نوع رژیم غذایی مصرفی ما بر سلامت سیستم ایمنی بدن و روشهای درمانی مقابله با سرطان تاثیر مستقیم دارد. مصرف غذاهای حاوی فیبر بالا نسبت به مصرف پروبیوتیکها، عملکرد میکروبهای روده را تغییر داده و تاثیر فرآیندهای درمانی را دوچندان میکند.
پژوهشگران تعدادی بیمار مبتلا به سرطان پوست از نوع ملانوما را مورد بررسی قرار دادند که تحت درمان توسط نوعی روش ایمونوتراپی (ایمنیدرمانی) بهنام PD-1 قرار داشتند. نتایج پژوهشها حاکی از آن است که افرادی که رژيم غذایی با فیبر بالا دریافت کرده بودند نسبت به گروهی که رژیمی متشکل از غذاهای با میزان فیبر کم داشتند، حدود ۵ برابر کاهش در بروز مجدد تومورها و پیشرفت روند درمانی نشان دادند. نتایج مطالعات در کنفرانسی ارائه شد که در مرکز تحقیقاتی سرطان آمریکا برگزار شده بود.
کریستین اسپنسر، دانشمند و پژوهشگر در مؤسسهی ایمونوتراپی سرطان سانفرانسیسکو در اینباره میگوید:
غذاهای حاوی فیبر خوراکی بالا تنوع میکروبهای روده را افزایش میدهند و در سازوکار روشهای درمانی PD-1 تاثیر بهسزایی دارند. اما در مقابل مکملهای غذایی حاوی پروبیوتیک، قرصها و سایر مکملهای غذایی که حاوی باکتریهای مفید هستند؛ تنوع میکروبها در رودهی بیماران مبتلا به سرطان را کاهش میدهند.
مطالعات نشان میدهد تنها از رشد تومورهای بدخیم در حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد مبتلایان سرطان که تحت ایمونوتراپی روش PD-1 قرار گرفته بودند، جلوگیری و روند گسترش آنها متوقف شده بود. دکتر اسپنسر و همکارانش در پژوهشهای خود به این نکته دست یافتند که وجود باکتریهای روده موسوم به Ruminococcaceae در بازخورد سیستم ایمنی بدن به روشهای درمانی تاثیر مثبت دارد. اما پژوهشگران هنوز نتوانسته به پاسخ مشخصی برای این پرسش دست یابند که چرا در بدن برخی افراد این نوع میکروبها به میزان بیشتری نسبت به سایرین وجود دارند؟
رژیم غذایی یک روش قابل دسترس به منظور تغییر در سیستم میکروارگانیسم باکتریها، قارچها و مجموعهی میکروبهایی است که در بدن هر فرد رشد میکنند. این یافتهی علمی، اسپنسر و همکارانش را به گرفتن آزمایش از ۱۱۳ نفر فرد مبتلا به سرطان ملانوما به منظور بررسی رژیم غذایی، مصرف پروبیوتیکها و بررسی نمونهی مدفوع مبتلایان هدایت کرد.
نتایج آزمایشها حاکی از این است در ۴۶ تن از افرادی که بیشترین میزان فیبر شامل سبزیجات، میوهها و دانههای غلات را در رژیم غذایی خود مصرف میکردند، باکتریهای مفید روده مرتبط با ایمونوتراپی به میزان بیشتری وجود دارد و این افراد نتایج مثبتی از روشهای درمانی دریافت میکنند. در مقابل، در گروهی از شرکتکنندگان که در رژیم غذایی آنها مقادیر بالای شکر و گوشتهای فرآرویشده وجود دارد، میزان کمتری از این باکتریهای مشاهده شده و با وجود درمان ایمونوتراپی سرطان سرعت رشد تومورها در این افراد بیشتر است.
بیش از ۴۰ درصد مبتلایان به سرطان پروبیوتیک مصرف میکنند و تنوع باکتریهای مفید روده نسبت به گروهی که مکملهای غذایی استفاده میکنند کمتر است؛ با این وجود، به عقیدهی اسپنسر، بسیاری بر این باورند که مصرف پروبیوتیک برای سلامتی مفید است اما الزاما گزینهی مناسبی برای درمان سرطان نیست.
اسپنسر و تیم تحقیقاتی همراه او، اطلاعات مفیدی از پژوهشهای مرتبط با تاثیر پروبیوتیکها بر تقویت سیستم ایمنی بدن در مبارزه با سرطان ارائه دادند. یافتههای جدید و متنوع علمی که در این حوزه انجام شده، نشاندهندهی این است که پروبیوتیکها بهطور قطعی نمیتوانند اهداکنندهی مزایای سلامتی مورد انتظار برای بیماران و پزشکان باشند.
مقالههای مرتبط:
سینتیا سیرز، متخصص بیماریهای عفونی در دانشگاه پزشکی جان هاپکینز در اینباره میگوید:
با وجود اینکه دادههای بهدستآمده از پژوهشها در این حوزه نسبتا خام هستند و نیاز به پژوهش و بررسی بیشتر وجود دارد، اما نتایج حاکی از آن است که راههایی برای بهبود ایمونوتراپی بیماران مبتلا به سرطان وجود دارد.
بهگفتهی سیرز، مطالعات متنوعی دربارهی ارتباط بین مصرف فیبر در رژیم غذایی و کاهش خطر ابتلا به سرطان و مزایای بیشماری که برای سلامتی به ارمغان میآورد، صورت گرفته و تاثیر مصرف میوهها و سبزیجات بر تقویت سیستم ایمنی بدن و اثربخشی ایمونوتراپی بررسی شده است. با این وجود حتی اگر یافتههای دانشمندان بهطور قطع صحت نداشته باشند، خوردن سبزیجات و میوههای تازه برای سلامتی مفید بوده و قطعا ضرری برای شما و اطرافیان نخواهد داشت.
فرایندی جدید، هدایت الکتریکی ماده را به میزان یک میلیارد برابر افزایش میدهد و آن را برای استفاده در دستگاههای قابل برنامهریزی، مثل ایمپلنت مغز آماده میکند. کپک eumelanin، یک نوع ملانین (رنگدانهی طبیعی موجود در پوست) است که معمولا از گرمکردن لایههای ساختهشده از مواد در خلاء و میلیونها لایهی ناسازگار که روی هم قرار دارند، تشکیل شده است.
پائولو تاسینی و همکارانش در آزمایشگاه نانوتکنولوژی ایتالیا، با حرارت دادن لایههایی که در خلاء ساخته شدهاند، دریافتند که ورقها خود را بهصورت موازی تنظیم کردهاند. این روند همچنین، ضخامت لایهها را کاهش داد و بهطور چشمگیری هدایت آنها را بهبود بخشید. این روش، معمولا در صنایع فلزی و متالورژی استفاده میشود.
تلاشهای قبلی با استفاده از حرارت برای تغییر eumelanin اغلب آن را نابود کرد. یک نسخه هدایتکننده از eumelanin میتواند یک روز جایگزین فلزات در بیوالکتریک و بافت، مانند ایمپلنت مغز شود تا صرع یا پارکینسون را درمان کند.
از آنجا که بدن انسان بهطور طبیعی رنگدانه تولید میکند، بعید است که eumelanin باعث واکنش ایمنی بدن شود. البته، هنوز موانعی وجود دارد. افزایش رسانایی ملانین اصلاحشده، هنوز ۵۰۰ میلیون برابر کمتر از مس است. علاوهبر این، رسانایی eumelanin هنگام غوطهور شدن در آب، افت میکند.
طرحی که هدف آن سه برابر کردن سطح زیر کشت گیاهان است، اهداف اقلیمی ۱/۵ درجهای را برآورده نخواهد کرد. سیمون لوئیس و همکارانش در پژوهشی نشان دادهاند که جنگلهای طبیعی میتوانند این اهداف را برآورده سازند. حفظ هدف جهانی افزایش دمای زمین تا حداکثر ۱/۵ درجهی سانتیگراد، مستلزم حذف مقادیر زیادی کربندیاکسید از اتمسفر و نیز کاهش قابلتوجه در میزان انتشار گازهای گلخانهای است. طبق برآورد مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی (IPCC)، تا انتهای این قرن باید حدود ۷۳۰ میلیارد تن کربندیاکسید از اتمسفر حذف شود (معادل ۷۳۰ پتاگرم کربندیاکسید یا ۱۹۹ پتاگرم کربن). این مقدار برابر تمام کربندیاکسید منتشرشده در کشورهای ایالات متحده آمریکا، انگلیس، آلمان و چین از زمان انقلاب صنعتی است.
احیای جنگل در زمینهای سوختهی استان کلیمانتان در اندونزی
کسی نمیداند که دقیقا چگونه باید چنین مقدار زیادی کربندیاکسید را از اتمسفر حذف کرد. جنگلها ممکن است تاثیر داشته باشند. بهدامانداختن کربن در اکوسیستمها در این رابطه، راهی تاییدشده، ایمن و مقرونبهصرفه است. افزایش پوشش درختان دارای مزایای دیگری همچون حمایت از تنوع زیستی، مدیریت آب و ایجاد اشتغال نیز است. IPCC پیشنهاد میکند که افزایش مناطق جنگلی جهان میتواند حدود یکچهارم از کربن موجود در اتمسفر را که برای محدود کردن میزان گرمایش زمین نیاز است، حذف کند. این امر در کوتاهمدت، به مفهوم افزایش سالیانهی حدود ۲۴ میلیون هکتار جنگل از اکنون تا سال ۲۰۳۰ است.
در این راستا، سیاستگذاران نیز برنامههایی دارند. برای مثال در سال ۲۰۱۱، دولت آلمان و اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعیت، چالش بون را راهاندازی کردند که هدف آن احیای ۳۵۰ میلیون هکتار زمین تا سال ۲۰۳۰ است. تحت این نوآوریها، ۴۳ کشور در سرتاسر مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری یعنی مناطقی که در آنها درختان بهسرعت رشد میکنند، مانند برزیل، هند و چین، متعهد شدهاند که حدود ۳۰۰ میلیون هکتار از زمینهای تخریبشده را احیا کنند؛ این امر دلگرمکننده است.
اما آیا این سیاستها نتیجهای خواهند داشت؟ پژوهشگران نشان میدهند که تحت برنامههای کنونی چنین کاری اثربخش نیست. نگاهی نزدیک به گزارش کشورهای مختلف در این زمینه نشان میدهد که قرار است در حدود نیمی از مناطق متعهدشده، درختکاری تجاری انجام شود. اگرچه این کار میتواند از اقتصادهای محلی حمایت کند ولی این نوع درختکاری درمقایسه با جنگلهای طبیعی که بدون دخالت انسان توسعه پیدا میکنند، ازنظر اقلیمی عملکرد بسیار ضعیفتری دارند. برداشت و پاکسازی منظم درختان موجب آزاد شدن کربندیاکسید ذخیرهشده در اتمسفر میشود. درمقابل، جنگلهای طبیعی برای چندین دهه کربن را در خود نگه میدارند.
برای توقف روند گرمایش زمین،باید از جنگلزدایی جلوگیری شود و تمام زمینهای تخریبشده طی برنامههای احیای جنگل در سرتاسر جهان به حالت جنگلهای طبیعی بازگردند و از آنها محفاظت شود. همچنین باید کربن بیشتری در زمین ذخیره شود و در همین حین فشار رقابتی برای تأمین غذا، سوخت و علوفه مد نظر قرار گیرد. پژوهشگران از جامعهی احیای جنگل، کارشناسان جنگل و سیاستگذاران تقاضا دارند که در اتخاذ سیاستها، اولویتِ ایجاد جنگلهای طبیعی را بر دیگر روشهای احیای زمین درنظر بگیرند. این امر مستلزم تعریف دقیق از احیای جنگل، گزارش شفاف از برنامهها و نتایج و بیان واضح مصالحهی بین استفادههای مختلف از زمین است.
نقشه فرصتهای احیای جنگل در سراسر ۴۳ کشور گرمسیری و نیمهگرمسیری
برای مبارزه با تغییرات اقلیمی، مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری موثرترین نقاط برای کاشت درختان هستند و البته اینها مناطقی هستند که اکثر تعهدات مرتبط با احیای جنگل نیز مربوطبه آنها است. درختان در نزدیکی خط استوا سریعا رشد کرده و کربن را ذخیره میکنند، ضمن اینکه در این مناطق زمین نسبتا ارزان و در دسترس است. همچنین برخلاف کاشت درخت در عرضهای جغرافیای بیشتر، ایجاد جنگل در این مناطق تاثیر کمی بر میزان آلبدوی سطح زمین دارد. در عرضهای جغرافیایی بیشتر درختان موجب تیره شدن سطح زمین و پوشش برف و درنهایت جذب مقدار بیشتری گرما میشوند. از طرف دیگر، جنگلهایی که از مدیریت خوبی برخوردار باشند، میتوانند در مناطق کمدرآمد به کاهش فقر کمک کنند و نیز از تنوع زیستی حفاظت کنند.
تاکنون تنها بیش از نیمی از ۲۴ کشور مشارکتکننده در چالش بون و دیگر طرحها، جزئیات طرحهای احیای جنگل خود را متتشر کردهاند. در این رابطه، کشورها بهدنبال سه رویکرد مهم هستند:
۱. زمینهای تخریبشده و زمینهای کشاورزی متروکه را به حالت جنگلهای طبیعی خود برگردانند.
۲. زمینهای کشاورزی حاشیهای باید به منطقهی کاشت درختان ارزشمندی همچون اکالیپتوس یا درخت کائوچو تبدیل شوند.
۳. جنگل زراعی که شامل پرورش همراه محصولات کشاورزی و درخت است، رونق پیدا کند.
احیای طبیعی، ارزانترین و عملیترین تکنیک است. فقط حدود یکسوم از کل منطقهی تخصیصدادهشده قرار است به این شیوه مدیریت شوند. حفاظت از زمین دربرابر آتشسوزی و تخریب ناشی از فعالیت انسان به جنگلها اجازه میدهد که شکوفا شده و کربن زیادی را در خود ذخیره کنند. زمان احیای جنگل میتواند با کاشت گونههای بومی تسریع شود و منطقهی تحت کشت به کمک قوانین و مشوقهایی نظیر آنچه در کاستاریکا درحال انجام است، گسترش یابد. البته کاشت گیاه رایجترین طرح احیای جنگل است: ۴۵ درصد از تمام تعهدات شامل کاشت انبوه یک نوع درخت با اهداف تجاری است. عمدهی این طرحها مربوطبه کشورهای بزرگی نظیر برزیل، چین، اندونزی، نیجریه و جمهوری دموکراتیک کنگو است. برای مثال، برزیل تعهد کرده است که ۱۹ میلیون هکتار زمین را زیر کشت ببرد؛ چیزی بیش از دوبرابر جنگلهای موجود در این کشور.
جنگلزراعی ۲۱ درصد باقیمانده را شامل میشود. این عمل بهطور گسترده بهوسیلهی کشاورزان خردهپا استفاده میشود ولی در مقیاس وسیع کمیاب است. برخی از محصولات کشاورزی از همراهی با درختان سود میبرند؛ مانند قهوه که میتواند در سایهی ذرت یا درختانی که موجب افزایش نیتروژن خاک میشوند، رشد کند. درختان در اینجا مهیاکنندهی سوخت، الوار و میوه هستند.
یک سگ آموزشدیده در شیلی در حال پاشیدن بذر درختان در جنگلی که در اثر آتشسوزی تخریب شده است
دو سوم از زمینهای متعهدشده برای احیای جنگل جهانی بهمنظور ذخیرهی کربن برای رشد محصولات کشاورزی آماده شدهاند. این امر موجب ایجاد نگرانیهای جدی شده است. اول، روش کشتوزرع نسبتبه زمینی که برای کاشت کاملا پاکسازی میشود، کربن بیشتری در خود نگه میدارد. پاکسازی موجب آزاد شدن کربن میشود و بهدنبال رشد سریع درختانی نظیر اوکالیپتوس و آکاسیا، کربن بهسرعت از اتمسفر برداشته میشود. اما پس از اینکه چنین درختانی برداشت شده و زمین برای کشت مجدد پاکسازی شود (معمولا طی یک دهه)، کربن دوباره ازطریق تجزیهی ضایعات کاشت و محصولات (عمدتا کاغذ و خرده چوبها) آزاد میشود. مقدار کربن ذخیرهشده در زمینهای زیر کشت را میتوان بهوسیلهی کاهش دفعات برداشت، استفاده از گونههای مختلف یا تبدیل الوار به محصولاتی که ماندگاری بیشتری دارند، افزایش داد. اما در این زمینه، پژوهشهای میدانی کمی انجام شده است.
مقاله های مرتبط :
دوم، افزایش قابلتوجه در منطقهی زیر کشت میتواند سودآوری آنها را کاهش دهد و بههمین دلیل کشورها آنها را اولویتبندی میکنند. اگر برنامههای کنونی احیای جنگل قانونی شود، وسعت جنگلهای گرمسیری و نیمهگرمسیری از ۱۵۷ میلیون هکتار تا ۲۳۷ میلیون هکتار افزایش خواهد یافت. این یک تغییر عمده در استفاده از زمینهای جهانی است. در این مدت احتمالا خردهچوبها و محصولات کاغذی کاهش خواهند یافت اما پژوهشی درمورد اثرات احتمالی اقتصادی این تغییر عمده در سیاستهای جنگلداری انجام نشده است.
سوم، سیاستگذاران اصطلاح احیای جنگل را اشتباه تفسیر میکنند. برخی افراد فکر میکنند که احیای جنگل به مفهوم کاشت یک نوع از درخت مانند اوکالیپتوس و برداشت منظم آنها است. اما با استناد به تعاریف اشتباه و اصطلاحات گیجکننده، سیاستگذاران و مشاوران آنها موجب گمراه شدن مردم میشوند. اگرچه بسیاری از کشت و زرعهای درختی با تعریف سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل از یک جنگل سازگار هستند (بیش از نیم هکتار وسعت، درختان دارای ارتفاع حداقل ۵ متر و بیش از ۱۰ درصد پوشش تاج)، ولی در این تعریف اجزای کلیدی کاهش تغییرات اقلیمی و حفاظت از تنوع زیستی دیده نمیشوند. کشت گیاهان ازلحاظ اقتصادی مهم است اما نباید این کار بهعنوان احیای جنگل درنظر گرفته شود.
چهارم، در بسیاری از گزارشها فرایند احیای جنگل طبیعی با پوشش گیاهی زمین یکسان در نظر گرفته میشود. زمین زمانی میتواند بهعنوان یک جنگل طبیعی تلقی شود که مدتی از رشد و بلوغ آن گذشته باشد. همچنین در محاسبات اقلیمی احیای جنگل معمولا فرض میشود زمینهایی که تبدیل به جنگل میشوند، برای همیشه باقی میمانند اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این جنگلها ۵۰ یا ۱۰۰ سال آینده نیز همچنان پابرجا باشند؛ بهویژه وقتی تقاضا برای زمین افزایش پیدا کند.
احیای طبیعی جنگل، بهوضوح، موثرترین روش برای ذخیرهی کربن است. اما ناسازگاری بین اولویتها ظرفیت ذخیرهی کربن آنها را تضعیف میکند. پژوهشگران برای نشان دادن این موضوع، میزان برداشت کربن حاصل از چهار سناریوی احیای جنگل را محاسبه کردند. در سناریوی اول، تعهدات کنونی تا سال ۲۱۰۰ همچنان وجود خواهند داشت. در سناریوی دوم، این تعهدات تا سال ۲۰۵۰ حفظ خواهند شد و پس از آن جنگلهای طبیعی به محل کاشت گیاهانی برای تولید سوخت زیستی تبدیل میشود. در سناریوی سوم، کل منطقه به وضعیت جنگلهای طبیعی بازمیگردد و در سناریوی چهارم، همه مناطق به منطقهی کشت و زرع تبدیل میشوند.
بهطور خلاصه، اگر کل ۳۵۰ میلیون هکتار زمین به جنگلهای طبیعی تبدیل شوند، آنها تا سال ۲۰۱۰ مقدار ۴۲ پتاگرم کربن ذخیره خواهند کرد. با فرض اینکه این مناطق بهمنظور کاشت تجاری درختان استفاده شود، میزان ذخیره کربن فقط ۱ پتاگرم خواهد بود و اگر برای جنگلزراعی استفاده شود، این مقدار برابر ۷ پتاگرم خواهد بود. علاوهبراین، جنگلهای طبیعی ازنظر ذخیرهی کربن نسبتبه جنگلزراعی ۶ برابر و نسبتبه کاشت تجاری درختان، ۴۰ برابر بهتر هستند. بنابراین تحت طرحهای کنونی، جنگلهای طبیعی میتوانند ما را به اهداف اقلیمی IPCC نزدیک کنند و دیگر روشها چندان کارآمد نیستند. این حالت حتی ممکن است خوشبینانه باشد، زیرا فرض میکند که تمام جنگلهای جدید محافظت میشوند؛ درحالیکه حتی خود سیاستهای اقلیمی میتوانند آنها را تهدید کنند.
مقاله های مرتبط :
در مرکز مسیر رسیدن به هدف دمایی ۱/۵ درجه، یک تکنولوژی دیگر نیز برای حذف کربن از اتمسفر وجود دارد: تولید انرژی زیستی همراهبا برداشت و ذخیرهی کربن. انتظار میرود که این کار تا سال ۲۱۰۰ موجب حذف ۱۳۰ پتاگرم کربن از اتمسفر شود. این تکنولوژی نیازمند کشت ۳۸۰-۷۰۰ میلیون هکتار زمین دیگر برای رشد محصولاتی برای تولید سوخت زیستی است. اوکالیپتوس، ذرت و چمنترکه در نیروگاهها سوزانده خواهد شد و انتشارات کربنی حاصل برداشته و زیر زمین ذخیره میشوند. این تقاضای عظیم برای زمین موجب جایگزینی جنگلهای احیا شده خواهد شد.
طبق برآورد پژوهشگران، تبدیل جنگلهای طبیعی احیاشده به محل کاشت محصولات مرتبط با تولید انرژی زیستی، موجب میشود که میزان جذب کربن کاهش پیدا کند. البته عدم اطمینان زیادی در برآوردهای این پژوهشگران وجود دارد. اینکه دقیقا احیای جنگل در کدام مناطق اتفاق میافتد و اینکه چه گونههایی ممکن است کشت داده شوند و نیز میزان جذب کربن آنها تا چه حد خواهد بود، از عواملی است که میتوانند نتایج را تغییر دهند.
یک منطقهی تحت کشت اوکالیپتوس در سائو پائولوی برزیل
درحالیکه نمیتوان انتظار داشت تمام جنگلهای طبیعی بهطور دائم حفظ شوند، اما نباید از موضوع احیای جنگل عقبنشینی کرد؛ بلکه باید تا جای ممکن موضوع گسترش جنگل را در برنامههای مختلف مدنظر قرار داد و درکنار فعالیتهای جنگلزراعی و کاشت تجاری درختان روی احیای جنگلهای طبیعی تمرکز کرد.
از آنجایی که سطح زمین محدود است، برای تعیین پاسخهای بهینه در مواجهه با فشارهای موجود در زمین برای تأمین غذا، سوخت، علوفه، فیبر و خدمات اکوسیستم باید پژوهشهای بیشتری انجام داد. اگرچه، این فشارها تنها در یک جهت نیستند: احتمال افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی و آزادشده زمین وجود دارد و نیز ممکن است عادات غذایی مردم تغییر کند. شاید در آینده تمایل به مصرف گوشت و محصولات لبنی کاهش پیدا کند.
یک همکاری نیز وجود دارد: استفاده از احیای زیستگاهها برای ایجاد ارتباط بین جنگلهای موجود به گونهها اجازه میدهد که همراهبا تغییرات اقلیمی حرکت کنند و از شدت انقراض گونهها کاسته شود.
ظرفیت جذب کربن طرحهای کنونی احیای جنگل باید افزایش یابد تا اهداف اقلیمی برآورده شود. پژوهشگران در این رابطه چهار راهبرد را پیشنهاد میکنند:
اول اینکه، نسبت احیای جنگلهای طبیعی در تمام کشورها باید افزایش پیدا کند. هر ۸/۶ میلیون هکتار جنگل اضافی، موجب جذب ۱ پتاگرم کربن بیشتر میشود. این اندازه حدود منطقهای به وسعت جزیرهی ایرلند یا ایالت کارولینای جنوبی است. دوم، باید روی احیای طبیعی جنگل در مناطق مرطوب مانند آمازون، برونئیا حوزهی کنگو تمرکز بیشتری شود. توانایی این مناطق برای تولید جنگل بیشتر از مناطق خشکتر است. در این زمینه، پرداختهای بینالمللی میتواند روند ایجاد و نگهداری جنگلهای جدید را تسریع کند. سوم، تقویت ذخایر کربن موجود ازطریق بازسازی جنگلهای تخریبشده، تمرکز بر فعالیتهای جنگلزراعی در مناطق بدون درخت و تقویت جنگلهای ضعیف. چهارم، وقتی یک جنگل طبیعی احیا شد، باید از آن محافظت کرد. این کار میتواند بهوسیلهی گسترش مناطق حفاظتشده، حمایت از افراد محلی که از زمینهای جنگلی محافظت میکنند، تغییر قوانین مرتبط با پاکسازی جنگلها برای کشاورزی و دیگر اهداف عملی شود.
موضوع احیای جهانی جنگل خبر خوبی است. دههی ۲۰۲۰ بهعنوان دههی بازیابی اکوسیستمها نامگذاری شده است، اما این تلاشها فقط در صورتی میتوانند مقدار کافی کربن را از اتمسفر حذف کنند که احیای جنگل بهمعنای واقعی آن انجام شود: بازسازی دائمی جنگلهای طبیعی و تقویت جنگلهای دستنخورده.
درآمد و سودآوری غول نفتی عربستان سعودی، همیشه سری و مرموز بوده است. درواقع، دولت عربستان همیشه تلاش میکند تا درآمد شرکت نفتی، مخفی بماند. چندی پیش، شرکت Saudi Aramco بالاخره دفاتر مالی خود را بهصورت عمومی به نمایش گذاشت و آمار ۱۱۱.۱ میلیارد دلار سود خالص (درآمد خالصی که از کسر کردن هزینههای عملیاتی و مالیات از درآمد یک شرکت به دست میآید) را برای سال ۲۰۱۸ ارائه کرد. این آمارها، شرکت عربستانی را با اختلاف بسیار زیاد در مقام سوددهترین شرکت جهان قرار میدهد.
شرکت عربستانی سعودی آرامکو، از لحاظ سوددهی، غول فناوری یعنی اپل را با سود ۵۹.۵ میلیارد دلار با فاصلهی زیادی پشتسر میگذارد. غولهای نفتی دیگر همچون Royal Dutch Shell با سوددهی ۲۳.۹ میلیارد دلار وExxon Mobil با سوددهی ۲۰.۸ میلیارد دلار نیز فاصلهی زیاد با این شرکت دارند. بههرحال، اسناد منتشرشده، شرکتی را نشان میدهند که سوددهی عظیمی دارد، اما به یک کشور و قیمت نفت آن وابسته است.
اما چرا عربستانیها آمار درآمدی خود را منتشر کردند؟ آنها قصد دارند با فروش ۱۵ میلیارد دلار اوراق قرضه، سرمایهای جدید برای فعالیتهای خود جذب کنند. بههمین دلیل، باید آمارها درآمدی خود را بهصورت شفاف به متقاضیان ارائه دهند. تصمیم آرامکو برای جذب سرمایه با اوراق قرضه، خبر دیگری را هم در پی دارد. آنها قصد دارند عملکرد تهاجمیتر به بازار نفت داشته باشند که درنهایت بهنوعی جذب سرمایه برای کشور عربستان هم محسوب میشود؛ کشوری که تلاش میکند در برنامههای آتی، وابستگی خود را تا حد امکان به درآمدهای نفت و گاز کاهش دهد.
سرمایهی جذبشدهی جدید، به شرکت آرامکو کمک میکند تا شرکت پترروشیمی دولتی عربستان را به قیمت ۶۹ میلیارد دلار خریداری کنند. رئیس هیئتمدیره و بهنوعی مالک آن شرکت پتروشیمی، ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان است. او قصد دارد اقتصاد کشورش را بیشازپیش متنوع کرده و منابع درآمدی را از محدودیت کنونی به نفت و گاز رها کند. صندوق سرمایهگذاری پادشاهی عربستان، در مسیر همان تصمیمها، قبلا در شرکتهای بزرگی همچون اوبر و تسلا سرمایهگذاری کرده است. قرار بود تا آرامکو نیز در مسیر همان درآمدزاییها، کمی از سهام خود را به فروش برساند که سال گذشته لغو شد.
شرکت پتروشیمی عربستانی که قرار است توسط آرامکو خریداری شود، Saudi Basic Industries نام دارد. فروش سهام آن شرکت هم، تصمیمی در جهت ایجاد تنوع بر درآمدهای دولت کشور بود.
ولیعهد عربستان، فشارهای زیادی بر شرکتها و سازمانهای دولتی وارد میکند تا مسیرهای درآمدی، تنوع بیشتری داشته باشند. بهعلاوه، او بهسختی تلاش میکند تا از فشارهای سیاسی حاصل از قتل روزنامهنگار عربستانی، جمال خاشقچی بیرون بیاید. دراینمیان، آرامکو میخواهد خود را به سازمانی بزرگ در زمینهی انرژی تبدیل کند تا در صورت تصمیم جدید دولت بر فروش سهام و جذب سرمایه، گزینهای جذابتر برای آنها باشد.
امین ناصر، رئیس هیئتمدیرهی شرکت آرامکو است. او اعلام کرد که شرکت تحت مدیریتش، خریدهای بینالمللی در زمینههای میعانات گازی را در دستور کار دارد. میعانات گازی هم سوختهای مهمی در صنعت نفت و گاز محسوب میشوند که قابلیت جابهجایی آسان همچون نفت را دارند.
اسناد منتشرشده از درآمدهای آرامکو نشان میدهد که این شرکت چقدر به قیمت نفت وابسته است. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۱۶ و در پی کاهش قیمت نفت، سود خالص آنها تنها ۱۳.۳ میلیارد دلار اعلام شد.
نکتهی نگرانکننده برای سرمایهگذاران در غول نفتی آرامکو، ارتباط نزدیک آن با دولت عربستان است. آیهام کامل، تحلیلگر گروه اقتصادی Eurosia Group در جدیدترین یادداشتها و اظهارنظر خود پیرامون شرکت آرامکو گفت:
برخلاف شرکتهایی همچون اکسون و چورون، منابع درآمدی آرامکو بسیار وابسته به یک کشور هستند. کشوری که احتمال روبهرو شدنش با ریسکهای ناپایداری، بالا تفسیر میشود.
بههرحال، آمارهای منتشرشده توسط آرامکو، نشان از قدرت بالای آن شرکت عربستانی داشت. تحلیلگران اعتقاد دارند آنها در قراردادهای احتمالی و رقابتهای خرید و ادغامی، توانایی و ظرفیت پیروزی بالاتری دارند.
دیوید جی استیپلز یکی از مدیران اجرایی شرکت Moody's Investors Service اعتقاد دارد آرامکو، فرصت و فضای زیادی برای مانورهای مالی دارد. از نظر او و همکارش ریحان اکبر، ابعاد و طرفیتهای شرکت عربستانی، بدون دریافت قرض، به حد قابلتوجهی رسیده است. غول نفتی تنها در سال ۲۰۱۸، حدود ۱۶۰ میلیارد دلار برای هزینههای دولتی خود صرف کرد.
طبق نظر گروه سرمایهگذاری مودی، بخش اعظمی از سوددهی بالای آرامکو به مقیاسدهی فعالیتهای نفتی و منابع عظیم آنها مرتبط میشود. شرکت عربستانی، تعدادی از بزرگترین میادین نفتی جهان را در اختیار دارد که با هزینههای بسیار پایین به استخراج طلای سیاه میپردازند. درواقع، تحلیلگران مودی اعتقاد دارند مقیاسپذیری تولید نفت در آرامکو در ترکیب با منابع هیدروکربنی عظیم، مزیت رقابتی بالایی به آنها میدهد.
درکنار تحلیلهای بالا، دادههای جالبتوجهی هم در گزارش مالی آرامکو به دست میآید. گزارش مذکور، جزئیاتی را از ابعاد میادین نفتی عربستان سعودی فاش میکند که تا سالها مخفی و محرمانه بود. یکی از مهمترین میادین آنها، میدان نفتی غوار است که در حدود ۱۹۳ کیلومتر از منطقهی شرقی کشور را تحت پوشش قرار میدهد. میدان غوار، بزرگترین میدان نفتی در جهان محسوب میشود که بیش از نیمی از تولید انباشتهی عربستان سعودی را بر عهده داشته و هنوز ۴۸ میلیارد بشکه نفت ذخیره دارد. ظرفیت تولید این میدان نفتی، حدود ۴ میلیون بشکه در روز گزارش میشود. ذخیره و تولید میدان مذکور، تقریبا از تمامی کشورهای جهان (بهجز چند مورد محدود) بیشتر است.
قطعا ثروت نفتی عربستان، به میدان غوار محدود نمیشود. این کشور، ۴ میدان عظیم دیگر نیز دارد که باز هم از بسیاری از کشورهای جهان، گستردهتر هستند. گزارشها نشان میدهد آرامکو تنها در سال ۲۰۱۸، روزانه ۱۳.۶ میلیون بشکه نفت تولید کرد. غول نفتی دیگر، اکسون، ۳.۸ میلیون بشکه تولید داشت که تقریبا، یک سوم رقیب عربستانی میشود. درآمد مجموع آرامکو نیز در سال گذشته، ۳۶۰ میلیارد دلار اعلام شد.
گروه مودی، در ادامهی تحلیلهای خود از آرامکو، مدیریت آن را محافظهکارانه میخواند که در نتیجهی آن، شرکت بدهیهای کمی دارد. استیپلز در مصاحبه با مدیران شرکت عربستانی به این نتیجه رسید که آنها، روند محافظهکارانهی حداقل نگه داشتن بدهیها را در آینده نیز ادامه خواهند داد. همین روند، در صورت تصمیم نهایی دولت عربستان بر عرضهی عمومی سهام شرکت، موجب افزایش علاقهی سرمایهگذاران به آرامکو میشود.
آژانس تحقیقاتی مودی، در نتیجهی بررسیهای خود از گزارشهای درآمدی آرامکو، آن شرکت را با نشان A1 رتبهبندی کرد. رتبهی خوبی که البته، پایینتر از شرکتهای نفتی غربی همچون اکسون و شل قرار میگیرد. یکی از دلایل پایینتر بودن رتبهی آرامکو، انجام گرفتن اکثر فعالیتهای آنها در کشور عربستان سعودی است. کشوری که بهخاطر وابستگی شدید به نفت و گاز، همین رتبهبندی A1 را دریافت میکند. درواقع، تحلیلگران ریسک تأثیرپذیری آرامکو از ناپایداری سیاسی عربستان را نیز در بررسیهای خود پیرامون این شرکت لحاظ کردهاند.
شرکت آرامکو، سالها پیش با همکاری آمریکاییها تأسیس شد. نام آن، مخفف عبارت Arabian American Oil Company است. دولت عربستان در دههی ۱۹۷۰ این شرکت را بهصورت دارایی ملی معرفی کرد.
مقالههای مرتبط:
غول نفتی عربستان در بیانیهی مالی خود، برخی از چالشها و ریسکهای عملیاتی خود را نیز بیان کرد. بهعنوان مثال، دولت عربستان، میزان تولید نفت توسط شرکت آرامکو را تعیین میکند. آن مقدار نیز بسته به اهداف استراتژیک و امنیتی صندوق سرمایهگذاری سلطنتی کشور تعیین میشود؛ اهدافی که براساس موارد متعددی در کشور تدوین شدهاند. بهعلاوه، آرامکو بهخاطر عضویت در سازمان اوپک، با تهدیدهای قانونی بهخاطر تأثیرات اقلیمی و مسائل انحصارگرایی هم روبهرو میشود. مهمترین چالشهای ضد انحصار نیز در آمریکا به آرامکو وارد میشوند.
درنهایت، اطلاع از این نکته که هنوز شرکتی با ساختار سنتی و محصولی بسیار سنتیتر از ساختار یعنی نفت، سوددهی بیشتر از غولهای فناوری داشته باشد، قابلتوجه و جالب است. البته، غولهای نفتی نیز امروزه میدانند که با روندهای موجود، کاهش درآمد و حتی تعطیلی، آنها را نیز تهدید میکند و به همین دلیل، به سرمایهگذاری در شرکتهای پیشرفته روی آوردهاند.
مدل جدید لینکلن اوییتور که بهعنوان مدل ۲۰۲۰ این خودرو معرفی شده است، یکی از بهترین سیستمهای صوتی را در بین خودروهای جهان دارد. این سیستم صوتی با نام Revel Ultima 3D دارای حالتهای مختلف پخش صدا شامل استریو، Audience و On-Stage است.
در این سیستم صوتی میتوان تنظیمات عمق دقیق صدا را در کابین تنظیم کرد که برا این کار از چهار عدد بلندگو با قابلیت پخش صدا در دو ارتفاع مختلف در سقف خودرو استفاده شده است. این سیستم صوتی بهطور کلی ۲۸ بلندگو دارد و میتوانید یک تجربهی فوقالعاده عالی از پخش صدا بهصورت ۳۶۰ درجه را برای سرنشینان فراهم کند.
بهگفتهی جو کافاتی، مدیر بخش مالتی مدیای لینکلن، گوش دادن موسیقی با این سیستم صوتی تجربهی فراموشنشدنی برای سرنشینان Aviator است. مهندسین لینکلن تلاش زیادی برای دستیابی به بهترین کیفیت صدا در کابین Aviator کردهاند؛ بهطوریکه این خودرو را میتوان یک استدیوی متحرک روی جاده دانست.
در حالت استریو، سرنشینان خودرو میتوانند بهترین حالت پخش صدا را روی صندلی خود تجربه کنند؛ درحالیکه در حالت Audience حس حضور در یک کنسرت را تجربه میکنند. پخش صدا در حالت On-Stage نیز بهصورت ۳۶۰ درجه انجام میشود.
مقالههای مرتبط:
همین که سرنشینان Aviator شروع به گوش دادن موسیقی در این خودرو کنند، متوجه تفاوت این سیستم با سایر سیستمهای صوتی خواهند شد. صدای گیتار در این سیستم صوتی بسیار باکیفیت است و صدای خواننده نیز کیفیتی بینظیر دارد. کیفیت سیستم صوتی Aviator در حدی بالاست که استاندارد گوش دادن موسیقی شما را بالاتر برده و انتظار بیشتری از سایر سیستمهای صوتی خواهید داشت.
در قسمت بالای سر سرنشینان ردیف اول و دوم لینکلن Aviator، اسپیکرهای دوگانهی ۴۰ میلیمتری نصب شدهاند که مجموع تعداد آنها در سقف خودرو ۸ عدد میشود. درون درها نیز بلندگوهای سهطرفه قرار دارند و در جلو و عقب کابین هم از بلندگوهای دوطرفه استفاده شده است.
سیستم صوتی Revel Ultima از فناوری Clari-Fi نیز بهرهمند است. در این فناوری که توسط هارمن اختراع شده است، جزییات فایلهای صوتی که طی فشرده شدن دیجیتالی موزیک از دست رفتهاند، بازیابی میشوند تا کیفیت صدای بالاتری به دست بیاید.
برای بالاتر بردن کیفیت صدای داخل کابین در لینکلن Aviator، از شیشههای آکوستیک ضد صدا در شیشهی جلو و درها استفاده شده است. حتی درون گلگیرهای این خودرو و درون بدنه نیز عایقهای صوتی نصب شدهاند تا هم صدای چرخها و هم صدای محیط کمترین نفوذ را به داخل کابین داشته باشند. شاسی این خودرو بهگونهای بهینهسازی شده است که صداها و لرزشهای قسمت پیشرانه نیز نتوانند به داخل کابین نفوذ کنند. به این ترتیب لینکلن تضمین داده است که تجربهی گوش کردن موسیقی در اوییتور نهتنها شنونده را شوکه خواهد کرد بلکه هیچگاه این تجربهی شیرین را از یاد نخواهد برد.
یکی از شرکتهای تابعهی شیائومی به نام پاینکن، اولین تراشهی اختصاصی این شرکت یعنیSurge S1 را طراحی کرد. براساس آخرین اخبار قرار است بخشی از شرکت پاینکن تحت نام Dayu بهمعنی لغوی ماهی بزرگ، بهصورت مستقل به کار خود ادامه دهد.
بهنظر میرسد قرار است Dayu، با تمرکز بر توسعهی تراشههای مبتنی بر هوش مصنوعی برای کاربردهایی همچوناینترنت اشیا برای محصولاتی از جمله اسپیکرهای هوشمند و سایر گجتهای هوشمند، بهصورت مستقل کار خود را آغاز کند.
در سال ۲۰۱۷، لی جون مدیرعامل شیائومی اعلام کرد که سه شرکت بزرگ تولیدکنندهی گوشیهای هوشمند (درکنارکوالکام)، واحد توسعهی سختافزار مبتنی بر هوش مصنوعی اختصاصی خودشان را دارند. درنتیجه برای شیائومی نیز، حرکت در چنین مسیری همچون رقیبش بسیر حائز اهمیت خواهد بود.
کاملا روشن است که قرار نیست توسعهی تراشهی مبتنی بر هوش مصنوعی تنها در بخش گوشیهای هوشمند مورد توجه قرار گیرد (سایر بخشهای شرکت پاینکن شیائومی در بخش توسعهی گوشیهای هوشمند به کار خود ادامه خواهند داد). شیائومی در قلب اکوسیستمی قرار دارد که شامل انواع محصولات از جاروهای روباتیک گرفته تا ماشینهای لباسشویی میشود. در سال ۲۰۱۸، درآمد بخش IoT شیائومی با رشد سالیانهی ۸۶.۹ درصدی، تقریبا دوبرابر شد و شاهد رشد درآمدی شتابیافتهای نسبت به سالهای قبل بودیم. در عین حال، میزان رشد بازار گوشیهای هوشمند با کاهش چند درصدی روبهرو شد. در نتیجه استراتژی دوگانهی گوشی هوشمند درکنار اینترنت اشیا بهعنوان راهکاری برای عبور از این میدان، مورد توجه قرار گرفت.
ژانویهی سال ۲۰۱۹، شیائومی خود را متعهد کرد تا برای ۵ سال بعدی در جهت توسعهی اکوسیستم خانه هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی، سرمایهگذاری ۱.۵ میلیارد دلاری صرف کند. شیائومی قصد دارد از دستاوردهای خود برای توسعهی محصولات داخلی شرکت و همچنین سرمایهگذاری روی استارتاپهای مرتبط استفاد کند. همچنین شیائومی وارد همکاری با Ikea و TCL شد.
سازماندهی Dayu نیز بسیار جالب است. شیائومی، مالکیت ۲۵ درصد سهام این شرکت را برعهده خواهد داشت و سایر سهام بین کارمندان تقسیم میشود. چنین رویکردی میتواند منجر به درآمدزایی مستقل Dayu شود. بهنظر میرسد تعدادی از شرکتهای سرمایهگذاری برای خرید سهام این شرکت اظهار علاقهمندی کردهاند.
سالیان درازی است که نویسندگان ژانر علمی-تخیلی در داستانهای خود رویای خلق گونههای دورگه از انسان و ماشین را به تصویر کشیدهاند؛ موجوداتی شگفتانگیز که با تواناییهای خارقالعادهی خود، ذهن انسان را بامفهومی تکاندهنده درگیر کردهاند. بااینحال، آنچه که این روزها بیش از یک گونهی سایبورگ، واقعی و دردسترس بهنظر میرسد، «اَبَر گیاهان» ساختهشده با نانومواد هستند. چند روز پیش، دانشمندان خبر از پرورش گیاهانی دادند که میتوانند نانوموادی را تحتعنوان کالبد فلزی ارگانیک (MOFs) تولید و حتی از این مواد تازه بهعنوان پوشش گیاهان نیز استفاده کنند. این گیاهان تقویتشده میتوانند بهصورت بالقوه عملکردهای جدید و مفیدی بهعنوانحسگر مواد شیمیایی یا جذب مؤثرتر نور خورشید داشته باشند.
این پژوهشگران نتایج پژوهش تازهی خود را در اجلاس ملی جامعهی شیمی آمریکا (ACS) در بهار ۲۰۱۹ ارائه کردهاند. دکتر جوزف ریچاردسون، پژوهشگر ارشد این پروژه میگوید که بشر برای هزاران سال از مواد خارجی در گیاهان استفاده کرده است. او ادامه میدهد:
یک نمونه از این کاربردها، رنگرزی گُلها است. شما ساقهی بریدهشدهی یک شاخه گل را در یک رنگ فرو میکنید، رنگ ازطریق ساقه جذب میشود و به گلبرگهای گل نفوذ میکند و بدین ترتیب شما این رنگهای زیبا را میبینید.
بهدلیل شبکههای آوندی گستردهی موجود در گیاهان، آنها بهآسانی میتوانند آب و مولکولهای حلشده در مایعات را جذب کنند. بااینحال، جذب مواد بزرگتر و نانو ذراتی مانند MOFs ازطریق ریشهها کمی دشوارتر است. ازاینرو، ریچاردسون و همکارانش در دانشگاه ملبورن (استرالیا) به این ایده اندیشیدند که آیا میتوان گیاهان را با مواد اولیهی سازندهی MOFs تغذیه کرد؛ بهگونهای که پس از جذب، این مواد در داخل گیاهان به نانومواد نهایی تبدیل شوند.
دو نمونه گیاه یکسان از لیلیتورف که یکی از آنها با پوشش MOFs فلورنت سبز حفاظت شده است (تصویر بالا)، مقایسه اثرات ناشی از پرتوی فرابنفش روی دو گیاه (تصویر پایین)
MOFs که متشکل از یونهای فلزی یا خوشههایی از مولکولهای آلی هستند، میتوانند کریستالهای بسیار متخلخلی تشکیل دهند که قادر هستند بهمانند یک اسفنج، مولکولهای دیگر را در خود جذب، ذخیره و نهایتا آزاد کنند. شیمیدانها تاکنون هزاران نوع مختلف از این مواد را با کاربردهای گوناگون اعم از ذخیرهسازی سوخت هیدروژنی تا جذب گازهای گلخانهای و تحویل داروها در بدن ساختهاند. حال بهرهمندی گیاهان از مقدار کمی از این ترکیبات مفید در بافتهای خود، میتواند به آنها تواناییهای تازهای بدهد که پیشازاین هرگز در طبیعت دیده نشده بودند.
مقالههای مرتبط:
برای دانستن اینکه آیا گیاهان میتوانند MOFs را در ساختار خود تولید کنند، ریچاردسون و همکارانش مقادیری از نمکهای فلزی و رابطهای ارگانیک را به آب اضافه کردند و سپس ساقههای برشخورده یا گیاهان سالم را در این محلول قرار دادند. گیاهان این مواد اولیه را درون بافتهای خود جذب کردند که در نتیجهی آن، دو نوع مختلف از کریستالهای MOF فلورسنت به وجود آمدند. در آزمایش اثبات مفهوم، شاخههایی بریدهشده از نیلوفر آبی دستکاریشده توانستند برای تشخیص غلظتهای کم استون در آب مفید واقع شوند؛ بدینترتیب که هنگام جذب استون، میزان خاصیت فلورسانس مواد درون این گیاهان با افت مواجه شد. براساس این نتایج، ریچاردسون قصد دارد به بررسی این موضوع بپردازد که آیا اینگونههای دورگه از گیاهان میتوانند وجود مواد منفجره یا مواد شیمیایی فرار را تشخیص دهند؛ موضوعی که میتواند برای کاربرد در مکانهایی نظیر امنیت فرودگاهها مفید باشد.
علاوهبر گیاهانی باقابلیت تولید مواد MOFs، محصولات نهایی را میتوان بهعنوان پوششی روی گیاهان دیگر استفاده کرد تا به آنها در تبدیل پرتوهای مضر فرابنفش (UV) به نور مفید برای فوتوسنتز کمک کند. ریچاردسون میگوید:
وقتی به پرورش محصولات زراعی در فضا یا سطح مریخ فکر میکنیم که در آنها هیچ اتمسفری وجود ندارد و درمعرض بمباران تشعشعات فرابنفش نیز هستیم، چنین موادی میتوانند مفید واقع شوند. علت آن است که با چنین موادی علاوهبر اینکه میتوان از گیاهان دربرابر پرتوی فرابنفش حفاظت کرد، میتوان این (پرتوی مضر) را به انرژی مفید تبدیل کرد. بهویژه هر چقدرکه از خورشید فاصلهی بیشتری میگیرید، جذب نور کافی برای انجام فتوسنتز دشوارتر خواهد شد.
البته پژوهشگران پیشتر نیز بررسی تواناییهای حفاظتی در نانو مواد را آغاز کردهاند و نتایج اولیه نیز امیدوارکننده بودهاند. این گروه شاخههایی از گل داودی و لیلیتورف (lilyturf) را با مواد MOFs فلورسنت پوشش دادند و سپس گیاهان را بهمدت سه ساعت در معرض نور فرابنفش قرار دادند. این نمونهها در مقایسه با نمونههای بدون پوشش، پژمردگی و رنگپریدگی کمتری از خود نشان میدادند.
اکنون، ریچاردسون با گروهی از زیستشناسان گیاهی همگام شده است تا اثرات MOFs را روی رشد گیاهان بررسی کند. تاکنون، آنها متوجه وجود هیچگونه مواد سمی در نانومواد نشدهاند. پژوهشگران همچنین میخواهند بدانند که آیا MOFs واقعا میتواند به روند رشد گیاهان نیز کمک کند؛ بهگونهای که بتوان آیندهای برای کاربرد آنها در صنعت کشاورزی متصور شد یا خیر.
فضاپیمای ژاپنی هایابوسا ۲ (Hayabusa2) که در فاصلهی تقریبا ۳۰۰ میلیون کیلومتری از زمین قرار دارد، بهتازگی درادامهی مأموریتش، با رهاکردن موادمنفجره روی سیارک ریوگو (Ryugu)، دهانهای روی سطح سخت این جرم آسمانی حفر کرد. درنهایت، فضاپیما این دهانهی تازه را بازرسی خواهد کرد و احتمال دارد حتی نمونهای از آن را نیز برداشت کند تا دانشمندان بهکمک آن، بتوانند جزئیات بیشتری دربارهی بخش درونی این سیارک بیاموزند.
فضاپیمای کاوشگر هایابوسا ۲ را که آژانس کاوشهای هوافضای ژاپن (JAXA) هدایت میکند، در سال ۲۰۱۴ پرتاب شد و زمین را به مقصد سیارکی بهنام ریوگو ترک کرد. فضاپیمای ژاپنی از سال گذشته تاکنون، با هدف برداشت نمونه از ریوگو و بازگرداندن آن به زمین برای مطالعات بیشتر، درحالچرخش به دور این جرم آسمانی بوده است. هایابوسا ۲ برای دستیابی به هدف خود از برخی روشهای منحصربهفرد استفاده کرده است؛ مثلا رهاکردن چند ربات کاوشگر روی سیارک یادشده.
در سپتامبر، هایابوسا ۲ در نخستین مانور بزرگش، یک جفت سطحنورد روباتیک استوانهایشکل روی ریوگو مستقر کرد که با درنوردیدن سطح این سنگ فضایی دادهها و تصویرها را جمعآوری کند. چند هفته بعد، فضاپیما باردیگر با هدف مطالعهی زمین سیارک، جعبهای روباتیک روی ریوگو رها کرد. درنهایت در فوریه، زمان انجام مأموریت اصلی هایابوسا ۲ فرارسید. در آن زمان، فضاپیما با کاهش ارتفاع بهسمت سطح سیارک حرکت و با جسمی گلولهمانند به آن شلیک کرد و با این کار حجمی از مواد را درون محفظهی درون خود فرستاد.
اواخر شب پنجشنبه، هایابوسا ۲ به قصد برداشت دومین نمونه با روشی متفاوت بهسمت سیارک هجوم برد. فضاپیما بهآهستگی ارتفاع خود را بهسمت سطح سیارک کاهش داد و محفظهای قوطیشکل حاوی موادمنفجره را بهسمت سیارک رها کرد و سپس، در فاصلهای ایمن قرار گرفت تا از اصابت بقایا در امان بماند. قوطی یادشده که درواقع دستگاهی بهنام برخوردگر همراه کوچک (SCI) بود، درست طبق زمانبندی از هایابوسا ۲ جدا شد و دوربین ناوبری فضاپیما حتی توانست تصویری از آن را نیز درحالحرکت بهسمت سیارک ثبت کند.
دوربین ناوبری اپتیکال زاویهی عریض هایابوسا ۲ این تصویر از برخوردگر همراه کوچک (SCI) را بلافاصله پس از رهاشدن آن ثبت کرد
سپس، موادمنفجرهی SCI برفراز سطح ریوگو منفجر شد و صفحهای مسی با سرعت نزدیک به ۲ کیلومتربرثانیه بهسمت سیارک شلیک کرد. اندازهی دهانهی ایجادشده را نوع موادی تعیین خواهد کرد که صفحهی مسی با آن اصابت کرده است. باتوجهبه وضعیت مناسب، دهانه ممکن است تقریبا ۱۰ متر قطر داشته باشد.
هایابوسا ۲ وقتی در فاصلهی نزدیک به ۱.۶ کیلومتری قرار داشت، از تمام مراحل انفجار و ایجاد دهانه روی سیارک تصویربرداری کرد. فضاپیما با استقرار دوربین، تصاویری از انفجار ثبت کرد و ایجاد دهانه و بقایای ناشی از آن را ناظر بود. سپس، این تصاویر به تیم مأموریت هایابوسا ۲ کمک خواهند کرد تا همزمان با بازگشت فضاپیما به ناحیهی هدف دهانه را پیدا کنند.
بهزودی پسازآنکه تمام بقایا روی سطح سیارک بنشینند، هایابوسا ۲ به منطقهای بازخواهد گشت که از آن بهسمت سیارک شلیک کرد. بعدازآن، تیم مأموریت بر سر اینکه میخواهد نمونهای از درون دهانهی ایجادشده بهوسیلهی فضاپیما برداشت کند یا خیر، تصمیمگیری خواهد کرد. اگر دانشمندان به این نتیجه برسند که چنین عملیاتی بیشازحد خطرناک است، هایابوسا ۲ احتمالا درعوض از دهانهای دیگر نمونهبرداری خواهد کرد که از قبل روی سیارک وجود داشت.
بااینحال، برداشت نمونه از داخل دهانهی جدید ایدهآل خواهد بود؛ زیرا این دهانه به هایابوسا ۲ امکان خواهد داد موادی از داخل سیارک جمعآوری کند که برای میلیاردها سال درمعرض فضا قرار نداشتند. هدف اصلی از ملاقات با ریوگو و برداشت نمونه از آن، آموختن اطلاعات بیشتر دربارهی انواع موادی بود که هنگام آغاز پیدایش منظومهی شمسی وجود داشتند. دانشمندان سیارکها را بقایایی اولیه از محلهی کیهانیمان میدانند که از زمان شکلگیری سیارهها در ۴.۵ میلیارد سال پیش تاکنون، نسبتا بدون تغییر باقی ماندهاند. ازآنجاکه مواد درون ریوگو تحتتأثیر محیط فضا قرار نداشتهاند، احتمالا از بین تمام دیگر مواد سیارکی، تغییرنیافتهترین نوع آنها محسوب میشوند.
مواد درون دهانهی جدید ممکن است حاوی جزئیاتی کامل و دقیق دربارهی نوع موادی باشد که مدتها پیش وجود داشتهاند. این مواد میتوانند قدری جزئیات بیشتر دربارهی نحوهی شکلگیری زمین و حیات روی آن به ما بدهند. دانشمندان بر این باورند سیارکها ممکن است مواد حیاتی و عناصر سازندهی حیات را به سیارهی ما آورده باشند؛ درنتیجه، ریوگو میتواند ما را در یافتن پاسخ این پرسش یک گام نزدیکتر کند: سیارکها سالها پیش چه چیزی به زمین جوان ما تحویل دادند؟
Dunkin' Donuts و Sprint و Dow Jones تنها چند نمونه از شرکتهای بزرگی هستند که تاکنون بهدفعات در سال ۲۰۱۹، هکرها به آن هجوم بردهاند و این، اتفاقی بسیار نگرانکننده است.
بعد از هرگونه رخنهی امنیتی، معمولا دادههای بهدستآمدهی هکرها که غالبا شامل اطلاعات شخصی کاربران زیادی است، در بخش پنهان و رمزنگاریشدهی اینترنت با نام دارک وب (Dark Web) ظاهر میشود. بازار فعلی حاکم بر دارکوب، چیزی شبیه همان وبسایتهای فعال در حوزهی تجارت الکترونیک است که روزانه از آنها خرید میکنیم، با این تفاوت که دارکوب محفلی برای انجام کارهای غیرقانونی، نظیر خریدوفروش موادمخدر و سلاح گرم و حتی اطلاعات دزدیدهشده، بهحساب میآید.
مقالههای مرتبط:
طبق گفتهی امیلی ویلسون، قائممقام بخش تحقیقات شرکت تربیوم لبز، ازآنجاکه امروزه شرکتهای بزرگ زیادی اطلاعات کاربرانشان را جمعآوری میکنند، هککردن این شرکتها و فروختن اطلاعات شخصی کاربران، به کاری پرسود برای هکرها تبدیل شده است. اجازه دهید بهطور ویژه به داستانی اشاره کنیم.
آنطورکه ویلسون ادعا میکند، هکری بهنام Gnosticplayers اخیرا اطلاعات شخصی صدهامیلیون نفر را در دارکوب برای فروش گذاشته است. او قسمتی از این اطلاعات را در دارکوب با قیمت ۱.۲۴۳۱ بیتکوین یا ۴٬۹۴۰ دلار برای فروش گذاشته بود.
ویلسون دراینباره ادامه میدهد:
دارکوب مواداولیهی لازم برای راهاندازی امپراتوری مبتنی بر جرم و جنایت دراختیار کلاهبرداران قرار میدهد. موضوع موردبحث ما، موضوع حساسی همچون دزدی هویت افراد است؛ افرادی که در بین آنها حتی کودکان هم دیده میشوند.
فاششدن اطلاعات شخصی میتواند عواقب بدی برای افراد بهدنبال داشته باشد؛ درحالیکه شمار زیادی از مردم چنین چیزی را قبول نمیکنند. درواقع، سخت است بهخود بقبولانیم که چگونه رخنهای امنیتی که به افشای اطلاعات دههامیلیون آدم منجر میشود، میتواند روی شخص خاصی اثر بگذارد.
از همینرو دَن پترسون، نویسندهی اصلی این مقاله، بههمراه گراهام کیتس، یکی از همکارانش، با مراجعه به شرکت تربیوم لبز، از آنها درخواست کردند با ورود به دارکوب، اطلاعات شخصیشان را جستوجو کنند. بهگفتهی پترسون، اطلاعاتی که از او و همکارش در دارکوب موجود بود، آنها را بهشدت حیرتزده کرده است.
ظاهرا در پی رخنهی امنیتی قدیمی، برخی از دادههای شخصی حساس گراهام کیتس همچون شمارهی تأمین اجتماعی، شمارهی کارت اعتباری، تاریخ تولد و حتی آدرس منزل او فاش شده و در دارکوب دردسترس بود. خوشبختانه بیشتر اطلاعات فاششدهی کیتس به آدرس قبلی او مربوط میشدند و او دیگر از آنها استفاده نمیکرد. بااینحال، نکتهی عذابآور اینجا است که اطلاعات شخصی او و هزاران کاربر دیگر، با قیمت فقط ۶۹ دلار برای فروش گذاشته شده بود.
باوجوداین، ظاهرا دَن پترسون مثل همکارش خوشاقبال نبوده است. براساس گفتههای او، تربیوم لبز توانسته نام و آدرس ایمیل و دیگر اطلاعات شخصی او را در وبسایتی بهنام Black Stuff در دارکوب پیدا کند؛ اطلاعاتی که ظاهرا پترسون همچنان از آنها استفاده میکند. او میگوید در مواردی حتی مختصات جغرافیایی مکانهایی که در آن حضور داشته نیز فاش شده است.
بااینحال، خوشبختانه اطلاعاتی از محل سکونت فعلی او در دارکوب موجود نبود. البته طبق گفتههای ویلسون، همان دادههای قدیمی نیز دادههایی ارزشمند بهحساب میآیند. درواقع، مجرمان میتوانند با استفاده از دادههای قدیمی، از عادتهای شما باخبر شوند و برای مثال بفهمند کجا کار میکنید یا محل سکونتان در کجا قرار دارد.
با وجود محبوبیت سیاهچالهها در ذهن عموم مردم، دانشمندان هرگز موفق نشدند از آن عکسبرداری کنند. دلیل این مسئله هم ساده است: سیاهچالهها اجرامی نامرئی هستند؛ اما قدرت جاذبهی آنها بهقدری زیاد است که هیچچیز نمیتواند از آن فرار کند. تشعشعات الکترومغناطیسی ازجمله اشعهی ایکس، مادونقرمز، نور و امواج رادیویی امکان کشف این اجرام را بهصورت مستقیم فراهم میکنند.
نقطهی بیبازگشت سیاهچاله که «افق رویداد» هم نامیده میشود، رمز مهم رصد سیاهچالهها است. با اینکه امکان رصد مستقیم سیاهچاله وجود دارد، میتوان از افق رویداد آن عکسبرداری کرد. در اوایل سال، دانشمندان بهلطف پروژهی ایونت هورایزن تلسکوپ (EHT) به این هدف نزدیک شدند و حالا آن روز فرارسیده است. در ۱۰آوریل۲۰۱۹ (برابر با ۲۱فروردین۱۳۹۸) تیم پروژهی EHT و سازمانهای مرتبط با آن این نتایج را رونمایی خواهند کرد.
گفتنی است خیلی قبلتر از EHT، اخترفیزیکدانی بهنام ژان پیر لومینت در سال ۱۹۷۸، اولین تصور خود از افق رویداد سیاهچاله را ترسیم کرد. البته تصویر او، تصویری واقعی نبود. لومینت با استفاده از سوابق ریاضی و مهارتهایش و با کامپیوتر پانچکارت IBM 7040 دههی ۱۹۶۰ از دیدگاه ناظر سیاهچاله را شبیهسازی کرد. لومینت میگوید:
در آن زمان، سیاهچاله موضوع غریبی بود و اغلب ستارهشناسان به وجود آنها باور نداشتند. هدف من بررسی ماهیت فیزیکی عجیب سیاهچالهها و استفاده از سازوکارهایی برای پیبردن به آثار وجود آنها بود. برایم عجیب بود که چگونه ستارهای بدون درخشش میتواند اثری مرئی از خود بهجای بگذارد.
سیاهچالهی گارگانچوآ در فیلم میانستارهای محصول ۲۰۱۴
لومینت در مرحلهی بعد، دادههای خروجی کامپیوتر را بهصورت دستی با خودکار و جوهر روی کاغذ نگاتیو ترسیم کرد. تصویر بهدستآمده دیسک مسطحی از مواد را نشان میدهد که به دام سیاهچاله افتاده است. البته، سیاهچاله مسطح بهنظر نمیرسد؛ زیرا جاذبهی شدید آن، نور را هم خم میکند. لومینت در مقالهی سالگذشتهاش میگوید:
میدان گرانشی به خمیدگی پرتوهای نور نزدیک به سیاهچاله منجر میشوند؛ بنابراین بخش دنبالهی دیسک آشکار میشود. خمیدگی پرتوهای نور تولید تصویر ثانویهای را باعث میشود که امکان مشاهدهی آنسوی قرص برافزایشی را فراهم میکند.
قرص برافزایشی ساختاری دیسکمانند از مواد است که حول جرم مرکزی سنگینی میچرخد. لومینت اولین شخصی بود که به نمایش سیاهچالهها علاقهمند شد؛ البته تنها شخص نبود. از آن زمان، افراد بسیاری برای شبیهسازی این اجرام تلاش کردند و حتی نتیجهی تلاشهای خود را روی صفحهی نقرهای سینما نمایش دادند.
مقالههای مرتبط:
فیلم میانستارهای ساختهی کریستوفر نولان (۲۰۱۴) بهدلیل نمایش تصویری دقیق و علمی از سیاهچاله ستایش شده است. بخش زیادی از این تصویر حاصل تلاشها و همکاری لومینت و کیپ تورن، فیزیکدان نظری است.
درنهایت، فیلم بهدنبال نسخهی سادهشده از سیاهچاله بود که روی صفحهنمایش زیبا بهنظر برسد. این تصویر بسیار لذتبخش بود؛ اما بهعقیدهی لومینت و تورن، سیاهچاله در واقعیت اینگونه نیست. تصاویر اولیه و ثانویهی میدان گرانشی صحیح هستند؛ اما برخلاف تصویر لومینت، درخشش دیسک یکپارچه است.
شبیهسازی سیاهچاله براساس مقالهی تورن و همکاران. در این شبیهسازی از تکنیک CG برای توسعهی گارگانچوآ استفاده شده است.
لومینت مینویسد:
از ویژگیهای سیاهچاله میتوان به نبود تقارن و درخشش بالا اشاره کرد. این، شکل اصلی سیاهچاله است. تنها جرم نجومی که میتواند سرعت چرخش قرص برافزایشی اطراف خود را به سرعت نور نزدیک کند و بدینترتیب اثر شدید داپلر را القا کند. اثر شدید داپلر به تغییر فرکانس یا طول موج وابسته به دید ناظر نسبت به موج مبدأ گفته میشود.
مقالهای ۱۵ صفحهای درزمینهی علم فیلم از لومینت منتشر شده و تورن هم کتابی با این مضمون نوشته است. حتما تاکنون متوجه شدهاید، شبیهسازیهای مختلف از سیاهچالهها با یکدیگر متفاوت هستند. یکی از شبیهسازیهای مشهور «کشف LIGO» در سال ۲۰۱۶ است.
آلان ریازوئلو، اخترفیزیکدان مرکز علمی پژوهشی فرانسه و اتحادیهی بینالمللی نجوم، براساس این نتایج، سیاهچاله را در سال ۲۰۱۶ شبیهسازی کرد. افزونبراین، معمولا آثار هنری سیاهچالهای آرام و فاقد قرص برافزایش را نشان میدهند؛ درحالیکه آثار شبیهسازیشده متفاوت هستند.
جاذبهی سیاهچاله بدون پوشش گاز و غبار، فضای پشت خود را خم میکند؛ بهطوریکه اگر بهاندازهی کافی به چنین سیاهچالهای نزدیک شوید، گرفتار دام جاذبهی آن خواهید شد. بههمیندلیل، بهنظر میرسد سیاهچاله در میان ستارهها حرکت میکند.
مطابق ویدئو LIGO در نمونهی دو سیاهچاله، هر سیاهچاله تصویر ثانویهی موزیشکل و کوچکی از چالهی دیگری دارد که پشت آن قرار گرفته است.
در حال حاضر،EHT متمرکز بر ساگیتاریوس A* سیاهچالهی عظیم مرکز کهکشان راه شیری است. نمیتوان بهصورت دقیق تصویر دریافتی را توصیف کرد. این تصویر میتواند صرفا درحد تصویری با چند پیکسل ناواضح باشد. دراینصورت، تلسکوپهای بیشتری دراینزمینه همکاری خواهند کرد.
ازآنجاکه سیاهچاله قرص برافزایشی دارد، میتوان پیشبینی کرد نتیجهی بهدستآمده مشابه اثر لومینت باشد. علاوهبراین، این پژوهش به درک قطبیشدن تشعشعات و ساختار میدان مغناطیسی و جتهای نسبیتی سیاهچاله کمک خواهد کرد. همچنین، سرنخهایی دربارهی ساختار فضای اطراف سیاهچاله ارائه خواهد داد؛ اما بهگفتهی لومینت، هیجانانگیزترین بخش کار EHT تصویر قرص برافزایشی است.
.: Weblog Themes By Pichak :.