کپسول فضاپیمایی شنژو -9 صبح امروز طبق برنامه، درمنطقه خودمختار مغولستان چین در شمال این کشور به زمین نشست.

 پزشکان چینی وارد این کپسول شدند و وضعیت جسمانی مناسب فضانوردان را به مقامات فضایی چین گزارش کردند.این سه فضانورد قرار است پس از معاینات پزشکی کامل تر به پکن بروند.

 
 
فضاپیمای سرنشیندار 'شنژو – 9' ظهر روز شنبه 27 خرداد ماه عازم فضا شد و ظهر روز دوشنبه 29 خرداد موفق شد به مودول آزمایشگاهی 'تیانگونگ -1' پهلو بگیرد.در این ماموریت، سه فضانورد چینی که یکی از آنها زن بود به مدت یک هفته در این ایستگاه فضایی به سربردند و ضمن آزمایش سیستم‌های جدید، چند آزمایش علمی نیز انجام دادند.این چهارمین سفینه سرنشین ‌داری بود که چین از سال 2003 میلادی به فضا فرستاده است.'لیو یانگ' فضانورد زن این ماموریت 33 سالدارد و پیشتر خلبان جت جنگنده بوده که پس از دو سال تمرین و آموزش به نخستین زن فضانوردچین بدل شده است. 
نقش او در این ماموریت انجام آزمایش‌های پزشکی در جو است.براساس گزارش شینهوا، چین می گوید، قصددارد تا سال 2020 میلادی یک ایستگاه فضایی 60 تنی بسازد.پکن همچنین قصد دارد در ماموریت فرود بر ماه، انسان را به ماه اعزام کند.


تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

مرگ بيش از صد راس بز كوهي سايگا در منطقه كاستاناي قزاقستان، از يك سو موجب حيرت دانشمندان و از سوي ديگر باعث شده است فرضيه‌هاي مختلفي درباره دليل مرگ آنها ارائه كنند. مرگ اين تعداد بز كوهي، سومين مرگ دسته‌جمعي اين گونه حيواني طي دو سال اخير محسوب مي‌شود.حداقل 12هزار راس بز كوهي سايگا در مي 2010 و 450 راس نيز در مي 2011 به طرز مرموزي مردند. اكنون پس از گذشت يك سال و آخرين موج اين مرگ‌وميرها، طيفي از فرضيه‌ها در مورد علت مرگ اين حيوانات مطرح شده است؛ از عفونت‌هاي باكتريايي گرفته تا كودهاي مضر و حتي مواد شيميايي منتشرشده از موشك‌هاي پرتاب‌شده به فضا. وزارت كشاورزي قزاقستان يكي از مهم‌ترين علل مرگ اين گونه را نوعي عفونت ريوي موسوم به پاستورلوز مي‌داند. اين عفونت كه توسط باكتري پاستورلا ايجاد مي‌شود، حيوانات داراي سيستم ايمني ضعيف را مبتلا مي‌كند. از آنجا كه كيفيت خاك محل زيست اين بزها بسيار پايين است، بنابراين اكثر بزهاي اين منطقه حامل باكتري پاستورلا هستند. همين مساله بزها را در برابر هرگونه استرس ناشي از سوءتغذيه آسيب‌پذير مي‌كند.برخي از بوم‌شناسان، علت مرگ بزهاي كوهي سايگا را با فرود يك فضاپيماي روسي در 27 آوريل در دهكده سورشا در استان كاستاني مرتبط مي‌دانند. آنها معتقدند فرود فضاپيما ممكن است باعث آلودگي علف‌هايي شده باشد كه بزهاي كوهي سايگا خورده‌اند. گفتني است، دهكده سورشا مكاني است كه طي يك ماه گذشته حداقل 120 راس بز كوهي سايگاي مرده در آن كشف شده است. فرضيه مشابه ديگري به ارتباط بين مركز پروازي بايكونور در مركز قزاقستان با اين رويداد اشاره مي‌كند، زيرا تمام پروازهاي سرنشين‌دار از آنجا به فضا پرتاب مي‌شوند. به گفته فعالان محيط‌‌زيست، اين مرگ‌وميرها ممكن است در اثر مواد شيميايي منتشرشده توسط موشك‌هاي پرتاب‌شده به سوي فضا باشد. همچنين امكان دارد استفاده بي‌رويه از كودهاي شيميايي مضر به سيستم ايمني زيست‌محيطي سايگاها آسيب رسانده باشد.اين مرگ‌ومير‌ها بايد هشداري براي حاميان حيات وحش باشد كه به دنبال حفاظت از گونه‌هاي در خطر انقراض هستند. جمعيت بز كوهي سايگاي قزاقستان در دهه 1970 بيش از يك ميليون راس بوده است، اما امروزه تنها حدود 85 هزار راس از اين گونه در بخش‌هايي از روسيه، مغولستان، ازبكستان و قزاقستان باقي مانده‌ است.يرلان نيسان‌بايف، رئيس كميته جنگلباني و شكار وزارت كشاورزي اعلام كرده است كه قزاقستان 80 ميليون دلار را به بررسي دليل مرگ بزهاي كوهي سايگا اختصاص داده است. قرار است موسسه تحقيقاتي مشكلات ايمني بيولوژيك طي سه سال آينده اين پژوهش را انجام دهد.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

شايد اين مثل قديمي را شنيده باشيد كه اگر فكر مي‌كنيد در معرض خطر قرار گرفته‌ايد، بهتر است با چشماني باز بخوابيد تا مبادا زماني كه چشم‌هايتان را بسته و به خواب رفته‌ايد، خطر به شما نزديك تر شود. بسياري از پرندگان به همين دليل با چشماني باز مي‌خوابند.گروهي از محققان دانشگاه ايالتي اينديانا به منظور بررسي ويژگي‌هاي رفتاري مرغابي‌هاي وحشي، تحقيقاتي را روي اين گروه از پرندگان انجام داده‌اند. نتايج به دست آمده از اين تحقيقات نشان مي‌دهد، اگر مرغابي‌هاي وحشي در كنار همنوعانشان باشند با چشماني بسته مي‌خوابند و چنانچه در محيطي قرار گيرند كه احساس ناامني كنند با يك چشم باز مي‌خوابند و جالب‌تر اين‌كه بر حسب موقعيتشان تصميم مي‌گيرند كدام چشم را بسته و كدام يك را باز نگه دارند. در حقيقت انتخاب چشم راست يا چپ بيانگر اين است كه اين گروه از پرندگان با اين كار به طور ارادي يك طرف مغزشان را بيدار نگه مي‌دارند و اين در حالي است كه همزمان طرف ديگر مغز در وضعيت استراحت قرار مي‌گيرد. دانشمندان اين وضعيت را خواب يك نيمكره‌اي مغز مي‌نامند. به اين ترتيب چشمي كه توسط نيمكره به خواب رفته مغز كنترل مي‌شود، بسته شده و چشم ديگر كه توسط نيمكره هوشيار مغز كنترل مي‌شود، باز مي‌ماند و مي‌تواند آنچه را در محيط اطراف اتفاق مي‌افتد، نظاره‌گر باشد. به اين ترتيب پرنده مي‌تواند به‌رغم اين‌كه مسئوليت حفاظت از جانش را هنگام خواب به عهده مي‌گيرد، اندكي هم استراحت كند. در اسب‌ها نيز ويژگي‌هايي مشابه پرندگان ديده مي‌شود. اين گروه از حيوانات نيز در حالت ايستاده به خواب مي‌روند. در اين وضعيت بخشي از بدن در حال استراحت بوده و بخش ديگر در حالت آماده باش قرار مي‌گيرد تا در صورت احساس خطر، اين حيوان بتواند واكنش مناسبي از خود نشان دهد. كروكوديل‌ها بر خلاف ديگر مواقع كه ماندن در آب‌هاي راكد را ترجيح مي‌دهند، هنگام خواب از آب بيرون آمده و مقابل نور خورشيد به خواب مي‌روند، اما هرگز خواب عميقي را تجربه نمي‌كنند، زيرا هميشه به هوش هستند تا در صورت احساس هرگونه خطري بلافاصله خود را در اعماق آب مخفي كنند. به اين ترتيب مي‌توان گفت هر يك از اين ويژگي‌ها به نوعي نشان‌دهنده اين است كه هر يك از خصوصيات رفتاري كه در دنياي حيوانات ديده مي‌شود، مي‌تواند نقش بسيار مهمي در حفظ و بقاي آن موجود داشته باشد و در صورتي كه به هر علتي اين توانايي در اين موجودات با اختلال مواجه شود، زندگي اين موجود در معرض تهديد و نابودي قرار مي‌گيرد.


تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

مروري بر تاريخ عقب ماندگي ذهني نشان مي‌دهد در هر دوره‌اي از تاريخ، در هر فرهنگ و تمدني و در همه طبقات اجتماعي افرادي وجود داشته‌اند كه از نظر فعاليت اجتماعي پايين‌تر از حد طبيعي بوده‌اند و اين امر سازگاري آنها را با محيط زندگي‌شان مشكل ساخته است. تولد كودك معلول و عقب‌مانده ذهني به مثابه زنگ خطري براي اجتماع است چرا كه اين افراد علاوه بر آن كه در پيشرفت جامعه زياد موثر نيستند، به سبب نقص و معلوليتشان بار اقتصادي سنگيني را بر خانواده و جامعه تحميل مي‌كنند. يكي از مهم‌ترين عوامل پيدايش كودكان عقب‌مانده ذهني اختلالات و نارسايي‌هاي ژنتيكي است و نيز از جمله عوامل متعددي كه در ايجاد معلوليت ذهني كودكان مورد نظر است ازدواج‌هاي فاميلي و پيوندهاي خويشاوندي (هم‌خوني) است.به طور كلي عقب‌ماندگي ذهني عبارت است از كمي هوشي كه سبب بي كفايتي فرد در ايفاي وظايف اجتماعي يا باعث ناتواني او در كسب مهارت‌هايي شود كه مناسب او هستند و برحسب شدت به چهار گروه خفيف، متوسط، شديد و عميق تقسيم مي‌شود.

افرادي كه بايد به مراكز مشاوره ژنتيك مراجعه كنند

علت مراجعه بسياري از افراد به مراكز مشاوره ژنتيك اين است كه مي‌خواهند بدانند چگونه مي‌توانند از تولد فرزنداني مبتلا به عقب‌ماندگي ذهني پيشگيري كنند. اين گروه معمولا افرادي هستند كه بين بستگان خود يا همسرشان يا بين فرزندانشان موردي از عقب‌ماندگي ذهني مشاهده شده است و مي‌خواهند از تكرار آن جلوگيري كنند يا قصد ازدواج فاميلي دارند، يا خانم‌هاي بارداري كه به علت ابتلا به بيماري‌ها يا تماس با برخي مواد يا داروها نگرانند كه آثار سويي بر جنين برجاي مانده باشد، يا خانم‌هايي كه در سنين بالا باردار شده‌اند و زنان بارداري كه طي بررسي‌هاي دوران بارداري از جمله سونوگرافي، آمنيوسنتز (روشي براي تشخيص بيماري‌هاي جنين قبل از تولد) و تهيه كاريوتايپ (تستي است براي تعيين اندازه، شكل و تعداد كروموزوم‌ها در يك سلول) يا ساير بررسي‌هاي مايع آمنيوتيك (ماده‌اي كه جنين را در كيسه جنين احاطه مي‌كند) مشخص شده كه جنين‌شان مشكلاتي دارد.به طور كلي ناتواني ذهني متوسط و شديد (ضريب هوشي زير 50) يك درصد از نوزادان را مبتلا مي‌كند اما در دوران كودكي به 3/0 تا 4/0 درصد مي‌رسد، در 75 درصد موارد قابل تشخيص است. در 25درصد موارد نيز به تشخيص نمي‌رسيم. در 50 درصد موارد ناتواني ذهني شديد، علت ژنتيكي وجود دارد كه يك سوم اين موارد اختلالات كروموزومي و بقيه موارد بيماري‌هاي تك‌ژني و اختلالات چند عاملي مسئول آن هستند.تريزومي 21 يا سندرم داون به تنهايي شايع‌ترين علت عقب‌ماندگي ذهني در سنين مدرسه است. شايع‌ترين بيماري اتوزومي اغلب همراه با عقب‌ماندگي ذهني، سندروم توبروزيس اسكلروزيس است. در بين بيماري‌هاي اتوزومي مغلوب، فنيل كتونوري يا اختلالي كه بر اثر تجمع اسيدآمينه فنيل‌آلانين در مايعات بدن و سيستم عصبي به وجود مي‌آيد، اختلالات مغزي و ميكروسفالي مغلوب يا اختلالي كه منجر به كوچك شدن مغز مي‌شود، شايع‌تر هستند. در حالي كه در بين بيماري‌هاي وابسته به جنس، سندروم ايكس شكننده (يكي از شايع‌ترين اختلالات ژنتيكي وابسته به جنس كه باعث عقب‌ماندگي‌هاي ذهني مي‌شود) به تنهايي شايع‌ترين علت است. 85 تا 90 درصد بيماران، در گروه خفيف قرار مي‌گيرند و ناتواني ذهني خفيف 0/4 درصد از بچه‌هاي سنين مدرسه را مبتلا مي‌كند و در نيمي از موارد، علت مشخص مي‌شود.ساير علل عقب‌ماندگي ذهني شامل رشد قبل از تولد و عوامل آسيب‌زا، مسموميت‌ها، عفونت‌هاي داخل رحمي، سوءتغذيه مادر، بيماري‌هاي اكتسابي و عوامل محيطي و رواني ـ اجتماعي و... مي‌شود كه هر يك از اين علت‌ها در دوره خاصي از زندگي اثر خود را اعمال مي‌كنند.برخي قبل از لانه‌گزيني تخم (مثال تك‌ژني‌ها) و برخي اوايل دوران روياني يعني طي 12 هفته اول عمر اثر خود را برجاي مي‌گذارند. بعضي با صدمه به مغز جنين طي هفته 20ـ13 (مثال فنيل كتونوري مادر) و بعضي ديگر با اعمال اثر در دوران پري ناتال يا پس از نوزادي (مثال ضربه شديد به سر) باعث عقب‌ماندگي ذهني فرد مي‌شوند.

شناسايي عقب‌ماندگي ذهني با مشاوره

شناسايي عقب‌ماندگي ذهني و عوامل دخيل در آن، تعيين نوع و علت آن در فرد، محاسبه ريسك تكرار بر حسب علت و در نهايت انجام مشاوره و ارائه راهكارها و توصيه‌هاي مفيد،گام‌هاي اصلي درمشاوره ژنتيك و عقب‌ماندگي ذهني است. تاكنون بيش از 450 نوع عقب‌ماندگي ذهني تك‌ژني با وراثت مندلي شناخته شده است و علاوه بر آن سندرم‌هاي گوناگوني شامل عقب‌ماندگي ذهني با علت ناشناخته وجود دارد. احتمال تكرار عقب‌ماندگي ذهني، ارتباط تنگاتنگي با علت آن در فرد مبتلا دارد. براي مثال فرزند فردي كه مبتلا به عقب‌ماندگي ذهني از نوع اتوزومال غالب است، با احتمال 50درصد دچار مشكل مشابه خواهد شد ولي اگر علت، مننژيت باكتريال بوده، خطر تكرار در بستگان در حد كل جامعه است.بنابراين اولين قدم و مهم‌ترين بخش مشاوره ژنتيك، تشخيص نوع و علت عقب‌ماندگي ذهني و در موارد ارثي تعيين نحوه وراثت با توجه به شجره‌نامه است. به طور كلي مي‌توان گفت علت عقب‌ماندگي ذهني در يكي از چهار گروه جهش‌هاي عمده ژني، آسيب‌ديدگي و نقص كروموزومي، علل محيطي و اختلالات چند عاملي مي‌گنجد. با استفاده از شرح حال، معاينه و رسم شجره‌نامه و بررسي‌هاي غربالگري كروموزومي و پاراكلينيكي، سعي مي‌كنيم علت را در يكي از سه گروه اول جاي دهيم و برحسب تشخيص، مشاوره را انجام دهيم. اگر با وجود بررسي‌هاي فوق، نتوان علت را در يكي از سه گروه اول جاي داد، از راه برهان خلف علت اختلالات چند عاملي مطرح است كه در اين حالت، هوش كودك به طور متوسط، چيزي بين هوش پدر و مادر خواهد بود و خطر ابتلاي فرزند به عقب‌ماندگي ذهني براساس يافته‌هاي تجربي تخمين زده مي‌شود.در مواردي كه علت عقب‌ماندگي ذهني، اختلالات تك ژني تشخيص داده مي‌شود، خطر تكرار برحسب الگوي وراثت تعيين مي‌شود. اين نقص‌هاي كروموزومي قابل وراثت مي‌تواند به صورت بالانس يا غيربالانس از نسلي به نسل ديگر منتقل شود. به عنوان يك قانون چنين انتقالي از الگوهاي توارثي مندلي تبعيت نمي‌كند و خطر تكرار آنها براساس اطلاعات تجربي تخمين زده مي‌شود.

وقتي مواد شيميايي و داروهاي دوران بارداري باعث عقب‌ماندگي ذهني مي‌شود

بايد گفت فقط در صدي از جنين‌هايي كه در دوران بارداري تحت اثر تراتوژن كه به سلول‌ها و بافته‌هاي جنين صدمه مي‌زنند قرار مي‌گيرند، دچار اختلال تكامل مي‌شوند و اين‌كه جنين در اثر تماس با اين عوامل صدمه ببيند يا نه و صدمه به چه ميزان باشد، به زمان تماس، ميزان عامل مورد نظر، استعداد ارثي نسبت به اثر خاص آن و استعداد ارثي نسبت به ابتلا به هر ناهنجاري خاص بستگي دارد. مثلا بين هفته 8 تا 12 بارداري خطرناك‌ترين زمان براي اثر اشعه به مغز در حال رشد جنين است و بعد از آن خطر 75 درصد كاهش مي‌يابد. برخي از وضعيت‌هاي تراتوژنيك مادر قابل درمان و كنترل هستند و مي‌توان از صدمه ديدن جنين پيشگيري كرد. مثلا: با كنترل ديابت مادر، خطر ناهنجاري جنين 50درصد كاهش مي‌يابد. اما در نقطه مقابل باید درصورت بروز تب بالا در دوران بارداري هرچه زودتر به برطرف كردن تب مادر پرداخت. از طرف ديگر با رعايت نكات بهداشتي از ابتلا به توكسوپلاسموز (عفونت‌ تك‌ياخته‌اي‌ كه‌ در انسان‌ها و بسياري‌ از گونه‌هاي‌ پستانداران‌ و پرندگان‌ ايجاد مي‌شود) پيشگيري كرد و در صورت ابتلاي زن باردار، با درمان بموقع از احتمال و شدت درگيري جنين كاست.همچنين با تلقيح واكسن سرخجه به دختران و زنان غيرباردار غيرايمن و پيشگيري از بارداري تا سه ماه پس از تلقيح واكسن، مي‌توان از خطر ابتلاي جنين به سرخجه مادرزادي كاست.البته درصورت تماس مادر باردار غيرايمن به سرخجه، تجويز ايمونوگلوبولين به مادر شايد بتواند از عوارض بيماري در جنين بكاهد.اقدام ديگر مي‌تواند منع مادران از مصرف الكل و مواد مخدر و برحذر داشتن آنها از تماس با مواد شيميايي خاص باشد.در صورتي كه خانمي قصد بارداري دارد و دچار بيماري زمينه‌اي خاص باشد كه دارو مصرف مي‌كند، داروهايي كه آسيب‌زا شناخته شده‌اند بايد با داروهاي كم‌خطرتر جايگزين شوند.در اين ميان گاهي مادران براي سقط جنين دست به مصرف دارو مي‌زنند كه در اين وضعيت اولا دارو زماني مصرف مي‌شود كه مادر تازه متوجه بارداري خود شده و اين درست زماني است كه جنين مراحل حساس ارگانوژنز (اندام زايي) را مي‌گذراند. ثانيا دارو در دوز‌هاي بسيار بالا مصرف مي‌شود كه براي ايجاد ناهنجاري در جنين كافي است. بنابراين لازم است مادران از خطر چنين اعمالي آگاه باشند و اكيدا از انجام آن حذر كنند.

ارتباط بارداري در سنين بالا و عقب‌ماندگي ذهني فرزند

در مورد خانم‌هايي كه به علت بارداري در سنين بالا مراجعه كرده‌اند، به دليل افزايش قابل‌توجه شيوع سندروم داون كه بارزترين علامت آن، عقب ماندگي ذهني است، بعد از سن 35 سالگي، از آنها بيوپسي پرزهاي جنيني يا آمنيوسنتز به عمل مي‌آيد و كاريوتايپ جنين تهيه مي‌شود.اگر كاريوتايپ جنين طبيعي باشد، به مادر اطمينان داده مي‌شود و توصيه‌هاي كلي انجام خواهد شد. اگر غيرطبيعي باشد، توضيحات لازم به والدين داده و ارجاع مي‌شوند و برحسب قانون و تمايلات والدين اقدامات بعدي انجام مي‌شود.

ازدواج فاميلي چگونه باعث عقب ماندگي ذهني كودك مي‌شود؟

 

در مورد ازدواج فاميلي و عقب‌ماندگي ذهني، نسبت فاميلي را مي‌پرسيم و درجه خويشاوندي را تعيين مي‌كنيم و براساس آن، درصد ژن‌هاي مشترك بين زوجين را معلوم مي‌كنيم. سپس شجره‌نامه را رسم مي‌كنيم. در صورتي كه سابقه عقب‌ماندگي ذهني در فاميل وجود نداشته باشد، طبق برآوردهاي كلي كه براي ابتلا به بيماري ژنتيك وجود دارد، مي‌توان تخمين زد كه خطر ابتلاي فرزندان به ناتواني ذهني ژنتيكي 5‌/‌2 برابر ازدواج‌هاي غير فاميلي است.در صورتي كه سابقه در فاميل وجود داشته باشد، با بررسي فرد دچار ناتواني ذهني، نوع و علت عقب ماندگي ذهني و در صورت امكان نحوه توارث آن را در خانواده با استفاده از شجره نامه، شرح حال، معاينه و بررسي‌هاي آزمايشگاهي تعيين مي‌كنيم. سپس با توجه به تشخيص به دست آمده در مورد فرد مبتلا به ناتواني ذهني و درجه خويشاوندي زوجين و نسبت فرد مبتلاي عقب‌مانده با زوجين، خطر تكرار را تخمين مي‌زنيم و در صورتي كه راهي براي تشخيص قبل از تولد يا پيشگيري از عقب‌ماندگي ذهني فرزندان آينده زوج مورد نظر وجود داشته باشد، با آنها در ميان مي‌گذاريم.

 

 دكتر سيدحسين علي‌صابري؛ پزشك و مشاور ژنتيك باليني

دكتر روشنك جزايري؛ پزشك و دستيار تخصصي ژنتيك پزشكي



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

براي پيشگيري از عقب‌ماندگي ذهني کودکان بايد به مواردي كه در ذيل بيان مي‌شود، توجه كرد:

 

ـ جلوگيري از مصرف سيگار، الكل، مواد مخدر، مصرف خودسرانه دارو، تماس با بيماران مبتلا به بيماري‌هاي مسري، تماس با سموم و در معرض اشعه ايكس قرارگرفتن در دوران بارداري

ـ جلوگيري از بارداري قبل از 18 سالگي و بعد از 35 سالگي

ـ رعايت فاصله مناسب بين بارداري‌ها و فرزند كمتر زندگي بهتر

ـ تنظيم وزن قبل از بارداري در صورت چاقي يا لاغري بيش از حد

ـ تلقيح واكسن سرخجه قبل از بارداري در صورت ايمن نبودن

ـ تغذيه مناسب (مصرف اسيد فوليك) و رعايت نكات بهداشتي در دوران بارداري

ـ منظم انجام شدن مراقبت‌هاي دوران بارداري

ـ انجام زايمان در زايشگاه‌ها و مراكز ذي‌صلاح

ـ مراجعه هر چه سريع‌تر به پزشك در صورت بروز زردي، بي حالي، خوب شير نخوردن، تب يا تشنج در نوزاد

ـ مراجعات مرتب و به موقع به مراكز بهداشتي براي بررسي سلامت جسمي و پيشرفت تكاملي كودك

ـ ايجاد رابطه عاطفي مناسب با فرزندان

ـ جلوگيري از تروما و تصادفات

نباید فراموش کرد از آنجا كه عقب‌ماندگي ذهني يكي از انواع اختلالات رواني است، قاعدتا پيشگيري، تشخيص و درمان بموقع آن كمك قابل توجهي به خانواده وبهداشت رواني جامعه خواهد كرد. باتوجه به پيشرفت‌هاي اخيرعلم طب در شناخت علل بيماري و معلوليت ها، بسياري از معلوليت‌هاي جسمي و ذهني قابل پيش‌بيني و پيشگيري هستند.مشاوره ژنتيك يكي از طرح‌هاي پيشگيري از معلوليت‌ها است و والدين مي‌توانند با مشاوره ژنتيك بخصوص قبل از ازدواج يا حداقل قبل از بارداري، مهم‌ترين گام را در جهت پيشگيري بردارند زيرا به عقيده كارشناسان، مشاوره ژنتيكي نقش زيادي در پيشگيري از انواع معلوليت‌ها دارد.مراكز مشاوره ژنتيك باهدف تحت پوشش قرار دادن گسترده اقشار مردم به‌خصوص قشر در معرض آسيب و معلوليت توسط سازمان بهزيستي راه‌اندازي شده است. به دليل اين كه بسياري از معلوليت‌ها و بيماري‌هاي خاص، از جمله عقب‌ماندگي ذهني را مي‌ توان به وسيله انجام مشاوره ژنتيك پيشگيري كرد و اكثر بيماري‌هاي ارثي حتي با صرف هزينه كلان كامل قابل درمان نيستند بنابراين پيشگيري از اين امر به لحاظ اقتصادي نيز مقرون به صرفه است.در پايان بايد گفت كه غالب ناهنجاري‌هاي ژنتيكي و بيماري‌هاي ارثي قابل پيش‌بيني بوده و با در نظر گرفتن قوانين وراثت و مشاوره‌هاي ژنتيكي و انجام آزمايش‌هاي مختلف قبل از ازدواج (بخصوص ازدواج‌هاي فاميلي)، مي‌توان از تولد تعداد قابل ملاحظه‌اي از كودكان معلول و عقب‌مانده ذهني كه به علت اختلالات ژنتيكي متولد مي‌شوند، جلوگيري كرد.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

حتما تا به حال برايتان پيش آمده است كه به خاطر موضوعي نگران‌شده و مدتي را در اضطراب ناشي از آن گذرانده باشيد. نگراني به اين دليل كه باعث مي‌شود به خودتان بياييد و اقدامي انجام دهيد مفيد است، اما اگر از كنترل شما خارج شود خود مي‌تواند به يك مشكل عمده بدل شود. شبهات و هراس‌هاي بي‌امان نمي‌توانند روي انگيزه شما تاثير مثبتي داشته باشند، بلكه برعكس، موجب كاهش انرژي و اختلال در فعاليت‌هاي روزمره مي‌شوند. خبر خوب اين كه اضطراب مزمن يك عادت قابل ترك است. شما مي‌توانيد فكر خود را طوري تربيت كنيد كه به زندگي از جنبه‌هاي مثبت‌تري نگاه كند.اضطراب مداوم باعث بي‌خوابي و كسلي روزانه مي‌شود. ديدگاه انسان‌ها نسبت به اضطراب دوگونه است. برخي از جنبه منفي به آن نگاه مي‌كنند و بر اين باورند كه نگراني مداوم خطرناك است و موجب آسيب سلامت جسمي آنها مي‌شود. اين افراد بيم دارند كه كنترل نگراني خود را از دست بدهند و اين نگراني هيچ وقت متوقف نشود. گروه ديگر كه از جنبه مثبت به نگراني مي‌نگرند فكر مي‌كنند نگراني از رخداد وقايع بد و مشكلات پيشگيري مي‌كند و آنها را براي بدترين شرايط آماده مي‌سازد و آنها را به سوي كشف راه‌حل رهنمون مي‌كند. نگرش منفي يا نگران‌بودن به خاطر نگراني، موجب افزايش اضطراب و تداوم نگراني مي‌شود. اما نگرش مثبت به نگراني نيز مي‌‌تواند به همان اندازه آسيب زننده باشد. براي آن كه بتوانيد به اضطراب و نگراني خود پايان بخشيد بايد ابتدا اين باور را كه نگراني هدف مثبتي را دنبال مي‌كند، فراموش كنيد. وقتي بدانيد نگراني خود مشكل اصلي است و به چشم راه‌حل به آن نگاه نكنيد، مي‌توانيد اميدوار باشيد كه كنترل ذهن نگران خود را دوباره به دست بگيريد.

يك دوره نگراني بسازيد

اين كه به خودتان تلقين كنيد كه نبايد نگران باشيد معمولا كارگر نيست. شما نهايتا مي‌توانيد براي مدت كوتاهي فكرتان را مشغول كارهاي ديگر كرده و افكار نگران كننده را براي مدتي مهار كنيد ولي هيچ وقت نمي‌توانيد به صورت دائم از شر آنها رها شويد. در واقع، اين كار اغلب موجب قوي‌ترشدن و تداوم بيشتر اين افكار مي‌شود.شما مي‌توانيد با يك آزمايش ساده اين مساله را امتحان كنيد. چشم‌هاي خود را ببنديد و يك فيل صورتي! را تصور كنيد. حالا سعي كنيد در مورد آن فكر نكنيد. هر كار ديگري خواستيد انجام دهيد ولي فقط براي پنج دقيقه به فيل صورتي فكر نكنيد. خوب حالا چه شد؟ آيا توانستيد فكر فيل صورتي را از سرتان خارج كنيد؟ توقف افكار معمولا باعث مي‌شود توجه بيشتري به موضوعي كه قصد فرار از آن را داريد داشته باشيد، اما اين به آن معني نيست كه شما نمي‌توانيد كنترل نگراني را به دست بگيريد. كافي است روش ديگري را امتحان كنيد و اين همان‌جايي است كه استراتژي به تعويق‌اندازي نگراني به داد شما مي‌رسد. به جاي اين كه از دست نگراني فرار كنيد به خودتان اجازه دهيد براي مدتي آن را پذيرا شويد.براي به تعويق انداختن نگراني مي‌توانيد از روش‌هاي مختلفي استفاده كنيد:

زمان و مكان مناسبي براي نگراني انتخاب كنيد: زمان و مكان مشخصي را براي نگران‌بودن اختصاص دهيد. اين زمان و مكان بايد هر روزه ثابت باشد (مثلا اتاق‌ پذيرايي از ساعت 5 تا 5 و 20 دقيقه بعدازظهر)‌ البته اين زمان مي‌بايست به هنگام خوابيدن فاصله كافي داشته باشد تا موجب اضطراب شما قبل از خواب نشود. در طول دوره نگراني اجازه داريد در مورد هر موضوعي كه فكر شما را به خود مشغول كرده است فكر كنيد، اما اين افكار فقط مربوط به همين دوره‌ است و بقيه روز بايد بدون اين افكار نگران‌كننده سپري شود.

نگراني امروز را به فردا بيندازيد: اگر افكار مضطرب‌كننده به سراغتان آمدند آن را در جايي يادداشت كنيد و فكركردن درباره آن را به دوره نگراني موكول كنيد. به خودتان يادآوري كنيد كه بعدا فرصت فكركردن در خصوص اين موضوع را خواهيد داشت، پس لزومي ندارد همين الان فكر خود را مشغول كنيد. اين كار را براي بعدا بگذاريد و فعاليت روزانه خود را دنبال كنيد.

در دوره نگراني، فهرست نگراني‌هاي خود را مرور كنيد: افكار نگران‌‌كننده‌اي را كه در طول روز يادداشت كرده بوديد در دوره نگراني مرور كنيد. به اين افكار اجازه دهيد فقط در طول اين دوره شما را نگران كنند. نگراني‌هايي كه ديگر برايتان اهميت ندارند را رها كنيد و اگر لازم شد طول دوره نگراني را كاهش دهيد و از بقيه روزتان لذت ببريد.

به تعويق‌انداختن نگراني‌ها باعث مي‌شود از مقابله با آنها در زمان حال رها شويد. از آنجا كه اين نگراني‌ها را به زمان ديگري موكول مي‌كنيد، ديگر جدالي براي مهار افكار وجود ندارد. وقتي توانايي به تعويق‌اندازي افكار مزاحم را پيدا كرديد درخواهيد يافت كه بيشتر از آنچه تصور مي‌كرديد قادريد نگراني‌هايتان را كنترل كنيد.

مشكلات حل‌شدني را پيدا كنيد

مطالعات نشان مي‌دهند وقتي نگران مشكلي هستيد به صورت گذرا اضطراب كمتري را احساس مي‌كنيد. مرور مشكل در ذهن، شما را از هيجانات دور مي‌كند و شما حس مي‌كنيد كه چيزي را به دست آورده‌ايد، اما بايد بدانيد نگراني و حل مشكلات از يكديگر متمايزند. حل مشكل شامل ارزيابي وضعيت، يافتن راه‌حل و عملي‌كردن آن است. از سوي ديگر، نگراني بندرت موجب رسيدن به راه‌حل مي‌شود.هروقت با مساله نگران‌كننده‌اي مواجه شديد، از خودتان بپرسيد آيا اين مشكل در زمان فعلي وجود دارد يا فكر مي‌كنيد ممكن است در آينده رخ دهد؟ اگر فكر مي‌كنيد اين مشكل در آينده برايتان پيش خواهد آمد احتمال رخداد آن چقدر است و آيا نگراني شما واقع‌بينانه است؟ آيا در برابر مشكل يا براي پيشگيري از آن كاري از دستتان ساخته است؟نگراني‌هاي قابل حل آنهايي هستند كه مي‌توانيد بلافاصله براي از بين‌بردن آنها كاري انجام دهيد (مثلا اگر نمي‌توانيد از پس اجاره‌خانه اين ماه برآييد مي‌توانيد از صاحبخانه درخواست كنيد اجاره اين ماه را به تعويق بيندازد)‌، اما عليه نگراني‌هاي غيرقابل حل نمي‌توانيد اقدامي صورت دهيد (مثلا اگر يك روز سرطان بگيرم چه كار كنم؟ يا اگر كودكم تصادف كند چه مي‌شود؟)‌اگر نگراني شما قابل حل است ابتدا فهرستي از راه‌حل‌‌هايي كه به ذهنتان مي‌رسد تهيه كنيد. لازم نيست حتما بهترين راه‌حل را انتخاب كنيد.اما اگر مشكل شما از گروه غيرقابل حل بود چه؟ همان‌طور كه قبلا گفتيم نگراني باعث اجتناب از احساسات ناخوشايند مي‌شود. نگراني باعث مي‌شود تا در ذهن خود به دنبال راه‌حل باشيد و در دام هيجانات گرفتار نشويد. هنگام نگراني احساسات شما به طور موقتي مهار مي‌شود، اما به محض توقف، تنش و اضطراب بازمي‌گردد و اينجاست كه نگران احساسات موجود خود مي‌شويد.تنها راه خروج از اين چرخه نامطلوب اين است كه ياد بگيريد چگونه احساسات خود را پذيرا باشيد. اين روش ممكن است ابتدا به خاطر باورهاي منفي شما درباره احساسات كمي عجيب به نظر برسد. مثلا شايد بر اين باور باشيد كه بايد هميشه منطقي بوده و كنترل امور را در دست داشته باشيد و احساسات‌تان بايد همواره معني و مفهوم خاصي داشته باشند و نبايد احساساتي همچون ترس يا عصبانيت را تجربه كنيد، اما حقيقت اين است كه هيجان و احساسات شما مي‌توانند همانند زندگي‌تان آشفته شوند. آنها هميشه مفهوم ويژه‌اي ندارند و همواره خوشايند نيستند، اما تا وقتي كه بتوانيد اين احساسات و عواطف را به عنوان قسمتي از انسان بودن بپذيريد، مي‌توانيد بدون درهم شكستگي آنها را تجربه كنيد و بياموزيد كه از آنها به نفع خودتان استفاده كنيد. دستورالعمل‌هاي بعدي به شما كمك مي‌كند تا تعادل بهتري بين ادراك و احساسات خود برقرار كنيد.

ترديد را بپذيريد

فكركردن در مورد اتفاقات ناگوار باعث نمي‌شود زندگي قابل پيش‌بيني داشته باشيد. با وجود اين كه ممكن است هنگام نگراني احساس ايمني بيشتري داشته باشيد، اما اين فقط يك توهم است. تمركز كردن بر بدترين حالت ممكن از رخداد حوادث ناگوار پيشگيري نمي‌كند بلكه فقط باعث مي‌شود از داشتن چيزهاي خوبي كه هم‌اكنون داريد لذت نبريد. سوال‌هاي زير را از خودتان بپرسيد و ببينيد كه آيا مي‌توانيد به بي‌فايده بودن تلاش براي ترديد نداشتن پي ببريد يا نه. آيا ممكن است درباره هر چيزي در زندگي مطمئن بود؟ فايده مطمئن‌شدن در مورد وقايع چيست؟ يا آن كه چطور كنارگذاشتن ترديدها مي‌تواند در زندگي به شما كمك كند؟ آيا عدم اطمينان مي‌تواند پيشگوي مناسبي براي رخداد وقايع ناگوار باشد؟‌ آيا مي‌توان با احتمال اندك وقوع يك واقعه ناگوار كنار آمد؟

در زمان حال تمركز كنيد

نگراني اغلب به زمان آينده و اين كه چه اتفاقي ممكن است رخ دهد و شما چه كاري انجام خواهيد داد، مربوط مي‌شود. معطوف‌كردن توجه به زمان حال يكي از تكنيك‌هايي است كه شما را از نگراني‌ها رها مي‌سازد. در اين روش لزومي ندارد به افكار نگران‌كننده بي‌اعتنا باشيد يا با آنها مبارزه كنيد. در عوض، به راحتي از بيرون به آنها نگاه كنيد و هيچ واكنشي نسبت به آنها نشان ندهيد. توجه كنيد كه اگر به نگراني‌هايي كه بروز مي‌كنند توجه نكنيد آنها همانند ابري كه در آسمان حركت مي‌كند بسرعت مي‌گذرند، اما اگر با نگراني‌هاي خود درگير شديد، ديگر گرفتار مي‌شويد.

نگراني به اين دليل كه باعث مي‌شود به خودتان بياييد و اقدامي انجام دهيد مفيد است، اما اگر از كنترل شما خارج شود خود مي‌تواند به يك مشكل عمده 
بدل شود

نكته ديگري كه بايد به خاطر داشته باشيد اين است كه احساسات شما خواه ناخواه از اطرافيانتان تاثير مي‌پذيرند. مطالعات نشان داده‌اند كه احساسات مسري هستند. ما بسرعت خلق و خوي ديگران را به خود جذب مي‌كنيم حتي اگر آنها را نشناسيم و با آنها صحبت نكرده باشيم. ولي افرادي كه زمان بيشتري را در كنار آنان سپري مي‌كنيم تاثير بيشتري روي وضعيت ذهني ما مي‌گذارند. پس سعي كنيد زمان كمتري را در كنار كساني كه به شما استرس وارد مي‌كنند، صرف كنيد يا اين كه اگر صحبت كردن در مورد موضوع خاصي با اطرافيان باعث افزايش استرس شما مي‌شود آن موضوع را از بحث‌هايتان كنار بگذاريد. افرادي كه در مواقع نگراني به شما كمك مي‌كنند را بشناسيد و با آنها در مورد مشكلات خود صحبت كنيد و از آنها راهنمايي بگيريد.اگر نگراني‌هاي شما مزمن و هميشگي هستند از تكنيك‌هاي آرام‌سازي كه عضلات را به آرامش دعوت كرده و تنفس‌هايتان را تنظيم مي‌كنند، استفاده كنيد. از آنجا كه نمي‌توان در آن واحد مضطرب و آرام بود، اين تكنيك‌ها آرامش بدن شما را تقويت مي‌كنند تا نگراني‌ها را از خود دور كند.

يك فرد، يك روش

با وجود اين كه بيشتر شما ممكن است تصور كنيد تماشاي تلويزيون يا خواب اضافي پايان هفته راه‌حل خوبي براي استراحت است، ولي بايد بدانيد كه هيچ‌كدام از آنها نمي‌توانند آن‌طور كه بايد از استرس شما كم كند. براي آن كه به‌طور موثري با استرس مقابله كنيد، بايد پاسخ‌هاي طبيعي استراحت بدن را برانگيزيد. اين كار را مي‌توان با تمرين تكنيك‌هاي آرام‌سازي كه برخي از آنها توضيح داده شد، همانند تنفس عميق، يوگا و حركات ورزشي ريتميك مانند دويدن، ركاب‌زدن يا پياده‌روي انجام داد.هيچ تكنيك آرام‌سازي نيست كه براي همه افراد جوابگو باشد. وقتي مي‌خواهيد تكنيك آرام‌سازي خود را انتخاب كنيد نيازهاي خود، سطح آمادگي جسماني و نوع پاسخ خود به استرس را مد نظر قرار دهيد. تكنيك آرام‌سازي مناسب بايد با زندگي شما متناسب باشد و تمركز فكري را به شما بازگرداند. در بيشتر مواقع شايد لازم باشد از چندين تكنيك مختلف براي رسيدن به نتيجه دلخواه استفاده كنيد.پاسخ افراد مختلف در برابر استرس با يكديگر متفاوت است، برخي دچار افزايش پاسخ‌هاي هيجاني مانند عصبانيت، نگراني و زنداني‌شدن در قفس استرس مي‌شوند. براي اين افراد تكنيك‌هايي كه به فرد آرامش مي‌بخشند، مانند تمركزگيري، تنفس عميق و هدايت ذهن از بقيه موثرترند. اگر پاسخ شما به شرايط پراسترس كاهش هيجان و افسردگي و بي‌انگيزگي است، بهتر است از روش‌هاي محرك اعصاب مانند ورزش‌هاي ريتميك استفاده كنيد، در صورتي كه پاسخ شما به صورت تركيبي از دو حالت فوق است مي‌توانيد از پياده‌روي و يوگا استفاده كنيد.نكته مهم در مورد تنفس‌هاي عميق براي آرام‌سازي اين است كه به جاي نفس‌هاي سطحي از طريق سينه بايد ياد بگيريد تا با شكم يك نفس عميق بكشيد و اكسيژن بيشتري را وارد ريه‌ها كنيد. براي اين كه از تنفس صحيح خود اطمينان حاصل كنيد در يك محل راحت بنشينيد و يك دست خود را روي قفسه سينه و دست ديگر را روي شكم‌تان گذاشته و به كمك بيني نفس عميق بكشيد. در اين حالت دستي كه روي شكم‌تان گذاشته‌ايد بايد بيشتر از دستي كه روي سينه قرار دارد بالا و پايين برود. هوا را تا جايي كه مي‌توانيد از طريق دهان خارج كنيد. سعي كنيد تكنيك‌هاي آرام‌سازي را صحيح ياد بگيريد و آنها را بدرستي اجرا نماييد تا نتايج قابل قبولي كسب كنيد.

افكار مزاحم را به چالش بكشيد

 

اگر از اضطراب مزمن رنج مي‌بريد، احتمال دارد نگرش شما به زندگي به گونه‌اي باشد كه آن را هولناك‌تر از آنچه هست تصور كنيد، مثلا شايد وقوع شرايط ناگوار را بيشتر از حد واقعي احتمال مي‌دهيد، خيلي زود روي بدترين حالت ممكن تمركز مي‌كنيد يا با افكار منفي همانند حقيقت رفتار مي‌كنيد. ممكن است حتي توانايي شخصي‌تان براي مقابله با مشكلات زندگي را دست‌كم بگيريد و با اولين علامت بروز مشكل از پا درآييد. اين نگرش‌هاي غيرمنطقي و بدبينانه، اغتشاش‌هاي شناختي نام دارند.

هر چند اغتشاش‌هاي شناختي بر پايه واقعيات نيستند، اما كنارگذاشتن آنها آسان نيست. اغلب اوقات آنها بدون آن كه بدانيد به قسمتي از الگوي تفكر شما بدل مي‌شوند. براي شكستن اين عادات بد فكري و توقف نگراني و اضطرابي كه به دنبال مي‌آورند بايد ذهن خود را از اول تمرين دهيد. براي شروع، افكاري كه باعث بروز واهمه مي‌شوند را شناسايي كرده و جزئيات آنها را يادداشت كنيد. سپس به‌جاي اين كه افكار خود را حقيقي فرض كنيد، به آنها به چشم فرضيه‌هايي براي آزمايش نگاه كنيد و سعي كنيد به سوالات زير پاسخ دهيد. چه شواهدي داريد كه افكار شما درست يا غلط هستند؟ آيا مي‌توانيد نگرش مثبت‌تر و واقعگرايانه‌تري نسبت به وضعيت موجود داشته باشيد؟ احتمال به‌وقوع پيوستن آنچه از آن واهمه داريد، چقدر است؟ اگر اين احتمال كم است، نتايج محتمل‌تر چه هستند؟ آيا اين افكار به شما كمك مي‌كنند؟ چگونه نگران‌بودن در مورد اين افكار به شما كمك مي‌كند يا چگونه به شما آسيب مي‌رساند؟ اگر دوست شما همين نگراني را داشته باشد به او چه خواهيد گفت؟اغتشاش‌هاي شناختي كه مي‌توانند باعث افزايش نگراني و استرس شوند، عبارتند از: نگرش سياه و سفيد به وقايع بدون هيچ حد وسط (اگر نتوانم موفق شوم، كاملا شكست مي‌خورم.)، تعميم دادن يك تجربه منفي و انتظار صحت‌داشتن آن براي هميشه (چون اين بار نتوانستم استخدام شوم، ديگر هيچ وقت نمي‌توانم)، تمركز روي نكات منفي و بي‌توجهي به مثبت‌ها و توجه به تنها چيزي كه مطابق برنامه پيش نرفته در مقابل بقيه چيزهايي كه درست به نتيجه رسيده‌اند. استنتاج‌هاي منفي بدون شواهد مثلا خواندن فكر ديگران (مي‌دانم كه او در ذهنش از من متنفر است) يا پيشگويي (مي‌دانم كه اتفاق بدي قرار است برايم بيفتد)‌، انتظار رخداد بدترين حالت ممكن (خلبان گفت وارد توربولانس هوايي مي‌شويم، من مي‌دانم هواپيما سقوط مي‌كند)‌، باور اين مساله كه احساسات شما بازتاب واقعيت هستند (اكنون احساس ترس عجيبي دارم، يعني قرار است آسيب جسمي ببينم)‌، داشتن قانوني براي انجام دادن و انجام ندادن يكسري از كارها و تلاش‌ فراوان براي شكستن اين قانون. برچسب‌زدن به خودتان برپايه اشتباهات (من شكست خورده‌ام، نادانم، بازنده‌ام)‌، مسوول قلمدادكردن خود براي چيزهايي كه در كنترل شما نيستند (تقصير من است كه فرزندم تصادف كرد، بايد به او مي‌گفتم كه در موقع باران با احتياط رانندگي كند)‌. سعي كنيد اين موارد را بشناسيد و در دام آنها گرفتار نشويد.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

تمرين اول: يكي از وسايل شخصي مورد علاقه خود را انتخاب كنيد. اين وسيله ممكن است يك انگشتر يا يك شاخه گل باشد. در حالي كه به آهستگي دم و بازدم عميق انجام مي‌دهيد براي مدت دو دقيقه همه توجه خود را به جسم مورد نظر معطوف كنيد. در اين مدت به افكار خارجي اجازه ورود ندهيد. اگر چنين اتفاقي رخ داد سعي كنيد مجددا توجه خود را روي وسيله مورد نظر برگردانيد. در پايان اين تمرين احساس آرامش و راحتي بيشتري پيدا خواهيد كرد و تنش و نگراني قبل از تمرين شما كاهش پيدا خواهد كرد.

تمرين دوم: در يك وضعيت راحت بنشينيد. چشم‌هاي خود را ببنديد و نفس عميق بكشيد. نفس‌هايي آهسته و آرام داشته باشيد. روي تنفس خود و بالا و پايين رفتن سينه و شكم تمركز كنيد. همه افكار و احساسات خارجي را كنار بگذاريد. اگر فكر مي‌كنيد حواس‌تان در حال پرت‌شدن است، مجددا آن را روي تنفس برگردانيد. هنگام دم واژه «آرامش» و در هنگام بازدم واژه «راحتي» را با خود تكرار كنيد. اين تمرين را آنقدر ادامه دهيد تا تمدد اعصاب پيدا كنيد.

تمرين سوم: در يك وضعيت آرام بنشينيد و دست‌هاي خود را در دو طرف بدن قرار دهيد. چشم‌هايتان را ببنديد و نفس عميق بكشيد. تصور كنيد بدن شما يك درخت بلوط است. احساس كنيد تنه شما همانند تنه درخت استوار است و ريشه‌هاي درخت از پاهاي شما به سمت زمين در حال رويشند و بدن شما را به زمين متصل مي‌كنند. شما احساس قدرت و استواري براي مقابله با استرس‌ها را داريد. هر وقت افكار يا شرايط ناراحت‌كننده به سراغ‌تان آمد، بدن خود را همانند درخت بلوط استوار ببينيد و قدرت را در بازوها و پاهايتان احساس كنيد.

تمرين چهارم: در وضعيت راحتي بنشينيد و دست‌ها را در دو طرف بدن قرار دهيد. چشم‌هايتان را ببنديد و آرام و عميق تنفس كنيد. تصور كنيد يك طناب ضخيم به انتهاي ستون فقرات شما متصل است و در انتهاي اين طناب قلابي آويزان است. سپس فرض كنيد طناب شما تا صد متر زير زمين امتداد دارد و به سنگي سخت قلاب شده است. به تنفس‌تان ادامه دهيد و آرامش و پايداري ناشي از طناب‌تان را احساس كنيد.

سه تمرين بعدي به شما كمك مي‌كنند تا تنش‌هاي عضلاني را در خود بيابيد و آنها را برطرف كنيد. اين تمرين‌ها براي افرادي كه علامت‌هاي هيجاني اضطراب و تنش‌هاي عصبي را در خود دارند مفيد است، چراكه اين هيجان‌هاي مكرر باعث تنش و انقباض عضلات مي‌شوند. به عنوان مثال، كسي كه در بيان احساسات خود مشكل دارد ممكن است دچار سفتي مزمن عضلات گردن شود. شخصي كه از عصبانيت زيادي رنج مي‌برد مي‌تواند دچار انقباض عضلات سينه‌اي و درد قفسه سينه‌ شود. در انقباض ماندن عضلات باعث كاهش خون‌رساني و اكسيژن‌رساني عضلات و در نتيجه محدوديت حركت بدن مي‌شود. به همين سبب تنش عضلاني مي‌تواند باعث خستگي به دنبال استرس‌هاي مزمن شود. اين حركات به آزادسازي تنش‌هاي عضلاني كمك مي‌كند:

حركت پنجم: به پشت روي زمين دراز بكشيد و دست‌هاي خود را در دو طرف بدن قرار داده و كف دست‌ها را روي زمين بگذاريد. دست راست را كاملا از زمين بلند كرده و 15 ثانيه بالا نگه داريد. توجه كنيد كه آيا ساعد شما منقبض و سخت است يا آن كه عضلات آن نرم و در حالت آرامش‌اند. حالا دست خود را پايين بياوريد و در وضعيت استراحت قرار دهيد.

حركت ششم: همانند حركت قبل روي زمين دراز بكشيد. تنفس عميق و آرامي داشته باشيد، دست‌خود را مشت كنيد و 15 ثانيه نگه داريد. در حالي كه اين كار را انجام مي‌دهيد بقيه بدن خود را شل كنيد. حالا مشت‌هايتان را باز كرده و سعي كنيد حس آرامي داشته باشيد. حالا به ترتيب صورت، شانه‌ها، كمر، شكم، لگن، ران‌ها و انگشتان پا را به حالت انقباض درآورده و 15 ثانيه براي هركدام مكث كنيد و بين هر انقباض 30 ثانيه استراحت كنيد، در انتهاي حركت دست‌هاي خود را تكان دهيد و احساس كنيد كه باقيمانده تنش از طريق انگشتان بدن‌تان را ترك مي‌كند.

حركت هفتم: همانند حركت قبلي روي زمين دراز بكشيد و چشمان خود را ببنديد. به پاهاي خود توجه كنيد تا آنها را از نظر وجود تنش و انقباض بررسي كنيد. در صورت وجود، بخش منقبض شده چه حسي را به شما القا مي‌كند؟ سردي، بي‌حسي، سفتي يا گرفتگي؟

سعي كنيد با نفس‌كشيدن نگراني را از خود دور كنيد و بدن خود را به آرامش دعوت كنيد. سپس توجه خود را به ناحيه ديگر مانند لگن و كمر معطوف كنيد و سعي كنيد با تنفس‌هاي آرام و عميق تنش‌هاي عضلاني اين ناحيه را بزداييد. احساسات منفي را با بازدم از خود خارج كنيد. به همين ترتيب براي ناحيه سينه و شكم و همچنين سر و گردن و دست‌ها روش فوق را تكرار كنيد. در پايان يك تا دو دقيقه به تنفس ادامه دهيد، پس از اين تمرين بايد احساس سبكي و انرژي بيشتر داشته باشيد.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

حدود 3 تا 5 درصد خانم‌ها در دوران بارداري به ديابت مبتلا مي‌شوند زيرا بارداري باعث مي‌شود تغييراتي جدي در بدن يك زن به وجود آيد. با توجه به اين كه بدن مادر تامين كننده تمام مواد لازم براي حيات جنين و كودك است، در نتيجه دستگاه‌هاي مختلف بدن مادر با حداكثر ظرفيت، مشغول به فعاليت مي‌شوند. بارداري در واقع يك بيماري نيست، بلكه بخشي از زندگي طبيعي يك زن است. به همين دليل در دوران بارداري به يك رژيم مخصوص نياز نيست، اما تغذيه بايد كامل و مغذي باشد.در كشور ما عبارت نادرستي متداول شده است كه خانم باردار بايد به جاي دو نفر غذا ميل كند! توصيه‌هاي قديمي، سال‌هاست كه با اطلاعات امروزي قابل توجيه نيست.در سه ماه اول بارداري، قسمت‌هاي مختلف بدن با وضعيت جديد هماهنگ مي‌شوند. اين پديده ممكن است براي عده‌اي از خانم‌هاي باردار مشكلات فراوان جسمي و روحي به وجود آورد به عنوان مثال حالت‌هاي تهوع يا استفراغ‌هاي صبحگاهي و ناخوشايند بودن بعضي غذاها، تمام اين پديده‌ها ناشي از تغييرات هورموني و اغلب نيز بي‌ضرر است و هنگامي كه بدن به وضعيت جديد عادت كرد، خود به خود از بين مي‌روند.با وجود اين، فراموش نشود كه خانم‌هاي باردار بايد از نظر روحي و جسمي مورد حمايت قرار گيرند و در اين ميان، يك غذاي مغذي براي ايشان مي‌تواند نقش مهمي ايفا كند. اصول تغذيه خانم‌هاي باردار همان تغذيه صحيح و سالم است.

1. افزايش وزن به سلامت مادر و جنين آسيب مي‌رساند

پزشكان و متخصصان تغذيه هميشه خطرات ناشي از افزايش وزن را گوشزد مي‌كنند. اكثر خانم‌هاي باردار چاق، نوزادان چاق به دنيا مي‌آورند و يكي از مشكلات زايمان‌ها نيز همين است. عوارض ناشي از تغذيه زياد در دوران بارداري ممكن است سبب افزايش فشارخون، اختلالات عملكرد كليه، مشكلات عروقي (واريس) و دردهاي عضلاني در ناحيه ران شود.

2. چاقي يعني وجود كالري بيش از نياز بدن

چاقي اصولا زماني به وجود مي‌آيد كه بدن به دليل مصرف مواد غذايي فراوان، بيش از نيازش كالري دريافت كند. نياز به كالري در دوران بارداري بسيار كمتر از آنچه عموما گفته مي‌شود، افزايش مي‌يابد. براي مثال از چهار ماهگي بيش از 2600 كيلو كالري در روز و از هفت ماهگي نيز بيش از 2800 كيلوكالري در روز نياز نيست. بهترين وسيله كنترل افزايش وزن، وزن كردن به طور منظم است. هرگز فراموش نكنيد كه نبايد فقط در دوران بارداري به تغذيه كامل و صحيح توجه كرد بلكه بايد هميشه به آن توجه داشت. تغذيه صحيح يعني بدن انسان تمام مواد غذايي مورد نياز روزانه خود را به اندازه كافي و با نسبت‌هاي دقيق به دست آورد.

بارداري يك بيماري نيست بلكه بخشي از زندگي طبيعي يك زن است. به همين دليل در دوران بارداري به يك رژيم مخصوص نياز نيست، اما تغذيه بايد 
كامل و مغذي باشد

بايد توجه داشته باشيم كه تغذيه خانم‌هاي باردار مانند ساير خانم‌هاست و به كالري يا مواد غذايي بيشتر (چربي‌ها، پروتئين‌ها و...) نياز ندارند، اما احتياج بيشتري به ويتامين‌ها و مواد معدني دارند.

براي مثال مصرف روزانه نيم ليتر شير، هم پوشش‌دهنده كافي براي كلسيم روزانه است و هم مواد ديگري نيز همراه دارد. مواد غذايي‌اي كه به طور معمول استفاده مي‌شوند، اغلب نمي‌توانند آهن مورد نياز بدن خانم باردار را تامين كنند.از چهارمين ماه بارداري، بدن آهن بيشتري نياز دارد. مصرف هفتگي جگر، مي‌تواند اين نياز را پوشش دهد و همزمان مصرف ويتامين C باعث مي‌شود آهن مواد غذايي بهتر مورد استفاده بدن قرار گيرد. با توجه به اين كه نياز به آهن در خانم‌هاي باردار به طرز قابل توجهي بالاست، بنابراين با تجويز پزشك، در صورت نياز از قرص آهن استفاده شود.

3. نمك مضر است

بدن انسان، روزانه فقط به يك تا سه گرم سديم به شكل نمك نياز دارد، اما متاسفانه امروزه اين ماده تا 15 گرم در روز نيز مصرف مي‌شود چراكه اغلب غذاها، خواه ناخواه، داراي مقادير بسياري نمك (نمك مخفي) هستند به همين دليل انسان بايد از مصرف نمك‌ اضافي خودداري كند.

4. به اندازه كافي آب بنوشيد

به اندازه كافي نوشيدني ميل كنيد. نوشيدن آب براي بدن بسيار ضروري است. آب در واقع،بخش اصلي خون و وسيله‌اي براي حمل مواد غذايي به تمام سلول‌هاي بدن است. بجز آبي كه همراه مواد غذايي مصرف مي‌شود،روزانه تقريبا به 2ليتر مايعات نياز داريم كه مي‌توان از آب،چاي و قهوه كه هيچ كالري ندارند،براي تامين مايعات بدن استفاده كرد. در سه ماه آخر بارداري نبايد بيش از ميزان گفته شده،آب بنوشيد زيرا در اين دوران،بدن درحالتي است كه آب را حفظ مي‌كند و به همين دليل بايد در مصرف نمك نيز بسيار كنترل شده عمل كرد. نمك باعث مي‌شود آب،مدت بيشتري در بدن بماند.

5. شش وعده غذا به جاي سه وعده اصلي

با مصرف غذا به صورت وعده‌هاي بيشتر،دستگاه‌هاي مختلف بدن بهتر مي‌توانند روي مقدار غذاي مصرفي،عمل گوارش را انجام دهند. علاوه بر اين بايد بدانيم كه ضمن مصرف مواد غذايي بايد به مغذي بودن آن نيز توجه كنيم چون اين مساله سبب مي‌شود روند رشد جنين سالم و صحيح و زايمان نيز راحت باشد. يك توصيه بسيار مفيد در مورد خانم‌هاي باردار و فرزندشان كه البته ارتباط مستقيمي با تغذيه ندارد، خودداري صددرصد از كشيدن سيگار است.صدمات فراوان اين مساله به مادر و جنين مدت هاست به اثبات رسيده است. البته توصيه ما اين است كه آن را براي هميشه ترك كنيد. فراموش نكنيد: هر آنچه به سلامت مادر صدمه برساند، سلامت جنين و نوزاد را نيز تهديد مي‌كند.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

رديابي حركات چشم، دانشمندان را قادر مي‌سازد تا مواردي كه فرد به آن توجه مي‌كند، بيابند. در آزمايش‌هاي رديابي حركات چشم، از افراد شركت‌كننده خواسته مي‌شود صحنه‌اي خاص را تماشا كنند و در همين حال، حركات مختلف چشم آنان بررسي مي‌شود.هرچند در اين ميان، افراد شركت‌كننده پلك هم مي‌زنند، اما اين چند ميلي ثانيه پلك زدن معمولا مهم انگاشته نمي‌شود. بتازگي پژوهشي نشان داد كه پلك زدن هم مي‌تواند اطلاعات مهمي در خود داشته‌ باشد. در واقع، هر چه بيشتر پلك بزنيم، روي صحنه‌اي كه مي‌بينيم تمركز كمتري داريم. به همين دليل هم گفته مي‌شود در كودكان مبتلا به اوتيسم، الگوي پلك زدن مي‌تواند سرنخ‌هايي را در مورد چگونگي تعامل با دنياي اطراف در خود داشته باشد.وارن جونز، پزشك متخصص اطفال در دانشگاه پزشكي اِموري، در طول آزمايش رديابي حركات چشم در كودكان نوپا، به اين نتيجه رسيد كه اين كودكان در صحنه‌هايي خاص، كمتر پلك مي‌زدند. آنها هنگام تماشاي يك فيلم، در صحنه‌هايي كه بيشتر جذبشان مي‌كرد، جلوي پلك زدن خود را مي‌گرفتند. به‌طور كلي، زمانبندي پلك زدن به چگونگي درگيري ما با صحنه‌اي كه به آن مي‌نگريم بستگي دارد. اين پژوهشگر هم‌اكنون از اين نكته به عنوان ابزاري براي مطالعه ميزان تمركز در كودكان اوتيسمي استفاده مي‌كند. وي تفاوت‌ها در الگوي پلك زدن كودكان اوتيسمي و كودكان معمولي را مقايسه كرد. هر دو گروه اين كودكان، فيلمي را كه حاوي صحنه‌هايي عاطفي و نيز صحنه‌هايي پرتحرك بود مشاهده كردند. همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد كودكان معمولي صحبت‌هاي راوي فيلم را دنبال مي‌كردند و مي‌توانستند نتيجه را پيش‌بيني كنند و در لحظات اوج عاطفي جلوي پلك زدن خود را مي‌‌گرفتند و در نتيجه كمتر پلك مي‌زدند. اما كودكان اوتيسمي در اين صحنه‌ها همچنان به شكل عادي پلك مي‌زدند و اين به آن معناست كه قسمت‌هاي عاطفي فيلم را چندان دنبال نمي‌كردند. اما در عين حال، در مواقعي كه در فيلم چيزي سريع جابه‌جا مي‌شد بسرعت پاسخ مي‌دادند. نتيجه اين پژوهش، تاييدي است بر مشاهدات معتبر قبلي كه كودكان اوتيسمي، بيشتر از پديده‌هاي عاطفي، به پديده‌هاي پرتحرك علاقه‌مند. همچنين اين مطالعه نشان داد پلك زدن مي‌تواند به عنوان ابزاري مناسب مورد استفاده قرار گيرد. اين روش نوين بويژه مي‌تواند براي بررسي ذهن كودكان و نيز يافتن دسته‌بندي‌هاي مختلف اوتيسم به كار رود.


تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 بسياري عقيده دارند راه رفتن در خواب يا خوابگردي بازتابي از روياهايي است كه افراد در خواب مي‌بينند. گروهي نيز بر اين باورند عواملي مانند ابتلا به بيماري صرع، تشنج، ابتلا به اختلالات روان‌شناختي يا رازهاي دروني كه افراد از ديگران مخفي مي‌كنند مي‌تواند احتمال راه رفتن در خواب را در افراد افزايش دهد.اما به گفته متخصصان، به نظر مي‌رسد تنها برخي از عواملي كه به آنها اشاره مي‌شود، احتمال راه رفتن در خواب را تحت تاثير قرار دهد. معمولا خوابگردي در مرحله سوم و چهارم چرخه خواب يعني زماني كه فرد در خواب عميق است، اتفاق مي‌افتد. در اين دو مرحله شدت امواج مغزي كاهش پيدا مي‌كند. در طول روز مغز شما به مركز فعاليت تبديل مي‌شود. اما در شب فعاليت مغز به روياهاي شبانه محدود مي‌شود. با وجود اين، بدن همچنان فعال است و به‌طور كامل به خواب نرفته است. متخصصان سلامت روان از خوابگردي به عنوان نوعي اختلال انگيختگي نام مي‌برند. به اين معني كه عامل يا مجموعه عوامل محرك مغز را از مرحله خواب عميق به مرحله برانگيختگي پيش مي‌برند. بنابراين فرد در يك حالت گذار ميان خواب و راه رفتن قرار مي‌گيرد.كودكان در مقايسه با بزرگسالان بيشتر در معرض ابتلا به خوابگردي هستند و در اغلب اين كودكان با افزايش سن اثري از عادت خوابگردي ديده نشده و اين اختلال به خودي خود درمان مي‌شود.به گفته گروهي از محققان، در دوره كودكي مغز هنوز تكامل پيدا نكرده است، بنابراين نمي‌تواند چرخه‌هاي خواب و بيداري را از هم متمايز سازد و حريم مجزايي را ميان خواب و بيداري قائل شود. به عقيده گروهي ديگر، از آنجا كه رشد مغزي در كودكان بسيار سريع است، در اين فرآيند بعضي قسمت‌هاي مغز درمقايسه با ديگر قسمت‌ها زودتر به تكامل مي‌رسند و به همين علت پس ازرشد مغزي كودك، عادت خوابگردي در آنها درمان مي‌شود.كودكان در بيشتر ساعات شبانه روز در حال رشد و نمو هستند. بنابراين ترديدي نيست كه ترشح هورمون‌ها در بدن با واكنش‌هايي مانند اختلال انگيختگي مواجه شود. بيشتر افرادي كه در سنين بزرگسالي هنگام خواب راه مي‌روند، در كودكي نيز خوابگردي را تجربه كرده‌اند. بندرت ممكن است نخستين نشانه‌هاي خوابگردي در بزرگسالي نمايان شود مگر اين‌كه اين اختلال از عوارض و نشانه‌هاي ابتلا به بيماري ديگري باشد. زماني كه كودك خسته است يا تحت فشارهاي روحي و رواني قرار مي‌گيرد، تمايل بيشتري به راه رفتن در خواب دارد.



تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 3234 3235 3236 3237 3238 ... 3356 صفحه بعد