اخیرا دانشمندان بریتانیایی گزارش کردهاند استخوانی که قبلا تصور میشد در جریان تکامل در حال ناپدیدشدن باشد، درحالبازگشت است. این استخوان کوچک که فابلا (لوبیای کوچک) نامیده میشود، اگر وجود داشته باشد، در پشت زانو قرار گرفته است. طبق برآورد دانشمندان، احتمال اینکه فردی در سال ۲۰۰۰ این استخوان را داشته باشد، تقریبا ۳.۵ برابرِ احتمال داشتن آن در سال ۱۹۰۰ است و البته، هدف دقیق حضور آن همچنان معما است.
فابلا، تنها تنوع موجود در آناتومی انسانها نیست. درواقع، تنوع زیادی درزمینهی آناتومی انسانها درنتیجهی تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی و اختلال در مراحل توسعهی جنینی دیده میشود. بیشترِ این تغییرات خوشخیم هستند و موجب بیماری نمیشوند. در این مطلب، به چند مورد از معروفترین این تغییرات اشاره میکنیم.
۱. دندانهای اضافه
انسان در اوایل زندگی خود ۲۰ دندان شیری دارد که بهتدریج میافتد و ۳۲ دندان دائمی جایگزین آنها میشود. باوجوداین، ۲ درصد از افراد دندان اضافه دارند. بیشتر این افراد یک یا دو دندان غیرعادی دارند؛ اما در گزارشهای پزشکی آمده است برخی انسانها دندانهای اضافهی بسیار بیشتری دارند؛ مثلا یک مورد زنی بود که ۱۹ دندان اضافه داشت.
۲. نوک پستان اضافه
هر دو جنس نر و ماده نوک پستان دارند؛ زیرا در اوایل رشد و قبل از مشخصشدن جنس جنین، دو رگهی بافتی تشکیل و از ناحیهی زیر بغل بهسمت کشالههای ران کشیده میشود. این رگهها را رگهها یا برآمدگیهای پستانی مینامند. البته با گذشت زمان، هر دو ناپدید میشود و تنها یک منطقه باقی میماند که در آن غدهی پستانی و نوک پستانها رشد پیدا میکند. برخی از افراد ممکن است در طول این خطوط و نه در میان سینه و نوک پستانهای موجود، نوک پستانهای اضافه داشته باشند. گزارشهایی دربارهی افرادی وجود دارد که هفت نوک پستان داشتهاند.
۳. انگشت اضافه
بیشتر افراد ۱۰ انگشت پا و ۱۰ انگشت دست دارند؛ ولی بسیاری از افراد نیز با انگشتهای اضافی متولد میشوند. این وضعیت، بیشتر در دست دیده میشود و معمولا با ناهنجاریهایی نظیر سندرم داون ارتباط دارد.
احتمال بروز انگشت اضافی در برخی از قومیتها بیشتر است. برای مثال، احتمال وجود انگشت اضافه درکنار انگشت کوچک دست در میان آفریقاییآمریکاییها بیشتر است (پرانگشتی یا پلیداکتیلی اولنار). احتمال وجود یک انگشت اضافی درکنار انگشت شست در جامعهی قفقازی بیشتر است (پلیداکتیلی رادیال)؛ ولی درمجموع رواج کمتری دارد. درحالیکه بیشتر افراد دارای انگشت اضافی، یک یا دو انگشت غیرعادی دارند، گزارشهایی دربارهی افرادی با ۳۱ و حتی ۳۴ انگشت اضافی نیز وجود دارد.
۴. داشتن ماهیچهای خاص
عضلات نیز ممکن است بین افراد متفاوت باشد. یکی از آسانترین موارد برای مشاهده، ماهیچهای است که «ماهیچهی دراز کفدستی» نامیده میشود. بهترین راه برای اینکه ببینید شما نیز این ماهیچه را دارید یا نه، این است که انگشت شست و انگشت کوچک یا انگشت حلقهی خود را بههم بچسبانید. سپس، دستتان را بهسوی خودتان خم کنید. اگر این ماهیچه را داشته باشید، باید شاهد تاندونی باشید که از مچ دستتان بیرون میزند و از سمت ساعد به داخل دست میرود. این ماهیچه ممکن است در یک یا هر دو دست وجود داشته باشد. برخی از افراد هم هیچکدام را ندارند. این ماهیچه در هر دو دستِ حدود ۱۰ درصد مردم قفقاز و یک دست ۱۶ درصد آنها وجود ندارد.
برخی از پژوهشگران نیز این ماهیچه را ازلحاظ تکاملی توضیح میدهند. اورانگوتانها که از دستان خود برای حرکت استفاده میکنند، این ماهیچه را دارند؛ درحالیکه میمونهای بالاتری مانند گوریلها و شامپانزهها، این ماهیچه را ندارند. بهنظر نمیرسد فقدان این ماهیچه در انسان به کاهش قدرت دست منجر شود.
با تمام اینها از دیدگاهی، وجود این ماهیچه سودمند است. اگر فردی به جراحی ترمیم تاندون نیاز داشته باشد، ازآنجاکه دسترسی به این تاندون بسیار ساده است، از آن میتوان برای پیوند استفاده کرد. ماهیچهی مشابهی نیز در قسمت پایین پا وجود دارد که «ماهیچهی کفپایی» نامیده میشود و گمان میرود ۷ تا ۲۰ درصد افراد آن را ندارند. این ماهیچه را بدون استفاده از تصویربرداریهایی نظیر اولتراسوند نمیتوان دید؛ زیرا در ناحیهی ساق پا قرار گرفته است؛ اما مانند همتایش در دست، یعنی ماهیچهی دراز کفدستی، از این ماهیچه نیز میتوان درصورت نیاز به پیوند تاندون استفاده کرد.
۵. وجود رحم در مردان
برخی از تغییرات آناتومیکی با بزرگشدن فرد خود را نشان میدهند؛ مانند مردانی که با رحم متولد میشوند. این ناهنجاری توسعهای ممکن است، تنها در جریان بلوغ و با ظهور خون در ادرار آشکار شود. این خون درواقع مربوطبه دورهی قاعدگی است که ازطریق سیستم ادراری خارج میشود.
همهی این موارد نشان میدهند آناتومی انسانها مانند آنچه در کتابهای درسی توصیح داده میشود، بدون تغییر و کاملا مشخص نیست. ما تنوعی داریم که میتواند برایمان سودمند هم باشد.
برنده جایزه "چالش زیستگاه مریخی با چاپ ۳ بعدی"(۳D-Printed Mars Habitat Challenge) ناسا به شرکت معماری "کارخانه فضایی هوش مصنوعی"(AI SpaceFactory) تعلق گرفت.
به گزارش ایسنا و به نقل از تک تایمز، این چالش میان ۶۰ تیم شرکت کننده که در این رقابت شرکت کرده بودند، صورت گرفت. چالش مذکور از سال ۲۰۱۵ آغاز شده بود و ناسا مبلغ ۲ میلیون دلار را به عنوان بودجه این رقابت در نظر گرفته بود.
برنده چالش
ناسا طی بیانیهای در روز ۵ مه ۲۰۱۹ اعلام نمود که شرکت معماری "کارخانه فضایی هوش مصنوعی"(AI SpaceFactory) پس از سپری کردن چهار روز و ۳۰ ساعت رقابت در مرحله نهایی مسابقات، برنده "چالش زیستگاه مریخی با چاپ ۳ بعدی "(۳D-Printed Mars Habitat Challenge) شده است. شرکت معماری "کارخانه فضایی هوش مصنوعی" (AI SpaceFactory) مبلغ ۵۰۰ هزار دلار و تیم " دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا"(Pennsylvania State University) مبلغ ۲۰۰ هزار دلار را به عنوان دومین برنده این چالش دریافت کرد.
مرحله آخر چالش مذکور از ۱ تا ۴ مه در "مرکز نمایش و یادگیری کترپیلر ادواردز"(Caterpillar's Edwards Demonstration & Learning Center) انجام شد.
در مرکز مذکور تیمها یک سوم از پروژه خود را را طراحی وتوسعه داده بودند و سپس میبایست آزمایشاتی را به منظور سنجش دوام، قدرت و مواد مخلوط طرح انجام میدادند.
در نهایت شرکت معماری "کارخانه فضایی هوش مصنوعی"(AI SpaceFactory) با طرحی موسوم به "مارشا"(Marsha) برنده این چالش شد.
طرح "مارشا"
ایده طراحی "مارشا" به گونهای بود که تیم به آن تنها به عنوان یک زیستگاه مریخی و به عنوان پناهگاه نگاه نمیکردند بلکه آن را به گونهای طراحی کرده بودند که ساکنان در آن بتوانند به راحتی زندگی کرده و زنده بمانند.
این تیم علاوه بر ساختن این زیستگاه به سلامت روانی و جسمی افرادی که در آن ساکن خواهند شد نیز اهمیت داده بودند.
تیم یاد شده یک زیستگاه گنبدی شکل بلند که نسبت به دیگر گنبدها، شکلی تقریباً متفاوت دارد، طراحی کردند که نه تنها انسان میتواند در آنجا سکونت داشته باشد بلکه محل مذکور برای انجام آزمایش طی یک مأموریت فضایی نیز مناسب است.
"لکس آکِرس"(Lex Akers) معاون "کالج فنی و مهندسی کاترپیلر در دانشگاه برادلی"(Bradley's Caterpillar College of Engineering and Technology) درباره این طرح گفت: طرح این تیم همانند یک هواپیما، سبک اما مقاوم و مستحکم است و این امر برای این نوع زیستگاه بسیار مهم خواهد بود.
تیم توسعه دهنده این طرح گفتند در حالی که این زیستگاه برای استفاده مریخ توسعه داده شده اما مهندسان نیز میتوانند از آن به عنوان الگویی برای ساخت زیستگاه با استفاده از مواد طبیعی و زیست تخریبپذیر به جای بتن غیر قابل بازیافت در زمین نیز استفاده کنند.
آکرس در انتها افزود: ما مفتخریم که ناسا و کالج کاترپیلر با همکاری یکدیگر توانستند محیطی را برای این تیمها ایجاد کنند که در آن بتوانند نوآوری کنند. به هر دو تیم برای دستاوردهایشان تبریک میگوئیم.
محققان چینی یک دوربین ساختهاند که میتواند از اشیایی در فاصله ۲۸ مایلی(۴۲ کیلومتری) عکسبرداری کند.
به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیمیل، فناوری به کار گرفته در این دوربین میتواند با استفاده از ترکیب تصویربرداری لیزری و نرمافزار پیشرفته "هوش مصنوعی"، عکسبرداری را حتی در شرایط مه غلیظ و سایر آلودگیها انجام دهد.
البته باید گفت فناوری "لیدار"(LIDAR) پیش از این نیز در فرآیند عکسبرداری دیگر دوربینها استفاده شده بود ولی به گفته محققان چینی، این نرم افزار جدید صدای تولیدی این فرآیند عکسبرداری را کاهش میدهد.
لیدار، یکی از فناوریهای سنجش از راه دور است که با تاباندن لیزر به هدف و تجزیه و تحلیل نور بازتاب شده، فاصله را اندازه میگیرد. لیدار مشابه رادار است که بعضی اوقات نیز رادار لیزری نامیده میشود.
چون دوربین از یک لیزر برای تخمین فاصله با شیء مورد نظر استفاده میکند، نرمافزار هوش مصنوعی به کار گرفته شده در آن با استفاده از یک تکنیک، فوتونهای منعکسشده از اشیا دیگر که در زاویه دید دوربین هستند را نادیده میگیرد.
فوتون در فیزیک، یک ذره بنیادی است که بهعنوان واحد کوانتومی نور یا هر نوع تابش الکترومغناطیسی محسوب میشود.
این ویژگی به دوربین اجازه میدهد که مسافتی خاص را برای عکسبرداری تنظیم کند.
این دوربین از یک لیزر مادون قرمز با طول موج هزار و ۵۵۰ نانومتر استفاده میکند که این طول موج برای استفاده امن است و به چشمان افرادی که از آنها عکس گرفته میشود، آسیب نمیرساند.
چیزی که این دوربین را منحصر به فرد میکند این است که نه تنها از فناوری لیدار استفاده میکند، بلکه سیستم هوش مصنوعی آن میتواند در نهایت قطعات یک تصویر را با هم ترکیب کند.
محققان چینی پروژه اظهار کردند، نتیجه تحقیقات ما به ساخت یک روش تصویربرداری نوری سه بعدی کم قدرت، با وضوح بالا و سریع در محدودههای بسیار دور منجر شد.
از آنجا که اندازه دوربین حدوداً اندازه یک جعبه کفش است، میتواند به هواپیماهای کوچک و یا دیگر وسایل نقلیه بدون سرنشین متصل شود.
نتایج این پروژه در مجله "ArXiv" انتشار یافت.
ژاپنیها آزمایش قطار آلفا-ایکس(Alpha-X) را که سریعترین قطار دنیا خواهد بود آغاز کردهاند تا بتوانند آن را طی چند سال آتی با سرعت ۴۰۰ کیلومتر در ساعت عملیاتی کنند.
به گزارش ایسنا و به نقل از بلومبرگ، مراحل آزمایش سریعترین قطار جهان در ژاپن آغاز شده است. این قطار موسوم به "آلفا-ایکس" قادر به رسیدن به سرعت ۴۰۰ کیلومتر در ساعت است.
انتظار میرود که این قطار سریعالسیر در سال ۲۰۳۰ عملیاتی شود.
آلفا-ایکس دارای یک دماغه بسیار آیرودینامیک شبیه به منقار است که در هنگام ورود به تونلها به آن کمک میکند که از پس مقاومت شدید هوا بر آید.
این قطار در ۲۲ متر ابتدایی خود فقط سه پنجره و احتمالاً فضای کوچکی برای مسافرین دارد.
آلفا-ایکس دیشب آزمایش خود را برای حرکت بین شهرهای آئوموری و سندای شروع کرد. این دوره آزمایشی سه سال طول خواهد کشید.
ژاپن برای اولین بار این نوع قطارها را که به قطار گلولهای معروف هستند در سال ۱۹۶۴ برای المپیک توکیو معرفی کرد. این قطارها به نماد بهرهوری ژاپن تبدیل شدهاند. قطارهای گلولهای که در زبان ژاپنی به آنها "شینکانسن" گفته میشود به ندرت تأخیر دارند و هر چند دقیقه از ایستگاه توکیو به شهرهای سراسر این کشور رهسپار میشوند.
سرعت و هزینه بهینه قطار چیزی است که موجب میشود به سفر هوایی ترجیح داده شود. آلفا-ایکس برای ارائه خدمات به ساپورو، بزرگترین شهر در شمال جزیره هوکایدو مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
شرکت توسعه دهنده این قطار به بلومبرگ گفت: توسعه نسل بعدی شینکانسن بر اساس بهبود عملکرد، سطح بالایی از آسایش، فضای بهتر و نگهداری نوآورانه صورت میگیرد.
در حالی که این قطار در حال حاضر عنوان سریعترین قطار در جهان را دارد احتمالاً این تاج افتخار را حتی قبل از عملیاتی شدن از دست خواهد داد. چرا که یک قطار مغناطیسی جدید قرار است از سال ۲۰۲۷ توکیو را به ناگویا وصل کند که عمدتاً از تونلها عبور میکند و سرعتی حدود ۵۰۵ کیلومتر بر ساعت خواهد داشت.
آلفا-ایکس سفر بین دو شهر را که اکنون ۱۱۰ دقیقه طول میکشد به ۴۰ دقیقه کاهش خواهد داد و اطلاعات قطار به صورت زنده همواره برای اطمینان از عملکرد مطلوب و دقت جدول زمانی هم به مرکز کنترل مرکزی و هم به مرکز تعمیر و نگهداری ارسال میشود.
این قطار دارای انواع مختلف ترمز برای کمک به توقف مناسب آن است. ترمزهای هوایی بر روی سقف، صفحات مغناطیسی در نزدیکی ریلها و ترمزهای معمولی سه نوع ترمزی هستند که به این قطار کمک میکنند.
فردا (۲۲ اردیبهشت) سالروز تولد ریاضیدان فقید "مریم میرزاخانی" است که در جهان روز "زنان در ریاضیات" نام گرفته است. مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی و نخستین زنی که موفق به دریافت مدال فیلدز اتحادیه جهانی ریاضیات (IMU) در سال ۲۰۱۴ شده بود، ۴۲ سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد و در سن ۴۰ سالگی پس از ۴ سال مبارزه با بیماری سرطان، از دنیا رفت؛ اما نام او در تاریخ ریاضیات جاودانه شد.
به گزارش ایسنا، روز "زنان در ریاضیات" امسال (سال ۲۰۱۹ میلادی) برای نخستین بار در جهان و همزمان با سالروز تولد مریم میرزاخانی (۱۲ می مقارن با ۲۲ اردیبهشت) گرامی داشته میشود. در سایت اینترنتی مربوط به این روز، در خصوص انتخاب روز زنان در ریاضیات، آمده است: " ۱۲ می (۲۲ اردیبهشت) فرصت شادیبخشی برای جامعه ریاضی است تا زنان ریاضیدان را گرامی بدارد. این گرامیداشت هرساله در سراسر جهان برگزار میشود. هدف از نامگذاری روز زنان در ریاضیات، الهامبخشی به زنان سراسر جهان برای گرامیداشت دستاوردهای آنها در ریاضی است تا بدین وسیله بتواند زمینهای را برای ایجاد فضای کاری مناسب، لذتبخش و همگانی فراهم کند. "
سال گذشته به پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران، اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان (IMU) روز تولد مرحوم "مریم میرزاخانی"، ۱۲ ماه می (۲۲ اردیبهشت) را «روز زنان در ریاضیات» در جهان نامگذاری کرد. این پیشنهاد در جلسه عمومی بانوان اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان در روز ۹ مرداد سال ۹۷ (۳۱ جولای ۲۰۱۸)، در ریو دوژانیرو - برزیل به تصویب رسید.
چندین سازمان از جمله انجمن "زنان اروپایی در ریاضیات"، "انجمن جهانی زنان در ریاضیات"، "زنان آفریقایی در انجمن ریاضیات"، انجمن "زنان هندی و ریاضیات" و نیز گروه "زنان ریاضیدان شیلیایی" از پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران در این خصوص حمایت کردهاند.
میرزاخانی: آدمی نیستم که به آسانی تسلیم شوم
بدون شک مریم میرزاخانی برای بسیاری الهامبخش است؛ البته الهامبخشی او نه از جهت "طی طریق موفقیت"، بلکه بیشتر از شخصیت او ناشی میشود. جملات زیادی از او در سخنرانیها هنگام دریافت جوایز یا در مصاحبهها نقل شده، با این مضمون که "ریاضیات زیبایی خودش را به شاگردان صبورش نشان میدهد" یا عبارت "ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید"، "احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح" که تشبیهات او از لحظات کشف و شهود در حل مسائل ریاضی هستند.
میرزاخانی در مصاحبهای با مجله "کوانتا" گفته است: "فکر میکنم اگر میدانستیم امور تا این اندازه پیچیدهاند، در برابر آنها تسلیم میشدیم". او سپس مکثی میکند و ادامه میدهد: "نمیدانم؛ حقیقتاً من آدمی نیستم که به آسانی تسلیم شوم."
بیشک مبارزه چهار ساله او با بیماری سرطان هم گویای تسلیمناپذیری او هست؛ میرزاخانی که حتی در ایام بیماری هم خود را "خوششانس" توصیف میکند، در کودکی رؤیای نویسنده شدن در سر پرورانده و بعدها قدردان یک یک فرصتهایی که برای او پیش آمده، هست. خانواده حمایتگر، تحصیل در دبیرستان فرزانگان و دانشگاه صنعتی شریف، پیدا کردن دوستان علاقهمند به ریاضی و ادامه تحصیل و گرفتن درجه استادی در دانشگاه استنفورد از جمله این فرصتها و شرایطی است که دست به دست هم داده تا میرزاخانی در عرصه بینالمللی خوش بدرخشد. البته شاید به این فرصتها بتوان "جان سالم به در بردن" از حادثه سقوط اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، که همگی از برگزیدگان المپیادهای ریاضی ملی و بینالمللی بودند، به دره در سال ۱۳۷۶ را نیز اضافه کرد.
میرزاخانی در سال ۱۳۸۴ با همسرش "یان وندارک" (اهل جمهوری چک)، دانشیار ریاضی دانشگاه استنفورد ازدواج کرد و این زوج دارای فرزندی به نام "آناهیتا" هستند.
روز "زنان در ریاضیات"؛ عامل ایجاد علاقهمندی مضاعف به ریاضی
محمدعلی دهقان، رئیس پیشین انجمن ریاضی ایران در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه شخصاً با "مریم میرزاخانی" برخوردی نداشتم، توضیح داد: زمانی که من به ریاست انجمن درآمدم، ایشان در خارج از کشور بود. ارتباط انجمن ریاضی با ایشان به سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ برمیگردد که در آن زمان "مریم میرزاخانی" توانست دو سال متوالی مدال طلای المپیاد کشوری که از سوی انجمن ریاضی ایران برگزار شده بود، را از آن خود کند.
وی به پیشینه پژوهشی مرحوم میرزاخانی در دانشگاه صنعتی شریف و استخدام او در دانشگاه استنفورد با درجه استاد تمامی اشاره کرد و گفت: مریم میرزاخانی از زمان دبیرستان و از طریق دکتر عبادالله محمودیان، استاد دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف با این دانشگاه در ارتباط بود و در کلاسهای فصل تابستان شرکت میکرد.
رئیس پیشین انجمن ریاضی ایران، نامگذاری روزی به نام "زنان در ریاضیات" به نام "مریم میرزاخانی" در جهان را یادآور شد و در این زمینه توضیح داد: اتحادیه جهانی ریاضیات هر ۴ سال یک بار تشکیل جلسه میدهد. انجمن ریاضی ایران در جلسه فوق که تمام ریاضیدانان جهان در آن جمع هستند، پیشنهاد کرد روز تولد مریم میرزاخانی به عنوان روز "زنان در ریاضیات" نامگذاری شود.
دهقان افزود: این پیشنهاد از سوی چند بانوی ریاضیدان کشور تنظیم و ارسال شد و در اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان که سال گذشته در ریو دوژانیرو - برزیل برگزار شده بود، رأی اکثریت آرا را به دست آورد.
وی با اشاره به اینکه اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان زیرمجموعه یونسکو است، ادامه داد: از سال گذشته بنا شد تا روز تولد مرحوم میرزاخانی هر ساله در دنیا به عنوان روز "زنان در ریاضیات" گرامی داشته شود.
رئیس پیشین انجمن ریاضی ایران با بیان اینکه گزارشهای بسیاری به ما رسیده که دانشآموزانی از روستاها و شهرها، بهویژه دانشآموزان دختر، به تقلید از مرحوم میرزاخانی به خواندن ریاضی تشویق شدهاند، خاطرنشان کرد: نامگذاری روزی به نام ایشان و روز زنان در ریاضیات، میتواند روحیه مضاعفی در علاقهمندی اقشار مختلف به ریاضی ایجاد کند.
برگزاری اولین "بزرگداشت روز زنان در ریاضیات" در دانشگاه شهید بهشتی
به گزارش ایسنا، مدال فیلدز یا نشان فیلدز جایزهای است که از سال ۱۹۳۶ هر چهار سال یک بار به ابتکار ریاضیدان کانادایی "جان چارلز فیلدز" در جریان کنگره اتحادیه جهانی ریاضیات به ریاضیدانان جوان (کمتر از چهل سال) که کار ارزندهای در ریاضی انجام داده باشند، داده میشود. مرحوم "مریم میرزاخانی"، نخستین ایرانی و نخستین زن دریافتکننده این نشان (معادل جایزه نوبل در ریاضی) در تاریخ ۷۸ ساله آن است که این جایزه را در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) و همزمان با افتتاحیه کنگره بینالمللی ریاضیدانان در سئول کره جنوبی دریافت کرد.
بعد از میرزاخانی، "کوچر بیرکار" تبعه کرد ایرانی ساکن بریتانیا نیز دومین فرد ایرانی بود که موفق شد این نشان را در دور بعدی اتحادیه جهانی ریاضی (ریو دوژانیرو، ۲۰۱۸) از آن خود کند.
اولین "گرامیداشت روز زنان در ریاضیات"، فردا ۲۲ اردیبهشت همزمان با سالروز تولد "مریم میرزاخانی" و روز "زنان در ریاضیات" در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی از ساعت ۱۸ تا ۲۲:۳۰ برگزار خواهد شد.
بهگزارش رویترز، فیسبوک روز پنجشنبه تقاضای کریس هیوز (Chris Hughes)، یکی از بنیانگذاران آن، برای تقسیم بزرگترین شرکت شبکههای اجتماعی جهان به سه قسمت را رد کرد. این در حالی است که قانونگذاران از وزارت دادگستری آمریکا میخواهند هرچهسریعتر تحقیقات ضدانحصاری را شروع کند. قانونگذاران در سراسر جهان دربارهی فیسبوک بهدلیل نحوهی بهاشتراکگذاری اطلاعات و نفرتپراکنی و انتشار اطلاعات نادرست تحقیق و بررسی میکنند. برخی از نمایندگان ایالات متحده در راستای مقررات حفظ حریم خصوصی فدرال، برای شکستن انحصار شرکتهای بزرگ فناوری تلاش میکنند.
هیوز، هماتاقی دوران دانشگاه مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg)، مدیرعامل فیسبوک، در یادداشتی طولانی در بخش نظرات روزنامهی نیویورکتایمز مینویسد:
ما ملتی هستیم که سنت ضدانحصارطلبی را بهنام خود زدهایم. مهم نیست چقدر نیتهای رهبران این شرکتها خوب باشد؛ بااینحال، قدرت مارک بیسابقه و ضدآمریکایی است.
شبکهی اجتماعی فیسبوک بیش از دومیلیارد کاربر دارد. همچنین، این شرکت مالک واتساپ (WhatsApp) و مسنجر (Messenger) و اینستاگرام است که هرکدام از این شبکهها، بیش از یکمیلیارد کاربر دارند. این غول شبکههای اجتماعی، اینستاگرام و واتساپ را بهترتیب در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ خریده است. فیسبوک تقاضای هیوز برای تبدیل واتساپ و اینستاگرام به شرکتهای جداگانه را رد کرده و گفته است بهجای این کار باید روی مقررات اینترنتی تمرکز شود. زاکربرگ روز جمعه در پاریس با امانوئل ماکرون (Emmanuel Macron)، رئیسجمهور فرانسه، درباره قوانین اینترنت، دیدار و گفتوگو کرد.
نیک کلگ (Nick Clegg)، سخنگوی فیسبوک، در بیانیهای اعلام کرد:
فیسبوک میپذیرد موفقیت با مسئولیتپذیری میسر میشود؛ اما با تقاضای چندتکهشدن این شرکت موفق آمریکایی، بر مسئولیتپذیری تأکید نمیکنید.
او در ادامهی بیانیه میافزاید:
مسئولیتپذیری شرکتی در حوزهی فناوری، تنها با قبول زحمت معرفی قوانین جدید اینترنتی ممکن میشود. این دقیقا چیزی است که مارک زاکربرگ بر آن تأکید میکند.
روز پنجشنبه، مایک کریپو (Mike Crapo)، سناتور جمهوریخواه رئیس کمیتهی بانکی سنا و شرود براون (Sherrod Brown)، سناتور ارشد دموکرات، از فیسبوک خواستند به پرسشهایی دربارهی استفادهی احتمالی یک سیستم پرداخت مبتنیبر ارز دیجیتال از این شبکهی اجتماعی و مجموعهی دادههای آن پاسخ دهد. این نامه همچنین پرسشهایی دربارهی حفاظت از حریم خصوصی مشتری و اطلاعات احتمالی از میزان اعتبار کاربران را شامل میشد.
ریچارد بلومنتال (Richard Blumenthal)، سناتور دموکرات، در مصاحبهای با CNBC گفت فکر میکند فیسبوک باید تفکیک شود و بخش ضدانحصار وزارت دادگستری باید تحقیقاتش را دراینزمینه آغاز کند.
مطرحکردن چنین پیشنهادی در چهارچوب قانون ضدانحصار دشوار است؛ چراکه دولت باید شرکت را به دادگاه بکشاند و آنجا پیروز شود. این اتفاق اگرچه بسیار نادر است، ناممکن نیست و شرکتهای استاندارد اویل (Standard Oil) و ایتیاندتی (AT&T) دو نمونهی بزرگ از این اتفاق هستند.
کریس هیوز، یکی از بنیانگذاران فیسبوک
احساس مسئولیت
هیوز در سال ۲۰۰۴ بههمراه زاکربرگ و داستین موسکوویتز (Dustin Moskovitz) در هاروارد فیسبوک را بنیان نهاد. او در سال ۲۰۰۷ هنگام خروج از فیسبوک، در حساب لینکدینش گفت در مدت سه سال کاری، نیممیلیارد دلار به دست آورده است. وی میگوید:
پانزده سال از زمانی میگذرد که در هاروارد به تأسیس فیسبوک کمک کردم و یک دهه است که در این شرکت کار نمیکنم؛ اما احساس عصبانیت و مسئولیت میکنم.
فیسبوک پس از چند رسوایی اطلاعاتی و افشای حریم خصوصی افراد از سال ۲۰۱۶ تاکنون، چند مدیر اجرایی را از دست داده است. بنیانگذاران اینستاگرام و واتساپ نیز مانند مدیر اجرایی سال گذشتهی فیسبوک، شرکت را ترک کردهاند.
کریس کاکس (Chris Cox)، مدیر ارشد تولید که ۱۳ سال در شرکت فعالیت میکرد و یکی از نزدیکترین یاران زاکربرگ بهشمار میرفت، در مارس و تقریبا همان زمان که فیسبوک از چرخش بهسوی پیامهای خصوصیتر خبر داد، از شرکت کناره گرفت. بعدها او بدون توضیح بیشتر، «تفاوتهای هنری» با زاکربرگ را دلیل جداییاش از شرکت اعلام کرد.
منتقدان میگویند چرخش فیسبوک بهسمت خصوصیترشدن که به ارتباطات رمزگذاریشدهی بیشتری منجر میشود، توانایی این شبکهی اجتماعی برای کنترل تبلیغات (Propaganda) و نفرتپراکنی و رفتارهای آزاردهنده را محدود میکند. کاکس در سالهای اخیر، روی توسعهی ابزارهایی برای کنترل محتواهای ممنوعه تمرکز کرده بود.
با وجود رسواییهای اخیر، هستهی مرکزی کسبوکار شرکت انعطافپذیر بوده است. فیسبوک در دو فصل اخیر، به میزان درآمدهای پیشبینیشده دست یافته و قیمت سهام آن نیز در واکنش به دیدگاههای هیوز، تغییر چندانی نکرده است. هیوز اعلام کرده زاکربرگ باید مسئولیت نقض حریم خصوصی و دیگر خطاهای شرکت را برعهده بگیرد؛ امری که یادآور تقاضای رون وایدن (Ron Wyden)، سناتور دموکرات، در ماه پیش است که میخواست مدیرعامل فیسبوک شخصا مسئولیت «نقض مکرر» حریم خصوصی را عهدهدار شود. هیوز میگوید:
دولت باید مارک را بازخواست کند. قانونگذاران برای طولانیمدت بهدلیل رشد انفجاری فیسبوک مسحور شده و بر مسئولیت خود درزمینهی حفاظت از آمریکاییها و بازار رقابتی چشم بستهاند.
فشار قانونگذار
سناتور الیزابت وارن (Elizabeth Warren) بهدنبال نامزدی دموکراتها برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ است. وی اعلام کرده درصورت پیروزی فیسبوک و آمازون و هولدینگ آلفابت (Alphabet) گوگل را تجزیه خواهد کرد. وارن روز پنجشنبه در هشتگی با عنوان BreakUpBigTech# در توییتر اعلام کرد:
امروزه شرکتهای بزرگ فناوری قدرت تأثیرگذاری بسیار زیادی در اقتصاد و جامعه و دموکراسی ما دارند. آنها رقابت را نابود و از اطلاعات شخصی ما برای کسب سود استفاده کردهاند و کسبوکارهای کوچک را از بین برده و خلاقیت را خفه کردهاند.
رو خانا (Ro Khanna)، نمایندهی دموکرات کالیفرنیا در کنگره، در بیانیهای اعلام کرد مسئولان ایالات متحده در گذشته نباید مالکیت فیسبوک بر اینستاگرام و واتساپ را تأیید میکردند. او در ادامه افزود:
راه پیش روی ما این است که ادغامهای آینده را بهدقت موشکافی کنیم و مطمئن شویم هیچ شرکتی مزایای ساختار ضدرقابتی ندارد.
شایان ذکر است در یکی از رسواییها، فیسبوک بهاشتراکگذاری نامناسب اطلاعات ۸۷ میلیون کاربر با شرکت مشاورهی سیاسی سابق بریتانیایی، کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica)، متهم شد.
مقالههای مرتبط:
فیسبوک مشغول مذاکرات پیشرفته با کمیسیون تجارت فدرال آمریکا (Federal Trade Commission) یا بهاختصار FTC برای حلوفصل تحقیقات یکساله این کمیسیون است. در ماه گذشتهی میلادی، این شبکهی اجتماعی اعلام کرد انتظار دارد هزینهی این سازش برای شرکت سه تا پنج میلیارد دلار باشد.
روز دوشنبه، سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از برنامههای سازش گزارششده انتقاد کردند و از FTC خواستند مجازاتهای سختتر و محدودیتهای بیشتری دربارهی روشهای کسبوکار فیسبوک بهکار گیرد.
هیوز اعلام کرده آخرین دیدار او با مارک زاکربرگ در تابستان۲۰۱۷، درست چند ماه قبل از رسوایی کمبریج آنالیتیکا بوده است. او میگوید:
مارک آدم خوبی است؛ اما من به این دلیل عصبانیام که تمرکز مارک بر رشد، او را بهسمت قربانیکردنامنیت و اخلاق برای کلیک بیشتر کشانده است.
آدام موسری (Adam Mosseri)، رئیس پیشین News Feed فیسبوک و رئیس جدید اینستاگرام، در واکنش به هیوز در توییتر گفته است:
مقررات مهم و ضروری است؛ اما من قانع نشدهام تجزیهی ما بهترین راه است. اگر مایلی دوست دارم دراینباره حرف بزنیم.
بیتکوین روز گذشته با افزایش قیمت شدید درمقایسهبا دلار آمریکا، خطوط مقاومتی ۶,۲۰۰ و ۶,۴۵۰ را رد کرد و اکنون بهسمت خط مقاومتی ۶,۸۰۰ دلار حرکت میکند. درنتیجهی چنین افزایش قیمتی، بهنظر میرسد عوامل صعودی نمودار بیتکوین موفق به کنترل اوضاع شدهاند و برخی خطوط مقاومت مهم در اطراف ۶,۴۰۰ دلار را پشتسر گذاشته باشند. پیش از صعود روز گذشته، کاهش قیمتی جزئی را شاهد بودیم؛ اما خطوط قیمتی ۶,۲۸۰ دلار و ۶,۳۰۰ دلار توانستند بهعنوان خطوط پشتیبان عمل کنند و مانع از کاهش بیشتر شوند. درنتیجهی همین پشتیبانی، قیمت روند صعودی گرفت و امروز در نزدیکی ۶,۷۰۰ دلار نوسان دارد.
ازلحاظ شاخصهای تحلیلی تکنیکی نمودار، میتوان قیمت بیتکوین در وضعیت کنونی را در حالت تثبیت دانست. یکی از نزدیکترین خطوط پشتیبانی در ۶,۴۴۰ دلار قرار دارد و نمودار فیبوناچی از ۶,۲۴۵ دلار تا ۶,۵۰۰ دلار هم میزان ۲۳.۶ درصد را نشان میدهد. البته، خط پشتیبانی اصلی در نزدیکی منطقهی شکست قبلی، یعنی ۶,۴۰۰ دلار، قرار دارد و درصورت کاهش قیمت به پایینتر از این خط، میتوان انتظار سقوط تا ۶,۲۵۰ دلار را نیز داشت.
مجموعهمقالات بیتکوین
تحلیل نمودارهای ساعتی و روزانهی بیتکوین درمقایسهبا دلار، خط پشتیبان دیگری را در ۶,۰۶۰ دلار نشان میدهند. البته، نمودار بهصورت کلی روند صعودی خوبی دارد و با عبور از ۶,۵۵۰ و ۶,۶۰۰ دلار احتمالا به رقم ۶,۸۰۰ یا حتی ۶,۸۵۰ خواهد رسید. تحلیلگران تکنیکی بازار رمزارز، شاخصهای متعددی برای تحلیل افزایش قیمت در نظر میگیرند. درحالحاضر، بسیاری از شاخصها روند صعودی ادامهداری را پیشبینی میکنند که از میان آنها میتوان MACD و RSI اشاره کرد.
شاتل فضایی چلنجر در آوریل۱۹۸۳، دومین شاتلی بود که به فضا رفت. چلنجر در مدت سه سال، توانست ۹ مأموریت را با موفقیت انجام دهد. این فضاپیمای چندبارمصرف درمجموع، ۶۲ روز و ۷ ساعت و ۵۶ دقیقه و ۲۲ ثانیه را در فضا گذراند. چلنجر ۷آوریل۱۹۸۳ میزبان اولین راهپیمایی فضایی در برنامهی شاتل فضایی بود و نخستین فضانورد زن آمریکایی و اولین فضانورد رنگینپوست را نیز به فضا رساند.
در حین دهمین پرواز این فضاپیما در ۲۸ژانویهی۱۹۸۶ (مصادف با ۸بهمن۱۳۶۴)، شاتل فضایی چلنجر ۷۳ ثانیه پس از برخاستن از زمین منفجر شد و تمامی هفت سرنشین آن کشته شدند. این فاجعهی دلخراش برای همیشه برنامههای فضایی ناسا را تغییر داد.
از فضاپیمای آزمایشی تا فضاپیمای عملیاتی
ناسا در ابتدا، چلنجر را بهعنوان فضاپیمایی آزمایشی در نظر گرفته بود. راکول اینترنشنال، شرکت سازندهی تجهیزات هوافضایی، در نوامبر۱۹۷۵ ساخت شاتل فضایی را آغاز کرد و سپس، فضاپیما را برای آزمایشهایی که در آوریل۱۹۷۸ شروع شدند، به شرکت هوافضای لاکهید مارتین فرستاد. مدلهای کامپیوتری در آن زمان، برای محاسبهی فشار وارد بر شاتل فضایی در مراحل مختلف پرواز آنقدر پیشرفته نبودند. بههمیندلیل شاتل که بعدا به STA-099 معروف شد، ۱۱ ماه آزمایشهای ارتعاشی را در محفظهای مخصوص پشتسر گذاشت. این محفظه میتوانست تمام مراحل پرواز فضایی را از پرتاب تا فرود شبیهسازی کند. سه سیلندر هیدرولیکی هرکدام با نیروی یکمیلیون پوند (۴.۴ میلیون نیوتن)، بهعنوان جایگزین موتورهای اصلی شاتل استفاده میشدند.
شاتل فضایی چلنجر برای پرتاب به مجتمع پرتاب ۳۹ پایگاه فضایی کندی در فلوریدا برده شد. فضاپیما در حالی به محل پرتاب برده شد که مهی غلیظ سرتاسر مجتمع پرتاب را فراگرفته بود.
با موفقیتآمیز بودن آزمایشهای شاتل فضایی، ناسا در سال ۱۹۷۹، قرارداد تکمیلی را با شرکت راکول اینترنشنال منعقد کرد تا فضاپیمای آزمایشی را به یک فضاپیمای قابل پرواز تبدیل کند. به این ترتیب، با آماده شدن شاتل فضایی چلنجر، ناوگان شاتلهای فضایی ناسا با وجود کلمبیا، به دو فروند ارتقا پیدا کرد. راکول برای انجام این تبدیل، به ۲ سال زمان نیاز داشت. این شرکت هوافضا در روند تبدیل، بالهای شاتل فضایی را تقویت کرد، کابین خدمهای را بهجای کابین شبیهسازی قبلی تعبیه کرد و نمایشگری فرانما را نیز روی فضاپیما نصب کرد. کار تبدیل شاتل فضایی در تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۹۸۱ تکمیل شد.
تأخیر برای اولین پرواز
انتظار میرفت شاتل فضایی چلنجر ۲۰ژانویهی۱۹۸۳ اولین پرواز خود را انجام دهد و در این مأموریت، اولین ماهوارهی «سامانهی ماهوارهی ردیابی و بازپخش دادهها» (TDRS) را نیز به مدار نزدیک زمین برساند. این مجموعه ماهوارهها بعدا میتوانستند برای برقراری ارتباط بین مرکز کنترل زمین و فضانوردان بهکار برده شوند. باوجوداین، چندین نقص فنی باعث تأخیر در اولین پرواز فضایی چلنجر شد.
ناسا ابتدا در حین آزمایشی در دسامبر، متوجه نشت هیدروژن در موتور اصلی شاتل فضایی شد. در آزمایش بعدی که ۲۵ژانویهی۱۹۸۳ انجام گرفت، ناسا محل نشتی را پیدا کرد. آژانس فضایی بعدا چندین ماه را صرف تعمیر و آزمایش دوباره شاتل فضایی کرد. موتورهای شمارههای ۱ و ۳ چلنجر کاملا سالم بودند؛ اما ناسا مجبور شد موتور اصلی و شماره ۱ شاتل فضایی را عوض کند. پس از تأخیر دیگری که اینبار از محمولهی شاتل فضایی، یعنی تیدیآراس بود، سرانجام چلنجر ۴آوریل۱۹۸۳ در مأموریتی موسوم به STS-6 به فضا پرتاب شد.
این عکس را یکی از ماهوارههای ناسا از شاتل فضایی چلنجر گرفته است. همانطورکه میبینید، پوشش ضخیمی از ابر در اطراف چلنجر هنگام پرواز فضایی بهچشم میخورد. این عکس در مأموریت STS-7 مورخ ۱۸ژوئن۱۹۸۳ ثبت شد.
فضانوردان مأموریت STS-6 توانستند ماهوارهی مدنظر را در مدار زمین مستقر کنند و در همین مأموریت بود که فضانوردان، استوری ماسگریو و دونالد پترسون، اولین راهپیمایی فضایی سرّی برنامههای شاتل فضایی ناسا را انجام دادند.
اولینهای فنی و فرهنگی
علاوهبراینکه چلنجر نقطه عطفی بهلحاظ بهکارگیری فناوریهای پیشرفتهی فضایی بهحساب میآمد، چندین اتفاق فرهنگی هم در خلال برنامههای شاتل فضایی ناسا رخ داد. اولین فضانورد زن آمریکایی، سالی راید، ژوئن۱۹۸۳ در مأموریت STS-7 بههمراه شاتل فضایی چلنجر به فضا رفت. گویون بلوفورد نیز اولین فضانورد رنگینپوستی بود که بههمراه مأموریت STS-8 به فضا میرفت. در مأموریت STS-41G نیز که در سال ۱۹۸۴ انجام شد، سالی راید و کاترین سالیوان، دو فضانورد زن، همزمان در یک مأموریت فضایی حضور داشتند و مارک گارنیو، اولین فضانورد کانادایی بود که به فضا میرفت.
۲۸ژانویهی۱۹۸۶، ناسا اولین فاجعهی شاتل خود را تجربه کرد و شاتل فضایی چلنجر و هفت سرنشین آن را برای همیشه از دست داد. در عکسی که مشاهده میکنید، آخرین خدمهی چلنجر، اعضای مأموریت منحوس STS-51L، در اتاقک سفید (اتاقکی که برای انتقال فضانوردان به فضاپیما استفاده میشد) در مجتمع پرتاب ۳۹ پایگاه فضایی کندی ایستادهاند. فضانوردان از چپ به راست، معلم، شارون کریستا مکاولیف، متخصص محموله و بارگیری، گریگوری یارویس، متخصص مأموریت، جوی رزنیک، فرمانده دیک اسکوبی، متخصص مأموریت، رونالد مکنایر، خلبان، مایکل اسمیت و متخصص مأموریت، الیسون اونیزوکا.
دیگر دستاوردهای چلنجر عبارتاند از: نخستین پرتاب و فرود شبانه (STS-8) و نخستین پرواز عملیاتی اسپیسلب (STS-51B). اسپیسلب (Spacelab) آزمایشگاه فضایی ساخت اروپا بود که در محمولههای فضایی چلنجر گنجانده شد و شامل چندین آزمایشی بود که برای انجام در شرایط ریزگرانش طراحی شده بودند. این آزمایشگاه قبلا بهوسیلهی شاتل فضایی کلمبیا نیز به فضا رفته بود؛ اما مأموریتی که بهوسیلهی چلنجر انجام گرفت، اولین مأموریت عملیاتی از نوع خود بود.
تعمیرکار فضایی
یکی از بهیادماندنیترین لحظات شاتل فضایی چلنجر در آوریل۱۹۸۴ حین مأموریت STS-41C اتفاق افتاد. در این مأموریت، نخستین فضانورد توانست ماهوارهای را در فضا تعمیر کند. در این مأموریت، فضانورد جورج نلسون برای تعمیر ماهوارهی «مأموریت بیشینهی خورشیدی (SMM)» بههمراه واحد مانور سرنشیندار (MMU) در فضا غوطهور شد. واحد مانور سرنشیندار که حتما در عکسهای فضایی نمونههایی از آن را مشاهده کردهاید، یک جتپک یا کولهپشتی جتی است که به فضانوردان اجازه میدهد آزادانه در فضا پرواز کنند. این سامانه قبلا فقط در مأموریتی آزمایش شده بود؛ اما در این مأموریت شاتل فضایی چلنجر بهخوبی امتحان خود را پس داد.
فاجعه چلنجر
صبح سرد ۲۸ژانویهی۱۹۸۶، هنگامی بود که شاتل فضایی چلنجر قصد داشت به فضا برود. دمای هوا زیر صفر بود و برخی از مهندسان شاتل نگران بهمشکلخوردن فضاپیما در این درجه حرارت پایین بودند. باوجوداین، چلنجر در ساعت ۱۱ و ۳۸ دقیقه صبح به وقت شرقی به فضا پرتاب شد. این پرتاب در حالی انجام گرفت که بیش از حدمعمول توجه رسانهها را به خود جلب کرده بود؛ چرا که اولین معلم را با خود به فضا میبرد.
کریستا مکاولیف، معلمی بود که قرار بود در زمان حضور در فضا، ایدهها و نکات الهامبخشی برای دانشآموزانش گردآوری کند؛ اما مکاولیف و سایر خدمه هرگز نتوانستند به اهدافشان برسند و درست مقابل دوربینهای تلویزیونی بود که شاتل فضایی چلنجر ۷۳ ثانیه پس از برخاستن از زمین منفجر شد.
گزارشگر پرتاب ناسا درحالیکه قطعهای از چلنجر به اقیانوس اطلس سقوط میکرد، گفت:
مأموران کنترل پرواز در اینجا با دقت بسیار وضعیت را بررسی میکنند. واضح است نقص فنی بزرگی رخ داده است.
گروههای بازیابی هفتهها وقت صرف پیداکردن قطعات شاتل و بقایای اجساد هفت فضانورد آن کردند. بقایایی که شناساییشدنی بودند، به خانوادهها تحویل داده شدند. در همین حین، برخی دیگر از آثار بهجایمانده از اجساد که شناساییناپذیر بودند، ۲۰مه۱۹۸۶ در مقبرهی یادبود خدمه چلنجر در گورستان ملی آرلینگتون دفن شدند.
مشکلات فنی و فرهنگی
بعد از این حادثهی دلخراش، رئیسجمهور، رونالد ریگان، خواستار روشنشدن دلیل این فاجعه شد. بدینترتیب هیئتی که «کمیسیون راجرز» نامیده میشد، به ریاست دادستان کل ایالات متحده و وزیر امورخارجه، ویلیام راجرز، تشکیل شد. اعضای کمیسیون راجرز را گروهی از فضانوردان و دانشمندان و مهندسان ازجمله نیل آرمسترانگ (اولین مردی که روی ماه فرود آمد) و فضانورد سالی راید تشکیل میداد. گزارش کمیسیون راجرز اینطور نتیجهگیری کرد که واشرهای مخازن سوخت شاتل فضایی بهدلیل اختلاف دمای بین شب و زمان پرتاب در صبح، از کیفیت لازم برخوردار نبودند. بدینترتیب، به نشت گاز و سپس انفجار شاتل فضایی منجر شدهاند.
مقالههای مرتبط:
علاوهبراین، در این گزارش از مشکلات فرهنگی نیز صحبت شده بود؛ ازجمله ناتوانی در گزارشدادن تمام مشکلات به تیم تصمیمگیری پرتاب. افزونبراین، کمیسیون اعلام کرد میزان پروازهای پیشنهادشده برای شاتل، باتوجهبه نیروی کار بسیار زیاد بوده است. بهدنبال آنچه برای شاتل فضایی چلنجر اتفاق افتاد، ناسا تغییرات فنی در این شاتل و تغییراتی نیز در فرهنگ نیروی کارش اعمال کرد. برنامههای شاتل فضایی از سال ۱۹۸۸ دوباره از سر گرفته شد.
این عکس ۷۸ ثانیه پس از پرتاب شاتل فضایی چلنجر گرفته شده است. در تصویر میتوانید بال چپ چلنجر و نیز موتور اصلی و بدنهی کابین خدمهی آن را ببینید که هنوز درحالسوختن است.
انفجار چلنجر برنامهی شاتل فضایی را به چندین طریق تغییر داد. فرستادن شهروندان به فضا (مانند معلمان یا روزنامهنگاران) برای ۲۲ سال انجام نگرفت، تا زمانیکه باربارا مورگان، فضانورد جایگزین مکاولیف، در سال ۲۰۰۷ بههمراه شاتل فضایی اِندِور به فضا رفت. پرتاب ماهوارهها از شاتلهای فضایی به موشکهای چندبارمصرف منتقل شد. علاوهبراین، فضانوردان از وظایفی مانند تعمیر ماهوارهها منع شدند و واحد مانور سرنشیندار نیز برای حفظ ایمنی فضانوردان هرگز دوباره بهکار گرفته نشد.
در ژانویه هر سال، روزی که به روز یادبود ناسا (NASA Day of Remembrance) معروف است، ناسا یاد درگذشتگان شاتل فضایی چلنجر و سایر فضانوردانی را گرامی میدارد که در دیگر مأموریتهای فضایی جان خود را از دست دادهاند. همچنین، چلنجر میراث آموزشی گرانبهایی نیز از خود برجای گذاشته است. خانوادههای فضانوردان چلنجر «مرکز آموزش علوم فضایی چلنجر» را تأسیس کردند که برای دانشآموختگان امکان شبیهسازی مأموریتهای فضایی را فراهم میکند. ناسا در سال ۲۰۱۵، نمایشگاهی بهنام «تا ابد به یادت هستم (Forever Remembered)» را افتتاح کرد که در آن، بازدیدکنندگان در مرکز فضایی کندی میتوانستند بقایای آخرین مأموریت چلنجر و همچنین کلمبیا را از نزدیک ببینند.
منیره عبدالله ۳۲ ساله در سال ۱۹۹۱، با خودرو شخصیاش با اتوبوسی تصادف کرد و دراثر این سانحه، ضربهی سنگینی به سرش وارد شد. عُمر، پسر منیره عبدالله که در آن زمان چهار سال داشت، در صندلی عقب بود؛ اما مادرش درست در لحظهی قبل از تصادف، او را بغل کرد تا پسرش را نجات دهد. بدینترتیب، عُمر جان سالم بهدر برد.
عُمر به روزنامهی «نشنال» (The National) امارات گفت:
او مرا بغل کرد تا از من محافظت کند. من هم هیچوقت ناامید نشدم؛ چون همیشه حس میکردم او روزی دوباره بیدار میشود. دلیلی که حالا دارم این داستان را علنی میکنم، این است که به مردم بگوییم هیچوقت امیدتان را به عزیزانتان از دست ندهید. هیچوقت کسانی که به کما رفتهاند، مُرده نپندارید.
منیره عبدالله بعدها به بیمارستانی در لندن منتقل شد؛ اما بعد از اینکه به حالت نباتی فرورفت، به شهر العین، محل زندگیاش، بازگردانده شد. او چند سال در آنجا باقی ماند و ازطریق لوله تغذیه شد و به زندگی نباتیاش ادامه داد. در این مدت، وب فیزیوتراپی شد تا عضلاتش بهدلیل بیتحرکی تضعیف نشوند. در سال ۲۰۱۷، دادگاه سلطنتی امارات به خانوادهی عبدالله کمک مالی کرد و بدینترتیب، او به آلمان منتقل شد. در آنجا چندین عمل جراحی روی عبدالله انجام گرفت تا عضلات بازو و پای او ترمیم شوند. همچنین با تجویز داروهایی، وضعیت جسمیاش بهتر شد. در اواخر سال ۲۰۱۸، یعنی تقریبا سه دهه پس از آن تصادف، منیره عبدالله علائم بهبودی از خود نشان داد، ازجمله اینکه با صدای ضعیفی پسرش را صدا زد.
داستان عبدالله همین یکیدو هفته قبل، پس از مصاحبه پسرش با یکی از مهمترین خبرگزاریهای امارات متحدهی عربی رسانهای شد. پسازآن بود که توجه رسانههای بینالمللی به آن جلب شد و تقریبا همگی با عناوینی مانند «معجزه دنیای امروز: زنی پس از سه دهه اغما دوباره بههوش آمد» گزارشهایی از زندگی او منتشر کردند.
بااینحال، داستان عجیب زندگی منیره عبدالله که بیشتر به سریالهای سطحی تلویزیون شباهت دارد، موجب شده بسیاری خود بپرسند: «آیا چنین چیزی امکان دارد؟ او چگونه خودش را با دنیای مدرن که از زمان اون تغییرات بسیار زیادی کرده وفق میدهد؟ آیا برای خانوادهها اخلاقیتر نیست که اجازه دهند در چنین شرایطی یکی از عزیزانشان بمیرد؟»
باتوجهبه اطلاعات محدودی که از این خانم اماراتی وجود دارد، بحث دربارهی وضعیت سلامتی او بسیار دشوار است. باوجوداین، با بررسی موارد مشابه میتوان تاحدی به سرنخهایی از منبع اصلی رسید و این مورد غیرعادی را تاحدی توضیح داد.
منیره عبدالله که پس از ۲۷ سال از حالت کما خارج شده، از مسجد شیخزاید دیدن میکند که ۱۶ سال پس از بهکمارفتن او ساخته شده است.
بیمارانی که از وضعیت طولانیمدت هوشیاری حداقلی خارج میشوند، احتمالا دچار اختلالات جسمی و روانی عمیق و دائمی میشوند. آنها برای امور روزمرهی خود به دیگران متکی خواهند بود و حتی توانایی انتخابهای عادی زندگی خود را نخواهند داشت. آنها همچنین ممکن است دچار فراموشی شوند یا اینکه نتوانند به یاد بیاورند که چند لحظه قبل چه اتفاقی افتاد و فقط مکالمههای کوتاهی با دیگران کنند.
شرحی که روزنامهی نشنال از وضعیت عبدالله منتشر کرده، نشان میدهد وضعیت یادشده دربارهی وی نیز صدق میکند. او گفته است میتواند در شرایط آشنایی ارتباط برقرار کند. پسر او میگوید وقتی دعاخواندن را شروع میکنم، او هم با من سایر آیات را ادامه میدهد؛ اما زبانی که در برخی از مقالات گزارشدهندهی وضعیت منیره عبدالله استفاده شده، چندان درست نیست: «هوشیارشدن یا بیدارشدن!» که مشخصا دال بر بهبودی کامل است، کاملا خطاست. بههمیندلیل، این سؤال مطرح میشود: «او چطور میتواند با اینترنت و وقایع تاریخی و تغییرات تکنولوژیکی و مسائل سیاسی و... که از زمان او کاملا دگرگون شدهاند، وفق پیدا کند؟»
مقالههای مرتبط:
باوجوداین، این سؤال دربارهی عبدالله بیربط هستند؛ چون بهاحتمال زیاد او هرگز نخواهد توانست بخش زیادی از مسائل دنیای اطرافش را درک کند. مواردی مانند عبدالله نادر هستند و فقط چند نفر بودند که توانستهاند از حالت کما خارج شوند و حتی پسازآن، بهبودی میتواند روندی طولانی داشته باشد. همچنین، امکان ندارد شانس افراد برای بهبودی هوشیاری را پیشبینی کرد. افرادی که از حالت کما خارج میشوند، بعدا باتوجهبه آسیب مغزی دچار برخی نقصهای حرکتی و گاهی معلولیتهای جسمیوذهنی میشوند.
میشائیل شوماخر، رانندهی آلمانی و قهرمان پرآوازهی مسابقات قهرمانی فرمول یک، پس از حادثهای که برایش هنگام اسکی رخ داد، ۶ ماه در حالت کما بهسر برد.
یکی از نادرترین موارد ازایندست مربوطبه تری والیس آمریکایی است که در ۱۹ سالگی در سانحهای به حالت کما رفت و پس از گذراندن ۱۹ سال زندگی نباتی، بههوش آمد و بهبودی چشمگیری نیز داشت. پزشکان قبلا تصور نمیکردند بافتهای مغز او دوباره بتوانند رشد کند.
میشائیل شوماخر، رانندهی آلمانی و قهرمان پرآوازهی مسابقات قهرمانی فرمول یک، مورد مشابه دیگری است که پزشکان روند بهبودی او را امیدوارکننده توصیف کردهاند. او در سال ۲۰۱۳ و هنگام اسکی در فرانسه، دچار سانحه شد و سرش به صخرهای برخورد کرد. شوماخر ۶ ماه در حالت کما بود تا اینکه دوباره بههوش آمد و به منزلش در سوئیس بازگشت. گفته میشود او هنوز مشغول ادامهی درمانهایش است.
افراد زیادی امیدوار بودند که بتوانند از پیشرانه قدرتمند Hellephant در زیر کاپوت دوج چلنجر یا چارجر یا جورنی استفاده کنند؛ اما تمام نسخههای پیشرانهی ۱,۰۰۰ اسببخاری و ۷ لیتری همی (Hemi) فقط کمی پس از آغاز فروش، بهطورکامل فروخته شده است.
طبق گزارش وبسایت Allpar و بهنقل از مسئولان گروه خودروسازی فیاتکرایسلر، پیشرانهی Hellephant با قدرت ۱,۰۰۰ اسببخار و گشتاور ۱,۲۸۸ نیوتنمتر، تنها ۴۸ ساعت پس از پیشسفارش در هفتههای گذشته فروخته شد. بهنظر میرسد دوستداران دوج و هِمی طرحهای بزرگی برای این پیشرانه در نمایشگاه سما امسال دارند.
فیاتکرایسلر در بیانیهای اعلام کرد:
باتوجهبه تقاضای فراوان و روند تولید دستساز و زمانبربودن ساخت، امکان پیشسفارش را برای این پیشرانه غیرفعال کردیم؛ اما فقط پس از ۴۸ ساعت، تمام نسخهها فروخته شدند.
پیشرانهی Hellephant سال گذشته روی دوج چارجر مدل ۱۹۶۸ در نمایشگاه سما بهنمایش گذاشته و با قیمت ۲۹ هزار و ۹۹۵ دلار فروخته شد. این پیشرانه شامل اجزایی مانند پمپآب، چرخ طیار، کارتر، سوپرشارژر، مجموعهی دریچهی گاز، بستهی کویل و انژکتورها میشود. مشتریان میتوانستند با پرداخت ۲,۲۶۵ دلار اضافی، کیت پیشرانه را نیز بخرند.
بلوک سیلندر این پیشرانه از آلومینیوم ساخته شده و وزن آن تقریبا ۴۵ کیلوگرم سبکتر از بلوک آهنی است. تمام قطعات داخلی پیشرانه بهصورت ریختهگری ساخته میشوند؛ درحالیکه کورس و قطر پیستون افزایش یافتهاند. سوپرشارژر این پیشرانه تقریبا در هر ثانیه، سه لیتر هوا را جابهجا میکند و با سوپرشارژهای ۲.۷ لیتری دوج دیمن و ۲.۴ لیتری هلکت مقایسهشدنی است. با وجود بزرگ و قدرتمندبودن، نهایت عملکرد این پیشرانه هنوزهم به ۷,۰۰۰ دوربردقیقه میرسد.
موپار تجهیزات اضافی شامل کیت کامل پیشرانه ازجمله ECU و سیستم سیمکشی و دریچهی گاز سیمی را ارائه میدهد. گفته میشود Hellephant با سوخت اکتان ۹۳ کار میکند؛ درحالیکه پیشرانهی دوج دیمن با ۸۴۰ اسببخار قدرت، از سوخت اکتان بیش از ۱۰۰ استفاده میکند. درنتیجه، شاید از عملکرد Hellephant با سوخت مسابقهای با اکتان زیاد تعجب کنیم. البته، مهندسان موپار معتقد هستند هنوزهم جای زیادی برای افزایش قدرت پیشرانه وجود دارد.
فیاتکرایسلر آمار دقیقی از تعداد نسخهها فروختهشده منتشر نکرده؛ اما باتوجهبه قیمت و قدرت و گشتاور بسیار زیاد، بهنظر میرسد تعداد آنها محدود باشد. شایعاتی هم از فروش ۱۰۰ دستگاه در عرضهی اخیر خبر میدهند. همچنین، گفته میشود فیاتکرایسلر باتوجهبه تقاضای فراوان، برنامههایی برای فروش نسخههای بیشتر در سال آینده دارد. پیشرانهی Hellephant بههمراه کیت اضافی در سهماههی اول ۲۰۱۹ دردسترس خریداران قرار خواهد گرفت.
البته، پیشرانههای V8 دیگری نیز در بازار وجود دارند. این پیشرانهها بهاندازهی Hellephant قدرتمند نیستند؛ اما همگی ارزانتر هستند.
موپار هلکریت (Hellcrate)
مقالههای مرتبط:
پیشرانهی موپار هلکریت (Hellcrate) با حجم ۶.۲ لیتر خورجینی هشت سیلندر مجهز به سوپرشارژر که زیر کاپوت دوج چارجر یا چلنجر هلکت یا جیپ گرند چروکی ترکهاوک جای گرفته است. هلکریت در تمام این خودروها ۷۰۷ اسببخار قدرت و ۸۸۱ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. هلکریت حدود ۱۰ هزار دلار از Hellephant ارزانتر است و با قیمت نهایی ۲۰ هزار و ۲۰ دلار فروخته میشود.
جنرال موتورز LS9
هلکریت، تنها پیشرانهی سوپرشارژ کارخانهای موجود در بازار نیست. جنرال موتورز نیز پیشرانه سوپرشارژر ۶.۲ لیتری خورجینی هشت سیلندر LS9 را به بازار عرضه کرده است؛ پیشرانهای که زیر کاپوت شورولت C6 کوروت ZR1 جای میگیرد و ۶۳۸ اسببخار قدرت و ۸۱۸ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. البته، قدرت و گشتاور این پیشرانه بهاندازهی هلکریت نیست؛ اما از سیستم روغنکاری خشک بهره میبرد. بنابراین، بهجای کشیدن روغن از پایین در داخل کارتر، مخرن روغن بیرونی وجود دارد که روغن را به داخل پیشرانه پمپاژ میکند. درنتیجه، پیشرانه کوتاهتر خواهد بود و میتواند برای بهرهگیری از مرکز ثقل بهتر، پایینتر نصب شود. همچنین، مزیت دیگر آن نگرانینداشتن از کارکرد خشک پیستون در پیچهای تند است؛ یعنی هنگام چرخش در سیستمهای روغنکاری معمولی، سمتی از پیشرانه خالی میماند؛ ولی در پیشرانهی LS9 جنرال موتورز چنین اتفاقی نمیافتد. چنین پیشرانهای را میتوان برای خودروهای مسابقهای جاده استفاده کرد. جنرال موتورز LS9 ارزانتر از هلکریت است و با قیمت ۱۸ هزار و ۱۴۹ دلار عرضه میشود. این پیشرانه نیز با محدودیت تولید فروخته میشود.
فورد Aluminator
پیشرانه فورد آلومینیتور 5.2XS تاحدودی براساس پیشرانهی شلبی GT350 ساخته شده و از بلوک سیلندر و کارتر آن بهره میبرد، با این تفاوت که از منیفولد ورودی موستانگ کبراجت، مجموعهی دریچهی گاز، پروفیل اصلاحشده بادامکها و پیستون، شاتون و پیچهای سرسیلندر متفاوت استفاده میکند. این پیشرانه ۵۸۰ اسببخار قدرت و ۶۰۳ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. آلومینیتور 5.2XS درمقایسهبا GT350 قدرتمندتر است که ۵۲۶ اسببخار قدرت و ۵۸۱ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. آلومینیتور از میللنگ تخت شلبی GT350 بهره نمیبرد؛ اما هنوزهم بیشینهی عملکرد پیشرانه به ۷,۸۰۰ دوربردقیقه میرسد. آلومینیتور 5.2XS با قیمت ۱۹ هزار و ۹۹۵ دلار عرضه میشود.
جنرال موتورز LS7
پیشرانهی LS7 جنرال موتورز با حجم ۷ لیتر، میتواند ۵۰۵ اسببخار قدرت و ۶۳۷ نیوتنمتر گشتاور تولید کند و به عملکرد ۷,۰۰۰ دوربردقیقه دست یابد. میتوان این پیشرانه را در خودروهای شورولت کامارو Z/28 و C6 Z06 مشاهده کرد. پیشرانهی LS7 از سیستم روغنکاری خشک شبیه مدل LS9 بهره میبرد و با قیمت ۱۳ هزار و ۲۹۳ دلاری، میتوان آن را یکی از ارزانترین پیشرانههای موجود در این فهرست دانست. البته، دلیل تصمیم جنرال موتورز برای ارزانفروختن چنین پیشرانهی قدرتمندی هنوز مشخص نیست.
درادامه، از گالری تصاویر مربوطبه دوج چارجر و پیشرانهی Hellephant لذت ببرید.
.: Weblog Themes By Pichak :.