سامسونگ که یکی از رهبران دنیای نیمه‌هادی‌ها است، دو سنسور تصویربرداری ایزوسل جدید را معرفی کرده است؛ سنسور ۱.۲۸ میکرومتری ۱۲ مگاپیکسلی 2L9 از خانواده‌ی سنسورهای موسوم به Fast با فناوری با پیکسل‌های دوگانه و سنسور فوق‌العاده کوچک ۰.۹ میکرومتری ۲۴ مگاپیکسلی 2X7 از خانواده‌ی سنسورهای موسوم به Slim با فناوری تتراسل.

سنسورهای ایزوسل سامسونگ بر اساس مشخصات کلیدی‌شان به چهار خانواده تقسیم می‌شوند؛ سریع (Fast)، باریک (Slim)، روشن (Bright) و دوگانه (Dual). با توجه به افزایش تقاضا برای گوشی‌های هوشمند ظریف‌تر با ویژگی‌های پیشرفته، سنسورهای جدید Fast 2L9 و Slim 2X7 با اندازه‌ی کوچک و توانایی تصویربرداری با رزولوشن بالای خود، به دستگاه‌های جدید اجازه خواهند داد تا بدون وجود برجستگی دوربین در قسمت پشت گوشی، تصاویری با جزئیات بالا در محیط‌های کم نور ثبت کنند.

سنسور ایزوسل Fast 2L9 به فناوری پیکسل‌های دوگانه (Dual Pixel) مجهز است؛ اندازه‌ی پیکسل‌ها در این سنسور از ۱.۴ میکرومتر به ۱.۲۸ میکرومتر کاهش یافته است و این سنسور از توانایی فوکوس خودکار فوق‌سریع پشتیبانی می‌کند. در فناوری پیکسل‌های دوگانه، در هر سنسور، به جای یک دیود نوری، از دو دیود نوری استفاده شده است. مجموعا ۱۲ میلیون پیکسل جهت تشخیص فوکوس در این سنسور وجود دارند که نه‌تنها به آن اجازه می‌دهند به‌سرعت روی اجسام کوچک و ثابت فوکوس کند، بلکه آن را قادر می‌سازند بدون از دست دادن فوکوس، حتی در محیط‌های تاریک نیز اجسام متحرک را دنبال کند.

سنسور ایزوسل Fast 2L9سنسور ایزوسل Fast 2L9

به‌ لطف اندازه‌ی کوچک‌تر پیکسل‌ها، سنسور Fast 2L9 می‌تواند در ساخت ماژول‌های دوربین باریک مورد استفاده قرار گیرد که امکان طراحی گوشی بدون برجستگی دوربین را فراهم می‌آورد. همچنین، به‌وسیله‌ی تکنولوژی پیکسل‌های دوگانه، می‌توانید با دوربین‌های تک لنز  نیز تصاویری با افکت بوکه یا تصاویر هنری خارج از فوکوس ثبت کنید.

با پیکسل‌های ۰.۹ میکرومتری، سنسور ایزوسل Slim 2X7، اولین سنسوری است که از پیکسل‌هایی کوچک‌تر از ۱ میکرومتر استفاده می‌کند. حتی با چنین پیکسل‌های کوچکی، این سنسور توانایی ثبت تصاویر با رنگ‌های دقیق و نویز کمتر را فراهم می‌کند. این پیشرفت به لطف ظرفیت ثبت اطلاعات نوری بیشتر و  DTI عمیق‌تر در تکنولوژی ایزوسل امکان‌پذیر شده که از نشت رنگ‌ها (Color Crosstalk) جلوگیری می‌کند. علاوه‌ بر این، پیکسل‌های کوچک ۰.۹ میکرومتری به این سنسور ۲۴ مگاپیکسلی اجازه می‌دهند در ماژول‌های دوربین کوچک‌تر جای بگیرد که ساخت گوشی‌های رده بالا با دوربین‌های با کیفیت و طراحی باریک و زیبا را ممکن می‌سازد.

سنسور ایزوسل Slim 2X7سنسور ایزوسل Slim 2X7

سنسور ایزوسل 2X7 به ویژگی تتراسل مجهز است، این تکنولوژی به سنسورهای تصویربرداری اجازه می‌دهد در محیط‌های تاریک نیز تصاویری شبیه به تصاویر گرفته شده در محیط‌های روشن ثبت کنند. در تکنولوژی تتراسل، هنگام عکاسی در محیط‌های تاریک، هر چهار پیکسل با یکدیگر ادغام می‌شوند و به‌عنوان یک پیکسل عمل می‌کنند تا حساسیت سنسور به نور افزایش یاید. در محیط‌های روشن نیز، تکنولوژی تتراسل با کمک الگوریتم‌های چینش مجدد، تصاویری با حداکثر رزولوشن ثبت می‌کند. این مسئله به کاربران اجازه می‌دهد از دوربین جلوی گوشی خود جهت عکاسی در شرایط مختلف نوری استفاده کنند.

 بن هور، معاون بخش یک‌پارچه‌‌سازی سیستم‌ها و بازاریابی سامسونگ می‌گوید:

سنسورهای ایزوسل Fast 2L9 و Slim 2X7 از تمام فناوری‌های پیکسلی سامسونگ بهره می‌برند و با توجه به توانایی بالایشان می‌توان از آن‌ها به‌عنوان دوربین اصلی یا دوربین جلو در گوشی‌های هوشمند استفاده کرد.

سامسونگ در نظر دارد توسعه‌ی تکنولوژی پیکسل‌های دوگانه و محصولات مجهز به پیکسل‌های ۰.۹ میکرومتری را ادامه دهد و امکان استفاده از محصولات مجهز به تکنولوژی ایزوسل را برای دستگاه‌های بیشتری فراهم آورد. این مسئله موجب می‌شود مشتریان از تجربه‌ی عکاسی بهتری سود ببرند.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

مدت زیادی است که کامپیوترها توانایی شکست ما را در بازی‌های استراتژی نظیر شطرنج پیدا کرده‌اند. ما اکنون به این نتیجه رسیده‌ایم که هوش مصنوعی در تحلیل حجم عظیم داده‌ها بهترین گزینه است و عملکرد بی‌نقصی دارد. برای مثال می‌تواند با بررسی میلیون‌ها رسید یک سوپرمارکت، میزان خرید روزانه‌ی مشتریان را دریابد و تاثیر زیادی در بهبود بهره‌وری داشته باشد.

 

اما چه می‌شد اگر هوش مصنوعی قادر به انجام اکثر رفتارهای ما نظیر درک حالات ظریف انسانی، قدرت بیان و حتی ابراز احساسات می‌شد و جای ما را در بحث و استدلال می‌گرفت؟

با این حال، این احتمال وجود دارد که هوش مصنوعی این توانایی را پیدا کند تا در گرفتن تصمیم‌های بهتر به انسان یاری رساند و این همان زمینه‌ای است که محققان اکنون مشغول کار روی آن هستند.

تشخیص استدلال

تا همین چند وقت اخیر، خلق ماشین‌هایی که قادر به بحث و استدلال باشند یک هدف دست‌نیافتنی به حساب می‌آمد.

البته هدف این نیست که کامپیوترها در زمینه‌هایی نظیر نحوه‌ی مجادله با افراد پرخاشجو بر سر تصاحب یک فضای پارک یا تشخیص نوبت افراد در بیرون بردن آشغال‌ها آموزش ببینند.

در عوض، ماشین‌هایی که قادر به بحث و استدلال هستند باعث شکل‌گیری مباحثه می‌شوند و به انسان‌ها کمک می‌کنند بهتر دلیل بیاورند، گزینه‌های جایگزین را در نظر داشته باشند و به جمع‌بندی مناسب‌تری دست یابند.

این احتمال وجود دارد که این ماشین‌ها در تصمیم‌گیری‌های مربوط به موضوعات مختلف از نحوه‌ی سرمایه‌گذاری یک کسب‌وکار تا مقابله با جرم و جنایت و ارتقای سلامت عمومی تاثیرگذار باشند.

اما تعریف چگونگی شکل‌گیری ارتباطات انسانی و ماهیت بحث و استدلال و آموزش آن‌ها به یک کامپیوتر، امری فوق‌العاده پیچیده و دشوار است.

AI Can Beat Usگری کاسپارف، قهرمان شطرنج دنیا در سال ۱۹۹۷ از ابرکامپیوتر دیپ بلو شکست خورد

برای مثال، یک جلسه‌ی دادگاه را به عنوان محلی برای شکل‌گیری بحث و استدلال در نظر بگیرید.

ارائه‌ی شواهد و مدارک، بدون شک بخشی از فرایند مباحثه است. اما قواعد اجتماعی، نیازمندی‌های قانونی، احساسات هیجانی و محدودیت‌های عملی همگی بر نحوه‌ی شکل‌گیری و بیان استدلال توسط وکلا، اعضای هیئت منصفه و قاضی تاثیرگذار هستند. با این حال احتمال ساخت الگو از برخی از جنبه‌های استدلال انسانی وجود دارد و محققان در چند سال گذشته در فکر تحقق این موضوع بوده‌اند.

محققان در حال حاضر تلاش می‌کنند تا عملکرد فعالیت‌های یاد شده را ثبت و آن‌ها را به الگوریتم‌های هوش مصنوعی تبدیل کنند. این حوزه‌ای است که به نام «فناوری استدلال» شناخته می‌شود.

پیشرفت‌های این حوزه به واسطه‌ی افزایش سریع حجم داده‌های موجود برای آموزش کامپیوترها در زمینه‌ی هنر بحث و استدلال صورت گرفت است.

حوزه‌هایی نظیر تجزیه و تحلیل اطلاعات، منابع تخصصی آنلاین و برنامه‌هایی نظیر «هزارتوی اخلاقی» از بی‌بی‌سی در حال تهیه‌ی انواع مختلف داده‌های مورد نیاز هستند. علاوه بر این شیوه‌های جدیدی نیز برای آموزش نحوه‌ی کارکرد بحث و استدلال به کامپیوترها توسعه یافته‌اند.

پرسش‌هایی که با «چرا» آغاز می‌شوند محبوب کودکان خردسال هستند و کامپیوترها به‌زودی می‌توانند استاد پاسخگویی به آن‌ها شوند

محققان این حوزه از فلسفه، زبان‌شناسی، علوم کامپیوتر و حتی حقوق و علوم سیاسی در جهت درک این مسئله که چگونه مباحثات با یکدیگر تناسب می‌یابند، بهره می‌گیرند.

اخیرا محققان دانشگاه داندی در حال بهره‌گیری از تئوری‌های ۲۰۰۰ ساله‌ی علم زیباشناسی سخن و فنون ادبی به عنوان شیوه‌ای برای تشخیص ساختار بحث و استدلال‌های روزانه و واقعی بوده‌اند.

پیشرفت‌های سریع در این حوزه منجر به این شده تا آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بی‌شماری در سرتاسر دنیا‌ خود را درگیر حل این مسئله کنند. به باور پروفسور کریس رید، روند انفجاری پیشرفت این حوزه هرگز در هیچ زمینه‌ی آکادمیک دیگری در ۲۰ سال گذشته سابقه نداشته است.

چرا آسمان آبی است؟

آیا پیشرفت در این حوزه از فناوری منجر به این می‌شود که کامپیوترها به سخنوران حاذقی تبدیل شده و به‌زودی دنیا را تحت سلطه‌ی خود دربیاورند؟ پاسخ این سوال منفی است. بگذارید یک مثال واضح در این باره مطرح کنیم.

تا همین چند وقت اخیر، حتی عملکرد پیچیده‌ترین فناوری‌های هوش مصنوعی نیز به طور کامل توسط ضمیرها دچار اختلال می‌شد.

برای مثال، اگر به دستیار دیجیتالی گوشی هوشمند خود بگویید: «من از امی واینهاوس (خواننده) خوشم می‌آید، یکی از آهنگ‌های او را پخش کن»؛ نرم‌افزار هوش مصنوعی در پاسخگویی به درخواست شما ناتوان خواهد بود؛ زیرا دستیار دیجیتالی شما نمی‌تواند تشخیص دهد که منظور شما از ضمیر «او» در واقع امی واینهاوس است. در نتیجه، هوش‌های مصنوعی فعلی هنوز راه درازی برای تسخیر دنیا و تحقق پیش‌بینی فیلم‌های آخرالزمانی دارند.

AI Can Beat Usپرسش‌هایی که با «چرا» آغاز می‌شوند محبوب کودکان خردسال هستند و کامپیوترها به‌زودی می‌توانند استاد پاسخگویی به آن‌ها شوند

اگر درک چنین جمله‌ی آسانی می‌تواند برای هوش مصنوعی بسیار دشوار باشد، پس شانس اینکه کامپیوترها قادر به بحث و استدلال باشند چقدر است؟

حداقل دو راه وجود دارد که کامپیوترها از طریق آن می‌توانند قادر به انجام بحث و استدلال شوند.

اولین راه حل توجیه و توضیح است.

جستجو و بررسی آنلاین در مورد چگونگی تاثیر خشونت بازی‌های ویدئویی روی کودکان یک مسئله است؛ اما در اختیار داشتن سیستمی که به صورت خودکار دلایل موافق و مخالف سانسور چنین خشونتی را جمع‌آوری کند، مسئله‌ی کاملا دیگری است. آی‌بی‌ام با همکاری دانشگاه داندی در حال تحقیق و پژوهش در این حوزه هستند.

راه حل دوم توسعه‌ی نوعی هوش مصنوعی‌ است که قادر به انجام بازی‌های گفتگو محور و پیروی از قواعد تعاملی موجود بین انسان‌ها باشد.

این گونه بازی‌ها تکیه‌گاه اصلی تحقیقات فلسفی از افلاطون تا ویتگنشتاین بوده‌اند؛ اما در حال حاضر از آن‌ها به منظور کمک به کامپیوترها برای مشارکت در بحث‌های انسانی استفاده می‌شود. هرکس که با کودکان خردسال برخورد داشته، با این گونه بازی‌ها آشنا است.

قوانین این بازی‌ها بسیار ساده است. فرد بزرگسال جمله‌ای می‌گوید. کودک می‌پرسد «چرا»؟ و بزرگسال پاسخ می‌دهد. کودک دوباره می‌پرسد «چرا»؟ و همین روند تکرار می‌شود.

فرد بزرگسال این گفتگو را آن‌ قدر ادامه می‌دهد تا خسته شود؛ آن‌گاه برای فرار از بحث سعی می‌کند موضوع را عوض کند.

اما بسیاری از کسانی که این بازی را در نقش فرد بزرگسال انجام داده‌اند می‌دانند که پس از گذشت چند حرکت، پاسخ دادن به سوالات تاحدودی دشوار می‌شود و پیدا کردن پاسخ مناسب زمان بیشتری می‌برد.

در حالی که تلاش برای توضیح دلیل آبی بودن رنگ آسمان به یک کودک سه ساله چندان اهمیتی ندارد؛ اما تلاش برای یافتن پاسخ درست در بحث‌های مربوط به تصمیم‌های کاری یا یافتن راه‌حل مناسب در مواجه با یک تهدید تروریستی، اهمیت فراوانی دارد.

در نتیجه، اگر حتی ساده‌ترین بازی گفتگومحور بتواند تفکر پیرامون تصمیم‌های مهم را بهبود ببخشد، تاثیر الگوهای پیچیده‌تر چه خواهد بود؟

این همان موضوعی است که محققان در حال حاضر مشغول کار روی آن هستند.

اگر کامپیوترها بتوانند تکنیک‌های تشخیص انواع بحث‌ و استدلال‌های انسانی را که به منظور گرفتن تصمیم‌های گروهی استفاده می‌شود یاد بگیرند، می‌توانند شواهد موجود را نیز ارزیابی و براساس آن پیشنهاد یا حتی پاسخ ارائه کنند.

یاری رساندن به گروهی از افراد برای اجتناب از تمایلات ناخودآگاه، شواهد ناکافی و بحث و استدلال‌های ضعیف می‌تواند کیفیت یک مباحثه را بهبود ببخشد.

برای مثال، دانشگاه داندی در حال ساخت نرم‌افزاری است که بتواند بحث و استدلال افراد را براساس شهادت یک شاهد تشخیص دهد و سپس قادر به تحلیل و نقد آن‌ها باشد و در صورتی که شهادت شاهد جانبدارانه یا غیرقابل اطمینان باشد به آن اشاره کند.

از اتاق جلسات شرکت‌ها تا مشاوره‌ی خانواده و از تجزیه و تحلیل اطلاعات تا طراحی داخلی؛ هوش مصنوعی به‌زودی می‌تواند ما را به سمت گرفتن تصمیم‌های بهتر هدایت کند.

عبارت «هوش مصنوعی» اولین بار اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ مورد استفاده قرار گرفت و زمانی محققان را درگیر خود کرد که براساس پیش‌بینی‌ها، ۲۰ سال تا تحقق کامل آن زمان نیاز بود.

اکنون سال‌ها از آن دوران گذشته و فناوری استدلال در حال حاضر می‌خواهد در تصمیم‌گیری‌های انسانی مشارکت کند. این نوع هوش مصنوعی جای افراد را در گروه‌ها نخواهد گرفت؛ بلکه به عنوان یک همکار به آن‌ها کمک خواهد کرد تا از پس چالش‌های دشوار برآیند و حتی ممکن است در توضیح علت آبی بودن رنگ آسمان نیز به یک کودک ۳ ساله راهگشا باشد.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گروه صنعتی ایران خودرو اعلام کرد جدیدترین مرحله فروش فوری خودروی رنو کپچر مدل ۲۰۱۷ از هفته آینده آغاز و تا زمان تکمیل ظرفیت ادامه خواهد داشت. بر اساس این اطلاعیه، از روز یکشنبه مورخ ۲۲ مهرماه ۱۳۹۶ ساعت ۱۰ صبح، متقاضیان می‌توانند با مراجعه به وب‌سایت فروش اینترنتی محصولات ایران خودرو نسبت به خرید این خودرو اقدام نمایند.

در این طرح فروش فوری، خودروی رنو کپچر با جعبه دنده اتوماتیک و فاقد سیستم گرمایش صندلی در ۷ رنگ مشکی، سفید، نارنجی، قرمز، نقره‌ای، خاکستری و قهوه‌ای با موعد تحویل ۲۰ روزه و قیمت قطعی ۱۱۹ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان از سوی ایران خودرو به فروش خواهد رسید.

 

رنو کپچر

در ادامه این بخشنامه شرایط و توضیحاتی زیر آورده شده است:

۱ - هر گونه تغييرات قيمت غير مستقيم (بيمه، عوارض دولتي ، ماليات و ...) و همچنين تغييرات ناشی از الزامات قانونی و تصميمات دولت و نهادهای قانون‌گذار تا پیش از صدور دعوت‌نامه، بر عهده مشتری خواهد بود.

۲ -در صورت تكميل ظرفيت، گروه صنعتی ايران خودرو نسبت به قطع فرآيند ثبت نام اقدام خواهد کرد.

۳ - در طرح فروش فوری رنو کپچر امکان تنظيم صلح‌نامه وجود نخواهد داشت.

۴ - پس از انعقاد قرارداد، مشتری به هيچ عنوان حق انصراف نخواهد داشت.

بر اساس این بخشنامه، خودروهای این مرحله از خرید پاییزه، با رینگ‌های ۱۶ اینچی آلومینیومی به مشتریان تحویل خواهد شد. همچنین زمان فعال‌سازی این بخشنامه ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه ۲۲ مهرماه خواهد بود.

در جدول زیر شرایط کامل این بخشنامه را می‌توانید مشاهده کنید.

خودروکد کلاسرنگ سقفرنگ بدنهقیمت فروشزمان تحویل
رنو کپچر دنده اتوماتیک
(بدون گرمکن صندلی)
۷۵۰۱۱ مشکی سفید، نارنجی، قرمز، نقره‌ای،
خاکستری و قهوه‌ای
۱۱۹,۹۰۰,۰۰۰ ۲۰ روزه
۷۵۰۱۲ سفید مشکی

علاقه‌مندان می‌توانند جهت خرید این خودرو روز یکشنبه راس ساعت ۱۰ صبح به سایت فروش اینترنتی محصولات ایران خودرو به نشانی https://esale.ikco.ir/ مراجعه نمایند.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

؛  ایالات متحده آمریکا همواره علیه ملت ایران اقدام و حتی تهدید کرده است. مقامات آمریکایی در آخرین اظهارات خود اعلام کردند که قصد قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی را دارند که این موضوع باعث واکنش فرمانده سپاه شد.

سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش این اظهارنظر‌ها با تشریح اقدامات خصمانه آمریکایی‌ها در ماه‌های اخیر علیه ملت ایران و تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی اجرای قانون کاتسا را معادل با خروج یک جانبه آمریکا از برجاممی‌داند، گفت: همانطور که در گذشته نیز اعلام کرده‌ایم؛ در صورتی که قانون تحریم‌های جدید آمریکا اجرا شود این کشور باید پایگاه‌های منطقه‌ای خود تا شعاع 2 هزار کیلومتری برد موشک‌های ایران را منتقل کند.

کدام پایگاه‌های آمریکا در تیررس موشک‌های ایرانی هستند؟

همه می‌دانند که آمریکا از گذشته تا به امروز در امور داخلی کشور‌ها مداخله داشته؛ اما نکته جالب این است که ایالات متحده در هر کشوری که نتوانسته با سیاست کارش را پیش ببرد با آنها جنگیده و آن کشور را ویران و تصرف کرده و سپس در آنجا مانده و پایگاه نظامی زده است.

آمریکا امروزه بیش از 800 پایگاه نظامی کوچک و بزرگ در نقاط مختلف جهان دارد که تسلیحات پیشرفته خود را در آنها نگهداری می‌کند تا در موقع لزوم استفاده کند؛ اما نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که اکثر پایگاه‌های نظامی این کشور در منطقه استراتژیک غرب آسیا بوده که هم از لحاظ منابع و هم از لحاظ کریدور ارتباطی بسیار حائز اهمیت است.

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در ترکیه، عراق، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، عمان، افغانستان، پاکستان و قرقیزستان قرار دارد و یا از پایگاه‌های این کشور‌ها استفاده می‌کند؛ برخی از این پایگاه‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند که فاصله‌ای بین 94 تا حدود 1300 کیلومتر با ایران داردند در نتیجه پایگاه‌های آمریکا در تیررس موشک‌های ایرانی هستند. [بیشتر بخوانید].

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

سایه موشک‌های ایرانی بر سر پایگاه‌های آمریکا

همان گونه ذکر شد با توجه به فاصله پایگاه‌های نظامی آمریکا از مرز‌های ایران طبق گفته فرمانده سپاه پاسداران این کشور باید پایگاه‌های خود تا شعاع 2 هزار کیلومتری را منتقل کند چرا که تیررس موشک‌های ایرانی است، اما کدام موشک‌ها برای استفاده لازم است و این موشک‌ها چه ویژگی‌هایی دارند.

اولین موشک یا به عبارت بهتر راکت ایرانی «زلزال» است که بردی بین 80 تا 300 کیلومتر دارد و توان حمل کلاهک بارشی را دارد [بیشتر بخوانید].

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

راکت بعدی «نازعات» است که بردی حدود 150 کیلومتر دارد و در کنار «زلزال» گزینه‌های مناسبی برای زدن پایگاه‌های کوچک آمریکاهستند [بیشتر بخوانید].

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

 موشک «فاتح 110» تا با برد بین 200 تا بیش از 300 کیلومتر می‌تواند برای هدف قرار دادن پایگاه‌های کوچک و متوسط آمریکا و اسرائیل مورد استفاده قرار گیرد [بیشتر بخوانید].

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

پس از این موشک‌ها نوبت به خانواده موشکی برد متوسط و بلند «شهاب» می‌رسد تا با سایه خود تن مقامات آمریکایی را بلرزانند؛ چرا که در این خانواده موشک «شهاب 1» با برد 300 کیلومتری [بیشتر بخوانید]، «شهاب 2» با برد 500 کیلومتری [بیشتر بخوانید]و «شهاب 3» با برد تا 1 هزار و 700 کیلومتر توان حمله به پایگاه‌های دورتر آمریکا در منطقه را دارد [بیشتر بخوانید].

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

موشک‌های ایرانی خار چشم ترامپ + تصاویر / ترامپ و کاری که توان انجامش را ندارد

رویه ساخت موشک‌های دوربرد ایران ادامه دارد و امروز نیز موشک‌های بالستیکی، چون «عماد»؛ خانواده موشکی «قدر» و «خرمشهر» برای مقابله به مثل در صورت هرگونه تهدید ایران توسط آمریکا آماده هستند.

این توان موشکی آمریکا را متوجه می‌کند که نباید علیه ملت؛ حکومت و نیرو‌های مسلح ایران اقدامی کند، اما رئیس جمهور آمریکا که تاجری بی‌تجربه در سیاست است می‌خواهد با هیاهو‌های پوچ هالیودی و اعمال فشار بر یکی از بازوان قدرت بازدارندگی ایران اسلامی امتیازگیری کند؛ کاری که خودش هم می‌داند توان انجام آن را ندارد.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

شمس‌العماره یکی از زیباترین بناهای تاریخی تهران‌ قدیم است که روزگاری جزو مرتفع‌ترین و پر ابهت‌ترین عمارت‌های تهران به حساب می‌آمد. شمس‌العماره اولین بنای پنج طبقه تهران است که در سال ۱۲۸۲ به دستور ناصرالدین شاه در شرق ارگ تهران ساخته شد. این بنا از شاخص‌ترین بناهای کاخ گلستان و برجسته‌ترین ساختمان ضلع شرقی مجموعه کاخ گلستان است. شمس‌العماره علی‌رغم شباهت‌هایی که با کاخ  عالی قاپو در اصفهان دارد، متاثر از معماریاروپایی است. شمس‌العماره ۳۵ متر ارتفاع دارد که در زمان ساخت بلندترین ساختمان آن دوره در تهران بوده و اولین ساختمانی بود که از فلز در سازه‌ی آن استفاده کرده‌اند. دلیل برجسته بودن این سازه، بلندی، تزیینات و طراحی آن است.

شمس العماره تهران

تهران پس از آن که به پایتختی سلسله قاجار برگزیده شد، در زمان فتحعلی شاه و محمدشاه ، توسعه و آبادانی پیدا کرد. همزمان با سلطنتناصرالدین شاه و ایجاد ارتباطات وسیع با جوامع اروپایی، تحولات عظیمی در جامعه ایران و به تبع آن، معماری روی می‌دهد. در این میان شهر تهران به عنوان پایتخت، بستر اساسی‌ترین و عمیق‌ترین تحولات و تغییرات کالبدی به خودی خود پایه‌گذار سبک منحصر به فردی می‌شود که بعدها به نام سبک تهران شهرت یافت. سبک تهران (سبک معماری تلفیقی) که از سال ۱۲۶۸ تا ۱۳۰۳ هجری قمری در ایران رواج داشته، تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری  نئوکلاسیک غرب است، که یکی از شاخص‌ترین بنای ساخته شده در این سبک ، عمارت شمس‌العماره است. این بنای مرتفع نشانه اقتدار حکومت قاجاریه در دوران ناصرالدین شاه به شمار می‌آمد.

شمس العماره تهران

پیش از ساخته شدن سردر باغ ملی، این ساختمان به عنوان نماد شهر تهران شناخته می‌شد

ناصرالدین شاه، پیش از سفر به اروپا با مشاهده تصاویر ساختمان‌های فرنگی و علاقه وی به این ساختمان‌ها تصمیم می‌گیرد بنای مشابه آن ساختمان‌ها در پایتخت خود داشته باشد و غرض از احداث آن تماشای منظر شهر تهران و اطراف آن از بالای ساختمان بوده است. در سال ۱۲۸۲ یعنی کمی بیش از طرح توسعه تهران ناصرالدین شاه این قصد خود را با دوستعلی خان معیرالممالک (نظام الدوله) در میان می‌گذارد و او را برای ساختن چنین بنائی مامور می‌کند.

طرح و نقشه شمس‌العماره گویا از معیرالممالک و معماری آن توسط علی محمدکاشی بوده است، که در همان سال توسط معماران زبردست آن دوران پی‌ریزی بنا آغاز و ساختمان آن پس از دوسال در سال ۱۲۸۴ پایان می‌یابد.

شمس العماره تهران

این عمارت دارای دوبرج در امتداد محور شمالی-جنوبی است که در میان این دو برج، ساعتی قراردارد که آن را ملکه ویکتوریا از انگلستان به ناصرالدین شاه اهدا کرده است. این بنا با سرمایه معیرالممالک ساخته شد و مخارج آن از هر جهت با اثاثیه و فرش به چهل هزار تومان بالغ گردیده است. این بنا به دلیل معماری کلاه‌فرنگی، ساعت و ارتفاع شباهت زیادی با ساختمان‌های اروپایی را تداعی می‌کند. این بنای مرتفع برای تشریفات میهمانان استفاده می‌شد و بیشتر از طبقات پایین آن استفاده می‌کردند و یکی دیگر از عملکردهای آن تماشای شهر تهران و اطراف آن از بالای ساختمان توسط ناصرالدین شاه و میهمانان وی و اهل حرم بوده است.

شمس العماره تهران

اعتماد السلطنه ده سال پس از افتتاح این بنا، در وصف شمس‌العماره در روزنامه ایران که یک روزنامه دولتی بود می‌نویسد:

...دیگر کوچه و خیابان شمس‌العماره است که بهترین بناها و بهترین کوچه‌های تهران می‌باشد. این کوچه یک دروازه از آخر باغ و عمارت بادگیر و شمس‌العماره دارد که شاه اغلب از این در سوار شده به تفرج می‌روند. طول این کوچه هزار و پانصد ذرع می‌شود و عرضش ۲۰ الی ۳۰ ذرع است. طرفین کوچه درخت‌های میوه‌دار، چنار وغیره کاشته‌اند،  وسط کوچه محل عبور کالسکه و سوار، و جنبین (دوطرف) محل عبور پیاده است. چراغ‌های چودنی (چدنی) در طرفین نصب است که همه شب روشن می‌باشد و صبح و عصر محل گردشگاه عامه است، از هر طبقه مردم درآنجا الی سه ساعت از شب رفته مشغول گردش هستند.

شمس العماره تهران

 

طرف راست کوچه، دکاکین و خانه‌های مردم و طرف چپ دیوار قلعه ارگ است  و در آخر منتهی می‌شود به سردر و درب مدرسه مبارکه دارالفنون. تحتانی این عمارت دواخانه‌ایی است مشتمل بر هر قسم و هر جور دواهای ایرانی و فرنگی و دواسازی‌های معتبر در اینجا حاضر هستند. مرتبه فوقانی آن لابراتوار و عکاسخانه عامه (عکاسخانه عمومی) است که هر کس بخواهد عکس خود را بیندازد، می‌رود آنجا و عکاسان ایرانی در کمال مهارت مشغول کار می‌شوند. همه‌روزه جمعیتی از عموم مردم برای تحصیل دواها، ادویه‌جات و انداختن عکس به این مکان می‌آیند و انتهای  این کوچه  می‌رسد به دروازه بسیار عالی و ممتازی که بنایی است بسیار بسیار خوب و همه از کاشی‌های بسیار ممتاز ساخته شده که  منتهی می‌شود به میدان توپخانه جدید.

شمس العماره تهران

در تهران قدیم در مورد شمس‌العماره شایعاتی وجود داشت که هنوز هم پس از گذشت یک قرن، سینه به سینه نقل می‌شود. جعفر شهری در کتاب تهران قدیم در این مورد می‌نویسد:

کلاه‌فرنگی (سقف اتاقکی که ساعت در آن جاساز شده است)، ساعت شمس‌العماره که همیشه بیرقی (پرچمی) بر فراز آن  می‌جنبید، دارای عجایبی بود که تهرانی‌ها از آن حرف می‌زدند، یکی این که در زوال حکومت محمدعلی شاه، روزی کلاغ‌ها بر بیرق حمله‌ور می‌شوند و با منقارشان آن را ریزریز می‌کنند. دو روز بعد محمدعلی شاه می‌گریزد و سلطنت تغییر می‌کند. دوم؛ ساعت بزرگ دوطرفه‌یی بربالای شمس‌العماره نصب شده بود که درباره صدای زنگ این ساعت می‌گفتند اول صدایی داشت که افراد در چهار فرسخی (۲۴ کیلومتر) آن‌، صدایش را به وضوح می‌شنیدند. بر اثر شکایت مکرر اهالی، باغد صدای ساعت را کم می‌کند، اگر چه این موضوع در حد اغراق و مبالغه به نظر می‌رسید، اما آنچه مقرون به حقیقت بود این است که صدای ساعت تا اقصی نقاط شهر می‌رسید. ساعت سازاین ساعت، (که سال‌ها است از کار افتاده) میرزا علی اکبر‌خان بود که آن را کوک و تعمیر می‌کرد.

شمس العماره تهران

سوم؛ دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر می‌کند. می‌گفتند در موقع کشته‌شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که  روز سوم شاه تیر می‌خورد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان‌ها انداخت،  بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در شهریورماه ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم می‌گفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند، که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و ناامنی همه‌جا را گرفت و شد آنچه قلم از بیانش عاجز است.

شمس العماره تهران

شمس‌العماره هم از نظر نقشه و شکل ظاهری و هم از نظر آرایش داخلی یکی از بناهای تاریخی و زیبا و جالب تهران است و آینه‌کاری‌ها، نقاشی‌ها و گچ‌بری‌های ازاره‌ها و دیوارها و سقف‌های آن از حیث نمایش شیوه‌های مختلف و متنوع تزئینات داخلی بناها در ایران بی‌نظیر است. ساختمان دو برج هم‌شکل دارد، کاشی‌کاری و پنجره‌سازه‌ای آن ایرانی است و بهره‌ای هم از معماری غربی دارد.

شمس العماره تهران

بیشتر بخوانید:

فرم کلی پلان زیرزمین بصورت مستطیل کامل نیست. ورودی اصلی ساختمان از سمت محوطه باز کاخ سلطنتی گلستان در غرب بوده و ایوان‌ها و نورگیرهای ساختمان رو به باغ ساخته شده‌اند. نمای سمت شرقی که هم جوار دیوار ارگ شهر است، با سطوح پر و برجسته آجری و قاب‌های کاشی الوان پوشیده شده است.

شمس العماره تهران

 طبقه اول شامل ایوان و تالار شاه‌نشین است که دارای آینه‌کاری ممتاز و کم‌نظیری است و اتاق‌های گوشواره که در دو طرف شاه‌نشین واقع شده‌اند، دارای تزئینات درخور توجهی هستند. اين طبقه بيشتر برای مراسم و تشريفات تدارک ديده شده در صورتی كه طبقات بالاتر  ساختمان دارای قابلیت استفاده موقت بوده و برای زندگی روزانه کاربردی نداشته‌اند، بیشتر جنبه تفریحی داشته است.

شمس العماره تهران

برای ورود به تالار اصلی از گوشواره استفاده شده و این عمارت دارای گوشواره‏‌های شمالی و جنوبی است.  این گوشواره‌ها در اصل کار هشتی در خانه‌های ایرانی را ایفا می‌کنند بعد از عبور از این فضا وارد فضای اصلی یا شاه‌نشین می‌شویم که در آن ایوان بزرگ رو به حیاط قرار دارد، اما گفتنی است كه ابتدا وقتی ناصرالدین شاه این عمارت را می‌سازد، به تبعیت از معماری غربی ورودی اصلی از طریق پله‌هایی كه در مقابل ایوان ساخته شده بودند، انجام می‌گرفته با این كه گوشواره‌ها هم بودند. ولی وقتی از حیاط می‌آمدید از طریق پله‌های وسیعی كه جلوی ایوان قرار داشته وارد تالار اصلی می‌شدید و بعدها این پله‌ها برچیده شد تا كسی مستقیما وارد فضای اصلی نشود.

شمس العماره تهران

طبقات بالاتر بنا شامل اتاق‌های نشیمن موقت و راهروهای ارتباطی است و از طريق گوشواره‌ها می‌توان به طبقات ديگر ساختمان راه پیدا کرد. اين طبقات از طريق پله‌هايی به ارتفاع ۴۰ تا ۴۵ سانتي‌متر باهم ارتباط پيدا می‌كنند. بخاطر کجی که در بنا وجود دارد، در قسمتی كه عرض بیشتر دارد، پله‌ها را قرار دادند و از بقیه فضا برای ساختن اتاق‌ها استفاده كنند. اتاق‌های بالاتر با استفاده از تكنيک مناره ساخته شده‌اند. قطر مناره‌ها در ابتدا زياد است و هر چه به سمت بالاتر می‌رويم از قطر آن كاسته می‌شود. با اين كار وزن كمتری روی مناره‌ها وارد می‌شود، زیرا آن‌ها حساب زلزله را هم می‌کردند و از این طریق استحکام بنا را بیشتر کردند.

شمس العماره تهران

در طبقات بالاتر به جز طبقه آخر دو اتاق در مجاورت يكديگر قرار گرفته‌اند، يكی از اتاق‌ها محل رفت و آمد است و پله‌ها از كنار آن می‌گذرند. اين اتاق از طريق درهايی با اتاق ديگر ارتباط پيدا می‌كند. اتاق ديگر نيز از طريق در و پنجره‌ها با ايوان و پشت‌بام در تماس است. اهميت ارتباط با پشت‌بام از آنجا است كه برای رفتن از يک طرف برج به برج ديگر بايد از آن می‌گذشتند.

شمس العماره تهران

پس از طی كردن پله‌ها و رسيدن به طبقه آخر وارد کلاه‌فرنگی می‌شويم که بر خلاف طبقات دیگر برای ساختن حفاظ‌های اين طبقه از چوب‌های محكمی استفاده كرده‌اند. در این طبقات هم اتاق‌های کوچک با تزئینات مشبک، نقاشی، آینه‌کاری وجود دارند. کف شاه‌نشین و نمای بنا با کاشی‌کاری هفت‌رنگ به سبک قاجاری تزئین شده‌اند. این کاشی‌کاری‌ها نماها و تصاویری از طبیعت اروپا و معماری غربی را به نمایش می‌گذارند، با این وجود سبک آن‌ها ایرانی است. ازاره‌های مرمرین این بنا با نقوش گیاهان و جانوران به صورت نقش‌برجسته تزئین شده‌اند و به نظر می‌رسد که ازاره‌ها به دوره‌های متفاوتی تعلق دارند.

 

شمس العماره تهران

 

شمس‌العماره اولین بنایی بود که در آن از فلز استفاده شده است. نکته جالب در این معماری در سوار کردن طبقات با استفاده از شیروانی استکه صرفا برای تفکیک طبقات استفاده شده است.  برای نگهداری ساختمان از خرپا استفاده کرده‌اند و بعد بالای آن خرپا را سطح مسطح گذاشتند که طبقه بالایی را روی آن بنا کنند. این از نکات بسیار جالب معماری شمس‌العماره است در واقع از خرپا برای برپایی صرفا شیروانی‌ای که بارش باران و برف را هدایت کند استفاده نشده است و از این طریق می‌خواستند فشاری که از بالا هدایت می‌شده را به دیوارها منتقل کرده.

شمس العماره تهران

علاوه بر فلز در این بنا استفاده از مصالحی چون آجر، کاهگل، ساروج و چوب است. کلیه ستون‌های طبقات بالا و حفاظ‌ها چدنی هستند و از ورق‌های گالوانیزه در پوشش بام به صورت شیروانی استفاده شده است. تمام سطوح داخلی و خارجی این بنا تزیین شده و کمتر جایی در بنا یافت می‌شود که فاقد تزیینات باشد. در دو طرف درهای ورودی طبقه تحتانی، تصاویر تعدادی سرباز مشاهده می‌شود که ساز و بزگ نظامی یا ابزار و ادوات موزیک نظامی به همراه دارند که نمایش قدرت نظامی حکومت در این دوره بوده است.

شمس العماره تهران

مورخان‌ آن‌ عهد نیز از آن‌ به عنوان‌ یکی‌ از زیباترین‌ کاخ‌های‌ ایران‌ یاد کرده‌اند. کاخ‌ شمس‌‌العماره‌ در حال‌ حاضر تحت‌ نظارت‌ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ قرار دارد و جزو گنجینه‌ نفیس‌ آثار تاریخی‌ تهران‌ بشمار می‌رود. ساعات بازدید از مجموعه کاخ گلستان در ۶ ماهه اول سال از ساعت ۹ لغایت ۱۷:۳۰ و در ۶ ماهه دوم سال از ساعت ۹ لغایت ۱۶:۳۰ می‌باشد. عکسبرداری در موزه‌های شمس‌العماره، بادگیر، عکسخانه و مردم‌شناسی بدون استفاده از فلاش و سه پايه مجاز است.

شمس العماره تهران

عکاس: علیرضا کیخا



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 به دو مصرع پایین سنگ قبر حافظ که بنگریم (چراغ اهل معنی خواجه حافظ /  بجو تاريخش از خاك مصلی) رازی نهان را بر ما آشکار می‌سازد. خاک مصلی به حروف ابجد سال وفات حافظ را گزارش می‌کند. نمای بیرونی سقف آرامگاه متشکل از رنگ‌های آبی فیروزه‌ای نماد بهشت، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی، سفید و سیاه نماد شب و روز و قهوه‌ای سوخته نماد خاک، هر یک ما را به عالم معنی اشارت می‌دهد.

موقعیت جغرافیایی

شهر شیراز، مرکز استان فارس به طول ۴۰ کیلومتر و عرضی متفاوت بین ۱۵ تا ۳۰ کیلومتر با مساحت ۱۲۶۸ کیلومتر مربع به شکل مستطیل و از لحاظ جغرافیایی در جنوب غربی ایران و در بخش مرکزی فارس قرار دارد.اطراف شیراز را رشته کوه‌های نسبتاً مرتفعی به شکل حصاری استوار، احاطه کرده‌اند که از لحاظ سوق الجیشی و حفظ شهر اهمیت ویژه‌ای دارند. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوه‌های بمو، سبزپوشان، چهل‌مقام و باباکوهی (از رشته‌کوه‌های زاگرس) محدود شده‌است.

آرامگاه حافظ در شمال شهر شیراز، پایین تر از دروازه قرآن در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گل‌های جان‌پرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده‌است.

تاریخچه

طلوع جاودان لسان‌الغیب

در خصوص سال دقیق ولادت ترجمان الاسرار؛ حافظ شیرازی،  بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا، ولادت حافظ را در ۷۲۷ و دکتر غنی آن را در ۷۱۷ می‌داند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا، براساس قطعه‌ای از حافظ، ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زنند. سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است. در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی، صراحتا این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است.

آرامگاه حافظ

شیراز آن‌ زمان

شیراز زادگاه سعدی و حافظ، که تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم را با نسیم خوش نظم و نثر پارسی معطر کرده است، شهری است به قدمت تاریخ تمدن‌های دور پارسی. نام شیراز در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید (به صورت شیرازی ایش) آمده است که نشان می‌دهد در عهد هخامنشی شهری دایر و آباد بوده است.

جغرافی‌نویسان اسلامی اتفاق نظر دارند که محمد بن یوسف، که از جانب برادر خود، حجاج بن یوسف ثقفی، والی فارس شده بود؛ در سال ۷۴ هجری، شهر شیراز را تجدید بنا کرد. در منابع قدیم و نزدیک به عصر حافظ، دو تصویر و توصیف از شیراز دیده می‌شود:

نخست از حمدالله مستوفی (م حدود ۷۵۰ هـ.ق) و دوم از ابن بطوطه (م ۷۷۹ هـ.ق) که شیراز را به چشم خود دیده و توصیفاتی کوتاه ولی ارزنده، از شهر و زندگانی اجتماعی و ‌سیاسی آن به دست می‌دهد.

آرامگاه حافظ

آنچه از گزارش‌های این جغرافی‌نویسان به دست می‌آید، چنین است:

در قرن هشتم، شیراز دارای برج و بارویی بوده است که صمصام‌الدوله، فرزند عضدالدوله آن را در قرن چهارم بنیان نهاده بوده است. در آن زمان (میانه قرن هشتم) شیراز ۱۷ محله و ۹ دروازه داشته، هوای شیراز معتدل و در غایت خوشی بوده، آبش از قنوات تأمین می‌شد و بهترین کاریز آن، رکن‌آباد بوده است که رکن‌الدوله بن ابن بویه دیلمی بنیان آن را نهاده و حافظ در اشعار خویش، چنین از آن یاد می‌کند:

شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم                  عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است 

از میوه‌هایش انگور مثقالی به غایت نیکو بوده و در آن‌جا، درخت سرو خوب می‌رویید و فراوان بوده است. (بنابراین اگر سرو در شعر سعدی و حافظ به اندازه گل و بلبل حضور دارد، عجیب نیست).

در مذهب،‌ مردم شهر اکثراً سنی شافعی و اندک نیز حنفی و شیعی بوده‌اند. اهل شهر درویش‌نهاد و پاک‌اعتقاد بوده‌اند و فقیر در این شهر کم بوده است و «شیرازی متمول به نادر افتد». شهر هرگز از اولیا خالی نبوده و بدین سبب آن را برج اولیا نام نهاده‌اند. در آن شهر جامع عتیقی هست که عمرولیث صفاری ساخته و نیز مسجد جدیدی (مسجد نو) که اتابک سعد بن زنگی سلغری و دارالشفایی که عضدالدوله ساخته است و سایر ابواب الخیر، از خانقاه و مدرسه و مسجد که در آن شهر هست، «همانا از پانصد بقعه درگذرد» که موقوفات بی‌شماری وابسته به آنهاست. همچنین در آنجا مزارات متبرکه است مثل امامزادگان محمد و احمد فرزندان امام موسی کاظم (ع) و بقعه شیخ ابوعبدالله خفیف و بقعه باباکوهی و روزبهان و شیخ سعدی و خواجو و ... .

شیراز در قرن هشتم، کانون مهم فرهنگی ایران و جهان اسلام و دارالعلم نیز بوده است. این شهر دارای دارالقرآن و مدارس علمیه بسیاری بوده که دانشمندانی چون میرسیدشریف جرجانی (استاد حافظ)، شمس‌الدین عاملی، مؤلف نفایس الفنون، در آن درس می‌گفته‌اند و در رباط شیخ ابوعبدالله خفیف، ابوسعید بلیانی به بیش از هفتاد کس درس می‌داده است. در این مدارس علوم متداول عصر، به ویژه علوم قرآنی و مخصوصاً علم قرائت و تفسیر، تدریس می‌شده است که عمده‌ترین تفسیر قرآن در محافل علمی عصر حافظ «کشاف زمخشری» بوده و بی‌جهت نیست که ابن بطوطه می‌گوید:

روی زمین هیچ جا قرآن را به خوبی شیرازی‌ها نمی‌خوانند و حافظ نیز در اشعارش از «درس قرآن» سخن می‌گوید:

 حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار             تا بود وردت دعا و درس قرآن، غم مخور 

 

تاريخچه‌ آرامگاه

پس از آنكه روح بلند حافظ (در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق) به ملکوت اعلا پیوست، در خاك باغ مصلی كه مأوا و محل گشت و تفرج او بود، در زیر سایه سرو روانی به خاك سپرده شد. ۶۵ سال پس از وفات او (یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق.) در زمان حكمرانی میرزا ابوالقاسم گوركانی، شمس‌الدین محمد یغمایی كه استاد و وزیر حكم‌ران گورکانی بود، بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا كرد و جلوی آن را حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر می‌شد.

این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس مرمت شد. در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت. اما بنیادی‌ترین كار بر مزار حافظ در زمان كریمخان زند بود. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق ساختمانی اساسی روی آرامگاه حافظ ساخت. ساختمان او به شیوه‌ی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یك پارچه بود كه از طرف شمال و جنوب گشاده به فضای باز و در طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای كه مقبره‌ی حافظ در شمال تالار قرار می‌گرفت  و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهارستون با  ارتفاع ۵ متر هنوز هم وسط تالار مقابل پله‌ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می‌كنند.

آرامگاه حافظ

همچنین كریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه شیراز بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل‌های حافظ را به خط نستعلیق كه توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، روی آن حجاری كردند (كه این سنگ هنوز هم روی قبر قرار دارد).

آرامگاه حافظ

 ابعاد این سنگ ۴۰ *۸۰*۲۶۶ سانتیمتر است.  بالای كتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است: " انت الباقی و كل شی هالك "

در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در ۱۲ سطر با مطلع:

مژده‌ی وصل تو كو كز سر جان بر خیزم               طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

آرامگاه حافظ

 

و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع:

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش               پیوسته در حمایت لطف اله باش

نوشته شده است. همچنین در دو گوشه‌ی بالای سنگ، این دو مصرع نوشته شده است:

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه              كه زیارتگه رندان جهان خواهد بود

و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است:

چراغ اهل معنی خواجه حافظ                        بجو تاریخش از خاك مصلی

كه خاك مصلی به حساب حروف ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است.

پس از حكومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت كردند كه برخی از آنان عبارتند از:

  • در سال ۱۲۷۳ ه.ق. تهماسب میرزا (مؤید) حكمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت كرد؛
  • در سال ۱۲۹۵ ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا (معتمدالدوله) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب كرد؛
  • در سال ۱۳۱۷ ه.ق ملا شاه جهان زرتشتی (اردشیر) ساكن تهران بخاطر علاقه‌ای كه به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می‌زند كه شعر زیر می‌آید: 

ای صبا با ساكنان شهر یزد از ما بگو                 كای سر حق ناشناسان گوی میدان شما

  گرچه دوریم ازبساط قرب همت دور نیست      بنده شاه شماییم و ثنا خوان شما 

وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم می‌گیرد بقعه و بارگاه مجللی روی قبر حافظ بسازد. به همین منظور مشغول به كار می‌شود و معجری بر فراز قبر می‌سازد ولی یكی از سادات متظاهر وقت به جرم آنكه چرا یك شخص زرتشتی (گبر) می‌خواهد قبر حافظ را بسازد، آن بنا را خراب كرد و شخص بانی را از این كار باز داشت. (گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می‌زند و خطاب به او می‌گوید: درویش می‌خواستند تو را نجس كنند، نگذاشتم!)

هنوز آثار افتادن چوب بست‌ها روی سنگ قبر به صورت شكستگی در سنگ به چشم می‌خورد.

  • در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملك منصور (ملقب به شعاع‌السلطنه)‌ والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و كتیبه ای را نیز بالای آن قرار داد.

آرامگاه حافظ

در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود، سر در حیاط جنوبی و نارنجستان آن را  سروسامان داد، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد.

در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه‌ی آرامگاه حافظ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرق‌شناس و ایران‌شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید.

طبق این نقشه در تالار، چهار ستون  وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، از دو طرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.

آرامگاه حافظ

در این ساختمان، عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به وسیله‌ی ۲۰ ستون سنگی بلند نگاه داشته می‌شود. چهار ستون یکپارچه‌ی کریم خانی در میان این ستون‌ها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دو تکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب شده است.

طراح آرامگاه حافظ

یکی از شرق‌شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید، آندره گدار فرانسوی بود. او که فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود، به سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به دعوت دولت وقت و به منظور ساماندهی اداره کل باستان‌شناسی، نگهداری و مرمت بناهای تاریخی به ایران آمد. وی در طی ۳۲ سال اقامت در ایران (مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران) از بیشتر آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه‌ی فهرستی از آن‌ها، اقداماتی در جهت حفظ و نگهداری و مرمت این آثار ایجاد کرد.

آندره گدار

آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی‌ها به نمایندگی کمیته‌ی ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه‌‌ی فرانسه‌ی آزاد را در تهران منتشر کرد. او از سال۱۹۳۶ به بعد به منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان، با همکاری همسرش بانو یدا گدار و عده‌ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار جزواتی سالانه به زبان فرانسه به نام آثار ایران دست زد و در هشت جزوه بادقت و وسواس فراوان با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائه‌ی طرح و نقشه‌ی بناها به معرفی یکایک این آثار همت گماشت. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.

معماری بنا

آرامگاه حافظیه مجموعاً ۲۰هزار متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است: یکی جنوبی (در ورودی اصلی)، دو در بزرگ و کوچک در سمت غربی و یک در که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می‌شود. بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حد فاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی از یکدیگر جدا شده‌اند.

صحن (حیاط) جنوبی

این حیاط که نسبت به کف تالار ۱۸ پله، حدود ۴ متر پایین‌تر قرار گرفته، دارای ابعاد ۸۰ * ۱۵۰  متر است. در وسط حیاط باغچه‌ی باریک بلوار مانندی است (به عرض ۴ متر) که در آن چمن و گل کاشته می‌شود. در طرفین این بلوار‌، دو راهرو به عرض ۴ متر است که به رفت و آمد بازدیدکنندگان اختصاص دارد.

آرامگاه حافظ

در اطراف دو راهرو، دو باغچه است (به ابعاد ۲۰* ۴۵  متر) که اطراف آنها سرو و کاج کاشته‌اند و در وسط هر یک از این دو باغچه، یک حوض مستطیلی (به ابعاد ۴* ۳۲  متر) ساخته شده است. طرفین این دو باغچه راهرویی است به عرض ۴ متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شده‌اند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است (که هر یک به ابعاد ۳۵* ۷۰  متر است). این نارنجستان‌ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم‌اند، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می‌شوند، فضای حافظیه را معطر می‌سازند.

آرامگاه حافظ

در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نرده‌های آهنی نصب کرده‌اند و وسط آن، در ورودی به حافظیه قرار دارد که  با سه پله به خیابان گلستان متصل می‌شود.آرامگاه حافظ

تالار حافظیه

همان‌گونه که توضیح داده شد، این تالار از ساختمان‌های دوره‌ی زندیه است که درگذشته وسط آن تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاق‌ها را برداشته‌اند و تالار فعلی به طول ۵۶ متر و عرض ۸ متر با ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع ۵ متر به وجود آمده است.

آرامگاه حافظ

شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد.

در طرفین تالار(مشرق و مغرب آن) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد. در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزل‌های حافظ را به خط نستعلیق روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده‌اند. مطلع این غزل عبارت است از:

روضه‌ی خلدبرین خلوت درویشان است              مایه‌ی محتشمی خدمت درویشان است

همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل:

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس                  زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس

آرامگاه حافظ

و بر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره، غزل:

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست             سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست

نصب شده است.

صحن (حیاط) شمالی

صحن شمالی حافظیه با ابعادی در حدود ۶۰* ۵۰ متر، در گذشته قبرستان عمومی بوده است. در وسط صحن، قبر خواجه قرار دارد که با پنج پله، قریب یک متر از کف صحن مرتفع‌تر است.

سنگ مرمری که کریمخان زند روی مزار حافظ گذاشته، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است.

آرامگاه حافظ

بالای قبر گنبدی است که به وسیله‌ی هشت ستون سنگی یکپارچه‌ی پنج متری و به شکل ستون‌های کریمخان نگهداری می‌شود. سطح خارجی گنبد به وسیله‌ی ورق‌های مس، ترک ترکی، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی‌های رنگین معرق، تزئین شده است.

دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است. روی این کتیبه‌ها غزلی زیبا از حافظ با مطلع:

حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم         خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

نقش بسته است.

آرامگاه حافظ

در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل (در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوض‌های بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیله‌ی دو باغچه با درختان نارنج محصور شده است. دورتا دور صحن نیز باغچه‌هایی است که در آن ها کاج، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است.

آرامگاه حافظ

 

در سمت شرقی صحن، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه‌های خصوصی خانواده‌ی فربد و آرامگاه معدل (محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است.

آرامگاه حافظ

بر پیشانی این دیوار، غزل:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو                   یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

 و غزل:

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت            که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

با خط زیبای ثلث روی کتیبه‌هایی نصب شده است.

در سمت شمالی صحن حافظیه، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ‌ شناسی در آن قرار دارد. سمت غرب کتابخانه، چایخانه‌ی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفه‌ی فروش کتاب‌های میراث فرهنگی است.

بر سر در چایخانه کتیبه‌ای با خط نستعلیق و بیت:

رواق منظر چشم من آشیانه‌ی تست                کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی تست

و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن، غزل:

سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی              گفت باز آی که دیرینه‌ی این درگاهی

با خط زیبای ثلث به چشم می‌خورد.

 سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفه‌ها و آرمگاه‌های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل:

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است        بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

جلوه گری می‌کند.

آرامگاه حافظ

در این سمت نیز مقبره‌ها و آرامگاه‌هایی وجود دارد که مهم‌ترین آنها مقبره الشعرا است.

 وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد. این قسمت اکنون به کلاس‌های بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است.

در مقبره الشعرا (که با دری  آهنی به فضای بزرگ و چمن‌کاری شده منتهی می‌شود) جمعی از شاعران، نویسندگان، عالمان، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده‌اند که مشهورترین آنان عبارتند از: دکتر لطفعلی صورتگر (شاعر، ۱۳۴۸-۱۲۷۹شمسی)، دکتر مهدی حمیدی شیرازی (شاعر و استاد دانشگاه۱۳۶۵-۱۲۹۳ شمسی) رسول پرویزی (نویسنده و داستان‌نویس، وفات ۱۳۵۶ شمسی) استاد جواد مصلح (فیلسوف فرزانه،۱۳۷۷ -۱۲۹۸ شمسی) استاد محمد خلیل رجایی (استاد حکمت و ادب، وفات ۱۳۵۴ شمسی) دکتر عبدالوهاب نورانی وصال (استاد دانشگاه ۱۳۷۳-۱۳۰۲ شمسی) استاد دکتر علی‌محمد مژده (استاد فرزانه‌ی ادبیات دانشگاه ، وفات ۱۳۸۱شمسی) استاد حمید دیرین (مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس،۱۳۷۴-۱۳۱۵ شمسی) استاد نورالدین رضوی سروستانی (از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی،۱۳۷۹-۱۳۱۴ شمسی) آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی (سرحلقه‌ی آزادی خواهان فارس، شهادت ۱۲۸۶ شمسی) دکتر سید ابوطالب فنائی (نویسنده، مترجم و شاعر، ۱۳۸۱-۱۳۲۸ شمسی) و...

آرامگاه حافظ

همچنین دورتادور دیواره‌ی صحن شمالی با آجرنماها و طرح‌های شمسه گونه و غرفه‌هایی با درهای چوبی که شکل گل‌های نیلوفر را در نقش خود جای داده‌اند به زیبایی صحن جلوه‌ای دو چندان می‌دهد. خطوط ثلث کتیبه‌ها و کتیبه‌ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است.

آرامگاه حافظ

در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می‌شود که  مهم‌ترین آن‌ها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی (شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال ۹۴۲ ه.ق)، محمد نصیری‌الحسینی ملقب به فرصت‌الدوله شیرازی (شاعر، ۱۳۳۹-۱۲۷۱ ه.ق)، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی (از اقطاب سلسه‌ی ذهبیه، متوفی به سال ۱۱۹۹ ه.ق) و حاج ملاعلی سمنانی (عالم و عارف بزرگ) است.

آرامگاه حافظ

 جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی (از مجتهدان فارس) شیخ محمد مهدی کجوری (از مجتهدان برجسته) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما (دستغیب) دیده می‌شود. همچنین محل کنونی کتابخانه، مقبره قاسم خان، والی فارس بوده است.

آرامگاه حافظ

 نماد شناسی بنا

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه              که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماری‌اش، می‌توان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید. بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است. خیابان می‌تواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم، نمی‌توانیم به تفکرات حافظ پی ببریم، هم چنان که وقتی در خیابان ایستاده‌ایم، آرامگاه را نمی‌توانیم ببینیم. صحن جنوبی آرامگاه جلوه‌ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است. هر قدر که از در ورودی دورتر و به پله‌های ایوان نزدیک‌تر می‌شویم، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر می‌شویم. از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان می‌رسیم که هر ردیف آن از ۹ پله تشکیل شده است. ۹ عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی جایگاهی ویژه دارد.

از پله‌ها که بالا می‌رویم، خود می‌تواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد. در این سیر، کم‌کم بنای مقبره چون خورشید درخشانی طلوع می‌کند.

آرامگاه حافظ

ایوان بیانگر عالم ملکوت است، اینجاست که حجاب‌ها به کناری می‌روند و حقیقت (مقبره) آشکار می‌شود. پس از آشکاری حقیقت، فرود از پله‌ها نمایان‌گر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است.

صحن شمالی، عالم ملکوت را تداعی می‌کند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست می‌یابیم، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن می‌شود. هشت ستون مقبره، هم می‌تواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن می‌زیسته است.

نمای درونی سقف با رنگ‌هایی تزئین شده که می‌تواند نمودهای عرفانی داشته باشد:

آبی فیروزه‌ای نماد بهشت، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه‌ای سوخته نماد خاک است.

آرامگاه حافظ

نمای بیرونی گنبد، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان.

وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی، در هم آمیخته می‌شود، آرامگاه شخصیتی را می‌سازد که خود نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است.

به یقین حافظیه، آرامگاه دل‌ها و زیارتگاه رندان جهان هست و خواهد بود. در سفر به شیراز، در حافظیه، دل آرام کنید.در پایان سخن  از زبان لسان القیب برای دوستداران حافظ و کسانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، تفالی به رسم و ادب به دیوان حافظ زده و نثار جان و دلتان خواهیم کرد، امید است که پذیرا باشید .

به جان پیر خرابات و حقّ صحبت او               که نیست در سر من جز هوای خدمت او

بهشت اگرچه نه جای گناهکاران است          بیار باده که مُستظهرم به همت او

چراغ صاعقه‌ی آن سحاب روشن باد              که زد به خرمن ما آتش محبت او

بر آستانه‌ی میخانه گر سری بینی             مزن به پای که معلوم نیست نیّت او

بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب             نوید داد که عام است فیض رحمت او

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست             که نیست معصیت و زهد بی مشیّت او

نمی کند دل من میل زهد و توبه ولی              به نام خواجه بکوشیم و فرّ دولت او

مدام خرقه‌ی حافظ به باده در گرو است             مگر ز خاک خرابات بُوَد فطرت او



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

فرآیند جذب مشتری و تلاش برای برگرداندن آن‌ها بسیار سخت و طاقت‌فرسا است. از طرفی کارآفرینان معمولا افراد صبوری نیستند و نمی‌توانند زمان زیادی برای انجام این کار بگذارند. پس چگونه می‌توان تعداد مشتری‌های وفادار برند را افزایش داد؟ متیو لیبرمن (Matthew D. Lieberman)، نویسنده و استاد دانشگاه UCLA معتقد است که یک برند برای افزایش تعداد مشتری‌های وفادار خود باید از روان‌شناسی انسان‌ها کمک بگیرد. طبق گفته‌های این استاد، نیاز انسان‌ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر از نیازشان به غذا و سرپناه نیز بیشتر است. بنابراین اولین کار برای افزایش وفاداری مشتری‌ها، ساختن یک اجتماع است. لیبرمن می‌گوید: «بهترین وسیله برای پیش‌بینی اندازه‌ی مغز، در نظر گرفتن گروه‌های اجتماعی آن است. ما مغزهای بزرگی داریم و باید از آن برای برقراری ارتباط استفاده کنیم.» شما با ساختن یک اجتماع در اطراف برندتان، در حال رسیدگی به این نیاز انسان هستید بنابراین نتیجه‌ی آن می‌تواند برقراری یک ارتباط قوی و وفادارانه با برند باشد. ۶ روش زیر نیز به شما در انجام این کار کمک می کنند.

customer

۱- رویداد برگزار کنید

آیا برای روبه‌رو کردن مشتری‌ها با یکدیگر و برقراری ارتباط حضوری آن‌ها فکری کرده‌اید؟ اگر پاسختان منفی است بهتر است که به انجام آن فکر کنید. برای برگزاری یک رویداد برنامه‌ریزی کنید و از مشتری‌ها یا مخاطبین خود بخواهید که در آن حضور پیدا کنند. نیازی به برنامه‌ریزی گسترده و خرج  هزینه‌های زیاد برای انجام این کار نیست. یک رویداد کوچک ترتیب دهید و پذیرایی ساده داشته باشید. خلاقیت نشان دهید و به این فکر کنید که چگونه می‌توانید برنامه‌ی بهتری برای مشتری‌های خود داشته باشید.

۲- گروه فیسبوکی مرتبط با کسب‌و‌کار خود راه‌اندازی کنید

فیسبوک به طور عمومی اعلام کرده است که یکی از اهداف اصلی آن در آینده تمرکز روی راه‌هایی برای آموزش جامعه است. این بدان معنا است که اصلی‌ترین ابزار این سرویس برای ساختن اجتماع (گروه‌های فیسبوک) بیشتر از قبل کاربردی خواهد شد. بنابراین برای شروع، یک گروه فیسبوکی با هدف ارزش آفرینی برای مشتری‌هایتان راه‌اندازی کنید.

نکته‌ی مهم: نیازی نیست که گروه‌ها، صد درصد به کسب‌و‌کارتان مرتبط باشند. به‌عنوان مثال اگر یک کافی‌شاپ در شهر دارید، می‌توانید یک گروه فیسبوکی راه‌اندازی کرده و نام آن را عاشقان قهوه‌ بگذارید.

کمی زمان بگذارید و ببینید مخاطبانتان بیشتر در کدام شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند. سپس گروه مورد نظر خود را در آنجا تشکیل داده و از مشتری‌ها بخواهید که در آن عضو شوند.

customer

۳- به اعضای گروه نام یا عنوان بدهید

دادن عناوین مناسب و جالب به مخاطبان مانند «نِرد به معنی آدم زحمت‌کش» یا دیگر اسم‌های مشابه، نام برند را در ذهن مخاطبان ماندگار می‌کند. همچنین این دیدگاه را در مشتری‌ها به وجود می‌آورد که آن‌ها تنها محصول شما را خریداری نکرده‌اند بلکه عضوی از جامعه‌ی شما شده‌اند و این جامعه در آینده اهداف بزرگ‌تری برای آن‌ها دارد. پس همین حالا به این موضوع فکر کنید و ببیند که چه کلمه‌ای برای توصیف مشتری‌هایتان مناسب‌تر است.

۴- تجربه‌ای از بازی برای مشتری‌ها فراهم کنید

مقاله‌ی مرتبط:

معنی لغتی گیمیفیکیشن عبارت است از: «اپلیکیشنی متشکل از عناصر معمول در بازی، مانند در نظر گرفتن قوانین بازی، امتیاز جمع کردن و مسابقه دادن با دیگران. درواقع گیمیفیکیشن تکنیکی برای بازاریابی آنلاین است که میزان درگیری مخاطب با محصول یا خدمات را افزایش می‌دهد.»

از بارزترین مثال‌های گیمیفیکیشن می‌توان به برنامه‌هایی برای افزایش میزان وفاداری اشاره کرد. به این صورت که یک مشتری بعد از هر بار تعامل با برند، امتیاز می‌گیرد و به مرحله‌ی بعد می‌رود. در این روش شما در ازای وفاداری مشتری، به او امتیاز می‌دهید و وفاداری آن‌ها را نسب به برند افزایش می‌دهید. به‌عنوان مثال استارباکس، برندی است که گیمیفیکیشن‌های آن همیشه مثال زدنی بوده است. این برند گیمیفیکیشن خود را در سال ۲۰۰۹ راه‌اندازی کرد و امروزه بیش از ۱۲ میلیون کاربر فعال در آمریکا دارد و هر سال تعداد آن‌ها ۲ برابر می‌شود. این برنامه کاربران را همیشه درگیر نگه می‌دارد و کاری می‌کند که باز هم به این برند مراجعه کنند.

customer

۵- با خدمات جالب خود آن‌ها را شگفت زده کنید

اصل روابط متقابل یکی از ۶ اصل متقاعد کننده‌ی رابرت چالدینی (Robert Cialdini) است. این اصل می‌گوید انسان‌ها زمانی که در حقشان لطف شود، تمایل بیشتری به جبران کردن آن لطف دارند. هرچقدر خدمات بیشتری با هدف اجتماع سازی انجام دهید، احتمال اینکه مشتری‌ها در آینده بازگردند و پول بیشتری برای خرید محصول یا خدمات شما بپردازند را افزایش می‌دهید. به‌عنوان مثال چندین وقت پیش یک فست فود آمریکایی به دلیل کاری که در این زمینه انجام داد در اینترنت بر سر زبان‌ها افتاد. ماجرا از این قرار بود که یکی از مدیران این رستوران به یکی از مشتری‌های خود کمک کرد تا چرخ پنچر شده‌ی ماشین خود را عوض کند.

۶- اجازه دهید کاربران محتوا تولید کنند

انسان‌ها معمولا به گفتار یکدیگر اعتماد بیشتری دارند. بنابراین کلام هم نوع خودشان را بیشتر برای تعریف یک برند قبول دارند تا صحبت‌های خود برند. به همین دلیل قبل از اینکه سراغ برند جدید بروند نام آن را در اینترنت جستجو کرده و نظر دیگران را در مورد آن جویا می‌شوند. درواقع می‌خواهند ببینند که همنوعانشان چه نظری در مورد برند داشته‌اند. بنابراین از مشتری‌ها یا کاربران خود بخواهید که در مورد برند شما محتوا تولید کنند. سپس این محتوا را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید. این کار به دیگر افراد علاقه‌مند نشان می‌دهد که مشتری‌های قبلی از شما راضی بوده‌اند و برند شما را دوست داشته‌اند. در نتیجه اعتماد مشتری‌های جدید به برند افزایش پیدا می‌کند.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

نسل انسان قرار نیست که تا ابد در این جهان باقی بماند. به هر حال به طریقی، نسل انسان نیز از صفحه‌ی روزگار حذف خواهد شد؛ اما پیش از آن‌که این اتفاق ناگوار رخ دهد، شاید لازم باشد که تمام قدرت رایانه‌ای را به کار بگیریم تا زندگی انسان را با تمام جزئیات آن شبیه‌سازی کنیم. برخی از فلاسفه و فیزیک‌دانان نگران هستند و می‌گویند اگر ما این‌جا هستیم و زندگی می‌کنیم، این امکان وجود دارد که در یک شبیه‌سازی رایانه‌ای قرار گرفته باشیم و واقعیتی که تجربه می‌کنیم، تنها بخشی از این برنامه‌ی رایانه‌ای باشد.

فناوری رایانه‌ای مدرن و امروزی، بسیار پیچیده است و با ظهور رایانش کوانتومی، این پیچیدگی بیشتر خواهد شد. به کمک این ابزار بسیار قدرتمند، ما می‌توانیم از سامانه‌های فیزیکی پیچیده، شبیه‌سازی‌هایی در مقیاس بسیار بزرگ ایجاد کنیم، حتی شاید بتوانیم ارگانیسم‌های زنده و یا انسان‌ها را در قالب یک برنامه‌ی رایانه‌ای، شبیه‌سازی کنیم. پس چرا این کار را انجام نمی‌دهیم؟

این ایده آن‌طوری که به نظر می‌رسد چندان هم عجیب نیست. دو فیلسوف، اخیراً اظهار داشته‌اند که اگر ما پیچیدگی سخت‌افزار رایانه را درک کنیم، آن‌گاه این احتمال وجود دارد که خود ما نیز در یک «شبیه‌سازی اجدادی» قرار گرفته باشیم؛ یک بازآفرینی مجازی از گذشته‌ی انسان. در همین حال، سه فیزیک‌دان هسته‌ای، راهی برای آزمایش این فرضیه ارائه داده‌اند و مانند هر برنامه‌ی علمی دیگری، این روش نیز فرضیات را ساده‌تر می‌کند. اگر ما در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم، شاید بتوانیم از آزمایش‌های مختلف برای بررسی این احتمال استفاده کنیم.

life

با تمام این تفاسیر، این دو دیدگاه منطقی و تجربی، این احتمال را پیش‌روی ما می‌گذارند که ما در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم، بدون آن‌که بتوانیم تفاوت آن را بیان کنیم. در واقع، آزمایش‌های شبیه‌سازی که پیشنهاد شده‌اند، شاید بتوانند بدون این‌که در نظر بگیرند ما در جهانی شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم، نتیجه‌ای قابل قبول داشته باشند و توضیحی شایسته ارائه کنند. بر فرض که چنین آزمایشی انجام شد؛ اما همچنان پرسش اصلی سر جای خود باقی می‌ماند: آیا راهی هست که بتوانیم به کمک آن بفهمیم در جهانی شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم یا خیر؟

در نقطه‌ای نامعلوم از آینده، ما انسان‌ها احتمالاً وجود نخواهیم داشت و شاید به دست خودمان از بین برویم. ممکن است که ما انسان‌ها با همین وضعیت فعلی از بین برویم و نسلی تکامل یافته را بر جای نگذاریم؛ شاید هم چندین انسان به عنوان وارثان ما بر جای بمانند؛ اما چیزی که کاملاً واضح است، از بین رفتن ما خواهد بود، چه بخواهیم و چه نه. اما اگر در آینده از ما نسل‌هایی پیشرفته و تکامل‌ یافته‌تر روی زمین باقی بمانند، ممکن است که علاقه‌مند شوند تا یک‌سری شبیه‌سازی‌های اجدادی را ایجاد کنند. این شبیه‌سازی‌ها، جهان‌هایی مجازی هستند که توسط انسان‌های آگاه ایجاد می‌شوند تا نسبت به اجداد خود آگاهی یابند.

حال تصور کنید که آیندگان به چنین فناوری پیشرفته‌ای دست یابند و بتوانند آن را فراگیر کنند؛ آن‌گاه شبیه‌سیازی اجدادی به طور وسیعی میان مردمان آینده گسترش می‌یابد و شاید بتوانند تجربه‌ی اول شخص را ایجاد کنند؛ در قالب اجداد خود قرار بگیرند و دنیای مجازی را حتی واقعی‌تر از دنیای خود تجربه کنند. این شما را به یاد چیزی انداخت؟ درست است، اگر گیمر باشید حتماً سری بازی‌های Assassins Creed را می‌شناسید. اگر خاطرتان باشد، در این بازی دستگاهی به نام آنیموس وجود داشت که چنین تجربه‌ای را برای دزموند فراهم می‌آورد؛ اما با این تفاوت که آنیموس از زنجیره‌ی حافظه استفاده می‌کرد.

life

بگذارید کمی سردرگمتان کنیم: اگر شما در یک شبیه‌سازی اول شخص بسیار طبیعی باشید، از کجا می‌دانید که خودتان یک انسان واقعی هستید و نه یک شبیه‌سازی؟ این مشکل زمانی جدی می‌شود که تعداد زیادی از انسان‌ها در این شبیه‌سازی باشند.

نیک بوستروم، فیلسوفی است که در مورد این مشکل مطالعات بسیاری داشته و در صدد حل آن است. وی چهارچوبی را برای فکر کردن در مورد این مشکل در نظر می‌گیرد. وی می‌گوید برای حل این مشکل ما ناچار هستیم که یکی از این سه احتمال را صحیح فرض کنیم.

اول این‌که انسان‌ها و نسل‌های تکامل یافته‌ی آن‌ها پیش از آن‌که به فناوری شبیه‌سازی دست پیدا کنند، منقرض می‌شوند. دوم این‌که نسل‌های آینده تمدن بشری علاقه‌ی اندکی به ساخت فناوری شبیه‌سازی دارند. سومین احتمال که شاید ترسناک‌ترین هم باشد، این است که خود ما بخشی از یک شبیه‌سازی بزرگ هستیم. شاید احتمال سوم درست باشد؛ برای آن‌که همه چیز برابر باشد، به نظر می‌رسد که یک تجربه‌ی آگاهانه، یک تجربه‌ی شبیه‌سازی شده است.

مطمئناً نیک بوستروم، تنها شخصی نیست که امکان مجازی بودن زندگی ما را بررسی می‌کند؛ اما ماهیت پیشنهادی وی برای شبیه‌ساز، بسیار متفاوت است. علاوه بر عقاید علمی و فلسفی پیرامون این موضوع، ایده‌ی شبیه‌سازی بودن آگاهی انسان یک عنصر علمی تخیلی نیز به شمار می‌رود. بگذارید عناصر علمی تخیلی را با فیلم ماتریکس، محصول سال ۱۹۹۹ شروع کنیم که در نوع خود یک انقلاب بود. در این فیلم، جهانی که می‌شناسیم، یک شبیه‌سازی رایانه‌ای است که به گونه‌ای طراحی شده تا مغز انسان‌ها را مشغول نگه دارد و از فعالیت‌های شیمیایی و الکتریکی بدن انسان‌ها، به عنوان منبع انرژی برای ماشین آلات استفاده می‌شود. در ماتریکس، انسان‌ها این جهان را به صورت یک محیط واقعیت مجازی خارق‌العاده با تصاویری که نمی‌توان واقعیت یا ساختگی بودن آن‌ها را تشخیص داد، تجربه می‌کنند. با این حال، شبیه‌سازی ماتریکس دارای نواقصی بود و برخی از افراد می‌توانستند این نواقص را ببینند و افراد دنیای واقعی نیز می‌توانستند با هک ماتریکس، به درون آن نفوذ کنند.

life

در این‌جا است که تفاوت‌های نظریه نیک بوستروم مشخص می‌شود. در تصویری که او از چیزها ارائه می‌دهد، کل جهان شبیه‌سازی شده است و فقط محدود به انسان نیست. هر جنبه‌ای از زندگی انسان، بخشی از کد است؛ ذهن ما، فعالیت‌های ما، دیدارهای ما، تعامل ما با یکدیگر و هر چیزی که فکر کنید، بخشی از این برنامه‌ی شبیه‌سازی است. با این حال بوستروم تأیید کرده که شبیه‌سازی زندگی، با تمام جزئیات و جنبه‌های آن، عملاً غیرممکن است و حتی به کمک قدرتمندترین رایانه‌ها نیز نمی‌توان چنین کاری را انجام داد.

به عنوان مثال ما نیز امروزه شبیه‌سازی‌هایی را انجام می‌دهیم؛ اما در آن‌ها سطوح خاصی از جزئیات دیده می‌شود و دسترسی به تمام جزئیات، مورد نیاز نیست. شبیه‌سازی‌های ما در چهارچوب قوانین و مفروضات خاصی هستند و نیازی نیست که حتماً تمام جزئیات در آن‌ها وجود داشته باشد. قضیه وقتی جالب می‌شود که همین موضوع نیز در مورد جهان واقعی ما صدق کند.

نیک بوستروم در کتابی با عنوان «آیا شما در یک شبیه‌ساز رایانه‌ای زندگی می‌کنید» که در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسید، جمله‌ای تأثیرگذار و تأمل برانگیز نوشت:

وقتی که شبیه‌ساز می‌بیند که یک انسان می‌خواهد مشاهده‌ای از جهان میکروسکوپی داشته باشد، آن‌گاه شبیه‌ساز خود را به گونه‌ای وفق می‌دهد که انسان بتواند جزئیات این جهان کوچک را نیز مشاهده کند. در واقع دامنه‌ی شبیه‌سازی می‌تواند با توجه به خواسته‌ها تغییر کند.

اگر این چنین باشد، برنامه‌ی شبیه‌سازی شده‌ای که ما درون آن هستیم، نیازی ندارد که تمام جزئیات را به صورت هم‌زمان داشته باشد. اگر چنین نیازی وجود داشت، شما با چشمان غیر مسلح می‌توانستید اعماق جهان‌های میکروسکوپی را هم مشاهده کنید. این چنین است که شبیه‌ساز نیازی ندارد تمام بخش‌های یک کهکشان را با جزئیات کامل به نمایش بگذارد؛ اما اگر انسان بخواهد در مورد کهکشان تحقیق کند، آن‌گاه شبیه‌ساز، داده‌های لازم را برای نشان دادن آن بخش از جهان فراهم می‌کند. در واقع، تا نیازی نباشد، خبری از نمایش تمام جزئیات نیست. حتی انسان‌ها نیز لازم نیست که همیشه با تمام جزئیات شبیه‌سازی شوند؛ زیرا آگاهی ذهنی ما از «خود»، با توجه به شرایط، متفاوت است. به عنوان مثال ما نیازی نداریم که زبانمان همواره آگاه باشد و بداند که چه بگوید.

life

تصویری از نسخه شبیه‌سازی شده شبکه‌های کیهانی

جدای از این مفاهیم فلسفی، فرضیه شبیه‌سازی می‌تواند به حل برخی از مشکلات علمی کمک کند. همان‌طوری که می‌دانید، سیاره‌های زمین‌سان زیادی در این جهان هستند و نمی‌توان گفت که زمین یک نمونه‌ی منحصر به فرد است. این سیارات به حدی زیاد هستند که اگر تمدن‌هایی در آن‌ها شکل گرفته باشند، می‌توانند سفرهای میان ستاره‌ای انجام دهند. متأسفانه ما تا به امروز هیچ یک از این تمدن‌ها را مشاهده نکرده‌ایم و همین موضوع، پرسشی اساسی را در ذهن ما ایجاد کرده است: «بیگانه‌های فضایی کجا هستند؟». اگر فرض کنیم که ما در یک شبیه‌سازی هستیم، آن‌گاه ممکن است که بیگانه‌های فضایی وجود نداشته و بخشی از این برنامه‌ی شبیه‌سازی نباشند. در واقع، یک تمدن ساکن یک سیاره، تمام چیزی است که به سرعت شبیه‌سازی می‌شود و هیچ‌گونه مشکل ظرفیتی نیز از نظر رایانش به وجود نمی‌آید.

به طور مشابه، ممکن است دلیل شکست فیزیکدانان در یافتن نظریه‌هایی یکپارچه از تمام نیروها، عدم توانایی شبیه‌سازی در ارائه‌ی چنین چیزی باشد. فرضیه شبیه‌سازی، می‌تواند حتی مشکل «تنظیم» را نیز حل کند: اجزای جهان ما اجازه‌ی پیدایش حیات را می‌دهند؛ اما تغییر هر یک از آن‌ها به کیهانی بی‌ثمر منجر می‌شود. یک جهان شبیه‌سازی شده، ممکن است برای رشد شرطی حیات طراحی شده باشد، یا این‌که نتیجه‌ی یک آزمایش موفقیت‌آمیز است که در جریان انجام آن، پارامترهای بسیاری بررسی شدند تا حیات ممکن شود. کیهان‌شناسان هم اکنون شبیه‌سازی‌هایی بسیار مشابه (هرچند ساده‌تر) از جهان را انجام می‌دهند تا ببینند کیهان ما چگونه از ابتدا تا کنون تکامل یافته است.

نیک بوستروم در تصورات شبیه‌سازی خود، پا را فراتر گذاشته است و می‌گوید اگر در این شبیه‌سیازی که ما زندگی می‌کنیم ناگهان خطایی رخ دهد، مسئول برنامه می‌تواند مغزهای ما را پیش از آن‌که آگاه شوند و به ناهنجاری ایجاد شده پی ببرند و بدانند در یک شبیه‌سازی هستند، ویرایش کند. شاید مسئول شبیه‌سازی بتواند به هنگام رخ دادن خطا، چند ثانیه‌ای به عقب بازگردد و دلیلی که خطا را به وجود می‌آورد نادیده بگیرد. با این حال اگر این شبیه‌سازی که زندگی واقعی ما در آن قرار گرفته دارای قابلیت تصحیح خطای آنی باشد، می‌تواند حداقل برای ما آزار دهنده باشد و تمام تجارت علمی و سرمایه‌گذاری‌هایی که روی علم می‌شود را زیر سؤال ببرد. چرا شبیه‌ساز نمی‌تواند از روی هوی و هوس قوانین فیزیک را تغییر دهد؟ چه چیزی مانع او می‌شود؟ اگر این چنین بود احتمالاً برنامه‌نویس این شبیه‌ساز به شخصی مخرب تبدیل می‌شد که هیچ‌گاه نیز قابل شناسایی نیست.

gta

بازی Grand Theft Auto 5 یکی از بهترین شبیه سازی‌هایی است که ما ایجاد کرده‌ایم. در این بازی انسان‌های زیادی زندگی می‌کنند.

بوستروم علاقه‌ی زیادی دارد که اصرار کند ما در یک برنامه‌ی شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم؛ اما دانشمندان دیگری نیز که با این مشکل مواجه شده‌اند، مجموعه پاسخ‌های متفاوتی دارند که می‌توانند ارائه کنند. تضاد اولیه دانشمندان با بوستروم این است که آن‌ها معتقدند یک حقیقت علمی را باید با آزمایش‌ها و مشاهدات محک زد و به سادگی چیزی را نپذیرفت. در مورد این‌که بخواهیم پی ببریم در یک شبیه‌ساز قرار گرفته‌ایم یا خیر، تنها چند چیز هستند که می‌توانیم از آن‌ها استفاده کرده و این موضوع را آزمایش کنیم.

نخست، اگر ما در یک شبیه‌ساز زندگی می‌کنیم، باید یکسری قوانین شناخته شده وجود داشته باشند که فقط و فقط از آن‌ها پیروی می‌شود و هرگونه تغییری که می‌توان در آن‌ها اعمال کرد، نسبتاً کوچک است. این مجموعه قوانین، بر اساس رویکردهای علمی ما در طول قرن‌ها شناخته شده و تغییر می‌کنند. در واقع، فرضیه شبیه‌سازی دارای قدرت توضیحی بالقوه‌ای است. دلیل این‌که جهان ما حتی از قوانین بسیار کوچک نیز پیروی می‌کند این است که بر این اساس برنامه‌ریزی شده است؛ هر تغییری که در برنامه ایجاد شود، شبیه‌ساز هم به همان شکل اجرا می‌کند. سال ۲۰۱۱ را به یاد دارید؟ در آن زمان اعلام شد که نوترینوها با سرعتی بیشتر از نور حرکت می‌کنند؛ اما در واقع برنامه یک خطا داشت و ما چیزی را بر اساس آن خطا اندازه گرفتیم و تمام نتایج با اشکال مواجه شدند. سپس مشکل شناسایی و فوراً برطرف شد. در حال حاضر هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم دستیابی به سرعتی فراتر از سرعت نور، واقعی بوده است؛ زیرا توضیحی برای آن ناهنجاری یافتیم و ایده‌ی جدیدی پذیرفته نیست. حد سرعت نور یکی از همان برنامه‌های اساسی شبیه‌ساز ما است.

matrix

شاید این هم دلیلی باشد که بگوییم در شبیه‌سازی هستیم؛ اما در واقع این از تصورات ما سرچشمه می‌گیرد. واقعیت این است که در این کیهان قانونمند، هیچ سرنخ محکمی وجود ندارد که صد در صد این اطمینان را به ما بدهد که در یک شبیه‌ساز زندگی می‌کنیم. اگر این پروژه‌ی شبیه‌سازی به اندازه‌ای خوب طراحی شده باشد که هیچ‌گونه سرنخ و نشانه‌ای برای پی بردن به ماهیت خود بر جای نگذاشته باشد، آن‌گاه هر آزمایشی که ما انجام دهیم تا بفهمیم در یک شبیه‌ساز زندگی می‌کنیم یا خیر، نتیجه‌ای مشابه و یکسان خواهد داشت. این آزمایش با تمام آن چیزی که تا کنون انجام داده‌ایم تفاوت دارد. در این سناریو، هیچ راهی وجود ندارد که ما از آن استفاده کنیم و بگوییم در یک جهان مجازی زندگی می‌کنیم یا خیر؛ فرقی نمی‌کند که فلاسفه در این خصوص چه اعتقادی دارند، واقعیت این است که گفته شد.

شاید ما در یک شبیه‌سازی زندگی کنیم؛ اما اثبات وجود یک جهان مجازی، مانند وجود خدا است. گفته می‌شود خدا مانند انسان‌ها موجود نیست؛ وجود است. شاید پی بردن به این مسائل بر زندگی بسیاری از انسان‌ها تأثیری داشته باشد؛ اما این‌که نمی‌دانیم در یک شبیه‌ساز هستیم یا نه، تأثیری بر زندگی ما ندارد.

ما باید در کنار دیگر امورات زندگی، گاهاً این را هم در نظر بگیریم که ممکن است در یک شبیه‌ساز باشیم؛ اما قوانینی که این شبیه‌ساز را اداره می‌کنند، با قوانینی که بر دنیای برنامه‌نویس‌های آن حاکم است، تفاوت دارند. دانشمندان همواره مدل‌های شبیه‌ساز جدیدی را ایجاد می‌کنند که ممکن است بادنیای واقعی تطابق نداشته باشند؛ اما این مدل‌ها به آن‌ها کمک می‌کنند تا نظریه‌ها را بهتر درک کنند. اگر چنین شبیه‌سازی، یک مقلد ناقص باشد، آن‌گاه مکان‌هایی وجود دارند که کدهای کامپیوتری حضور شبیه‌ساز را نشان می‌دهند. اگر جهان ما نیز همانند شبیه‌سازی‌های انجام شده توسط دانشمندان هسته‌ای، یک شبیه‌ساز عددی باشد، آن‌گاه مطمئناً نقطه‌ای وجود خواهد داشت که در آن، ‌ساده‌تر شدن برنامه با پیش‌بینی‌های فیزیک بنیادین در تضاد است.

code

هسته‌ی اتم را در نظر بگیرید. هسته از پروتون و نوترون ساخته شده است که خود این‌ها هم از کوارک ساخته شده‌اند. شناخت نیروی قدرتمند هسته‌ای که تمام این مجموعه را در کنار یکدیگر نگه می‌دارد، امری ضروری است؛ اما ذرات آزادی همچون الکترون‌ها که تعاملات پیچیده‌ای دارند، بر هیچ نظمی استوار نیستند و از چیزی پیروی نمی‌کنند و برای فیزیکدانان محاسبه‌ی تعاملات میان بیش از دو ذره در یک زمان، به خصوص زمانی که انرژی‌های بالا در هسته هستند، کاری بسیار دشوار است.

ادامه دارد...



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

باکتری

محققان در "موسسه فناوری کالیفرنیا" (Caltech) یک آزمایش سریع جدید برای شناسایی باکتری‌های مقاوم به آنتی بیوتیک ایجاد کرده‌اند که می‌تواند نتایج را ظرف 30 دقیقه ارائه کند.

به گزارش ایسنا و به نقل از لینکف، با افزایش گونه‌های باکتری مقاوم در برابر داروهای مختلف، استفاده از آنتی بیوتیک‌ها در درمان بیماری‌های باکتریایی بی‌تاثیر شده است.

در حال حاضر پزشکان بدون ارسال نمونه‌های گرفته شده از بیماران به آزمایشگاه، نمی‌توانند بفهمند که بیمارشان به باکتری‌های مقاوم به آنتی بیوتیک آلوده شده است یا خیر.

ضمن اینکه اعلام نتایج این آزمایش‌ها روندی زمان‌بر بوده و معمولا چند روز طول می‌کشد.

این بدان معنی است که بیشتر درمان‌های موجود که با تجویز آنتی بیوتیک همراه است، مانند پرتاب یک تیر در تاریکی است.

اما آزمایش جدیدی که توسط محققان کلتک انجام شده می‌تواند به تغییر این روند کمک کند.

این تیم تحقیقاتی موفق به توسعه یک آزمایش ساده شدند که می‌تواند طی یک ویزیت کوتاه به پزشک متخصص انجام شود.

محققان در این پژوهش بر روی عفونت‌های دستگاه ادراری(UTIs) که بسیار رایج هستند تمرکز کرده و یک آزمایش سریع را توسعه دادند که بر اساس اصل زیر کار می‌کنند:

پزشک یک نمونه ادرار را از یک بیمار مبتلا به UTI به دو قسمت تقسیم می‌کند و یک بخش آن را به مدت 15 دقیقه در معرض یک آنتی بیوتیک قرار می‌دهد، در حالیکه قسمت دیگری از آن را با آنتی‌بیوتیک درمان نمی‌کند.

سپس باکتری‌های موجود در هر نمونه از هم پاشیده شده و محتوای سلولی آنها با استفاده از یک فرآیند شناسایی شیمیایی به نام "تقویت ایزوترمال به واسطه حلقه"(loop-mediated isothermal amplification)به صورت دیجیتال و در لحظه آنالیز می‌شود.

این تکنیک مارکرهای خاص "دی.‌ان.‌ای"(DNA) را بر روی یک تراشه بزرگ‌نمایی و تقویت کرده و به پزشکان اجازه می‌دهد تا آنها را که به صورت نقطه‌های فلورسنت به نظر می‌آیند، در نمونه‌ها رویت کنند.

ایده انجام این کار این است که باکتری‌هایی که در معرض آنتی بیوتیک قرار دارند، تکرار دی.‌ان.‌ای کمتری خواهند داشت و بنابراین مارکرهای دی.‌ان.‌ای کمتری نیز تولید خواهند کرد.

با این حال، اگر آنها به آنتی بیوتیک مقاوم باشند، تکثیر دی.‌ان.‌ای  آنها تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت و این آزمایش، مارکرهای مشابهی از دی.‌ان.‌ای را برای هر دو باکتری درمان شده و درمان نشده نشان خواهد داد.

این تیم تراشه خود را بر روی نمونه‌های ادرار بیماران مبتلا به UTI آزمایش کردند.

این آزمون 95 درصد با نتایج آزمایش طلایی که برای مقاومت ضد باکتریایی انجام می‌شود مطابقت داشت و نشان می‌دهد که برای استفاده معمول در دفاتر پزشکان از دقت بالایی برخوردار است.

در آینده این تیم قصد دارند تا محدوده آزمون را برای سایر باکتری‌ها و دیگر مایعات بدن مانند خون وسعت دهند.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

زمانی که لندرور برای اولین بار در سال ۱۹۸۷، اولین رنجرور را به خاک آمریکا وارد کرد، ایده‌ی خودروی SUV با آپشن‌های لوکس، تقریبا ناآشنا بود و فروش شاسی‌بلندها محدود به خریدارانی می‌شد که مشاغل متمرکز بر حمل و نقل در بیرون شهر و خارج از جاده داشتند. اما امروزه مدل‌های گران‌قیتی از شاسی بلند و کراس‌اورها، به دلیل سواری مناسب و توانایی‌هایی مثل، هندلینگ خوب، سیستم‌های تمام چرخ محرک و فضای جادار و کاربرپسند، آرزوی هر خانواده‌ای محسوب می‌شوند. 

افرادی که به دنبال خرید ایمنترین شاسیبلندهای لوکس هستند، علاوه بر نتایج تستهای تصادف، باید به مجهز بودن خودرو به سیستمهای پیشرفتهی ایمنی نیز توجه داشته باشند. در ادامه، ۱۱ شاسی بلند لوکس بازار که در آزمایش پنج گانهی تصادف موسسهی بیمه و ایمنی بزرگراههای آمریکا (IIHS) بهترین نمره را کسب کردهاند؛ بررسی کردهایم. خودروهای این فهرست، با مجهز بودن به سیستم ترمز اضطراری خودکار، نمره‌ی بسیار خوبی از IIHS دریافت کردهاند. آزمایش پنج گانهی تصادف موسسهی بیمه و ایمنی بزرگراههای آمریکا شامل پنج بخشِ: استحکامِ جلو، پهلو و سقف خودرو، عملکرد جلوگیری از تصادف روبرو و تست شبیهسازی برخورد با موانع کوچک مانند درخت یا تیر چراغ برق است که به تازگی به این مجموعه تست اضافه شده است. آزمایش سیستم جلوگیری از تصادف این خودروها، در قالب دو سیستم مجزا، در سرعتهای ۲۰ و ۴۰ کیلومتر بر ساعت، انجام می‌شود.

البته قابل ذکر است که IIHS، خودروهای گران‌قیمت و مدل‌های محدود، انحصاری و کم فروش را تست نمی‌کند.

با اینکه قیمت برخی مدل‌های شاسی‌بلند لوکس، بیش از ۱۰۰ هزار دلار است، اما تعداد محدودی از خودروهای این کلاس، به‌صورت استاندارد، به سیستم ترمز اضطراری خودکار مجهز هستند. حتی این سیستم، به‌صورت آپشن مجزا نیز در دسترس نیست و یا در نسخه‌های محدود و گران قیمت یک مدل ارائه می‌شود، یا در پکیج‌های آپشن وجود دارد که به ناچار، به همراه دیگر آپشن‌ها عرضه می‌شود.به همین خاطر، در ادامه وضعیت در دسترس بودن این سیستم، به همراه قیمت تمام شده‌ی خودرو به همراه آن را ذکر می‌کنیم (ترتیب لیست زیر بر اساس ترتیب ایمنی بیشتر به کمتر نیست، بلکه بر اساس حروف الفبای انگلیسی است).

 

آکورا MDX

۱- آکورا MDX

آکورا MDX، یکی از تواناترین شاسی بلندهای لوکس و هفت سرنشینه بازار است که در تمام مدل‌ها به‌صورت استاندارد، با سیستم ترمز اضطراری خودکار عرضه می‌شود. قیمت MDX به همراه این سیستم، ۴۵ هزار و ۲۵ دلار است.

آکورا RDX

۲- آکورا RDX

شاسی‌بلند آکورا RDX، در قالب پکیج‌های آپشن آکوراواچ (AcuraWatch) یا ادونس (Advance)، سیستم ترمز اضطراری خودکار را دریافت می‌کند. قیمت آکورا RDX به همراه این سیستم، ۳۷ هزار و ۹۴۵ دلار است.

آئودی Q7

۳- آئودی Q7

سیستم ترمز اضطراری خودکار شهری، به‌صورت استاندارد در شاسی بلند لوکس و پیشرفته‌ی آئودی Q7، موجود است؛ اما سیستم ترمز اضطراری خودکار در سرعت‌های بالا، در قالب پکیج‌ درایور اسیستنس (Driver Assistance) و در نسخه‌های پریمیوم پلاس و پرستیژ Q7، ارائه می‌شود. آئودی Q7 به همراه این سیستم، با قیمتی معادل ۵۶ هزار و ۳۵۰ دلار عرضه می‌شود.

 

Cadillac XT5

۴- کادیلاک XT5

سیستم‌های ترمز اضطراری خودکار شهری و در سرعت بالا، در قالب پکیج آپشن درایور اورنس (Driver Awareness) در نسخه‌های لوکس و در پکیج آپشن درایور اسیست، در نسخه‌های پریمیوم لوکس و پلاتینیوم در دسترس هستند. قیمت تمام شده‌ی شاسی بلند لوکس کادیلاک XT5 به همراه این سیستم، ۴۷ هزار و ۶۰ دلار خواهد بود.

اینفینیتی QX60

۵- اینفینیتی QX60

سیستم ترمز اضطراری به همراه قابلیت تشخیص عابرپیاده، به‌صورت آپشن در پکیج دلاکس تکنولوژی (Deluxe Technology) در دسترس است. شاسی بلند لوکس اینفینیتی QX60 با دریافت این سیستم، ۵۶ هزار و ۹۵ دلار، قیمت می‌خورد.

لکسوس RX

۶- لکسوس RX

سیستم ترمز اضطراری خودکار به همراه قابلیت تشخیص عابرپیاده در شاسی بلند لوکس لکسوس RX با قیمت ۴۳ هزار و ۲۲۰ دلار، به‌صورت استاندارد ارائه می‌شود.

لینکلن MKX

۷- لینکلن MKX

سیستم ترمز اضطراری خودکار با قابلیت تشخصی عابرپیاده، در نسخه‌های ریزِرو (Reserve) و بلک لیبل (Black Label) به همراه پکیج آپشن درایور اسیستنس ارائه می‌شود. قیمت تمام شده‌ی لینکلن MKX به همراه این سیستم، ۴۹ هزار و ۳۵۵ دلار است.

مرسدس بنز GLC کلاس

۸- مرسدس بنز GLC 

سیستم کمکی جلوگیری از تصادف مرسدس به‌صورت استاندارد به همراه GLC کلاس عرضه می‌شود؛ قابلیت تشخیص عابرپیاده، در قالب پکیج آپشن پریمیوم ۳ و به قیمت ۴۰ هزار و ۱۴۵ دلار، در دسترس است.

مرسدس بنز GLE کلاس

۹- مرسدس بنز GLE 

سیستم ترمز اضطراری خودکار، به‌صورت استاندارد در مرسدس بنز GLE کلاس موجود است. با سفارش پکیج آپشن درایوینگ اسیستنس و اضافه شدن قابلیت تشخیص عابرپیاده به این سیستم، با کسب ایمنی بیشتر، ۵۲ هزار و ۹۹۵ دلارنیز باید بپردازید.

ولوو XC60

۱۰- ولوو XC60

سیستم ترمز اضطراری خودکار شهری به همراه قابلیت تشخیص عابرپیاده و دوچرخه‌سوار، به‌صورت استاندارد به همراه کراس‌اور لوکس ولوو XC60، ارائه می‌شود. اما سیستم ترمز اضطراری خودکار و تشخیص عابرپیاده در رانندگی با سرعت بالا، در نسخه‌های دینامیک و اینسکریپشن (Inscription) در قالب پکیج آپشن ادوَنسد (Advanced) و یا به‌صورت استاندارد در نسخه‌های R-Design ارائه می‌شود. XC60 به همراه این سیستم‌ها، به قیمت ۴۶ هزار و ۹۵ دلار عرضه می‌شود.

ولوو XC90

۱۱- ولوو XC90

سیستم ترمز اضطراری خودکار شهری به همراه قابلیت تشخیص حیوانات بزرگ مانند آهو و گوزن شمالی، به‌صورت استاندارد در شاسی بلند زیبا و لوکس ولوو XC90، با قیمتی معادل ۴۶ هزار و ۷۴۵ دلار، در دسترس است.



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 1421 1422 1423 1424 1425 ... 3356 صفحه بعد