اگر گیمر لینوکسی هستید و سیستمعامل اوبونتو را ترجیح میدهید، بهتر است در آیندهای نزدیک، بهدنبال توزیع جایگزین بگردید؛ چراکه Valve قصد دارد در نسخهی آیندهی سیستمعامل خود (19.10)، پشتیبانی رسمی ازاوبونتو (Ubuntu) را در برنامهی استیم (Steam) خاتمه دهد. این اقدام با هدف حذف کامپوننتهای ۳۲ بیتی در این سیستمعامل جدید رخ میدهد. البته بهگفتهی پییر لوپ گریفایس (Pierre-Loup Griffais)، تیم استیم تلاش میکند مشکلات ناشی از این اتفاق را برای کاربران کنونی اوبونتو بهحداقل برساند؛ ولی تمرکز خود را در آینده روی توزیع دیگری خواهد گذاشت.
میتوان تصور کرد که این مسئله در آینده، به مشکلات سازگاری بسیاری منجر شود. حتی اگر این مشکلات بلافاصله نمایان نشوند، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازیهای تحت استیم یا بازیهای خاص دیگر در آینده بهدرستی اجرا شوند. همچنین، ممکن است اشکالاتی برای سایر پلتفرمهای گیمینگ هم پیش بیاید. بنابر اعلام فورونیکس (Phoronix)، آلن پاپ، از شرکت کنونیکال (Canonical)، موقع انجام بازیهای GOG در اوبونتو 19.10 و در نبود بستههای ۳۲ بیتی با مشکلاتی مواجه شده است.
البته، شرایط ممکن است در آینده بهتر شود. هرچند زمان زیادی وجود ندارد؛ چراکه کنونیکال قرار است از ماه اوت، توسعهی قابلیتهای جدید برای نسخهی 19.10 را متوقف کند. اگر تیم اوبونتو مسیر خود را تغییر ندهد، تعداد زیادی از کاربران لینوکس هنگام استفاده از کتابخانههای گیمینگ دچار مشکل خواهند شد؛ بهویژه اگر وابسته به استیم باشند.
در آخرین گزارش مؤسسهی پژوهشی BloombergNEF موسوم به New Energy Outlook، فرصت سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر معادل ۱۳.۳ تریلیون دلار اعلام شده که ازاینمیان ۵.۳ تریلیون دلار متعلق به انرژی باد و ۴.۲ تریلیون دلار متعلق به انرژی خورشیدی خواهد بود. مهمترین مؤلفه برای این پیشبینیهای NEO هزینهی نزولی تولید انرژی از چنین منابعی عنوان شده که بیشتر با نام هزینهی تولید برق (LCOE) شناخته میشود. هماکنون در دوسوم از کشورهای جهان، منابع بادی و خورشیدی جزو ارزانترین گزینهها برای افزایش ظرفیت تولید برق بهشمار میروند.
در این گزارش، به نقش منابع سوخت فسیلی نیز اشاره شده است. سهم زغالسنگ در سبد انرژی جهان از ۳۷ درصد به ۱۲ درصد افت خواهد کرد و نیروگاههای مبتنیبر سوخت نفت نیز بهصورت درخورتوجهی از بازار برق کنار گذاشته خواهند شد. همچنین، پیشبینی شده مجموع سهم نیروگاههای خورشیدی و بادی از ۷ درصد به ۴۸ درصد برسد.
نمایی از غروب آفتاب در پس دکلهای برق و توربینهای بادی شهر نوئن در نزدیکی برلین آلمان
افزودهشدن این ظرفیت فراوان از نیروگاههای بادی و خورشیدی، باتوجهبه ماهیت متناوب این منابع و وابستگی آنها به شرایط جوّی، خود مستلزم سرمایهگذاری کلانی در بخش باتریها خواهد بود و حجم سرمایهی لازم برای این بخش نیز احتمالا به ۸۴۰ میلیون دلار خواهد رسید. درصورت محققشدن این مهم، میتوان انتظار داشت ذخیرهسازی انرژی به پایداری بیشتر شبکهی برق و اصلاح پیک مصرف و تولید منجر شود. متیاس کیمل، از تحلیلگران ارشد گزارش NEO 2019 میگوید:
تحلیلهای ما دربارهی شبکهی برق حاکی از تقویت بیشتر یکی از مهمترین پیامهای گزارش قبلی NEO است؛ اینکه ماژولهای فتوولتائیک و توربینهای بادی و باتریهای لیتیومیون همچنان به افت قیمت خود ادامه میدهند. در ازای هر نوبت دوبرابرشدن ظرفیت نصب تجهیزات فتوولتائیک و بادی و باتریها در شبکه، میزان هزینههای راهاندازی در این بخشها بهترتیب ۲۸ و ۱۴ و ۱۸ درصد افت خواهد کرد. در سال ۲۰۳۰، قیمت انرژی تولید یا ذخیرهشدهی این سه نوع فناوری درمقایسهبا انرژی تولیدشده در نیروگاههای زغالسنگی و گازی در هر نقطه از جهان کمتر خواهد بود.
مقالههای مرتبط:
همزمان با افزایش دسترسی صنایع حملونقل و حرارتی به انرژی برق و الکتریکیشدن تجهیزات این دو بخش، تقاضا برای انرژی برق در اقتصادهای نوظهور ۶۲ درصد رشد خواهد کرد. این در حالی است که رشد انرژیهای تجدیدپذیر تاکنون بهواسطهی پرداخت یارانههای مستقیم دولتی و تعرفههای مالیاتی و طرحهای گواهی حمایت شده است. مؤسسهی BNEF هماکنون وضع مقررات را اولویت مهمتری برای دولتها معرفی میکند. ِالِنا گیاناکپولو، مدیر اقتصاد انرژی در این مؤسسه میگوید:
دورانی که به اعمال تعرفههای حمایتی مستقیم نیاز داشتیم، دیگر بهسر آمده است. بااینحال، برای تکمیل این روند گذار و کربنزدایی هنوز نیاز به تغییراتی در سیاستهای فعلی وجود دارد. برای مثال، بازار برق باید بهگونهای اصلاح شود که ارزش فناوریهای بادی و خورشیدی و باتریها بهروشنی مشخص شود.
او میافزاید گزارش NEO با رویکردی مستقل از سیاست نگاشته شده و فرض بر آن است که بازار با عملکردی منطقی و منصفانه به تأمینکنندگانی فرصت پیروزی بدهد که برق را با کمترین قیمت عرضه کنند. چنین موضوعی از دیدگاه بسیاری از افراد مجرب در حوزهی انرژی تجدیدپذیر و باتوجهبه هزینههای واقعی این نوع سیستمها، ادعایی جسورانه بهشمار میآید.
گفتنی است در برخی از کشورهای جهان ازجمله ایران، هنوز از یارانههای دولتی در حمایت از صنایع تجدیدپذیر استفاده میشود.
تصور کنید در حال راندن یک تراموا (نوعی لوکوکوتیو برقی) هستید که ناگهان متوجه خرابی ترمزها میشوید. در مسیر پیشروی شما، پنج کارگر هستند که درصورت ادامهی مسیر تراموا آنها را زیر خواهید گرفت. شما میتوانید با حرکت یک اهرم، مسیر خود را به ریلی عوض کنید که در امتداد آن، تنها یک کارگر حضور دارد. تصمیم شما چیست؟ آیا مسیر تراموا را عوض میکنید و مرگ یک نفر را به مرگ پنج نفر ترجیح میدهید یا اینکه هیچ اقدامی نمیکنید و اجازه میدهید همان پنج نفر کشته شوند؟
این مثال کوتاه تعبیری از «مسئلهی تراموا» است؛ یک آزمایش فکری شناختهشده و تاملبرانگیز در حوزهی فلسفهی اخلاق که حدود اخلاقیات را در انسان به چالش میکشد. بسیاری از افراد علاقهمند به فلسفهی اخلاق تمایل دارند که درمورد این نوع موقعیتهای فرضی بیندیشند؛ هرچند میدانند این قضیه برای تصمیمگیری در شرایط واقعی کمک چندانی به آنها نخواهد کرد. بااینحال، این نوع مسائل کاملا در حوزهی علوم نظری جای میگیرند و شاید علت دوریجستن برخی از افراد از فلسفهی اخلاق نیز همین جنبهی نظری مسائل مطرح در آن باشد.
با این تفاصیل، شاید باید پرسش را اینگونه مطرح کرد که واقعا فایدهی مطالعهی اخلاق چیست؟ یکی از پاسخها میتواند این باشد که ما ذاتا دوست داریم انسانهای بهتری باشیم؛ اما این تمام ماجرا نیست. اگر فکر میکنید برای اینکه فرد بهتری شوید نیاز به گذراندن یک دورهی آموزش اخلاق دارید، پس در وهلهی اول، احتمالا ابتدا باید متوجه مشکلی در اصول فعلی اخلاقیات خود شده باشید.
مسئلهی تراموا هنوز هم یکی از مهمترین پرسشهای حلنشدهی فلسفهی اخلاق بهشمار میآید
برخی بر این باور هستند که باید نوعی ارزش مشترک میان اصول اخلاقی وجود داشته باشد؛ بهگونهای که همگان آن را قبول داشته باشند. این ارزش لزوما در شفافسازی نحوهی رفتار ما خلاصه نمیشود. شاید چنین ارزشی بتواند به ما در درک بهتر خودمان و جامعه کمک کند و شاید در گامی فراتر، بتواند ما را در حل برخی از بزرگترین چالشهای قرن ۲۱ نیز یاری کند؛ چالشهایی عظیم از تغییرات اقلیمی گرفته تا ظهور هوش مصنوعی.
این میل بشر برای یکپارچهسازی اصول اخلاقی موضوعی است که ذهن فلاسفه را از دیرباز درگیر خود کرده است. برای درک چرایی این ماجرا، باید نگاهی به سیر حیات بشری بیندازیم؛ یعنی از ۱۰ هزار سال پیش که برای اولینبار جوامع انسانی براساس قوانین شکل گرفتند تا مسیری که بهسوی آیندههای دور ادامه مییابد.
احساس ما نسبتبه مفهوم «درست و غلط» به گذشتههای بسیار دور بازمیگردد. اما پیش از آنکه به این موضوع بپردازیم، بد نیست ابتدا میان مفاهیم اخلاق (morality) وفلسفهی اخلاق (ethics) تفکیک قائل شویم. اخلاق، نوعی احساس عاطفی و درونی فرد درمورد نوع رفتار وی با اطرافیان است. این احساس احتمالا برای هزاران سال وجود داشته است و تنها مختصبه گونهی بشر نیست. اما فلسفهی اخلاق، مجموعهای رسمی از اصول است که ادعا میشود بشر باید طبق آن رفتار کند. برای مثال، تقریبا تمامی افراد دارای یک احساس اخلاقی قوی هستند که به آنها میگوید قتل، عملی نادرست است و نباید مرتکب آن شد. دراینمیان، فلسفهی اخلاق برای مدتها بهدنبال علت نادرستی عملی مانند قتل است و بررسی میکند تحت چه شرایطی (جنگ، مجازات یا اُتانازی) ارتکاب قتل، مجاز شمرده خواهد شد.
اگر شما گروه کوچکی از افراد را در یک محیط ایزوله نگاه دارید، احتمالا همین حس طبیعی اخلاق درون آنها برای اینکه بتوانند با یکدیگر کنار بیایند، کافی خواهد بود. بااینحال، در برخی از نقاط تاریخ با جوامعی مواجه میشویم که بهاندازهای بزرگ و پیچیده هستند که نیاز به اصول تازهای برای سازماندهی آنها احساس میشود. در چنینی جوامعی، تمسک به یک نیروی برتر و فرازمینی یا معرفی یک دشمن مشترک میتوانست برای حفظ اتحاد و جلوگیری از نزاع درونی مؤثر بوده باشد.
قوانین حمورابی نوشتهشده روی لوح سنگی در ۱۸ قرن پیش از میلاد مسیح
اما این اصول اولیه چندان کارا به نظر نمیرسیدند و پیشینیان ما کمکم به فکر استفاده از اصول پایدارتری افتادند. از کهنترین روایات مکتوب بشری میتوان تمایل به تبیین ارزشها و اصول اخلاقی را بهوضوح مشاهده کرد. کافی است مضمون قانون حمورابی نوشتهشده روی کتیبهی سنگی را در ۱۸ قرن پیش از میلاد مسیح در نظر بگیرید:
باشد که قوانین راستی در زمین حاکم شود، خبیثان و بدکاران نابود شوند تا دیگر قویان بر ضعیفان ظلم نکنند... پس من جهان را بهامید خوشبختی بشریت، آگاهی خواهم بخشید.
مقالههای مرتبط:
این سخنان، بهوضوح مقاصدی ستودنی را بیان میدارند که با حس درونی عدالتطلبی ما سازگاری دارد. نکتهی اصلی این قوانین، عینیتبخشیدن به قضاوت میان درست و غلط است؛ بهنحوی که این مفاهیم را دیگر از حوزهی مفاهیم نظری و عقیدتی خارج میکنند. این قوانین نهتنها شهروندان را موظفبه اطلاعات از پادشاه و ولیامر خود میکنند؛ بلکه پادشاهان را نیز موظف به پایبندی به سخنان و قوانین خود خواهد کرد. همچنین در بخشی دیگر از این کتیبه، بیانیههایی درمورد اصول اخلاقی «تناسب» میان عمل و مجازات بیان شده است:
اگر مردی چشم مرد دیگری را کور کند، چشم مرد خاطی نیز باید کور شود. اگر مردی پای دیگری را شکست، پای فرد خاطی باید شکسته شود.
بااینحال، آنچه در این کتیبهها دیده میشود، بیشتر فهرستی از قوانین است تا یک نظریهی اخلاقی. همچنین در آنها نوعی نابرابری و دیدگاه وابستهبه قضاوت بهچشم میخورد که با اهداف جهانی این اخلاقیات در تضاد است. برای مثال، بیانیهی اول، تنها شامل مردمانی میشود که دارای چنین خصایصی باشند و بیانیهی دوم نیز اساسا موجودیت زن را در جامعه نادیده میگیرد. همانطور که در ادامهی این قانون نیز آمده است، چنانچه مردی، همسر مرد دیگری را به قتل برساند، مجازات مرگ بر دختر فرد قاتل جاری خواهد شد!
قانون طلایی
بیش از هزار سال طول کشید تا اولین نظریههای اخلاقی در خلال ۶۰۰ سال منتهی به میلاد مسیح شکل بگیرند. در این دورهی زمانیکه به «دوران محوری» موسوم است، شاهد ظهور جنبشهای فلسفی و مذهبی زیادی در یونان، فلسطین، هند و چین بودهایم؛ جنبشهایی که میرفت سرتاسر زمین را درنوردند.
با وجود تفاوتهای بسیار، اما شباهتهایی هم میان این جنبشها دیده میشد. البته این موضوع باتوجه به حجم روابط تجاری میان این جوامع، جای شگفتی چندانی نداشت. اما علت دیگر چنین شباهتهایی شاید این واقعیت باشد که تمامی آن جنبشها باهدف حل مسائل مشابهی بهراه افتاده بودند: چطور میتوان اخلاقیات را در جامعه فرمولبندی کرد؟
طی دوران محوری در یونان و سایر نقاط، اصولی تحتعنوان قوانین طلایی رواج یافت
یکی از فصول مشترک تمامی این جریانها، مفهومی بهعنوان «قانون طلایی» بود که با نام «اصل مقابلهبهمثل» نیز شناخته میشد. بهعنوان مثالی از این نوع قانون، عبارات زیر را درنظر بگیرید:
کاری را انجام ندهید که دیگران را از انجام آن برحذر میدارید (بهنقل از تالس، فیلسوف نامدار سدهی ششم پیش از میلاد).
آنچه برایتان نفرتانگیز است، درحق دیگری انجام ندهید: این مفهوم کل تورات است؛ مابقی تفسیر است (بهنقل از تلمود).
اگر بخواهیم کل دارما (نظام گیتی) را در چند کلمه خلاصه کنیم& باید گفت آنچه برای شما ناپسند است، در حق دیگران انجام نده (بهنقل از متن نوشتهی پادما پورانا).
زیگنگ، شاگرد کنفسیوس ازوی پرسید: آیا کلمهای وجود دارد که بتواند یک فرد را در مسیر زندگی هدایت کند؟ استاد گفت: مقابلهبه مثل؛ آنچه را برای خود نمیپسندی، برای دیگری مپسند (بهنقل از منتخبات کنفسیوس).
این حقیقت که بسیاری از جنبشهای متنوع این قاعدهی محوری را در دل خود دارند، خود گویای سادگی و در عینحال اعتبار و ارزش آن است. این مفهوم بهوضوح نکتهای بسیار مهم را در ارتباطبا نحوهی زیستن به ما میآموزد. اما متاسفانه این قانون طلایی، ناگفتههایی بسیاری نیز در دل خود دارد که باعث میشود نتوان آن را بهصورت عینی بهکار گرفت. چراکه این قانون تنها به نحوهی رفتار ما با دیگران درقیاس با احساسات درونی ما تکیه دارد.
برای روشنترشدن موضوع فرض کنید ما در حال بررسی نحوهی رفتار با یک مجرم هستیم. ممکن است ما خود هرگز مرتکب جرمی نشده باشیم و هیچ تصوری نیز از نحوهی برخورد با چنین جرمی در ذهن نداشته باشیم. این بدان معنی است که ما آزاد هستیم این حق را برای خود قائل شویم که بگوییم «اگر من چنین جرمی را مرتکب شده بودم، انتظار عقوبتی شدید را میکشیدم» و همین قضاوت باعث میشود که حقوق انسانی فرد مجرم را نادیده بگیریم. چنین استنتاجی از قانون طلایی، ما را بهسوی چشماندازی سوق خواهد داد که در آن، ثروتمندان رفتار ناعادلانهی خود را با فقرا توجیه میکنند، فاتحان جنگ نیز رفتار خود را با ملت مغلوب و زنستیزان نیز رفتار ناشایست خود را با زنان.
بههمین خاطر، فلسفههای دوران محوری در تلاش بودند که همواره این قانون طلایی را توسط قوانین تکمیلی دیگری ارائه کنند که خود طیف متنوعی را شامل میشدند. برخی از نظریههای بهخصوص رایج در اروپا به صلاحیت یک مقام قضایی در حوزهی اخلاق (نظیر خدا، فروانروا یا افراد خردمند) تمایل نشان دادهاند. نظریات دیگر مانند تفکرات کنفسیوسی به پایداری نظام اجتماعی و رابطهی موزون میان مردم مختلف تمایل دارند و اینچنین استدلال میکنند که افراد نقشهای خاصی را در جهان ایفا میکنند و بنابراین باید متناسببا نقش محولشده رفتار کنند.
چنین گرایشاتی تنها برای توجیه قوانین رفتار روزمرهی ما بهکار میروند. اصول تکمیلی نیز نتوانستند چیزی بیشتری از قانون طلایی ارائه دهند و درنتیجه، زنجیرهی نابرابریهای اجتماعی، بردهداری، زنستیزی و خشونت نیز همچنان بهقوهی خود باقی ماند.
بهعلاوه، این گرایشها همگی با یک معضل مشترک مواجه بودند. این معضل در فرهنگ غرب با نام مکالمهی افلاطون شناخته میشود. مشکل از اینجا ناشی میشود که اگر کسی بخواهد برای تفکیک و تبیین دقیقتر اصول اخلاقی، به یک مرجع بالاتر مراجعه کند، با یک دوراهی مواجه میشود. از سویی ما ممکن است درنتیجهی یک خطای شناختی، خود این مرجع را مانند اصول تعیینشدهی آن کاملا درست و بهحق بپنداریم. چنین برداشتی خود باعث میشود که ما تصور کنیم لزوما تمامی اصول تعیینشده از سوی چنین مرجعی کاملا مطلق هستند و اطاعت از آن را واجب بدانیم؛ حتی اگر این مرجع بهجای «ممنوعیت عمل قتل»، واجببودن انجام آن را برای ما امر کند. در پاسخ، اینگونه استدلال میشود که مرجعی که ما بدان مراجعه میکنیم، باید براساس ملاکهای دیگری نظیر خیرخواهی نسبتبه بشر نیز صاحب صلاحیت تشخیص داده شود. با وجود چنین رویهای باید اقرار کرد که آنچه ما بهعنوان مرجع اخلاق بهدنبالش هستیم، نمیتواند همواره یک مرجع ابدی تلقی گردد.
این موضوع فلسفهی اخلاق را با چالشی واقعی مواجه میکند. آیا اصلا میتوان نوعی اصول اخلاقی بدیهی مانند قانون طلایی تعریف کرد که بتواند یک نظریهی جامع دربارهی نحوهی زندگی افراد، بدون وابستگیبه مراجع بالاتر ارائه کند؟ اینجا است که تعاریف نظریهی اخلاقی مدرن وارد عمل میشوند.
قوانین جهانی و فایدهگرایی
ما در ۲۵۰ سال اخیر شاهد شکوفایی راهکارهایی جدید در فلسفهی اخلاق بودهایم. یکی از استدلالهای تازه این است که اصول اخلاقی باید نوعی وظیفه تلقی شوند که تمامی افراد باید آنها را بهعنوان قوانینی جهانی و بدون هیچگونه استثنا و مخالفتی بپذیرند. امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی پیشنهاد میکند که ما میتوانیم این قوانین را با تصورکردن خلاف آنها، شناسایی کنیم؛ یعنی قوانینی که درصورت وضع، با خود در تعارض خواهند بود. برای مثال، او پیشنهاد کرده که که دروغگفتن تحت هیچ شرایطی مجاز نیست؛ چراکه اگر قانونی برخلاف این اصل وضع شود که بگوید دروغگفتن مجاز است، هیچکس در جهان نمیتواند حرف دیگری را باور کند.
رویکرد دیگر در اخلاق مدرن، فایدهگرایی (utilitarianism) نام دارد. این رویکرد میگوید که برخی ارزشهای بارز جهانی مانند «سلامتی» وجود دارند که همهی ما آنها را قبول داریم و باید بهعنوان یک اصل نیکو در جهان درنظر گرفته شوند. ما باید اصول اخلاقی را بهگونهای تدوین کنیم که این نوع ارزشها را ترویج دهد. این همان اصولی است که همهی ما دلایلی برای حمایت از آنها داریم.
یکی از راهکارها برای استخراج اصول اخلاقی این است که ببینیم درصورت اعمال آنها بهصورت قوانین جهانی، چه کارکردی خواهند داشت
هر دوی این راهکارها ترکیبی از رهنمودهای اخلاقی و اصول بدیهی را بهکار میگیرند که آنها را در نقطهای فراتر از حدود تفکرات اخلاقی پیشین قرار میدهد. بهعلاوه، این راهکارهای اخلاقی با غربالگری خود توسط معیارهای درست و غلط، نیاز ما را به تمسکبه مراجع بالاتر مرتفع خواهد کرد. بااینحال، هنوز یک مشکل کوچک وجود دارد (هرچند بهعقیدهی برخی ممکن است بیشاز یک مشکل وجود داشته باشد که چندان هم کوچک نیستند).
مقالههای مرتبط:
اولین مشکل این است که این دو راهکار نهتنها بر سر بنیانهای نظریهی اخلاقی یکدیگر توافقنظر ندارند؛ بلکه این اختلاف حتی درمورد آنچه مردم باید انجام دهند نیز دیده میشود. نمونهای از این اختلافات را میتوان در مسئلهی تراموا دید که در ابتدای مقاله نیز بدان اشاره شد؛ مسئلهای که اولینبار در سال ۱۹۶۷ ازسوی فیلیپا فوت مطرح شد و از آن زمان، همچنان ذهن فلاسفه و اندیشمندان حوزهی اخلاق را به خود مشغول داشته است.
بنابر دیدگاه فایدهگرایی، اگر بخواهیم از معیار حداکثر سلامت به مسئلهی تراموا نگاه کنیم، باید تراموا را به ریلی هدایت کرد که تنها منجربه کشتهشدن یک کارگر شود تا بدین ترتیب از تلفات جانی ۴ نفر دیگر جلوگیری کرد. کشتهشدن چه یک نفر، چه پنج نفر هر دو بد است؛ با اینحال، هواداران این دیدگاه اینگونه استدلال میکنند که مرگ پنج نفر، ۵ مرتبه بدتر از مرگ یک نفر است.
ازسوی دیگر، پیروان فلسفهی کانت گزینههای پیشرو را براساس تفسیرپذیری آنها بهعنوان قوانینی جهانی ارزیابی میکنند. اگر همین مسئلهی تراموا را براساس دیدگاه کانت بررسی کنیم، تغییر مسیر تراموا را باید درقالب چنین قانونی تفسیر کرد: «من حاضر هستم یک نفر را قربانی کنم بهشرطیکه این اقدام باعث نجات زندگی افراد بیشتری شود.»
بااینحال، چنین گزارهای متناقض بهنظر میرسد؛ زیرا بر این دلالت دارد که جان انسانها هم ارزش ذاتی دارد (و باید از آن حفاظت شود) و درعینحال میتوان آن را بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر درنظر گرفت (پس میتوان آن را قربانی نیز کرد). ازاینرو، کانت باور داشت که هیچ قانون جهانشمولی هرگز نباید قتل را (بهمانند دروغگفتن) مجاز شمارد؛ هرچند بهبهانهی پیشگیری از مرگ تعداد بیشتری از افراد.
پیچیدگی جهان واقعی موضوعی است که اصول نظری تلاش دارند بر آن فائق آیند
مدتهای مدیدی است که فلاسفه در تلاش هستند بر این اختلافات غلبه کنند و نهایتا بتوانند یک نظریهی اخلاقی یکپارچه معرفی کنند. بااینحال، بیشتر فلاسفه بر این باور هستند که حتی در بهترین حالت نیز سالها با دستیابی به چنین نظریهای فاصله داریم. مباحثات شدیدی که پیرامون موضوعاتی نظیر مسئلهی تراموا در پس این همه سال دیده میشود، خود گویای عدم پیشرفت ما در این حوزه است.
معضل دیگر ما با فایدهگرایی و کانتیانیسم (مکتب فکری پیروان کانت) این است که در هر دو دیدگاه، مجموعهای از هنجارهای فرهنگی دیده میشوند که بهنوعی درگیرتقلیلگرایی (Reductionism)، دوگانگی (Dualism) وفردگرایی (individualism) هستند. وجود چنین هنجارهایی خود مسئلهساز است چراکه تنها وابستهبه تفکرات گروه بسیار کوچکی از افراد ثروتمند، دموکراسیطلب و تحصیلکردهی غربی است و نمیتواند بازتابکنندهی عقاید اکثریت جوامع باشد. پس در بیان ساده، نمیتوان چنین هنجارهایی را برای کل جامعه اعمال کرد.
درهر صورت، مخالفتهای عمیقی با این نوع چارچوببندی وجود دارد. برخی میگویند این چارچوبها برای هدایت تصمیمگیریهای اخلاقی در جهان واقعی کارایی ندارند. اجازه دهید دوباره به مسئلهی تراموا بازگردیم. در این مثال، ما با یک شخص (راننده) مواجه هستیم که یک انتخاب ساده (فشردن اهرم تعویض ریل یا عدم آن) با عواقبی معلوم (مرگ یک یا پنج نفر) پیشرویش قرار دارد. این مثال بهصورت سفارشی برای ارائهی یک چارچوب مطرح شده تا با آن بتوان این نظریهها را ارزیابی کرد.
متاسفانه مسائل اخلاقی دنیای واقعی اینچنین سرراست نیستند. آنها اغلب دربرگیرندهی گزینههایی پیچیده با نتایجی نامشخص هستند که بعضا گروهها و سیستمها با آن مواجه میشوند نه تصمیمگیرندگانی قدرتمند. این در حالی است که عملا تعداد محدودی از پژوهشگران روی موضوعاتی نظیر پیچیدگیهای اخلاق و واقعیات عدمقطعیت کار میکنند.
آیا خودروهای خودران قادر خواهند بود در مواجههبا مسائل مرتبطبا جان افراد از بهترین اصول اخلاقی پیروی کنند؟
این مسائل زمانی شکل حادتری به خود میگیرند که بخواهیم بهجای تعریف اصول اخلاق برای مردم بهسمت توسعهی الگوریتمهای اخلاقی پیش برویم. هماکنون، سازندگان هوش مصنوعی سعی میکنند از برخی گزارههای اخلاقی نظیر مسئلهی تراموا برای آموزش و هدایت تصمیمگیری در خودروهای خودران استفاده کنند. این خودروها نیز بهمانند رانندگان انسانی باید روزی بتوانند در موقعیتهای پیچیده و غیرقطعی قادر به تصمیمگیری باشند. ضمن اینکه قوانین وضعشده باید برای تمامی افراد جوابگو باشند؛ نه اینکه تنها بازتابکنندهی ارزشها و عقاید سازندگان چنین تجهیزاتی باشد.
آیندهی اخلاق
با این تفاصیل، آیندهی اخلاق چگونه خواهد بود؟ اجازه دهید ابتدا، دو آیندهی احتمالی را درنظر بگیریم که شاید چندان هم خوشایند بهنظر نرسند.
سناریوی اول، بهنوعی ادامهی همان روندی محسوب میشود که تاکنون جریان داشته است. بشر برای هزاران سال است که تلاش دارد یک سیستم یکپارچه از اصول اخلاقی را برای جامعه تبیین کند. البته وی در این مدت توانسته به موفقیتهایی نیز دست یابد، اما بسیار متکبرانه است که بگوییم دیگر قرار نیست در آینده دچار اشتباهات تاریخی خود نشود؛ پس میتوان انتظار داشت این روند با تمام مشکلات فعلی خود کماکان ادامه یابد. روندی که در آن از یک سو، فیلسوفان بهدنبال یافتن اصولی مبنیبر عدالت و درجهت منافع تمام بشریت هستند؛ اما از سوی دیگر میبینیم که این تلاش، موفقیتی محدود بهدنبال داشته و درعوض، بیشتر در خدمت منافع گروهی از افراد قدرتمند بوده است.
برای مقابلهبا موضوعات مهمی نظیر تغییرات اقلیمی، ما به اخلاقیات نیاز خواهیم داشت
اما سناریوی دوم، آیندهی تاریکتری را بهتصویر میکشد. بدینشکل که نهتنها پروژهی بشر برای تبیین یک نظریهی اخلاقی جامع با شکست مواجه میشود، بلکه تمامی حوزهی فلسفی اخلاق نیز دچار فروپاشی میشود. در این چشمانداز احتمال آن میرود که مردم بهکلی از تجربیات نظری اخلاق رویگردان شوند یا اینکه بشر بهسوی تشکیل جامعهای دادهمحور هدایت شود که در آن اعتقاد افراد نسبتبه وجود ارزشهای انسانی مستقل تضعیف شود. یا شاید حتی در چشماندازی بعیدتر، سبک زندگی جدید بهاندازهای ما را از یکدیگر دور کند که عملا هرگونه تعارضی میان افراد غیرممکن شود و بدینترتیب، ما دیگر نیازی به تعامل با قوانین دستوپاگیر اخلاقی نداشته باشیم.
برآورد احتمال وقوع هریک از این سناریوها آسان نیست؛ اما مسلما مواجههبا هیچیک از اینها برایمان مطلوب نخواهد بود. شاید قابلیتهای ذاتی بشر در ایجاد مؤسسات اقتصادی و سیاسی باهدف تسهیل مراودات تجاری، تبادل ایده و کنترل خشونت چندان بینقص نبوده باشند؛ اما امروزه وجود همین تواناییها برای آغاز تلاش درجهت حل معضلاتی نظیر گسترش سلاحهای هستهای و تغییرات اقلیمی ضروری بهنظر میرسند.
بااینحال، همزمان با ادغام جوامع جهانی، افزایش شتاب تغییرات فناوری و زیستمحیطی و بغرنجتر شدن معضلات بینالمللی، چالشهای پیشروی ما نیز بهصورت مداوم پیچیدهتر شدهاند. درست است که خاستگاه اصلی اخلاقیات احتمالا پاسخ به دغدغهی اندیشمندان درمورد فروپاشی اجتماعی بوده؛ اما در گذر سالها بهنظر میرسد این دغدغهها هنوز پابرجا ماندهاند و اکنون عواقب ناشیاز مشکلات سابق، بسیار وخیمتر از هر زمان دیگری نمایان شده است.
شرایط روبه بهبودی نمیرود. چندین سناریوی پیشروی بشر حاکی از آیندهای است که در آن بهمرور فرایندهای عاطفی مورداستفاده در کاهش خشونت و افزایش سازگاری بشر، کارکرد خود را ازدست میدهند. نمونهای از این موارد شامل سناریوهای «ترابشری» میشود که در آن ما بهصورت داوطلبانه و در واکنشبه تعصبات و ضعفهای ذاتی خود، ظرفیتهای احساسی خود را سرکوب میکنیم و نیز سناریوهای دیگری که طی آن اقدام بهکلونیسازی تمدن خود در فضاهای دوردست خواهیم کرد.
اصول اخلاقی عامل کلیدی پیوند ما درقالب مفهوم یک جامعه بهشمار میآیند و مانع از هرجومرج و فروپاشی تمدن ما خواهند شد
دراینمیان، شاید بتوان سناریوی سومی نیز برای آینده متصور شد که در آن بتوانیم از اصول اخلاقی پیشین بهعنوان میراثی برای تبیین اصولی جهانشمول بهره ببریم و بهکمک اصلاح رفتار انسانی، مشکلات فزایندهی پیشروی خود را از میان برداریم. امید میرود چنین نظریهای با داشتن جذابیت خرد باستانی و شکوه فلسفهی معاصر، بتواند توانایی رویارویی با پیچیدگی و عدمقطعیت دنیای امروزی ما را داشته باشد.
ممکن است تصور کنید چنین دیدگاهی بیشازاندازه خوشبینانه بهنظر میرسد. درست است که چالشهای پیشروی ما روزبهروز پیچیدهتر میشوند؛ اما ابزارهای ما برای حل این مسائل (از ظرفیت محاسباتی ما برای درک نحوهی تعامل بشر با جهان گرفته تا درک روانشناسی ما از انگیزههای اخلاقی) همگی در حال تکامل هستند.
برخی از فلاسفه بر این باور هستند که برای مدیریت صحیح ریسک و عدمقطعیت جهان فعلی، بشر نیاز دارد اندکی از شتاب رشد فناوری خود بکاهد و نگاهی به چشمانداز بلندمدت پیشروی خود بیندازد. فرصتی که در آن بتوانیم بهتر خود و ارزشهای خود را بشناسیم و پیش از تصمیمگیری، اندکی به عواقب عمل خود بیندیشیم. چنین رویکردی قطعا میتواند اثربخش باشد و چه بسا نتیجهی معادلات پیچیدهی اخلاقیات را بهنفع منافع حقیقی بشر تغییر دهد.
امانتداری یکی از صفات ارزشمند جوامع انسانی محسوب میشود. بسیاری از ما بر این باوریم که چنین خصوصیتی کمیاب است و اینکه بدانیم آیا میتوانیم به این دنیای خودخواه اعتماد کنیم یا خیر، اهمیت بسیار بالایی برایمان دارد. اما براساس نتایج پژوهشی جدید نباید خیلی بدبین بود. بهنظر میرسد که بیشتر مردم دنیا بهاندازهی کافی شریف هستند که یک کیف پول گمشده را بهخصوص اگر حاوی مقدار زیادی پول باشد، به صاحبش بازگردانند.
این مطالعه که در مجلهی Science منتشر شده، این موضوع را مورد بررسی قرار داده است که افراد ۴۰ کشور مختلف در مورد یافتن یک کیف پول گمشده چه واکنشی نشان میدهند. بهطور شگفتانگیزی در ۳۸ کشور، کیفهای پولی که دارای مقادیر بیشتری پول بود، نسبتبه آنهایی که پول کمتری درون آنها بود، بیشتر بازگردانده میشدند. این یافته با انتظار پژوهشگران همخوانی نداشت؛ زیرا آنها تصور میکردند که یک حداقل ارزش دلاری وجود دارد که شرکتکنندگان براساس آن شروع به نگه داشتن پول میکنند. بهطور کلی، ۵۱ درصد از افرادی که کیف پولی با مقدار کمتر پول به دستشان رسیده بود، آن را گزارش کردند؛ اما این رقم درمورد کیف پولی که پول بیشتری داشت، ۷۲ درصد بود. امانتدارترین کشورها سوئیس، نروژ و هلند بودند درحالیکه کشورهای پرو، مراکش و چینکمتر از همه قابلاعتماد بودند.
اما چرا اینگونه است و امر یادشده ازنظر روانشناسی چه پیامی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید دانست که افراد وقتی با کیف پول گمشده روبهرو میشوند، چه فکری با خود میکنند. یک دیدگاه رایج این است که کسی نمیخواهد رفتار اجتماعی غیر قابلقبولی از خود نشان دهد و همچون یک دزد بهنظر برسد. ضمن اینکه هرچه پول بیشتری وجود داشته باشد، به مفهوم ارتکاب جرم بزرگتری است. یک جنبهی مهم از مطالعهی جدید این بود که کیف پولها به دست کسانی میافتاد که در مؤسسههایی کار میکردند که به آنها گفته میشد کیف پول در آنجا پیدا شده است. با فرض اینکه افراد شاغل در یک مؤسسه، ممکن است همدیگر را بشناسند و به هم مشکوک شوند، احتمال اینکه کیف پول در صورت تحویل داده نشدن، در خارج از مؤسسه پیدا میشد، زیاد بود. این وضعیت با یافتن کیف پول در مکانهای حملونقل عمومی که فرد فقط با وجدان خود درگیر میشود، متفاوت است.
مقالههای مرتبط:
آزمایش پیدا کردن کیف پول در پژوهشهای قبلی نیز مورد استفاده قرار گرفته بود؛ اما این نخستین مطالعهی جهانی است که در این راستا انجام شده و مشتمل بر بیش از ۱۷هزار کیف پول گمشده است. در سال ۲۰۰۹، یک پژوهشگر تعدادی کیف پول را از روی عمد در نقاط مختلف ادینبورگ انداخت تا ببیند چه اتفاقی میافتد. ۴۲ درصد از کیف پولها بازگردانده شد اما این جالبترین بخش مطالعه نبود. این تنها پول موجود در کیف پول نبود که روی احتمال بازگردادن کیف پول تأثیر داشت. احتمال بازگردادن کیف پولی که تصاویر خانوادگی، تولهسگی بامزه، بچه یا زوجی سالخوردهای درونش داشت، بیشتر بود.
برای انسانها، امانتداری و دیگر صفات اخلاقی نسبتبه کیفیتهای غیراخلاقی نظیر هوش یا شوخطبعی ارزش بیشتری دارد. از آنجایی که امانتداری یکی از پایههای مهم اجتماع است، ما آن را از همان سنین اولیه به اعضای جامعه آموزش میدهیم. طی فرایند توسعه، ما تصمیمات اولیهای را درمورد اخلاقیات و رفتارهای اخلاقی مانند به اشتراک گذاشتن یک اسباببازی فرا میگیریم. در سال ۱۹۵۸، روانشناسی به نام لارنس کلبرگ یک تئوری در مورد مراحل رشد اخلاقی توسعه داد.
اما انجام کارهای درست درواقعیت بسیار دشوار است. پژوهش اخیر نشان میدهد که در رابطه با این تصمیمگیری یک بدهبستان وجود دارد: عمل کردن صادقانه میتواند مانع از رسیدن شما به خواستههایتان شود. البته این نوع رفتار مزایای مهمی نیز دارد. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که امانتداری مزایای سلامتی قابل لمسی دارد. گروهی از افراد در جهت امانتداری و گروهی دیگر در جهت عکس آموزش دیدند. میزان گزارش گلودرد، سردرد و احساس ناخوشی عمومی طی دورهی مطالعه در میان افرادی که در جهت امانتداری هدایت شده بودند، کمتر بود.
امانتدار بودن ممکن است موجب خوشحالتر شدن افراد نیز شود. با درنظر گرفتن این دیدگاه روانشناسی تکاملی میگوید: «امانتداری نشانگری است که موجب تشویق اعتماد و همکاری میشود»، این موضوع جای تعجبی ندارد. امانتداری به شما همکاران بیشتر و موفقیت بیشتری میدهد و از اینرو دارای یک مزیت تکاملی است.
باتوجهبه اینکه امانتداری تا چه اندازه ازنظر اجتماعی اهمیت دارد، ما اغلب برای حفظ این خصوصیت در خود تلاش میکنیم. لغزش از این ویژگی میتواند بهطور اساسی دیدگاه ما نسبتبه خود را تهدید کند. دن آریلی، اقتصاددان رفتاری نشان داده است حتی زمانیکه برخلاف آن رفتار میکنیم، اغلب خود را متقاعد میکنیم که امانتدار هستیم. این وضعیت تا زمانیکه لغزشهای اخلاقی خیلی بزرگ اتفاق نیفتد، وجود دارد. خاطرات چنین لغزشهایی میتواند طی زمان کمرنگ شود. برای مثال، ما ممکن است دلایلی برای رفتار خود دربرابر پس ندادن یک کیف پول پیداشده، پیدا کنیم: «من فقط یک کیف پول را پیدا کردهام و میتوانم بخشی از آن پول را به یک فرد بینوا بدهم». ما درواقع داریم از دیدگاه خود نسبتبه خود محافظت میکنیم. اساسا ما همه ازنظر اخلاقی، ریاکار هستیم.
اما کدام افراد جامعه بیش از همه امانتدار هستند؟ در گذشته، کسانی که در بریتانیا نیازبه یک گذرنامه امضاشده داشتند، از افراد شاغل در کارهای مورد اعتماد نظیر بانکداران، کشیشان، معلمان، ماموران پلیس و اعضای پارلمان کمک میگرفتند. شما احتمالا وقتی این فهرست را میخوانید، لبخند میزنید؛ همهی ما مثلا درمورد سیاستمداران غیرقابلاعتماد شنیدهایم. بدیهی است که امانتداری خاصیت کلی هیچ شغلی نبوده یا بهصورت انحصاری در طبقهی خاصی از افراد جامعه وجود ندارد. همهی ما انسان هستیم و در مواجهه با وسوسه، بههمان اندازه تحت فشارهای روانشناسی و انتخابهای دشوار قرار میگیریم. ما یک آستانهی امانتداری داریم که طی زمان تعییر میکند. شواهد نشان میدهند که وقتی پیر میشویم، امانتداری ما بیشتر میشود؛ احتمالا بهعنوان پیامدی از تمرکز بیشتر روی اخلاقیات و کاهش تمایل به شکستن قوانین و کاهش هیجان جستوجو.
اما آیا امانتداری بهترین سیاست است؟ شاید. گفته میشود همهی ما موافقیم که گاهی یک دروغ مصلحتی کوچک ممکن است بهترین انتخاب باشد. برای مثال، انتخاب عدم صداقت دربرابر ضربه زدن به احساسات یک فرد ممکن است ازنظر اجتماعی قابل قبول باشد. درک زمان مناسب این نوع دروغ و نیز درک پیامدهای آن دشوار است. در این رابطه، استفاده از دروغ برای کاهش استرسهای یک فرد یا حفاظت از خودمان دربرابر آسیب ممکن است قابل قبول باشد و ما این کار را از همان مراحل اولیه زندگی یاد میگیریم.
با گسترش تلفنهای هوشمند، صنعت تناسب اندام نیز توسعه پیدا کرده است و درنتیجه روزبهروز به تعداد استارتاپهای این صنعت افزوده میشود. تا همین چند سال گذشته، دویدن، پیادهروی و وزنهزدن، تنها روشهای مرسوم ورزش کردن بود و مردم تنها به کمک برخی تجهیزات ورزشی مانند دوچرخههای ثابت و تردمیل میتوانستند اطلاعاتی مانند ضربان قلب و میزان کالری که سوزاندهاند را مشاهده کنند.
اما امروزه با گسترش فناوری، تحول بزرگی در صنعت تناسب اندام اتفاق افتاده و مردم میتوانند به کمک تلفنها و ساعتهای هوشمند، اطلاعات مربوطبه هر قدمی که برداشتهاند یا هر کالری که سوزاندهاند را مشاهده میکنند.گجتهای پوشیدنی بهاندازهای پیشرفت کردهاند که میزان ضربان قلب، قند و فشار خون، سطح اکسیژن خون و حتی الگوی خواب افراد را بررسی میکنند و اپلکیشنها به کمک این اطلاعات، برنامههای ورزشی یا برنامههای غذایی شخصیسازیشده و مخصوصی را به کاربر ارائه میدهند.
برخی از استارتاپها در زمینهی تجهیزات سختافزاری فعالیت میکنند. به این صورت که تمرینهای ورزشی را شبیهسازی کرده و انسان را از رفتن به باشگاه بینیاز میکنند. درواقع هر شخص از منزل خود در هر زمانیکه بخواهد، میتواند حرکات ورزشی مورد علاقهی خود را با کمک مربیهای متخصص انجام دهد و دیگر هیچ بهانهای برای تنبلی باقی نمیماند. در ادامه به معرفی تعدادی از استارتاپهای صنعت تناسب اندام میپردازیم که با ایدههای خلاقانهی خود تحول بزرگی در این صنعت ایجاد کردهاند.
۱- استارتاپ پلوتان (Peloton)
پلوتان یک استارتاپ آمریکایی در زمینهی تجهیزات سختافزاری تناسب اندام است که در سال ۲۰۱۲ بنیانگذاری شد. این استارتاپ با ترکیب طراحی مدرن و فناوری جدید، تحول بزرگی در صنعت تناسب اندام ایجاد کرده است. افراد علاقهمند به دوچرخهسواری، دیگر نیازی نیست برنامهی روزانهی خود را با توجه با زمان برگزاری کلاسهای ورزشی تناسب اندام تنظیم کنند؛ بلکه با استفاده از تجهیزات پلوتان میتوانند در هر ساعتی از روز و از منزل خود، در استودیوی مجازی دوچرخهسواری که در سطح جهانی است، حضور پیدا کنند.
کاربران با استفاده از تجهیزات پلوتان میتوانند به کلاسهای مجازی دسترسی داشته باشند، عملکرد خود را با استفاده از معیارهای مناسب ارزیابی کنند و همچنین با سایر کاربران ارتباط داشته باشند.
داستان راهاندازی استارتاپ به زمانی بازمیگردد که بنیانگذاران آن با وجود علاقهی زیاد به دوچرخهسواری، نمیتوانستند کلاسی متناسب با برنامهی روزانهی خود پیدا کنند. همچنین ورزش کردن در خانه، حس و حال حضور در کلاسهای ورزشی را برای آنها فراهم نمیکرد؛ بنابراین تصمیم گرفتند یک استودیوی دوچرخهسواری مجازی در سطح جهانی درست کنند تا هر شخصی در هر زمانی و از هر مکانی به آن دسترسی داشته باشد.
بنیانگذاران این استارتاپ معتقدند حضور در کلاسهای ورزشی، دیدن افرادی که در حال ورزش هستند، صحبت کردن با آنها و صدای موسیقی، انگیزهی ورزش کردن را بالا میبرد. از طرفی، دغدغههای کاری، دور بودن کلاسهای ورزشی و ترافیک اجازه نمیدهد افراد بتوانند بهطور مرتب به باشگاه بروند و ورزش کنند. به همین دلیل این استارتاپ امکانی را فراهم کرده است تا مردم در هر زمانی و درخانهی خود بتوانند در کلاس مجازی ورزش کنند.
دوچرخههای ثابت پلوتان به همراه یک مانیتور ۲۲ اینچی لمسی در سال ۲۰۱۴ با قیمت دو هزار دلار و همچنین به همراه نسخهی شخصیسازیشدهی اندروید به بازار عرضه شدند. کلاسهای دوچرخهسواری بهصورت زنده از استودیوی این استارتاپ در نیویورک پخش شده و سپس آپلود میشود تا کاربران به آن دسترسی داشته باشند. علاقهمندان همچنین میتوانند بهصورت حضوری در کلاسهای ورزشی این استارتاپ حضور داشته باشند.
طبق اعلام کرانچبیس، استارتاپ پلوتان تابهحال بیش از ۹۹۴ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و یکی از استارتاپهای یونیکورن (استارتاپ با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) صنعت تناسب اندام به شمار میرود.
۲- استارتاپ کلسپس (ClassPass)
استارتاپ کلسپس در سال ۲۰۱۲ بنیانگذاری شد و به کاربران اجازه میدهد کلاسهای ورزشی مورد علاقهی خود را از بین بیش از ۱۵ هزار باشگاه در ۱۱ کشور و ۴۹ شهر سراسر دنیا انتخاب و رزرو کنند. کاربران میتوانند ازطریق اپلیکیشن کلسپس در کلاسهای ورزشی مورد علاقهی خود از جمله یوگا، دوچرخهسواری، پیلاتس، دویدن، تمرینهای قدرتی، رقص و... ثبتنام کنند.
ماجرای راهاندازی استارتاپ از جایی آغاز شد که پایال کاداکیا، در سال ۲۰۱۱، برای پیدا کردن کلاس رقص بالهی مورد نظر خود بیش از یک ساعت در اینترنت جستوجو کرد و در آخر نتوانست کلاس مورد نظر خود را پیدا کند. بعد از این اتفاق، او ۱۴ روز به خود زمان داد تا ایدهی مناسبی برای رفع این مشکل پیدا کند. ایدهای که در این مدت زمانی به ذهن پایال رسید، این بود که موتور جستجویی برای پیدا کردن کلاسهای تناسب اندام و رزرو کردن آنها طراحی کند و این ایده در سال ۲۰۱۲ در معرض استفادهی عموم قرار گرفت.
یکی دیگر از برنامههای شرکت این بود که سیستم ثبتنام بهتری برای باشگاههای ورزشی طراحی کند که استقبال زیادی از این ایده نشد. اما ایدهی اولیهی آن بسیار موفق بود و بعد از گذشت چند ماه بیش از ۱۷ میلیون نفر ازطریق اپلیکیشن کلسپس در کلاسهای ورزشی ثبتنام کردند. این موفقیت باعث شد پایال ایدهی خود را علاوهبر نیویورک در سایر شهرهای آمریکا و حتی سایر کشورهای دنیا از جمله تایلند گسترش دهد.
کلسپس با بیش از ۱۵ هزار باشگاه ورزشی در سراسر دنیا همکار میکند و از این نظر، بزرگترین باشگاه سلامت جهان است و برای ثبتنام کاربران خود در کلاسهای ورزشی، تخفیفهای متنوعی ارائه میدهد. این استارتاپ طبق اعلام تککرانچ ۲۳۹ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است و به گسترش همکاری خود با باشگاههای ورزشی سراسر دنیا ادامه میدهد.
۳- استارتاپ فیتبیت (Fitbit)
فیتبیت یک استارتاپ آمریکایی است و گجتهای پوشیدنی بیسیمی تولید میکند که دادههای باارزشی از جمله تعداد گامها، تعداد ضربان قلب، کیفیت خواب و سایر دادههای شخصی مرتبط با تناسب اندام کاربر را جمعآوری میکند. طبق گزارش شرکت بینالمللی داده، فیتبیت در سهماههی سوم سال ۲۰۱۸ بهعنوان سومین شرکت بزرگ تولیدکنندهی تجهیزات پوشیدنی درکنار غولهای بزرگی مانند شیائومی و اپل معرفی شد.
مقالهی مرتبط:
فیتبیت علاوهبر تجهیزات پوشیدنی برای جمعآوری دادهی کاربران، یک وبسایت و اپلکیشن موبایل نیز ارائه کرده است که ازطریق بلوتوث میتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند. کاربران میتوانند برنامهی غذایی، فعالیتها و وزن خود را وارد کنند و میزان کالری مصرفی خود را برای اهداف هفتگی و ماهانه تحت نظر داشته باشند.
کاربران همچنین میتوانند ازطریق صفحهی اجتماعات، سایر کاربران را به چالش بکشند و با یکدیگر مسابقه دهند.
فیتبیت ترکر (Fitbit Tracker) اولین محصول این استارتاپ بود و بعد از آن در سال ۲۰۱۷ اولین ساعت هوشمندفیتبیت با قیمت ۳۰۰ دلار به بازار عرضه شد. یک سال بعد، فیتبیت در طراحی ساعت هوشمند تجدیدنظر کرد و محصولی با طراحی جدید و قیمت پایینتر به بازار عرضه کرد. فیتبیت شارژ ۳ (Fitbit Charge 3) یک ساعت هوشمند مچی بود که در سال ۲۰۱۸ به بازار عرضه شد و اولین دستگاهی بود که با حسگر SpO2 امکان برآورد تغییرات در سطوح اکسیژن خون را فراهم میکرد. فیتبیت تا امروز ۶ استارتاپ دیگر را به منظور گسترش و بهبود خدمات خود خریداری کرده است.
۴- استارتاپ تونال (Tonal)
تونال یکی دیگر از استارتاپهای موفق فعال در صنعت تناسب اندام است که از فناوری هوشمند برای ارائهی تمرینهای تخصصی و شخصیسازیشده به کاربران استفاده میکند. تجهیزات تونال روی دیوار منزل نصب میشود و برنامههای مختلفی برای ساخت ماهیچه و ورزشهای قدرتی ارائه میدهد؛ همچنین کلاسهای ورزشی ضبطشده توسط مربیان متخصص را برای کاربر پخش میکند.
وجه تمایز تونال با سایر دستگاههای وزنهبرداری در باشگاهها این است که از وزنههای واقعی استفاده نمیکند. درواقع دستگاههای تونال از الکترومغناطیس برای شبیهسازی و کنترل وزن استفاده میکنند. بهعنوان مثال زمانیکه دستگیرههای دستگاه را میکشید، نیرویی که شما را به عقب میکشد جاذبه نیست، بلکه میدان الکترومغناطیسی است که توسط یک الگوریتم کامپیوتری کنترل میشود.
ویژگی دیگر دستگاههای تونال این است که کاربران با پرداخت ماهانه ۴۹ دلار میتوانند برنامهی ورزشی شخصیسازیشده دریافت کنند. درواقع استفاده از تجهیزات تونال مانند این است که یک باشگاه کامل و یک مربی متخصص را در خانهی خود داشته باشید.
دستگاههای تونال یک آزمایش ۱۰ دقیقهای دارند که قدرت بدنی کاربر را اندازهگیری میکنند و سپس به قدرت بالاتنه و قدرت پایین تنهی فرد نمره میدهند و براساس این نمره تمرینهای ورزشی ارائه میدهند. همچنین در طول ورزش نیز کیفیت حرکات کاربر را با دقت بررسی میکند. قیمت هر دستگاه تونال ۲۹۹۵ دلار است و طبق گزارش کرانچبیس این استارتاپ تابهحال ۹۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
۵- استارتاپ آپتیو (Aaptiv)
آپتیو، یک شرکت سلامت دیجیتال است که کلاسهای ورزشی مبتنی بر صدا ارائه میدهد. آپتیو بیش از ۲۳ هزار کاربر فعال دارد که از زمان راهاندازی استارتاپ، در بیش از ۲۰ میلیون کلاس ورزشی آن شرکت کردهاند. کاربران با پرداخت ۹/۹۹ دلار بهصورت ماهانه، میتوانند به کلاسهای ورزشی صوتی از جمله تمرینهای قدرتی، یوگا و تمرینهای مربوطبه دویدن دسترسی داشته باشند. آپتیو قصد دارد با استفاده از روش خلاقانهی خود یعنی تمرین دادن با استفاده از صوت، تحول بزرگی در صنعت تناسب اندام ایجاد کند و یکی از پیشگامان تولید محتوای دیجیتال صوتی برای تمرینهای ورزشی است.
کلاسهای تناسب اندام آپتیو صوتی هستند، یعنی یکی از مربیان متخصص این استارتاپ، حرکتهایی که باید انجام شوند را به همراه موسیقی شاد و مناسب برای ورزش توضیح میدهد درنتیجه کاربر احساس میکند در کلاس ورزشی حضور دارد و انگیزه میگیرد. درواقع صدای مربی از پرت شدن حواس کاربر در حین ورزش جلوگیری میکند و باعث میشود کاربر روی هدف خود تمرکز کند.
داستان راهاندازی آپتیو از جایی آغاز شد که بنیانگذار آن یعنی ایتان آگاروال تصمیم گرفت در طول سفرهای کاری ورزش کرده و تناسب اندام خود را حفظ کند. اما انجام این کار برای او آسان نبود و در طول یک سفر کاری انگیزهای برای ورزش کردن نداشت. او متوجه شد به یک راهنمای صوتی نیاز دارد تا در هر مرحله به او کمک کند و راه را به او نشان دهد، اما هیچ اپلیکیشنی برای این منظور پیدا نکرد و درنهایت خود دست به کار شد. امروزه آپتیو یکی از پیشگامان تناسب اندام مبتنی بر صوت و یکی از سریعترین اپلیکیشنهای تناسباندام از نظر رشد در بازار است. طبق گزارش تککرانچ، استارتاپ آپتیو بیش از ۵۲ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
۶- استارتاپ فریلتیکز (Freeletics)
فریلتیکز یکی از محبوبترین اپلیکیشنهای تناسب اندام در مونیخ آلمان است که بعد از سرمایهگذاری چند شرکت آمریکایی، در آمریکا نیز پرطرفدار شده است. این اپلیکیشن محتوای ورزشی مبتنی بر هوش مصنوعی خود را برای هر کاربر شخصیسازی میکند و قدرت ذهنی و اعتمادبهنفس او را نیز تقویت میکند. قیمت برنامههای ورزشی اپلیکیشن فریلتیکیز از ۱۱/۹۹ دلار در ماه آغاز میشود و هزینهی اشتراک سالانهی آن ۷۴/۹۹ دلار است. دنیل سبحانی، مدیرعامل استارتاپ فریلتیکز میگوید:
مشتریهای ما کسانی هستند که خواهان سبک زندگی ورزشی برای طولانیمدت بوده و میخواهند تغییرات بزرگی در سلامتی و تناسب اندام خود ایجاد کنند.
فریلتیکز بیش از ۳۱ میلیون کاربر در بیش از ۱۶۰ کشور دنیا دارد و قصد دارد یک پلتفرم ورزشی به سبک نتفلیکسراهاندازی کند تا مجموعهای بینظیر از تمرینهای ورزشی و برنامههای غذایی به علاقهمندان ارائه دهد. سبحانی میگوید:
اغلب کسانی که میخواهند زندگی سالمی داشته باشند یا خواستار رسیدن به تناسب اندام هستند، سراغ روشهای سنتی و قدیمی میروند درحالیکه روشهای جدید و مبتنی بر فناوری، برای هر کاربر شخصیسازی شده است و عملکرد آنها را تضمین میکند.
این استارتاپ در حال حاضر برنامهای برای ارائهی تجهیزات سختافزاری ندارد و طبق گزارش کرانچبیس ۴۶ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
۷- استارتاپ میرر (Mirror)
میرر یکی دیگر از استارتاپهای تناسب اندام است که در نیویورک واقع شده و در زمینهی تجهیزات تناسب اندام فعالیت میکند. آینههای تمام قد این استارتاپ ۱۴۹۵ دلار قیمت دارند، نسبت به حرکت واکنش نشان داده و تمرینات ورزشی مورد نظر کاربر را به او نشان میدهند. این آینهها مانند تجهیزات استارتاپ تونال روی دیوار نصب میشوند و با ارائهی تمرینهای یوگا، بوکس و پیلاتس امکان ورزش کردن در خانه را فراهم میکنند و همچنین عملکرد کاربر را ارزیابی میکنند. طبق گزارش کرانچبیس این استارتاپ تابهحال بیش از ۴۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
۸- استارتاپ استراوا (Strava)
استراوا یک شبکهی اجتماعی تناسب اندام است که با استفاده از دادههای جیپیاس، اطلاعات مربوطبه دویدن و دوچرخهسواری کاربران را جمعآوری میکند. خدمات استراوا رایگان است و هیچ تبلیغی به کاربر نشان داده نمیشود. این استارتاپ در سال ۲۰۰۹ در کالیفرنیای آمریکا بنیانگذاری شده است و با استفاده از عملکرد جیپیاس موبایل، اطلاعات مربوطبه فعالیت فیزیکی کاربران را اندازهگیری میکند؛ کاربران میتوانند این اطلاعات را با دوستان خود به اشتراک بگذارند. همچنین اگر کاربر وضعیت اطلاعات خود را عمومی کرده باشد، اپلیکیشن اطلاعات او را در گروههای ورزشی به اشتراک میگذارد و درواقع کاربران میتوانند از این طریق با یکدیگر در ارتباط باشند و نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
همچنین، استراوا مسابقاتی را برای کاربران طراحی میکند؛ به این صورت که کاربران باید مسافت مشخصی را با دوچرخه طی کنند یا بدوند. هر مسابقه جایزهی مخصوصی دارد که در پروفایل کاربر و در فهرست دستاوردهای او ثبت میشود. طبق گزارش کرانچبیس، این استارتاپ نزدیک به ۴۲ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
۹- استارتاپ میسفیت (Misfit)
استارتاپ میسفیت یکی دیگر از استارتاپهای فعال در زمینهی گجتهای پوشیدنی است که کاربران را به انجام فعالیتهای ورزشی و داشتن یک زندگی سالم تشویق میکند.
استارتاپ میسفیت در سال ۲۰۱۱ توسط جان اسکالی، مدیرعامل سابق اپل و پپسی بنیانگذاری شد و محصول آن به نام شاین (Shine) به بازار عرضه شد. این ترکر در هرجایی قابل استفاده است و تنها با قرار گرفتن در معرض صفحهنمایش گوشی، به آن متصل میشود. جنس بدنهی این گجت از آلومینیوم است که طراحی بسیاری زیبایی دارد، دربرابر آب مقاوم بوده و باتری آن چهار ماه شارژ نگه میدارد.
میسفیت محصول دیگر خود به نام فلش (Flash) را در سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه کرد. این محصول ضربان قلب را اندازهگیری میکند و باتری این محصول به مدت ۶ ماه شارژ نگه میدارد. در همین سال یکی از شرکتهای بیمههمکاری خود را با استارتاپ میسفیت آغاز کرد. به این صورت که شرکت بیمه خدمات خود را به مشتریهایی که برنامههای ورزشی این شرکت را تکمیل میکردند، با تخفیف ارائه میداد و معیار سنجش عملکرد مشتریها نیز با گجتهای میسفیت اندازهگیری میشد.
مقالهی مرتبط:
میسفیت در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد قصد ورود به صنعت اتوماسیون منزل و کنترل تلفنهای هوشمند را دارد و کاربران گجتهای فلش و شاین میتوانند چراغ، قفل در و ترموستات منزل را به کمک گجتهای پوشیدنی کنترل کنند. این شرکت در همان سال اپلیکیشن خود را بهروزرسانی کرد و امکان دسترسی به سایر اپلکیشنها مانند اسپاتیفای را فراهم کرد.
میسفیت در سال ۲۰۱۵ به قیمت ۲۶۰ میلیون دلار به شرکت فسیل فروخته شد و در همان سال دو محصول دیگر به نام ری (Ray)، گجتی به شکل جواهر برای ثبت فعالیتهای بدن و هدفون بلوتوثهای اسپکتر (Specter) را به بازار عرضه کرد.
۱۰- استارتاپ ایتفیت (8fit)
ایتفیت استارتاپی است که به هر یک از کاربران خود، تمرینها و برنامههایی غذایی شخصیسازیشده ارائه میدهد. این استارتاپ در سال ۲۰۱۴ بنیانگذاری شد و هدف از بنیانگذاریاش این بود که خدماتی متفاوت از اپلیکیشنهای ورزشی و برنامههای غذایی موجود در بازار ارائه دهد.
ایتفیت تمرینهای ورزشی سخت را با تمرینهای یوگا ترکیب میکند؛ این تمرینها در هر مکان و در هر زمان قابل انجام هستند. کاربران ایتفیت همچنین میتوانند با انتخاب مواد اولیهی غذایی دلخواه و انتخاب هدف (مانند کاهش وزن، ماهیچهسازی، افزایش استقامت یا افزایش اعتمادبهنفس)، برنامهی غذایی شخصیسازیشده و مخصوص خود را دریافت کنند.
یکی از چالشهای استارتاپ ایتفیت این است که با اپلیکیشنهای سنتی تناسب اندام و برنامههای غذایی کلیشهای که میان ورزشکاران جا افتاده، رقابت کند.
با اینکه دفتر اصلی استارتاپ در برلین آلمان بنیانگذاری شده اما بیش از ۵۰ درصد کاربران این اپلیکیشن، آمریکایی هستند؛ به همین دلیل شرکت، برنامههای متنوعی برای گسترش خدمات خود در آمریکا در نظر گرفته است. ایتفیت تابهحال ۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است و کاربران زیادی در سراسر جهان دارد.
والمارت (Walmart) شرکتی آمریکایی است که دارای بزرگترین شبکه فروشگاههای زنجیرهای موادغذایی، سوپرمارکتها و هایپرمارکتها در جهان است. این شرکت بزرگترین خردهفروشی دنیا بهشمار میآید که بیش از ۱۱ هزار شعبه در سراسر جهان دارد. این شرکت بهعنوان پردرآمدترین شرکت دنیا شناخته میشود.
وبسایت Business Insider تأیید کرده است که والمارت با استفاده از تکنولوژی بینایی ماشین (computer vision) نحوه پرداخت مشتریان و جلوگیری از سرقت احتمالی را در بیش از ۱۰۰۰ فروشگاه خود کنترل میکند.
این برنامه نظارتی Missed Scan Detection (بهمعنای شناسایی موارد ازقلمافتاده در اسکن) نام دارد. والمارت، با استفاده از دوربینها مواردی را شناسایی میکند که به اشتباه اسکن نشدهاند یا فرایند اسکن آنها با شکست مواجه شده است.
مقالههای مرتبط:
وظیفه دوربینها ردیابی و نظارت بر فعالیتهای پرداخت توسط خود مشتریان در باجههای تسویه حساب در فروشگاه و هم صندوقداران فروشگاه والمارت است. هنگامی که مشکلی در تسویه حساب اقلام بهوجود میآید، مانند مواردی که آیتم مورد نظر بدون اسکن برای پرداخت هزینه آن از باجه خارج شده باشد؛ این تکنولوژی مسئولان بخش پرداخت را از این موضوع مطلع میکند تا بتوانند مداخله کنند.
این برنامه باهدف کاهش انقباض (shrinkage) طراحی شده است، اصطلاحی که خردهفروشان بهمعنای کاهش و کنترل ضرر و زیان ناشی از سرقت، خطاهای اسکن، تقلب و علل دیگر از آن استفاده میکنند.
براساس آخرین گزارشهای فدراسیون خردهفروشی ملی (National Retail Federation)، خردهفروشان در ایالات متحده چیزی حدود ۱.۳۳ درصد از درآمد خود را در سال ۲۰۱۷ در اثر انقباض از دست دادند. این یعنی مبلغی بالغ بر ۴۷ میلیارد دلار در سال گذشته از دست رفته است. اگر نرخ انقباض والمارت را با میانگین صنعت مقایسه کنیم، کسبوکار این شرکت در ایالات متحده بیش از ۴ میلیارد دلار را در سال گذشته بهدلیل سرقت و سایر ضررهای مرتبط از دست داده است.
لمیا جنکینز، سخنگوی والمارت گفت:
والمارت، سرمایهگذاری واقعی برای اطمینان از ایمنی مشتریان و همکاران خود انجام داده است. در مدت سه سال گذشته، این شرکت بیش از نیم میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است تا از بروز جرم و تخلف جلوگیری کند یا باعث کاهش و کنترل آن در فروشگاهها و حتی پارکینگها شود. ما همیشه درحال سرمایهگذاری برای مردم، برنامهها و تکنولوژی بودیم تا فروشگاهها و جامعه کوچک کارکنان والمارت را ایمن نگه داریم.
والمارت از دو سال پیش از این تکنولوژی استفاده میکند و به نظر میرسد استفاده از این تکنولوژی برای آن موفقیتآمیز بوده است. بهگفتهی جنکینز، نرخ انقباض در فروشگاههایی که این تکنولوژی در آن مستقر شده، کاهش یافته است.
شرکت اورسین (Everseen) در ایرلند، یکی از چندین شرکتی است که جدیدترین تکنولوژیها را در قالب برنامههایی به والمارت ارائه میکند.
در یک ویدئوی تبلیغاتی از سوی شرکت اورسین آمده است:
اورسین به محدودیتهای انسانی غلبه میکند. با استفاده از هنر هوش مصنوعی، سیستمهای بینایی ماشین و کلان داده، این شرکت میتواند هرگونه فعالیت غیرطبیعی و دیگر تهدیدها را شناسایی کند. چشمهای دیجیتالی ما دید کامل و بینقصی دارند و هرگز برای استراحت به مرخصی یا یک فنجان قهوه نیاز ندارند.
مدیرعامل شرکت اورسین، آلن اوهلیلی، گفت فناوری این شرکت برای کاهش اصطکاک در پرداخت و «دیجیتالی کردن» نظارت بر پرداخت، طراحی شده است. این شرکت با ۱۰ خردهفروش برتر جهان کار میکند. او با استناد به محرمانه بودن توافقنامهها، از شناسایی نام مشتریان خودداری کرد.
او در ادامه افزود، بسیاری از مشکلات مربوطبه پرداخت بهصورت تصادفی روی میدهند. اوهلیلی در یک مصاحبه تلفنی گفت:
منبع اصلی فعالیت ما اشتباه مردم است. مردم اشتباه میکنند. این اشتباهات یا متحمل ضرر و زیان یا منجر به انقباض میشوند.
مشتریان ممکن است اقلامی را که در انتهای چرخ دستیهای خرید خود هستند، فراموش کنند و برای اسکن به صندوقداران تحویل ندهند. صندوقداران هم ممکن است بهطور تصادفی آیتمی را بهدلیل خستگی یا حواسپرتی اسکن نکنند.
برای نمونه، یکی از رایج ترین موارد که در هنگام اسکن کالاها فراموش میشده، شیر بوده است. اوهلیلی گفت: «بهنظر میرسد اسکن شیر دشوار است. بههمین دلیل گاهی اوقات از اسکن کردن این کالا ناامید میشوند و آن را اسکن نمیکنند.»
طبق برنامهریزیهای انجامشده از روز شنبه اول تیر ماه ۹۸، طرح زوج و فرد جای خود را به طرح «محدوده کنترلآلودگی هوا» داد. در این طرح برای ساکنان محدوده زوج و فرد سابق تمهیدات خاصی در نظر گرفته شده است تا آنها بتوانند بهراحتی نسبت به تردد در محدوده سکونت خود اقدام کنند. در این طرح، محدوده حلقه دوم یا همان زوج و فرد سابق، به نام محدوده کنترل آلودگی هوا شناخته میشود. در نتیجه با اجرایی شدن طرح جایگزین، مدیریت تردد در تهران به خود شهروندان سپرده خواهد شد.
در این مقاله به نحوه ثبتنام در وبسایت تهران من و سایر سوالاتی که در رابطه با طرح کنترل آلودگی هوا باید بدانید، پاسخ میدهیم؛ با زومیت همراه باشید.
ثبتنام در سامانهی تهران من
طرح کنترل آلودگی هوا بهصورت هوشمند و ازطریق دوربینهای پلیس اجرایی میشود. به همین علت تمامی افرادی که قصد دارند در بخشهای مرکزی تهران (محدودهی زوج و فرد سابق) تردد کنند، لازم است با ثبتنام در سامانهی تهران من به نشانی my.tehran.ir و ساختن حساب کاربری مخصوص خود، از ایجاد هرگونه مشکلی جلوگیری کنند.
در ابتدا وارد سایت شوید و در سمت بالای صفحه، دکمهی ثبتنام را انتخاب کنید. صفحه جدیدی باز خواهد شد که در آن باید افراد حقیقی را انتخاب کنید و به مرحله بعد بروید.
در این صفحه اطلاعات شخصی از جمله کد ملی، تاریخ تولد و کد پستی (اجباری نیست) به همراه کد امنیتی نشان دادهشده را وارد کنید.
در مرحلهی بعد اطلاعات شما نمایش داده میشود و باید نام کاربری و رمز عبور برای خود انتخاب کنید. البته باید آدرس ایمیل و شماره تلفن همراه در این صفحه داده شود تا بتوانید مراحل تائید نهایی را انجام دهید. در صمن ارسال تصویر کارت ملی در این مرحله اختیاری است.
کد تائید نهایی به شماره شما پیامک میشود و با نوشتن آن در مرحله بعد، مراحل ثبتنام به پایان میرسد. بعد از طی کردن این مراحل میتوانید با نام کاربری و رمز عبور خود، چه ازطریق وبسایت و چه ازطریق اپلیکیشن «تهران من» روی گوشی هوشمند وارد حساب کاربری شوید و ثبتنام کنید.
ثبتنام ازطریق وبسایت
ابتدا وارد حساب کاربری خود شده و از منوی «مدیریت خودروها»، در بخش «خودروهای تحت پوشش من» مراحل زیر را انجام دهید.
ثبتنام ازطریق اپلیکیشن
در برنامه کاربردی «تهران من» روی گوشی تلفن همراه، از منوی «خودروها» و طبق مراحل زیر خودروهای تحت پوشش خود را برای تردد در محدوده کنترل آلودگی هوا ثبت کنید:
افزایش اعتبار
پیش از ورود به محدوده طرح ترافیک یا طرح کنترل آلودگی هوا (زوج و فرد سابق) باید اعتبار حساب شهروندی خود را در سامانه «تهران من» افزایش دهید. برای اینکار ازطریق منوی حساب شهروندی وارد بخش «افزایش اعتبار» شوید و ازطریق یکی از بانکهای موجود، به افزایش موجودی حساب خود اقدام کنید. حداقل میزان موجودی در این سامانه برای تمامی افراد مبلغ ۱۰ هزار تومان است و پرداخت آن نیز کاملاً آنلاین خواهد بود.
باید دقت داشته باشید که در صورت ثبت نکردن مشخصات در سامانهی تهران من، هر بار ورود یا خروج از محدودهی طرح کنترل آلودگی هوا بهمعنی صدور قبض جریمه است. مبلغ جریمه برای هر بار تردد غیرمجاز در محدوده طرح کنترل آلودگی هوا، ۲۰ هزار تومان خواهد بود.
مهلت تردد رایگان در محدوده طرح جایگزین آلودگی هوا
طرح ترافیک در سال ۹۸ نیز همانند سالهای گذشته در محدودهی مرکزی شهر تهران (محدودهی اول) اجرا میشود. اما از ابتدای تیر ماه ۹۸، طرح زوج یا فرد لغو شده و طرح کنترل آلودگی هوا در محدودهی دوم (طرح زوج و فرد سابق) جایگزین آن میشود. محدوده دوم از شمال به بزرگراه همت، از شرق به بزرگراه امام علی (ع)، از جنوب به بزرگراه بعثت و از غرب به بزرگراههای نواب و چمران محدود شده است.
آن دسته از شهروندان تهران که مشخصات خود را در وبسایت یا اپلیکیشن mytehran ثبت کرده باشند، مجاز هستند ۲۰ روز در طول هر فصل (۲۰ روز در هر سه ماه) بهصورت رایگان در محدودهی دوم تردد کنند؛ پس از آن باید به ازای هر روز ورود به محدوده دوم، مبلغی را در حساب خود شارژ کنند.
اینفوگرافی
شهروندانی که وارد محدودهی طرح ترافیک یا طرح کنترل آلودگی هوا (پس از ۲۰ روز مجاز) شده باشند، یک ماه مهلت خواهند داشت تا با پرداخت بدهی در سامانهی تهران من، مشمول جریمه نشوند. در صورت پرداخت نکردن بدهی، پلیس پس از گذشت یک ماه، جریمهی ورود غیر مجاز به محدودهی طرح ترافیک را برای رانندهی متخلف صادر خواهد کرد.
درضمن رانندگانی که خودروهایی با پلاک غیر تهران دارند، میتوانند در هر فصل ۱۵ روز بدون هزینه وارد محدودهی دوم طرح ترافیک شوند.
هزینهی ورود به محدودهی دوم پس از ۲۰ روز
بهطور کلی، پس از اتمام ۲۰ روز تردد رایگان، با هر بار ورود به محدودهی دوم طرح ترافیک، هزینهای به اندازهی نصف هزینهی ورود به طرح ترافیک برای فرد لحاظ میشود.
نرخ عوارض طرح ترافیک ۹۸ تهران به سه عامل متفاوت بستگی دارد:
اولین عامل تعیینکننده، ساعات ورود به طرح یا خروج از طرح است. در ساعتهای خارج از اوج ترافیک شهر تهران، مبالغ کمتری برای ورود به طرح یا خروج از آن در نظر گرفته میشود. دومین عامل تعیینکننده، داشتن معاینهی فنی برتر است. خودروهایی که معاینهی فنی برتر داشته باشند، مشمول دریافت تخفیف ۲۵ درصدی در عوارض ورود و خروج خواهند شد.
سومین عامل، تعداد دفعات ورود به طرح یا خروج از محدوده در طول یک روز است. با افزایش تعداد دفعات، هزینهها به شکل خطی افزایش پیدا نمیکند و مطابق با جدول زیر، تغییراتی در نرخگذاری برای افرادی که نیاز به چند بار تردد روزانه در محدودهی طرح ترافیک یا طرح کنترل آلودگی هوا دارند، در نظر گرفته میشود.
جدول زیر برای خودروهایی است که در هر روز چند بار توسط دوربینهای پلیس مشاهده میشوند.
ورود بعد از ساعت ۱۰ | ورود قبل از ساعت ۱۰ | خروج قبل از ساعت ۱۶ | خروج بعد از ساعت ۱۶ | دارای معاینه فنی برتر | بدون معاینه فنی برتر | نرخ نهایی (تومان) |
---|---|---|---|---|---|---|
* | * |
* |
۷۲۴۵ | |||
* | * | * | ۹۶۶۰ | |||
* | * |
* |
۱۰۳۵۰ | |||
* | * | * | ۱۳۸۰۰ | |||
* |
* |
* |
۱۵۵۲۵ | |||
* |
* |
۲۰۷۰۰ | ||||
* |
* |
* |
۱۰۳۵۰ | |||
* |
* |
* | ۱۳۸۰۰ |
جدول زیر برای خودروهایی است که در هر روز تنها یکبار توسط دوربینهای پلیس مشاهده میشوند.
ورود بعد از ساعت ۱۰ | ورود قبل از ساعت ۱۰ | خروج قبل از ساعت ۱۶ | خروج بعد از ساعت ۱۶ | دارای معاینه فنی برتر | بدون معاینه فنی برتر | نرخ نهایی (تومان) |
---|---|---|---|---|---|---|
* |
* |
۱۰۳۵۰ | ||||
* | * | ۱۳۸۰۰ | ||||
* | * |
* |
۷۲۴۵ | |||
* | * | * | ۹۶۶۰ | |||
* |
* |
۱۰۳۵۰ | ||||
* |
* | ۱۳۸۰۰ |
ساعت اجرای طرح کنترل آلودگی هوا
طرح کنترل آلودگی هوا یا جایگزین زوج و فرد سابق از اول تیرماه ۱۳۹۸ از شنبه تا چهارشنبه در فاصلهی زمانی ساعت ۶:۳۰ صبح تا ساعت ۱۹:۰۰ بعد از ظهر و در روزهای پنجشنبه در فاصلهی زمانی ساعت ۶:۳۰ صبح تا ساعت ۱۳:۰۰ بعد از ظهر اجرا میشود. محدودیت ترافیکی در محدودهی اول (محدودهی طرح ترافیک) از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۶:۳۰ تا ۱۹:۰۰ اعمال خواهد شد، ولی تردد در این محدوده در روزهای پنجشنبه آزاد است.
خدمات طرح ترافیک برای افراد خاص
در منوی خدمات طرح ترافیک در وبسایت «تهران من»، شهروندان دارای شرایط خاص از جمله ساکنان محدوده طرح ترافیک و کنترل آلودگی هوا، خبرنگاران و روزنامهنگاران و عکاسان، بیماران خاص و معلولین به همراه جانبازان بالای ۲۵ درصد میتوانند درخواست خود را ثبت کنند.
شرایط ویژه برای افراد ساکن در محدودهی کنترل آلودگی هوا
شهروندان ساکن در محدودهی کنترل آلودگی هوا میتوانند به شکل رایگان یک بار قبل از ساعت ۸:۳۰ صبح از محدودهی طرح خارج شده و بار دیگر پس از ساعت ۱۷:۰۰ به محدودهی طرح وارد شوند. همچنین نرخ عوارض طرح برای این شهروندان با تخفیف ۵۰ درصدی محاسبه خواهد شد.
مقالههای مرتبط:
ساکنین محدودهی طرح برای استفاده از شرایط یادشده باید پس از ثبت مشخصات محل سکونت خود به همراه مدارک (شامل سند یا اجارهنامهی قانونی و فیش پرداخت عوارض نوسازی و پسماند) به دفاتر خدمات الکترونیک شهر مراجعه کنند. درضمن هنوز درباره تعداد خودروهای مجاز برای استفاده از شرایط ویژه بالا به ازای هر خانوادهی ساکن در محدودهی طرح ترافیک، تبصرهای اعلام نشده است.
باوجوداین، طبق گزارش افرادی که به دفاتر خدمات شهری مراجعه کردهاند، به نظر میرسد تنها یک خودرو به ازای هر سند میتواند به شکل رایگان قبل از ساعت ۸:۳۰ صبح از طرح خارج شود و بعد از ساعت ۱۷:۰۰ بازگردد و باقی خودروها فقط مشمول تخفیف ۵۰ درصدی هزینهی تردد خواهند شد.
حدود ۱۰۰ فرد دارای یک جهش نادر در ژنی به نام SNCA شناخته شدهاند که آنها را در معرض خطر خاص ابتلا به بیماری پارکینسون قرار میدهد. این امر موجب شده است که این افراد برای مطالعهی علل ریشهای این مشکل ناتوانکننده مناسب باشند. بیشتر این افراد در شمال پلوپونز در یونان و شماری از آنها نیز در کامپانیای ایتالیا زندگی میکنند. تعدادی از این افراد موافقت کردند که در مطالعهای جدید از سوی کینگز کالج لندن شرکت کنند.
بیش از ۶ میلیون نفر در سرتاسر جهان مبتلا به بیماری پارکینسون هستند: این بیماری پس از بیماری آلزایمر، شایعترین اختلال نورودژنراتیو است. نشانههای این بیماری که طی زمان بدتری میشوند، شامل علائم حرکتی مانند خشکی و کندی حرکات، لرزش و نیز علائم غیرحرکتی مانند مشکلات حافظه میشود.
پژوهشگران درحال تلاش برای یافتن یک نشانگر قابل اعتماد برای این بیماری بودهاند که بتوان افراد در معرض خطر را قبل از آغاز علائم حرکتی شناسایی کرد. هیچ درمانی برای بیماری پارکینسون وجود ندارد اما علائم آن با داروهایی که سطح دوپامین را در مغز به سطوح طبیعی میرسانند، درمان میشود. دوپامین به مدت طولانی بهعنوان مقصر اصلی بیماری پارکینسون درنظر گرفته میشد زیرا سطوح پایین آن موجب بروز مشکلات حرکتی میشود. اما یک مادهی شیمیایی دیگر در مغز به نام سروتونین نیز در این بیماری دخیل است. پژوهشگران نمیدانستند که تغییرات در سروتونین چه زمانی آغاز شده و تا چه حدی است و آیا این تغییرات مرتبط با آغاز بیماری هستند یا نه. برای پاسخ به این سؤال نیاز بود که افراد یونانی و ایتالیایی را که دارای جهش در ژن SNCA بودند، مورد مطالعه قرار دهند.
بررسی حاملان این ژن قبل از توسعهی بیماری پارکینسون، فرصتی منحصربهفرد است برای درک اینکه در آبشار رویدادهایی که درنهایت منجر به تشخیص پارکینسون میشود، کدام زودتر اتفاق میافتد. کسب این دانش برای توسعهی نشانگرهای حساس برای ردیابی پیشرفت بیماری حیاتی است. افراد دارای جهش معمولا علائم بیماری را در دههی پنجم و ششم زندگی خود نشان میدهند. براین اساس، پژوهشگران قصد داشتند این افراد را در دههی سوم و چهارم زندگی مورد مطالعه قرار دهند تا ببینند که آیا قبل از بروز علائم بیماری هیچگونه تغییری در مغز اتفاق میافتد. هفت نفر از داوطلبان که بهمدت ده روز بهمنظور تصویربرداری مغز و انجام آزمونهای عصبی به آزمایشگاه مراجعه کردند، دارای علائم حرکتی نبودند و هفت نفر از آنها مبتلا به بیماری پارکینسون تشخیص داده شده بودند. ۲۵ بیمار مبتلا به پارکینسون پراکنده (بدون علت ژنتیکی) و ۲۵ داوطلب سالم نیز مورد بررسی قرار گرفتند.
از تمام شرکتکنندگان سه اسکن مغزی گرفته شد: یکی برای اندازهگیری دوپامین، یکی برای اندازهگیری سروتونین و دیگری برای مطالعهی مناطق آناتومیکی مغز. پژوهشگران همچنین مجموعهای از آزمایشهای بالینی را برای بررسی علائم حرکتی و غیرحرکتی انجام دادند. داوطلبان بهمدت هفت روز، یک دستگاه الکتریکی را روی مچ خود بستند. این دستگاه هر نوع حرکت مرتبط با بیماری پارکینسون را ثبت میکرد؛ حرکاتی که ممکن است آنقدر ظریف باشد که با چشم غیرمسلح پزشک قابل تشخیص نباشد. این آزمایشها نشان داد که هفت فرد دارای جهش ژنتیکی که علائم حرکتی پارکینسون را نداشتند، درواقع مبتلا به این بیماری نبودند.
مقایسهی دادههای حاصل از گروههای مختلف به پژوهشگران اجازه داد که شدت کاهش دوپامین و سروتونین را در مراحل مختلف بیماری در افراد بدون علائم تا افرادی که بیماری در آنها تشخیص داده میشد، مشخص کنند. این امر همچنین به آنها اجازه میداد که تغییرات مشاهدهشده در حاملان ژن را با تغییرات مشاهدهشده در افرادی که مبتلا به پارکینسون پراکنده بودند، مقایسه کنند. پژوهشگران دریافتند که حاملان ژن بدون علائم، دارای سطوح کاهش یافته از سروتونین بودند درحالیکه نورونهای تولیدکنندهی دوپامین آنها بهنظر میرسید دستنخورده باقی مانده باشد. بنابراین تغییرات مشاهدهشده در سیستم سروتونین احتمالا بسیار زود و چندین سال از پیش از آغاز علائم حرکتی آغاز میشود.
نتایج این مطالعه که در مجلهی Lancet Neurology منتشر شده است، نشان میدهد که تغییر چند سال پیش از اینکه بیمار علائم بیماری را نشان دهد، ابتدا در سیستم سروتونین اتفاق میافتد. این یافتهی مهم میتواند منجر به توسعهی داروهای جدیدی برای کاهش یا حتی توقف پیشرفت بیماری شود. این یافتهها همچنین نشان میدهند که اسکن مغز مرتبط با سیستم سروتونین میتواند بهعنوان ابزاری برای غربالگری و نظارت بر پیشرفت بیماری مورد استفاده قرار گیرد. اما این اسکنها گران هستند؛ بنابراین برای یافتن روشی مقرونبهصرفهتر باید مطالعات بیشتری انجام شود. ما همچنین به پژوهشهای بیشتری در زمینهی اشکال ژنتیکی پارکینسون نیاز داریم که میتوانند تغیبرات اولیهی پشتصحنهی این بیماری را آغاز کنند.
اداره کل ملی هوانوردی و فضای آمریکا (NASA) تأیید کرد که آزمایشگاه پیشرانه جت (JPL) آن سال گذشته هکشده است. در این حمله، هکر توانسته ۵۰۰ مگابایت داده مربوطبه مأموریت این سازمان را با استفاده از یک رایانه ارزانقیمت رزبری پای (Raspberry Pi) بهسرقت ببرد. رزبری پای، با قیمت ۳۶ دلار برای نوع برد ابتدایی آن، یکی از تطبیقپذیرترین و سادهترین پلتفرمهای رایانشی موجود در بازار است. این رایانه که به اندازه یک کارت اعتباری است در ایستگاه رترو گیمینگ و ایستگاه پایه گجتهای خانه هوشمند مورد استفاده قرار میگیرد اما ظاهراً یک هکر کاربرد پیچیدهای برای آن یافته است.
ناسا در یک گزارش بازرسی فاش کرد که در آوریل ۲۰۱۸ آزمایشگاه پیشرانه جت کشف کرده بود که یک حساب کاربری خارجی مورد حمله قرار گرفته و از آن برای سرقت ۵۰۰ مگابایت داده موجود در یکی از سیستمهای اصلی مأموریتی آن استفاده شده بود.
این حساب کاربری، مورد سوءاستفاده هکری قرار گرفت که از یک رایانه رزبری پای برای کسب دسترسی غیرمجاز به شبکه آزمایشگاه پیشرانه جت استفاده میکرد. مهاجم سپس از ضعف موجود در شبکه آزمایشگاه بهره گرفت تا برای ۱۰ ماه ناشناس بماند و در این فرایند ۲۳ فایل را به سرقت ببرد. دو عدد از این تعداد فایل، حاوی اطلاعاتی درباره قوانین بینالمللی قاچاق اسلحه بودند که انتقال فناوریهای نظامی و فضایی را کنترل میکنند؛ این اطلاعات مربوطبه مأموریت آزمایشگاه علمی مریخ هستند.
بازرسان ناسا دریافتند که کابران موجود در شبکه آزمایشگاه پیشرانه جت میتوانستند به سیستمها و اپلیکیشنهایی وارد شوند که اجازه دسترسی به آنها را نداشتند. همچنین مدیران سیستم دستگاههای تازه اضافهشده به شبکه را به خوبی رهگیری نکردند. این کاستیها به هکر اجازه دادند تا به طرز عمیقی به شبکه نفوذ کند و برای مدتی طولانی ناشناس باقی بماند.
این رخنه آنقدر گسترده بود که ارتباط مرکز فضایی جانسون، که مسئولیت برنامههایی همچون ایستگاه فضایی بینالمللی را در اختیار دارد، با دروازه ارتباطی ناسا قطع شد.
مسئولان مرکز فضایی نگران این موضوع بودند که هکر ممکن است قادر باشد به سیستمهای مأموریتی آنها ورود پیدا کند و سیگنالهای مخربی به مأموریتهای پرواز فضایی انسان بفرستد.
مایک تامسون، تحلیلگر امنیت اطلاعات در گفتوگو با مجله فوربز گفت:
ناسا و آزمایشگاههایش، بهخاطر پروژههای تحقیق و توسعه این سازمان، ازجمله پتنتهای مربوطبه فناوریهای پیشرفته، اهداف پرسودی برای هکرها محسوب میشوند.
جان اوپدناکر، هکر اخلاقی، از اینکه ناسا گزارش بازرسی را منتشر کرده است تعجب میکند؛ زیرا این سازمان صراحتا بیان کرده بود هنوز آسیبپذیریهای مهمی در سیستمهای آزمایشگاه پیشرانه وجود دارد.
ایلان ماسک از پیشبینی تاریک خود دربارهی آیندهی تمدن بشری سخن گفته است. ماسک اصطلاح «بمب جمعیتی» را بهکار برده و اظهار داشته است که درصورت تلاقی نرخ رشد فزایندهی جمعیت پیر جهان با نرخ روبه کاهش زادوولد باید منتظر انفجار این بمب باشیم. این اولینبار نیست که ماسک از یک فروپاشی در جمعیت جهان سخن میگوید؛ اما اینبار او با صراحت از پدیدارشدن آثار جدی این پدیده در سال ۲۰۵۰ صحبت کرده است.
او اولینبار در سال ۲۰۱۷ چنین موضوعی را در پاسخ به توئیتی از مجلهی New Scientist مطرح کرد. او در توئیتی راجعبه مقالهای که آن زمان باهمین موضوع منتشر شده بود، اظهار کرد:
جمعیت جهان با سرعت زیادی بهسوی فروپاشی پیشمیرود؛ اما تعداد افراد محدودی واقعا از این مسئله آگاه بوده یا اهمیتی برای آن قائل هستند.
حال، گویا ماسک دوباره طی جمعهی گذشته در پاسخ به یک پست توئیتری دیگر درمورد ازدیاد جمعیت، استدلالهای خود را در ارتباط با پیری جمعیت و مشکلات حوزهی جمعیتشناسی در سال ۲۰۵۰ چنین مطرح کرده است:
مشکل واقعی، پیری و کاهش جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ خواهد بود و نه ازدیاد جمعیت. برآوردهای رندرزبسیار دقیقتر از سازمان ملل بوده است.
ماسک در توئیت خود به اظهارات پژوهشگری نوروژی بهنامجوگن رندرز اشاره دارد. سال ۲۰۱۲، رندرز در کتابی باعنوان «۲۰۵۲: یک پیشبینی جهانی برای چهل سال آینده» گفته بود که جمعیت جهان در حوالی سال ۲۰۴۰ بهتدریج رو به کاهش خواهد گذاشت.
البته این ایده بهصورت جهانی موردپذیرش واقع نشد. گزارش چشمانداز جمعیت جهان سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ نیز برآورد کرده است که جمعیت زمین تا سال ۲۰۵۰ به ۹.۷ میلیارد نفر خواهد رسید. در این گزارش عنوان شده افزایش رشد کلی جمعیت جهان کند بوده ولی نرخ پیری جمعیت قابلچشمپوشی است.
بااینحال، ماسک در ادامهی توئیت خود توضیح داده که نمودارهای جمعیتشناسی طبقهبندیشده براساس سن، شبیهبه یک هرم وارونه است که جمعیت زیادی از افراد مسن در بالا و جمعیت جوان اندکی در زیر آن جای گرفته است.
.: Weblog Themes By Pichak :.