امروزه بشر در «عصر طلایی خردمندی» خود بهسر میبرد. از ۱۰۰ سال پیش که موفق شدیم اولین آزمون بهرهی هوشی IQ را برای بشر اختراع کنیم، نتایج نشان میدهند هوش ما در این مدت پیوسته افزایش یافته است. حتی یک فرد عادی در دنیای امروز نسبت به کسی که در سال ۱۹۱۹ متولد شده است، نابغه بهشمار میآید؛ این پدیده به نام اثر فلین (Flynn effect) شناخته میشود.
اما برخی میگویند تا فرصت هست، باید این موهبت را قدر دانست؛ چراکه شواهد جدید نشان میدهد طی سالهای اخیر، روند افزایش هوش در ما کند شده است. حتی ممکن است این روند کمی پیشتر معکوس نیز شده باشد؛ این بدان معنا است که احتمال دارد ما نقطهی اوج هوش بشری را کمی قبلتر پشت سر گذاشته باشیم.
آیا واقعا ممکن است ما به نقطهی اوج منحنی رشد هوش خود رسیده باشیم؟ اگر چنین است، آغاز این روند نزولی، چه تأثیری بر آیندهی ما خواهد داشت؟
بگذارید موضوع را با بررسی ریشهی تاریخی هوش بشری آغاز کنیم؛ یعنی زمانیکه پیشینیان ما بیش از سه میلیون سال پیش یاد گرفتند برای اولینبار روی دو پای خود بایستند و راه بروند. بررسی فسیل جمجمهی این موجودات نشان میدهد که مغز اولین گوریلهای گونهی دوپا (Australopithecus) تنها ۴۰۰ سانتیمتر مکعب حجم داشته است؛ این مقدار یکسوم ابعاد مغز گونهی انسان مدرن محسوب میشود. این افزایش حجم در مغز، هزینههایی هم برای بدن ما داشته است. امروزه، مغز انسان مدرن ۲۰ درصد از انرژی کل بدن را مصرف میکند. این مغز بزرگتر، اکنون مسئول مصرف بخشی از کالری اضافی دریافتی ما است.
نقشهای حکاکیشده در دیوارهی غارها، نشان از هوش شگفتانگیز گونههای بدوی دارد.
دلایل بسیاری برای چرایی افزایش هوش بشری ارائه شده است؛ اما یک نظریهی پیشتاز میگوید که این رشد در پاسخ به نیازهای شناختی ناشیاز زندگی گروهی شتاب گرفته است. از گونهی دوپایان به بعد، اجداد ما بهمرور، زندگی در اجتماعهای بزرگ و بزرگتر را آغاز کردند. یکی از دلایل چنین گرایشاتی میتواند ترس از حمله شکارچیان بوده باشد. از زمانیکه انسان خوابیدن روی زمین را بر بالای شاخهی درختان ترجیح داد، تهدید ناشیاز حملهی شکارچیان نیز شکل جدیتری به خود گرفت. زندگی گروهی این امکان را نیز فراهم آورد که انسانها در تقسیم منابع با یکدیگر همکاری کنند و محیطی ایمنتر برای مراقبت از کودکان خود فراهم آورند.
اما همانگونه که تجربهی جوامع امروزی به ما میگوید، زندگی در کنار سایر افراد ممکن است بسیار دشوار باشد. در یک اجتماع شما مجبورید ویژگیهای شخصیتی افراد، علایق و میزان قابلاعتماد بودن آنها را بسنجید. همچنین در کارهای گروهی نظیر شکار، باید یاد بگیرید که چگونه رفتار خود را براساس عملکرد سایر اعضای گروه تطبیق دهید. اگر در دنیای امروز، عدم برخورداری از درک اجتماعی تنها مایهی شرمساری فرد میشود؛ در دنیای بدوی، این ناتوانی به بهای زندگی فرد تمام میشد.
علاوهبر این، گروههای اجتماعی بزرگتر این امکان را برای ما فراهم کرد که ایدههای خود را بهاشتراک بگذاریم و از ابداعات یکدیگر بهره ببریم. این ابداعات دستاوردهای فرهنگی و فناورانهی بسیاری نظیر افزایش بازدهی فعالیتهایی نظیر شکار را در پی داشت. ما نیز برای درک و یادگیری امور از یکدیگر نیاز داشتیم هوش خود را بهکار گیریم؛ همین موضوع باعث تقویت بیشتر تواناییهای مغزی ما شد.
مقالههای مرتبط:
حدود ۴۰۰ هزار سال پیش، مغز گونهی انسان هایدلبرگی (Homo heidelbergensis) به گنجایش ۱۲۰۰ سانتیمتر مکعب رسید که تنها اندکی کمتر از ظرفیت فعلی مغز انسان امروزی (حدود ۱۳۰۰ سانتیمترمکعب) بود. زمانیکه اجداد ما ۷۰ هزار سال پیش قارهی آفریقا را ترک کردند، بهاندازهای باهوش شده بودند که میتوانستند خود را به زندگی در هر نقطهای از سیارهی زمین وفق دهند. آثار هنری کشفشده در غارهای بدوی نشان میدهد که بشر آن زمان میتوانسته درمورد بسیاری از مسائل فلسفی نظیر خاستگاه پیدایش خود نیز بیندیشد.
آزمونهای سنجش IQ روی مردم دههی ۱۹۲۰ میلادی نتایج ضعیفتری را نسبت به امروز نشان میدهند.
تنها تعداد اندکی از کارشناسان عقیده دارند که تغییرات میزان هوش در دورهی اخیر میتواند ناشی از یک فرگشتژنتیکی باشد؛ چراکه دورهی زمانی برای وقوع چنین تغییراتی بسیار کوتاه بوده است. تنها ۱۰۰ سال از زمان اختراع اولین ابزار سنجش هوش بشری میگذرد. موفقیتهای اخیر نشاندهندهی این حقیقت است که بسیاری از تواناییهای شناختی ما با یکدیگر همبستگی دارند. این یعنی که استدلال فضایی یا قدرت تشخیص الگوی ما با توانایی ریاضیاتی و قدرت کلام ما در ارتباط است. برای همین، تصور میشود که ضریب بهرهی هوشی معیاری از یک هوش عمومی باشد که زیربنای قدرت فکری ما را شکل میدهد.
انتقادات بسیاری به آزمونهای ضریب بهرهی هوشی وارد است، با وجود این، حجم انبوه پژوهشها مؤید این مطلب است که نتایج آزمونها میتواند معیار خوبی برای عملکرد فرد در انجام بسیاری از وظایف باشد. این آزمونها میتوانند بهخصوص در پیشبینی موفقیتهای تحصیلی بسیار موفق عمل کنند (که البته با توجه به هدف اصلی طراحی این آزمونها برای مدارس چندان هم دور از ذهن نبود). با این حال، آزمون IQ میتواند در سنجش سرعت فراگیری مهارتهای فردی در محیط کار نیز مفید واقع شود. البته باید دانست این آزمونها به هیچوجه یک معیار کامل و بینقص محسوب نمیشوند و در کنار IQ معیارهای بیشمار دیگری در موفقیت یک فرد دخیل هستند؛ با این حال، نتایج چنین آزمونهایی میتوانند نشاندهندهی یک تفاوت آشکار در ظرفیت یادگیری و پردازش اطلاعات پیچیده از سوی افراد مختلف باشد.
به نظر میرسد روند رشد ضریب بهرهی هوشی بشر از اوایل قرن بیستم آغاز شده باشد؛ اما روانشناسان بهتازگی متوجه بروز این پدیده شدهاند. یکی از دلایل تأخیر در امر یادشده آن بود که امتیازبندی بهرهی هوشی استانداردسازی شده است؛ یعنی پس از انجام تست، نتایج خام حاصل از آن بهگونهای درجهبندی میشد که مقدار میانگین آن برای کل جمعیت برابر عدد ۱۰۰ باشد. این رویه به کارشناسان اجازه میداد بهراحتی بتوانند نتایج آزمونهای بهرهی هوشی را میان تمام افراد مقایسه کنند؛ با این حال، تا وقتی که منبع دادهها بررسی نمیشد، نمیتوانستید متوجه تفاوت مقادیر میان نسلهای متفاوت شوید.
وقتی پژوهشگری به نام جیمز فلین سعی کرد نگاهی به امتیازهای ثبتشده طی سدهی گذشته بیندازد، ناگهان متوجه یک افزایش پایدار در این مقادیر شد؛ او دریافت این مقادیر حدود سه واحد در هر ۱۰ سال افزایش یافته است. امروزه این نرخ افزایش در برخی از کشورها به ۳۰ واحد نیز رسیده است. اگرچه علت بروز اثر فلین هنوز کاملا مشخص نیست، اما پیشبینی میشود بیشتر در عوامل محیطی ریشه داشته باشد تا تغییرات ژنتیکی.
قد ما طی ۱۰۰ سال گذشته بلندتر شده است؛ اما علت آن تغییرات ژنتیکی نیست.
شاید یکی از بهترین مثالها برای مقایسهی این نوع تغییرات، طول قد ما باشد. ما انسانها از قرن نوزدهم تاکنون حدود ۱۱ سانتیمتر بلندتر شدهایم؛ اما این تغییرات بدان معنا نیست که ژنتیک ما در این مدت تغییری داشته؛ بلکه تنها وضعیت کلی سلامت ما بهبود پیدا کرده است.
در واقع، ممکن است فاکتورهای یکسانی در پس این دو تغییر وجود داشته باشد. بهعنوان مثال، پیشرفت پزشکی، کاهش شیوع عفونتهای اطفال و رژیم غذایی مغذیتر همگی میتوانند دلایلی برای افزایش قد و هوش ما باشند. برخی این نظریه را مطرح میکنند که افزایش میزان IQ میتواند با مواردی مانند کاهش میزان سرب در بنزین در ارتباط باشد. گفته میشود سرب از جمله موادی است که میتوانسته مانع از توسعهی تواناییهای شناختی ما در گذشته شده باشد. حال که سوخت مصرفی ما پاکتر شده، ممکن است ما نیز باهوشتر شده باشیم.
از سوی دیگر، تحولات بزرگ در حوزهی هوش ما میتواند ریشه در آموزش تفکر و استدلال انتزاعی از سنین پایین داشته باشد. بهعنوان مثال، بیشتر کودکان در جهت دستهبندی انتزاعی آموزش میبینند مثلا اینکه کدام حیوان پستاندار به حساب میآید و کدامیک خزنده. ما حتی از این تفکر انتزاعی برای وفقدادن خود به فناوری مدرن نیز بهره میبریم. یک کامپیوتر را در نظر بگیرید و فکر کنید برای انجام یک کار ساده به چه میزان باید با نشانهها، حروف و نماد مختلف سروکله بزنید. مسلما رشدونمو در محیطی که تماما با انواع آموزشهای تفکر انتزاعی آکنده شده، باید بتواند مهارتهای لازم در ما را برای موفقیت در آزمونهای بهرهی هوشی تقویت کند.
علت اثر فلین هرچه که باشد، اکنون شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ما احتمالا به پایان این عصر طلایی نزدیک شدهایم؛ ما اکنون با توقف روند افزایشی و حتی آغاز روند نزولی بهرهی هوشی در جهان مواجه هستیم. برای مثال، بهنظر میرسد در کشورهایی نظیر فنلاند، نروژ و دانمارک در اواسط دههی ۹۰ میلادی ما به یک نقطهی بازگشت رسیدهایم، بهگونهای که بعد از این زمان، میزان متوسط IQ بهاندازهی ۰/۲ واحد در هر سال افت پیدا کرده است.
آیا ما بهزودی شاهد یک کاهش کلی در میزان بهرهی هوشی خواهیم بود؟
از آنجاکه این پدیده بهتازگی ظاهر شده؛ توضیح علت آن حتی از خود اثر فلین نیز دشوارتر است. یکی از دلایل میتواند این موضوع باشد که دیگر آموزش مانند گذشته چندان محرک قدرتمندی محسوب نمیشود یا دستکم دیگر تأثیری در تقویت مهارتهای یادشده ندارد. برای مثال، برخی از انواع آزمونهای بهرهی هوشی برای تخمین توانایی محاسبات ریاضیاتی افراد طراحی شدهاند؛ در حالی که امروزه دانشآموزان برای انجام چنین محاسباتی بیشتر به ماشینحساب تکیه دارند.
در حال حاضر، به نظر میرسد که فرهنگ ما میتواند ذهن ما را بهشکل مرموزی تحت تأثیر قرار دهد. حال که دانشمندان سخت درگیر کشف علت بروز چنین پدیدههایی هستند، بد نیست نگاهی به پیامدهای واقعی این تغییرات بهرهی هوشی در مقیاس جهانی بیندازیم. آیا افزایش فعلی بهرهی هوشی واقعا آنچنان که تصور میکنیم، برایمان سودمند بوده است؟ اگر نه، علت آن چیست؟
اخیرا مقالهای در ژورنال Intelligence به این پرسش پرداخته است. رابرت استرنبرگ، روانشناس دانشگاه کرنل مینویسد:
در مقایسه با قرن بیستم، امروزه ممکن است مردم درک بهتری نسبتبه تلفن همراه و دیگر ابداعات فناوری داشته باشند. اما آیا افزایش ۳۰ امتیازی بهرهی هوشی ما در این مدت توانسته در رفتار اجتماعی ما نیز بهبودی ایجاد کرده باشد؟ انتخابات سال ۲۰۱۶ ایالات متحدهی آمریکا احتمالا احمقانهترین انتخابات تاریخ کشور ما بوده است. علاوهبر این، بهرهی هوشی بیشتر نتوانسته راهکاری برای حل مشکلات بزرگ جهان یا کشور پیش روی ما قرار دهد؛ مشکلاتی نظیر افرایش اختلاف میزان دستمزد، فقر فراگیر، تغییرات اقلیمی،آلودگی، خشونت، مواد مخدر و نظایر آن.
ممکن است استرنبرگ مقداری بدبینانه برخود کرده باشد. مثلا علم پزشکی توانسته گامهای بزرگی را در ارتباط با حل معضل مرگومیر نوزدان بردارد و اگرچه هرگز نمیتوان گفت فقر مطلق ریشهکن شده؛ اما دستکم میزان آن در جهان کاهش یافته است. واضح است که حجم عظیم پیشرفتهای فعلی در علم و تکنولوژی نیز مرهون تلاش یک نیروی کار باهوشتر بوده است.
استرنبرگ تنها کسی نیست که نقش اثر فلین را در بهبود ظرفیت ادراکی ما بهچالش کشیده است. خود جیمز فلین نیز اینگونه استدلال میکند که نقش این پدیده تنها محدود به بخشی از مهارتهای استدلالی ما میشود. همانگونه که حرکات ورزشی مختلف میتوانند در تقویت ماهیچههای خاصی نقش داشته باشند؛ ما نیز در این مدت تنها در برخی از انواع تفکرات انتزاعی پیشرفت کردهایم. این مسلما بهمعنای بهبود یکنواخت تمامی مهارتهای شناختی ما نیست و برخی از مهارتها و تواناییهایی که کمتر بدان توجه شده، ممکن است واقعا برای داشتن یک جهان بهتر ضروری بوده باشند.
خلاقیت میتواند مفهومی فراتر از آنچیزی باشد که در آثار هنری دیده میشود
وقتی پژوهشگرانی نظیر استرنبرگ درمورد خلاقیت صحبت میکنند، منظور آنها تنها محدود به آثار هنری نمیشود؛ بلکه مهارتهایی بنیادیتر نیز در این دایره جای میگیرند. کشف راهحل جدید برای یک مسئله تا چه حد آسان شده است؟ توانایی «تفکر خلافواقع» (یا بهعبارتی توانایی تصور سناریوهای فرضی که هنوز رخ ندادهاند) تا چهاندازه در ما بهبود یافته است؟
هوش قطعا به ما کمک کرده تا بیشتر خلاق باشیم؛ با این حال، همزمان که بهرهی هوشی ما رشد یافته است، ما هنوز هیچ نشانهای از رشد در برخی از معیارهای تفکر خلاقانهی شخصی نمیبینیم. عامل بروز اثر فلین هر آنچه که بوده، منجر به انگیزش ما برای تفکر بهشیوهای جدید و خلاقانه نشده است.
حال باید پرسید وضعیت «عقلانیت» در گونهی ما چه تغییراتی داشته است. آیا اکنون بهتر میتوانیم شواهد را بررسی کنیم و اطلاعات نامربوط را از روند تصمیمگیری خود حذف کنیم؟
ممکن است اینگونه تصور کنید که هرچقدر باهوشتر باشید، لابد منطقیتر نیز خواهید بود. اما موضوع به همین سادگی نیست. بااینکه بهرهی هوشی بالاتر با مهارتهایی نظیر حسابداری همبستگی دارد؛ اما هنوز فاکتورهای زیادی در تصمیمگیری منطقی وجود دارند که نمیتوان آنها را با کمبود هوش ارتباط داد. به حجم انتشارات علمیجهان در موضوعی مانند «خطاهای شناختی» توجه کنید. برای مثال، محصولی که روی آن عبارت «۹۵ درصد بدون چربی» درج شده، بسیار سالمتر از محصولی بهنظر میرسد که روی آن «۵ درصد چربی» نوشته شده باشد (پدیدهای که باعنوان خطای چارچوببندی شناخته میشود). همین مثال بهخوبی نشان میدهد که بهرهی هوشی بالا، تأثیر چندانی در محافظت از ما دربرابر چنین خطاهایی ندارد. این یعنی حتی باهوشترین افراد هم میتوانند با چنین پیامهای گمراهکنندهای فریب بخورند.
همچنین افراد دارای بهرهی هوشی بالا ممکن است دربرابر «خطای تأیید» آسیبپذیر باشند. این خطا ناشی از گرایش انسان به اطلاعاتی است که تنها پیشفرضیات او را تأیید میکند و بدین ترتیب واقعیات درتضاد با دیدگاههایش بهکلی نادیده گرفته میشوند. این خطا بهویژه درمورد مسائل سیاسی میتواند اهمیت بالایی پیدا کند.
مقالههای مرتبط:
همچنین داشتن یک بهرهی هوشی بالا هرگز نمیتواند از شما دربرابر «خطای هزینهی ازدسترفته» محافظت کند؛ خطایی که شما را وادار به هزینهی منابع بیشتر روی پروژهای میکند که پیش از این، شکست خورده است. این در حالی است که منطق هر کسبوکاری حکم میکند در اولین فرصت ممکن، جلوی زیان بیشتر را بگیرید. بد نیست بدانید همین خطای شناختی باعث شده بود که دولتهای بریتانیا و فرانسه علیرغم آگاهی از بنبست اقتصادی پیشرو، سالها روی طرح شکستخوردهی هواپیماهای کنکورد هزینه کنند.
افراد باهوش حتی در آزمونهایی نظیر «تخفیف موقت» نیز موفقیت چندانی بهدست نمیآورند. در این نوع آزمون از افراد خواسته میشود از منافع کوتاهمدت خود در جهت رسیدن به منافع بلندمدتتر چشمپوشی کنند. برخورداری از این دیدگاه برای رسیدن به رفاه در آینده بسیار ضروری است.
علاوهبر مقاومت دربرابر این نوع خطاهای شناختی، باید به اهمیت «مهارتهای تفکر انتقادی» نیز اشاره کرد؛ مهارتهای ویژهای که در میان آنها میتوان به ظرفیت چالشپذیری فرضیات، توانایی تشخیص اطلاعات ناقص و جستوجو برای کشف توضیح جایگزین یک پدیده نام برد. این مهارتها برای تفکر صحیح بسیار حیاتی هستند ولی همبستگی چندانی با سطح بهرهی هوشی و حتی میزان تحصیلات فردی ندارند. مطالعهای در آمریکا نشان میدهد که افزایش درجات تحصیلی، تقریبا هیچگونه تأثیر مثبتی روی پرورش تفکر انتقادی ندارد.
وجود این ارتباطات ضعیف خود نشانگر آن است که افزایش بهرهی هوشی همواره با پیشرفت معجزهآسا در تمامی روشهای تصمیمگیری ما همراه نبوده است. ضعف منطق و تفکر انتقادی میتواند توضیح دهد که چرا هنوز با پدیدههای شومی نظیر کلاهبرداریهای اقتصادی مواجه هستیم یا اینکه چرا علیرغم اطلاعرسانی گسترده، هنوز هم میلیونها نفر از مردم جهان، پول خود را صرف خرید داروهای تقلبی و سایر روشهای درمانی پرخطر و غیرضروری میکنند.
این ضعف در جوامع ما میتواند منجربه شیوع اشتباهات پزشکی و بروز بیعدالتی شود. چه بسا همین ضعف زمینهساز فجایع بزرگتری نظیر نشت مواد نفتی در دیپواتر هوریزون و سایر بحرانهای اقتصادی جهان شود. حتی گسترش اخبار جعلی و قطبیسازیهای عمیق سیاسی درحوزهی مسائلی نظیر تغییرات اقلیمی نیز با این ضعف فکری ما مرتبط است؛ تا آنجا که امروزه دیگر نمیتوانیم پیش از آنکه واقعا دیر شود، روی یک راهکار نهایی توافق کنیم.
چگونه میتوان بدون داشتن تفکر انتقادی، مانع از بروز دوبارهی فجایعی نظیر حادثهی نفتی دیپواتر هوریزون شد؟
کافی است که سیر تاریخ بشر از گذشته تا به امروز را بررسی کنید تا دریابید چگونه مغز ما برای زندگی در جوامع پیچیده تکامل یافته است. زندگی مدرن با آنکه به ما توانایی تفکر انتزاعی بخشیده، اما همچنان نتوانسته است تمایلات غیرمنطقی درونی ما را اصلاح کند. ما همواره اینگونه تصور میکنیم که افراد باهوش میتوانند در مسیر زندگی خود بهتر تصمیمگیری کنند؛ اما حالا مشخص شده که این موضوع صحت ندارد.
چشمانداز آیندهای که در آن با سیر نزولی بهرهی هوشی بشر مواجه خواهیم شد، خود تلنگری برای ما است که درشیوهی استفاده از مغز خود عمیقا بازنگری کنیم. ما باید جلوگیری از معکوسشدن اثر فلین را مهمترین اولویت خود برای آینده قلمداد کنیم. شاید نیاز باشد ما همت بیشتری برای فراگیری آن دسته از مهارتهایی بگماریم که افزایش بهرهی هوشی تاکنون در توسعهی آنها دخیل نبوده است.
امروزه ما میدانیم این شیوه از تفکر قابلآموزش است؛ اما آن را باید مطابق دستورالعملی دقیق و منسجم انجام دهیم. بهعنوان نمونه، نتایج امیدبخش مطالعاتی که درمورد نحوهی تصمیمگیری پزشکان صورتگرفته نشان میدهد که با آموزش شیوهی تفکر بازتابی (نوعی تفکر انتقادی با تکیهی بیشتر بر روند تجزیهوتحلیل و قضاوت اتفاقات گذشته)، میتوان بسیاری از خطاهای شناختی را برطرف کرد؛ موضوعی که میتواند منجر به نجات جان عدهی زیادی از مردم شود.
اما چرا این مهارتها را ابتدا در مدارس به فرزندانمان آموزش ندهیم؟
این اقدام شدنی است. بهعنوان نمونه، وندی بروین و همکارانش از مدرسهی کسبوکار دانشگاه لیدز میگویند که مباحث مربوط به خطاهای تصمیمگیری میتوانند در برنامهی درس تاریخ دانشآموزان دبیرستانی گنجانده شوند. آنها نشان دادند این اقدام میتواند علاوهبر بهبود وضعیت نمرات دانشآموزان در آزمونهای منطقسنجی، در افزایش سرعت فراگیری وقایع تاریخی نیز مؤثر باشد.
در موارد دیگری نیز تلاشهایی در جهت احیای آموزش شیوهی تفکر انتقادی در دانشگاهها و مدارس آغاز شده است. برای مثال، طرح موضوعات رایج در تئوری توطئه در کلاس درس میتواند میتواند در آموزش اصول تفکر منطقی نظیر تشخیص سفسطههای منطقی و ارزیابی شواهد مفید باشد. مطالعات نشان میدهد دانشآموزان پس از گذراندن چنینی دروسی، حساسیت بیشتری نسبتبه اطلاعات غلط و اخبار جعلی نشان میدهند.
اینها تنها گوشهای از اقداماتی است که ما میتوانیم انجام دهیم و موفقیت بیشتر منوط به آن است که به موضوعاتی نظیر تفکر انتقادی و منطقی بهاندازهی سایر تواناییهای شناختی خود بها دهیم. در حالت ایدهآل، ممکن است بتوانیم در ادامهی سیر صعودی منحنی فلین، شاهد یک رشد شدید در سطح منطق (و حتی عقلانیت) گونهی خود نیز باشیم. درصورت تحقق چنین سناریویی، این درجازدن در سطح بهرهی هوشی فعلی انسان نه تنها بهمعنای پایان عصر طلایی خردمندی نخواهد بود؛ بلکه بهمعنای نقطهی شروع برای خیزشی دوباره است.
هیچچیز نمیتواند حواس ریشی شیو پی را هنگام کدنویسی کامپیوتری پرت کند؛ پسر بچه پنج سالهای که بدون هیچ حرکتی به صفحهنمایش زل میزند و با انگشتان کوچکش روی صفحه کلید با سرعت هرچه تمام، حلقههای تو در تو را مینویسد.
ریشی کنار مادرش در بنگلور (مرکز استان کارناتاکا و شهری در کشور هند) نشسته و توضیح میدهد در حالبرنامهنویسی بازی Flappy Bird است. این بازی تقریبا به اتمام رسیده و تنها انتخاب رنگ پسزمینه هنگامی که پرندهای درحال پرواز به مانعی برخورد میکند، باقی مانده است. درحالی که ریشی آخرین دستورهای بازی را تکمیل میکند، مادر ریشی از بازیها و انیمیشنهایی میگوید که فرزندش طی چهار ماه گذشته شروع به کدنویسی آنها کرده است. او بهعنوان مادر، تمایل کودکش به برنامهنویسی را بسیار شگفتانگیز میداند.
ریشی با انرژی و هیجان، از بازی مورد علاقهاش، «پرتاپ توپ» میگوید و همزمان درحال هدفگیری با کامپیوتر برای پرتاپ توپ است. اولین نشانههای علاقهی ریشی به کامپیوتر و تکنولوژی به زمانی برمیگردد که والدینش او را در وایتهت جیآر (Whitehat Jr) ثبتنام کردند. وایتهت جیآر، شرکتی در بمبئی است که به کودکان برنامههای آموزشی برنامهنویسی ارائه میکند. درحال حاضر، این کودک هفتهای سه ساعت زمان خود را برای یادگیری کدنویسی صرف میکند.
آنچال رخی، مربی ریشی پنج ساله، به پیشرفت او افتخار میکند. آنچال ۲۹ ساله دارای مدرک تحصیلی طراحی گرافیک است. او میگوید:
وقتی ریشی درحال برنامهنویسی بازی پرتاب توپ بود، بسیار شگفتزده شدم که چگونه از منطق برای تنظیم سرعت توپ استفاده میکند تا به هدف برسد. کودکان از کدهای کشیدن و رها کردن (drag-and-drop) استفاده میکنند، اما گاهی اوقات واقعا خلاق هستند. ریشی هم یکی از همان خلاقان برنامهنویسی است.
کلیک و سوایپ کردن
بسیاری از والدین دوست دارند فرزندشان از نحوه ساخت تکنولوژیهایی که به آنها وابستهاند، آگاه باشند و بتوانند چگونگی ساخت این فناوریها را یاد بگیرند. در عصر دیجیتال امروز، بیشتر کودکان قبل از اینکه بتوانند بهدرستی صحبت کنند یا راه بروند، کلیک و سوایپ کردن (swipe) را یاد میگیرند. گوشیهای هوشمند و تبلتها، بهترین آرامکنندههای دیجیتالی، همراهان و تفریح کودکان هستند. پس بهنظر طبیعی است که والدین انتظار داشته باشند فرزندانشان به یادگیری تکنولوژی مجهز شوند.
به همین منظور، تعداد زیادی از مراکز برنامهنویسی در بنگالورو، دهلی، بمبئی، گوروگام و چندیگر خدمات متناسب با نیاز کودکان را ارئه میدهند. بیشتر این مراکز از ابزارها و پلتفرمهای مشترکی مانند باتلی (Botley)، لایت بوت (LightBot)، کد استودیو (Code Studio) یا اسکرچ امآیتی (Scratch MIT) استفاده میکنند. این پلتفرمها در غرب کاربرد تجاری دارند، بهطوری که آموزش کدنویسی به کودکان منجر به شکوفایی صنعت خواهد شد. هدف این است که مهارت ایجاد مجموعهای دقیق از دستورالعملهای زبانی که رایانه آن را درک میکند،در کودک پرورش داده شود.
کاران باجاج، بنیانگذار وایتهت جیآر در سال ۲۰۱۸ در بمبئی گفت:
پیش از انقلاب صنعتی، کمتر از ۱۰ درصد مدارس، ریاضیات را آموزش میدادند. اما بعد از ظهور انقلاب صنعتی، همه مدارس اقدام به آموزش و تدریس ریاضیات کردند؛ زیرا چنین دانشی مرکز انقلاب بود. حالا ما در اواسط دورهی انقلاب کامپیوتری هستیم و این همان پدیده است، مدارس باید اهمیت برنامهنویسی بهعنوان یک مهارت را درک کنند.
رخی یکی از مربیان وایتهت جیآر میگوید به کودکان ابتدا اصطلاحاتی مانند کد، دستور و الگوریتم آموزش داده میشود. درس بعدی، چگونگی شکستن یک تکلیف به چندین دستور است که برای کامپیوتر قابل فهم باشد؛ این یکی از اصول اساسی برنامهنویسی و کدنویسی است. برای چنین کاری، نیازی به مهارت خواندن و نوشتن کودکان نیست، زیرا از داستانها و تصاویر برای توضیح این مفاهیم استفاده میشود.
باجاج در ادامه افزود: «حتی در سن چهار یا پنج سالگی، کودکان به رشد ساختار اولیه منطق دست یافتهاند. بنابراین، در کلاسها شاهد این بودیم که کودکی ۶ ساله موفق به هجی واژه زنبورعسل شد و کودک هفت یا هشت سالهای موفق شد یوفو (UFO) را با استفاده از کدهای کشیدن و رها کردن، ایجاد کند. زمانیکه از ابزارها و کدنویسی مبتنی بر بلوک استفاده میشود، تمرکز بیشتر روی منطق است تا نحو که مانند گرامر برای زبان کامپیوتر است.»
سواد دیجیتالی
طراحی بازیها و اپلیکیشنها تنها دلیل و انگیزه کودکان برای رقبت به سوی برنامهنویسی کامپیوتری نیست. نیاز رو به رشد به سواد دیجیتالی وجود دارد و برای کودکانی که دسترسی آسانی به تکنولوژی دارند، برنامهنویسی فرصتی برای بهبود مهارتهای شناختی و توسعه تفکر محاسباتی آنها مهیا میکند.
بهارات دیویانگ، ساکن بنگلور است. او فارغالتحصیل مؤسسه فناوری هند، پدر کودکی پنجساله است و آکادمی ZugZwang را اداره میکند که خود، به نام باشگاه مغز از آن یاد میکند. علاقه دیویانگ به شطرنج و اعتقاد او به ایده هوش سیال باعث شد تا او با ترکیب این دو، دورههای بین رشتهای در شطرنج، کدنویسی و برنامهنویسی را برای کودکان ۷ تا ۱۴ ساله ارائه کند.
روهیت ۱۰ ساله مثل همیشه مشغول حل یک چالش در زبان برنامهنویسی پایتون است. او جوانترین عضو گروه ۷ نفره دانشآموزی است و بهنظر میرسد میداند به چه چیزی علاقه دارد. روهیت میگوید:
چالشهای زبان برنامهنویسی پایتون را دوست دارم. اگر سطح برنامهنویسی آسان باشد، نوشتن هفت یا هشت برنامه را روزانه تمام میکنم، اما گاهیاوقات هم هنگام برنامهنویسی گیر میکنم و فقط در طول روز یک برنامه مینویسم. هیچیک از دوستانم این کارها را انجام نمیدهند چون این چیزی نیست که در کلاسهای کامپیوتر به دانشآموزان آموزش بدهند. میخواهم وقتی بزرگ شدم، مهندس نرمافزار بشوم و برای پیشرفت بیشتر به یک کشور خارجی بروم.
ساعتی بعد، گروه جدید دیگری وارد شدند. آنانیا، دختربچه هشت سالهای است که با آیپد در دستش، با برنامه لایت بوت (Lightbot) برنامهنویسی میکند. لایت بوت یک بازی پازل مبتنیبر کدنویسی است؛ ساختار این برنامه بسیار ساده بوده و کودک میتواند برنامهای برای حرکت ربات کارتونی موجود در آن بنویسد. وظیفه آنانیا این است که با دادن دستورها به سیستم، ربات را در چند مسیر حرکت دهد. او بهدرستی میتوانست محدودیتها و قوانینی را که باید رعایتشان کند، توضیح دهد. همچنین، او میتوانست دستورها را بهگونهای که مورد نیاز حرکت ربات دربرنامه است، تغییر دهد.
مقالههای مرتبط:
سیرواستا سریناث، پدر پسربچهای ۴ ساله است که فرزندش هارشیل را در سال ۲۰۱۸ در کلاس شطرنج و امسال در دورههای برنامهنویسی کامپیوتری ثبتنام کرد. او میگوید:
امروزه کودکان بهمحض به دنیا آمدن در معرض تکنولوژی قرار میگیرند. بنابراین بهتر است کودکانمان بهجای اینکه تنها یک کاربر منفعل باشند، با درک و تفکر انتقادی با تکنولوژی مأنوس شود.
بهغیر از دورههای برنامهنویسی کامپیوتری، دیویانگ در آکادمی باشگاه مغز خود، اخیرا دورهای بهنام رمزنگاری (cryptography) تأسیس کرده است. در این دوره به کودکان هشت و ۹ ساله، رمزنگاری و ارز دیجیتال با استفاده از پلتفرمها و پازلهایی مانند رمزنگار (Cryptogram) آموزش داده میشود.
دیویانگ معتقد است:
هر کودکی در این کلاسها ثبتنام میکند، نیاز نیست الزاما در آینده مهندس نرمافزار شود. این کودکان میتوانند هنرمند، پزشک، نقاش یا معلم شوند، اما چیزی که به آن باور دارم، این است که داشتن مهارت برنامهنویسی و تفکر محاسباتی باعث میشود آنها در هرکاری مرتبط با دنیای دیجیتالی، عملکرد فوقالعادهای داشته باشند.
در سال ۲۰۱۷ مرکز آموزشی بهنام Eupheus Learning از سوی استارتاپ تکنولوژی در دهلی، کیت برنامهنویسی برای کودکان به نام کیوبتو (Cubetto) راهاندازی کرد. کیوبتو، اسباببازی رباتیک چوبی است که کودکان سه ساله میتوانند آن را برنامهنویسی کنند.
سیرواستا سریناث، یکی از بنیانگذاران Eupheus Learning میگوید:
کیوبتو در سطح پیش دبستانی به حدود ۳۰۰ مدرسه در هند معرفی شده است. نوآوری این عروسک رباتیکچوبی، یک زبان برنامهنویسی مبتنی بر بلوک بوده که برای کودکان در دوران پیش از مدرسه طراحی شده است. این راهحل کدنویسی نیاز به صفحهنمایش ندارد و مبانی برنامهنویسی را به کودکان نوپا آموزش میدهد.
والدین و مربیان معتقدند در کشوری مانند هند که سیستم آموزش و پرورش با کمبود نوآوری، زیرساختها و برنامههای درسی قدیمی درگیر است، برنامهنویسی روش خوبی برای معرفی کودکان به تفکر منطقی و حل مسئله محسوب میشود. همچنین داشتن چنین مهارتهایی آنها را برای بازار کار آماده میکند؛ چرا که علوم داده و کامپیوتر بازار کار را تحت سلطه خود درآوردهاند.
بنیاد رزبری پای (Raspberry Pi)، مؤسسه خیریه بریتانیایی است که مطالعه آموزش علوم رایانه در مدارس را ترویج میکند و آموزش برنامهنویسی Code Clubs و CoderDojo را در هند آغاز کرده است. ایده اصلی بنیاد بریتانیایی این است که در مدارس و جوامعی با منابع محدود، کارگاههای آموزش برنامهنویسی برای کودکان ایجاد کند و امکان بازی متناسب با سطح خودشان را فراهم سازد. اما آیا کودکان سه یا چهار ساله مشکلی برای یادگیری برنامهنویسی دارند؟
تربیت جامع
لاتا مدهوسودان، مدیر و بنیانگذار مهدکودک Prakriti Waldorf در بنگلور است. او ایده «هوش طبیعی» و «آموزش بدون استرس» را ترویج میدهد و معتقد است دیگر به ماشینهای بیشتری نیاز نداریم تا به کودکانمان چگونگی مدیریت زندگی بهتر را آموزش دهیم.
مدهوسودان میگوید:
جنبه فکری درونی کودک با تعاملاتش با جهان خارج بهوجود میآید. فیزیولوژی کودک نیازمند رشد هر دو مهارت حرکتی قوی و ضعیف است. کودک این مهارت را با بازی کردن و بهکار گرفتن اندام خود برای دستیابی به کنترل سیستم بدنی خود به دست میآورد. این مهارتها مغز را سیمکشی میکنند. درگیرکردن کودکان با تکنولوژی در سنین ابتدایی ممکن است آنها را از کسب مهارتهای فیزیولوژیک برای همیشه محروم کند.
درحال حاضر با گسترش تکنولوژی شواهدی مبنی بر سیمکشی مجدد مغز و تغییر ساختار بدن وجود دارد. منتقدان معتقدند که کاهش بازه توجه و افزایش سلامت روانی نیازمند رشد و پرورش تربیت کامل جسمی و ذهنی کودکان است. به همان میزان که آنها نیازمند انطباق با تغییرات جهانی هستند، حق دارند زندگی خود را در دوران کودکی مانند یک کودک سپری کنند.
مادر ریشی هم از نیاز چنین تعادلی آگاه است. او میگوید کودکش خیلی زود از همهچیز خسته میشود و دوست دارد هر روز بازیهای جدید و چیزهای جدیدی را در کامپیوتر کشف کند، اما او به پسربچه پنج سالهاش روزانه بیشتر از دو ساعت برای بازیها و برنامهنویسی کامپیوتری وقت نمیدهد تا مطمئن شود به اندازه کافی بیرون از خانه با دوستان و همسن و سالانش بازی میکند و میتواند با جهان خارج نیز بهخوبی ارتباط برقرار کند.
شما خوانندگان زومیت چه فکر میکنید؟ آیا بهتر است کودکان خردسال کودکی کنند یا از سنین ابتدای با واقعیتها و نیازمندیهای جهان خارج آشنا شوند و برای مجهز شدن به آن تلاش کنند؟ نظرات خود را با زومیت به اشتراک بگذارید.
نیسان از مدل جدید سدان اسکایلاین (Skyline) برای بازار ژاپن رونمایی کرد که از آخرین فناوری کمک راننده ProPILOT بهره میبرد. خودروساز ژاپنی میگوید پروپایلوت ۲ اولین سیستم کمک راننده در جهان است که رانندگی ناوبریشده در بزرگراه را با قابلیتهای رانندگی خودران در مسیر مستقیم ترکیب میکند. سیستم پروپایلوت نیسان برای رانندگی در بزرگراه با امکان تغییر مسیر حرکت ساخته شده است که در ارتباط نزدیک با سیستم ناوبری خودروعمل میکند.
برای استفاده از این قابلیت، راننده باید مقصد نهایی خود را در سیستم ناوبری تعیین کرده و مسیری از پیش تعیینشده را انتخاب کند. هنگامی که خودرو وارد بزرگراه میشود، رانندگان میتوانند از سیستم رانندگی نیمه خودرانبهره بگیرند.
نیسان به اندازهای به این سیستم اطمینان دارد که میگوید امکان رانندگی بدون قرار دادن دست روی فرمان را فراهم میکند. به عبارت دیگر هنگامی که خودرو در مسیر مشخصی در حال حرکت است، راننده میتواند دست خود را از روی فرمان بردارد، اما برای تغییر مسیر حرکت باید بهصورت دستی عمل کند. همچنین سیستم پروپایلوت توجه راننده را کنترل میکند و اگر راننده قادر به پاسخ دادن به هشدار نباشد، چراغهای فلاشر خودرو را روشن کرده و آن را به آهستگی متوقف خواهد کرد.
مقالههای مرتبط:
نیسان اسکایلاین ۲۰۲۰ در کنار پروپایلوت ۲.۰، از تعدادی تغییرات ظاهری کوچک از جمله جلوپنجره جدید این شرکت بهره میبرد. با توجه به گنجاندن طرح دایرهای در چراغهای عقب LED برای شباهت با مدلهای قبلی اسکایلاین، عقب خودرو همچنان بدون تغییر و شبیه نسخه قبل از فیسلیفت باقی میماند.
مشتریان میتوانند نیسان اسکایلاین جدید را در یکی از چهار تیپ ارائهشده خریداری کنند: جیتی، جیتی تایپ P، جیتی تایپ SP و 400R. مدل آخر نام خود را از خودرو نمادین نیسان R33 GT-R Nismo 400R میگیرد و مانند سایر مدلهای آن از پیشرانه ۳ لیتری خورجینی ۶ سیلندر مجهز به توربوشارژر دوگانه بهره میبرد. تیپ 400R در حقیقت قدرتمندترین خودرو اسکایلاین است که پیشرانه آن میتواند ۴۰۰ اسببخار قدرت و ۴۷۵ نیوتنمتر گشتاور تولید کند؛ در حالی که سه تیپ دیگر از پیشرانهای با قدرت ۳۰۰ اسببخار استفاده میکنند.
نیسان اسکایلاین ۲۰۲۰ برای فروش در پاییز امسال در بازار ژاپن برنامهریزی شده است.
اوایل تیرماه نسخه بتای عمومی iOS 13 ،iPadOS 13 و macOS کاتالینا منتشر شد. باتوجه به اینکه iOS 13 هنوز در مرحلهی نسخهی بتا قرار دارد، انتظار میرود با باگهایی مواجه شود.
یکی از باگهای امنیتی که اخیرا در این نسخه گزارش شده، یک آسیبپذیری جدی است که قطعا رفع آن، مورد توجه کوپرتینونیها قرار خواهد گرفت. باگ مربوط به نسخهی بتای عمومی iOS 13 باعث میشود هر کسی بتواند به دادههای مربوط به Website & App Passwords در قسمت تنظیمات دسترسی داشته باشد.
هنگام اجرای نسخهی بتا ۳ مخصوص توسعهدهندگان iOS 13 یا نسخهی بتای عمومی iOS 13، بهراحتی امکان دو ر زدن فیس آیدی یا تاچآیدی در قسمت تنظیمات وجود دارد و هر فردی میتواند به رمزهای عبور مربوط به iCloudKeychain دسترسی پیدا کند.
باتوجه به ویدئوی منتشرشده در یوتیوب از سوی iDeviceHelp، کاربران میتوانند با چند بار ضربه زدن روی منوی Website & App Passwords و بدون نیاز به تأیید هویت از طریق فیس آیدی و تاچ آیدی، به دادههای مربوط به نام کاربری و پسورد در تنظیمات دسترسی داشته باشند. بعد از چندین بار تلاش، حتی اگر تأیید هویت از طریق فیسآیدی و تاچ آیدی هم انجام نشده باشد، iOS 13 تمامی نامهای کاربری و رمزهای عبور را بهنمایش خواهد گذاشت.
مقالههای مرتبط:
براساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی 9to5Mac، این باگ در جدیدترین نسخهی بتا iOS 13 مخصوص توسعهدهندگان نیز گزارش شده است. بیشک تاکنون کوپرتینوییها از طریق اپلیکیشن Feedback در iOS 13 از وجود چنین باگی مطلع شدهاند؛ هرچند هنوز بهصورت رسمی وجود چنین آسیبپذیری را تأیید نکردهاند. گفتنی است باگ جدید در آخرین نسخهی بتای iPadOS 13 نیز تأیید شده است.
البته در نظر داشته باشید که برای دسترسی به منوی Website & App Passwords، لازم است کاربر ابتدا به شیوهای به دستگاهی که احتمالا با فیسآیدی یا تاچ آیدی یا حتی پسورد قفل شده، وارد شود. کاربرانی که نسخهی بتای سیستمعامل اپل را دریافت میکنند، این ریسک را میپذیرند که ممکن است مشکلاتی از این دست برای آنها رخ دهد. البته کمی عجیب و جالب بهنظر میرسد که کوپرتینوییها، نسخهی بتای عمومی را با چنین حفرهی امنیتی در دسترس کاربران قرار دادهاند. درواقع هرگز نباید انتظار داشته باشیم که نسخهی بتای سیستمعامل iOS، نسخهای کاملا امن و پایدار باشد؛ خصوصا اینکه تنها ۶ هفته از فرایند بررسی و تست آن میگذرد.
براساس مطالعات جدیدی که در بیمارستان سنتجاستین (Sainte Justine) مونترال صورتگرفته است، صرف زمان پای صفحهنمایش و بهخصوص در شبکههای اجتماعی، با افزایش بروز علائم افسردگی در نوجوانان ارتباط دارد.
این تیم تحقیقاتی که توسط پاتریشیا کانرود سرپرستی میشود، رابطهی بین افسردگی و استفاده از انواع مختلفگجت را در میان نوجوانان درحال بلوغ و طی یک دورهی چهارساله بررسی کرده است.
کانرود که پروفسور روانپزشکی دانشگاه مونترال است، میگوید:
نتیجهای که بارها و بارها به آن رسیدیم، این بود که تأثیر شبکههای اجتماعی به مراتب از هرگونه تأثیری که سایر محتواهای دستگاههای دیجیتالی دارند، بیشتر است.
این محققان رفتار بیش از ۳۸۰۰ جوان را از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ مطالعه کردند. آنها نوجوانانی را از ۳۱ مدرسه در مونترال انتخاب کردند و رفتار آنها را از کلاس هفتم تا کلاس یازدهم زیرنظر گرفتند.
این نوجوانان، خود تعداد ساعاتی را که هر هفته صرف شبکههای اجتماعی (مانند فیسبوک و اینستاگرام)، بازیهای ویدیویی و تلویزیون میکردند، گزارش میدادند.
کانرود و تیمش متوجهشدند که هرگاه نوجوانان مشغول استفاده از شبکههای اجتماعی و تلویزیون بودند، علائم افسردگی در آنها افزایش مییافت.
نتایج این مطالعات روز دوشنبه در جاما پداتریکس (JAMA Pedatrics)، نشریهای متعلق به انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد.
اعتماد به نفس پایین
براساس این مطالعات، استفاده از شبکههای اجتماعی بین همهی گزینههای موجود، از همه زیانبخشتر است.
کانرود و همکارش، الروی بوئرس، متوجه شدند که افزایش علائم افسردگی ارتباط مستقیمی با فعالیت در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام دارد؛ چراکه در شبکهای مانند اینستاگرام، نوجوانان زندگی خودشان را با عکسهای پرزرقوبرق موجود در بخش فید این شبکهها مقایسه میکنند.
کانرود میگوید:
این شبکه جوانان را درمعرض عکسهایی میگذارد که موجب میشود آنها خود را از نظر اجتماعی، با افرادی که شرایط بهتری دارند مقایسه کنند و درنتیجه حس بدی دربارهی خود پیدا کنند. اینگونه فضاهای بسته که باورهای غلط را تأیید و تقویت میکنند، دائما افراد را درمعرض چیزهایی قرار میدهد که افسردگی را ترویج و آن را در افراد تشدید میکند. بههمیندلیل است که شبکههای اجتماعی برای افرادی که افسردگی دارند، بسیار خطرناک است.
آنها همچنین بررسی کردند تا ببینند آیا صرف بیش از حد زمان پای گجتها، افراد را از انجام فعالیتهایی که افسردگی را کاهش میدهند (مانند ورزش) دور میکند یا خیر؛ ولی متوجه شدند که این مورد صحت ندارد.
یک سرگرمی خوب
ازنظر بوئرس، شگفتآورترین نتیجهی بهدستآمده این بود که زمان صرفشده پای بازیهای ویدیویی، تأثیری در بروز علائم افسردگی نداشت. این مطالعه میگوید که بهطور متوسط، گیمرها ازنظر اجتماعی منزوی نیستند؛ چراکه بیش از ۷۰ درصد گیمرها یا بهصورت آنلاین یا بهصورت حضوری با افراد دیگر بازیمیکنند.
او میگوید:
این نتایج ما را شگفتزده کرد. بازیهای ویدیویی افراد را خوشحالتر میکند و یک سرگرمی مفیدی محسوب میشود.
پاتریشیا کانرود در سمت چپ و الروی بوئرس در سمت راست
دکتر مارتین گیگناک، رئیس بخش روانپزشکی کودکان و نوجوانان در بیمارستان کودکان مونترال، میگوید که در سالهای اخیر، تعداد مراجعات اورژانسی مربوط به نوجوانانی که افکار و رفتارهای متمایلبه خودکشی داشتهاند، افزایش یافته است.
گیگناک که جزء تیم مطالعاتی نبوده است، میگوید: «فکر نمیکنم شبکههای اجتماعی تنها دلیل این موضوع باشند؛ ولی یکی از فاکتورهای خطرناکی هستند که باید تحتنظر قرار بگیرند.»
از آنجایی که روابط اینترنتی جای روابط و ارتباطات شخصی را میگیرند، بهعقیدهی گیگناک مهم است که افراد جوان یاد بگیرند چه زمانی پستگذاشتن درمورد زندگیهایشان بدونمشکل و سالم است و چهزمانی ممکن است به آنها آسیب برساند. او اظهار امیدواری کرد که مدارس برنامههای خود را برای آموزش فعالیتهای صحیح اینترنتی به کودکان گسترش دهند و یادگیری مناسب «شهروندی دیجیتال» به جزئی از برنامهی تحصیلی مدارس در سطح جهان تبدیل شود.
کمبود پژوهش در این زمینه
بوئرس میگوید که علاقهی او برای مطالعهی عمیق تأثیر گجتهای نمایشی در نوجوانان، بدین خاطر است که این گجتها در میان جوانان بسیار رایج هستند ولی بهصورت گسترده بررسی نشده است.
بوئرس میگوید: «این مسئله را میتوان با سیگارکشیدن در دههی ۱۹۷۰ مقایسه کرد. در آن برهه هم آثار بسیار منفی این کار ناشناخته بود.»
هرچند خطر افسردگی در هر سنی انسان را تهدید میکند، وقتی نوجوانان به آن دچار میشوند، خطر مصرف مواد مخدر، کاهش اعتمادبهنفس و تضعیف مهارتهای بینفردی نیز در آنها افزایش مییابد.
بهگفتهی او، نوجوانان بهطور متوسط ۶ الی ۷ ساعت در روز پای صفحات دیجیتالی مینشینند. او میگوید: «یافتههای ما بسیار نگرانکننده است و نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.»
او و کانرود امیدوار هستند که تحقیقاتشان توسط متخصصان اطفال و سایر پزشکان مورد استفاده قرار گیرد تا بتوانند نوجوانان مبتلا به افسردگی را بهشکل موثرتری درمان کنند.
آیا شما هم از آن دسته کاربران اندروید هستید که از مشکل خالیشدن باتری توسط MediaServer رنج میبرید؟
آیا میخواهید بدانید چگونه مشکل خالیشدن باتری گوشی اندروید خود را برطرف کنید و عمر باتری آن را به حالت طبیعی برگردانید؟ پس در این مقاله با زومیت همراه باشید تا راهحل مشکل خود را بیابید.
مدیاسرور (MediaServer) چیست و دقیقا چه کاری انجام میدهد؟
این سؤال بسیار خوبی است و ما نیز پاسخ مناسبی برای آن داریم. مدیاسرور تمام فایلهای چندرسانهای (ویدئوها، عکسها، آهنگها و...) موجود روی گوشی اندرویدی شما را اسکن کرده و همه آنها را فهرست میکند تا دیگر نیاز به انجام وظایف تکراری نباشد. هرچند این عمل، پاسخدهی سریعتری را فراهم میکند و ورودی/خروجی دیسک را کاهش میدهد، اما مدیا سرور درصد بسیاری از باتری گوشی شما را میبلعد و این موضوع میتواند بسیار آزاردهنده باشد.
اگر برای رفع مشکل خالیشدن باتری گوشی اندروید خود توسط مدیاسرور آماده هستید، قدمهای زیر را دنبال کنید:
تشخیص خالیشدن باتری توسط مدیاسرور
ابتدا باید مطمئن شویم که مدیاسرور متهم اصلی کاهش شدید باتری تلفن هوشمند شما است. پس ابتدا قدمهای زیر دنبال کنید:
۱- به قسمت برنامهها بروید.
آیکون ورود به قسمت برنامهها، معمولا در هوم اسکرین دستگاه قرار دارد. تصویر این آیکون معمولا بهصورت شبکهای از نقطهها است و ممکن است زیر آن «Apps» یا «Applicatios» نوشته شده باشد. البته در بعضی از دستگاههای اندروید با سوایپکردن میتوان به قسمت برنامهها راه پیدا کرد.
۲- به قسمت تنظیمات بروید.
آیکون قسمت تنظیمات معمولا بهشکل چرخدنده است و بسته به نوع دستگاه شما، زیر آن «تنظیمات» یا «Settings» نوشته شده است.
۳- به بخش باتری بروید.
در قسمت تنظیمات بهدنبال گزینه باتری بگردید و آن را لمس کنید.
۴-بهدنبال MediaServer بگردید و درصد استفاده از باتری آن را چک کنید.
اگر درصد استفاده از باتری توسط مدیاسرور بیش از اندازه زیاد بود، مراحل بعد این آموزش را دنبال کنید؛ اما اگر این مقدار کمتر از ۱۰ درصد باشد، دنبالکردن این مقاله ممکن است تأثیر چندانی روی عمر باتری شما نداشته باشد.
مقالههای مرتبط:
روش اول: پاکسازی حافظه رسانه یا Media Storage
اولین روش برای رفع مشکل خالی شدن باتری که از مدیاسرور برخاسته، پاکسازی حافظه رسانه است. برای این کار مراحل زیر را دنبال کنید:
۱-به قسمت برنامهها بروید.
۲-به قسمت تنظیمات بروید.
۳-به بخش مدیریت برنامهها بروید.
در داخل صفحه تنظیمات بهدنبال گزینه «مدیریت برنامهها»، «برنامهها»، «Apps» یا موارد مشابه چنین عباراتی بگردید و آن را لمس کنید.
۴-بهدنبال حافظه رسانه یا Media Storage بگردید.
۵- گزینه «پاککردن دادهها» یا «Clear Data» را لمس کنید.
۶-گزینه «توقف اجباری» یا «Force Stop» را لمس کنید.
۷-پس از انجام این مراحل گوشی خود را مجدداً راهاندازی کنید.
روش دوم: تعویض یا فرمتکردن کارت حافظه
برخی از کاربران گزارش دادهاند که جایگزین کردن کارت حافظه با یک نمونه با ظرفیت کمتر یا فرمتکردن کارت حافظه فعلی در داخل گوشی خود، به رفع مشکل خالیشدن باتری توسط مدیاسرور کمک میکند.
روشهای اندکی برای فرمتکردن کارت حافظه وجود دارد. بسته به نوع گوشی هوشمندتان، میتوانید کارت حافظه را از داخل گوشی خود فرمت کنید. اما در بعضی از دستگاههای اندروید، نمیتوانید کارت حافظه را از داخل خود گوشی فرمت کنید؛ بنابراین برای این کار باید از PC یا Mac کمک بگیرید.
۱- فرمتکردن کارت حافظه از داخل گوشی اندروید
برای فرمت کارت حافظه خود از داخل سیستمعامل اندروید از این ویدئو کمک بگیرید.
۲-فرمتکردن کارت حافظه با استفاده از PC
در این ویدئو فرمت کارت حافظه ازطریق اندروید PC را مشاهده کنید.
۳--فرمتکردن کارت حافظه با استفاده از مک
در این ویدئو فرمت کارت حافظه ازطریق کامپیوتر مک را مشاهده خواهید کرد.
روش سوم: حذف فایلهای رسانهای ناخواسته
این روش کمی پیچیدهتر است؛ بنابراین با احتیاط آن را انجام دهید و سایر فایلها و فولدرها را دستکاری نکنید تا مشکلی برای گوشی اندروید شما پیش نیاید.
برنامههایی مانند گالری اندروید، بهنسبت تعداد فایلهای چندرسانهای که روی گوشی خود دارید، طی زمان تعداد زیادی تصویر بندانگشتی (thumbnail) ایجاد میکند و این امر میتواند برای مدیاسرور مشکلساز شود؛ بنابراین توصیه میشود فایلهای چندرسانهای ناخواسته مانند این تصاویر بندانگشتی را حذف کنید.
هرچند این روشی پیشرفتهتر است و برای کاربران تازهوارد مناسب نیست، اگر میخواهید فایلهای چندرسانهای ناخواسته را از روی گوشی اندروید خود پاک کنید ویدئو زیر را تماشا کنید.
بهنظر میرسد اوضاع زیاد هم برای مأموریت آرتمیس، مأموریت سرنشیندار ناسا برای بازگشت به ماه خوب پیش نمیرود. کاخ سفید، ناسا را مأمور کرده است تا سال ۲۰۲۴ این برنامه را عملی کند؛ بااینحال مشکلات بودجه و نقصهای فنی همچنان بر سر راه این سازمان وجود دارد.
هنوز مشخص نیست ناسا میتواند تنها در چهار سالونیم بر تمام چالشهای سیاسی، مالی و فنی پیروز شود و این برنامه را عملی کند یا خیر. بهگفتهی رایان واتکینز، دانشمند قمری مؤسسهی علوم سیارهای:
اگر همهچیز خوب پیش برود، میتوان موانع را کنار زد؛ اما باید همهی عوامل دستبهدست هم دهند.
رهبران ناسا باید در مورد چگونگی پیشرفت مأموریت آرتمیس، خواهر دوقلوی آپولو (آرتمیس در اساطیر یونان خواهر دوقلوی آپولو است) تصمیمهای کلیدی بگیرند. راکت ناسا برای فرستادن انسان به اعماق فضا هنوز آماده نیست و پس از پایان برنامهی آپولو در ۱۹۷۲ هیچ سطحنشین قمری جدیدی نیز توسعه داده نشده است. علاوهبر این کنگره بودجهی ناسا را کنترل میکند و به نظر میرسد علاقهای به تخصیص بودجه برای مأموریتهای ماه ندارد.
ناسا از زمان پایان برنامهی آپولو در سال ۱۹۷۲ تاکنون، هیچ سطحنشین قمری دیگری توسعه نداده است
ناسا برای رسیدن به هدف بلندپروازانهاش تلاش میکنند، در همین حین چین برای ارسال فضانورد به ماه تا اواسط ۲۰۳۰ آماده میشود. چین طی ده سال گذشته، مجموعهای از مأموریتهای بدون سرنشین ماه را با موفقیت به پایان رسانده است و در ماه ژانویه کاوشگر چانگ ای ۴ را بهعنوان اولین فضاپیمای ساخت دست انسان در نیمهی پنهان ماه فرود آورد.
مقالههای مرتبط:
بهگفتهی مقامهای چینی چهار مأموریت رباتیک دیگر برای ارسال به ماه برنامهریزی شدهاند که با چانگای ۵ شروع میشوند. چانگای ۵ قرار است در ماه دسامبر به ماه برود و سنگ و خاک این قمر را به زمین بازگرداند. براساس پیشبینی پژوهشگران قمری این مأموریتها آزمایشهای علمی را پیادهسازی و زمینهای برای فرستادن انسان به ماه فراهم میکنند. کریستوف بیشل، پژوهشگر مؤسسهی قانون و سیاستگذاری فضایی در لندن میگوید: «در دو دههی آینده، شاهد فرود فضانوردان چینی روی سطح ماه خواهیم بود.»
کمک از دیگران
ناسا برای بازگشت به ماه بهدنبال واگذاری یک مجموعه وظایف مهم به شرکای تجاری است. این وظایف شامل آزمایشهای فنی و علمی پرواز به سطح ماه و فراهم کردن زمینهای برای مأموریت سرنشیندار نهایی است. در ماه مه، سازمان فضایی از امضای قرارداد با سه شرکت خبر داد که با سطحنشینهای رباتیک، ۱۴ آزمایش را در سطح ماه انجام خواهند داد.
یکی از سازمانها، Orbit Beyond در نیوجرسی است که در سهماههی سوم ۲۰۲۰، سطحنشینی را به دریای ایمبریوم ماه ارسال خواهد کرد. بهگفتهی جان مورس، سرپرست علمی Orbit Beyond در کنفرانس منابع فضایی در گلدن کلرادو، این کاوشگر حامل چند ابزار ناسا ازجمله ابزاری برای نظارت بر سطح پرتوهای کیهانی است که فضانوردان در معرض آن قرار میگیرند. آزمایشهای نظارت بر اشعه قبلا هم در مأموریتهایی مثل چانگای ۴ انجام شدهاند.
دریای ایمبریوم میزبان آزمایشهای ناسا برای اندازهگیری میزان پرتوهای فضایی خواهد بود
طی چند سال آینده، ناسا مأموریتهای بیشتری را به شرکتهای خصوصی واگذار خواهد کرد. این کاوشگرها بهمرور پیچیدهتر میشوند و با نمونهبرداریهای رباتیک از سنگهای ماه و نظارت بر موقعیتهای فرود مأموریتهای سرنشیندار به اوج خود میرسند.
در همین حال، ناسا برنامهی توسعهی اسپیس لانچ سیستم (SLS)، راکت سنگین خود و کپسول مسافربری اوریون را به پیش میبرد که فضانوردان را به اعماق فضا حمل خواهند کرد. راکت SLS و اوریون هردو مدلهایی بازطراحیشدهی از نسخههای اولیهای محسوب میشوند که ناسا برای ارسال فضانوردان به مأموریتی سیارکی و سپس مریخ درحال کار روی آنها بود. اولین آزمایش بدون سرنشین ترکیب کپسول و راکت برای میانهی ۲۰۲۰ زمابندی شده است و بهنظر نمیرسد که اولین آزمایش سرنشیندار نیز پیش از آغاز ۲۰۲۲ انجام شود.
برنامهی فرود
بزرگترین چالش ناسا در تلاش برای بازگشت به ماه پس از پرتاب با اوریون با SLS، ساخت سطحنشین بزرگی است که بتواند فضانوردان را به سطح ماه برساند. شرکتهای تجاری چنین سطحنشینی را روی کاغذ طراحی کردهاند که یکی از آنها بلو مون (Blue Moon)، سطحنشین ساخت بلو ارجین است. سطحنشین دیگر به لاکهید مارتین تعلق دارد که با اقتباس از سطحنشین فونیکس که سال ۲۰۰۸ روی مریخ فرود آمد، طراحی شده است؛ اما هیچکدام از این وسایل نقلیهی فضایی تاکنون ساخته، آزمایش یا پرتاب نشدهاند.
از طرفی طراحی گیتوی (Gateway)، پایگاه مداری ماه نیز هنوز نامشخص است. براساس طرح ناسا، آرتمیس از این پایگاه بهعنوان سکویی برای قدم گذاشتن به سطح ماه استفاده میکند. این پروژه، بازسازی یکی از برنامههای ناتمام ناسا است که قرار بود بهعنوان بخشی از طرح سال ۲۰۱۳ برای ارسال فضانوردان به سیارکی در نزدیکی زمین اجرا شود.
در ماه مه، ناسا از طرح خرید اولین بخش گیتوی از شرکت Maxar Technologies در وست مینیستر کلورادو خبر داد. این بخش، ماژولی برای انتقال انرژی و پیشرانه است؛ اما هنوز مشخص نیست که دیگر بخشهای ایستگاه قمری ناسا از کجا خواهند آمد و تا چه اندازه پیچیده خواهند بود. این سازمان تنها جزئیاتی را در مورد نحوهی همکاری سطحنشینهای بدون سرنشین، پروازهای سرنشیندار و گیتوی با یکدیگر و پیشبرد این طرحها در چهار سالونیم آینده منتشر کرده است. بهگفتهی توماس زوربوخن، سرپرست واحد علمی ناسا:
موفقیت این طرحها مستلزم همکاری تمام بخشها با سرعت بالا است و سهامداران متعدد در میزان این سرعت نقش دارند. البته باید احتمال خطا را هم در نظر گرفت.
شرکتهایی مثل Blue Origin سطحنشینهایی را طراحی کردهاند که هنوز به پرواز درنیامدهاند
مشکلات و چالشهای سیاسی
کنگره که بودجهی ناسا را کنترل میکند، کمی نسبت به مأموریت بازگشت به ماه بیمیل است. در تاریخ ۲۵ ژوئن، مجلس نمایندگان تحت کنترل دموکراتها، لایحهی هزینهی ۲۰۲۰ ناسا را تصویب کرد که در آن، درخواست مأموریت آرتمیس نادیده گرفته شده بود. بااینحال، سنای تحت کنترل جمهوریخواهان هنوز باید در مورد بودجهی پیشنهادی سال ۲۰۲۰ ازجمله درخواست ناسا برای تأمین مالی آرتمیس تصمیمگیری کند.
کشمکشهای طولانی با کنگره بر سر تأمین مالی، تلاشهای ترامپ برای بازگشت به ماه را بر باد میدهد. طرحی که جورج بوش پدر در سال ۱۹۸۹ پیشنهاد داد، هرگز نتوانست رأی کنگره را دریافت کند؛ و برنامهای که جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۴ اعلام کرد، توسط باراک اوباما در سال ۲۰۱۰ رد شد؛ اما بعد از آن در سال ۲۰۱۱ برنامهی توسعهی راکت SLS را آغاز کرد که ترامپ امروزه قصد استفاده از آن را دارد.
ترامپ ابتدا پیشنهاد ارسال فضانوردان به ماه را در سال ۲۰۱۷ مطرح کرد و در عرض چند ماه، ناسا اعلام کرد تا سال ۲۰۲۸ به این هدف خواهد رسید؛ اما ابتدای امسال، ترامپ سال ۲۰۲۴ را بهعنوان ضربالعجل برنامهی آرتمیس تعیین کرد. به عقیدهی جیم برایدنستاین، مدیر ناسا، این مهلت برای پایان دادن به کشمکشهای سیاسی بین رئیسجمهوران بر سر بازگشت به ماه تعیین شده است. درصورتیکه ترامپ بار دیگر پیروز انتخابات آتی شود، تا ژانویهی ۲۰۲۵ بر سرکار باقی خواهد ماند؛ بدین معنی که فرود بر سطح ماه حداقل ازنظر تئوری در دورهی ریاست جمهوری او اتفاق خواهد افتاد.
بهگفتهی تیسل مویر هارمونی، تاریخشناس فضایی و سرپرست موزه ملی هوافضای اسمیتسونین در واشنگتن دیسی، تقریبا همهچیز در مورد آرتمیس با آپولو متفاوت است. جان افکندی، رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۶۱، برنامهی فرود بر ماه را بهعنوان راهی برای تثبیت موقعیت ایالاتمتحده بهعنوان ابرقدرت جهانی خواستار شد و هر دو مجلس نمایندگان و سنا نیز از همان ابتدا از این هدف پشتیبانی کردند. هارمونی میگوید:
این نوع برنامهها بهشدت پرهزینه و وابسته به اختیارات سیاسی هستند. درگذشته هر دو گروه جمهوریخواه و دموکرات به برنامهی آپولو علاقهمند بودند. صرفنظر از اینکه ترامپ بتواند حمایتهای لازم برای این برنامه را جذب کند، خروجی آرتمیس هم بسیار مهم خواهد بود.
چین هم با موانع مختلفی برای فرستادن انسان به ماه روبهرو است. چین فضانوردان را به آزمایشگاههای فضایی در مدار پائین زمین فرستاده و بهدنبال تکمیل یک ایستگاه فضایی تا سال ۲۰۲۲ است، اما هیچ تجربهای برای فرستادن انسان به فضاهای دورتر که نیازمند فضاپیما و فناوری فرود پیشرفتهتری است، ندارد. بهگفتهی بیشل، بزرگترین چالش این کشور احتمالا توسعهی راکت مناسب برای ارسال انسان به اعماق فضا است.
براساس گزارشهای رسمیِ منتشره از ردموند، انتشار جدیدترین بهروزرسانی بزرگ ویندوز ۱۰ برای لپتاپ سرفیس بوک ۲ بهصورت موقتی بهحالت تعلیق درآمده است. کاربرانی پس از نصب این بهروزرسانی روی سرفیس بوک ۲ مدعی شده بودند که دستگاه نمیتواند پردازندهی گرافیکی اصلی خودش را شناسایی کند. این یعنی عملا بهروزرسانی جدید ویندوز ۱۰ باعث ناپدید شدن پردازندهی گرافیکی سرفیس بوک ۲ میشود.
سرفیس بوک ۲ (Microsoft Surface Book 2) اولین دستگاهی نیست که از دریافت بهروزرسانی می ۲۰۱۹ ویندوز ۱۰ محروم میشود. در پی بروز برخی مشکلات پیشبینینشده در بعضی از دستگاهها، مایکروسافت انتشار این بهروزرسانی را برای آنهایی که از حافظهی USB یا کارتهای SD استفاده میکردند نیز متوقف کرده بود.
توقف انتشار بهروزرسانی ماه مه ۲۰۱۹ ویندوز ۱۰ برای سرفیس بوک ۲ درحالی صورت پذیرفته است که طی روزهای اخیر شماری از کاربران این لپتاپ مدعی شده بودند پس از نصب بهروزرسانی جدید، دستگاهشان دیگر توانایی شناسایی پردازندهی گرافیکی انویدیا را ندارد. عدم شناسایی این کارت گرافیک باعث میشد دستگاه به دفعات کرش کند یا اینکه عملکرد همیشگیاش را در اجرای برخی از بازیها به نمایش نگذارد. در ضمن نصب این بهروزرسانی، کار کردن با برخی اپلیکیشنهای مربوط به کارهای سهبعدی را نیز سخت میکرد.
در مدلهای بالاردهی لپتاپهای سرفیس بوک ۲ دو کارت گرافیک وجود دارد؛ یک کارت گرافیک مجزای انویدیا و یک کارت گرافیک مجتمع ساخت اینتل؛ نصب بهروزرسانی ویندوز ۱۰ در این لپتاپها باعث ناپدید شدن کارت گرافیک انویدیا در بخش دیوایس منیجر (Device Manager) میشود.
مایکروسافت طی اطلاعیهای در این رابطه گفته است: «بهمنظور تأمین بهترین تجربهی ممکن از بهروزرسانی جدید، سازگاری لپتاپهای سرفیس بوک ۲ مجهز به کارت گرافیک مجزای انویدیا را با نسخهی ۱۹۰۳ ویندوز ۱۰ بهحالت تعلیق درآوردهایم. این تعلیق تا زمانیکه مشکل رفع شود، پابرجا خواهد بود».
گفتنی است که تنها نسخههای گرانقیمت سرفیس بوک ۲ از این باگ متأثر میشوند و بهروزرسانی جدید را دریافت نمیکنند؛ نسخههای ارزانتر چون به کارت گرافیک مجزای انویدیا مجهز نیستند، مشکلی برای دریافت بهروزرسانی ندارند.
مایکروسافت پیشنهاد میکند آن دسته از کاربران سرفیس بوک ۲ که پیشتر بهروزرسانی ماه مه ۲۰۱۹ ویندوز ۱۰ (همان نسخهی ۱۹۰۳) را دریافت کرده و روی دستگاهشان نصب کردهاند، لپتاپشان را ریاستارت کنند. همچنین این کاربران میتوانند در منوی Action بخش Device Manager، گزینهی Scan for hardware changes را انتخاب کنند تا دستگاه مجددا توانایی شناسایی پردازندهی گرافیکی انویدیا را پیدا کند. بهتر است در این زمینه مراقب باشید؛ چرا که براساس برخی گزارشها، لپتاپ بعضی از کاربرانی که گزینهی Scan for hardware changes را انتخاب کردهاند، بهیکباره قفل شده است.
مایکروسافت در اطلاعیهاش گفته است که هماکنون روی این مشکل کار میکند و بهزودی طی یک بهروزرسانی، آن را حل خواهد کرد. ردموندیها به دارندگان نسخهی گرانقیمت سرفیس بوک ۲ پیشنهاد کردهاند تا زمان دردسترسقرارگرفتن بهروزرسانی جدید برای رفع این مشکل، ویندوزشان را به نسخهی ۱۹۰۳ بهروزرسانی نکنند.
با وجود اینکه حدودا چند ماه از انتشار بهروزرسانی مه ۲۰۱۹ ویندوز ۱۰ میگذرد، اما این بهروزرسانی همچنان با مشکل روبهرو است و روزبهروز مشکلات جدیدی در آن کشف میشوند. مدتی پیش برخی کاربران گزارش داده بودند که اگر روی یک کامپیوترِ بهروزرسانیشده به ویندوز ۱۰ نسخهی ۱۹۰۳، ریموت دسکتاپ را باز کنند، با صفحهای سیاه مواجه میشوند. مایکروسافت گفته است که این مشکل را نیز بهزودی مرتفع میکند.
گفتنی است بهروزرسانی ماه مه ویژگیهای جدید متعددی را برای ویندوز ۱۰ بهدنبال دارد و بیشتر از همه روی کاربران خانگی و تجاری تمرکز دارد تا تجربهی بهتری را برای آنان فراهم کند. ویژگیهای کلیدی جدید این بهروزرسانی شامل موارد پیشرو هستند: طرح سادهی جدید برای منوی استارت، طرح ساده برای قسمت جستوجو، جداسازی دستیار مجازی کورتانا از بخش جستوجو و امکانات بیشتر برای ابزار ویندوز هلو (Windows Hello). افزون بر اینها، کاربران نسخههای پرو (Pro)، اینترپرایز (Enterprise) و اجوکیشن (Education) میتوانند بهلطف بهروزرسانی جدید، برنامههای مختلف را در یک محیط مجازی ایزولهشده با استفاده از ویندوز سندباکس (Windows Sandbox) موردآزمایش قرار دهند.
قیمت بهروز، مشخصات فنی و هر اطلاعاتی که برای خرید ارزان و آگاهانهی انواع لپتاپهای مایکروسافت نیاز دارید را در بخش محصولات زومیت بیابید. در این بخش، علاوهبر مشخصات فنی دقیق و پاسخ به سوالات شما، امکان مقایسهی دو یا چند محصول درکنار گالری تصاویر رسمی محصولات دردسترس شما خواهد بود.
بیتکوین اولین دارایی بهکلی غیرمتمرکز دیجیتالی در جهان بود که یک دهه پیش توسط ساتوشی ناکاموتو جهت عرضه در بازار بهوجود آمد و تا زمان نگارش این مطلب، بزرگترین ارز رمزپایه در جهان، با بازاری به بزرگی ۲۱۹ میلیارد دلار و ۷۰ درصد سلطه بر بازار ارزهای دیجیتال است.
ساتوشی با تلاش فراوان و تفکری عمیق، بیتکوین را ایجاد کرد اما بعد از گذشت یک دهه، هنوز دو نکتهی مبهم در این مورد وجود دارد. نکتهی اول اینکه، هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو مجهول مانده و معلوم نیست آیا او یک شخص، مرد یا زن یا نمادی از یک گروه توسعهدهندهی ناشناس است.
همچنین ساتوشی طراحی بیتکوین را بهگونهای انجام داده که حداکثر تعداد آن در ۲۱ میلیون محدود بماند. بهعبارت دیگر در صورتی که تغییری ایجاد نشود، حتی یک بیتکوین بیشتر از ۲۱ میلیون تولید نخواهد شد. این واقعیت که هیچکس دلیل محدودیت تعداد بیتکوین در عدد ۲۱ میلیون را نمیداند، دومین نکتهی مبهم در مورد آن است.
موجودی ثابت بیتکوین
درک این موضوع که چرا بیتکوین بهصورت محدود تولید شد، با دانستن اینکه چنین محدودیتی باعث جلوگیری از تورم میشود، خیلی هم سخت نیست. بیتکوین بهعنوان Block rewards استخراج میشود. به این معنی که بخشی از بیتکوین استخراجشده به ماینر بازپرداخت میشود و بهگونهای تنظیم شده که در هر ۲۱۰ هزار بلاک یا بهعبارتی، هر چهار سال این بازپرداخت نصف میشود. در حال حاضر به ازای هر بلاک، ۱۲.۵ بیتکوین عاید ماینرها میشود که بعد از ماه مه سال ۲۰۲۰، این مقدار ۶.۲۵ بیتکوین خواهد شد. این راهحلی قابل ستایش برای کنترل میزان بیتکوین عرضهشده است ولی هنور علت محدودیت عرضه دقیقا روی ۲۱ میلیون بیتکوین را توضیح نمیدهد.
ساتوشی میخواست شباهاتهایی بین بیتکوین و پول بیپشتوانه (Fiat money) وجود داشته باشد. یکی از موارد اثبات این ادعا در مکاتبات بین او و مایک هین، توسعهدهندهی نرمافزار دیده میشود. در یکی از این ایمیلها ساتوشی میگوید طراحی تعداد بیتکوینها و برنامهی توزیع آنها «برآورد تجربی» و انتخابی سخت بود.
در واقع، ساتوشی تلاش دارد تمایل به برخی شباهتها بین بیتکوین و فیات را توضیح دهد، در حالیکه دشواری مربوط به تغییرات هر دوی این ارزها، در آینده در نظر گرفته شده است. بااینحال، صرفنظر از شباهتهای درنظرگرفتهشده، ساتوشی معتقد بود همهگیر شدن بیتکوین، ارزش آن بهازای هر واحد را بهصورت چشمگیری افزایش خواهد داد.
برخی از این مکاتبات توضیحات مختصری در مورد اینکه ناکاموتو، برای ایجاد محدودیت چه چیزی در ذهن داشت، ارائه میدهد اما تفکر واقعی یا محاسباتی که منجر به ایجاد سقف ۲۱ میلیون برای این محدودیت شد را همچنان مجهول میگذارد.
طی چند سال گذشته، حدسهای زیادی در مورد عدد ۲۱ میلیون وجود داشته و اینکه آیا محاسبات یا معانی واقعی برای آن وجود دارد یا خیر. در حالیکه افرادی، توضیحات ریاضی برای آن پیشنهاد دادند، عدهای دیگر بر تصادفی بود این انتخاب تأکید کردند.
آلن اِوارت، بنیانگذار یک FinTech (شرکتی که با کمک فناوری، خدمات مالی ارائه میدهد) و سردبیر، معتقد است محدودیت ۲۱ میلیونی برای بیتکوین مفهومی عمیقتر از آنچه بهنظر میرسد را دارا است. برای او عدد ۲۱ نشانگر روحی خلاق است.
برخی دیگر از افراد هستند که فکر میکنند سر در آوردن از چرایی ۲۱ میلیون بودن محدودیت، کاملا غیرضروری است. برای آنها، تنها محدودبودن تعداد بیتکوینها اهمیت دارد. بنابرابن در نهایت ثابتبودن تعداد بیتکوینها روی عدد ۲۱ میلیون یا ۲۱۰ میلیون، موضوعی بیاهمیت است.
شاید جذابترین تئوری، مربوطبه توضیحی ریاضی از یکی از اعضای انجمن StackExchange باشد. براساس توضیحات پست او، تعداد بلاکها در هر چرخه میتوانند با ضرب در عدد ۶ (بلاکهایی که در هر ساعت ساخته میشوند) و ضرب در عدد ۲۴ (ساعات روز) و ضرب در ۳۶۵ (تعداد روزهای سال) و ضرب در ۴ (سالهای تداوم چرخه) دریافت شود. درنهایت، جواب، عدد ۲۱۰۲۴۰ است که با گرد کردن آن به عدد ۲۱۰ هزار میرسیم.
علاوهبر این جمع بازپرداخت بیتکوین برای ماینرها از ابتدا به ازای هر بلاک برابر با ۵۰+۲۵+۱۲.۵+۶.۲۵+۳.۱۲۵ بوده که عدد حاصل ۹۶.۸۷۵ است و با گردکردن آن به عدد ۱۰۰ میرسیم. حاصل ضرب این دو عدد نیز ۲۱ میلیون خواهد بود.
اگرچه مهم است که یادآوری کنیم این توضیحات پس از تعیین آن توسط ساتوشی شکل یافته و فرضیاتی بر پایهی ریاضی است که جواب واقعی و قطعی برای تفکر پشت محدودیت ۲۱ میلیونی بهشمار نمیروند.
شاید روزی، ساتوشی ناکاموتو هویت واقعی خود را فاش کند و ما همهی این سوالات گیجکننده را از اون بپرسیم اما تا آن زمان تنها جواب ما برای این سوالات، حدس و گمانها و مکاتباتی است که آنها را «برآورد تجربی» میداند.
پرایم دی آمازون ۲۰۱۹، از ساعت ۱۱:۳۰ صبح روز دوشنبه ۱۵ ژوئیه (۲۴ تیر) آغاز و تا ساعت ۱۱:۲۹ روز چهارشنبه ۱۷ ژوئیه (۲۶ تیر) ادامه مییابد. در نخستین ساعات پرایم دی، کارگران آمازون در پنج کشور نسبت به شرایط کاری سخت و عدم پرداخت بهتر در این شرایط از سوی آمازون دست به اعتصاب زدند.
کارگران انبار آمازون واقع در مینهسوتا هفتهی گذشته اعلام کرده بودند که روز ۱۵ ژوئیه برابر با ۲۴ تیرماه و در نخستین روز پرایم دی دست به اعتصاب خواهند زد. پرایم دی یکی از رویدادهای بزرگ فروش آمازون در سال است.
مقالههای مرتبط:
پس از آنکه کارمندان مینه سوتا اعلام کردند قصد دارند نخستین روز پرایم دی اعتصاب کنند، کارگران اروپایی آمازون نیز تصمیم گرفتند به این اعتصاب سراسری ملحق شوند.
از طرفی آمازون مدت زمان پرایم دی را تمدید کرده و وعده داده است که در عرض یک روز درخواستهای خرید را به مشتریان تحویل خواهد داد. استورات اپلبام، مدیر دپارتمان خردهفروشی و عمده فروشی گروه فروشگاههای زنجیرهای آمریکا معتقد است:
با دو برابر کردن بازهی زمانی مربوط به تخفیفهای پرایم دی و به حداقل رساندن زمان تحویل به مشتری، احتمالا آمازون قصد دارد قوای جسمی و محدودیتهای کارگران خود را مورد تست و بررسی قرار دهد. چنین کاری کاملا اشتباه است. وقتی آمازون از کارگران خودش میخواهد حجم کار بالایی را با سرعت زیاد و در زمان کمتری انجام بدهند، عملا نیاز به استخدام تعداد نیروی بیشتری دارد تا اینکه بخواهد بر نیروهای کاری فعلی خود فشار بیشتری وارد کند و سلامتی آنها را به خطر بیاندازد.
کارگران ۷ انبار آمازون در آلمان نیز اعلام کردند که قصد دارند بهمدت دو روز دست به اعتصاب بزنند. اورهان اکمن، دبیر کل اتحادیهی کارگران فدرال آلمان اعلام کرد که کارگران حداقل دستمزد را دریافت میکنند. سخنگوی اتحادیهی جهانی کارگران نیز اعلام کرد از صبح روز دوشنبه تاکنون حدود ۲۰۰۰ کارگر آمازون در آلمان دست به اعتصاب زدهاند که تعداد آنها در حال افزایش است. درحدود ۲۰ میلیون کارگر تحت پوشش اتحادیهی بینالمللی کارگران در سراسر جهان هستند و به کارگران برای احقاق حقوقشان کمک میکنند.
کارگران آمازون در بریتانیا، اسپانیا و لهستان برای برگزاری اعتراضات و اعتصاب آماده میشوند. کارگران انبار سن فرناندو د هنارس مادرید اعتصابی بهمدت دو روز را برنامهریزی کردهاند. سال گذشته و در جریان جمعهی سیاه نیز تعدادی از این کارگران دست به اعتصاب زده بودند. ظاهرا مدیران آمازون در اعتصاب قبلی از نیروهای پلیس درخواست کرده بودند وارد عمل شوند و از کارگران بخواهند به محل کار خود بازگردند.
کارگران بریتانیایی در تاریخ ۱۵ ژوئیه برابر با ۲۴ تیرماه دست به اعتصاب زدند و قصد دارند روز جمعه برابر با ۱۹ ژوئیه (۲۸ تیرماه) در انبار روجلی بریتانیا دست به اعتصاب دیگری بزنند و به کارگران اسپانیایی بپیوندند. در بین اعتصابهای انجامشده، گزارشی در مورد انبار روجلی شهرت فراوانی پیدا کرد. روزنامهنگاری بهنام جیمز بلادورث در سال ۲۰۱۶ در همان انبار مشغول فعالیت بود و فضای انبار را به زندان تشبیه کرده بود. ظاهرا وی در انبار، بطری ادرار یکی از کارگران را پیدا کرده بود که به دلیل فشار زیاد کار فرصت نداشته به سرویس بهداشتی برود. جیمز گزارشی جنجالی در مورد شرایط انبار روجلی به رشته تحریر درآورد و شرایط نامناسب آنجا را توصیف کرد.
کارگران لهستانی نیز از ماه مه مشکلات فراوانی را گزارش کردهاند و اعلام کرده بودند قصد دارند در تاریخ ۱۵ ژوئیه دست به اعتصاب بزنند. اما سخنگوی آمازون معتقد است که اتحادیههای کارگری اطلاعات درستی را در مورد شرایط کاری انبارهای این شرکت منعکس نمیکنند و در مورد مزایای شغلی، شرایط کاری ایمن صحبتی به میان نمیآورند. وی معتقد است:
منتقدان از رویدادهایی مانند پرایم دی بهعنوان فرصتی برای طرح انتقادات خود سوءاستفاده میکنند تا بتوانند درآمد خود را در این شرایط بالاتر ببرند. چنین گروههایی عموما اطلاعات غلطی را به رسانهها منعکس میکنند و تنها صحبت از موضوعاتی میکنند که به نفع خودشان است. این در حالی است که ما به فکر پرداخت حقوق و مزایای آنها هستیم و سعی میکنیم محیطی سالم برای کار کردن آنها فراهم کنیم.
از نظر ما، افرادی که در چنین اعتصابهایی شرکت میکنند اطلاعات درستی ندارند و در اصل اطلاعات درستی به آنها داده نشده است. هر کسی در مورد وضعیت انبارهای آمازون سؤال و شبههای دارد، میتواند بهصورت جدی به بررسی شرایط کاری بپردازد و همهچیز را از نزدیک مورد بررسی قرار دهد و پرداختهای مالی و مزایای کاری و محیط کاری آمازون را با سایر شرکتهای خردهفروشی و عمدهفروشی مقایسه کند.
.: Weblog Themes By Pichak :.