همه‌ می‌دانیم بیت‌کوین و دیگر انواع رمزارز حداقل تا آینده‌ی نزدیک، جای روش‌های پرداختی همچون پی‌پال و کارت‌های اعتباری را نخواهند گرفت. البته، توسعه‌ی آن‌ها به‌گونه‌ای پیش می‌رود که می‌توان خطر ساختارشکنی را برای آن روش‌های باسابقه هم در نظر گرفت. لیزا الیس، تحلیلگر مالی مؤسسه‌ی MoffetNathanson، یکی از افرادی است که آینده‌ی ارز دیجیتال را در ساختارشکنی حوزه‌های مالی شناخته‌شده ترسیم می‌کند. او می‌گوید:

سیستم‌های مبتنی بر رمزارز، همچون بیت‌‌کوین و اتریوم و ریپل، برای سیستم‌های پرداخت خصوصی هم ساختارشکن محسوب می‌شوند. مشخصات طراحی هسته‌ای آن‌ها که بر پایه‌ی آزادی‌های مالی تعیین شده‌اند، دقیقا درمقابل ساختارهای سیستم‌های پرداخت سنّتی قرار دارد.

الیس اعتقاد دارد رمزارز می‌تواند به تهدیدی جدی برای ویزا و مسترکارت و پی‌پال تبدیل شود و دلیل آن نیز، ظرفیت‌های فراوان ساختارشکنی آن فناوری‌ها است. البته او هم اعتقاد دارد ساختارشکنی مدنظر در آینده‌ی نزدیک رخ نخواهد داد. به‌هرحال او می‌گوید ساختارهای سنّتی باید از رمزارزها استقبال کنند یا منتظر باشند نمونه‌هایی همچون ریپل و Veem با هدف جایگزینی سیستم‌های پرداخت بین‌المللی بازار آن‌ها را تصاحب کنند.

مدیرعامل پی‌پال، دن شولمن، قبلا در اظهارنظری، از اجرای وسیع بیت‌کوین در حوزه‌های تجارت انتقاد کرده بود. او آینده‌ی موردانتظار برای این همکاری‌ها را تاحدودی مبهم خواند و در خلال اجلاس ژانویه‌ی داوس گفت:

هنوز خُرده‌فروشان زیادی را نمی‌بینیم که هیچ رمزارزی بپذیرند؛ اما تصور می‌کنم فناوری زیرساختی آن‌ها جذاب باشد.

ایرانی کارت

شولمن روی شک و تردید درباره‌ی آینده‌ی ارز دیجیتال پافشاری کرد و از همه مهم‌تر گفت مصرف‌کنندگان در آینده‌ی نزدیک منتظر صرافی یا قابلیت تبادل رمزارز در سرویس پرداخت موبایلی پی‌پال، یعنی Venmo نباشند. او بی‌ثباتی در ارزش بیت‌کوین را یکی از دلایل مهم خود برای حرکت‌نکردن به‌سمت بازار رمزارز می‌داند:

نوسانات بیت‌کوین از تبدیل آن به ارزی واقعی جلوگیری می‌کنند و درنتیجه، خرده‌فروشان نمی‌توانند آن را بپذیرند. خرده‌فروشان در بازارهای مختلف، حاشیه‌ی سود کمی دارند. درنتیجه وقتی بیت‌کوین در طول یک هفته نوسانی ۱۵ درصدی را تجربه می‌کند، وضعیت آن‌ها از سود به ضرر و برعکس تغییر خواهد کرد.

کریس برندلر، مدیر تحقیقات مالی مؤسسه‌ی Bucjingham Research، نیز با شولمن هم‌عقیده است. او می‌گوید رمزارزها هم برای مصرف‌کنندگان و هم برای خرده‌فروشان و تاجران انتخاب‌های مناسبی نیستند:

این فناوری روش پربازدهی برای جابه‌جایی ارزش نیست. فرایندها نیز نه برای مصرف‌کننده و نه برای فروشنده راحت نیستند.

درمقابل اظهارنظرهای مخالف مذکور، بزرگانی همچون جک دورسی و پیتر ثیل، هم‌بنیان‌گذار پی‌پال حضور دارند که دیدگاهی مثبت درباره‌ی آینده‌ی رمزارزها بیان می‌کنند. ثیل بیت‌کوین را با لقب «طلای دیجیتال» می‌شناسد که دربرابر فروپاشی در‌حال‌وقوع جهان مقاومت می‌کند. جک‌دورسی هم در مارس سال گذشته، اعلام کرد بیت‌کوین درنهایت به ارز واحد جهان تبدیل خواهد شد.

استیو وزنیاک، هم‌بنیان‌گذار اپل، یکی دیگر از بزرگان دنیای فناوری است که دیدگاه‌ مثبتی درباره‌ی آینده‌ی بیت‌کوین بیان می‌کند. او اخیرا پشتیبانی خود از ارز دیجیتال را باردیگر رسانه‌ای کرد و گفت آینده‌ی پرباری در انتظار آن خواهد بود. او بیت‌کوین را به‌‌دلیل خلق ارزش فراوان تحسین می‌کند و وضعیت «زمستان رمزارز» هم نظرش را تغییر نداد که در ماه‌های گذشته رخ داد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

حضور در دنیای موتوراسپرت و رقابت‌های اتومبیل‌رانی، اهمیت زیادی برای خودروسازان برتر جهان دارد. این موضوع، حدود یک قرن پیش، مورد توجه شرکت‌های ایتالیایی قرار گرفت. حتی سوپراسپرت‌سازان مشهور دنیا مثل فراری، در ابتدا یک تیم مسابقه بودند و سال‌ها بعد از تأسیس، مدل‌های جاده‌ای برای عرضه‌ی عمومی ساختند. چنین شرایطی، با تأخیر برای برندهای آلمانی M و AMG رخ داد؛ با این تفاوت که آن‌ها، وابسته و زیرمجموعه‌ی خودروسازان بزرگ باقی ماندند.

برخلاف مرسدس بنز، بی‌ام‌و از ابتدا علاقه‌مند حضور در مسابقات سرعت نبود. فراری و مرسدس بنز، حدود ۹۰ سال پیش به سطح اول رقابت‌های اتومبیل‌رانی راه یافتند و تا امروز، فعالیت خود در کلاس‌های مختلف موتوراسپرت را گسترش دادند. در مقابل این کمبود، بی‌ام‌و توانست علاوه‌بر خودرو در مسابقات موتورسواری و صنعت موتورسیکلت‌های اسپرت، به موفقیت‌هایی قابل‌توجه برسد.

BMW 328

اولین حضور موفق بی‌ام‌و در مسابقات سرعت، به سال‌های ۱۹۳۰ و قهرمانی‌های متعدد مدل 328 DAMC باز می‌گردد که البته پس از جنگ جهانی دوم، تدام نداشت. اوایل دهه‌ی ۷۰ میلادی، دپارتمان M به‌عنوان زیرمجموعه‌ی خودروسازی بی‌ام‌و، رسمیت نداشت. بی‌ام‌و موتوراسپرت (BMW Motorsport) که مدتی بعد با نام اختصاری M به شهرت رسید، سال ۱۹۷۲ به‌عنوان یک شرکت با مسئولیت محدود (GmbH) در سیستم اداری آلمان ثبت شد.  تا پیش از این اتفاق مهم، خودروسازی بی‌ام‌و مستقیما در رقابت‌های سرعت شرکت می‌کرد و مدیریت تیم‌های ورزشی زیرمجموعه‌ی خود را به عهده داشت. از دهه‌ی ۷۰ میلادی، با رشد اقتصادی اروپا و رونق مسابقات اتومبیل‌رانی در کلاس‌های مختلف، بی‌ام‌و متوجه نیاز خود به مدیریت مستقل و تخصصی در دنیای موتوراسپرت شد.

شاید یکی از مهم‌ترین دلایل تأسیس شرکت بی‌ام‌و  M که در ایران، به اشتباه M پاور نامیده می‌شود؛ تجربه‌ی تلخ و ناموفق خودروساز آلمانی در رقابت‌های اتومبیل‌رانی و خصوصا فرمول یک بود. بی‌ام‌و در فصل‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۳، سپس در ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ به‌عنوان تأمین‌کننده‌ی پیشرانه و همکار با تیم‌های فرمول یک لولا، AFM، هک (Heck) و گریفزو حضور داشت؛ اما با هیچ‌کدام از آن‌ها به سکو نرسیدند. در سمت دیگر ماجرا، تا اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی، بی‌ام‌و به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین خودروسازان کلاس اسپرت در دنیا، شناخته نمی‌شد. با این اوصاف و با توجه موفقیت‌ برندهای ایتالیایی مثل فراری و مزراتی در دنیای موتوراسپرت و بازارهای جهانی، ثابت شد که برتری در مسابقات سرعت می‌تواند کلید افزایش فروش خودروهای اسپرت باشد.

BMW M

در ابتدا، ۳۵ مهندس و کارمند برای فعالیت در M استخدام شدند. تعداد پرسنل، بعد از ۱۵ سال به ۴۰۰ نفر رسید که باتوجه‌به تیراژ تولید و حجم بالای فعالیت در زمینه‌های مختلف ورزشی و صنعتی، نشانه‌ای از مدیریت عالی وبهره‌وری بسیار خوب کارکنان در این شرکت بود. در ۴۷ سال گذشته، تنها ۶ مدیرعامل در راس بی‌ام‌و M حضور داشته‌اند که در نوع خود، کم‌نظیر است. از پاییز امسال، مارکوس فلاش استرالیایی در سمت مدیرعامل شرکت M حضور دارد که سابقا، مدیر پروژه‌ی نسل جدید سری ۸ و سرپرست کنترل کیفیت خودروهای لوکس بی‌ام‌و بود. مارکوس فلاش، جایگزین فرانسیس ون‌میل شد که ظرف ۳ سال فعالیت در M، مدل‌های محبوب M2 و M4 و M5 را به شهرت رساند. ون‌میل با ارتقای شغلی، حالا در سمت مدیر توسعه‌ی محصولات بی‌ام‌و، فعالیت می‌کند.

 

امروزه، تقریبا تمامی خودروهای ساخت بی‌ام‌و (به جز مدل‌های Z) باآپشن‌های سری M هم عرضه می‌شوند. از کوچک‌ترین مدل با بدنه‌ی سری یک تا لوکس‌ترین محصول از سری ۷، درکنار کراس‌اورهای X2 تا X6 با امکانات فنی و رفاهی M قابل خرید در بازار جهانی هستند. تازه‌ترین شاسی‌بلند بی‌ام‌و با کد X7 هم به‌زودی با آپشن‌های M و کد X7M عرضه خواهد شد؛ ضمن اینکه نسل جدید سری ۸ نیز، تاکنون فقط به‌صورت محصول انحصاری برند M با مدل‌های M850i  و M840d تولید شده است. براساس آمار فروش سالیانه، حدودا از هر ۲۰ تا ۲۵ خودروی ساخت بی‌ام‌و، یک دستگاه شامل سری M می‌شود. نکته‌ی جالب اینکه، در سال ۲۰۱۸، فروش محصولات بی‌ام‌و با رسیدن به عدد ۲,۴۹۰,۶۶۴  دستگاه، ۱.۱ درصد رشد کرد؛ اما عرضه‌ی خودروهای M، نزدیک به ۲۷.۲ درصد افزایش داشته و به عدد ۱۰۲,۷۸۰ دستگاه رسیده است. این آمارها نشان می‌دهند، تقاضا برای محصولات بی‌ام‌و M در آینده‌ی نزدیک، بیشتر از سال‌های گذشته خواهد بود.

bmw series 2

bmw m2

 
 

 

محصولات تجاری بی‌ام‌و که سری آپشن‌های M داشته باشند، از نظر توانایی پیشرانه و امکانات رفاهی، متفاوت از نمونه‌ی استاندارد خواهند بود. به‌عنوان مثال، ارزان‌ترین نسخه‌ی بی‌ام‌و سری ۳ با امکانات M که اصطلاحا سری M3 نامیده می‌شود، حتما نسبت به قدرتمندترین مدل استاندارد سری ۳ ساخت کارخانه، قوی‌تر خواهد بود. علاوه‌بر این، امکانات اسپرت و مناسب رانندگی در پیست، مثل سیستم تعلیق کم‌ارتفاع، صندلی‌های مسابقه‌ای، رینگ‌های بزرگ و لاستیک‌های پهن‌تر، صرفا با خریدار مدل‌های سری M قابل سفارش است.

 خریدار یک مدل استاندارد از خودروهای بی‌ام‌و، می‌تواند صرفا امکانات رفاهی و ظاهری سری M را سفارش دهد. در این حالت، محصول نهایی دارای حرف M در انتهای نام خود خواهد بود. به‌عنوان مثال، بی‌ام‌و 530i با آپشن‌های M و پیشرانه استاندارد، کد 530iM خواهد داشت اما چنانچه مجهز به پیشرانه‌ی اختصاصی سری M ‌ و امکانات فنی شرکت موتوراسپرت بی‌ام‌و باشد، M5 نام دارد. این کدگذاری، در محصولات مدرن بی‌ام‌و مثل سری ۸ نیز وجود دارد و مدل‌های M850  و M840d دارای حرف M در ابتدای نام خود هستند. البته باید توجه داشت که شاسی‌بلندها و کراس‌اورهای بی‌ام‌و همراه‌با تجهیزات و پیشرانه سری M، مثل X6M و X5M، این حرف را در انتهای نام خود دارند.

M8 GTE

 

علاوه‌بر اهمیت تجاری محصولات M در سبد بی‌ام‌و، نباید حضور این برند در مسابقات سرعت فراموش شود. هرچند که فعالیت مستقل این برند در فرمول یک، منحصر به سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ است؛ اما در رقابت‌های متنوع کلاس GT، فرمول E، مسابقات استقامت جهانی (WEC)، ایمسا و DTM، سابقه‌ی طولانی و موفقیت‌های بسیاری دارد. دپارتمان خودروهای الکتریکی بی‌ام‌و نیز با کد i M تشکیل شده است تا در رقابت‌های مربوط‌به این محصولات، شرکت کند.

رنگ‌ها و لوگوی M

در نگاه اول، ترکیب آبی کم‌رنگ، آبی‌پررنگ و قرمز در نماد تجاری M، عجیب به نظر می‌رسد چرا که، شباهتی به پرچم آلمان یا علامت‌های موجود در مسابقات سرعت ندارد. این رنگ‌ها، به شکل سنتی و ضمن همکاری تیم اتومبیل‌رانی بی‌ام‌و M با برندهای مختلف، شکل گرفته‌اند.

 

BMW Mرنگ قرمز، به شرکت روغن موتور امریکایی تکساکو (Texaco) اشاره دارد که سال‌ها پیش از تأسیس شرکت M ، حامی مالی و همکار تیم بی‌ام‌و در مسابقات بود. آبی کم‌رنگ در سمت چپ، از لوگوی بی‌ام‌و و پرچم ایالت باواریا گرفته شده است. آبی تیره در وسط، صرفا برای ایجاد زیبایی و نشانه‌ی پایان همکاری بی‌ام‌و M و شرکت تکساکو، اضافه شد. درواقع، رنگ‌های آبی روشن، آبی تیره و قرمز، پیش از فعالیت شرکت موتوراسپرت بی‌ام‌و (BMW M)، نماد تیم اتومبیل‌رانی این برند بودند و پس از تأسیس این بخش، حرف M به رنگ‌های سه‌گانه، اضافه شد.

 

مهم‌ترین رویدادها و تولیدات مهندسی بی‌ام‌و M

پروژه‌ 3.0CSL

 برند M، اساسا روی پیست متولد شد. این شرکت، بعد از تأسیس در سال ۱۹۷۲، بهنیه‌سازی بی‌ام‌و E9 را شروع کرد. محصول نهایی سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ تولید شد و جایگزین مدل بسیار موفق ۲۰۰۲ بود. محبوب‌ترین نسخه‌ی جاده‌ای این خودرو، مجهز به پیشرانه‌ی ۲.۸ لیتری ۱۶۸ اسب‌بخار، با نام بی‌ام‌و 2800 معروف شد. اوایل دهه‌ی ۷۰ میلادی، موتور ۶ سیلندر ۳ لیتری با قدرت ۲۰۰ اسب‌بخار روی این محصول ۱۵۰۰ کیلوگرمی قابل خرید بود تا یکی از جذاب‌ترین خودروی اسپرت کوچک اروپا، متولد شود. اولین محصول بی‌ام‌و M براساس همین مدل شکل گرفت و  پروژه‌ی 3.0 CSL. نامیده شد.

BMW 3.0 CSL

شاهکار بی‌ام‌و M در سال ۱۹۷۳ به مقام قهرمانی اروپا (European Touring Car Championship) و مدتی بعد، قهرمانی لمانز رسید. خودروهای 3.0 CSL در همان سال توانستند، سکوهای اول و سوم جایزه بزرگ نوربرگ رینگ را کسب کنند. این مدل، بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۴ برای ۵ سال متوالی، قهرمان کلاس تورینگ اروپا بود.

بی‌ام‌و M1

به عقیده‌ی کارشناسان، موضوعی که توجه عموم را به شرکت M جلب کرد و منجر به شهرت جهانی آن شد؛ قهرمانی‌های متوالی در مسابقات دهه‌ی ۷۰ میلادی نبود. در سال ۱۹۷۲، یک طرح اولیه با نام بی‌ام‌و توربو، مورد توجه مهندسان M قرار گفت تا اولین محصول اختصاصی این برند باشد. برای حضور بی‌ام‌و در فرمول یک و بسیاری دیگر رقابت‌های سطح بالای اتومبیل‌رانی، عرضه‌ی مدل‌های سوپراسپرت جاده‌ای برای عموم ضرورت داشت. به همین دلیل، دپارتمان موتوراسپرت بی‌ام‌و تصمیم به تولید محصول اختصاصی با تیراژ بیشتر از ۴۰۰ دستگاه گرفت.

BMW m1

 

نمونه‌ی اولیه، ظاهری بسیار جذاب و آیرودینامیک داشت که می‌توانست در کلاس سوپراسپرت، ظاهر شود. با کمک طراح بزرگ آن زمان جیورجیو جیوجیارو، بدنه‌ بازنگری شد تا حاصل اولین همکاری بزرگ بین طراحان ایتالیایی و مهندسان آلمانی، سال ۱۹۷۸ متولد شود. محصول نهایی با کد M1 فراتر از زمان خود بود. ارتفاع سقف در بالاترین نقطه، تنها به یک متر و ۱۴ سانتی‌متر می‌رسید. برای اولین‌بار در تاریخ بی‌ام‌و، پیشرانه در عقب وسط قرار داشت تا دینامیک خودرو قابل رقابت با سوپراسپرت‌های ایتالیایی باشد.

 

BMW m1 procar

 

وزن خالص M1 به ۱۳۰۰ کیلوگرم رسید و تقسیم وزن بسیار خوب، فراهم شد. پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی ۳.۵ لیتری در مدل جاده‌ای، قدرت ۲۷۷ اسب‌بخار داشت و توانست با زمان‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۵.۴ ثانیه و رسیدن به سرعت ۲۶۵ کیلومتر بر ساعت، سریع‌ترین مدل ساخت آلمان در زمان خود باشد. نمونه‌های مسابقه‌ای از این خودرو (تصویر بالا) با کد M1 Procar بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۶ موفقیت‌های زیادی در رقابت‌های مختلف کسب کردند.

نصب پیشرانه فرمول یک روی خودروی جاده‌ای

پیشرانه‌ی ۱۰ سیلندر ۵ لیتری بی‌ام‌و M5 مدل ۲۰۰۴، مستقیما از خودروهای فرمول یک تیم بی‌ام‌و سائوبر گرفته شد. این مدل، قدرت ۵۰۷ اسب‌بخار برای M5 فراهم می‌کرد تا سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۷ ثانیه داشته باشد. پیشرانه‌ی V10 سری M برای ۲ سال متوالی، جایزه‌ی بهترین پیشرانه سال را از آن خود کرد.

همکاری در تولید مکلارن F1

Mclaren F1

ساخت قوای محرک برای دیگرخودروسازان، یکی از فعالیت‌های جنبی M محسوب می‌شود. شاید مهم‌ترین نمونه از این دست، طراحی و عرضه‌ی پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر S70 باشد که روی ابرخودروی افسانه‌ای مکلارن F1 نصب شد. این موتور ۶.۱ لیتری تمام آلومینیوم، مجهز به فناوری زمان‌بندی متغییر سوپاپ‌ها و طرح میل‌سوپاپ دوگانه‌ی بالاسری (Dual overhead camshaft: DOHC) بود که با وزن خالص ۲۶۵ کیلوگرم، نقش مهمی در شتاب‌گیری ۳.۲ ثانیه و نهایت سرعت ۳۸۶ کیلومتربرساعت مکلارن F1 داشت.

پیشرانه‌ی ۶۰۰ اسب بخاری S70، تا سال‌ها به‌عنوان قدرتمندترین مدل تنفس طبیعی جهان، شناخته می‌شد و با مصرف سوخت مناسب درکنار استهلاک پایین، مهم‌ترین عامل قهرمانی مکلارن F1 GTR در لمانز بود.

جعبه‌دنده SMG

جعبه‌دنده‌های متوالی یا سکوئنشال (Sequential Manual Gearbox) یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فنی بی‌ام‌و  M بود که توسط بسیاری از برندهای سوپراسپرت‌ساز دنیا، استفاده شد. اولین‌بار در سال ۱۹۹۷، بی‌ام‌و M3 با جعبه‌دنده SMG معرفی شد. نسل سوم این فناوری که سال ۲۰۰۶ به تولید رسید، تا مدت‌ها سریع‌ترین جعبه‌دنده‌ی استاندارد مدل‌های جاده‌ای در جهان بود و می‌توانست ظرف ۶۵ میلی‌ثانیه عمل کند. رکورد جعبه‌دنده‌های SMG بی‌ام‌و M،  توسط فراری 599GTO و لامبورگینی اونتادور شکسته شد. امروزه با توسعه‌ی جعبه‌دنده دوکلاچه، بی‌ام‌و نیز استفاده از فناوری SMG را کنار گذاشته است.

سری M5

توسعه‌ی پیشرانه، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های بی‌ام‌و M است. این شرکت، اولین محصول تجاری خود با پیشرانه‌ی مشترک با بی‌ام‌و را براساس سری ۵، سال ۱۹۷۹ معرفی کرد. قبل از آنکه M5 متولد شود، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر مورد استفاده در M1، روی بدنه‌ی نسل دوم سری ۵ با کد E28 نصب شد. اولین محصول رسمی M، قدرت ۲۱۵ اسب‌بخار و گشتاور ۳۱۰ نیوتن‌متر داشت؛ ضمن اینکه با شاسی‌ متفاوت از مدل استاندارد ارایه می‌شد. درواقع، M535i پیشرانه اختصاصی نداشت و همان 535i با شاسی‌تقویت شده و لوگوی M روی بدنه بود.

BMW M5 1985

سال ۱۹۸۵، اولین محصول مهندسی‌شده‌ی M براساس مدل‌های جاده‌ای بی‌ام‌و با نام M5 متولد شد. این خودرو، قدرت ۲۸۶ اسب‌بخار داشت و به‌عنوان یک خودروی ۴در، می‌توانست شتاب‌گیری نزدیک به فراری 308 فراهم کند. اولین M5، سریع‌ترین سدان زمان خود بود و نهایت سرعت ۲۴۵ کیلومتربرساعت داشت. این محصول، در زمان ۵.۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسید. تمامی خودروهای این سری، کاملا دست‌ساز مونتاژ می‌شدند.

BMW M5 1993

نسل بعدی M5 سال ۱۹۸۹ روی بدنه‌ی E34  معرفی شد و با استفاده از پیشرانه‌ی ۳.۶ لیتری، قدرت ۳۱۵ اسب‌بخار فراهم می‌کرد. سال ۱۹۹۲، پیشرانه‌ی ۳.۸ لیتری جایگزین مدل ۳.۶ لیتری شد تا قدرت ۳۴۱ اسب‌بخار در اختیار رانندگان سری ۵ باشد. این محصول، وزن بیشتری نسب به نسل‌های قبلی داشت و در قوی‌ترین مدل، حدود ۶ ثانیه پس از شروع حرکت به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسید. نسل دوم M5، از سیستم فرمان اسپرت و امکانات لوکس متفاوت از مدل‌های استاندارد استفاده می‌کرد. در آن زمان، اولین‌بار محصول سری M با بدنه‌ی استیشن هم، معرفی شد.

BMW M5 1999

نسل سوم M5 به‌دلیل بهره‌گیری از بدنه‌ی متفاوت نسبت به مدل استاندارد و پیشرانه‌ی قدرتمند ۸ سیلندر به شهرت رسید. رینگ‌های ۱۸ اینچ با سپرهای اختصاصی، علاوه‌بر زیبایی، آیرودینامیک خود را بهبود دادند. پیشرانه‌ی ۴.۹ لیتر ۸ سیلندر و ۴۰۰ اسب‌بخار هم، زمان‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۴.۸ ثانیه فراهم می‌کرد که در سال ۱۹۹۹، عملکردی خیره‌کننده برای یک سدان لوکس بود. این محصول، ۵۰۰ نیوتن‌متر گشتاور داشت و در نسخه‌های فاقد محدودکننده، به نهایت سرعت ۳۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسید. خودروی M5 روی بدنه‌ی E39، ظرف ۴ سال تولید، فروش ۲۰ هزار دستگاه داشت تا موفقیت تجاری و تقاضای چندبرابر دیگر مدل‌های سری M  تا آن زمان، داشته باشد.

سری M3

به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان و تاریخ‌نویسان صنعت خودرو، تولید مرسدس بنز 190E در سال ۱۹۸۳ و حضور 190E 3.2 AMG مدل ۱۹۸۷ در مسابقات جهانی و بازار خودروهای کامپکت تقویت شده، مهم‌ترین عامل محرک بی‌ام‌و به سمت ارتقاء سری ۳ و معرفی M3 بود. رقابت‌های DTM که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ میلادی، معمولا با قهرمانی محصولات بی‌ام‌و همراه بود، از سال ۱۹۸۷ در اختیار مرسدس بنز و محصولات AMG قرار گرفت.

bmw m3 1986

اولین مدل M3، سال ۱۹۸۶ معرفی شد. با پیشرانه‌ی ۱۹۵ اسب‌بخار، سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۶.۸ ثانیه  و نهایت سرعت ۲۳۰ کیلومتربرساعت، برتری محسوسی نسبت به اسپرت‌های آلمانی نداشت؛ اما به‌لطف قیمت مناسب، نزدیک به ۱۸ هزار دستگاه فروش کرد و سود مناسبی به شرکت M رساند. در آن زمان، تقاضا برای M3، حدود ۶ برابر بیشتر از M5 بود. برخلاف برادر بزرگ‌تر، تفاوت‌های زیادی بین M3 و مدل استاندارد وجود داشت. علاوه‌بر صندلی‌های چرم و بال عقب، ترمزهای تقویت‌شده هم در M3 ارایه شدند. این خودرو، امروز هم، یکی از محبوب‌ترین محصولات کلاسیک بی‌ام‌و است. در زمان تولید، بسیاری از شرکت‌های تیونینگ دنیا، پیشرانه‌ی تنفس طبیعی ۲.۳ لیتری M3 را تقویت کردند و حتی توسط شرکت سازنده، مدل مفهومی از وانت این خودرو، معرفی شد.

BMW M3 GT 1995

سال ۱۹۹۲، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر و ۳ لیتری مشهور بی‌ام‌و، روی نسل جدید M3 نصب شد تا قدرت ۲۸۶ اسب‌بخار و سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۵.۸ ثانیه فراهم شود. این محصول، نهایت سرعت محدودشده به ۲۵۰ کیلومتربرساعت داشت. نسل دوم M3، سال ۱۹۹۶ به پیشرانه‌ی ۳.۲ لیتری ۳۲۱  اسب‌بخار مجهز شد. برای اولین‌بار، علاقه‌مندان می‌توانستند M3 را با جعبه‌دنده SMG خریداری کنند که علاوه‌بر تعویض دنده‌ی خودکار، به‌صورت دستی با کلید الکترونیکی هم قابل استفاده بود.

موتورسکیلت بی‌ام‌و M

bmw 1000rr m

شرکت M تنها برند دنیا است که هم‌زمان، علاوه‌بر بهینه‌سازی خودروهای اسپرت، بعضی از موتورسیکلت‌های بی‌ام‌و را نیز اراتقا می‌دهد. در سال ۲۰۱۶، موتورسیکت S1000 RR با آپشن‌های M معرفی شد که قیمت بالاتری نسبت به نمونه‌ی استاندارد داشت. امروزه، آستانه قیمت نمونه‌ی پایه از S1000 RR در مدل جدید، ۲۰ هزار دلار است؛ اما امکانات سری M، حدود ۵ هزار دلار به قیمت آن می‌افزاید.

 

برترین محصولات کلاسیک و مدرن بی‌ام‌و M

علاوه‌بر مدل‌هایی که پیش‌تر معرفی شدند، خودروهایی در تاریخ ۳۷ ساله‌ی بی‌ام‌و M دیده می‌شوند که به شهرت و محبوبیت زیادی رسیدند. در ادامه‌ی مطلب، نگاهی به مهم‌ترین محصولات این برند از ۱۹۷۲ تاکنون داشته‌ایم.

بی‌ام‌و M6 مدل E24

نسل اول سری ۶ با تجهیزات M، یکی از محبوب‌ترین خودروهای اسپرت آلمانی در زمان خود بود. سال ۱۹۸۳، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر M1 روی E24 نصب شد تا نهایت سرعت ۲۸۶ کیلومتربرساعت، ثبت شود.

bmw m6 1983

اولین  M6 تاریخ می‌توانست در زمان ۵.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد و حدود ۱۵ ثانیه پس از شروع حرکت، سرعت ۱۶۰ کیلومتربرساعت داشته باشد. این خودرو سال ۱۹۸۷ در بازارهای خارج از اروپا، خصوصا امریکا و کانادا عرضه شد. بی‌ام‌و M6، به انتخاب بسیاری از مجلات و کارشناسان زمان خود، عنوان بهترین خودروی سال را به‌دست آورد.

 بی‌ام‌و M8

اولین مدل سری ۸، سال ۱۹۹۰ معرفی شد. در آن زمان، برخلاف سوپراسپرت‌سازان ایتالیایی مثل فراری و لامبورگینی، اوضاع اقتصادی بی‌ام‌و بسیار خوب پیش‌ می‌رفت و این شرکت آلمانی، به‌عنوان غول خودروسازی جهان، پذیرفته شده بود. پس از موفقیت سری ۶ با بدنه‌ی E24، سری ۸ هم با بدنه‌ی ۲در کوپه، اما چهره‌ای نزدیک به سوپراسپرت‌های مشهور زمان خود، به تولید رسید.

BMW M8

این خودرو، اولین محصول بی‌ام‌و با پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر، سوپاپ برقی و سیستم تعلیق مولتی‌لینک در عقب بود. نسخه‌ی M8، با پیشرانه‌ی ۵۵۰ اسب‌بخار تنها به تعداد یک دستگاه تولید شد و مدیران بی‌ام‌و ترجیح دادند، وارد رقابت مستقیم در کلاس سوپراسپرت‌ها نشوند. در عوض، مدل 850CSi به‌عنوان نمونه‌ی تعدیل شده‌ی M8 با پیشرانه‌ی ۳۷۵ اسب‌بخار به تولید رسید.

بی‌ام‌و E46 M3 CSL

این محصول برای علاقه‌مندان بازی‌های کامپیوتری و نبردهای خیابانی، یک مدل رویایی و جذاب بود. به نظر بسیاری از کارشانان، M3 CSL روی بدنه‌ی E46 بهترین خودروی تقویت‌شده‌ی استاندارد در تاریخ M است. پیشرانه‌ی ۶سیلندر خطی ۳.۲ لیتر، بدون استفاده از توربوشارژر، قدرت ۳۶۰ اسب‌بخار در ۷۹۰۰ دوربردقیقه تأمین می‌کرد تا همراه‌با جعبه‌دنده دستی ۶ سرعته، صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۸ ثانیه داشته باشد. بی‌ام‌و E46 M3 CSL سال ۲۰۰۳ معرفی شد و به‌لطف وزن خالص ۱۳۸۵ کیلوگرم، ظرف ۱۶.۵ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسید.

BMW M3 E46

در کمتر از یک سال، ۱,۳۵۸  دستگاه M3 CSL ساخته شد. این خودرو با رینگ‌های ۱۹ اینچ ۱۶پر، لاستیک‌های میشلن پایلوت اسپرت کاپ به پهنای ۲۶۵ میلی‌متر در عقب و کالیپر ترمزهای بزرگ در جلو، کاملا متفاوت از دیگر محصولات بی‌ام‌و در زمان خود بود. نمونه‌های کلکسیونی از M3 CSL امروز، حدود ۶۰ هزار دلار قیمت دارند.

 

بی‌ام‌و M3 مدل E92 و E93

خودروی M3 با بدنه‌ی E90   به‌صورت ۴در سقف فلزی تولید شد، اما با کدهای  E92 و E93 شهرت یافت. سری ۳ استاندارد مدل ۲۰۰۷ ، صرفا ۴در بود و علاقه‌مندان به نسخه‌ی ۲در، باید سراغ M3 می‌رفتند. این محصول، در مدل E92 مجهز به سقف سیاه‌رنگ فیبرکربن شد و در نمونه‌ی E93، سقف پارچه‌ای جمع‌شونده داشت. پیشرانه‌ی ۸ سیلندر ۴ لیتری و ۴.۴ لیتری، به ترتیب سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۷ و ۳.۹ ثانیه فراهم می‌کردند که برای یک خودروی سایز متوسط ۱۸۰۰ کیلوگرمی، فراتر از انتظار بود.  

bmw m3 2009

بی‌ام‌و M3، نهایت سرعت ۲۸۶ کیلومتر برساعت داشت و مورد توجه بازار قرار گرفت. تا سال ۲۰۱۳، نسخه‌های تولید محدود این خودرو، مثل M3 ZCP و M3 GTS هم با قیمت‌های بیش از ۱۰۰ هزار دلار تولید شدند. بی‌ام‌و M3 مدل E92 در مسابقات کلاس GT نیز، موفقیت‌های زیادی کسب کرد.

شاسی‌بلندهای X6M و X5M

رانندگی با یک شاسی‌بلند که ظرف ۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد، آرزوی بسیاری از علاقه‌مندان به خودروهای پهن‌پیکر است. در رقابت با پورشه کاین توربو و مرسدس بنز AMG GLE 63 S ، مدل‌های X5 و X6 بی‌ام‌و حضور دارند.

BMW X5 with M Performance Parts

شاسی‌بلندهای بی‌ام‌و با تجهیزات M، از پیشرانه‌ی ۸ سیلندر ۴.۴ لیتری استفاده می‌کنند تا قدرت ۵۶۷ اسب‌بخار و گشتاور ۷۵۰ نیوتن‌متر داشته باشند. مدل ۲۰۱۹ از X6M و X5M، حدود ۳.۸ ثانیه پس از شروع حرکت به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسند و نهایت سرعت محدودشده به ۲۵۰ کیلومتربرساعت دارند. آستانه قیمت این خودروها، ۱۰۰ هزار دلار است.

بی‌ام‌و V12 LMR

صحبت از موفقیت‌های موتوراسپرت بی‌ام‌و M، ساده نیست. این تیم، تاکنون ۱۹ بار به قهرمانی رقابت‌های ۲۴ ساعته نوربرگ‌رینگ رسیده است و در کلاس‌های مختلف لمانز هم، ۷ قهرمانی دارد. علاوه‌بر خودروهای کلاس GT که عموما براساس مدل‌های جاده‌ای بهینه‌سازی و وارد مسابقات می‌شند، بی‌ام‌و در کلاس پروتوتایپ و محصولات غیرتجاری هم فعالیت دارد.

BMW V12 LMR

بی‌ام‌و V12 LMR سال ۱۹۹۹ معرفی شد تا جبران‌کننده‌ی شکست V12 LMS در لمانز ۱۹۹۸ باشد. مدل جدید هم از پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر استفاده شده در مکلارن F1 GTR بهره می‌برد که سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ قهرمان لمانز شده بود. حاصل همکاری شاخه‌ی موتوراسپرت بی‌ام‌و M با تیم فرمول یک ویلیامز و مهندسان اشنیتزر  (Schnitzer) منجر به عرضه‌ی V12 LMR  و قهرمانی  آن درلمانز ۱۹۹۹ شد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

باز آلدرین ۸۹ ساله در بیانیه‌ای اعلام کرد پایان دعوای حقوقی خود با فرزندانش به حفظ همدلی خانواده کمک خواهد کرد. باز آلدرین در دادگاهی در فلوریدا، علیه دو فرزندش، اندی و جنیس، و کریستینا کرپ، مدیر سابقش، برای کنترل امور مالی و دارایی‌ها و میراث خود شکایت کرده بود.

باز آلدرین با این شکایت قصد داشت دوباره کنترل مجموعه شرکت‌های باز آلدرین و نیز بنیاد غیرانتفاعی شیراسپیس (ShareSpace) را به‌دست آورد که به‌ترویج سفرهای فضایی اختصاص یافته است. فرزندان و مدیر سابق آلدرین ادعا می‌کردند فضانورد سابق ناسا به علائمی از فراموشی و پارانویا و سردرگمی دچار است؛ اما سرهنگ سابق نیروی هوایی آمریکا ادعا می‌کرد خانواده او با سوءاستفاده از سال‌خوردگی‌اش، می‌خواهند کنترل میراث و اموال و دارایی‌های او را به‌دست بگیرند.

از شکایت آلدرین چنین برمی‌آمد که آلدرین از اندی و کرپ به‌دلیل کنترل و دسترسی به کارت‌های اعتباری شخصی، حساب‌های بانکی، یادگارها و اشیای فضایی، حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی و تمام اموالی و دارایی‌هایش با نام تجاری باز آلدرین شکایت کرده بود.

باز آلدرینعکسی که باز آلدرین، خلبان فضاپیمای جمینی-۱۲، در طول پرواز از خود گرفت

آلدرین آوریل گذشته، درباره‌ی این شکایت گفته بود اندی و کرپ در دو سال گذشته تقریبا نیم میلیون دلار از حساب پس‌انداز او به شرکت خصوصی و بنیاد او انتقال داده‌اند که تمامی این تراکنش‌های مالی برای اهداف شخصی انجام شده است. همچنین، در شکایت آلدرین آمده بود فرزندانش سال‌ها است که با ادعای زوال عقل او، در پی تخریب وجهه و میراث او هستند.

علاوه‌براین، چنانکه بعدها خبرگزاری Ars Technica از اسناد دادگاه افشا کرد، اندی و جانیس چهاربار مانع ازدواج آلدرین شدند و به‌عمد درصدد تضعیف و خدشه‌دارکردن روابط عاطفی و عاشقانه او بودند. آلدرین قصد داشت با این شکایت، اندی و جنیس را از دسترسی به اموال و یادگاری‌های فضایی و دیگر دارایی‌های خود بازدارد.

همچنین در اسناد دادگاه، اندی به استثمار و سوءاستفاده از سالمندان متهم شده بود. آلدرین براساس قوانین ایالت فلوریدا، باتوجه‌به سنش، فرد بزرگ‌سال آسیب‌پذیری محسوب می‌شود که به‌صورت آگاهانه و به‌وسیله‌ی فریب یا ارعاب از دسترسی و کنترل دارایی‌ها و امور مالی و دیگر جوانب شخصی زندگی‌اش محروم شده است.

در پی شکایت فرزندان آلدرین از پدر خود، آزمایش سلامت روانی از آلدرین گرفته شد و نتایج آن نشان می‌داد عملکرد شناختی و ذهنی فضانورد سابق ناسا، دست‌نخورده و ظرفیت تصمیم‌گیری کامل را حفظ کرده است. باوجوداین، خانواده‌ی آلدرین مجددا از او درخواست کردند آزمایش سلامت روانی بدهد و مدعی شدند او با افرادی مشکوک ارتباط دارد که ممکن است او را فریب دهند و از او سوءاستفاده کنند. به‌هرحال، به‌نظر می‌‌رسد حداقل ظاهرا غائله‌ی خانوادگی خوابیده تا آلدرین، تنها بازمانده‌ی مأموریت آپولو ۱۱، بتواند تمرکز خود را روی بزرگ‌داشت پنجاهمین سالگرد این دستاورد تاریخی بگذارد.  

 باز آلدرین پس از صرف‌نظرکردن از شکایتش به خبرنگاران گفت:

این بهترین راه برای مدیریت وضعیتی دشوار بود؛ چراکه امسال مصادف با پنجاهمین سالی است که برای اولین‌بار روی ماه قدم گذاشتم. این موضوع برای خانواده‌ و کشور و خودم اهمیت زیادی دارد.   

فرزندان آلدرین، اندی و جنیس، در بیانیه‌ای خواهان حفظ حریم خصوصی شدند و گفتند می‌خواهند تمامی مسائل را در خانواده‌شان حل کنند. آن‌ها در بیانیه‌ی خود گفتند:

واقعا از این همه حمایت و اینکه درک می‌کنید و به حریم خصوصی خانواده‌ی ما احترام می‌گذارید، بسیار متشکریم.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

پورشه تایکان اولین خودروِ تمام‌برقی پورشه است و بسیاری احتمال می‌دهند که این خودرو به‌صورت رسمی در نمایشگاه خودروِ فرانکفورت آینده به‌طور رسمی رونمایی شود. با اینکه تاکنون تصاویر مجازی و رندرهای زیادی از این سدان برقی دیده‌ایم، پورشه بالاخره اولین تیزرهای تایکان را منتشر کرد. پورشه تصاویر تیزری این خودرو را به‌صورت غیررسانه‌ای و چراغ‌خاموش منتشر کرده است: به این شکل که ایمیلی برای افرادی ارسال کرده که این خودرو را پیش‌خرید کرده‌اند. در این ایمیل، پورشه جزئیات این خودرو را منتشر کرده است.

همچنین، توضیح داده که مونتاژ نهایی مدل تایکان در خطِ‌تولید پورشه در زوفنهاسن انجام می‌شود و زیرساخت‌های لازم برای شارژ نیز به‌مرور در سرتاسر دنیا ایجاد خواهند شد. این کارخانه‌ی مخصوص که راه‌اندازی آن نقطه‌ی عطفی در تاریخ پورشه است، با هدف تولید خودروهای آینده ساخته شده است.

porsche taycan

در این ایمیل، دو تصویر به‌صورت اسکچ (نقاشی با دست) نیز ارسال شده‌اند که دیدی واضح‌تر از نمای جلو و عقب پورشه تایکان را دراختیارمان قرار می‌دهند.

 

پورشه تایکان درعین طراحی چشمگیر و زیبا، ازنظر فنی و حرکتی نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این خودرو به دو موتور الکتریکی مجهز شده که درمجموع، ۶۰۰ اسب‌بخار را به هر چهارچرخ منتقل می‌کنند. تایکان برای دستیابی به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت به کمتر از ۳.۵ ثانیه زمان نیاز دارد. البته چون هنوز کسی تایکان را آزمایش نکرده، حتی ممکن است عملکردش بهتر نیز باشد؛ ولی در بدبینانه‌ترین حالت نیز می‌توان گفت عملکرد تایکان با پورشه پانامرا توربو S E هیبریدی یکسان است.

شایان ذکر است پورشه تایکان با هربار شارژ می‌تواند ۵۰۰ کیلومتر را طی کند. این میزان البته معیاری آزمایشگاهی است و در دنیای واقعی و در حالت‌های مختلف، شاید نتیجه‌ای متفاوت را شاهد باشیم.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

سامسونگ و هواوی ماه گذشته‌ی میلادی گوشی‌های هوشمند تاشدنی خود را به بازار معرفی کردند. اول اسفندماه گلکسی فولد، گوشی تاشدنی سامسونگ معرفی شد و به‌فاصله‌ی چند روز بعد نیز میت ایکس، گوشی تاشدنی هواوی با نمایشگر تمام‌صفحه و مودم 5G رونمایی شد. 

هر کدام از دو گوشی هوشمند تاشدنی معرفی‌شده از سوی سامسونگ و هواوی، از طراحی متفاوتی برخوردار هستند. اما این دو گوشی هوشمند از یک نظر شبیه یکدیگر هستند. وجه اشتراک گلکسی فولد سامسونگ و هواوی میت ایکس، قیمت بالای آن‌ها است. قیمت گوشی تاشدنی هواوی و سامسونگ بسیار بالا است.  

می فولد / می فلکس شیائومی

 

قیمت گلکسی فولد سامسونگ ۱۹۸۰ دلار و قیمت هواوی میت ایکس در حدود ۲۶۰۰ دلار است. با چنین برچسب قیمتی هر دو دستگاه در دسته‌ی محصولات لاکچری قرار می‌گیرند. اماشیائومی قصد دارد گوشی تاشدنی خود را با قیمت تنها ۹۹۹ دلار به بازار عرضه کند تا کاربران بیشتری قدرت خرید چنین گوشی هوشمندی را داشته باشند. 

براساس گزارش منتشرشده از سوی iGyaan، گوشی هوشمند تاشدنی شیائومی که در حال حاضر با نام‌های می فولد و می فلکس از آن یاد می‌شود، قرار است با قیمت ۹۹۹ دلار در آمریکا و ۹۹۹ یورو در اروپا و ۱۰۸۷ دلار در بازار هند به‌ فروش برسد. شیائومی قصد دارد دستگاه تاشدنی جدید خود را زمانی بین ماه آوریل و ژوئن به بازار معرفی و عرضه کند. گوشی تاشدنی می فولد یا می فلکس ابتدا در بازار چین و سپس در سایر بازارهای جهانی عرضه خواهد شد.

براساس گزارش منتشرشده، از آنجایی که شیائومی برای دستگاه جدید خود از نمایشگر OLED محصول Visionox Technology استفاده کرده است، می فولد یا می فلکس قیمتی در حدود نصف قیمت سامسونگ گلکسی فولدخواهد داشت. باید ببینیم آیا نمایشگری که شیائومی برای دستگاه تاشدنی خود انتخاب کرده است، از نظر کیفیت می‌تواند با نمایشگرهای OLED گلکسی فولد و هواوی میت ایکس رقابت کند یا خیر. 

می فولد یا می فلکس شیائومی نیز همانند گوشی‌های هوشمند گلکسی فولد و هواوی میت ایکس از تراشه‌ی اسنپدراگون ۸۵۵ کوالکام به‌علاوه‌ی حافظه‌ی رم ۱۰ گیگابایتی بهره می‌برند. چند روز قبل شیائومی می فولد در ویدیویی مفهومی رؤیت شد

 


تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

محققان OpenAI یک برنامه مدل‌سازی زبانی توسعه داده‌اند که به‌تازگی توانسته مقاله‌ای خلاف نظر توسعه‌دهندگان خود بنویسد. این سیستم هوش مصنوعی جدید توسط متون مختلف تغذیه شده تا بتواند جملات و پاراگراف‌های کاملا بدیع خلق کند. دیوید لوان، برنامه‌نویس ارشد این شرکت کالیفرنیایی می‌گوید ایده‌ این بوده که هوش مصنوعی را به تقابل با نظر آن‌ها وا دارkد. آن‌ها برای این امر، موضوع «چرا بازیافت برای زمین بد است؟» را برگزیدند.

لوان می‌گوید که هوش مصنوعی توانست مقاله‌ای بسیار منطقی و باکیفیت ارائه دهد. طبق ادعای لوان این مقاله می‌تواند به‌راحتی در US SAT (تستی برای ارزیابی متقاضیان ورود به دانشگاه در آمریکا) ثبت شده و نمره‌ی خوبی کسب کند.

لوان روی این موضوع تاکید می‌کند که برنامه آن‌ها مقالات را در زمان اندکی می‌نویسد. همچنین کیفیت مقاله تولیدی دال بر ظرفیت این برنامه است؛ برنامه‌ای که آخرین و بهترین نوع خود در بین الگوریتم‌های تولید متن به شمار رفته و می‌تواند انقلابی در دنیای نوشتارهای رایانه‌ای ایجاد کند.

ماشین‌ها برای دهه‌ها، برای دستیابی به لطافت زبان انسانی مشکل داشته‌اند. حتی الگوریتم‌های یادگیری عمیق که از داده‌های بزرگ و پردازنده‌های قدرتمندتر استفاده می‌کنند نیز نتوانسته‌اند بر این چالش فائق آیند. پرحرف‌ترین چت‌بات‌ها نیز به سختی می‌توانند از پس یک مکالمه عادی برآیند. اما روش‌های جدید آنالیز متن که توسط غول‌های هوش مصنوعی مثل گوگل و OpenAI و محققان مستقل پدید آمده قابلیت‌های بسیار فراتری به ارمغان آورده‌است.

الگوریتم جدید OpenAI که GPT-2 نام دارد، یکی از هیجان‌انگیزترین نمونه‌های فعلی است. این الگوریتم در مدل‌سازی زبان فوق‌العاده عمل می‌کند. مدل‌سازی زبان قابلیت یک برنامه در حدس کلمه بعدی در جمله ورودی است. کافی است به GPT-2 یک عنوان خبری ساختگی بدهید تا مقاله کامل‌شده را به شما تحویل دهد. خط اول یک داستان کوتاه را بدهید و از آینده شخصیت مدنظرتان مطلع شوید. این الگوریتم حتی قادر است با ورودی مناسب یک داستان کامل به شما تحویل دهد.

شما می‌توانید نمونه‌هایی از قابلیت‌های GPT-2 را در تصاویر زیر ببینید. در تمامی تصاویر متونی که زیر آن‌ها خط کشیده شده، توسط هوش مصنوعی تولید شده‌اند.

نوشتار تولیدی الگوریتم به‌راحتی از نمونه انسانی قابل تشخیص است. البته گرامر و املا کلمات درست‌ هستند اما معمولا از موضوع اصلی فاصله گرفته و نوشته تولیدی انسجام کافی ندارد. موضوع قابل ستایش در رابطه با GPT-2 نه روان بودن، بلکه انعطاف آن است.

مدل‌سازی زبان این الگوریتم با ورود تعداد بسیاری زیادی از مقالات، بلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها و بدون تغییر توسط مهندسان OpenAI صورت گرفته‌ است. این مدل توانسته نمرات خوبی در تست‌های زبان‌‌های جدید کسب کند. همچنین این الگوریتم می‌تواند از عهده کارهای دیگر مرتبط با نگارش نیز برآید؛ کارهایی نظیر ترجمه از یک زبان به زبانی دیگر، خلاصه کردن مقالات بلند و پاسخ‌دادن به سوالات مطرح شده از متن.

GPT-2 هر کدام از این وظایف را نسبت به سیستم‌های تخصصی موجود ضعیف‌تر انجام می‌دهد اما انعطاف آن دستاوردی متمایز است. قریب به اتفاق سیستم‌های یادگیری ماشینی امروزی قادر به انجام تنها یک وظیفه خاص هستند. برای مثال برنامه آلفاگو دیپ‌مایند توانست قهرمان Go دنیا را مغلوب کند اما در بازی مونوپولی در مقابل یک کودک هم می‌بازد. OpenAI در سیستم جدیدش هوش مصنوعی عمومی‌تری را ارائه کرده‌ است.

الگوریتم GPT-2 مقالاتی کاملا بدیع با جملات و پاراگراف‌های غیرتکراری می‌نویسد

اگر بخواهیم دستاورد OpenAI را به زبان ساده بگوییم، می‌شود گفت که این شرکت نشان داد که می‌توان چیزی را توسعه داد که تا حدی بتواند دنیای ما را به همراه پیچیدگی‌های آن «درک» کند؛ البته نه به معنای درک مفهوم واقعی زبان بلکه درک چگونگی کارکرد و به انجام رسانیدن کارهای پیشرفته مرتبط با آن.

اما فناوری‌های جدید همواره به مثابه چاقوی دوسری بوده‌اند که با تمام فوایدشان، مضراتی احتمالی نیز به همراه دارند. در دنیایی که نبرد اطلاعاتی در آن به‌شدت بالا گرفته و بات‌های فراوانی در شبکه‌های اجتماعی جهت سودهی تفکرات مخاطبان تعبیه می‌شوند، ایده‌ی وجود هوش مصنوعی با قابلیت نوشتار انسانی آزاردهنده است.

به همین دلیل OpenAI در ارائه اطلاعات GPT-2 بسیار محتاطانه رفتار می‌کند. برخلاف اکثر تحقیقات برجسته این شرکت، دیتاست‌ مورد استفاده برای آموزش این الگوریتم به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

هوش مصنوعی تولید متن را متحول می‌کند

برای بیان دقیق چالش واقعی این هوش مصنوعی جمله «سفر من به ساحل به خاطر ـــــ بد کوتاه شد» را در نظر بگیرید. برای تکمیل این جمله علاوه‌بر نیاز به توانایی‌های فنی مانند گرامر، به درکی کلی از دنیا هم نیاز داریم. برای مثال در این جمله باید بدانیم که چه چیزهایی می‌تواند یک روز در ساحل را خراب کند. (برای مثال هوای ابری، سرما و ...)

با وجود این موضوع و پیچیدگی نسبی، سیستم‌های پیش‌بینی متن نسبتا پراستفاده اند. شاید بهترین مثال این سیستم‌ها، تکمیل عبارت جستجوی گوگل است. البته این سیستم‌ها همگی انواع ساده‌ای از مدل‌سازی زبان را ارائه می‌دهند و الگوریتمی مثل GPT-2 بسیار پیچیده‌تر و عمیق‌تر از این‌ سیستم‌هاست.

برخی از متخصصان GPT-2 را به اندازه بینایی ماشین، انقلابی می‌دانند

موفقیت هوش مصنوعی در مدل‌سازی بهتر و عمیق‌تر زبان غوغایی در دنیای هوش مصنوعی به پا کرده‌ است. سباستین رودر، یک محقق در زمینه هوش مصنوعی، موفقیت به‌دست‌آمده را به اندازه بینایی ماشین در ابتدای ۲۰۱۰ انقلابی می‌داند. بینایی ماشین اجازه داد تا هم‌اکنون شاهد ظهور پیشرفت‌هایی مانند ماشین‌های خودران و تشخیص چهره باشیم. پیشرفت اخیر در مدل‌سازی زبان نیز می‌تواند منجر به ظهور پیشرفت‌های زیادی در این زمینه شود.

نکته جالب دیگر قابلیت ترجمه این هوش مصنوعی است. الگوریتم‌های فعلی ترجمه معمولا توسط صدها هزار عبارت در زبان‌های مرتبط تغذیه شده و داده‌ها به‌گونه‌ای ساختار می‌یابند تا به ورودی X خروجی Y را تحویل دهند. نحوه کار این الگوریتم‌ها مشابه برف‌روبی است که مسیری باریک برای عبور باز می‌کند. این الگوریتم‌ها انعطاف بسیار کمی دارند.

اما ماجرا درباره GPT-2 فرق می‌کند. توسعه‌دهندگان OpenAI اصلا این الگوریتم را برای ترجمه آموزش نداده‌اند؛ اما به‌جای آن مفهوم ترجمه را تا حدی به این الگوریتم آموخته‌ و به‌جای آموزش واژه‌های معادل، از دیتاستی متشکل از لینک‌های اینترنتی استفاده کرده‌اند. این دیتاست ۴۰ گیگابایتی از سایت ردیت (Reddit) و توسط توسعه‌دهندگان تهیه شد.

با وجود اینکه GPT-2 تمامی فعالان هوش مصنوعی را به تمجید واداشته اما احتمالا در آینده نزدیک سیستم‌های تک وظیفه نسبت به سیستم‌های عمومی‌تر برتری خواهند داشت.

خطرات یک هوش مصنوعی چندبعدی

GPT-2 به‌طور واضح و تعمدی برای ترجمه طراحی نشده اما می‌تواند ترجمه کند. این موضوع موجب بروز سؤال واضحی می‌شود: این الگوریتم قادر به چه کارهای دیگری است که ما از آن بی‌خبر هستیم؟

محققان OpenAI اذعان کرده‌اند که نمی‌توانند به‌طور کامل به این سؤال پاسخ دهند. محققان همچنان در حال بررسی توانایی‌ها و محدودیت‌های دقیق این الگوریتم‌اند. به همین دلیل OpenAI در افشای کدها و دیتاست تمرینی این الگوریتم محتاط عمل می‌کند. دلیل دیگر احتیاط این تیم این است که می‌دانند اگر شخصی به این الگوریتم مواردی منفی مانند نژادپرستی، خشونت، سوء استفاده و ... را بیاموزد این الگوریتم نیز از این موارد پیروی خواهد کرد.

در تست ‌وب‌سایت ورج از این الگوریتم، وقتی عبارت «یهودیان رسانه را کنترل می‌کنند» به این الگوریتم داده‌ شد، الگوریتم این خروجی را داد: «آن‌ها دانشگاه‌ها و اقتصاد جهانی را نیز کنترل می‌کنند.» این چگونه ممکن است؟ ازطریق مکانیزم‌های متعددی که به‌طور دقیق در کتاب یهودیان در قدرت مطرح شده‌ است. GPT-2 در دستان اشتباه یک ماشین اتوماتیک ترول است که به‌طور پایان‌ناپذیری محتوای تلخ و زشت تولید می‌کند.

OpenAI خواهان بررسی بیشتر مضرات احتمالی الگوریتمش پیش از عرضه عمومی آن است

جک کلارک، مدیر سیاست‌گذاری OpenAI این نگرانی را نفی نمی‌کند. وی می‌گوید مایل است مضرات و خطرات احتمالی این فناوری پیش از عرضه عمومی آن در دانشگاه‌ها و در میان عموم به‌طور کامل مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

در سال ۲۰۱۸ گزارشی با عنوان «استفاده مخرب از هوش مصنوعی» توسط OpenAI و گروه‌های آکادمیک در کمبریج منتشر شد. در این مقاله ظهور چنین فناوری‌ای به همراه استفاده‌های مخرب آن پیش‌بینی شد. تولید متن خودکار کار برخی از افراد سودجو مانند هکرهای فیشینگ را تسهیل می‌کند.

تا به امروز موارد زیادی از استفاده‌های مخرب از هوش مصنوعی دیده‌ شده‌ است. ساخت فیلم‌های غیراخلاقی کاملا مصنوعی با کمک این فناوری برای رسوایی برخی از چهره‌های مشهور، نمونه‌‌ای از استفاده‌های مخرب این فناوری است.

البته درنهایت موارد استفاده مثبت زیادی برای این فناوری قابل تصور است. این فناوری در صورت رسیدن به بلوغ نسبی می‌تواند یک دستیار شخصی بوده و در خواندن و نوشتن، خلاصه کردن و پاسخ‌دادن به سوالات کاربران مؤثر واقع شود.

OpenAI می‌گوید که گام بعدی آن‌ها ارائه اطلاعات بیشتری به GPT-2 است. محققان OpenAI برای آینده این فناوری هیجان‌زده و کمی هم نگران‌اند.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

Core OS یکی از پروژه‌های مایکروسافت است که پیگیری پیشرفت‌های آن چندان هم آسان نیست. استفاده از نام‌های رمز متفاوت، برنامه‌ریزی‌های متعدد و تغییرات انجام شده در ویندوز و پروژه‌ی Core OS، دست‌به‌دست هم می‌دهند تا دنبال کردن پیشرفت‌های مربوط‌به Core OS بسیار سخت باشد. به همین دلیل، قصد داریم در این مطلب توضیحات جامعی در رابطه با Core OS، رابط کاربری CShell و موارد مرتبط با آن‌ها ارائه کنیم.

انتشار اولین مطالب مربوط‌به Core OS به سال ۲۰۱۷ مربوط می‌شود و البته این پروژه از مدت‌ها پیش در ردموند کلید خورده بود. Core OS را می‌توان آینده‌ی ویندوز نامید؛ چرا که از کدهای واحدی برای ساخت یک سیستم‌عاملکاملا جدید استفاده می‌کند. Core OS در ترکیب با CShell به مایکروسافت اجاره می‌دهند تا نسخه‌های جدیدی ازویندوز ۱۰ را در مدت کوتاهی آماده کند و ویژگی‌های مشترکی را هم به‌سادگی در کالبد نسخه‌های متفاوت ویندوز قرار دهد.

ویندوز کور او اس / Windows Core OS

Core OS چیست؟

برای پاسخ به سؤال فوق، اول از همه باید به این سؤال جواب دهیم که «Core OS چه‌چیزی نیست؟». امروزه از نام ویندوز ۱۰ برای اشاره به سیستم‌‌های عامل‌ مختلفی استفاده می‌شود که در دستگاه‌های متعددی اجرا می‌شوند. از میان نسخه‌های مختلف ویندوز ۱۰ می‌توان به نسخه‌ی دسکتاپ، نسخه‌ی اختصاصی هولولنز، ویندوز ۱۰ برای اینترنت اشیاء، نسخه‌ی ویژه‌ی سرفیس هاب، ویندوز ۱۰ برای اکس‌باکس و همچنین ویندوز ۱۰ موبایل اشاره کرد که مایکروسافت از ادامه‌ی کار روی آن دست کشیده است.

هرچند برای تمام سیستم‌‌های عامل‌ یادشده از نام «ویندوز ۱۰» استفاده می‌شود؛ اما در عمل این نسخه‌ها سیستم‌ٔ‌های کاملا متفاوتی هستند که تنها روی دستگاه‌های هدف خود به‌خوبی اجرا می‌شوند؛ برای مثال، اجرای نسخه‌ی دسکتاپ ویندوز ۱۰ روی یک گوشی هوشمند نمی‌تواند تجربه‌ی مناسبی را برای کاربران به‌همراه داشته باشد.

ویندوز روی گوشی هوشمند / Windows on Smartphone

تمام نسخه‌های مختلف ویندوز دارای اجزای مشترکی نیز هستند؛ برای مثال می‌توان به OneCore و پلتفرم اپلیکیشن‌های فراگیر OneCore اشاره کرد؛ لایه‌هایی از سیستم‌عامل که در تمامی نسخه‌های مختلف ویندوز حضور دارند و استفاده از مواردی همچون اپلیکیشن‌های یونیورسال را امکان‌پذیر می‌کنند.

به‌جز موارد یادشده، باقی اجزای موجود در نسخه‌های مختلف ویندوز، مختص همان نسخه‌ها هستند و نمی‌توان آن‌ها را با نسخه‌ی دیگری از ویندوز به اشتراک گذاشت. به همین دلیل، برای انتقال یکی از ویژگی‌های ویندوز از نسخه‌ای به نسخه‌ی دیگر، تمامی کدها باید از نو نوشته شوند.

Core OS یک پلتفرم ماژولار برای ساخت نسخه‌های مدرن ویندوز است

یکی از مثال‌های بارز این مسئله، منوی استارت و صفحه‌ی اعلانات، یا همان Action Center در نسخه‌های دسکتاپ و موبایل ویندوز ۱۰ است. درحالی‌که اهالی ردموند تمام تلاش خود را به کار بستند تا این ویژگی‌ها در دو نسخه‌ی دسکتاپ و موبایل به هم شبیه باشند؛ اما کاربران تیزبین می‌توانستند متفاوت بودن آن‌ها در نسخه‌ی موبایل و دسکتاپ را تشخیص دهند؛ چرا که این دو مورد برای هر نسخه از ویندوز به‌صورت جداگانه آماده شده بودند. برای نمونه، ویژگی پوشه‌های دارای کاشی زنده در منوی استارت، یک سال پس از نسخه‌ی موبایل به نسخه‌ی دسکتاپ اضافه شد.

در حال حاضر نیز هر زمان که مایکروسافت بخواهد نسخه‌ی جدیدی از ویندوز را برای یک دستگاه جدید ارائه دهد، لازم است تا وقت و انرژی زیادی را برای آن صرف کند. برای مثال می‌توان به دستگاه‌های تاشدنی اشاره کرد. هیچ‌کدام از نسخه‌های کنونی ویندوز برای رایانه‌های تاشدنی مناسب نخواهد بود؛ از همین رو، لازم است تا اهالی ردموند همه‌چیز را از نو شروع کنند تا تمامی ویژگی‌ها و توانایی‌های موجود در نسخه‌های فعلی ویندوز، به نسخه‌ی جدید هم منتقل شوند و به‌درستی کار کنند. بدون شک، چنین رویه‌ای موجب تلف شدن وقت و منابع مایکروسافت خواهد شد.

پلتفرم فراگیر ویندوز / Universal Windows Platform

در چنین حالتی است که پروژه‌ی Core OS اهمیت پیدا می‌کند. به‌لطف Core OS، مایکروسافت مجموعه‌ی پایه‌ای را ایجاد می‌کند که می‌توان براساس آن نسخه‌های مختلف ویندوز را برای دستگاه‌های مختلف توسعه داد. در چنین حالتی، هربار که اهالی ردموند قصد ساخت نسخه‌ی جدیدی از ویندوز را داشته باشند، می‌توانند ویژگی‌ها و کارکردهای مختلف را انتخاب کرده و سیستم‌عاملی را متناسب با دستگاه موردنظرشان ایجاد کنند. چنین مسئله‌ای باعث صرفه‌جویی در زمان و منابع نیز خواهد شد.

در پروژه‌ی Core OS، ردموندی‌ها تنها موارد پایه را در نظر گرفته‌اند و خبری از رابط کاربری و نرم‌افزارهای قدیمی دسکتاپ نیست. تنها چیزی که مایکروسافت به آن پایبندی دارد، پلتفرم یونیورسال ویندوز محسوب می‌شود که حجم کمتری دارد و کاملا فراگیر است؛ اما می‌توان بنا به نیاز، ویژگی‌هایی را به نسخه‌های مختلف ویندوز افزود که برای دستگاه‌های متفاوت در نظر گرفته شده‌اند. به‌لطف این مسئله، می‌توان اجزاء و ویژگی‌های مختلف را بین نسخه‌های مختلف ویندوز به اشتراک گذاشت.

Core OS را می‌توان یک پلتفرم ماژولار به‌حساب آورد. هر ویژگی که در یکی از نسخه‌های مبتنی بر Core OS وجود دارد، می‌تواند به دیگر نسخه‌ها نیز منتقل شود. برای مثال، فرض کنید ردموندی‌ها پشتیبانی از اپلیکیشن‌های قدیمی دسکتاپ را به یکی از اجزاء Core OS تبدیل کرده‌اند و آن را در کالبد نسخه‌های دسکتاپ و لپ‌تاپ ویندوز قرار داده‌اند. باتوجه‌به این مسئله که پشتیبانی از اپلیکیشن‌های قدیمی یکی از اجزاء Core OS است، می‌توان آن را به نسخه‌هایی از ویندوز که برای هولولنز و سرفیس‌هاب آماده شده‌اند نیز اضافه کرد.

سرفیس هاب ۲ / Surface Hub 2

باتوجه‌به آن‌چه در سطور بالا گفته‌شد، افرادی که در توسعه‌ی ویندوز دست دارند بیش از همه از توسعه‌ی Core OS خرسند خواهند شد؛ چرا که می‌توان با صرف منابع کمتر، تجربه‌های جدید را در صورت نیاز به ویندوز اضافه کرد. از سوی دیگر، اگر تولیدکنندگان بخواهند دستگاهی با طراحی نوآورانه ارائه کنند؛ لازم نیست سال‌ها منتظر بمانند تا مایکروسافت سیستم‌عامل موردنظر آن‌ها را ایجاد کند. به‌لطف Core OS، افزودن تجربه‌های جدید به ویندوز در کمترین زمان و با حداکثر بازدهی انجام خواهد شد.

رابط کاربری CShell چیست؟

ایده‌ی استفاده از اجزاء مشترک در Core OS به رابط کاربری ویندوز هم تعمیم یافته است. در این راستا، مایکروسافت رابط کاربری ویژه‌ای موسوم به «رابط ترکیبی» یا Composable Shell را در دست آماده‌سازی دارد که به اختصار CShell نامیده می‌شود.

رابط کاربری CShell را می‌توان نیمه‌ی دیگر ایده‌ی ایجاد نسخه‌ی فراگیر ویندوز نامید. به‌لطف CShell، ردموندی‌ها می‌توانند تجربه‌ی رابط کاربری مشترکی را در ابزارهای مختلف ارائه کنند؛ جالب‌تر اینکه در صورت لزوم، حتی امکان ترکیب این تجربه‌های کاربری نیز وجود خواهد داشت. برای مثال، تمام ویژگی‌های مربوط‌به CShell نظیر بخش اعلانیه‌ها (Action Center)، منوی استارت و نوار وظیفه می‌توانند در تمامی ابزارهای مجهز به CShell در دسترس باشند. با این کار نیاز به نوشتن کدهای جداگانه برای دستگاه‌های مختلف برطرف خواهد شد.

ویدئوی کار با CShell در سال ۲۰۱۷

در ویدئوی فوق که به سال ۲۰۱۷ و پیش از مرگ ویندوز ۱۰ موبایل مربوط می‌شود، می‌توانید نحوه‌ی عملکرد CShell در یک گوشی‌همراه را مشاهده کنید. کارکرد رابط کاربری که در این ویدئو مشاهده می‌شود، تا حد زیادی به رابط کاربری کنونی ویندوز ۱۰ شباهت دارد. تنها تفاوت، به فراگیر بودن این رابط در دستگاه همراه بازمی‌گردد. به همین دلیل هم هنگام اجرای رابط کاربری CShell در یک گوشی ویندوزی، می‌بینیم که بسیاری از ویژگی‌های حاضر در نسخه‌ی دسکتاپ، در این نسخه هم قابل دسترسی هستند. برای مثال، منوی راست کلیک در منوی استارت و بخش اعلانیه دقیقا مانند نسخه‌ی دسکتاپ ویندوز ۱۰ است.

CShell شباهت زیادی به رابط کاربری کنونی ویندوز دارد

پس مایکروسافت می‌تواند با انتخاب اجزاء مشترک CShell و اشتراک آن‌ها در نسخه‌های مختلف ویندوز، تجربه‌ی بی‌نقصی را در رایانه‌های رومیزی و ابزارهای قابل حمل ارائه کند. در برخی شرایط، یک دستگاه ممکن است بتواند تجربه‌ی متفاوتی را در شرایط متفاوت نیز ارائه دهد.

تصور کنید درنهایت مایکروسافت دست به ساخت سرفیس فون بزند. این دستگاه در حالت پایه‌ تجربه‌ی استفاده از یک دستگاه همراه را ارائه خواهد کرد؛ اما با استفاده از ویژگی Continuum، می‌توان از تجربه‌ی کامل رابط کاربری دسکتاپ نیز استفاده کرد. درحالی‌که در ویندوز ۱۰ موبایل در حالت Continuum با نوعی تجربه‌ی تصنعی از حالت دسکتاپ روبه‌رو بودیم، به‌لطف CShell تجربه‌ی واقعی دسکتاپ در اختیار کاربران قرار می‌گیرد.

Microsoft Continuum

متأسفانه، به‌نظر می‌رسد که مایکروسافت تصمیم ندارد گوشی هوشمند جدیدی بسازد، پس می‌توانیم ایده‌ی رابط کاربری تطبیق‌پذیر را به دستگاه‌های منطقی‌تری ارتباط دهیم؛ یعنی تبلت‌ها. به‌لطف CShell، ردموندی‌ها قادر خواهند بود تا تجربه‌ی اختصاصی دسکتاپ و تبلت را ایجاد کرده و از آن‌ها در دستگاه‌هایی همچون سرفیس پرو استفاده کنند.

با کمک CShell می‌توان حالت تبلت کنونی در ویندوز ۱۰ را که تجربه‌ای نه‌چندان بی‌نقص به کاربر ارائه می‌دهد، به یک تجربه‌ی اختصاصی تبلت تبدیل کرد. همچنین، می‌توان دستگا‌هایی را متصور شد که صرفا تجربه‌ی تبلت را ارائه می‌کنند و در عین حال دستگاه‌هایی با تجربه‌ی رابط کاربری چندگانه نیز وجود خواهند داشت.

درکنار مثال فوق، می‌توان رایانه‌های گیمینگ را تصور کرد که به‌صورت پایه در حالت سنتی دسکتاپ قرار می‌گیرند؛ اما با اتصال کنترلر Xbox وارد حالت اختصاصی بازی، شبیه به رابط کاربری کنسول Xbox می‌شوند. در این حالت، می‌توان از امکانات رابط کاربری Xbox روی یک رایانه‌ی گیمینگ استفاده کرد. چنین ایده‌هایی می‌توانند به کمک CShell به واقعیت تبدیل شوند و قطعا آینده‌ی ویندوز را جذاب‌تر خواهند کرد.

طعم‌های مختلف Core OS

اکنون که با ماهیت و فلسفه‌ی وجودی Core OS آشنا شدیم، بدنیست به آن دسته از پیکربندی‌های کنونی Core OS نگاهی داشته باشیم که از وجودشان با خبر هستیم. در حال حاضر، مایکروسافت به‌طور رسمی اعلام کرده که سرفیس هاب ۲ ایکس (Surface Hub 2X) و هولولنز ۲ به ویندوز Core OS مجهز خواهند شد. هرچند ردموندی‌ها هنوز حرفی از Core OS نزده‌اند؛ اما در پیش‌نمونه‌های این دو دستگاه، Core OS را به نمایش گذاشته‌اند.

در حال حاضر از توسعه‌ی سه نسخه‌ی آزمایشی ویندوز، که بر پایه‌ی Core OS ایجاد شده‌اند با خبر هستیم. تصاویری که در ادامه می‌بینید، نمونه‌های بازسازی شده؛ اما کاملا دقیق از محیط کاری این سه نسخه‌ی آزمایشی هستند. البته باید توجه داشت که این تصاویر به نمونه‌های آزمایشی مربوط می‌شوند و نسخه‌های نهایی ممکن است متفاوت باشند.

Santorini

مقاله‌ی مرتبط:

یکی از نسخه‌های آزمایشی ویندوز که برپایه‌ی Core OS بنا شده Santorini نام دارد و البته با نام Windows Lite هم شناخته می‌شود. این نسخه از ویندوز قرار است در دستگاه‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و به همین دلیل ردموندی‌ها اسم‌های رمز مختلفی برای زیرمجموعه‌های Santorini ایجاد کرده‌اند؛ هرکدام از این زیرمجموعه‌ها نیز به‌تناسب دستگاهِ هدف، از نظر رابط کاربری تجربه‌ی متفاوتی را ارائه می‌کند.

ویندوز سنتورینی / Santorini Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Santorini

رایانه‌های تاشوی شخصی و آموزشی، لپ‌تاپ‌ها و تبلت‌های تبدیل‌شونده از جمله دستگاه‌هایی هستند که میزبان Santorini خواهند بود. این نسخه از ویندوز تجربه‌ای را به کاربر ارائه می‌کند که تاحدی به سیستم‌عامل کروم (Chrome OS) نزدیک است و از تجربه‌ی سنتی ویندوز فاصله خواهد گرفت. وب عنصری اساسی در تجربه‌ی استفاده از Santorini خواهد بود و درکنار آن نرم‌افزارهای یونیورسال ویندوز نقش پایه‌ای را به‌عهده خواهند داشت. بر همین اساس، تمام نرم‌افزارهای موجود در فروشگاه اپلیکیشن‌های مایکروسافت امکان اجرا در نسخه‌ی Santorini را خواهند داشت.

همانند آن‌چه در سرفیس هاب ۲ ایکس دیدیم، نسخه‌ی Santorini دارای یک نوار وظیفه یا همان Taskbar مرکزی خواهد بود. پنل اپلیکیشن‌ها هم بدون استفاده از کاشی‌های زنده و به‌صورت ساده اپلیکیشن‌های نصب شده را نشان می‌دهد. قرار است ویژگی Windows Sets نیز یکی از عنصرهای کلیدی در این نسخه از ویندوز باشد. به کمک ویژگی Windows Sets، کاربران می‌توانند چندین اپلیکیشن را در قالب زبانه‌های مختلف در یک پنجره اجرا کنند؛ ناگفته نماند که این اپلیکیشن‌ها در نوار وظیفه هم به‌عنوان یک گزینه‌ی واحد نشان داده می‌شوند.

Intel Tiger Rapids Project

Santorini تجربه‌ای مشابه سیستم‌عامل کروم ارائه می‌کند

در Santorini، لوگوی ویندوز در منوی استارت جای خود را به لوگوی مایکروسافت داده است که احتمالا نشان می‌دهد در نسخه‌ی نهایی، Santorini با برند «ویندوز»‌ معرفی نخواهد شد. به کمک این نکته، ردموندی‌ها می‌توانند خود و مخاطبان را از پیش‌فرض‌های سنتی مربوط‌به ویندوز دور کنند.

همان‌طور که گفتیم، Santorini زیرمجموعه‌هایی هم دارد. یکی از این زیرمجموعه‌ها که با هدف استفاده در رایانه‌های تاشو در دست طراحی است، Centaurus نامیده می‌شود. رایانه‌های مختلفی اعم از تبلت‌هایی با یک یا دو نمایشگر و دستگاه‌هایی شبیه به پیش‌نمونه‌ی TigerRapids اینتل می‌توانند از Centaurus استفاده کنند. پوسته‌ی Santorini به‌گونه‌ای طراحی شده که می‌تواند از حالت‌های مختلف، اعم از حالت تبلت، حالت لپ‌تاپ و حالت‌های ترکیبی پشتیبانی کند.

لنوو میکس ۳۱۰ / Lenovo Miix 310

اما Pegasus نیز زیرمجموعه‌ی دیگری از Santorini به‌حساب می‌آید که برای دستگاه‌های متعارف‌تر مانند لپ‌تاپ‌های سنتی و لپ‌تاپ‌های تبدیل‌شونده (مانند Surface Book) مناسب است؛ دستگاه‌هایی که اغلب به صفحه‌کلید فیزیکی مجهز هستند. این نسخه از Santorini تجربه‌ی آشنای حالت دسکتاپ را با همان ظاهر گرافیکی مشاهده شده در Centaurus ارائه می‌دهد.

آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد، Santorini اصلی‌ترین نسخه‌ی ویندوز مبتنی بر Core OS خواهد بود. مایکروسافت تلاش خواهد کرد تا این نسخه از ویندوز به دستگاه‌های مختلفی نفوذ کند و اغلب کاربران عمومی که از رایانه‌های شخصی استفاده می‌کنند، بیشتر با این نسخه از ویندوز سروکار خواهند داشت. هدف اصلی از طراحی Santorini، رقابت با سیستم‌عامل کروم در محیط‌های آموزشی است؛ اما به‌تدریج این نسخه از ویندوز به فراگیرترین گزینه در میان کاربران تبدیل خواهد شد.

Aruba

Aruba که با نام HubOS هم شناخته می‌شود، نسخه‌ای مبتنی بر CoreOS محسوب می‌شود که برای سرفیس هاب ۲ ایکس در نظر گرفته شده است. نویسنده‌ی مطلب حاضر، پیش از این تجربه‌ی استفاده از این نسخه از ویندوز را داشته و در یک کلام می‌توان Aruba را نسخه‌ای کاملا جدید از ویندوز توصیف کرد. این نسخه به‌منظور همکاری در محیط کار ارائه شده و ویژگی‌های مبتنی بر قلم را هم ارائه می‌کند.

دسکتاپ اشتراکی، استفاده‌ی همزمان توسط چندین کاربر و اشتراک‌گذاری فایل از حساب‌های کاربری مختلف از جمله ویژگی‌های ارائه شده در Aruba هستند. یکی از ویژگی‌های جالب این نسخه از ویندوز، امکان نوت‌برداری روی صفحه‌ی قفل است.

ویندوز آروبا / Aruba Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Aruba

ویژگی «چرخش دینامیکی» یا Dynamic Rotation هم از دیگر جذابیت‌های این سیستم‌عامل Aruba است که انعطاف‌پذیری CShell را به‌تصویر می‌کشد. در زمان چرخش دستگاه، بسیاری از المان‌های رابط کاربری در مکان خود باقی می‌مانند و باقی بخش‌ها که نیاز به چرخش دارند هم بسیار روان و راحت تغییر موقعیت می‌دهند.

گفته می‌شود که مایکروسافت در حال کار روی تصاویر پس‌زمینه‌ی زنده (Live Wallpaper) به‌عنوان یکی از اجزای Core OS است و احتمالا در Aruba هم شاهد استفاده از این نوع تصاویر پس‌زمینه خواهیم بود. البته نمونه‌ی به‌نمایش گذاشته شده از سرفیس هاب ۲ ایکس در رویداد Ignite در سال ۲۰۱۸ فاقد این ویژگی بود؛ احتمالا تصاویر پس‌زمینه‌ی زنده هنوز اشکالات زیادی دارند و راه زیادی تا آماده‌شدن در پیش دارند.

ردموندی‌ها قرار است از Aruba در سرفیس‌هاب ۲ ایکس استفاده کنند. پس در سرفیس‌هاب ۲ اس که برای سال ۲۰۱۹ آماده شده است، شاهد استفاده از Aruba نخواهیم بود و باید تا سال ۲۰۲۰ و عرضه‌ی سرفیس‌هاب ۲ ایکس منتظر بمانیم؛ البته مالکان سرفیس‌هاب ۲ اس هم می‌توانند ازطریق یک به‌روزرسانی سخت‌افزاری، دستگاه خود را به Aruba مجهز کنند.

سرفیس هاب ۲ / Surface Hub 2

مشخص نیست که آیا Aruba مختص نمایشگرهای تعاملیِ تولید شده توسط مایکروسافت خواهد بود؛ یا اینکه این محصول در اختیار شرکای اهالی ردموند، نظیر دل و HP هم قرار خواهد گرفت. پیش از این مایکروسافت سیستم‌عامل Surface Hub OS را در اختیار این شرکت‌ها قرار نداده بود؛ پس احتمالا در نمایشگرهای تعاملی تولید شده توسط دیگر شرکت‌ها شاهد استفاده از Aruba هم نخواهیم بود.

در مجموع، می‌توان از Aruba به‌عنوان نسخه‌ای خاص و کمیاب از ویندوز Core OS یاد کرد که تنها روی ابزارهای گران‌قیمتی نظیر سرفیس هاب قرار خواهد گرفت و بیشتر مورد استفاده‌ی اختیار کاربران تجاری خواهد بود.

Oasis

Oasis نسخه‌ی ویژه‌ای از ویندوز برپایه‌ی Core OS است که در ابزارهای واقعیت ترکیبی، همچون هولولنز ۲ مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برخلاف دو نسخه‌ی دیگر، اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با Oasis افشا شده است. تنها در یکی از پیش‌نمایش‌های هولولنز ۲، شاهد ویژگی‌هایی همچون تعامل با المان‌های مجازی و رابط‌کاربری توسط دست بودیم.

ویندوز اوسیس / Oasis Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Oasis

کاربر می‌تواند با بالا نگه داشتن دست خود کلید استارت (Start) را نمایان سازد و پس از آن می‌تواند با یک ضربه منوی استارت را باز کند. منوی استارت که به‌صورت شناور در صحنه قرار می‌گیرد، دسترسی به اپلیکیشن‌های مشخص‌شده توسط کاربر را امکان‌پذیر می‌کند. گزینه‌هایی مانند تغییر میزان صدا، ظرفیت باقی‌مانده‌ی باتری و… هم از منوی استارت در دسترس هستند. در مجموع، رابط کاربری Oasis شبیه به چیزی است که در بخش واقعیت ترکیبیِ برخی از نسخه‌های ویندوز و هولولنز ۱ دیده‌ایم.

به‌روزرسانی‌های سریع‌تر

یکی از اهداف اولیه‌ای که مایکروسافت سعی دارد ازطریق پروژه‌ی Core OS به آن دست پیدا کند، امکان ارائه‌ی به‌روزرسانی‌های روان است؛ به‌گونه‌ای که به‌روزرسانی‌ها در پس‌زمینه نصب شوند و مدت‌زمان خاموش و روشن شدن دستگاه پس از نصب به‌روزرسانی‌ها کمتر از یک دقیقه باشد.

به‌روزرسانی ویندوز / Windows Update

روش انجام این کار در نسخه‌های آتی ویندوز، شبیه به روش استفاده شده در اندروید و سیستم‌عامل کروم خواهد بود. به این شکل که سیستم‌عامل در دو پارتیشنِ قرینه اجرا می‌شود. وقتی که یک به‌روزرسانی جدید ارائه شد، روی پارتیشن غیرفعال دانلود و نصب می‌شود، پس از اتمام نصب به‌روزرسانی، سیستم از شما می‌خواهد تا رایانه را خاموش و روشن کنید؛ اما پس از به‌روزرسانی در عمل سیستم‌عامل از پارتیشن به‌روزرسانی‌شده بارگذاری می‌شود، هرچند که کاربران متوجه این مسئله نمی‌شوند.

ارائه‌ی به‌روزرسانی‌های روان از جمله مزایای Core OS است

اگرچه فرایند نصب به‌روزرسانی ممکن است نزدیک به نیم‌ساعت به‌طول انجامیده باشد؛ اما کاربر این مسئله را احساس نمی‌کند، چرا که همه‌چیز در پس‌زمینه و در پارتیشن غیرفعال انجام شده؛ درحالی‌که کاربر مشغول انجام کارهای عادی خود بوده است. پس از آن، پارتیشن میزبان نسخه‌ی قدیمی‌تر در حالت غیرفعال قرار می‌گیرد تا به‌روزرسانی‌ها روی آن اعمال شوند.

این مسئله می‌تواند یکی از مشکلات اصلی ویندوز، یعنی همان به‌روزرسانی‌های زمان‌بر را برطرف کند. به‌روزرسانی‌های ویندوز معمولا در زمانی بین ۵ تا ۳۰ دقیقه انجام می‌شوند؛ درحالی‌که در دستگاه‌های قدیمی‌تر ممکن است این کار بیشتر هم به درازا کشیده شود. به‌لطف Core OS فرایند زمان‌بر نصب به‌روزرسانی تنها به یک خاموش و روشن شدن رایانه تبدیل می‌شود که آن هم در زمانی کمتر از یک دقیقه انجام می‌شود و پس از آن می‌توانید به کار خود ادامه دهید.

store

آیا اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ توسط Core OS پشتیبانی می‌شوند؟

در زمان طرح‌ریزی Core OS، ردموندی‌ها توجهی به اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ نداشتند؛ اما امروزه مایکروسافت این مسئله را درک می‌کند که نسخه‌های مبتنی بر Core OS شانسی برای موفقیت خواهند داشت، نباید از اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ غافل شد. ساکنان ردموند راه‌های مختلفی را برای پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی ویندوز در Core OS مورد بررسی قرار داده‌اند. استفاده از شبیه‌سازهای محلی یا شبیه‌سازهای راه‌دور یکی از این راه‌کارها است. امکان پشتیبانی پایه ازطریق حالتی موسوم به Win32usermode هم یکی دیگر از راهکارهای مورد بررسی محسوب می‌شود.

منتظر نصب فایل‌هایی با پسوند exe نباشید

ویژگی Wind32usermode احتمالا در نسخه‌هایی همچون Santorini و Aruba در دسترس خواهد بود. با تبدیل شدن پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی به یکی از اجزاء Core OS، از هرگونه تداخل میان ماهیت Core OS به‌عنوان سیستمی سبک و ساده و امکان پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی جلوگیری خواهد شد.

ممکن است پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی تنها به موارد ارائه شده ازطریق فروشگاه اپلیکیشن‌های مایکروسافت محدود باشد. شاید امکان نصب اپلیکیشن‌های سنتی ازطریق پکیج‌هایی با فرمت APPX یا MSIX هم وجود داشته باشد؛ اما احتمال کمی وجود دارد که بتوانید اپلیکیشن‌هایی با پسوند exe را نصب کنید.

Windows 10

چه اتفاقی برای ویندوز ۱۰ فعلی خواهد افتاد؟

بالطبع، یکی از سوالات مطرح شده به آینده‌ی ویندوز ۱۰ کنونی و کاربران آن مربوط می‌شود. آیا تمام رایانه‌های مجهز به نسخه‌ی فعلی ویندوز ۱۰ به یکی از نسخه‌های مبتنی بر Core OS به‌روزرسانی خواهند شد؟ پاسخ این سؤال احتمالا منفی است.

براساس اطلاعات ما، هدف Core OS ارائه‌ی تجربه‌ای جدید در دستگاه‌های جدید است. نسخه‌ی کنونی ویندوز ۱۰ که در ردموند از آن با نام «ویندوز کلاسیک» یاد می‌شود، به‌عنوان نسخه‌ای از ویندوز برای کاربران حرفه‌ای به کار خود ادامه خواهد داد و تمام ویژگی‌های آشنا و قدیمی ویندوز در آن حفظ خواهند شد تا بتواند نیازهای کاربران خود را برآورده سازد.

همچنین، مشخص نیست که آیا می‌توان نسخه‌ای از ویندوز مبتنی بر Core OS را روی دستگاه‌های کنونی نصب کرد یا خیر؛ البته احتمالا مایکروسافت برای نصب ویندوز از روش ریکاوری با فایل‌های FFU به‌جای فایل‌های ISO سنتی استفاده خواهد کرد؛ چرا که نصب ویندوز از این روش به‌مراتب سریع‌تر خواهد بود.

به‌روزرسانی‌های ویندوز ۱۰ کلاسیک ادامه خواهند یافت

براساس آن‌چه در سطور فوق گفته شد، قرار نیست با نسخه‌ی کلاسیک ویندوز خداحافظی کنیم. این نسخه همچنان به‌عنوان نسخه‌ی قدرتمندی از ویندوز به کار خود ادامه خواهد داد. نسخه‌های مبتنی بر Core OS هم روی دستگاه‌های جدید نصب خواهند شد و برای کاربرانی هستند که به تمام ویژگی‌های نسخه‌ی کلاسیک ویندوز نیاز ندارند. در حقیقت، Core OS تجربه‌ای ساده‌تر را برای کاربرانی فراهم می‌آورد که به استفاده از سیسم‌‌های عاملی همچون iOS یا سیستم‌عامل کروم تمایل دارند و نمی‌خواهند با پیچیدگی‌های نسخه‌ی کلاسیک ویندوز دست‌وپنجه نرم کنند.

windows

احتمالا در گذر زمان، ویندوز کلاسیک تنها به گزینه‌‌ای برای کاربران حرفه‌ای، برخی سازمان‌ها و علاقه‌مندان بازی‌های رایانه‌ای تبدیل خواهد شد و در عوض نسخه‌های مبتنی بر Core OS نقش گزینه‌های فراگیر را بازی خواهند کرد. ناگفته نماند که به‌طور مشابه، اپل هم در تلاش است تا macOS را به گزینه‌ای برای کاربران حرفه‌ای تبدیل کرده و جایگاه iOS را هم به‌عنوان گزینه‌ای فراگیر بیش‌ازپیش تثبیت کند.

ویندوز کلاسیک همچنان به‌روزرسانی خواهد شد و ویژگی‌های جدیدی را دریافت خواهد کرد تا از نسخه‌های مبتنی بر Core OS عقب نماند. علاوه‌بر این؛ برخی از اجزای پلتفرم جدید مایکروسافت احتمالا به نسخه‌ی کلاسیک هم نفوذ خواهند کرد. اما از سوی دیگر، نمی‌توان انتظار داشت که همانند گذشته شاهد تغییرات انقلابی در ویندوز کلاسیک باشیم. اهالی ردموند از این مسئله آگاه هستند که کاربران ویندوز کلاسیک علاقه‌ی چندانی به تغییر ندارند و در عوض خواستار سیستم‌عاملی هستند که بدون نقص نیازهایشان را برآورده می‌کند. پس احتمالا تنها در نسخه‌های بنا شده بر پایه‌ی Core OS شاهد تغییرات اساسی خواهیم بود.

سیستم‌عامل آندرومدا / Andromeda OS

سیستم‌عامل اندرومدا و پولاریس

اگر از گذشته اخبار مرتبط با پروژه‌ی Core OS را دنبال می‌کرده‌اید، می‌دانید که اهالی ردموند دو پروژه با نام‌های سیستم‌عامل اندرومدا (Andromeda OS) و پولاریس را برپایه‌ی Core OS کلید زده بودند؛ اما در مقاله‌ی حاضر به تشریح وضعیت این دو پروژه نپرداخته‌ایم. دلیل این مسئله به عدم جدیت مایکروسافت در ادامه دادن دو پروژه‌ی یادشده بازمی‌گردد. نکته‌ی اصلی این است که در ابتدا، ردموندی‌ها Core OS را جایگزینی برای ویندوز کلاسیک قلمداد می‌کردند؛ اما بعدها دیدگاه خود را تغییر دادند و اکنون Core OS به‌عنوان پلتفرمی برای تجربه‌های جدید دیده می‌شود.

اندرومدا و پولاریس اکنون پروژه‌های «مرده» هستند

پولاریس، در عمل نوعی الگوبرداری موبه‌مو از ویندوز ۱۰ اس بود؛ با این تفاوت که سیستم‌عامل براساس Core OS ساخته می‌شد و فاقد اجزای قدیمی بود. اندرومدا هم پروژه‌ای بود که دستگاه‌های تاشدنی را هدف قرار می‌داد؛ اما اکنون پروژه‌ی Santorini می‌تواند همان کاربرد را داشته باشد. دو پروژه‌ی اندرومدا و پولاریس منجر به ساخت نسخه‌هایی از ویندوز می‌شدند که شباهت زیادی به ویندوز کلاسیک داشتند؛ اما بعدها ساکنان ردموند به این نتیجه رسیدند که الگوبرداری موبه‌مو از ویندوز ۱۰ کلاسیک کاری بیهوده است. به‌همین دلیل، پروژه‌های اندرومدا و پولاریس به‌عنوان طرح‌هایی «مرده» قلمداد می‌شوند و Santorini می‌تواند جایگزین مناسبی برای هردوی آن‌ها باشد.

Satya Nadella biography

جمع‌بندی

این مقاله‌ی نسبتا طولانی به شرح پروژه‌ی Core OS، مزایا و آینده‌ی آن پرداخت. در مجموع، می‌توان موارد مطرح شده در این مقاله پیرامون Core OS را در جملات زیر خلاصه کرد.

  • Core OS یک سنگ بنای اصلی برای محصولات خانواده‌ی ویندوز خواهد بود.
  • پلتفرم Core OS به مایکروسافت اجازه می‌دهد به‌سرعت و به‌آسانی نسخه‌های جدیدی از ویندوز را برای دستگاه‌های مختلف آماده کند.
  • امکان اشتراک‌گذاری ویژگی‌ها بین نسخه‌های آتی ویندوز، از جمله مزایای Core OS است.
  • به‌روزرسانی‌ها به‌کمک Core OS سریع‌تر آماده و اعمال می‌شوند.
  • پروژه‌ی Core OS تعیین‌کننده‌ی آینده‌ی ویندوز در دستگا‌های جدید و خاص است.
  • نسخه‌های مبتنی بر Core OS جایگزین ویندوز ۱۰ کلاسیک نخواهند شد.
Core OS آینده‌ی ویندوز را رقم می‌زند

احتمالا نباید منتظر خبر معرفی پلتفرم Core OS در آینده باشیم؛ ردموندی‌ها به‌جای صحبت کردن از Core OS، ترجیح خواهند داد تا نسخه‌های مختلف ویندوز را که بر مبنای Core OS بنا شده‌اند، معرفی کنند. چرا که عموم کاربران علاقه‌مند هستند تا با محصول نهایی آشنا شوند و صرفا کاربران حرفه‌ای‌تر و هواداران مایکروسافت به جزئیات فنی اهمیت می‌دهند.

در مجموع، می‌توان از Core OS به‌عنوان آینده‌ی خانواده‌ی ویندوز یاد کرد. اثرات این پروژه ممکن است در کوتاه‌مدت چندان قابل مشاهده نباشند؛ اما طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، نسخه‌های مبتنی بر Core OS می‌توانند جایگزین نسخه‌های کلاسیک ویندوز شوند. در آن زمان، نسخه‌های مبتنی بر Core OS نقش نسخه‌های اصلی ویندوز را بازی خواهند کرد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بیشتر جانوران و گیاهان از دو جنس نر و ماده هستند. ما انسان‌ها نیز از دو جنس زن و مرد هستیم. بیش از ۹۹ درصد موجودات پرسلولی روی زمین دو جنس دارند. در عین حال، برخی از موجودات روی زمین تک‌جنسی هستند و به‌صورت تولید مثل غیرجنسی زادآوری می‌کنند. چارلز داروین در سال ۱۸۶۲ گفته بود ما دلیل دو جنس بودن بسیاری از موجودات را هنوز نمی‌دانیم که چرا فرزندان حاصل باید از ترکیب دو ماده‌‌ی جنسی متولد شوند؟ او می‌گوید این مسئله هنوز در هاله‌ای از ابهام است. کل هدف زندگی موجودات زنده‌‌ای که نر و ماده دارند، تولید مثل جنسی است و برای این منظور باید جفت‌گیری کنند.

برای فهم بیشتر و روشن شدن سؤال اصلی این مطلب باید به مواردی مثل انواع تولید مثل جنسی، انتخاب جنسی وانتخاب طبیعی، عوامل بازدارنده‌ی تولید مثل گونه‌ها با یکدیگر، فرگشت تولید مثل جنسی و کروموزوم‌های جنسی، بپردازیم. در ادامه با زومیت همراه باشید تا به بررسی پاسخ سؤال یادشده بپردازیم. تولید مثل فرایندی زیست‌شناختی است که در آن ارگانیسم‌های جدید و منفردی به‌وجود می‌آیند. زادآوری از خصوصیت‌های اساسی تمام حیات است؛ هر ارگانیسمی که وجود دارد نتیجه‌ی یک زادآوری است. روش‌های شناخته‌شده‌ی زادآوری را در دو گروه طبقه‌بندی می‌کنند: تولید مثل جنسی و تولید مثل غیرجنسی.

تولید مثل جنسی به تولید مثلی که برای تولید نسل جدید گونه‌ی مورد نظر، به بیش از یک جنس نیاز باشد، می‌گویند. مثلا تولید مثل در انسان‌ها در دسته‌ی تولید مثل جنسی قرار می‌گیرد زیرا برای تولید نسل جدید به دو جنس نر و ماده نیاز است. تولید مثل جنسی به‌وسیله‌ی سلول‌های جنسی یعنی گامت نر و گامت ماده انجام می‌گیرد و برای تولید مثل، باید سلول‌های جنسی با هم ترکیب شوند و چون تولید مثل جنسی در پستانداران به‌صورت لقاح داخلی است، ترکیب گامت نر و ماده باید در بدن جاندار ماده انجام پذیرد. 

انواع تولید مثل جنسی عبارت‌اند از: لقاح خارجی و لقاح داخلی. در لقاح خارجی، جانوران گامت‌هایشان را از بدن خارج می‌کنند و گامت‌ها در بیرون از بدن والد خود لقاح می‌کنند. این نوع لقاح در ماهی‌ها، دوزیستان و بسیاری از بی‌مهرگان آبزی و فقط در آب امکان‌پذیر است. تعداد گامت‌هایی که در لقاح خارجی تولید می‌شود بسیار زیاد است چون احتمال به هم رسیدن گامت‌ها در آب کم است برای همین والد ماده تخمک‌های بیشتری تولید می‌کند تا احتمال لقاح بیشتر شود. در برخی جانوران آبزی و پستاندار مثل وال و دلفین و یک نوع کوسه‌ماهی، لقاح از نوع داخلی است.

تولید مثل غیرجنسی ماهی ها

نوع دیگر لقاح، لقاح داخلی است که در آن لقاح اسپرم وارد بدن والد ماده می‌شود و در بدن والد ماده، لقاح انجام می‌شود. در خزندگان، پرندگان و پستانداران لقاح از نوع داخلی است. احتمال زنده ماندن نوزادان در لقاح داخلی بیشتر است چون درون بدن والد خود رشد می‌کنند و محافظت و تغذیه می‌شوند. سلول تخم در رحم شروع به رشد می‌کند؛ رحم در بیشتر پستانداران وجود دارد. در رحم، خون جنین به واسطه‌ی بندناف با خون مادر مواد غذایی، اکسیژن و مواد دفعی را تبادل می‌کند. ما معمولا عادت داریم در مورد خود یا گونه‌های اهلی (گاو و گوسفند) جنس را با نر و ماده بودن برابر بدانیم.

مقاله‌ی مرتبط:

گیاهان نیز دارای جنس هستند و حداقل می‌دانیم که گل‌ها دارای بخش‌های نر و ماده هستند. همه‌ی موجودات زنده دارای دو جنس نیستند و برخی از ساده‌ترین اشکال گیاهان و جانوران ممکن است چند جنسی باشند. به‌عنوان مثال در یک نوع از تک‌سلول‌های مژکدار به نام پارامسی، هشت جنس یا هشت نوع جفت‌گیری وجود دارد که همگی از نظر شکل ظاهری یکسان‌ هستند. حتی در جانداران پیچیده که دو جنس وجود دارد نیز ممکن است این دو جنس هر دو در یک نفر وجود داشته باشد. به این نوع جانوران که دارای هر دو اندام جنسی نر و ماده هستند اصطلاحا هرمافرودیت گفته می‌شود.

موجودات زنده قبل از پیدایش تولید مثل جنسی، با تقسیم شدن تولید مثل می‌کردند

نرماده یا هرمافرودیت موجودی که به‌طور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را دارد و می‌تواند هم اسپرم و هم تخمک پدید آورد، مانند شته‌ها، حلزون‌ها و کرم خاکی. تولید مثل غیرجنسی به‌صورت فردی صورت می‌گیرد. به این معنا که در این‌گونه‌ها نر و ماده وجود ندارد و اگر هم وجود دارد تولید مثل فقط وابسته به آمیزش جنسی نر و ماده با یکدیگر نیست.

در تولید مثل غیرجنسی وقتی جاندار به مرحله‌ی معینی از رشد برسد می‌تواند تكثیر یابد و افراد جدیدی را به وجود آورد. بسیاری از موجودات زنده از جانداران ساده، مثل باكتری‌ها و تک‌سلولی‌ها تا بعضی از گیاهان و جانوران به این روش تولید مثل می‌كنند. بسیاری از جاندارانی که تولید مثل غیرجنسی می‌کنند، توانایی تولید مثل جنسی نیز دارند و انتخاب روش تولید مثلشان به شرایط محیطی بستگی دارد. برای مثال گونه‌ی کوسه‌ی سرچکشی در نبود جنس نر، تنها کوسه‌ی ماده قادر به تولید مثل غیرجنسی خواهد بود. در برخی از حشرات، گیاهان، بی‌مهرگان و حتی مهره‌دارانی از دسته خزندگان، دوزیستان و پرندگان هم رایج است که ماده یک تخم را بدون اسپرم جنس نر، تولید می‌کند.

عوامل بازدارنده‌ی تولیدمثل گونه‌ها با یکدیگر

گونه های جانوران

اگر سدی فیزیکی میان افراد یک جمعیت قرار بگیرد که باعث تقسیم یک جمعیت به دو جمعیت شود، به صورتی که جمعیت‌های تازه تشکیل‌شده نتوانند با یکدیگر تولید مثل کنند، انتخاب طبیعی بعد از هزاران سال ممکن است باعث شکل‌گیری و تقویت سدهای جدایی تولید مثلی میان این دو جمعیت شود تا حدی که اگر سد فیزیکی برداشته شود، این دو جمعیت نتوانند باهم تولید مثل کنند. به این‌گونه‌زایی، گونه‌زایی دگرمیهنی گفته می‌شود. برای مثال در یک جمعیت موش‌ها اگر سدی فیزیکی مانند یک رود قرار گیرد، باعث می‌شود موش‌ها به دو جمعیت تقسیم شوند که هر جمعیت خزانه ژنی خودش را داشته باشد و شارش و مبادله‌ی ژن میان این دو جمعیت صورت نگیرد.

مقاله‌ی مرتبط:

حال فرض کنیم یک شکارچی که در روز فعالیت می‌کند در یک طرف رود قرار گیرد؛ فشار انتخاب طبیعی طی نسل‌های متوالی باعث می‌شوند که این جمعیت موش‌ها بیشتر در شب فعالیت کنند. طی هزاران سال اگر این رود خشک هم بشود، چون سد تولید مثل زمانی میان این دو جمعیت شکل گرفته است، این دو جمعیت موش‌ها نمی‌توانند باهمدیگر تولید مثل کنند. البته این یک مثال انتزاعی و ساده بود و گونه‌زایی دگرمیهنی به وضوح و به فراوانی مشاهده شده است. در گونه‌زایی هم‌میهنی نیازی به سد فیزیکی نیست. یکی از مکانیسم‌هایش، پلی‌پلوییدی یا دوبرابر شدن کوروموزم‌ها است که بیشتر در گیاهان اتفاق می‌‌افتد. جدایی زیستگاهی و انتخاب جنسی نیز در این نوع گونه‌زایی اثر دارند و دیده شده‌اند.

طی انتخاب طبیعی در هزاران سال در روند فرگشت، اعضا اندکی دچار تغییرات می‌شوند

تفکر غلطی که رواج دارد می‌گوید در روند فرگشت، اعضا فرگشت می‌یابند. در فرگشت موجودات طی انتخاب طبیعی در هزاران سال تغییر می‌کنند و اعضا تغییرات اندکی را متحمل می‌شوند. چه سد یا عاملی باعث می‌شود گونه‌های مختلف نتوانند با گونه‌های دیگر تولید مثل کنند؟  سدهای پس‌زیگوتی که در صورت لقاح میان افراد دو گونه متفاوت باعث می‌شوند که فرزند نتواند زنده بماند یا نازا باشد یا فرزندان او نازا شوند. برای مثال می‌توان به نازایی دورگه‌ی قاطراشاره کرد. سد‌های پیش‌زیگوتی به عواملی می‌گوییم که لقاح را قبل از اینکه اتفاق بیافتد متوقف می‌کنند و باعث عدم جفت‌گیری دو گونه‌ی متفاوت می‌شوند، از این نوع سد‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

جدایی زیستگاهی: برای مثال دو گونه از مارهای غیرسمی از جنس Thammophis در یک منطقه زندگی می‌کنند اما زیستگاه یکی از این دو گونه آب است و دیگری در خشکی زندگی می‌کنند، پس عملا اعضا این دو گونه نمی‌توانند باهم تولید مثل کنند.

جدایی زمانی: برای مثال دو گونه راسوی خالدار شرقی در آمریکای شمالی وجود دارد که در یک زیستگاه مشترک زندگی می‌کنند اما اعضا یک گونه در اواخر زمستان جفت‌گیری می‌کند و اعضا گونه دیگر در اواخر تابستان جفت‌گیری می‌کنند. پس این دو گونه عملا هیچ وقت نمی‌توانند باهم تولید مثل کنند.

جدایی رفتاری: افراد هرگونه برای جفت‌یابی از خود رفتارهایی بروز می‌دهند که تفاوت این رفتار‌ها حتی در گونه‌های خویشاوند سد بزرگی محسوب می‌شود، برای مثال چکاوک شرقی و چکاوک غربی رنگ و شکل مشابهی دارند، اما رفتارهای جذب جفت آن‌ها متفاوت است و در نتیجه نمی‌توانند با همدیگر تولید مثل کنند و این باعث می‌شود خزانه‌ی ژنی متفاوتی داشته باشند.

جدایی مکانیکی: تفاوت‌های ساختاری بدن اعضا گونه باعث می‌شود آن‌ها نتوانند با گونه دیگری تولید مثل داشته باشند، برای مثال دو نوع حلزون وجود دارد که یکی از آن‌ها پیچش پوسته‌اش در جهت عقربه‌های ساعت است و گونه دیگر در خلاف جهت عقربه‌های ساعت است که باعث می‌شود منافذ تناسلی آن‌ها برهم منطبق نشود، پس این اعضا این دو گونه حلزون باهم دیگر تولید مثل نمی‌کنند و خزانه ژنی متفاوتی دارند.

فرگشت تولیدمثل جنسی

تولید مثل جنسی / sexul reproduction

اگرچه تولید مثل اغلب در راستای زادآوری در گیاهان و جانوران به کار می‌رود، ولی این مفهوم بنیادی‌تر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد. برای درک این موضوع باید به مبدا حیات برگشت. یکی از نخستین ویژگی‌هایی که موجب پیدایش حیات شده است باید توانایی واکنش‌های شیمیایی در زمین اولیه در تولید کپی از خودشان، بوده باشد. تولید مثل در پایه‌ای‌ترین سطح درواقع بازتولید شیمیایی است. در طول فرگشت حیات، باید سلول‌هایی با سطح فزاینده‌ای از پیچیدگی پدید آمده باشند. آنهایی که به هر دلیل قادر به تولید حداقل یک کپی موفق از خودشان نباشند ادامه نمی‌یابند.

مقاله‌ی مرتبط:

در جانداران تک‌سلولی، تولید مثل یعنی توانایی یک سلول در بازتولید یک سلول جدید از خودش ولی در جانداران چندسلولی به‌معنی رشد و باززایی است. یک راه هر موجود زنده برای تولیدمثل این است که یک کپی همانند خودش بسازد. موجودات زنده‌ای که به این شکل تولید مثل غیرجنسی دارند قادر هستند با سرعت و به‌سادگی تکثیر شوند. تولید مثل جنسی، بسیار پیچیده است؛ یک موجود زنده نه‌تنها باید اسپرم یا تخمک تولید کند، بلکه او باید یک فرد از جنس مخالف پیدا و معیارهای انتخاب شریک را برآورده و سپس با موفقیت جفت‌گیری کند.

تولید مثل جنسی هرگز رشد و تکامل نمی‌یافت مگر اینکه فواید فرگشتی قابل توجهی در اختیار بگذارد

پس از همه‌ی این‌ها، ارگانیسم فقط نیمی از ترکیب ژنتیکی‌اش را به فرزند منتقل می‌کند. بعد از پذیرش گسترد‌ه‌ی نظریه‌ی فرگشت، دانشمندان شروع به پرسش کردند. اگر تولید مثل جنسی این اندازه سخت و از لحاظ زیست‌شناسی پرخرج است، پس چرا اینقدر رواج دارد؟ تولید مثل جنسی هرگز شروع به رشد و تکامل نمی‌کرد و هرگز به این رشد و تکامل تا رسیدن به این درجه از پیچیدگی که امروزه در بسیاری از حیوانات و گیاهان وجود دارد، ادامه نمی‌یافت مگر اینکه فواید فرگشتی قابل توجهی در اختیار بگذارد.

تکامل / evolution

اینکه این فواید چه می‌توانند باشند، به هر روی، همچنان موضوع گفتگوهای مجامع علمی است. تولید مثل جنسی هزینه‌های دیگری هم دارد؛ یعنی حتما یک تخم باید بارور شود. درضمن ترکیب کردن دو ژنوم مختلف نیاز به فرایندی کاملا متفاوت از تقسیم شدن صرف دارد. تولید مثل جنسی همچنین بدین معنی است که هر والد تنها نیمی از ژن‌هایش را به فرزند منتقل می‌کند. این درحالی است که در تولید مثل غیر جنسی، والد فرزندانی به‌وجود می‌آورد که همه‌ی ژن‌هایش را به او منتقل می‌کند و تقریبا کپی خودش هستند.

مقاله‌ی مرتبط:

در نگاه اول به نظر می‌رسد تولید مثل غیر جنسی در دنیایی که گفته می‌شود ژن‌ها تماما در تلاش برای تضمین بقای خود هستند، کارآمدتر است. نظریه‌ها در مورد فرگشت جنسیت باید توسط آزمون‌های تجربی بسیار مشکل اثبات شوند، پس درهای پاسخ به این موضوع همچنان به روی گمانه‌زنی‌ها باز است. مشهورترین نظریه در میان زیست‌شناسان این است که تولید مثل جنسی اجازه‌ی نوترکیبی ژنتیکی را می‌دهد. نوترکیبی ژنتیکی یعنی:

  • جهش‌های موفق و سودمند از نسل‌های مستقل می‌توانند با هم ترکیب شوند.
  • جهش‌های موفق و سودمند می‌توانند از جهش‌های مضر جدا شوند.
  • ویژگی‌های ژنتیکی ناموفق می‌توانند به‌سادگی از یک جمعیت موجود حذف شوند.

بدون تولید مثل جنسی، انتخاب طبیعی روی کل آرایش ژنتیکی یک ارگانیسم عمل می‌کند، ولی با وجود تولید مثل جنسی، انتخاب طبیعی روی صفات ژنتیکی فرد عمل می‌کند. با تولید مثل جنسی، شمار کمتری از فرزندان بهترین صفات ژنتیکی را از هر دوی پدر و مادر دریافت می‌کنند. هر چند به نظر می‌رسد انتخاب طبیعی در حذف تغییرات کمتر بسیار مؤثر است، به‌ویژه در شرایط طاقت‌فرسای وحشی و جنگلی، جایی که تنها جزئی از فرزندان به سن تولید مثل می‌رسند. 

افزایش آهنگ فرگشت

تولید مثل پرنده

تولید مثل جنسی به ارگانیسم‌ها کمک می‌کند که سریع‌تر فرگشت یابند، زیرا آن‌ها می‌توانند با سرعت بیشتری به تغییرات شرایط سازگار شوند و در رقابت با تغییرات موفق‌تر باشند. سرعت رشد هر ارگانیسم وابسته به نرخ جهش‌های آن است. به هر حال، بیشتر جهش‌ها مضر هستند. بسیار به ندرت جهشی اتفاق می‌افتد که برای بقای فرزند و تولید مثل او بیش از پدر و مادرش سودمند و موفقیت‌آمیز باشد. با تولید مثل غیرجنسی، احتمال اینکه جهش‌های مضر انباشته شوند بیشتر است. بنابراین در تولید مثل غیرجنسی، انتخاب طبیعی عموما کمترین نرخ جهش را موجب می‌شود.

مقاله‌ی مرتبط:

از طرفی، با تولید مثل جنسی، جهش‌های سودمند می‌توانند از جهش‌های مضر جدا شوند، و بنابراین دستگاه‌های تناسلی ارگانیسم‌های دارای تولید مثل جنسی می‌توانند برای حفظ نرخ بالای جهش رشد و نمو کنند. جمعیت‌های بزرگتر شانس بیشتری برای ظاهر شدن جهش‌های سودمند دارند، ولی برای ارگانیسم‌های تولید مثل غیرجنسی، زمان قابل توجهی نیاز است تا اینکه جمعیت تغییرپذیر به اندازۀ کافی رشد کند و شانسی برای ظاهر شدن دومین جهش سودمند به‌وجود آید.

موجودات زنده در اثر فرگشت و انتخاب طبیعی، تولید مثل جنسی را به تولید مثل غیرجنسی، ترجیح دادند

تولید مثل جنسی این محدودیت سرعت را به‌وسیله‌ی اجازه دادن به جهش‌های سودمند برای منتشر شدن در جمعیت موجود برای ترکیب شدن با دیگر جهش‌های سودمند می‌دهد و این کار آهنگ فرگشت را بسیار افزایش می‌دهد. احتمال داشت که بدون تولید مثل جنسی، همه‌ی جهش‌های مفید برای متراکم شدن روی یک نسل آنقدر زمان صرف می‌شد، و آهنگ فرگشت آنقدر آرام بود که زندگی روی زمین فراتر از شکل باکتریایی نمی‌بود. مکانسیم‌های تولید مثل غیرجنسی خیلی بهینه‌ و کم‌هزینه‌تر از تولید مثل جنسی هستند.

گونه‌ای که تولید مثل غیرجنسی می‌کند، لازم نیست وقت و انرژی زیادی برای تحت تاثیر قرار دادن جنس مقابل صرف کند. آن‌ها صرفا رشد می‌کنند و به دو نیم تقسیم می‌شوند. این را مقایسه کنید با فرایند خطرناک و پرهزینه‌ی جذب جفت برای تولید مثل جنسی. هر چند باکتری‌ها به‌سادگی با دونیم‌شدن تکثیر می‌شوند، آن‌ها اغلب مواد ژنتیکی را هم مبادله می‌کنند. معمولا توسط آزاد کردن بخش‌های کوچکی به نام پلاسمید که می‌توانند توسط باکتری مجاور جذب شوند این کار انجام می‌شود؛ در این مسیر، جهش‌های سودمند تقسیم می‌شوند.

لقاح داخلی

این تصویر، پیدایش لقاح داخلی را در مهره‌دارن نشان می‌دهد. نقاط زرد اندام‌های تناسلی موجودات را نشان می‌دهد که نقش انها انتقال اسپرم به ماده ازطریق آمیزش جنسی است.

این می‌تواند احتمالا به‌عنوان پیش‌درآمد جنسیت در نظر گرفته شود. پس از ظهور گیاهان و حیوانات در اقیانوس‌ها در ۶۰۰ میلیون سال پیش، تنها راه عملی برای این چندسلولی‌های آبزی جدید برای تولید مثل، آزاد کردن دانه‌ها و تخم‌ها بود. سلول‌هایی که شروع به تقسیم شدن کردند، به هم چسبیدند و هر بار که تقسیم می‌شدند تغییر می‌کردند، تا اینکه درنهایت یک بالغ جدید تشکیل می‌دادند. تنها زمان عملی برای پذیرش بالقو‌ه‌ی مواد ژنتیکی خارجی سودمند، پیش از شروع رشد تخم‌ها و دانه‌ها بود.

بسیاری از گیاهان و حیوانات دریایی امروزه گرده یا اسپرم در داخل آب آزاد می‌کنند تا توسط دانه‌ها و تخم‌های نزدیک (تا زمانی‌که آن‌ها بارور نشوند، شروع به رشد نخواهند کرد)، جذب شوند. هنگامی‌که گیاهان روی زمین پدیدار شدند، گرده‌های آن‌ها یا توسط باد حمل می‌شد یا به‌طور مستقیم توسط حشرات به تخم‌ها می‌رسید. در مورد اغلب حیوانات زمینی و بسیاری از حیوانات دریایی، اسپرم به‌طور بسیار کارآمدی با وارد شدن درون حفره‌ای در بدن که حاوی تخمک‌ها است، تحویل داده می‌شود. فرگشت عموما طرفدار هر جهشی است که محرک پیدا کردن شریک جنسی را افزایش دهد.

در حالی‌که موجودات ساده مانند حشرات از الگوهای رفتاری برنامه‌ریزی‌شده پیروی می‌کنند، حیوانات پیچیده‌تر مانند پستانداران دارای عصب‌های حساس در اندام‌های تناسلی خود هستند که مرکز لذت قدرتمندی را در مغزشان تحریک می‌کند. یکی از معروف‌ترین نظریه‌های جایگزین برای فرگشت جنسیت این ایده است که می‌گوید تولید مثل جنسی گوناگونی ژنتیکی گسترده‌تری به‌وجود می‌آورد. این مورد به‌ویژه در محیط‌هایی که به سرعت تغییر می‌کنند اهمیت دارد، جایی‌که برخی از تغییرات ممکن است به خاطر شرایط جدید از بین بروند اما دیگر تغییرات ممکن است برای بقای جاندار مناسب‌تر باشند.

تولید مثل جنسی تنوع ژنتیکی زیادی به‌وجود می‌آورد و همچنین سرعت فرگشت در آن بالا است

شاید متعارف‌ترین شکل این نظریه‌ها فرضیه‌ی ملکه سرخ(Red Queen) باشد که می‌گوید تغییرات ژنتیکی بزرگتر به گونه‌های تولید مثلی جنسی مقاومت بهتری دربرابر بیماری‌ها و انگل‌هایی که سرعت سازگاری زیادی دارند، می‌دهد. مشکل این نظریه‌ها این است که ارتباط و پیوند میان تولید مثل جنسی و گوناگونی ژنتیکی بسیار کم است، زیرا گوناگونی و تنوع یک جمعیت می‌تواند وابسته به آهنگ جهش‌ها باشد و نه شیو‌ه‌ی تولید مثل. برای یک آهنگ جهش معین، تولید مثل جنسی ممکن است تنوع جمعیت را به‌دلیل همگرا شدن رفتارهای ژنتیکی سودمندتر کاهش دهد.

تنها دلیل اینکه چرا تنوع یک جمعیت غیرجنسی کمتر است این است که فرگشت، جمعیتی که کمترین آهنگ جهش را داشته باشند انتخاب می‌کند به این منظور که انباشت جهش‌های مضر را کاهش دهد. یکی از جنجالی‌ترین نظریه‌های جایگزین، این ایده است که می‌گوید مردها اساسا انگل هستند. تولید مثل جنسی زمانی آغاز می‌شود که برخی اندام‌های انگلی مانند ویروس، شروع به تزریق مواد ژنتیکی خود به درون بدن یک میزبان بی‌اطلاع به منظور استفاده از دستگاه تولیدمثل او، می‌کنند.

مقاله‌ی مرتبط:

به‌دلیل مواد ژنتیکی تقسیم‌شده و فواید تولید مثل جنسی، در طول تاریخ فرگشت، انگل‌ها یک همزیستی باهم‌فرگشت را با میزبان‌های خود به‌وجود می‌آورند. از این لحاظ، ممکن است مردها شبیه میزبان‌های والدینشان باشند ولی آن‌ها همچنان اصولا انگل هستند. نظریه‌های دیگری در مورد فرگشت تولید مثل جنسی وجود دارد، ولی بیشتر نظریه‌های دیگر معمولا از نظریه‌های منتشرشده و به‌سادگی قابل رد کردن هستند.

فرگشت کروموزوم‌های جنسی 

تولید مثل / reproduction

تاریخ کروموزم‌های جنسی XX در جنس ماده و XY در جنس نر  به اولین پستانداران برمی‌گردد، اما این کروموزوم‌ها چگونه فرگشت یافتند و چطور مانند کروموزوم‌های امروزی شدند؟ درحالی‌که کروموزوم Y، کروموزوم تعیین‌کننده‌ی جنسیت نر از توجه زیادی برخوردار است، یک زیست‌شناس روی کروموزوم X متمرکز شد و دریافت که داستان جالبی در پی کوچک شدن آن به Y وجود دارد.  در نخستین مطالعه‌ی تکاملی کروموزوم‌ مرتبط با جنس ماده، زیست‌شناس دوریس بچتراگ و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیا، نشان دادند که تاریخ کروموزوم X جالب‌تر از مقدار مطالعات صورت‌گرفته مربوط‌به کروموزوم Y در تعیین جنسیت نر بوده است و سرنخ‌های مهمی نسبت به منشا و مزایای تولید مثل جنسی ارائه می‌دهد. بچتراگ استادیار بیولوژی یکپارچه و عضو مرکز دانشگاه برکلی می‌گوید:

برخلاف دیدگاه سنتی با نقش منفعل، کروموزوم X نقش بسیار فعالی در روند تکاملی تمایز کروموزوم‌های جنسی داشته است.

بچتراگ از دانشگاه برکلی با همکار فوق دکترای خود جفری‌ دی‌جنسن و ژی ژانگ اکنون در دانشگاه مونیخ، یافته‌های خود را در ژورنال زیست‌شناسی PLoS منتشر کردند. او می‌گوید در این مقاله، اولین تلنگر پازل تکامل کروموزوم جنسی را نشان دادیم؛ کروموزوم X تحت دوره‌ی سازگاری شدید در روند تکاملی ایجاد بخش‌های جدیدی از ژنوم نقش داشته است که تمایز جنسی را در بسیاری از گونه‌ها، از جمله خود ما تعیین کرده است. برای تعیین نر یا ماده بودن جنین، همه حیوانات و گیاهان، ژن‌ها را به کار نمی‌برند.

برای مثال بسیاری از خزندگان، به نشانه‌های محیطی مانند دما برای مشخص کردن جنس نر یا ماده تکیه می‌کنند. به‌گفته‌ی بچتراگ، در موجودات زنده‌ای که یک جفت از کروموزوم‌ها برای مشخص شدن جنسیت کنار گذاشته می‌شود، از مگس‌های میوه تا پستانداران و برخی از گیاهان، دو کروموزوم X به ارث برده شده توسط جنس ماده، تقریبا مشابه کروموزوم‌های غیر جنسی یکسان یا به اصطلاح اتوزوم، هستند. بااین‌حال کروموزوم Y، که توسط جنس نر با یک کروموزوم X به ارث برده می‌شود، نسخه‌ای کوچک‌شده از کروموزوم X است و با از دست دادن بسیاری از ژن‌ها تا زمانی‌که با کروموزوم X ترکیب شود، متوقف می‌گردد.

مقاله‌ی مرتبط:

در پستانداران، کروموزوم‌های جنسی احتمالا حدود ۱۵۰ میلیون سال پیش ایجاد شدند درحالی‌که در مگس میوه‌ی دروسوفیلا ملانوگاستر (یک مگس آزمایشگاهی)، کروموزوم‌های جنسی به‌طور مستقل در حدود ۱۰۰ میلیون سال پیش به‌وجود آمدند. هم در انسان‌ها و هم در مگس‌های میوه، کروموزوم Y از چند هزار ژن به چند ده ژن، کاهش یافته است. به همین دلیل دانشمندان به‌دنبال این هستند که بدانند چرا و چگونه کروموزوم Y وقتی که تعامل خود را با کروموزوم X متوقف کرد، ژن‌هایش را از دست داده است.

تقسیم میتوز

دانشمندان دریافتند به‌عنوان تنها جفت کروموزومی که نشکسته است و هر بار با تقسیم سلولی نوترکیب می‌شود، جفت کروموزوم XY در جنس نر که قادر به استفاده از راه اصلی جهش‌های ژنتیکی مخرب نیست، حذف می‌شود. جفت کروموزوم XX در جنس ماده هم نوترکیب می‌شود اما برای Y، تنها راه برای خلاص شدن از یک جهش بد در یک ژن، غیرفعال کردن یا حذف کل ژن است. به‌گفته‌ی پژوهشگران در طول میلیون‌ها سال، ژن‌های غیرفعال از دست رفتند و کروموزوم Y، این چنین شکسته شده است. به‌گفته‌ی بچتراگ اگر شما هیچ نوترکیبی نداشته باشید، انتخاب طبیعی در ازبین‌بردن ژن مضر، چندان مؤثر نیست.

مقاله‌ی مرتبط:

کروموزوم Y یک کروموزوم غیر جنسی است و بهای نگه داشتن ژن‌های از دست‌رفته را می‌پردازد. بچتراگ که عمدتا حرفه‌اش حول مطالعه‌ی نابودی یا تغییر کروموزوم Y است، چند سال پیش تصمیم گرفت تا روی کروموزوم X تمرکز کند و در مورد جفت کروموزوم جنسی به کاوش بپردازد. او اهداف مقاله‌اش را حول مطالعه‌ی سه کروموزوم جنسی در مگس میوه‌ی غربی نادر، مگس سرکه‌ی میراندا و پسرعموی تیره‌رنگ‌تری از مگس سرکه به‌نام دروسوفیلا ملانوگاستر (Drosophila melanogaster) گذاشت.

بسیاری از موجودات مانند پلاتیپوس، بیش از یک جفت کروموزوم جنسی دارند

بسیاری از موجودات بیش از یک جفت کروموزوم جنسی دارند؛ به‌عنوان مثال پلاتیپوس، پنج جفت دارد که همه‌ی آن‌ها با یکدیگر به ارث برده شده‌اند. درحالی‌که یکی از کروموزوم‌های جنسی مگس میراندا، از کروموزوم‌های جنسی اصلی است که نزدیک به ۱۰۰ میلیون سال پیش در مگس دروسوفیلا پدیدار شد، منشا دومین کروموزم آن شاید مربوط‌به ۱۰ میلیون سال پیش باشد و سومی در حدود یک میلیون سال پیش است که دو منشا قدیمی‌ترش بسیار مشابه هستند. کروموزوم Y در هر جفت، برای تبدیل شدن به گذشته‌ی خود، ژن‌هایش را از دست داده است، درحالی‌که دو کروموزوم X دیگر، غیر قابل تشخیص از یکدیگر هستند.

اما سومین و جوانترین کروموزوم‌ متفاوت است. کروموزوم Y هنوز چین‌خورده نیست، هر چند شامل بسیاری از ژن‌های غیرعملکردی است، اما حدود نیمی از کل آن درنهایت از دست خواهد رفت. درواقع کروموزوم X، که لقب نئو-X را دارد، تغییر سریع داشته است. به‌گفته‌ی پژوهشگران در حدود ۱۰ برابر میزان عادی در اتوزوم، سازگاری دیده می‌شود. بنابه مقاله‌ی بچتراگ، توالی ژن در کروموزوم X در حال ثابت شدن است درواقع جهش‌های تصادفی باعث چند تغییر مفید در کروموزوم Y می‌شود.

تکامل کروموزوم های جنسی

بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از ژن‌های نئو-X در مقایسه با تنها ۱ تا ۳ درصد از ژن‌های غیر جنسی این سازگاری را نشان می‌دهند. این موضوع تعجب‌آور نیست، نئو-X با چالش بسیار بیشتری از اتوزوم‌ها مواجه است زیرا کروموزوم Y آندر حال کوتاه شدن است. ژن‌های آن، دیگر پروتئین تولید نمی‌کنند، بنابراین نئو-X مجبور به جبران تنظیم ژن آن است. ما تعداد زیادی از ژن‌های دخیل در جبران دز را روی کروموزوم X شناسایی کردیم. 

یکی دیگر از تغییرات در نئو-X این است که گمان‌های بچتراگ در از بین رفتن ژن‌هایی که برای جنس ماده مضر بوده، در حال وقوع است. زیست‌شناسان متوجه شدند که برخی از ژن‌ها اثرات مخالفی در جنس نر و ماده دارند و تکامل، تقلای جنگ بین ژن‌های کنار گذاشته‌ای از جنس نر است که تنها برای جنس ماده مضر بوده است تا سبب شود آن‌ها عقب‌نشینی کنند و بالعکس. یک مکان خوب برای قرار دادن ژن‌های متضاد جنسی که در یک جنس مفید است اما برای دیگری مضر است، در کروموزوم جنسی قرار دارد. کروموزوم Y، همیشه در جنس نر به پایان می‌رسد، طوری که ژن‌ها روی کروموزوم Y روی جنس ماده تاثیری ندارد.

کروموزوم x حاوی ژن‌هایی است که در فنوتیپ مادگی نقش دارند 

در مقابل، کروموزوم x حاوی ژن‌هایی است که در فنوتیپ مادگی نقش دارند که برای جنس ماده مفید و برای جنس نر مضر هستند. او افزود که کروموزوم X، ژن‌هایی را که تنها در جنس نر استفاده می‌شود، از دست می‌دهد. برای درک بیشتر تکامل کروموزوم X، بچتراگ گفت او به‌دنبال گونه‌های مگس میوه با کروموزوم‌های جنسی پیرتر و جوانتر است تا تکامل کروموزوم‌های جنسی را در عمل، مطالعه کند. شواهد نشان می‌دهد که سازگاری با یک کروموزوم جنسی بین ۱ و ۱۰ میلیون سال پس از شروع آن شدیدتر بوده است. همچنین او در حال تکمیل جمع‌بندی توالی ژنوم مگس میراندا دروسوفیلا است که اخیرا در میان ۱۲ گونه‌ی مگس سرکه‌ توسط انجمن تعیین توالی ژنوم، قرار نگرفت.

او امیدوار است که این مگس تبدیل به یک مدل مطالعاتی همانند مگس ملانوگاستر دروسوفیلا، شود. او گفت درنهایت ما به مطالعه‌ی مدل‌هایی مانند مگس میراندا دروسوفیلا پرداختیم که چند سال پیش به آن نمی‌توانستیم فکر کنیم و پیش‌بینی می‌کنیم که تمام مقایسه‌های ژنوم، می‌تواند زیست‌شناسی تکاملی، محیط زیست و بسیاری از رشته‌های دیگر را متحول سازد. این پژوهش‌ها توسط مؤسسه‌ی ملی بهداشت، دانشکده پژوهشی آلفرد پی اسلوان در بخش مولکولی و زیست‌شناسی محاسباتی و بنیاد دیوید و لوسیل پاکارد ارائه شد. این پژوهش در ژورنال PLoS Biology منتشر شده است.

انتخاب جنسی مکمل انتخاب طبیعی

تکامل / evolution

چرا در تولید مثل جنسی فقط یک جنس قادر به فرزندآوری است؟ چرا نرها وجود دارند؟ چون نیمی از جمعیت نمی‌توانند فرزند‌آوری کنند و این یک زیان بزرگ به حساب می‌آید. در مطلب، داروین، تکامل و انتخاب طبیعی، به‌طور مفصل در مورد انتخاب طبیعی پرداختیم. اما نوعی دیگر از انتخاب نیز در کار است که مکمل و درواقع، زیرمجموعه‌ی انتخاب طبیعی است. چارلز داروین، جنبه‌های بقا و تولید مثل را از یکدیگر تفکیک کرده است و خصایصی را که منجر به جفت‌گزینی موفق می‌شوند، به انتخاب جنسی مربوط می‌دانست که این در تمایز با انتخاب طبیعی بود.

مقاله‌ی مرتبط:

اما امروزه، انتخاب طبیعی معنای وسیعی دارد که هر دو جنبه را شامل می‌شود یعنی حفظ خصایصی که به هر شیوه‌ی ممکن، برای رسیدن ژن‌های ارگانیسم به نسل بعد، سازنده هستند. انتخاب جنسی، نمی‌تواند مستقل از انتخاب طبیعی عمل کند. این انتخاب طبیعی است که تعیین می‌کند که هر یک از دو جنس یک‌گونه، چه صفاتی را باید در جنس مقابل خود موردتوجه قرار دهد تا موفقیت تولیدمثلی خود را به حداکثر برساند. افراد هر جنس، نمی‌توانند بدون درنظرگرفتن چالش‌هایی که انتخاب طبیعی پیش پای آن‌ها گذاشته است، اقدام به عمل بر مبنای ترجیحات خود کنند.

چرا در تولید مثل جنسی فقط یک جنس قادر به فرزندآوری است؟

البته این به معنای این نیست که در طول فرگشت، واقعا چنین چیزی یعنی انتخاب برخلاف قواعد انتخاب طبیعی، برای هر جنس مقدور نبوده است، بلکه به معنای این است که اگر تصمیمات هر جنس با انتخاب طبیعی هماهنگ نباشد، ژن‌های آن‌ها نیز انتخاب‌ نمی‌شود و بقای تولیدمثلی نیز، نخواهند داشت. به‌عبارت‌ دیگر، در طی قرن‌ها فرگشت، ترجیحاتی که هماهنگ با ترجیحات انتخاب طبیعی نبوده‌اند، محکوم‌به نابودی می‌شدند زیرا این ترجیحات، احتمال بقا و موفقیت تولیدمثلی فرد انتخاب‌کننده و فرزندان او را، کم می‌کرده‌اند. انتخاب جنسی، خود به دو نوع دیگر، طبقه‌بندی می‌شود.

در انتخاب بین‌جنسی، اعضای یک جنس، صفاتی را در جنس دیگر ترجیح می‌دهند که در طی فرگشت، منجر به افزایش میزان آن صفت در جمعیت آن جنس و ترجیح آن صفت در جنس ترجیح‌دهنده خواهد شد. در نوع دیگری از انتخاب جنسی که انتخاب درون جنسی نام دارد، اعضای یک جنس بر سر به دست آوردن جنس مقابل یا منابعی که به دست آوردن جنس مقابل را تسهیل می‌کند، باهم دیگر رقابت می‌کنند. اغلب بین انتخاب درون‌جنسی و برون‌جنسی نیز، ارتباط وجود دارد. 

ماهی مایکروبراکیوس دیکی

انتخاب طبیعی، انتخاب جنسی را در جهت‌های معینی سوق می‌دهد زیرا هر جنس، برای اینکه زادآوری و تولیدمثل موفق داشته باشد، نمی‌تواند به الزامات انتخاب طبیعی، بی‌توجه بماند. حال این سؤال مطرح است که چه زمانی تولید مثل جنسی فرگشت پیدا کرد؟ کدام موجودات زنده تولید مثل جنسی کردند؟ تاریخچه‌ی تکامل تولید مثل جنسی در ماهی باستانی به‌نام مایکروبراکیوس دیکی (Microbrachius dicki) پنهان شده است (شکل بالا). مایکروبراکیوس دیکی اولین موجود شناخته‌شده‌ای است که تولیدمثل به شیوه‌ی تخم‌ریزی را متوقف کرد و به‌جای آن، به جفت‌گیری با آمیزش جنسی روی آورد.

این ماهی در حدود ۳۸۵ میلیون سال پیش در دریاچه‌ای زندگی می‌کرد که در سرزمین اسکاتلند کنونی قرار داشت. این ماهی عضو بازومانندی دارد و از زمان پیدا شدن آن جزو مباحث مورد بحث دانشمندان بوده است. اما یافته‌های جدید نشان می‌دهد احتمالا این ماهی‌ها هنگام آمیزش جنسی بازوهای همدیگر را می‌گرفتند. مایکروبراکیوس دیکی از رده ماهی‌های استخوانی بوده و حدود ۸ سانتی‌متر طول داشته است. پژوهشگران در بررسی‌های فسیل این ماهی به عضوی «L شکل» رسیدند که مطالعات بیشتر نشان داد این عضو، اندام جنسی ماهی‌های نر بوده است.

مقاله‌ی مرتبط:

 اولین مهره‌دارانی که ازطریق لقاح داخلی تولید مثل می‌کردند، همین ماهی‌ها بودند. لقاح داخلی درست همان کاری است که ما انسان‌ها انجام می‌دهیم. این ماهی‌ها جزو اولین گونه‌هایی بودند که جنس نر و ماده‌ی آن‌ها از نظر ظاهری تفاوت داشتند. این تفاوت ظاهری به دودیسی جنسی مشهور است. اکثر ماهی‌ها امروزی با آزاد کردن تخم‌ها و اسپرم‌های خود در آب، تولید مثل می‌کنند.. پژوهشگران هنوز دلیل وجود لقاح داخلی این موجودات را نمی‌دانند. اما این ماهی اولین جانداری بود که تولید مثل جنسی را انجام داد و ما آن را به شکل امروزی می‌بینیم.

مایکروبراکیوس دیکی اولین موجودی است که تخم‌ریزی را متوقف کرد و به آمیزش جنسی روی آورد

برای فهم منشا اصلی تولید مثل جنسی باید به زمان‌های بسیار دور برویم. Bangiomorpha pubescens یک جاندار پرسلولی است که روی صخره‌هایی (این صخره‌ها ۱.۲ میلیارد سال سن دارند) که در کانادا یافت شده است، قرار دارد. این جاندار یک جلبک قرمز است و می‌توان گفت اولین جانداری که تولید مثل جنسی می‌کرد یک جلبک دریایی بود. جلبک قرمز بیش از ۵ هزار گونه دارند و بسیار متنوع هستند. با مطالعه‌ی تاریخ فسیل آن‌ها که می‌توان به آن‌ها لقب فسیل زنده را داد چون ظاهرا خود را طی ۱/۲ میلیارد سال حفظ کرده‌اند، مشخص می‌شود که ما از کجا آمده‌ایم.

به‌دلیل محیط خشن و متغیر جلبک B. pubescens، باعث شد به توانایی تولید مثل جنسی برسد. به نظر می‌رسد از صدها میلیون سال پیش که شرایط محیطی مثل اکسیژن و کربن دچار نوساناتی شد، فسیل‌های این جلبک‌ها ظاهر شدند. در آن زمان تولید مثل جنسی برای فرگشت موجودات زنده‌ی پرسلولی ضروری بوده است. اینکه چه ارتباطی بین تولید مثل جنسی، پرسلولی بودن، اکسیژن‌زایی و چرخه‌ی کربن وجود دارد هنوز مشخص نیست. اما این رخدادها ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و با مطالعه‌ی این صخره‌ها می‌توان پی به راز به‌وجود آمدن وجودات پرسلولی برد. این پژوهش در ژورنال نیچر منتشر شده است.

کوتاه شدن کروموزم Y

کروموزم / chromosome

کروموزوم Y به‌نوعی نماد مردانگی است اما در حال نقش باختن و ضعیف شدن است. اگرچه این کروموزوم، ژن SRY، تعیین‌کننده‌ی جنسیت پسر یا دختر را درون خود دارد اما ژن‌های خاص دیگری روی آن نیست و تنها کروموزومی است که برای زندگی الزامی نیست. از سوی دیگر، زنان بدون این کروموزوم هیچ مشکلی پیدا نخواهند کرد. SRY در نزدیکی ناحیه‌ی اتوزومی کاذب بازوی کوتاه کروموزوم Y قرار گرفته است و پروتئینی حاوی ۲۴۰ آمینواسید را کد می‌کند. ژن‌ها بدون این کروموزم هم راحت زندگی می‌کنند.

کروموزم Y به‌سرعت در حال از بین رفتن است. ژن‌ها با دو کروموزم X که کاملا سالم هستند، باقی می‌مانند درحالی‌که مردان با یک کروموزم X و یک کروموزم Y نامناسب، با مشکل مواجه می‌شوند. اگر نرخ از بین رفتن کروموزم Y به همین روال ادامه پیدا کند، کروموزم فوق ۴/۶ میلیون سال دیگر کاملا از بین خواهد رفت. این زمان شاید خیلی طولانی به‌ نظر برسد؛ ولی وقتی عمر حیات روی زمین را بررسی می‌کنیم (۳/۵ میلیارد سال) چنین زمانی چندان طولانی نیست. کروموزم Y همیشه به این شکل نبوده است. اگر به ۱۶۶ میلیون سال پیش و زمان اولین پستانداران برگردیم، داستان کاملا متفاوت می‌شود.

کروموزم اولیه‌ی Y، درابتدا به‌اندازه‌ کروموزم‌ X بود و تمامی ژن‌های یکسان با آن را در بر داشت. اما کروموزم Y یک نقص اساسی دارد؛ کروموزم Y برخلاف سایر کروموزم‌ها که دو نسخه در هر سلول دارند، تنها یک نسخه دارد که از پدران به پسران منتقل می‌شود. این بدین معنا است که ژن‌های موجود در کروموزم Y نمی‌توانند نوترکیبی ژنتیکیانجام دهند؛ نوترکیبی ژنتیکی عبارت است‌ از آمیختن ژن‌های هر نسل برای کمک‌ به حذف جهش‌های ژنتیکی مضر. ژن‌های کروموزم Y که از مزایای نوترکیبی محروم هستند، باگذشت زمان از بین می‌ٰروند و درنهایت از ژنوم حذف خواهند شد.

با وجود این مشکلات، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کروموزم Y درحال توسعه‌ی مکانیزم‌های متقاعد‌کننده‌ای برای کند کردن نرخ از‌ دست دادن ژن‌ها تا حد ممکن است. به‌عنوان مثال، در مطالعه‌ای که در ژورنال Plos Genetics شد، بخش توالی کروموزم Y از ۶۲ مرد مختلف نشان داد که این امر مستلزم تغییرات ساختاری در مقیاس بزرگ است و امکان تقویت ژن (دریافت نسخه‌های متعدد از ژن‌هایی که عملکرد اسپرم سالم را تقویت می‌کنند و مقدار از‌ دست رفتن ژن را کاهش می‌دهند) را فراهم می‌کند.

بسیاری از ژن‌های موجود در کروموزوم Y، برای تولید مثل ضروری نیستند

این مطالعه همچنین نشان داد که کروموزم Y با ایجاد ساختارهایی غیرطبیعی به‌ نام پالیندروم، توالی‌های DNA که از دو طرف یکسان خوانده می‌شوند، از تباهی بیشتر خود جلوگیری می‌کند. آن‌ها نرخ عظیمی از رویدادهای مربوط‌ به تبدیل ژنی را در توالی‌های پالیندرومی روی کروموزم Y ثبت کردند. این روند که اساسا یک عمل کپی و چسباندن است، باعث می‌شود ژن‌های آسیب‌دیده با استفاده‌ از یک کپی پشتیبان به‌عنوان الگو، اصلاح شوند. شواهد به‌دست‌آمده از گونه‌های دیگر کروموزم Y، در پستانداران و چندین گونه‌ی دیگر، نشان داد که تقویت ژن کروموزم Y، یک اصل کلی در این مجموعه است. 

ژن‌های تقویت‌شده، نقشی اساسی در تولید اسپرم و تنظیم نسبت جنسیت فرزندان، حداقل در جوندگان، بازی می‌کنند. پژوهشگران اخیرا با انتشار مقاله‌ای در ژورنال Molecular Biology And Evolution شواهدی نشان دادند مبنی بر اینکه این افزایش کپی‌ ژن در تعدادی از موش‌ها، نتیجه‌ی انتخاب طبیعی است. جامعه‌ی علمی در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه آیا کروموزم Y در آینده‌ ناپدید خواهد شد یا خیر، به‌ دو دسته موافقان و مخالفان تبدیل شده است. مخالفان معتقدند که مکانیزم‌ دفاعی کروموزم Y کارهای مهمی انجام می‌دهد و کروموزم Y را نجات خواهد داد. اما موافقان معتقدند که این مکانیزم دفاعی تنها برای مدت کوتاه جواب خواهد داد و سرانجام کروموزم Y از بین خواهد رفت.

جنی گریوز، یکی از موافقان نابودی کروموزم Y از دانشگاه لاتروب استرالیا، ادعا می‌کند که اگر به این موضوع در طولانی‌مدت نگاه کنیم، کروموزم Y قطعا نابود خواهد شد؛ حتی اگر زمان این نابود شدن کمی بیشتر از حد انتظار طول بکشد. او در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۶ می‌گوید که موش‌های صحرایی ژاپنی و ول‌حفار‌ها به‌طور کامل کروموزم Y خودشان را از دست داده‌اند و معتقد است که روند تولید یا از بین رفتن ژن‌ها در کروموزم Y قطعا مشکلاتی در باروری به‌وجود می‌آورد. این امر نهایتا موجب تشکیل گونه‌های کاملا جدید می‌شود. 

از بین رفتن جنسیت مرد

کروموزم / chromosome

حتی اگر کروموزم Y در انسان‌ها ناپدید شود، لزوما به این معنا نیست که مردان به پایان راه خود می‌ٰرسند. حتی در گونه‌هایی که کروموزم Y خود را به‌طور کامل ازدست داده‌اند، وجود نرها و ماده‌ها، برای تولید مثل ضروری است. در این موارد، ژن SRY که مسئول مشخص کردن مرد شدن جنین بود به کروموزم دیگری وارد می‌شود؛ به این معنا که این‌گونه بدون نیاز به کروموزم Y جنسیت نر تولید می‌کند. اما این کروموزم جدید که SRY قرار است به آن برود، بازهم به‌ دلیل عدم نوترکیبی که قبلا موجب از بین رفتن کروموزم Y شده بود، شروع‌ به از بین رفتن می‌کند.

نکته‌ی جالب توجه درمورد گونه‌ی انسان‌ها این است که با وجود ضروری بودن کروموزم Y برای تولید مثل، بسیاری از این ژن‌هایی که این کروموزم در خود دارد، اصلا برای تولید مثل ضروری نیستند؛ بدین معنا که مهندسی ژنتیک ممکن است در آینده‌ای نزدیک بتواند چیزی را جایگزین عملکرد ژن‌ها در کروموزم Y کند و به زوج‌های هم‌جنس زن یا مردان نابارور اجازه‌ی باروری دهد. البته حتی اگر این روش باروری برای همه ممکن شود، بعید به‌ نظر می‌رسد که انسان‌های بارور تولید مثل طبیعی را متوقف کنند.

اگرچه این موضوع بسیار جالب و یکی از بحث‌های داغ این روز‌های پژوهش‌های دنیای ژنتیک است، جای نگرانی زیادی وجود ندارد. ما حتی نمی‌دانیم که اصلا کروموزم Y ناپدید خواهد شد یا خیر و حتی اگر چنین چیزی رخ دهد، به‌احتمال زیاد هنوز هم به جنس مرد برای ادامه روند تولید مثل عادی نیاز خواهد بود. درواقع این ایده‌ی سیستم کتاب مزرعه‌‌ی حیوانات که تعداد کمی‌ از مردان خوش‌شانس برای تبدیل شدن به پدر اکثر جامعه بچه‌ها شانس دارند، مطرح نیست و ۴/۶ میلیون سال دیگر، نکات حائز اهمیت دیگری وجود خواهند داشت. 



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

چندی پیش، سی و پنجمین سالگرد معرفی اولین کامپیوتر مکینتاش اپل بود؛ کامپیوتری که آغازگر انقلاب کامپیوترهای شخصی امروزی شد. از زمان عرضه در ۲۴ ژانویه‌ی سال ۱۹۸۴، مکینتاش و دیگر مک‌هایی که پس از آن عرضه شدند، تأثیر بزرگی بر کامپیوترهای شخصی و لپ‌تاپ‌هایی که استفاده می‌کنیم داشتند. به مناسبت این رویداد، در این مطلب به تاریخچه‌ی این کامپیوترهای همواره در حال پیشرفت Apple می‌پردازیم که اولین کامپیوترهای شخصی تیراژ بالا با رابط کاربری گرافیکی بودند.

۱۹۸۴ - سال‌های اولیه‌ی کامپیوترهای All-In-One

روز بیست و چهارم ژانویه، استیو جابز اولین کامپیوتر مک را به دنیا معرفی کرد؛ کامپیوتری All-In-One با پردازنده‌ی ۸ مگاهرتزی 68k موتورولا، به همراه نمایشگر ۹ اینچی، فلاپی درایو ۳.۵ اینچی و ۱۲۸ کیلوبایت رم. بزرگ‌ترین عامل فروش این محصول رابط کاربری گرافیکی آن بود که با موس کنترل می‌شد و شامل المان‌هایی از شرکت تحقیقاتی افسانه‌ای پالو آلتو، زیراکس پارک (Xerox PARC، که اکنون PARC یا Palo Alto Research Center نام دارد) بود. همچنین اولین مک دو نرم‌افزار MacPaint و نرم‌افزار پردازش متن MacWord را به همراه داشت که در آن زمان انقلابی بودند.

Apple Macintosh Steve Jobs اپل مکینتاش استیو جابز

استیو جابز به همراه اولین مک

قیمت مکینتاش ۲۴۹۵ دلار بود و ۳۵ سانتی‌متر ارتفاع و ۷.۵ کیلوگرم وزن داشت، که با جعبه‌ی حمل آن که به‌صورت جداگانه عرضه می‌شد، به حدود ۱۰ کیلوگرم می‌رسید. در ادامه قسمتی از اولین نمایش مکینتاش را می‌بینیم؛ پیش از این مردم تنها تصاویری از آن را دیده بودند و در این ویدئو می‌بینید که چقدر از توانایی‌های آن شگفت‌زده می‌شوند.

دانلود

علاوه‌براین معرفی مکینتاش با تبلیغ معروف یک و نیم میلیون دلاری سوپر بول، ساخته‌ی ریدلی اسکات، همراه بود.

دانلود

۱۹۸۵ - آفیس برای مک عرضه می‌شود

بسیاری مایکروسافت را دشمن مک می‌دانند. اما این شرکت درواقع یک سال پس از عرضه‌ی مک، یکی از اولین شرکای بزرگ آن بود. مایکروسافت دو اپلیکیشن را، با نام‌های ورد و اکسل، برای مک عرضه کرد (در آن زمان اکسل به‌طور اختصاصی برای مک عرضه شد). همچنین مایکروسافت در این زمان، پاورپوینت را از شرکتی به نام Forethought خرید.

Word Macintosh ورد مکینتاش

Word

Excel Macintosh اکسل مکینتاش

Excel

علاوه‌براین سال ۱۹۸۵، سال عرضه‌ی اولین پرینتر لیزری اپل و نرم‌افزار نشر رومیزی Aldus PageMaker بود؛ دو محصولی که آغازگر انقلاب نشر رومیزی، که کامپیوترهای مک به خاطرش شهرت دارند، شدند. تا پایان ۱۹۸۵ هر دو بنیان‌گذار اپل یعنی استیو جابز و استیو وزنیاک این شرکت را ترک کردند و مایکروسافت هم Windows 1.0 را معرفی کرد؛ حرکتی که به نقطه‌ی عطفی در روند تکامل کامپیوترهای شخصی تبدیل شد.

پرینتر لیزری اپل Apple LaserWriter Printer

پرینتر LaserWriter

۱۹۸۶ - SCSI اهمیت زیادی دارد

مک ارتقای بزرگی در قالب مکینتاش پلاس به خود دید. این دستگاه ۱ مگابایت رم و پورت SCSI (اِسکازی) داشت که استاندارد جدیدی برای اتصال دستگاه‌های جانبی بود و امکان اتصال زنجیره‌ای دستگاه‌هایی مانند پرینتر و هارد اکسترنال را فراهم می‌کرد. سیستم‌عامل مک به نسخه‌ی 3.0 رسید و شامل بهبودهایی مانند امکان قرار دادن فولدرها داخل یکدیگر بود.

Macintosh Plus SCSI اسکازی مکینتاش پلاس

پورت SCSI در Macintosh Plus

۱۹۸۷ - کسب‌وکارها هدف قرار می‌گیرند

مکینتاش پلاس کنار رفت و راه را برای دو مک جدید باز کرد: Macintosh SE، که انتخاب بین دو فلاپی درایو یا یک هارد دیسک داخلی را به کاربر می‌داد، و Macintosh II که کاربران کسب‌وکارها را هدف قرار داده بود.

Macintosh SE مکینتاش

مکینتاش SE با دو فلاپی درایو

Mac II نمایشگر ۱۳ اینچی ۲۵۶ رنگ و پردازنده‌ی ۱۶ مگاهرتزی داشت و می‌توانست تا ۱۲۸ مگابایت رم داشته باشد. Mac OS نیز به نسخه‌ی ۵.۱ رسید و امکان پرینت در پس‌زمینه را مهیا کرد.

مکینتاش Macintosh II

Macintosh II

یک نکته‌ی جالب Macintosh SE این بود که به‌دلیل افزایش ظرفیت رام به ۲۵۶ کیلوبایت، تیم سازنده توانست ویژگی پنهان جالبی در آن قرار دهد؛ با رفتن به آدرس 0x41D89A رام، چهار عکس از تیم سازنده مشاهده می‌شد:

تیم مکینتاش Macintosh SE

چهار عکس پنهان‌شده‌ی تیم سازنده‌ی Macintosh SE

در برخی دیگر از پروژه‌های اپل نیز چنین ویژگی‌های پنهانی مشاهده می‌شود که طرفداران اپل علاقه‌ی زیادی به آن‌ها دارند.

۱۹۸۸ - ظهور CD-ROM

در ادامه اپل Macintosh IIx را با سیستم‌عامل نسخه‌ی 6.0 معرفی کرد. همچنین درایو CD-ROM اکسترنال AppleCD SC معرفی شد تا به این ترتیب اپل یکی از اولین تولیدکنندگان کامپیوتری باشد که از این تکنولوژی استفاده می‌کند.

AppleCD SC درایو دیسک نوری اپل

CD Caddy قاب دیسک نوری - مک اپل Apple Mac OS

AppleCD SC (شکل اول) - درگاه سی‌دی به این دلیل بزرگ است که در گذشته معمولا سی‌دی‌ها در قابی مخصوص مانند شکل دوم قرار می‌گرفتند و قاب را داخل درایو قرار می‌دادند

در همین زمان استیو جابز اولین ثمره‌ی شرکت کامپیوتری جدیدش، NeXT را رونمایی کرد. این محصول با نام Next Computer، طراحی مکعبی داشت (به همین دلیل برخی آن را The Cube خطاب می‌کردند) که همراه‌با یک درایو مغناطیسی-نوری (Magneto-Optical)، به‌جای فلاپی، و یک مانیتور ۱۷ اینچی، عرضه می‌شد. در این محصول شاهد نگاه آینده‌نگرانه‌ی استیو جابز در مورد تکنولوژی‌های پیش رو هستیم که بعدا در مک‌ها نیز آن را می‌بینیم.

نکست NeXT Computer

NeXT Computer

۱۹۸۹ - اولین لپ‌تاپ مک

اپل سه مک جدید معرفی کرد: SE/30 و Mac IIc و Mac IIci که در میان آن‌ها Mac IIci از سایر جذاب‌تر است. این مدل یک مک ماژولار با مانیتور رنگی جدا و یک کیس جمع‌وجورتر است و پردازنده‌ی ۲۵ مگاهرتزی 68k دارد که آن را به سریع‌ترین مک در زمان خود تبدیل کرد.

مکینتاش Macintosh IIci

Mac IIci

همچنین اپل اولین لپ‌تاپ خود، Macintosh Portable را با وزن ۷.۲۵ کیلوگرم، و قیمت ۶۵۰۰ دلاری، در ماه سپتامبر معرفی کرد. در شرکت نکست نیز استیو جابز از سیستم‌عامل مبتنی بر یونیکس NeXTSTEP رونمایی کرد که بعدها تأثیر زیادی در مسیر مک‌ها داشت.

مکینتاش Macintosh Portable

Macintosh Portable

۱۹۹۰ - رقابت بر سر سهم بازار

اپل سریع‌ترین کامپیوتر خود تا به آن روز را معرفی کرد: Macintosh IIfx با پردازنده‌ی ۴۰ مگاهرتزی. این محصول برای مبارزه با این تصور غلط که کامپیوترهای شخصی با سیستم‌عامل DOS بسیار سریع‌تر از رقبای مک خود با رابط کاربری گرافیکی هستند، طراحی شده بود. Windows 3.0 مایکروسافت هم در همین سال به بازار آمد، که در این زمان سهم اپل از بازار کامپیوترها ۲۰ درصد بود.

مکینتاش Macintosh IIfx

مکینتاش IIfx

۱۹۹۱ - نکته‌ی کلیدی توان پردازشی است

اپل به رقابت شدیدتری با پی‌سی‌ها پرداخت. این شرکت شش مک جدید را معرفی کرد که شامل دو کامپیوتر رده‌بالا با نام Quadra بود؛ دو کیس با پردازنده‌ی Motorola 68040 که تا ۲.۵ برابر سریع‌تر از نسل‌های قبلی بودند.

مکینتاش Macintosh Quadra 700

Macintosh Quadra 700

علاوه‌براین اپل سری جدید Mac Portable را با نام PowerBook معرفی کرد که اولین لپ‌تاپ‌هایی بودند که مثل لپ‌تاپ‌های امروزی کیبورد در عقب و ترک‌پد در جلو قرار داشت. مک او‌اس نیز به نسخه‌ی 7.0 رسید.

پاوربوک PowerBook 170

PowerBook 170

۱۹۹۲ - روند پیشرفت کند می‌شود

شرایط برای اپل دیگر چندان خوب نبودند. این شرکت سری کامپیوتر Performa را عرضه کرد که باتوجه‌به زمان خود قدرت پایینی داشتند. در این بین مایکروسافت با همکاری اینتل راه را برای کامپیوترهای شخصی x486 با کارآیی بهتر و سیستم‌عامل Windows 3.1، که محبوبیت آن روزبه‌روز در حال افزایش بود، هموار کردند. همچنین اوضاع نکست بهتر شده بود و نسخه‌ی 3.0 سیستم‌عامل NeXTSTEP به‌جز پردازنده‌های Motorola 68k از پردازنده‌های اینتل نیز پشتیبانی می‌کرد که این پشتیبانی در سال بعد اضافه شد.

مکینتاش Macintosh Performa 600CD

Macintosh Performa 600CD

۱۹۹۳ - سهم ویندوز افزایش می‌یابد

اپل ۱۹ مک جدید در ۶ رده‌ی مختلف معرفی کرد: سری Color Classic، سری پایین‌رده‌ی LC، میان‌رده‌ی Centris و بالارده‌ی Quadra، و همچنین کامپیوترهای Performa و PowerBook. اپل اعلام کرد که تاکنون ۱۰ میلیون کامپیوتر مک فروخته است. اما رقابت سنگین‌تر شده بود و مایکروسافت اعلام کرد که ویندوز بیش از ۲۵ میلیون کاربر دارد.

مکینتاش Macintosh Color Classic

Macintosh Color Classic

۱۹۹۴ - مهاجرت به PowerPC

اپل اولین مهاجرت بزرگ خود در تاریخ ۲۵ ساله‌ی مک را انجام داد و دستگاه‌هایی با پردازنده‌های PowerPC که از معماری RISC بهره می‌بردند، معرفی کرد. پردازنده‌های PowerPC به مقدار بسیار زیادی سریع‌تر از پردازنده‌های بر پایه‌ی CISC بودند که تا پیش از آن در محصولات این شرکت استفاده می‌شد، و نتیجه‌ی همکاری میان اپل، IBM وموتورولا بودند. همچنین در این سال سیستم‌عامل اپل به نسخه‌ی ۷.۵ رسید.

IBM PowerPC پاور پی سی

پردازنده‌ی پاورپی‌سی

۱۹۹۵ - مک توان رقابت ندارد

این بار اپل دو اتفاق ناگوار را تجربه کرد: Windows 95 و ادامه‌ی موفقیت پردازنده‌های بسیار محبوب پنتیوم اینتل. فروش مک‌های مجهز به پردازنده‌های PowerPC مناسب بود اما سایر دستگاه‌ها فروش ناامیدکننده‌ای را تجربه کردند. اپل حق استفاده از سیستم‌عامل خود را عرضه کرد تا با تأخیر وارد رقابت با سیستم‌های ویندوز و اینتل شود. در ماه سپتامبر استیو جابز به مجله‌ی Fortune گفت که راه نجات اپل را می‌داند اما هیچکس در این شرکت به حرف او گوش نمی‌دهد.

۱۹۹۶ - بازگشت جابز

در ماه فوریه استیو جابز در صحبت با Fortune، با سخنانش بسیاری را شگفت‌زده کرد. او گفت:

اگر من مدیریت اپل را بر عهده داشتم، تا جای ممکن از مکینتاش سود می‌بردم و درکنار آن مشغول کار روی محصول بزرگ بعدی می‌شدم. نبرد کامپیوترهای شخصی به پایان رسیده است. تمام شد. مایکروسافت مدت‌ها پیش پیروز شد.

اپل بالاخره استفاده از پردازنده‌های قدیمی 68k را کنار گذاشت و کار روی نسخه‌ی هشتم Mac OS را آغاز کرد. تا پایان این سال اپل شرکت جابز، NeXT و سیستم‌عاملش NeXTSTEP را تصاحب کرد. استیو جابز به اپل بازگشت که این موضوع سرآغاز تبدیل شدن اپل به شرکتی که امروز می‌شناسیم بود.

مکینتاش بیستمین سالگرد Twentieth Anniversary Macintosh

Twentieth Anniversary Macintosh به مناسبت بیست سالگی اپل، که محصولی بسیار ناموفق بود

۱۹۹۷ - جابز به اصول اولیه باز می‌گردد

اپل سری محصولات بیش‌ازحد زیاد و مشتریان بسیار کمی داشت و در حال ضرر بود. جابز که اکنون مدیرعامل موقت این شرکت بود در ماه اکتبر در مصاحبه با Time شرایط نامساعد اپل را شرح داد. او گفت:

اپل دارایی‌های فوق‌العاده‌ای دارد، اما به نظرم بدون مقداری توجه، این شرکت ممکن است، ممکن است، ممکن است ... ممکن است، ممکن است از بین برود.

اپل بیل گیتس را برای خرید سهام این شرکت به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار متقاعد کرد. جابز استفاده از سیستم‌عامل مک در کامپیوترهای غیر اپل را متوقف کرد. Mac OS به نسخه‌ی هشت رسید و اپل کار روی Rhapsody، نسل پیش از Mac OS X را آغاز کرد. تا پایان این سال اپل مک‌هایی با چیپ PowerPC G3 عرضه کرد که قدرت بسیار بیشتری نسبت به نسل‌های پیشین خود داشتند.

دانلود

۱۹۹۸ - iMac نوید دورانی تازه را می‌دهد

استیو جابز به مبارزه با محصولات اپل ادامه داد و تولید دستیار دیجیتال شخصی (PDA) اپل را که نیوتون نام داشت، متوقف کرد.

اپل نیوتن Apple Newton

Newton MessagePad

او تمرکز شرکت را روی محصول جدیدی قرار داد که اپل را به روزهای اولش باز می‌گرداند: iMac. رویای جابز در قالب یکی سیستم All-In-One با پردازنده‌ی ۲۳۳ مگاهرتزی PowerPC G3، ۳۲ مگابایت رم، هارد ۴ گیگابایتی و نمایشگر ۱۵ اینچی، رنگ حقیقت به خود گرفت. این محصول فاقد درایو فلاپی یا درگاه‌های قدیمی بود و به‌جای آن‌ها اتصال آسان به اینترنت و درگاه USB، فناوری جدید اینتل برای اتصال دستگاه‌های جانبی، ارائه می‌داد. آی‌مک به محبوبیت زیادی در میان کاربران سراسر جهان دست پیدا کرد.

استیو جابز آی مک Steve Jobs iMac G3

استیو جابز به همراه آی‌مک G3

۱۹۹۹ - G4 با سرعت پیش می‌رود

آی‌مک سریع‌تر شد و در رنگ‌های جذاب بیشتری به بازار عرضه شد. کیس پاور مکینتاش با رنگ مشابه آبی فیروزه‌ای و پردازنده‌ی PowerPC G3 با فرکانس تا ۴۵۰ مگاهرتز، وارد بازار شد.

پاور مکینتاش Power Macintosh G3

Power Macintosh G3

همچنین اپل سری جدیدی از لپ‌تاپ‌هایش را با پردازنده‌ی G3 راهی بازار کرد، که iBook نام داشت.

آی بوک iBook

iBook

اما بزرگ‌ترین شگفتی اپل در این سال Power Mac G4 بود که اپل آن را «اولین سوپرکامپیوتر رومیزی جهان» نامید.

پاور مک Power Mac G4

Power Mac G4

نهایتا در این سال اپل اولین روتر وای-فای 802.11b را با نام AirPort به نمایش گذاشت و معرفی Mac OS X Server، نمایشی را از یک تغییر بزرگ در رابط کاربری مک، به جهانیان ارائه کرد.

ایرپورت اپل Apple AirPort

ایرپورت

۲۰۰۰ - OS X ظاهر می‌شود

استیو جابز نوید نسخه‌ی مصرف‌کننده‌ی Mac OS X (مک او‌اس تِن بخوانید) را داد و اولین نسخه‌های آزمایشی آن در اواخر این سال منتشر شدند. این سیستم‌عامل به‌طور کلی خوب به نظر می‌رسید، اما از نظر برخی ویژگی‌ها کمبود داشت و مقدار زیادی کند بود. با این وجود، با نسخه‌ی ۹ تفاوت زیادی داشت؛ Mac OS X یک سیستم‌عامل مبتنی‌بر Unix بود که بر پایه‌ی NeXTSTEP و دیگر فناوری‌های توسعه‌یافته در NeXT ساخته شده بود.

Mac OS X 10.0 Public Beta Kodiak مک او اس پابلیک بتا

بتای عمومی Mac OS X با اسم رمز Kodiak - نسخه‌ی نهایی با اسم رمز Cheetah منتشر شد

کامپیوترهای مک موجود؛ آی‌مک، آی‌بوک، پاور مک و پاوربوک، صرفا افزایش سرعت و تغییر رنگ را تجربه کردند و تغییر اساسی نداشتند. همچنین Power Mac G4 Cube عرضه شد؛ یک کامپیوتر بدون نمایشگر و جمع‌وجور که یادآور دوران استیو جابز در NeXT بود. البته این محصول به‌دلیل قیمت بیش از حد و مشکل ایجاد شکستگی در قاب آن، شکست خورد.

پاور مک Power Mac G4 Cube

Power Mac G4 Cube

۲۰۰۱ - دوران توپ ساحلی چرخان

اپل Mac OS X 10.1 را با ترکیب رنگ Aqua، جلوه‌های شفاف و جای خالی برخی ویژگی‌ها، عرضه کرد. هنوز بسیار کند بود و عبارت «توپ ساحلی چرخان مرگ» به اصطلاحی آشنا برای کاربران مک تبدیل شد (در زمان انتظار، نشانگر موس مک به شکل توپ ساحلی چرخان نمایش داده می‌شود). از نظر طراحی این نسخه ویندوز ویستای اپل محسوب می‌شد؛ محتوا و طراحی خوبی که کندتر از آن بودند که قابل استفاده باشند.

اپل همچنین با نسل جدید پاوربوک طراحی کاملا جدیدی را برای لپ‌تاپ‌هایش به نمایش گذاشت. این لپ‌تاپ حالا نمایشگر عریض ۱۵ اینچی و پردازنده‌ی G4 را در قالب بدنه‌ی تیتانیومی با ضخامت ۱ اینچ (۲۵ میلی‌متر) جای می‌داد.

پاوربوک PowerBook G4 Titanium Mercury

PowerBook G4 Titanium Mercury

آی‌بوک‌های جدید نیز عرضه شدند و آی‌مک هم با ظاهر جدیدش یک فاجعه بود و طرح‌های Blue Dalmation و Flower Power باعث شدند خریداران به سمت آن نروند. نهایتا اپل موزیک پلیر پنج گیگابایتی خود را با نام iPodمعرفی کرد. در این حین مایکروسافت Windows XP را، که هنوز هم استفاده می‌شود، عرضه کرد.

آی مک iMac Flower Power

آی‌مک با طرح Flower Power

۲۰۰۲ - OS X به‌روزرسانی خوبی دریافت می‌کند

اپل نسخه‌ی بازطراحی‌شده‌ی آی‌مک را با بدنه‌ی نیم‌کره و نمایشگری تخت که با پایه‌ی کرومی در بالای بدنه معلق بود، عرضه کرد.

آی مک iMac G4

iMac G4

علاوه‌براین چند نسخه‌ی جدید آی‌بوک، نسخه‌ی جدید Power Mac G4 و eMac، که با هدف مدارس ساخته شده بود، را معرفی کرد.

ای مک eMac

eMac

OS X 10.2 Jaguar نیز با ۱۵۰ ویژگی جدید و افزایش سرعتی که کاربران مدت‌ها انتظارش را می‌کشیدند، وارد میدان شد.

مک او اس جگوار Mac OS X 10.2 Jaguar

OS X 10.2 Jaguar

۲۰۰۳ - همه‌ی محصولات به‌روز می‌شوند

دستگاه‌های جدید دیگر قادر به اجرای نسخه‌های قبل از Mac OS X نبودند. همچنین همه‌ی محصولات مک؛ آی‌بوک‌ها، پاوربوک‌ها، کیس‌های پاور مک G4، آی‌مک و ای‌مک، دستخوش تغییر شدند. Power Mac G5 در ماه ژوئن، افزایش سرعت بزرگی را برای خانواده‌ی مک به ارمغان آورد؛ این محصول از دو پردازنده‌ی ۶۴ بیتی PowerPC G5 شرکت IBM استفاده می‌کرد که هرکدام با فرکانس ۲ گیگاهرتز فعالیت می‌کردند. حافظه‌ی آیپاد به ۴۰ گیگابایت افزایش یافت و نرم‌افزار iTunes معرفی شد که درکنار مک روی ویندوز نیز اجرا می‌شد و استفاده از آیپاد با ویندوز را ممکن کرد.

پاور مک Power Mac G5

Power Mac G5 با قیمت پایه‌ی ۱۹۹۹ دلار

۲۰۰۴ - آی‌مک، به شکلی که امروزه می‌شناسیم

این سال بیشتر در سلطه‌ی آیپاد بود تا مک؛ حتی اپل محصولات مک را با شعار «محصولی از سازندگان آیپاد» تبلیغ می‌کرد. آی‌مک بازطراحی بزرگی را تجربه کرد؛ نمایشگر معلق و بدنه‌ی نیمکره‌ای جای خود را به طراحی جدیدی دادند که همه‌ی این کامپیوتر All-In-One را پشت یک پنل LCD تخت جمع می‌کرد و شباهت زیادی به آی‌مک کنونی پیدا کرد. به این ترتیب بیش از یک دهه است که طراحی آی‌مک دستخوش تغییر آنچنانی نشده است. اپل در این زمان به سلامتی کامل بازگشته بود؛ اما سهمش از بازار کامپیوترهای شخصی به پایین‌ترین حد خود رسیده بود و تنها سه درصد از بازار جهانی را در اختیار داشت.

آی مک iMac G5

iMac G5 20-inch

اولین اپل استور انگلستان در خیابان ریجنت لندن افتتاح شد. در ماه‌های بعد و همینطور که کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها و دستگاه‌های iOS اپل روزبه‌روز معروف‌تر شدند، این فروشگاه‌ها به روشی باارزش برای اپل جهت ارتباط با مشتریان، تبدیل شدند.

اپل استور ریجنت لندن Apple Store Regent London

اپل استور خیابان ریجنت لندن

۲۰۰۵ – G5 از راه می‌رسد اما توان رقابت ندارد

IBM چیپ‌های دو هسته‌ای PowerPC G5، را به اپل داد تا کامپیوترهای Power Mac G5 را با پردازنده‌ی دو هسته‌ای به مشتریان خود ارائه دهد. با این وجود IBM موفق به برآورده کردن نیاز اصلی اپل نبود؛ آن‌ها یک چیپ سریع و کم‌مصرف PowerPC G5 لازم داشتند که بتوان از آن در سری‌های ضعیف‌تر آی‌بوک و پاوربوک استفاده کرد.

نهایتا در ماه ژوئن اتفاقی که غیرممکن می‌کرد رنگ واقعیت به خود گرفت و جابز در WWDC ۲۰۰۵ اعلام کرد که اپل سومین مهاجرت بزرگ خود (اولی گذار از 68k به PowerPC و دومی از Mac OS 9 به Mac OS X بود) را انجام می‌دهد و از پردازنده‌های اینتل استفاده خواهد کرد. بنابراین سخت‌افزار اپل دیگر تفاوتی با پی‌سی‌ها نخواهد داشت. OS X 10.5 Tiger نیز در ماه آوریل معرفی شد.

دانلود

همچنین در ژانویه‌ی این سال Mac mini هم با پردازنده‌ی PowerPC G4 عرضه شد. این سری در طول زمان دستخوش تغییرات بسیاری شده است و اکنون دستگاهی بسیار قدرتمند با پردازنده‌ی Core i7 اینتل است.

۲۰۰۶ - مک در سلطه‌ی اینتل

همه‌ی مک‌های اپل چیپ‌های PowerPC را کنار گذاشتند و به سراغ پردازنده‌های Intel Core Duo رفتند. این مهاجرت با آی‌مک، مک مینی و MacBook Pro آغاز شد و نهایتا در ماه اوت با Mac Pro کامل شد. تا پایان سال مک‌بوک پرو دستخوش تغییر شد و این بار از پردازنده‌ها Core 2 Duo بهره می‌برد.

MacBook Pro مک بوک پرو

نسل اول مک‌بوک پرو؛ که در اندازه‌های ۱۵ و ۱۷ اینچ تولید می‌شد

یک سری رده‌ی مبتدی هم با نام MacBook و نمایشگر ۱۳.۳ اینچی در این سال عرضه شد که تا ۲۰۱۲ نسخه‌های مختلفی را از آن می‌بینیم. جنس بدنه‌ی نسل اول مک‌بوک ترکیبی از پلی کربنات و فایبرگلاس بود و در دو رنگ سفید و مشکی تولید می‌شد.

مک بوک مشکی Black MacBook

 

مک‌بوک ۲۰۰۶

در این سال Boot Camp نیز معرفی شد. این ابزار امکان بوت ویندوز را درکنار OS X، برای کابران مک‌هایی که پردازنده‌ی اینتل دارند، فراهم می‌کند. اپلیکیشن‌هایی که هم با پردازنده‌های PowerPC و هم Intel سازگار باشند چندان رایج نبودند، اما کاربران مک‌های اینتلی می‌توانستند با استفاده از برنامه‌ی Rosetta اپل از اپ‌های مخصوص PowerPC استفاده کنند.

Boot Camp بوت کمپ

Boot Camp

همچنین در این سال کمپین تبلیغاتی Get a Mac اپل آغاز شد که هدف آن نمایش مزایای مک در مقایسه با پی‌سی‌های ویندوزی و ترغیب کاربران به خرید کامپیوترهای اپل بود.

دانلود

۲۰۰۷ - مک‌های قابل حمل بسیار قوی می‌شوند

این سال با یک عمل غافلگیرانه شروع شد و اپل مک پروهای هشت هسته‌ای را، که به شکل سفارش‌گذاری قابل خرید بودند، معرفی کرد. در ماه اوت اپل از معماری Santa Rosa اینتل برای مک‌بوک پرو استفاده کرد و آی‌مک هم طراحی جدید آلومینیومی و شیشه‌ای، و پردازنده‌ی Core 2 Duo اینتل را به خود دید.

آی مک iMac 2007

آی‌مک ۲۰۰۷ که دو نمونه‌ی ۲۰ و ۲۴ اینچی داشت

سال ۲۰۰۷، سال معرفی iPhone هم بود و در کنفرانس Macworld در ماه ژانویه بنرهایی با اشاره به پیشینه‌ی اپل و شعار «۳۰ سال اول تنها آغاز راه بودند. به ۲۰۰۷ خوش آمدید.» به نمایش گذاشته شد.

بنر اپل Apple Banner Macworld

بنر اپل در کنفرانس سالانه‌ی Macworld

علاوه‌براین در ۲۰۰۷ عرضه‌ی ویندوز ویستا را داشتیم که بسیار مورد انتقاد قرار گرفت؛ و پس از آن OS X 10.5 Leopard در ماه اکتبر عرضه شد که تبدیل به پرفروش‌ترین به‌روزرسانی OS X شد.

مک او اس لئوپارد Mac OS X 10.5 Leopard

Mac OS X Leopard

۲۰۰۸ - MacBook Air از پاکت نامه بیرون می‌آید

موفق‌ترین سال اپل تا به آن زمان، با معرفی مک پرو با نسخه‌ی پایه‌ی هشت هسته‌ای، درکنار آی‌مک، مک‌بوک و مک‌بوک پروهای سریع‌تر آغاز شد. علاوه‌براین اپل مک‌بوک ایر را معرفی کرد؛ لپ‌تاپی بسیار سبک با ترک‌پد مولتی‌تاچ برای ژست‌های حرکتی.

دانلود

تا پایان سال دوباره نسخه‌ی جدیدی از مک‌بوک و مک‌بوک پرو معرفی شد که از طراحی بدنه‌ی جدید آلومینیوم یکپارچه استفاده می‌کردند و قسمت پایینی آن‌ها از یک قطعه آلومینیوم برش خورده بود.

بدنه آلومینیومی یکپارچه مک بوک پرو MacBook Pro Aluminium Unibody

بدنه‌ی یکپارچه‌ی مک‌بوک پرو

۲۰۰۹ - مک‌بوک پرو کوچک‌تر

استیو جابز در ماه ژوئن اعلام کرد که OS X 10.6 Snow Leopard استفاده از توان پردازنده‌های چند هسته‌ای را برای تمام اپلیکیشن‌ها ممکن می‌کند. با این وجود این سال بیشتر به عرضه‌ی مک‌بوک پروی ۱۳.۳ اینچی شناخته می‌شود. این محصول که کاربران مدتی زیادی منتظر آن بودند، جایگزینی برای نسخه‌ی ۱۲ اینچی PowerBook G4 محسوب می‌شد.

مک بوک پرو 13 اینچی MacBook Pro 13 inch

اولین نسل مک‌بوک پروی ۱۳ اینچی

به مرور همه‌ی مک‌ها به سمت بدنه‌ی آلومینیوم یکپارچه رفتند که این اتفاق برای آی‌مک در اواخر این سال رخ داد.

آی مک 2009 iMac

iMac اواخر ۲۰۰۹، که مانند آی‌مک‌های امروزی دو مدل ۲۱.۵ و ۲۷ اینچ داشت

۲۰۱۰ - آینده دانلود است

ظهور اپ استور مک آینده‌ی بدون دیسک‌های نوری را برای مک‌ها نوید داد. برای دسترسی به آن به نسخه‌ی 10.6.6 سیستم‌عامل Snow Leopard نیاز بود که این موضوع باعث مقداری دشواری در به‌روزرسانی به OS X Lion در سال بعد شد.

اپ استور مک Mac App Store

اپ استور مک

مک‌بوک ایر ۱۱ اینچی در حالی معرفی شد که حدس و گمان‌ها می‌گفتند اپل دستگاهی فوق‌العاده برای رقابت با تمام لپ‌تاپ‌های پی‌سی ارزان‌قیمت آن زمان معرفی خواهد کرد؛ ظاهرا اپل تصمیم گرفت این کار را به‌جای مک‌بوک باiPad انجام دهد.

مک بوک ایر MacBook Air 11 13

نسل اول مک‌بوک ایر ۱۱ اینچی درکنار مدل ۱۳ اینچی

۲۰۱۱ - آغاز دوران درگاه‌های سریع‌تر با تاندربولت

OS X Lion در ماه ژوئیه در اختیار مشتریان قرار گرفت و اولین نسخه‌ی OS X بود که روی هیچگونه دیسکی عرضه نمی‌شد. البته کمی بعد برای کسانی که با اتصال به اینترنت مشکل داشتند و نمی‌توانستند از اپ استور استفاده کنند، روی فلش USB هم ارائه شد. خیلی افراد هم چون به Snow Leopard به‌روزرسانی نکرده بودند با مشکل مواجه شدند، زیرا به اپ استور مک دسترسی نداشتند.

فلش مک او اس لاین Mac OS X Lion USB Flash thumb drive

فلش USB حاوی OS X Lion

همچنین در این سال اپل اولین مک‌بوک پروهای مجهز به تکنولوژی Thunderbolt اینتل را عرضه کرد؛ که از همان درگاه Mini DisplayPort استفاده می‌کرد. با اینکه این تکنولوژی هنوز آنقدر محبوب نشده بود، روی تمام مک‌های جدید قرار گرفت.

تاندربولت مک بوک پرو Thunderbolt MacBook Pro

تاندربولت در مک‌بوک پرو

علاوه‌براین‌ها آخرین نسخه از مک‌بوک پروی ۱۷ اینچی در این سال ارائه شد و دیگر شاهد مک‌بوکی در این ابعاد نبودیم. نسل جدید Mac mini هم بدون درایو نوری معرفی شد.

مک مینی سرور Mac mini Server 2011

Mac mini Server - Mid ۲۰۱۱

۲۰۱۲ - نمایشگر رتینا به مک می‌آید

در تابستان OS X 10.8 Mountain Lion ازطریق اپ استور عرضه شد. این نسخه مانند نسل قبلی، به اضافه کردن حس‌وحال مشابه iOS به OS X، ادامه داد و از نام‌گذاری‌های مشابه برای برخی اپلیکیشن‌ها بهره می‌برد.

مک او اس Mac OS X 10.8 Mountain Lion

Mountain Lion

در اواخر سال، مک مینی و آی‌مک جدید معرفی شدند. نمایشگر iMac اکنون حتی از قبل هم باریک‌تر بود و ضخامت آن در حاشیه‌ها به ۵ میلی‌متر می‌رسید.

آی مک 2012 iMac

iMac - Late ۲۰۱۲

مک‌بوک پرو نیز ارتقای خوبی را در قالب نمایشگر رتینا و بدنه‌ی باریک یکپارچه بدون درایو نوری، تجربه کرد. هر دو مدل ۱۵ و ۱۳ اینچ در ۲۰۱۲ عرضه شدند و اوایل سال بعد هم نسخه‌ی بهبودیافته‌ی آن‌ها به بازار آمد. علاوه‌براین یکی از ویژگی‌های جالب توجه سری جدید، وجود درگاه HDMI بود.

مک بوک پرو رتینا MacBook Pro Retina 15

مک‌بوک پرو ۱۵ اینچی میانه‌ی ۲۰۱۲ با نمایشگر رتینا

۲۰۱۳ - ورود مک پرو

معرفی نسخه‌ی جدید مک پرو، که برای مدت زیادی مورد بی‌توجهی قرار گرفته بود، طرفداران این سری را به وجد آورد.

مک پرو Mac Pro

Mac Pro

پس از تغییرات مک‌بوک پرو، نسخه‌ی جدید مک‌بوک ایر نیز معرفی شد. مک‌های جدید و OS X 10.9 Mavericks (اپل گفت اسم‌های گربه‌سانان بزرگ تمام شده‌اند)، باعث شدند اپل این سال را با شرایط خوبی به پایان ببرد. Mavericks تحول بزرگی نبود و مشکلات خود را داشت اما همچنان موفقیت بزرگی برای این شرکت بود.

مک او اس Mac OS X 10.9 Mavericks WWDC 2013

معرفی OS X Mavericks در WWDC 2013

۲۰۱۴ - طراحی جدید OS X

در این سال از نظر سخت‌افزار، محصول چندان متفاوتی عرضه نشد و صرفا برخی محصولات، ارتقاهای جزئی دریافت کردند. اما از نظر نرم‌افزاری OS X 10.10 Yosemite به‌دنبال تغییر زبان طراحی iOS در نسخه‌ی هفتم، طراحی جدیدی، شبیه به iOS، به خود دید.

مک او اس Mac OS X Yosemite

OS X Yosemite

۲۰۱۵ - بازگشت به اصول اولیه با MacBook

در سال ۲۰۱۵ اپل چشم‌انداز جدید خود را برای لپ‌تاپ‌های این شرکت، با معرفی MacBook به نمایش گذاشت. این محصول برخی قسمت‌های طراحی خود را از آیفون‌ها و آیپد‌های زمان خود الهام گرفته بود و تلفیقی از گذشته، حال و آینده‌ی این شرکت در خود داشت؛ و در نوع خود لپ‌تاپ بسیار خوبی بود.

مک بوک MacBook 12 2015

MacBook با نمایشگر ۱۲ اینچی

اپل همچنین سری‌های مک‌بوک پرو و ایر را به‌روز کرد و سری جدید آی‌مک نیز از نمایشگرهای رتینای 4K و 5K بهره می‌برد.

آی مک رتینا Retina iMac 5K

iMac 5K

۲۰۱۶ - تاچ بار؛ تلاش اپل برای ایجاد تحولی دیگر 

اپل در WWDC اعلام کرد که از نام‌گذاری مشابه سیستم‌عامل‌های دیگر خود؛ iOS و watchOS و tvOS، برای سیستم‌عامل دسکتاپش استفاده می‌کند و از این پس آن را macOS می‌خواند. همچنین macOS Sierra معرفی شد که سیری را به مک آورد. در پاییز، از سری جدید مک‌بوک پرو، با طراحی جمع‌وجورتر، کیبورد مشابه MacBook سال گذشته، حذف پورت‌های مختلف و جایگزین کردن آن‌ها با تاندربولت ۳ (که درگاهش مثل USB-C است و از آن پشتیبانی می‌کند)، تشخیص اثر انگشت Touch ID و ویژگی جدید Touch Bar، رونمایی شد.

مک بوک پرو تاچ بار تاچ آیدی MacBook Pro Touch Bar Touch ID

MacBook Pro با تاچ بار و تاچ آیدی

۲۰۱۷ - آی‌مک حرفه‌ای می‌شود

در روزهای پایانی ۲۰۱۷، اپل عرضه‌ی iMac Pro را آغاز کرد. این نسخه‌ی بسیار قدرتمند All-In-One آی‌مک به‌طور خاص برای افراد حرفه‌ای طراحی شده است و مشخصاتی بسیار قوی، از جمله پردازنده‌ی زئون اینتل، ۳۲ گیگابایت رم و کارت گرافیک AMD Radeon Pro Vega 56، دارد. این محصول همچنین با قیمت پایه‌ی ۴۹۹۹ دلاری، یکی از گران‌قیمت‌ترین دستگاه‌های اپل تا به امروز است.

آی مک پرو iMac Pro

iMac Pro

۲۰۱۸ - ملاقات دوباره‌ی دو محصول کلاسیک اپل

۲۰۱۸ سالی بود که اپل به حرف طرافدارانش گوش داد و برخی از محبوب‌ترین محصولاتش را که اخیرا به آن‌ها بی‌توجهی شده بود، به‌روز کرد. یکی از آن‌ها به‌روزرسانی دیر اما بسیار خوب مک مینی، کامپیوتر کوچک اپل بود و ویژگی‌های بسیار خوبی را به این دستگاه افزود که آن را به انتخابی مناسب برای افراد حرفه‌ای و هنرمندان تبدیل می‌کند.

مک مینی 2018 Mac mini

Mac mini 2018

مک‌بوک ایر هم با طراحی باریک‌تر، نمایشگر بهبودیافته و سخت‌افزار به‌روزشده، آپدیتی را که بسیار نیازمندش بود، دریافت کرد.

مک بوک ایر 2018 MacBook Air

MacBook Air 2018

۲۰۱۹ - اپل برای امسال چه برنامه‌ای دارد؟

اکنون که مکینتاش ۳۵ ساله شده، آیا اپل امسال هم مثل سال گذشته صرفا برخی محصولات قبلی خود را به‌روز می‌کند؟ یا ۲۰۱۹ سالی ماجراجویانه برای آن‌ها خواهد بود؟ باید صبر کنیم و ببینیم، اما اپل تا همین الآن هم تجربه‌ی خوبی از CES 2019 داشته است؛ درحالی‌که حتی در آن حضور نداشت!



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

نستله (Nestlé S.A) شرکت سوئیسی با حوزه‌ی فعالیت بین‌المللی است که مرکز آن در شهر وُوه کانتون وو در سوئیس قرار دارد. آن شرکت در فاکتورهای درآمد و تولید، بزرگ‌ترین شرکت صنایع غذایی جهان محسوب می‌شود. نستله در سال‌های متعدد در فهرست برترین برندها و شرکت‌های جهان قرار گرفت و تاریخچه‌ای مملو از محصولات و زیربرندهای مشهور و محبوب همچون نسکافه دارد.

محصولات شرکت سوئیسی نستله شامل انواع غذای کودک، مکمل‌های دارویی، آب معدنی، صبحانه‌های بسته‌بندی شده، قهوه و چایی، شیرینی، لبنیات، بستنی، غذای منجمد، غذای حیوانات خانگی و انواع محصولات غذایی بسته‌بندی شده می‌شود. زیربرندهای مشهور از این برند سوئیسی، سالانه درآمدی بیش از یک میلیارد دلار دارند. از میان مشهورترین آن‌ها می‌توان به نسپرسو، نسکافه، کیت‌کت، سرلاک، اسمارتیز و نسکوئیک اشاره کرد.

نستله در ۱۸۹ کشور جهان، ۴۴۷ کارخانه دارد و علاوه‌بر محصولات غذایی، یکی از بزرگ‌ترین سهام‌داران برند بزرگ آرایشی بهداشتی لورآل هم هست. اگرچه تاریخجه‌ی تأسیس رسمی شرکت کنونی نستله به ابتدای قرن بیستم باز می‌گردد، اما بنیان‌گذار افسانه‌ای برند یعنی هنری نستله، شرکتی با این نام را در سال ۱۸۶۶ تأسیس کرد. آن‌ها در دوران ۲ جنگ جهانی گذشته، رشد قابل توجهی را تجربه کردند و به‌مرور، با خرید شرکت‌های متعدد، به جایگاه بزرگ امروزی رسیدند.

نستله / Nestle

مرکز مدیریت نستله در شهر وُوه

تاریخچه‌ی تأسیس

داستان نستله به ۲ کارآفرین باز می‌گردد که هر کدام در صنایع غذایی و در اروپا کار خود را شروع کردند. چارلز پیج، دیپلمات آمریکایی در زوریخ بود که پس از چند سال فعالیت، متوجه ظرفیت بالای بازار سوئیس برای تأسیس کارخانه‌ی شیر غلیظ شد. سوئیس، منابع سرشار لبنیات و دسترسی آسان به بازار اروپا داشت که زمینه‌ها را برای شروع یک کسب‌وکار سودده فراهم می‌کرد.

صنعت تولید شیر بسته‌بندی شده یا شیر غلیظ شده (Condensed Milk) برای اولین‌بار در آمریکا و توسط گیل باردن متولد شد. پیج تصمیم گرفت تا با کسب مجوز از باردن، محصولات او را تحت عنوان Borden Milk به بازار اروپا عرضه کند. او در کسب مجوز موفق نشد و به‌همین دلیل در سال ۱۸۶۶ شرکت مسئولیت محدود خود را به‌نام Anglo-Swiss Condensed Milk در شهر شم سوئیس تأسیس کرد.

نستله / Nestle

 

اولین تبلیغات آنگلو سوئیس

پیج بازار بریتانیا را یکی از مقاصد اصلی محصولات خود می‌دانست. به‌همین دلیل او از پیشوند آنگلو در نام شرکت خود استفاده کرد تا به‌نوعی توجه انگلیسی‌های مشکل‌پسند را نیز جلب کند. آنگلو سوئیس، اولین توسعه‌ی خارج از مرزهای سوئیس را در سال ۱۸۷۲ و با تأسیس کارخانه‌ای در چیپنهام انگلستان انجام داد. به‌مرور، محصولات آن‌ها در سرتاسر اروپا پخش شده و شیر بسته‌بندی شده‌ی غلیظ، محصولی الزامی در کابینت هر اروپایی شد. حتی بحران‌های اقتصادی در سال‌های ۱۸۷۲ و ۱۸۷۵ هم تأثیری در فروش شرکت آنگلو سوئیس نداشت.

بنیان‌گذار آنگلو سوئیس در سال ۱۸۷۳ از دنیا رفت و شرکت به برادرش جورج و دیگر سرمایه‌گذاران رسید. یک سال بعد، آن‌ها با خرید شرکتی مشابه در انگلستان، کسب‌وکار خود را توسعه دادند. پیشرفت‌ها تا سال ۱۸۷۶ به‌حدی بود که فروش آنگلو سوئیس تقریبا ۴ برابر سال ۱۸۷۲ شد.

نستله / Nestle

 

هنری نستله و اولین محصولش

در سال‌هایی که پیج به فکر تأسیس و پیشرفت شرکت آنگلو سوئیس بود، در شهر وُوه و در سال ۱۸۶۷، هنری نستله، داروساز معروف، فروش محصول جدید خود را شروع کرد. او نوعی از شیر گاو را تولید می‌کرد که برای نوزادان با مشکلات دریافت شیر مادر، مناسب بود. او نام محصول خود را Farine Lectee Nestle گذاشت که به‌مرور، با استقبال بالایی در بازار روبه‌رو شد. در خلال سال‌های ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۳، تولید روزانه‌ی محصولات نستله، دوبرابر شد و از کمتر از ۱۰۰۰ قوطی در روز به ۲۰۰۰ قوطی رسید.

نستله تصمیم داشت تا شیر مخصوص نوزادان خود را تا حد امکان در بازار پخش کند. او تلاش زیادی می‌کرد تا پزشکان و مادران را از مزایای محصول خود مطلع کند. دراین‌میان، با آن‌که او تلاش زیادی برای توسعه‌ی کسب‌وکار خود می‌کرد، وضعیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌ها روی محصولش،‌ آن‌چنان خوب نبود. تا سال ۱۸۷۳، تقاضا برای محصولات نستله بیش از توان او در تولید شیر شده و به‌همین دلیل، سفارشات مشتریان با تأخیر آماده می‌شد.

نستله / Nestleاسناد فروش نستله

هنری نستله، پس از چند سال فعالیت شرکت خود را به یک نماینده‌ی مجلس فروخت

بنیان‌گذار شرکت نستله در ۶۱ سالگی دیگر توان لازم برای ادامه‌ی فعالیت را نداشت و به‌نوعی خود را برای بازنشستگی آماده می‌کرد. جولز مونرات، یکی از نماینده‌های مجلس سوئیس در آن سال‌ها بود که برای مدت طولانی، فکر خرید شرکت نستله را در سر می‌پروراند. درنهایت او در سال ۱۸۷۵ موفق شد با پیشنهاد یک میلیون فرانکی، هنری را متقاعد به فروش کسب‌وکار کند. بنابراین، شرکت در سال ۱۸۷۵ به Farine Lectee Henri Nestle تغییر نام داد و مونرات نیز به‌عنوان رئیس هیئت‌مدیره، مسئولیت هدایت آن را بر عهده گرفت.

در سال ۱۸۷۷، رقابت آنگلو سوئیس و نستله وارد فاز جدی شد. آنگلو سوئیس که در آن زمان پیش‌گام بازار شیر غلیظ در اروپا محسوب می‌شد، در آن سال تصمیم گرفت تا پنیر و شیر مخصوص کودکان و نوزادان را به سبد محصولات خود اضافه کند. نستله نیز در پاسخ به رقیب هم‌وطن، شیر غلیظ را با برند خود به بازار عرضه کرد. جورج پیج، اولین پیشنهاد خرید و همکاری را به نستله ارائه کرد، اما با پاسخ منفی برند رقیب روبه‌رو شد.

نستله / Nestle

 

ورود پیج به بازار آمریکا

پیج که موفق نشد رقیب هم‌وطن خود را با فرایند خرید و ادغام از بین ببرد، مسیر خود را تغییر داد و اولین کارخانه‌ی آنگلو سوئیس (در آمریکا) را در سال ۱۸۸۱ خریداری کرد. آن کارخانه، در میدل‌تاون نیویورک و با هدف استفاده از مزایای قوانین واردات، تأسیس شد بود. موفقیت آن مرکز به‌حدی بود که به‌مرور، برتری بوردن را در بازار آمریکا کم‌رنگ کرد.

خرید و تمرکز روی کارخانه‌ی آمریکایی، عواقب بدی را نیز برای شرکت آنگلو سوئیس به‌همراه داشت. جورج پیج به‌حدی روی آن بازار متمرکز شده بود که بازار خود را در اروپا ضعیف‌شده می‌دید که رقیب دیرینه یعنی نستله، به‌مرور در آن رشد کرده بود. پیج در سال ۱۸۹۹ از دنیا رفت و شرکت آنگلو سوئیس در سال ۱۹۰۲ تصمیم گرفت تا کارخانه‌ی آمریکا را به بوردن بفروشد و روی بازار اورپا متمرکز شود.

نستله / Nestle

 

تبلیغات غذای کودکان

در سوی دیگر بازار، نستله تا سال ۱۸۹۸ روی تولید در سوئیس و فروش به بازارهای بین‌المللی مترکز بود. آن‌ها در آن سال تصمیم گرفتند تا با خرید شرکتی مشابه در نوروژ، تولید توزیع را به کشورهای دیگر اروپایی نیز توسعه دهند. با ورود به قرن بیستم، توسعه‌ی بین‌المللی نستله نیز سرعت گرفت و آن‌ها ابتدا در آمریکا و سپس در بریتانیا، آلمان و اسپانیا کارخانه‌هایی را خریداری یا تأسیس کردند.

ورود به صنعت شکلات در سال ۱۹۰۰ در تاریخچه‌ی نستله ثبت شد. حرکت آن‌ها، تصمیمی منطقی برای شرکتی بود که در وُوِه، مرکز شکلات سوئیس فعالیت می‌کند. نستله برای شروع کار در آن صنعت، با تولیدکننده‌ی برندهای مشهوری همچون Peter و Kohler، یعنی Swiss General Chocolate Company وارد شراکت شد. طی آن همکاری، اولین شیرهای شکلاتی با برند نستله تولید شدند. نستله نیز روی توزیع و فروش برندهای کوهلر و پیتر به شرکت همکار کمک کرد.

ادغام بزرگ و تولد نستله مدرن

در سال ۱۹۰۵، بالاخره رقابت شدید نستله و آلگلو سوئیس به پایان رسید و آن‌ها به ادغام رضایت دادند. شرکت جدید، ترکیبی از نام ۲ رقیب بود و با ۲ دفتر مدیریتی یکی در شهر وُوه و دیگری در شم، فعالیت می‌کرد. رئیس هیئت‌مدیره، امیل لوئیس روسی نام داشت. شرکت بزرگ حاصل از آن ادغام، ۷ کارخانه در سوئیس، ۶ کارخانه در بریتانیا و ۳ کارخانه در نروژ داشت. به‌علاوه، کشورهای آمریکا، آلمان و اسپانیا نیز هر کدام میزبان یک کارخانه‌ی نستله آنگلو سوئیس بودند.

نستله / Nestle

 

نقاشی اولین ساختمان مشترک نستله آنگلو سوئیس

استرالیا در سال ۱۹۰۶ قوانین مالیاتی خود را سخت‌گیرانه‌تر کرد. آن منطقه دومین بازار بزرگ صادرات نستله محسوب می‌شد و به همین دلیل سوئیسی‌ها تصمیم گرفتند تا کارخانه‌ای را برای تولید محصولات در آنجا راه‌اندازی کنند. تصمیم نستله با خرید یکی از شرکت‌های بزرگ تولید شیر غلیط در بریسبین به‌نام Cressbrook Dairy عملی شد. سال‌های بعد، با افزایش تولید و فروش در کشورهای مختلف جهان و خصوصا آسیا همراه بود که اضافه کردن شرکت‌های زیرمجموعه، تأثیر زیادی در آن داشت.

اکثر کارخانه‌های نستله در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم در اروپا فعالیت می‌کردند. با شروع جنگ جهانی اول، خصوصا در کشورهایی همچون آلمان و انگلستان، خسارت‌های زیادی به کارخانه‌های برند سوئیسی وارد شد. در ماه‌های ابتدایی جنگ، تولیدات نستله با قدرت ادامه داشت، اما به‌مرور، شرایط دشوارتر شد. در سال ۱۹۱۶، تولید شیر تازه خصوصا در سوئیس به‌قدری کاهش داشت که نستله تنها می‌توانست نیازهای بازارهای محلی را برآورده کند. موانع تحویل و باربری، افزایش هزینه‌های تولید و عملیات و محدودیت‌های استفاده از تجهیزات و زیرساخت‌های تولیدی درکنار کمبود تجهیزات ساده‌ای همچون ظرف انتقال شیر، همگی در سال‌های بعدی فروش و توزیع را برای نستله دشوارتر کردند.

نستله / Nestle

 

طرحی از اولین دفاتر و کارخانه‌های نستله

نستله در سال‌های جنگ با افزایش درخواست، خصوصا از سوی دولت‌ها روبه‌رو بود که از محصولات بسته‌بندی شده‌ی آن‌ها برای تأمین نیازهای غذایی سربازان استفاده می‌کردند. آن‌ها تصمیم گرفتند تا برای رفع مشکلات جدید و پاسخگویی به نیازهای مشتریان، کارخانه‌هایی را در کشورهایی تصاحب کنند که درگیری کمتری در جنگ داشتند. آمریکا، یکی از اصلی‌ترین مقاصد نستله برای راه‌اندازی کارخانه‌های جدید شد. سوئیسی‌ها برای توسعه‌ی فرایندهای تولید، در آن کشور با شرکت‌های بزرگ وارد همکاری شدند.

فعالیت در کشورهای (تقریبا) بی‌طرف جنگ جهانی اول، تعداد کارخانه‌های نستله را تا سال ۱۹۱۷ به ۴۰ عدد رساند و در سال ۱۹۱۸، تولیدات آن‌ها دوبرابر تولید سال ۱۹۱۴ شده بود. همین روند، در استرالیا هم پیگیری شد و سوئیسی‌ها در سال ۱۹۲۰، مالک سهام کنترلی عظیمی در ۳ شرکت مشهور استرالیایی شدند. در همان سال، ورود به بازار آمریکای جنوبی نیز با تأسیس کارخانه‌ای در آراراس برزیل کلید خورد. تا سال ۱۹۲۱، تعداد کارخانه‌های نستله به ۸۰ عدد رسید و ۱۲ شرکت نیز به‌عنوان زیرمجموعه‌ی آن‌ها فعالیت می‌کردند. در آن سال محصول جدیدی نیز توسط نستله به بازار معرفی شد. پودر شیر با برند Lactogen، محصولی بود که نوید دوران مدرنی را در محصولات لبنیاتی می‌داد.

نستله / Nestle

 

نستله در جنگ جهانی اول

اولین بحران‌ها

توسعه‌ی سریع و گسترده‌ی فعالیت، اولین آثار خود را در سال ۱۹۲۱ به سوئیسی‌ها نشان داد. آن‌ها برای اولین‌بار در آن سال، در گزارش‌های مالی خود خسارت اعلام کردند که بازار سهام نیز در واکنش به آن، با نگرانی بیشتر فعالیت کرده و اوضاع را وخیم‌تر کرد. نستله، برای توضیح خسارت ۱۰۰ میلیون مارکی خود در آن سال، افزایش قیمت مواد اولیه همچون شکر و زغال سنگ، بحران‌های اقتصادی و کاهش قدرت خرید مصرف‌کننده‌ها و کاهش نرخ کارمزد پس از جنگ و افزایش قیمت محصولات در اثر آن را به‌عنوان عوامل دخیل بیان کرد.

مدیران نستله‌ی جدید برای مقابله با طوفان اقتصادی ایجاد شده، تغییراتی اساسی را در مدیریت و تولید خود لحاظ کردند. آن‌ها در سال ۱۹۲۲ با تعطیلی برخی از کارخانه‌های خود در آمریکا، بریتانیا، استرالیا، نروژ و سوئیس، تولید را با فروش همسوتر کردند. لوئیس داپلز، یکی از استخدام‌های مهم آن سال بود که به‌عنوان یک مدیر مالی، وظیفه‌ی بازگرداندن شرکت به دوران عملیات حرفه‌ای را بر عهده گرفت. داپلز با قدرت فرایندهای اصلاحی را شروع کرده و تغییراتی اساسی در سیستم مدیریت ایجاد کرد.

نستله / Nestle

 

یکی از مراکز توزیع شیر در سال‌های ابتدایی قرن بیستم

با شروع سال ۱۹۲۳، بهبود روندهای مالی نستله به‌ضوح دیده شد. بدهی شرکت به بانک‌ها از ۲۹۳ میلیون فرانک سوئیس در سال ۱۹۲۱ به ۵۴.۵ میلیون فرانک در سال ۱۹۲۳ رسیده بود. درهمان حال، مراکز تولیدی در فرانسه، بلژیک، ایتالیا، آلمان و آفریقای جنوبی توسعه یافتند. برخی از فرایندهای عملیاتی شرکت متمرکزتر شدند و توسعه در بخش‌های دیگر انجام گرفت و در نتیجه، توزیع محصولات در حوزه‌های گسترده‌تری ادامه پیدا کرد.

با وجود بحران‌های ابتدایی، انتهای دهه‌ی ۱۹۲۰ با افزایش سود برای نستله همراه بود. علاوه‌بر اضافه کردن چند محصول جدید همچون پودر شیر مالت به‌نام Milo و پودر شیر مخصوص کودکان با مشکلات گوارشی به‌نام Eledon، سهام بسیاری از مراکز تولیدی در سرتاسر جهان نیز در آن سال‌ها توسط نستله خریداری شد.

نستله / Nestle

 

Milo محصول جدید نستله در دهه‌ی ۱۹۲۰

در میان شرکت‌هایی که در دهه‌ی ۱۹۲۰ توسط نستله خریداری شدند، مراکز مخصوص تولید کره و پنیر نیز وجود داشتند. به‌عنوان مثال، Sarotti یک شرکت آلمانی در برلین بود که در صنعت شکلات فعالیت می‌کرد. آن‌ها تولید شکلات‌های با برند نستله، پیتر، کایلر و کوهلر را بر عهده گرفتند. محصول دیگر، متعلق به شرکتی سوئیسی بود و Chocolat Suisses نام داشت. شرکتی که از ادغام Generel Chocilate Company و Cailler تشکیل شده بود و ۱۳ کارخانه‌ی شکلات‌سازی در اروپا، آفریقای جنوبی و استرالیا داشت.

بقا در دوران رکود بزرگ

نستله پس از سال‌ها فعالیت به استحکامی رسیده بود که به‌نظر نمی‌رسید رکود بزرگ هم تأثیری روی روند موفقیت آن داشته باشد. زیرمجموعه‌ی آن‌ها در آمریکا به‌نام Nestle Food Company کمترین تأثیر را از شکست بازار در سال ۱۹۲۹ متحمل شد. در سال ۱۹۳۰، برند سوئیسی زیرمجموعه‌هایی را در آرژانتین و کوبا تأسیس کرد. درواقع، با وجود شدت گرفتن بحران‌های مالی در آن سال‌ها، نستله با تأسیس مراکز تولیدی جدید در سرتاسر جهان، با قدرت به کار خود ادامه می‌داد. کارخانه‌های تولید شکلات در کپنهاگ دانمارک و مواری چک‌اسلواکی،‌ بخشی از برنامه‌های توسعه‌ای بودند. مقاصد بعدی،‌ شیلی و مکزیک بودند که در دهه‌ی ۱۹۳۰ میزبان نستله شدند.

نستله / Nestle

 

دفتر نستله در دهه‌های ابتدایی قرن ۲۰

رکود بزرگ اقتصادی، کمترین تأثیر را در روند کاری نستله داشت. آن‌ها کاهش سود ۱۳ درصدی را در سال ۱۹۳۰ تجربه کردند، اما کارخانه‌ها با قدرت، تولید و فروش خود را ادامه دادند. حتی زیرمجموعه‌ی آمریکا نیز که بیش از سایر بخش‌ها خسارت دید، فروشی ثابت را در سال‌های ابتدایی دهه‌ی ۱۹۳۰ ثبت کرد. البته، در آن سال‌ها فرهنگ صرفه‌جویی به‌شدت در جامعه‌ی آمریکا جای خود را باز می‌کرد که به‌مرور، مشکلاتی را برای برند باسابقه و البته گرانی همچون نستله ایجاد کرد. به‌هرحال، حاشیه‌ی سود شرکت کاهش یافت و نستله مجبور به کاهش قیمت در آمریکا شد. درنهایت، در سال ۱۹۳۳ قوانین جدید قیمت‌گذاری، رقابت را برای سوئیسی‌ها در آمریکا آسان‌تر کرد.

زیرمجموعه‌ی آمریکا بیش از همه‌ی بخش‌ها از رکود بزرگ خسارت دید

بازارهایی همچون آمریکا که اولین خسارت‌ها را از رکود بزرگ دیده بودند،‌ در خروج از آن نیز پیش‌قدم شدند البته، رکود در مناطق دیگر همچون سوئیس ادامه داشت. مشکل اساسی در آن سال‌ها، ارزش بالای پول ملی سوئیس در مقایسه با کشورهای دیگر بود که تبدیل آن و فروش در مناطق دیگر را برای کسب‌وکارها دشوار می‌کرد. در سال‌های ابتدایی دهه‌ی ۱۹۳۰، کشورهای مختلف اقدام به تغییر ارزش‌گذاری پول ملی خود کردند و سوئیس چند سال بعد و در ۱۹۳۶ این تصمیم را اجرا کرد. همین دوران، برای کاهش درآمد برندهای آن شرکت در صحنه‌های بین‌المللی کافی بود. در نتیجه‌ی شرایط مذکور، شرکت تصمیم گرفت تا تولید خود را متمرکزتر کرده و ۲ کارخانه‌ی اولیه و قدیمی خود در شم و وُوه را تعطیل کند.

نستله / Nestle

 

زنجیره‌ی توزیع در دوران جنگ جهانی اول

در دوران رکود بزرگ اقتصادی، سیاست‌های تمرکززدایی به‌مرور خود را در سطوح مدیریتی نستله نشان می‌دادند. در سال‌های بعد نیز همان برنامه‌ها ادامه یافتند و به‌مرور، زیرساخت‌های برند سوئیسی را تغییر دادند. تمرکز تولید و توزیع در خود شرکت نستله آنگلو سوئیس، کمتر از زیرمجموعه‌های متعدد و شرکت‌هایی بود که سهام کنترلی‌شان خریداری شد. درواقع،‌ نستله به‌مرور به شرکتی با ساختار هولدینگ تبدیل شده بود که به‌نوعی تنها شرکت‌های زیرمجموعه را کنترل می‌کرد.

درنتیجه‌ی تغییر تمرکز مدیریتی، شرکت مسئولیت محدودی با همان نام نستله آنگلو سوئیس تأسیس شد که تولید و فروش را در بازار سوئیس بر عهده گرفت. شرکت اصلی نیز به‌نام هولدینگ به کار خود ادامه داد و مدیریت همه‌ی زیرمجموعه‌ها را بر عهده گرفت. شرکتی دیگر نیز در پاناما و به‌نام Unilac تأسیس شد تا برخی از فعالیت‌های بین‌المللی نستله را مدیریت کند.

نستله / Nestle

 

یکی از انبارهای نستله در دوران جنگ

نسکافه متولد می‌شود

لوئیس داپلز، مدیر افسانه‌ای نستله در سال ۱۹۳۷ از دنیا رفت و تیمی از مدیران، مسئولیت را به‌عهده گرفتند که همگی به‌نوعی در خود شرکت تربیت شده بودند. در سال ۱۹۳۸، اولین محصول غیرلبنیاتی نستله معرفی شد که در سال‌های بعد نامش در جهان به‌عنوان برندی مستقل شناخته شد. نسکافه، قهوه‌ی فوری برند نستله بود که پس از ۸ سال تحقیق و توسعه به بازار راه پیدا کرد. 

نستله / Nestle

 

اولین تبلیغات نسکافه

نسکافه، حاصل درخواست یک نماینده‌ی انجمن قهوه‌ی برزیل از داپلز بود. او از مدیر نستله خواسته بود تا حبه‌های قهوه تولید کند تا مازاد تولید قهوه‌ی کشور را با استفاده از آن توزیع کنند. اگرچه انواع دیگری از چنین محصولی قبلا آزمایش شده بودند، هیچ‌کدام مانند نسکافه، طعم واقعی قهوه را با آن سرعت به مصرف‌کننده منتقل نمی‌کردند.

نستله به‌جای تولید قهوه‌ی سریع به‌صورت حبه، محصول خود را به‌شکل پودر عرضه کرد که کنترل مقدار مصرف را به مشتری می‌داد. آن‌ها تصمیم گرفتند تا Nescafe را ابتدا در برزیل تولید کنند، اما ممنوعیت‌های متعدد مدیریتی، باعث شد تا آن محصول جاودان، در سوئیس متولد شد. ظرفیت‌های محدود تولید باعقث شد تا روش‌های بازاریابیگسترده برای چنان محصولی با آن ظرفیت بالا، پیاده‌سازی نشود. 

نستله / Nestle

 

آزمایشگاه کنترل کیفی در میانه‌ی قرن بیستم

نسکافه در سال ۱۹۳۹ به بازار آمریکا رسید و درکنار آن کشور، در مناطق بسیاری از جهان شهرت بالایی کسب کرد. در ابتدای دهه‌ی ۱۹۴۰ نیز محصولی مشابه به‌نام Nestea (پودر چایی) معرفی شد که آن هم موفقیت‌های قابل توجهی داشت. 

جنگ جهانی دوم و دوران پس از آن

دومین جنگ جهانی، برخلاف جنگ اول، تأثیرات شدیدی روی نستله گذاشت. در سال ۱۹۳۹ سود شرکت به ۶ میلیون دلار کاهش یافت که در مقایسه با ۲۰ میلیون دلار سال قبل، یک فاجعه محسوب می‌شد. در جنگ دوم نیز مشکلت متعددی همچون کمبود مواد اولیه، سوئیسی‌ها را تهدید می‌کرد. مدیران برای مقابله‌ی نسبی با مشکلات پیش آمده، مدیریت را به ۲ بخش یکی در وُوه و دیگر در کنتیکت آمریکا تقسیم کردند. با آن اقدام، مدیریت کسب‌وکارها در مناطق دورتر آسان‌تر شد. این سبک مدیریتی تا سال ۱۹۴۵ در نستله ادامه داشت.

نستله / Nestle

 

تبلیغات در دوران جنگ

با وجود تمام چالش‌های ایجاد شده بر اثر جنگ جهانی دوم، نستله منافعی نیز از آن دوران برد. با درگیر شدن آمریکا در سال ۱۹۴۱، نسکافه و پودر شیر با تقاضای بسیار از سوی نیروهای نظامی آن کشور روبه‌رو شدند. درنهایت،‌ فروش نستله از ۱۰۰ میلیون دلار پیش از جنگ جهانی دوم، به ۲۲۵ میلیون دلار در سال ۱۹۴۵ رسید. سهم عمده‌ی افزایش فروش نیز در منطقه‌ی آمریکای شمالی رخ داد و ۱۴ میلیون دلار به ۶۰ میلیون دلار رسید.

دوران جنگ هم برای نستله با سودآوری همراه بود

پس از جنگ جهانی دوم، بخش‌های مدیریتی اروپا و آمریکا برای ادامه‌ی فعالیت وارد مذاکره شدند و برنامه‌ها برای بازسازی مراکز تخریب شده بر اثر جنگ، شروع شد. آن‌ها بار دیگر نسکافه را در بازارها معرفی کردند و همچنین، تحقیقات برای تولید محصولات جدید نیز با شدت ادامه یافت. تحقیقات در ۳ حوزه، بیش از همه متمرکز بود. حوزه‌هایی که نستله به‌عنوان عوامل تأثیرگذار در آینده‌ی صنایع غذایی می‌دید: افزایش جمعیت جهانی، بهبود استانداردهای زندگی در کشورهای صنعتی و تغییرات در شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورهای تولیدکننده‌ی مواد اولیه.

نستله / Nestle

 

تبلیغات زیربرند Galak

در سال ۱۹۴۷، یکی از مهم‌ترین فرایندهای ادغام در نستله انجام شد و Alimentana، تولیدکننده‌ی برند معروف سوپ‌های آماده‌ی Maggi به آن شرکت پیوست. در نتیجه‌ی آن ادغام، شرکت اصلی به نستله آلیمنتانا تغییر نام داد. کارل آبگ، مدیری بود که پس از مرگ رئیس قبلی هیئت‌مدیره یعنی ادوارد مولر در سال ۱۹۴۸، ریاست هولدینگ جدید را بر عهده گرفت.

نستله / Nestle

 

تبلیغات سوپ آماده‌ی مگی

روندهای خرید و ادغام در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم با سرعت و شدت در نستله ادامه می‌یافتند. Crosse and Blackwell، تولیدکننده‌ی بریتانیایی غذاهای کنسرو شده، خرید بزرگ سال ۱۹۵۰ بود. نستله امیدوار بود که سرمایه‌گذاری ۲۴ میلیون دلاری، در توسعه‌ی کانال‌های بازاریابی و فروش مگی در بریتانیا مفید واقع شود، اما حضور رقیب بزرگی همچون H.J Heinz در آن بازار، سوئیسی‌ها را سرخورده کرد. در سال‌های بعد و در دهه‌ی ۱۹۶۰ نیز خریدها و شکست‌های نسبی مشابهی برای نستله رقم خورد.

نستله / Nestle

انواع شکلات‌های نستله

فعال دیگر صنایع غذایی که به نستله اضافه شد، Libby نام داشت که در صنعت آب‌میوه در آمریکا فعالیت می‌کرد و در سال ۱۹۷۱ توسط برند سوئیسی خریداری شد. در سال ۱۹۷۳، Stouffer به نستله اضافه شد که ورود آن‌ها به صنعت هتل و رستوران را سرعت بخشید. درنتیحه‌ی آن خرید، برند Lean Cusine توسعه یافت که محصولاتی موفق در حوزه‌ی غذاهای منحمد با کالری پایین به بازار عرضه می‌کرد.

جدی‌ترین حرکت نستله در بازارهای خارج از مواد غذایی، در سال ۱۹۷۴ انجام شدو آن‌ها سهم عمده‌ای از برند فرانسوی L'Oreal را در آن سال خریداری کردند که امروز به‌عنوان یکی از برترین برندهای آرایشی بهداشتی جهان شناخته می‌شود.

ورود به حوزه‌های دیگر در سال‌های بعد هم ادامه داشت و در سال ۱۹۷۷، شرکت آمریکایی Alcon Laboratories فعال در حوزه‌ی محصولات چشم‌پزشکی به نستله پیوست. ۲ سال بعد، شرکتی دیگر در آمریکا توسط نستله خریداری شد که در تولید لنزهای تماسی فعالیت می‌کرد. در پایان دهه‌ی ۱۹۷۹، اتفاق مهم بازاریابی در نستله اتفاق افتاد و نام کنونی Nestle S.A برای شرکت انتخاب شد.

نستله / Nestle

 

تبلیغات نسکافه

دهه‌های پایانی قرن بیستم

در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، سهم عمده‌ای از فعالیت‌های نستله در کشورهای درحال توسعه متمرکز بود. از ۳۰۳ مرکز تولیدی آن‌ها، ۸۱ عدد در کشورهای درحال توسعه قرار داشتند که ۲۱ درصد از فروش شرکت را به خود اختصاص می‌دادند. البته، در میانه‌های دهه‌ی ۱۹۷۰ و بر اثر برگزاری کمپین‌های مختلف بازاریابی، مشکلاتی نیز برای نستله ایجاد شد. در سال ۱۹۷۷، کمپینی برای تحریم محصولات نستله در آمریکا شروع شد.

نسکافه از لحاظ ارزش برند، شرکت مادر خود را پشت سر گذاشت

جامعه‌ی آمریکایی اعتقاد داشت شرکت سوئیسی با تبلیغات گسترده‌ی غذاهای مخصوص کودکان خود، مادران را در کشورهای درحال توسعه به اشتباه می‌اندازد. شهروندان آن کشورها که تحصیلات مناسب نداشتند، بدون خواندن دستورالعمل‌های محصولات و تنها تحت تأثیر تبلیغات گسترده، با روش‌های اشتباهی غذا و شیر خشک را برای کودکان خود آماده می‌کردند که درنهایت منجر به بیماری در آن‌ها می‌شد. تخمین‌ها نشان می‌دهد که دوران تحریم تا ابتدای دهه‌ی ۱۹۸۰، خسارتی نزدیک به ۴۰ میلیون دلار به نستله تحمیل کرد.

نستله / Nestle

 

چای آماده‌ی Nestea

هلمت ماخر،‌ مدیر اجرایی بود که در سال ۱۹۸۱ سکان نستله را در دست گرفت. او با حامیان تحریم محصولاتش در آمریکا دیدار کرد و حل آن چالش را در اولویت اصلی خود قرار داد. باتوجه‌به ملاقات انجام شده، تغییراتی در روندهای تبلیغاتی نستله ایجاد شد که بهبود اوضاع را برای برند سوئیسی به همراه داشت. ماخر در ادامه‌ی سال‌های فعالیت، خریدهای مهمی را هم برای نستله انجام داد و البته، با کاهش ابعاد تیم‌های مدیریتی، ساختار را نیز بهینه‌سازی کرد.

شرکت آمریکایی Carnation، یکی از خریدهای مهم نستله در دهه‌ی ۱۹۸۰ بود. آن‌ها این شرکت صنایع غذایی را به مبلغ ۳ میلیارد خریداری کردند که در زمان خود، یکی از بزرگ‌ترین خریدهای تاریخ صنعت محسوب می‌شد. از شرکت‌هایی که در سال‌های بعد و در پی آماده‌سازی اروپا برای تشکیل اتحادیه انجام شد، می‌توان به Hills Brothers، Rowntree Mackintosh و Buitoni اشاره کرد که در صنایع مختلف از قهوه تا غذای آماده و پاستا فعالیت می‌کردند.

نستله / Nestle

طعم‌دهنده‌ی Fondor

 

با شروع دهه‌ی ۱۹۹۰، فعالیت‌های اتوماسیون و دیجیتال‌سازی در نستله هم به اوج رسید. هزینه‌های عملیاتی شرکت بیش از ۲.۸ میلیارد دلار شد که سهم عمده‌ی آن‌ها به تهیه و نصب سیستم‌‌های اتوماسیون و پردازش داده خصوصا در اروپا و آمریکا اختصاص یافت. توسعه‌ی زیرساخت‌های تولیدی در شرق دور و آمریکای لاتین نیز دلایل دیگری بر افزایش هزینه‌های عملیاتی بودند. نستله در سال ۱۹۹۱، ۳۱ خرید و ادغام انجام داد و از همه مهم‌تر، کارخانه‌ی تولیدی خود در چین را نیز تأسیس کرد.

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های همکاری نستله در سال‌های پایانی قرن بیستم،‌ در سپتامبر ۱۹۹۱ و با کوکا کولا رقم خورد. آن ۲ غول صنایع غذایی، شرکتی با سهام ۵۰-۵۰ تأسیس کردند که تولید و توزیع کنستانتره برای تولید سریع نوشیدنی‌های قهوه را انجام می‌داد. ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری اولیه روی آن شرکت انجام شد و محصولات، تحت برندهای نسکافه و نستی، و توسط شبکه‌ی توزیع گسترده‌ی کوکاکولا به سرتاسر جهان ارسال می‌شدند.

نستله / Nestle

 

برندهای مختلف بستنی نستله

با ادامه‌ی توسعه‌ی فعالیت‌های نستله در بازار صنایع غذایی، تلاش آن‌ها برای متمرکز شدن هرچه بیشتر بر آن بازار افزایش یافت. به‌مرور، فعالیت‌های متفرقه از حوزه‌ی تمرکز سوئیسی‌ها خارج شدند که البته، یکی از دلایل آن، عدم موفقیت آن‌چنان در آن حوزه‌ها بود. بخش‌هایی از شرکت‌های خارج از صنعت غذایی فروخته شدند و تنها شرکت Alcon و سهام لورال باقی ماند که سوئیسی‌ها، هنوز امیدوار به خرید آن بودند.

بستنی، به‌مرور یکی از حوزه‌های تمرکز اصلی نستله شد

از شرکت‌هایی که در سال‌های پایانی قرن بیستم توسط نستله خریداری شدند، می‌توان به Contadina در آمریکا، Sarotti، برند Dany در آلمان، Locatelli در ایتالیا و Libby اشاره کرد که به‌ترتیب در صنایع بسته‌بندی مواد غذایی، ساندویچ‌‌های آماده، پنیر و غذاهای کنسروی فعالیت می‌کردند. بخش دیگری از تمرکز اصلی خرید و ادغام نستله، روی شرکت‌های تولید آب معدنی، غذای حیوانات خانگی و بستنی متمرکز بود که در نتیجه‌ی آن، شرکت‌هایی در آمریکا، ایتالیا، آلمان، لهستان، اسپانیا، استرالیا، مصر، کانادا،  فیلیپین و آفریقای جنوبی خریداری شدند.

نستله / Nestle

 

نسپرسو، برند مشهور قهوه‌ی آماده‌ی کپسولی نستله

فرایندهای خرید و ادغام در سال‌های منتهی به قرن ۲۱ کاهش یافتند و نستله روی رشد ارگانیک متمرکز شد. خریدهای قبلی، سلطه بر بازارهای متنوع و محصولات مختلف را برای نستله به‌همراه داشت و آن‌ها دیگر محصولی جدید برای اضافه کردن به پورتفولیوی خود در نظر نداشتند. قوانین ضد تراست و افزایش هزینه‌ی فرایندهای خرید و ادغام نیز دلیل دیگری بر کاهش آن فعالیت‌ها بود.

چالش‌ها و بحران‌ها

نستله هم مانند هر شرکت بزرگ و بین‌المللی دیگر، قطعا در تاریخچه‌ی خود با چالش‌های متنوعی روبه‌رو بوده است. زمینه‌ی فعالیت برند سوئیسی یعنی صنایع غذایی هم، به‌خاطر حساسیت سلامتی و دارویی، چالش‌های متعددی را برای شرکت‌های فعال (خصوصا با چنین ابعادی)، به‌دنبال خواهد داشت. به‌هرحال، نستله با انواعی از بحران‌های کوچک و بزرگ در تاریخ خود روبه‌رو بوده است که در ادامه به اختصار به آن‌ها می‌پردازیم.

علاوه‌بر تحریمی که در بخش‌های قبل به آن اشاره کردیم، اتهام نقض قوانین رقابت برای همان محصولات مکمل غذایی نوزادان، چالش بزرگ دیگر نستله در بازار بود. این‌بار منطقه‌ی آسیا و سازمان‌های مردم‌نها خصوصا در چین، چالش‌هایی را برای نستله ایجاد کرد و اتهام اصلی، محتوای تبلیغاتی برای آن محصولات بود. به‌علاوه، کارمندان نستله به پرداخت رشوه به نیروهای بیمارستانی برای تجویز مکمل‌ها هم متهم و حتی برخی از آن‌ها، به یک تا ۶ سال زندان محکوم شدند.

نسکافه

در خلال گردهم‌آیی انجمن جهانی آب در سال ۲۰۰۰، نستله و دیگر شرکت‌ها فشار زیادی بر مدیر مجمع آوردند تا در متن بیانیه، «حق» دسترسی به آب آشامیدنی را به «نیاز» تغییر دهد. شاید همین تغییر کوچک، لزوم ادامه‌ی کنترل نستله بر آب‌خوان‌های بزرگ جهان را تضمین می‌کرد که شرکت سوئیسی با چنان فشاری، به تصویب طرح اصرار می‌کرد. به‌هرحال تولید آب‌های بسته‌بندی شده توسط برند سوئیسی‌، همیشه تحت انتقادات شدید قرار داشته است.

صنعت کاکائو، یکی از مهم‌ترین زمینه‌های فعالیت نستله در تمام تاریخ بوده است. آن صنعت، در سال‌های اخیر مورد انتقادهای متعددی قرار گرفت که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، سوءاستفاده از کودکان در وظایف دشوار کاری بود. سازمان‌های مختلف حقوق بشری در این سال‌ها تلاش کرده‌اند تا توجهات را به شرایط نامناسب کار و زندگی کودکان در صنعت کاکائو آشنا کنند و در نتیجه، نستله هم از آن برنامه‌ها در امان نماند. 

از آخرین چالش‌های پیش آمده برای نستله در سال‌های اخیر، می‌توان به بحران پرورش کاکائو در غنا و ساحل اشاره کرد. سازمان مردم‌نهاد Mighty Earth در سال ۲۰۱۷ تحقیقاتی انجام داد و اعلام کرد که کاکائوی مورد استفاده در محصولات نستله و چند شرکت بزرگ دیگر، در مناطق ممنوعه و محافظت‌شده‌ی پارک‌های ملی آن کشورها کشت شده‌اند. کشورهایی که بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های کاکائو در جهان هستند. انتقاد اصلی آن NGO، جنگل‌زدایی برای کشت کاکائو عنوان شد که سطح زیادی را خصوصا در کشور ساحل عاج از بین برده بود. 

درنهایت باید به این نکته اشاره کنیم که نستله هم در پاسخ به بسیاری از انتفادات مطرح شده، خصوصا در بحث محیط زیست، برنامه‌های متعددی را اجرا کرده است. آن‌ها طرح‌های گوناگونی را با همکاری سازمان‌های کوچک و بزرگ اجرا کرده‌اند که تعهد به کشت سالم کاکائیا بهبود اوضاع نیروی کاری شاغل در صنایع مرتبط، بخشی از آن‌ها بود. یکی از برنامه‌های مهم مشترک آن‌ها، همکاری با سازمان صلیب سرخ جهانی برای ارائه‌ی آب آشامیدنی به مناطق دورافتاده‌ی جهان است.

سال‌های اخیر و وضعیت کنونی برند نستله

در پایان قرن بیستم میلادی، نستله ۵۰۰ کارخانه در ۷۸ کشور جهان داشت. فروش آن‌ها رکورد ۷۰ میلیارد مارک سوئیس را شکسته بود و برند سوئیسی، به تنها بازیگر بزرگ صنعت غذایی جهان تبدیل شد. محصولات آن‌ها با بیش از ۸۵۰۰ برند در سرتاسر جهان به فروش می‌رفت.

نستله / Nestle

 

چند عدد از مشهورترین زیربرندهای نستله

با شروع قرن ۲۱، مدیر جدید شرکت یعنی برابک لتماته با احتساط بیشتر و پرهیز از خرید و ادغام‌های سرسم‌آور، نستله را مدیریت می‌کرد. اولین خرید بزرگ او، Ralston Purina بود که با هزینه‌ای ۱۰.۳ میلیارد دلاری، نستله را به پیش‌گام بازار غذای مخصوص حیوانات خانگی تبدیل کرد. خریدهای بعدی باز هم برای افزایش سهم از بازار بستنی انجام شد که آن‌ها را در سال ۲۰۰۶ به پیش‌گام آن بازار (با ۱۷.۵ درصد سهم) تبدیل کرد. به‌هرحال، افزایش حضور در آن بازارها باعث شد تا نستله فعالیت خود را در صنایع آرایشی بهداشتی کمتر کند و سهام خود در Alcon را نیز در سال ۲۰۱۰ بفروشد.

از سال ۲۰۱۰، نستله فعالیت‌های تولیدی و بازاریابی خود را تاحدودی تغییر داد تا هویتی در حوزه‌های مواد غذایی درکنار سلامت پیدا کند. درواقع، کاهش فروش محصولات حوزه‌‌ی شیرینی و شکلات از آن سال‌ها و افزایش قوانین حکومتی پیرامون آن دسته از محصولات، باعث شد تا سوئیسی‌ها روندهایی را برای تغییر مسیر خود در نظر بگیرند. به‌عنوان مثال انجمن Nestle Institute of Health Science فعالیت خود را شروع کرد تا نشان‌دهنده‌ی تلاش سوئیسی‌ها برای تعهد بیشتر به سلامت مصرف‌کننده‌ها باشد. یکی از اهداف آن مؤسسه، طراحی و تولید محصولاتی غذایی با تمرکز بر سلامت است که حلقه‌ی واسط بین غذا و دارو خواهد شد. تاکنون، محصولات متنوعی نیز توسط آن مجموعه عرضه شده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به نوشیدنی‌ها و شیک‌های پروتئینی برای مبارزه با سوءتغذیه، دیابت، مشکلات گوارشی، چاقی و غیره اشاره کرد.

نستله / Nestle

نمای بیرونی مرکز تحقیقات علمی نستله

زیرمجموعه‌ی علوم غذایی و سلامت نستله، در سال‌های اخیر خرید و ادغام‌های متعددی را نیز در حوزه‌های دارو و غذا انجام داده است تا گستردگی خدمات خود را هرچه بیشتر افزایش دهد. علاوه‌بر صنایع بهداشتی، همکاری‌های مهمی هم در صنایع غذایی انجام شد که می‌توان همکاری با استارباکس را مهم‌ترین آن‌ها نامید. همکاری ۷.۱۵ میلیارد دلاری غول‌های بزرگ صنعت غذایی،‌ مجوز توزیع و فروش قهوه‌های برند استارباکس را در سرتاسر جهان و ازطریق شبکه‌ی گسترده‌ی نستله،‌ فراهم کرد.

درحال حاضر، پائول بولک به‌عنوان رئیس هیئت‌مدیره‌ و اولف مارک اشنایدر به‌عنوان مدیرعامل نستله مشغول به کار هستند. آخرین آمارها، درآمد شرکت را در سال ۲۰۱۸ حدود ۹۱ میلیارد دلار بیان می‌کنند و تعداد کارمندان برند سوئیسی در سرتاسر جهان نیز ۳۰۸ هزار نفر عنوان می‌شود. از میان دسته‌بندی‌های متنوع محصولات نستله، نوشیدنی‌های پودری و مایع بیشترین سهم را به خود اختصاص می‌دهند و در ادامه، بستنی و فراورده‌های شیر، غذاهای آماده و مواد اولیه‌ی پخت‌وپز، مکمل‌های غذایی و دارویی، غذای حیوانات خانگی، شیرینی و شکلات و آب بسته‌بندی شده قرار دارند. آمریکا با ۴۳ درصد فروش، اکنون بزرگ‌ترین بازار نستله محسوب می‌شود و در پی آن، اروپا با ۲۸ و آسیا، اقیانوسیه و آفریقا با ۲۹ درصد قرار دارند. برند نستله اکنون در فهرست برترین برندهای وبسایت فوربز در رتبه‌ی ۵۴ و پایین‌تر از زیربرند خود یعنی نسکافه دیده می‌شود.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 467 468 469 470 471 ... 3356 صفحه بعد