دانشمندان تلاش میکنند با دانش مهندسی آبوهوا از نتایج مخرب تغییرات آبوهوایی جلوگیری کنند.
مهندسی آبوهوا (ژئومهندسی) بهعنوان مجموعه راهکارهایی که قرار است دنیا را از تغییرات آبوهوایی حفظ کند، دشمنان زیادی دارد. دراینمیان، تدابیر ژئومهندسی خورشیدی یکی از راهکارهای جنجالی محسوب میشود. این شاخه از مهندسی، ایدهای جسورانه برای تزریق موادشیمیایی به درون اتمسفر با هدف کنترل بازتابش نورخورشید است تا بشر بتواند دمای جهان را کنترل کند.
درحالیکه منتقدان هشدار میدهند تلاشهای بازتابش مصنوعی نورخورشید برای خنکشدن زمین میتواند به عواقب ناخواسته شدیدی منجر شود؛ اما گروهی از پژوهشگران هاروارد با پافشاری خود این هشدارها را هراسی غلوآمیز میدانند. پژوهشگران در مطالعهای جدید میگویند پاشش موادشیمیایی درون اتمسفر برای ایجاد سایهی خورشید همانند کلیدی جادویی برای حل تمام دشواریهای بشر از اعتیاد شدید به مصرف سوختهای فسیلی نیست. باوجوداین، اگر این روش دقیق و با هدف کاهش نیمی از افزایش دمای جهانی بهکار گرفته شود، میتواند بهعنوان راهکاری مؤثر شناخته شود.
دیوید كيث، فیزیکدانی از دانشگاه هاروارد، توضیح میدهد برخی مشکلات مشخص در پژوهشهای قبلی ژئومهندسی خورشیدی برای خنثیسازی کامل گرمایش جهانی، نمونهای از این مثل است که میگوید هیچچیز سمّی یا غیرسمّی وجود ندارد و تنها اندازه است که آن را سمّی یا غیر سمّی میکند. البته بازهم تردیدی بزرگ بهجا میماند؛ اما مدلهای آبوهوایی پیشبینی میکنند ژئومهندسی میتواند بهطرز شگفتآوری فواید مستمری بههمراه داشته باشد.
درحالیکه بیش از نیمقرن از قدمت ژئومهندسی خورشیدی میگذرد، تنها در این سالهای اخیر است که این دانش بهدلیل فجایع اقلیمی زمین موردتوجه قرار گرفته و پژوهشهایی جدی دربارهی آن انجام شده است. درواقع، بیش از ۱۰۰ مقالهی پژوهشی دربارهی احتمالات و نتایج ایدهی رادیکالی و ضربتی خنککردن زمین با استفاده از تزریق ذرهها به لایهی اتمسفری با هدف کنترل بازتاب نور خورشید وجود دارد.
در میان این پژوهشها، دانشمندان هاروارد بیش از دیگران فعال بودهاند و با راهاندازی بزرگترین پژوهش ژئومهندسی خورشیدی جهان بهدنبال تعیین چگونگی عملکرد این موادشیمیایی در آسمان هستند و انتظار میرود نخستین آزمایشهای این برنامهی پژوهشی در سال جاری انجام شود؛ ولی مقالهی جدید دربارهی این پروژه نیست. مانند بسیاری از پژوهشهای مهندسی آبوهوا که یافتهها براساس مدلسازی است، برای این برنامه نیز نوعی شبیهسازیانجام شده است. در این مدلسازی، نتایج انتشار دوبرابری کربندیاکسید در اتمسفر و استفاده از ژئومهندسی خورشیدی برای کاهش نیمی از افزایش گرمای ناشی از فزونی کربن در جوّ بررسی میشود.
باتوجهبه نتایج شبیهسازی، بهزبانِساده میتوان گفت در اجرای عملیاتی ایدهآل، مهندسی آبوهوا راهبردی است که میتواند به خنکسازی سیاره منجر شود، بدون اینکه در اغلب مناطق، تشدید تنشهای آبوهوایی را بهدنبال داشته باشد یا در ایجاد بارانهای شدید یا تشدید توفندها نقشی ایفا کند. پژوهشگران میگویند درنهایت، ۸۵ درصد از افزایش شدت توفندها با ژئومهندسی خورشیدی جبران میشود و کمتر از ۰.۴ درصد از زمینهای عاری از یخبرانگیختگی شدید آبوهوایی را تجربه خواهند کرد.
پیتر ایروین، نویسندهی اصلی مقاله و پژوهشگر ژئومهندسی خورشیدی از دانشکده مهندسی و علم کاربردی دانشگاه جان هاروارد میگوید:
پژوهش قبلی فرض کرده بود درنهایت، ژئومهندسی خورشیدی به بازی برنده و بازنده منجر میشود و برخی از مناطق دچار آسیبهای جدیتری میشوند؛ اما پژوهش ما این فرضیه را به رقابت میطلبد. ما کشف کردیم خطر تغییرات آبوهوایی کل سیاره بسیار مهمتر از خطر تغییرات در بعضی از مناطق خواهد بود.
با وجود این نتایج و اعداد، بازهم تیم پژوهشی تأکید میکند هنوز بخش زیادی از فهم اثرها و چگونگی ژئومهندسی خورشیدی بر اتمسفر و زمین زیر آن ناشناخته است. این پژوهشگران نیز راهکار اصلی را درمقابل تغییرات آبوهوایی جلوگیری از انتشار کربن میدانند و تأکید میکنند مهندسی آبوهوا نمیتواند مشکلات زیستمحیطی بشر و گرمایش جهانی را ریشهکن کند. اگرچه هنوزهم باید بهعنوان شیوهی مقابلهای به نتایج احتمالی آن توجه کرد. کیت در مصاحبهای با گاردین گفت:
من نمیگویم میدانیم که این کار میکند و باید هماکنون آن را انجام دهیم؛ بلکه بهصورت جدی مخالف موضعگیری هستم؛ چراکه هنوز ابهامهای فراوانی دراینباره وجود دارد؛ اما با وجود این ابهامها، هر لحظه بر خطرهای گرمایش جهانی افزوده میشود و روشن است که پژوهش و نتایج ژئومهندسی خورشیدی باید بهعنوان بخشی از پاسخ جهانی به تغییرات آبوهوایی در نظر گرفته شود.
تعامل و گفتوگوها دربارهی مهندسی آبوهوا در همایش محیطزیست سازمان ملل متحد درباره فناوریهای مشابه ژئومهندسی خورشیدی و کنترل جذب کربن بهطور جدیتری پیگیری شد. با اهمیت زیادی که آیندهی تعادل آبوهوایی زمین پیدا کرده، بسیار مهم است که ژئومهندسی خورشیدی با حضور موافقان و مخالفان بهطور عمیق بررسی شود. بان کیمون، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، در بیانیهای در این نشست گفت:
درک چگونگی و ظرفیت مهار آسیبرسانی فناوریهای جدید برای منفعت همه انسانها از سؤالات اساسی عصر ماست. اگر پاسخ قانعکنندهای پیدا نکنیم، نسل آینده نمیتواند ما را ببخشد.
لوتوس در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت مدلی اسپرتتر از خودروِ Evora را با نام Evora 400 به بازار معرفی کند. این مدل نهتنها توانست طرفداران خودروهای اسپرت را جذب خود کند؛ بلکه حتی خریداران عادی نیز به آن روی خوشی نشان دادند و توانست فروش درخورتوجهی تجربه کند.
حال برای سال ۲۰۱۹، لوتوس مدل اسپرت دیگری نیز از Evora را با نام Evora GT410 Sport معرفی کرده است. پس از مدل Evora 400، قویترین مدلی که از لوتوس دیده بودیم، مدل GT430 بود که در اواسط سال ۲۰۱۷ معرفی شد. پیشرانهی V6 این مدل با قدرت ۴۳۰ اسببخار میتوانست در ۳.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد و حداکثر سرعتش ۳۰۵ کیلومتربرساعت بود. کیت آیرودینامیکی این مدل که بیشتر روی قابلیتهای خودرو در پیست متمرکز بود، توانایی فراهمکردن ۲۵۰ کیلوگرم نیروی روبهپایین را داشت.
مدل جدید GT410 خودرویی بین Evora 400 و GT430 محسوب میشود. کیت بدنهی متفاوت این خودرو با مدل GT430 سبب کاهش نیروی روبهپایین به ۱۰۰ کیلوگرم شده است؛ اما در آن سو، حداکثر سرعت خودرو به ۳۱۵ کیلومتربرساعت افزایش پیدا کرده است. لوتوس ادعا میکند ازنظر فرمانپذیری و پایداری این مدل جدید بهترین خودروِ لوتوس است. قیمت مدل GT410 نیز ۱۸۹,۰۰۰ دلار اعلام شده که درمقایسهبا قیمت ۲۳۹,۰۰۰ دلاری GT430 ارزانتر است.
با این کاهش قیمت چشمگیر، باید دید GT410 چه امکاناتی درمقایسهبا GT430 کمتر دارد. در همین ابتدا، باید به حذف صندلیهای اسپرت اسپارکو اشاره کنیم که خود بهتنهایی ۶,۰۰۰ دلار قیمت داشتند و در GT410 از آنها خبری نیست و صندلیهای عقبی نیز کاملا حذف شدهاند. درمقابل، GT410 به صندلیهای مسابقهای اسپرت از جنس فیبرکربن مجهز شده است.
دیگر امکانات لوتوس Evora GT410 Sport عبارتاند از: کیت بدنهی GT، تودوزی آلکانترا، دیفیوزر عقب، رینگهای آلومینیومی، لاستیکهای میشلن، صندوق عقب فیبرکربنی، تزیین فیبرکربنی روی داشبورد و سیستم تعلیق اسپرت Bilstein.
پیشرانهی استفادهشده در این مدل، V6 سوپرشارژر با حجم ۳.۵ لیتر است که قدرت آن با ۱۳ اسببخار افزایش به ۴۱۰ اسببخار و گشتاورش نیز با ۱۰ نیوتونمتر افزایش به ۴۲۰ نیوتونمتر رسیده است. برای انتقال نیرو نیز از جعبهدندهی ۶ سرعتهی دستی استفاده شده است؛ اما بهصورت آپشن امکان سفارش جعبهدندهی ۶ سرعتهی خودکار با پدالهای تعویض دندهی پشت فرمان نیز وجود دارد.
این مدل را باید نوعی بهروزرسانی برای مدلی دانست که تقریبا یک دهه عمر دارد. مشخصههای فنی مهم این مدل Evora که آن را به خودروِ اسپرت واقعی تبدیل کردهاند، عبارتاند از: شاسی آلومینیومی تقویتشده، سقف فیبرکربن، سیستم تعلیق دوبل جناغی، سیستم ترمز قدرتمند چهار پیستون با دیسکها ۳۷۰ میلیمتری در جلو و ۳۵۰ میلیمتری در عقب، رینگهای اسپرت ۱۹ و ۲۰ اینچی در جلو و عقب، سیستم فرمان کمک هیدرولیکی و دیفرانسیل لغزش محدود (فقط برای مدل دندهدستی).
همچنین، لوتوس از فنرهای خشکتر و لاستیکهایی با چسبندگی بیشتر در این مدل استفاده کرده تا رانندگی با آن هرچه لذتبخشتر شود. درمجموع، لوتوس کابین GT410 را بهخوبی طراحی کرده و درضمن، استفاده از آلومینیوم در بخشهایی مانند خروجیهای سیستم تهویه و اهرم تعویض دنده و پدالها، روی صندلیها نیز دوخت باکیفیتی دیده میشود.
برخلاف بسیاری از خودروهای این کلاس و حتی محصولات دیگر لوتوس، سوار این مدل شدن و پیادهشدن از آن چندان مشکلی ندارد راحت است. بهلطف ارگونومی فوقالعادهی لوتوس نیز، راننده پس از قرارگیری در صندلی، خود را در موقعیتی بسیار عالی خواهد یافت. به قسمت جذاب ماجرا، یعنی روشنکردن پیشرانهی V6 سوپرشارژردار میرسیم. با روشنکردن پیشرانهی Evora متوجه نکتهی جالبی خواهید شد و آن امکان مشاهدهی موتور از شیشهی پشتی است؛ چون موتور درست پشتسر سرنشینان قرار دارد و با گازدادن میتوانید تکانهای موتور را ببینید.
لوتوس GT410 بهمعنای واقعی کلمه سوپراسپرت کوچکی است. مدل دندهدستی در ۴.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت میرسد که ازایننظر، یکدهم ثانیه کُندتر از مدل اتوماتیک است. بااینحال درعوض، حداکثر سرعت این مدل ۳۰ کیلومتربرساعت بیشتر است و میتواند به سرعت ۳۰۵ کیلومتربرساعت دست پیدا کند. وزن این مدل ۱,۲۵۶ کیلوگرم است و ضمن اینکه درمقایسهبا مدل دندهاتوماتیک ۱۱ کیلوگرم سبکتر شده، از دیفرانسیل لغزش محدود نیز برخوردار است که رانندگی با آن را بسیار لذتبخش خواهد کرد.
حتما میدانید پیشرانهی لوتوس Evora با تویوتا آریون یکسان است و فقط سوپرشارژر به آن اضافه شده است. این پیشرانه نهتنها در رانندگی اسپرت قدرت زیادی دارد؛ بلکه در رانندگی روزمره و درونشهری نیز بسیار متمدن و آرام عمل میکند و بیدردسر است. بهلطف بهرهگیری از سوپرشارژر نیز دیگر از تأخیر توربو در این خودرو خبری نیست و بهمحض اینکه اراده کنید و پای خود را روی پدال گاز فشار دهید، قدرت درخورتوجهی در کمترین زمان ممکن دراختیارتان قرار خواهد داد. حداکثر گشتاور ۴۲۰ نیوتنمتری این پیشرانه نیز در دور موتور ۳,۵۰۰ دوربردقیقه بهدست میآید و بهخوبی در این دور موتور میتوانید این گشتاور را احساس کنید.
جالبتر اینجا است که لوتوس Evora مصرف سوخت ترکیبی ۱۰.۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر دارد که اگر آن را با نوع خودرو و سطح توانایی حرکتی زیادش مقایسه کنید، متوجه خواهید شد بسیار عالی است.
اگر پدال گاز را همچنان فشار دهید، پیشرانه تا ۷,۰۰۰ دوربردقیقه دور میگیرد و در این دور موتور صدایی همانند شلیک گلوله از لولهی اگزوز بهگوش میرسد. این صدایی است که از هیچ تویوتایی نمیشنوید و ممکن است یک لحظه با خود فکر کنید آیا واقعا این پیشرانهی تویوتا است؟
عملکرد کلاچ نیز متعادل و نه خیلی روان و نه خیلی سفت است؛ اما پدالهای ترمز کمی سنگین احساس میشوند و شاید باید آنها را با نیروی بیشتری فشار دهید. باوجوداین، اهرم تعویض دنده در یک کلام عالی است و هم ازنظر نوع عملکرد و هم مکان قرارگیری در بهترین حالت ممکن قرار دارد. دربارهی فرمان باید اشاره کنیم که بسیار تیز است و بهدلیل نبود سیستم الکترونیکی کاملا حرکات چرخ را با آن احساس میکنید. رانندگی با لوتوس GT410 درمقایسهبا مدلهای دیگر لوتوس سادهتر است؛ چون از این خودرو هرروز میتوان استفاده کرد.
بهلطف مرکز ثقل بسیار پایین و وزن کم، عملکرد GT410 در پیچها بسیار عالی است و درضمن، سیستم تعلیق نیز وظیفهی خود را به بهترین شکل انجام میدهد. گرچه سیستم تعلیق این مدل کمی از مدل GT400 خشکتر است، اصلا اذیتکننده نیست و این خشکی بیشتر را تنها هنگام مواجهه با دستاندازها متوجه خواهید شد.
لاستیکهای Cup2 نیز دیگر قوت GT410 هستند. این لاستیکها با کمی گرمشدن چسبندگی بهتری پیدا میکنند و درکنار این سیستم تعلیق اسپرت، ترکیب بسیار خوبی دارند. این لاستیکها در جلو ۲۳۵ میلیمتر پهنا و در عقب ۲۸۵ میلیمتر پهنا دارند. لوتوس Evora GT410 تجربهای لذتبخش از رانندگی با خودروِ اسپرت توانا را برای رانندهی خود فراهم میکند و ضمن داشتن قابلیتهایی زیاد، تجربهی سواری آن نیز کاملا متفاوت با خودرویی همچون پورشه 718 کیمن است.
بهگفتهی لو وی، معاون سیزدهمین کنگرهی ملی مردم و مدیرکل شرکت مهندسی نیروی هستهای چین، کشورش باید کار ساخت ۸ واحد نیروگاه هستهای میلیون کیلوواتی در سال را آغاز کند تا در سال ۲۰۳۰، به توسعهی پایدار درزمینهی صنایع و فناوری ملی برسد. چین قصد دارد مصرف کل انرژی خود را در سال ۲۰۳۰ به ۸.۵ تا ۱۰.۵ تریلیون کیلووات برساند و انتظار میرود بیش از ۴۵ درصد از آن را انرژی پاک تشکیل دهد. درصورتیکه انرژی هستهای بهطور میانگین ۱۰ درصد از کل تولید انرژی برق دنیا را ازآنِ خود کند، چین باید کار ساخت این ۸ واحد نیروگاه هستهای را تا سال ۲۰۳۰ تمام کند.
این کشور متعهد شده ظرفیت کلی هستهای خود را تا سال ۲۰۲۰ به ۵۸ گیگاوات برساند. این درحالی است که تا ژانویه این میزان معادل ۴۵.۹ گیگاوات بوده است. چین میخواهد کار ساخت اولین واحد نیروگاه هستهای را در ۳۰ژوئن امسال در جانگجاو واقع در فوجیان آغاز کند. بهطور میانگین هر واحد ۶۰ ماه زمان میبرد و ۱۰ ماه فاصلهی زمانی ساخت دو واحد خواهد بود. بدینترتیب، پیشبینی میشود واحد اول رسما در سال ۲۰۲۴ و واحد دوم در سال ۲۰۲۵ افتتاح شود.
جوزف جاکوبلی، تحلیلگر ارشد خدمات همگانی آسیا در Bloomberg Intelligence میگوید:
روند کنُد صدور مجوزها و همچنین تأخیر در راهاندازی نسل جدید راکتورها میتواند اهداف دولت چین برای تحقق ظرفیت ۵۸ گیگاواتی را بهتأخیر بیندازد.
چین انتظار دارد در ۵ تا ۱۰ سال آینده، روند صعودی رشد انرژی هستهای را در آسیا شاهد باشد. درحالحاضر، شرکت ملی هستهای چین ۲۱ واحد نیروگاه هستهای دارد که با ظرفیت نصبشده به ۱,۹۰۹.۲ میلیون کیلووات میرسد. این شرکت در طراحی یکی از راکتورهای هولانگ (طرح نسل سوم راکتور که در داخل کشور چین انجام شده است) مشارکت کرده که بهعنوان یکی از کارهای بزرگ درزمینهی توسعهی بومی تجهیزات نسل سوم نیروی هستهای بهشمار میرود. تا اواخر سال ۲۰۱۸، شرکت مذکور ۵۸ واحد نیروگاه هستهای فعال یا درحالساخت داشت.
بهعنوان بخشی از پروژهی اسکایویز (Skyways) ایرباس پهپاد تحویل کالایی را بههمین نام با موفقیت آزمایش کرد که بستهها را به کشتیهای لنگرانداختهی دور از ساحل منتقل میکند. پروژهی اسکایویز که با هدف سادهشدن عملیات بارگیری ارائه شده، در سنگاپور آزمایش شده و ایرباس امیدوار است سرعت تحویل کالا را افزایش دهد. این شرکت هواپیماسازی بزرگ دنیا اعتقاد دارد پروژهی اسکایویز روشی پاک و ایمن برای کسبوکار تحویل کالا در بنادر شلوغ خواهد بود.
ایرباس با همکاری شرکت تدارکاتی ویلهلم شیپس سرویسز (Wilhelmsen Ships Services) و ادارهی دریانوردی و امور بنادر سنگاپور مشغول انجام آزمایشهای پهپاد تحویل اسکایویز است. روز جمعه گذشته، اولین پرواز با یکی از هواپیماهای بدون سرنشین اسکایویز این شرکت در محل کار انجام شد که حامل قطعات چاپ سهبعدی به وزن ۱.۵ کیلوگرم بود.
انجام موفق عملیات بهمعنای خروج از خط ساحلی اسکلهی جنوبی مارینا سنگاپور و پرواز تا فاصله ۱.۵ کیلومتری بهسمت کشتی مقصد بود. پهپاد تحویل ایرباس پس از پرواز و حمل بار، آن را روی عرشهی کشتی قرار داد و آمادهی بازگشت شد. کل زمان این فرایند کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید.
لئو جئو، سرپرست پروژه اسکایویز ایرباس گفت:
ما هیجانزدهایم که اولین آزمایش چنین پهپادی را در دنیای فعالیتهای دریایی با موفقیت انجام دادیم. پیشرفت امروز نتیجهی ماهها آمادگی تیم اختصاصی ما و همکاری تنگاتنگ با شرکا است و در آینده، بهدنبال بازاری گسترده در صنعت دریایی هستیم.
باتوجهبه گفتههای مسئولان ایرباس، هواپیمای بدون سرنشین اسکایویز درواقع میتواند ۴ کیلوگرم را حمل کند و به کشتی واقع در فاصلهای تا ۳ کیلومتر خارج از خط ساحلی برسد. پرواز این پهپاد تحویل ازطریق کریدورهای اختصاصی هوایی و با کمک نرمافزار کنترل خودران میسر میشود.
آزمایشهای بعدی قابلیتهای دیگر این پهپاد در صنعت حملونقل دریایی بررسی خواهد کرد و همچنین، نحوهی استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین هدایتپذیر ازراهدور را در صنعت حملونقل تحلیل میکند تا بتوان آن را در آینده گسترش داد. ظاهرا این نوع روشهای بارگیری مکمل میتواند سرعت تحویل کالا را تا ششبرابر افزایش دهد و هزینهها را تا ۹۰ درصد کاهش دهد و به کاهش میزان انتشار آلایندهها کمک کند. افزونبراین، چنین روشی میتواند از وقوع حوادثی جلوگیری کند که ممکن است ازطریق روشهای معمول بارگیری در بنادر شلوغ اتفاق بیفتد.
مقالههای مرتبط:
ماریوس یوهانسن، معاون بخش تجاری و کشتیرانی ویلهلم شیپس سرویسز میگوید:
تحویل قطعات ضروری و لوازم پزشکی و پول نقد برای کارفرما ازطریق راهاندازی قایق یا وسایل نقلیهی کوچک، بخش مهمی از فعالیتهای ما در خدمات کشاورزی است که روزانه در بنادر سراسر جهان ارائه میکنیم. فناوری مدرن مانند سیستمهای هواپیمای بدون سرنشین، فقط یکی از ابزارهای جدید و عالی است که میتواند در صنعت حملونقل استفاده شود. بهکمک فناوری مدرن، میتوانیم صنعت حملونقل را به پیش برانیم و نحوهی خدمت به مشتریان را بهبود بخشیم.
بهزودی، ایرباس با همکاری دانشگاه ملی سنگاپور نمونهای اولیه از پهپاد اسکایویز را در محیطهای شهری نیز به پرواز درمیآورد. ویدئوِ زیر نشانگر عملیات موفقیتآمیز هواپیمای بدون سرنشین اسکایویز ایرباس در عمل است.
شیوع اخیر بیماری سرخک در ایالات متحدهی آمریکا، خطر شیوع گستردهی این بیماری را آشکار کرده است. جمهوری دموکراتیک کنگو نیز درحالمبارزه با شیوع بیماری مرگبار ابولا است که تاکنون جان صدها نفر را گرفته است. بااینحال، شیوع بیماریهای همهگیر رخدادهای تازهای نیستند. درواقع، شیوع گستردهی برخی بیماریهای عفونی روند تاریخ بشر را کاملا تغییر دادهاند.
ارنان کورتس، سردار اسپانیایی، در فوریهی۱۵۱۹، برای اکتشاف و استعمار امپراتوری آزتک از کوبا راهی مکزیک شد. طی تنها دو سال، موکتزومای دوم، فرمانروای آزتکها، بهدست فاتحان اسپانیایی کشته و تنوچتیتلان، پایتخت آزتک فتح شد و کورتس امپراتوری آزتک را به تسخیر اسپانیاییها درآورد. در این پیروزی، سلاحها و تاکتیکهای جنگی فاتحان اسپانیایی نقش مهمی ایفا کردند؛ اما کاریترین ضربه را نوعی بیماری به آزتکها زد.
فتح امپراتوری آزتک
کورتس پس از اینکه به فتح کوبا کمک کرد، مأمور حمله به مکزیک شد. وقتی ناوگان کوچک او به خشکی رسیدند، دستور داد کشتیها را بسوزانند تا هیچ راهی برای بازگشت باقی نماند. بهعقیده بسیاری از مورخان، همین موضوع عزم جزم او برای چیرگی بر آزتکها را نشان میدهد. کورتس بههمراه ۵۰۰ نیروی خود بهسوی خاک مکزیک رفت. این منطقه به تمدن آزتک تعلق داشت که در آن زمان، جمعیتش بیش از ۱۶ میلیون نفر بود.
طرحی از آزتکها در قرن شانزدهم که قربانیان آبله را بهتصویر کشیده است
مقالههای مرتبط:
کورتس به نارضایتی گسترده در تنوچتیتلان و حاکم آن پی برد و با بسیاری از مردم محلی متحد شد. او با وجود شمار اندک نیروهایش، توانست تنوچتیتلان را تصرف کند. در آنجا، موکتزومای دوم، حاکم تنوچتیتلان، با احترام کامل از او استقبال کرده بود؛ اما درعوض، کورتس موکتزوما را به زندان انداخت. دو سال بعد و در اوت۱۵۲۱، کورتس موفق شد امپراتوری آزتک را فتح کند و این سرزمین را ضمیمهی قلمرو پادشاهی اسپانیا کند. متحدان او در این جنگها، میکروبهای اروپایی بودند که او و نیروهایش ناخواسته با خود به آمریکای میانه برده بودند.
سلاح مخفی کورتس
اگرچه کورتس رهبری کارکشته بود، نیروهای او که شاید بههمراه متحدان بومی شمارشان به هزار نفر نیز نمیرسید، بدون کمک نمیتوانستند شهری ۲۰۰,۰۰۰ نفری (در برخی منابع ۳۵۰,۰۰۰ نفری) را تصرف کنند. عفونت واگیردار آبله به او و سپاهیانش کمک کرد؛ عفونتی که بهتدریج در مکزیک شیوع پیدا کرد و در سال ۱۵۲۰، وارد شهر پرجمعیت تنوچتیتلان شد و طی فقط یک سال، ۴۰ درصد از جمعیت این شهر را به کام مرگ کشاند.
آبله ویروس استنشاقی است که باعث تب و استفراغ و جوشهای چرکی میشود و بهتدریج در تمام نواحی بدن قربانی پراکنده میشوند. این جوشها به زخمهایی تبدیل میشوند که جای آن روی بدن بیمار باقی میماند. مرگومیر این بیماری حدود یکسوم است و یکسوم دیگر هم معمولا کور میشوند.
صفحهی مسی از شهر تنوچتیتلان، پایتخت امپراتوری آزتک متعلق به قرن هفدهم
در دوران باستان، آبله در فرهنگهای مصر و هند و چینی وجود داشته است. این بیماری برای هزاران سال در جمعیتهای انسانی باقی ماند و در قرن یازدهم میلادی، بهدنبال جنگهای صلیبی وارد اروپا شد. وقتی اروپاییان اکتشاف و استعمار سایر نقاط جهان را شروع کردند، آبله را هم با خود بردند. بومیان آمریکا، ازجمله آزتکها، بهویژه درمقابل آبله آسیبپذیر بودند؛ زیرا هرگز به این ویروس مبتلا نشده بودند. بنابراین، مصونیت طبیعی برابر آن نداشتند و درمان ضدویروسی مؤثری هم وجود نداشت.
یکی از قربانیان دربارهی این همهگیری گزارش داد:
بیماری ۷۰ روز طول کشید و در همهجای شهر شیوع پیدا کرد و شمار زیادی از مردم را کشت. زخمهایی روی صورت و سینه و شکم ما بهوجود آمدند و برخی از آنها سر تا پای ما را پوشاندند.
جوشهای چرکدار روی پای بیمار مبتلا به آبله
یکی از راهبان فرقهی فرانسیسکن که بههمراه سپاهیان کورتس به مکزیک رفته بود، دراینباره میگوید:
ازآنجاکه سرخپوستها درمان بیماری را نمیدانستند، همچون مور و ملخ، فوجفوج هلاک میشدند. در بسیاری از مواقع، اتفاق میافتاد که همه در یک خانه میمُردند و چون شمار مردگان زیاد بود و نمیشد همه را دفن کرد، خانه را روی سرشان خراب میکردند تا همانجا به گورشان تبدیل شود.
آبله به چندین طریق به آزتکها ضربه زد. ابتدا، این بیماری بسیاری از قربانیان را بهسرعت میکشت، بهویژه نوزادان و کودکان. بسیاری از بزرگسالان هم با این بیماری ناتوان میشدند؛ زیرا یا خودشان بیمار میشدند یا اینکه مجبور بودند از بستگان و همسایگان بیمارشان مراقبت کنند یا وقتی میدیدند بیماری چه بر سر اطرافیانشان آورده، امید خود برای مقابله با اسپانیاییها را از دست میدادند. درنهایت مردم دیگر نمیتوانستند کشاورزی کنند که نتیجهی آن، قطحی گستردهای بود که دستگاه ایمنی بازماندگان را بهشدت تضعیف کرد.
بیماری میتواند تاریخ بشر را دگرگون کند
البته، آزتکها تنها بومیانی نبودند که به بیماریهای اروپاییان مبتلا میشدند. علاوهبر بومیان آمریکا در آمریکایشمالی، تمدنهای مایا و اینکا نیز تقریبا با آبله منقرض شدند. همچنین، سایر بیماریهای اروپایی، مانند سرخک و اوریون، تلفات چشمگیری بهجای میگذاشتند و از بیش از ۹۰ درصد جمعیتهای بومی دنیای نو کاستند. پژوهشهای اخیر نشان داده دیگر عوامل عفونی مانند سالمونلا که به شیوع در بین حیوانات اهلی شناخته شدهاند، ممکن است سبب همهگیریهای بیشتری شده باشند.
واکسیناسیون گسترده برای آبله تا نیمهی دوم قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. در این دوران، بیماران با آبله گاوی که بیماری بسیار خفیفتری درمقایسهبا آبله است، ایمنی پیدا میکردند
آبله اکثر ویژگیهای لازم برای همهگیری بزرگ را دارد. این بیماری ناشی از ویروسی است که به خانوادهای تعلق دارد که میتواند بهسرعت رشد یابد و بهراحتی بین گونههای مختلف حیوانات سرایت کند. مهمتر از همه، پاتوژن آبله میتواند ازطریق ذرات معلق در هوا منتقل شود. بههمیندلیل، عامل جذابی برای سلاحهای بیولوژیکی بوده است. در قرن هجدهم، بریتانیا تلاش کرد جمعیت بومیان آمریکا را آلوده کند.
یکی از فرماندهان بریتانیایی دراینباره گفته است:
ما دو پتو و دستمال از بیمارستان آبله به آنها دادیم. امیدوارم که این کار اثر مدنظرمان را بگذارد.
در جنگ جهانی دوم، دانشمندان کشورهای بریتانیا، آمریکا، ژاپن و شوروی توانایی تولید سلاح بیولوژیکی بهوسیله آبله را بررسی کردند. خوشبختانه واکسیناسیون جهانی موفق بود و آخرین مورد طبیعی از بیماری آبله در سال ۱۹۷۷ تشخیص داده شد. اگرچه از زمان ریشهکنشدن این ویروس هیچگونه عفونت طبیعی گزارش نشده، آبله آخرین قربانی خود را یک سال پس از انقراضش گرفت. سال ۱۹۷۸ بود که یکی از عکاسان پزشکی در آزمایشگاهی در بیرمنگام بهاشتباه به این ویروس آلوده شد و جان خود را از دست داد.
در بسیاری از رویدادهای بزرگ تاریخ جهان، ازجمله درگیری سپاهیان کورتس با امپراتوری آزتک، بیشتر از سلاحها و تاکتیکها و استراتژیهای جنگی، بیماریها تأثیرگذار بودند. بسیاری از کشورها تصور میکنند ازطریق سرمایهگذاری در بخش نظامی میتوانند امنیت لازم را بهدست آورند؛ اما باید تاریخ را بخوانند. جریان رویدادهای تاریخی بارهاوبارها با شیوع بیماریها تغییر کردهاند. میکروبها بسیار کوچکتر از آناند که با چشم غیرمسلح دیده شوند؛ اما میتوانند حتی قدرتمندترین سلاحهای جنگی را بیاثر کنند.
گروه توسعه فناوری هوشمند ایرانیان موفق به دریافت مجوز VOD شد و براساس این مجوز، بهزودی پلتفرمی با نام «آیگپ تی وی» راه اندازی خواهد شد.
سید محمدصادق امامیان، رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در این مراسم گفت:
هر رسانهای که در کشور فعالیت میکند برای ما افتخار است.با توجه به تنوع و تحول رسانههایی که خدمات صوت و تصویر ارائه میدهند؛ بدون مسئولیتپذیری امکان ندارد که مطمئن باشیم آنها به نفع جامعه کار میکنند.
امامیان با اشاره به فعالیت رسانههای مختلف صوت و تصویر فراگیر گفت: «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر وظیفه دارد که این رسانهها را حمایت کند.»
براساس این مجوز، برای تکمیل سبد خدمات ارائه شده آیگپ، بهزودی در آیگپ شاهد پخش محتوای ویدئوئی ناشر محور خواهیم بود که این محتوا با مشارکت تولیدکنندگان صاحب نام و دارای محتوای به روز و متفاوت ارائه خواهد شد.
آیگپ تی وی با قابلیت ها و امکانات متفاوت نسبت به سایر ارائه دهندگان ویدئو در بستر وب و اپلیکیشن، با حمایت اپراتورهای اینترنت خدمات خود را به مخاطب عرضه خواهد کرد.
امکان برقراری تماس تصویری، راه اندازی بات، راه اندازی دکتر آیگپ با همکاری وزارت بهداشت، کیف پول دیجیتال و فراهم آوری امکان طراحی استیکر از جمله تغییرات آیگپ در طول چهار ماه گذشته بوده است.
یکی از جالبترین نکات کونیگزگ یسکو در هنگام معرفی در نمایشگاه ژنو ۲۰۱۹، بهرهمندی از جعبهدنده هوشمند LST (مخفف Light Speed Tranmission) بود. در این جعبهدنده ۹ سرعته پیشرفته، چرخدندهها همانند جعبهدنده یک خودرو مسابقهای بهصورت مستقیم باهم درگیر میشوند و کار تعویض دنده بهوسیله پدالهای پشت فرمان انجام میگیرد. امروز قصد داریم به بررسی فنی و دقیقتر جعبهدنده سریع و کموزن کونیگزگ بپردازیم. قبل از اینکه بخواهیم جعبهدنده پیشرفته LST را معرفی کنیم، بد نیست نگاهی به نحوه عملکرد جعبهدنده دستی معمولی بیاندازیم. معمولا در این نوع جعبهدندهها یک فلایویل و کلاچ وجود دارد که به پوسته چرخدندهها متصل میشوند و کار انتقال قدرت را انجام میدهند.
همانطور که در عکس مشخص است، این نوع جعبهدندهها از یک شفت خروجی و شفت ثانویه یا دوم بهره میبرند. چرخدندههای قرارگرفته روی شفت خروجی بهصورت هرزگرد و آزادانه حرکت میکنند. در جعبهدندههای Constant Mesh که چرخدندهها در حالت دائمی درگیر هستند، به ازای هر دنده روی شفت خروجی که بهصورت آزادانه حرکت میکند، یک دنده ثابت روی شفت ثانویه وجود دارد. هنگامی که پدال کلاچ فشرده میشود، انتقال قدرت بین شفت خروجی و پیشرانه هم قطع میشود. هنگامی که دسته دنده را تکان میدهید، ماهک که وظیفه تعویض دنده را برعهده دارد، کشویی دنده را حرکت میدهد و آن را با چرخدنده مورد نظر درگیر میکند.
کشویی دنده بهصورت ثابت روی شفت اصلی یا خروجی قرار گرفته و با دندههای مختلف درگیر میشود. با رها کردن پدال کلاچ، بار دیگر انتقال قدرت بین موتور و شفت خروجی انجام میگیرد و این بار دندههای روی شفت خروجی و شفت ثانویه که با تعویض دنده با یکدیگر درگیر شدهاند، با سرعت یکسانی حرکت میکنند. چرخدنده قرارگرفته روی شفت خروجی، با انتقال قدرت صورتگرفته بین شفت خروجی و موتور شروع به حرکت میکنند و چرخدنده هرزگرد را به حرکت در میآورد و در مرحله آخر انتقال قدرت به دیفرانسیل و چرخها انجام میشود.
در هنگامی که هیچکدام از چرخدندههای شفت خروجی درگیر نباشند، جعبهدنده در حالت خلاص قرار میگیرد و در این حالت تنها میتوانید یک دنده را با دنده هرزگرد درگیر کنید. یک کلاچ و اهرم تعویض دنده در حالات مختلفی میتوانند عمل کنند. فرض کنید که برای هر دنده یک کلاچ در نظر گرفته شده باشد و شما مجبور باشید برای هر بار تعویض دنده، یک پدال کلاچ جداگانه را با پای خود بفشارید. قطعا این حالت با وجود فضای در دسترس داخل کابین خودرو امکانپذیر نیست و بهرهوری مناسبی هم ندارد.
حال جعبهدنده ۹ سرعته LST با ۸ کلاچ متفاوت و بدون فلایویل خارجی چگونه کار میکند؟ بهجای استفاده از فلایویل، در انتهای میللنگ چرخدندههایی نصب شده است. ۲ چرخدنده دیگر با چرخدنده انتهای میللنگ درگیر هستند که یکی به شفت ۳ دنده اول (۱ و ۲ و ۳) و دیگری به شفت ۳ دنده دوم (۴ و ۵ و ۶) متصل است. چرخدندهای که ۳ دنده اول را به حرکت در میآورد، ۲.۰۹ برابر بزرگتر از چرخدنده متحرک ۳ دنده دوم است. چرخدندههای روی دو شفت که بهوسیله قدرت موتور بهحرکت در میآیند، تا هنگامی که به وسیله کلاچ درگیر شوند، هرزگرد خواهند بود. دنده عقب هم یک چرخدنده جداگانه دارد که به وسیله کلاچ جداگانه درگیر میشود. درواقع برای این جعبهدنده در مجموع ۸ کلاچ و ۸ حسگر فشار کلاچ هیدرولیکی در نظر گرفته شده تا کار انتقال قدرت را در سریعترین زمان ممکن انجام دهند.
تاکنون نحوه درگیر شدن ۶ دنده و ۶ کلاچ مختلفشان را بههمراه دنده عقب توضیح دادیم. حال نوبت به آخرین کلاچ میرسد که در رابطه با آن صحبت نکردیم. آخرین کلاچ یعنی کلاچ هشتم، برای انتخاب ۲ حالت خروجی کم یا زیاد برای دیفرانسیل الکتریکی در نظر گرفته شده است. با انتخاب حالت خروجی کم (Low Output)، جعبهدنده تا ۶ دنده اول را درگیر میکند. اما با انتخاب حالت خروجی بالا (High Output)، آنطور که بهنظر میرسد، جعبهدنده بار دیگر چرخدندههای ۴ و ۵ و ۶ را بهعنوان دندههای ۷ و ۸ و ۹ انتخاب میکند. شاید کمی سردرگم شده باشید، اما با بررسی ضرایب دنده به نتایج شفافتری خواهیم رسید.
دنده ۱: ۴.۷۲۰۰
دنده ۲: ۳.۶۴۴۱
دنده ۳: ۲.۸۷۴۴
دنده ۴: ۲.۲۵۰۰
دنده ۵: ۱.۷۳۷۱
دنده ۶: ۱.۳۷۰۲
دنده ۷: ۱.۰۷۸۳
دنده ۸: ۰.۸۳۲۵
دنده ۹: ۰.۶۵۶۶
در مرحله اول با اختلاف مجموعه ۳ دنده اول با مجموعه ۳ دنده دوم آغاز میکنیم. اختلاف ضرایب برای دندههای ۱ و ۴، ۲ و ۵ ، و ۳ و ۶ به میزان ۲.۰۹۷۸ است. همین مسئله احتمال استفاده از ۲ شفت اصلی بهجای ۳ شفت را بیشتر میکند. این ۶ چرخدنده در حالت درگیری دائم با چرخدندههای قرار گرفته روی شفت اصلی هستند. در یک جعبهدنده Constant Mesh معمولی، بهازای هر دنده هرزگرد یک دنده در شفت خروجی وجود دارد که با آن درگیر میشود. اما بررسی اختلاف ضرایب تک تک چرخدندهها ما را به نتایج جالبی میرساند. اختلاف ضریب بین دنده ۱ و ۲ برابر ۱.۲۹۵ است که با اختلاف ضریب بین دندههای ۴ و ۵ برابر است. همچنین اختلاف بین دندههای ۲ و ۳ هم برابر ۱.۲۶۷ است که با اختلاف ضریب بین دندههای ۵ و ۶ برابر است.
این مسئله میتواند دلیلی بر استفاده از تنها ۳ دنده ثابت روی شفت خروجی باشد. با بررسی ارتباط بین ۳ دنده اول و ۳ دنده آخر، احتمال درست بودن این فرض بیشتر میشود. اختلاف ضریب بین دندههای ۱ و ۷، ۲ و ۸، و ۳ و ۹ همگی برابر ۴.۳۷۷۳ است. از آنجایی که میدانیم ضرایب موجود بین دندههای ۱ و ۴، ۲ و ۵، و ۳ و ۶ ثابت است، پس اختلاف ضرایب موجود بین دندهّهای ۴ و ۷، ۵ و ۸، و ۶ و ۹ هم در عدد ۲.۰۸۶۶ ثابت خواهد بود. برای درک بهتر نحوه عملکرد سیستم، ۲ شفت دربرگیرنده ۶ دنده اول را A و B و دنده/کلاچ ها از 1 تا 6 نامگذاری میکنیم ( دندههای ۷ و ۸ و ۹ همان دندههای ۴ و ۵ و ۶ هستند). کلاچ هشتم که میزان خروجی دیفرانسیل را کنترل میکند هم در حالت L ،H یا حالت خلاص N قرار میگیرد.
حال برای توضیح بهتر نحوه تعویض دندهها، حالتی که دنده درگیر میشود با حروف بزرگ، آزاد شدن دندهها با حروف مورب و حالت تعویض خروجی هم به مانند دندهها با حروف بزرگ و مورب نمایش داده میشوند.
برای روشن کردن خودرو:
A1 – N ( شفت A در حالت هیدرولیکی یا الکترونیکی میچرخد تا موتور را روشن کند)
تعویض دنده از ۱ به ۲:
A1 – A2 – L
تعویض دنده از ۷ به ۴:
B4 – H – L
تعویض دنده از ۳ به ۵:
A3 – B5 – L
تعویض دنده از ۵ به ۸:
B5 – L – H
قسمت دشوار کار اینجا است که چرخدنده مستقیم ( همانند جعبهدنده سکوئنشال مسابقهای)، توان تحمل گشتاور این موتور را ندارد. به همین منظور از چرخدندههای موربی استفاده شده که زاویه کمتری نسب به چرخدندههای مورد استفاده در جعبهدندههای معمولی دارند. اما چرخدندههای مورب فشار جانبی زیادی را به پوسته جعبهدنده وارد میکنند. برای حل این مشکل، محاسبات عددی بسیاری انجام شده و با استفاده از نرمافزارهای طراحی ۳ بعدی، شکل پوسته بهبود یافته است.
در آخر کریستین وُن کونیگزگ در رابطه با جعبهدنده هوشمندانه LST میگوید:
«اگر به گذشته برگردیم و نگاهی به آگرا بیاندازیم، خواهیم دید که جعبهدنده دوکلاچه همیشه برای ما یک آپشن محسوب میشده اما هیچ نکته مثبتی برای تحمل گشتاور ۱۴۸۵ نیوتنمتری در آن وجود نداشته. اگر میخواستیم همان جعبهدنده را توسعه بدهیم، وزن آن به بیش از ۱۷۵ کیلوگرم میرسید. اگر بخواهید روی جعبهدندههای استفاده شده در خودروهای ۸ سیلندر فراری و مکلارن کار کنید، آنها تنها تا ۸۹۰ نیوتنمتر گشتاور را تحمل میکنند و بیش از ۱۱۰ کیلوگرم وزن دارند. اما ما اکنون جعبهدندهای تولید کردیم که توانایی تحمل گشتاور ۱۵۰۰ نیوتنمتر را دارد و با درنظرگرفتن استارتر و کلاچها، تنها ۷۹ کیلوگرم وزن دارد. همانند نام این جعبهدنده، شما قادر خواهید بود تا بین هر دندهای که بخواهید، تعویضدنده را به سریعترین شکل ممکن انجام بدهید. این جعبهدنده بسیار جالب است. ما هیچ فلایویل یا کلاچی را در خارج پوسته نداریم و همگی در مجموعه آلومینیومی قرار گرفتهاند. بنابراین وقتی در حالت خلاص هستید، موتور خودرو بهلطف میللنگ، شاتون و پیستون سبکوزن، اینرسی بسیار پایینی دارد و همانند یک خودروی فرمولیک گاز میخورد.»
کریس هدفیلد، فضانورد کانادایی، پس از بازگشت از ایستگاه فضایی بینالمللی، دربارهی اهمیت حیاتی تصمیمگیریدرست در وضعیت محیطی پرفشار اینگونه توضیح میدهد:
اغلب اوقات، تنها یک فرصت برای انجام اقداماتی در موقعیت بحرانی دارید و عواقب آن جز مرگ و زندگی نخواهد بود.
بشر درحالآمادهشدن برای آغاز عصر جدید فضایی است. مأموریتهای انسانی در مریخ، دیگر رؤیایی دستنیافتنی نیست و سرمایهگذاری تجاری چشماندازی بهروی ما گشوده که در آن، حتی افراد غیرفضانورد نیز بهزودی به سیارههای دیگر سفر خواهند کرد. دراینمیان، یکی از پرسشهای اصلی پیش رو که کمتر بدان پرداخته شده، این است: بود یا نبود گرانش چه تأثیری میتواند بر روند تصمیمگیریهای ما بگذارد؟
از این نکته غافل نمانید که تمام ارگانیزمهای زندهی روی کرهی زمین تحتتأثیر میدان گرانشی ثابت تکامل یافتهاند. بههمیندلیل، جاذبه ازجمله ویژگیهایی است که همیشه وجود داشته و بخشی جداییناپذیر از جهان درککردنی ما موجودات خاکی است. ما نمیتوانیم آن را ببینیم یا ببوییم یا لمس کنیم. بااینحال، جاذبه همواره نقشی اساسی در رفتار انسانی و قدرت شناخت ما ایفا کرده است.
سیستم عصبی مرکزی ما به حسگر مخصوصی برای تشخیص جاذبه مجهز نیست. درعوض، ازطریق ادغام چندین سیگنال حسی و در فرایند شناختهشده بهنام Graviception میتوانیم این پدیده را درک کنیم. این سازوکار شامل حس بینایی و سیستم تعادلی و اطلاعات دریافتی از مفصلها و ماهیچههای ما میشود.
در این فرایند، اندامهای پیچیدهی مستقر در گوش داخلی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در وضعیت جاذبهی زمین، وقتی سر در بالا قرار میگیرد، کریستالهای کوچکی با نامVestibular Otoliths بهشیوهای متعادل درون مایع غلیظ درون گوش داخلی شناور خواهند ماند. وقتی ما سر خود را حرکت میدهیم، مثلا بالا را نگاه میکنیم، جاذبه باعث حرکت این مایع میشود و این سیگنالی به مغز میفرستد که میگوید سر ما دیگر در وضعیت روبهبالا قرار ندارد.
قرارگرفتن طولانیمدت درمعرض وضعیت بیوزنی، مانند آنچه در مأموریتهای فضایی رخ میدهد، به ایجاد تغییراتی ساختاری و عملکردی در بدن انسان منجر میشود. تأثیر وضعیت بیوزنی بر عملکرد فیزیکی ما تاحدزیادی بررسی شده است. این درحالی است که عواقب این وضعیت بر نحوهی تصمیمگیریهای ما هنوز کاملا شناسایی نشدهاند. باتوجهبه وجود محدودیتهای فنی و اختلاف زمانی چنددقیقهای در ارتباطات مخابراتی میان زمین و مریخ، بسیار مهم است بدانیم که تغییر در وضعیت جاذبه، چه اثرهایی بر نحوهی تصمیمگیری ما خواهند گذاشت.
تنوعپذیری درمقابل رفتار روزمره
بهطور خلاصه، میتوان گفت رفتار انسانیِ نتیجهی مصالحه میان بهرهبرداری از گزینههایی آشنا، ولی نهچندان بهینه و کشف جایگزینهای جدید و بالقوه سودآورتر است. برای مثال، در رستوران میتوانید با سفارشدادن کیک شکلاتی همیشگیتان از حق انتخاب گزینههای آشنای خود بهرهبرداری کنید یا اینکه میتوانید با امتحانکردن تیرامیتسو، جایگزینهای تازهای کشف کنید. بنابراین «بهرهبرداری» دربرگیرندهی رفتار روزمرهی ما میشود؛ درحالیکه «کشف» بهمعنای تنوع در انتخاب خواهد بود.
کریس هدفیلد خود مشکلات ناشی از تصمیمگیری در فضا را تجربه کرده است
دراینزمینه، پژوهشگران سعی کردهاند این موضوع را بررسی کنند که تغییر در جاذبه میتواند در انتخابهای ما بین رفتار روزمره و رفتار جدید تأثیر بگذارد یا خیر. آنها از شرکتکنندگان خواستند در محیط آزمایشگاهی تلاش کنند تاحدامکان از اعداد تصادفی توالی تولید کنند. وضعیت آزمایش اینگونه بود که هربار صدای بوق شنیده میشد، شرکتکنندگان باید بین ۱ تا ۹ شمارهای انتخاب کنند. فرصتی برای فکرکردن یا شمارش دراختیار شرکتکنندگان نبود و آنها مجبور بودند فقط یک عدد را انتخاب کنند. چنین وظیفهای مستلزم آن است که مغز ما بقواند با سرکوبکردن پاسخهای روزمره، پاسخهای بدیع بدهد؛ از اینرو، میتواند معیار مناسبی برای بررسی رفتار انطباقی موفقیتآمیز افراد در نظر گرفته شود.
بااینحال، چنین انتخابهایی چگونه میتواند تحتتأثیر بود با نبود گرانش قرار گیرد؟ پژوهشگران با تغییر وضعیت جهتگیری بدن شرکتکنندگان درمقایسهبا گرانش زمین سعی کردند سیگنالهای ارسالی کریستالهای شناور در گوش داخلی به مغز شرکتکنندگان را تغییر دهند. وقتی سر ما در وضعیت روبهبالا قرار دارد، بدن و کریستالهای مایع گوش داخلی ما با جهت گرانش همخوانی دارد؛ ولی وقتی در وضعیت درازکش هستیم، این دو در وضعیتی عمود قرار میگیرند.
این آزمایشگاهی بهطرز بسیار کارآمدی به پژوهشگران اجازه داد بتوانند سیگنالهای ارسالی به مغز را درصورت تغییر وضعیت گرانشی شبیهسازی کنند. درحقیقت، بسیار بهتر است بتوانیم بهروشی اثرهای بیوزنی را روی زمین مطالعه کنیم تا اینکه آن را واقعا در فضا آزمایش کنیم؛ چراکه وقتی در فضا هستیم، علاوهبر بیوزنی، تحت اثرهای جانبی ناشی از تشعشع و انزوا نیز قرار میگیریم و تفکیککردن اثرهای ناشی از فقدان جاذبه از سایر اثرهای جانبی امری بس دشوار است.
نتایج این پژوهش نشان میدهد درازکشیدن افراد بر نحوهی تصمیمگیری آنها در انتخاب اعداد تصادفی مؤثر است. این آزمایش بهروشنی نشان داد افراد در وضعیت بیوزنی، توانایی کمتری در بُروز رفتارهای بدیع از خود نشان میدهند.
این نتایج ممکن است برای برنامهریزی مأموریتهای فضایی در موقعیت واقعی اهمیت فراوانی داشته باشند. افراد در فضا با وضعیت بسیار مشکلسازی مواجه هستند که در آن نیاز مبرمی به تصمیمگیریهای سریع و کارآمد وجود دارد. اولویتدهی خودکار به گزینههایی معمول یا کلیشهای ممکن است نتواند کمکی به حل مشکلات پیچیده کند و این قضیه حتی میتواند زندگی افراد را درمعرض خطر قرار دهد.
علاوهبراین، نتایج حاکی از آن است که افراد در وضعیت بیوزنی، با تغییراتی در قوهی شناخت و ادراک خود مواجه میشوند. نبود جاذبه ممکن است موضوعی بهشدت نگرانکننده باشد و حتی سطح عملکرد افراد را به روشهای گوناگونی تحتتأثیر قرار دهد. این مطالعه نشان میدهد شاید فضانوردان به انواعی از آموزشهای تقویت شناختی نیاز داشته باشند تا به آنها در غلبه بر اثرهای تغییرات گرانشی در مغز کمک کند و شرایط را برای انجام ایمن و موفقیتآمیز مأموریتهای فضایی فراهم کند.
موادغذایی اصلاحشدهی ژنتیکی را اغلب بهعنوان تراریخته (GMO) میشناسند. در اصلاح ژنتیکی مدرن، گیاهان دربرابر آفتکشها و علفکشها مقاومت نشان میدهند و با تغییرات وضعیت محیطی سازگار میشوند.
مزیت اصلی غذاهای اصلاحشدهی ژنتیکی یا تراریخته این است که دسترسی جمعیت بیشتری را به موادغذایی فراهم میکند. بنابر گزارش مؤسسهی آکسفام، درحالحاضر بهازای هر فرد ۲۰ درصد کالری غذایی بیشتری درمقایسهبا کالری موردنیاز در جهان تولید میشود.
بااینحال، موادغذایی تراریخته با زیانها و معایبی هم همراه هستند. بررسیهای پژوهشگران دانشگاه براون نشان داده در غذاهای تراریخته، پروتئینهایی وجود دارد که پیشازاین، انسانها استفاده نمیکردهاند. ازاینرو، استفاده از این نوع موادغذایی میتواند واکنشهای آلرژیک را افزایش دهد. از سال ۱۹۹۹، میزان حساسیت غذایی در کودکان از ۳.۴ به ۵.۱ درصد افزایش پیدا کرده است. درادامه، برخی از مزایا و معایب موادغذایی تراریخته را معرفی خواهیم کرد.
مزایای غذاهای تراریخته چیست؟
بههرحال، در نگاهی خوشبینانه و به دور از درنظرگرفتن منافع اقتصادی، موادغذایی تراریخته برپایهی هدفی بهمنظور افزایش بهبود کیفیت زندگی بشر تولید شدهاند. این دسته از محصولات غذایی چه مزایایی میتوانند داشته باشند؟
۱. تأمین ذخیرهی غذایی پیشبینیپذیر میشود
وقتی مقدار محصول پیشبینیپذیر باشد، بههمان نسبت عرضهی موادغذایی هم پیشبینیپذیر میشود. این قدرت پیشبینی باعث میشود کمبود غذا در دیگر نقاط جهان به سطح کمتری کاهش پیدا کند و جمعیت بیشتری تغذیه شوند.
۲. موادغذایی مغذیتر شوند
اصلاح ژنتیکی در موادغذایی تراریخته چیزی بیشتر از مقاومسازی محصولات کشارزی دربرابر آفات و وضعیت آبوهوایی است. بهدنبال این اصلاح ژنتیکی، ویتامینها و موادمعدنی موجود در موادغذایی هم میتوانند افزایش پیدا کنند. ازاینرو، در آینده افراد به حجم غذای کمتری نیاز پیدا خواهند کرد. سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد اعلام کرده که برنج تراریخته از ویتامین A بیشتری برخوردار است که همین امر به رفع کمبود ویتامین در سطح جهانی کمک کرده است.
۳. غذاهای تراریخته عمر طولانیتری دارند
درواقع، موادغذایی تراریخته بههمراه افزایش کیفیت طبیعی غذا عمر بیشتری دارند و برای حفظ تازگی آنها به استفاده از مواد نگهدارنده نیازی نیست. باتوجهبه گزارش Environmental Nutrition، برخی از نگهدارندهها عامل ابتلا به بیماریهایی مانند سرطان و بیماریهای قلبی و حساسیت هستند.
۴. محصولات تراریخته خواص مفید دارویی دارند
با استفاده از اصلاح ژنتیکی، طی فرایندی میتوان پروتئینها و واکسنهای خاصی درکنار دیگر محصولات دارویی تولید کرد. چنین روندی میتواند روشهای ارزانتری برای بهبود سلامت شخصی ارائه دهد و تغییراتی در نحوهی مصرف دارو برای بیماران را فراهم کند. برای مثال، تصور کنید شامی که میخورید، نقش تزریق واکسن کزاز را برایتان ایفا کند.
۵. اصلاح ژنتیکی ظاهر موادغذایی را جذابتر میکند
در اصلاح ژنتیکی، میتوان رنگ موادغذایی را تغییر یا بهبود داد و بهدنبال آن، ظاهر مطلوبتری به غذا بخشید. هرچه رنگ غذا شدیدتر باشد، مغز درک بیشتری درمقایسهبا طعم آن پیدا میکند. برای مثال، قرمزترشدن مادهی غذایی باعث میشود شیرینتر از حالت معمول بهنظر برسد؛ حتی اگر میزان شیرینی آن فرقی نکرده باشد. افزونبراین، موادغذایی دارای رنگ روشن مغذیتر هستند.
۶. حملونقل غذاهای تراریخته آسانتر است
ازآنجاکه موادغذایی تراریخته عمر طولانی دارند، امکان حملونقل آنها در فواصل طولانیتر آسانتر خواهد بود. چنین قابلیتی کمک میکند مازاد موادغذایی منطقهای به منطقهی دیگر منتقل شود و مشکل کمبود غذا ایجاد نشود. همچنین، استفاده از غذاهای تراریخته زبالههای ناشی از موادغذایی را در کشورهای درحالتوسعه کاهش میدهد و گرسنگی را کمتر میکند.
۷. از کودهای شیمیایی و آفتکشهای کمتری استفاده میشود
آفتکشها و کودهای شیمیایی میتوانند خسارتهای جبرانناپذیری به خاکهای کشاورزی وارد کنند. دراینمیان، کشاورزانی که محصولات غذایی تراریخته را پرورش میدهند، به استفاده از کودهای شیمیایی نیازی ندارند و خاک زمین آنها این امکان را دارد تا موادمغذی خود را بازیابی کند.
معایب موادغذایی تراریخته چیست؟
هر سکه روی دیگری هم دارد. دستکاریهای ژنتیکی همیشه هم پیامدهای کاملا مطلوبی ندارند و حتی در مواقعی میتوانند اثر منافع اثباتشده را هم کمرنگ کنند. بااینحال، موادغذایی تراریخته چه زیانهایی ممکن است داشته باشند؟
۱. موادغذایی تراریخته دربرابر آنتیبیوتیک مقاوم هستند
پژوهشهای دانشگاه ایالتی آیووا نشان داده موادغذایی تراریخته، شامل آنتیبیوتیکها و دیگر ترکیبات ضدمیکروبی، اثربخشی آنتیبیوتیکها و دیگر داروها را کاهش میدهند. ازآنجاکه این موادغذایی حاوی مقادیر بسیار کمی آنتیبیوتیک هستند، درمقایسهبا دیگر آنتیبیوتیکها مقاومت ایجاد و روند درمان بعضی از بیماریها را دشوارتر میکنند.
۲. پرورش موادغذایی تراریخته با مسئولیتهای قانونی بیشتری همراه است
محصولات تراریخته بذرهای تراریخته هم ایجاد میکنند؛ حتی دراینمیان، امکان گردهافشانی بین محصولات تراریخته و غیرتراریخته هم وجود دارد. ازاینرو، کشاورزانی که این محصولات را پرورش میدهند، مسئولیتهای قانونی بیشتری دارند؛ زیرا ممکن است این گردهافشانی بین محصول زمین آنها با محصول زمین مجاور انجام شود.
۳. ژنهای تراریخته به علفهای هرز سرایت میکند
محصولات کشاورزی همسایگانی با عنوان علفهای هرز دارند. بنابراین، امکان وقوع مهاجرت ژنتیکی وجود دارد. وقتیژنها از محصولی مقاوم دربرابر آفتکش به علفهای هرز میرسند، چه اتفاقی میافتد؟ انجام تعاملاتی در سطح سلولی میتواند به شکلگیری عواقب پیشبینی منجر نشده شود. بهعنوان مثال، درحال حاضر دهها گونه علف هرز وجود دارد که به مادهی علفکش آترازین مقاوم هستند.
۴. اجازهی پژوهشهای مستقل وجود ندارد
درحالحاضر، تنها ۶ شرکت بازار موادغذایی تراریخته را در سطح هستهای کنترل میکنند. ازآنجاکه بیشتر موادغذایی تراریخته از ذرت یا گندم یا سویا تولید میشوند، این موادغذایی در اولویت تولید این شرکتها قرار دارند. بیش از ۵۰ درصد تولیدکنندگان بذرهای تراریخته بهمنظور حفاظت از سود مالی خود، هرگونه تحقیق دربارهی محصول نهایی را ممنوع اعلام کردهاند.
۵. موادغذایی تراریخته میتوانند سرطانزا باشند
طی نتایج مقالهای که دوبار منتشر شده و یکبار رد شده، محصولات کشاورزی مقاوم به آفتکشها خطر ابتلا به سرطان را بهطور درخورتوجهی در موشها افزایش میدهد. هرچند اطلاعات این پژوهش محدود بوده، این نتیجه درحد گسترده اعلام شده و این ذهنیت را در سطح عموم ایجاده کرده است که موادغذایی تراریخته بهصورت بالقوه خطرناک هستند.
مزایا و معایب غذاهای تراریخته میتواند جرقهی شروع بحثی جنجالی باشد. مزیت اصلی تولید این نوع محصول افزایش دسترسی مردم جهان به موادغذایی است؛ بااینحال تولید غذای بیشتر نباید به قیمت بهخطرانداختن سلامت افراد تمام شود. درضمن، همهی ما این حق را داریم که از نحوهی تولید غذایی که میخوریم، آگاهی کافی داشته باشیم.
مردم به بهانههای مختلف ارزش رمزارز را با پولهای سنّتی (فیات) مقایسه میکنند. در آن مقایسهها، یک نکته عموما از ذهن دور میماند و آنهم بیاعتمادی به ارزهایی است که دولتها از آنها پشتیبانی میکنند. درواقع، حامیان رمزارزها اعتقاد دارند ارزهای سنّتی هیچگاه اعتماد لازم در حوزههای مختلف، همچون امنیت و ثبات را برای مردم فراهم نخواهند کرد.
در سال ۱۹۷۱ و با دستور رئیسجمهور وقت آمریکا، نیکسون، دلار این کشور از استاندارد وابستگی به طلا جدا شد. او اعتقاد داشت دلار درمقایسهبا شرکتهایی که با قیمت طلا در ارتباط نیستند، بهمرور با کاهش ارزش روبهرو میشود. بهبیانِدیگر، دلار با آن وضعیت نمیتوانست به ارزی پایهای و مهم تبدیل شود.
مردم همیشه تصور میکنند ارزش پول به دارایی فیزیکی وابسته است؛ اما چنان تصوری دیگر نمیتواند صحیح باشد. پول احتمالا ساختار معنوی مشابه به رمزارز ندارد؛ اما اکثر ما میدانیم ارزش آن ساختار سنّتی هم بسیار به اعتماد و باور مردم به ارزش وابسته است. بهعبارتِدیگر، مردم در بسیاری از موقعیتها تصور میکنند چون دولت یا حکومت بهعنوان پشتیبان ارز عمل میکند، مباحث امنیتی و کنترلی آن دقیقتر هستند. البته، این باور صحیح است؛ اما تفاوت پول سنّتی با ارز دیجیتال درزمینهی کنترل و امنیت روزبهروز کمتر میشود.
ارزش کلی پولهای فیات به احتمالات و اعتقاد به یک کشور و تصور آیندهی مثبت یا موفقیت آن مشروط است. ازلحاظ تأمین و توزیع نیز تصمیمهای کلاهبردارانهی بانک مرکزی میتواند ساختارها را بهنفع خود تغییر دهد. بهعلاوه، چاپ و تزریق پول اضافه نیز یکی از فرایندهایی محسوب میشود که در پولهای سنّتی شاهد هستیم. درنتیجهی همهی اینها، تورمها و رکودهایی رخ میدهند که در سرتاسر جهان شاهد آن بودهایم.
با نگاهی کلی به آنچه گفته شد، به این نتیجه میرسیم هر حکومت میتواند در کوتاهترین زمان ارزش داراییهای مختلف را در کشورش تغییر دهد. برای مثالی از آن تصمیمها، سیاستها و راهکارهای متنوع سهامداری را میتوان نشان داد که در مناطق مختلف جهان اجرا شدهاند.
یکی از نمونههای دخالت دولتها در ساختارهای سهام پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ در آمریکا رخ داد که حکومت کنترل کامل اوضاع را در دست گرفت و بازیگران و کارشناسان سیاسی توانایی ایجاد تغییرات آنچنانی نداشتند. البته، آن راهکارها از بیشترشدن وخامت اوضاع اقتصادی در کشور جلوگیری کرد؛ اما کمترین ارتباط را با مردم عادی داشت؛ چراکه از ابتدا، آنها عامل ایجاد رکود و بحران مالی نبودند.
تولد رمزارزها در بحران ۲۰۰۸
برخی کارشناسان همزمانی تولد رمزارزها و محبوبیت آنها در دوران نزدیک به بحران اقتصادی آمریکا را بررسی میکنند. برخی میگویند اتفاق یا ارتباط مهمی در آن تولد دخیل نبوده است. دلیل آنها برای چنان استدلالی، ابتدا بر غیرمتمرکزبودن ارز دیجیتال استوار میشود. رمزارزهای واقعی را شبکهای غیرمتمرکز و توزیعشده از کاربران کنترل میکنند که قدرتی برابر برای کنترل دارند. فرایندهای آنها بهصورت اجماعی انجام میشود که خود، نوآوری انقلابی در صنعت و بازار است. بههرحال، کنترلکنندگان ارز دیجیتال افراد منتخب مردم مانند نمایندگان مجلسها نیستند که بهجای آنها تصمیمگیری میکنند. درنهایت، میتوان استدلال کرد در آن صنعت، مردم درصورت تمایل، خودشان تصمیمگیرندهی فرایندها هستند.
امروزه، بیان میشود دلار، یکی از ارزهای مهم جهانی، تأثیری از نوسان دنیای رمزارز نمیپذیرد که البته، نظری صحیح است. دلار به رمزارز وابسته نیست و درمقابل، رمزارزها با خرابکاریها و اشتباههای دولتها مقابله میکنند. درواقع، آنها از همان زمینه رشد یافتهاند. صنعت رمزارز جایگزینی برای اعتماد مردم به دولتهایی است که در مسیر علاقهمندیها و آیندهی روشن حرکت نکردهاند. درنهایت، میتوان نتیجهگیری کرد وقتی جایگزینی برای داراییهای دولتی وجود داشته باشد، مردم میتوانند آیندهی خود را در دست بگیرند.
قبل از تولد بیتکوین، هیچ جایگزینی برای ارزهای سنّتی وجود نداشت. البته، مردم میتوانستند پول خود را به داراییهای مختلف همچون سهام تبدیل کنند؛ اما از نقدینگی در آن خبری نبود. مردم پول خود را در حالتی با دسترسی سریع نیاز دارند؛ ولی در بسیاری از کشورها، با وجود اَبَرتورم نگهداری پول بهصورت پول هم عاقلانه نبود.
اعتماد و مسئولیت شخصی مالی
گسترش رمزارزها وابستگی مردم به دولت را از بین میبرد. درواقع، آنها توانایی و قدرت مردم را نیز دربرابر ساختارهای سنّتی افزایش میدهند. تنها بههمیندلیل، شاید بتوان رمزارز را فناوری بسیار مهم و حیاتی آینده نامید. اگرچه اکثر قیمتهای کنونی در آن بازار بهاحتمال زیاد حباب هستند، فراموش نکنید حباب داتکام نیز چند دهه پیش وجود داشت و ترکیدنش باعث مرگ اینترنت نشد. آن حباب دورانی خلق کرد که شاید بتوان از آن بهعنوان بزرگترین دورهی نوآوری تاریخ برای مصرفکنندگان یاد کرد. شاید بلاکچین و ارز دیجیتال نیز بتوانند انقلابهایی مشابه را شکل دهند.
کارشناسان مختلف رمزارزهای کنونی را با اولین وبسایتهای دوران داتکام مقایسه میکنند. بهعنوان مثال، آنها بیتکوین را شبیه به وبسایت خریدوفروش Pets.com میدانند و اتریوم، شاید مایاسپیس دوران حاضر باشد. البته، هنوز جوانههایی شبیه به فیسبوک، گوگل، آمازون واپل متولد نشدهاند که آیندهی صنعت را مانند دوران کنونی اینترنت رقم بزنند. شاید آن جوانهها روزی در اتاق کوچک خوابگاهی در چین یا هر کشور دیگر متولد شوند؛ دقیقا شبیه به غولهای امروزی دنیای فناوری.
مردم باید حقیقت ارز دیجیتال و آیندهی درانتظار آن را درک کنند. همان مقایسه با دوران حباب داتکام، میتواند زیرساختی مطمئن برای تحلیل و درک جهان جدید باشد. آنها باید بدانند صنعت مدنظر، درحالتولد است و هنوز کاربردهای واقعی آن درک نشدهاند. فراموش نکنید هر نوآوری انقلابی در طول تاریخ، چنین روندی طی کرد. در همهی آنها، انفجاری اولیه و سپس، رشدی پایدار وجود داشت.
رشد پایدار فناوریها، به بلوغ و درک ظرفیتهای آنها وابسته میشود. در دنیای ارز دیجیتال، هنوز به آن بلوغ و درک نزدیک هم نشدهایم و کاربردهای واقعی صنعت را نیز درک نکردهایم. قطعا در آن مسیر، شکستهای بزرگ هم رخ خواهد داد.
کسانی که با حدس و گمان سودهای چندینبرابری به صنعت رمزارز وارد میشوند، شاید حتی زندگی خود را در آن مسیر از دست بدهند. بههرحال، کاربرد واقعی آن مسئلهی اساسی است که باید کشف شود و نوسانهای قیمتی و موارد مشابه، تأثیر و ارتباطی با آن ندارند. با نگاهی به گذشته، میتوان ظرفیتهای توسعهای و کنترلی فناوری جدید را درک کرد. همه بهیاد داریم نسخهی یک وب، اینترنت را به شهرت جهانی رساند و نسخهی دوم باعث ظهور غولها و سلطهی آنها بر اینترنت شد و نسخهی سوم (وب 3.0) احتمالا به شبکههای توزیعشده قدرت میدهد و اینترنت را از دست غولها پس خواهد گرفت.
.: Weblog Themes By Pichak :.