در سالهای اخیر یک تحقیق روی ۲۰ هزار نفر از صاحبان و مدیران کسبوکار انجام شد. با بسیاری از میلیونرها که دارای عاداتی مانند سخت کوشی، ایدههای هوشمندانه و مدیریت زمان بودند مصاحبه انجام گرفت. این بزرگان در حیطه خود موفق بودند زیرا آنها میدانستند که چگونه باید علاوه بر تأثیرگذاری، کارآمد نیز بود. این پژوهش نشان داد ۳ عادت زیر بین صاحبان کسبوکارهای کوچک مشترک بوده است:
عادت اول: تمرکز بر درختان، نه جنگل
در دنیای کامپیوتر، یک اصطلاح به نام «chunking down» وجود دارد که اساساً به معنی شکستن مجموعههای کامل و بزرگ به قسمتهای کوچکتر است. تعداد زیادی از کارآفرینان فوقالعاده موفقی که با آنها مصاحبه شده، پروژهها و اهداف بزرگ خود را به قسمتهای بسیار کوچکتر تقسیم میکردند. این کار به آنها کمک میکند تا سریعتر و راحتتر دست به عمل بزنند و همچنین این کار به آنها حس جنگندگی و غرور میدهد.
از خودتان بپرسید:
در حال حاضر کارهای بزرگی که در تلاش برای به سرانجام رساندن آنها هستم، کدماند؟
چگونه میتوانم این کارها را به بخشهای کوچکتر و قابلکنترلتر تقسیم کنم؟
عادت دوم: برای تکمیل یک کار، با انرژی زیاد اقدام میکنند
بسیاری از ما بدون اینکه احساس موفقیت یا رضایت از کار قبلی به ما دست بدهد، تا مراحل آخر یک کار یا پروژهی بزرگ، در حالت انتظار به کارمان ادامه می دهیم و بعد تجدید قوا می کنیم؛ اما افراد موفق این گونه عمل نمیکنند. این میلیونرها عادت دارند که در حال انجام هر کاری چه کوچک و چه بزرگ، انرژی و روحیه را در محیط کار خود به گردش دربیاورند. آنها منتظر نمیمانند تا ۱۰۰٪ کارها انجام گیرد و بعد با یک جشن روحیه و انرژی خود را تجدید کنند؛ بلکه آنها هر زمان که قسمتی از کار تمام میشود، جشنی میگیرند و انرژی را در میان خود جاری میکنند.
از خودتان بپرسید:
چه پیشرفتی را در یک پروژهی بزرگ انجام دادهاید یا انجام میدهید اما به خودتان به اندازه کافی پاداش برای تجدید قوی، ندادهاید؟
عادت سوم: متعهد نسبت به تقویم کاری و برنامهریزی زمان
افراد موفق عادت دارند تا با مدیریت زمان از تأخیر در امان بمانند. به عبارت سادهتر، برنامهریزی زمان، اختصاص دادن واحدهای زمان به کارهایی است که قصد انجام آن را دارید. بیشتر میلیونرها برای ایجاد یک برنامه زمانی خوب مراحل ساده زیر را طی کرده بودند:
زمانهای اوج کارایی خود را پیدا کنید. هرکسی افتوخیز انرژی و سطح تمرکز را تجربه میکند. با دانستن ساعات اوج کارایی خود میتوانید، یک برنامهی زمانی متناسب با ویژگیهای خودتان تنظیم کنید.
برای انجام هر کار وقت مشخصی تعیین کنید. با در نظر گرفتن زمانهایی که در اوج کارایی خود هستید، به تقویم کاریتان مراجعه کنید و برای روز یا روزهایی که باید یک کار مشخص را انجام دهید، زمانبندی کنید. واحدهای زمانی که میلیونرها برای خود انتخاب میکردند از ۱۵ تا ۴۵ دقیقه متغیر بود و از طرفی آن ها هر چند ساعت یک استراحت ۱۰ دقیقهای به مغزخود میدادند تا دوباره آماده پردازش دادهها شود.
در نهایت، اینکه تنها این برنامه ریزی را در خاطر داشته باشید کافی نیست، بلکه باید آن را مکتوب کنید. برای مکتوب کردن برنامههایتان میتوانید از یک نرم افزار یا روش قدیمی نوشتن در دفتر سالنامه استفاده کنید؛ درهرصورت نوشتن برنامهها امری کلیدی است.
از خودتان بپرسید: چهکارهایی را به خاطر سپردهام تا انجام شود و حالا باید برای آنها برنامهریزی و زمانبندی کنم؟
اکثر ما میدانیم که چه باید بکنیم و چگونه باید آن کار را انجام بدهیم. سوال این است اغلب چه چیزی باعث میشود تا به نظم و انضباط عادت نکنید و بیشترین کارایی را نداشته باشید؟ کمی بیاندیشید، شاید شما با میلیونر شدن تنها بهاندازهی چند عادت برای برنامه ریزی فاصله داشته باشید.
محققان به تازگی ادعا کردهاند که بادهای اقیانوسی میتوانند برای گردش توربینهای بادی به قدری موثر باشند که برق مورد نیاز کل جهان را تامین کنند.
به نقل از گیزمگ، باد یکی از پاکترین منابع تامین انرژی در جهان محسوب میشود.
در تحقیقی که به تازگی منتشر شده است محققان موسسه تحقیقاتی "کارنگی"(Carengie) اعلام کردهاند که نیروگاههای بادی که در اقیانوسها احداث میشوند میتوانند تولید انرژی بسیار بیشتری نسبت به نیروگاههای بادی که در خشکی قرار دارند، داشته باشند.
با توجه به نتایج این تحقیق اقیانوس اطلس شمالی میتواند به تنهایی انرژی مورد نیاز کل تمدنهای بشری امروز را با نیروگاههای بادی تامین کند.
در زمینه استفاده از نیروگاههای بادی آمریکا در مقام سوم بعد از انگلیس و اتحادیه اروپا قرار دارد و به همین دلیل مقامات وزارت انرژی این کشور در حال تلاش برای بهبود وضعیت آمریکا در این زمینه هستند.
یکی از مزایای احداث این نیروگاهها در اقیانوس علاوه بر حجم بیشتر باد، فاصله آنها از محل زندگی شهروندان و خطر کمتر برای پرندگان است.
در محاسبات تئوری مشخص شده است که میزان بازدهی این نیروگاهها حدودا پنج برابر بیشتر از نیروگاههای خشکی است اما سوالی که وجود دارد این است که آیا میتوان تمام انرژی بادی موجود را به برق تبدیل کرد یا نه.
محققان موسسه کارنگی به این مسئله نیز پرداختهاند.
"کن کالدریا"(Ken Calderia) یکی از محققان این تحققیق در این رابطه گفت: تند بودن بادها در این مناطق میتواند وضعیت تولید انرژی را بهبود دهد و میتوان بهره بهتری نسبت به نیروگاههای خشکی از آنها دریافت کرد. هر چند که تمام انرژی باد قابل استفاده نباشد.
محققان لا استفاده از مدلسازی رایانهای متوجه شدند که در صورتی که دقیقا مشابه یک نیروگاه زمینی را در اقیانوس احداث کنند میتوانند سه برابر انرژی تولید شده آن را در خروجی دریافت کنند.
دلیل این اختلاف علاوه بر تفاوت حجم باد، تفاوت شرایط جوی در دریا و خشکی است.
گرمای آب خصوصا در اقیانوس اطلس شمالی سبب میشود که بادهای پرقدرت در ارتفاعهای پایینتری بوزند و به همین دلیل توان تولیدی توربینها افزایش مییابد.
میزان توان تولیدی این نیروگاهها با تغییر فصل، تغییر میکند اما محققان اعلام کردهاند که در فصولی که باد کمتری میوزد، توان تولیدی آنها برای کل آمریکا یا اروپا کفایت میکند و در فصول سردتر که بادبیشتری میوزد این نیروگاه میتواند برق کل جهان را تامین کند.
نتایج این تحقیق در ژورنال مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.
پس از آنکه مشخص شد اسپیکر هوشمند گوگل که به تازگی عرضه شده، بدون اطلاع کاربران اقدام به شنود و ضبط مکالمات آنها کرده است، گوگل برخی از قابلیتهای این محصول هوشمند را غیرفعال کرد.
به نقل از بیزینس اینسایدر، پس از آنکه گوگل چند نمونه از این دستگاه را به خبرنگاران حاضر در کنفرانس خبری معرفی این محصول هدیه داد، عدهای از آنها خبر دادند که بدون آنکه بدانند مکالماتشان ضبط شده است.
در پی این اتفاق، گوگل یک نسخه بروزرسانی برای نرمافزار این اسپیکر هوشمند خود منتشر کرد که با نصب آن برخی از قابلیتهای آن غیرفعال شدهاند.
گوگل ضمن انتشار نسخه بروزرسانی در یک اعلان عمومی اظهار کرد: ما متوجه شدیم که برخی از دستگاههای "گوگل هوم مینی"(Google Home Mini) در عملکرد خود دچار اختلال بودهاند و اگر شما همچنان با عملکرد آن مشکل دارید لطفا با ما تماس بگیرید.
قیمت این ابزار گوگل 50 دلار است و از تاریخ 19 اکتبر به صورت سراسری به فروش خواهد رسید.
برای ارتباط با این وسیله دو راه وجود دارد: یک راه این است که دکمه روی آن فشرده شود و فرمان دستوری به آن داده شود و یا اینکه به جای فشردن دکمه روی آن، قبل از اعلام فرمان از عبارت "OK Google" استفاده کرد.
گوگل اعلام کرده است که این اتفاق یک خطای نرمافزاری بوده است و به هیچ عنوان شایعات مربوط به مباحث جاسوسی و دزدی اطلاعات در رابطه با آن صحت ندارد و به همین دلیل تا اطلاع ثانوی برخی از قابلیتهای آن را غیرفعال میکند تا یک راه حل مناسب و کارآمد برای این مشکل بیابد.
بالاخره پس از مدتها انتظار، ابرخودروی مرسدس AMG در جریان نمایشگاه خودروی فرانکفورت ۲۰۱۷ رونمایی شد. اگرچه در آن زمان اکثر توجهات به سمت پیشرانهی آن، با توانایی تولید بیش از ۱۰۰۰ اسب بخار قدرت، معطوف شده بود، اما حقیقت این است که در همهجای این خودرو ردپای مهندسی باورنکردنی آلمانها به چشم میخورد.
با یک نگاه کلی به سیستم تعلیق این ابرخودروی آلمانی مشخص میشود که در این خودرو بهجای استفاده از سیستم جناغی دوبل (که به علت شکل خاص، از آنها با نام بازوهای A شکل نیز یاد میشود) از سیستم جناغی تکاتصاله استفاده شده است و نیروی وارد شده به چرخها از طریق میلههای فشاری به اهرمهای دو طرفه وارد شده و در ادامه به دمپرها و فنرها میرسند. این سیستم بهطور موثری قادر به کنترل نیروهای وارده به خودرو است و پایداری و سواری مناسبی را تضمین میکند.
یکی از نقاط قوت قابل توجه در این سیستم، عدم استفاده از کاسه دمپر مستقل است. مهندسان مرسدس با استفاده از اهرمهای دو طرفه و طراحی خاص محفظهی فنرها، سازوکار لازم برای دفع نیروهای وارده به خودرو را فراهم کردهاند. این طراحی هوشمندانه ضمن کاهش وزن کلی سیستم، معضلات نصب دمپرها و اتصال آنها به شاسی خودرو را حل کرده است.
سیستم تعلیق طراحی شده برای عقب این خودرو به بهینهترین روش نیروها و گشتاورهای وارده به هر دو تایر را خنثی میکند. چرخهای جلوی خودرو نیز تقریبا از سیستم تعلیق مشابهی استفاده میکنند و تنها تفاوت را میتوان در اتصالات مربوط به فرمان خودرو دانست. سیستم تعلیق جلوی خودرو به شکل پیچیدهای به اتصالات مربوط به فرمان خودرو وصل میشود و با حرکت فرمان، هندسهی سیستم تعلیق تغییر میکند. دلیل این طراحی پیچیده بهطور دقیق مشخص نیست، اما احتمالا به این دلیل است که با حرکت فرمان، سیستم تعلیق در بهینهترین و مناسبترین وضعیت ممکن قرار گیرد و کنترل خودرو تضمین شود. با این حساب، تایرهای خودرو بهخوبی با زمین تماس پیدا میکنند و انتقال قدرت به بهترین شکل انجام خواهد شد.
در ویدیوی زیر که توسط کانال یوتیوب Kyle.Engineers منتشر شده است، جزئیات سیستم تعلیق مذکور مورد بررسی و معرفی قرار گرفته است. در این ویدیو سناریوهای مختلفی که ممکن است برای این سیستم تعلیق پیش بیاید مورد بررسی قرار گرفته و عملکرد این سیستم در هر شرایط با جزئیات بیان شده است.
مایک براون و کنستانتین باتیجین ستارهشناس در ژانویهی ۲۰۱۶ اولین شواهد مبنی بر وجود یک سیارهی دیگر در منظومهی شمسی را منتشر کردند.
سیارهی موسوم به «Planet 9» ، که جرم آن ده برابر زمین است و با فاصلهی تقریبی ۷۰۰ واحد نجومی به دور خورشید ما میچرخد. از آن زمان، مطالعات متعددی صورت گرفتند که حامی وجود یا مشکوک به وجود Planet 9 بودند.
با این که به باور بعضی، مدارهای اجرام انتقال نپتونی (TNO) اثباتی برای وجود Planet 9 هستند، بعضی دیگر معتقدند که این مطالعات ناشی از انحراف دید هستند.
بزرگترین مطالعه که توسط دو ستارهشناس از دانشگاه کامپلوتنس مادرید (UCM) انجام شده است، یک دیدگاه تازه و بحثبرانگیز را ارائه میدهد.
مقالههای مرتبط:
آنها معتقدند با استفاده از یک روش جدید که بر TNOهای کرانی (ETNOها) متمرکز است، میتوان نمونهی Planet 9 را ایجاد کرد.
اجرام فرانپتونی اجرامی هستند که با فاصلههای میانگین بیشتر از ۱۵۰ واحد نجومی به دور خورشید میچرخند و بنابراین هرگز مدار نپتون را قطع نمیکنند.
همانطور که تیم UMC در مطالعهی خود نشان میدهند که اخیرا در Monthly Notices of Rolay Astonomical Society منتشر شده است، فاصلههای بین گرههای ETNOها و خورشید میتوانند به Planet 9 اشاره کنند.
این گرهها دو نقطه هستند که در آنها مدار یک بدنهی نجومی صفحهی منظومهی شمسی را قطع میکند. در این نقاط است که شانس تعامل اجرام دیگر منظومهی شمسی به بالاترین حد خود میرسد و از این رو در آن ETNOها بیشترین تغییر انحراف در مدار را تجربه میکنند (یا یک برخورد).
این تیم معتقد است با اندازهگیری محل قرارگیری گرهها میتوانند بگویند که آیا اجرام دیگر در آن محدوده برای ETNOها مزاحمت ایجاد میکنند یا خیر.
همانطور که کارلس دی لا فونتن یکی از مؤلفان، در یک مصاحبه با سرویس خبری علمی و اطلاعاتی (SINC) میگوید:
در صورت نبود تداخل، گرههای اجرام فرانپتونی باید توزیع یکپارچهای داشته باشند، زیرا لازم نیست از چیزی دوری کنند اما اگر یک یا چند عامل تداخل وجود داشته باشد، احتمال وقوع دو موقعیت وجود دارد.
یک احتمال این است که ETNOها ثابت هستند و در این صورت گرههای آنها تمایل دارند از مسیر مزاحمین احتمالی خارج شوند، اما در صورتی که ناپایدار باشند، به صورت ستارههای دنبالهداری رفتار میکنند که با عملکرد مشتری در ارتباط هستند و تمایل دارد یکی از گرهها به مدار مزاحم فرضی نزدیک باشد.
در همین جهت، کارلس و راول دی لا فونت مارکوس محاسبات و دادهکاوی را برای تحلیل گرههای ۲۸ ETNO و ۲۴ قنطورس اجرا کردند ( که با فاصلههای میانگین بیش از ۱۵۰ واحد نجومی به دور خورشید میچرخند).
آنچه آنها مشاهده کردند این بود که دو مجموعه در فاصلههای مشخصی از خورشید، خوشهبندی شدند و همچنین به همبستگی بین موقعیت گرهها و تمایل اجرام اشاره کردند.
یافتهی دوم غیرمنتظره بود و باعث شد به این نتیجه برسند که مدارهای این جمعیتها تحت تأثیر وجود یک بدنهی دیگر است؛ همانطور که مدار دنبالهدارها در منظومهی شمسی تحت تأثیر اثر متقابل با ژوپیتر هستند. دی لا فونت مارکوس تأکید میکند:
با فرض این مسئله که ETNOها به صورت داینامیک مشابه دنبالهدارهایی هستند که با مشتری در ارتباط هستند، این نتایج را به عنوان نشانههایی از وجود یک سیاره تفسیر میکنیم که به صورت فعال در طیفی از فاصلههای ۳۰۰ تا ۴۰۰ واحد نجومی با آنها در ارتباط است.
مطالعات قبلی که به بررسی وجود Planet 9 پرداختند، نشان میدهند مطالعهی TNOها دارای انحراف در دید بوده است.
در اصل آنها مدعی هستند که این مطالعات در روش محاسبهی جهت مدار TNOها تا حد زیادی دچار خطاهای سیستماتیک شدهاند، زیرا تمام TNOها به یک منطقه از آسمان هدایت شدهاند.
با مشاهدهی فاصلههای گرهی ETNOها که به اندازه و شکل مدارهایشان وابسته هستند، این مطالعهی جدید اولین شواهد مبنی بر وجود Planet 9 را نشان میدهد که کاملاً فاقد انحراف است.
در عین حال، با وجودی که تنها ۲۸ ETNO کشف شده است؛ اما مؤلفان اطمینان دارند که کشف تعداد بیشتری از آنها و تحلیل گرههای آنها در ادامه مشاهدات آنها را تأیید میکند و محدودیتهایی را روی مدار Planet 9 به وجود میآورد.
علاوه بر این، دو ستارهشناس، نظریههای یکسانی را در رابطه با یک پروژهی اخیر در مورد وجود Planet 10 ارائه میدهند.
در عین حال، مطالعهی آنها وجود جرمی به اندازهی مریخ را که عامل انحراف قابل توجهی در کمربند کوپر است، درنظر نمیگیرد. آنها تأکید میکنند که یک مدرک جذاب مبنی بر وجود جرمی به اندازهی یک سیاره دارند. همانطور که دی لا فونت مارکوس میگوید:
با وجود تعریف فعلی از سیاره، ممکن است اجرام اسرار امیز دیگر یک سیارهی واقعی تلقی نشوند، حتی اگر اندازهی مشابهی با زمین داشته باشند و ممکن است تحت محاصرهی سیارکها یا کوتولههای سفید باشند.
در هر صورت، ما معتقدیم اثر ولک و مالهورتا شواهد یکپارچهای برای وجود یک بدنهی جریم فراتر از صخرهی کوپر ، دورترین نقطهی کمربند انتقال نپتونی با فاصله ۵۰ واحد نجومی از خورشید پیدا کردهاند و امیدوارمی بتوانیم یک پروژهی جدید برای پشتیبانی از وجود آن ارائه دهیم.
به نظر میرسد منظومهی شمسی شلوغتر از سالهای قبل شده است.
و در صورتی که وجود این سیارهها اثبات شود، این سوال پیش میآید که کدام اجرام خورشیدی بهعنوان سیاره درنظر گرفته میشوند و کدام یک سیاره نیستند.
اگر فکر میکنید «بحثهای سیارهای» در گذشته تفرقهاندازه و جنجالی بودند، پیشنهاد میکنیم در سالهای آینده از انجمنهای ستارهشناسی دوری کنید!
«پول مهمترین چیز در دنیا نیست. مهمترین چیز زمان است»
والدین، معلمان و اساتید ما، همواره و به اشکال مختلف این جمله را به ما گوشزد کردهاند و این جمله نیز منطقی بهنظر میرسد. همهی ما در یکی از مراحل زندگی به این مسئله واقف میشویم که پول یک هدف نیست، بلکه یک وسیله است. بهوسیلهی پول موقعیتهایی را بهدست میآوریم؛ اما همانگونه که تحقیقات نیز ثابت کرده است، آنچه بهواسطهی پول عایدمان میشود، معمولا کمتر از زحماتی است که برای کسب پول متحمل شدهایم. در واقع، تنها دلیل وجود رابطهی مثبت میان پول و رفاه، امکان خرید امکانات رفاهی بهوسیلهی پول است.
زمان ما محدود است و عاقلانهترین کار این است که با بیشتر کردن موقعیتهای موجود برای تجربیات لذت بخش و توام با موفقیت، بیشترین بهره را از زمان ببریم. اما آیا این تمام داستان است؟ آیا تنها مسئلهی مهم زمان است؟ برعکس، مهمترین دارایی شما زمان نیست، بلکه «توجه» است. کیفیت تجربیات شما به مدت زمانی که برای آن تجربه صرف میکنید وابسته نیست، بلکه به این وابسته است که اوقات خود را چگونه گذراندهاید.
ممکن است ۸۰ سال از زندگی خود را گذرانده باشید و در این زمان وقت آزاد زیادی در اختیار داشه باشید، اما بهاندازهی شخصی ۴۰ ساله که زمان خود را مدیریت کرده و به اجزای مهم اطرافش توجه کرده، از وقت آزادتان بهره نبرده باشید. زمان محدود است، این امکان وجود دارد که بتوانید از زمان محدودی که در اختیار دارید استفادهی بیشتری ببرید. اما متاسفانه، انجام چنین کاری سختتر از آن است که بهنظر میرسد.
دنیا علیه شما است
یکی از مشکلات نسل ما این است که در حال حاضر اهمیت مدیریت «توجه» و حواس روز به روز در حال افزایش است، از طرف دیگر دنیای اطراف ما بهگونهای طراحی شده که بیشترین زمان ممکن را از ما برباید. بنیان شرکتهای حوزهی فناوری و اینترنت بهگونهای است که به همهی افراد امکان میدهد از موقعیتها بهره ببرند و نمیتوان تاثیر مثبت این مسئله را کتمان کرد. با این وجود، ما نیز بهایی برای این موقعیتهای بیشتر پرداخت میکنیم؛ اعتیاد به گوشیهای همراه و استرس حاصل از فناوری مشکلاتی واقعی هستند!
تمرکز شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک بر تولید محصول نیست؛ این شرکتها در حال ساخت اکوسیستمهای خود هستند. موثرترین راه کسب درآمد از یک اکوسیستم نیز درگیر کردن افراد با آن اکوسیستم است. این شرکتها اکوسیستمهای خود را بهگونهای طراحی میکنند که بیشترین توجه خود را به آنها اختصاص دهیم.
سال گذشته، تریستان هریس که یک متخصص اخلاق در حوزهی طراحی است و در آن زمان در گوگل مشغول بهکار بود، چگونگی طراحی محصولاتی با هدف استفاده از انگیزشهای ذهنی افراد را توضیح داد. در واقع، طراحان بهدنبال نقاط تاریک در توانایی ادراکی ما میشوند و از همان نقاط تاریک استفاده میکنند تا بدون آگاهی ما بر رفتارهایمان تاثیر بگذارند.
هر اعلانیه (notification) و ایمیلی که دریافت میکنید و هر وبسایتی که به آن سر میزنید، بهگونهای آگاهانه طراحی شده تا بیشترین زمان خود را صرف محصول یا سرویس مربوطه کنیم. امروزه بیش از هر زمان نیاز داریم تا فکر و حواسمان را در اختیار بگیریم. خوشبختانه راههایی برای نائل آمدن به این هدف وجود دارند. در ادامه با سه روش برای بهبود کیفیت زندگیمان آشنا خواهیم شد.
درونپویی آگاهانه
در سنن بودایی و آموزشهای رواندرمانی مدرن، از درونپویی (مدیتیشن) برای افزایش آگاهی و با هدف دور شدن از وابستگیها در زمان حال استفاده میشود. هدف از درونپویی این است که به آرامی در یک مکان بنشینیم، چشمانمان را ببندیم و آنچه در بدن و ذهنمان میگذرد را مشاهده کنیم. از این روش برای افزایش آرامش، کاهش استرس و دور شدن از حواسپرتیها استفاده میشود.
درونپویی کاری ساده است، کافی است بنشینید و روی چیزی در اطرافتان توجه کنید؛ اغلب افراد ترجیح میدهند روی تنفس خود تمرکز کنند، کافی است روی دم و بازدمتان تمرکز کنید. خطور تفکرات دیگر به ذهن شما و حواس پرتی در زمان درونپویی مسائلی رایج هستند. هدف از درونپویی این نیست که دیگر فعالیتهای ذهنی را تعطیل کنید، هدف ما این است که روی زمان حال تمرکز کنیم.
با گذر زمان، درونپویی برایتان آسانتر خواهد شد. اما اگر این روش برایتان مفید نیست، میتوانید در هنگام انجام اعمالی نظیر تمرینات ورزشی که توام با تکرار هستند، تنها روی یک بخش از محیط اطراف خود تمرکز کنید. با وادار کردن ذهنتان به تمرکز روی یک چیز، توانایی ذهنی شما برای کنترل حواستان بیشتر خواهد شد. مطالعات علمی موکد بر تاثیرگذاری این روش و کسب نتایج مثبت در مدت هشت هفته هستند.
تک وظیفگی مطلق
برخلاف باور عمومی، چند وظیفگی راه حل موثری برای افزایش بهرهوری نیست، بهویژه در زمانی که قرار است به انجام کارهای سنگین ذهنی بپردازید. در کنار این مسئله، چند وظیفگی برای مغز نیز مضر است. هر زمان که حین انجام یک کار، کار دیگری را نیز شروع میکنید، فشاری اضافه بر ذهن شما تحمیل میشود و دچار استرس ناخواسته خواهید شد.
به گفتهی سوفی لوری، متخصص کسب و کار در دانشگاه واشنگتن، جابجایی بین چندین پروژه و کار طولانی مدت در یک محیط کاری موجب رخ دادن پدیدهای موسوم به «پسماند توجهی» میشود که بر توانایی شما برای تمرکز روی یک کار جدید تاثیر میگذارد. تک وظیفگی با تمرکز عمیق و طولانی مدت موجب کاهش اثرات مخرب این پدیده میشود. همچنین، بهلطف تک وظیفگی، بهرهوری افزایش یافته و توجه کردن به امور سادهتر میشود.
همانند درونپویی آگاهانه، تاثیرات تک وظیفگی نیز با گذر زمان بیشتر میشوند و تکرار تک وظیفگی موجب میشود که بهتر بتوانید این کار را انجام دهید. با تمرین تک وظیفگی، میتوانید آگاهانه توجه خود را به سمت امور مهم سوق دهید.
جدایی روزمره
چک کردن اعلانیهها در تلفن همراه یا وبگردیهای بیدلیل، در ظاهر چندان هم خطرناک نیستند؛ اما چنین رفتارهایی اغلب منجر به گرایشهای انفعالی میشوند که چندان نیز قابل تشخیص نیستند. هربار که گوشیتان را برمیدارید تا حسابهایتان در شبکههای اجتماعی را وارسی کنید و هر زمان که استراحت ۱۰ دقیقهای شما تبدیل به وبگردیهای یک ساعته میشود، ذهن شما در حال شکل دادن چرخهای از عادات است که تمایل دارد آنها را تکرار کند و با تکرار آنها نیز، این عادات شدیدتر خواهند شد.
معمولا ابزارهایی نظیر تلفنهای همراه و دیگر فناوریها بخشی مهم از زندگی مدرن هستند؛ اما اگر قرار است، در مجموع استفادهی مثبتی از آنها داشته باشیم، باید مرزهایی برای خود تعیین کنیم. جدا شدن منظم از این ابزارها و فناوریها نه تنها ایدهآل، بلکه حیاتی است. نویسندهی این مقاله ادعا میکند که هر روز تلاش میکند تا ساعت ۳ ظهر اعلانیههایش را چک نکند و در روزهایی که موفق به انجام این کار میشود، احساس میکند کنترل بیشتری روی کارهای خود داشته است. وی همچنین تلاش میکند تا در بازههای منظم، بهمدت یک تا دو روز از رایانه و گوشی هوشمند خود استفاده نکند.
البته برای هر فرد راهکار خاصی مفید واقع خواهد شد، اما تا زمانی که این راهکارها را امتحان نکنید، متوجه نخواهید شد که چه مقدار از وقت و «توجه» خود را بهطور روزانه از دست دادهاید.
اکنون با بالاترین تهدید مواجه هستید
روانشناس اسطورهای، میهای چیکسِنتمیهایی، در یکی از اولین کتب خود موسوم به «روانشناسی تجربیات مطلوب» مینویسد:
کنترل افراد روی آگاهیشان کیفیت زندگی آنها را تعیین میکند.
توجه بیشتر به ما این قدرت را میبخشد که بیشتر روی چیزهای کوچکی که در زندگی روزمرهمان نادیده میگرفتیم تمرکز کنیم و این مسئله ما را خوشحالتر میکند. توجه بیشتر به ما اجازه میدهد، تا با بردن بیشترین بهره از زمان، از محدودیتهایی که مرگ بر ما تحمیل میکند نیز بگریزیم. توجه بیشتر، ما را قادر میسازد تا موارد فرعی را فراموش کنیم و روی آنچه مهم است تمرکز کنیم تا زندگی موفقتری داشته باشیم.
شادی، بهرهوری، حضور در لحظه و موفقیت، همه و همه در توانایی ما برای کنترل آگاهانه روی انرژی ذهنیمان ریشه دارند. هرچند دنیای ما سرسختانه در تلاش است تا «توجه» و آگاهیمان را از ما برباید، اما با آگاهی، ممارست و عادات صحیح میتوانیم با این مسئله مبارزه کنیم و کنترل ذهنمان را در دست بگیریم.
اگر قدرت توجه خود را حفظ کرده و آن را رشد دهید، هیچ چیزی نمیتواند شما را از داشتن زندگی مورد نظرتان باز دارد؛ چرا که آنچه در زندگی به دنبالش هستید، از همین نقطه شروع میشود. در حقیقت، ممکن است این تنها راه باشد.
لیون کامپیوتر اوایل سال ۱۳۹۰ پس از اینکه ۷ سال از فعالیت حرفهای خود در زمینهی فروش آنلاین قطعات کامپیوتر را سپری میکرد با مقولهی ارزهای رمزگذاری شده، بهویژه بیت کوین آشنا شد.
لیون کامپیوتر اولین مجموعههایی بود که قدم در این زمینهی نوظهور و نوپا ارزهای رمزگذاری شده میگذاشت و این در حالی بود که از عمر ارز بیت کوین تنها حدود ۱ سال سپری شده بود و از سال ۱۳۹۲، بهصورت رسمی با خدماتی که ارائه کرد، بهصورت ویژه پشتیبانی از ماینرها را در دستور کار خود قرار داد.
لیون کامپیوتر همواره تلاش کرده تا در زمینهی ارزهای رمزگذاری شده (ماینینگ) پیشتاز باشد و خدمات متناسب را به کاربران خود ارائه کند.
در همین راستا امکان پرداخت سفارش با بیت کوین بهصورت آزمایشی از امروز فعال شده است.
برای استفاده از این درگاه به نکات زیر توجه بفرمایید:
۱- درگاه فعلا فقط بین ساعتهای ۱۱ تا ۱۴ هر روز فعال خواهد بود.
۲- برای انتقال مبلغ سفارش، فقط از طریق Wallet اقدام کنید و به هیچ عنوان از مارکت، مبلغ سفارش را پرداخت نکنید.
۳- انجام شدن سفارش منوط به Confirm شدن انتقال وجه است.
لیون کامپیوتر | www.lioncomputer.ir
خرید خوب، حال خوب
بادبان نوری که با نامهای دیگری نظیر بادبان خورشیدی و بادبان فوتونی نیز شناخته میشود، گونهای از نیروی پیشرانش فضاپیما است که برای حرکت، از نوری که توسط خورشید به آینههای بزرگ فضاپیما تابیده میشوند، استفاده میکند. یک قایق بادبانی را در نظر بگیرید. این قایق، نیروی پیشران خود را به وسیلهی باد تأمین میکند؛ یعنی به علت برخورد جریان هوا با سرعت بالا به بادبانها، نیروی پیشران ایجاد میشود و قایق حرکت میکند. بادبان نوری نیز دقیقاً به همین شکل عمل میکند با این تفاوت که نور تابیده شده به آینههایی که همچون بادبان قایق هستند، نقش همان جریان هوا را ایفا میکند و باعث به حرکت درآمدن فضاپیما میشود.
به جای نور خورشید، میتوان از پرتوهای پر انرژی لیزر نیز برای تولید نیرویی به مراتب قدرتمندتر استفاده کرد. این پرتوها در مقایسه با پرتوهای خورشید، دارای انرژی بیشتری هستند و نیروی پیشران بیشتری را ایجاد میکنند و همین موضوع باعث میشود که فضاپیما با سرعت بیشتری حرکت کند.
فضاپیماهای مجهز به فناوری بادبان نوری، میتوانند به کاهش هزینههای مأموریتها کمک کنند و در دورههای طولانیتری مورد استفاده قرار گیرند. چنین فضاپیماهایی تنها چند قطعهی متحرک دارند و فرآیند سوختگیری را انجام نمیدهند؛ بنابراین میتوان از آنها برای جابهجایی محمولهها بین فضا و زمین برای مدت زمانی طولانی استفاده کرد.
بادبانهای نوری از پدیدهای که اثر ثابت شده و اندازهگیری شده روی فضاپیما دارد، برای حرکت استفاده میکنند. فشار خورشیدی، روی تمام فضاپیماها تأثیر میگذارد و فرقی نمیکند که آنها در فضای میان سیارهای باشند یا اینکه در مداری مشخص به دور جرمی کوچک گردش کنند. هنگامی که یک فضاپیمای معمولی به سمت مریخ حرکت میکند، به دلیل وجود فشار خورشیدی، هزاران کیلومتر از مسیر اصلی خود منحرف میشود؛ بنابراین، تمامی این اثرات باید به هنگام برنامهریزی مسیر، اندازهگیری و محاسبه شوند تا مشکلی به وجود نیاید. در واقع دانشمندان از دههی ۶۰ میلادی تا به امروز این کار را برای فضاپیماها انجام میدهند. جالب است که بدانید فشار خورشیدی، روی جهتگیری یک فضاپیما نیز تأثیر میگذارد و این مورد نیز باید به هنگام طراحی فضاپیما در نظر گرفته شود.
در فاصلهای که زمین از خورشید قرار گرفته، اگر یک بادبان نوری با ابعاد ۸۰۰ در ۸۰۰ متر قرار دهیم، میزان نیرویی که از جانب پرتوهای نور خورشید به آن وارد میشود حدود ۵ نیوتن خواهد بود. همین موضوع باعث میشود که فضاپیماهای مبتنی بر بادبان نوری، قدرت پرتاب بسیار ضعیفی داشته باشند و از این جهت به فضاپیماهایی که پیشرانه الکتریکی دارند، شبیه هستند؛ اما از آنجایی که این فضاپیماهای مبتنی بر بادبان نوری هیچگونه نیروی پیشرانشی از خود ندارند، تماماً در اختیار فشار خورشیدی هستند و این نیرو نیز دائماً به بادبانها وارد میشود. اثر جمعی این نیرو در طول زمان به اندازهای بزرگ است که میتواند آنها را به سرعتهای بالا برساند؛ بنابراین شاید بتوان این فضاپیماها را جایگزین فضاپیماهای فعلی کرد.
تاریخچه طرح
یوهانس کپلر، ستارهشناس پرآوازه قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی، دنبالهداری را مشاهده کرد که هالهای درخشان و طولانی به دنبال آن بود. این هاله نشان میداد که خورشید این اثر را ایجاد کرده است. وی در سال ۱۶۱۰ میلادی نامهای به گالیلئو گالیله، دانشمند و ستارهشناس ایتالیایی نوشت که در بخشی از متن آن، این چنین نوشته شده بود:
کشتیها و بادبانها را برای بادهایی که از بهشت میوزند آماده کنید. باید به دل باد زد؛ حتی آن پوچی بزرگ (سنگ آسمانی دنباله دار) نیز بیمهابا به دل باد زده است.
به نظر میرسد که کپلر به هنگام به کار بردن چنین تشبیهاتی، پدیدهی هاله نورانی دنبالهدار را میدیده است و به آن خیره شده است. نتایج پژوهشهایی که کپلر روی دنبالهدارها انجام داده بود، سالها بعد منتشر شدند.
جیمز کلرک ماکسول، بین سالهای ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۴ میلادی، نظریه خود دربارهی میدانهای مغناطیسی و تابش را منتشر کرد. در این نظریهها نشان داده شده که نور، تکانه دارد و میتواند روی اجرام مختلف فشار وارد کند. معادلات ماکسول، بنیانگذار حرکت بادبان به وسیلهی فشار نور بودند و این نظریهی جالب را ایجاد کردند. از سال ۱۸۶۴ به بعد، جامعهی فیزیکدانان و سایر دانشمندان متوجه شدند که نور خورشید دارای تکانهای است که میتواند بر اجرام مختلف فشار وارد کند.
ژول ورن، نویسندهی مشهور قرن ۱۹، در کتاب از زمین تا ماه، این چنین نوشته است:
روزی فرا میرسد که سرعتها، بسیار بیشتر از سرعت حرکت سیارهها و پرتابههای امروزی خواهند بود. احتمالاً در آن زمان، نور یا شاید الکتریسیته عامل حرکت هستند. ما باید روزی به ماه، سیارهها و ستارهها سفر کنیم.
شاید بتوان گفت که از زمین تا ماه، نخستین کتابی است که در آن با قاطعیت گفته شده که نور میتواند بادبانها و فضاپیماها را در فضا به حرکت درآورد.
پیوتر لبدوف، دانشمند اهل روسیه، نخستین شخصی بود که فشار نور را نشان داد. وی این کار را در سال ۱۸۹۹ به وسیلهی یک ترازوی پیچشی انجام داد. در سال ۱۹۰۱ نیز ارنست نیکلاس و گوردون هال طی یک آزمایش مستقل، به کمکرادیومتر نیکلاس این پدیده را نشان دادند.
سوانت آرنیوس، شیمیدان سوئدی، در سال ۱۹۰۸ پیشبینی کرد که احتمالاً فشار تابش خورشیدی، بذرهای حیات را بین فضای میان ستارهای پخش کرده است. این پیشبینی باعث شد که بالاخره پس از مدتها، یک توضیح بسیار خوب براینظریه پانسپرمیا پیدا شود. پانسپرمیا نظریهای است که در مورد آغاز حیات روی زمین توضیحاتی را ارائه میکند. طبق این نظریه، شهاب سنگها و سایر سنگهای آسمانی، طی برخوردهایی که با زمین داشتهاند، بذرهای حیات را با خود به زمین منتقل کردهاند. آرنیوس، نخستین دانشمندی بود که به وضوح اعلام کرد نور میتواند اجرام را بین ستارهها جابهجا کند.
در سال ۱۹۱۲، آلبرت اینشتین با شناخت کاملی که از همارزی جرم و انرژی به دست آورد، تعریف متفاوتی را در خصوص این موضوع ارائه کرد. وی پس از بررسیها و مطالعات بسیار، رابطهی p=E/c را ارائه کرد که در آن، p نشان دهندهی تکانه، E نشان دهندهی انرژی یک فوتون و c نیز نماد سرعت نور در خلأ است.
کنستانتین تسیولکوفسکی، دانشمند روسی و از نظریهپردازان مشهور پروازهای فضایی، نخستین شخصی بود که گفت برای به حرکت درآوردن فضاپیما در فضا، میتوان از نور خورشید استفاده کرد. وی پیشنهاد داد که دانشمندان برای دستیابی به سرعتهای کیهانی به کمک فشار نور خورشید، از آینههایی بسیار بزرگ که از ورقههای نازک ساخته شدهاند استفاده کنند. فریدریش زاندر، دانشمند آلمانی، در سال ۱۹۲۵ میلادی یک مقالهی تخصصی و فنی را منتشر کرد که در آن تحلیلهایی بسیار دقیق و فنی از چگونگی حرکت بادبان خورشیدی ارائه شده بود. زاندر نیز در این مقاله، باز هم پیشنهادات تسیولکوفسکی را مطرح کرد و همان جملات را بازنویسی کرد.
جان برتون ساندرسون هالدین، زیستشناس بریتانیایی، در سال ۱۹۲۷ در اندیشهی ابداع سفینههایی لوله مانند بود که میتوانستند انسان را به فضا ببرند. سفینهای که وی به آن فکر میکرد، دارای بالههایی از ورقه نازک فلزی بود که یک کیلومتر مربع و یا بیشتر مساحت داشتند و میتوانستند از فشار نور خورشید برای حرکت استفاده کنند.
جان دزموند برنال، دانشمند ایرلندی، در سال ۱۹۲۹ اینچنین نوشت:
ممکن است شکل خاصی از سفینههای فضایی توسعه یابد که به بادبان مجهز بوده و برای حرکت، به جای باد از اثر دافع پرتوهای خورشید استفاده میکند. یک سفینه فضایی که بالههایی بسیار بزرگ، فلزی و گسترده به مساحت ۴ کیلومتر مربع داشته باشد، ساخته خواهد شد. آنگاه برای افزایش سرعت، بالههای خود را کاملاً باز خواهد کرد و به وسیلهی اثر دافعی نور خورشید، میتواند از میدان گرانشی آن بگریزد و سرعت بگیرد.
با توجه به این توضیحات، میتوان فهمید که ایدهی ساخت بادبان خورشیدی در ذهن بسیاری از دانشمندان بوده است و چندین قرن قدمت دارد. حالا ما در روزگاری زندگی میکنیم که نیاز به چنین سفینهای، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. در واقع، استیون هاوکینگ، کیهانشناس مشهور و یوری میلنِر، میلیاردر روسی، به دنبال این هستند که با استفاده از فناوری بادبان نوری، سفینهای را به سمت سیارههای فراخورشیدی ارسال کنند. شاید بتوان گفت که این دو شخص، باز هم این فناوری را بر سر زبانها انداختهاند.
در سال ۱۹۷۶ میلادی، برای نخستینبار، دانشمندان به صورت رسمی فرآیند طراحی و ساخت چنین بادبانی را در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا آغاز کردند و قصد داشتند که آن را برای یک مأموریت احتمالی دیدار با دنبالهدار هالی آماده کنند.
بادبان نوری چگونه کار میکند؟
بسیاری از مردم فکر میکنند که بادبانهای خورشیدی، به وسیلهی بادهای خورشیدی حرکت میکنند؛ دقیقاً همانند چیزی که برای قایقهای بادبانی صدق میکند. میدانیم که در اقیانوسها و دریاها، باد عامل پیشبَرندهی قایقهای بادبانی است؛ اما این برای بادبانهای خورشیدی صدق نمیکند و در واقع هیچ بادی در کار نیست. فشاری که تابش خورشیدی بر بادبان خورشیدی وارد میکند، ناشی از بازتاب نور است و کسر ناچیزی از پرتوها نیز جذب میشوند.
طبق رابطهی همارزی که توسط اینشتین مطرح شد، تکانه یا شار یک فوتون، این چنین محاسبه میشود: p = E/c
همهی ما میدانیم که یک فوتون، هیچ وزنی ندارد؛ پس چگونه میتواند یک بادبان نوری را به سمت جلو حرکت دهد؟ اصلاً چگونه ممکن است که یک چیز بیوزن، تکانه را منتقل کند؟
پرسش جالبی است و مسئلهی انتقال تکانه توسط فوتون نیز چیزی نیست که بتوان به این سادگی مشاهده کرد. این موضوع نیز به خاص بودن نور مرتبط است. پیشتر دانستهایم که نور رفتاری موجی و ذرهای دارد؛ به عبارتی دیگر، برای صدق کردن چنین توضیحی، ما پذیرفتهایم که ذرات سازندهی نور، وزنی ندارند. برای اینکه دقیقاً بدانیم که چگونه چنین چیزی ممکن است، بیایید که ابتدا به نور به عنوان یک موج بنگریم و رفتار ذرهای فوتون را نادیده بگیریم.
ما به وسیلهی مقدار انرژی حمل شده توسط موج، طیف الکترومغناطیسی را آن را تفکیک میکنیم. موجی پر انرژیتر است که فرکانس بالاتری داشته باشد؛ بنابراین با تقسیم فرکانسها، میتوان سطوح انرژی را از یکدیگر جدا کرد. وقتی که این امواج به سطح برخورد کرده و توسط آن جذب میشوند، انرژی خود را به درون آن سطح حمل خواهند کرد. به همین دلیل است که ما وقتی در معرض نور خورشید هستیم، دچار سوختگی میشویم. نور فرابنفش خورشید که ما آن را مشاهده نمیکنیم، انرژی بسیار زیادی را با خود حمل میکند و این انرژی مستقیماً به پوست ما نفوذ میکند. پوست ما نمیتواند این میزان انرژی را به خوبی تحمل کند و بنابراین ما با یک سوختگی مواجه میشویم؛ گویی ما مستقیماً یک چیز بسیار داغ را لمس کردهایم.
اما چه میشود اگر سطحی نتواند نور را جذب کند؟ به عبارتی دیگر، برای یک سطح همچون آینه که میتواند نور مرئی را بازتاب کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر موج به صورت کامل به سطح برخورد کرده و از آن بازتاب شود، آنگاه هیچ انتقال انرژی به سطحی صورت نمیگیرد. واقعیت این است که هیچیک از مواد شناخته شده، به صورت کامل منعکس کننده نیستند؛ بنابراین، نور تابیده شده به آینه، به هنگام بازتاب بخشی از انرژی اولیهی خود را از دست میدهد و آن را به آینه منتقل میکند. در بسیاری از موارد، این انرژی از دست رفته بسیار ناچیز است. اگر شما در فکر ساخت یک بادبان نوری باشید، همین مقدار ناچیز انرژی که در آینه باقی میماند، میتواند بادبان را اندکی به جلو حرکت دهد.
به عقب باز میگردیم و اینبار، به نور به عنوان ذره نگاه میکنیم و دیدگاه موجی را کنار میگذاریم. نور ذرهای، همچنان با خود انرژی حمل میکند. نور در حالت ذره، کمی عجیبتر است؛ زیرا حالت آن به گونهای است که حتی بدون داشتن اندکی وزن، توانایی حمل تکانه را دارد. در اینجا ما شاهد انتقال تکانه-انرژی هستیم؛ حتی بدون آنکه وزنی در کار باشد، این اتفاق برای تمام فوتونهای نور رخ میدهد. با تاباندن نور به یک آینه، رشتهای از ذرات به سطح آینه برخورد کرده و بازتاب میشوند (همانند برخورد توپ شیطونک به سطح و بازگشت آن) و بخشی از انرژی خود را به سطحی که به آن برخورد کردهاند، منتقل میکنند. این انتقال انرژی، به سطح مقداری تکانه میدهد و اگر این سطح به صورت کاملاً رها در فضا شناور باشد (مانند بادبان نوری)، به آهستگی حرکت کرده و سرعت میگیرد.
با این تفاسیر، به نظر میرسد که اگر نور را در حالت موج و در حالت ذره در نظر بگیریم، نتیجهی یکسانی خواهیم داشت و آن هم انتقال انرژی و ایجاد حرکت است. در برخی شرایط خاص، بهتر است که از نظر ریاضی، نور را فقط در یک حالت موجی یا ذرهای به صورت جداگانه در نظر بگیرید و هیچگاه آن را موجی-ذرهای نبینید؛ زیرا در این حالت، کاملاً مشخص میشود که نور چگونه میتواند به عامل پیشران بادبان نوری تبدیل شود.
واژهای که برای این انتقال اندک تکانه انرژی در نظر گرفتهاند، «فشار تابشی» است. اگر این فشار به بادبانی وارد شود که در منظومهی شمسی حرکت میکند، به آن «فشار خورشیدی» میگوییم. در سایر نقاط فضا، تابشهای بسیار زیادی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، منابع نور در کیهان بسیار زیاد هستند. با توجه به این موضوع، میتوان گفت بادبان نوری توانایی حرکت در هر نقطهای از جهان شناخته شده را دارد.
متأسفانه خورشید ما، منبع نوری قدرتمندی نیست و نمیتواند فشار تابشی عظیمی را ایجاد کند. اگر به اندازهی کافی قدرتمند بود، ما نیازی به ساخت بادبانهای نوری بزرگ نداشتیم. بادبانهای نوری فعلی که در دست طراحی هستند، چند صد متر مربع مساحت دارند تا بتوانند سرعت کافی به سفینه دهند.
جنس بادبان
در حال حاضر، بسیاری از شرکتها برای ساخت بادبانهای نوری از لایهی بسیار نازکی از آلومینیم که روی یک صفحهی پلاستیکی نازک کشیده میشود استفاده میکنند. دانشمندان میتوانستند بدون وجود لایهی پلاستیکی نیز بادبان را طراحی کنند؛ اما وجود چنین لایهای با توجه به خاصیت انعطافپذیری پلیمر، برای کنترل اجزا ضروری است و وظیفهی انعکاس نور نیز بر عهدهی ورق آلومینیمی خواهد بود. چنین موادی میتوانند حتی به هنگام عبور از نزدیکی خورشید، گرمای آن را تحمل کرده و همچنان مستحکم باقی بمانند. ورقهی آلومینیمی که منعکس کنندهی نور است، به طرف خورشید قرار میگیرد.
اریک درکسلر، دانشمندی است که طرحی مفهومی از یک بادبان نوری را توسعه داده که در آن، خبری از صفحهی پلاستیکی نیست. وی بادبانهای نوری مقاوم به جرم را نشان داده است و نسخههایی آزمایشی از آنها را نیز ساخته است. بادبانهای پیشنهادی او، پنلهایی از جنس آلومینیم بسیار نازک (با ضخامت ۳۰ تا ۱۰۰ نانومتر) دارند که روی ساختاری کششی نصب میشوند. این بادبانها توانایی چرخش دارند و مستقیماً تحت فشار قرار میگیرند. او در آزمایشگاه نمونههایی از این ورقهها را ساخت؛ اما متأسفانه مواد به اندازهای ظریف و نازک هستند که نمیتوانند از فرآیند تا شدن، پرتاب شدن به فضا و مستقر شدن، جان سالم بهدر ببرند. بادبانهایی در این رده، سطح بیشتری را نسبت به واحد جرم به ارمغان میآورند و میتوانند نسبت به بادبانهای مبتنی بر صفحات پلاستیکی، ۵۰ برابر شتاب بیشتری داشته باشند.
انستیتو طرحهای مفهومی فوق پیشرفته ناسا، در سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹، روی پژوهشی که توسط جِفری لَندیس انجام شد، سرمایهگذاری کرد. این دانشمند، طیف گستردهای از مواد را برای بادبانهای نوری معرفی کرد. او برای بادبانهایی نوری که به وسیلهی اشعهی لیزر حرکت میکنند، مادهی آلومینا (آلومینیم اکسید) را پیشنهاد کرد و برای آن دسته از بادبانهایی که به وسیلهی امواج مایکروویو حرکت میکنند، فیبرکربن را پیشنهاد داد. این در حالی بود که در آن زمان، فقط از ورقههای آلومینیومی و صفحات کاپتونی استفاده میشد.
در سال ۲۰۰۰، مجموعه آزمایشگاههای Energy Science شکل خاصی از فیبرکربن را توسعه داد که برای استفاده در بادبانهای نوری بسیار مناسب و کارآمد بود. این فیبرکربن، ۲۰۰ بار نازکتر از موادی بود که در آن زمان برای استفاده در بادبانهای نوری مورد استفاده قرار میگرفتند؛ اما به حدی متخلخل بود که جرمی مشابه آنها داشت. استحکام و دوام این فیبرکربن به حدی بالا بود که میتوانست به راحتی صفحات پلاستیکی رایج در آن زمان را شکست دهد. این فیبرکربن قابلیت خود ترمیمی داشت و میتوانست در مقابل دماهای بسیار بالا مقاومت کند.
پس از آن سال، دانشمندان گمانهزنیها پیرامون یک فناوری نظری را آغاز کردند. آنها در مورد تکنیکهای ساخت مولکولی برای ایجاد مواد مستحکم و پیشرفته که روی نانو لولههای شبکهای مستقر میشوند، به بحث و تبادل نظر پرداختند. فضای میان شبکههای این نانو لولهها، کمتر از نصف طول موج نوری است که به بادبان برخورد میکند. هرچند این مواد بسیار پیشرفته هستند و تا تولید آنها در محیط آزمایشگاه راهی طولانی در پیش است و بعید به نظر میرسد که بتوان به این زودیها آن را در مقیاس تجاری و انبوه تولید کرد.
یکی از موادی که چگالی بسیار پایینی دارد، لیتیم است. چگالی لیتیم، ۵ بار کمتر از آلومینیم است. سطوح براق و غیر اکسید همواره نور را به خوبی بازتاب میدهند. چگالی سطح یک ورقهی لیتیم با ضخامت ۲۰ نانومتر، چیزی در حدود ۰.۱۱ گرم بر متر مربع است؛ بنابراین برای ساخت یک بادبان نوری با بازدهی بالا، میتوان از یک ورقهی لیتیمی با ضخامت ۲۰ نانومتر استفاده کرد. چنین بادبانی باید در فضا مونتاژ شود و برای نزدیک شدن به خورشید استفاده نشود. چنین بادبانی میتواند با شتاب اولیه ۴۰۰ میلیمتر بر مجذور ثانیه سفینه را به حرکت درآورد.
منیزیم و بریلیم نیز از جمله موادی هستند که میتوان از آنها در ساخت بادبانهایی با بازدهی بالا استفاده کرد. منیزیم، بریلیم و لیتیم میتوانند با یکدیگر و یا با آلومینیم آلیاژ شوند.
آیا بادبانهای نوری آینده سفرهای فضایی هستند؟
دانشمندان در نظر دارند برای مأموریتهای فضایی بسیاری که پیشرو هستند، از بادبانهای نوری استفاده کنند. چنین سفینهای نیازی به سوخت ندارد و میتواند آزادانه به کمک نور حرکت کند؛ همچنین میتوان آن را به هر نقطهای از منظومهی شمسی و یا فراتر ارسال کرد. طبق گفتههای پژوهشگران ناسا که روی طراحی کاوشگر میان ستارهای کار میکنند، یک سفینهی فضایی که به بادبانی به مساحت ۴۰۰ متر مربع مجهز شده، میتواند در طول یک سال، چیزی در حدود ۲.۱ میلیارد کیلومتر حرکت کند و میتواند ظرف یک دهه و یا بیشتر، از محدودهی گرانش خورشید بگریزد.
بروس کمپبِل، مهندس هوافضای ناسا میگوید:
در حال حاضر ما هیچگونه سوخت شیمیایی که بتواند چنین سرعتی را برای یک سفینه به ارمغان آورد نمیشناسیم. این در حالی است که بادبان نوری توانایی دستیابی به سرعتهای بالا را دارد.
همانطوری که گفته شد، فشار تابشی، به مقدار ناچیزی بادبان را حرکت میدهد؛ اما این فشار، دائمی و ادامهدار است و با گذر زمان، به حرکت سفینه شتاب میدهد و بر سرعت آن میافزاید. متأسفانه هنوز راهی طولانی در پیش است تا بادبانهای نوری از طرح مفهومی بیرون آمده و رنگ واقعیت به خود بگیرند. تا سال ۲۰۱۰ میلادی، شاهد معرفی نسخهای واقعی از بادبانهای نوری نبودیم؛ تا اینکه در همان سال، کاوشگر ژاپنی Ikaros با بادبانی به مساحت ۱۴ متر مربع، معرفی شد. این کاوشگر، نخستین سازهی بشر بود که توسط فوتونها در فضا شتاب میگرفت.
پنج ماه بعد، ناسا کاوشگر NanoSail-D را صرفاً جهت نمایش فناوری، به مدار زمین فرستاد. این کاوشگر، بادبانهای خود را سه ماه بعد افراشت و به مدت ۸ ماه به دور زمین گردش کرد تا اینکه سر انجام، در اتمسفر زمین سوخت. فناوریهای دیگری نیز هم اکنون در دست توسعه هستند تا بتوانند بادبانهای نوری را به مرحلهی تجاری سازی برسانند. افراد و شرکتهای بسیاری هستند که قصد دارند در این زمینه سرمایهگذاری کنند.
به عنوان مثال، نگاهی به مأموریت ۲۷ میلیون دلاری Sunjammer میاندازیم. L'Garde که یک شرکت کالیفرنیایی است، وظیفهی ساخت بادبانهای این کاوشگر را بر عهده داشته است و بادبانی به مساحت ۳۸ متر مربع را برای آن توسعه داده است. این بادبان، از نوعی مواد پیشرفته به نام کاپتون که تنها ۵ میکرون ضخامت دارد، ساخته شده است. مقامات ناسا میگویند که کل مجموعه، ۳۲ کیلوگرم وزن دارد و از نظر اندازه نیز به ماشین ظرفشویی شباهت دارد.
برنامهی دانشمندان این بود که کاوشگر Sunjammer را که به تجهیزات رصد خورشید مجهز شده، به نقطهای در فاصلهی ۳ میلیون کیلومتری از زمین ارسال کنند. این دو برابر فاصلهی نقطهی L1 است. نقطهی L1، به ناحیهای در اطراف زمین گفته میشود که از نظر گرانشی پایدار بوده و تا کنون میزبان ماهوارههای هواشناسی زیادی بوده است. قرار بود که این بادبان خورشیدی در سال ۲۰۱۵ به فضا پرتاب شود؛ اما متأسفانه دانشمندان این مأموریت را لغو کردند. البته اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، در سال آینده میلادی شاهد پرتاب دو بادبان خورشیدی خواهیم بود.
نظر شما در مورد آیندهی این فناوری چیست؟ آیا میتواند راهحلی جایگزین برای پیشرانههای مبتنی بر سوختهای شیمیایی باشد؟
نسخهی ۴.۴ تلگرام بعد از مدتی نسبتا طولانی منتشر شد و مانند همیشه، همراه آن امکانات جدیدی به این پیامرسان محبوب راه پیدا کردند. در ادامه با زومیت همراه باشید تا به مرور این قابلیتهای جدید بپردازیم.
لایو لوکیشن (موقعیت مکانی لحظهای)
توسط این امکان جالب از این پس میتوانید موقعیت مکانی خود را بهصورت زنده با دوستانتان به اشتراک بگذارید؛ به این صورت که مخاطب شما میتواند بهصورت لحظهای، موقعیت مکانیتان را روی نقشه مشاهده کند؛ بدین ترتیب دیگر نیازی به ارسال دستی توسط شما نیست. این ویژگی به خصوص برای زمانهایی که قصد ملاقات یکدیگر را دارید کاربردی خواهد بود و میتواند در زودتر پیدا کردن یکدیگر به شما کمک کند. برای استفاده از این امکان کافیست به بخش Location رفته و گزینه ‘Share My Location for…’ را لمس کنید
پلیر داخلی با طرح جدید
پلیر داخلی جدید در نسخهی ۴.۴ کاملا بازطراحی شده است و هم اکنون می توانید پلیر زیباتری را با امکانات بیشتر در اختیار داشته باشید. با اضافه شدن پلیلیست به پلیر داخلی نیز از این پس میتوانید مانند یک موزیکپلیر حرفهای در تلگرام به گوش دادن موسیقیهای خود بپردازید.
زبان های جدید و پلت فرم ترجمه
از نسخهی ۴.۴ میتوانید تلگرام را در زبانهای فرانسوی، اندونزیایی، روسی و اکراینی نیز در اختیار داشته باشید. نکتهی عجیب، اضافه نشدن زبان فارسی با وجود تعداد بالای کاربران فارسیزبان تلگرام است. هرچند که تلگرام بهصورت رسمی اعلام کرد که زبان فارسی نیز در راه است و به زودی به این پیامرسان اضافه خواهد شد.
نکته ی جالب دیگری که در رابطه با زبان برنامه وجود دارد راه اندازی شدن پلت فرم ترجمه برای تلگرام است. توسط این بخش از وب سایت تلگرام، می توانید با اکانت خود وارد پنل شده و ترجمه ی زبان های موجود در برنامه را اصطلاح کنید. برای مثال اگر از ترجمه ی "Attach" در زبان فارسی راضی نیستید می توانید وارد این پنل شده و ترجمه بهتری برای آن مشخص کنید. این موارد بعد از بررسی و در صورت داشتن شرایط لازم تایید خواهند شد و بدون نیاز به آپدیت اپلیکیشن، اعمال خواهند شد. این بخش به شکل کاملا جزیی دسته بندی شده است و مشخصا تلگرام زمان زیادی برای تهیه این پنل به خرج داده است.
.
دیگر موارد: علاوه بر بخشهای اصلی بالا، نکات جزیی دیگری نیز در این بروزرسانی وجود دارد. در گروههای خصوصی از این پس میتوانید مشخص کنید که آیا اعضای جدید پیامهای قبل از عضویتشان را مشاهده کنند یا خیر. همچنین پیامهای ادمین با برچسب admin مشخص خواهند شد تا اعضا بتوانند ادمین گروه را شناسایی کنند.
.
دانلود بهروزرسانی
اندروید (پلیاستور) | آیاواس (اپاستور)
متخصصان سالها پیشبینی میکردند که در آیندهای نزدیک موفق به کشف حیات فرازمینی در سطح مریخ میشوند و در همان زمان، محققان به صورت خستگیناپذیری در تلاش بودند تا منشا حیات روی کرهی زمین را کشف کنند.
اخیراً، دانشمندان شواهدی را کشف کردهاند که میتواند کلیدی برای درک آغاز حیات باشد؛ این شواهد از رسوبات هیدروترمال باستانی در سطح دریای مریخ بدست آمده است. این ناحیهی پنهان در منطقهی اِریدانیای مریخ ممکن است که پاسخ قطعی برای وجود حیات مریخی به ما ندهد اما میتواند سرنخهایی از نحوهی آغاز حیات بر کرهی زمین به ما دهد.
ماهوارهی شناسایی مریخ ناسا(MRO)، این رسوبات را در حوضهی داخلی منطقهی جنوبی مریخ، در طی ماموریت طیفسنج تفکیکپذیر فشرده، برای بررسی مواد معدنی موجود در ذخایر این منطقه، شناسایی کرد. اخیراً گزارشی بینالمللی در ژورنال Nature Communications منتشر شد که مشاهدات MRO در آن تحلیل شده است؛ در این تحلیل نتیجه گرفته شده است که این رسوبها به وسیلهی آب گرمی موجود در بخشی از پوستهی مریخ که مدتها قبل آتشفشانی و فعال بوده است، به وجود آمده است. نبود حیات میکروبی و گونههای دیگر آن در نمونههای مختلف تایید شده است اما پائول نایلز از مرکز فضایی جانسون ناسا در هیوستُن میگوید:
حتی اگر ما هیچ مدرکی برای اثبات حیات روی مریخ پیدا نکنیم، منطقهی بررسی شده در این گزارش میتواند به ما دربارهی انواع محیطهایی که ممکن است حیات کرهی زمین در آنها آغاز شده باشد، اطلاعات بدهد. فعالیتهای آتشفشانی در ترکیب با آب، شرایطی را محیا میکند که مشابه شرایطی است که در زمان مشابه در کرهی زمین وجود داشته است و حیات اولیه در آن آغاز شده است.
شواهد مریخی
عمر این ذخایر دریایی نزدیک به ۳.۸ میلیارد سال تقریب زده میشود؛ این زمان تقریبا معادل با عمر شرایط هیدروترمال در کف دریاهای زمین که پتانسیل آغاز حیات در آنها وجود دارد، است. اکنون، فعالیت پوستهی زمین همچنان فعال است و بقایای شفافی از این دورهی اولیه وجود ندارد؛ اما به نظر میرسد که ذخایر باستانی مریخ نمونهی بسیار خوبی برای شبیهسازی شرایط مبدا زمین باشد. نایلز میگوید:
این منطقه داستان قانعکنندهای برای حیات عمیق و قدیمی دریا و شرایط هیدروترمال اعماق آن به ما میدهد؛ این منطقه مشابه شرایط هیدروترمال اعماق دریاهای کرهی زمین است؛ جایی که ممکن است مبدا حیات بر سیاره ما باشد. حیاتی که نیازی به اتمسفر و یا دمای معتدل ندارد و فقط به سنگها و گرما و آب نیازمند است.
اگر این کشف مدارکی برای پیدایش منشا حیات زمین فراهم کند، میتوانیم به فهم لازم برای جستجوی حیات بیگانه، چه در منظومهی شمسی یا مکانهای دیگر دست یابیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.