اشکالی در قابلیت گیت‌کیپر MacOS که برای محافظت از مک دربرابر بدافزارها طراحی شده، باعث شده‌ بسته‌ی نرم‌افزاری مخربی به‌نام OSX/Linker براساس آن منتشر شود. فیلیپو کاوایارین، محقق حوزه‌ی امنیت،اکسپلویتی کشف کرده‌ که براساس دو قابلیت پایه‌ی مک کار می‌کند. این قابلیت‌ها گیت‌کیپر (Gatekeeper) و اتومانت (Automount) هستند. 

باتوحه‌به بررسی‌های تامز گاید، گیت‌کیپر فایل‌های دانلودشده از اینترنت را برای بررسی به آنتی‌ویروس XProtectاپل می‌فرستد؛ ولی فایل‌های دریافتی حافظه‌ی محلی را که خود به‌وسیله‌ی اتومانت بالا آمده (اصطلاحا مانت‌شده) باشد، امن به‌حساب می‌آورد و آن‌ها را بررسی نمی‌کند. بر‌همین‌‌اساس، کاوایارین موفق شد گیت‌کیپر را گول بزند و فایلی را که دانلود شده‌ بود، به‌عنوان فایلی از درایو محلی جا بزند و بدین‌صورت، پروتکل‌های معمول شناسایی را دور بزند. 

گفته شده کاوایارین در فوریه، وجود این مشکل را به اپل گزارش داده بود؛ ولی ازآنجاکه این مشکل برطرف نشد، جزئیات آن را در ۲۴مه منتشر کرد. 

 

بدافزار OSX/Linker که برای این حفره نوشته شده‌، تلاش می‌کند مک را در دست بگیرد (به‌اصطلاح هایجک کند) و بدین‌ترتیب، از آن برای هرگونه فعالیت بدخواهانه‌ای استفاده کند که مهاجمان بخواهند؛ از استخراج ارز دیجیتال گرفته تا دزدی اطلاعات. 

این کد تاکنون چهار دفعه در ویروس‌توتال، پایگاهی که محققان از آن برای شناسایی و به‌اشتراک‌گذاری بدافزارها استفاده می‌کنند، بارگذاری شده‌ است. هرچند این تعداد نسبتا کم است و هم‌اکنون نیز این بدافزار را نرم‌افزار اینتگو (Intego) و احتمالا سایر آنتی‌ویروس‌ها شناسایی می‌کنند. 

محافظت از خود دربرابر OSX/Linker کار ساده‌ای است؛ به‌ویژه اگر پروتکل‌های استانداردی مانند دانلودنکردن از منابع ناشناس را رعایت کنید. همچنین، می‌توان قابلیت اتومانت را غیرفعال کرد؛ ولی با انجام این کار کاربران مجبور می‌شوند درایوهای خارجی خود را در هر بار استفاده دستی قطع و وصل کنند. 



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌گزارش خبرگزاری رویترز، آلفابت، شرکت مادر گوگل در بیانه‌ای اعلام کرده قصد دارد به‌کمک کابل ارتباطی زیردریایی اتصال جدیدی از اروپا به آفریقا ایجاد کند. این پروژه که اکویانو (Equiano) نام گرفته، به گوگل کمک خواهد کرد زیرساخت‌های محاسبات ابری خود را قدرت بیشتری ببخشد. منابع مالی اکویانو را به‌طور‌کامل گوگل تأمین خواهد کرد و این سومین کابل ارتباطی خصوصی بین‌المللی است که این شرکت مشهور ساخته می‌شود.

 

این غول موتورهای جست‌وجو در سه سال گذشته، بیش از ۴۷ میلیارد دلار بری ارتقای فناوری زیرساخت‌های بین‌المللی خود سرمایه‌گذاری کرده است. به‌گفته‌ی گوگل، اکویانو چهاردهمین سرمایه‌گذاری شرکت در کابل‌های ارتباطی زیردریایی است.

نقشه کابل‌های اتصال زیردریایی گوگل

 

گوگل در بلاگ خود اعلام کرد:

اکویانو اولین کابل ارتباطی زیردریایی خواهد بود که درعوض سوئیچینگ Wavelength-Level که به‌صورت معمول استفاده می‌شود، از روش سوئیچینگ Fiber-Pair استفاده خواهد کرد.

افزون‌براین، گوگل اعلام کرده در اواخر سال ۲۰۱۸، قراردادی با شرکت Alcatel Submarine Networks برای ساخت این کابل منعقد کرده و اولین مرحله‌ی این پروژه که قرار است آفریقای‌جنوبی را به پرتغال متصل کند، احتمالا در سال ۲۰۲۱ شروع خواهد شد.

باید اضافه کرد غول دنیای فناوری آوریل (اردیبهشت) امسال پروژه‌ی کیوری (Curie) را به‌پایان رساند. کیوری اولین کابل خصوصی بین‌المللی شرکت بود که شیلی را به لس‌آنجلس متصل می‌کرد. همچنین، گوگل سال قبل اعلام کرد پروژه‌ی کابل زیردریایی اقیانوس اطلس دونات که ایالات متحده را به فرانسه متصل می‌کند و شامل ۶,۶۰۰ کیلومتر کابل در زیر دریا است، قرار است در سال ۲۰۲۰ آماده بهره‌برداری شود. کابل‌های ارتباطی زیردریایی ستون‌ فقراتاینترنت امروزی است و این کابل‌ها نزدیک به ۹۹ درصد از حجم ترافیک جهان را منتقل می‌کنند.



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

دانشمندان فرمول بسیار ساده‌ای برای یکی از پدیده‌ها‌ی فیزیک کشف‌ کرده‌اند که به‌نظر می‌رسید یکی از محدوده‌ها‌ی شناخت‌ناپذیر فیزیک محسوب می‌شد: مشخص‌کردن اینکه قطره‌ی آب پیش از فرو‌پاشیدن، چه میزانی از میدان الکتریکی را می‌تواند تحمل‌ کند. 

ده‌ها سال فیزیک‌دانان پدیده‌ها‌ی کوچک را بررسی‌ کرده‌اند؛ اما با اینکه مفهوم کلی بعضی از این پدیده‌ها بسیار ساده به‌نظر می‌رسد و به‌راحتی می‌توان آن‌ها را تصور‌ کرد، روابط ریاضی پشت این مفاهیم و پدیده‌ها می‌تواند به هر شکلی باشد. 

هم‌اکنون که فرمول مربوط‌ به تحمل میدان الکتریکی به‌وسیله‌ی قطره‌ی آب کشف‌ شده‌، دانشمندان عقیده‌ دارند که این فرمول در خیلی از موارد دیگر نیز می‌تواند به‌کار برده شود؛ از پیش‌رانش فضایی تا طیف‌سنجی جرمی، چاپ با توان تفکیک درخورتوجه، تهویه‌ی هوا، تجزیه‌و‌تحلیل مولکول‌ها و موارد دیگر. 

قطره

قطره‌ی آبی که از رأس دچار فروپاشی می‌شود (MIT).

جاستین بروز، دانشجو‌ی مهندسی مکانیک و فیزیک MIT، توضیح‌ داد:

قبل از به‌دست‌آمدن نتایج، فیزیک‌دانان و مهندسان شبیه‌سازی‌ها‌ی کامپیوتری فشرده و سنگینی کردند تا بتوانند میزان پایداری قطره‌ی الکتریکی‌شده را ارزیابی‌ کنند. با معادله‌ی به‌دست‌آمده، هر‌کسی می‌تواند فقط با استفاده از مداد و کاغذ و محاسبات ساده، به‌سرعت رفتار قطره را پیش‌بینی‌ کند.

پدیده‌ی بررسی‌شده، پدیده‌ای نیست که فردی غیر از فیزیک‌دانان برای آن زمان بگذارد و روی آن فکر‌ کند. پدیده‌ای که بروز و تیمش در مقاله‌ی تازه‌ی خود آن را بررسی‌ کردند، پدیده‌ای است که حتی اگر انسان‌ها به آن توجه‌ نکنند، همیشه و در هر‌جا‌ی جهان اطراف اتفاق می‌افتد. 

این پدیده زمانی‌ اتفاق می‌افتد که قطره‌ها‌ی باران هنگام افتادن از آسمان تحت‌تأثیر میدان الکتریکی ابر‌ها‌ی طوفانی قرار می‌گیرند یا حتی وقتی این قطره‌ها‌ تحت‌تأثیر هر میدان الکتریکی دیگر مانند میدان خطوط برق قرار می‌گیرند.

هنگام رخداد این پدیده، میدان الکتریکی قطره را به‌سمت بالا می‌کشد؛ چراکه بار الکتریکی روی سطح قطره تجمع پیدا می‌کند. در این هنگام، کشش سطحی که باعث ماندن مولکول‌ها‌ی آب در حالت کروی می‌شود، در مولکول‌ها‌ی H2O از بین می‌رود. 

در سال‌های اخیر، پژوهشگران ریزسیال‌شناسی از این قابلیت برای دست‌کاری‌کردن و حرکت‌دادن قطره‌ها به‌ دور میدان‌ها‌ی الکتریکی استفاده‌ کرده‌اند؛ اما دانشمندان همچنان هیچ راه ساده‌ای برای محاسبه‌ی حدود پایداری این قطره‌ها نداشته‌اند. منظور از محدوده‌ی پایداری، آستانه یا مرزی است که در آن قطره‌ها تحت‌تأثیر فشار میدان الکتریکی از حالت کروی خارج می‌شوند و فرومی‌پاشند. این آستانه به‌صورت تئوری محاسبه می‌شود.

قطره

تغییر شکل قطره با تغییر میدان الکتریکی وارد بر آن

بروز گفت:

در برخی نقاط، اگر میدان الکتریکی به‌اندازه‌ی کافی قوی باشد، قطره فرصت آن را پیدا نمی‌کند تا نیرو‌ی الکتریکی را متعادل‌ کند و در این هنگام، قطره حالت نا‌متعادل پیدا می‌کند و فرو‌می‌پاشد. هم‌اکنون به‌نظر می‌رسد این آستانه را پیدا کرده‌ایم.

بروز و همکارانش در آزما‌یش‌ها‌ی خود قطره‌ها‌یی را بررسی‌ کردند که روی سطح الکتریکی‌شده‌ی فلزی فرود می‌آمدند و روی آن پخش می‌شدند. آن‌ها با استفاده از دوربین‌های بسیار سریع از این صحنه‌ها فیلم‌ گرفتند. 

پژوهشگران با تمرکز بر لحظه‌ی دقیق قبل از فروپاشی قطره تحت‌تأثیر میدان الکتریکی و مشاهده‌ی شکل بحرانی آن در همان لحظه‌، دریافتند محدوده‌ی پایداری با قانون توان اداره می‌شود. با استفاده از این قانون می‌توان آستانه‌ی فروپاشی قطره روی سطح (ساکن یا متحرک) یا هنگام شناور‌بودن در هوا را اندازه‌گیری‌ کرد. 

طبق نظر دانشمندان، قانون توان در ابتدا حجم و شعاع قطره را لازم‌ دارد؛ در‌حالی‌که راهکار‌ها‌ی تئوری قبلی ابتدا ارتفاع و شعاع قطره را برای محاسبه‌ی محدوده‌ی پایداری قطره لازم‌ داشت. 

بروز گفت:

تا صد سال پیش، رسم بر این بود که از ارتفاع قطره برای تخمین محدوده‌ی پایداری استفاده‌ شود؛ اما زمانی‌که قطره تغییر شکل می‌دهد و فرومی‌پاشد، ارتفاع آن تغییر می‌کند. بنابر‌این، مسئله‌ی روی ارتفاع ازنظر ریاضی پیچیده می‌شود. با تمام این‌ها، حتی با تغییر شکل قطره تحت‌تأثیر میدان الکتریکی هم حجم قطره ثابت باقی می‌ماند.

با این معادله‌ی جدید، با دانستن چهار پارامتر از پنج پارامتر مهم شامل کشش سطحی قطره، شدت میدان الکتریکی، گذر‌دهی الکتریکی هوا و حجم و شعاع قطره، می‌توان در هر زمانی پارامتر پنجم را اندازه‌گیری‌ کرد و محدوده‌ی پایداری قطره را نیز به‌دست‌آورد. 

این موفقیتی است که زمان زیادی برای آن صرف شده‌ و مردم می‌توانند با فهم تئوری مذکور از آن در زمینه‌ها‌ی مختلف علم استفاده‌ کنند. همچنین، این کار ظرفیت استفاده در پروژه‌ها‌ی صنعتی مانند الکترو‌اسپین، فیلتراسیون الکترو‌استاتیک و حتی فرایند انحلال را دارد. بروز گفت:

از دید تئوری، نتایج بسیار ساده‌ای از پیچیدگی‌ها‌ی ریاضی این مسئله به‌دست‌ آمده‌ است. 

یافته‌ها‌ی این پژوهش در مجله‌ی Physical Review Letters منتشر‌شد. 



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

جدیدترین و بهترین نسخه‌ی گوگل‌کروم تغییراتی را به وجود آورده که عموم افراد متوجه آن نمی‌شوند؛ تغییراتی نظیر اصلاح روش بارگذاری صفحات و تصاویر در مرورگر. با‌این‌حال، یکی از تغییراتی که کاربران متوجه آن خواهند‌ شد، این است که وقتی در نوار آدرس گوگل‌کروم که «Omnibox» نام دارد، عبارتی را جستجو می‌کنید، سروکله تصاویر پیدا می‌شود.

این تصاویر به لحاظ بصری به جستجوهای شما کمک می‌کنند؛ باوجوداین، فقط در دسته‌های خاصی از جستجوها ظاهر می‌شوند، نظیر جستجوی نام افراد مشهور، و البته در معرض برخی محدودیت‌های حق‌تکثیر (کپی رایت) یا حریم‌خصوصی نیز هستند. با این همه، اگر بیش از اینکه این تصاویر به کمک شما بیایند، مزاحمتان هستند، دو روش برای خاموش کردن آنها در نسخه‌ی دسکتاپ گوگل‌کروم وجود دارد.

باتوجه‌به‌اینکه این تصاویر فقط در جستجوهای گوگل در Omnibox نشان داده می‌شوند، آسان‌ترین روش این است که موتور جستجوی خود را به کلی عوض کنید. شما می توانید این کار را از بخش تنظیمات مرورگرتان انجام دهید:

  • روی آیکون سه نقطه که بالای گوگل‌کروم در سمت راست قرار‌گرفته، کلیک و Settings را انتخاب کنید.
  • در صفحه تنظیمات، تا بخش Search Engines پایین بیایید، کادر کشویی را انتخاب کنید و گزینه‌ای غیر از گوگل را انتخاب کنید.
  • اگر گزینه ای که می خواهید استفاده کنید را نمی‌یابید، گزینه‌ی Manage Search Engines به شما امکان اضافه یا حذف کردن موتورهای جستجو، نظیر DuckDuckGo، را می‌دهد.

بااین‌همه، اگر می‌خواهید موتور جستجوی پیش‌فرض شما گوگل باقی بماند، ‌باید در یکی از پرچم‌های گوگل کروم تغییری را بوجود بیاورید تا از شر تصاویر راحت شوید.

حذف تصاویر از نتایج جستجو در نوار آدرس گوگل

در این حالت، بدنبال پرچم «Omnibox rich entity suggestions» بگردید. برای رسیدن به این مسیر:

  • عبارت زیر را در نوار آدرس گوگل کروم خود کپی و Paste کنید و Enter را بزنید؛ این کار شما را مستقیما به صفحه پرچم های گوگل کروم می برد، همان جایی که گزینه « Omnibox rich entity suggestions» نشان‌دار شده است:

chrome://flags/#omnibox-rich-entity-suggestions

  • روی کادر کشوییِ کنار پرچم کلیک کرده و Disabled را انتخاب کنید.
  • به منظور اعمال تغییرات، گوکل کروم را ببندید و مجددا راه‌اندازی کنید.

غالبا گوگل قابلیت‌ها و پرچم‌های جدیدی را اضافه یا حذف می‌کند؛ به همین دلیل، ممکن است که جستجوهای تصویر‌دار در نوار آدرس گوگل‌کروم نیز مثل ایده‌های متعددی که پیش از این گوگل امتحان کرده است، بیایند و بروند. همچنین ممکن است که گوگل پرچمی که پیش از این ذکر شد را به کلی حذف نماید که در این صورت، تمامی کاربران گوگل‌کروم مجبور به دیدن تصاویر نوار آدرس گوگل‎کروم خواهندبود (به‌عبارت‌دیگر، زمانی که این ترفند دیگر جوابگو نبود، گوگل را سرزنش کنید).



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

دانشمندان به وجود دهانه‌ی برخوردی جدیدی در مریخ پی برده‌اند که به‌وضوح در تصویر جدید مدارگرد شناسایی مریخ (MRO) دیده می‌شود. بیش از ۱۳ سال است که این فضاپیما از ابزارهای علمی HiRISE (ابزار تصویربرداری وضوح بالا) و دوربین CTX (دوربین زمینه با وضوح کمتر) به عکس‌برداری از مریخ و قطعات سطحی بزرگ‌تر آن می‌پردازد.

تصویر رنگی HiRISE در آوریل ثبت و در تاریخ ۶ ژوئن ارسال شد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی یک کوفتگی به رنگ سیاه و آبی است که در میان زمین مسطحی از خاک سرخ مریخ قرار گرفته است. ازآنجاکه MRO نمی‌تواند هم‌زمان تمام نقاط را زیر نظر بگیرد، مشخص نیست دهانه‌ی جدید دقیقا چه زمانی به وجود آمده است؛ بهترین تخمین زمانی، بین سپتامبر ۲۰۱۶ و فوریه‌ی ۲۰۱۹ است.

 به‌گفته‌ی ورونیکا بِرای، دانشمند دانشگاه آریزونا و یکی از اعضای تیم HiRISE بااینکه MRO در طول یک سال صدها لکه‌ی سیاه این‌چنینی را ثبت کرده؛ اما دهانه‌ی جدید یکی از بزرگ‌ترین دهانه‌هایی است که تاکنون دیده شده است؛ و این یعنی برخورد، حداقل در طول دوره‌ی ۱۳ ساله‌ی نظارت MRO، اتفاق نادری بوده است.

طبق تخمین‌ها، عرض جرم برخوردی تقریبا ۱.۵ متر بوده است. این جرم به‌قدری کوچک بوده است که احتمالا در ابتدا منفجر شده و به قطعات کوچک‌تر تقسیم شده است یا پس از برخورد به جو ضخیم‌تر مریخ ساییده و کوچک شده است. سختی و استحکام جرم برخوردی احتمالا بیشتر از حد معمول بوده است؛ زیرا سنگ‌های دیگر پس از ورود به جو مریخ، اغلب در هوا خرد می‌شوند و سپس زنجیره‌ای از دهانه‌ها را روی زمین به وجود می‌آورند.

 

حفره جدید مریخ

یک دهانه‌ی جدید روی مریخ که احتمالا بین سپتامبر ۲۰۱۶ و فوریه‌ی ۲۰۱۹ ایجاد شده است، به شکل لکه‌ی تیره‌ای ظاهر شده است

به اعتقاد برای، این دهانه یادآور چیزی است که آنجا بوده. مریخ دارای محیطی متغیر با تپه‌های شنی و گردبادهای متغیر است اما دهانه‌های برخوردی یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های سیاره‌ی سرخ هستند. رنگ خاص این دهانه، برای را تحت تأثیر قرار داد زیرا موج برخوردی این دهانه کاملا مشخص بود. موج برخوردی منطقه‌ی تیره‌ای است که غبار از روی آن کنار رفته است.

براساس اطلاعات زمین‌شناسی مریخ، احتمالا جنس سنگ‌های این دهانه از سنگ بازالت است. رنگ آبی هم در بخش‌هایی از تصویر دیده می‌شود که احتمالا یخ است. بااینکه دهانه در منطقه‌ی والس مارینریس نزدیک به استوای نسبتا گرم مریخی ایجاد شده است، احتمال وجود اندکی یخ زیر گردوغبارهای سطحی وجود دارد.

بااین‌حال، ابزار دیگر MRO به نام CRISM (طیف‌سنج تصویربرداری اکتشافی فشرده) اطلاعات طیف‌سنجی جدیدی را ارائه نداده است. حتی اگر CRISM هم به تصویربرداری از این منطقه بپردازد، به‌طور کامل نمی‌توان به مواد معدنی آن پی برد. مایع سرد‌کننده‌ی ابزار مدارگرد سیزده‌ساله‌ی MRO مدت‌های پیش به اتمام رسید و درنتیجه وضوح آن نسبت به اوایل کاهش یافته است؛ بنابراین در بهترین سناریو، تصویر CRISM از دهانه تنها یک پیکسل فضا اشغال می‌کند (وضوح تقریبی CRISM، شانزده متر بر پیکسل است درحالی‌که وضوح HiRISE برابر با ۲۵ سانتی‌متر بر پیکسل است).

پیتر گریندراد، پژوهشگر مریخ، پژوهشگر مأموریت ExoMars و دانشمند موزه‌ی تاریخ طبیعی لندن، روز چهارشنبه ۱۲ ژوئن، فایلی با فرمت GIF را در حساب توییتر خود پست کرد که شامل تصاویر «قبل» و «بعد» ابزار CTX و همچنین نقشه‌ای هوایی بود که دهانه را نسبت به سطح صاف اطراف آن نشان می‌داد. (او نقشه‌ی هوایی را با اجرای تصاویر HiRISE ازطریق برنامه‌ی نرم‌افزاری تجاری ساخته بود).

تصاویر قبل و بعد از برخورد

گریندراد معمولا قبل از سخنرانی‌های عمومی یا علمی با موضوع سیاره‌ی سرخ، صرفا از روی علاقه پست‌های مرتبط می‌گذارد. در این مورد، تصویر دهانه توجه او را به خود جلب کرد و با اشاره به‌اندازه‌ی دهانه‌ی جدید می‌گوید: «تاکنون هرگز چنین چیزی ندیده بودم».

ازآنجاکه HiRISE بسیاری از داده‌های خود را به‌صورت باز ارائه می‌کند، امکان انتشار مجدد و تغییر تصاویر برای دانشمندان یا افراد علاقه‌مند به یادگیری و کسب اطلاعات از مریخ وجود دارد. گریندراد در مورد پژوهشگرهای فضایی می‌گوید:

تمام پژوهش‌ها براساس داده‌های باز است و تا آنجا که بتوانیم داده‌ها را در اختیار دیگران قرار می‌دهیم.

علاوه‌بر این، پژوهشگران و دانشمندان این مأموریت، فرصت کوتاهی برای دسترسی انحصاری به داده‌ها دارند، بنابراین می‌توانند قبل از همه اکتشافات خود را منتشر کنند.

بااینکه گریندراد عضو تیم HiRISE نیست اما مشارکت فعالی در آرشیو Digital Terrain Model (مدل دیجیتالی زمین) در وب‌سایت HiRISE دارد و از تولید نقشه‌های هوایی لذت می‌برد. این نقشه‌ها با نمایش مشخصات زمین اطراف دهانه، به افزایش درک گردبادهای گردوغبار یا دهانه‌ها کمک می‌کنند.

احتمال وجود یخ در نزدیکی دهانه‌ی جدید وجود دارد

فضاپیمای اگزومارس هم در این بررسی‌ها به MRO خواهد پیوست. گریندراد وابستگی زیادی به اگزومارس (برنامه‌ی اکتشافی رباتیک مشترک بریتانیا، روسیه) دارد. برای مثال او یکی از پژوهشگرهای میهمان مدارگرد ردیاب گاز اگزومارس است که در سال ۲۰۱۶ به سیاره‌ی سرخ رسید. گریندراد در حال بررسی «فرآیندهای فعال» ازجمله گردبادهای غبار و تپه‌های شنی است. تصاویر قبل و بعد منبع خوبی برای این پدیده‌های موقتی هستند.

TGO (مدارگرد ردیاب گاز) هسته‌ی اصلی فاز اول مأموریت اگزومارس است. فاز دوم متمرکز بر مریخ‌نورد رزالیند فرانکلین است که قرار است در ژوئیه‌ی ۲۰۲۰ پرتاب شود و در فوریه‌ی ۲۰۲۱ به مریخ برسد. تیم گریندراد نقشه‌های هوایی را برای چندی منطقه‌ی فرود مریخ‌نورد اگزومارس تولید کردند و سپس این نقشه‌ها را در اختیار گروه HiRISE قرار دادند تا در وب‌سایت خود منتشر کنند. او می‌گوید:

ما اطلاعات را در دسترس همه قرار داده‌ایم. نقشه‌های هوایی به پژوهشگرها در کشف منابع احتمالی آب، مایع ضروری حیات مریخی کمک می‌کنند

علاوه‌بر این، گریندراد بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در چند آزمایش میدانی مریخ‌نورد اگزومارس شرکت کرده است. در این تست، سرعت مریخ‌نورد در یوتا، اسپانیا و بیابان آتاکامای شیلی در طی سه آزمایش مجزا بررسی شد. آزمایش‌ها به‌تدریج پیچیده‌تر و به شرایط واقعی مریخ نزدیک‌تر شدند.

گریندراد همچنین یکی از اعضای تیم دوربین پانارومای رزالیند فرانکلین است. مأموریت رزالین فرانکلین بررسی زمین‌شناختی و جستجوی علائم حیات روی سیاره‌ی سرخ است. ازآنجاکه آب مایع، برای تشکیل حیات ضروری است، پژوهشگرهای اکتشافی به‌دنبال ردپاهای آب در ساختارهایی مثل خاک رس یا مواد معدنی مثل هماتیت هستند که در اثر وجود آب شکل گرفته‌اند.



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

این روزها فناوری تشخیص هویت بیومتریک، بیش‌ازپیش مورد استفاده قرار می‌گیرد و حتی در امور روزمره نیز مورد توجه است. فناوری تشخیص چهره در برخی فرودگا‌ه‌ها به‌رسمیت شناخته می‌شود و حتی خودروهایی به بازار عرضه شده‌اند که قفل در آن‌ها تنها با نگاه کردن باز می‌شود.

فناوری تشخیص هویت بیومتریک به‌‌‌همان صورتی که می‌تواند هویت فردی را از روی اثرانگشتش تشخیص دهد، به‌راحتی می‌تواند از روی مدل راه‌رفتن، رگ‌های دست و حتی شکل بینی و سایر روش‌های دیگر تأیید هویت کند.

ویزا بیومتریک

 

هر روز شاهد نوآوری‌های جدیدی در صنعت فناوری تشخیص هویت بیومتریک هستیم و اکنون این فناوری ضربان قلب را برای تشخیص و تأیید هویت نشانه گرفته است. به گزارش MIT Technology Review، پنتاگون لیزری را توسعه داده که می‌تواند افراد را از فاصله‌ شناسایی کند. فناوری موسوم به جتسون، از لیزر ارتعاشی استفاده می‌کند. این لیزر ارتعاشی از فاصله‌ی ۲۰۰ متری می‌تواند حرکات سطح پوست سوژه را که ناشی از ضربان قلب وی است، شناسایی کند.

ضربان قلب ما نیز همچون اثرانگشت‌مان منحصربه ‌فرد است. البته فناوری جتسون تفاوت‌هایی با فناوری تشخیص چهره بیومتریک و سایر روش‌های زیست‌سنجی دارد و می‌توان گفت برای ردیابی ضربان قلب و تشخیص هویت با چالش‌هایی رو‌به‌رو است. مثلا وقتی سوژه، لبس معمولی مثلا تی‌شرت برتن داشته باشد، فناوری تشخیص هویت بیومتریک جتسون با استفاده از لیزر ارتعاشی و ردیابی ضربان قلب، به‌راحتی می‌تواند هویت وی را شناسایی کند. 

اما وقتی سوژه لباس‌های پشمی و ضخیم بر تن کرده باشد، فناوری جتسون با مشکل رو‌به‌رو می‌شود. به‌علاوه، در حال حاضر فناوری جتسون برای جمع آوری داده‌ها حداقل ۳۰ ثانیه زمان نیاز دارد، در نتیجه در این فاز تنها وقتی می‌تواند عملیات تشخیص و تأیید هویت را به‌خوبی به‌انجام برساند که سوژه در حالت ایستاده یا نشسته قرار داشته باشد. ازطرفی کارایی فاوری جتسون به‌نوعی به پایگاه‌های داده‌های ضربان قلب نیز بستگی دارد. اما با همه‌ی این تفاسیر در شرایط مناسب، فناوری تشخیص هویت بیومتریک جتسون دقتی بیش از ۹۵ درصد از خود نشان می‌دهد.

بدیهی است چنین فناوری می‌تواند کاربردهای غیر نظامی مختلفی داشته باشد. مثلا پزشکان می‌توانند از این فناوری برای بررسی وضعیت ضربان قلب بیمار بدون نیاز به لمس کردن وی، استفاده کنند. همچنین در بیمارستان‌ها نیز امکان پایش ضربان قلب بیمار به‌صورت بی‌سیم فراهم می‌شود. شاید روزی فرا برسد که فناوری تشخیص هویت از روی ضربان قلب بتواند جای فناوری‌های تشخیص چهره را بگیرد.



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

AMD در رویداد Next Horizon که در جریان E3 سال جاری برگزار شد، اطلاعات خوبی در مورد پردازنده‌های گرافیکی Navi با معماری جدید RDNA ارائه داد. این پردازنده‌ی گرافیکی قرار است در دو مدل کارت گرافیکRadeon RX 5700 XT و Radeon RX 5700 مورد استفاده قرار گیرد. ‏AMD قصد دارد این دو کارت گرافیک را به میدان رقابت با کارت‌های تورینگ RTX 2070 و RTX 2060 انویدیا بفرستد.

navi

AMD در اولین موج پردازنده‌های گرافیکی Navi (با عنوان Navi 10) از قابلیت رهگیری پرتو (Ray Tracing) مبتنی بر سخت‌افزار استفاده نخواهد کرد. دیوید وانگ که در راس RTG (گروه فناوری‌های رادئون) قرار دارد بر این باور است که در حال حاضر محاسبات رهگیری پرتو در فضای ابری (کلاود) به بهترین نحو انجام‌پذیر است و پس از آن می‌توان نتایج محاسبات را به خروجی نمایشگرها ارسال کرد. باوجود چنین رویکردی ممکن است AMD پردازنده‌های گرافیکی Navi 20 را که تا سال ۲۰۲۱ عرضه خواهد شد، به این قابلیت مجهز سازد.

پردازنده‌ی گرافیکی Navi که قدرت پردازش گرافیکی کارت‌های سری RX 5700 را تأمین می‌کند، با فناوری ساخت ۷ نانومتری شرکت تایوانی TSMC تولید شده و مانند پردازنده‌های نسل سوم رایزن از استاندارد ارتباطی PCIe 4.0پشتیبانی می‌کند. بنابراین کارت‌های گرافیک سری RX 5700 شرکت AMD اولین سری کارت‌های گرافیکی خواهد بود که با نصب روی اسلات توسعه‌ی نسل چهارم PCIe از تمام ظرفیت پهنای باند آن به خوبی پشتیبانی خواهد کرد. پردازنده‌ی گرافیکی Navi با بهره‌مندی از موتورهای Radeon Media و Radeon Display تمامی نیازهای استریمرها و تولیدکنندگان محتوا را به خوبی برآورده ساخته و آنان را به سمت مجموعه‌ای از تکنولوژی‌های جدید نمایشگر رهنمون می‌سازد.

 پردازنده‌های گرافیکی Navi اگرچه میراث‌دار معماری استقرار یافته‌ی GCN هستند، به‌لطف معماری جدید RDNA بهبودها و تحولات زیادی را تجربه کرده‌اند. به عبارت دیگر Navi را می‌توان عصاره‌‌ی دو معماری GCN و RDNA دانست. AMD به‌خوبی می‌داند که GCN همچنان راه حلی بسیار خوب برای اجرای وظایف محاسباتی سنگین است؛ وظایفی که در آن توان عملیاتی بالا و توازی کاری نقشی کلیدی ایفا می‌کند. پردازنده‌ی گرافیکی Vega 64 با خصوصیات درخورتوجه خود در صدد غلبه بر کارت Geforce GTX 1080 بود، اما موفق به این کار نشد. علت ناکامی این کارت در غلبه بر پرچم‌دار رقیب این بود که تراشه‌ی Vega که با معماری GCN تولید می‌شود، در به کارگیری زرادخانه‌ی هسته‌ها و حافظه‌ی کش خود چندان مؤثر عمل نمی‌کند. در نقطه‌ی مقابل پردازنده‌های گرافیکی Navi در این دو حوزه عملکرد بهتری دارند؛ چرا که بنا به‌گفته‌ی AMD این تراشه‌های گرافیکی با ترکیب جدید و کاراتری از واحدهای محاسباتی (CU)، سلسله مراتب حافظه‌ی کش و پایپ‌لاین‌های گرافیکی ارائه خواهد شد که در ادامه‌ی این مقاله به بررسی این ویژگی‌ها خواهیم پرداخت.

در اولین گام بهتر است نگاهی به دیاگرام بلوک‌بندی پردازنده‌ی گرافیکی Navi 10 داشته باشیم. این پردازنده‌ی گرافیکی در کارت گرافیک RX 5700 XT (با پیاده‌سازی کامل توان عملیاتی) و در کارت گرافیک RX 5700 (با توان عملیاتیِ کاهش یافته) به‌کار رفته است.

navi

پردازنده‌ی گرافیکی Navi 10 دربرگیرنده‌ی ۴۰ واحد محاسباتی (در قالب ۲۰ واحد دوگانه) است که هر واحد شامل ۶۴ پردازنده‌ی جریانی یا شیدر است و در مجموع ۲۵۶۰ هسته‌ی محاسباتی در قلب این پردازنده فعالیت می‌کند. درست است که تعداد این هسته‌ها در مقایسه با تراشه‌ی گرافیکی کارت‌های Vega 64 و Vega 56 (با داشتن به ترتیب ۴۰۹۶ و ۳۵۸۴ پردازنده جریانی) کاهش یافته است، اما این بار با طراحی جدید و پر بازده‌تری در هر CU با معماری RDNA رو‌به‌رو هستیم. هر CU در طراحی تراشه‌ی Navi 10 شامل یک واحد اسکالر اضافی (که وظیفه آن اجرای محاسبات برداری ریاضی است) و یک زمانبند (scheduler) اضافی است که با ترکیب این دو نرخ اجرای دستورالعمل‌ها (Instruction Rate) نسبت به نسل قبل تا دو برابر افزایش می‌یابد. چنین ترکیبی برای اجرای بارهای کاری از نوع گیمینگ و پردازش محیط‌های گرافیکی نسبت به GCN بسیار موثرتر عمل می‌کند.

کاهش تأخیر، بهبود عملکرد Single-Threading و ایجاد سازگاری بیشتر با پردازش مبتنی بر گیم از اهداف اصلی معماری RDNA است

در معماری جدید چیدمان SIMD-ها نیز دچار دگرگونی شگرف شده است. SIMD رشته‌ای از هسته‌های محاسبه‌گر منطقی (ALU) است که هر کدام از این هسته‌ها یک آیتم کاری یا ترد از دستورالعمل صادرشده را در یک سیکل کلاک اجرا می‌کند. در معماری قدیمی GCN هر واحد محاسباتی دربرگیرنده‌ی چهار SIMD16 (دارای ۱۶ هسته) و در معماری جدید RDNA هر CU دربردارنده‌ی دو SIMD32 (دارای ۳۲ هسته) است. هر SIMD در معماری جدید RDNA یک واحد اسکالر و یک زمانبند مخصوص به خود دارد؛ این در حالی است که در طراحی GCN یک واحد اسکالر و یک زمانبند درمیان تمام SIMD-ها به اشتراک گذارده شده و این یکی از نقاط قوت معماری جدی به شمار می‌رود.

navi

در معماری GCN هر دستورالعمل (در پیچیده‌ترین شرایط) بر جبهه‌ی موجی با ۶۴ ترد (Wave64) بار شده و برای اجرا به یک SIMD16 واگذار می‌شود. در این شرایط هر دستورالعمل در طی چهار سیکل کلاک میان ALU-ها توزیع شده، به‌طور کامل اجرا می‌شود. بنابراین SIMD در معماری قدیمی قادر به پردازش یک دستورالعمل در یک سیکل کلاک واحد نیست. در این حالت در هر سیکل کلاک تنها از ۲۵ درصد ظرفیت هسته‌های منطقی موجود در هر واحد محاسباتی استفاده می‌شود و لذا میزان به‌کارگیری (Utilisation) منابع چندان رضایت بخش نیست. در عوض در معماری جدید RDNA دستورالعملی با ۶۴ آیتم کاری به‌صورت دو جبهه‌ی موج هر یک با ۳۲ ترد (Wave32) به‌طور هم‌زمان بین ۲ واحد SIMD32 توزیع می‌شود. در این حالت تمامی آیتم‌های کاری در یک سیکل کلاک پردازش می‌شود. بدین ترتیب زمان انتظار برای دریافت نتایج پردازش کاهش یافته و از سویی ۱۰۰ درصد منابع واحد محاسباتی برای اجرای بهینه‌ی تردهای پردازشی به‌کارگیری می‌شود.

navi

به‌طور خلاصه می‌توان گفت معماری RDNA، با ساده‌سازی دستورالعمل‌های صادر شده، به شیوه‌ای تأثیرگذار از یک معماری متمرکز بر اجرای محاسبات سنگین، تبدیل به یک معماری سازگار با کدهای گیمینگ (Game-Freindly) می‌شود. محاسبات در این معماری خردتر شده و به‌جای عرضه‌ی دستورالعمل در جبهه‌های موج ۶۴ تایی، هر دستورالعمل بر یک جبهه‌ی ۳۲ تایی (یا در پیچیده‌ترین حالت بر دو جبهه‌ی ۳۲ تایی) بارگذاری شده و طی یک سیکل کلاک در SIMD32-ها اجرا می‌شود. کامپایلر در این معماری همچنان امکان انتخاب نوع دستورالعمل و شکل اجرای آن را دارد. این واحد می‌تواند دستورالعمل‌ها را به‌صورت Wave32 فراخوانی کرده یا دستورالعملی به‌صورت Wave64 را برای اجرا به دو SIMD32 موکول کند و انتخاب یکی از این دو شیوه بستگی به حجم پردازش و بار کاری پردازنده دارد.

در معماری جدید RDNA منابع پردازش دو واحد محاسباتی (CU) در مجاورت یکدیگر قرار گرفته و با بهره‌گیری از توازی کاری مازاد، شیوه‌ی عملکرد این دو واحد تطبیق و ترکیب پذیر بوده، امکان بارگذاری و اجرای گروه‌های کاری بزرگتری وجود داشته و درنهایت از میزان تأخیر کاسته می‌شود. به‌طور کلی می‌توان گفت که در معماری RDNA هدف اساسی کاهش تأخیر، بهبود عملکرد پردازش Single-Threading و بهینه‌سازی راندمان حافظه‌ی کش در مقایسه با معماری GCN است. در معماری جدید در هر سیکل کلاک و در هر واحد محاسباتی میزان کار مفید بیشتری انجام می‌پذیرد.

در معماری RDNA با تغییر چیدمان واحدهای محاسباتی شاهد پردازش دستورالعملی با ۶۴ ترد در یک سیکل کلاک هستیم 

شاید این سؤال پیش بیاید که با وجود ده‌ها هزار ترد پردازشی در محاسبات گرافیکی، چرا تمرکز این معماری بر پردازش Single-Threading است. در پاسخ باید گفت که پر کردن واحدهای محاسباتی ماشینی با معماری GCN با طیف گسترده‌ای از بارهای کاری متنوع و با وجود هزاران ترد منتظر پردازش کار آسانی نیست. به همین دلیل با تغییرات بارزی در معماری RDNA روبه‌رو هستیم که باعث می‌شود تمامی اجزای محاسبه‌گر ماشین هم‌زمان با اجرای تردهای موازی درگیر شوند و این به‌معنای اجرای یک ترد توسط هر پردازنده‌ی منطقی در یک سیکل کلاک (به عبارتی در واحد زمان) بدون معطل ماندن هیچ یک از هسته‌ها است. با این فرض که دستورالعمل‌های صادر شده وابستگی زیادی به یکدیگر نداشته باشد و با داشتن ۲ واحد اسکالر و ۲ واحد زمانبند در هر CU و بازآرایی بهینه‌ی واحدهای SIMD، به سطح عملکرد بالاتر و پایداری بیشتری در معماری RDNA دست خواهیم یافت.

AMD در معماری گرافیکی جدید خود با الگوبرداری از پردازنده‌های نسل سوم رایزن، حافظه کش L1 اختصاصی را به تراشه‌ی Navi‌ اضافه کرده و پهنای باند بارگذاری را از نزدیک‌ترین حافظه‌ی کش (L0) به ALU دو برابر کرده است. در این جا هدف کاهش تأخیر در دسترسی به حافظه‌ی کش در هر سطحی است. به عبارت دیگر در این معماری پهنای باند مؤثر افزایش می‌یابد؛ چرا که داده‌های مورد نیاز به‌جای آنکه از حافظه‌های فریم بافر کندتر واکشی شود، در سطوح مختلف کش پردازنده جایگذاری شده و از آنجا با سرعت بیشتری فراخوانی می‌شود.

naviAMD تصریح کرده است که RDNA در سراسر پایپ‌لاین از نظر فشرده‌سازی رنگ با بهبودهایی رو‌به‌رو است. در محیط‌های گرافیکی داده‌های گرافیکی از هر نوع و در هر محلی فشرده‌سازی می‌شود تا از میزان پهنای باند درگیر کاسته شود. معماری RDNA الگوریتم فشرده‌سازی رنگ دلتا (DCC) را بهبود بخشیده و اکنون شیدرها امکان خواندن و نوشتن مستقیم داده‌های رنگ فشرده را دارند. بخش نمایشگر در این معماری قادر است به‌صورت مستقیم داده‌های فشرده‌ی ذخیره شده روی سیستم حافظه را بخواند. در اینجا نیز هدف افزایش پهنای باند در دسترس و کاهش توان مصرفی نسبت به معماری نسل قبل GCN است.

 معماری RDNA بهبودهای دیگری نیز نسبت به آنچه گفته شد، با خود به همراه دارد. در مجموع معماری جدید در مقایسه با GCN چابک‌تر، موثرتر، کم مصرف‌تر و با کدهای گیمینگ سازگارتر است. روی کاغذ، خروجی نهایی افزایش توان محاسباتی و پهنای باند معماری RDNA نسبت به GCN افزایش نرخ فریم در محیط‌های بازی خواهد بود.

navi

اگر بخواهیم نگاهی آماری به میزان برتری RDNA در مقایسه با GCN داشته باشیم، شرکت سازنده مدعی است که در سرعت کلاک یکسان معماری جدید ۲۵ درصد سطح عملکرد بهتری ارائه می‌کند. با این وجود با درنظرگرفتن فناوری ساخت تراشه‌ی ۷ نانومتری Navi و امکان افزایش بیشتر سرعت کلاک نسبت به تراشه‌های Vega، معماری RDNA در یک مبنای قیاسی CU به CU تا ۵۰ درصد سریع‌تر از GCN است. بنا به ادعای AMD بهره‌وری توانی (سطح عملکرد به ازای هر وات توان مصرفی) تراشه‌ی گرافیکی Navi 10 تا ۵۰ درصد بیشتر از GCN است.

مروری بر کارت‌های گرافیک مبتنی بر Navi 10

شرکت AMD در کارت گرافیک RX 5700 XT تمام توان محاسباتی پردازنده‌ی گرافیکی Navi 10 را عملیاتی کرده و مقداری از منابع این تراشه را در کارت ضعیف‌تر RX 5700 غیرفعال کرده است. تراشه‌ی Navi 10 مورد استفاده در این دو کارت سطح مقطعی معادل ۲۵۱ میلی‌متر مربع داشته و با فناوری ساخت ۷ نانومتری TSMC ساخته می‌شود. AMD در این فضای کوچک ۱۰ میلیارد ترانزیستور به کار برده است.

navi

تراشه‌های Navi نیز به مانند نسل سوم پردازنده‌های رایزن از استاندارد ارتباطی PCIe 4.0 پشتیبانی می‌کند. با پشتیبانی از این استاندارد پهنای باند اسلات محل نصب کارت ۲ برابر استاندارد PCIe 3 خواهد بود. چنین پهنای باندی برای بازی‌های امروزی چندان قابل استفاده نیست؛ اما شاید به ابزار مناسبی در دست تولید‌کنندگان محتوا برای اجرای رزولوشن‌های بسیار بالا و پردازش مجموعه‌های سنگین داده تبدیل شود.

 کارت گرافیک فیزیکی، PCB نسبتا بزرگی به طول ۱۰.۵ اینچ دارد که فضایی معادل دو اسلات را روی برد اشغال می‌کند. در این کار از یک فن دمنده برای خنک‌کنندگی استفاده می‌شود که در شرایط ایده‌آل خاموش است. دندانه‌ی اضافی در لبه‌ی کارت بیشتر جنبه زیبایی داشته و کارکنان AMD می‌گویند این دندانه یک "کنتور توانی" است. در میان درگاه‌های خروجی این دو کارت‌، درگاه USB نوع C دیده نمی‌شود؛ هرچند باتوجه‌به نوع معماری امکان پشتیبانی از چنین درگاهی وجود دارد. پهنای باس کنترلر حافظه در هر دو کارت ۲۵۶ بیت است که با تراشه‌های حافظه‌ی GDDR6 با سرعت 14GB/s کار می‌کند. پهنای باند حافظه در مجموع به ۴۴۸ گیگابایت بر ثانیه می‌رسد.

تفاوت کلیدی میان دو کارت RX 5700 XT و RX 5700 این است که کارت قوی‌تر XT دارای ۴۰ واحد محاسباتی و ۲۵۶۰ پردازنده‌ی جریانی است؛ درحالی‌که مدل معمولی‌تر مجهز به ۳۶ واحد محاسباتی و ۲۳۰۴ پردازنده‌ی جریانی است. البته سطوح مختلف سرعت کلاک در کارت RX 5700 در مقایسه با RX 5700 XT کمتر است و لذا سطح عملکرد محدودتری دارد.

 یکی از اهداف اصلی معماری در تراشه‌های Navi دستیابی به سرعت کلاک بالاتری در مقایسه با پردازنده‌های گرافیکی Vega است. نگاهی به اعداد فرکانس ارائه شده توسط AMD چنین گزاره‌ای را در کارت‌های گرافیک جدید تأیید می‌کند. سرعت کلاک پایه‌ و بوست کارت گرافیک RX 5700 XT به ترتیب ۱۶۰۵ و ۱۹۰۵ مگاهرتز است و این اعداد در کارت RX 5700 به ترتیب ۱۴۶۵ و ۱۷۲۵ مگاهرتز است.

AMD در کارت‌های مبتنی بر پردازنده‌های گرافیکی Navi سرعت کلاک سومی را نیز با نام کلاک گیم معرفی کرده است. کلاک گیم تخمینی محافظه کارانه از حد فرکانسی است که می‌توان از یک کارت Navi انتظار داشت. می‌توان گفت این عدد سرعت کلاک مدنظر در بارگذاری معمولی (گیمینگ) است که انتظار دستیابی به آن وجود دارد. AMD می‌خواهد به کاربران مبتدی دیدی از سرعت کلاکی بدهد که در زمان اجرای گیم باید انتظار آن را داشته باشند.  سرعت کلاک گیم در کارت RX 5700 XT معادل ۱۷۵۵ مگاهرتز و در مدل RX 5700 برابر با ۱۶۲۵ مگاهرتز است. 

navi

توان محاسباتی کارت‌های گرافیک RX 5700 XT و RX 5700 به ترتیب ۹ و ۷.۵ ترافلاپس است. این اعداد با صرف‌نظر از مزایای معماری RDNA در مقایسه با GCN، بالاتر از کارت RX 590 بوده، اما در سطحی پایین‌تر از کارت‌های RX Vega 64 یا RX Vega 56 قرار دارد. توان طراحی حرارتی مدل RX 5700 XT معادل ۲۲۵ وات و توان طراحی حرارتی RX 5700 برابر با ۱۸۰ وات است. منطقی است که تصور کنیم انطباق و مشابهت بخش‌هایی از معماری جدید با معماری GCN باعث می‌شود که کارت‌های گرافیک Navi همچنان توان مصرفی بیشتری نسبت به کارت‌های انویدیا داشته باشند. توان مورد نیاز هر دو کارت با ترکیبی از کانکتورهای تغذیه‌ ی ۸ پین و ۶ پین تأمین می‌شود.

کارت RX 5700 XT و RX 5700 در بیشتر عناوین گیم و در رزولوشن 1440p به ترتیب در مقایسه با RTX 2070  و RTX 2060 عملکرد بهتری دارند

AMD براساس آزمایش‌هایی که خود به عمل آورده مدعی است که RX 5700 XT در برخی عناوین گیم و بالاترین سطوح عملیاتی API کمی سریع‌تر از کارت RTX 2070 انویدیا عمل می‌کند. براساس نمودارهای به نمایش در آمده توسط شرکت سازنده، کارت RX 5700 XT در بازی Battlefield 5 در رزولوشن 1440p و با تنظیمات گرافیکی Ultra تا ۲۲ درصد سریع‌تر از RTX 2070 کار کرده و در بازی Shadow of the Tomb Raider در همان رزولوشن و بالاترین سطح تنظیمات گرافیکی با اختلاف ۳ درصد از کارت تورینگ باز می‌ماند.

navi

در سوی دیگر این آوردگاه AMD تصویری از نتایج آزمایش کارت RX 5700 در مقایسه با RTX 2060 ارائه کرده است. براساس این تصویر این کارت توانسته در تمامی عناوین (ازجمله عنوان Shadow of the Tomb Raider) و در رزولوشن 1440p کارت رقیب را از پیش رو بردارد.

navi

با نگاهی دقیق‌تر به سطح عملکرد این دو کارت گرافیک مبتنی بر Navi 10 مشاهده می‌شود که هر دوی آن‌ها از کارت Vega 56 در سطح عملکرد پیشی گرفته و در حد و اندازه یک کارت Vega 64 ظاهر می‌شوند. هیچ کدام از این کارت‌ها از نظر سطح عملکرد با کارت پرچم‌دار فعلی AMD با نام Radeon VII با قلب تپنده‌ی Vega 20  و حافظه‌های گرافیکی بسیار سریع HBM2 برابری نمی‌کند. اما آنچه حائز اهمیت است این است که دستیابی به چنین سطح عملکردی با تراشه‌ی فشرده‌تر و بهره‌وری توانی بیشتر انجام پذیرفته است. پردازنده‌های گرافیکی Navi آمده است تا با ترکیب معماری تمیزتر و کاراتر، سلسله مراتب حافظه‌ی کش هوشمندانه‌تر و فناوری ساخت فشرده‌تر AMD را به جایگاه شایسته‌ی خود از نظر سطح عملکرد بازگرداند.

 

پردازنده‌ی گرافیکی Navi 10 هیچ‌گاه با هدف سرکوب پردازنده‌های پرچم‌دار Geforce طراحی نشده و حتی به گرد پای RTX 2080 Ti هم نمی‌رسد؛ اما در بازه‌ی قیمتی ۲۵۰ تا ۴۰۰ یورو، کارت‌های مبتنی بر این تراشه جانشین کارت‌های فعلی Vega شده و تهدیدی برای میان‌رده‌های انویدیا به حساب می‌آید. البته نباید از یاد برد که انویدیا رده‌ی جدیدی از کارت‌های گرافیک سری RTX را با نام Super در دست ساخت دارد که به‌زودی وارد بازار سخت‌افزار شده و جایگزین کارت‌های فعلی RTX 2000 شده و سطح عملکرد تمامی این‌کارت‌ها را از میان‌رده تا پرچم‌دار ارتقا خواهد داد. در این صورت شاید غلبه‌ی کارت‌های Navi بر برخی میان‌رده‌های RTX 2000 در حال جایگزینی، چندان درخورتوجه نباشد. البته باید منتظر نتایج عملکرد تمامی این کارت‌ها توسط بررسی‌گران و در جریان آزمایش‌های مستقل ماند.

عرضه‌ی هر دو کارت Navi 10 در تاریخ هفتم ژوئیه طی مراسمی رسمی در لس آنجلس آغاز خواهد شد. AMD برای کارت RX 5700 قیمتی معادل ۳۷۹ دلار در نظر گرفته و یک برچسب قیمت ۴۴۹ دلاری بر کارت قوی‌تر RX 5700 XT کوبیده است. این شرکت همچنین خبر از عرضه‌ی نسخه‌ی 50th Anniversary کارت گرافیک RX 5700 XT داده است که در آن از آبکاری طلا در اطراف فن و روی قاب کارت استفاده شده است. این کارت با فرکانس های بالاتر ۱۶۸۰، ۱۸۳۰ و ۱۹۸۰ مگاهرتز و با قیمت ۴۹۹ دلار (۵۰ دلار گران‌تر از مدل مرجع) در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.



تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

سدریک او (Cedric O)، وزیر امور دیجیتال فرانسه، روز سه‌شنبه اعلام کرد که فیسبوک موافقت کرده است تا اطلاعات هویتی کاربران فرانسوی مظنون به نفرت‌پراکنی در این پلتفرم را در اختیار قضات دادگاه‌های این کشور قرار بدهد. او که اصالتا از پدری اهل کره‌ی شمالی متولد شده است و دو سال اول ریاست‌جمهوری امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، به‌عنوان مشاور رئیس‌جمهور در کاخ الیزه فعالیت می‌کرد، تأثیر زیادی روی شکل‌گیری نظرات و عقاید وی درباره‌ی «شرکت‌های بزرگ جهان فناوری» یا به‌اصطلاح Big Tech دارد (Big Tech برای اشاره به چند شرکت نرم‌افزاری، کامپیوتری یا خدمات آنلاین چندملیتی آمریکایی استفاده می‌شود که فضای سایبری را تا حد زیادی تحت تسلط خود درآورده‌اند. این شرکت‌ها عبارت هستند از گوگل، آمازون، فیسبوک و اپل؛ از مایکروسافت نیز گاهی درکنار این شرکت‌ها نام برده می‌شود).

تصمیم فیسبوک که بزرگ‌ترین شبکه‌ی رسانه‌ی اجتماعی در جهان نام گرفته، نتیجه‌ی جلسات متوالی و مذاکرات یک ساله بین زاکربرگ و ماکرون است؛ ماکرون تلاش می‌کند تا در سطح جهانی بتواند نقشی پررنگ و تأثیرگذار در عرصه‌ی قانون‌گذاری درباره‌ی نفرت‌پراکنی و انتشار اطلاعات نادرست در شبکه‌های آنلاین ایفا کند.

تسلیم کردن اطلاعات کاربران شبکه‌های اجتماعی به دادگاه تاکنون درجهان سابقه نداشته است

این شرکت رسانه‌ای پیش از این نیز همکاری‌هایی در زمینه‌ی حملات تروریستی و اقدامات خشونت‌آمیز با قضات فرانسوی داشت و در پی درخواست رسمی دادگاه‌ها، آدرس IP و سایر اطلاعات هویتی افراد مظنون به دست داشتن در حملات تروریستی فرانسه را در اختیار مقامات قضایی این کشور قرار داده بود. پس از ملاقات هفته‌ی پیش او و نیک کلگ، رئیس بخش امور جهانی فیسبوک، این شرکت رسانه‌ی اجتماعی اعلام کرد که فیسبوک همکاری‌های خود با این کشور را افزایش خواهد داد.

او، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری رویترز ضمن تأکید بر اهمیت این خبر بیان کرد:

این خبر مهمی است؛ این خبر یعنی روند قضایی را می‌توان به‌صورت طبیعی اجرا کرد. این خبر واقعا خبر مهمی است. آن‌ها این کار را فقط برای فرانسه انجام می‌دهند.

فیسبوک / facebook

وی ضمن اشاره به تماس‌های زیادی که چند روز گذشته با کلگ داشت، تصمیم فیسبوک را نتیجه‌ی مذاکرات مستمر بین این شرکت غول اینترنتی و دولت فرانسه می‌نامد. او، از زمان معرفی به‌عنوان نامزد تصدی پست وزارت در ماه مارس، مبارزه با نفرت‌پراکنی در شبکه‌های آنلاین را به‌عنوان اولویت برنامه‌های خود اعلام کرده بود و در همین راستا، گفتگوهای زیادی با مدیران ارشد فیسبوک از جمله مارک زاکربرگ انجام داد. فیسبوک هنوز هیچ توضیحی در این خصوص نداده است.

 

سونیا سیسه (Sonia Cisse)، مشاور شرکت حقوقی Linklaters، ضمن اینکه این اقدام را یک نشانه‌ی معنی‌دار و قدرتمند در حوزه‌ی قانون‌گذاری می‌نامد، می‌گوید اولین‌بار است که چنین اتفاقی در کل کشورهای جهان روی می‌دهد:

کسی دیگر نفرت‌پراکنی را جزئی از آزادی بیان نمی‌داند؛ بلکه آن را کاری هم‌تراز با تروریسم معرفی می‌کنند.

او معتقد است فرانسه را می‌توان پیشتاز در عرصه‌ی تنظیم مقررات برای رسانه‌های بزرگ اجتماعی به‌شمار آورد و سایر پلتفرم‌ها هم باید از همین رویه پیروی کنند.

مذاکرات درباره‌ی چگونگی قانون‌مندسازی شرکت‌های بزرگ فناوری پس از اولین ملاقات زاکربرگ و ماکرون در سال گذشته آغاز شد و با انتشار گزارشی درباره‌ی قوانین فنی در ماه گذشته ادامه پیدا کرد. این گزارش به زعم زاکربرگ می‌تواند یک طرح کلی برای تنظیم مقررات در گستره‌ای وسیع‌تر، در کل اتحادیه‌ی اروپا درنظر گرفته شود. پیش از این مذاکرات، فیسبوک با استناد به کنوانسیون حقوقی ایالات متحده و فرانسه که هیچ الزامی برای انتشار اطلاعات شناسایی مظنونین به نفرت‌پراکنی برای این پلتفرم در نظر نگرفته بود، از انجام چنین کاری خودداری می‌کرد؛ علاوه‌بر این، مدیران این شرکت نگران بودند که کشورهای فاقد نظام قضایی مستقل از این اطلاعات سوء‌استفاده کنند.

پارلمان فرانسه که حزب متبوع ماکرون اکثریت آن را در اختیار دارند، در حال حاضر مشغول مذاکره روی قوانینی هستند که اختیارات کافی برای جریمه‌ی شرکت‌های فناوری را به قانون‌گذار می‌بخشد. قانون‌گذار می‌تواند این شرکت‌ها را به‌خاطر تلاش ناکافی برای حذف محتواهای حاوی نفرت‌پراکنی، تا ۴۰ درصد از درآمد سالانه‌شان جریمه کند.

فیسبوک / facebook

سدریک او (Cedric O)، وزیر امور دیجیتال فرانسه، پیش از رسیدن به مقام وزارت مسئول روابط دولت با شرکت‌های Big Tech بود

همچنین، با وجود اقدامات اخیر دولت ماکرون برای تقویت قوانین ضدتصاحب برای محافظت از شرکت‌های استراتژیک این کشور، «او» از تمایل خود برای همکاری شرکت‌های بزرگ آمریکایی با استارتاپ‌های فرانسوی سخن گفت و خاطرنشان کرد که تنها هدف وی، زمینه‌سازی برای برپایی شرکت‌های بیشتر در فرانسه و فراهم کردم شرایط برای ادامه‌ی کار آن‌ها است. او گفت:

مادامی که استارتاپ‌های فرانسوی فناوری مهمی در اختیار نداشته باشند، هیچ مشکلی با این واقعیت که شرکت‌های آمریکایی برخی از آن‌ها را بخرند، ندارم.

نفرت‌پراکنی جزئی از آزادی بیان نیست؛ بلکه هم‌تراز با تروریسم است

علاوه‌براین، وی نسبت به تجزیه‌ی شرکت‌هایی مانند فیسبوک یا گوگل که به‌لطف اندازه، اعتبار و قدرت مالی زیادشان تبدیل به بازیگرانی پرنفوذ هم‌تراز با بانک‌های بزرگ جهانی شده‌اند، ابراز بی‌علاقگی کرد. کریس هیوز، یکی از بنیان‌گذاران فیسبوک، چندی پیش این پلتفرم را یک انحصار رسانه‌ای نامیده و خواستار انحلال این گروه (متشکل از فیسبوک، مسنجر فیسبوک، واتساپ و اینستاگرام) شده بود.

وزیر امور دیجیتال فرانسه با اشاره به گروه‌هایی مانند Alibaba و Tencent گفت:

نمی‌توانیم تنها به این دلیل که شرکت‌های غربی خیلی بزرگ هستند، قوانین سختگیرانه‌ای بر آن‌ها تحمیل کنیم و آن‌ها را عملا از کار بیندازیم ولی این کار را با شرکت‌های چینی که وارد بازار غرب شده‌اند نکنیم.

او، فارغ‌التحصیل دانشگاه HEC است که عالی‌ترین دانشکده‌ی بازرگانی فرانسه به‌شمار می‌آید. او هم مانند بیشتر اعضای جوان و سی‌واندی ساله‌ی گروه متحد و به‌شدت همبسته‌ی «پسران ماکرون» که به امانوئل ماکرون برای به قدرت رسیدن کمک بسیاری کردند، دستیار دومینیک استروس-کان، اقتصاددان، حقوقدان و سیاست‌مدار برجسته‌ی فرانسوی بود. او علاوه‌بر تجربیاتی که در عرصه‌ی سیاست کسب کرده، مدتی هم در بخش خصوصی و در شرکت چندملیتی Safran مشغول به کار بوده است. وی پیش از رسیدن به مقام وزارت، مشاور ماکرون در خصوص سهام گسترده‌ی دولت در شرکت‌های فرانسوی بود و مسئولیت مذاکره با شرکت‌هایی مانند رنو-نیسان و نیز مدیریت روابط دولت با شرکت‌های Big Tech را به عهده داشت.



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

ویدئو / از روزنه‌ای برای زندگی مریخی تا ساخت اسپیکری که نجاتتان می‌دهد

تصور کشف زندگی در سیاره‌های دیگر سال‌هاست ذهن بشر را درگیر کرده و هنوز به دنبال پاسخی برای آن می‌گردد. در این شماره از بسته اخبار علم و فناوری، با هم این اخبار را، از کشف تازه مریخ‌نورد ناسا درباره کشف زندگی در این سیاره تا ساخت یک جت‌پک جدید و اسپیکری که می‌تواند جانتان را نجات دهد، مرور می‌کنیم.

 
 

 



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

لایه اوزون

حتماً تاکنون بارها شنیده‌اید که لایه ازون سوراخ شده است اما کمتر کسی می‌داند که این عارضه زیست محیطی چگونه بر اقلیم زمین تاثیر می‌گذارد. یک مطالعه جدید، اثرات سوراخ لایه ازون بر تغییرات آب و هوایی را بررسی کرده است.

به گزارش ایسنا و به نقل از گیزمگ، سوراخ لایه ازونزمین در حال بهبودی است، اما این بدان معنا نیست که اثرات زیست محیطی آن برطرف شده یا می‌شود. در یک مطالعه جدید، اثراتی که پرتوهای اضافی ماورا بنفش(UV) در محیط زیست ایجاد می‌کنند، بررسی شده است که تأثیراتی مانند جابجایی مناطق آب و هوایی، تغییر درجه حرارت اقیانوس و ایجاد آسیب پذیری در بعضی از گونه‌ها برجا می‌گذارد.

همانطور که تغییرات اقلیم دغدغه اصلی زیست محیطی امروز هستند، سوراخ شدن لایه ازون نیز یک بحران زیست محیطی بزرگ در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰ میلادی بود.

لایه ازون لایه محافظی است که بالای جو زمین قرار دارد و بخش بزرگی از تابش اشعه‌های خورشیدی را بازمی‌گرداند. این لایه نقش حیاتی در قابل سکونت بودن این سیاره برای انسان و موجودات دیگر ایفا می‌کند. اما دانشمندان در اواسط دهه ۸۰ یک سوراخ را در آن و بر فراز قطب جنوب کشف کردند.

محققان به دنبال یافتن مجرم افتادند و به مواد شیمیایی موسوم به کلوئوفلوئوروکربن‌ها یا "CFCs" رسیدند که معمولاً به عنوان سرد کننده در یخچال‌ها و در تولید هواپخش‌ها استفاده می‌شود. هنگامی که این مواد شیمیایی در محدوده وسیعی از اتمسفر قرار بگیرند با نور خورشید واکنش می‌دهند و شروع به حل کردن ازون می‌کنند.

هواپخش نامی است که به سوسپانسیون ذرات جامد یا قطره‌های مایع در گاز اطلاق می‌شود. به طور کلی منظور ازهواپخش، ذرات گرد و غبار معلق در هوا است. دود، ریزگرد اقیانوسی، آلودگی هوا و مه-دود امثالی از هواپخشهستند. در گفتگوی عامّه معمولاً منظور از واژه هواپخش، افشانه هواپخش است.

جهان با شناخت و درک این خطر پروتکل مونترال را در سال ۱۹۸۷ امضا کرد که استفاده از CFC را برای همیشه لغو کرد.

اکنون بیش از سه دهه از این اتفاق گذشته و به نظر می‌رسد سوراخ لایه ازون در مسیر بهبودی قرار دارد، اما این روند بهبودی هنوز آهسته است و این سوراخ هنوز هم تا حدودی بر محیط زیست تأثیر می‌گذارد.

در حال حاضر محققان ارزیابی اثرات محیط زیستی سازمان ملل متحد یک بررسی را انجام داده‌اند تا درک درستی از اثرات این سوراخ بر محیط زیست داشته باشند.

بزرگترین تغییر به نظر می‌رسد در نوسان قطب جنوب است. این کمربند بادی در اطراف پایین نیمکره جنوبی می‌چرخد و در طول زمان به طور طبیعی به شمال و جنوب حرکت می‌کند. اما بررسی نشان داد که سوراخ لایه ازونکه مستقیماً بالای قطب جنوب است، نوسانات را نسبت به هزار سال پیش بیشتر به سمت جنوب منتقل کرده است.

جابجایی نوسان قطب جنوب، مناطق آب و هوایی را به سمت جنوب جابجا کرده، الگوهای بارندگی را تغییر داده و دمای آب دریاها و جریان‌های اقیانوسی را تغییر داده است. همین موجب تغییرات آب و هوایی در سراسر نیمکره جنوبی می‌شود و تأثیر آن در استرالیا، نیوزیلند، قطب جنوب، آمریکای جنوبی، آفریقا و اقیانوس منجمد جنوبی احساس می‌شود.

بخش‌های مختلف اقیانوس‌ها در حال گرم‌تر یا سردتر شدن هستند که بر اکوسیستم این مناطق تأثیر می‌گذارد. آب‌های گرم‌تر به بسترهای "کتانجک" در بخش تاسمانیا و صخره‌های مرجانی سواحل برزیل صدمه می‌زنند. اما مناطق سردتر در واقع مزایایی هم دارند، چرا که تعداد بیشتری از ماهی‌ها و غذای دریایی را برای پنگوئن‌ها، فک‌ها و پرندگان فراهم می‌کند.

کتانجک یا اشنه دریایی نوعی جلبک بزرگ است. بر خلاف ظاهر گیاهی‌اش، کتانجک را جز گیاهان طبقه‌بندی نمی‌کنند بلکه آن را در گروه آغازیان(Protista) به‌شمار می‌آورند. کتانجک‌ها از رده قهوه‌ای‌جلبکان و شاخهناجورتاژکان هستند. این گیاه در غرب، معمولاً در خطوط ساحلی اسکاتلند غربی، نروژ و سواحل اقیانوس اطلس در آمریکای شمالی پیدا می‌شود.

"کوین رز" یکی از محققان این مطالعه گفت: آنچه ما می‌بینیم این است که تغییرات لایه اوزون، درجه حرارت و الگوهای بارش در نیمکره جنوبی را تغییر داده است و جابجایی را در جلبک‌های بستر اقیانوس، محل زندگی ماهی‌ها و فیل‌های دریایی و فک‌ها موجب شده است. بنابراین ما شاهد تغییرات بسیاری در شبکه غذایی هستیم.

به هر حال موجودات به خاطر اثرات متفاوت سوراخ لایه ازون متحمل رنج‌های فراوانی شده‌اند. سطح بالای کربن دی‌اکسید در اقیانوس‌ها اتمسفر آنها را اسیدی‌تر می‌کند و پوسته صدف حلزون‌های صدف‌دار را نازک می‌کند و آنها را در مقابل تابش اشعه UV آسیب‌پذیر می‌کند.

همچنین به نظر می‌رسد تغییرات اقلیمی و سوراخ لایه ازون تأثیر متقابل دارند.

"رز" می‌گوید: انتشار گازهای گلخانه‌ای گرمای بیشتر در فضای اتمسفر پایین‌تر به دام می‌اندازد که منجر به خنک شدن اتمسفر بالا می‌شود. از آنجایی که ازون در دمای پایین تخلیه می‌شود، هوای سرد بالای اتمسفر، بهبود بازیابی لایه ازون را آهسته می‌کند.

ازون(Ozone) یکی از آلوتروپ‌های اکسیژن با فرمول O۳ است که گازی با اکسیدکنندگی بسیار بالاست. ازونمعمولاً ناپایدار بوده و در بسیاری از واکنش‌ها مانند کلر عمل می‌کند و با مکانیزم ترکیب شدن با پروتئین و بی‌اثر کردن آنزیم کاهنده که برای تنفس یاخته مهم است، به عنوان میکروب‌کش عمل می‌کند. خاصیت اکسیدکنندگی این گاز باعث می‌شود تا کاربردهای صنعتی زیادی داشته باشد و در غلظت‌های بالاتر از ۱۰۰ جز در میلیارد اثر تخریبی شدیدی بر مخاط و اندام‌های تنفسی جانوران و بافت‌های گیاهان بگذارد. در نتیجه گاز ازون در فضای نزدیک به زمین از مهم‌ترین آلاینده‌های هوا محسوب می‌شود اما ازون موجود در لایه ازون برای جانوران و گیاهان سودمند است چرا که از ورود نور ماورا بنفش و پرتوهای پر انرژی به زمین جلوگیری می‌کند. ازون یک عنصر ۳مولکولی است، یعنی کوچک‌ترین ذره آن مولکول‌های ۳ اتمی است.

مطالعاتی مانند این برای پر کردن بعضی از شکاف‌هایی که مدل‌های آب و هوایی ممکن است آنها را در نظر نگیرند بسیار مهم هستند و به ما ایده‌ای واضح‌تر از آینده‌ای که می‌خواهیم به آن برسیم، می‌دهد.

این مطالعه در مجله Nature Sustainability منتشر شده است.



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 281 282 283 284 285 ... 3356 صفحه بعد