براساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی بلومبرگ، اپل واچ تا ۲۰۲۰ میلادی به قابلیت ردیابی خواب مجهز میشود.
در طی سالهای اخیر قابلیتهای جدیدی به اپل واچ اضافه شده است. پیشتر گفته شد که اپل واچ قدرت پایش ضربان قلب کاربر را درکنار قابلیتهای دیگری همچون GPS، حسگر فشار سنج، الکتروکاردیوگرام و تشخیص سقوط دارد.
براساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی بلومبرگ، اپل در حال برنامهریزی برای اضافه کردن ویژگی ردیابی خواب به اپل واچ است و انتظار میرود تا سال ۲۰۲۰ میلادی این ویژگی جدید از سوی کوپرتینونشینها معرفی شود.
مقالههای مرتبط:
با یک بار شارژ کردن کامل ساعتهای هوشمند فعلی اپل، کاربران میتوانند حدود یک روز از شارژ آن استفاده کنند. اما معمولا باتوجه به کاربردهای مختلفی که از اپل واچ گرفته میشود، روی ۱۸ ساعت تأمین شارژ میتوانیم حساب کنیم و اپل نیز همین حدود زمانی را تأیید میکند. در نتیجه برای ردیابی خواب داشتن ۱۸ ساعت شارژ قطعا کفایت میکند. اما بهنظر میرسد اضافه کردن ویژگی ردیابی خواب بدین معنی است که اپل قصد دارد مدت زمان کار کردن شارژدهی باتری ساعتهای هوشمند خود را به بیش از یک روز افزایش دهد. حتی ممکن است بهدنبال راهکارهایی برای محدودکردن مصرف انرژی در اپل واچ باشد. باتوجهبه پیشرفتهای اخیر در کوچکسازی تراشهها، این احتمال وجود دارد که مصرف شارژ باتری کمتر شده باشد و احتمال اینکه کوپرتینونشینها، اپل واچ را با طول عمر بیشتر باتری یا کاهش مصرف انرژی به بازار عرضه کنند، بسیار زیاد است.
براساس گزارش بلومبرگ، اپل طی چند ماه گذشته ویژگی ردیابی خواب را در دفتر محرمانهاش در نزدیکی دفتر مرکزی اپل، مورد بررسی قرار داده است. در ماه می ۲۰۱۷ میلادی، اپل ردیاب خواب Beddit را معرفی کرد. فعالیتهای فعلی کوپرتینونشینها، امتداد همان پروژههای قبلی ردیابی خواب هستند. باوجودی که بهنظر میرسید اپل در فصل پاییز، ویژگی ردیابی خواب را در ساعتهای هوشمند خود معرفی کند، اما ظاهرا علاقهمندان باید تا سال ۲۰۲۰ و تا زمان رونمایی اپل واچ ۶ منتظر بمانند.
ردیابی خواب و عمر کم باتری در فهرست اموری هستند که اپل برای رسیدگی در ساعت هوشمند خود درنظر گرفته است تا بتواند در رقابت بازار پیروز میدان شود. ساعت هوشمند فیتبیت، قابلیت اندازهگیری مدت زمان خواب و کیفیت خواب را داراست. سنسورهای این گجت پوشیدنی براساس حرکت کردن کاربر در خواب، این دو ویژگی را پایش میکنند و دادههای مربوطه به حرکات کاربر را به گوشی و اپلیکیشن سازگار با گجت ارسال میکنند. ردیاب خواب Beddit نیز در تختخواب مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند دادههای مربوطبه زمان خواب و بیداری کاربر را با استفاده از بلوتوث به گوشی آیفون وی ارسال کند.
اپلیکیشن Health گوشیهای آیفون میتوانند از ردیاب خواب Beddit و دیگر ردیابهای خواب پشتیبانی کرده و دادههای مربوطه را دریافت و مدیریت کنند. چنین ابزارهایی به کاربر کمک میکنند تا بتواند در ساعت مشخصی از خواب بیدار شود یا به خواب برود و در اصل مدیریت خواب کاربر را برعهده دارند. هنوز مشخص نیست اپل قصد دارد ویژگی جدیدی به ردیاب خواب اپل واچ اضافه کند و از فناوریها و تحقیقات پزشکی نوین و پیشرفتهتری در طراحی و توسعهی آن استفاده کند یا خیر. باید صبر کنیم ببینیم کوپرتینونشینها چه تصمیمی برای ساعت هوشمند خود گرفتهاند.
استاندارد USB 3.2 با نرخ انتقال دادهای برابر با ۲۰ گیگابیت بر ثانیه بهزودی روانهی بازار سختافزار خواهد شد و با ورود آن، روش نامگذاری استانداردهای قبلی USB 3.0 و USB 3.1 بهمانند گذشته متأثر از استاندارد جدید خواهد شد.
زمانی را به یاد بیاورید که استاندارد USB 3.0 بهطور ناگهانی به USB 3.1 Gen 1 تغییر نام داد. اکنون قرار است تاریخ دوباره تکرار شود. انجمن اجراگران USB (یا USB-IF) در رویداد MWC 2019 خبر از استاندارد جدید USB 3.2 دادند که استانداردهای پیشین USB 3.0 و USB 3.1 را در خود ادغام خواهد کرد. هر دو استاندارد USB 3.0 و USB 3.1 قرار است که بهعنوان نسلهای مختلف استاندارد USB 3.2 در نظر گرفته و از این پس با برچسب عنوان جدید معرفی شود.
USB 3.1 Gen 1 که سرعت انتقال دادهای بالغ بر ۵ گیگابیت بر ثانیه دارد، به استاندارد جدیدتر USB 3.2 Gen 1 تغییر عنوان خواهد داد و همچنین USB 3.1 Gen 2 با نرخ انتقال دادهای تا ۱۰ گیگابیت بر ثانیه از این پس با عنوان USB 3.2 Gen 2 شناخته خواهد شد. از آنجاییکه در استاندارد جدید USB 3.2 حداکثر نرخ انتقال داده بالغ بر ۲۰ گیگابیت بر ثانیه است و این میزان دوبرابر بالاترین توان عملیاتی USB 3.1 Gen 2 است، استاندارد جدید با بالاترین مشخصههای فنی، با عنوان USB 3.2 Gen 2x2 شناخته خواهد شد و به این شکل از استانداردهای یادشده متمایز خواهد شد. روش نامگذاری در جدول زیر بهطور دقیق بیان شده است.
نوع استاندارد | نام قبلی استاندارد | نام جدید استاندارد | واژه بازاریابی جایگزین |
---|---|---|---|
USB 3.2 | N/A | USB 3.2 Gen 2x2 | SuperSpeed USB 20Gbps |
USB 3.1 | USB 3.1 Gen 2 | USB 3.2 Gen 2 | SuperSpeed USB 10Gbps |
USB 3.0 | USB 3.1 Gen 1 | USB 3.2 Gen 1 | SuperSpeed USB |
استاندارد USB 3.2 Gen 2x2 برای رسیدن به بالاترین نرخ انتقال دادهی ۲۰ گیگابیت بر ثانیه، دو کانال پرسرعت ۱۰ گیگابیت بر ثانیهای را به کار میگیرد. آنطور که انجمن اجراگران usb متذکر شده است، هاستها و تجهیزات USB رایج بهصورت تک مسیر طراحی شده است. از سوی دیگر کابلهای USB نوع C از عملیاتهای چند کاناله پشتیبانی میکند و به این ترتیب از ظرفیت مورد نیاز برای ارتقای سطح عملکرد برخوردار است. در نتیجه با همان اتصال USB نوع C امکان دستیابی به حداکثر قدرت استاندارد USB 3.2 Gen 2x2 (در صورت وجود منابع سختافزاری لازم) وجود دارد.
مسئلهی حائز اهمیت این است که تولیدکنندگان و توزیعکنندگان، استاندارد USB 3.2 را بهدور از هر پیچیدگی به دست مصرفکننده برسانند. برای اجتناب از سردرگمی مصرفکننده با مسائل فنی و نامگذاریها، انجمن USB-IF یک واژهسازی مجزا را برای بازاریابی هر استاندارد پیشنهاد میکند. بدین ترتیب USB 3.2 Gen 1 با عنوان USB فوق سریع، USB 3.2 Gen 2 با عنوان USB فوق سریع ۱۰ گیگابیت بر ثانیه و بلاخره USB 3.2 Gen 2x2 با واژهی USB فوق سریع ۲۰ گیگابیت بر ثانیه تعریف و شناسایی خواهد شد.
تاریخ مشخصی برای عرضهی تجهیزات با پشتیبانی از استاندارد جدید USB 3.2 وجود ندارد، برخی گمان میکنند که این تجهیزات در اواخر سال جاری پا به بازار سختافزار خواهد گذاشت، اما این زمان میتواند کمی طولانیتر هم باشد. به بیان دیگر، زمان عرضهی تجهیزات با پشتیبانی از استاندارد جدید مقارن با زمانی است که سازندگان مادربرد با وارد کردن کنترلرهای USB 3.2 ساخت شرکتهای ثالث، ظرفیت لازم را برای پذیرش نرخ بالای انتقال دادهی این استاندارد، در محصولات خود ایجاد کنند.
چین برنامههایی جدی برای سلطه بر فناوریهای روز جهان دارد و در این مسیر، به احتکار فناوریهایی همچون 5G نیز روی میآورد.
گزارشهای متعددی در ارتباط با احتکار مواد معدنی و فلزات توسط چینیها منتشر میشود. موادی همچون لیتیوم، عناصر خاکی کمیاب، مس و منگنز که برای فناوریهای جدید حیاتی هستند و کاربردهای متنوعی از گوشیهای هوشمند تا خودروهای الکتریکی دارند. از سال ۲۰۱۵ چین اولین تولیدکننده و عرضهکنندهی ۲۳ عدد از ۴۱ عنصر حیاتی جهان است. این عناصر، طبق نظر انجمن زمینشناسی بریتانیا برای حفظ اقتصاد و زندگی روزمرهی مردم جهان، حیاتی هستند. بهعلاوه، آن کشور توزیع ۹ عدد از ۱۰ عنصر در معرض اتمام جهان را نیز بهصورت انحصاری در اختیار دارد.
نکتهی مهم دیگر آن است که چینیها در فکر انحصار و احتکار سهم عمدهای از جریان سرویسهای آنلاین با ظرفیتهای بالا نیز هستند. سرویسهایی که به صنایع جدید ختم میشوند و آن صنایع، به ارتباط سریع انسان و ماشینها وابسته هستند. درنهایت، همین ارتباطات سریع و لحظهای، باعث ظهور فرصتها و شغلها جدید در جهان میشود.
مقالههای مرتبط:
یکی از پروژههای مهم و بلندپروازانهی چین در صنعت فناوری، راه ابریشم نام دارد. آنها زیرساخت و سرمایههای لازم را در ۷۰ کشور تأمین میکنند که تأثیرات مهمی روی ۴۰ درصد از اقتصاد جهان خواهد گذاشت. در بخشی از آن پروژه، هر خط ریلی حاضر در مسیر اوراسیا (خط اتصالی اروپا و آسیا) و درگیر با پروژهی راه ابریشم، به خطوط پر سرعت فیبر نوری مجهز خواهند شد که دادهها را با سرعت هرچه بیشتر بین خطوط اتصالی جابهجا میکنند. برنامهی مهم و مشابه دیگر چین، ارائهی خطوط پر سرعت فیبر نوری، به ۸۰ درصد از خانههای موجود در کشور است.
برنامههای بلندپروازانهی چین برای پیادهسازی خطوط فیبر نوری، عواقب متعددی خواهد داشت. بهعنوان مثال، آنها در ارتباط با روسیه و اروپا، نیازی به استفاده از فیبرهای نوری زیر اقیانوس هند ندارد. خطوطی که همیشه تهدید نظارت از سوی آمریکاییها را به همراه داشتهاند. از آن مهمتر، چینیها با خطوط جدید به بازار بسیار بزرگ مصرفکنندهها و کسبوکارها در محدودهی زمینی بسیار بزرگی دسترسی خواهند داشت. محدودهای که آسیای میانه را به روسیه و چین متصل میکند.
کابلهای فیبر نوری به بیان ساده ساختهشده از تارهای نازک شیشهای به ضخامتهایی حتی کمتر از تار مو هستند. پالسهای نوری شامل دهها هزار گیگابیت از داده، در هر ثانیه و با بهرهگیری از فناوری لیزر از میان این تارها عبور میکنند. فناوری فیبر نوری، از چند سال پیش، جای خود را در میان فناوریهای ارتباطی باز کرده است. امروزه، آن نوع از کابلها در بسیاری از کشورهای جهان و همچنین، خطوط بین کشورها و قارهها برای ارتباط سریعتر استفاده میشوند.
تا اینجای کار، برنامهی راه ابریشم جدید چین و طرحهای آنها برای توسعهی فناوریهای ارتباطی در اقصی نقاط جهان، مشکل خاصی ندارد. چالش از آنجا شروع میشود که به احتمال زیاد، این کشور قصد دارد مجوز پیادهسازی فناوریهای 5G و اتصال به آن مسیر را تنها به هواوی و چند شرکت چینی دیگر بدهد. دربارهی تبادل اطلاعات بهصورت بیسیم باید بدانید که ۹۰ درصد اطلاعات جابهجا شده، ازطریق کابلی متصل به یک سلول ارتباطی جابهجا میشود که آن سلول، اطلاعات را ازطریق هوا دریافت میکند. در بحث 5G، کابل اتصالی باید حتما فیبر نوری باشد.
شرکت یا سازمانهایی که کابلهای فیبر نوری را پیادهسازی میکنند، حق اعطای مجوز نصب تجهیزات 5G به کابلهای خود را دارند. دربارهی چین، قطعا آنها ترجیج میدهند تا تجهیزات ساخت کشور خودشان به آن کابلها متصل شود.
عنصر اساسی و مهم در فناوری 5G آن است که شرکتهای فعال در حوزهی وایرلس، بتوانند از سرویسهای خود درآمدزایی بهتری داشته باشند. دراقع، آنها نمیخواهند شبیه به شرایط کنونی، به کسبوکارهای آنلاین وابسته باشند. برای اپراتورها و ارائهدهندههای خدمات شبکه، نقطهی مثبت 5G، امکان تقسیمبندی شبکه است. چنین امکانی به اپراتورها امکان میدهد تا چندین شبکهی خصوصی و شخصیسازیشده را برای مشتریان خاص یا کاربردهای متنوع بسازند. چنین رویکردی، درآمدهای بالا و مبتنی بر خدمات را به سمت آنها روانه میکند که اکنون و با فناوری 4G قابل دستیابی نیست.
در فناوری 5G، هر اپراتوری میتواند شبکهی خود را بهصورت لحظهای تعریف کند. آنها میتوانند سرویسهای خود را در سطوح مختلف و بسته به بازار هدف، تغییر دهند. بهعلاوه، اپراتورها حکم نگهبان ورود اپلیکیشنهای مختلف به شبکه را نیز خواهند داشت. چنین قابلیتهایی، قدرت قیمتگذاری آنها را بسیار افزایش میدهد و البته، یکی از اصلیترین فرضیههای دنیای اینترنت را نیز زیر سؤال میبرد. آن فرضیه میگوید که هر کامپیوتر حاضر در شبکهی اینترنت باید بتواند با زبانی برابر با کامپیوتر دیگر ارتباط برقرار کند. در فناوری جدید، جابهجایی بیتهای اطلاعات کاملا براساس نرمافزار و بهصورت مجازی تعریف میشود. درنهایت باید شبکهی جدید را به چشم یک شبکهی کابلی اختصاصی، بهجای اینترنت، در نظر بگیریم.
هواوی، بهعنوان بزرگترین عرضهکنندهی خدمات و تجهیزات مخابراتی در جهان، قطعا بهدنبال انحصار در مناطق جغرافیایی محل فعالیت خود خواهد بود. چنین رویکردی، در صنعت مخابرات رایج است. شرکتهایی که سرمایهگذاریهای عظیمی روی زیرساخت داشتهاند، بهدنبال افزایش قلمروی خود هستند تا از رقابتهای مخرب آتی پیشگیری کنند. این رخداد قبلا در صنعت کابل ایالات متحده رخ داد. شرکتهای مخابراتی آنها در سال ۱۹۹۷ تفاهمی امضا کردند تا سیستمهای خود را با هم مبادله و ترکیب کنند و از حجم بالای بازار جدید، سود ببرند.
از پیشفرضهای بالا به این نتیجه میرسیم که هواوی و احتمالا چند شرکت دیگر چینی، کنترل دسترسی سرویسهای غنی از داده را به بازار جهانی چین ازطریق 5G خواهند داشت. سرویسهای غنی از داده، بازهی وسیعی از انبارداری و لجستیک، خدمات پزشکی از راه دور، آموزش، واقعیت مجازی و موارد مشابه را شامل میشوند.
در نتیجهی فرضیههای بالا، چین با همکاری اپراتورهای 5G خود میتواند شرکتهای آمریکایی را از دسترسی به بازارهای پرسود فوق، باز بدارد. چنین رویکردی اکنون در داخل مرزهای آن کشور پیاده میشود. برنامهی جادهی ابریشم، پیادهسازی آن روشها را در گسترهی وسیعی از جغرافیا ممکن میکند که ۶۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. تا آن زمان، چینیها اینترنت اختصاصی بینالمللی خود را توسعه خواهند داد که سرویسهای با ظرفیت بسیار بالا و خارج از محدودهی درک کنونی ما دارد.
شاید در نگاه اول، نگرانی مهم دیگری با موضوع افزایش نظارت چین بر ارتباطات به ذهن برد. البته، میتوان بهجای آن، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی حاصل از اجرای چنین برنامههایی را در نظر گرفت. توانایی حضور در جلسههای متعدد از پزشک گرفته تا کلاسهای آموزشی، ارتباط سریع با یکدیگر و جابهجایی فایلهای حجیم، تنها بخشی از ظرفیتهای فناوری آینده هستند که با پیادهسازی برنامههای حرفهای چین در حوزهی فیبر و اتصالات وایرلس ممکن میشوند.
توسعهی طرحهای چین در موضوعات گفته شده، قطعا تهدیدهایی را برای آمریکا به همراه خواهد داشت. شرکتهای آن کشور، شانسی برای حضور در این زمینه ندارند. درنتیجه، چین و نه آمریکا، محل تولد سرویسهای جدید آنلاین میشود. اگرچه آمریکا برای اولینبار به ایدهی اینترنت دست یافت، آنها اکنون ظرفیتهای لازم برای تست فناوریهای جدید و بازارهای عظیم برای عرضهی خدمات را ندارند. دلیل این رخداد نیز آن است که آمریکاییها، اصطلاحا مایل آخر یعنی اتصال خانهها به شبکهی پر سرعت فیبر نوری را بهخوبی انجام ندادند. آنها در بازارهای مهمی همچون آسیا و کشورهای نوردیک (شمال اروپا و شمال اقیانوس اطلس) نتوانستند خدمات خود را با فناوری کابلهای فیبر نوری به دست مصرفکنندهی نهایی برسانند.
شرکتهای مختلف آمریکایی و دولتهای محلی، تلاش زیادی انجام دادهاند تا عقبماندگی کشور خود در پیادهسازی فناوریهای نوری مناطق شهری را جبران کنند. آنها که از خدمات فدرال و شرکتهای دولتی حوزهی ارتباطات ناراضی بودند، خود دست به کار شدند و کابلهای فیبر نوری تا خانههای شهروندان توسعه دادند. طبق نظر کارشناسان آمریکایی، چنین رویکردهای سیاسی و اجرایی، باید در تمامی نقاط آن کشور پیادهسازی شود تا آنها در نبرد فناوری، پشت سر چینیها حرکت نکنند.
کارشناسان آمریکایی درنهایت برای بهبود اوضاع خود در فناوریهای مذکور، پیشنهاد میدهند که برنامههایی جدی برای پیادهسازی هرچه سریعتر و دموکراتیکتر فیبر نوری در مناطق شهری طرحریزی شوند. برنامههایی که درکنار قانونگذاری مناسب جهت جلوگیری از سوءاستفادهی اپراتورها، مانع از نظارت مستقیم دولت یا سازمانهای مشابه نیز بشود. آنها پیشنهاد میکنند که زیرساخت لازم توسط سازمانهای دولتی پیادهسازی شود، اما رقابت آزاد برای ارائهی خدمات بین شرکتها رخ دهد تا بهترین سرویس با مناسبترین قیمت به مشتریان ارائه شود.
برند CVS یکی از قدیمیترین بازیگران حوزهی خردهفروشی در جهان محسوب میشود که امروز، بزرگترین برند خردهفروشی بهداشت و درمان جهان است.
سیویاس (با نام کامل CVS Health Corporation) یک شرکت خردهفروشی دارو و فعال حوزهی سلامت آمریکایی است که مرکز مدیریت آن در وونساکت رود آیلند قرار دارد. نام کامل این شرکت Consumer Value Stores است که در سال ۱۹۶۳ تأسیس شد، اما تاریخچهی آن به سالهای پایانی قرن ۱۹ باز میگردد.
یکی از مهمترین المانهای رشد هرچه بیشتر سیویاس، ادغام با شرکتی بهنام Melville بود که از سالها قبل در حوزهی خردهفروشی فعالیت میکرد. البته، آنها از سال ۱۹۹۶ بهعنوان شرکتی مستقل در بازار بورس و اوراق بهادار نیویورک و با نماد CVS حضور یافتند. باوجود جدا شدن از ملویل، نمیتوان تاریخچهی سیویاس را مستقل از آن دانست. چرا که ریشههای خردهفروشی و شناخت بازار که در ملویل شکل گرفته بودند، به رشد هرچه بیشتر سیویاس در دهههای حساس پایانی قرن بیستم، کمک زیادی کردند.
مرکز مدیریت CVS در رود آیلند
تاریخچهی تأسیس
ریشههای شرکت ملویل در سال ۱۸۹۲ شکل گرفتند. در آن زمان، فرانک ملویل که در صنعت کفش فعال بود، مدیریت ۳ فروشگاه کارفرامای خود را که با بدهیهای شدید دستوپنجه نرم میکرد، در دست گرفت. ملویل، آن ۳ فروشگاه که در شهر نیویورک قرار داشتند را از ۳ مغازهی ضررده به یک فروشگاه زنجیرهای کوچک، اما فعال تبدیل کرد. در سال ۱۹۰۹، فرزند فرانک یعنی جان وارد ملویل وارد کسبوکار خانوادگی شد. او در سال ۱۹۱۶ بهعنوان معاون ارشد شرکت انتخاب شد و تأثیرات زیادی در رشد سالهای بعدی داشت. وارد ملویل حدود نیمقرن مدیریت شرکت را تا زمان مرگش در ۱۹۹۷، بر عهده داشت.
یکی از فاکتورهای مهم پیشرفت شرکت ملویل، دوستی وارد ملویل با یک تولیدکنندهی کفش به نام جی فرانکلین مک الواین بود که در جریان جنگ جهانی دوم و در خلال خدمت به ارتش شکل گرفت. همکاری آنها، منجر به نوآوریهایی در تولید انبوه کفش و توزیع آن در فروشگاههای زنجیرهای شد که درنتیجه، قیمت محصولات را نیز کاهش میداد. این دو نفر تصمیم گرفتند تا فروشگاههای زنجیرهای خود را به افتخار یک گلف باز اسکاتلندی، به اختصار Thom McAn نامگذاری کنند. اولین فروشگاه با آن نام در سال ۱۹۲۲ در نیویورک تأسیس شد که کفشهایی با طراحی ساده و قیمت ثابت ۳.۹۹ دلار میفروخت. در همان سال، شرکت ملویل به کورپوریشن تبدیل شد و با نام کامل Melville Shoe Corporation به کار خود ادامه داد.
وارد ملویل
با وجود آن که کفشهای برند مکآن تنوع زیادی نداشتند، برنامههای تخفیفی، منجر به افزایش فروش شدید شد. در نتیجهی موفقیت در فروش، فروشگاههای متعدد در سرتاسر شمال شرقی آمریکا تأسیس شدند. با افزایش تعداد فروشگاهها به ۳۰۰ عدد، ظرفیت کارخانههای تولیدی مکالوین (با تولید ۲۰ هزار جفت کفش در روز) پاسخگوی نیازها نبود و او کارخانهای جدید در وارسستر ماساچوست تأسیس کرد.
رکود بزرگ آمریکا در دهههای ابتدایی قرن بیستم، شرکت ملویل را نیز مانند هر کسبوکار دیگری با بحران روبهرو کرد. بهعنوان مثال فروش آنها در سال ۱۹۳۲ افت ۲۱ درصدی نسبت به سال قبل داشت. در سال بعد، شایعههای ورشکستگی آنها نیز اوج گرفت، اما نوآوری در سیاستهای پولی و مدیریتی، ملویل را در مسیر کسبوکار نگه داشت. آنها در سال ۱۹۳۳ با عرضهی عمومی سهام وارد بازار بورس اوراق بهادار نیویورک شدند. در ادامهی دههی ۱۹۳۰، فروشگاههای بیشتری تأسیس شدند. تا پایان آن دهه، ۶۵۰ فروشگاه برند McAn فعالیت میکردند و همچنین محصولات دیگر در فروشگاههای کوچکتر با نام John Ward و Frank Tod فروخته میشدند.
لوگوی تام مکآن
ادغامهای بزرگ و رشد ثابت
وارد ملویل در سال ۱۹۳۹ تصمیم گرفت تا تمامی فرایندهای تولید و بازاریابی خود را در یک واحد متمرکز جمعآوری کند. او پیشنهاد داد که ملویل با شرکت تولیدی مکالوین ادغام شود. در آن زمان، کارخانههای مکالوین سالانه ۱۱ میلیون جفت کفش برای ملویل تولید میکردند. درنهایت در همان سال ادغام شرکتها تأیید شد و در سال بعد، مدیران ارشد جشن تولید کفش شمارهی ۱۰۰ میلیون شرکت را برگزار کردند.
با شروع دههی ۱۹۴۰، شرکت از بحرانهای ایجاد شده بهخاطر رکود بزرگ به مرور خارج شد و برای اولینبار، رکورد فروش ۴۰ میلیون دلار را ثبت کرد. این رشد در سالهای جنگ جهانی دوم ادامه داشت و تنها توقف و افت آن، حدود یک دهه بعد اتفاق افتاد. افت فروش از ۹۲ میلیون به ۹۰ میلیون دلار در سال ۱۹۵۲، نشاندهندهی اولین خطرات مدل کسبوکاری ملویل در بازار پر رقابت آن سالها بود.
استراتژی ملویل در تولید چند نمونه کفش محدود با قیمت مناسب، در میانههای قرن بیستم اولین تهدیدها را تجربه کرد. در آن سالها، اقتصاد به سرعت رشد میکرد و به تبع آن رقبای جدید نیز با سرعت بالایی ظاهر می شدند. تنوع و تخصص در تولید، نیازهای حیاتی آن سالهای صنعت بودند. بهخاطر همین چالشها، ملویل تصمیم گرفت تا چند مدل کفشهای زنانه و بچهگانه جدید به محصولات خود اضافه کند.
یکی از اولین فروشگاههای Tom McAn
یکی از خریدهای مهم ملویل در سالهای میانی قرن بیستم، در سال ۱۹۵۲ و با ادغام زنجیرهی ۱۵۱ فروشگاهی Mile Shoes انجام شد. پس از این خرید، نتایج بهتر در فروش، به سرعت خود را نشان دادند. فروش شرکت در سال ۱۹۵۳ رشد ۲۰ درصدی داشت و به ۱۰۸ میلیون دلار رسید. تا سال ۱۹۵۵، تعداد فروشگاههای آن شرکت به ۸۵۰ و تعداد کارخانهها به ۱۲ عدد رسیده بود. یک سال بعد، وارد ملیویل، درکنار مسئولیت مدیر عاملی، بهعنوان رئیس هیئتمدیره انتخاب شد.
مسیر توسعه، همواره برای ملویل یک مسیر جذاب بود. آنها برای افزایش نفوذ خود در بازار، در سال ۱۹۶۰ یک زیرمجموعهی جدید به شرکت خود اضافه کردند. زیرمجموعهی با نام Meldisco تأسیس شد که با هدف عرضهی محصول برای کل افراد خانواده در فروشگاههای زنجیرهای تخفیفی فعالیت میکرد.
یکی از زیرمجموعههای پوشاک ملویل
توسعهی فعالیتها در دههی ۱۹۶۰، موجب کاهش سوددهی شرکت در سالهای ابتدایی شد که البته، پس از چند سال باز به روند عادی خود بازگشت. در سال ۱۹۶۴، مدیر کل جدیدی بهنام رابرت ارب در شرکت ملویل شروع به کار کرد که در دهههای بعدی مدیریتش، رشد قابل توجهی را برای شرکت رقم زد. او بهنوعی طبیعت روح و نقطهی تمرکز شرکتش را به روشنی طراحی کرد.
در خلال سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷، فروش شرکت رشد ۵۰ درصدی داشت و سود حاصل از آن، ۳ برابر شد. فروش شرکت در سال ۱۹۶۷ به ۳۶۰ میلیون دلار رسید. در پایان آن دهه، ملویل بزرگترین خردهفروشی کفش در آمریکا بود که ۱۴۰۰ فروشگاه با برندهای مکآن، مایلز و ملدیسکو داشت. توسعههای آن سالها، منجر شد تا برندهای شرکت ملویل، بهمرور هر کدام هویت اختصاصی خود را کسب کرده و برای دستهای خاص از مشتریان طراحی و فروخته شوند.
تأسیس CVS و ادغام با ملویل
در سال ۱۹۶۸، یکی از مهمترین حرکتهای شرکت ملویل اتفاق افتاد. آنها ورود به صنعت مد و پوشاک را از همان سال شروع کردند و با تأسیس فروشگاههای زنجیرهای Chess King، نوجوانان و جوانان علاقهمند به صنعت مد را هدف قرار دادند. فروشگاههای کینگ آخرین تلاش ملویل برای ورد به صنعت مد و پوشاک نبود. آنها در همان سال فروشگاههای Foxwood را نیز خریداری کرده و نام آنها را به Focmoor تغییر دادند. آن فروشگاههای زنجیرهای با تمرکز بر صنعت پوشاک زنان جوان فعالیت میکردند.
از چپ به راست: استنلی گلدشتاین، سیدنی گلدشتاین و رالف هوگلند
شرکت CVS، خرید بعدی بزرگ ملویل بود که بهنوعی مسیر حرکتی آنها را نیز در سالهای بعدی شکل داد. سیویاس در سال ۱۹۶۳ و توسط برادران گلدشتاین یعنی استنلی و سیدنی و با همکاری رالف هوگلند تأسیس شده بود. آنها با تمرکز بر بازار محصولات آرایشی و بهداشتی، ابتدا در لاول ماساچوست شروع به کار کردند. یک سال بعد، تعداد فروشگاههای سیویاس به ۱۷ عدد رسید و در سال ۱۹۶۷، برای اولینبار، محصولات داروخانهای نیز به آنها اضافه شد. در سال ۱۹۶۹، خرید بزرگ و ادغام سیویاس با ملویل انجام شد. در آن زمان، سیویاس ۴۰ فروشگاه داشت.
ملویل در سال ۱۹۶۹ که CVS را خرید، ۲ شرکت دیگر را نیز برای افزایش فعالیتهای خود در اختیار گرفت. شرکت اول، Mark Steven بود که وظیفهی فرایند توزیع محصولات به شرکت CVS را انجام میداد و دیگری، متمرکز بر فرایندهای مدیریت خردهفروشی فعالیت میکرد و Retail Store Management نام داشت.
یکی از مراکز توزیع CVS
غول صنعت کفش آمریکا در قرن بیستم، از خریدها و توسعههای دههی ۱۹۷۰ بهطورکامل راضی نبود و برنامههای توسعهای را گسترش داد. آنها در سال ۱۹۷۲ شرکت Clinton Merchandising را خریداری کردند که فروشگاههای تخفیفی و دارویی با همین نام داشت. ۸۰ فروشگاه آنها در مناطق غربی میانی و شمال شرقی آمریکا فعال بودند. پس از ادغام، فروشگاههای کلینتون، به زنجیرهی فروشگاهی سیویاس پیوستند. خریدهای دیگر، Metro Pants و Spotwood Apparel بودند که در صنعت تولید لباسهای مردانه فعالیت میکردند.
علاوهبر خریدهای متعدد در داخل آمریکا، ملویل تلاش میکرد تا چهرهی بینالمللی شرکت خود را نیز شناختهشدهتر کند. آنها در سال ۱۹۷۱ یک قرارداد همکاری با C.F Bally در کشور سوئیس امضا کردند که منجر به فروش کفشهای آن برند در آمریکا شد. در سالهای بعد، توسعه به مناطق دیگر اروپا و حتی ژاپنی نیز انجام شد.
باوجود آن که در دههی ۱۹۷۰، زمینههای متعددی به حوزهی فعالیتهای ملویل افزوده شدند، باز هم صنعت کفش حدود ۷۱ درصد از فروش آنها را به خود اختصاص میداد. در سال ۱۹۷۴، فروشگاههای سیویاس به فروش ۱۰۰ میلیون دلاری رسیده بودند و با وجود گسترش فعالیت به ۲۳۲ فروشگاه، تنها در ۴۵ عدد از آنها، محصولات دارویی میفروختند. خریدهای بعدی برای توسعهی این فعالیتها، یکی شرکت پوشاک Marshalls و دیگری فروشگاههای زنجیرهای بهداشت و سلامت Mack Drug با ۳۲ فروشگاه بود که مورد آخر، با CVS ادغام شد.
در سال ۱۹۷۶، شرکت ملویل به رتبهی ۳۲ برترین خردهفروشیهای کشور آمریکا رسیده بود و رکورد یک میلیارد دلار فروش سالانه را نیز بهلطف توسعهی زیرمجموعهها و ورود به حوزههای متنوع فروش، پشت سر گذاشت. در سال ۱۹۷۷، مدیر افسانهای ملویل یعنی وارد ملویل از دنیا رفت و مدیرعامل آن زمان یعنی فرانسیس رونی، به سمت ریاست هیئتمدیره رسید. این تغییر مدیریتی، شروع دورانی تازه در شرکت بود که بهمرور، صنعت کفش را از تمرکز اصلی آنها خارج میکرد. تا سال ۱۹۷۸، تعداد فروشگاههای تحت مدیریت ملویل به ۳۸۱۲ عدد و فروش آنها به ۱.۷۵ میلیارد دلار رسید که ۵۳ درصد از آن به بخش فروش کفش اختصاص داشت.
داروخانهی CVS در اوکلاهاما
توسعهی فعالیتها و حضور بازار CVS نیز در سالهای دههی ۱۹۷۰ با قدرت ادامه داشت. آنها برای جدا کردن خود از رقبا و پیشگامی در بازار فروش دارو، فروشگاههای کوچک بهداشتی و سلامت را در مجموعههای فروشگاهی تأسیس کردند.
تنوع بیشتر فعالیتها در سالهای پایانی قرن بیستم
در سال ۱۹۸۰، ملویل به اوج فعالیت و سوددهی خود رسیده بود. آنها ۴۸ هزار کارمند و ۴۵۰۰ فروشگاه تحت مدیریت داشتند و برای ۲۶امین سال متوالی، سوددهی را تجربه میکردند. فروشگاههای CVS به ۴۰۸ منطقه توسعه یافته بودند و فروش آنها، عدد ۴۱۴ میلیون را نشان میداد. این آمارها، CVS را بهعنوان یکی از ۱۰ برند اول فروشگاههای زنجیرهای دارو در آمریکا به شهرت رساند.
داروخانهی CVS در تگزاس
با شروع دههی ۱۹۸۰، فرایندهای خرید و ادغام با قدرت ادامه داشتند. اولین خریدهای آن دوره، شرکتهای Kay-Bee Toy و Hobby Shops بودند. تا سال ۱۹۸۲، ملویل بزرگترین خردهفروش کفش در آمریکا بود و ۵۲۰۰ فروشگاه را مدیریت میکرد. ۴۷۰ فروشگاه کینگ، ۵۸۸ فروشگاه فاکسمور، ۴۳۳ فروشگاه CVS و ۱۲۰۰ فروشگاه برند تام مکآن، تحت مدیریت ملویل بودند. در همان سال، بازیگر بزرگ صنعت فروش چرم یعنی Wilsons و همچنین شرکت مبلمانی Linen's Things نیز به مجموعه اضافه شدند که نشان از تصمیم مدیران برای نفوذ به حداکثر بازارهای ممکن بود.
رکود دههی ۱۹۸۰ روی همهی کسبوکارهای آمریکایی تأثیر داشت. ملویل نیز با وجود افزایش فروش، خسارتهایی را تحمل کرد. آنها ۶ عدد از ۷ کارخانهی تولید کفش خود را در سال ۱۹۸۳ به حالت نیمهتعطیل درآوردند که منجر به اخراج ۲ هزار نفر شد. ازطرفی، فرایندهای ساختوساز برای برند سیویاس شروع شد و آنها در سال ۱۹۸۱، برنامهها برای نقل مکان به منطقهی وونساکت رود آیلند را شروع کردند.
بحران روزبهروز فشارش را به شرکتهای آمریکایی افزایش میداد و بهنوعی فرار از آن ممکن نبود. ملویل در سال ۱۹۸۵ یکی از بهترین زیرمجموعههای خود یعنی فاکسمور را با ۶۱۴ فروشگاه و به خاطر کاهش حجم فروش، فروخت. فروشگاههای تام مکآن نیز از این کوچک شدن ابعاد در امان نبودند و در همان سال، ۷۲ مرکز آنها نیز تعطیل شد. دراینمیان، درآمد و سود شرکت با رشد ادامه پیدا کرد و سیویاس نیز به رکورد فروش یک میلیارد دلار رسید.
استنلی گلدشتاین که از زمان فروش شرکتش به ملویل، به آنها پیوسته بود، در سال ۱۹۸۶ بهعنوان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی شرکت انتخاب شد. استنلی وظیفه داشت تا مسیر رونی افسانهای را ادامه دهد. مدیری که ملویل را از یک شرکت معمولی به غول خردهفروشی آمریکا تبدیل کرده بود. ۲ سال بعد، شرکت اول گلدشتاین یعنی سیویاس جشن تأسیس ۲۵ سالگی را برگزار کرد و با ۷۵۰ فروشگاه در سرتاسر آمریکا،به رکورد ۱.۶ میلیارد دلار فروش رسید.
داروخانهی CVS در کنتیکت
فرایندهای خرید و ادغام با هدف توسعهی فعالیتها، در زمان گلدشتاین نیز ادامه داشت. اولین خرید، شرکت Heartland and Pharmacity با ۲۵ فروشگاه و دیگری، زنجیرهی ۳۶ فروشگاهی Leather Loft بود. شرکت تولید کفشهای ورزشی Finnish Line و فروشگاههای زنجیرهای Bermans، خریدهای بعدی ملویل بودند. یکی از اقدامات مثبت ملویل در سال ۱۹۸۹، شروع برنامهی توزیع سهام و سود بین کارمندان بود. ۶ درصد از سهام شرکت در نتیجهی این برنامه بین کارمندان توزیع شد.
پایان دههی ۱۹۸۰، بهنوعی شرکتی جدید با روح و هویت بزرگتر از ملویل به جهان نشان میداد. درآمد و سود آنها بسیار افزایش یافته و بهنوعی ۳ برابر شده بود. در پایان آن دهه، کفش که زمانی صنعت اصلی ملویل بود، تنها ۲۲.۵ درصد از فروش خود را به خود اختصاص میداد. یخشهای پوشاکی، سهم ۳۶ درصدی داشتند و کسبوکار بهداشت و دارو به سهم ۲۸ درصدی رسیده بود. سایر سهم فروش نیز بین بازاهای اسباببازی و مبلمان تقسیم میشد.
داروخانهی CVS در داخل یک فروشگاه Target
CVS Corporation متولد میشود
دههی ۱۹۹۰، هنوز دوران دشواری در اقتصاد و خصوصا صنعت خردهفروشی بود. در سالهای ابتدایی آن دهه، اولین تلاشها برای تقویت ملویل صورت گرفت. البته، تعدیلهایی هم انجام شد و بهعنوان مثال، سیویاس ۸۵ فروشگاه خود را در کالیفرنیا با قیمت ۶۰ میلیون دلار به American Drug Stores فروخت. در ادامهی آن سال، تغییر ساختار عظیمی در ملویل رسانهای شد که خبر از فروش ۸۰۰ فروشگاه آنها میداد. فروشگاههای از برند تام مکآن، کی-بی و لیننز در فهرست فروش قرار داشتند. بیش از ۵۰۰ واحد فروش برند کینگ نیز فروخته شد.
فروش گستردهی کسبوکارهای بخشهای دیگر، تمرکز ملویل را بیشازپیش روی CVS و Marshalls معطوف میکرد که در مجموع بیش از ۶۰ درصد فروش و سود شرکت را به خود اختصاص میدادند. اقدام بزرگی که در همان دوره برای توسعهی فعالیتهای سیویاس انجام شد، خرید و ادغام فروشگاههای People Drug Stores بود. در آن زمان، حوزهی فعالیت غول خردهفروشی بهداشت و سلامت به مریلند، پنسیلوانیا، ویرجینیا، وست ویرجینیا و کلمبیا توسعه یافته بود.
یکی از اولین داروخانههای People's Drug Stores در دههی ۱۹۲۰
در سال ۱۹۹۴، یک داروساز بهنام توماس ام رایان بهعنوان مدیرعامل سیوایاس انتخاب شد. د رآن سال، تعداد فروشگاهها به ۱۳۵۰ عدد رسیده بود که آنها را به بزرگترین زنجیرهی فروش ملویل تبدیل میکرد. بااینوجود، بخشهای دیگر غول خردهفروشی آن سالهای آمریکا رشد و درآمد مناسبی نداشتند و سهامداران، با جدیت بهدنبال تغییرات ساختاری یا فروش بخشهایی از شرکت بودند. بههمین خاطر، در سال ۱۹۹۵ گفته شد که شرکت قصد دارد بسیاری از بخشهای خود را به فروش برساند و تمرکز خود را روی پرسودترین زیرمجموعه یعنی CVS معطوف کند.
فعالیت مهم رخ داده در CVS در میانهی دههی ۱۹۹۰، تأسیس PharmaCare بود که فرایندهای مدیریتی حوزهی سلامت انجام میداد. این شرکت خدمات متنوعی در حوزههای سلامت و بیمه به کارفرمایان حوزههای مختلف کسبوکار ارائه میکرد.
زیرمجموعهی CVS در حال تعطیلی
در مسیر تصمیمهای مدیران ملویل برای تغییر مسیر و تمرکز هرچه بیشتر روی برند CVS، تقریبا تمامی بخشهای دیگر تا میانههای دههی ۱۹۹۰ به فروش رفتند. درکنار سیویاس، تنها ۲ بخش دیگر یعنی Linen و Bob's Stores به فعالیت خود ادامه دادند. البته، آن فروشگاهها نیز در سال ۱۹۹۷ فعالیت خود را پایان دادند. تمرکز بر CVS بهحدی رسید که در سال ۱۹۹۶، مرکز مدیریت ملویل نیز به مرکز مدیریت آن شرکت در رود آیلند منتقل شد. ۲ ماه بعد، نام شرکت بهطور کامل تغییر کرده و با نام CVS Corporation به فعالیت ادامه داد.
پس از تغییر اساسی ساختار، CVS جدید با سرعت به سمت تبدیل شدن به بازیگر اصلی صنعت داروی آمریکا حرکت کرد. در ماه می سال ۱۹۹۷، شرکت Revco با پرداخت ۲.۸ میلیارد دلار برا سهام و ۶۰۰ میلیون دلار برای پرداخت بدهیها، خریداری شد. شرکت Revco بیش از ۲۶۰۰ داروخانه در ۱۷ ایالت غربی میانی، جنوب شرقی و شرقی آمریکا داشت. قوانین خرید و ادغام آمریکا، سیویاس را مجبور کرد که ۱۲۰ داروخانهی Revco را بفروشد که عموما در منطقهی ویرجینیا قرار داشتند. درنتیجه، پس از آن قرارداد، سیویاس ۴۰۰۰ داروهانه در ۲۴ ایالت آمریکا داشت که به برترین برند از لحاظ تعداد مراکز فعالیت در این صنعت بدل شد.
لوگوی رسمی CVS Pharmacy زیرمجموعهی CVS
در سال ۱۹۹۸، رایان بهعنوان مدیرعامل شرکت انتخاب شد و گلدشتاین، در مقام ریاست هیئتمدیره باقی ماند. خرید بعدی در آن سال رخ داد که طی آن داروخانههای زنجیرهای Arbor Drugs با ۲۰۰ داروخانه و یک میلیارد فروش در سال ۱۹۹۷، به سیویاس ملحق شدند. آن خرید، سلطهی سیویاس را بر بازار داروی آمریکا تثبیت کرد و آنها با ۴۱۰۰ داروخانه، ۱۱ درصد از نسخههای کشور را پوشش میدادند. فرایندهای توسعه در آن سالها، علاوهبر خرید شرکتهای جدید، با توسعهی داخلی و تأسیس داروخانهها هم ادامه مییافت و بهعنوان مثال، در یک برنامهی سهساله، ۲۰۰ داروخانه در شهر نیویورک تأسیس شدند.
از آخرین رخدادهای مهم برند CVS در پایان قرن بیستم میتوان به بازنشستگی گلدشتاین ۳۶ سال پس از تأسیس اولین فروشگاه با آن برند اشاره کرد. در ادامه، ورود به حوزهی تجارت الکترونیگ با خرید اولین داروخانهی بزرگ اینترنتی جهان یعنی Soma.com و به مبلغ ۳۰ میلیون دلار انجام شد. آن وبسایت پس از مدتی به CVS.com تغییر نام داد. مجموعههای CVS ProCare، حرکت بعدی توسعهای در سال ۱۹۹۹ بودند که داروخانهها و مراکزی برای خدماترسانی به بیماران خاص و نیازمند دارو و شرایط درمانی ویژه بودند.
داروخانهی CVS در نیواورلئانز
بیماریهای خاص و نیازمند شریط درمانی ویژه، بازاری قابلتوجه در ابتدای قرن ۲۱ بود که CVS با درک ظرفیتها، با خرید شرکت Stadlander با قدرت بیشتری به آن وارد شد. آنها خدمات درمانی را به بیماران خاص ارائه و نسخههای دارویی را نیز با خدمات ارسال، عرضه میکردند. تا پایان سال ۲۰۰۰، خدمات سیویاس در آن حوزه شامل ارسال دارو به بیماران خاص و ۴۶ مرکز ProCare در ۱۷ ایالت آمریکا بود.در آن سال، برای اولینبار درآمد شرکت مرز ۲۰ میلیارد دلار را رد کرد و سود عملیاتی نیز به ۷۴۶ میلیون دلار رسید.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند CVS
ExtraCare اولین سرویس خاصی بود که در شروع قرن ۲۱ برای مشتریان CVS عرضه شد. این کارت وفاداری، اولین در نوع خود بود که توسط یک شرکت داروخانههای ارائه میشد. در آن سالها، تلاش برای ورود به ایالتها و مناطق مهمتر و بزرگتر نیز ادامه داشت و بهمرور، شیکاگو و مراکز پرجمعیت همچون دالاس، هیوستون فینیکس و لاسوگاس میزبان آنها شدند.
یکی از خریدهای مهم در دههی ۲۰۰۰، شرکت Eckerd با ۱۲۶۸ فروشگاه بود که در پی آن سرویسهای Eckerd Health و سیستم خرید پستی آنها نیز به CVS پیوستند. حرکت مهم دیگر، همکاری با کلینیک مشهور MinuteClinic بود که منجر به تأسیس ۳ کلینیک در داروخانههای سیویاس شد. Sav-On و Osco، داروخانههای بعدی بودند که با پیوستن به سیویاس، نفوذ آنها را به کالیفرنیای جنوبی و بازارهای اصلی غرب میانی آمریکا افزایش دادند. در ادامه، قرارداد مهم ادغام با Caremark انجام شد که در نتیجهی آن، شرکت اصلی به CVS Caremark تغییر نام داد و به سرویسدهندهی اول آمریکا در حوزهی دارو تبدیل شد.
در سالهای پایانی دههی ۲۰۰۰، باز هم فرایندهای خرید و ادغام ادامه پیدا کرد تا مناطق بیشتری تحت نفوذ برند CVS قرار بگیرند. خرید ۵۴۱ داروخانهی Longs Drug در کالیفرنیا، هاوایی، نوادا و آریزونا، سلطهی آنها را بر مناطق شمالی و مرکزی کالیفرنیا تضمین کرد. در حرکت بعدی، MinuteClinic همکاریهایی را با سازمانهای مشابه در سرتاسر آمریکا انجام داد که دسترسی آنها را به خدمات حرفهای سلامت در سرتاسر کشور، ممکن کرد.
لری مرلو، در سال ۲۰۱۱، جایگزین تیم رایان در سمت مدیرعاملی CVS CareMark شد و امروز نیز در همین موقعیت فعالیت میکند. مرلو در سال ۱۹۹۰ و پس از خرید People's Drug به سیویاس ملحق شده بود. در همان سال، رکورد فروش ۱۰۰ میلیارد دلاری شکسته شد.
زیرمجموعهی کلینیکی CVS
چالشها و انتقادات
CVS با وجود تمام پیشرفتهایی که در تاریخ فعالیت داشت، با چالشهای متعددی نیز روبهرو بود. بههرحال، این برند در حوزهی حساس سلامت فعالیت میکند و حجم بالای معاملات و مشتریها نیز نشاندهندهی دادههای عظیم در اختیار آنها است. دنتیجه، انواع چالشها پیرامون سوءاستفاده از دادههای کاربران یا حتی اشتباه در تحویل نسخهها، در سالهای فعالیت CVS را با بحرانهایی روبهرو کرد.
یکی از اتهامات مهم در تاریخ CVS، در گزارشی در سال ۱۹۹۸ در واشنگتن پست منتشر شد. گزارش مذکور ادعا میکرد شرکت دارویی اطلاعات نسخههای بیماران را در اختیار شرکت بازاریابی Elensys میگذاشته است. شرکت بازاریابی نیز با استفاده از همان اطلاعات، تبلیغات هدفمند برای مشتریان پست میکرد. هر ۲ شرکت، اتهام مطرح شده را رد کردند. آنها ادعا میکردند که هیچ نقضی در حریم خصوصی کاربران نبوده و تبلیغات ارسال شده با هدفآموزش ارسال شدهاند. بههرحال اتهامات مطرح شده منجر به قطع همکاری آن ۲ شرکت شد.
زیرمجموعهی کنونی CVS
کمیسیون تجارت فدرال آمریکا، ۲ پروندهی مهم مرتبط با CVS در سالهای گذشته داشت. یک از آنها در سال ۲۰۰۹ و مرتبط با حفظ اطلاعات مالی و سلامتی بیماران و کارمندان به جریان افتاد. در آن پرونده، CVS متهم به عدم پیادهسازی روشهای بهینه برای حفظ اطلاعات و به پرداخت جریمه محکوم شد.
پروندهی دیگر کمیسیون تجارت، در سال ۲۰۱۲ و با موضوع قیمتگذاری برخی داروها به جریان افتاد. در آن پرونده، CVS به پرداخت ۵ میلیون دلار جریمه محکوم شد. پروندهی جذاب دیگر، در سال ۲۰۱۱ جریان داشت که پیرامون درخواست بیش از نیاز مسکّن در داروخانههای منطقهی استنفورد فلوریدا بود. درخواستهای بیش از حد و فروش بالای آن نوع در دارو در منطقهی استنفورد، احتمال سوءاستفادهی خریداران از آنها برای مقاصد دیگر را بهشدت افزایش داد که درنهایت منجر به سختگیری بیشتر در توزیع آن نوع از دارو در فلوریدا شد.
مرکز مدیریتی پیش از تغییر نام به CVS Health
وضعیت کنونی
یکی از مهمترین تصمیمهای مدیریتی و فروش برند CVS، در سال ۲۰۱۴ رسانهای شد. آنها اعلام کردند که محصولات مبتنی بر تنباکو را از فروشگاههای خود حذف خواهند کرد. تمامی آن محصولات در همان سال از فروشگاهها حذف شدند و یک برنامهی ملی برای پایان دادن به مصرف سیگار نیز توسط آنها اجرا شد. اتفاق مهم دیگر آن سال، تغییر نام شرکت به CVS Health بود تا گستردگی خدمات آنها در حوزههای مختلف سلامت، نشان داده شود.
از خریدها و ادغامهای اخیر برند CVS میاوان به Navarro اشاره کرد که بزرگترین داروخانهی زنجیرهای اسپانیایی در آمریکا بود. سپس، Omnicare پیشگام خدمات دارویی سازمانهای درمانی آمریکا، به زیرمجموعهی CVS اضافه شدند. خرید بزرگ بعدی، بیش از ۱۶۰۰ داروخانه و کلینیک از برند Target بود. آخرین خرید قابلتوجه آنها نیز برند بیمهای Aetna است که در سال ۲۰۱۸ و با هدف ایجاد تغییرات اساسی در تجربهی مردم از خدمات دارویی و سلامت، خریداری شد.
داروخانهها CVS، امروزه علاوهبر فروش داروها از برندهای مختلف، محصولاتی را نیز با برندهای اختصاصی این شرکت تولید میکنند. از میان برندهای اختصاصی میتوان به Gold Emblen، محصولات خانهداری Total Home، ویتامینهای بدون مواد نگهدارنده و مکملهای غذایی Radiance PLATINUM و محصولات آرایشی و بهداشتی با برندهای Beauty 360، Nuance Salma Hayel، Makeup Academy، Skin+Pharmacu و Essence of Beauty اشاره کرد.
CVS امروز از زیرمجموعههای متعددی تشکیل شده است که در بخشهای قبلی بهطور کلی به آنها پرداختیم. آنها اکنون با نام کامل CSV Health فعالیت میکنند و شرکتهایی همچون CVS Pharmacy، MinuteClinic و بسیاری دیگر، زیرمجموعههای عملیاتی محسوب میشوند. طبق آخرین آمار، CVS حدود ۲۴۶ هزار کارمند دارد و آخرین آمار درآمدی آنها، ۱۸۴.۷۶۵ میلیارد دلار بوده است. این برند اکنون در رتبهی ۴۵ برترین برندهای جهان از نگاه مجلهی فوربز قرار دارد.
این مطلب گفتههای یک عکاس است که در سالهای مختلف و در فصلهای مختلف و با حالات مختلف، از پانوراما گرفته تا حالت نوردهی طولانی، از یک کلبهی قرمز که درکنار یک برکهی کوچک قرار گرفته، عکاسی کرده است.
یکی از بهترین خاطراتی که من با این کلبهی قرمز دارم، زمانی بود که همراهبا رایان انیس و تولا تاپ در سپتامبر ۲۰۱۵ به این محل آمدیم، و تولا به من یاد داد که چگونه از یک فیلتر پولاریزه برای افزایش کنتراست آسمان و تقویت بازتابها در عکس استفاده کنم. باید اعتراف کنم که در آن روزها رنگها را بیش از حد تغییر میدادم و شاید تصاویر کمی تیره بود، البته از جلوه اورتون هم زیاد استفاده میکردم.
عکس بعدی که از این کلبه گرفت، یکی از عکسهای مورد علاقهی او است. اُل اسم این عکس را "بالهای عقاب" گذاشته، برای گرفتن این عکس، از روش Focus Stacking یا ترکیب چندین تصویر استفاده شده تا تصویری شارپ، چه از نظر پیشزمینه و چه از نظر پسزمینه بدست بیاورد. فاصلهی لنز او تا نزدیک ترین شاخه فقط چند سانتیمتر بود. (مارچ۲۰۱۶)
هنریک در مورد این عکس که در مارچ ۲۰۱۶ گرفته میگوید:
عکس را از زاویهای گرفتم که شمال غربی روبهروی من قرار گرفته است. بهدلیل وجود نور شمالی و قدرت شفق قطبی که تا قسمتهای جنوبی نروژ هم مشخص است، این صحنهی زیبا به وجود آمده است.
اُل هنریک عموماً عکسهای خود از این برکه را هنگام طلوع خورشید میگیرد، اما زمانیکه کریستین هایبرگ و تیموتی پولتون در آخرین روز اوت سال ۲۰۱۶ خواستند که از این برکه دیدن کنند، او زودتر از همیشه از خواب بیدار شد و فهمید که نور قبل از طلوع خورشید هم میتواند کارساز باشد و منظرهای زیبا خلق کند.
در یک روز به یاد ماندنی دیگر در ماه ژانویه سال ۲۰۱۸ مارتن اریکسن و هنس گانر اسلکسن که از دوستان اُل بودند، به برکه آمدند. بارش زیاد برف در سال گذشته و وجود مه که نور مستقیم خورشید را خنثی میکرد، منظرهای زیبا به وجود آورده بود:
اُل هنریک امسال هم برای عکاسی به این برکه رفت. او در اینباره میگوید:
شاید بازدید من از این برکه در این سال (۲۰۱۹) زیاد جای تعجبی نداشته باشد. امید دیدن یک غروب زیباتر از این برکه را رها کرده بودم به همین دلیل لوازم عکاسی خود را جمع کردم. اما بعد رنگها آهسته اما به طرز زیبایی آشکار شدند و درنهایت آسمان را با رنگهای قرمز قوی پوشاندند، عکاسی و ویرایش عکسهای ثبت شده در این حالت برای هر عکاسی کاری چالش برانگیز بود.
او اگر بیش از حد نوردهی میکرد رنگهای قرمز به رنگ زرد نزدیک میشدند و اگر رنگهای قرمز را در ویرایش تصویر تغییر میداد ابرها جزییات خود را از دست میدادند و این کار باعث میشد رنگهای گرم تصویر خراب شوند. نتیجهی عکاسی و ادیت او عکس زیر است: (ژانویه2019)
درباره عکاس :
اُل هنریک سکجلستد (Ole Henrik Skjelstad) یک عکاس منظره و یک معلم اهل نروژ است. نظراتی که در این مقاله نوشته شده است صرفاً نظر این عکاس بوده است. اطلاعات و عکس های بیشتر این عکاس را میتوانید در اکانت اینستاگرام او مشاهده کنید.
تیونر اختصاصی فورد با نام Roush Performance، بهتازگی پکیج قدرتی جدیدی را برای وانت رپتور معرفی کرده است.
در دنیای وانتهای پرسرعت، فورد رپتور با بهرهگیری از موتور ۳.۵ لیتری ۶ سیلندر، در میان بهترینها قرار دارد. این موتور ۴۵۰ اسببخار قدرت و ۶۹۱ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. قدرتی که با یک پورشه کاین مدل ۲۰۰۲ برابری میکند. درست در هنگامی که برخی تصور دارند ۴۵۰ اسببخار برای یک وانت قدرت زیادی است، تیونر Roush ایده دیگری دارد. این شرکت که در تقویت خودروهای فورد تبحر خاصی دارد، بهتازگی پکیج افزایش قدرتی را عرضه کرده که شامل اگزوزهای بزرگ، منیفولد ورودی هواخنک و ECU جدید میشود.
این پکیج، قدرت وانت رپتور را به میزان قابل توجهی افزایش خواهد اما هنوز مشخصات کامل آن مشخص نشده است.
مقالههای مرتبط:
بهگفته Roush ، این پکیج، حساسیت پدال گاز و دوام را افزایش خواهد داد. دیگر بهروزرسانیهای این سیستم شامل سیستم اگزوز اسپرت، رینگهای ۲۰ اینچی مشکی رنگ همراهبا لاستیکهای ۳۵ اینچی BFGoodrich بهعلاوه تغییرات ظاهری روی سقف و برچسبهای گرافیکی راش میشود. درون کابین عقربههای انحصاری تیونر نصب شدهاند و نشان Roush در بخشهای مختلف دیده میشود تا به مالکان یادآوری شود که درون یک فورد F-150 معمولی ننشستهاند. مدیرعامل این شرکت تیونینگ میگوید:
رپتور ۲۰۱۹ برترین خودروی آفرود ما تا به امروز است. از یخ و برف گرفته تا عمق صحرا، این محصول با قدرت و طراحی Roush در همه زمینهها موفق خواهد شد، بهخصوص که اکنون با پکیج ارتقا قوای فنی ما قابل سفارش خواهد بود.
قیمت پایهی این وانت قدرتمند، ۱۳ هزار دلار بیشتر از قیمت کارخانه است. تمامی این وانت ها شامل ضمانت ۳ ساله و ۵۸ هزار کیلومتر میشوند.
با گذشت ۳ سال از وعده ایلان ماسک برای عرضه تسلا مدل 3 با قیمت ۳۵ هزار دلار، این شرکت بالاخره نسخه پایه این خودروی برقی را معرفی کرد.
پس از سالها وعده، به نظر میرسد که تسلا بالاخره سدان موردانتظار و ۳۵ هزار دلاری تولید انبوه خود را برای عرضه به بازار آماده کرده است. خودروساز برقی پالو آلتو سرانجام پایینترین مدل خودروی الکتریکی تسلا مدل 3 را قیمتگذاری کرد که شاید کمترین قیمت برای چنین محصولی باشد.
تا امروز نسخه میانبرد تسلا مدل 3 با شعاع حرکتی ۴۲۴ کیلومتر، ارزانترین خودروی مدل 3 برای مشتریان با قیمت ۴۲ هزار و ۹۰۰ دلار به شمار میرفت. برای عمل به وعدههای ارائهشده توسط مدیران تسلا و بهخصوص ایلان ماسک، تسلا نسخه پایه و بردکوتاه سدان الکتریکی تسلا مدل 3 را با قیمت ۳۵ هزار دلار معرفی کرد؛ این نسخه با هر بار شارژ باتری خودروی برقی، قادر است مسافتی حدود ۳۵۴ کیلومتر را طی کند. بیشینه سرعت این مدل به ۲۰۹ کیلومتربرساعت میرسد، درحالیکه برای رسیدن از حالت سکون به سرعت ۹۶ کیلومتربرساعت به ۵.۶ ثانیه زمان نیاز دارد.
آنطور که تسلا میگوید، نسخه پایه مدل 3 با امکاناتی از جمله صفحهنمایش لمسی مرکزی ۱۵ اینچی، رینگهای ۱۸ اینچی، سقف شیشهای، آینههای جانبی برقی تاشو، صندلیهای قابلتنظیم دستی جلو، روکش صندلیها، سیستم صوتی معمولی، ناوبری استاندارد، بلوتوث و کنسول مرکزی با ۴ پورت شارژ ارائه خواهد شد. تنها رنگ قابل انتخاب برای نسخه ۳۵ هزار دلاری تسلا مدل 3، سیاه خواهد بود که مشتریان میتوانند با پرداخت مبالغ بین ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ دلار، رنگهای نقرهای و آبی متالیک، سفید صدفی و قرمز را انتخاب کنند.
تسلا همچنین نسخه بردکوتاه و استاندارد پلاس مدل 3 را معرفی میکند که شعاع حرکتی حدود ۳۸۶ کیلومتر دارد و در زمان ۵.۳ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتربرساعت و بیشینه سرعت آن به ۲۲۵ کیلومتربرساعت میرسد. نسخه پلاس قیمت ۳۷ هزار دلاری دارد و تسلا میگوید که باکیفیتترین امکانات داخل کابین آن برای مشتریان در دسترس قرار میگیرد.
نسخه پلاس تسلا مدل 3 پایه با ۲۰۰۰ دلار افزایش قیمت، امکاناتی از جمله صندلیهای جلو گرمشونده برقی ۱۲ جهته، قطعات داخلی و صندلی باکیفیت، سیستم صوتی ارتقایافته، محل قرارگیری دو گوشی هوشمند، شارژ بیسیم و چراغهای مهشکن LED را به امکانات مدل پایه اضافه میکند. در تمام مدلهای تسلا نیز آپشنهایی از جمله سیستم نیمه خودران اتوپایلوت، کروزکنترل انطباقی، سیستم کنترل فرمان و پارک خودکار با پرداخت هزینه بیشتر وجود دارند.
اگرچه تسلا ۳ سال پیش اعلام کرد که قصد دارد خودروی الکتریکی با قیمت ۳۵ هزار دلاری روانه بازار کند، اما این مسئله به دلایل مالی ممکن نشد. ایلان ماسک قبلاً اعلام کرده بود که تولید خودروهای برقی ارزان و با حاشیه سود پایین، در بلندمدت باعث ورشکستگی تسلا خواهد شد. به این ترتیب تسلا تاکنون به سمت تولید نسخههای لوکس و گرانقیمت حرکت میکرد و تمایلی برای تولید مدلهای ارزانقیمت نداشت.
مقالههای مرتبط:
بااینحال هنوز احتمال ورشکستگی و زیان مالی تسلا به علت فروش خودروی الکتریکی ۳۵ هزار دلاری وجود دارد و این شرکت هزینههایی بابت آن پرداخت میکند. تسلا علاوهبر عرضه محصولات ارزانقیمت، قصد دارد تمام خودروهای خود را با سیستم آنلاین به مشتریان بفروشد و بنابراین اکثر فروشگاههای کنونی تعطیل خواهند شد؛ این اقدام به تسلا کمک میکند تا وضعیت مالی خود بهطور موثری پایدار نگه دارد.
در تلاش برای جبران این تعطیلی فروشگاهها، این شرکت سیاست جدیدی را برای فروش ارائه میدهد که به موجب آن مشتریان میتوانند خودروهای خود را با شرط بازپرداخت کامل طی هفت روز یا ۱۰۰۰ مایل رانندگی (۱۶۰۰ کیلومتر) بازگردانند.
پست وبلاگ تسلا نیز موضوع سیاست فروش جدید را اینطور بازتاب داد:
شما میتوانید خودروی برقی تسلاغ را خریداری کنید، صدها مایل با آن رانندگی کرده و همراه دوستان به مسافرت آخر هفته بروید و سپس آن را بهصورت رایگان بازگردانید. باتوجهبه بالاترین میزان رضایت مصرفکنندگان از خودروهای ما، مطمئن هستیم پس از سفری چند روزه تصمیم میگیرد که تسلا مدل 3 خود را نگه دارید.
گزارش آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر در فهرستی شامل ۳۰ مورد از نوآوریهای کلیدی در توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر، به قابلیتهای فناوری بلاکچین اشاره کرده است.
گزارش تازهای ازسوی آژانس بینالمللی انرژی تجدیدپذیر (IRENA) در بروکسل میگوید که برای شتاببخشی به رشد انرژیهای تجدیدپذیر در صنعت برق، نیاز است که کشورها به ابزارهای فناوری خلاقانهتری بهکار گیرند. این گزارش با نام «نوآوری برای آیندهی انرژی تجدیدپذیر»، ۳۰ مورد از نوآوریهای کلیدی و ۱۱ راهحل را در چشمانداز انرژی تجدیدپذیر متنوع (VRE) تببین میکند که انتظار میرود با پیادهسازی آنها ضمن ایجاد تنوع در بخش برق، زمینهی گذار بهسوی انرژی جهانی اقتصادی نیز فراهم شود.
در سال ۲۰۱۶، انجمن اقتصاد جهانی در گزارشی عنوان کرد انرژی خورشیدی و بادی نسبت به سوختهای فسیلیارزانتر شدهاند. طبق گزارش IRENA، کشورهایی که در خط مقدم گذار انرژی قرار گرفتهاند، هماکنون بیش از یک سوم انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی تأمین میکنند و انتظار میرود که سه کشور پیشرو در سیستمهای انرژی جهان؛ یعنی چین، هند و ایالات متحده با دوبرابر کردن حجم منابع تجدیدپذیر متناوب (VRE) خود تا سال ۲۰۲۲، به میزانی بیش از ۱۰ درصد از تولید سالانهی خود برسند.
عدنان ز.امین، مدیر کل IRENA میگوید رسیدن به اهداف کربنزدایی در بخش انرژی جهانی مطابق اهدافتوافقنامهی پاریس، مستلزم آن است که انرژیهای تجدیدپذیر تا سال ۲۰۵۰، به سهم ۸۵ درصدی از کل ظرفیت تولید برق جهان برسد. امین میگوید:
ما در حال حاضر درحال ورود به فاز جدیدی هستیم که در آن به گذار بهسوی انرژیهای تجدیدپذیر در مقیاسی بزرگ و درعینحال مقرونبهصرفه نیاز خواهیم داشت. در این فاز جدید به تلاشهای خلاقانهتری نیاز داریم تا با ایجاد انعطافپذیری بیشتر در شبکههای برق بتوانیم شرایط را برای کار منابع انرژی متناوبی نظیر بادی و فتوولتائیک فراهم کنیم و درعینحال، قابلیتاطمینان و مزایای اقتصادی این سامانهها را نیز حفظ کنیم.
تصویری از پنلهای فتوولتائیک در یک مزرعهی خورشیدی که توسط گروه حفظ انرژی و حفاظت از محیطزیستچین اداره میشود، این عکس هوایی در حومهی ژیاژینگ از استان ژجیانگ چین، در روز جمعه ۷ سپتامبر ۲۰۱۸ تهیه شده است. چین بر فشار خود را در توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر میافزاید، همچنان اهداف جدیدتری در مصرف انرژی پاک تعیین میکند و برای شرکتهایی که از تلاش برای رسیدن به این اهداف خودداری میکنند، سیاستهای تنبیهی وضع میکند.
ابتکارات اشارهشده در این گزارش، شامل اعمال تعرفههای زمانی استفاده، فروشندگان عمده و فناوریهای مهمی نظیر بلاکچین هستند. این گزارش اشاره میکند که ۱۸۹ شرکت در حال کار با فناوری بلاکچین درزمینهی انرژی هستند، همچنین درحالحاضر ۷۱ پروژه در زمینهی انرژی از فناوری بلاکچین بهره میبرند که در میانآنها، ۵۰ درصد پروژهها براساس بلاکچین رمزارز اتریوم بنا نهاده شدهاند. در مجموع، دادههای گزارش IRENA حاکی از آن است که تا سپتامبر ۲۰۱۸، مبلغ ۴۶۶ میلیون دلار در فناوری بلاکچین صنعت برق سرمایهگذاری شده است.
دلف دیلن، مدیر مرکز ابداعات و فناوری IRENA میگوید افزایش پیچیدگی در بخش برق نیازمند بهکارگیری هوش، شفافیت و اتوماسیون خواهد بود. دیلن میافزاید:
بلاکچین میتواند به پیادهسازی قراردادهای هوشمند کاربردی در فروش انرژی فتوولتائیک بهصورت همتابههمتا (peer to peer) و نیز مدیریت انرژیهای تجدیدپذیر و ایجاد گواهیهای کاهش انتشار کربنکمک شایانی کند.
فابیو کانسین، بنیانگذار شرکت نوپای Nash در لیختن اشتاین نیز در این موضوع همنظر است که استفاده از راهکارهای مبتنیبر بلاکچین برای کنترل و پرداخت هزینههای منابع تولید برق پراکنده میتوانند کمک مؤثری برای انرژیهای تجدیدپذیر محسوب شود. وی در ادامه میگوید:
امروزه، بزرگترین مانع بر سر راه انرژیهای تجدیدپذیر، قابلیت ضعیف ذخیرهسازی انرژی در آنهاست. آنها درواقع منابع بار غیرپایه هستند. برای حل این مشکل، شما مجبورید به شبکهی برق محلی متصل شوید تا درصورت کمبود، بتوانید انرژی را از محلهای دیگری که ظرفیت بیشتری در تولید برق بادی یا خورشیدی دارند، دریافت کنید. فناوری بلاکچین میتواند بهصورت مستقیم بر کسب درآمد و کنترل تولید و مصرف در شبکهای توزیعیافته متشکل از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی مورداستفاده قرار گیرد.
کانسین اشاره میکند که مشکل فعلی (یعنی نیاز به ارزش انتقال غیرمتمرکز در شبکههای توزیعیافته) درمورد راهکارهای اینترنت اشیا در زمینهی حسگر داده نیز موضوعیت دارد. او می افزاید:
ما زمانی میتوانیم اثرات انتشار کربن را بهصورت بهینه ردیابی کنیم که نهادهای قانونگذار یا تدوین استاندارد، استفاده از حسگرهای مجهز به فناوری بلاکچین را در نیروگاههای برق الزامی کنند و بدین ترتیب تخصیص بودجه برای تولید برق بهصورت بهینه ممکن خواهد شد.
کانسین بر این باور است که مهمترین ارزش برای حل مشکلات دنیای واقعی از بستر مبادلات غیرمتمرکز ممکن خواهد بود. اما مشکل اینجا است که بلاکچین خود مقدار زیادی انرژی مصرف میکند و این مصرف همچنان روبه افزایش است. کریستوفر کخ، تحلیلگر مرکز تحقیقات SAP میگوید میانگین مصرف انرژی برای هر تراکنش بیت کوینچیزی حدود ۴۵۵ کیلوواتساعت است و این معادل افزایش دوبرابری مصرف انرژی در تراکنشهای فعلی نسبتبه همین مقادیر در نوامبر ۲۰۱۷ است. کخ میگوید:
برای درک بهتر این موضوع باید بگوییم انرژی مورداستفاده برای انجام یک تراکنش بیتکوین برای تأمین برق موردنیاز ۱۵ خانوار در ایالاتمتحده در طول یک شبانهروز کافی است. زمانیکه بخواهید تمام عملیات استخراج رمزارز در کل دنیا را درنظر بگیرید، این میزان انرژی مصرفی بهاندازهی کل انرژی برق مصرفی در کشور سنگاپور میرسد. از دیدگاه اثرات انتشار کربن، میتوان گفت میزان انتشار سالیانهی کربن در عملیات استخراج رمزداده براساس فناوری بلاکچین، برابر با کربن منتشرشده طی یک میلیون پرواز آتلانتیک خواهد بود.
تنها جنبهی مثبت از این رشد سرسامآور در مصرف انرژی، ایجاد انگیزه در استخراجکنندگان برای یافتن منابع انرژی ارزانقیمتتر است و این روزها تنها منابع تجدیدپذیر چنین ویژگیای را دارند.
مقالههای مرتبط:
تنها مزیت استخراج بیتکوین نسبتبه عملیات استخراج سنتی این است که کاملا مستقل از مکان است. معادن استخراج بیتکوین درواقع مراکز دادهها هستند و مراکز داده در مکانهایی احداث میشوند که قیمت انرژی در آنها پایینتر باشد. یکی از ضعفهای انرژیهای تجدیدپذیر این است که آنها قابلیت جابجایی ندارند و نیز بهخوبی نمیتوانند با شبکههای برق ادغام شوند؛ این در حالی است که مراکز دادهها میتوانند در ساختگاههایی احداث شوند که مزارع بادی یا خورشیدی حضور دارند؛ ولی هنوز کسی مراکز داده را در اقیانوسها و در مجاورت توربینهای بادی فراساحلی احداث نکرده است.
کخ میگوید که استخراجکنندگان رمزارزها در حال شناسایی و بررسی سایرمنابع ارزان و تجدیدپذیر نظیر انرژی زمینگرمایی و برقابی هستند. چندین شرکت تکنولوژی از جمله اینتل، سامسونگ، انویدیا، AMD و Bitmain تراشههایی اختصاصی را ساختهاند که بهطور خاص برای کاربرد در بلاکچین و کاهش مصرف انرژی در این فناوری طراحی شدهاند.
کخ معتقد است درحالیکه مصرف انرژی بلاکچین بیش از حد زیاد است؛ ولی این فرصتی تازه را در اختیار سازمانهای جهانی قرار داده است. بیتکوین تنها نمونه از کاربردهای بلاکچین نیست؛ قراردادها نمونهی دیگری هستند که بااستفاده از آن، شرکتها میتوانند بلاکچین را جایگزین شبکهی پیچیدهی وکلا، حسابداران و بانکها کنند تا مراحل احراز هویت، شناسایی و اعتماد را در رابطهی قراردادی میان دو کسبوکار مدیریت کنند. رشد آهستهی کابردهای بلاکچین در فرایندهای تجاری این فرصت را در اختیار سازمانها قرار میدهد تا خود را با منابع انرژی تجدیدپذیر تطبیق دهند.
اگر سازمانها میزان تولید و مصرف برق لحظهای را باکمک تجهیزات مجهزبه اینترنت اشیا اندازهگیری کرده و باکمک آن،در مقیاسهایی بزرگ به تولید انرژی باحداقل اثرات کربنی مبادرت ورزند، فناوری بلاکچین نیز خواهد توانست در این گذار انرژی در شبکهی برق مفید واقع شود. این امر میتواند در تولید انرژی پراکنده و غیرمتمرکز نظیر نیروگاههای برقابی در رودخانههای دوردست یا نیروگاههای عظیم انرژی خورشیدی در بیابانها مؤثر واقع شود. چنین حرکتی نیز بهنوبهی خود میتواند زمینهی سرمایهگذاری بیشتر را در منابع انرژی تجدیدپذیر و ذخیرهسازی تسهیل کند تا بتوانیم تنوعی بیشتر از انرژی الکتریکی ارزان و پاک را داشته باشیم.
کخ میگوید ما حتی میتوانیم آیندهای پایدارتر را برای بازارهای غیرمتمرکز تصور کنیم؛ مثلا میتوان چندین منبع تأمین آب برای پیشنهاد به مشتریان در اختیار داشت و درنتیجه تنها منابعی با بازدهی بیشتر بتوانند قیمتهایی پایینتر را به مصرفکننده پیشنهاد کنند. کخ میافزاید:
با چنینی رویکردی میتوانیم تحولات چشمگیرتری را در افزایش کارآیی تاسیسات شاهد باشیم؛ همین مثال در مورد گاز، برق و اینترنت نیز صدق خواهد کرد.
امین نیز در تأیید دیدگاههای کخ به این نکته اشاره میکند که تحلیلهای صورتگرفته در گزارش IRENA نیز مؤید این مطلب است که نمیتوان یک راهکار همهجانبهی واحد را برای تحول در این بازار در نظر گرفت:
هیچگونه نوآوری منحصربهفرد و واحدی بهتنهایی اثربخش نخواهد بود؛ بلکه باید بتوان آن را را با نوآوریهای دیگری در چهار بخش اصلی از صنعت برق شامل نوآوریها در فناوریها، مدلهای کسبوکار، طراحی بازار و عملیات سیستم ترکیب کرد.
شیائومی که در نمایشگاه MWC 2019 از اولین گوشی 5G خود رونمایی کرد، برای ارائهی گوشی تاشدنی تصمیماتی دارد.
می میکس ۳ نسخهی 5G درکنار می ۹، دو محصولی بودند که شرکت چینی در نمایشگاه MWC رونمایی کرد؛ اما باتوجهبه ویدیویی که پیشتر منتشر شده بود، شاید طرفداران شیائومی انتظار داشتند این شرکت نیز همانندسامسونگ و هواوی گوشی تاشدنی خود را نیز به نمایش بگذارد.
در ویدیویی که مدتی قبل منتشر شد، بین لین (Bin Lin) همبنیانگذار و مدیرعامل شیائومی دستگاهی را در دست داشت که از دو ناحیهی بالا و پایین خم میشد.
در همین رابطه، دونوان سانگ (Donvan Sung)، سخنگوی بخش بینالملل شیائومی در مصاحبه با ونچر بیت، گفته است که این شرکت تعدادی طرح مفهومی را برای تولید گوشی تاشدنی آزمایش کرده است؛ اما احساس میکند که بهتر است دست نگه دارد تا بازار این نوع محصول به بلوغ کافی برسد.
شیائومی که به عرضهی گوشی با ارزش خرید بالا شهرت دارد، معتقد است عرضهی دستگاهی که احتمالا قیمتی بالغ بر ۱۹۰۰ دلار خواهد داشت، در شرایط کنونی نمیتواند موفق باشد. بهگفتهی وی ویدیویی که بالاتر به آن اشاره شد، به دو دلیل منتشر شده است؛ اول آنکه شرکت میخواست به مردم نشان دهد که در حال کار روی فرم فکتورهای متنوعی است و همچنین قصد داشت نشان دهد که در این روند به درصدی از پیشرفت دست پیدا کرده و میتواند ماحصل کار را به اشتراک بگذارد.
در خصوص زمان دقیق عرضهی این محصول، فکر میکنم که بخواهیم تا بلوغ این نوع دستگاه صبر کنیم و سپس این کار را انجام دهیم؛ اما خیال کاربران راحت باشد؛ ما در حال آزمودن مدلهای مفهومی مختلف هستیم.
در خصوص ورود به بازار آمریکا، احتمالا بهخاطر دارید که وانگ شیانگ، نایب رئیس شیائومی پیشتر گفته بود که امیدوار است این شرکت در سال ۲۰۱۹ به بازار آمریکا ورود پیدا کند. پیش از آن نیز شایعه شده بود که شرکت چینی اواخر سال ۲۰۱۸ یا اوایل ۲۰۱۹ وارد آمریکا میشود؛ اما ظاهرا قرار نیست این اتفاق بیفتد و چینیها که لوازم متنوعی را در آمریکا عرضه میکنند، فعلا در مورد عرضهی گوشی دست نگه داشتهاند. سانگ ورود به بازار آمریکا را هدف دیگری دانست که شیائومی برای سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ دنبال خواهد کرد.
گزارشی جدید و غیررسمی، از احتمال عرضهی قریبالوقوع ایرپاد 2 خبر داده است. بر این اساس، نسل بعدی ایرفون واقعا بیسیم اپل، احتمالا نوروز پیشرو عرضه خواهد شد.
وبسایت اسپانیایی اپلسفرا که در حوزهی اخبار و شایعات مربوطبه شرکت اپل فعالیت میکند، ساعاتی پیش مدعی شد که تاریخ عرضهی ایرپاد ۲ (Apple AirPods 2) برای روز ۲۹ مارس ۲۰۱۹ (مصادف با ۹ فروردین ۱۳۹۸) تنظیم شده است. این وبسایت ادعای جدیدش را بهنقل از منبعی مؤثق که جزو زنجیرهی تأمین محصولات اپل است و نخواسته نامش فاش شود، مطرح کرده است.
این اولین باری نیست که شایعاتی در مورد عرضهی احتمالی ایرپاد ۲ در نهم فروردینماه سال آینده میشنویم. چند هفتهی پیش بود که در گزارشی غیررسمی اعلام شد اپل میخواهد ایرپاد ۲ را بههمراه پد شارژ بیسیم ایرپاور و البته مدل جدید آیپد در تاریخ یادشده، روانهی بازار کند.
مقالههای مرتبط:
گفته میشود که اپل در پی برگزاری رویدادی مطبوعاتی در تئاتر استیو جابز است. درواقع شایعهها میگویند این رویداد که برگزاری آن برای ۲۵ مارس (۵ فروردین) تنظیم شده است، بیشتر حول سرویس استریم اختصاصی و همچنین سرویس خبری اشتراکی اپل میچرخد. بهعبارتی دیگر، براساس آنچه شایعهها میگویند، رویداد یادشده ربطی به سختافزارنخواهد داشت و همین موضوع احتمال عرضهی ایرپاد ۲ در ۹ فروردین را اندکی کمرنگ میکند.
البته این خبر را میتوان از جنبهی دیگری نیز مورد تحلیل و بررسی قرار داد. اپلسفرا میگوید منبع مؤثقش اسکرینشاتی در اختیار این وبسایت قرار داده که در آن عبارت «پایان چرخهی زندگی مدلهای اولیهی ایرپاد در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۹۸» دیده میشود.
این یعنی شاید برداشت این وبسایت از اسکرینشات یادشده، اشتباه بوده و این جمله لزوما بهمعنای معرفی و عرضهی ایرپاد ۲ نیست. پیشبینی میشود که در این تاریخ، مدل بهروزرسانیشدهی ایرپاد اصلی با قابلیت پشتیبانی از شارژ بیسیم عرضه شود. رخداد این اتفاق، منطقیتر بهنظر میرسد؛ خصوصا از این جهت که احتمال عرضهی پد ایرپاور هم در این تاریخ وجود دارد.
افزون بر این موارد، اوایل ماه گذشتهی میلادی بود که وبسایت آنلیکس از عرضهنشدن ایرپاد ۲ تا پاییز ۹۸ خبر داد. البته این وبسایت در گزارشش مدعی شده بود که کوپرتینوییها ماهها قبل از عرضهی ایرپاد ۲، کیس مخصوص ایرپاد را با پشتیبانی از شارژ بیسیم، روانهی بازار میکنند.
درهرصورت نباید فراموش کنیم که این مقاله و مقالات پیشین در مورد تاریخ عرضهی ایرپاد ۲، همگی براساس حدس و گمان و در برخی مواقع برخی اطلاعات غیررسمی هستند و تا زمانیکه اپل رسما تاریخ عرضه را اعلام نکند، نمیتوان به این گزارشها اتکا کرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.