ذرات آهنی که در اثر فعالیتهای صنعتی انسانی آزاد میشوند، نمونهای از آلودگیهایی هستند که وارد اتمسفر شده و درنهایت وارد دریا میشوند. اکنون پژوهشی جدید نشان میدهد که این ذرات در مقادیری بیش از آنچه قبلا پژوهشگران برآورد کردهاند، درحال تجمع در اقیانوسها هستند و قابلیت حل شدن آن نیز در آب اقیانوس بیش از تصور دانشمندان است. پیامدهای این مسئله هنوز آشکار نیست؛ اما بهعقیدهی دانشمندان ارزش بررسی کردن دارد.
آهن یکی از مواد مغذی کلیدی است که پلانکتونهای موجود در اقیانوسها برای بقا به آن نیاز دارند. در مناطقی که سطح آهن محدود است، افزودن آهن بیشتر به آب میتواند موجب تقویت رشد پلانکتونها شود و هم زنجیرهی غذایی دریایی و هم برداشت کربن بهوسیلهی اقیانوس را تغییر دهد. درحقیقت، این پدیده، اساس یک ایدهی بحثبرانگیز مهندسی زمین است که برخی از دانشمندان برای مبارزه با تغییرات اقلیمی آن را پیشنهاد کردهاند. این ایده که با عنوان «بارآوری آهن» شناخته میشود، شامل افزودن آهن به مناطق دورافتادهی خاصی از اقیانوسها است که در آن مقدار مادهی مغذی آهن کم است. انجام چنین کاری میتواند موجب تقویت رشد پلانکتونهایی شود که بهطور طبیعی کربندیاکسید را جذب میکنند.
شکوفایی فیتوپلانکتونها در دریای بارنتز
هنگامی که فیتوپلانکتونها میمیرند، آنهایی که بهوسیلهی دیگر جانوران خورده نمیشوند، در آب فرورفته و در بستر دریا به دام میافتند و کربن ذخیرهشده را در آنجا بهخوبی نگهداری میکنند. تا به امروز، گروههای پژوهشی مختلفی آزمایشهای متعددی برای بارآوری آهن در مقیاس کوچک انجام دادهاند که نتایج مختلفی بهدنبال داشتهاند. برخی از مطالعات نشان میدهد که اثرات ذخیرهسازی کربن در این روش درخورتوجه است. در همین زمان، برخی کارشناسان از این موضوع نگراناند که بارآوری آهن ممکن است پیامدهای پیشبینی نشدهای در ارتباطبا اکوسیستمهای دریایی داشته باشد. برخی نیز میگویند پژوهشهای بیشتری باید انجام شود؛ اما نتایج مطالعهی جدید نشان میدهد که انسانها از مدتها قبل بهصورت غیرعمدی این کار را انجام دادهاند، هرچند اینکه آیا این مداخله دارای اثر قابلتوجهی روی اکوسیستم دریایی یا ذخیره کربن بوده است، هنوز آشکار نیست.
مطالعه حاضر تحت هدایت تیم کانوی از دانشگاه فلوریدای جنوبی با هدف بررسی تفاوت بین ورودی آهن حاصل از منابع طبیعی و آهن حاصل از فعالیتهای انسانی انجام شده است. دانشمندان مدتها است میدانند که گردوغبار حاصل از صحرای بزرگ آفریقا که بهوسیلهی باد به دریا منتقل میشود، غنی از آهن بوده و این عنصر را بهمیزان زیادی وارد اقیانوس میکند. اعتقاد بر این است که ورودی آهن از منابع انسانی مانند سوختهای فسیلی و دیگر فعالیتهای صنعتی خیلی کمتر باشد. مطالعهی جدید این موضوع را با تجزیهوتحلیل نمونههای آهن موجود در اقیانوس اطلس شمالی مورد بررسی قرار میدهد.
آهن حاصل از فعالیتهای صنعتی انسانی و آهن موجود در ذرات گردوغبار صحرا ازنظر شیمیایی اندکی با هم اختلاف دارند (این اختلاف به ایزوتوپهای آهن مربوط است). نتایج تجزیهوتحلیلها نشان میدهد که میزان آهن حاصل از منابع انسانی احتمالا بهطور درخورتوجهای بالاتر از چیزی است که در مطالعات پیشین برآورد شده بود. این مطالعه همچنین نشان میدهد که ورودیهای آهن ناشی از فعالیتهای انسانی احتمالا نسبتبه آهن حاصل از منابع طبیعی بهتر در آب حل شده و موجب میشوند که دسترسی به آنها برای پلانکتونهای گرسنه بیشتر شود.
پژوهشگران از مشاهدات خود برای اصلاح مدلهای مورد استفاده برای شبیهسازی وضعیت اقیانوسهای جهان استفاده کردند. نتایج شبیهسازیهای جدید نشان میداد که این یافتهها فقط درمورد اقیانوس اطلس مصداق ندارند: ورودیهای آهن حاصل از فعالیتهای انسانی در بخشهای دیگر جهان ازجمله مناطق دارای سطح آهن محدود در اقیانوس آرام نیز از آنچه تصور میشد، بالاتر است. این امر مهم است؛ زیرا بهنظر میرسد بخشهایی از اقیانوس نسبتبه دیگر بخشها دربرابر بارآوری آهن حساستر باشد. برای مثال در اطلس شمالی، رشد فیتوپلانکتونها عمدتا بهوسیلهی مواد مغذی غیر از آهن محدود میشود؛ یعنی افزودن آهن بیشتر به آب اقیانوس موجب تقویت رشد این ارگانیسمها نخواهد شد. ازسوی دیگر، در مکانهایی مانند بخش استوایی و شمالی اقیانوس آرام و اقیانوس جنوبگان به احتمال زیاد آهن یک عامل محدودکننده باشد. اگر در این مکانها ورودی آهن افزایش پیدا کند، بهخصوص اگر آن آهن بهسادگی در آب حل شود، ازنظر تئوری رشد جوامع پلانکتون میتواند افزایش پیدا کند. داگلاس همیلتون یکی از پژوهشگران این مطالعه میگوید:
این تأثیرات در آینده همانطور که رشد بخش صنعت در سرتاسر قارهی آسیا و بخشهایی از نیمکرهی جنوبی موجب افزایش آلودگی هوا میشود، برجستهتر خواهد شد.
البته هنوز هم مشخص نیست که آهن حاصل از فعالیتهای انسانی چه اثراتی دارد. بر این اساس، نخستین گام این است که با استناد به مشاهدات واقعی بهطور دقیق مشخص کنیم که ورودیهای آهن انسانی در مناطقی بهجز شمال اقیانوس اطلس تا چه حد است. اکنون پژوهش جدید چارچوبی برای انجام چنین کاری مهیا میکند. پس از آن، با نظارت گسترده، میتوان تعیین کرد که آیا این مناطق دچار تغییرات اکولوژیکی مانند افزایش در فیتوپلانکتونها شدهاند. با این حال، ممکن است دشوار باشد که چنین تغییراتی را که در اثر افزایش در بارآوری آهن رخ داده است، از دیگر اختلالات محیطی مانند گرم شدن اقیانوسها در اثر تغییرات اقلیمی جدا کرد. بهعبارت دیگر، حتی اگر انسانها درحال مشارکت در یک آزمایش تصادفی بارآوری آهن باشند، تعیین اثرات دقیق حاصل از این فرایند روی زمین، مسئلهی چالشبرانگیزی خواهد بود. با این حال، همیلتون امیدوار است که در آینده راههایی برای پرداختن به این پرسش پیدا شود. او درحال کار روی بهبود مدلهای شبیهسازی تولیدپذیری پلانکتونها در اقیانوس است. چیزی که به دانشمندان کمک خواهد کرد تا درمورد نحوهی تأثیر تغییر در شیمی اقیانوس روی سیستمهای آبی درک بهتری به دست آورند.
یک راهحل زمینمهندسی
پژوهشگران حداقل ۱۵ سال است که به بررسی اثرات ممکن بارآوری آهن بهعنوان شکلی از مهندسی زمین مشغولاند. در این رابطه گروههای پژوهشی متعددی حداقل ۱۳ آزمایش را در محیطهای کنترلشده و طبیعی انجام دادهاند. دانشمندان هنوز هم بر سر این موضوع که این فرایند تا چه حد برای مقابله با تغییرات اقلیمی سودمند است، در حال بحث هستند. طبق گزارش یک مطالعهی مروری: مطالعات بهطور کلی نشان دادهاند که بارآوری آهن موجب تقویت رشد پلانکتونها در آبهای دارای محدودیت آهن میشود.
اقیانوس دورافتادهی جنوبگان منطقهای است که بیشتر پژوهشگران آن را برای بارآوری آهن مناسب شمردهاند؛ اما این مسئله که دقیقا چه مقدار کربن در بستر اقیانوس ذخیره خواهد شد، آشکار نیست. برخی پژوهشها نشان دادهاند اثرات برداشت کربن محدود هستند درحالیکه برخی دیگر این اثر را درخورتوجه خواندهاند. بهگفتهیکریستین کلاس که در آزمایشهای بارآوری آهن گذشته مشارکت داشته است، حتی در بهترین سناریو کل تأثیر اقلیمی حاصل از بارآوری آهن کم خواهد بود. او میگوید:
برآوردهای تقریبی از مقدار کربنی که میتوان با بارآوری آهن در اقیانوس جنوبگان به دام انداخت، حدود یک گیگاتن بر سال است و میزان انتشارات فعلی حدود ۱۱ گیگاتن بر سال است؛ یعنی حدود ده درصد از کربنی که امروزه در حال انتشار آن هستیم. این بدان معنا است که بارآوری آهن مانند دیگر اشکال مهندسی زمین راهحلی برای مشکل تغییرات اقلیمی نیست. این یک ابزار بالقوه است که میتواند موجب کاهش سریعتر انتشارات کربنی شود اما برای کاهش سریع انتشار گازهای گلخانهای در جهان راهحل مناسبی نیست.
ایدهی بارآوری آهن خالی از مجادله نبوده است. برخی از کارشناسان هشدار دادهاند که تقویت رشد فیتوپلانکتونها میتواند منجر به پیامدهای ناخواستهای مانند رشد جلبکهای سمی یا تغییرات غیرمنتظره در زنجیرهی غذایی دریایی شود. دیگر دانشمندان ازجمله کلاس به این نکته اشاره میکنند که مکانهای ایدهآل افزودن آهن مانند اقیانوس جنوبگان اصلا از بسیاری از گونههای سمی حمایت نمیکنند.
مقالههای مرتبط:
ایدهی بارآوری آهن در سالهای اخیر پس از اینکه راس جورجکارآفرین آمریکایی یک آزمایش بارآوری را انجام داد و در آن حدود ۱۰۰ تن سولفات آهن را دور از سواحل بریتیش کلمبیا در اقیانوس آرام خالی کرد، بحثبرانگیز شد. هدف این پروژه تقویت جمعیت سالمون ازطریق تأثیر روی زنجیرهی غذایی دریایی بود. امروزه آزمایشهای بارآوری آهن تحت مقررات خاص کنوانسیون لندن درزمینهی پیشگیری از آلودگی دریایی قرار داد. این موضوع که آیا دانشمندان باید این کار را ادامه دهند یا نه، همچنان در میان کارشناسان مورد بحث است.
کریستین کلاس حامی ادامهی پژوهش است. تلاشهای فعلی برای کاهش انتشارات گازهای گلخانهای جهان به آناندازه سریع نیست که بتواند اهداف اقلیمی توافقنامهی پاریس را برآورده سازد، به همین خاطر، احتمالا به نوعی مهندسی زمین نیز برای جلوگیری از روند افزایش دما نیاز است. او از میان گزینههای متعدد مهندسی زمین که تاکنون پیشنهاد شده است، بارآوری آهن را یکی از بهترین گزینهها و فرایندی نسبتا آسان است، میداند. ازطرف دیگر، همیلتون معتقد است که اصلا نباید چنین کاری انجام داد. او میگوید:
من فکر میکنم تاریخ به ما نشان داده است که وقتی ما شروع به مداخله در محیط میکنیم، رویدادهایی رخ میدهد که ما آنها را درنظر نگرفته بودیم. در این سیستم، ناشناختههای زیادی وجود دارد. همین وضعیت مطلقا درمورد هر گزینهی مهندسی زمینی که ما در حال حاضر در آن مورد صحبت کنیم نیز درست است.
او به این مطلب نیز اشاره میکند از آنجایی که فعالیت صنعتی بهصورت غیرعمدی موجب بارآوری آهن میشود، مطالعهی جدید ممکن است نقطهی شروع خوبی برای درک اثرات فعلی آن روی اقیانوسهای جهان باشد:
قبل از این مطالعه ما راهی برای اندازهگیری نقش عنصر انسانی در محل واقعی نداشتیم. برای اینکه بتوانیم تأثیر مداخلات انسانی را بر سیستم درک کنیم، باید بتوانیم آن را اندازهگیری کنیم. در حال حاضر، ایدهی بهینه این است که ما این تأثیر را در مناطقی که میدانیم دربرابر تغییر در میزان انتشارات آهن ناشی از فعالیتهای انسانی حساستر هستند، اندازهگیری کنیم تا متوجه شویم که ما تا چه حد موجب آشفتگی در آن سیستم شدهایم.
با وجودی که هنوز چند ماه به زمان معرفی گوشی هوشمند نوکیا ۸.۲ باقیمانده است؛ اما مشخصات این دستگاه، پیش از موعد رونمایی بهصورت غیررسمی بهاشتراک گذاشته شده است.
براساس آخرین توئیت منتشرشده از سوی lekster، انتظار میرود باید منتظر معرفی گوشی هوشمندی با دوربین پاپ آپ و سیستمعامل اندروید Q باشیم. باتوجه به اطلاعات منتشرشده، نوکیا ۸.۲ با دوربین اصلی ۳۲ مگاپیکسلی و به احتمال زیاد حسگر GD1 سامسونگ که میتواند تصاویر ۸ مگاپیکسلی را با فناوری Tetracell و آرایهی فیلتر رنگ Quad-bayer تولید کند، به بازار عرضه خواهد شد.
همچنین انتظار میرود نوکیا ۸.۲ از ظرفیت حافظهی رم ۸ گیگابایتی و ظرفیت حافظهی داخلی ۲۵۶ گیگابایتی بهره ببرد. شاید در نگاه اول اینطور بهنظر برسد که چنین ظرفیت حافظهی داخلی، ظرفیت بالایی نیست؛ ولی باید درنظر داشته باشیم که تاکنون دستگاهی از سوی نوکیا با چنین ظرفیت حافظهی داخلی به بازار عرضه نشده است. حتی گوشی هوشمند پرچمدار نوکیا ۹ پیورویو نیز چنین ظرفیت داخلی ندارد.
باتوجه به اینکه نوکیا ۸.۱ با تخفیف بالایی در بازارهای اروپا در دسترس کاربران قرار گرفت، میتوانیم امیدوار باشیم که اچامدی گلوبال درحال توسعهی دستگاهی است که بتواند فروش خوبی را از آن خود کند. انتظار میرود نوکیا ۸.۲، نخستین گوشی هوشمند نوکیا با تراشهی اسنپدراگون ۸۵۵ در بازار باشد.
پساز مشکلاتی که پیش از عرضه عمومی گلکسی فولد برای این دستگاه رخ داد و عدهای از یوتیوبرهای معروف نسبت به خرابی زودهنگام و ناگهانی دستگاه ابراز نگرانی کردند، سامسونگ تصمیم گرفت تا برای رفع اساسی مشکلات این گوشی تاشو، عرضه عمومی آن را تا تاریخ نامعلومی به تعویق بیندازد.
امروز سامسونگ بهطور رسمی از اصلاح و بهبود گلکسی فولد درجهت پایداری بهتر و محافظت بهتر از نمایشگر دربرابر خمیدگی خبر داد؛ همچنین کرهایها عرضهی این دستگاه را در آیندهای نزدیک مژده دادند. طبق گفتهی چشمبادامیها، دستگاه موردبحث در بازهی زمانی شهریور تا مهرماه سال جاری عرضه خواهد شد. این اتفاق درحالی رخ خواهد داد که برچسب قیمت گلکسی فولد همانند سابق و بدون هیچگونه تغییری، ۱۹۸۰ دلار خواهد بود.
سامسونگ دربارهی تغییراتی که در مدلِ جدید اعمال کرده، میگوید:
لایه حفاظتی بالایی نمایشگر تحتنام Infinity Flex Display تا فراتر از حاشیههای نمایشگر گسترش پیدا کرده است تا ازاینطریق مفهومِ وابستهبودنِ لایه موردبحث به ساختار صفحهنمایش را به کاربران منتقل کنیم و از جداسازی آن جلوگیری بهعمل آوریم.
[افزونبراین] گلکسی فولد از لایههای تقویتی اضافی نیز بهره میبرد تا از هرگونه آسیب خارجی ناشیاز ذرات در امان باشد؛ این درحالی است که همچنان امضاء خود را که تجربهی تاشو بوده، حفظ کرده است.
قسمتهای بالایی و پایین لولا نیز با اضافهشدن کلاهکهای حفاظتی جدید، تقویت شده است. لایههای فلزی نیز در زیر صفحهنمایش Infinity Flex Display افزوده شده تا به مقاومت نمایشگر بیفزاید. [در آخر نیز] فضای بین بدنه و لولای گلکسی فولد کاهش پیدا کرده است.
باتوجهبه این موضوع که بسیاری از بررسیکنندگان اولیه گلکسی فولد، لایه محافظتی روی صفحهنمایش را تنها یک محافظِ سادهی نمایشگر میپنداشتند، گسترشِ لایهی محافظتی روی صفحهنمایش شاید مهمترین کاری بوده که سامسونگ برای افزایش مقاومت گلکسی فولد انجام داده است.
مورد دیگر به اضافهشدن تقویتکنندهی جدیدی مربوط میشود که از ورود ذرات و گیرکردن آنها در بین لولای نمایشگر جلوگیری میکند. این اتفاق پساز مورد بالا، یکیاز شایعترین دلایلی بوده که باعث خرابی لولا و اختلال در عملکرد گلکسی فولد میشد. درکنار این موضوع، کاهش فضای بین لولا و بدنه نیز قطعاً تأثیر بهسزایی در عدم وقوع دوباره چنین اتفاقی خواهد داشت.
در تصویر پایین میتواند مقایسهای بین نسخهی اولیه و نسخهی اصلاحشده گلکسی فولد را مشاهده کنید که در نگاه نخست، تفاوت چندانی را نمیتوان بین آنها متوجه شد؛ اما با کمی ریزبینی بیشتر، میتوان اصلاحات اعمالشده را بهراحتی متوجه شد.
اگر هنوز متوجه تغییرات نشدهاید، سامسونگ تصاویر دیگری را نیز منتشر کرده که بهصورت جزئیتر اصلاحات اعمالشده را نمایش میدهند. بهعنواننمونه، در تصویر پایین، گلکسی فولد اصلاحشده جلوتر قرار گرفته شده و نسخه اولیه نیز در پشت سر آن جای گرفته است. همانطور که مشاهده میکنید، در قسمت لولا، کلاهک جدیدی اضافه شده تا از ورود ذرات به درون لولا جلوگیری کند.
اینجا نیز میتوانیم تفاوت لولا را از زاویه پشتی دستگاه مشاهده کنیم. همانند تصویر بالا، طراحی جدید در جلو قرار دارد و طراحی قدیمی در پشت سر جای گرفته است. بهنظر میرسد که تغییرات در قسمت پشتی چندان چشمگیر نبوده؛ اما تفاوت در شکل کلی لولا را با کمی دقت میتوان بهراحتی متوجه شد.
گلکسی فولد اولیه تا زمان عرضهی عمومی فاصلهی چندانی نداشت؛ اما بررسیهایی که منتقدین پیشاز عرضهی دستگاه انجام دادند، اغلب بهدلیل مشکلات متعدد و پرشمار دستگاه نیمهکار باقی ماندند. برخیاز منتقدین بهخیالاینکه لایهی روی نمایشگر تنها یک پوشش محافظتی دربرابر خطوخش است؛ ازهمانابتدا آن را از دستگاه جدا کردند؛ حال آنکه این قسمت یکی از مهمترین بخشها برای جلوگیری از آسیب به نمایشگر بود.
باایناوصاف، مشکل بالا تنها گریبان برخی از اهالی رسانه را گرفت و برخی بدون اینکه به قسمت یادشده دست زده باشند، تنها بهدلیل واردشدن ناگهانی ذرات به درون لولا، با صفحهنمایش شکسته و ناکارآمد مواجه شدند.
مقالههای مرتبط:
پساز تمامی این اتفاقات، سامسونگ درنهایت مشکلات گلکسی فولد را پذیرفت و زمان عرضهی این دستگاه ۲۰۰۰ دلاری را تا موقعِ رفع کامل تمامی عیبوایرادها بهتعویق انداخت. در فاصلهی این ماهها، اوضاع بههیچعنوان برای سامسونگ مساعد نبود و همواره نگرانی زیادی بههمراه تیم توسعهی گلکسی فولد بود.
باتوجهبه قیمت بالای دستگاه و مانور تبلیغات عظیم کرهایها روی این نسل از گوشیهای تاشو، هیچگونه ایرادی حتی بهصورت جزئی برای مشتریان نیز قابلپذیرش نبود؛ بنابراین چشمبادامیها مجبور به لغو تمامی پیشخریدها شدند و دستگاههای تحویلدادهشده به اهالی رسانه را نیز بازپس گرفتند. سامسونگ درطول این مدت، افزونبر تمرکز روی رفع ایرادات سختافزاری گلکسی فولد، از بُعد نرمافزاری نیز اپلیکیشنهای بیشتری را برای دستگاه تاشو خود بهینهسازی کردهاند.
طبق گفتهی یکیاز مدیران عامل سامسونگ، این شرکت پیشاز اینکه دستگاه برای عرضه آماده باشد، آن را به بازار معرفی کرد؛ موضوعی که طبق گفتهی وی، شرمآور خوانده میشود. اگرچه گفتههای مدیران ارشد سامسونگ برای تلطیف اذهان عمومی مفید بودهاند؛ اما اینکه شرکتی در این حجم از مشکلات محصول خود پیشاز عرضه آگاه نباشد، کمی دورازذهن و سادهانگارانه بهنظر میرسد؛ البته این نخستینباری نیست که سامسونگ چنین اشتباهی را مرتکب میشود و پیشتر آنها اتفاق مشابهی را با گلکسی نوت ۷ و حواشی پیرامون آتشسوزی آن تجربه کردهاند.
حال بهنظر میرسد که این بازهی پراضطراب برای سامسونگ به پایان رسیده و کرهایها خود را برای عرضه نهایی گلکسی فولد در روزی نامشخص از ماه سپتامبر سال جاری میلادی (شهریور و مهرماه) آماده میکنند. بههمینمنظور، اهالی سامسونگ بیانیهای را منتشر کردهاند که اگرچه لحنی از عذرخواهی در آن یافت نمیشود؛ اما بابت پشتیبانی و شکیبایی طرفدران این برند قدردانی شده است.
همه ما در سامسونگ بابت پشتیبانی و شکیبایی شما طرفدارانِ محصولاتِ گلکسی در سراسر جهان تشکر میکنیم. گلکسی فولد دستگاهی است که برای ساخت آن مدت زیادی را صرف کردهایم و اشتراکگذاری و عرضهی آن با جهان و مشتریانمان باعث غرور و سرافرازی ما میشود.
احتمالاً سامسونگ تا پیشاز رویدادِ مربوطبه گلکسی نوت ۱۰ موسومبه آنپکد که در تاریخ ۱۶ مردادماه امسال برگزار میشود، میخواهد توجه رسانهها را بهسمت دیگری بهغیر از گلکسی فولد معطوف سازد.
نمیتوان با قطعیت دربارهی استقبال کاربران از گلکسی فولد صحبت کرد؛ اما پر واضح است که مشکلات پیشآمده برای این دستگاه بخش اعظمی از علاقهمندان را نسبت به خریدش دلسرد کرده است. سامسونگ با موفقیت توانست جلوی تکرار فاجعهی گلکسی نوت ۷ را برای گلکسی فولد بگیرد؛ ولی باوجوداین، همچنان دستگاه تاشو کرهایها محصولی ظریف محسوب میشود که نگهداری از آن مستلزم برخی از مراقبتهای سفتوسخت خواهد بود.
طبق گمانهزنی رسانهها، این احتمال وجود دارد که سامسونگ گلکسی فولد را تنها برای برخی از بازارهای مشخص نظیر آمریکا، بریتانیا، آلمان فرانسه و هند عرضه کند؛ بااینحال همانند هر گمانهزنی و شایعهای، نمیتوان دربارهی صحت موضوع یادشده با قطعیت نظر داد.
حال باید تا زمان عرضهی گلکسی فولد منتظر ماند و دید که آیا این شرکت بهراستی توانسته بر مشکلات سختافزاری گوشی تاشو خود غلبه کند یا اینکه دوباره سرنوشت چندماه قبل به شکلی متفاوت برای آن تکرار خواهد شد.
میگویند گریه برای شیر ریختهشده دیگر فایدهای ندارد؛ اما کسی چه میداند؟ شاید اگر صدای گریهی شما بهاندازهی کافی بلند باشد، موجب شود لیوان شیر دیگری بهدستتان برسد. علاوهبراین، براساس نتایج مطالعهای که اخیرا در مجلهی Emotion منتشر شده، گریه ممکن است هدف فیزیولوژیکی حقیقی داشته باشد.
پژوهشگران در مطالعهی اخیر، ۱۹۷ دانشجوی دختر را بهکار گرفتند. آنها بدیندلیل بهجای مردان، زنان را انتخاب کردهاند که آزمایش اولیه دربارهی تماشای ویدئو غمانگیز نشان میداد زنان بیش از مردان گریه میکنند یا حداقل بیشتر گریهی خود را نشان میدهند.
هرکدام از شرکتکنندگان ویدئویی که فرض میشد موجب ناراحتی آنها شود (ویدئوی غمانگیز) یا ویدئویی که در آنها موجب برانگیختهشدن هیچگونه عواطفی نمیشد (ویدئوی خنثی)، مانند فیلم مستند یا سخنرانیهای تد را تماشا میکردند. هر ویدئو حدود ۱۸ دقیقه طول میکشید و پس از تماشای ویدئو، پژوهشگران این موضوع را مدنظر قرار میدادند که آیا شرکتکنندگان در حین تماشای ویدئو اشک ریختهاند.
۶۵ شرکتکننده ویدئو خنثی و ۷۱ شرکتکننده ویدئو غمانگیز را تماشا و در جریان آن گریه کردند و ۶۱ فرد ویدئو غمانگیز را دیدند؛ ولی گریه نکردند. احتمالا کسی در جریان ویدئو خنثی گریه نکرده بود. سپس، هریک از این شرکتکنندگان آزمون استرس شدند و از آنها خواسته شد دست چپ خود را تا مچ در آب صفر تا ۵ درجهی سانتیگراد قرار دهند. این وضعیت به ایجاد حس دردناکی در آنها منجر میشد.
مقالههای مرتبط:
مدت زمانیکه شرکتکنندگان میتوانستند دست خود را در آب سرد نگاه دارند، اندازهگیری شد. در طول مطالعه، ضربان قلب و میزان تنفس و سطح کورتیزول (با استفاده از نمونههای بزاق) نیز سنجیده شد. کورتیزول هورمون استرسی است که در بدن تولید میشود. همچنین در چهار نقطه طی مطالعه، شرکتکنندگان به پرسشهای موجود در پرسشنامه مقیاس عاطفهی مثبت و عاطفهی منفی (PANAS) پاسخ دادند. در این پرسشنامه، شدت ۱۰ حس عاطفی مختلف براساس رتبهبندی ۱ (این حس اصلا وجود نداشته یا بسیار کم است) تا ۵ (شدید) تعیین میشد.
در ارتباط با سطوح کورتیزول و مدت زمانیکه افراد میتوانستند دست خود را زیر آب نگاه دارند، تفاوت خاصی بین تماشاگران ویدئو خنثی و افرادی که با دیدن ویدئو غمناک گریه کردند و کسانی که با دیدن آن گریه نکرده بودند، وجود نداشت. بنابراین، اگر میخواهید در آب سرد شیرجه بزنید یا دوش آب سرد بگیرید، اینکه اول گریه کنید، کمکی به شما نمیکند.
آنچه در میان این گروهها تفاوت داشت، میزان تنفس بود. حین تماشای فیلم، افرادی که گریه نمیکردند، تنفس بیشتری داشتند. درمقابل، در گروه گریهکنندگان همان سطح اولیهی میزان تنفس حفظ میشد. به عبارت دیگر، اشکریختن ممکن است به شرکتکنندگان کمک کرده باشد بهتر میزان تنفس خود را کنترل کنند. این امر نشان میدهد شاید گریهکردن به شما کمک کند بهتر بتوانید حالت انگیختگی خود را تنظیم کنید و بهعنوان ابزاری برای آزادکردن عواطف عمل کند. یکی دیگر از یافتههای جالب این بود که درست قبل از آغاز گریه، میزان ضربان قلب این شرکتکنندگان احتمالا بهعنوان مقدمهای برای گریه کاهش پیدا میکرد. زمانیکه گریه آغاز میشد، میزان ضربان قلب آنها رو به بازگشت به سطح قبل بود؛ اما به حد ضربان قبل از آغاز کل ماجرا نمیرسید.
برایناساس، ممکن است گریه اثر تنظیمی سودمندی روی فیزیولوژی داشته باشد. شاید باردیگر که بخواهید گریه کنید، بتوانید به مردم بگویید در حال تنظیم فیزیولوژی خود هستید. احتمالا دربارهی این موضوع شنیدهاید که برخی از افراد میگویند پس از گریه حال خوبی پیدا میکنند. یافتن راههای معقول برای آزادکردن عواطف بهصورت دورهای مهم است؛ در غیر این صورت، همهی عواطف را در خود جمع میکنید و همچون بالونی سرشار از هوای گرم در جایی منفجر میشوید که انتظارش را ندارید.
علاوهبراین، گریه میتواند راهی برای برقراری ارتباط باشد و واقعا تنها روشی است که نوزادان قبل از اینکه بتوانند کلماتی ادا کنند، از آن برای نشاندادن نیازهای خود استفاده میکنند. گریه میتواند به دیگران این پیام را انتقال دهد که به همدلی یا آسایش یا کمک بیشتری نیاز دارید. البته، گریه میتواند استفادهی نادرست هم داشته باشد. اگر سفارش غذای شما اشتباه شده باشد، شما نمیخواهید گریه کنید. دراینمیان، اشک تمساح هم وجود دارد: گریهی دروغین برای رسیدن به چیزی.
افزونبراین، گریه میتواند راهی برای ارتباط برقرارکردن با خویش باشد. وقتی در تنهایی گریه میکنید، شاید دارید با خودتان دربارهی وضعیت بدتان گفتوگو میکنید. اشکها میتوانند زبان بدن باشند که میخواهند به شما بگویند: «کمی استراحت کن» یا «چیزی درست نیست» یا «مراقب خودت باش». درواقع، بههمان صورت که با گریه از دیگران چیزی میخواهید، گاهی بدن شما بهواسطهی گریه چیزی از شما طلب میکند. بدن سیستم پیچیدهای است و گریهکردن هم میتواند پیچیده باشد. اشکها وقتی میآیند که خیلی غمگین یا خیلی خشمگین یا حتی وقتی شاد هستید. درک بهتر از آنچه موجب میشود گریه کنیم و آنچه در نتیجهی آن اتفاق میافتد، میتواند به ما کمک کند با عواطف و استرس خود بهتر برخورد کنیم.
در اوایل دههی ۱۹۸۰، نویسندهای با نام دوگال دیکسون کتابی بهنام «پس از بشر؛ جانورشناسی آینده» (After Man: A Zoology of the Future) منتشر کرد. دیکسون در کتابش به تصور آیندهی حیات در میلیونها سال بعد پرداخته است. او حشرهخوارانی را بهتصویر کشیده است که میتوانند حین پرواز، از دم خود بهعنوان چتر استفاده کنند و از میمونهایی سخن گفته است که پرواز میکنند و مارهای بسیار طویلی که پس از چنبرهزدن، میتوانند بهسوی آسمان بجهند و پرندگان در حال پرواز را شکار کنند. همچنین، او پرندگان و خفاشهایی را در آینده بهتصور درآورده که چهرهای مانند گُل دارند و با فریبدادن حشرات گردهافشان، آنها را به فرودآمدن درون دهان خود وادار میکنند.
حال پس از چندین دهه، دیکسون میگوید در کتابش تلاش نکرده آینده را پیشبینی کند و مقصود آن بوده است که تمامی احتمالات دنیای طبیعی را بررسی کند. او میافزاید:
کتابهای رایج دربارهی فرگشت بهگونهای نگاشته شدهاند که سهوا این ایده را القا میکنند که گویی فرگشت، موضوعی مربوط به گذشته است؛ درحالیکه این برداشت اصلا صحیح نیست. فرگشت همین امروز نیز جریان دارد و تا مدتها پس از انقراض ما نیز در آینده ادامه خواهد داشت.
با اینکه کتاب دیکسون اثری تخیلی محسوب میشود، بسیاری از زیستشناسان با او همعقیدهاند که میلیونها سال پسازاین، زمین جای کاملا متفاوتی خواهد بود. آتنا آکتیپیس، زیستشناس تکاملی از دانشگاه ایالتی آریزونا میگوید:
فکر میکنم زمین در آینده چیزی شبیه به سیارهای بیگانه باشد.
مقالههای مرتبط:
امروزه، فرگشت ممکن است برایمان موضوعی غریب و ناملموس بهنظر برسد؛ همانطورکه دنیای امروز ما نیز ممکن است از دیدگاه خزندگان دورهی دایناسورها احتمالا به همان اندازه عجیب باشد. این غرابت برای آیندهی زمین نیز صادق است. چطور میتوان آیندهی سیاره را تصور کرد؟ چطور میتوان با توجه به اطلاعات فعلی خود دربارهی حیات در زمین و اصول فرگشت، سیر تکامل موجودات را در ۱۰۰ میلیون سال بعد نیز پیشبینی کرد؟
اجاره دهید به حیات زمین در میلیونها سال پیش بازگردیم.جاناتان لاسوس، زیستشناس تکاملی از دانشگاه واشنگتن در سنتلوئیس، عقیده دارد در انفجار کامبرین در ۵۴۰ میلیون سال پیش، زمین آکنده از موجوداتی عجیب و مضحک شده است. او در کتابش با نام «تقدیر ناممکن؛ سرنوشت، شانس و آیندهی فرگشت» مینویسد:
منطقهی برگرس شیل (در کانادا) سکونتگاه انواع متنوعی از موجودات عجیب شد. یکی از این جانوران،هالوسیژنیا (Hallucigenia) بود که با بدنی لولهایشکل، چندین ردیف ستونفقرات عظیم داشت و چنگال عصامانندش بیشتر به قسمتهایی از سریال تخیلی Futurama شباهت داشت.
آیا واقعا ممکن است در آینده پرندگان با شبیهسازی شکلوشمایل گلها، حشرات را بهدام بیندازند؟
با توجه به آنچه گفته شد، دور از ذهن نخواهد بود که در آیندهی دور نیز، تغییرات فرگشتی بسیار عجیبتر را شاهد باشیم. لاسوس اینگونه استدلال میکند:
هر چیز امکانپذیری که در تصور شما میگنجد، پیشتر در برههای از زمان در گوشهای از زمین تکامل یافته است. درصورت وجود زمان کافی، حتی غیرممکنها نیز روزی رخ خواهند داد.
بهعقیدهی لاسوس، دنیای احتمالات زیستشناسی، دنیایی بیکران است و ما هنوز همهچیز را ندیدهایم. او مینویسد:
بهعنوان نمونه، حتی خود من هم هنوز متقاعد نشدهام که حیات روی زمین تاکنون تمام یا حتی بخش اعظم اشکال وجود را در این سیاره آشکار کرده باشد.
برایناساس، بسیار دشوار است که بخواهیم پیشبینی کنیم کدامیک از این احتمالات در آینده رنگ واقعیت به خود خواهند گرفت. لاسوس در کتاب خود، استدلالهای موجود در دفاع از موضوع پیشبینیپذیری فرگشت و استدلالهای علیه آن را تحلیل کرده است. او این پرسش را واکاوی میکند که اگر روند حیات در زمین دکمهی بازگشتی داشت، آیا درصورت فشردن آن، تاریخ حیات دوباره عینا تکرار میشد؟ شواهد موجود کافی نیستند و باید اقرار کرد عملا نمیدانیم که در دورههای زمانی بلندمدت، فرگشت چقدر پیشبینیشدنی یا تکرارپذیر است. حال چنانچه بخواهیم نقش عواملی تصادفی نظیر فوران آتشفشانی عظیم یا برخورد شهابسنگ را نیز لحاظ کنیم، خواهیم دید پیشبینی دقیق برای آینده تقریبا غیرممکن خواهد بود.
با تمام اینها، هنوز راه برای ارائهی حدسیات منطقیتر بسته نیست. در وهلهی اول، باید نقش نیروی فرگشتی مهم را بررسی کنیم که پیشازاین نیز چهرهی حیات در زمین را دگرگون کرده است: انسان امروزی. اگر بشر بتواند میلیونها سال بعد از این نیز دوام آورد، میتوان استدلال کرد که نقش او در آیندهی فرگشت نیز کاملا مشهود خواهد بود و انتخاب طبیعی نیز تنها گونههایی از حیات را برخواهد گزید که بتوانند در محیط دستکاریشده و احتمالا آلودهای دوام آورند که ما از خود بهجای خواهیم گذاشت. پیتر وارد، دیرینهشناس دانشگاه واشگتن سیاتل، در کتابش میگوید:
در آینده، ممکن است تکامل منقار پرندگان را بهگونهای شاهد باشیم که تنها برای تغذیه از درون قوطیهای کنسرو مناسب باشند یا اینکه بدن موشها با موهایی چرب پوشیده شود؛ بهگونهای که بتواند دربرابر محیط سمّی فاضلابها دوام آورد.
حیوانات آینده ممکن است برای زندگی در دنیای آلودهتر سازگاری پیدا کنند.
وارد دربارهی احتمال پیدایش گونههایی سخن میگوید که از ویژگیهای مقاومتری برخوردار هستند؛ موجوداتی سرسخت و سازگار که از همزیستی با انسانها و استفاده از محیط زندگی آنها واهمهای ندارند؛ جانورانی مانند گربههای خانگی، موشها، راکونها، کویوتها، کلاغها، کبوترها، سارها، گنجشکها، مگسها، ککها، کنهها و انگلهای رودهای.
در زمینی گرم و خشکتر، ممکن است کمبود آب موجب پیدایش انواع تازهای از تطبیقپذیری شود. پاتریشیا برنان، زیستشناس تکاملی از کالج مانت هالیوک در ماساچوست میگوید:
جانورانی را تصور میکنم که در آنها، مهارتهای عجیبی برای جذب رطوبت از هوا تکامل پیدا کرده است. حیوانات بزرگتر ممکن است بالههای خود در ساعات اولیهی صبح بهگونهای بگسترانند که بتوانند رطوبت هوا را جذب کنند. بهعنوان مثال، بالهی دور گردن برخی از انواع مارمولکها میتواند آنقدر بزرگ شود که بتواند آب را از این روش جمعآوری کند.
برنان پیشبینی میکند در محیطهای گرمتر نیز، بهمرور گونههایی بدون پر و مو از پرندگان و پستانداران پدیدار شوند. او میافزاید:
ممکن است پستانداران موهای برخی از نقاط بدن خود را از دست بدهند و بهجای آن، آب را در انواعی از کیسههای پوستی ذخیره کنند. در سیارهای گرم، حیوانات اندوترمیک با مشکل مواجه خواهند شد. اندوترمیکها گونههایی هستند که بدنشان میتواند گرما تولید کند. بنابراین، پرندگان ساکن اقلیمهای گرمتر ممکن است برای مقابله با گرمای بیشازحد، پرهای خود را از دست بدهند. این اتفاق ممکن است برای موهای پستانداران نیز رخ دهد.
بشر آینده ممکن است تصمیم بگیرد بهطور مستقیم حیات را دستکاری کند. درواقع، این اتفاق پیشتر نیز رخ داده است. همانطورکه پیشتر نیز در مقالهی دیگری از زومیت توضیح دادیم، یکی از مسیرهای پیش روی حیات روی زمین میتواند «پساطبیعی» باشد. در این سناریو، مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی و اثرهای فرهنگ انسانی میتواند مسیر فرگشت را بهکلی عوض کند. این تغییرات میتواند دربرگیرندهی ظهور انواع مهندسیشدهای از حشرات باشد که حامل کدهای ژنتیکی هستند یا حتی پهپادهایی که بهصورت مکانیکی در طبیعت گردهافشانی میکنند. این سناریو میگوید سیر تکامل حیات میتواند کاملا متناسب با نیازها و آرزوهای بشر پیش رود.
شاخهای گوزنها ممکن است روزی کاربردهای جدیدی پیدا کنند.
وقوع پدیدهای مانند انقراض میتواند به ابداعات تکاملی گستردهای منجر شود. وارد اینگونه استدلال میکند که انقراض دستهجمعی میتواند باعث بازنشانی ساعت فرگشت طبیعت شود. او میگوید پس از انقراض بزرگ پیشین، گونههای گیاهی و جانوری زمین با تغییرات شدیدی مواجه شدند. با وقوع انقراض دورهی پرمیان در ۲۵۲ میلیون سال پیش، حدود ۹۵ درصد از گونههای دریایی و ۷۰ درصد از گونههای خاکی بهکلی ناپدید شدند. این انقراض خزندگان پشتتیغهای و نیز خزندگان عظیمالجثهای را شامل میشد که آن زمان روی زمین فرمانروایی میکردند؛ اما پس از این انقراض، فضا برای تکامل دایناسورها و ازدیاد نسل آنها روی زمین فراهم شد. به همین ترتیب، دایناسورها نیز در واقعهی انقراض بزرگ کرتاسهترتیاری، با گونهی جدید پستانداران جایگزین شدند. وارد مینویسد:
این واقعه نهتنها نقطهی بازگشت بهحساب میآمد؛ بلکه میتوان آن را نوعی نقطهی تغییر هم قلمداد کرد. انقراض بزرگ، تنها تعداد گونههای روی زمین را تغییر نداد؛ بلکه عملا نوع آرایش حیات را در زمین نیز متحول کرد.
برخی زیستشناسان عقیده دارند ممکن است در پسِ انقراض، گونههای زیستی جدیدی با قابلیتهای تازهای تکامل یابند. این گونهها ممکن است آنقدر متفاوت باشند که از تصور ما هم خارج باشند. برای مثال، در یکمیلیارد سال اول شکلگیری حیات در زمین حتی ظهور جانورانی با قابلیت تنفس اکسیژن تقریبا تصورناپذیر بود؛ چراکه در این دوران، اکسیژن بسیار کمی در جوّ وجود داشت و سلولهای نخستین نیز هنوز برای استفاده از این عنصر تکامل نیافته بودند. این موضوع با وقوع رویداد بزرگ اکسیژنی در ۲.۴ میلیارد سال پیش، شکل کاملا متفاوتی به خود گرفت؛ یعنی همان زمانیکه باکتریهای فتوسنتزکننده وارد اکوسیستم زمین شدند. لئوناردو بیتلسون، زیستشناس تکاملی از مؤسسهی فناوری ماساچوست میگوید:
میکروبها باعث شدند کل سیاره از اکسیژن برخوردار شود و این امر تغییر بزرگی را رقم زد. پس از این اتفاق، ابداعات بزرگی (از سوی فرگشت) آغاز شد که پیشتر تصور آن هم دشوار بود؛ اما همین که این اتفاقات رخ داد، همهچیز در زمین تغییر کرد.
درصورت وجود فرصت کافی، پدیدارشدن گونههای ترکیبی عجیب و پیشبینیناپذیر دور از ذهن نخواهد بود.
حال اگر انسان دوام نیاورد، حیاتوحش در ۱۰۰ میلیون سال آینده به چه شکلی درخواهد آمد؟ ممکن است ظهور درختانی را شاهد باشیم که راه بروند؛ درختانی که حتی حیوانات دیگر را با گازهای سمّی یا دارتهای مسمومکننده از پای درآورند؟ آیا ممکن است عنکبوتها نیز به حیات دریایی راه یابند و با تنیدن تار زیر آب، ماهیان دیگر را شکار کنند؟ آیا جانوران اعماق اقیانوس خواهند توانست با ایجاد نوعی هولوگرام درخشان، شکارچیان خود را فریب دهند یا طعمههای خود را بهدام بیندازند؟ آیا نهنگهای قاتل و گربهماهیها میتوانند با بازیابی قابلیتهای اجداد خود، باردیگر قدم روی خشکی بگذارند و شکار در آنجا را آغاز کنند؟
آیا ممکن است پیدایش موجودات زنده را در سکونتگاههای ناشناختهای شاهد باشیم؟ آیا میتوان روزی را تصور کرد که قارچهای عظیمالجثه و سبک مانند عروسهای دریایی در اتمسفر زمین شناور شوند و هر آنچه سرراهشان قرار میگیرد، ببلعند؟ آیا عنکبوتها و انواع دیگر حشرات قادر خواهند بود در میان ابرها، تارهای خود را ببافند و از موجودات فتوسنتزکنندهی معلق در آسمان تغذیه کنند؟ آیا گیاهان و میکروبها نیز خواهند توانست مانند پنلهای خورشیدی، مسیر حرکت آفتاب در آسمان را دنبال کنند و با تمرکز و ذخیرهسازی انرژی خورشیدی درون خود، روزی پهنهی یخچالهای طبیعی و مناطق قطبی را سبزپوش کنند؟
آکتیپیس میگوید پیدایش هیچیک از این موجودات فانتزی نامحتمل نیست. بسیاری از این ایدهها برپایهی نمونههایی هستند که پیشازاین نیز در طبیعت وجود داشتهاند. همین حالا نیز عنکبوتهایی وجود دارند که زیر آب حرکت میکنند یا در آسمان میجهند و حیات میکروبی اکنون نیز در ابرها وجود دارد و قلابچهماهیان در اعماق اقیانوس گویهای درخشانی با خود حمل میکنند که برای فریب طعمههای خود از آن بهره میبرند. گونههایی از نهنگهای قاتل و گربهماهیان میتوانند به ساحل بیایند تا جانوران خشکی را شکار کنند و گونههای مستقلی از حیات وجود دارند که میتوانند روی یخ و با تغذیه از بقایای کرایوکونایت (Cryoconite) زندگی کنند. کرایوکونایت گرد سیاهرنگی است که از بقایای خاکستر و سنگ و میکروبها تشکیل شده است.
جو ولف، زیستشناس تکاملی از دانشگاه هاروارد، به این نکته اشاره میکند که برخی از درختان امروزی میتوانند در تلاش برای نزدیکشدن به منابع آب، با سرعت بسیار کمی راه بروند. او میگوید ممکن است درختان بتوانند با استفاده از گازهای سمّی یا حتی شاخههای تیز خود شکار کنند. امروزه، نیز گیاهان گوشتخواری نظیر ونوس مگسخوار وجود دارند. همچنین، ولف به وجود گونههایی از عنکبوتها اشاره میکند که از ماهیان تغذیه میکنند. او میگوید میکروبهای ساکن ابرها میتوانند از تکامل Prochlorococcus (انواعی از ارگانیسمهای کوچک موجود در لایههای سطحی اقیانوس) بهوجود آیند.
برخی از گونههای سنجاب و میمون جهنده میتوانند در آینده برای زندگی در آسمان سازگاری یابند.
برای آنکه چنین سازگاریهایی عجیبی را در طبیعت شاهد باشیم، تنها به محیطی خشن نیاز داریم و زمین مملو از چنین محیطهایی است. برای مثال، واکنش قلابچهماهیان را به نبود جفت در اعماق اقیانوس در نظر بگیرید. وقتی گونهی نر با همتای ماده مواجه میشود، عملا خود را به او متصل میکند. کریستین هوک، اکولوژیست رفتاری در دانشگاه مریلند میگوید:
احتمال اینکه جانور نر دوباره گونهی ماده را ملاقات کند، بسیار کم است؛ ازاینرو، جانور عملا تسلیم و به عضو جانبی در بدن جانور ماده تبدیل میشود. بنابراین، ممکن است با رواج این رفتار درباره جانوران مواجه باشیم. تصور میکنم بهمرور زمان، انتخاب طبیعی جانورانی را برخواهد گزید که میتوانند در نبود جفت مناسب، خود را بارور کنند.
تجارب پیشین حیات طبیعی به ما میگوید نباید تصور کنیم موجودات آینده همچنان به زندگی در سکونتگاههای فعلی خود محدود خواهند بود. لین کپرال، زیستشیمیدان و نویسنده، اشاره میکند برخی از ماهیان پرنده اکنون میتوانند حشرات یا حتی پرندگان را شکار کنند و انواعی از ماهیان نیز وجود دارند که میتوانند روی خشکی حرکت کنند یا حتی از درختان بالا بروند. حتی برخی انواع از ماهیان مرکب نیز گاهی روی سطح اقیانوس پرواز میکنند.
این ظرفیت بالقوه برای تغییر سکونتگاهها میتواند احتمالات شگفتانگیزی رقم بزند. برای مثال، وزغها را درنظر بگیرید. این دوزیستان با بادکردن مجرای گلوی خود بهشکل کیسههای بزرگی از هوا، بهنوعی تلاش میکنند توجه جنس مخالف را به خود جلب کنند. وارد در کتاب خود ضمن اشاره به این قابلیت قورباغهها، آنها را یکی از نامزدهای احتمالی برای پرواز در ارتفاعات پایینی اتمسفر معرفی میکند.
قورباغه میتواند بهگونهای تکامل یابد که بتواند از آب، هیدروژن تولید کند و آن را در گلوی خود ذخیره کند. با آزادکردن این گاز، حیوان درنهایت خواهد توانست پرواز کند و بدینترتیب، برای راهرفتن به پاهای خود نیازی نخواهد داشت. این پاها میتوانند بهشکل شاخکهایی آویزان دربیایند که برای تغذیهی قورباغه استفاده میشوند. خودِ قورباغه نیز ممکن است طی فرگشت به اندازهی نهنگ آبی نیز بزرگ شود. این تغییر برای جلوگیری از خوردهشدن حیوان ضروری بهنظر میرسد.
این هیولاهای نوظهور خواهند توانست مانند عروس دریایی در هوا شناور شوند و با شاخکهای خود جانورانی بهبزرگی گوزن را شکار کنند و شبهنگام نیز برای استراحت به نوک درختان پناه ببرند. ممکن است روزی آسمان پر از این جانوران شود و سایهی آنها پهنهی اکثر مناظر طبیعی را بپوشاند؛ روزگاری که بهتعبیر وارد، میتوان آن را «عصر قورباغههای پرنده» خطاب کرد.
وارد میگوید ممکن است ظهور چنین جانورانی شبیه افسانههای خیالی بهنظر برسد؛ اما در این افسانه، رگههایی از واقعیت نیز بهچشم میخورند. در روزگاری دور، تنها یک ارگانیسم پرنده و یک ارگانیسم آبزی وجود داشت؛ ولی اکنون میدانیم بسیاری از گونههای بعدی بهسرعت از همان ارگانیسمها تکامل یافتهاند. دراینمیان، ابداعات طبیعت به آنها اجازه داد به سکونتگاههایی راه یابند که پیشتر، امکان دسترسی به آن برایشان وجود نداشت.
آیا ممکن است روزی قورباغهها نیز بهپرواز درآیند و به نوعی «زپلینوید» تبدیل شوند؟
با توجه به اینکه دانش ما از فرگشت و ژنتیک هنوز ناقص است، هیچکس بهطور قطعی نمیتواند بگوید حیات آینده به چه شکل خواهد بود. وارد در نوشتههای خود آورده است که انتخاب برندگان نهایی بازی فرگشت مانند انتخاب برندگان نهایی بازار بورس یا پیشبینی آبوهوا است. ما دادههایی دراختیار داریم که بهکمک آن میتوانیم حدسیات خوبی ارائه کنیم؛ اما هنوز با قطعیتنداشتن فراوانی مواجه هستیم. او میافزاید:
رنگ و شکل و عادات جانداران تازه تکاملیافته، تنها در حوزهی حدسیات خواهد بود.
لاسوس نیز با این ایده موافق است. او میگوید:
درنهایت، احتمالات بهقدری گسترده و غیرقطعیاند که گمانهزنی دربارهی آن عملا بیفایده است. درجهی آزادی در این مورد بسیار زیاد است و حیات میتواند در مسیرهای متفاوتی پیش برود.
اگر غرابت روزگار فعلی را در مقایسه با گذشتههای دور آن در نظر بگیریم؛ پس، نباید احتمال تغییر مسیر فرگشت بهسوی آیندهای تصورناپذیر را نیز نادیده گرفت. این امر زمانی اهمیت مییابد که بدانیم بخش بزرگی از خلاقیتها و تنوعهای طبیعی هنوز از چشمان ما پنهان مانده است.
درحقیقت، دیکسون میگوید چند نمونه از موجودات کاملا خیالی که در کتاب «پس از بشر» خود در سال ۱۹۸۱ شرح داده است، بعدها واقعا کشف شدهاند؛ مثلا خفاشهایی که راه میروند و مارهایی که میتوانند خفاشها را در هوا شکار کنند. همانگونه که وی در چاپ سال ۲۰۱۸ کتاب خود میگوید:
در بسیاری از موارد، ایدههایی از نحوهی توسعهی اکولوژیکی و فرگشتی به ذهن من خطور میکرد که اگر آنها را در کتاب خود میآوردم، همگان میخندیدند.
کورتانا اولینبار قبل از ورود به ویندوز ۱۰ و iOS و اندروید بهعنوان دستیار صوتی ویندوزفون پا به عرصهی وجود گذاشت. اکنون که عمر ویندوزفون به سر رسیده است و افراد بسیار کمی از کورتانا روی رایانههای شخصی خود استفاده میکنند، مایکروسافت تصمیم دشواری گرفته و رقابت با گوگل و الکسا را کنار گذاشته است. ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت، اوایل امسال اعلام کرد شرکت او دیگر به کورتانا بهعنوان رقیبی برای سایر دستیارهای دیجیتال نگاه نمیکند و با داشتن رقیبانی برای این پلتفرم کنار آمده است. در این مطلب زومیت، قصد داریم این موضوع و نقش آن در آیندهی کورتانا را بررسی کنیم.
کورتانا زمانی یکی از عناصر مهم ویندوز ۱۰ محسوب میشد؛ ولی اکنون در حال تبدیل به اپلیکیشن است. این موضوع میتواند باعث ارائهی بهروزرسانیهای مداوم و منظم برای کورتانا شود؛ اما درمقابل، بهمعنی جداشدن کورتانا از بخش جستوجوی اصلی ویندوز است. جداسازی کورتانا از بخش جستوجو از پیش آغاز شده است و مایکروسافت اکنون روی رابط کاربری جدیدی برای این بخش در ویندوز ۱۰ کار میکند که بر سیستم جستوجوی تقلیدی جدید این شرکت متمرکز است. درحالحاضر، کورتانا حتی در زمان فرایند راهاندازی ویندوز ۱۰ نیز غیرفعال شده است.
اگرچه قبلا مایکروسافت ادعا میکرد بیش از ۱۵۰ میلیون نفر از کورتانا در ویندوز ۱۰ استفاده میکنند، واقعیت آن بود که اکثر افراد فقط از سیستم جستوجوی متنی ویندوز استفاده میکردند، نه کورتانا. دستیارهای صوتی دیجیتال در دستگاههای مخصوص به خود مثل اکو آمازون در مقایسه با رایانههای شخصی کاربرد بیشتری دارند و سرانجام مایکروسافت به این موضوع پی برده است.
افزونبراین، کورتانا حتی در حال خداحافظی از ایکسباکس وان است. ابتدا مایکروسافت قصد داشت این دستیار صوتی را در سال ۲۰۱۵ برای کنسول ایکسباکس عرضه کند که بهدلیل تعویق در توسعهی داشبورد آن، به سال ۲۰۱۶ موکول شد و اکنون تنها پس از گذشت چند سال، دوباره نوبت خداحافظی کورتانا با ایکسباکس رسیده است. البته، کاربران ایکسباکس هنوزهم میتوانند با استفاده از حسگر کینکت از فرمانهای صوتی استفاده کنند؛ ولی از کورتانا دیگر نمیتوان با هدست استفاده کرد. مایکروسافت از کاربران ایکسباکس وان میخواهد با استفاده از اپلیکیشن موبایلی کورتانا از فرمانهای صوتی استفاده کنند؛ اما این با انتظار پیشین از ایکسباکس بسیار فاصله دارد. ناگفته نماند از الکسا هم میتوان استفاده کرد.
نشانههای مرگ کورتانا حداقل از ۱۸ ماه قبل آغاز شد. کورتانا در رویداد CES سال ۲۰۱۸ هیچ جایی نداشت و تنها حضور آن به ترموستات مجهز به این دستیار صوتی ختم میشد که حتی در توضیحات این محصول، از کورتانا بهعنوان قابلیت نام برده نشده بود. پیشتر انتظار میرفت کورتانا روی یخچالها و توسترها و بسیاری از دستگاههای دیگر بهکار گرفته شود؛ ولی فقط توانست به بلندگوی هوشمند راه پیدا کندپس از اعمال تغییراتی در بخش ویندوز شرکت مایکروسافت، تری میرسون، مدیر سابق بخش ویندوز، این شرکت را ترک کرد و خاویر سولتر، مسئول کورتانا، نیز چند ماه بعد با سِمَتش خداحافظی کرد. مایکروسافت اکنون دربارهی کورتانا بازنگری میکند و در حال عقبنشینی از یکپارچهسازی آن با ویندوز ۱۰ و ایکسباکس وان است. این شرکت برنامههای جدیدی برای کورتانا دارد که شامل تعاملات مکالمهمحور کارگرانی است که برای روز خود برنامهریزی میکنند.
اندرو شومن، مسئول جدید کورتانا، اوایل امسال در مصاحبهای با پایگاه خبری The Verge، از برنامهی جدید مایکروسافت برای این دستیار صوتی پرده برداشت. او در این مصاحبه اعلام کرد:
فکر میکنم یکی از مشکلات چند سال گذشتهی ما، پیداکردن مکانهایی است که مایکروسافت میتواند واقعا مفید واقع شود. فکر میکنم آنچه در سال گذشته واقعا روی آن کار کردهایم، یافتن راهی برای گنجاندن کورتانا در سرویسهای مایکروسافت ۳۶۵ و راضیکردن کاربران است؛ بهویژه کاربرانی که از این سرویسها زیاد استفاده میکنند. بنابراین، باید تقویم، کارها، اسناد کاری و ارتباطات آنها با همکاران نزدیکشان را درک کنیم.
معنی این حرف افزایش قابلیتهای مکالمهمحور کورتانا هنگام پاسخدادن به جستوجوهای صوتی و متنی در آینده است. ما بخشی از این برنامه را در یکپارچهسازی کورتانا با رباتهای بلندپروازنهی مایکروسافت و اسکایپ دیدهایم. مایکروسافت در حال تغییر کاربرد کورتانا بهعنوان مهارتی است که در همهجا کاربردی باشد. همچنین، این شرکت تیم کورتانا را از بخش پژوهشهای هوش مصنوعی خارج و آن را به تیم دستگاهها و تجربیات ملحق کرده است. این حرکت میتواند پدیدارشدن کورتانا در محصولات معقولانهتری مثل هدفونهای سرفیس مایکروسافت را باعث شود.
مقالههای مرتبط:
همهی این تغییرات میتواند به قدرتمندترشدن الکسا در بخشهایی از ویندوز منجر شود که قبلا زیرپوشش مستقیم کورتانا بود و کورتانا نیز به یکپارچهسازی هوشمندانهی خود با نرمافزارش ادامه میدهد. مایکروسافت به دستیارهای صوتی جانبی اجازه میدهد که با ویندوز ۱۰ بیشتر یکپارچه شوند؛ بنابراین، الکسا بهزودی میتواند وقتی رایانه قفل است، فعال و استفاده شود. افزونبراین، مایکروسافت همکاری خود باآمازون را آغاز کرده است که باعث میشود کورتانا و الکسا بتوانند باهم صحبت کنند. البته، این ادغام فعلا در مراحل اولیه و بسیار ساده است و به زمان بیشتری برای کار نیاز دارد.
شایان ذکر است مایکروسافت نیمنگاهی هم به استفاده از کورتانا در اندروید دارد. این شرکت مدتی است که به اندروید بهعنوان سیستم معادل ویندوز در گوشیهای هوشمند نگاه میکند. بخش بزرگی از این برنامه لانچر مایکروسافت برای دستگاههای اندرویدی را شامل میشود که برای جایگزینی سرویسهای مایکروسافت و آفیس با تجربهی کاربری پیشفرض گوگل ازجمله دستیار صوتی گوگل بهکار میرود. لانچر مایکروسافت حتی از رابط کاربری مکالمهای کورتانا نیز بهره میبرد که اوایل امسال معرفی شده بود. این رابط کاربری برای اپلیکیشن کورتانا در ویندوز ۱۰ نیز عرضه خواهد شد.
نمیتوان بهراحتی جایگاه کورتانا را در یکیدو سال آینده پیشبینی کرد؛ ولی از تغییرات مایکروسافت مشخص است این شرکت میخواهد دستیار صوتیاش را بیشتر در پسزمینه قرار دهد. کورتانا بازهم در محصولاتی بهکار خواهد رفت که به دستیار صوتی نیاز داشته باشند؛ اما در یخچال یا توستر بعدیتان این الکسا و دستیار گوگل هستند که کنترل همهچیز را برعهده دارند، نه کورتانا.
در چند سال گذشته، شایعههای مختلفی دربارهی آیندهی خودروسازی و حذف برخی پیشرانههای احتراقداخلی مطرح بوده است. یکی از این شایعهها که همیشه باعث ناراحتی طرفداران دنیای خودرو شده، خداحافظی با پیشرانهی ۱۲ سیلندر است.
مدتی پیش بود که یکی از مدیران ارشد AMG به تمام شایعهها پایان داد و بهطور رسمی اعلام کرد تولید پیشرانهی ۱۲ سیلندر Vشکل این برند آلمانی بهزودی متوقف میشود. البته، مرسدسبنز هنوزهم از این پیشرانه در مدلهای لوکس میباخ استفاده خواهد کرد؛ اما بهنظر میرسد شرکتهای دیگر هم بهدنبال کنار گذاشتن موتور ۱۲ سیلندر هستند.
حتی اگر تجربهی رانندگی با خودرو ۱۲ سیلندر را نداشته باشید، بازهم تماشای منقرضشدن یکی از بهترین دستاوردهای دنیای مهندسی و خودرو واقعا ناراحتکننده است. طرح ۱۲ سیلندر در انواع برندها مثل بیامو، بنتلی، استونمارتین، فراری، لامبورگینی، رولز رویس و مرسدسبنز ویژگی برجسته و ممتازی بوده است. البته، بنتلی از نوع Wشکل ۱۲ سیلندر استفاده میکند؛ اما بازهم آیندهی روشنی برای پیشرانهی این شرکت بریتانیایی با مدیریت آلمانیها پیشبینی نمیشود. افزونبراین، شاید خیلی زود نباید پروندهی پیشرانهی ۱۲ سیلندر را ببندیم. با اینکه دربارهی حذف پیشرانهی V12 از خودروسازی صحبت میکنیم، شرکتهایی مثل کازورث (Cosworth) هم وجود دارند. کازورث پیشرانهای کاملا سفارشی و اختصاصی برای ابرخودرو موردانتظار استونمارتین والکری طراحی کرده است که در خودرو جدید گودرون موری با کد T.50 هم استفاده خواهد شد.
کد مقدس V12؛ آینده روشن نیست
شاید با خود بگویید چرا وقتی هنوز چند خودرو مجهز به پیشرانهی V12 در صف تولید قرار دارند، چنین مقالهای را بخوانیم؟ کافی است پنج سال آیندهی خودروسازی را در نظر بگیرید. تا سال ۲۰۲۵، چند خودرو با پیشرانهی V12 در خطتولید باقی میماند؟ اجازه دهید یکییکی بررسی کنیم. کازورث پس از تولید پیشرانهی استونمارتین والکری و خودرو جدید گوردون موری برنامهای ندارد. علاوهبراین، خیلی بعید است که بیامو پیشرانهی V12 را زنده نگه دارد. میدانیم مرسدسبنز بدون درنظرگرفتن جایگزینی مشابه، بهزودی طرح ۱۲ سیلندر Vشکل را کنار میگذارد و نسخهی برندهای آلمانی را که بپیچیم، با ایتالیاییها و بریتانیاییها روبهرو میشویم.
هنوز برنامههای آیندهی رولز رویس بهطور رسمی منتشر نشده است؛ اما مقامهای این برند اشاره کردهاند که نسل بعدی فانتوم مدلی تمامبرقی خواهد بود. پیشرانهی توربوشارژ V12 استونمارتین قطعا در مدلهای لاگوندا استفاده نمیشود و استونمارتین هم بهسرعت بهسمت فناوری هیبرید پیش میرود. با نگاه به محصولات آیندهی این شرکت و پیشرانهی جدید ۶ سیلندر و هیبرید، میتوان پیشبینی کرد که دوران استونمارتینهای V12 هم بهزودی تمام میشود. البته، استونمارتین بدون شک تا آخرین لحظه این پیشرانه را زنده نگه میدارد. برای مثال، احتمالا تا جایی که تقاضا وجود داشته باشد و قوانین آلایندگی و مصرف سوخت اجازه دهد، استونمارتینهای V12 تولید شوند. بااینحال، با توجه به سرمایهگذاری هنگفت این شرکت در پروژهی پیشرانهی ۶ سیلندر و فناوری هیبرید اختصاصیاش، طراحی و توسعهی موتور V12 جدید خیلی خوشبینانه و دور از انتظار است.
برنامههای بنتلی اصلا مشخص نیست. همچنین، باید دید مقامهای فولکس واگن چه هدفی برای این برند در نظر دارند. با توجه به رسوایی آلایندگی بزرگترین گروه خودروسازی آلمان که باعث شد توسعهی فناوری برقی در این شرکت با سرعت بیشتری پیگیری شود، پیشبینی چند سال پیش رو کمی مشکل است. درمقابل، بنتلی روزهای خوشی را میگذارند و حذف کد V12 از روی محصولاتش قطعا واکنش منفی طرفداران بریتانیایی را بهدنبال خواهد داشت. دراینمیان، تنها باید به خودروسازان ایتالیایی امیدوار باشیم. درواقع اصالت و تاریخ فراری و لامبورگینی با پیشرانهی V12 گره خورده است؛ بنابراین، میتوان حداقل به چند سال آینده امیدوار بود. با توجه به شرایط فعلی، سرانجام پیشرانهی V12 تا چند سال آینده مشخص خواهد شد.
عملکرد نرم و صدای جذاب؛ V12 متفاوت است
چرا پیشرانهی V12 یکی از جذابترین و تحسینشدهترین طرحهای قوای محرکه خودرو است؟ دو عامل مهم در این پیشرانه وجود دارد که در هماهنگی کامل، نهایت V12 را معنی میکنند. عامل اول، عملکرد نرم این پیشرانه است. در طرح ۶ سیلندر، تعادل در بالاترین سطح است و در پیشرانهی V12 هم با وجود سیلندرهای دوبرابر و حجم بیشتر، این ویژگی حفظ میشود. درحقیقت، عملکرد V12 حتی از ۶ سیلندر هم نرمتر است و همین امر باعث شد خودروسازان مدلهای لوکس پیش از اینکه به ظرفیت درخورتوجه V12 در عملکرد فنی و قدرت پی ببرند، این پیشرانه را تنها برای کارکرد نرمش انتخاب کنند.
برای مثال، برند آمریکایی و فراموششدهی پکارد (Packard) اولین شرکتی بود که از پیشرانهی V12 در خودرو جادهای استاندارد محصول سال ۱۹۱۶ استفاده کرد. پس از پکارد، دیگر شرکتهای قدیمی آمریکایی شامل کادیلاک، اوبرن (Auburn)، لینکلن، پیِسارو (Pierce-Arrow) استفاده کردند. همچنین، رولز رویس در سال ۱۹۳۶ در ساخت مدل فانتوم ۳، از پیشرانهی V12 بهره برد. با تمام اینها، V12 فقط به عملکرد نرم و تعادلش شهرت ندارد؛ بلکه در مقایسه با نمونههای V8 یا V10 در هر حجم، پیشرانهی V12 قدرت بیشتری هم تولید میکند. در طرح V12، قطعات محرک ابعاد کوچکتر و جرم رفتوبرگشتی کمتری دارند؛ بنابراین نهایت دور موتور و قدرت بیشتر خواهد بود. به همین دلیل، فراری در ۷۱ سال گذشته، همیشه خودرویی با پیشرانهی V12 در خطتولید داشته است. اگر اطلاعات کافی از V12 داشته باشیم، درککردن علاقهی فراوان ایتالیاییها به طرح ۱۲ سیلندر اصلا مشکل نیست.
عامل دیگری که انواع پیشرانههای V12 را در تاریخ ماندگار کرده است، چیزی نیست جز صدا. با اینکه انواع پیشرانههای خوشصدا با طرحهای ۶ سیلندر خطی، V10 ،V6 و حتی ۱۶ سیلندر تولید شده است؛ اما نوای دلنشین V12 کمی فرق میکند. در پیشرانهی V12، دور موتورهای پایین تا متوسط چندگانه هستند و انواع صداها را میتوان شنید؛ اما در نهایتِ دور موتور و خط قرمز، تمام نواها کنارهم قرار میگیرند تا صدایی زوزهمانند که هیچوقت خستهکننده نمیشود، در خاطر سرنشینان خودرو ثبت شود. با کلمات نمیتوان زیبایی صدای پیشرانهی فراری 250GTO یا جگوار XJR-9 را توصیف کرد؛ ازاینرو، پیشنهاد میکنیم دو ویدئو زیر را تماشا کنید.
کمی هم دربارهی پیشرانهی V12 مرسدسبنز صحبت کنیم. استفاده از طرح ۱۲ سیلندر در سدان بزرگ و لوکس مناسب بهنظر میرسد؛ اما با توجه به مشخصات فنی پیشرانهی S کلاس، چرا خودروساز مشهور آلمانی سالها به تولیدش ادامه داد؟ طرح و معماری پایهی پیشرانهی مرسدسبنز قدیمی شده و مربوط به دههی ۱۹۹۰ است و این خودروساز بزرگ آلمانی انواع موتورهای بهتر و کارآمدتر دیگر هم تولید میکند. برای مثال، پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل چهارلیتری که در مدل S63 استفاده شده است، فقط چند اسببخار قدرت کمتری از نمونهی ۶ لیتری V12 مرسدس دارد؛ اما سوخت کمتری مصرف میکند و میتواند درکنار جعبهدندهی ۹ سرعتهی جدید شرکت قرار بگیرد. البته، پیشرانهی V8 مرسدس در مدل چهاردر کوپه GT 63S حتی قدرت بیشتری از نمونهی V12 با جعبهدندهی قدیمی هفتسرعته تولید میکند.
تیم مهندسی مرسدسبنز بهطور رسمی مدل S65 را سریعتر از مدل V8 معرفی میکند؛ اما واقعا اینطور است؟ وزن پیشرانهی V12 بسیار سنگینتر از V8 است؛ بنابراین، مدل S63 نسبت قدرت به وزن و گشتاور به وزن بهتری دارد. تنها یک دلیل برای تولید پیشرانهی V12 پیدا میشود که برای تیم مهندسی مرسدسبنز هم کافی است: «تقاضای مشتری». بسیاری از مشتریان مرسدسبنز S65 به قدرت و گشتاور و سرعتگیری دیوانهوار علاقهای ندارند و فقط به عدد نهایی ۱۲ چشم دوختهاند. خیلی مهم است که روی بدنهی خودرو کد V12 وجود داشته باشد و نمیتوان ۱۲ سیلندر را بهسادگی فراموش کرد. کاملا مشخص است که بسیاری از افراد بهدنبال جذبهی خاص V12 و جلب توجه هستند؛ اما نحوهی عملکرد طرح ۱۲ سیلندر هر ویژگی دیگر را کنار میزند. مرسدسبنز S65 به ۹ یا حتی ۷ دنده هم نیازی ندارد و خیلی خوشبین باشیم، فقط سه دنده برای این سدان لوکس و پیشرانهی بزرگش کافی است.
نحوهی انتقال قدرت در V12 جادویی است؛ یعنی در دورهای پایین، خودرو تقریبا مشابه مدل تمامبرقی، آرام و بیسروصدا حرکت میکند. بااینحال، وقتی پدال گاز فشرده میشود، برخلاف خودروهای برقی که به آستانهی عملکردشان میرسند، مدل V12 جانی تازه میگیرد و نقابش را کنار میزند. سرعتگیری با پیشرانهی تنفسطبیعی V12 حس زوزهی نمونهی V6 توربوشارژ یا شلوغکاری V8 آمریکایی را ندارد؛ اما سمفونیای حماسی است. V12 را باید حالت کمال پیشرانه بشناسیم و این طرح خالصترین و کلاسیکترین و خوشصداترین است. تا حالا به این موضوع دقت کردهاید که اگر خودرو هرچقدر هم طراحی خوبی نداشته یا ساخت برندی ناشناخته باشد، وقتی پیشرانهی V12 را به آن اضافه میکنیم، همهچیز جذاب میشود؟ نمیتوان آینده را پیشبینی کرد و دقیق گفت که مثلا از این سال، V12 به تاریخ میپیوندند؛ اما همه آخرین نفسهای V12 را حس میکنیم. بهنظر شما، این پیشرانهی جذاب چند سال دیگر در خودروسازی میماند؟
درادامه، نگاهی کوتاه به بهترین نمونههای پیشرانهی V12 در تاریخ خواهیم انداخت.
فراری کولومبو
در بیست سال ابتدایی تولد برند فراری، تمام خودروهای جادهای این شرکت بهاضافهی چند مدل مسابقهای از پیشرانهی V12 Colombo استفاده میکردند. جوآکینو کولومبو که کار طراحی پیشرانه را در آلفارومئو آغاز کرده بود، سال ۱۹۴۷ پیشرانهی ۱۲ سیلندر Vشکل ۱.۵ لیتری فراری را با قدرت ۱۱۸ اسببخار خلق کرد. پیشرانهی کولومبو با زاویهی ۶۰ درجه در طول عمر ۴۰ سالهاش، از حجم ۱.۵ لیتر به ۴.۸ لیتر رسید و تعدادی از ارزشمندترین خودروهای تاریخ فراری مثل GTO ،125S ،400، تور دوفرانس، 250SWB ،250LM ،275GTB/4 و تستاروسا با این پیشرانه تولید شدند.
لامبورگینی بیزارینی
یکی از اصیلترین و جذابترین پیشرانههای V12 تاریخ، اولین محصول لامبورگینی است. فروچو لامبورگینی برای رقابت با فراری، به پیشرانهای تمامعیار نیاز داشت؛ به همین دلیل، جوتو بیزارینی را برای طراحی موتور موردنیازش انتخاب کرد. داستانهای زیادی دربارهی پروژهی V12 لامبورگینی وجود دارد؛ مثلا فروچو لامبورگینی به بیزارینی وعده داد که بهازای هر اسببخار قدرت بیشتر از پیشرانهی فراری، پاداشی درخورتوجه انتظارش را میکشد. اولین نمونه از V12 لامبورگینی، ۳.۵ لیتری با زاویهی ۶۰ درجه و قدرت ۲۸۰ اسببخار بود که در مدل 350GT نصب شد. در مدلهای بعدی، حجم پیشرانه بیشتر شد و بهترتیب به ۳.۹، ۴.۸، ۵.۲، ۵.۷، ۶، ۶.۲ و درنهایت، ۶.۵ لیتر روی مدل مورچهلاگو سوپرولوچه (Murciélago LP 670-4 SuperVeloce) رسید. طراحی بیزارینی روی بیش از ۲۰ مدل مثل میورا، کونتاش، دیابلو، اسپادا و مورچهلاگو نصب شد و حتی در دورانی که لامبورگینی زیرمجموعهی آئودی شد، پرچمدار پیشرانههای این شرکت ایتالیایی بود. پیشرانهی V12 جدید لامبورگینی بازهم با زاویهی ۶۰ درجه است؛اما در نمونهی پایهی ۶.۵ لیتری، ۶۹۰ اسببخار قدرت دارد. ناگفته نماند V12 جدید در مدلهای مختلف لامبورگینی اونتادور و چنتناریو استفاده میشود.
مکلارن و بیامو
یکی از جذابترین پروژههای مشترک خودروسازی، همکاری دو برند بریتانیایی و آلمانی روی پیشرانهی مکلارن F1 جاودانه است. پیشرانهی V12 مکلارن F1 را باید مدیون گروه طراحی این خودرو باشیم. گوردون موری اصرار داشت F1 باید از پیشرانهی تنفسطبیعی استفاده کند؛ زیرا نمونههای سوپرشارژر و توربوشارژر استهلاک ببیشتری دارند و مجموعهی قوای فنی را پیچیدهتر میکنند. پس از اینکه هوندا مجوز استفاده از پیشرانهی فرمول یک با قدرت ۵۵۰ اسببخار روی مکلارن F1 را نداد، شرکت ژاپنی ایسوزو (Isuzu) مطرح شد که در حال آزمایش پیشرانهی اختصاصیاش روی خودروی فرمول یک لوتوس بود. بااینحال، تیم طراحی مکلارن F1 بهدنبال پیشرانهای بودند که علاوهبر عملکرد قدرتمند و بدون نقص، ساخت برندی با سابقهی طولانی در موتوراسپرت باشد. موری سرانجام به بیامو و واحد M این شرکت آلمانی درخواست داد. سال ۱۹۸۷، اولین پیشرانهی V12 تاریخ بیامو تولید شده بود؛ بنابراین، آمادگی لازم برای طراحی نمونهی جدید برای مکلارن F1 وجود داشت. پاول روشه، مهندس ارشد بیامو و خالق پیشرانههای ۲۰۰۲ توربو و E30 M3 و خودرو فرمول یک برابهام BT52، پیشرانهی ۱۲ سیلندر Vشکل با حجم ۶.۱ لیتر و قدرت ۶۱۸ اسببخار و کد S70/2 را برای مکلارن F1 طراحی و تولید کرد. پیشرانهی بیامو حدود ۱۴ درصد قدرت و ۱۶ کیلوگرم وزن بیشتری از مشخصات درخواستی موری داشت؛ باوجوداین، نقشی اساسی در شهرت و ارزش فراوان مکلارن F1 دارد.
رولز رویس مرلین
پیشرانهی ۲۷ لیتری V12 رولز رویس روی خودرو نصب نشد؛ اما بهدلیل استفاده در مهمترین هواپیماهای جنگ جهانی دوم مثل اسپیتفایر (Spitfire)، احتمالا باید در فهرست بهترینها باشد. این پیشرانهی سوپرشارژ ۷۴۴ کیلوگرمی در ۳,۰۰۰ دوبردقیقه و ارتفاع ۷,۴۰۰ متری تا ۱,۵۸۰ اسببخار قدرت تولید میکند. از پیشرانهی ۱۲ سیلندر رولز رویس مرلین بیش از ۵۰ نسخهی مختلف برای انواع هوایپماها تولید شده است.
از دیگر پیشرانههای ۱۲ سیلندر برجستهی خودروسازی میتوان به نمونهی تخت فراری تستاروسا با زاویهی ۱۸۰ درجه، استونمارتین ونتیج، بیامو M70، فراری F50، جگوار E Type و محصول مرسدس AMG برای خودروهای پاگانی اشاره کرد.
اخباری از منبعی موثق بهگوش میرسد مبنیبر اینکه پاناسونیک در حال کار روی حسگر مدت پرواز (ToF) برای گوشی Vivo Nex Dual است. این شرکت میخواهد حسگر گفتهشده را در سیستم فوکوس خوکار (AF) جدید در دوربینهای میکرو چهارسوم (Micro Four Thirds) سری لومیکس خود نیز بهکار بگیرد؛ اما هنوز زمان معرفی آن مشخص نیست.
حسگر مدت پرواز فاصلهی دقیق با سوژه را اندازهگیری میکند و کاربر با لمس نمایشگر میتواند روی سوژهی مدنظر خود فوکوس کند و تقریبا بلافاصله این حسگر فاصله را محاسبه میکند و سیستم فوکوس لنز بهسرعت به محل مناسب با این فاصله منتقل میشود (بدون هیچ لرزهای در کنتراست، بدون عکسبرداریهای بیشازحد، فوکوس ردیابی ویدئویی دقیق و هدفمند و...).
ازلحاظ نظری، این حسگر میتواند رقیبی برای فناوریهای فوکوس ترکیبی تشخیص کنتراست و تشخیص فاز (یعنی PDAF + CDAF) باشد؛ مانند آنچه در دوربینهای سونی و فوجیفیلم استفاده میشود؛ چراکه نیاز به هرگونه حرکتهای روبهعقب و روبهجلو را حذف میکند که در محاسبات CDAF لازم هستند. همچنین، میتواند نواربندی حسگرهای مجهز به فوکوس تشخیص فاز را از بین ببرد که سونی با هوشمندی بیشتر این نقطه ضعف را در دوربینهای خود مخفی میکند؛ اما دوربینهای کانن و نیکون عملکرد خوبی در این زمینه ندارند. این موضوع را میتوان در بازیابی سایه در تصاویر گرفتهشده در این دوربینها مشاهده کرد.
پاناسونیک از دوربینهای میکرو چهارسوم خود بهعنوان زمینهای برای آزمودن و اصلاح توسعههای جدید خود استفاده میکند (ToF AF و حسگرهای ارگانیک و سایر موارد). این کار خیلی شبیه عملکرد المپوس برای دستگاههای پزشکی میکرو چهارسوم خود است.
اگر این فناوری محقق شود، گویی دستاندرکاران این صنعت به دستنیافتنیترین آرزوی خود در ساخت دوربینهای عکاسی با سیستم فوکوس خودکار ایدهآل دست یافتهاند؛ سیستم فوکوس خودکار بسیار سریع و بدون هیچگونه اثری از مشکلات فوکوس تشخیص فاز.
تشخیص اسلات خالی رم در ویندوزهای قدیمی ممکن نبود و برای اینکه تشخیص دهید مادربورد اسلات خالی برای رم دارد یا نه، باید کیس یا لپتاپ را باز و مادربورد را بررسی میکردید. بااینحال، در ویندوز ۱۰ دیگر به بازکردن نیازی نیست و بهصورت نرمافزاری میتوانید اسلات خالی را تشخیص دهید. در این مقاله، با زومیت همراه باشید تا ترفند تشخیص اسلات خالی را در ویندوز ۱۰ یاد بگیرید.
در ویندوز ۱۰ زمانیکه حافظهی رم زیادی برای نرمافزارهایی چون گوگل کروم و فتوشاپ و ادوبی پریمیر استفاده میشود، سیستم ممکن است کُند شود و رم کافی برای سایر برنامهها باقی نماند. به همین منظور، تشخیص اینکه آیا مادربورد اسلات خالی برای رم دارد یا خیر، میتواند به شما کمک کند حافظهی رم دیگری بخرید و در اسلات خالی موجود روی مادربورد نصب کنید و سرعت سیستم را افزایش دهید.
اگرچه میتوانید کیس کامپیوتر را باز یا از کیسهای شیشهای استفاده کنید، امکان بازکردن کیس یا استفاده از کیسهای شیشهای ممکن است وجود نداشته باشد. در این صورت، راحتترین کار تشخیص اسلات خالی ازطریق Task Manager ویندوز ۱۰ است.
در ادامه، روش استفاده از Task Manager را برای تشخیص اسلات خالی و ارتقا رم سیستم مرحلهبهمرحله آوردهایم.
بررسی اسلات خالی رم از Task Manager
تمامی موارد را مرحلهبهمرحله پیش بروید:
- منو Start را باز کنید.
- در منو Start، واژهی Task Manager را جستوجو و آن را باز کنید. راه سریعتری برای بازکردن Task Manager با استفاده از کلید میانبر Ctrl + Shift + ESC وجود دارد.
- حال در Task Manager، تب Performance را انتخاب کنید.
- از پنل سمت چپ، گزینه Memory را برگزینید.
- اکنون در قسمت پایینی پنل سمت راست (مطابق تصویر زیر)، میتوانید تعداد اسلاتهای موجود روی مادربورد را مشاهده کنید.
پس از تکمیل مراحل مذکور، میتوانید حتی بدون اینکه سیستم را باز کنید، اسلات خالی موجود روی مادربرد را تشخیص دهید.
شما دربارهی این قابلیت ویندوز ۱۰ چه فکر میکنید؟ دیدگاههای خود را با ما و دیگر مخاطبان زومیت بهاشتراک بگذارید.
رزبری پای ۴ در دستهی کامپیوترهای کوچک و کاربردی قرار میگیرد که تنها با یک برد، نیازهای پردازشی کاربران را رفع میکند. محصول جدید رزبری با وفاداری به ساختار و طراحیهای سنتی، امروز در مقایسه با نسلهای قبلی یک غول پردازشی محسوب میشود. این کامپیوتر با وجود قدرت زیادی که بهصورت پیشفرض به کاربر ارائه میکند، قابلیت اورکلاک و افزایش ظرفیت نیز دارد. فرایندی که با افزایش سرعت پردازش CPU و GPU ممکن میشود.
اورکلاک کردن کامپیوترهای حرفهای خصوصا در دستهی گیمینگ، سرگرمی و تخصصی قدیمی در دنیای کامپیوتر محسوب میشود. متخصصان این حوزه با افزایش سرعت عملکردی پردازندهها، کارایی بیشتری را از آنها دریافت میکنند. البته اورکلاک در آن نوع از کامپیوترها به تجهیزات بیشتری در بخش حفاظت و خنککنندگی هم نیاز دارد. اورکلاک کامپیوتر تک بردی همچون رزبری پای ۴ هم میتواند به افزایش کاراییهای آن کمک کند. در ادامهی این مطلب زومیت راهنمای قدم به قدمی را برای افزایش سرعت پردازندهی گرافیکی و مرکزی رزبری پای ۴ ارائه میکنیم.
مقالههای مرتبط:
اطلاعات اولیه و پیشنیازها
اورکلاک کردن کامپیوتر تک برد رزبری پای برخلاف کامپیوترهای حرفهای نیازمند تجهیزات زیادی نیست. درواقع کاربر میتواند تنها با تغییر کدهای یک فایل پیکربندی، سرعت پردازش رزبری پای خود را افزایش دهد. در مناطقی که کامپیوتر مذکور با وارانتی ارائه میشود نیز این فرایند در صورت رعایت محدودیتهای اورکلاک، باعث نقض وارانتی نخواهد شد.
اولین سختافزار اضافهای که برای اورکلاک Raspberry Pi 4 نیاز دارید، یک منبع تغذیهی باکیفیت است. منابع تغذیهای که برای راهاندازی و استفاده از رزبری پای در سرعتهای پیشفرض استفاده میشوند، لزوما برای سرعتهای بالاتر کاربردی نخواهند بود. برای شروع میتوان منبع تغذیهی محصول خود شرکت رزبری پای را تهیه کرد. در غیر این صورت باید منبع تغذیهای از یک برند معتبر خریداری کنید. بههرحال در میانهی فرایند اورکلاک زمانیکه یک آیکن شبیه به رعدوبرق در گوشهی تصویر نمایش داده شود، بهمعنای نامناسب بودن تغذیهی انرژی دستگاه خواهد بود.
با وجود پایین بودن فشار پردازشی روی قطعات رزبری پای حتی پس از اورکلاک، نیاز به سیستم خنککنندهی دائمی قابل اغماض نخواهد بود. البته اگر تنها برای آزمایش و تجربه فرایند اورکلاک انجام میدهید، نیازی به خنککنندهی دائمی نخواهید داشت. برای نیازهای اولیه میتوان از یک هیتسینک ساده استفاده کرد، اما فن همیشه روشن، انتخاب بهتری خواهد بود.
برای خنک کردن رزبری پای اورکلاک شده میتوان از کیسهای متفرقه هم برای آن استفاده کرد که جایگاه مناسب برای نصب فن بزرگتر دارند. شرکت سازنده نیز یک تجهیز جانبی بهنام PoE HAT دارد که فن PCB در آن لحاظ شده است. اگر در فرایند اورکلاک اقدامات خنکسازی مناسب صورت نگیرد، آسیبی به رزبری پای وارد نخواهد شد. منتهی اورکلاک نیز بهخوبی پیش نمیرود چون دستگاه به محض رسیدن به آستانهی گرمایی، ادامهی روند را متوقف میکند.
اورکلاک CPU رزبری پای ۴
رزبری پای از سیستم روی تراشه یا SoC بهعنوان پردازنده استفاده میکند. اکثر فرایندهای اورکلاک این کامپیوتر به افزایش سرعت پردازندهی مرکزی اختصاص دارند و آزمایشها نیز عموما روی همان انجام میشوند. برای شروع فرایند اورکلاک پردازندهی مرکزی، ابتدا باید علاوه بر خود برد رزبری پای و لوازم جانی بالا، یک حافظهی microSD با نسخهای از نرمفزار NOOBS داشته باشید. نرمافزار نوبز یا New Out Of Box Software باید از رزبری پای ۴ پشتیبانی کند. برای اطمینان از دریافت و نصب نسخهی صحیح نرمافزار، نسخهی اصلی را از وبسایت رسمی رزبریدانلود کنید.
دلیل استفاده از NOOBS بهجای نرمافزار Raspbian ساده است: NOOBS این قابلیت را به کاربر میدهد که فایلهای پیکربرندی را (حتی در صورت بارگذاری نشدن raspberian) در مسیر boot/ ویرایش کند. درواقع اگر مشکلی در فرایندها رخ دهد و رزبری بهخوبی بوت نشود، تنها با نگه داشتن دکمهی شیفت در فرایند بارگذاری میتوان به NOOBS Recovery Mode رفت و فایلهای پیکربندی را ویرایش کرد.
اکثر تنظیمات پیکربندی مورد نیاز برای رزبری پای درون فایلی بهنام config.txt قرار دارند که در مسیر boot/ قابل مشاهده است. فایل مذکور بهصورت یک سند استاندارد متنی در پوشه قرار دارد و میتوان به روشهای گوناگونی آن را باز و ویراش کرد. با دو بار کلیک کردن روی فایل در محیط رزبرین میتوان فایل را باز کرد، اما امکان ویرایش و ذخیرهی تغییرات وجود ندارد. برای ذخیرهی تغییرات در فایل نیاز به دسترسیهای بیشتر دارید. ترمینال کدنویسی رزبری را با فشار دادن دکمههای Ctrl+Alt+T باز کرده و دستور زیر را وارد کنید:
sudo nano /boot/config.txt
با وارد کردن کد بالا، فایل در ویرایشگر متنی Nano باز میشود و دسترسیهای سطح روت نیز به کاربر داده میشود که شبیه به حساب کاربری Administrator در ویندوز خواهد بود. پس از باز شدن فایل به پایین کدها لروید و بخش [pi4] را پیدا کنید. در این بخش تنظیماتی قرار دارند که تنها در صورت وارد کردن حافظهی مایکرو اسدی در رزبری پای ۴ اجرا میشوند. اگر نسخهای دیگر از رزبری را اورکلاک میکنید، تنها کافی است به بخش پایینی فایل بروید. در یک خط جدید در بخش [pi4] کد زیر را وارد کنید:
over_voltage=2
arm_freq=1750
اولین خط دستور بالا، ولتاژ ارسالی به SoC را به میزان ۰/۰۵ ولت افزایش میدهد که البته مقدار قابلتوجهی نیست. بههرحال بدون افزایش ولتاژ ورودی نمیتوانید رزبری پای خود را با سرعت بالاتر پردازنده بوت کنید. خط دوم، سرعت پردازندهی رزبری پای (۴ پردازندهی Arm Cortex-A72) را به ۱۷۵۰ مگاهرتز یا ۱/۷۵ گیگاهرتز میرساند که ۲۵۰ مگاهرتز بیشتر از تنظیمات کارخانهای (۱/۵ گیگاهرتز) خواهد بود.
درحال حاضر سرعت پردازندهی ۱/۷۵ گیگاهرتز بالاترین حد اورکلاک رزبری پای ۴ محسوب میشود. البته با ارائهی بهروزرسانیهای جدید برای فرمور کامپیوتر تک بوردی، شاید بتوان سرعت پردازندهی ۲ گیگاهرتز را نیز از آن استخراج کرد. برای ذخیرهی تغییرات بالا، از کلیدهای Ctrl+O استفاده کنید و با Ctrl+X، ویرایشگر Nano را ببندید. برای بارگذاری با تنظیمات جدید، باید رزبری پای خود را مجددا راهاندازی کنید. برای این منظور دستور زیر را در ترمینال بنویسید:
sudo reboot
اگر همهی شرایط بهخوبی پیش بروند، رزبری با تنظیمات جدید راهاندازی خواهد شد. در غیر این صورت و با بروز هرگونه اشکال، در فرایند بوت دکمهی شیفت را نگه دارید تا وارد حالت بازیابی NOOBS شوید. در آنجا با تغییر دادن تنظیمات بالا (افزایش over_voltage یا کاهش arm_freq) فرایند را تکرار کنید تا به بارگذاری پایدار برسید. فراموش نکنید که حداکثر تنظیمات برای دستور over_voltage برابر با ۶ است که بهمعنای افزایش ۰/۱۵ ولتی ولتاژ ورودی خواهد بود. میتوان با دستوری همچون force_turbo تنظیمات را باز هم افزایش داد که البته منجر به از بین رفتن وارانتی دستگاه میشود.
بنچمارک پردازندهی اورکلاک شده
اورکلاک کردن رزبری پای ۴ تنها به تغییرات جزئی در یک فایل پیکربندی ختم نمیشود. این فرایند تأثیر قابلتوجهی روی کارایی و بازدهی دستگاه هم خواهد داشت. تغییراتی که در بنچمارکهای پردازنده بهراحتی قابل مشاهده هستند.
در تصویر بالا بنچمارک Linpack را میبینیم که در حالتهای Single-Precision یا SP و Double Precision یا DP و NEON کارایی پردازندهی اورکلاک شده را بررسی میکند. حالتهای SP و DP بهترتیب افزایش کارایی ۱۶ و ۱۸ درصد را پس از اورکلاک تجربه کردهاند. حالت NEON مبتنی بر هستههای آرم نیز بهینهسازی ۱۵ درصدی را نشان میدهد.
در آزمایشی دیگر (تصویر بالا) آزمایشی کاربردی برای فشردهسازی فایل انجام میشود تا قدرت پردازش را آزمایش کند. در این آزمایش، از ابزارهای bzip2 و lbzip2 استفاده میشود که بهصورت تکرشته و چندرشته، فرایند فشردهسازی را انجام میدهند. پس از اورکلاک، فرایند تکرشته افزایش سرعت ۹ درصدی و فرایند چندرشته، افزایش ۷ درصدی را ثبت کرد.
آزمایش بعدی به بنچمارک ویرایش تصویر اختصاص دارد. این بنچمارک با ابزار متنباز و مشهور GIMP طراحی شد و بهبود کارایی با افزایش سرعت پردازنده را نشان میدهد. پس از اورکلاک، فرایند ویرایش در ۳۹/۲ ثانیه انجام شد، درحالیکه پیش از آن زمان ۴۷/۳۵ ثانیه ثبت شده بود. با مقایسهی آمارها، متوجه بهینهسازی ۱۷/۲ درصدی در وظایف ویرایش تصویر میشویم.
همانطور که تصویر بالا نشان میدهد، با اورکلاک رزبری پای حتی مرور وب نیز بهتر میشود. بنچمارک Speedometer 2.0 روی رزبری پای ۴ انجام شد که پاسخگویی به درخواستهای وب اپلیکیشنها را بررسی میکند. طبق بنچمارک انجام شده، اورکلاک بهبودی ۱۱ درصدی در عملکرد رزبری ایجاد کرد.
آزمایش بالا نشان میدهد که همهی بخشها لزوما از افزایش سرعت سود بالایی نمیبرند. بازی تیراندازی اول شخص OpenArena که براساس Quake III Arena توسعه یافته است، پس از اورکلاک تنها بهبودی جزئی در نرخ فریم تجربه کرد. اپلیکیشنهای اینچنینی عموما به سرعت پردازندهی گرافیکی محدود هستند و افزایش سرعت پردازنده کاربرد بالایی برای آنها نخواهد داشت. بههرحال برای بهینهسازی در این بخش باید GPU را اورکلاک کنیم.
اورکلاک GPU رزبری پای ۴
اورکلاک کردن پردازندهی گرافیکی رزبری پای ۴ تفاوت آنچنانی با اورکلاک CPU ندارد. با استفاده از همان فایل پیکربندی قبلی میتوان فرایند اورکلاک پردازندهی گرافیکی را نیز انجام داد. برای شروع فرایند، ترمینال را با کلیدهای Ctrl+Alt+T اجرا کرده و کد زیر را تایپ کنید:
sudo nano /boot/config.txt
مجددا به بخش [pi4] فایل بروید و خط زیر را به آن اضافه کنید:
gpu_freq=600
همانطور که از ساختار دستور بالا برداشت میشود، gpu_freq به سرعت پردازندهی گرافیکی مرتبط است. درواقع این دستور مشابه دستور arm_frq پردازندهی مرکزی عمل میکند. فرکانس پیشفرض پردازندهی گرافیکی ۵۰۰ مگاهرتز است و افزایش آن به ۶۰۰ مگاهرتز، بهینهسازی قابلقبولی را به آن میافزاید. درواقع افزایش یکپنجم سرعت پردازندهی گرافیکی، با پایین نگه داشتن ریسک، تأثیری هم بر وارانتی دستگاه نخواهد داشت.
افزایش همزمان سرعت پردازندههای گرافیکی و مرکزی، احتمالا برای تنظیمات overvoltage دستگاه بیش از حد باشد. بههمین دلیل در همان فایل بهدنبال عبارت over_voltage=2 باشید و آن را بهصورت زیر تغییر دهید:
over_voltage=4
مانند مراحل قبل، فایل را با کلیدهای Ctrl+O ذخیره کنید و با کلیدهای Ctrl+X ببندید. رزبری پای خود را مجددا راهاندازی کنید. مجددا اگر در فرایند بوت با مشکلی مواجه شدید، با نگه داشتن کلید شیفت به حالت بازیابی بروید و دستورها را تغییر دهید. افزایش over_voltage به عدد ۶ میتواند مشکل راهاندازی را حل کند. تنظیمات بیش از این مقدار نیازمند فعال بودن حالت force_turbo دارد.
بنچمارک پردزاندهی گرافیکی پس از اورکلاک
احتمالا در ابتدا تصور میکنید که اجرای بنچمارکهای پردازندهی اصلی پس از اورکلاک پردازندهی گرافیکی فرایندی بیهوده خواهد بود. در بنچمارک پردازندهی مرکزی هم دیدیم که اجرای آزمایشی همچون OpenArena که نیازمند پردازندهی گرافیکی بود، تفاوت آنچنانی نشان نداد. به هر حال در وضعیت برعکس آزمایشها نتایج دیگری را نشان میدهند. درواقع بهبود سرعت GPU در بنچمارکهای CPU هم تأثیر دارد.
پردازندهی گرافیکی رزبری پای کنترل بالایی روی سیستم دارد. درواقع SoC این کامپیوتر بهصورت طبیعی برای عملکردهای رسانهای طراحی شده است که در دستگاههایی همچون ستتاپ باکس استفاده میشود.
بنچمارک Linpack نشان میدهد که افزایش سرعت GPU در فرایندهای مبتنی بر پردازندهی مرکزی هم مؤثر است. کارایی حالت SP در آزمایش دوم هم افزایش داشت و بهبود ۲۰ درصدی را نسبت به نسخهی کارخانهی رزبری پای ۴ ثبت کرد. درحالیکه اورکلاک CPU بهتنهایی، بهبود کارایی ۱۷ درصدی را نشان داد. بهبود کارایی در حالت DP کمی کمتر گزارش میشود اما آزمایش NEON، افزایش ۲۰ درصدی را نشان میدهد. در آزمایش قبلی و تنها با افزایش سرعت CPU، شاهد بهبود ۱۵ درصدی بودیم.
آزمایش فشردهسازی فایل یا عملکرد سیستم در کارهای روزمره، نشان میدهد که در برخی از وظایف با اورکلاک شاهد کاهش عملکرد خواهیم بود. بنچمارک تکرشتهای هیچ تغییر قابلتوجهی نسبت به اورکلاک CPU بهتنهایی، نشان میدهد. البته در بنچمارک چندرشتهای شاهد کاهش عملکرد سیستم هستیم. زمانیکه تنها پردازندهی مرکزی اورکلاک شد، بهبود ۶/۷ درصدی را در عملکرد دیدیم، درحالیکه با اورکلاک پردازندهی گرافیکی در کنار آن، بهبود کارایی به ۱/۳ درصد کاهش یافت.
نکتهی جالبتوجه بنچمارک پس از اورکلاک پردازندهی گرافیکی، در آزمایش ویرایش تصویر دیده شد. در اورکلاک پردازنده شاهد بهبود ۱۷/۲ درصدی عملکرد بودیم، درحالیکه پس از اورکلاک پردازندهی گرافیکی، این مقدار به ۶/۶ درصد کاهش یافت. درواقع در حالت جدید فرایند ویرایش تصویر سه ثانیه بیشتر زمان برد.
در بحث مرور وب، اورکلاک پردازندهی گرافیکی دستاوردهای بهتری نسبت به آزمایشهای دیگر داشت. بهبود کارایی که در حالت اورکلاک پردازندهی مرکزی ۱۱/۲ درصد ثبت شده بود، با اورکلاک پردازندهی گرافیکی به ۱۲/۴ درصد رسید. البته افزایش مذکور آنچنان زیاد نیست، اما نسبت به کاهش عملکردی که در آزمایشهای دیگر داشتیم، یک پیشرفت محسوب میشود.
اورکلاک پردازندهی گرافیکی قطعا در نتایج آزمایش نرمافزارهای گرافیکی تأثیر خود را بیش از بخشهای دیگر نشان میدهد. در بنچمارک گیمینگ OpenArena شاهد بهبود بسیار زیاد عملکرد رزبری پای هستیم. افزایش سرعت پردازنده به ۶۰۰ مگاهرتز از مقدار کارخانهای ۵۰۰ مگاهرتز، نرخ فریم بازی را ۴۱/۴ فریمبرثانیه به ۴۸/۲ فریمبرثانیه میرساند که افزایشی ۱۶/۴ درصدی خواهد بود.
نتیجهگیری
رزبری پای ۴ با تنظیمات پیشفرض و کارخانهای دستگاهی قوی محسوب میشود. کامپیوتر جدید رزبری بهراحتی نسلهای قبلی خود و همچنین رقبای همقیمت را در بسیاری از بنچمارکها شکست میدهد. بهعلاوه برای کاربرانی که کمی قدرت بیشتر نیاز دارند، اورکلاک کردن بهراحتی انجام میشود. همانطور که در بالا دیدیدم، تنها با تغییر کمی از کدهای ساختاری دستگاه میتوان سرعت پردازندههای گرافیکی و مرکزی را افزایش داد.
مجددا تکرار میکنیم که با وجود تک بردی و کوچک بودن رزبری پای، خنککنندگی در فرایند اورکلاک اهمیت بالایی دارد. بهعلاوه پیش از نهایی کردن تنظیمات باید حالت بهینه را برای اورکلاک در نظر داشته باشید. در نتایج بالا دیدیم که اورکلاک CPU و GPU بهصورت همزمان در برخی از وظایف موجب کاهش عملکرد سیستم میشود. بههرحال ارائهی فریمورهای جدید از سوی شرکت سازنده شاید این بخشها را نیز بهبود دهد و حتی شاهد افزایش سقف اورکلاک پردازندهی مرکزی هم باشیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.