
مرسدس بنز پیش از شروع نمایشگاه خودروی ژنو در هفتهی آینده، از نسخهی جدید خودروی روباز E-Class مدل ۲۰۱۷ خود رونمایی کرد. این خودرو از نظر ظاهری با تغییرات شگرفی روبرو نشده و ظاهر آن شبیه به مدل E-Classs کوپه است. چراغهای جلو و عقب این خودرو از نوع LED هستند.
مرسدس بنز ایکلاس روباز ۲۰۱۷ دارای سقفهای جمع شوندهی آکوستیک با رنگهای قهوهای تیره، آبی تیره، قرمز تیره و مشکی است. سقف خودرو قابلیت کنترل الکترونیکی تا حداکثر سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت دارد و در عرض ۲۰ ثانیه باز و بسته میشود.
فضای بار خودرو در زمان بالا و پایین بودن سقف به ترتیب به ۳۸۵ و ۳۱۰ لیتر میرسد. افرادی که نیازمند حمل اجسام بیشتر یا طویلتر هستند میتوانند صندلیهای عقب خودرو را تا کنند. مدلهای سفارشی دارای دو صفحهنمایش ۱۲.۳ اینچی با رزولوشن بالا هستند، درحالیکه مدلهای اقتصادیتر از یک صفحهنمایش ۷ اینچی در روی داشبورد و یک صفحهنمایش ۸.۴ اینچی برای نمایش اطلاعات خودرو بهره میبرند.
سایر آپشنهای موجود در این خودرو شامل سیستم گرمکن ناحیه گردن، سیستم بادگیر، سیستم تعلیق بادی با محفظهی چندگانه، ضربهگیرهای قابل تنظیم، سیستم نورپردازی داخلی LED با قابلیت تغییر ۶۴ رنگ و سیستم شیشه شوی تعبیهشده در تیغههای برفپاککن است.
E-Class کروکی با یک جعبهدندهی اتوماتیک ۹ سرعته استاندارد به بازار عرضه میشود، البته مرسدس بنز هنوز خبری در مورد انتخاب پیشرانههای دیزلی و بنزینی منتشر نکرده است. E-Class کروکی در برخی از بازارها با سیستم انتقال قدرت تمام محرک (all-wheel drive) عرضه خواهد شد.
مرسدس بنز ایکلاس روباز ۲۰۱۷ در بیست و پنجمین سالگرد راهاندازی خط تولید اولین کروکی سایز متوسط مرسدس، 300 CE-24، با رینگهای ۲۰ اینچی آلیاژی، رکابهای درخشان، تریمهای چوبی، فضای داخلی قرمز و بژ و سقف بیرونی قرمز تیره عرضه میشود.
طرحی تئوری که برای دههها توجه دانشمندان را به خود جلب کرده بود، بهتازگی یک گام دیگر به واقعیت نزدیکتر شده است. گروهی از دانشمندان دانشگاه منچستر با سرپرستی پروفسور راس دی. کینگ یک دستگاه جدید محاسباتی ساختهاند که روند کار آن مبتنی بر DNA است. اگر تعریف شما از DNAA بهعنوان کدی برای ایجاد زندگی است، در آن صورت خیلی دشوار نخواهد بود که پی ببرید چنین مادهای توان آن را دارد که کاربردهای دیگری نیز داشته باشد. همانطور که چهار پروتئین مهم موجود در DNA میتوانند ترکیب شوند و به گلبولهای سفید خون فرمان حمله به آلودگی بدهند یا اینکه باعث رویش و رشد مو شوند؛ به همین ترتیب این پروتئینها میتوانند از نظر تئوری بهمنظور تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی از دادههای مربوط به آب و هوا یا موارد دیگر به کار گرفته شوند.
کامپیوترهای کنونی از تعدادی متناهی پردازنده برای انجام این نوع اعمال استفاده میکنند. دستگاهی که از مولکولهای DNA استفاده کند، میتواند کارکرد بیشتری بهمنظور انجام بسیاری از محاسبات بهطور همزمان، از خود نشان دهد؛ کارکردی که در ظاهر بدون محدودیت به نظر میرسد. کامپیوترهای کوانتومی با اینکه هنوز در مراحل ابتدایی خود هستند، باز هم میتوانند عملیات مورد نظر را بهصورت همزمان پردازش کنند؛ با این حال هنوز نیاز به اعمال تنظیمات خاصی برای انجام این کار دارند؛ تنظیماتی که سودمندی مطلوب کامپیوترهای کوانتومی را محدود میکند. نکتهی جالب در مورد کامپیوترهای ساختهشده بر مبنای DNA این است که محدودیتهای موجود در کامپیوترهای کوانتومی را ندارند. پروفسور کینگ در گفتگو با پایگاه Popular Mechanics در این باره چنین توضیح داد:
تصور کنید که یک کامپیوتر در حال جستجوی یک پیچراه (ماز یا maze) است و در این روند به یک نقطهی انتخاب میرسد. انتخابها شامل یک مسیر منتهی به سمت چپ و دیگری هم مسیری منتهی به سمت راست اهستند. کامپیوترهای الکترونیکی نیاز دارند تا انتخاب کنند که اول باید کدام مسیر را دنبال کنند. اما کامپیوترهای جدید ما نیاز به انتخاب یک مسیر ندارند؛ برای اینکه آنها میتوانند خود را بهنوعی تکثیر کنند و هر دو مسیر را در یک زمان دنبال کنند و در نتیجه قادر باشند پاسخ مورد نظر را بهصورت سریعتری پیدا کنند.
اگر در یک مکبوک بهجای سیلیکون از مولکولهای DNA استفاده شود؛ بهعنوان مثال، این دستگاه دارای قدرت پردازشی به مقدار هزار برابر مقدار فعلی خواهد شد و در عین حال از انرژی بهمراتب کمتری استفاده خواهد کرد. البته بدیهی است که قرار نیست کمپانی اپل در مدل بعدی مکبوک پروی خود از مولکولهای DNA استفاده کند؛ در واقع قرار نیست این اتفاق به این زودیها رخ دهد. اما به هر حال کار پژوهشگران دانشگاه منچستر یک گام یلند بهسوی ساخت دستگاههای محاسباتی کارآمدتر و با سرعت بیشتر در آینده به شمار میرود.
از زمانی که مأموریتهای آپولو انجام شدند و انسان توانست برای نخستین بار روی سطح ماه فرود آید، همواره افرادی بودهاند که این مأموریتها را جعلی خوانده و آنها را تنها یک بازی سیاسی میدانند. افرادی که سفر به ماه را دروغین میدانند، دلایل بسیاری برای گفتههای خود ارائه میکنند که یکی از آنها، کمربندهای تابشی ون آلن است که اطراف سیارهی ما را فراگرفتهاند. کمربندهای ون آلن در دههی ۵۰ میلادی کشف شدند و یک دهه بعد، فضاپیمای آپولو ۱۱ از میان آنها عبور کرد. اما چطور؟ چگونه میشود از میان این ناحیه بسیار پرخطر عبور کرد، آنهم زمانی که تجهیزات آنقدر پیشرفته نبودند؟
وقتی مأموریتهای آپولو انجام شدند، ناسا خود را برای بدترین اتفاقات آماده کرده بود و اصلاً امیدی نداشت که بتواند مأموریتها را به بهترین شکل ممکن و بدون کوچکترین خطری پشت سر بگذارد. آژانس فضایی آمریکا، مطالعات گستردهی خود روی کمربندهای تابشی ون آلن را آغاز کرد و مشکلاتی که این ناحیه برای انسان به وجود میآورد، همگی شناسایی شدند. ناسا خطرات عبور از کمربند تابشی را میدانست؛ اما دولت آمریکا این سازمان را تحت فشار قرار داده بود و ناسا تصمیم گرفت با توجه به امید اندکی که دارد، مأموریت را انجام دهد. مأموریتهای آپولو همگی با موفقیت انجام شدند و حتی یک فضانورد به هنگام عبور از کمربند ون آلن فوت نکرد؛ این واقعاً عجیب بود.
کشف کمربند تابشی ون آلن
کمربندهای تابشی ون آلن توسط جیمز ون آلن که دانشمندی سرشناس بود، کشف شدند. در اواسط دههی ۵۰ میلادی، جیمز ون آلن تصمیم گرفت با ارسال راکتها و راکُنهایی (راکتهای کوچکی که از بالنهایی در ارتفاع زیاد پرتاب میشوند) به بررسی دنیای پیچیدهی ذرات بارداری خارج از جو زمین بپردازد. ابزاری که ون آلن در اختیار داشت بسیار محدود بود و نتایج نیز محدود بودند؛ ون آلن تنها میتوانست به بررسی تشعشعات موجود در لایههای بالایی اتمسفر بپردازد و به ارتفاعات بالاتر از آن دسترسی نداشت. در سالهای بعد و با ظهور سال بینالمللی ژئوفیزیک (یک همکاری بینالمللی بین دانشمندانی از سراسر جهان در سالهای ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ که به کمک یکدیگر به بررسی فعالیتهای خورشیدی و علوم زمینی پرداختند)، ون آلن این شانس را پیدا کرد که نگاه خود را به جایی فراتر از اتمسفر زمین ببرد و کمربند تابشی اطراف زمین را شناسایی کند.
حاصل همکاری دانشمندان آمریکایی در سال بینالمللی ژئوفیزیک، یک ماهوارهی تحقیقاتی بود. ون آلن توانست به کمک این ماهواره، آزمایش خود را به سرانجام برساند و به یک نتیجهی مهم دست یابد. ماهوارهای که به فضا رفت، اکسپلورر ۱ نام داشت و نخستین ماهوارهی ایالات متحدهی آمریکا بود که در مدار زمین گردش کرد. اکسپلورر ۱ در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۵۸ به فضا پرتاب شد و نتیجهی آزمایش جیمز ون آلن را مشخص کرد.
ون آلن تجهیزات مختلفی برای تشخیص تشعشعات کیهانی روی اکسپلورر ۱ نصب کرده بود؛ اما در ارتفاعی که ون آلن تصور میکرد میزان تشعشعات کیهانی باید بسیار بالا باشد، هیچگونه آثاری از تشعشعات مضر کیهانی یافت نشد. دادههایی که به دست آمدند، دقیق بودند؛ بنابراین ون آلن تصمیم گرفت توضیح دیگری برای نرخ پایین ذرات مضر کیهانی ارائه دهد. ون آلن اعلام کرد که ذرات مضر کیهانی به هیچ عنوان کم نیستند و در واقع ابزار نصبشده روی اکسپلورر ۱ میزان بسیار بالایی از ذرات کیهانی مضری را که توسط میدان مغناطیسی زمین به دام افتاده بودند، جذب کرده بودند و جایی برای جذب ذرات بیشتر نداشتند. ون آلن روی ماهوارهی اکسپلورر ۳ نیز ابزار علمی دیگری نصب کرد تا اینکه در نهایت، گفتههای ون آلن در سال ۱۹۵۸ به اثبات رسیدند. کشف کمربندهای تابشی ون آلن، یکی از بزرگترین دستاوردهای سال بینالمللی ژئوفیزیک بود.
پس از این کشف بسیار مهم، مشخص شد که در اطراف سیارهی ما، یک ناحیه گسترده با میزان تشعشعات بالا وجود دارد و دلیل آنهم ذرات باردار مضر کیهانی هستند که در میدان مغناطیسی زمین به دام افتادهاند. میدان مغناطیسی، سیارهی زمین را از تشعشعات مرگبار کیهانی محافظت میکند و از پخش شدن این تابش مضر در فضا جلوگیری میکند. ذرات بارداری که در میدان مغناطیسی زمین گرفتار میشوند، انرژی لازم برای فرار کردن ندارند و گرفتار میشوند.
با کشفی که جیمز ون آلن انجام داد، مشخص شد که ما در اطراف سیارهی خود دو کمربند تابشی بسیار مهم دونات شکل داریم. این دو کمربند در ارتفاعات مختلفی از زمین قرار گرفتهاند؛ کمربند درونی، از ارتفاع ۹۶۵ کیلومتری سطح زمین شروع میشود و تا ارتفاع ۵۹۵۴ کیلومتری سطح زمین ادامه دارد و از پروتونهای بسیار پرانرژی تشکیل شده است. دومین کمربند که همان کمربند بیرونی است، از ارتفاع ۱۴۹۶۶ کیلومتری سطح زمین آغاز میشود و تا ارتفاع ۴۰۲۳۳ کیلومتری سطح زمین ادامه دارد و از پروتونها و الکترونها تشکیل شده است. محیط تابشی این دو کمربند متفاوت است؛ در برخی مناطق متراکمتر است و در برخی مناطق تقریباً تابشی وجود ندارد.
کمربندهای ون آلن و آپولو
پس از آنکه کمربندهای تابشی ون آلن کشف شدند، مشخص شد که آنها یک مانع بسیار بزرگ بر سر راه فرستادن انسانها به فضا هستند و ممکن است جان انسانهایی که به فضا میروند، به خطر بیندازند. راهحل مشکل این است که انسانها تنها به ارتفاعاتی سفر کنند که کمتر از ارتفاع کمربند درونی است؛ یعنی انسانها میتوانستند تنها تا ارتفاع ۵۵۵ کیلومتری سطح زمین بالا بروند و اگر از این حد تجاوز میکردند، تحت تأثیر کمربندهای تابشی قرار میگرفتند. هنوز دانشمندان در خصوص این تصمیم شک داشتند که ناگهان ناسا اعلام کرد میخواهد انسان را به ماه بفرستد! ایدهی بسیار بلندپروازانهای است؛ زیرا ماه در فاصلهی ۳۸۴,۴۰۳ از زمین قرار گرفته است و اگر قرار باشد انسانی به ماه برود، باید از هر دو کمربند تابشی ون آلن عبور کند.
بررسی چگونگی عبور از میان کمربندهای ون آلن برای مأموریتی احتمالی به ماه، برای نخستین بار در سال ۱۹۶۰ آغاز شد. رابرت پایلند و استنلی وایت از گروه برنامههای فضایی ناسا، برای شروع تحقیقاتی در مورد این مشکل، یکدیگر را در واشنگتن ملاقات کردند. این دو شخص پس از انجام تحقیقات گسترده، اعلام کردند که میزان تابش در کمربند تابشی درونی ون آلن بسیار بالا است و محافظت از فضانوردان در برابر تابشهای این محیط، تقریباً غیرممکن است؛ اما با سطح متوسطی از حفاظت میتوان فضانوردان را به هنگام عبور از کمربند تابشی خارجی ون آلن محافظت کرد.
۶ ماه بعد، در ژانویهی سال ۱۹۶۱، ناسا هنوز قصد داشت انسان را به ماه ارسال کند؛ اما هنوز چند ماه تا عمومی کردن این هدف باقی مانده بود که موضوع کمربندهای تابشی ون آلن مجدداً مطرح شد. گروه تحلیل مسیر پروازهای فضایی ناسا اعلام کرد که خیلی سریع، به یک مدل استاندارد از کمربند تابشی ون آلن نیاز دارد که بتوان از آن در هر چیزی که به برنامهی آپولو مربوط است، استفاده کرد. آنها باید همه چیز را پیش از تعیین مسیر برای ارسال فضانوردان به درون این ناحیه پرخطر، میدانستند و جوانب کار را میسنجیدند.
ناسا اطلاعاتی را که این گروه نیاز داشت، فراهم کرد. تحقیق گسترده در مورد کمربندهای تابشی ون آلن، یکی از صدها تحقیقی است که دانشمندان پیش از آن که مأموریت آپولو توسط ناسا عمومی و رسمی شود، در پشت صحنه انجام دادند. گروه تحلیل مسیر پروازهای فضایی ناسا اعلام کرد که تحقیقات آنها نتایج بسیار خوبی داشته است؛ آنها همچنین راهحلهایی عجیب نیز ارائه دادند که تا پیش از آن مورد استفاده قرار نگرفته بودند. در ماه جولای سال ۱۹۶۲، جیمز ون آلن نیز بهصورت مستقیم در پروژه دخالت کرد و خطاب به انجمن راکت آمریکایی، در مورد مأموریت آپولو و تابش کیهانی هشدار داد؛ اما یک راهحل عجیب نیز ارائه کرد.
جیمز ون آلن در آن زمان گفت:
پروتونهایی که در کمربند درونی ون آلن هستند، برای مأموریتهای سرنشیندار یک خطر جدی به شمار میروند؛ اما من در خصوص مأموریت آپولو نظری دارم. میتوان با انفجار یک کلاهک هستهای در نزدیکی کمربند درونی ون آلن، تابش کیهانی مضر را از بین برد. بهواسطهی انفجار هستهای، یک ماده اضافه وارد این ناحیه میشود و این موضوع باعث میشود انرژی ذرات باردار کیهانی که در این ناحیه گرفتار شده است، افزایش یابد؛ بدین ترتیب آنها انرژی لازم برای فرار از میدان مغناطیسی زمین را به دست میآورند و پاکسازی انجام میشود.
ناسا هیچگاه کمربند تابشی ون آلن را به کمک یک انفجار هستهای پاکسازی نکرد؛ اما متأسفانه کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۶۲ یک آزمایش انجام داد که مشکل تابش کمربند ون آلن را دوچندان کرد.
برنامه آزمایش هستهای آمریکا در اوایل دهه ۶۰ میلادی با نام «عملیات دومینیک» شناخته میشد و در جریان آن، یک سری آزمایشهای جوی انجام شد. هدف از انجام این آزمایشها، بررسی چگونگی تأثیر انفجارهای هستهای بر میدان مغناطیسی زمین در جریان یک جنگ هستهای بود. این آزمایشها هیچ فایدهای برای ناسا نداشتند و کار این موسسه را دشوارتر میکردند. در جریان این آزمایشها، آمریکا یک بمب هستهای را که شدت انفجار آن معادل ۱.۴ مگاتُن TNT بود، در ارتفاع بالا آزمایش کرد. این آزمایش نهتنها کمربند درونی ون آلن را پاکسازی نکرد، بلکه بر میزان تابش موجود در اطراف زمین نیز افزود.
سفر به ماه به چه قیمتی؟
با وجود انفجارهای اتمی متعدد آمریکا، دانشمندان به تحقیق در مورد کمربندهای ون آلن ادامه دادند و دریافتند که این کمربندها اصلاً مانعی بر سر راه مأموریت به ماه نیستند (تا سال ۱۹۶۹ میلادی که آپولو ۱۱ به فضا پرتاب شد، میزان الکترونهایی که بهواسطهی انفجار اتمی به کمربند ون آلن وارد شده بودند، بسیار کم شده بود و به یک دوازدهم مقدار سابق رسیده بود). در ماه فوریهی سال ۱۹۶۴، ناسا تقریباً مطمئن بود که با توجه به وجود لایههای محافظ نسبتاً کافی و سرعت بالا، خدمهی آپولو میتوانند بهسرعت و با ایمنی تقریبی از میان کمربندهای ون آلن عبور کنند و به تجهیزات و بدنهی فضاپیما نیز آسیبی وارد نمیشود.
البته ناسا هنوز هم شک داشت و در پذیرش خطرات جدی ارسال فضانوردان بدون داشتن پوشش محافظ بسیار زیاد به درون کمربندهای ون آلن، دچار تردید شده بود؛ اما در هر حال خطرات را پذیرفت و تصمیم گرفت که مأموریت انجام شود. برای نظارت بر میزان تابشی که در طول پرواز آپولو وجود داشت، خدمهی این فضاپیما به همراه خود ابزاری به نام دوز سنج حمل میکردند تا میزان کل دوز دریافتی از تابش موجود در کمربند ون آلن در طول پرواز را محاسبه کنند. نتایج مأموریت، مشخص کردند که ناسا بهترین تصمیم ممکن را گرفته است.
پس از آنکه اطلاعات لازم از دوز سنجها دریافت شد، ناسا اعلام کرد که میزان دوز دریافت شده توسط فضانوردان به هنگام عبور از کمربندهای ون آلن، بسیار کمتر از آن چیزی است که پیشتر گفته میشد و دوز بالایی توسط آنها دریافت نشده است. در طول مأموریتهایی سفر به ماه، میزان دوز دریافتی توسط فضانوردان بسیار پایینتر از دوز دریافتی توسط کارگرهای کمیسیون انرژی اتمی بود. این کارگرها به دلیل تماس مستقیم با مواد پرتوزا، بهطور میانگین سالیانه ۵ rem دوز فیزیکی مضر دریافت میکنند و فضانوردانی که به ماه رفتند این مقدار دوز دریافت نکردند. در جریان مأموریتهای ماه، هیچکدام از فضانوردان عوارض پزشکی یا بیولوژیکی ناتوانکنندهای تجربه نکردند.
نظر شما در مورد مأموریتهای آپولو چیست؟ آیا این مأموریتها واقعاً انجام شدند؟



آژانس فضایی اروپا تصویری جدید از دهانههای برخوردی سطح مریخ را منتشر کرده است.
به نقل از اسپیس، در این تصویر منتشر شده دو دهانه ورچستر و دهانه همسایه که نامش ذکر نشده(پایین سمت راست) با جزئیات خیره کننده مشخص هستند.
در ستارهشناسی به حفره یا گودالی در خاک اجرام آسمانی که در اثر برخورد شهابسنگ پدید آمده باشد دهانه برخوردی گفته میشود.
این دهانهها در دشت "کاسی والس" که محل سیلاب قدیمی مریخ است واقع شدهاند. کاسی والس یکی از بزرگترین کانالهایی است که در حدود 3 میلیارد و 500 سال پیش در مریخ پدید آمده است.
در این تصویر به وضوح مشخص است که وقوع سیلاب بسیاری از حاشیههای بیرونی دهانهها را فرسایش داده است.
این تصویر با استفاده از دادههای به دست آمده از دوربین کاوشگر مارس اکسپرس سازمان فضایی اروپا به دست آمده است.
در حالی که در شهر تهران نسبت به مدیریت ریسک مخاطرات زمین بیتوجهی شده و ساختمانهای بلندمرتبه و سازههای حساس در اطراف گسلها ساخته شده است، رییس پژوهشکده علوم زمین از شناسایی گسل جدید در بین بزرگراههای حکیم و همت با توان لرزهزایی بالا خبر میدهد.
اولین زلزله ثبتشده در تاریخ برای شهر تهران مربوط به 4000 سال پیش از میلاد است که این زلزله با بزرگی 7.6 ریشتر مناطق «ری» و «ایوانکی» را لرزاند.
شهر ری تا سال 556 خورشیدی زلزلههایی با بزرگای 6.5 تا 7.7 را تجربه کرده است و در سال 1341 شمسی بوئین زهرا زلزله 7.2 ریشتری، در 1352 ورامین و ایوانکی زلزله 5 ریشتری، در 1369 رودبار و منجیل زلزله 7.4 ریشتری و 1383 فیروز آباد زلزله 6.3 ریشتری را پشت سر گذاشتهاند و به عنوان مهمترین رخدادهای لرزهای کشور از آن نام برده میشود.
در میان زلزلههای مهم، زلزلههای طبس با شدت 7.7 ریشتر در سال 1357 و با تلفات انسانی بالغ بر 19 هزار نفر و تخریب 16 روستا، زلزله «سیرچ» با شدت 7.4 در سال 1360 و تلفات انسانی 1300 نفر و تخریب 85 درصدی شهر، زلزله رودبار و منجیل در سال 1369 با شدت 7.4 ریشتر و تلفات انسانی 35 هزار نفر و بالاخره زلزله بم در سال 1382 با قدرت 6.5 ریشتر و تلفات انسانی بیش از 40 هزار نفر جهانی شدند؛ چراکه بخش بسیاری از شهر تخریب شد و مهمتر از آن تلفات انسانی زیادی به همراه داشته است.
هر چند که زلزله در ایران همواره با تخریب و تلفات انسانی همراه بوده است ولی یکی از نگرانیهای محققان علوم زمین و زلزله شناسان، زمینلرزه در کلانشهر تهران است؛ چراکه علی رغم وجود گسلهای فراوان، بلند مرتبه سازی در آن بدون رعایت حریم گسلها به شدت رواج درد.
این در حالی است که دکتر مرتضی طالبیان رییس پژوهشکده علوم زمین خبر از شناسایی گُسل جدید در تهران میدهد.
ایران در کمربند زلزله دنیا
دکتر مرتضی طالبیان رییس پژوهشکده علوم زمین در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، ایران را کشوری زلزله خیر معرفی کرد و افزود: بررسی زلزلههای تاریخی کشور نشان میدهد که در گذشتههای دور زلزلههای بزرگ و مخربی رُخ داده است به گونهای که برخی از شهرهای بزرگ کشور بر اثر این زلزلهها تخریب شدهاند.
طالبیان با اشاره به وضعیت لرزه خیزی کنونی کشور، اظهار کرد: بر اساس دادههای به دست آمده از دستگاههای لرزه نگار تقریبا همه نقاط کشور لرزه خیز است هر چند که میزان بزرگای زلزله در نقاط مختلف کشور متفاوت است.
به گفته وی میزان فراوانی رخدادهای لرزهای منطقه زاگرس بیشتر و با بزرگای کمتر است و در مقابل در منطقه البرز و شرق ایران زلزلههای بزرگتری رخ میدهد ضمن آنکه دوره بارگشت آنها طولانیتر است به این معنا که تعداد زلزلههای کمتری در دوران حیات بشر رخ میدهد.
طالبیان اضافه کرد: بر این اساس در مناطقی که فراوانی زلزلهها در منطقهای کمتر است، افراد به سرعت فراموش میکنند و به همین دلیل اغلب شهرهای کشور در برابر زلزله مقاوم نیست چون زلزله را حس نکردهاند و نتوانستند با آن زندگی کنند.
رییس پژوهشکده علوم زمین با تاکید بر اینکه این مسالهای است که در سراسر کشور وجود دارد، خاطر نشان کرد: ولی در مقابل آیین نامههای مربوط به ساختمان سازی به مقاوم سازی ساختمانها تاکید دارند و در این آیین نامهها یادآوری میشود که باید ساختمانها به گونهای ساخته شوند که در زمان بروز زلزله سقف فرو نریزد و تلفاتی نداشته باشد.
وی با بیان اینکه این مساله در چند سال اخیر به ویژه بعد از زلزلههای رودبار و بم اطلاع رسانیهای خوبی به مردم شده است ولی کافی نیست، افزود: تنها راه مواجهه با زلزله، مقاوم سازی سازهها در برابر مخاطرات و زمینلرزه است.
طالبیان با تاکید بر اینکه زلزله قابل پیش بینی نیست، ادامه داد: اینکه امیدهای واهی برای پیش بینی زلزله داده میشود، اشتباه است؛ چراکه در این صورت سازههای ضعیف ساخته میشوند و در زمان وقوع زلزله تلفات زیاد به دنبال خواهد داشت.
گسلهای تهران و مخاطرات آن
وی به بیان وضعیت لرزهخیری تهران پرداخت و گفت: از 30 سال گذشته سازمان زمین شناسی با تهیه نقشههایی، گسلهای تهران را معرفی کرده است و از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی در این گسلها و جایگاه آنها ایجاد نشده است.
طالبیان اضافه کرد: گسلهای شناخته شده عمدتا در شمال و جنوب بوده است.
رییس پژوهشکده علوم زمین از اجرای مطالعات جدیدی بر روی گسلهای تهران خبر داد و اظهار کرد: نتایج این مطالعات نشان داد که گسل شمال تهران توان ایجاد زمین لرزههایی که در تاریخ تهران درج شده است را ندارد و گسلهای جنوب تهران نیز این قابلیت را ندارند.
وی با اشاره به ثبت شده زمین لرزههای تاریخی در شهر ری، گفت: سوالی که در این زمینه مطرح شد این بود که منشا این زمین لرزهها کجاست. برای یافتن پاسخ مناسب به این سوال، مطالعات گستردهای در بخش مرکزی شهر تهران انجام شد و توانستیم گسل «پردیسان» را اخیرا معرفی کنیم.
طالبیان به محل قرار گیری این گسل اشاره کرد و افزود: محل این گسل در بین بزرگراه آیت الله حکیم و شهید همت قرار دارد. این گسل در حال حاضر فعالترین گسلی است که در تهران وجود دارد و توان لرزهزایی آن به مراتب بیشتر از گسلهای شمال و جنوب تهران است.
سناریوهای تدوین شده برای لرزهزایی گسل پردیسان
وی با اشاره به توان لرزهزایی گسل پردیسان، یادآور شد: بر اساس بررسیهای انجام شده این گسل توان لرزهزایی 6.2 تا 6.3 ریشتر را خواهد داشت ولی فراموش نکنیم که زلزله بم 6.5 ریشتر بوده است و لزومی که توان گسلی 7 ریشتر و بیشتر از آن باشد.
طالبیان تاکید کرد: در فلات ایران عموما زمین لرزههایی که بیشتر از 5.5 هستند میتوانند مخرب باشد.
این محقق اضافه کرد: در شهرهای بزرگ که ساختمانهای بلندمرتبه تاسیس شده است و به ویژه در مناطقی که خاک منطقه سست باشد، تخریب ناشی از زلزله به مراتب شدیدتر خواهد بود.
وی خاطر نشان کرد: زلزلههایی که در کشور رخ داده است، اغلب در مناطقی بودهاند که ارتفاع ساختمانها و جمعیت کم بوده است. در بم، رودبار و شرق ایران ساختمانهای بلند مرتبه زیادی ساخته نشده بود.
طالبیان تاکید کرد: در مقابل در شهر تهران هر نوع زلزلهای که بیشتر از 5.5 ریشتر باشد، میتواند موجب تخریب سازهها شود.
لزوم بازنگری نقشه جامع شهر تهران
این محقق علوم زمین با اشاره به اثرات گسل پردیسان در نقشه جامع تهران، تاکید کرد: بر این اساس لازم است این نقشهها مورد بازنگری قرار گیرند؛ چرا که در مصوبات شورای عالی شهرسازی نیز بر رعایت حریم گسلها تاکید شده است.
به گفته وی لازم است هر سال یکبار نقشه جامع شهر تهران مورد بازبینی قرار گیرد.
طالبیان با بیان اینکه در زمینه بازنگری نقشه جامع شهر تهران اقدامات آغاز شده است، ابراز امیدواری کرد که به زودی در این زمینه اقدام شود تا برای ساختمانهایی که در نزدیکی گسلها قرار دارند، مقررات خاصی وضع شود ضمن آنکه ساختمانهای حساس در حریم گسلها ساخته نشود.
رییس پژوهشکده علوم زمین اجرای این امر را موجب ایمن سازی شهر تهران خواهد شد.
گسل فعال در کنار فرونشست زمین
رییس پژوهشکده علوم زمین با اشاره وجود پدیده فرونشست زمین در کشور، گفت: این پدیده، یک پدیده مستقل از زلزله است و ارتباطی با رخدادهای زمین لرزه ندارد.
وی یادآور شد: ولی در مناطقی که فرونشست وجود دارد به دلیل تغییراتی که در سطح زمین رخ میدهد موجب خواهد شد که ساختمانها حتی بدون رخ دادن زلزله، فرو بریزند.
طالبیان همچنین اظهار کرد: از سوی دیگر با ایجاد فرونشست، ساختمانها سست و ضعیف و در زمان زلزله، تخریب شدیدتر خواهد شد.
زلزلههای متعدد در جنوب تهران
طالبیان در خصوص زلزلههای متعدد جنوب تهران، با تاکید بر اینکه این زلزلهها در جنوب ایران طبیعی است، توضیح داد: زمین لرزههای منطقه زاگرس طبیعی است و در گذشته هم همین وضعیت در این منطقه حاکم بوده ولی در سالهای اخیر به دلیل ایجاد ایستگاههای لرزهنگاری و افزایش اطلاع رسانی، به نظر میرسد که تعداد زلزلهها افرایش یافته است.
وی افزایش حساسیت خبرگزاریها و مردم در خصوص زلزله را از دیگر عواملی دانست که در ایجاد تصور افزایش تعداد زلزلههای کشور موثر بوده است و ادامه داد: علاوه بر آن کانالهای اطلاع رسانی نیز بیشتر شده است که از نظر افراد جامعه تعداد رخدادهای لرزهای کشور افزایش یافته است.
طالبیان اضافه کرد: ولی بررسی دادههای ایستگاههای لرزه نگاری حکایت از افزایش تعداد زلزلههای کشور ندارد.
تاثیر رخداد زلزلههای کوچک در جلوگیری از زلزلههای بزرگ
این محقق علوم زمین با تاکید بر اینکه رخ دادن زلزلههای کوچک در منطقه زاگرس به معنای عدم رخداد زلزلههای بزرگ در این منطقه نیست، اظهار کرد: در بخش شمالی زاگرس همواره زلزلههای بزرگ داشتیم، داریم و خواهیم داشت.
وی با بیان اینکه در بخشهای جنوبی کشور نیز انتظار زلزلههای بزرگ هست، خاطر نشان کرد: ولی آمار زلزلههای متوسط نشان میدهد که زمین لرزههای متوسط این منطقه فراوانتر نسبت به سایر مناطق است ولی معنای این گفته این نیست که زلزله بزرگ در این منطقه رخ نخواهد داد ولی زلزلههای متوسط بیشتر از زلزلههای بزرگ رخ داده است.
مغز انسان تلاش میکند اجسام را با رنگ واقعی آنها ببیند . با وجود اینکه در تصاویر حتی ذرهای از آن رنگ وجود نداشته باشد.
به نقل از بیبیسی، یادتان هست چند سال پیش عکس لباسی که معلوم نبود چه رنگی است، دنیا را برداشته بود؟ این بار تصویر توتفرنگیهای روی یک شیرینی مردم را سر کار گذاشته، البته نه به شدت آن لباس.
در نگاه اول به نظر میرسد کیفیت عکس بد است، یا اینکه آن را دستکاری کردهاند اما نکته عکس این است که رنگ قرمز ندارد، حتی یک پیکسل قرمز در آن نیست.
ولی شما توتفرنگیها را قرمز میبینید چون مغزتان به خاطر پسزمینه آبی گولتان میزند.
اگر دقت کرده باشید، رنگ اشیاء در محیطهای متفاوت متفاوت به نظر میرسد؛ مثلا جایی که چراغ مهتابی روشن است با جایی که نور زرد ضعیف دارد. بنابراین مغز انسان ترتیبی میدهد که توتفرنگی را قرمز ببینیم، حالا هر جا که بودیم.
بیل کانوی، متخصص درک بصری میگوید: مغزتان میگوید نوری که روی این توتفرنگیها میتابد یک جزء آبی دارد. بنابراین آبی را از همه پیکسلها کم میکنم. وقتی این عنصر آبی را از پیکسلهای خاکستری حذف میکنی، آنچه میماند قرمز است.
و البته ما میدانیم توتفرنگی قرمز است و همین به مغز کمک میکند رنگ را تصحیح کند.
عکس شیرینی توتفرنگیدار را یکی دو روز پیش آکیوشی کیتائوکا روی اینترنت گذاشت.
کمی بعد مت لیبرمن هم نسخهای از آن عکس را که کمی دستکاری کرده بود روی توییتر منتشر کرد. عکس همچنان پیکسل قرمز نداشت.
به مرور کاربران دیگر هم به بحث اضافه شدند. بعضی روی تصویر چهارگوشهایی اضافه میکردند که بهتر مشخص شود خاکستری است نه قرمز.
کاربری به نام کارسون رنگ توتفرنگیها را که به نظر قرمز میآمد روی صفحه سفید گذاشت که معلوم شود خاکستری است.
اگر هر کدام از توتفرنگیها را از پسزمینهاش جدا کنید، رنگ خاکستری را میبینید.
خلاصه اینکه توتفرنگیها قرمز نیست. اگر قرمز میبینید به این خاطر است که مغز خودش را با نور تطبیق میدهد.
شرکت اینتل موفق به ثبت اختراع یک دوربین سه بعدی جدید شده که بر الگوی خواب نوزادان نظارت می کند.
به نقل از فاکس نیوز، این شرکت قصد دارد تا با استفاده از یک دوربین سنجش عمیق بر تنفس و بالا و پایین رفتن شکم نوزادان در هنگام خواب نظارت کند تا از ایست تنفسی در آنها جلوگیری کند.
این دوربین سه بعدی قادر خواهد بود تا برخی از جزئیات شگفت آور از جمله فاصله بین حفره شکم نوزاد و خط مبنای دوربین در طول زمان را نشان دهد.
اگر نوزاد دچار اختلال در تنفس شود، این دستگاه از طریق گوشیهای هوشمند، لپ تاپ، تبلت و یا دستگاههای دیگر به والدین هشدار خواهد داد.
علاوه بر این، این دوربین بر حالت و وضعیت خوابیدن نوزاد نیز نظارت داشته و اگر نوزاد در موقعیت خطرناکی قرار بگیرد به والدین هشدار خواهد داد.
مقامات اینتل امیدوارند که این دوربین بتواند از سندرم مرگ ناگهانی نوزاد(SIDS)، که اغلب در طول خواب رخ داده و به نظر میرسد که با مسائل تنفسی مرتبط است جلوگیری کند.
سیستمهای متداول برای نظارت بر خواب و فعالیت نوزادان دارای ابزار و لوازم دست و پا گیری هستند که لزوما باید به بدن نوزاد متصل شود اما این سیستم به گونهای است که میتواند تا جزئیترین فعالیتهای نوزاد را از راه دور مورد بررسی قررار دهد.
در حال حاضر هنوز مشخص نیست که این طرح تا چه زمانی به واقعیت تبدیل خواهد شد اما اگر این اتفاق رخ دهد میتواند کمک بسیار بزرگی به والدین کرده و نگرانیهای آنها را برطرف سازد.
.: Weblog Themes By Pichak :.