قوانین و قواعد متعدد و خاصی در دنیای فناوری اطلاعات، اینترنت و ارتباطات شبکه ای وجود دارد که هر کدام بسته به نوع عملکردش وظایف خاصی را ایفا می کند. یکی از این قوانین و یا بنوعی پروتکل ها، پروتکل عمومی HTTP است که امروز باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد شما را با آن بیشتر آشنا کند.
پروتکل HTTP چیست?
منشور انتقال ابرمتن یا همان HTTP (Hypertext Transfer Protocol) ؛ یک پروتکل لایهٔ کاربرد (Application Layer) است که برای سیستمهای توزیع شده کاربرد دارد. پروتکل عمومی HTTP علاوه بر استفاده اصلی آن در ابرمتنها در بسیاری از زمینههای دیگر کامپیوتری مانند سامانهٔ نام دامنه (DNS) قابل استفاده است. از نسخه اولیه، این پروتکل در وب جهانی استفاده میشده است و آخرین بهروزرسانی آن باز می گردد به ماه جون سال ۱۹۹۹ که تحت عنوان «HTTP/۱.۱» معرفی شد.
تاریخچه پروتکل HTTP
تیم برنرز لی، طراح و پیشنهاد دهنده وب جهانی که اکنون تحت عنوان WWW شناخته میشود، برای نخستین بار پروتکل انتقال ابرمتن را به همراه ساختار اولیهٔ زبان نشانهگذاری ابرمتن (HTML) در یک وب سرور ساده و یک مرورگر مبتنی بر متن ارائه داد. در این نسخهٔ اولیه تنها روش درخواست (Request Method) موجود GET و تمامی پاسخها به زبان HTML بودند. نخستین نسخهٔ مستند پروتکل انتقال ابرمتن نسخهٔ ۰٫۹ آن بود که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد.
دیو راگت، که در سال ۱۹۹۵ گروه کاری پروتکل انتقال ابرمتن (HTTP Working Group) را رهبری میکرد، خواستار گسترش این پروتکل شد و نهایتاً نسخه ۱٫۰ تحت عنوان «HTTP/۱.۰» در سال ۱۹۹۶ به صورت رسمی معرفی شد. گروه کاری این پروتکل در ژانویه سال ۱۹۹۷ اولین استاندارد نسخهٔ ۱٫۱ را که در همان زمان توسط بسیاری از مرورگرها پشتیبانی میشد را به صورت رسمی منتشر کرد و آخرین بهروزرسانی نسخهٔ ۱٫۱ در جون سال ۱۹۹۹ در درخواست شماره ۲۶۱۶ (RFC ۲۶۱۶) انجام شد.
کابرد پروتکل HTTP
پروتکل HTTP از پروتکل TCP/IP در جهت بستن پلی میان سرور و کلاینت استفاده میکند. طریقه کار ارتباط کلاینت با سرور، با استفاده ازپروتکل HTTP به این ترتیب است که داده ها، از طریق بستههای اطلاعاتی، بین سرور و کلاینت رد و بدل میشود. به این ترتیب که برای برای ارسال دادهای به سمت مقصد، در ابتدا، داده، به بخشهای کوچکتری شکسته میشود و سپس از هر کدام به سمت مقصد و با ترتیب مشخص ارسال میشوند. لازم به ذکر است که این پروتکل از Handshaking برای ارسال و دریافت دادهها استفاده میکند.
در Handshaking برای شروع و پایان عملیات دریافت و ارسال بستههای اطلاعاتی بین سرور و کلاینت، سوالاتی از مقصد پرسیده میشود. بعنوان مثال فرض کنید؛ کلاینت A میخواهد از سرور B دادههایی را دریافت نماید. برای این منظور A در ابتدا درخواستی را به B میفرستد تا آمادگی B را برای ارسال پرسوجو نماید. در اینحالت A صبر خواهد کرد تا B جوابی را به این پرسش ارسال نماید. پس از آنکه B آمادگی را خود اعلام کرد، A پیامی را سمت B میفرستد و از او میخواهد تا دادههای اطلاعاتی را بفرستد. B پیام را دریافت میکند و اطلاعات را آماده میکند و آن را به بستههای کوچکتری تقسیم میکند و توسط پروتکل Handshaking آنها را پشت سر هم و به ترتیب ارسال میکند.
لازم به ذکر است که پروتکل TCP/IP که در پروتکل HTTP مورد استفاده قرار میگیرد، امنیت دادهها و تضمین ارسال آنها را تماما بر عهده گرفته است. این پروتکل بر روی لایههایی قرار دارد و معماری این پروتکل بصورت چند لایه است. باید بدانید؛ HTTP یک پروتکل کاملا عمومی و مستقل است و شما میتوانید از آن برای اهداف و مقاصد بسیار زیادی به غیر از وب نیز استفاده کنید، علاوه بر این شما از extensionها یا متعلقات این پروتکل مثل Request Methodها (روشهای درخواست)، کدهای خطا یا Error Codeها و همچنین Headerها یا سرآیندهایی که در بستههای اطلاعاتی این پروتکل وجود دارد نیز میتوانید استفاده کنید. برای مثال شما میتوانید از طریق HTTP Header یک وب سایت، به نوع تکنولوژی مورد استفاده در آن پی ببرید.
مبنا و معماری پروتکل HTTP همچون پروتکل TCP/IP است.HTTP سرویسی است که دادههایی همچون صفحات HTML، تصاویر، کوئریها و… را برا روی صفحهی جهان گستر (World Wide Web) سرویس دهی میکند. HTTP توانایی استفاده از پورتهای مختلف را دارا است، با این حال، پورت پیش فرضی که از آن استفاده میکند، پورت ۸۰ است. یک راه استاندارد برای ارتباط کامپیوترها با یکدیگر استفاده از پورتHTTP است. ویژگی خاصی که پروتکل HTTP دارد این است که، پس از دریافت درخواست از سمت Client بررسی میکند که چگونه این درخواست را قالب بندی وبه سمت Server ارسال کند، و همچنین نحوهی پاسخ Server به در خواست Client را نیز مشخص میکند.
همهی ما روزانه با نرمافزارهای متنباز (Open Source) سروکار داریم. شاید فکر کنید از این نرمافزارها استفاده نمیکنید؛ اما اگر از گوگل کمک میگیرید یا فیلم و سریال دلخواهتان را ازطریق سرویسی استریم میکنید یا حتی پستهای شبکههای اجتماعی را لایک میکنید، شما هم کاربر برنامههای متنباز هستید؛ هرچند استفاده از این برنامهها بهمعنی استفادهی مستقیم بهعنوان کاربرنهایی (End-User) از نرمافزارهای کاملا متنباز نیست.
حتی در مرکز تحقیقات سرن (CERN) که بزرگترین مرکز تحقیقاتی دنیا است، محققان کاملا از نرمافزارهای متنباز استفاده نمیکنند؛ بااینحال، توانستهاند بزرگترین شتابدهندهی هادورنی (LHC) دنیا را اداره کنند. آنها هم دقیقا مانند بیشتر مردم دنیا از برنامههای مایکروسافت استفاده میکنند؛ اما این رویه درحالتغییر است.
تقریبا یک سال پیش پروژهای بهنام «جایگزینهای مایکروسافت» (Microsoft Alternatives Project -MAlt) در سرن آغاز شد. دلیل اینکه سرن قصد دارد استفاده از تولیدات مایکروسافت را متوقف کند، قدری عجیب است:صرفهجویی در بودجه.
ایبَن ایگویا (Iban Eguia)، یکی از مهندسان نرمافزار سرن، در توییتی گفته است:
درحالحاضر، در سرن سعی میکنیم از تولیدات مایکروسافت فاصله بگیریم؛ چون هزینهی لایسنس آنها برای آزمایشگاههای ما افزایش یافته است؛ ازاینرو، بهدنبال آنیم تاحدممکن از نرمافزارهای متنباز استفاده کنیم.
ایمانوئل اورمانسی (Emmanuel Ormancey)، مسئول تحلیل سیستم سرن، دراینباره اینگونه توضیح داده است:
هزینهی لایسنس نرمافزارها برای کاربران تجاری برای سرن بسیار گران است. دهها سال مرکز سرن بهعنوان مرکزی آکادمیک از محصولات مایکروسافت استفاده میکرد و بهدلیل مقرونبهصرفهبودن هزینهاش میتوانستیم آن را پرداخت کنیم. باوجوداین، بهنظر میرسد روزهای خوش روبهپایان است. اخیرا مایکروسافت وضعیت سرن را از حالت آکادمیک به حالتی تغییر داده که باید برای هریک از کاربران کدی مخصوص در نظر گرفته شود. این اتفاق باعث میشود هزینهی خرید محصولات مایکروسافت برای سرن بیش از ۱۰ برابر شود. این مرکز تلاش کرد برای جلوگیری از افزایش ناگهانی قیمت با شرکت مایکروسافت دربارهی هزینهها مذاکره کند تا بتواند با شرایط جدید منطبق شود؛ اما بازهم هزینهی این نرمافزارها بسیار گران و از توان شرکت خارج است.
بههمیندلیل سرن پروژهی جایگزینی محصولات مایکروسافت را آغاز کرده است. هدف این پروژه این است که چگونگی مهاجرت از نرمافزارهای تجاری مانند مایکروسافت ورد، به نرمافزارهای متنباز را بررسی کند تا احتمال قرارگیری سرن در شرایط ناپایدار اقتصادی را بهطورچشمگیری کاهش دهد.
اکنون که یک سال از آغاز این پروژه میگذرد، سرن با اینکه با مشکل هزینهی لایسنس برای هریک از کاربران دستوپنجه نرم میکند، در خطمقدم جایگزینی برای عمومیسازی برنامههای متنباز است.
نکات اصلی این پروژه عبارتاند از:
- خدمات مربوطبه جایگزینی برای همهی اعضای سرن فراهم شود؛
- برای جلوگیری از وابستگی و ریسک ایجاد مشکل از ایجاد قفل روی نرمافزارها خودداری شود؛
- همچنان دادهها دراختیار سرن باشد؛
- موارد استفادهی مشترک مشخص شود.
حالا سرن از مرحله برنامهریزی گذشته و به مهاجرت عملی رسیده است.
اورمانسی دراینزمینه گفته است:
اولین تغییر واضحی که در راه است، سیستم آزمایشی ایمیل برای بخش فناوری سرن و عدهای از اعضای داوطلب است و بعد از آن در کل سرن این جابهجایی ایمیل صورت میگیرد. همزمان برخی از کاربران تجاریاسکایپ و تلفنهای آنالوگ بهطورآزمایشی بهسمت سافتفونهای متنباز مهاجرت داده میشوند.
واقعیت این است که مهاجرت بهسمت نرمافزارهای متنبازِ سازگار با کاربر نهایی کار آسانی نیست؛ اما خوشبختانه سرن از تعدادی از اعضای متخصص لینوکس و برنامههای متنباز بهره میبرد.
درحالحاضر سرن در فضای ابری، از زیرساخت سروری OpenStack استفاده میکند؛ اما تا پیش از این، سرن و سازمان همکارش، فِرمیلب (Fermilab)، انشعاب لینوکس مخصوص به خودشان موسوم به لینوکس علمی (Scientific Linux) را داشتند و از آن استفاده میکردند. چندی پیش، سرن توسعهی این شاخه از لینوکس را متوقف کرد؛ شاخهای که به نسخهی سازمانیِ لینوکس رد هت (RHEL: Red Hat Enterprise Linux) بسیار شبیه بود. این اتفاق پس از آن افتاد که لینوکس SentOS (شاخهای چندمنظوره از لینوکس که برپایهی کدRHEL نوشته شده) ثابت کرد میتواند جایگزین مناسبی برای لینوکس علمی باشد.
سرن کاملا مطلع است که ساخت نرمافزارهای سازگار با کاربر نهایی بسیار سخت است. اورمانسی میگوید:
هرچند پروژهی جایگزینی محصولات مایکروسافت هنوز ابهاماتی دارد، این پروژه موقعیت بسیار مطلوبی است تا نشان دهیم سرویسهای مرکزی را میتوان بدون اتکا به شرکت تأمینکننده و دادههای قفلشده توسعه داد. همچنین، نشان دهیم نسل بعدی سرویس مرکزیمان را میتوانیم بسته به نیاز خودمان بسازیم و تغییر بدهیم.
دانشمندان در مطالعه اخیر خود دریافتهاند که یک نوع نادر از ابرنواختر به نام "رمباختر"(collapsars) تقریباً تمام عناصر سنگین جهان مانند طلا و پلاتین را به وجود آورده است.
به گزارش ایسنا، رُمباختر کوتاه شده اختر رمبیده(collapsed star) است. وقتی یک ستاره کهن، دیگر سوختی برای گدازش ندارد، بسته به جرم ستاره ۲ حالت ممکن است رخ دهد. اگر جرم ستاره کمتر از ۱.۴( حد چاندراسخار) جرم خورشید باشد، تبدیل به کوتوله سفید میشود. اگر بیشتر از حد پیشگفته باشد ستاره به یک ستاره نوترونی یا سیاهچاله میشود.
پژوهشگران "دانشگاه گلف"(University of Guelph) و "دانشگاه کلمبیا"(Columbia University) اخیراً دریافتهاند که منشأ حدود ۸۰ درصد از عناصر سنگینتر از آهن مانند عناصر طلا و پلاتین به یک نوع نادر ابرنواختربه نام رُمباختر بازمیگردد. این عناصر بیشتر در ستارگانی که وزن حدود ۳۰ جرم خورشیدی دارند، یافت میشود.
جرم خورشیدی(solar mass) یک یکای استاندارد برای اندازهگیری جرم در اخترشناسی است. مقدار این یکا برابر با جرم خورشید است. از این یکا برای نشان دادن جرم ستارگان دیگر یا کهکشانها، خوشههای ستارهای، و سحابیها نسبت به جرم خورشید، استفاده میشود.
این ستارهها به اندازه کافی عظیم هستند که پس از همجوشی همه کربن، هیدروژن، هِلیوم، اکسیژن، سیلیکون و حتی آهن موجود خود تحت وزن بسیار شدید، این عناصر سنگین از هم بپاشند و اجازه ایجاد عناصر حتی سنگینتر مانند طلا، پلاتین و دیگر عناصر که به طور معمول در ستاره فعال یافت نمیشوند را بدهند.
پیشتر تصور میشد که این عناصر سنگین به طور انحصاری در برخورد ستارههای نوترونی با دیگر ستارههای نوترونی یا سیاهچالهها، تولید شدهاند. "دانیل سیگل"(Daniel Siegel)، استاد فیزیک دانشگاه گلف به همراه دو پژوهشگر دانشگاه کالیفرنیا از سال ۲۰۱۷ مطالعات خود را به صورت جدی بر روی ادغام ستارههای نوترونی آغاز کردند.
سیگل گفت: با مطالعه و بررسی بر روی ادغام ستاره نوترونی به این نتیجه رسیدیم که تولد انفجاری متفاوت سیاهچالهها ممکن است حتی طلای بیشتری را نسبت به ترکیب نوترونی ستارهها تولید کند.
سیگل در ادامه افزود: این ابرنواخترهای بسیار نادر حتی کمتر از برخورد ستارههای نوترونی با یکدیگر و یا با سیاهچالهها رخ میدهند. هشتاد درصد از این عناصر سنگین که ما میبینیم حاصل رمب اخترها هستند. رمب اخترها بسیار نادر هستند اما مقدار موادی که به فضا منتقل میکنند بسیار بیشتر از ادغام ستارههای نوترونی هستند.
یافتههای این مطالعه در مجله "Nature" منتشر شد.
تلسکوپ فضایی "هابل" چندی پیش تصویری از یک کهکشان ستاره دار کوتوله موسوم به "ESO ۴۹۵-۲۱" ثبت کرد.
به گزارش ایسنا، کهکشان ستارهدار کوتوله "ESO ۴۹۵-۲۱" حدود ۳۰ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و در صورت فلکی "قطبنما"(Pyxis) قرار دارد.
منظور از "کهکشان ستارهدار کوتوله"(dwarf starburst galaxy) این است که اندازه کهکشان مذکور کوچک است، اما با انفجار سریع تشکیل ستارگان، درخشان میشود. کهکشانهای ستارهدار، ستارههایی با نرخ فوق العاده بالا تشکیل میدهند که آنها نیز ستارههای نوزاد را تا حدود ۱۰۰۰ بار سریعتر از کهکشان راه شیری ایجاد میکنند.
هابل تاکنون چندین بار فعالیتهای انفجاری "ESO ۴۹۵-۲۱" را مورد بررسی قرار داده است. مطالعه آنها ستاره شناسان را قادر میسازد ابتدا مراحل تکامل آنها را بررسی کنند و دریابند که چگونه ستارگان عظیم در سراسر جهان شکل گرفته و تغییر میکنند.
کهکشان کوتوله
یک کهکشان کوتوله به کهکشانی اطلاق میشود که دارای فقط چند میلیارد ستاره باشد (در مقایسه با کهکشان راه شیری که ۲۰۰–۴۰۰ میلیارد ستاره دارد). ابر ماژلانی بزرگ نیز ۳۰ میلیارد ستاره دارد و به همین دلیل گاهی به عنوان کهکشان کوتوله طبقهبندی میشود.
کهکشان راه شیری ۱۴ کهکشان کوتوله شناخته شده دارد که به شکل اقماری دور این کهکشان میگردند و مطالعات جدیدتر نشان میدهد که امگا قنطورس (بزرگترین خوشه ستارهای شناخته شده) در واقع هسته یک کهکشان کوتوله است که در مرکزش یک سیاهچاله قرار دارد.
محققان دانشگاه "کپنهاگ" دریافتهاند که تأثیرات ورزش کردن در زمانهای مختلف متفاوت است.
به گزارش ایسنا و به نقل از مدیکال اکسپرس، محققان دانشگاه کپنهاگ در پژوهشی جدید تأثیرات ورزش کردن در زمانهای مختلف را مورد بررسی قرار دادهاند.
این محققان با بررسی روی موشهای آزمایشگاهی دریافتند که ورزش صبحگاهی منجر به افزایش پاسخ متابولیکی در ماهیچههای اسکلتی میشود.
این در حالی است که ورزش کردن در ادامه روز یعنی در عصر، مصرف انرژی را برای مدتی طولانیتر افزایش میدهد.
همه میدانیم که ساعت زیستی چهقدر برای سلامتی ما حائز اهمیت است.
به عنوان مثال، خواب خیلی کم میتواند عواقب بدی روی سلامتی ما بگذارد.
در این پژوهش جدید محققان دانشگاه "کپنهاگ" با همکاری محققان دانشگاه " کالیفرنیا در ارواین" دریافتهاند که تأثیرات ورزش وابسته به زمان انجام آن متفاوت است.
این تأثیرات متفاوت هم توسط ساعت زیستی بدن کنترل میشود. ورزش صبحگاهی برنامههای ژنی در سلولهای ماهیچهای را تحت تأثیر قرار میدهد و این سلولهای ماهیچهای را مؤثرتر کرده و قادر میسازد که قند و چربی بیشتری بسوزانند. بنابراین این نوع ورزش کردن برای افراد مبتلا به اضافه وزن و دیابت نوع ۲ مفیدتر است.
ورزش عصرگاهی هم مصرف انرژی در سراسر بدن را برای مدت زمانی طولانی، افزایش میدهد.
با توجه به تأثیرات گوناگون ورزش کردن در این دو ساعت مختلف از شبانهروز، محققان ترجیحی میان این دو قائل نشدند.
نتایج این پژوهش در مجله "Cell Metabolism" انتشار خواهد یافت.
پژوهشگران "دانشگاه هاروارد"(Harvard University) در مطالعه اخیرشان دریافتهاند میکروبهای معده افراد، داروهایی که آنها مصرف میکنند را میخورند.
به گزارش ایسنا، در مطالعهای که اخیراً منتشر شد، پژوهشگران دریافتند باکتریهای روده به حدی عملکرد قوی دارند که میتوانند بر داروهای داخل بدن افراد نیز تأثیر بگذارند.
محققان با تمرکز بر داروهای مورد استفاده در بیماری تحلیل برنده عصبی پارکینسون توانستند تریلیون گونه میکروب در معده را که مسئول تخریب آن هستند شناسایی کنند. پس از آن با بررسیهای متعدد به این نتیجه رسیدند که میکروبهای روده، داروهای ما را به گونهای مصرف میکنند که ممکن است برای سلامتی ما خطرناک باشد.
در آزمایش مذکور پژوهشگران داروی "لوودوپا"(levodopa) که یکی از داروهای اصلی بیماران مبتلا به پارکینسون محسوب میشود را مورد بررسی قرار دادند.
لوودوپا یک آمینو اسید است که به عنوان بخشی از بیولوژی طبیعی انسانها و حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد. انسانها نیز مانند بخشی از حیوانات لوودوپا را از طریق بیوسنتز اسید آمینهٔ L-tyrosine میسازند. لوودوپا در عملکرد انتقال دهندههای عصبی دوپامین، نوراپی نفرین(نورآدرنالین) و همچنین اپی نفرین(که همه این انتقال دهندهها با هم با عنوان کاتکول آمین شناخته میشوند) تأثیر بسزایی دارد.
به علاوه لوودوپا در آزادسازی فاکتورهای نوروتروفیک توسط مغز نیز دخالت دارد. لوودوپا در درمان بیماری پارکینسون مصرف میشود. لوودوپا کندی حرکات و سختی عضلات بیماران پارکینسونی را بهبود میبخشد. لوودوپا به منظور افزایش غلظت دوپامین در درمان بیماری پارکینسون و "بیماری سگاوا"(Segawa disease) مورد استفاده قرار میگیرد.
دوپامین مادهای است که نبود یا کمبود آن در مغز موجب بیماری پارکینسون میشود. بدن میتواند در عقدههای مغز لوودوپا را به دوپامین تبدیل کند لذا بهبودی قابل توجهی در بیماران پارکینسونی انتظار میرود. زمانی که لوودوپا وارد سیستم عصبی مرکزی میشود به وسیله آنزیم Aromatic L-amino acid decarboxylase)AADC) به دوپامین تبدیل میشود. پیریدوکسال فسفات(ویتامین ب ۶) یکی از کوفاکتورهای مهم در این واکنش محسوب میشود در نتیجه گاهی همراه لوودوپا برای بیمار تجویز میشود.
دانشمندان در انتهای مطالعه خود افزودند به دلیل وجود اینگونه میکروبها، تنها یک تا پنج درصد داروها میتوانند به حوزه درمان برسند. این تحقیق نه تنها به درک دانشمندان از ساختار روده کمک میکند بلکه میتواند در صنعت داروسازی نیز به داروسازان کمک کند.
بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه فناوری، انواع گوناگونی از بالشهای خنککننده ارائه دادهاند تا به خواب راحت کاربران خود کمک کنند.
به گزارش ایسنا و به نقل از دیجیتالترندز، بیشتر افراد دوست دارند بالش آنها هنگام خواب، خنک باشد تا بتوانند خواب راحتی را تجربه کنند اما حتی با وجود دستگاههای جدید تهویه، گرما و رطوبت تابستان میتواند راحتی خواب را از بین ببرد.
هنگام خواب، همه بدن به خصوص سر که در تماس با بالش قرار دارد و نقش مهمی در این فرآیند بازی میکند، گرم میشود. بالشهای معمولی، معمولاً موجب میشوند که بدن هنگام تلاش برای خنک شدن، بیشتر عرق کند.
داشتن خواب بیکیفیت هنگام شب، میتواند همه روز را از بین ببرد و به خوابآلودگی منجر شود. افراد زیادی طی شب به خاطر گرمای زیاد از خواب بیدار میشوند و سعی میکنند با مرطوب کردن و یا پشت و رو کردن بالش، به خنک کردن آن کمک کنند.
برخی از شرکتهای فعال در حوزه فناوری تلاش کردهاند برای حل این مشکل، بالشهایی ارائه دهند که میتوانند به خنک کردن سر کاربر هنگام خواب کمک کنند تا طی شب، خواب راحتتری داشته باشد.
"کول فلو" (KOOL-FLOW)
بالش خنککننده کول فلو، از الیاف گیاه بامبو ساخته شده که خاطر داشتن ویژگیهایی مانند قابلیت تهویه و جذب رطوبت، انتخاب خوبی برای ساخت بالشهای خنک کننده است. الیاف متداول مانند الیاف پنبهای معمولاً پس از جذب رطوبت، خیس میشوند و نمیتوانند بالش را به اندازه کافی خنک کنند. از آنجا که بالش "کول فلو"، عوامل حساسیتزایی مانند گرد و غبار را از خود دور میکند، "هایپوآلرژنیک"(hypoallergenic) است و به کمترین میزان حساسیت منجر میشود.
بالش کول فلو، با قیمت ۵۵ دلار در سایت آمازون به فروش میرسد.
"کلاسیک برندز" (CLASSIC BRANDS)
ماده مشهور دیگری که از آن در ساخت بالشهای خنککننده استفاده میشود، ژل است. کلاسیک برندز در ساخت بالشهای خود، سطحی از ژل را به کار گرفته که میتواند گرما را از سر کاربر جذب کند. همچنین در ساخت بالشها، از فوم هوشمند استفاده شده تا به آزاد کردن گرما و محافظت از گردن کاربرانی که به پشت و پهلو میخوابند، کمک کند. این شرکت در ساخت بالشها، از الیاف شرکت "کولپس"(CoolPass) استفاده کرده که قابلیت پاکسازی دارند و هرگونه رطوبتی را جذب میکنند. انواع گوناگونی از این بالش در حال حاضر در دسترس هستند و میتوانند انتخاب مناسبی برای کاربرانی باشند که روی شکم و یا به پهلو میخوابند.
بالشهای خنککننده کلاسیک برندز، با قیمت ۲۵ دلار در سایت آمازون در دسترس هستند.
"کامفورت اند ریلکس" (COMFORT & RELAX)
افرادی که عادت دارند به پهلو بخوابند، با خطرات بالشهای معمول آشنا هستند. این بالشها معمولاً صاف میشوند و نمیتوانند به اندازه کافی از سر کاربر محافظت کنند. مواد جدیدی مانند فوم هوشمند میتوانند به حل شدن چنین مشکلاتی کمک کنند اما شرکت "کامفورت اند ریلکس"، از نوعی فوم هوشمند استفاده کرده که بهتر از دیگر انواع آن است. این فومهای جدید که محصول شرکت "ایرسل"(AirCell) هستند، میتوانند به کاربرانی که به پهلو میخوابند، در برطرف کردن گرما کمک کنند. لایه خارجی بالش، ترکیبی از پلیاستر، پارچه لیوسل و ژل سرد است؛ در نتیجه میتواند رطوبت اضافی را جذب کند و در عین حال خیس نشود.
بالشهای کامفورت اند ریلکس، با قیمت ۲۸ دلار از سایت آمازون قابل خرید هستند.
"پرفکت کلاد" (PERFECT CLOUD)
اگر به دنبال یک بالش خنککننده با ویژگی تهویه و طراحی استاندارد هستید، "پرفکت کلاد" انتخاب مناسبی است. این بالش، از یک فوم هوشمند با قابلیت تهویه و یک پوشش نرم با قابلیت جذب رطوبت ساخته شده که موجب میشود جریان هوا در آن نسبت به بالشهای دیگر بهتر باشد. این بالش طوری ساخته شده که مواد سمی را جذب نمیکند و به همین دلیل ضامن سلامت کاربر خود است.
بالشهای پرفکت کلاد، با قیمت ۵۵ دلار عرضه شدهاند اما با قیمت ۳۵ دلار از سایت آمازون، قابل خرید هستند.
"مالوف" (MALOUF)
هنگام سفر کردن، معمولاً امکان خواب راحت وجود ندارد. هنگام سفر با هر نوع وسیله نقلیه از جمله هواپیما، قطار و یا خودرو، داشتن یک بالش سفری راحت میتواند تا حدودی از دشواری راه کم کند. شرکت "مالوف"، نوعی بالش سفری ارائه داده که بسیار کوچک و فشرده است؛ در نتیجه میتوان از آن برای سفرهای بلند مدت استفاده کرد. این بالش خنک کننده و هایپوآلرژنیک، از نوعی فوم تشکیل شده و با لایهای از الیاف بامبو پوشیده شده است. اگر در جستجوی یک بالش سفری راحت و خنککننده هستید، بالش مالوف، انتخاب مناسبی خواهد بود.
بالش سفری مالوف، با قیمت ۲۵ دلار از سایت آمازون، قابل خرید است.
"تمپور پدیک" (TEMPUR-PEDIC)
"تمپور پدیک"، نامی آشنا در زمینه تولید فومهای هوشمند است و سابقه درخشانی در این زمینه دارد. این شرکت با به کار گیری فوم هوشمند خود، یک جفت بالش خنککننده ارائه داده که در هر دو طرف آن، ژل خنک کننده وجود دارد. اگر به دنبال نوع پیشرفتهای از بالشهای خنککننده هستید، تمپور پدیک انتخاب مناسبی خواهد بود.
بالشهای تمپور پدیک، با قیمت ۱۶۹ دلار از سایت آمازون قابل خرید هستند.
"کوپ"(COOP)
شاید تنها مشکل برخی افراد با بالشهای معمولی، ناتوانی آنها در جذب رطوبت ناشی از عرق کردن هنگام شب باشد. شاید تنها راه حل در چنین مواردی، جابجایی بالش باشد. شرکت کوپ، نوعی بالش ارائه داده که از الیاف بامبو و پلیاستر ساخته شده و در سه اندازه متفاوت در دسترس قرار دارد. این بالش میتواند با جذب رطوبت، به کاربران در داشتن خواب راحت کمک کند.
بالشهای خنککننده کوپ، تنها با قیمت ۱۸ دلار از سایت آمازون، قابل خرید هستند.
"پیلو مت" (Pillow Mat)
یکی دیگر از انتخابهای مناسب برای خواب راحت، پد بالش شرکت "پیلو مت" است. این پد، لایهای از ژل خنککننده را در بر دارد که موجب میشود زیر سر کاربر همیشه خنک باشد و تجربه یک خواب راحت را برای او فراهم کند. این پد، برای افرادی که از تب، سردرد، گردن درد و مشکلاتی از این دست رنج میبرند، انتخاب مناسبی خواهد بود و میتواند هر نوع بالش معمولی را نیز به یک بالش خنک کننده تبدیل کند.
پد خنککننده پیلو مت، با قیمت ۲۵ دلار در سایت آمازون، قابل خرید است.
چندی پیش اخبار ناراحتکنندهای در مورد عرضه نشدن محصولات نسل سوم تردریپر AMD منتشر شد؛ اینکه در نقشهی راه محصولات نسل سوم رایزن خبری از پردازندههای تردریپر جدید نبود و این گمانهزنی به وجود آمد که AMD از ارائهی نسل جدید این محصولات صرفنظر کرده است. اما اکنون گزارشهای تأییدشدهای در مورد ارائهی یک پردازندهی تردریپر غولآسا با ۶۴ هسته و ۱۲۸ ترد منتشر شده است. AMD قصد دارد این هیولای پردازنده را در سهماههی چهارم سال ۲۰۱۹ به بازار عرضه کند. قدرتمندترین پردازندهی HEDT (پردازندهی حرفهای دسکتاپ) فعلی AMD محصول نسل دوم Threadripper W2990X است که ۳۲ هسته دارد. این محصول در حال حاضر بالاترین تعداد هستهها را در ردهی HEDT به خود اختصاص داده است؛ اما باتوجهبه اشتیاق پایانناپذیر شیفتگان فناوری برای داشتن تعداد هستههای بیشتر، AMD قصد دارد نسخهای از این پردازنده را با ۳۲ هستهی بیشتر تا پایان امسال روانهی بازار کند.
شرکت AMD در حال توسعهی پلتفرم جدیدی با نام X599 برای کار با پردازندههای آیندهی تردریپر است؛ ولی ممکن است نام این پلتفرم به سبب مشابهت با تراشهی X599اینتل تغییر کند. باوجوداین، به احتمال فراوان AMD از پسوند «99» در نام تراشهی مادربرد جدید خود صرفنظر نخواهد کرد. زمان ارائهی پردازنده ۶۴ هستهای تردریپر احتمالا مصادف با ساخت و عرضهی مادربردهای سازگار با آن از سوی شرکتهای مختلف است.
در گزارشهای منتشرشده تاکنون خبری از سوکت جدید برای پردازندههای نسل سومی تردریپر نیست و احتمالا سوکت کنونی TR4 باز هم میزبان این پردازندهها خواهد بود. بنا بر روال همیشگی AMD مادربردهای کنونی احتمالا با بهروزرسانی بایوس قادر به پشتیبانی از پردازندههای جدید خواهند بود. در حال حاضر مشخص نیست که AMD برای ساخت پردازندههای تردریپر جدید از چه فناوری ساختی (۷ یا ۱۴ نانومتری) استفاده میکند. ولی عاقلانه است که تصور کنیم AMD برای جداسازی این محصولات از بازار پردازندههای سرور نسل سوم خود، فناوری ساخت ۱۴ نانومتری را ترجیح دهد. باوجوداین، میتوان انتظار داشت AMD در این مورد نیز شگفتیساز ظاهر شود.
این گزارشها زمانی جذابتر میشود که بدانیم پردازندهی تردریپر ۶۴ هستهای احتمالا در یک ردهی قیمت ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار عرضه خواهد شد و این مدل قیمت گذاری آن را تبدیل به یکی از مقرونبهصرفهترین پردازندههایورکاستیشن در دنیای کنونی خواهد کرد. با درنظرگرفتن محصولات ورکاستیشن ۱۸ هستهای اینتل که قیمت خردهفروشی آنها در حدود ۱۸۰۰ دلار است، برچسب قیمت خردهفروشی پردازندهی تردریپر آیندهی AMD جایگاهی ممتاز و رقابتی به این محصول خواهد بخشید. این پردازنده گزینهای بسیار مناسب برای پیکربندی سرورهای محلی و کلاسترهای محاسباتی خواهد بود و در حالت کلی محدودهی کاربردهای آن میتواند بسیار وسیع باشد.
منابع با اطمینان در مورد خط زمانی عرضه این محصول تا پایان امسال گزارشاتی ارائه کرده و استدلال میکنند که AMD قصد دارد در رویداد CES سال آینده پرده از محصول دیگری بردارد. در بدبینانهترین حالت تا ژانویه ۲۰۲۰ پردازندهی تردریپر جدید AMD را در قفسههای فروشگاهها خواهیم دید؛ هر چند سناریوهای فعلی خبر از عرضهی این محصول در اواسط سهماههی چهارم سال ۲۰۱۹ میدهد.
همهچیز با یک بز شروع شد. این حیوان بیچاره در بهار سال ۱۹۳۹ در هلند متولد شد و دورنمای خوبی نداشت. او در بخش اندامهای حرکتی خود دچار ناهنجاریهای متعددی بود، بهطوریکه راه رفتن روی چهار پا برایش غیرممکن شده بود. وقتی سه ماهش شد، این بز کوچک از سوی مؤسسهای دامپزشکی پذیرفته و به علفزاری انتقال داده شد. آنجا بود که این حیوان روشی عجیب برای حرکت در اطراف اختراع کرد. او با کشیدن پاهای عقب خود به جلو، خود رابه حالت نیمهایستاده روی پاهای عقبی قرار میداد و میپرید. نتیجهی تنهایی، چیزی مثل پرش یک کانگورو بود. متاسفانه این بز شجاع، مدت کمی پس از تولد یک سالگیش در تصادفی مرد. اما یک شگفتی در اسکلت او نهان بود.
دانشمندان برای قرنها تصور میکردند که استخوانهای ما ثابت بوده و در یک مسیر پیشبینیپذیر و براساس دستورالعملهای بهارثرسیده از والدین ما رشد میکنند. ولی وقتی یک آناتومیست هلندی، اسکلت این بز را موردبررسی قرار داد، دریافت که او در حال سازگاری بوده است. استخوانهای لگن و پاهای او ضخیمتر از حالت مورد انتظار بود و استخوانهایی که در قسمت مچ پای او قرار گرفته بودند، دچار کشیدگی شده بودند. درنهایت انگشتان و لگن او بهطور غیرعادی زاویهدار شده بود تا بتواند موقعیت ایستادهی حیوان را امکانپذیر کنند. اسکلت بز مانند حیواناتی شده بود که میپرند.
امروزه این یک واقعیت ثابتشده است که استخوانها بهطور شگفتآوری انعطافپذیر هستند. بقایای کاملا سفید استخوانی در موزهها شاید بهنظر محکم و بیجان برسند اما استخوانهای زیر گوشت ما بسیار زنده هستند، آنها درواقع صورتیرنگ و سرشار از رگهای خونی هستند و بهطور مداوم تجزیه و بازسازی میشوند. بنابراین اگرچه اسکلت هر فردی براساس الگویی که در DNA او نهفته است، توسعه پیدا میکند، ولی در عین حال این اسکلت درجهتی طراحی میشود که بتواند با استرسهای منحصربهفرد زندگی فرد کنار آید.
این یافتهها منجر به پیدایش یک شاخهی علمی شناختهشده با عنوان بیوگرافی استخوانی شده است. در این حوزه، از اطلاعات هر اسکلت برای پی بردن به نحوهی زندگی صاحبش استفاده میشود. این امر متکی بر این واقعیت است که داشتن تواناییهای خاصی مانند راه رفتن روی دو پا نشانههای آشکاری روی اسکلت بر جای میگذارد.
نتایج مطالعات اخیر نشان داده است که برخی افرد دارای یک زائدهی استخوانی تیز در بخش پشتی جمجمهی خود هستند. علاوهبراین، آروارههای ما در حال کوچکتر شدن هستند و نیز نتایج یک مطالعه نشان میدهد که آرنج نوجوانان آلمانی باریکتر از همیشه شده است. همهی این موارد نشاندهندهی این موضوع هستند که زندگی مدرن روی استخوانهای ما تاثیر میگذارد.
برای کسب بینشی درمورد عملکرد بیوگرافی استخوانی، داستان اسرارآمیز مردان قوی گوآم و جزایر ماریانا را درنظر بگیرید. این داستان با کشف اسکلت بزرگ یک مرد در سال ۱۹۲۴ در جزیرهای در تینیان آغاز شد که در فاصلهی ۲۵۶۰ کیلومتری شرق فیلیپین در اقیانوس آرام قرار دارد. طبق برآورد دانشمندان، این بقایا مربوطبه قرن ۱۶ یا ۱۷ بود. جمجمه، استخوانهای بازو، ترقوه و استخوانهای بخش پایین پای او حاکی از این بود که او بسیار قدرتمند و بهطور غیرعادی بلندقامت بوده است. این یافته بهخوبی با افسانههای محلی درمورد مردان قوی باستانی که قادر بودند کارهای فیزیکی خارقالعادهای انجام دهند، سازگار بود. باستانشناسان او را تائوتائو تاگا (مرد تاگا) نامیدند. تاگا نام رئیس افسانهای معروف جزیره بود که بهخاطر قدرت فوق انسانی خود معروف بود.
وقتی گورهای دیگری کشف شد، این مسئله آشکار شد که اسکلت اولی غیرعادی نبوده است؛ درحقیقت تینیان و جزایر اطراف، منزلگاه نژادی از مردان فوقالعاده قوی بودهاند. اما آنها قدرت خود را از کجا آورده بودند؟
مقالههای مرتبط:
طبق معمول، پاسخ اغلب درکنار بقایای این مردان قوی نهفته است. تاگا در میان ۱۲ ستون سنگ حکاکیشده که در ابتدا جزئی از خانهاش بوده، دفن شده بود. در همین حین، یک بررسی دقیقتر از استخوانهای او و دیگر نمونهها نشان میداد که آنها دارای ویژگیهایی نظیر ویژگیهای مردمی بودند که زمانی در مجمعالجزایر تونگا در جنوب اقیانوس آرام زندگی میکردند. این مردمان با سنگ کار میکردند و سنگهای عظیمی را میساختند و جابهجا میکردند. در این جزیره خانههایی وجود داشت که دارای ستونهایی با ارتفاع ۵ متر بود که وزن هرکدام از ستونها حدود ۱۳ تن یعنی معادل وزن دو فیل بالغ آفریقایی بود. این مردم یک نژاد افسانهای از غولها نبودند بلکه قدرت خود را از کارهای سختی که انجام میدادند، کسب کرده بودند.
اگر در آینده همین تکنیکها استفاده شود تا اطلاعاتی درمورد نحوهی زندگی مردم در سال ۲۰۱۹ فراهم شود، دانشمندان تغییراتی را در اسکلت ما مشخص خواهند کرد که بازتابدهندهی سبک زندگی مدرن ما است. دیوید شاهار، دانشمند دانشگاه سان شاین کوست استرالیا میگوید:
من ۲۰ سال است که پزشک هستم و فقط طی دههی گذشته متوجه شدهام که بسیاری از بیماران من این زائده را روی جمجمهی خود دارند.
این زائدهی میخمانند که با نام «برجستگی بیرونی پسسری» نیز شناخته میشود، در بخش تحتانی پشت جمجمه و درست بالای گردن دیده میشود. اگر شما نیز آن را داشته باشید، احتمالا میتوانید آن را با انگشتان خود حس کنید یا اگر بدون مو هستید، ممکن است این زائده در پشت جمجمه قابل دیدن باشد. تا همین اواخر تصور میشد که این زائده بسیار کمیاب باشد. در سال ۱۸۸۵ زمانیکه این زائده برای نخستین بار مورد بررسی قرار گرفت، پیر بروکا، دانشمند مشهور فرانسوی درمورد نامگذاری آن نیز شاکی بود. او علاقهای به آن نداشت زیرا در نمونههای بیشماری که بررسی کرده بود، اصلا چنین چیزی را ندیده بود.
اما شاهار احساس میکرد چیزی وجود دارد. او تصمیم گرفت این مسئله را بررسی کند. او همراهبا همکارانش بیش از هزار تصویر اشعه ایکس جمجمهی افراد ۱۸ تا ۸۶ سال را مورد بررسی قرار داد. آنها هرگونه برجستگی را بررسی کردند و وضعیت قامت هرکدام از شرکتکنندگان را نیز درنظر گرفتند. چیزی که این دانشمندان پیدا کردند، قابلتوجه بود. این برجستگی نسبتبه انتظار آنها فراوانتر بود و نیز در میان گروه سنی جوانتر فراوانی بالاتری داشت: از هر ۴ نفر در گروه سنی ۱۸ تا ۳۰ سال، یک نفر این زائده را داشت. علت چه میتواند باشد؟ آیا باید نگران باشیم؟
شاهار تصور میکند که فراوانی این برجستگی مربوطبه تکنولوژیهای مدرن بهخصوص اعتیاد ما به تلفنهای هوشمند و تبلتها است. اینکه ما قوز کرده، گردنمان را دراز میکنیم و سر خود را بهسمت جلو میگیریم، مشکلساز است زیرا میانگین وزن سر حدود ۴/۵ کیلوگرم است. وقتی که ما بهصورت عمودی مینشینیم، این شی سنگین با ظرافت روی ستون فقرات در حالت تعادل قرار میگیرد. اما وقتی خم میشویم تا با دقت مطالب موجود در رسانههای اجتماعی را ببینیم، گردن ما باید تقلا کند تا این وزنه را سر جای درست خود نگه دارد. پزشکان به درد حاصل از این موضوع «گردن پیامکی» یا «درد ناشی از کار با تلفن همراه و فرستادن پیامک» میگویند. شاهار فکر میکند که برجستگیها به این خاطر شکل میگیرند که موقعیت خمیده، فشار اضافهای در محل اتصال عضلات گردن به جمجمه اعمال میکند و بدن با ایجاد لایههای اضافی از استخوان دربرابر این فشار پاسخ میدهد. این امر به جمجمه کمک میکند که ازطریق پخش کردن وزن روی منطقهی وسیعتری با این فشار اضافی مقابله کند.
البته این موقعیتهای بد در قرن ۲۱ اختراع نشدند بلکه انسان همیشه چیزی پیدا کرده است که روی آن خم شود. اما سؤال اینجا است که چرا وقتی با کتاب سروکار داشتیم، چنین برجستگی ایجاد نشد؟ یکی از احتمالات، زمانی است که در حال حاضر صرف کار با تلفنهای خود میکنیم، درمقایسهبا زمانیکه در گذشته یک فرد صرف مطالعهی کتاب میکرده است. برای مثال، در سال ۱۹۷۳ قبل از اینکه دستگاههای اولیهی دستی اختراع شوند، متوسط زمانیکه یک فرد آمریکایی صرف مطالعه میکرد، حدود ۲ ساعت در روز بود. درمقابل، مردم امروزی حدود دوبرابر این زمان را صرف کار با تلفنهای خود میکنند. درواقع بزرگترین شگفتی برای شاهار، اندازهی برجستگی بود.
قبل از شاهار، آخرین مطالعهی مرتبط با این موضوع، سال ۲۰۱۲ در یک آزمایشگاه استخوانشناسی در هند انجام شده بود. این آزمایشگاه بهصورت تخصصی روی استخوانها کار میکند. همانطور که انتظار میرود، در این آزمایشگاه جمجمههای زیادی مورد بررسی قرار میگرفتند اما پزشکان تنها یک زائده پیدا کردند. اندازهی این زائده ۸ میلیمتر بود در حالیکه اندازهی بزرگترین زائده در مطالعهی شاهار ۳۰ میلیمتر بود.
جالب اینکه، مردان قدرتمند جزایر ماریانا نیز دارای زائدههایی روی جمجمهای خود بودند. تصور میشود که علت توسعهی این زائدهها نیز موضوع مشابهی باشد. این مردان اشیاء سنگینی را روی پل بین شانههای خود حمل میکردند و برای حمایت از گردن و عضلات شانهی قوی آنها چنین زائدههایی تشکیل شده بود.
شاهار میگوید ممکن است که برجستگیهای مدرن هرگز از بین نروند. آنها بهتدریج بزرگ و بزرگتر میشوند. تصور کنید اگر شما استالاکتیتها و استالاگمیتهایی داشته باشید؛ اگر کسی به آنها کاری نداشته باشد، آنها همچنان به رشد خود ادامه میدهند مگر اینکه قوز کردن موجب بروز مشکلی برای قسمت دیگری از بدن شود.
در سمت دیگر جهان، در کشور آلمان، دانشمندان یک تغییر عجیب دیگر را کشف کردهاند: آرنجهای ما در حال کوچکتر شدن هستند. کریستین شفر، انسانشناس دانشگاه پوتسدام درحال مطالعهی اندازهگیریهای مرتبط با بدن بچههای مدرسهای بود که متوجه این روند شد. شفر برای بررسی این موضوع که اسکلت آنها طی زمان چقدر تغییر کرده است، مطالعهای درمورد اندازهی استخوانهای کودکان در فاصلهی ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۹ انجام داد. این اندازهگیریها شامل محاسبهی شاخص اسکلت آنها بود: ارتباط قد یک فرد با نسبت عرض آرنج او چیست؟ او نتایج خود را با نتایج مطالعهی مشابهی که ۱۰ سال پیش انجام شده بود، مورد مقایسه قرار داد. او دریافت که اسکلت کودکان در حال شکنندهتر شدن است. شفر میگوید ما درمورد علت آن فکر کردیم. ایدهی اولیهی این بود که شاید علت ژنتیکی باشد اما تغییر DNA یک جمعیت طی یک دورهی ده ساله دشوار است.
دومین ایده این بود که شاید کودکان از تغذیهی ضعیف در رنج بودند اما در کشور آلمان چنین مشکلی وجود ندارد. سومین ایده این بود که نسل جوانان امروزی، تنبل و بیتحرک هستند. شفر برای پی بردن بهعلت این امر، یک مطالعهی جدید انجام داد که در آن از کودکان خواسته شد تا پرسشنامههایی را درمورد عادات روزانهی خود پر و نیز از یک گامشمار استفاده کنند. پژوهشگران دریافتند که ارتباطی قوی بین میزان تنومندی استخوانهای کودکان و مقدار راهی که آنها میرفتند، وجود دارد. ما این موضوع را بهخوبی میدانیم که وقتی از عضلات خود استفاده میکنیم، به افزایش تودهی استخوانی حمایتکننده از عضلات کمک میکنیم. شفر میگوید:
اگر شما بارها و بارها از آنها استفاده کنید، آنها بافتهای استخوانی بیشتری خواهند ساخت که با سنجههای تراکم بیشتر و ابعاد بیشتر استخوان مشخص میشود.
بهنظر میرسد که اسکلتهای در حال کوچکتر شدن کودکان، یک سازگاری مستقیم به زندگی مدرن باشد؛ برایناساس رشد استخوانهایی که به آنها نیازی نداریم، مفهومی ندارد. اما در این دادهها یک چیز عجیب هم وجود داشت: راه رفتن تنها نوع ورزشی بود که در این زمینه تاثیر داشت. شفر فکر میکند علت آن است که زمانیکه به دیگر فعالیتهای جسمی اختصاص داده میشود، بسیار کمتر است.
هرچند کسی این مطلب را مورد بررسی قرار نداده که آیا چنین ارتباطی را میتوان در افراد بالغ نیز مشاهده کرد یا خیر؛ اما احتمالا همین قوانین درمورد آنها نیز درست است: اگر در هفته، یکی دوبار به باشگاه بروید، بدون راه رفتن در مسیرهای طولانی، فایدهای نخواهد داشت. تکامل انسان به ما میگوید که میتوانیم حدود ۳۰ کیلومتر در روز راه برویم.
شگفتی پنهان استخوانهای ما شاید برای صدها سال در حال اتفاق افتادن بوده باشد ولی ما تازه متوجه آن شدهایم. نورین ون کرامون تابادل از دانشگاه ایالتی نیویورک در سال ۲۰۱۱ جمجمهها را مورد مطالعه قرار داد. او که یک انسانشناس است، میخواست بداند آیا براساس شکل جمجمه میتوان مشخص کرد که یک فرد اهل کجا بوده یا خیر. او در تلاش برای یافتن پاسخ، جمجمههای موجود در موزههای سرتاسر جهان را مورد بررسی قرار داد و اندازهگیریهای دقیقی به دست آورد. واقعا میشد از روی شکل جمجمه مشخص کرد که فرد اهل کجا است اما بخشی از جمجمه وجود داشت که این قضیه در مورد آن صادق نبود: آرواره.
بهنظر میرسید که شکل آرواره بیش از آنکه بهوسیلهی ژنتیک تعیین شود، تحتتاثیر محیط رشد فرد قرار میگیرد: اینکه او در یک جامعهی شکارچی-جمعآوریکننده یا در محیطی متکی به کشاورزی پرورش یافته است. کرامون فکر میکند که این امر ارتباطی با میزان جویدن فرد در هنگام رشد دارد. او میگوید:
اگر درمورد ارتودنسی فکر کنید، بدیهی است دلیل انجام این کار روی نوجوانان این است که استخوانهای آنها هنوز در حال رشد است. استخوانها در این سن انعطافپذیر هستند و دربرابر فشارهای مختلف پاسخ خواهند داد.
در جوامع مدرن وابسته به کشاورزی که در آن غذا نرم و دلپذیر است، ما میتوانیم غذا را بدون نیاز به خرد کردن چندانی بخوریم. جویدن کمتر موجب ضعیفتر شدن عضلات میشود و معنای آن ضعیف ماندن آروارهها است. ایدهی دیگر، مربوطبه تغذیه با شیر مادر است. سنی که در آن مادران فرزندان خود را از شیر میگیرند، تنوع قابل توجهی دارد و زمان آغاز جویدن غذاهای جامد در کودکان را تعیین میکند.
کرامون میگوید تاثیری که جویدن میتواند روی بخش تحتانی صورت داشته باشد، بهراحتی بهوسیلهی چشم غیرمسلح قابل مشاهده نیست. اما تاثیر آن روی دندانها قابل مشاهده است. مسئلهی اصلی این جا است که مخصوصا در جوامع پس از دوران صنعتی احتمال بروز مشکلات دندانی نظیر دندانهای کج یا ازدحام دندانی بیشتر است. او میگوید:
مطالعات نشان میدهند که داشتن رژیم غذایی سختتر (ازلحاظ بافت) بهویژه در دوران کودکی میتواند به جبران برخی از نامتوازنیها بین نحوهی رشد و توسعهی دندانها و فشاری که به آنها وارد میشود، کمک کند.
و در اینجا یک نکتهی غیرمنتظره وجود دارد. بهنظر میرسد که تغییر آروارهها و دندانهای ما حداقل یک اثر جانبی خوشایند در زمینهی چگونگی صحبت کردن ما داشته باشند. نتایج یک مطالعه نشان داده است که وقتی انسان کشاورزی را در دوران نوسنگی کشف کرد (حدود ۱۲ هزار سال پیش)، تغییرات حاصل از تغییر رژیم غذایی روی دندانهای نیش او موجب شد که بتواند آواهای جدیدی را تلفظ کند (مانند f و v). این امر موجب تغییر چشمگیر زبان مکالمهی انسانها شد. در گذشته دندانهای نیش پایینی بهوسیلهی دندانهای نیش بالایی پوشانده نمیشد بلکه این دندانها باهم برخورد داشتند. در چنین حالتی تلفظ آواهای مذکور ممکن نبود.
باستانشناسان آینده، وقتی اسکلتهای ما را مورد بررسی قرار میدهند، دربارهی آن چه خواهند گفت؟ این وضعیت میتواند نشاندهندهی رژیم غذایی ناسالم، سطوح عجیبی از بیتحرکی و وابستگی بیمارگونه به تکنولوژی باشد. اصلا شاید بهتر باشد که استخوانهای ما سوزانده شود!
۹ ژانویه ۲۰۰۱ میلادی، درحالیکه آسمانِ شهر سانفرانسیسکو بارانی بود، استیو جابز قدم به روی استیج گذاشت تا از محصول جدیدِ اپل در رویداد مکورلدِ آن سال رونمایی کند. پسازاینکه وی از دشواریها و محدودیتهای خستهکنندهی دنیای سختافزار و نرمافزار سخن گفت، ناگهان بهسراغ تعریف مفهومِ هابِ دیجیتال از دیدگاه اپل رفت و سپس دربارهی یک انقلاب صحبت کرد.
جابز، سخن خود را با این جمله بهسمت موردنظرش خود هدایت کرد:
اکنون یک انقلاب در حوزهی موسیقی اتفاق میافتد.
مدیرعامل اپل که با همین یک جمله توانسته بود کنجکاوی حضار را برانگیزد، شروع به صحبتکردن دربارهی وضعیتِ آنزمانِ دنیای موسیقی دیجیتال کرد؛ اینکه سیدیها چگونه دستوپاگیر شدهاند، مردم به چه شیوهای موسیقیهای خریداریشدهشان را به کامپیوتر انتقال میدهند، چگونه فهرستِ پخش میسازند و فهرستهای ساختهشده را روی سیدی رایت میکنند. در آن رویداد، استیو جابز پیچیدگی بیشازاندازهی برنامههای پخشکنندهی موسیقی را یکی از دلایل این سردرگمیها عنوان کرد؛ برنامههایی که به باورِ وی، حتی پساز یادگیری نیز همچنان پیچیده باقی میماندند.
پساز تمامِ این مقدمهچینیها، اکنون لحظهی موردانتظار فرارسیده بود و جابز از آیتونز بهصورت رسمی رونمایی کرد؛ محصول نرمافزاری جدیدی که یکی از تأثیرگذارترینها در کارنامهی نرمافزاری اهالی کوپرتینو بود.
بهلطف دیدگاه درستی که برای توسعهی آیتونز وجود داشت، این برنامه توانست طنینِ اپل را در یک دههی آینده تغییر دهد و اپل را به شرکتی پیشتاز در حوزهی فناوری بدل سازد.
آیتونز و گذرِ سالها
مقالههای مرتبط:
یکسال پسازاینکه اپل از آیتونز رونمایی کرد، استیو جابز باری دیگر قدم روی صحنه گذاشت؛ اما اینبار نه برای معرفی محصول نرمافزاری. ایندفعه نوبت به یک محصول سختافزاری جدید رسیده بود که موفقیتش بهنوعی با موفقیت آیتونز گره خورده بود. جابزِ فقید درآنزمان از آیپاد رونمایی کرد؛ یک پخشکنندهی موسیقی که با استقبال گستردهای روبهرو شد و توانست پیروزی عظیمی برای اپل به ارمغان بیاورد.
پساز معرفی آیپاد، اپل برای پاسخگویی به نیازهای کاربرانِ آیپاد، دستهای از ویژگیهای جدید را با نسخهی ۲ واردِ برنامهی آیتونز کرد. در این نسخه علاوهبراینکه پشتیبانی از آیپاد به برنامه اضافه شده بود، بهبودهایی نظیر ارتقاء فرایند رایتکردنِ سیدی و قابلیتهایی همانند اکولایزر، بهبوددهندهی صوتی کراسفیدر (Cross Fader) و... اضافه شده بود.
برخلاف حالا که بین انتشارِ نسخههای اصلی اپلیکیشنها فواصل طولانی وجود دارد، اپل درآنزمان به فاصلهای اندک از انتشار نسخه عمده قبلی، نسخه عمده بعدی را دردسترس کاربران قرار میداد.
ازاینرو، کوپرتینوییها خیلی زود نسخه سومِ آیتونز را منتشر کردند؛ نسخهای که قابلیت فهرستِ پخش هوشمند (Smart Playlist) و پشتیبانی از کتابهای صوتی Audible را بههمراه میآورد.
در آوریل ۲۰۰۳، نسخهی چهارم آیتونز با معرفی فروشگاه موسیقی و پشتیبانی از کدک AAC منتشر شد. درست در همین نسخه بود که اپل تصمیم بیسابقهای اتخاذ کرد و آیتونز را برای سیستمعامل ویندوز نیز دردسترس قرار داد؛ تصمیمی که جملهی تمسخرآمیز و مشهور استیو جابز را بههمراه داشت:
[آیتونز] احتمالا بهترین برنامهایه که تا الان برای ویندوز ساخته شده.
میزبانی از ۲۰۰هزار قطعهی موسیقی حجم عظیمی از محتوای موسیقیایی را در اختیار کاربران قرار میداد؛ این موضوع باعث شد تا در همان هفتهی نخست، بیشاز یک میلیون آهنگ فروخته شود. موفقیت آیتونز روی آیپاد نیز تأثیر گذاشت و تا ماه ژوئن همان سال، آیپاد نیز به فروش ۱ میلیون واحدی دست پیدا کرد.
آیپاد و آیتونز درکنار یکدیگر معنای جدیدی بهدنیای موسیقی بخشیدند و وجه دیگری از فناوری را به نمایش درآوردند. ظهور ایربادهای سفیدرنگ در سراسر جهان نشان داد که چهقدر مردم به گوشدادنِ موسیقی در شرایط مختلف علاقهمند هستند.
بااینحال، بلندپروازیهای اپل متوقف نشد. در آوریل ۲۰۰۴، نسخه ۴.۵ آیپاد دردسترس قرار گرفت. این نسخه دارای ویژگیهای جذابی چون iMix، پارتی شافل و... بود. درطول حیات آیتونز ۴ ویژگیهایی منتشر شدند که حتی الان نیز شاهد بهرهگیری از آنها هستیم؛ یک ویژگی مانند AirTunes که اگرچه امروزه به ایرپلی تغییرِ نام داده است، اما امکان استریم موسیقی در یک شبکهی محلی (لوکال) را فراهم میآورد. همچنین پشتیبانی از عکس و ویدئو از دیگر قابلیتهای مهم این نسخه بود. در ماه ژوئن ۲۰۰۵، پادکستها هم به برنامه اضافه شد تا بازهم انقلابی دیگر رخ دهد (کلمهی پادکست نام خود را از «آیپاد» وام گرفتهاست).
برخلاف نسخههای پیشین، آیتونز ۵ و ۶ که از سپتامبر ۲۰۰۵ تا ژوئن ۲۰۰۶ منتشر شدند، ویژگیهای جدید را با خود نداشتند و فقط روی سازگاری برنامه، بهبود عملکرد و رفع مشکلات تمرکز داشتند.
این روند ادامه داشت تا اینکه در سپتامبر ۲۰۰۶، آیتونز ۷ منتشر شد و انبوهی از قابلیتهای جدید را بهارمغان آورد. در این نسخه بازی برای آیپاد وجود داشت، امکان پخش بدونتوقف موسیقی ایجاد شده بود و اپل تیوی نیز در فهرست برنامههای پشتیبانیشده قرار داشت.
آیتونز ۷
ظهور آیتونز روح جدیدی به کالبد خستهی صنعت موسیقیِ آن زمان تزریق کرد؛ صنعتی که روزی از نقض کپیرایت رنج میبرد، حال به نقطهای رسیده بود که بلندقامتتر از هرزمان دیگری عرضاندام میکرد.
درابتدا، فقط موسیقی در آیتونز جای داشت؛ اما بهمرور و با پیشرفت سختافزار و فراهمشدنِ فرصتهای جدید، قابلیتهای جدیدی به آیتونز اضافه شد. کمکم کاربران میتوانستند در آیتونز فیلم خریداری کنند، موسیقی دلخواه خود را پیدا کنند، کتاب مدنظرشان را بخوانند و پادکستهای دلخواهشان را گوش دهند.
زمان سپری شد و سال ۲۰۰۷ از راه رسید؛ سالی که آیندهی اپل را برای همیشه دگرگون ساخت. استیو جابز در این سال از نخستین آیفون رونمایی کرد؛ دستگاهی که طبق تعریفِ او در آن زمان، تلفن، آیپاد و مروگر اینترنت را با یکدیگر تلفیق کرده بود. حال ازاینپس، آیتونز علاوهبر انواع مختلف آیپاد، باید از آیفون نیز پشتیبانی میکرد. مؤفقیت اپل باعث شد تا بعدها اپاستور نیز به این برنامه اضافه شود.
آیتونز ۹
نوبت به انتشار نسخههای ۸ و ۹ آیتونز رسید؛ نسخههایی که استراتژیهای اپل در دنیای دیجیتال را بیشازپیش به رخ میکشیدند. در این دو نسخه، شما میتوانستید فیلمها و برنامههای تلویزیونی را کرایه کنید و ازطریق iTunes U کتابهای درسی بگیرید. همچنین رابط کاربری در نسخه نهم با تغییرات قابلتوجهی همراه شد تا جلوهای مدرنتر به خود بگیرد.
به عصر پیچیدگی خوش آمدید
زمانیکه آیتونز معرفی شد، استیو جابز برنامههای موجودِ آن زمان را «پیچیده» خطاب کرد. اما بهمرور، آیتونز نیز همان راهی را رفت که قبلا برنامههای دیگر رفته بودند. اضافهکردن و حذف قابلیتهای فکرنشده، یکی از مواردی بود که به پیچیدگی این برنامه میافزود.
در نسخه ۱۰ آیتونز، این سردرگمی و پیچیدگی بهوضوح نمود پیدا کرد. اپل قابلیتی تحتنام Ping به برنامه خود اضافه کرد تا با این کار، شبکهای اجتماعی را برای موسیقی توسعه دهد. خوشبختانه «پینگ» چندان دوام نیافت و در اکتبر ۲۰۱۰ حذف شد؛ اما متأسفانه، اپل دوباره اشتباه خود را تکرار کرد و پسازمدتی، همان کارکرد را در قالب نامی جدید تحتعنوان آیتونز سایدبار منتشر ساخت؛ قابلیتی که درست بهمانند پینگ، عمر کوتاهی داشت.
آیتونز ۱۰
در سال ۲۰۱۱ آیتونز مچ بهوجود آمد؛ قابلیتی که هرگز پایش را فراتر از مرزهای آمریکا، کانادا و استرالیا نگذاشت. یک سال بعد، آیتونز ۱۱ با پشتیبانی از فضای ابری معرفی شد تا محتویات خریداریشده، روی فضای ابری دردسترس باشند؛ همچنین تغییراتی در رابط کاربری ایجاد شد که بازهم به پیچیدگی برنامه میافزود. بعدها آیتونز رادیو معرفی شد و در حیات دوساله این نسخه، تغییرات و بهینهسازیهایی صورت گرفت که هیچکدام نتوانستند اندکی از پیچیدگی برنامه بکاهند.
اکتبر ۲۰۱۴ فرارسید و آیتونز ۱۲ رونمایی شد. در این نسخه نیز تغییراتی در رابط کاربری و شیوه پیمایش در برنامه اعمال شد که همچنان داستان قدیمی را تکرار میکرد.
بااینحال، سال ۲۰۱۵ اتفاق مهمی برای آیتونز بههمراه داشت. از آغاز فعالیت آیتونز ۱۴ سال گذشته بود و در این مدت، شیوهی گوشدادنِ کاربران به موسیقی تفاوتهای عمدهای کرده بود. حال اپلیکیشن جدیدی بهنام اسپاتیفایوجود داشت که قطعات موسیقی را درقالب مفهوم جدیدی تحتعنوان استریمینگ دراختیار کاربران قرار میداد. استقبال پرشور کاربران از اسپاتیفای، اپل را به ساخت نمونهی اختصاصی وادار کرد. بهدنبالِ این موضوع، اپل موزیک معرفی شد؛ سرویسی که در آیندهای نزدیک، آیتونز را برای همیشه کنار میزد.
استیو جابز در زمان رونمایی از آیتونز، از واژهی «انقلاب» برای توصیف آن استفاده کرد؛ واژهای که اگرچه درابتدا حق مطلب را ادا میکرد؛ اما با گذشت زمان، اندکاندک جوهرهی خود را از دست داد. حال اپل موزیک دقیقاً همان هدفی را دارد که استیو جابز ۱۸سال پیش با آیتونز داشت. اپل موزیک میخواهد به یکهتاز عرصهی موسیقی تبدیل شود؛ هدفی که قطعاً نیازمند پیمودن راه دشواری خواهد بود.
اگرچه اپل در کنفرانس توسعهدهندگان WWDC 2019، آیتونز را بهطور رسمی بازنشسته کرد؛ اما تأثیری که این برنامه روی صنعت موسیقی گذاشت، هرگز فراموش نخواهد شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.