تنها چند ماهی از رونمایی از مدل ۲۰۲۰ پورشه ۹۱۱ کاررا S در نمایشگاه خودروی لسآنجلس میگذرد و در این مدت این مدل توانسته نظر مثبت بسیاری از رانندگان را به خود جلب کند. پورشه در مدل ۲۰۲۰ کاررا S تمرکز خود را روی بهبود شتابگیری این خودرو از سرعت صفر تا ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت گذاشته است.
پورشه ۹۱۱ کاررا S به کمک سیستم کنترل شروع حرکت در زمان بسیار اندکی میتواند سرعت خود را از حالت سکون به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند و تنها چند ثانیهی بعد عقربهی سرعت سنج این خودرو روی ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت قرار میگیرد. از این نظر، پورشه ۹۱۱ کاررا S جدید تنها ۱ ثانیه از لامبورگینی هوراکان کندتر است.
قوای فنی پورشه ۹۱۱ کاررا S بسیار قابلتوجه است. اینسوپراسپرت آلمانی از یک پیشرانهی تخت ۳ لیتری ۶ سیلندر استفاده میکند که توانایی تولید ۴۴۴ اسببخار قدرت دارد. قدرت مدل جدید این خودرو در مقایسه با نسل قبلی ۳۰ اسببخار افزایش پیدا کرده است. پورشه شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر رسمی این مدل را ۳.۷ ثانیه اعلام کرده است. این عدد برای مدل دیفرانسیل عقب کاررا S است و مدل چهارچرخ محرک کاررا 4S دارای یک دهم ثانیه شتاب بهتری نیز است. همچنین هر دوی این مدلها با پکیج آپشن Sport Chrono به میزان دو دهم ثانیه شتاب بهتری خواهند داشت. حداکثر سرعت نیز برای مدل کاررا S ۳۰۷ کیلومتر بر ساعت و برای مدل 4S به ۳۰۶ کیلومتر بر ساعت میرسد.
در انتها ویدیویی از رکوردگیری پورشه ۹۱۱ کاررا اس در پیست ۴ کیلومتری ریکاردو تورموی اسپانیا که دارای ۱۴ پیچ است آماده کردهایم.
زیستشناسان با امید اینکه بتوانند گونههای مختلف خفاشها را از هجوم قارچ ویرانگری که عامل سندرم بینی سفید است، نجات دهند، درحال جستجوی غارها و معادن متروکه در غرب آمریکا هستند. این پژوهشگران که متشکل از پنج زیستشناس حیات وحش هستند، از مسیرهای دشوار کوهستانی عبور میکنند تا به معادن متروکه برسند؛ جاییکه محل خواب زمستانی خفاشها است.
آنها در حالیکه چراغ قوههایی روی کلاهشان نصب است، چندصد متر درون غارها رفته و بهدنبال خفاشها شکافهای تونلهای تیره و تاریک را جستوجو میکنند. وقتی به یک خفاش میرسند، به آرامی او را از دیوارهی غار جدا کرده و در کیسهی پارچهای سفیدی میگذارند.
پژوهشگران در حال گرفتن یک خفاش در یک غار. سندرم بینی سفید که توسط قارچ ایجاد میشود، موجب ایجاد اختلالی مرگبار در خواب زمستانهی خفاشها میشود
در خلال بررسی در ماه نوامبر، خفاشها در مرحلهی قبل از خواب زمستانی بودند و با پاهای کوچک قلابمانند خود به سنگهای خاکستری دیوارهی غار چسبیده بودند و بهآرامی نفس میکشیدند. آنها اکنون کاملا در حالت خواب زمستانی فرو رفتهاند. کاترین جی هاس، پژوهشگر دانشگاه ایالتی مونتانا میگوید: آنها ازلحاظ زیستشناسی جالب هستند. آنها واقعا موجودات جذابی هستند.
متاسفانه آیندهی این موجودات جذاب، کاملا نامطمئن است. پژوهشگران در یک تلاش قارهای، مناطق مختلف آمریکای شمالی را برای مطالعهی رفتار این بیماری در جمعیتهای محلی خفاشها مورد جستوجو قرار دادند. سندرم بینی سفید یکی از بیماریهای جدی حیات وحش در دوران مدرن است. از سال ۲۰۰۶، این بیماری موجب مرگ میلیونها خفاش شد و چندین گونه را در معرض انقراض قرار داد. سندرم بینی سفید که توسط قارچ Pd (Pseudogymnoascus destructans) ایجاد میشود، به شکل لکههایی روی بینی و بال خفاشها ظاهر میشود.
در طول دههی گذشته، سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی در سرتاسر کشور آمریکا در تلاش برای پیشگیری از هجوم این بیماری و یافتن راهحلی برای نجات ۴۷ گونه خفاشی که در آمریکای شمالی وجود دارند، دست بهکار شدند؛ اما متاسفانه سندرم بینی سفید تاکنون دربرابر این تلاشها مقاومت کرده است.
پژوهشگران معدنهای قدیمی، تونلها و غارها را برای ردیابی عفونتهای جدید جستوجو کردند
پس از اینکه حدود ۳۰ خفاش از دیوارهای معدن جمعآوری شدند، پژوهشگران از تونل خارج شدند و لباسها و تجهیزات خود را برای جلوگیری از انتشار قارچ به مناطق دیگر، ضدعفونی کردند. آنها کیسهها را به تریلر بدون پنجرهای که مجهز به یک دستگاه MIR و تنفسسنج بود، منتقل کردند و اندازهگیریهای مختلفی نیز روی خفاشها انجام دادند. سارا اولسون از اعضای انجمن حفاظت از حیات وحش گفت:
این پژوهش به ما میگوید که کدام خفاشها حساس و کدام خفاشها مقاوم هستند. این امر به ما در تعیین یک راهبرد حفاظتی و مداخلهای دربرابر این بیماری کمک خواهد کرد.
این بیماری در سال ۲۰۰۶ در غاری در شوهاری کانتی در حوالی آلبانی (در نیویورک) کشف شد و به احتمال زیاد بهصورت تصادفی از اوراسیا وارد این منطقه شده بود. از آن زمان بهبعد، این پاتوژن حداقل در ۳۶ ایالت و هفت استان کانادا پخش شد و کلنیهای بیشماری از خفاشها را از بین برد. پژوهشگران صحنههایی را توصیف کردهاند که کف غار پر از لاشهی خفاشها بوده است. گاهی حتی هزاران خفاش فقط در یک غار مرده بودند. تاکنون بیش از ۶ میلیون خفاش در کانادا و آمریکا از بین رفتهاند. از دست دادن آنها میتواند پیامدهایی داشته باشد: خفاشها دارای نقش اکولوژیکی مهمی هستند. در برخی از مناطق به گردهافشانی گیاهان کمک میکنند و نیز در کنترل پشهها و دیگر حشرات نقش دارند. سندرم بینی سفید با سرعتِ یک ایالت در سال، در حال پیشروی در مناطق مختلف آمریکای شمالی است.
پژوهشگران در حال آماده شدن بری رفتن به یک غار. آنها تمام وسایل خود را برای رهایی از هر قارچی که ممکن است در تماس با آن قرار گرفته باشند، میشویند
سندرم بینی سفید، آب بدن خفاشها را خشک میکند و موجب میشود که آنها بهطور مداوم برای نوشیدن آب از خواب زمستانی بیدار شوند و انرژی را که برای گذراندن این دوره نیاز دارند، مصرف کنند. با این سرعت شیوع، در چند سال آینده این بیماری به هزاران غار و معدن متروکهی سرتاسر کوهستانهای راکی که محل خواب زمستانی خفاشها است، خواهد رسید. جاناتان ریچارد، معاون هماهنگی برنامهی سرویس حیاتوحش و ماهی میگوید:
احتمال عفونی شدن خفاشهایی که در حال خواب زمستانیاند، بیشتر است.
زیستشناسان، جستوجو در غارهای غرب آمریکا را آغاز کردهاند تا ببیند که در طول این زمستان عفونت به کدام مناطق رسیده است. اکولوژی خفاشها در غرب وحشی نسبت به مناطق مرطوب شرق آمریکا، متفاوت است. دانشمندان اعتقاد دارند شاید با درک بهتر فیزیولوژی خواب زمستانی خفاشها، بتوان روش مبارزه با این بیماری را پیدا کرد. بااینحال، برخی از کارشناسان باتوجهبه میزان ویرانگری این بیماری بر این باورند که تلاش برای مقابله با آن سودی ندارد و اتلاف هزینه است.
بررسی خفاش گوش بزرگ تاونسند
انجمن غارشناسان آمریکا که گروهی از کاوشگران غارها هستند که برای حفاظت از غارها نیز مطالعه و تلاش میکنند، مخالف این نوع تلاشها و بهویژه بستن غارهای عمومی بهمنظور پیشگیری از انتشار بیماری هستند. مرلین تاتل، کارشناس خفاش در تگزاس نیز فکر میکند که این تلاش چندسازمانی برای ازبینبردن بیماری کاری است که ممکن است به خفاشها آسیب برساند. اختلال ایجاد کردن در خواب زمستانی آنها، یعنی اضافه کردن استرس در زمانیکه آنها توانایی تحمل آن را ندارند. او گفت:
هیچ راه عملی برای توقف این بیماری و رهایی آن در حیات وحش وجود ندارد. این بیماری هماکنون در هزاران سرپناه خفاشها وجود دارد. این بیماری باید دورهی خود را بگذارند. ما در حالیکه بهدنبال یافتن راه درمان هستیم، پول را هدر میدهیم. ما باید پول خود را برای ایجاد حداکثر حفاظت از خفاشهایی کنیم که جان سالم به در بردهاند و سرمایه را برای بازیابی مجدد جمعیت آنها صرف کنیم.
پژوهشگران درحال بازگشت از یک غار با کیسههایی از خفاشها که روی آنها اندازهگیریهایی انجام خواهند داد
وقتی آنها به خواب بزرگ خود وارد میشوند، یعنی از ماه نوامبر تا آوریل، در حالت سستی به سر میبرند. برای یک دورهی سه هفتهای، فرایندهای حیاتی بدن آنها مانند ضربان قلب، تنفس و غیره بهشدت آهسته میشود. ضربان قلبی که در حالت عادی ۷۵۰ ضربان در دقیقه است، در این حالت به ۱۵۰ ضربه در دقیقه میرسد. پس از آن، آنها برای دو روز از خواب برخاسته و فعالیتهایی انجام میدهند و سپس دوباره به حالت خواب فرو میروند.
اما خفاشهای آلوده بهجای اینکه هر سه هفته یک بار بیدار شوند، هر هفت روز یکبار بیدار میشوند، زیرا بیماری بینی سفید موجب از دست رفتن آب بدن آنها میشود و آنها نیاز به آب پیدا میکنند. اگرچه مدتزمان بیداری آنها کوتاه است، اما ازنظر فیزیولوژیکی بسیار هزینهبر است. ناتان دبلیو فولر، یکی از پژوهشگران این گروه میگوید:
در جریان این خواب، آنها تقریبا هیچ انرژی مصرف نمیکنند اما درهنگام بیداری مقدار زیادی انرژی میسوزانند. حتی اگر زمان بیداری ۵ درصد از کل زمان آنها باشد، ولی ۹۵ درصد از انرژی آنها را مصرف میکند.
مصرف انرژی بیشتر موجب تهی شدن ذخایر چربی میشود که برای گذراندن خواب زمستانی به آن نیاز دارند و آنها طی این دوره بسیار لاغر میشوند. این خفاشها ممکن است در غار بمیرند یا اینکه بهدنبال غذا به سمت دنیای بیرون از غار بروند؛ جایی که پوشیده از برف است و در آن زنده نخواهند ماند. بههمین خاطر است که این پژوهشگران هزینهی زیادی را صرف تجهیزات گرانقیمت و پیشرفتهای کردهاند تا بتوانند اسرار خواب زمستانی خفاشها را کشف کنند. دکتر فولر با تاکید روی تجهیزات پیشرفتهای که همراه خود داشتند، گفت: «ما حتی میتوانیم تنفسسنجی را روی یک مگس معمولی نیز انجام دهیم.»
پژوهشگران از تجهیزات پیشرفتهای استفاده کردند
علاوهبراین، پستانداران کوچک در یک لولهی شفاف خاص وارد یک دستگاه MRI شدند. طی چند دقیقه، تودهی ماهیچه، چربی و سطوح آب بدن آنها اندازهگیری شد. دکتر ریچارد گفت:
وقتی خط پایهی دادهها ایجاد شد، ما میتوانیم در منطقهای نظیر این منطقه که هنوز بیماری به آن نرسیده است، یک مدل پیشبینی کنندهی مبتنی بر اکولوژی، فیزیولوژی، ژنتیک و شیمی پوست تهیه کنیم.
یک ایستگاه تحقیقاتی سیار نزدیک یک غار
زیستشناسان قرار دادن غذا در غارها، تغذیهی خفاشها با پروبیوتیکها و الکترولیتها یا درمانهای شیمیایی پوستی را برای کشتن قارچها درنظر گرفتهاند. آنها همچنین دربارهی رطوبتگیر صحبت کردهاند. آنها در برخی از غارها از مواد ضدقارچی مانند B-23 که از آناناسهای وحشی بهدست میآید، استفاده کردند. ریچارد میگوید: «نور فرابنفش میتواند در آزمایشگاه قارچها را از بین ببرد اما یک طرح عملی در این زمینه نداریم.»
دکتر تاتل هشدار میدهد که چنین آزمایشهایی ممکن است به انحراف بروند. او میگوید:
استفاده از چیزی برای کشتن قارچها، دیگر قارچها یا میکروارگانیسمهای موجود در غار را نیز خواهد کشت و این امر موجب آغاز واکنشهای زنجیرهای و مشکلاتی میشود که درمقایسهبا مشکلاتی که در ابتدا با آن روبهرو بودیم، بزرگتر هستند. همچنین خفاشهای درمانشده ممکن است، دوباره آلوده شوند.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین نیز شاید روی آیندهی خفاشها و این بیماری اثرگذار باشد، هرچند هنوز زود است که بتوانیم چگونگی آن را توضیح دهیم. دکتر فولر میگوید:
دمای غار معادل میانگین دمای بیرون از غار است. اگر وقتی خفاشها خوابند، هوا گرمتر شود، آنها انرژی بیشتری مصرف خواهند کرد. تغییرات اقلیمی ممکن است تأثیرگذار باشند.
در این صفحه میتوانید تصاویر ساحل یخزدهی دریاچهی بالاتون مجارستان را تماشا کنید. باد شدید و قندیلهای یخزدهی ناشی از هوای سرد ساحلی، تصاویر بینظیری را برای ناظران به ارمغان آورده است.
دریاچهی بالاتون یکی از بزرگترین دریاچههای اروپای مرکزی است که در زمستانها شمایل یک سرزمین یخی رویایی را به خود میگیرد. نکات جالبی در مورد این دریاچه ذکر میشود. یکی از جالبترین حقایق دربارهی دریاچهی بالاتون، رادیواکتیو بودن آب آن در حد متوسط است. بله این مورد بسیار شگفتآور است، ولی معنای بدی بههمراه ندارد. آب این دریاچه حاوی گازها و مواد معدنی حلشده است و درنتیجه برای اختلالات رماتیسم و عصبی و همچنین ریکاوری بعد از عمل جراحی بسیار مفید است.
بهکرات شنیدهاید که شبکههای اجتماعی برای مغز شما بد است. آنها حتی برای کسانی که در تلاش برای حل مشکلات ذهنی و روحی خود هستند، بدتر تلقی میشوند. دنیای اینترنت همچون کوه یخی است که بخش اعظم آن پنهان شده و جویندگان با توانایی اندک روی آن مشغول جستوجو و ماجراجویی هستند. درحالیکه از بسیاری از خطرات آن آگاهی ندارند. این جستجوگران دوستداشتنی برای حل مشکلات خود بیمحابا در همه جا حضور دارند و تلاش آنها نیز برای حل مشکلات در دنیایی اینچنین بهراحتی میتواند آنها را به دنیاهای تاریک و خطرناک رهنمون کند.
وبسایتهایی که با تلقین هیجان، ناخواسته و خواسته اعمالی چون خودزنی، خودکشی و مشکلاتی نظیر اختلال خوردن را ترویج میکنند، بهصورت چشمگیری افزایش یافتهاست. این گسترش بهحدی است که کاربران بهطور ناخوداگاه نیز درگیر آنها میشوند. حال تصور جستجوگرانی که کمی پایشان بلغزد و به آرامی در این مردابهای اینترنتی فرو میروند به همه هشدار میدهند که جستوجو در فضای مجازی باید با استاندارد بالاتری انجام شود.
در حقیقت اکنون کمتر کسی را میتوان یافت که آنلاین نباشد و البته راه گریزی هم از این کار داشته باشد. علاوهبر این فضای مجازی و اینترنت که نتیجه دههها تلاش پژوهشگران و متخصصان است، بسیاری از مشکلات و مسایل را حل میکند. از سویی در جامعه، گویی مراقبتهای بهداشت روانی و تلاش برای سلامت روحی با ننگ همراه است درحالیکه آنلاین بودن اینگونه نیست. برای مقایسه تصور کنید که نوجوانی بدون گواهینامه با خودرو در خیابانها جولان دهد و کمتر نگران سرزنشهای احتمالی از سمت دیگران است. مراجعه به مشاوران و روانشناسان هنوز برای طیف گستردهای از افراد چالشی بزرگ است. هر چند دلایل مادی نیز در کاهش این مراجعات قابل چشم پوشی نیست.
از ویژگیهای دنیای مجازی و وب ثبت اطلاعات است و بهراحتی میتوان انواع پستها در شبکههای اجتماعی را با موضوعات مختلف از قبیل سلامت روان جمعآوری و تحلیل کرد. در این دنیا که انواع باورها و ارزشها درکنار هم قرار گرفتهاند، دو راهکار برای حفظ ذهن ما در حین استفاده از اینترنت مشهود است.
راهکار اول، تبلیغات هدفمند که به مردم در مورد سرویسهایی که وجود دارند، اطلاعرسانی میکند. راهکار دوم، طراحی پلتفرمهای اجتماعی مبتنی بر معماری همکاربههمکار (Peer-to-peer) است. در این شبکهها با معماری همکاربههمکار هر دو رایانههای مرتبط باهم، در یک سطح خواهند بود و هردو کاربر میتوانند به اطلاعات یکدیگر دسترسی داشته باشند. البته هیچ یک از این دو راهکار بیخطر و امن نخواهد بود.
درحال حاضر راهکار مراقبت سلامت روانی در بستر دیجیتال از برنامههای پزشکی از راه دور خارج شده است. در ابتدا تمرکز این مطالعات به بررسی کهنه سربازانی بود که از مشکلات سندرم استرس پس از آسیبهای روانی(PTSD) رنج میبرند. البته سندرم PTSD برای هر شخصی که فشار روانی زیادی را تحمل کردهاست، رخ میدهد. فشارهای ناشی از تجربه حوادث مرگبار و تصادفات، جنگها و حتی تجاوزهای جنسی از این قبیل هستند. پس جویندگان راهکارهای مقابله با این مشکلات میتوانند اقشار زیادی باشند؛ ولی با وجود روند رو به رشد ارائه مراقبتهای سلامت روانی، تعداد استفاده از این سرویسها بسیار کم است.
از این جهت محصولات سلامت روانی با تمرکز به روی بیماران آینده طراحی میشود. جایی که آنها بیشترین حضور را دارند. محلی همچون شبکههای اجتماعی فرصت بسیار خوبی برای ارائهی ابزار و خدمات سلامت روانی است. دکتر جان نسلوند (John Naslund) که در بخش سلامت روان دیجیتالی دانشگاه پزشکی هاروارد مطالعه میکند معتقد است، نتایج چشمگیر خوبی در کنترل و پیشگیری خودکشی با رصد بیماران و توجه به آنچه کلیک میکنند بدست آمدهاست. علاقه شدید برای تحلیل انتخاب کلیک کاربران و شناسایی افراد نیازمند و البته کمک به آنها وجود دارد.
سال گذشته، فیسبوک یک الگوریتم برای رصد رفتار نوجوانان با نشانههایی از تزلزل و بیعلاقگی که هر دو از پارامترهای سنجش تمایل به خودکشی در افراد است، استفاده کردند. ماحصل این تحلیلها فرصتی بود تا نوجوانان در معرض خطر بتوانند از تبلیغات و آموزشهای خدمات بهداشت روانی استفاده کنند. از تلاشهای دیگر میتوان به سرویس مشاوره آنلاین با نام کمک بهتر (Betterhelp) اشاره کرد. این پرتابل با ایجاد بستری برای ارائه خدمات سلامت رفتاری بهصورت مستقیم برای مصرفکننده طراحی شده تا با اثرگذاری خود بتواند این مشکلات را ریشهکن کند. راهبرد ارائه خدمت بهطور مستقیم از سمت شرکتهای مراقبت بهداشتی با رشد قابلتوجه روبهرو شده و گسترش روزافزونی را تجربه میکند.
تصور کنید چه قدر بیمعنا به نظر میرسد یک کاربر اینستاگرام در حساب کاربری مربوطبه شرکت داروسازی در مورد کفش ورزشی پست بگذارد؛ لیکن این عملکرد در پرتابل کمک بهتر به نحوی جالب مدیریت میشود. کمک بهتر با حمایت بیش از ۱۰۰ یوتیوبر نظیر یوتیوبرهای مشهوری همچون فیلیپ دیفرانکو و شین داوسون وارد عرصه شده تا جایگاه خود را با نفوذ هرچه بیشتر دنبال کند. مشاهیر دنیای اینترنت که خاطرات تلخ و شیرین را در دنیای مجازی برای کاربران رقم زده و میزنند، سکوی پرتاب خوبی برای صدر نشینی در فضای مجازی هستند. با این وجود همین رویکرد نیز با رسوایی همراه شده است. در یک سری اعتراضها همین اشخاصی که به نفوذ و اعتبار کمک بهتر دامن میزدند، سرویس خدمات کمک بهتر را به سودجویی از مشکلات سلامت روانی متهم میکنند، درحالیکه به کیفیت سرویسها و عدم رعایت استاندارد در کمک بهتر نیز تشکیک کردند. هرچند مدیران کمک بهتر در وبسایت مدیوم که بهنوعی بستری برای گسترش روزنامه نگاری اجتماعی است در جوابیهای این اتهامات را رد کردند.
مقالههای مرتبط:
از جهتی دیگر نیز سیستم تبلیغاتی همانند فیسبوک اغلب مورد اتهام بوده و از نظر شکستن حریمها و تمایل به سودآوری بیشتر مورد انتقاد قرار گرفته است. برای درمانگران دیگر مسلم شده وقتی شما، خود را در معرض تصاویری قرار میدهید که برایتان غمانگیز و چالشبرانگیز است، در حقیقت در حال فرو رفتن به چاه افسردگی هستید. این موارد نشان میدهد که این رویکردها رسواییهای زیادی درون خود پنهان کردهاند. بهعلاوه مهم نیست که عملیات نفوذ چقدر موفق است و آگهیهای تبلیغاتی و ثمرات آنها چقدر در حال افزایش هستند. مسله مهم این است که در آن سوی میز خدمات، متخصصان خدمات بهداشتی فرصت کمتری برای فعالیت پیدا میکنند. نتایج نیز در دسترس است که همهی شبکهها اجتماعی بد نیستند. در عینحالکه شرکتهای بزرگی نیز به اجرای معماری همکاربههمکار برای ساخت شبکههای اجتماعی روی آوردهاند. دارن بیکر (Darren Baker) روانشناس مشهور شرق لندن متوجه شد که در بعضی از جوامع آنلاین شرایطی برای ایجاد و رشد فضای مثبت و کمک به افرادی وجود دارد که مشکلات روحی روانی دارند و حتی در حال برداشتن گامهای آخر برای خودزنی و خودکشی هستند.
پژوهشهای دکتر نسلوند نیز نشان داد که نشانههایی از حمایت طبیعی همسالان در کامنتهای شبکه یوتیوب به چشم میخورد که گویی در میان جوامع مختلف یکسان است. در حال حاضر نتایج به یک تفاوت میان کاهش تاثیرات افسردگی در فیسبوک در کسانی که از حمایت سلامت روانی استفاده میکند، اشاره دارد. در مورد استفاده از سیستمهای همتابههمتا (Peer-to-peer) هم خوش بینی و آیندهنگری خوبی وجود دارد. هرچند که بیشتر در حوزه حرف بوده و باید منتظر دیدن نتایج عملی اجرای این شبکه در فازهای تجاری بود. به اعتقاد دکتر نسلوند، در حالیکه این چالش عمومی شده است و هنوز بهطور مشخص و روشن کسی نمیداند چرا بعضی از این گروهها و شبکههای اجتماعی مشکلزا و خطرناک و بعضی دیگر بیخطر هستند.
از جهتی باید گفت اثبات مفاهیم فناوری برای سلامت روان نیاز به کوشش و تلاش زیادی دارد. تصور کنید که علوم مفید میتواند وضعیت و آینده تکنسینها و سرمایهگذران را دگرگون کند و چالشهای جدی در بین افراد و نگرانی از آینده ایجاد کند. در همین اواخر نتایج یک مطالعه دیگر نشان داد ارائه درمان در برنامههای نرمافزاری میتواند تنها وقایع ناخوشایند را به تأخیر بیندازد، درحالیکه با نگاهی دیگر به این خدمات نتایج مثبتی در کاهش هزینه مراقبتهای بهداشتی دیده میشوند.
در شبکههای اجتماعی استاندارد همچون لینکدین چالشها بهراحتی میتواند محدود به کسب درآمد یا ترفیع جایگاه کاربران شود که پیوسته و تنها در جهت در ارتقا آن میکوشند. البته شبکههای اجتماعی از این دست هنوز زیر ذرهبین پژهشگران و کاوشگران قرار نگرفتهاند تا با تحلیل کلیک کاربران دادههای جدید و اطلاعات ذی قیمت و حقیقی نصیب دانشمندان سلامت روانی شود. با همه این نگرانیها و رسواییها که در تاریخ دنیای مجازی تجربه شدهاست و در واکنشی علیه خوش بینی زیاد در مورد نتایج مثبت استفاده از شبکههای اجتماعی هنوز به جرات میتوان گفت که شبکههای اجتماعی میتوانند به ابزار مفیدی تبدیل شوند و در خدمت بشر باشند.
سامسونگ در جدیدترین مراسم معرفی محصولات خود، گوشی هوشمند بلندپروازانهای را با نام Galaxy Fold معرفی کرد. محصول هیبردی گوشی-تبلت سامسونگ، مجهز به فناروی ارتباطی 5G نیز بوده و قیمتی نزدیک به ۲ هزار دلار برای آن در نظر گرفته شده است. تاریخ عرضهی گلکسی فولد نیز حوالی ماه اردیبهشت سال آینده مطرح میشود.
حتی افرادی که با جدیت صنعت گوشیهای هوشمند را دنبال میکنند، با دیدن خبر نهایی تولید و عرضهی محصول جدید سامسونگ، شوکه شدند. بههرحال گلکسی فولد این روزها محصولی ناب و خاص محسوب می شود. اگرچه، اکثر کارشناسان، گوشیهای تاشدنی را مرز جدید صنعت میدانستند، اما کمتر کسی تصور میکرد که محصولی کاربردی و واقعی، بهاین زودی معرفی شود. اکثر آنها انتظار داشتند که سامسونگ، گوشی تاشدنی خود را در هیاهوی نمایشگاه MWC 2019 معرفی کند.
میتوان حدس زد که سامسونگ، تعداد زیادی از گوشی هوشمند تاشدنی خود را به بازار عرضه نکند. محصول آنها، گوشی خاصی است، اما قیمت بالای آن، خریدش را برای اکثر مردم تقریبا غیرممکن میکند. بههرحال، چنین شرایطی در سالهای گذشته نیز برای محصولات نوآورانهی سامسونگ وجود داشت و غول کرهای، هیچگاه از مسیر خود باز نماند. بهعنوان مثالی از دستاوردهای نوآورانه، آنها در سال ۲۰۱۲، Galaxy Beam را معرفی کردند که یک پروژکتور داخلی داشت.
احتمال زیادی وجود دارد که سامسونگ، گلکسی فولد را تنها بهعنوان یک ورود جدی و افتخارآمیز به دستهای جدید از گوشیهای هوشمند (یا حتی کامپیوترها) معرفی کرده باشد. صرفنظر از تمامی آن موارد، میتوان ادعا کرد که گوشیهای هوشمند تاشدنی، آیندهای روشن در صنعت داشته باشند. شاید آنها ظرفیت لازم را برای ارائهی مواردی را دارند که تبلتها در آن ناتوان بودند.
حدود ۹ سال پیش، اپل اولین نمونهاز آیپد را به بازار معرفی کرد. باوجود آنکه تبلتها پس از آن به ابزارهایی عالی برای مطالعه و استفاده از محتوا بدل شدند، هنوز به اهداف اصلی که تولیدکنندهها برایشان داشتند، نزدیک نیستند. آنها هنوز جایگزین کامپیوترهای ما نشدهاند. بدتر از همهی موارد، فروش آنها در ۱۵ دورهی ۳ ماههی متوالی منتهی به ۳ ماههی دوم سال ۲۰۱۸، با کاهش روبهرو بوده است.
تحلیلگران برای عدم موفقیت تبلتها و کاهش ادامهدار فروش آنها، نظریههای قابل توجهی دارند. آنها از کمبود بهینهسازی اپلیکیشنها برای تبلت تا اشغال بازار توسط لپتاپهای ارزان کرومبوک را بهعنوان دلایل متنوعی در کاهش تمایل به تبلتها بیان میکنند. یکی از دلایل ساده و مهم آن است که مردم دوست ندارند چند دستگاه با کاربردهای مشابه را با خود حمل کنند. همهی ما میدانیم که اکثر تبلتها، مشخصات و کاربریهایی مشابه گوشیهای هوشمند دارند. تنها تفاوتهای بزرگ، صفحهنمایش بزرگتر و برخی اوقات، عدم دسترسی به شبکهی مخابراتی در تبلتها است.
پس از آن دورههای چالشبرانگیز برای تبلتها، امروز به دوران گوشیهای تاشدنی رسیدهایم. محصولاتی که ابعاد مناسب گوشیهای هوشمند را با صفحهی بزرگ یا به بیان بهتر، حوزهی فرمانروایی تبلتها، ترکیب میکنند. با این دستگاهها، دیگر نیازی به حمل چند دستگاه با کاربری مشابه نداریم. دیگر نیاز نداریم تا برای وصل کردن تبلت (بدون قابلیت نصب سیمکارت) خود به اینترنت، گوشی هوشمند را به مودم تبدیل کنیم یا بهدنبال یک اتصال وایفایباشیم.
با گوشیهای هوشمند تاشدنی، بهراحتی میتوانیم بدون نیاز به حمل کردن کیفهای بزرگ، گجتی با صفحهنمایش بزرگتر را حمل کنیم. شاید همین کاربری ساده، برای بسیاری از مصرفکنندهها حکم یک برتری حیاتی را داشته باشد.
با نگاهی اولیه به گوشی هوشمند جدید سامسونگ، به این نتیجه میرسیم که کرهایها، برنامهریزیهای دقیقی پیرامون نحوهی عملکرد محصول جدید بهعنوان تبلت داشتهاند. یکی از قابلیتهای عالی که نوآوری قابلتوجهی در صنعت محسوب میشود، قابلت چندوظیفگی گستردهتر در حالت تبلت است که امکان اجرای ۳ اپیلیکیشن همزمان را به کاربر میدهد. چنین قابلیتی سالها با کمبودهایی در اکوسیستم گوشی هوشمند عرضه میشد که بهنظر میرسد در گلکسی فولد به بلوغ رسیده باشد.
مقالههای مرتبط:
بزرگترین تفاوت گوشیهای هوشمند تاشدنی با تبلتها، قیمت آنها است. اولین نمونهی آیپد باوجود برچسب قیمتی بالا در آن زمان، ۴۹۹ دلار بود که افراد زیادی توانایی خریدش را داشتند. اپل، ۱۵ میلیون دستگاه از اولین تبلت خود فروخت. پس از آن، انواع اندرویدی تبلتها عرضه شدند که ظرفیتهای آن بازار را بیشازپیش نشان میدادند. تبلتگوگل با نام Nexus 7 یکی از آن محصولات بود.
گوشیهای تاشدنی در مقابل تبلتها وضعیتی متفاوت دارند. ارزانترین نسخهی آنها، ۵۰۰ دلار از گرانترین آیفون بازار، گرانتر است. درواقع، آنها محصولاتی فوق لوکس محسوب میشوند که قطعا بیشتر توسط خریداران متمول اولیه استفاده خواهند شد. قطعا به گذشت زمان نیاز است تا دیگر تولیدکنندهها نیز فناوریهای خاص خود را در تولید این نوع از محصولات پیاده کنند و شاید در آن زمان، شاهد عرضهی نسخههای ارزانتر باشیم. چنین روندی را قبلا در بریدگی بالای صفحات نمایشگر گوشیهای هوشمند دیدیم. بهمحض معرفی آن قابلیت توسط اپل، برندهای همچون ایسوس، لیگو، دوجی و اوکیتل، نمونههای کپی خود را عرضه کردند.
یکی از نکات مثبت گوشی تاشدنی سامسونگ، قابلیت هماهنگی آن با پلتفرم Samsung Dex است. این قابلیت به کاربران اجازه میداد تا گوشیهای هوشمند خود را به یک هاب USB متصل کرده و امکانات یک کامپیوتر عادی را از آنها استخراج کنند. اکنون، گلکسی فولد با چنین قابلیتی، به اولین محصول بازار تبدیل میشود که کاربرد ۳ گانهی موبایل، تبلت و کامپیوتر را به کاربران ارائه میکند.
بهاحتمال زیاد، گوشیهای هوشمند تاشدنی برای رسیدن به موفقیت نهایی به زمان قابل توجهی نیاز خواهند داشت. البته، اگرچه سرعت رشد آنها کم خواهد بود، این احتمال قوی وجود دارد که برخلاف تبلتها، عمر بیشتری در بازار داشته باشند.
نزدیک به ۳۲۲ میلیون کیلومتر دور از زمین، فضاپیمایی ژاپنی بهتازگی نمونهای کوچک از خاک سطح یک سیارک را برداشت کرد. این دومین بار است که بشریت موفق به دستیابی به چنین موفقیتی میشود. هماکنون، نمونههای پیشین در مسیر بازگشت به زمین قرار دارند و پس از رسیدن به دست دانشمندان، مورد تجزیهوتحلیل قرار خواهند گرفت. بررسی موشکافانهی نمونهها میتواند اطلاعات بینظیری را دربارهی ترکیب شیمیایی سنگهای فضایی و همچنین نوع مواد موجود در روزهای اولیهی پیدایش منظومهی شمسی به ما بدهد.
فضاپیمایی که نمونهی سیارکی اخیر را برداشت کرده، Hayabusa-2 نام دارد و متعلق به آژانس کاوشهای هوافضای ژاپن (JAXA) است. این فضاپیما، جانشین مأموریت اولیهی هایابوسا محسوب میشود که نخستین کاوشگری بود که نمونههای برداشتشده از یک سیارک را در سال ۲۰۱۰ به زمین ارسال کرد. هایابوسا ۲ در سال ۲۰۱۴ پرتاب شد و پس از سفر در فضا به مدت سه سال و نیم، در ژوئن ۲۰۱۸ به سیارکی بهنام ریوگو رسید. این فضاپیما از آن زمان تاکنون در حال چرخش بهدور ریوگو، تجزیهوتحلیل سطح آن و تمرین برای برداشت نمونهی بزرگ اخیر بوده است.
هایابوسا ۲ روز پنجشنبه، با روشن کردن موتور خود، نزول آهسته به سمت سطح ریوگو را آغاز کرد. فضاپیما، سپس با شناور شدن بر فراز سیارک، بازویی شیپورمانند را به درون زمین وارد کرد. بهمحض رخ دادن این اتفاق، جسمی گلولهمانند درون شیپور به طرف بیرون پرتاب شد، به درون سیارک فرو رفت و حجمی از گرد و خاک و قطعات را به پا کرد. اگر تمام این مراحل با موفقیت طی شده باشند، بعضی از این قطعات به درون شیپور مکیده و درون محفظهای کوچک داخل فضاپیما جمعآوری شدهاند.
اکنون، هایابوسا ۲ تا زمانیکه ریوگو را ترک کند و به سمت زمین بازگردد، مواد برداشتشده را نگهداری خواهد کرد. وقتی این نمونهها به سیارهمان برسند، میتوانند قدری اطلاعات بیشتر دربارهی ظاهر همسایهی کیهانیمان در میلیاردها سال پیش بازگو کنند. دانته لورتا، پژوهشگر ارشد در مأموریت بازگشت نمونهی سیارکی ناسا بهنام اسیریس رکس که با تیم هایابوسا ۲ همکاری داشت، به خبرگزاری ورج گفت:
از منظر علمی، این نمونه به دوران پیدایش منظومهی شمسی بازمیگردد. این سیارکها نخستین سنگهایی هستند که پیش از وجود سیارات، در اطراف خورشید تشکیل شدند.
هایابوسا ۲ امیدوار است که بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیگرم نمونه را برای مطالعه بازگرداند. بااینحال، مشخص نیست که فضاپیما دقیقا چه مقدار مواد نمونه را برداشت کرده است. JAXA روشی برای اندازهگیری مقدار مواد جمعآوریشده در دست ندارد. بااینحال، بهگفتهی این سازمان، هر مانور فضاپیما مطابق با برنامه پیش رفت و هایابوسا ۲ فرمان شلیک گلولهاش را همانطور که انتظار میرفت، صادر کرد. در نتیجه، تیم مأموریت تقریبا مطمئن است که فضاپیما اکنون حامل قدری نمونه درون خود است.
جسم گلولهمانند هایابوسا ۲ که برای نمونهبرداری از ریوگو بهکار رفت.
در حقیقت، هایابوسای اولیه با وجود از کارافتادن جسم گلولهمانندش، همچنان توانست از سطح سیارک ایتوکاوا نمونهبرداری کند. در جریان تلاش برای فرود این فضاپیما، دادهها نشان دادند که سازوکار شلیک گلوله عمل نکرده است؛ اما هنگامی که هایابوسا روی سطح ایتوکاوا فرود آمد، همچنان قدری مواد به درون محفظهی گردآوریکنندهی نمونه فرستاده شد. لورتا میگوید:
اگر آنها با موفقیت با سیارک ارتباط برقرار کرده باشند، موادی به درون محفظهی نمونه وارد شده است.
بااینحال، گردآوری نمونه از یک سیارک، فرآیندی بهشدت دشوار محسوب میشود. انجام این کار، نیازمند یافتن دقیق موقعیت در اطراف جسمی است که گرانش بسیار کمی دارد. این بدین معنی است که نیروهای ناچیز نظیر فشار ناشی از تشعشع خورشیدی یا هر نوع گاز در حال خروج از فضاپیما، میتواند تاثیری بزرگ داشته باشد و فضاپیما را از مسیرش منحرف کند. لورتا در اینباره میگوید:
وقتی در این محیطهای میکرو گرانشی در اطراف سیارکهای کوچک قرار دارید، [نیروهای اندک] بهنوعی فشار قابلتوجهای به شما وارد میکنند.
برای اطمینان از اینکه جمعآوری این نمونه تا حد امکان بدون دردسر صورت میگیرد، JAXA در مدتی که فضاپیما را تا حد زیادی به نقطهی مورد نظر روی ریوگو که خواستار برداشت نمونه از آن بود، نزدیک کرده بود، چندین تمرین کامل انجام داد. هایابوسا ۲ حتی دو کاوشگر بسیار کوچک را نیز در ماه سپتامبر روی سطح سیارک مستقر کرده بود تا دادههایی را دربارهی محیط این سنگ فضایی جمعآوری کنند. سپس معلوم شد که زمین ریوگو بسیار سنگلاخیتر از حد تصور اولیهی JAXA است. در نتیجه، تیم مأموریت تصمیم گرفت تا برای کسب اطمینان از اینکه همه چیز همچنان طبق برنامه پیش خواهد رفت، برخی آزمایشهای بیشتر را انجام دهد. این حجم از احتیاط موجب شد که زمان نمونهبرداری از ماه اکتبر به پنجشنبهی اخیر موکول شود.
سیارک ریوگو از دید فضاپیمای هایابوسا ۲
اکنون که هایابوسا ۲ موفق به برداشت نمونه شده است، احتمال دارد که نمونهی دیگری را نیز در ماههای پیشرو برداشت کند. این فضاپیما در اصل توپ کوچکی را حمل میکند که میتواند برای شلیک به سطح ریوگو و کنار زدن پوشش سنگهای عمیقتر درون سیارک، مورد استفاده قرار گیرد. هایابوسا ۲ سپس میتواند پایین برود و نمونهی دیگری را از درون دهانهی ایجادشده بردارد. بااینحال، کارشناسان در JAXA هنور در مورد انجام این کار تصمیمگیری نکردهاند. هایابوسا ۲ طبق برنامهریزی قرار است که در زمانی نامعلوم در انتهای سال جاری میلادی، سیارک ریوگو را ترک کند.
در عین حال، موفقیت اخیر میتواند برای اطمینان از کامیابی مأموریت لورتا، یعنی فضاپیمای اسیریس رکس بهکار رود. فضاپیمای اسیریس رکس ناسا در سپتامبر ۲۰۱۶ پرتاب شد و در انتهای سال ۲۰۱۸ به سیارک بنو رسید. این فضاپیما در زمانی نامعلوم در سال آینده، با ابزاری کاملا متفاوتتر از آنچه هایابوسا استفاده کرد، نمونهای را از بنو برداشت خواهد کرد. اسیریس رکس بهجای شلیک به سیارک با جسمی گلولهمانند، گاز بهشدت تحت فشاری را روی سطح بنو بیرون خواهد داد که موجب جهیدن سنگها به درون صفحهی جمعآوریکننده خواهد شد.
مأموریت اسیریس رکس بهصورت گسترده برای انجام نمونهبرداری آماده خواهد شد؛ اما اعضای تیم هنوز دقیقا نمیدانند که فرود روی سیارک چگونه خواهد بود. لورتا میگوید:
واکنش سطح سیارک چگونه خواهد بود؟ این بزرگترین پرسشی بوده است که ما بهمنظور حل آن در تلاش برای مدل سازی بودهایم.
لورتا امیدوار است که تیم هایابوسا ۲ بتواند قدری آگاهی بیشتر در اینباره ارائه دهد.
اگر همهچیز بهخوبی پیش برود، دو نمونهی سیارکی مختلف در سالهای پیشرو به زمین بازخواهند گشت. همانطور که در ابتدا اشاره شد، این قطعات میتوانند سرنخهایی را دربارهی تاریخچهی اولیهی منظومهی شمسی و حتی سیارهی خودمان ارائه دهند. دانشمندان بر این باورند که برخی از نخستین عناصر سازندهی حیات نظیر کربن،هیدروژن و دیگر مواد آلی ممکن است از سیارکهای باستانی به زمین آمده باشند. یافتن این مواد روی این سنگهای فضایی که به دور منظومهی شمسی ما میچرخند، بدین معنی است که وجود حیات در دیگر جهانهای نزدیک امکانپذیر است.
لورتا میگوید:
اگر شیمی پایه در همه جای منظومهی شمسی اولیه موجود بوده باشد و تنها منحصر به زمین نباشد، احتمال وجود حیات در زیر سطح مریخ یا اقیانوسهای قمر اروپا یا تیتان، بهشدت افزایش مییابد.
یوپیاس (United Parcel Service) شرکتی آمریکایی با حوزهی فعالیت بینالمللی است که در حوزهی حملونقل کالا فعالیت میکند. مدیریت زنجیرهی تأمین و فعالیتهای مرتبط با آن نیز در حوزهی اهداف استراتژیک این شرکت قرار دارد. مرکز مدیریت UPS در سندی اسپرینگز جورجیا قرار دارد.
برند یوپیاس امروز باارزشترین برند حوزهی حملونقل در جهان محسوب میشود. کسبوکار آنها، لقب Big Brown را یدک میکشد و آمار حملونقل بسته توسط بخشهای مختلف آن، سالانه به میلیاردها بستهی پستی میرسد. باوجود آن که فعالیتهای یوپیاس در سرتاسر جهان توسعه یافتهاند، بخش اعظمی از تمرکز و درآمد آنها به ایالات متحدهی آمریکا معطوف میشود. سیستم تحویل در تا در آنها در آمریکا، تقریبا به تمامی آدرسهای رسمی موجود در آن کشور خدمترسانی میکند.
تاریخچهی تأسیس
شرکت یوپیاس در سال ۱۹۰۷ توسط یک جوان ۱۹ ساله بهنام جیمز کیسی در سیاتل تأسیس شد. در آن زمان، کسبوکار آنها یک سرویس پیامرسانی متشکل از ۶ دوچرخه بهتام American Messenger Company بود. او از همان ابتدا، سیاستهای شرکت خود را بهنوعی ترسیم کرد که بهنوعی در مالکیت کارمندان باشد. کیسی برای کسب درآمد در شرکت جدید خود، انواع پیامهای تلگرافی، نهار گرم و پیامها و بستههای گوناگونی را جابهجا میکرد.
جیمز کیسی
در سال ۱۹۱۳، کسبوکار کیسی با شرکت یکی از رقبا یعنی اِوِرت مککیب ادغام شد. شرکت او، Motorcycle Delivery Company نام داشت و این ادغام، شرکتی بهنام Merchants Parcel Delivery را شکل داد. در آن زمان ناوگان آنها متشکل از چند موتورسیکلت و یک فورد مدل T بود. پس از چند سال، شرکت ۴ خودرو و ۵ موتورسیکلت داشت و تصمیم گرفت تا رنگی واحد برای آنها انتخاب کند. چارلی سودرستورم، یکی از شرکای کیسی پیشنهاد داد که رنگ قهوهای بهخاطر مقاومت مناسب دربرابر کثیفی، برای رنگآمیزی ناوگان حملونقل استفاده شود.
رانندههای شبکهی توزیع کیسی، در همان سالهای ابتدایی برای بهرهگیری از مزایای اتحادیهها، پس از تأییدیهی ضمنی او، به اتحادیهی بینالمللی برادری تیمسترز ملحق شدند. در سال ۱۹۱۸، اولین قراردادهای رسمی برای شرکت حملونقل ارسال شد و ۳ خردهفروشی در سیاتل، برای تحویل سریع خریدها به آدرس خریداران، با آنها وارد همکاری شدند. تحویل بستههای خرید خردهفروشیها، تا پایان دههی ۱۹۴۰ جزو فعالیتهای اصلی شرکت بود.
کیسی در اولین روزهای شرکت
اولین تلاشها برای توسعهی کسبوکار در خارج از منطقهی تأسیس، در سال ۱۹۱۹ و با خرید شرکتی در اوکلند کالیفرنیا انجام شد. در آن سالها، شرکتی با همان نام در سانفرانسیسکو فعالیت میکرد و در نتیجه، تغییر نام برای شرکت تحت مدیریت کیسی، اجتنابناپذیر بود. نام جدیدی که برای شرکت انتخاب شد، نام کنونی یعنی United Parcel Service بود. پس از تصویب نام جدید، مناطق دیگر همچون لسآنجلس، سانفرانسیسکو، سندیگو و پورتلند در اورگان، میزبان UPS شدند. توسعهی فعالیت به ساحل شرقی آمریکا نیز در دههی ۱۹۳۰ و شروع خدمات تحویل کالا در نیویورک سیتی انجام شد. در همان سال، دفتر مرکزی شرکت نیز به نیویورک منتقل شد.
استفاده از هواپیماهای مسافربری برای حملونقل بسته، از سال ۱۹۲۹ وارد سیاستهای کاری UPS شد. این زیرمجموعه با نام United Air Express شروع به کار کرد. البته، با شروع رکود بزرگ تاریخی آمریکا، برنامهها برای توسعهی هوایی با مشکل مواجه شده و آن زیرمجموعه تعطیل شد. بههرحال برنامههای یوپیاس برای ورود به بازار حملونقل هوایی، تا دههی ۱۹۵۰ بخ تعویق افتاد. چالش بعدی دیگر برای یوپیاس آن بود که شهروندان بهمرور بیشتر صاحب خودرو میشدند و خودشان، کالاهای خریداری شده از خردهفروشیها را حمل میکردند. این روند، باعث کاهش درآمد شرکت در سالهای پایانی دههی ۱۹۴۰ شد.
ناوگان حمالونقل در سال ۱۹۱۶
کیسی در واکنش به روند پیشآمده برای حملونقل کالا، تصمیم گرفت تا سرویس حملونقل فرد به فرد را راهاندازی کند. در آن سرویس، کالاها از آدرس فرستنده تا آدرس گیرنده جابهجا میشدند و نرخ مشخصی بهازای هر بسته دریافت میشد. شرکتهای بزرگ صنعتی و تجاری، اولین مشتریهای یوپیاس در سرویس جدید بودند. بهمرور، مصرفکنندههای نهایی نیز به آن سبک از خدمات، جذب شدند.
UPS در سالهای بعد، فعالیتهای خود را توسعه داد تا انحصاری بودن بازار خود را حفظ کند. بهعنوان مثال، آنها بستههای با وزن بیشتر از ۵۰ پوند (۲۲.۶ کیلوگرم) و با مجموع ابعاد ۱۰۸ اینچ (۲.۸ متر) قبول نمیکردند. این محدودیتها، بعدا با افزایش ظرفیتهای شرکت، کاهش یافتند. درنتیجهی آن محدودیتها، ابعاد میانگین بستههای حملونقلی، بهاندازهی یک چمدان بوده و درنتیجه، مرتبسازی و حملونقل آنها آسانتر بود. در آن زمان، یوپیاس با شرکتهای محلی بسیاری رقابت میکرد و آنها، عموما محدودیتی برای ابعاد بستهها نداشتند. در نتیجه، آن رقبا با بستههای سنگینتر، اضافهبار بیشتر در حملونقل و کاهش حجم سفارشها روبهرو بودند.
فورد مدل T در ناوگان UPS
تغییر مدیریت در میانهی قرن بیستم
کیسی،در سال ۱۹۶۲ از سمت مدیریت عامل استعفا داد. در آن زمان، درآمد سالانهی شرکت به ۱۴۱ میلیون دلار رسیده بود. جورج دی اسمیت جایگزین او شد و فروش شرکت در خلال سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹، رشدی ۲ برابری را تجربه کرد. در آن سال، فروش شرکت به ۵۴۸ میلیون دلار رسید که سود ۳۱.۹ میلیون دلاری در پی داشت. شرکت تا آن سالها هنوز به فعالیت بهصورت خصوصی ادامه میداد و صدها مدیر اجرایی، سهامداران اصلیاش بودند. تا سال ۱۹۶۹، ایالتهای محل فعالیت یوپیاس به ۳۱ عدد در شرق و غرب آمریکا رسیده بود.
کمیسیون تجارت بینالمللی آمریکا (ICC) سازمانی است که توسعهی فعالیت شرکتها در ایالتهای مختلف کشور را بررسی میکند. آنها در پایان دههی ۱۹۶۰ به یوپیاس اجازه دادند تا در ۹ ایالت میانی نیز کسبوکار خود را توسعه دهند. پس از مدتی، ۳ ایالت دیگر نیز به این فهرست اضافه شدند. تنها،ایالتهای کمجمعیت همچون آریزونا، آلاسکا، هاوایی، آیداهو، مونتانا، نوادا و یوتا، میزبان UPS نبودند.
سیاست یوپیاس در سالهای میانی قرن بیستم، دوری از جنجال و خبرسازی عمومی بود. مدیران شرکت، در آن زمان مصاحبههای زیادی انجام نمیدادند و بهنوعی از اخبار عمومی دوری میکردند. یکی از اعتقادات مدیران در آن زمان این بود که در آمریکا، تنها یک سرویس حملونقل بستهای توانایی فعالیت دارد. آنها امید داشتند که با کمتر عمومی کردن فعالیت خود، شانس کپی کردن راهکارها را برای رقبا، از بین ببرند.
سیاستهای رازداری در شرکت یوپیاس، بهاین خاطر بهخوبی اجرا میشد که مدیریت آن محدود و کنترلشده بود. ۳۷۰۰ سهامدار آنها، مدیران میانی، ردهبالا و اعضای خانوادهی آنها بودند. سهامدارانی که قصد فروش سهم را داشتند نیز آن را به خود شرکت میفروختند. از آنجایی که مدیران، خود صاحب یوپیاس بودند، شرکت میتوانست برنامهریزیهای بلندمدت انجام دهد. برخلاف آنها، اکثر شرکتهای عمومی با فشار از سوی سهامداران عام برای سوددهی سریع مواجه هستند. بهعلاوه، اکثر مدیران یوپیاس از مسیر رانندگی و تحویل کالا و با تجربههای چندساله به مقام کنونی رسیده بودند و تعهد بالایی به شرکت داشتند. ساختار مدیریتی یوپیاس نیز تقریبا غیررسمی بود. آنها همکاری در همهی سطوح و درگیر شدن مدیریت در اکثر فعالیتها را پیاده میکردند.
خودروی حملونقل گرومان ۱۹۹۰ شرکت UPS
چالش رقابت با دولت
در سال ۱۹۷۰، کنگرهی آمریکا، طرحی را برای تغییرات ساختاری در سرویس پست ایالات متحده تصویب کرد که به آنها امکان میداد تا از سود فعالیتهای نامهرسانی، در بخش تحویل بسته و کالا استفاده کنند. چنین رویکردی، به شرکت پست امکان میداد تا خدمات خود را با قیمت پایینتر ارائه کرده و با UPS رقابت کند.
شرکت UPS در پاسخ به چالش ایجاد شده از طرف شرکت پست، مجبور شد تا فعالیتهای خود را کمی عمومیتر کند. آنها با یک شرکت روابط عمومی وارد همکاری شدند و برای اولینبار، آمار درآمدی خود را منتشر کردند. آنها تلاش میکردند تا نقش هماهنگکنندهی خود را در اقتصاد آمریکا نشان دهند و ادعا میکردند که تغییرات در سیستم پستی، در بازارشان اخلال ایجاد خواهد کرد. طبق آمار آن دوره، یوپیاس در سال ۱۹۶۹ حدود ۵۰۰ میلیون بسته را برای ۱۶۵ هزار مشتری جابهجا کرده بود. شرکت ادعا میکرد که حدود ۹۵ درصد از بستهها در فاصلهی زمانی یک روزه تحویل داده شدند.
روند کاری و تحویل کالا در یوپیاس، بهصورت ۵ روز در هفته برنامهریزی شده بود. رانندهها، بستهها را در ساعات صبح تحویل میدادند، بعدازظهر بستههای ارسال را دریافت میکردند و تا ساعت ۶ بعد از ظهر، به مرکز عملیات باز میگشتند. بستههای دریافتی آنها، بهسرعت دستهبندی و آمادهی تحویل میشد.
کامیونهای یوپیاس، هر شب پاکسازی میشدند و رانندههای اختصاصی داشتند. UPS، رانندههای خود را به چشم مدیران و سهامداران آتی شرکت میدید. در سال ۱۹۶۹، تعداد رانندهها به ۲۲ هزار نفر رسیده بود. اکثر آنها در مسیرهای مشخصی کار میکردند تا بهمرور، ارتباطی نزدیک و دوستانه با مشتریان برقرار کنند. البته، باوجود مدیریت مناسب شرکت، برخی اوقات چالشهایی هم میان رانندهها و مدیران پیش میآمد.
در سال ۱۹۷۶، یوپیاس تصمیم گرفت تا تغییری زیرساختی در بخش بستهبندی و مرتبسازی کالاها انجام دهد. آنها میخواستند کارمندان تماموقت آن بخشها را با کارگران نیمهوقت جایگزین کنند. کارگران که عضو اتحادیهی تیمسترز بودند در مناطق جنوب و غرب آمریکا با این تصمیم موافق بودند، اما ۱۷ هزار کارگر در مناطقی از ماین تا کارولینای جنوبی، به تصمیم جدید اعتراض داشتند.
اعتراض کارگران و کارمندان یوپیاس باعث ایجاد هرجومرج در خردهفروشیهای شرق آمریکا شد که باید فروشهای حجیم عید کریسمس خود را با سرویس شلوغ پست آمریکا ارسال میکردند. درنهایت، یوپیاس توانست با اتحادیهی تیمسترز به توافق برسد، اما بههرحال ارتباط با کارگران کمی تیرهوتار شد. روند مدیریت رانندهها و کارگران، برخی از آنها را ناراحت میکرد چون کنترل شدیدی روی کاربریشان بود و آمارها به دقت بررسی میشدند.
مراکز قدیمی توزیع مرسوله UPS
توسعهی جهانی و تشدید رقابت
مقالههای مرتبط:
در سال ۱۹۷۵، یکی از دستاوردهای مهم یوپیاس در صنعت حملونقل کالا محقق شد. آنها به شرکتی تبدیل شدند که توانایی خدماترسانی تقریبی به همهی آدرسهای موجود در ایالات متحده را داشتند. در همان سال، توسعهی بینالمللی فعالیتها شروع شد و اونتاریو کانادا، اولین مقصد یوپیاس بود. مرکز مدیریت شرکت نیز در آن سال به کنتیکت منتقل شد. در سال ۱۹۷۶، خدمات شرکت آمریکایی در آلمان غربی و با بهرهگری از ۱۲۰ ون حمل کالا شروع شد.
فعالیت در آلمان، بهسرعت و بهخاطر مشکلات فرهنگی و زبانی در آن کشور، با مشکل مواجه شد. یوپیاس برای حل چالشهای ایجاد شده، ابتدا چند مدیر آلمانی استخدام کرد و سپس، اعتراضهای رانندههای آلمانی در ارتباط با کار کردن خارج از ساعات عادی را پذیرفت. در سال ۱۹۸۰، تغییر مدیریت بعدی رخ داد و جورج سی لمب بهعنوان رئیس هیئتمدیرهی یوپیاس شروع به کار کرد.
هواپیمای بوئینگ UPS در فرودگاه هنگکنگ
برخی قوانین حملونقل آمریکا در دهههای پایانی قرن بیستم با تغییراتی مواجه شدند که بهسود یوپیاس بود. آنها با بهرهگیری از تغییرات ایجاد شده، سرعت رشد خود را بیشاز پیش افزایش دادند و درآمد شرکت در سال ۱۹۸۰ به ۴ میلیارد دلار رسید. این افزایش درآمد۷با سود ۱۸۹ میلیون دلاری همراه بود. آمار بستههای تحویلدادهشده در آن سال نیز ۱.۵ میلیارد عدد بود.
مقالههای مرتبط:
یکی از رقبای بزرگ یوپیاس درآن سالها، FedEx بود که در سال ۱۹۷۳ کار خود را شروع کرد. این شرکت، بهمرور بخشهای مختلفی از بازار یوپیاس را در اختیار میگرفت. فدکس، بستههای ارسالی را با استفاده از خطوط هوایی و با سرعت بالا منتقل میکرد و درنتیجه، بسیاری از شرکتها برای کالاهای اولویتدار خود از سرویسهای آنها استفاده میکردند. یوپیاس، منابع لازم برای رقابت با فدکس را داشت؛ منتهی بهخاطر شرایط خاص مدیریتی، استقبال زیادی از تغییرات ناگهانی در روند فعالیت نشان نمیداد و بههمین دلیل، روند قبلی خود را ادامه داد.
موتور تحویل بستهی UPS در آلمان
شیوهی محافظهکارانهی مدیریت یوپیاس بهحدی بود که آنها در سال ۱۹۸۱ تنها ۷ میلیون دلار بدهی بلندمدت داشتند درحالیکه ارزش شرکت ۷۵۰ میلیون دلار بود. آنها برای رقابت با فدکس، در سال ۱۹۸۱، ۹ هواپیمای ۷۲۷ دستدوم را از شرکت Braniff Airlines و با هزینهی ۲۸ میلیون دلار خریداری کردند. مرکز فعالیتهای هوایی یوپیاس در لویسویل کنتاکی تأسیس شد اما رقابت مستقیم با فدکس، بهخاطر هزینههای احتمالا بالای راهاندازی ناوگان هوایی، صورت نگرفت. آنها استراتژی تحویل ۲ روزهی کالا را پیش گرفتند و تبلیغاتی پیرامون تحویل کالا در روز ارسال، انجام نشد. یوپیاس امید داشت که کسبوکارها، قیمت پایینتر ۷۰ درصدی را به تحویل سریع کالا ترجیح دهند.
یوپیاس، سرویس تحویل ۲ روزهی کالای خود را با نام Blue Label Air معرفی میکرد. در سال ۱۹۸۱، یک میلیون دلار هزینه برای بازاریابی آن سرویس اختصاص داشت که در سیاستها بازاریابی یوپیاس، حرکتی جدید محسوب میشد. آنها در سال ۱۹۸۲ برای اولینبار تبلیغات تلویزیونی سرویسهای خود را شروع کردند تا مدیران کسبوکارها را قانع کنند که تحویل ۲ روزهی کالا برای اکثر مرسولات، بهحدکافی سریع هست.
کامیون DAF LF شرکت یوپیاس در انگلستان
در ابتدای دههی ۱۹۸۰، رکودی نسبی اقتصاد آمریکا را فراگرفت. این رکود، تاحدودی بهنفع یوپیاس بود؛ چرا که کسبوکارها بهمرور انبارهای خود را کوچکتر کردند و بستههای کوچکتر را با تمرکز بر اعتماد و پایداری سرویس حملونقل، بیشتر جابهجا میکردند. در سال ۱۹۸۱، حجم تبادلات شرکت افزایشی ۶ درصدی داشت.
رشد صورتگرفته در دوران رکود، برای یوپیاس چالشهایی را هم بههمراه داشت. باوجود افزایش درآمد و سوددهی شرکت، حقوق دریافتی کارگران و رانندهها افزایش قابل توجهی نداشت و همین مورد، باعث اعتراضات سراسری شد. با وجود ایجاد تفاهم با تیمسترز، یوپیاس باز هم با رانندهها وارد چالش شد و ۹۰ هزار کارمند شرکت در سال ۱۹۸۳ اعتراض خود را علنی کردند.
کامیون International 9900i
در سال ۱۹۸۲، رقابت جدی یوپیاس با فدکس شروع شد. آنها سرویس تحویل یکروزهی کالا را با نام UPS Next Day Air معرفی کردند که هزینهای نصف فدکس داشت. تا سال بعد، آمار سرویسهای یکروزه و ۲ روزهی آنها به مجموع ۱۴۰ هزار بسته در روز میرسید. درآمد شرکت به ۵.۲ میلیارد دلار رسید که ۳۳۲ میلیون از آن، سود عملیاتی بود. تعداد کامیونهای شرکت نیز تا آن سال به ۶۲ هزار عدد رسیده بود. شرکتهای فروش پستی کالا و توزیعکنندههای کاتالوگ، بزرگترین و روبهرشدترین بخش کسبوکار یوپیاس در آن سالها بودند.
جک راجرز، مدیر بعدی یوپیاس بود که در سال ۱۹۸۴ به این مقام رسید. یک سال بعد، خدمات بینالمللی شرکت توسعه یافت و کالاها بین آمریکا و ۶ کشور اروپایی، جابهجا میشدند.
خودروی حملونقل Iveko Daily مخصوص یوپیاس
باوجود تمام چالشهای پیشآمده برای UPS، دههی ۱۹۸۰ و ابتدای ۱۹۹۰، دوران پررونقی برای آنها بود. مجلهی فورچن در یک بررسی اعلام کرد که آن شرکت، بالاترین اعتبار را در صنعت خود در تمامی سالهای بین ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ کسب کرده است. بهعلاوه، آنها سوددهترین شرکت حملونقل آمریکا نیز بودند که بهعنوان مثال در سال ۱۹۸۷، از ۱۰ میلیارد دلار درآمد، ۷۰۰ میلیون دلار سود کسب کردند.
در دههی ۱۹۹۰، فدکس هنوز فرمانروای بازار تحویلهای یکروزه در صنعت حملونقل بود. آنها ۵۷ درصد و یوپیاس تنها ۱۵ درصد از آن بازار را در اختیار داشتند. فدکس شرکتی کاملا مدرن محسوب میشد که از اتوماسیون و امکانات الکترونیکی برای ردگیری مرسولهها و فرایندهای دیگر، استفاده می کرد. یوپیاس هنوز در بسیاری از بخشها روند سنتی داشت، اما بهمرور استفاده از فناوریهای جدید و کامپیوترها در کسبوکار آنها نیز شروع شد.
Ram Promaster
رویکرد یوپیاس بهسمت سیستمهای مدرن، عملیاتی بود. آنها یک شرکت نرمافزاری و یک فروشگاه کامپیوتری برای تأمین نیازهای خود خریداری کردند. سپس، تجهیزات جدید اتوماسیون در یک سرویس مجهز به ۳۵ خودرو در لسآنجلس بهصورت عملی آزمایش شدند. آنها درنهایت پروژهای ۵ ساله به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار را شروع کردند تا تمامی فرایندها برای ردگیری مرسولهها از فرستنده تا گیرنده، بهصورت کامپیوتری انجام شود. این فرایند، در آن زمان بهصورت کامل توسط فدکس بهکار گرفته شده بود.
جریان درآمدی یوپیاس در دهههای منتهی به قرن ۲۱، مناسب بود و فرصت را برای سرمایهگذاری افزایش میداد. آنها ۱.۸ میلیارد دلار برای خرید ۱۱۰ هواپیما در سال ۱۹۸۷، هزینه کردند. چنین خریدی، خطوط هوایی آنها را به رتبهی دهم بزرگترین خطوط هوایی آمریکا رساند. یک سال بعد، یکی از بزرگترین کمپینهای تبلیغات تلویزیونی تاریخ یوپیاس با هزینهای ۳۵ میلیون دلاری انجام شد. حتی این هزینههای عظیم نیز بدهی طولانی مدت یوپیاس را آنچنان افزایش ندادند و آنها، تنها ۱۱۴ میلیون بدهی بلندمدت داشتند.
تا سال ۱۹۸۸، رشد ناوگان زمینی یوپیاس، سالانه ۷ تا ۸ درصد بود، در حالیکه ناوگان هوایی سالانه ۳۰ درصد رشد داشت. آنها در هر سال حدود ۲.۳ میلیارد بسته را جابهجا میکردند که ۱.۴ میلیارد بسته نیز برای شرکت پست آمریکا جابهجا میشد. سرویس تحویل یکروزهی آنها، مجهز به ۳۰۰ هواپیما بود و روزانه ۶۰۰ هزار بسته را جابهجا میکرد.
تلاشها برای توسعهی فعالیتهای بینالمللی یوپیاس با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم ادامه داشت. آنها در آلمان غربی حدود ۶ هزار کارمند داشتند، اما تنها خدمترسانی در ناوگان زمینی انجام میدادند. شرکت در سال ۱۹۸۸ همکار ایتالیایی خود با نام Alimondo را خریداری کرد تا با ترکیب آنها و مرکز مدیریت آلمان، فعالیت در اروپا را توسعه دهد. بهعلاوه، ۹ شرکت پستی کوچکتر نیز در اروپا خریداری شدند. بههرحال، آنها و رقیب دیرینه یعنی فدکس، برای گسترش فعالیت بینالمللی باید هزینههای بالایی متقبل میشدند، اما یوپیاس بهخاطر بدهی بلندمدت کمتر، توان مانور بیشتری داشت. رقابت بینالمللی آن دو شرکت زمانی به اوج رسید که فدکس، شرکت Tiger International، همکار قدیمی یوپیاس را خریداری کرد.
خودروی برقی یوپیاس از برند Modec در آلمان
سالهای پایانی قرن بیستم
در سال ۱۹۸۹، کنت سی نلسون بهعنوان مدیرعامل جدید یوپیاس شروع به کار کرد. او از ۲ روز پس از فارغالتحصیلی به یوپیاس پیوسته و تمام عمر کاری خود را در آن شرکت گذرانده بود. او پس از به قدرت رسیدن، روندی تدریجی ولی جامع را برای ایجاد تغییر در ساختارهای شرکت از کوچکترین بخشها تا حتی تصویر عمومی آن، شروع کرد.
در ابتدایی دههی ۱۹۹۰، با وجود چالشهای متعدد از سوی رقبای کوچک و بزرگ، یوپیاس چندین سرویس جدید را به خدمات خود اضافه کرد. آنها انواع سرویسهای تحویل مرسوله همچون زمانبندیشده و تحویل در روز ارسال تا نمونههای ارزانتر با تحویل ۲ تا ۳ روزه را به مشتریان خود ارائه میکردند. زیرمجموعهی خدمات لجستیک شرکت که در سال ۱۹۹۳ تأسیس شد، خدمات متنوعی از مدیریت انبار تا تحویل کالا را در سبد خدمات خود داشت.
خودروی حملونقل Ultimadster با شاسی ایسوزو در ناوگان یوپیاس در نیویورک
سیستمهای مبتنی بر فناوری قوی که بخشهای اصلی آنها توسط تیمهای داخلی یوپیاس متشکل از ۴ هزار نفر نیرو طراحی شده بود، زیرساختهای لازم برای ارائهی خدمات متنوع را فراهم میکردند. یکی از آن فناوریها موسوم به DIAD دستگاهی شامل یک اسکنر بارکد، تصویربردار امضای دیجیتال و اتصال به شبکهی اینترنت سلولی بود. درنتیجهی تلاشهای اینچنینی، تمرکز مدیران نیز از ماشینهای سنتی قهوهای UPS، به فناوریهای روز کامپیوتری معطوف شده بود که درنهایت به رضایت بیشتر مشتری میانجامید.
آخرین نقلمکان مرکز مدیریت یوپیاس، در سال ۱۹۹۱ انجام شد که دفتر مرکزی از گرینویچ کنتیکت به آتلانتا در جورجیا رفت. توسعهی مهم دیگر در آن دورهی زمانی، ایجاد امکان خرید سهام برای کارمندان عادی بود که در سال ۱۹۹۵ رخ داد. تا پیش از آن، تنها مدیران شانس خرید سهام شرکت را داشتند.
یکی از مراکز مدیریت بینالمللی یوپیاس
دههی ۱۹۹۰، یک تفاوت عمده با کل تاریخ یوپیاس داشت. آنها دیگر آن شرکت اسرارآمیز با عملکرد مخفیانه و چراغخاموش نبودند و در عوض، بازاریابی آنها با شدت بالا در سطح جهانی انجام میشد. بزرگترین کمپین بازاریابی آنها تا آن زمان، در سال ۱۹۹۶ انجام شد که حدود ۱۰۰ میلیون دلار هزینه برد. یکی از بخشهای مهم بازاریابی آن سال، اسپانسرینگ مسابقات المپیک تابستانی آتلانتا بود.
تلاشهای بازاریابی سالهای پایانی قرن بیستم، باعث شد تا شناخت بینالمللی برند یوپیاس بهبود پیدا کند. بهعلاوه، آنها که در ابتدای دههی ۱۹۹۰ با چالشهای مالی مواجه شده بودند، با همکاری کارمندان و سهامداران صبور و ذخیرهی عظیم مالی خود در بانک، توانستند از بحران عبور کنند. توسعهی جهانی نیز بهحدی باقدرت ادامه پیدا کرد که تا آن سال، کشورهای دریافتکنندهی خدمات یوپیاس، به ۲۰۰ عدد رسید.
سرمایهگذاریهای بینالمللی در ۵ سال پایانی منتهی به سال ۲۰۰۰، یک میلیارد دلار در اروپا و ۱۳۰ میلیون دلار در آسیا بود. آن فعالیتهای بینالمللی، فروش شرکت را در ۶ سال اول مدیریت نلسون، با افزایش ۶۹ درصدی روبهرو کرد. البته، سود عملیاتی شرکت بهخاطر همان سرمایهگذاریها از ۸ درصد در سال ۱۹۸۷ به ۴.۸ درصد در سال ۱۹۹۵ رسید.
جیم پی کلی پس از نلسون به سمت مدیریت عامل شرکت رسید. او از سال ۱۹۶۴ به UPS پیوسته بود و مسیر موفقیت را از رانندگی ماشینهای تحویل مرسوله شروع کرد.
فرصت تجارت الکترونیک
ظهور فناوری جدیدی بهنام تجارت الکترونیک و خریدهای آنلاین، فرصت را برای افزایش درآمد و سوددهی شرکتهای حملونقل از جمله یوپیاس فراهم کرد. خریدوفروش آنلاین کالاها، نیاز مردم به حملونقل مرسوله را روزبهروز بیشتر میکرد.
انبارداری مدرن یوپیاس
مقالههای مرتبط:
از رخدادهای مهمی که در آستانهی قرن ۲۱ برای یوپیاس رخ داد، میتوان به عرضهی خدمت جدید بازگشت وجه برای کسبوکارها اشاره کرد که برای مرسولههای تحویل در روز ارسالی لحاظ میشد که از شرکتی به شرکت دیگر فرستاده میشدند. خبر خوب دیگر، اولین سوددهی سالانهی شرکت در فعالیتهای بینالمللی بود.
بالاخره در سال ۱۹۹۹، مدیران یوپیاس به این نتیجه رسیدند که برای توسعهی بیشتر فعالیتها و خرید شرکتهای دیگر، باید کسبوکار خود را بهصورت شرکتی عمومی در بورس عرضه کنند. آنها IPO خود را در همان سال اجرا کردند که بزرگترین در نوع خود در تاریخ آمریکا بود. ۵.۴۷ میلیارد دلار سرمایه با فروش ۱۰۹.۴ میلیون سهم در بورس اوراق بهادار نیویورک جذب شد. آن تعداد سهم، سهام کلاس B بودند که در مجموع، یک درصد از سهام کنترلی شرکت یوپیاس را تشکیل میداد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند UPS
با شروع قرن ۲۱، شرکت یوپیاس که دیگر بهصورت سهامی عام فعالیت میکرد، با دست بازتری اقدام به خرید شرکتهای دیگر کرد. آنها خط هوایی Challenge Air Cargo را در سال ۲۰۰۰ در میامی خریدند که در آمریکای لاتتین فعالیت میکرد. در همان سال، مجوز پرواز به چین از آمریکا به شرکت UPS داده شد. چند ماه بعد، تعداد سفرهای هواپیماهای باری یوپیاس به چین، به ۶ پرواز در هفته رسید.
مرکز مدیریت یوپیاس در جورجیا
از خریدهای مهمی که در شروع قرن ۲۱ توس یوپیاس انجام شد، میتوان به شرکت Mail Boxes اشاره کرد که با هزینهی ۱۸۵ میلیون دلار به شرکت عظیم یوپیاس پیوست. هدف از خرید آن شرکت، افزایش خدمات به کسبوکارهای کوچک و خانگی بود. یکی از اهداف مهم دیگر، توسعهی خدمات مدیریت زنجیرهی تأمین بهصورت جهانی بود که با خرید Fritz Companies با ارزش ۴۵۶ میلیون دلار انجام شد. واحد جدید، با نام UPS Freight Services به شرکت اضافه شد.
در سال ۲۰۰۲، مایکل ال اسکو، در مقامت مدیریت عامل جایگزین کلی شد. او در سال ۱۹۷۲ بهعنوان مدیر مهندسی صنایع به یوپیاس پیوسته بود. در همان سال، خدمات بازگشت وجه شرکت به کالاهای ارسالی توسط شهروندان (و با شرایط تحویل در همان روز یا زمان مشخص) توسعه پیدا کرد. البته، بازگشت وجه تنها در مرسولههای داخل سرزمین اصلی ایالات متحدهی آمریکا (Continental United States) ارائه میشد.
یکی از دفاتر UPS Store
برندسازی، یکی از اقدامات مهم دیگر یوپیاس پس از شروع قرن ۲۱ بود. آنها ابتدا سرویسهای فروشگاهی کوچک یعنی Mail Boxes را با برند جدیدی UPS Store معرفی کردند. در همان زمان، اولین تغییر در طراحی لوگو از سال ۱۹۶۱ انجام شد. علاوهبر تغییر لوگو، عبارتی که در وسایل نقلیهی یوپاس بهعنوان شعار استفاده میشد نیز تغییر کرد. آنها شعار را از Worldwide Delivery Service به Synchronizing the World of Commerce تغییر دادند تا توسعهی خدمات به بخشهای گستردهتر از زنجیرهی تأمین جهانی را نشان دهند. باوجود همهی تغییرها، رنگ اصلی شرکت همچنان قهوهای ماند.
از مهمترین پیشرفتهایی که در سالهای دههی ۲۰۰۰ و با هدف توسعهی فعالیت بینالمللی انجام شد، میتوان به گسترش خطوط و خدمان در مراکز هوایی کنتاکی در آمریکا و کلن در آلمان اشاره کرد. بهعلاوه، آسیا در آن زمان بهعنوان هدف اصلی رشد مشخص شده بود و UPS برای افزایش خدمات در آن منطقه، سرویس بدون توقف خود را از آمریکا تا گوانگژو چین، در سال ۲۰۰۵ راهاندازی کرد.
نمونهی خودروهای اولیهی حملونقل در دههی ۲۰۱۰
یوپیاس از اولین سالهای فعالیت، باتوجهبه بازار محل حضور و ماشینآلات مورد استفاده، تلاشهایی را نیز برای حفظ محیط زیست در دستور کار خود داشت. آنها از دههی ۱۹۳۰ در نیویورک از ماشینهای برقی استفاده کردند. بهعلاوه، روشهای شستشوی خودروهای حملونقلی شرکت نیز با بازیافت آب انجام میشد. بزرگترین ناوگان خودروهای با سوخت CNG در جهان نیز متعلق به این برند آمریکایی بود.
احساس مسئولیت یوپیاس به رخدادهای آیندهنگرانه خصوصا در بحث محیط زیست، باعث شد تا آنها در سال ۲۰۰۳ سند رسمی و برنامهای جامع برای کنترل هرچه بیشتر فعالیتهای خود با تمرکز بر آن موارد، اجرا کنند. Corporate Sustainability Report نام گزارش آن سند است که از سال ۲۰۰۳، بهعنوان گزارش سالانهای رسمی توسط شرکت جمعآوری میشود تا کارایی واحدهای مختلف در ایجاد تعادل بین بخشهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی، بررسی شود.
خودروی گازی یوپیاس در مونترال کانادا
در سال ۲۰۰۵، یک خرید و ادغام مهم دیگر در تاریخ یوپیاس رخ داد و آنها با جذب شرکت Overnite، خدمات حملونقل زمینی را بیشازپیش در آمریکای شمالی توسعه دادند. خرید و ادغامهای بزرگ دیگری نیز در بریتانیا و لهستان انجام شد که توسعهی فعالیتهای شرکت به اروپا را تسهیل کرد. در مجموع از زمان عمومی شدن شرکت UPS، آنها تاکنون بیش از ۴۰ شرکت را خریده و به زیرمجموعهی خود اضافه کردهاند.
همانطور که گفته شد، استفاده از فناوری برای بهبود خدمات نیز همیشه در صدر برنامههای مدیران یوپیاس بوده است. سیستم ORION با نام کامل On-Road Integrated Optimization and Navigation با بهبود مسیریابی رانندهها، فاصلهی طی شده توسط آنها را کاهش میدهد که درنهایت در بهبود عملیات حملونقل، صرفهجویی در هزینهها، حفاظت از محیط زیست و افزایش بازدهی خدمات به مشتریان، مفید خواهد بود. استفاده از آن سرویس، از سال ۲۰۱۶ در خدمات UPS شروع شد.
فناوری کاربردی DIAD که از سالها قبل در سیستم حملونقل یوپیاس استفاده میشد، در سالهای اخیر به نسل پنجم رسید و ۱۰۰ هزار عدد از نسخهی جدید آن اکنون در سرتاسر جهان استفاده میشود. نسخهی جدید، بدون وابستگی به شبکهی سلولی مورد استفاده، بهصورت خودکار بین شبکهی اپراتورهای مختلف سویچ میکند تا بهترین و سریعترین خدمات به مشتری ارائه شود.
برند UPS اکنون در رتبهی ۴۴ برترین برندهای رسانهی فوربز قرار دارد. طبق آخرین آمار، درآمد آنها در سال ۲۰۱۷، نزدیک به ۶۶ میلیارد دار بوده که ۴.۹ میلیارد دلار آن، سود شرکت بوده است. درحالحاضر دیوید ابنی بهعنوان رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل در شرکت مشغول به کار است. UPS طبق آخرین آمار، ۴۳۴ هزار کارمند در سرتاسر جهان دارد.
اینتل از گیمرها، تولید کنندگان محتوا و افراد دیگر دعوت کرده تا به ادیسه بپیوندند. جای نگرانی نیست؛ نیازی به بازخوانی کتاب هومر برای شرکت در این برنامه وجود ندارد. در عوض، مشارکت افراد در ادیسه راهنمای این شرکت در مسیر ساختِ پردازندهی گرافیکی اختصاصیاش بوده و ایدههای بهتری به این تراشهساز آمریکایی از آنچه مردم از یک پردازندهی گرافیکی مجزا در نظر دارند، خواهد داد.
در فرم ثبتنام ادیسه نوشته شده است که «این مجموعه از افرادی با انگیزه و مشتاقِ فناوری تشکیل شده و منظور از آن بهبود اجرای محاسبات گرافیکی و تصویری برای تمامی افراد از گیمرها تا تولیدکنندگان محتواست و در این راستا تلاش خواهد شد تا مردم از نزدیک با اقدامات شرکت اینتل برای توسعهی فناوریهای دیداری و گرافیکی تعاملی بیشازپیش برقرار کنند». این مجموعه دسترسیها به شکل خبرنامهی «دسترسی به محتوای گیمینگ اینتل» ارائه خواهد شد و به جامعهی گیمرِ ادیسه یک مجوز وی آی پی برای «دسترسی به پیشنهادهای ویژه و امکانات رایگان، دسترسی خارج از نوبت به نسخه های بتا، آخرین اخبار گیمینگ اینتل و مزایای دیگر» اعطا خواهد شد
یک معاملهی ساده و دوطرفه در اینجا قرار است اتفاق بیفتد؛ افراد پس از پیوستن به جامعهی دنبالکنندگان ادیسه، توقعات و خواستههای خود را از پردازندههای گرافیکی آیندهی این شرکت با اینتل در میان می گذارند و در عوض مزایای رایگانی دریافت میکنند.
به نظر میرسد که یک بخش مکان محور و حضوری نیز در ادیسه در نظر گرفته شده است؛ چرا که در فرم ثبتنام از متقاضیان سؤال میشود که آیا مایل به حضور در «مکان رویداد» هستند یا خیر. این فهرست مکان ها شامل هفت منطقه در ایالات متحده ( نیویورک، لس آنجلس، پورتلند، سانفرانسیسکو، میناپولیس، ساکرامنتو و سیاتل) همراهبا کلانشهرهای اروپایی و آسیایی است. ضرورتی ندارد که شما حتماً ساکن یکی از این شهر ها باشید، در این فرم صرفاً از شما خواسته میشود که نزدیک ترین شهر به محل زندگی خود را انتخاب کنید. اینجا است که حس کنجکاوی انسان برای اطلاع از رویدادی که شرکت اینتل در هر یک از این شهر ها برنامهریزی کرده برانگیخته میشود؛ بهخصوص اینکه گزینه های زیادی برای انتخاب، درست از همین ابتدا وجود دارد.
مقالات مرتبط:
مقصود اصلی ادیسه رصد مجموعه اقدامات و برنامههای شرکت اینتل برای طراحی و توسعه ی پردازندههای گرافیکی مجزایاش از نزدیک است. تا به اینجای کار می دانیم که این شرکت برنامه های بزرگی برای گسترش محصولات گرافیکمحور خود با پردازندهی گرافیکی Xe، از پردازندههای گرافیکی مجتمع و مجزا تا محصولات ساخته شده برای کار با هوش مصنوعی دارد و قرار است که این محصولات را تا سال ۲۰۲۰ روانهی بازار سازد.
امکان نظارهی مجموعه اقدامات یک شرکت بزرگ مانند اینتل برای توسعه یک معماری جدید گرافیکی که قادر به رقابت با بازیگران عمده این آوردگاه باشد، به اندازهی کافی مطلوب و خوشایند است و نیازی به اعطای مزایای رایگان برای این نظارهگری نیست؛ ولی به هر حال این مزایا انگیزه مضاعفی برای سوار شدن بر کشتی ادیسهی اینتل و مشارکت در آن ایجاد خواهد کرد.
به نظر میرسد اپل قصد معرفی یک نسخهی ماژولار Mac Pro 2019 را در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان ۲۰۱۹ یا WWDC دارد. این کنفرانس در ماه ژوئن سال جاری برگزار خواهد شد. شایعات برآمده از گزارشهاِی خبرگزاری بلومبرگ همچنین احتمال انتشار ابزار تبدیل محتوای آیپاد به Mac را منتفی ندانسته است.
بنا بر اظهارات منابع خبری بلومبرگ، اپل بهطور محرمانه، در حال بررسی پیشنمایش نسخه جدید و بهینهای از نوتبوک سطح بالای Mac Pro در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان سال جاری است. با این وجود هنوز تصمیمات این شرکت در اینباره علنی نشده است. درحالیکه شرکت اپل در گذشته صحبتهایی در مورد تعهدش به ساخت یک نسخه جدید Mac Pro کرده است و تاریخ عرضهی آن را به مقطعی از سال جاری موکول کرده، اطلاعات چندانی در مورد این کامپیوتر MacBook سطح بالا همچنان وجود ندارد.
ساخت ماژولار نسخهی بعدی Mac
ساخت کامپیوتر به شیوهی ماژولار این امکان را به کاربران خواهد داد تا دستگاه خود را در خلال سالهای بعد به آسانی ارتقا دهند، بنابراین هواداران اپل، صاحبِ کامپیوتر قابل ارتقایی متناسب با نیازها و توان خرید خود خواهند شد. این قابلیت ارتقا چیزی است که همیشه باعث خشنودی دارندگان کامپیوترهای شخصی بوده، اما محصولات اپل از این نظر در تنگنا بوده و امکان ارتقا و تعمیر در خانه را نداشتهاند.
قبلا یک چنین راهکار ارتقای ماژولاری را بهطور سربسته در مورد Mac Mini شاهد بودیم، در Mac Mini ویژگی جدیدی وجود داشت که امکان اتصال تعدادی از این کامپیوترها را برای ساختن یک دستگاه واحد قدرتمندتر فراهم میکرد.
برای هواداران شرکت اپل که همواره نگرانی هایی در مورد اکراه این شرکت از بروز خلاقیتهای ویژه و اقدامات روزآمد در مورد آخرین محصولات حرفهایاش دارند، خبر معرفی چنین نسخهای از محصول پرچمدار 2019 Mac Pro در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان سال ۲۰۱۹، قطعاً خبری خوشآیند است.
یک بررسی علمی نشان میدهد که ۴۰ درصد از گونههای حشرهها در سراسر جهان در حال تجربه کاهش جمعیت بهمیزان چشمگیری هستند. این مطالعه تأکید دارد که موجوداتی همچون زنبورها، مورچهها و سوسکها هشت بار سریعتر از پستانداران، پرندگان و خزندگان در خطر انقراض قرار دارند؛ اما پژوهشگران اظهار میکنند که گونههایی همچون مگسِخانگی و سوسکِحمام افزایش جمعیت را تجربه خواهند کرد.
میتوان از عوامل مهم در کاهش جمعیت حشرهها افزایش کشاورزی، مصرف آفتکشها و تغییرات آبوهوایی را مطرح کرد. حشرهها پر تعدادترین موجودات روی زمین هستند و با حضور خود در سیاره منافع کلیدی زیادی برای دیگر گونهها از جمله انسانها به ارمغان میآورند. آنها غذا برای پرندگان، خفاشها و پستانداران کوچک تهیه میکنند و ۷۵ درصد از سهم گردهافشانی محصولهای جهانی را برعهده دارند. این حشرهها هستند که خاک را دوباره احیا و جمعیت آفتها را کنترل میکنند.
در سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری درباره گونههای خاصی از حشرهها همانند زنبورها منتشر شده که به آسیبهای وارده به جامعه این حیوانات بهویژه در اقتصادهای توسعهیافته پرداخته است. در ژورنال Biological Conservation با محوریت موضوعات زیستشناسی بقا، ۷۳ مقاله در ۱۳ سال گذشته از سراسر جهان درباره این موضوع منتشر شده است. این نشریه بهشیوه داوری همتا مقالههای علمی را توسط کارشناسان همان رشته مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار میدهد و از اعتبار خوبی برخوردار است.
پژوهشگران دریافتند با روند موجود در اغلب مناطق جهان ۴۰ درصد حشرهها در چند دهه آینده از بین خواهند رفت. یکسوم از گونههای حشرههای جهان در فهرست گونههای در معرض خطر قرار دارند. دکتر فرانسیسکو سانچز بایو دانشمند محیط زیست و بومشناس دانشگاه سیدنی میگوید:
عامل اصلی این خطر شیوههای کشاورزی، توسعه شهرنشینی و تغییر کاربری جنگلها است.
دومین عامل افزایش این روند تمایل به استفاده از کودها و آفتکشها در کشاورزی در سراسر جهان و آلودگی فزاینده با انواع آلایندههای شیمیایی است. سومین عامل، اثرهای زیستی مانند گونههای مهاجم و بیماریزا و عامل چهارم تغییرات آبوهوایی بهویژه در مناطق گرمسیری است.
برخی از بخشهای مهم این مطالعه بهکاهش سریع جمعیت حشرههای پروازی در آلمان و کاهش شدید آنها در جنگلهای گرمسیری پورتوریکو در طی افزایش گرمایش جهانی اشاره دارد. کارشناسان دیگر نیز بر اهمیت این یافتهها تاکید میکنند. مت شاردلو مورخ طبیعی رئیس اجرایی سازمان خیریهی باگلایف که با هدف حفاظت از زندگی همه بیمهرگان تأسیس شده، معتقد است این موضوع فقط مربوطبه زنبورها، گردهافشانی یا حتی مسائل تغذیه انسانها نیست. کاهش چشمگیر در جمعیت سوسکهای سرگین نیز که به بازیافت فضولات دیگر موجودات کمک شایانی میکنند و حتی آسیابکها که زندگی خود را از رودها و آبگیرها شروع میکنند، نیز دیده میشود.
این نوع حشرهها از انواع مفید بهشمار میروند و روند وقایع نشان میدهد که انواع سوسکها حتی قاببالان نیز در معرض این خطر هستند. شاردلو معتقد است، این موضع بهطور مشخص نشان میدهد که بومشناسی سیاره ما دچار گسست شده و نیاز به یک تلاش مؤثر و جهانی برای توقف و معکوس کردن این روند وجود دارد. اجازه دادن به ادامه روند آرام نابودی زندگی حشرهها یک انتخاب عقلانی نیست.
آفتهای کشاورزی در حال افزایش هستند و پژوهشگران نگران تاثیر کاهش جمعیت حشرهها بر زنجیره غذایی هستند. گونههای زیادی از پرندگان، خزندگان و ماهیها از حشرهها بهعنوان منبع غذای اصلی خود استفاده میکنند و از این جهت آنها نیز در معرض خطر انقراض قرار خواهند گرفت. بررسیها نشان میدهد که تنها تعداد کمی از گونههای حشرهها توانایی تطبیق با شرایط جدید را دارند و در این کار موفق خواهند بود درحالیکه برخی از مهمترین گونهها از حشرهها، این شانس را ندارند و درحال نابودی هستند.
پروفسور زیستشناسی دیو گولسون از دانشگاه ساسکس که در این پژوهشها همکاری نداشته، معتقد است حشرههای که در دسته آفتها قرار میگیرند تحت شرایط گرمتر رشد بیشتری خواهند داشت درحالیکه بسیاری از دشمنان طبیعی آنها که رشد آرامی دارند نابود خواهد شد. هرچند ما سرانجام تعداد کمی از حشرههای زیانآور را نیز نابود خواهیم کرد ولی این کار میتواند بهبهای از دست دادن حشرههای شگفتانگیزی که دوست ما هستند، نیز تمام شود. زنبورها و مگسهای گلزار و حتی سوسکهای سرگین با کار بزرگ خود در بازیافت فضولات دیگر موجودات لطف بزرگی به طبیعت و چرخهی حیات میکنند.
پروفسور گولسون برخی از حشرهها همانند مگسها و سوسکهایحمام را از گونههای میداند که بهنظر میرسد بهراحتی میتوانند در محیط انسانی زندگی کنند و با تقویت مقاومت خود دربرابر حشرهکشها به نسل خود ادامه دهند.
مقالههای مرتبط:
این زیستشناس اشاره میکند درحالیکه این پژوهش یک هشدار کلی و عمومی است، مردم نیز میتوانند کارهایی در توقف این روند انجام دهند. مردم با خرید مواد غذایی ارگانیک، استفاده کمتر از آفتکشها و ساخت باغچههای دوستدار حشرهها میتوانند دراین امر مؤثر باشند. مفهوم باغچههای دوستدار حشرهها یک راهکار مفید برای باغچههایی پویا و زیباتر با کاهش مصرف آفتکشهای رایج است. نیاز به پژوهشهای بیشتر بهشدت احساس میشود چراکه ۹۹ درصد از شواهد کاهش جمعیت حشرهها از اروپا و آمریکای شمالی است درحالیکه هنوز شواهد پژوهشی از این روند در آفریقا و آمریکای جنوبی وجود ندارد.
درنهایت اگر تعداد زیادی از حشرهها نابود شوند میتوان انتظار داشت جایگزینی برای آنها پیدا شود ولی چنین نتیجهای بهتحمل دورههای طولانی و مشقتباری نیاز خواهد داشت. پروفسور گولسون معتقد است اگر شما به انقراضهای بزرگ در گذشته نگاهی بیاندازید، تششع سازشی بزرگی را مشاهده میکنید که چند گونه نوین با تغییرهای متناسب پس از اجداد خود وارد چرخه زندگی شدهاند تا با شرایط زیستی جدید وقف پیدا کنند و ادامهدهنده زندگی در طبیعت باشند. پروفسور گولسون میگوید:
پس اگر سیر تحولها را یکمیلیون سال در نظر بگیریم، من نیز هیچ شکی ندارم که موجودات متنوعی جایگزین آنهایی خواهند شد که در قرن ۲۰ و ۲۱ از بین رفتهاند...این یک دلسوزی برای بچههای ما نیست...بلکه من میترسم.
.: Weblog Themes By Pichak :.