سلولز همواره در طول تاریخ پراستفادهترین ماده طبیعی برای چاپ محسوب شده است زیرا کاغذ از جنس سلولز است و در حال حاضر محققان قصد دارند با استفاده از چاپ سهبعدی کاربرد جدیدتری از آن را آزمایش کنند.
به نقل از فیز، محققان دانشگاه ام.آی.تی موفق شدند سلولز را جایگزین پلیمرهایی کنند که در حال حاضر از آنها برای چاپ سهبعدی استفاده میشود.
مهمترین ویژگی چاپ سهبعدی با استفاده از سلولز زیستتخریبپذیری و قابلیت بازیافت آن است.
سباستین پتینسون محقق ارشد این پروژه گفت: سلولز یکی از فراوانترین مواد در دسترس است و به خاطر قیمت پایین، قابلیت بازیافت و خواص شیمیایی متنوع میتواند به خوبی در چاپ سهبعدی مورد استفاده قرار بگیرد.
پیش از این تلاشهایی برای استفاده از سلولز در چاپ سهبعدی انجام شده است اما تمام آنها با مشکلات بزرگی روبرو شدند که ادامه کار را تقریبا غیرممکن میکرد.
برای مثال نمونههای تولید شده قبلی در برابر گرما مقاومت بسیار پایینی داشته و به خاطر وجود پیوندهای هیدروژنی بین مولکولهای سلولز تغییر شکل سریعی در آن بوجود آمده و حالت چسبناکی به خود میگرفتند.
برای جلوگیری از این اتفاق محققان دانشگاه ام.آی.تی از استات سلولز در آزمایشهای خود استفاده کردند. در ساختار مولکولی این نوع از سلولز میزان پیوندهای هیدروژنی تا حد زیادی کاهش مییابد و به همین دلیل مقاومت محصول تولید شده به شدت بالاست.
در حال حاضر محققان دانشگاه ام.آی. تی موفق شدند با استفاده از اضافه کردن رنگ ضد میکروبی به استات سلولز، دو قیچی جراحی ضد میکروبی را با استفاده از چاپگر سهبعدی تولید کنند.
پتینسون گفت: با استفاده از این روش ما میتوانیم در شرایطی که دسترسی به ابزار جراحی استریل وجود ندارد به راحتی ابزارهای مختلف را چاپ کرده و استفاده کنیم و بعلاوه میتوانیم با توجه به نیازهای مان تغییراتی در ابزارها داده و آنها را با شکل و شمایل دلخواه چاپ کنیم.
این تحقیق میتواند دنیای چاپ سهبعدی را به طور کامل متحول کند و با استفاده از سلولزهای مقاوم علاوه بر کاهش هزینه به سلامت محیط زیست نیز کمک کند.
تنها نمونه موجود از هیدروژن جامد که توسط محققان دانشگاه هاروارد تولید شده بود طی جابجایی از یک آزمایشگاه این دانشگاه به آزمایشگاه دیگر از بین رفت.
به نقل از فاکسنیوز، چندی پیش محققان دانشگاه هاروارد اعلام کردند که توانستهاند پس از انجام مطالعات تحقیقاتی 80 ساله اولین نمونه از هیدروژن جامد را تولید کنند اما این نمونه در زمان آمادهسازی برای انتقال به یک آزمایشگاه دیگر این دانشگاه نابود شده است.
هیدروژن در سطح زمین به صورت جامد وجود ندارد اما در سال 1935 یک نظریه مطرح شد که میتوان با قرار دادن هیدروژن در فشار فوقالعاده بالا به حالت جامد آن دست پیدا کرد و محققان دانشگاه هاروارد پس از 80 سال موفق به تولید آن شدند.
محققان دانشگاه هاروارد دلیل نابودی این نمونه را تغییر فشار اعمال شده بر آن عنوان کردهاند.
دکتر توماس کابوت یکی از محققان این پروژه گفت: برای بررسی تغییر فشار، ما با استفاده از لیزر الماس محافظ هیدروژن را هدف گرفتیم ولی متاسفانه با گذشت زمان این الماس شکست و نمونه هیدروژن جامد به سرعت از بین رفت.
در صورتی که این نمونه جامد از هیدروژن میتوانست استخراج شود دنیای فیزیک و فضانوردی میتوانست متحول شود و از این نمونه میشد برای ساخت جلیقههای ضدگلوله و سوخت بسیار بهینه برای موشکها استفاده کرد.
کابوت افزود: ما انتظار داشتیم بخشی از این نمونه باقی بماند اما متاسفانه سرعت بالای تصعید آن به گونهای بود که احتمالا تمام آن به گاز تبدیل شده است.
وی خاطرنشان کرد: خوشبختانه تمام مراحل آزمایشها فیلمبرداری شده است و ما امیدواریم بتوانیم با تکرار این مراحل در آینده نزدیک مجددا این نمونه را بسازیم.
استاد دانشگاه هاروارد گفت: در صورتی که این نمونه مجددا تولید شود ما به سرعت آزمایشهای مربوطه را آغاز میکنیم و به این ترتیب تمام کسانی که در ساخت این نمونه شک داشتند متقاعد میشوند که ما در بار اول نیز موفق شده بودیم.
متخصصان جوان کشورمان در مرکز رشد خوشه فناوری آسانسور و صنایع وابسته تهران با پشتیبانی صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع الکترونیک(صحا) موفق به طراحی و ساخت دوربین ویدئومتری شبکه فاضلاب (ربات بازرسی شبکههای فاضلاب) شدند.
هدف از حمایت این پروژه، ارائه تسهیلات جهت طراحی و ساخت دوربین ویدئومتری شبکه فاضلاب است. استفاده از دوربینهای بازرسی شبکه فاضلاب یکی از بهترین روشهای بازرسی در سطح جهانی بوده که آن را به یکی از قویترین ابزارهای بازرسی تبدیل کرده است.
امیرحسین حاجی سید بروجردی، مجری طرح با بیان اینکه یکی از مهمترین تاسیسات زیر بنایی هر شهر و منطقه مسکونی، شبکه جمع آوری فاضلاب آن بوده که از اهمیت ویژهای برخوردار است، گفت: با توجه به گستردگی کار در هنگام اجرا و بهرهبرداری خطوط و شبکه فاضلاب و هزینههای بالای ناشی از خسارتهای وارده، استفاده از تکنولوژی روز دنیا در جهت مدیریت صحیح و سریع بر تأسیسات، کاهش هزینهها، افزایش رفاه و آسایش اجتماعی جوامع شهری امری اجتنابناپذیر است.
وی افزود: مشکلات شبکههای جمع آوری فاضلاب، ممکن است براثر نارساییهای مرتبط با طراحی، اجرای نامناسب، نوع کاربری اشتباه، نگهداری نادرست و یا عوامل خارجی و حوادث بوجود آید که در این راستا استفاده از دوربینهای بازرسی شبکههای فاضلاب (ویدئومتری) به عنوان یکی از ابزارهای مهم بهرهبرداری از شبکههای فاضلاب شهری میتواند زمینه را برای اطلاع از وضعیت شبکهها و اتخاذ تصمیم در مورد آنها فراهم آورد.
بروجردی با اشاره به اینکه نتایج نشان میدهد که استفاده از ویدئومتری به هنگام اجرای پروژه میتواند از بسیاری از مسائل و مشکلات آتی پیشگیری کند، ادامه داد: استفاده از دوربینهای بازرسی شبکه یکی از بهترین روشهای بازرسی در سطح جهانی بوده که آن را به یکی از قویترین ابزارهای بازرسی تبدیل کرده است. روش انتقال تصاویر دوربین به شکل Wi-Fi بوده و توسط اپراتور مدیریت میشود.
وی افزود: قابلیتهایی همچون نفوذ به مناطق غیرقابل دسترس، ابزارهای سنجش دقیق، کاهش خطرات جانی برای افراد در شرایط بحرانی و قدرت نفوذ بالا در مناطق غیرقابل دسترس از جمله تواناییهای این سیستمهاست. در همین راستا و با توجه به نیاز به وجود یک سیستم بازرسی در کشور شرکتهای آب و فاضلاب و شرکتهای خدماتی در زمینه نگهداری شبکههای فاضلاب نیاز خود را از طریق واردات محصولات خارجی با وجود هزینه سرسامآور این سیستمها تامین میکنند.
وی با بیان اینکه هم اکنون موفق به طراحی و ساخت مدل آزمایشی، نیمه صنعتی و صنعتی دوربین ویدئومتری شبکه فاضلاب شدهایم، گفت: این درحالیست که به دلیل مشکلات مالی عملا فعالیت در این طرح را رها کرده بودیم که با حمایتهای صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع الکترونیک(صحا) مجدداَ شروع به بهینهسازی و ایجاد نسخه بروز شده نمونه نهایی کردهایم و شرکتهای آب و فاضلاب، مجریان خدمات نگهداری لولههای فاضلاب و .... از مشتریان این دستگاهها هستند.
به گفته وی، در ایران این دستگاهها اکثرا از خارج از کشور وارد میشود که با طراحی و ساخت این دستگاه و تولید انبوه میتوان بازار خوبی متصور شد.
در سال ۲۰۱۵، واحد مأموریت فضاپیمای افقهای نو ناسا، پروژهی جستجوی هوش فرازمینی SETI و اتحادیه بینالمللی نجوم، فرآیند نامگذاری ویژگیهای سطحی پلوتو و قمرهای این کوتوله را آغاز کردند تا به همگان این امکان را بدهند که بتوانند بهراحتی و با استفاده از نامهای رسمی، به بررسی ویژگیهای سطحی این اجرام بپردازند؛ البته در حال حاضر تنها چهارچوبهای نامگذاری برای مناطق و ویژگیهایی که کشف شدهاند، اعلام شده است و سایر مناطق نامگذاری نمیشوند. اتحادیهی بینالمللی نجوم به صورت اختصاصی وظیفهی نامگذاری مناطق مختلف این ۶ جرم (پلوتو و قمرهای آن) را بر عهده داشته است و ناسا و SETI نیز باید آنها را به صورت رسمی تأیید کنند.
اتحادیهی بینالمللی نجوم پیش از هر چیزی، از مردم درخواست کرد که چهارچوبهای پیشنهادی خود را ارائه دهند تا یک رأیگیری انجام شود و نامها نیز اعلام شوند. مردم از این کار استقبال کردند و هزاران گزینهی مختلف پیشنهاد شد و سپس رأیگیریها آغاز شدند. حال به تازگی، چهارچوبهای برتر توسط اتحادیهی بینالمللی نجوم برای نامگذاری نواحی مختلف و ویژگیهای سطحی این سامانهی ششگانه اعلام شدهاند. بسیاری از این چهارچوبها با خدای روم (پلوتو) و اساطیری از دنیای اموات ارتباط دارند؛ سایرین نیز به انسانها و خصلت کاوشگری انسان اشاره میکنند.
پلوتو
- از نام خدایان، الههها یا هر چیزی که با اساطیر دنیای اموات در ارتباط هستند، استفاده شود.
- نامهایی از ادبیات حماسی یا نامهایی که با فرهنگ و دنیای اموات در ارتباط هستند، انتخاب شوند.
- از نام قهرمانان یا دیگر کاشفان دنیای اموات استفاده شود.
- از نام دانشمندان یا مهندسانی که با پلوتو یا کمربند کویپر در ارتباط بودهاند، استفاده شود.
- از نام مأموریتهای فضایی برتر یا فضاپیماهای تاریخساز استفاده شود.
- از نام کاشفان پیشگامی که جان خود را به خطر انداختند و به کشف نواحی مختلف زمین، دریا و آسمان پرداختندT استفاده شود.
قمر شارون
- از نام مقاصدی در فضا که در داستانها و افسانهها آمدهاند، استفاده شود.
- از نام اساطیری که در افسانهها فضا را کشف کردهاند یا از نام دیگر کاوشگران استفاده شود.
- از نام کاشفان و مسافرانی که اسطوره هستند، استفاده شود.
- از نام نویسندگان و هنرمندانی که با اکتشافات فضا، به خصوص کشف کمربند کویپر و پلوتو مرتبط هستند، استفاده شود.
قمر استوکس
- از نام خدایان روم استفاده شود.
قمر نیکس
- از نام الهههای شب استفاده شود.
قمر کِربروس
- از نام سگهایی که در ادبیات، تاریخ یا اسطورهشناسی به آنها اشاره شده است، استفاده شود.
قمر هایدرا
- از نام مارها و اژادر افسانهای که در ادبیات حماسی به آنها اشاره شده است، استفاده شود.
آلن استرن، پژوهشگر اصلی پروژهی فضاپیمای افقهای نو از مؤسسهی تحقیقات جنوب غربی، کلرادو، در خصوص نامگذاری مناطق و ویژگیهای سطحی این سامانه ششگانه میگوید:
من از اینکه با اتحادیهی بینالمللی نجوم همکاری میکنیم، بسیار خرسند هستم. همچنین از چهارچوبهایی بسیار خوب، الهامبخش، جذاب و عجیب که برای نامگذاری مناطق و ویژگیهای سطحی پلوتو و قمرهای آن انتخاب شدهاند، خوشحال هستم. اکنون که چهارچوبهای نامگذاری مشخص شدهاند، ما باید بتوانیم نامهای مناسب را انتخاب کنیم.
اکنون اتحادیهی بینالمللی نجوم و واحد مأموریت فضاپیمای افقهای نو (New Horizons) ناسا میتوانند با توجه به چهارچوبهای انتخاب شده، نام مناطق و ویژگیهای سطحی پلوتو و قمرهایش را انتخاب کنند. اتحادیهی بینالمللی نجوم، همواره وظیفهی نامگذاری اجرام آسمانی و ویژگیهای سطحی آنها را بر عهده داشته است و اکنون نیز انتخاب نام نهایی مناطق و ويژگیهای سطحی سامانه ششگانهی پلوتو، بر عهدهی آنها است.
نظر شما در مورد چهارچوبهایی که برای نامگذاری انتخاب شدهاند، چیست؟
زمانی که صحبت از درمان بیماریها میشود، پای علم با اغراقهای تاریخیاش به میان کشیده میشود؛ اما آیا واقعاً علم توانسته است تا برای هر فرد، یک راه درمانی منحصربهفرد بسازد؟
علم همواره در مورد درمان بیماریها قولهایی داده است. فرانسیس بیکن در قرن هفدهم این قول را داد که درک صحیح سازوکار بیماریها میتواند ما را در افزایش طول عمر تقریباً نامحدود یاری رساند. رنه دکارت تصور میکرد که میتوان طول عمر را به هزار سال رساند؛ اما امروز دیگر هیچ علمی به این قولها امیدی ندارد و توجه خود را معطوف درمانهای ژنتیکی کرده است.
در سال ۱۹۴۰ مقالهای منتشر شد که نوید میداد ژنتیکدرمانی بهزودی به پزشکان در تشخیص بیماریهای آینده کمک خواهد کرد؛ از این رو، درمان بیماری قبل از بروز اولین علائم آن آغاز خواهد شد. درنتیجه «ویژهسازی درمان» به دنبال ساخت داروهای پیشگیرانه رفته و شخصیسازی آنها از طریق آگاهی از جزئیات ژنوم بیمار را در دستور کار خود قرار داده است.
البته ژنتیک آن زمان بهمانند امروز نبود. در سال ۱۹۴۰ و طبق تصور آن زمان، ژنها به جای DNA، از پروتئین ساخته میشدند. در کتابها نوشته شده بود که ما ۴۸ کروموزوم داریم (درحالیکه در اصل ۴۶ کروموزوم داریم). ما در گذشته تقریباً هیچچیزی در مورد سازوکار ژنتیک در بیماریهای انسانی نمیدانستیم.
صحبت از تغییرات در ژنتیک به قبل از آن زمان بازمیگردد. هاروی ارنست جردن که بعدها به ریاست دانشگاه پزشکی ویرجینیا درآمد، در سال ۱۹۱۲ در مقالهای نوشت:
پزشکی بهسرعت در حال تبدیلشدن به علمی برای مقابله با ضعفها و ناخوشیها است؛ روشهای درمانی آن دائمی هستند و دیگر موقتی نیستند؛ آنها بهجای تسکین دردها به دنبال ریشهکن کردن نژادها هستند.
هرچند کلمهی «بهسرعت» نسبی است و نمیتوان زمان دقیقی برای آن تعیین کرد، اما ۹۹ سال بعد و در سال ۲۰۱۱، لوری هود در مقالهای دیگر نوشت:
پزشکی در دههی آینده از یک رشتهی درمانی به یک رشتهی پیشگیریکننده و واکنشدهنده تبدیل میشود.
یکی از بیماریهایی که هماکنون ویژهسازی در درمان به آن توجهی زیادی دارد، سرطان است. اندرو سی وُن اشنباخ، رئیس موسسهی ملی سرطان، در سال ۲۰۱۳ هدف مشخصی برای مبارزه با مرگومیر ناشی از سرطان تا پایان سال ۲۰۱۵ تعیین کرد. مایکروسافت نیز در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۶ از برنامهی خود برای درمان سرطان تا سال ۲۰۲۶۶ خبر داد.
جازمین فیشر، یکی از محققان ارشد این پروژه، اعلام کرد:
اگر ما بتوانیم سرطان را کنترل و تعدیل کنیم، در نتیجه سرطان نیز به مانند همهی بیماریهای مزمن، قابل علاج خواهد بود.
اما شنیدن این بیانیهها ما را به یاد برنامهی کمدی سورئال Monty Python و پرسیدن این سؤال که «چگونه میتوان از شر این بیماریهای مهلک خلاص شد» میاندازد. اریک آيدل در آن برنامه به طنز در مورد چگونگی ریشهکن کردن تمامی بیماریهای شناختهشده میگوید:
خب، در ابتدا یک پزشک شوید و یک راه درمانی شگفتانگیز کشف کنید. سپس زمانی که توجه تمام دنیای پزشکی به شما جلب شد، شما راهحل را به آنها بگوئید و مطمئن میشوید که آنها همهچیز را بهدرستی انجام میدهند. حالا دیگر هیچ بیماری نخواهیم داشت.
درست یک روز پس از بیانیهی مایکروسافت، مارک زاکربرگ و همسرش پریسیلا چان که از قضا متخصص طب اطفال نیز هست، اعلام کردند که قصد سرمایهگذاری ۳ میلیارد دلاری در موسسه چان زاکربرگ (CZI) دارند. CZII به دنبال درمان تمامی بیمارهای مختص کودکان است. بار دیگر به یاد گفتههای پایتون میافتیم.
پزشکان با پول خود یک روش درمانی منحصربهفرد را کشف میکنند. سپس زمانی که توجه تمام دنیای پزشکی به آنها جلب شد، CZI با غرور از روش خود صحبت میکند و به آنها میگوید که چهکار کنند. پسازآن دیگر هیچ مرضی در دنیا باقی نخواهد ماند.
درحالیکه وعدههای توخالی پزشکی بهشدت برای شاخهی «پزشکی مولکولی» عجیبوغریب است، به نظر میرسد که این حوزه مشخصاً در معرض لفاظیهای هیجانانگیز باشد. شما تقریباً میتوانید هیجان کی اریک درکسلر را در یادداشتهایش مشاهده کنید؛ او در سال ۱۹۸۶۶ صحبت از موتورهای مولدی میکرد که نانوماشینهایی مبتنی بر پروتئین هستند و بهمانند انقلاب صنعتی، آنتیبیوتیکها و سلاحهای هستهای، سبب یک تغییر شگرف در دنیای پزشکی میشوند.
اغراق، گزافهگویی و آرزودر قالب اهداف دشواری که یک علت واحد ندارند، خودنمایی میکنند. قطعاً یکی از دلایل این اتفاق، وجود حسی بیپروا از یک قدرت قریبالوقوع است که با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی همراه شده است. نظریهی تکامل چارلز داروین در مورد انتخاب طبیعی، کشف مجدد قوانین وراثت از سوی گرگور مندل، رخنه در کدهای ژنتیکی، مهندسی ژنتیک و پروژهی ژنوم انسانی (CRISPR)، همگی با ادعاهای عجیبوغریب در مورد کنترل حتمی فرآیندهای اساسی زندگی همراه بودهاند. هر نسل از دانشمندان نگاهی به گذشته میاندازند و با ترحمی عجیب به دانش اندک نسل قبل نظر میکنند؛ اما بهندرت میکوشند تا نشان دهند که نسل بعدی نیز همانگونه رفتار نخواهند کرد.
در دوران ما، بیولوژی پادشاهی میکند و میل اصلی برای یافتن راههای ساده برای مشکلات پیچیده، انسانها را به سمت گذشته و جبرگرایی بیولوژیکی سوق داده است؛ همهچیز به ژنهای شما بستگی دارد. همهچیز در عصبهای شما نهفته است. این کشف جدید، همهچیز را تغییر میدهد.
احتمال وجود سود سرشار در بیوتکنولوژی میتواند افراد را به گزافهگویی و اغراق بکشاند. طبق رسم همیشگی در بورس، بر مبنای شایعات خرید کنید و بر پایهی اخبار بفروشید. هیچ کجا بهتر از بیوتکنولوژی و فناوری اطلاعات نمیتواند به درستی این حرف پی برد. همانطور که جیمز واتسون، زیستشناس مولکولی، میگوید:
هیچچیزی بهمانند علاقه برای یافتن علاج بیماریهای خطرناک نمیتواند پولساز باشد.
نهایتاً اینکه محققان و مراکز علمی به دنبال جلب توجه رسانهها هستند و این رفتار بهنوبهی خود به تحریک بیش از حد مخاطب کمک میکند؛ از این رو نیاز است برای تحریک بیشتر و بیشتر مخاطب همواره یک گزافهگویی بزرگتر صورت گیرد.
اما دیگر زمان مقابله با این رفتارها فرا رسیده است. یک راه ممکن، جوابگو کردن دانشمندان، بشردوستان و رسانهها است. جاناتان آیسن، استاد دانشگاه کالیفرنیا در رشتهی ژنتیک، فهرستی بلندبالا از مقالاتی که به گزافهگوییها در رشتهی ژنتیک پرداختهاند، تهیه کرده است. در بسیاری از این مقالات به ادعاهای مطرحشده واکنش نشان داده شده است. ما نیز باید به نوشتن، گردآوری و اشتراک چنین مقالاتی ادامه دهیم. ما باید بیشتر به اهمیت دانش توجه کنیم تا ارزش بازاری یک مقاله. سعی کنیم مقالات پرمحتوا بنویسم تا اینکه دیگران را به توجه به این مطالب ترغیب کنیم. بهعلاوه شک کردن نسبت به فناوری، پزشکی و رسانهها را نیز به اطرافیان بیاموزیم.
این ایدهها به نظر ناممکن میرسند؛ با این وجود، هر پیشرفتی در این زمینه مثمر ثمر خواهد بود. علم منجر به درک بهتر میشود و دانش جدید به تولید داروها و روشهای درمانی تازه ادامه خواهد داد؛ اما درک بهتر نیز به معنی فهم میزان پیچیدگی طبیعت است. هرچه مردم بیشتر در مورد علم و دانش بدانند، اغراق و گزافهگویی دشوارتر میشود و هرچه گزافهگویی دشوارتر شود، پزشکی و طب بیشتر به عموم خدمت میکند تا به سهامداران عمدهی شرکتهای دارویی. درنهایت نرخ سلامت جامعه نیز بیشتر خواهد شد.
مغز انسان قدرتمندترین پردازندهی طبیعی است و جای تعجب ندارد که ساخت کامپیوترهایی که عملکردی شبیه مغز انسان دارند، هدف بلندمدت محققان بوده است. شبکههای عصبی شبیهترین مدلی است که اکنون داریم و حال محققان دانشگاه استنفورد یک سیناپس مصنوعی ارگانیک ساختهاند که به ما کمک خواهد کرد تا کامپیوترهایی بسازیم که یادگیرندههای بهتری باشند.
در یک مغز ارگانیک، سلولهای نورونی سیگنالهایی الکتریکی به یکدیگر میفرستند تا اطلاعات را ذخیره و پردازش کنند. نورونها با فاصلههایی کوچک که سیناپس نامیده میشوند، از یکدیگر جدا میشوند. هر زمان که جریان الکتریکی از این سیناپسها عبور میکند، قویتر میشوند و مصرف انرژی آنها کاهش پیدا میکند. قویتر شدن این ارتباطات باعث میشود که مغز یاد بگیرد.
شبکههای عصبی همین فرایند را در بعد نرمافزاری شبیهسازی میکنند. این سیستمهای هوش مصنوعی قادرند مقدار عظیمی از داده را پردازش کنند و همانند مغز، هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشند، بهتر از پس کار خود برمیآیند. اما مشکل اینجا است که این نرمافزارها در سختافزار معمولی اجرا میشوند و این بدان معنا است که از نظر مصرف انرژی بهینه نیستند. یوری ون دبرت میگوید:
الگوریتمهای یادگیری عمیق بسیار قدرتمند هستند؛ اما برای محاسبه و شبیهسازی حالتهای الکتریکی، نیاز به پردازندهای دارند که از نظر مصرف انرژی و زمان بهینه نیست. کار ما به جای شبیهسازی شبکههای عصبی، ساخت یک شبکهی عصبی است.
دستگاه ساختهشده توسط این محققان، از دو لایهی نازک و سه ترمینال ساخته شده است و آب شور، به عنوان الکترولیت بین آنها عمل میکند. در هر زمان، جریان الکتریکی بین دو ترمینال حرکت میکند و ترمینال سوم دو ترمینال قبل را کنترل میکند.
در ابتدا محققان سعی کردند با فرستادن سیگنالهای الکتریکی، سیناپس را آموزش دهند و دریابند که برای هر حالت الکتریکی، چه ولتاژی لازم است. ترانزیستورهای دیجیتالی تنها دو حالت صفر و یک دارند؛ اما این سیناپس مصنوعی با داشتن سه ترمینال میتواند تا ۵۰۰ حالت داشته باشد و به این ترتیب، قدرت پردازشی به صورت نمایی بالا میرود. بهتر اینکه، سوییچ کردن بین این حالتها، تنها بخشی از انرژی را مصرف میکند که دیگر سیستمها مصرف میکنند. البته هنوز هم مصرف انرژی نسبت به مغز انسان زیاد است (این سیناپس در حدود ۱۰ هزار برابر نمونهی طبیعی، انرژی مصرف میکند)؛ اما قدمی در جهت درست بوده است و محققان امیدوارند با آزمایش در دستگاههای کوچکتر، بازدهی آن را افزایش دهند. الک تاکین، محقق ارشد این مطالعه میگوید:
روزبهروز کارهایی که کامپیوترها انجام میدهند نیاز به عملکردی شبیه مغز انسان دارد، چون استفاده از کامپیوترهای معمولی انرژی زیادی نیاز خواهد داشت. ما دستگاهی ساختهایم که برای اجرای اینگونه الگوریتمها ایدهآل است و مقدار انرژی بسیار کمتری مصرف میکند.
تنها یک سیناپس مصنوعی ساخته شده است؛ اما محققان آزمایشهای زیادی روی آن انجام دادند و دادههای آن را برونیابی کردند تا دریابند آرایهای از این سیناپسها چگونه عمل میکند. محققان برای اینکه قابلیتهای تصویری شبکههای عصبی را آزمایش کنند، توانایی این سیناپس را در تشخیص اعداد دستنوشتهی ۱ تا ۹ امتحان کردند که تا ۹۷ درصد موفقیت نشان میدهد.
نمونههای پیشین ساختهشده توسط دیگر محققان، نهتنها قدرت کمتری داشتند، بلکه کاملا از مواد ارگانیک ساخته نشده بودند. این دستگاه که از هیدروژن و کربن ساخته شده است و با ولتاژی برابر نورونهای طبیعی کار میکند، میتواند با مغز طبیعی تجمیع و باعث ساخت دستگاههایی شود که با ذهن انسان کنترل میشوند.
مرحلهی بعدی، ساخت آرایهای از سیناپسهای مصنوعی خواهد بود.

تقریبا ۴.۵ میلیارد سال پیش، جاذبه، ابری از غبار و گاز را در کنار هم جمع کرد تا منظومهی شمسی ما شکل بگیرد. دانشمندان در مورد اینکه چه اتفاقی افتاد، مطمئن نیستند؛ اما مشاهدهی سیستمهای ستارهای جوان در کنار شبیهسازیهای رایانهای به آنها امکان میدهد تا سه مدل برای نحوهی شکلگیری این منظومه توسعه دهند.
تولد خورشید
حجم بسیار عظیمی از گاز و غبار میانستارهای، ابری مولکولی ایجاد کردند که احتمالا مکان تولد خورشید بوده است. دماهای پایین سبب شدند که گازها متراکمتر و چگالتر شوند. چگالترین بخشهای این ابر، در اثر جاذبهی خودشان فروپاشیدند و تعداد بسیار زیادی اجرام جوان ستارهای یا پیشستاره ایجاد کردند. ماده به خاطر جاذبه، باز هم دچار فروپاشی شد و بدین ترتیب، ستاره و دیسکی از ماده ایجاد کرد که سیارات را شکل دادند. وقتی همجوشی شروع شد، ستاره طوفانهایی خورشیدی ایجاد کرد که مواد را از اطرافش راند و از فروپاشی آن به داخلش جلوگیری کرد.
تلسکوپهای فروسرخ بسیاری از ابرهای کهکشان راه شیری را رصد کردهاند تا محیط تولد دیگر ستارهها را کشف کنند. دانشمندان آنچه در دیگر منظومهها دیدهاند، به ستارهی خودمان هم تعمیم دادهاند.
پس از شکلگیری خورشید، دیسک سنگینی از ماده، برای حدود ۱۰۰ میلیون سال آن را در بر گرفت. شاید به نظر شما این بازهی زمانی برای شکلگیری سیارهها بهاندازهی کافی طولانی باشد؛ اما در مقیاس نجومی، این زمان فقط بهاندازهی چشم برهم زدن محسوب میشود. خورشیدِ تازه متولدشده، دیسک را گرم میکند و گاز بهسرعت تبخیر میشود. سیارههای تازه متولدشده و قمرها، زمان بسیار کمی دارند تا خود را جمع کنند و تشکیل شوند!
مدلهای تشکیل
دانشمندان سه مدل مختلف را برای توضیح چگونگی شکلگیری سیارات در بیرون و درون منظومهی شمسی توسعه دادهاند. نخستین و موردقبولترین مدل، برافزایش هسته است که با تشکیل سیارههای سنگی زمینسان تطابق دارد؛ اما قابل تعمیم به سیارههای گازی نیست. مدل دوم، برافزایش تودهای، به سیارهها امکان میدهد که از کوچکترین ذرات تشکیل شوند. سومین مدل، نظریه بیثباتی دیسک تشکیل سیارههای غولپیکر را توجیه میکند.
مدل برافزایشی هسته
در حدود ۴.۶ میلیارد سال پیش، منظومهی شمسی ابری از غبار و گاز بود که با عنوان سحابی خورشیدی شناخته میشود. جاذبه باعث شد ماده در خود فروبریزد و شروع به چرخش کند. بدین ترتیب در مرکز سحابی، خورشید شکل گرفت.
با طلوع خورشید، مواد باقیمانده در کنار یکدیگر تجمع کردند. ذرههای کوچک در کنار یکدیگر قرار گرفتند، با نیروی جاذبه به هم متصل شدند و ذراتی بزرگتر ایجاد کردند. طوفان خورشیدی عنصرهای سبکتر مانند هیدروژن و هلیوم را از نواحی نزدیکتر راند و تنها مواد سنگین و صخرهای باقی ماندند تا سیارات زمینسان را ایجاد کنند. کمی دورتر، طوفان خورشیدی دیگر آنقدر قدرت نداشت تا عنصرهای سبک را دور کند: اینجا است که سیارههای غولپیکر شکل میگیرند. بدین ترتیب، سیارکها، ستارههای دنبالهدار، سیارهها و ماهها شکل گرفتند.
مشاهدهی سیارههای خارج از منظومهی شمسی، برافزایشی هستهای را بهعنوان پروسهی تشکیل غالب تأیید میکند. ستارههایی که «فلز»های بیشتری (ستارهشناسان عناصر به غیر از هیدروژن و هلیوم را فلز میدانند) در هستههای خود دارند، سیارههای غولپیکر گازی بیشتری دارند و سیارات فلزی آنها کمتر است. بر اساس گزارشهای ناسا، غالب بودن برافزایشی هستهای باعث میشود که سیارههای کوچک و صخرهای بیشتر از سیارههای غولپیکر گازی وجود داشته باشند.
در سال ۲۰۰۵، سیارهای غولپیکر با هستهای سنگین که به دور ستارهای خورشیدسان به نام HD 149026 میگردد، کشف شد. این مورد مثالی از یک سیارهی فراخورشیدی بود که نظریهی برافزایشی هستهای را تقویت کرد.
گِرگ هنری، ستارهشناس دانشگاه تنسی در نشویل، تیرهتر شدن ستاره را تشخیص داده است. او در یک نشریه گفته است:
این تائید نظریهی برافزایشی هستهای در شکلگیری سیارهها بوده و شاهدی است بر این نکته که سیارههایی از این نوع فراواناند.
در سال ۲۰۱۷، آژانس فضایی اروپا تصمیم گرفت ماهوارهی شناسایی سیارات فراخورشیدی (CHEOPS) را به فضا بفرستد. این ماهواره، سیارات فراخورشیدی در اندازههای متفاوت را بررسی خواهد کرد. مطالعهی این سیارات دوردست میتواند کمکی باشد تا درک بهتری از چگونگی شکلگیری منظومهی شمسی داشته باشیم.
تیم CHEOPS میگوید:
در سناریوی برافزایشی هستهای، هستهی سیاره باید به یک جرم بحرانی برسد؛ جرمی که گرانش کافی برای متراکم کردن گازهای فرار را فراهم میکند. این جرم بحرانی به چندین متغیر فیزیکی بستگی دارد که از مهمترین این عوامل میتوان بهسرعت برافزایش اجرام اشاره کرد.
این ماهواره با بررسی اینکه چگونه مواد به سیارات در حال رشد اضافه میشود، میتواند به درک چگونگی رشد سیارهها به ما کمک کند.
مدل ناپایداری دیسک
مشکل نظریهی برافزایشی هسته در این است که نمیتواند تشکیل سریع سیارههای غولپیکر را توجیه کند. بر اساس آنچه مدلها میگویند، این روند چندین میلیون سال طول میکشد؛ مدتزمانی که از زمان در دسترس بودن گازهای سبک در منظومهی شمسی اولیه بیشتر است. علاوه بر این، مدل برافزایشی هسته با مشکل مهاجرت نیز روبهرو است؛ بدین معنی که سیارههای نوپا تمایل دارند که در مدتزمان کوتاهی با حرکت مارپیچی داخل خورشید جذب شوند.
کوین والش، پژوهشگر انستیتوی پژوهشی سوثوست در بولدر، کلرادو، میگوید:
سیارههای غولپیکر در چند میلیون سال، خیلی سریع شکل گرفتهاند. بنابراین ما اینجا با یک محدودیت زمانی روبهرو هستیم؛ زیرا دیسک گازی در اطراف خورشید، تنها ۴ تا ۵ میلیون سال وجود داشته است.
بر اساس نظریهی نسبتا جدید ناپایداری دیسک، تودههای غبار و گاز در اوایل زندگی منظومهی شمسی، به یکدیگر متصل شدند. در طول زمان، این تودهها بهآرامی در داخل یک سیارهی غولپیکر متراکم شدند. این سیارهها میتوانند در مدتزمانی کمتر از سیارههای سنگی، مثلا ۱۰۰۰ سال ایجاد شوند و بنابراین میتوانند گازهای سبک و فرار را به دام بیندازند. آنها بهسرعت به جرم تثبیتکنندهی مدار دست مییابند و بنابراین به داخل خورشید کشیده نمیشوند.
همانطور که دانشمندان به مطالعهی سیارات در منظومهی شمسی و سیارات دیگر ستاره ادامه میدهند، درک بهتری از چگونگی تشکیل سیارههای گازی به دست میآورند.
برافزایش تودهای
بزرگترین چالش برافزایشی هستهای، زمان است؛ زیرا سیارههای غولپیکر گازی باید آنقدر سریع ایجاد شوند که اجزای سبک اتمسفر خود را به دست آورند. پژوهش اخیر ثابت کرده است که اجرام کوچکتر و تودهای به یکدیگر جوش میخورند و سیارههای غولپیکر را با سرعتی ۱۰۰۰ برابر سریعتر از بررسیهای دیگر، ایجاد میکنند.
هارولد لویسون، ستارهشناس انستیتوی پژوهشی سوثوست، میگوید:
این نخستین مدلی است که با ساختار سادهای از سحابی خورشیدی که سیارهها از آن تشکیل میشوند، آغاز میشود و با تشکیل سیارههای غولپیکری که میبینیم، پایان مییابد.
در سال ۲۰۱۲، میشل لمبرست و اندرس یوهانسون از دانشگاه لاند در سوئد پیشنهاد دادند که تودههای ریز، کلید تشکیل سریع سیارههای گازی هستند.
لویسون میگوید:
آنها نشان دادند که تودههای ریز باقیمانده از فرایند شکلگیری که پیش از این، گمان میرفت مهم نباشند؛ در واقع راه حل مشکل تشکیل سیارهها هستند.
لویسون و تیمش در پژوهشی با دقت بیشتری چگونگی تشکیل سیارهها از این تودهها را مدلسازی کردند. گرچه در مدلسازیهای پیشین، اجرام بزرگ و متوسط با سرعت ثابتی، اجرام کوچکتر را از بین میبرند؛ اما در شبیهسازیهای لویسون، اجرام بزرگتر، اجرام کوچکتر را از اجرام متوسط دور میکنند تا با سرعت بیشتری رشد کنند.
کاترین کرت، همکار این پژوهش میگوید:
اجرام بزرگتر، اجرام کوچکتر را پراکنده میکنند؛ در نتیجه اجرام کوچکتر، از دیسک تودهای بیرون انداخته میشوند. اجرام بزرگتر در واقع اجرام کوچکتر را میرانند تا بتوانند همهی تودهها را به خود جذب کنند. آنها رشد میکنند تا هستهی سیارههای غولپیکر ایجاد شود.
مدل نایس
در حقیقت دانشمندان تصور میکنند که سیارهها در همان مکانی که امروزه قرار دارند، تشکیل شدهاند. کشف سیارات فراخورشیدی کمی مسئله را پیچیده کرد. زیرا مشخص شد که حداقل سیارههای غولپیکر میتوانند مکان خود را تغییر دهند.
در سال ۲۰۰۵، سه مقاله در ژورنال نیچر منتشر شد که پیشنهاد میکردند که سیارات غولپیکر در مدارهایی شبه دایرهای که از مدارهای کنونی آنها فشردهتر بوده است، قرار داشتند. دیسک بزرگی از صخرهها و یخ که آنها را در بر داشت، تا ۳۵ برابر فاصلهی زمین-خورشید کشیده میشود و از مدار کنونی نپتون نیز فراتر میرود. چون این مدل نخستین بار در شهر نایس فرانسه به بحث گذاشته شد، مدل نایس نام دارد.
سیارهها با اجرام کوچکتری برهمکنش داشتند و بیشتر آنها را به سمت خورشید پخش کردند. این پروسه باعث شد آنها با اجرام تبادل انرژی داشته باشند و زحل، نپتون و اورانوس در فواصل دورتری قرار بگیرند. اجرام کوچکی که به مشتری نزدیک شدند، به لبهی منظومهی شمسی یا حتی خارج از آن پرتاب شدند. حرکت بین زحل و مشتری، باعث شد اورانوس و نپتون در مدارهایی غیرعادی قرار بگیرند و از دیسک باقیمانده از یخ نیز آنسوتر بروند. برخی از مواد که به داخل پرت میشدند، در طول آخرین بمبارانهای سنگین با سیارات سنگی برخورد میکردند. دیگر موادی که به بیرون پرتاب شدند، کمربند کوییپر را ایجاد کردند.
نپتون و اورانوس همانطور که به سمت بیرون میرفتند، جایشان را با یکدیگر عوض کردند. در نتیجه برهمکنشهای آنها با تودههای باقیمانده، سبب شد که مدار آنها دایرهایتر شود و در فواصل کنونی خود از خورشید قرار بگیرند.
در طول این پروسه احتمالا یک یا حتی دو سیارهی غولپیکر از منظومهی شمسی بیرون رانده شدهاند. دیوید نسورنی از انستیتوی پژوهشی سوثوست، منظومهی شمسی اولیه را بهمنظور یافتن سرنخهایی از تاریخ اولیهی آن، مدلسازی کرده است.
او میگوید:
در ابتدا، منظومهی شمسی کاملا متفاوت بود. سیارههایی بیشتری به سنگینی نپتون شکل گرفتند و به مکانهای متفاوتی پرتاب شدند.
جاذبهای آب
منظومهی شمسی شکلگیری خود را پس از ایجاد سیارهها متوقف نکرد. کرهی زمین تفاوت بارزی با دیگر سیارهها دارد: منابع آب فراوان؛ عاملی که دانشمندان معتقدند در تکامل زندگی روی زمین نقشی اساسی دارد. محل کنونی سیاره برای جمعآوری آب در منظومهی شمسی اولیه بسیار گرم بوده است. بنابراین احتمالا مایع حیات پس از رشد زمین روی آن قرار گرفته است.
با این حال دانشمندان هنوز منبع این آب را نمیدانند. آنها در ابتدا به ستارههای دنبالهدار مشکوک بودند. چندین مأموریت از جمله شش مأموریت در ستارهی دنبالهدار هالی در دههی ۱۹۸۰ و مأموریت اخیر آژانس فضایی اروپا، ماهوارهی روزتا، مشخص کردند که ترکیب یخی ماورای منظومهی شمسی با آب روی زمین یکسان نیست.
کمربند سیارکی دیگر منبع محتمل آب روی زمین است. روی چندین شهابسنگ شواهدی کشف شده است که احتمالا در اوایل شکلگیری آنها، فرمی از آب با سطحشان تماس داشته است. برخورد شهابسنگها میتواند دیگر منبع آب زمین باشد.
اخیرا برخی از دانشمندان، این نظریه را که زمین در ابتدای امر، گرمتر از آن بوده است که آب را نگه دارد، به چالش کشیدهاند. آنها استدلال میکنند که اگر سیاره بهسرعت شکل گرفته باشد، احتمالا توانسته است آب را پیش از تبخیر از دانههای یخ جذب کرده باشد.
همانطور که زمین آب خود را به دست آورده است، زهره و مریخ هم به همین روش آب را جمع کردهاند. اما افزایش دما در زهره و تبخیر اتمسفر در مریخ سبب شده است که آنها نتوانند آب خود را حفظ کنند و در نتیجه به سیارههای خشکی تبدیل شدهاند که امروزه میشناسیم.
از زندگی روزمره حسابی کلافه شدهاید؟ دلتان لک زده برای تجربه یک هیجان درست و درمان؟ پیشنهاد ما این است که در یک محیط امن و مناسب با خودرویتان تا آنجا که میتوانید دریفت کنید. یا اگر یک ماشین به دردبخور برای آفرود دارید بزنید به دل کوه و بیابان و با چند جامپ جانانه تا میتوانید به خونتان آدرنالین هدیه بدهید.

ما برای دلهای زیادهخواه هم یک پیشنهاد ویژه داریم، یک تراک منحصربهفرد از سری اف-150 اکوبوست فورد. حتما با خود میگویید دیگر اگر عکسها هم نبودند به اینجای متن که میرسیدیم میتوانستید حدس بزنید چه در انتظارتان است.

باید بگوییم متاسفانه خیر، حدس شما شاید صحیح باشد اما اصلا کامل نخواهد بود. این خودرو از آن تراکهای معمولی فورد نیست. شاید یکی از آن پدیدههای هیجانانگیز انحصاری باشد که نمیشود از ظاهر پی به باطناش برد و جز سواری راهی برای شناخت آن وجود ندارد. انحصاری برای آقای Vaughn Gittin Jr. یک سبک اختصاصی از تفریح و خوشگذرانی!
ترکیبی از همه چیز
گرچه پیشرانه این فورد هیولامانند 6 سیلندر خورجینی و مجهز به توربوشارژر دوقلو همراه با سیستم تزریق مستقیم سوخت است اما برگ برنده آنرا نباید در قدرتاش دانست. برگ برنده این تراک آمریکایی در سیستم تعلیق آن نهفته شده. فنربندی بسیار نرم و اعجابآور با قابلیت 12 اینچ تغییر وضعیت که مهندسان طراح آنرا برای هر نوع مانوری مهیا کردهاند. این تراک در یک شرایط جغرافیایی مثل یک لندکروزر همهجارو خواهد بود و در مسیری دیگر چون یک موستانگ خوره سرعت!

این غول بیشاخودم بهرغم بهرهمندی از خروجیهای «مگنافِلو» و ورودیهای «کِی اَند اِن» حین حرکت صدای خرناس پرابهتی دارد که البته حسی جز غرور و اعتمادبهنفس به راننده نمیدهد و زمانیکه به اینها اینترکولر فولریس و ئیسییو تنظیمشده توسط تیم «اتومبیل انقلابی» برای مسابقه را بیافزایید معجونی کمنظیر از قدرت و سرعت خواهید داشت که میتوانید برای یک تجربه بیوقفه آفرود، ریس، طبیعتگردی و هر تفریحی که با یک خودرو در ذهن دارید روی آن حساب ویژه باز کنید. البته وقتی تیم آرتیآر با نصب توربوهای بزرگتر و هدفگذاری 500 پوندفوت افسار کار را در دست داشته باشد توقعی بیش از این نیز نمیتوان داشت.
غول ایمنی
گرچه ایربگهای ایرلیفت پرفورمنس روی خودرو به صورت استاندارد موجود است اما به نظر تیم تیونینگ برای ماجراجوییهای این فورد بازیگوش کافی نیامده و همین هم باعث شده تا از ایربگهای کمکی Kibbetch در جلو به شکل دوضربهای و در عقب به شکل سهضربهای استفاده شود.

این وسواس در ایمنی سبب میشود وقتی خودرو بهطور کامل بیش از 30 سانتیمتر از زمین فاصله گرفت نه تنها ترسی به دل راه ندهیم بلکه برای پروازی بلندتر برنامهریزی کنیم! همچنین افزودن بازوی تقویتی به تعلیق عقب خیال هر رانندهای را از ماجراجویی با این تراک آسوده میکند. صندلیهای ریکارو به همراه کمربندهای تاکاتا نیز وظیفه حمایت بدن مسافران حین مانورهای سنگین را عهدهدار خواهند بود تا همه سرنشینان از یک تجربه ناب و هیجانانگیز لذت ببرند. البته یک برگ برنده دیگر هم وجود دارد. ترمز دستی داینامیک اتواسپرت که دریفت با این تراک را به لذتبخشترین ماجراجویی دنیا بدل میکند.
دلهره پرواز
وقتی نزدیک به یک متر با این تراک پرواز کردیم. یک دلهره عجیب و دلچسب دل همهمان را قلقلک میداد اما باز هم آنقدر راحت و بااطمینان روی صندلیهایمان نشسته بودیم که هیچکس هرگز فکرش را هم نمیکرد چهار چرخ این غول سنگینوزن سانتیمترها با زمین فاصله دارد و ما در حال تجربه پرواز با یک اتومبیل هستیم!

رانندگی با اف-150 اختصاصی آقای گیتین آنقدر هیجانانگیز است که در هرلحظه اراده کنید میتوانید با دریفتهای پیاپی و چرخشهای 180 درجهای در گوشههای راه، یک مسیر خاکی را در گردوغباری غلیظ فرو ببرید و از شدت هیجان و فریادهای پیاپی تارهای صوتیتان را به چالشی عمیق فرا بخوانید.
پایان یک روز هیجانانگیز
حالا دارد کمکم روز پرهیجان ما به پایان میرسد و انگار هر چه میکنیم به روی خودمان نیاوریم و از آخرین همراهی با تراک غولپیکر آقای گیتین لذت ببریم، نمیشود. نور کمرنگ و حجم غلیظ رنگ زرد آفتاب روی بدنه خودرو و دشتی که امروز زمیناش را به یاری اف-150 به خاکوخون کشیدیم با صراحتی بیرحمانه اعلام میکند دیگر تفریح به پایان رسیده و دوباره باید مهیای یک روز پردغدغه کاری شویم.


تراک آقای گیتین یک خودرو همهچیز تمام برای تجربه نهایت هیجان به نظر میرسد. با این غول بیشاخودم هیجان از هر نوعاش که بخواهید در یک منو پیش روی شماست، پس وعده هیجانی خود را به گارسون سفارش دهید!

ترند امسال در بخش هدفون رفتن بهسوی محصولات بیسیم به دنبال خیزش اپل برای توسعه این محصول بود که کمپانیهای رقیب و البته قَدَر، محصولات خود را به رخ کشیدند. در بخش اسپیکر نیز دو گرایش اسپیکرهای قابلنصب در چند اتاق و نیز اسپیکرهای موسوم به «ساندبار» قابلتوجه بود که باهم بهترین شان را مرور میکنیم:
Audio-Technica ATH-DSR9BT

سازنده معروف دو مدل جدید ATH-DSR9BT (499 پوند قیمت) و ATH-DSR7BT (299 پوند قیمت) را بهصورت هدفون بیسیم با فناوری موسوم به Pure Digital Drive رونمایی کرد. (با این فناوری بهترین صدا بدون افت کیفیت به هدفون بهصورت بیسیم انتقال مییابد)
اتصال کابل نیز در مواقع ضروری میسر است.
AKG N60 NC

«ای کی جی» اتریش، امسال دو هدفون بیسیم AKG N60 NC و AKG N20 NC را رونمایی کرد.
سال گذشته این کمپانی این دو محصول را باسیم عرضه کرده بود که امسال تصمیم گرفت نسخه بدون سیم آن را رونمایی کند.
ترکیب آلومینیوم و چرم را با عمر باتری 30 ساعته با فناوری محو نویز میتواند انگیزه خرید را در کاربران حرفهای بالا ببرد.

اسپیکر بیسیم با شکل و شمایل فشن گونه از سوی سازندگان اسکاندیناوی با پشتیبانی از کروم کست برای استفاده در اتاقهای متعدد ساختهشده است.
کیفیت بالا و قیمت 529 پوندی آن قابلتوجه است.
Focal Utopia Tournaire edition

هدفون 120 هزار دلاری کمپانی فرانسوی فوکال بهاندازه یک خودروی گرانقیمت اسپرت است که 18 قیراط طلا در خود جایداده و 6 قیراط الماس نیز دارد و فرکانس 5 هرتز تا 50 کیلوهرتز را با امپدانس 32 اُهم جواب میدهد.
البته قیمت هدفون بدون طلا و الماس تنها 3999 دلار قیمت دارد.

اسپیکر ال جی از نوع ساندبار با صدای 360 درجه که میتوان گفت یکی از بهترین ساندبارهای 2017 است.
LucidSound LS40

صدای 7.1 را با این هدفون بیسیم خواهید داشت که 15 ساعت عمر باتری آن تعریفشده و 200 دلار هم بیشتر قیمت ندارد.
Sennheiser Momentum

نسخه بیسیم مومنتوم است که به فناوری محو نویز مجهز است.
Sony HT-ST5000 Dolby Atmos soundbar


ساندبار دالبی اتم (Dolby Atoms فناوری صدای فراگیر 360 درجه است) ساخت سونی (7.1.2) که دوفناوری S force Pro را با DSP درهمآمیخته و شامل 7 کانال جلو و سوراند با دو کانال دالبی اتم را در بر میگیرد و استریمینگ بیسیم کروم کست را پشتیبانی میکند. قیمتان نیز 1500 پوند اعلامشده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.