ناسا

ناسا اخیراً قصد بررسی مجموعه‌ای از نمونه‌هایی را که نزدیک به نیم قرن پیش توسط مأموریت‌های آپولو از سطح ماه جمع آوری شده بود دارد.

به گزارش ایسنا و به نقل از دیلی میل، آژانس فضایی این هفته اعلام کرد که دو تیم از پژوهشگران را برای تجزیه و تحلیل مواد چند دهه گذشته که توسط مأموریت‌های آپولو ۱۵ و ۱۷ جمع آوری شده، انتخاب کرده است. برخی از این مواد جمع آوری شده هرگز تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.

دانشمندان "مرکز پرواز فضایی گادرد"(Goddard Space Flight Center) ناسا طی این پروژه نمونه‌های قمر را برای درک بیشتر فراوانی ترکیبات آلی در ماه و نحوه مقاومت این مواد در برابر اثرات پرتوهای کیهانی بررسی خواهند کرد.

این پروژه به عنوان برنامه‌ای برای ارسال انسان‌ها به ماه که قرار است در سال ۲۰۲۸ انجام شود، شناخته می‌شود.

علاوه بر نمونه‌هایی که هرگز در زمین مورد بررسی قرار نگرفته‌اند، برخی نمونه‌های دیگر نیز هستند که از زمان جمع‌آوری در اوایل دهه ۱۹۷۰ در اتاق نگهداری"ذخیره سازی سرد"(cold storage) قرار دارند.

"آپولو ۱۵"

آپولو ۱۵(Apollo ۱۵) نهمین مأموریت سرنشین‌دار به فضا و چهارمین سفر و فرود انسان به سطح کره ماه بود. این سفر ناسا در سال ۱۹۷۱ میلادی انجام شد. فضانوردان آن "دیوید اسکات"، "آلفرد وردن" و "جیمز ایروین" بودند.

"آپولو ۱۷"

آپولو ۱۷(Apollo ۱۷) یازدهمین سفر از مأموریت‌های آپولو و ششمین و آخرین سفر انسان به کره ماه بود. پرتاب آپولو ۱۷، اولین پرتابی بود که در شب انجام می‌شد. آپولو ۱۷ در ۱۱ دسامبر ۱۹۷۲ از مرکز فضایی کندی در فلوریدا به همراه سه سرنشین به فضا پرتاب شد. این سفر ناسا در سال ۱۹۷۲ به وقوع پیوست و فضانوردان آن عبارت بودند از: "یوجین سرنان"، "رونالد اوانز" و "هریسون اشمیت".



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

سرطان روده

نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد باتوجه به نقش مهم و کلیدی برخی ژن‌ها در مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در سرطان کولورکتال(روده بزرگ)، عواملی که از راه‌های مختلف مانند تغییرات اپی ژنتیکی منجر به افزایش سطح بیان این ژن‌ها می‌شود، جایگاه درمانی ارزشمندی برای سرطان‌های مختلف به‌ویژه سرطان کولورکتال دارد.

به گزارش ایسنا، حامد اکبری، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زیست شناسی سلولی و ملکولی به بررسی"بیان نسبی ژن miRNA-140-5p و ارتباط آن با مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در پیشرفت بدخیمی در رده‌های سلولی سرطان کولورکتال" پرداخت.

مطابق این تحقیق، سبک زندگی و به خصوص عادت‌های رژیم غذایی در جوامع امروزی تغییر کرده است و همین دلیل، سرطان روده بزرگ را به یکی از شایع‌ترین و مرگ‌بارترین سرطان‌ها تبدیل کرده است. مطالعات انجام شده بر روی میزان مصرف اسیدهای چرب بلند زنجیر در ارتباط با سرطان روده بزرگ نشان‌دهنده ارتباط معنادار بین میزان مصرف آن‌ها در رژیم غذایی و افزایش بروز بدخیمی‌های روده بزرگ است.

همچنین از جهتی تحقیقات مختلف نشان داده‌اند hsa-miR-140-5p، در سرطان کولورکتال دچار کاهش بیان ژن می‌شود و این کاهش بیان با پیشرفت سرطان و متاستاز آن به غدد لنفاوی و ریه نیز بیشتر می‌شود. در این مطالعه با در نظر گرفتن مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب، با استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی و مقالات مختلف، تعداد یازده ژن جهت بررسی بیان و ارتباط آنها با miRNA ذکر شده انتخاب شد.

اگرچه آزمون‌های بیشتری برای تائید پیش‌بینی‌های بیوانفورماتیکی نیاز است، با این حال می‌توان نتیجه گرفت که احتمالاً کاهش سطح بیان hsa-miR-140-5p منجر به کاهش اثر مهاری آن بر mRNA های هدف مذکور شده و موجب افزایش بیان آن‌ها شده است.

نظر به نقش مهم و کلیدی این ژن‌ها در مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در سرطان کولورکتال، عواملی که از راه‌های مختلف مانند تغییرات اپی ژنتیکی (مانند miRNA ها) منجر به افزایش سطح بیان این ژن‌ها می‌شوند، جایگاه درمانی ارزشمندی برای سرطان‌های مختلف به‌ویژه سرطان کولورکتال خواهند شد. از این‌رو کاهش سطح بیان hsa-miR-140-5p می‌تواند به‌عنوان یک هدف درمانی بالقوه جهت درمان مبتلایان به سرطان کولورکتال در مطالعات آینده مدنظر قرار گیرد.

به گزارش ایسنا، این پایان نامه با راهنمایی کامران قائدی و فرزاد سید فروتن در مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی اصفهان دفاع شد.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

جلوپنجره جدید بی‌ام‌و سری ۷ را می‌توان در ۲ کلمه خلاصه کرد: بزرگ و دو قطبی. منظور از دو قطبی کردن این است که برخی جلوپنجره جدید سری ۷ را می‌پسندند و برخی نه. تصمیم بی‌ام‌و برای ابعاد جلوپنجره‌های خود که Kidney Grille نام دارد، همچون معرفی سوپرا جدید توسط تویوتا است؛ برخی آن را می‌پسندند و برخی هم نمی‌پسندند. در همین راستا، اخیرا Alexey Kheza طراح  نمونه سری ۷ فیس‌لیفت از شرکت بی‌ام‌و در یک ویدئو توضیحاتی را در رابطه با طراحی جدید جلوپنجره‌های این شرکت ارائه داده است.

بی ام و سری ۷

با استناد به صحبت‌های طراح، بی‌ام‌و با طراحی جلوپنجره‌ای بزرگ برای سری ۷ سعی داشته تا هماهنگی این نمونه با سایر محصولات شرکت را بیشتر کند. همچنین طراحی این جلوپنجره با ابعاد خودرو هم ارتباط داشته و بی‌ام‌و معتقد بوده که برای یک سدان بزرگ، باید جلوپنجره‌ای بزرگ در نظر بگیرد. این موضوع در شاسی‌بلند‌های بی‌ام‌و از جمله X5 و X7 هم دیده می‌شود که هرچه ابعادشان بیشتر می‌شود، ابعاد جلوپنجره‌‌شان هم بیشتر می‌شود.

 

به‌گفته طراح بی‌ام‌و، ساخت جلوپنجره بزرگ‌تر، اختیار عمل بیشتری برای طراحی سپر با ارتفاع کم در اختیار داده که در آن برخلاف مدل قبل از فیس‌لیفت، مش و چراغ‌های مه‌شکن استفاده‌شده در زیر سپر حذف شده‌اند. طراحی جدید سپرها بسیار کارآمد است، زیرا با به‌جریان انداختن هوا در ورودی‌های کناری سپر و رسیدن به زیر خودرو، آیرودینامیک سری ۷ نسبت به گذشته بهبود می‌یابد.

بی ام و سری ۷

طراح در مجموع از ظاهر جدید بی‌ام‌و سری ۷ راضی به‌نظر می‌رسد و معتقد است که زبان طراحی جدید، به این خودرو صلابت و ابهت بیشتری می‌بخشد. در این ویدئو به بررسی بخش‌های دیگر خودرو هم پرداخته می‌شود تا ظاهر کلی سری ۷ فیس‌لیفت مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

این واقعیتی ثابت شده است که انسان‌ها خیلی از دانسته‌های خود درباره‌ی جهان پیرامون را ازطریق لمس‌کردن می‌آموزند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند یادگیری حرکتی‌لمسی باعث تقویت نتایج یادگیری، حتی در کسانی می‌شود که آموزش به سایر سبک‌های دیداری یا شنیداری یا خواندن‌ونوشتن را ترجیح می‌دهند. یادگیری حرکتی‌لمسی نوعی سبک یادگیری است که دانش‌آموزان در آن به‌جای گوش‌دادن به معلم یا نگاه‌کردن به کارهایی که وی انجام می‌دهد، درگیر انجام فعالیت‌های فیزیکی می‌شوند.

دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی با الهام‌گرفتن از حس لامسه‌ی انسان‌ها، نوعی سیستم ادراکی برای ربات‌ها طراحی کردند که نتیجه‌ی آن بیشتر متکی به قابلیت لمس‌کردن اشیاء است، نه توانایی مشاهده‌کردن آن‌ها. آن‌ها با مبنا قراردادن کار پژوهشگران دانشگاه کارنگی ملون، نوعی سیستم هوش مصنوعی (AI) طراحی کردند که بتواند رابطه‌ی بین مشاهد‌ه‌های فیزیکی و  شیئی خاص را تشخیص دهد.

مقاله‌ی آنان با عنوان «یادگیری برای شناسایی اشیاء با لمس آن‌ها: تشخیص لمسی ازطریق تطبیق چندحالتی» در Arxiv.org منتشر شده است. در این مقاله، این دانشمندان توضیح می‌دهند:

این پژوهش نخستین گام امیدوارکننده در مسیر ساختن سیستمی ادراکی است که بتواند مانند انسان‌ها، اشیاء را فقط با لمس‌کردن آن‌ها شناسایی کنند

انسان‌ها به‌طور طبیعی می‌توانند رابطه‌ی بین ظاهر و ویژگی‌های مادی اشیاء را در حالت‌های مختلف تشخیص بدهند. ادراک ما ماهیتی چندحالتی دارد. وقتی اسباب‌بازی نرمی می‌بینیم، آنچه انگشتانمان در زمان لمس سطح نرم حس خواهد کرد، در ذهن تصور می‌کنیم یا وقتی لبه‌های قیچی را حس می‌کنیم، می‌توانیم آن‌ها را در ذهنمان تجسم کنیم. آنچه در ذهن ما نقش می‌بندد، فقط هویت آن‌ها نیست؛ بلکه شکل و اندازه‌ی حدسی و نسبت‌های آن‌ها را هم می‌بینیم. در این پروژه، میزان دقت در فراگیری روابط چندحالتی حاصل از لمس روباتیک را بررسی می‌کنیم.

حرف‌زدن درباره‌ی این کار خیلی آسان‌تر از انجام‌دادنش بود. به‌گفته‌ی پژوهشگران، حسگرهای لمسی از قدرت دید همه‌جانبه‌ی حسگرهای تصویری برخوردار نیستند و فقط باتوجه‌به ویژگی‌های سطحی محلی عمل می‌کنند. همچنین، تفسیر یافته‌های آن‌ها کار سخت‌تری است. آن‌ها برای برطرف‌کردن این محدودیت و مواردی مشابه آن، حسگر لمسی GelSight با رزولوشن بالا را با شبکه‌ی عصبی پیچشی (Convolutional Neural Network) ترکیب کردند که نوعی هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر بصری است. حسگر لمسی GelSight با استفاده از دوربینی که تغییرشکل‌های ناشی از لمس شیء را مشاهده می‌کند، تولید اطلاعات را شروع می‌کند. دانشمندان دو حسگر GelSight را روی انگشتان گریپر (Gripper) نصب کردند تا علاوه‌بر داده‌های به‌دست‌آمده از مشاهده‌های دوربین، در‌صورتی‌که گریپر موفق شد انگشتان خود را دور شیء هدف حلقه کند، یافته‌های حاصل از تماس‌های حسگر لمسی را نیز جمع‌آوری کنند.

robotic arm

روی‌هم‌رفته، پژوهشگران موفق شدند نمونه‌هایی از ۹۸ شیء مختلف به‌دست بیاورند که از ۸۰ شیء آن (شامل ۲۷,۳۸۶ مثال) برای آموزش شبکه‌ی عصبی استفاده کردند. ۱۸ نمونه و ۶,۸۴۴ مثال دیگر هم برای آزمایش‌ها نگه داشته شدند. در آزمایش‌ها، سیستم‌های هوش مصنوعی توانستند در ۶۴.۳ درصد از موارد به‌درستی هویت اشیا‌ی مختلف را با لمس آن‌ها تشخیص بدهند. این آمار حتی مواردی را هم شامل می‌شود که در زمان آموزش، خود با آن‌ها روبه‌رو نشده بودند. افزون‌براین، پژوهشگران ادعا می‌کنند سیستم مذکور عملکرد خیلی بهتری درمقایسه‌با روش‌های مشابه داشته است؛ ازجمله روشی که دانشجویان کارشناسی دانشگاه برکلی به‌کار گرفتند و از ۱۱ انسان داوطلب در ۴۲۰ آزمایش خواستند تا اشیاء را با نگاه‌کردن به حالت انگشتانشان، با این فرض حدس بزنند که اشیاء در دستان آن‌ها است.

پژوهشگران معتقدند می‌توان این پروژه را بهبود بخشید. همه‌ی تصاویری که آن‌ها در آزمایششان استفاده کردند به یک محیط متعلق بودند. آنان به این نکته اشاره می‌کنند که کارشان فقط باتوجه‌به یافته‌های فردی انجام شد و به تعاملات حسی چندگانه توجهی نکردند؛ اما بازهم مدعی هستند که این پژوهش نخستین گام امیدوارکننده در مسیر ساختن سیستم‌های ادراکی هوش مصنوعی است که می‌توانند مانند انسان‌ها، اشیاء را فقط با لمس‌کردن شناسایی کنند.

در مقاله‌ی آن‌ها آمده است:

تکمیل رویکرد پیشنهادی ما درباره‌ی لمس روباتیک، مسیری پرهیجان را برای پژوهش‌های آتی خواهد گشود. اگر ربات‌ها این توانایی را داشته باشند که اجسام را فقط با لمس آن‌ها شناسایی کنند، می‌توانیم ربات‌های کارگری را تجسم کنیم که کالاها را فقط از روی تصاویر حاصل از لمس آن‌ها روی قفسه‌های انبار شناسایی می‌کنند یا ربات‌های خدمت‌کاری که وسایل خانه را از محل‌های دورازدسترس به‌دست می‌آورند و شاید با استفاده از آموزش‌های چندحالتی، درکی عمیق‌تر از ویژگی‌های اشیاء داشته باشند.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در علم روانشناسی هوشیاری به‌معنی آگاه بودن است اما در لغت معنای عاقلی و خردمندی دارد. هوشیاری یعنی داشتن آگاهی از تمامی احساس‌ها، ادراک‌ها و خاطراتی که در هر لحظه از زمان اتفاق می‌افتد. انسان‌‌ها بیشتر عمر خود را در حالت هوشیاری–بیداری می‌گذرانند و هر شبانه‌روز بین خواب و بیداری دور می‌زنند؛ در طول خواب از محیط اطراف خود آگاهی کمتری داریم اما در خواب کاملا بدون پاسخ نیستیم. وقتی خواب می‌بینیم در دنیایی خیالی هستیم، جایی که رویدادهای غیرممکن امکان‌‌پذیر به‌نظر می‌رسد. ناهوشیاری، اطلاعاتی است که به آن‌ها آگاهی نداریم اما در فرایندهای شناختی ما از آن‌ها استفاده می‌شود.

از مزیت‌های توجه به هوشیاری می‌توان به آگاهی به تعامل خود با محیط، حفظ ارتباط با حافظه‌ی قبلی خود، کنترل و برنامه‌ریزی آینده ‌است. مطالعه‌ی اطلاعات ناهوشیار به روش آماده‌سازی انجام می‌شود. آماده‌سازی هنگامی است که بازشناسی محرک خاصی تحت تأثیر ارائه‌ی پیشین همان محرک یا محرک شبیه آن قرار می‌گیرد. یکی دیگر از پدیده‌های مرتبط با هوشیاری پدیده‌ی لغزش زبانی است. هوشیاری نیاز به شبکه‌ی پیچیده‌ای از عناصر و اتصالات داخلی سلول‌های عصبی (نورون) مغز دارد. زیر لایه‌ی جسمی، گره تالاموس-قشری، که هوشیاری را با محتوای دقیق خود فراهم می‌کند در هفته‌ی ۲۴ام تا ۲۸ام بارداری ایجاد می‌شود.

بسیاری از پیش‌نیازها برای مدار مورد نیاز هوشیاری در سه ‌ماهه‌ی سوم بارداری ایجاد می‌شود. نوع ویژگی‌های کیفی مربوط‌به هوشیاری، به حالت‌های حسی محدود نمی‌شود بلکه به‌عنوان یک جنبه از حالت‌های تجربی مانند تجربه، افکار و تمایلات در نظر گرفته می‌شود. دانشمندان به صحبت کردن درباره آگاهی علاقه چندانی ندارند. ما نمی‌توانیم آن را ببینیم، نمی‌توانیم لمسش کنیم و با وجود تمام تلاش‌های برخی پژوهشگران نمی‌توانیم آن را با کمیت بیان کنیم. در علم، اگر نتوانیم چیزی را محاسبه کنیم، توضیح دادن آن بسیار سخت می‌شود. اما آگاهی وجود دارد و یکی از بنیادی‌ترین ویژگی‌های ما انسان‌ها است.

درست همان‌طور که با ماده‌ی تاریک و انرژی تاریک می‌توانیم بعضی از معماهای مدل استاندارد فیزیک را پاسخ دهیم، پژوهشگران پیشنهاد داده‌اند که می‌توانیم آگاهی را هم به‌عنوان یک حالت ماده در نظر بگیریم. البته این فقط یک فرضیه است و باید در واکنش به آن به‌شدت محتاطانه عمل کنیم چون در این زمینه کاملا در قلمروی فرضیه هستیم. ابتدا در سال ۲۰۱۴، یک فیزیک‌دان نظری و کیهان‌شناس به نام «مکس تگمارک» از دانشگاه ام‌آی‌تی این فرضیه را مطرح کرد.
هوشیاری / consciousness

به‌گفته‌ی او حالتی از ماده درست مثل جامد، مایع و گاز وجود دارد که در آن اتم‌ها برای پردازش اطلاعات و پیدایش ذهنیت و درنهایت آگاهی کنار هم قرار می‌گیرند. نام این حالت ماده هم پرسپترونیوم (Perceptronium) است. منظور تگمارک این نیست که دسته‌ای فیزیکی از پرسپترونیوم جایی در مغز ما قرار دارد و برای ایجاد حس خودآگاهی درون رگ‌های ما حرکت می‌کند. بلکه او می‌گوید آگاهی را می‌توانیم به‌عنوان یک الگوی ریاضی توصیف کنیم؛ حاصل مجموعه خاصی از شرایط ریاضی.

به‌گفته‌ی مکس تگمارک، آگاهی همانند مایع، جامد و گاز، حالتی از ماده است

او می‌گوید درست همان‌طور که تحت شرایط خاص حالت‌های متفاوتی از ماده به وجود می‌آید مثل بخار، آب و یخ، شکل‌های مختلف آگاهی هم ممکن است بروز کند. اگر بتوانیم این حالت‌های مختلف آگاهی را مطابق با شرایط قابل مشاهده و اندازه‌گیری تولید کنیم، می‌توانیم درکی از ماهیت آن به دست بیاوریم. آگاهی باید به‌عنوان یک کل در نظر گرفته شود و نباید آن را به قسمت‌های مجزا تقسیم کنیم. یک هستی آگاه یا سیستم نه‌تنها باید بتواند اطلاعات را ذخیره و پردازش کند، بلکه باید این کار را به شکلی انجام دهد که یک کل غیرقابل تقسیم و کامل تشکیل شود.

تگمارک در مقاله‌اش درباره پنج اصل اساسی از دیدگاه خودش برای تمایز ماده‌ی آگاهی از دیگر سیستم‌های فیزیکی (جامد، مایع و گاز) صحبت می‌کند. او در ۳۰ صفحه سعی می‌کند توضیح دهد که نگرش‌اش نسبت به آگاهی چگونه می‌تواند چشم‌انداز منحصر‌به‌فرد انسان درباره‌ی جهان را توجیه کند. اما ایده او ناقص است چون تگمارک هیچ پاسخ و راه‌حلی برای تمام معماهای پیش رویش ندارد. همان‌طور که قبلا گفتیم، این موضوعی نیست که همکارانش هم بخواهند روی آن کار کنند. خود تگمارک هم شاید به یک دیوار آجری برخورد کرده باشد. این مشکل مفهومی مثل آگاهی است.

اگر نتوانیم تلاش‌هایمان برای اندازه‌گیری آن بررسی کنیم، چگونه می‌توانیم مطمئن باشیم که آن را اندازه‌گیری کرده‌ایم؟  آگاهی چیزی نیست که مربوط‌به دانش باشد، شما نمی‌توانید آگاهی را لمس کنید حتی نمی‌توانید آن را ببینید و بدتر از آن نمی‌توانید مقدارش را اندازه بگیرید. در ابتدا آگاهی به قلمرو فلسفه مربوط می‌شد و البته بیش از حد غیرزمینی بود تا اینکه با پیشرفت علم، زیست‌شناسان به موضوع آگاهی توجه نشان دادند و در مرحله‌ی بعد اینعصب‌شناسان بودند که با دستگاه‌های اسکن مغزیشان، پا به عرصه‌ی پر رمز و راز آگاهی گذاشتند.

هوشیاری / consciousness

اگر دانشمندان می‌خواهند به آگاهی به دید فعل و انفعالات درون ماده (مغز) نگاه کنند، چرا فیزیکدانان که تجربه‌ی زیادی در بررسی ماده دارند، این لقمه‌ی چرب را از ذهن خوش‌اشتهایشان دور کنند. ادوارت ویتن (Edward Witten)، فیزیکدانی که بعضی او را با نیوتون و اینشتین مقایسه می‌کنند در جایی گفته است که ممکن است آگاهی برای همیشه یک راز باقی بماند. به نظر او شاید زیست‌شناسان و فیزیکدانان بالاخره بتوانند کارکردهای مغز را بهتر درک کنند، اما آگاهی برای همیشه یک راز باقی خواهد ماند.

احتمالا حل معمای آگاهی را باید در مکانیک کوانتوم و دنیای زیر اتمی پیدا کرد

او می‌گوید خیلی راحت‌تر است که تصور کنیم که بیگ‌بنگ را خوب درک کرده‌ایم تا اینکه حتی فکرش را بکنیم که روزی آگاهی را درک کنیم. شاید حق با ویتن است اما دیگران از تلاش خود برای حل معمای آگاهی دست نمی‌کشند. به‌عقیده‌ی راجر پنروز، فیزیکدان دانشگاه آکسفورد، ممکن است مغز یک کامپیوتر بیولوژیکی نباشد. او برخلاف خیلی از دانشمندان که معتقدند مغز از قوانین کامپیوترهای ساخت بشر پیروی می‌کند، می‌گوید که ممکن است که برخی از کارکردهای مغز از قوانین محاسباتی کامپیوترهای ما پیروی کند اما نه همه‌ی کارکردهای آن.

به نظر او بخش کارکردهایی که به ناخودآگاه اطلاق می‌شود می‌تواند مدلی باشد از آنچه در کامپیوترهای ما اتفاق می‌افتد ولی بخش خودآگاه قوانین مخصوص به خود را دارد. فرضیه او این است که احتمالا حل معمای آگاهی را باید در مکانیک کوانتوم و دنیای زیر اتمی پیدا کرد. فیزیکدان نظری دیوید گراس، این فرضیه را مطرح می‌کند که شاید آگاهی شبیه چیزی باشد که فیزیکدان‌ها به آن «گذار فاز» می گویند. گذار فاز یعنی تغییر خواص ناگهانی مواد در ابعاد بزرگ ناشی از تغییرات در ساختارهای میکروسکوپی است.

مقاله‌ی مرتبط:

مثال معروف این پدیده همان اتفاقی است که به آن ابررسانایی گفته می‌شود؛ خاصیت رسانایی برخی مواد هنگامی که تا پایین‌تر از حد مشخصی سرد شوند. فرضیه‌ی دیگر البته مربوط‌به یک عصب‌شناسی به اسم تونونی است. فرضیه تونونی از جهاتی شبیه نظر گراس است. او می‌گوید وقتی به مغز اطلاعات بیشتر و بیشتری داده می‌شود، از حد آستانه‌ای عبور می‌کند. با گذر از این حد ناگهان حالت جدیدی (آگاهی) نمایان می‌شود. برطبق این فرضیه تنها بخش‌های خاصی از مغز تمام اطلاعات را دریافت و تحلیل می‌کنند. این نواحی با هم زیربنای آگاهی را می‌سازند.

هوشیاری / consciousness

اخیرا گروهی از دانشمندان، براساس فرضیه‌ی تونونی آزمایشی انجام داده‌اند که در آن نقشه‌ای از نواحی ادغام‌کننده اطلاعات مغز را مورد بررسی قرار داده‌اند. آن‌ها به‌وسیله‌ی این نقشه نحوه‌ی ارتباط یک ناحیه‌ی خاص از مغز با دیگر نواحی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌اند. آن‌ها نواحی‌ای را که ارتباط بیشتری با دیگر نواحی دارند تعیین و تقریبا مشخص کرده‌اند که اطلاعات چگونه در مغز جریان پیدا می‌کنند و کجاها این جریان بیشترین تجمع را دارد. طبق فرضیه تونونی این نواحی همان نواحی‌ای هستند که زیربنای آگاهی را تشکیل می‌دهند. جزئیات این پژوهش درژورنال iopscience منتشر شده است.

براساس فرضیه‌ی تونونی، وقتی به مغز اطلاعات زیاد داده می‌شود از حد آستانه‌ای عبور می‌کند

جالب است آگاهی با تمام عجایب خود، نقش بسیار کمی در زندگی دارد. در اکثر اوقات احساس می‌کنیم آگاهیم، ولی درواقع اصلا آگاه نیستیم. اگر در پارکی بنشینید احتمالا نسبت به هیچ یک از رهگذران، بچه‌های در حال بازی، درختان و صندلی‌ها آگاه نیستید، تنها نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهید. در حال پیاده‌روی هستید و سنگی جلوی پایتان است؛ بدون آگاهی راهتان را کج می‌کنید، می‌دانید که سنگ آنجا وجود دارد ولی حتی از این موضوع هم آگاه نیستید؛ تنها نسبت به آن واکنش نشان دادید.

حتی یک پیانیست خبره؛ با تکنیک نفس‌گیرش از کاری که می‌کند آگاه نیست؛ ذهنش ماشین‌وار نت‌هایی با ارزش زمانی گوناگون را بدون آگاهی تنظیم می‌کند. رانندگی می‌کنید، دوچرخه‌سواری می‌کنید، حرکت‌های هماهنگ ورزشی را انجام می‌دهید و به هیچ‌کدام آگاه نیستید. احتمالا هم‌اکنون روی صندلی نشسته‌اید و در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید. به مکانی که در آنجا هستید آگاه نیستید، به‌وسیله‌ای که با آن این مقاله را می‌خوانید آگاه نیستید، به اطراف‌تان نگاه کنید، به هیچ چیزی آگاه نیستید. مطمئنا فقط زمانی آگاه شدید که این جملات را خواندید و تلنگری به ذهنتان زده شد.

مقاله‌ی مرتبط:

آگاهی چراغ‌قوه‌ای است که نورش را در اتاق تاریکی به اینور و آنور می‌اندازید. چراغ‌قوه دستتان است پس فکر می‌کنید که همه‌جای اتاق برایتان روشن است؛ البته همین‌طور هم به نظر می‌رسد، اما فقط جایی روشن است که نور چراغ‌قوه را به آنجا انداخته‌اید. به همین دلیل، به نظر می‌رسد آگاهی در کلیات ذهن وجود دارد؛ خمیری است که وارد هر سوراخی از ذهن شده است؛ اما درواقع این‌طور نیست و هر وقت بخواهید از آن استفاده می‌کنید و نورش را در تاریکی ذهنتان به هرچیزی که می‌خواهید می‌اندازید. به‌راستی چقدر از کارهای روزمره‌تان را آگاهانه انجام می‌دهید؟

آگاهی / awareness

شگفت‌آور است که اکثر تجربه‌های روزمره‌ی ما اتفاقا بدون آگاهی ثبت می‌شوند. اگر چند کلید به صفحه کیبوردتان اضافه شود، اشیای اتاق دوستتان جابه‌جا شوند یا ناگهان یک دندان اضافی پیدا کنید فورا متوجه تغییر می‌شوید؛ به‌دلیل آنکه شما این موضوع‌ها را تنها می‌دانستید اما نه به‌طور آگاهانه. حتی اگر شما بخواهید چیزی را به یاد آورید، آن چیز را  دقیقا آن‌طور که بوده است به یاد نمی‌آورید. به آخرین باری که در یک خیابان مشخصی قدم زدید فکر کنید. خودتان را در حال قدم زدن در آن خیابان می‌بینید.

با گذر از حد آستانه‌ای مغز ،حالت جدیدی به‌نام آگاهی، نمایان می‌شود

ذهنتان جزییاتی را هم برای بی‌روح نشدن پس‌زمینه‌ی داخل فضا می‌چیند. آیا واقعا آن‌طور اتفاق افتاد که فکر می‌کنید؟ شاید روایتی که ذهنتان ساخته است تنها در جهت اینکه تجربه‌تان باید چگونه باشد، و نه‌آنطور که واقعا بود، ساخته شده است. حتی وقتی شما خودتان را در حال قدم زدن در خیابان به یاد می‌آورید، تجربه‌های دیداری، شنیداری، لامسه و تمامی حواستان را از دنیای خارج بازسازی نمی‌کنید، بیشتر از هر چیز مانند دوربینی می‌شوید که از نمای بالا داستان‌سازی می‌کنید.

اگر تمامی تجربه‌هایتان آگاهانه ثبت می‌شد، کوچک‌ترین احساساتتان هم به‌راحتی بازیابی می‌شد؛ به‌گونه‌ای می‌توانستید خاطراتتان را مرور کنید که گویا همین الان آگاهانه در حال وقوع‌اند. در پدیده شرطی شدن کلاسیک، یادگیری کاملا بدون آگاهی انجام می‌شود. اگر هنگام خوردن غذایی خوشمزه موسیقی پخش شود و شما خیلی هم به موسیقی توجه‌ای نداشته باشید، اگر بعدا آن موسیقی را تصادفا بشنوید بزاق دهنتان ترشح می‌شود. این موضوع برای نقاشی هم صادق است. این یک نمونه ناآگاهانه‌ی یادگیری است.

مقاله‌ی مرتبط:

در یادگیری مهارت‌ها نیز، شما تماشاگری ناتوان هستید. دو سکه را در دو دستتان به‌گونه‌ای متقاطع پرتاب کنید که هر دست سکه‌ای که از دست دیگر پرتاب شد را بگیرد. اگر چند بار این کار را بدون تمرکز خاصی انجام دهید پی می‌برید که به مرور در انجام این کار ورزیده شده‌اید و ناآگاهانه در حال کسب این مهارت هستید. الگوی نسبتا پیچیده‌ی تکنیکی برای پیانو را با یک دست تمرین کنید. چند بار انجام دهید و کم‌کم انجام آن با سرعت بالا برایتان ساده‌تر می‌شود. آگاهی تنها شما را به سوی کاری راهنمایی می‌کند و هدفی که قصد دارید به آن برسید را به شما نشان می‌دهد، اما در ادامه به گوشه‌ای می‌رود و شما خودبه‌خود حرکت می‌کنید.

شرطی شدن کلاسیک

در شرطی‌شدن کلاسیک جانور یادمی‌گیرد که بین یک محرک بی‌اثر، با یک پاداش یا تنبیه کردن ارتباط برقرار کند. در پدیده‌ی شرطی شدن کلاسیک، یادگیری کاملا بدون آگاهی انجام می‌شود.

این موضوع حتی در مورد ورزش نیز صادق است. اغلب مربیان ورزشی توصیه می‌کنند به حرکتی که انجام می‌دهید فکر نکنید؛ آن‌ها از همین موضوع برای آموزش استفاده می‌کنند. تیراندازان بهتر است به‌جای تمرکز روی کار خود، خود را رها کنند و تیر و کمان را به مثابه عضوی از بدن خودشان بپذیرند. به‌جای تمرکز روی کشیدن کمان و رها کردن آن، بهتر است اجازه دهند تیر خودش را رها کند. آگاهی تنها برای یادگیری اصول اولیه‌ی پرتاب برایشان کارساز بوده است. پیدا کردن یک هدف و تلاش برای رسیدن به آن نیز گاهی بدون آگاهی اتفاق می‌افتد.

اغلب مربیان ورزشی توصیه می‌کنند به حرکتی که انجام می‌دهید فکر نکنید

معمولا آگاهی تنها نقشی برای آماده‌سازی مسئله بازی می‌کند. از یک فرد بخواهید هر کلمه‌ای که به ذهنش می‌رسد را بگوید. کلماتی که او می‌گوید را بدون مطلع کردن او گروه‌بندی کنید و مثلا هنگام شنیدن «اسم‌ها»، لبخند بزنید یا به‌گونه‌ای او را تأیید کنید. پس از مدتی مشاهده می‌کنید تعداد اسم‌هایی که او می‌گوید بیشتر می‌شود؛ البته او از چیزی که در حال یادگرفتن است ناآگاه است. او ناآگاهانه هدفی را یافته است و ناآگاهانه نیز تلاش می‌کند به آن برسد. حتی آموزشعلوم انتزاعی نیز بدین گونه است. شما با آگاهی یک قضیه‌ی ریاضی را دریافت می‌کنید؛ اما هضم کامل آن به کمک تمرین‌های مستمر و ناآگاهانه صورت می‌گیرد.

مسلما این عنوان ما را عصبانی می‌کند. مگر می‌شود آگاهی برای تفکر لازم نباشد؟ مگر تفکر از دل آگاهی زاده نمی‌شود؟ اما اجازه دهید کمی با آهستگی موضوع را باز کنیم. آزمایشی ساده را در نظر بگیرید، دو شی نابرابر مانند قلم یا مداد یا دو لیوان دارای مقدار آبی نابرابر بردارید و با چشمان باز و تمرکزی فراوان هر کدام را با یکی از دستانتان بلند کنید. کدام یک سنگین‌تر است؟ شما از فشار هر یک بر انگشتانتان، برآمدگی در کناره‌ی هر کدام و به کلی به احساستان از دو چیز آگاهی دارید.

مقاله‌ی مرتبط:

اما چطور است که قضاوت سنگینی آن‌ها خیی راحت و بدون آگاهی، بدون تمرکز، از درون ذهنتان به نرمی بالا می‌آید و خود را نشان می‌دهد؟ این فرایند ساده که اگر بتوانیم آن را اندیشیدن بنامیم، کاملا ناآگاهانه انجام شد. به نظر می‌رسد به محض ورود هدفی به ذهنمان، اندیشه‌ی خودکار دست به کار می‌شود، اما نه آگاهانه. به‌عبارتی دیگر پیش از آن که بخواهیم بفهمیم اوضاع از چه قرار است و درباره‌ی چه چیزی می‌خواهیم بیاندیشیم، کار اندیشیدن را انجام داده‌ایم. تا بخواهیم آگاهی‌مان را به کار اندازیم، ذهنمان ناآگاهانه از ما پیشی گرفته است. جولیان جینز این فرایند را ساختارسازی نامیده است.

هوشیاری / consciousness

اندیشیدن تشکیل فایلی از تصاویر ذهنی مرتبط است، که ذهن آن را از دریای ناشناخته به کرانه‌های قابل رویت آگاهی ما می‌اندازد. ذهن ما ناخودآگاه ساختارهایی ابداع می‌کند، آن‌ها را روی موضوعی می‌چسباند و سپس نتیجه‌گیری می‌کند؛ در تمامی این مدت نیز وجود آگاهی غیر ضروری است. درواقع اگر آگاهی را وارد ماجرا کنیم، آگاهی مانند ناظمی بالای کار می‌ایستد و فرایند اندیشیدن را کمی کند می‌کند. آگاهی حتی از فرایند خردورزی و استدلال نیز بیرون است. اول بحث باید یک تمایز مهم را آشکار سازیم؛ خرد را نباید با منطق اشتباه گرفت.

ما ساده‌ترین استدلال‌ها را ناآگاهانه انجام می‌دهیم 

منطق به ما می‌گوید چگونه خردورزی کنیم؛ نسبت استدلال به منطق مانند نسبت تندرستی به پزشکی است یا مانند نسبت رفتار به اخلاق است. منطق دانش توجیه نتایجی است که به وسیله استدلال‌های طبیعی به آن‌ها می‌رسیم. دلیل اینکه به منطق نیازمندیم هم این است که استدلال بیش از هر چیزی آگاهانه نیست؛ چراکه باید منطقی برای خود داشته باشیم که آگاهی خیالش راحت باشد و استراحت کند؛ با منطق، ذهن خودش استدلال می‌کند و نیازی به وجود آگاهی ندارد. ما ساده‌ترین استدلال‌ها را ناآگاهانه انجام می‌دهیم.

کتابمان را روی میز می‌گذاریم و اعتماد می‌کنیم که میز آن را نگه می‌دارد؛ چرا که همیشه اینطور بوده است. با خیال راحت در لبه‌ی استخر به درون آب شیرجه می‌زنیم؛ سوار هواپیما می‌شویم و غیره. این‌گونه استدلال‌ها که نتیجه‌گیری بر پایه‌ی تعمیمی از جزییات است، کاملا ناآگاهانه انجام می‌پذیرد. این‌گونه استدلال کردن توانایی مشترکی است در میان تمام مهره‌داران عالی و از ساختار دستگاه عصبی سرچشمه می‌‌گیرد، نه از ساختار آگاهی. استدلال‌های پیچیده‌تری نیز هستند که همچنان بدون آگاهی جریان دارند.

مقاله‌ی مرتبط:

پیش می‌آید که نتایجی را در دست می‌یابیم ولی از توجیه آن‌ها ناتوانیم. استدلالی را در نظر بگیرید که درباره‌ی احساسات و شخصیت دیگران است؛ این‌گونه استدلال نیز ناآگاهانه است. حتی می‌توانیم این‌گونه استدلال‌ها را دنبال کنیم و به ریشه‌ی آن در دنیای تاریک ذهنمان برسیم؛ فروید در این زمینه حرف‌های زیادی گفته است. تاکید می‌کنیم که این نظر درباره‌ی بالاترین فرایندهای خردورزی و استدلال، آن هنگام که به دنیای انتزاعی نزدیک شود صادق نیست، چرا که در دنیای انتزاعی به قلب امپراطوری آگاهی وارد خواهیم شد.

نورون

برای انجام فرایندهای بسیار والا و انتزاعی باید از تمامی قابلیت‌های ذهنمان برای فضاسازی استفاده کنیم و آگاهی عنصری ضروری است. تصویر دانشمندی که از قیاس آگاهانه استفاده می‌‌کند خنده‌دار است؛ اما مگر می‌شود به‌طور مثال اینشتین بدون آگاهی به ایده‌ی نسبیت فکر کرده باشد؟ یا نیوتون بدون آگاهی به سوالی که نزدیک آن درخت سیب معروف از خود پرسید فکر کند؟ البته نکته‌ای نباید جا بماند؛ رسیدن به پاسخ سوالات حتی انتزاعی‌ترین آن‌ها، بدون آگاهی انجام می‌پذیرد.

آیا امکان دارد اینشتین بدون آگاهی به ایده‌ی نسبیت فکر کرده باشد؟

گاوس که سال‌ها ناپیروزمندانه کوشید یک قضیه‌ی هندسی را ثابت کند، به زیبایی می‌نویسد که چگونه «معما مانند جرقه‌ی ناگهانی آذرخش، حل شد». پوانکاره می‌گوید که در سفر، هنگامی‌که قدم بر پله‌ی اتوبوس گذاشت، ایده‌ای به او الهام شد. حتی اینشتین در صبحی در حال بیدار شدن از خواب ایده‌ی نسبیت خاص به ذهن او خطور کرد. فیزیک‌دان معروفی در بریتانیا، زمانی به ولفگانگ کهلر گفت ما اغلب درباره‌ی سه B صحبت می‌کنیم، Bus (اتوبوس)، Bath (حمام)، Bed (رختخواب)، سه مکانی که کشفیات بزرگ در علوم در آن‌ها صورت می‌گیرد.

به نظر می‌رسد در دانش‌های انتزاعی‌تر، گاهی فاصله گرفتن از روند آگاهانه‌ی خردورزی نیاز است که مسئله درون ذهن ناآگاهانه حل شود و به‌صورت ناگهانی جاری شود. آگاهی تقریبا بدین می‌ماند که مسئله برای اینکه حل شود باید فراموش شود. پس سه مرحله بنیادین برای یک اندیشه‌ی خلاق وجود دارد: مرحله‌ی زمینه‌ساز که در آن مسائل به‌طور آگاهانه مورد بررسی قرار می‌گیرند، سپس مرحله‌ی شکل‌گیری یا تکوین بدون تمرکز آگاهانه و در آخر مرحله‌ی توضیح که بعدا به وسیله‌ی منطق توجیه می‌شود.

مرحله‌ی زمینه‌سازی ذاتا مرحله‌ی تدارک ساختارسازهایی پیچیده به همراه توجه آگاهانه به موضوعاتی است که قرار است ساختارسازها روی آن‌ها اعمال شوند. هوشیاری در انسان سطوح متفاوتی دارد اما زبان، فاکتور بسیار مهمی در این زمینه است که تفاوت میان انسان‌ها و حیوانات را رقم می‌زند. گراس تنها دانشمندی نیست که در این مورد نظر داده است. راجر پنروز (Roger Penrose)، فیزیک ریاضی‌دان دانشگاه آکسفورد اعتقاد دارد که اگر روزی یکنظریه‌ی همه چیز در فیزیک بتواند ارائه شود که قادر باشد همه‌ی پدیده‌های عالم را توجیه کند، قسمتی از آن نظریه باید هوشیاری را توجیه کند.

آگاهی / awareness

او همچنان بر این باور است که مکانیک کوانتوم، قوانینی که جهان را در ابعاد زیراتمی مطالعه می‌کنند، باید نقش مهمی در زمینه هوشیاری در انسان‌ها بازی کند. مدت زیادی از زمانی نگذشته است که همه فکر می‌کردند حرف زدن درباره‌ی هوشیاری بسیار انتزاعی، غیرعینی و دشوار خواهد بود. اما در سال‌های اخیر تبدیل به یکی از زمینه‌های بحث‌برانگیز در زیست‌شناسی شده است؛ دقیقا مثل نظریه‌ی ریسمان‌ها در فیزیک و موجودات ماورای زمینی در فضانوردی.

حال که این موضوع از انحصار فیلسوفان و عارفان خارج شده است، توجهات زیادی از طرف دانشمندان در زمینه‌های مختلف را به خود جلب کرده است؛ هر کدام از این دانشمندان نظر خود را درباره‌ی ماهیت هوشیاری و اینکه چگونه رشد می‌کند، ارائه داده‌اند. در بسیاری از مذاهب هوشیاری افراد به روح آن‌ها نسبت داده می‌شود؛ این ایده که درون هر یک از ما عصاره‌ای غیرمادی وجود دارد که از دست مرگ هم نجات می‎یابد و دوباره متولد می‌شود. او است که به ما اجازه‌ی تفکر، احساس، یادآوردی و استدلال را می‌دهد. شخصیت، فردیت و انسانیت ما همگی به آن نسبت داده می‌شود.

اگر روزی نظریه‌ی همه چیز ارائه شود، قسمتی از آن باید هوشیاری را توجیه کند

در قرن بیست‌و‌یکم اعمال یاد شده عموما به پردازش مغزی ما نسبت داده می‌شود؛ اما واقعا چگونه سیگنال‌هایی از مواد شیمیایی و الکتریکی بین میلیارد‌ها سلول مغزی به تفکر، احساسات و احساس کردن خود می‌انجامد؟ تقریبا همه با این نظر موافقند که قطعا ارتباط مهمی بین چیزی که در مغز می‌گذرد با هوشیاری وجود دارد. سؤال اصلی درباره‌ی نوع توضیحی است که ما ارائه می‌دهیم؛ ما به چیزی فراتر از ارتباط نیاز داریم. ما می‌خواهیم دلیل اینکه چگونه و چرا پردازش مغزی موجب ایجاد هوشیاری می‌شود، بدانیم؛ این موضوع، همان راز بزرگ است. آیا رنگ زردی که من می‌بینم دقیقا همان رنگ زردی است که شما می‌بینید؟ آیا دردی که من احساس می‌کنم همان دردی است که شما احساس می‌کنید؟

اینکه آگاهی انسان، ذهنی (Subjective) یا عینی (Objective) است، تا حد زیادی یک پرسش فلسفی به حساب می‌آید. ولی تعیین مرز بین خودآگاهی و عدم خودآگاهی آسان‌تر است. در پژوهش جدیدی که روی چگونگی تاثیر داروهای بیهوشی بر مغز انجام شده است، دانشمندان می‌گویند که تجربه‌ی ما از واقعیت، محصول تعادلی ظریف در ارتباطات بین نورون‌های عصبی در مغز است. اگر این ارتباطات بیشتر یا کمتر بودند، خودآگاهی از بین می‌رفت. عصب‌شناسی به نام ملانی بولی (Melanie Boly) از دانشگاه ویسکانسین مدیسون که البته در این پژوهش دخیل نبوده است می‌گوید:

این پژوهشی خیلی خوبی است. نتیجه‌ای که به آن رسیده‌اند واقعا قانع‌کننده به نظر می‌رسد.

هوشیاری / consciousness

پژوهش‌های قبلی که روی مغز انجام شده بود، نشان می‌داد مغز باید همزمان داده‌ها را از حسگرهای مختلف بدن دریافت و پردازش کند تا آگاهی به‌وجود آید. برای مثال شناختی که از یک پرتقال به‌دست می‌آوریم، از مجموع داده‌های تصویری، بویایی، مزه‌ای، لمسی و تجربیات قبلی ما از این میوه به‌وجود می‌آید. مغز همه‌ی داده‌های ورودی از پنج حس بدن را گردهم می‌آورد و تجربه‌ی ذهنی و لحظه‌ای ما از این پدیده را می‌سازد. انزو تاگلیازوچی (Enzo Tagliazucchi) و همکارانش برای اینکه به‌دنبال نشانه‌هایی از خودآگاهی در مغز بگردند، از دارویی به نامپروپوفول که نوعی داروی بیهوشی است و در جراحی‌ها به کار می‌رود استفاده کردند.

مقاله‌ی مرتبط:

آن‌ها این دارو را به داوطلبان شرکت در آزمایش تزریق کردند و سپس آن‌ها را زیر دستگاه fMRI قرار دادند. این دستگاه می‌تواند جریان خون در مغز را به‌صورت تصویر نشان دهد. جریان خون نیز به نوبه‌ی خود می‌تواند فعالیت‌های الکتریکی نورون‌های داخل مغز را مشخص کند. گروه پژوهشی ۱۲ داوطلب را در چهار حالت هوشیار، تحت تاثیر دارو و قبل از بیهوشی، در حالت اغما و سپس ریکاوری آزمایش کردند. نتیجه‌ی این آزمایش در ژورنالRoyal Society Interface منتشر شد و نشان داد که فعالیت مغز در دو حالت هوشیاری و عدم هوشیاری کاملا متفاوت است.

حمام، رختخواب و اتوبوس، سه مکانی هستند که کشفیات بزرگ در علوم در آن‌ها صورت می‌گیرد

به هنگام هوشیاری کامل، مغز شرکت‌کنندگان فعالیت دائمی داشت و دستگاه fMRI نشان داد که وقتی مغز جریان خودآگاهی لحظه به لحظه را می‌سازد، تعداد زیادی شبکه‌‌ی ارتباطی‌ بین نورون‌ها فعال می‌شود. وقتی داروی پروپوفول به بدن آن‌ها وارد شد، ارتباطات شبکه‌های مغز کاهش یافت. نتایج نشان داد که در مغز یک سطح بهینه‌ی ارتباطات بین نورون‌ها وجود دارد که بیشترین مسیرهای ممکن بین نورون‌ها را می‌سازد. اگر هر نورون را بتوانیم یک گره در شبکه بدانیم، هوشیاری ممکن است نتیجه‌ی ارتباط حداکثری نورون‌ها در این شبکه باشد.

ولی شبکه‌هایی که بیشترین نظم ممکن را دارند، لزوما بیشترین میزان فعالیت عصبی را ندارند. یعنی اگر ارتباطات از حدی بیشتر بود، این سطح از خودآگاهی وجود نداشت. اگر هر یک نورون عصبی مستقیما به نورونی دیگر وصل بود، مغز خیلی همگن می‌شد و یک سیگنال از سیگنال بعدی غیر قابل تشخیص بود؛ همه‌ی آن‌ها با هم فعال یا غیرفعال می‌شدند. در عوض خودآگاهی ممکن است بر اثر نوعی تعادل خیلی ظریف به‌وجود آمده باشد که باعث می‌شود مغز بتواند بیشترین تعداد مسیرهای ارتباطی بین نورونی برای به‌وجود آوردن معنا را انتخاب کند. پژوهشگران این نقطه‌ی تعادل را «نقطه‌ی بحرانی» می‌نامند. تاگلیازوچی می‌گوید:

مثل این است که خودروهایی در حال رفت‌و‌آمد در خیابان باشند. اگر همه‌ی خودروها همیشه به یک صورت حرکت کنند و همیشه از نقطه‌ی A به نقطه‌ی B بروند، در آخر روز شما نمی‌توانید به خوبی شهر را درک کنید. ولی اگر آن‌ها به هر نقطه‌ی شهر که می‌توان رفت، بروند شما با دیدن آن‌ها به نقشه‌ای دست می‌یابید که خیلی شبیه به نقشه‌ی واقعی شهر است. در نقطه‌ی بحرانی، خودروها خیابان‌های شهر را به‌صورت بهینه می‌پیمایند.

بااین‌حال آن‌چه باعث می‌شود مغز بین حالت‌های آگاه و ناآگاه حرکت کند هنوز مشخص نیست. به‌گفته‌ی بویل اگر در نقطه‌ی بحرانی باشید، در مغز شما حسابی هرج‌و‌مرج است. اگر دور از آن باشید، خیلی همگن و پایدار است. این پایداری می‌تواند نشان دهد چرا در آوردن افراد از حالت کما این قدر مشکل است. تاگلیازوچی امیدوار است با فهمیدن اینکه کجا این نقطه‌ی بحرانی دروغ می‌گوید و اینکه چگونه باقی می‌ماند، بتوانند راحت‌تر بیمارانی که به اغما رفته‌اند را هوشیار کنند.

مسئله‌های آسان و دشوار

آگاهی / awareness

دیوید چالمرز (David Chalmersبرای نخستین بار مسئله‌ی آگاهی را به دو مسئله‌ی دشوار و مسئله‌ی آسان تفکیک کرد. او در مقاله‌ی «رویارویی با مسئله‌ی آگاهی» قصد دارد تا دشوارترین بخش از مسئله‌ی آگاهی را بیابد؛ برخی از مسائل آگاهی یا با پیشرفت‌های اخیر علمی حل شده‌اند یا دست‌کم در مقام نظر مانعی برای حل‌شان وجود ندارد. معیار کلی برای تشخیص مسائل آسان و دشوار این است: مسائل آسان مسائلی هستند که به‌راحتی با روش‌های رایج علوم شناختی (مانند توضیح محاسباتی یا عصب‌شناختی) قابل حل‌اند، اما مسئله‌ی دشوار مسئله‌ای است که ظاهرا دربرابر این روش‌های مرسوم مقاومت می‌کند. چالمرز پدیده‌های زیر را در بخش مسائل آسان آگاهی به حساب می‌آورد:

  • توانایی تشخیص، طبقه‌بندی و واکنش به محرک‌های محیطی
  • دسترسی یک دستگاه شناختی به اطلاعات
  • گزارش‌پذیری حالات ذهنی
  • توانایی یک دستگاه برای دسترسی به حالات درونی خودش
  • متمرکز کردن توجه
  • کنترل هشیارانه‌ی رفتار
  • تفاوت میان خواب و بیداری

همه‌ی این پدیده‌ها با مفهوم آگاهی مرتبط‌اند. گاهی یک حالت ذهنی را به این خاطر آگاه می‌نامیم که دسترسی درونی به آن ممکن است یا می‌توانیم از آن گزارش دهیم. گاهی به این دلیل که یک دستگاه می‌تواند بر اطلاعات دریافتی از محیط، واکنشی از خود نشان دهد یا به آن اطلاعات توجه کند یا از آن اطلاعات برای کنترل رفتار استفاده کند، آن دستگاه را آگاه می‌دانیم و گاهی یک موجود را در حال بیداری آگاه می‌نامیم؛ پس آگاهی با همه‌ی این مفاهیم مرتبط است. با وجود این، درباره‌ی توضیح علمی این پدیده‌ها مشکلی وجود ندارد همه‌ی آن‌ها را می‌توان به‌صورت محاسباتی یا عصب‌شناختی توضیح داد برای مثال، برای توضیح گزارش‌پذیری حالات ذهنی همین اندازه کافی است که سازوکار دریافت اطلاعات مربوط‌به حالات درونی و عرضه‌ی آن برای گزارش زبانی را مشخص کنیم یا برای توضیح خواب و بیداری، توضیح عصب-فیزیولوژیک از فرایندی که منشا رفتارهای متقابل اندام‌واره در این دو حالت است، کفایت می‌کند.

مقاله‌ی مرتبط:

اگر آگاهی فقط همین پدیده‌ها بود، هیچ مشکلی در توضیح آن نداشتیم. درست است که در حال حاضر توضیح کاملی از این پدیده‌ها نداریم و شاید توضیح کامل برخی از آن‌ها یکی دو قرن طول بکشد، اما می‌دانیم که چگونه باید آن‌ها را توضیح دهیم. به همین خاطر این مسائل را «مسائل آسان» می‌نامیم. چالمرز مسئله‌ی دشوار آگاهی را مسئله‌ی «تجربه» می‌نامد. به نظر او، وقتی فکر یا ادراک می‌کنیم، اطلاعاتی در ما پردازش می‌شوند، اما فکر یا ادراک به همین مقدار محدود نیست، بلکه علاوه‌بر آن، از یک جنبه‌ی ذهنی هم برخوردار است؛ به تعبیر نیگل (Nagel) کیفیت خاصی برای آگاه بودن وجود دارد. این جنبه‌ی ذهنی یا کیفی همان تجربه‌ است؛ همان چیزی که احساس می‌شود مانند رنگی که از شیئی در تجربه‌ی بصری احساس می‌کنیم، بویی که از شیئی در تجربه‌ی بویایی احساس می‌کنیم.

اسکن مغز / brain scan

این احساسات بسیار متفاوت‌اند؛ برخی از آن‌ها کاملا ذهنی‌اند مانند صورت‌های خیالی و برخی جسمی‌اند مانند درد و لذت‌های جسمانی. جهت اشتراک همه‌ی این حالات این است که قرار داشتن در هر یک از این حالات، کیفیت یا احساس خاصی به همراه دارد. مسئله‌ی دشوار آگاهی این است که اگر تجربه پایه‌های فیزیکی داشته باشد، چگونه و چرا از این امور فیزیکی که به‌کلی ناآگاهانه‌اند، به وجود می‌آید؟ چرا فرایندهای فیزیکی موجب پیدایش یک حیات درونی کاملا پیچیده و غنی می‌شوند؟ ارتباط مفهومی میان فرایندهای عصبی و آگاهی پدیداری چیست؟ این همان مسئله‌ای است که در متون فلسفه‌ی ذهن «شکاف توضیحی» نامیده می‌شود که در این جمله‌ی معروف هاکسلی(Huxley) به آن اشاره شده‌ است:

چگونگی ظهور چیز چشمگیری مثل حالت آگاهی در نتیجه‌ی انگیزش بافت‌های عصبی درست به اندازه‌ی ظهور غول از مالش چراغ علاءالدین توضیح‌ناپذیر است.

خودآگاهی (consciousness) درواقع هر چیزی است که شما تجربه می‌کنید. نجوایی که در سر شما شنیده می‌شود، مزه‌ی شیرین شکلات خامه‌ای، دندان دردی که کلافه‌تان کرده است، علاقه شدید شما به فرزندانتان و دانستن این حقیقت تلخ که روزی تمام این احساسات از بین می‌روند. منشا و طبیعت این تجربه‌ها که گاهی به‌عنوان یک کوالیا یا کیفیات ذهنی (qualia) مطرح می‌شود از دوران باستان تاکنون معما بوده است. بسیاری از فیلسوفان مدرن که به تحلیل ذهن می‌پردازند، شاید برجسته‌ترین آن‌ها دنیل دنت (Daniel Dennett) باشد، ماهیت خودآگاهی را مانند یک توهین غیرقابل تحمل به باورهایشان می‌دانند.

فهم ساختارها و مکانیسم‌های به‌هم‌پیوسته‌ی نورونی برای درک هر نوع تجربه‌ای از خودآگاهی کافی است

باور به کوالیا دنیا را دنیایی بی‌معنا و پوچ می‌داند و آن را یک توهم تعریف می‌کند. به این ترتیب، آن‌ها یا وجود کوالیا را رد می‌کنند یا استدلال‌هایی بیان می‌کنند که به هیچ وجه نمی‌توان آن‌ها را به‌صورت علمی بررسی کرد. اگر این ادعاها درست باشد، این مقاله خیلی کوتاه خواهد شد. همه‌ی آن چیزی که من باید توضیح دهم این است که چرا شما، من و همه‌ی افراد دیگر متقاعد شده‌ایم و بر این باوریم که همیشه احساساتمان را داریم. اگر دندان من آبسه کرده باشد، یک برهان پیچیده که بتواند من را قانع کند که درد یک توهم است و حقیقت ندارد نمی‌تواند درد من را کاهش دهد.

به‌عنوان کسی که علاقه خیلی کمی به این استدلال‌های نامیدکننده درباره مشکلات ذهن و بدن دارم باید خودم دست به کار شوم و به‌دنبال پاسخ این سوالات بروم. اکثر پژوهشگران خودآگاهی را به‌عنوان یک چیزی معین پذیرفته‌اند و به‌دنبال درک ارتباط آن با جهان عینی هستند که توسط علم توصیف شده است. بیش از ۲۵ سال پیش فرانسیس کریک (Francis Crick) و من تصمیم گرفتیم بحث‌های فلسفی را در مورد خودآگاهی کنار بگذاریم (که حداقل از زمان ارسطو دانشمندان به آن مشغول بودند) و به‌جای آن به‌دنبال ردپای فیزیکی آن باشیم. چه چیز شگفت‌انگیزی درباره ماهیت مغز وجود دارد که باعث خودآگاهی می‌شود؟

هنگامی که ما بتوانیم این موضوع را درک کنیم، امید است که بتوانیم به حل مسئله‌ی اساسی‌تر نزدیک شویم. ما به‌طور خاص به‌دنبال همبستگی نورونی در خودآگاهی (NCC) هستیم. به بیان دیگر ما به‌دنبال حداقل مکانیسم‌ها و ساختارهای نورونی به هم‌پیوسته‌ای هستیم که برای درک هر نوع تجربه‌ی خاص از خودآگاهی کافی است. برای مثال چه اتفاقی در مغز شما باید رخ بدهد تا شما تجربه دندان درد را داشته باشید و آن را درک کنید؟ آیا باید بعضی سلول‌های عصبی با فرکانسی خاص و جادویی نوسان الکتریکی داشته باشند تا این درک انجام شود؟ آیا باید چیز خاصی مثل نورون‌های خودآگاهی وجود داشته باشند و در آن لحظه فعال شوند؟ این سلول‌ها در کدام قسمت مغز قرار دارند؟ 

همبستگی نورونی در خودآگاهی

آگاهی / awareness

زمانی‌که NCC را تعریف میکنیم، عبارت «حداقل» بسیار مهم است. مغز نیز می‌تواند به‌عنوان یک NCC مطرح شود، درنتیجه مغز در همه حال مشغول به‌وجود آوردن تجارب متفاوت است. اما جایگاه خودآگاهی می‌تواند فراتر از این محدوده باشد. نگاهی به طناب نخاعی بیندازید. لوله‌ای انعطاف‌پذیر از بافت عصبی با تقریبا ۴۵ سانتی‌‌متر طول در درون ستون فقرات و با حدود یک میلیارد سلول عصبی. اگر طناب نخاعی به وسیله‌ی ضربه به ناحیه‌ی گردن به‌طور کامل قطع شود، قربانیان در پاها، بازو و کمر به بالا فلج می‌شوند، قادر به کنترل روده و مثانه خود نیستند و احساسی نسبت به بدن خود نخواهد داشت.

بااین‌حال یک فرد با فلج چهار اندام‌ها (Tetraplegia) هم می‌تواند تجربه‌های گوناگون خود را در زندگی ادامه دهد. آن‌ها می‌توانند ببینند، بشنوند، بو کنند، احساس کنند و  احساسات خود را به همان اندازه که پیش از آن حادثه به یاد می‌آوردند به یاد آورند. مخچه را که در قسمت پایینی پشت سر قرار دارد در نظر بگیرید. یکی از قدیمی‌ترین مدارهای مغز در دوره تکامل است، که در کنترل حرکتی، وضعیت ایستادن و راه رفتن و اجرای روان توالی‌های پیچیده در تحرکات موتور حرکتی (Motor Skills) دخیل است.

اگر فردی بدون مخچه متولد شود تاثیری بر تجربه‌ی خودآگاهی فرد نمی‌گذارد

نواختن پیانو، تایپ کردن، رقص روی یخ یا صخره‌نوردی، همه فعالیت‌هایی هستند که در آن‌ها مخچه دخیل است. این قسمت دارای شگفت‌انگیزترین نورون‌های مغز است که یاخته‌های پورکینیه (Purkinje cells) نام دارند و مانند یک مرجان دریایی دارای شاخه‌هایی هستند که دینامیک الکتریکی پیچیده‌ای دارند. همینطور مخچه دارای بیشترین تعداد نورون‌ها، حدود ۶۹ میلیارد است (بیشتر آن‌ها سلول‌های گرانولی ستاره‌ای شکل هستند). اگر بخشی از مخچه توسط سکته مغزی یا چاقوی جراح از بین برود، چه اتفاقی برای خودآگاهی می‌افتد؟

بیمارانی که دارای اختلالات مخچه‌ای هستند از بعضی نقائص می‌نالند، مثلا نواختن درست و روان پیانو یا تایپ کردن روان با کیبورد اما هیچ وقت در مورد از دست دادن جنبه‌ای از خودآگاهی خود شکایتی نمی‌کنند. آن‌ها به خوبی می‌شنوند، می‌بینند، احساس می‌کنند، حسشان نسبت به خود را حفظ می‌کنند، رویدادهای گذشته را به یاد می‌آورند و همچنان قابلیت برنامه‌ریزی برای آینده را دارند. حتی اگر فردی بدون مخچه متولد شود تاثیری بر تجربه خودآگاهی فرد نمی‌گذارد. تمام این دستگاه وسیع مخچه‌ای ربطی به کسب تجارب ذهنی ندارد. چرا؟ نکات مهمی در مدار آن وجود دارد، که بسیار یکدست و موازی هستند (مانند باتری‌هایی به‌صورت موازی متصل می‌شوند).

مقاله‌ی مرتبط:

مخچه تقریبا به‌طور انحصاری یک مدار تغذیه مستقیم است؛ مجموعه‌ای از نورون‌ها، نورون‌های بعدی را تغذیه می‌کنند، که به نوبه‌ی خود مجموعه دوم بر مجموعه‌ی سوم تاثیر می‌گذارد. هیچ حلقه‌های بازخورد (Feedback loop) پیچیده‌ای وجود ندارد که با حرکت فعالیت الکتریکی عقب و جلو منجر به ایجاد نوسان‌های مجدد در مدار شود. (باتوجه‌به زمان مورد نیاز برای تکمیل ادراک آگاهانه، اکثر نظریه‌پردازان نتیجه می‌گیرند که این پردازش باید شامل حلقه‌های بازخوردی در مدارهای مغزی باشد). همچنین، مخچه عملا به بیش از صدها ماژول محاسباتی مستقل تقسیم می‌شود. هر یک از آن‌ها به‌طور موازی با ورودی‌ها و خروجی جداگانه و غیرهمپوشان کار می‌کنند و حرکات موتورهای مختلف یا سیستم‌های شناختی را کنترل می‌کنند. آن‌ها به‌ندرت با هم تعامل می‌کنند، ویژگی دیگری که برای خودآگاهی ضروری است. 

جایگاه خودآگاهی 

آگاهی / awareness

درس مهمی که از نخاع و مخچه می‌آموزیم این است که خودآگاهی تنها زمانی‌که هر بافت عصبی تحریک شود، ظاهر نمی‌شود؛ چیزهای بیشتری مورد نیاز است. این عامل اضافی در ماده‌ی خاکستری مغز یافت می‌شود که قشر مغزی، سطح بیرونی مغز را تشکیل می‌دهد. ما می‌توانیم جایگاه خودآگاهی را حتی بیشتر محدود کنیم. به‌عنوان مثال، آزمایش‌هایی که در آن محرک‌های متفاوتی به دو چشم چپ و راست وارد شوند. تصور کنید یک تصویر از دونالد ترامپ فقط برای چشم چپ و یک تصویر از هیلاری کلینتون فقط برای چشم راست شما قابل مشاهده باشد.

پردازش‌هایی که در ناحیه‌ی داغ خلفی انجام می‌گیرند در ادراک آگاهانه نقش دارند

می‌توانیم تصور کنیم که شما ممکن است تصویر مخلوطی از برهم‌نهی عجیب و غریب ترامپ و کلینتون را مشاهده کنید ولی درواقع شما ترامپ را برای چند ثانیه خواهید دید، پس از آن او ناپدید خواهد شد و کلینتون ظاهر خواهد شد، پس از آن او نیز می‌رود و ترامپ دوباره ظاهر خواهد شد. این دو تصویر در یک چرخش بی‌پایان عوض می‌شوند. به همین خاطر است که دانشمندان علوم اعصاب به این پدیده رقابت دوچشمی (binocular rivalry) می‌گویند. چون مغز شما یک ورودی مبهم دریافت می‌کند، نمی‌‌تواند تصمیم بگیرد آیا ترامپ است، یا کلینتون؟ اگر به‌طور همزمان، شما در داخل یک اسکنر مغناطیسی که فعالیت مغز را ثبت می‌کند، دروغ بگویید، آزمایشگران متوجه خواهند شد که مجموعه گسترده‌ای از مناطق قشری مغز، که به‌عنوان منطقه داغ خلفی (posterior hot zone) شناخته شده است، فعال می‌شوند.

مقاله‌ی مرتبط:

این قسمت، بخش‌هایی از قشرهای آهیانه‌ای، پس‌سری و گیجگاهی در بخش عقبی قشری را شامل می‌شود و نقش بسیار مهمی را در ردیابی چیزهایی که می‌بینیم بازی می‌کند. جالب اینجا است که قشر بصری اولیه که اطلاعات را از چشم دریافت می‌کند، آن چیزی را که سوژه می‌بیند، مشخص نمی‌کند. چنین سلسله مراتب کاری مشابهی نیز در شنوایی و حس پیکری وجود دارد؛ قشر شنوایی اولیه و قشر حس پیکری اولیه مستقیما مشارکتی در درک محتوای تجربیات به‌دست‌آمده از شنوایی و حس پیکری ندارند. اما در عوض مراحل بعدی پردازش که در ناحیه داغ خلفی انجام می‌گیرند در این ادراک آگاهانه نقش دارند (از جمله درک تصویر ترامپ و کلینتون در مثال بالا).

شواهد بالینی

مغز / brain

روشنگر بیشتر این مسئله، شواهد علمی از دو منبع بالینی هستند؛ تحریک الکتریکی بافت قشری و مطالعه‌ی بیماران پس از دست دادن مناطق خاص مغزی ناشی از آسیب یا بیماری. قبل از برداشتن تومور مغزی یا محل تشنج صرعی بیمار، برای مثال در عمل جراحی مغز و اعصاب، نقشه‌ی فعالیتی نواحی قشری نزدیک به محل ضایعه توسط تحریک مستقیم با الکترودها ترسیم می‌شود. تحریک ناحیه داغ خلفی موجب وقوع احساسات متنوعی می‌شود. این احساسات می‌تواند از قبیل چشمک زدن نور، دیدن اشکال هندسی، اعوجاج چهره‌ها، توهم شنوایی یا بصری، احساس آشنایی یا غیرواقعی بودن، تمایل به حرکت اندام خاص و غیره باشد.

خودآگاهی یا خودشناسی در روانشناسی، یکی از مهارت‌های دهگانه‌ی زندگی است

تحریک قشر جلوتر مغزی موضوع متفاوتی است؛ به‌طور کلی تجربه‌ی مستقیمی را ایجاد نمی‌کند. منبع دوم بینش به دست آمده از بیماران مغز و اعصاب است که از نیمه اول قرن بیستم شکل گرفت. جراحان گاهی اوقات مجبور می‌شدند کمربند بزرگی از قشر پیش-پیشانی را برای حذف تومورها یا برای مقابله با تشنج‌های صرعی بردارند. چیزی که قابل‌توجه است این است که چگونه این بیماران غیرعادی ظاهر می‌شدند؟ از دست دادن بخشی از لوب پیشانی اثرات مخرب خاصی داشت. بیماران، اختلالاتی مانند عدم مهار احساسات یا اقدامات نامناسب، اختلال در اعمال حرکتی، تکرار غیرقابل کنترل اعمال و کلمات خاص را از خود نشان می‌دهند.

اگرچه، پس از انجام این عمل جراحی، بدون هیچ شواهدی مبنی بر اینکه حذف وسیع بافت پیشانی به‌طور قابل توجهی بر تجربه‌ی آگاهانه آن فرد تاثیر گذار باشد، شخصیت و IQ آن‌ها بهبود می‌یافت و آن‌ها برای سال‌های طولانی زندگی می‌کردند. برعکس، حذف مناطق حتی کوچکی از کورتکس خلفی، جایی که منطقه داغ در آن قرار دارد، می‌تواند منجر به از دست رفتن کل انواع محتوای آگاهانه شود که در این صورت بیماران قادر به تشخیص چهره یا دیدن حرکات، رنگ یا مکان نخواهند بود. بنابراین به نظر می‌رسد که مناظر، صداها و سایر احساسات زندگی، طوری که تجربه می‌کنیم، توسط مناطق درون قشر خلفی ایجاد می‌شوند.

تا آنجا که می‌توان گفت، تقریبا تمام تجربیات آگاهانه، منشاشان آنجا است. اختلاف اساسی بین این مناطق خلفی با بیشتر قشر پیش-پیشانی چیست که به‌طور مستقیم در محتوای ذهنی و انتزاعی مشارکت ندارند؟ حقیقت این است که هنوز نمی‌دانیم. یافته‌های اخیر نشان می‌دهد که دانشمندان علوم اعصاب ممکن است به دانستن آن نزدیک‌تر شده باشند. خودآگاهی یا خودشناسی، در علم روانشناسی از اهمیت زیادی بر خوردار است تا آنجا که به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ده‌گانه‌ی زندگی و با عنوان خودآگاهی مطرح شده است. اما بهتر است اول بدانیم که مهارت خودآگاهی دقیقا یعنی چه؟ سیستم روان نیز مانند جسم یک سری قوانین خاص دارد.

آگاهی / awareness

سیستم روان طبق یک اصولی کار می‌کند و همانند سیستم دفاعی بدن، روان نیز برای خود مکانیسم‌های دفاعی دارد. معمولا وقتی که تحت فشار هستیم یا اضطراب را تجربه می‌کنیم مکانیسم‌های دفاعی فعال می‌شوند. خودآگاهی یعنی اینکه اول سیستم روانی و قواعد آن را بشناسیم. بدانیم که روان ما تحت چه سیستم و قوانینی کار می‌کند و چگونه اتفاق‌های پیرامون را پردازش می‌کند و به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد. بعد از شناخت این موارد ببینیم که سیستم روانی ما به چه صورت است و طبق چه قواعدی کار می‌کند و مکانیسم‌های دفاعی ما کدام‌ها هستند؟ چقدر از آن‌ها سالم هستند و چقدر ناسالم؟ اما برای شناخت سیستم روان و قواعد آن از کجا باید شروع کنیم؟ نتایج این پژوهش در ژورنال نیچر منتشر شده است.

مراحل خودآگاهی

در علم روانشناسی به انسان از رویکردهای مختلف نگاه شده است. تعدادی از روانشناسان انسان را از دید روانکای نگاه کرده‌اند و عده‌ای دیگر از رویکرد رفتاری. گروهی به انسان نگاه بین فردی داشته‌اند و او را باتوجه‌به روابط بین فردی‌اش تحلیل کرده‌اند. یکی از رویکردهای روان‌درمانی عصر حاضر، رفتار درمانی شناختی (CBT) است. در رفتار درمانی شناختی، اعتقاد بر این است که آنچه که باعث واکنش ما انسان‌ها به اتفاقات پیرامون خود می‌شود، صرفا خود اتفاق نیست بلکه تعبیر و تفسیری است که ما از آن اتفاق داریم.

مقاله‌ی مرتبط:

مثلا فرض کنید که کارمندی در جریان تعدیل نیرو، شغل خود را از دست می‌دهد، از دست دادن شغل طبیعتا اتفاق غم‌انگیز و مضطرب‌کننده‌ای است اما این شخص افکار گوناگونی می‌تواند داشته باشد مثلاً اگر فکر کند که من توانمندی‌های زیادی دارم و می‌توانم در جاهای مختلف درخواست کار بدهم واکنش هیجانی که به این ماجرا نشان می‌دهد قابل کنترل‌تر از حالتی است که با خود فکر کند من دیگر هیچ شانسی برای موفقیت ندارم و برای همیشه بیکار می‌مانم. به همین دلیل در این حالت اضطراب بیشتری را تجربه می‌کند. پس سیستم روان ما طوری است که در واکنش به موقعیت‌های مختلف افکار مختلفی تولید می‌کند و ما بسته به این نوع افکار، هیجان‌های مختلفی را با شدت و ضعف مختلف تجربه می‌کنیم. اما این افکار از کجا می‌آیند؟ چرا بعضی از انسان‌ها افکار مثبت دارند و بعضی همیشه تفکر منفی؟ در ادامه این موضوع خواهیم پرداخت.

دیدگاه شناختی رفتاری

آگاهی / awareness

در دیدگاه شناختی رفتاری، ذهن انسان را همانند یک کامپیوتر در نظر می‌گیرند. همانطورکه به کامپیوتر یک سری اطلاعات داده می‌شود، به ذهن ما نیز اطلاعاتی از دنیای پیرامون وارد می‌شود. کامپیوتر، داده‌های واردشده را پردازش می‌کند و درنهایت یک خروجی دارد. ذهن انسان نیز اطلاعاتی را که به آن وارد می‌شود پردازش می‌کند و درنهایت خروجی آن، همان رفتار و واکنش‌های ما به اتفاقات پیرامون است. پردازش اطلاعات در ذهن، توسط یک سری قواعد خاص اتفاق می‌افتد (می‌شود ذهن را مثل یک منشور نیز در نظر گرفت).

به منشور یک نور واحد وارد می‌شود ولی پس از عبور از آن ما رنگ‌های مختلفی را می‌بینیم. در ذهن انسان‌ها هم اطلاعات واحدی وارد می‌شود ولی پردازش‌های متفاوتی طبق یه سری قواعد خاص اتفاق می‌افتد و درنهایت رفتارهای گوناگون را می‌بینیم. شکل‌گیری این قواعد به دوران کودکی بر می‌گردد. وقتی کودکی متولد می‌شود در اثر یک سری رویدادها که شامل تجربیات وی از ارتباطش با والدین، همسالان و دیگران است، به یک سری باور در مورد خودش می‌رسد. این باورها، باور بنیادین نام دارد و شامل افکار ما در مورد خودمان، دیگران و آینده است.

چه چیز شگفت‌انگیزی درباره ماهیت مغز وجود دارد که باعث خودآگاهی می‌شود؟

مثلا فرض کنید کودکی با یک مشکل پزشکی به دنیا می‌آید و به علت این مشکل مراقبت افراطی از مادر خود دریافت می‌کند، هم زمان با بزرگ‌تر شدن، مادر به کودک اجازه فعالیت مستقل نمی‌دهد و وی فردی وابسته بار می‌آید. یکی از باورهایی که ممکن است در این کودک شکل بگیرد این است که من ناتوان هستم. یا مثلا کودکی که در دورانی از زندگی به وی بی‌توجهی شده است و این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که دنیا جای امنی نیست یا من دوست‌داشتنی نیستم. پس همه‌ی ما در اثر یک سری تجربیات تکرارشونده دوران کودکی خود، باورهای بنیادینی را تشکیل داده‌ایم.

بعضی از این باورها مثبت هستند و بعضی منفی. این باورها برای ما شناخته شده نیستند ولی به علت اینکه باورهای منفی به‌طور ناهوشیارانه هیجان منفی تولید می‌کنند سیستم روان سعی در مقابله با آن‌ها دارد. یکی از این مکانیسم‌ها این است که برای کاهش بار روانی ناشی از این باور برای خودمان یک سری، شرط یا قانون درست کنیم. مثلا اینکه فردی باور بنیادینش این است که دوست داشتنی نیست برای مقابله با آن، این فرض را برای خود درست می‌کند که اگر خیلی درس بخوانم یا اگر سخت تلاش کنم و در همه‌ی کارها نفر اول باشم آنگاه دوست‌داشتنی خواهم بود.

توجه داشته باشید که ما به باورهای بنیادین خود و این فرض‌ها آگاهی نداریم و سیستم روان به‌طور خودکار این کار را انجام می‌دهد. مشکل از آن جایی پیش می‌آید که این فرض‌ها همیشه درست از آب در نمی‌آیند مثلاً فردی که همیشه سخت تلاش می‌کرد تا بهترین نتیجه را بگیرد اما در یک موقعیت شکست می‌خورد و باور بنیادینش مبنی بر بی‌کفایتی فعال می‌شود، در این موقعیت معمولاً احساس شکست، افسردگی یا احساس حقارت می‌کند. البته شاید هر کسی در موقعیت شکست این احساسات را تجربه کند اما فردی که باور بر بی‌کفایت بودن خودش دارد واکنش افراطی نشان می‌دهد.

انسان‌‌ها معمولاً به باورهای بنیادین خود دسترسی ندارند و همین‌طور از فرض‌های شرطی که برای خود نیز درست کرده‌اند بی‌اطلاع هستند ولی از یک سری افکار خودآیند و هیجان ناشی از آن، تا حدی اطلاع دارند. افکار خودآیندافکاری هستند که وقتی قواعد شرطی ما به‌درستی اجرا نشده‌اند و باور بنیادین ما فعال شده است به ذهن ما خطور می‌کنند. مثال فردی که در بالا زده شد را در نظر بگیرید افکار خودآیندی که این فرد ممکن است تجربه کند می‌تواند این باشد: من به دردنخور هستم و غیره. در اثر این فکر که از باور  بنیادین، من دوست داشتنی نیستم، منشا گرفته است، فرد هیجان غم را تجربه می‌کند. به همین دلیل می‌گوییم افکار هیجانات را تولید می‌کنند.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

با افزایش تقاضا برای انواع خدمات ابری حرفه‌ای و ساده،‌ عوامل انتخابی کاربران نیز برای پیداکردن بهترین سرویس‌دهنده بیشتر می‌شود. دراین‌میان، متغیرهای زیادی وجود دارند که توانایی سرویس‌دهنده در حفظ و حراست از اطلاعاتتان سرعت اتصال و هزینه‌ها را تعیین می‌کنند.

 

اکثر دیتاسنترها نمونه‌هایی اولیه از فناوری‌های صنعت بودند و از تنها تجهیزات موجود در آن زمان برای ساختشان استفاده شد. افزون‌براین، زیرساخت‌های فناوری اگر با تغییرات جدید در قانون‌گذاری‌ها و تهدیده‌های امنیتی و انتظارهای کاربران به‌روز نشوند، به‌سرعت منسوخ خواهند شد.

انتخاب اشتباه سرویس‌های ذخیره‌ساز آنلاین عواقب مهمی بر عوامل حیاتی کسب‌وکارها خواهد داشت که از‌این‌میان، می‌توان به بازدهی عملکردی و امنیت و هزینه اشاره کرد. به‌همین‌دلیل پیش از انتخاب سرویس‌دهنده و عقد قرارداد، باید برخی نکات را مدنظر داشت. درادامه‌ی این مطلب زومیت، پنج عامل مهم را معرفی می‌کنیم که برای انتخاب سرویس‌دهنده‌ی ذخیره‌ساز ابری مهم هستند.

server room

۱. موقعیت، موقعیت، موقعیت

شاید در دنیای امروز که نقاط مختلف آن به‌راحتی به‌هم متصل شده‌اند، موقعیت جغرافیایی دیتاسنترهای کسب‌وکار مهم به‌نظر نرسد. درواقع، شاید برایتان مهم نباشد که اطلاعات خود یا شرکتتان در همان شهر محل فعالیت یا در آن‌سوی دنیا ذخیره شود. بااین‌حال، اگاهی از موقعیت دقیق ذخیره‌سازی اطلاعات، بسیار مهم محسوب می‌شود. این عوامل نه‌تنها از دیدگاه قانونی (مانند قانون GDPR)، بلکه ازلحاظ عوامل متعدد بازدهی و پیوستگی کسب‌وکار مهم هستند.

برای کاربردهای نیازمند به سرعت زیاد، موقعیت عاملی حیاتی است

درزمینه‌ی داده‌های حساس کسب وکار، حتی عواملی همچون احتمال بُروز حوادث طبیعی در محل جغرافیایی دیتاسنتر نیز مهم می‌شود. به‌علاوه، شاید دیتاسنتر در موقعیتی دور با قیمت ارزان‌تری عرضه شود؛ اما تأخیر در پاسخ‌گویی سرویس‌های آن، احتمالا برای کاربردهایی با نیاز به منابع سریع و قوی مشکل‌ساز خواهد بود.

برای کسب‌وکارهایی که در حوزه‌ی اینترنت اشیاء یا کسانی که در صنایع با سرعت زیاد فعالیت می‌کنند، حتی میلی‌ثانیه‌ها هم در پاسخ‌گویی سِرورها مهم می‌شود و نزدیکی به مراکز ذخیره‌ی داده و کیفیت درخورتوجه آن‌ها، امری مهم محسوب می‌شود.

۲. امنیت

در سال‌های اخیر، پیچیده‌ترین تهدیدهای امنیتی در دنیای اینترنت و داده را شاهد بوده‌ایم که مجرمانی حرفه‌ای با دسترسی به بهترین منابع پردازشی عامل آن‌ها بوده‌اند. درنتیجه، امنیت باید یکی از عوامل مهم‌ مدنظر افراد و کسب‌وکارها در انتخاب سرویس‌های ذخیره‌ساز ابری باشد.

امنیت / Security

شما برای عقد قرارداد با سرویس ابری، باید امنیت را در هر دو حوزه‌ی فیزیکی و منطقی در نظر بگیرید. امنیت فیزیکی زیرساخت امن و تجهیزات نظارتی قوی مانند دسترسی‌‌های فیزیکی و دوربین مداربسته و موارد مشابه برای دیتاسنتر را شامل می‌شود. امنیت‌های منطقی نیز مواردی همچون فایروال‌های به‌روز، حفاظت ازطریق آنتی‌ویروس، ابزارهای ضدبدافزار و سیستم‌های مدیریت رخداد و تهدیدهای امنیتی (SIEM) را پوشش می‌دهد. SIEM تهدیدهای امنیتی را پیش از تخریب داده‌های مشتریان دیتاسنتر شناسایی می‌کند و از بین می‌برد.

شرکت‌ها علاوه‌بر موارد مذکور، باید مجوزهای امنیتی و تأییدیه‌های فعالیت امن را نیز از دیتاسنترها درخواست کنند. به‌علاوه، اگر صنعت هدف آن‌ها نیازمندی‌های خاصی در آن بخش‌ها داشت، باید مدارک لازم از سرویس‌دهنده دریافت شود.

۳. تأمین نیرو و بازدهی

عموما در انتخاب تجهیزات دیتاسنترها، قدرت دست‌ِکم گرفته می‌شود. این در حالی است که توانایی تأمین برق برای آن مراکز، یکی از امکانات حیاتی است. به‌عنوان مثال، قطعی یا افت فشار در تأمین برق، مشکلات متعددی برای مشتریان دیتاسنتر به‌همراه خواهد داشت. به‌همین‌دلیل، مجهزبودن به فناوری‌های پشتیبان برای تأمین برق در هر زیرساختی الزامی محسوب می‌شود.

باتوجه‌به آنچه گفته شد، مشتریان باید پیش از انتخاب سرویس‌دهنده‌ی ابری خود، تجهیزات پشتیبان آن‌ها را برای تأمین برق در مواقع بحرانی بررسی کنند. آن تجهیزات شامل ژنراتورهای داخلی برای تولید برق در مواقع اضطراری و همچنین تأمین‌کننده‌های امن (UPS) برای شبکه‌ی توزیع برق می‌شود. به‌علاوه، تأمین تجهیزات و قطعات طبق پروتکل N+1 Redundancy نیز برای آن بخش ضروری خواهد بود. به‌علاوه، باید تغییرات نیازهای کسب‌وکار خود به نیروی برق را نیز در نظر بگیرید و مطمئن شوید دیتاسنتر مدنظر توانایی هماهنگی با آن‌ها را دارد.

سرور گوگل

یکی از عوامل مهم دیگر در بخش تأمین نیرو «پایداری» است. امروزه، فناوری اطلاعات بخش اعظمی از برق جهان را مصرف می‌کند. به‌همین‌دلیل، به‌عنوان مشتریِ سازمانی باید آثار محیط‌زیستی خود را نیز به‌حداقل برسانید. برای این منظور، باید به‌دنبال دیتاسنتری باشید که تأثیرات مصرف برق (PUE) کمتری داشته باشد. این اصطلاح نسبتی است که میزان مصرف انرژیِ زیرساخت‌های IT سازمان را بررسی می‌کند. هرچه PUE کمتر باشد، بازدهی تجهیزات بیشتر خواهد بود و درنهایت، هزینه‌ها نیز کاهش می‌یابند.

۴. کیفیت اتصال

تکثیر داده‌ها یکی از اقدامات اولیه‌ی دیتاسنتر برای حفظ پایداری اتصال است

«اتصال» مفهومی پیچیده‌ است که فقط به کابلی برای متصل‌کردن زیرساخت‌ها به کسب‌وکارتان محدود نمی‌شود. بهترین سرویس‌دهندگان مراکز متعددی در مناطق تأسیس می‌کنند تا در مواقع اضطراری و قطع ارتباط، زیرساخت‌های پشتیبان برای حفظ پایداری اتصال وجود داشته باشند.

تکثیر داده‌ها در تجهیزات جانبی یا معماری‌ IT که در موقعیت‌های جغرافیایی متعدد توزیع شده باشد، در بحث پایداری یکی از راهکارهای برتر خواهد بود. با استفاده از این راهکارها، می‌توان با شدیدترین تهدیدهای قطع ارتباط یا ازکارافتادگی تجهیزات مقابله کرد. درنهایت، باید سرویس‌دهنده‌ای را انتخاب کرد که از انواع امکانات اتصال برای دیتاسنتر خود استفاده می‌کند و پاسخ‌گوی نیازهای شما ازلحاظ پهنای باند، بودجه و... نیز خواهد بود.

رک سرور

۵. تخصص

می‌توان در نگاه اول، به ادعاها و صحبت‌های مدیران دیتاسنتر درباره‌ی تخصص و تجربه اعتماد کرد؛ کاری آسان که شما را از تحقیقات و بررسی‌های بیشتر خلاص می‌کند. البته، اگر بدانید ۷۰ تا ۸۰ درصد از مشکلات قطع اتصال دیتاسنترها به خطاهای انسانی بازمی‌گردد، در تأیید ادعای تخصص آن سازمان‌ها، دقت بیشتری خواهید کرد. تأیید تخصص سازمان‌ها با بررسی مدارک از مجموعه‌های ذیربط قانون‌گذار و نیز سازمان‌های مستقل انجام می‌شود.

امروزه، یکی از مشکلات مهم صنعت دیتاسنتر کمبود تخصص است. به‌همین‌دلیل، حتی می‌توانید از سرویس‌دهنده درباره‌ی زمان صرف‌شده برای تربیت نیروی انسانی نیز سؤال کنید. به‌علاوه، استراتژی آن‌ها برای جذب و نگه‌داری استعدادهای کمیاب نیز مهم خواهد بود.

قطعا همه‌ی دیتاسنترها باهم کاملا شبیه نیستند و تفاوت‌های زیادی بین آن‌ها ازلحاظ قیمت، امنیت، اتصال، پایداری و... وجود دارد. البته، نمی‌توان الزاما سرویس‌دهنده‌ای را خوب یا بد نامید. درواقع، در بازار باید خدمات متنوع با شرایط و سازوکارهای متنوع برای رفع نیازهای شرکت‌ها وجود داشته باشد. به‌هرحال، برای انتخاب بهترین سرویس مخصوص کسب‌وکار خود، باید عوامل مذکور را به‌عنوان عوامل اولیه در نظر بگیرید تا شریکی مطمئن و درنتیجه، شراکتی پایدار به‌دست بیاورید.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در آینده‌ای نزدیک، ایستگاه فضایی آرورا به‌عنوان اولین هتل گردشگری فضایی در مدار زمین قرار خواهد گرفت. این خبر به‌طور رسمی در آوریل سال گذشته در کنفرانس Space 2.0 در سن‌خوزه کالیفرنیا اعلام شد. این هتل با ابعاد یک جت خصوصی بزرگ در فاصله‌ی ۳۲۰ کیلومتری بالای سطح زمین میزبان میهمانان خواهد بود. میهمانان می‌توانند از چشم‌اندازهای خارق‌العاده‌ی سیاره‌ی زمین و نورهای شمال و جنوب آن لذت ببرند.

با تمام این‌ها، سفر فضایی کم‌هزینه نخواهد بود و هزینه‌ی سفری ۱۲ روزه به ایستگاه آرورا که برای سال ۲۰۲۲ برنامه‌ریزی شده، از ۹.۵ میلیون دلار برای هر شخص آغاز خواهد شد. بااین‌حال، به‌نقل از شرکت اوریون اسپن، سرمایه‌گذار ایستگاه فضایی آرورا، رزرو فهرست انتظار این سفر ۷ ماه قبل از پرتاب آغاز خواهد شد. فرانک بانگر، مؤسس و سرمایه‌گذار اوریون اسپن، دراین‌باره می‌گوید:

هدف ما چشاندن طعم زندگی فضانوردان به افراد عادی است؛ اما ممکن است اغلب میهمانان بخواهند از پنجره به بیرون نگاه کنند و با افرادی تماس بگیرند که می‌شناسند. تجربه‌ی واقعیت مجازی به‌نام هولودک (دستگاهی مجازی از مجموعه‌ی تلویزیونی پیشتازان فضا است که شرکت‌کنندگان آن در محیط‌های مختلف واقعیت مجازی قرار می‌گیرند) برای سرگرمی میهمانان در نظر گرفته شده است. با این قابلیت، میهمانان می‌توانند در فضا شناور شوند و روی ماه قدم بزنند یا حتی گلف بازی کنند.

ایستگاه آرورا را می‌توان هم‌زاد مجلل ایستگاه فضایی بین‌المللی (ISS) دانست. البته، این دو ایستگاه شباهت‌هایی با یکدیگر دارند: در هر دو، بازدیدکنندگان (چهار میهمان با دو تن از کارکنان) در کیسه‌های خواب متصل به یک سازه می‌خوابند و غذا به‌صورت منجمد و خشک سِرو می‌شود. قبل از پرتاب، از تمام میهمانان آزمایش سلامت گرفته می‌شود و در آزمایش‌های سلامت نیز شرکت می‌کنند.

ایستگاه آرورا

تعداد کمی از گردشگران ثروتمند می‌توانند از ایستگاه فضایی بین‌المللی بازدید کنند

جدا از دیدن ستارگان و زمین از فضا، پیش‌بینی می‌شود بازدیدکنندگان آرورا بخشی از زمان خود را برای آزمایش‌های جاذبه‌ی خُرد مثل پرورش غذا صرف کنند. دقیقا مشابه این کار را فضانوردان ISS انجام می‌دهند، با این تفاوت که به‌جای پردازش آب از ادرار میهمانان، آب کافی برای پرورش غذا دراختیار آن‌ها قرار می‌گیرد.

بخش زیادی از جامعه‌ی علمی این پروژه را جهشی بزرگ و اجتناب‌ناپذیر برای انسان می‌دانند؛ اما حتی درصورت اغراق رسانه‌ها نیز، باید بااحتیاط درباره‌ی چنین پروژه‌هایی صحبت کرد. کریستین لاسر، از مرکز پژوهشی گردشگری و حمل‌ونقل دانشگاه سنت‌گالن سوئیس، دراین‌باره می‌گوید:

ایستگاه آرورا پیشرفت بزرگی در گردشگری فضایی است؛ اما هنوز با اجرایی‌شدن واقعی فاصله دارد.

به‌گفته‌ی رابت ای. گولیچ، از دانشگاه هوانوردی امری ریدل که کلاس‌های گردشگری فضایی را برگزار می‌کند، در‌حال‌حاضر، گردشگری فضایی زمینه‌ای است که در آن، واقعیت و شایعه‌ و تخیل ترکیب شده‌اند؛ به‌طوری‌که تفکیک بین واقعیت و خیال دشوار است.

هر دو بر این مسئله توافق دارند که گردشگری فضایی فعلا درحد تئوری است. گردشگری فضایی در سال ۲۰۰۱ و زمانی‌ آغاز شد که دنیس تیتوی آمریکایی برای بازدیدی ۷ روزه از ایستگاه فضایی بین‌المللی، ۲۰ میلیون دلار به سازمان فضایی روسیه پرداخت کرد. برخی کشورها زمینه‌ای برای آینده‌ی این صنعت فراهم کرده‌اند؛ مثلا تنها در ایالات‌ متحده‌ی آمریکا، برنامه‌ریزی برای ساخت ۱۰ ایستگاه فضایی آغاز شده است.

اریک استالمر، رئیس فدراسیون هوافضای تجاری و بزرگ‌ترین مشوق پروژه‌ی آرورا، به قوانین آینده‌ی ایالات‌ متحده‌ی آمریکا در‌این‌زمینه با عنوان مصوبه‌ی رقابتی پرتاب فضایی تجاری اشاره می‌کند که در سال ۲۰۱۶، صادر شد و بر مسائلی مثل تعهد، تضمین خسارت، طرفین مسئول و خطر درزمینه‌ی گردشگری فضایی اشاره می‌کند.

گولیچ و لاسر هیچ‌کدام این پروژه را انکار نمی‌کنند؛ اما هر دو معتقدند باید صبر کرد و دید شرکت‌های گردشگری فضایی در‌این‌زمینه از چه روش‌هایی استفاده می‌کنند. استانداردهای مهندسی و امنیت برای ساخت ایستگاه فضایی تجاری اهمیت زیادی دارند.

بونگر معتقد است ایستگاه فضایی آرورا با برخورداری از فناوری جدید و سیستم‌های ساده و مساحت کمتر که از برخوردهای شهاب‌سنگی جلوگیری می‌کند، درمقایسه‌با ISS امنیت بیشتری دارد. باوجوداین، بونگر تأکید می‌کند تا زمان پرتاب نمی‌توان با قطعیت صحبت کرد. افزون‌براین، فرضیه‌ها هم سؤال‌های بیشتری به‌وجود می‌آورند. برای مثال، ایستگاه آرورا از کجا پرتاب می‌شود و چگونه باید میهمانان را از فضا به زمین بازگرداند؟

هزینه‌ی سفر به ایستگاه آرورا، تقریبا از ۹.۵ میلیون دلار به‌ازای هر مسافر آغاز می‌شود

علاوه‌براین در این صنعت، نمی‌توان تاریخ مشخص و قطعی برای اجرای پروژه‌ها تعیین کرد. برای مثال، ویرجین گلکتیککه در دسامبر اولین آزمون پرواز موفق به فضا را انجام داد، ۹ سال از زمان‌بندی عقب است. همچنین، SpaceX و Blue Origin هنوز مشغول آزمودن فضاپیماهای خود هستند و شرکت XCOR Aerospace نیز در سال ۲۰۱۷، اعلام ورشکستگی کرد. ممکن است نامزدهای مسن‌تر در فهرست‌های انتظار از این پروازها عقب بیفتند یا این پرواز برای شرایط سلامت آن‌ها مضر باشد. ماژول ایستگاه آرورا هم هنوز ساخته نشده است.

علاوه‌براین، باید مشکلات سلامتی را نیز در نظر گرفت. برای نمونه، افرادی که از قرارگرفتن در فضای بسته می‌ترسند، باید به اقامت در اتاقی با ابعاد ۱۳ در ۴ متر فکر کنند که پنجره‌ای هم ندارد. بدین‌دلیل که اشیاء، ازجمله مایعات بدن انسان، در جاذبه‌ی کم افزایش می‌یابند، میهمانان باید خود را برای سلفی‌های نامطلوب و رنگ‌پریده آماده کنند. به این‌ها باید حالت تهوع را هم اضافه کرد. البته شکم خود را با شرایط بی‌وزنی تطبیق می‌دهد.

تست پرواز

شرکت‌های خصوصی مانند SpaceX همچنان مشغول آزمودن فضاپیماهای خود هستند و هنوز گردشگری را به فضا نفرستاده‌اند

قرارگرفتن طولانی‌مدت در جاذبه‌ی صفر، استخوان‌ها را ضعیف می‌کند و ساختار مردمک چشم را تغییر می‌دهد. البته برای سفری ۱۲ روزه جای نگرانی نیست؛ اما برای کارکنان وضعیت متفاوت است. خوشبختانه جاذبه‌ی کم بر قاعدگی زنان تأثیر شدیدی نمی‌گذارد؛ اگرچه مشکلات نگه‌داری و دورانداختن لوازم بهداشتی و آب محدود برای شست‌وشو باعث می‌شود کارکنان زن از قرص برای عقب‌انداختن این دوران استفاده کنند.

خطرناک‌تر از هر چیز، ذرات بارداری هستند که وارد کابین می‌شوند و می‌توانند به آسیب‌های ژنتیکی منجر شوند. با اینکه ایستگاه‌های فضایی کاملا عایق هستند، بازهم درمقابل تشعشعات کیهانی ایمن نیستند. فضانوردان در گذشته، از مشاهده‌ی درخشش‌های ناگهانی نور خبر داده‌اند. به‌عقیده‌ی پژوهشگران، این جرقه‌ها تشعشعات کیهانی هستند که به عصب‌های بینایی یا لایه‌ی بینایی مغز برخورد می‌کنند. گولیچ هشدار می‌دهد:

نمی‌توانید مأموریت فضایی را به مأموریت سرنشین‌دار تجاری تبدیل کنید و باید در ابتدا این احتمال را بیازمایید. برای این کار، ابتدا باید آزمایش ایمنی و سازگاری با محیط و درنهایت، سودمندی اقتصادی عملیات را انجام داد.

اما لسر، توریسم فضایی را یک پیشرفت طبیعی می‌داند و اشاره می‌کند که محیط‌های سهل‌الوصول و خشن، تنها روند توریسم را کند می‌کنند اما مانع آن نمی‌شوند. او می‌گوید:

اگر به سی سال پیش بازگردید، رفتن به قطب جنوب غیرممکن بود و حالا مردم می‌توانند به بازدید از آن بپردازند. همیشه چنین‌ مرزهایی وجود داشته است و در این مقطع فضا آخرین مرزی است که باید به روی مردم گشوده شود؛ اما هنوز نمی‌توان از زمان قطعی برای عملی شدن چنین پروژه‌ای خبر داد.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

سال ۱۹۶۹، خودروساز ژاپنی نیسان محصولی رونمایی کرد که دیدگاه جهان به مدل‌های سدان و کوپه‌ی قدرتمند برای همیشه تغییر کرد. نیسان کدی خلق کرد که در تاریخ جاودانه شد تا یادآور قدرت و عملکرد فنی بی‌نظیر باشد. این کد چیزی نیست جز GT-R.

نیسان اسکای لاین - Skyline

اولین نیسان اسکای‌لاین GT-R تاریخ با کد PCG10 در سال ۱۹۶۹ رونمایی شد. این مدل ۱۶۱ اسب‌بخاری امروزه زیر سایه‌ی سنگین و بزرگ آخرین GT-R، یعنی مدل پرطرفدار R35 قرار می‌گیرد. در ۵۰ سال گذشته، با پیشرفت فناوری و مهندسی خودروسازی، GT-R نیز در مدل و نسل دگرگون شده است. انواع نسخه‌های کارخانه‌ای، تیونینگ رسمی، مدل‌های سفارشی افترمارکت و پروژه‌های کوچک خانگی نیسان GT-R تولید شده‌اند. به‌مناسب تولید ۵۰ سالگی گودزیلای خودروسازی (به زبان ژاپنی گوجیرا)، در این مقاله با بررسی نسل‌های مختلف، جذاب‌ترین نمونه‌های سفارشی و تیونینگ GT-R را معرفی می‌کنیم. برای داشتن نگاهی جامع به GT-R، ترتیب را به‌صورت تاریخ تولید در نظر گرفته‌ایم؛ ازاین‌رو، ابتدا مدل‌های پیش از سال ۱۹۸۹ بررسی می‌شود و سپس، به R34 و R33 و R32 و درنهایت R35 خواهیم رسید.

بهترین مدل‌های سفارشی نسل اول و دوم نیسان GT-R

Nissan GT-R

در سال ۱۹۶۹ و پس از تولد GT-R معروف به هاکوسوکا (Hakosuka)، نسل دوم پرچم‌دار خودروهای اسپرت نیسان در سال ۱۹۷۳ از راه رسید. GT-R سال ۱۹۷۳ با کد KPGC110 و لقب کِنمِری (Kenmeri) در‌مقایسه‌با اولین نسل چندان موفق نشد. دلیل اصلی این امر، بحران سوخت ژاپن در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ بود که تقاضا برای خودروهای اسپرت را تقریبا از بین بُرد. درواقع، از دومین GT-R نیسان کمتر از ۲۰۰ دستگاه تولید شد تا گودزیلا برای ۱۶ سال به خوابی عمیق فرود رود. درادامه، بهترین نمونه‌های سفارشی این دو نسل را بررسی می‌کنیم.

بدنه‌ی ۱۹۷۰ با قلب ۱۹۹۰

Nissan GT-R


امروزه، مدل‌های کلاسیک نیسان اسکای‌لاین GT-R در سطح جهانی ارزشمند و محبوب هستند؛ اما این وضعیت حدود ۱۰ سال پیش متفاوت بود. درواقع، GT-R همیشه در ژاپن افسانه بوده؛ اما در خارج از سرزمین خورشید تابان، شهرت مدل‌های قدیمی محصول نیسان تازه است. مدلی که تصاویر آن را مشاهده می‌کنید، یکی از دَه‌ها نیسان اسکای‌لاین معمولی موجود در آمریکا است که حالا به سطح بالاتری وارد می‌شود. سال ۲۰۰۶، این مدل که نسخه‌ی GT-X است، دراختیار یکی از علاقه‌مندان تیونینگ قرار گرفت. همین اتفاق کافی بود تا اسکلای‌لاینِ در‌حال‌مرگ به یکی از نمونه‌های سفارشی برتر در جمع خودروهای کلاسیک ژاپنی تبدیل شود. با تمرکز بر ظاهر جذاب و تهاجمی، گِل‌گیرهای برجسته، اسپویلر جلو و عقب، جلوپنجره‌ی سفارشی، رینگ‌های ۱۵ اینچ و لاستیک‌های Toyo Tires اضافه شدند تا هدف بعدی، ارتقای قدرت و قوای محرکه باشد. مالک خودرو نه‌تنها برای قدرت، بلکه به‌دلیل صدای اعتیادآور توربوشارژ پیشرانه‌ی افسانه‌ای RB26DETT نیسان GT-R مدل R33 را انتخاب کرد. پیشرانه‌ی R33 این مدل علاوه‌بر توربوشارژ بزرگ‌تر، سیستم مدیریت موتور سفارشی هم دریافت کرد تا نهایت قدرتش به ۵۵۰ اسب‌بخار در ۸,۰۰۰ دوربردقیقه برسد. باید در نظر گرفت R33 چهارچرخ محرک است؛ اما این پیشرانه و ۵۵۰ اسب‌بخار قدرت، تنها چرخ‌های عقب مدل کلاسیک اسکای‌لاین GT-X را به‌حرکت درمی‌آورد. این مدل خواستنی از جعبه‌دنده‌ی ۵ سرعته‌ی RB25DET و کلاچ OS Giken و دیفرانسیل لغزش محدود Z31 R200 درکنار کویل‌اورهای سفارشی و ترمزهای دیسکی در چهار چرخ استفاده می‌کند. کابین هم با دو صندلی ریکارو طرح کلاسیک و فرمان Nardi و عقربه‌های قدیمی Auto Meter شخصی‌سازی شده است. مالک خودرو اشاره می‌کند تا وقتی بودجه باشد، این مدل که در‌حال‌حاضر در موزه‌ی Petersen لس‌آنجلس به‌نمایش گذاشته شده است، هرروز کامل‌تر خواهد شد.

هاکوسوکای انگلیسی

Nissan GT-R


دو نسل اول نیسان GT-R با تولید کمتر از ۲,۰۰۰ دستگاه بسیار ارزشمند و کمیاب هستند؛ بنابراین، وجود نمونه‌ی مسابقه‌ای GT-R کلاسیک در انگلستان واقعا تعجب‌برانگیز است. این مدل دیدنی با هدف نمایش نمونه‌های مسابقه‌ای GT-R در گذشته به‌اضافه‌ی چاشنی تیونینگ مدرن، شخصی‌سازی شده است. تغییرات این مدل عبارت‌اند از: کاپوت فایبرگلس، گِل‌گیرهای فایبرگلس، طرح آبی‌رنگ مسابقه‌ای، سرسیلندر سفارشی پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی ۱,۹۸۹ سی‌سی، پیستون‌های تقویت‌شده، اگزوز ضدزنگ Ito Racing، کاربراتور Weber، سیستم جرقه‌زنیمیتسوبیشی، دیفرانسیل لغزش محدود، رینگ‌های ۱۵ اینچ Watanabe، لاستیک‌های مسابقه‌ای ۲۶۵ در عقب و ۲۳۵ در جلو، تعلیق اسپرت و فرمان Izumi. از توضیح بیشتر درباره‌ی این نمونه صرف‌نظر می‌کنیم؛ چراکه فقط تصاویر گویای جذابیت و ارزش این مدل هستند.

اسکای‌لاین ۱۷۶ هزار دلاری

Nissan GT-R

درباره‌ی ارزش زیاد مدل‌های قدیمی نیسان GT-R صحبت کردیم. مصداق این ادعا مدل KPGC110 با کارکرد ۲۳,۰۰۰ کیلومتر است که سال ۲۰۱۵ در همایش مونته‌ری کالیفرنیا، با قیمت ۱۷۶,۰۰۰ دلار حراج شد. بی‌شک اگر این مدل امسال حراج شود، قیمت آن بسیار گران‌تر خواهد شد. این مدل محصول سال ۱۹۷۳ است که وضعیت فنی و ظاهری بسیار خوبی دارد. درواقع، این نمونه نه سفارشی است و نه تیونینگ شده؛ بلکه در حالت کارخانه‌ای حفظ شده که باید در این فهرست قرار می‌گرفت.

GT-R کلاسیک با تیونینگ کلاسیک

Nissan GT-R

«رانندگی با هاکوسوکا اصیل با تیونینگ دهه‌ی ۱۹۷۰ در خیابان‌های ژاپن»، ترکیبی بهتر از این می‌توان پیدا کرد؟ مسابقات اتومبیل‌رانی ژاپن در دهه‌ی ۱۹۷۰ فوق‌العاده جذاب و پرطرفدار بود و در آن دوران، نیسان GT-R بیش از ۵۰ مسابقه را با پیروزی پشت‌سر گذاشت. این مدل بسیار خوش‌صدا هنوزهم از پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی S20 استفاده می‌کند؛ اما پیستون‌ها و کابراتورها و اگزوز تقویت شده است. شاید بسیاری از افراد با شنیدن صدای این مدل خاص، به‌یاد محصولات قدیمی فراری و لامبورگینی بیفتند؛ اما واقعیت چیز دیگری است. این صدا هنر خودروسازی خالص ژاپن را فریاد می‌زد. R35 با فناوری پیشرفته جذاب شده است؛ اما مدل‌های قدیمی روح و اصالت GT-R را دراختیار دارند. پیشنهاد می‌کنیم حتما ویدئوِ زیر را تماشا کنید.


 

تبدیل اسکلای‌لاین R30 به GT-R

Nissan GT-R


با اینکه نسل سوم GT-R پس از ۱۶ سال تولید نسل دوم رونمایی شد، مدل‌های اسکای‌لاین (Skyline) همچنان در خطِ‌تولید نیسان بودند. ۱۶ سال پس از نسل دوم GT-R کد R32 متولد شد؛ بنابراین، از نسخه‌ی GT-R در R30 یا R31 خبری نبود. این اتفاق مانع خلاقیت علاقه‌مندان نشد و نمونه‌های زیادی از نسل R30 و R31 اسکای‌لاین برای پرکردن جای خالی GT-R شخصی‌سازی شدند که یکی از بهترین‌ها نسخه‌ها، سال ۲۰۱۷ شکل گرفت. مدلی که تصاویر آن قرار داده شده، نیسان اسکای‎لاین RS-X DR30 محصول سال ۱۹۸۴ است. بدنه و کابین و قوای محرکه به‌‌زیبایی و با هدف نمایش GT-R خیالی R30 دهه‌ی ۱۹۸۰ بازسازی و تیونینگ شده است. مالک خودرو فرمول تیونینگ مدرن قوای محرکه و حفظ ظاهر کارخانه‌ای خودرو را دنبال کرده است؛ بنابراین، پیشرانه‌ی R32 قلب R30 انتخاب و کمترین تغییرات ممکن در بدنه و کابین اعمال شد. سیستم تعلیق KW و ترمزهای برمبو و رینگ‌های ۱۷ اینچ BBS از تغییرات دیگر این مدل هستند. جالب است که برای حفظ سیستم انتقال قدرت محورعقب کارخانه‌ای، جعبه‌دنده‌ی ۵ سرعته‌ی نیسان GT-R R33 در این نمونه نصب شده است.

بازگشت گودزیلا؛ نیسان GT-R کد R32

Nissan GT-R

با آغاز بحران سوخت در ژاپن، تولید نیسان GT-R کنار گذاشته شد؛ اما در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، اقتصاد ژاپن رونق دیگری گرفت. افزایش درآمد شرکت‌های ژاپنی فرش قرمز ورود تمام‌عیار خودروسازان این کشور به خودروسازی را پهن کرد که حاصل کار، تولد خودروهای اسپرت خوش‌ساخت با نشان برندهای ژاپنی بود. نیسان با اینکه تولید GT-R را پس از KPGC110 کنار گذاشته بود، همچنان اسکای‌لاین نفس می‌کشید. اسکای‌لاین R31 هیچ‌وقت نسخه‌ی GT-R نداشت؛ ولی با نسل جدید اسکای‌لاین کد R32، گودزیلای واقعی دوباره ظهور کرد. مهم‌ترین نکته درباره‌ی R32 این بود که GT-R دوباره به دنیای موتوراسپرت بازگشت. درواقع، GT-R کد R32 با نام BNR32 برای رقابت در کلاس Group A فدراسیون جهانی اتومبیل‌رانی (FIA) طراحی شد. این مدل به پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی ۲.۶ لیتر با دو توربوشارژر و قدرت بیش از ۳۲۰ اسب‌بخار درکنار سیستم تمام‌چرخ محرک هوشمند نیسان با قابلیت توزیع گشتاور مجهز بود.

Nissan GT-R

سیستم تمام‌چرخ محرک ATTESA E-TS برگ برنده‌ی GT-R R32 دربرابر دیگر خودروها بود که تمام ویژگی‌های مثبت خودروهای محورعقب را دراختیار داشت و در مواقع لزوم با چرخش چرخ‌های جلو، نهایت چسبندگی و پایداری ایجاد می‌شد. نمونه‌ی مسابقه‌ای R32 بیش از ۶۰۰ اسب‌بخار قدرت داشت تا کابوس فراموش‌نشدنی شرکت‌کنندگان دیگر در مسابقات آن دوران باشد. R32 خیلی زود مشهور شد و مسابقات تورینگ ژاپن و Group A فدراسیون جهانی اتومبیل‌رانی را با موفقیت پشت‌سر گذاشت. R32 به‌قدری در موتوراسپرت خوش درخشید که برای اولین‌بار در تاریخ، استرالیایی‌ها لقب «گودزیلا» را برای آن انتخاب کردند و تقریبا حضور با محصول ترسناک ژاپن در مسابقات این کشور ممنوع شد. با آغاز دهه‌ی ۱۹۹۰، نیسان GT-R R32 به قلب طرفداران خودروهای اسپرت ژاپنی نفوذ کرده و ستاره‌ی مسابقات غیرقانونی خیابانی در ژاپن بود. این اصالت باعث شد R32 همچنان در دنیای تیونینگ هم خوش بدرخشد. درادامه پنج نمونه از بهترین پروژه‌های تیونینگ گودزیلای بزرگ را بررسی می‌کنیم.

با گودزیلای واقعی آشنا شوید

Nissan GT-R

قطعا بهترین نمونه‌ی سفارشی و تیونینگ از نیسان GT-R R32، همان مدل مسابقه‌ای است که لقب گودزیلا را دریافت کرد. هدف اصلی و نهایی R32، تبدیل به یکی از خودروهای اسپرت برتر جهان بود. مقدمه‌ی این هدف پیروزی در سخت‌ترین مسابقه‌ی اتومبیل‌رانی استرالیا، یعنی رقابت ۱۰۰ کیلومتری بترست (Bathurst 1000) انتخاب شد. پیست Mount Panorama یکی از مسیرهای دشوار موتوراسپرت جهان است که با وجود شرایط آب‌وهوایی استرالیا، رقابت دشوارتری هم محسوب می‌شود. رانندگی تا مسافت ۱,۰۰۰ کیلومتر در این پیست، می‌تواند یکی از کابوس‌های ناخوشایند هر تیم و راننده باشد. نسخه‌ی آزمایشی R32 سال ۱۹۹۰ در این مسابقه شرکت داده شد؛ اما مقامی بهتر از هجدهم کسب نکرد. سال ۱۹۹۱، دو نسخه از GT-R R32 همه را شگفت‌زده کردند. محصول پرقدرت نیسان در هر مسابقه چند دور زودتر از رقبا به خطِ‌پایان می‌رسید. عملکرد R32 به‌قدری قوی‌تر از خودروهای دیگر بود که مسئولان برگزاری به‌دنبال تغییر قوانین بودند. مدیر تیم مسابقات نیسان در استرالیا برای جلوگیری از تغییر قوانین به رانندگان GT-R توصیه کرد با سرعت کمتری رانندگی کنند. پاسخ یکی از راننده‌ها جالب بود:

اگر با سرعت کمتری رانندگی کنم، تصادف خواهم کرد.


Nissan GT-R

سرانجام در سال ۱۹۹۱ و در سی‌ودومین سال برگزاری مسابقه ۱,۰۰۰ کیلومتر بترست، نیسان R32 به مقام اول و سوم رسید. همچنین، رکوردهای پیست و زمان کل مسابقه به‌نام گودزیلا ثبت شد. جالب است بدانید رکورد نیسان R32 در این پیست تا سال ۲۰۱۰ پابرجا ماند. در همین مسابقات بود که گزارشگر تلویزیون استرالیا، نیسان GT-R R32 را گودزیلا توصیف کرد. گودزیلای خودروسازی به‌قدری برای مسئولان برگزاری مسابقات استرالیا ترسناک بود که قوانین جدید محدودیت وزن خودرو و فشار توربوشارژر تعیین شد. پس از اینکه GT-R R32 این قوانین را پشت‌سر گذاشت، قوانین دیگری برای جلوگیری از ورود گودزیلا به استرالیا منظور شد. تغییر قوانین تا جایی ادامه یافت که مسابقات V8 Supercars ایجاد شدند. در این مسابقات تمام خودروها باید از پیشرانه‌ی V8 تنفس طبیعی استفاده می‌کردند؛ بنابراین برای همیشه از ورود GT-R به استرالیا جلوگیری شد تا رقابت فقط بین فورد و هولدن باشد.

پروژه‌ی JUN؛ نیسان R32 با قدرت ۱۳۰۰ اسب‌بخار

Nissan GT-R

هدف پروژه‎ی JUN II تبدیل نیسان GT-R R32 به خودروِ دِرَگ با قابلیت تردد شهری بود. این مدل که در ۷.۸۹ ثانیه مسیر ۴۰۰ متری را طی می‌کند، از پیشرانه‌ی ۳.۲ لیتری با سرسیلندرهای تقویت‌شده و سیستم روغن‌کاری خشک و توربوشارژر Precision Pro با فشار ۵۵ psi استفاده می‌کند. این خودرو ۱,۷۰۰ کیلوگرمی بیش از ۱,۳۰۰ اسب‌بخار قدرت دارد و هم‌اکنون در استرالیا است.

هنر تیونینگ ژاپنی در R32

Nissan GT-R


مدلی که تصاویرش را مشاهده می‌کنید، تمام آزمون‌های فنی سخت‌گیرانه‌ی ژاپن را پشت‌سر گذاشته و به تمام تجهیزات کارخانه‌ای نیسان مجهز است و ۹۲۰ اسب‌بخار قدرت تولید می‌کند. سهم بزرگی از این قدرت دیوانه‌وار در خودرویی شهری و جاده‌ای، به‌دلیل وجود توربوشارژر بزرگ HKS T51R بوده که درکنار پیشرانه‌ی نیسان RB28 جا خوش کرده است. با بازکردن در کاپوت، یکی از نمونه‌های برتر هنر ژاپنی‌ها در ارتقای قوای محرکه و نظم زیبای نصب قطعات مشاهده می‌شود. برخلاف تغییرات بزرگ زیرکاپوت، بدنه‌ای R32 تقریبا دست‌‎نخورده باقی مانده است. رکاب‌های بزرگ‌تر و رینگ‌های ۱۹ اینچی یوکوهاما Advan تنها تغییر بزرگ بدنه هستند. در کابین هم تجهیزات بیشتر مثل سیستم صوتی حرفه‌ای جلب توجه می‌کند و برخلاف نمونه‌های دیگر، داشبورد حذف نشده است.

GT-R قدرتمند بازهم در استرالیا

Nissan GT-R

تعجبی ندارد که باتوجه‌به شهرت نیسان GT-R R32 در پیست بترست، استرالیایی‌ها علاقه‌ی فراوانی به گودزیلا داشته باشند. برجسته‌ترین ویژگی‌ها در این مدل تیونینگ‌شده، قدرت چشمگیر ۱,۰۰۰ اسب‌بخار و ظاهر مشابه نمونه‌ی استاندارد و رنگ طلایی یادآور محصولات برند ژاپنی Top Secret است. R32 طلایی استرالیا با تجهیز به منیفولدهای سفارشی، توربوشارژر بزرگ‌تر، جعبه‌دنده‌ی سکوئنشال ۶ سرعته، ترمزهای برمبو و رینگ‌های ۱۷ اینچ Enkei هم در بخش فنی و هم ظاهری متفاوت است. با فشار ۳۸ psi توربوشارژر، نهایت قدرت به ۱,۱۸۱ اسب‌بخار می‌رسد. این مدل مخصوص پیست تیونینگ شده است.

ورود قانونی GT-R R32 به کالیفرنیا
Nissan GT-R


این نسخه از R32 ظاهر و قوای محرکه‌ی متفاوتی دارد. این مدل اولین نسخه‌ی قانونی واردشده به کالیفرنیا محسوب می‌شود که بیشتر قطعات آن نمونه‌های کارخانه‌ای یا از محصولات برندهای افترمارکت ژاپنی است. درباره‌ی این مدل توضیح بیشتری نمی‌دهیم و از شما دعوت می‌کنیم به تصاویر این نمونه از GT-R R32 نگاه کنید تا زیبایی برایتان بازتعریف شود.

نیسان GT-R R33؛ گودزیلایی که هیچ‌وقت تحسین نشد

Nissan GT-R

GT-R کد R32 در دوران حیات خود، تمام ۲۹ مسابقه‌ی Group A و ۲۹ مسابقه از تمام ۳۰ مسابقه‌ی N1 و ۹۲ مسابقه از ۹۸ عنوان Super Taikyu را با مقام اول پشت‌سر گذاشت. انتظارات از نسل جدید GT-R بالا رفته بود؛ اما R33 داستان دیگری داشت. سال ۱۹۹۵ و ۶ سال پس از تولید R32، نسل جدید GT-R از راه رسید و واکنش طرفداران به GT-R R33 درمقایسه‌با نسل قبلی گودزیلا مقایسه‌شدنی نبود. شاید با بررسی مشخصات و ویژگی‌های R33، دلیل این امر روشن شود. نیسان GT-R R33 دراصل از همان پیشرانه‌ی ۲.۶ لیتری RB26DETT نسل پیش استفاده می‌کرد. در عملکرد این موتور مشکلی نبود؛ اما درهرصورت پیش‌ازاین وجود داشت و شناخته‌شده بود. R33 به دو توربوشارژر جدید مجهز شد تا قدرت مشابه نسل پیش، اما گشتاور کمی بیشتر شود. GT-R R33 حدود ۱۰۰ کیلوگرم از GT-R R32 سنگین‌تر بود، البته بازهم باید اعتراف کرد هیچ‌کدام از نسل‌های گودزیلا سبک‌وزن نیستند. تمرکز تیم مهندسی نیسان در تولید نسل جدید GT-R به بهبود آیرودینامیک و استحکام شاسی و کاهش ضریب دِرَگ معطوف شده بود. علاوه‌براین، ترمزهای بزرگ‌تر و سیستم تمام‌چرخ محرک ATTESA E-TS Pro جدید و دیفرانسیل لغزش محدود هوشمند از چاشنی‌های جدید GT-R بود. بزرگ‌ترین مشکل GT-R R33 نداشتن تغییر چشمگیر دربرابر R32 بود. بسیاری از علاقه‌مندان فاصله‌ی بیشتر محوری و طراحی R33 را هم نمی‌پسندد. با تمام این تفاسیر، نسل R33 شایستگی عنوان گودزیلا را دارد. از این مدل بهترین نسخه‌های ویژه و تولید محدود نیسان، مثل LM Limited و Nismo 400R هم عرضه شده است. برای اهمیت R33، پنج نمونه از بهترین نمونه‌های سفارشی و تیونینگ گوزیلای فراموش‌شده را معرفی می‌کنیم.

GT-R R33 تیونینگ HKS؛ افسانه‌ی درگ ژاپن

Nissan GT-R

در بین شرکت‌های تیونینگ شناخته‌شده‌ی دنیا، هیچ‌کدام به‌اندازه‌ی HKS و طرح مخصوص آن با رنگ‌های سیاه-سبز-آبی شهرت ندارد. پروژه‌های HKS ژاپن همیشه چند رتبه بالاتر از خودروهای سفارشی و قدرتمند دیگر برندها بوده است. تا اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰، کارگاه HKS چندان بزرگ نبود؛ اما در دهه‌ی ۱۹۸۰، دفتر اصلی این شرکت گسترش یافت تا انواع نمونه‌های سفارشی در ساختمانی چندطبقه نگه‍‌داری شوند. یکی از پروژه‌های معروف‌ HKS و قطعا برترین نمونه‌ی تیونینگ‌شده از نیسان GT-R R33، نمونه‌ی BCNR33 GT-R ملقب به «موشک درگ ۷ ثانیه‌ای» است. این مدل در دوران رونق صنعت ژاپن متولد شد. تیونرهای ژاپن تمام تلاش خود را می‌کردند تا سریع‌ترین خودروِ کشور را تولید کنند. ازآنجاکه GT-R سلطان خیابان‌ها بود، بیشتر شرکت‌‌ها گودزیلا را انتخاب می‌کردند. محصول HKS رکورددار درگ خودروهای تمام‌چرخ محرک با زمان ۷.۶۷۱ ثانیه بود. سرانجام در سال ۲۰۰۲، رکورد GT-R R33 تیونینگ HKS را نمونه‌ی تیونینگ‌شده‌ی نسل پیش خود، GT-R R32 محصول شرکت نیوزیلندی Heat Treatments شکست.


Nissan GT-R

GT-R R33 تیونینگ HKS هنوزهم مشابه نمونه‌ی استاندارد به‌نظر می‌رسد، اما بخش زیادی از قطعات آن تعویض شده است. برای مثال بدنه و شاسی کاملا از فیبرکربن ساخت HKS است. زمانی‌که رکورد دِرَگ ثبت شد، گمانه‌زنی درباره‌ی قوای فنی این مدل بسیار فراوان بود. متخصصان HKS اطلاعات کامل پیشرانه را اعلام نکردند و همین باعث شد شایعه‌ی استفاده از نیتروژن در گودزیلای قدرتمند شکل بگیرد. بااین‌حال، واقعیت ساده بود: پیشرانه‌ی GT-R R33 تمام و کمال تقویت شده بود و خبری از نیتروژن نبود. HKS در گودزیلای دِرَگ خود، سیستم روغن‌کاری خشک اختصاصی و دو توربوشارژر GT3240 با فشار ۳۵ psi نصب کرده بود و پیستون‌های تقویت‌شده ۸۷ میلی‌متری، منیفولد سفارشی اگزوز، اینترکولر دست‌ساز و ECU سفارشی درکنار پیشرانه‌ی ۶ سیلندر ۲,۷۷۱ سی‌سی نیسان RB28DETT قرار گرفتند. حاصل کار، ۱,۳۰۰ اسب‌بخار قدرت در ۹,۰۰۰ دوربردقیقه و ۱,۰۷۸ نیوتن‌متر گشتاور در ۶,۵۰۰ دوربردقیقه شد. پروژه‌های متفاوت مثل GT-R R33 HKS، به‌دلیل تمرکز بیشتر بر تولید خودروهای مسابقه‌ای Time Attack و دریفت و نمونه‌های سفارشی خیابانی کنار گذاشته شدند.

نهایت GT-R R33 از دیدگاه نیسمو

Nissan GT-R


دپارتمان تیونینگ اختصاصی نیسان موسوم به نیسمو (Nismo) رؤیای رانندگی با بهترین نسخه‌ی شهری GT-R R33 را برای همه ممکن می‌کند. ابزار لازم یک دستگاه R33 و بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار هزینه‌ی تیونینگ و تقویت خودرو است. البته، متخصصان نیسمو فراتر از تیونینگ پیش رفته‌اند و هر دستگاه سفارشی R33، کاملا با قطعات کارخانه‌ای صفر کیلومتر و دارای ضمانت معتبر بازسازی می‌شود. مشتری می‌تواند بخشی از قطعات خودرو را از فهرست بلندبالای نیسمو انتخاب کند؛ اما هدف نهایی، تولید بهترین نمونه‌ی شهری از GT-R R33 است. با پرداخت مبلغ بسته‌ی مخصوص نیسمو، سپرهای جلو و عقب سفارشی، چراغ‌های زنون، اسپویلر زیرسپر جلو، دریچه‌های هوای جانبی سپر جلو، رینگهای ۱۸ اینچی LM GT4، ترمزهای برمبو، باله‌ی عقب فیبرکربن و اگزوزهای تیتانیومی روی GT-R R33 سوار می‌شوند. نیسمو پیشرانه‌ی R33 را هم با قطعات جدیدتر همراه کرده است. پیستون‌ها، انژکتورها، پمپ‌ها و ECU بخشی از قطعات جدید هستند تا قدرت نهایی به ۴۰۰ اسب‌بخار برسد. بسته‌ی گران‌قیمت نیسمو را می‌توان دراصل نسخه‌ی مدرن و جدید نیسان GT-R R33 نامید که براساس استانداردهای امروز بازتولید می‌شود.

R33 با کیت بدنه‌ی متفاوت

Nissan GT-R


جنگ بین طرفداران و مخالفان R33 همچنان ادامه دارد؛ ولی گودزیلای سال‌های گذشته‌ی نیسان، تمام تلاش خود را برای تسخیر قلب علاقه‌مندان کرد. R33، تنها نسل از GT-R است که در مسابقات لمانز شرکت و زمانی رسمی در پیست نوربرگ‌رینگ ثبت کرد. برجسته‌ترین ویژگی کیت‌های بدنه‌ی شرکت‌های تیونینگ امروزی، طرح پنل‌های پیچ‌شده است؛ اما دو دهه پیش، استفاده از پنل‌های یک‌دست با خطوط بدنه طرفدار بیشتری داشت. بنابراین، ترکیب این دو طرح چه خواهد شد؟ پاسخ این سؤال را شرکت تیونینگ Wise Sports داده است. اولین‌بار در سال ۱۹۹۵ بود که تیم مسابقه‌ای Zexel با این کیت بدنه در مسابقات تورینگ ژاپن شرکت کرد. قوانین مسابقه فاصله‌ی بین دو چرخ بیشتر را تعیین کرده بود؛ بنابراین، این کیت جالب برای اولین رقابت R33 طراحی شد. شرکت Wise Sports در اقدامی هوشمندانه، کیت بدنه‌ی مدل مسابقه‌ای R33 را برای مدل‌های جاده‌ای هم عرضه کرد. تمرکز اصلی این کیت بدنه، بر ایجاد پهنای بیشتر خودرو است. شاید این بدنه در‌مقایسه‌با نمونه‌های مدرن عجیب به‌نظر برسد؛ اما قطعا یادآور خودروهای مسابقه‌ای قدیمی خواهد بود؛ به‌‌ویژه با ترکیب رینگ‌های ۱۸ اینچی SSR و لاستیک‌های ۳۱۵ میلی‌متری.

خاص‌ترین نسخه‌ی تولید محدود GT-R R33

Nissan GT-R


جذابیت نسخه‌های تولید محدود از یک خودرو بسیار است؛ به‌خصوص وقتی این مدل نیسمو 400R باشد. سال ۱۹۷۷، ساخت نسخه‌ی نیسمو 400R از نیسان اسکای‌لاین GT-R R33 با هدف تولید ۱۰۰ دستگاه آغاز شد. محدودیت تولید ۱۰۰ دستگاه یکی از دلایل مهم ارزشمندی 400R است؛ اما نیسمو فقط ۴۴ دستگاه از این نسخه تولید کرد. متخصصان نیسمو برای دومین خودروِ جاده‌ای این برند، پیشرانه‌ی ۲.۸ لیتری نیسان را زیرورو کردند و ۴۰۰ اسب‌بخار از پیشرانه‌ای که ضمانت تمام نیسمو را دراختیار داشت، با هدف سال‌های عملکرد بدون مشکل مهندسی شده بود. نیسمو 400R علاوه‌بر قوای فنی تقویت‌شده از کیت بدنه‌ی جدید با رینگ‌های ۱۸ اینچی زیبا هم استفاده می‌کرد. عامل اصلی توقف تولید 400R پیش از ۱۰۰ دستگاه قیمت گران آن بود. در سال ۱۹۹۷، محصول سفارشی و ۱۰۰,۰۰۰ دلاری نیسان با تقاضای چشمگیری مواجه نشد.

R33 با چاشنی Top Secret

Nissan GT-R


یکی از شرکت‌های تیونینگ جذاب ژاپنی، Top Secret است. شهرت این برند به سه دلیل است: کیت‌های بدنه و بسته‌های تقویت پیشرانه و قطعات مختلف بخش رسمی Top Secret. حضور متخصصان این برند در انواع مسابقات غیرقانونی خیابانی ژاپن بخش غیررسمی است؛ اما جالب‌تر از همه‌ی بخش‌های این برند، کازوهیکو ناگاتا، بنیان‌گذار Top Secret است. ناگاتا در دوران جوانی که در شرکت Trust فعالیت می‌کرد، بارها به‌دلیل شرکت در مسابقات غیرقانونی خیابانی و عضویت در باشگاه مشهور Mid Night Club توبیخ شده بود. این ماجرا تا جایی دنبال شد که مدیر شرکت به او توصیه کرد مخفیانه در مسابقات غیرقانونی خیابانی شرکت کند. همین توصیه باعث شد ناگاتا برند Top Secret را شکل دهد. در سال ۱۹۹۹، ناگاتا به‌دلیل رانندگی با سرعت ۳۱۷ کیلومتر‌بر‌ساعت در بزرگ‌راه A1 انگلستان، بازداشت و جریمه شد. هدف ناگاتا رسیدن به سرعت بیش از ۳۲۰ کیلومتربرساعت با تویوتاسوپرا مجهز به بیش از ۱,۰۰۰ اسب‌بخار قدرت بود.


 


این اطلاعات کافی است تا اهمیت تیونینگ Top Secret برای نیسان GT-R R33 را درک کنید. این مدل خاص که با کد Drag-R II شناخته می‌شود، محصول سفارشی Top Secret و ناگاتا برای دِرَگ بود و با قدرت ۱۲۰۰ اسب‌بخار، نهایت سرعت ۳۴۴ کیلومتربرساعت و زمان ۹ ثانیه در دِرَگ ۴۰۰ متری، Drag-R II قطعا یکی از مدل‌های سفارشی برتر R33 خواهد بود. محصولات سفارشی Top Secret که با رنگ بدنه‌ی طلایی تولید می‌شوند، با نظارت مستقیم ناگاتا تیونینگ و تقویت شده‌اند. ویدئوِ بالا مربوط‌به نشریه‌ی انگلیسی Max Power است که در آن، ناگاتا با نیسان GT-R R33 Drag-R II به سرعت بیش از ۳۲۰ کیلومتربرساعت می‌رسد.

R34؛ آخرین اسکای‌لاین با کد GT-R

Nissan GT-R

برخلاف نیسان GT-R R33 و واکنش نه‌چندان گرم علاقه‌مندان، نسل جدید گودزیلا متفاوت ظاهر شد. سال ۱۹۹۹، نیسان اسکای‌لاین GT-R R34 رونمایی شد و با طراحی مدرن‌تر و تهاجمی‌تر، نظر طرفداران را جلب کرد. بااین‌حال، نکته‌ی مهم این بود که با کنارگذاشتن طراحی جدید بدنه و کابین، تفاوت فنی بین R33 و R34 از R32 و R33 بیشتر نبود. هنگام رونمایی نسل جدید GT-R شایعه‌های فراوانی وجود داشت که این مدل چکیده‌ای از برنامه‌ی جاه‌طلبانه‌ی نیسان برای تولید خودرو اسپرت قدرتمند با پیشرانه‌ی V6 است. باوجوداین، کمبود بودجه باعث شد R34 بازهم از پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی استفاده کند و نمونه‌ی V6 به نسل بعد موکول شود. پیشرفت بزرگ GT-R در سری R34، بهبود آیرودینامیک و دانفورس، سیستم تعلیق، ترمزگیری، سیستم تمام‌چرخ محرک و فرمان‌پذیری چرخ عقب HICAS، سیم‌کشی و برق‌رسانی بهتر، استحکام بیشتر شاسی، مونتاژ بهتر پنل‌ها و کاهش وزن بود. قرارداد غیررسمی خودروسازان و تیونرهای ژاپنی هنوزهم پابرجا بود؛ بنابراین، R34 فقط با ۲۷۶ اسب‌بخار تولید شد. البته، نیسان همیشه در مشخصات فنی خودروهای اسپرت خود صادق نبوده است و قدرت واقعی GT-R R34 صفر کیلومتر به ۳۲۰ اسب‌بخار هم می‌رسید. نسل R34 گودزیلا در زمانی تولید شد که حالا فرهنگ تیونینگ ژاپنی به کشورهای مختلف بیشتر از گذشته صادر می‌شد؛ به‌همین‌دلیل خیلی زود، آخرین گودزیلای اسکای‌لاین به قهرمان دنیای تیونینگ و مسابقات غیرقانونی تبدیل شد. درادامه، پنج نمونه از بهترین مدل‌های سفارشی GT-R R34 را معرفی می‌کنیم.

هیولای Blitz برای اتوبان‌‌های آلمان

Nissan GT-R


سال ۱۹۹۹ و تنها چند ماه پس از عرضه‌ی نیسان اسکای‌لاین GT-R R34، شرکت تیونینگ خوش‌نام ژاپنی Blitz پروژه‌ای جذاب را رونمایی کرد: تولید نمونه‌ی قدرتمند از گودزیلای تازه‌نفس برای رقابت با پرنده‌ی زرد آلمان. در آن دوران، تیونر آلمانی RUF مدلی قدرتمند از پورشه 911 موسوم به CTR Yellowbird را تولید کرده بود که با نهایت سرعت ۳۴۲ کیلومتربرساعت (سریع‌تر از پورشه 959 و فراری F40) در جهان نمونه نداشت. متخصصان Blitz که حالا نسل جدید GT-R را دراختیار داشتند، با هدف نهایت سرعت ۳۴۸ کیلومتربرساعت و شکستن رکورد RUF در قلمرو خودش راهی آلمان شدند. با استارت پیشرانه‌ی ۲.۷۵ لیتری نیسان RB26 که به‌جای دو توربوشارژر کوچک کارخانه‌ای یک توربوشارژر سفارشی بزرگ مجهز شده بود، GT-R R34 نقره‌ای‌رنگ با رینگ‌های ۱۸ اینچی و لاستیک‌های میشلن در اتوبان بدون محدودیت سرعت آلمان به سرعت ۳۴۳ کیلومتربرساعت رسید. رسیدن به سرعت بیشتر امکان‌پذیر بود؛ اما تسمه‌فرمان پاره شد و باتوجه‌به اینکه گودزیلا به هدف خود رسیده و پرنده‌ی زرد RUF در خانه شکست خورده بود، تیم مهندسی Blitz آلمان را ترک کردند. سپس، این مدل زیبا و خاص به آمریکا ارسال شد تا مسابقات دِرَگ این کشور شرکت کند و هم‌اکنون، با کارکرد کمتر از ۷,۰۰۰ کیلومتر در کارگاه اصلی Blitz در ژاپن استراحت می‌کند.

R34 مخصوص مسابقات Time Attack

Nissan GT-R

در مسابقات تایم‌اَتک (Time Attack) انواع خودروهای ژاپنی با کیت‌های بدنه‌ی تهاجمی و پیشرانه‌های قدرتمند به‌وسیله‌ی تیم‌های بزرگ‌وکوچک حضور دارند؛ اما کمتر کسی خودروِ شخصی خود را مشابه نمونه‌ای مسابقه‌ای شخصی‌سازی می‌کند. مدلی که تصاویرش را مشاهده می‌کنید، در پنج سال شکل گرفته و از سال ۲۰۱۵ تابه‌امروز، در مسابقات جهانی تایم اتک (WTAC) با پیشرانه‌ی ۱,۰۰۰ اسب بخاری شرکت کرده است. ویژگی برجسته‌ی این مدل خاص از GT-R R34 مهندسی آن به‌وسیله‌ی فردی علاقه‌مند به خودرو در طول سال‌های طولانی و خرج هزینه‌های هنگفت است. بی‌شک این نمونه در نگاه اول یادآور خودروهای مسابقه‌ای گران‌قیمت مسابقات جهانی است.

پروژه‌ی Trust

Nissan GT-R


شرکت ژاپنی Trust که بیشتر با برند زیرمجموعه‌ی خود موسوم به Greddy در سطح جهانی شناخته شده، اوایل سال ۲۰۱۸ پروژه‌ی جالبی را آغاز کرد. درحالی‌که ۳۰ سال از تولید پیشرانه‌ی RB26DETT و ۲۰ سال از عرضه‌ی نیسان اسکای‌لاین GT-R R34 می‌گذرد، متخصصان شرکت Trust تصمیم گرفتند مدلی ویژه از گودزیلا را براساس استانداردهای مدرن خلق کنند تا نقش پلتفرم اصلی برای توسعه‌ی قطعات افترمارکت آینده‌ی برند را ایفا کند. باتوجه‌به اهمیت این نسخه، مشخصات فنی آن اعلام نمی‌شود؛ اما تیم مهندسی Trust اعلام کردند در این مدل، توربوشارژر جدید خود را آزمایش می‌کنند. مدل آزمایشی Trust هرروز تغییر می‌کند و در همایش‌های مختلف به‌نمایش گذاشته می‌شود؛ ولی باید اعتراف کرد یکی از نمونه‌های زیبای GT-R R34 با رنگ آبی آشنا و همیشگی است. با دیدن تصاویر این مدل، سؤالی پیچیده برجسته می‌شود: نسل جدید خودروهای اسپرت ژاپنی مثل تویوتا سوپرا GR، نیسان 370Z، تویوتا 86 و حتی GT-R R35 با گذشت زمان به‌اندازه‌ی مدل‌های دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ ماندگار و خواستنی خواهند شد؟

میراث Endless

Nissan GT-R


سال‌ها پیش، شرکت تیونینگ ژاپنی Endless دوران خوشی را می‌گذارند. بخشی از میراث این برند، ۱۱ نمونه نیسان GT-R R34 ویژه است که با همکاری نیسمو تولید شدند. نمونه‌ی شماره ۹ این مدل چند سال پس از تولید به نروژ رسید تا در مسابقات مختلف شرکت داده شود. فقط کافی است تصاویر صندوق عقب و سیستم سوخت‌رسانی اختصاصی را تماشا کنید. پنل‌های کامپوزیت نیسمو، ترمزهای بزرگ ۶ پیستونی برمبو، سیستم تعلیق Öhlins، پیشرانه‌ی ۲,۷۰۰ سی‌سی نیسان با توربوسارژر بزرگ Trust و سیستم نیتروژن با قدرت بیش از ۷۰۰ اسب‌بخار برای اثبات ارزش این مدل کافی هستند.

بهشت گودزیلا R34 در گاراژ Saurus

Nissan GT-R

امکان ندارد کسی طرفدار نیسان GT-R و دنیای تونینگ باشد و با نام گاراژ Saurus آشنا نباشد. مکانیک‌های Saurus دو دهه است که برای تکامل تیونینگ پیشرانه‌ی RB26 نیسان تلاش می‌کنند و از اولین تیونرهای ژاپنی بودند که GT-R را به باشگاه خودروهای دِرَگ زیر ۸ ثانیه وارد کردند. در سال‌های اخیر، Saurus بیشتر بر نمونه‌های Time Attack و خیابانی تمرکز کرده است؛ اما درهرصورت، تیونینگ GT-R انتخاب اول این تیم است. جدیدترین محصول این تیونر نمونه‌ی زیبایی از GT-R R34 است که در فهرست ما قرار گرفته است. بخش زیادی از پیشرانه را بنیان‌گذار گاراژ Saurus تقویت کرده است. هنوز مشخصات فنی این مدل قطعی نیست؛ اما کیت بدنه‌ی تهاجمی با قطعات فیبرکربن و اسپویلر بزرگ Voltex GT، قدرت چشمگیر این نمونه را نوید می‌دهند.

خداحافظی با اسکای‌لاین؛ GT-R مستقل می‌شود

Nissan GT-R

سال ۲۰۰۲، به‌طور رسمی تولید اسکای‌لاین GT-R R34 متوقف شد و مقام‌های نیسان اعلام کردند برای نسل بعد، مدل‌های اسکای‌لاین و GT-R مستقل خواهند شد. نسل جدید گودزیلا با کد GT-R و شاسی DBA-R35 درنمایشگاه خودرو توکیو سال ۲۰۰۷ رونمایی و اولین نمونه از این سری بود که برای بازار جهانی عرضه شد. GT-R کاملا براساس فرهنگ ژاپنی طراحی شده است. درواقع، شیرو ناکامورا، طراح نسل جدید گودزیلا، اشاره کرد این مدل با الهام از سری گاندام شکل گرفته است. ناکامورا گفت:

GT-R خودرویی منحصربه‌فرد است؛ زیرا کپی ساده‌ای از مدل‌های اسپرت اروپایی نیست. GT-R باید نمایانگر فرهنگ ژاپنی باشد.

اعضای استودیوی پولیفونی دیجیتال (Polyphony Digital) که سری بازی ویدئویی پرطرفدار Gran Turismo را خلق کرده‌اند، در فرایند توسعه‌ی GT-R جدید، به‌خصوص صفحه‌نمایش مرکزی کابین شرکت کرده‌اند. نسل جدید گودزیلا براساس پلتفرم FM نیسان ساخته شده که در مدل‌های اسکای‌لاین و اینفینیتی V35-V37 و 370Z استفاده شده است. GT-R در اولین مدل‌های تولیدی، حدود ۴۸۰ اسب‌بخار قدرت داشت که در سال‌های بعد، این میزان به ۵۵۰ و سپس، ۵۷۰ اسب‌بخار رسید که تقریبا دوبرابر قدرت R34 است.
Nissan GT-R

سال ۲۰۰۸ و هنگام عرضه‌ی GT-R جدید، تیم مهندسی نیسان اعلام کرد ECU این مدل به‌قدری پیچیده است که دست‌کاری تنظیمات آن ناممکن خواهد بود. طولی نکشید تیونرهای مطرح جهان معمای GT-R را حل کنند و امروزه، مدل‌های ۱,۰۰۰ اسب‌بخاریِ گودزیلا امری طبیعی باشد. ظرفیت قوای محرکه GT-R که حالا پیشرانه‌ی ۶ سیلندر با آرایش Vشکل را جایگزین حالت خطی کرده، به‌قدری زیاد است که با کمک چند قطعه‌ی افترمارکت، قدرت ۲,۵۰۰ اسب‌بخار و حتی بیشتر هم می‌توان از آن خروجی گرفت. درباره‌ی خودرویی صحبت می‌کنیم که در حالت کارخانه‌ای، حدودا پس از ۳ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسد و سیستم کنترل شروع حرکتش (Launch Control) در دنیا نمونه ندارد. با وجود انواع سیستم‌های کمک‌راننده‌ی برقی و پنهان، GT-R هنوزهم خودرویی اسپرت با حس مکانیکی است؛ گودزیلایی که حالا از اسکای‌لاین جدا شده تا داستان خود را داشته باشند. البته درحال‌حاضر، GT-R اصلا مانند نسل‌های گذشته‌ی R32 و R33 و R34 کمیاب نیست؛ اما این موضوع چیزی از ارزشش کم نمی‌کند. ۱۳ سال از عمر این مدل گذشته است و حالا پنج نمونه از بهترین نمونه‌های سفارشی و تیونینگ GT-R را بررسی می‌کنیم تا پرونده‌ی ۵۰ سالگی گودزیلای خودروسازی بسته شود.

سریع‌ترین خودرو دریفت دنیا

Nissan GT-R

در بیشتر مسابقات دریفت امروزی، سرعت عامل بزرگی نیست. شاید سرعت بیشتر در اولین پیچ شروع دریفت مهم باشد؛ ولی در مسابقات بزرگ، عوامل دیگری اولویت در نظر گرفته می‌شوند. ژاپنی‌ها از هنر کنترل خودرو استفاده‌هایی دیگری می‌کنند و نمایش سریع‌ترین دریفت دنیا بخشی از نمایش متخصصان دریفت است. پیش از تولد GT-R رکوردشکن، سریع‌ترین دریفت دنیا در کتاب رکورد جهانی گینس به راننده‌ی لهستانی تعلق داشت: دریفت با زاویه‌ی ۳۰ درجه در مسیر ۵۰ متری با نهایت سرعت ۲۱۷.۹۷۳ کیلومتربرساعت. مأموریت هدایت گودزیلای دریفت ۱,۳۹۰ اسب‌بخاری به ماساتو کاواباتا سپرده شد. این راننده‌ی بااستعداد در اولین تلاش‌هایش رکورد لهستانی‌ها را درهم شکست: دریفت با زاویه‌ی ۵۵.۲۱ درجه و سرعت ۲۷۲.۳۹ کیلومتربرساعت. باوجوداین در بهترین دور، کاواباتا با زاویه‌ی ۳۳.۵۶ درجه و نهایت سرعت ۳۰۴.۹۶ کیلومتربرساعت، نیسان GT-R قدرتمند را در حالت انحراف کامل محور عقب هدایت کرد.

 


 


خودرویی که برای ثبت رکورد گینس سریع‌ترین دریفت انتخاب شد، مدل ۲۰۱۵ نیسان GT-R بود که با هدف تقویت و ارتقا از دُبی به ژاپن و برای گاراژ Greddy و متخصصان نیسمو ارسال شد. اولین نکته‌ی مهم درباره‌ی دریفت و GT-R، تمام‌چرخ محرک‌بودن گودزیلا است؛ بنابراین یکی از مشکلات بزرگ، تبدیل GT-R به خودروی محورعقب بود که درکنار آن جعبه‌دنده، سیستم انتقال قدرت، سیستم اگزوز و زیربندی خودرو هم کاملا تغییر می‌کند. مرحله‌ی بعد، کاهش وزن ۱,۷۴۰ کیلوگرمی بود که باعث شد کابین کاملا تغییر کند و قطعات فیبرکربن با پنل‌های کارخانه‌ای تعویض شوند. درنهایت، وزن کلی به ۱,۴۸۰ کیلوگرم رسید. با ارتقای قطعات مختلف قوای محرکه، گشتاور به ۱,۴۰۰ نیوتن‌متر و نهایت قدرت GT-R به ۱,۱۹۰ اسب‌بخار رسید که باید ۲۰۰ اسب‌بخار قدرت از سیستم تزریق نیتروژن را هم به مجموعه اضافه کرد.

تکامل آیرودینامیک در R35

Nissan GT-R

قوانین مسابقات GT500 از امسال تغییر می‌کند؛ اما در دو سال گذشته، نیسان با خودرویی تماشایی در این رقابت‌ها شرکت کرد. پیشنهاد می‌کنیم تصاویر این مدل مسابقه‌ای را نگاه کنید تا پیچیدگی طراحی آیرودینامیک و دلیل هزینه‌های هنگفت برای تولید بهترین نمونه بهتر مشخص شود.

GT-R R35 سفارشی که به خاورمیانه رسید

Nissan GT-R

شرکت تیونینگ JUN Auto برای علاقه‌مندان خودروهای ژاپنی یادآور خودروهای ماندگار و قدرتمند است. این شرکت در نمایشگاه توکیو اتوسالن سال ۲۰۱۳، نمونه‌ای سفارشی از R35 را به‌نمایش گذاشت؛ ولی پس‌ازآن، این نسخه‌ی زیبا کاملا ناپدید شد. این مدل براساس سری Super Lemon که در مدل‌های R33 و R34 دیده بودیم، با همکاری JUN و شرکت قطری Al Anabi Racing تولید شده است. مسئولیت متخصصان JUN بازسازی کامل بدنه‌ شامل کیت عریض BenSopra، رنگ زرد Super Lemon، تقویت پیشرانه‌ی ۴.۱ لیتری با دو توربوشارژر سفارشی، دیفرانسیل لغزش محدود و... بود تا با تنظیم نهایی تیم قطری، گودزیلای زرد تا ۱,۰۰۰ اسب‌بخار قدرت تولید کند.

بازسازی Kamikaze-R به‌سبک آمریکایی

Nissan GT-R

مدل Kamikaze-R نیسان GT-R به ظاهرِ تهاجمی و فرمان‌روایی در پیست فوجی اسپیدوِی ژاپن شهرت دارد و حاصل همکاری مشترک دو تیونر Varis و HKS است. سال ۲۰۱۶، شرکتی آمریکایی واقع در کالیفرنیا تصمیم گرفت مدلی از GT-R را براساس نمونه‌ی ژاپنی و قدرت بیشتر تولید کند. قوای فنی کاملا تقویت شد و نهایت قدرت به ۱,۴۰۰ اسب‌بخار در ۸,۱۵۰ دوربردقیقه رسید. نکته‌ی مهم این است که برخلاف نمونه‌ی ژاپنی، برادر آمریکایی Kamikaze-R مجوز تردد شهری و جاده‌ای دارد.

صلح آمریکا و خاورمیانه برای تولید GT-R مخصوص دِرَگ

Nissan GT-R

درگیری‌های سیاسی بین آمریکا و خاورمیانه همچنان ادامه دارد؛ اما در حاشیه‌ی تمام جنجال‌های غرب و شرق، علاقه‌مندان دنیای خودرو از آمریکا و قطر کنارهم قرار گرفتند تا گودزیلای ژاپن را به سطح جدیدی برسانند. هدف نهایی این پروژه، تولید GT-R مخصوص مسابقات دِرَگ با قدرتی بیش از ۲,۲۰۰ اسب‌بخار و توانایی تحمل وضعیت آب‌و‌هوایی قطر بود. تلاش دو تیونر قطری و آمریکایی تولید نمونه‌ی خاص نیسان GT-R با پیشرانه ۴ لیتری و کیت توربوشارژ ۲,۲۰۰، قدرت بیش از ۲,۰۰۰ اسب‌بخار (بوست ۶۰ psi) و گشتاور ۱,۴۰۰ نیوتن‌متر است که نهایت سرعت حدودا ۳۶۰ کیلومتربرساعت را در مسابقات دِرَگ ۸۰۰ متری (دومین خودروِ سریع دنیا در درگ ۸۰۰ متری) ثبت کرد.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌نظر نمی‌رسد کاری وجود داشته باشد که تویوتا نتواند انجامش دهد. درحالی‌که رونمایی نسل جدید تویوتا سوپرا باعث شده بود توجه رسانه‌ها به خودروساز ژاپنی معطوف شود، حالا خبر جدیدی منتشر شده تا رونمایی نسل جدید سوپرا به‌حاشیه برود. این خبر از همکاری نزدیک تویوتا با آژانس فضایی ژاپن (JAXA) برای ساخت خودروِ ماه‌نورد حکایت می‌کند. 

به‌تازگی، تویوتا با آژانس فضایی ژاپن به‌توافق دست یافته تا مراحل توسعه و طراحی خودروِ ماه‌نورد را آغاز کند. خودروِ ماه‌نورد تویوتا در نخستین رندرهایی که از ذهن خلاق طراحان تراوش کرده، از جلوپنجره‌ مشابه FJ کروزر بهره می‌برد که ظاهر این خودروی مفهومی تخیلی را کمی متعارف جلوه داده است. تویوتا اعلام کرده تمام توانش را برای تولید این طرح مفهومی به‌کار می‌گیرد.

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

واضح است ظرفیت باربری فضاپیماهای حمل‌کننده این ماه‌نورد از زمین به مقصد ماه محدود است. درضمن، هنگام خارج‌شدن از جوّ زمین، فشار بسیار زیادی به فضاپیما وارد می‌شود و هرچه وزن آن کمتر باشد، فشار واردشده نیز کمتر خواهد بود. بااین‌حال، تویوتا تخمین می‌زند با استفاده از فناوری پیل سوختی بتواند خودروِ ماه‌نوردی تولید کند که بتواند مسیری بیش از ۱۰,۰۰۰ کیلومتر را بپیماید. باتوجه‌به محیط ۱۰,۹۱۶ کیلومتری ماه در خط استوا، این ماه‌نورد تقریبا می‌تواند یک دور کامل دور محیط استوایی ماه بچرخد.

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

هیروشی یاماکاوا، مدیرعامل آژانس فضایی ژاپن، در‌این‌باره می‌گوید:

استفاده از خودروهای ماه‌نورد با قابلیت کنترل ازطریق انسان از درون کابین، باعث می‌شود عمل اکتشاف در سطح ماه با دقت و سرعت بیشتری انجام شود. برای تحقق این هدف، تمام توان و دانش موجود در داخل کشور را به‌کار گرفته‌ایم. باتوجه‌به تحقیقات و پی‌بردن به دانش و فناوری و توان تویوتا، برای ادامه این پروژه تصمیم گرفته‌ایم با این شرکت خودروسازی همکاری کنیم.

ماه‌نورد مفهومی تویوتا ابعادی تقریبا برابر با یک اتوبوس کوچک خواهد داشت و طول آن تقریبا به ۶ متر می‌رسد. حجم فضای داخل کابین آن تقریبا ۱۳ متر مکعب است که برای استراحت و خواب دو فضانورد، فضایی کافی به‌نظر می‌رسد. البته در مواقع اضطراری، این حجم می‌تواند برای چهار نفر نیز کافی باشد.

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

اگرچه نزدیک‌ترین همسایه‌ی زمین ممکن است در آسمان کوچک به‌نظر برسد، مساحت ماه تقریبا معادل قاره‌ی آفریقا است. همچنین سطح ماه مناطقی بسیار خشن و کوهستانی دارد که حرکت در آن‌ها بسیار دشوار خواهد بود. به‌همین‌دلیل، مأموریت‌های بعدی آپولو شامل خودروِ الکتریکی دونفره برای حمل فضانوردان و لباس‌های مخصوص فضانوردی آنان خواهد بود. برای این منظور، آژانس فضایی ژاپن و تویوتا ایده‌ی ماه‌نورد را برای حمل فضانوردان مطرح کردند تا آن‌ها بتواند مسیرهای چندهزار کیلومتری سطح ماه را طی کنند. 

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

برای دستیابی به این هدف، شرکای ژاپنی نه‌تنها به طراحی اولیه‌ی ماه‌نورد دقت می‌کنند؛ بلکه نحوه‌ی تأمین توان و سیستم محرکه‌ی آن را نیز در نظر می‌گیرند. ماه‌نورد آپولو از باتری‌هایی ساده برای تأمین توان استفاده می‌کند؛ اما ماه‌نورد تویوتا در ابعاد ۶ در ۵.۲ در ۳.۸ متر طراحی شده که برای استفاده از باتری کمی کوچک به‌نظر می‌رسد. بنابراین، می‌توان از سیستم پیل سوختی برای تأمین انرژی استفاده کرد. رندرهای مفهومی از خودروِ ماه‌نورد تویوتا نشان می‌دهد که در بیرون آن پنل خورشیدی قرار دارد. از این پنل خورشیدی می‌توان برای بازیافت هیدروژن و اکسیژن از پساب استفاده کرد. 

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

ویكاتا، معاون آژانس فضایی ژاپن، طی نشستی در‌این‌زمینه گفت:

در آژانس فضایی، در‌حال‌مطالعه‌ی سناریوهای مختلف و نیز فناوری‌هایی هستیم كه برای مأموریت‌های فضایی خاص استفاده می‌شوند. خودروهای ماه‌نورد سرنشین‌دار زیر فشار، عنصر مهمی برای اکتشاف انسانی در ماه هستند که آن را برای دهه‌ی آینده پیش‌بینی می‌کنیم. هدف ما این است که تا سال ۲۰۲۹، چنین ماه‌نوردی بهفضا بفرستیم. اکتشاف بین‌المللی فضایی رقابتی برای شناختن ناشناخته‌ها است. برای این رقابت، بر این باوریم که جمع‌آوری توانایی‌های تکنولوژیکی کشورمان و شرکت به‌عنوان تیمی ژاپنی مهم است. برای آغاز همکاری با تویوتا، می‌توانیم منابع تیم فضایی ژاپن را درادامه‌ی اکتشافات فضایی بین‌المللی گسترش دهیم.

JAXA Toyota Rover / خودرو ماه نورد تویوتا آژانس فضایی ژاپن

پروژه‌ی همکاری تویوتا و آژانس فضایی ژاپن اولین پروژه‌ای نیست که صنعت خودروسازی دنیا در تولید ماه‌نورد مشارکت می‌کند؛ زیرا در دهه‌ی ۱۹۶۰ و هنگام رسیدن اولین ماه‌نورد به سطح ماه، ماه‌نورد به چرخ‌های زنجیری تولید‌شده‌ی شرکت لاستیک‌سازی گودیر (Goodyear) مجهز شده بود.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

پژوهشگران دانشگاه نورث‌وسترن اخیرا در پژوهشی نشان دادند مردم بیشتر تمایل دارند که علایق خود را برای همکارشان نادیده بگیرند تا فرد دیگری که به‌همان میزان، اما مستقل از آن‌ها کار می‌کند. ماری مک‌گراث، نویسنده‌ی اصلی این پژوهش و استادیار علوم سیاسی در دانشگاه نورث‌وسترن، در‌این‌باره می‌گوید:

این پژوهش نشان می‌دهد بیشتر تمایل داریم منابع و منافع خود را با کسانی به‌اشتراک بگذاریم که احساس می‌کنیم زندگی و کارمان وابسته به زندگی و کار آن‌ها است.

به‌نظر می‌رسد این موضوع بدون توجه به‌میزان تلاش طرف مقابل صادق است. مک‌گراث و آلن گربر، نویسنده‌ی همکار او از دانشگاه ییل، شواهدی یافته‌اند که نشان می‌دهد موضوع همکاربودن با ایجاد حس بدهکاری روی آن شخص تأثیر می‌گذارد. مک‌گراث معتقد است:

وقتی به‌ آنچه ممکن است باعث این موضوع شود، فکر می‌کنم، گمان می‌کنم احساس تعهد شما به همکارتان به‌جای حس عمومی حُسن‌نیت، انگیزه‌ی اصلی این موضوع است، بدین‌ترتیب که مردم فکر می‌کنند چیزی را به‌ همکارشان مدیون هستند.

درواقع، حس بدهکاربودن بخشی از احتمالات در نظر گرفته شده برای این مسئله نبود. جالب است بدانید همکاری حتی تأثیر منفی بر این گفته می‌گذارد که شما با میل خود می‌خواهید کار نیکی در حق شریک خود بکنید. به‌عبارتِ‌دیگر، این موضوع نشان‌دهنده‌ی آن است که همکاربودن باعث می‌شود کمتر با حُسن‌نیت به کمک به دیگر افراد انگیزه و تمایل پیدا کنید.

اگرچه انگیزه برای جبران لطف همکار در بسیاری از مواقع رفتار مثبت اجتماعی است، مک‌گراث خاطرنشان می‌کند داشتن رفتار ترجیحی دربرابر کسانی که به شما کمک کرده‌اند، می‌تواند مفاهیم پیچیده‌ای برای رفتار اخلاقی به‌دنبال داشته باشد. مک‌گراث در‌این‌زمینه می‌گوید:

هر سیاست‌مداری با توجه‌به اهدای کمک مالی سخاوتمندانه به کمپین تبلیغاتی‌اش می‌تواند احساس اجباری ذاتی و «اخلاقی» برای جبران بدهی اهداکننده پیدا کند یا هر پزشکی که کمک تحقیقاتی از شرکت داروسازی دریافت می‌کند، ممکن است حسی مشابه به آن داشته باشد.

افزون‌براین، مک‌گراث معتقد است کاری پیشرو در روان‌شناسی رشد و تطبیقی وجود دارد که نشان می‌دهد در سیر تکاملی گذشته‌ی ما، همکاری ممکن است نقش مهمی در شکل‌گیری حس ذاتی بشر برای عدالت توزیعی ایفا کرده باشد. درواقع، این همان موضوعی است که ما آن‌ را توزیع عادلانه‌ی منابع درنظر می‌گیریم. مک‌گراث در‌این‌باره معتقد است:

قطعا در بسیاری از مواقع، انگیزه برای جبران لطف همکار بسیار خوب است؛ اما داشتن رفتار ترجیحی مشروط به انگیزه‌ی شما، ممکن است ازنظر رفتار اخلاقی باعث ایجاد مشکلاتی شود.

روی‌هم‌رفته، این پژوهش نشان می‌دهد همکاری در سیر تکاملی گذشته‌ی ما، ممکن است مسئول ایجاد و توسعه‌ی حس متمایز انسانی از عدالت و انصاف باشد. درنهایت، به این مفهوم شگفت‌انگیر رسیدیم: توسعه‌ی اخلاق انسان و آسیب‌پذیری او دربرابر فساد به‌طور بالقوه از یک منبع نشئت می‌گیرند.



تاريخ : پنج شنبه 23 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 470 471 472 473 474 ... 3356 صفحه بعد