1. خودروها
امروزه ديگر رايانهها در خودروها نيز جا خوش كرده اند. با اينكه باتري ماشينها و بنزينشان نيز همانند باتري موبايل تمام ميشود، اما منابع انرژي بهتري از باتريهاي كوچك چندساعته تعبيه شده در موبايل وجود دارد. داشبورد ماشينهاي جديد حتي ميتواند اثر انگشت راننده را هم تشخيص دهد و دريافت دستورهاي ديجيتال نيز در خودروهاي مدرن از طريق OBD-II (دياگ سيستمي) ممكن شده است. جاگذاشتن تلفن همراه ممكن است، اما كسي ماشين خود را يادش نميرود و جا نميگذارد.مهمترين عامل توسعه نرمافزار براي خودروها، امنيت آن است. بهعنوان مثال، تغيير كانال راديويي ماشين خيلي حواس آدم را پرت نميكند، در حالي كه عوض كردن سيدي اين طور نيست. حتي صحبت كردن با هندزفري ميتواند حواسپرتي ايجاد كند. فورد و جنرالموتورز را ميتوان نخستين شركتهاي خودروسازي دانست كه زمينههاي نرمافزاري لازم را براي توسعه نرمافزار در خودرو پياده كردهاند.
2. تلويزيون
وقتي پشت سيستم مينشينيم، اينترنت حاكم بيچون و چراي وقتمان است؛ اما حضور چنداني در اتاق پذيرايي ندارد. سرويسهاي Stream فيلم همچون نتفليكس و Hulu دارند جاده را هموار ميكنند اما تماشاي فيلم تنها فايده انتقال اينترنت به اتاق پذيرايي نيست و بخشهاي تبادلي (Interactive) هنوز جاي خود را باز نكردهاند.گوگلTV، لاجيتيك و سوني از APIهايي استفاده ميكنند كه قابليتهاي جديدي به تلويزيون ميآورد. راحتترين كار براي توسعه نرمافزار در تلويزيون، نوشتن نرمافزار تحت وب است، بيشتر مرورگرهاي تلويزيونهاي امروزي نسخههايي از كروم لينوكس است؛ مرورگري تحت موتور WebKit كه از Flash هم پشتيباني ميكند. البته هنوز Geolocation (تشخيص موقعيت) در اين تلويزيونها فعال نشده است.بهترين كار براي ورود به اين حوزه، راهاندازي وبسايت درستي است كه بتواند با Chrome بخوبي كار كند. چالشي كه پيش پاي برنامهنويسان است، نوشتن رابط كاربري صحيحي است كه بتواند تلويزيونهاي جديد را (كه رزولوشن آنها 1080p است) پشتيباني كند. يعني بايد توجه داشت كه بخشهاي وبسايت آنقدر فشرده نباشد كه در تلويزيون و از فاصله چند متري نتوان متون آن را خواند.گوگل همچنين بستر توسعه نرمافزاري اندرويد را براي تلويزيونها عرضه كرده است و ديگر همه چيز محدود به نرمافزارهاي HTML5 نيست. همچنين XMBC كه ميتواند تلويزيون را به يك دستگاه همه كاره تبديل كند، اجازه ميدهد نرمافزارهاي جانبي آن به زبانهاي++ Cو پايتون نوشته شود.
3. لباس
لباسهاي امروزي شايد فقط از پارچه باشد، اما كوچكتر شدن قطعات الكترونيك باعث شده است بدون اينكه حجم و وزن اضافهاي بگيرند، درون لباس جاسازي شوند. بهعنوان مثال، ژاكتهايي وجود دارد كه روي يقهشان هدفون جاسازي شده و كافي است براي شنيدن موسيقي، آيپاد خود را توي جيب بگذاريد. سيمكشي نامحسوس بهكار رفته در لباس، صدا را به سيمهاي هدفون انتقال ميدهد. يا بهعنوان مثال ژاكت ديگري طراحي شده است كه پنج دكمه روي لبه بيروني آستين دارد و براي كنترل موسيقي آيپاد (كه درون جيب جا خوش كرده است) بهكار ميرود.شايد نخستين برنامههايي كه براي لباسها نوشته ميشود، لباسهايي باشد كه بتوان رنگ آن را بهطور دلخواه يا با توجه به شرايط آب و هوايي، حس و حال در لحظه، موسيقي و... عوض كرد. شايد بتوان بخش جلويي لباس را به شركت تبليغاتي فروخت تا آنجا تبليغ كند. اين نرمافزارها در صنعت مد بهكار خواهد رفت؛ لباسهايي كه ميتواند تنگ يا گشاد شوند و قرار ملاقاتهايمان را بهياد بياورد.
4. چرخه برق
جريان برق آنقدر ثابت است كه كسلكننده شده است. دستگاه را به برق وصل كن، بدون مشكل كار ميكند. يك ماه بعد هزينه آن ميآيد و بايد آن را پرداخت كرد. در اين چرخه هيچ نقطه تغييري وجود ندارد.اما اينها دليل نميشود كه نتوانيم از سيستم برقرساني پيچيدهتري استفاده كنيم. مدارهاي خودتعمير، قيمتگذاريهاي متفاوت و بازاري پر از فرصتها در اختيار اين صنعت است. شركت Filtrete براي مثال ترموستات قابل برنامهريزي عرضه كرده كه به فناوري Wi-Fi مجهز است و ميتواند از راه دور نيز كنترل شود.در حال حاضر، سيستم اتوماسيون خانگي از استاندارد X10 استفاده ميكند و مجهز به زبان جاواست. برخي كنترلكنندهها از جمله Insteon، حتي سرورهاي وبي طراحي كردهاند كه ميتوانند دستورها را از طريق URLها و بهكمك POST ارسال و دريافت كنند. استاندارد ZigBee بهدليل پيادهسازي API پيچيدهتري كه ميتواند ميزان مصرف انرژي را هم تعيين كند، بسرعت در حال استفاده است. نرمافزارها ميتوانند در مديريت بهتر انرژي سهم بسزايي داشته باشند و مثلا فريزر را در زمانهايي روشن كنند كه هزينه برق تا حد امكان پايين است. همه اين فرصتها بدون هوشمندسازي اين دستگاهها بهوجود آمده است. مثلا پريزهاي هوشمند ميتواند در صورتي قطعي كابل، بسرعت خود را از مدار خارج كند تا حادثهاي رخ ندهد.
5. فروش
صنعت رايانه پر از دنياي اختصار كلمات است. دنياي B2B براي همكاري و تجارت شركتها با يكديگر است. دنياي C2C براي تعامل مشتريان با يكديگر و دنياي B2C نيز براي فروش محصولات شركتها به مشتريان.دنياي نرمافزاري نيز بزودي به اين عارضه دچار ميشود. وقتي يك نرمافزار بستر محكم و بزرگتري پيدا ميكند در برخي موارد آزاردهنده ميشود.بهعنوان مثال فيلم گزارش اقليت توانست تصوير خوبي از تبليغات ديجيتال ارائه كند؛ تبليغاتي كه مخصوص يك فرد بود. در حال حاضر شركتها در حال توليد بيلبوردهايي تبليغاتي هستند كه مجهز به دوربين بوده و ميتواند سن و جنسيت فرد را تخمين زده و تبليغات مخصوص او را نشان دهد. مايكروسافت كينكت يك محصول پيشرو است. شركتي با نام After-Mouse اين محصول را در ويترين مغازهها استفاده ميكند تا نمايشگر ويترين را مطابق سليقه مخاطب پشت ويترين تغيير دهد. حتي وقتي فروشگاه تعطيل است نيز اين نمايشگرها ميتواند كار كند و حتي اطلاعات لازم را به مشتري بدهد!همچنين ميتوان از اين دستگاهها براي راهنمايي مشتريان به خريد محصول دلخواه خود استفاده كرد. اين تعامل حتي نيازي به تلاش فرد ندارد. كافي است فرد فهرست خريد خود را در گوشي داشته باشد. تبادل اطلاعات به صورت خودكار انجام ميشود و از طريق چراغهاي LED بهكار رفته مخصوص فرد، او را در بزرگترين فروشگاهها نيز همراهي ميكند
.: Weblog Themes By Pichak :.