ویلهلم کونراد رونتگن (Wiljelm Conrad Rontgen)، مهندس مکانیک و فیزیکدان آلمانی قرن ۱۹ بود. او اولین فردی بود که تابش اشعهی الکترومغناطیس را از طول موجی خاص کشف کرد؛ اشعهای که بعدها به اشعهی ایکس یا اشعهی رونتگن مشهور شد. این اکتشاف باعث شد تا رونتگن بهعنوان اولین نفر در تاریخ، جایزهی نوبل فیزیک را در سال ۱۹۰۱ دریافت کند.
دانشمند آلمانی کاشف اشعهی ایکس، در سالهای ابتدایی فعالیتهای علمی، زمینههای متعددی را مورد بررسی و مطالعه قرار میداد. او حوزههایی از گرمایش گازها و اثر فارادی در گازها تا اثرات مغناطیسی مواد دیالکتریک و تراکمپذیری آب را بررسی میکرد. بسیرای از تاریخنگاران او را علاوهبر دانشمندی توانا، فردی با خصوصیات اخلاقی و انسانی والا معرفی میکنند.
اکتشاف و اختراع رونتگن یکی از نقاط عطف تاریخ بشر محسوب میشود. بدون اختراع او، ما اطلاعات زیادی از داخل بدن خود نداشتیم و علم پزشکی هم مسیر امروزی را طی نمیکرد. بهبیاندیگر، دستاوردهای رونتگن نگاهی نو به پدیدههای گوناگون جهان هستی ازجمله بدن انسان و جانواران ارائه کرد که در پیشرفتهای مهم بعدی، نقشی حیاتی داشت.
امضای ویلهلم رونتگن
تولد و تحصیل
ویلهلم رونتگن در ۲۷ مارس سال ۱۸۴۵ در شهر کوچکی بهنام لنپ متواد شد. لنپ بخشی از امپراطوری پروس شرقی بود که امروزه کشور آلمان را شکل میدهد. پدر ویلهم، فریدریش کونراد، تاجر پارچه و مادرش، شارلوت فروین نیز از خانوادهای تاجر و ثروتمند بود. در زمان تولد ویلهلم، پروس درگیریهای سیاسی متعددی داشت و شرایط زندگی آنچنان مناسب نبود.
در سال ۱۸۴۸ و زمانیکه ویلهلم سه ساله بود، خانوادهاش به آپلدورن در هلند رفتند تا نزد خانوادهی مادری زندگی کنند. این مهاجرت باعث شد تا حق شهروندی پروس از خانوادهی رونتگن گرفته شود و البته آنها حق شهروندی هلند را به دست آوردند. ویلهلم به مدرسهای پانسیونی در همان شهر آپلدرون رفت و در آنجا فرصت زیادی برای نشان دادن استعدادهای بالای خود در مطالعه و تحقیق نداشت. او درعوض از طبیعت زیبای هلند لذت میبرد و نیازهای خود به کشف جهان را با گشتوگذار در جنگلهای آن منطقه برآورده میکرد.
ویلهلم از نوجوانی علاقهی زیادی به ساختن دستگاهها و تجهیزات داشت. این علاقه تا سالهای پایانی و زمان مرگ با او همراه بود. جوان آلمانی در ۱۷ سالگی به اوترخت رفت تا با دنبال کردن علایق خود، در دانشکدهی فنی این شهر مشغول به تحصیل شود. دکتر گانینگ، استاد شیمی و همخانهی رونتگن در آن سالها بود و بهسرعت متوجه استعداد و علاقهی او به علوم گوناگون شد. او اولین نفری بود که رونتگن را به مطالعه و تحقیقات بیشتر علمی تشویق کرد.
محل تولد رونتگن
یک رخداد ناگهانی در دوران تحصیل اوترخت باعث شد تا روند تحقیقات و پیشرفت ویلهلم خدشه بخورد. او متهم به توهین به استاد و کشیدن کاریکاتور در کلاس شد، در صورتی که اشتباهی مرتکب نشده بود. بههرحال این رخداد باعث شد تا رونتگن از دانشگاه اخراج شود و بهدنبال محل دیگری برای ادامهی تحصیل باشد. مقصد بعدی، دانشگاه اوترخت بود که رونتگن در آزمون ورودی شفاهی آن شرکت کرد. متأسفانه، استاد مصاحبهکننده، همان استادی بود که کاریکاتورش منجر به اخراج رونتگن شد. درنهایت ویلهلم از ورود به دانشگاه هم باز ماند.
ویلهلم در ۲۰ سالگی اخباری از یک دانشگاه سوئیسی در زوریخ دریافت کرد که بدون نیاز به دیپلم، اجازهی تحصیل به افراد علاقهمند میداد. او با مشورت با والدین و بر اثر تشویق آنها تصمیم به رفتن به زوریخ گرفت. بخش فنی و مکانیکی دانشگاه پلیتکنیک زوریخ، مقصد جدید دانشجوی آلمانی بود. رونتگن از شرکت در دورههای فنی لذت میبرد و با بازگشتن به محیط آکادمیک، نیازهای خود را به مطالعهی بیشتر رفع میکرد. او حتی ساعتهای اضافه در دانشکده میماند و بازدیدی هم از بخشهای دیگر دانشگاه زوریخ داشت.
دانشکدهی فنی اوترخت
زمان تحصیل و زندگی در زوریخ، علاوهبر مطالعه و تحقیقات علمی به گشتوگذار در کوههای اطراف نیز میگذشت. رونتگن علاقهی شدیدی به ماجراجویی داشت و هیچگاه از کشف ناشناختهها خسته نمیشد. همان سفرهای اطراف شهر باعث آشنایی او با آنا برتا، دختر صاحب یک مهمانخانه شد که بعدها با او ازدواج کرد. آشنایی با برتا، انگیزهی تحصیل را در ویلهلم افزایش داده بود و توانست بهترین نمرات را در دروس دانشگاهی کسب کند. ویلهلم درنهایت در ۶ اوت سال ۱۸۶۸ مدرک مهندسی مکانیک خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کرد.
رونتگن پس از فارغالتحصیلی باز هم در دانشگاه زوریخ ماند تا مطالعات خود را گسترش دهد. او در سالهای بعدی با مردی آشنا شد که استعدادهای نهفتهاش در علوم دیگر را کشف و شکوفا کرد. آگست کونت استاد جدید رونتگن بود که بهعنوان محقق تجربی و نظریهپرداز فیزیک مشهور آن سالها شناخته میشود. رونتگن در برخی از کلاسهای کونت شرکت میکرد و اولین پایههای نظریهپردازی فیزیک را نزد او آموخت.
دانشگاه اوترخت
تحصیل درکنار کونت، عموما با تمرکز روی مطالعات گازها ادامه یافت. رونتگن تحت مشورتهای استاد جدید، پایاننامهای با موضع مطالعات گازها نوشت که در سال ۱۸۶۹ منجر به دریافت مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه زوریخ شد. کونت که استعدادهای رونتگن را بهخوبی درک کرده بود، پیشنهاد دستیاری در مطالعات فیزیک را به او داد. دانشمند جوان آلمانی دعوت استادش را پذیرفت و مطالعات پیشرفتهای روی گازها انجام داد. همین تحقیقات او را به دانشمندی مشاهدهگر در زمینهی فیزیک تبدیل کرد.
بازگشت به آلمان و تدریس در دانشگاه
کونت در سال ۱۸۷۰ به کرسی استادی فیزیک در دانشگاه جولیوس ماکسیمیلیانس دانشگاه وورتسبورگ آلمان دعوت شد. او از دانشجوی بااستعدادش، یعنی رونتگن هم دعوت کرد تا همراهش به آلمان برود. ارتباط کونت و رونتگن تا آن زمان بهقدری نزدیک بود که کونت تنها در صورت دعوت از رونتگن حاضر به تدریس در دانشگاه شد.
دانشگاه زوریخ
رونتگن به همراه استاد و نامزدش به آلمان بازگشت و زندگی جدیدی را در آنجا شروع کرد. او ابتدا در آپلدورن با برتا ازدواج کرد و برای ادامهی زندگی و تحصیل به وورتسبورگ رفت. اولین شغل ویلهلم در آلمان، تدریس در دانشکدهی فیزیک دانشگاه ماکسیمیلیانس بود.
با وجود شرایط مناسب زندگی، دانشگاه جدید آنطور که باید و شاید برای رونتگن و استادش مناسب نبود. آنها که در ابتدا از سفر به آلمان پشیمان شده بودند، در سال ۱۸۷۲ پیشنهادی بهتر و این بار در دانشگاه کایزر ویلهلم استراسبورگ دریافت کردند. کونت، ویلهلم و برتا با قبول پیشنهاد به آلزاس لورن رفتند و رونتگن در آنجا علاوهبر تدریس، مطالعات برای دریافت مدرک استادی خصوصی را شروع کرد.
مدرک استادی خصوصی در آن سالها مسیری بود که دارندگان مدرک دکترا باید برای کسب کرسیهای تدریس با حقوق مناسب طی میکردند. آزمون نهایی رونتگن در ۱۳ مارس ۱۸۷۴ انجام شد و او با پاسخهایی دقیق به هیئت مصاحبهکننده، توانست مدرک مورد نظر را دریافت کند. چنین مدرکی بهتنهایی برای کسب درآمد او کافی نبود، اما بهعنوان مجوزی محسوب میشد تا از شاگردان خصوصی هزینه دریافت کند یا بهعنوان استادیار با دریافت حقوق مشغول به کار شود.
رونتگن در جوانی
پیدا کردن موقعیت تدریس در آن زمان عموما سالها زمان میبرد، اما رونتگن خوششانس بود و اولین پیشنهاد پس از یک سال به او ارائه شد. آکادمی کشاوری اشتوتگارت در وورتمبرگ، اولین مرکز عالی بود که پیشنهاد کار را به رونتگن ارائه کرد. آنها موقعیت استاد تمامی را در رشتههای فیزیک و ریاضی به رونتگن پیشنهاد دادند. او پیشنهاد را پذیرفت تا شغلی با درآمد مناسب در شهری جدید در آلمان تجربه کند. البته قبول این پیشنهاد منجر به ترک دوستان و خانواده و همچنین استاد قدیمی، کونت هم شد.
تدریس در دانشگاه جدید برای رونتگن بهمعنای کسب حق شهروندی آلمان بود؛ هرچند وضعیت زندگی و محل قامت او و برتا در وورتمبرگ آنچنان مناسب نبود. خانهای یکخوابه با امکانات اولیهی زندگی به او و همسرش داده شد که قطعا به خوبی محل زندگی قبلی نبود. این شرایط تنها یک سالونیم ادامه داشت و بار دیگر کونت با پیشنهادی عالی با رونتگن تماس گرفت. او کرسی تدریس فیزیک نظری را در دانشگاه محل فعالیتش ایجاد کرده و ویلهلم را بهعنوان استاد پیشنهاد داده بود. درنهایت رونتگن و همسرش در یکم اکتبر سال ۱۸۷۶ به استراسبورگ بازگشتند.
دوران طلایی تحقیقات
بازگشت به استراسبورگ و خلاصی از شرایط نامناسب وورتمبرگ، فرصتهای عالی زیادی برای رونتگن ایجاد کرد. او فرصت داشت تا علاوهبر ادامه دادن تحقیقات نظری فیزیکی، تجربهی تدریسش را نیز تقویت کند. ویلهلم در آن دوران ۱۵ مقالهی مهم چاپ کرد و بهعنوان ستارهای در حال طلوع در حوزهی تخصصیاش شناخته شد. در ادامه او موقعیت استاد تمامی را در گیسن دریافت کرد که به پیشنهاد اساتید بزرگی همون هلمولتز، کِیرشوهف و کونت ارائه شده بود.
یکی از آزمایشگاههای رونتگن
ویلهلم در یکم آوریل سال ۱۸۷۹ برای تدریس به دانشگاه لیبیگ گیسن رفت. آزمایشگاههای اولیهی او در گیسن در ساختمانهایی کوچک بودند، اما از رونتگن خواسته شد تا دپارتمانی جدید برای خود طراحی کند. دپارتمانی که تا زمستان ۱۸۸۰ برای تحقیقاتش آماده شد.
خصوصیات گوناگون مواد کریستالی زمینهی بعدی تحقیقات رونتگن بود که در گیسن به آن میپرداخت. با وجود اینکه تحقیقات و مطالعه با روند خوبی برای دانشمند آلمانی پیش میرفت، او در زندگی شخصی با چالشهای روبهرو بود و شرایط مناسبی نداشت. ابتدا مادرش در سال ۱۸۸۰ و سپس پدر در سال ۱۸۸۴ از دنیا رفتند. او و همسرش فرزندی را نیز به دنیا نیاوردند و رونتگن درنهایت سرپرستی برادرزادهی ۶ سالهی برتا را پذیرفت.
رونتگن در زمان مطالعه و تدریس در دانشگاه گیسن، ۱۸ مقاله چاپ کرد. همین دستاورد باعث شد که او بهعنوان دانشمندی بزرگ در منطقه شناخته شود که به پیشنهاد استادی فیزیک و مدیریت دانشکدهی فیزیک جدید دانشگاه وورسبورگ منجر شد. البته دانشگاههای اوترخت و ینا هم پیشنهاداتی به رونتگن ارائه کردند که با پاسخ منفی روبهرو شدند.
پیشنهاد دانشگاه وورسبورگ باعث شد که ویلهلم و خانواده در یکم اکتبر سال ۱۸۸۸ به آن شهر بازگردند. دانشکدهی جدید فیزیک، منتظر استاد و مدیر حرفهای خود بود و سالها بعد به افتخار او به دانشکدهی رونتگن تغییر نام داد. طراحی و ساختمان دانشکده بسیار مناسب و طبق نظر و انتظار رونتگن بود.
رونتگن در زمان تدریس در دانشگاه وورسبورگ، ۱۷ مقالهی جدید چاپ کرد که تعدادی از مهمترین نمونههای عمرش هم در میان آنها بودند. فعالیتهای علمی او باعث شد تا در پیشرفت علمی بزرگی در زندگیاش صورت بگیرد و پیشنهاد مدیریت دانشگاه ماکسیملیانس در ترم تحصیلی ۱۸۹۵-۱۸۹۴ به او ارائه شد.
در ماههای پایانی سال ۱۸۹۵، تحقیقات دانشمندان روی خصوصیات اشعههای کاتدی به اوج رسیده بود و نتایج متفاوت و پیچیدهای بههمراه داشت. ویلهلم هم به تحقیقات پیرامون این اشعههای جدید و مرموز علاقهمند شد و بخشی از زمان خود را به آنها اختصاص داد. پیش از او دانشمندانی همچون هیتورف، کروکس هرتز و لنارد، تحقیقاتی پیرامون اشعهها انجام داده بودند.
جذابیت تحقیقات پیرامون اشعههای ناشناخته بهقدری برای ویلهلم بالا بود که او روزها و شبها را به مطالعه و تحقیق اختصاص میداد. مرحلهی اول تحقیقات حرفهای، فراهم کردن دستگاهی مناسب برای تحقیقات پیرامون اشعههای کاتدی بود. دستگاه ویلهلم متشکل از یک سیمپیج القایی بود که برای اولینبار توسط دانشمند بزرگ رومکورف معرفی شد. سیمپیچ به یک قطعکنندهی الکتریکی طراحیشده توسط مرسل دپرز متصل میشد که تخلیهی انرژی با شدت بالا را به همراه داشت.
ویلهلم در ادامهی تحقیقات برای ساخت دستگاه، لولههای آزمایشگاهی هیتورف کروکس و همچنین لنارد را نیز در مقاومتهای گوناگون تهیه کرد. مدل لنارد، یک لولهی اشعهی کاتدی شیشهای گرد بود که یک روزنهی کوچک پوشیدهشده از آلومینیم داشت. اشعههای کاتدی از همین روزنه تابیده میشدند. لولههای مدل هیتورف کروکس چنین روزنهای نداشتند، اما یک منطقهی هدف شیشهای برای آنها در نظر گرفته شده بود. ویلهلم یک پمپ خلأ هم در تجهیزات خود داشت که برای تخلیهی لولهها پیش از انجام آزمایش و بهمنظور افزایش بازدهی استفاده میشد. او درنهایت با ترکیب همهی این قطعات و تجهیزات، آزمایشهای خود را بهصورت رسمی شروع کرد.
کشف بزرگ
اتفاق بزرگ در تاریخ زندگی و تحقیقات رونتگن در ۸ نوامبر سال ۱۸۹۵ رخ داد. رونتگن در حال آزمایش برای بررسی یافتههای پیشین لنارد بود. او از یک لولهی لنارد با خروجی کم استفاده میکرد که درون مقوا و ورقههای نازک قلعی قرار داشت. چنین پوششی برای جلوگیری از نفوذ هرگونه نور مرئی استفاده شده بود. یک صفحهی مقوایی کوچک با پوشش پلاتینوسیانید باریوم استفاده شد که در نزدیکی لوله قرار گرفت. پس از بمباران با اشعههای کاتدی، این صفحه اثرات فلئورسنتی از خود نشان داد.
طرحی از داستان کشف اشعهی ایکس
ذهن تجربهگر رونتگن باعث شد که آزمایش را مجددا تکرار کند. او میخواست نتیجهی بهدستآمده را با لولههای کاملا شیشهای هیتورف کروکس و با قدرت بالاتر بررسی کند. او لولههای بزرگتر را انتخاب و آنها را پس از قرار دادن در پوشش مقوایی به سیمپیچ رومکورف متصل کرد. سپس اتاق را تاریک کرد و جریان مورد نظر را از لوله عبور داد. ویلهلم ابتدا از عدم عبور هرگونه نور مرئی مطمئن شد و اثر فلئورسنتی را در تجهیزات جدید هم مشاهده کرد.
کشف بزرگ رونتگن در رخدادی تقریبا اتفاقی در جریان آزمایشها صورت گرفت. او پس از آزمایش دوم قصد داشت تا جریان لوله را قطع کند و برای مرحلهی بعدی آزمایش آماده شود. در همین حین یک اشعهی نور کمرنگ از میزی کمی دورتر از محل آزمایش مشاهده شد. این نور توجه ویلهلم را به خود جلب کرد و منجر شد تا او جریان داخل لوله را افزایش دهد.
رونتگن با افزایش انرژی لوله، ابری محو از نور سبز را مشاهده کرد که با نوسان تخلیهی سیمپیچ، تغییر میکرد. او کبریتی روشن کرد تا منبع نور را پیدا کند و متوجه شد که نورها از یک صفحهی پوشیدهشده با پلاتیناسیانید باریوم ساطع میشوند. رونتگن ارسال جریان به لوله را ادامه داد و در اثر آن، نور فلئورسنتی را نیز جابهجا کرد. او میدانست که اشعههای کاتدی هیچگاه تا چنین مسافتی حرکت نمیکنند و مشاهدههای جدید، موجب تعجب و شگفتیاش شد.
اولین عکسهای اشعهی ایکس که توسط رونتگن ثبت شد. چپ (برتا) راست (کالیکر)
دانشمند آلمانی تحقیقات خود را ادامه داد، چون یافتهها و نتایج آزمایشهایش با خصوصیات شناختهشده از اشعههای کاتدی همخوانی نداشتند. او آزمایش را با مواد و قطعات گوناگون دربرابر لولهی اشعهی کاتدی ادامه داد تا اینکه به کشفی تاریخی رسید. استفاده از یک مادهی خاص باعث شد که رونتگن سایهای از استخوانهای دستش مشاهده کند. او با شگفتی فریاد زد: «غیرممکن است.» رونتگن بهسختی میتوانست آنچه که دیده است را باور کند. همین لحظه، زمانی بود که رونتگن متوجه کشفی مهم شد. تصاویری که دیده بود، بر اثر اشعههای شناختهشدهی کاتدی نبودند و او نام اشعهی X را برای آنها انتخاب کرد.
رونتگن در روزهای پس از آزمایش تاریخی، همهی وقت خود را به بررسی اشعههای جدید اختصاص داد. مواد و قطعات گوناگون همچون وزنه، گلولهی تفنگ، قطبنما، سیمپیچ، انواع چوب و کاغذ و شیشه و بسیاری مواد دیگر توسط او آزمایش شدند. آزمایشهای تکمیلی تا هفتهها ادامه یافت و رونتگن متوجه شد که اشعهها میتوانند از موادی همچون مقوا، چوب، پارچه و حتی کتاب ضخیم هم عبور کنند. درمقابل، موادی همچون مس، آهن و دیگر فلزات دربرابر اشعههای ناشناختهی رونتگن مقاومت میکردند. او همچنین متوجه شد که اشعهها از گوشت و پوست رد میشوند، اما استخوان دربرابر آنها مقاومت میکند.
شگفتی از کشف جدید و تلاش برای درک ناشناختههای بیشتر، بهقدری ویلهلم را به خود مشغول کرده بود که او حتی خواب مناسب هم نداشت. درواقع کاشف اشعهی ایکس در همان آزمایشگاهش میخوابید و حتی زمان کافی برای غذا خوردن نداشت. برتا از رفتارهای عجیب همسرش ناراحت بود و دلیل این همه تمرکز روی کار را از او جویا شد. ویلهلم، برتا را به آزمایشگاه اتاق تاریک خود برد و جزئیات یافتههای جدید را برایش شرح داد. بهعلاوه او عکس دست برتا را نیز با اشعهی ایکس ثبت کرد و بدین ترتیب، اولین نفر از کشف بزرگ رونتگن مطلع شد.
طرحی از معرفی اشعهی ایکس توسط رونتگن
کشف رونتگن بهقدری عجیب بود که او حتی به عقل و دانش خودش شک کرد. با وجود صحت آزمایشهای متعدد، او هنوز برای عمومی کردن یافتههایش آماده نبود. حتی دستیاران آزمایشگاه نیز از یافتههای جدید خبر نداشتند. ویلهلم آزمایشهای خود را به دفعات تکرار و در همهی آنها نتایج تکراری و مشابه دریافت کرد. آزمایشها بهروشنی نشان میدادند که دستگاه و یافتههای رونتگن صحیح هستند.
ویلهلم رونتگن درنهایت در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ نتایج آزمایشهایش را تأیید و مقالهی مشهور «نوع جدیدی از اشعهها» را به انجمن پزشکی و فیزیک وورسبورگ ارائه کرد. در مقالهی مذکور به ۱۷ مشخصه اشاره شده بود که خصوصیات اشعههای جدید را شرح میدادند. بررسی نهایی مقاله به ماه ژانویه موکول شد. در این مدت رونتگن قصد داشت پیش از ارائهی عمومی مقاله، نظرات دوستان و آشنایان دانشمند خود را جویا شود تا هیچگونه اشتباهی در آن رخ نداده باشد. نامههای متعددی شامل مقالهی مذکور به دوستان دانشمند رونتگن ارسال شدند و درنهایت، تأیید آنها نشاندهندهی موفقیت دانشمند آلمانی بود که به انتشار عمومی خبر و مقاله انجامید.
در ۲۳ ژانویهی سال ۱۸۹۶، رونتگن سخنرانی عمومی را با موضوع کشف اشعههای جدید در وورسبورگ انجام داد. اخبار یافتههای او، موجی جدید در سرتاسر جهان ایجاد کرده بود. همه از اینکه ویلهلم استخوانهایش را از پشت پوست مشاهده کرده بود، متعجب بودند. همهی حضار منتظر رونمایی رونتگن از اشعههای جدید بودند. اساتید، مقامات بلندپایه، نیروهای ارتش، دانشجوها و پزشکان بیشماری در آن جلسه بودند و همگی به تحسین یافتههای رونتگن پرداختند.
طرحی از تصویربرداری اشعهی ایکس توسط رونتگن
وقتی رونتگن دربارهی اشعههای جدید صحبت میکرد، حرفهایش بیشتر شبیه به جادو بود. هیچکس در ابتدا باور نمیکرد که او چنین دستاوردی داشته باشد. البته دانشمند آلمانی با ثبت تصویری از یکی از حضار، دکتر فون کالیکر، همهی شبهات را دربارهی کشف جدیدش از بین برد. افراد حاضر در جلسه متعجب بودند و در همان رویداد، کالیکر مشهور، اشعهها را به نام خود رونتگن نامگذاری کرد. او میگفت که در دوران ۴۸ سالهی عضویت در انجمن، چنین پدیدهای ندیده است و این تحسین، بسیار برای رونتگن باارزش بود.
رونتگن در ژانویهی ۱۸۹۶ به کاخ کایزر ویلهلم دعوت شد تا یافتهی جدیدش را برای او به نمایش بگذارد. او نشان و مدال افتخار را در همان جلسه از پادشاه پروس دریافت کرد. پس از آن جوایز و افتخارات متعدد از مؤسسههای علمی سرتاسر جهان به وورسبورگ و برای اهدا به رونتگن، ارسال شدند. جوایز او درنهایت به اولین نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۱ ختم شد. نکتهی جالب توجه اینکه رونتگن در جریان دریافت جایزهی نوبل، سخنرانی انجام نداد. او شخصیتی خاص داشت و هیچگاه از قرار گرفتن در مرکز توجه استقبال نمیکرد.
دانشمند آلمانی کاشف اشعهی ایکس همیشه از اجتماع دوری میکرد، اما روزنامههای متعدد تمایل داشتند تا با او دربارهی اشعههای جدید مصاحبه کنند؛ اشعههایی که از نظر آنها «نفوذکننده به همهچیز» نامگذاری شده بودند. در آن سالها، جنگ بوئر دوم، صفحهی اول همهی روزنامهها را به خود اختصاص میداد، اما کشف رونتگن هم چنان اهمیتی داشت که بخشی از درگیری ذهنی روزنامهنگاران بود.
رونتگن در جریان یکی از مصاحبهها پاسخهای جالبی داد که باز هم نشاندهندهی شخصیت متواضع و خاص این دانشمند بود. او ابتدا گفته بود که اشعهها نور نیستند، چون قابلیت بازتاب یا شکستن ندارند. از طرفی، الکتریسیتههم نیستند. وقتی روزنامهنگار از رونتگن پرسید: «پس اشعهها چه هستند؟»، او با تواضع پاسخ داد: «نمیدانم».
اولین عکسبرداریهای اشعهی ایکس (بدون رعایت موارد ایمنی امروزی)
هر دستاورد و انقلاب بزرگ علمی در تاریخ، با انتقادهایی هم روبهرو میشود و این روند برای اشعههای کشفشده توسط رونتگن نیز رخ داد. صدها مقاله در ژورنالهای تخصصی سرتاسر جهان چاپ شدند و فرایند تصویربرداری با اشعههای رونتگن را شرح دادند. باوجوداین، هنوز عموم مردم علاقهای به ثبت عکس از درون بدن خود نداشتند و رسانهها هم بعضا با این روند همراه میشدند.
ویلهلم رونتگن هیچ واکنش خاصی به انتقادها یا حتی تحسینها دربارهی اختراع خود نداشت. بهنظر میرسید که او هیچیک از توجهات را نمیپسندد. او تنها به دستاوردش فکر میکرد که میتوانست کمک زیادی به بشر بکند. او در تمام طول عمر همین روحیهی تواضع را حفظ کرده بود و حتی هیچگاه بهدنبال ثبت حق اختراع برای دستگاهش نرفت. درنهایت رونتگن مسیرش را نیز بهمرور از اشعهی ایکس تغییر داد و به مطالعه در بخشهای دیگر علم پرداخت.
سالهای پایانی و مرگ
موفقیتهای پیدرپی رونتگن باعث شد که دولت باواریا کرسی تدریس فیزیک را درکنار مدیریت مؤسسهی علوم فیزیکی دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیانس مونیخ به او پیشنهاد دهد. ویلهلم به پیشنهاد افتخارآمیز دولت پاسخ مثبت داد و در سال ۱۹۰۰ به مونیخ رفت. او در آن سالها به استادی مشهور تبدیل شده بود و درکنار نظارت بر عملکرد دپارتمان فیزیک، آموزش را هم در برنامههای خود داشت. تدریس در دانشگاه تا سال ۱۹۱۹ و مرگ برتا ادامه داشت.
رونتگن پس از مرگ همسرش، خود را از فعالیت در دانشگاه مونیخ بازنشسته کرد. دوران پس از جنگ جهانی اول هم برای او و هم دیگر آلمانیها دشواریهای بسیاری داشت، اما فیزیکدان بزرگ تصمیم گرفت تا خود را با مطالعه و فعالیتهای علمی مشغول کند. او زمان زیادی را نیز به تفریح و شکار با دوستان اختصاص میداد و درگیریهای علمیاش بسیار کمتر شده بود.
کاشف اشعهی ایکس در سالهای پایانی زندگی به سرطان دهانهی روده مبتلا شد و شرایط اقتصادی آن سالهای آلمان نیز او را تا مرز ورشکستگی پیش برد. ویلهلم رونتگن در ۱۰ فوریهی سال ۱۹۲۳ در ۷۸ سالگی از دنیا رفت. جسد او در گورستان خانوادگی در گیسن و درکنار همسر و والدینش دفن شد.
محل دفن ویلهلم رونتگن
رونتگن یک سخنرانی مشهور در مراسم ریاست دانشگاه دارد که جنبههای اصلی شخصیت او را نشان میدهد. او در این سخنرانی گفته بود:
دانشمند باید احتمال نزدیک به واقعیت بدهد که کارها و دستاوردهایش بهسرعت توسط دیگران جایگزین یا بهینهسازی شوند. این احتمال وجود دارد که نتایج جدید دقیقتر باشند و زمانی یادگار زندگی و کارهای او بهطور کامل از بین بروند.
مدال رامفورد اهداشده به رونتگن
کشف و نظریههای رونتگن پس از مرگش بهصورت جهانی توسعه یافتند و اساتید و دانشمندان متعدد از آنها در هدف تحقیقات بیشتر استفاده کردند. پزشکان از اشعهی ایکس برای شناسایی استخوانهای شکسته استفاده کردند. در میان آنها، تنها ارتوپدها از تصویربرداری ایکس استفاده نمیکردند، بلکه دندانپزشکان هم تصویربرداری دندانی با استفاده از فناوری جدید را عملیاتی کردند. بهعلاوه، در حوزههای دیگر همچون ابزارهای امنیتی نیز از دستاوردهای این دانشمند بزرگ استفاده شد.
همانطور که گفته شد، رونتگن در مسیر فعالیت، جوایز و افتخارات متعددی بهخاطر کشف بزرگش دریافت کرد. از میان آنها، جایزهی نوبل اهمیت بالایی داشت که در سال ۱۹۰۱ به او اهدا شد. از مدالهای دیگر میتوان به رامفورد از انجمن سلطنتی علوم بریتانیا، الیوت کرسن از مؤسسهی علمی فرانکلین، جایزهی بوگمارتر از آکادمی وین، مدال بارنارد از دانشگاه کلمبیا و مدال هلمهولتز اشاره کرد. در سال ۱۸۹۶، مدرک دکترای افتخاری پزشکی از دانشگاه وورسبورگ به رونتگن اهدا شد.
در سال ۲۰۰۴، عنصر ۱۱۱ جدول تناوبی به افتخار این دانشمند بزرگ، رونتگنیم نام نهاده شد. واحد رونتگن برای اندازهگیری تابش اشعهی ایکس و گاما، دیگر نامگذاری است که به افتخار دانشمند بزرگ آلمانی انجام شد.
شرکت مایکروسافت اعلام کرد با مشارکت بخش آموزش شرکت نوپای General Assembly قصد دارد تا مجموعهای از مهارتهای حوزهی هوش مصنوعی را در بین نیروهای کار گسترش دهد. هدف مایکروسافت، آموزش ۱۵ هزار نیرو تا سال ۲۰۲۲ است تا استعدادهای هوش مصنوعی را در سراسر جهان توسعه دهد. این آموزشها متمرکز بر حوزههای هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، فناوری ابری و داده است.
در اولین سال این دورهی آموزشی، مایکروسافت ۲۰۰۰ نیرو را با تمرکز بر دو حوزه هوش مصنوعی و یادگیری ماشین آموزش میدهد. و در مدت سه سال، ۱۳ هزار نیروی دیگر را در این حوزه به مهارتهای مرتبط با هوش مصنوعی مجهز میکند.
در تلاش برای این اقدام، مایکروسافت به همراه سایر شرکتها، به هیئت استانداردهای جدید هوش مصنوعی در جنرال اسمبلی پیوست. در ۶ ماه آینده، این هیئت به ایجاد ارزشیابیها، طراحی چهارچوب حرفهای و گواهینامه برای مهارتهای هوش مصنوعی کمک خواهد کرد.
این آموزشهای توسعهیافته با تمرکز بر موقعیتهای شغلی موجود در بخش تکنولوژی مایکروسافت در نظر گرفته شده است. مایکروسافت یادآور شد که در حال حاضر بسیاری از کارکنان مهارتهای لازم را برای استفاده از آژور در بخش هوافضا، تولید و سایر بخشها ندارند. گفته میشود این آموزشها متمرکز بر نیاز مشتریانی خواهد بود که بهدنبال استخدام استعداد هوش مصنوعی هستند.
این کار باعث راهاندازی یک شبکه از استعداد هوش مصنوعی (AI Talent Network) میشود که اعضای آن، برای کار بهصورت قراردادی و بلندمدت انتخاب میشوند. جنرال اسمبلی در تلاش است تا با ادغام ۲۲ محوطه فضای باز و اکوسیستم وسیعتر Adecco به رونق این زمینه کمک کند (Adecco سال گذشته با مبلغ ۴۱۳ میلیون دلار جنرال اسمبلی را خرید).
مایکروسافت اظهار داشت که توانایی بالقوه تاثیر هوش مصنوعی بر ایجاد شغل، یکی دیگر از اهداف این برنامه است. در نتیجهی این فعالیت، پیشبینی میشود ۱۳۳ میلیون شغل جدید تا سال ۲۰۲۲ در حوزه فناوریهای جدید ایجاد شود. این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است تا اطمینان حاصل شود که مشتریان نرمافزار و کلود این شرکت میتوانند افرادی را پیدا کنند که بتوانند با محصولاتی مانند Azure کار کنند.
ژان فیلیپ کورتوئیس، معاون اجرایی و رئیس فروش و بازاریابی جهانی در مایکروسافت گفت:
بهعنوان یک شرکت فناوری متعهد به ایجاد نوآوریهای جدید، ما در قبال کمک به کارمندان برای دستیابی آنها به دانش و مهارتهای مورد نیاز هوش مصنوعی مسئول هستیم. باید به کارمندان کمک کنیم تا بتوانند به آموزشهای هوش مصنوعی لازم برای پیشرفت در محیط کاری امروز و آیندهی خود دست یابند.
ما برای ترکیب تخصصهای فنی و صنعتی بسیار هیجانزدهایم. امیدواریم با کمک جنرال اسمبلی بتوانیم شکاف موجود در بخش مهارتآموزی را کمتر کنیم و اطمینان حاصل کنیم که در حوزه کسبوکار میتوان ظرفیت بالقوه موجود را با اقتصاد مبتنیبر هوش مصنوعی به حداکثر رساند.
مردم ایران به اتفاقات عجیب در موضوعات مرتبط با اینترنت و رسانه، عادت دارند. در سالهای اخیر، از فیلتر شدنشبکههای اجتماعی گرفته تا اعمال نظر بر سایتهای دارای مجوز قانونی و فعال در ایران، پیوسته توسط مسئولان مختلف انجام میشود. با این شرایط، سوالاتی در ذهن عموم مردم نقش میبندد. سایتهای آگهیپذیر اینترنتی، مثل دیوار و شیپور، تا چهاندازه بر بازار ایران تاثیر دارند؟ آیا با نظارت یا اعمال فیلترینگ بر این سایتها، میتوان از افزایش قیمت ملک و خودرو جلوگیری کرد؟
اقتصاد کشور ما و شرایط حاکم بر آن، تفاوتهای زیادی با نمونههای موجود در دیگر کشورهای دنیا دارد. به همین دلیل، بازار خودرو در ایران نیز، منحصربهفرد است و در زمانهای مختلف رفتارهایی عجیب نشان میدهد. از سال ۹۷ و ضمن افزایش نرخ ارز، نوسان قیمت خودرو به تیتر اول خبرگزاریها تبدیل شد. سال۹۶، نمایندگیهای فروش با طرحهای اقساطی و پیشفروش گسترده، در رقابت با یکدیگر بودند؛ اما خیلی زود با صف متقاضیان خرید نقدی مواجه شدند. در نتیجهی عوامل متعدد، قیمت خودرو فراتر از نرخ ارز، رشد کرد و مشکلی تازه به نابسامانیهای اقتصادی ایران، اضافه شد.
به زحمت میتوان شاخهای از بازار پیدا کرد که متاثر از فضای مجازی و فناوریهای مرتبط با اینترنت نباشد. بسیاری از مردم که تصمیم به خرید یا فروش کالا دارند، از شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی استفاده میکنند. فضای مجازی، منبعی پرطرفدار برای کسب اطلاعات، کشف قیمت و آگاهی از وجود یک کالا یا خدمات در دنیای امروزی است. با این اوصاف، سایتهای آگهیپذیر، مثل دیوار، شیپور، باما و بسیاری دیگر، میلیونها بازدیدکننده دارند و طبیعتا بر شرایط بازار تاثیر میگذارند. در سمت دیگر ماجرا، سودجویان و دلالان هم، از هر محیطی برای کسب سود قانونی یا غیرقانونی استفاده میکنند.
ماجرای حذف قیمت خودرو از سایتهای اینترنتی
از ابتدا مشخص بود برخورد قهرآمیز با سایتهای آگهیپذیر و اعمال نظر بر نحوهی کار آنها، منجر به کاهش نابسامانی در بازار خودرو نخواهد داشت. از یک سو، عوامل دخیل بر قیمت خودروها در کشور، چنان پرتعداد هستند که تاثیر آنها بر بازار بسیار قویتر از سایتهایی مثل دیوار و شیپور و باما است. از سویی دیگر، فیلترینگ یا اعمال محدودیت بر عملکرد سایتها، نمیتواند مانع از فعالیت دلالان و اخلالگران اقتصادی شود. این موضوع، باتوجهبه طیف وسیع کانالهای موجود در تلگرام، اینستاگرام و دیگر رسانهها اثبات میشود.
تجربه نشان داده است اگر با فرض محال، تمام اطلاعات اینترنت در کشور، قابلیت مدیریت و فیلترینگ داشته باشد، باز هم بر قیمت خودرو، ارز، طلا، مسکن و عوامل قدرتمندی که تعیینکنندهی ارزش آنها هستند، تاثیری نخواهد داشت. بهعنوان مثال، سال گذشته تعدادی از معاملهگران طلا و ارز دستگیر شدند. درج قیمت واقعی روی ویترین صرافیها ممنوع شد و حتی محدودیت خرید و فروش برای افراد وجود داشت. در نتیجهی این اقدامات، التهاب در بازار فلزات گرانبها و ارزهای خارجی، کاهش نیافت. مردم به فروشندگان نامعتبر مراجعه کردند، دلالان به کانالهای متنوع در شبکههای مجازی روی آوردند و البته مصرفکنندگان واقعی هم، موفق به تأمین نیازهای خود نشدند.
برخلاف انتظارها و تجربهی ناموفق از دخالت غیرکارشناسی در بازار ارز، رویهای مشابه برای خودرو اجرا شد. صبح ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، حساب توئیتر سایت دیوار، خبر از حذف قیمت برای خودرو داد. روزهای قبل از این رویداد، افراد و رسانههای مختلف به انتقادات گستردهای از نقش سایت دیوار در افزایش قیمت خودروها پرداختند. عدهای معتقد بودند دلالان با استفاده از چندین حساب جعلی و به شکل گروهی سازمانیافته، اقدام به درج آگهی با قیمتهای جعلی در سایتهای آگهیپذیر مثل دیوار، شیپور و باما میکنند. با این استدلال، قیمت در بازار بهدلیل مراجعهی عموم به سایتهای اینترنتی و مشاهدهی قیمتهای غیرواقعی، افزایش مییابد.
روز ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، رئیس مرکز مبارزه با جرایم ملی و سازمانیافته پلیس فتا ناجا با اشاره به قیمتسازی کاذب در بازار خودرو و املاک در فضای مجازی، از برخورد جدی با دلالان این حوزه خبر داد. سرهنگ مصطفی نوروزی در مصاحبه با خبرنگاران گفت:
یکی از عوامل ایجاد هیجان و التهاب در بازار خودرو و مسکن کشور فعالیت سودجویان و تعدادی از دلالان فعال در این حوزه است که با فعالیت گسترده و سازمانیافته در سایتهای واسط باعث افزایش بی رویه خارج از عرف خودرو و مسکن شدهاند. افزایش بیرویه قیمت خودرو و مسکن باعث ایجاد نگرانی و سردرگمی مصرفکنندگان شده است و پلیس فتا به منظور ارتقاء امنیت کاربران درباره فعالیت در بازارهای آنلاین و سایتهای درج آگهی در فضای مجازی، جلسات متعددی با مراجعه محترم قضایی برگزار و برابر پیگیریهای صورتگرفته دستور سرپرست دادسرای ناحیه ۳۱ تهران، حذف قیمتهای بازار خودرو و مسکن به مدیران سایتهای واسط ابلاغ شد.
چند روز بعد، رسانه هایی از جمله بخشهای خبری صدا و سیمای ایران، گزارشهایی منتشر کردند که حکایت از کاهش قیمت خودروهای بازار میداد. البته، تاثیر حذف قیمت از سایتهایی مثل دیوار و شیپور بر معاملات واقعی بازار، عجیب به نظر میرسید. چراکه همان دلالان و به اصطلاح اخلالگران با ارائهی چندین شماره تلفن در آگهیهای پرتعداد، قیمت مورد نظر خود را به مخاطب ارائه میدادند. در سمت دیگر ماجرا، اعمال قانون بر شخص گرانفروش، محدودیتهای دارد و طبیعتا هر فرد، مختار به فروش کالای خود با قیمت دلخواه است. با این اوصاف، حذف کامل سایتهای آگهیپذیر و تعطیلی آنها هم نمیتوانست منجر به کنترل قیمتها در بازار شود؛ همانطور که سال گذشته، تاثیری بر قیمت دلار و طلا نداشت.
نتیحه اینکه، سایتهایی مثل شیپور و باما، صرفا قیمت خودروها را به قسمت توضیحات آگهی منتقل و فقط یک کلیک اضافی به کاربران تحمیل کردند. مدیران بعضی سایتها نیز ادعا کردند با استخدام تیم کارشناسی، برای آگهیهای خودرویی، حدود قیمت تعیین خواهند کرد که البته تا لحظه نگارش این مطلب، محقق نشد. حالا با گذشت بیش ۲ هفته از اجرای طرح حذف قیمت سایتهای آگهیپذیر، تغییری در قیمت خودروهای بازار دیده نمیشود.
چرا معاملات خودرو در اقتصاد ایران، اهمیت دارد؟
اگر علاقهمند صنعت خودروسازی و اخبار مرتبط با آن در سراسر جهان باشید، مسلما سایتهای از قبیل AutoTrader یا Autopapa را میشناسید. در کشورهای مختلف هم، سایتهای محلی برای خرید و فروش خودرو یا دیگر کالاها وجود دارند که توسط مردم هر منطقه استفاده میشوند. بااینحال، نمیتوان با ارسال صدها آگهی بهوسیلهی حسابهای کاربری مختلف، تاثیری بر قیمت در سایتهای خارجی گذاشت. مهمترین دلیل این شرایط، توازن نسبی در نظام عرضه و تقاضا است. موضوعی که به دلایل مختلف، در صنعت و بازار خودروی ایران وجود ندارد.
بازار انحصاری و کمکاری خودروسازان
فروش خودرو در ایران، از دو جهت با انحصار مطلق روبهرو است. از یک سو، واردات خودرو (صفر کیلومتر یا دست دوم) بهکلی ممنوعیت دارد و حتی با صرف هزینهی مالیات و پرداخت حق گمرک، اشخاص حقیقی یا حقوقی نمیتوانند اقدام به واردات کنند. از سویی دیگر، تولیدکنندگان ملزم به تأمین نیازهای بازار نیستند و البته، شرایط دلخواه آنها از بابت تأمین قطعات نیز فراهم نیست. در نتیجهی این شرایط که بهوضوح در بازر ایران دیده میشود، عرضهی خودرو در کشور بهشدت کمتر از تقاضا است و در نتیجهی آن، قیمتها به تناوب بالا میروند.
سرمایههای سرگردان
دومین عامل افزایش قیمت خودرو، حجم بالای نقدینگی در اختیار مردم و دلالان است. این موضوع، با کاهش ارزش پول ملی ایران دربرابر ارزهای خارجی و گرانی مسکن نیز تشدید میشود. از یک سو، سرمایهدارن خرد و کلان به فکر جلوگیری از کاهش ارزش داراییهای خود هستند و از سویی دیگر، بسیاری از افراد جامعه توانایی خرید زمینو آپارتمان شهری ندارند. با این اوصاف، طبیعی است که خودرو از یک کالای مصرفی، تبدیل به صندوق سرمایهگذاری شود و همزمان با کمبود عرضه در بازار، سودآوری تضمینشده داشته باشد.
خرید و فروش آسان
از دید سرمایهگذار، سومین تفاوت مهم خودرو با دیگر کالاها، نقدشوندگی بسیار خوب در مدلهای پرفروش است. نباید فراموش کنیم که در بازار ایران، خرید و فروش ارز و طلا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. صرافیها از فروش ارز به مقدار زیاد منع شدهاند و کاهش قیمت طلا در بازارهای خارجی نیز، سودآوری آن در ماههای اخیر را خنثی کرده است. در طرف دیگر ماجرا، خودروهای محبوب یا اصطلاحا بورسی، مثل خانوادهی پژو،جک S5، چری تیگو 7 و محصولات هیوندای در بازههای قیمت ۱۰۰ تا یک میلیارد تومان، نقدشوندگی بسیار خوبی دارند. بهتبع این خودروها، دیگر مدلهای موجود در بازار نیز قیمت خود را تنظیم میکنند. بهعنوان مثال، با افزایش قیمت پژو پارس به ۱۰۰ میلیون تومان، بسیاری از سدانهای چینی با اختلاف ۲۰ درصدی به قیمتهای ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون تومان میرسند.
چه باید کرد؟
پرواضح است که ثبات نرخ ارز و مدیریت عواملی که پیشتر ذکر شد، میتواند منجر به کنترل قیمت خودروهای بازار ایران شود. رفع مشکلات تولید، واردات آزاد و کاهش انحصار خودروسازان، بسترسازی مناسب برای هدایت سرمایههای مردم به سمت صنایع اشتغالزا و ایجاد محدودیت در خرید و فروشهای پرتعداد برای معاملهگران فاقد مجوز، راههایی برای جلوگیری از افزایش قیمت خودرو هستند. با افتتاح نمایندگیهای واردکننده از برندهای متنوع و تحویل هزاران خودروی پیشفروششده توسط کارخانههای داخلی، عرضه بر تقاضا چیره خواهد شد و فعالیت دلالان سودجو، توجیهی نخواهد داشت.
در سال ۱۳۸۹ هم، ظرف چند ماه نرخ دلار با افزایش ۳۰۰ درصدی مواجه شد و از حدود ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان رسید. در آن زمان، مشکلی از بابت واردات قطعه و خودروهای خارجی وجود نداشت. تعرفههای مالیات و گمرک هم تغییر نکرد. پس با همان نسبت ۳ برابری، قیمت خودروهای خارجی بالا رفت. بهعنوان مثال، هیوندای سانتافه از قیمت ۶۰ میلیون تومان به ۱۸۰ میلیون تومان رسید. با این حساب، رشد قیمت سانتافه در سال ۱۳۹۸ از ۲۱۰ میلیون در ابتدای سال ۱۳۹۷ تا مرز یک میلیارد تومان در زمان حال، باتوجهبه افزایش قیمت دلار از ۳۸۰۰ به ۱۵ هزار تومان، حباب قیمتی نزدیک به ۲۰۰ میلون تومان دارد که حدود ۲۰ درصد است.
مقالههای مرتبط:
از شرایط کنونی میتوان نتیجه گرفت حذف قیمت خودرو در سایتهایی نظیر دیوار و شیپور و باما، با هدف مبارزه با دلالان و اخلالگران اقتصادی، ثمربخش نبود. مسلما دستگیری معاملهگران فاقد مجوز و بیرون از نمایشگاه هم، راه به جایی نخواهد برد. به عقیدهی نگارنده، واردات خودرو باتوجهبه ناتوانی تولیدکنندهی داخلی در مدیریت بازار، اجتنابناپذیر است. این موضوع، روز گذشته مصادف با ۲۹ اردیبهشتماه ۹۸ توسط نمایندگان مجلس تاکید شد تا واردات خوردوهای تمامبرقی و هیبریدی، معاف از پرداخت حقوق ورودی باشند. البته این مصوبه، در صورت ابلاغ توسط هیئت وزیران، منجر به واردات مدلهای خاص با قیمتی بیش از ۵۰۰ میلیون تومان خواهد شد و تاثیری بر قدرت خرید عامهی مردم نخواهد داشت. علاوهبر این، تعیین تکلیف ۱۳ هزار خودروی باقیمانده در گمرک و مرزهای ورودی، میتواند بر کاهش قیمت مدلهای خارجی و میلیارد تومانی موجود در بازار تاثیرگزار باشد.
اگر شما نیز مانند خیلیهای دیگر دستپاچه بهدنبال آموختن راهی برای غیرفعالکردن ویژگی فراریسمانی (Hyper-Threading، یا به اختصار HT) در پردازندهی اینتل خود هستید تا از نفوذ هکرها به کامپیوترتان ازطریق «زامبیلود» (ZombieLoad) جلوگیری کنید، کمی دست نگه دارید؛ دستورالعمل رسمی اینتل انجام چنین کاری را توصیه نمیکند.
زامبیلود، جدیدترین حفرهی امنیتی کشفشده در پردازندههای اینتل است که عملکردی مشابه اسپکتر دارد. عملکرد این آسیبپذیری مشابه حملههای «کانال جانبی» است که با فریبدادن پردازندههای اینتل، اطلاعات حساس و محرمانهی آنها را به سرقت میبرد. به عقیدهی پژوهشگران، این آسیبپذیری در بیشتر تراشههای اینتل وجود دارد و در سیستمهای عامل ویندوز، مک-اواس و لینوکس قابل اجرا است. پردازندههای مبتنی بر ARM و AMD دربرابر آن ایمن هستند.
پژوهشگرانی که موفق به کشف این آسیبپذیری شدهاند، میگویند:
برنامهها بهطور معمول تنها از دادههای خود استفاده میکنند؛ ولی برنامههای مخرب از تمامی بافرهای پر استفاده میکند تا اسرار پردازششده توسط سایر برنامههای در حال اجرا را به دست بیاورد. اسرار پردازششده میتواند شامل اطلاعات کاربران (مانند سابقهی مرورگر، محتوای وبسایتها، اسمهای کاربری و رمزهای عبور آنها) یا اطلاعات سیستمی (مانند کلیدهای رمزنگاری دیسک) باشد.
مقالههای مرتبط:
اینتل، آسیبهای احتمالی ناشی از این حفرهی امنیتی را پذیرفته است، اما ریسکهای ناشی از آن را بسیار کم برآورد میکند. آنها این نوع آسیبپذیری را «نمونهبرداری از دادههای ریزمعماری» یا به اختصار MDS مینامند که بهاندازهی نام پیشین آن، کاربران را نمیترساند.
این تولیدکنندهی بزرگ تراشه و پردازندههای کامپیوتری اعلام کرده است:
روشهای MDS براساس نمونهبرداری از دادههای درزیافته از ساختارهای کوچک درون CPU عمل میکنند؛ این مورد در پردازندههایی اتفاق میافتند که از یک کانال جانبی برای اجرای حدسی استفاده میکنند. روش کار MDS بسیار پیچیده است. MDS بهتنهایی این توانایی را ندارد که راهی در اختیار مهاجمین قرار بدهد تا دادههای افشاشده را انتخاب و از آنها استفاده کنند.
اینتل معتقد است که رعایت احتیاطهای لازم در مورد سختافزارها، فرمورها و سیستمهای عامل میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. آنها در بیانیهای که روز ۱۵ مه منتشر شد، اعلام کردند:
هماکنون، آسیبپذیری MDS از لحاظ سختافزاری در خیلی از پردازندههای نسل هشتم و نهم Intel Core و همچنین نسل دوم مجموعه پردازندههای اینتل Xeon Scalable برطرف شده است. راهکارهای لازم برای سایر محصولات درگیر نیز ازطریق بهروزرسانیهای میکرو کدها و بهروزرسانیهای مرتبط با سیستمهای عامل و نرمافزارهای هایپروایزوری که از امروز منتشر میشود، در دسترس کاربران قرار گرفته است.
اطلاعات بیشتر در وبسایت شرکت ارائه شده است و ما همچنان از همه میخواهیم تا سیستمهای خود را بهروز نگه دارند. چرا که این کار، یکی از بهترین راهها برای حفظ ایمنی سیستمها است.
مقامات اینتل همچنین در ادامه گفتهاند که اینتل با همکاری پژوهشگرانی که اولینبار آسیبپذیری زامبیلود را شناسایی کردند و سایر اهالی صنعت کامپیوترهای شخصی بهشدت تلاش کردند تا پیش از افشای این آسیبپذیری برای عموم، راهحلی برای آن بیندیشند:
از پژوهشگرانی که با ما همکاری کردند و از شرکای صنعتی خود، به خاطر تلاشهایشان در افشای این آسیبپذیریها، بسیار سپاسگذاریم.
آیا باید HT را غیرفعال کرد؟
کاشفان زامبیلود در گزارش دقیق خود دربارهی جزئیات این آسیبپذیری گفتهاند، آسانترین راه برای مقابله با آن، غیرفعالکردن HT در پردازندههای اینتل است:
زامبیلود، مقادیر بارگزاریشده در هستههای منطقی را به بیرون درز میدهد؛ بنابراین، سادهترین راهکار احتیاطی در این خصوص غیرفعالکردن HT است. این ویژگی، عملکرد سیستم را در حجمهای بالای کار از ۳۰ تا ۴۰ درصد بهبود میبخشد.
اما اینتل میگوید این راهحل، لزوما تنها راهحل موجود برای همهی کابران کامپیوترهای شخصی نیست. در حقیقت، بهعقیدهی اینتل، انجام این کار بستگی به تصمیم کاربر دارد. اگر کاربر دربارهی امنیت نرمافزار مورداستفادهی خود مطمئن نیست، پس شاید بهتر باشد که این ویژگی را غیرفعال کند. اگر نرمافزار کاربران از مایکروسافت استور یا از بخش فناوری اطلاعات محل کارشان تهیه شده باشد، بهاحتمال زیاد میتوان این گزینه را همچنان روشن نگه داشت.
تصمیمگیری در سایر موارد هم بستگی بهشدت سختگیری کاربران دارد. اینتل در ادامهی بیانیهاش گفته است:
چون این عوامل تا حد زیادی بستگی به هر مشتری دارد، اینتل توصیه نمیکند که قابلیت فراریسمانی در تراشههای آن حذف شود. نکتهی مهمی که باید درک شود، آن است که انجام این کار بهتنهایی محافظت دربرابر MDS را تضمین نمیکند.
فروشندگان سیستمهای عامل واکنشهای مختلفی تاکنون به این موضوع داشتهاند. گوگل، وصلههای ترمیمی برایسیستمعامل کروم منتشر و بهطور پیشفرض، HT را در کرومبوکها غیرفعال کرده است. گوگل میگوید کسانی که میخواهند این ویژگی را دوباره فعال کنند، خودشان میتوانند این کار را انجام بدهند. اپل هم بهروزرسانیهایی برای MacOS Mojave منتشر کرده و گفته است افرادی که نگران امنیت سیستمهایشان هستند، در صورت تمایل میتوانند HT را غیرفعال کنند. ظاهرا این شرکت تمایلی به غیرفعالسازی آن بهطور پیشفرض ندارد.
مایکروسافت میگوید برای حل این مشکل نرمافزارها را بهروزرسانی کرده است؛ ولی این را هم اضافه میکند که مشتریان باید فرمورهای بهروزشده را از سازندگان کامپیوترهای خود تهیه کنند. با اینکه برخی از فروشندگان سیستمهای عامل تصمیم گرفتهاند تصمیمگیری در اینباره را به مشتریان نهایی بسپارند، اما نکتهی مهم آن است که آسیبپذیری یادشده آنقدرها هم که روز اول به نظر میرسید، مسئلهی مهمی نیست. تاکنون هیچ مثال شناختهشدهای از استفاده از حفرهی امنیتی نامبرده در یک حملهی واقعی گزارش نشده است.
محدودکردن تواناییهای HT یا حذف کامل آن میتواند ضربهی سهمگینی به پردازندههای اینتل وارد کند. اما اینتل در اسنادی که منتشر کرده است، نظر دیگری دارد. این شرکت پس از اعمال چند محدودیت برای فرمورها و نرمافزارهای خود، آنها را تست کرده و میگوید این کار، تاثیر منفی نسبتا کمی روی عملکرد محصولاتش داشته است. تعجبی هم ندارد؛ اصلاحات مربوطبه آسیبپذیریهای واقعی اسپکتر (Spectre) و ملتداون (Meltdown)، مصداق بارز ضربالمثل «هیاهوی بسیار برای هیچ» بودند. این اصلاحات فقط برای شرایط کاری خاص کاربرد داشتند.
حذف HT تاثیر منفی بسیاری روی عملکرد پردازندههای اینتل دارد
نکتهای که بهشدت میان کارشناسان و اینتل اختلاف انداخته، دیدگاه اینتل دربارهی بیاهمیت دانستن از کار انداختن قابلیت HT است. همچنین، اینتل ثابت کرده است که اگر HT غیرفعال شود، هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. مسئلهای که فکر کارشناسان را در این خصوص مشغول کرده این است که آنها در تست خود، توجهی به کاربرانی که حجم کاری بالایی دارند و از قابلیت چندریسمانی استفاده میکنند، نداشته است. اگر اینتل برای اثبات نظر خود از تستهای Blender یا Cinebench یا سایر تستهای مربوطبه پردازندههای چندهستهای استفاده کرده بود، شاهد کاهش عملکرد سریع و شدید CPUهای خود میبود.
برای اثبات ارزشمندبودن ویژگی فراریسمانی کافی است بدانید مهمترین تفاوت بین یک پردازندهی Core-i9 9900K با قیمت ۵۰۰ دلار و پردازندهی Core i7-9700K با قیمت ۳۷۵ دلار، همان ویژگی فراریسمانی است که در پردازندهی نوع اول گنجانده شده است. نتایج تست اینتل شامل آن دسته از کاربرانی که نیاز به عملکرد چندریسمانی پردازندههای اینتل دارند، نمیشود.
نگران نباشید!
تنها روزنهی امیدی که در حال حاضر وجود دارد، متعلق به کسانی است که از آخرین و بهترین پردازندههای اینتل استفاده میکنند. بهگفتهی اینتل، خیلی پردازندههای نسل هشتم و نهم آن هماکنون از ترمیمهای سختافزاری لازم برخوردار هستند. بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که کاربران پردازندههای Core i9-9900K بخواهند HT را غیرفعال کنند. بهنظر میرسد که خطر زامبیلود فقط مربوطبه کامپیوترهای شخصی است که پردازندههای قدیمیتری در اختیار دارند. دارندگان اینگونه سیستمها برای کاستن از ریسک آسیبپذیریها باید روی نرمافزارها و فرمورهای بهروزرسانیشده حساب باز کنند و باید دلشان را به این خوش کنند که هنوز هیچ حملهی فراگیر و شناختهشدهای با استفاده از اکسپلویت زامبیلود گزارش نشده است.
اگر به پوستهی یک حلزون دقت کنید، به احتمال زیاد متوجه میشوید که جهت چرخش پوستهی آن به سمت راست است. اما گاهی نیز ممکن است با حلزون بیچارهای برخورد کنید که برعکس این حالت باشد. شاید هم جرِمیرا بشناسید؛ حلزون باغی چپگردی که برای جفتگیری با حلزونهای معمولی تلاش زیادی میکرد.
این عدم قرینگی یا دستسانی پوستهی حلزونها یک تظاهر خارجی از عدم تقارن راستچپ است: پدیدهای که در سراسر مسیر تکامل حیوانات دیده میشود و در انسانها نیز وجود دارد، مثلا قلب شما به احتمال زیاد در سمت چپ بدن شما قرار گرفته است درحالیکه کبد در سمت راست بدنتان است. اما این عدم تقارن خاص از کجا میآید؟ اخیرا پژوهشگرانی از کشور ژاپن در مجلهی Development نوشتهاند که حداقل درمورد یک گونه از حلزون آب شیرین(Lymnaea stagnalis) این پاسخ را پیدا کردهاند.
ماسانوری ابی و ریکو کورودا با کاربرد موفقیتآمیز تکنولوژی ویرایش ژن کریسپر برای نخستینبار روی حلزونها، حلزونهایی با جهشی در ژن Lsdia1 ایجاد کردند. قبلا به نقش احتمالی این ژن در چرخش پوستهی حلزون اشاره شده بود. حلزونهای فاقد یک نسخهی عملکردی از Lsdia1 فرزندانی تولید میکنند که جهت چرخش پوستهی آنها به سمت چپ است. این امر نشان میدهد که تعیین جهت چرخش پوسته حلزون تحت کنترل یک ژن است.
بهطور شگفتانگیزی، پژوهشگران توانستند علائم نامتقارنی را در اولین مراحل توسعه یعنی وقتی جنین حلزون فقط یک سلول بود، ببینند. علاوهبراین، حلزونهای جهشیافته به سن تولید مثل میرسیدند و تمامی فرزندان آنها از لحاظ وضعیت چرخش پوسته همانند خودشان بودند. طبق گفتهی کورودا:
این حلزونهای دارای چرخش معکوس در پوسته، سالم و بارور هستند و این وضعیت میتواند از نسلی به نسل بعد منتقل شود. ما اکنون پنجمین نسل این نوع حلزونها را نیز داریم. علاوهبراین، با فرض این موضوع که حلزونهای راستگرد و چپگرد احتمالا نمیتوانند با هم آمیزش کنند، این نتایج ممکن است دارای تلویحاتی درزمینهی تکامل و گونهزایی حلزونها باشد.
سرکوب کردن ژن Lsdia1 در حلزون Lymnaea stagnalis موجب معکوس شدن چرخش پوسته میشود. درمقایسهبا حلزون نوع وحشی (سمت راست)، جهت تابخوردگی پوسته در حلزون ویرایش ژنی شده (سمت چپ) برعکس است
هنوز آشکار نیست که چگونه ژن Lsdia1 عدم تقارن راستچپ را کنترل میکند: این ژن یک فرمین را کد گذاری میکند؛ پروتئینی که در تنظیم اسکلت داخل سلول نقش دارد. اما برای درک این موضوع که این ژن چگونه روی فرایندهای سلولی کنترلکنندهی عدم تقارن تأثیرگذار است، به انجام پژوهشهای بیشتری نیاز است.
باتوجهبه اینکه ژنهایی مانند Lsdia1 در تمام جانوران دیده میشود، احتمالا مکانیسمهای مشابهی برای کنترل این نوع عدم تقارن در دیگر گونهها ازجمله خود انسان نقش دارند. همانطور که کورودا میگوید:
اگرچه مکانیسمهای متنوعی برای حیوانات مختلف پیشنهاد شده ولی ما تصور میکنیم که احتمال وجود یک مکانیسم واحد که در آن فرمینها و عدم تقارن سلولی نقش دارند، بیشتر است.
درحالیکه بهنظر میرسد حرکت از موضوع چرخش پوستهی حلزونها به نامتقارنیهای موجود در بدن انسان یک پرش بزرگ باشد، امکان دارد درنهایت مطالعات آینده روی نحوهی عمل Lsdia1 در حلزونها بتواند به ما کمک کند تا متوجه شویم چرا برخی از نوزادان با قلبی در سمت راست بدن متولد میشوند.
براساس نتایج یک پژوهش جدید، تصمیم گیریهای حفاظتی براساس تعداد افراد یک جمعیت ممکن است نتواند از روند کاهشی حیوانات بزرگی که سرعت رشد و تولیدمثل کمی دارند، جلوگیری کند. آستانههای بحرانی نرخهای حیاتی مانند نرخ مرگومیر و باروری در بین نرها و مادههای سنین مختلف، میتواند نشاندهندهی قریبالوقوع بودن فروپاشی جمعیت قبل از رسیدن تعداد اعضای آن جامعه به نقطهی غیر قابل بازگشت باشد. دکتر شرمین دسیلوا میگوید:
پیشنهاد ما این است که تلاشهای حفاظتی برای نجات فیلهای آسیایی و دیگر جانوران عظیمالجثه با هدف حفظ فضای امن جمعیتی آنها که ترکیبی از نرخهای کلیدی حیاتی است که از یک سرعت رشد غیرمنفی پشتیبانی میکند، انجام شود.
این مطالعه که در مجلهی Frontiers in Ecology and Evolution منتشر شده است، نشان میدهد ترکیبی از نرخهای حیاتی کلیدی که رشد جمعیت را کنترل میکنند، درمقایسهبا روندهای کوتاهمدت اندازه و توزیع جمعیت، شاخص بهتری از پایداری یک گونه است.
بهعقیدهی دسیلوا، تاریخ این موضوع را ثابت میکند. مطالعات ژنومیک آخرین ماموتهای جداافتاده روی جزیرهی ورانگل (بین روسیه و آلاسکا) نشان داده است که اگرچه آنها توانستهاند با جمعیتی درحدود ۳۰۰ راس، تا هزاران سال پس از انقراض جوامعی که روی سرزمین اصلی زندگی میکردند، باقی بمانند ولی جهشهای ژنتیکی متعددی در ژنوم آنها تجمع یافت که درنهایت موجب انقراض آنها شد. بهعبارت دیگر، جمعیتهای این جانوران عظیمالجثه میتوانند مدتها قبل از ناپدید شدن آنها ازلحاظ زیستشناسی ناپایدار شود.
دسیلوا توضیح میدهد که فیلهای آسیایی در فهرست قرمز اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست بهعنوان یک گونهی در معرض خطر درنظر گرفته میشوند زیرا بهنظر میرسد جمعیت آنها در کمتر از یک قرن، حداقل ۵۰ درصد کاهش داشته است. درحال حاضر کمتر از ۵۰ هزار فیل وحشی آسیایی وجود دارد. سرعت تولیدمثل فیلهای آسیایی وحشی بسیار کند است و بیشتر آنها در طول ۶ سال و حتی بیشتر تنها یک فرزند به دنیا میآورند.
دسیلوا با استفاده از مدلسازی ریاضی دریافت که تولیدمثل تقریبا بهینه و ماندگاری بالای بچهفیلها برای حفظ رشد جمعیت فیلها در مواجهه با افزایش ملایم در نرخ مرگومیر فیلهای مادهی بالغ، ضروری است. این رویکرد یک اولویت حفاظتی آشکار را برای فیلهای آسیایی نشان میدهد؛ گونهای که بیشتر آنها بدون عاج هستند.
دسیلوا بر این نکته تاکید میکند که کلید نجات فیلهای آسیایی انجام اقداماتی درجهت افزایش بقای بچه فیلها و بهخصوص مادهها است. درحالیکه توجه جهان روی تجارت عاج متمرکز شده است، بزرگترین تهدید برای جوامع در معرض خطر فیلهای آسیایی، از دست دادن زیستگاه و پس از آن، تجارت غیرقانونی اعضا و خود حیوانات زنده است. از دست دادن زیستگاه میتواند موجب کند شدن نرخ تولد و افزایش مرگومیر شود. برای گونههای دارای تولیدمثل آهسته حتی تغییرات تدریجی موحب تفاوت عظیمی میشود اما طول عمر بالای آنها ممکن است خطر انقراض را بهخوبی نشان ندهد.
در تلاشهای حفاظتی برای حفظ دیگر گونههای بزرگ دارای رشد و تولیدمثل آهسته مانند زرافهها، کرگدنها، شترهای بلخی و گوریلهای شرقی میتوان از مدلسازی اثرات متقابل بین نرخهای حیاتی بهره برد. اطلاعات مرتبط با این گونهها در حیاتوحش کمیاب است ولی این اطلاعات یک ضرورت فوری محسوب میشوند.
پژوهشگران پیشنهاد میکنند بهجای تکیه روی تعداد افراد جمعیت یا برآورد احتمال انقراض، منابع حفاظتی برای نجات این جانوران عظیمالجثه روی شناسایی نقاط سرازیری جمعیتی آنها و نحوهی حفظ جمعیتها در فضاهای امن جمعیت نیز صرف شود. دسیلوا نتیجهگیری میکند که:
جانوران دارای رشد و تولیدمثل کم نیازمند مدیریت پیشگیرانه مناسب قبل از رسیدن شمار جمعیت به حد بحرانی هستند؛ یعنی زمانیکه احتمال بازگشت سرمایه بیشتر و احتمال انقراض جمعیتها کمتر است.
روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشتماه تفاهمنامه دوجانبه ایجاد همکاریهای علمی و اطلاعرسانی میان پلیس راهنمایی و رانندگی تهران و نقشه و مسیریاب بلد با حضور محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ، امضا شد.
حسام آرمندهی، بهدنبال امضای این تفاهمنامه درباره آینده نقشه و مسیریاب بلد گفت:
تحلیل نقشههای ترافیکی تهران، با استفاده از اطلاعات ذخیرهشده بر سرورهای نقشه بلد و با استفاده از دانش هوش مصنوعی قابل انجام است. این کار در مدت زمان کوتاه به اطلاعرسانی صحیح وضعیت ترافیکی و مسیریابی بهینه در نقشه بلد میانجامد. قطعا اطلاعات، تجربه و شناخت پلیس راهور در مورد ترافیک تهران، در نقشه بلد به کار گرفته میشود.
طبق این تفاهمنامه راهکارهایی برای رفع مدیریت ترافیک تهران، شناسایی گرههای ترافیکی و اطلاعرسانی به مردم در خصوص محدودیتهای تردد و همچنین آخرین وضعیت ترافیکی مطرح شد.
سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران پس از امضای این تفاهم نامه ضمن حمایت از تولیدات داخلی گفت:
بهدنبال این هستیم که در مرکز کنترل ترافیک تهران از نقشهی بومی استفاده کنیم. به منظور استفاده از ظرفیتهای داخلی بهخصوص در حوزه IT بنا گذاشتهایم از مسیریاب داخلی که جوانان وطن با همت بلندشان تولید کردهاند، استفاده کنیم.
نمایش و جستجوی نقاط مهم و معروف روی نقشه، یکی از مواردی است که به کاربران بلد کمک میکند تا مسیر مناسب را روی نقشه انتخاب کنند. تکمیل اطلاعات این مراکز، که توسط سیستم تصویربرداری اختصاصی بلد انجام گرفته است، میتواند در موضوع شناسایی گرههای ترافیکی نیز تاثیر گذار باشد.
رئیس پلیس راهور تهران با اشاره به ترافیک شهر تهران گفت:
روزانه ۲۰ میلیون تردد در شهر تهران اتفاق میافتد، طبیعی است که برای کنترل این حجم از ترافیک نیازمندیم تا از تواناییهای حوزه IT و ITC استفاده کنیم. استفاده از اپلیکیشن نقشه و مسیریاب بلد میتواند موجب کاهش زمان سفر و هدایت ترافیک شود.
سرویس نقشه و مسیریاب بلد پیش از این نیز با سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران در رابطه با بهبود وضعیت ترافیکی تهران به توافقاتی دست یافته بود. همکاریهای بلد با نهادهای ناظر و تصمیمگیر بر ترافیک شهری امکان کنترل هوشمند ۶۰۰ چراغ راهنمایی در سطح شهر تهران درکنار دریافت خودکار اطلاعات از دوربینهای شهری را فراهم میکند که به کمک آن میتوان حجم خودروی ورودی، تصادفات لحظهای در سطح شهر و نقاط مستعد حادثه را پیشبینی کرد.
بهگفته سردار مهماندار ممنوعیت و محدودیتهای تردد و بستن خیابانهایی که روزانه در سطح شهر ایجاد میشود، باعث اختلال در شهر میگردند، اما با افزایش همکاری و ارتباط بین پلیس راهنمایی و رانندگی و نقشه و مسیریاب بلد میتوان اطلاعات تغییرات ایجادشده در مسیرها را در کوتاهترین زمان به مردم اطلاع داد و این موضوع میتواند یک برتری نسبت به مسیریابهای خارجی باشد.
درحالیکه زمان زیادی از انتشار اخبار مربوطبه تحریم هواوی توسط گوگل نگذشته، شرکت چینی اولین واکنش خود را نشان داده است؛ البته واکنش هواوی بیش از اینکه موضوعی را روشن کند، پرسش ایجاد میکند.
هواوی در بیانیهای که به زومیت و سایر وبسایتهای حوزهی فناوری ارسال کرده، از گستردگی همکاریها و تأثیر خود در روند توسعهی جهانی اندروید سخن گفته است. این ادعا باتوجهبه رشد دوبرابری فروش گوشیهای اندرویدی هواوی آن هم در شرایطی که سایر شرکتها با کاهش فروش مواجه بودند، کاملا صادقانه بهنظر میرسد.
هواوی در بیانیهی خود سعی کرده است این اطمینان را به کاربران حال حاضر گوشیهای هواوی و برند زیرمجموعه، یعنی آنر بدهد که بهروزرسانیهای امنیتی برای ایشان منتشر خواهد شد و همچنان از خدمات نرمافزاری پس از فروش بهرهمند خواهند بود.
مقالههای مرتبط:
وعدهی هواوی البته گوشیهایی را که تا به امروز برای عرضه به مراکز فروش ارسال شدهاند یا در انبارها موجود هستند نیز شامل میشود؛ اما شرکت چینی هیچ قولی در خصوص گوشیهایی که از این پس عرضه خواهند شد نداده است.
هواوی همکاریهای قابلتوجهی در سراسر جهان برای رشد و توسعهی اندروید انجام داده است. ما بهعنوان یکی از شرکای کلیدی اندروید، همکاری تنگاتنگی با پلتفرم متنباز آنها داشتهایم تا به اکوسیستمی دست پیدا کنیم که هم کاربران و هم دنیای صنعت از آن بهره ببرند.
هواوی انتشار بهروزرسانیهای امنیتی و ارائهی خدمات پس از فروش را برای کلیهی گوشیها و تبلتهای هواوی و آنر اعم از فروختهشده و انبار شده در سراسر دنیا ادامه خواهد داد.
ما به ساخت یک اکوسیستم نرمافزاری امن و پایدار به منظور ارائهی بهترین تجربهی کاربری به کاربرانخود در سراسر دنیا ادامه خواهیم داد.
گوگل پیشتر اعلام کرده بود که صاحبان گوشیهای هواوی مشکلی در دسترسی به پلی استور و بهروزرسانی اپلیکیشنهای خود نخواهند داشت. تنها معضل بزرگ در این بین، توقف انتشار بهروزرسانیهای اندروید برای گوشیهای هواوی خواهد بود. برای رفع این مشکل، صاحبان گوشیهای هواوی باید امیدوار باشند در روابط تجاری آمریکا و چین گشایشی صورت بگیرد؛ چرا که تنش در مسائل تجاری چین و آمریکا باعث قرار گرفتن هواوی در فهرست سیاه دولت آمریکا شده است.
درسوی دیگر، به نظر میرسد هواوی در حال آمادهسازی برای قطع وابستگی از شرکتهای آمریکایی همچون گوگل ومایکروسافت است و ازاینرو، در حال توسعهی سیستمعامل اختصاصی و جایگزین خود برای رقابت با اندروید است. این موضوع از بند آخر بیانیهی شرکت چینی قابل استنباط است. بهطور خاص، جملهی «ما به ساخت اکوسیستم نرمافزاری امن و پایدار ادامه میدهیم» و کلیدواژهی «پایدار» این برداشت را به ذهن متبادر میکند.
عامل ناشناختهای در راه شیری وجود دارد که باعث ایجاد چالههایی در کهکشان ما میشود؛ اما توانایی دیدن آن را نداریم. ممکن است این عامل از مادهی معمولی ساخته نشده باشد. تلسکوپها هنوز نتوانستهاند آن را ببینند؛ اما بهنظر میرسد این عامل حتما باید وجود داشته باشد. آنا بوناکا، پژوهشگر مرکز اخترشناسی هاروارد اسمیتسون است. بوناکا نشانههایی از این عامل ناشناخته را کشف کرده است. وی دراینباره گفت:
بهنظر میرسد این عامل گلولهای چگال از مادهی خاصی باشد.
بوناکا نشانههایی که مشاهده کرده بود، در کنفرانس جامعهی فیزیک آمریکا در دنور ارائه داد. این کنفرانس ۱۵آوریل سال جاری برگزار شده بود. چالههای مشاهدهشده بهصورت سری و در بلندترین زنجیرهی ستارهای کهکشان بهنام GD-1 قرار دارند. زنجیرههای ستارهای، دستهای از ستارهها هستند که بهصورت خطی و پشتسرهم در طول کهکشان حرکت میکنند. معمولا این زنجیرهها از حبابهای ستارهای کوچکتری بهوجود میآیند که قبلا با کهکشان برخورد کردهاند. زنجیرهی GD-1 بقایای خوشهای کروی است که سالها پیش به کهکشان راه شیری برخورد کرده و با گذشت سالها بهصورت زنجیرهای در طول آسمان درآمده است.
بوناکا در سخنرانی خود گفت:
در شرایط معمولی، این زنجیره تحتتأثیر گرانش کهکشان، باید شبیه یک خط کشیده شده باشد.
اخترشناسان انتظار داشتند شکافی را در محلی مشاهده کنند که ستارههای خوشهای کروی در دو جهت شروع به جداشدن از یکدیگر کردهاند. بااینحال، بوناکا نشان داد شکاف دومی نیز در این زنجیره وجود دارد که لبههای آن خمیده هستند. مدت زیادی نیست که این شکاف در این زنجیره بهوجود آمده و بهنظر میرسد جسم بزرگی از زنجیره رد شده و بهواسطهی گرانش بسیار زیادش، ستارهها را بهدنبال خود کشیده است. ظاهرا به GD-1 با این گلولهی عظیم حمله شده است.
تصویری از متن سخنرانی بوناکا که نقشهی باجزئیاتی از زنجیرهی ستارهای GD-1 را نشان میدهد. در این نقشه، شکاف و لبههای خمیده مشخص هستند.
بوناکا در لایو ساینس گفت:
نمیتوانیم این عامل را به هیچکدام از اجسام نورانی مشاهدهشدهی فعلی خودمان نسبت دهیم. این جسم بسیار سنگینتر و پرجرمتر از ستارههای مشاهدهشده و درحدود یکمیلیون بار سنگینتر از خورشید است. بنابراین، ستارهای با این جرم وجود ندارد یا مشاهده نشده است. میتوانیم احتمال ستارهبودن آن را حذف کنیم و اگر این جسم سیاهچاله باشد، باید همجرم سیاهچالهی فوقسنگین مرکز کهکشان باشد.
بوناکا گفت:
غیرممکن نیست سیاهچالهی فوقسنگین دیگری نیز در کهکشان ما وجود داشته باشد؛ ولی انتظار داریم نشانههایی از آن را مشاهده کنیم؛ نشانههایی مانند شرارهها یا تابشی از دیسک درحالرشد این سیاهچاله. مسئلهی دیگر این است که بهنظر میرسد هر کهکشان، تنها یک سیاهچالهی فوقسنگین در مرکز خود دارد.
بالا: شکل واقع زنجیرهی ستارهای GD-۱. پایین: تصویر شبیهسازهای کامپیوتری از شکلی که GD-1 باید داشتهباشد.
بهگفتهی بوناکا، با وجود اینکه جسم نورانی به این بزرگی و سنگینی تابهحال مشاهده نشده است و هیچ نشانهای از سیاهچالهی فوقسنگین دیگری در کهکشان ما وجود ندارد، تنها موضوع دیگری که میتوان به آن فکر کرد و در نظر گرفت، تودهی بزرگی از مادهتاریک است. این ایده بدینمعنی نیست که این توده کاملا از مادهتاریک تشکیل شده است؛ زیرا مواد دیگری نیز میتوانند در تشکیل ساختار آن دخیل باشند.
بوناکا اضافهکرد:
حتی این احتمال وجود دارد که این اثر ناشی از جسمی نورانی باشد که دور و در محلی در کهکشان پنهان شده است.
رویهمرفته، بهدلیل شکل کهکشان درستبودن این احتمال بعید بهنظر میرسد. بوناکا دراینزمینه گفت:
میدانیم این جسم حدود ۱۰ تا ۲۰ پارسک (۳۰ تا ۶۵ سال نوری) پهنا دارد؛ چیزی حدود پهنای خوشهی ستارهای کروی است.
بالا: شکل واقعی زنجیرهی ستارهای GD-۱. پایین: شبیهسازی مدلهای کامپیوتری از بعد از برخورد جسم سنگین با زنجیرهی ستارهای GD-1
حذفکردن احتمال جسمی نورانی به این سادگی هم نیست؛ چراکه پژوهشگران نمیدانند سرعت این جسم هنگام برخورد با رشتهی ستارهای چقدر بوده است. بوناکا گفت:
ممکن است این جسم در حد تصور ما سنگین نباشد و تنها با سرعت بسیار زیاد به رشته برخورد کرده باشد یا میتواند بسیار آهسته حرکت کند؛ اما بسیار پرجرم و سنگین باشد. بدون پاسخ به این پرسش، نمیتوانیم بفهمیم این جسم درحالحاضر کجا است.
با تمام اینها، همچنان احتمال مادهتاریکبودن این گلوله بسیار جذاب است. درحالحاضر، پژوهشگران بهدرستی نمیدانند مادهتاریک چیست. بهنظر میرسد جهان ما از موادی تشکیل شده که با نور برهمکنش میکنند. همهی آنچه میتوانیم ببینیم، فقط بخش کوچکی از جهان بیرون است. کهکشانها منسجم میمانند؛ انگار که مادهی بسیار سنگینی در آنها وجود دارد و خوشهها در مرکز خود گرانش بسیار بزرگی دارند. بنابراین، بیشتر فیزیکدانان دلیل وجود این گرانش بسیار شدید را مادهای میدانند که برای ما نامرئی است. ایدههای بسیار زیادی دربارهی چیستی این ماده وجود دارد؛ اما هیچکدام از تلاشها برای مشاهدهی مستقیم این ماده از روی زمین نتیجهای نداشته است.
گلولهی سنگینی که از کهکشان راه شیری ما گذشته است، نشانهی دیگری مبنیبر واقعیبودن مادهتاریک به فیزیکدانان میدهد. علاوهبراین، همانگونه که بیشتر تئوریها پیشبینی میکنند که مادهتاریک باید فشرده باشد، این حادثه میتواند نظریهها را تأیید کند. اگر واقعا مادهتاریک بهصورت فشرده و دستهای وجود داشته باشد، باید در تکههای جداگانه در سراسر کهکشان توزیع شده باشد؛ دقیقا شبیه به طرز توزیع مادهی مشاهدهپذیر در ستارهها و سیارهها و سحابیها که بهصورت کروی و اشکال دیگر در کهکشان توزیع شدهاند. بعضی از تئوریهای فرعی که پیشنهاد میکنند مادهتاریک اصلا وجود ندارد، هیچگونه مادهی فشرده و توزیع دستهای از مادهتاریک را در نظر نمیگیرند. بعضی از این نظریهها پیشنهاد میکنند که مادهتاریک بهآرامی از کهکشانها عبور میکند.
تاکنون کشفیات بوناکا بسیار ناب هستند و مانند آن تاکنون دیده نشده و در هیچ نشریهای نیز منتشر نشده است. بااینحال، اظهارات بوناکا در یکی از کنفرانسهای معتبر با استقبال و تحسین فیزیکدانان روبهرو شد. برای ادامهی کار و متوقفنکردن آن، بوناکا به دادههای تلسکوپ پروژهی گایا رجوع کرد. پروژهی گایا که به آژانس فضایی اروپا تعلق دارد، حرکت میلیاردها ستاره در سراسر کهکشان را زیرنظر دارد و نقشهی آن را تهیه میکند. بهنظر میرسد این تلسکوپ بهترین نقشهی موجود از حرکت ستارهها را تهیه کرده باشد که بخشی از زنجیرهی GD-1 نیز در این نقشه وجود دارد.
بوناکا دادههای تلسکوپ گایا را با دادههای تلسکوپ چندآینهای آریزونا تأیید کرد. دادههای تلسکوپ آریزونا نشان میدهند کدام ستارهها درحالحرکت بهسمت زمین و کدام ستارهها درحالدورشدن از آن هستند. این کار به ایجاد تمایز میان ستارههایی کمک کرد که با زنجیرهی GD-1 درحالحرکت و ستارههایی که در آسمان زمین ثابت هستند. این تلاشها یکی از دقیقترین تصویرها را از GD-1 بهدست داد که در آن، یک شکاف دیگر و یک زائده و قسمت قبلا دیدهنشدهی زنجیرهی ستارهای بهچشم میخورد. بوناکا گفت در این راه قصد دارد پروژههای دیگری برای پیداکردن نواحی موردحمله قرارگرفتهی دیگر پیگیری کند. بنابر اعلام او، هدف نهایی از این کار، پیداکردن تکههای مادهتاریک در سراسر کهکشان است.
آخر هفته بد هواوی به فاجعه تبدیل میشود؛ چراکه تأمینکنندگان قطعات آمریکایی از قانون دولت آمریکا برای تجارتنکردن با این شرکت چینی، پیروی خواهند کرد. بهگزارش بلومبرگ، سه غول طراحی و عرضهی چیپ جهان یعنی اینتل و کوالکام و برودکام بهزودی همکاری خود با هواوی را قطع میکنند. بهگزارش Nikkei، سازندهی چیپ آلمانی، اینفاینئون تکنولوژی (Infineon Technologies) نیز مانند میکرون تکنولوژی (Micron Technology) و وسترن دیجیتال (Western Digital)، سازندگان چیپ حافظه آمریکایی، ارائهی تجهیزات به هواوی را تعلیق کرده است.
این اخبار دربارهی تعلیق معاملهی چیپ با هواوی در پی اقدام گوگل مبنیبر باطلکردن ناگهانی اعتبار اندروید هواوی و قطع دسترسی آن شرکت به خدمات گوگلپلی و پلیاستور منتشر میشود؛ اقدامی که هواوی را از بازار گوشیهای هوشمند اندرویدی محروم میکند و این شرکت چینی را مجبور خواهد کرد تا نسخهی غیررسمی اندروید متنباز خود را منتشر کند.
بهگزارش بلومبرگ، به کارمندان تولیدکنندگان اصلی چیپ آمریکا گفته شده شرکتهایشان تا اطلاع ثانوی عرضهی چیپ به هواوی را متوقف خواهند کرد. اینتل چیپهای سرور و پردازندههای لپتاپهای هواوی را تأمین میکند؛ درحالیکه کوالکام نقش کمرنگی در تأمین مودمها و پردازندههای این غول چینی دارد. بنابراین، هواوی از اقدام کوالکام زیاد تحتتأثیر قرار نخواهد گرفت؛ چراکه خود میتواند پردازندههای موبایل و مودمهای موردنیازش را تأمین کند.
مقالههای مرتبط:
گزارش دیگری از بلومبرگ ادعا میکند هواوی برای مقابله با چنین وضعیتی خود را آماده و حداقل برای نیاز سه ماهش، چیپ شرکتهای آمریکایی را ذخیره کرده است. این، زمان کافی دراختیار شرکت قرار میدهد تا تصمیم بگیرد اقدامات دولت آمریکا موقتی است یا همیشگی خواهند بود.
همچنین، هواوی بهدنبال توسعهی جایگزینهای بومی برای اندروید و ویندوز، بهویژه برای مواجهه با وضعیتهای اینچنینی است. مایکروسافت هنوز دربارهی اینکه آیا همچنان ویندوز لپتاپهای هواوی را تأمین خواهد کرد یا خیر نظری نداده است؛ ولی احتمال میرود این شرکت نیز از دستورهای دولت آمریکا پیروی کند.
تلاشهای دولت آمریکا برای کنارزدن هواوی سابقهی طولانی دارد و این شرکت سال گذشته، از ورود به بازار موبایلآمریکا منع شده بود. افزایش فشارهای کنونی بهدلیل افزایش تنش تجاری بین دولت ترامپ و حکومت چین و تلاششان برای مذاکرهی مجدد دربارهی رابطهی تجاری دو کشور است.
.: Weblog Themes By Pichak :.