بر کسی پوشیده نیست که برای داشتن نمونهای از مرسدس بنز AMG G63 باید سرسخت باشید؛ اما هیچچیز از نمونهی تیونینگشده G63 بهوسیلهی تیونر اینکاس (Inkas) زمختتر نیست. این تیونر که درزمینهی تقویت خودروهای نظامی تبحر دارد و پیشازاین، نمونههایی همچون Superior و Sentry MPV را تقویت کرده بود، اینبار بهسراغ مرسدس AMG G63 رفته است.
اکنون G63 اینکاس نیز مانند سایر خودروهای این شرکت، روحی نظامی بهخود گرفته و بهگونهای طراحی شده تا بتواند با سختترین وضعیتهای جادهای دستوپنجه نرم کند. سواری و عملکرد G63 اینکاس مانند G63 معمولی است؛ اما دورتادور بدنه با پوشش مخصوص کامپوزیتی پوشانده شده تا خودرو دربرابر انفجار و تیر مقاوم باشد.
مقاومت بدنه بهحدی رسیده که دربرابر گلولهی ۷.۶۲ میلیمتری مقاوم است و همزمان قدرت دو نارنجک DM51 را هم تحمل میکند. همچنین، پوشش مقاوم این خودرو بهگونهای است تا بتواند استاندارد CEN 1063 BR6 را هم دریافت کند. در مقام مقایسه، تانک رضوانی نسخهی نظامی از استاندارد نظامی BR7 بهره میبرد و فقط ۲۰ ژول انرژی برخورد با G63 اینکاس تفاوت دارد.
مرسدس بنز AMG G63 تیونینگ اینکاس با تجهیزات نظامی شامل محافظت از قسمت سرنشین کناری، شیشههای باکیفیت چندلایهی مقاوم دربرابر گلوله، محافظ باتری و سیستم برقی خودرو، سیستم تعلیق تقویتشده، لاستیکهای پنچررو و سیستم ایمنی خودرو با قابلیت کنترل از کابین عرضه شده است. تجهیزات آپشن این خودرو عبارتاند از: سیستم اطفای حریق، بستهی دفاعی سبکوزن، سیستم آژیر و بلندگو، رینگهای مقاوم، سیستم روشنایی اضطراری، قفل ریموتی کنترلشونده بهوسیلهی راننده و ترمزهای قدرتمند.
صنعت بازی یکی از صنایع بزرگ و روبه رشدی است که روزبهروز به تعداد طرفداران آن افزوده میشود. صنعت بازی از گذشته تاکنون، تغییرات زیادی کرده و حال با پیدایش و فعالیت استارتاپها در این صنعت، نوآوریها و خلاقیتهای این صنعت را بیش از هر زمانی شاهد هستیم. ورود تکنولوژیهایی مانند واقعیت افزوده و هوش مصنوعی به صنعت بازی به شرکتهای بازیسازی کمک میکند بازیهای خود را براساس روحیات کاربران تغییر دهند و بازیها را شخصیسازی کنند.
امروزه، بازیهای ویدئویی برای علاقهمندان آن فراتر از سرگرمی است و بسیاری از گیمرهای حرفهای ازاینطریق کسب درآمد میکنند و هرساله، رویدادها و مسابقههای بزرگی برای آنها برگزار میشود.
بسیاری از شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری چندینمیلیون دلار روی استارتاپهای صنعت بازی سرمایهگذاری کردهاند و مطمئنا در آینده رشد و پیشرفت بیشتر این صنعت را شاهد خواهیم بود. در ادامهی این مقالهی زومیت، ۱۰استارتاپ بزرگ صنعت بازی را معرفی میکنیم که با جذب سرمایهی زیاد، به ارزشی بیش از یک میلیارد دلار رسیده و یونیکورن شدهاند.
۱. استارتاپ Epic Game با ارزش ۱۵ میلیارد دلار
اپیک گیمز یکی از شرکتهای نرمافزاری توسعهدهندهی بازیهای ویدئویی است که تیم سویینی آن را در کارولینایشمالی آمریکا بنیانگذاری کرده است. سویینی زمانیکه دانشجوی مهندسی مکانیک در دانشگاه مریلند بود، شرکت خود را با نام سیستمهای کامپوتری پوتوماک در منزل پدرومادرش واقع در پوتوماک مریلند راهاندازی کرد. او با اینکه در خوابگاه زندگی میکرد؛ بهطور مرتب به منزل والدینش، یعنی جاییکه کامپیوتر شخصیاش بود، برای کار و سرگرمی سر میزد. او شرکت سیستمهای کامپوتری پوتوماک را بهعنوان شرکتی مشاورهای کامپیوتری راهاندازی کرد؛ اما بعدها متوجه شد این کار بسیار زمانبر است و آن را کنار گذاشت.
سویینی بعد از ساخت بازی ZZT در سال ۱۹۹۱، از نام شرکت قبلی خود، یعنی سیستمهای کامپوتری پوتوماک، برای انتشار عمومی بازی استفاده کرد. او برای ساخت بازی از زبان برنامهنویسی ZZT-OOP استفاده کرد که خودش نوشته بود. موفقیت غیرمنتظرهی آن بازی باعث شد سویینی شرکت خود را به شرکت بازیهای ویدئویی تغییر دهد. هزاران نسخه از این بازی در سراسر جهان فروش رفت و پاول سویینی، پدر تیم، آنها را برای مشتریان ارسال میکرد.
این شرکت بیشتر بهدلیل تکنولوژی موتور بازیسازی آنریل (Unreal Engine) شهرت دارد. موتور بازیسازی آنریل، نوعی موتور ساخت بازی است که اولینبار اپیک گیمز آن را طراحی و توسعه داده است. این موتور نخستین بار در سال ۱۹۹۸، برای ساخت بازی تیراندازی اول شخص آنریل بهکار گرفته شد. موفقیتهای فنی این بازی بهدلیل استفاده از این موتور، موتور آنریل را به موتوری کارآمد برای ساخت بازیهایی در سبکهای دیگری چون مخفیکاری و نقشآفرینی نیز تبدیل کرد. اپیک گیم با بهکارگیری تکنولوژی موتور بازیسازی آنریل موفق شد بازیهای محبوبی مانند آنریل (Unreal)، فورتنایت (Fortnite)، چرخدندههای جنگ (Gears of War) و تیغهی بینهایت (Infinity Blade) را خلق کند. در سال ۲۰۱۴، جينيس ورلد ريكورد موتور بازیسازی آنریل را بهعنوان موفقترین موتور بازی ویدئویی انتخاب کرد.
اپیک گیم شرکت توسعهدهندهی بازیهای ویدئویی Chair Entertainment و شرکت توسعهی نرمافزار مبتنی بر ابر Cloudgine را خریده است و در شهرهایی مانند سیاتل برلین، یوکوهاما، سئول و کشور انگلستان شعبه دارد. تیم سویینی، مدیراجرایی و استیو پولج، برنامهنویس ارشد و کریس پرنا، کارگردان هنری، از ارکان اساسی اپیک گیم هستند.
شرکت چینی تنسنت (Tencent) در سال ۲۰۱۲، ۴۰ درصد سهام اپیک گیم را با قیمت ۳۳۰ میلیون دلار خرید. از دیگر سرمایهگذاران بزرگ اپیک گیم عبارتاند از: Disney Accelerator ،Kleiner Perkins Caufield & Byers ،Lightspeed Venture Partners ،Vulcan Capital و ICONIQ Capital. درحالحاضر، اپیک گیم ۱۵ میلیارد دلار ارزش دارد و هیچ نشانهای از کمشدن سرعت پیشرفت آن نیست.
۲. استارتاپ Machine Zone با ارزش ۵ میلیارد دلار
استارتاپ Machine Zone یکی از شرکتهای تکنولوژی خصوصی است که در سال ۲۰۰۸، گابریل لودون و هالبرت ناکاگاوا و مایک شریل آن را در پالو آلتوی کالیفرنیا بنیانگذاری کردند. این شرکت با ارائهی بازیهای موبایل فریمیوم رایگان مانند Game of War: Fire Age و Mobile Strike معروف شد و هر دو بازی آن در فهرست ۱۰ بازی برتر و پرطرفدار قرار گرفتهاند. فریمیوم مدل کسبوکاری است که شرکت نرمافزار یا سایر خدمات خود را بهرایگان عرضه میکند؛ اما دسترسی به برخی امکانات ویژهی آن پولی است.
Machine Zone بهعنوان یکی از استارتاپهای منتخب در برنامهی شتابدهندهی وای کامبیناتور (Y Combinator) پذیرفته شده بود و بعد از یک دوره جذب سرمایه، نام خود را از Addmired به Machine Zone تغییر داد. این شرکت بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، حدود ۱۳ بازی جدید ازجمله Original Gangstaz ،iMob ،iMob 2 و Global War Riot را برای موبایلهای iOS ارائه داد.
استارتاپ Machine Zone در سال ۲۰۱۶، بعد از یک دور جذب سرمایهی دیگر، به ارزش ۵ میلیارد دلار رسید و نام خود را به MZ تغییر داد. این شرکت برای بازاریابی بازی Game of War: Fire Age حدود ۴۰ میلیون دلار هزینه کرد و تبلیغ آن در رویدادهای ورزشی مهمی ازجمله بازی لیگ ملی فوتبال آمریکا و سوپربول پخش شد.
۳. استارتاپ Unity Technologies با ارزش ۳ میلیارد دلار
Unity Technologies یکی دیگر از شرکتهای توسعهدهندهی بازیهای کامپیوتری است که با موتور بازیسازی یونیتی (Unity) بهشهرت رسید. در سال ۲۰۰۴، دیوید هلگاسون، مدیرعامل و نیکولاس فرانسیس، مدیر، این استارتاپ را در کپنهاگ دانمارک بنیان نهادند. اولین بازی این شرکت به نام GooBall موفقیتآمیز نبود و اعضای تیم تصمیم گرفتند موتور بازی و ابزاری طراحی کنند که همه بتوانند در خانه و با قیمت مناسب از آن استفاده کنند و بازیهای دلخواه خود را بسازند.
موتور بازی یونیتی در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل در سال ۲۰۰۵ برای Mac OS X معرفی شد و اکنون از بیش از ۲۷ پلتفرم ازجمله Oculus Rift ،XBOX One ،PlayStation 4 و لینوکس پشتیبانی میکند. کاربران با استفاده از یونیتی میتوانند بازیهای دوبعدی و سهبعدی بسازند. یونیتی همچنین از زبانهای برنامهنویسی مانند سیشارپ و جاوااسکریپت و زبان برنامهنویسی بو (یکی از زبانهای خانوادهی پایتون) پشتیبانی میکند. البته، امکان استفاده از زبان بو از نسخهی پنجم بهبعد از یونیتی حذف شد.
۴. استارتاپ Roblox با ارزش یک میلیارد دلار
استارتاپ Roblox پلتفرم بازیسازی آنلاین است که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و به کاربران اجازه میدهد بازیهای دلخواه خود را بسازند یا با بازیهای ساختهشدهی سایر کاربران را بازی کنند. این پلتفرم شبکهای اجتماعی از بازیها را میزبانی میکند که شخصیتهای آن شبیه به شخصیتهای اسباببازی لگو هستند.
در سال ۲۰۱۸، Roblox بیش از ۷۰ میلیون کاربر فعال ماهانه داشت. بازیها با استفاده از موتور Roblox Studio و با یک زبان برنامهنویسی شیءگرا بهنام لوآ (Lua) برای دستکاری محیط بازی کدگذاری میشوند. این شرکت واحد پول مجازی بهنام Roblox دارد که به کاربران اجازهی خریدوفروش میدهد. کاربران میتوانند اجزای مجازی بسازند و آنها را در محیط بازی با استفاده از واحد پول مجازی یا واقعی خریدوفروش کنند. همهی کاربران میتوانند این اجزا را بخرند؛ اما فقط کاربران عضو ویژه میتوانند اجزایی مانند لباس و زیورآلات را بفروشند.
۵. استارتاپ Discord
در سال ۲۰۱۲، جیسون سیترون استارتاپ Discord را تأسیس کرد. Discord اپلیکیشنی رایگان و امن مخصوص گیمرها است که امکان چت صوتی و ویدئویی و متنی را برای گیمرها فراهم میکند و روی دسکتاپ و موبایل اجراشدنی است.
درحالحاضر، Discord درمجموع بیش از ۸۷ میلیون کاربر و ۱۴ میلیون کاربر فعال روزانه دارد. خدمات این استارتاپ در ۱۳۰ کشور دردسترس است و هر هفته ۱.۵ میلیون کاربر جدید به آن اضافه میشوند. Discord پلتفرمی شبکهسازی است که بازیهای موبایل را با امکان شبکهسازی و فعالیتهای اجتماعی ترکیب میکند. این استارتاپ بیش از ۲۷۹ میلیون دلار سرمایه از سرمایهگذاران معروفی مانند Greylock ،Benchmark ،Acce و Tencent جذب کرده و یکی از یونیکورنهای صنعت بازی است.
۶. استارتاپ DraftKings
استارتاپ DraftKings را جیسون رابینز و مت کالیش و پاول لیبرمن در سال ۲۰۱۱ در بوستون آمریکا بنیانگذاری کردند. این استارتاپ مسابقات آنلاین روزانه و هفتگی فوتبال، بیسبال، بسکتبال، هاکی، گلف، فوتبال و بسکتبال دانشگاهی را برگزار میکند. شرکتکنندگان میتوانند بهصورت فردی یا گروهی در مسابقات شرکت کنند و جایزهی نقدی برنده شوند.
در سال ۲۰۱۶، اکثر ایالات آمریکا ورزشهای فانتزی را بهعنوان مهارت و نه قماربازی پذیرفته بودند؛ اما برخی ایالات این موضوع را قبول نداشتند و قوانین مخصوص برای شرکت در آن گذاشته بودند یا انجام آن را غیرقانونی اعلام کردند. در همان سال، دو شرکت FanDueland و DraftKings، دو شرکت بزرگ درزمینهی بازیهای فانتزی، با یکدیگر ترکیب شدند؛ ولی کمیسیون تجارت فدرال ادغام آنها را ممنوع کرد؛ زیرا سهم ۹۰ درصد بازار را دراختیار گرفته بودند.
۷. استارتاپ Niantic
استارتاپ نیانتیک یکی از شرکتهای نرمافزاری آمریکایی است که با عرضهی بازیهای واقعیت افزوده مانند Pokémon Go و Ingress و بازی جدید هری پاتر که بهزودی ارائه میشود، یعنی «هری پاتر: اتحاد جادوگران»، معروف شده است. در سال ۲۰۱۰، جان هنکس این استارتاپ را راهاندازی کرد. در همان سال، نیانتیک کار خود را با نام Niantic Labs بهعنوان استارتاپ داخلی در گوگل آغاز کرد و در سال ۲۰۱۵ مستقل شد.
مقالهی مرتبط:
این استارتاپ بازیهای سرگرمکنندهای میسازد که مردم را به مکانهای جدید میبرد تا با دنیای اطرافشان بیشتر آشنا شوند و دوستان جدید پیدا کنند. بازی Ingress بیش از ۲۰ میلیون بار دانلود و در ۲۰۰ کشور مختلف در سراسر جهان بازی شد. بازی Pokémon GO از آن هم موفقیتآمیزتر بود و در سال اول ارائه، بیش از ۷۵۰ میلیون بار دانلود شد.
بسیاری از گیمرها مشتاقانه منتظرند تا بازی جدید این شرکت، یعنی «هری پاتر: اتحاد جادوگران»، به بازار عرضه شود؛ چون در آن مانند بازی پوکمون گو، از تکنولوژی واقعیت افزوده استفاده شده است. این بازی که در ساخت آن از دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ، نویسندهی مجموعه کتابهای هری پاتر، الهام گرفته شده، به بازیکنان اجازه میدهد در محلهها و شهرهای مختلف جستوجو و اشیای رمزآلود بازی را پیدا کنند و وردهای جادوگری را یاد بگیرند و در مسیر خود با جانوران افسانهای و شخصیتهای نمادین مبارزه کنند.
۸. استارتاپ Douyu TV
استارتاپ Douyu TV با جذب ۱.۱ میلیارد دلار سرمایه یکی دیگر از استارتاپهای یونیکورن بازی آنلاین است. در سال ۲۰۱۳، ژنگ ونمینگ آن را در چین بنیانگذاری کرده است. پلتفرم پخش زندهی این استارتاپ بازی، مسابقات و سایر محتوای پخش زنده را پوشش میدهد و کاربران میتوانند علاوهبر مشاهدهی آنها زیرنویس تفسیری نیز به ویدئو اضافه کنند. Douyu TV معمولا پخش زندهی بازیها را پوشش میدهد؛ اما سایر محتوا مانند ورزش و نمایشهای سرگرمکننده را نیز نشان میدهد.
۹. استارتاپ Zwift
استارتاپ Zwift درزمینهی دوچرخهسواری آنلاین و بازیهای ویدئوی و برنامهی ورزشی فیزیکی فعالیت میکند و کاربران میتوانند در دنیای مجازی با یکدیگر مسابقه دهند. پلتفرم این استارتاپ ورزشهای دوچرخهسواری و دویدن که با دستگاههای ورزشی و بهتنهایی و در محیط بسته انجام میشوند، به ماجراجوییهای اجتماعی و سرگرمکننده تبدیل میکند.
جان هنک و فیل کسلین Zwift را در سال ۲۰۱۰ در سانفرانسیسکو آمریکا تأسیس کردند. این استارتاپ به کاربران اجازه میدهد با دوچرخهی ثابت در منزل خود در پنج دنیای مجازی دوچرخهسواری کنند یا با یکدیگر مسابقه دهند. Zwift با استفاده از تکنولوژی +ANT یا بلوتوث کممصرف دادههایی مانند وزن ورزشکار و تجهیزات منتخب او را به سرعت و انرژی او در دنیای مجازی تبدیل میکند.
Zwift در ابتدا فقط برای کاربرانی عرضه شده بود که کامپیوتر شخصی داشتند؛ اما مدتی بعد، روی سیستمعامل iOS و سپس، تلویزیونهای اپل نیز ارائه شد. کاربران همچنین میتوانند ازطریق اپلیکیشن این استارتاپ با یکدیگر تعامل داشته باشند. هدف Zwift این است که تعامل کاربران را هنگام انجام ورزشهای محیط بسته افزایش دهد. این استارتاپ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و این احتمال وجود دارد که در آیندهای نزدیک، به استارتاپی یونیکورن تبدیل شود.
۱۰. استارتاپ Jam City
استارتاپ Jam City شرکت توسعهدهندهی بازیهای کامپیوتری است که در سال ۲۰۱۰، بنیانگذاران MySpace، یعنی کریس دوولف، کالین دیجیارو، آبر ویتکام و جاش یوآدو آن را در لسآنجلس آمریکا راهاندازی کردند. این استارتاپ بیش از ۵۰ میلیون کاربر فعال ماهانه دارد و هفت بازی این شرکت در فهرست ۱۰۰ بازی با بیشترین نرخ رشد در اپاستور قرار دارند.
Jam City یکی از رهبران صنعت سرگرمی موبایل است که بازیهای سرگرمکننده و جذابی برای مخاطبانش در سراسر جهان عرضه میکند. بهعنوان مثال، بازیهای پرطرفدار Cookie Jam، برندهی مسابقهی سال فیسبوک و Panda Pop متعلق به این استارتاپ است. بازیهای Jam City معمولا رایگان هستند و کاربران میتوانند با پول دنیای واقعی، جون یا سایر امکانات بازی را بخرند.
Jam City در سال ۲۰۱۸، بازی «هری پاتر: راز هاگوارتز» را به بازار عرضه کرد. این بازی موبایل از دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ الهام گرفته و اولین بازی موبایلی است که کاربران میتوانند شخصیتهای دلخواهشان را بسازند و بهعنوان دانشآموز در هاگوارت زندگی کنند. بازیکنان در این بازی، آواتار شخصی خود را دارند و میتوانند در کلاسهای جادوگری شرکت کنند و وردهای جادوگری یاد بگیرند و با دشمنان بجنگند. گفتنی است برخی از هنرپیشههای اصلی مجموعه فیلمهای هری پاتر در این بازی صداگذاری کردهاند. این بازی پیش از عرضهی عمومی، ۳ میلیون پیش ثبتنام داشت و در ۲۴ ساعت ابتدایی بعد از انتشار، به بازی شمارهیک اپاستور تبدیل شد.
در سال ۲۰۱۵، این استارتاپ سرمایهی ۱۳۰ میلیون دلاری جذب کرده و رقم آخرین سرمایهگذاری خود را فاش نکرده است؛ اما احتمال میرود بهزودی یونیکورن شود.
پژوهش جدیدی نشان میدهد نوجوانانی که ترجیح میدهند اوقات خود را بهتنهایی بگذرانند، احتمالا میدانند چه چیزی به نفعشان است. طبق این پژوهش، تنهایی زنگِخطر منزویبودن یا افسردگی نیست. پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا علت اصلی این موضوع را حق انتخاب میدانند و میگویند:
وقتی بهدلیل تنبیه یا درنتیجهی اضطراب اجتماعی، تنهایی بر نوجوانان و کودکان تحمیل میشود، میتواند مشکلساز باشد؛ اما وقتی نوجوان خودش تنهایی را انتخاب میکند، این انتخاب به رشد شخصی و خودباوری او کمک میکند.
مارگارتا آزمیتیا، استاد روانپزشکی در دانشگاه کالیفرنیا میگوید:
تنهایی فشاری بسیار منفی، بهویژه بر نوجوانانی وارد میکند که بهعنوان ناهنجار اجتماعی یا منزوی شناخته میشوند؛ اما گاهی اوقات تنهایی خوب است. درواقع، یادگیری تنهاماندن نوعی مهارت است و میتواند باعث سرزندگی و تقویت روحیه شود.
اکثر پژوهشهای قبلی تنهایی را با منزوی یا خجالتیبودن اشتباه گرفتهاند. آزمیتیا میگوید:
کودکانی که اوقات خود را بهتنهایی میگذرانند، با این مشکل مواجه هستند که به آنها اَنگ منزویبودن میزنند یا آنها را افرادی میدانند که مهارتهای اجتماعی کافی ندارند. بسیار مفید است بدانید کِی میخواهید تنها باشید و کِی دوست دارید اوقات خود را با دیگران سپری کنید. این پژوهش به مزایای تنهایی و تمایز آن با منزویبودن میپردازد.
مقالههای مرتبط:
ویرجینیا توماس، استادیار روانشناسی کالج ویلمینگتون، مسئولیت این پژوهش جدید را در آزمایشگاه مارگارتا آزمیتیا برعهده داشته و درزمینهی نقش تنهایی در ارتقای هویت و سلامتی عاطفی اطلاعات زیادی بهدست آورده است. او میگوید:
وقتی نوجوانان ترجیح میدهند وقت خود را بهتنهایی بگذرانند، تنهایی به آنها امکان خوداندیشی یا تجلی خلاقیت یا احیای معنوی میدهد؛ اما وقتی این تنهایی به آنها تحمیل میشود، بهعنوان مثال، چون دوستی ندارند؛ پس در تعاملات اجتماعی شرکت نمیکنند، دچار ناراحتی و اضطراب اجتماعی میشوند یا بهخاطر این رفتار تنبیه میشوند.
توماس و آزمیتیا بهمنظور تشخیص انگیزههای تنهاماندن، پژوهشی ۱۴ موردی را در دستورکار خود قرار دادند که از پاسخدهندگان میخواست انگیزهی خود برای تنهابودن را براساس چهار گزینه مشخص کنند: ۱. وقتی با خودم تنهایم، احساس میکنم پرانرژیام؛ ۲. از محیط ساکت لذت میبرم؛ ۳. از اینکه وقتم را با دیگران سپری کنم، حس خوبی ندارم؛ ۴. از رفتار یا صحبتهایم در جمع دیگران پیشمان میشوم». توماس میگوید:
ما به نتایج واضح و مشخصی رسیدیم که معیارهای مطمئنی برای تنهایی سازگار و ناسازگار بهشمار میروند. افرادی که تنهایی را انتخاب میکنند، فقط به این دلیل که احساس طردشدن دارند یا انزوا را ترجیح میدهند، بیشتر درمعرض خطر اضطراب اجتماعی و انزوا و افسردگی هستند و درنتیجه، سطح پایینتری از ارتقای هویت و استقلال و روابط مثبت با دیگران برایشان اتفاق میافتد. درمقابل، کسانی که تنهایی را بنابر دلایل مثبتی نظیر خوداندیشی یا علاقه به سکوت و آرامش انتخاب میکنند، درمعرض هیچ خطری قرار ندارند.
باتوجهبه پیشرفت دنیای امروزی و وابستگی شدید به دستگاههای الکتریکی و...، لزوم ارتباط با دوستان و همکاری با دیگران در ۲۴ ساعت کل هفته حس میشود. جوانان در چنین دنیایی مهارت کمی برای مدیریت مؤثر زمان تنهایی خود دارند. تحمیل تنهایی بر جوانانی که همسالان یا دوستانشان آنها را طرد کردهاند یا تنهایی خود را بهمنزلهی نفرت دیگران از خودشان میدانند، مشکلات زیادی بههمراه خواهد داشت. بااینحال، پژوهشگران دریافتهاند تمایل بهتنهایی در نوجوانی زیاد میشود. توماس میگوید:
این نتایج، آگاهی ما دربارهی تنهایی را افزایش داده است و اکنون میدانیم تنهایی میتواند اتفاقی مثبت و سازنده باشد. باوجوداین، سؤال اینجا است که چگونه تنها باشیم بدون اینکه احساس طردشدن کنیم؟ برای بسیاری از افراد تنهایی مانند انجام تمرینات عضلانی است که تابهحال انجام ندادهاند. با تکرار آن، انعطافپذیرتر میشوند و یاد میگیرند از تنهایی بهنفع خودشان استفاده کنند.
تنهایی تأثیر مثبت یکسانی روی افراد درونگرا و برونگرا میگذارد و البته برونگراها نیاز بیشتری به آن دارند. توماس میگوید:
فرهنگ ما جبههگیری زیادی درمقابل برونگرایی دارد. زمانیکه نشانههای خجالتی یا درونگرابودن را در کودکان میبینیم، نگران میشویم. این درحالی است که نوجوانان زیادی وجود دارند که از تنهایی خود خوشحالاند و به بهترین شکل از آن استفاده میکنند.
این دو پژوهشگر از والدین میخواهند مزایای تنهایی برای کودکان را بپذیرند. آزمیتیا میگوید:
والدین میتوانند به کودکان خود بفهمانند تنهایی چیز بدی محسوب نمیشود و بهمعنای تنفر دیگران از آنها نیست. تنهایی میتواند به سلامتی کودکان بیشازحد تحریکشده کمک کند تا یاد بگیرند بدون نظارت دیگران و با ارادهی خود، رفتارشان را مهار کنند. ما باید این درک فرهنگی را اشاعه دهیم که لزومی ندارد همیشه اجتماعی باشیم؛ بلکه گاهی اوقات زمان تنهایی، زمان سودمندی برای انسان است.
در طول سال گذشته، کانال یوتیوب Cars Evolution ویدئوهای جذابی از روند تکامل خودروهای مختلف منتشر کرده که در زومیت آنها را پوشش دادیم. پس از بررسی نسلها و مدلهای مختلف خودروهای پرطرفداری مثلفورد موستانگ و شورولت کوروت و تویوتا سوپرا، جدیدترین ویدئوی این کانال به سرگذشت عجیب و طولانی دوج (با تلفظ صحیح انگلیسی داج) چارجر تعلق دارد.
مقالهی مرتبط:
تصمیم گرفتیم برای نمایش هرچهبهتر ویدئو تکامل دوج چارجر، نگاهی مختصر و مفید به این مدل اصیل آمریکایی بیندازیم. در دوران تولید، چارجر روند پرفرازونشیب سپری کرده است. این مدل که در قالب خودرو عضلانی دودر محورعقب متولد شد، به کلاس لوکس و حتی هاچبک دیفرانسیلجلو نیز تغییر هویت داد. چارجر مدرن در کلاسسدان محورعقب و تمامچرخ محرک تولید میشود؛ اما در طول سالهای گذشته، براساس تصمیم مقامهای دوج برای پاسخگویی هرچهبهتر به تقاضای بازار، این مدل تاریخچهی جالبی پیدا کرد. در ادامهی مقاله، تمام مدلها و نسلهای مختلف دوج چارجر از سال ۱۹۶۶ تابهامروز را معرفی میکنیم.
سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷؛ نسل اول چارجر با پیشرانهی V8 قدرتمند
در اوایل دههی ۱۹۶۰، کرایسلر بهدنبال کسب سهم بیشتری از بازار بود؛ بههمیندلیل، خودروهای جدید در کلاس لوکس عرضه کرد. مسئولان کرایسلر تصمیم گرفتند با برند دوج و استفاده از پلتفرم B، خودرویی در ابعاد متوسط و طراحی فَستبک و بین کلاسهای پونیکار (فورد موستانگ) و کوپه/کروک لوکس (فورد تاندربرد) تولید کنند. با الهام از مدل کرونت (Coronet) و رقابت با دیگر مدلهای آمریکایی همچون رامبلر مارلین (Rambler Marlin) و فورد موستانگ و پلیموث باراکودا (Plymouth Baracuda)، اولین نسل از دوج چارجر در سال ۱۹۶۶ رونمایی شد. چارجر ۱۹۶۶ از شاسی مدل کرونت استفاده میکرد؛ اما طراحی آن با تمام محصولات دوج تفاوت داشت. درواقع، چارجر بیشتر به رامبلر مارلین شباهت داشت؛ اما زیباتر و گرانتر بود. هدف اولیه تولید خودرویی عضلانی و قدرتمند نبود؛ ولی چارجر ۱۹۶۶ با پیشرانهی ۷ لیتری (۴۲۶ اینچبرمکعب) جدید هِمی (HEMI) عرضه شد تا نمایندهی جدید کرایسلر در کلاس خودروهای آمریکایی پرقدرت باشد.
اولین دوج چارجر تاریخ فقط با انواع پیشرانههای ۸ سیلندر Vشکل عرضه شد و حجمهای ۵.۲، ۵.۹، ۶.۳، ۷ و ۷.۲ لیتری V8 کرایسلر همراه چارجر بودند. چارجر مدل ۱۹۶۶ با پیشرانهی جدید هِمی، تنها در ۴۶۸ دستگاه تولید شد که ۴۲۵ اسببخار قدرت داشت و نهایت سرعتش ۲۴۰ کیلومتربرساعت بود. مدیران ارشد دوج برای نمایش بهتر چارجر، این مدل را به مسابقات نسکار (Nascar) هم بردند؛ اما بهدلیل آیرودینامیک ضعیف، چارجر در پیستهای سریع و بیضیشکل عملکرد موفقی نداشت. تیم مهندسی دوج برای رفع این مشکل، بالهی کوچکی روی صندوق عقب چارجر نصب کرد تا این مدل اولین خودرو آمریکایی با اسپویلر عقب باشد. از چارجر مدل ۱۹۶۶ درمجموع، ۳۷,۳۴۴ دستگاه تولید شد. مدل سال ۱۹۶۷ چارجر با تغییرات بسیار کم در طراحی بدنه و کابین همراه شد. بزرگترین تغییر مدل ۱۹۶۷ اضافهشدن پیشرانهی ۸ سیلندر ۴۴۰ مگنوم با قدرت ۳۷۵ اسببخار و تعویض نمونهی ۵.۹ لیتری با ۶.۳ لیتری بود. تولید چارجر مدل ۱۹۶۷ به ۱۶,۰۰۰ دستگاه نرسید و از این مدل با پیشرانهی ۴۲۶ هِمی، تنها ۲۷ دستگاه تولید شد.
سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰؛ پرطرفدارترین نسل چارجر
پس از واکنش مثبت مردم آمریکا به چارجر، مقامهای دوج و کرایسلر با حفظ پلتفرم B، در سال ۱۹۶۸ نسل دوم این مدل دوستداشتنی را با طراحی جدید و تفاوت ظاهری بیشتر با کورنت عرضه کردند. طراحی فَستبک حذف شد تا طرح سقف مشابه پونتیاک GTO سال ۱۹۶۶ شود. طرح جلوپنجرهی یکدست با چراغهای مخفی همچنان نمای روبرویی چارجر باقی ماند؛ اما اینبار از مکانیزم برقی استفاده نمیکرد. هماهنگترکردن طراحی در فضای داخلی هم انجام شد و پیشرانهی ۶ سیلندر خطی ۳.۷ لیتری به خانوادهی چارجر راه پیدا کرد. تمام این تغییرات کوچکوبزرگ باعث شد مدل ۱۹۶۸ دوج چارجر یکی از خودروهای ماندگار تاریخ شود. این مدل ستارهی کلاسیک و ترسناک بسیاری از فیلمهای سینمایی مثل Bulltit و Dirty Mary و Crazy Larry بود و حتی مدل ۱۹۷۰ چارجر هم در نسخهی اول سری سریع و خشن (The Fast and the Furious) بهنمایش درآمد. نسل دوم چارجر آغازگر تولید نسخههای مختلف این مدل هم بود. کد R/T که هنوزهم در چارجرهای مدرن استفاده میشود، بیانگر خودرو آمریکایی قدرتمند و محبوب است. کد R/T که به دو واژهی Road و Track بهمعنی «جاده» و «پیست» اشاره میکند، چارجر را به پیشرانهی ۴۴۰ مگنوم استاندارد و هِمی ۴۲۶ بهصورت آپشن مجهز میکرد.
جالب است بدانید در سال ۱۹۶۸، کرایسلر نسخهی Scat Pack را با نمایش کارتونی از زنبور عکس تبلیغ کرد. این تبلیغ تلویزیونی باعث شد بسیاری از نسخههای ویژه محصولات دوج کرایسلر با طرح نوارهای دورنگ زنبور عسل عرضه شوند. پیشتر به نمایش دیدنی چارجر مدل ۱۹۶۸ در فیلمهای سینمایی اشاره کردیم؛ اما صحنهی تعقیبوگریز Bullitt نقش مهمی در افزایش شهرت این مدل ایفا کرد. در این صحنه که هنوزهم یکی از تعقیبوگریزهای برتر و ماندگار تاریخ سینما در نظر گرفته میشود، یک دستگاه دوج چارجر سیاهرنگ نسخهی R/T در خیابانهای شیبدار سانفرانسیسکو استیو مککویین را تعقیب میکند که پشت فرمان فورد موستانگ ۱۹۶۸ نشسته است. نمایش جذاب چارجر در این فیلم تکرارنشدنی باعث شد فروش این مدل چندبرابر و بیش از ۱۷,۰۰۰ دستگاه از نسخهی R/T دوج چارجر (فروش کلی بیش از ۹۶,۰۰۰ دستگاه) فروخته شود. گفتنی است از این خودرو درمجموع ۹۶,۰۰۰ دستگاه فروخته شد. مدیران ارشد دوج نسل جدید چارجر را به پیست نسکار هم وارد کردند؛ اما محصولات فورد عملکرد موفقتری داشتند. با اینکه چارجر ۱۹۶۸ در نسکار موفق نبود، حداقل زمینهساز تولید حدود ۴۰۰ دستگاه از نسخهی Chrarger 500 با پیشرانههای هِمی ۴۲۶ و ۴۴۰ مگنوم و درنهایت، نسخهی ویژه و قدرتمند دِیتونا (Daytona) شد. در آستانهی دههی ۱۹۷۰، چارجر برای مدل سال ۱۹۶۹ تغییرات کمی را پذیرفت. طرح جلوپنجرهی دوگانه و چراغهای طولی و یکدست عقب فروش نسخهی Special Edition و تودوزی جدید کابین به مدل ۱۹۶۹ چارجر اضافه شدند. مدل ۱۹۶۹ دوج چارجر نارنجیرنگ در سریال تلویزیونی The Dukes of Hazzard هم جاودانه شد.
نسخهی Charger 500 موفقیتی کسب نکرد تا سرانجام، مدل دِیتونا در سهماههی دوم سال ۱۹۶۹ تولید شود. بزرگترین مشکل چارجر در نسکار، آیرودینامیک ضعیف بود؛ بنابراین، تیم مهندسی دوج این بخش را در اولویت اول قرار داد. دماغهی بلند ۴۶۰ میلیمتری و بالهی بزرگ ۵۸۰ میلیتری عقب، علاوهبر تضمین آیرودینامیک، چارجر دِیتونا را از دیگر خودروهای آمریکایی آن دوران متمایز میکرد. بهلطف طراحی آیرودینامیک، چارجر دِیتونا که در جلو تا ۵۴۵ کیلوگرم و در عقب تا ۲۷۲ کیلوگرم نیروی روبهپایین یا دانفورس (Downforce) داشت، در آزمایشهای پیشتولید به نهایت سرعت ۳۳۰ کیلومتربرساعت رسید. اولین نسخههای تولیدی چارجر دِیتونا با پیشرانهی مگنوم ۴۴۰ با قدرت ۳۷۵ اسببخار و جعبهدندهی اتوماتیک و دیفرانسیل کرایسلر عرضه شدند. پیشرانهی ۴۲۶ هِمی با قدرت ۴۲۵ اسببخار و گشتاور ۶۶۰ نیوتنمتر بهعنوان آپشن دِیتونا دردسترس بود. درمجموع، ۵۰۵ دستگاه چارجر دِیتونا شامل ۴۳۰ نسخه با پیشرانهی مگنوم و ۷۵ نسخه با پیشرانهی هِمی تولید شدند. چارجر دِیتونا در تمام فصل ۱۹۷۰ مسابقات نسکار شرکت داده شد؛ ولی سرانجام با مدل پلیموث سوپربرد (Plymouth Superbird) جایگزین شد. نمایش هیجانانگیز خودروهای آمریکایی با بالههای بزرگ، پس از تغییر قوانین نسکار و محدودیت حجم پیشرانه به ۵ لیتر پایان یافت.
پیش از تولد نسل سوم، چارجر برای مدل ۱۹۷۰ تغییرات بسیار محدودی کرد. آخرین مدل از نسل دوم چارجر به تزیین دورپنجرهی کروم، پنجرهی یکدست و حذف طراحی دوگانه، طراحی برجستهی درِ کاپوت در مدل هِمی، رنگهای جدید بدنه و پیشرانهی 440 Six Pack با قدرت ۳۹۰ اسببخار مجهز شد. با تمام تغییرات ریزودرشت، چارجر مدل ۱۹۷۰ نتوانست فروش درخورتوجهی تجربه کند. دلیل اصلی این امر، تولد برادر پونیکار، یعنی دوج چلنجر بود. مدیران ارشد دوج و کرایسلر با انتخاب پلتفرم E، چلنجر را برای رقابت با مرکوری کوگِر (Mercury Cougar) و پونتیاک فایربرد (Pontiac Firebird) تولید کردند تا چارجر وارد نسل جدید شود.
سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۴؛ خداحافظی با پیشرانهی ۴۲۶ هِمی
با آغاز دوران بحران سوخت و بهدنبال آن رکود بازار خودروهای پرقدرت آمریکایی، نسل سوم چارجر با طراحی بدنه و کابین جدید از راه رسید. جلوپنجرهی دوگانه هنوزهم همراه چارجر بود؛ اما چراغهای مخفیشونده درکنار برجستگی کاپوت و بالهی عقب بهعنوان آپشن عرضه شدند. مانند سال ۱۹۷۰، نسخههای ويژه و پرطرفدار چارجر مثل 500 و R/T و SE با نسل سوم همراه شدند. بهدلیل مصرف سوخت زیاد، تنها ۶۳ دستگاه از مدل ۱۹۷۱ چارجر R/T با پیشرانهی ۴۲۶ همی تولید شد. علاوهبراین، تولید مدلهای 440 Six Pack و سری رنگهای Hi-Impact هم متوقف شد. سال ۱۹۷۲ نسخهی Rallye چارجر معرفی شد تا جای خالی R/T را پر کند. همچنین، با تنظیم قوانین جدید آلایندگی در آمریکا، نهایت قدرت خروجی از پیشرانههای ۶ سیلندر خطی به ۸ سیلندر Vشکل کاهش یافت. در دو سال پایانی نسل سوم چارجر، ابعاد بدنه کمی بزرگتر شد و طراحی جلوپنجره و چراغ عقب تغییر کرد. چارجر ۱۹۷۳ پرفروشترین مدل نسل سوم بود تا با پایان عمر خودروهای عضلانی آمریکایی کلاسیک، چارجر به کلاس دیگری وارد شود.
سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸؛ آخرین چارجر براساس پلتفرم B
در اواسط دههی ۱۹۷۰، کلاس خودروهای کوپه و کروک لوکس انتخاب اول دیترویت شد؛ بنابراین، چارجر هم برای دورماندن از بحران سوخت و جریان تلفشدن خودروهای عضلانی، راحتی و لوکسبودن را جایگزین پیشرانههای قدرتمند کرد. سال ۱۹۷۵ هر دو مدل چارجر و کرایسلر کوردوبا (Cordoba) براساس پلتفرم B تولید شدند. چارجر انواع نسخههای پرطرفدار گذشته را کنار گذاشت و فقط در مدل SE با پیشرانههای ۵.۲ و ۵.۹ و ۶.۶ لیتری V8 با نهایت قدرت ۱۹۰ اسببخار و سرعت ۱۹۲ کیلومتربرساعت فروخته شد. پس از فروش ۳۰,۰۰۰ دستگاه در سال ۱۹۷۵، مدل ۱۹۷۶ چارجر با چهار نسخهی استاندارد، اسپرت، SE و دِیتونا عرضه شد. نسخههای استاندارد و اسپرت با SE و دِیتونا تفاوت داشتند و درحقیقت، همان مدل ۱۹۷۵ دوج کرونت دودر با پیشرانهی ۳.۷ لیتری بودند. بهلطف بازگشت کد دِیتونا، چارجر در سال ۱۹۷۶ بیش از ۶۵,۰۰۰ مشتری پیدا کرد. فروش آخرین چارجر براساس پلتفرم B بسیار کاهش یافت؛ بهطوریکه در سال ۱۹۷۸ کمتر از ۳,۰۰۰ از این مدل تولید شد.
سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷؛ چارجر هاچبک دیفرانسیلجلو
پس از چند سال استراحت، سرانجام نسل پنجم چارجر بسیار متفاوتتر از گذشته رونمایی شد. چارجر ۱۹۸۱ حالا هاچبک دیفرانسیلجلو با پیشرانهی ۴ سیلندر خطی بود که براساس پلتفرم L کرایسلر تولید شده بود. چارجر دراصل، نسخهی پرفرمنس هاچبک دوج Omni 024 بود. نسخهی چارجر با دریچهی هواکاپوت، تجهیزات اضافی، اسپویلر عقب و طرح Charger 2.2 از Omni 024 استاندارد متمایز میشد. این مدل از پیشرانهی ۴ سیلندر ۲.۲ لیتری با قدرت ۹۴ اسببخار و نهایت سرعت ۱۶۷ کیلومتربرساعت استفاده میکرد. بازگشت چارجر پس از چند سال غیبت در قالب مدل هاچبک برای بسیاری از طرفداران پذیرفتنی نبود؛ اما تولید هاچبک مصرفی در دههی ۱۹۸۰ برای دوج ضروری بود تا نام چارجر را زنده نگه دارد. از سوی مقابل، کرول شلبی فقید وارد عمل شد تا شهرت چارجر بیشازاندازه بهحاشیه نرود. سال ۱۹۸۳ نسخهی Shelby Charger با قدرت ۱۰۷ اسببخار و طراحی جوانپسند وسیستم تعلیق بهینهشده رونمایی شد. تغییرات انگشتشمار نسخهی مخصوص شلبی در سالهای بعدی هم ادامه یافت. برای مثال، چارجر شلبی هاچبک در سال ۱۹۸۵ با پیشرانهی توربوشارژر و قدرت ۱۴۶ اسببخار در ۸,۲۵۱ دستگاه تولید شد.
شلبی برای آخرین سال تولید چارجر هاچبک برنامهی ویژهای داشت. او حدود ۱,۰۰۰ دستگاه از مدل ۱۹۸۷ چارجر را دراختیار گرفت تا نسخههای ویژهی موسوم به GLH و GLHS را تولید کند که از سرواژههای عبارت Goes Like Hell بهمعنی «فوقالعاده پرسرعت» نامگذاری شده بودند. این دو مدل خاص، تنها با رنگ سیاه و نشان Shelby بهجای Dodge عرضه شدند. شلبی علاوهبر بهینهسازی کامل سیستم تعلیق با قطعات افترمارکت مثل Koni و لاستیک گودیِر از توربوشارژر و اینترکولر بزرگتر استفاده کرد تا نهایت قدرت این دو نسخه به ۱۷۵ اسببخار برسد. تلاش شلبی برای تولید نسخهی پرقدرت و جذاب از نسخهی هاچبک باعث شد با وجود تفاوت این مدل با نسلهای گذشته، نام چارجر همچنان در یادها باقی بماند تا در فرصت مناسب و براساس وضعیت بازار، دوج دوباره چهرهی واقعی این مدل را نشان دهد. مدیران ارشد دوج و کرایسلر برای تولید مدلی تمامعیار از چارچر زمان زیادی طلب کردند تا سرانجام نسل ششم این مدل بهعنوان خودرو پرقدرت آمریکایی در کلاس سدان بزرگ تولید شود.
سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰؛ چارجر سدان با روح مدلهای کلاسیک
پس از گذر از دوران سخت و در اواسط دههی ۲۰۰۰، نسل جدید دوج چارجر براساس پلتفرم LX کرایسلر مشابه لانچیا Thema و کرایسلر 300 ساخته شد. نسل ششم چارجر حالا سدانی بزرگ با پیشرانههای V6 و V8 بود که هر دو سیستم انتقال قدرت محورعقب و تمامچرخ محرک را دراختیار داشت. نسخههای مختلف چارجر ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ از پیشرانههای ۶ سیلندر کرایسلر و ۸ سیلندر هِمی استفاده میکردند. قدرتمندترین نسخه از چارجر نسل ششم مدل SRT-8 بود که از پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل ۶.۱ لیتری هِمی، ۴۲۵ اسببخار قدرت و ۵۷۰ نیوتنمتر گشتاور میگرفت. چارجر SRT-8 به جعبهدندهی ۵ سرعتهی اتوماتیک مجهز بود و در زمانی حدود ۵ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت میرسید. از نسخههای دیگر چارجر ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میتوان به Daytona R/T ،Super Bee ،DUB Edition ،R/T ،SE و SXT اشاره کرد. در طول ۵ سال تولید نسل ششم چارجر، بزرگترین تغییرات شامل تزیینهای بدنه و چراغها و فضای داخلی در مدلهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رخ داد. نسل ششم دوج چارجر در کلاسهای مختلف مسابقات نسکار هم شرکت کرد و سرانجام از سال ۲۰۱۳، این رقابتها را کنار گذاشت.
سالهای ۲۰۱۱ تابهامروز؛ آخرین نفسهای چارجر سدان
نسل ششم چارجر در کلاس سدان تقریبا مدلی موفق برای کرایسلر و دوج بود؛ بههمیندلیل، نسل هفتم هم در این کلاس ادامهی حیات داد. سال ۲۰۱۱، چارجر با تغییرات ظاهری نهچندان زیاد، اما پلتفرم جدید LD کرایسلر رونمایی شد. چارجر ۲۰۱۱ بهویژه در نمای جانبی و عقب با تمرکز مستقیم به مدلهای قدیمی دههی ۱۹۷۰ طراحی شده بود. دریچههای هوای جانبی جدید، چراغهای جلو با طراحی مدرن، جلوپنجرهی تهاجمی، خطوط بدنهی مشخصتر و بازطراحی کامل چرغهای عقب از ویژگیهای درخورتوجه ظاهر بیرونی چارجر ۲۰۱۱ است. همراه تغییرات ظاهری جدید چارجر هفتم به پیشرانهی V6 جدید کرایسلر با کد Pentastar و همچنین نمونهی ۳.۵ لیتری High-Output هم مجهز شد. نسخهی R/T نیز در اولین سال تولید با مشخصاتی چون پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل ۵.۷ لیتری هِمی، ۳۷۰ اسببخار قدرت، رینگهای ۲۰ اینچی، نهایت سرعت ۲۴۰ کیلومتربرساعت و زمان کمتر از ۵.۵ ثانیه در آزمایش سرعت صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت فروخته شد. پس از موفقیت دپارتمان تیونینگ اختصاصی گروه فیاتکرایسلر موسوم به فناوری جاده و پیست (Street & Racing Technology) یا بهاختصار SRT، چارجر SRT-8 در سال ۲۰۱۲ عرضه شد.
SRT-8 مدل ۲۰۱۲ از پیشرانهی V8 هِمی با حجم ۶.۴ لیتر، ۴۷۰ اسببخار قدرت، جعبهدندهی ۵ سرعتهی خودکار، ترمزهای چهار پیستونی برمبو و سیستم تعلیق فعال استفاده میکرد. SRT-8 جدید که ۴۵ اسببخار قدرت بیشتری از نسل ششم چارجر دریافت کرده بود، با نهایت سرعت ۲۸۲ کیلوکتربرساعت در زمان ۴.۵ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت میرسید. پس از معرفی چند نسخهی مختلف از چارجر نسل هفتم و بستههای آپشن متفاوت، سال ۲۰۱۴ در نمایشگاه خودرو نیویورک فیسلیفت این مدل رونمایی شد. چارجر ۲۰۱۵ در جلوپنجره و چراغهای جلو و نمای روبهرو کاملا تغییر کرد. تیم طراحی دوج اعلام کرد برای تولید فیسلیفت، از طراحی چارجر ۱۹۶۹ الهام گرفتهاند. برای نمایش هرچهبهتر مدل جدید، نسخهی R/T چارجر دوباره احیا شد. این نسخه از پیشرانهی هِمی V6 با حجم ۵.۷ لیتر و قدرت ۳۷۰ اسببخار بهره میبرد. از سال ۲۰۱۵ تابهامروز، چند نسخه و آپشن ارتقای قوای فنی (مثل نسخهی R/T Scat Pack) به چارجر هفتم اضافه شده؛ اما بزرگترین و برجستهترین تمام این نسخهها، عرضهی مدل SRT Hellcat است. قدرتمندترین نسخه از نسل هفتم دوج چارجر با نهایت سرعت ۳۲۸ کیلومتربرساعت و زمان ۱۱ ثانیه در دِرَگ ۴۰۰ متری، به پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل ۶.۲ لیتری هِمی، سوپرشارژر ۲.۴ لیتری، ۷۰۷ اسببخار قدرت و ترمزهای ۶ پیستونی برمبو مجهز شده است. دوج چارجر SRT Hellcat که هماکنون قدرتمندترین سدان تولیدی کارخانهای جهان است، برای رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت فقط به ۳.۸ ثانیه زمان نیاز دارد.
کلام آخر
در طول چند دههی گذشته، روند تکامل دوج چارجر بسیار جالب است؛ خودرویی که بهعنوان مدل قدرتمند آمریکایی متولد و در طول چند سال به یکی از محبوبترینها تبدیل شد. وضعیت بازار خودرو و بحران سوخت بهگونهای پیش رفت که چارجر برای حفظ یادش، تغییر کلاس داد و سرانجام، با قدرت تمامعیار دوباره احیا شد. درحالحاضر، چارجر منتظر تصمیم مدیران ارشد دوج و کرایسلر است. باتوجهبه تقاضای اندک بازار از مدلهای سدان و رونق فناوری برقی، باید دوباره منتظر خواب عمیق چارجر باشیم؟ چارجر پیشرانهی V8 هِمی را کنار میگذارد؟ چارجر برقی؟ اصلا نسل هشتم چارجر تولید میشود؟ باید دید وضعیت بازار مانند سالهای گذشته، نام ماندگار چارجر را به کدام سو خواهد برد.
شما طرفدار کدام نسل و مدل از چارجر هستید؟ کلاسیک یا مدرن یا هاچبک ۱۰۰ اسببخاری؟ از دیدگاه شما، نسل جدید دوج چارجر چه سرنوشتی خواهد داشت؟ لطفا دیدگاههای خود را با ما و دیگر مخاطبهای زومیت در میان بگذارید.
از زمان آغاز تلاشها برای ساخت زیسترایانهها، یکی از محدودیتهای بزرگ موجود بر سر راه توسعهی آنها نبود امکان بازنویسی کدهای نوشتهشده درون DNA بود. دیوید دوتی، دانشمند علوم کامپیوتر از دانشگاه کالیفرنیای دیویس است. او در گفتوگو با خبرگزاری وایرد اعلام کرده استفاده از کامپیوتر DNA مانند ساخت کامپیوتری جدید از سختافزاری جدید برای اجرای نوعی نرمافزار جدید است.
باوجوداین اکنون، دوتی و تیم او نخستین کامپیوتر مبتنی بر DNA را ساختهاند که مانند هر کامپیوتر دیگر نوشتنی و بازنویسیشدنی است. این دستاورد بهصورت بالقوه، جهشی انقلابی محسوب میشود و میتواند ما را بهسمت نسل بعدی رایانش زیستی هدایت کند.
در مقالهای که چهارشنبهی هفتهی گذشته در نشریهی نیچر (Nature) منتشر شد، دوتی و دیگر دانشمندان از دانشگاه کالیفرنیای دیویس و مؤسسهی فناوری کالیفرنیا و هاروارد، کامپیوتر مبتنی بر DNA را با ۳۵۵ کاشی مختلف DNA توصیف کردند که با مدارهای کامپیوتر معمولی مقایسهشدنی است.
درمقایسهبا مدارهای موجود DNA که فقط میتوانند یک برنامه را اجرا کنند، تیم پژوهشگران موفق شدند کامپیوترشان را برای اجرای ۲۱ برنامهی مختلف برنامهریزی کنند. کامپیوتر ساخت آنها میتواند وظایف سادهای نظیر شمارش و انتخاب گزینهها از فهرست و شناخت واژگان دوسویه را انجام دهد.
دستاورد دانشمندان در ساخت زیسترایانهای با امکان بازنویسی کدها هنوز تلاشی اولیه محسوب میشود. وایرد مطالعهی اخیر را با عنوان «تولید نتایج زیبا، البته بیفایده» توصیف میکند. بااینحال، این دستاورد میتواند مسیر را برای توسعهی نسل جدید زیسترایانههای انعطافپذیر و برنامهنویسیشدنی هموار کند.
کامپیوترهای مرسوم بهدلیل سابقهی بیشتر هنوز مزیتهای عمدهای درمقایسهبا سامانههای مبتنی بر DNA دارند. لپتاپ شما دههها پژوهش و توسعه را پشتسر خود دارد؛ بنابراین، افرادی که برنامههای جدید را برای آنها مینویسند، به مطالعهی علم مواد و مدار و دیگر رشتههایی نیاز ندارند که به خلق نخستین کامپیوتر منجر شدند.
افزایش تلاشهای دانشمندانی همچون دوتی و تکمیل فعالیتهای انجامشده در حوزهی زیسترایانه وضعیت میتواند تغییر کند. وایرد آیندهای بهتصویر میکشد که در آن برنامهنویسان مولکولی میتوانند با همان تمرکز دقیق و اختصاصی دانشمندان امروزی کامپیوتر، کسبوکارشان را راهاندازی کنند.
فایلهای مایکروسافت آفیس میتوانند با رمز ایمن شوند تا از دسترسی غیرمجاز و دستکاری دادهها مصون بمانند. بااینحال، اسناد رمزگذاریشده بهوسیلهی نسخههای قدیمیتر آفیس مشکل امنیتی دارند و هَشهای (Hash) آنها میتواند با برنامهی ساده office2john استخراج شود. همچنین، ابزارهایی نظیر John the Ripper و Hashcat میتوانند هَشهای استخراجشده را کرک کنند.
استخراج هَش از فایل مایکروسافت آفیس با ابزار office2john فقط چند ثانیه طول میکشد. استاندارد رمزنگاری محصولات آفیس طی سالها تغییر کرده؛ اما هیچکدام از آنها در مقابل office2john امن نیستند.
این ابزار به زبان پایتون نوشته شده و فقط از ترمینال اجراشدنی است. این ابزار روی نرمافزارهای ورد، اکسل،پاورپوینت، واننوت، پراجکت، اکسس و اوتلوک نسخههای ۹۷، ۲۰۰۰، ۲۰۰۳، ۲۰۰۷، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ روی ویندوز و مک، کاربردی است. البته، office2john روی نسخههای جدیدتر ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ کار نمیکند.
دقت کنید این مقاله صرفا جنبهی آموزشی دارد و استفادهی صحیح و اخلاقی و قانونی از آن برعهدهی خود شماست.
نصب کالی
این آموزش برای سیستمعامل کالی (Kali) تدارک دیده شده است. کالی توزیع لینوکس مشتقشدهای از دبیان است که بهطور خاص برای امنیت و آزمایش نفوذ طراحی شده است. این سیستمعامل نسخهی جدیدی از BackTrack بهحساب میآید. کالی را شرکت آفنسیو سکیوریتی (Offensive Security) پشتیبانی میکند. برای دریافت رایگان این سیستمعامل به این لینک مراجعه کنید. افزونبراین، میتوانید کالی را بهطور مستقیم یا روی VMWare نصب کنید.
مرحلهی اول: office2john را نصب کنید
برای شروع کار ابتدا باید این ابزار را از گیتهاب دریافت کنید؛ زیرا office2john در نسخهی استاندارد John the Ripper وجود ندارد. ابزار John the Ripper بهطور پیشفرض روی سیستم کالی شما نصب است. این ابزار با wget بهراحتی دریافت میشود.
wget https://raw.githubusercontent.com/magnumripper/JohnTheRipper/bleeding-jumbo/run/office2john.py
--2019-02-05 14:34:45-- https://raw.githubusercontent.com/magnumripper/JohnTheRipper/bleeding-jumbo/run/office2john.py
Resolving raw.githubusercontent.com (raw.githubusercontent.com)... 151.101.148.133
Connecting to raw.githubusercontent.com (raw.githubusercontent.com)|151.101.148.133|:443... connected.
HTTP request sent, awaiting response... 200 OK
Length: 131690 (129K) [text/plain]
Saving to: ‘office2john.py’
office2john.py 100%[=======================================================================>] 128.60K --.-KB/s in 0.09s
2019-02-05 14:34:46 (1.45 MB/s) - ‘office2john.py’ saved [131690/131690]
مرحلهی دوم: همه فایلها را در یک مسیر قرار دهید
برای اجرای office2john با پایتون، باید ترمینال را به مسیر نصب آن هدایت کنیم. برای اکثر افراد این مسیر بهطور پیشفرض همان Home است (فقط تایپ کنید cd)؛ اما میتوانید مسیرهایی جدا نیز ایجاد کنید.
پس از این کار، نیاز داریم فایل مناسبی برای آزمایش پیدا کنیم. برای این آزمایش فایلی با نام dummy.docx با ورد ۲۰۰۷ و رمزعبور password123 ساخته و استفاده شد. این فایل را میتوانید از این لینک دریافت کنید. نمونههای ساختهشده با ورد ۲۰۱۰ و ۲۰۱۶ را نیز میتوانید دریافت کنید. رمزعبور تمامی این فایلها password123 است.
مرحلهی سوم: هَش را با office2john استخراج کنید
در این مرحله، هَش فایل رمزگذاریشده را باید استخراج کنیم. دستور زیر را اجرا کنید و خروجی در hash.txt برای استفادهی آتی ذخیره میشود.
python office2john.py dummy.docx > hash.txt
برای تأیید موفقیت عملیات استخراج از دستور cat استفاده کنید. میتوانید هش استخراجشده از فایل ورد ۲۰۰۷ را در خط دوم مشاهده کنید.
cat hash.txt
dummy.docx:$office$*۲۰۰۷*20*128*16*a7c7a4eadc2d90fb22c073c6324b6b49*abc5f80409f5f96f97e184e44aacd0b7*930b0c48a7eb5e13a57af4f3030b48e9402b6870
مرحلهی چهارم: هَش استخراجشده را کرک کنید
در این مرحله، باید هشی را کرک کنیم که از فایل آفیس استخراج کردهایم. همانطور که ابتدای مقاله اشاره کردیم، دو ابزار برای این کار وجود دارد که هر دو کاملا عالی کار میکنند و هیچکدام درمقایسهبا دیگری برتری ندارد و انتخاب بین آنها کاملا سلیقگی است.
روش اول: John the Ripper
نشانهی --wordlist را برابر مکان فهرست کلمات خود قرار دهید. بدیهی است برای رمزعبورهای دشوارتر و پیچیدهتر به بانکهای غنیتری نیاز خواهید داشت.
john --wordlist=/usr/share/wordlists/nmap.lst hash.txt
Using default input encoding: UTF-8
Loaded 1 password hash (Office, ۲۰۰۷/۲۰۱۰/2013 [SHA1 128/128 SSE2 4x / SHA512 128/128 SSE2 2x AES])
Cost 1 (MS Office version) is ۲۰۰۷ for all loaded hashes
Cost 2 (iteration count) is 50000 for all loaded hashes
Will run 4 OpenMP threads
Press 'q' or Ctrl-C to abort, almost any other key for status
این ابزار کرک را شروع میکند و بهدنبال مورد مطابق میگردد. هرچه پیچیدگی رمز بیشتر باشد، زمان بیشتری نیاز است. برای مشاهدهی وضعیت ابزار کافی است دکمهای را فشار دهید. وقتی عملیات تمام شود، رمز یافتشده روی صفحهنمایش نشان داده خواهد شد. بهدلیل رمزعبور سادهی فایل استفادهشده، این عمل تنها چند ثانیه طول کشد.
password123 (dummy.docx)
1g 0:00:00:03 DONE (2019-02-05 15:00) 0.2824g/s 415.8p/s 415.8c/s 415.8C/s lacoste..cooldude
Use the "--show" option to display all of the cracked passwords reliably
Session completed
امکان نمایش با استفاده از --show نیز وجود دارد و بهصورت زیر است:
john --show hash.txt
dummy.docx:password123
1 password hash cracked, 0 left
روش دوم: Hashcat
روش دوم استفاده از Hashcat است. برای شروع میتوانید از منوِ راهنمای این ابزار (--help) بهره ببرید. این راهنما اطلاعات کاملی از نحوهی کار و امکانات این ابزار دراختیارتان قرار میدهد.
hashcat --help
در این آزمایش، ما فقط به حالتهای هَش مایکروسافت آفیس نیاز داریم. نزدیک انتهای منوِ راهنما، تنظیمات مربوطبه حالتهای مایکروسافت آفیس و شمارههای مرتبط با آن را مشاهده میکنیم. برای مثال، شماره ID مربوطبه فایل آفیس ۲۰۰۷ عدد ۹۴۰۰ است.
9700 | MS Office <= ۲۰۰۳ $0/$1, MD5 + RC4 | Documents
9710 | MS Office <= ۲۰۰۳ $0/$1, MD5 + RC4, collider #1 | Documents
9720 | MS Office <= ۲۰۰۳ $0/$1, MD5 + RC4, collider #2 | Documents
9800 | MS Office <= ۲۰۰۳ $3/$4, SHA1 + RC4 | Documents
9810 | MS Office <= ۲۰۰۳ $3, SHA1 + RC4, collider #1 | Documents
9820 | MS Office <= ۲۰۰۳ $3, SHA1 + RC4, collider #2 | Documents
9400 | MS Office ۲۰۰۷ | Documents
9500 | MS Office ۲۰۱۰ | Documents
9600 | MS Office 2013 | Documents
حال میتوان سایر تنظیمات را با دستورهای زیر اعمال کرد:
hashcat -a 0 -m 9400 --username -o cracked_pass.txt hash.txt /usr/share/wordlists/nmap.lst
- نشانگر -a نوع حمله را تنظیم میکند (مقدار پیشفرض ۰).
- نشانگر -m حالت استفادهشده را تعیین میکند (عددی که پیدا کردیم ۹۴۰۰ برای آفیس ۲۰۰۷).
- گزینهی --usename هرگونه نام کاربری را در فایل هَش نادیده میگیرد.
- فایل خروجی را با نشانگر -o میتوان تعیین کرد.
درنهایت، با ورود فایل hash.txt که حاوی هَش فایل ما است و یک بانک لغات، Hashcat شروع به کرک میکند.
hashcat (v5.1.0) starting...
* Device #2: Not a native Intel OpenCL runtime. Expect massive speed loss.
You can use --force to override, but do not report related errors.
OpenCL Platform #1: Intel(R) Corporation
========================================
* Device #1: Intel(R) Core(TM) i5 CPU M 480 @ 2.67GHz, 934/3736 MB allocatable, 4MCU
...
پس از گذشت زمان متناسب با پیچیدگی رمز فایل، Hashcat رمز را پیدا و آن را در فایل خروجی چاپ میکند.
Session..........: hashcat
Status...........: Cracked
Hash.Type........: MS Office ۲۰۰۷
Hash.Target......: $office$*۲۰۰۷*20*128*16*a7c7a4eadc2d90fb22c073c6324...2b6870
Time.Started.....: Tue Feb 5 15:08:00 2019 (4 secs)
Time.Estimated...: Tue Feb 5 15:08:04 2019 (0 secs)
Guess.Base.......: File (/usr/share/wordlists/nmap.lst)
Guess.Queue......: 1/1 (100.00%)
Speed.#۱.........: 610 H/s (8.51ms) @ Accel:512 Loops:128 Thr:1 Vec:4
Recovered........: 1/1 (100.00%) Digests, 1/1 (100.00%) Salts
Progress.........: 2048/5084 (40.28%)
Rejected.........: 0/2048 (0.00%)
Restore.Point....: 0/5084 (0.00%)
Restore.Sub.#۱...: Salt:0 Amplifier:0-1 Iteration:49920-50000
Candidates.#۱....: #!comment: ***********************IMPORTANT NMAP LICENSE TERMS************************ -> Princess
Started: Tue Feb 5 15:07:50 2019
Stopped: Tue Feb 5 15:08:05 2019
محتویات فایل خروجی را میتوانید با استفاده از cat ببینید. رمز یافتشده در انتهای فایل و پس از هَش قرار دارد.
cat cracked_pass.txt
$office$*۲۰۰۷*20*128*16*a7c7a4eadc2d90fb22c073c6324b6b49*abc5f80409f5f96f97e184e44aacd0b7*930b0c48a7eb5e13a57af4f3030b48e9402b6870:password123
استفاده از دو روش مختلف برای کرک هَش بهدستآمده از ابزار office2john را یاد گرفتیم.
چگونه فایلهای خود را ایمن نگهداریم؟
همیشه برای مقابله با شکستن رمزها، بهترین راه انتخاب رمزی مناسب است. رمز مناسب رمزی است که طولانی و حدسنزدنی باشد. ترکیبی از حروف کوچکوبزرگ و اعداد و علائم خاص بهترین گزینه برای رمز قوی و مطمئن است. رمزعبور هرچه طولانیتر باشد، بهتر است؛ زیرا احتمال کرکشدن آن ازطریق سیستمهای حدس رمز تقریبا به صفر میرسد.
در نظر بگیرید این آسیبپذیری در نسخههای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ مایکروسافت آفیس وجود ندارد؛ پس، بهتر است هرچهسریعتر آفیس خود را بهروزرسانی کنید. درضمن، فایلهای قدیمی شما که با نسخههای قبلی ساختهشدهاند، همچنان آسیبپذیرند. استفاده از روشهای رمزنگاریهای دیگر نیز میتواند امنیت فایلهای شما را تضمین کنند.
جمعبندی
در این مقاله، متوجه شدیم فایلهای رمزنگاریشدهی مایکروسافت آفیس چندان هم امن نیستند. از ابزار office2john میتوان هَش فایلها را استخراج و با ابزارهایی نظیر John the Ripper و Hashcat آن را کرک کرد. در انتها نیز با روشهای مقابله با این آسیبپذیری آشنا شدیم. نکات این بخش را رعایت کنید تا خیالتان از بابت امنیت اسناد آفیس راحت شود.
مالکان خودروِ فورد فیستا ST اکنون میتوانند با خرید بستهی بهروزرسانی جدید، قدرت خودرو خود را بهطور چشمگیری افزایش دهند. بستهی m225 که مانتیون (Mountune) عرضه کرده، قدرت فیستا ST را از ۱۹۷ اسببخار به ۲۲۲ اسببخار میرساند و گشتاور را هم افزایش میدهد. گشتاور موتور ۱.۵ لیتری توربوشارژ فیستا اکنون بهلطف بستهی m225 از ۲۹۰ نیوتنمتر به ۳۴۰ نیوتنمتر افزایش یافته و از دور موتور کمتری بهرهمند خواهد بود.
درنتیجه بهگفتهی تیونر مانتیون، اکنون سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت فورد فیستا نزدیک به ۰.۵ ثانیه کاهش یافته است؛ بنابراین، این سرعتگیری اکنون در کمتر از ۶ ثانیه انجام میگیرد. افزایش گشتاور ناشی از بستهی جدید زمان سرعتگیری ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت را ۱ ثانیه کاهش داده است. این بستهی قدرتی سیستم ورودی هوای جدید را شامل میشود که با تزریق هوای بیشتر در داخل سیلندرها، قدرت را افزایش میدهد. در مرحلهی بعدی با تغییر در برنامهریزی موتور و ریمپکردن، سیستم نرمافزاری فورد فیستا نیز بهروزرسانی شده است.
مقالههای مرتبط:
با بهرهگیری از اپلیکیشن و بلوتوث تلفنهمراه که به درگاه OBD II وصل میشود، راننده میتواند بهترین تنظیمات را برای خودرو انتخاب کند. سه حالت مختلف در این بستهی قدرتی وجود دارد: ۱. حالت استاندارد کارخانه؛ ۲. حالت قدرتی ارائهشدهی مانتیون؛ ۳. حالت ایموبیلایزر تعبیهشده برای جلوگیری از سرقت خودرو. دیوید مور، مدیرعامل شرکت مانتیون، دراینباره میگوید:
بهرهگیری از سیستم اسمارتفلش (SMARTflash) روند انتخاب تنظیمات مختلف را برای مالکان بسیار آسان میکند؛ بهگونهای که آنها میتوانند این تنظیمات را در زمانی کمتر از ۲ دقیقه با استفاده از تلفنهمراهشان تغییر بدهند. این بسته مرحله جدیدی از کارایی را ارائه میدهد و نمایانگر تفکر روبهجلو ما در عرضهی بستههای قدرتی است. فورد فیستا جدید پلتفرم فوقالعادهای برای معرفی چنین بستههایی محسوب میشود که از لپتاپ و سیم بینیاز است و هیچ مشکلی ندارد.
با وجود افزایش قدرت و گشتاور خارقالعاده در این بسته، Mountune عقیده دارد خدشهای به دوام و ایمنی فورد فیستا وارد نشده است. آزمایشهای طولانیمدت انجامشده روی این خودرو شاهدی بر این ادعا است. مور گفت:
با آزادشدن فوری گشتاور، فورد فیستا زنده میشود؛ اما شما این آرامشخاطر را خواهید داشت که این بسته مهندسی شده است. مانند سایر بستههای قدرتی مانتیون، m225 هم دشوارترین آزمایشهای قدرتی و دوام را پشتسر گذاشته و تمامی عوامل ایمنی را حفظ کرده است. m225 نهتنها بهترین بستهی افزایش قدرت برای فورد فیستا ST است؛ بلکه بادوامترین آن نیز بهشمار میآید.
دولت استرالیا در هفتهی جاری، انقراض جانور جوندهی کوچکی بهنام «Bramble Cay melomy» را اعلام کرد. این جونده که به موش دم موزاییکی نیز شهرت دارد، به نام محل زندگیش یعنی جزیرهی برامبل که در ارتفاع یک متری بالای سطح دریا قرار دارد، شناخته میشود. سه سال قبل نیز دولت کوئینزلند پس از تلاشهای ناموفق و خستهکننده برای پیدا کردن شواهدی از وجود این موش، اطلاعیهی مشروحی منتشر کرد که احتمال انقراض اینگونه را محتمل میدانست.
تنها زیستگاه این پستاندار جزیرهی مرجانی کوچکی در گوشهی شمالی دیوارهی بزرگ مرجانی در نزدیکی پاپوآ گینه نو بود. این جزیرهی شنی که حدود ۳۳۵ در ۱۵۲ متر مساحت دارد و تقریباً یک متر از سطح دریا بالاتر است، در سالهای اخیر آماج طوفانهای شدیدی بوده که در اثر تغییرات اقلیمی رخ داده است. طبق گزارشها، این آبهای سنگین منجر به نابودی ۹۷ درصد از پوشش گیاهی جزیره شد که تنها منبع غذایی این موش بهحساب میآمد.
براساس گزارش سال ۲۰۱۶ آخرین فردی که این جانور را زنده دیده بود، ماهیگیری بود که میگفت آن را در اواخر سال ۲۰۰۹ دیده است. اکنون بهنظر میرسد که همان موش آخرین بازماندهی اینگونهی جانوری بوده است. پژوهشی در سال ۱۹۹۸ برآورده کرده بود که جمعیت این جانور از صدها موردی که دو دهه قبل گزارش شده بود به ۹۳ مورد رسیده است. پژوهش دیگری در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ به ترتیب به ۱۰ و ۱۲ مورد از اینگونه اشاره میکرد. طبق برنامهی احیا که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، افزایش سطح آب دریا، سیل و فرسایش ساحل بهعنوان عوامل بالقوهی تهدیدکنندهی این جانور معرفی شده بود.
مقالههای مرتبط
متأسفانه اقدامات چندانی متعاقب برنامهی احیای ۲۰۰۸ انجام نشد و این خطرات بالقوه شکل واقعی به خود گرفت. بههمین دلیل اطلاعیهی دولت استرالیا نباید باعث شگفتی و تعجب شود. زمانیکه ایالت کوئینزلند احتمال انقراض اینگونهی جانوری را در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد، تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیتهای انسان را عامل اصلی نابودی این جانور معرفی کرد و آن زمان در تیتر اخبار روز دنیا قرار گرفت. اکنون دوباره همین موضوع به تیتر اخبار تبدیل شده و حتی فاکسنیوز با انتشار مقالهای دربارهی انقراض این موش، نسبت به افزایش سطح آب دریا که مثل بمب زمان است و در اثر ذوبشدن یخهای سرزمین جنوبی اتفاق میافتد، هشدار داد. اعلام مجدد انقراض این جانور شاید بتواند توجه افکار عمومی را نسبت به جلوگیری از نابودی گونههای مشابه جلب کند یا قبل از اینکه خیلی دیر شود، حداقل دولتها را به فکر اتخاذ تلاشهای پیشگیرانه بیندازد.
هفتهی گذشته، واتساپ ویژگیهای جدیدی همچون مرورگر درون اپلیکیشن و جستجوی تصاویر معکوس را در نسخهی سیستم عامل اندرویدی اپلیکیشن خود مورد تست و بررسی قرار داد. براساس آخرین اخبار، واتساپ در ادامهی بررسی ویژگیهای جدید قبلی، در حال توسعهی دو ویژگی جدید دیگر است.
دو ویژگی جدید دیگر واتساپ، «Forwarding Info» و «Frequently Forwarded» نامیده میشوند. ویژگی Forwarding Info به کاربران نشان میدهد پیامی که برای دیگران ارسال کردهاند، چندین بار فوروارد شده است. کاربران با نگه داشتن انگشت خود روی پیامی که ارسال کردهاند و مراجعه به قسمت اطلاعات پیام در قسمت بالای نمایشگر میتوانند متوجه شوند پیامی که برای کسی ارسال کردهاند، چندین بار فوروارد شده است.
مقالههای مرتبط:
براساس گزارش منتشرشده از سوی WABetaInfo، کاربران تنها میتوانند تعداد دفعات فوروارد شدن پیامهایی که برای دیگران ارسال کردهاند را متوجه شوند. این بدان معنی است که اگر کاربری بخواهد متوجه شود پیامی چند بار فوروارد شده، باید ابتدا آن را برای دیگران (یا برای خودش) ارسال کند تا بتواند به اطلاعات مربوطبه تعداد دفعات فوروارد شدن دسترسی پیدا کند.
ویژگی دیگر جدید واتساپ، Frequently Forwarded نام دارد. زمانیکه پیامی بیش از ۴ بار فوروارد شود، برچسب «Frequently forwarded» به بالای پیام اضافه خواهد شد. برچسب نشان میدهد که اگر پیامی ۵ بار یا بیشتر فوروارد شده باشد، کاربر نمیتواند تعداد دفعات فوروارد شدن را مشاهده کند، بلکه تنها برچسب Frequently Forwarded را بالای پیام خواهد دید.
هر دو ویژگی جدید در نسخهی بتای واتساپ ۲.۱۹.۸۰ برای سیستمعامل اندروید در دسترس کاربران قرار دارد. اما کاربرانی که از این نسخهی واتساپ استفاده نمیکنند، نمیتوانند به ویژگیهای جدید پیامرسان واتساپ دسترسی داشته باشند. همچنین هنوز مشخص نیست که این دو ویژگی جدید در نسخهی غیربتای واتساپ نیز در دسترس کاربران قرار گیرد. ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد که باید برطرف شود. اما درنهایت انتظار میرود بهزودی تمام کاربران واتساپ در سراسر جهان ویژگیهای جدید را در اختیار داشته باشند.
ویژگی جدید نشان میدهد که چرخش پیامها در پیامرسان واتساپ بهچه صورتی است و درنهایت باتوجهبه انتشار گستردهی برخی پیامها، میتوان در برخی موارد بهعنوان مولفهای برای شناسایی اخبار جعلی از موثق از این ویژگی جدید استفاده کرد. این در حالی است که پیشتر گفته شده بود واتساپ برای مبارزه با اطلاعات نادرست فوروارد پیامها را محدود کرده است.
مایکروسافت مدتی پیش در اقدامی بحثبرانگیز اعلام کرد که قصد دارد مرورگر اج را بر پایهی کرومیوم، بازتولید کند. این شرکت طی این مدت بارها و بارها نسخههای مختلف اج را بهصورت داخلی مورد آزمایش و بررسی قرار داده است. بااینحال وبسایت ورج توانسته ازطریق منبعی که نمیخواهد نامش فاش شود، به اسکرینشاتهای اختصاصی نسخهی اولیهی مرورگر جدید اج (Microsoft Edge) دسترسی پیدا کند.
همانطور که میشد از اسکرینشاتهای پیشین متوجه شد، مایکروسافت قصد دارد محیط کاربری نسخهی جدید اج را بسیار شبیه به گوگل کروم طراحی کند؛ بااینحال دو مرورگر موردبحث قرار نیست کاملا یکسان باشند.
درواقع ردموندیها برخی جزئيات را به نسخهی جدید اج اضافه کردهاند تا این مرورگر حالتی منحصربهفرد نسبت به سایر مرورگرها پیدا کند. درضمن انیمیشنهای اضافی اج جدید، باعث میشوند بیشتر حس کنیم که با یک مرورگر ویندوزی طرف هستیم.
وقتی که برای اولینبار نسخهی کرومیوم اج را نصب میکنید، مایکروسافت بهشما پیشنهاد میکند که بوکمارکها، رمزهای عبور، تاریخچهی جستوجو و موارد مشابه را از کروم یا نسخهی قدیمی اج، به این نسخهی جدید وارد کنید. بهعلاوه در صفحهی نصب، گزینهای در اختیار شما قرار میگیرد تا با استفاده از آن مشخص کنید که ظاهر کلی صفحهی آغازبهکار مرورگر چگونه باشد.
با نگاهی کلی به رابط کاربری اج جدید متوجه میشوید که بیشتر بخشهای آن درواقع همچون ترکیبی از کروم و اج قدیمی است. البته در این بین همانطور که بالاتر گفتیم، مایکروسافت سعی کرده چیزهای جدیدی را نیز به آن اضافه کند؛ برای مثال گزینهی جدیدی بهمرورگر اضافه شده است که با فعالسازی آن، صدایی پخش میشود و صفحهی وبی که در آن هستید را میخواند (این قابلیت در نسخهی فعلی اج هم موجود است).
البته برخی ویژگیهای فعلی مرورگر اج، در نسخهی جدید وجود ندارند؛ برای مثال، فعلا خبری از حالت تاریک نیست (البته فراموش نکنید که نسخهی موردبررسی، هنوز نسخهی نهایی بهشمار نمیآید) یا حتی نمیتوان با استفاده از قلم لمسی، روی صفحات وب به نوشتن پرداخت.
اج جدید از از افزونه نیز پشتیبانی میکند. این مرورگر دارای صفحهای مستقل برای افزونههایی است که سازگاری آنها با اج توسط مایکروسافت تأیید شده است. نکتهی جالب اینجا است که کاربر میتواند افزونههای مرورگر کروم را ازطریق فروشگاه رسمی آن، روی اج نصب کند.
نویسندهی ورج میگوید که ازطریق فروشگاه آنلاین کروم، چندین افزونه از جمله 1Password و Ghostery را امتحان کرده و این افزونهها بهخوبی کار کردهاند؛ دقیقا بههمان شکلی که درحالحاضر روی مرورگر کروم اجرا میشوند.
مایکروسافت در بخش تنظیمات، امکان همگامسازی افزونهها را برای کاربران فراهم کرده است، بااینحال بهنظر نمیرسد که این ویژگی جالب بهاینزودیها در دسترس قرار گیرد.
در صفحهی موردبحث چنین جملهای دیده میشود: «بیشتر ویژگیهایی که در بالا فهرست شدهاند، طی ماههای آینده برای همگامسازی (سینککردن) در دسترس قرار خواهند گرفت.» در حال حاضر تنها امکان همگامسازی صفحات دلخواه وجود دارد و کاربر نمیتواند موارد مهمی نظیر بخش تنظیمات، تاریخچهی جستوجو، افزونهها، تبهای باز و رمزهای عبور را همگامسازی کند. درضمن امکان همگامسازی اطلاعاتی که پیشتر ذخیره شدهاند تا بهصورت خودکار در فرمها تکمیل شوند نیز وجود ندارد.
گرچه مرورگر جدید مایکروسافت فعلا در مراحل اولیه قرار دارد و نمیتوان با بررسی این نسخه به تمام ویژگیهای آن پی برد و در مورد آنها اظهارنظر کرد، اما بهطور کلی این مرورگر مبتنی بر کرومیوم، ظاهری تروتمیز و جذاب دارد. درضمن نکتهی جالبتوجه این است که اج جدید بسیار سریع باز میشود و وبگردی روی آن سرعت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده است.
اگر مایکروسافت بتواند نسخهی نهایی را هم با همین کیفیت بسازد و آن را در آینده بهینهتر کند، دیگر دلیلی برای استفاده از گوگل کروم در سیستمعامل ویندوز وجود نخواهد داشت. هیچگاه نمیتوانستیم به کاربران پیشنهاد کنیم که مرورگر قبلی اج را به سایر مرورگرها ترجیح دهند، چرا که اج قدیمی سرعت بسیار پایینی داشت؛ بااینحال ظاهرا مایکروسافت از اشتباهاتش درس گرفته و توانسته با استفاده از کرومیوم، مرورگری تولید کند که تفاوتهای عمدهای با نسخهی پیشین دارد.
فعلا مشخص نیست که ردموندیها دقیقا چهزمانی قصد دارند اج جدید را بهصورت عمومی منتشر کنند. با درنظرگرفتن اینکه کار طراحی رابط کاربری تا حد زیادی بهاتمام رسیده و همهچیز بهخوبی کار میکند، میتوان احتمال قریبالوقوع بودن انتشار اج جدید را پیشبینی کرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.