دانشمندان موجود زندهای ایجاد کردند که DNA آن کاملا ساختهی دست بشر است. این ارگانیسم شاید فرم جدیدی از زندگی باشد و کارشناسان بر این باورند که این پیشرفت نقطه عطفی در زمینهی زیستشناسی مصنوعی محسوب میشود. پژوهشگران دانشگاه کمبریج بهتازگی گزارش کردند که آنها DNA نوعی باکتری بهنام «اشرشیا کلی» را بازنویسی کرده و ژنومی مصنوعی ساختهاند که چهار برابر بزرگتر و بسیار پیچیدهتر از نمونههایی است که قبلا ساخته شده است. این باکتریها زنده هستند هرچند شکل غیرعادی دارند و به آهستگی تکثیر میشوند، سلولهای آنها براساس مجموعهای از قوانین بیولوژیکی عمل کرده و پروتئینهای مربوطبه کد ژنتیکی بازسازی شده را تولید میکنند. این دستاورد ممکن است روزی منجر به ساخت ارگانیسمهایی شود که همچون کارخانههای زندهای مواد دارویی جدید یا دیگر مولکولهای ارزشمند را تولید کنند. این باکتری مصنوعی همچنین ممکن است سرنخهایی درمورد اینکه چگونه کد ژنتیکی در اوایل پیدایش حیات ایجاد شده است، مهیا کند. تام الیس، مدیر مرکز زیستشناسی مصنوعی در کالج سلطنتی لندن که در مطالعهی جدید نقشی نداشته است، میگوید:
این نقطهی عطفی است. تا قبل از این کسی کاری با این اندازه و این میزان تغییرات انجام نداده بود.
هر ژن در یک موجود زنده از الفبایی از چهار مولکول بازی به نام آدنین (A)، تیمین (T)، گوانین (G) و سیتوزین (C) ساخته شده است. یک ژن ممکن است از هزاران مولکول بازی تشکیل شده باشد. ژنها سلول را چنان هدایت میکنند که از میان ۲۰ اسید آمینه (واحدهای سازنده پروتئین)، اسیدهای آمینهی مورد نیاز را انتخاب کنند. در سلول پروتئینها وظایف زیادی از حمل اکسیژن در خون گرفته تا تولید نیرو در عضلات را بر عهده دارند. ۹ سال پیش، پژوهشگران یک ژنوم مصنوعی را ساختند که دارای طول یک میلیون جفت باز بود. ژنوم جدید اشرشیا کلی که در مجلهی Nature گزارش شده است، ۴ میلیون جفت باز طول دارد و با روشهای کاملا جدیدی ساخته شده است.
یک میکروگراف الکترونی رنگی از باکتری اشرشیا کلی
مطالعهی جدید تحت هدایت جیسون چین زیستشناس مولکولی دانشگاه کمبریج در بریتانیا انجام شد. او میخواست بداند چرا نحوهی کدگذاریهای ژنتیکی در تمام موجودات شبیه هم است. تولید هر اسیدآمینه در سلول بهوسیلهی ترتیب سه باز روی رشتهی DNA هدایت میشود. این توالیهای سه تایی «کدون» نامیده میشوند. برای مثال، کدون TCT تضمین میکند که اسیدآمینهای به نام سرین به انتهای پروتئین جدید متصل شود. از آنجایی که تنها ۲۰ اسیدآمینه وجود دارد، تصور خواهید کرد که ژنوم برای ساخت آنها فقط به ۲۰ کدون نیاز دارد. اما کد ژنتیکی بهدلیلی که کسی نمیداند، سرشار از افزونگی است. اسیدهای آمینه بهوسیلهی ۶۱ کدون و نه ۲۰ کدون کدگذاری میشوند. برای مثال تولید سرین به وسیلهی ۶ کدون متفاوت هدایت میشود. سه کدون هم کدونهای پایان نامیده میشوند که به رشتهی DNA میگویند که کجا ساخت اسید آمینه را متوقف کند. همچون بسیاری از دانشمندان دیگر، دکتر چین نیز مسحور این تکرارها بود؛ آیا تمام این قطعههایDNA برای حیات ضروری بودهاند؟ دکتر چین گفت:
مقالههای مرتبط:
از آن جایی که در تمام اشکال حیات از هر ۶۴ کدون استفاده میشود، ما پاسخی برای این سؤال نداشتیم.
او برای یافتن پاسخ این سؤال تصمیم گرفت موجود زندهی متفاوتی بسازد.
پژوهشگران پس از انجام چندین آزمایش مقدماتی، یک نسخهی تغییر یافته از ژنوم اشرشیا کلی را روی کامپیوتر طراحی کردند که برای تولید تمام اسیدهای آمینه مورد نیاز این ارگاینسم تنها به ۶۱ کدون نیاز داشت. این ژنوم بهجای اینکه نیاز به ۶ کدون برای ساخت سرین داشته باشد، تنها از ۴ کدون استفاده میکرد و بهجای ۳ کدون پایان تنها ۲ کدون پایان داشت. درواقع پژوهشگران با DNAی اشرشیا کلی همچون یک فایل متن عظیمی رفتار کردند و یک تابع جستوجو و جایگزینی در روی بیش از ۱۸۰۰۰ نقطه اجرا کردند.
اکنون دانشمندان الگویی برای ژنوم جدید چهار میلیون بازی در اختیار داشتند. آنها میتوانستند DNA را در آزمایشگاه سنتز کنند اما وارد کردن آن به باکتری (مخصوصا جایگزینی ژنهای مصنوعی بهجای آنهایی که طی تکامل ساخته شده بودند)، چالش بزرگی بود. ژنوم بسیار طولانی بود و نمیشد با یک حرکت آن را وارد سلول کرد. برای حل این مشکل، پژوهشگران قطعات کوچکی ساختند و آنها را قطعه قطعه جانشین ژنوم باکتری کردند. وقتی این کار تمام شد، دیگر هیچ قطعه طبیعی از DNA وجود نداشت و البته اشرشیا کلی تغییر داده شده، زنده ماند. این باکتری نسبتبه نمونهی طبیعی، رشد آهستهای داشت، طول آن بیشتر و حالت میلهای شکل آن بیشتر شد. دکتر چین امیدوار است که در ادامه بتواند کدونهای بیشتری را حذف کند و کد ژنتیکی را بیش از این فشرده کند. او میخواهد ببیند که چگونه میتوان در عین حفظ حیات، کدهای ژنتیکی را ساده کرد.
یک میکروگراف الکترونی رنگی از باکتری مایکوپلاسما مایکوئیدس با ژنوم دارای یک میلیون جفت باز. اکنون دانشمندان یک ژنوم اشرشیا کلی با اندازهی چهار برابر ساختهاند
پژوهشگران کمبریج تنها یکی از گروههای متعدد پژوهشگرانی هستند که بهدنبال ساخت ژنوم مصنوعی هستند. فهرست استفادههای بالقوه از چنین ژنومی بسیار طولانی است. یک فرصت جذاب این است: ویروسها ممکن است قادر به حمله به سلولهای مجددا کدگذاری شده نباشند. امروزه بسیاری از شرکتها از میکروبهای مهندسی ژنتیک شده برای ساخت داروهایی نظیر انسولین یا مواد شیمیایی مفیدی نظیر آنزیمهای شوینده استفاده میکنند. اگر ویروسی مخازن تخمیر را مورد حمله قرار دهد، نتایج فاجعهآمیز خواهد بود. یک میکروب با DNAی مصنوعی ممکن است دربرابر چنین حملاتی مصون باشد.
رمزگذاری مجدد DNA همچنین میتواند به دانشمندان این امکان را بدهد که سلولهای مهندسی شده را به طریقی برنامهریزی کنند که در صورت وارد شدن به گونه دیگر، ژنهای آنها کار نکند. فین استیرلینگ متخصص زیستشناسی مصنوعی در مدرسهی پزشکی هاروارد که در پژوهش حاضر مشارکتی نداشته است، میگوید:
امکان ساخت یک دیوار امنیتی ژنتیکی وجود دارد.
پژوهشگران همچنین علاقمند به کدگذاری مجدد حیات هستند زیرا این کار مجالی را برای ساخت مولکولهایی باشیمی کاملا جدید فراهم میکند. فراتر از ۲۰ اسید آمینهای که در تمام موجودات زنده استفاده میشود، صدها نوع دیگر نیز وجود دارند. یک کد ژنتیکی فشرده با کدونهای آزاد که دانشمندان میتوانند از آن برای کدگذاری مجدد واحدهای ساختمانی جدید استفاده کنند، پروتئینهای جدیدی خواهد ساخت که وظایف جدیدی در بدن انجام خواهند داد. جیمز کویو، پژوهشگر مدرسهی پزشکی هاروارد با اشاره به هزینهی انجام این کار میگوید که کنار هم قرار دادن بازها برای ساخت ژنوم بسیار هزینهبر است و شاید پژوهشگران دانشگاهی قادر به انجام آن نباشند.
اما اشرشیا کلی نیروی کار پژوهشهای آزمایشگاهی است و اکنون میدانیم که ژنوم آن قابل ساخت است. میتوان تصور کرد با افزایش تقاضا، قیمتها کاهش پیدا کنند. پژوهشگران میتوانند روش دکتر چین را روی مخمر یا دیگر گونهها نیز اجرا کنند. آقای استیرلینگ گفت:
ازلحاظ تئوری شما میتوانید هر چیزی را مجددا کدگذاری کنید.
بیامو M5 بازیگری استثنایی در کلاس سدان اسپرت به شمار میرود. درواقع M5 بهدلیل عملکرد فنی عالی که همه چیز را بجز بزرگترین خودروهای سوپراسپرت و ابرخودروها مغلوب میکند، بازیگری استثنایی در هر کلاسی است. شاید برای خیلیها باور این موضوع دشوار باشد که ۳۵ سال از آغاز جنون بیامو و تولید اولین بیامو M5 میگذرد؛ اما خودروساز باواریا قصد ندارد این رویداد را بدون توجه باقی بگذارد. در همین راستا نسخه ۳۵ سالگی بیامو M5 با بهرهگیری از پکیج ظاهری بدنه معرفی شده است تا احترامی به سدان سایز متوسط این شرکت باشد.
به همین منظور خودروساز آلمانی گروه بیامو ایندیویجوال (BMW Individual) را بسیج کرده است تا خاصترین طرحهای خود را برای نسخه ۳۵ سالگی M5 ارائه دهد. نسخه ۳۵ سالگی از طرح رنگ خاص ماتی به نام Frozen Dark Grey II همراهبا رینگهای منحصربفرد ۲۰ اینچی با پرههای Yشکل و رنگ خاکستری گرافیتی بهره میبرد.
کالیپرهای ترمز هم بهطور مشابه طرح تیره با پوشش سیاه براق دارند و نشان عقب خودرو حذف شده است؛ زیرا بیامو، حذف آن را نشانه ظاهر ظریف خودرو میداند.
درواقع تنها محل تبلیغات برای نسخه سالگرد ۳۵ سالگی بیامو M5 در داخل قرار دارد. طرح تیره بیشتری در صندلیهای M اسپرت با روکشهای چرم سیاه دیده میشود، درحالیکه بافت متضاد بژ نیز برای جلوه بصری اضافه شده است. کنسول مرکزی در این نسخه نیاز به توجه بیشتری دارد، زیرا تریم طلایی رنگ ۳۵ سالگی بیامو M5 با قلمزنی سفید در آن استفاده شده است. تریم طلایی روی پنلهای در و داشبورد نیز یافت میشود و قطعات تزئینی طلایی رنگ اضافی با برند M5 نیز روی پادریها وجود دارد.
مقالههای مرتبط:
بیامو تنها ۳۵۰دستگاه از این نسخه خاص تولید خواهد کرد، که همه آنها از پکیج M5 کامپتیشن بهعنوان نقطه شروع استفاده میکنند. بدان معنی که پیشرانه هشت سیلندر خورجینی ۴/۴ لیتری با قدرت ۶۱۷ اسببخار مجهز بهتوربوشارژر دوگانه زیر کاپوت قرار میگیرد و قدرت را ازطریق جعبهدنده خودکار هشت سرعته به چهار چرخ ارسال میکند. برای خاصتر کردن این مدلها، بیامو پکیجهای آپشن Executive و M Driver’s را بهصورت استاندارد ارائه میدهد.
از ۳۵۰ نسخه ویژه برای ۳۵ سالگی بیامو، تنها ۳۵ دستگاه آن برای مشتریان در ایالات متحده عرضه میشود و تولید آنها از اواخر تابستان و اوایل پاییز امسال آغاز خواهد شد. علاقهمندان برای قرار دادن یکی از این نسخهها ویژه در گاراژ خود باید مبلغ ۱۲۸ هزار و ۹۹۵ دلار آماده کنند.
دوربین جدید کانن که گمان میرود حسگر تصویر ۳۲/۵ مگاپیکسلی در ابعاد APS-C داشته باشد، در ردیف DSLRهای ردهبالا جای گرفته و گفته میشود که جایگزین یکی از دوربینهای EOS 7D Mark II و EOS 80D خواهد شد. براساس مشخصات منتشرشده، این دوربین که احتمالا در تابستان امسال عرضه خواهد شد بیشتر به نظر میرسد ارتقایی برای Canon EOS 80D باشد تا جایگزینی واقعی برای EOS 7D Mark II.
طبق اطلاعات فاش شده، دوربین APS-C بعدی کانن از دو درگاه کارت SD برخوردار بوده و تا سرعت ۱۰ فریمبرثانیه توانایی ثبت تصاویر را خواهد داشت. بهعلاوه، فیلمبرداری 4K تا سرعت ۶۰ فریمبرثانیه از دیگر تواناییهای دوربین جدید کانن عنوان شده است. در ادامه فهرستی از مشخصات احتمالی کانن EOS 90D (یا 7D Mark 3) را میتوانید مشاهده کنید:
- حسگر تصویر ۳۲ مگاپیکسل APS-C با فوکوس خودکار پیسکل دوگانه (DPAF)
- پردازنده Dual DIGIC 8
- دو درگاه کارت حافظه SD
- عکسبرداری ممتد تا نرخ ۱۰ فریمبرثانیه
- محدودهی ISO ۱۰۰-۵۱۲۰۰
- ۴۵ نقطه فوکوس خودکار
- فیلمبرداری 4K با فریمهای ۲۴، ۳۰ و ۶۰ فریمبرثانیه
- نمایشگر LCD عقب ۳/۲ اینچی کاملا چرخنده
- مقاوم دربرابر گردوخاک و رطوبت
- وایفای و بلوتوث داخلی
- قیمت احتمالی ۱۳۹۹ دلار
- عرضه در اواخر اوت (مرداد) ۲۰۱۹
روز گذشته، مایکروسافت و سونی بهطرز غیرمنتظرهای خبر از همکاری جدیدی دادند که بهسببِ آن، این دو رقیب برای توسعه سرویسهای مبتنیبر بازی باهم شراکت خواهند کرد.
مایکروسافت در توضیح این همکاری بیانیهای را منتشر کرده است که در آن میگوید:
این دو شرکت مشترکاً بهدنبال گسترش راهکارهای آتی در حوزه ابری هستند تا ازطریق پلتفرم مایکروسافت آژور، بازیهای قابلاحترام و سرویسهای استریمینگ محتوای خود را مورد پوشش و پشتیبانی قرار دهند.
طبق بیانیه مایکروسافت، سونی در آینده نزدیک از پلتفرم مایکروسافت آژور برای سرویس استریمینگ خود بهره خواهد برد که باتوجه به رقابت دیرینه دو شرکتِ یادشده، خبر فوق بسیار غیرمنتظره جلوه میکند.
اهالی مایکروسافت در ادامه میگوید:
افزونبر موارد اشارهشده، این تلاشها شامل ساخت پلتفرمهای توسعه جدید با کارکرد بهتر برای جامعه خالقین محتوا نیز میشود.
بهنظر میرسد که سونی و مایکروسافت همکاری آیندهنگرانهای را برای پیشبرد محتوای گیمینگ باهدف بهبود تجربه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بازیهای ویدئویی آغاز کردهاند. اگرچه این دو شرکت ارائه جزئیات بیشتر از این همکاری را به تاریخی نامشخص در آینده موکل کردهاند؛ اما مشخصاً بخش عمدهای از این شراکت حولمحور سرویسهای ابری مبتنیبر بازی میگردد.
نکته مهم درباره این همکاری، مؤفقیت مایکروسافت در کسب بازارهای جدید و شکست رقبای کهنهکار و باتجربهای همچون آمازون در حوزه ابری است.
افزونبر مورد یادشده، گوگل نیز که بهتازگی سرویس استریم بازی استیدیا (Stadia) را معرفی کرده، بدانجهت که از میزبانی سرویس ابری سونی بیبهره میماند، یکیدیگر از شکستخوردههای همکاری ردموندیها و ژاپنیها محسوب میشود. گوگل با معرفی سرویس گیمینگ خود، قطعاً به یکی از تهدیدهای بزرگ برای مایکروسافت و سونی تبدیل خواهد شد و باتوجه به بهرهگیری آنها از محبوبیت یوتیوب، بهنظر نمیرسد که گوگل کار سختیِ را برای جایدادنِ خود در جامعه گیمینگ داشته باشد.
علاوهبر همکاری یادشده، این دو شرکت در حوزه هوشمصنوعی و نیمههادیها نیز با یکدیگر همکاری میکنند؛ این همکاری شامل استفاده از حسگرهای تصویری هوشمند و بسیاری از مواردِ دیگر میشود که سونی قصد دارد با استفاده از پلتفرم هوشمصنوعی آژور، برای محصولات مصرفی خود از آن بهره ببرد.
ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت در توضیح همکاری اخیر آنها با سونی میگوید:
سونی همیشه یکی از رهبران حوزه سرگرمی و فناوری بوده و همکاریای که ما امروز از آن رونمایی کردیم، برپایه همین سابقه مملو از نوآوری و ابداعات بنا نهاده شده است. شراکت ما برای سونی قدرت و توانمندی بالای پلتفرمهای آژور و Azure AI را بهارمغان خواهد آورد تا آنها بتوانند تجارب جدید را در حوزههای سرگرمی و بازی به مشتریانشان ارائه کنند.
اگرچه سونی هماکنون سرویس استریمینگ مبتنیبر بازی خود را بانام Playstation Now دردسترس کاربران قرار داده است؛ اما بهنظر میرسد که زیرساختها بهترِ مایکروسافت دلیلی بوده که آنها بهسوی همکاری با رقیبشان حرکت کنند.
فیل اسپنسر، رهبر بخش ایکسباکس در گفتوگویی که اخیراً درباره سرویس استریم بازی xCloud انجام داده، به نمایش خیرهکنندهشان در نمایشگر E3 پیشِرو اشاره کرده است.
حال باید تا انتها سال جاری میلادی منتظر بمانیم تا دستپختِ جدید مایکروسافت را درعمل بچشیم.
دیدگاه خود را دراینرابطه با ما و دیگر کاربران درمیان بگذارید. بهنظر شما سونی گزینه مناسبی را برای همکاری انتخاب کرده است؟
شاید حتی تصور بازدید از عمق ۱۱ کیلومتری اقیانوس هم برایتان غیرممکن باشد، اما کاوشگری آمریکایی به نام ویکتور وِسکووو که در نیروی دریایی آمریکا نیز خدمت میکند، توانسته است بهعنوان سومین انسان از عمیقترین نقطهی اقیانوسهای جهان دیدن کند. ویکتور توانسته چهار ساعت از درازگودال (گودال عمیق) ماریانا در اقیانوس آرام، که عمیقترین نقطهی اقیانوسهای جهان است، با زیردریایی بازدید کند و موجودات اعماق اقیانوس را نیز از نزدیک ببیند. ویکتور سومین انسانی است که توانسته در این نقطه فوقالعاده اسرارآمیز از زمین ماجراجویی کند.
اما موضوعی که بیشتر از حضور انسان در این عمق و تحت فشار آب بسیار زیاد، ما را متعجب میکند، وجود زبالههای پلاستیکی در این نقطه کاملا دور از دسترس است! ویکتور این زبالهها را با چشم خود دیده است.
ویکتور وسکووو درحال بررسی درازگودال ماریانا
دان والش، عضو نیروی دریایی آمریکا و مهندسی نروژی به نام ژاک پیکارد، نخستین افرادی بود که در سال ۱۹۶۰ در زیردریایی مقاومی به نام بتیسکف تریسته، بازدید از عمیقترین نقطه اقیانوسهای جهان را تجربه کردند. جیمز کامرون، کارگردان معروف هم حدود نیم قرن بعد، در اواخر سال ۲۰۱۲ در زیردریایی سبز خود، اعماق ماریانا را از نزدیک دید.
همانگونه که گفتیم جدیدترین رکورد بازدید از این درازگودال دردست ویکتور وسکووو است که توانسته در عمق ۱۰۹۲۷ از سطح آب قرار گیرد. ویکتور و اعضای تیم پژوهشیاش، در عملیات خود تاکنون از پنج درازگودال دیگر در اقیانوسهای هند، اطلس، منجمد جنوبی نیز بازدید کردهاند و سطحنشینهای رباتیک نیز در این مأموریت بینظیر همراه آنها بودند تا از اسرار نقاط دور از دسترس پرده بردارند.
دان والش که در سال ۱۹۶۰ از درازگودال ماریانا بازدید کرده است، این موفقیت بزرگ را به ویکتور تبریک گفت.
ویکتور در مصاحبهی خود گفته که او و تیم پژوهشیاش پس از کسب چنین موفقیت بزرگی، واقعاً هیجانانگیز بودند. به نظر او وجود زیردریایی و کشتی مجهز و همچنین استعداد تحسینبرانگیز اعضای تیم پژوهشی، باعث ارتقای باورنکردنی فناوری دریانوردی و دستیابی گروه به عمیقترین و خشنترین نقطهی اقیانوسها شد.
ویکتور موفق شد با زیردریایی خود تقریبا به عمق ۱۱ کیلومتری اقیانوس برسد
مقالههای مرتبط:
دان والش که از سطح اقیانوس آرام شاهد پایین رفتن ویکتور و تیمش بوده، در مصاحبهای اذعان کرد:
به ویکتور و تیم شگفتانگیزش که اکتشاف تاریخی خود در درازگودال ماریانا را با موفقیت به پایان رساندند، با تمام وجود احترام میگذارم. شش دهه قبل، من و ژاک پیکارد نخستین افرادی بودیم که از عمیقترین نقطهی اقیانوسهای جهان، بازدید کردیم. حالا در زمستان زندگیام، به اینکه از نزدیک شاهد این اکتشاف وصفناپذیر بودم، افتخار میکنم.
طبق گفتهی ویکتور و همراهانش، آنها موفق به کشف چهار گونهی جدید از سختپوستان شبهمیگو به نامدوجورپایان شدهاند و موجودی بهنام کرم قاشقی در عمق ۷ هزار متری و نوعی نادر از ماهی بهعنوان حلزونماهی را در عمق ۸ هزار متری نیز دیدهاند. برونزدهای صخرهای رنگی که میکروبهای بستر دریا آنها را به وجود آوردهاند و نمونهسنگهای جمعآوریشده از بستر اقیانوسها، نیز در فهرست اکتشافات این گروه پژوهشی قرار دارد.
کشف سختپوستان شبه میگو بهنام دوجورپایان در درازگودال ماریانا
وجود زبالههای پلاستیکی در چنین نقطهای از سیارهی زمین، نشاندهندهی گسترش تصورگریز تاثیر منفی فعالیتهای بشر بر سلامت سیارهی زمین است. البته قبل از اینکه ویکتور کیسههای پلاستیکی درازگودال ماریانا را ببیند، سطحنشینهای رباتیک نیز وجود این زبالهها را در این مکان گزارش کرده بودند. سالانه میلیونها تن پلاستیک وارد اقیانوسها میشود؛ اما سرنوشت تعداد زیادی از آنها نامشخص است.
اکنون پژوهشگران قصد بررسی موجودات جمعآوریشده از موجودات اعماق اقیانوس را دارند تا ببیند آیا این موجودات آلوده به ذرات میکروپلاستیک هستند یا خیر. نتایج مطالعهی جدیدی نشان داده است که زبالههای پلاستیکی به معضلی بزرگ برای جانداران دریایی تبدیل شده است و حتی موجودات اعماق اقیانوس نیز از آسیب این زبالهها در امان نماندهاند.
بازدید ویکتور از اعماق درازگودال ماریانا، تنها بخشی پروژهی اکتشافی فایو دیپس (Five Deeps) است؛ این پروژه تلاشی برای کاوش در عمیقترین نقاط پنج اقیانوس جهان محسوب میشود و سرمایهگذار آن خود ویکتور وسکووو است. ویکتور قبل از اینکه به دنیای اعماق اقیانوس علاقهمند شود، قلههای مرتفع هفت قارهی جهان را نیز فتح کرده است.
البته بازدید از اعماق اقیانوس تنها به درازگودال ماریانا محدود نشده است و غواصان در شش ماه گذشته از اعماقدرازگودال پورتوریکو در اقیانوس اطلس (در عمق ۸۳۷۶ متری)، درازگودال ساندویچ جنوبی در اقیانوس منجمد جنوبی (در عمق ۷۴۳۳ متری) و درازگودال جاوا در اقیانوس هند (در عمق ۷۱۹۲ متری) نیز بازدید کردهاند. آخرین چالش کاوشگران این پروژه بررسی اعماق درازگودال مالوی دیپ یا Molloy Deep در عمق ۵۱۶۹ متری اقیانوس منجمد شمالی است که قرار است در ماه اوت ۲۰۱۹ انجام شود.
زیردریایی دی.اس.وی لیمیتینگ فکتور (DSV Limiting Factor) با ۴٫۶ متر طول و ۴٫۶ متر ارتفاع که شرکت تریتون آن را ساخته و با هدف بازدید مکرر از هر عمق از اقیانوسها تولید شده است. در هستهی این زیردریایی، پوستهای تیتانیومی با ضخامت ۹ سانتیمتر وجود دارد که میتواند میزبان دو نفر باشد؛ درنتیجه پیشروی آن در داخل آب میتواند انفرادی یا دو نفره انجام شود.
زیردریایی دی.اس.وی لیمیتینگ فکتور
بدنهی خارجی این زیردریایی بهقدری مقاوم است که میتواند فشار نابودکنندهی اعماق اقیانوس، یعنی ۱۰۰۰ بار را تحمل کنند. این فشار مانند زمانی است که ۵۰ جامبو جت روی سرتان قرار دارد. درضمن دی.اس.وی لیمیتینگ فکتور میتواند در تاریکی مطلق و دمای انجماد نیز بدون هیچ مشکلی به فعالیت خود ادامه دهد.
شرایط سخت اقیانوس فیلمبرداری را نیز دشوار میکند؛ به همین دلیل گروه فیلمسازی شرکت آتلانتیک پروداکشن جهت تهیهی مستندی برای شبکهی دیسکاوری، بههمراه کاوشگران پروژهی فایو دیپس، به اعماق اقیانوسها سفر کردهاند.
طبق گفتهی آنتونی جِفن، مدیر نوآوری آتلانتیک پروداکشن، این مستند پیچیدهترین پروژهی شرکت تا به امروز بوده است. او دربارهی مستند این چنین میگوید:
اعضای ما باید از دوربینهایی استفاده میکردند که امکان نصب آنها روی بدنهی زیردریایی و استفاده از آنها در عمق ۱۰ هزار متری وجود داشته باشد. درضمن درکنار این دوربینها باید از سطحنشینهای رباتیکبرای فیلمبرداری از زیردریایی ویکتور هم استفاده میشد.همچنین باید سیستمی بسیار پیشرفته برای فیلمبرداری از داخل زیردریایی و تمام لحظات بازدید ویکتور، طراحی میشد.
دی.اس.وی لیمیتینگ فکتور پس از اتمام پروژهی فایو دیپس در پایان سال میلادی جاری، در اختیار مؤسسههایعلمی قرار میگیرد و سایر پژوهشگران نیز میتوانند از آن استفاده کنند.
کاوش در اعماق اقیانوس، حتی با استفاده از تجهیزات رباتیک کار بسیار دشواری است و به همین دلیل درازگودالهای اقیانوسها، آخرین نقاط ناشناختهی سیارهی زمین هستند.
زمانی تصور میشد که دسترسی به اعماق اقیانوسها امکانپذیر نیست، اما اعضای تیم فایو دیپس این رویا را به واقعیت تبدیل کردند. همچین بهتازگی دانشمندان به شواهدی دستیافتهاند که وجود کربن در اعماق دریا را که باعث تنظیم شیمی و اقلیم زمین میشود، ثابت میکند.
سامسونگ پس از عرضهی نمونههای اولیهی گوشی هوشمند تاشدنی گلکسی فولد بهدلیل مشکل بهوجود آمده برای این محصول، عرضهی عمومی آن را به تأخیر انداخت و این شرکت تاکنون در این مورد سکوت کرده است. مسلما بازگرداندن یکی از عجیبترین گوشیهای حال حاضر دنیا به بازار، کار آسانی نخواهد بود. پس از توقف عرضهی گلکسی فولد، شرکت سامسونگ بهدنبال رفع ایرادهای این محصول بوده تا بتواند نهایتا این مشکلات را برطرف سازد.
براساس گزارشی که از آژانس خبری یونهاپ منتشر شده، سامسونگ هماکنون با همکاری اپراتورهای کرهای در حال تست گوشی یاد شده است. این غول فناوری کرهای همچنین اعلام کرده که تاریخ عرضهی رسمی گوشی هوشمند گلکسی فولد، ماه آینده خواهد بود. البته هنوز جزئیات کامل در مورد تاریخ دقیق عرضهی این گوشی تاشدنی در دسترس نیست و اخبار مرتبط با این موضوع توسط منابع ناشناس منتشر شدهاند. چهارچوب زمانی عرضهی گوشی مذکور به تاییدیهی اپراتورها بستگی دارد و به همین دلیل زمان عرضهی دستگاه مورد بحث در هر کشور نسبت به کشورهای دیگر متفاوت خواهد بود.
مقالات مرتبط:
نکتهی مهم دیگر اینکه ظاهرا سامسونگ راهحلی برای رفع دو مشکل اساسی گلکسی فولد یافته است. اولین مشکل به لایهی محافظ نمایشگر گلکسی فولد مربوط میشود که برخی از بررسی کنندههای اولیهی این گوشی، لایهی یاد شده را از روی صفحهنمایش جدا کرده بودند. این لایه به محافظ اولیهی جداشوندهای که معمولا روی نمایشگر گوشیهای هوشمند قرار داده میشود شباهت دارد و به همین دلیل تعدادی از افرادی که نمونههای اولیهی گلکسی فولد را برای بررسی در اختیار داشتهاند، لایهی یاد شده را از روی صفحهنمایش جدا کردهاند که همین موضوع در برخی موارد باعث ایجاد مشکل در نمایشگر این گوشی شده است.
حال گفته میشود که لایهی محافظ همچنان روی نمایشگر گلکسی فولد باقی خواهد ماند، با این تفاوت که اینبار بخش لبههای گوشی را نیز در بر خواهد گرفت و در نتیجه جداکردن لایهی محافظ از روی صفحهنمایش سختتر خواهد شد. مشکل دیگر گلکسی فولد، ایجاد ترک در لولا و جدا شدن آن از پشت نمایشگر است که سامسونگ برای رفع این مورد ظاهرا سوراخهای لولا را کوچکتر کرده است.
دیجی کُه، مدیرعامل سامسونگ هفتهی گذشته به ایرادات گوشی هوشمند تاشدنی گلکسی فولد اشاره و اعلام کرد که اخبار جدید در مورد این محصول بهزودی منتشر خواهد شد. حال مشخص نیست که آیا سامسونگ واقعا مشکلات گلکسی فولد را رفع کرده یا خیر. باتوجهبه قیمت بسیار بالای ۱۹۸۰ دلاری این محصول، مشتریان باید در خریدن آن بسیار احتیاط کنند.
ژانویهی ۲۰۱۸، پژوهشگران، مجموعهای از آسیبپذیریهای مرتبط با عملکرد پردازندههای جدید در زمان اجرای تابعی موسوم به اجرای حدسی (speculative execution) را کشف کردند. اهمیت آسیبپذیریهای اسپکتر (Spectre) و ملتداون (Meltdown) تا حدی به این خاطر بود که اسپکتر عامل تمامی حملههایی که به یک روش عمل میکنند، معرفی شده است. اینتل بیشتر وقت خود را در سال ۲۰۱۸ صرف مقابله با این حملهها کرد.
تقریبا یک و نیم سال پس از آن ماجرا، پژوهشگران همچنان مشغول پژوهش روی موضوعات مشابهی هستند. چند آسیبپذیری جدید کشف شد و پژوهشگران نامهای مختلفی روی آنها گذاشتند: ZombieLoad، RIDL و Fallout. اینتل نام این نوع خاص از آسیبپذیریها را MDS نامید که مخفف عبارت «نمونهبرداری از دادههای ریزمعماری» (Microarchitectural Data Sampling) است. Rogue In-flight Data Load (بارگیری خودسرانهی دادهها در حین پرواز) یا به اختصار RIDL توسط دانشگاه وریج آمستردام (Vrije Universiteit Amsterdam) و مرکز امنیت اطلاعات هلمهولتز (Helmholtz Center for Information Security) کشف شد. Fallout توسط گروهی از کارشناسان دانشگاه صنعتی گراتس (Graz University of Technology) اتریش، دانشگاه کاتولیک لوون (KU Leuven) بلژیک، دانشگاه میشیگان و مؤسسهی پلیتکنیک ورچستر مشاهده شد. و درنهایت، آسیبپذیری ZombieLoad نیز حاصل پژوهشهای انجامشده در دانشگاههای گراتس، ورچستر و کایو لوون است.
نگاهی اجمالی به این آسیبپذیریها نشان میدهد که تمام آنها از جمله اسپکتر و متلداون مربوطبه چگونگی عملکرد همهی پردازندهها یا فقط پردازندههای اینتل در زمان انجام تابع «اجرای حدسی» هستند؛ اما آسیبپذیریهای MDS تنها مربوطبه پردازندههای اینتل هستند. علت وقوع این مشکلات، تفاوتهای میان معماری پردازندهها (دربارهی چگونگی مستندسازی نحوهی کار پردازندهها بهصورت کتبی) و ریزمعماری آنها (عملکرد واقعی پردازندهها در زمان اجرای عملیاتها) است. تابع «اجرای حدسی» دقیقا همان کاری را انجام میدهد که از نام آن برمیآید: پردازنده بهجای اینکه صبر کند تا از لزوم انجام عملیات بعدی آگاه شود، آن را پیشاپیش حدس میزند و اجرا میکند تا در صورت نیاز، نتایج آن حاضر باشد.
از لحاظ معماری، همهی عملیاتها به ترتیب اجرا میشوند و تنها دادههای ذخیرهشده توسط پردازندهها، دادههایی هستند که برای اجرای عملیاتها لازم هستند. اما امکان تجسس در ریزمعماری و یافتن سرنخهایی زیرکانه برای یافتن مکان ذخیرهی دادهها روی تراشه وجود دارد. این کار، با استفاده از تفاوتهای زمانی موجود در مدت زمان لازم برای دسترسی به اطلاعات انجام میشود. اندازهگیری این تفاوتها به مهاجمان اجازه استخراج مقادیر عددی ذخیرهشده در حافظهی کش یا بافرهای روی تراشه را میدهد. معمولا آسیبپذیریهای قبلی مشابه اسپکترا روی دادههایی که از حافظهی کش به بیرون درز میکردند، در کانون توجه بود؛ اما MDS از دادههای درزکرده از بافرها استفاده میکند؛ یعنی همان دادههای بسیار کوچکی که تراشهها برای انتقال داخلی دادهها استفاده میکنند.
نقصهای امنیتی جدید چقدر اهمیت دارند؟
مقالههای مرتبط:
بحثهای مربوطبه اینکه این آسیبپذیریها تا چه اندازه جدی و خطرناک هستند، هنوز به سرانجام نرسیده؛ ولی برخی از آنها به نشریات نیز راه یافته است. شاید برخی از شما اخبار سال گذشته را به خاطر بیاورید که یک شرکت پژوهشی امنیتی به نام CTS-Labs با همکاری یک شرکت فروش استقراضی در حال انجام تلاشهایی آشکار برای حمله به قیمت سهام AMD بودند و برای این کار، مجموعهای از نقایص امنیتی ظاهرا مهم را منتشر میکردند و گفته میشد که این افشاگریها میتوانست جان عدهای را به خطر بیندازد.
بههرحال، هیچ نتیجهای از آن آسیبپذیریها که شرکت فروش استقراضی مذکور یعنی Viceroy Research، با صراحت پیشبینی کرده بود باعث کاهش شدید ارزش سهام AMD خواهد شد، حاصل نشد. همانطور که همان زمان هم گفته شد، صرفنظر از اینکه چه کسی و با چه انگیزهای، هدف چنین برنامههایی قرار میگیرد، اینگونه افشاگریها با چاشنی ادعاهای بازاریابی مبالغهآمیز با هدف بدتر جلوهدادن شرایط نسبت به آنچه در واقعیت وجود دارد، ایدهای بهشدت اشتباه است.
شرایط فعلی اینتل به وخامت شرایط AMD در سال گذشته نیست؛ ولی همان روند ناراحتکننده را طی میکند. پژوهشگران یافتههای خود را در وبسایتی با نام «CPU.fail» منتشر کردهاند که باتوجهبه نوع طراحی و پرسش و پاسخهای مطرحشده در آن به نظر میرسد بیشتر از آنکه بهدنبال آگاهیبخشی باشند، قصد ترساندن دیگران را دارند. بهعنوان مثال، گردانندگان سایت در پاسخ به این سؤال که آیا آنها تاکنون برای مقاصد خرابکارانه در مقیاس بزرگ استفاده شدهاند، خیلی خلاصه پاسخ میدهند: «نمیدانیم». اما واقعیت این است که طرح سوالی دربارهی میزان اهمیت آسیبپذیریها، سوالی هوشمندانه است.
تابهحال، بهغیر از چند نمونه از کارهای اثبات مفهومی که توسط پژوهشگران انجام شده، هیچ حملهی فراگیری با استفاده از اسپکتر و ملتداون گزارش نشده است. همچنین، استفاده از MDS خیلی پیچیدهتر از چیزی است که در این وبسایت به آن اشاره شده است. مهاجمان نمیتوانند بهصورت مستقیم دادههای ذخیرهشده در بافری که مورد هدف قرار دادهاند را کنترل کنند؛ یعنی، شاید فقط دادههای قدیمی و غیروابستهای را بهدست بیاورند که هیچ فایدهای برای آنها ندارد.
میکروکدهای بهروزرسانیشده برای سیستمهایی که از پردازندههای «سندی لیک» (Sandy Lake) یا «کابی لیک» (Kaby Lake) بهره میبرند هماکنون برای مشتریان ارسال شده است. در حال حاضر، پردازندههای Coffee Lake و Whiskey Lake دربرابر این حمله ایمن هستند. تاثیر ترمیمهای نرمافزاری بر عملکرد سیستمها در حدود ۳ درصد تخمین زده میشود.
در بیانیهی رسمی اینتل آمده است:
در حال حاضر، در خیلی از پردازندههای نسل هشتم و نهم Intel Core و نسل دوم پردازندههای مقیاسپذیر Xeonموضوع MDS را به لحاظ سختافزاری در دستور کار قرار دادهاند. در سایر محصولات آسیبپذیر نیز تلاش شده است تا ازطریق بهروزرسانی میکروکدها به همراه سایر بهروزرسانیهای مرتبط با سیستمعامل و نرمافزار هایپروایزور (Hypervisor) که همین روزها در دسترس کاربران قرار میگیرند، از آسیبپذیری سیستمها کاسته شود.
اطلاعات بیشتر در این زمینه را روی سایت قرار دادهایم و همچنان از همه میخواهیم تا سیستمهای خود را بهروز نگه دارند. چرا که بهروزرسانی یکی از بهترین روشها برای در امان ماندن است. از همهی پژوهشگرانی که با ما همکاری کردند و همهی شرکای صنعتیمان، بهخاطر نقشی که در افشای این مسائل داشتند، قدردانی میکنیم.
نظرات مختلفی دربارهی خطرناکبودن آسیبپذیریهای تازه کشف شده وجود دارد. سایت Wired در این خصوص لحنی هشداردهنده به خود گرفته و معتقد است که این آسیبپذیریها به مهاجمان این امکان را میبخشد که تقریبا بیت به بیت دادههای خامی را که یک پردازنده قربانی دریافت میکند به دست بیاورند. این سایت میگوید نظر پژوهشگران دربارهی جدیبودن این آسیبپذیریها، نظر صحیحی است.
در مقابل اینتل معتقد است که باتوجهبه اجرای پیچیدهی آنها، گزارش نشدن حملههای خرابکارانه در مقیاس گسترده و نیز این حقیقت که بهروزرسانیهای میکروکدها و پردازندههای ترمیمشدهی سختافزاری هماکنون در بازار موجود هستند، میتوان گفت که این آسیبپذیریها از ریسک متوسط یا پایینی برخوردار هستند.
بهگفتهی PCMag:
آسیبپذیریهای MDS که کشف آنها امروز اعلام شد، در این مرحله بیشتر مسائلی علمی بهنظر میرسند. فعلا، هیچ حملهای که بهنوعی درگیر این آسیبپذیریها باشند در دنیای واقعی بهصورت عمومی گزارش نشده است. شاید یک دلیل مهم آن است باشد که مهاجمان بهجای اینکه با پردازندههای اینتل دستوپنجه نرم کنند، خیلی راحت میتوانند از بدافزارهای سنتی برای دزدیدن دادههای کامپیوترها استفاده کنند.
مقالههای مرتبط:
این واقعیت که همهی کاربرها اقدام به بهروزرسانی سیستمعاملها یا سختافزارهای خود نمیکنند مدرکی دال بر اثبات ناقص بودن این راهحلها هستند. اما این مسائل امنیتی از ابتدای پیدایش کامپیوترهای شخصی وجود داشتهاند.
بخشی از سختی تصمیمگیری دربارهی اینکه این آسیبپذیریها تا چه اندازه مهم و خطرناک هستند، به خاطر این است که کاربران هنوز نمیدانند باید حرفهای کدام کارشناس را جدی بگیرند. بهعنوان مثال، سال گذشته تئو درات (Theo de Raadt) مهندس نرمافزار کانادایی، تصمیم گرفت که رفتار پیشفرض سیستمعامل FreeBSD را تغییر بدهد و گزینهی Hyper-Threading را در آنها غیرفعال کند؛ چرا که آن را یک ریسک امنیتی مهم میدانست.
ولی طراحان سایر سیستمهای عامل به این نتیجه نرسیدند که چنین کاری کنند. آیا واقعا Hyper-Threading یک خطر امنیتی بالقوه است؟ پاسخ مثبت است. آیا خطر آن به اندازهای است که کاربران فعلی اقدام به غیرفعالسازی قابلیت Hyper-Threading کنند؟ کارشناسان بهمعنی واقعی کلمه با این کار مخالف هستند. پاسخ منطقی که میتوان به این سؤال داد این است: «بستگی دارد»؛ نه بهاینخاطر که هیچکس نمیتواند تصمیم قاطعی در این زمینه بگیرد، بلکه بهاینخاطر که شیوههای امنیتی مناسب در هر شرایطی بستگی به خطرات تهدیدکننده و هزینهی اصلاح آن دارد.
کاربران چقدر باید این تهدیدها را جدی بگیرند؟ پاسخ این است: آنقدر که قانع شوند سیستمهای خود را بهروزرسانی کنند. از همهی اینها گذشته، هنوز پیامدهای این تهدیدها در دنیای واقعی برای کسی آشکار نیست. تا به امروز هیچ حملهی مبتنی بر اسپکتر یا ملتداون در سطح وسیع اتفاق نیفتاده است که پردازندههای اینتل (یا هر پردازنده دیگری را) در هر نسلی درگیر خود کرده باشد. این بدان معنی نیست که چنین چیزی در آینده هرگز اتفاق نخواهد افتاد و البته، اینتل را از مسئولیت ایمنسازی محصولات خود مبرا نمیکند.
ولی این به آن معنا هم نیست که هکرهای نامرئی همین الان ازطریق حملههای سختافزاری که روحتان هم از آنها خبر ندارد، مشغول خالیکردن جیبهای شما هستند. هر آسیبپذیری امنیتی لزوما به یک حمله ختم نمیشود؛ حداقل تا به امروز که چنین بوده است.
وقتی موضوعی مانند سفر به مریخ را بررسی میکنیم، با این پرسش بحثبرانگیز مواجه میشویم که آیا واقعا صرف میلیاردها دلار هزینه برای فرستادن چند فضانورد به این سیاره توجیه منطقی دارد؟ آن هم در شرایطی که حتی شاید یک ربات هم بتواند مأموریتهای موردنظر ما را در آنجا به انجام برساند؟
استیو سوانسون، از متخصصان حوزهی سکونت سیارهای در دانشگاه بویز استیت براین باور است که اعزام هر دو گروه ماشینها و انسانها به چنین ماموریتی ضروری است. سوانسون حدود ۲۸ سال است که در شغلش بهعنوان مهندس آموزش پرواز شاتل مشغول به کار است. او ۱۷ سال از حرفهی خود را بهعنوان یک فضانورد در مأموریتهای فضایی گذرانده است که دو مورد از آنها، مأموریتهای شاتل با نام استیاس-۱۱۷ و استیاس-۱۱۹ بهمقصد ایستگاه فضایی بینالمللی بوده است.
استیو سوانسون، مهندس پرواز ناسا در حال کار در آزمایشگاه Destiny از ایستگاه فضایی بینالمللی
هدف اصلی این دو مأموریت، ساخت خود ایستگاه فضایی بود. علیرغم فرصت اندک، این مأموریت با موفقیت انجام شد و آنها توانستند یک آزمایشگاه علمی را در فضا احداث کنند. سوانسون میگوید در طی مامویت سومش در هیئت اعزامی ۳۹ و ۴۰، وی مجبور شده مدت پنجونیم ماه را در ایستگاه فضایی بگذراند.
سوانسون و همکارانش در این مدت بیش از ۳۰۰ آزمایش مختلف را به انجام رساندند. در برخی از این آزمایشها، آنها هیچگونه دخالت مستقیمی نداشتند، مانند دستگاه طیفسنج مغناطیسی آلفا که بهدنبال یافتن آثاری ازپادماده در جهان بود. مواردی هم بودند که در آن تیم میبایست ابتدا اقدامات راهاندازی را انجام دهد و پس از آن، سیستمهای کنترلی مابقی امور را بهعهده میگرفت. برای آزمایشهای دیگر، فضانوردان هم اقدامات راهاندازی و هم آزمایش را مستقیما به انجام رساندند. دراینمیان، مواردی نیز وجود داشت که خود فضانوردان موضوع آزمایش بودند.
ازاینرو، فضانوردان مجبور بودند که برای حداکثر بهرهبرداری از مدت اقامت خود در ایستگاه، با دانشمندان رویزمین نیز همکاری کنند. بنابراین میتوان گفت ناسا ازطریق ترکیب توان نیروی انسانی و آزمایشهای خودکار توانست اطلاعات لازم را در ایستگاه فضایی بینالمللی جمعآوری کند.
آپولو ۱۷ دربرابر مأموریت کنجکاوی
اجازه دهید برای مقایسهی بازدهی علمی یک مأموریت سرنشیندار و یک مأموریت رباتیک یک مثال از هریک بیاوریم. مورد اول، مأموریت آپولو ۱۷، آخرین مأموریت بشر در ماه طی دسامبر سال ۱۹۷۲ است که در آن، دو تن از فضانوردان با نامهای جن کرنان و هریسون اشمیت، ۷۵ درصد از زمان خود را در سطح ماه گذراندند. مورد دوم نیز مأموریت مریخنورد کنجکاوی است که در ۶ اوت ۲۰۱۲ فعالیت خود را روی سطح سیارهی سرخ آغاز کرد. در اینجا تنها میخواهیم این مأموریتها را از لحاظ مسافت طیشده، هزینه و میزان نمونهبرداری از خاک مقایسه کنیم. با اینکه این دو مأموریت کاملا از لحاظ مقصد و زمان انجام متمایز بودهاند؛ اما وجوه مشترکی میان آنها به چشم میخورد که برای مقایسه بسیار مفید خواهد بود.
تصویر سلفی ثبتشده توسط سطحنورد کنجکاوی ناسا بر سطح ناحیهی «آسمان بزرگ» مریخ درحالیکه پنجمین نمونهبرداری را از خاک کوه شارپ انجام میدهد
وقتی مسافت طیشده را ملاک مقایسه قرار دهیم، انسانها برندهی رقابت خواهند بود. دو فضانورد یادشده در مأموریت آپولو ۱۷ توانستند طی مدت ۳ روز، مسافتی بالغبر ۳۵ کیلومتر را در سطح ماه رانندگی کنند؛ این بهمعنای طی ۱۱.۶ کیلومتر در هر روز است. این در حالی است که مریخنورد کنجکاوی از اوت ۲۰۱۲ تا فوریهی سال ۲۰۱۹ تنها توانسته مسافت ۲۰.۱۶ کیلومتر را روی ماه طی کند (یعنی میانگین ۹ متر در روز).
البته اینجا منظور ما مشخصا زیر سؤال بردن عملکرد مریخنورد ناسا و تیم مسئول هدایت آن نیست؛ چراکه هدایت یک ربات در سیارهای که حدود ۵۵ تا ۴۰۰ میلیون کیلومتر (بستهبه موقعیت نسبی زمین و مریخ) با ما فاصله دارد، یقینا امری بسیار دشوارتر از راندن یک وسیلهی نقلیه روی ماه است. چنانچه تیم هدایت مریخنورد روی زمین کوچترین دستور اشتباهی را به این ربات بدهند، چه بسا ممکن است مأموریت بهخطر افتد یا بهکلی ناتمام بماند. برای همین است که تیم مجبور است سطحنورد را به آرامی حرکت بدهد و هر گام را بهدقت بررسی کند. این بدان معنا است که انجام اموری مانند برداشتن چند نمونه از خاک که برای انسان تنها چند ساعت زمان میبرد، ممکن است برای یک ربات هفتهها زمانبر باشد.
در جریان مأموریت آپولو ۱۷، فضانوردان ۷۴۱ نمونه از سنگ و خاک سطح ماه را جمعآوری کردند؛ از جمله یک نمونهی سنگ ۳ متری که بهکمک یک متهی دریل استخراج شد. این بهمعنای استخراج ۲۴۷ نمونه در هر روز بود. بااینحال، به نظر میرسد مریخنورد کنجکاوی از ۱۵ ژانویهی سال ۲۰۱۹ تنها در ۱۹ سایت اقدام به حفاری کرده و دو نمونه را نیز بدون حفاری برداشته است. در مجموع، این مریخنورد حداکثر ۳۰ نمونه از خاک مریخ را تهیه کرده است. این بهمعنای استخراج ۰.۰۱۳ نمونه خاک در هر روز است. همین موضوع خود گواه آن است که کارکردن با یک ماشین از راه دور تا چه حد مشکل است. وقتی تجهیزاتی نظیر دریل روی سطحنورد دچار مشکل فنی شوند، هیچکس آنجا نیست که بتواند آن را تعمیر کند. بنابراین تیم هدایت همواره مجبور است پیشاپیش به راهکارهای احتمالی برای چنین مشکلاتی بیندیشد.
یوجین سرنان، فرمانده مأموریت آپولو ۱۷، وسیلهی ماهنورد را در اولین مأموریت پیادهروی خود روی ماه در ناحیهی Taurus-Littrow میراند. ماژول ماه در پسزمینهی تصویر بهچشم میخورد
مقایسهی هزینهی مأموریت آپولو و کنجکاوی
چنانچه بخواهیم هزینهی هریک از مأموریتهای هفتگانهی آپولو را با ارزش دلاری معادل آن در سال ۲۰۱۵ محاسبه کنیم، مبلغ آن به ۲۰ میلیارد دلار میرسد. درحالیکه مأموریت کنجکاوی تنها ۲.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ هزینه دربرداشت.
در اینجا ممکن است این ایراد وارد شود که نباید یک مأموریت در ماه را با مریخ مقایسه کرد. پس اجازه دهید برآورد کنیم یک مأموریت انسانی در مریخ چقدر هزینه خواهد داشت. پیشبینیها میگویند این عدد چیزی حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار در ازای هر مأموریت خواهد بود. با درنظر گرفتن اینکه ماموریتی مانند ساخت ایستگاه فضایی بهتنهایی حدود ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه دربرداشت است، شاید منطقی باشد هزینهی ماموریتی مشابه روی مریخ را نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار و حتی بیشتر درنظر بگیریم.
اگر ما هزینهی ۵۰۰ میلیارد دلاری را ملاک قرار دهیم (که پس از هر مأموریت، هزینهها احتمالا شیب کاهشی نیز خواهند داشت)، درنتیجه انجام یک مأموریت سرنشیندار نرخ بازگشت سرمایهی بهتری نسبت به مأموریتهای رباتیک خواهد داشت. با یک حساب سرانگشتی از هزینههای اشارهشده، ما میتوانیم بگوییم که یک خدمهی چهار نفری حداقل ۵۰۰ برابر کارایی بیشتری نسبت به یک سطحنورد در انجام فعالیتهای علمی دارند؛ هرچند هزینهی اولیه چنین ماموریتی ۲۰۰ برابر بیشتر است.
کاوش در فضا به هر دو نیاز دارد
باید اعتراف کرد این نوع محاسبات سریع، حاشیهی خطای بالایی دارد و شاید نوعی تاکیدی افراطی روی نقش انسان در مأموریتهای فضایی باشد. در نتیجه، از دیدگاه سوانسون، مؤثرترین راهکار پیش رو، احتمالا بهرهگیری توامان از قابلیتهای انسانی و رباتیک است. این همان روشی است که پیشتر، برای افزایش بازدهی مأموریتهای ایستگاه فضایی بینالمللی بهکار گرفته شد.
مقالههای مرتبط:
ما همچنان میتوانیم از مأموریتهای رباتیک تحت کنترل تیمهای نظارتی زمینی در مریخ بهره ببریم؛ اما این مأموریتها میتوانند باسرعتی بسیار بیشتر از روند فعلی پیش بروند؛ چراکه در صورت استقرار بشر در مریخ، همیشه به نیروی انسانی لازم برای حل مشکلات و تعمیر سطحنوردها دسترسی خواهیم داشت.
درست است که اعزام بشر به مریخ بسیار گرانتر از فرستادن چند کاوشگر و سطحنورد خواهد بود؛ اما ما نمیتوانیم بهسادگی از توان انعطافپذیری انسان در شرایط پیشبینینشده و قابلیت تعمیر و نگهداری تجهیزات چشمپوشی کنیم. همین عوامل میتوانند تاثیری چشمگیر در احتمال موفقیت ما داشته باشند.
فضانورد ناسا (استیو سوانسون) در طول راه پیمایی فضایی خود برای جایگزینکردن جعبهی رلهی معیوب رایانهی پشتیبان در ایستگاه فضایی بینالمللی؛ ۱۱ آوریل ۲۰۱۴
دیدگاه و بینش بشری
علاوهبر جوانب اقتصادی مطرحشده، هنوز چیزهایی زیادی در جهان وجود دارند که تنها از دریچهی حواس بشری قابلتجربه هستند و درک آنها ازطریق حسگرها غیرممکن است. مردم بهدنبال یافتن پاسخ برای پرسشهایی از این دست هستند: بودن در آنجا چه احساسی دارد؟ چگونه به نظر میآید؟ چه بویی دارد؟ اینها چیزهایی هستند که مردم را به اکتشافات فضایی علاقهمند میکند. بنابراین وجود یک دیدگاه بشری برای ایجاد انگیزه کاملا ضروری است.
سوانسون میگوید که وقتی صحبت از فضا میشود، یکی از پرسشهایی که مردم همواره از وی میپرسند، این است که «آنجا چگونه است؟» او میافزاید:
مردم همهچیز را میخواهند بدانند؛ از نحوهی مسواکزدن تا پیادهروی فضایی. من نیز در پاسخ همواره این موضوع را خاطرنشان میکنم که ما هرگز نمیفهمیم که روزهای ما آنجا چطور میگذرد. چراکه دائما درگیر مأموریتهای علمی و تعمیر و نگهداری تجهیزات هستیم.
سوانسون اقرار میکند که سطحنوردهای مریخ تاکنون بسیار مفید واقع شدهاند و کمک شایانی به اکتشافات فضایی کردهاند؛ اما هنوز بر این عقیده است که این دستاوردها همچنان با هیجان ناشی از سفر انسان به مریخ قابلمقایسه نیست. شاید همانطور که مردم خوششانس جهان در سال ۱۹۶۹ بهطور زنده شاهد اولین گامهای انسان بر پهنهی خاک تیرهی ماه بودند، نسل ما نیز روزی شاهد بزرگترین دستاورد فضایی بشر در در فتح سیارهی سرخ باشد. بیشک جهان بیصبرانه منتظر است تا بار دیگر این جملهی تاریخی را از زبان پیشگامی از نسل نیل آرمسترانگ، اینبار بر سطح مریخ بشنود: «این گامی کوچک برای یک مرد و جهشی بزرگ برای بشریت است.»
فروش خودروهای سواری حدود ۳۰ درصد بازار آمریکا را تشکیل میدهد و خریداران بهسرعت بهسمت خرید مدلهای شاسیبلند حرکت میکنند. گزارشهای منتشرشده نشان میدهد که خودروهای شاسیبلند و کراساوراکنون بیش از ۶۰ درصد سهم فروش خودروهای برندهای خودروسازی لوکس را تشکیل میدهند.
فهمیدن این مطلب که امروزه مشتریان در سراسر بازار به خرید خودروهای با ارتفاع بلند، بهخصوص کراساورها تمایل دارند، آسان است. به وضوح میبینیم که این خودروهای لوکس، زیبایی و قابلیتهای پیشرفته و موقعیت رانندگی خوب در اختیار راننده قرار میدهند. چنین خودروهایی معمولاً در مقایسه با خودروهای معمولی، جادار و با امکان ورود و خروج راحت طراحی میشوند و برخی از آنها حتی اسپرت هستند.
اگرچه این خودروها معمولاً سواری راحتی دارند، باید ویژگیهای ایمنی نیز داشته باشند که از جمله میتوان به حفاظت از سرنشینان و جلوگیری از تصادف اشاره کرد. در این مقاله به رتبهبندی ایمنی خودرو ارائهشده توسط مؤسسه بیمه ایمنی بزرگراه (IIHS) و اداره ملی ایمنی ترافیک بزرگراه دولت فدرال آمریکا (NHTSA) براساس آزمونهای تصادف و سایر ارزیابیهای ایمنی توجه میشود. طبق دادههای این دو مؤسسه، ۹ خودروی شاسیبلند و کراساور ایمن در فهرستی ارائه شده است. نکته جالب اینکه تمام این مدلها متعلق به برندهای خودروسازی لوکس اروپایی هستند و خبری از خودروسازان آمریکایی به چشم نمیخورد.
تمام مدلهای انتخابی توانستهاند بالاترین نشانهای ایمنی خودرو (بسیار ایمن و ایمن) را از IIHS دریافت کنند. در حوزه آزمایش نیز همگی پنج ستاره ایمنی برای حفاظت از سرنشینان در آزمونهای تصادف NHTSA دریافت کردهاند.
برای دریافت نشان ایمن از IIHS، هر خودرو باید رتبههای خوبی در آزمایشهای برخورد از جلو، برخورد از پهلو، برخورد از جانب، استحکام سقف، حفاظت از سر و همچنین امتیاز خوب یا قابلقبول در آزمایش برخورد از جلو برای سمت سرنشین کسب کند. همچنین سیستم ترمز اضطراری خودکار استاندارد یا آپشن خودرو باید نمره عالی یا پیشرفته برای رتبهبندی ایمن به دست بیاورد. رتبه خوب یا قابل قبول برای عملکرد چراغ جلو به منطور جلوگیری از تصادف شبانه نیز الزامی است.
مقالههای مرتبط:
برای دریافت نشان بسیار ایمن از IIHS، خودرو باید رتبههای خوب در آزمایش حفاظت از سرنشین در مقابل تصادف و چراغهای جلو کسب کند. توجه داشته باشید که عملکرد چراغهای جلو باتوجهبه استفاده از سیستمهای روشنایی استاندارد و آپشن، بهطور درخورتوجهی میتواند در یک مدل معین متفاوت باشد. بهعنوان مثال، IIHS میگوید که ولووXC40 امتیاز خوبی برای چراغهای LED هوشمند دریافت میکند تا بتواند رتبهی بسیار ایمن را به دست بیاورد. اما چراغهای LED استاندارد آن بهدلیل تشعشع اضافی در حالت نور پایین، نمره ضعیفی به دست میآورند.
متاسفانه IIHS و NHTSA تمام خودروهای جدید فروختهشده در ایالات متحده را رتبهبندی نکردهاند. تا زمانیکه مدلهای جدید بخواهند معرفی شوند، چند ماه طول میکشد و به همین علت رتبهبندی سازمانهای یادشده با کمی تأخیر انجام میشود. در حقیقت NHTSA هنوز ۳ خودرو موجود در فهرست را در آزمایش تصادف رتبهبندی نکرده است.
علاوهبر این خودروهای لوکس و گرانقیمت به همراه سایر مدلهای با تیراژ تولید پایین بهطور معمول حذف میشوند. توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که اگرچه IIHS رتبههای ایمنی را برای مدل اسپرت و گرانقیمت و تمام الکتریکی تسلا مدل ایکس ارائه نکرده است، اما این خودروی شاسیبلند توانست در میان تمام شاسیبلندها بالاترین امتیاز را از NHTSA برای محافظت از سرنشینان دریافت کند. تسلا مدل ایکس نهتنها بالاترین امتیازات را در آزمایشهای برخورد جلو و جانب از NHTSA دریافت کرد، بلکه تنها شاسیبلندی بود که امتیاز پنج ستاره را برای حفاظت از سرنشینان در مقابل واژگونی به دست آورد. امتیاز پنج ستاره بهطور عمده بهدلیل پکیج باتری مدل ایکس است که باعث میشود مرکز ثقل پایین باشد.
آکورا RDX
کراساور کامپکت آکورا RDX نشان بسیار ایمن (Top Safety Pick+) را از مؤسسه بیمه ایمنی بزرگراه در سال ۲۰۱۹ دریافت کرد. شاسیبلند RDX نمرات خوب در آزمونهای تصادف مختلف IIHS به دست آورد و سیستم ترمز اضطراری خودکار آن نیز امتیاز عالی کسب کرد. امتیاز بسیار ایمن بهدلیل عملکرد خوب چراغهای جلوی LED (استاندارد و آپشن) به آکورا RDX تعلق گرفت. همچنین این خودرو رتبه پنج ستاره برای حفاظت از سرنشینان در آزمایشهای تصادف NHTSA به دست آورد.
آئودی Q8
آئودی Q8 بهعنوان خودروی شاسیبلند پنج سرنشین و پرچمدار جدید برند آلمانی در سال ۲۰۱۹ عرضه شده است. آئودی Q8 وضعیت ایمن را بهدلیل بهرهگیری از چراغهای جلوی LED آپشن و نور بال خودکار دریافت کرد. بااینحال چراغهای جلوی استاندارد Q8 نمره ضعیفی به دست آوردند. پرچمدار آئودی همچنین برای حفاظت از سرنشینان رتبه خوب و برای سیستم ترمز اضطراری خودکار رتبه عالی را از آن خود کرد. آئودی Q8 همچنین پنج ستاره ایمنی NHTSA را برای حفاظت از سرنشینان به دست آورد.
بیامو X2
کراساور کوچک و اسپرت بیامو X2 رتبه ایمن را از IIHS دریافت کرد. شاسیبلند X2 نمرات خوبی از تمام جنبهها به جز برای عملکرد چراغهای جلو به دست آورد که نیاز به پکیج آپشن Convenience and Driving Assistance راحتی دارند. این مورد باعث شد تا بیامو X2 از کسب وضعیت بسیار ایمن محروم شود. بااینحال سیستم ترمز اضطراری خودکار آن توانست رتبه پیشرفته به دست بیاورد. بیامو X2 هنوز آزمایشهای ایمنی NHTSA را نگذرانده است و باید منتظر بمانیم تا طی ماههای آینده نتایج آن منتشر شود.
بیامو X3
بیامو X3 برادر بزرگتر X2 است و باتوجهبه وجود آپشن چراغهای جلوی LED هوشمند که شامل آپشن Convenience Package میشوند، توانست وضعیت ایمن را به دست بیاورد. سیستم ترمز اضطراری خودکار بیامو X3 امتیاز عالی را از IIHS دریافت کرد، هرچند که این قابلیت تنها در قالب آپشن در دسترس قرار میگیرد. بیامو X3 همچنین رتبه پنج ستاره کامل را از NHTSA دریافت کرد.
بیامو X5
شاسیبلند سایز متوسط بیامو X5 برای سال ۲۰۱۹ بازطراحی شده و از جلوپنجره بسیار بزرگی بهره میبرد. X5 خودرویی ایمن و اسپرت است که تمام آزمونهای تصادف موسسات ایمنی آمریکایی را با موفقیت گذارند و سیستم پیشگیری از تصادف استاندارد آن رتبه عالی دریافت کرد. چراغهای جلوی LED لیزری هوشمند آن که با امتیاز خوب رتبهبندی شدهاند، باعث شدند تا وضعیت ایمن را به دست بیاورد؛ اما این قابلیتها آپشن هستند و با دریافت هزینه بیشتر در دسترس خریداران قرار میگیرند. از سوی دیگر بیامو X5 نمره ضعیفی برای سیستم روشنایی استاندارد به دست آورد. X5 همچنین پنج ستاره کامل ایمنی را از NHTSA دریافت کرد.
مرسدس بنز GLC
مرسدس بنز GLC کامپکت در نسخههای متعددی از جمله نسخههای اسپرت AMG با خط سقفی افقی یا شبهکوپه به فروش میرسند. IIHS بهلطف وجود سیستم ترمز اضطراری خودکار استاندارد و آپشن و نمره بالای چراغهای جلوی LED هوشمند، رتبه ایمن را به مرسدس بنز GLC اعطا کرد. چراغهای جلوی استاندارد این خودروی شاسیبلند رتبه قابل قبول دریافت کردند؛ درحالیکه بهدلیل حفاظت از سرنشینان، پنج ستاره کامل را از NHTSA به دست آورد.
مرسدس بنز GLE
شاسیبلند سایز متوسط مرسدس بنز GLE قبلاً با نام کلاس M شناخته میشد. بهدلیل نمرات بالا در آزمایش تصادف، رتبه عالی سیستم ترمز اضطراری خودکار و رتبه خوب چراغهای جلو، نمره کلی ایمن را بهدست آورده است. بااینحال قابلیتهای پیشگیری از تصادف و چراغهای جلوی LED هوشمند همراه تعویض خودکار نور بالا و نور پایین در آن آپشن هستند و با پرداخت مبلغ اضافی در دسترس خریداران قرار میگیرند. چراغهای جلوی هالوژن استاندارد مرسدس بنز GLE نیز نمره ضعیف به دست آوردند و این خودرو هنوز توسط NHTSA رتبهبندی نشده است.
ولوو XC40
شاسیبلند کامپکت ولوو XC40 که از سال ۲۰۱۹ راهی نمایشگاههای خودرو میشود، تنها هنگامی رتبه ایمن را به دست میآورد که به چراغهای جلوی LED هوشمند همراه تعویض خودکار نور بالا مجهز باشد. البته این قابلیت تنها در نسخههای پریمیوم عرضه میشود و نسخههای معمولی از وجود آن بیبهره خواهند بود. ولوو XC40 بالاترین نمره ایمنی را در آزمایش تصادف این مؤسسه و رتبه عالی را برای سیستم ترمز اضطراری خودکار دریافت کرد. بااینحال چراغهای جلوی LED استاندارد XC40 نمره ضعیف به دست آوردند. NHTSA هنوز ولوو XC40 را برای بررسی ایمنی سرنشینان در تصادف، آزمایش و رتبهبندی نکرده است.
ولوو XC60
ولوو XC60 بهعنوان جایگزین بزرگتر XC40، رتبه ایمن را دریافت میکند؛ زیرا چراغهای جلوی LED هوشمند آن امتیاز قابل قبول دریافت کردهاند. چراغهای جلوی استاندارد XC60 نیز معمولی رتبهبندی شدند. به جز این موارد، شاسیبلند ولوو XC60 نمرات بالایی در سیستم پیشگیری از تصادف به دست آورد و سیستم ترمز اضطراری خودکار آن نیز رتبه عالی دریافت کرد. XC60 در آزمایش تصادفنمرات عالی NHTSA را دریافت کرده است.
براساس دعوتنامه رونمایی از محصول جدید فراری، ابرخودروی آینده این شرکت، هیبریدی خواهد بود و ۹۸۶ اسببخار قدرت تولید میکند. قرار است خودروی هیبریدی جدید فراری در تاریخ دهم خرداد امسال رونمایی شود و دعوتنامه مراسم رونمایی آن برای میهمانان ارسال شده است. اطلاعات اخیر را یکی از کاربران تالار گفتوگوی اینترنتی Ferrari Chat منتشر کرد.
فراری بهتازگی جزئیاتی را درباره مدلهای هیبریدی خود منتشر کرده است. لوئیس کاملیری، مدیرعامل فراری طی نشستی با اشاره به درآمد مالی این شرکت برای سهماهه اول ۲۰۱۹ گفت:
مدل هیبریدی آینده ما یک ابرخودروی بسیار زیبا خواهد بود. این مدل جدید ویژگیها و مشخصات فنی بالاتری نسبت به 812 سوپرفست دارد.
مقالههای مرتبط:
طرفداران این خودروساز ایتالیایی در تالار گفتوگوی فراری تائید کردهاند که از پیشرانه احتراقی خورجینی هشت سیلندر در زیر کاپوت استفاده میشود؛ اما گمانهزنیهای زیادی درباره سیستم محرکه هیبرید این مدل وجود دارد. بعضی حدس میزنند که خودروی جدید ممکن است ۳ موتور الکتریکی داشته باشد، درحالیکه سایرین معتقد هستند که تنها یک موتور وجود خواهد داشت. طرح سهموتوره میتواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد که از جمله میتوان به توزیع گشتاور بهتر در چرخها اشاره کرد. در نتیجه به خوبی میتوان قدرت ۹۸۶ اسب بخاری پیشرانه را کنترل کرد.
فراری تاکنون طراحی این ابرخودرو هیبریدی را مخفی نگه داشته است؛ خودروساز مارانلو هماکنون سیستمهای محرکه زیادی را روی فراری ۴۸۸ آزمایش میکند، اما به نظر نمیرسد که قدرت ترکیبی هیچکدام از آنها به ۹۸۶ اسببخار برسد. براساس نظرات چند نفر از کاربران تالار فراری چت، قیمت پایه مدل هیبریدی از ۶۷۵ هزار دلار آغاز میشود. حتی یکی از کاربران ادعا میکند که این اطلاعات را از یک فروشنده در سوئیس به دست آورده است.
ابرخودرو هیبریدی که ۱۰ خرداد رونمایی میشود، تنها مدل الکتریکی فراری نیست؛ زیرا خودروی هیبریدی دیگری نیز مجهز به پیشرانه V6 تا پایان سال جاری معرفی خواهد شد. طبق گفته کامیلری، این شرکت دو محصول در اواخر تابستان معرفی میکند و معرفی مدل دیگری را نیز تا پایان سال جاری در برنامه دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.