اخیرا تیم توسعهدهندهی مایکروسافت اج (Microsoft Edge) در جریان یک پست ردیتی AMA (هرچه میخواهی از من بپرس) به برخی سوالات کاربران در مورد این مرورگر پاسخ دادهاند و از جزئیات و برخی ویژگیهای آیندهی این مرورگر، پرده برداشتهاند.
به هرحال مهمترین بخش این پرسش و پاسخ، اشاره به این موضوع بود که درهای این شرکت برای توسعهی مرورگر مایکروسافت اج برای لینوکس باز است.
تیم توسعهدهندهی اج در این جلسه گفتند که هیچ محدودیت فنی برای توسعهی این مرورگر برای لینوکس وجود ندارد؛ اما، آنها هنوز بهطور کامل برای ارائهی نسخهی لینوکس آماده نیستند. ردموندیها در ادامه افزودند:
ما به لحاظ فنی مشکلی برای ساخت نسخهی لینوکس اج نداریم و این کاری است که خودمان هم قطعا دوست داریم انجام دهیم، ولی همچنان برای مشتریپسند شدن این مرورگر به مقداری کار لازم است تا چیزی بسازیم که به آن افتخار کنیم؛ کارهای مربوطبه نصب، بهروزرسانی، رفع باگها و... ؛ بنابراین، ما هنوز برای منتشر کردن آن آماده نیستیم.
هماکنون توسعهدهندگان اج برای ارائهی نسخههای پایدار این مرورگر برای سایر نسخههای ویندوز و همچنین مکاواس (macOS)، تلاش میکنند.
محافظت دربرابر ردگیری
ردموندیها همچنین از برنامهریزی مایکروسافت برای افزودن ویژگی حفاظت از اطلاعات کاربران دربرابر ردگیری، همانند آنچه موزیلا به فایرفاکس 63 افزوده است، خبر دادند. برای اطلاعات بیشتر در مورد ویژگی جدید Firefox63 به این مقالهی زومیت مراجعه کنید.
مقالههای مرتبط:
تیم اج در اینباره میگوید:
ما تلاش میکنیم تا امکان کنترل و شفافیت حریم خصوصی کاربران در سطح وب را برایشان فراهم کنیم. اولین ویژگی، جلوگیری از ردیابی کاربران است که امکان کنترل آن در سه سطح مختلف وجود خواهد داشت و پیشفرض آن، حالت تعادلی است.
اگرچه تیم مایکروسافت اطلاعات بسیار زیادی در مورد ویژگیهای آیندهی مرورگر خود ارائه کردند، ولی پاسخی به این سؤال ندادند که نظرشان راجعبه اینکه API جدید گوگل مانع کار مسدودکنندههای تبلیغاتی میشود چیست.
تیم اج میگوید قصد دارد قبل از پاسخ نهایی به سؤال فوق، همچنان با «توسعهدهندگان افزونههای محبوب و جامعهی کرومیوم» مذاکره کند.
درست همینجا بود که جرقهی ایدهی اولیهی استارتاپ زده شد و چهار دانشجو چند هفتهی بعد را به پرسوجو از سایر کسبوکارها اختصاص دادند و متوجه شدند تحویل غذا یکی از بزرگترین مشکلات آنها است. همچنین در آن زمان هیچ رستورانی در اطراف محوطهی دانشگاه خدمات تحویل غذا نداشت و این چهار دانشجو تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند. آنها روزها درس میخواندند و شبها سفارشهای غذا را در محدودهی دانشگاه تحویل میدادند.
آنها با تحویل دادن سفارشها نکتههای جالبی یاد گرفتند و تا مدتها هر نیروی جدیدی که استخدام میکردند، باید ابتدا یک هفته سفارشها را تحویل میداد و بعد آغاز به کار میکرد.
در ادامه، مصاحبهی مجلهی Foundr را با اندی فنگ، یکی از بنیانگذاران استارتاپ دوردش میخوانیم. او در این مصاحبه در مورد داستان راهاندازی استارتاپ و روزهای سختی که داشتهاند، صحبت میکند و همچنین نکات کلیدی را به سایر کارآفرینان توصیه میکند.
نیتان: کار خود را چگونه آغاز کردید؟
اندی: ما استارتاپ دوردش را زمانیکه دانشجو بودیم، راهاندازی کردیم. برای پیدا کردن ایدهی مناسب با صدها کسبوکار کوچک و محلی در سانفرانسیسکو مصاحبه کردیم تا بفهمیم بزرگترین مشکل این افراد چیست. ما در آن زمان دانشجو بودیم و به همین دلیل مردم خیلی خوب به صحبتهای ما گوش میدادند. اغلب افرادی که سراغ کسبوکارهای محلی میروند، بازاریاب یا متخصص فروش هستند و صاحبان کسبوکار برخورد مناسبی با این افراد ندارند؛ اما ما به آنها میگفتیم که میخواهیم بیشتر در مورد شما و مشکلات کسبوکار بدانیم و به همین دلیل خیلی خوب با ما برخورد میکردند.
صحبت کردن با این افراد چشماندازهای خیلی خوبی به ما داد. من در رشتهی مهندسی تحصیل کردم و محصول اولیهی ما یا همان MVP ما، یک وبسایت سادهی HTML بود؛ تا ببینم مشکل واقعی مردم چیست.
نیتان: مفهوم اولیهی دوردش چگونه شکل گرفت؟
اندی: همانطور که گفتم، ما با کسبوکارهای کوچک در مورد مشکلات صحبت کردیم و ایدهی اصلی استارتاپ ما رابطهی مستقیمی با این موضوع داشت. تمام اعضای تیم بنیانگذاری قصد داشتند قدم مثبتی در توسعهی اقتصاد محلی ایفا کنند. به همین دلیل سراغ تعدادی از خردهفروشیها، رستورانها و سرویسدهندهها رفتیم و متوجه شدیم اغلب این افراد با تحویل دادن کالا مشکل دارند. این موضوع ما را شگفتزده کرده بود زیرا فکر میکردیم تحویل غذا مشکل چندان بزرگی برای کسبوکارهای کوچک نیست.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک وبسایت سادهی HTML درست کنیم. وبسایت ما شامل یک شمارهی گوگلویس بود که به تلفنهای شخصی ما متصل شده بود و همچنین تعدادی منوی رستوران که بهصورت فایل پیدیاف روی سایت بود. درواقع هدف ما این بود که ببینیم آیا میتوانیم توجه و علاقهی مردم را جلب کنیم یا خیر.
نیتان: جالب است. از یکی از دوستانم شنیده بودم که میخواست اپلیکیشن شما را از روی گوشی خود پاک کند زیرا کار کردن با آن بهاندازهای ساده و جذاب بود که هر ماه هزاران دلار برای آن خرج میکرد. پس شما کار خود را در سال ۲۰۱۳ آغاز کردید؛ بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
اندی: بله ما عضو شتابدهندهی وای کامبیناتور شدیم و بعد از ارائهی استارتاپ خود توانستیم سرمایهی خوبی در مرحلهی بذری جذب کنیم. تیم ما بسیار قوی و از دانشگاه استنفورد بود، سابقهی کاری اعضای تیم بسیار خوب بود و به همین دلیل توانست سرمایهی خوبی جذب کند.
ما سرمایهی خوبی جذب کرده بودیم، محصول اولیه را تولید کرده بودیم و به این فکر میکردیم که باید چگونه کسبوکار را رشد دهیم. دقیقا از همینجا بود که چالشهای بزرگ من شروع شد و باید به این فکر میکردم که تیم و کسبوکار را گسترش دهم و برای موفقیت در بازار واقعی آماده کنم. تا قبل از جذب سرمایه همهچیز خیلی عادی بود و تنها به این فکر میکردیم که مردم با چه مشکلات عمدهای سروکار دارند. اما بعد از ساخت محصول اولیه به این فکر میکردیم که چگونه محصولی که ساختهایم را گسترش دهیم.
نیتان: برای ارزیابی کسبوکار خود از چه معیارهایی استفاده میکردید؟
اندی: سؤال بسیار خوبی پرسیدید. معیارهای ما هر روز در حال تغییر بود. بهعنوان مثال ابتدا با خودم فکر میکردم آیا میتوانیم روزی ۱۰ سفارش را تحویل دهیم؟ بعد از مدتی از خودم میپرسیدم آیا میتوانیم ۲۰ سفارش را مدیریتکنیم؟ اعداد و ارقام با سرعت زیادی برای ما تغییر میکرد زیرا وقتی به یک هدف غیرممکن میرسیدیم، با خودمان میگفتیم زحمت زیادی نداشت و به همین دلیل سطح توقع را بالا میبردیم.
اعضای تیم بنیانگذاری استارتاپ رابطهی نزدیکی با یکدیگر نداشتند اما همهی ما به تواناهای یکدیگر باور داشتیم و میدانستیم که میتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم. گاهیاوقات هفتهها و ماهها هیچ پیشرفتی در کار نداشتیم اما به یکدیگر انگیزه میدادیم و جلو میرفتیم.
نیتان: لطفا کمی بیشتر در مورد تیم بنیانگذاری توضیح دهید. چه چیزی باعث شد استارتاپ با سرعت زیادی رشد کند؟ نقش استخدام افراد مناسب در روزهای اولیهی استارتاپ چه بود؟
اندی: فکر میکنم مهمترین موضوع در هر خانوادهی کاری، ساختن اعتماد و احترام است و ما از همان روز اول این موضوع را رعایت میکردیم. هریک از اعضای تیم در زمینهای تخصص داشت و این موضوع کمک زیادی به رشد ما کرد. بهعنوان مثال تونی ژو (مدیرعامل) در انجام کارهای عملیاتی بسیار قوی است و در شرکتهای بزرگی مانند eBay سابقهی کار دارد.
میدانستیم تمام اعضا در کار خود متخصص هستند و به خوبی از عهدهی وظایف خود برمیآیند. به همین دلیل فکر میکنم اعتماد و احترام نقش بزرگی در موفقیت تیم داشت.
نیتان: کار شما یک مارکتپلیس (پلتفرمی که فروشندگان کالاهای مختلف میتوانند محصولات را بهصورت آنلاین بفروشند) دو طرفه است. یعنی مردم باید ابتدا به رستوران سفارش دهند و سپس محصول خریداریشده، باید توسط عدهای دیگر تحویل داده شود. این موضوع را چگونه مدیریت میکنید؟
اندی: بله؛ درواقع کسبوکار ما یک مارکتپلیس سه طرفه است و ما باید هم رانندگان پیک، هم مشتریها و هم سفارش رستورانها را مدیریت کنیم.
روزهای اول، همهچیز را کنترل میکردیم و سفارشها را به پیک تحویل میدادیم. بعد از رشد شرکت، باید تصمیم میگرفتیم که تمرکز کار را روی کدام بخش معطوف کنیم. یکی از مهمترین تصمیمگیریهای ما هنگام ساخت اولین محصول موبایل بود. نمیدانستیم این اپلیکیشن را باید برای رانندگان پیک یا برای مصرفکنندگان طراحی کنیم. برای اعزام پیک از اپلیکیشنهایی مانند Find My Friends، اساماس و ایمیل استفاده میکردیم و مشتریها نیز همچنان از نسخهی اولیهی سایت استفاده میکردند؛ به همین دلیل تصمیمگیری در این شرایط بحرانی برایمان سخت بود و فکر میکنم نقش مهمی در موفقیت ما ایفا کرد.
بعد از کمی فکر به این نتیجه رسیدیم که ابتدا باید اپلیکیشن مربوطبه رانندگان پیک را توسعه دهیم زیرا دوردش یک استارتاپ مرتبط با حملونقل است. هدف ما این بود که محصولات خریداریشده را در کمترین زمان ممکن به مشتری تحویل دهیم و درواقع این موضوع به ما کمک کرد تا روی هدف اصلی شرکت متمرکز بمانیم. دلایلی که برای این تصمیمگیری داشتیم، در تصمیمگیریهای آیندهی شرکت نیز به ما کمک کرد.
نیتان: درکنار یک محصول عالی، از چه عوامل دیگری برای رشد استارتاپ استفاده میکردید؟ آیا از هک رشد یا عوامل دیگری برای توسعهی استارتاپ استفاده کردید؟
اندی: مطمئنا عوامل زیادی در رشد و توسعهی کسبوکار دخالت دارند. تبلیغات، سئو و بازاریابی دهان به دهان از جمله موضوعات مهمی هستند که نباید نادیده گرفته شوند. اما فکر میکنم مهمترین کار، تمرکز روی مشتریهای اصلی کسبوکار و جلب رضایت آنها است.
مشتریهای اولیهی کسبوکار همان کسانی هستند که بازاریابی دهان به دهان را انجام دادهاند و با معرفی ما به دوستان یا آشنایان خود، نقش مهمی در توسعهی استارتاپ داشتهاند؛ بنابراین فکر میکنم بهترین کار برای بازاریابی، جلب رضایت این افراد است.
نیتان: لطفا کمی بیشتر در مورد مدل کسبوکار برای ما توضیح دهید. درآمد شرکت از چه راهی تأمین میشود و آیا به سودهی رسیده است؟
اندی: درآمد ما ازطریق مشتریها، رستورانها و همچنین سود خالص منهای هزینههای پیک تأمین میشود و بله؛ شرکت به سوددهی رسیده است.
نیتان: آیا تصمیمی برای ورود به بازار کشورهای دیگر مانند استرالیا گرفتهاید؟ برای رقابت با سایر استارتاپهای مشابه چه برنامهای دارید؟
اندی: ما در حال حاضر در آمریکا و کانادا فعالیت میکنیم و این نشان میدهد به فکر گسترش کسبوکار خود در خارج از آمریکا هستیم. اما پیش از ورود به بازار بینالمللی، عوامل مختلفی از جمله مشکلات آن جامعه، مشتریهای هدف، شناسایی رستورانهای مورد علاقهی مردم و... وجود دارد که باید دقیقا بررسی شود.
ما رفتار رقبای خود در بازار را بادقت بررسی میکنیم. میدانیم که آنها تمام تصمیمهای خود را با دلایل و استدلالهای قوی گرفتهاند. بنابراین فکر میکنم برای رقابت باید میزان پختگی بازار و تمام جوانب کار را بررسی کرد.
نیتان: آیا میتوانید مثالی از نحوهی ارزیابی برای ورود به بازار جدید بزنید؟
اندی: فکر میکنم در مورد نحوهی رقابت در آمریکا بهتر بتوانم توضیح دهم. یکی از دلایل موفقیت ما در این این سالها این بود که توانستیم رابطهی خوبی با رستورانها برقرار کنیم. ما همچنین با رستورانهای بزرگی مانند Taco Bell، KFC، Yum و... شراکت داریم. رقبای ما نمیتوانند از مزایای همکاری با شرکتهای بزرگ بهرهمند شوند و نمیتوانند رابطهای مشابه ما با آنها برقرار کنند.
نیتان: پس روابط، نقش مهمی در رشد استارتاپ دوردش دارد؟
اندی: همینطور است. همچنین دلیل دیگر موفقیت دوردش، این است که دستورالعمل موفقیت را یاد گرفتهایم. ما دقیقا میدانیم چه خدماتی برای شراکت با رستورانها باید ارائه دهیم. میدانیم چه تعداد پیک برای تحویل سفارشها لازم است و همچنین به خوبی میدانیم چه مشتریهایی را باید هدف قرار دهیم.
درحالحاضر شرکتهای زیادی در زمینهی تحویل محصول براساس تقاضای مشتری فعالیت میکنند اما فکر میکنم هنوز هم فرصتهای زیادی برای استارتاپها در این زمینه وجود دارد.
نیتان: اپلیکیشن شما برای افرادی که به غذاهای خاص آلرژی دارند یا دائم در سفر هستند، مناسب است. درواقع ویژگی خاصی دارید که استفاده از اپلیکیشن شما را جذاب میکند. همچنین با رستورانهای زیادی در ارتباط هستید. لطفا کمی بیشتر در این مورد توضیح دهید.
اندی: بله، فکر میکنم یکی از بهترین ویژگیهای ما برای مشتریها این است که با رستورانهای زیادی همکاری میکنیم و تنوع بالایی داریم. ما همچنین به سرعت و کیفیت خدمات خود اهمیت میدهیم. ما، هم باید رضایت مشتری و هم رضایت رستورانها را جلب کنیم؛ به همین دلیل با چالشهای زیادی روبهرو هستیم و در این سه سال تقریبا یاد گرفتهایم که چگونه باید عمل کنیم.
بازاریابی دهان به دهان در ارتباط ما با رستورانها نیز تأثیرگذار بود، مخصوصا زمانیکه توانستیم با رستوران بزرگی مانند Taco Bell شراکت کنیم. در روزهای اول، بسیاری از شرکتها حتی حاضر به مذاکره با ما نبودند اما زمانیکه قراردادهای خوب بستیم و معروف شدیم، نوع دیدگاه آنها نسبت به ما تغییر کرد. البته موفقیت ما اتفاقی یا یک روزه نبود، ما چندین سال برای ساختن روابط و معروف شدن زحمت کشیدیم.
نیتان: درحالحاضر شرکتهای زیادی در زمینهی تقاضا برای خدمات فعالیت میکنند، برای جلب رضایت پیکها و تشویق آنها به همکاری با شما چه کاری انجام میدهید؟
اندی: فکر میکنم مهمترین کار این است که ببینم این افراد دنبال چه چیزی هستند. ما با پیکهای تحویل سفارش صحبت کردهایم و اغلب آنها ساعات کاری انعطافپذیر و پرداخت به موقع حقوق را به سایر امکانات ترجیح میدادند. بنابراین تلاش میکنیم تا جای ممکن این امکانات را برای آنها فراهم کنیم و آنها را راضی نگهداریم.
البته شرایط آنها در شهرهای مختلف، متفاوت است و ما نیز با گذشت زمان آنها را بهتر میشناسیم و تلاش میکنیم امکانات بهتری برای آنها فراهم کنیم.
نیتان: بسیاری از استارتاپها هنگام بزرگ کردن ابعاد کسبوکار شکست میخورند. شما با این سرعت بالای رشد، چگونه ابعاد کاری خود را گسترش میدهید؟
اندی: ما در سالهای اول تمام تمرکز خود را روی ساخت یک محصول عالی و یک شرکت فناوری گذاشته بودیم. اکنون یک شرکت فناوری هستیم اما فکر میکنم نباید تنها روی عملکرد تمرکز کنیم. سریعترین راه رشد این است که مشکلات و موانع را در سریعترین زمان ممکن حل کنیم. گاهی اوقات مردم از ما میپرسند آیا شرکتی مبتنی بر فروش هستیم؟ آیا مبتنی بر فناوری یا عملیات هستیم؟ من فکر میکنم ما باید در تمامی این موارد خوب باشیم. موضوعی که به رشد ما کمک کرد، این بود که همواره تلاش کردیم تمام کارها را به بهترین شکل انجام دهیم.
نیتان: شما در کاری که انجام میدهید، بسیار موفق هستید. سه پیشنهادی که به سایر کارآفرینان میدهید چیست؟
اندی: اولین نصیحت من به کارآفرینان این است که در مورد درست یا اشتباه بودن ایدهی خود فکر نکنند. ما در روزهای اول زحمتهای زیادی کشیدیم و حتی سفارشها را خودمان تحویل میدادیم. هرقدر هم که ایدهی خوبی داشته باشید، نباید از هیچ تلاشی دریغ کنید. بنابراین اولین نصیحت من به کارآفرینان این است که خودشان را برای روزهای سخت و کار زیاد آماده کنند.
دومین نصیحت من این است که رابطهی خود را با سایر بنیانگذاران شرکت و همچنین کارمندان تقویت کنید. این رابطه باید براساس اعتماد و احترام شکل بگیرد. کارمندان اولیهی شرکت، کسانی هستند که فرهنگ سازمانی شما را به سایر کارمندان منتقل میکنند؛ بنابراین بهتر است از همان روزهای اول به فکر این موضوع باشید.
سومین نصیحت من شاید کمی کلیشهای به نظر برسد، اما واقعیت دارد. هر استارتاپی روزهای سختی پیش رو دارد. شک و عدم اطمینان، شما را لحظهای تنها نخواهد گذاشت. اما بهترین کار این است که از مسیر کار لذت ببرید. همکاری با افراد خوب، تحمل این روزها را راحتتر و دلپذیرتر میکند.
نیتان: مصاحبهی بسیار خوبی بود و مطمئنم کارآفرینان از نکتههای که گفتید، استقبال خواهند کرد.
اندی: خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید.
داشتن گزینههای زیاد، وضعیت جذابی بهنظر میرسد که نشان از آزادی و استقلال دارد؛ اما گسترش فناوری و ایجاد مجالی برای توسعهی بازارهایی نظیر فروشگاهها یا سرگرمیهای آنلاین، انجام انتخاب را با دشواری مواجه کرده است. جستجوی آنلاین برای یک ژاکت بهاره میتواند هزاران نتیجه دربرداشته باشد. در یک سرویس دوستیابی ممکن است میلیونها نفر ثبتنام کرده باشند. طبق گفتهی مارک سیری، پژوهشگر دیگر مطالعه، تمام این انتخابها مانند یک ایدهی عالی بهنظر میرسند اما فقط تا زمانیکه مجبور نشوید یکی از آنها را انتخاب کنید. او میگوید:
ما دوست داریم که این گزینهها را داشته باشیم اما وقتی واقعا به انتخاب ازمیان آن گزینههای بیشمار مجبور میشویم، وضعیت بهم میریزد. نتایج پژوهشهای دیگر نیز نشان میدهند که پس از تصمیمگیری، اغلب افراد از تصمیم خود راضی نیستند و پژوهش ما نشان میدهد که این تغییر جهت (پارادوکس ذاتی راضی بودن از انتخاب و در ادامه عدم رضایت از آن) تقریبا بلافاصله پس از انتخاب اتفاق میافتد.
مقالهی مرتبط:
در این پژوهش، پژوهشگران ۵۰۰ شرکتکننده را به سه گروه آزمایشی مختلف تقسیم کردند. در دو گروه معیارهای روانفیزیولوژیکی اندازهگیری شد. سلتزمن میگوید:
از شرکتکنندگان خواسته شد که پروفایلهای دوستیابی ساختگی را بخوانند و گزینهی ایدهآل خود را انتخاب کنند. از آنجایی که ما از معیارهای روانفیزیولوژیکی استفاده میکردیم، لازم بود افراد را با انتخابی روبهرو کنیم که نیاز به توجه و مشارکت دقیق آنها داشته باشد. این سنجهها شامل ضربان قلب و شدت عملکرد پمپاژ قلب بود. وقتی افراد درخصوص یک تصمیم توجه زیادی از خود نشان میدهند، ضربان قلب آنها افزایش مییابد و قلب آنها محکمتر میزند. سنجههای دیگری نظیر اینکه چه مقدار خون در حال پمپ شدن است و میزان اتساع عروق خونی، نشاندهندهی سطح اعتماد است. نتایج نشان داد که هنگام مواجهه با تعداد زیادی پروفایل انتخابی، قلب و عروق خونی شرکتکنندگان نیز اهمیت انتخاب و دشواری آن را آشکار میساخت.
اگرچه به انجام پژوهشهای بیشتری نیاز است اما این مطالعه میتواند به ما کمک کند تا ارتباط بین اضافهبار انتخاب و نتایج منفی را درک کنیم. سلتزمن میگوید:
بررسی تجربیات لحظهای افراد ممکن است درنهایت بتواند به ما کمک کند که پیامدهای مرتبط با اضافهبار انتخاب را بهتر درک، و از آن جلوگیری کنیم.
یافتههای این پژوهش در مجلهی Biological Psychology منتشر شده است.
آمازون برای اولینبار، در جریان کنفرانس re:Mars در لاسوگاس، پهپاد ترابری تمام الکتریکی خود را به نمایش گذاشت. در طراحی این پهپاد، هم از هلیکوپترها و هم از هواپیماها الهام گرفته شده است. این پهپاد، همانند یک هلیکوپتر، از توانایی نشستوبرخواست عمودی برخوردار است و میتواند از حالت پرواز عمودی به پرواز افقی تغییر وضعیت دهد. این پرنده که بهصورت ششگوشه طراحی شده، دارای پوششهایی در هر ۶ طرف است که تیغهها را از کنار پوشش میدهند و ایمنی پهپاد را افزایش میدهند.
براساس ادعای آمازون، فعالیت این پهپاد جهت تحویل سفارشهای کاربران در ماههای آینده شروع خواهد شد؛ اما مشخص نیست که از این وسیله کجا استفاده خواهدشد. دیگر نکتهی حائز اهمیت، وجود حسگرها و واحدهای پردازشی متعدد در این پهپاد است که امکان اجرای انواع مختلفی از الگوهای یادگیری ماشین را برای آن به ارمغان میآورند؛ الگوهایی که موجب افزایش ایمنی این پرنده میشوند.
این اولین باری است که آمازون بهطور عمومی در رابطه با استفاده از حسگرهای تصویری، گرمایی و فراصوتی (Ultrasonic) که توسط این شرکت توسعهداده شدهاند صحبت میکند. دیگر مسئلهی جدیدی که توسط آمازون تشریح شده، نحوهی مانوردهی پهپاد برای فرود در محل موردنظر است.
در این حوزه، تمرکز آمازون بر افزایش ایمنی پهپاد است، تا جایی که این پرنده بتواند بهطور مستقل پروازی ایمن داشته باشد. هدف این است که حتی در صورت قطع ارتباط با شبکه، پهپاد جدید بتواند بهصورت خودکار، در مواجهه با چالشهای پیشبینینشده واکنشی مناسب داشته باشد.
وقتی این پرنده در وضعیت پرواز افقی است و شبیه به یک هواپیما پرواز میکند، تا حدی به TIE Fighter-ها در مجموعهی جنگ ستارگان شباهت دارد. در این وضعیت، هستهی مرکزی پهپاد حسگرها، ابزارهای ناوبری و مرسوله را در خود جای میدهد. حداکثر برد این پرندهی جدید در حدود ۲۴ کیلومتر است و حداکثر وزن مرسولهها نیز میتواند در حدود ۲ کیلو و ۲۶۰ گرم باشد.
اگر نگاهی به نمونهی پیشین پهپاد ترابری آمازون داشتهباشیم، بیشک اذعان خواهیم کرد که این پهپاد جدید، از نظر طراحی، تفاوت قابلتوجهی نسبت به طراحی سنتی نسل پیشین دارد.
نسل پیشین پهپاد آمازون
اما جدای از طراحی جذاب پهپاد، تمرکز آمازون در زمان معرفی این پرنده، بیشتر روی مجموعهی حسگرها و ویژگیهای ایمنی توسعهدادهشده برای آن بود. گور کیمچی، معاون برنامهی پرایم ایر (Prime Air) در این رابطه میگوید:
گرایش ما برای اجتناب از فناوری همان چیزی است که موجب ایمنی مستقل این پهپاد میشود. من از عبارت «ایمنی مستقل» استفاده میکنم؛ چرا که برخلاف برخی روشها که ویژگیهای ایمنی را درون پرنده تعبیه نمیکنند، در پهپاد ما، تمام ویژگیهای ایمنی در خودِ پرنده تعبیه شدهاند.
کیمچی روی این مسئله نیز تأکید داشت که طراحی سختافزار و نرمافزار این پهپاد تماما توسط آمازون انجام شده است. وی اظهار داشت:
ما تمام فناوریهای این پرنده از مواد خام تا سختافزار، نرمافزار، ساختار، کارخانهی تولیدی، زنجیرهی تأمین قطعات و تحویل آن را خودمان کنترل میکنیم. درنهایت، این پرنده خود میتواند به کنترل خود بپردازد و از تواناییهای بینظیری برای واکنش به جهان اطراف برخوردار است.
واضح است که تیم طراحی آمازون تلاش داشته تا حتیالامکان سطوح پروازی پهپاد را بهشکلی ساده طراحی کند. در این طراحی، تنها از چهار سطح کنترلی سنتی (شبیه به هواپیماها) و ۶ تیغهی چرخان استفاده شده است. سیستم خلبان خودکار، که توسط آمازون توسعه یافتهاست، دادههای دریافتشده از حسگرها را مورد ارزیابی قرار میدهد و میتواند پرنده را در ۶ جهت هدایت کند. محفظهی مرکزی پهپاد که بهصورت زاویهدار طراحی شده هم ثابت است و هیچ حرکتی ندارد.
پهپاد جدید آمازون در حال پرواز
در رابطه با میزان صدای تولیدشده توسط این پهپاد توضیح دقیقی ارائه نشده است؛ اما بهگفتهی کیمچی، صدای تولیدشده در محدودهی مشخصشده در استانداردهای ایمنی است و مسئلهی تولید صدا نیز از جمله موارد حائز اهمیت برای آمازون بوده است. در هر حال، احتمالا صدای تولیدشده در حدی خواهدبود که بتوانیم از نزدیکشدن آن به حیاط خانههایمان باخبر شویم.
برای آگاهی از محیط اطراف، این پهپاد از مجموعهای از حسگرها و الگوهای یادگیری ماشین استفاده میکنند که تماما بهطور مستقل و توسط خودِ پرنده اجرا میشوند. بهلطف طراحی خاص پهپاد، مسیر پروازی آن بسیار انعطافپذیرتر از پهپادهای رایج است و همین مسیر پروازی نیز بهصورت مداوم، توسط سیستم کنترلی مورد پایش قرار میگیرد.
از جمله اجزای سیستم کنترل پهپاد، میتوان به دوربینهای عادی و دوربینهای مادونقرمز اشاره کرد که تصاویری از محیط اطراف را ثبت میکنند. حسگرهای متعدد نصبشده در اطراف پهپاد، در زمان پرواز به آن اجازه میدهند تا دیگر ابزارهای پرنده را از دور مشاهده کند و در زمان فرود نیز امکان دیدن اجسام نزدیک، همچون دیوارها و درها را فراهم میکنند.
الگوهای یادگیری ماشین به پرندهی جدید آمازون اجازه میدهند تا حین پرواز، ترافیک هوایی را کشف کرده و به آن واکنش نشان دهد. شناسایی منطقهی فرود هم از جمله وظائف این الگوها است؛ شایان ذکر است که شناسایی خطوط برق در منطقهی فرود، از جمله چالشهای بررگی است که سیستم هدایتی پهپاد جدید توانسته بر آن فائق آید. برای انجام این کار، تیم طراحی از الگوهای تصویرسنجی، الگوهای جداسازی و شبکههای عصبی استفاده میکند. کیمچی در این رابطه میگوید:
احتمالا در این زمینه مدرنترین الگوریتمها را در اختیار داریم.
هر زمان که این پهپاد متوجه حضور شخصی یا یک مانع در محل فرود شود، میتواند فرایند فرود را لغو کرده یا آن را به تعویق بیندازد. بهگفتهی کیمچی:
مهمترین کاری که این پرنده میتواند انجام دهد، اتخاذ تصمیمی امن در زمانی است که با شرایطی پیشبینینشده مواجه شده است؛ شرایطی که از قبل برای آنها برنامهریزی نشده است.
تیم توسعه دهندهی این پرنده از تکنیک جدیدی بهنام «نقشهبرداری و بومیسازی تصویری همزمان» هم استفاده میکنند. در صورت عدم دسترسی به اطلاعات GPS یا دادههای مکانی قبلی، این تکنیک به پهپاد اجازه میدهد تا نقشهای از محیط کنونی خود تهیه کند. کیمچی میگوید:
ترکیب تواناییهای ادراکی و تنوع الگوریتمها همان چیزی است که ایمنی ویژهای را برای سیستم ما به ارمغان میآورد.
در زمانیکه پهپاد در حال حرکت به سمت محل تحویل مرسولهها یا انبار است، لازم است تا دادههای دریافتی از تمام حسگرها و خروجی تمامی الگوریتمها با یکدیگر تطبیق داشته باشند. در صورت بروز هرگونه مشکل، پهپاد میتواند مأموریت را لغو کند. کیمچی میگوید:
تمام بخشهای سیستم باید تشخیص دهند که امکان ادامهی کار وجود دارد.
در صنعت هوانوردی، بهکارگیری سیستمهای پشتیبان کاملا رایج است؛ اما کیمچی تأکید میکند که رویکرد آمازون از بهکارگیری سیستمهای پشتیبان فراتر میرود. کیمچی اهمیت تنوع حسگرهایی که مستقل از یکدیگر فعالیت میکنند را مورد تأکید قرار میدهد. برای مثال، پهپاد جدید آمازون تنها از یک حسگر برای تعیین زاویهی حمله استفاده میکند؛ اما میتواند از روشهای دیگری نیز برای اندازهگیری این متغیر استفاده کند.
هرچند آمازون هنوز آماده نیست تا در رابطه با تمام جزئیات سختافزاری این پرنده صحبت کند؛ اما بهادعای کیمچی، در این پهپاد از بیش از یک سیستمعامل و معماری پردازنده بهره گرفته شدهاست.
آنچه پرندهی جدید آمازون را به یک پهپاد کامل تبدیل میکند، یکپارچهسازی تمام حسگرها، هوش مصنوعی و طراحی خاص این پهپاد است. برای مثال، این پرنده میتواند مانند اکثر پهپادهای مدرن، حتی با از کار افتادن یکی از ملخها، همچنان به پرواز ادامه دهد؛ اما در برخی شرایط میتواند با وجود از دست رفتن دو ملخ نیز به کار خود ادامه دهد. جالبتر اینکه برخلاف باقی پهپادها، این پرندهی جدید میتواند مانند هواپیماها در حالت Glide (پرواز بدون نیروی موتور) نیز قرار گیرد.
وقتی که زمان فرود آمدن فرا میرسد، این پهپاد از هوش مصنوعی برای یافتن مکان فرود مناسب و امن استفاده میکند؛ مکانی دور از انسانها و دیگر اشیاء. مهمتر اینکه امکان انتخاب محل فرود امن بدون داشتن اطلاعات مکانی قبلی نیز وجود دارد.
برای دستیابی به این توانایی، تیم توسعهدهنده از هوش مصنوعی برای ارزیابی بیش از۵۰ هزار وضعیت مختلف استفاده کرده است. شبیهسازیهای دینامیک سیالات که برای طراحی این پهپاد انجامشدهاند نیز نیازمند ۳۰ میلیونساعت پردازش بوده و بهکمک پلتفرم رایانش ابری آمازون بهانجام رسیده است. میلیونها شبیهسازی نیز برای بررسی موقعیت حسگرها و برد آنها و انتخاب لنزهای مناسب بهانجام رسیدهاند تا در هر مورد بهترین گزینهها انتخاب شوند. کیمچی در این رابطه میگوید:
بهینهسازی [پهپاد] بدین معنی است که مجموعهای مناسب و متنوع از حسگرها را انتخاب کنیم و [بدانیم] چگونه آنها را پیکربندی کنیم. در این حالت همواره هم سیستمهای پشتیبان را در اختیار داریم و هم از تنوع بهره میبریم. چه از نظر ابزارهای فیزیکی و چه از نظر الگوریتمها.
تیم توسعهدهندهی این پهپاد هزاران چرخهی شبیهسازی سختافزاری را نیز اجرا کردهاند. در این شبیهسازیها، سطوح متحرک فعال میشوند و حسگرها نیز محیطهایی شبیهسازیشده را مورد پایش قرار میدهند. بااینحال، کیمچی اطلاعات بیشتری در رابطه با این شبیهسازیها ارائه نکرد. بهمنظور حصول اطمینان از مناسب بودن الگوهای تحلیلی و محاسبهای، تیم طراحیکننده این پرندهی جدید را در دنیای واقعی نیز مورد آزمایش قرار داده است. کیمچی در این رابطه میگوید:
الگوهای تحلیلی و محاسبهای ما بسیار ژرف هستند؛ اما با دنیای واقعی تطابق کامل ندارند. دنیای واقعی، اصلیترین منبع رویدادهای پیشبینینشده است.
هنوز زمان دقیق استفادهی عملیاتی از این پهپاد مشخص نیست؛ اماه بهگفتهی جف ویلکی، مدیر جهانی کسبوکار مصرفی آمازون، احتمالا در ماههای آینده شاهد رساندن کالاها به مشتریان توسط این پرنده خواهیم بود.
باید بهخاطر داشته باشیم که در حال حاضر نیز در انگلستان، آمازون از پهپادها برای تحویل کالا استفاده میکند؛ پس دلیلی وجود ندارد که در دیگر کشورها دست به چنین اقدامی نزند. با وجود وجود قوانین سختگیرانه در ایالاتمتحده برای استفاده از این درونها، بهگفتهی ویلکی، آمازون در حال تعامل با مراجع قانونی است تا مجوزهای لازم برای شروع فعالیت سیستم تحویل کالا با پهپاد را دریافت کند.
استفاده از پهپادها میتواند نقطهی قوت دیگری برای کسبوکار آمازون باشد. بهادعای این شرکت، این پرندهها میتوانند اجسامی با وزن تقریبی ۲کیلو و ۲۶۰ گرم را در مدتزمان تقریبی ۳۰ دقیقه به مقصد برسانند. این توانایی موجب برتری آمازون بر فروشگاههای فیزیکی خواهدشد و مشتریان بیشتری را بهسمت خرید آنلاین سوق میدهد.
زمانیکه لپتاپ یا PC جدیدی با ویندوز ۱۰ میخرید، بهصورت پیشفرض این سیستمعامل از قبل فعال و ثبت شده است که در دنیای کامپیوتر به این نوع لایسنس OEM license گفته میشود. متأسفانه این نوع لایسنس انتقالدادنی نیست؛ اما اگر خودتان نسخهای اصل از ویندوز ۱۰ را برای لپتاپ یا PC خریده باشید، خبر خوشحالکننده این است که میتوانید این نسخه را به کامپیوتری دیگر منتقل کنید. برای مثال، فرض کنید قصد دارید لپتاپ یا PC خود را بفروشید که از ویندوز اصلیای استفاده میکند که خریدهاید. با آموزش زیر میتوانید لایسنس اصل را به کامپیوتر دیگر انتقال بدهید و کامپیوتر قدیمی خود را بدون ازدستدادن ویندوز ۱۰ بفروشید.
چگونه لایسنس ویندوز ۱۰ را به کامپیوتر جدید منتقل کنیم؟
برای شروع باید لایسنس نسخهی Retail را در کامپیوتر قدیمی حذف کنیم. درواقع در این فرایند، به کامپیوتر دستور میدهیم لایسنس فعال را از کامپیوتر قدیمی حذف کند تا بتوانیم آن را به کامپیوتر جدید منتقل کنیم.
غیرفعالکردن لایسنس ویندوز ۱۰ از کامپیوتر قدیمی
برای غیرفعالکردن لایسنس ویندوز ۱۰ از کامپیوتر قدیمی مراحل زیر را دنبال کنید:
منو استارت را بازکنید و سپس، Command Prompt را جستوجو و آن را بهصورت Run as Administrator اجرا کنید. حالا دستور زیر را برای حذف Product Key وارد کنید و سپس Enter را بزنید:
slmgr /upk
برای مشاهدهی تصویر در ابعاد اصلی کلیک کنید
نکتهی مهم: اگر بعد از دستور بالا پیغام Uninstalled Product Key Successfully دیده نشد، باید چندبار این عمل را تکرار کنید تا پیغام موفقیت حذف لایسنس را ببینید.
حالا دوباره Command Prompt را بهصورت Run as Administrator باز و دستور زیر را برای حذف لایسنس از رجیستری تایپ کنید:
slmgr /cpky
پس از تکمیل مراحل بالا، لایسنس ویندوز ۱۰ از روی کامپیوتر قدیمی پاک خواهد شد و حالا میتوانید از این لایسنس در کامپیوتری دیگر استفاده کنید. توجه کنید مراحل بالا فقط لایسنس را از کامپیوتر قدیمی پاک میکند و کد لایسنس برای همیشه در سرورهای مایکروسافت ذخیره است. هدف از پاککردن لایسنس قدیمی این است که کامپیوتر قدیمی از سرورهای مایکروسافت حذف شود تا بتوان از همان لایسنس در جای دیگری استفاده کرد.
فعالسازی لایسنس ویندوز ۱۰ روی کامپیوتر جدید
دو روش برای فعالسازی لایسنس ویندوز ۱۰ روی کامپیوتر جدید وجود دارد:
- ازطریق cmd
- ازطریق تماس با مایکروسافت
فعالسازی ویندوز ۱۰ روی کامپیوتر جدید ازطریق cmd
منو استارت را بازکنید و سپس، Command Prompt را جستوجو و آن را بهصورت Run as Administrator اجرا کنید. حالا دستور زیر را برای فعالسازی لایسنس ویندوز ۱۰ تایپ کنید:
slmgr /ipk xxxxx-xxxxx-xxxxx-xxxxx-xxxxx
توجه کنید بهجای xxxxx-xxxxx-xxxxx-xxxxx-xxxxx باید لایسنسی را جایگزین کنید که از ویندوز ۱۰ دارید. درنهایت برای تأیید لایسنس دستور زیر را وارد کنید:
slmgr /dlv
اگر تمام مراحل بالا را درست انجام داده باشید، بعد از دستور بالا پنجرهای بازخواهد شد و عبارت License Status: Licensed را خواهید دید.
فعالسازی ازطریق تماس با مایکروسافت
اگر ازطریق روش بالا لایسیس ویندوز ۱۰ فعال نشد، باید از روش تماس با پشتیبانی مایکروسافت لایسنس را فعال کنید.
منو استارت را بازکنید و Command Prompt را جستوجو و آن را بهصورت Run as Administrator اجرا کنید. حالا دستور زیر را برای فعالسازی لایسنس ویندوز ۱۰ تایپ کنید.
slui 4
چند ثانیه بعد، صفحهای آبی بازخواهد شد و شما از این صفحه United States را انتخاب کنید و دکمهی Next را بزنید.
در صفحهی بعد، با شمارهای تماس بگیرید که در بخش Toll free نوشته شده است.سپس کدی که در بخش Installation ID نوشته شده، به پشتیبان مایکروسافت اعلام کنید و دکمهی Enter confirmation ID را بزنید تا وارد مرحلهی نهایی شوید.
درادامه، پشتیبانی مایکروسافت به شما Confirmation ID میدهد که باید در صفحهی زیر وارد کنید تا لایسنس ویندوز ۱۰ فعال شود.
درپایان، باید به این نکتهی مهم توجه کنید که نسخهی قدیمی ویندوز ۱۰ و نسخهی جدید باید دقیقا همنسخه باشند تا بتوان از لایسنس قدیمی روی کامیپوتر جدید استفاده کرد؛ یعنی اگر روی کامپیوتر قدیمی خود از ویندوز ۱۰ نسخهی Home استفاده میکنید، روی کامپیوتر جدید هم حتما باید نسخهی Home نصب شده باشد.
نوامبر گذشته (برابر با ماههای آبان و آذر۱۳۹۷)، فیسبوک نمایشگرهای هوشمند پورتال (Portal) و پورتال پلاس (+Portal) را عرضه کرد. این دستگاهها اولین محصولات سختافزاری فیسبوک در خارج از دنیای واقعیت مجازی هستند و فیسبوک در نظر دارد فعالیتهای خود را در حوزهی دستگاههای سختافزاری خانگی در آیندهی نزدیک دوچندان کند. رویترز روز سهشنبه گذشته درهمینزمینه گزارش داد فیسبوک قصد دارد پاییز امسال دستگاههای جدید پورتال خود را رونمایی کند و این دستگاهها از ویژگیهای جدیدی در طراحی فرم برخوردار هستند.
اندرو باذورث (Andrew Bosworth)، مدیر بخش AR/VR (واقعیت مجازی و واقعیت افزوده) فیسبوک، در مصاحبهای که در کنفرانس کد در آریزونا برگزار شد، به خبرنگاران گفت محصولی که پاییز امسال رونمایی خواهند کرد، ویژگیهای جدیدی ازلحاظ ظاهری دارد؛ ولی جزئیات بیشتری دربارهی پورتالها فاش نکرد.
آمار دقیقی از فروش دستگاههای جدید فیسبوک در دست نیست؛ ولی نشانههایی وجود دارد مبنیبراینکه آنها فروش چندان زیادی تجربه نمیکنند. اینکه هیچ خبر و شایعهای دربارهی آنها تاکنون در فضای جامعه منتشر نشده، یکی از این نشانهها و نشانهی دیگر، کاهش قیمت شدید پورتال در ماه آوریل است. بخش مربوطبه درآمدهای فیسبوک در گزارش «پرداختها و سایر هزینهها» که درآمد واقعیت مجازی و پورتال را نشان نمیدهد، در سهماههی اول سال مالی ۲۰۱۹ درمقایسهبا مدت مشابه در سال گذشته ۶ میلیون دلار کاهش یافته است.
باذورث در مصاحبهای با The Verge گفت فروش دستگاههای پورتال با روند مناسبی در حال انجام است؛ اما او به تعداد دستگاههای فروختهشده هیچ اشارهای نکرد. باتوجهبه اینکه فیسبوک مدتی است با مسائل مربوطبه حریم خصوصی کاربران دستبهگریبان است، برخی از کارشناسان معتقدند اقدام این شرکت برای حضور فیزیکی در خانههای کاربران کمی زود بود و تصور میشود فیسبوک هم از این نگرانیها آگاه باشد. بازورث بر این نکته تأکید میکند که ایدهی محوری پورتال براساس «ارتباط انسان» و «گفتوگوی خصوصی» شکل گرفته است.
کوپرتینوییها هفت مکبوک جدید در کمیسیون اقتصادی اوراسیا ثبت کردهاند و وبسایت MacRumors فهرستی از مدلهای ثبتشده را منتشر کرده است. در فهرست منتشرشده، نام این مدلها بهچشم میخورد: A2141، A2147، A2158، A2159، A2179، A2182 و A2251. ثبتشدن در کمیسیون اقتصادی اوراسیا، از الزامات قانونی برای دستگاههایی محسوب میشود که قرار است در بازاهایی همچون روسیه و سایر کشورهای منطقه عرضه شوند.
مقالههای مرتبط:
پیشازاین نیز با استفاده از اسناد ثبتشده در همین کمیسیون، معرفی دستگاههای آیفون، آیپد، آیپد پرو، اپل واچ، سیستمعامل مک و ایرپاد بهدرستی پیشبینی شده بود. براساس اعلام MacRumors، تمامی مستندات ثبتشده مروبط به مکبوک است؛ چراکه در مرکز دادهی کمیسیون اقتصادی اوراسیا دربارهی کامپیوترهای قابلحمل صحبت شده است.
اپل در جریان رویداد WWDC سال جاری، مک پرو، کامپیوتر فوقالعاده قدرتمندش با قابلیت ارتقا و قیمت پایهی ۶ هزار دلاری را معرفی کرد. کامپیوترهای ۱۳ و ۱۵ اینچی اپل از پردازندههای قدرتمند و سریع نسل هشتم و نهم اینتلبهره میبرند که یکی از آنها هشتهستهای است. شایان ذکر است اوایل خرداد گفته شد مک بوک پرو جدید اپل با پردازنده قویتر و صفحهکلید اصلاحشده عرضه میشود.
فولفریم بهعنوان آیندهی عکاسی برای علاقهمندان به عکاسی و عکاسان حرفهای شناخته میشود؛ اما بهنظر میرسد APS-C هنوز هم فرمتی منطقی و توانا برای بسیاری از افراد است. این موضوع میتواند برای افراد بیشتری صدق کند، اگر APS-C بهطورشایسته بهعنوان یکی از فرمتها برای علاقهمندان پشتیبانی شود. در سالهای گذشته، همواره سیگما درمقایسهبا برندههای بزرگ سازندهی دوربین تلاش بیشتری برای حمایت از کاربران دوربینهای APS-C کرده است.
مقالههای مرتبط:
در چند سال اخیر، موجی از دوربینهای فولفریم به بازار عرضه شدهاند؛ از نمونهی اصلی EOS 5 D گرفته تا سریهای a7 و EOS RP سونی. گفتنی است کاهش قیمت دوربینهای فولفریم درمقایسهبا گذشته آنها را دردسترس افراد بیشتری قرار داده است. باتوجهبه منحصرشدن بازار دوربینهای SLR به عکاسان حرفهای بهجای عموم مردم، این تمرکز روی دوربینها و لنزهای نسبتا سودآور، احتمالا در سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت؛ اما برای APS-C اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟
با وجود تبوتاب و هیاهویی که پیرامون دوربینهای فولفریم وجود دارد، هنوز هم فروش دوربینهای APS-C در بازار بیشتر است. خیلی اوقات دوربینهایی با لنز کوچکتر فروش بیشتری درمقایسهبا فولفریمها دارند. آیا این میلیونها دوربین را باید بهعنوان انحراف موقتی در بازار ببینیم یا اینکه APS-C همچنان میتواند بهعنوان گزینهی مناسب برای علاقهمندان باشد؟
آیا APS-C ضعیف است؟
دوربین جدید سونی 6400a از حسگر APS-C بهره میبرد و یکی از بهترین عملکردها را در فوکوس خودکار دارد. همچنین در این عکس، لنز مناسبی دارد؛ اما قیمت این لنز بهاندازهی خود دوربین است.
عدهای اینگونه استدلال میکنند که APS-C محصول شرایط برههی خاصی از تاریخ است و سازندگان دوربین فقط به این دلیل از آن استقبال کردند که بزرگترین فرمتی بود که میتوانستند تولید کنند و بهخوبی بفروشند. پیروان این مکتب فکری عقیده دارند سازندگان دوربین از سر ناچاری به ساخت APS-C روی آوردند و همواره قصد داشتند زمانیکه فولفریم مقرونبهصرفه شد، دوباره بهسمت تولید آن بازگردند. قسمت بیشتر این داستان درست است؛ اما این بهمعنی آن نیست که APS-C بیشازحد کوچک است یا فقط محصولی موقتی در مسیر پیشرفت دوربینها است. هرچه باشد، دوربینهای فولفریم هم ضعفهای خاص خود را دارند.
شبیه این استدلال را برای دوربینهای فولفریم نیز میتوان مطرح کرد؛ اینکه دلیل متداولشدن این دوربینها فقط فراگیربودن فرمت فیلمهایی است که دوربینهای فولفریم برمبنای آنها ساخته شدند و نه بهدلیل برتری ذاتی. دلیل دیگر فراگیرماندن دوربینهای فولفریم این است که شرکتهای تولید دوربین SLR نمیخواستند از تمام پولهایی دست بکشند که برای تولید مدلهای متنوع لنز و فیلم متناسب با این دوربینها سرمایهگذاری کرده بودند. بنابراین، هرگز واقعا به APS-C بهعنوان فرمتی جدی وفادار نماندند.
حمایت شرکتها از APS-C چگونه است؟
در قدیم، عکاسان میتوانستند لنز نیکون ۵۵-۱۷ میلیمتری با F2.8 میلیمتر برای دوربینهای APS-C مثل D80 بگیرند. حالا، کاربران میتوانند همان لنز یا مدل جدیدتر آن و نمونهای بهتر از سیگما را داشته باشند (در این عکس، لنز ۳۵ میلیمتری با F1.8 از نوع DX را میبینید که یکی از چهار نمونهی DX پرایم است که نیکون تاکنون ساخته است).
برای بهرهبرداری حداکثری از ظرفیت هر فرمت، به لنزهای خوب نیاز است و هر عکاسی عبارت «لنز خوب» را بسته به نیازش تعریف میکند. در حالت کلی میتوان گفت برای کاربردیکردن هر فرمت دوربین، آنچه عکاس حرفهای نیاز دارد، ترکیبی از لنزهای پرایم و لنزهای زوم F2.8 یا سریعتر خواهد بود.
با نگاهی به انواع لنزهای کانن و نیکون، تعداد کمی از لنزهای مخصوص APS-C خواهید دید: یک لنز حرفهای ۵۵-۱۷ میلیمتری با فاصلهی کانونی F2.6 و یک لنز واید با حداکثر دیافراگم متوسط و شاید یکیدو لنز ماکرو. این بیشترین مقدار توجه شرکتهای بزرگ به علاقهمندان عکاسی با دوربینهای APS-C است. اگرچه تعداد کیتهای زوم زیادی برای دوربینهای APS-C پیدا خواهید کرد، مانند لنزهای ۱۸-صدوخوردهای و ۲۰۰-۱۸ میلیمتری که بین طرفداران به «لنزهای همهکاره» مشهورند، اگر دنبال لنز پرایم مناسب باشید، گزینههای شما به دوربینهای فولفریم محدود خواهد شد.
برای دوربین APS-Cتان لنز پرتره معادل ۹۰-۸۵ میلیمتری میخواهید؟ مجبورید لنز ۵۰ میلیمتری بخرید و یاد بگیرید چطور فریم را خیلی بسته نگیرید یا با استفاده از لنز با فاصلهی کانونی بیشتر کنار بیایید. برای مثال، میتوانید لنز ۸۵ میلیمتری بخرید و هنگام عکاسی صدای خود را کمی بلندتر کنید تا سوژهتان از فاصلهی دور بتواند صدای شما را بشنود. دنبال لنز پرایم معادل ۲۴ میلیمتری هستید؟ متأسفانه برای دوربینهای APS-C چنین لنزی وجود ندارد.
این کمبود پشتیبانی از لنزها بیشتر از هر ضعف دیگری باعث تضعیف جایگاه APS-C شده است. باتوجهبه اینکه تابهحال دوربینهای APS-C حرفهای قدرتمندی مانند دوربینهای سری 300D و 500D و 7000D نیکون و همچنین مدلهای EOS X0D کانن ساختهشدهاند، این کمبود لنز بسیار عجیب بهنظر میرسد. درنهایت، آنچه در ذهنها باقی میماند این است: «دوربینهای فولفریم ایدهآل هستند و APS-C چندان برای عکاسان حرفهای مناسب نیست».
آیا APS-C دوربینی توانمند است؟
از دیدگاه شما این چه لنزی است؟ لنزهای فوجیفیلم زمانیکه بخواهید، به شما عکسی با کیفیت فولفریم میدهند، بدون اینکه نیاز داشته باشید همیشه لنز فولفریم دور گردن خود بیندازید.
درهرحال، APS-C میتواند فرمتی بسیار توانا باشد؛ مانند دوربینهای MFT. هر زمان که بخواهید، میتواند کوچک و مقرونبهصرفه باشد؛ اما وقتی به آن نیاز دارید، لنز روشن به آن اضافه کنید تا بهطورچشمگیری قابلیتهای آن افزایش پیدا کند. حسگرهای تصویر در طول عمر APS-C تا حد زیادی بهبود یافتهاند و تکنولوژی درحالتوسعهی عکاسی در نور کم و محدودهی دینامیکی برای محدودیتهای جدید است. درحالیکه چیپهای فولفریم به میزان مشابهی بهبود یافتهاند، دلیلی ندارد فکر کنیم مردم در خواستهها و نیازهایشان سختگیرانهتر شده است.
اگر APS-C برای موارد زیادی از «خوب» تجاوز کند، چه فرقی میکند فولفریم حتی بهتر از آن شده باشد؟ بهعقیدهی ما، دیدگاهها میتوانند به این بحث کمک کنند. ما میتوانیم به شما نشان دهیم کدام دوربین بهتر است؛ اما نمیتوانیم بگوییم شما حتما به آن نیاز دارید. درنهایت، باید اشاره کنیم در دنیای بدون آینهها (Mirrorless)، بین اندازهی حسگر و اندازه یا روشنی منظرهیاب (Veiwfinder) ارتباط مستقیمی وجود ندارد؛ پس نسبت به همیشه جنبههای منفی کمتری در APS-C وجود دارد.
تلاش سیگما برای نجات APS-C
لنزهایی مانند لنز ۵۶ میلیمتری F1.4 سیگما عملکرد عکاسی در نور کم و تفکیک سوژهی خوبی روی دوربینهای با حسگر کراپ مانند سونی a6500 ارائه میدهند.
ایزو ۱۰۰۰، ۱.۱۰۰ ثانیه، F1.4
با تمام اینها درنهایت، عکاس به پشتیبانی لنز نیاز دارد. سیگما تابهحال بیشتر از هر شرکت بزرگی از APS-C بهعنوان یکی از فرمتها برای علاقهمندان حرفهای عکاسی پشتیبانی کرده است. جالب است بدانید تمام شرکتهای بزرگ دوربین رویهمرفته کمتر از سیگما روی این فرمت سرمایهگذاری کردهاند. البته، از تلاش فوجیفیلم نیز برای انتخابکردن APS-C بهعنوان فرمتی برای علاقهمندان باید تقدیر شود. طیف گستردهی محصولات مرتبط با APS-C این شرکت جامعهی بزرگی از عکاسان علاقهمند به این فرمت را بهوجود آورده که بدون فوجیفیلم این امکان هرگز وجود نداشت. شاید بتوان به لنز ۳۲ میلیمتری F1.4 یا EFM کانن هم اشاره و از تلاشهای این شرکت نیز تقدیر کرد؛ اما سیگما نهتنها بهدلیل تعهدش، بلکه بهدلیل نوآوریهایش در دنیای APS-C سزاوار تشویق است.
سیگما بهعنوان سازندهی ثالث لنز، گزینههای مناسبی مانند لنز ۵۰-۱۷ میلیمتری F2.8 دراختیار سازندگان دوربین گذاشته و درعینحال، شاخهای جدید از لنزها را عرضه کرده که هیچکدام از دو شرکت بزرگ این صنعت (کانن و نیکون) تولید نمیکردند. برای مثال، لنز ۱۵۰-۵۰ میلیمتری F2.8 سیگما یکی از لنزهای خوبی بود که پوشش ۲۰۰-۷۰ میلیمتری در نگاتیو را ارائه میداد؛ اما درمقایسهبا لنز ۲۰۰-۷۰ واقعی با همین مشخصات، کوچکتر و سبکتر و ارزانتر بود و این خود مزیت بسیار بزرگی محسوب میشد. همچنین، باید از پنتاکس برای لنز ۱۳۵-۵۰ میلیمتری F2.8 آن تقدیر کرد. این لنز بخشی از یکی از کاملترین مجموعه لنزهای APS-C شرکتهای سازندهی دوربین برای دوربینهای DSLR است.
در سالهای اخیر، سیگما تعهد خود به دوربینهای APS-C را با ساختن لنزهایی مضاعف کرده که انتظارات را از یک فرمت افزایش میدهد. لنز ۳۵-۱۸ میلیمتری F1.8 سیگما به دوربینهای APS-C این اجازه را میدهد ازلحاظ عمق میدان (DOF) و عکاسی در نور کم، با دوربینهای فولفریم مجهز به لنزهای زوم ۵۲-۲۷ میلیمتری F2.8 رقابت کنند و درنتیجه نیاز بسیاری از عکاسان برای ارتقای دوربین را رفع میکند. سیگما در صدر همهی اینها، لنز ۱۰۰-۵۰ میلیمتری F1.8 را ساخته که به دوربینهای APS-C امکان میدهد با دوربینهای فولفریم با لنز ۱۵۰-۷۵ میلیمتری F2.8 رقابت کند. این لنز نیز به عکاسان ورزشی این امکان را میدهد تا بدون تحملکردن وزن دوربین و لنز حرفهای و گرانقیمت، عکسهایی با «کیفیت فولفریم» از سوژههای خود بگیرند.
و اما آینده
لنز ۱۶ میلیمتری F1.4 سیگما انتخاب فوقالعادهای برای E-mount سونی و همچنین برای دوربینهای میکرو چهارسوم است.
سیگما این رویه را وارد دنیای دوربینهای بدون آینه نیز کرده است. سونی طیف محصولات E-mount خود را با پرایم ۱۶ میلیمتری F2.8 آغاز کرد؛ دقیقا همان لنزی که همیشه جای خالی آن در دوربینهای DSLR حس میشد. پسازآن، سونی یکیدو لنز پرایم دیگر نیز ساخت؛ اما بهنظر میرسد اکنون سونی توجه خود را دوباره کاملا به فولفریم معطوف کرده است. این مسئله دوباره APS-C را بهعنوان فرمتی برای علاقهمندان حرفهای عکاسی بهخطر میاندازد که البته، سیگما دوباره وارد گود شده است.
سیگما نهتنها لنز ۱۶ میلیمتری F1.4 برای دوربین APS-C E-mount سونی ساخت؛ بلکه لنز ۳۰ میلیمتری و لنز ۵۶ میلیمتری F1.4 نیز تولید کرد. این سه لنز پرایم اگرچه شرایط را برای دوربینهای بدون آینه زیرورو نکردند، به عکاسان APS-C اجازه دادند اگر همیشه به دوربین فولفریم نیازی ندارند، بتوانند از تمام قدرت و حداکثر ظرفیت دوربین APS-C خود استفاده کنند. این موضوعی است که اگر قصد ارتقای دوربین خود را دارید، بهتر است به آن فکر کنید).
نکتهی دیگری که باید در نظر گرفت، این است که لنزهای شاخص برای دوربینهای بدون آینهی فولفریم معمولا ۱۰۵-۲۴ میلیمتری و ۷۵-۲۴ میلیمتری F4 هستند؛ لنزهایی که میتوان آنها را با لنزهای ۱۶-۷۰ میلیمتری F2.8 در دوربینهای APS-C جایگزین کرد. پس اگر سیگما یا هر شرکت دیگری قصد ساخت لنزی جدید برای دوربینهای APS-C دارد، بهتر است این گزینه را در ابتدای فهرست اولویتهایشان قرار دهد.
تجربهی شما از کارکردن با دوربینهای APS-C چیست؟ از دیدگاه شما، آیا لنز خوب APS-C میتواند نیاز عکاسان حرفهای و نیمهحرفهای به دوربینهای فولفریم را برطرف کند؟ دیدگاههای خود را با ما و کاربران زومیت درمیان بگذارید.
نرخ نوسازی نمایشگر وان پلاس ۷ پرو ۹۰ هرتز است؛ ولی بهنظر میرسد در برخی مواقع، نرخ نوسازی نمایشگر به ۶۰ هرتز سوئیچ میکند.
اواخر اردیبهشت، وان پلاس ۷ پرو با دوربین سلفی پاپآپ و نمایشگر ۹۰ هرتزی و دوربین اصلی سهگانه معرفی شد. یکی از ویژگیهایی که دربارهی وان پلاس ۷ پرو مطرح شد، نرخ نوسازی یا ریفرش ریت ۹۰ هرتزی نمایشگر آن بود. نرخ نوسازی ۹۰ هرتزی به کاربران کمک میکند بتوانند انیمیشنهای سیستمعامل را بسیار نرم و روان مشاهده کنند. چنین خصیصهای که کاربر بتواند روی نمایشگر تلفنهمراه خود از ریفرش ریتی بالاتر از ۶۰ هرتز بهره ببرد، تابهحال سابقه نداشتهاست.
با نرخ نوسازی اینچنینی تجربهی بازیهای ویدئویی با نرخ فریم بیشتر از ۶۰ و همچنین تجربهی کلی از جابهجاشدن در محیط سیستمعامل (مخصوصا بالاوپایینرفتن در منوها) بهکلی دگرگون خواهد شد. آخرین اخبار حاکی از آن است که نمایشگر وان پلاس ۷ پرو همیشه با نرخ نوسازی ۹۰ هرتز کار نمیکند و کاربران گاهی تغییر نرخ نوسازی را شاهد خواهند بود؛ هرچند در قسمت تنظیمات دستگاه، نرخ نوسازی ۹۰ هرتز دیده میشود.
وان پلاس اعلام کرده نرخ نوسازی ۹۰ هرتز را دستگاه بهصورت خودکار انتخاب میکند. این بدانمعنی است که دستگاه بهصورت هوشمند خودش انتخاب میکند زمانهایی را روی نرخ نوسازی ۶۰ هرتز و زمانهایی را روی نرخ نوسازی ۹۰ هرتز کار کند. وقتی کاربر مشغول کارکردن با اپلیکیشنهای گوشی هوشمند، یوتیوب، دوربین و برخی بازیها است، نرخ نوسازی نمایشگر روی ۶۰ هرتز تنظیم میشود؛ زیرا در چنین کاربردهایی، واقعا به نرخ نوسازی بالاتر نمایشگر نیازی ندارد.
بیشترین فریمریت برای یوتیوب ۶۰ فریمبرثانیه و فریمریت بیشتر بازیها ۶۰ فریمبرثانیه است و دوربین دستگاه نیز با فریمریت ۳۰ تا ۶۰ فریمبرثانیه تصویربرداری میکند؛ بههمیندلیل وانپلاس بدیننتیجه رسیده که برای برخی کاربردها، نرخ نوسازی ۶۰ هرتز کاملا مناسب است و کاربر بدون هیچگونه مشکلی میتواند با دستگاه خود بهراحتی کار کند تا بیجهت با نرخ نوسازی بیشتر مصرف باتری افزایش پیدا نکند و بار اضافی به سختافزار دستگاه وارد نشود.
در نظر داشته باشید برخی مرورگرها از نرخ نوسازی ۹۰ هرتز پشتیبانی نمیکنند و تصمیم وانپلاس از این نظر میتواند تصمیم درستی و منطقی باشد. البته، کاربران میتوانند حالت نرخ نوسازی «واقعی» ۹۰ هرتز را روی دستگاه خود فعال کنند که دراینصورت، در همهی شرایط نمایشگر وان پلاس ۷ پرو در بالاترین نرخ نوسازی کار میکند. برای انجام این کار، کاربر باید گوشی هوشمند خود را ازطریق کابل به کامپیوتر وصل و بهراحتی ADB command را اجرا کند. جزئیات این روش را میتوانید در این پست در XDA دولوپرز مشاهده کنید.
شرکت سیگما، تولیدکنندهی ثالث لنز، درمقایسهبا شرکتهای بزرگی مانند سونی و نیکون و کانن تلاش بیشتری برای فرمت APS-C کرده است.
فولفریم بهعنوان آیندهی عکاسی برای علاقهمندان به عکاسی و عکاسان حرفهای شناخته میشود؛ اما بهنظر میرسد APS-C هنوز هم فرمتی منطقی و توانا برای بسیاری از افراد است. این موضوع میتواند برای افراد بیشتری صدق کند، اگر APS-C بهطورشایسته بهعنوان یکی از فرمتها برای علاقهمندان پشتیبانی شود. در سالهای گذشته، همواره سیگما درمقایسهبا برندههای بزرگ سازندهی دوربین تلاش بیشتری برای حمایت از کاربران دوربینهای APS-C کرده است.
مقالههای مرتبط:
در چند سال اخیر، موجی از دوربینهای فولفریم به بازار عرضه شدهاند؛ از نمونهی اصلی EOS 5 D گرفته تا سریهای a7 و EOS RP سونی. گفتنی است کاهش قیمت دوربینهای فولفریم درمقایسهبا گذشته آنها را دردسترس افراد بیشتری قرار داده است. باتوجهبه منحصرشدن بازار دوربینهای SLR به عکاسان حرفهای بهجای عموم مردم، این تمرکز روی دوربینها و لنزهای نسبتا سودآور، احتمالا در سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت؛ اما برای APS-C اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟
با وجود تبوتاب و هیاهویی که پیرامون دوربینهای فولفریم وجود دارد، هنوز هم فروش دوربینهای APS-C در بازار بیشتر است. خیلی اوقات دوربینهایی با لنز کوچکتر فروش بیشتری درمقایسهبا فولفریمها دارند. آیا این میلیونها دوربین را باید بهعنوان انحراف موقتی در بازار ببینیم یا اینکه APS-C همچنان میتواند بهعنوان گزینهی مناسب برای علاقهمندان باشد؟
آیا APS-C ضعیف است؟
دوربین جدید سونی 6400a از حسگر APS-C بهره میبرد و یکی از بهترین عملکردها را در فوکوس خودکار دارد. همچنین در این عکس، لنز مناسبی دارد؛ اما قیمت این لنز بهاندازهی خود دوربین است.
عدهای اینگونه استدلال میکنند که APS-C محصول شرایط برههی خاصی از تاریخ است و سازندگان دوربین فقط به این دلیل از آن استقبال کردند که بزرگترین فرمتی بود که میتوانستند تولید کنند و بهخوبی بفروشند. پیروان این مکتب فکری عقیده دارند سازندگان دوربین از سر ناچاری به ساخت APS-C روی آوردند و همواره قصد داشتند زمانیکه فولفریم مقرونبهصرفه شد، دوباره بهسمت تولید آن بازگردند. قسمت بیشتر این داستان درست است؛ اما این بهمعنی آن نیست که APS-C بیشازحد کوچک است یا فقط محصولی موقتی در مسیر پیشرفت دوربینها است. هرچه باشد، دوربینهای فولفریم هم ضعفهای خاص خود را دارند.
شبیه این استدلال را برای دوربینهای فولفریم نیز میتوان مطرح کرد؛ اینکه دلیل متداولشدن این دوربینها فقط فراگیربودن فرمت فیلمهایی است که دوربینهای فولفریم برمبنای آنها ساخته شدند و نه بهدلیل برتری ذاتی. دلیل دیگر فراگیرماندن دوربینهای فولفریم این است که شرکتهای تولید دوربین SLR نمیخواستند از تمام پولهایی دست بکشند که برای تولید مدلهای متنوع لنز و فیلم متناسب با این دوربینها سرمایهگذاری کرده بودند. بنابراین، هرگز واقعا به APS-C بهعنوان فرمتی جدی وفادار نماندند.
حمایت شرکتها از APS-C چگونه است؟
در قدیم، عکاسان میتوانستند لنز نیکون ۵۵-۱۷ میلیمتری با F2.8 میلیمتر برای دوربینهای APS-C مثل D80 بگیرند. حالا، کاربران میتوانند همان لنز یا مدل جدیدتر آن و نمونهای بهتر از سیگما را داشته باشند (در این عکس، لنز ۳۵ میلیمتری با F1.8 از نوع DX را میبینید که یکی از چهار نمونهی DX پرایم است که نیکون تاکنون ساخته است).
برای بهرهبرداری حداکثری از ظرفیت هر فرمت، به لنزهای خوب نیاز است و هر عکاسی عبارت «لنز خوب» را بسته به نیازش تعریف میکند. در حالت کلی میتوان گفت برای کاربردیکردن هر فرمت دوربین، آنچه عکاس حرفهای نیاز دارد، ترکیبی از لنزهای پرایم و لنزهای زوم F2.8 یا سریعتر خواهد بود.
با نگاهی به انواع لنزهای کانن و نیکون، تعداد کمی از لنزهای مخصوص APS-C خواهید دید: یک لنز حرفهای ۵۵-۱۷ میلیمتری با فاصلهی کانونی F2.6 و یک لنز واید با حداکثر دیافراگم متوسط و شاید یکیدو لنز ماکرو. این بیشترین مقدار توجه شرکتهای بزرگ به علاقهمندان عکاسی با دوربینهای APS-C است. اگرچه تعداد کیتهای زوم زیادی برای دوربینهای APS-C پیدا خواهید کرد، مانند لنزهای ۱۸-صدوخوردهای و ۲۰۰-۱۸ میلیمتری که بین طرفداران به «لنزهای همهکاره» مشهورند، اگر دنبال لنز پرایم مناسب باشید، گزینههای شما به دوربینهای فولفریم محدود خواهد شد.
برای دوربین APS-Cتان لنز پرتره معادل ۹۰-۸۵ میلیمتری میخواهید؟ مجبورید لنز ۵۰ میلیمتری بخرید و یاد بگیرید چطور فریم را خیلی بسته نگیرید یا با استفاده از لنز با فاصلهی کانونی بیشتر کنار بیایید. برای مثال، میتوانید لنز ۸۵ میلیمتری بخرید و هنگام عکاسی صدای خود را کمی بلندتر کنید تا سوژهتان از فاصلهی دور بتواند صدای شما را بشنود. دنبال لنز پرایم معادل ۲۴ میلیمتری هستید؟ متأسفانه برای دوربینهای APS-C چنین لنزی وجود ندارد.
این کمبود پشتیبانی از لنزها بیشتر از هر ضعف دیگری باعث تضعیف جایگاه APS-C شده است. باتوجهبه اینکه تابهحال دوربینهای APS-C حرفهای قدرتمندی مانند دوربینهای سری 300D و 500D و 7000D نیکون و همچنین مدلهای EOS X0D کانن ساختهشدهاند، این کمبود لنز بسیار عجیب بهنظر میرسد. درنهایت، آنچه در ذهنها باقی میماند این است: «دوربینهای فولفریم ایدهآل هستند و APS-C چندان برای عکاسان حرفهای مناسب نیست».
آیا APS-C دوربینی توانمند است؟
از دیدگاه شما این چه لنزی است؟ لنزهای فوجیفیلم زمانیکه بخواهید، به شما عکسی با کیفیت فولفریم میدهند، بدون اینکه نیاز داشته باشید همیشه لنز فولفریم دور گردن خود بیندازید.
درهرحال، APS-C میتواند فرمتی بسیار توانا باشد؛ مانند دوربینهای MFT. هر زمان که بخواهید، میتواند کوچک و مقرونبهصرفه باشد؛ اما وقتی به آن نیاز دارید، لنز روشن به آن اضافه کنید تا بهطورچشمگیری قابلیتهای آن افزایش پیدا کند. حسگرهای تصویر در طول عمر APS-C تا حد زیادی بهبود یافتهاند و تکنولوژی درحالتوسعهی عکاسی در نور کم و محدودهی دینامیکی برای محدودیتهای جدید است. درحالیکه چیپهای فولفریم به میزان مشابهی بهبود یافتهاند، دلیلی ندارد فکر کنیم مردم در خواستهها و نیازهایشان سختگیرانهتر شده است.
اگر APS-C برای موارد زیادی از «خوب» تجاوز کند، چه فرقی میکند فولفریم حتی بهتر از آن شده باشد؟ بهعقیدهی ما، دیدگاهها میتوانند به این بحث کمک کنند. ما میتوانیم به شما نشان دهیم کدام دوربین بهتر است؛ اما نمیتوانیم بگوییم شما حتما به آن نیاز دارید. درنهایت، باید اشاره کنیم در دنیای بدون آینهها (Mirrorless)، بین اندازهی حسگر و اندازه یا روشنی منظرهیاب (Veiwfinder) ارتباط مستقیمی وجود ندارد؛ پس نسبت به همیشه جنبههای منفی کمتری در APS-C وجود دارد.
تلاش سیگما برای نجات APS-C
لنزهایی مانند لنز ۵۶ میلیمتری F1.4 سیگما عملکرد عکاسی در نور کم و تفکیک سوژهی خوبی روی دوربینهای با حسگر کراپ مانند سونی a6500 ارائه میدهند.
ایزو ۱۰۰۰، ۱.۱۰۰ ثانیه، F1.4
با تمام اینها درنهایت، عکاس به پشتیبانی لنز نیاز دارد. سیگما تابهحال بیشتر از هر شرکت بزرگی از APS-C بهعنوان یکی از فرمتها برای علاقهمندان حرفهای عکاسی پشتیبانی کرده است. جالب است بدانید تمام شرکتهای بزرگ دوربین رویهمرفته کمتر از سیگما روی این فرمت سرمایهگذاری کردهاند. البته، از تلاش فوجیفیلم نیز برای انتخابکردن APS-C بهعنوان فرمتی برای علاقهمندان باید تقدیر شود. طیف گستردهی محصولات مرتبط با APS-C این شرکت جامعهی بزرگی از عکاسان علاقهمند به این فرمت را بهوجود آورده که بدون فوجیفیلم این امکان هرگز وجود نداشت. شاید بتوان به لنز ۳۲ میلیمتری F1.4 یا EFM کانن هم اشاره و از تلاشهای این شرکت نیز تقدیر کرد؛ اما سیگما نهتنها بهدلیل تعهدش، بلکه بهدلیل نوآوریهایش در دنیای APS-C سزاوار تشویق است.
سیگما بهعنوان سازندهی ثالث لنز، گزینههای مناسبی مانند لنز ۵۰-۱۷ میلیمتری F2.8 دراختیار سازندگان دوربین گذاشته و درعینحال، شاخهای جدید از لنزها را عرضه کرده که هیچکدام از دو شرکت بزرگ این صنعت (کانن و نیکون) تولید نمیکردند. برای مثال، لنز ۱۵۰-۵۰ میلیمتری F2.8 سیگما یکی از لنزهای خوبی بود که پوشش ۲۰۰-۷۰ میلیمتری در نگاتیو را ارائه میداد؛ اما درمقایسهبا لنز ۲۰۰-۷۰ واقعی با همین مشخصات، کوچکتر و سبکتر و ارزانتر بود و این خود مزیت بسیار بزرگی محسوب میشد. همچنین، باید از پنتاکس برای لنز ۱۳۵-۵۰ میلیمتری F2.8 آن تقدیر کرد. این لنز بخشی از یکی از کاملترین مجموعه لنزهای APS-C شرکتهای سازندهی دوربین برای دوربینهای DSLR است.
در سالهای اخیر، سیگما تعهد خود به دوربینهای APS-C را با ساختن لنزهایی مضاعف کرده که انتظارات را از یک فرمت افزایش میدهد. لنز ۳۵-۱۸ میلیمتری F1.8 سیگما به دوربینهای APS-C این اجازه را میدهد ازلحاظ عمق میدان (DOF) و عکاسی در نور کم، با دوربینهای فولفریم مجهز به لنزهای زوم ۵۲-۲۷ میلیمتری F2.8 رقابت کنند و درنتیجه نیاز بسیاری از عکاسان برای ارتقای دوربین را رفع میکند. سیگما در صدر همهی اینها، لنز ۱۰۰-۵۰ میلیمتری F1.8 را ساخته که به دوربینهای APS-C امکان میدهد با دوربینهای فولفریم با لنز ۱۵۰-۷۵ میلیمتری F2.8 رقابت کند. این لنز نیز به عکاسان ورزشی این امکان را میدهد تا بدون تحملکردن وزن دوربین و لنز حرفهای و گرانقیمت، عکسهایی با «کیفیت فولفریم» از سوژههای خود بگیرند.
و اما آینده
لنز ۱۶ میلیمتری F1.4 سیگما انتخاب فوقالعادهای برای E-mount سونی و همچنین برای دوربینهای میکرو چهارسوم است.
سیگما این رویه را وارد دنیای دوربینهای بدون آینه نیز کرده است. سونی طیف محصولات E-mount خود را با پرایم ۱۶ میلیمتری F2.8 آغاز کرد؛ دقیقا همان لنزی که همیشه جای خالی آن در دوربینهای DSLR حس میشد. پسازآن، سونی یکیدو لنز پرایم دیگر نیز ساخت؛ اما بهنظر میرسد اکنون سونی توجه خود را دوباره کاملا به فولفریم معطوف کرده است. این مسئله دوباره APS-C را بهعنوان فرمتی برای علاقهمندان حرفهای عکاسی بهخطر میاندازد که البته، سیگما دوباره وارد گود شده است.
سیگما نهتنها لنز ۱۶ میلیمتری F1.4 برای دوربین APS-C E-mount سونی ساخت؛ بلکه لنز ۳۰ میلیمتری و لنز ۵۶ میلیمتری F1.4 نیز تولید کرد. این سه لنز پرایم اگرچه شرایط را برای دوربینهای بدون آینه زیرورو نکردند، به عکاسان APS-C اجازه دادند اگر همیشه به دوربین فولفریم نیازی ندارند، بتوانند از تمام قدرت و حداکثر ظرفیت دوربین APS-C خود استفاده کنند. این موضوعی است که اگر قصد ارتقای دوربین خود را دارید، بهتر است به آن فکر کنید).
نکتهی دیگری که باید در نظر گرفت، این است که لنزهای شاخص برای دوربینهای بدون آینهی فولفریم معمولا ۱۰۵-۲۴ میلیمتری و ۷۵-۲۴ میلیمتری F4 هستند؛ لنزهایی که میتوان آنها را با لنزهای ۱۶-۷۰ میلیمتری F2.8 در دوربینهای APS-C جایگزین کرد. پس اگر سیگما یا هر شرکت دیگری قصد ساخت لنزی جدید برای دوربینهای APS-C دارد، بهتر است این گزینه را در ابتدای فهرست اولویتهایشان قرار دهد.
تجربهی شما از کارکردن با دوربینهای APS-C چیست؟ از دیدگاه شما، آیا لنز خوب APS-C میتواند نیاز عکاسان حرفهای و نیمهحرفهای به دوربینهای فولفریم را برطرف کند؟ دیدگاههای خود را با ما و کاربران زومیت درمیان بگذارید.
.: Weblog Themes By Pichak :.