سلب مسئولیت: تحریریهی زومیت در تهیه این محتوای تبلیغاتی نقش نداشته و مسئولیتی در قبال صحت آن ندارد.
این موضوع به این دلیل است که قیمت این خودروها در بازار بسیار بالاست و نسخه کارکرده آنها این امکان را به ما میدهد که برای مدتزمانی از یک خودروی باکیفیت استفاده کنیم. با این تفاسیر بازار خریدوفروش پورشه ۹۱۱ کررا و همچنین بازار بنز CLS در ایران طرفداران خاص خود را دارد.
در اینجا تصمیم گرفتیم که نسخه ۲۰۱۳ کارکرده پورشه ۹۱۱ کررا را با بنز CLS مقایسه کنیم و جوانب مثبت و منفی این خرید را در نظر بگیریم.
مقایسه مشخصات فنی پورشه ۹۱۱ کررا و و بنز CLS
برای معرفی مشخصات فنی پورشه ۹۱۱ کررا بهتر است از قدرت ۴۰۰ اسب بخاری در ۷۴۰۰ دور در دقیقه شروع کنیم. همچنین حداکثر گشتاور موتور این خودرو ۴۴۰ نیوتنمتر در ۵۶۰۰ دور در دقیقه است. در این خودرو یک موتور با حجم ۳۸۰۰ سی سی استفاده شده که از ۶ سیلندر تخت بهره میبرد و در آن ۲۴ سوپاپ استفاده شده است.
این موضوع باعث میشود که پورشه کررا بهعنوان یک خودروی قوی و کارآمد شناخته شود.
این در حالی است که حداکثر قدرت بنز سی ال اس ۲۹۲ اسببخار در ۶۴۰۰ دور در دقیقه بوده و نهایت گشتاور آن ۳۶۵ نیوتون متر در ۳۰۰۰ دور در دقیقه است.
حجم موتور این خودرو ۳۴۹۸ سیسی است که در آن از ۶ سیلندر و ۲۴ سوپاپ استفاده میشود. بنابراین ازلحاظ حجم موتور تا حدود زیادی این بررسی نشان میدهد که خرید پورشه ۹۱۱ کررا میتواند گزینه بهتری باشد.
مشخصات حرکتی برای مقایسه دو خودرو
اگر از مشخصات حرکتی برای مقایسه این دو خودرو استفاده کنیم، هم سرعت و شتاب و هم سیستم جعبهدنده و دیفرانسیل به ما کمک میکنند که مقایسه بهتری داشته باشیم. حداکثر سرعت در بنز CLS ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت برآورد میشود. شتاب صفر تا صد کیلومتر این خودرو در حدود ۶.۷ ثانیه برآورد شده و محور متحرک آن از نوع دیفرانسیل عقب است.
جعبهدنده استفادهشده در این بنز از نوع هفتدنده اتوماتیک تیپ ترونیک است که نشاندهنده انعطافپذیری بیشتر است. حجم مخزن سوخت بنز ۸۹ لیتر و مصرف ترکیبی آن ۹.۲ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است.
فعالان بازار خریدوفروش پورشه ۹۱۱ کررا میدانند که محور متحرک این خودرو نیز از نوع دیفرانسیل عقب است و جعبهدنده در آن بهصورت ۷ دنده اتوماتیک PDK استفاده میشود. حداکثر سرعت پورشه کررا ۳۰۲ کیلومتر بر ساعت و شتاب صفر تا صد آن ۴.۱ ثانیه است.
مخزن سوخت استفادهشده در این خودرو ۶۴ لیتر بوده و مصرف ترکیبی آن ۸.۷ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. این بررسی نشان میدهد که پرداخت قیمت پورشه ۹۱۱ کررا نسبت به مدل بنز منطقیتر به نظر میرسد. در حقیقت پورشه هم سرعت و شتاب بالاتری دارد و هم ازلحاظ سوخت عملکرد بهتری از خود نشان میدهد.
مقایسه مزایا و معایب دو خودرو
درنهایت اگر بخواهیم مقایسه دو خودرو را به بحث مزایا و معایب آنها اختصاص دهیم، لازم است که به اطلاعات تجربی در آنها اشاره کنیم. بهطور کلی طراحی فوقالعاده و آیرودینامیک بدنه، شتاب عالی برای مسافتهای کم، امکانات ایمنی بسیار بالا و استفاده از ترمزهای بینظیر و قابل اطمینان جزو مواردی هستند که احتمالاً شما را به خرید پورشه ۹۱۱ کررا ترغیب میکنند.
البته نباید فراموش کنید که این خودرو بسیار گران است و برای نگهداری یا تعویض قطعات مدل کارکرده آن نیاز به پرداخت هزینه بالایی دارید.
اصولاً خودروهای شرکت بنز و در بین آنها بنز CLS از لحاظ طراحی و زیبایی بهعنوان خودروهای شیک شناخته میشود. از لحاظ سطح ایمنی و رفاه میتوان بنز را بهعنوان یک رقیب قدرتمند برای پورشه معرفی کرد. ایمنی بسیار بالای بدنه و استفاده از مواد اولیه با کیفیت از دیگر ویژگیهای این خودرو است.
یکی از بزرگترین ایراداتی که به این خودروی لوکس آلمانی وارد است این است که فضای آن برای سرنشینان عقب کمی آزاردهنده و تنگ به نظر میرسد.
عاشقان خرید پورشه ۹۱۱ کررا باید بدانند که بنز CLS یک رقیب قوی و قابل احترام برای پورشه محسوب میشود. این موضوع احتمالاً پرداخت قیمت پورشه ۹۱۱ کررا کمی برای شما شکبرانگیز بوده و بیشتر فکر کنید.
براساس گزارش وبسایت مکاوتاکارا (Mac Otakara) و بهنقل از یکی از منابع زنجیرهی تأمین، شرکت اپل با اقتباس از سامسونگ، فناوری اشتراک شارژ شرکت اینتگریتد دیوایس تکنولوژی را برای گوشی آیفون بعدی خود معرفی میکند. فناوری شارژ بیسیم برپایهی استاندارد شارژ Qi، در سال ۲۰۱۵ بهعنوان روشی برای انتقال شارژ از موبایلی به موبایل دیگر شروع بهکار کرد. سامسونگ با معرفی گوشیهای هوشمند سری گلکسی اس ۱۰، بهعنوان اولین تولیدکننده بزرگ تلفن همراه شناخته شد که از این فناوری استفاده کرد.
با استفاده از فناوری اشتراک شارژ بیسیم، نسل بعدی گوشی آیفون قادر خواهد بود جعبهی جدید دارای قابلیت شارژ بیسیم ایرپاد اپل را شارژ کند. براساس ادعای این منبع، همچنین ممکن است این فناوری برای پشتیبانی ازاپلواچ نیز اقتباس شود که از پروتکل اختصاصی شارژ بیسیم استفاده میکند.
گزارش امروز مینگچیکو، پیشبینیهای این تحلیلگر معروف را منعکس میکند که در یادداشت پژوهشی خود در فوریه گفته بود مدل آیفون ۲۰۱۹ اپل با ویژگی شارژ بیسیم «دوطرفه» عرضه خواهد شد.
منبع زنجیرهی تأمین چین همچنین بیان کرد نسل بعدی آیفون با استفاده USB نوع C شارژ سیمی سریعتری با کابل لایتنینگ یکپارچه میکند و از سختافزار داخلی موردنیاز آن نیز پشتیبانی خواهد کرد. آنگونه که وبسایت مکاوتاکارا ذکر کرده، ویژگیهای کانکتور لایتنینگ جدید C94 شارژ سریع ۱۸ واتی را ازطریق USB PD ممکن میسازد.
براساس شایعات منتشرشده از همین منبع در سال گذشته، اپل ممکن است امسال شارژری ۱۸ واتی همراه پرچمدار جدید آیفون خود عرضه کند. گوشیهای فعلی آیفون سری XS و XR همراه آداپتور شارژر یواسبی ۵ واتی عرضه میشوند.
براد لیستر از مؤسسهی پلیتکنیک رنسیلر در تروی نیویورک میگوید:
ما شوکه شده بودیم. نمیتوانستیم نتایج اولیه را باور کنیم. در دههی ۱۹۷۰، پروانهها را پس از باران در هرجایی میدیدیم اما در نخستین روز پس از باران در ۲۰۱۲، بهسختی میتوانستم پروانهای ببینم.
دکتر لیستر در حال توصیف جنگل لوکیلو در کشور پورتوریکو است، جایی که اخیرا یک سرشماری از حیات حشرات انجام داده و متوجه شده است که این حیات طی ۴۰ سال تقریبا ناپدید شده است. او درمورد بسیاری از مناطق دیگر نیز صحبت میکرد. طی چند سال گذشته، در شمار زیادی از مطالعات، کاهشهایی در سنجههای مختلف حیات و سلامتی حشرات نشان داده شده است؛ همه با اندازهی ۸۰-۵۰ درصد و در مناطق بسیار پراکندهای مانند آلمان، کالیفرنیا و برونئو. این یافتهها موجب آغاز هشدار وحشتناکی شده است. براساس نتایج مطالعهای که سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد آن را انجام داده است، گردهافشانی ۷۸درصد از گیاهان گلدار بهوسیلهی حیوانات و عمدتا حشرات انجام میشود.
بدون حشرات بیشتر گیاهان قادر به تولیدمثل نیستند. آنها مواد مغذی را که گیاهان برای فتوسنتز به آنها نیاز دارند، تجزیه و بازیافت میکنند. حشرات ضایعات آلی را تجزیه میکنند و بخش زیادی از پرندگان و خفاشها از آنها تغذیه میکنند. ویلسون زیستشناس آمریکایی، حشرات را «قلب حیات روی زمین» میخواند. اکنون مطالعات نشان میدهند که این زندگی در معرض خطر قرار گرفته است و پژوهشگران درمورد انقراض ۴۰ درصد از کل گونههای حشرات طی چند دههی آینده هشدار میدهند. اگر حشرات واقعا با انقراض روبهرو شوند، بحرانی زیستمحیطی پدید خواهد آمد. اما این وضعیت چقدر واقعی است؟ این دادهها به ما چه میگویند؟
ازلحاظ تعداد گونهها، حشرات فراوانترین شکل حیات هستند. دانشمندان بیش از یک میلیون گونه حشره شناسایی کردهاند، درحالیکه فقط حدود ۶۰۰۰ گونه پستاندار و ۱۸ هزار پرنده شناسایی شدهاند. حشرات چنان فراوان هستند که تودهی آنها سه برابر تودهی انسانها و ۳۰ برابر تودهی پستانداران وحشی است.
دانش کمی درمورد این موجودات وجود دارد. نیگل استورک از دانشگاه گریفیث، با استفاده از مدلهای کامپیوتری اکوسیستمها، برآورد میکند که ۵/۵ میلیون گونه از حشرات و ۶/۸ گونه از بندپایان خشکی (گستردهترین طبقهای که شامل عنکبوتها و سختپوستان میشود) وجود دارد. این بدان معنا است که بیش از ۸۰ درصد از حشرات هنوز کشف نشدهاند. آرتور شاپیرو از دانشگاه کالفرنیا داستان سفر خود با اتوبوس را در پاتاگونیا تعریف میکند؛ زمانیکه اتوبوس آنها در میان ناکجا آباد خراب شد. او طی دو ساعتی که اتوبوس برای تعمیر موتور متوقف شد، در حالیکه در محدودهی دید خودرو قرار داشت و زیاد از آنجا دور نشد، توانست سه گونهی جدید پروانه را پیدا کند؛ موجوداتی که اطلاعات ما در موردشان بسیار اندک است. حتی وقتی گونهها بهصورت انفرادی توصیف میشوند، ما تنها اطلاعاتی جزئی داریم.
دانشمندان اطلاعات کمی درمورد این دارند که اکثریت حشرات چه چیزی میخورند، میزان جابهجایی آنها چقدر است و نیز چه عواملی بر موفقیت تولید مثلی آنها اثر میگذارد. تقریبا نظارت بلندمدتی روی تعداد آنها وجود نداشته است. دکتر ویلسون میگوید روبهرو و زیر پاهای ما بخشی از سیارهی زمین وجود دارد که کمتر از همه مورد بررسی و اکتشاف قرار گرفته است.
برای سالهای زیادی این امر ممکن یا لازم بهنظر نمیرسید که جوامع حشرات را مطالعه کنیم. درمیان هیاهوی انقراض پستانداران شکاری، بهنظر میرسید که حشرات در امان هستند. این امر غیر قابل تصور بود که چنین جمعیت کثیری بتواند ناپدید شود.
در دههی ۱۹۷۰، علایم کاهش شروع به پدیدار شدن کردند. رانندگانی که به سرتاسر آمریکا و اروپا سفر میکردند، میگفتند که دیگر مثل گذشته روی شیشههای جلوی اتومیبل خود حشرهای نمیبینند. خلبانانی که در دایرهی قطب شمال فعالیت میکردند، نیز همین مسئله را گزارش میکردند. چراغهای خیابانهای شهر دیگر با ابرهایی از حشراتی که جلب نور میشوند، احاطه نمیشدند. پرندگان حشرهخوار شروع به ناپدید شدن کردند. اگرچه این علائم میتوانستند با طراحی ماشینهای آئرودینامیکی یا تغییرات در کشاورزی توضیح داده شوند اما در تأیید آنها شواهدی وجود نداشت.
اگرچه ما میگوییم بهطور کلی پایگاه دادهی بلندمدتی برای جمعیت حشرات وجود ندارد، اما در این زمینه استثناهایی نیز به چشم میخورد. بزرگترین اینها (پایگاه داده) توسط سازمان خیریه حفاظت از پروانهها در دورست انگلستان نگهداری میشود. این مجموعه دارای رکوردهایی از سال ۱۹۶۰ است اما مهمترین دادههای آنها از سال ۱۹۷۶ آغاز میشوند، زمانیکه نگرانیهای مرتبط با کاهش جمعیت این موجودات موجب شد که دو دانشمند یک سیستم نظارتی ساده را طراحی کنند. هر هفته در فصل تابستان، افرادی بهصورت داوطلبانه در طول مسیرهای ثابتی حرکت میکردند و هر پروانه و حشرهای را که در محدودهی ۲/۵ متری مسیر خود میدیدند، گزارش میکردند. در هثفلتون وود در دورست، این مسیر از جنگلی میگذرد که اکنون بخشی از آن تخریب شده و به دشتی داغ تبدیل شده است.
داوطلبان از سال ۲۰۰۰، ۳۵ گونه از پروانه را در این منطقه ثبت کردهاند که برخی از آنها در مناطق دیگر دیده نمیشوند. این پروژه که طرح نظارت بر پروانههای بریتانیا (UKBMS) نام دارد و به وسیلهی طبیعتشناسان آماتور انجام شد، دانشمندان را تحتتاثیر قرار داد. در حال حاضر، ۲۰۰۰ داوطلب روی بیش از ۲۵۰۰ سایت نظارت میکنند و در هر سال ۳ میلیون رکورد تولید میکنند.
این مجموعه درحال حاضر دقیقترین مجموعه داده حشرات در جهان است و برخلاف اکثر موارد، هم وجود یک گونه در یک منطقه و هم فراوانی آن را اندازهگیری میکند. این رکوردها نشان میدهند که در فاصلهی سالهای ۲۰۱۴-۱۹۷۶، ۳۲ گونه پروانه از ۵۶ پروانهی بومی بریتانیا ازلحاظ تعداد کاهش یافتهاند که میزان این کاهش دربرخی موارد بیش از ۴۰ درصد بوده است. بزرگترین کاهش مربوطبه گونههایی بوده است که باعنوان «متخصصان زیستگاه» شناخته میشوند و دارای دامنهی پراکندگی محدودی بوده یا از گیاهان محدودی تغذیه میکنند.
در مجموعه بلندمدت دیگری نیز پروانهها مورد نظارت قرار گرفتهاند. این مجموعه قدیمیتر بوده و حاصل تلاش یک نفر است. پروفسور شاپیرو از سال ۱۹۷۲، هر دو هفته یک بار از مسیرهای دشواری در کالیفرنیای مرکزی به سختی میگذشت و پروانههایی را که میدید، یادداشت میکرد (۱۵۹ گونه و زیرگونه). از سال ۱۹۷۲، تعداد گونهها در سال ۲۰۱۸-۲۰۱۷ در نیمی از این مسیرها کاهش و در یکی از مسیرها افزایش یافته بود. او میگوید این سال، سالی فاجعهبار برای پروانهها بود.
سومین مجموعه دادهها توسط انجمن حشرهشناسی کریفیلد، گروهی از طبیعتشناسان حرفهای و آماتور در شهری نزدیک دوسلدورف در غرب آلمان نگهداری میشود. در دفتر مرکزی آنها نمونههایی از حشراتی که از مراتع، شنزارها و جنگلهای اطراف پیدا شده و بهدقت برچسبگذاری شدهاند، یافت میشود. در سال ۱۹۸۹ این انجمن آغاز به ساخت تلههایی به نام «تلههای مالایز» کرد؛ ساختارهای بزرگ چادر مانندی که حشرات پروازی را در مناطق محلی در بهار و تابستان به دام میانداخت. در حال حاضر ۶۳ سایت وجود دارد. در این روش، کل زیستتودهی حشرات داخل تله ثبت میشود؛ یک سنجهی خوب از مقدار غذای در دسترس برای پرندگان و دیگر شکارچیان که البته هیچ اطلاعاتی در زمینهی نوع و تعداد گونهها فراهم نمیکند. از سال ۱۹۸۹ تاکنون، بیش از نیمی از تلهها فقط یک بار بررسی شدهاند و حتی آنهایی که بیش از یک بار مورد بررسی قرار گرفتهاند، در سالهای متوالی تحت نظارت قرار نگرفتهاند. این نتایج به هیچ عنوان به نتایج یک مطالعهی کلاسیک طولی (در طول زمان) شبیه نیست.
مقالههای مرتبط:
وقتی در سال ۲۰۱۷، کاسپر هالمن از دانشگاه رادبود هلند دادهها را مورد کاوش قرار داد، تمام تردیدهای او دربارهی معنیداری این دادهها از بین رفت. او دریافت که در فاصلهی سالهای ۲۰۱۶-۱۹۸۹، زیستتودهی حشرات پروازی در این گوشه از غرب آلمان تا ۷۷ درصد کاهش یافته است. موضوع مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این تلهها در مناطق طبیعی دست نخوره بوده و برخلاف بیشتر زمینها در غرب اروپا از هجوم حشرهکشها در امان بودند.
دیو گولسون از دانشگاه ساسکس، میگوید: «ما شگفتزده شدیم». این مطالعه در رسانهها مکررا منتشر و موجب شد دولتهای آلمان و هلند برنامههایی برای حفاظت از تنوع زیستی حشرات راهاندازی کنند. از آن زمان، مطالعات زیادی این نتایج را تأیید کردند. در اوایل سال جاری، فرانسیسکو سانچز بایو از دانشگاه سیدنی و کریس ویکایس از دانشگاه کوئینزلند، تمام مطالعاتی را که درمورد کاهش حشرات انجام شده بود، مرور کردند. مطالعهی آنها نخستین مورد از این نوع مطالعات بود. نویسندگان دریافتند که ۵۳ درصد از پروانهها و شاپرکها و ۴۹ درصد از سوسکها و ۴۶ درصد از زنبورها، مورچهها و ارهمگسها در حال کاهش بودند. آنها ادعا کردند که بیش از یک سوم از گونههای حشرات در معرض خطر انقراض قرار دارند.
درمورد اینکه گونهها در برخی از مناطق درحال کاهش هستند، بحثی وجود ندارد. چیزی که آشکار نیست این است که آیا این کاهش جهانی است یا نه. سانچز بایو و ویکایس در این زمینه ۷۳ مقاله پیدا کردند. آلکس وایلد از دانشگاه تگزاس میگوید این دادهها به آن اندازه کافی نیستند که اطلاعاتی در مورد وضعیت جهانی حشرات بدهد. هیچگونه بررسی از تعداد حشرات وحشی در هند، چین، سیبری و خاورمیانه یا استرالیا وجود نداشته و تنها یک مطالعهی مرتبط در آمریکای جنوبی، آفریقای سیاه و آسیای جنوب شرقی وجود داشت. این مناطق تقریبا شامل تمام مناطق گرمسیری میشود که تصور میشود در آنها اکثر گونههای حشرات زندگی میکنند.
بزرگترین کاهش در جمعیت حشرات که در اروپا و ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده است، مربوطبه مناطقی بوده که ردپای انسان در آنها بیشترین حد بوده و نیز مناطقی که روشهای کشاورزی مدرن در آنها فراگیر بوده است.
باتوجهبه کمبود شواهد، غیرممکن است که بتوانیم بگوییم آیا تعداد حشرات واقعا در این دو منطقه بیش از همه جا کاهش یافته است یا اینکه این کاهش در همهی مناطق اتفاق افتاده است اما این مناطق تنها مورد مطالعه قرار گرفتهاند. درست است که تمام ۷۳ مطالعه، نشاندهندهی کاهش بودهاند؛ اما این بدان خاطر است که نویسندگان بهدنبال آن نتیجه بودهاند. آنها واژههای «حشره» و «کاهش» و «بررسی» را درپایگاههای داده مورد جستوجو قرار دادهاند. کریس توماس از دانشگاه یورک در بریتانیا میگوید:
برآورد براساس این روشِ جهتدار، معتبر نیست.
همهی مطالعات کاهش را نشان نمیدادند. یک مطالعهی اخیر نشان داده است که گردهافشانها در زیستگاههای دستنخورده در جنوب شرقی اسپانیا رو به افزایش هستند. این گزارش میگوید: این شواهد نشان میدهند که کاهش گردهافشانها در اکوسیستمهای حشرات فراگیر نیست. همچنین ارتباط بین کاهش تعداد حشرات و آسیب به اکوسیستمها یک ارتباط خطی ساده نیست.
سانچز بایو و ویکایس و نیز پژوهشگران پروژهی UKBMS دریافتند که میزان کاهش در جمعیت گردهافشانهای عمومی نسبتبه گرده افشانهای اختصاصی کمتر است. گردهافشانهای عمومی احتمالا در حال حرکت بهسمت مناطق اکولوژیکی هستند که از گرده افشانهای اختصاصی تهی شدهاند، فرایندی که بدون خطر نیست. در سطوح پایین تنوع، اکوسیستمها دربرابر بیماریهایی که میتوانند به یک گونه حمله کنند، آسیبپذیر میشوند. با این وجود، این فرایند یادآور این نکته است که اکوسیستمهای حشرات نسبتبه چیزی که بهنظر میرسد، انعطافپذیری بیشتری دارند.
اکوسیستمهای گلدار به حشرات گردهافشان وابسته هستند. جین مموت از دانشگاه بریستول این موضوع را مورد بررسی قرار داد که وقتی گیاهان در یک محیط کنترلشده قرار دارند و گونههای حشرات گردهافشان بهتدریج از آن اکوسیستم حذف میشوند، چه اتفاقی برای آنها میافتد. او دریافت که بیشتر گیاهان حتی با از بین رفتن دو سوم از گونههای حشرات زنده میماندند که این مسئله نشاندهندهی قابلیت انعطافپذیری اکوسیستمها است. تنها زمانیکه بیش از ۹۰ درصد از گونههای حشرات از بین میرفتند، تنوع گیاهان گلدار بهشدت کاهش مییافت. تمام اینها دلایلی هستند که نشان میدهند باید درمورد تعمیم این دادهها احتیاط کرد. اما هنوز سه دلیل اصلی برای نگرانی درمورد آنچه شناخته شده است، وجود دارد.
نخست، مقیاس. بهنظر میرسد کاهش بیش از ۵۰ درصدی در بیشتر سنجههای مرتبط با سلامتی حشرات که نسبتبه کاهشهایی که در دیگر ردههای موجودات نشان داده شده، جدیتر است. یک مطالعهی بریتانیایی در سال ۲۰۰۴ نشان داد که سرعت کاهش گونههای حشرات درمقایسه با پرندگان یا گیاهان بیشتر است. تقریبا تمام گونهها و زیر گونهها بدون توجه به ارتفاعی که آنها در آن زندگی میکنند، تحتتاثیر قرار گرفتهاند. این کاهشها در مناطق حفاظتشده حتی شدیدتر بوده است.
دوم، این موضوع که عوامل زیادی میتوانند حیات حشرات را در معرض خطر قرار دهند، نگرانکننده است. برخی از مهمترین عوامل در این زمینه عبارتاند از:
- از دست دادن زیستگاه (از دههی ۱۹۳۰، ۹۷ درصد از علفزارهای گلهای وحشی در بریتانیا از بین رفتهاند)
- کشاورزی متراکم که زمین کمتری را برای حیات وحش باقی میگذارد
- استفاده از آفتکشها
- شیوع بیماریها و آفاتی مانند کنهی واروآ که زمانی محدود به زنبورهای محلی شرق آسیا بود و این زنبورها دربرابر این کنه مقاومت داشتند اما اکنون در حال کشتن زنبورهای عسل در سرتاسر جهان است
سوم، مشکل زیستمحیطی ناشی از کاهش حشرات کمتر به چشم میآید. زیستشناسان اغلب درمورد کاهش تنوع زیستی و انقراض شکارچیان مهم فکر میکنند. اما هنگامی که یک گونه فراوان است، اکوسیستمها وابسته به فراوانی آن هستند و یک انقراض کوچک نیز میتواند بهطور شدیدی عملکرد آنها را مختل کند. همانطور که آزمایش مموت نشان داده است، این تاثیر ممکن است دارای تأخیر باشد ولی درنهایت اتفاق میافتد.
کنه واروآ، عامل از بین رفتن جمعیت کثیری از زنبورهای عسل در سرتاسر جهان است
یکی از احتمالاتی که وجود دارد این است که این کاهش در جمعیت حشرات ممکن است حتی دههها قبل از آغاز برنامههای نظارت بلندمدت آغاز شده باشد. فعالیتهای کشاورزی مدرن از دههی ۱۹۲۰ در حال انجام بودند. این موضوع میتواند به این معنا باشد که کاهش نشان داده شده در آمریکا و اروپا حتی بیش از آن چیزی است که بهنظر میرسد. البته این بهمعنای قریبالوقوع بودن فروپاشی جهانی حشرات نیست؛ اما داده ها نشان میدهند که جای نگرانی وجود دارد. دکتر لیستر میگوید:
در سه ماه گذشته میزان ترس من افزایش یافته است. من نگرانم که ما شاید به نقطهای برسیم که کاهش حشرات بازگشتناپذیر شود.
در روزهای گذشته، گوگل با معرفی سرویس استادیا خبر از ورود خود به بازار استریم بازی ابری داد. با این اقدام، گوگل تبدیل به یکی از بزرگترین رقبای مایکروسافت در قلمرو آیندهی گیمینگ شد و فیل اسپنسر، رئیس بخش گیمینگ ایکسباکس مایکروسافت بلافاصله به این اقدام گوگل واکنش نشان داد.
براساس گزارش وبسایت Thurrott، اسپنسر پس از دیدن ویدئوی معرفی استادیای گوگل یک ایمیل داخلی ارسال کرده و در آن اظهار داشت که استادیا «مهر تأیید بر مسیری است که ما از دو سال پیش در آن گام برمیداریم». منظور فیل اسپنسر از این مسیر، پروژهی xCloud است؛ سرویس استریم بازی مایکروسافت مشابه استادیا که با پلتفرمهای متعدد کار خواهد کرد. برتری مایکروسافت در سرویس اختصاصی خود این است که این شرکت به فهرستی بزرگ از عناوین ایکسباکس برای استریم محتوا دسترسی دارد.
اسپنسر تحت تأثیر نحوهی ترکیب یوتیوب، دستیار گوگل و کنترلر وایفای در استادیا قرار گرفته؛ اما گفته است در سرویس گوگل «با غافلگیریهای بزرگی» روبهرو نیستیم و به «محتوا، جامعهی کاربری و ابر مجازی» گیمینگ بهعنوان مسائل مهمی برای افزایش فشار بر سرویسهای رقیب اشاره کرده که خود گویای پیشتازی مایکروسافت در این عرصهها است. اسپنسر در این ایمیل به این موضوع نیز اشاره کرده است که اگرچه گوگل امروز گام بزرگی برداشت، مایکروسافت چنین کاری را در رویداد E3 در سال جاری انجام خواهد داد. این صحبتهای اسپنسر حاکی از آن است که احتمالاً در ماه ژوئن موارد بسیار بیشتری در مورد پروژهی xCloud مایکروسافت خواهیم شنید.
در حال حاضر، ویدئویی در مورد اجرای بازی Forza Horizon 4 روی گوشیهای هوشمند اندرویدی و کنترل بازی ازطریق یک کنترلر Xbox One متصلشده توسط بلوتوث منتشر شده است. اگرچه این بازی روی این گوشی هوشمند و در یک محیط کنترلشده بسیار خوب کار کرد، هنوز نمیدانیم که پروژهی یادشده تا چه میزان میتواند بزرگ و درخور توجه باشد؛ تا زمانیکه عموم کاربران به آن دسترسی پیدا کنند. همچنین اطلاعاتی از زمان دقیق عرضهی سرویس XCloud در دست نیست و تنها فاز آزمایشی آن برای سال جاری تأیید شده است.
سرویس ابری مایکروسافت پس از گوگل منتشر خواهد شد و امیدواریم که تاریخهای قطعی در مورد زمان عرضهی آن در رویداد E3 در سال جاری اطلاعرسانی شود.
تکرار مداومِ پردازندههای لیک اینتل از سال ۲۰۱۵ تاکنون که سرآغاز آن معرفی پردازندههای نسل ششمی Skylake بود، ما را با انبوهی از رمز نامها برپایهی Lake روبهرو کرده است. آخرین محصول اینتل در این صفآرایی، پردازندههای بهتازگی معرفیشدهی Comet Lake است؛ پردازندههایی که قرار است همین امسال روانهی بازار شود.
در یک فرانگری، ترتیب پردازندههایی تاکنونعرضهشده (یا حداقل پردازندههایی که انتظار عرضهی آنها میرود) به این قرار است:
Skylake>Kaby Lake>Coffee Lake>Cannon Lake>Whiskey Lake>Commet Lake
هریک از این پردازندهها برپایهی ریز معماری Skylake طراحی و ساخته شده است. بهراحتی نمی توان حدس زد که روند بهبود این معماریها قرار است به کجا ختم شود و ما در این مقاله میخواهیم به روشن شدن این موضوع کمک کنیم.
درگام نخست در جدول زیر مشخصات هر نسل از این پردازندهها برای شفافیت بیشتر ارائه شده است و در ادامهی این مقاله نگاه عمیقتری به پردازندههای Lake از نسلهایی متفاوت خواهیم داشت.
سال عرضهی محصول | حداکثر TDP (وات) | فناوری ساخت تراشه | حداکثر تعداد هسته/رشته | سرعت کلاک پایه/بوست (GHz) | پردازندههای لیک اینتل |
---|---|---|---|---|---|
۲۰۱۵ | ۱۶۵ | 14nm | ۱۸/۳۶ | ۰.۹-۴.۲ | Skylake |
۲۰۱۶ | ۱۱۲ | 14+nm | ۴/۸ | ۱.۰-۴.۵ | Kabe Lake |
۲۰۱۷ | ۹۵ | 14++nm | ۶/۱۲ | ۱.۷-۵.۰ | Coffee Lake |
۲۰۱۸ | ۱۵ | 10nm | ۲/۴ | ۲.۲-۳.۲ | Cannon Lake |
۲۰۱۸ | ۸ | 14++nm | ۲/۴ | ۱.۱-۴.۲ | Amber Lake |
۲۰۱۸ | ۲۵ | 14++nm | ۴/۸ | ۱.۶-۴.۶ | Whiskey Lake |
همین امسال | ? | 14++nm | ۱۰/۲۰ | ? | Comet Lake |
پردازندههای Skylake
در سال ۲۰۱۵ شرکت اینتل با عرضهی ریز معماری Skylake، این پردازندهها را جایگزین پردازندههای کوتاه دورهی Broadwell کرد. درواقع پردازندههای نسل ششمی Skylake در استراتژی تولید «تیک تاک» شرکت اینتل، به منزلهی گام تیک بود؛ چرا که اشاره به یک ریز معماری جدید داشت (گام تاک در این استراتژی عبارت است از فشردهسازی تراشهای با معماری موجود)؛ البته این استراتژی در حال حاضر منسوخ شده است. پردازندههای Skylake بر پایه فناوری ساخت ۱۴ نانومتری تولید میشد. برای شناسایی این پردازندهها از همان مدل نامگذاری پردازندههای Core با عناوین i3/i5/i7 6xxx، عنوان G45x برای مدلهای پنتیوم و بالاخره G39x برای پردازندههای سلرون استفاده میشود. تعداد هسته و رشتههای پردازشی در این پردازندهها از ۲ هسته و ۲ رشته در پردازندههای سلرون شروع شده و تا ۴ هسته و ۸ رشته در پردازندههای سطح بالاتر این سری با سرعت کلاکی از ۲.۲ تا ۴.۲ گیگاهرتز ادامه پیدا میکند. پردازندههای i5-6600 و i5-6600K و نیز i7-6700 و i7-6700K ازجمله پردازندههای مشهور این سری است.
تعداد زیادی از پردازندههای موبایل با نامگذاری سری ۶ نیز منتشر شده که با حروفی در انتهای نام مدل، از نمونههای دسکتاپ متمایز میشود. دراینمیان، پردازندهی موبایل پرچمدار مدل i7-6970HQ با چهار هسته و هشت رشتهی پردازشی قرار گرفته است و در پردازندههای Celeron تعداد هستهها و رشتههای پردازشی به عدد ۲ تنزل مییابد. از آنجایی که این پردازندهها برای استفاده در تجهیزات قابل حمل طراحی شده، توان طراحی حرارتی و سرعت کلاک بوست آنها کمتر از تراشههای خانوادهی دسکتاپ است.
مقالات مرتبط:
نسل اول تراشههای Skylake-X نیز برای استفاده در سیستمهای حرفهای (HEDT) با عناوین Core i7/i9 از سری ۷ (با پرچمداری پردازندهی i9-7980XE) طراحی و عرضه گردید که در آن تعداد هستهها و رشتههای پردازشی از ۶ هسته و ۱۲ رشته شروع شده و تا ۱۸ هسته و ۳۶ رشته ادامه مییابد. پلتفرم پردازندههای Skylake-X در اواخر سال ۲۰۱۸ بهروزرسانی شد و پردازندههای Core i7/i9 سری ۹ (با پرچمدار کنونی i9-9980XE) با سرعت کلاک پایه و بوست بالاتر و بازدهی توانی بهبودیافته وارد این فهرست شد.
پردازندههای Kaby Lake
پردازندههای Kaby Lake در سال ۲۰۱۶ معرفی شد و پردازندههای دسکتاپ این سری در ژانویه ۲۰۱۷ برای اولینبار عرضه شد، این در حالی بود که مدلهای موبایل و OEM پیش از این تاریخ در سال ۲۰۱۶ عرضه شده بود. سری Kaby Lake با به.کارگیری همان فناوری ساخت ۱۴ نانومتری نسل قبل تولید شده بود که این درواقع به مثابهی فروپاشی استراتژی تولید تیک تاک اینتل بود. تغییرات اعمالشده در معماری جدید شامل افزایش سرعت کلاک و بهبود تراشهی گرافیکی مجتمع، استفاده از ۱۶ مسیر ارتباطی PCIe 3.0 برگرفته از پردازندهی مرکزی و ۲۴ مسیر ارتباطی PCIe 3.0 منشعب از PCH بود. آنها از اولین پردازندههای لیکی بودند که از فناوری Intel's Optane Memory پشتیبانی میکردند.
برای شناسایی پردازندههای این نسل، از عبارت i3/i5/i7-7xxx برای نامگذاری مدلهای Core، پیشوند G46xx برای نامگذاری نمونههای پنتیوم و بالاخره از پیشوند G39xx در مدلهای سلرون استفاده میشود. پردازندههای جدید Kaby Lake اگرچه تعداد هستهها و رشتههای پردازشی یکسانی با نسل قبل دارند، محدوده سرعت کلاک در آنها گستردهتر بوده، از ۲.۴ شروع شده و تا ۴.۵ گیگاهرتز ادامه مییابد. بدین ترتیب با یک ارتقای ۲۰۰ مگا هرتزی در کلاک پایه و یک افزایش ۳۰۰ مگاهرتزی در کلاک بوست پردازندههای نسل قبل روبهرو هستیم؛ درحالیکه توان طراحی حرارتی ۹۱ واتی همچنان حفظ میشود. در پردازندههای این نسل، تراشهی گرافیکی مجتمع بهینهسازی شد و با عنوان HD سری ۶ نسبت به سری ۵ این تراشهها سطح عملکرد بهتری را از خود به نمایش در آورد.
سروکلهی پردازندههای موبایل سری Kaby Lake نیز در سال ۲۰۱۷ پیدا شد که در میان آنها مدلهای i3/i5/i7-7xxx با پسوند اختصاصی موبایل، چند مدل پردازندهی پنتیوم با نام 44xx (که پسوند G این بار حذف شده بود) و تعدادی پردازندهی سلرون و سلرون 3xxx وجود داشت. در این بخش نیز شمار هستهها نسبت به نسل قبل دستنخورده باقی ماند.
اینتل برای سیستمهای حرفهای HEDT بهطور غیرمنتظره پردازندههای i7-7740X و i7-7640X را عرضه کرد که البته به مانند برادران بزرگتر Skylake-X خود از سوکت LGA 2066 پشتیبانی میکردند. این پردازندهها با تعداد هسته و رشتههای پردازشی کمتعداد خود (چهار هسته و هشت رشته در نمونهی i7-7740X و و چهار هسته و چهار رشته در مدل i7-7640X) بیشتر به پردازندههای جریان اصلی بازار شباهت داشتند و برای سیستمهای HEDT که پیش از آن میزبان پردازندههایی با ۶ هسته و ۱۲ رشته بود، پردازندههای جدید آخرین انتخاب ممکن به شمار میرفت. درنهایت بازار روی خوشی به این تراشهها نشان نداد و اینتل ساخت و عرضهی پردازندههای Kaby Lake X را پس از دورهای کوتاه متوقف کرد.
پردازندههای Coffee Lake
پردازندههای Coffee Lake با روش نامگذاری Core i3/i5/i7 8xxx، مبتنی بر فناوری ساخت14++nm (که اصلاحی بر روش ساخت ۱۴ نانومتری است) از سهماههی سوم سال ۲۰۱۷ در دسترس عموم قرار دارد. این پردازندهها با تراشههای مادربرد سری ۳۰۰ سازگار است و لذا از تراشههای قدیمیتر سری ۱۰۰ و ۲۰۰ پشتیبانی نمیکند. اینتل در تولید این پردازندهها (احتمالا در زیر فشار صفآرایی محصولات موفق رایزن شرکت AMD) بهنوعی دست به ساختارشکنی زد و و مدلهای i5 و i7 را مجهز به ۶ هستهی پردازنده کرد. مدلهای پردازندهی Core i3 نیز در حال حاضر با چهار هسته و بدون فناوری هایپرتردینگ در قفسههای فروشگاهها موجود است.
تجدیدنظر بعدی در سری Coffee Lake کمی اوضاع را پیچیدهتر کرد، اینتل زیر فشار رقابت با پردازندههای رایزن شرکت AMD، دست به عرضهی مدلهای Core i7 با ۸ هسته و بدون قابلیت هایپرتردینگ زد. پردازندههای Pentium Gold اینک با ۲ هسته و ۴ رشتهی پردازشی و پردازندههای سلرون این سری با ۲ هسته و ۲ رشتهی پردازشی در بازار به فروش میرسد. اینتل با عرضهی پردازندههای i9 با ۸ هسته و بهرهمندی از قابلیت هایپرتردینگ به این سردرگمی ها دامن زد و برخلاف سنتهای جاافتادهی خود در نسلهای قبلی، حجم زیادی از تجدیدنظر و تغییرات را در سری Coffee Lake اعمال کرد. سرعت کلاک پردازندههای این سری از ۱.۷ گیگاهرتز تا بیش از ۵ گیگاهرتز در نمونههای Single-core Turbo تنظیم شده است. پردازندههای مجتمع گرافیکی در این تراشهها درحالیکه تفاوت چندانی با نسل قبل از خود ندارد، به اندازهی ۵۰ مگاهرتز سریعتر شده و نام UHD 630 به خود گرفتند.
پردازندههای موبایل این خانواده نیز تعداد هسته و سرعت کلاک بوست بیشتری نسبت به نسل قبل از خود دارد. نامگذاری پردازندههای بخش موبایل Coffee Lake هم با همان عنوان سری ۸ (8xxx) و شناساگرهای i3/i5/i7 انجام شده و این بار انواع مدلهای i9 در صف این محصولات دیده میشود. تمامی مدلهای i7 و i9 مجهز به ۶ هسته و ۱۲ رشتهی پردازشی بوده و پردازندهی Core i7-8559U با داشتن ۴ هسته و ۶ رشته و تجهیز به تراشهی گرافیکی Iris Plus در میان آنها یک استثناست. پردازندههای موبایل i5 ترکیبی از ۶ هسته و ۶ رشتهی پردازشی یا ۴ هسته و ۸ رشتهی پردازشی است. نسخههای موبایل Core i3 هم این بار از محدودیت ۲ هسته خارج شده و با پیکربندیهای ۲ هسته و ۴ رشته یا ۴ هسته و ۴ رشته عرضه میشود. intel در این سری پردازندهای برای سیستمهای حرفهای (HEDT) طراحی و روانهی بازار نکرده است.
مقالات مرتبط:
آنچه در بالا گفته شد، همه ماجرای پردازندههای Coffee Lake نبود. شرکت اینتل در اواخر سال ۲۰۱۸ با معرفی پردازندههای سری ۹ با روش نامگذاری Core i3/i5/i7/i9 9xxx، بهروزرسانی کوچکی روی پردازندههای بخش دسکتاپ Coffee Lake اعمال کرد. پردازندههای جدید برای مقابله با اثرات آسیبهای MeltDown و Sperctre اندکی از نظر سختافزاری تنزل یافته و اولین پردازندههای مصارف عامی بود که از ۱۲۸ گیگابایت حافظهی رم پشتیبانی میکرد. پردازندههای سری ۹ اینتل نیز با نحوهی نامگذاری جدید خود بر آشفتگیهای فعلی دامن زد و تعداد هسته در مدلهای مختلف آن، در ایجاد این آشفتگیها بینقش نبود. مدلهای i3 دراینمیان ۴ هسته و ۴ رشته داشته، مدلهای i5 تا ۶ هسته و ۶ رشتهی پردازشی را با خود به همراه دارد و در مدلهای i7 شمار هستهها و رشتههای پردازشی به عدد ۸ میرسد. در نمونههای Core i9 درکنار ۸ هسته و ۱۶ رشتهی پردازشی شاهد قابلیت هایپرتردینگ هستیم.
اینتل نمونههای پردازنده سری KF را در اوایل سال ۲۰۱۹ معرفی کرد که دربرگیرندهی یک پردازنده گرافیکی مجتمع تأثیرگذار نیست. سرعت کلاک در آخرین تراشههای Coffee Lake از ۲.۳ گیگاهرتز پایه تا ۵ گیگاهرتز فرکانس توربو در حالت Dual-Core (در مدلهای پردازندهی i9-99xx) گسترش مییابد.
پردازندههای Cannon Lake
ریز معماری Cannon Lake درواقع فشردهسازی مستقیم معماری تراشههای Kaby Lake بوده و اولین پردازندههای اینتل است که با فناوری ساخت پر دردسر و بارها به تأخیر افتادهی ۱۰ نانومتری طراحی و تولید شده است. در زمان نگارش این نوشتار، تنها یک نمونه از این پردازندهها با نام Core i3-8121U تولید شده است؛ یک پردازندهی بخش موبایل با توان طراحی حرارتی ۱۵ وات و ۲ هسته بدون قابلیت هایپر تردینگ که سرعت کلاک پایهی آن ۲.۲ گیگاهرتز و بالاترین سرعت کلاک آن ۳.۲ گیگاهرتز است. تولید انبوه پردازندههای Cannon Lake با فناوری ساخت ۱۰ نانومتری هماکنون نیز به تأخیر افتاده و دراینمیان نشانههایی حاکی از حرکت اینتل به سمت تولید پردازندههای لیک دیگر بهجای عرضهی پردازندههای Cannon Lake بیشتر دیده میشود.
پردازندههای Whiskey Lake
پردازندههای Whiskey Lake سومین تکرار فناوری ساخت ۱۴ نانومتری شرکت اینتل و مبتنی بر همان معماری ساخت 14++nm است. این پردازندههای موبایل با توان مصرفی کم نسبت به مدلهای Kaby Lake، فرکانس کلاک بالاتری داشته و و بهطور ذاتی از نسل دوم USB 3.1 پشتیبانی میکند. در این تراشهها بهصورت یکپارچه از وای فای ۱۶۰ مگاهرتزی 802.11ac و همچنین بلوتوث نسخهی ۵ استفاده شده است. ۵ نمونه از این پردازندهها در سبد محصولات شرکت اینتل موجود است که دراینمیان پردازندهی Celeron 4205U با دو هسته و دو رشتهی پردازشی، پردازندهی Pentium Gold 5405U با دو هسته و چهار رشته و درنهایت پردازندههای i3 با چهار هسته و هشت رشته دیده میشود. سرعت کلاک پردازندههای Whiskey Lake روی ۱.۶ تا ۴.۶ گیگاهرتز در حالت توربو بوست تنظیم شده است.
پردازندههای Comet Lake
پردازندههای Comet Lake هنوز عرضه نشده و تنها نشانههایی مبهم از عرضهی زودهنگام آنها در فضای اینترنت به چشم میخورد. جزییات زیادی درمورد این تراشهها تاکنون مطرح و منتشر نشده؛ اما برخی اطلاعات حاکی از آن است که پردازندههای جدید اینتل مبتنی بر معماری Coffee Lake نبوده و همچنان به پیروی از روش ساخت ۱۴ نانومتری بازنگریشدهی Skylake ادامه میدهد.
پردازندههای Comet Lake سری U (بخش موبایل) که طبق معمول برای لپتاپها و تجهیزات قابل حمل طراحی شده، احتمالا ۶ هسته خواهد داشت؛ این در حالی است که نمونههای موبایل با پسوند H و S تا ده هستهی پردازنده را در بر خواهد داشت. اطلاعات زیادی در مورد سرعت کلاک یا توان طراحی حرارتی این سری از پردازندههای اینتل در حال حاضر در دسترس نیست؛ اما به نظر میرسد که در این سری از تراشههای گرافیکی نسل ۹ با قدری بهبود عملکرد گرافیکی استفاده شود.
پردازندههای Ice Lake:
برای اینکه فهرست پردازندههای لیک شرکت اینتل تقریباً کامل شده باشد، بد نیست که در پایان این مطلب نگاهی گذرا به پردازندههای مورد انتظار Ice Lake اینتل که احتمالا در سال ۲۰۲۰ عرضه خواهد شد داشته باشیم. بنا به اطلاعاتی که تاکنون اینتل بهصورت رسمی ارائه کرده، این تراشههای SoC با فناوری ساخت ۱۰ نانومتری و با ریزمعماری هستهی Sunny Cove ساخته خواهد شد. در این معماری کارایی هستهها بهشدت افزایش یافته، از توان مصرفی کاسته میشود. قرائن نشان میدهد که این تراشهها احتمالاً پس از عرضهی پردازندههای Comet Lake به مرحلهی تولید انبوه خواهد رسید. در این تراشهها از پردازندهی مجتمع گرافیکی نسل ۱۱ اینتل با نام رمز Iris Plus Graphics 940 استفاده خواهد شد که قدرت محاسباتی آن بالاتر از یک ترافلاپس گزارش شده است. این تراشههای گرافیکی از یک پایپ لاین سهبعدی جدید شامل ۶۴ واحد اجرایی، سرعت ۲ برابر در انجام محاسبات FP16 و ۳ مگابایت حافظهی کش سطح ۳ برخوردار هستند. همچنین این تراشهها با Adaptive-Sync و HDR سازگار بوده، از رزولوشنهای بالا و تکنولوژی استفاده از چند نمایشگر بهطور همزمان پشتیبانی میکنند. این تراشهی گرافیکی در بنچمارکها بسیار درخشان ظاهر شده و عملکردی بالاتر از تراشههای مجتمع وگا شرکت AMD داشته است. در حال حاضر باید در انتظار اطلاعات بیشتری از سوی اینتل در مورد نسل آیندهی Ice Lake بمانیم.
مایکروسافت روز گذشته نسخهای جدید از آنتیویروس خود را که با نام ویندوز دیفندر شناخته میشود برای سیستمعامل macOS منتشر کرد. مایکروسافت نام این آنتیویروس را که با عنوان Windows Defender Advanced Threat Protection شناخته میشد با تغییر نام به Microsoft Defender Advanced Threat Protection تغییر داده است. مایکروسافت اعلام کرده که با استفاده از این نرمافزار کاربران قادر خواهند بود تا رایانههای مبتنی بر سیستمعامل macOS را دربرابر انواع ویروسها و خطرات احتمالی با بهرهگیری از اسکن سریع یا اسکن کامل سیستم محافظت کنند.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که نسخهی محدودی از این آنتیویروس برای کسبوکارهایی در دسترس خواهد بود که از ترکیب کامپیوترهای ویندوزی و مک در سازوکار خود استفاده میکنند. مایکروسافت در این نسخه نیز با بهرهگیری از قابلیت بهروزرسانی خودکار، آنتیویروس را همواره بهروزرسانی نگه میدارد. نسخهی macOS دیفندر مایکروسافت برای سیستمعاملهای سیرا، های سیرا و موهاوی در دسترس است.
البته هنوز مشخص نیست که آیا نسخهی macOS دیفندر مایکروسافت برای کاربران غیرسازمانی نیز در دسترس خواهد بود یا خیر. در حال حاضر آنتیویروس دیفندر بهصورت یک نرمافزار یکپارچه شده با سیستمعامل ویندوز ۱۰ در اختیار کاربران این سیستمعامل قرار میگیرد و بهصورت پیش فرض وظیفهی محافظت از سیستم را بر عهده دارد. البته کاربران عادی میتوانند نسخهای محدود از پیشنمایش دیفندر برای مک را دانلود کرده و مورد استفاده قرار دهند.
سازمان بهداشت جهانی توصیه میکند برای کاهش خطر ابتلا به سرطان مری، اجازه دهیم چایمان کمی خنک شود. اما منظور از چای داغ، چه حد از داغی است؟ تاکنون اکثر پژوهشگران نظرات مبهمی دربارهی دمای مناسب چای داشتهاند؛ زیرا آنچه که برای یک نفر ممکن است بسیار داغ باشد، برای فردی دیگر معمولی بهنظر میرسد. بااینحال اکنون به یک عدد مشخص رسیدهایم که به شما کمک میکند، زمان مناسب نوشیدن چای را تعیین کنید.
مقالههای مرتبط
تیمی از پژوهشگران بینالمللی طی همکاری مشترکی سعی کردند برای افرادی که نوشیدنیهای داغ مینوشند، دمای مشخصی را تعیین کنند و دریافتند وقتی دمای نوشیدنی به ۶۰ درجهی سانتیگراد میرسد، افراد میتوانند نوشیدنی خود را میل کنند. برای اینکه بدانید در این دما باید چه احساسی داشته باشید، اکثر ما وقتی دمای چای به ۵۰ درجه نزدیک میشود، با تماس سطح نوشیدنی حس ناخوشایندی پیدا میکنیم. فرهاد اسلامی از انجمن سرطان آمریکا میگوید:
بسیاری از مردم از نوشیدن چای، قهوه یا سایر نوشیدنیهای داغ لذت میبرند؛ بااینحال طبق گزارش ما، نوشیدن چای بسیار داغ میتواند خطر ابتلا به سرطان مری را افزایش دهد و بنابراین توصیه میشود قبل از مصرف نوشیدنیهای داغ اجازه دهید دمای آن کاهش یابد و کمی خنک شود.
پژوهشهای متعددی انجام شده است که به ما اعلام میکنند، دمای نوشیدنیها میتواند احتمال ابتلا به سرطان در انسان را افزایش دهد. چگونگی این ماجرا هنوز مشخص نشده است؛ اما شواهد نشان میدهند که آسیب ناشی از سفیدشدن سلولهای گلو میتواند عامل ابتلا به سرطان باشد.
اکثر پژوهشها تمرکز خود را روی رایجترین عادتهای نوشیدن چای معطوف کردهاند و از شرکتکنندگان میپرسند که چه دمایی را برای چای مطلوب میدانند. این روش شاید روشی ساده و سریع برای جمعآوری اطلاعات بهنظر برسد؛ اما افراد کمی به عدد و رقم دقیق اشاره میکنند. بههمین دلیل گروههای مشاورهای نظیر آژانس بینالمللی پژوهش سرطان وابسته به سازمان بهداشت جهانی، باتوجه به پژوهشهایی که روی حیوانات انجام شده است، دمای ۶۵ درجهی سانتیگراد را دمای مناسبی برای نوشیدن چای یا قهوه میدانند. درواقع پژوهشگران برای تکمیل پژوهشهای قبلی خود، پژوهشی در استان گلستان شروع کردند؛ منطقهای که بهخاطر فرهنگ نوشیدن چای و میزان نسبتاً بالای ابتلا به سرطان مری، برای بررسی علمی انتخاب شد. یکی از ویژگیهای مفید مردم این منطقه، مصرف کم سیگار و نوشیدنیهای الکلی محسوب میشود که روی نتایج تأثیر داشته است.
این پژوهش در سال ۲۰۰۴ آغاز شد و افراد آموزشدیده اقدام به جمعآوری اطلاعات بیش از ۵۰ هزار شرکتکننده کردند و هر نوع جزئیاتی از عادت مصرف سیگار گرفته تا وضعیت اقتصادی اجتماعی افراد و اینکه برای نوشیدن چای چقدر صبر میکنند تا کمی خنکتر شود، را ثبت کردند. سپس در سالهای بعد ازطریق تماس تلفنی به بررسی اوضاع افراد و وضعیت سلامتی آنها پرداختند.
این تیم پژوهشی در طول مصاحبهی اولیهی خود، چایی با دمای ۷۵ درجه سانتیگراد سرو میکردند و سپس از شرکتکنندگان میخواستند با نوشیدن آن بگویند که آیا دمای آن به دمای مورد علاقهشان برای نوشیدن چای نزدیک است یا خیر. برای کسانی که دمای پایینتری را ترجیح میدادند، پژوهشگران اجازه دادند دمای چای پنج درجهی دیگر کم شود. نتایج بهدست آمده کمی نگرانکننده بود. افرادی که کمتر از ۷۰۰ میلیلیتر (تقریباً دو لیوان) چای با دمای بیش از ۶۰ درجهی سانتیگراد مینوشند، در مقایسه با افرادی که چای را در دمای پایینتری مصرف میکنند، احتمال ابتلا به سرطان مری دوبرابر بیشتر میشود.
البته باید این نتایج را با موارد مشابه مقایسه کرد. سرطان مری در بین سرطانهای شایع در رتبهی هشتم قرار میگیرد و احتمال بروز آن بین زنان ایالات متحده یک در ۴۴۵ نفر و برای مردان یک در ۱۳۲ نفر است. هرچند باتوجه به سایر عوامل مؤثر مثل رژیم غذایی و مصرف سیگار که بر میزان ابتلا به این سرطان اثر میگذارد، این بیماری در سایر کشورهای دنیا نظیر ایران و چین، بیماری رایجتری بهشمار میرود.
قبل از اینکه نوشیدن چای را کنار بگذارید، به یاد داشته باشید که نوشیدن چای بهخصوص نوع سبز آن میتواند خطر ابتلا به انواع سرطان را کاهش دهد. درهرصورت نوشیدن چند فنجان چای شیریننشده در روز احتمالاً ضرر چندانی برای بدن ندارد؛ فقط آن را داغ میل نکنید و چند لحظه صبر کنید تا خنکتر شود.
رقابتهای DTM کلاس یک، از امسال با اعمال محدودیت روی پیشرانهها انجام میشود. خودروهای حاضر در مسابقات سال ۲۰۱۹، باید از پیشرانههای توربوشارژ مدرن همراهبا مصرف سوخت بهینه استفاده کنند. بر این اساس، هر خودور مجاز به استفاده از ۹۵ کیلوگرم بنزین در یک ساعت خواهد بود.
مهندسان آئودی برای حضور در DTM امسال، پیشرانهی توربوشارژ ۲ لیتری کاملا جدیدی ساختهاند که قدرت ۶۱۰ اسببخار تولید میکند. ساخت این پیشرانه، حدود ۲.۵ سال طول کشیده و بیش از ۱۰۰۰ ساعت روی دستگاه دینامومتر (آزمایشکنندهی قدرت و گشتاور) آزمایش شده است. پیشرانهی آئودی در DTM، باید یک سال و طی مسافت ۶ هزار کیلومتر مسابقات مختلف، دوام بیاورد. این محصول، مجهز به فناوری افزایش قدرت لحظهای (push to pass) خواهد بود تا هنگام نیاز به شتابگیری، مثل سبقت، ۳۰ اسببخار قدرت اضافی تولید کند.
پیشرانهی مدرن آئودی، روز ۱۴ اردیبهشت ۹۸همراه با معرفی خودروی آئودی RS5 شرکتکننده در مسابقات DTM رونمایی خواهد شد. سال گذشته، آئودی RS5 در DTM، مجهز به پیشرانهی تنفس طبیعی ۴ لیتر ۸ سیلندر، با قدرت ۵۰۰ اسببخار بود؛ اما امسال با پیشرانهای مسابقه خواهد داد که ۲ برابر حجم کمتر و ۱۱۰ اسببخار، قدرت بیشتر دارد.
دیتر گس (Dieter Gass)، رئیس دپارتمان موتوراسپرت آئودی میگوید:
رانندگان ما در تستهای اولیه، بسیار شگفتزده شدند. استفاده از پیشرانهی توربوشارژ بهجای نمونهی تنفس طبیعی V8، تنها نکتهی مهم نیست و افزایش قدرت بیش از ۱۰۰ اسببخار، اهمیت زیادی دارد. آئودی در مسابقات DTM، از پیشرانههای پرقدرت با مصرف سوخت بهینه استفاده میکند. همانطورکه در خودروهای تجاری گروه آئودی، چنین چیزی وجود دارد.
شاید مهمترین برتری پیشرانهی جدید آئودی نسبت به مدل قبلی، کاهش وزن ۸۵ کیلوگرم باشد که در پیست مسابقه، تعیینکننده و ارزشمند خواهد بود. حالا آئودی RS5 در مسابقات DTM، به وزن خالص در حدود ۱۰۰۰ کیلوگرم میرسد که با درنظرگرفتن قدرت ۶۱۰ اسببخار، یک اسببخار برای ۱.۶ کیلوگرم است. این نسبت عالی قدرت به وزن، مشابه آمار بوگاتی ویرون SS خواهد بود.
طبیعتا برای علاقهمندان و کارشناسان، این سؤال به ذهن میرسد که آیا، پیشرانهی جدید آئودی روی مدلهای جادهای و تجاری نیز نصب خواهد شد؟ در پاسخ باید گفت: خیر. سال گذشته هم، تعداد محدودی آئودی RS5 نسخهی DTM با استاندارد جاده به عموم مردم فروخته شد؛ اما هیچکدام مجهز به پیشرانهی ۴ لیتری V8 مسابقهای نبودند. این خودروهای کلکسیونی از پیشرانهی ۳ لیتری توربوشارژ با قدرت ۲۷۰ اسببخار استفاده میکردند. معمولا پیشرانههای مسابقهای روی خودروهای جادهای ارایه نمیشوند؛ چراکه صدای بسیار زیاد و هزینهی سرویس نگهداری بالایی دارند. بسیاری از قطعات نصب شده روی این پیشرانهها و دیگر تجهیزات فنی خودرو، در زمانی کوتاه مستهلک میشوند.
فضاپیمای اسیریس رکس (OSIRIS-REx) ناسا به کشف شگفتانگیزی دربارهی سیارکی دست یافته که از دسامبر تاکنون، درحالچرخیدن به دور آن است. این کاوشگر دریافته سنگ فضایی مذکور مواد را از سطح خود به فضا پرتاب میکند. این سیارک که بنو (Bennu) نام دارد، از زمان حضور فضاپیمای ناسا مواد را ۱۱ مرتبه به بیرون افکنده است؛ اما هیچکس هنوز بهدرستی دلیل وقوع این انفجارها را نمیداند.
کشف تازه دربارهی انفجارهای سطح بنو، تنها یکی از چندین شگفتیای است که دانشمندان از زمان رسیدن اسیریس رکس به این سنگ فضایی در اواخر سال گذشتهی میلادی تاکنون، به آن پی بردهاند. کاوشگر اسیریس رکس ناسا که در سال ۲۰۱۶ پرتاب شد، درنهایت قصد دارد نمونههایی از سطح بنو برداشت کند و سپس، به زمین بازگرداند تا دانشمندان بهکمک آنها بتوانند سیارکها، بقایای بهجامانده از نخستین روزهای پیدایش منظومهی شمسی را بهتر و دقیقتر مطالعه کنند. باوجوداین پیشازآن، تیم مأموریت اسیریس رکس تلاش میکند با استفاده از ابزارهای فضاپیما، اطلاعات بیشتری دربارهی سیارک بنو بهدست آورد.
تلاش دانشمندان برای شناخت سیارک بنو، کشفهای غیرمنتظرهای بهدنبال داشته که برخی از آنها بهتازگی در نشریهی نیچر شرح داده شدهاند. سیارک بنو نهتنها ذرات را به فضای خلأ پرتاب میکند؛ بلکه سنگلاخیتر از آن است که دانشمندان پیشتر میپنداشتند. این خصوصیتی است که برداشت نمونه را برای فضاپیما اندکی دشوارتر میکند. بهلطف تمام آنچه اسیریس رکس تاکنون آموخته، تیم مأموریت اکنون میداند باید بهسختی تلاش کند تا پیش از آغاز عملیات نمونهبرداری، نقشهی سطح بنو را ترسیم کند.
بااینحال، دانشمندان اطمینان دارند جدول زمانی فعلی خود را حفظ خواهند کرد و براساس آن در ژوئیهی۲۰۲۰، موفق خواهند شد از بنو نمونهبرداری کنند. دانته لورتا، پژوهشگر ارشد مأموریت اسیریس رکس، به خبرگزاری ورج گفت:
میخواهیم تلاش کنیم به آن برنامهی زمانی دست یابیم. هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانیم این امر را محقق کنیم.
سیارک بنو ذرات را به فضا پرتاب میکند
پیش از رسیدن اسیریس رکس به بنو، تیم مأموریت تلاش کرد دربارهی نوع سنگی که قرار بود ملاقات کنند، اطلاعات بیشتری بهدست آورد. دانشمندان با استفاده از تلکسوپهای زمینی و مستقر در فضا، دادههایی دربارهی سیارک بنو جمعآوری کردند. تیم اسیریس رکس براساس چگونگی تغییر دمای بنو و بازتابش نور از سطح این سنگ، به این نتیجه رسید نواحی هموارِ فراوانی از ذرههای ریز، مانند قطعات وسیعی از شن و درمقابل، تختهسنگهای بسیار کمی روی سطح بنو وجود دارد.
زمین هموار و غیرسنگلاخی، بنو را به مکانی ایدهآل برای بازدید تبدیل کرد. مناطق شنی برای برداشت مجموعهای از ذرات، بهخصوص با نمونهبردار متصل به فضاپیمای اسیریس رکس، بینظیر هستند. کاوشگر ناسا به بازوی روباتیکی مجهز است که بهسمت بنو گشوده خواهد شد و فقط بهمدت ۵ ثانیه به سطح آن ضربهای آهسته خواهد زد. در این دورهی کوتاه، نمونهبردار با شلیک گاز نیتروژن، ذرات روی سیارک را به جنبوجوش خواهد انداخت و موجب ورود آنها به درون فضاپیما خواهد شد.
بااینحال، وقتی اسیریس رکس در دسامبر۲۰۱۸ به بنو رسید، تیم مأموریت بهسرعت دریافت که تصور آنها از سطح هموار و ساحلیشکل سیارک قدری دورازواقعیت بوده است. لورتا دراینباره میگوید:
تصور ما دربارهی این سیارک اشتباه بود. بنو بهشدت سنگلاخی است و تختهسنگهای بسیاری دارد.
سنگها و تختهسنگهای بزرگ در سرتاسر سطح بنو پخش شدهاند. تیم مأموریت برآورد کرده بود که تنها یک تختهسنگ با پهنای تقریبا ۱۰ تا ۲۰ متر روی بنو وجود خواهد داشت. آنها اکنون چندصد تختهسنگ را با این اندازه تقریبی مشاهده میکنند. چنین زمین ناهمواری بدینمعنی است که عملیات نمونهبرداری با خطرهای بیشتری روبهرو خواهد بود؛ زیرا سطح سنگلاخی سیارک میتواند بُروز اشتباه در عملکرد فضاپیما را بهدنبال داشته باشد یا ذرههای بزرگتر ممکن است باعث انسداد نمونهبردار شوند.
لورتا بر این باور است که تیم مأموریت براساس دادههایش، بهسادگی به نتیجهگیری اشتباه یادشده دربارهی تختهسنگهای بنو رسید؛ اما تفسیر آنها از برخی جهات صحیح بود. دانشمندان تصور میکنند تختهسنگها خود احتمالا بهشدت شنی هستند و از بههمپیوستن ذرههای ریز تشکیل شدهاند.
تصویری هنری از فضاپیمای اسیریس رکس درحالبرداشت نمونه از سیارک بنو
بههمیندلیل، تیم مأموریت با وجود پیبردن به سطح سنگلاخی زمین به موفقیت مأموریت خوشبین است. لورتا میگوید:
خبر خوشحالکننده این است که براساس تصور ما، نمونهبرداری از بنو امکانپذیر است و ما نمونهای از سطح این سنگ خواهیم برداشت؛ اما انجام این کار به تلاش بیشتری برای بهبود سامانهی هدایت نیاز خواهد داشت تا ما را به نقطهای ثابتتر برساند.
درحالحاضر، اسیریس رکس بهنحوی طراحی شده که بتواند درون مکان ۲۵ متری مدنظر برای نمونهبرداری فرود بیاید. باوجوداین، لورتا و تیم او دریافتهاند که به دقتی فراتر از آن نیاز خواهند داشت؛ زیرا هیچ ناحیهی همواری به این بزرگی روی سطح بنو وجود ندارد. اکنون، آنها بهدنبال قطعاتی هستند که تنها ۵ تا ۲۰ متر وسعت داشته باشد.
بهگفتهی لورتا، تغییر اندازهی محل فرود به تنظیم و اصلاح سامانهی هدایت اسیریس رکس نیاز خواهد داشت. علاوهبراین، تیم مأموریت قصد دارد نقشهای بسیار پیچیده را از سطح بنو تهیه کند. آنها باید تمام عوارض موجود روی سیارک را با جزئیات عالی فهرستبندی کنند تا فضاپیما بتواند با استفاده از خصوصیات سطحی بنو نقطهای که نشانهگیری میکند، پیدا و آن را مثلثبندی کند. این فرایند به تصویربرداریهای با وضوح بالا و تجزیهوتحلیلهای فراوان و فراتر از انتظار اولیهی تیم نیاز خواهد داشت. لورتا میگوید:
اطمینان داریم میتوانیم این را انجام دهیم. این صرفا زمان و کار علمی بیشتری میطلبد.
تا آن زمان، اسیریس رکس به چرخش به دور بنو و جمعآوری داده ادامه خواهد داد. این کار بههیچوجه دستاورد کوچکی محسوب نمیشود؛ زیرا بنو تنها قدری پهنتر از ارتفاع ساختمان معروف امپایر استیت نیویورک است؛ درنتیجه، گرانش بسیار کمی دارد. هنگامیکه اسیریس رکس در ۳۱دسامبر (برابر با ۱۰دی) در مدار پیرامون بنو قرار گرفت، این سیارک به کوچکترین جرمی تبدیل شد که فضاپیما تاکنون به دور آن چرخیده است.
مکانی احتمالی برای نمونهبرداری از بنو
اسیریس رکس همزمان با چرخش به دور بنو، به رمزگشایی از اسرار این سیارک ادامه خواهد داد. درحالحاضر، دانشمندان دریافتهاند برخی از ذرههای پرتابشده از سطح بنو درحالی به درون فضا وارد میشوند که سایر ذرهها روی سیارک ریزش میکنند. همچنین، برخی از قطعات همچون اقمار طبیعی در مدار پیرامون بنو باقی میمانند؛ اتفاقی که بهگفتهی لورتا، مانند آن پیشتر هرگز در اجرام منظومهی شمسی مشاهده نشده بود.
درعینحال، اسیریس رکس به دانشمندان کمک کرده تا دریابند بنو درحقیقت بهلطف فشار تابش خورشید، با سرعت بیشتری میچرخد. درنتیجه در ۱.۵ میلیون سال، این سنگ دوبرابر سریعتر از اکنون خواهد چرخید. علاوهبراین، اسیریس رکس دریافته کانی بهنام مگنتیت در بنو موجود است. بهگفتهی لورتا، مگنتیت معمولا درون سامانههای آبی تشکیل میشود و اغلب نشانهای از فعالیت آبی شدید است.
تیم مأموریت هماکنون برخی نقاط مطلوب برای نمونهبرداری را تعیین کرده است؛ اما مکان نهایی در تابستان امسال انتخاب خواهد شد. پژوهشگران بهویژه مشتاقاند تا از محلی با میزان مگنتیت بالا نمونهبرداری کنند؛ زیرا این کانی میتواند نشان دهد چقدر آب و مواد آلی در گذشته در بنو موجود بود. این مسئله بهنوبهی خود میتواند اطلاعات فراوانی دربارهی نحوهی تشکیل همسایهی کیهانیمان دراختیار ما قرار دهد. سیارکها تصاویری کلی از منظومهی شمسی اولیه در نظر گرفته میشوند؛ زیرا آنها پیش از آنکه سیارهها در ۴.۵ میلیارد سال پیش نخستینبار تشکیل شوند، در سامانهی خورشیدی حضور داشتهاند. همچنین، دانشمندان تصور میکنند سیارکهایی نظیر بنو احتمالا با آوردن آب و مواد آلی به زمین، جرقهی تشکیل حیات را در سیارهی ما زدهاند.
درک بهتر از شکل پیشین بنو، میتواند از استدلال یادشده پشتیبانی کند و حتی احتمال وجود حیات میکروبی روی دیگر سیارهها را افزایش دهد.
لیزیک (LASIK) نوعی عمل جراحی چشم است که عبارت کامل آن Laser Assisted In-situ Keratomileusis و بهمعنای «عمل لیزر در ضخامت قرنیه» است. در حالت کلی، اکثر افرادی که عمل لیزیک را انجام میدهند، به ۲۰.۲۵ قدرت بینایی یا بیشتر دست پیدا میکنند. این میزان قدرت دید برای انجام اکثر فعالیتهای روزمره پاسخگو است. بااینحال، درنهایت اکثر افراد مسن در هنگام رانندگی در شب و مطالعه به عینک احتیاج دارند.
تاکنون، جراحی لیزیک عملکرد موفقی از خود نشان داده است. عوارض ناشی از فقدان بینایی در لیزیک ناچیز است و اکثر افراد از نتایج آن راضی بودهاند. عوارض جانبی خاص و رایج لیزیک شامل خشکی چشم و اختلالات موقت تصویری است؛ ولی اینها پس از چند هفته یا چند ماه برطرف میشوند و تعداد افراد کمی دچار مشکلات طولانیمدت خواهند شد.
نتایج عمل لیزیک به عیوب انکساری و سایر عوامل چشم شما بستگی دارد. افراد مبتلا به نزدیکبینی خفیف بیشترین نتایج موفقیتآمیز را از عمل لیزیک دریافت میکنند. درمقابل، نتایج لیزیک افرادی که به درجات بالایی از نزدیکبینی یا دوربینی و نیز آستیگماتیسم مبتلا هستند، از قابلیت پیشبینی کمتری برخوردار است. درادامه، این موضوع را بیان خواهیم کرد که کدام نوع عمل جراحی چشم برایتان مناسب خواهد بود.
جراحی چشم لیزیک چیست؟
روشهای جراحی چشم انواع مختلفی دارند. دراینمیان، لیزیک بهترین روش شناخته شده که بیش از باقی روشها انجام میشود. بسیاری از مقالات از اصطلاح لیزیک برای انواع تمام روشهای جراحی استفاده میکنند و معمولا تصاویر پیرامون روی شبکیهی چشم متمرکز میشود. در حالتهای نزدیکبینی یا دوربینی یا آستیگماتیسم، تصاویر در بخشهای دیگر هم متمرکز میشود که همین مسئله باعث تاری دید خواهد شد.
نزدیکبینی
نزدیکبینی وضعیتی است که شما اشیای نزدیک را بهوضوح میبینید؛ اما در دیدن اشیای دورتر دچار تاری دیر هستید. در این حالت، طول کرهی چشم فرد بزرگتر از حالت عادی است و قرنیه تحدب بیشتری دارد. بنابراین، بهجای آنکه نقطهی کانونی عدسی روی شبکیه قرار بگیرد، در مقابل آن تشکیل میشود. ازاینرو، فرد نزدیکبین اشیای نزدیک را بهوضوح میبیند؛ ولی برای اشیای دورتر، تاری دید دارد.
دوربینی
دوربینی برخلاف نزدیکبینی، وضعیتی است که میتوانید اشیای دور را بهوضوح ببینید؛ اما اشیای نزدیک تار دیده میشوند. در این حالت، طول کرهی چشم کمتر از حالت طبیعی یا قرنیه بیشازحد صاف است. ازاینرو، نقطهی کانونی عدسی پشت شبکیه تشکیل میشود. بنابراین، فرد دوربین گاهی اشیای نزدیک و گاهی اشیای دور را تار میبیند.
آستیگماتیسم
آستیگماتیسم باعث تاری دید کلی میشود. در آن حالت، قرنیه بهشکل غیریکنواختی صاف یا محدب میشود و دید فرد را در فواصل دورونزدیک تار میکند. در روش سنّتی، تاری دید با شکستن اشعههای نور بهوسیلهی عینک یا لنز تماسی رفع میشود. بااینحال، افراد بهدلایل مختلف ترجیح میدهند عینک و سایر ابزار اصلاح دید را کنار بگذارند و بدون شیئی اضافه از قدرت دید برخوردار باشند؛ ازاینرو، بهسراغ عملهای جراحی چشم میروند.
قبل از عمل جراحی چشم، پزشک وضعیت چشم شما را دقیق ارزیابی خواهد کرد. سپس، با استفاده از نوعی لیزر برشی خاص، انحنای قرنیه را بهدقت تغییر میدهد. با هر پالس پرتوِ لیزر، مقدار کوچکی از بافت قرنیه برداشته میشود تا انحنای قرنیه صافتر یا شیبدارتر شود.
اغلب جراحان زبانهای روی قرنیه ایجاد میکنند و قبل از تغییر شکل قرنیه، آن را به بالا میکشند. درمجموع، هر تکنیک مزایا و معایب خاص خود را دارد. جراحان چشم ممکن است در انواع خاصی از روشهای لیزر چشم تخصص داشته باشند. تفاوت روشهای جراحی چشم جزئی است و لزوما هیچکدام از آنها بهوضوح بهتر از دیگری نیستند. درواقع، این وضعیت شما است که مشخص میکند کدام نوع عمل جراحی چشم مفید خواهد بود.
کراتوتکتومی فوتوتراپی PRK
در عمل پیآرکی (PRK)، بهجای ایجاد زبانه، پوستهی خارجی (اپیتلیوم) قرنیه برداشته میشود. در این وضعیت، قرنیه به سه یا چهار روز زمان نیاز دارد تا اثر تراشیدگی آن بهبود پیدا کند. برای افرادی که درگیر ورزشهای تماسی یا مشاغل اجرای قانون یا شغلهای نظامی هستند، ممکن است روش پیآرکی درمقایسهبا سایر روشها ایمنتر تصور شود؛ زیرا چشمان این افراد بیش از سایرین درمعرض آسیب قرار دارد. بااینحال در عمل لیزیک استاندارد هم، خطر پارگی کرهی چشم بسیار کم است و پیآرکی درمقایسهبا لیزیک استاندارد مزیت چشمگیری در اصلاح نزدیکبینی ندارد.
لازک (LASEK)
عمل لازک مشابه عمل لیزیک است، با این تفاوت که زبانهی روی قرنیه را دستگاه برش خاصی بهنام میکروکراتوم ایجاد میکند و قرنیه را درمعرض مادهی اتانول قرار میدهد. این روش به جراح اجازه میدهد قرنیهی کمتری از بین ببرد. این گزینه بیشتر مناسب افرادی است که قرنیههای نازکتری دارند. برای افرادی که درمعرض آسیبهای شدید چشمی هستند، لازک مزیتی درمقایسهبا لیزیک ندارد.
اپی لیزیک
در اپی لیزیک، جراح پوستهی خارجی قرنیه یا همان اپیتلیوم را از بخش وسط قرنیه جدا میکند و آن را با استفاده از تیغهی مکانیکی برش و باردیگر با لیزر شکل میدهد. این روش بسیار به لازک شبیه است.
لنزهای ایمپلنت
لنزهای ایمپلنت بهوسیلهی عمل جراحی در داخل چشم قرار میگیرد تا بینایی فرد بهبود پیدا کند. درواقع، جایگذاری این نوع لنزها در چشم بهعنوان بخشی از عمل آبمروارید انجام میشود. همچنین، این روش جایگزین لیزیک برای آن دسته از سالمندانی است که ممکن است در آینده، به جراحی آبمروارید نیاز داشته باشند. لنزهای تماسی برای افراد جوان دچار درجهی بالایی از نزدیکبینی کاربردی ندارد؛ ازاینرو، لنزهای ایمپلنت به آنها پیشنهاد میشود؛ اما برای دیگر افراد استفاده از لنزهای ایپمپلنت اولین گزینهی پیشنهادی نیست.
بیوپتیک
بیوپتیک ترکیبی از یک یا چند تکنیک لنزهای ایمپلنت و لیزیک است که برای درمان نزدیکبینی و دوربینی چشم افراد استفاده میشود. البته، این روش هم جزو روشهای پیشنهادی به اکثر افراد نیست.
چشمتان سالم است؟
بهطورکلی، جراحی لیزری چشم مناسب آن دسته از افرادی است که دچار عیوب انکساری معمولی چشم هستند و مشکلات نامعمول دیگر ندارند. جراح شما برای ارزیابی شرایط چشمتان پرسشهایی مطرح میکند تا مطمئن شود عمل جراحی چشم با نتایج موفقی همراه خواهد بود. در جراحی لیزری، پزشک به این نکات توجه میکند:
- سابقهی زوال پیشرفتهی چشمی یا نازکی قرنیه داشتهاید؟ درواقع، حتی اگر خودتان چنین مشکلی نداشتهاید؛ اما در خانوادهتان یک نفر به این عارضه مبتلا بوده است، در انتخاب روش جراحی چشم شما تأثیرگذار خواهد بود.
- سابقهی ابتلا به آسیبهای چشم و پلک در شما بررسی میشود.
- وضعیت خشکی چشم شما چگونه است؟ چنانچه دچار خشکی چشم باشید، جراحی لیزیک میتواند وضعیت شما را بدتر کند.
- اگر مردمکهای چشمان شما در نور کم بزرگ هستند، ممکن است لیزیک گزینهی مناسب شما برای جراحی نباشد.
- عمل جراحی چشم افراد مبتلا به عارضهی گلوکوم، ممکن است باعث افزایش فشار چشم آنها شود.
- آب مروارید هم از دیگر مشکلاتی است که پزشک جراح باید از وجود آن مطلع شود.
در این مواقع، لازم است دربارهی لیزیک بیشتر فکر کنید:
- چنانچه دچار نزدیکبینی خیلی شدیدی هستید، مزایای عمل لیزیک ممکن است خطرهای احتمالی آن را توجیه نکند.
- اگر بینایی شما نسبتا خوب است و در بعضی مواقع خاص، به عینک احتیاج دارید، احتمالا ارزش خطر ندارد که سراغ عمل لیزیک بروید.
- چنانچه تاری دید شما ناشی از پیرچشمی باشد، عمل لیزیک پیشنهاد نمیشود.
- اگر ورزشکار هستید و در ورزشهای تماسی مانند بوکس شرکت میکنید، چشم شما درمعرض آسیب قرار دارد و در این حالت، عمل لیزیک ممکن است گزینهی خوبی نباشد.
وضعیت بدنیتان سالم است؟
جراح چشم وضعیت سلامت عمومی شما را هم باید ارزیابی کند. برخی از شرایط پزشکی درظاهر ارتباطی با جراحی چشم ندارند؛ اما میتوانند خطرهای ناشی از عمل لیزیک را افزایش دهند:
- هر نوع بیماری مانند آرتریت روماتوئید و لوپوس و اچآیوی که ناشی از سیستم ایمنی بدن شما باشد.
- استفاده از داروهای ضدفشارخون
- ابتلای به دیابت
- افسردگی یا برخی بیماریهای مزمن دردناک مانند میگرن و سندروم روده تحریکپذیر و فیبرومیالژیا.
وضعیت بیناییتان پایدار است؟
اگر دچار نزدیکبینی هستید، قدرت دیدتان در طول سالهای نوجوانی یا حتی بزرگسالی دچار تغییر خواهد شد و به تغییر عینک و لنز نیاز خواهید داشت. بنابراین، سن افرادی که قصد دارند عمل لیزیک چشم انجام دهند، باید بیشتر از ۱۸ سال باشد. شرایطی مانند بارداری و شیردهی و مصرف داروهای استروئید میتواند باعث تغییرات قدرت دید شما شوند؛ ازاینرو قبل از عمل لیزیک، اجازه دهید وضعیت شما به حالت پایدار برسد.
عوارض جانبی لیزیک چیست؟
هرچند عوارضی مانند کمبود دید جزو مشکلات نادر بعد از لیزیک هستند، عوارضی مانند خشکی چشم و اختلالات موقت تصویری معمولا مشاهده میشوند. بااینحال، چنین مشکلاتی پس از چند هفته یا چند ماه برطرف میشوند و تنها عدهی کمی از افراد طولانیمدت درگیر این عوارض هستند.
خشکی چشم
عمل لیزیک باعث کاهش موقت تولید اشک میشود. در شش ماه نخست پس از عمل لیزیک، ممکن است دچار خشکی چشم شوید که با گذشت زمان این مشکل بهبود پیدا خواهد کرد. حتی پس از بهبود نیز، این امکان وجود دارد هرازگاهی دچار خشکی چشم شوید.
دوبینی و هاله و زنندگی نور
بعد از عمل جراحی چشم، ممکن است دید شما در شب ضعیفتر شود. پس از لیزیک، ممکن است دچار دوبینی شوید. همچنین، این احتمال وجود دارد که هالههایی در دید شما ظاهر شوند یا نور محیط چشمتان را اذیت کند. چنین علائمی معمولا بین چند روز تا چند هفته طول میکشد.
اصلاحنشدن دید
چنانچه لیزر بافت کمتری از حد نیاز را از چشم شما برداشته باشد، دید واضحتری از حدانتظارتان بهدست نخواهید آورد. این مشکل بیشتر در افراد نزدیکبین شایع است. بنابراین در این حالت، ممکن است در عرض یک سال به عمل جراحی دومی نیاز پیدا کنید.
اصلاح بیشازحد
چنین حالتی زمانی ایجاد میشود که بافت برداشتهشده از چشمتان بیشتر از حالت عادی باشد. ایراد این حالت درمقایسهبا حالت قبل، سختتر رفع میشود.
آستیگماتیسم
آستیگماتیسم میتواند ناشی از حذف بافت ناقص باشد. در این حالت، احتمالا نیاز به جراحی اضافی یا استفاده از عینک یا لنزهای تماسی وجود خواهد داشت.
ازدستدادن یا تغییرات دید
البته، ازبینرفتن دید جزو عوارض نادر جراحی چشم است. بااینحال، بعضی از افراد پس از عمل لیزر، قدرت دید سابق خود را ندارند.
انتظارات شما از عمل لیزیک چیست؟
اکثر افرادی که تصمیم میگیرند عمل لیزیک انجام دهند، انتظار دارنددر بسیاری از شرایط، دید قدرتمندی پیدا کنند و مشکل دید آنها تا چند دهه حل شود. درواقع، شما میخواهید بدون مزاحمت عینک یا هر ابزار دیگری شنا کنید و پس از بیداری صبحگاه بهدنبال عینک خود نگردید. بااینحال، این احتمال وجود دارد که پس از لیزیک هم، در شرایط کمنور به عینک نیاز داشته باشید.
بیشتر افراد اعلام کردهاند از جراحی لیزیک چشمانشان بسیار راضی بودهاند؛ اما نتایج درازمدت این نوع عمل مشخص نیست و چندان نیز بررسی نشده است. افزونبراین، روشها و فناوریهای مربوطبه لیزیک در طول زمان، پیشرفت و بهبود پیدا کرده است. همین مسئله باعث میشود نتیجهگیری از دادههای گزارششده دشوارتر باشد. این نکته را هم در نظر بگیرید که با گذشت زمان، عیوب چشمی شما میتواند با افزایش سن بیشتر شود و قدرت دید شما بهخوبی بینایی بعد از عمل نباشد.
تصمیم نهایی
وقتی صحبت از مناسببودن عمل لیزیک چشم میشود، پاسخ قطعی خاصی وجود ندارد. بااینحال قبل از هرگونه تصمیمی، انتظارها و خطرهای این عمل را در نظر بگیرید و مطمئن شوید به نتایج موردانتظارتان خواهید رسید.
.: Weblog Themes By Pichak :.