ظاهرا شبکهی اجتماعی اشتراکگذاری عکس اینستاگرام قصد دارد در ماه آینده، پشتیبانی از اپلیکیشن اختصاصی دایرکت را پایان دهد. البته باید توجه کنید که با پایان کار اپلیکیشن یادشده، تمامی پیامهایی که در بخش دایرکت ارسال کردهاید، همچنان باقی میمانند و ازطریق اپلیکیشن اختصاصی اینستاگرام دردسترس خواهند بود.
این خبر را مت نوارا، یکی از مفسران صنعت رسانههای اجتماعی و تعدادی از کاربران ویژهی این شبکهی اجتماعی در فروشگاه پلیاستور بیان کردهاند. درحالحاضر، کاربرانی که از این اپلیکیشن برای ارسال پیامهای دایرکت استفاده میکنند، با این پیغام مواجه میشوند که این اپ بهزودی بهکار خود پایان خواهد داد. نوارا در توییتی بر این خبر صحه گذاشته است:
تأیید شد: بهزودی اینستاگرام اپلیکیشن اختصاصی دایرکت را غیرفعال خواهد کرد.
اپلیکیشن مذکور ابتدا در ۷دسامبر۲۰۱۷ منتشر شد و پسازآن، اینستاگرام سعی کرد از شباهت آن به اسنپچت بکاهد. نسخهی آزمایشی اپلیکیشن اختصاصی دایرکت اینستاگرام در ابتدا برای کاربران برخی از کشورهای جهان ازجمله شیلی، ایتالیا، پرتغال، ترکیه و اروگوئه دردسترس قرار گرفت و پسازآن، در سایر نواحی جهان نیز منتشر شد.
در زمان معرفی این اپلیکیشن، یکی از سخنگویان اینستاگرام اعلام کرد در چهار سال گذشته، کاربران از قابلیت دایرکت در این شبکهی اجتماعی بسیار استفاده کردهاند؛ اما میتوان با ارائهی اپلیکیشن اختصاصی برای ارسال پیامهای دایرکت استفاده از این ویژگی را بهبود بخشید.
حال بهنظر میرسد دوران اپلیکیشن مخصوص دایرکت قبل از استفادهی کامل و فراگیر کاربران بهپایان رسیده است. درهرصورت، دلیل اتخاذ این تصمیم هنوز مشخص نیست. ظاهرا اپلیکیشن دایرکت اینستاگرام به سرنوشتی شبیه به اپلیکیشن مسنجر فیسبوک دچار شده است. گفتنی است فیسبوک، شرکت مادر اینستاگرام، اپلیکیشن اختصاصی مسنجر خود را در سال ۲۰۱۴ منتشر کرد.
برخی از منابع خبری دربارهی این تصمیمگیری از اینستاگرام توضیح خواستهاند؛ اما تاکنون پاسخی رسمی از جانب این شبکهی اجتماعی ارائه نشده است.
باتوجهبه کاهش فروش گوشیهای هوشمند و کاهش تقاضا در بازار چین، مؤسسهی IDC پیشبینی میکند درآمد بازار جهانی نیمههادی پس از سه سال تجربهی رشد ثابت، در سال ۲۰۱۹ با کاهش ۷.۲ درصدی روبهرو میشود.
IDC پیشتر نیز گفته بود فروش گوشیهای هوشمند در سهماههی اول ۲۰۱۹ کاهش یافته است. در اسفند سال گذشته نیز اخباری دربارهی کاهش رشد فروش گوشیهای هوشمند در ماههای پایانی ۲۰۱۸ منتشر شده بود.
ماریو مورالس، معاونت بخش برنامهریزی نیمههادی در IDC، دراینباره اعلام کرد:
کاهش تقاضای خرید، بهویژه در بازار چین، از یک طرف و استفادهی طولانیمدت از محصولاتی همچون خودرو و گوشیهای هوشمند و زیرساختهای فضای ابری از سوی دیگر، باعث ایجاد رکود در وضعیت بازار فعلی شده است.
IDC پیشبینی میکند درآمد بازار جهانی صنعت چنین محصولاتی در سال ۲۰۲۰ بهبود خواهد یافت و نرخ رشد سالیانهی ۲ درصد را بین سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۳ ثبت خواهد کرد. همچنین، درآمد بازار صنعت در سال ۲۰۲۳ به رقمی بیش از ۵۲۴ میلیارد دلار میرسد. باتوجهبه وضعیت موجود، IDC پیشبینی میکند تا پایان فصل سوم ۲۰۱۹، کاهش درآمد بازار نیمههادی را شاهد خواهیم بود.
IDC انتظار دارد با روشنترشدن وضعیت تعرفهها در اختلافات تجاری بین چین و ایالات متحده، وضعیت باثباتتری در بازار پدید آید.
خودروهای فراری دههی ۱۹۶۰ همیشه جزو باارزشترین خودروهای کلکسیونی کلاسیک و قدرتمند بودهاند؛ بهطوریکه اکثر نمونههای آن امروزه بهراحتی با مبلغی بیش از ۱۰ میلیون دلار فروخته میشوند. بیشک یکی از زیباترین خودروهای ساختهشده در تاریخ فراری، نمونهی 250GT SWB Berlinetta مدل ۱۹۶۲ است. این مدل را تیم اسکاگلیتی فراری ساخته و بیش از خودرو اسپرت معمولی است. مدل مشهور 250GTO فراری که امروز بهعنوان گرانترین خودرو جهان شناخته میشود، بسیاری از ویژگیهایش را مدیون نمونهی 250GT است.
خودرو نقرهایرنگ مذکور یکی از ۴۰ نمونهی 250GT SWB ساختهشده با بدنهی متالیک و آخرین نمونههای تولیدی است. این مدل برای استفادهی شهری ساخته شده و نام Lusso (بهمعنی لوکس در زبان ایتالیایی) را یدک میکشد. خودرو اسپرت 250GT SWB فراری از پیشرانهی سهلیتری SOHC دوازده سیلندر بهره میبرد که با سه کاربراتور وبر DCL6 40 تغذیه میشود. این پیشرانه ۲۴۳ اسببخار قدرت در ۷,۰۰۰ دوربردقیقه تولید میکند و قدرت بهوسیلهی جعبهدندهی چهارسرعتهی دستی منتقل میشود.
جان ویلی، آنالیزور ارشد سایت Hagerty میگوید:
فراری 250GT SWB یکی از برترین خودروهای ساخت فراری در دههی ۱۹۶۰ و SWB مخفف Short Wheelbase است. مدلهای دیگر 250 ازجمله GTO، تستاروسا، LM و کالیفرنیا اسپایدر درمقایسهبا این نمونه ارزش بیشتری دارند. این بدانمعنا است که فقط کلکسیونری باسابقه میتواند نمونهای از فراری 250GT SWB داشته باشد.
مقالههای مرتبط:
بااینحال، منظور از کلکسیونر باسابقه چیست؟ طبق آمار، کلکسیونرهایی که یک نمونه از این خودرو را دراختیار دارند، بهصورت میانگین مالک ۳۱ خودرو دیگر با ارزش کلی ۶۳ میلیون دلار هستند. این کلکسیونرها بهخوبی از بازار خودروهای کلاسیک مطلع هستند و باتوجهبه تیراژ ساخت نسبتا فراوان فراری 250GT SWB، پیشنهاددهندگان در حراجی بهدنبال بهترین قیمت برای خرید خواهند بود.
این خودرو در اوت۲۰۱۶ در حراجی Gooding & Company حاضر شد؛ اما به قیمت تعیینشدهی فروشنده نرسید و فروخته نشد. اینبار قیمتی برای فراری 250GT SWB نقرهایرنگ در نظر گرفته نشده تا بخت فروش این خودرو از همیشه بیشتر باشد. باوجوداین، جذابیتهای نمونهای کلاسیک از فراری 250GT SWB برلینتای ساخته اسکاگلیتی آنقدر چشمگیر است که توجه هر کلکسیونری را بهخود جلب میکند.
درپایان، باید به این نکته اشاره کنیم هرچند قیمت پیشنهادی برای این خودرو در نظر گرفته نشده، پیشبینی میکنیم نمونهی مذکور با قیمتی بین ۸ میلیون تا ۱۰ میلیون دلار فروخته شود.
مطالعهی جدیدی در دانشگاه کپنهاگ دانش رایج دربارهی توسعهی سلولهای بنیادی را دچار شک و تردید کرده است. این مطالعه نشان میدهد تراکم سلولهای روده از پیش تعیین نشده؛ بلکه بهوسیلهی سلولهای اطراف مشخص میشود. این نتایج ممکن است دستکاری سلولهای بنیادی را برای درمانهای مبتنیبر سلولهای بنیادی سادهتر کند. نتایج این مطالعه در مجلهی Nature منتشر شده است.
درواقع، پژوهشگران در این مطالعه نتیجه میگیرند تمام سلولهای موجود در رودهی جنین قابلیت تبدیل به سلولهای بنیادی را دارند. آنها دریافتهاند برخلاف فرضیات پیشین، توسعهی سلولهای رودهای نابالغ از قبل تعیین نمیشود؛ بلکه تحتتأثیر سلولهای رودهای اطراف قرار میگیرد. دکتر کیم جنسن، یکی از پژوهشگران این مطالعه میگوید:
این کشف ممکن است مسیر را برای توسعهی درمانهای موثرتر مبتنیبر سلول بنیادی هموار کند. ما قبلا بر این باور بودیم که قابلیت هر سلول برای تبدیل به سلول بنیادی از پیش تعیین شده است؛ اما نتایج جدید نشان میدهد تمام سلولهای نابالغ موجود در اندام برای تبدیل به سلول بنیادی از بخت برابری برخوردار هستند. دراصل، موضوعِ مهم «بودن در جای و زمان مناسب» است. در اینجا، سیگنالهایی از سلولهای اطراف سرنوشت این سلولها را تعیین میکند. اگر بتوانیم سیگنالهایی را شناسایی کنیم که برای تبدیل سلول نابالغ به سلول بنیادی موردنیاز هستند، دستکاری این سلولها برای هدف مدنظر سادهتر خواهد شد.
در سرتاسر زندگی، اعضای بدن بهکمک سلولهای بنیادی حفظ میشوند. این سلولها میتوانند آسیبهای جزئی بافت را ترمیم کنند. بنابراین، درک بهتر عواملی که تعیین میکنند سلول نابالغ به سلول بنیادی تبدیل شود یا نه، میتواند در توسعهی درمانهای مبتنیبر سلول بنیادی و پیوند مفید باشد. جنسن توضیح میدهد:
اطلاعات بیشتری از مکانیسمهایی بهدست آوردهایم که ازطریق آنها سلولهای نابالغ روده به سلولهای بنیادی تبدیل میشود و امیدواریم بتوانیم از این دانش برای بهبود درمان زخمهای ترمیمنشدنی استفاده کنیم؛ مثلا زخمهایی که در رودهها اتفاق میافتد. درحالحاضر، آنچه با اطمینان میتوانیم بگوییم این است که سلولهای موجود در مجرای گوارشی این ویژگیها را دارند؛ اگرچه اعتقاد داریم این پدیدهای کلی در توسعهی اعضای جنینی است.
یافتههای شگفتانگیز حاضر نتیجهی جستوجو برای درک عواملی است که سرنوشت سلولهای بنیادی روده را کنترل میکند. جوردی گویو روشی برای نظارت بر توسعهی انفرادی سلولهای رودهای طراحی کرده است. در این روش، پروتئینها علامتگذاری و وارد سلول میشوند و با استفاده از میکروسکوپهای پیشرفته، توسعهی هر سلول بهصورت انفرادی بررسی میشود.
پس از آزمایشهای اولیه، مشخص شد سلولهای بنیادی جنینی، تنها بخشی از رشد روده را در جریان توسعهی جنینی توضیح میدهند. برای بررسی این موضوع متخصصان ریاضی دانشگاه کمبریج نیز به پروژه دعوت شدند. آنها وقتی باهم دادهها را دقیقتر بررسی کردند، به این فرضیهی شگفتانگیر رسیدند که «سلولهای روده نیز بخت تبدیل به سلولهای بنیادی را دارند. آزمایشهای بعدی این فرضیه را تأیید کردند. جنسن میگوید:
قدم بعدی تعیین دقیق این موضوع است که برای توسعهی سلولهای نابالغ لازم به کدام سیگنالها نیاز است.
در سرتاسر زندگی، سلولهای بنیادی به ترمیم بافتهای آسیبدیدهی بدن کمک میکنند. بااینحال، سلولهای بنیادی موجود در بدن، تنها میتوانند آسیب بافتی جزئی را ترمیم و احیا کنند. با استفاده از پیوند سلولهای بنیادی و درمانهای مبتنیبر این روش میتوان سلولهای بنیادی تازه و سالمی دراختیار بدن گذاشت که بتواند بافتهای آسیبدیده را ترمیم یا جایگزین کند.
سال گذشته بانک مرکزی با ابلاغ بخشنامهای تمام بانکها را ملزم کرد تا زیرساختهای لازم برای اجرای طرح رمز دوم یکبار مصرف و ابطال رمزهای دوم ایستا را از خردادماه سال جاری پیادهسازی کنند. براساس این طرح تمام رمزهای دوم ایستای کارتهای بانکی باطل میشود و کاربران مجبور هستند برای هر تراکنش خرید اینترنتی رمز دوم یکبار مصرف از بانک مورد نظر خود دریافت کنند.
البته معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی چند روز پیش اعلام کرد خریدهای اینترنتی کمتر از ۵۰۰ هزار تومان نیازی به رمز پویا ندارند. این طرح که به منظور جلوگیری از سهولت دسترسی مجرمان به اطلاعات حساب بانکی شهروندان در فضای وب ارائه شده بود، از آذرماه سال گذشته اجرایی شد و قرار بود تمامی بانکها از ابتدای خردادماه سال جاری این طرح را اجرا کنند.
اما اخبار منتشر شده نشان میدهد که اجرای این طرح برای مدتی به تعویق افتاده و ممکن است روش آن تغییر کند. در این طرح قرار بود رمزهای دوم یکبار مصرف ازطریق اپلیکیشنهای بانکی در اختیار مردم قرار بگیرد؛ اما بعد از مشکلاتی که برای اپلیکیشنهای گوشیهای اپل در ایران ایجاد شد، اجرای طرح با این روش احتمالا با مشکل روبهرو خواهد بود. به همین دلیل نظام بانکی کشور دنبال راهحل جایگزینی بهجای اپلیکیشنهای بانکی است و به نظر میرسد استفاده از پیامک بهترین گزینه در شرایط فعلی است.
از طرفی حدود ۷۰ درصد مشتریان نظام بانکی شماره تلفن همراه خود را به درستی در اطلاعات هویتی خود در بانکها ثبت نکردهاند و مدتی زمان میبرد تا شماره تلفن همراه مشتریها ساماندهی شود.
شرکت Divergent 3D که در زمینه طراحی و چاپ ۳ بعدی مشغول است، بهتازگی اولین ابرخودروی ساختهشده با این روش را معرفی کرده است. نام این خودرو بلید (Blade) است و از پیشرانهی هیبریدی و سیستم ۴ چرخ متحرک بهره میبرد. Divergent 3D با هدف کاهش اثر زیست محیطی ساخت خودرو و کاهش هزینهها، به سراغ ساخت یک ابرخودرو با استفاده از فرایند چاپ ۳ بعدی رفته است.
تیم سازنده با استفاده از قطعات سبکوزن آلومینیومی که در یک کیف جای میگیرند، کل شاسی خودرو را با وزن ۲۴.۴ کیلوگرم طراحی کردهاند. شاسی خودرو از قطعات آلومینیومی و لولههای فیبرکربنی ساختهشده است. تیم Divergent 3D در اولین گام خود، ابر خودروی ۷۰۰ اسببخاری بلید با سرعتگیری ۰ تا ۱۰۰ در ۲.۲ ثانیه را تولید کرده است.
پیشرانهی چهار سیلندر این خودرو با سوخت بنزین یا گاز طبیعی کار میکند. شرکت سازنده قصد دارد در آیندهای نزدیک، بیش از ۱۰ هزار خودروی ساختهشده بهوسیلهی چاپ ۳ بعدی را تولید کند که بهگفتهی مسئولان شرکت، در کاهش وزن قطعات و هزینهها و اثر زیستمحیطی، ثاثیر بهسزایی خواهد داشت.
مقالههای مرتبط:
قطعات شاسی این خودرو در حالتی شبیه به قطعات لگو ساخته شدهاند و بهوسیلهی لولههای فیبرکربنی بهیکدیگر متصل شدهاند. شاسی با بهرهگیری از ۷۰ بلوک آلومینیومی ساختهشده که تنها در مدت زمان ۳۰ دقیقه مونتاژ میشود. درنتیجهی استفاده از قطعات سبکوزن، اکنون وزن خودرو تنها به ۵۶۰ کیلوگرم رسیده است. استفاده از چاپ۳ بعدی فلزات، به خودروسازان این توانایی را میدهد تا بتوانند قطعات پیچیدهای را تولید کنند. ساخت این قطعات با استفاده از روشهای سنتی قالبگیری و ماشینکاری، اغلب زمانبر و پرهزینه خواهد بود.
نظر شما چیست؟ آیا استفاده از فرایند چاپ ۳ بعدی میتواند آیندهای روشن برای صنعت خودروسازی رقم بزند؟
ساعت ۱۰ شب است و یک مرکز خرید در قلب شهر کراچی پاکستان همچنان به سرویسدهی خود ادامه میدهد. در طبقهی همکف این مرکز، فودکورتی وسیع بهچشم میخورد که در آن، تعداد بیشماری از خانوادههای پرجمعیت در حال لذتبردن از آخرین ساعات تعطیلات پایان هفتهی خود هستند. در همین حال، کمی آنطرفتر یک گروه پرسروصدا دور هم جمع شدهاند و آیندهی علمی پاکستان را طرحریزی میکنند. حدود ۱۰ یا ۱۲ نفر از پژوهشگران چینی و پاکستانی درمورد چگونگی همکاری های آیندهی خود دربارهی موضوعات مختلف صحبت میکنند؛ از مطالعات گیاهان دارویی گرفته تا اثرات گردشگری کوهستانی.
دی لیو، از بازرسان اصلی تیم که از یک مؤسسهی ویروسشناسی در چین برای بازدید از پاکستان به اینجا آمده، میگوید: «من اینجا را دوست دارم و بسیار هیجانزده هستم.» او بهحدی پاکستان را دوست دارد که سال گذشته تصمیم گرفت به این محل نقلمکان کند و آزمایشگاهی را در آن دایر کند. چند سال پیش حتی تصور آن هم دشوار بود که در کشوری که سالها درگیر جنگ و تروریسم بوده است، بتوان چند بازدیدکنندهی بینالمللی را در یک رستوران عمومی به چشم دید. اما این روزها پاکستان نسبتا آرام است. هرچند آمریکا و کشورهای اروپایی به شهروندان خود پیرامون خطرات سفر به این کشور همچنان هشدار میدهند، اما گویی دانشمندان چینی باکی از این تهدیدها ندارند.
انقلاب علمی چین
- بخش اول: بنیانگذاری راه ابریشم جدید
- بخش دوم: تحول آینده پاکستان و سریلانکا
- بخش سوم : جاده علمی چین به سوی اروپا میرود (بهزودی)
- بخش چهارم: پشتیبانی آمریکای جنوبی از جاده علمی پکن (بهزودی)
- بخش پنجم و پایانی: سرمایهگذاریهای چین رشد علم در آفریقا را افزایش میدهد (بهزودی)
حدود ۳ هزار کیلومتر دورتر از کرانهی جنوب شرقی کراچی، کشور سریلانکا قرار گرفته؛ کشوری که این روزها مانند پاکستان شاهد حضور موج وسیعی از پژوهشگران چینی است. اقیانوسشناسی با نام تیلاک پریادارشانا درحال مذاکره با گروهی از بازدیدکنندگان چینی در اطراف مرکز تازهتأسیس تحقیقات آبوهوایی شهر است. او بههمراه وانگ دانگژیائو از آکادمی علوم چین (CAS) در مؤسسهی دریای چین جنوبی در گوانگجو مدیریت این مرکز را بهعهده دارد. این مرکز بهتازگی در مجاورت آبهای آبی اقیانوس هند بنا شده؛ ساختمانی کاملا نوساز که هنوز پوشش پلاستیکی روی صندلیهای اداری آن دیده میشوند.
این نوع مراکز بهعنوان بخش از همکاری مشترک پاکستان بامؤسسهی اقیانوسشناسی آکادمی علوم چین احداث شدهاند. پریادارشانا میگوید که تیمهای مشترک در حال برنامهریزی برای انجام یک سفر با کشتی تحقیقاتی چینی هستند تا بتوانند وضعیت جوی اقیانوس هند و نیز شرایط زمینشناسی بستر این اقیانوس را موردمطالعه قرار دهند؛ اموری که بهگفتهی وی، تاکنون سریلانکا بهتنهایی قادر به اجرای آنها نبوده است.
اکنون، حدود چهل نفر از دانشجویان دانشگاه روهانا برای تحصیل دورههای کارشناسیارشد به چین رفتهاند. پریادارشانا میگوید: «بزرگترین مشکل ما، منابع انسانی است. ما نمیتوانستیم بهسادگی چنین ساختمانی را اینجا بنا کنیم؛ چراکه ما ملتی فقیر و فاقد فرهنگ علمی هستیم. این دستاورد از همکاری با چین حاصل شده است.»
بازارهای جدید
سریلانکا و پاکستان تنها دو کشور از ۱۲۶ کشوری هستند که به طرح راه ابریشم جدید (BRI) پیوستهاند. همانگونه که در بخش اول از این سری مقالات توضیح داده شد، این طرح، بزرگترین پروژهی زیرساختی جهان پس از طرح مارشال ایالات متحدهی آمریکا (باهدف بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم) است. بدین ترتیب، چین بیش از یک تریلیون دلار سرمایهگذاری را در قالب تسهیلات برای احداث بزرگراهها، راهآهن تندرو، نیروگاههای برق و بندرگاههای دریایی و هوایی در حداقل ۱۰۰ کشور جهان اختصاص داده است. شرکتهای چینی حتی در حال ساخت شهرهای جدید مانند شهر بندری کلمبو هستند که قرار است در مجاورت پایتخت سریلانکا به یک قطب مالی صنایع دریایی در جنوب آسیا تبدیل شود. طی این پروژهی عظیم، کشورهای عضو از مزایایی نظیر احداث زیرساختهای تازه در خاک خود بهرهمند میشوند و چین نیز بهنوبهی خود بازارهایی نوین برای کالاها و خدمات خود و نیز جادهها و خطوط راهآهن تازهای را برای حملونقل آنها در اختیار خواهد داشت.
پاکستان خود بزرگترین دریافتکنندهی کمکهای بلاعوض و وامهای احداث زیرساختهای عظیم ازسوی چین است. گمان میرود که حجم این کمکها به بیشاز ۴۰ میلیارد دلار برسد. این بودجه قرار است به احداث نیروگاههای برق، بزرگراهها و درنهایت راهآهن تندرو اختصاص یابد که برای حملونقل کالاهای تولیدی از مرز کوهستانی چین در نزدیکی کاشغر واقع در ۲۵۰۰ کیلومتری جنوب دریای عرب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. یک شرکت هولدینگ بندری چین نیز پیشتر یک بندر دریایی در گوادر برای حمل کالاهای خود به بازارهای جهانی احداث کرده است. در پایان ماه مارس نیز ساخت یک فرودگاه با ارزش ۲۳۰ میلیون دلار آغاز شده است که پس از تکمیل ساخت طی سه سال آینده، به یکی از بزرگترین فرودگاههای پاکستان تبدیل خواهد شد.
اینفوگرفی دروازهی غربی: پروژههای جادهای و ریلی میتوانند مناطق غربی چین را به بندر گوادار در پاکستان متصل کنند تا بدین ترتیب کرویدور اقتصادی میان چین و پاکستان که یکی از مهمترین عناصر طرح BRI است، تکمیل شود
بهعلت وجود حساسیتهای بالای سیاسی، درحال حاضر میتوان گفت سرمایهگذاری چین در سریلانکا - دست کم فعلا - نسبتا ضعیف است. چین و هند در حال رقابت برای تبدیلشدن به بزرگترین منبع واردات کالا و خدمات برای سریلانکا هستند. (هر کدام از این دو کشور، سالانه حدود ۴ میلیارد دلار کالا به سریلانکا صادر میکنند) علاوهبر این، سریلانکا هماکنون نیز مبلغی معادل با ۸ میلیارد دلار به چین بدهکار است که ۸۷ درصد از کل درآمد دولت این کشور از محل دریافت مالیات بهشمار میآید. این موضوع باعث شده چین نفوذ بیشتری در سریلانکا داشته باشد؛ هلدینگهای بندرهای بازرگانی چین (یکی از بزرگترین اپراتورهای بنادر دنیا) در حال حاضر ۸۵ درصد از سهام بندر هامبانتوتا در جنوب سریلانکا را از آن خود کرده است. در همین حین، شرکت مهندسی بنادر چین نیز در حال تکمیل ساخت شهر بندری کلمبو است.
این موضوع، نگرانیهایی را بهخصوص در کشور هند برانگیخته؛ چراکه دولت این کشور طی مدت اخیر، شاهد رویآوردن روزافزون همسایگانش بهسوی چین بوده است. اقتصاددانان هشدار میدهند که پاکستان و بهویژه سریلانکا ممکن است قادر به بازپرداخت بخشی از این وامهای کلان نباشند و ازسوی دیگر، فعالان زیستمحیطی نیز نگران هستند که رونق ساختوساز در این مناطق بدون ارزیابی کامل پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آن پیش رود.
اما همانطور که ساختوسازهای پروژههای BRI، با قدرت در جنوب آسیا پیش میرود، پژوهشگران و دانشگاههای چینی نیز شروع به مشارکت در این زمینه کردهاند و این فعالیتها در مقیاسی صورت میگیرد که پیشازاین هرگز دیده نشده بود.
تجزیهوتحلیل انجامشده در مجموعهای از مقالات موجود در پایگاهدادههای علمی الزویر (Elsevier) نشان میدهد که چین با اختلاف زیادی نسبتبه عربستانسعودی و ایالاتمتحده، به بزرگترین شریک پاکستان از لحاظ همکاریهای علمی تبدیل شده است. از دیدگاه سطح همکاری سایر کشورها با سریلانکا نیز چین نیز در تعداد مقالات مشترک همتراز با هند، اما همچنان از آمریکا، بریتانیا و استرالیا عقبتر است. در هر دو کشور پاکستان و سریلانکا، همکاریهای تحقیقاتی وسیعی در حال برنامهریزی هستند. این همکاریها طیف وسیعی را از اصلاح ژنوم برنج و ژئوفیزیک گرفته تا هواشناسی و شیمی پزشکی پوشش میدهد. همانند دیگر پروژههای BRI، اینجا نیز فرصتهای بسیاری برای شرکتهای چینی وجود دارد تا محصولات خود را از فاز تحقیقاتی به فاز تجاری برسانند و نیز ظرفیت بالقوهی زیادی برای توسعهی پژوهشهای دانشمندان چینی ایجاد شده است.
بهعنوان نمونهای از این فعالیتها، وانگ را در نظر بگیرید. او شغلش را در بخش تحقیقات در زمینهی بیوشیمی داروهای سنتی در مؤسسهی علم و فناوری غذا در آکادمی علوم کشاورزی چین در پکن رها کرده و برای گرفتن یک پست دانشگاهی در دانشگاه کراچی اقدام کرده است. با این کار، او مسلما دوستان و خانواده خود را از دست میدهد؛ اما وانگ خیزش علمی اخیر در کراچی را بهعنوان راهی برای تضمین آیندهی خود میبیند. در چین، رقابت بسیار زیادی برای ارتقای شغلی وجود دارد و این قضیه حتی شامل حال او بهعنوان یک دستیار پروفسور نیز میشود. او میگوید: «من باید (در کشورم) تنها شمارهی پروازها را ثبت کنم و منشی رئیسم شوم. اما در اینجا، من آزادی عمل کافی را در اختیار دارم تا برنامهی خود را تنظیم کنم و برای سرمایهگذاری نیز خود درخواست دهم».
وانگ بهدنبال همکاری با صنعت داروهای گیاهی پاکستان است. او میگوید که در پاکستان، گیاهان دارویی مورد استفاده در فرمولاسیونها، اغلب از دل طبیعت وحشی جمعآوری میشوند و او میخواهد بداند که آیا میتوان گیاهان دارویی پاکستان را مانند چین کشت کرد یا خیر. او همچنین میخواهد مواد دارویی طب ستنی چین را با آنهایی که در داروهای گیاهی پاکستان استفاده میشوند، مقایسه کند. بهعقیدهی وانگ، کارهای زیادی است که میتوان در این کشور انجام داد.
لیو نیز میخواهد با استفاده از سابقهی خود در علم ویروسشناسی، بررسی انواع متفاوتی از داروها را آغاز کند. او میگوید: «من میخواهم در زمینههایی مثل آنفولانزای مرغی یا تب دنگی (تب استخوانشکن) تحقیق کنم». چین شاهد افزایش بیماریهای عفونی در تعداد زیادی از کارگران چینی دخیل در پروژهی BRI است و لیو فکر میکند که این موضوع میتواند زمینهای برای پروژهی مشترک چین و پاکستان در بحث ژنومیک و اپیدمیشناسی بیماریها باشد.
استاد ژو شو در حال تدریس زبان چینی در یکی از کلاسهای دانشگاه ملی زبانهای مدرن در اسلامآباد
افزایش شمار دانشجویان
شمار ارتباطات با دانشگاههای چین بهسرعت رو به افزایش است. هر ساله، چین حدود ۷۰۰ دانشجوی پاکستانی را برای گذراندن دورههای کارشناسی ارشد و دکترا پذیرش میکند. در ماه فوریه، یائو جینگ، سفیر چین در اسلامآباد قول داد که این تعداد را هر سال، به سه برابر افزایش دهد. هماکنون، حدود ۲۸ هزار تن از دانشجویان پاکستانی در حال تحصیل در چین هستند که دراینمیان، ۶ هزار نفر در مقطع دکترا تحصیل میکنند.
در پاکستان، زبان ماندارین (چینی)، بهعنوان یک زبان اختیاری (پس از انگلیسی) در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود. بیشتر دانشگاههای دولتی این کشور دارای درجاتی از همکاری با همتایان چینی خود هستند که آخرین مورد آن، مربوطبه دانشگاه ملی اسلامآباد است. صفدر علیشاه، سرپرست تیم چینی در کمیسیون آموزش عالی دانشگاه پاکستان میگوید این دانشگاه در حال همکاری با چین است تا بتواند یک مرکز مشترک برای انجام تحقیقات در حوزهی محیطزیست، تغییرات اقلیمی، مخاطرات زمینی و دریایی و اقتصاد اقیانوسی تأسیس کند. قاسم جان، زمینشناس و رئیس آکادمی علوم پاکستان و فارغالتحصیل دانشکده کینگز لندن میگوید:
نسل پیشین دانشمندان ما اکثرا دورهی دکترای خود را در بریتانیا و ایالاتمتحده گذراندهاند و ازاینرو، بسیاری از ما هنوز هم همکاریهایی با این کشورها داریم. اما نسل بعدی متفاوت خواهد بود. بعد از رفتن ما، بیشتر پیوندهای آنها با چین خواهد بود.
اقبال چودهاری، مدیر مرکز بینالمللی علوم شیمیایی و بیولوژیکی در دانشگاه کراچی از نسل پیشتاز دانشمندان پاکستانی در چین است. مرکز چودهاری یکی از قدیمیترین و بزرگترین مؤسسات در آسیا است که به تحقیقات پیرامون شیمی و بیولوژی فراوردههای طبیعی اختصاص دارد. تمام درودیوار دفتر کار او پوشیده از لوحهای افتخاری است که از دانشگاههای چینی دریافت کرده است. او درحالیکه به صندلی خود تکیه داده، میگوید: «دفتر من حداقل دو یا سه بار در ماه، میزبان هیاتهای بازدیدکننده از دانشگاههای چین است».
چودهاری در ماه ژانویه، میزبان تیم ویروسشناسی ووهان و پژوهشگران دیگری از دانشگاههای چین بود. دو ماه پیش، او در مراسم افتتاحیهی یک شعبهی چینی از مرکز تحقیقات برنج ترکیبی میان دوگونهی چینی و پاکستانی شرکت داشت. این مرکز با همکاری مؤسسهی تحقیقات برنج ملی چین قرار است به آزمایش برنجهایی بپردازد که قابلیت کشت در مناطق خشکتر پاکستان را داشته باشند.
چودهاری میگوید که سرعت همکاریها میان چین و پاکستان بهطور محسوسی در پنج سال گذشته افزایش یافته است. او میافزاید: «من ۳۰ سال است که به چین میآیم و میروم؛ اما تاکنون هرگز شاهد این حجم از همکاری نبودهام».
اینفوگرافی روابط پژوهشی: مشارکتهای تحقیقاتی چینی با سرعت زیادی بهویژه در جنوب آسیا روبه افزایش است. چین اکنون از کشورهای دیگر در بحث همکاریهای علمی با پاکستان پیش گرفته است و از نظر همکاری با سریلانکا نیز به پای هند رسیده است.
نگرانیهای امنیتی
علیرغم سرعت بالای این رشد، حضور چین در فضای آکادمیک پاکستان چندان مشهود نیست. شهروندان چینی (مانند پژوهشگران کشورهای دیگر) در جوامعی محصور زندگی میکنند. دراینمیان، برخی از کارگران چینی توسط گروههای تروریستی که مخالف نفوذ چین در پاکستان هستند، هدف قرار گرفتهاند. در واکنش، ارتش پاکستان نیز گویا ۱۵ هزار نفر از پرسنل خود را برای محافظت از این جوامع چینی گماشته است.
مقالههای مرتبط:
امنیت یکی از مهمترین موضوعات در آیندهی توسعهی همکاری در نزدیکی پایتخت پاکستان است. در حاشیهی یک سد کوچک در هاریپور و در میان کوههایی بلند، ساختمانهای مربوطبه چهار مرکز علمی در مرحلهی ساخت هستند. این مراکز که قرار است با سرمایهگذاری مشترک اتریش، چین و پاکستان تکمیل شوند، در آینده میزبان گروهی از دانشجویان پاکستانی و چینی برای انجام تحقیقات در زمینهی هوش مصنوعی، فناوریهای غذایی، منابع معدنی و راهآهن خواهند بود. عطا الرحمان، یکی از مشاوران علمی نخستوزیر میگوید که آنها همچنین برنامههایی برای پذیرش دانشجویان در دورههای کارشناسی، کارشناسیارشد و دکترا ارائه خواهند کرد تا پروژههای BRI در سرتاسر پاکستان به پرسنل دورهدیده دسترسی داشته باشند. محوطهی این مراکز نیز مانند سایر دانشگاههای پاکستان بهصورت ۲۴ ساعته توسط نیروهای مسلح محافظت خواهد شد.
در بخش پژوهش، این مراکز روی مسائل مربوطبه BRI تمرکز خواهند داشت. بهعنوان مثال، دانشکدهی راهآهن این مسئله را بررسی خواهد کرد که چگونه شبکههای ریلی پرسرعت و انجام اتوماسیون میتواند منجر به نابودی مشاغلی نظیر اپراتور سیگنال و نگهبانان قطار شود. ناصر علیخان، مدیر پروژه میگوید: «ما به جدیدترین فناوری نیاز داریم، اما نمیخواهیم مردم نیز بیکار شوند». در همین حال، مرکز مواد معدنی نیز در نظر دارد تا میزان استخراج غیرقانونی را بررسی کند.
انتظار میرود که اولین کارکنان و دانشجویان این مرکز در ماه اکتبر بتوانند کار خود را آغاز کنند؛ اما این امر ممکن است بهدلیل پارهای مسائل مالی به تأخیر بیفتد. بهموجب توافق با چین، دولت محلی استان شمالی خیبر پختونخوا باید بابت بخشی از هزینههای این مراکز، هزینهای بالغ بر ۱۹۰ میلیون دلار را بپردازد و چون این پول از محل بودجهی کل دانشگاهها تأمین خواهد شد، دولت محلی مجبور است برای پیشبرد پروژهی چین، بخشی از هزینههای خود را کاهش دهد یا اینکه بهدنبال منابع مالی جدیدی باشد.
یک منبع آگاه در آژانس سرمایهگذاری عمومی میگوید که این موضوع خود محل چالش است؛ زیرا میتواند باعث ایجاد خشم در بین دانشگاهیان شود. او میگوید: «نخستوزیر و دوستان چینی ما باید منابع مالی جدیدی برای دانشگاههای جدید خود پیدا کنند؛ نه اینکه این پول را از جیب دانشگاههای فعلی خارج کند».
چین و سریلانکا در مطالعات جریانهای اقیانوسی هند و جمعآوری دادههای آبوهوایی و اقلیمی با یکدیگر همکاری میکنند
سکوت خبری
روابط میان پاکستان و چین بهحدی پیچیده است که نمیتوان درمورد پرسشهایی نظیر چندوچون تأمین بودجهی این دانشگاهها پاسخ مناسبی در رسانهها یافت. آیشا سیدیکا، از دانشگاه SOAS لندن که پیشتر کتابی را درمورد سطح نفوذ ارتش پاکستان در اقتصاد این کشور منتشر کرده، میگوید یکی از دلایل این پیچیدگی به این واقعیت بازمیگردد که ارتش پاکستان (و بهویژه سرویس اطلاعاتی داخل آن) تاثیر غیرقابل انکاری روی دولت و جامعه دارد.
ارتش بهشدت روی این رابطه سرمایهگذاری کرده است؛ زیرا حمایت چین موضع پاکستان را دربرابر رقیب قدیمی این کشور یعنی هند تقویت خواهد کرد. این موضوع خود دلیلی است که چرا پژوهشگران و روزنامهنگاران کشور به رعایت جانب احتیاط درمورد پرسشها و مقالات مطرحشده در رسانهها مجبور شدهاند.
به همین دلیل برخی از منابع اطلاعاتی مربوطبه این وقایع بهدرستی ثبت و ضبط نشدهاند. بااینحال، وضعیت برای سازمانهای بینالمللی علمی، بهویژه آنهایی که بهطور مشترک توسط قدرتهای غربی و چین حمایت میشوند، کمی متفاوت است. یکی از این گروهها، اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) است که دانشمندان آن هماکنون نسبتبه لزوم اهتمام بیشتر درمورد مسائل زیستمحیطی پروژهی BRI هشدار میدهند. همانطور که در مقالهی اخیر نیز توضیح دادیم بهنظر میرسد که رهبری چین در این زمینه توجه لازم را دارد؛ اگرچه هنوز بسیار زود است که بخواهیم دربارهی نتیجهی آن قضاوت کنیم.
اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت، نقشی مهم درمورد مطالعهی اثرات زیستمحیطی پروژهی BRI در سریلانکا و پاکستان بهعهده دارد. این مطالعه توسط شورای همکاری بینالمللی در زمینه محیطزیست و توسعه انجام شده و گزارشهای خود را مستقیما به دولت چین ارائه میکند. سابقهی شکلگیری این مطالعات به زمانی بازمیگردد که بسیاری از اکولوژیستهای آکادمی علوم چین و گروههای زیستمحیطی WWF درمورد اثرات سوء پروژهی BRI روی اکولوژی شکنندهی مناطق آسیا و اروپا هشدار دادند.
در عین حال، وزارت برنامهریزی و توسعه پاکستان نیز برآورد کردهاست که انتشار گازهای گلخانهای در خلال سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ چهار برابر خواهد شد و به حدود ۱۶۰۰ میلیون تن دیاکسید کربن خواهد رسید. دراینمیان، انتظار میرود که پروژههای BRI مسئول یکسوم از این میزان انتشار کربن در آینده باشد.
پرویز هودبوی، فیزیکدان از دانشگاه فورمن در لاهور پاکستان میگوید که نیاز است شفافسازی بیشتری درمورد تبعات پیادهسازی پروژهی BRI صورت گیرد. برای مثال، او میگوید که احداث یک نیروگاه زغال سنگی در منطقهای بیابانی از پاکستان مرکزی ازسوی BRI میتواند منجر به دو معضل انتشار گازهای گلخانهای و تشدید بحران کمبود آب ناشی از تخلیهی سفرههای آب زیرزمینی شود. او پیشبینی میکند که در چنین شرایطی، ریسک مهاجرت گستردهی مردم از این منطقه وجود خواهد داشت.
اما آبان مارکر کابراجی، مدیر حوزهی آسیا در اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت میگوید رهبران چین از مشکلات بالقوه زیستمحیطی آگاه هستند. او میگوید: «چین به فکر فرورفته است. این کشور انتقادات بینالمللی را پذیرفته و آنها میدانند که خطراتی در رابطه با پیادهسازی این پروژه وجود دارد و ازاینرو، آمادهی استقبال از مدلهای بهتر هستند.
طرحهای علمی سریلانکا
پریادارشانا درحالیکه درکنار آبهای آبی لاجوردی اقیانوس هند ایستاده است، میگوید وی در آیندهی روابط با چین، منافع بیشتری را نسبت به نگرانیهای موجود میبیند. این اقیانوسشناس توضیح میدهد که چگونه سرمایهگذاریهای چین در سریلانکا به نفع هر دو کشور است. این نمونهای بارز از یک فلسفه برد-برد است که با سرمایهگذاری در BRI محقق خواهد شد.
تیلاک پریادارشانا مدیریت یک دانشکدهی پژوهشی درمورد اقلیم و اقیانوس را در دانشگاه روهونا از سریلانکا بهعهده دارد
بدین ترتیب، سریلانکا به تخصص تحقیقات اقیانوسی چین دسترسی دارد و آکادمی علوم چین نیز به تمام دادههای تولید شده ازطریق این پروژههای مشترک دسترسی کامل خواهد داشت. دادههای آبوهوایی و اقلیمی به پایگاهدادهی اقلیم و محیطزیست جهان در آکادمی علوم چین افزوده خواهد شد که خود بخشی از کمربند و جادهی دیجیتال چین است؛ بستری که خود برای بهاشتراکگذاری دادهها میان کشورهای عضو BRI مورداستفاده واقع خواهد شد.
سوجیتا وراگودا، مدیر بخش کمکهای مالی تحقیقات چین و سریلانکا میگوید سرمایهگذاری علمی چین همچنین به حل مسائل مهم در مرکز سریلانکا نیز کمک خواهد کرد. او همکاری نزدیکی با دانشمندان آکادمی علوم چین دارد تا علت بیماریهای مزمن کلیوی را که اغلب ساکنین مناطق روستایی سریلانکا را آزار میدهد، بررسی کند.
با وجود دو دهه پژوهش و با اینکه آلودگی آب چاه بهعنوان یکی از مهمترین عوامل کاندیدا در ایجاد این بیماری شناخته شده، اما هنوز هم علت دقیق مشخص نیست. وراگودا اظهار تاسف کرد: «تقریبا ۳۵ فرضیه در این مورد وجود دارد» و این جایی است که چین میتواند کمک کند. وزارت بازرگانی این کشور ۱۰۱ میلیون دلار به بخش تحقیقات و فناوریها کمک کرده تا پژوهشگران آکادمی بههمراه همکاران سریلانکایی، علل این عارضه را شناسایی کرده و فناوریهای لازم را برای تصفیهی آب و انجام خدمات دیالیز فراهم کنند.
اما شرایط این کمکها خود محل نگرانی است. امروزه شرکتهای چینی در حال ساخت آزمایشگاه بزرگ آب در دانشگاه پرادنیای سریلانکا، تأمین فناوریهای تصفیهی آب و نیز تولید کیتهای دیالیز خانگی هستند. چین همچنین درنهایت به سریلانکا کمک خواهد کرد تا یک سیستم سراسری بهداشت و تأمین آب پاک ایجاد کند. انتظار میرود چنین طرحی ظرفیت درآمدزایی تجاری بیشتری را فراهم کند.
این تصمیم سریلانکا برای صدور مجوز فعالیت شرکتهای خصوصی چینی در سیستم بهداشت و درمان این کشور برخی دانشمندان را نگران کردهاست. در میان این گروه، یکی از متخصصان ملاریاشناسی رسیلانکا با نام کامینی مندیس میگوید: «اگر دانشمندان چین بهدنبال یک استراتژی برد-برد برای طرفین باشند، کل مأموریت به خطر خواهد افتاد. اگر شما مجبور به خرید یک دستگاه بهخصوص یا استفاده از یک فناوری خاص باشید و این در جهت منافع مردم کشور شما نباشد، شما به خطر خواهید افتاد.»
همچنین دراینمیان، نگرانیهایی در مورد عدم شفافیت نیز وجود دارد. چانا جایاسومانا که در حال مطالعه روی بیماریهای مزمن کلیه در دانشگاه راجارتای سریلانکا است، میگوید وی علاقه دارد در پروژهی چین و سریلانکا مشارکت داشته باشد؛ اما تاکنون نه او و نه همکارانش بدان دعوت نشدهاند. این در حالی است که دانشگاه وی در منطقهای واقع شده که کانون این بیماری در کشور بهشمار میآید.
یکی از مشکلات بزرگ کشور سریلانکا، کمبود نیروهای انسانی متخصص است
اما وراگودا اینگونه استدلال میکند که مشارکت شرکتهای چینی به افزایش استاندارد محصول در سریلانکا کمک خواهد کرد و به تعبیر وی، به شیوع «تأمینکنندگان محصولات فاسد» در این کشور و مشکلات ناشی از آن در سلامت عمومی جامعه خاتمه خواهد داد. پریادارشانا نیز در مورد آینده خوشبین است. او میگوید درست است که آکادمی علوم چین در حال جمعآوری مقادیر فراوانی از دادهها است؛ اما هیچکس حاضر نیست یک سرمایهگذاری بدون بازگشت انجام دهد و این تفاوتی با اقدام سایر شرکتهای خصوصی غربی در استفاده از دادههای عمومی کشورها در جهت منافع تجاری نخواهد داشت.
با وجود همه پرسشهایی که پیرامون BRI وجود دارد، پژوهشگران در چین، پاکستان و سریلانکا بر این باورند که مسلما بُرد قاطع همهی طرفین، در تأمین منافع علمی خواهد بود. صرفنظر از همهی آنچه که در آینده رخ خواهد داد، میراث علمی ماندگار BRI برای سریلانکا و پاکستان، احتمالا شمار زیادی از دانشمندان بسیار حاذق خواهد بود. بهگفتهی وراگودا، این همان چیزی است که غرب برخلاف چین در آن عاجز بوده است.
در سریلانکا، پریادارشانا تحت تاثیر تغییراتی قرار گرفته است که در دانشجویان تحصیلکرده در چین رخ داده است. او میگوید: «قرارگرفتن این دانشجویان درمعرض سیستم آکادمیک چین و فرهنگ این کشور باعث شده آنها احساس اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشند؛ تاحدی که دیگر نمیتوانم آنها را به چالش بکشانم. اکنون، بهلطف چین، ما نسل بعدی دانشمندانی را داریم که قرار است رهبران علمی ما برای نسلهای بعدی باشند.»
AMD در چند سال اخیر حضور کمرنگی در نمایشگاه سرگرمیهای الکترونیک داشته و حالا تصمیم دارد تا بار دیگر در بزرگترین رویداد حوزهی بازی فعال باشد. AMD به تازگی اعلام کرد که در نمایشگاه E3 امسال که ماه آینده برگزار خواهد شد، رویدادی با تمرکز بر صنعت گیم برگزار خواهد کرد. قرار است AMD در جریان این رویداد از نسل بعدی محصولات و فناوریهای مرتبط با گیم خود رونمایی کند. نطق اصلی این شرکت مثل همیشه در روز ۱۰ ژوئن (۲۰ خرداد) بهصورت زنده استریم خواهد شد تا علاقمندان به حوزهی سرگرمیهای رایانهای هیچ بهانهای برای از دست دادن آن نداشته باشند.
AMD در سالهای گذشته در جریان رویدادهای مطبوعاتی خود، همیشه کارتهای گرافیکی جدیدی را معرفی کرده است. ظاهرا قرار است در طی این رویداد محصولات و فناوریهای آيندهی AMD که در رایانههای مخصوص گیم، کنسولها و همچنین فضای ابری مورد استفاده قرار میگیرند، معرفی شود. این شرکت هیچ جزئیات دیگری در مورد محصولات و فناوریهایی که قرار است در طی رویداد مورد اشاره معرفی شوند ارائه نداده است. درهرحال باتوجهبه سابقهی AMD، این شرکت غالبا از نمایشگاه E3 بهمنظور معرفی مدلهای جدید کارت گرافیک خود استفاده کرده که نمونهی آن را در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ بهترتیب با معرفی ویدئو کارتهای Radeon R9 Fury و Radeon RX 470 و 460 دیدهایم.
علاوهبراین باتوجهبه نقشهی راه برنامهریزی شدهیِ آیندهیِ AMD که بهصورت عمومی منتشر شده، انتظار داریم این شرکت معماری جدیدی پردازندههای گرافیکی خود موسوم به ناوی (Navi) را در این رویداد به صورت رسمی معرفی کند. این احتمال وجود دارد که شرکت یاد شده در جریان نمایشگاه E3 امسال اطلاعاتی در مورد برخی از محصولات خاص و همچنین معماری ناوی ارائه دهد. AMD کارت گرافیک سری Radeon R9 Fury X را نیز به همین منوال و در بازهی زمانی سهماههی سوم (ماه ژوئیه) معرفی کرده است.
مقالات مرتبط:
اما نکتهی دیگر این است که AMD چه برنامهای برای معرفی محصولات خود در بین دو نمایشگاه E3 و کامپیوتکس در نظر دارد. فاصلهی بین برگزاری دو رویداد یاد شده حدودا دو هفته است و AMD برای هر دو نمایشگاه مذکور، نطق اصلی مخصوصی در نظر گرفته و در هر یک از این رویدادها مورد مهمی برای معرفی در آستین خواهد داشت. گفته میشود که AMD توجه خود را برای دو نمایشگاه یاد شده بین پردازندهی مرکزی و پردازندهی گرافیکی یا موضوعات مرتبط با مشتریان و گیمینگ تقسیم خواهد کرد. رویداد امسال AMD برخلاف سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، فقط به حوزهی پیسی گیمینگ معطوف نخواهد بود و در عوض این شرکت قصد دارد تا رویدادی کاملا اختصاصی را میزبانی کند؛ بنابراین امید میرود رویداد امسال AMD متمرکزتر برگزار شود.
AMD رویداد بعدی گیمینگ خود را ازطریق کانال رسمی این شرکت در سرویس یوتیوب بهطور زنده استریم خواهد کرد تا علاقمندان از سراسر جهان بتوانند اخبار مرتبط با رویداد یاد شده را دنبال کنند. درعین حال AMD امکان ثبتنام عموم را در مراسم خود فراهم آورده است. رویداد این شرکت در روز دوشنبه ۱۰ ژوئن (۲۰ خرداد) برگزار خواهد شد و اگر شما هم از علاقمندان به حوزهی سرگرمیهای الکترونیکی هستید، بد نیست تا این تاریخ را در تقویم خود علامتگذاری کنید.
درنهایت AMD در هفتهی جاری این موضوع را تأیید کرده که رویداد کامپیوتکس این شرکت نیز استریم خواهد شد. پیش از این در نطق اصلی مدیرعامل AMD، اعلام شده که رویداد کامپیوتکس این شرکت ازطریق وبسایت رسمی در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت. این رویداد نیز در تاریخ ۲۶ مه (۵ خرداد) برگزار خواهد شد.
نظر شما در مورد رویداد امسال AMD چیست؟
برندی که امروز بهنام کولگیت و عموما با خمیردندان کولگیت میشناسیم، بخشی از شرکت آمریکایی کولگیت پالمولیو (Colgate Palmolive) است که در حوزهی محصولات مخصوص مصرفکننده در بازارهای محصولات خانگی، آرایشی، بهداشتی و دامپزشکی فعالیت میکند. مرکز مدیریت شرکت در خیابان پارک منهتن در نیویورک سیتی قرار دارد.
داستان برند کولگیت به بیش از دو قرن پیش و شرکتی کوچک با محصولات محدود به شمع و صابون شروع میشود. برند آمریکایی در سالهایی که رقابت کمتری در بازار وجود داشت با خرید و ادغام شرکتهای دیگر، امپراطوری امروزی را ساخت. آنها در توسعهی کسبوکار بینالمللی نیز با موانع زیادی روبهرو نبودند و بهسرعت به برندی جهانی تبدیل شدند.
کولگیت پالمولیو با محصولات متعددی در حوزههای اصلی فعالیت شناخته میشود. از میان آنها میتوان به زیربندهایی همچون کولگیت، آیریش اسپرینگ، ایجکس، مورفی، فب، سوپلاین و ساویتل اشاره کرد. این شرکت در بیش از ۲۰۰ کشور جهان فعالیت میکند و ۷۰ درصد درآمد خود را از خارج از آمریکا بهدست میآورد.
اولین کارخانهی کولگیت پالمولیو که به مجتمع مسکونی تبدیل شده است
تاریخچهی تأسیس
شرکت کولگیت در سال ۱۸۰۶ توسط کارآفرین ۲۳ سالهی آمریکایی بهنام ویلیام کولگیت تأسیس شد. صابون، مواد مخصوص آهار و شمع از محصولات ابتدایی شرکت بودند که در کارخانهی نیویورک سیتی تولید میشدند و در فروشگاهی در همان شهر به فروش میرفتند. یک سال پس از فعالیت، اولین شریک به شرکت کولگیت وارد شد. فرانسیس اسمیث شریک اول ویلیام بود و پس از اضافه شدن او، نام شرکت به Smith and Colgate تغییر یافت. کولگیت در سال ۱۸۱۲ سهام اسمیث را خرید و پیشنهاد شراکت را به برادرش بولز کولگیت داد.
کولگیت که پس از خرید سهام اسمیث شرکت را به William Colgate & Company تغییر نام داده بود، دیگر صاحب کسبوکاری بزرگ محسوب میشد. او در سال ۱۸۲۰ فعالیتهای خود را به جرسی سیتی در نیوجرسی توسعه داد. کارخانهی جدید وظیفهی ساخت دو محصول اصلی کولگیت یعنی صابون دستشویی با برند Windsor و آهار Pearl را بر عهده داشت.
بنیانگذار کولگیت در سال ۱۸۵۷ از دنیا رفت و پس از او ساموئل کولگیت بهعنوان مدیر انتخاب شد. ساموئل تا ۴۰ سال مدیریت شرکت را بر عهده داشت. در دوران مدیریت او تعداد زیادی محصول جدید به خط تولید کولگیت اضافه شدند. از میان آنها میتوان به انواع عطر و اسانس و صابونهای معطر اشاره کرد. در سال ۱۸۶۶ تولید آهار بهخاطر آتشسوزی در یکی از کارخانههای مربوطه، از برنامههای شرکت خارج شد.
یکی از کارخانههای ابتدایی کولگیت و ساعت مشهور شهر جرسی
در سال ۱۸۷۳ محصولی نوآورانه بهشکل خمیردندان در بطریهای شیشهای توسط کولگیت معرفی شد. این محصول تا ۲۳ سال بعد به همین شکل ارائه شد تا اینکه با معرفی Colgate Ribbon شکل تیوپی امروزی به خود گرفت. تا آن سال محصولات دیگری همچون کاغذ توالت و صابون لباسشویی هم به محصولات کولگیت اضافه شده بودند. شرکت کولگیت در سال ۱۹۱۰ دفتر مدیریت را به جرسی منتقل کرد.
بخش دیگری از شرکت کولگیت پالمولیو به تاریخچهی پالمولیو مربوط میشود. درسالهایی که خانوادهی کولگیت در ساحل شرقی آمریکا کسبوکار خود را ادامه میدادند، در سال ۱۸۶۴ و در گوشهای دیگر از آمریکا کارخانههای صابون توسط بیجی جانسون در میلواکی ویسکانسین تأسیس میشدند.
اولین خمیردندان کولگیت
برادران پیت بازیگران دیگر صنعت بهداشتی بودند که در سال ۱۸۹۸ کارخانهی صابون خود را در کانزاس سیتی تأسیس کردند. در سال ۱۸۹۸، کارخانهی جانسون صابونی با برند پالمولیو تولید کرد که بهسرعت به پرفروشترین صابون در سرتاسر جهان تبدیل شد. موفقیت برند این صابون بهحدی بود که شرکت نام خود را در سال ۱۹۱۶ به پالمولیو تغییر داد. برادران پیت نیز که در مرکز و ساحل غربی آمریکا به تولید صابونهای لباسشویی شهرت پیدا کرده بودند در سال ۱۹۲۶ با شرکت پالمولیو ادغام شدند. شرکت جدید به نام Palmolive-Peet به کار خود ادامه داد.
دو سال پس از تشکیل شرکت پالمولیو پیت، آنها با کولگیت وارد مذاکره شدند و ادغام مهم دیگری صورت گرفت. شرکت کولگیت پالمولیو پیت نتیجهی این ادغام بود که مرکز مدیریتش در جرسی سیتی قرار داشت. مدیران پالمولیو پیت پس از مدتی مدیریت شرکت جدید را بر عهده گرفتند.
ادغامها برای گسترش فعالیت کسبوکارها حیاتی محسوب میشوند. کولگیت پالمولیو پیت هم قصد داشت تا با همکاری شرکتهای دیگر به صنایع جدید وارد شود و بههمین دلیل مذاکرات با Kraft Phenix و Hershey، تولیدکننده های پنیر و شکلات را شروع کرد. پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات قرار بر آن شد که هر سه شرکت بهصورت مستقل، اما بهعنوان زیرمجموعههایی از هولدینگ International Quality Products Corporation به فعالیت ادامه دهند.
نماد شرکت پالمولیو پیت
ادغام بزرگ شرکتهای بهداشتی و غذایی تنها چهار روز عمر داشت و سقوط بازارهای سهام، مدیران را مجبور به تجزیهی هولدینگ کرد. پس از تجزیه، خانوادهی کولگیت بار دیگر مدیریت کولگیت پالمولیو پیت را بر عهده گرفتند و بایارد کولگیت در سال ۱۹۳۳ بهعنوان مدیر کل انتخاب شد.
توسعهی بینالمللی
شرکت کولگیت پیش از ادغامهای بزرگ، در ابتدای قرن بیستم در توسعهی بینالمللی پیشگام شده بود. آنها در سال ۱۹۱۳ زیرمجموعهی کانادا و در سال ۱۹۲۰ زیرمجموعهی فرانسهی خود را تأسیس کردند. در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۲۰، توسعهی فعالیت به کشورهای استرالیا، بریتانیا، آلمان و مکزیک ادامه یافت. در سالهای بعد فیلیپین، برزیل، آرژانتین و آفریقای جنوبی نیز میزبان کولگیت و شرکا بودند.
توسعهی بینالمللی در دههی ۱۹۳۰ و پس از ادغامهای بزرگ هم ادامه داشت. هند یکی از نقاصد مهم برای کولگیت بود که در سال ۱۹۳۷ زیرمجموعهای در آن تأسیس شد. تا پایان دههی بعد، توسعه در آمریکای جنوبی با جدیت ادامه پیدا کرد که تقریبا همهی کشورهای آن منطقه را تحت پوشش کولگیت درآورد.
طراحی کولگیت از سالهای ابتدایی فعالیت در قرن ۱۹
دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ زمان توسعه ازطریق خرید و ادغام و همچنین رشد طبیعی کسبوکار کولگیت بود. آنها تعدادی از شرکتهای فعال در حوزهی محصولات مخصوص مصرفکننده را خریداری کردند. در سال ۱۹۴۷ دو عدد از مهمترین و تاریخیترین محصولات کولگیت معرفی شدند. شویندههای برند Fab و Ajax محصولاتی بودند که در این سال به بازار معرفی شدند. کولگیت با معرفی شویندههای مصنوعی قصد داشت با رقیب دیرینهی خود یعنی Procter & Gamble رقابت کند که از دههی ۱۸۳۰ در بازار شویندهها فعال بود و در آن زمان فرمانروای بازار آمریکا محسوب میشد.
در سال ۱۹۵۶ شرکت کولگیت بهنام امروزی یعنی کولگیت پالمولیو تغییر نام داد. جورج اچ لِش در سال ۱۹۶۰ بهعنوان مدیر کولگیت انتخاب شد. او سابقهای طولانی در توسعهی بینالمللی شرکتها داشت و قرار بود موفقیتهای بازار داخل آمریکا را به نقاط گوناگون جهان توسعه دهد.
در زمان مدیریت لِش، مجموعهای از محصولات جدید به خطوط تولید کولگیت اضافه شدند. برندهایی همچون پودر لباسشویی Cold Power، مایع ظرفشویی Palmolive و خمیردندان Ultra Brite از محصولاتی بودند که در آن سالها به مجموعهی کولگیت پالمولیو اضافه شدند.
محصولات ابتدایی کولگیت پالمولیو
مدیران کولگیت تصمیم گرفته بودند تا علاوهبر معرفی محصولات جدید در بازار سنتی آرایشی و بهداشتی، بازارهای جدید همچون صنایع غذایی را نیز امتحان کنند. آنها در سال ۱۹۶۳ غذاهای بستهبندیشده با برند Baggies عرضه کردند که موفقیتهایی را به همراه داشت. دستاوردهای اینچنینی باعث شد تا رشد فروش شرکت در دههی ۱۹۶۰ هر سال ۸ تا ۹ درصد گزارش شود. سرانجام در سال ۱۹۶۷ فروش کولگیت از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد.
لِش در سال ۱۹۷۰ رئیس هیئتمدیرهی شرکت کولگیت شد و دیوید فاستر را بهعنوان مدیر کل و مدیرعامل انتخاب کرد. فاستر پسر بنیانگذار زیرمجموعهی کالگیت در بریتانیا بود و در سال ۱۹۴۶ بهعنوان کارآموز مدیریت به شرکت پیوست. او پلههای ترقی را در موقعیتهای مدیریتی گوناگون فروش و بازاریابی در آمریکا و کشورهای خارجی طی کرد.
بهبود استراتژیهای عملیاتی
در دههی ۱۹۷۰ نگرانیها از تأثیرات زیستمحیطی فسفات و شویندههای حاوی آنزیم به اوج خود رسید و کولگیت با فشارهای زیادی برای تغییر مسیر فعالیت از مواد شوینده روبهرو شد. فاستر در واکنش به چنین فشارهایی، سیاستهایی را بهمنظور توسعهی داخلی ازطریق تشکیل گروههای تخصصی در پیش گرفت. او با دیگر فعالان بازار وارد شراکت شد تا محصولات آنها را نیز در کمپینهای بازاریابی خود اضافه کند. بهعلاوه خرید کسبوکارهایی که به پیشرفت رقابت با پروکتر اند گمبل کمک میکرد، در دستور کار فاستر و تیمش قرار گرفت.
در نتیجهی استراتژیهای فوق، کولگیت از سال ۱۹۷۱ فروش تیغهای خودتراش شرکت بریتانیایی ویلکینسون سورد را در آمریکا و دگیر کشورهای جهان شروع کرد. در سال ۱۹۷۲ شرکت کندال خریداری شد که از تولیدکنندههای مواد اولیهی صنعتی و بیمارستانی بود. هدف از خرید این شرکت بهبود فروش محصولات داروخانهای آزمایشگاه لیکساید کولگیت بود. بههرحال روند کاری طبق برنامه پیش نرفت و لیکساید نیز در سال ۱۹۷۴ فروخته شد. البته کندال به فعالیت خود ادامه داد.
شرکت کندال یکی از مهمترین خریدهای دوران مدیریت فاستر بود. در مدت دو سال تولید و فروش این زیرمجموعه از پیشبینیهای مدیران کولگیت فراتر رفت. در آن سالها محصول مهم دیگری نیز به خط تولید کولگیت اضافه شد. صابون معطر Irish Spring محصول مهم آن دوران بود که هنوز هم بهعنوان زیربرندی معتبر از کولگیت شناخته میشود.
کولگیت سیاستهای متنوعی برای بهبود تبلیغ محصولات خود در فروشگاههای مربوطه داشت. در سال ۱۹۷۱ کمیسیون تجارت آمریکا قانونی تصویب کرد که تبلیغات داخل فروشگاهی و مواردی همچون کوپنهای جایزه را بهخاطر جلوگیری از انحصار برخی محصولات، ممنوع میکرد. فاستر برای واکنش به این برنامههای قانونی نیز راهکارهایی در ذهن داشت.
کوپنهای تبلیغاتی کولگیت
فاستر برای تشویق هرچه بیشتر مشتریان به خرید محصولات کولگیت، برنامههای تبلیغاتی و اسپانسری برگزار کرد. بهعنوان مثال آنها به گروههای مدنی و مدارسی که اعضای جوان آنها برچسبهای بیشتری از محصولات شرکت جمعآوری کرده بودند، پول پرداخت میکردند. بهعلاوه کولگیت بهعنوان اسپانسر چند مسابقهی ورزشی مخصوص بانوان نیز توانست نام خود را بیشازپیش بر سر زبانها بیاندازد. انتخاب مسابقات ورزشی زنان به این دلیل بود که بانوان بهعنوان مشتریان اصلی محصولات کولگیت شناخته میشدند.
مسابقات گلف Colgate-Finah Shore یکی از برنامههای تحت حمایت کولگیت بود که اهمیت زیادی برای فاستر و مدیران داشت. آنها پس از چند دوره اسپانسری، زمین اصلی مسابقه در پالم اسپرینگز را خریداری کردند تا مدیریت نگهداری و تعمیرات آن را نیز زیر نظر داشته باشند.
در سال ۱۹۷۳ یکی از خریدهای مهم دیگر کولگیت انجام شد و هلنا روبینستین به آنها پیوست. شرکت مذکور از بزرگترین تولیدکنندههای عطر و ادکلن بود که فروش خوبی را در کشورهای خارج از آمریکا رقم میزد، اما در بازار داخلی موفقیت چندانی نداشت. کولگیت با طرحی برای بهینهسازی فروش داخلی شرکت هلنا، برخی از محصولات را از خط تولید کنار گذاشت و فرایند تعدیل نیرو را نیز در بخشهایی از شرکت پیادهسازی کرد. هزینهی صرفهجوییشده از تعدیلها به تبلیغات تعلق گرفت. بهعلاوه محصولات تولیدی نیز از داروخانهها خارج شده و در فروشگاههای زنجیرهای عرضه شدند.
یکی از هزاران آزمایشگاه کولگیت پالمولیو
چند سال فعالیت در ارتباط مسابقات گلف باعث شد تا مدیران کولگیت به محصولات مخصوص این ورزش علاقهمند شوند. آنها در سال ۱۹۷۴ شرکت گلف Ram و همچنین شرکت Bancroft Racket را خریداری کردند. دو سال بعد خرید مهم این بازار با پیوستن شرکت تولید کفش تنیس و گلف Charles A Eaton به کولگیت، انجام شد.
سالهای ابتدایی دههی ۱۹۷۰ با وجود خریدهای مهم با کاهش فروش صابون و شویندهها در داخل آمریکا همراه بود. البته فروش بینالمللی محصولات وضعیت خوبی داشت و ضررهای داخلی را جبران میکرد. محصولات جدید و مخصوص بازارهای هدف، پیشگامی کولگیت را در بازارهای بینالمللی همچون تضمین میکرد. از طرفی استراتژیهایی نیز برای حضور هرچه بیشتر در بازارهای درحال توسعهی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین انجام شد.
چالشها شروع میشوند
استراتژی فاستر برای ایجاد تنوع در محصولات شرکت بازدهی کوتاهمدت خوبی داشت. البته فروش، سهم بازار و سودهای عملیاتی در بازار داخلی روند کاهشی را در پیش گرفته بودند. کاهشها بهخاطر شرایط اقتصادی کلی و همچنین کاهش حجم تبلیغات با هدف افزایش درآمد رخ داده بودند. در آن سالها کولگیت همیشه رقابت بازاریابی را در محصولات مراقبت شخصی به پروکتر اند گمبل میباخت. هیچ محصول پیشگامی توسط شرکت تولید نمیشد و بهعلاوه موفقیتهای کمی هم در معرفی آنها بهدست میآمد. چرا که هزینههای تحقیق و توسعه در آن سالها کاهش یافته بود.
کولگیت برای عبور از چالشهای ایجاد شد و تغییر مسیر به سمت موفقیت، در سال ۱۹۷۶ وارد حوزهی بازاریابی محصولات غذایی شد. برای ورود به این حوزه، شرکت محصولات غذایی ریویانا خریداری شد. شرکت مذکور یکی از بزرگترین عرضهکنندههای برنج دانهبلند در تگزاس بود که زیرمجموعههایی هم در صنعت غذای حیوانات خانگی، هات داگ و شکلات داشت.
طراحی بستهی غذای حیوانات Hills
خرید ریوایانا در مسیر استراتژیهای شرکت پیش نرفت و انتظارات مدیران برآورده نشد. کولگیت بهسرعت متوجه شد که درکنار یک عرضهکنندهی برنج دانه بلند، دو رستوران زنجیرهای ضررده و یک شرکت تولید شکلات کمکیفیت خریداری کرده است. در سال ۱۹۷۷ چالش وخیمتر شد و کاهش قیمت برنج درآمد نیرویانا را کاهش داد.
شرکت هلنا، دردسر بعدی کولگیت در دهه ی ۱۹۷۰ بود. در آن سالها اکثر تولیدکنندههای لوازم آرایشی بهداشتی محصولات خود را از فروشگاههای زنجیرهای به داروخانههای بزرگ بازگردانده بودند، اما کولگیت اصرار داشت که محصولات هلنا را هنوز با همان استراتژی به فروش برساند. بدین ترتیب تقاضای بالای فروشگاههای زنجیرهای برای تبلیغات و بازاریابی بیشتر، هزینههای عملیاتی را افزایش داد و حتی در دورهای تمامی محصولات آرایشی فروخته شده، با ضرر مالی همراه بودند. درنهایت کولگیت زیرمجموعهی هلنا را در سال ۱۹۸۰ به آلبی اینترپرایز فروخت.
فاستر در سال ۱۹۷۵ به سمت ریاست هیئت مدیره رسید. او در سال ۱۹۷۹ بهخاطر مشکلات پیش آمده در سیاستهای شرکت و شکستهای متعدد در زمینهی خرید و ادغامها، بیماری را بهانه کرد و از مدیریت کولگیت استعفا داد. کیث کرین مدیرعامل آن زمان کولگیت بود که جایگزین فاستر شد. او مدیری ۴۲ ساله و نسبتا جوان محسوب میشد و بهمحض در دست گرفتن موقعیت، همهی تلاش خود را برای ایجاد تحول در استراتژیهای عملیاتی بهکار گرفت.
اولین کارخانهی بستهبندی Hills
انتصاب معاونان ارشد برای گروههای متعدد داخل شرکت و متحد کردن فرایندهای عملیاتی در بازار داخلی از برنامههای مهم کرین بود. او استراتژی تبلیغات و بازاریابی کولگیت را نیز حول محور شوینده و خمیردندان بهعنوان خطوط اصلی محصولات متمرکز کرد. کرین در دو سال بعدی تعدادی از خریدهای فاستر را فروخت. خریدهایی که دیگر با استراتژی بلندمدت کولگیت همخوانی نداشتند و از میان آنها میتوان به برخی شرکتهای غذایی و محصولات مرتبط با ورزش گلف اشاره کرد. بهعلاوه فروشها منجر به پایان دادن برنامهی اسپانسری مسابقات ورزشی نیز شد.
سالهای پایانی ۱۹۷۰ تا میانهی ۱۹۸۰ برای کولگیت با چالشهای حقوقی نیز همراه بودند. یونایتد روسترز یکی از طرفین قرارداد آنها بود که بازاریابی محصولات خود یعنی اسنک دانههای سویا با برند بامبینز را به کولگیت سپرده بود. شرکت مذکور از فرایندهای بازاریابی راضی نبود و با شکایتی حقوقی ۹۵۰ هزار دلار غرامت دریافت کرد. بهعلاوه سازمانهای دولتی هم سیاستهای مدیریت کارمندان میانسال کولگیت را تحت بازرسی قرار دادند که به پروندهای دیگر با شکست کولگیت انجامید.
از چالشهای دیگری که کرین در زمان مدیریت با آنها روبهرو بود، میتوان به عدم پیشرفت در تولید محصولات جدید اشاره کرد. فرایندهای تحقیق و توسعه در آن سالها خروجیهای مفیدی نداشتند و بازاریابی نیز تنها روی چند محصول محدود انجام میشد. همین روند باعث میشد تا تنها همان محصولات افزایش فروش را تجربه کنند و بسیاری دیگر بهخاطر عدم پوشش رسانهای مناسب بازارهای خود را از دست بدهند.
تغییر استراتژی و بازگشت به اوج
کرین در سال ۱۹۸۳ سمت مدیریت کل را به روبن مارک، یکی از معاونان ارشد شرکت و از اعضای تیم مشاورهی مدیریت داد. مارک بهعنوان مدیر عملیات نیز فعال بود و یک سال بعد هم بهعنوان مدیرعامل جایگزین کرین شد. مارک مسیر مدیر قبلی را با هدف تغییرات اساسی در شرکت ادامه داد و در جریان سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ چندین مرکز تولیدی کمبازده شرکت را فروخت. بهعلاوه صدها نفر از نیروهای کولگیت نیز تعدیل شدند. بهعنوان مثال تقریبا تمامی بخشهای مرتبط با صنایع غذایی بهجز شرکت غذای حیوانات خانگی Hill's به فروش رفت.
لوگوی زیرمجموعهی غذای حیوانات خانگی
مارک برنامههایی جدی برای افزایش بهرهوری فرایندهای داخل شرکت داشت. او تلاش میکرد تا تحقیق و توسعه را به بخشی مرکزی در فرایندها شرکت تبدیل کرده و همچنین همهی کارمندان را به فرایندهای تصمیمگیری ترغیب کند. یکی از نتایج اولیهی افزایش هزینهی تحقیق و توسعه، عرضهی خمیردندان ژلهای برای اولینبار در آمریکا بود که بار دیگر برند خمیردندان کولگیت را زنده کرد. کسب سهم بازار در محصولات دیگر همچون شویندههای پالمولیو، دینامو و ایجکس هم ادامه داشت.
تمرکز مدیران کولگیت برای بازسازی موفقیتهای از دست رفته روی بازطراحی استراتژیها برای تمرکز حداکثری در بازاریابی محصولاتی بود. آنها تلاش میکردند تا بهترین روشها برای معرفی محصولات در داخل و خارج از کشور را پیدا کنند.
رشد شرکت در حوزههای دیگر سلامت و بهداشت شخصی از برنامههای مهم مدیران کولگیت بود. آنها خط تولید صابون مایع را در سال ۱۹۸۷ از شرکت مینتونکا خریداری کردند که برند معروف Softsoap هم جزو آن بود.
با وجود همهی تلاشها برای پیشرفت در رقابت با پروکتر اند گمبل، کولگیت هنوز در بازار آمریکا در جایگاه اول قرار نداشت. البته آنها بازارهای بینالمللی را بهخوبی تصاحب کرده بودند و حدود ۴۰ درصد از بازار خمیردندان را در جهان در اختیار داشتند. بههرحال تا سال ۱۹۸۹ سیاستهای مارک نتیجه دادند و کسبوکار شرکت در آمریکا به سوددهی مناسب رسید.
دهی پایانی قرن بیستم با خرید و ادغامهای بیشتر در کولگیت همراه بود. بهعلاوه آنها تلاش میکردند تا توسعهی محصول را نیز در اولویتهای اصلی خود جای دهند. تا آن زمان کولگیت تنها سالانه چند محصول جدید را به سبد محصولات خود اضافه میکرد که هنوز فاصلهی زیادی تا برنامههای استراتژیک مدیران داشت.
برنامهی غیرانتفاعی برایت اسمایلز، برایت فیوچرز کولگیت
در سال ۱۹۹۱ شرکت مورفی فینیکس خریداری شد که با صابون روغنی برند مورفی به محبوبیت بالایی رسیده بود. مارک در آن سالها نیز تلاش میکرد تا بهرهوری و سوددهی شرکت تحت مدیریتش را افزایش دهد و بههمین دلیل ۲۵ کارخانه در سرتاسر جهان را تعطیل کرد و درنتیجهی آن ۸ درصد از نیروی کار کولگیت اخراج شدند.
شرکت مِنِن از دیگر خریدهای سالهای پایانی قرن بیستم بود که در سال ۱۹۹۲ با پرداخت ۶۷۰ میلیون دلار به زیرمجموعهی کولگیت اضافه شد. خرید مِنِن بهمعنای اضافه شدن برترین برند دئودورانت آمریکا و دومین برند محصولات مخصوص کودکان یعنی مِنِن اسپید استیک و بیبی مجیک به محصولات کولگیت پالمولیو بود. این خرید بهمعنای اضافه شدن چند محصول مراقبت از پوست و مو به سبد محصولات کولگیت و همچنین دسترسی مِنِن به چرخهی توزیع حرفهای کولگیت بود. خرید مهم بعدی شرکت اسسی جانسون اند سان بود که با صابونهای مایع مخصوص دست و بدن شناخته میشد. این خرید، کولگیت را به برند پیشگام صابون مایع در جهان تبدیل کرد.
سیاستهای مارک در دههی ۱۹۹۰ نتیجهی مطلوب خود را نشان داد و حاشیهی سود عملیاتی کولگیت به ۴۸.۴ درصد رسید. هرچند هنوز راه زیادی در بازار آمریکای شمالی در پیش بود. در آن سالها سلاح مخفی و برگ برندهی کولگیت برند هیلز پت نیوتریشن بود که به غذا و داروی حیوانات خانگی اختصاص داشت. این برند بهعنوان پیشگام مکملهای غذایی و دارویی مخصوص حیوانات شناخته میشد و رشد سالانهی ۱۴.۶ درصدی را تجربه میکرد. در آن دوران غذای حیوانات خانگی به بازاری قابلتوجه در اروپا و ژاپن تبدیل شده بود و نقش سوددهترین بخش را برای کولگیت ایفا میکرد.
خرید مهم بعدی برند کولینوس اورال بود که بهعنوان برترین برند محصولات سلامت دندان در برزیل شناخته میشد. خرید به قیمت ۱/۰۴ میلیارد دلار انجام شد و سهم کولگیت را از این بازار در آمریکای لاتین از ۵۴ درصد به ۷۹ درصد رساند.
اولین خمیردندان تیوپی کولگیت
خمیردندان انقلابی توتال
کولگیت از دههی ۱۹۸۰ تحقیق روی خمیردندان جدیدی برای مبارزه با میکروبهای لثه را شروع کرده بود. آنها مادهی تریکلوزان را بهعنوان سلاح مبارزه با میکروبهای لثه در نظر گرفته بودند و سرانجام در سال ۱۹۹۲ محصول خود را بهنام Total به بازارها عرضه کردند. خمیردندان توتال در ۱۰۰ کشور جهان عرضه و موفقیتهای سریع آن منجر به افزایش سهم کولگیت در بازار سلامت دهان و دندان شد.
عرضهی خمیردندان توتال در آمریکا به آسانی کشورهای دیگر نبود. سازمان غذا و دارو (FDA) آزمایشهای متعدد بیشتری را درخواست کرده بود تا مجوز استفاده از عبارت مبارزه با التهاب لثه روی بستهبندی محصول را صادر کند. آزمایشها پنج سال به طول انجامید و درنهایت در سال ۱۹۹۷ توتال به بازارهای آمریکا نیز راه یافت. کمپینی ۱۰۰ میلیون دلاری برای تبلیغات محصول برنامهریزی شد که تا به امروز یکی از بزرگترین کمپینهای معرفی محصول شرکت کولگیت محسوب میشود.
واکنش بازار به محصول جدید بهتر از پیشبینیها بود و بهسرعت کولگیت را به صدر بازار خمیردندان در آمریکا رساند. چنین مقامی برای اولینبار از سال ۱۹۶۲ مجددا به کولگیت رسید. موفقیت همین تکمحصول باعث شد تا سهام و درآمد کولگیت رشد مناسبی را تجربه کند. یک سال بعد نسخهی دیگری از توتال بهنام توتال فرِش استرایپ با تأییدیهی FDA به بازارهای آمریکا راه یافت که موفقیتهای نمونهی اول را تکرار کرد.
خمیردندان توتال توانست کولگیت را به محصول پرطرفدار آمریکا بدل کند. رقبا نیز درگیر آزمایشهای بیشمار FDA بودند و نمیتوانستند محصول مشابه را بهسرعت به بازار تزریق کنند. بههرحال عملکرد عالی کولگیت در سال ۱۹۹۹ هم ادامه داشت و آنها به آمار فروش یک میلیارد دلار نزدیک شدند.
یکی از برنامههای مهمی که در دههی ۱۹۹۰ توسط کولگیت راهاندازی شد، برایت اسمایلز، برایت فیوچرز نام داشت. هدف از اجرای برنامه، آموزش رایگان بهداشت دهان و دندان به کودکان سرتاسر جهان بود. برند آمریکایی با این کار علاوهبر آموزش و کمک به جوامع کمتر توسعه یافته، محصولات خود را نیز بهتر و بیشتر معرفی میکرد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند کولگیت
ورود به قرن ۲۱ با حفظ پیشرفتهای قبلی همراه بود و کولگیت توانست حاشیهی سود عملیاتی خود را تا سال ۲۰۰۲ به ۵۴.۶ درصد برساند. در آن زمان فروش شرکت ۹/۲۹ میلیارد دلار بود که با حفظ صرفهجویی در هزینهها، سود ۱/۲۹ میلیارد دلاری را برای برند آمریکایی بههمراه داشت. در بحث محصولات، مسواک نیز به خط تولید کولگیت اضافه شد که با برند آکتیبراش در بازارها عرضه میشد. در بخشهای دیگر همچون غذای حیوانات خانگی هم چند محصول به بازار عرضه شدند که نشان از پیشرفت تحقیق و توسعه در کولگیت داشت.
کولگیت همیشه در بازار تمیزکنندهها با پروکتر اند گمبل رقابت شدید داشت و هیچگاه هم نتوانست آنطور که باید و شاید بازار را در دست بگیرد. مدیران در سالهای ابتدایی قرن ۲۱ تصمیم گرفتند تا تمرکز بر این حوزه را تاحدودی کاهش دهند. تصمیم آنها منجر به فروش و واگذاری واحدها و برندهای متنوع شوینده در بازارهایی همچون مکزیک، اکوادور، پرو و اروپا شد.
تعدادی از زیربرندهای بهداشی کولگیت پالمولیو
خرید مهم کولگیت در دههی ۲۰۰۰، هولدینگ محصولات دهان و دندان GABA در اروپا بود که در سوئیس فعالیت میکرد. گابا در ۱۵ کشور فعالیت و شبکهای گسترده از فروشگاههای بهداشتی و دارویی را در اختیار داشت. شبکهی گابا به کولگیت کمک کرد تا پیشگامی خود را در بازار خردهفروشی اروپا حفظ کند.
با وجود پیشرفتها و افزایش فروش در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰، افزایش هزینهها و تشدید رقابت در بازارهای آرایشی و بهداشتی منجر به کاهش سوددهی کولگیت میشد. مدیران بار دیگر تصمیم گرفتند تا با تغییرات زیرساختی مشکل سوددهی را حل کنند. در آن سالها مشکل بزرگتری هم برای کولگیت پیش آمد. رقیب دیرینه، شرکت ژیلت را تصاحب کرد که بهمعنای در اختیار گرفتن برند اورال بی و پیوستن آنها به کرِست بود. برند کولگیت با این خرید بیشازپیش تحت فشار قرار گرفت.
بههرحال رقابت کولگیت و پی اند جی همواره در طول تاریخ وجود داشته و اکنون نیز ادامه دارد. کولگیت تلاش میکند تا با تمرکز روی بازارهای تخصصی خود همچون بهداشت دهان و دندان و غذا و داروی حیوانات خانگی، رقابت را در حوزههایی دیگر با رقیب هموطن خود ادامه دهد. از خریدهای مهم دیگر این برند در سالهای اخیر میتوان به شرکت سانکس فعال در حوزهی بعداشت شخصی اشاره کرد.
برنامهی برایت اسمایلز برایت فیوچرز در سال ۲۰۱۶ تولد ۲۵ سالگی خود را جشن گرفت. این برنامهی عامالمنفعه از سال ۱۹۹۱ به بیش از ۸۵۰ میلیون کودک در ۸۰ کشور جهان خدمترسانی کرد و قصد دارد آمار را تا سال ۲۰۲۰ به ۱/۳ میلیارد نفر برساند. درحالحاضر کولگیت تحت مدیریت یان ام کوک اداره میشود و نوئل والاس بهعنوان مدیرعامل آن مشغول به کار است. و تعداد کارمندان آنها نزدیک به ۳۶ هزار نفر است. آخرین آمارها درآمد شرکت را در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۵.۵ میلیارد دلار گزارش میکنند. برند کولگیت در رتبهبندی فوربز از برترین برندهای جهان، در مقام ۶۶ قرار دارد.
هرچه زودتر علائم آلزایمر تشخیص داده شود، زودتر میتوان درمورد آن کاری انجام داد. در پژوهش جدیدی، مجموعهای از نشانگرهای زیستی در بدن شناسایی شده است که ۳۰ قبل اینکه علائم آلزایمر قابل مشاهده شوند، میتواند درمورد خطر بروز این بیماری هشدار دهد.
جامعهی آماری این مطالعه کوچک است ولی نتایج جالبی دارد. دانشمندان با بررسی اطلاعات ۲۹۰ نفر که بیشتر آنها را افرادی تشکیل میدادند که بهعلت سابقهی خانوادگی، در معرض خطر بالای ابتلا به آلزایمر قرار داشتند، توانستند تغییرات بیولوژیکی و بالینی مرتبط با آلزایمر را در این شرکتکنندگان در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۳ دنبال کنند.
در پایان دورهی تجزیهوتحلیل، ۸۱ نفر از شرکتکنندگان دچار مشکلات شناختی یا زوال عقل شدند و اطلاعات جمعآوری شده از آنها نشاندهندهی وجود تفاوتهایی بین این افراد و سایر افراد مورد مطالعه بود. یکی از این موارد، تغییرات ظریف در نمرههای آزمون سنجش فرایندهای تفکر ۱۱ تا ۱۵ سال زودتر بود.
پژوهشگران با بررسی مایع مغزینخاعی، افزایش در پروتئین تائو را نیز نشان دادند. آنها با استفاده از مدلسازی کامپیوتری برآورد کردند که این افزایش بهطور متوسط حدود ۳۴/۴ سال قبل از توسعهی علائم آلزایمر در بیماران آغاز شده است. بر این اساس، این تغییر میتواند یک سیستم هشدار اولیه در زمینهی خطر ابتلا به آلزایمر باشد. لورنت یانس از دانشگاه جان هاپکینز در مریلند میگوید:
مقالههای مرتبط:
مطالعهی ما نشان میدهد که شاید بتوان از تصویربرداری مغز و بررسی مایعنخاعی برای ارزیابی خطر بیماری آلزایمر ۱۰ سال یا زودتر از اینکه علائم رایجی نظیر مشکلات شناختی خفیف بروز کند، استفاده کنیم.
دانشمندان همچنین به اسکنهای MRI مغز شرکتکنندگان دسترسی داشتند. این اطلاعات برای نشان دادن تغییرات آناتومیکی مغز که با الگوهای زوال شناختی مطابقت داشتند، مورد استفاده قرار گرفت. پژوهشگران کاهشهای کوچکی را در میزان تغییر اندازهی لوب گیجگاهی میانی (که با مدیریت خاطرات مرتبط است)، بین ۳ تا ۹ سال قبل از آشکار شدن زوال شناختی شناسایی کردند.
این پژوهش با کار قبلی همین پژوهشگران مرتبط است. آنها در پژوهش پیشین از روشهای کامیپوتری مشابهی استفاده کردند و ارتباط بین کاهش بافت لوب گیجگاهی میانی و نقص خفیف عملکرد شناختی را نشان دادند. همهی اینها مجموعهای از نشانگرهای زیستی را معرفی میکند که میتواند روزی در مراحل مختلف تشخیص مورد استفاده قرار گیرد. البته این موضوع جالب نیست که ۳۰ سال قبلتر به شما گفته شود در حال توسعهی آلزایمر هستید اما این فاصله فرصتی را برای پیشگیری از بیماری در اختیار پزشکان قرار میدهد.
البته هنوز روزهای آغاز این پژوهش است: تعدد شرکتکنندگان در مطالعه نسبتا کم بودند و تغییرات در مغز میتواند در بین افراد مختلف متفاوت باشد و این امر تعمیم نتایج را دشوار میسازد. بااینحال این ارتباط به آن اندازه است که ارزش مطالعهی بیشتر را داشته باشد و ما امیدوار باشیم ابزارهای بیشتری برای توسعهی روشهای درمانی در آینده معرفی شود.
درحالیکه ما درحال حاضر نمیتوانیم آلزایمر را متوقف یا با آن مبارزه کنیم، ما همچنان کسب دانش در مورد آن را ادامه می دهیم، چه اینکه درمورد پیدا کردن سرنخهایی درمورد نحوهی آغاز آلزایمر باشد یا اینکه روشهای پاک کردن مغز از تجمع پروتئین تائو باشد. مایکل میلر یکی از این پژوهشگران این مطالعه میگوید:
چندین سنجهی بیوشیمایی و آناتومیکی وجود دارند که یک دهه و حتی زودتر از آغاز علائم بالینی بیماری در حال تغییر هستند. پیدا کردن ترکیب مناسبی از نشانگرها که نشاندهندهی خطر بروز نقایص شناختی باشند و استفاده از آن ابزارها برای مداخلاتی در زمینهی جلوگیری از پیشرفت این بیماری هدف ما است.
.: Weblog Themes By Pichak :.