زماني كه فيلم عظيمش تايتانيك جايزه اسكار بهترين كارگرداني را به خود اختصاص داد، فرياد برآورد امروز پادشاه جهانم! اما مرد كانادايي‌تبار كه بر قله‌هاي ثروت و شهرت هاليوود قرار دارد، اوقات فراغتش را در سواحل گرم و در معاشرت با جمعي از هنرپيشه‌ها و چهره‌هاي سرشناس دنياي سرگرمي تلف نمي‌كند.او با گروهي مهندس و دانشمند برنامه كاوش جهان را مي‌چيند، به ناسا مشاوره مي‌دهد، به اعماق اقيانوس سفر مي‌كند و شركتي به راه مي‌اندازد تا كاوش‌هاي آينده منظومه شمسي را پيش ببرد.جيمز كامرون زندگي پرفراز و نشيبي را تجربه كردهاست؛ از رانندگي كاميون مواد غذايي دبيرستان‌ها و كارگرداني پرفروش‌ترين فيلم‌هاي جهان گرفته تا كاوش ناشناخته‌ها روي زمين، اما او نه كارگردان است و نه ستاره دنياي سرگرمي. شايد آينده‌نگربودن و كنجكاوي بي‌پايان بهترين خصوصيات براي توصيف كامرون باشد.در هفته دوم فروردين امسال بود كه جيمز كامرون پس از مدت‌ها به صدر خبرهاي جهان بازگشت. او اين بار اما نه به دليل ساخت فيلم جديدش يا آغاز نمايش نسخه سه‌بعدي فيلم تايتانيك كه به دليل سفري تنها و شگفت‌انگيز به ژرف‌ترين گودال جهان در اعماق آب‌هاي اقيانوسي.

سفري به ناديده‌هاي جهان

سفر حدود ۱۰ ساعته جيمز كامرون به اعماق دراز گودال مارينا، از جنبه‌هاي مختلفي هيجان‌انگيز و قابل توجه است.جيمز كامرون در اين سفر، كه براي دومين بار در طول تاريخ و براي اولين‌بار به صورت تنها و فردي انجام مي‌شد، داستان‌هايي را براي ما به ارمغان آورده است كه مي‌تواند چشم ما را به برخي از ناديده‌ها و شگفتي‌هاي جهان اطرافمان باز كند.دنيايي كه بسيار ناشناخته و درك نشده است. واقعيت اين است كه اطلاعات ما از اعماق اقيانوس‌هاي زمين كمتر از دشت‌هاي مريخ و كوه‌هاي ماه است.زيردريايي‌اي كه كامرون را به اعماق برد، كپسولي به طول هفت متر بود و در آن فضا براي نشستن خميده يك نفر وجود داشت.بقيه آن را سيستم‌هاي ضدفشار و ابزارهاي فناوري پر كرده بودند. فضايي كه كامرون در مدت اين سفر در اختيار داشت از فضايي كه فضانوردان سايوز در هنگام پرتاب در اختيار دارند هم كمتر بود.اين كاوشگر به يك بازوي روباتيك نمونه‌بردار هم مجهز بود كه با كمك آن مي‌شد نمونه‌هايي را از اين بستر اقيانوسي جمع‌آوري كرد.در تاريكي محض و ظلماتي كه در آن عمق وجود دارد، يك برج 2.5 متري از چراغ‌هاي LED وظيفه نورپردازي محيط را به عهده داشتند.بازگشت كامرون هم شيوه‌اي هيجان‌انگيز داشت. زيردريايي او براي بازگشت از مكانيسمي مانند چوب پنبه استفاده كرد.او با رها كردن وزنه‌هاي سنگيني كه به اطراف زيردريايي وصل بودند، عملا باعث كاهش وزن زيردريايي و حركت سريع آن به سمت سطح شد.به اين ترتيب سفر حدود 10 ساعته او به پايان رسيد. 10 ساعت در اتاقك كوچكي به صورت خميده و چهارزانو به سر بردن قطعا شرايط ايده‌آل براي پول خرج‌كردن يك ستاره سينما نيست. بخصوص كه مجبور باشي براي تحمل آن شرايط ماه‌ها تمرين يوگا انجام دهي. انگيزه كامرون قطعا چيزي بيش از خوشگذراني بوده است.سفر او مي‌تواند نمونه‌هاي جديدي از حيات ناشناخته را آشكار كند؛ موجوداتي كه به معني واقعي كلمه براي ما بيگانه به شمار مي‌روند.كوين هند، اختر زيست‌شناس ناسا و عضو تيم علمي اين پروژه معتقد است نمونه‌هايي كه كامرون از اعماق به همراه آورده مي‌تواند درك ما را از حيات فرازميني نيز افزايش دهد.اينك كامرون سومين انساني است كه منظره‌اي در اعماق زمين را مي‌بيند و اين عدد بسيار كمتر از تعداد افرادي است كه قدم بر سطح ماه گذاشته‌اند. سفر كامرون شايد بتواند توجه عموم را نيز به اعماق اقيانوس جذب كند.ريچارد برانسون، كارآفرين و آينده‌نگر بريتانيايي ـ كه مالك مجموعه عظيم ويرژين و از جمله صاحب كمپاني ويرژين گالاكتيك است قرار است از سال جاري سفرهاي فضايي خصوصي را آغاز كند، از هم‌اكنون روي طرحي كار مي‌كند تا بتواند سفر به اعماق اقيانوس‌ها را اقتصادي كرده و مانند سفرهاي فضايي در اختيار تعداد بيشتري از مردم قرار دهد.شايد اين تلاش‌ها همان‌طور كه مرزهاي فضا را گسترده كرد بهانه‌اي باشد براي شناخت بيشتر سياره مادري خودمان.

مقدمات طولاني براي سفري 10 ساعته

سفر كامرون بدون مقدمه نبود. علاقه او به اعماق آب‌ها را مي‌توان از سال‌ها قبل در كارهاي او مشاهده كرد. او در سال ۲۰۱۰ در كنفرانس تد، از داستان خود پيش از ساخت فيلم آواتار براي حاضران سخن گفت و همانجا گفت بيش از 3 هزار ساعت را زيردريا و به كاوش آب‌ها پرداخته است.زماني كه حدود يك‌سوم آن در زيردريايي‌هاي كاوشگر و در اعماق ژرف اقيانوس‌ها سپري شده است. در همان كنفرانس به حاضران گفت زماني كه طرح فيلم تايتانيك را به استوديو‌ها ‌برد، چقدر تلاش كرد تا آنها را راضي كند هزينه‌هاي يك سفر اكتشافي را قبول كنند كه بتواند تصاويري واقعي از بقاياي تايتانيك به دست آورد.او استدلال مي‌كرد چنين نماهايي براي جذب مخاطب لازم است، اما چيزي كه به تهيه‌كننده‌ها نگفت اين بود كه خود سال‌هاست روياي ديدن تايتانيك را در سر داشته و دنبال فرصتي براي تحقق آن رويا بوده است.پس از آن فيلم حدود ۱۰ سال خبري از كامرون نبود. در آن مدت وي وقتش را به كاوش در اعماق دريا و توسعه فناوري‌هاي جديد مي‌گذراند تا مرزهاي جديدي را در سينما ترسيم كند و در نهايت شاهكاري مانند آواتار از دل آن بيرون آمد.داستان كامرون اما از خيلي قبل‌تر‌ها شروع شده بود. داستان او داستان كودك مشتاق و كنجكاوي بود كه خلاقيتش را با خواندن داستان‌هاي علمي ـ تخيلي شكوفا مي‌كرد.او به ياد مي‌آورد چگونه زمان بين مدرسه و خانه را هرروز به خواندن داستان‌هاي علمي ـ تخيلي مي‌پرداخته است.او با اين ايده‌هاي جديد خو گرفت و شروع به خلق آنها كرد. ايده‌هايش را نقاشي مي‌كرد، در جنگل اطراف محل زندگي‌اش نمونه جمع مي‌كرد و زير ميكروسكوپ به بررسي آنها مي‌پرداخت و وقتي با فيلم‌هاي ژاك كوستو و داستان‌هاي هيجان‌‌انگيز او از اعماق دريا آشنا شد، فهميد كه دنيايي بيگانه و شبيه به يك سياره فراخورشيدي دقيقا بيخ گوش او قرار دارد و مي‌تواند با سفر به دريا و غواصي، حس حضور در فضا را تجربه كند.او در حالي آموزش غواصي را شروع كرد كه تا دو سال بعد از آن اقيانوس را از نزديك نديد و تا زماني كه به كاليفرنيا رفت نتوانست لذت غواصي در اعماق آب‌ها را تجربه كند.البته زندگي او مملو از آرامش و رفاه نبود. وقتي ۲۲ سالش بود از كالج بيرون آمده بود و براي تامين مخارج روزانه‌اش با وانت در منطقه اورنج كانتي كاليفرنيا به جابه‌جا كردن مواد غذايي براي مدارس مي‌پرداخت.در اوقات فراغت به خلق داستان‌هاي علمي ـ تخيلي و رويا پردازي و شنا و غواصي مي‌پرداخت.سال ۱۹۷۷ او نيز مانند بسياري از جوانان هم‌عصر خود با يكي از دوستانش در صف طولاني سينمايي ايستاده بود كه فيلم تاريخي جورج لوكاس، جنگ‌هاي ستاره‌اي را به نمايش مي‌گذاشت.دوستش روايت مي‌كند بعد از پايان فيلم كامرون عصباني بود و گويي به دنبال چيزي مي‌گشت تا بر آن مشت بكوبد.او سال‌ها دنياهاي دور دست را در ذهن خود تصوير كرده بود و حالا مي‌ديد لوكاس بخشي از روياهاي او را به تصوير كشيده است.به خانه برگشت و سعي كرد سر از كار جلوه‌هاي ويژه در بياورد. خانه‌اش به كارگاهي كوچك بدل شد و بيشتر ساعات روزش در كتابخانه USC صرف مطالعه كتاب‌هاي مربوط به جلوه‌هاي ويژه مي‌شد. در نهايت متوجه شد بايد حمايت مالي به دست آورد تا بتواند كار را ادامه دهد.او كمك هزينه‌اي از يك گروه دندانپزشك محلي جمع كرد تا نسخه‌اي ۱۲ دقيقه‌اي از فيلم مورد نظرش را بسازد. اميدوار بود با نمايش جلوه‌هاي ويژه درون آن فيلم به استوديو‌ها موافقت آنها براي ادامه كار را بگيرد، اما موفق نشد و در عوض يك كار كوچك در يك فيلم درجه 2 به دست آورد.همان كار باعث شد تا اين كار كوچك در بخش جلوه‌هاي ويژه به سكوي پرتاب او بدل شود. چند سال بعد و پس از كارگرداني فيلم ترسناك Piranha II: The Spawning زماني كه بيمار و تب‌دار در بستر خوابيده بود كابوسي از روباتي را ديد كه به زني كه از ترس خميده شده حمله‌ور شده است. اين جرقه‌اي بود تا او داستان‌هاي ترميناتور را آغاز كند.علاقه او به اعماق از بين نرفت و زماني كه فيلم مغاك يا ابيس را مي‌ساخت دو علاقه خود را كنار هم گذاشت. در اين فيلم او نه‌تنها بخش‌هاي بزرگي را در يك استخر صنعتي غول‌آسا فيلمبرداري كرد ـ و حتي يك بار به دليل پايان يافتن ذخيره اكسيژنش تا آستانه مرگ پيش رفت ـ بلكه پاي موجودات فضايي را به داستان خود باز كرد و از آن مهم‌تر مرزهاي جلوه‌هاي ويژه رايج در سينما را توسعه داد.بعد از ابيس بود كه ايده آواتار را مطرح كرد، اما همكارانش به او گفتند چنين تكنولوژي‌اي براي واقعيت بخشيدن به روياي او وجود خارجي ندارد و به همين سبب او اين طرح را تا سال‌ها بعد كنار گذاشت. اين بار دوباره به سراغ اعماق دريا رفت و فيلمي تاريخي را ساخت.تايتانيك فقط يك داستان عاشقانه نبود. او با وسواس كپي دقيقي از تايتانيك را تهيه كرده بود و همه چيز مطابق اصل بود. وسواس او و بودجه بالاي صرف شده خبر از يك شكست تجاري عظيم مي‌داد؛ شكستي كه مي‌توانست مهر پاياني بر كار كامرون به عنوان كارگردان بزند.همه عوامل، مديران، تهيه‌كنندگان و خود كامرون تنها اميدوار بودند ضرر فيلم به قدري نباشد كه منجر به ورشكستگي همه آنها شود.نتيجه، اما چيزي شد كه هيچ كس باور نمي‌كرد تايتانيك پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينما شود و چندين اسكار براي كامرون به ارمغان آورد. شايد همه آن فشارهاي طولاني بود كه باعث شد وقتي روي صحنه مراسم اسكار قدم گذاشت و جايزه‌اش را گرفت فرياد بزند: «اكنون پادشاه جهانم».بعد از موفقيت خيره‌كننده تايتانيك، كامرون بار ديگر ناپديد شد و اين بار در طول ۱۰ سال كسي چيز زيادي از او نمي‌شنيد. چند مستند زير دريايي و همكاري در تهيه‌كنندگي چند مستند ديگر.مي‌گويد مردم گمان مي‌كنند در اين مدت من در كنار ساحل نشسته و استراحت مي‌كردم، اما واقعيت بسيار متفاوت‌تر از اين بود.او در اين دوره به گفته خودش در كنفرانس تد، تصميم گرفت سينما را به عنوان كار و علاقه دوم خود در نظر بگيرد و كار اصلي‌ خود را كاوش ناشناخته‌ها قرار دهد. او در اين مدت دو پروژه بزرگ را پيش برد.با همكاري غول‌هاي فناوري، شروع به خلق فناوري‌هايي كرد كه براي ساخت ايده قديمي‌اش، آواتار نياز داشت و از سوي ديگر به اعماق درياها سفر كرد و بار ديگر به تايتانيك رفت، از زير دريا نمونه‌برداري كرد و خود را به كاوش‌هاي علمي نزديك‌تر كرد.او عضو هيات مشاوران ناسا شده بود، طرح‌هايي براي ماموريت‌هاي فضايي داشت و وقتش را به كاوش و توسعه مرزهاي فناوري و افزايش درك خود و ديگران از ناشناخته‌ها مي‌گذراند.زماني كه وقت ساخت آواتار فرا رسيد، او دوباره تيمي از محققان را دور خود جمع كرد. آواتار فيلمي بود كه هيچ مشابهي پيش از آن نداشت. سيستم تصويربرداري آن براساس فناوري ابداعي كامرون و همكارانش بود، اما اين براي او كافي نبود.او مي‌خواست فيلمش فراتر از يك داستان تخيلي باشد پس سعي كرد همه چيز در دنياي پاندورا تا حد امكان توجيه علمي داشته باشد. اگر كوه‌ها در ميانه زمين و آسمان شناورند، ميدان‌هاي مغناطيسي را به كار گرفت، يك زبان‌شناس براي ناوي‌ها زبان ساخت، يك متخصص فرهنگ، آداب و رسوم آنها را طراحي كرد.يك گياه‌شناس به طراحي گياهان اين دنيا پرداخت و متخصصان عصب‌شناسي او را در معني دار تر كردن ايده اصلي آواتار ياري دادند.حجم اين داده‌هاي علمي به قدري بود كه يك دانشنامه آنلاين در باره آن طراحي شد و نويسنده علمي تخيلي برجسته و مهندس انگليسي استفان بكستر كه مجموعه اوديسه زمان را با همكاري آرتور سي كلارك فقيد نوشته بود، كتابي به نام علم آواتار نوشت كه ۲۹ مي‌امسال منتشر مي‌شود.آواتار بار ديگر ركورد شكست و در عين حال مرزهاي سينما را تغيير داد. برخي از منتقدان از آن به اختراع دوباره سينما ياد كردند.چنين موفقيت‌هايي براي يك نفر مي‌تواند انگيزه حركت را از او بگيرد، اما روح كنجكاو كامرون بازهم به دنبال كاوش ناشناخته‌ها بود. در حالي كه تنها خبري كه از او شنيده مي‌شد آماده شدنش براي ساخت قسمت‌هاي بعدي آواتار و پيش توليد فيلم علمي ـ تخيلي ديگري به نام بتل انجل بود.طرح ديگري كه سال‌ها روي آن كار كرده بود را به نتيجه رساند. او با همكاري نشنال جئوگرافيك و حمايت كمپاني ساعت‌سازي رولكس و همكاري JPL پس از ۵۰ سال و براي دومين بار در تاريخ بشر عازم ژرف‌ترين نقطه شناخته شده بستر اقيانوس شد.

داستان‌هاي كامرون ادامه دارد

بي‌شك سفر كامرون دستاوردهاي علمي و ترويجي فراواني به همراه خواهد داشت، اما آنچه به نظر در كنار همه كارهاي او اهميت دارد، الهام‌بخشي اوست.داستان زندگي او و داستان كنجكاوي سيري‌ناپذير او، داستان مشكلاتي كه با آنها روبه‌رو شده و از پس آنها برآمده و گاه در برابر آنها سرخم كرده است، مي‌تواند الهام‌بخش بسياري از ما باشد.كامرون به قول خودش يك چرخه را كامل كرده است. داستان‌هاي علمي ـ تخيلي بذر كنجكاوي را در دل او كاشت.او به كاوش جهان پرداخت و به اين داستان‌ها امكان بروز داد.اما اين پايان داستان كامرون نيست. چند روز پيش اعلام شد جيمز كامرون به همراه گروهي از معروف‌ترين افراد حوزه فناوري روي زمين، شركتي به نام «منابع سياره‌اي» تاسيس كرده‌اند.ازجمله افراد ديگر اين مجموعه مي‌توان به نام‌هايي همچون چارلز سيموني، سرگئي برين و لري پيج (بنيانگذاران گوگل) اشاره كرد.اين شركت قرار است نخستين شركتي باشد كه اقدام به معدن‌كاوي روي سيارك‌ها بكند. به اين ترتيب بخش خصوصي كه پيش از اين به واسطه ايكس پرايز و برانسون وارد فعاليت‌هاي توريستي فضايي شده بود، اينك وارد استفاده تجاري ازفضا مي‌شود، امري كه شايد آينده فضا و زندگي ما روي زمين را دگرگون كند.اين كاري است كه بايد به پشتوانه افراد آينده‌نگر صورت بگيرد و به همين دليل ديدن نام آينده‌نگري مانند كامرون در بين موسسان آن عجيب نيست.شايد روش و كليد رسيدن او به موفقيت در جملاتي باشد كه در پايان سخنراني‌اش در تد به زبان مي‌آورد: «توصيه من اين است كه هيچ وقت براي خود محدوديت قائل نشويد، اطرافيان شما، محيط و شرايط براي شما به اندازه كافي محدوديت ايجاد مي‌كنند شما لازم نيست بر اين محدوديت‌ها بيفزاييد... در ناسا جمله معروفي دارند كه به آن خيلي علاقه‌مندند و مي‌گويند شكست در بين گزينه‌ها نيست. من معتقدم هميشه شكست بخشي از گزينه‌هاي پيش رو و ممكن است؛ چيزي كه نبايد در بين گزينه‌هاي پيش روي ما باشد، ترسيدن از انجام كار‌هاست.»

نفوذ به اعماق اقيانوس

سفر خبرساز كامرون ساعت 7:52 بامداد به وقت محلي آغاز شد.او به عمق ۱۰ هزار و ۸۹۸ متري بستر اقيانوس در منطقه‌اي موسوم به ماريانا ترانش (Mariana Trench) در شمال غربي اقيانوس آرام سفر كرد؛ منطقه‌اي كه تاكنون عميق‌ترين بخش شناخته‌شده بستر اقيانوس‌هاي سياره ما به شمار مي‌رود.عميق‌ترين بخش اين گودال ۱۰ هزار و 911 متر عمق دارد و به ژرفاي چالش‌برانگيز يا ژرفاي چلنجر موسوم است.جيمز كامرون به كمك زيردريايي كه با مشاركت مالي خود وي، رولكس و نشنال جئوگرافيك و با همكاري گروهي از مهندسان طي چند سال گذشته ساخته بود، سرانجام به اين نقطه عميق سفر كرد، جايي كه فشار در آن حدود ۱۰۰۰ برابر فشار در سطح زمين است.وي مدت دو ساعت و ۳۶ دقيقه براي شيرجه سريع در اعماق اقيانوس صرف كرد و اين مدتي بود كه طول كشيد تا او كه در محفظه‌اي كروي و كوچك به شكل خميده نشسته و هدايت ابزارها را به عهده داشت به بستر اقيانوس برسد.پس از رسيدن به اين نقطه بود كه به خدمه روي عرشه كشتي كه روي سطح اقيانوس منتظر خبري از او بودند پيغام داد همه سيستم‌ها بخوبي كار مي‌كند.با انجام اين سفر موفق، جيمز كامرون به سومين انساني در طول تاريخ بدل شد كه به اين بستر عميق اقيانوسي سفر كرده و نخستين انساني است كه اين سفر دلهره‌آور را به تنهايي انجام داده است.اما اين بار جيمز كامرون، از اين بستر نمونه‌برداري كرده و به كمك انبوهي از ابزارهاي فني كه با خود به اين اعماق ژرف برده، داده‌هاي متفاوتي را جمع كرده است.چند ساعت پيش از آن كه او شيرجه عميق خود را آغاز كند، يك كاوشگر روباتيك به اعماق فرستاده شد. پس از آن كه كامرون به مقصد خود رسيد به كمك رادار اين بسترنشين را پيدا كرد تا نمونه‌هايي از حيات زير اين اقيانوس ناشناخته را بررسي كند.

 



تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 صفحه بعد