با نزدیک شدن به آغاز عرضهی پردازندههای سری ۳۰۰۰ رایزن در رویداد Computex ماه آینده، جزئیات بیشتری از این محصولات افشاء شده است. اگر اطلاعاتی که توسط یکی از شرکای AMD در توییتر منتشر شده است، درست باشد، تراشههای پیشروی Zen 2 از حافظههای DDR4 با سرعت حداکثر ۵ هزار مگاهرتز پشتیبانی خواهند کرد.
این اطلاعات درست بهدنبال شایعات دیگری منتشر شد که مدعی بودند AMD قصد دارد دو مدل ۱۶ هسته و ۱۲ هستهای از تراشههای Zen 2 را عرضه کرده و درکنار آن، پردازندههای رایج ۸، ۶ و ۴ هستهای را روانهی بازار کند. جفت کردن ماژولهای حافظه ۵۰۰۰ مگاهرتزی با پردازندههای رده بالای یادشده گزارهای درخور توجه است، بهویژه اگر این پردازندهها در بخش IPC ( تعداد دستورالعمل قابل اجرا در هر کلاک) با بهبود چشمگیری همراه باشند. شایعاتی مبنیبر افزایش ۱۵ درصدی تعداد دستورالعملهای قابل اجرا در هر کلاک در این تراشهها به گوش میرسد. پردازندههای نسل سوم رایزن از نیمهی دوم سال ۲۰۱۹ با فناوری ساخت ۷ نانومتری و بهبودهای فراوان نسبت به نسل های قبلی این پردازندهها عرضه خواهند شد.
براساس گفتههای Yuri Bubliy، توسعهدهندهی محاسب رم رایزن (Ryzen DRAM Calculator) با ID کاربری Lusmus@ در توییتر، پردازندههای سری ۳۰۰۰ رایزن قادر خواهند بود با حافظههای رم با سرعت شگفتانگیز ۵۰۰۰ مگاهرتز کار کنند؛ اما با درنظرگرفتن قیمت بالای این ماژولها در زمان عرضه، خرید این حافظههای پرشتاب از عهدهی هر کسی برنمیآید.
مقالات مرتبط:
بهگفتهی این توسعهدهنده فرکانس UCLK (فرکانس کنترلر حافظهی یکپارچه) پردازندههای سری ۳۰۰۰ رایزن برابر با نیمی از فرکانس ماژول حافظه است. پس برای یک ماژول حافظه با سرعت کلاک ۵۰۰۰ مگاهرتز، UCLK پردازنده ۲۵۰۰ مگاهرتز (۱۲۵۰ مگاهرتز فرکانس مؤثر) خواهد بود.
برای داشتن دید بهتری از این میزان سرعت، خوب است بدانید سرعت کلاک کارخانهای پردازندهی نسل اول Ryzen 7 1700 مساوی با ۳۰۰۰ مگاهرتز است که با ماژول حافظهای با سرعت ۲۴۰۰ مگاهرتز و UCLK معادل ۱۲۰۰ مگاهرتز (۶۰۰ مگاهرتز فرکانس مؤثر) کار میکند.
احتمالاً آنچه که باعث ایجاد این میزان سرعت اضافی میشود، طراحی چیپلتی جدید AMD است. کنترلر حافظه در پردازندههای نسل سوم با قرار گرفتن در Die ورودی/خروجی (I/O) مجزا، بهطور کامل از هستههای پردازنده جدا شده است. باید توجه داشت که فرکانس DRAM در پیوند با لینک Infinity Fabric است. باتوجهبه وجود مقسم ۲ بهگفتهی توسعهدهنده، انتظار ایجاد چنین فرکانسی در این لینک دور از واقعیت است.
در هر پیکربندی سیستمی، امکان دستیابی به حداکثر فرکانس حافظهی پشتیبانی شده وجود ندارد، اما اصل پشتیبانی از این سرعت گامی درخور توجه بهشمار میرود. دستیابی به این سرعت نیازمند ماژولهای حافظهی تقویتشده و مادربردهایی قابل است. از سویی، بهدلیل قرارگرفتن چنین فرکانسی در محدودهی اورکلاکینگ، تجربه و شانس هر دو نقش مهمی در دسترسی به آن ایفا میکنند.
این مسئله بهکمک AMD و شرکای سازندهی مادربرد این شرکت خواهد آمد تا در شرایطی که مادربردهای قدیمی با سوکت AM4 همچنان از پردازندههای جدید سری ۳۰۰۰ رایزن پشتیبانی میکنند، کاربران خود را ترغیب به خرید مادربردهایی با تراشه جدید X570 کنند.
یکی از فناوریهایی که این روزها توجه رسانهها و کاربران را بهخود معطوف کرده و موج جدیدی از توسعهی دستگاههای مختلف را بهراه انداخته، فناوری دستگاههای تاشدنی است. ظاهرا موج طراحی و توسعهی دستگاههای تاشدنی نهتنها متوقف نشده؛ بلکه درحالگسترش است و ظاهرا برنامهای برای متوقفکردن این موج نیز در نظر گرفته نشده است.
براساس آخرین اخبار، لنوو، اولین PC تاشدنی جهان را بهنمایش گذاشته است. پیسی تاشدنی لنوو نمونهی اولیهی دستگاه ThinkPad است که نمایشگرش همانند گوشیهای هوشمند تاشدنی تا میشود. البته، لنوو فقط نمونهی اولیهی دستگاه تاشدنی خود را بهنمایش گذاشته است. نزدیک به سه سال است که لنوو مشغول ساخت پیسی تاشدنی است و انتظار میرود تا سال ۲۰۲۰، با نام تجاری ThinkPad X1 به بازار معرفی و عرضه شود. PC تاشدنی لنوو لپتاپی تاشدنی محسوب میشود و تبلت نیست.
شاید این سؤال پیش بیاید که چرا لنوو تصمیم گرفته پیسی تاشدنی بسازد؟ پاسخ این سؤال بیشتر به قابلیت حملونقل دستگاه مربوط میشود. شرکتهایی همچون سامسونگ وهواوی، گوشی هوشمند تاشدنی خود را با هدف معرفی دستگاهی با ابعاد گوشی هوشمند، ولی با نمایشگر بزرگتر به بازار عرضه کردند. بااینحال، بهنظر میرسد لنوو هدف دیگری دنبال میکند و قصد دارد ThinkPad تاشدنی ابعاد کوچکتری درمقایسهبا پیسیهای فعلی داشته باشد.
درنتیجه، PC تاشدنی لنوو با نمایشگر ۱۳.۳ اینچی OLED با نسبت تصویر ۴ به ۳ و رزولوشن 2K، در حالت غیرگسترده ابعاد کوچکتری درمقایسهبا پیسیهای معمول بازار خواهد داشت. نمونهی اولیهی پیسی تاشدنی لنوو بهصورت دقیق وزن نشده؛ اما لنوو ادعا میکند دستگاه جدید وزنی سبکتر از ۲ پوند برابر ۹۰۷ گرم خواهد داشت. عرضهی دستگاهی تاشدنی با ابعاد تقریبی یک کتاب و هموزن کتابهای هری پاتر، میتواند بسیار هیجانانگیز باشد.
نمایشگر دستگاه از نوع تاشدنی است و سیستم با سیستمعامل ویندوز و نمایشگر لمسی کار میکند. ابعاد دستگاه در حالت غیرگسترده از لپتاپی ۱۳ اینچی کوچکتر است. بیشک باتوجهبه اینکه پیسی تاشدنی لنوو هنوز مراحل تولید خود را طی میکند، توسعهی بخش سختافزاری دستگاه هنوز تکمیل نشده است. در تصاویر منتشرشده از پیسی تاشدنی لنوو، تنها نمایشگر تاشدنی بهخوبی نشان داده شده و مکانیزم قسمت تاشوی دستگاه بهطوردقیق در تصاویر مشاهدهکردنی نیست.
پیسی تاشدنی لنوو بهشکلهای مختلفی کاربردی است؛ مثلا کاربران میتوانند این دستگاه را بهصورت تبلت یا در فرمفکتور کتاب استفاده کنند و دستگاه در زاویههای مختلفی قابلیت گستردهشدن دارد. همچنین، این محصول قابلیت پشتیبانی از صفحهکلید بیسیم و کیبود لمسی را دارد. کاربران میتوانند دستگاه را روی لبهی آن در فرمفکتور لپتاپ سنّتی بهحالت ایستاده بهکار گیرند.
هنوز اطلاعات کامل و دقیقی دربارهی مشخصات PC تاشدنی لنوو منتشر نشده؛ ولی اما بهنظر میرسد لنوو دستگاه تاشدنی خود را با سیستمعامل ویندوز و CPU اینتل به بازار عرضه خواهد کرد. همچنین، اطلاعات بیشتری از ظرفیت حافظهی رم و باتری دستگاه منتشر نشده است. انتظار میرود دستگاه قابلیت اتصال به اینترنت را داشته باشد و از قلم Wacom پشتیبانی کند که به قسمت جلویی دستگاه وصل میشود. قلم ازطریق پورت USB-C شارژ میشود. نمونهی اولیهی دستگاه فاقد جک هدفون است و باید ببینیم در آینده، تصمیم نهایی لنوو برای جک هدفون چه خواهد بود.
همانطورکه گفته شد، فناوری دستگاههای تاشدنی درحالتوسعه است. اول اسفند، گلکسی فولد، گوشی تاشدنی سامسونگ، معرفی و بهفاصلهی کوتاهی، نمایشگر گلکسی فولد دچار مشکل شد. لنوو اعلام کرده در حال تولید دستگاهی تاشدنی است که مشکلات دستگاههای تاشدنی دیگر بازار را نداشته باشد. بههمینمنظور، آزمایشهای بیشتری برای قسمت تاشدنی دستگاه در نظر گرفته تا از مشکلات احتمالی جلوگیری شود. لنوو قصد دارد تا سال ۲۰۲۰ و زمان معرفی دستگاه، هرگونه باگ دستگاه تاشدنی خود را حل کند. شایان ذکر است تاریخ رونمایی و قیمت پیسی تاشدنی دستگاه مشخص نشده است.
با شروع اقدامات برنامهنویسان هوش مصنوعی برای متحولکردن روند ساخت موسیقی، سیستمهای حقوقی با سؤالات گیجکنندهی بسیاری دربارهی مالکیت حق تکثیر و حق تألیف مواجه شدند. آیا الگوریتمهای هوش مصنوعی خودشان بهتنهایی کار میکنند یا این انسانها هستند که پشت آنها سنگر گرفتهاند؟ اگر نرمافزار هوش مصنوعی که تنها با استفاده از آثار خوانندهای مانند بیانسه آموزش دیده، آهنگی درست مشابه کارهای وی تولید کند، آنوقت چطور؟ جاناتان بیلی (Jonathan Bailey)، مدیر ارشد فناوری شرکت ایزوتوپ (iZotope)، باصراحت بیپاسخماندن اینگونه سؤالات را افتضاحی حقوقی مینامد.
در هیچکدام از قوانین کپیرایت ایالات متحده نامی از «انسان» برده نشده و تاکنون نیز شکایتهای قضایی زیادی بهدلیل فقدان این کلمه مطرح نشده است. همین موضوع ضمن ایجاد خلأ در محیطهای هنری، باعث شده هیچ جایگاهی برای هوش مصنوعی در حوزهی کپیرایت یا «حقوق مالکیت ادبی و هنری یک اثر برای صاحب آن» در نظر گرفته نشده باشد. همچنین، این موضوع به آن معنی است که قانون هیچ ارزشی برای تواناییهای منحصربهفرد هوش مصنوعی، مانند ظرفیت آن برای کار بیوقفه و تقلید صدای هنرمندی خاص قائل نیست. هر تصمیم قانونی که دربارهی هوش مصنوعی اتخاذ شود، این قابلیت را دارد که آن را به ابزار ارزشمندی برای شکوفاکردن خلاقیت انسانها یا مانعی بر سر راه خلق آثار هنری موسیقیدانان سختکوش تبدیل کند؛ شاید هم هر دو.
درحالحاضر، هنرمندان با احتمال استفاده از هوش مصنوعی بهوسیلهی دیگران برای تقلید سبک آنها مواجه هستند و قانون کپیرایت فعلی نیز اجازهی این کار را به سودجویان میدهد. مثلا فرض کنید سیستم هوش مصنوعی بهصورت انحصاری براساس موسیقی بیانسه آموزش ببیند. اگر این سیستم بتواند موسیقی شبیه موسیقی بیانسه تولید کند، این موسیقی را میتوان متعلق به این خواننده دانست؟ برخی از کارشناسان پاسخ چنین سؤالی را منفی میدانند. مردیت رز (Meredith Rose)، مشاور سیاستگذاری در حوزهی دانش عمومی میگوید:
هیچ قانونی شما را ملزم نمیکند که از منافع حاصل از کار خود چیزی به بیانسه پرداخت کنید؛ مگر اینکه مستقیم از کارهای او نمونهبرداری کرده باشید.
مردیت رز هنوز نمیداند آیا چنین چیزی بهنفع هنرمندان موسیقیدان است یا خیر:
فکر میکنم دادگاهها و غریزهی عمومی همهی ما با خود خواهند گفت؛ «خُب، اگر فقط آثار بیانسه را وارد الگوریتم کردهاند و خروجی حاصل یک قطعه موسیقی است؛ پس، این سیستم یک ربات است. واضح است که الگوریتم نمیتواند چیز خاصی به کار اضافه کند و درنتیجه، قطعهی حاصل کار الگوریتم اثر اصیلی نیست».
کریس مامن (Chris Mammen)، یکی از شرکای «وومبل باند دیکنسون» (Womble Bond Dickinson) میگوید:
بهطورکلی، قانون تمایلی به محافظت از آثاری ندارد که «به سبک آثار دیگر» خلق میشوند؛ چراکه موسیقیدانان همیشه از آثار سایر موسیقیدانان الهام و تأثیر گرفتهاند. آیا هنرمند اصلی که سبک وی برای آموزش هوش مصنوعی استفاده شده، هیچ حقی مبنیبر مالکیت معنوی درزمینهی آثار حاصل دارد؟ پاسخ این سؤال معمولا منفی است؛ چراکه آثار حاصل، کار اصلی نیست که هنرمند نامبرده آن را تألیف کرده باشد.
برای اینکه اثر هنری مشمول قانون کپیرایت باشد، باید هوش مصنوعی قطعهای تولید کند که شبیه یکی از آثار موجود باشد. بهگفتهی رز، چنین قضیهای زمانی اهمیت مییابد که اثر موسیقیایی حاصل سیستم هوش مصنوعی بهعنوان اثری مشابه با آثار خوانندهای خاص و بدون رضایت وی به بازار عرضه شود. دراینصورت، این قضیه ناقض قوانین تجاری و حقوق شخصی هنرمند خواهد بود.
ادوارد کلاریس (Edward Klaris)، یکی از مدیران شرکت حقوقی کلاریس لاو (Klaris Law)، توضیح میدهد منظور آنها آثار بیانسه را بهطورکلی شامل نمیشود؛ بلکه فقط به موردی خاص از کارهای وی اشاره میکند. بهعبارتدیگر، اثری که هوش مصنوعی میسازد، باید دقیقا شبیه به قطعهی خاصی از آثار وی باشد، نه اینکه در حالت کلی شباهتهایی به کل کارهای بیانسه داشته باشد. بهگفتهی کلاریس، اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، میتوان گفت قانون کپیرایت نقض شده است. باوجوداین، آموزش مستقیم هوش مصنوعی براساس آثار هنرمندی خاص نیز میتواند به شکلگیری مسائل حقوقی دیگری نیز منجر شود.
مقالههای مرتبط:
جف بکر (Jeff Becker)، از شرکت سوآنسون، مارتین و بل (Swanson, Martin & Bell) میگوید تولیدکنندگان برنامههای هوش مصنوعی بهطوربالقوه حقوق انحصاری مالک حق تکثیر (کپیرایت) را برای بازتولید کارهای وی نقض میکنند و آثاری اقتباسی برمبنای آثار اصلی تولید کنند. او میگوید:
اگر یکی از شرکتهای هوش مصنوعی برای آموزش برنامهی خود بهنحوی که شبیه هنرمندی خاص عمل کند، قطعهی موسیقی دارای حق کپیرایت را کپی و دانلود کند، به نظرم این کار چند مشکل دارد.
نکتهی خیلی مهم این است که اصلا معلوم نیست هوش مصنوعی ازلحاظ قانونی میتواند براساس موسیقیهایی که حق تکثیر آنها دراختیار فرد دیگری است، آموزش ببیند یا خیر. سؤالی که مامن مطرح میکند این است: وقتی قطعهی موسیقی میخرید، حق استفاده از آن بهعنوان دادههای آموزشی هوش مصنوعی را هم خریدهاید؟ کارشناسان هنوز هیچ پاسخ مناسبی برای این سؤال نیافتهاند.
طی نشستی به میزبانی سایت ورج که در کنفرانس وینتر میوزیک (Winter Music Conference) و با محوریت موضوع هوش مصنوعی و موسیقی برگزار شد، افرادی چون جاناتان بایلی (Jonathan Bailey)، موسیقیدان خلاق و مت آیمونتی (Matt Aimonetti)، مدیرفنی اسپلایس (پلتفرمی فنی برای خلق موسیقی) و تایشی فوکویاما (Taishi Fukuyama)، مدیر ارشد بازاریابی استارتاپ آمادئوس کد (Amadeus Cod)، حضور داشتند. یکی از شرکتکنندگان در این جلسه سؤالی مشابه سؤال بالا مطرح کرد:
اگر بخواهم امتیاز آثارم را به شرکتی ببخشم، آیا هوش مصنوعی آنها این اجازه را پیدا میکند که براساس آن آموزش ببیند؟
آیمونتی در پاسخ به این سؤال گفت فکر میکند درحالحاضر برای آموزش الگوریتمها اصلا نیازی به کسب اجازه از هنرمند نیست؛ چرا که حتی اگر سیستم هوش مصنوعی خیلی دقیق صدای هنرمند را تقلید کند، بازهم آن هنرمند بهسختی میتواند ثابت کند آن سیستم برای تقلید از آثار او طراحی شده است.
در قانون کپیرایت، هنرمند باید بتواند ثابت کند فرد متخلف بهصورت منطقی به اثری که متهم به سوءاستفاده از آن هستند، دسترسی معقولی داشتهاند. درصورت طرح شکایت از قطعهی موسیقی ساختهی هوش مصنوعی، چگونه میتوان ثابت کرد الگوریتم با استفاده از آثار شخص مدعی آموزش دیده است؟ بهعقیدهی بایلی، بررسی معکوس شبکهی عصبی برای شناسایی ورودیهای آن اصلا کار آسانی نیست؛ زیرا هوشهای مصنوعی فقط مجموعهای از مقادیر عددی و تنظمیات پیکربندیشده هستند.
همچنین، درست است که پروندههای حقوقی زیادی درزمینهی شکایت از هنرمندانی وجود دارد که نام افراد دیگر را در اثر هنری خود نبردهاند؛ ولی شرکتها میتوانند ادعا کنند هوش مصنوعی آنها راز تجاری است و هنرمندان باید زمان زیادی در دادگاهها صرف کنند تا چگونگی عملکرد آن را کشف کنند. بکر میگوید:
تنها آن دسته از هنرمندان بزرگی که توانایی پرداخت هزینههای دادگاهها را دارند، میتوانند به این نقطه برسند.
مقالههای مرتبط:
قانون کپیرایت باید با مسئلهی مهمتر حق تألیف (Authorship) هم کنار بیاید؛ یعنی سیستم هوش مصنوعی میتواند مدعی حق قانونی تألیف و مالکیت فکری در موسیقیای باشد که تولید میکند یا اینکه آن متعلق به انسانی است که آن نرمافزار را تولید کرده است؟ مباحثی مانند اینکه آیا نرمافزار میتواند مؤلف اثر موسیقیایی باشد یا خیر، در ایالات متحده عمری بیش از ۵۰ سال دارد. در سال ۱۹۶۵، ادارهی کل کپیرایت در ایالات متحده این موضوع را در گزارش سالانهی خود و با عنوان «مشکلات ناشی از فناوری کامپیوتر» مطرح کرد. در این گزارش آمده ادارهی نامبرده در آن زمان، درخواستی دربارهی قطعه موسیقی تولیدشدهی کامپیوتر دریافت کرده و مطمئن بود هم تعداد آثار تولیدیا نوشتهشدهی کامپیوترها و هم مسائلی در این حوزه که این اداره باید با آنها برخورد کند، در آینده بیشتر خواهد شد.
با وجود این هشدار زودهنگام، قانون فعلی کپیرایت ایالات متحده دربارهی حق تألیف آثاری که انسانها خلق نکردهاند، دچار ابهاماتی است. درحالحاضر، وکلا هنوز هم در حال دستوپنجه نرمکردن با مفاد حکمی هستند که البته کامپیوترها و هوش مصنوعی را اصلا شامل نمیشود؛ حکم ویژهای که دربارهی میمونی صادر شد که عکس سلفی گرفت. موضوع این پرونده، میمونی است که دوربین یکی از عکاسان را گرفت و از خودش عکس انداخت و موجب شدتیافتن جنجالهایی شد که همگی یک سؤال را مطرح میکردند: «خالق واقعی عکس کیست که باید حق کپیرایت آن را دراختیار داشته باشد؟ عکاسی که دوربین را تنظیم کرد و شرایط لازم برای شکار کلوزآپ از چهره را فراهم کرد یا میمونی که دکمه را فشار داد و عکس را گرفت؟
سرانجام، دادگاه استیناف حوزهی نهم ایالات متحده آمریکا با صدور حکمی مبنیبر اینکه میمون نمیتواند دارندهی حق کپیرایت باشد، به دو نکته اشاره کرد:
استفاده از اصطلاحاتی مانند «کودکان» و «همسران» در قانون کپیرایت این مفهوم را میرساند که مؤلف باید انسان باشد و با اینکه دادگاهها اجازهی استفاده از این قانون را به شرکتها دادهاند، باید بدانید شرکتها را انسانها تشکیل میدهند و تحت مالکیت آنها قرار دارند، نه حیوانات.
خیلیها برای بحث دربارهی هوش مصنوعی و حق تألیف به این حکم استناد میکنند. اگر میمون نمیتواند حق کپیرایت را دراختیار داشته باشد، بسیار خُب، پس هوش مصنوعی که کل قطعهی موسیقیایی را خودش نوشته است، چطور؟ حق تألیف متعلق به چه کسی است؟ انسانی که هوش مصنوعی را ساخته یا خود هوش مصنوعی؟ یا شاید آن اثر تحت مالکیت عمومی قرار میگیرد؟ مهمترین نکتهی این مسئله آن است که قانون کپیرایت فعلی ایالات متحده هرگز هیچ تفاوتی بین انسانها و غیرانسانها قائل نشده است.
بااینحال، تهیهکنندگان کتابچهی «خلاصهای از اقدامات ادارهی کپیرایت ایالات متحده» (Compendium of U.S. Copyright Office Practices) که دستورالعملی است برای استفادهی کارکنان ادارهی کپیرایت نوشته شده، زمان زیادی صرف توضیح این مسئله کردند که چگونه انسانبودن شرطی لازم برای بهرسمیت شناختهشدن بهعنوان مؤلف قانونی اثر هنری است.
در این کتابچه، بخشی به این نام وجود دارد: «شرایط لازم برای مؤلف انسانی». برای شرایطی که اثری فاقد مؤلف انسانی است، توضیحات جداگانهای درج شده است. طبق مفاد این کتابچه، گیاهان را نمیتوان مؤلف دانست. همچنین، موجودات مافوق طبیعی یا «آثار تولیدشدهی ماشینها یا فرایندهای صرفا مکانیکی یا فرایندهای که بهصورت تصادفی یا خودکار و بدون استفاده از هیچ ورودی خلاقانه یا مداخلهی انسانهای مؤلف عمل میکنند» را هم نمیتوان دارای حق تألیف دانست. این کتابچه را تازگیها بهروزرسانی و در آن ذکر کردهاند که «عکسی که میمون میگیرد» را نمیتوان مشمول کپیرایت دانست؛ اما هنوز هیچ اشارهای به هوش مصنوعی در این کتاب نشده است.
همین چند هفتهی پیش، ملغمهی از همهی این مشکلات عجیبوغریب روی داد. برنامهی «اندل» (Endel) اپلیکیشنی است که با استفاده از هوش مصنوعی، «مناظر صوتی» واکنشگرا تولید میکند که هرکدام از آنها، ویژگیهای شخصی دارند. توسعهدهندگان این برنامه برای توزیع محصولات خود بهتازگی قراردادی با شرکت وارنر میوزیک (Music Warner) امضا کردهاند که در بخشی از آن گفته شده وارنر باید نام همکاران یا یاریدهندگان هر قطعهی موسیقی را بداند تا برای ثبت کپیرایت عمل کند.
در ابتدای کار، این شرکت نمیتوانست دربارهی نام «آهنگساز» اثر تصمیم بگیرد؛ چراکه آنها از هوش مصنوعی برای تولید تمام اصوات استفاده کرده بودند. سرانجام، تصمیم بر آن شد اسم همهی کارمند «اندل» متشکل از ۶ نفر را بهعنوان آهنگسازان هر ۶۰۰ قطعه موسیقی تولیدشدهی شرکت اعلام کنند. اولگ استویتسکی، بنیانگذار وارنر میگوید:
اسم من بهعنوان آهنگساز در این آثار نوشته شد؛ درصورتیکه اصلا نمیدانم چطور آهنگ بسازم.
مقالههای مرتبط:
مانند جک بیمزه بهنظر میرسد؛ اما واقعیت این است که جلوگیری از مالکیت حق تکثیر اینگونه آثار بهوسیلهی انسانها به محدودسازی تواناییهای آنها در استفاده از این الگوریتمها برای خلق آثار خلاقانه منتهی میشود.
کلاریس میگوید:
اگر شما آثاری که با کمک هوش مصنوعی تولید میشوند، بهعنوان شکل جدیدی از هنر بپذیرید و حقوق مالکیت فکری فردی که الگوریتم را ساخته، نادیده بگیرید، یعنی دارید میگویید «تو اخراجی» و همهی انگیزههای وی برای خلقکردن را نابود میکنید.
«اندل» به این دلیل توانست اسم همهی کارمندانش را بهعنوان آهنگساز در آثار خود درج کند که در ایالات متحده همین که فردی ادعا کند مؤلف اثر است، کفایت میکند. بااینحال، درصورتیکه بازخوردهای منفی درزمینهی کاری وجود داشته باشد، مانند اتفاقی که دربارهی آن میمون و سلفی مشهورش اتفاق افتاد، مؤلفان باید ثابت کنند آنها خالقان اثر مدنظر هستند. همین رویه را میتوان دربارهی موسیقی و هوش مصنوعی در پیش گرفت تا اولویتهای لازم برای تشخیص نحوهی برخورد با این نوع موضوعات در قانون کپیرایت شناسایی شود. میلیونها راه برای تجزیهوتحلیل این مشکل وجود دارد.
درحالحاضر، پرسشهای بدون پاسخ زیادی دربارهی کپیرایت وجود دارد. رز میگوید:
اگر کمی عمیقتر به این مسائل بیندیشید، به مسائلی مربوطبه هوش مصنوعی و هویت قانونی آن پی خواهید برد که بهتدریج بهسمت «موجودشدن» حرکت میکند. آیا نرمافزار میتواند خلاق باشد؟ اگر خلاقیت نرمافزار هوش مصنوعی متعلق به هیچکس جز خودش نباشد، چطور؟
بکر میگوید:
هنوز چیزی نمیدانیم. حل این مسائل راهی است که تا درونش گام نگذاریم، چیزی از آن نخواهیم فهمید.
بهزودی، بخش باارزشی از تاریخچهی شرکت پورشه فروخته خواهد شد. خودرو تایپ 64 مدل ۱۹۳۹ بیشک یکی از ارزشمندترین خودروهای تاریخ شرکت پورشه بهشمار میرود که اکنون تنها نمونهی آن به حراج گذاشته میشود. شایان ذکر است مهندسان سازندهی مدل 356 فقط سه دستگاه از خودرو تایپ 64 ساخته بودند.
از سه نمونهی ساختهشده، تنها مدل مذکور از جنگ جهانی دوم جان سالم بهدر برده و اکنون، یگانه تایپ 64 جهان محسوب میشود. این خودرو کلاسیک مدلی سبکوزن از خودرو KdF-Wagen بود که بعدها با نام فولکس واگن بیتل ساخته شد. این خودروها بهمناسبت گرامیداشت ساخت مدل بیتل و احداث اتوبان در آلمان ساخته شده بودند.
در سال ۱۹۳۹، برنامهریزی شده بود مسابقهای با پورشه تایپ 64 در مسیر ۱,۵۰۰ کیلومتری بین رم و برلین برگزار شود؛ اما شروع جنگ جهانی دوم مانع این رویداد شد. پورشه تایپ 64 از سیستم تعلیق و پیشرانهی فولکس واگن بیتل تایپ 1 بهره میبرد. این خودرو با پیشرانهی هواخنک چهار سیلندر و توانایی رسیدن به سرعت ۱۶۰ کیلومتربرساعت معرفی شد. بدنهی تایپ 64 بهصورت دستساز از آلومینیوم ساخته شده بود که به خودرو، ظاهری بلندپروازانه میبخشید.
این خودرو، خودرو شخصی فردیناند و فری پورشه بود و هنگام جابهجایی شرکت به اتریش، فری نشان شرکت پورشه را در قسمت جلویی خودرو چسباند. این اولین خودرویی بود که پیش از نمونهی اولیه 356، نشان پورشه روی آن قرار گرفت. هنگام عرضهی نمونهی اولیه، راننده اتریشی با نام اوتو مته پشت فرمان خودرو قرار گرفت.
او آنقدر به پورشه تایپ 64 علاقهمند شد که اولین نمونهی ساختهشده آن را خرید و با آن در مسابقات متعددی شرکت کرد. بنابراین، نمونهی تایپ 64 به اولین خودرو مسابقهای پورشه تبدیل شد. خودرو مذکور تا هنگام مرگ متهدر سال ۱۹۹۵ در مالکیت وی قرار داشت. سپس، دکتر توماس گروبر خودرو را خرید و تایپ 64 را به شهر وین منتقل کرد.
مقالههای مرتبط:
از آن زمان تاکنون، پورشه تایپ 64 در همایشهای مختلفی ازجمله گودوود حاضر شده است. در اینجا، این سؤال مطرح میشود: «دلیل ارزش فراوان سومین نمونهی ساختهشده از پورشه تایپ 64 چیست؟» دومین نمونهی ساختهشده از این خودرو را سربازان آمریکایی در انباری متروکه پیدا کردند و پس از بریدن سقف و سوزاندن پیشرانه، اسقاط شد. البته بعدها این نمونه با استفاده از قطعات یدکی باقیمانده در کارخانهی پورشه بازسازی شد؛ اما دراینمیان، سومین نمونهی ساختهشده در حالت اصلی خود و بدون بازسازی باقیمانده است.
علاوهبراین، قطعات یدکی اصلی این خودرو همچنان موجود است. اندی پریل، یکی از سرشناسترین کارشناسان خودروهای پورشه، نمونهی تایپ 64 را بررسی کرده است. او دربارهی این خودرو میگوید:
تاکنون، پورشههای ارزشمند متعددی را در دوران کاریام مشاهده کردهام؛ اما این خودرو چیز دیگری است. ازنظر تاریخی، این ارزشمندترین خودرو پورشه محسوب میشود و باورکردنی نیست که اولین خودرو ساخت پورشه، اینقدر سالم و قبراق است.
مارکوس گوریگ، از حراجی RM میگوید:
بدون تایپ 64، دیگر پورشه 356 و 550 و 911 وجود نداشت. این داستان به ریشهی پورشه بازمیگردد؛ خودرویی که مدلهای افسانهای شرکت پورشه را بنیانگذاری کرد. این فرصتی تکرارنشدنی برای خریداران است تا بتوانند روی صندلی خودروی شخصی فری و فردیناند پورشه بنشینند.
شرکت اوپل با همکاری گروه پژوسیتروئن (PSA) موفق شده اولین خودرو پلاگین هیبریدی خود را بسازد. پیشرانهی هیبریدی جدید اوپل را گروه PSA تولید و اکنون روی پرچمدار خودروهای شاسیبلند این شرکت نصب کرده است. شرکت اوپل قصد دارد بهمنظور کاهش آلایندگی تمامی محصولاتش را تا سال ۲۰۲۴ الکتریکی کند.
شاسیبلند اندازهمتوسط اوپل از پیشرانهی چهار سیلندر ۱.۶ لیتری با ۲۰۰ اسببخار قدرت بهره میبرد که با دو موتور الکتریکی هرکدام با قدرت ۱۰۹ اسببخار هماهنگ شده است. موتور الکتریکی جلو با جعبهدندهی هشت سرعتهی خودکار هماهنگ شده است؛ درحالیکه موتور الکتریکی عقب روی اکسل قرار گرفته تا قدرت به هر چهار چرخ منتقل شود.
مقالههای مرتبط:
با قدرت مجموع ۳۰۰ اسببخار و گشتاور ۴۵۰ نیوتنمتر، اوپل گرندلند X پلاگین هیبرید اکنون از مدل اینسیگنیا GS ۲۵۶ اسببخاری قدرتمندتر است. با بهرهگیری از باتریهای ۱۳.۲ کیلوواتساعت لیتیومیون، اوپل گرندلند X بدون مصرف سوخت فسیلی مسافت ۵۰ کیلومتر را براساس استاندارد WLTP طی میکند.
هنگام تخلیهی شارژ کامل، باتریها با استفاده از کابل خانگی ۷.۴ کیلوواتساعتی در مدت ۱ ساعت و ۵۰ دقیقه شارژ میشوند. با بهرهگیری از پیشرانهی هیبریدی جدید، اوپل گرندلند X تنها ۴۹ گرمبرکیلومتر دیاکسیدکربن تولید میکند و مصرف سوخت آن به ۲.۲ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر کاهش یافته است.
سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ این خودرو هم بهبود یافته و اکنون به ۶.۵ ثانیه رسیده است. سرعت نهایی گرندلند X هم به ۲۱۹ کیلومتربرساعت در حالت استفاده از پیشرانهی بنزینی و ۱۳۴ کیلومتربرساعت در حالت استفاده از موتورهای الکتریکی میرسد. اوپل فروش مدل گرندلند X هیبریدی را از هفتههای آتی آغاز میکند و اولین نمونهها تا آغاز سال ۲۰۲۰ تحویل داده میشوند. خودروهای دیگر زیرمجموعهی گروه PSA هم در آینده از این پیشرانه بهره خواهند برد.
"تلسکوپ فضایی هابل"(Hubble Space Telescope) تلسکوپی است که در سال ۱۹۹۰ توسط شاتل دیسکاوری در مدار گردش قرار گرفت. نام این تلسکوپ از نام کیهانشناسی به نام "ادوین هابل"(Edwin Hubble) گرفته شد. اگرچه هابل اولین تلسکوپ فضایی نبود ولی یکی از بزرگترین و پرکاربردترینها بهشمار میآید.
به گزارش ایسنا، تلسکوپ فضایی هابل تاکنون تصاویر فضایی بسیار جذابی را به ثبت رسانده است که در این خبر به معرفی ۵ تصویر دیدنی که توسط این تلسکوپ خلق شده میپرازیم.
۱. کهکشان مارپیچی "مسیه ۱۰۰"
کهکشان مارپیچی "مسیه ۱۰۰"(M۱۰۰) یکی از تصاویری است که توسط هابل در پایان سال ۱۹۹۳ ثبت شد. این تصویر زیبا توسط "دوربین میدان باز و سیارهای هابل"(Wide Field and Planetary Camera) به ثبت رسید. این دوربین یکی از مهمترین ابزار در تهیه مشهورترین عکسهای هابل است. این دوربین مانند دوربین اصلی هابل برای مشاهده همه چیز به کار میرود. همین کهکشان در سال ۲۰۰۹ توسط دوربین میدان باز ۳ ناسا ثبت شد و همانگونه که در تصویر معلوم است، کیفیت دومین تصویر بسیار بالاتر است.
۲. سحابی عقاب
"سحابی عقاب"(Eagle Nebula) که همچنین با نام "ستونهای خلقت"(Pillars of Creation) نیز شناخته میشود، در کهکشان "مسیه ۱۶"(M۱۶) قرار دارد. در تصویر فوق میتوانید تفاوت کیفیت تصویر این سحابی را مشاههکنید. تصویر اول، در سال ۱۹۹۵ به ثبت رسید که در آن میتوان جزئیات ابرهای غول پیکر گازی را مشاهده کرد. این تصویر چنان محبوب شد که از آن به عنوان طرح روی پیراهنها، بالشها و تمبرها نیز استفاده کردند. اما پس از ۲۵ سال، اخترشناسان تصمیم گرفتند که تصویری واضحتر از این سحابی را به ثبت رسانند.
۳. ستاره "وی ۸۳۸ تکشاخ"
"وی ۸۳۸ تکشاخ "(V۸۳۸ Mon)، ستارهای در صورت فلکی تکشاخ است. تصویرش یکی از ماندگارترین تصاویری است که تلسکوپ فضایی هابل در سالهای اخیر تهیه کرده است. هابل در ۸ فوریه ۲۰۰۸، شش تصویر از این ستاره تهیه کرد که آن را در حال فوران مواد به بیرون نشان میداد. با گذشت زمان پرتوهای درخشان نور ستاره، ابر بسیار بزرگی از گاز و غبار را روشن کرد که پهنایش به یک سال نوری میرسید.
۴. جرمی به نام" SNR ۰۴۵۴-۶۷.۲"
ناسا این تصویر را در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸ منتشر کرد و نوشت: نام این تارعنکبوت تاریک SNR ۰۴۵۴-۶۷.۲ است و از بقایای یک ابرنواختر است. SNR ۰۴۵۴-۶۷.۲ در کهکشان کوتوله ماژلانی بزرگ قرار دارد. یک کهکشان کوتوله به کهکشانی اطلاق میشود که دارای فقط چند میلیارد ستاره باشد. ابر ماژلانی بزرگ نیز ۳۰ میلیارد ستاره دارد و به همین دلیل گاهی به عنوان کهکشان کوتوله طبقهبندی میشود.
۵. میراث هابل
دانشمندان با اطلاعاتی که طی ۱۶ سال توسط "تلسکوپ فضایی هابل" جمعآوری شده بود، موفق به ایجاد یک تصویرنمای گسترده از جهان هستی شدند.تصویر شگفت انگیز مذکور که "حوزه میراث هابل"(Hubble Legacy Field) نامیده میشود، شامل حدود ۲۶۵ هزار تصویر کهکشانها است که ۵۰۰ میلیون سال پس از بیگ بنگ به وجود آمدهاند.
"حوزه میراث هابل" نتیجه چندین کاوش فراژرف هابل از دهه ۹۰ تاکنون است و شامل تصویر "زمینه فراژرف دورترین نقطه هابل"(XDF) که در سال ۲۰۱۲ ثبت شده نیز است.
اخترشناسان برای ایجاد این تصویر تقریباً از ۷۵۰۰ تصویری که توسط هابل ثبت شده استفاده نمودند. نکته قابل ذکر این است که اخترشناسان بیش از ۲۵۰ روز را صرف ایجاد این تصویر کردند.
وب سایت "استک اورفلو" تلاش کرد تا در یک نظرسنجی، تاثیرگذارترین شخص حوزه فناوری را در سال 2019 مشخص کند.
به گزارش ایسنا و به نقل از بیزینساینسایدر، وبسایت"استک اورفلو"(Stack Overflow) که در زمینه پرسش و پاسخ با موضوع برنامهنویسی رایانه فعالیت دارد، نتایج بررسی سالانه خود در مورد تاثیرگذارترینشخص حوزه فناوری را منتشر کرد.
در این بررسی، ۳۰ هزار پاسخ برای سوال "امسال،تاثیرگذارترین شخص در حوزه فناوری چه کسی خواهد بود؟ " دریافت شد.
استک اورفلو بر اساس این پاسخها، ۲۵ نفر از افرادی که در سال ۲۰۱۹، بیشترین تأثیر را در حوزه فناوری داشتهاند، معرفی کرد. این بررسی معمولاً با تحلیل مواردی مانند جمعیتشناسی، نوع کاری که افراد مورد نظر انجام دادهاند، فناوریهای مورد استفاده آنها و نکاتی از این دست صورت میگیرد اما امسال استک اورفلو تصمیم گرفت به دیگران نیز اجازه دهد در مورد انتخاب تاثیرگذارترین شخص نظر بدهند.
این ۲۵ نفر که براساس نظر حدود ۳۰ هزار کاربر انتخاب شدهاند، مدیران و بنیانگذاران بزرگ حوزه فناوری و حتی سیاستمداران را شامل میشود. در این فهرست، ابتدا نام "ایلان ماسک" (Elon Musk)، مدیرعامل تسلا و سپس نام "جف بزوس" (Jeff Bezos)، مدیرعامل آمازون و "ساتیا نادلا" (Satya Nadella)، مدیرعامل مایکروسافت به چشم میخورد.
۱." ایلان ماسک" (Elon Musk)
ایلان ماسک، مدیرعامل شرکت "تسلا"، بنیانگذاری شرکتهای "اسپیسایکس"، "بورینگ"، "نورالینک"(Neuralink)، "اوپن ایال" (OpenAI) و "پیپال" (PayPal) را نیز در کارنامه خود دارد. وی توانست ۳۰.۲ درصد آرا را به خود اختصاص دهد و برنده این نظرسنجی شود.
۲. "جف بزوس" (Jeff Bezos)
بزوس، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت آمازون، بزرگترین شرکت خردهفروشی آنلاین در جهان است. وی با بنیانگذاری این شرکت توانست تا حد زیادی به پیشرفت تجارت الکترونیک کمک کند. ۷.۲ درصد شرکتکنندگان این نظرسنجی، به جف بزوس رای دادهاند.
۳. "ساتیا نادلا"(Satya Nadella)
نادلا، از سال ۱۹۹۲ فعالیت خود را در مایکروسافت آغاز کرد و در سال ۲۰۱۴ توانست به سمت مدیرعامل این شرکت برسد. از زمان انتصاب نادلا به این سمت، مایکروسافت رقابت تنگاتنگی با اپل و آمازون در کسب عنوان ارزشمندترین شرکت جهان داشته است. نادلا در این نظرسنجی، ۴.۴ درصد آرا را کسب کرده است.
۴. خودم!
دو درصد از شرکتکنندگان، خود را به عنوان تاثیرگذارترین شخص حوزه فناوری در سال جاری معرفی کردهاند.
۵. "دونالد ترامپ" (Donald Trump)
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، دستوری اجرایی مبنی بر پیشرفت در زمینه هوش مصنوعی صادر کرده و دستور خود را بسیار جدی تلقی کرده است. ترامپ در راستای این تصمیم خود، شرکتهای فعال در حوزه فناوری از جمله آمازون، فیسبوک و گوگل را به پژوهش در زمینه هوش مصنوعی فراخوانده است. وی در این نظرسنجی توانست ۲.۲ درصد آرا را کسب کند.
۶. "ساندار پیچای"(Sundar Pichai)
پیچای، مهندس هندی تبار فناوری اطلاعات، در سال ۲۰۰۴ به گوگل ملحق شد و توانست در سال ۲۰۱۵ به سمت مدیرعامل اجرایی برسد. وی در این نظرسنجی، ۱.۹ درصد آرا را به خود اختصاص داده است.
۷. "مارک زاکربرگ" (Mark Zuckerberg)
زاکربرگ، مدیرعامل و بنیانگذار فیسبوک است که روزانه بیش از ۱.۵ میلیارد کاربر فعال دارد. وی در این نظرسنجی، به ۱.۷ آرا دست یافته است.
۸. "تیم کوک" (Tim Cook)
کوک در سال ۱۹۹۸ به اپل پیوست و در سال ۲۰۱۱ به سمت مدیرعامل اجرایی این شرکت رسید. وی در این نظرسنجی، ۱.۳ درصد آرا را به خود اختصاص داده است.
۹. "لینوس توروالدز" (Linus Torvalds)
توروالدز، یک مهندس نرمافزار فنلاندی- آمریکایی است که در سال ۱۹۹۱، پروژه "هسته لینوکس"(Linux kernel) را ایجاد کرد و سپس آن را با کمک افراد دیگری توسعه داد. وی همچنین یک نرمافزار کنترل نسخه موسوم به "گیت"(git) را ارائه داد که از نرمافزارهای آزاد و متنباز برای بازنگری کد منبع توزیع شده و مدیریت منبع کد به شمار میرود. توروالدز در این بررسی، ۱.۱ درصد آرا را به خود اختصاص داد و بدین ترتیب یکی از معدود افرادی به شمار میرود که درصدی بیش از یک به خود اختصاص داده اند.
۱۰. "بیل گیتس" (Bill Gates)
بیل گیتس، کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی آمریکایی است که بیشترین بخش شهرت او، به تأسیس شرکت "مایکروسافت" (Microsoft) اختصاص دارد. گیتس در حال حاضر با تأسیس "بنیاد بیل و ملیندا گیتس" (BMGF)، به همراه همسرش بر کارهای انساندوستانه تمرکز کرده است.
۱۱. "دن آبراموف" (Dan Abramov)
دن آبراموف، یک مهندس نرمافزار در گروه "ریاکت" (React) وابسته به فیسبوک است. ریاکت، یک کتابخانه مشهور "جاوا اسکریپت" (JavaScript) است که فیسبوک آن را برای ایجاد رابط کاربری ارائه داده است.
۱۲. "شیء جینپینگ" (Xi Jinping)
شیء جینپینگ، رئیس جمهور چین که عالیرتبهترین مقام جمهوری خلق چین به شمار میرود. جینپینگ، پروژهای موسوم به "Made in China 2025" را رهبری میکند که هدف از آن تبدیل چین به یک قطب فناوری و ابرقدرت سازندگی است. ایده اصلی ورای این پروژه، توقف تولید کالاهای ارزان و بیکیفیت و آغاز تولید کالاها و خدمات باارزش است.
۱۳. "ایوان یو" (Evan You)
یو، نرمافزاری موسوم به "ویو جیاس" (Vue.js) را ابداع کرده است. ویو جیاس، یک چارچوب متن باز است که برای نوشتن و آمادهسازی رابط کاربری از آن استفاده میشود.
۱۴. "اندرو انجی" (Andrew Ng)
انجی، یکی از مشهورترین دانشمندان هوش مصنوعی در جهان است. او یکی از پیشگامان آموزش مجازی آنلاین و از بنیانگذاران سایت "کورسرا" (Coursera) است. انجی به عنوان استاد علوم رایانه در دانشگاه استنفورد نیز فعالیت میکند. یکی دیگر از اقدامات انجی، پایهگذاری شرکت "لندینگ ایال" (Landing AI) در سال ۲۰۱۷ است که به شرکتها در به کار بردن هوش مصنوعی کمک میکند.
۱۵. "ریچارد استالمن" (Richard Stallman)
استالمن، یک برنامهنویس رایانه طرفدار آزادی نرمافزار است. او جنبش آزادی نرمافزار را در سال ۱۹۸۳ آغاز کرد و توانست یک سیستم اجرایی آزاد موسوم به "گنو" (GNU) ابداع کند. استالمن دو سال بعد از ابداع این نرمافزار، بنیاد نرمافزار آزاد را تاسیس کرد.
۱۶. "ویتالیک بوترین" (Vitalik Buterin)
بوترین در ۲۱ سالگی، پلتفرم عمومی متنباز و زنجیره بلوکی موسوم به "اتریم" (Ethereum) را ایجاد و منتشر کرد.
۱۷. "لری پیج" (Larry Page)
پیج، از بنیانگذاران گوگل در سال ۱۹۹۸ است و اکنون به عنوان مدیرعامل "آلفابت" (Alphabet)، شرکت مادر گوگل است.
۱۸. "ریچ هیکی" (Rich Hickey)
هیکی، گویشی از زبان برنامهنویسی "لیسپ" موسوم به "کلوژر" (Clojure) و پایگاه داده موسوم به "دیتومیک" (Datomic) را ایجاد کرد. او در حال حاضر به عنوان مدیر ارشد فناوری در شرکت "کوگنیتکت" (Cognitect) فعالیت میکند که هر دو فناوری مذکور را در خود جای داده است.
۱۹. "اجیت پای" (Ajit Pai)
پای، مدیر "کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا" (FCC) و از پایهگذاران اصل بیطرفی شبکه است. بیطرفی شبکه، اصلی است که نشان میدهد رفتار خدمت رسان های اینترنتی باید با همه دادهها در اینترنت یکسان باشد و هیچ تبعیضی بر اساس کاربر، محتوا، سایت، پلتفرم، اپلیکیشن، نوع ابزار یا نحوه مخابره قائل نشوند. پای اخیراً به خاطر حمایتهای خود از شرکتهای فعال در حوزه فناوری، به شهرت رسیده است.
۲۰. "جف دین" (Jeff Dean)
دین در سال ۱۹۹۹ به گوگل ملحق شد و در حال حاضر، سرپرستی گروه پژوهش هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی را در این شرکت بر عهده دارد. بیشتر شهرت دین چه در گوگل و چه بیرون از این شرکت، به خاطر تخصصهای فنی اوست.
۲۱. "لیزا سو" (Lisa Su)
سو در اکتبر سال ۲۰۱۴، به سمت مدیرعامل شرکت آمریکایی "ایامدی" (AMD) رسید که در حوزه ساخت پردازندهها فعالیت دارد. او پیش از رسیدن به این سمت، در شرکتهای "فریاسکیل" (Freescale)، "آیبیام" (IBM) و "تگزاس اینسترومنتس" (Texas Instruments) کار کرده بود.
۲۲. "جان اسکیت" (Jon Skeet)
اسکیت، یکی از مهندسان نرافزار گوگل است اما به خاطر فعالیت گسترده خود در وب سایت استک اورفلو شناخته میشود.
۲۳. "دمیس هاسابیس" (Demis Hassabis)
هاسابیس، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت هوش مصنوعی "دیپمایند" (DeepMind) است که در سال ۲۰۱۴ توسط گوگل خریداری شد.
۲۴. "جک ما" (Jack Ma)
جک ما، کارآفرین، صنعتگر و مدیر ارشد اجرایی چینی و همچنین بنیانگذار و مدیر شرکت بزرگ تجارت الکترونیک چینی "علی بابا" (Alibaba) است.
۲۵. "ورنر وگلز" (Werner Vogels)
وگلز، مدیر ارشد فناوری شرکت آمازون است. او پیش از ورود به آمازون، در "دانشگاه کرنل" (Cornell University) آمریکا، به پژوهش در مورد سیستمهای محاسباتی سرمایهگذاری مشغول بود.
جزئیات برنامه رویاپردازانه جف بزوس رئیس شرکت فضایی بلواوریجین برای زندگی در فضا منتشر شد.
به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیمیل، "جف بزوس" رئیس شرکت خصوصی "بلو اوریجین" چند روز پیش بالاخره از فرودگر قمری این شرکت به نام "بلو مون" (ماه آبی) رونمایی کرد و حالا جزئیات برنامه بلندپروازانه وی برای زندگی در فضا منتشر شده است.
وی از یک طرح مفهومی سکونتگاه فضایی رونمایی کرده که میتواند کل شهرها، مناطق کشاورزی و حتی پارکهای ملی را شامل شود.
بزوس اظهار کرد، دستیابی به این زیستگاه در آینده ممکن است راهی طولانی را در پیش داشته باشد ولی هنگامیکه ما با محدودیت منابع در زمین مواجه شویم، زندگی در آن انتخابی آسان خواهد بود.
این زیستگاه که یادآور فیلم معروف "میانستارهای"(Interstellar) است، میتواند به اندازهای نزدیک به زمین ساخته شود که به ساکنان خود اجازه رفتوآمد به کره خاکی را بدهد. علاوه بر آن خانه یک میلیون نفر یا بیشتر باشد.
آبهوای زیستگاه فضایی ساخت شرکت جف بزوس نیز در تمام طول سال مساعد خواهد بود.
ثروتمندترین مرد جهان در مراسمی که در واشنگتن برگزار شد از شرکت کنندگان پرسید که آیا دوست دارید همینطور حالت سکون داشته باشید و یا پویا باشید و رشد کنید؟
این طرح مفهومی برای نخستین بار در سال ۱۹۷۰ توسط "جرارد کیچن اونیل" فیزیکدان و فعال حوزه هوافضا که استاد جف بزوس در دانشگاه "پرینستون" بود ارائه شد.
این فیزیکدان طرح زیستگاهی را ارائه داد که در فضا میچرخد تا بر اساس نیروی گریز از مرکز، جاذبه مصنوعی ایجاد کند.
بزوس ادامه داد، این ساختارها بسیار عظیم هستند و کیلومترها به پایان آنها باقی مانده است.
برخی از این ساختارها تفریحیتر هستند که نباید جاذبه آنها با مناطق دیگر یکسان باشد. مثلاً نبود جاذبه در این مراکز تفریحی میتواند به ساکنان فضایی امکان پرواز دهد.
بزوس افزود، شهرهای فضایی میتوانند مانند برخی از شهرهای زمینی باشند و یا معماری آنها از ابتدا صورت گیرد.
جالب است در این زیستگاه فضایی هیچ باران، طوفان و یا زلزلهای وجود نخواهد داشت.
بزوس گفت: این سکونتگاه به اندازهای زیبا است که انسانها تمایل به سکونت در آنجا را خواهند داشت.
بزوس در انتها مدعی شد که مسافرت میان فضا و زمین مانند یک سفر یک روزه آسان خواهد بود.

بنابر گزارشها در حال حاضر سطح غلظت دیاکسید کربن(CO۲) در جو در بالاترین سطح خود قرار دارد.
به گزارش ایسنا، در حال حاضر غلظت دیاکسید کربن در اتمسفر زمین بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ این سیاره افزایش یافته است.
دانشمندان با بررسی دادههای "رصدخانه مانا لوآ"(Mauna Loa Observatory) در هاوایی، دریافتهاند، غلظت دیاکسید کربن جو در حال حاضر بیش از ۴۱۵ قسمت در میلیون(ppm) است.
این مقدار غلظت بیش از تمام میزان غلظت دیاکسید کربن طی ۸۰۰ هزار سال گذشته است. اندازه گیری میزان دیاکسید کربن جو در سال ۱۹۵۸ توسط "چارلز دیوید کیلینگ"(Charles David Keeling) آغاز شد. در "منحنی معروف کیلینگ" (Keeling curve) که به نام این دانشمند نامگذاری شده است، میتوان میزان افزایش غلظت دیاکسید کربن جو را مشاهده کرد.
در حالی که بسیاری تغییرات آب و هوایی را سبب افزایش دما در جهان میدانند، اما نمیتوان میزان افزایش غلظت دیاکسید کربن جو را انکار کرد.
حتی سه میلیون سال پیش و در "دوران پلیوسن"(Pliocene Epoch)، زمانی که درجه حرارت جهانی در حدود ۲-۳ درجه سانتیگراد بیشتر از امروز بود، میزان گاز دی اکسید کربن بیش از ۳۱۰ تا ۴۰۰ قسمت در میلیون(ppm) نبود.
پلیوسن دورهای در مقیاس زمانی زمینشناسی است که از ۵.۳۳۲ میلیون تا ۲.۵۶ میلیون سال پیش ادامه داشته است. این دوره دومین و جوانترین دوره "نئوژن"(Neogene) در عصر نوزیستی است.
افزیش غلظت دی اکسید کربن جو چه عواقبی دارد؟
CO۲ جو از چرخهی خنک سازی طبیعی زمین جلوگیری میکند که این عمل نیز منجر به افزایش دمای جهانی میشود. میزان فعلی فوق العاده بالای دیاکسید کربن جو توسط فعالیتهای انسانی مانند سوزاندن سوختهای فسیلی و جنگل زدایی ایجاد میشود.
این امر به کاهش سریع "یختاق ها"(ice shelves) در هر دو قطب شمال و جنوب منجر خواهد شد. افزایش دما نیز باعث تغییر در رفتار حیوانات و گیاهان میشود که منجر به انقراض و افزایش ارگانیسمهای خاص میشود. این تغییرات میتواند زنجیرههای غذایی و سیستمهای تنوع زیستی را تغییر دهد. این تغییرات همچنین میتواند بر روی امنیت غذایی و قابلیت زندگی در مناطق خاص تأثیر بگذارد. بنابر گزارشها اگر دمای جهان بیش از ۲ درجه گرم شود، تعداد روزهای گرم و موجهای گرمایی نیز ۲۵ درصد بیشتر خواهد شد.
یختاق (Ice shelf) که در فارسی سکوی یخی، یخرف، یخسکو، یخپشته و تاقچه یخی نیز نامیده میشود، بستری ضخیم و شناور از یخ است و جاییکه یخچالهای طبیعی یا یخسارها به سوی کنارهها یا سطحِ اقیانوس جریان یابند شکل میگیرد. به بیان دیگر یختاقها، لایههای افقی بزرگی از یخ هستند که از یک سو با یخچالهای روی خشکی پیوند داشته و از سویی دیگر به دریا راه دارند. یختاقها تنها در جنوبگان، گرینلند و کانادا یافت میشوند. در پی گرمشدن زمین در میان سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، در حدود ۱۵۰۰ میلیارد تن از تاقچههای یخی گرینلند از میان رفته که این برابر افزایش میانگین سالانه ۰٫۴۶ میلیمتر به ارتفاع آب دریاهاست.
وضعیت پشهها در این میان چگونه خواهد بود؟
همانطور که ذکر شد افزیش غلظت دی اکسید کربن جو نه تنها منجر به آتش سوزیهای بیشتر میشود بلکه تأثیرات قابل توجهی بر سلامت انسان و حیوانات نیز خواهد داشت. به علاوه روزهای گرم بیشتر، شرایط آب و هوایی نیز به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت به گونهای که زندگی انسان در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
اگر درجه حرارت همچنان افزایش یابد، بیش از یک میلیون گونه حیوانی نیز از بین میروند اما این در حالی است که تعداد حشراتی مانند پشه که در برابر گرما مقاوم هستند به سرعت افزایش خواهد یافت. از سویی دیگر نیز احتمال افزایش ابتلاء به بیماریهایی مانند مالاریا که پشهها ناقل آن هستند، نیز افزایش خواهد یافت.
چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
تنها راه جلوگیری از این اتفاقات، کاهش شدید انتشار کربن، جلوگیری از جنگل زدایی در مقیاس انبوه و ایجاد مخزنهای کربن است. علاوه بر این، جهان نیاز به سرمایهگذاری در فناوریهای جدید برای جذب کربن دارد. مخزن کربن (Carbon sink) یک مخزن طبیعی یا مصنوعی است که قابلیت ذخیره برخی ترکیبات شیمیایی حاوی کربن را برای یک دوره نامحدود دارا میباشد. آگاهی عمومی از اهمیت مخازن کربن از زمان تصویب "پیمان کیوتو" افزایش یافته است که باعث افزایش استفاده از این نوع مخازن به عنوان یکی از فرمهای تعدیل کربن شده است. امروزه استراتژیهای مختلفی برای بهبود این فرایند وجود دارد. پیمان کیوتو(Kyoto Protocol) پیمانی بینالمللی به منظور کاهش صدور گازهای گلخانهای، که عامل اصلی گرم شدن زمین در دهههای اخیر محسوب میشوند، است. این پیمان که "پیمان ریو" را تکمیل و ترمیم میکند در چارچوب سازمان ملل متحد شکل گرفت.
دانشمندان آمریکایی، نوعی الگوریتم یادگیری ماشینی طراحی کردهاند که میتواند فایلهای صوتی مخرب را شناسایی کند.
به گزارش ایسنا و به نقل از مجله "نیچر"(nature)، دانشمندان علوم رایانه، برنامههایی که میتوانند با طبقهبندی فایلهای صوتی مخرب به عنوان فایلهای صوتی ایمن، سیستمهای هوش مصنوعی را فریب بدهند، خنثی کردهاند.
این دانشمندان، روشی ابداع کردهاند تا برای شناسایی حملات مخرب، قابلیت تشخیص گفتار را به رایانه بدهند. گاهی اوقات، پیامهای صوتی به رایانه ارسال میشوند که شاید خطری برای انسان نداشته باشند اما میتوانند اطلاعات شخصی کاربران را با استفاده از تجهیزاتی مانند دستیارهای صوتی خانگی به دست آورند.
بسیاری از پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه هوش مصنوعی، از شبکههای عصبی مصنوعی حاصل میشوند که با الهام از مغز انسان طراحی شدهاند. هنگامی که روشهایی از این دست از جمله یادگیری ماشینی در مقیاس بزرگ به کار میروند، بدون نیاز به دستورالعمل خاصی، الگوهایی در دادهها مشخص میکنند اما الگوریتمهای مبتنی بر یادگیری عمیق معمولاً با روشهای اسرارآمیزی کار میکنند. دانشمندان موفق شدهاند تصاویر و ورودیهای دیگر را به شکل زیرکانهای تغییر دهند تا برای انسانها طبیعی جلوه کنند اما این موضوع در مورد رایانهها متفاوت است.
"بو لی"(Bo Li)، دانشمند علوم رایانه "دانشگاه ایلینوی در اربانا- شمپین"(UIUC) و همکارانش، الگوریتمی طراحی کردند که میتواند رونوشتی از یک فایل صوتی کامل و همچنین رونوشتی از یک قسمت آن را ارائه دهد. اگر نسخه رونوشت آن قسمت با رونوشت کل متن مطابقت نداشته باشد، برنامه یک پرچم قرمز رنگ را به نشانه خطر نمایش میدهد.
دانشمندان، این روش را روی چندین نوع حمله آزمایش کردند و توانستند فایلهای صوتی مخرب را شناسایی کنند. بدین ترتیب حتی اگر شخصی که سیستم را مورد حمله قرار میدهد، مراقب سیستم دفاعی باشد، باز هم حملهها شناسایی میشوند.
مبارزه میان حملات مخرب و اقدامات متقابل آن، به بازی موش و گربه شباهت دارد و عجیب نیست که دانشمندان هنوز برای گسترش سپر تدافعی در برابر این حملات تلاش کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.