
در بسته هفتگی دریچه، بهترین نرم افزارها از دید شما کاربران گرامی را قرار دادهایم.
کمپانی انویدیا که بیشتر در حوزهی تولید کارتهای گرافیک شهرت دارد، اخیرا چیپست قدرتمندی را برای هدایت اتومبیلهای خودران توسعه داده است. این کمپانی اعلام کرده که بیش از ۲۵ کمپانی در حال تولید اتومبیلهای خودران، کامیونهای بزرگ و ربوتاکسی هستند که جزو مشتریهای این چیپست به شمار میروند. به گفتهی انویدیا مقرر شده تا دو کمپانی بزرگ Deutsche Post DHL و ZF از سال ۲۰۱۹ کامیونهای باربری خودران را با استفاده از چیپست جدید این کمپانی توسعه دهند.
چیپ جدید انویدیا نسل سوم از چیپستهای Drive PX برای کاربرد در حوزهی اتومبیلهای خوردان به شمار میرود و با اسمرمز «پگاسوس» معرفی شده است. سایز چیپ جدید، اندازهی پلاک خودرو است و از کلاسهای پیشرفته دیتاسنتر استفاده میکند. این چیپ قابلیت پردازش ۳۲۰ تریلیون عملیات محاسباتی در یک ثانیه را دارد که توان پردازشی ۱۳ برابر نسل دوم چیپ PX را دارد. به گفتهی متخصصان این پیشرفت شروعی برای توسعهی اتومبیلهای خودران آینده است.
با معرفی این چیپست، شرکت انویدیا یک گام جلوتر از رقبا است؛ اما هنوز میتوان از دیگر کمپانیهای رقیب همانند اینتل، NXP و Bosch انتظار توسعهی چنین چیپستی را داشت. در حال حاضر بخش Mobileye شرکت اینتل که در حوزهی توسعهی پلتفرمهای مخصوص اتومبیلهای خودران فعالیت دارد، همکاریهایی را با کمپانیهای BMW و Delphi به منظور توسعهی پلتفرم خود تا سال ۲۰۲۱ دارد. با توافقات انجام یافته قرار است کوالکام شرکت NXP را تصاحب کند تا بتوانند به بزرگترین تامینکنندهی قطعات الکترونیکی اتومبیلهای خودران تبدیل شوند. علاوه بر این، شرکت Bosch که در حال حاضر بهترین تامینکننده قطعات برای اتومبیلهای خودران است، با کمپانی Daimler همکاریهایی را دارد.
دنی شاپیرو، مدیر ارشد بخش رانندگی خودکار انویدیا، در نشستی گفت که ۲۵ مشتری این چیپست آن را در ربوتاکسیها استفاده میکنند که در مسیرهای تعیین شده فعالیت خواهند کرد. به زودی یکی از کمپانیهای شناخته شده در حوزهی تولید اتومبیل، خودروهای خود را که از پگاسوس استفاده میکنند معرفی خواهد کرد.
سری چیپستهای پگاسوس اواسط سال ۲۰۱۸ ارائه خواهد شد تا تولیدکنندههای اتومبیلها بتوانند از آن به منظور توسعهی وسایل نقلیه و تست الگوریتم نرم افزارهای لازم برای کنترل اتومبیلهای خودران کمک بگیرند. بر اساس گزارش انویدیا، سیستم اتومبیل خودران سطح ۵ قادر است تا اتومبیل را بدون دخالت راننده هدایت کند. در حالی که هنوز اتومبیل خودران سطح ۳ کنترل کامل خودرو را در دست نمیگیرد و در مواقع ضرروی و مشکل نیاز به راننده دارد، البته قرار است سیستم خودران سطح ۴، کنترل کامل خودرو را داشته باشد.
سه کمپانی انویدیا، ZF و Deutsche Post در نشستی در مونیخ، نمونهی اولیهای از یک کامیون StreetScooter را که دارای چیپست پگاسوس است رونمایی کردند. علاوه بر این نمونهی اولیه کامیون مذکور از شش دوربین، یک سیستم رادار و لیدار یا دوربین سه بعدی لیزری بهرهمند شده است. به گفتهی شاپیرو، کاربرد اولیهی این کامیون در جادهها مشخص شده و محوطههای محدود حمل بار خواهد بود. اگرچه این کامیونها جایگزین رانندهها نخواهند بود اما سفری موثر و امن را فراهم میکنند.
نسل فعلی چیپست Drive PX2 انویدیا دارای ۲۲۵ مشتری فعال در حوزهی اتومبیل، کامیون، تامین کنندههای تایر خودروها، کمپانیهای نقشهبرداری اچدی، استارتآپها و موسسههای تحقیقاتی هستند. این مشتریها به محض آپگرید به چیپ پگاسوس از نرم افزار کلاس PX2 بهرهمند خواهند شد. احتمالا مشتریهای دیگر این چیپ کمپانیهای معروفی همانند تسلا، فولکسواگن، آئودی، تویوتا و گیلی خواهند بود.
بر اساس گفتههای لوکا دو آمبروگی، یکی از تحلیلگران ارشد حوزهی اتومبیلهای خودران، چیپ جدید انویدیا اولین پلتفرمی است که با توان پردازشی بالا قابلیتی را برای تولیدکنندگان اتومبیلهای خودران فراهم میکنند تا توسعهی اتومبیلهای خودران پیشرفته با قابلیت آپگرید نرمافزار را شروع کنند. اگرچه این چیپستها در حوزهی روبوتاکسی که در مسیرهای معین فعالیت میکند کاربرد بیشتری دارند، اما به کمک آن میتوان نمونههای اولیهی اتومبیلهای خودران پیشرفته را توسعه داد. آمبروگی اشاره کرد که تا سال ۲۰۲۵ اتومبیلهای خودران مجهز به این چیپ به منظور استفادهی شخصی وارد بازار نخواهند شد.
رمز موفقیت بیتکوین در القابی که به این واحد پول دیجیتال نسبت داده شده، نهفته است؛ بنیان بیتکوین برپایهی رمزنگاری استوار شده و همین امر علت ماندگاری و پیشرفت روزافزون این سیستم است. در قسمت دوم از مجموعهی مقالاتی که برای تشریح و بررسی بیتکوین در نظر گرفتهایم، به سراغ ساختار فنی و امنیتی این واحد پولی رفتهایم. همانطور که در قسمت اول مجموعهی مقالات مربوط به بیتکوین نیز خواندید، پول رمزنگاری شده با انتشار مقالهای با عنوان «Bitcoin: A Peer-to-Peer Electronic Cash System» در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۸۷ متولد شد. ساتوشی ناکاموتو با انتشار مقالهی موردنظر، راهکاری را برای یک سیستم مالی جدید ارائه داده که در آن نیازی به وجود یک نهاد مرکزی به منظور کنترل تمام تراکنشها نیست. ناکاموتو طی این مقاله که در ۱۲ سرفصل تنظیم شده، به توضیح مساله و همچنین راهکار خود با عنوان بیت کوین پرداخته است.
در قسمت دوم از مجموعه مقالات زومیت در رابطه با پول رمزنگاری شده، با مبنا قرار دادن مقالهی ساتوشی ناکوموتو به بررسی بیت کوین از جنبهی فنی خواهیم پرداخت. همچنین امنیت تراکنشهای صورت گرفته با استفاده از پول رمزنگاری شده را از نظر برگشتپذیر بودن و امکان انجام تقلب از نظر خواهیم گذراند.
مجموعه مقالات بیتکوین
در قسمت اول با نگاهی به نظام پولی کنونی رایج در سراسر جهان به این نکته اشاره کردیم که بیت کوین یا بطور کلی پول رمزنگاری شده نه یک سیستم جایگزین، بلکه یکی از گزینههایی است که در نظر گرفتن آن با اتمام دوران سیستم پولی که بشر مورد استفاده قرار میدهد، اجتناب ناپذیر خواهد بود. بیت کوین تمام ویژگیهای تبدیل شدن به یک سیستم پولی رایج را دارد و ویژگیهای آن، پول رمزنگاری شده را به یک گزینهی ایدهآل برای استفاده در دوران فناوریهای نوین تبدیل کرده است.
مقدمه
ناکاموتو در طرح مسالهی خود، دو موضوع را نقطهی ضعف نظام پولی کنونی مورد استفاده در جهان خوانده است. یکی از این موارد، امکان ارسال پول، بصورتی است که کاربر هزینه و عوارضی کمی را از بابت انتقال مبلغ خود پرداخت کند. در این مقاله به این موضوع اشاره شده که عوارض دریافت شده برای میانجی شدن در ارسال پول، باعث افزایش هزینهها شده و در واقع بعضا کم بودن مبلغ مورد نظر برای ارسال، انتقال پول را منطقا توجیه ناپذیر میکند. مشکل دیگری که ناکاموتو از آن اسم برده، انجام تراکنشهایی برگشت پذیر است که این موضوع امکان کلاهبرداری را در سیستم کنونی امکان پذیر میکند. به بیان بهتر کلاهبرداران، سیستم مرکزی را به گونهای مورد سواستفاده قرار میدهند که بدون اینکه پولی از حسابشان کسر شود، اقدام به خرید کالا یا واریز پول کنند.
ناکاموتو در مقالهی خود بصورت کامل با بیان مشکلات موجود در سیستم پولی کنونی مورد استفاده به بیان راهکار خود پرداخته و سپس با بررسی مشکلاتی که میتواند این سیستم را با اختلال روبرو کند، به ارائهی روشهای مقابله با این مشکلات نیز پرداخته است. برای مثال میتوان به بهرهگیری از مفاهیمی نظیر امضای دیجیتال (Digital Signature)،اثبات کار (Proof of Work)، انگیزه (Incent) و تابع رمزنگاری شده یا هش (Hash Function.HSA-256) اشاره کرد. در ادامه به بررسی هر یک از مفاهیم اشاره شده و کاربرد آن در فرآیند گردش مالی بیت کوین خواهیم پرداخت.
در حال حاضر اصلیترین مرجع برای ارسال و دریافت پول در تمامی جوامع بشری، بانکها هستند. همهی تراکنشها و در واقع همهی فعالیتهای انجام شده توسط بانکها بر مبنای یک اصل انجام میشود و این اصل همان اعتماد به بانکاست. مشتریان بانکها براساس اعتمادی که به سیستم دارند، اجازه میدهند تا این سیستم بر صحت و سقم پولهای رد و بدل شده نظارت داشته باشند. در واقع بانک مسئول هر گونه کلاهبرداری یا سرقت پول از حسابها است و هیچ یک از افرادی که از این سیستم استفاده میکنند، مسئولیتی در قبال رد و بدل شدن دادهها ندارند. در واقع مشکل اصلی سیستم بانکداری متمرکز این است که در این سیستم امکان ایجاد اخلال در سیستم و انجام تراکنشهای برگشتپذیر (منظور از تراکنشهای برگشتپذیر بازگرداندن پول خرج شده پس از انجام یک خرید یا انتقال پول به حساب دیگران است) وجود دارد، این در حالی است که در سیستم بیت کوین احتمال انجام چنین تراکنشهایی نزدیک به صفر است.
در بیت کوین خبری از اعتماد نیست و اصل این سیستم نیز بر پایهی بی اعتمادی بنیان گذاشته شده است. در واقع در شبکهی بیت کوین با افرادی سر و کار داریم که اصلا آنها را نمیشناسیم، از اینرو این سیستم باید به گونهای باشد که نتوان در آن خللی ایجاد کرد، از این رو یک دلیل رمزنگاری شده برای اثبات صحت تراکنشها و جلوگیری از تقلب استفاده شده است.
بیت کوین را به زبان ساده باید یک پایگاه دادهی به اشتراک گذاشته از تراکنشها خواند که همهی گرههای شبکه به آن دسترسی دارند. در این شبکهی بزرگ که همهی گرهها به جزئیات تراکنشها دسترسی دارند، چگونه میتوان جلوی تقلب را گرفت؟ در صورتی که گرههای صادق شبکه قدرت پردازشی بیشتری را بر عهده داشته باشند، در اینصورت نمیتوان تقلبی را در شبکه صورت داد. شاید این موضوع هماکنون کمی گیج کننده به نظر برسد، اما در ادامه تمامی مسائل و نکات نامفهوم را تشریح خواهیم کرد.
همانطور که اشاره کردیم، بیت کوین مجموعهای از مفاهیم در حوزهی رمزنگاری است که مجموعهی آنها با ترکیب یک سناریوی موفق، بیت کوین را تشکیل داده است. در ادامه به تشریح این مفاهیم براساس سلسله مراتبی خواهیم پرداخت.
تراکنش
پول رمزنگاری شده، سکهی دیجیتال یا بیتکوین به عنوان دنبالهای از امضاهای دیجیتال تعریف میشود. مالک یک بیتکوین برای ارسال پول خود به دیگری باید کد تراکنش قبلی را به همراه کلید عمومی دریافت کننده هش (رمزنگاری) کرده و سپس کد هش شدهی حاصل را با استفاده از کلید خصوصی خود کدگذاری میکند.
استفاده از امضای دیجیتال در تراکنشهای بیتکوین به خودی خود از تقلب و کلاهبرداری به روشهای مختلف در این سیستم جلوگیری میکند. برای مثال با استفاده از این روش امکان انجام هیچ گونه تغییری در تراکنش وجود ندارد، چراکه کوچکترین تغییر در محتویات پیام ارسالی، تغییر بزرگی را در نتیجهی کد هش شده ایجاد میکند، از اینرو دریافتکننده قادر نخواهد بود تا با استفاده از کلید عمومی ارسالکننده اقدام به هویتسنجی کرده و در نتیجه صحت تراکنش را تایید کند. از اینرو با استفاده از امضای دیجیتال، بخش بزرگی از مسائل مرتبط با تقلب در ارسال پول به راحتی حل میشود. اما هنوز نمیتوان این سیستم را قابل اطمینان برای استفاده خواند.
چه تضمینی وجود دارد که فرستندهی پول این کد یا همان بیت کوین را پیشتر برای کاربر دیگری نفرستاده باشد؟ هرچند با استفاده از این روش کاربر یا کاربران نمیتوانند تغییری در پیام ایجاد کنند، اما تضمینی برای این موضوع وجود ندارد که یک کاربر، مبلغی را برای چند نفر ارسال نکند. در صورتی که راهحلی برای این موضوع نباشد، هر کاربر میتواند یک سکه را برای چندین نفر ارسال کند که این همان تقلب است. ساتوشی ناکاموتا دو راهحل ممکن را برای این مشکل پیشنهاد داده که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت. یکی از راهحلها ایجاد یک ضرابخانهی مرکزی است که بر تمام تراکنشها نظارت میکند. روند کار در این ضرابخانه به این صورت است که تمام تراکنشها توسط یک نهاد مرکزی یا همین ضرابخانه نظارت میشود، بدین ترتیب که در صورت ارسال یک بیت کوین، ابتدا ضرابخانه چک میکند که آیا این سکه پیش از این خرج شده یا نه. پس از پایان تراکنش سکهی مورد نظر به ضرابخانه برگردانده میشود تا از بین رفته و سکهای دیگر برای شخصی که آن را در اختیار دارد، ضرب شود. اما مشکل اینجا است که در این روش دوباره وجود یک نهاد مرکزی برای کنترل فرآیند ارسال و دریافت سکهها شرط اصلی سلامت این سیستم است. البته مشکل دیگری که این سیستم را تهدید میکند، احتمال هک و ایجاد اختلال در کارکرد سیستم مرکزی است.
راهحل دیگری نیاز است تا با استفاده از آن دریافت کنندهی بیت کوین از این موضوع اطمینان حاصل کند که آیا پیش از این فرستنده سکهی مورد نظر را برای فرد دیگری ارسال کرده یا خیر؟ در راهحل ارائه شده توسط ناکاموتو، اولین تراکنشی که در سیستم ثبت شود، به عنوان تراکنش مرجع و صحیح در نظر گرفته شده و سایر تراکنشهایی که برای آن سکهی خاص ارسال شود، مورد قبول سیستم نیست. تنها راهی که میتوان در آن وجود یا عدم وجود یک تراکنش را متوجه شد، دسترسی داشتن به تمام تراکنشهایی است که از ابتدای کارکرد سیستم، ثبت شده است. برای دست یافتن به چنین عملکردی در سیستم بدون وجود یک نهاد مرکزی، باید تمام تراکنشها بصورت عمومی در اختیار تمام گرههای شبکه قرار گیرد. در واقع تمام گرههای شبکه روی این موضوع توافق میکنند تا از نسخهی واحدی از تاریخچهی تراکنشها استفاده کنند.
سرویس برچسب زنی بر حسب زمان
در سیستم بانکداری متمرکز که هماکنون در تمام بانکها مورد استفاده قرار میگیرد، هر شخص با افتتاح حساب، موجودی خاصی دارد. در واقع بانک یک موجودی را به هر شخص نسبت داده و آن را در پایگاه دادهی خود ثبت میکند، اما در بیت کوین خبری از این موضوع نیست. موجودی هر فرد در زنجیرهی کدهایی ثبت شده که طی آن بیت کوینهایی را دریافت و ارسال کرده است. در واقع بیت کوین فاقد جدولی است که در آن آخرین موجودی حساب هر شخص در آن ثبت شده باشد، بلکه زنجیرهی تراکنشهای صورت گرفته، به عنوان مرجعی برای محاسبهی موجودی هر فرد مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که شخصی بیت کوین یا بیت کوینهایی را برای دیگر کاربران ارسال میکند، ابتدا معدنکاوان یا ماینرها با بررسی تراکنشهای پیشین اطمینان حاصل میکنند که آیا فرستنده این میزان از پول را در حساب خود دارد یا خیر.
برای مثال زمانی که شخص الف ۵ بیت کوین را برای شخص ب ارسال میکند، در اولین مرحله معدنکاوان ابتدا بررسی میکنند که آیا شخص الف این مقدار بیت کوین را دارد یا خیر؟ این بررسی با مراجعه به سوابق بیتکوینهای دریافت شده توسط شخص الف انجام میپذیرد، بطوریکه افرادی که این بیتکوینها را دریافت کردهاند نیز مورد بررسی قرار میگیرند تا زنجیره به ابتدای ایجاد هر یک از ۵ بیت کوین ختم شود. همانطور که در تصویر پایین نیز مشاهده میکنید، تمام تراکنشهای بیتکوین برای تایید یک تراکنش، مورد بررسی قرار میگیرند.
اما این سیستم به تنهایی قادر نیست تا جلوی تقلب در شبکهی بیت کوین را بگیرد. تصور کنید که کاربر الف برای خرید محصولی طی یک تراکنش ۳ بیتکوین را به حساب کاربر ب ارسال میکند. همین کاربر برای تقلب، سریعا تراکنش دیگری را ثبت میکند که همین ۳ بیتکوین موجودی را برای خودش (طبق توضحیات در بخش امضای دیجیتال، هر کاربر میتواند بیش از یک کلید عمومی و خصوصی داشته باشد) ارسال میکند. با توجه به اینکه تراکنشها در شبکه بیتکوین پخش میشوند، از اینرو شماری از گرهها تراکنش اول و شمار دیگری تراکنش دوم را ثبت و تایید میکنند و علاوه بر وقوع کلاهبرداری و تقلب، یکپارچکی و وحدت زنجیرهی تراکنشها نیز در شبکهی بیت کوین زیر سوال میرود.
با توجه به مشکل تشریح شده در بالا، امضای دیجیتال به تنهایی قادر به تصدیق سلامت شبکه نیست. بیتکوین برای حل این مشکل از سیستمی با عنوان بلاکچین بهره میبرد که در واقع بلوکهایی از تراکنشها هستند که بصورت زنجیروار به یکدیگر متصل شدهاند. هیچ یک از کاربران پس از تایید شدن بلوک، مگر با در اختیار داشتن قدرت پردازشی بالا (انگیزه در شبکهی بیت کوین مانع از این میشود که حتی با وجود داشتن قدرت پردازشی بالا، به تقلب پرداخت) نمیتواند زنجیرهی بلوک را تغییر دهد. بلاکچین را باید یک دفتر کل توزیع شده بنامیم که تمام گرههای شبکه به آن دسترسی دارند. بلاکچین یک روش بسیار امن و در عین حال شفاف را بدون نیاز به یک نهاد مرکزی برای نظارت بر گردش کار ایجاد کرده است. بلاکچین یک بستر گردش اطلاعات است که اصلیترین ویژگی آن نه در نوع سرویس ارائه شده، بلکه امنیت و صحتی است که بدون نیاز به یک نهاد نظارتی بین تعداد بیشماری از کاربران پیاده میکند. بلاکچین را نباید یک شبکهی رایانهای در نظر گرفت، بلکه شبکهای است که روی شبکهی رایانهای بصورت توزیع شده سوار شده و پتانسیل شبکههای رایانهای را از نظر انجام سرویسهای مختلف بالا برده است.
بلاکچین و معدنکاوان یا ماینرها (Miner) کمک میکنند تا شفاف بودن و امنیت تراکنشها در شبکهی بیتکوین تامین شده و تقریبا امکان انجام هیچ تقلبی وجود نداشته باشد. شبکهی بیتکوین هر لحظه شاهد ثبت شدن تراکنشهای متعددی است که در یک مجموعه یا استخر تراکنشها (Transaction Pool) ذخیره میشوند، حال آنکه این تراکنشها هنوز تایید نشدهاند. ماینرهایی که به دنبال دریافت بیتکوین به عنوان پاداش هستند، تعداد مشخصی از تراکنشها را براساس زمان ثبت از این مجموعه انتخاب کرده و آن را در قالب یک بلوک به شبکهی بیت کوین پیشنهاد میدهند. همانطور که اشاره کردیم، بلاکچین زنجیرهای از بلوکهای به هم متصل شده است که شمارهی بلوک قبلی در بلوک بعدی ثبت شده و امکان تغییر تقریبا غیرممکن است.
اطلاعات ثبت شده در یک بلوک جدید شامل تراکنشهای انتخابی توسط ماینر، هدر (Header) یا شمارهی آخرین بلوک تایید شده به همراه یک عدد تصادفی است که در داخل تابع هش قرار گرفته و عدد حاصل از هش با نتیجهی نهایی (Target Value) مقایسه میشود؛ در صورتی که حاصل تابع هش از نتیجهی نهایی بزرگ باشد، ماینر بصورت خودکار عدد تصادفی را یک واحد افزایش داده و دوباره فرایند تکرار میشود تا عدد حاصل تابع هش از نتیجهی نهایی کوچکتر باشد. در صورتی که نتیجهی هش از عدد نهایی کوچکتر باشد، در اینصورت ماینر موفق به ثبت بلوک جدید شده و در ازای صرف منابعی نظیر زمان، انرژی و قدرت پردازشی، بیتکوین یا بخشی از یک بیتکوین را به عنوان پاداش دریافت میکند. فرایند ثبت یک بلوک جدید در بلاکچین با استفاده از مفهومی با عنوان اثبات کار (Proof Of Work) انجام میشود.
همانطور که اشاره کردیم، بلاکچین زنجیرهی واحدی از بلوکهای به هم پیوسته است و ساختار درختی ندارد. شاید این سوال مطرح شود که چگونه بیتکوین قادر است تا این ساختار واحد زنجیری را حفظ کند، در حالی که امکان ثبت شدن دو بلوک بصورت همزمان و ایجاد انشقاق در زنجیره، هرچند با احتمال پایین، شدنی است. با توجه به اینکه حل تابع هش کاملا وابسته به انتخاب اعداد بصورت تصادفی است، از اینرو احتمال اینکه دو ماینر بصورت همزمان بتوانند مسالهی ریاضی خود را برای تایید بلوک پیشنهادی حل کنند، بسیار ضعیف است، با این وجود باید این حالت نیز در سیستم بیتکوین در نظر گرفته میشد. در صورتی که یک ماینر یا حتی بیشتر بتوانند مسالهی ریاضی خود را حل کنند و بلوک خود را برای اتصال به سایر گرههای شبکه ارسال کنند، گره بعدی زنجیره را از اولین بلوکی که دریافت کنند، ادامه میدهند. برای مثال در صورتی که ماینرهای B، A و C بصورت همزمان بلوکی را برای اتصال به زنجیره ارسال کرده و ماینر D نیز لحظاتی بعد بلوکی را برای اتصال به زنجیره پیشنهاد دهد، بلوک ماینر D بعد از بلوک مجموعه B، A یا C قرار میگیرد که زودتر دریافت کرده باشد. در صورتی که ماینر D بلوک B را در بلاکچین زودتر از A و C دریافت کرده باشد، بلوک خود را به B متصل میکند، اما دو بلوک دیگر را نیز تا زمانی که یکی از شاخهها بلندتر از دیگری شده و تصمیم نهایی گرفته شود، نگه میدارند. در واقع اگر دو گره در شبکه بصورت همزمان بلوکی را به زنجیره پیشنهاد دهند، گرهها کار را با اولین بلوکی که دریافت کردهاند ادامه داده و سایر بلوکها را تا زمانی که یکی از شاخهها درازتر از بقیه شوند، ادامه میدهند. به محض اینکه یکی از شاخهها درازتر از بقیه شد، سایر بلوکها حذف شده و بلاکچین ساختار تک شاخهای خود را حفظ میکند.
مراحل معدنکاوی در یک نگاه
بهتر است تا مفاهیم تشریح شده را مرور کنیم تا عملکرد شبکهی بیتکوین را در چند مرحله بصورت خلاصه در نظر داشته باشیم:
- تراکنشهای جدید بصورت سراسری به تمام گرههای شبکه ارسال میشوند.
- هر گره تراکنشهای جدید را در بلوکهای جدیدی قرار میدهد.
- گرهها کار روی اثبات کار (Proof-of-Work) را آغاز میکنند تا مسالهی ریاضی یا تابع هش را به نتیجه برسانند.
- زمانی که گرهای در شبکه فرایند اثبات کار را به پایان میرساند، بلوک خود را برای تمام گرههای شبکه ارسال میکند.
- گرههایی از شبکه که بلوک جدید را دریافت کردهاند، تراکنشهای هر بلوک را بررسی میکنند تا احتمال تقلب و دوبار خرج کردن را کنترل کنند.
- گرههای شبکه قبول بلوک جدید را با ساخت بلوکهای بعدی با استفاده از نتیجهی هش بلوک مورد نظر اعلام میکنند.
گرههای شبکه همواره بلندترین شاخه در بلاکچین را به عنوان شاخهی صحیح شناسایی کرده و ساخت بلوکهای جدید را مبتنی بر آن ادامه میدهند. در صورتی که دو گره بصورت همزمان یک بلوک جدید را تولید کنند، شاید برخی گرهها بلوک اولی را دریافت کنند حال آنکه گرههای دیگر بلوک دوم را قبول میکنند. توسعه بلوک جدید مبتنی بر اولین بلوک دریافتی ادامه مییابد تا اینکه یکی از شاخهها بلندتر از دیگری شود. گرههایی که روی شاخههای کوتاهتر کار میکردند، کار خود را با شاخهی بلندتر ادامه خواهند داد.
بیت کوین در برابر بیت کوین کش؛ علت تقسیم چه بود؟
پس از افزایش استفاده از بیتکوین در سالهای اخیر، متخصصان و افرادی که پس از ساتوشی ناکاموتو توسعهی این سیستم را برعهده دارند، در مورد ظرفیت بلوکهای بلاکچین به اختلاف نظر رسیدند. افزایش تعداد تراکنشها باعث شده بود تا کاربران زمان بیشتری را برای تایید تراکنشهای خود صرف کنند. بیتکوین در هر ثانیه ظرفیت پشتیبانی از هفت تراکنش را دارد و از اینرو شماری از افراد خواستار افزایش ظرفیت بلوکهای بیتکوین برای بالا بردن سرعت تایید تراکنشها و در نتیجه انتقال پول بودند. بیتکوین در حالی از هفت تراکنش در هر ثانیه پشتیبانی میکند که شبکهی مالی نظیر ویزا در هر ثانیه پذیرای بیش از یک هزار تراکنش است.
بیتکوین کش را باید نسخهای جدا شده از بیتکوین خواند که ساختاری مشابه بیتکوین دارد با این تفاوت که ظرفیت بلوکها در بیتکوین کش از نظر تعداد تراکنشها بسیار بیشتر است. پس از آنکه بیتکوین کش در اول آگوست سال جاری رسما از بیتکوین جدا شد، تمام کاربران بیتکوین که به هر تعداد از بیتکوین را در اختیار داشتند، به همان اندازه بیتکوین کش دریافت کردند. در واقع افرادی که تا پیش از اول آگوست ۲۰۱۷ بیتکوین در اختیار داشتند، به همان اندازه بیتکوین کش نیز دریافت کردند.
مخالفان بیتکوین کش معقدند که افزایش تعداد تراکنشهایی که در هر بلوک قرار میگیرند باعث میشود تا قدرت پردازشی بیشتری برای اثبات کار یا همان مرحلهی PoW صرف شود و از اینرو بیتکوین از فلسفهی توزیع شدهی خود فاصله میگیرد، چراکه تمام کاربران و ماینرها نمیتوانند سختافزار خود را به هر اندازهی مورد نیاز قدرتمند کنند و در نتیجه در بیتکوین کش ماینرهایی حرف اول را خواهند زد که قدرت پردازشی بسیار بالاتری دارند. در حال حاضر بیتکوین کش ۳۱۳ دلار آمریکا ارزش دارد که بسیار کمتر از ارزش بیتکوین است.
باید دید که در آینده چه سرنوشتی برای بیتکوین کش رقم خواهد خورد و آیا بیتکوین کش میتواند به اندازهی بیتکوین ارزشمند شود یا خیر؟
پانویس:
امضاء دیجیتال
تمام افرادی که در شبکهی بیتکوین حضور دارند حداقل یک جفت کلید دارند که شامل یک کلید عمومی و یک کلید خصوصی است. هر سکهی الکترونیک را باید دنبالهای از امضاهای دیجیتال خواند. هر مالک سکهی بیت کوین برای ارسال یک سکه به دیگری، ترکیبی از کلید عمومی گیرنده را با زنجیرهی کلیدهای دیجیتال پیشین ترکیب میکند. در مرحلهی بعدی این کد هش شده با استفاده از کلید خصوصی فرستنده، کدگذاری میشود. گیرنده قادر است از طریق کلید عمومی فرستنده، پیام مورد نظر را از حالت هش خارج کرده و از این نکته که چه کاربری این سکه را برای وی ارسال کرده، اطمینان حاصل کند. در واقع اگر گیرنده نتواند کد دریافت شده را با کلید عمومی فرستنده که مدعی است بیت کوین را ارسال کرده از حالت هش درآورد، پس این فرد خود را به دروغ فرستندهی بیت کوین معرفی میکند. اما بهتر است به تشریح امضای دیجیتال و نحوهی کدگذاری و فناوری مورد استفاده در امضای دیجیتال بپردازیم.
فناوری مورد استفاده در امضای دیجیتال بیت کوین، از نوع کدگذاری غیرمتفارن است. کدگذاری در کل به دو حوزهی کدگذاری متقارن و غیرمتقارن تقسیم میشود. همانطور که اشاره کردیم در بیت کوین و ایجاد امضای دیجیتال از کدگذاری غیرمتفارن استفاده میشود، اما ساز و کار کدگذاری غیرمتفارن چگونه است؟ در این روش دو کلید خصوصی و عمومی مورد استفاده قرار میگیرد. جعبهای را در نظر بگیرید که دو کلید خصوصی و عمومی دارد. کلید خصوصی فقط برای قفل کردن این جعبه مورد استفاده قرار میگیرد، در حالی که کلید عمومی جز در باز کردن قفل جعبه کاربرد دیگری ندارد؛ با استفاده از کلید خصوصی که این جعبه را قفل کرده، نمیتوان قفل جعبه را باز کرد و باید حتما کلید عمومی مورد استفاده قرار گیرد. در صورتی که کاربر A مدعی شود که جعبهای را برای کاربر B ارسال کرده، دریافت کننده باید بتواند با استفاده از کلید عمومی کاربر A این جعبه را باز کند، در غیر اینصورت ادعای کاربر A مبنی بر ارسال جعبه دروغی بیش نبوده و از این رو در استفاده از امضای دیجیتال کاربری که بیت کوین را ارسال میکند، نمیتواند منکر ارسال شده و در نتیجه احتمال تقلب بسیار کاهش پیدا میکند. همچنین در صورت ایجاد تغییر در کد هش شده، دریافت کننده در صورت استفاده از کلید عمومی ارسال کننده نمیتواند به نتیجهی صحیحی برسد و در نتیجه ایجاد تغییر میان راه روی کد هش شده نیز عملا امکان تغییرات در تراکنشها نظیر تغییر مبلغ را غیرممکن میکند. پس تا زمانی که کاربری به کلید خصوصی دیگری دسترسی نداشته باشد، امکان ایجاد اختلال در سیستم را ندارد. در سیستم بیت کوین نیز هر کاربر یک کلید خصوصی و یک کلید عمومی دارد. کلید خصوصی کاربر مخفی بوده و نباید کسی جز خود کاربر از آن اطلاع داشته باشد، اما کلید عمومی همانطور که از اسم آن نیز پیدا است، عمومی بوده و همه کاربران میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
هر کاربر در شبکهی بیتکوین میتواند چندین کلید عمومی و کلید خصوصی مربوط به آن را داشته باشد و در واقع کاربران بیتکوین منحصر به یک کلید عمومی و خصوصی نیستند. به بیان بهتر کاربران بیتکوین میتوانند در کیف پول خود چندین کلید عمومی و خصوصی را داشته باشند. با توجه به تعداد بالای آدرسهایی که میتواند تولید شود، اصلا نباید در مورد تکراری بودن آدرسها احساس نگرانی کرد. بیت کوین قادر است تا ۴۵^۱۰ × ۱.۴۶ یا به بیان ساده ۱۶۰^۲ آدرس را تولید کند. شاید در نگاه اول این عدد بسیار کوچک به نظر برسد. برای درک عظمت احتمالات موجود برای تعداد آدرسهایی که میتواند تولید شود، بهتر است بدانید که تعداد دانههای شن موجود روی کرهی زمین نزدیک به ۱۸^۱۰ * ۷.۵ است. حال تصویر کنید که هر از یک این تعداد دانههای شن موجود خود به همین اندازه نیز دانه شن داشته باشد، با این وجود مجموع شنها به رقم ۱۸^۱۰ * ۵۶ میرسد که باز هم کوچکتر از تعداد احتمالات موجود برای آدرسهایی است که بیت کوین میتواند تولید کند.
اثبات کار
پروتکل اثبات کار یا POW در اصل یک روش برای مقابله با انجام حملاتی نظیر DDoS و مقابله با اسمپینگ است. با استفاده از این روش برای کاربری که به دنبال دریافت یک سرویس از سیستم است، یک وظیفهی پردازشی در نظر گرفته میشود تا از این طریق پردازندهی کاربر متقاضی زمانی را برای حل این وظیفهی پردازشی سپری کرده و ترافیک دریافت سرویس از سیستم شاهد افزایش ترافیک نباشد. اصلیترین ویژگی سیستم اثبات کار باید اینگونه باشد که وظیفهی سپرده شده به کاربر نسبتا سخت اما قابل حل بوده و در مقابل ارائه دهندهی سرویس برای چک کردن صحت انجام کار بار پردازشی زیادی را به دوش نکشد. سیستم اثبات کار را بنابر کاربردهای مختلف میتوان با روشهای مختلفی پیاده کرد. از جملهی روشهایی که در اثبات کار مورد استفاده قرار میگیرد باید به رمزنگاری دنبالهدار (Hash Sequence) و درخت مرکل (Merkle Tree) اشاره کرد که در بیتکوین نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
اثبات کار در بیتکوین به این ترتیب است که ماینر تعدادی تراکنش را از میان تراکنشهای تایید نشده انتخاب کرده و با دریافت کد هش بلوک قبلی پروسهی اثبات کار را آغاز میکند. پارامترهای مورد استفاده در تابع هش SHA-256 شامل تراکنشهای انتخابی، کد هش بلوک قبلی و یک عدد تصادفی است. سیستم بیتکوین براساس سرعت ایجاد بلوکهای جدید در بیتکوین، سختی کار را از طریق تغییر نتیجهی هدف مورد انتظار برای تابع هش تغییر میدهد. ماینر باید عدد مورد نظر را تا رسیدن به موفقیت که کوچکتر شدن حاصل هش از نتیجهی هدف است، در هر مرحله یک واحد افزایش دهد. پس از رسیدن به نتیجه، بلوک در شبکهی بیت کوین ثبت شده و نتیجهی هش به دست آمده به عنوان شمارهی بلوک تعیین میشود. این شماره در بلوک بعدی ثبت خواهد شد تا زنجیره حفظ شود.
اما همانطور که اشاره کردیم نتیجهی هدف پیشبینی شده برای مقایسه با نتیجه تابع هش تغییر میکند. با توجه به اینکه قدرت پردازشی پردازندهها و همچنین تعداد ماینرها روز به روز افزایش پیدا میکند، از اینرو زمان میانگین ۱۰ دقیقهای برای ثبت هر بلوک کاهش مییابد و در نتیجه سیستم برای باقی ماندن زمان میانگین ثبت بلوک روی ۱۰ دقیقه، نتیجه کار را سختتر میکند. سختی کار صورت میانگین با ثبت هر ۲۰۱۶ بلوک از نو تعیین میشود.
پاداش معدنکاوی نیز هر ۲۱۰٫۰۰۰ بلوک یکبار نصف میشود. در حال حاضر پاداش معدنکاوی هر بلوک بیتکوین ۱۲.۵ بیتکوین است. این رویه تا استخراج تمام بیتکوینها ادامه خواهد داشت. در حال حاضر بیش از ۱۶.۵ میلیون بیتکوین استخراج شده و تقریبا ۴.۵ میلیون بیتکوین دیگر تا سال ۲۱۴۰ استخراج خواهد شد. در حال حاضر ارزش بازار بیتکوینهای استخراج شده بیش از ۷۴ میلیارد دلار است که افزایش ارزش هر بیت کوین این رقم را تغییر میدهد.
تابع رمزنگاری یا هش
SHA-2 یا Secure Hash Algorithm 2 مجموعهای از تایعهای رمزنگاری است که توسط آژانس امنیت ملی ایالات متحدهی آمریکا طراحی شدهاند. تابع هش رمزنگاری شده مجموعهای از الگوریتمهای مبتنی بر عملیات ریاضی است که روی دادههای دیجیتال صورت میپذیرد. بزرگترین ویژگی توابع رمزنگاری یا هش این است که هیچگاه امکان ندارد یک تابع هش با ورودهای متفاوت، نتیجهای یکسان را نتیجه بدهد. البته SHA-2 تنها استاندارد موجود برای رمزنگاری نیست و پیش از آن شاهد استفاده از SHA-1 بهعنوان یک روش رمزنگاری بودیم. خانوادهی رمزنگاری به روش SHA-2 متشکل از ۶ تابع است که ۲۲۴، ۲۵۶، ۳۸۴ و ۵۱۲ بیتی هستند. این توابع شامل SHA-224، SHA-256، SHA-384، SHA-512، SHA-512/224 و SHA-512/256 میشوند.
انگیزه
انگیزه را باید اصلیترین دلیلی خواند که باعث میشود گرههای شبکه سلامت سیستم را حفظ کنند. اولین تراکنش در هر بلوک، اهمیت بسیار زیادی دارد، چراکه اولین تراکنش مربوط به تولید بیتکوین جدیدی است که به عنوان پاداش در اختیار ماینر قرار میگیرد. همین پاداش باعث میشود تا ماینرها نیروی پردازشی خود را در جهت سلامت سیستم مورد استفاده قرار دهند. در واقع به همین دلیل است که گرههای شبکه که در حال تایید بلوکهای جدید هستند، معدنکاو نام گرفتهاند، چراکه این افراد در ایجاد بیتکوینهای جدید نقش اصلی را بر عهده دارند و همچون معدنکاوانی هستند که در معدن طلا رگههای جدیدی از طلا را یافته و به ذخایر اضافه میکنند. افزایش میزان بیتکوینهای در گردش به منابعی بستگی دارد که معدنکاوان اختصاص میدهند. در مورد پول رمزنگاری شده این منابع شامل انرژی الکتریکی، زمان وقدرت پردازشی است.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که با توجه به محدودیت ۲۱ میلیونی تعداد بیتکوینها، پس از تولید ۲۱ میلیون بیتکوین دیگر شاهد ارائهی پاداش در قالب بیتکوین جدید به ماینرها نخواهیم بود و سیستم درصدی از پول تراکنش انتقالی را به ماینر برای تایید تراکنشها انتقال خواهد داد تا همچنان صحت عملکرد سیستم حفظ شود. البته این درصد که سیستم را تا حدودی شبیه به عوارض بانکی دریافت شده برای انتقال بانکی میکند، بسیار کمتر است و از اینرو بازهم برتری با بیتکوین خواهد بود.
پاداش در بیتکوین به نوعی در نظر گرفته شده که علاوه بر تشویق ماینرها برای تایید تراکنشها، چرخهی سالمی را نیز ایجاد میکند. حتی اگر یک گره با نیروی پردازشی بسیار بالا بتواند بر نیروی پردازشی کل سیستم بیتکوین غلبه کند، پاداش به اندازهای خواهد بود که وی قدرت خود را در جهت کلاهبرداری و از میان بردن صحت عملکرد سیستم به کار نگیرد، چراکه بیتکوینهای دریافت شده از طریق معدنکاوی بسیار بیشتر خواهد بود.
رولزرویس فانتوم (Phantom)، از آن دسته از خودروها است که به محض وارد شدن به آن، حس آرامش و جدا شدن از دنیا به سرنشین را القا میشود؛ البته این آرامش به معنی، کُند بودن آن نیست. نسل جدید رولزرویس فانتوم، بر پلتفرم جدید با نام "معماری لوکس" (واقعا نام برازندهای دارد!) ساخته شده که تمام آلومینیومی است و روی تمام مدلهای آیندهی شرکت رولزرویس استفاده خواهد شد.
با استفاده از این پلتفرم، فانتوم جدید سبکتر و مستحکمتر شده است؛ البته برای خودرویی با وزن بیش از ۲.۵ تن، کم کردن ناچیز وزن، زیاد اهمیت ندارد. در هر قسمت از بدنه که در کاهش وزن نقش داشته، موارد عایق صدا کار گذاشته شده است. در واقع مسئلهی کاهش صدا در کابین، به قدری برای تیم مهندسی رولزرویس مهم بود که با همکاری متخصصین شرکت کانتیننتال، نسخهی مخصوصی از تایرهای کانتیاسپرتکانتکت (ContiSportContact) که قابلیت نصب فوم عایق دارند، برای فانتوم ساخته شد. گویا از نظر مدیران رولزرویس، سر و صدای موجود در جاده و رانندگی، در حد فضای متمدن فانتوم نیست.
بررسی قوای فنی
فانتوم به قدری بی صدا است که به سختی میتوان صدای پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۶.۷۵ لیتری آن را شنید. با اینکه حجم پیشرانه تغییری نکرده است، اما توان خروجی آن با وجود دو توربوشارژر، تغییراتی به خود دیده است. در واقع فانتوم جدید، ۵۶۳ اسب بخار قدرت و ۹۰۰ نیوتنمتر گشتاور دارد که از دور موتور ۱۷۰۰، در اختیار راننده قرار میگیرد. جعبه دندهی هشت سرعتهی خودکار فانتوم، به فناوری GPS مجهز شده است تا، هم با تشخیص مکان فعلی خودرو و جادههای پیش رو، زمان تعویض دندهها را جهت تضمین بهترین سواری ممکن، تنظیم کند. در هر کجای فانتوم که نشسته باشید (حتی پشت فرمان)، تعویض دندههای فانتوم را حس نمیکنید. اصلا به پدالهای تعویض دنده در پشت فرمان فکر نکنید؛ این موارد لیاقت رولزرویس فانتوم را ندارند.
با اینکه معمولا، بیشتر متقاضیان رولزرویس فانتوم، رانندگی این خودرو لوکس را به رانندهی خود واگذار میکنند، ولی هنوز هم افرادی وجود دارند (بخصوص در آمریکا) که خود پشت فرمان مینشینند. فانتوم قبلی با اینکه در کلاس خودش پادشاهی میکرد، ولی رانندگی با آن جرات خاصی لازم داشت. این مورد در فانتوم جدید وجود ندارد؛ البته فانتوم هنوز هم خودروی بسیار بزرگی است، در واقع حدود ۶ متر طول و ۲.۵ متر عرض دارد، ولی حس ترسناک رانندگی با فانتوم قبلی را ندارد.
در فانتوم جدید، علم دینامیک در همه جای آن مشاهده میشود؛ اما سیستمی که بیشترین تاثیر را در هندلینگ و مانور خوب آن داشته، سیستم چهار چرخ فرمان پذیر است. البته این سیستم، فانتوم را به یک خودروی اسپرت تبدیل نمیکند، ولی پیچیدن با اعتماد بنفس بیشتر را ممکن کرده است. در هیچ کجای فانتوم، کلمات "عجله" و "فوری" حک نشده است؛ با این وجود، فانتوم در زمان کمی بیشتر از ۵ ثانیه، به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. از پدال گاز تا ترمز، تماماً به نرمی و تدریجی عمل میکنند. چابکی و راحتی هندلینگ در فانتوم، همانند رولزرویسهای کوچکتر Ghost و Wraith است که البته هنوز هم حس کامل جاده را منتقل نمیکند، اما نهایت راحتی و آرامش را به همراه دارد.
نهایت لوکس بودن
با اینکه رانندگی با فانتوم تجربهی بینظیری است، ولی هیچ چیزی مانند نشستن در صندلیهای عقب این خودروی لوکس نیست. کنترل تمام تجهیزات و سیستم صوتی و تصویری، در اختیار سرنشین عقب است. صندلیهای عقب راحت، مجهز به سیستم گرمایشی و ماساژ هستند. چندین جالیوانی برای انواع نوشیدنی در عقب و در کنار یخچال، تعبیه شده است. با وجود پشتسریهای راحت و زیرپاییهای با کیفیت، فقط کافی است که کفش خود را در آورده و غرق نهایت لوکس بودن فانتوم شوید.
ایدهی اصلی رولزرویس، ایجاد حس راحتی بیشتر سرنشینان، در هنگام خروج نسبت به ورود است. ردیف عقب فانتوم به قدری راحت است که با قرار گرفتن در آن، هر ثانیه، تپش قلب کاهش مییابد.
طراحی داخلی و خارجی
به جای تغییرات کوچک در بدنهی مدل گوست و ارائهی فانتوم جدید، تیم طراحی رولزرویس، طراحی منحصر به فردی را در فانتوم به کار برده است. فانتوم با کاپوت طویل، جلو پنجرهی بزرگ، نوارهای جانبی روان و طراحی منحصر به فرد در عقب یکی از زیباترین خودروهای لوکس رولزرویس است. رینگ ۲۰ اینچی با آپشن رینگ ۲۱ اینچی، کاملا برازندهی فانتوم است و با وجود ثابت ماندن نشان رولزرویس در وسط رینگها در هنگام حرکت، فانتوم همیشه سربلند نمایان میشود. طرح نقرهای رو کاپوت که جلوپنجره را به شیشهی جلو متصل میکند، تضاد زیبایی را ایجاد کرده است که انتخاب بی نهایت ترکیب دو رنگ در بدنه وجود دارد.
در واقع، محدودیت شخصی سازی فانتوم، فقط به جیب خریدار آن بستگی دارد. سفارش انواع مختلف آپشن و شخصی سازی برای رنگ، مواد به کار رفته در کابین، انواع دوخت و طرحهای چوب، امکان پذیر است. اما مهمترین آنها، ویژگی مهمی با نام "گالری" است. قسمتی در داشبورد وجود دارد که از جنس شیشه است و میتوان هر چیزی را در آن نصب کرد. در واقع در جلوی راننده، قسمت پنل دیجیتالی فرمان و در وسط داشبورد سیستم صوتی و فرمان مرکزی تاشو قرار دارد. به غیر از دو ناحیه، تمام داشبورد آمادهی شخصی سازی مخصوص هر خریدار است. شاید طرح گل رز، یا طرحی از دی ان اِی، طلا؟ یا نقاشی رنگ روغن؟ ابریشم؟ الماس چطور؟ تمام این موارد امکان پذیر است.
کلام آخر
مدل استاندارد فانتوم ۴۵۰ هزار دلار و مدل با فاصلهی بیشتر دو محور، ۵۳۰ هزار دلار قیمت میخورد. ولی برای خریداران مخصوص رولزرویس فانتوم، قیمت اهمیت ندارد، و بدون هیج درنگی فانتوم خریداری میشود.
مشکلات فانتوم؟ چطور میتوان از سدان لوکس و راحتی مانند فانتوم ایراد گرفت؟ شاید دوخت برخی پشت سریها صاف نباشد! واقعا نمیتوان از خودرویی که تماماً با دست ساخته شده است، ایراد بزرگی گرفت. شاید هم هنگام رانندگی و یا نشستن در ردیف عقب، به قدری راحت هستید، که تمام مشکلات از نظرتان محو میشود.
مشخصات رولزرویس فانتوم مدل ۲۰۱۸ | |
---|---|
پیشرانه | ۱۲ سیلندر V شکل، ۶.۷۵ لیتر، دو توربوشارژر |
توان خروجی | ۵۶۳ اسب بخار، ۹۰۰ نیوتن متر گشتاور، محور عقب |
۱۰۰ - ۰ | ۵.۱ ثانیه |
حداکثر سرعت | ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت |
وزن | ۲۵۶۰ کیلوگرم |
ظرفیت | ۴ سرنشین |
قیمت پایه | ۴۵۰ هزار دلار |
قیمت مدل تست شده | حدود ۶۲۵ هزار دلار |
در بخش نخست از مقالهی «آیا این زندگی واقعی است»، به بررسی چگونگی مطرح شدن این ایده پرداختیم و با فیلسوفی که در تلاش است تا این موضوع را اثبات کند آشنا شدیم. در این بخش از مقاله میخواهیم از نظر علمی این موضوع را بررسی کنیم و ببینیم که آیا شواهدی برای اثبات مجازی بودن زندگی ما وجود دارد یا خیر.
فیزیکدانان به جای آنکه اجازه دهند این ذرات به هر جایی بروند، آنها را همانند اتمهای یک بلور، به شبکهای منظم و سه بعدی وارد میکنند. از آنجایی که با نزدیک شدن کوارکها به یکدیگر انرژی نیز افزایش مییابد، ذرات مجبور میشوند که در یک فاصلهی مشخص، به دور از یکدیگر قرار بگیرند، به طوری که میتوان به راحتی تعداد آنها را شمارش و مدیریت کرد؛ آنها همچنان، رفتاری که ما به صورت آزمایشی مشاهده کرده بودیم را از خود نشان میدهند. به این نوع خاص از محاسبهی عددی «کرومودینامیک کوانتومی شبکهای» یا به اختصار LQCD گفته میشود.
اصل سادهسازی در LQCD، تنها راه دقیقی است که دانشمندان میتوانند با استفاده از آن، کوارکها را تشریح کنند؛ اما اینکار، اساس نسبیت که توسط آلبرت اینشتین ارائه شده بود را در هم میشکند. فضا-زمان در نظریه نسبیت، زنجیرهوار بوده و جهت خاصی برای آن تعریف نشده است. این در حالی است که شبکهی ایجاد شده در LQCD، در امتداد اتصالات میان گرهها، نقاط ویژه و جهتهای ویژهای دارد. اگر برخوردهای پر انرژی مانند آنچه که در رفتارهای پرتوهای کیهانی مشاهده میشود، بیش از آنکه به پیشبینیهای نسبیت شبیه باشند، به LQCD شباهت داشته باشند؛ آنگاه میتوان گفت که این یک نشانه است که به ما میگوید در یک شبیهسازی هستیم. یک شبیهسازی که در آن برنامهنویسها همانند دانشمندان هستهای، بر مشکلات سرپوش میگذارند.
سایلاس بین و همکارانش در دانشگاه بُن آلمان، دیگر انحرافات آزمونپذیر را در کنار انحرافات فعلی (شامل رفتارهای ناهنجار که توسط میونها به نمایش گذاشته میشود) مورد آزمایش و بررسی قرار میدهند. البته در این بین، چندین احتمال وجود دارد که طرح آنها کارایی نداشته باشد. ممکن است کسی که این شبیهسازی را کدنویسی کرده، از همان کدهایی که فیزیکدانان هستهای استفاده میکنند، استفاده نکرده باشد. این جمله یعنی، ناهنجاریهایی که دانشمندان پیشنهاد میکنند هرگز دیده نخواهند شد. از طرفی نیز ممکن است این انحرافات با چنان انرژی بالایی خود را نشان دهند که ما نتوانیم آنها را ببینیم و تا سالهای سال نیز به فناوری مشاهدهی آنها دست پیدا نکنیم. در آخر، ممکن است که فضا-زمان به دلایل متفاوتی که مربوط به زندگی در یک شبیهساز نیستند، رفتاری همچون شبکه داشته باشد. این موضوع را جدی بگیرید؛ زیرا برخی از فیزیکدانان نیز به این موضوع فکر میکنند.
به طور برابر، سایلاس بین، داوودی و سَوِج، ازجمله فیزیکدانان هستهای سرشناسی هستند که راهی برای آزمایش فرضیه شبیهسازی پیشنهاد کردهاند. با توجه به این موضوع، اشتباه است که فکر کنیم آنها تمام زندگی کاری خود را صرف این موضوع کردهاند که ببیند ما در یک شبیهسازی هستیم یا خیر. اگر به صفحهی کتابشناسی سایلاس بین نگاهی بیاندازید، متوجه میشوید که نتایج این آزمایش، تنها مقالهی نوشته شده توسط او در این زمینه و یا حتی پژوهش در مدل استاندارد LQCD است. اگرچه مطمئناً او و همکارانش تمرکز ویژهای روی کار شبیهسازی کیهانی دارند و کار خود را جدی میگیرند. آنها هم مانند سایر پژوهشگران هستند؛ یعنی یک پرسش به نظرشان جالب میآید اما حاضر نیستند که زندگی خود را روی یافتن پاسخ آن پرسش بگذارند.
چرا در این زمینه سرمایهگذاری نمیشود؟ راستش را بخواهید این موضوع طبیعی است و کار عاقلانه این است که روی ناشناختهها سرمایهگذاری هنگفت نشود. شما میتوانید برای کار در حیطهی شناخته شدههای فیزیک مدرن سرمایه جذب کنید؛ اما برای آنکه بتوانید روی چیزی پژوهش کنید که مطمئناً در آخر به پرسشی فلسفی که معمولاً بیجواب است، میرسد؛ نمیتوانید سرمایه جذب کنید. البته نباید از حق گذشت؛ این مشکل نیز بسیار پیچیده است و سرمایهگذاری روی یافتن راهحل برای آن، کاری ریسک پذیر خواهد بود. شما گزارشهای علمی معمولی و ماهانه را میخوانید و هیجانزده میشوید که البته امری طبیعی است؛ اما اینکه بخواهید زندگی خود را برای یافتن پاسخ برای برخی از بزرگترین پرسشها در مورد زندگی، کیهان و همه چیز وقف کنید، شانس اندکی برای موفقیت خواهید داشت. اینکه میبینید موفقیتهای بسیار بزرگ (مانند انقلاب مکانیک کوانتومی در دههی ۲۰ میلادی) بسیار نادر هستند، دلیل بر سخت بودن آنها است. علم چیزی است که باید به تدریج رشد کند که البته چیز بدی نیست؛ شاید برای برخی غمانگیز باشد. شانس رشد ناگهانی علم بسیار پایین است و کسی اموال خود را با سرمایهگذاری در چنین راهی به خطر نمیاندازد.
در واقع دلیل دشواری فهمیدن این موضوع که جهان شبیهسازی شده یا خیر؛ به خود ما باز میگردد. اینکه چه پرسش مناسبی داریم که مطرح کنیم؛ پرسشی که ما را به سرنخهای قابل آزمایش برساند. در جهانی شبیهسازی شده و فرضی که برنامهنویس آن میتواند به صورت آنی مداخله کرده و مشکلات را رفع کند، ما هرگز نمیتوانیم تفاوت میان یک جهان واقعی و یا شبیهسازی شده را تشخیص دهیم. حتی اگر ما دلیلی فلسفی و محکم داشته باشیم که نشان دهد در شبیهسازی زندگی میکنیم، باز هم ارزشی در زندگی ما نخواهد گذاشت؛ مگر زمانی که بتوانیم نشانهای قابل مشاهده و قابل آزمایش بیابیم.
به پرسش نخست باز میگردیم: آیا ما در یک شبیهسازی زندگی میکنیم؟ شاید بهتر باشد بگوییم خیر. البته بخشی از دلیل «خیر» گفتن این است که ما نمیخواهیم وجود یک هوش آگاه را باور کنیم که بسیار بیتفاوت است و چیزهایی که او برنامهریزی کرده بیهوده رنج میبرند.
قدرت علم، گاهاً در کلیت بخشی، خلاصه بودن و سادهسازی آن نهفته است. شبیهسازی یک جهان کامل آن هم با چنین پیچیدگی خارقالعادهای که ذهنهای پیچیده نیز در آن حضور دارند، بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود؛ حتی اگر قوانین بنیادینی که برنامه بر آن استوار است نیز ساده باشند. به نظر میرسد که برنامهریزی چیزی به پیچیدگی جهان فرضی ما، در حالی که میتوان از چیزهای سادهتر نیز درسهای مشابهی آموخت، کاملاً بیهوده و غیر ضروری است.
با این حال، تمام اینها بازتاب احساسی ما هستند و ممکن است که بتوانند و یا نتوانند واقعیت را اثبات کنند. به نظر میرسد که تجربهگرایی، تنها پناهگاهی است که ما داریم؛ که البته همینطور است. اگر ما نتوانیم تفاوت میان جهانی واقعی و شبیهسازی شده را تشخیص دهیم، آنگاه پرسش مربوط به زندگی در جهانی شبیهسازی شده قابل بحث خواهد بود: این واقعیت مال ما بوده و هست و تمام چیزی است که داریم.
بزرگترین کارخانه تولید باتری خودروهای الکتریکی جهان با هزینه 1.63 میلیارد دلار در لهستان احداث خواهد شد.
به نقل از انگجت، شرکت الجی اعلام کرده است که تا سال آینده بزرگترین کارخانه تولید باتری خودروهای الکتریکی جهان را در اروپا خواهد ساخت.
با توجه به تسریع تولید خودروهای الکتریکی، نیاز شرکتهای خودروساز به باتریهای قدرتمند و پرظرفیت روز به روز افزایش مییابد.
شرکتهای خودروسازی زیادی در اروپا مجبور هستند که واردات باتری خودروی خود را از آسیا انجام دهند و در همین راستا شرکت "ال جی" تصمیم گرفته که تا سال آینده اولین کارخانه تولید باتری برای خودروهای الکتریکی را در لهستان راهاندازی کند تا بتواند به نیاز روزافزون اروپا در زمینه باتری به شکل بهتری پاسخ دهد.
"چانگ بوم کانگ"(Chang-Boem Kang) معاون اول شرکت ال جی در رابطه با انتخاب لهستان برای احداث کارخانه گفت: لهستان از لحاظ جغرافیایی بهترین مکان برای پاسخگویی به نیازهای شرکتهای متعدد اروپایی و جهانی است.
این تشکیلات حدود 1.63 میلیارد دلار قیمت داشته و در شهر "وروکلاو"(Wroclaw) در نزدیکی مرز آلمان که دارای شرکتهای خودروسازی بزرگی همچون "بنز"، "بی.ام.و" و "فولکس واگن" است ساخته خواهد شد.
این کارخانه دارای یک مرکز تحقیق و توسعه خواهد بود و با استخدام 2500 نفر سالانه 100 هزار باتری مخصوص خودروهای الکتریکی تولید خواهد نمود.
کشورهای اروپایی نیز اقبال بسیار بالایی به گسترش خودروهای الکتریکی دارند و در همین راستا فرانسه اعلام کرده است که از سال 2030 خودروهای بنزینسوز در این کشور اجازه فروش نخواهند داشت.
انگلیس نیاز اعلام کرده است که از سال 2040 از فروش خودروهایی که با سوخت فسیلی کار میکنند جلوگیری خواهد کرد.
اپراتورهای شبکه موبایل فراهم کننده خدمات مختلفی مانند تخصیص طیف رادیویی، زیرساخت شبکه بی سیم، ارسال صورتحساب، تهیه سیستم های رایانه ای، بازاریابی و خدمات تعمیراتی هستند. براساس داده های جهانی از سال 2012 تاکنون به طور رسمی 643 اپراتور موبایل در سراسر جهان فعالیت می کنند.
اپراتورهای شبکه موبایل در دهه 90 میلادی خلق شدند و اکنون با گذشت حدود 20 سال از عمرشان به صنعتی بالغ تبدیل شده اند که ساز و کار خاص خود را دارند. در اروپا و آمریکا این شرکت ها ابتدا با ارائه خدمات ساده ای مانند تماس صوتی و پیامک فعالیت خود را آغاز کردند. اما با ظهور اینترنت توجه به این موضوع اهمیت بیشتری یافت. به همین دلیل بسیاری از شرکت ها در کنار خدمات مخابراتی به ارائه خدمات اینترنتی روی آوردند، به طوری که اکنون آن را محور خدمات خود می دانند و بیشترین درآمدزایی را از فروش اینترنت همراه به دست می آورند.
در هر کشوری وظیفه انتقال این ارتباطات به عهده اپراتورهای موجود در آن کشور است که در این مقاله با توجه به میزان مشترکان و تعداد کارمندان آن اپراتورهای، مقایسه می شوند. جدیدترین تحقیقات آماری انجام شده از سوی موسسه تحقیقاتی Wireless Intelligence به بررسی و انتخاب بزرگ ترین اپراتورهای مخابراتی جهان از نظر بیشترین تعداد اتصال یا ارتباط پرداخته است.

چینی ها در صدر
چین پرجمعیت ترین کشور دنیاست و به همین دلیل کاملا طبیعی به نظر می رسد که بیشترین تعداد کاربران اینترنت و موبایل جهان را هم در اختیار داشته باشد. با این اوصاف می توان گفت اپراتور بزرگ مخابراتی این کشور هم به عنوان بزرگترین اپراتور مخابراتی جهان انتخاب و معرفی شود.
این گزارش نشان می دهد اپراتور بزرگ چینی یعنی China Mobile با داشتن 683 میلیون 80 هزار کاربر، بزرگ ترین اپراتور مخابراتی جهان است. بعد از این شرکت و با اختلاف نسبتا زیادی اپراتور Vodafone با386 میلیون و 880 هزار نفر کاربر در جایگاه دوم قرار دارد. موسسه Wireless Intelligence اعلام کرده است این اطلاعات را از طریق آمار به دست آمده از این اپراتورها تا آخر فصل دوم سال 2015 گرفته و بعد از تحقیق و بررسی نتایج آن اعلام شده است.
اپراتورهای آسیایی
به طور کلی این گزارش نشان می دهد که قاره آسیا در رتبه بندی اپراتورهای مخابراتی بزرگ جهان مقام های متعدد بالایی را به خود اختصاص داده است تاب ه این ترتیب با بیشترین جمعیت در جهان، بزرگ ترین اپراتورهای مخابراتی را هم در اختیار داشته باشد.
در میان این اپراتورها، اپراتور هندی Bharti Airtel Group با در اختیار داشتن 250 میلیون نفر کاربر جایگاه چهارم جهان را به خود اختصاص داده است. این اتفاق چندان هم دور از ذهن نیست، چرا که Bharti در دومین کشور پرجمعیت جهان خدماتش را ارائه می کند. نکته جالب اما اینکه همه سه اپراتور مخابراتی کشور چین، در یکی از جایگاه های یک تا دهم این رتبه بندی قرار گرفته اند. این اتفاق بعد از آن که سومین اپراتور مخابراتی این کشور یعنی China Telecom شاهد رشد سالانه 33 درصد در فصل دوم سال 2014 بود، رخ داد. این رقم درواقع بیشترین میزان رشد سالانه یک اپراتور در یک سال گذشته بوده و در نهایت باعث شده است این شرکت با صعود دو رتبه ای در جایگاه دهم این رتبه بندی قرار بگیرد.
China Telecom حالا 144 میلیون کاربر دارد. در میان 10 اپراتور بزرگ جهان نام های شناخته شده دیگری مانند America Movil از آمریکای لاتین با رتبه سوم، Telefonica از اسپانیا با رتبه پنجم، Vimpel Com از روسیه با رتبه هفتم، Reliance از هندوستان با رتبه هشتم و Telenor از نروژ با رتبه نهم قرار دارند.

اپراتور در بازارهای نوظهور
China Mobile اما از نظر میزان درآمد هم در رتبه برتر قرار دارد. براساس گزارش موسسه Wireless Intelligence ، این اپراتور تا پایان فصل دوم امسال درآمدی برابر 22.5 میلیارد دلار داشته است. بعد از این شرکت به ترتیب اپراتورهای Verizon Wireless با درآمد 15.78 میلیارد دلاری، اپراتور AT & T با درآمد 14.77 میلیارد دلاری، اپراتور Vodafone با درآمد 13.92 میلیارد دلاری و اپراتور Telefonica با درآمد 11.44 میلیارد دلاری در رتبه های بعدی قرار دارند.
در برابر بزرگ ترین اپراتور جهانی یعنی China Mobile رقبای چینی دیگری مانند China Unicom و China Telecom اگرچه تعداد کاربران و درآمد کمتری دارند، از نظر تعداد این کاربران شبکه 3G برتر هستند. این در حالی است که تعداد کاربران شبکه 3G شرکت China Mobile تا پایان ماه مارس گذشته به 15 میلیون نفر رسیده است.
اپراتور مخابراتی هندوستان یعنی Bharti هم با وجود در اختیار داشتن 180 میلیون نفر کاربر، در 17 بازار بزرگ دیگر در آفریقا هم فعالیت می کند. این شرکت 12 مجوز فعالیت در شبکه 3G در قاره آفریقا دارد و در حال حاضر به بیش از 50 میلیون نفر در این قاره خدمات ارائه می کند. این اپراتور همچنین در دو کشور آسیایی دیگر به جز هندوستان هم فعالیت می کند.
به طور کلی این گزارش نشان می دهد که اپراتورهای فعال در بازارهای نوظهور و در حال توسعه از نظر تعداد کاربران از رقبای غربی خودشان جلوتر هستند. این در حالی است که کاربران این اپراتورها به خصوص کاربران موبایل های هوشمند به دلایل اقتصادی تمایل کمتری به پرداختن هزینه بیشتر در مقابل خدمات بهتر دارند.
اما از آن جایی که تعداد کاربران موبایل های هوشمند در کشورهای در حال توسعه به سرعت در حال رشد است، انتظار می رود استفاده از خدمات پیشرفته و جدید ارائه شده توسط این اپراتورها هم افزایش چشمگیری داشته باشد. آخرین آمار نشان می دهند که در حال حاضر بیش از یک میلیارد نفر کاربر موبایل هوشمند در جهان وجود دارد و انتظار می رود که این رقم تا پایان سال 2017 به دو میلیارد کاربر هم برسد.
رنجرور مجهزترین و لوکسترین شاسی بلند لندرور در مدل ۲۰۱۸ شاهد تغییراتی اندک از جمله در بخش تکنولوژیهای به کار رفته و قدرت پیشرانه است و بدینتریتب جدیدترین مدل شاسی بلند لوکس لندرور دارای پیشرانهی ۵ لیتری ۸ سیلندر قدرتمند و با توان خروجی ۵۵۷ اسب بخار است. در شرایط عادی این خبر باید تیتر اول خبرگزاریهای حوزه خودرو باشد اما خبر تولید نسخهی هیبریدی و پلاگین همین رنجرور با نام P400e طی روزهای گذشته تمام نگاهها را به سمت خود کشانده است. در ادامه با این خودرو و هر دو نسخهی آن بیشتر میشویم.
گری مکگاورن، مدیر ارشد بخش طراحی شرکت لندروو معتقد است خریداران محصولات این شرکت از آنها توقع تغییرات اساسی در مدلهای جدید خودروها دارند. در همین راستا مهندسان لندرور تغییرات اساسی را در شاسی بلند این شرکت اعمال کردهاند. آنها با استفاده از جلو پنجره مشبک باز طراحی شده، چراغهای LED جدید و بادشکن اسپرت عقب خودرو تا حدودی این تغییرات را لحاظ کردهاند. گلگیر عقب خودرو دچار اصلاحاتی شده و با اگزوزهای جدید همخوانی بیشتری دارد. این خودرو در رنگهای متنوعی عرضه میشود. در نمای کناری نیز، شاهد و قسمتی متفاوت بر روی بدنه و در کنار درهای جلویی هستیم که با کشیده شدن بخشی از خطوط آن، زیبایی خاصی به این شاسیبلند قدرتمند داده است.
در بخش داخلی اما تغییرات بیشتر به چشم میآيد. صندلیهای جدید قسمت جلو که پهنتر، عمیقتر و با قابلیت تنظیم در ۲۴ جهت هستند از جمله مهمترین این تغییرات است. لندرور اعلام کرده است که طراحی صندلیهای جدید علاوه بر راحتی بیشتر، فضای بیشتری برای سرنشینان جلو و عقب خودرو فراهم میکند. دکمه تنظیم وضعیت صندلی بر روی درها قرار گرفته است و سیستمهای گرمایشی، سرمایشی و حتی ماساژ بسیار با کیفیت و قدرتمندی در این صندلیهای تعبیه شده که توسط نرمافزار اختصاصی لندرور برای تلفنهای همراه هوشمند قابل کنترل و برنامهریزی هستند.
در قسمت وسط خودرو و بر روی داشبورد صفحه نمایش بزرگ و ۱۲ اینچی لمسی قرار گرفته که اطلاعات مختلفی از شرایط خودرو در آن قابل مشاهده است. همچنین تکنولوژی نمایش اطلاعات ضروری بر روی شیشه جلو یا Head-Up نیز از طریق این صفحه نمایش قابل فعال سازی است. به واسطه طراحیها و استفاده از مواد بسیار با کیفیت، توجه ویژهای به سرنشینان این خودرو شده است. تنها کافی است بدانید برای آنکه مسافران ارتباط خود را با دنیای بیرون در زمان رانندگی از دست ندهند بیش از ۱۲ درگاه اتصال وسایل الکترونیکی در قالب درگاههای USB، HDMI و پریز برق ۱۲ ولت در این خودرو تعبیه شده است. همچنین هات اسپات 4G نیز در این خودرو وجود داشته که به طور همزمان اتصال ۸ دستگاه الکترونیکی به آن میسر خواهد بود.
تمام این امکانات مجزا از سیستم کنترل لمسی دوگانه لندرور است که در قالب ۲ صفحه نمایش ۱۰ اینچی لمسی برای راننده و سرنشین جلو در حال نمایش است را به صفحه دیگری منتقل کنند.
خودروی رنجرور P400e نسخهی پلاگین هیبرید یک خودروی چهار چرخ متحرک خواهد بود و مجهز به دو پیشرانه بنزینی و الکتریکی است. پیشرانهی بنزینی دارای حجم ۲ لیتر و ۴ سیلندر با توان خروجی ۲۹۶ اسب بخار و پیشرانهی الکتریکی دارای توان خروجی ۱۱۴ اسب بخار است. ترکیب این دو پیشرانه به طور متوسط توان خروجی معادل ۳۹۸ اسب بخار را نتیجه خواهد داد؛ توانی که به گفته لندرور برای رساندن یک شاسی بلند بزرگ هیبریدی به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در مدت زمان ۶.۴ ثانیه کافی است. حداکثر سرعت این خودرو ۲۲۰ کیلومتر بر ساعت است. در حالت استفاده اقتصادی از این شاسیبلند قدرتمند و استفاده از پیشرانهی برقی، حداکثر سرعت آن به ۵۰ کیلومتر بر ساعت خواهد رسید.
این نسخه جدید از شاسیبلند لندرور با مدل ۲۰۱۸ در نسخهی بنزینی خود دارای قیمت ۸۷ هزار و ۳۵۰ دلار است که تا پیش از پایان سال جاری میلادی فروش آن آغاز خواهد شد. افرادی که مدل هیبریدی این شاسی بلند را برای خرید در نظر دارند باید کمی بیشتر منتظر بمانند؛ هرچند که لندرور هنوز زمان و قیمت نهایی برای فروش مدل هیبریدی این شاسی بلند یا همان P400e مشخص نکرده است.
در پایان شما را به دیدن ۲ ویدیوی تبلیفاتی کوتاه و کامل از این خودرو دعوت میکنیم.
DJI Zenmuse X7 به عنوان نخستین دوربین سوپر ۳۵ میلیمتری مختص فیلمبرداری هوایی معرفی شد. این دوربین به خوبی با پهپاد DJI Inspire 2 سازگار است و از ویژگیهایی مثل لنز قابلتعویض بهره میبرد. این دوربین با دارا بودن ویژگی DJI Cinema Color به شما آزادی بیشتری برای فیلمبرداری میدهد.
دیجیآی ادعا کرده است که دوربین DJI Zenmuse X7 بالاترین رزولوشن تصویر را در بین دوربینهای ساختهشده برای پهپادها دارد. این دوربین با بهرهگیری از حسگر سوپر ۳۵ میلیمتری میتواند ویدیوهایی با کیفیت 6K CinemaDNG RAW یا 5.2K Apple ProRes و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه ضبط کند. به علاوه گفته شده است که دوربین یاد شده، توانایی ضبط ویدیوهای 3.9K CinemaDNG RAW و 2.7K ProRes با نرخ ۵۹.۹۴ فریم بر ثانیه را نیز دارد.
حسگر جدید سوپر ۳۵ میلیمتری به کار رفته در این دوربین، دارای ۱۴ مرحلهی گسترهی داینامیکی است. DJI Zenmuse X7 با داشتن چنین دامنهی گستردهای، میتواند یکی از بهترین انتخابها برای ضبط ویدیو در صحنههای دارای کنتراست باشد. این دوربین میتواند ضمن پایین نیاوردن جزئیات آسمان، بهخوبی جزئیات موجود در سایههای روی زمین را نیز ثبت کند.
پاول پن، مدیر ارشد محصولات کمپانی DJI، در مورد این دوربین گفته است:
Zenmuse X7 تمام آنچیزی که فیلمبرداران حرفهای برای ساخت ویدیوهای هواییِ زنده و خیرهکننده میخواهند را به آنها ارائه میدهد. این دوربین با دارا بودن حسگر سوپر ۳۵ میلیمتری، لنزهای جدید و ويژگی DJI Cinema Color میتواند مجموعهای بینظیر از ابزار کاربردی را در اختیار فیلمبرداران و عکاسان حرفهای قرار دهد. این دوربین کاملا با پهپاد DJI Inspire 2 یکپارچه شده است و میتواند ویدیوهای باکیفیت را ضبط کند.
این دوربین از عدسی اختصاصی جدیدی به نام DJI DL استفاده میکند. دیجیآی ادعا کرده است که به واسطهی مانت این دوربین، امکان اتصال لنزهایی با گشودگی دیافراگم بالا اعم از نمونههای پرایم در دسترس است.
دیجیآی لنزهای ۱۶، ۲۴، ۳۵ و ۵۰ میلیمتری با جنس فیبر کربن و گشودگی دیافراگم f/2.8 را برای استفاده در دوربین خود توسعه و در دسترس خریداران قرار داده است. وزن اندک و کیفیت ساخت بالای این لنزها دوربین Zenmuse X7 را به گزینهای ایدهآل برای اتصال به پهپادها تبدیل کرده است.
لنز ۱۶ میلیمتری این دوربین در داخل خود یک فیلتر ND 4 دارد و لنزهای ۲۴، ۳۵ و ۵۰ میلیمتری نیز دارای شاتر مکانیکی هستند.
بر اساس گزارش دیجیآی، ویژگی جدید DJI Cinema Color قرار نیست در انحصار این دوربین باشد و در دوربین DJI X5S نیز قرار خواهد داشت.
پاول پن در ادامه گفت:
[با استفاده از این ویژگی] توانستهایم علم خود را در مورد رنگها وارد مرحله جدیدی کنیم. ما با کارشناسان برجستهی جهانی در زمینه علم رنگها صحبت و از دانش آنها استفاده کردیم. به لطف راهنمایی آنها، مهندسان ما موفق به طراحی سیستمی جدید برای این دوربین شدند که به آن اجازه میدهد ضمن ضبط تصاویر در دامنه دید گستردهتر، کیفیت تصاویر کاهش نیابد.
در این دوربین، حالت جدیدی به نام EI Mode نیز وجود دارد که عملکردش دقیقا مشابه دوربینهای فیلمبرداری بزرگ و گرانقیمت است. این ویژگی به فیلمبرداران کمک میکند بیشترین جزئیات صحنه را ضبط کنند.
DJI Zenmuse X7 با لنز ۱۶ میلیمتری، ۶۳۱ گرم وزن دارد و میتواند با متصل بودن به پهپاد DJI Inspire 2 تا ۲۳ دقیقه پرواز کند. این دوربین برچسب قیمت ۲۷۰۰ دلاری دارد. لنزهای ۱۶، ۲۴ و ۳۵ میلیمتری آن نیز با قیمت ۱۳۰۰ دلار در دسترس قرار خواهند گرفت و اگر بخواهید لنز ۵۰ میلیمتری را بخرید، باید ۱۲۰۰ دلار برای آن هزینه کنید. دیجیآی با ارائه تخفیفی چند صد دلاری، این دوربین را به همراه تمامی لنزهایش با قیمت ۴۳۰۰ دلار به فروش میرساند. تاریخ عرضه احتمالی این دوربین برای نوامبر ۲۰۱۷ تنظیم شده است.
ویدیوهای منتشر شده مربوط به دوربین DJI Zenmuse X7 را میتوانید در ادامه مشاهده کنید.
زیلاندیا نام قارهای بوده که میلیونها سال پیش بیشتر مساحت خود را به اقیانوس آرام داده و حالا در بستر این اقیانوس قرار گرفته است. این قاره مساحت تقریبی ۵ میلیون کیلومتر مربع دارد که ۹۵ درصد از آن زیر دریا مدفون شده و فقط بخشهایی از آن قابل سکونت به حساب میآید.
تابستان امسال گروهی تحقیقاتی متشکل از ۳۰ دانشمند از ۱۲ کشور مختلف تحقیقی را به مدت دو ماه شروع کردند تا دادههای بیشتری از زیلاندیا بدست آورند. نتایج این تحقیق میتواند توضیحات بیشماری را در مورد وضعیت زمین در ماقبل تاریخ بدهد. دانشمندان توانستهاند با رفتن به عمق چهارهزار پایی از سطح دریا، به نمونهبرداری و جمعآوری دادههایی بپردازند که میتواند فرآیندهای زمینشناسی در ۷۰ میلیون سال پیش را موشکافی کند.
استفان پکار، از دانشمندان همکار در این تحقیق در مقالهای مینویسد:
نمونههای رسوبی به دست آمده همانند ماشین زمان عمل و رازهای گذشتههای دور را برای ما افشا میکنند؛ مشاهدهی سرنخهایی از یک آتشفشان قدیمی زیر دریا تا نشانههایی از سنگهایی منجمد شده از مواد گداخته. احتمالا در زیلاندیا کوههای آتشفشانی قرار داشتهاند که مواد مذاب را به بیرون پرتاب میکردهاند.
دانشمندان بر این باورند که زیلاندیا نزدیک به ۶۰ تا ۸۵ میلیون سال پیش از استرالیا جدا شده و نیوزلند و جزیرههای اطراف آنرا تشکیل داده است. با این حال بر سر اعلام زیلاندیا به عنوان یک قاره اختلاف نظرهایی وجود دارد و هنوز نمیتوان زیلاندیا را ششمین قاره نامید.
یکی از بخشهای هیجانانگیز این کاوش، کشف حدود ۸ هزار فسیل است که شامل انواع مختلف گونههای جانوری و گیاهی بومی زیلاندیا میشود. کشف این فسیلها به دانشمندان فرصت خوبی برای تحقیق در مورد شرایط منطقهای این قاره قبل از غرق شدن میدهد. براساس نتایجی که تا به حال بدست آمده، میتوان حدس زد که منطقه مثل پلی عمل میکرده که حیوانات برای عبور و حرکت به سمت قارههای مختلف از آن استفاده میکردند. جرالد دیکنز، از اعضای تیم میگوید:
مشاهدهی قشای میکروسکوپی موجودات زنده در آبهای گرم و عمیق منطقه در کنار قارچها و گردهای گیاهان در خشکی نشان میدهند که شرایط آبوهوایی و جفرافیایی زیلاندیا بسیار متفاوت بوده است.
دانشمندان امید دارند که نتایج این کاوش علمی بتواند توضیحات بهتری در مورد نحوهی زیست موجودات در ناحیهی جنوبی اقیانوس آرام ارائه دهد. همچنین این کاوش احتمالا به بحثها در مورد اینکه زیلاندیا را میتوان قاره نامید یا خیر پایان خواهد داد. فاز دوم کاوش در سال ۲۰۱۸ و در نواحی اطراف استرالیا، نیوزلند و قطب جنوب ادامه پیدا میکند.
.: Weblog Themes By Pichak :.