در سال ۱۹۷۷، ریچارد پتو، اپیدمیولوژیست دانشگاه آکسفورد، متوجه تناقضی شد. سرطان با اتفاقافتادن جهشی در سلولی منفرد آغاز میشود؛ بنابراین، باید خطر ابتلا به سرطان در موجوداتی بیشتر باشد که سلولهای بیشتری دارند. بر این اساس، فیلها که تعداد سلولهایشان ۱۰۰ برابر سلولهای انسان است، باید محل ازدحام تومورهای بدخیم باشند. همچنین، نهنگها که ۱۰ برابر بیشتر از فیلها سلول دارند، باید مملو از تومور باشند. با این حال، در حقیقت حیوانات عظیمالجثهی روی زمین کمترین نرخ سرطان را دارند. به نظر میرسد تکامل اندازهی بدن و مقاومت به سرطان با هم اتفاق افتاده باشد؛ بنابراین، راز سرکوب سرطان ممکن است در ژنهای حیوانات بزرگ نهفته باشد.
پژوهشگران با الهام از پارادوکس پتو و با تأکید بر گونههای سنگینوزن، در حال بررسی نرخ سرطان و مقاومت به آن در هزاران گونهی حیوانی هستند. طبق پارادوکس پتو با افزایش جثهی جانور، احتمال بروز سرطان بیشتر نمیشود. پژوهشگران امیدوار هستند کشف علت توانایی مبارزه با سرطان در این حیوانات، به پیشرفت درمانهایی برای انسان منجر شود.
در مطالعهی جدیدی که در مجلهی Molecular Biology and Evolution منتشر شده، مارک تولیس و همکارانش از دانشگاه آریزونای شمالی ژنوم نهنگ کوهاندار را تعیین توالی کردند و مشغول یافتن ژنهای سرکوبکنندهی تومور شدند. پژوهشهای قبلی نشان داده حدود ۵۰ میلیون سال پیش، موجوداتی که تا حدی به ترکیب موش صحرایی و گرگ شبیه بودند، راه خود را به دریا پیدا کردند و درنهایت، طی تکامل به نهنگ تبدیل شدند. این حیوانات تقریبا تا سه میلیون سال پیش نسبتا کوچک بودند؛ اما پس از آن بهسرعت بزرگ شدند.
دکتر تولیس دریافت وقتی نهنگهای قدیمی رشد کردند، تغییرات مختلفی در ژنهای سرکوبکنندهی تومور آنها رخ داد. او و همکارانش ۳۳ ژن شناختهشدهی سرکوبکنندهی تومور را در نهنگهای کوهاندار شناسایی کردند که نشاندهندهی شواهدی از تغییرات سودمند است. این ژنها شامل ژن ATR بودند که آسیب به DNA را تشخیص میدهد و موجب توقف چرخهی تقسیم سلولی ناشی از جهشهای ترویجکنندهی سرطان میشود؛ ژن AMER1 که رشد سلولی و RECK که متاستاز (گرایش سلولهای سرطانی برای جداشدن از تومور اولیه و پراکنش در دیگر مناطق بدن) را مهار میکند. همچنین، نهنگهای کوهاندار نسخههایی از ژنهای مشارکتکننده در آپوپتوز دارند. آپوپتوز فرایندی است که به سلولهای جهشیافته دستور خودکشی میدهد. همهی این موارد نشان میدهد تکامل موجودات عظیم با فشار انتخاب شدیدی در جهت ژنهایی همراه بوده که سرطان را مغلوب میکنند.
زیستشناسان سرطان با ژنهای ATR و AMER1 و RECK آشنا هستند؛ زیرا انسان نیز این ژنها را دارد؛ اما نهنگها ممکن است ژنهای مبارزهکننده با توموری داشته باشند که تاکنون شناخته نشده باشد. بنابراین، گام بعدی این است که لاینهای سلولی نهنگها در آزمایشگاه زیر تابش اشعه قرار گیرد. این کار موجب ایجاد جهشهای ایجادکنندهی سرطان و یافتن ژنهایی میشود که برای مقابله با این جهشها فعال میشوند. هدف نهایی کشف این نکته است که کدام ژنهای نهنگ و از چه استراتژیهایی برای مبارزه با سرطان استفاده میکنند.
پژوهشگران این کار را با انتقال ژنهای نهنگ به لاینهای سلولی انسانی انجام و آن سلولها را زیر تابش اشعه قرار میدهند. سپس، این موضوع را بررسی میکنند که آیا ژنهای نهنگ تلاش خواهند کرد آسیب وارده به DNA را ترمیم کنند (مثل همان کاری که ژنهای انسانی اغلب انجام میدهند) یا اینکه از روشی مؤثرتر برای آغاز آپوپتوز استفاده میکنند.
مقالههای مرتبط:
هماکنون، مطالعات مشابهی با استفاده از پروتئینهای مبارزهکننده با سرطان در گروه دیگری از حیوانات عظیمالجثه، یعنی فیلها، در حال انجام است. نرخ مرگومیر ناشی از سرطان در این جانوران حدود ۵ درصد است (در مقایسه با نرخ ۱۱ تا ۲۵ درصد در جوامع انسانی). برخی از پژوهشگران مشارکتکننده در مطالعهی نهنگ قبلا در توالییابی ژنوم فیلهای آسیایی و آفریقایی نیز همکاری کرده بودند. آنها دریافتند یکی از سلاحهای مهم موجود در زرادخانهی فیلها ژن TP53 است. این ژن، کدکنندهی پروتئین القاکنندهای آپوپتوز بهنام p53 است. این پروتئین به «نگهبان ژنوم» نیز معروف است.
انسانها دو نسخه از ژن TP53 را در کروموزومهای خود دارند که هر کدام را از یکی از والدین خود به ارث بردهاند. افرادی که در آنها یک نسخه از این ژن کار نمیکند، دچار سندرم لیفرامنی میشوند و به احتمال زیاد دچار سرطان خواهند شد. در مقابل، کروموزومهای فیل ۴۰ نسخه از ژن TP53 دارد که این امر قطعا یکی از دلایل نادربودن تومور در فیلها است.
جاشوا شیفمن، متخصص سرطان کودکان در مؤسسهی سرطان هانتسمن در یوتا و پژوهشگر مشارکتکننده در مطالعهی فیل، مشغول بررسی این موضوع است که چگونه چندین نسخهی TP53 به کمک هم به سلولهای سرطانی حمله میکنند و چگونه تفاوتهای جزئی در ترکیب p53 فیل، آن را درمقایسهبا همتای انسانی به ابزار کارآمدتری برای ازبینبردن سلولهای سرطانی تبدیل میکند.
قدرت ژن p53 در فیل موجب شد دکتر شیفمن شرکتی با نام PEEL Therapeutics تأسیس کند. کلمهی پیل (Peel) برگرفته از واژهای عبری است که در مفهوم فیل به کار میرود. هدف شرکت پیل ترجمهی یافتههای مطالعات سرطانشناسی مقایسهای به بیماری انسانی است. پژوهشگران این شرکت در حال آزمایش اجسام لیپیدی کُروی ریزی هستند که حاوی پروتئینهایی ازجمله p53 مصنوعی فیل است. امیدبخشترین داروی تجربی آنها برای تحویل مستقیم این پروتئین به سلولهای تومور بیمار طراحی شده است. جزئیات کار هنوز مشخص نیست؛ اما دکتر شیفمن میگوید در آزمایشگاه، تحویل p53 مصنوعی فیل به سلولهای سرطانی انسانی موجب مرگ سریع سلولها شد.
مطالعات در حال انجام روی فیلها و نهنگها بخشی از تلاشی بزرگتر در مطالعات سرطانشناسی مقایسهای است که بخشی از این پروژه در مرکز تکامل سرطان دانشگاه آریزونا انجام میشود. پژوهشگران این مرکز از جمله دکتر تولیس و کارلو مالی، مدیر مرکز، مشغول بررسی نرخهای سرطان ۱۳ هزار گونهی جانوری با استفاده از بیش از ۱۷۰ هزار حیوان هستند. این مطالعه که در نوع خود اولین است، قصد دارد الگوهایی بیابد که ممکن است مقاومت و حساسیت به تومورها را توضیح دهد؛ به همین منظور، پژوهشگران از روشهای مختلفی استفاده کردهاند. برای مثال، آنها تلاش کردند تومورهایی به اسفنجهای دریایی القا کنند که در آنها شیوع سرطان گزارش نشده است.
افزون بر این، دکتر تولیس و دکتر مالی و همکارانشان بهدنبال ژنهای سرکوبکنندهی تومور در ژنومهایی هستند که قبلا تعیین توالی شدهاند و اطلاعات آنها در پایگاههای دادهی عمومی وجود دارد. این اطلاعات شامل حدود ۶۵ گونه از پستانداران میشود که برخی از آنها، مانند موش صحرایی برهنه، حتی با اینکه اندازهاش کوچکی است، نرخ سرطان کمتری دارد و به نظر نمیرسد با پارادوکس پتو همخوانی داشته باشد. در این جستوجو، استثناهای غیرپستانداری مانند تمساحها و پرندگان نیز بررسی خواهد شد. دکتر تولیس و دکتر مالی حدس میزنند پرندگان احتمالا تا حدودی مقاومت به سرطان را از اجداد دایناسور خود به ارث بردهاند که بسیار بزرگتر بودهاند. آنها برای آزمون این فرضیه روی مدلهای محاسباتی کار میکنند.
یکی از جنبههای جدید این پژوهش، تمایل آن به مطالعهی خودِ حیوان است. علم پزشکی زیاد از حیوانات استفاده میکند؛ اما تقریبا همیشه آنها بهعنوان جایگزینی برای انسان عمل میکنند؛ نقشی که با کلمهی «مدل» تعریف میشود. در سرطانشناسی مقایسهای، این ایده بهصراحت رد میشود و بهجای آن پدیدهای، یعنی سرطان و پاسخ بدن در برابر آن بدون تعصب مطالعه و سعی میشود از آن برای نتیجهگیریهای پزشکی استفاده شود. گسترش این رویکرد به دیگر حوزههای پزشکی قطعا ارزش توجه دارد.
درون گلخانهای در مرز نایروبی، پایتخت کنیا، جعبههایی چوبی به چشم میخورند که رابرت گیتورو و تیمی از پژوهشگران چینی و کنیایی امید زیادی بدان بستهاند. در این جعبهها، چندین قلمه از انگورهای سبز و قرمز کاشته شده که برخی از آنها اولین گونههای کشتشده در آفریقای مرکزی به شمار میآیند.
آکادمی علوم چین (CAS) این گونههای خاص از انگورها را پرورش داده که مناسب آبوهوای گرم و نیمهخشک هستند. حال تیمی مشترک از کنیا و چین درصدد پرورش انبوه این گونه و استفاده از آن در صنایع غذایی کشور کنیا هستند. گیتورو، مدیر مرکز پژوهشی مشترک سینو آفریقا است؛ مرکزی که در اراضی متعلق به دانشگاه کشت و فناوری جومو کنیاتا و با مشارکت آکادمی علوم چین در نوامبر ۲۰۱۸ تأسیس شد. او میگوید این پروژه باعث هیجان زیادی در برخی از سکنهی این ناحیه شده است.
مجموعهمقالات انقلاب علمی چین
- بخش اول: بنیانگذاری راه ابریشم جدید
- بخش دوم: تحول آینده پاکستان و سریلانکا
- بخش سوم : جاده علمی چین به سوی اروپا میرود
- بخش چهارم: پشتیبانی آمریکایجنوبی از راه ابریشم جدید
- بخش پنجم و پایانی: ارمغان جاده جدید ابریشم برای آفریقا
انگور، تنها سوغات آکادمی علوم چین برای این مرکز نبوده است. گیتورو میگوید آکادمی چند گونه برنج نیز ارسال کرده که برآورد میشود در صورت کشت انبوه، ظرفیت تولید برنج کنیا را تا یکسوم افزایش دهد. بهعلاوه، پژوهشگران چینی راهکاری برای حفظ رطوبت اراضی زیر کشت ذرت با استفاده از ورقههای پلاستیکی ارائه کردهاند.
نتایج این آزمایشها برای کنیا ممکن است بسیار حیاتی باشد؛ چراکه این کشور نیز مانند بسیاری از دیگر مناطق آفریقا با کمبود دائمی مواد غذایی مواجه است. گیتورو میگوید قدم بعدی آزمایش پروژه در مقیاسی بزرگتر است.
حضور چین در آفریقا از مرز دو دهه گذشته است؛ اما این روند با آغاز پروژهی توسعهی زیرساختی چین با نام ابتکار کمربند و جاده (BRI) بهوسیلهی شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در سال ۲۰۱۳ شتاب بیشتری به خود گرفت. همان طور که در قسمتهای پیشین این سری از مقالات در زومیت توضیح داده شد، این پروژه که حجم سرمایهگذاری آن به مبلغی بیش از یک میلیارد دلار میرسد، قرار است چین را ازطریق خطوط جادهای و دریایی و راهآهن به بیش از ۱۳۰ کشور دیگر متصل کند تا بدین ترتیب، حجم تجارت و نفوذ چین را در سرتاسر جهان افزایش دهد.
تاکنون، ۳۹ کشور آفریقایی بههمراه کمیسیون اتحادیهی آفریقا توافقنامههای همکاری BRI را امضا کردهاند و انتظار میرود به مرور زمان، اعضای دیگر نیز به این پیمان بپیوندند. آفریقا اکنون یکی از بزرگترین حامیان پروژهی BRI است؛ چراکه بیشتر مناطق این قاره به آن پیوستهاند و چین نیز به بزرگترین حامی مالی راهاندازی و اجرای زیرساختهای آفریقا تبدیل شده است؛ به گونهای که از هر پنج پروژهی زیرساختی این قاره، یکی از آنها با حمایت مالی چین اجرا میشود. همانند بسیاری از مناطق دیگری که در BRI مشارکت جستهاند، این پروژه دستاوردهایعلمی و آموزشی مهمی بهدنبال دارد.
زنان مصری در رویدادی در مؤسسهی کنفسیوس مشغول فراگیری رسمالخط چینی هستند.
مرکز سینو-آفریقا که پیش از آغاز پروژهی BRI بنیانگذاری شده بود، اکنون به یکی از بخشهای اصلی سرمایهگذاری علمی چین در این قاره تبدیل شده است. این مرکز بهعنوان اولین بنیاد پژوهشی مشترک میان آکادمی علوم چین و یکی از کشورهای آفریقایی، در کانون چندین مؤسسهی نوظهور مشابه دیگر در آفریقا جای گرفته است. این مؤسسهها که در کشورهایی از ماداگاسکار گرفته تا گینه پراکنده شدهاند، برنامههایی برای بررسی گونههای گیاهی و جانوری و حفاظتاز تنوع زیستی را در دست اجرا دارند.
همکاریهای چین با آفریقا شامل موارد آموزشی، بهویژه در حوزهی علم نیز میشود. در سال ۲۰۱۶، چین میزبان حدود ۶۲ هزار دانشجو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از آفریقا بوده است. این بدان معنا است که چین توانسته پس از فرانسه (با میزبانی ۱۰۳ هزار دانشجوی آفریقایی) به مقصد دوم دانشجویان این قاره تبدیل شود. روی یانگ، معاون رئیسآموزش بینالملل دانشگاه هنگکنگ، نیز میگوید دولت چین در سال ۲۰۱۵، ۸,۴۷۰ بورسیهی تحصیلی به دانشجویان آفریقایی اعطا کرده است. محمد حسن، ریاضیدان سودانیتبار و مدیر آکادمی جهانی علوم در تریستهی ایتالیا میگوید:
حمایت چین از دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد و پسادکتری پیشبینیناپذیر بوده است. در مبحث آموزش نسل جدید دانشپژوهان آفریقایی، اقدامات چینیها فوقالعاده به نظر میرسد. آنها در مقایسه با سایر کشورها کارهای بیشتری برای آفریقا کردهاند.
آغوش باز آفریقا
از خطوط نفت سودان گرفته تا خطوط راهآهن شاخ آفریقا و ناوگان ماهیگیری غنا، همگی گواهی از نفوذ چین در جایجای آفریقا است. آفریقا که با رشدی انفجاری بهسوی دوبرابرشدن جمعیت خود در سال ۲۰۵۰ میرود، با آغوشی باز از تجربه و تخصص و وامهای دسترسپذیر چین استقبال میکند.
ژنگ آیپینگ، قائممقام مدیر اجرایی مرکز همکاری چینی-آسیایی-آفریقایی در پکن، میگوید آفریقا شریکی بدیهی برای سرمایهگذاری توسعهای پروژهی BRI است. او میافزاید:
هر روز کشورهای آفریقایی بیشتری متوجه اهمیت و ارزش BRI در پیشرفت آفریقا میشوند.
منتقدان غربی میگویند فعالیتهای چین در آفریقا موجب تحمیل بدهیهای بیشتر به کشورهایی میشود که توانایی بازپرداخت این مبالغ را ندارند و در عین حال، این کشورها را از منابع و معادن تهی خواهد کرد. افزون بر این، حامیان این طرح بر این باور هستند که چین در حال انتقال تجربه و تخصص خود در زمینهی موضوعات مهم توسعهمحور بوده و در مقایسه با کشورهای غربی از درک بهتری از مشکلات افزایش سطح استاندارد زندگی برخوردار است.
در عرصهی تحقیق و توسعه، چین تمرکز خود را روی سه بخش اصلی در آفریقا گذاشته است: ۱. فناوری اطلاعات؛ ۲. کشاورزی؛ ۳. آموزش. اینها همگی اهداف اصلی توسعه به شمار میآیند. چین قصد دارد مبادلات تجاری خود را در این بخشها افزایش دهد و منافع شرکتهای داخلی خود را نیز از این طریق تأمین کند. در عرصهی فناوری، چین در آفریقا یکهتازی میکند و غول صنعت ارتباطات این کشور، هواوی، تاکنون موفق شده نیمی از شبکهی نسل چهارم4G این قاره و بخش عمدهای از شبکههای 2G و 3G را احداث کند. همچنین، دوسوم برندهای شناختهشده در آفریقا چینی هستند.
با محققشدن سطح استانداردهای فناوری 5G، چین امیدوار است بتواند بازاری وسیع برای دسترسی دو میلیارد نفر را به نسل بعدی اینترنت فراهم کند که خدمات وسیعی از خانههای هوشمند گرفته تا خدمات درمانی را پوشش خواهد داد.
تجارت دوسویه؛ حجم مبادلات تجاری چین با کشورهای آفریقایی در دو دههی گذشته با افزایش مواجه شده؛ هرچند نوسان قیمت کالاها در سالهای اخیر، ارزش بازار صادراتی به چین را تحتتأثیر قرار داده است.
یکی از پروژههای بلندپروازانهی چین در حوزهی دیجیتال،PEACE Cable است؛ یعنی شبکهی فیبر نوری که آسیا را به آفریقا و سپس، اروپا متصل میکند و سرعت انتقال اطلاعات در آن به بیش از ۱۶ ترابایتبرثانیه میرسد. براساس اطلاعات منتشرشدهی هواوی، مجری احداث این خط ارتباطی، تمام شرکتهای مخابراتی قادر خواهند بود از این شبکه برای افزایش سرعت خدمات شبکهی محلی خود بهره ببرند.
در حالی که برخی از مقامهای ایالات متحدهی آمریکا هنوز نگرانیهایی دربارهی فعالیتهای هواوی دارند، چنین موضوعاتی در آفریقا با توجه به نیاز شدید این قاره برای اتصال به شبکهی جهانی نادیده گرفته میشوند. اریک اولاندر، همبنیانگذار پروژهی چین آفریقا، در این زمینه میگوید:
شما میتوانید ببینید چرا وقتی آمریکا از منع همکاری با هواوی سخن گفت، آفریقاییها با بیتفاوتی اعلام کردند چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
شرکتهای هوش مصنوعی چینی نیز سهم بزرگی در توسعهی آفریقا ایفا میکنند. از آنجا که قوانین مربوط به حفظ حریم خصوصی در آفریقا در مقایسه با اروپا و سایر مناطق از سختگیری کمتری برخوردار است، شرکتهای هوش مصنوعی قادر خواهند بود بهشیوهی بهتری از مزایای فناوریهای نظارتی در این کشورها بهرهبرداری کنند. بهعنوان مثال، شرکت Cloudwalk از چین توانسته توافقنامهی همکاری گستردهای با دولت زیمباوه در زمینهی اجرای فناوری تشخیص چهره امضا کند. هدف از این طرح آن است که توانایی الگوریتمهای هوش مصنوعی را در تشخیص چهرههای سیاهپوستان ارتقا دهند؛ موضوعی که درحالحاضر، یکی از ضعفهای سیستمهای تشخیص چهره به شمار میآید. درعوض، Cloudwalk نیز قرار است در ساخت سیستم بانکداری هوشمند با هدف یکپارچهسازی امور مالی و فناوری و بهبود سیستمهای نظارتی در فرودگاهها و ایستگاههای اتوبوس و قطار همکاری کند.
پیشرفت پروژهی BRI تأثیر آشکاری روی رشد اقتصاد کشورهای فقیر آفریقا خواهد گذاشت.
در حوزهی کشاورزی، چین با معضل مشابهی در اکثر کشورهایی آفریقایی مواجه است: «چگونه میتوان در مواجهه با بیابانزایی وسیع، پاسخگوی نیازهای غذایی رو به رشد جامعه بود؟» اولاندر در این باره میگوید:
چین با تجربهی مدیریت مشکل ییابان گبی، توانسته تجربه و تخصص زیادی بهدست آورد. این تجربه مسلما آن چیزی نیست که اروپاییها و آمریکاییها چندان با آن آشنایی داشته باشند.
چین تمرکز فراوانی روی موضوع آموزش عالی در آفریقا کرده است. شورای زبان چینی (هانبان) تاکنون ۵۹ شعبه از مؤسسهی آموزشی کنفوسیوس را در آفریقا دایر کرده تا آموزش زبان و فرهنگ چینی را در این قاره توسعه دهد. چین در زمینهی تعداد مؤسسههای فرهنگی واقع در آفریقا، پس از فرانسه (با رکورد ۱۱۵ مؤسسه) در رتبهی دوم جای دارد. تاکنون، چندین کشور آفریقایی نظیر آفریقای جنوبی و اوگاندا و کنیا، برنامههایی برای افزودن زبان چینی به آموزشهای دروس مقطع راهنمایی مدارس خود آغاز کردهاند.
پژوهشگران میگویند بسیاری از کشورهای آفریقایی بدون این حجم از مشارکت چین هرگز نمیتوانند به این میزان توسعهی علمی و فناوری دست یابند. این موضوع را میتوان بهوضوح در رقابت فضایی این قاره دید. آژانس فضایی چین ۶ میلیون دلار بودجه برای کمک به برنامهی پرتاب اولین ماهوارهی اتیوپی در نظر گرفته است. این پروژه که قرار است در اواخر سال جاری میلادی عملیاتی شود، دادههای علمی مهمی دربارهی پدیدههای اقلیمی و جوّی فراهم خواهد کرد. گیتورو میگوید:
آفریقا ستارهای در حال ظهور است و چین با درازکردن دست همکاری، ما را در رسیدن سریعتر به این جایگاه یاری خواهد کرد.
ملتهای آفریقایی دربارهی معضل فرار مغزها به چین نگرانی کمتری احساس میکنند؛ چراکه برخلاف کشورهای غربی، برنامهی دقیق کنترل ویزای چین ضامن بازگشت دانشجویان خارجی پس از پایان دورهی تحصیلات آنها در این کشور خواهد بود. حسن میگوید مؤسسههای چینی تعهدی برای ادامهی حمایت از دانشمندان آفریقایی دانشآموخته از چین ندارند؛ ولی خودِ فارغ التحصیلان معمولا حین کار، ارتباطات خود را با همتایان چینی حفظ میکنند. بنا بر گزارسهای آکادمی جهانی علوم، بیشتر دانشجویان آفریقایی که طی برنامههای بورسیهی تحصیلی به چین میروند، از تجربهی مثبت خود سخن میگویند. بسیاری نیز پس از بازگشت، توانستهاند در مؤسسههای آفریقایی جذب شوند.
برخی از منتقدان از نگرانی دربارهی مقروضشدن بیشتر ملتهای آفریقایی زیر بار وامهای سهلالوصول چین سخن میگویند.
امانوئل اونوابونا در علم مواد کاربردی در دانشگاه ردمیر نیجریه فعالیت میکند. او میگوید برای پیداکردن شغل مناسب حتی نیاز ندارد تا زمان دفاع از رسالهی دکتری خود صبر کند. این قضیه برای گیتورو نیز صادق است که تحصیلات تکمیلی خود را در چین به پایان رسانده است. او چندین سال بهعنوان استاد دانشگاه جومو کنیاتا مشغول به کار است و اکنون توانسته مدیریت این دانشگاه را مجاب کند مرکز تحقیقات مشترکی با همکاری باغ گیاهشناسی ووهان در آکادمی علوم چین تأسیس کند.
گیتورو میگوید دولت چین ۱۵ میلیون دلار برای عملیات ساختوساز و آکادمی علوم این کشور و همچنین تاکنون سه میلیون دلار برای خرید تجهیزات لازم برای مرکز یادشده هزینه کرده است. دولت کنیا نیز بدون سرمایهگذاری نقدی، زمین موردنیاز را در اختیار پروژه گذاشته و از تمامی عوارض گمرکی مربوط به واردات تجهیزات چشمپوشی کرده است.
برخی از منتقدان غربی دربارهی انگیزهی واقعی چنین سرمایهگذاریهایی پرسشهایی کردهاند. او با افتخار تصویری از مائو تسهتونگ، رهبر و بنیانگذار فقید جمهوری خلق چین را نشان میدهد و میگوید هر قدرت مسئولیتپذیری وظیفه دارد کمک کند؛ بهویژه کمک در توسعهی علم و نهتنها برای ملت خود، بلکه برای تمام جامعهی جهانی. او میافزاید:
آن دسته از مشکلات جهانی که کل بشر با آنها مواجه است، حد و مرزی نمیشناسند.
اهداف پیدا و پنهان پروژهی عظیم توسعهی زیرساختهای جهانی چین هرچه باشد، چشمانداز اولیهی روشنی برای بسیاری از ملتهای محروم از آسیا و آفریقا گرفته تا آمریکای جنوبی و حتی اروپا ترسیم کرده است. شاید همان گونه که دولتمردان چینی میگویند، این تجارتی دوسویه و درحقیقت، بازی بردبردی میان ابرقدرت نوظهور اقتصاد آسیا و سایر ملتهای جهان باشد؛ فرصتی تازه تا بار دیگر جهان شکوفایی عظمت مهمترین شاهراه اقتصادی دنیای باستان، یعنی «جادهی ابریشم» را شاهد باشد.
عصر روز گذشته، دوم ژوئیه، کپسول اوریون (Orion) موفق شد آزمایش پرتاب اضطراری مهم را با موفقیت پشت سر بگذارد. سامانهی پرتاب اضطراری یا LAS نوعی سامانهی ایمنی خدمهی پرواز محسوب میشود که برای جداسازی سریع کپسول حامل خدمه از راکت پرتابگر در شرایط اضطراری (مثلا خطر انفجار قریبالوقوع) استفاده میشود. با این آزمایش موفقیتآمیز، مشخص شد در صورت مواجه با شرایط اضطراری حین پرتاب، فضانوردان در این نوع کپسولهای فضایی میتوانند خود را نجات دهند. اولین پرتاب سرنشیندار این کپسول قرار است در سال ۲۰۲۲ انجام شود.
اشلی ترپلی، مدیر ایمنی پرواز ناسا، در گزارش خود از روند انجام آزمایش دیروز گفت:
منظره از اینجا (روی زمین) بسیار زیبا به نظر میرسید. فکر میکنم این آزمایش عالی بود و هیچ چیز نمیتوانست بهتر از این باشد. همهچیز فوقالعاده بود.
در ساعت ۱۵:۳۰ دوم ژوئیه، نسخهای آزمایشی از کپسول اوریون از ایستگاه نیروی هوایی کیپکاناورال در فلوریدا پرتاب شد. کپسول با کمک موتور تکمرحلهی بازساریشده از موشک بالستیک قارهپیمای پیسکیپر (Peacekeeper) به آسمان پرتاب شد و بعد از ۵۲ ثانیه، یعنی زمانی که کپسول به ارتفاع ۳۱ هزار پایی اززمین رسید، سامانهی LAS نصبشده روی کپسول فعال شد.
سامانهی LAS موتور با پیشرانهی ۱۸۰ تنی اوریون را روشن کرد و در نتیجه، نیرویی معادل 7G (هفت برابر میزان ثابت گرانش G) برای جداسازی از بوستر آزاد شد (میزان نیروی گرانش حسشده روی زمین برابر با 1G است). مقامهای ناسا میگویند در زمان فعالسازی LAS، اوریون در دما و فشار بسیار زیادی قرار داشته و سرعتی معادل ۱,۳۰۰ کیلومتربرساعت را تجربه میکرده است.
دقیقا ۸۰ ثانیه پس از آغاز پرتاب و در ارتفاع ۴۴ هزار پایی، کلاهک LAS جدا شد و اوریون آزادانه به پرواز درآمد و اندکی بعد شروع به کاهش ارتفاع کرد. پس از گذشت si دقیقه از شروع آزمایش، کپسول با سرعتی معادل ۵۰۰ کیلومتربرساعت در فاصلهی ۱۱ کیلومتری از ساحل فلوریدا درون اقیانوس اطلس سقوط کرد. مقامهای ناسا میگویند احتمالا کپسول اوریون در اثر شدت برخورد متلاشی شده و اکنون در اعماق اقیانوس است.
تصویر علاقهمندان به پرتاب سامانهی LAS اوریون در کیپکاناورال از فلوریدا
البته، این سرنوشت برای کپسول اوریون همان چیزی بود که پیشتر نیز انتظار آن میرفت؛ چراکه این کپسول فاقد هرگونه چتر نجات یا سامانه کنترل ارتفاع بود (واضح است که دربارهی آزمایش کپسول سرنشیندار، کپسول به امکانات یادشده مجهز خواهد شد). مارک کراسیچ، مدیر برنامهی اوریون، در کنفرانسی خبری در روز قبل از انجام پرتاب گفت:
رویکرد آزمایش فعلی این است که تنها در کوتاهترین زمان ممکن انجام شود؛ چراکه ما به دادههای (این آزمایش) نیاز داریم.
اشارهی کراسیچ به دادههای حاصل از اندازهگیری دما و فشار و دیگر متغیرهایی است که ۹۰۰ حسگر نصبشده روی کپسول جمعآوری میکند. او میافزاید این اطلاعات برای مأموریتهای آینده موردنیاز بودهاند.
یکی از این مأموریتهای آینده شامل مأموریت آرتمیس ۱ خواهد بود که اولین پرواز اوریون بههمراه راکت عظیمSLS ناسا محسوب خواهد شد. این مأموریت که هنوز در مراحل توسعه قرار دارد، قرار است در تابستان سال آینده انجام شود و در آن، کپسول اوریون بدون سرنشین به سفری آزمایشی در مدار ماه اعزام شود. این اولین مأموریتی خواهد بود که در آن پس از سالها انتظار، از راکت SLS ناسا استفاده خواهد شد.
در ادامه نیز، مأموریت آرتمیس ۲ برای سال ۲۰۲۲ برنامهریزی شده و قرار است اولین پرتاب سرنشیندار این سامانه باشد. اگر همه چیز مطابق برنامه پیش رود، این مأموریت کنارگذر قمری اولین مأموریت سرنشیندار بشر در مدار خارج از زمین، درست ۵۰ سال پس از پایان مأموریتهای آپولو در سال ۱۹۷۲ خواهد بود.
مأموریتهای آرتمیس بخشی از برنامههای اکتشاف قمری بلندپروازانهی ناسا به شمار میآید که در آن، قرار است تا سال ۲۰۲۴، فضانوردان را روی سطح قطب جنوب ماه فرود آورد و در ادامه، زمینه را برای اولین حضور بلندمدت و پایدار بشر روی کرهی ماه فراهم کند. پیشبینی میشود این مأموریتها بتوانند زمینه را برای برداشتن گام بزرگ بعدی بشر در سفر به مریخ مساعد کنند؛ چشماندازی که با وجود برخی گمانهزنیها و تردیدهای جدی، ناسا امیدوار است در دههی ۲۰۳۰ بدان دست یابد.
آزمایش پرواز روز گذشته با نام رسمی Ascent Abort-2 شناخته میشود. همان طور که از نام این پروژه برمیآید، پرتاب اخیر در حقیقت دومین آزمایش برای سامانهی پرتاب اضطراری اوریون بهشمار میآید. اولین پرتاب در ماه مه سال ۲۰۱۰ انجام گرفت و در آن، سامانهی LAS اوریون موفق شد کپسول آزمایشی از روی سکوی زمینی پرتاب کند.
مقالههای مرتبط:
سامانههای خروج اضطراری بخشی از تجهیزات ایمنی فضاپیماهای سرنشیندار محسوب میشوند. برای مثال،فضاپیمای سایوز (Soyuz) روسیه نیز هماکنون به چنین کلاهکهایی مجهز است. این سامانهی اضطراری در اکتبر سال گذشته و در جریان پرتابی سرنشیندار به مقصد ایستگاه فضایی بینالملی استفاده شد. پیش از آن نیز، در مأموریت سایوز دیگری در سال ۱۹۸۳، فضانوردان مجبور شده بودند از این سامانهی خروج اضطراری استفاده کنند. گفتنی است شاتل فضایی ناسا نیز که اکنون ناسا دیگر کاملا آن را کنار گذاشته، به سامانهی LAS مجهز نبود؛ از این رو، خدمهی بختبرگشتهی مأموریت چلنجر در ژانویهی ۱۹۸۶ هیچ راهی برای فرار از بوستر معیوب راکت خود نداشتند.
همچنین، دو کپسول فضایی دیگر به نامهای CST-100 Starliner و Crew Dragon که شرکتهای بوئینگ واسپیس ایکس (SpaceX) مشغول ساختشان هستند، از پیشرانههای متصل به بدنه استفاده نمیکنند. در این نوع طراحی جدید، از سامانههای Pusher (هلدهنده) استفاده میشود و در آنها از موتورهای Puller (کشنده) نصبشده بر بالای کپسول خبری نیست.
الجی فوریهی امسال، G8s ThinQ، نسخهی ارزانتر پرچمدارش، G8 ThinQ را عرضه میکند. درحالحاضر، این گوشی برای عرضه در بازارهای اروپا، آمریکای لاتین، آفریقا و خاورمیانه حاضر است. این شرکت میگوید G8s ThinQ برای کاربرانی ساخته شده که بهدنبال تجربهای سفارشی در گوشیهای هوشمند هستند. گفتنی است به نظر میرسد نرمافزار عکاسی این گوشی بهبودهایی برای ثبت تصاویر سلفی بهتر داشته است.
گوشی الجی G8s ThinQ برای عکاسی با یک دست طراحی شده است. همچنین، دوربین جلویی این امکان را فراهم میکند که نورپردازی شبیهسازیشدهی استودیویی برای افزایش عمق تصاویر پرتره ایجاد کند. ویژگی بینظیر این گوشی هوشمند، دوربین عقب با سه لنز با زاویهی باز است. این دوربین بیشترین میدان دید در میان دوربین گوشیهای همراه را دارد؛ یعنی زاویهی دید ۱۳۷ درجه و بزرگنمایی پیوسته را ارائه میکند. افزون بر این، جلوهی بوکه و Stabilization نیز میتواند به ویدئوها اضافه شود.
حسگرهای بیومتریک بازکردن گوشی را حتی در تاریکی مطلق ساده کردهاند. برای مثال، Hand ID با اسکن گردش خون کاربران با استفاده از نور مادون قرمز، قفل گوشی را بهسادگی باز میکند. همچنین، ویژگی تشخیص چهره نیز بهبود یافته است. قابلیت جذاب، اما نهچندان کاربردی AirMotion نیز به کاربران اجازه میدهد فعالیتهایشان را بدون لمس صفحهنمایش تشخیص دهند.
از نظر مشخصات فنی، G8s با G8 تقریبا برابر است؛ اما وضوح صفحهنمایش کمتری دارد. برخی از مشخصات الجی GS8 ThinQ عبارتاند از: پردازندهی اسنپدراگون ۸۵۵ کوالکام، ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت حافظهی داخلی، جک هدفون ۳.۵ میلیمتری و صفحهنمایش اولد ۶.۲ اینچی با رزولوشن ۲۲۴۸ در ۱۰۸۰ پیکسل (در مقایسه با رزولوشن ۳۱۲۰ در ۱۴۴۰ در G8).
G8s در سه رنگ مشکی براق و سفید براق و تیلهای براق به بازار عرضه میشود و الجی دربارهی زمان عرضه و قیمت این گوشی حرفی نزده است.
هیدروژن ظرفیت تبدیلشدن به یکی از حاملهای انرژی مهم در سیستم انرژی پاک و مکمل انرژی برق را دارد؛ اما این حامل انرژی برای انجام نقش خود در ابتدا باید بر موانع فنی بسیاری غلبه کند. براساس گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، هیدروژن هرگز از علاقهی بینالمللی و چندجانبه، حتی در مواجهه با پیشرفتهای چشمگیر اخیر در سایر فناوریهای انرژی پاک مانند باتریها و انرژیهای تجدیدپذیر برخوردار نبوده است.
طبق گفتههای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، هیدروژن میتواند بهعنوان بخش مهمی از ابزارهای موردنیاز برای دستیابی به اهداف کاهش آلایندگی در نظر گرفته شود که سیاستگذاران در موافقتنامههای اقلیمی امضا کردهاند.
طرحهایی که برخی از دولتها با هدف پایین نگهداشتن و به صفر رساندن میزان آلایندگی تا اواسط قرن جاری اعلام کردهاند، توجه ویژهای را به بخشهایی معطوف میکند که در آن، برق حامل انرژی اصلی نیست. چنین بخشهایی شامل حملونقل هوایی، کشتیرانی، آهن و فولاد، تولید مواد شیمیایی، گرمایش صنعتی با درجه حرارت بالا، حملونقل جادهای در مسیرهای طولانی و گرمایش ساختمانها میشود. تحول دوطرفه برنامهریزیشده (تغییر سیستم تحویل انرژی به برق و تولید برق پاک) ممکن است در این حوزهها کار نکند. براساس اعلام آژانس بینالمللی انرژی، حداقل در برخی از این حوزهها ممکن است هیدروژن حامل انرژی بهتری باشد.
هیدروژن منافع دیگری نیز دارد؛ مانند مبارزه با آلودگی هوا و تسهیل تبدیل انرژی پاک. تولید جهانی هیدروژن خالص در حدود ۷۰ میلیون تن در سال است و ۴۵ میلیون تن هیدروژن اضافی بهعنوان بخشی از مخلوط با سایر گازها تولید میشود. از هیدروژن خالص عمدتا در پالایش نفت و تولید آمونیاک برای کود و از هیدروژن مخلوط با سایر گازها برای تولید متانول و فولاد استفاده میشود. با این حال، هیدروژن خالص هنوز عموما بهعنوان سوخت به کار گرفته نمیشود.
الکترولیز آب بهطور مستقیم هیدروژن را میتواند تولید کند؛ اما تقریبا تمام هیدروژن استفادهشده در شرایط کنونی، از بهسازی متان با بخارآب یا گازیکردن زغالسنگ تولید میشود. الکترولیز راه کاملی برای تبدیل برق پاک اضافی بهدستآمده از خورشید و باد و سایر منابع تجدیدپذیر به هیدروژن است. در مقابل، بهسازی متان با بخارآب و گازیکردن زغالسنگ، هر دو فرایندی متمرکز بر انرژی هستند که مقدار زیادی دیاکسیدکربن تولید میکنند. تولید هیدروژن خالص هماکنون ۶ درصد از مصرف گاز طبیعی در سراسر جهان و ۲ درصد استفاده از زغالسنگ در سراسر جهان تخمین زده میشود که مورد آخر بیشتر در چین به کار برده میشود. تولید حدود ۸۳۰ میلیون تن گاز آلاینده دیاکسیدکربن در سال، برابر با مجموع آلایندههای اندونزی و انگلستان تخمین زده شده است.
در سیستم انرژی پاک آینده، هیدروژن و برق میتوانند حامل انرژی مکمل باشند؛ زیرا برق میتواند بهراحتی به هیدروژن تبدیل شود و برعکس. بنابراین، هیدروژن میتواند به حل مشکلات تولید برق متناوب تجدیدپذیر ازطریق فراهمآوردن ابزار ذخیرهی انرژی در طول زمان و حمل آن در فواصل طولانی کمک کند.
آژانس بینالمللی انرژی در این زمینه میگوید:
از آنجا که هیدروژن میتواند در بخشهای مختلف ذخیره و استفاده شود، تبدیل برق به هیدروژن میتواند از نظر زمانی و جغرافیایی به تطبیق عرضه و تقاضای متغیر انرژی کمک کند. بدون وجود هیدروژن، سیستم انرژی پاک برقمحور بیشتر میتواند مبتنی بر جریان باشد. سیستمهای انرژی مبتنی بر جریان با عرضه و تقاضای لحظهای در فواصل وسیع باید مطابقت داشته باشد. البته، این سیستمها ممکن است دربرابر به قطع موجودی نیز آسیبپذیر باشند.
با توجه به مزایای بالقوه برای بسیاری از گروههای مختلف، جای تعجب نیست که ائتلاف گستردهای از هیدروژن حمایت کنند. سیاست باعث میشود هیدروژن پل کاملی بین گروههای علاقهمند از جمله تولیدکنندگان سوخت فسیلی و صنایع انرژی تجدیدپذیر و مبارزان زیستمحیطی و کشورهای صادرکننده نفت باشد. با وجود این، اگر هیدروژن بتواند به این سطح برسد، باید بر مشکلات فنی ناشی از تولید و توزیع و ذخیرهسازی غلبه کند.
هیدروژن عنصری فراوان، اما بسیار واکنشپذیر است که در طبیعت شیمیایی بهصورت آزاد موجود نیست و اغلب به اتمهای اکسیژن و کربن وابستگی دارد. رام گوپتا، استاد مهندسی شیمی در دانشگاه ویرجینیا کامنولث میگوید:
برای بهدستآوردن هیدروژن از ترکیبات طبیعی، هزینهی انرژی زیادی باید پرداخت. بنابراین، هیدروژن باید بهعنوان یکی از حاملهای انرژی محسوب شود؛ یعنی وسیلهای برای ذخیره و انتقال انرژی حاصل از منبع انرژی.
مولکولهای هیدروژن کوچک و سبک و بسیار واکنشپذیر با سایر عناصر و بسیار اشتعالپذیر هستند و در مقایسه با گاز طبیعی (متان) با شعلهی داغتری میسوزند. از نظر ایمنی، هیدروژن به مراقبت شدید نیاز دارد؛ زیرا بهآسانی نشت میکند و میتواند بهراحتی به انفجار منجر شود. هرچند تراکم آن نیز کمتر از هوا است و بهسرعت منتشر میشود که به کاهش خطرهای انفجار کمک میکند.
واکنشپذیری هیدروژن مشکلات بیشتری بههمراه دارد؛ زیرا به فولاد نفوذ میکند و باعث ایجاد نقص در خطوط لوله میشود؛ مگر اینکه فولاد گرانقیمت و با کیفیت خاص در این صنعت استفاده شود. با این حال، بزرگترین مشکلات به چگالی انرژی بسیار کم هیدروژن در مقایسه با سوختهای معمولی مانند گاز طبیعی یا بنزین مربوط است. از نظر جرم، هیدروژن بیشترین مقدار انرژی را در مقایسه با سوختهای دیگر دارد. براساس وزن، هر کیلوگرم هیدروژن تقریبا سه برابر انرژی بیشتری از هر کیلوگرم بنزین خواهد داشت.
با وجود این، هیدروژن از نظر حجمی، انرژی کمتری در مقایسه با سایر سوختها دارد. اگر هیدروژن بهعنوان گاز ذخیره شود، به مخزنی حدود سه هزار برابر حجم مخزن بنزین نیاز دارد که حاوی همان مقدار انرژی باشد. بنابراین، استفاده از هیدروژن خالص فقط در صورتی عملی است که آن را برای افزایش تراکم انرژی، فشرده یا حتی مایع کنیم.
در حالت مایع با انرژی متراکمتر، انرژی هر مترمکعب هیدروژن حدودا یکچهارم انرژی هر مترمکعب بنزین است. فشردهسازی یا مایعسازی هیدروژن نیز بسیار گرانتر از گاز طبیعی است و هزینههای انرژی درخورتوجهی را شامل میشود. ازاینرو، تراکم انرژی پایین مانع اصلی استفاده از هیدروژن در سیستمهای حملونقل و حتی برخی از کاربردهای ثابت خواهد بود. طبق آمار آژانس بینالمللی انرژی، تنها ۱۱ هزار خودرو هیدروژنی در جادهها تردد میکنند؛ در حالی که ۲۰ هزار دستگاه لیفتراک در انبارها و گمرکها استفاده میشود؛ جایی که سوختگیری آنها سادهتر است.
قیمت دیاکسیدکربن
مسیرهای دوگانه برای تولید هیدروژن (الکترولیز و گازیکردن یا بهسازی متان با بخارآب)، دلیل اصلی محبوبیت هیدروژن در جذب چنین طیف متنوعی از گروههای علاقهمند و دولتها به شمار میرود. آژانس بینالمللی انرژی چند شیوهی عملی را پیشنهاد کرده که در آن، امکان استفاده از هیدروژن با پشتیبانی دولتها افزایش مییابد؛ از جمله این روشها میتوان به ترکیب هیدروژن با غلظتهای پایین به خطوط گاز طبیعی موجود اشاره کرد.
مقالههای مرتبط:
شایان ذکر است فقط در صورت ترکیب فرایند تولید هیدروژن ناشی از بهسازی متان با بخارآب و گازیکردن زغالسنگ با فناوریهای جذب و ذخیرهسازی، این ترکیب میتواند بهجای افزایش آلایندگی باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای شود. بنابراین، استفاده از سیستمهای سوخت هیدروژنی در زمینههای مختلف مانند قابلیت ذخیرهسازی و استفاده و نگهداری کربن در مقیاس وسیع، بسیارخطرپذیر هستند.
در شرایط کنونی، با توجه به هزینههای بسیار زیاد، جذب و ذخیرهسازی کربن بدون لحاظکردن هزینه درخورتوجه برای انتشار و آلایندگی دیاکسیدکربن همچنان دور از دسترس به نظر میرسد. بنابراين، بزرگترين مانع اقتصادی برای آيندهی هيدروژن، مهندسی ذخيره و توزيع گاز نيست؛ بلکه سياست قيمتگذاری آلایندهها است.
اگر مسئلهی سیاست قیمتگذاری آلایندهها حل شود، هیدروژن روشی پذیرفتنی برای سیستم انرژی پاکتر است؛ هرچند با فناوریهای دیگر باید رقابت کند که ممکن است ارزانتر و راحتتر باشند. اگر مسئلهی قیمت کربن حلنشده باقی بماند، به احتمال زیاد هیدروژن برای استفادهی گسترده همچنان گرانقیمت باقی خواهد ماند.
خبرگزاری VICE گزارش داده دولت چین گردشگرانی که میخواهند از مرز استان شینجیانگ وارد این کشور شوند، مجبور میکند بدافزاری جاسوسی روی گوشیهای خود نصب کنند. این بدافزار پیامها و دفتر تلفن و تاریخچهی جستوجوی گوشی را کپی میکند.
گفتنی است استان شینجیانگ محل زندگی میلیونها مسلمان اویغور است و گردشگرانی که قصد داشتهاند به این استان وارد شوند، گزارش دادهاند این بدافزار مشغول جستوجو در گوشیهای آنها بوده است. دولت مرکزی پکن سالها است بهصورت آشکار با مسلمانهای اویغور مبارزه میکند. این مبارزه شامل اقدامات نظارتی شدید و کمپهای بازداشت گروهی بوده است. بدافزار جدید که با نام BXAQ یا فنگشای شناخته میشود، به نظر ابزار جدید دولت چین برای زیرنظرگرفتن اویغورها و هواداران آنها محسوب میشود.
تظاهرات اعتراضی مسلمانهای اویغور علیه سیاستهای دولت چین
گذشتن از مرز استان شيانجیانگ به دلیل تدابیر شدید امنیتی ممکن است حتی یک روز کامل طول بکشد. در بخشی از فرایند کنترل امنیتی مرز این استان، گردشگران باید گوشیهای هوشمند خود را برای بررسی در اختیار مأموران قرار دهند.
روزنامههای گاردین انگلیس و نیویورکتایمز آمریکا در پروژهای مشترک، نسخهای از بدافزار فنگشای را به دست آوردند. این بدافزار را شرکتهای امنیتی مثل Süddeutsche Zeitung و Cure53 بررسی کردهاند. این بررسیها نشان میدهد بدافزار اشارهشده چندان هوشمندانه و پیچیده طراحی نشده و از هیچ حفرهای نمیتواند سوءاستفاده کند و وظیفهی استخراج مقدار زیادی اطلاعات را برعهده دارد.
فنگشای اپلیکیشن استاندارد اندروید است؛ اما تعداد بسیار زیادی دسترسی حساس دارد و از این دسترسیها برای اهدافش استفاده میکند.
دسترسیهای بدافزار فنگشای (تصویر چپ) و صفحهی اصلی این بدافزار (تصویر راست)
مأموران مرزی استان شینجیانگ برای نصب این اپلیکیشن ابتدا باید اپلیکیشن را بهصورت سایدلود و در قالب فرمت APK نصب کنند. این کار برای عبور از لایههای امنیتی اندروید انجام میشود که از نصب اپلیکیشنهای تأییدنشده جلوگیری میکنند. بعد از نصب اپلیکیشن، این اپلیکیشن همهی پیامهای موجود در گوشی، ورودیهای تقویم، دفترچهی تلفن و جزئیات حساب کاربر را روی سرورهای دولت چین کپی میکند.
مقالههای مرتبط:
اپلیکیشن فنگشای بعد از پایان فرایند کپی، حافظهی گوشی را برای یافتن بیشتر از ۷۰ هزار نوع سند جستوجو میکند. برخی از این اسناد شامل محتوای مرتبط با افراطیگری اسلامی هستند؛ اما بخش عمدهی آن محتواهایی مثل قرآن و اطلاعاتی دربارهی دالایلاما و کتابهای علمی جهان اسلام را شامل میشود. این اپلیکیشن حتی بخش موسیقی گوشی را هم برای پیداکردن آثار یکی از گروههای موسیقی متال با نام Unholy Grave جستوجو میکند که اشعاری دربارهی تایوان هم دارند.
اپلیکیشن فنگشای طوری طراحی شده که بعد از جمعآوری اطلاعات حذف میشود. برای این کار دکمهی بزرگی در اپلیکیشن دیده میشود که روی آن نوشته شده «حذف نصب».
هنوز گزارشی دربارهی وجود این بدافزار در مناطق دیگر کشور چین منتشر نشده است.
انویدیا تأیید کرده سامسونگ در ساخت پردازندهی گرافیکی اَمپِر (Ampere) با آنها همکاری خواهد کرد. قرار است پردازندهی گرافیکی اَمپِر سال ۲۰۲۰ وارد بازار شود و کارکرد آن براساس لیتوگرافی ۷ نانومتری با اشعهی ماوراءبنفش (Extreme Ultraviolet Lithography) به اختصار EUVL است. این پردازندهی گرافیکی با پردازندههای پیشین متفاوت خواهد بود که TSMC برای انویدیا میساخت. شرکت TSMC سالها شریک تجاری انویدیا بوده است؛ اما حالا انویدیا بهیکباره تصمیم گرفته شریک تجاری خود را تغییر دهد.
خبرگزاری The Korea Helald اخیرا گزارشی از یو اونگ جون، مسئول انویدیا در کرهجنوبی، منتشر کرده که در آن اونگ جول در کنفرانسی تأیید کرده انویدیا قرار است شریک تجاری خود را از TSMC به سامسونگ تغییر دهد. هرچند این دو شرکت رسما در وبسایتهای خود این همکاری را اعلام نکردهاند. آخرین مقالهی انویدیا دربارهی کارت گرافیک Super GeForce RTX 2060 و Super GeForce RTX 2070 است که از امروز وارد بازار شدهاند. پایگاه خبری Tomshardware در ایمیلی به انویدیا دربارهی صحت این همکاری پرسوجو کرده است.
اونگ جول دربارهی جزئیات این همکاری چیزی نگفت و فقط تأیید کرد نقش سامسونگ در تولید اَمپِر بسیار پررنگ خواهد بود. همچنین، وی ادعا کرده تا قبل از پایان سال، مجوزهای انویدیا برای استفاده از ملانکس (Mellanox) منقضی میشود و باید برای تمدید آن منتظر تأییدیه از کشورهای مختلف و سپس، تأیید سهامداران ملانکس باشد.
هنوز مشخص نیست انویدیا چرا تصمیم گرفته شریک تجاری خود را در تولید اَمپِر تغییر دهد. اوایل ژوئن، گزارشی منتشر شد مبنی بر اینکه سامسونگ خدمات مشابه TSMC را با قیمتی ارزانتر به انویدیا ارائه میکند. البته، همگی میدانیم درحالحاضر، پردازندهی ۷ نانومتری TSMC در محصولات شرکتهای اپل و AMD بسیار پرکاربرد است.
تا امروز، جزئیات بسیار کمی دربارهی پردازندهی گرافیکی اَمپِر منتشر شده است. برای مثال، قرار است این پردازنده در سال ۲۰۲۰ وارد بازار شود و در واقع، مرحلهای بعد از معماری تورینگ خواهد بود که در سپتامبر ۲۰۱۸ معرفی شد. اگر انویدیا روندی مشابه روند تورینگ را برای اَمپِر پیش گیرد، احتمالا در اوت و کنفرانس SIGGRAPH، اطلاعات بیشتری دربارهی اَمپِر منتشر خواهد شد.
در سالهای اخیر، سامسونگ بهشدت مشغول توسعهی فناوریهای اختصاصی خود در حوزهی هوش مصنوعی بود. سامسونگ بهخوبی از نقش پررنگ هوش مصنوعی در دنیای آینده باخبر است و قصد دارد یکی از پیشگامان این حوزه باشد.
حال این شرکت کرهای با توسعه فناوری جدیدی در زمینهی پردازش عصبی، گام مؤثر دیگری بهمنظور جابهجایی مرزهای کنونی برداشته است. چشمبادامیها با توسعهی الگوریتم جدیدی در زمینهی یادگیری عمیق، راهکاری خلق کردهاند که در مقایسه با راهکارهای کنونی، چهار برابر انرژی کمتر و هشت برابر کارایی بهتر را به ارمغان میآورد.
بهتازگی سامسونگ این اتفاق را رسانهای کرده و از آیندهای خبر داده که در آن، هوش مصنوعی قدرتبخش تمام دستگاهها و فناوریهای وابسته به حسگر خواهد بود. این موفقیت بهواسطهی گروهبندی دادهها در دستههای چهار بیتی میسر شده؛ شیوهای که کرهایها از آن با نام یادگیری با فواصل کوانتومی (Quantization Interval Learning) به اختصار QIL نیز یاد میکنند. رایانشهایی که ازطریق شیوهی QIL انجام میشود، نتایجی مشابه راهکاریهای کنونی دارند؛ با این تفاوت که از یکچهلم تا یکصدوبیستم تعداد ترانزیستور کمتری برای واحد پردازش عصبی استفاده میشود.
دستهبندی دادهها در گروههای چهار بیتی یا کوچکتر اجازه میدهد هزاران پردازش مرتبط با یادگیری عمیق بهصورت همزمان انجام شوند. همچنین، این موضوع باعث میشود رایانشهای مربوط به عملگرهای منطقی And و Or در کنار عملگرهای جبری نظیر ضرب و تقسیم انجام شود.
استقلال بیشتر و اتکای کمتر گوشیها به رایانش ابری
مقالههای مرتبط:
سامسونگ بهصورت مشخص زمان عرضهی دستگاههای جدید با این فناوری را عنوان نکرده؛ اما انتظار میرود فاصلهی چندانی با عرضهی نسل نخست چنین دستگاههای نداشته باشیم. الگوریتمهای جدید کرهایها در زمینهی یادگیری عمیق، نهتنها انرژی کمتری مصرف میکند؛ بلکه نیازمند سختافزار قوی نیز نخواهد بود. این پردازشها همگی روی دستگاه انجام میشود؛ بنابراین، میتوان استقلال بیشتر و اتکای کمتر گوشیهای هوشمند به رایانش ابری را متصور شد.
تراشهی اگزینوس ۹۸۲۰ نخستین تراشهی شرکت سامسونگ بود که از واحد پردازش عصبی یکپارچه بهره میبرد؛ قابلیتی که در سری گوشیهای گلکسی اس ۱۰ گسترش پیدا کرد و راه خود را به حوزههای عکاسی و واقعیت افزوده باز کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، انتظار میرود بخشهای اشارهشده در دستگاههای آینده این شرکت بیش از پیش بهبود پیدا کنند. با این حال، کرهایها فقط به تراشههای موبایلی بسنده نخواهد کرد و از اعمال این الگوریتمهای جدید در بخشهای حافظه و حسگرها در آیندهای نزدیک خبر دادهاند.
معاون بخش آزمایشگاه بینایی ماشین در این باره میگوید:
بهزودی، در آیندهای زندگی خواهیم کرد که تمامی دستگاهها و فناوریهای مبتنیبر حسگر، همگی از هوش مصنوعی قدرت میگیرند.
کارکنان ویندوز دیروز کمی سربهسر دنبالکنندگان صفحات اجتماعی این شرکت در توییتر و اینستاگرام گذاشتند و با انتشار ویدئویی سؤالبرانگیز، ویندوز 1.0 «کاملا جدید» را رونمایی کردند. با این حال، شاید آنچه در ابتدا شبیه شوخی دیرهنگام اول آوریل به نظر میرسید، حاوی نکتههای بیشتری باشد.
آنچه این موضوع را جالب میکند، پست اینستاگرام مایکروسافت است. از پاسخهایی که ردموندیها بهدنبالکنندگانشان میدهند، این گونه برمیآید که آنها در حال شوخی دربارهی محصولی هستند که قرار است در آینده معرفی شود؛ مثلا آنها به کاربرانی که از این پست سردرگم شدهاند، پاسخهایی تحریککننده از این دست میدهند: «با ما همراه باشید» یا «اطلاعات بیشتر بهزودی منتشر خواهد شد».
این نکته هم جالب است که بدانید حساب کاربری ویندوز در اینستاگرام همهی پستهای خود بهجز پست مربوط ویندوز 1.0 را حذف کرده است. مایکروسافت در ویدئو خود مانند قهرمانان فیلمهای سینمایی سفری در زمان را تجربه میکند و ویندوز 1.0 سال ۱۹۸۵ را به یاد کاربرانش میآورد. این شرکت توضیح بیشتری دربارهی منظور نهایی خود نداده است؛ اما در پاسخ به یکی از طرفدارانش در توییتر به او توصیه کرد خونسرد باشد و از آنچه پیش میآید، لذت ببرد. تنها سرنخی که مایکروسافت به دنبالکنندگان حسابکاربریاش در این شبکهی اجتماعی داد، این است: «آنها در حال معرفی ویندوز 1.0 کاملا جدید و با بهرهگیری از برنامهها و کلاک و سایر ویژگیهای MS-Dos هستند».
ویدئو کوتاه مایکروسافت با لوگو ویندوز 1.0 و موسیقیای از دههی ۱۹۸۰ آغاز میشود و با سفری در زمان و گذشتن از همهی لوگوهای ویندوز، درنهایت به لوگو ویندوز 1.0 میرسد. مایکروسافت تصویر پروفایل توییتر خود را نیز به لوگو ویندوز 1.0 تغییر داده است.
درهرصورت، بهطور حتم مربوط به ویندوز 1.0 است و از ظاهر امر این گونه برمیآید که ردموندیها میخواهند ویندوز 1.0 را با ظاهر جدید دوباره منتشر کنند. شاید هم بدون هیچ دلیلی فقط شوخی میکنند؛ اما اگر هیچ برنامهای برای انتشار دوبارهی این ویندوز ندارند، پس چرا گفتهاند ویندوز 1.0 «کاملا جدید»؟
ویندوز سنترال (Windows Central) حدس میزند شاید همان طور که قبلا دربارهی MS-DOS و اپلیکیشن ماشینحساب ویندوز (Windows Calculator) عمل شد، حالا هم مایکروسافت قصد دارد منبع ویندوز 1.0 را بهصورت متنباز دردسترس همگان قرار بدهد. هر دو نمونهی نام برده شده اکنون روی پلتفرم گیتهاب (GitHub)، سرویس میزبانی وب متعلق به مایکروسافت، دردسترس هستند. این وبسایت مخصوص پروژههای متنباز است.
سایت اخبار فناوری Neowin هم حدس میزند مایکروسافت در حال شوخی با فصل سوم سریال Stranger Things محصول نتفلیکس است که قرار است ۴ ژوئیه منتشر شود. اتفاقات این فصل سریال در تابستان ۱۹۸۵ میگذرد؛ یعنی همان سالی که ویندوز 1.0 منتشر شد.
با فرض اینکه مایکروسافت درصدد انتشار ویندوز 1.0 بهصورت متنباز است، گمان میرود آنها کد بازی ریورسی را هم در این مجموعه بگنجانند و هوادارانشان را خوشحال کنند. ردموندیها در توییت خود گفتهاند ویندوز 1.0 خیلی زود نزد شما خواهد آمد؛ reversi.exe هم همین طور.
دانشمندان با استفاده از تکنیکی جدید، کوچکترین تصویربرداری رزونانس مغناطیسی جهان را برای تصویربرداری از میدان مغناطیسی اتمها بهصورت انفرادی اجرا کردند. این پیشرفتی باورنکردنی است که میتواند موجب پیشرفت پژوهشهای کوانتومی و نیز افزایش درک ما از جهان در مقیاس زیراتمی شود. آندریاس هاینریش، فیزیکدان مؤسسهی علوم پایه در سئول گفت:
از این نتایج بسیار هیجانزده هستم. این قطعا نقطهی عطفی در حوزهی علم ما است و کاربردهای امیدبخش زیادی برای پژوهشهای آینده دارد.
شما احتمالا با تصویربرداری رزونانس مغناطیسی یا MRI بهعنوان روشی برای تصویربرداری از ساختارهای درونی بدن در پزشکی آشنا هستید. دستگاه MRI از آهنرباهای بسیار قدرتمند برای ایجاد میدان مغناطیسی قوی در اطراف بدن استفاده میکند و موجب میشود اسپین پروتونهای موجود در هستهی اتمهای هیدروژن بدن بدون ایجاد عوارض جانبی همراستای میدان مغناطیسی قرار گیرند. سپس، جریان فرکانس رادیویی برای برانگیختهشدن پروتونها اعمال و باعث میشود آنها در مقایسه با جهت میدان مغناطیسی منحرف شوند. وقتی جریان قطع میشود، حسگرها میتوانند انرژی آزادشده بهوسیلهی پروتونهایی را تشخیص دهند که در حال بازگشت به حالت قبل هستند و این سیگنال را به یک تصویر تبدیل کنند.
در اسکنرهای پزشکی این فرایند بهیکباره برای میلیاردها پروتون اتفاق میافتد. پژوهشگران برای اینکه این فرایند را در مقیاسهای کوچکتر انجام دهند، از میکروسکوپ تونلی روبشی استفاده کردند؛ ابزاری که میتواند از سطوحی با مقیاس اتمی بهوسیلهی روبش سوزنی بسیار ریز روی سطح تصویربرداری کند. از این ابزار برای کاوش دقیق اتمهای تیتانیوم و آهن استفاده شد؛ بدین ترتیب، با تشکیل خوشهی کوچکی از اتمهای مغناطیسیشدهی آهن که به انتهای سوزن ریز چسبیده بودند، این به دستگاه MRI کوچکی تبدیل شد که در نمونهی بررسیشده بهجای پروتونها موجب همردیفکردن الکترونها در میدان شد. تمام کاری که پژوهشگران باید انجام میدادند، افزودن پالسهای جریان فرکانس رادیویی بود که به حسگرها اجازه میداد انرژی آزادشده بهوسیلهی الکترونها را تشخیص دهند و تصویری از میدان مغناطیسی اتم منفرد تیتانیوم یا آهن ایجاد کنند.
تعاملات میان میدان مغناطیسی اتم و دستگاه
فیلیپ ویلکه، فیزیکدان مؤسسهی علوم پایهی سئول توضیح میدهد:
این موضوع آشکار شد که فعلوانفعالات مغناطیسی که اندازهگیری کردیم، به ویژگیهای هر دو اسپین، یعنی اسپین روی انتهای سوزن و اسپین روی نمونه بستگی دارد. برای مثال، سیگنالی که برای اتمهای آهن میبینیم، با آنچه برای اتمهای تیتانیوم میبینیم، بسیار متفاوت است. این امر به ما اجازه میدهد بتوانیم انواع مختلف اتمها را بهوسیلهی خصوصیت میدان مغناطیسی آنها از هم تمایز دهیم و تکنیک خود را بسیار قدرتمند کنیم.
علاوهبر توانایی شناسایی عنصر فقط از روی یک اتم، این تکنیک چنان حساس است که میتواند بین اتمهایی تمایز قائل شود که درکنار هم قرار گرفتهاند. احمد دوک شرین، فیزیکدان مرکز پژوهشهای علوم پیشرفته در نیویورک، در مصاحبه با نیویورکتایمز گفت:
این واقعا ترکیبی عالی از تکنولوژیهای تصویربرداری است. MRIهای پزشکی میتوانند نمونهها را بهخوبی توصیف کنند؛ اما در مقیاس بسیار کوچک نمیتوانند این کار را انجام دهند.
پژوهشگران برای چنین تکنولوژی کوچکی، طرحهای بزرگی در سر دارند. آنها معتقدند این تکنولوژی در مکانیابی ویژگیهای مغناطیسی و اسپینی نهفقط اتمهای انفرادی، بلکه ساختارهای بزرگتری مانند مولکولها بینهایت سودمند است. همچنین، این تکنیک برای توصیف و کنترل سیستمهایی کوانتومی استفاده میشود که برای حوزهی در حال توسعهی محاسبات کوانتومی میتواند مفید باشد. هاینریش گفت:
توانایی مکانیابی این اسپینها و میدان مغناطیسی آنها با دقتی خارج از تصور به ما اجازه میدهد دانش عمیقتری دربارهی ساختار ماده کسب کنیم و حوزههای جدیدی از پژوهشهای بنیادی ایجاد میشود.
نتایج این پژوهش در مجلهی Nature Physics منتشر شده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.