
کلیه مراحل طراحی وساخت تانک پیشرفته بومی کرار در صنایع زرهی بنی هاشم دورود وابسته به سازمان صنایع دفاع وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام شده و به مرحله تولید رسیده است.
وی افزود: تانک کرار با توجه به ویژگیهای خاصی که برای آن پیشبینی شده در زمرهی پیشرفتهترین تانکهای دنیا به شمار میرود و قادر است نیازمندیهای نیروهای مسلح را در این حوزه به نحو مطلوبی تامین کند.

سردار دهقان با بیان اینکه تانک پیشرفته کرار با اتکا به تجربیات ارزشمند دفاع مقدس و در مدت سه سال توسط متخصصان زبده و اقتدارآفرین سازمان صنایع دفاع در دفتر طراحی صنایع زرهی بنی هاشم دورود طراحی و ساخته شده گفت: این تانک در سه حوزه اصلی قدرت و دقت آتش، تحرک؛ حفاظت و ماندگاری در صحنه نبرد؛ قابل رقابت با پیشرفتهترین تانکهای دنیا می باشد.
وزیر دفاع مجهز بودن به سامانه کنترل آتش الکترواپتیکی، سامانه فاصله یاب لیرزی، رایانه بالستیک و قابلیت شلیک به اهداف ثابت و متحرک در شب و روز را از جمله ویژگیهای تانک کرار ذکر کرد و افزود: تانک کرار قابلیت شلیک موشک و هدایت لیزری بسیار دقیق آن وامکان شلیک توسط توپچی و فرمانده از دو سایت موازی را دارا می باشد.
وزیر دفاع در تشریح دیگر ویژگی های تانک کرار افزود: این تانک دارای سامانه اتوماسیون تیربار برای شلیک از داخل دهلیز جنگی در شرایط مختلف میباشد و در حوزه تحرک، تانک کرار دارای توانمندی عبور از مناطق ذوعارضه، گودال، رودخانه و حرکت در زیر آب را داشته و مجهز به سامانه ناوبری ونمایش آن برای راننده تانک می باشد.
وزیر دفاع گفت: این تانک در حوزه بقاء و ماندگاری به حفاظت زرهی مقاوم در برابر انواع سلاحهای ضد زره مجهز شده و با استتار در برابر انواع سلاح های ضد زره محافظت می شود.

وی استتار چند طیفی، مخابرات و مدیریت صحنه نبرد دیجیتال و توانمندی در مقابله با جنگ های الکترونیکی را از دیگر ویژگیهای تانک کرار برشمرد.
سردار دهقان تصریح کرد : تمام زیرسامانه های تانک کرار به صورت کاملاً بومی و با تکیه بر دانش و توان متخصصان وزارت دفاع طراحی و ساخته شده که قابلیت نصب و به کارگیری در سایر ادوات زرهی را دارد.
وزیر دفاع تصریح کرد: اگر بخواهیم تانک کرار را در یک عبارت توصیف کنیم باید بگوییم "تانک کرار نماد اقتدار"
سردار دهقان در پایان با تبریک این دستاورد بسیار مهم و ارزشمند به محضرمقام معظم فرماندهی کل قوا، نیروهای مسلح و ملت رشید ایران، از مدیران، متخصصان و صنعت گران سازمان صنایع دفاع بویژه صنایع زرهی بنی هاشم دورود وابسته به وزارت دفاع که با همت بلند و تلاش بی وقفه گام بلندی در خودکفایی کشور در حوزه زرهی برداشتهاند تشکر و قدردانی کرد و آن را عیدی وزارت دفاع به ظفرمندان نیروی زمینی توصیف کرد.
در درون حلقههای یخی سیارهی زحل، یک قمر بسیار زیبا گردش میکند که به بشقابپرنده یا شاید راویولی شباهت دارد. فضاپیمای کاسینی ناسا که آخرین ماههای مأموریت چندین سالهی خود را طی میکند، به تازگی تصویری از این قمر زیبا را به ثبت رسانده است. این قمر کوچک یوفو مانند، «پان» نام دارد و فضاپیمای کاسینی ناسا در تاریخ ۷ مارس (۱۷ اسفند)، موفق به ثبت تصاویر متعددی و با کیفیت نسبتاً خوبی از پان شده است.
کارولین پورکو، دانشمند فعال در پروژهی فضاپیمای کاسینی، میگوید وقتی که تصاویر را دریافت کرده و برای اولینبار به آنها نگاه کرده است، با خود گفته است که احتمالاً اشتباهی رخ داده است و اینها تصاویری مفهومی هستند. وی در ادامهی سخنان خود میگوید:
باورم نمیشود این تصاویر واقعی هستند! به نظرم در این موارد خاص، علم بهتر از تخیل است.
پان، در اصل نام یکی از خدایان یونانی است و توسط ستارهشناسان برای قمر زحل برگزیده شده است. عرض این قمر ۳۳.۷ کیلومتر است. پان در فضای خالی حلقهی A زحل قرار گرفته است؛ بنابراین در فاصلهی نسبتاً دوری از این سیاره به دور آن گردش میکند. پان، قمر چوپان است و این یعنی وقتی در حال حرکت به دور سیاره است، ذرات یخی کوچکی را که بر سر راهش قرار گرفتهاند، به کمک میدان گرانشی خود جارو میکند. اقمار چوپان، یکی از دلایل به وجود آمدن شکاف در حلقههای اطراف زحل هستند.
در واقع، در اواسط دههی ۸۰ میلادی بود که دانشمندان به علت ناپدید شدن ذرات در همین حلقه، وجود یک قمر را پیشبینی کردند؛ اما قمر پان به صورت رسمی در دههی ۹۰ میلادی کشف شد. در همان زمان، مارک شوواکر به همراه چند تن از دانشجویان خود، با بررسی تصاویری که از سوی فضاپیمای Voyager 2 ارسال شده بودند، متوجه شدند که یک قمر کوچک باعث به وجود آمدن شکاف در حلقهی AA سیارهی زحل شده است.
اکنون فضاپیمای کاسینی به دقت سامانهی زحل را بررسی میکند و این فرصت را به دانشمندان داده است تا بتوانند از نزدیک، پان را مشاهده کنند. تصاویر اولیهای که از پان گرفته شدند، ظاهر آن را گردو مانند نشان میدادند؛ اما اکنون که تصاویر با کیفیتی از آن منتشر شده، مشخص شده است که پان به یک یوفو شباهت دارد تا یک گردو! جزئیات بالای این تصاویر نشان میدهند که پان، تحت تأثیر ساختاری به نام قرص برافزایشی استوایی است، به این مفهوم که لایهی نازکی از ذرات، به علت گرانش نسبتاً ضعیف پان، در قسمت استوایی آن جمع شدهاند.
مارک شوواکر که اکنون در مؤسسهی جستجوی هوش فرازمینی (SETI) فعالیت دارد، در خصوص تصاویر منتشر شده میگوید:
هنگامی که در دههی ۹۰ تصاویر وُیجر ۲ را بررسی کردم، پان به یک نقطهی بسیار نامفهوم شباهت داشت و به هیچ وجه جزئیات آن مشخص نبود. تصاویری که به تازگی منتشر شدهاند، بسیار با تصورات من فاصله دارند. بسیار خوشحالم که بالاخره پان را از نزدیک میبینم.
در متن مطالعهای که در سال ۲۰۰۷ در مجله Science منتشر شد، کارولین پورکو اعلام کرده بود، حلقهی نازکی که در اطراف پان قرار دارد، مدتها پیش از آنکه مواد موجود در شکاف حلقهی A توسط این قمر از بین بروند، شکل گرفته است.
مارک شوواکر میگوید:
همانطوری که سایر افرد نیز اشاره کردهاند، پان همواره مشغول جمعآوری ذرات در مسیر حرکت خود بوده است و دلیل شکلگیری حلقه در اطراف این قمر نیز همین موضوع است. حلقهی اطراف پان در مقایسه با اندازه این قمر، بسیار نازکتر است؛ بنابراین در ناحیهی استوایی آن جمع شده و ساختار قرص برافزایشی استوایی را شکل داده است.
پان، تنها قمری نیست که چنین ظاهری دارد. یکی دیگر از قمرهای زحل که با نام اطلس شناخته میشود، با توجه به دلایلی که در بالا نیز اشاره شد، ظاهری مشابه پان دارد.
1. این تصویر به صورت ناشیانه ای فتوشاپ و جعل شده و همانطور که در تصویر اصلی مشخص است ، صحت ندارد.
2. امام معصوم حجت خدا بر بشر است و از هر نظر نسبت به بشر معمولی فضیلت دارد. امام صاحب علم لدنی است.
3. در طول تاریخ نمونه های بسیاری از سخن گفتن ائمه (ع) به زبانهای دیگر ذکر شده است.
4. امام زمان (عج) در زمان غیبت و در تشرفات به محضرشان بارها به زبان فرد مخاطب از جمله فارسی سخن گفته اند.
5. نوشتن عریضه یکى از راههاى توسل به امام زمان (عج) است که از مستحبات در منابع دینی و از سیره بزرگان بوده و آثار و برکات شگفت انگیزی از آن ذکر شدهاست.
6. روایتی مبنی بر مقدس بودن چاه جمکران و انتساب آن به امام زمان(عج) نداریم و برخی با ایجاد شبهه در این امر میخواهند اصل مسجد را زیر سؤال ببرند.
منبع: شایعات


احتمالا هر کسی که اندک آشنایی با علوم زیستی داشته باشد یا اینکه نگاهی گذرا به خبرها یا متون مرتبط با حوزهی زیستشناسی انداخته باشد، نام مولکول DNA برایش بسیار آشنا خواهد بود. همهی ما از اهمیت DNA برای موجودات زنده آگاه هستیم؛ اما بهتر است از خودمان بپرسیم که تا چه حد با این مادهی شگفتانگیز آشنایی داریم؟ آیا DNA دارای ساختاری بسیار متفاوت با سایر مواد شیمیایی است؟ چه چیزی در این مولکول باعث شده است تا به توسعه و شکلگیری موجودات زنده کمک کند؟ ما در یک گزارش مفصل به بررسی مفصل ساختار DNA خواهیم پرداخت. در این گزارش سعی خواهیم داشت تا ساختار و کارکرد DNA را به زبان سادهتر از آنچه که در کتابهای تخصصی زیستشناسی آمده است، بازگو کنیم. احتمالا با مرور این گزارش، ما دید و ذهنیت بهتری از این مولکول حیاتی به دست خواهیم آورد و این امر شاید بتواند روی برداشت ما از مقولهی حیات و نحوهی آغاز حیات روی کرهی خاکی تاثیر گذارد و ما را در به دست آوردن درکی بهتر و واقعیتر از این روند شگرف در جهان هستی یاری کند.
مولکولی برای همهی موجودات زنده
دئوکسی ریبونوکلئیک اسید (DNA) همانند یکی از حلقههای قدرت در ارباب حلقهها، داستان معروف جورج تالکین، به عنوان مولکول ارباب هر سلولی محسوب میشود. این مولکول شامل اطلاعات حیاتی است که از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند. DNA نه تنها باعث هماهنگسازی روند ساخت خود میشود، بلکه به ساخت مولکولهای دیگر (پروتئین) نیز جهت میبخشد. در صورتی که مولکول DNA دستخوش تغییر اندکی شود، این امکان وجود دارد که عواقب جدی برای سلول در پی داشته باشد. اگر این تغییرات فراتر از حدی باشند که دیگر امکان بازیابی یا بازسازی نقص به وجود آمده نباشد، در آن صورت سلول خواهد مرد.
تغییرات ایجاد شده در DNA سلولها در موجودات چندسلولی باعث پیدایش تغییراتی در ویژگیهای یک گونهی زیستی میشود. همچنین در طی مدتزمان طولانی، فرایند انتخاب طبیعی روی این تغییرات اثر میگذارد و در نهایت به تکامل (فرگشت) یا تغییر گونهها میانجامد.
وجود یا عدم وجود شواهد DNA یک فرد در صحنهی جرم میتواند در محکومیت یا تبرئه شدن آن فرد موثر باشد. این مولکول به اندازهای مهم است که دولت ایالات متحده مقدار زیادی بودجه و سرمایه را برای باز کردن دنبالهای از DNA در ژنوم انسان به امید یافتن روشهای درمانی برای بسیاری از بیماریهای ژنتیکی اختصاص داده است. در نهایت ما با استفاده از DNA یک سلول، میتوانیم یک حیوان، گیاه یا شاید حتی یک انسان را از طریق روش غیرلقاحی تولید کنیم.
اما پرسشی که احتمالا ذهن همهی ماها را به خود مشغول میکند و در مقدمه نیز به آن اشاره کردیم، این است که DNA چیست؟ در کجا یافت میشود؟ چه چیزی است که آن را اینقدر خاص و متمایز میکند؟ این مولکول به چه شکلی کار میکند؟ در ادامه، ما به عمق ساختار DNA نگاهی دقیق خواهیم داشت و توضیح خواهیم داد که این مولکول به چه شکلی خود را توسعه میدهد. همچنین به این امر خواهیم پرداخت که مولکول DNA به چه نحوی میتواند تمامی صفات موجود در یک موجود زنده را تعیین کند. برای طی این روند بهتر است در ابتدا نگاهی داشته باشیم به اینکه مولکول DNA برای نخستین بار چگونه شناسایی شده است.
تاریخچهای مختصر از روند شناسایی DNA
مولکول DNA از نظر ساختار شیمیایی از گروه مولکولهایی به نام اسیدهای نوکلئیک محسوب میشود. اسیدهای نوکلئیک در اصل در سال ۱۸۶۸ توسط فردریک میچر (Friedrich Meischerr)، زیستشناس سوئیسی کشف شدند. وی در آن زمان برای نخستین بار توانست تا مولکول DNAA را از سلولهای چرک (عفونت) به دست آمده از بانداژهای پانسمانی جدا کند. اگر چه میچر احتمال میداد که شاید اسیدهای نوکلئیک در بردارندهی اطلاعات ژنتیکی باشند؛ اما نتوانست این موضوع را تایید کند و احتمال مطرح شده از طرف میچر به همان صورت باقی ماند.
در سال ۱۹۴۳، اسوالد اوری (Oswald Avery) و همکارانش در دانشگاه راکفلر نشان دادند که DNA به دست آمده از یک باکتری موسوم به استرپتوکوک پنومونی، میتواند باعث عفونی شدنِ باکتریهای غیرعفونی شود. این نتایج نشان دادند که DNA در واقع به عنوان مولکولی حاوی اطلاعات در ساختار سلول نقش دارد. نقش مرتبط با دربرداشتن اطلاعات که به مولکول DNA نسبت داده شده بود، در سال ۱۹۵۲ نیز یک بار دیگر با اتکا به پژوهشهای آلفرد هرشی ((Alfred Hershey) و مارتا چیس (Martha Chase) مورد پشتیبانی قرار گرفتند. آنها نشان دادند که یک ویروس حملهکننده به باکتریها (bacteriophage) برای ساختن ویروسهای جدید، مولکول DNA (و نه پروتئین) را به درون سلول میزبان خود تزریق میکند.
از این رو دانشمندان در مورد نقش اطلاعاتی DNA برای یک مدت طولانی تئوریپردازی کرده بودند؛ اما هیچکس به طور دقیق نمیدانست که مولکول DNA از این اطلاعات به چه شکلی استفاده میکند و اینکه آن اطلاعات را به چه طریقی منتقل میکند. بسیاری از دانشمندان در آن هنگام حدس زدند که ساختار مولکول DNA در رخ دادن این فرایندها مهم بوده است. در سال ۱۹۵۳، جیمز دی. واتسون (James D. Watson) و فرانسیس کریک (Francis Crick) در دانشگاه کمبریج ساختار DNA را کشف کردند. داستان کامل کشف ساختار مولکول DNA در کتاب جیمز واتسون به نام «این دو مارپیچ» به طور مفصل شرح داده شده است. همچنین یک فیلم سینمایی هم با نام «رقابت برای دو مارپیچ» در این مورد ساخته شده است.
در واقع، واتسون و کریک با استفاده از تکنیکهای مدلسازی مولکولی و دادههای به دست آمده از کارهای دیگر محققان از جمله موریس ویلکینز، روزالیند فرانکلین، اروین شارگاف (Erwin Chargaff) و لینوس پائولینگ موفق به حل معمای ساختار مولکول DNA شدند. واتسون، کریک و ویلکینز موفق به دریافت جایزهی نوبل پزشکی برای کشف ساختار DNA شدند. روزالیند فرانکلین همکار ویلکینز بود و در ارائهی یک قطعهی کلیدی از دادههایی نقش داشت که در نهایت باعث آشکار شدن ساختار DNA برای واتسون و کریک شدند. متاسفانه خانم فرانکلین پیش از دریافت جایزهی نوبل خود از دنیا رفت.
ساختار DNA چگونه است؟
در بخش قبلی اشاره کردیم که ساختار مولکول DNA به صورت یک معما برای دانشمندان باقی مانده بود؛ تا اینکه واتسون و کریک با همکاری چند نفر دیگر به آن پی بردند. DNA یکی از مولکولهای اسیدهای نوکلئیک و حاوی اطلاعات در سلول است. مولکول اسید نوکلئیکی دیگری که در سلول وجود دارد به نام اسید ریبونوکلئیک یا RNAA، شناخته میشود. مولکول DNA در هستهی هر یک از سلولهای انسان یافت میشود. اطلاعات موجود در DNAA به طور کلی دو کار اصلی را صورت میدهند:
- این اطلاعات باعث هدایت سلول (به همراه مولکول RNA) در روند ساخت پروتئینهای جدیدی میشوند که در تعیین تمامی صفات بیولوژیکی ما نقش دارند.
- اطلاعات موجود در DNA از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشوند. در واقع میتوان از تعبیر کپی شدن برای آن استفاده کرد.
کلید همهی این کارکردها در ساختار مولکولی DNA نهفته است؛ همان ساختاری که توسط واتسون و کریک کشف شده بود. اگر چه ممکن است پیچیده به نظر برسد، واقعیت این است که مولکول DNA در یک سلول فقط و فقط از الگویی متشکل از تنها چهار بخش مختلف به نام نوکلئوتیدها ساخته شده است. مجموعهای از بلوکها را تصور کنید که که تنها دارای چهار شکل سازندهی مختلف هستند؛ یا میتوانیم زبان الفبایی را تصور کنیم که تنها از ۴ حرف تشکیل شده باشد. مولکول DNA در واقع به صورت یک رشتهی طولانی از این بلوکها یا حروف است. هر نوکلئوتید شامل نوعی قند (به نامدئوکسیریبوز) است که در یک طرف محدود به یک گروه فسفات و در سوی دیگر نیز محدود به یک باز نیتروژنی است. در شکل زیر میتوانید نحوهی چیدمان سادهی بخشهای موجود در نوکلئوتید را مشاهده کنید.
دو نوع از بازهای نیتروژنی وجود دارند که ما آنها را به نام پورین (ساختار دوحلقهدار) و پیریمیدین (سازههای تکحلقه) میشناسیم. چهار باز موجود در الفبای DNA هم عبارت هستند از: آدنین (A) (پورین)؛ سیتوزین (C) (پیریمیدین)؛ گوانین (G) (پورین)؛ تیمین (T) (پیریمیدین).
واتسون و کریک کشف کردند که DNA دارای دو سو یا رشته است و اینکه رشتههای مذکور همانند یک نردبان پیچاپیچ، به هم پیچ خوردهاند. این ساختار دورشتهای مارپیچی را به نام مارپیچ دوگانه یا دابل هلیکس میشناسند. دو طرف این نردبان شامل بخشهای قند-فسفاتی متعلق به نوکلئوتیدهای مجاوری هستند که با یکدیگر پیوند خوردهاند. فسفاتمتعلق به یک نوکلئوتید با پیوند کووالانسی (پیوندی که در آن یک یا چند جفت الکترون توسط دو اتم به اشتراک گذاشته میشوند) به قند نوکلئوتید بعدی متصل شده است. پیوند هیدروژنی بین فسفاتها هم باعث میشود تا رشتهی مولکول DNA پیچ و تاب بگیرد. بازهای نیتروژنی به سمت داخل نردبان گرایش پیدا میکنند و جفتهایی را با بازهای موجود در طرف دیگر (همانند یک پله برای نردبان) شکل میدهند. هر یک از جفتهای بازی مذکور در واقع از اتصال دو نوکلئوتید مکمل (پورین با پیریمیدین) با همدیگر توسط پیوند هیدروژنی، تشکیل شده است.
باید توجه داشته باشیم که در مولکول DNA، این جفتها به طور دلخواه و به هر نحوی شکل نمیگیرند. جفتهای بازی موجود مولکول DNA به این صورت هستند که آدنین با تیمین و سیتوزین با گوانین میتوانند متصل شوند. شما در تصویر زیر میتوانید نحوهی چیدمان و اتصال کلی بخشهای نوکلئوتیدها را با همدیگر به طور طرحوار مشاهده کنید. همانطور که اشاره کردیم. هر یک از حروف A ،C ،G و T با یک رنگ مشخص شدهاند. همچنین مشاهده میکنید که A با T و C با G با همدیگر در مولکول DNA تشکیل پیوند میدهند و به تعبیری پلههای یک نردبان مارپیچی از همین جفتها شکل میگیرد.
اگر اندکی کنجکاوتر باشید هم میتوانید به تصویر زیر نگاهی بیاندازید. در این تصویر ساختار شیمیایی و اتمهای سازندهی بخشهای مختلف نوکلئوتید و همچنین نوع پیوند بین اجزا در DNA به صورت طرحوار مشخص شده است:
شاید برای شما این پرسش پیش آمده باشد که چه ویژگی بارزی در پیوند هیدروژنی وجود دارد که در ساختار DNA و شکل مارپیچی آن میتواند تعیینکننده باشد؟ میتوان گفت که پیوند هیدروژنی، پیوند شیمیایی ضعیفی است که بین اتمهای هیدروژن و یک اتم الکترونگاتیوتر، مانند اکسیژن، نیتروژن و فلوئور رخ میدهد. اتمهای شرکتکننده میتوانند در همان مولکول (نوکلئوتیدهای مجاور) یا در مولکولهای مختلف (نوکلئوتید مجاور در رشتههای DNA مختلف) واقع شده باشد. در پیوند هیدروژنی، مبادله یا به اشتراک گذاشته شدن الکترون مانند پیوند کووالانسی یا پیوندهای یونی انجام نمیشود. جاذبهی ضعیفی مشابه نوعی که بین قطبهای مخالف یک آهنربا وجود دارد، در این پیوند ایجاد میشود. پیوندهای هیدروژنی در فاصلهی کوتاهی رخ میدهند و میتواند به راحتی تشکیل و شکسته شوند. آنها همچنین میتوانند یک مولکول را به ثبات و تعادل برسانند.
مولکول دی ان ای چگونه درون سلول جای میگیرد؟
DNA یک مولکول طولانی است. به عنوان مثال میتوانیم بگوییم که یک باکتری همچون E. coli دارای مولکول DNA با حدود ۳۰۰۰ ژن است. در اینجا باید اشاره کنیم که ژنها به صورت یک توالی خاص از نوکلئوتیدهای DNAای هستند که یک پروتئین را رمزگذاری میکنند یا به عبارتی به شکلی در میآورند که دارای حالت رمزی مشخص و قابل شناسایی در قالب کدهای معین و مشخص باشد. در بخشهای بعدی گزارش بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت. مولکول DNAموجود در باکتری یاد شده اگر از داخل سلول بیرون کشیده شده و به صورت مستقیم گسترده شود، دارای طولی در حدود ۱ میلیمتر خواهد شد. با این حال، میدانیم که باکتری E. coli معمولی تنها ۳ میکرون طول دارد و این مقدار بسیار کمتر از آن عددی است که برای طول واقعی یک مولکول DNA اشاره کردیم؛ بنابراین این مولکول در داخل سلول به نحو خاصی جای میگیرد. DNA برای جای گرفتن درون سلول، به صورتی بسیار مارپیچی و پیچخورده به یک کروموزوم حلقوی در میآید. در دو تصویر زیر، شما میتوانید طرحوارهای از نحوهی پیچیده شدن مولکول طویل DNA را به شکل کروموزمها ببینید. همانطور که اشاره کردیم، ژنها نیز به عنوان چینشهای متوالی خاصی از نوکلئوتیدها هستند و در تصویر نیز مشخص شدهاند:
تعداد ژنها و کروموزومها در موجودات مختلف با همدیگر تفاوت دارد که در ادامهی گزارش به تفاوتهای آنها به طور اجمالی اشاره خواهد شد.
ادامه دارد...
چشم انسان از اعضای مختلفی تشکیل شده است که در بیماریهای مرتبط با نابینایی این اعضا بدون مشکل به کار خود ادامه میدهند. با این حال مشکل را باید در قسمت انتهایی چشم یا شبکیه با مجموعهای از سلولهای حساس به نور جستوجو کرد. بسیاری از بیماریهای چشمی منجر به فرسودگی شبکیه و در نهایت از دست رفتن قدرت بینایی خواهند شد؛ اگرچه شبکههای عصبی پشت این سلولها کار خود را در انتقال سیگنالهای عصبی به درستی انجام میدهند.
بازگرداندن قدرت بینایی با شروع فرسودگی شبکیه، یکی از موضوعات مهم در پژوهشها به حساب میآید. در همین رابطه روشهای متعددی برای حل مشکل شبکیه پیشنهاد شده است. راهحلهای پشنهادی طیف گستردهای از روشها را در برمیگیرند؛ از روشهای بیولوژیکی و استفاده از مهندسی ژنتیک برای جایگزینی دیگر سلولهای داخل چشم در جهت حساسیت به نور گرفته تا روشهای الکترونیکی و استفاده از دوربین در خارج از چشم برای انتقال سیگنالها به ایمپلنت کار گذاشته شده در داخل چشم و تحریک مصنوعی سلولهای شبکیه. در این بین پژوهشگران ایتالیایی روشی جدید را معرفی کردهاند که در حقیقت بین این دو روش موجود قرار میگیرد: استفاده از پلیمرهای فتوولتاییک که جایگزین شبکیه خواهند شد.
طراحی این محصول بسیار ساده است. پژوهشگران برای شروع از ابریشم استفاده کردهاند. ابریشم یک مادهیزیستسازگار (Biocompatible) محسوب میشود که سلولهای زنده قادر به رشد یا تکثیر اطراف آن هستند. در مرحلهی بعد، روی ابریشم، پلمیر هادی [poly(3,4-ethylene- dioxythiophene)-poly(styrenesulfonate)] و در مرحلهی آخر، پلیمر نیمههادی ارگانیک [(poly(3-hexylthiophene] قرار داده میشود. لایهی آخر نقش مادهی فتوولتاییک در برابر نور محیط بازی میکند. با کار گذاشتن این محصول روی شبکیه، نور وارد شده توسط آن جذب و به صورت سیگنال به سلولهای عصبی پشت شبکیه انتقال داده میشود.
برای آزمایش این ایده، پژوهشگران از موشها استفاده کردند. بدین ترتییب گروهی از موشهایی که دچار فرسودگی شبکیه شده بودند، انتخاب شدند و با عمل جراحی، محصول طراحی شده روی شبکیهی آنها ایمپلنت شد. با این روش ۱۰ تا ۱۵ درصد از قسمت انتهایی هر چشم تحت پوشش این محصول قرار گرفت. با گذشت زمان، مراحل آزمایش حساسیت به نور در موشها شروع شد.
نتایج کار رضایت بخش به نظر میرسد. در حالیکه موشهای گروه کنترل که عملی روی آنها اتفاق نیفتاده بود، به سمت نابینایی کامل حرکت میکردند، موشهای گروه آزمایش نسبت به نور حساسیت مناسبی نشان دادند. در این آزمایشها محققان روی مردمک چشم این موشها تمرکز کردند. به طور معمول با قرارگیری چشم در معرض نور، مردمک تنگتر میشود. در شدت نور پایین (یک لوکس که به مقدار ناچیزی از شدت نور ماه کامل بیشتر است)، واکنش مردمک هر دو گروه از موشها یکسان بود؛ اما با افزایش شدت نور تا ۴ لوکس، بسته شدن مردمک در موشهای گروه کنترل افزایش میيافت.
اگرچه این نوع از الگوهای واکنشی به خوبی خود شبکیه عمل نمیکنند، آزمایشهای متعددی را برای پژوهشگران به دنبال داشتند. به عنوان مثال میتوان به تمایلنداشتن موشها به برخورد با محیطهای پر نور و پاسخ مثبت به الگوهایی با وضوح اپتیکی اشاره کرد.
یکی دیگر از دستاوردهای مثبت این آزمایش، مشاهدهی فعالیت قشر دیداری مغز با به کارگیری ایمپلنت بود. برای این کار پژوهشگران در یکی از چشمهای موش ایمپلنت را کار گذاشته و چشم دیگر را دست نخورده باقی گذاشتند. با قرارگیری چشم در معرض نور، قشر دیداری سمت مخالف ایمپلنت، فعال شد. به طور معمول سیگنالهای منتقلشده از شبکیهی هر چشم به قشر دیداری سمت مخالف خود در مغز حرکت میکنند. نکتهی مثبت دیگر این روش نبود علايمی از التهاب یا عفونت در چشم بعد از گذشت ۶ ماه از عمل جراحی است.
تحقیقات قبلی ایمپلنت، مبتنی بر روشهایی است که در دنیای واقعی کاربرد کمتری دارند. در یکی از این روشها حسگرهایی در خارج از چشم قرار میگیرند و با استفاده از سیم، سیگنالها به ناحیهی پشتی چشم منتقل میشوند. در روشی دیگر از فتوولتاییک استفاده میشود که تنها به نورهایی با طول موج مشخص یا شدت معین واکنش نشان میدهد. علاوه بر مشکل این روشها، جنس ایمپلنتهای به کار گرفتهشده هم معمولا فلزی با ساختاری محکم است که محدودیتی دیگر برای آنها به حساب میآید.
نکتهی جالب در این تحقیق نامعلومبودن مکانیزمهای دریافت نور و تبدیل آن به سیگنالهای عصبی است. محققان نیز با اعلام این بخش به مشخصنبودن تمامی ابعاد محصول خود اعتراف کردهاند. بخش نامعلوم دیگر این تحقیق به کیفیت مشاهدات موشها برمیگردد. مشاهدات موشها در موقع بینایی و با استفاده از ایمپلنت را نمیتوان مقایسه کرد و در نتیجه نمیتوان کیفیت آنها را بررسی کرد. با این حال از آنجا که تحقیقات قبلی راه خود را به آزمایشهای انسانی باز کردهبودند، امیدواریم این محصول نیز به مرحلهی تستهای بالینی برسد.
دانشمندان میگویند، انفجار سریع امواج رادیویی در کهکشانهای دوردست ممکن است حاکی از وجود موجودات بسیار پیشرفتهای باشد که پیشرانه سفینههای خود را برای سفر بین ستارگان به کار میاندازند.
به نقل از بی بی سی، انفجارهای سریع رادیویی (FRB)پدیدهای است که در سال 2007 شناخته شد و از آن زمان تاکنون رادیوتلسکوپهای عظیم حدود بیست مورد از این امواج پرانرژی را ثبت کردهاند که هر کدام حدود چند هزارم ثانیه طول میکشد.
دانشمندان برای این پدیده توضیحی ندارند، تنها چیزی که میدانند این است که این پدیده در کهکشانهایی رخ میدهد که میلیاردها سال نوری با سیاره ما فاصله دارد.
اکنون گروهی از دانشمندان معتبر دانشگاه هاروارد توضیحی را برای این انفجارهای رادیویی ارائه کردهاند.
آنها میگویند این انفجارها میتوانند نشانه وجود موجودات فضایی بسیار پیشرفتهای باشد که میخواهند به سفر فضایی بروند و این انفجارهای رادیویی محصول فعالیت پیشرانه بیاندازه قدرتمند سفینه آنها است که میتواند سفینه را با سرعت نور به سفر بین ستارهای بفرستد.
پروفسور آوی لوب دانشمند مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین که تحقیق خود را در نشریه اخترفیزیک منتشر کرده می گوید: این انفجارهای سریع رادیویی با توجه به فاصلهشان از ما و با توجه به مدت کوتاهی که ظاهر میشوند بسیار درخشان هستند و ما نتوانستهایم برای آنها هیچ منشا طبیعی پیدا کنیم .بنابراین ارزشش را دارد که به یک منشا غیر طبیعی توجه و عمیقا به آن فکر کنیم.
پروفسور لوب و همکارش پروفسور منساوی لینگام سعی کردند ببینند که آیا ساختن فرستندهای اینقدر قوی که امواجش از چنین فاصلهای بعید قابل دریافت باشد امکانپذیر است یا نه.
آنها به این نتیجه رسیدند که سامانهای دو برابر اندازه کره زمین که بتواند پرتوهای خورشید را دریافت کند میتواند انرژی لازم را برای این انفجارهای سریع رادیویی فراهم کند.
البته این سامانهها به خنککنندههای آبی در اندازههای نجومی نیاز دارد تا مانع از ذوبشان شود.
اما این سوال باقی میماند که چرا باید زحمت ساختن چنین چیزی را به خود داد؟
به گفته این دو دانشمند، محتملترین توضیح در حال حاضر یک سفینه نوری است.
سفینه نوری سفینه ای است که فشار ناچیز نور را تبدیل به شتاب مداوم میکند. با اینکه این فشار ناچیز است اما به مرور زمان، همین فشار ناچیر در خلا، سفینه را به سرعت بسیار زیادی میرساند.
به زبان سادهتر همانطور که باد با وزیدن به بادبان کشتی آن را به حرکت درمیآورد، تابش نور خورشید به آینههای عظیم سفینه آن را به پیش میراند.
انرژی این انفجارهای سریع رادیویی به قدری است که میتواند سفینهای به وزن یک میلیون تن - بیست برابر بزرگترین کشتی های کروز- را به حرکت در آورد.
به گفته پروفسور لینگام این انرژی برای اینکه مسافران زنده را به سفر بین ستارهای یا حتی بینکهکشانی ببرد کافی است.
اما دلیل اینکه این انفجارها از کره زمین فقط در کسری از ثانیه دیده میشوند این است که سیاره، ستاره و کهکشانی که سفینه در آن واقع است و خود سفینه همگی در حال حرکتند در نتیجه پرتوهای رادیویی تمام سطح آسمان را جارو میکنند و فقط کسری از ثانیه به زمین میرسند.
این محققان استدلال میکنند که این انفجارهای سریع رادیویی تکرار میشوند اما نمیتوان آنها را با پدیدههای عظیم طبیعی توضیح داد، بنابراین شاید کلید معما این باشد که اینها پدیدههایی طبیعی نیستند: مسئله علم اعتقاد نیست بلکه شواهد است. بد نیست که ایده ها را مطرح کنیم و بگذاریم یافتهها درباره آن قضاوت کنند.
دانشمندان موفق شدهاند از لحظه ورود پلاستیک به بدن پلانکتونها فیلمبرداری کنند که در نهایت به غذای انسان راه مییابد.
به نقل از بی بی سی، پلانکتونها در ابتدای چرخه غذایی بخش مهمی از موجودات دریایی قرار دارند که بسیاری از آنها نهایتا از بشقاب غذای انسان سر در میآورند.
بدین ترتیب، تصاویر جدید ضبط شده میتواند لحظه آغازین ورود پلاستیک به چرخه غذایی انسان را نشان دهد.
چرخهای که در حقیقت هر سال با رها شدن بیش از ۱۵۰ هزار تن پلاستیک در طبیعت آغاز میشود.
به همین علت، سازمان ملل متحد، ورود پلاستیک به بستر اقیانوسها را بزرگترین مشکل زیست محیطی جهان قلمداد کرده است.
پلانکتونها، این موجودات بسیار کوچک همچنین نقشی حیاتی در حفظ محیط زیست بستر اقیانوسها دارند و در فرآیند چرخه کربن هم بسیار مهماند.
بنابر برآورد سازمان ملل متحد، در هر کیلومتر مربع از بستر اقیانوسها بیش از ۳۰ هزار قطعه پلاستیک رها شده وجود دارد.
این نهاد بینالمللی تخمین زده بیش از ۵۱ تریلیون (پانصد برابر بیشتر از تعداد ستارگان موجود در منظومه شمسی) ذرات میکروپلاستیک در بستر آبهای جهان وجود دارد.
از همین رو، آژانس محیط زیستی سازمان ملل متحد (یو.ان.ای.پی) کارزاری به نام اقیانوس پاک را امسال راه اندازی کرده است و امید دارد با اطلاع رسانی در مورد مضرات ورود پلاستیک به آبهای اقیانوسها مردم جهان را نسبت به کاهش مصرف پلاستیک ترغیب کند.



.: Weblog Themes By Pichak :.