دانشمندان اعلام کردند که نخستین علائم هشدار دهنده زوال مغز ممکن است 25 سال پیش از آنکه بیماران و خانواده های آنها متوجه هرگونه علائم عجیبی شوند، شکل می گیرد.

 دانشمندان اعتقاد دارند که مغز و نخاع مبتلایان به آلزایمر وقتی که آنها در دهه 30 یا 40 زندگی خود هستند، دچار تغییرات بسیار کوچکی می شوند.کارشناسان امیدوارند که در نهایت بتوانند اسکنهای مغزی انجام دهند که با اتکا به آنها بتوان این بیماری را سالها پیش از آنکه نخستین علایمش ظاهر شود تشخیص دهند، همچنین آنها اعتقاد دارند که هرچقدر بیماران مبتلا به آلزایمر زودتر درمان شوند، شانس کاهش سرعت فرآیند تخریبی زوال مغز بیشتر می شود.ییماری آلزایمر یک نوع اختلال عملکرد مغزی است که براثر آن بتدریج توانایی های ذهنی بیمار تحلیل می رود. بارزترین جلوه زوال عقل اختلال حافظه است. اختلال حافظه معمولاً بتدریج ایجاد شده و پیشرفت می کند. در ابتدا اختلال حافظه به وقایع و آموخته های اخیر محدود می شود ولی بتدریج خاطرات قدیمی هم آسیب می بینند.علایم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات بخصوص حافظه موقت در دوران پیری آغاز شده و به‌ تدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشه‌گیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتی‌های تنفسی به پایان می‌رسد. مرگ پس از پنج تا ده سال از بروز علایم اتفاق می‌ افتد.یک تحقیق در آمریکا که با شرکت 128 نفر که والدینشان به شکل ارثی آلزایمر مبتلا بودند نشان می دهد که احتمال این که آنها نیز به این بیماری متبلا شوند بسیار زیاد است. دانشمندان با انجام اسکنهای مغزی و آزمایش جریان نخاعی آنها به این مسئله توجه کردند که برخی از افراد 25 سال پیش از آن که نخستین علائم آلزایمر را مشاهده کنند درگیر تغییرات اندکی در مایع نخاعی خود می شوند.محققان همچنین نشانه هایی در مغز این افراد یافتند که 15 سال پیش از دست رفتن حافظه یا اختلال حواس خود را نشان می دهند.محققان فرض را براین گذاشته اند که هر فرد علایم بیماری را تقریبا درهمان سنی نشان می دهد که والدینش به بیماری مبتلا شده اند. کارشناسان بر این اعتقاد هستند که این شکل ارثی آلزایمر که عامل یک درصد از موارد ابتلا است با شکل عادی این بیماری متفاوت است.از این رو آنها نمی توانند اطمینان حاصل کنند که آیا تشخیص بیماری آلزایمر 25 سال پیش از نشان دادن اولین علایم میسر است یا خیر، اما آنها اعتقاد دارند که این تحقیق که در مجله پزشکی نیوانگلند منتشر شده می تواند کمک شایانی به توسعه درمانهای آینده باشد.راندال باتمن از دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس به عنوان نویسنده اصلی این تحقیق اظهار داشت: مجموعه ای از تغییر در مغز چند دهه پیش از توجه بیمار یا اطرافیان وی به علایم شکل می گیرد و این رویدادهای متوالی ممکن است که یک جدول زمانی را برای آغاز علایم بیماری فراهم کنند.وی افزود: همانطور که دانش ما نسبت به منشا آلزایمر برای درمانهای پیشگیرانه بیشتر می شود این جدول زمانی برای آزمایشهای دارویی ارزشمند خواهد بود.این بیماری علاج‌ناپذیر را اولین بار روانپزشک آلمانی به نام اَلویز آلزایمر در سال 1906 میلادی معرفی کرد. غالباً این بیماری در افراد بالای 65 سال بروز می‌یابد؛ گر چه آلزایمر زودرس (با شیوع کمتر) ممکن است زودتر از این سن رخ دهد. در سال 2006 میلادی بیش از 26  میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا بودند و پیش‌بینی می‌شود که در سال 2050 میلادی از هر 85 نفر یک مبتلا به آلزایمر وجود داشته باشد.



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

حتما شما هم با اين مشكل مواجه شده‌ايد كه گاه معده‌تان سروصدا يا به اصطلاح غرغر مي‌كند. اين صداها اغلب نامحسوس است و مشكلي ايجاد نمي‌كند ولي گاه صداي آن به حدي بلند مي‌شود كه اطرافيانمان هم متوجه آن مي‌شوند كه در اين صورت مي‌تواند، آزاردهنده و ناراحت‌كننده باشد.اما سؤالي كه پيش مي‌آيد، اين است كه اين صداها طبيعي است يا بايد نگران آن باشيم و مساله را با مراجعه به پزشك مورد بررسي قرار دهيم. بايد گفت سروصداي درون معده بخش عادي فيزيولوژي معده و روده محسوب مي شود و اغلب حتي خود شما هم آن را نمي‌شنويد، ولي هنگام گرسنگي يا پس از غذا خوردن، اين صداها ممكن است توسط خودتان يا اطرافيان شنيده شود. صداهاي توليد شده در شكم، بيشتر به دليل حركت غذا در مسير روده ايجاد مي‌شود. تا زماني كه روده‌ها خالي است، صداي معده داخل شكم بازتاب مي‌يابد؛ همانند صدايي كه از لوله آب شنيده مي‌شود. اين صداها بيشتر نشان‌دهنده آن است كه مجاري معده و روده بخوبي كار مي‌كنند. با اين حال، بهتر است براي اطمينان بيشتر، صداهاي بلند و شديد معده مورد بررسي قرار گيرند، بخصوص زماني كه به طور دايم و با نشانه‌هاي ديگري همچون گاز، حالت تهوع و استفراغ و وجود حركات معده يا نبود اين حركات همراه هستند.

پشت پرده صداي معده

سر و صداهايي كه از معده شنيده مي‌شوند، دلايل مختلفي مي‌توانند داشته باشند: حركت طبيعي غذا در طول مجاري گوارش همزمان با انقباض ديواره معده و روده براي فرستادن غذا به سمت شكم مي‌تواند توليد صدا كند. در اين فرآيند، غذا تجزيه و براي هضم آماده مي‌شود.همچنين گاز معده و روده بر اثر هضم غذا و فعاليت باكتريايي ايجاد مي‌شود و از طرف ديگر غذاهاي غيرقابل هضم و مواد سخت مي‌توانند در معده و روده توليد صدا كنند.اگر صداي معده شديد و بلند باشد، اغلب با علائمي چون آروغ‌ بلند، باد و نفخ شكم، درد شكمي و تغيير در حركات معده مانند اسهال يا يبوست همراه است كه مي‌تواند بسيار آزاردهنده و حتي نشانه بروز اختلالات معده‌اي و روده‌اي زمينه‌اي باشد.از ديگر عوامل بروز صداي بلند معده مي‌توان به اين موارد اشاره كرد:

حركات بيش از حد معده و روده: اين حالت زماني رخ مي‌دهد كه مكانيسم دودي شكل معده و روده بيش از حد صورت مي‌گيرد و همين مساله باعث مي‌شود، غذا با سرعت بيشتري جلو رانده و وارد روده شود. در اين حالت، هضم غذا تحت‌تاثير قرار مي‌گيرد. حركات بيش از حد معده و روده اغلب با اسهال همراه بوده و ممكن است نتيجه عفونت‌هاي التهابي روده، حساسيت‌هاي شيميايي مانند مصرف بيش از حد الكل، مسموميت‌هاي غذايي و سم‌هاي بلعيده شده، سندرم روده تحريك‌پذير، مشكلات روان‌تني مانند اضطراب، استرس، ترس و...، حساسيت‌ها مانند انواع حساسيت‌هاي غذايي باشد.

انسداد نسبي روده: حركت غذا از مسير تنگ شده به سمت روده ممكن است باعث بروز صداهاي غيرعادي شود. اين حالت زماني رخ مي‌دهد كه عضلات روده سعي مي‌كنند غذا را از اين مسير تنگ و باريك عبور دهند. از علل بروز اين انسداد مي‌توان به تومورها، تنگي روده و اجسام خارجي اشاره كرد.

ايجاد گاز بيش از حد: ايجاد گاز بيش از حد در روده به دلايل مختلفي چون مصرف زياد غذاهاي گازدار و رشد زياد باكتري‌ها درون روده و آروغ زدن‌هاي شديد اشاره كرد. حركت گاز با مايع ايجاد شده از غذا درون روده همراه با حركت حباب‌هاي گاز در روده مي‌تواند ايجاد صداي غرغر كند.

ايجاد مايعات بيش از حد: تحمل نكردن برخي غذاها مي‌تواند حالتي ايجاد كند كه مايعات توسط روده جذب نشود و نتيجه آن بروز اسهال‌ آبكي است كه بيشتر به دليل مسموميت‌هاي باكتريايي ايجاد مي‌شود.

سوءهاضمه و جذب نشدن مناسب غذا: هر دو عامل مي‌تواند باعث بروز گاز و مايعات بيش از حد درون معده و روده شود.از ديگر عوامل سروصداي معده و روده، مي‌توان به بلع هوا اشاره كرد. در حالت عادي، هيچ‌كس به طور عمد هوا را وارد معده نمي‌كند، اما در شرايطي مثل حرف زدن، هميشه مقداري هوا وارد مي‌شود. هنگام حرف زدن، هواي بيشتري وارد دهان مي‌شود و سروصداي زيادي در معده و روده ايجاد مي‌كند. اين افراد، زياد آروغ‌ مي‌زنند. هنگام غذا خوردن و حرف زدن و نيز زمان سيگار كشيدن و آدامس جويدن بيشتر چنين اتفاقي مي‌افتد.اما شايع‌ترين حالت زماني پيش مي‌آيد كه احساس گرسنگي مي‌كنيد و به‌اصطلاح مي‌گوييد «روده كوچيكه روده بزرگه رو مي‌خوره»! اين سر و صداها، ناشي از هواي بلعيده شده‌اي است كه در روده‌ها به حركت درمي‌آيند. علاوه بر اين، برخي غذاهاي فيبردار شامل انواع ميوه‌ها و سبزي‌ها، لوبيا، آبميوه و غذاهاي حاوي سوربيتول، نوعي شيرين‌كننده، گاز زيادي توليد مي‌كنند.

آيا صداهاي معده نگران‌كننده است؟

همان طور كه اشاره كرديم، صداي طبيعي كه داخل معده شنيده مي‌شود، كاملا بي‌خطر است و علت خاصي ندارد و فرآيند طبيعي بدن در هضم غذا محسوب مي‌شود. زماني كه احساس گرسنگي كرده يا ميل به غذا خوردن پيدا مي‌كنيم يا حتي فكر غذا به ذهنمان خطور مي‌كند، سيستم گوارش به مغز پيام مي‌فرستد تا به تمام سيستم‌هاي مربوطه سيگنال فرستاده، آنها را آماده دريافت غذا كند. اين عمل باعث مي‌شود ماهيچه‌هايي كه در جهت معده و روده‌ها قرار دارند، شروع به حركت كرده، مايعات هضم‌كننده را ترشح كنند كه پس از آن با هوا و گاز ايجاد شده در روده تقابل مي‌يابند. بيشتر مواقع اين فرآيند آرام و بي‌صدا صورت مي‌گيرد، ولي گاهي سر و صداي آن بلند مي‌شود. به طور كلي اين صداها آزاردهنده نيست، اما اگر پس از مدتي متوجه تغيير در نحوه اين صداها شديد، بهتر است به مدت دو تا سه هفته به غذاها و نوشيدني‌هايي كه مصرف مي‌كنيد، دقت كرده، اين موارد را يادداشت كنيد. ارتباط اين صداها با غذايي كه مي‌خوريد و ارتباط آن قبل، بعد و حين غذا خوردن، استرس يا ناراحتي يا از دست دادن يكي از وعده‌هاي غذايي را دقيق يادداشت كنيد، چرا كه همه اين موارد مي‌توانند عامل بروز سر و صداي معده و روده باشند.

با توجه به اين كه صداهاي معده و روده، نتيجه حركات زياد يا كم معده و روده است، جزو علائم غيرعادي به شمار مي‌رود و بايد توسط پزشك بررسي شود. به عنوان مثال، اگر دچار افزايش حركات روده شويد و پس از مدتي اين صداها قطع شود، شك كنيد كه شايد روده‌هاي شما دچار انسداد شده يا بافت آن بر اثر گرفتگي از بين رفته باشد. عوامل متفاوتي در افزايش و كاهش حركات روده و در نتيجه صداي معده و روده نقش دارند كه بيشتر آنها نيازي هم به درمان ندارند، اما برخي مواردي كه نياز به درمان دارند، عبارتند از: انسداد عروق خوني كه مانع جريان مناسب خون مي‌شود، انسداد روده ناشي از فتق، تومور و چسبندگي و كاهش فعاليت اعصاب موجود در روده بر اثر انسداد عروق خوني، انسداد روده، عفونت و...موارد زير عواملي هستند كه باعث ايجاد صداهاي خفيف در روده و معده مي‌شوند. داروهايي مانند خواب‌آورهاي كدئين‌دار كه حركات روده را كند مي‌كنند، بيهوشي عمومي، بيهوشي نخاعي و جراحي‌هاي شكمي. در نقطه مقابل، عواملي كه صداهاي بلند معده و روده را ايجاد مي‌كنند، عبارتند از اسهال، حساسيت غذايي، خونريزي معده و روده، عفونت التهابي روده و تورم همراه با زخم روده.

آيا مي‌توان مانع توليد گاز معده شد

همان‌طور كه اشاره كرديم، برخي مواد غذايي باعث توليد گاز در معده و روده مي‌شوند. مصرف‌نكردن اين مواد مي‌تواند تاثير بسزايي در كاهش ميزان توليد گاز داشته باشد. از اين قبيل مواد مي‌توان به كلم بروكلي، لوبيا و نوشيدني‌ گازدار اشاره كرد. برخي افراد به مواد لبني هم حساس هستند. نوشيدن زياد آب مي‌تواند معده شما را آرام كند. در ضمن بهتر است استرس و اضطراب خود را كاهش دهيد؛ چراكه اضطراب، مقدار بلع هوا و در نتيجه صداي معده و روده را افزايش مي‌دهد.



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

    Yahoo
اگر شما هم یکی از کاربران سرویس Voice یاهو هستید، همین الان نسبت به تغییر رمز عبور خود اقدام کنید. به نظر می‌رسد این سرویس از نظر امنیتی دچار مشکلاتی شده است که در پی آن رمز عبور بیش از ۴۵۰ هزار کاربر یاهو هک شده و سپس در قالب یک فایل متنی در اینترنت منتشر شده است.


تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 چندی پیش تیزری از بازی پرندگان عصبانی برای کنسول های بازی خانگی در نمایشگاه E3 منتشر شده بود. اما این بار شرکت Rovio سازنده این سری از بازیها در این باره اطلاعاتی را منتشر کرده است. طبق گفته های این شرکت پرندگان عصبانی برای کنسول های PS3 ، Xbox 360 و ۳DS عرضه خواهد شد. این بازی برای دو کنسول PS3 و Xbox به صورت دیسک و برای ۳DS به صورت کارتریج های مخصوص این کنسول خواهد بود. تاکنون جزییاتی درباره ی قیمت این بازی منتشر نشده است.

نسخه مخصوص کنسول بازی پرندگان عصبانی شامل نسخه اصلی بازی ، پرندگان عصبانی فصل ها و پرندگان عصبانی ریو خواهد بود. در واقع شرکت Rovio این بازی را برای مطابقت با کنسول بازسازی کرده است. در این نسخه انیمیشن های تصویر زمینه و افکت های گرافیکی بهتر شده اند و پشتیبانی از رزولوشن HD ( شاید هم Full HD ) فراهم آمده است. این بازی برای کنسول های ذکر شده در تعطیلات سال میلادی عرضه خواهد شد.



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 «همين الان»، «سي سال گذشته»، «پيش به سوي آينده»... زبان ما سرشار از تعابير فضايي براي زمان است. در بسياري از زبان‌ها از جمله انگليسي، فرانسوي، آلماني (و البته فارسي)، بي‌شك گذشته پشت سر قرار دارد و آينده در جلو و روبه‌رو. زمان، خط راست فرضي است كه از ميان بدن ما عبور مي‌كند.روزگاري باور بر اين بود كه اين درك عميق شناختي از زمان، جهاني و بين همه ملل يكسان است، اما برخلاف انتظار، اين مساله بسته به فرهنگ آن ناحيه، ممكن است به گونه‌اي ديگر باشد. در طول يك دهه گذشته، برخورد با قبايلي كه در نواحي دورافتاده زندگي مي‌كنند، از تنوع چشمگير نحوه برخورد انسان‌ها با مساله زمان پرده برداشت. زمان براي يوپنوها به سمت بالاي تپه مي‌رود و به شكل خط راست نيست. گروهي از پژوهشگران براي مطالعه زندگي يوپنوها به روستاي گوآ، در سلسله‌كوه‌هاي فينيستر در شمال شرقي پاپوآ گينه نو رفتند. در اين ناحيه دورافتاده، هيچ جاده‌اي وجود ندارد. يوپنوها برق يا حتي حيوان اهلي براي كار كشاورزي ندارند. در كل، تماس بسيار كمي با دنياي خارج و زندگي مدرن دارند. اين گروه پژوهشي متوجه شد افراد اين قبيله هنگام صحبت درباره گذشته، حال و آينده، دست خود را به صورت ناخودآگاه به سمتي خاص مي‌برند. آنها از اين گفت‌وگوها فيلم گرفتند و فيلم‌هاي ضبط‌شده را بررسي كردند و ديدند گذشته براي افراد اين قبيله، به سمت پايين كوه يعني به سمت دهانه رودخانه است. آينده هم به سمت سرچشمه رود است يعني بالاي كوهي كه روستا بر آن واقع شده است.سرپرست اين تيم پژوهشي مي‌گويد شايد اين مساله دليلي تاريخي داشته باشد. نياكان يوپنو از طريق دريا به آنجا رسيدند و از كوه 2500 متري بالا رفتند و نتيجه اين شد كه زمين‌هاي پايين كوه نشانه گذشته است و زمان هم به سمت بالا حركت مي‌كند. عجيب‌ترين نكته در خط زمان يوپنوها، شكل آن است. روستاي گوآ، سر چشمه رود و دهانه آن، هر سه در امتداد يك خط مستقيم قرار ندارند. لذا زمان براي اين قبيله به شكل خط راست نيست. در واقع، اولين باري است فرهنگي يافت شده كه مفهوم زمان در آن، به موقعيت جغرافيايي محل زندگي مردمش وابسته است. جالب‌تر اينجاست كه زمان هنگام شب در ميان يوپنو‌ها شكل ديگري مي‌يابد. يوپنوها هنگام صحبت در مورد گذشته، به در ورودي اشاره مي‌كنند و مسير خلاف آن هم نشانگر آينده است و اين جهت‌ها ربطي به جهت خانه‌شان ندارد. اين پژوهش از دو جنبه اهميت دارد. اول اين‌كه نشان مي‌دهد پردازش شناختي، جهاني است و ديگر اين‌كه نشان‌دهنده تفاوت‌هاي جذاب فرهنگي است. هر كدام از اكتشافات، نه تنها اطلاعاتي در مورد مردمان ساكن در نقاط مختلف دنيا به ما مي‌دهد، بلكه دانش ما را نيز بالا مي‌برد. بسياري از مردم در دنيا فكر مي‌كنند زمان را همچون خطي راست انگاشتن طبيعي است، اما اين فكر نادرست است و لزومي ندارد همه اين گونه فكر كنند.



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

ام.آر.آي (MRI) يك روش غيرتهاجمي است كه به پزشكان در تشخيص و درمان بسياري از بيماري‌ها مانند انواع سرطان‌ها، بيماري‌هاي سيستم عصبي همچون سكته‌هاي مغزي يا ام.اس و بسياري از بيماري‌هاي ديگر كمك مي‌كند.ام.آر.آي از يك ميدان مغناطيسي بسيار قوي، پالس‌هاي راديوفركانسي و يك رايانه پردازش‌كننده تشكيل شده است كه از ارگان‌ها، بافت نرم و تقريبا از تمام ساختارهاي داخل بدن تصوير تهيه مي‌كند و برخلاف اشعه ايكس ـ كه در گرافي‌هاي ساده يا سي‌تي اسكن از آن استفاده مي‌شود ـ هيچ اشعه مخربي ندارد. تصاوير توليد شده به پزشكان كمك مي‌كند بتوانند با دقت بسيار زيادي قسمت‌هاي مختلف بدن را ارزيابي كنند و بر اساس تصاوير به‌دست آمده، وجود بيماري‌هاي مختلفي را كه با ساير روش‌هاي تشخيصي مانند سونوگرافي يا حتي سي‌تي اسكن قابل بررسي نيست، ارزيابي كنند.نزديك به سه دهه است كه از معرفي ام.آر.آي مي‌گذرد و بي شك ورود آن به سيستم پزشكي انقلابي در تشخيص بيماري‌ها ايجاد كرده است، به‌طوري كه در حال حاضر، شايد نبود آن غيرقابل تصور باشد.همان‌طور كه اشاره شد، از ام.آر.آي در حوزه‌هاي مختلف علم پزشكي استفاده شده است اما بتازگي به‌طور جدي به اين روش در تشخيص بيماري‌هاي عضلاني پرداخته شده است. بيماري‌هاي عضلاني به گروهي از بيماري‌هاي سيستم عصبي ـ عضلاني گفته مي‌شود كه به‌طور خاص ماهيچه‌ها را درگير مي‌كنند. اگر در هر قسمت سيستم عصبي مركزي حركتي، مشكلي مانند سكته مغزي ايجاد شود، مي‌تواند تظاهري به‌صورت ضعف عضلاني داشته باشد ولي در اين حالت خود عضله سالم است. ليكن بيماري‌هاي عضلاني به گروهي از بيماري‌ها اطلاق مي‌شود كه ساختار عضله درگير است و خود عضله بخوبي كار نمي‌كند. اين بيماري‌ها مي‌توانند به‌صورت اكتسابي باشند، مانند بيماري پلي ميوزيت يا ارثي باشند مانند بيماري دوشن. در حال حاضر به طور معمول براي تشخيص بيماري‌هاي عضلاني، پس از شرح حال گيري و معاينه ـ كه البته نقش اساسي در تشخيص اوليه اين بيماري‌ها دارد ـ از روش‌هايي مانند نوار عصب و عضله و در صورت نياز نمونه برداري عضله استفاده مي‌شود. پس از نمونه‌برداري، به وسيله رنگ‌آميزي عضله با تكنيك‌هاي مختلف رنگ‌آميزي، بيماري عضلاني بخصوص در موارد ارثي تشخيص داده مي‌شود. نمونه‌برداري يا بيوپسي روشي تهاجمي است كه نياز به يك جراحي كوچك و البته بي‌خطر دارد؛ پس از بيوپسي در صورتي كه بيماري ژنتيكي مطرح باشد، براي تشخيص نهايي و دقيق‌تر، مشاوره ژنتيك انجام مي‌شود تا ژن معيوب مشخص و مراحل درمان آغاز شود. متخصصاني كه روي ام.آر.آي عضله كار مي‌كنند سعي دارند با پيدا كردن الگوهاي مختلف درگيري عضلات بدن و تغييري كه در ام.آر.آي عضله ايجاد مي‌شود نياز به نمونه‌برداري را كاهش دهند يا نمونه‌برداري به صورتي هدفمند انجام شود تا امكان تشخيص درست افزايش يابد. علاوه بر ام.آر.آي عضله، روش غيرتهاجمي ديگري به نام سونوگرافي عضله هم مي‌تواند در تشخيص بيماري‌هاي عضلاني كمك‌كننده باشد كه البته به تبحر و تجربه كافي فرد انجام دهنده در تشخيص بيماري عضلاني نياز دارد.

نزديك به سه دهه است كه از معرفي ام.آر.آي مي‌گذرد و ورود آن به پزشكي انقلابي در تشخيص بيماري‌ها ايجاد كرده است، به‌طوري كه شايد نبود آن غيرقابل تصور باشد

در روش ام.آر.آي عضله، فردي كه مشكوك به بيماري عضلاني است (بخصوص در مواردي كه بيمار مشكوك به بيماري‌هاي ارثي است) در دستگاه ام.آر.آي قرار داده مي‌شود و از سر تا پا با مقاطع نزديك به هم تصويربرداري انجام مي‌شود. پس از تصويربرداري مقاطع گرفته شده بدقت مورد مطالعه قرار مي‌گيرد و عضلاتي كه تغيير ماهيت داده‌اند مشخص مي‌شود. بر اساس الگوريتم‌هاي از پيش تعيين شده مشخص مي‌شود كه بيمار از چه بيماري عضلاني رنج مي‌برد و بر اساس آن مي‌توان براي مشاوره ژنتيك اقدام كرد. البته لازم بذكر است اين روش هم مانند ساير روش‌هاي پزشكي يك روش قطعي و نهايي نيست و امكان موارد مثبت كاذب يا منفي كاذب وجود دارد و بايد همراه با ساير يافته‌هاي باليني و ساير روش‌هاي پاراكلينيك تفسير شود. از طرف ديگر بايد به اين نكته توجه كرد كه بحث ام.آر.آي در بيماري‌هاي عصبي، عضلاني در ابتداي راه است و مطالعات بسيار زيادي براي تكميل اين روش مورد نياز است. از طرف ديگر درست است كه ام. آر. آي به خودي خود روشي بي‌خطر است، اما برخي از بيماران ممكن است نتوانند مدت طولاني قرار گرفتن در دستگاه ام.آر.آي را تحمل كنند كه البته با پيشرفت تكنولوژيك اين روش و انجام آن ام.آر.آي در مدتي كوتاه‌تر، اين مشكل برطرف خواهد شد. به اميد روزي كه تمام بيماري‌هاي عضلاني براحتي قابل تشخيص و درمان باشند.



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

به گفته محققان كافئين مي‌تواند داروي مناسبي براي افزايش توانايي ماهيچه‌ها و عضلات باشد. بر اين اساس مي‌توان از اين محرك براي كمك به سالمندان و افزايش توانايي جسماني اين گروه از افراد و همچنين جلوگيري از آسيب‌ها و صدمات بدني كه اغلب در اين​ سنين دردسرساز مي‌شود استفاده كرد. در سال‌هاي جواني مصرف نوشيدني‌هاي حاوي كافئين به ماهيچه‌ها و عضلات بدن كمك مي‌كند، نيروي بيشتري توليد كنند. اما با افزايش سن بافت ماهيچه‌اي بدن تغيير پيدا كرده و بتدريج ضعيف‌تر مي‌شود. گروهي از محققان دانشگاه كاونتري براي نخستين بار تاثير تغييرات ايجاد شده در عضلات بدن در نتيجه افزايش سن را روي چگونگي اثرگذاري كافئين مورد بررسي قرار داده‌اند. آنها متوجه شدند اگرچه در ماهيچه‌ها و عضلاتي كه سن بيشتري دارند تاثير كافئين به مراتب كمتر است، اما به هر حال نه تنها در عضلات جوان بلكه در عضلات پير نيز كافئين مي‌تواند نقش مؤثري در بهبود كارايي آنها داشته باشد. در عضلاتي كه در مرحله نوجواني هستند كافئين كمترين اثر را دارد. بنابراين مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه در بافت‌هاي عضلاني در حال رشد مصرف كافئين نمي‌تواند نقش چندان زيادي در بهبود عملكرد و افزايش توانايي اين عضلات داشته باشد. كاهش توانايي عضلات در سالمندي به افزايش آسيب‌پذيري بدن در برابر صدمات فيزيكي منجر شده و كيفيت زندگي افراد را تا حد زيادي كاهش مي‌دهد. اگرچه علت اصلي اين فرآيند هنوز شناخته نشده، اما آنچه مسلم است اين كه حفظ توانايي بافت‌هاي عضلاني، كليد اصلي جلوگيري از مواجه شدن با چنين مشكلاتي است. با توجه به اهميت برخورداري از يك سبك زندگي فعال در سنين سالمندي به منظور حفظ سلامت بدن و توانمندي‌هاي فيزيكي، نوشيدني‌هاي حاوي كافئين مي‌تواند به عنوان دارويي براي حفظ سلامت بدن در جوامع سالمند مورد استفاده قرار گيرد.در اين طرح تحقيقاتي روي بافت ماهيچه‌اي گروهي از موش‌ها در رده‌هاي سني مختلف از جوان تا پير قبل و بعد از درمان از طريق مصرف كافئين مطالعاتي انجام شد. يافته‌هاي به‌دست آمده از اين تحقيقات نشان مي‌دهد با مصرف كافئين توانايي بافت‌هاي عضلاني بدن به ميزان قابل توجهي افزايش مي‌يابد. اين ماهيچه‌ها نه تنها در انجام فعاليت‌هاي فيزيكي بلكه در انجام بسياري از عملكردهاي مهم و حياتي مانند تنفس نقش دارند. بنابراين بهبود عملكرد اين عضلات مي‌تواند سلامت جسماني بدن را در سنين سالمندي تضمين كند و احتمال ابتلا به بيماري‌ها و شرايطي را كه با ايجاد محدوديت در زندگي اين گروه از افراد همراه است كاهش دهد.


تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

شايد شنيده باشيد خنديدن نيز مانند دويدن يا فعاليت‌هاي بدني سبك، نقش مهمي در بهبود وضعيت سلامت شما دارد، اما آيا شواهدي در تائيد اين نظريه وجود دارد؟ بر اساس يافته‌هاي جديد محققان دانشگاه ايالتي كاليفرنيا، نه تنها خنده بلكه شاد بودن مي‌تواند نقش بسيار مهمي در وضعيت سلامت افراد داشته باشد و به عبارتي، داروي مؤثري براي درمان بسياري از بيماري‌هاست. بر اين اساس گفته مي‌شود، خنديدن موجب افزايش توانايي و تقويت سيستم ايمني بدن شده، ميزان كلسترول و فشار خون را كاهش مي‌دهد و به كاهش استرس و فشارهاي روحي و رواني منجر مي‌شود. با بررسي نتايج به دست آمده از مطالعاتي كه در اين زمينه انجام شده، بايد بگوييم خنديدن اثر بسيار مثبتي روي پوشش داخلي ديواره رگ‌هاي خوني دارد. وقتي مي‌خنديم، فشاري كه روي رگ‌هاي خوني اعمال مي‌شود، كاهش مي‌يابد و رگ‌هاي خوني آزادتر و انعطاف‌پذير مي‌شوند. در چنين شرايطي، عبور خون از داخل رگ‌هاي خوني با سهولت بيشتري انجام مي‌شود. علاوه بر اين، خنديدن مي‌تواند راهكار مناسبي براي كاهش استرس باشد. اين در حالي است كه استرس، موجب سفت‌شدن ديواره رگ‌هاي خوني و اختلال در خون‌رساني مي‌شود. به گفته محققان، خنده مي‌تواند در بهبود گوارش هم تاثيرگذار باشد.اگر غذا را كنار دوستانتان بخوريد و ساعاتي را با آنها به خنديدن بگذرانيد، بدون ترديد نيازي به خوردن قرص‌ براي كاهش اسيد معده نداريد. مي‌توان گفت خنده عاملي است كه در بهبود گوارش غذا مؤثر است. به همين علت مي‌گويند خنديدن مي‌تواند دواي بسياري از دردها باشد. به گفته متخصصان، علاوه بر رعايت برنامه غذايي سالم و تمرينات ورزشي سبك به منظور افزايش توانايي بدن و تقويت عملكرد اندام‌هاي مختلف، بايد 15 دقيقه خنده در روز را نيز در فهرست اولويت برنامه‌هايتان قرار دهيد تا با استفاده از همين راهكار ساده، سلامت روحي و جسمي خود را تضمين كنيد. براي اين كه 15 دقيقه از طول روز را به خنديدن اختصاص دهيد، بايد در خانه يا محل كارتان، زماني را با افراد شاد و سرزنده بگذرانيد كه مي‌توانند لحظات خوشي برايتان ايجاد كنند و از بودن در كنارشان لذت ببريد.


تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

هفته پيش در چنين روزي شام چه خورديد؟ به احتمال زياد دقيقا به ياد نمي‌آوريد، اما جالب است كه مدت كوتاهي پس از صرف هر وعده غذايي مي‌توانيد محتويات بشقاب‌تان را با تمام جزئيات به خاطر آوريد. در اين ميان چه اتفاقي روي مي‌دهد. آيا خاطراتي از اين دست، كم‌كم محو مي‌شوند يا به طور ناگهاني از بين مي‌روند؟

خاطرات ديداري مثل بشقاب غذا در حافظه ديداري(visual memory) ذخيره مي‌شود. ذهن ما از حافظه تصويري براي ساده‌ترين عملكردها استفاده مي‌كند. مثلاً براي يادآوردن چهره كسي كه بتازگي ديده‌ايم، از اين حافظه بهره مي‌بريم. بدون حافظه ديداري، قادر به ذخيره آنچه ديده‌ايم و بازيابي آن در آينده نخواهيم بود. ظرفيت حافظه تصويري انسان با برخي توانايي‌هاي شناختي مهم‌تر نظير موفقيت درسي، هوش سيال (توانايي حل مسائل به شكلي نوآورانه) و درك كلي ارتباط تنگاتنگ دارد.درك اين كه چگونه حافظه ديداري، عملكردهاي ذهني را تسهيل و از سويي محدوديت‌ ايجاد مي‌كند، مفيد خواهد بود. با اين كه مدت‌هاست اين پرسش‌هاي مهم مطرح است، اما هنوز در آغاز راه پاسخگويي به آن هستيم.خاطراتي نظير وعده‌هاي غذايي در حافظه ديداري كوتاه‌مدت ـ بويژه در نوعي حافظه تصويري با نام حافظه عملكرد ديداري (visual working memory) ـ ذخيره مي‌شود. اين نوع حافظه جايي است كه تصاوير وقتي مغز در حال كار روي چيزهاي ديگر است، به صورت موقت در آن ذخيره مي‌شوند؛ درست مثل تخته سياهي كه چيزهايي به صورت خلاصه روي آن نوشته و سپس پاك مي‌شود. هنگام يادآوري مطالب مختلف در فواصل زماني كوتاه (مثلا وقتي يك دانشجو، نكاتي را كه استاد روي تخته سياه نوشته در دفترش وارد مي‌كند) از حافظه عملكرد ديداري استفاده مي‌شود.حال اين پرسش مطرح است: اين خاطرات چه وقت پاك مي‌شوند و وقتي پاك مي‌شوند، آيا ردپايي از خود بر جاي مي‌گذارند يا اصلا چيزي باقي نمي‌ماند؟ اگر خاطرات كوتاه‌مدت تصويري كم‌كم حذف شود، باقيمانده اين خاطرات بايد قابل بازخواني باشد، ولي اگر بكلي پاك شود، به هيچ وجه نمي‌توان آن را بازخواني كرد.بتازگي پژوهشگران به مطالعه‌اي در اين زمينه دست زده‌اند. در اين پژوهش، از افراد شركت‌كننده خواسته شد سه مربع رنگي چشمك زن را مدتي كوتاه روي نمايشگر مشاهده كنند. سپس از آنها خواسته شد رنگ هر مربع را بگويند. بعد از يك، چهار و ده ثانيه، بار ديگر اين مربع‌ها ظاهر شده، اما اين بار فقط مربع‌هاي سياه با حاشيه سفيد ديده مي‌شد. از شركت‌كنندگان خواسته شد كار ساده‌اي انجام دهند و رنگ يكي از مربع‌ها را به ياد آورند. البته شركت‌كنندگان از قبل نمي‌دانستند، رنگ كدام مربع پرسيده مي‌شود. اين پژوهشگران فرض را بر اين گذاشته بودند كه عملكرد حافظه ديداري در اين بازه‌هاي زماني (يك، چهار يا ده ثانيه) كاركرد اين حافظه را بيشتر نمايان كند.اگر خاطرات كوتاه‌مدت ديداري كم‌كم از بين بروند، دقت شركت‌كنندگان در يادآوري رنگ‌ها حتي پس از بازه زماني طولاني‌تر بايد زياد بماند و فقط اندكي با رنگ اصلي مربع تفاوت داشته باشد، ولي اگر خاطرات يكباره از بين رود، شركت‌كنندگان بايد بتوانند پاسخ‌هاي دقيقي بيان كنند و بعد از اين كه بازه زماني طولاني شد، فقط به حدس‌هاي خود تكيه كنند و نتوانند رنگ مورد نظر را به خاطر آورند.نتيجه آزمايش اين شد كه شركت‌كنندگان پاسخ بسيار دقيقي مي‌دادند يا فقط آن را حدس مي‌زدند. يعني رنگ مربع را بدقت به خاطر مي‌آوردند يا كاملا آن را فراموش كرده بودند. ذهنشان درست همانند فايل‌هاي موجود در رايانه عمل مي‌كرد. يك فايل متني در گذر زمان از تعداد حرف‌هايش كم نمي‌شود و يك تصوير ديجيتال هم بعد از گذشت زمان، زرد نمي‌گردد و تا وقتي از روي رايانه حذف نشده، كامل باقي مي‌ماند.البته اين مطلب براي خاطرات صادق نيست. دانشمندان ام.آي.تي و دانشگاه هاروارد به اين يافته رسيدند كه اگر يك خاطره آنقدر دوام بياورد كه به «حافظه بلندمدت ديداري» بدل شود، حذف كلي آن، امري ناممكن است. اين دانشمندان به گروهي از شركت‌كنندگان، 3000 تصوير از مناظر مختلف نظير امواج اقيانوس، زمين گلف يا پارك بازي نشان دادند. سپس به اين شركت‌كنندگان 200 جفت عكس نشان داده شد. هر جفت از عكس‌ها شامل يكي از عكس‌هايي كه قبلا نشان داده شده بود و يك عكس جديد بود. از شركت‌كنندگان خواسته شد بگويند كدام عكس جديد است.شركت‌كنندگان در اين مطالعه در تعيين عكس جديد و قديمي بسيار دقيق عمل كردند و در 96درصد از موارد، پاسخ درست بود. به عبارت ديگر، با اين كه مي‌بايست 3000 عكس به ياد آورده مي‌شد، اين كار را به بهترين نحو انجام دادند.

‌لحظاتي كه خوابيده‌ايم مغز به فعاليتي مشغول است كه نقش كليدي در فعاليت‌هاي خلاقانه دارد ، مغز خود را ويرايش مي‌كند و گاه اطلاعات بسياري را دور مي‌ريزد

با اين حال مشخص شد كه اين افراد، تنها در مواردي كه عكس جديد و قديم به دو منظره متفاوت تعلق داشت (مثلا يك زمين گلف در كنار يك پارك بازي) بخوبي عمل مي‌كردند. براي تعيين ميزان دقت اين خاطرات، پژوهشگران به بررسي مواقعي پرداختند كه دو عكس نشان داده شده به يك منظره (مثلا دو پارك بازي متفاوت) تعلق داشت. از آنجا كه دو عكس از يك منظره، تفاوت كمتري نسبت به مواقعي داشتند كه دو عكس از دو منظره مختلف بودند، شركت‌كنندگان تنها زماني مي‌توانستند تفاوت‌ها را تشخيص دهند كه جزئيات بسياري را از تصاويري كه ديده بودند، به ياد مي‌آوردند.همان ‌طور كه انتظار مي‌رفت، عملكرد شركت‌كنندگان در تشخيص تفاوت‌ تصاويري كه در يك گروه جاي داشتند، ضعيف‌تر بود، ولي چندان هم كم نبود. در 84 درصد موارد، آنها پاسخ درست داده بودند. در واقع، وقتي آزمايش‌كنندگان، تعداد تصاويري را كه شركت‌كنندگان مي‌بايست ابتدا براي هر منظره به ياد مي‌آوردند، افزايش دادند، عملكرد مطلوبي در تشخيص تصاوير جديد از قديمي داشتند و فقط اندكي از كارايي آنان كاسته شد. كاهش كارايي حافظه، در كنار اين مطلب كه خاطرات ما جزئيات فراواني دارند، نشان مي‌دهد كه اين خاطرات تصويري (photographic) نيستند.اين دو آزمايش مجزا متناقض به نظر مي‌رسد. چرا ما مي‌توانيم در برخي موارد، آن حجم زياد از تصاوير را با جزئيات فراوان به خاطر آوريم اما نمي‌توانيم چند تصوير ديگر را پس از چند ثانيه به خاطر آوريم؟ چه چيزي تعيين‌كننده جاي گيري يك تصوير در حافظه بلند‌مدت يا كوتاه‌مدت است؟پژوهشگران دانشگاه هاروارد و ام.آي.تي اخيرا بيان كرده‌‌اند كه عامل اساسي، معنادار بودن تصاوير به يادآورده شده است. يعني اين كه آيا محتواي تصاويري كه مي‌بينيم به دانش قبلي ما در مورد آنها اتصال مي‌يابد يا خير. در آزمايش اول، شركت‌كنندگان سعي مي‌كردند رنگ‌هاي بي‌معنا و بي‌ربط را به ياد آورند، لذا ارتباطي با دانش قبلي‌شان ايجاد نمي‌شد. مثل اين كه قبل از اين‌كه بتوانيد نوشته‌هاي روي تابلو را در دفتر خود يادداشت كنيد، همه‌شان پاك مي‌شوند، ولي در آزمايش دوم، شركت‌كنندگان تصاويري مي‌ديدند كه قبلا در مورد آنها اطلاعات معناداري داشتند؛ مثلا اين كه چرخ و فلك در چه ارتفاعي نسبت به زمين قرار مي‌گيرد. اين دانش قبلي، سبب تغيير نحوه پردازش اين تصاوير مي‌گردد و در نهايت باعث مي‌شود، هزاران عدد از آنها از تخته سياه حافظه كوتاه مدت به مخزن بزرگ حافظه بلندمدت منتقل و در آنجا با دقت فراوان ذخيره شود.با كنار هم قرار دادن اين دو آزمايش مي‌توان گفت چرا خاطرات به طور يكسان از بين نمي‌روند و برخي خاطرات هرگز از ياد نمي‌روند. همين مساله نشان مي‌دهد كه چرا در يادآوري برخي خاطره‌ها ناتوان هستيم و برخي خاطره‌هاي ديگر را با دقت زياد به ياد مي‌آوريم.

پيكسل‌هاي اشباع‌شده

يادگيري وقتي روي مي‌دهد كه يك تجربه (مثل گوش‌كردن به يك موسيقي جديد يا گردش در شهري ناآشنا) الگويي جديد به گروهي از نورون‌ها (رشته‌هاي عصبي) مي‌دهد. اين الگوها سبب تغيير ارتباط بين سلول‌ها مي‌شود؛ يعني پيوند بين نورون‌هايي كه با يكديگر فعاليت مي‌كنند، قوي‌تر و پيوند نورون‌هاي غيرمرتبط ضعيف مي‌شود. به اين صورت، سلول‌ها از نظر عملكردي به هم پيوسته مي‌شوند. پيوند ميان نورون‌هايي خاص، سبب حفظ قسمتي از يك تجربه (خاطره) مي‌شود. هنگام خواب، اين تجربه بارها و بارها تكرار مي‌شود و سبب تغييرات سلولي و تثبيت آن الگوي خاص از ارتباطات عصبي مي‌شود و در نتيجه، آن تجربه خاص بيش از پيش در حافظه جاي مي‌گيرد.روان‌شناسان حدود يك دهه قبل، خواب را تكرار يادگيري روزانه مي‌دانستند، اما تونوني ايراداتي در اين ديدگاه يافته است. وي مي‌گويد: اگر اتصالات نورون‌ها (سيناپس‌ها) در طول روز و شب‌هاي متوالي، محكم‌تر و قوي‌تر شود، در نهايت اشباع مي‌شوند. درست مثل پيكسل‌هاي اشباع شده در يك تصوير بسيار روشن كه وقتي تعداد سيناپس‌هاي يكسان به نهايت خود مي‌رسد، اطلاعات چنداني توليد نمي‌كند در اين صورت، مغز ديگر فضايي براي ذخيره اطلاعات نخواهد يافت.اين پژوهشگر، برخي ويژگي‌هاي امواج مغزي را ـ كه او و بسياري ديگر از پژوهشگران در افراد در حال خواب به دست آورده‌اند ـ ذكر مي‌كند. مدت‌هاي زيادي است كه دانشمندان، خواب با امواج آهسته (slow wave sleep) را مي‌شناسند. اين نوع خواب، نوعي حالت استراحت است و بيدار كردن افراد در اين مرحله، سخت‌تر از ساير مراحل است. اين نوع خواب ضروري و بازسازنده است. تونوني به دو پديده ديگر نيز اشاره مي‌كند؛ اول اين كه وقتي افراد از خواب با امواج آهسته محروم مي‌شوند، بعدها آن را با مراحل شديدتر و طولاني‌تر از همين نوع خواب جبران مي‌كنند.در ضمن او به اين نتيجه رسيد كه شدت اين نوع خواب عميق ـ كه با استفاده از بزرگي امواج مغزي تعيين مي‌شود ـ با طي زمان در شب كم مي‌شود. اين دو پديده، از نظر او نوعي هم‌ايستايي بود. بين اين دو نيروي مخالف، نوعي رقابت وجود دارد كه به تعادل در سيستم زيستي مي‌انجامد. خواب با امواج آهسته مغز را به سمت نوعي تعادل سوق مي‌دهد و بيدار ماندن سبب برهم خوردن اين نوع تعادل مي‌شود.تونوني بررسي كرد كه كدام فرآيند زيست‌شناختي، دليل تغييرات در خواب با امواج آهسته است. شدت اين نوع خواب با قدرت سيناپس‌ها رابطه دارد. وقتي نورون‌ها با هم فعاليت مي‌كنند، اين اتصالات عصبي به صورت هماهنگ فعال مي‌شوند. جريان الكتريكي كه در ميان آنها جريان دارد، سيگنال امواج آهسته را توليد مي‌كند كه توسط الكترودهاي متصل به سر افراد ثبت مي‌شود. تونوني نتيجه‌گيري مي‌كند كه بيدار ماندن سبب تكثير يا تقويت سيناپس‌ها مي‌شود و شدت اوليه اين خواب با امواج آهسته نشان‌دهنده قدرت اين شبكه‌هاي سلولي است. بنابراين تضعيف يا درهم شكسته شدن سيناپس‌ها، دليل كاهش سيگنال‌هاي خواب در طول شب است.اين پژوهشگر براي دفاع از اين فرضيه ـ كه خودش آن را هم‌ايستايي سيناپسي (synaptic homeostasis) مي‌نامد ـ تصميم گرفت تفاوت سيناپس‌ها را بين حالت بيداري و خواب بررسي كند. در پژوهشي كه نتايج آن در سال 2008 منتشر شد، او و همكارانش بافت‌هايي را كه از مغز موش‌هاي بيدار و خوابيده گرفته بودند، در آزمايشگاه كشت دادند. در نمونه‌هاي بافتي، پژوهشگران از پادتن‌هاي راديواكتيو براي انتخاب و علامت‌گذاري برخي پروتئين‌هاي خاص ـ كه فقط در سيناپس‌ها موجود است ـ استفاده كردند. نتيجه آن شد كه بسياري از پروتئين‌ها در موش‌هاي خوابيده، بسيار كمتر از موش‌هاي بيدار بود. اين پژوهشگران نتيجه گرفتند كه تعداد سيناپس‌ها در مغز خوابيده كمتر است يا اين سيناپس‌ها چندان امكان ارتباط موثر را ندارند و به كلامي ديگر، ضعيف‌تر هستند.پژوهشي كه سال 2010 از سوي برخي دانشمندان دانشگاه ييل صورت گرفت، تائيد ديگري بر اين فرضيه بود. اين تيم پژوهشي با همكاري تونوني به بررسي فعاليت الكتريكي تك‌ نورون‌ها در قطعات بافت مغزي به دست آمده از موش‌هاي خواب و بيدار پرداخت. نورون‌ها به صورت مرتب از طريق جريان‌هاي الكتريكي كوچكي كه به سيناپس‌هاي خود مي‌فرستادند، با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كردند. هر قدر سيناپس‌ها قوي‌تر بودند، جريان بيشتري به آنها فرستاده مي‌شد. نورون‌هاي موش‌هايي كه بيدار بودند، جريان بيشتري نسبت به موش‌هايي كه خواب بودند، داشتند. به عبارتي، نورون‌هاي مغزي در حال خواب با سيناپس‌هاي كمتر يا ضعيف‌تري به هم متصل هستند. اين نتيجه نشان مي‌دهد كه در چرخه روز و شب، مغز حالت‌هايي از اتصال نوروني قوي و ضعيف را تجربه مي‌كند.

مگس‌هاي بي‌خواب

اگر خواب سبب تغيير شكل سيناپس‌ها مي‌شود، پژوهشگران بايد بتوانند نشانه‌هاي ساختاري اين تغيير را مشاهده كنند. سيناپس‌هايي كه نورون‌ها از طريق آنها ارتباط برقرار مي‌كنند، ممكن است از نظر تعداد و اندازه با هم متفاوت باشند. هر قدر تعداد سيناپس‌ها بيشتر باشد و اين سيناپس‌ها بزرگ‌تر باشد، اطلاعات بيشتري در قالب جريان الكتريكي بين دو نورون انتقال مي‌يابد. دانشمندان با اتصال مواد درخشنده به پروتئين‌هايي كه در دو طرف سيناپس هستند، مي‌توانند سيناپس‌ها را مشاهده كنند. سال 2011 تونوني همراه دو دانشمند عصب‌شناس، اندازه و تعداد سيناپس‌هاي موجود در مغز مگس سركه را تعيين كردند. آنها تعدادي از اين مگس‌ها را با قراردادن در جعبه‌اي چرخان، مجبور به بيدار ماندن كردند. هدف آزمايش اين بود كه ببينند محروميت از خواب، سبب تضعيف سيناپس‌ها مي‌شود يا خير. نتيجه آزمايش اين بود كه مگس‌هاي محروم از خواب، سيناپس‌هاي زيادتر و بزرگ‌تري داشتند. در برخي موارد، سيناپس‌هاي مغز مگس‌هاي سركه محروم از خواب، دو برابر سيناپس‌هاي مغز مگس‌هاي سركه معمولي بود.تونوني و همكارانش اين آزمايش را با موش‌ها هم انجام دادند. در اين آزمايش، نورون‌هاي موجود در كورتكس مغز موش، با نشانگر‌هاي فلورسنت نشانه‌گذاري شدند و پژوهشگران مي‌توانستند رشد يا تضعيف قسمتي از نورون را كه در آنجا سيناپس‌ها ساخته مي‌شوند، مشاهده كنند. پژوهشگران مشاهده كردند، تعداد كل سيناپس‌ها در واحد حجم هنگام بيداري افزايش مي‌يافت و تا وقتي موش‌ها از خواب محروم بودند، اين تعداد همچنان زياد باقي مي‌ماند و مدت كوتاهي پس از اين‌كه موش‌ها اجازه خواب مي‌يافتند، كاهش مي‌يافت.

اثرات خواب

نظريه هم‌ايستايي سيناپسي، از جذابيت‌هاي زيادي برخوردار است، اما براي اين‌كه اين نظريه دليل اصلي خواب مطرح شود، پژوهش‌هاي ديگري نيز بايد صورت گيرد تا اثرات ناشي از تضعيف سيناپس‌ها بر يادگيري، حافظه و ادراك روشن‌تر گردد. اگر اين شواهد يافت شود، انديشه‌هاي تونوني اطلاعات بسياري را به دانسته‌هاي فعلي ما درباره خواب خواهد افزود. همه به طور غريزي مي‌دانيم كه خواب، سبب تجديد قوا مي‌شود. قطعات ادبي زيادي براي بيان اين مفهوم در طول ساليان شكل يافته است. شكسپير در نمايشنامه مكبث، خواب را «بازكننده رشته‌هاي درهم بافته ذهن» خواند.احتمالا او نمي‌دانست كه مغز ما، با باز كردن برخي رشته‌هايي كه در طول روز در هم بافته، تجديد قوا مي‌كند تا به اين ترتيب بتوانيم روزي ديگر را براي آموختن آغاز كنيم.

 

منبع: ScientificAmerican

 

 



تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

سردرد بيماري شايعي است كه تقريبا همه افراد در طول زندگي آن را تجربه كرده‌اند و علل مختلفي دارد. شايع‌ترين علت آن تحريكات عصبي است كه در نتيجه استرس و تنش‌هاي روحي به وجود مي‌آيد، اما بين سردردها يك نوع سردرد وجود دارد كه جزو سردردهاي وخيم به حساب مي‌آيد و معمولا صبح‌ها به صورت ناگهاني و با علائمي مانند حالت تهوع، استفراغ جهنده و افزايش فشار مغزي بروز مي‌كند. در اين حالت بيمار بايد هرچه سريع‌تر به پزشك مراجعه كند، زيرا فشار خون بالا، سرگيجه، دوبيني و ابهام در تكلم از علائمي است كه بايد جدي گرفته شود. علت اين نوع سردرد مي‌تواند خونريزي، آبسه‌ يا حتي تومور مغزي باشد. در اين حالت، سردرد چنان ناگهاني و شديد است كه آن را به غرش رعد تشبيه مي‌كنند.شايد شما هم جزو آن دسته افرادي باشيد كه اگر باد سرد به صورتتان بخورد، دچار سردرد مي‌شويد. اين سردرد ـ كه به آن سردرد ناشي از سينوزيت يا التهاب سينوس‌ها مي‌گويند ـ با علائمي مانند خلط و ترشح در ناحيه پشت حلق همراه است. در اين شرايط پزشك با گرفتن اسكن و راديوگرافي از سينوس‌ها مي‌تواند به تشخيص قطعي برسد. بد نيست بدانيد، هميشه سردرد ناشي از ابتلا به بيماري نيست و گاهي با خوردن برخي مواد غذايي ممكن است دچار سردرد شويد. مواد غذايي تيرامين‌زا مانند پنير كه باعث افزايش ماده‌اي به نام سروتونين، آدرنالين يا نورآدرنالين در خون مي‌شود، سردرد را ايجاد مي‌كند. مصرف مواد غذايي مانند سوسيس، شكلات، قهوه و چاي و كولا يا مشروبات الكلي هم مي‌تواند برخي افراد را دچار سردرد كند. اين نوع سردرد به علت گشادي عروق ـ كه در نتيجه آزاد شدن مواد اسيدآمينه تيرامين در خون است ـ به وجود مي‌آيد.نوع ديگر سردرد كه به سردرد كششي معروف است، به دليل استفاده از وسايلي مانند رايانه يا رانندگي طولاني‌مدت ـ كه كشش و فشار زيادي به عضلات سر و گردن وارد مي‌كند ـ ايجاد مي‌شود. گاهي هم سردرد به دليل خستگي و كشش عضلات چشم به وجود مي‌آيد؛ مثل كساني كه با وجود اختلالات بينايي مانند نزديك‌بيني يا دوربيني از عينك استفاده نمي‌كنند. اين افراد به علت فشاري كه براي ديدن اشياء به عضلات چشم وارد مي‌كنند، دچار سردرد مي‌شوند. بعضي بيماران از سردرد در ناحيه فكي و گيجگاهي شكايت مي‌كنند. اين نوع سردرد در نتيجه التهاب ناحيه فكي به وجود مي‌آيد و به آن آرتريت فكي مي‌گويند.سردردهاي ناشي از مسموميت و استنشاق هواي آلوده به دليل آلودگي هواي شهرهاي بزرگ نيز اين روزها شايع است. اما از شايع‌ترين سردردها كه بخصوص بين جوانان زياد ديده مي‌شود، ميگرن است.علت اين نوع سردرد گشادي عروق مغز در اثر آزاد شدن موادي به نام كته كولامين وسروتونين در خون است كه با علائمي مانند سردردهاي يكطرفه، تهوع، استفراغ، اختلالات بينايي و ترس از نور همراه است و حتي گاهي آفتاب شديد مي‌تواند اين سردرد را تشديد كند و معمولا چند دقيقه تا چند ساعت طول مي‌كشد و بيمار حالت عصبي پيدا مي‌كند تا جايي كه ممكن است قادر به حرف زدن نباشد و بخواهد به محيط آرام و دور از نور پناه ببرد. سردردهاي ميگرني تا 18 ساعت هم طول مي‌كشد و گاهي چنان شدت مي‌يابد كه بيمار مي‌تواند نبض عروق را در گيجگاه حس خود كند.

سردرد از ديدگاه طب سنتي

از نظر طب سنتي سردرد به دو علت به وجود مي‌آيد؛ يكي به علت افزايش فعاليت در سيستم يانگ ـ كه همان كبد، كليه و طحال است ـ ايجاد مي‌شود. در واقع كساني كه به علت افزايش فعاليت يانگ دچار سردرد مي‌شوند، افرادي هستند كه داخل بدن احساس گرما مي‌كنند و از هواي سرد لذت مي‌برند. از ديگر ويژگي‌هاي اين افراد اين است كه خيلي عصبي هستند و زباني قرمز و نبضي قوي دارند و مانند اين است كه فشار خون از سوراخي كوچك عبور مي‌كند كه در اصطلاح به اين نبض‌ها نبض اسكورلينگ مي‌گويند.نوع ديگري از سردرد در افرادي ديده مي‌شود كه اغلب احساس سرما و لرز دارند و برعكس گروه اول گرايش به گرما دارند و از گرما لذت مي‌برند. زبان آنها رنگ پريده است و نبضي بسيار ضعيف دارند و به اصطلاح به آن، نبض نخي‌شكل مي‌گويند و اين نشان‌دهنده اين است كه چنين افرادي كمبود يين دارند يعني ميزان جريان خون و انرژي كليه‌شان پايين است.طب سوزني در درمان سردردهاي غيرعضوي مانند سردرد به دليل فشار عروق بر روي گردن ـ كه در نتيجه ديسك گردن يا آرتروز گردن ايجاد مي‌شود ـ خيلي موفق بوده است. مكانيسم عمل به اين صورت است كه با كمك طب سوزني كورتيكو استروئيدهاي طبيعي بدن بالا مي‌رود و حالت ضدالتهابي در بدن ايجاد مي‌شود و در نتيجه فشار روي عروق كم و تا ميزان زيادي سردرد كم مي‌شود.البته هستند افرادي كه سردرد آنان چند عاملي است؛ مثلا هم از سينوزيت رنج مي‌برند و هم ميگرن و تنش‌هاي عصبي علت سردرد آنهاست. اينجاست كه يك پزشك حاذق با معاينه دقيق مي‌تواند سردرد را ريشه‌يابي كند.بنابراين پزشكي كه در زمينه طب سوزني فعاليت مي‌كند، لازم است به تمام آزمايش‌هاي پاراكلينيك آشنا باشد؛ يعني براحتي بتواند از ام‌آرآي يا سي‌تي‌اسكن و علائم راديولوژي و آزمايشگاهي بيمار سر در آورد. گاهي يك افزايش چربي ساده مي‌تواند باعث سردرد شود يا كاهش قند خون يا كم‌خوني سردرد مي‌آورد. بنابراين پزشك متخصص طب سوزني با توجه به شرح حال بيمار و معاينات دقيق و در صورت لزوم بررسي‌هاي دقيق آزمايشگاهي مي‌تواند بيماري را شناسايي و نقاط طب سوزني مربوطه را انتخاب كند. نقاط طب سوزني براي اين افراد به دو دسته تقسيم مي‌شود. نقاط انتهايي كه در انتهاي دست و پا قرار گرفته و نقاط فوكال كه مربوط به درد بيمار است. اين نقاط در مناطق درد وجود دارد؛ مثلا براي فردي كه سردرد دارد، اين نقاط در ناحيه گوش، پشت گردن و جلوي سر قرار دارد كه همان انتهاي پايانه‌هاي عصبي هستند. اين نقاط روي مريدين‌هايي قرار دارد كه به اعضا يا ارگان‌هاي مربوطه مانند كليه يا كبد مربوط مي‌شود و با تحريك اين نقاط ميزان جريان خون و انرژي در ارگان‌هايي كه باعث سردرد شده تنظيم مي‌شود. يكي از اين نقاط كه بين دو ابرو قرار دارد، براي درمان ميگرن به كار مي‌رود. بعضي نقاط هم به سيستم عصبي مركزي (مغز و نخاع) مربوط مي‌شود كه از آن براي متعادل كردن ميزان جريان و انرژي در سيستم اعصاب و حفظ تعادل بيمار استفاده مي‌شود؛ مثلا اگر بيماري دچار سرگيجه است، علاوه بر نقاط سردرد بايد نقاط مربوط به تعادل گوش داخلي يا نقاط مربوط به تعادل مخچه‌اي را با سوزن‌هاي مخصوص طب سوزني تحريك كنيم.علاوه بر سوزن گاهي مي‌توان از الكتريسيته در اين نقاط استفاده كرد. البته الكتريسيته بايد با جريان متناسب و با توجه به وضعيت و تحمل بيمار استفاده شود. جريان الكتريسيته ميزان آندورفين، داينورفين، بتاآندورفين، آنكفارين و كورتيكواستروئيدهاي طبيعي را در بدن افزايش مي‌دهد. همچنين براي افزايش آرامش و كنترل سيستم اعصاب داخلي و غدد مربوطه با تحريك نقاطي در گوش، جريان خون وانرژي در ارگان‌ها تنظيم مي‌شود. يعني تعادل در سيستم يين و يانگ و انرژي و جريان خون در ارگان‌ها برقرار مي‌شود.

رفع همزمان اختلالات به كمك طب سوزني

معمولا بعد از انجام طب سوزني براي درمان سردرد، علاوه بر برطرف شدن سردرد و احساس آرامش، چنانچه بيمار از اختلالات ديگري مانند اختلال خواب يا اختلال پريود هم رنج مي‌برده، اين مشكلات نيز برطرف مي‌شود و حتي در مواردي ديده شده كه ميزان تحريك‌پذيري بيمار به برخي مواد كه قبلا به آنها حساس بوده كم مي‌شود يا كاملا از بين مي‌رود يا حالت تهوع وي نيز از بين مي‌رود.

دوره درمان براي تمام بيماري‌ها شامل سه دوره ده جلسه‌اي است كه سه روز در هفته و به طور منظم بايد انجام شود. معمولا بعد از ده جلسه آثار بهبود در بيمار مشاهده مي‌شود. دوره‌هاي دوم يا سوم به منظور پيشگيري از عود بيماري توصيه مي‌شود كه چنانچه بيمار اين جلسات را با پشتكار و نظم انجام دهد، به بهبود كامل مي‌رسد.سردرد از جمله بيماري‌هايي است كه معمولا با گذراندن سه دوره درماني طب سوزني كمتر عود مي‌كند، مگر اين‌كه حوادثي به بيمار شوك و تنش وارد كرده، به عود بيماري منجر شود. به طور مثال بيماري كه با طب سوزني درمان شده، با از دست دادن يكي از نزديكان يا شنيدن خبري ناگوار يا ضربه‌هاي ناشي از تصادف مي‌تواند دوباره دچار سردرد شود؛ همچنين ابتلا به يك بيماري جديد مي‌تواند موجب بروز سردرد شود؛ مثلا ابتلا به سينوزيت مي‌تواند بيمار درمان شده را دچار سردرد كند كه ربطي به سردرد قبلي او ندارد.درمان بسياري از سردردها با طب سوزني تنها زماني موثر است كه بيماري عضوي وجود نداشته باشد. به طور مثال فردي كه دچار تومور مغزي است، تا وقتي تومورش درمان نشود سردرد ناشي از آن برطرف نخواهد شد.بنابراين در مواردي كه سردرد، غيرعضوي و ناشي از مشكلات عصبي، التهابي (سينوزيت) يا عروقي كه به علت فشار عروق است (مانند آرتروز يا حتي ديسك‌هاي گردن كه باعث فشار روي عروق مي‌شود) نتايج بسيار خوبي از طب سوزني در درمان به دست آمده، پس بايد گفت، طب سوزني يك طب كمكي و طبيعي و بدون عارضه در كنار طب كلاسيك است.




تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 3209 3210 3211 3212 3213 ... 3356 صفحه بعد