استارتاپی که از دانشگاه علم و فناوری تایوان آغاز شده، در حال کار روی ساخت دستکشهایی است که قابلیت ترجمهی ایماهای زبان اشاره به متن را دارند. البته چنین طرحی جدید نیست و تلاشهایی پیش از این در چنین زمینهای صورت گرفته است؛ اما در هر صورت، ظرافت به کار رفته در سختافزار یینگمی تک (Yingmi Tech) ما را بر آن داشته که توجه بیشتری را به آن معطوف داریم.
این کمپانی در اصل توسط گروهی تاسیس شد که به دنبال ایجاد روشی کمدردسرتر و بهتر برای کنترل اشیای واقعی در داخل دنیای واقعیت مجازی بودند. اما چنین تلاشی در ادامه آنها را به این ایده رساند که همان سختافزار میتواند به میزان کافی برای شناسایی حرکت دستهای افراد و همچنین خمیدگیهای انگشتان مناسب باشد.
دستکشهای یینگمی در قیاس با سایر دستکشهای به کار رفته برای تشخیص زبان اشارهای که دیدهایم دارای چیرگی و ظرافت و همینطور خوشدستی بیشتری است. محفظهی تعبیهشده برای نگه داشتن باتریهای سیستم و چرخشسنج (ژیروسکوپ) آن کاملا کوچک و مناسب است و با وجود کوچک بودن محفظه، هر کدام از دستها دارای ذخیرهی توان کافی برای کار کردن به مدت هشت ساعت بهطور پیوسته را دارند.
با این حال، مشکلاتی نیز پیرامون دستگاه وجود دارد. از این مشکلات میتوانیم به پیچیدگی و گسترهی زبان چینی در قیاس با سایر زبانها اشاره کنیم. سخنگوی کمپانی در گفتگویی که در کامیپوتکس در تایپه داشته، اظهار کرده است که بیشتر گوشیهای هوشمند موجود در بازار دارای ظرفیت کافی برای نگه داشتن تمامی دادههای مربوط به این دستگاه برای پوشش دادن زبان اشارهی متداول نیستند.
در نمایش طرز کار این محصول، فرد میتواند با جملات شکستهای از قبیل "?You want Coffee? Milk" به جای برخی جملات پیچیدهتر استفاده کند. به عنوان یک نتیجه میتوان گفت که یینگمی در حال حاضر به دنبال بررسی ساخت یک سیستم پلتفرم ترجمهای مبتنی بر فضای ابری است تا به این ترتیب بتوانند سنگینی وظایف اعمالشده روی دستگاههای محلی را کاهش دهند.
هنوز هیچ صحبتی در مورد زمان عرضهی این دستکشهای به بازارها بیان نشده است. اما انتظار میرود که در آیندهی نسبتا نزدیک شاهد حضور این دستگاه در بازارها باشیم. برآورد شده است که قیمت آنها در هنگام عرضه به صورت تجاری کمتر از ۲۰۰ دلار خواهد بود.
تصور کنید که شما توانستهاید تمامی نور خورشید تابیدهشده به سیارهی زمین در هر لحظه را به دام انداخته آن را روی یک تکه از کرهی زمین به اندازهی یک بند انگشت متمرکز ساخته باشید. حالا چنین میزانی از شدت را ۱۰۰ برابر کنید تا بتوانید در حدودی میزان شدت قویترین لیزر پرتوی ایکس جهان را تصور کنید.
دانشمندان در یک نتیجهی غافلگیرکننده، تمامی شدت تابش این لیزر را روی یک مولکول منفرد متمرکز کردهاند و در اثر یک پیامد نادانسته از این کار، باعث روی دادن پدیدهای شدهاند که پیش از این هیچ کس آن را مشاهده نکرده بود؛ پدیدهای که با نام سیاهچالهی مولکولی از آن یاد میشود و میتواند هر چیزی واقع در سر راه خود را ببلعد.
سباستین بوتت، یکی از اعضای گروه پژوهشی از گروه انرژی آزمایشگاه شتابدهندهی ملی SLAC در گفتگو با پایگاه Mashable در این باره گفته است:
ما از اندازهگیریهای قبلی خود انتظار چنین پدیدهای را نداشتیم.
استفاده از پرتوهای لیزر برای تحت تاثیر قرار دادن مولکولهای بیخبر از همهجا اتفاق تازهای نیست. در آزمایشهای قبلی، فیزیکدانان از لیزرهایی با شدتهای پایینتر برای اعمال جریانهای شدید و ناگهانی روی مولکولهای کوچک یدومتان استفاده کرده و توانسته بودند تا الکترونهای احاطهکنندهی اتم منفرد ید را از آن جدا کنند.
اما هنگامی که بوتت و گروه او روی لیزرهای پرتوی ایکس بسیار شدید بهدست آمده از پالسهای منبع نوری لیناک در SLACC و تاثیر آن بر مولکولهای مشابه تمرکز کردند، روند آنها باعث پیدایش یک حفرهی سیریناپذیر شد؛ حفرهای که شروع به کشیدن الکترونهای باقی مولکول کرده و به منزلهی یک سیاهچالهی میکروسکوپی عمل میکرد؛ البته پیش از اینکه بهطور کامل منفجر شود. دانیل رولس، یکی دیگر از اعضای تیم پژوهشی و از دانشگاه ایالتی کانزاس در گفتگو با نیوزویک گفته است:
این فرایند باعث تولید بار زیادی در داخل اتم شد و میتواند هر چیزی در اطراف خود را به سوی خود مکش کند. به نظر هم نمیرسد که قصد متوقف شده داشته باشد.
البته تمامی این فرایند در کمتر از ۳۰ فمتوثانیه به اتمام میرسید. گفتنی است که هر فمتوثانیه برابر با یک میلیونم از یک میلیاردم ثانیه است. مولکول مورد تحقیق پژوهشگران بیش از ۵۰ الکترون خود را از دست داد که این شمار از آن چیزی که انتظار میرفت بیشتر بود؛ البته این انتظار بر مبنای مشاهدات آنها از روندی بود که در تابشهای پرتوهایی با شدت کمتر رخ داده بود.
تیم پژوهشی در وهلهی نخست، آزمایشهایشان را با اتمهای منفرد زنون انجام دادند و برای این کار از آینههایی ویژهای برای متمرکز ساختن پرتوهای ایکس به ناحیهای به قطر تنها اندکی بیش از ۱۰۰ نانومتر استفاده کردند که تقریبا هزار برابر از پهنای یک تار موی انسان کوچکتر است.
جریان شدید و ناگهانی از پرتوی ایکس باعث تهی شدن اتمهای زنون از الکترونهایشان میشد و این امر موجب ایجاد پدیدهای شد که از آن با تعبیر اتم خالی یاد میکنند. اما چنین حالتی خیلی دوام نمیآورد، الکترونهای بخشهای بیرونی اتم شروع به روانه شدن به بخشهای پایینتر برای پر کردن حفرهی ایجادشده میکنند تا توسط پرتوی دیگری از لیزر مجددا بیرون آورده شوند. تنها چیزی که در پایان در این اتمهای باقی میماند، الکترونهایی با پیوندهای بسیار محکم بودند.
این رفتار از اتمها یادآور آن مشاهدهای بود که پژوهشگران در آزمایشهای قبلی خودشان و با استفاده از پرتوهای لیزر با انرژی پایین با آن روبرو شده بودند. اما اوضاع وقتی عجیبتر شد که آنها به ماهیت اتفاقی پی بردند که برای اتمهای ید واقع در مولکولهای بزرگتر یدومتان روی داده بود.
اتم ید الکترونهایش را از دست داده و شروع به از هم پاشاندن الکترونهای اتمهای کربن و هیدروژن مجاور کرده و آنها را همانند یک سیاهچالهی فضایی به سمت خود کشیده بود؛ درست همانند سیاهچالههایی که ماده را با نزدیک شدن بیش از حد به افق رویدادشان، به سوی خود مکش میکنند.
هر زمانی که اتم بتواند الکترونهای از دست رفته را به سوی خود بکشد، پرتوهای لیزر مجددا آنها را تحت جریانهای شدید و ناگهانی قرار میدهند و به این ترتیب اتم در پایان ۵۴ الکترون خود را از دست داده بود؛ این رقم در واقع از شمار ۵۳ الکترونی که اتم در آغاز کار و پیش از نابودی در خود داشت، بیشتر بود.
تیم پژوهشی این فرایند را حتی با مولکولهای بزرگتر یدوبنزن هم انجام دادند و در آن حالت هم رویداد مشابهی اتفاق افتاد. به گزارش مِین برای نیوزویک:
این چیزی نیست که پیش از این در فیزیک مشاهده شده باشد. در کل، پرتوی ایکس منجر به بیرون راندن ۵۴ الکترون از ۶۲ الکترون کلی مولکول شد و باری الکتریکی به میزان ۵۴ برابر بیشتر از مقدار آن در حالت تحریکنشده را به آن مولکول داد. به استناد پژوهشگران، این بیشترین سطح از مقدار بادار شدن یا یونیزه شدنی است که تا به حال با استفاده از تابش نور به دست آمده است.
گروه پژوهشی بر این باورند که آزمایشهای بیشتری برای پی بردن به اینکه دقیقا چه اتفاقی رخ داده نیاز است؛ زیرا آنها مشکوک هستند که شاید مولکول یدوبنزن بزرگتر، در طی مکش حتی بیشتر از ۵۴ الکترون از دست رفته در مولکول یدومتان را از دست داده باشد. آرتم رودنکو، یکی دیگر از اعضای گروه پژوهشی از دانشگاه ایالتی کانزاس در یک گفتگوی مطبوعاتی گفت:
ما بر این باوریم که تاثیر ایجاد شده حتی در مولکول بزرگتر دارای اهمیت بیشتری در قیاس با مولکول کوچکتر بوده است؛ اما هنوز نمیدانیم که این امر را به چه شکلی کمیتگذاری کنیم.
ما برآورد میکنیم که بیش از ۶۰ الکترون در آن فرایند به بیرون پرتاب شده باشند، اما واقعا نمیدانیم که روند آن در کجا متوقف شده است؛ دلیل آن هم این است که نمیتوانیم بهمنظور دیدن اینکه چهشماری از الکترونهای از دست رفتهاند، تمامی تکههایی را آشکار کنیم که با در هم شکستن مولکول به جهات مختلف پرتاب شدهاند. این مقوله در واقع یکی از سوالهایی است که هنوز بیپاسخ مانده است.
در پایان باید اشاره کنیم که دستاوردهای پژوهش اخیر در مجلهی Nature منتشر شده است.
گوگل یکی از بازیگران بزرگ در زمینهی هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در جهان محسوب میشود. غول موتورهای جستجوی جهان در آخرین تلاش برای استفاده از یادگیری ماشین در سرویسهای خود، موفق به مسدود کردن ۹۹.۹ درصد هرزنامهها و ایمیلهای کلاهبرداری در جیمیل شده است؛ در حقیقت از هر هزار ایمیل اسپم تنها یکی به دست کاربر میرسد. گوگل ادعا میکند که چیزی بین ۵۰ تا ۷۰ درصد ایمیلهای دریافتی در جیمیل را اسپمها تشکیل میدهند. این مدل جدید با ابزارهای «Safe Browsing» گوگل به منظور تشخیص لینکهای مخرب یکپارچه شده است. این بهبودها در بخش تشخیص ایمیلهای کلاهبرداری نیز قابل توجه بوده است.
گوگل به منظور جلوگیری از سرقت اطلاعات حساس کاربران، برخی از ایمیلها را با کمی تاخیر در اختیار فرد قرار میدهد. گوگل دلیل این تاخیر را تشخیص سادهتر چنین ایمیلهایی در یک مجموعه اعلام کرده است؛ این کار به منظور در اختیار گرفتن اطلاعات بیشتر توسط الگوریتم تشخیصی گوگل انجام میگیرد. این ویژگی تنها روی ۰.۰۵ درصد از پیامها اعمال میشود.
گوگل ویژگی دیگری نیز به سرویس ایمیل خود اضافه کرده است؛ ویژگی سوم اضافه شده به کسبوکارها برای حفاظت از اطلاعاتشان کمک میکند. هرگاه کاربر قصد پاسخ به ایمیل خارجی کسی را داشته باشد که معمولا با او ارتباط ندارد، گوگل با پیغامی اطمینان شما را برای ارسال پاسخ جویا خواهد شد. گوگل پیش از این فیلترهای متنوعی را برای شرکتها درنظر گرفته است که به کمک آن میتوان از اشتراک اطلاعات پیشبینی نشده جلوگیری کرد. با ویژگی جدید اضافه شده به جیمیل شرکتهایی که از فیلترهای قبلی استفاده نمیکردند نیز از یک حفاظت حداقلی برخوردار خواهند شد. اخطار دادن در هنگام کلیک روی لینکهای مخرب نیز آخرین ویژگی اضافه شده به جیمیل است.
نشریه اروپایی فیزیک EPJE (در حوزه فیزیک بیولوژیک و مواد نرم) جایزه استادی سال 2017 خود را که به نام "پییر-ژیل دو ژن" نامگذاری شده، به رامین گلستانیان، فیزیکدان برجسته ایرانی اهدا کرد.
این جایزه به دلیل مشارکتهای نظری برجسته دکتر گلستانیان به فیزیک ریزشناورها و تعاملات هیدرودینامیک آنها به وی اهدا شده است؛ مشارکتهایی که به زنجیرهای از یافتههای مهیج و نیز توسعه نظری در زمینه مواد فعّال منجر شدهاند.
این ششمین بار است که جایزه معتبر پییر-ژیل دو ژن که به نام برنده جایزه نوبل و بنیانگذار نشریه EPJE نامگذاری شده، به دانشمندان اعطا میشود. قرار است این جایزه در دهمین دوره کنفرانس علمی مواد مایع که از 17 تا 21 جولای سال میلادی جاری (26 تا 30 تیر 1396) در شهر لوبلیانا پایتخت کشور اسلوونی برگزار میشود، به پروفسور گلستانیان اهدا شود.
پیشتر و در رویدادی مشابه در سال 2014 ، به دلیل نقش پیشروی دکتر گلستانیان در زمینه مواد نرم فعال و به خصوص شناگران میکروسکوپی و ذرات کلوییدی فعال مدال «هولوک» (Holweck) نیز به وی اهدا شده بود. نشان Holweck، از جوایز عمده جهانی در رشته فیزیک است که هر سال در انتخاب مشترک انجمن فیزیک بریتانیا و انجمن فیزیک فرانسه به یک فیزیکدان میرسد. این نشان که جایزه نقدی هم به همراه دارد، یکی از چهار مدالی است که این دو انجمن به فیزیکدانان میدهند و به طور چرخشی به پژوهشگرانی داده میشود که در بریتانیا و فرانسه مستقر هستند.
رامین گلستانیان، کارشناسی فیزیک را در دانشگاه صنعتی شریف، کارشناسی ارشد و دکتری فیزیک نظری را در دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان زیر نظر مهران کاردار از دانشگاه "ام.آی.تی" (MIT) و پسادکتری را در مؤسسه فیزیک نظری کاولی در دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا به پایان رسانده و دارای کرسی علمی در دانشگاههای شفیلد و تحصیلات تکمیلی زنجان بوده و در حال حاضر استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان است.
حوزههای پژوهشی مورد علاقه وی، فیزیک آماری غیرتعادلی (nonequilibrium statistical physics)، ماده نرم (soft matter) و فیزیک زیستی (biological physics) است.
شرکت "اسپیس ایکس" موفق شد با استفاده از موشک فالکون 9 محموله "ناسا" را به فضا بفرستد.
به نقل از اسپیس، شرکت "اسپیس ایکس"(SpaceX) بامداد امروز موفق شد محموله "سازمان فضایی آمریکا" (ناسا) را برای ایستگاه فضایی بینالمللی با استفاده از کپسول "دراگون"(Dragon) و موشک قابل بازیابی "فالکون 9" (Falcon 9)، به فضا پرتاب کند.
این محموله شامل ابزارهای مورد نیاز در ایستگاه فضایی بینالمللی از جمله ابزارهایی برای رصد ستارههای نوترونی (تپاخترها) بوده است.
تپاخترها جرمی هفت تا 20 برابر خورشید دارند که پس از انفجار ابرنواختری، تنها یک کره به قطر 12 مایل از آنها باقی میماند.
قرار بود این پرتاب در بامداد جمعه انجام شود، اما به دلیل شرایط نامساعد جوی و وقوع رعد و برق به تعویق افتاد.
"اسپیسایکس" موفق شد با موفقیت بخش اول موشک فالکون 9 موسوم به "First Stage"را بازیابی کرده و در پایگاه "کندی" فرود بیاورد و قصد دارد تا سال 2018 موفق با بازیابی کل موشک شود.
در حال حاضر "اسپیس ایکس" در حال کار بر روی موشک "فالکون سنگین" (Falcon Heavy) است که میتواند برای پرتاب محمولههای سنگین به کار گرفته شود.
این پرتاب در بامداد یکشنبه، ساعت 1:37 به وقت تهران از پایگاه فضایی "کندی"(Kennedy) در "کیپ کاناورال" (Cape Canaveral) فلوریدا انجام شد و به صورت زنده نیز از طریق تلویزیون ناسا و همچنین کانالهای ناسا در "یوتیوب" و "فیسبوک" پوشش داده شد.

پژوهشگران کشور اورتز هوشمند حرارتی - برودتی برای بهبود دردهای اسکلتی عرضه کردند که علاوه بر تولید گرمایش کنترلشده با اعمال ماساژ بر روی موضع بافت مفصل را افزایش میدهد.
این محصول یک اروتز حرارتی، برودتی و لرزشی قابل حمل است که برای تسکین درد و تسریع فرآیند بهبودی در بیمارانی که از درد مفاصل رنج میبرند، طراحی شده است.
هوشمندی این محصول این است که به وسیله نمایشگر و کلیدهایی که بر روی جعبه کنترل دستگاه تعبیه شده، میتواند دمای مناسب را برای مفصل که توسط پزشک توصیه شده است، تنظیم کند و مدار کنترل، دمای داخل زانوبند را به دمای مطلوب با دقت نیم درجه سانتیگراد میرساند.
همچنین این محصول علاوه بر تغذیه از منبع برق شهری میتواند به وسیله باتری لیتیومی پلیمری تعبیه شده در آن تغذیه شود و به بیماران این امکان را میدهد تا بتوانند از مزایای آن در حین حرکت و پیادهروی بهره مند شوند.
مواد اولیه به کار رفته در این اروتز هوشمند سبب شده تا این محصول در نهایت سبکی و حجم کم تولید شود و این امر از محدود شدن دامنه حرکتی بیماران جلوگیری کرده و استفاده از این مفصلبند را برای بیمار به مراتب راحتتر کرده است.
گرمایش این محصول با استفاده از المنتهای سیلیکونی است و به گونهای عمل میکند که در کنار تولید گرمای یکنواخت مورد نیاز و ضخامت کم، انعطافپذیری بالایی را ایجاد کرده تا بیمار بتواند به راحتی در حین حرکت از این وسیله استفاده کند.
علاوه بر آن با قرار دادن موتور ویبره در داخل ساختار زانوبند، در کنار گرمایش با ایجاد لرزش، مفصل را ماساژ داده و متابولیسم بافت مفصل را افزایش میدهد.
این محصول همچنین با استفاده از قطعههای Thermoelectric cooler میتواند انرژی الکتریکی را به سرمایش تبدیل کند. سرمایش در برخی موارد مانند میادین ورزشی و کلینیکها مورد استفاده قرار میگیرد.
این محصول از سوی تیم تحقیقاتی جواد صفایی، نادیا نقوی و امین اظهری اجرایی شده است.
رییس پژوهشکده فیزیک پژوهشگاه دانشهای بنیادی به عنوان عضو کمیته انتخاب جایزه معتبر «هرمان وایل» برگزیده شد.
دکتر محمدمهدی شیخ جباری، فیزیکپیشه ایرانی که خود در سال 2008برنده چهارمین جایزه «هرمان وایل» بوده است، به مدت چهار سال عضو کمیته انتخابکنندگان «جایزه هرمان وایل» خواهد بود.
اعضای کمیته از بین کسانی که توسط هیات علمی برگزارکننده «همایش بینالمللی کاربردهای نظریه گروه در فیزیک» نامزد میشوند، فرد برنده جایزه وایل را انتخاب میکنند.
«جایزه هرمان وایل» که به افتخار «هرمان کلائوس هوگووایل»، ریاضی-فیزیکدان برجسته آلمانی نام گذاری شده، هر دو سال یکبار به یکی از پژوهشگران برجسته جوان زیر 35 سالی که کارهای برجسته پژوهشی در زمینه تقارنها و نقش ساختارهای ریاضی در فیزیک انجام دادهاند، اهدا میشود.
ماموریتهای آینده به مریخ در سالهای اخیر، تیترهای زیادی را به خود اختصاص داده است. قبل از اینکه به مریخ سفر کنیم، به تحقیقات گستردهای نیاز داریم. به همین دلیل ناسا طرح جدیدی برای ارسال فضانوردان به مدار ماه دارد. از آخرین باری که در سال ۱۹۷۲ پا به ماه گذاشتهایم، مدت زمان زیادی میگذرد. به اعتقاد ناسا، مدار سیس ـ لونار(cislunarr) که بین ماه و زمین قرار دارد، قرار است یک منطقهی آزمایشی ضروری و سکوی پرتاب برای رسیدن به مریخ در دهه ۲۰۳۰ باشد.
سفر فضانوردان به ماه بخشی از برنامه آمادهسازی سفر به مریخ تا ۲۰۳۰ میلادی است. گرگ ویلیامز (Greg Williams)، یکی از مقامات سیاستگذاری و برنامهریزی ناسا در اجلاس مریخ واشنگتن توضیح داد، ماموریت سفر به ماه برای سال ۲۰۲۷ برنامهریزی شده است که هر خدمهی آن تقریبا ۱ سال را در مدار ماه خواهند گذراند. این اقامت طولانی در ماه حداقل شامل ۵ ماموریت است که برخی از آنها سرنشیندار و برخی دیگر بدون سرنشیندار خواهد بود تا تجیهزات لازم را به ماه ارسال کنند. این کیت ناسا، شامل محل اقامت خدمهها و کپسول ترابری اعماق فضا (DSTT) است که ناسا به وسیلهی آن افراد را به مریخ انتقال خواهد داد. ویلیامز میگوید:
اگر ما یک ماموریت سرنشیندار یکساله را توسط فضاپیمای DST در مدار سیس-لونار انجام دهیم، میتوانیم اطلاعات کافی بهدست بیاوریم و سپس آن را بهصورت سرنشیندار، طی یک ماموریت ۱۰۰۰ روزه به مریخ اعزام کنیم.
البته ناسا در مسیر رسیدن به مریخ، رقیبانی همچون بوئینگ و اسپیسایکس دارد. هر کدام از این کمپانیها میخواهد پیش از دیگری به مریخ برسد. برای ماموریت یکسالهی سیسلونار، هنوز هیچ نام رسمی داده نشده است و در اصل «سفر تجزیه» نام دارد. اصطلاح سفر تجزیه در نیروی دریایی به سفری گفته میشود که در آن عملکرد یک کشتی مورد آزمایش قرار میگیرد.
مقالات مرتبط:
براساس اعلام قبلی، ناسا قصد دارد ایستگاه فضایی دروازهی اعماق فضا (DSGG) را بسازد که به دور ماه گردش کرده و بتوان از آن در ماموریتهای فضایی بعدی به عنوان سکوی پرتاپ استفاده کرد. بدون هیچ بحث و تردیدی، حساسترین و ارزشمندترین بخش نقشه فرود روی مریخ، انسانهایی هستند که درون آن سفینه قرار دارند.
هنوز مشخص نیست که فضانواردان چه میزان از تشعشعات را روی سیارهی سرخ دریافت خواهند کرد یا اینکه در حین سفر چه بلایی بر سر سلامتیشان خواهد آمد. دانشمندان روی اثرات سفرهای طولانیمدت بر بدن انسان مطالعات گستردهای خواهند کرد. اخیرا آنها با مطالعهای که روی موشهای آزمایشگاهی کردهاند، دریافتهاند که سفر در خارج از اتمسفر زمین باعث بیماری کبدی در موشها میشود.
رصدخانه موج گرانشی تداخل لیزری لایگو (LIGO) به تازگی موفق شده که برای سومینبار، امواج گرانشی را شناسایی کند. این امواج گرانشی، توسط دو سیاهچاله که در حال ترکیب با یکدیگر بوده و با سرعت بسیار زیادی به دور یکدیگر گردش میکنند، تولید شدهاند. دو موج گرانشی دیگری که پیشتر شناسایی شده بودند نیز توسط جفت سیاهچالهای به وجود آمده بودند؛ اما این بار، سیاهچالهها ۳ میلیارد سال نوری آن طرفتر قرار گرفتهاند.
این برای سومینبار است که رصدخانه LIGO موفق به شناسایی این پدیده شده است و شاید فکر کنید که چنین پدیدهای پیشتر نیز مشاهده شده و احتمالاً همانند دو موج گرانشی پیشین است؛ اما در این کشف صورت گرفته یک تفاوت مهم وجود دارد. به نظر میرسد که یکی از این جفت سیاهچالهای، در مسیری غیر معمول گردش میکند و همین موضوع باعث شده که دانشمندان شگفتزده شوند. اگر به یاد داشته باشید، سال ۲۰۱۶ بود که دانشمندان اعلام کردند که موفق شدهاند برای نخستینبار امواج گرانشی را که وجود آنها در نظریه نسبیت عام پیشبینی شده، شناسایی کنند. مدتی پس از نخستین کشف، دومین موج گرانشی نیز شناسایی شد و اثبات این پدیده کاملاً قطعی شد. حالا دانشمندان اعلام کردهاند که در ماه ژانویهی سال ۲۰۱۷ موفق شدهاند سومین موج گرانشی را نیز شناسایی کنند که با نام GW170104 شناخته میشود.
نخستین موج گرانشی را دو سیاهچاله ایجاد کردند که اکنون به یک سیاهچاله واحد با جرمی برابر با ۶۲ جرم خورشید تبدیل شدهاند. دومین موج نیز همچون موج اول، حاصل ترکیب یک جفت سیاهچالهای بود که ترکیب آنها به تشکیل یک سیاهچاله با جرمی برابر با ۲۱ جرم خورشیدی منجر شد. اکنون دانشمندان اعلام کردهاند که سومین موج گرانشی نیز همچون سایرین است و سیاهچالههایی که آن را ایجاد کردند، اکنون با یکدیگر ترکیب شدهاند و سیاهچالهای را به جرم ۴۹ جرم خورشیدی به وجود آوردهاند. دیوید شومِیکر، سخنگوی ارشد رصدخانه LIGO از دانشگاه امآیتی (MIT) میگوید:
ما پیشتر وجود سیاهچالههایی را با جرمی بیش از ۲۰ برابر جرم خورشیدی پیشبینی میکردیم و حالا میتوانیم آنها را اثبات کنیم؛ اما پیش از آنکه LIGO آنها را شناسایی کند، نمیدانستیم که آنها وجود دارند.
همانطوری که گفتیم، سومین موج گرانشی که GW170104 نام دارد، با سایرین تفاوت داشته و کمی عجیب و غیر معمول است. اگرچه ما نمیتوانیم به صورت مستقیم تصویربرداری کنیم؛ اما به خوبی میدانیم که سیاهچالهها میتوانند گردش کنند. در اینجا منظور ما این نیست که یک دیسک چرخان از مواد در اطراف سیاهچاله گردش کند؛ بلکه منظور ما این است که این جرم، حرکت زاویهای دارد و بر روی مدار خود گردش میکند.
وقتی دو سیاهچاله مادامی که به دور یکدیگر گردش میکنند در مسیر خاصی نیز میچرخند، ستارهشناسان میگویند که آنها تراز شدهاند و در یک ردیف قرار گرفتهاند. روبرت وارد از دانشگاه ملی استرالیا در این خصوص میگوید:
همتراز شدن دو جرم در حال گردش، اثراتی را در ظاهر موجیشکل امواج گرانشی که از جفتهای سیاهچالهای منتشر میشوند به وجود میآورد؛ بنابراین ما با توجه به این موضوع میتوانیم تشخیص دهیم که آیا این دو جرم در حال گردش هم تراز هستند یا خیر.
با در نظر داشتن این موضوع، مشخص شد یکی از سیاهچالههایی که در به وجود آمدن موج گرانشی GW170104 نقش داشته، با دیگری همتراز نبوده است. این پدیده توانست یک سرنخ بسیار مهم را در اختیار ستارهشناسان قرار دهد؛ زیرا آنها دقیقاً نمیدانند چگونه دو سیاهچاله میتوانند با یکدیگر یک سامانهی سیاهچالهای دوتایی را تشکیل دهند.
ستارهشناسان برای چگونگی تشکیل سامانههای دوتایی سیاهچالهای دو نظر متفاوت دارند. نخستین نظر بیان میکند که این دو سیاهچاله، ابتدا ستارههایی بودهاند که به دور یکدیگر گردش میکردهاند و سپس به سیاهچاله تبدیل شدهاند. دومین نظر میگوید که یکی از این سیاهچالهها کوچکتر از دیگری بوده و در فاصلهی دور قرار گرفته است؛ اما سیاهچاله بزرگتر موفق شده سیاهچاله کوچکتر را به سمت خود بیاورد و آن را در مدار خود گرفتار کند. سومین موج گرانشی توسط سیاهچالههایی به وجود آمده که بر خلاف یکدیگر گردش میکنند و همین موضوع ستارهشناسان را به این نتیجه رسانده که سامانههای سیاهچالهای دوتایی، پس از به ثبات رسیدن جهت چرخش هر کدام از سیاهچالهها به وجود میآیند.
همانطوری که میدانید برخورد دو سیاهچاله با یکدیگر، از پر انرژیترین رویدادهای موجود در جهان به شمار میرود. وقتی که آخرین ثانیهی ترکیب دو سیاهچاله بر ای نخستینبار توسط LIGO مشاهده شد، دانشمندان میزان انرژی این رویداد را ۱۰ برابر بیشتر از مجموع انرژی نورهایی که از تمام ستارههای عالم منتشر میشوند، تخمین زدند. فاصله این دو سیاهچاله از زمین، چیزی در حدود ۱.۳ میلیارد سال نوری بود و اعوجاجی که به وجود آوردند نیز در مقیاس یک پروتون بود و چیزی در حدود ۰.۲ ثانیه به طول انجامید.
سومین سیاهچالهای که شناسایی شده، کوچکتر از سیاهچالهای است که نخستین موج گرانشی را به وجود آورد؛ اما فاصله این سیاهچاله تقریباً دو برابر است. دانشمندان وقتی که LIGO توانست این پدیده را با توجه به فاصله زیادی که از زمین داشت شناسایی کند، شگفتزده شدند. روبرت وارد در این خصوص میگوید:
آشکارسازهای LIGO هنوز به سطحی که ما آن را «حساسیت طراحی» مینامیم نرسیدهاند؛ اما با این وجود از تمام قدرت خود به صورت مدیریت شده بهره میبرند.
دستیابی به سطح حساسیت طراحی، میتواند به ما این امکان را بدهد که پدیدههای آسمانی با انرژی کمتر را نیز شناسایی کنیم و روی آنها مطالعات گستردهای انجام دهیم. سوزان اسکات از دانشگاه ملی استرالیا در این خصوص میگوید:
وقتی که LIGO بتواند به سطح حساسیت طراحی برسد، آنگاه میتواند ستارههای نوترونی دوتایی که در فاصله ۶۵۰ میلیون سال نوری قرار گرفتهاند و میخواهند با یکدیگر ترکیب شوند را شناسایی کند. اگر ستاره نوترونی یک تغییر شکل کوچک در پوسته خود داشته باشد، با هر بار چرخش تغییراتی در جرم به وجود میآید و این نامتقارنی، یک جریان پیوسته از امواج گرانشی را به وجود میآورد.
وقتی که یک برآمدگی ۱۰ سانتیمتری روی پوسته یک ستاره پرجرم با شعاع ۱۰ کیلومتر که صدها بار گردش در هر ثانیه انجام میدهد وجود داشته باشد، برای شناسایی امواج گرانشی حاصل از حرکات آن ستاره کفایت میکند.
با شناسایی پدیدههای جدید، علم فیزیک این فرصت را پیدا میکند که بتواند نسبیت عام را آزمایش کند. نظریه نسبیت عام همچنان با قدرت پابرجا است؛ اما کشف یک نقص کوچک در این نظریه میتواند مسیر جدیدی را به روی علم فیزیک باز کند. شکی نیست که رصدخانههای امواج گرانشی توانستهاند توانایی خود را اثبات کنند و دانشمندان نیز قصد دارند که در آینده از آنها استفادههای بیشتری داشته باشند تا بتوانند پدیدههای جهان دوردست را مشاهده کنند.
نتایج این کشف مهم، در نشریه Physical Review Letters منتشر شدهاند.
.: Weblog Themes By Pichak :.