فضا دارای حقایق جالبی است که میتواند روی زندگی فضانوردانی که برای تحقیقات آنجا می روند تاثیرات شگفت انگیزی داشته باشد؛ تاثیراتی شگفت انگیز که میتوانند تمام زندگی یک فرد را تحت تاثیر خود قرار دهند و اورا تبدبل به خوشحالترین فرد کنند.
فضانوردی یکی از شغلهای هیجان انگیزی است که برای همه افراد جالب است و البته سختیهای مخصوص به خود را هم دارد؛ از بیمه نبودن در یک ماموریت خاص تا تحمل وزن سنگین یک لباس زوایای پنهان شغل فضانوردی است.
در اینجا به معرفی حقایقی شگفت انگیز از زندگی فضانوردان که شاید تا به حال به گوشتان هم نخورده باشد میپردازیم.
فضانوردانی که کارشان به حراج عکسهای خانوادگی رسید
اولین حقیقتی که شاید درباره زندگی فضانوردان بسیار جالب باشد این است که بدانید آنها در تمام ماموریتهای خود بیمه نیستند؛ هنگامی که فضانوردان آپولو ۱۱ به فضا رفتند دارای هیچ بیمهای نبودند و در صورت تخلف باید عکس های خانوادگی امضا شده خود را به حراج میگذاشتند.
سن قانونی برای سفر به فضا چندسالگی است؟
فضانوردان ناسا برای رفتن به فضا باید ۱۹ سال سن کامل داشته باشند و اگر سن آنها کمتر از این باشد اجازه سفر کردن به آن ها داده نمی شود
دان لیند یکی از افرادی بود که در سال ۱۹۶۶ برای سفر کردن به فضا و قرار گرفتن در یک ماموریت انتخاب شد اما به دلیل آنکه کمتر از ۱۹ سال سن داشت از این سفر کنار گذاشته شد و سپس در سال ۱۹۸۵ توانست در یک ماموریت دیگر با فضاپیما متفاوتی به فضا برود.
یادگیری زبان روسی وظیفه فضانوردان آمریکایی
تمام فضانوردان آمریکایی باید زبان روسی را یاد بگیرند و بتوانند برنامههای خود را به کمک این زبان پیش ببرند؛ یادگیری این زبان از جمله مهمترین برنامههایی است که یک فضانورد باید آنرا انجام دهد؛ یادگیری این زبان سبب میشود تا فضانوردان در مواقع ضروری از این زبان کمک بگیرند.
فضانوردان در فضا چه کاری انجام می دهند
شاید برای شما هم جالب باشد بدانید فضانوردان در فضا دقیقاً چه کاری انجام میدهند.
روز اولی که فضانوردان به فضا میرسند بیشتر وقتشان صرف آماده کردهن و تطبیق خود با محیط فضا میشود و سپس از روز دوم آنها وارد عمل برای انجام کارهای تحقیقاتی و دیگر وظایف خود میشوند.
به طور کلی دو دسته فضانورد در فضا وجود دارد؛ دسته اول آنهایی که برای انجام ماموریتهای خاص به فضا فرستاده میشوند و آنها وظیفه دارند تا ماهوارهها را راه اندازی کنند، آزمایشهای مختلفی را انجام دهند و به بررسی فضای علمی بپردازند.
اما دسته دوم آنهایی هستند که برای راه اندازی ماهواره ها به آنجا می رود وظیفه این دسته از افراد این است که ماموریت ها را به درستی به پایان برساند.
فضانوردان خوشحال ترین افراد هستند
فضانوردان اعضای کارمندان دولتی هستند که باید همانند دیگر افراد به کلاسهای آموزشی بروند و ملاقاتهای متعددی را برگزار کنند و شاید برایتان جالب باشد که بدانید فضانوردان در دسته خوشحال ترین افراد قرار گرفتهاند و بر اساس بررسیهای انجام گرفته مشخص شد که این دسته از افراد از شغلشان بسیار راضی هستند .
هنوز بهطور دقیق مشخص نیست که انسانها و نئاندرتالها چه زمانی از آخرین جد مشترک خود جدا شدند؛ اما پنجرهی برآوردشده بسیار وسیع و بین ۳۰۰هزار تا ۸۰۰هزار سال پیش است. اکنون پژوهشی جدید شواهدی پیدا کرده است که نشان میدهد نقطهی جدایی ممکن است خیلی پیش از اینها بوده باشد.
در این پژوهش که توسط آیدا گومز روبلس انسانشناس از دانشگاه کالج لندن انجام شد، دندانهای انسانتباران کشفشده در غاری بهنام «سیما دلوس هوسوس» در اسپانیا مورد مطالعه قرار گرفت. در این مکان، بقایای ۲۸ فرد کشف شده است که قدمت آنها به حدود ۴۳۰هزار سال پیش باز میگردد. مطالعات پیشین نشان دادهاند که این استخوانها متعلق به انسان هایدلبرگی یعنی یکی از گونههای اجدادی نئاندرتالها است.
برخی از مطالعات پیشنهاد کردهاند که انسان هایدلبرگی آخرین جد مشترک انسانها و نئاندرتال است که حدود ۴۰۰هزار تا ۶۰۰هزار سال پیش از هم جدا شدهاند. اما دیگران میگویند هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد منشاء انسانهای امروزی به انسان هایدلبرگی میرسد و درعوض این گونه در شاخهی نئاندرتال شجرهنامهی خانوادگی و پس از جدایی انسانها قرار میگیرد.
انسانها و نئاندرتالها زودتر از زمانیکه ما تصور میکنیم، از جد مشترک خود جدا شدهاند
مقالههای مرتبط:
بهنظر میرسد مطالعهی جدید با ایدهی دوم سازگار باشد. هم تجزیهوتحلیل DNA و هم مطالعهی ویژگیهای دندانی نشان میدهد که انسانتباران اسپانیایی ارتباط نزدیکی با نئاندرتالها دارند. گومز میگوید:
انسانتباران سیما دلوس هوسوس دارای دندانهای خلفی (آسیای بزرگ و آسیای کوچک) کوچکی بودهاند که شباهتهای متعددی با نئاندرتالهای کلاسیک دارد. این امکان وجود دارد که دندانهای ریز و شبهنئاندرتال این انسانتباران از دندانهای بزرگتر و ابتداییتر آخرین جد مشترک نئاندرتالها و انسانهای مدرن تکامل پیدا کرده باشد.
اما این کشف دارای تلویحات بزرگتری برای تکامل انسان و نئاندرتالها است. بهطور کلی برای اینکه این دندانها این مسیر را به سمت نئاندرتالها طی کرده باشند، تکامل باید یا بسیار سریع روی آنها عمل کرده باشد یا اینکه زمان بیشتری نسبتبه چیزی که در حال حاضر تصور میشود، در اختیار داشته باشد. این امر زمان جدایی انسانها و نئاندرتالها را از آخرین جد مشترکشان به عقبتر میکشد.
بهنظر میرسد که تکامل اشکال دندانی در سرتاسر مسیر با سرعت نسبتا ثابتی اتفاق افتاد. گومز برای این مطالعه از دادههای کمّی برای تخمین زمان مورد نیاز برای این تغییرات دندانی استفاده کرد و نتیجه گرفت که زمان حیات آخرین جد مشترک باید بیش از ۸۰۰هزار سال پیش بوده باشد. گومز میگوید:
دورهی جدایی بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن جوانتر از ۸۰۰هزار سال پیش، هرزمان که باشد، نیازمند سرعت تکامل غیرمنتظرهی دندانها در نئاندرتالهای اولیه سیما دلوس هوسوس است.
البته گومز تصدیق میکند که این اختلاف میتواند ناشی از عوامل دیگر باشد. این نئاندرتالها از دیگر جمعیتها در سرزمین اصلی اروپا جدا شدند و شرایط مناسب، تکامل میتواند اضافهکاری نیز انجام دهد. اما سادهترین تفسیر این است که انسانها و نئاندرتالها زودتر از هم جدا شدهاند.
البته مطالعهی تکامل انسان مبهم است و این داستان بهطور مداوم با انجام پژوهشهای جدید دچار تغییر میشود. ما شاید هیچگاه از تمام جزئیات آگاه نشویم؛ اما دانشمندان دست از کار نمیکشند.
نتایج این مطالعه در مجلهی Science Advances منتشر شده است.
چندی پیش، کتابی از نویسندهای علمی به نام فیلیپ بال منتشر شد که مطالعهی آن میتواند جهانبینی شما را راجعبه هویت انسان، باروری و نسلهای آینده بهکلی دگرگون کند. کسانی که تجربهی خواندن آخرین اثر این نویسنده را داشتهاند، هشدار میدهند که بعد از مطالعهی این کتاب، تصورات شما دربارهی علوم زندگی هرگز مانند سابق نخواهد بود.
«چگونه میتوان یک انسان را کشت کرد»؛ این نامی است که بال برای آخرین اثر خود برگزیده و در آن سعی کرده است به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه ژنومیک و فناوریهای کمکباروری میتوانند هویت انسانی را تحت شعاع قرار دهند. نویسنده، مبحث را با معرفی مفهوم «خرده مغز» (mini-brain) آغاز میکند؛ مجموعهای از نورونهای سیگنالرسان که توسط نمونهای از سلولهای خود او در دانشگاه کالج لندن کشت شد. مشاهدات بال درمورد آنچه که وی در یک پتری دیش دید، همان مفهومی را تداعی میکرد که برای قرنها ذهن بشر را به خود مشغول کرده بود. این مفهوم از آیندهای نهچنداندور خبر میداد که در آن ارگانهای بدن انسان با اهداف تجاری کشت میشوند، علم اصلاح ژنتیک بهکلی مسیر فرگشت انسانی را متحول میکند و فناوری بهکمک بشر میآید تا بر «مرگ» غلبه کند.
فیلیپ بال
طنز قضیه در آن است که وقتی بال بخشی از بافت بازوی خود را برای کشت خرده مغز به آزمایشگاه علوم اعصاب اهدا کرد، هدف او تنها مشارکت در تحقیقات مربوطبه سازوکار زیستشناسی بیماری زوال عقل بود. اما آنچه درنهایت مشاهده کرد، یک نسخهی سادهشدهی ژنتیکی از مغز خودش بود که درون یک پتری دیش رشد یافته بود. او طی نوامبر سال گذشته، درخلال پژوهشهای خود عنوان کرد که بیشتر این خردهمغزها بهسرعت از بینرفتهاند. بااینحال، یک نسخه از آنها زنده ماند و بهعنوان اولین نمونه از مغز زندهی انسان در محیط ایزوله نگهداری شد. البته بال میدانست که این ارگان واقعا مشابه مغز واقعی انسان نیست و درواقع هیچگونه ورودی حسی ندارد؛ اما همین تجربه باعث طرح پرسشی بنیادین ازسوی او شد که معنای واقعی انسان را از دیدگاه زیستشناسی به چالش میکشید.
بال در کتابی که نوشته، ذهن ما را وادار به بازنگری درمورد مفهوم واقعی بشر کرده است. او میگوید پیشرفتهای علمی در فضایی ایزوله رخ نمیدهند. تمامی پرسشها، نتایج و جمعبندیهای علمی ما ریشهای فرهنگی دارند. بنابر نظریات بال، تعصبات نژادپرستانهی بشر در قرن هفدهم خاستگاه اصلی نظریات علمی او درمورد بازتولید انسان بوده است. حتی تاریخ استعمار نیز ارتباط نزدیکی با تصورات ما درمورد بیماریهای مسری و دیگر مقولات زندگی بشر داشته است. این قضیه درمورد دانشمندان دخیل در این پیشرفتها، زبان گفتاری و نوشتاری این تحقیقات و نیز حتی عامهی مردمی که از نتایج این تحقیقات بهره میبردند، مصداق داشته است. درک ما از علم بهصورت گسستناپذیری با فرهنگ ما پیوند خورده است؛ همواره اینگونه بوده و خواهد بود.
بال داستان مطالعهی بیولوژی انسانی را از اواسط قرن هفدهم بازگو میکند؛ یعنی زمانیکه یک فیلسوف طبیعی انگلیسیتبار با نام رابرت هوک، اصطلاح «سلول» را ابداع کرد. این مفهوم تا ظهور علم بیولوژی مولکولی در دههی ۱۹۵۰ میلادی ادامه یافت و نهایتا با موفقیت چشمگیر شینیا یاماناکا (بیولوژیست ژاپنی) در تولید سلول بنیادی از سلولهای عادی و نیز کشف درمانهای ایمونوتراپی برای سرطان در قرن بیستویکم به بلوغ رسید.
بال همچنین به نقش مهم دانشمندان برجسته و عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پیشرفتهای علمی اشاره میکند. برای مثال وی میگوید که احتمالا اثرات فلسفهی رمانتیسم آلمانی روی بینش متخصص حیاتوحش،تئودور شوان باعث بسط نظریهی سلولی از گیاهان به حیوانات شده است. همچنین بال بر این باور است که احتمالا محدودیتهای قانونی موجود بر سر استخراج سلولهای بنیادی از جنینهای انسانی، انگیزهی اصلی تحقیقات یاماناکا بوده است.
در ادامه، بال ما را به دنیای علمیتخیلی پیشرفتهای اخیر در فناوری میبرد. جایی که در آن بشر موفق به کشت اعضای بدن انسان درون خوکها شده است و والدین برای تغییر ویژگیهای فرزندان خود به روشهای اصلاحهای ژنتیکی روی آوردهاند. او اشاره میکند که چطور این ارگانیسمهای حیوانی، عقاید ما را درمورد «نظم طبیعی» زیرورو میکند و تصاویر هولناکی از اندیشههای دکتر فرانکشتاین (در رمان معروف اثر مری شلی) را به معرض نمایش میگذارد. او ارتباط میان مفاهیمی نظیر «کودکان اصلاحشدهی ژنتیکی» و «لقاح مصنوعی» را با قضاوتهای مذهبی و فرهنگی جوامع گوشزد میکند.
این پیشرفتها بهنوعی یادآور دوران سقوط بشریت هستند. توصیفات بال درمورد اندامهای سلولی و عملکرد آنها فوقالعاده است و نیز علت حیرت او دربارهی پیشرفتهای اخیر علم بیولوژی نیز کاملا درککردنی بهنظر میرسد. سخنان او در این کتاب بازتاب گستردهای روی عقاید متعصبانه و پیشداوریهای ما خواهد داشت.
مقالههای مرتبط:
بال در کتابش این ایده را که ژنها شالودهی حیات هستند، به چالش میکشد. از دیدگاه او، ما چیزی بیشتر از اینها هستیم. بدن ما متشکل از چندین گونه ژنوم است. برای مثال، مواد ژنتیکی معمولا طی دوران حاملگی میان مادر و جنین منتقل میشود و دراینمیان، تریلیونها میکروارگانیسم ساکن در رودهها، پوست و بینی ما نیز (بهعنوان میکروبیومها) دارای توالی ژنتیکی مختصبهخود هستند. علم وراژنتیک (epigenetic) به ما میگوید حتی ارگانیسمها با مشخصههای ژنتیکی خاص هم میتوانند بنابر شرایط محیطی رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند. ما امروزه میدانیم که حتی رنگ موهای یک گربهی شبیهسازیشده نیز میتواند کاملا متفاوت از نمونهی اصلی باشد.
در بهترین حالت میتوان گفت که ما تنها موجوداتی سرهمبندیشده از توصیفات ژنومیکی گوناگون هستیم و آنچنان که بسیاری از ما گمان میکنیم، «شخصیت» ما یک مفهوم سرراست و تعریفشده نیست. آنچه بال میگوید، بهمنزلهی زنگ هشداری برای بشریت در آستانهی شروع عصر خدمات اصلاح ژنتیکی است.
بال ما را به نظارهکردن آیندهای خاکستریرنگ دعوت میکند که در آن هیچ پاسخ مطلقی وجود ندارد و تنهاپیچیدگی بر جهان حاکم است. این ابهام از مباحثههای اجتماعی و اخلاقی او درمورد اثرات فناوریهای اصلاح ژنتیکی نظیر کریسپر (CRISPR) و مدلسازی مغز و جنین در فرهنگ جوامع ناشی میشود. چطور میتوان در دورانی که میزان هوش افراد با اصلاحات ژنتیک قابلدستکاری است، از برابری و مساوات دم زد؟ چگونه میتوان نوعی تعهدات اخلاقی را برای آن دسته از ارگانهایی آزمایشگاهی (مانند مغز) متصور شد که توانایی درک درد، خاطرات و احساسات را دارند؟ در این کاوشهای نوآورانهای که در حال محوکردن مرزهای واقعی هویت و مرگ ما هستند، بال ما را با این پرسش مواجه میکند که هدف واقعی چیست. برای بررسی دقیقتر این پرسشها نیاز است که چارچوبهای اخلاقی خود را وسعت دهیم.
موضوعی که در تاریخ بلند علم بیولوژی کمی آزاددهنده جلوه میکند، یکپارچگی نژادی و جنسیتی درمیان پیشگاماناین علم است. افرادی که تصمیم گرفتهاند این داستان از ابتدا چگونه روایت شود، بیشتر مردانی اروپاییتبار بودهاند؛ از رودولف ویرچو، توماس هانت مورگان و فرانسیس کریک گرفته تا افرادی نظیر جورج چِرچ. بال میگوید زنانی نظیر رزالیند فرانکلین (متخصص حوزهی بیولوژی مولکولی) یا گیل مارتین (بیولوژیست حوزهی سلولهای بنیادی) بهطرز غمانگیزی از این روایات علمی خط خوردهاند. وضعیت برای دانشمندان رنگینپوستی نظیر جین کوک رایت(پیشگام مطالعات سرطان) نیز همین بوده است. وی همچنین به تعصبات فکری افرادی نظیر الکسیس کارلز وایت، جراح فرانسوی و ایدئولوژیست افراطگرای قرن بیستم و نیز جولیان هاکسلی، بیولوژیست بریتانیایی طرفدار اصلاح نژادی بشر اشاره میکند و اثر چنینی تفکراتی را بر نظریات و آزمایشهای بیولوژیکی سالیان بعد از آن شرح میدهد.
بااینحال، بهنظر میرسد که بال همچنان در یافتن پاسخ برای این پرسشهای مهم ناکام بوده است: «چهکسی باید درمورد لزوم و نحوهی کشت انسانی تصمیمگیرنده باشد؟ چه طرز تفکری درمورد هویت، جنسیت، قدرت و اخلاق باید داستان علمی نسل ما را رقم بزند؟ و چگونه بشر میتواند سیستمی را ابداع کند که در آن بتوان از بینشهای متنوع جهان برای شکلدادن به آیندهی زیستپزشکی بهره برد؟»
پیش از اینکه گوشی هوشمند گلکسی اس ۱۰ سامسونگ معرفی شود، شایعات زیادی در مورد اینکه این شرکت قصد دارد جدیدترین پرچمدارش را با قابلیتهای کیف پول رمزگذاریشده و بلاکچین عرضه کند، منتشر شده بود. این خبر باعث شد تا گمانهزنیهای زیادی در مورد سامسونگ مطرح شود. شرکت کرهای درحال حاضر بزرگترین تولیدکنندهی گوشیهای هوشمند در جهان محسوب میشود و بهنظر میرسد سرمایهگذاری در بازار پولهای رمزگذاریشده و فناوری بلاکچین، برگ برندهی بزرگی برای سامسونگ باشد.
شایعات مطرحشده واقعیت داشت و سامسونگ یک کیف پول رمزگذاریشده بهنام بلاکچین کیاستور را به محصولات سری گلکسی اس ۱۰ اضافه کرد. درهرحال، میزان تمایل این غول فناوری کرهای برای ورود به بازار پولهای رمزگذاریشده به میزانی نبود که بسیاری انتظار آن را داشتند. قابلیت دسترسی کیاستور بلاکچین سامسونگ بهشدت محدود بود و این قابلیت درحال حاضر از هیچیک از پولهای رمزگذاریشدهی اصلی پشتیبانی نمیکند.
دستگاهها و بازارهای بیشتر
با این اوصاف، ظاهرا سامسونگ همچنان به بازار پولهای رمزگذاریشده علاقمند بوده است و برنامههایی برای ارائهی کیفپول و قابلیتهای بلاکچین در تعداد بیشتری از دستگاههای سری گلکسی دارد. چیوون چیول، مدیر ارشد استراتژی محصول در بخش کسبوکارهای بیسیم سامسونگ، در این رابطه گفت:
ما با گسترش پشتیبانی از قابلیتهای بلاکچین در تعداد بیشتری از دستگاههای سری گلکسی، موانع موجود را برای تجربههای جدید در این حوزه از میان خواهیم برداشت. علاوهبر این، خدمات خود را پس از کرهجنوبی در کشورهای دیگری ازجمله آمریکا و کانادا گسترش خواهیم داد.
در خبر منتشرشده توسط چیوون چیول، اشارهای به جزئیات و اینکه چه دستگاههایی از سری گلکسی از قابلیت یادشده پشتیبانی خواهند کرد، ارائه نشده است و گفتههای وی بیشتر به علاقمندی سامسونگ برای حضور در بازار پولهای رمزگذاریشده اشاره دارد. باید منتظر بمانیم تا ببینیم سامسونگ در آیندهی نزدیک این خدمات را چگونه و در چه محصولاتی ارائه خواهد داد.
صنعت گوشیهای هوشمند همچنان درحال رشد و اشباع است و همین شرایط باعث شده است تا تولیدکنندگان این نوع محصولات مجبور به اعمال امکانات و قابلیتهای جدید در گوشیهای هوشمند باشند تا رشد آنها در بازار مستمر باشد. سرمایهگذاری این شرکتها در پولهای رمزگذاریشده و فناوریهای مرتبط با آن میتواند بخشی از این استراتژی باشد. نکتهی جالب اینکه سامسونگ تنها شرکتی نیست که قصد ورود به بازار یادشده را دارد. شرکتهای دیگری مثل اچتیسی که در بازار گوشیهای هوشمند شرایط خوبی را تجربه نمیکند نیز به آیندهی گوشیهایی که از بلاکچین پشتیبانی میکنند، امیدوار است.
۲۰۱۹ را میتوان سالی درخشان برای موتورسیکلتهای جدید دانست. هر روز شاهد استفاده بیشتر از موتورسیکلتدر تمام نقاط جهان هستیم و ظهور فناوری نیز در این بخش روزبهروز افزایش مییابد. البته همیشه در مسیر، پیروزیها و شکستهایی وجود دارد؛ هیجان پیروزی و رنج شکست همواره جذاب است و دنیای موتورسیکلت نیز از این قاعده مستثنی نیست. در حال نزدیک شدن به نیمه سال ۲۰۱۹ هستیم و به همین مناسبت نگاهی به هیجانانگیزترین رخدادهای صنعت موتورسیکلت میاندازیم.
۱۰. بازگشت کاوازاکی W800
کاوازاکی W800 موتورسیکلتی است که بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ به تولید رسید و پس از مدتی توقف، بار دیگر در سال ۲۰۱۹ وارد مرحله ساخت شد. W800 از سری محبوب W کاوازاکی محسوب میشود که ۳ مدل از آن بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ در بازار موجود بود. کاوازاکی W800 دارای پیشرانه حجم ۷۹۹ سیسی است که ۴۷ اسببخار قدرت و ۶۰ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. باتوجهبه قیمت نسبتاً ارزان، میتوان بازگشت این موتورسیکلت را به خط تولید کاوازاکی، اقدامی بزرگ برای کسب سهم بیشتر در بازار قلمداد کرد.
۹. بازگشت رویال انفیلد
رویال انفیلد هنوز هم در میدان رقابت باقی مانده است؛ سال گذشته این شرکت از موتورسیکلت Himalayan رونمایی کرد که ازجمله مدلهای تأثیرگذار بازار محسوب میشود. اما موتورسیکلتهای جدید سری ۶۵۰ رویال انفیلد با نام کنتیننتال GT و اینترسپتور واقعاً تحسین هر بینندهای را بر میانگیزند. سری ۶۵۰ رویال انفیلد از پیشرانه ۶۴۸ سیسی تک میلسوپاپرو (SOHC) همراهبا شاسی ساختهشده توسط هریس پرفورمنس بهره میبرد. هر دو نسخه این موتورسیکلت از رنگهای جذاب با خطوط بدنه زیبا استفاده میکنند و قیمتی حدود ۶۰۰۰ دلار برای آنها تعیین شده است. به نظر میرسد که این محصولات بتوانند خیلی خوب از عهده نیازهای علاقهمندان دنیای موتورسیکلتهای کلاسیک بربیایند.
۸. موتورسیکلتها به آزادی بیشتری دست مییابند
امکان حرکت دو موتورسیکلت درکنار هم بین خطوط، طی دو سال اخیر به قوانین کالیفرنیا اضافه شده است. ایالت یوتا هم قانون نصف و نیمه را امضا کرد تا بتواند حق اشتراکگذاری محدود خط حرکت را اجرایی کند که بههرحال بهتر از هیچ است. هماکنون ایالت اورگن هم قصد دارد قانونی را تصویب کند که به موتورسواران اجازه میدهد بین خودروها حرکت کنند.
۷. افرادی که مارک مارکز را در موتوجیپی شکست دادند
مارک مارکز، قهرمان اسپانیایی مسابقات موتورسواری، یکی از موفقترین افراد در این رشته محسوب میشود. مارک مارکز، سابقه هفت بار قهرمانی جهان را در کارنامه دارد که پنجبار آن را در موتوجیپی کسب کرده است. مارکز از سال ۲۰۱۳ با تیم هوندا روند روبهرشدی را تجربه کرد و اینک بهعنوان قهرمانی بیرقیب شناخته میشود. اما هر کسی پاشنه آشیلی دارد و همیشه نمیتواند روی سکوی اول بایستد. مارکز نیز از این قاعده مستثنی نیست و طی ماههای گذشته در مقابل برخی موتورسواران مغلوب شده است. ماه گذشته در گرندپری موتورجیپی تگزاس، الکس رینز برای اولینبار جلوتر از مارکز ایستاد و برنده شد. در ادامه، فابیو کوارتارارو از تیم یاماها نیز پول پوزیشن پیست خرز را به خود اختصاص داد تا امید زیادی برای کسب سکو از گرندپری اسپانیا داشته باشد؛ هرچند که شرایط مسابقه طبق میل کوارتارارو پیش نرفت و در مسابقه اصلی رقابت را به مارکز واگذار کرد. آندرا دیویزیوسو نیز از جمله موتورسوارانی است که در فصل جاری، عنوان قهرمانی گرندپری قطر را به خود اختصاص داد.
۶. پیشرانه باکسر بیامو
آیا پیشرانه ۱۸۰۰ سیسی باکسر بیامو، قدرتی به اندازه یک پیشرانه ۱۶۰۰ سیسی خطی ۶ سیلندر تولید میکند؟ واقعاً عجیب و شاید هم مسخره به نظر برسد؛ اما بیامو قصد دارد در رویداد کنکو دلگانس ۲۰۱۹ از شاهکار جدیدی رونمایی کند. حدود دو هفته آینده در سواحل زیبای دریاچه کومو در منطقه لمباردی ایتالیا، شاهد پیشرانه قدرتمند باکسر بیامو خواهیم بود که قرار است در مدلهای آینده استفاده شود.
۵. موتورسیکلت آمریکایی متفاوت
حدود دو هفته پیش، موتورسیکلت ایندین FTR1200 مجوز حضور در مسابقات باجا (Baja) را دریافت کرد. موتورسیکلت معمولی آمریکایی V-Twin برای شرکت در این مسابقات بهخوبی تقویت شد تا قدرت پیشرانه به ۱۲۳ اسببخار برسد. به خاطر داشته باشید که ایندین با یک موتورسیکلت شهری قدم به مسابقات محصولات تقویتشده گذاشت. با این تفاسیر باید منتظر بنشینیم و ببینیم که بازار در مقابل این موتورسیکلت چه واکنشی از خود نشان میدهد.
۴. لایتنینگ استرایک
شرکت موتورسیکلتسازی لایتنینگ از محصول جدید الکتریکی خود رونمایی کرد که تحویل آن از دو ماه دیگر آغاز خواهد شد. موتورسیکلت جدید لایتنینگ استرایک کربنادیشن (Lightning Strike Carbon Edition) نام دارد و با قیمت ۱۹,۹۹۸ دلار برای خریداران عرضه میشود. لایتنینگ استرایک از بدنه فیبر کربن، سیستم تعلیق اُلینز در جلو و عقب، ترمز برمبو، داشبورد مسابقهای AIM Strada مجهز به زمانسنج و GPS بهره میبرد. موتورسیکلت الکتریکی لایتنینگ دارای موتور ۲۰ کیلووات ساعت است که با هر بار شارژ میتواند مسافتی بین ۲۴۰ تا ۳۲۰ کیلومتر را طی کند. لایتنینگ میگوید که این موتورسیکلت از شارژر سطح ۳ استفاده میکند که با ۲۰ دقیقه شارژ، میتواند شعاع حرکتی حدود ۱۶۰ کیلومتر ارائه دهد.
نسخه استاندارد لایتنینگ استرایک دارای موتور الکتریکی ۱۰ کیلووات، شعاع حرکتی و قدرت کمتر است؛ اما گشتاور تولیدی آن به ۲۴۴ نیوتنمتر میرسد و وزن آن نیز ۱۳ کیلوگرم نسبت به نسخه کربن ادیشن کمتر خواهد بود. قیمت این موتورسیکلت از ۱۲ هزار و ۹۹۸ دلار آغاز میشود و مشتریان میتوانند طی ماههای آینده آن را در بازار آمریکا خریداری کنند.
۳. استقبال زنان از سواری با موتورسیکلت
تعداد زنانی که در آمریکا مالک موتورسیکلت هستند، ۱۹ درصد افزایش یافته است. چنین آماری در ابتدا کمی مشکوک به نظر میرسید و باعث شد تا بررسیهای بیشتری درباره صحت ارقام ارائهشده انجام شود. در پیگیریها مشخص شد که آمار واقعی زنان مالک موتورسیکلت، بیش از ۱۹ درصد است. به عبارت دیگر، در میان تمام گروههای سنی، زنان هماکنون ۱۹ درصد مالکان موتورسیکلت را تشکیل میدهند. اما بررسی دیگری در سال ۲۰۱۸ نشان داد که مالکیت زنان گستردگی بیشتری در نسل جوان دارد. در میان تمام مالکان موتورسیکلت از نسل X، زنان ۲۲ درصد را در اختیار داشتند. در میان نسل Y نیز ۲۶ درصد را زنان تشکیل میدادند. نتایج مطالعهای مشابه در سال ۲۰۰۹ نشان داد که زنان ۹ درصد از مالکان موتورسیکلت را به خود اختصاص داده بودند؛ بنابراین تعداد مالکان زن طی ۱۰ سال، ۱۰ درصد افزایش یافته است که در خورتوجه به نظر میرسد.
۲. موتورسیکلتهای آفرود جدید در راه بازار
برخی از موتورسیکلتهای آفرود (ADV) بسیار بزرگ و برخی نیز خیلی کوچک هستند. اما سلیقه مشتریان به سمتی حرکت میکند که احتمالاً در آینده شاهد مدلهای متوسط نیز خواهیم بود. یکی از این موتورسیکلتها که تا سال آینده در دسترس خریداران قرار خواهد گرفت، یاماها Tenere 700 است. برای کسانی که به ماجراجویی علاقه زیادی دارند، گزینههای دیگری هم هستند که از جمله میتوان به موتورسیکلت KTM 790 ادونچر و MotoGuzzi V85TT اشاره کرد. نسخه تفریحی KTM 790 از پیشرانه ۷۹۹ سیسی مایعخنک هشت سوپاپ مشابه با مدل دوک 790 بهره میبرد. پیشرانه V-Twin با زاویه ۷۵ درجه و قدرت ۱۰۵ اسببخار، آن را به گزینهای جذاب برای سواری در طبیعت تبدیل میکند.
۱. بازگشت موتورسیکلتهای ۵۰۰۰ دلاری
حرکت به سمت تولید موتورسیکلتهای قدرتمند یا قیمت کمتر، از چند سال پیش با معرفی مدل شگفتانگیز KTM 390 Duke آغاز شد. نسل دوم این موتورسیکلت که هماکنون در بازار وجود دارد، دوستداشتنیتر است و با قیمت ۵۴۹۹ دلار برای خریداران عرضه میشود. از جمله سایر مدلهای این رده میتوان به کاوازاکی Z400 با قیمت ۴۷۹۹ دلار، بیامو G310 GS با قیمت ۵۶۹۵ دلار، رویال انفیلد هیمالیایی با قیمت ۴۴۹۹ دلار، کاوازاکی Versys-X 300 با قیمت ۵۶۹۹ دلار، هوندا CRF230L با قیمت ۵۱۹۹ دلار و هوندا مانکی با قیمت ۳۹۹۹ دلار اشاره کرد.
فیسبوک یک گام دیگر به عرضه پول مجازی اختصاصی خود، که امکان تبادل آن بین کاربران فراهم خواهد بود، نزدیک شده است. طبق گزارشهای منتشرشده، غول شبکههای اجتماعی یک شرکت در سوئیس تأسیس کرده است که تنها روی سیستم پرداختها و بلاکچین، تکنولوژی استفادهشده در ارزهای رمزنگاریشده نظیر بیت کوین تمرکز خواهد کرد.
به گزارش Handelszeitung سوئیس، ارز دیجیتال فیسبوک با دلار آمریکا همبسته خواهد بود و ازاینرو مثل بیتکوین که از اواخر سال ۲۰۱۷ شروع به سقوط کرد، نوسان نخواهد داشت.
فیسبوک چند هفته قبل، لیبرا نتورکز را در ژنو سوئیس راهاندازی کرد. لیبرا اسم داخلی پروژهی ارز دیجیتال این شبکهی اجتماعی است.
مالک این شرکت سوئیسی، مجموعهی هلدینگ فیسبوک II واقع در ایرلند است. این شرکت روی توسعهی سختافزار و نرمافزارهای لازم برای عملیات مرتبط با ارزهای دیجیتال، نظیر پرداختها، بلاکچین (blockchain)، تحلیلها، کلان داده (big data) و تشخیص هویت کار خواهد کرد.
فیسبوک از اظهارنظر در اینباره خودداری کرده است؛ ولی گزارشهای وبسایتهای سوئیسی همراستا با گزارش پیشین نیویورک تایمز در فوریه مبنیبر کار یک تیم ۵۰ نفرهی این شبکهی اجتماعی، جهت توسعهی ارز مجازی قابل استفاده در فیسبوک و پیامرسان واتساپ است.
فیسبوک با وجود تأیید کار روی سیستمهای بلاکچین، در مورد طرحهای مربوطبه ارز دیجیتال نظری نداده است.
بزرگترین شبکهی اجتماعی جهان در بیانیهای اعلام کرد: «فیسبوک نیز مانند بسیاری از شرکتهای دیگر، بهدنبال استفاده از قدرت سیستم بلاکچین است؛ این تیم کوچک و جدید بهدنبال برنامههای مختلفی است.»
بلاکچین یک فناوری رمزنگاری است که مجموعهای از بلوکهای داده میسازد و تمام تراکنشها و کسانی را که این تراکنشها را انجام دادهاند، در آنها ثبت میکند. هیچ گروه خاصی دادهها را کنترل نمیکند، بنابراین غیرمتمرکز (decentralized) است.
در زمانهایی، بهنظر میرسد میزان تطابق اهداکننده و دریافتکننده بالا است، بااینحال باز هم بسیاری از پیوندهای کلیه با شکست روبهرو میشوند. مطالعهی جدید پژوهشگران دانشگاه کلمبیا علت این موضوع را یافته است. براساس نتایج این مطالعه، یک تضاد ژنومی منجر به چنین اتفاقی میشود. این تضاد ژنومی یک ناسازگاری ژنتیکی بین اهداکنندهی کلیه و گیرنده است که موجب میشود سیستم ایمنی فرد دریافتکننده دربرابر پروتئین اهداشده به مقابله برخیزد.
نتایج این پژوهش که بهتازگی در مجلهی New England Journal of Medicine منتشر شده است، میتواند منجر به سازگاری دقیقتر بین اهداکننده و گیرنده شود و از میزان شکست عملهای پیوند کلیه بکاهد. بهنظر میرسد درمورد پیوند قلب، کبد و ریه نیز چنین تضاد ژنومی وجود داشته باشد.
موفقیت پبوند اعضا تا حد زیادی بستگی به تضمین وجود سازگاری ژنتیکی بین گیرنده و اهداکننده دارد. این کار با حداکثر تطابق ممکن آنتیژنهای لکوسیت انسانی بین اهداکننده و گیرنده انجام میشود که پروتئینهایی موجود در سطح سلول هستند که به سیستم ایمنی در شناسایی عوامل خارجی کمک میکنند.
بهگفتهی پژوهشگران، عدم تطابق ازنظر این آنتیژنها میتواند علت حدود دو سوم از پیوندهایی باشد که به دلایل ایمونولوژیکی شکست میخورند. سایر شکستها احتمالا ناشی از آنتیژنهای ناسازگاری بافتی کوچک است. البته، هویت بیشتر این آنتیژنها و اینکه چگونه موجب رد پیوند میشوند، تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است.
فرض پژوهشگران این بود که فردی که ژنومش حاوی یک ژن کلیوی است و بخشی از توالی آن حذف شده، احتمالا دربرابر عضو اهداشده از سوی فردی که این توالی را بهصورت کامل دارد، حساستر است. در این وضعیت، فرد گیرنده در معرض پروتئینی قرار میگیرد که سیستم ایمنی او، بهعنوان یک عامل خارجی شناسایی میکند.
پژوهشگران برای آزمون این فرضیه، تعداد ۷۰۵ گیرندهی کلیه را ازنظر وجود حذفهایی در ۵۰ ژن کلیه که همه در ژنوم فرد اهداکننده بهطور کامل حضور داشتند، مورد بررسی قرار دادند. در ادامه، حذفهای مرتبط با رد پیوند در ۲۰۰۴ جفت اهداکننده-گیرندهی دیگر تأیید شد.
نتایج این مطالعه نشان میداد که گیرندههای کلیه با دو نسخه از حذف در نزدیکی ژنی که LIMS1 نامیده میشود، درصورتی که اهداکنندهی کلیه حداقل یک نسخه از آن توالی را بهصورت کامل داشت، در معرض خطر بالاتر رد پیوند قرار داشتند. خطر رد پیوند درمیان جفت اهداکننگان-گیرندگانی که این تضاد ژنومی را داشتند، درمقایسهبا افرادی که دارای این ناسازگاری نبودند، به میزان ۶۳ درصد بالاتر بود. بهگفتهی پژوهشگران، خطر رد ناشی از تضاد LIMS1 حدود ۳ برابر بالاتر از خطر ناشی از عدم تطابق یکی از اللهای آنتیژنهای لکوسیت انسانی است. دریافتکنندگان پیوند کلیه که دو نسخه از این حذف را داشتند و دچار رد پیوند میشدند، دارای سطوح قابل تشخیصی از آنتیبادیهای ضد LIMS1 در خونشان بودند. این موضوع نیز شاهد دیگری برای نقش احتمالی این تضاد ژنومی در رد پیوند کلیه است.
البته مکانیسمهای دقیق نحوهی تاثیر این حذف ناشناخته مانده است. این احتمال وجود دارد که این حذف موجب کاهش تولید مقدار پروتئین LIMS1 میشود. افرادی که دارای دو نسخه از این حذف هستند، سطوح پایینتری از رونوشت ژن LIMS1 در کلیههای خود دارند. هنگامی که این افراد در معرض سطوح بالای پروتئین LIMS1 موجود در یک ارگان بهتازگی پیوندشده قرار میگیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که سیستم ایمنی آنها آنتیژن LIMS1 را بهعنوان عامل خارجی شناسایی کند و موجب رد پیوند شود.
اعضای پیوندی معمولا دورهی قابلتوجهی از کم اکسیژنی را تجربه میکنند که بهنظر میرسد با تضاد ژنتیکی درهم آمیخته شود. پژوهشگران دریافتهاند در سلولهایی که LIMS1 تولید میکنند، سطوح پایین اکسیژن موجب افزایش بیان LIMS1 روی سطح سلولها میشود که ممکن است موجب افزایش خطر حمله سیستم ایمنی شود.
براساس برآوردها، فراوانی بروز ناسازگاری LIMS1 در افراد اروپایی و آفریقاییتبار حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد از موارد پیوندها از اهداکنندگان غیرخویشاوند است؛ اما فراوانی بروز چنین ناسازگاری در میان مردم آسیای شرقی تبار بهعلت کمیاب بودن این حذف در این جوامع بسیار نادر است.
برای اجتناب از بروز این ناسازگاری میتوان پیش از پیوند، غربالگری انجام داد اما لازم است ابتدا این ارتباط در مطالعات دیگری تأیید شود. این یافتهها ممکن است به دیگر انواع پیوند نیز تعمیمپذیر باشد؛ زیرا LIMS1 در ریه، قلب و کبد نیز بیان میشود. بهطور مشابهی، دیگر ناسازگاریهای ژنتیکی نیز ممکن است در رد پیوند این اعضا نقش داشته باشند. علی قراوی، پژوهشگر مطالعه میگوید:
این پروژه نشان میدهد که چگونه تجزیهوتحلیل ژنتیکی میتواند ازطریق تطابق بیشتر موجب ارتقاء مراقبتهای بالینی شود و یک آزمون آنتیبادی میتواند روشی غیرتهاجمی برای غربالگری رد پیوند در افرادی باشد که عضو پبوندی دریافت کردهاند.
پژوهشگران میگویند علت عدم شناسایی این ژن در مطالعات گذشته، احتمالا اندازهی کوچک آن مطالعات بوده است. بهمنظور انجام یک مطالعهی همبستگی وسیع در سطح ژنوم و یافتن ژنهای مرتبط، حداقل ۱۳ هزار دریافتکنندهی کلیه باید مورد مطالعه قرار گیرند. رویکرد تضاد ژنومی روشی جدید برای یافتن ناسازگاریهای دیگر در افراد اهداکننده-گیرنده مهیا میکند و روشهای تشخیصی جدیدی برای تعیین موفقیت یا رد پیوند دراختیار پزشکان قرار میدهد.
واحد خودروهای اسپرت تویوتا، TRD تصاویری از قطعات فیبر کربنی آیرودینامیکی منتشر کرده است که در مدل اسپرت تویوتا سوپرا به بازار عرضه خواهند شد. هدف از طراحی این قطعات، تیونینگ بهبود ظاهر و آیرودینامیک تویوتا سوپرای جدید و پاسخی به نیاز مشتریانی است که میخواهند خودرویشان ظاهری متفاوت داشته باشد.
این پکیج شامل اسپویلر جلو، رکاب، بخش زیرین درها، اسپویلرهای جانبی و اسپویلر روی صندوق عقب است که همگی از فیبر کربن ساخته شدهاند. این پکیج دو جفت رینگ آلومینیومی جدید را هم با خود به همراه دارند که هم وزن کمتری دارند و هم در ساخت آنها از روش فورج استفاده شده است. تمامی این قطعات قبلا در خودروی مفهومی تویوتا TRD GR Supra Performance Line رونمایی شده بودند.
در نگاه جزئیتر، مدل GR در مقایسه با مدل فعلی TRD رونماییشده، دارای حالت اسپرتتری است؛ به این دلیل که آن خودروی مفهومی بیشتر روی پیست تمرکز داشت تا روی جاده. اسپویلر جلو در سوپرا TRD از نوع ۳ تکه است و به شکلی طراحی شده که در سرعتهای بالا بتواند نیروی رو به پایین بیشتری در بخش جلویی خودرو تولید کند. همچنین نصب این اسپویلر سبب شده است که ارتفاع خودرو در جلو، ۱۴ میلیمتر کاهش پیدا کند. رکابهای جانبی نیز بهمنظور تولید نیروی رو به پایین هستند و ارتفاع خودرو در بخش مرکزی را ۴ میلیمتر پایینتر آوردهاند.
مقالههای مرتبط:
در این خودرو روی درها نیز یک قطعهی آیرودینامیکی فیبر کربنی نصب شده است که وظیفهی هدایت هوا به سمت عقب خودرو را دارد. هوای هدایتشده به بخش عقبی خودرو درنهایت به اسپویلر عقب میرسد که روی صندوق عقب قرار دارد. در قسمت عقب نیز ارتفاع تویوتا سوپرا ۲۴ میلیمتر پایینتر آمده است. در انتها به رینگهای ۱۹ اینچی سیاهرنگ میرسیم که درست مانند رینگهای اسپرت خودروی مفهومی تویوتا هستند.
فعلا اعلام شده است که این قطعات تنها در بازار ژاپن عرضه خواهند شد؛ ولی بهنظر میرسد درصورت موفقیت در بازار، عرضهی آنها در سایر نقاط جهان نیز برای TRD کار مشکلی نباشد. تویوتا تغییری در بخش فنی این مدل اعمال نکرده و این خودرو با دو موتور قابل سفارش است که هر دوی آنها توسط بیامو ساخته میشوند.
موتور نخست از نوع ۲ لیتری ۴ سیلندر توربو است و در دو نسخهی ۱۹۴ و ۲۵۵ اسب بخاری عرضه میشود. موتور دیگر از نوع ۶ سیلندر خطی توربو با ۳ لیتر حجم است و میتواند ۳۳۵ اسببخار قدرت تولید کند. تمامی نسخههای تویوتا سوپرا به جعبهدنده ۸ دندهی خودکار ZF مجهز هستند.
تپسی برای سهولت استفادهی افراد توانیاب از اپلیکیشن این شرکت، امکاناتی اضافه کرده است؛ از این پس اپلیکیشن تپسی برای نابینایان دسترسپذیر است و افراد نابینا میتوانند با استفاده از اپلیکیشنهای واسط مخصوص خود، بدون نیاز به کمک دیگران از تپسی استفاده کنند. همچنین افراد ناشنوا، کم شنوا و دارای صندلی چرخدار نیز میتوانند با امکان جدید تپسی، راحتتر از خدمات این تاکسی اینترنتی برخوردار شوند.
یکی از مهمترین قابلیتهای جدید تپسی، دسترسپذیر شدن آن برای نابینایان است. معمولا سیستمعامل موبایلها میتوانند برای این افراد ازطریق اپلیکیشنهای واسط، دسترسپذیر شوند و فرد نابینا با حرکت انگشت روی صفحه گوشی موبایل خود، بهصورت صوتی از نام اپلیکیشنها و گزینههای آنها مطلع شود و از آنها استفاده کند. از جمله این اپلیکیشنها، میتوان به Talk back برای گوشیهای اندرویدی و Voice over برای گوشیهای iOSاشاره کرد. متاسفانه بسیاری از اپلیکیشنهای ایرانی، امکان خواندهشدن توسط این اپلیکیشنهای واسط را ندارند و نابینایان نمیتوانند از آنها استفاده کنند. تیم فنی تپسی برای حل این مشکل، ساعتها با بررسی رفتار نابینایان در استفاده از اپلیکیشنها، همه مراحل استفاده یک نابینا از اپلیکیشن تپسی را شناسایی و سعی کرده است تا تجربه کاربری خوبی برای آنها طراحی کند. به این منظور، گزینههای مختلف اپلیکیشن تپسی لیبلگذاری شده است تا اپلیکیشنهای واسط مورد استفاده نابینایان بتوانند گزینههای موجود در اپلیکیشن تپسی را برایشان بخوانند و استفاده از آن برایشان دسترسپذیر شود.
تپسی برای ناشنوایان و کم شنوایان هم علاوهبر نابینایان، قابلیت جدیدی در اپلیکیشن خود اضافه کرده است. بر این اساس، در صورتی که کاربری ناشنوا یا کم شنوا باشد یا از صندلی چرخدار و عصا استفاده کند، میتواند در تنظیمات کاربری خود، این موارد را تیک بزند و به این ترتیب هنگام درخواست خودرو، سفیر تپسی متوجه میشود که مسافرش چه نیازی دارد. مثلا برای برقراری ارتباط با فرد ناشنوا، بهجای تماس تلفنی ازطریق پیامک ارتباط برقرار میکند یا در صورتی که مسافری صندلی چرخدار داشته باشد، به این موضوع توجه خواهد کرد که هم امکان جایگذاری صندلی چرخدار در صندوق عقب خودرو را داشته باشد و هم زمان انتظار بیشتری برای مسافر درنظر بگیرد.
باتوجهبه اینکه بخشی از جامعه ممکن است دچار یکی از معلولیتهای جسمی باشند، ایجاد راههایی برای سهولت دسترسی این افراد از امکاناتی که افراد دیگر از آنها استفاده میکنند، موضوع مهمی است که همه شرکتها باید به آن توجه کنند و راهی را پیدا کنند تا خدمات و کالاهایشان برای این افراد جامعه نیز قابل استفاده باشد.
اقدامی که شرکت تپسی برای دسترسپذیری اپلیکیشن خود کرده است، میتواند شروعی برای ایجاد این امکان در تمام شرکتهای ایرانی باشد که خدمات اینترنتی ارائه میکنند. به این ترتیب، همهی توانیابان میتوانند با حفظ استقلال خود، از همهی امکانات این شرکتها استفاده کنند.
بیشک، ارتباطات، مفهوم گستردهای دارد و تنها بهمعنی انتقال واژهها بین دو طرف یک رابطه نیست. گوگل نمونهی اولیهی سیستم ترجمه مبتنیبر هوش مصنوعی را بهنمایش گذاشته است. این سیستم جدید نهتنها واژههایی را که از دهان گوینده خارج میشود بهخوبی ترجمه میکند، بلکه در حین ترجمه به لحن و حالت گفتار گوینده نیز توجه نشان میدهد و لحن فایل ورودی را شبیهسازی میکند.
سیستم مبتنیبر هوش مصنوعی ترجمهی گوگل، Translatotron نامگذاری شده است. محققان گوگل در مورد جزئیات عملکرد این سیستم جدید در وبلاگ رسمی گوگل توضیحات مفصلی ارائه دادهاند. البته باید خاطرنشان کرد که انتظار نمیرود Translatotron به این سرعت به محصولی تجاری تبدیل شود ولی توسعهی تجاری آن درنهایت محقق خواهد شد.
اوایل سال جاری، مدیر بخش ترجمهی گوگل در گفتگویی با ورج اعلام کرده بود که گوگل قصد دارد ابزارهایی برای بهبود ترجمه ازجمله اضافه کردن قدرت تشخیص لحن گوینده را به سیستم ترجمهی این شرکت اضافه کند تا گوگل ترنسلیت بتواند با کارایی بهتر و همچنین خطای کمتری مکالمات را ترجمه کند.
گوگل، فایلهای نمونهی ترجمهی صوتی شرکت را بهاشتراک گذاشته شده است تا کاربران بتوانند با نحوهی عملکرد سیستم جدید ترجمهی گوگل آشنا شوند. فایل اول، فایل صوتی ورودی است. فایل صوتی دوم، ترجمهی اصلی به شکل مرسوم و فایل صوتی سوم نیز نمونهی ترجمهی بهینهسازیشده توسط سیستم Translatotron گوگل ترنسلیت است.
صدای گوینده به زبان اسپانیایی
صدای ماشین پس از ترجمه
صدای ترجمهشده با شبیهسازی صدای گوینده
اگر در فایلهای صوتی دقت کنید، متوجه میشوید ترجمه فایل صوتی فقط بهصورت کلمهبهکلمه انجام نشده و در ترجمهی با سیستم Translatotron تغییر لحن گوینده براساس محتوای ترجمهشده کاملا مشهود است. گروه تحقیقاتی ترجمهی گوگل نمونههای بیشتری از فایلهای صوتی ترجمهشده با سیستم جدید را بهاشتراک گذاشته است.
سیستم Translatotron مبتنیبر هوش مصنوعی، ترجمهای غیرمنفعل و غیرخطی ارائه میدهد که میتواند برای کاربران از جذابیت بالاتری نسبت به ترجمهی واژهبهواژه و بدون توجه به لحن گوینده برخوردار باشد. باتوجه به اینکه هیچگونه توقفی برای انجام فعالیتها و وظایف بعدی در سیستم مبتنیبر هوش مصنوعی وجود ندارد، به چنین سیستمی، سرتاسری یا end-to-end گفته میشود. گوگل معتقد است که استفاده از رویکردهای سرتاسری باعث افزایش سرعت ترجمه خواهد شد. علاوهبر این، باتوجه به اینکه توقفی در حین انجام مراحل ترجمه هم وجود ندارد، از بروز خطاهای متعدد حین ترجمه کاسته میشود.
دادههایی که در این مدل پردازش میشوند، دادههای خام صوتی نیستند. بلکه، طیف نگاره دادهها یا جزئیات تصویری دادهها نیز مورد استفاده قرار میگیرد. درواقع، برای ترجمهی گفتار از یک زبان به زبان دیگر از تصاویر هم استفاده میشود که برای درگیر کردن ذهن مناسب است.
باید ببینیم چنین سیستمهایی درعمل به چه صورت میتوانند به کاربران کمک کنند. گوگل همواره سعی دارد که طرحهای توسعهای بلندپروازانهای را دنبال کند تا کاربران بهصورت موثرتری بتوانند از گوگل ترنسلیت استفاده کنند. باید منتظر باشیم و ببینیم سیستم جدید ترجمهی گفتاری مبتنیبر هوش مصنوعی تا چه اندازه میتواند مؤثر واقع شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.