تصور نادرستی که از نئاندرتال‌ها داریم، عمدتا ریشه در پیش‌قضاوت‌های ما دارد. ما نئاندرتال‌ها را به چشم غارنشینانی گوژپشت، پشمالو، وحشی و کودن دیده‌ایم، درحالی‌که در واقعیت این‌طور نبودند. حتی اولین بازسازی اسکلت نئاندرتال که توسط دیرینه‌شناس فرانسوی، مارسلین بوول انجام گرفت، خمیدگی‌هایی در زانوها و پشت این خویشاوندان ما نشان می‌داد. بااین‌حال، بعدا مشخص شد در این بازسازی از استخوان‌های نئاندرتال پیری مبتلا به التهاب مفاصل استفاده شده بود. در حقیقت، انتظار بوول این بود که نئاندرتال‌ها بیش از انسان‌ شبیه به میمون‌های بزرگ باشند.

اما پژوهش سال ۲۰۱۸ نشان داد که این باور قدیمی که نئاندرتال‌ها گوژپشت بودند، از اساس اشتباه بوده است. تیم بین‌المللی از دانشمندان، اسکلت یک انسان نئاندرتال را با استفاده از سی‌تی اسکن تجزیه و تحلیل کرده و دریافتند که این عموزاده‌های باستانی ما ستون فقراتی راست و قفسه سینه‌ای مانند انسان‌های مدرن (هومو ساپینس‌ها) داشته‌اند. این تیم پژوهشی سینه‌گاه (توراکس) را بررسی کردند، بخشی از بدن که قفسه سینه، ستون فقرات و حفره قلب و ریه‌ها را در برمی‌گیرد.

پژوهشگران دریافتند که نئاندرتال‌ها ظرفیت ریوی بیشتر و ستون فقرات راست‌تری نسبت به انسان‌های مدرن امروزی داشتند. این ساختار بدنی به آن‌ها کمک می‌کرد که گرمای بیش‌تری را در نواحی سرد و خشنی که در آن زندگی می‌کردند حفظ کنند. قبلا تصور بر این بود که نئاندرتال‌ها تنومندتر از انسان‌های مدرن با سینه‌ها و ریه‌های بزرگ‌تری بوده باشند.

اسکلت یک نئاندرتال

نمایش بازسازی اسکلت یک نئاندرتال (راست) و اسکلت یک انسان مدرن (چپ) در موزه تاریخ طبیعی نیویورک

اما این پژوهش نشان ‌داد که سینه‌گاه نئاندرتال‌ها به همان اندازه سینه‌گاه انسان‌های امروزی است و فقط انتهای آن کمی پهن‌تر است. این نشان می‌دهد درحالی‌که نئاندرتال‌ها ممکن است قفسه‌ سینه‌ای مشابه ما داشته‌اند، اما در مقابل، دیافراگم بزرگ‌تری داشتند. این ویژگی به آن‌ها اجازه می‌داد که بدون انبساط دنده‌های خود حجم بالایی هوا را وارد قفسه سینه خود کنند. این توانایی به آن‌ها امکان نیرو بخشیدن به بدنی عضلانی را می‌داد. عضلات نیازمند مقدار زیادی انرژی و به همین ترتیب حجم زیادی اکسيژن هستند.

علاوه‌بر این، گروهی از پژوهشگران دانشگاه زوریخ در سوئیس در ژانویه ۲۰۱۹ دریافتند که نئاندرتال‌ها دارای گودی کمر و انحنای گردنی شبیه ما بودند. پژوهشگران هنگامی که یافته‌های خود را با سایر اسکلت‌های نئاندرتال‌ مقایسه کردند، متوجه شدند این مهره‌ها و لگن‌های اسکلت‌ها با مدلی که بازسازی کردند کاملا مطابقت دارد. به این ترتیب، گودی که در پایین کمر ما انسان‌های مدرن وجود دارد، تنها منحصر به خودمان نیست.

نئاندرتال‌ها عموزاده‌های بسیار باهوش، قوی و توانای ما بودند

پژوهشگران با بررسی ساییدگی‌ و خراش‌ مهره‌های نئاندرتال‌ها از چندین منبع توانستند آنچه تصور می‌کنند حالت ایستادن واقعی این خویشاوندان نزدیک ما است را بازسازی کنند. پژوهشگران دریافتند که «استخوان خاجی»، استخوانی که به لگن استحکام و ثبات می‌دهد؛ دارای خمیدگی درست شبیه به ما انسان‌های مدرن است. استخوان خاجی، همان استخوان مثلثی شکلی است که تمام وزن فوقانی بدن را منتقل می‌کند، بنابراین موقعیت آن می‌تواند به درک نحوه حرکت کمک زیادی کند. نویسندگان این پژوهش به این نتیجه رسیدند که با وجود خمیدگی استخوان خاجی به درون، نئاندرتال‌ها باید دارای منحنی پیشرفته‌ای در قسمت پائین کمر خود بوده باشند.

حتی اگر اکنون بدانیم که این تصورات نادرست ما از همان اولین بازسازی اسکلت نئاندرتال‌ها نشأت می‌گیرد، اما هنوز هم راه طولانی برای درک درست عموزاده‌های باستانی خود پیش روی داریم. بااین‌حال، حالا به نظر می‌رسد که نئاندرتال‌ها، عموزاده‌های بسیار باهوش، قوی و توانای ما بودند که بیش از آنکه قبلا تصور می‌کردیم، شبیه به خودمان بودند.

ما به‌لطف چندین دهه اکتشافات مختلف اطلاعات تازه‌ای در مورد این خویشاوندان باستانی خود به دست آورده‌ایم که اساسا پیش‌قضاوت‌های قدیمی ما از اینکه نئاندرتال‌ها، انسان‌های وحشی و کودنی بودند را رد می‌کند. درواقع، اکنون به خوبی می‌دانیم که آن‌ها از خیلی جهات از جمله به لحاظ هوش و توانایی، با ما انسان‌های مدرن برابر بودند. در ادامه چند مورد از همین حقایق خواندنی و جالب را در مورد برادران و خواهران باستانی خود می‌خوانیم، با ما همراه باشید:

۱. نئاندرتال‌ها مردگان خود را دفن می‌کردند و برای آن‌ها یادبود می‌گذاشتند

پژوهشگران با بررسی حدود ۲۰ گورستان باستانی در غرب اروپا متوجه شدند که نئاندرتال‌ها گاهی مردگان خود را دفن می‌کردند. این حقیقت شاید در نگاه اول باتوجه‌به اینکه ما انسان‌های مدرن مراسم‌ها و رسومات تدفین متنوعی برای مردگان خود داریم، چندان جالب‌توجه نباشد اما درواقع، قبلا برای مدت طولانی تصور می‌شد که تدفین مردگان، تنها مختص انسان‌های مدرن است. اما نئاندرتال‌ها نیز به‌صورت تعمدی مردگان خود را دفن می‌کردند، ‌آن هم حتی قبل از اولین برخوردها با انسان‌های مدرن.

چهره‌ی بازسازی‌شده یک نئاندرتال

چهره‌ی بازسازی‌شده یک نئاندرتال که حدود ۵۰ هزار سال قبل زندگی می‌کرد

آن‌ها نه‌تنها گاهی اوقات مردگان خود را دفن می‌کردند، بلکه ممکن است گل‌ها و دیگر یادبودها را نیز روی مقبره درگذشتگان خود گذاشته باشند. به گزارش ساینتیفیک آمریکن، باتوجه‌به گرده‌های کشف‌شده در یکی از «گورهای شانه‌دار» در دره‌ی رود زاب بزرگ، شمال غربی زاگرس (کردستان عراق)، رالف سولکی، انسان‌شناس مؤسسه اسمیتسونین گمان می‌کند که نئاندرتال‌ها مردگان خود را همراه‌با گل دفن می‌‌کردند. تا آن زمان، تدفین مردگان را به انسان کرومانیون، از اولین هوموساپینس‌های اروپا نسبت می‌دادند.

سولکی در این مورد نوشت:

کسی باید در آخرین عصر یخبندان در این محوطه‌ی کوهستانی، سوگوارانه وظیفه‌ی جمع‌آوری گل‌ها برای مردگان را برعهده می‌داشته است.

او در ادامه می‌نویسد:

امروز به نظر ما منطقی است که چیزهای زیبایی مانند گل برای مردگان گذاشته شود، اما وقتی بفهمیم که این گل‌ها متعلق به مراسم تدفین نئاندرتال‌ها در حدود ۶۰ هزار سال قبل است، مسئله کاملا فرق می‌کند.

رفتار نمادین به‌جای گذاشتن گل‌ها به همراه مردگان، با دیگر رفتارهای نئاندرتال‌ها (از جمله آراستن خود با رنگدانه‌ها و لوازم تزئینی از پر و صدف) همخوانی دارد که نمایانگر «تفکر نمادین» آن‌ها است. نه‌تنها هیچ نخستی دیگر و بلکه هیچ‌کدام از گونه‌های انسان‌تبار مردگان خود را دفن نمی‌کردند.

ویلیام رندو، دیرینه‌انسان‌شناسی از مرکز تحقیقات علمی ملی فرانسه و دانشگاه نیویورک بهLiveScience گفت:

این شواهد بدیع نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها می‌توانسته‌اند به‌تنهایی، صاحب برخی اندیشه‌های پیچیده‌ی نمادین شوند. با این حقایق، فاصله رفتاری بین نئاندرتال‌ها و انسان‌های مدرن حتی کمتر نیز شد.

۲. نئاندرتال‌ها هنرمند بودند

نئاندرتال‌ها نه‌تنها به‌صورت نمادین می‌اندیشیدند، بلکه براساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۸ انجام گرفت، نخستین نمونه‌های «غارنگاره»‌ یا «نقاشی غار» روی زمین را پدید آورده‌اند. این پژوهش نشان داد که نقاشی‌های سه غار در اسپانیا بیش از ۶۴ هزار سال قبل، یعنی قبل از اینکه پای ما، هوموساپینس‌ها به اروپا برسد ترسیم شده‌اند. برای مقایسه باید بگوییم که نقوش شگفت‌انگیز «غار شُوِه» در منطقه آردش در جنوب فرانسه، تنها بین ۳۲ تا ۳۴ هزار سال قدمت دارند که قدیمی‌ترین غارنگاره‌های ما انسان‌های مدرن محسوب می‌شوند.

 نئاندرتال‌ها در آن زمان تنها گونه‌ی انسانی حاضر در قاره بودند، بنابراین توضیح دیگری برای این غارنگاره‌ها وجود ندارد. همچنین این نقوش غار نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها دارای حساسیت هنری بسیار شبیه به هوموساپینس‌های اولیه بودند.

کریس استاندیش، باستان‌شناسی از دانشگاه ساوت‌همپتون در انگلستان و نویسنده اصلی این پژوهش، در بیانیه‌ای در خصوص این کشف گفت:

نتایج پژوهش ما نشان می‌دهد که این نقاشی‌ها، با اختلاف قدیمی‌ترین نقوش هنر غار شناخته‌شده در جهان هستند و حداقل ۲۰ هزار سال قبل از اینکه انسان‌های مدرن ازآفریقا به اروپا بیایند توسط نئاندرتال‌ها نقاشی شده‌اند.

پژوهشگران خاطرنشان کردند این اولین باری است که هنر غار به گونه‌ی انسانی غیر از خود ما انسان‌های مدرن نسبت داده می‌شود. درواقع یافته‌های قبلی در مورد هنر نئاندرتال‌ها حاصل روش‌هایی تاریخ‌گذاری نه چندان دقیقی بودند. پژوهش جدید این مشکل را با استفاده از تکنولوژی پیشرفته‌ی «تاریخ‌گذاری اورانیوم-توریم» برطرف کرد که تنها با بهره بردن از رسوبات کربنات، قدمت نقاشی‌های غار را مشخص می‌کند. این رسوبات حاوی عناصری از اورانیوم و توریم هستند که به‌خوبی زمان تشکیل این رسوبات را نشان می‌دهند و در نتیجه، حداقل قدمت آثار هنری که زیر آن‌ها خلق شدند را نشان می‌دهند.

غار لا پاسیگا در اسپانیا

یک نقاشی نردبانی شکل در غار لا پاسیگا در اسپانیا، این خطوط قرمز افقی و عمودی حدود ۶۴ هزار قبل توسط نئاندرتال‌ها نقاشی شدند

پژوهشگران گزارش دادند که در هر سه غار، نقاشی‌های سیاه و قرمزی از حیوانات، نقاط و علائم هندسی و همچنین طرح‌های شابلون، جای دست و حکاکی‌های متنوعی به چشم می‌خورد. پاول پِتی، یکی از پژوهشگران این پژوهش از دانشگاه دورهام در انگلستان می‌گوید که شواهد نشان می‌دهد این نقاشان نئاندرتال، بخشی از فرهنگ هنری گسترده‌تری بوده‌اند.

پتی می‌گوید:

نئاندرتال‌ها نمادهای پرمعنی را در مکان‌های پرمعنی خلق کرده‌اند. این هنر نمی‌تواند تصادفی بوده باشد. ما نمونه‌ها و شواهدی در سه غار به فاصله ۷۰۰ کیلومتری داریم که نشان می‌دهد این هنر، سنتی طولانی داشته است. و این احتمال وجود دارد که نقاشی‌های مشابهی در غارهای دیگر غرب اروپا هم متعلق به نئاندرتال‌ها بوده باشند.

۳. نئاندرتال‌ها به‌خوبی نحوه‌ی کنترل آتش را می‌دانستند

استفاده‌ی کنترل‌شده از آتش، مهارتی است که ما انسان‌ها را از تمامی گونه‌های جانوری که هم‌اکنون در کره‌ی زمین زندگی می‌کنند جدا می‌کند. اما زمانی بود که ما تنها گونه‌ای نبودیم که به‌طور منظم از آتش استفاده می‌کرد. پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ توسط پژوهشگران دانشگاه کلرادو، بولدر انجام گرفت نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها نیز در مهار آتش مهارت داشتند.

پژوهشگران ۱۴۱ آتش‌گاه در اروپا را بررسی کردند و شواهدی از استفاده پایدار از آتش از جمله سوختگی‌های استخوان، مصنوعات سنگی و زغال چوب را پیدا کردند. پژوهشگران از مجموع این شواهد نتیجه گرفتند که نئاندرتال‌ها از حدود ۴۰۰ هزار سال قبل شروع به استفاده از آتش کرده‌اند.

نئاندرتال‌ها اندیشه‌های پیچیده‌ی نمادینی داشتند

نئاندرتال‌ها نه‌تنها برای طبخ غذا، بلکه برای ساخت مواد دیگر نیز از آتش استفاده می‌کردند. در حقیقت، یکی از جالب‌توجه‌ترین استفاده‌های آتش برای نئاندرتال‌ها، تهیه‌ی مایع چسبناكی شبیه به قیر بود كه از پوست درختان به دست می‌آمد و نئاندرتال‌ها از آن برای ساخت دسته‌ی ابزارهای سنگی خود استفاده می‌کردند.

از آنجایی که تنها راه تهیه قیر، سوزاندن پوست درختان در محفظه‌ای بدون هوا است، باستان‌شناسان بر این باورند که نئاندرتال‌ها گودال‌هایی را در زمین حفر می‌کردند، سپس پوست درختان را خُرد کرده و پس از روشن کردن آتش، سنگ‌هایی را روی گودال می‌گذاشتند تا جلوی ورود هوا را بگیرند.

پائولا ویلا، یکی از نویسندگان این مقاله از موزه تاریخ طبیعی دانشگاه کلرادو گفت:

این بدین معنا است که نئاندرتال‌ها نه‌تنها قادر به استفاده از صمغ‌های چسبناک طبیعی برای امور روزمره خود بوده‌اند، بلکه درواقع خود نیز می‌توانستند چنین موادی را بسازند. برای کسانی که می‌گویند نئاندرتال‌ها توانایی‌های ذهنی بالایی نداشتند، فکر می‌کنم این شواهد به‌خوبی تصور اشتباهشان را نشان می‌دهد.

۴. نئاندرتال‌ها شکارچیان بسیار ماهری بودند

نئاندرتال‌ها برای تهیه‌ی مایحتاج خود متکی به گردآوری نبودند، بلکه خودشان شکارچیان استثنایی با دانش عالی همراه‌با مهارت کافی برای به دام انداختن طعمه‌های مختلف و همچنین مهارت‌های ارتباطی قوی برای تدارک حملاتی حساب‌شده بودند.

گریت دوسلدورپ، دانشمند هلندی یادآور می‌شود که حتی سخت‌ترین شکارها، از جمله گله‌هایی از حیوانات بزرگ و قوی همه در منوی غذایی نئاندرتال‌ها بودند. اینکه نئاندرتال‌ها قادر به شکار چنین حیواناتی بودند، نشان می‌دهد که آن‌ها مهارت کار گروهی و ارتباط خوبی برای همکاری با هم داشته‌اند. دوسلدورپ خاطرنشان می‌کند که نئاندرتال‌ها به‌لطف هوش خود در شکار حیوانات حتی از کفتارها نیز پیش افتاده بودند.

محل‌های زندگی نئاندرتال‌ها

شواهد موجود از ابزارها و محل‌های زندگی نئاندرتال‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها به‌خوبی بر آتش کنترل داشتند

از لحاظ زور بازو، احتمالا هیچ‌کدام از ما، علاقه‌ای به درافتادن با نئاندرتال‌ها نداشته باشیم. به گزارش مؤسسه اسمیتسونین، نئاندرتال‌ها شکستگی‌های فراوانی در استخوان‌های خود داشتند که همراه‌با نحوه‌ی پراکندگی این صدمات، شبیه به جراحاتی هستند که در گاوبازان حرفه‌ای دیده می‌شود که به‌طور منظم با حیوانات بزرگ و خطرناک دست‌پنجه نرم می‌کنند.

پژوهش‌های بیشتر در سال ۲۰۱۸ نشان دادند که دستان نئاندرتال‌ها، گیرایی و پنجه‌ای بسیار دقیق‌تر از آنچه قبلا تصور می‌شد داشتند. پیش از این اعتقاد بر این بود که نئاندرتال‌ها، وحشیانه از دستان و سلاح‌های خود استفاده می‌کردند و چندان حرکات دقیقی در کار نبود. بااین‌حال، دانشمندان از علائم به‌جای‌مانده در استخوان‌ها و مفاصل نئاندرتال‌ها دریافته‌اند که عموزاده‌های باستانی ما، دستانی چابک و ماهر داشته‌اند که به آن‌ها در استفاده از ابزارهای شکار کمک می‌کرد.

آن‌ها در به‌کارگیری استراتژی‌های شکار نیز عالی عمل می‌کردند. پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ انجام گرفت نشان داد که نئاندرتال‌ها از دوره‌های مهاجرت گوزن‌های شمالی به‌خوبی اطلاع داشتند و مدت اقامت خود در شکارگاه‌ها را با زمان کوچ طعمه‌های خود هماهنگ می‌کردند.

۵. نئاندرتال برای آمیزش با انسان‌ها چندان صبر نکردند

درحالی‌که امروز به خوبی می‌دانیم، انسان‌های مدرن با نئاندرتال‌ها آمیزش داشتند؛ اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد که «آمیزش بین نژادی» بسیار زودتر از آنچه تصور می‌شد اتفاق افتاده است. درواقع، انسان‌های مدرن در حدود ۱۰۰ هزار سال قبل که از آفریقا به اروپا مهاجرت کردند، با نئاندرتال‌ها ملاقات و آمیزش کردند.  

پس از آنکه انسان‌های مدرن اولیه حدود ۲۰۰ هزار سال قبل در آفریقا پای به گیتی نهادند، در خاورمیانه و شبه‌جزیره عربستان با نئاندرتال‌ها آمیزش پیدا کردند، جایی که فسیل‌ها و ابزارهای سنگی متعلق به هر دو گونه  بین ۱۲۰ هزار تا ۱۲۵ هزار سال قدمت دارد. این گروه از انسان‌های مدرن منقرض شدند، اما DNA آن‌ها در نئاندرتال‌ها باقی ماند. این گروه‌های نئاندرتال‌ روانه شرق شدند و سرانجام در سیبری ساکن شدند. در همین حال گروه دیگری از انسان‌های مدرن که بعدا آفریقا را ترک کردند، از حدود ۵۰ هزار تا ۶۰ هزار سال قبل با نئاندرتال‌ها آمیزش پیدا کردند و به نواحی جنوبی از اروپا تا خاورمیانه کوچ کردند.

محل‌های زندگی نئاندرتال‌ها

این سر پرتابه که حدود ۳۵ هزار سال قبل توسط نئاندرتال‌ها ساخته شده، در نزدیکی اسکلت یک ماموت در فرانسه کشف شد

در این مهاجرت، نئاندرتال‌ها با اجداد اروپائیان و آسیایی‌هایی کنونی آمیزش پیدا کردند، این گروه‌ها نیز در سراسر اوراسیا پراکنده شدند. برخی از این گروه‌های انسان‌ مدرن با دنیسووان‌ها آمیزش داشتند و DNA آن‌ها امروز در مردمان ساکن منطقه‌ی وسیع ملانزی و برخی آسیایی‌ها وجود دارد. اما آنچه هنوز مشخص نشده، نحوه‌ی این برخورد است، آیا آن‌ها در کمال صلح و آرامش با هم ملاقات کردند یا اینکه خیر و به یکدیگر حمله می‌کردند و زنانی از هم می‌دزدیدند؟

 کریس استرینگر، استاد و متخصص خاستگاه انسان در موزه تاریخ طبیعی لندن می‌گوید:

درنهایت، ژنتیک باید بتواند نشان دهد که این انتقال DNA در هر دو جهت عمدتا ازطریق مردان، زنان یا برابر با هم بوده است، اما قبل از اینکه این امر محقق شود، اطلاعات بیشتری نیاز خواهد بود.  

شواهد جدید همین‌طور نشان می‌دهد که آمیزش بین نژادی انسان‌ها و نئاندرتال‌ها دلیل اصلی انقراض نئاندرتال‌ها بوده است. گروهی از دانشمندان مرکز انسان‌شناسی تکاملی از مؤسسه ماکس پلانک در لایپزیگ، آلمان، DNA نئاندرتال‌ها، انسان‌های مدرن اولیه و انسان‌های مدرن را تجزیه و تحلیل کردند و کشف کردند که ژن‌های نئاندرتال با افزایش آمیزش بین نژادی به مرور هدر رفتند تا زمانی‌که به کل از صفحه روزگار محو شدند.

پابو سوانت، استاد ژنتیک تکاملی از مؤسسه ماکس پلانک به تایمز گفت:

این بدان معنی است که آن‌ها متحد بودند، به همین دلیل است که بسیاری از ژن‌های آن‌ها را در اروپائیان مدرن کنونی می‌بینیم. اگر به چند هزار ژنی که می‌توانیم از ۱۵ هزار ژن نئاندرتال‌ها برداشته باشیم نگاه کنیم، می‌بینیم که حداقل نیمی از این ژن‌ها در آدم‌هایی که امروز زندگی می‌کنند وجود دارند.  

۶. آمیزش با نئاندرتال‌ها برای سلامتی ما مضر بوده است

درحالی‌که تنوع ژنتیکی حاصل از این آمیزش‌ها ممکن است موجب شده باشد که انسان‌های مدرنی که از آفریقا مهاجرت کرده بودند تا عصر کنونی زنده بمانند؛ اما گونه‌ی ما برای آن تاوانی هم داده‌ایم. بسیاری از بیماری‌های ژنتیکی امروز احتمالا از خانواده نئاندرتال‌ها نشأت می‌گیرد. پژوهشی که به‌دنبال پیگیری DNA نئاندرتال‌ها در انسان‌های مدرن بود، نشان می‌دهد که این میراث شامل خطر لخته‌شدن خون و سکته مغزی، افسردگی، آسیب‌های پوستی، اعتیاد به نیکوتین و حتی سوء‌تغذیه ناشی از عدم تعادل تیامین است.

نخستین نمونه‌های هنر غار را نئاندرتال‌ها به وجود آوردند

درنهایت، پژوهشگران دریافتند که این تنوع ژنتیکی حاصل از آمیزش با نئاندرتال‌ها با افزایش خطر ۱۲ بیماری از جمله حمله قلبی و ضخامت شریان مرتبط است. این خصوصیات به سازگاری‌هایی که در دوران ماقبل تاریخ لازم بودند مرتبط دانسته شده‌اند، یعنی زمانی‌که بدن ما با ریتم‌های شبانه‌روزی، رژیم‌های غذایی بسیار متفاوت و لزوم تقویت دستگاه ایمنی سازگار شده است. اما در دنیای مدرن امروز، این خصلت‌های زمانی مفید، مشکل‌ساز شدند.

مقایسه جمجمه انسان مدرن (سمت چپ) با جمجمه یک نئاندرتال (سمت راست)

مقایسه جمجمه انسان مدرن (سمت چپ) با جمجمه یک نئاندرتال (سمت راست)

در عین حال، این خصوصیات در دوره‌ی پلیستوسن (دوره‌ی زمین‌شناسی از ۲٫۵ میلیون تا ۱۰ هزار سال قبل) و برای کسانی که در شرایط بد زندگی می‌کردند مفید بودند. حتی ژن‌هایی که موجب تقویت دستگاه ایمنی شدند، اثرات زیان‌آوری بر برخی مردم ایالات متحده و اروپا داشته‌اند، جایی که مردم کمتر با انگل‌ها مواجه می‌شوند.

درواقع، آمیزش انسان‌های باستانی با نئاندرتال‌ها ممکن است که انسان‌های مدرن را بیشتر مستعد آلرژی‌ها کرده باشد. نئاندرتال‌ها و دنیسووان‌ها قبلا ۲۰۰ هزار سال را صرف سازگاری برای زندگی در اوراسیا کرده بودند و دستگاه ایمنی داشتند که می‌توانست به خوبی با عوامل بیماری‌زا مقابله کند، مزیت تکاملی که انسان‌های مدرنی که از آفریقا به اروپا و سپس در سایر نواحی دنیا پراکنده شدند نداشتند؛ اما بعدا به دست آوردند. اما انسان‌های امروزی ژن‌هایی را به ارث برده‌اند که دستگاه ایمنی آن‌ها را زیاد از حد حساس کرده و درنتیجه خطر ابتلا به تنگی نفس، تب یونجه و سایر آلرژی‌ها را افزایش داده است. گروهی از پژوهشگران مرکز انسان‌شناسی تکاملی در مؤسسه ماکس پلانک دریافتند که سه ژن نقش مهمی را در ایمنی ذاتی انسان ایفا می‌کنند.

دکتر جَنت کیلسو، پژوهشگر ارشد این تیم بین‌المللی گفت:

گروه کوچکی از انسان‌های مدرن که آفریقا را ترک کردند، تنوع ژنتیکی زیادی را حمل نمی‌کردند. فرد می‌تواند ازطریق جهش سازگاری پیدا کند، اما اگر با جمعیت بومی آمیزش داشته باشد، برخی از این خصوصیات را به‌صورت رایگان دریافت می‌کند.

۷. نئاندرتال‌ها از بیماران و سالخوردگان مراقبت می‌کردند

راحت می‌توانیم تصور کنیم که نئاندرتال‌های جان سخت، خودخواه نیز بوده باشند. اما نئاندرتال‌ها عاشق اعضای خانواده خود بودند و از مجروحان، بیماران و سالخوردگان مراقبت می‌کردند. در سال ۱۹۰۸، در گورستانی در لا شاپیل آسینس فرانسه، بقایای نئاندرتال سالخورده‌ای مبتلا به التهاب مفاصل و بدون دندان کشف شد (همان نمونه‌ای که برای بازسازی اولین اسکلت نئاندرتال مورد استفاده قرار گرفت)، این استخوان‌ها نشان می‌دادند که افراد خانواده‌اش در دوران سالخوردگی از او مراقبت می‌کردند و حتی غذاهای او را می‌جویدند.

شواهدی از استخوان‌های کشف‌شده در محل‌های دیگر همین داستان را تکرار کرد و نشان داد که گروهی از نئاندرتال‌ها از مجروحان نگه‌داری می‌کرده‌اند. پژوهشگران در پژوهشی در سال ۲۰۱۸ گزارش دادند که مراقبت‌های سلامتی نئاندرتال‌ها نسبت به مجروحان و بیماران، دلسوزانه و آگاهانه بوده است.

یک نئاندرتال بازسازی‌شده که در موزه تاریخ طبیعی لندن به نمایش گذاشته شده است

نویسندگان این پژوهش نمونه‌ای از یک مرد نئاندرتال را که مبتلا به دژنراتیو ستون فقرات و شانه‌ها بود نیز بررسی کردند. دژنراتیو، بیماری است که فرد را در سال‌های پایانی زندگی از کار انداخته و اساسا توانایی او برای مشارکت در کارهای گروهی را به‌شدت محدود می‌کند. بااین‌حال شواهد نشان می‌دهد که این فرد احتمالا به‌لطف حمایت اعضای قبیله خود در گروه باقی مانده و هنگامی که درگذشته، جسد او با احترام دفن شده است.  

پِنی اسپیکینز، پژوهشگر ارشد این پژوهش از دانشگاه یورک می‌گوید:

یافته‌های ما نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها خودخواه و بی‌تفاوت نبودند، بلکه در هنگام مواجهه با رنج عزیزانشان، دلسوزانه برخورد می‌کردند. به همین جهت، ما استدلال می‌کنیم که مراقبت‌های سلامتی سازمان‌یافته و آگاهانه فقط منحصر به گونه‌ی ما نبوده است، بلکه تاریخ تکاملی طولانی داشته است.  

بنابراین نه‌تنها نئاندرتال‌ها در ساخت ابزار مهارت داشتند، به سرعت با شرایط سخت سازگاری پیدا می‌کردند و شکارچیانی باهوش و ورزیده بودند، بلکه از ناتوانان خانواده خود، شاید سال‌ها پس ازکارافتادگی مراقب می‌کردند. بله، هر چقدر بیشتر زندگی نئاندرتال‌ها را مطالعه می‌کنیم، بیشتر به جنبه‌های ملایم‌تر آن‌ها پی‌ می‌بریم.

۸. نئاندرتال‌ها صدای بلند و زیری داشتند

نئاندرتال‌ها فقط خرخر نمی‌کردند. درحالی‌که ممکن است آن‌ها دایره لغات پیچیده‌ای نداشته‌اند، اما به‌دلیل وجود و موقعیت استخوان هیوئید، استخوانی U شکلی در دیواره قدامی گردن به موازات مهره سوم گردنی که از ریشه زبان پشتیبانی می‌کند، گفتار پیچیده‌ای داشتند. همین استخوان به ما انسان‌های مدرن امکان سخن گفتن را داده است. گروهی از پژوهشگران کارکرد این استخوان در گلوی نئاندرتال‌ها را بازسازی کرده‌اند.  

استیون وروی از دانشگاه نیو انگلند در استرالیا گفت:

این پژوهش گام مهمی است و نشان می‌دهد که استخوان هیوئید «کبارا-۲» مانند انسان‌های مدرن نبوده است. اما به روش مشابهی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

کبارا-۲ یا موشه، یکی از کامل‌ترین اسکلت‌های نئاندرتالی است که تا به امروز کشف شده است. این اسکلت نئاندرتال در سال ۱۹۸۳ در کوه کرمل در شمال اسرائیل کشف شد. وروی در ادامه افزود که این پژوهش نه‌تنها درک ما از نئاندرتال‌ها را دگرگون کرد، بلکه فهم ما نسبت به خودمان را نیز تغییر داد.

نئاندرتال‌ها بیش از آنچه تصور می‌کنیم، به ما شبیه بودند

نئاندرتال‌ها بیش از آنچه تصور می‌کنیم، به ما شبیه بودند

بسیاری استدلال می‌کنند که توانایی ما برای گفتار و زبان، یکی از اساسی‌ترین مشخصه‌هایی است که ما را نسبت به باقی گونه‌های جانوری و انسان‌تبارها متمایز می‌کند. اما اگر نئاندرتال‌ها نیز زبان داشته‌اند، آ‌ن‌ها نیز واقعا انسان بودند. درحالی‌که نئاندرتال‌ها نیز می‌توانستند مانند ما صحبت کنند، اما لزوما اصواتی شبیه به ما تولید نمی‌کردند. بلکه به احتمال زیاد، ساختار استخوانی‌ آن‌ها موجب می‌شد که صدایی زیر و بسیار بلند داشته باشند.

۹. نئاندرتال‌ها بر اثر تغییرات آب‌وهوایی منقرض شدند

نئاندرتال‌ها با وجود موفقیت خود، حدود ۴۰ هزار سال قبل منقرض شدند. معمای انقراض این خویشاوندان باستانی ما، مدت‌ها ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان هنوز هم در تلاش‌اند تا بفهمند دقیقا چه اتفاقی برای نئاندرتال‌ها افتاده است. درحالی‌که در این مورد نظریه‌های زیادی مطرح شد، اما دو پژوهش اخیر عوامل احتمالی جالب‌توجهی را به مرگ دسته‌جمعی نئاندرتال‌ها مربوط دانسته است.

کوه‌های رودنا در رومانی،

کوه‌های رودنا در رومانی، زمانی محل زندگی نئاندرتال‌ها بودند و استالاگمیت‌های غاری در این منطقه، به دانشمندان کمک کرده که نقش تغییرات آب‌وهوایی در انقراض این انسان‌های باستانی را مشخص کنند  

یکی از این پژوهش‌ها که در سال ۲۰۱۷ انجام گرفت، نشان می‌دهد که انقراض یک گونه به پویایی و زمان‌بندی جمعیت مرتبط است. در حقیقت، این یک اصل اساسی در بوم‌شناسی است: دو گونه نمی‌توانند همزمان در یک مکان ساکن شوند. نئاندرتال‌ها برای مدتی محل زندگی خود را با هوموساپینس‌ها سهیم شدند اما با گذشت زمان، نتوانستند جلوی سرریز شدن آرام گروه‌های انسان‌ مدرن در قلمروشان را بگیرند.

اورن کلودنی، زیست‌شناسی از دانشگاه استنفورد و یکی از نویسندگان این پژوهش به واشنگتن پست گفت:

این ساده‌ترین مدلی است که می‌توانیم بدون فرض هرگونه‌ ادعای به دشواری قابل‌اثباتی مانند انتخاب طبیعی و تغییر محیط‌زیست توضیح دهیم.

بااین‌حال، در پژوهشی که در سال ۲۰۱۸ انجام گرفت، پژوهشگران شواهدی را گزارش دادند که انقراض نئاندرتال‌ها را به تغییرات آب‌وهوایی مرتبط می‌دانست. نویسندگان این پژوهش، به این منظور، استالاگمیت‌های (چکیده‌سنگ‌) دو غار در رومانی را بررسی کردند.

استالاگمیت‌ها مانند درختان هر سال لایه‌های نازک جدیدی تشکیل می‌دهند. دما بر اندازه و ترکیب شیمیایی لایه‌های کربنات کلسیم تاثیر می‌گذارد. هر لایه شامل اطلاعات ایزوتوپی در مورد بارندگی، باکتری‌های خاک (نمایانگر باروری زمین) و سایر اطلاعاتی است که می‌تواند به ایجاد یک مقیاس سالانه آب‌وهوایی دقیق کمک کند. به این ترتیب، استالاگمیت‌ها، دقیق‌ترین سوابق مربوط‌به تغییرات آب‌و‌هوایی اروپا را فراهم کردند.

بسیاری از بیماری‌های ژنتیکی امروز از نئاندرتال‌ها نشأت می‌گیرد

این سوابق آب‌وهوایی نشان می‌دهد که یک دوره سرد بسیار خشک، حدود ۴۴ هزار سال قبل شروع شد و تا هزار سال ادامه پیدا کرد. دوره‌ی سرد خشک دیگر ۴۰ هزار و ۸۰۰ سال قبل شروع شد و تا ۶۰۰ سال ادامه داشت. این دوره به قدری سرد بود که دمای متوسط به زیر صفر رسید و پرمافراست‌ها (خاک منجمد) در تمام سال یخ‌زده باقی ماندند. این اختلالات آب‌وهوایی با سوابق باستان‌شناسی مطابقت دارد که نشان می‌دهد نئاندرتال‌ها در همان زمان از رود دانوب و فرانسه، قلب قلمروی خود، محو شدند؛ در همین حال اولین نشانه‌های ورود انسان‌های مدرن نیز در همین دوره پدیدار شدند.

واسیل ارسک، مدرس جغرافیای فیزیکی از دانشگاه نورث‌اوبریا در انگلستان و یکی از نویسندگان این مقاله در بیانیه‌ای گفت:

برای سال‌های زیادی متعجب بودیم که چه دلیلی موجب مرگ نئاندرتال‌ها شده است. آیا ورود انسان‌های مدرن عرصه را بر آن‌ها تنگ کرده بود یا عوامل دیگری در این امر دخیل بودند؟ پژوهش ما نشان می‌دهد که تغییرات آب‌وهوایی ممکن است نقش مهمی در انقراض نئاندرتال‌ها ایفا کرده باشد.

با شروع دو دوره سرمای شدید، جمعیت نئاندرتال‌ها به‌شدت کاهش پیدا کرد

با شروع سرمای شدید، جمعیت نئاندرتال‌ها به‌شدت کاهش پیدا کرد

این دوره آب‌و‌هوای بسیار سرد احتمالا به‌طور قابل‌توجهی محیط‌زیست منطقه را تغییر داده و بیشه‌زارهای مرکز اروپا را به اِسِتِپ‌های (سبزدشت) شبیه نواحی قطبی بدل کرده است. انسان‌های مدرن با استراتژی‌های قابل انطباق خود احتمالا به سرزمین سابق نئاندرتال نقل مکان کردند و مستقیما موجب نابودی آن‌ها نشده باشند.  

میشائیل استابوازر، نویسنده اصلی این پژوهش از دانشگاه کلن در آلمان می‌گوید:

به نظر می‌رسد به همین دلیل، مسئولیت (انقراض نئاندرتال‌ها) از ما سلب می‌شود.

بااین‌حال، لزوما پژوهشگران تصور نمی‌کنند که انسان‌های مدرن در مرگ دسته‌جمعی نئاندرتال‌ها دست نداشته‌اند. بلکه شواهدی وجود دارد که از درگیری‌های خونین بین این دو گروه خبر می‌دهد. اما در پژوهشی که در سال ۲۰۱۴ انجام گرفت، آخرین استخوان‌های شناخته‌شده نئاندرتال‌ها مجددا تاریخ‌گذاری شد و قدمت آن ۴۰ هزار سال تعیین شد. درحالی‌که همین استخوان‌ها قبلا تا ۳۰ هزار ساله قدمت‌گذاری شده بودند. 

بنابراین، به‌جای داشتن فرصت ۱۵ هزار ساله برای بیرون کردن نئاندرتال‌ها از سرحداتشان و سرانجام محو آن‌ها از صفحه روزگار، انسان‌های مدرن تنها چند هزار سال برای برخورد و انقراض نئاندرتال‌ها فرصت داشتند. به همین جهت، این سناریو بعید است؛ به این معنی که عامل دیگری مانند تغییرات آب‌وهوایی دست‌کم در کاهش جمعیت نئاندرتال نقش مهمی داشته است. این امکان وجود دارد که جمعیت نئاندرتال‌ها در طول اولین دوره‌ی سرما به‌شدت کاهش پیدا کرده باشد. و در دوره‌ی سرمای دوم، جمعیت کوچک باقی‌مانده از نئاندرتال‌ها جذب گروه‌های بزرگ انسان‌های مدرن شده باشند، چنانچه شواهدی ژنتیکی نیز حضور DNA نئاندرتال‌ها را در انسان‌های مدرن کنونی نشان می‌دهد.

اما چرا نئاندرتال‌ها در طول این تغییرات آب‌وهوایی محو شدند و ما انسان‌های مدرن زنده ماندیم؟ پژوهشگران گمان می‌کنند به این دلیل که نئاندرتال‌ها به‌شدت به پروتئین حاصل از حیوانات بزرگ متکی بودند و وقتی که تغییرات آب‌و‌هوایی موجب کاهش جمعیت این‌گونه‌های جانوری شد، نئاندرتال‌ها منبع غذایی خود را از دست دادند و نتوانستند با شرایط جدید سازگاری پیدا کنند. از سوی دیگر، هوموساپینس‌ها سازگاری بیشتری داشتند و انواع گیاهان، ماهیان و گوشت حیوانات کوچک را می‌خوردند، یعنی توانستند در استپ‌های سرد زنده بمانند.

بااین‌حال، پژوهشگران خاطرنشان می‌کنند که دوره‌های سرما فقط روی نئاندرتال‌ها تأثیر نگذاشتند. بلکه بعد از اینکه نئاندرتال‌ها ناپدید شدند، با هر بار مواجهه با تغییرات آب‌وهوایی، یک گروه از انسان‌های باستانی نیز محو می‌شد و زمانی‌که کره زمین دوباره گرم می‌شد، گروه دیگری جای آن‌ها را می‌گرفت.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بیت‌کوین، رمزارز پرسروصدایی است که سال‌ها از تولد آن می‌گذرد؛ ارزش این رمزارز طی سال گذشته‌ی میلادی روندی غالبا نزولی را طی کرد و تعجب برخی تحلیلگران را به‌دنبال داشت؛ اما سه‌شنبه‌ی گذشته در اتفاقی تأمل‌برانگیز، ارزش بیت‌کوین مجددا بالا رفت و به بیشترین حد خود طی پنج ماه اخیر رسید.

افزایش ناگهانی ارزش بیت‌کوین تنها به‌خود بیت‌کوین محدود نشد و ارزش رمزارزهای کوچک دیگری نیز با رشد مواجه شد. براساس آنچه خبرنگار رسانه‌ی رویترز می‌نویسد، این اتفاق در پی ثبت‌شدن یک سفارش بزرگ از سوی خریداری ناشناس به‌وقوع پیوسته است.

بیت کوین

ارزش بیت‌کوین روز سه‌شنبه در آسیا به‌میزان ۲۰ درصد بالا رفت و برای اولین‌بار از اواسط ماه نوامبر گذشته، مرز ۵٬۰۰۰ دلار را رد کرد. تا اواسط بعد‌از‌ظهر روز سه‌شنبه، ارزش بیت‌کوین اندکی کاهش یافت و به ۴٬۸۰۰ دلار رسید؛ همین ۴٬۸۰۰ دلار هم به‌نوبه‌ی خود رشدی ۱۶ درصدی نسبت به قبل به‌شمار می‌آید. برای نخستین‌بار از آوریل سال گذشته است که ارزش بیت‌کوین طی یک‌روز، تا این‌میزان رشد می‌کند.

ارزش بیت‌کوین در اواخر سال ۲۰۱۷ تا نزدیک ۲۰٬۰۰۰ دلار بالا رفت؛ بااین‌حال، چیزی نگذشت که قیمت آن فروکش کرد. درواقع آمار نشان می‌دهد که در سال گذشته، ارزش این رمزارز طی سه‌فصل متوالی، با کاهش روبه‌رو شده است. 

تحلیلگران می‌گویند افزایش ناگهانی ارزش بیت‌کوین، احتمالا به‌دلیل ثبت سفارشی به‌ارزش ۱۰۰ میلیون دلار توسط فردی ناشناس ازطریق مراکز مبادلاتی Coinbase و Kraken (در آمریکا) و Bitstamp (در لوگزامبورگ) بوده است.

مدیر اجرایی ارشد شرکت BCB Group در این زمینه می‌گوید: «احتمال می‌دهیم که دلیل این اتفاق، به یک سفارش بزرگ ازطریق مراکز مبادلاتی یادشده مربوط شود؛ این سفارش توسط الگوریتمی خاص ساز‌ماندهی شده و در حدود ۲۰ هزار بیت‌کوین، ارزش داشته است». با‌ همه‌ی این‌ها، تاکنون تحلیلگران نتوانسته‌اند دلیل ثبت چنین سفارشی را از سوی خریدار مرموز، شرح دهند. 

بیت کوین

بازار رمزارزها طی سال ۲۰۱۹، تقریبا بدون هیاهوی خاصی دنبال می‌شد و حاشیه‌ی چندانی به‌دنبال نداشت؛ در این بازه، بیت‌کوین با قیمت حدودی ۳٬۳۰۰ تا ۴٬۲۰۰ دلار معامله می‌شد. ناگفته نماند که سرمایه‌گذاران بزرگ سازمانی، تصمیم گرفته‌اند مثل قبل روی بیت‌کوین متمرکز نباشند. تحلیلگران می‌گویند بخش عمده‌ی این تصمیم، به نگرانی سازمان‌ها در مورد مسائل امنیتی دنیای دیجیتال مربوط می‌شود. 

چارلی هیتر، مؤسس وب‌سایت CryptoCompare، می‌گوید که با افزایش ارزش بیت‌کوین، ۶ میلیون معامله در عرض تنها یک‌ساعت رخ داده است که این میزان سه تا چهار برابر بیشتر از حد معمول به‌شمار می‌آید. ظاهرا بیشتر این معامله‌ها در کشورهای آسیایی رخ داده‌اند. 

بالا رفتن ارزش بیت‌کوین، باعث بالا رفتن ارزش دیگر رمزارزهای بازار موسوم به «آلت‌کوین» نیز شد؛ اتریوم و ریپل که به‌ترتیب دومین و سومین ارز دیجیتال بزرگ دنیا به‌شمار می‌آیند، با افزایش ارزش معادل ۱۰ درصد مواجه شدند. تجربه نشان می‌دهد که بالا رفتن ارزش ارزهای کوچک‌تر، همچنان تا حد درخورتوجهی به ارزش بیت‌کوین وابسته است. بیت‌کوین امروزه بیش از نیمی از ارزش دنیای ارزهای دیجیتال را به‌خود اختصاص می‌دهد. 

متی گرینسپن، تحلیلگر شرکت eToro می‌گوید: «معمولا بیت‌کوین رهبر بازار است و دیگر رمزارزها از آن پیروی می‌کنند. امروز بیت‌کوین حکم راننده‌ی ماشینی را دارد که تمامی رمزارزها در آن نشسته‌اند.»



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در گلخانه که قدم می‌‌زنید، بی‌اختیار چشمتان به برگ‌های ریز شابانک وحشی، کاهو سالادی و پک‌‌چوی می‌افتد که اندازه‌‌ی آن‌‌ها به‌‌سختی به یک ناخن انگشت هم می‌‌رسد. آن‌‌طرف، چند نفر از گل‌کاران شاخه‌‌هایی زیبا از نیلوفر کَلا، میوه‌‌ی اژدها، رازیانه‌ی آبی و ژربرا به‌‌دست گرفته‌‌اند. آن‌‌سوتر، بوته‌‌های زیبای توت‌فرنگی با برگ‌‌هایی به‌‌رنگ سبز روغنی و خال‌‌دار خودنمایی می‌کنند. پشت سر، تاکستانی انبوه از درختان انگور دیده می‌‌شود که ردیف‌‌به‌‌ردیف روی سیم‌‌های داربست بسته شده‌‌اند؛ تاکستانی سرسبز که برگ‌‌های آن‌‌ بعضا به‌‌بزرگی یک بشقاب نیز می‌‌رسد. در سرتاسر فضا عطر دل‌‌انگیز برگ‌‌های معطر ریحان، بوته‌‌های خیار درختی و انواع مختلفی از گوجه‌‌فرنگی پیچیده است.

بلیز جُوِت، یکی از پرورش‌‌دهندگان ارشد گیاه در این گلخانه است که باخنده می‌‌گوید قصد دارد از محصول بوته‌‌های ریحانش برای تهیه‌‌ی سس پستو استفاده کند.

بیرون از گلخانه، شتری در صحرا بی‌اعتنا مشغول چرا است، شنی صورتی‌‌رنگ زمین را پوشانده که تا دامنه‌‌ی کوه‌‌های دور گسترده شده، تنها مقاوم‌‌ترین گونه‌‌های گیاهی در این خاک دوام می‌‌آورند؛ تا دوردست‌‌ها، بیابان عظمتش را تمام‌‌قد به‌‌رخ می‌کشد؛ نه آبی به‌‌چشم می‌‌خورد، نه درختی و نه کوچک‌ترین نشانی از طراوت و زندگی.

کشاورزی در بیابان با آب شور

شترهای درحال چرا معمول‌‌ترین منظره‌‌ای است که در منطقه‌‌ی پیاده‌‌سازی پروژه‌‌ی جنگل صحرا با آن مواجه خواهید شد

اگرچه باورش دشوار به‌نظر می‌رسد؛ اینجا نقطه‌‌ای از صحرای اردن است که تنها یک کیلومتر از مرز اسرائیل و ۱۵ کیلومتر از ساحل دریای سرخ فاصله دارد. اینجا شاید آخرین مکانی در زمین باشد که شرایطش برای احداث یک مزرعه مناسب به‌نظر می‌رسد؛ اما پیاده‌‌سازی چنین ایده‌‌ای احتمالا چندان هم غیرمنطقی نباشد.

سازمان غذا و کشاورزی (FAO) اعلام کرده است که تا سال ۲۰۵۰، میزان تولید مواد غذایی باید تا۵۰ درصد افزایش یابد تا بتواند جوابگوی نیاز جمعیت روبه‌‌رشد ما باشد؛ اما قضیه به‌‌این سادگی‌‌ها هم نیست. سیلوی وابس، مامور بخش احیا و اضطرار در فائو می‌گوید:

مشکل از آنجا ناشی می‌‌شود که بخواهیم این مقدار غذا را باتوجه به محدودیت‌‌های سیاره تولید کنیم، آن‌‌هم در شرایطی‌‌که می‌‌دانیم بخش عظیمی از اراضی و خاک ما با معضل فرسایش مواجه است.

کشاورزی در بیابان با آب شور

نمایی داخلی از گلخانه‌‌ای که در میانه‌‌ی بیابان اردن احداث شده است

ما با چالش‌های جهانی دیگری نیز رو‌‌به‌‌رو هستیم که تغییرات اقلیمی تنها یکی از آن‌‌ها است. یکی دیگر از معضل‌‌های پیش‌‌رو برای کشوری همچون اُردن، بحران کم‌‌آبی به‌حساب می‌آید. برای آن‌‌که کمی بیشتر به‌‌عمق فاجعه پی ببرید، بد نیست بدانید که دانشمندان می‌گویند هر یک از این معضلات فعلی اثرات تشدیدکننده‌‌ای روی دیگری خواهد داشت.

صنعت مواد غذایی، مصرف ۷۰ درصد از آب شیرین جهان و انتشار ۲۵ درصد از گازهای گلخانه‌ای در سیاره را به خود اختصاص داده است

در حال حاضر، صنعت تولید غذا حدود ۷۰ درصد از مصرف آب شیرین جهان را به خود اختصاص داده و مسئول انتشار ۲۵ درصد از گازهای گلخانه‌ای در جو زمین است. با حسابی سرانگشتی درمورد میزان مواد غذایی مورد نیاز (فارغ از چندوچون تولید آن)، درخواهیم یافت که وضعیت انتشار گازهای گلخانه‌‌ای و محدودیت دسترسی به منابع آب شیرین بسیار بدتر از آن‌‌چیزی خواهد شد که امروزه به‌‌نظر می‌‌رسد. در همین حال، از آنجا که بحران تغییرات اقلیمی و کمبود آب روبه وخامت گذاشته‌‌اند، به‌وضوح، تهیه‌‌ی غذا در آینده با شیوه‌های منسوخ و سنتی امروز بسیار دشوار خواهد بود.

جوکیم هاوج، مدیر بنیاد پروژه‌‌ی جنگل صحرا (سازمانی که در پس پروژه‌‌ی وادی عرب حضور دارد) می‌گوید:

شما نمی‌توانید تغییرات اقلیمی را به‌‌عنوان یک چالش مستقل درنظر بگیرید. این مسئله با آب و تولید غذا نیز در ارتباط است. شما باید درکنار تغییرات اقلیمی به این مسائل نیز توجه داشته باشید. پاسخ ما به این چالش این‌‌گونه بود که بیاییم از آنچه که به‌‌میزان کافی در اختیار داریم، برای تولید آنچه که نیاز داریم، بهره ببریم.

سه محور اصلی چالش

آب یکی از منابع اصلی مورد نیاز اردن به‌حساب می‌آید. اردن، دومین کشور فقیر از لحاظ منابع آبی جهان محسوب می‌شود، به‌‌گونه‌‌ای که سرانه‌ی آب سالانه‌ی هر نفر در این کشور، تنها ۱۵۰ مترمکعب است (این میزان سرانه در ایالات متحده به بیش‌‌از ۹ هزار مترمکعب می‌‌رسد). بخشی از معضل فعلی به این برمی‌‌گردد که سه‌‌چهارم خاک این کشور را بیابان تشکیل می‌‌دهد. معضل دیگر این کشور، کشاورزی است. کشاورزی، نیمی از منابع آبی این کشور را به‌‌خود اختصاص می‌دهد؛ درحالی‌‌که تنها در ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور نقش دارد.

کشاورزی در بیابان با آب شور

پنل‌‌‌‌‌های خورشیدی روی گلخانه‌‌های اردن می‌توانند تا ۳۳۰ روز در سال، انرژی جذب کنند

چیزی که اردن به‌‌وفور در اختیار دارد، آفتاب است. به‌‌طور متوسط، قابلیت دریافت ۵ الی ۷ کیلووات‌‌ساعت انرژی خورشیدی در هرمترمربع از خاک این کشور وجود دارد. این میزان انرژی به‌‌خوبی برای روشن‌‌نگاه‌‌داشتن ۱۴ عدد لامپ‌ رشته‌‌ای به‌‌مدت ۸ ساعت کافی خواهد بود. همچنین از این مقدار انرژی می‌‌توان برای به‌‌کارانداختن ۱۴ ماشین لباس‌‌شویی یا روشن‌‌کردن یک دستگاه تهویه‌‌ی مطبوع برای مدت ۴ ساعت استفاده کرد. پس بیهوده نیست که اداره‌‌ی تجارت بین‌‌المللی دولت آمریکا، انرژی‌‌های تجدیدپذیر را به‌‌عنوان یکی از درخشان‌‌ترین صنایع آینده‌‌ی اردن قلمداد می‌‌کند.

پروژه‌ی جنگل صحرا همزمان سه چالش اصلی کشور اردن را هدف گرفته است: مواد غذایی، کم‌آبی و انرژی‌های تجدیدپذیر

اردن همچنین دسترسی مناسبی به آب دریا دارد. هر چند بخش اعظم این کشور به‌‌واسطه‌‌ی وجود کشورهای لبنان و اسرائیل از دسترسی به دریای مدیترانه محروم مانده، با‌‌این‌‌حال، این کشور ۲۶ کیلومتر خط ساحلی با دریای سرخ دارد. این خط ساحلی زیادی نیست؛ اما با رویکرد اتخاذشده ازسوی پروژه‌‌ی جنگل صحرا، همین میزان نیز ممکن است کاملا برای پیشبرد پروژه کافی باشد.

کشاورزی در بیابان با آب شور

این پروژه همزمان به‌‌مصاف سه چالش تولید مواد غذایی، کمبود آب و انرژی تجدیدپذیر رفته است

تمام زیبایی پروژه‌ی جنگل صحرا در سادگی آن خلاصه می‌‌شود: انرژی بی‌پایان خورشیدی، آب دریا را شیرین می‌‌کند؛ آب شیرین‌‌شده برای پرورش محصولات به‌‌کار می‌‌رود (و میزان مازاد آن برای خنک‌‌سازی فضای گلخانه استفاده می‌‌شود) و این محصولات، حجم عظیمی از دی‌‌اکسید کربن را به‌‌دام می‌‌اندازند. بدین‌‌ترتیب، هر سه ستون اصلی چالش‌‌های پیش‌‌رو همزمان هدف قرار می‌گیرند.

پروژه‌ی جنگل صحرا علاوه‌‌بر اینکه امکان بهره‌‌گیری از منابع را به‌‌شیوه‌‌ای پایدار فراهم کرده است، می‌‌تواند درصورت تجاری‌‌سازی در مقیاس‌‌های بزرگ‌‌تر، یک مورد دیگر را به فهرست اقلام صادراتی ارزشمند اردن بیفزاید: مواد غذایی.

هم‌‌اکنون اردن ۹۸ درصد از کل مواد غذایی موردنیاز خود را وارد می‌‌کند. پس درصورت استقبال کشاورزان این کشور از شیوه‌‌ی جدید کشت پایدار، انقلابی بزرگ در عرصه‌‌ی امنیت غذایی و اقتصاد مبتنی‌‌بر صادرات اردن روی خواهد داد. وایز کندوتی، یکی از افراد مشغول‌ در منطقه که در پروژه‌‌ی صحرا درگیر نیست، می‌گوید:

اردن به واردات مواد غذایی وابسته است؛  اینجا واقعا با کمبود آب مواجه هستید. درشرایطی که نمی‌‌توان به بارندگی‌‌ها تکیه کرد، اگر به چنین منبع آب شیرینی دسترسی داشته باشید و بودجه‌‌ی کافی و دانش لازم نیز در اختیار شما قرار گیرد، می‌توانید تولید مواد غذایی را آغاز کنید و حتی صادرات آن را نیز مدنظر قرار دهید.

کشاورزی در بیابان با آب شور

این پروژه که در سال ۲۰۱۷ کلید خورده است، هم‌‌اکنون در فاز آزمایشی قرار دارد

یکی از اهداف بلندپروازانه‌ی جنگل صحرا، گذار از وابستگی به واردات مواد غذایی و نیل به صادرات آن در آینده است

رسیدن به نقطه‌‌هدف دوم کمی پیچیده‌تر به‌‌نظر می‌‌رسد. باتوجه به‌‌زمان آغاز پروژه‌ی جنگل صحرا در سپتامبر ۲۰۱۷، می‌بینیم که تنها کمی بیش‌‌از یک سال از عمر آن می‌گذرد. هم‌‌اکنون وسعت فضای گلخانه و اراضی اطراف آن که جوت در حال آزمایش کشت گونه‌‌های مختلف گیاهی در آن‌‌ها است، به‌‌ابعادی معادل‌با چهار زمین فوتبال می‌‌رسد. این تنها مرحله‌‌ی آزمایشی کار محسوب می‌شود. مساحت کل زمین‌‌هایی که در اختیار آنان قرار گرفته به ۲۰۰ هکتار می‌رسد. زمانی‌‌که عملی‌‌بودن این ایده به‌‌اتبات برسد، مساحت تحت کشت این پروژه تا سال ۲۰۲۰ به ۱۰ هکتار افزایش یافته و سپس به ۲۰ هکتار خواهد رسید.

کشاورزی در بیابان با آب شور

بلیز جوت سرپرست گلخانه، رشد گوجه‌فرنگی‌‌های خود را در نزدیکی دیواره‌‌ی گلخانه نشان می‌دهد

کسی شک ندارد که در این مسیر چندین و چند چالش ریزودرشت وجود خواهد داشت؛ اما همین حالا نیز این تیم توانسته به‌‌مصاف مشکلاتی کمرشکن برود؛ مشکلاتی نظیر نحوه‌‌ی تولید و به‌‌کارگیری آب شیرین در پرورش محصولات در دل بیابان‌‌های لم‌‌یزرع.

سرزمینی در آتش

در یک صبح بهاری دمای هوای بیرون حدود به ۳۰ درجه می‌‌رسد. مدیریت این گرما یکی از جنبه‌های مهم پروژه‌‌ی جاری است که تسلط بر آن اهمیتی حیاتی در ادامه‌‌ی کار خواهد داشت. همزمان در فضای داخل گلخانه درجه‌‌ی حرارت در حدود ۲۵ درجه‌‌ی سانتی‌‌گراد نوسان می‌کند. جوت با اشاره به گیاهان نزدیک دیواره‌ای گلخانه، می‌‌گوید آن‌هایی که خیلی نزدیک دیواره هستند، بیش از حد داغ می‌‌شوند و دوام نخواهند آورد. ازاین‌‌رو ردیف بعدی گیاهان باید به فاصله‌‌ی بیشتری انتقال داده شوند.

کشاورزی در بیابان با آب شور

سه کارگر که درحال کشت بذر خیار در فضای خنک‌‌شده‌‌ی داخل گلخانه هستند

با پرسه در فضای اطراف گلخانه، متوجه وجود یک اتاق سرمایش جداگانه می‌‌شوید که درست در پشت گلخانه واقع شده، سیستم سرمایش روشن است و هوا به‌‌طور قابل‌توجهی مطبوع‌‌تر به‌‌نظر می‌‌رسد. این سیستم می‌تواند دمای گلخانه را تا حدود ۱۵ درجه‌‌ی سانتی‌‌گراد کاهش دهد. در منطقه‌ای که آفتاب گرم تابستان می‌تواند دما را به مرز ۴۵ درجه‌‌ی سانتی‌‌گراد برساند که حتی مقاوم‌‌ترین گیاهان هم یارای تحمل آن را ندارند، وجود چنین سیستمی، بخشی کاملا کلیدی محسوب می‌‌شود. فرانک آتسولا، مدیر تأسیسات مجموعه چنین می‌‌گوید:

توضیح‌‌دادن نحوه‌‌ی کار سیستم بسیار آسان است. آب شور به‌‌درون لوله‌‌هایی پمپاژ می‌شود که در امتداد دیواره‌‌‌‌ای بادگیر کشیده شده‌‌اند. پوششی پتومانند این دیوار را دربرمی‌گیرد که آب در بافت آن به‌‌جریان درمی‌‌آید؛ وقتی باد می‌وزد، آب بخار می‌شود و هوا را خنک می‌کند. (این یک روش تاحدودی مشابه‌‌با آویزان‌‌کردن یک حوله‌‌ی مرطوب در فضای خانه در یک روز داغ است). در همین حال، نمک با جرم بیشتر، در بستر به‌‌جای می‌‌ماند.

کشاورزی در بیابان با آب شور

در اتاق سرمایش، پوشش پتومانند در سمت راست تصویر، آب شور را به‌‌درون بافت خود می‌‌کشد و همزمان با تبخیر آب، هوا را سرد می‌کند

آن‌ها می‌توانستند به‌جای اتکا به باد، به‌‌استفاده از انرژی خورشیدی نیز متوسل شوند، اما درحال‌حاضر، نیازی به این کار نمی‌‌دیدند. چراکه بیشتر اوقات، باد از شمال منطقه می‌‌وزد؛ برای همین هم اتاق سرمایش نیز به‌‌گونه‌‌ای ساخته شده است که بتواند حداکثر بهره را از این وزش باد ببرد.

اعضای گروه صادقانه به این موضوع اقرار می‌‌کنند که هیچ‌‌یک از اقدامات صورت‌گرفته، حاصل ابداع شخصی خود آن‌‌ها نبوده است. آتسولا درحالی‌‌که به پوشش استفاده‌‌شده در اتاق سرمایش اشاره می‌‌کند، می‌‌گوید بادیه‌نشین‌ها برای قرن‌‌های متوالی از فرش‌‌هایی مانند این برای خنک‌‌کردن چادرهای خود استفاده کرده‌‌اند؛ البته، انرژی خورشیدی و تکنیک‌های شیرین‌‌سازی نیز جدید نیستند. هاوج سخن او را ادامه می‌دهد:

بسیاری از این‌‌ها، فناوری‌‌های زیست‌‌محیطی آزموده‌ای هستند و تنها نکته‌‌ی جدید در این پروژه، روشی است که طی آن ما این فناوری‌ها را باهم ترکیب کرده‌‌ایم.

گرما تنها تهدیدی نیست که گیاهان باید با آن مقابله کنند. دمای هوا طی شب می‌‌تواند به ۷ درجه‌‌ی سانتی‌‌گراد برسد. زمانی‌که چنین اتفاق می‌افتد، در لوله‌های جای‌‌گذاری‌‌شده درون سقف، آبی جریان می‌‌یابد که طی روز توسط خورشید گرم شده است. وقتی این آب طی شب به گیاهان می‌‌رسد، می‌‌تواند در حکم یک حمام گرم عمل کند.

کشاورزی در بیابان با آب شور

گیاهان با آبی بیشتر از آن‌‌چه که بتوانند جذب کنند، آبیاری می‌‌شوند. این آب اضافی برای انجام آزمایش‌‌های دیگر روی گیاهان بیرون گلخانه استفاده می‌‌شود

سیستم سرمایشی جالب گلخانه از تجربه‌ی چند صدساله‌ی بادیه‌نشینان عرب به‌عاریه گرفته شده است

گیاهان داخل گلخانه با آبی بیشتر از نیاز واقعی خود آبیاری می‌‌شوند و آب مازاد درنهایت توسط مخازنی در انتهای گلخانه جمع‌‌آوری می‌‌شود. جوت از این آب مازاد برای آزمایش روی گیاهان خارج گلخانه استفاده می‌کند. او در آنجا باغچه‌‌های متنوعی از خاک ایجاد کرده تا ببیند چه میزان از شوری خاک برای کشت مناسب خواهد بود. این بخش از پروژه هنوز در مرحله‌‌ی پیشرفت است. درمیان بیش از ۸۶۴ گیاه کاشته‌‌شده در محوطه‌‌ی خارجی، ۴۹ بوته تاکنون از بین رفته‌‌اند. برخی از این‌گونه‌‌ها تنها باهدف افزایش باروری خاک کاشته شده‌‌اند. او چنین توضیح می‌دهد:

من درحال آزمایش کشت گونه‌‌هایی نظیر لوبیا سبز و شبدر هستم که خود نوعی کود سبز محسوب می‌‌شود. تنها می‌‌خواهم بگذارم این‌گونه‌‌ها رشد کنند. آن‌ها نوعی حبوبات هستند که قابلیت تثبیت نیتروژن را در خاک دارا هستند. علاوه‌‌بر این، ما زمین را حفر می‌کنیم و  آن‌ها را با ماسه مخلوط می‌‌کنیم. آن‌‌ها پس از تجزیه، کیفیت خاک را بهبود می‌دهند و  ظرفیت نگه‌داری آب را بالا می‌‌برند و درکنار آن، مقداری مواد مغذی نیز به خاک می‌‌افزایند.

کشاورزی در بیابان با آب شور

جوت تاکنون ۸۶۴ گیاه ازجمله شابانک را در فضای خارجی گلخانه کاشته است

او چند برگ از شابانک وحشی را می‌‌چیند و توضیح می‌دهد که طعم آن‌‌ها به‌‌شدت فلفلی است؛ اما آنچه بیش از طعم تند این گیاه شگفت‌‌انگیز جلوه می‌‌کند، محیط خشنی است که این گیاهان در آن پرورش یافته‌‌اند: بیابان.

در رؤیای انتقال آب

حتی اگر گروه بتواند به نحوه‌‌ی پرورش محصولات در بیابان نیز تسلط یابد، هنوز هم یک مانع بزرگ بر سر راه آن‌ها وجود دارد که هنوز بر آن چیره نشده‌اند: «چگونه باید آب دریا را از ۱۵ کیلومتر دورتر در ساحل دریای سرخ به این محل حمل کنند؟» در حال حاضر، این آب هر دو روز یکبار توسط کامیون‌‌ به آنجا آورده می‌‌شود. این روش حمل چندان از لحاظ زیست‌‌محیطی و انتشار کربن، خنثی محسوب نمی‌‌شود و مسلما نمی‌‌توان آن را به‌عنوان روشی پایدار در توسعه‌‌ی آتی پروژه قلمداد کرد. هاوج می‌‌گوید:

در زمان افزایش مقیاس کار، به یک خط لوله برای پمپاژ آب دریا به محل نیاز خواهیم داشت. این همان موردی است که ما اکنون برای تأمین بودجه‌‌ی آن درحال رایزنی هستیم.

مشکل تنها انجام عملیات حفاری یک گودال نیست. مسئله‌ی دسترسی‌‌به زمین نیز وجود دارد. یک گزینه این است که لوله در همان مسیری جای‌‌گذاری شود که قرار بود در آن با حفر یک کانال با بودجه‌‌ی ۱۰ میلیارد دلار، آب دریای سیاه به دریای مرده منتقل شود (پروژه‌‌ای که سال‌‌ها درگیر مشکلات متعدد بوده است) یا به‌‌عنوان گزینه‌‌ی دوم می‌‌توان کانال‌‌کشی را در زیر جاده‌ی اصلی نزدیک به گلخانه (یعنی بزرگراه دره‌‌ی اردن) مدنظر قرار داد؛ اما این کانال از اراضی تحت مالکیت افراد مختلفی (از دولت گرفته تا شهروندان عادی) عبور می‌کند.

کشاورزی در بیابان با آب شور

در حال حاضر، آب موردنیاز گلخانه توسط کامیون‌ ازدریای سرخ به اینجا آورده می‌‌شود؛ اما این راهکار موقتی است

بااین‌حال، گروه همچنان خوشبین است. هم‌‌اکنون آن‌ها مشغول آماده‌سازی مطالعاتی هستند که نشان می‌‌دهد چگونه احداث یک خط لوله‌‌‌‌ی آب با کاربرد تجاری برای پروژه‌‌ی جنگل صحرا می‌‌تواند در ایجاد فرصت‌های شغلی و کسب‌وکارهای جدید در منطقه مفید واقع شود. سطح حمایت به‌‌عمل آمده از پروژه (‌‌به‌‌خصوص درمورد تأییدیه‌‌های اخذشده با تلاش خانواده‌‌ی سلطنتی و دادگاه‌های سلطنتی اردن) بدان معنی است که احتمالا دلایل محکمی برای امکان تصور پیشبرد سریع‌تر این پروژه وجود دارد.

حتی درصورت چشم‌‌پوشی از چالش‌های سیاسی و بوروکراتیک مربوط‌به احداث یک خط لوله‌‌ی انتقال، ایده‌‌ی تبدیل این باریکه از بیابان به یک مجموعه‌‌ی ۲۰ هکتاری از انواع باغچه‌‌ و گلخانه،‌‌ کمی بیش‌‌از‌‌اندازه آرمان‌‌گرایانه به‌‌نظر می‌‌رسد؛ اما همان‌طور که اعضای گروه فعال در این پروژه می‌‌گویند، تمامی فناوری‌‌های موجود در اینجا پیش‌‌تر امتحان خود را پس داده‌‌اند و همین حالا هم در چادرهای برپاشده در دل بیابان‌‌های اردن در حال کار هستند. در هر حال، طعم دلچسب و واقعی خیارهای درختی به‌‌عمل‌‌آمده در همین گلخانه‌‌ی خورشیدی نیز گواه آن است که تحقق هر رؤیای بزرگی به‌پشتوانه‌ی عزم و اراده‌‌ی افراد میسر خواهد شد؛ حتی اگر این رؤیا، صادرات محصولات زراعی از دل خشک‌‌ترین بیابان‌‌های جهان باشد.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

براساس آخرین اخبار، علاقه‌مندان ساعت‌های هوشمند ویتینگز می‌توانند ساعت هوشمند Move را به‌صورت سفارشی‌شده در بازار اروپا بخرند. خریداران می‌توانند همه‌‌ی قسمت‌های ساعت ازجمله طراحی، فیس‌واچ، رنگ، بند و حتی ردیاب تناسبِ‌اندام ساعت هوشمند را به‌صورت سفارشی و باتوجه‌به علاقه‌ی خود انتخاب و درنهایت، ساعت دلخواه را تهیه کنند.

با چنین حق انتخابی که به کاربران داده شده، امکان طراحی ساعت هوشمند ویتینگز در ۵,۸۰۰ ترکیب مختلف وجود دارد. در‌حال‌حاضر، علاقه‌مندان به خرید این ساعت هوشمند فقط حق انتخاب نسخه‌ی غیر EKG ساعت را دارند. باتوجه‌به آنچه ویتینگر اعلام کرده، حق انتخاب بیشتری برای خرید به خریداران ساعت‌های هوشمند این برند داده شده است. 

ساعت هوشمند ویتینگز

در نظر بگیرید نسخه‌ی گران قیمت ساعت هوشمندMove ECG هنوز دردسترس کاربران قرار ندارد و به بازار عرضه نشده است. در جریان نمایشگاه CES 2019، ویتینگز ساعت هوشمند Move ECG را با قابلیت پایش ضربان قلب رونمایی کرد

هنگام معرفی ساعت هوشمند Move در نمایشگاه، تنها در پنج رنگ به بازار عرضه شد. این ساعت هوشمند هم قابلیت ردیابی خواب و هم قابلیت ردیابی فعالیت‌های بدنی را دارد. همچنین، اینگجت پوشیدنی تا عمق ۵۰ متر دربرابر نفوذ آب مقاوم است و عمر باتری مطلوبی برابر با ۱۸ ماه دارد. 

براساس آخرین اعلام ویتینگز، ساعت هوشمند سفارشی Move در‌حال‌حاضر فقط دردسترس کاربران بازارهای اروپا قرار دارد. کاربران اروپایی می‌توانند این ساعت هوشمند را به‌صورت مستقیم از ویتینگز با قیمت ۷۹.۹۵ یورو بخرند که درحدود ۱۰ یورو گران‌تر از قیمت گجت پوشیدنی با طراحی و رنگ غیرسفارشی است.

ویتینگز اعلام کرده این هزینه‌ی اضافی به سفارشی‌سازی ساعت هوشمند مربوط‌ است. سال گذشته، نوکیا کسب‌و‌کار سلامت دیجیتال خود را به هم‌بنیانگذار ویتینگر فروخت. در‌حال‌حاضر، هنوز این ساعت هوشمند ویتینگز در فرانسه ساخته می‌شود. انتظار می‌رود ویتینگز به‌زودی و تا پایان سال جاری، کارخانه‌ی مشابهی در ایالات متحده‌ی آمریکا راه‌اندازی کند.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

واتساپ برای مقابله با اخبار نادرست مربوط‌به انتخابات ملی چند روز آینده‌ی هندوستان، سرویسی راه‌اندازی کرده تا هندی‌ها صحت اطلاعات به‌دست‌آمده از این پیام‌رسان را بسنجند. مدیران این اپلیکیشن در بیانیه‌ای اعلام کردند با همکاری پروتو (Proto)، استارتاپ محلی هند، تلاش می‌کنند پیام‌های ارسال‌شده به این سرویس را به چهار دسته‌ تقسیم کنند: «درست»، «نادرست»، «گمراه‌کننده» و «بحث‌انگیز». همچنین، آن‌ها پایگاه داده‌ای برای این‌گونه محتواها ایجاد کرده‌اند تا بتوانند شایعات و اطلاعات نادرست را بهتر و با دقت بیشتر شناسایی کنند.

واتساپ که بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر در هند دارد، این اقدام را در مبارزه با انتقادات مطرح‌شده درباره‌ی استفاده از این پلتفرم برای انتشار اخبار نادرست اتخاذ کرده است. این درحالی است که سایر رسانه‌های اجتماعی در چنین مواقعی تلاش می‌کنند از درگیرشدن با چنین موضوعاتی، به‌ویژه در زمان برگزاری رویدادهای حساسی مانند انتخابات ملی کشورها، دوری کنند.

انتشار گسترده‌ی شایعات در هند، چندین نفر را به کشتن داده و حل این معضل نیازمند همکاری همه است

فیسبوک، مالک سرویس پیام‌رسان واتساپ، روز دوشنبه اعلام کرد ۷۱۲ حساب کاربری و ۳۹۰ صفحه را به‌‌دلیل «انجام رفتارهای تأییدنشده» در هند و پاکستان بسته است. به‌گفته‌ی فیسبوک، بیشتر آن‌ها با حزب اصلی مخالف در هند، یعنی حزب کنگره و برخی نیز با ارتش پاکستان در ارتباط بودند. مرحله‌ی اول انتخابات هند ۱۱آوریل آغاز می‌شود و انتظار می‌رود نتایج نهایی آن در ۲۳مِی اعلام شود.

احزاب اصلی سیاسی هند یکدیگر را به پخش اخبار جعلی در واتساپ متهم و خود را از آن مبرا اعلام می‌کنند. یکی از مدیران بلندپایه‌ی اجرایی این سرویس پیام‌رسان در فوریه گفت احزاب هندی تلاش می‌کنند از واتساپ برای کارهایی استفاده کنند که این اپلیکیشن برای آن‌ها در نظر گرفته نشده است. واتساپ دردسرهای مشابهی را سال گذشته نیز در زمان برگزاری انتخابات برزیل با سیاست‌مداران این کشور آمریکای‌جنوبی داشت و آن‌ها را به انتشار اخبار نادرست در این پلتفرم متهم کرد.

واتساپ

ریتویجی پاریخ (Ritvvij Parrikh) و نصر الهادی (Nasr ul Hadi)، بنیان‌گذاران پروتو، در بیانیه‌ای اعلام کردند:

هدف این پروژه مطالعه‌ی پدیده‌ی انتشار شایعات در مقیاس بزرگ است. به‌‌دلیل اطلاعات زیادی که در‌حال‌ردوبدل است، می‌توانیم آسیب‌پذیرترین موضوعات، مکان‌ها، زبان‌ها، مناطق و موارد دیگر را شناسایی کنیم.

طبق گفته‌های واتساپ، دو سازمان دیگر نیز که تجربه‌ی کار در پروژه‌های مربوط‌به انتشار شایعات و اخبار نادرست را دارند، دراین‌زمینه با پروتو همکاری می‌کنند:

حل معضل انتشار شایعات نیازمند همکاری است و هیچ سازمانی نمی‌تواند این مشکل را به‌تنهایی حل کند.

این سرویس که Checkpoint Tipline نامیده می‌شود، پروژه‌ای تحقیقاتی است که منابع مالی آن را واتساپ تأمین می‌کند و این قابلیت را دارد که پیام‌های مختلف را در قالب پیام‌های متنی به زبان‌های انگلیسی و هندی و سه زبان بومی منطقه و نیز به‌شکل فایل‌های تصویری و ویدئویی دریافت کند. 

رمزگذاری سرتاسری واتساپ موقعیتی فراهم کرده تا کاربران بدون نظارت اشخاص حقیقی و حقوقی یا حتی مالکان واتساپ روی محتوای پیام‌ها، پیام‌های متنی و تصاویر و ویدئو را با یکدیگر تبادل کنند. ژوئیه‌ی گذشته، اداره‌کنندگان این اپلیکیشن تصمیماتی برای محدودکردن تعداد پیام‌هایی اتخاذ کردند که هر کاربر می‌تواند بازارسال کند تا از بازارسال دسته‌جمعی پیام‌ها در هند جلوگیری کنند. انتشار گسترده‌ی شایعاتی که معمولا به این طریق در پیام‌رسان‌ها انجام می‌شود، به معضلی اساسی در این کشور تبدیل شده و تاکنون، چندین نفر را به کام مرگ کشانده است؛ به‌طوری‌که افراد زیادی اقدام فوری دولت دراین‌زمینه را خواستار شده‌اند.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

نارسایی اندام ممکن است کشنده باشد؛ ولی کلیه‌ها و قلب و کبد برای این فاجعه آماده هستند. نتایج پژوهشی جدید نشان می‌دهد درصورت بُروز چنین اتفاقی، دو جمعیت سلولی به‌سرعت واکنش نشان می‌دهند و برای بازیابی اندام دچار اختلال در عملکرد باهم همکاری می‌کنند. ابتدا سلول‌های بازمانده برای نگه‌داری عملکرد اندام به‌‌سرعت وارد عمل می‌شوند و سلول‌های شبه‌بنیادی جایگزین بافت آسیب‌دیده می‌شوند.

در مقاله‌‌ای مروری که ۲۹مارس در مجله‌ی Trends in Molecular Medicine منتشر شد، به این موضوع پرداخته شده که چگونه این واکنش دوگانه موجب نجات زندگی می‌شود.

وقتی بافتی آسیب می‌بیند، سلول‌ها برای جایگزینی تقسیم می‌شوند؛ اما فرایند تقسیم سلولی در سلول‌های تخصصی مانع از این می‌شود که آن سلول‌ها بتوانند وظایف طبیعی خود را انجام دهد. تا همین اواخر، این اعتقاد وجود داشت که بازیابی عملکرد پس از هر آسیب، پیامدی از بازیابی مجدد تمام سلول‌های تخصصی است؛ درحالی‌که تقسیم سلولی این‌چنینی درنهایت به ضعف بیشتر عملکرد بخش‌های باقی‌مانده‌ی آن عضو منجر می‌شود. این ایده زمانی‌ تغییر کرد که دانشمندان متوجه شدند درواقع، دو نوع سلول وجود دارند که دربرابر نارسایی اندام واکنش نشان می‌دهند. عمده‌ی سلول‌های موجود در اندام، سلول‌های بسیار اختصاصی هستند که توانایی تقسیم سلول را از دست داده‌اند؛ ولی می‌توانند ظرفیت عملکرد خود را افزایش دهند. پائولا روماگنانی، استاد نفرولوژی از بیمارستان کودکان میردر فلورانس می‌گوید:

در موقعیت‌هایی که اندام قبلا عملکرد مناسبی داشته و دچار نارسایی می‌شود، بدن شما این توانایی را ندارد که از عهده‌ی جایگزینی تمام سلول‌هایی برآید که عملکرد خود را از دست داده‌اند. درمقابل، بخش کمی از سلول‌هایی که برنامه‌ریزی نشده‌اند، مانند سلول بنیادی، می‌توانند به‌طور مؤثری تقسیم شوند. ما با آگاهی از این موضوع می‌خواستیم بدانیم چگونه این دو فرایند باهم کار می‌کنند تا به اندام کمک کنند که از نارسایی برگردد.

ازآنجاکه سلول‌ها در اندام‌های تخصصی نظیر قلب یا کلیه‌ها یا کبد طوری برنامه‌ریزی شده‌اند که وظایف خاصی را انجام دهند، تنها سلول‌های شبه‌بنیادی می‌توانند به‌سرعت تقسیم شوند و جای بافت‌های آسیب‌دیده را بگیرند. برای مثال، پوست هرجایی که باشد، عملکرد ثابتی دارد و برای ترمیم آسیب پوستی به‌سرعت تقسیم می‌شود. اگرچه تقسیم بی‌برنامه‌ی بافتِ اندام تخصصی بیش از اینکه کمک‌کننده باشد، موجب کاهش سلامت آن اندام می‌شود. به‌همین‌دلیل، همکاری بین دو نوع سلول بسیار مهم است. سلول تخصصی DNA خود را نمی‌تواند در فرایندی به‌نام «تقسیم درونی» (Endoreplication) تکثیر می‌کند؛ ولی دیگر اجزای آن تقسیم نمی‌شود.

ترمیم نارسایی حاد توسط بدن

این شکل نشان می‌دهد چگونه پلی‌پلوئیدی‌شدن سلول‌های ماهیچه‌ای قلب و تکثیر سلول‌های شبه‌بنیادی موجب ترمیم آسیب حاد قلبی در پستانداران می‌شود

روماگنانی می‌گوید:

با انجام این کار، سلول هنوزهم عمل می‌کند و مقدار کاری که می‌تواند انجام دهد، به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. او کار سلول‌های ازبین‌رفته را پوشش می‌دهد. به‌طور هم‌زمان یا کمی پس از این نوع تقسیم سلولی، سلول‌هایی شبه‌بنیادی خواهید داشت که به‌سرعت تقسیم می‌شوند تا بافت ازدست‌رفته را جایگزین کنند.

روماگنانی هنگام مطالعه‌ی این تعامل دریافت برخی از اندام‌ها روی تکنیک بیشتر تمرکز می‌کنند. او می‌گوید:

برای مثال، تراکم سلول‌های شبه‌بنیادی در قلب کمتر از تراکم این سلول‌ها در کبد است. این، یعنی قلب عمدتا به‌وسیله‌ی تقسیم درونی سلول‌های تخصصی دربرابر نارسایی واکنش نشان می‌دهد و کمتر از رویکرد تولید مجدد سلول استفاده می‌کند. این درحالی است که در کبد، بازسازی سلولی آسان‌تر رخ می‌دهد؛ اما بدون توجه به اینکه کدام واکنش غالب‌تر است، هر دو رویکرد نقش‌هایی حیاتی در هر دو اندام دارند.

همچین، تعاملاتی بین دو پاسخ بازیابی‌کننده وجود دارد که پیامدهایی برای توسعه‌ی داروهایی دارد که شاید بتوانند بیشتر موجب تقویت یکی از واکنش‌ها شوند. روماگنانی می‌گوید:

تقسیم سلولی درونی راهی برای افزایش سریع اندازه و عملکرد سلولی است که در کوتاه‌مدت بسیار عالی است؛ زیرا می‌تواند موجب نجات زندگی شود. باوجوداین در بلندمدت، داشتن تعداد زیادی از این سلول‌ها می‌تواند به اختلال مزمن در عملکرد اندام منجر شود.

در وضعیت تقسیم سلولی در سلول‌های شبه‌بنیادی، استحکام بافت در بلندمدت بهتر است؛ اما درعین‌حال، احتمال توسعه‌ی سرطان در اندام درگیرشده نیز وجود دارد. وقتی شما تعداد زیادی از سلول‌هایی داشته باشید که کارایی تقسیم فراوانی دارند، خطر توسعه‌ی سرطان نیز در این سلول‌ها بیشتر است. این موضوع احتمالا علت این موضوع است که چرا هر دو روش در بافت آسیب‌دیده فعال هستند و توازن بین این دو روش تا به این اندازه اهمیت دارد. این پژوهشگران علاقه‌مندند که این اطلاعات را در توسعه‌ی درمان‌هایی برای نارسایی حاد اعضای بدن استفاده کنند. درک نقش تقسیم سلولی درونی در همکاری با تقسیم سلولی در هر اندام واقعا مهم است. روماگنانی می‌گوید:

پژوهشگران باید بدانند دو مکانیسم در اینجا وجود دارد و باید آن‌ها را به‌صورت جداگانه بررسی کنیم. در‌حال‌حاضر، داروهای اختصاصی برای نارسایی حاد اعضای بدن نداریم؛ زیرا تاکنون تلاش برای یافتن راه‌حل بی‌اندازه غیرممکن بوده است. اکنون می‌توانیم قدم بعدی را برداریم.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

استفاده‌ی گسترده از پروتکل امنیتی HTTPSموجب شده قفل‌های سبزرنگ را در بسیاری از وب‌سایت‌ها در سرتاسر جهان شاهد باشیم. بسیاری از وب‌سایت‌های پربازدیدی که روزانه به آن‌ها سر می‌زنید، مانند زومیت، از پروتکلی به‌نام پروتکل امنیتی لایه‌ی انتقال (Transport Layer Security) یا به‌اختصار TLS بهره می‌برند. این پروتکل داده‌های مبادله‌شده میان مرورگر و سِرور را رمزنگاری می‌کند تا از دید افراد دیگر مخفی بماند؛ اما جدیدترین یافته‌های محققان دانشگاه کافوسکاری ونیز در ایتالیا و دانشگاه تکنیکال وین در اتریش نشان داده که تعداد درخورتوجهی از وب‌سایت‌های رمزنگاری‌شده همچنان درمعرض خطر هستند.

در تحلیل ۱۰,۰۰۰ وب‌سایت اول بهره‌مند از این پروتکل براساس شرکت تحلیل الکسا که به آمازونتعلق دارد، ۵۵۰ وب‌سایت (۵.۵ درصد) آسیب‌پذیری‌های جدی مربوط‌به TLS داشتند. این مشکلات ناشی از نحوه‌ی اجرای TLS و باگ‌های شناخته‌شده‌ی این پروتکل و نسل قبل آن (Secure Socket Layer (SSL است. باوجوداین، بدترین قسمت ماجرا آن است که در این وب‌سایت‌ها همچنان قفل سبزرنگ نمایان می‌شود.

ریکاردو فوکاردی، محقق امنیت شبکه و رمزنگاری در دانشگاه کافوسکاری ونیز می‌گوید:

ما چیزهایی یافته‌ایم که مرورگر نیز شناسایی نمی‌کند. ما به‌دنبال مشکلاتی از TLS هستیم که تاکنون به آن‌ها اشاره‌ای نشده‌ است.

این محققان تکنیکی برای تحلیل TLS توسعه داده‌اند که می‌تواند با بررسی وب‌سایت‌ها مشکلات TLS آن‌ها را گزارش دهد. محققان نفوذپذیری‌های کشف‌شده را در سه دسته طبقه‌بندی کردند. نتایج کامل تحقیقات این محققان در بخش امنیت و حریم شخصی سمپوزیم IEEE ارائه خواهد شد که ماه بعد در سان‌فرانسیسکو برگزار می‌شود.

https

همان‌طورکه گفته شد، محققان آسیب‌پذیری‌ها را به سه دسته تقسیم کردند. دسته‌ی اول نقیصه‌هایی هستند که خطرهایی به‌همراه دارند؛ اما به‌تنهایی مهاجمان نمی‌توانند از آن استفاده کنند. اطلاعات به‌دست‌آمده ازطریق این آسیب‌پذیری‌ها بسیار اندک‌ است و مهاجم باید جستار (Query) را چندین‌بار اجرا کند تا قطعات به‌دست‌آمده را کنارهم بگذارد و به اطلاعات دست یابد. برای مثال، این نفوذپذیری‌ها ممکن است به مهاجم امکان دسترسی به کوکی را بدهد؛ اما دسترسی به کوکی به‌تنهایی برای به‌دست‌آوردن اطلاعات مهم، مانند رمز عبور، چندان کارا نیست.

از میان ۱۰,۰۰۰ وب‌سایت برتر، ۵۵۰ وب‌سایت دچار آسیب‌پذیری TLS اند

مشکلات در دو دسته‌ی دیگر بسیار جدی‌تر هستند. دسته‌ی دوم می‌تواند به دسترسی مهاجم به تمام اطلاعات و رمزگشایی تمام ترافیک میان مرورگر و سِرور منجر شود. بدتر از همه، وضعیت دسته‌ی سوم است که به مهاجم نه‌تنها اجازه‌ی رمزگشایی تمام ترافیک، بلکه اجازه‌ی تغییر آن را نیز می‌دهد. نکته‌ی طعنه‌آمیز اینجا است که پروتکل HTTPS از ابتدا برای مقابله با این‌ نوع حملات طراحی شده که به «حملات مرد میانی» (Man-in-the-Middle) موسوم‌اند.

این آسیب‌پذیری‌ها در عمل شاید چندان هم بحرانی نباشند؛ زیرا بسیاری از آن‌ها زحمت و زمان بیشتری درمقایسه‌با سایر روش‌ها و نفوذپذیری‌ها می‌طلبند؛ اما مشکلات امنیتی TLS همچنان موضوع مهمی است. امروزه، امنیت و حریم شخصی در فضای مجازی اهمیتی دوچندان پیدا کرده و باید از امنیت کامل پروتکل‌های پرکاربرد و پایه‌ای مطمئن شد.

محققان می‌گویند یکی از فرضیات آنان دراین‌زمینه آن است که مشکلات ریزامنیتی TLS در صفحه‌ی وب می‌تواند بسیاری از صفحات دیگر را نیز تهدید کند. برای مثال، فرض کنید صفحه‌ی اصلی Example.com بدون مشکل و TLS داشته باشد؛ اما mail.example.com آسیب‌پذیری‌های TLS داشته باشد. باتوجه‌به ارتباط این دو، تمامی ارتباطات مطمئن این دو هم تضعیف می‌شود؛ بدین‌ترتیب، آسیب‌پذیری کوچکی به‌واسطه‌ی لینک‌ها و ارتباط‌ها تقویت می‌شود.

نفوذپذیری‌ها به مهاجمان اجازه‌ی رمزگشایی تمام داده‌ها و حتی تغییر آن‌ها را می‌دهد

در فضای امروزی وب، بسیاری از وب‌سایت‌ها به یکدیگر وابسته هستند و ارتباطات میان وب‌سایت‌ها و وب‌سرویس‌ها بسیار زیاد است. برای درک این موضوع کافی است بدانید در آن جمعیت ۵.۵ درصدی از ۱۰,۰۰۰ وب‌سایت برتر که آسیب‌پذیر تشخیص داده شدند، ۲۹۲ وب‌سایت تحت‌تأثیر مستقیم باگ TLS و ۵,۲۸۲ درمعرض آسیب‌پذیری ناشی‌ از سایر ‌وب‌سایت‌ها قرار داشتند. از این تعداد، بیش از ۴,۸۰۰ وب‌سایت در دسته‌ی سوم (خطرناک‌ترین) و ۷۳۳ وب‌سایت در دسته‌ی دوم و ۹۱۲ وب‌سای در دسته‌ی اول (کمترین خطر) قرار می‌گیرند.

این موضوع بدین‌معنا است که وب‌سایت شما به‌اندازه‌ی ضعیف‌ترین لینک آن امنیت دارد. محققان فوسکاری مشغول ساخت ابزاری مبتنی بر تحقیقاتشان هستند که توانایی تشخیص آسیب‌پذیری‌های TLS را دارد.

https

نظر مترجم

باتوجه‌به گستردگی استفاده‌ی TLS و SSL در سرتاسر وب و تبدیل‌شدن آن به استانداردی امنیتی، هرگونه آسیب‌پذیری آن باید جدی تلقی شود. علاوه‌برآن، بسیاری از گواهینامه‌های TLS و SSL به‌همراه بیمه‌ی ضدهک فروخته می‌شوند؛ بیمه‌ای که از چندده‌هزار یورو آغاز می‌شود و به یک میلیون یورو هم می‌رسد. این آسیب‌پذیری‌ها به‌دلیل پرونده‌های حقوقی احتمالی و ادعاهای دریافت بیمه می‌تواند زنگِ‌خطری برای صادرکنندگان (Issuer) این گواهینامه‌ها تلقی شود.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اخیرا انتشار ناخواسته‌ی نسخه‌ای اولیه از مرورگر اج را شاهد بودیم که براساس کرومیوم ایجاد شده بود. البته، اهالی ردموند قصد دارند پیش از عرضه‌ی عمومی این مرورگر برای اعضای برنامه‌یویندوز اینسایدر، بهبودهایی روی آن اعمال کنند؛ ولی خبر خوشحال‌کننده این است که احتمالا این مسئله به‌زودی رنگ واقعیت به‌خود خواهد گرفت.

وب‌سایت آلمانی Deskmodder تصاویری منتشر کرده که نشان‌دهنده‌ی ردپای نسخه‌ی جدید Edge در آخرین بیلد از ویندوز برای کاربران حلقه‌ی Skip Ahead ویندوز اینسایدر است. البته، مایکروسافت نسخه‌ی مبتنی بر کرومیوم اج را فقط برای برخی از کاربران عرضه می‌کند تا به‌نوعی امکان مقایسه‌ی میان این نسخه از اج و نسخه‌ی قدیمی وجود داشته باشد.

مرورگر اج / Edge Browser

بااین‌حال، اگر عضو برنامه‌ی ویندوز اینسایدر هستید و در حلقه‌ی Skip Ahead قرار دارید، می‌توانید این فایل‌ها را در مسیر زیر مشاهده کنید. ضمنا به‌یاد داشته باشید انجام این کار فقط در محیط Windows Sandbox امکان‌پذیر است.

C:\Users\WDAGUtilityAccount\AppData\Local\MicrosoftEdge

در بیلدهای بعدی ویندوز که برای اینسایدرها منتشر خواهد شد، مایکروسافت نسخه‌ی جدید Edge را کاملا جایگزین نسخه‌ی قدیمی خواهد کرد. مرورگر اج برای تمامی کاربران نیز احتمالا همراه‌با به‌روزرسانی بهاره‌ی ویندوز در سال ۲۰۲۰ عرضه خواهد شد. اگر می‌خواهید با نسخه‌ی مبتنی بر کرومیوم مرورگر اج آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم این مطلب را از دست ندهید.



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گوگل‌پلاس (+Google) به‌عنوان سرویسی نوآور در سال ۲۰۱۱ با وعده‌هایی هیجان‌انگیز برای رقابت با غول‌هایی نظیر فیسبوک و توییتر معرفی شد. درواقع، این سرویس چهارمین تلاش گوگل برای موفقیت در حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی بود.

با وجود همه‌ی وعده‌های گوگل، سرویس گوگل‌پلاس نتوانست توجه شمار زیادی از مردم، به‌ویژه کاربران توییتر و فیسبوک را به‌خود جلب کند؛ حتی اقدامات بعدی گوگل، مانند تلاش برای محبوبیت این سرویس ازطریق یوتیوب، نیز نتوانستند به‌ بقای آن کمک کنند.

تا پایان سال ۲۰۱۱، تحلیلگران متعددی معتقدند بودند گوگل‌پلاس آینده‌ی درخشانی در پیش ندارد. بااین‌حال، گوگل همچنان به این سرویس متعهد ماند تا اینکه نهایتا در سال ۲۰۱۸ و در پی فاش‌شدن اطلاعات کاربران، تصمیم گرفت به‌زندگی گوگل‌پلاس برای همیشه پایان دهد.

گوگل پلاس

گوگل‌پلاس چه‌ سرویسی بود؟

گوگل‌پلاس در ژوئن۲۰۱۱ معرفی شد و آغاز‌به‌کار کرد. در ابتدا، عضوشدن در این سرویس فقط ازطریق دعوت‌نامه امکان‌پذیر بود تا اینکه نهایتا در اواخر ۲۰۱۱، به‌صورت عمومی برای همه دردسترس قرار گرفت. گوگل‌پلاس اکثر ویژگی‌های شبکه‌های اجتماعی معمولی را داشت و به‌ کاربرانش امکان می‌داد به‌سادگی تصاویرشان را در قالب پست منتشر کنند و کارهای مختلفی انجام دهند.

با همه‌ی این‌ها، گوگل معتقد بود سرویس پلاس چیزی فراتر از شبکه‌ی اجتماعی ساده است. این شرکت سرویس مذکور را به‌عنوان «قشر اجتماعی» معرفی می‌کرد؛ سرویسی که طراحی شده بود تا با تمامی سرویس‌های دیگر گوگل سازگار باشد و با آن‌ها کار کند. 

گوگل‌پلاس از همان ابتدا برای شکست‌خوردن ساخته‌ شده بود

ویژگی‌های مهم گوگل‌پلاس امکان دسته‌بندی دوستان در فهرست‌هایی با‌ نام Circle و نیز امکان برقراری تماس‌های ویدئویی گروهی ازطریق Hangouts را شامل می‌شد. تنها چند هفته پس از آغاز‌به‌کار رسمی این سرویس، گوگل اعلام کرد میلیون‌ها نفر در آن عضو شده‌اند؛ اما بعدها مشخص شد این آمار حقیقت ندارد و عده‌ی به‌نسبت کمی از مردم درحال‌استفاده از گوگل‌پلاس بودند.

پاول تَسی، نویسنده‌ی فوربز، در هفته‌های ابتدایی تولد گوگل‌پلاس، مقاله‌ی مفصلی درباره‌ی آن نوشت. او در بخشی از مقاله‌اش به اتفاق عجیبی اشاره می‌کند:

امروز فید خبری گوگل‌پلاس را بازکردم و با اتفاق عجیبی روبه‌رو شدم: هیچ‌چیزی آنجا نبود، صفحه‌ی سفید خالی. از دیدگاه من، گوگل‌پلاس سرویسی بزرگ، اما توخالی است. گوگل‌پلاس مملو از آدم‌هایی است که در آن ثبت‌نام کرده‌اند؛ اما هرگز به‌خود زحمت نداده‌اند بخش‌های مختلف را بررسی کنند تا ببیند این سرویس چگونه کار می‌کند.

گوگل پلاس / Google Plus

مشکل از کجا شروع شد؟

مت ناوارا، مشاور فعال در حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی، حرف‌های جالبی درباره‌ی سرویس گوگل می‌زند:

گوگل‌پلاس از همان‌ روز اول برای شکست‌خوردن متولد شده بود. از مشکلات مربوط‌به رابط کاربری گرفته تا دیر واردشدن به حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی در‌مقایسه‌با رقبایی نظیر فیسبوک، از تجربه‌ی کاربری شلخته گرفته تا انتشار شایعاتی درباره‌ی بُروز اختلاف در تیم مدیریت گوگل درزمینه‌ی این سرویس، همه‌و‌همه اتفاقات ناگواری بودند که آن را به‌ نابودی کشاندند.

گوگل‌پلاس در ابتدا، قوانین سخت‌گیرانه‌ای برای اسم کاربرانش داشت و کاربران حتما باید از اسم واقعی استفاده می‌کردند؛ درغیر‌این‌صورت، حساب کاربری آن‌ها مسدود می‌شد. گوگل حتی گاهی اوقات استفاده از برخی سرویس‌هایش نظیر جیمیل را نیز برای این کاربران ناممکن می‌کرد. نکته‌ی عجیب این بود که گوگل سراغ حساب‌های منتسب به کسب‌و‌کار‌ها و برندها می‌رفت و آن‌ها را حذف می‌کرد.

گوگل‌پلاس در ابتدا سیاست سخت‌گیرانه‌ای برای نام کاربرانش داشت

البته، این شرکت بعدها اعتراف کرد این کار اشتباه بوده و کسب‌و‌کارها نیز می‌توانند در گوگل‌پلاس پروفایل بسازند. بااین‌حال، کسانی که صرفا ثبت‌نام کرده بودند تا با سرویس کار کنند و برای ماندن یا نماندن در آن تصمیم بگیرند، اغلب از چیزهایی که می‌دیدند، شدیدا متعجب می‌شدند. درواقع، برخی ویژگی‌های گوگل‌پلاس کاربران را سردرگم می‌کرد.

درحالی‌که مردم قبلا در شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک با مفهومی همچون «لایک» و در توییتر با مفهوم «توییت‌های محبوب» مواجه شده بودند، در گوگل‌پلاس به گزینه‌ای به‌نام «پلاس وان» (Plus One) برمی‌خوردند. درواقع، داستان از این قرار بود که «اگر از پستی خوشتان می‌آمد، باید آن را پلاس وان می‌کردید».

نشر اطلاعات گوگل پلاس / Google Plus Data Leak

تدابیر گوگل چه بود؟

گوگل پس از اینکه فهمید استقبال از گوگل‌پلاس آن‌طور که بایدوشاید زیاد نیست، در اقدامی تأمل‌برانگیز و مهم، تصمیم گرفت این سرویس را با سرویس‌هایی نظیر جیمیل «ادغام» یا شاید بهتر باشد بگوییم «یکپارچه» کند. بعدها در سال ۲۰۱۳، اتفاق مشابهی برای یوتیوب رخ داد و گوگل برای محبوبیت گوگل‌پلاس دست‌به‌دامان سرویس اشتراک ویدئو محبوبش شد.

به‌دنبال این اتفاق، هر کاربری که می‌خواست در زیر ویدئوهای یوتیوب نظر بگذارد؛ مجبور بود الزاما از حساب کاربری گوگل‌پلاس استفاده کند. این، یعنی عملا کاربران به ساخت حساب گوگل‌پلاس مجبور می‌شدند. این اقدام گوگل با واکنش منفی تولیدکنندگان محتوای ویدئویی مواجه شد؛ چراکه آنان متوجه شدند تعداد دیدگاه‌های پای ویدئوهایشان به‌طرز محسوسی کاهش پیدا کرده است.

آنان مدعی بودند گوگل از موفقیت آن‌ها برای محبوب‌ترکردن گوگل‌پلاس سوء‌استفاده می‌کند. اِما بلکری یوتیوبری بود که آهنگ جالبی در‌این‌زمینه نوشت که ویدئو مربوط‌به آن شدیدا فراگیر شد. 

گوگل برای محبوب‌ترکردن گوگل‌پلاس، دست‌به‌دامان یوتیوب و پلی‌استور شد

البته، ماجرا به‌همین‌جا خلاصه نمی‌شد. کسانی که می‌خواستند در گوگل پلی‌استور برای اپلیکیشن‌ها بررسی بنویسند، به استفاده از حساب کاربری گوگل‌پلاس ملزم بودند. تمامی این اقدامات دست‌به‌دست هم داد و باعث شد جامعه‌ی گوگل‌پلاس پرشمار و فعال شود.

یکی از دلایل مهم‌ فعال‌شدن جامعه‌ی کاربری این بود که دیدگاه‌های پای ویدئوهای یوتیوب و ویدئوهای پسندیده‌شده و نیز بررسی‌های نوشته‌شده در پلی‌استور، به‌طور خودکار در گوگل‌پلاس هم منتشر می‌شدند. گوگل در اطلاعیه‌ای اعلام کرد شمار کاربران این سرویس مرز ۵۰۰ میلیون نفر را رد کرده است؛ اما سؤالی که خیلی‌ها از خود پرسیدند، این بود: «از این تعداد چند نفر واقعا در این سرویس به‌طور منظم فعال هستند و با آن تعامل می‌کنند؟»

روری سلان‌جونز، خبرنگار بی‌بی‌سی، در سال ۲۰۱۱ درباره‌ی گوگل‌پلاس نوشته است:

به پروفایل افرادی سر زدم که برای عضویت در گوگل‌پلاس دعوتشان کرده بودم و متوجه اتفاق جالبی شدم. میزان حضور آن‌ها در دنیای درخشان جدید گوگل خیلی کم بود؛ تاحدی‌که بعضی از آن‌ها اصلا در این سرویس حضور نداشتند. سؤال مهم اینجا است: ۷۵۰ میلیون نفری که در فیسبوک ثبت‌نام کرده‌اند یا ۱۰۰ میلیون نفری که به‌گفته‌ی توییتر در این سرویس حضور دارند، به استفاده از سرویس دیگری نیاز پیدا می‌کنند؟

گوگل پلاس / Google Plus

دلیل تعطیلی گوگل‌پلاس چه بود؟

در آوریل‌۲۰۱۴ و به‌دنبال جدایی مؤسس گوگل‌پلاس از گوگل، بُروز تغییراتی جدی در این سرویس را شاهد بودیم؛ تغییراتی که با سرعت سریعی رخ دادند. برای مثال، ویژگی‌های موفقی همچون Hangouts و Photos به‌صورت رسمی از گوگل‌پلاس جدا شدند و به‌عنوان سرویس‌هایی مستقل شروع‌به‌کار کردند. 

گوگل کم‌کم از اقدامات پیشین خود برای افزایش محبوبیت گوگل‌پلاس ازطریق یوتیوب و گوگل‌پلی دست کشید و تصمیم گرفت این سرویس‌ها را به‌مرور زمان ازهم جدا کند. در سال ۲۰۱۵، طراحی گوگل‌پلاس دستخوش تغییر شد تا این‌بار بیشتر روی جامعه‌ی کاربران متمرکز باشد؛ اما حتی این کار هم باعث نشد سیل مردم به‌سمت این سرویس سرازیر شود. درنهایت، رسوایی بزرگ درزمینه‌ی فاش‌شدن اطلاعات کاربران بود که گوگل‌پلاس را به‌تعطیلی کشاند. 

در سال ۲۰۱۸، گوگل اعتراف کرد باگ‌های موجود در گوگل‌پلاس باعث شده‌اند اطلاعات شخصی حداکثر ۵۲ میلیون نفر برای توسعه‌دهندگان شخص ثالث دردسترس باشد. دقیقا همین‌جا بود که گوگل «با خوشحالی» از حقایق اصلی درباره‌ی تعداد کاربران پرده برداشت. در اطلاعیه‌ی گوگل آمده است:

هم‌اکنون کاربران کمی از گوگل‌پلاس استفاده می‌کنند و با آن تعامل دارند؛ ۹۰ درصد از دوره‌های زمانی صرف‌شده‌ی کاربران در گوگل‌پلاس، به کمتر ۵ ثانیه می‌رسد.

جالب است بدانید گوگل دو وب‌سایت با نام‌های Google Graveyard و Google Cemetery دارد که در آن‌ها، توضیحاتی درباره‌ی سرویس‌های شکست‌خورده‌اش می‌دهد. نام گوگل‌پلاس اکنون در این وب‌سایت‌ها به‌‌عنوان پروژه‌ای شکست‌خورده به‌چشم می‌‌خورد. 



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

زمان بازگشت به نپتون فرارسیده است؟ دانشمندان آزمایشگاه پیش‌رانش جت ناسا (JPL) اخیرا در کنفرانس علوم سیاره‌ای و قمری تگزاس، طرح مأموریت بررسی تریتون، بزرگ‌ترین قمر نپتون را ارائه کردند. گمان می‌رود این قمر اسرارآمیز که شباهت‌ زیادی با سیاره‌ی پلوتو دارد، یکی از اجرام کمربند کویپر باشد که میلیاردها سال قبل در جاذبه‌ی سیاره‌ی نپتون گرفتار شده است. بااین‌حال، مهم‌تر از هر موضوعی احتمال وجود اقیانوس در تریتون است. براساس شواهد، این احتمال وجود دارد که حتی دنیاهای دورازخورشید هم از پیش‌نیازهای حیات برخوردار باشند.

برخلاف فضاپیماهای چندمیلیارددلاری که برای بررسی منظومه‌ی شمسی فرستاده شده‌اند، فضاپیمای پیشنهادی موسوم به تریدنت با هزینه‌ی ارزان‌تری ساخته خواهد شد. لوییس پروکتر، رئیس مؤسسه‌ی سیاره‌ای و قمری هیسوتون و پژوهشگر اصلی این مأموریت، دراین‌باره می‌گوید:

حالا زمان آن است که با هزینه‌ی ارزان‌تر به این هدف برسیم و احتمال سکونت‌پذیری قمر تریتون را بررسی کنیم.

بازدیدها و مأموریت‌های ناسا در منظومه‌ی شمسی ازجمله مأموریت کاسینی به زحل یا فضاپیمای اروپایی کلیپر که قرار است در دهه‌ی ۲۰۲۰ پرتاب شود، تاکنون میلیاردها دلار هزینه دربرداشته‌اند. در کنفرانس هیوستون، دانشمندان طرح پیشنهادی مأموریت بررسی تریتون، قمر اسرارآمیز نپتون را ارائه دادند. براساس این طرح، احتمال وجود اقیانوس روی این قمر بسیار زیاد است.

تریتون

هلال نپتون و تریتون در تصویری که فضاپیمای وویجر ۲ سه روز پس از نزدیک‌ترین تماس فضاپیما با نپتون در ۱۹۸۹ ثبت کرده است

با اینکه این پروژه‌ها دستاوردهای زیادی داشته‌اند، می‌توان با مأموریت‌های کم‌هزینه‌تر هم به پیشرفت علوم سیاره‌ای کمک کرد. برای مثال، هیچ‌کدام از کاوشگرهای مریخی مأموریت‌های کاملی نداشتند؛ بلکه به‌مرورزمان ربات‌های متعددی به این سیاره فرستاده شدند و با اکتشافات متعدد درباره‌ی گذشته‌ی این سیاره، زمینه را برای فضانوردان آینده فراهم کردند.

به‌همین‌دلیل، دانشمندان برای طرح پیشنهادی تریدنت که در ماه جاری به ناسا ارائه می‌شود، به‌دنبال جذب حمایت برنامه‌ی اکتشافات رقابتیناسا هستند. هزینه‌ی مأموریت پیشنهادی کمتر از ۵۰۰ میلیون‌ دلار خواهد بود.

ناسا به‌دنبال ارسال کاوشگرهای سیاره‌ای در بازه‌های دوساله است. کاوشگر اینسایت، جدیدترین برنامه‌ی اکتشافی ناسا، در نوامبر به مریخ رسید. هدف بعدی مأموریت Lucy است که سیارک‌های موجود در مدار خورشیدی مشتری را بررسی می‌کند.  

طرح مأموریت تریدنت برای اهدافی مثل بررسی‌ بیشتر قمر تریتون و بازدید از قمر آیوی مشتری و بازگشت به زهره، در اولویت است. پیشنهاد‌دهندگان تریدنت امیدوارند بدون نیاز به میلیاردها دلار هزینه‌ که معمولا برای این قبیل مأموریت‌ها لازم است، بتوانند نپتون، دورترین سیاره‌ی شناخته‌شده‌ی منظومه‌ی شمسی را بررسی کنند.

قمر تریتون

تصویر رنگی از تریتون که توسط وویجر ۲ ثبت شده است.

آخرین بازدید از نپتون و قمرهای آن ازطریق کاوشگر وویجر ۲ در سال ۱۹۸۹ انجام شد. وویجر ۲، تنها کاوشگری بود که نزدیک‌ترین تصاویر از سیاره‌ی هشتم منظومه‌ی شمسی را ثبت کرد.

داده‌های وویجر ۲ شواهدی مبنی بر وجود آب‌فشان در سطح تریتون را نشان می‌دهند. از آن زمان، بسیاری از دانشمندان سیاره‌ای پیشنهاد بازگشت به تریتون را مطرح کردند و امروز تریتون با هدف کشف دنیاهای اقیانوسی بیشتر، به یکی از اولویت‌های اکتشافی ناسا تبدیل شده است. دکتر آماندا هندریکس، مسئول این پژوهش و از مؤسسه‌ی علوم سیاره‌ای توسکان، دراین‌زمینه می‌گوید:

تریتون نشانه‌های امیدوارکننده‌ای از فعالیت‌های اقیانوسی در خود دارد. در این مأموریت، می‌توان با یک تیر سه نشان زد: ۱. بازدید از سیستم نپتون؛ ۲. بازدید از دنیای اقیانوسی تریتون؛ ۳. بازدید از اجرام کمربند کویپر.

به‌گفته‌ی هندریکس، با بررسی این موقعیت‌ها می‌توان به دیدگاه‌های جدیدی درباره‌ی منشأ دنیاهای اقیانوسی و تنوع آن‌ها و شکل‌گیری آب مایع رسید. برای مثال، ممکن است دمای آب در اقیانوس‌های تریتون کمتر از نقطه‌ی انجماد باشد؛ اما آمونیاک از یخ‌زدن آب جلوگیری می‌کند. چنین سرنخ‌هایی به جست‌وجوی حیات فرازمینی کمک می‌کنند.

کشف اقیانوس در تریتون می‌تواند سرنخی برای وجود حیات فرازمینی روی این قمر باشد

فاصله‌ی نپتون تا خورشید سی برابر فاصله‌ی زمین تا خورشید است؛ اما در چند دهه‌ی گذشته، مفهوم حیات در منظومه‌ی شمسی به‌طرز شگفت‌انگیزی توسعه یافته است. دانشمندان زمانی تصور می‌کردند حیات فرازمینی به مریخ ختم می‌شود؛ زیرا سیاره‌های دیگر از گرمای خورشید محروم هستند؛ ولی پس از کشف اقیانوس در قمر اروپا، یکی از قمرهای بزرگ مشتری و سپس فراتر از آن در انسلادوس، یکی از قمرهای زحل، این تصور توسعه یافت.

اگر مأموریت تریدنت وجود اقیانوس در قمر تریتون را ثابت کند، قابلیت منظومه‌ی شمسی برای حیات فرازمینی توسعه خواهد یافت. فضاپیمای تریدنت برای رسیدن به تریتون باید از جاذبه‌ی مداری مشتری کمک بگیرد و در مسیری صاف با سرعت زیاد حرکت کند؛ درست مشابه مأموریت نیوهرایزنز برای بازدید از پلوتو در سال ۲۰۱۵.

این فضاپیما از واسطه‌های متعدد برای کشف اقیانوس و بررسی یونوسفری و جوّی تریتون استفاده خواهد کرد و از قرص کامل آن عکس‌برداری خواهد کرد. تریتون بزرگ‌ترین جرم منظومه‌ی شمسی است که هنوز تصویر کاملی از آن دردسترس نیست. کارل میشل، دانشمند پروژه‌ی مأموریت پیشنهادی، دراین‌باره می‌گوید:

وویجر که با فناوری دهه‌ی ۱۹۷۰ ساخته شده بود، فقط به دوربین تلویزیونی متصل به دستگاه فکس مجهز بود. فناوری وویجر برای آن زمان پیشرفت خار‌ق‌العاده‌ای به‌شمار می‌رفت؛ اما با بازدهی سیستم تصویربرداری دیجیتال کنونی مقایسه‌شدنی نیست.

 زمان‌بندی این مأموریت هم به‌دلیل فصل‌های متغیر تریتون هم‌زمان با تکمیل مدار خورشیدی نپتون اهمیت زیادی دارد. به‌گفته‌ی دکتر میشل، برای عکس‌برداری از آب‌فشان‌ها، فضاپیما باید قبل از سال ۲۰۴۰ به تریتون برسد. درغیر این‌صورت، به‌دلیل موقعیت اجرام در مدار، تریتون بیش از هشت سال از نظرها ناپدید خواهد شد.

 
 


تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 444 445 446 447 448 ... 3356 صفحه بعد