اگر اخبار مربوطبه علم ژنتیک را اخیرا دنبال کرده باشید، پس احتمالا پیشتر در آذرماه امسال خبر تولد اولین نوزدان اصلاحشده ی ژنتیکی در چین به گوشتان خورده است. گفتنی است دانشمند مسئول این پروژه، هی جییانکوی، متخصص تعیین توالی DNA معرفی شد که کمی بعد در کنفرانس بینالمللی اصلاح ژنتیک در هنگکنگ نیز از عملکرد خود باجدیت دفاع کرد؛ اما گویا واکنش جامعهی جهانی به این خبر بیشتر بر محور خشم و انزجار بود تا تشویق و تحسین.
با انتشار این خبر شوکهکننده، فریاد بسیاری از گوشهوکنار جهان به آسمان رفت که چرا اهمالکاری دولت چین در نظارت بر اجرای قوانین این کشور، چنین وضعیت بغرنجی را رقم زده است؛ قوانینی که البته بهنظر میرسد بیشتر روی کاغذ اعتبار داشتهاند تا در مقام عمل.
با کندوکاو بیشتر و ردگیری مسیر تأمین تجهیزات تا شرکتهای بزرگ و نامآور زیستفناوری در ایالات متحده، کمکم نشانههایی نمایان شد که بر سازماندهی یک اقدام ازپیشبرنامهریزیشده دلالت داشت تا ماجراجویی جاهطلبانه یک دانشمند خودسر. اینجا بود که برخی از احتمال سربرآوردن پدیدهای شوم با نام «دامپینگ اخلاقی» سخن به میان آوردند.
دامپینگ اخلاقی چیست؟
دامپینگ اخلاقی بهمعنای انجام برخی از آزمایشهای غیرقانونی یا خارجازعرف یک کشور در کشوری دیگر با قوانین آسانتر یا نظارت ضعیفتر است. این پدیده بیشتر در میان پژوهشگران مقیم کشورهایی ثروتمند و با سطح فناوری بالاتر ولی گرفتار در قوانینی سختگیرانه موضوعیت دارد. دراینمیان، بیشترین محدودیتها نیز درمورد قوانین پزشکی دیده میشود که ارتباط مستقیم با سلامت و جان افراد جامعه دارد. بااینحال، موارد دیگری نیز مانند مطالعات انسانشناسی نیز دیده شده است که برای حساسیتزدایی در کشورهای دیگر انجام میشود. همانطور که علم بهسرعت درحال درنوردیدن مرزهای سیاسی کشورهاست، نگرانیها درمورد خطر وقوع دامپینگ اخلاقی (چه بهصورت عامدانه و چه بهصورت غیرعمدی) در حال افزایش است. یکی از دلایل افزایش گمانهزنیها درمورد ردپای دامپینگ اخلاقی در پروندهی دکتر هی، کشف شواهدی مبتنیبر تشویق و همکاری یک پژوهشگر آمریکایی در پیشبرد این پروژهی جنجالی بوده است.
این دانشمند خاطی، مایکل دیم از دانشگاه رایس در هوستون تگزاس است. دکتر دیم، استاد راهنمای دکتر هی در مقطع PHD در خلال سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ بوده و از آن زمان، به همکاری با او ادامه داده است. این دو دانشمند، نویسندهی حداقل هشت مقاله منتشرشده و نیز چندین نسخهی درشرف انتشار هستند. همچنین نام دکتر دیم بههمراه ۹ دانشمند چینی دیگر (ازجمله خود دکتر هی) در فهرست نویسندگان مقالهای با نام «تولد دوقلوها پس از ویرایش ژنتیکی باهدف ایجاد مقاومت دربرابر HIV» آمده است. این همان مقالهای است که دکتر هی پیش از اعلام رسمی فعالیتهای خود در اجلاس هنگکنگ، به ژورنال علمی نیچر تسلیم کرده بود و البته ویراستاران نیچر نیز این مقاله را رد کردند (و برخلاف روال مرسوم در مورد رد مقالات، حتی دریافت چنین مقالهای را نیز تأیید نکردند).
در این پروژه از تکنیکی به نام CRISPR-Cas9 برای غیرفعال کردن ژن ccr5 (پروتئینی که ویروس HIV با اتصال به آن، خود را وارد سلول میکند) استفاده شده است. یکی از دانشمندان چینی دخیل در این پروژه میگوید دکتر دیم بهعنوان عضوی از تیم پروژه بوده که طی آن از داوطلبان برای انجام چنین آزمایشی رضایت کتبی گرفته شده است. دکتر دیم در این رابطه اظهارنظری نکرده است؛ اما پس از مدتی، بیانیهای از سوی وکلای وی بدین مضمون منتشر شد:
مایکل دیم در گذشته فعالیتهای نظری در ارتباطبا اجرای تکنیک کریسپر در مورد باکتریها داشته و همچنین مقالهای را درمورد فیزیک crispr-Cas نوشته است؛ بااینحال، دکتر دیم در جریان طراحی، اجرا، مطالعات یا آزمایشهای مرتبط با ویرایش ژن با تکنیک crispr-Cas9 نقشی نداشته است. او اجازهی ارسال دستنوشتههای مربوطبه ccr5 یا pcsk9 [یک پروتیین غیرمرتبط که در حمل کلسترول دخیل است) را به هیچ نشریهای نداده است و نیز نویسندهی اصلی یا همکار در هیچیک از این دستنوشتهها نبوده است. دکتر دیم در چین نبوده و بهتبع آن در زمان اخذ رضایتنامه مربوطبه این آزمایش از والدین نوزادان حاضر نبوده است.
مقالههای مرتبط:
در آمریکا، کاشت جنین اصلاحشدهی ژنتیکی درون رحم زن ممنوع است. انجام این اقدام پزشکی نیاز به اخذ مجوز از ادارهی غذا و داروی این کشور خواهد داشت و چنین مجوزی نیز فعلا قابلصدور نیست. نادیدهگرفتن این قانون، یک جرم فدرال محسوب میشود که ممکن است جریمهای بالغ بر ۱۰۰ هزار دلار و یک سال حبس به همراه داشته باشد.
بااینحال، حمایت از اجرای چنین تحقیقاتی در یک کشور دیگر، موضوعی کاملا متفاوت است. چنین اقدامی براساس قانون ایالات متحده، امری غیرقانونی محسوب نمیشود (هرچند اگر دکتر دیم بدون تأیید دانشگاه خود در این پروژه شرکت کرده باشد، همچنان اقدام او خلاف قوانین این کشور تلقی خواهد شد). دانشگاه رایس نیز اعلام کرده که هیچگونه اطلاعاتی در مورد این قضیه ندارد؛ ولی تا آنجا که میداند هیچیک از مراحل بالینی این آزمایش در ایالاتمتحده انجام نشده است. این دانشگاه درمورد جریان تحقیقات فعلی اظهارنظری نکرده و نه دکتر دیم و نه هیچیک از وکلای او درمورد اتهام ارتکاب دامپینگ اخلاقی نیز واکنشی نداشتهاند.
پروژه Trust
تا چندی پیش، آمریکا و کمیسیون اتحادیهی اروپا، حمایت مالی از یک پژوهش سهساله باارزش ۲.۷ میلیون یورو در زمینهی دامپینگ اخلاقی را برعهده داشتند. پروژهی Trust، حاصل همکاری میان پژوهشگرانی از اروپا، آفریقا و آسیا بود که در سال گذشته به پایان رسید. این پروژه، نمونههای سابق کشفشده از وقوع دامپینگ اخلاقی را مورد بررسی قرار داده و بهدنبال معرفی راهکارهایی برای پیشگیری از اتفاقات مشابه در آینده بود.
دوریس شرودر از دانشگاه سنترال لنکشیر در انگلستان که رهبری پروژهی Trust را بهعهده داشت، میگوید:
گاهیاوقات این امر بهخاطر فقدان آگاهی [از قوانین کشورهای دیگر] روی میدهد. گاهی نیز ریشه در استانداردهای دوگانه دارد. ما قطعا مواردی را نیز شاهد بودهایم که در آنها تلاشی آشکار برای دورزدن قانون در کشورهای اروپایی دیده شده است.
ژای ژائومی، مدیر اجرایی مرکز اخلاق زیستی در آکادمی علوم پزشکی چین در پکن (که معاون رئیس کمیتهی اخلاق در وزارت بهداشت نیز است)، از آنچه که پروژهی Trust انجام داده است، استقبال میکند. او میگوید: «مدیریت ضعیف اخلاقی در چین، این کشور را به مقصدی جذاب برای صادرات آزمایشهای غیراخلاقی از جهان توسعهیافته تبدیل کرده است.» یکی از این موارد پرسروصدا در چین، پروندهی سرجیو کاناورو، متخصص جراحی اعصاب از ایتالیا است که بهدلیل مخالفت شدید با طرحهای خود برای انجام پیوند سر انسان از دانشگاه خود در تورین ایتالیا استعفا داد. دکتر کاناورو با آگاهی از اینکه هیچ کشوری در اروپا یا آمریکای شمالی مجوز چنین پیوندی را نخواهد داد، به چین رفت و اکنون بر این باور است که این کشور بهکلی با دنیای غرب متفاوت است و اخلاقیات در آن مفهومی متفاوت دارد.
در آنجا وی با همکاری رن ژیائوپینگ از دانشگاه پزشکی هاربین در عمل جراحی ارتوپدیک روی سگها، میمونها و اجساد انسانی مشارکت کرد. وی حتی در سال گذشته قصد داشت که عمل پیوند سر یک بیمار فلج از گردن را به بدن یک جسد اهدایی انجام دهد که انجام آن، درست در لحظات آخر ازسوی وزارت بهداشت چین متوقف گردید. دکتر ژای میگوید:
روش پیشنهادی براساس شواهد بسیار ضعیف علمی بود. این امر نهتنها بهلحاظ اخلاقی غیرقابلقبول است؛ بلکه برخلاف قوانین چین نیز محسوب میشود.
دکتر کاناورو نیز معتقد است که آنها نمیبایست پیش از انتشار مقالات مربوطبه پژوهشهای انجامشده روی سگها و اجساد انسانی، درمورد این برنامه اطلاعرسانی میکردند. چندین مورد مشابه از پدیدهی دامپینگ اخلاقی در آسیا و آفریقا گزارش شده است: چندین مطالعهی موردی از این تخلفات در کتاب «همکاری تحقیقاتی شمالی-جنوبی» (منتشر شده ازسوی Trust) آمده است. سه نمونهی قابلتوجه از موارد گزارششده شامل آزمایشهای بالینی موردحمایت مالی آمریکا است که بین سالهای ۱۹۸۸ الی ۲۰۱۵ در هند رخ داده است. این اقدامات باهدف آزمایش کمهزینهی روشهای غربالگری سرویکال طراحی شده بودند. چنین آزمایشاتی به گروههای کنترل نیاز داشتند که این گروه در آمریکا متشکل از زنانی بود که تحت یک آزمایش غربالگری قرار گرفته بودند. بااینحال، طی آزمایشهای انجامشده در هند، هیچگونه آزمایش پاپاسمیری درمورد گروه کنترل که متشکل از ۱۴۱ هزار زن بود، انجام نگرفت؛ این در حالی بود که رویهی استاندارد کشور هند، انجام چنینی آزمایشهایی را الزامی دانسته بود (هرچند که رعایت عملی آن هم چندان مقدور نبود).
مورد دیگری که بهواسطهی تحقیقات پروژهی Trust افشا گردید، پروندهی مربوطبه گروهی از مردم آفریقای جنوبی با نام «سان» است که بهدلیل شیوهی زندگی مبتنی بر شکار، زبان عجیب و هنر باستانی صخرهنگاری خود بسیار شناخته شدهااند. مقالهای که در سال ۲۰۱۰ در ژورنال علمی نیچر درمورد اولین توالی ژنوم بهدستآمده از این قوم منتشر شد، اعتراض بسیاری از این افراد این گروه را برانگیخت. بهگفتهی راجر چتلز، وکیل حقوق بشر در دانشگاه استلنبوش از آفریقای جنوبی، روشهای رضایتسنجی پیش از انجام پژوهش، نامناسب تشخیص داده شده و برخی از عبارات مورداستفاده در این مقاله نیز (نظیر Bushmen بهمعنای مردمان بوتهای) توهینآمیز قلمداد شده است.
بهعنوان بخشی از پروژهی Trust، آقای چنلز و همکارانش به گروههایی از مردم سان کمک کردند تا اولین آییننامهی اخلاقی ایجادشده توسط یک گروه بومی در آفریقا را توسعه دهند. این امر نیازمند مطالعهی فرهنگ سانها، ژنها و میراث آنها برای ارائهی پیشنهادها به هیئت بازبینی تعیینشده توسط جوامع سان است. همچنین در پایان این پروژه از پژوهشگران خواسته شده که با احترام با افراد رفتار کنند و بررسی کنند که چگونه پژوهشهای آنها میتواند درجهت منافع عمومی نظیر بهداشت محلی، آموزش و اشتغال قرار گیرند.
با تحلیل تخلفات رویداده در گذشته، پژوهشگران پروژهی Trust توانستهاند مجموعهای از دستورالعملها را با نام« آییننامهی جهانی رفتار برای تحقیق در محیطهایی با منابع ضعیف» تدوین کنند. هدف از این دستورالعمل، افزایش آگاهی دربارهی شیوههای بد و شناسایی جرائم بالقوه است. اساس این آییننامه آن است که بررسیهای اخلاقی در تمامی کشورهای عضو انجام گیرد. بهگفتهی دکتر شرودر، دو آژانس سرمایهگذاری اروپایی (متشکل از کمیسیون اتحادیهی اروپا و مجمع آزمایشهای بالینی کشورهای اروپایی و در حال توسعه) هماکنون این آییننامه را پذیرفتهاند. در همین حال، در آمریکا نیز یک متخصص ویرایش ژنتیک با نام کیران ماسورونو از دانشگاه پنسیلوانیا پیشنهاد تشکیل یک دفتر ثبت بینالمللی را داده تا کلیهی تحقیقات مربوطبه اصلاح ژنتیکی جنینهای انسانی در آن ثبتوضبط شود؛ بهشیوهای که انتشار هرگونه مطالعهای منوط به ثبت اولیهی در این دفتر باشد.
شاید آخرین مورد غافلگیرکننده در مورد ماجرای کودکان اصلاحشدهی ژنتیکی این باشد که گویا قرار است دکتر دیم در ماه جاری، سمت جدید خود را بهعنوان رئیس دانشکدهی مهندسی دانشگاه شهر هنگکنگ بپذیرد. این پیشنهاد پیش از انتشار اخبار مربوطبه تولد نوزادان اصلاحشده به وی ارائه شده بود. شایعات مرتبطبا دخالت احتمالی دکتر دیم در این قضیه باعث شده است که این دانشگاه حداقل تا زمان بستهشدن پروندهی تحقیقات دانشگاه رایس، روند این انتقال را متوقف کند. بااینحال، دفتر روابط عمومی دانشگاه شهر هنگکنگ هنوز اعلام نکرده که درصورت محرزشدن نقش دکتر دیم در این پروژه، آیا این دانشگاه قرارداد خود با این دانشمند لغو خواهد کرد یا خیر. حتی دکتر دیم و وکلای او نیز در این رابطه اظهارنظری نداشتهاند. اما یکی از اعضای هیاتعلمی این دانشگاه (که نخواست نامش فاش شود) میگوید درصورت اثبات اتهامات واردهبر دکتر دیم، وی قطعا با عواقب سنگین ناشی از خطایی نابخشودنی و نقض هنجارهای بینالمللی مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی، وی قطعا جایی بهعنوان عضو هیئت علمی این دانشگاه نخواهد داشت.
اگر بپذیریم ادعاهای مطرحشده درمورد وقوع دامپینگ اخلاقی در این پروندههای عمومی صحت دارد، پس اوضاع جاری در پژوهشهای کمی محرمانهتر چگونه خواهد بود؟ آیا هنوز هم فکر میکنید «قانون» همچنان میتواند افساری مطمئن برای مهار پژوهشهای علمی در دایرهی اخلاقیات باشد؟
یکی از شاخصههای مهم در دوربینهای عکاسی قابلیتهای مرتبط با فوکوس خودکار آنها است. یک دوربین عکاسی با توانایی فوکوس سریع و دقیق، شما را در ثبت هرچه باکیفیتتر لحظات مدنظرتان کمک خواهد کرد.
سابقهی استفاده از سیستمهای اتوفوکوس به دههی هشتاد میلادی برمیگردد. اولین بار لایکا در نمایشگاه فوتوکینا ۱۹۷۶، دوربینی با نام Correfot را رونمایی کرد و پس از آن شرکتهای کونیکا و پنتاکس، نیکون و مینولتا دست به این کار زدند. مینولتا ۷۰۰۰ که در سال ۱۹۸۵ عرضه شد اولین دوربینی بود که سیستم کامل فوکوس خودکار و موتور حرکت لنز را در داخل بدنهی خود داشت. استانداردی که بعدها کانن با انتقال موتور فوکوس به لنز آن را تغییر داد؛ هرچند در سال ۱۹۹۲ مجددا در دوربینهای سری AF-I و AF-S به سیستم قبلی بازگشت.
تمامی برندها در تمامی ادوار سعی کردهاند سیستمهای فوکوس خودکار را به عنوان یکی از کارآمدترین گزینههای دوربین بهبود ببخشند یا با تلفیق آنها سیستم فوکوس منحصربهفرد خود را ارائه دهند. امروزه سیستمهای فوکوس انواع متنوعی دارند که بسته به نوع دوربین و لنزی که در آن به کار میروند و فاکتورهایی همچون گشودگی دیافراگم و فاصلهی کانونی و... عملکرد متفاوتی ارائه میکنند؛ اما به اعتبار نوع سیستمهای فوکوس باید گفت بهطور کلی، شیوههای فوکوس به دو نوع عمده تقسیم میشوند: اکتیو و پسیو.
سیستمهای فوکوس اکتیو و پسیو
فوکوس خودکار اکتیو از طریق تاباندن نور یا اشعه به سوژه و بازتاب آن به دوربین فاصلهی بین سوژه و دوربین را محاسبه میکند. وقتی دوربین میزان فاصله را تشخیص داد، بر اساس همین اطلاعات لنز را برای انجام فوکوس تنظیم میکند. نکتهی مثبت در مورد فوکوس خودکار اکتیو این است که این سیستم میتواند در شرایط نور بسیار ضعیف نیز عمل کند؛ کاری که معمولا فوکوس خودکار پسیو از عهدهی آن برنمیآید. نکتهی منفی این سیستم محدودیت کارایی آن به سوژههای ثابت است. بهعلاوه، سوژه نمیتواند بیش از ۵ تا ۷ متر از شما فاصله داشته باشد؛ در غیر این صورت نور یا اشعه به سوژه نرسیده و بازتاب به دوربین انجام نخواهد شد و در نتیجه عملکرد سیستم مختل میشود.
برای درک بهتر عکس دارای فوکوس و عکس فاقد آن میتوانید به مقایسهی مبالغهآمیز زیر نگاه کنید. بهطور کلی سوژه در عکس فوکوسشده واضحتر و شفافتر است. در دوربینها، فوکوس خودکار در برابر فوکوس دستی قرار میگیرد.
در مقابل، سیستم فوکوس خودکار پسیو قرار دارد که کاملا متفاوت عمل میکند. در این سیستم به جای اتکا به نور فلش یا لیزر برای تشخیص فاصله بین دوربین و سوژه، از سنسورهای مخصوص داخل دوربین برای تشخیص کنتراست به کمک تحلیل نور ورودی به لنز استفاده میشود که در این حالت به آن تشخیص فاز میگویند. حالت پسیو دیگری نیز وجود دارد که در آن از خود سنسور برای تشخیص کنتراست تصویر استفاده میشود که این شیوه به تشخیص کنتراست شهرت دارد.
گونههای رایج فوکوس خودکار
در فوکوس دستی، عمق میدان لنز بهصورت دستی تنظیم میشود تا تصویر واضح حاصل شود. در سیستمهای فوکوس خودکار، ما به سیستمهای الکترونیکی و مکانیکی برای تنظیم عمق میدان تکیه میکنیم. برای درک بهتر این اتفاق میتوانید طرز کار با ذرهبین را تصور کنید. برای اینکه با ذرهبین به تصویر شفافی برسید باید آن را روی سوژه جلو و عقب ببرید تا این اتفاق بیفتد. با این عمل شما درواقع بهصورت غیر مستقیم در حال فوکوس خودکار هستید؛ با این تفاوت که چشم شما نقش سنسور و مغز شما نقش کنترلر را بازی میکند و به شما میگوید که فاصلهی ذرهبین را کم و زیاد کنید.
رایجترین سیستمهای فوکس خودکار عبارتند از:
- فوکوس خودکار تشخیص کنتراست موسوم به CDAF
- فوکوس خودکار تشخیص فاز موسوم به PDAF
- فوکوس خودکار دوال پیکسل
- فوکوس خودکار لیزری موسوم به LAF
- فوکوس خودکار ترکیبی یا هیبریدی موسوم به HAF
فوکوس خودکار تشخیص کنتراست (CDAF)
بیشتر دوربینها امروزه از روش فوکوس خودکار بر پایهی تشخیص کنتراست استفاده میکنند. این روش ماهیتا بر اساس آزمون و خطا عمل میکند؛ یعنی لنز دوربین شما به جلو و عقب حرکت میکند تا بهترین فوکوس روی سوژه انجام بگیرد. برای تشخیص اینکه چه زمان سوژه در نقطهی کانونی یا فوکوس قرار دارد، دوربین از الگوریتمی بر پایهی اندازهگیری کنتراست استفاده میکند. بهطور کلی، زمانی که سطح کنتراست تصویر سوژه در نقطهی کانونی قرار بگیرد در بالاترین حد خود است؛ یعنی تصویر واضح و رنگها زنده هستند. اگر تصویر خارج از فوکوس باشد، رنگها مات و درهمآمیخته میشوند که به معنای کاهش سطح کنتراست کلی سوژه است.
مشکل اصلی در استفاده از این روش این است که دوربین نمیداند که چه زمان به بیشینهی کنتراست رسیده است. به همین دلیل، همیشه ابتدا نقطهی کانونی را رد میکند و سپس مجددا به آن بازمیگردد. احتمالا این موضوع را هنگام عکاسی با گوشی خود شاهد بودهاید. در این روش بعد از فعال کردن دوربین تصویر قبل از اینکه شفافتر شود ابتدا ماتتر میشود. البته در فناوریهای نوین تشخیص کنتراست، سرعت فناوری فوکوس به شکل قابل توجهی افزایش یافته است و تنها در چند دهم ثانیه تشخیص و عملیات فوکوس روی آن انجام میشود.
نقاط مثبت CDAF
- به سختافزار جداگانه نیاز ندارد و به همین دلیل نسبتا ارزان و بهسادگی قابل بهکارگیری است.
- سرعت بالایی دارد.
- بهدلیل عدم استفاده از پیکسلهای مخصوص تشخیص فاز، تاثیری بر کیفیت نهایی تصویر ندارد.
- بهطور کلی نتایج نسبتا خوبی میدهد.
نقاط منفی CDAF
- در شرایط نوری ضعیف بهخوبی کار نمیکند؛ زیرا این روش بر سنجش کنتراست تصویر تکیه دارد. به همین دلیل وقتی کنتراست کافی برای شروع در تصویر وجود نداشته باشد کار نخواهد کرد.
- فناوری تشخیص کنتراست بهترین نمونهی موجود برای استفاده در دوربینهای فیلمبرداری نیست؛ سیستم فوکوس خودکار مبتنی بر کنتراست به شما نمیگوید که سوژه نزدیک یا دور شده؛ بنابراین دستگاه مجبور است جستجوی جدیدی برای پیدا کردن نقطهی کانونی آغاز کند.
سیستم فوکوس خودکار DFD
پاناسونیک با سالهای تحقیق توسعه بر سیستم فوکوس خودکار تشخیص کنتراست، موفق به بهبود قابل توجه این فناوری شده است تا جایی که به ادعای مدیران این شرکت، دوربین جدید پاناسونیک لومیکس G9 یا لومیکس S1برای تشخیص سوژه و فوکوس روی آن به تنها ۰.۰۳ ثانیه زمان نیاز دارد. سیستم فوکوس جدید شرکت پاناسونیکDFD یا Depth From Defocus نام دارد. مهندسان پاناسونیک با محاسبهی میزان خارج شدن سوژه از نقطهی فوکوس در صورت تغییر جزئی فوکوس، توانستند دریابند که میزان ازفوکوس خارج بودن لنز چقدر است؛ اما اینکه دوربین بداند چه میزان باید لنز را جابجا کند مستلزم هماهنگی فوقالعاده بالا بین دوربین و لنز بود. اساسا، دوربین میبایست فهم دقیقی از بوکهی لنز در تمامی شرایط فوکوس از قبیل فواصل کانونی مختلف (در لنزهای زوم) و گشودگیهای دیافراگم مختلف میداشت.
این مسئله کمی کار را دشوار میکرد؛ اما از آنجایی که پاناسونیک خود لنز دوربینهایش را تولید میکند، توانست این لنزها را با قابلیت DFD سازگار کند. آنها برای اولین بار دیتابیس کاملی از عملکرد بوکهی لنزهای موجود خود را در حافظهی GH4 جای دادند. در نتیجه، فرقی نمیکرد فاصلهی کانونی، گشودگی دیافراگم یا فاصلهی کانونی چقدر باشد، GH4 توانست بهسرعت تشخیص دهد که هر لنز چقدر و در چه جهت از فوکوس خارج است. دوربین این کار را با مقایسهی دو عکس متوالی و با حرکت جزئی لنز بین دو عکس انجام داد. با تحلیل تغییر بوکه از عکس اول به عکس دوم، GH4 میتواند تشخیص دهد که چقدر لازم است لنز را حرکت دهد تا به فوکوس اولیهی مطلوب دست یابد. پس از این حرکت، برای تنظیم دقیق فوکوس، یک یا دو مرحله تشخیص فاز نیز جهت بالا بردن دقت فوکوس قبل از عکاسی صورت میپذیرد.
نکتهای که باید مدنظر قرار داد این است که پاناسونیک پس از رونمایی از DFD اطلاعات بوکه را به لنزها منتقل کرد تا با هربار عرضهی لنز جدید نیاز به بهروزرسانی فریمور نباشد. این کار هرچند مشکل تمام لنزهای لومیکس را حل کرد؛ اما راهکاری برای لنزهای متفرقه به حساب نمیآمد. در مورد لنزهای سایر شرکتها، چنانچه بخواهید از آنها روی دوربینهای پاناسونیک استفاده کنید، امکان بهرهمندی از فوکوس خودکار DFD را نخواهید داشت و سیستم فوکوس خودکار به سیستم سنتی تشخیص کنتراست تغییر پیدا خواهد کرد.
فوکوس خودکار تشخیص فاز (PDAF)
فوکوس خودکار مرحلهای یا تشخیص فاز، روشی جدید و پیشرفتهتری در فناوریهای فوکوس به شمار میآید. این روش که پیشتر فقط در دوربینهای DSLR استفاده میشد، چند سالی است به گوشیهای هوشمند و دوربینهای کامپکت نیز راه پیدا کرده است.
در روش فوکوس تشخیص فاز، به بیان ساده، دوربین نوری را که از دو دریچهی مقابل دیافراگم عبور میگذرد، تحلیل و مقایسه میکند. چنانچه تصویر بهدرستی در نقطهی کانونی قرار گرفته باشد، امواج نوری در مشخصات شدت خود همپوشانی خواهند داشت. در غیر اینصورت، سیستم تشخیص خواهد داد که دقیقا فوکوس چقدر نیاز به تنظیم دارد. پس از این تشخیص، دوربین بهسرعت بدون نیاز به عقب و جلو راندن زمانبر سیستم CDAF، به مسیر درست حرکت میکند و عملیات فوکوس را انجام میدهد.
به بیانی دقیقتر، در سیستم تشخیص فاز، آینهی داخل دوربین، بخش کوچکی از نور ورودی را به سنسور مجزای اتوفوکوس که معمولا در کف جعبه آینه قرار دارد منتقل میکند. در این قسمت یک منشور، نوری را که از جهتهای مخالف لنز میآید تجزیه کرده و آن را به گروههای دوتایی از پیکسلهای سنسور هدایت میکند تا نقطهی اتوفوکوس تشکیل شود.
بسته به فوکوس لنز، نوری که روی گروههای دوتایی پیکسلها میافتد یا با هم تطابق پیدا میکنند که در این حالت فوکوس انجام میشود، یا کمی نسبت به هم فاصله دارند که این حالت به معنی عدم فوکوس است.
بنابراین، سیستم تشخیص فاز نه تنها میداند که سوژه در فوکوس قرار دارد یا نه؛ بلکه جهت و مقدار خارج بودن سوژه از فوکوس را نیز تشخیص میدهد. این یعنی دوربین میتواند به لنز دستور دهد که مستقیما تنظیماتی را اعمال کند که فوکوس تصحیح شود.
شایان ذکر است که تعداد نقاط فوکوس میتواند در عملکرد سیستم تشخیص فاز نقش بهسزایی داشته باشد. برای مثال، وقتی دوربینی ۴۲۵ نقطهی تشخیص فاز دارد یعنی ۴۲۵ نقطه روی سنسور وجود دارد که سیستم میتواند تصویر تجزیهشده را روی آنها مقایسه کند. البته در دوربینهای بدون آینه و با حذف این قطعه، نقطههای تشخیص فاز درون سنسور تعبیه شدهاند.
سونی، المپوس فوجیفیلم و نیکون از فناوری تشخیص فاز در سیستم فوکوس خودکار دوربینهای خود بهره میبرند.
نقاط مثبت فوکوس خودکار تشخیص فاز
- سریع و دقیق است و در زمان بسیار کوتاهی فوکوس میکند به همین دلیل سرعت شما در ثبت لحظات افزایش خواهد یافت که این مورد در ثبت تصاویر ورزشی و سوژههای متحرک بسیار کارآمد است.
- قابلیت فوکوس مداوم وجود دارد. به همین جهت، سوژهی متحرک همواره در نقطهی کانونی قرار خواهد داشت. این موضوع در ضبط ویدیو اهمیت ویژهای دارد.
نقاط منفی فوکوس خودکار تشخیص فاز
- عملکرد در نور ضعیف همچنان راضیکننده نیست.
- از آنجایی که فوکوس به کمک تجزیه تحلیل نور واردشده به لنز انجام میگیرد، در نور کم بعضی اوقات تحلیل تصویر سخت خواهد شد.
فوکوس خودکار دوال پیکسل (Dual Pixel)
فوکوس خودکار دوال پیکسل را باید بهنوعی نسخهی دوم فوکوس تشخیص فاز دانست. این سیستم که اولین بار توسط کانن در سال ۲۰۱۳ در دوربین 70D به کار رفت، به طرز قابلتوجهی دقت و سرعت فوکوس خودکار را در حالت Live View افزایش داد و دوربینهای جدید کانن به دلیل داشتن همین قابلیت، به گزینههای مطلوبی برای فیلمبرداری تبدیل شدهاند؛ چرا که دوربین مجهز به این سیستم میتواند بهسرعت روی هر سوژهای در هر فاصلهای فوکوس کند.
فوکوس تشخیص فاز به تعدادی فوتودیود یا دیود حساس به نور که داخل پیکسلهای سنسور تعبیه شدهاند وابسته است؛ اما این دیودهای نوری در سیستم فوکوس تشخیص فاز به تعداد کم و بهصورت پراکنده در سطح سنسور وجود دارند و تنها ۵ تا ۱۰ درصد از پیکسلها را پوشش میدهند. در سیستم فوکوس خودکار دوال پیکسل دیودهای نوری یادشده در تمام سطح سنسور قرار گرفتهاند و تمامی پیکسلها را پوشش میدهند.
در این سیستم، هر پیکسل روی حسگر تصویر CMOS دو فوتودیود حساس به نور مجزا دارد. این فوتودیودها نور را به سیگنالهای الکترونیکی تبدیل میکنند و هر یک از قسمتهای پیکسل نور را به کمک میکرو لنزهای مجزا تشخیص میدهند.
در فرآیند فوکوس خودکار دوال پیکسل، دو فوتودیود یا همان نیمههای یک پیکسل، سیگنالهای جداگانهای را ارسال میکنند که برای انجام فوکوس مورد تحلیل قرار میگیرند. سپس، وقتی تصویر یا فریمی از ویدیو ضبط میشود، سیگنالهای جداگانهای که از هر پیکسل دریافت شده است برای ثبت تصویر با هم ترکیب میشوند. این کار به طرز قابلتوجهی سرعت فوکوس روی بخش اعظمی از نقطهای که قصد فوکوس روی آن دارید، را افزایش میدهد. نتیجهی کار فوکوس خودکار تشخیص فازی است که به سرعت صحنه را تجزیه تحلیل میکند و قرارگیری یا عدم قرارگیری سوژه در فوکوس را در کنار مقدار و جهت خارج بودن سوژه از فوکوس محاسبه میکند.
نقاط مثبت فوکوس دوال پیکسل
- دوربین، فارغ از اینکه سوژه در چه فاصلهای از آن قرار دارد، میتواند فوکوس را بهسرعت انجام دهد.
- عملیات فوکوس نسبت به فوکوس مرحلهای ۸۰ درصد سریعتر انجام میگیرد.
- ضبط ویدیو نرم و روان صورت میگیرد.
- عملکرد ردیابی سوژه برای فوکوس بهتر انجام میپذیرد.
نقاط منفی فوکوس دوال پیکسل
- از آنجایی که دیودهای نوری افزایش یافتهاند در نور کم عملکرد بهبود یافته است اما در حد فوکوس لیزری نیست.
- گرانقیمت است و صرفا در گوشیهای ردهبالا به کار میرود.
فوکوس خودکار هیبریدی
در یک سیستم فوکوس خودکار هیبریدی، فوکوس از طریق تلفیق دو یا چند شیوه صورت میپذیرد.
در رایجترین نوع این سیستم با بهکارگیری هر دو شیوهی تشخیص فاز و تشخیص کنتراست، سعی میشود نقاط ضعف هر یک از دو سیستم توسط سیستم دیگر پوشش داده شود تا در نهایت دقت و سرعت فوکوس افزایش یابد.
در این سیستم، دوربین ابتدا فوکوس سریع را به کمک سیستم PDAF یا تشخیص فاز انجام میدهد. این قسمت کار بسیار سریع صورت میگیرد؛ زیرا رنجفایندر همواره به دوربین میگوید که سوژه در چه فاصلهای قرار دارد و چه میزان نیاز به حرکت به جلو و عقب است؛ بنابراین، جستجو برای نقطهی فوکوس به سبکی که در تشخیص کنتراست صورت میگیرد در کار نیست و به همین جهت فوکوس اولیه به سرعت انجام میشود.
به محض اینکه PDAF کار خود را انجام داد، تشخیص کنتراست وارد عمل میشود تا از سیستم دقیقتر خود برای تنطیم ایدهآلتر بهره بگیرد. بنابراین، شما همزمان از دو شیوهی فوکوس با نقاط قوت منحصر بهفرد بهرهمند میشوید؛ ابتدا فوکوس اولیه که خیلی سریع توسط تشخیص فاز انجام میشود و پس از آن سیستم به نسبت کندتر اما دقیقتر تشخیص کنتراست که تنظیم نهایی را انجام میدهد تا خروجی کار ایدهآل باشد.
فوکوس خودکار لیزری
در روشهای ردیابی کنتراست و مرحلهای، نور راهیافته به دوربین تجزیه تحلیل میشود. به همین جهت، در مجموع هر دو روش در گروه فناوریهای غیر فعال (Passive) قرار میگیرند. در مقابل، فوکوس خودکار لیزری سیستمی کاملا متفاوت دارد. این فناوری که به سیستم فوکوس فعال نیز شهرت دارد، برای فوکوس کردن هیچ گونه وابستگی به نور ورودی ندارد. دوربین یا گوشی امواج مادون قرمزی را به سمت سوژه ساطع میکند تا زمان انعکاس نور را محاسبه کند. سپس با استفاده از این زمان، فاصله تا سوژه را به دست میآورد.
- مسافت طیشده توسط اشعهی لیزر = سرعت نور × زمان رسیدن بازتاب
- فاصله تا سوژه = نصف مسافت طیشده توسط اشعهی لیزر
در این روش اساسا از سیستم رادار استفاده میشود. پس از محاسبهی فاصلهی دوربین تا سوژه، لنز متعاقبا در وضعیت مناسب قرار میگیرد و فوکوس انجام میشود.
نقاط مثبت فوکوس لیزری
- سریع است.
- در نور کم کار میکند و وابستگی به نور ندارد. این سیستم به کمک اشعهی مادون قرمز کار میکند و با محاسبهی فاصله تا سوژه فوکوس را انجام میدهد. به همین دلیل برای عکاسی در محیط کمنور ایدهآل است.
نقاط منفی فوکوس لیزری
- تنها برای عکاسی از سوژههای نزدیک مفید است. اگر سوژه خیلی دور باشد بازتابی دریافت نخواهید کرد و لذا فوکوسی شکل نخواهد گرفت. بازهی کلی کارآمدی سیستم لیزری تنها در حدود ۵ متر است. چنانچه فاصله از این مقدار بیشتر باشد، گوشی به ناچار از PDAF برای فوکوس استفاده خواهد کرد.
- بعضی اوقات سیستم به دلیل وجود بازتابهای مختلف سردرگم میشود. مثلا، اگر بخواهید از سوژهای که در پشت پنجره وجود دارد عکس بگیرید، اشعهی لیزر ممکن است توسط پنجره بازتاب داده شود. این موضوع باعث محاسبهی اشتباه فاصله تا سوژه خواهد شد و دوربین بهجای سوژه روی پنجره فوکوس خواهد کرد.
- هزینهبر است و به سختافزار اضافه نیاز دارد. قابلیت فوکوس لیزری اکنون تنها در برخی گوشیهای ردهبالا وجود دارد.
رولکس (Rolex) برند سوئیسی تولیدکنندهی ساعتهای لوکس در جهان است که مرکز فعالیتش در ژنو قرار دارد. تاریخچهی فعالیت این برند به سال ۱۹۰۵ و تأسیس شرکتی با نام Wilsdrof and Davis در لندن باز میگردد. برند رولکس از سال ۱۹۰۸ برای محصولات آن شرکت انتخاب شد و تا بهامروز، همین نام برای ساعتهای برند سوئیسی استفاده میشود.
تاریخچهی رولکس پر از نوآوریها و محصولاتی بهیادماندنی است که برخی از آنها، رکوردهایی همچون گرانقیمتترین ساعتهای تاریخ را بهخود اختصاص دادهاند. برند رولکس زیرمجموعهی بزرگی بهنام Montres Tudor هم دارد که با همکاری یکدیگر، طراحی،ساخت، توزیع و تعمیر ساعتهای مچی هر دو برند را انجام میدهند. رولکس، یکی از معدود برندهای تولید ساعت است که در فهرست ۱۰۰ برند رسانهی فوربز قرار دارد.
مرکز مدیریت رولکس در ژنو سوئیس
تاریخچهی تأسیس
هانس ویلسدورف و آلفرد دیویس، بهعنوان بنیانگذاران برند رولکس شناخته میشوند. از بین این دو نفر، ویلسدورف شهرت بیشتری دارد و در برخی منابع نیز بهعنوان بنیانگذار اصلی شناخته می شود. او متولد ۱۸۸۱ کلمباخ باواریا بود و از سنین نوجوانی، پس از آنکه پدر و مادر خود را از دست داد، مجبور به ورود زودهنگام به دنیای کسبوکار شد. او در نوجوانی به تحصیل ریاضیات و زبان پرداخت و در سن ۱۹ سالگی، بهعنوان پیامرسان و مترجم زبان انگلیسی در یکی از مشهورترین ساعتسازیهای سوئیس مشغول به کار شد.
هانس ویلسدورف در جوانی
La Chaux de Fonds یکی از مناطق سوئیس بود که مرکز تولید ساعتهای باکیفیت را در آن کشور تشکیل میداد. اولین آشناییهای ویلسدورف با صنعت ساعت و طراحی و ساخت محصولات باکیفیت در آن، در منطقهی فوندز انجام شد. او با افراد مهمی نیز در آنجا آشنا شد و همین آشناییها، بعدا در موفقیت برند رولکس نقش داشت.
شروع فعالیت جدی ویلسدروف، پس از سفر او در سال ۱۹۰۳ به لندن بود. او ابتدا برای یک فروشگاه بزرگ ساعت در پایتخت لندن کار میکرد و پس از ۲ سال، با قرض گرفتن پولی از خواهر و شوهر خواهرش (آلفرد دیویس)، شرکت خودش را با نام Wilsdrof & Davis تأسیس کرد. دلیل انتخاب لندن برای شروع کار، مرکزیت اقتصادی آن شهر در آن سالها بود. مستعمرههای انگلستان در آن زمان ثروت زیادی را برای آن کشور بههمراه داشتند و همچنین، شاهراههای مبادلاتی نیز در تصرف آنها بود که در سالهای بعد، نقش مهمی در پیشرفت بینالمللی رولکس ایفا کردند.
اولیت ساعت رولکس با برند Oyster
ویلسدورف، بهسرعت شرکت خود را از ۲ لحاظ نسبت به رقابی بسیار موفق آن سالهای خود، متمایز کرد. او اهمیت زیادی به تولید عالی محصولات میداد و همچنین، مدیریت و طراحی آنها را نیز مهمتر از همهی بخشها میدانست. بهعلاوه، ویلسدورف در تولید محصولات خاص، مانند ساعتهای مچی تخصص داشت.
ساعتهای مچی در سالهای ابتدایی قرن بیستم طرفداران زیادی نداشتند. تصور عموم بر آن بود که آنها فقط برای مقاصد خاص (همچون ورزش) کاربرد دارند که ساعتهای جیبی قابل استفاده نباشند. استفاده از ساعتهای مچی در میان نجیبزادهها در آن زمان، مرسوم نبود و حتی برخی از مردان، ساعتهای مچی را وسایلی زنانه میدانستند.
تولید ساعتهای مچی، مشکلات طراحی و محاسباتی متعددی هم داشت. بهعنوان مثال، پیادهسازی تجهیزات برای افزایش دقت آن ساعتها در آن فضای کوچک، یکی از مشکلات اساسی بود. بهعلاوه، ساعتهای مچی برخلاف ساعتهای جیبی، محافظت زیادی نداشتند و بیشتر در معرض ضربه و عوامل خارجی دیگر همچون رطوبت و گردوغبار بودند. بهعنوان مثال، بستههای حملونقل ساعت که به کشورهای دیگر صادر میشدند، در زمان رسیدن به مقصد بهخاطر قرار گرفتن طولانی در معرض رطوبت، خراب میشدند.
ویلسدورف (نفر اول سمت چپ) در سفری درون شهری در لندن
چالشهای فوق در تولید ساعتهای مچی، برای ویلسدورف نوعی فرصت بودند؛ چون او نگاهی دقیق به آیندهی صنعت ساعت داشت. او مطمئن بود که بهمرور زمان، مقاومت دربرابر ساعتهای مچی کاهش پیدا خواهد کرد. در همان زمان نیز، جوانان و فعالان صنعت مد، بهمرور بهسمت ساعتهای مچی جذب میشدند و خصوصیات زینتی آن را دوست داشتند.
جامعهی افرادی که فعالیت و حملونقل زیادی داشتند، کمکم به یکی از طرفداران ساعتهای مچی تبدیل شدند. با پیشرفت فناوری حملونقل، مردم بیشتری توانایی سفر به مقاصد دور را داشتند. بهعلاوه، علاقه به ورزشهای خاص و چالشی نیز روزبهروز بیشتر میشد و ساعتهای مچی تبدیل به تجهیزاتی الزامی برای آنها شدند. ورزشها و مسابقاتی همچون انواع پرواز، ماشینسواری، کوهنوردی و اکتشاف دریا، بیشازپیش در بین مردم محبوب میشدند. رولکس در سالهای بعد با استفاده از همین تغییرات در عادات و علاقهمندیهای مردم، بازار آیندهی خود را شکل داد.
دفتر رولکس در ژنو در سالهای ابتدایی قرن بیستم
ویلسدورف از همان سالهای ابتدایی فعالیت، علاقهی خود به ریسک کردن و نوآوری را نشان میداد. او در یکی از بزرگترین ریسکهای اولیهی شرکت خود، سرمایهگذاری مهمی روی ساعتهای مجهز به چرخدنگ کوچک انجام داد. او صدها هزار فرانک سوئیس برای طرح بلندپروازانهی خود هزینه کرد که حدود ۵ برابر سرمایهی شرکتش بود. Herman Aegler شرکتی بود که ویلسدورف از دقت بالای ساخت تجهیزاتش اطمینان داشت. او تجهیزات و قطعات داخلی ساعت مورد نظرش را از این شرکت سوئیسی خریداری کرد. مکانیزمهای آن شرکت توسط ماشینآلات مکانیکی ساخته میشدند و بههمین دلیل، قیمت پایینتری داشتند. بهعلاوه، دقت و عمر آن تجهیزات نیز بالا بود.
پس از تهیهی تجهیزات داخلی از سوئیس، نوبت به آمادهسازی بدنه و پوشش ساعتها میرسید. ویلسدورف آنها را از تولیدکنندههای مشهور انگلیسی خریداری کرد. بدنهی ساعتها، از جنس نقرهی استرلینگ بود و ۳ نوع طلا برای تزئین و پوششدهی آنها انجام میشد. درواقع، طراحی ساعتهای مچی اولیهی ویلسدورف، برای مقاصد رسمی، روزمره و ورزشی بود. همین تولیدات اولیه، بهسرعت در انگلستان و خارج از آن به شهرت رسیدند و حتی کشورهای شرقی نیز خریدار آنها شدند. ویلسدورف با همکاری آگلر، جنبههای محاسباتی و فنی تولید ساعتها را بهبود میبخشید و در نتیجه، محصولاتش بهمرور به شهرتی جهانی دست پیدا کردند.
رولکس متولد میشود
تاریخ رولکس با نوآوریهای متعددی در صنعت تولید ساعت همراه است. بهعنوان یکی از اولین نمونهها، ویلسدورف در سال ۱۹۰۶ بند ساعت فلزی با قابلیت افزایش ابعاد را معرفی کرد که به شهرت قابل توجهی رسید. طراحی آن بند، بهگونهای بود که با بدنهی اصلی ساعت هماهنگی خاصی داشت. همین نوع طراحی، در سالهای بعد هم در تولیدات رولکس استفاده شد و حتی امروز هم ساعتهای آن برند، از همین زبان طراحی پیروی میکنند.
در سال ۱۹۰۷، دفتر طراحی فنی ویلسدورف در La Chaux de Fonds سوئیس تأسیس شد. او مدیریت آن دفتر را به فردی دیگر واگذار کرد و خودش پس از کسب مجوز شهروندی انگلستان، در لندن ماند. انتخاب نام رولکس برای ساعتهای شرکت، در سال ۱۹۰۸ انجام شد و هدف آن نیز، متمایز کردن محصولات از دیگر ساعتهایی بود که از قطعات مشابه استفاده میکردند. نام Rolex، در زبانهای گوناگون بهراحتی تلفظ میشد و بهعلاوه، برای نوشته شدن روی ساعتهای مچی نیز بهاندازهی کافی کوچک بود.
ویلسدورف دربارهی انتخاب نام رولکس برای ساعتهایش میگوید:
من حروف الفبا را با ترتیبهای مختلف ترکیب کردم و حدود ۱۰۰ اسم ساختم. هیچیک از آنها معنای خاصی نداشت. یک روز که در بالای یک درشکه در شهر لندن حرکت میکردم، ندایی در گوشم کلمهی رولکس را زمزمه کرد.
ایدهی استفاده از یک برند برای کل ساعت مچی، در سالهای ابتدایی قرن بیستم آنچنان متداول نبود. بههرحال، ویلسدورف این کار را انجام داد و بهمرور به روندی مشابه در بین تولیدکنندههای دیگر تبدیل شد. او برخلاف دیگر فروشندهها و توزیعکنندههای ساعت، اعتقاد داشت که استانداردهای سختگیرانهای برای تولید و مونتاژ دارد و بههمین دلیل، باید برندی جامع برای کل ساعتهای تولیدی خودش انتخاب کند.
ویلسدورف در میانسالی
خردهفروشهای ساعت که تا پیش از اقدام ویلسدورف نام خود را روی ساعتها حک میکردند، در ابتدا در مقابل درخواست او مقاومت نشان دادند. ویلسدورف آنها را راضی کرد تا ساعتهای برند خودش را درکنار برند خردهفروشها عرضه کند. بهمرور، حجم ساعتهای رولکس نسبت به برندهای دیگر در فروشگاهها و بستههای حملونقل به خارج از کشور، بیشتر شد. کمپینهای بازاریابی قوی برند رولکس در سالهای بعد، منجر به آن شد که خردهفروشها هم عرضهی محصولات آنها را به برندهای دیگر ترجیح دهند. درواقع،مشتری برای برند رولکس بیش از برند خردهفروشها بود.
پس از معرفی برند رولکس، نوبت به نوآوریهای دیگر ویلسدورف رسید. او تصمیم داشت تا ساعتهای مچیاش را هرچه بیشتر دقیق کرده و استاندارد Chronometer را در آنها پیاده کند. استفاده از آن استاندارد، نیازمند مجوزی از سازمانهای مهم سوئیسی بود که رولکس بهعنوان اولین ساعت مچی موفق به دریافت آن شد. پس از مؤسسهی School of Horology در سوئیس، در سال ۱۹۱۴ نیز Kew Observatory در انگلستان، تأییدیهی استفاده از آن استاندارد را به رولکس اهدا کرد.
تأییدیهی کرونومتر رولکس از سوئیس
اهدای مجوز و تأییدیهی chronometer به ساعتهای مچی، نیازمند آزمایشهای ۴۵ روزه روی آنها بود. ساعت مورد نظر، در ۵ موقعیت مختلف و ۳ دمای متفاوت (محیط، داغ و سرد) مورد آزمایش قرار میگرفت. بههرحال رولکس پس از کسب آن تأییدیهها، تصمیم گرفت تا تمام ساعتهای تولیدی خود را تحت آن استاندارد تولید کند. درواقع، تمامی قطعات خریداری شده از تولیدکنندههای خارجی نیز طی مراحل دقیق در داخل شرکت مورد آزمایش قرار میگرفتند. بهعنوان مثال اگر حرکت قطعات پس از ۷ روز آزمایش مداوم، دچار مشکل میشد، آنها را از روند تولید خارج میکردند. همین موارد، شهرت و اعتبار رولکس را بهعنوان تولیدکنندهی محصولات باکیفیت، بیشازپیش کرد.
تأییدیهی کرونومتر رولکس از سوئیس
مهاجرت به سوئیس
پس از جنگ جهانی اول، مالیات تولید در انگلستان افزایش بیسابقهای داشت. درنتیجه، ویلسدورف مجبور شد دفتر اصلی شرکتش را در سال ۱۹۱۹ به سوئیس منتقل کند. او شرکتش را با نام Montres Rolex SA در ژنو تأسیس و دفتر لندن را بهعنوان یک شعبهی زیرمجموعه معرفی کرد.
دههی ۱۹۲۰، زمان رشد هرچه بیشتر و افزایش شهرت رولکس بود. برند آنها، بهمرور نمادی از یک ابزار فناورانه برای ورزشکاران شده و چالشهای رطوبت، گردوغبار و گرما در آنها حل شد. بهعلاوه، حرکت به سمت تولید ساعتهای اتوماتیک نیز در شرکت شروع شده بود و نوید دستهای مدرن از تولیدات را میداد. نمونههای جدید ساعتهای رولکس در آن سالها، ضدآب، سبک و مقاوم بودند. بهعلاوه، ویلسدورف چندین رویداد خلاقانهی بازاریابی نیز برای برند خود برگزار کرد.
Rolex Submariner
رولکس در بازاریابی خود تمرکز زیادی روی ورزش و ورزشکاران داشت. آنها از رویدادهای مهم ورزشی برای بازاریابی هرچه بیشتر محصولات استفاده میکردند و بهمرور، بهنمادی در صنعت تبدیل شدند. در سال ۱۹۲۵، نماد معروف تاج برای ساعتهای رولکس انتخاب شد که نشاندهندهی شهرت و محبوبیت بین گروههای خاص و افراد حرفهای در زمینههای مختلف بود.
در سال ۱۹۲۶، یکی از مهمترین نوآوریهای رولکس با نام Rolex Oyster معرفی شد. این ساعت مچی، اولین محصول مقاوم دربرابر نفوذ آب و حتی گردوغبار و هوا بود. ویلسدورف پس از معرفی محصول جدید، پیچهای مورد نیاز برای عایقبندی آن و همچنین بدنهی ضدآب را بهصورت پتنت ثبت کرد.
بنر تبلیغاتی رولکس بهمناسبت رکوردشکنی مرسدس گلیتز
پس از معرفی نوآوریهای جدید، نوبت به بازاریابی گسترده برای آنها بود. در سال بعد، کمپینهای بازاریابی با همکاری رکوردشکنان ورزشی شروع شد. مرسدس گلیتز شناگری بود که کانال انگلستان را با رکورد ۱۵ ساعت و ۱۵ دقیقه شنا کرد و در این مسیر، ساعت رولکس استفاده کرده بود. او پس از خارج شدن از آب، ساعت خود را نشان داد که بهخوبی، کار میکرد. برای افزایش نفوذ آن رویداد بازاریابی، ساعتهای رولکس درون آکواریومهای متعدد برای حضار به نمایش در آمدند. یک سال بعد، محصول انقلابی دیگر با نام Rolex Prince معرفی شد که بهنوعی ساعت مردان خوشپوش و نجیبزاده محسوب میشد.
تداوم نوآوریها
با شروع دههی ۱۹۳۰، نوآوریهای استفادهشده در ساعتهای رولکس افزایش یافتند. اولین محصول مهم، Rolex Oyster Perpetual بود که علاوهبر مقاومت دربرابر نفوذ آب، بهصورت خودکار عمل میکرد. مکانیزم استفاده شده در آن ساعت اتوماتیک، با بهرهگیری از حرکت دست کاربر، حرکت عقربهها را ممکن میکرد که توسط مدیر فنی رولکس، اختراع شده بود. ساعت خودکار جدید رولکس، از ساعتهای معمولی و سنتی، دقیقتر بود. درواقع، مکانیزم کوک کردن آن بهصورت دائمی رخ میداد و برخلاف نمونههای قبلی که روزانه یک بار نیاز به کوک داشتند، دقت بیشتری را به ارمغان میآورد.
مکانیزم عملکرد خودکار Rolex Perpetual
کمپین بازاریابی برای محصول حرفهای و اتوماتیک رولکس، باز هم با همکاری یک ورزشکار انجام شد. Sir Malcom Campbel با ساعت جدید رولکس، رکورد سرعت روی زمین را با ماشین مسابقهای خود در Salt Lake Flats شکست.
رکوردشکنی سرعت توسط سر مالکوم کمپل
دههی ۱۹۴۰، یکی از مهمترین دورههای تاریخی در پیشرفت رولکس بود. پس از فوت همسر ویلسدورف در سال ۱۹۴۴، او که فرزندی نداشت، تمرکز خود را بیشازپیش روی مدیریت کسبوکارش معطوف کرد. او بنیادی بهنام Hans Wilsdorf Foundation تأسیس و سهام خود از شرکت رولکس را به آنجا منتقل کرد. درنتیجه، یک مؤسسهی نظارتی ایجاد شد که بهصورت دقیق، چگونگی هزینه کردن سرمایههای او را مدیریت میکرد. یکی از بخشهای هزینهی سرمایههای ویلسدورف، به خیریهها، مؤسسههای آموزش علوم زمانسنجی، دانشگاهها و مدارس تخصصی ارسال میشد.
اصرار مدیران رولکس به کسب تأییدیهی کرونومتر برای همهی محصولات، آنها را در سال ۱۹۴۵ با رکوردی جهانی روبهرو کرد. شرکت سوئیسی، در آن سال توانست به رکورد تولید ۵۰ هزار ساعت با تأییدیهی کرونومتر دست پیدا کند.
اولین ساعت با فناوری Datejust
در سال ۱۹۴۵، نقطهی عطف بزرگ بعدی در محصولات رولکس رخ داد. آنها فناوری Datejust را در ساعتها معرفی کردند که امکان مشاهدهی تاریخ را در گوشهی صفحهی ساعت برای کاربر مهیا میکرد.
مدلهای مهمی که در آن سالها عرضه شدند، Date Just در سال ۱۹۴۵، Rolex Moonphase در سال ۱۹۴۷، Rolex Day/Date/Month و Oyster Day/Date/Month در سال ۱۹۴۹ بودند. شایان ذکر است تا سال ۱۹۸۹، بیش از نیمی از کرونومترهای دریافتکنندهی تأییدیه از سازمانهای سوئیسی، توسط رولکس تولید میشدند.
Rolex Explorer II
یکی از کمپینهای مهم دیگر بازاریابی رولکس، در سال ۱۹۵۳ انجام شد و آنها با گروه اکتشافی بریتانیا برای سفر به هیمالایا همکاری کردند. آن گروه با در دست داشتن ساعتهای Oyster Perpetuals، تا قلهی اورست به کوهنوردی پرداختند و ساعتها تا صعود نهایی و شرایط پیچیدهی آبوهوایی در آن ارتفاعات، دقت و عملکرد خود را حفظ کردند.
از محصولاتی که در دههی ۱۹۵۰ توسط رولکس معرفی شدت میتوان به یک مدل جدید با قابلیت نمایش تاریخ روز و ماه اشاره کرد که روز را به ۲۶ زبان نشان میداد. اولین ساعت اتوماتیک مقاوم دربرابر نفوذ آب تا عمق زیاد نیز با نام Submariner در سال ۱۹۵۳ عرضه شد که تا ۱۰۰ متر، ضدآب بود. محصول بعدی، GMT Master بود که بیشازهمه برای خلبانها کاربرد داشت. آن ساعت، زمان را بهصورت همزمان در دو منطقهی زمانی نشان میداد.
ساعت رولکس GMT Master II
یکی از مهمترین رخدادهای تاریخی رولکس، که کیفیت و دوام محصولات آنها را بیشازپیش افزایش داد، بالا آمدن زیردریایی سوئیسی بثیسکف ترسته از اعماق نزدیک به ۱۰ کیلومتری آب بود که یک ساعت اختصاصی Osyter برای مقاصد تبلیغاتی به بدنهی آن متصل شده بود. فشاری که آن ساعت رولکس تحمل کرد و همچنان به فعالیت خود ادامه داد، حدود ۷ تن بر اینچ مربع بود.
زیردریایی بثیسکف ترسته
اسطورهی شرکت رولکس یعنی ویلسدورف در سال ۱۹۶۳ و در سن ۷۸ سالگی از دنیا رفت. پس از او، آندره هاینیگر مدیریت شرکت را بر عهده گرفته و روشهایی مشابه بنیانگذار در پیش گرفت. البته، در زمان مدیریت هاینیگر، روشهای سنتی بیش از نوآوری در شرکت رواج داشتند. حفظ کیفیت بالای محصولات و پایین نگهداشتن نرخ تولید، از برنامههای اصلی رولکس در آن زمان بود که باعث حفظ روند پیشرفت شرکت، با وجود پیش آمدن چالشهای اقتصادی شد. چالشهای آن زمان، یکی افزایش قیمت طلا بهعنوان مواد اولیهی بسیاری از تجهیزات ساعت و دیگری، هجوم قطعات الکترونیکی به دنیای ساعتهای مچی بود.
Sea Dweller
بههرحال، نوآوریهای رولکس در سالهای بعدی و شروع دههی ۱۹۷۰ نیز ادامه داشت. آنها در سال ۱۹۷۱ ساعت Oyster Perpetual Sea Dweller را معرفی کردند که مجهز به یک شیر هلیوم بوده و مخصوص غواصی طراحی شده بود. آن ساعت تا عمق حدود ۶۰۰ متر دربرابر نفوذ آب مقاوم بود. در سال ۱۹۷۵، باز هم رکوردشکنی با ساعتهای رولکس انجام شد و ۶ غواص در رقابتی در کانادا، با در دست داشتن ساعتهای Dweller، به عمق ۳۵۰ متری آب نفوذ کردند.
یک ساعت تاریخی دیگر نیز در شروع دههی ۱۹۷۰ معرفی شد که Explorer II نام داشت. این ساعت، مخصوص کاوشگران قطب، غارشناسان و همهی افرادی بود که مرزهای اکتشاف را در جهان فراتر میبردند. نکتهی جالب در آن ساعت، نحوهی نمایش ۲۴ساعتهی زمان در آن بود که در زیر اعماق زمین و در نزدیکی قطب کاربرد زیادی داشت؛ چرا که در آن مکانها تشخیص روز و شب، تقریبا غیرممکن میشود.
Rolex Deepsea
محصول نوآورانهی بعدی رولکس در دههی ۱۹۷۰، ساعت Oyster در سال ۱۹۷۸، مجهز به عقربههای کوارتز بود که علاوهبر مقاومت دربرابر نفوذ آب تا عمق ۵۰ متر، دربرابر کشش مغناطیسی تا هزار اورستد نیز مقاوم بود. در همان سال، یک نسخه از این ساعت در دستان راینهولد مسنر تا قلهی اورست رفت. مسنر، در آن سال رکورد صعود به آن قله بدون استفاده از ماسک اکسیژن را بهنام خود ثبت کرد. رکورد دیگر، توسط تام شپرد در سال ۱۹۷۳ و با عبور از صحرای بزرگ آفریقا ثبت شد که ساعت Oyster GMT Master را در شرایط دشوار گرمایی و گردوغباری، بههمراه داشت.
سالهای پایانی قرن بیستم
در دههی ۱۹۸۰، نسخههای بهبودیافته از انواع ساعتهای سنتی رولکس به بازار عرضه شدند. یکی از نمونهها، Oyster Perpetual Chronograph Chronometer Daytona نام داشت که برای اولینبار، با سرعتسنج عرضه میشد. آن ساعت در سال ۱۹۸۹ معرفی شد و یک سال بعد، رکورد تولید ۱۰ میلییون کرونومتر ثبت شد.
Chronograph Daytona
در سال ۱۹۸۵، رولکس دیگر موقعیت خود را بهطور کامل در اکثر نقاط جهان تثبیت کرده بود. آنها برای بهبود فرایند تولید خود، مادهای جدید برای استفاده در ساخت ساعتها وارد کردند که با نام فنی 904L Steel شناخته میشود. این مادهی مقاوم و سخت، در سالهای بعد به نشانهای در ساعتهای رولکس بدل شد و بهنوعی، عصری مدرن را در محصولات برند سوئیسی ایجاد کرد. در همان سالها، جهانیتر شدن برند رولکس با سرعت بیشتری پیش رفت.
فولاد 904L رولکس از سال ۲۰۱۸ بهنام Oystersteel شناخته شد. این ماده، تنها در مقاصد خاص همچون صنایع هوافضا و شیمی استفاده میشود. فولاد اختصاصی رولکس، ظرافت و سختی بالایی در حد فلزات گرانبها، خصوصیات ضد خوردگی و درخشندگی شدید پس از پرداخت دارد.
تصویر تبلیغاتی فولاد 904L از وبسایت رولکس
یکی از بزرگترین کمپینهای بازاریابی رولکس برای محصولات جدید، با همکاری ورزشکاران حرفهای قایقرانی و اسبسواری انجام شد. آنها برای ساعت Yacht-Master خود با تیمهای حرفهای اسبسواری و قایقرانی آمریکا همکاری کردند. هدف از آن کمپینها، نشان دادن هرچه بیشتر رولکس بهعنوان برند مورد اعتماد ورزشکاران حرفهای بود.
در ارتباط با آمارهای فروش، رولکس از دههی ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰، هر سال ۲۰ درصد افزایش فروش داشت. آمار تولید ساعت نیز به ۵۰۰ هزار محصول در سال میرسید. البته، قیمت محصولات برند سوئیسی، همیشه بالاتر از میانگین بازار بود. در آن سالها، برند رولکس به قدرت و شهرت آنچنان بالایی رسیده بود که محصولات تقلبی در بازار، یکی از چالشهای اصلی آنها شد. رولکس برای مقابله با آن چالش، دستگاهی ضد تقلب عرضه کرد که قابل کپی کردن نبود. بههرحال، کیفیت بالای محصولات نیز تا حدامکان حفظ میشدند و تا دههی ۱۹۹۰، رولکس یکی از معدود برندهای سوئیس بود که هنوز، قطعات را با دقت بالا و بهصورت دستساز برای ساعتهای خود عرضه میکرد.
ساعت رولکس Yacht Master
در سال ۱۹۹۲، پاتریک هاینیگر از سوی هیئتمدیرهی رولکس برای هدایت شرکت انتخاب شد. او برنامههای بازاریابی در رویدادهای مهم ورزشی را ادامه داد و در تورنمتهای مهمی همچون PGA آمریکا، Master Golfs آمریکا و بریتانیا و تورنمنت اختصاصی چوگان و اسبسواری رولکس، نام این برند را به نمایش گذاشت.
برخی از نمونههای عرضهشده توسط رولکس در دههی ۱۹۹۰، محصول چندین سال تحقیق و توسعه در آن شرکت بودند. یکی از آن نمونهها، در سال ۱۹۹۲ و با نام Oyster Professional Yacht-Master عرضه شد. دومین نمونه، محصولی مخصوص بانوان بود که خانوادهی Daytona از محصولات را گسترش داده و در سال ۲۰۰۰ عرضه شد.
Rolex Yacht-Master II
خلاصهای از تاریخچهی Tudor SA
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد، شرکت رولکس امروز علاوهبر تولید ساعتهای برند خود، ساعتهایی با برند Tudor نیز به بازار عرضه میکند. شرکت Montres Tudor از سال ۱۹۴۶، طراحی، ساخت و توزیع ساعتهایی با این برند را انجام داده است. بنیانگذار رولکس یعنی ویلسدورف در آن سالها به شرکت تودور پیشنهاد داد که ساعتهایی با کیفیت و مقاومت بالای رولکس و البته، قیمت پایینتر تولید کننده تا خردهفروشهای برند سوئیسی، درکنار محصولات اصلی به مشتریان عرضه کنند.
ساعتهای تودور، از همان ابتدا با عقربههای متفرقه و بدنهها و بندهای با کیفیت رولکس تولید میشدند. عقربهها، توسط شرکت ETA SA تأمین میشد، اما از سال ۲۰۱۵، تودور ساعتهای خود را با عقربههای ساخت خود شرکت، تولید کرد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند رولکس
از نوآوریهای مهم رولکس در قرن حاضر، میتوان به کرونوگراف ۴۱۳۰ اشاره کرد که از سال ۲۰۰۰، جای خود را در قلب محصولات برند باز کرد. این کرونوگراف جدید، تنها ۲۹۰ قطعه داشت و بسیار سادهتر از نمونههای سنتی بود. همین نوآوری، موجب سادهتر شدن طراحیهای داخلی محصولات رولکس شد.
کرونوگراف ۴۱۳۰
۵ سال بعد، ۲ نوآوری انقلابی دیگر در محصولات آنها دیده شد. یکی از نوآوریها، حاشیههای از جنس Cerachrom برای بدنهی ساعتها بود که بهنوعی به امضای ساعتهای مدرن رولکس تبدیل شد. بهعلاوه، فنرهای تعادلی (Hairspring) از جنس Parachrom نیز از همان سال در ساعتهای رولکس استفاده شد.
سرامیک سراخروم در حاشیهی بدنهی ساعت رولکس
سراخروم، مادهای است که نمایی زیبا به ساعتهای حرفهای Oyster رولکس میدهد. این ماده، نوعی سرامیک است که رنگی بوده و سختی بسیار بالایی دارد. بهبیاندیگر، استفاده از سراخروم در ساعتها، بدنههای آنها را کاملا ضدخش میکند. پاراخروم نیز یک آلیاژ پارامغناطیس بوده که دستیابی به آن، نتیجهی حداقل ۵ سال تحقیق و توسعه در تیمهای فنی رولکس است.
استفاده از اینفلوئنسرها برای تبلیغات نیز روندی است که برند سوئیسی در سالهای اخیر هم به آن پایبند مانده است. بهعنوان مثال،در سال ۲۰۰۰ و در فیلم American Psycho، بازیگر نقش اول فیلم از ساعت رولکس استفاده میکرد. هنرپیشهی مشهور دیگر یعنی دنیل کریگ که به جیمز باند مدرن مشهور شد، در یکی از مصاحبههای خود در سال ۲۰۰۸، رولکس را بهعنوان برند محبوب خود در ساعتها معرفی کرد. از افراد مشهور دیگر علاقهمند به رولکس میتوان به جیمز کامرون، بن افلک و تونی مندز اشاره کرد.
فنر تعادلی پراخروم رولکس
از محصولات فوق حرفهای و نوآورانه که در سالهای اخیر عرضه شدند،میتوان به Rolex Sky-Dweller اشاره کرد. این ساعت لوکس دوزمانه،یک تقویم سالانه نیز دارد و تنها یک بار در سال، باید تنظیم شود.
برند رولکس، امروز نمادی از سبک زندگی لوکس محسوب میشود. ساعتهای آنها، در مهمترین و بزرگترین رویدادهای ورزشهای خاص جهان همچون گلف، قایقرانی، تنیس و اسبسواری دیده میشوند. بهعلاوه، رولکس از سال ۲۰۱۳ با مسابقات فرمول یک نیز وارد همکاری رسمی شد.
مرکز تولید رولکس در بین سوئیس
یکی از چالشهایی که اخیرا برای برند رولکس پیش آمد و آنها را در معرض انتقاد قرار داد، بررسی صندوق جهانی طبیعت از تأثیرات مراکز تولیدی آنها بر محیط زیست بود. طبق آخرین آمار (۲۰۱۸) رولکس و چند تولیدکنندهی سوئیسی ساعت، در پایینترین رده از لحاظ اهمیت دادن به تأثیرات آبوهوایی تولیدات قرار دارند. بهعلاوه، آنها شفافیت لازم را نیز در ارائهی آمار پیرامون عملکردهای خود در ارتباط با محیط زیست ندارند.
یکی از آزمایشگاههای رولکس در سوئیس
علاوهبر آمارهای فوق، نگرانیها پیرامون نحوهی انجام فرایندهای تولیدی توسط شرکتهایی همچون رولکس نیز وجود دارد. درواقع، عدم شفافسازی آنها، موجب افزایش شک و شبهه پیرامون روشهای استخراج مواد اولیهی ساعتها، خصوصا طلا شده است. استخراجی که در مناطق مختلف جهان، منجر به آثاری همچون آلودگی و جنگلزدایی میشود. شایان ذکر است بیش از ۵۰ درصد از طلای استخراج شده در جهان، در صنعت ساعت و جواهرات مصرف میشود.
ساعتهای رولکس، علاوهبر کیفیت بالا و ساخت منحصر بهفرد، رکوردهایی را نیز در تاریخ به نام خود ثبت کردهاند. درحالحاضر، گرانقیمتترین ساعت مچی جهان که در یک حراجی به فروش رفت، به برند رولکس تعلق دارد که با احتساب هزینههای جانبی، رقم ۱۷.۷۵ میلیون دلار را بهنام خود ثبت کرد. در بحث قیمت خردهفروشی ساعتهای رولکس، یک نمونه GMT Ice با قیمت حدودی ۴۸۵ هزار دلار، در صدر قرار دارد.
رولکس با رکورد تولید نزدیک به ۲ هزار ساعت در روز، یکی از پیشگامان صنعت محسوب میشود. طبق آخرین آمار، آنها حدود ۲۸۰۰ کارمند در سرتاسر جهان دارند. برند رولکس، طبق آخرین رتبهبندیهای وبسایت فوربز، در مقام ۷۱ باارزشترین برندهای جهان قرار دارد.
قهرمان چهار دوره مسابقات فرمول یک که مدتها با پیشرانه رنو برای کسب عناوین مختلف تلاش میکرد، برای نخستین بار با پیشرانه ساخت هوندا در فصل ۲۰۱۹ شرکت میکند؛ تیم فرمول یک ردبول بهتازگی از خودرو جدید RB15 مجهز به پیشرانه ساخت هوندا رونمایی کرد که با پوشش قرمز رنگ برجسته میشود. تیم اسکودریا تورو روسو هم همانند ردبول، در این فصل جدید از پیشرانه ساخت خودروساز ژاپنی استفاده میکند. البته این تیم پیشتر و در فصل گذشته نیز با استفاده از پیشرانههای هوندا در مسابقات، عملکرد آنها را برای جایگزینی با نمونهی ساخت رنو محک زده بود.
سال گذشته تبلیغات برند ساعتساز تگ هویر (Tag Heuer) روی پوشش پیشرانه رنو و در دماغه قرار داشت؛ اما به نظر میرسد که با وجود تغییر سازنده پیشرانه به هوندا، تگ هویر هنوز هم از ردبول حمایت میکند؛ با این تفاوت که جایگاه تبلیغات آن به جلوی کابین راننده تغییر یافته است. همچنین لوگوی استون مارتین همچنان در خارج کابین راننده و بال عقب ظاهر میشود.
مقالههای مرتبط:
پس از تیم مرسدس بنز که خودرو جدید خود را در پیست سیلورستون آزمایش کرد، ردبول نیز دومین تیمی بود که در این پیست خودروی RB15 را به نمایش گذاشت. در فصل جدید مکس وشتاپن که نقش موثری در موفقیتهای فصل گذشته ردبول داشت، همراه با پیر گسلی پشت فرمان خودرو این تیم قرار میگیرد. مکس وشتاپن در مراسم رونمایی RB15 گفت:
بسیار هیجانزده هستم که تعطیلات فصل به پایان برسد و احساس میکنم که این مدت خیلی به درازا کشید. بهزودی در کاتالونیا در تمرین پیشفصل شرکت میکنیم تا خودروی جدید آزمایش شود اما به نظرم نمیتوان تا زمان مسابقه ابتدایی فصل در استرالیا درباره آن قضاوت کرد. هنوز نمیتوان اهداف فصل آینده را مشخص کرد زیرا در فرمول یک تمام چیزها به پکیجی بستگی دارد که دریافت میکنید. من همیشه بهراحتی مسابقه میدهم و این بدان معنا نیست که برای رسیدن به هدف تلاش نمیکنم؛ بلکه سعی میکنم به اندازه تلاش خودم بهترین نتیجه را بگیرم. اما هر رانندهای به خودرو تکیه میکند و تا زمانیکه در شرایط واقعی مسابقه با آن رانندگی نکند، نمیتواند قضاوتی داشته باشد و بهتر است تا آن زمان صبر کند.
وشتاپن که فصل گذشته با پیشرانه رنو دو عنوان قهرمانی به دست آورد، امسال در شبیهساز خودرو با پیشرانه هوندا آن را مثبت ارزیابی کرد؛ وشتاپن دربارهی خودرو جدید تیم و شرایط پیشرانه گفت:
ما نگاه مثبتی به (پیشرانه هوندا) داریم اما فعلاً به زمان احتیاج است. تا زمانیکه در شرایط مسابقه آزمایش نشود، نمیتوان آن را خودرویی کامل دانست. البته مطمئناً لحظاتی وجود خواهد داشت که کل تیم اشتباهاتی مرتکب شوند، اما تیم ردبول و هوندا برای پیشرفت و توسعه پیشرانه تلاش بسیاری میکنند. هماکنون من بسیار به آینده پیشرانه هوندا خوشبین هستم و این را از روی واقعبینی میگویم. قضاوت درباره پیشرانه را به دور تمرینی اسپانیا و اولین مسابقه در ملبورن عقب میاندازم. آنچه باید ببینیم این است که آیا پیشرانه جدید با شاسی ردبول سازگاری دارد؟
ظاهرا مایکروسافت برنامهی گستردهای برای برای اعمال تغییرات بنیادین در ویندوز دارد. البته این تغییرات در نسخههای آتی ویندوز ۱۰ نخواهد بود و احتمالا مایکروسافت توسعهی ویندوز برای پلتفرمی کاملا جدید را مد نظر دارد. طبق آخرین شایعات سیستمعامل جدید مایکروسافت لایت نام دارد و برای رقابت با کروم عرضه خواهد شد.
به گفتهی برد سمس (Brad Sams) از موسسهی پتری (Petri)، مایکروسافت در نظر دارد این سیستم عامل جدید را در دو دستگاه خود با نام رمز سنتاروس (Centaurus) و پگاسوس (Pegasus) به کار بگیرد. ظاهرا تفاوتهای گستردهی این سیستم عامل با ویندوز به حدی زیاد است که مایکروسافت از نامگذاری ویندوز در آن اجتناب کرده است.
سمس در رابطه با مشخصات احتمالی سیستم عامل لایت گفت:
ظاهرا لایت تنها وجهههای مشابهی مانند رابط کاربری با ویندوز داشته و در باطن کاملا عملکرد متفاوتی از خود نشان خواهد داد. این سیستم بسیار سبکتر از ویندوز خواهد بود و برای کاربری آسان توسط قشر گستردهای از کاربران توسعه یافته است. رابط کاربری شباهتهایی به ویندوز خواهد داشت اما عملکرد کلی آن مشابه با iOS و کروم خواهد بود. بدین ترتیب برای چندوظیفگی همچنان ویندوز ۱۰ گزینهی اصلی مایکروسافت خواهد بود.
سیستم عامل جدید مایکروسافت بر پایهی Windows Core OS توسعه خواهد یافت؛ پروژهای که مایکروسافت با آن در نظر دارد نرمافزارهای ویندوز را با تمامی پلتفرمها سازگار کند. پیشتر گمان میشد دستگاههای جدید مایکروسافت در پلتفرمهای دیگر از سیستمَعامل ویندوز بهره خواهند برد؛ اما با توجه به اطلاعات فوق، ظاهرا سیستم عامل لایت میزبان کاربران در آنها خواهد بود و هدف از سازگار کردن نرمافزارهای ویندوز برای سایر پلتفرمها نیز همین امر است.
هنوز جزئیات بیشتری از برنامهی پیشرو مایکروسافت در این زمینه در دسترس نیست. ظاهرا مایکروسافت در حال طی کردن مراحل آزمون و خطا است یا اینکه منابع اطلاعات فاش شده چندان قابل اطمینان نیستند. پیشتر اخبار زیادی مبنی بر پروژهی دستگاهی با نام رمز اندرومدا منتشر شده بود که البته منابع از متوقف شدن این پروژه و آغاز طراحی و توسعهی محصول جدیدی با نام سنتاروس خبر دادند. حال به نظر میرسد مایکروسافت در نظر دارد با پروژهی پگاسوس، سیستم عامل لایت را در دستگاهی به کار بگیرد.
با وجود تمام شایعات، نکتهای که واضح است، عزم مایکروسافت برای ایجاد تحولات بنیادین در ویندوز است. تنها کافی است برنامههای مایکروسافت برای تحول در بخش سیستم عامل را در کنار پروژههای جدید این شرکت مانند xCloud و همهگیر کردن ایکسباکس لایو در سایر پلتفرمها قرار دهید تا از عزم ردموندیها برای تسخیر دنیای فناوری مطلع شوید.
انتظار میرود اپل در ماه مارس یا آوریل (فروردین یا اردیبهشتماه) رویداد رونمایی بعدی خود را برگزار کند. آیا در رویداد پیشرو باید منتظر رونمایی از آیپاد ۲، آیپدهای جدید و محصولات سختافزاری اپل باشیم یا اینکه اپل قصد دارد سرویسهای جدید خود از جمله سرویس استریم ویدئویی جدید و سرویس اشتراک خبری را معرفی کند؟
بیشک طرفداران اپل منتظر رویداد رونمایی رسمی بعدی اپل هستند. در هفتهای که گذشت اخبار مختلفی در مورد این رویداد منتشر شد. Apple Core در گزارشی، تاریخهای احتمالی مطرحشده برای رویداد بزرگ بعدی اپل را مورد بررسی قرار داد. تاکنون اخبار غیررسمی مختلفی در مورد محصولات اپل برای نیمهی اول سال ۲۰۱۹ میلادی منتشر شده است. انتظار میرود سرویس خبری اپل ۵ فروردین رونمایی شود. همچنین پیشتر گفته شده بود که ایرپاد ۲ و پد شارژ ایرپاور اپل در آینده نزدیک به بازار عرضه خواهند شد.
رویداد ماه مارس اپل با محوریت سرویسها و خدمات اپل برگزار میشود
هر دو خبرگزاری Buzzfeed و بلومبرگ در گزارشهای جداگانهای در هفتهی گذشته اعلام کردند که رویداد بعدی اپل در تاریخ ۲۵ ماه مارس برابر با ۵ فروردینماه در مرکز همایشهای استیو جابز خواهد شد. اما کوپرتینونشینها هنوز تاریخ برگزاری رویداد بعدی خود را هنوز بهصورت رسمی اعلام نکردهاند. تا زمانیکه دعوتنامههای مراسم از سوی اپل ارسال نشود، نمیتوانیم در مورد تاریخ قطعی رویداد رونمایی اپل اظهارنظر قطعی کنیم. معمولا اپل طبق سنت دیرین خود دعوتنامههای مراسم را یک هفته قبل از رویداد ارسال میکند.
مقالههای مرتبط:
برگزاری رویدادی در ماه مارس از سوی اپل، خیلی هم عجیب نیست. سال گذشته اپل رویداد معرفی آیپد ۲۰۱۸ را در هفتهی آخر ماه مارس و در شیکاگو برگزار کرد. اما بهنظر میرسد بعید است اپل آیپد جدید یا محصول سختافزاری دیگری را در ماه مارس رونمایی کند. آخر تیترهای خبری مربوطبه رویداد بعدی اپل، به معرفی سرویس اشتراک خبری اشاره دارد.
براساس گزارش بلومبرگ، انتظار میرود سرویس استریم ویدئویی و سرویس اشتراک خبری اپل در رویداد ۵ فروردین معرفی شود. اپل درحدود یک میلیارد دلار برای تولید محتوای سرویس استریم ویدئویی خود سرمایهگذاری کرده است تا بتواند از نتفلیکس، با حداقل ۲۵ فیلم از جمله نمایشهای درام، کمدی، مستند و برنامههای مربوطبه کودکان پیشی بگیرد. همچنین بهنظر میرسد اپل از برخی ستارههای هالیوودی از جمله جنیفر انیستون، ریس ویترسپون، جنیفر گارنر و جی جی آبرامز، برای رویداد رونمایی سرویس استریم ویدئویی خود دعوت کرده است.
سرویس اشتراک خبری اپل نیز میتواند با طرح اشتراک خوبی برای اپلیکیشنهای خبری فعلی در اختیار کاربران قرار گیرد و کاربران میتوانند محتوای منتشرشده را ازطریق رسانههای مختلف را مشاهده کنند. شایعه شده است که نیویورک تایمز، واشنگتن پست و وال استریت ژورنال تنها برخی از رسانههای خبری مهم و مطرحی هستند که ظاهرا قرار است از سرویس اشتراک خبری اپل پشتیبانی کنند و بهنظر میرسد کوپرتینوییها وارد مذاکراتی با چنین رسانههای مطرحی شده است. البته آخرین گزارش وال استریت ژورنال که در هفتهی گذشته منتشر شد، نشان میدهد که مذاکرات اپل و این رسانهی خبری هنوز قطعی نشده است. بهنظر میرسد مسایل مالی که اپل برای ارائهی سرویس خود درنظر گرفته است، باعث شده برخی خبرگزاریها نخواهند با این شرکت وارد همکاری شوند. ظاهرا اپل قصد دارد ۵۰ درصد از درآمد سرویس اشتراک خبری را بهخودش اختصاص بدهد.
ایرپاد ۲ ، آیپد مینی و سایر محصولات سختافزاری اپل جه سرنوشتی خواهند داشت؟
اگر رویداد ۲۵ ماه مارس روی معرفی سرویسهای جدید اپل تمرکز داشته باشد، این احتمال وجود دارد کوپرتینونشینها رویداد دیگری در فصل بهار برگزار کنند تا محصولات جدید خود را در آن رویداد معرفی کنند. در یکی از اخبار غیررسمی گفته شده بود حتی ممکن است اپل در عرض یک هفته دو رویداد با محوریتهای مختلف برگزار کند.
وبلاگ یونانی iPhonehellas باتوجه به اطلاعاتی که ازطریق منابع آگاه از زنجیرهی تأمین بهدست آورده است، اعلام کرد که اپل قصد دارد آیپد جدید، ایرپاد ۲ و پد شارژ ایرپاور جدید خود را در تاریخ ۲۹مارس برابر با ۵ فروردینماه به رسما معرفی کند که اطلاعات منتشرشده در این گزارش با گزارش بلومبرگ متفاوت است. بهنظر میرسد بعید است اپل بخواهد دو رویداد رونمایی در یک هفته برگزار کند، ولی احتمال برگزاری رویداد رونمایی دیگری با محرویت محصولات جدید اپل در نیمهی اول سال ۲۰۱۹ میلادی وجود دارد.
مقالههای مرتبط:
اوایل بهمنماه گفته شد که آیپد مینی جدید و آیپد اقتصادی اپل در راه هستند. اپل پیش از این هفت مدل آیپد جدید در کمیسیون اقتصادی اوراسیا ثبت کرده است که معمولا چنین عملکردی خبر از رونمایی قریبالوقوع محصولات میدهد. توسعهدهندهای با نام Steven Troughton Smith، پیشتر اعلام کرده بود که با بررسی کدهای نسخهی بتا سیستمعاملiOS 12.2، اپل در حال توسعه نسل هفتم آیپاد و چهار مدل آیپد جدید است. از میان این هفت مدل، انتظار میرود یکی از آنها آیپد ارزانقیمت ۱۰ اینچی اپل باشد که جانشین آیپد ۹.۷ اینچی خواهد شد. همچنین انتظار میرود آیپد مینی ۵ نیز بهزودی از سوی کوپرتینونشینها معرفی شود. نزدیک به چهارسال است اپل آخرین مدل آیپد مینی را بهروزرسانی نکرده است.
براساس گزارش جدیدی از Mac Otakara که وبسایت خبری MacRumors نیز آن را پوشش داد، آیپد مینی ۵ جدید اپل از نظر طراحی ظاهری و ابعاد مشابه مدل قبلی خودش است و انتظار میرود بدون فیس آیدی یا حاشیههای باریکتر به بازار عرضه شود. اما بهنظر میرسد آیپد مینی جدید با جک هدفون و درگاه اتصال لایتنینگ رونمایی شود. پیشتر گفته شده که آیپد مینی ۵ با تراشهی A10 یا A10X، سرعت عملکرد بالاتر خواهد داشت.
همچنین انتظار میرود شاهد معرفی پد شارژ بیسیم جدید ایرپاور اپل باشیم که کوپرتینونشینها از سپتامبر ۲۰۱۷ تاکنون دربارهی آن صحبت میکنند. براساس توییت منتشرشده از سوی افشاگر معروف استیو مکفلای، اپل قصد دارد کیس شارژ بیسیم را در نیمهی اول سال ۲۰۱۹ میلادی به بازار عرضه کند. هدفون ایرپاد ۲ در رویداد ماه سپتامبر اپل معرفی خواهد شد. پیشتر گفته شده بود که ایرپاد ۲ اپل اوایل سال ۲۰۱۹ با بهبود حذف نویز عرضه میشود. همچنین گفته شده بود که اپل نسلهای بعدی ایرپاد را مقاوم دربرابر آب و با قابلیت Hey Siri عرضه میکند.
تاریخ برگزاری کنفرانس WWDC
انتظار میرود رویداد اپل WWDC ۲۰۱۹ از ۱۳ تا ۱۷ خرداد سال آینده برگزار شود. هوز اپل بهصورت رسمی تاریخ برگزاری این کنفرانس را اعلام نکرده است. اما MacRumors تقریبا مطمئن است که اپل این کنفرانس را از ۳ تا ۷ ژوئن (۱۳ تا ۱۷ خردادماه) در محل برگزاری کنفراس سالهای قبل یعنی McEnery Convention Center در سنخوزهی کالیفرنیا برگزار کند. بهنظر میرسد کوپرتینونشینها در اوایل ماه ژوئن کنفرانس WWDC را برگزار میکنند، هرچند هنوز زمان این رویداد در تقویم رویدادهای مرکز سنخوزه اعلام نشده است. انتظار میرود ثبتنام برای شرکت در این کنفرانس از اواسط ماه مارس آغاز شود.
پیش از این شایعاتی مطرح شده بود که اپل قصد دارد در این رویداد، سرویس استریم ویدئویی جدید خود را معرفی کند. همچنین انتظار میرود باتوجه به ماهیت کنفرانس، شاهد بهروزرسانی نرمافزاری نیز باشیم. ظاهرا نسخهی بعدی سیستمعامل iOS 13 با حالت تاریک (Dark Mode) روی گوشیهای آیفون معرفی خواهد شد. سال گذشته نیز اپل macOS Mojave را با تم تیره معرفی کرد. هفتهی گذشته نیز اخباری در مورد ۲۳۰ ایموجیجدید و بهروزرسانیهایی برای MacOS، WatchOS و TVOS منتشر شد. انتظار میرود در نیمهی اول سال ۲۰۱۹ بهروزرسانیهای جدید در دسترس کاربران قرار گیرد و ظاهرا دوران بسیار پرمشغلهای برای اپل خواهد بود.
میزبانی اپل برای اپلیکیشن ردیابی همسران و دختران در عربستان
گوگل و اپل برای میزبانی اپلیکیشن Absher مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند. اپلیکیشن Absher که توسط دولت عربستان سعودی ایجاد شده، به مردان اجازه میدهد زنان و دختران خود را ردیابی کنند. اگر همسر یا دختر آنها از منزل خارج شود، اپلیکیشن این موضوع را به مردان سعودی اطلاعرسانی میکند. همچنین اپلیکیشن میتواند محل حضور زنان و دختران، پیامهایی که رد و بدل میکنند و موارد دیگری که به اعمالی سرکوبگرایانه نسبت به زنان است بهانجام برساند. اپل و گوگل برای میزبانی این اپلیکیشن مورد انتقاد قرار گرفتهاند و از آنها خواسته شده تا اپلیکیشن را حذف کنند.
سناتور رون ویدن از اورگن نامهای به مدیرعامل هر دو شرکت اپل و گوگل ارسال کرد و از آنها خواست نسبت به این اپلیکیشن دست به اقدامی فوری بزنند. وی معتقد است دو شرکت بزرگ فناوری نباید محصولی مغایر با آزادی و حقوق زنان به بازار عرضه کنند. تیم کوک مدیرعامل اپل در مصاحبهای با NPR اعلام کرد که از چنین اپلیکیشنی بیاطلاع است ولی به سرعت به آن رسیدگی خواهد کرد.
نیکون بالاخره از لنز مورد انتظار بازهی استاندارد خود رونمایی کرد. لنز ۷۰-۲۴ میلیمتری F2.8 S نیکون طبق برنامهی راه این شرکت برای عرضهی لنزهای مخصوص دوربینهای بدونآینهی آن، معرفی و در فصل بهار به بازار عرضه خواهد شد. لنز استاندارد جدید نیکون گزینهی ایدهآلی برای کاربران دوربینهای بدونآینه و فولفریم Z6 و Z7 نیکون خواهد بود.
در مقایسه با لنز ۷۰-۲۴ میلیمتری AF-S مخصوص مانت F، لنز جدید نیکون ۲۵ درصد کوچکتر و ۱۸ درصد سبکتر است که این بهبود به واسطهی طراحی جدید عدسیها و به کارگیری ۱۷ المان در ۱۵ گروه به ارمغان آمده است. در کنار پوشش نانو کریستال نیکون، لنز ۷۰-۲۴ میلیمتری Z این شرکت از پوشش جدیدی با نام آرنئو (Arneo) بهبره میبرد که به گفتهی مدیران نیکون، عملکرد بهتری در حذف پرتوهای نوری و جلوههای روحزدگی دارد. پوشش فلوئورین المانهای جلویی و انتهایی لنزها نیز کمک زیادی به پاک کردن رطوبت و چربی از سطح آنها میکند.
از دیگر قابلیتهای جذاب لنز جدید نیکون، وجود دکمهی L-Fn با قابلیت سفارشیسازی عملکرد در کنار نمایشگر OLED است که اطلاعات مختلفی از جمله فاصلهی کانونی، گشودگی دیافراگم و فاصلهی فوکوس را نمایش میدهد. نیکون همچنین حلقهی کنترلی سومی به این لنز افزوده است تا در کنار زوم و فوکوس، کاربران قادر به کنترل مولفهی دلخواه دیگری باشند.
نیکون لنز جدید ۷۰-۲۴ میلیمتری F2.8 S خود را با قیمت ۲۲۹۹ دلار و از فصل بهار سال آینده به فروش میرساند.
بنابر گفته دانشمندان، جهان در میانهی گرمترین دههی خود از زمان ثبت دما در سال ۱۸۵۰ است. دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت پیشبینی میکند که دما برای هر پنج سال آینده احتمالاً بهاندازه یک درجه سانتیگراد یا بیشتر، بالاتر از سطح پیش از صنعتیسازی خواهد بود. همچنین در پنج سال آینده، احتمالاً سالی را خواهیم داشت کهافزایش دمای جهانی میتواند به بیش از ۱/۵ درجهی سانتیگراد برسد.
این موضوع بهعنوان یک حد بحرانی برای تغییرات اقلیمی دیده میشود. اگر دادهها با پیشبینیها منطبق باشد، بنابراین این ده سال از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۳، گرمترین دهه در ۱۵۰ سالی است که دادههای مربوطبه تغییرات دما ثبت میشود.
آیا پیشبینی افزایش دما باعث از بین رفتن توافق اقلیمی پاریس خواهد شد؟
دفتر مِت میگوید که سال ۲۰۱۵ اولین سالی بود که در آن میانگین سالیانهی دمای سطحی جهانی به یک درجهی سانتیگراد بیشتر از سطح پیش از صنعتیسازی رسید، که بهطور کلی بهمعنای درجه حرارت بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۰۰ است.
بعد از آن سال، هر سال این میانگین دما در نزدیکی یا بالاتر از یک درجه سانتیگراد بوده است. هماکنون، دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت میگوید که این روند در پنج سال آینده احتمالاً ادامه یا افزایش خواهد داشت.
در این تصویر گرافیکی ثبتشده توسط ناسا بینظمیهای دمایی بین سالها ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ نشان داده شده است که بسیار بیشتر از روند بلندمدت نشان داده شده با رنگ قرمز است
پروفسور آدام اِسکیف، رئیس بخش پیشبینی بلندمدت دردفتر پیشبینی آبوهوایی مِت به اخبار BBC گفت:
ما اخیراً پیشبینیهای مربوطبه امسال را محاسبه کردیم که تا سال ۲۰۲۳ هستند و طبق آنها در این سالها شاهد افزایش شدید گرما در سرتاسر دنیا خواهیم بود.
او ادامه داد:
با نگاه کردن به پیشبینی هر سال، برای اولینبار میتوانیم ببینیم که یک خطر موقت برای افزایش از حد بحرانی ۱/۵ درجه سانتیگراد که در توافقنامهی اقلیمی پاریس تعیین شده است، وجود دارد.
اکتبر گذشته، دانشمندان سازمان ملل متحد گزارش ویژهای دربارهی تأثیرات بلندمدت افزایش دمای ۱/۵ درجه سانتیگرادی منتشر کردند. آنها نتیجه گرفتند که برای جلوگیری از این افزایش دما تا سال ۲۰۳۰، به اقدامات زیادی در زمینهی کاهش میزان کربن نیاز است. تحلیل و بررسیهای دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت هماکنون میگوید به احتمال ۱۰ درصد، این اتفاق در پنج سال آینده خواهد افتاد.
این اولینباری است که پیشبینیها خطر قابلتوجه افزایش دما (که البته موقتی است) را نشان میدهند. ما دربارهی نوسان دما به بالای سطح ۱/۵ درجه سانتیگراد در هر سال حرف میزنیم.پروفسرو اسکیف در اینباره گفت:
ولی واقعیت این است که این امر میتواند همین حالا اتفاق بیفتد. ترکیبی از دلایل مانند گرمایش عمومی و نوسانات ناشی از رخدادهایی مانند النینو در چند سال آینده به این معنی است که ما به حد بحرانی نزدیک میشویم.
دادههای دما مربوطبه پنج پایگاه داده آبوهوایی بزرگ دنیا
دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت چقدر از صحت پیشبینیهایش اطمینان دارد؟
دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت میگوید که ۹۰ درصد از صحت پیشبینیهایش دربارهی سالهای پیشرو اطمینان دارد.
آنها میگویند که از سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، شاهد دمایی خواهیم بود که بهاندازه ۱.۰۳ درجه تا ۱.۵۷ درجه بالای سطح ثبتشده در سالهای ۱۹۰۰-۱۸۵۰ است که گرما را در بیشتر مناطق جهان مخصوصاً در مناطقی مانند قطب شمال افزایش میدهد.
مقالههای مرتبط:
این گروه پژوهشی میگوید که بهخاطر تجربیات گذشته از پیشبینیهایش مطمئن است. این تیم در سال ۲۰۱۳، نرخ سریع گرم شدن را که طی پنج سال گذشته شاهد بودیم را پیشبینی کرد و حتی برخی از جزییات کمتر شناختهشده مانند ناحیه خنککننده دیدهشده در اقیانوس اطلس شمالی و نقاط خنککننده در اقیانوس جنوبی را نیز پیشبینی کرده بود.
اگر مشاهدات در طول پنج سال آینده با پیشبینیها مطابقت داشته باشد، دههی بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۳ گرمترین دهه در بیش از ۱۵۰ سال گذشته خواهد بود.
میزان اطمینان به دادههای مربوطبه سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، ۹۵ درصد است که این میزان برای دادههای مربوطبه سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، ۹۰ درصد است
اما پیشبینیهای آژانسهای آبوهوایی دیگر چطور؟
پیشبینی دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت نیز مانند تعدادی از این آژانسها که بررسیهای کامل خود را از دادههای دما در سال ۲۰۱۸ منتشر کردند، نشان میدهد که سال ۲۰۱۸ چهارمین سال گرم از زمان ثبت دادهها در سال ۱۸۵۰ است.
سازمان هواشناسی جهانی (The World Meteorological) که به اختصار WMO نامیده میشود، بررسیاش از پنچ پایگاه داده اصلی بینالمللی را منتشر کرد که نشان میدهد ۲۰ سال از گرمترین سالهایی که تاکنون ثبت شدهاند در ۲۲ سال گذشته بودند.
پیتر تالاس، دبیرکل WMO در اینباره گفت:
دما تنها بخشی از این داستان است. تأثیرات آبوهوایی شدید بسیاری از کشورها و میلیونها انسان را تحت تأثیر قرار داده است که همراهبا پیامدهای ویرانگر برای اقتصاد و اکوسیستم در سال ۲۰۱۸ بوده است.
او ادامه داد:
همانطور که انتظار داریم بسیاری از حوادث شدید آبوهوایی ناشی از تغییرات اقلیمی است. این یک واقعیت است که ما باید با آن روبهرو شویم. کاهش تولید گازهای گلخانهای و اقدامات لازم برای سازگاری با آبوهوا باید یک اولویت اولیهی جهانی باشد.
سایر پژوهشگران در این زمینه گفتند که پیشبینیهای مربوطبه پنج سال آینده باتوجهبه سطح دیاکسیدکربن وارد شده به جو در سال ۲۰۱۸، مطابق با انتظارات است.
دکتر آنا جونز، شمیدان جوی در سازمان بررسی قطب جنوب بریتانیا در اینباره گفت:
متاسفانه در پیشبینیهای دفتر پیشبینی آبوهوایی مِت جای تعجبی نیست.
میانگین دما در سرتاسر جهان در یک رکورد همیشه بالا و چندین سال است که در همین حال بوده است. این موضوع عمدتاً بهدلیل افزایش غلظت گازهای گلخانهای مانند دیاکسیدکربن که ناشی از استفاده مداوم ما از سوختهای فسیلی است، اتفاق میافتد. تا زمانیکه ما تولید گازهای گلخانهای را کاهش ندهیم، میتوانیم انتظار روند افزایشی را در میانگین دمای جهانی داشته باشیم.
براساس گزارش امروز وبسایت venturebeat انویدیا درحالی گزارش عملکرد مالی سهماهه آخر سال ۲۰۱۸ خود را منتشر کرد که درآمدش از انتظارات کم شده وال استریت فراتر رفت. اگرچه عملکرد سهماهه پایانی انویدیا ناامیدکننده بود اما این شرکت پیشبینی میکند که سال پیش رو بهلطف افزایش تقاضا برای لپتاپهای گیمینگ امیدوارکننده خواهد بود.
جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا (Nvidia) در طی مصاحبهای با GamesBeat گفت که درآمد شرکت نسبتا کمتر از حد انتظار بود؛ به این دلیل که در طی سهماهه پایانی سال تنها کارتهای گرافیک ردهبالای RTX در دسترس بودند. بهدلیل موجودی بیش از حد کارتهای گرافیک میانرده فروخته نشده، انویدیا در سهماهه چهارم نتوانست کارتهای گرافیک میانرده جدید خود را عرضه کند.
کارت های گرافیک میانرده قدیمی انویدیا بهدلیل آشفتگی بازار ارزهای دیجیتال در انبار باقی ماندهاند. چندی پیش، استخراج کنندگان ارزهای دیجیتال تعداد زیادی کارت گرافیک را جهت استخراج این ارزها میخریدند؛ اما پس از استخراج ارزهای دیجیتال و کاهش قیمت این ارزها، مشتریان خرید کارتهای گرافیک را متوقف کردند. طبق گفته کولت کرس مدیر مالی انویدیا، در نتیجه تعداد زیادی کارت گرافیک مدتها در انبار شرکت باقی ماندند. همین امر باعث تحریف میزان واقعی تمایل در بخش گیمینگ شد.
انویدیا کارتهای گرافیک کمتری را نسبت به مقدار قابل انتظار عرضه کرد تا از شر موجودی اضافه انبار خود خلاص شود. بعد از سهماهه اول امسال در آمدهای این شرکت در بخش گیمینگ نسبتا کم خواهد شد؛ اما بهلطف عرضهلپتاپهای گیمینگ در مابقی سال، انتظار میرود که انویدیا رشد خوبی را تجربه کند.
هوانگ در کنفرانسی تلفنی با تحلیلگران گفت:
ما مشکلات را پشت سر گذاشتهایم.
هوانگ همچنین تاکید کرد که امسال سال خوبی برای لپتاپهای گیمینگ خواهد بود؛ چون بیش از ۴۰ لپتاپ گیمینگ با کارت گرفیک برپایه معماری تورینگ (GeForce RTX 2060) عرضه میشوند. این لپتاپها از کارتهای گرافیک میانرده RTX که از پردازنده گرافیکی بر پایه معماری تورینگ برخوردار هستند، بهره می برند. کارتهای گرافیکی که دارای قابلیت رهگیری پرتو آنی، و از لحاظ مصرف باتری بهصرفه هستند.
مقالههای مرتبط:
مدیرعامل انویدیا در پاسخ به این سؤال که آیا گیمینگ ابری بهعنوان نیرویی مخرب در این صنعت خواهد بود یا نه، گفت که انویدیا تلاش کرده تا سرویس گیمینگ ابری خود را فراهم کند؛ این سرویس که Geforce Now نام دارد، در سه سال اخیر تاثیر اندکی روی بازار داشته است. هوانگ همچنین گفت که شرکتش منتظر خواهد ماند تا ببیند که گیمینگ ابری، یا به تعبیری دیگر «نتفیلیکس بازی ها» تاثیری روی بازار خواهد داشت یا نه. او ضمنا به عرضه لپتاپهای گیمینگ نیز اشاره کرد.
فکر میکنم که مقداری طول می کشد و من نیز علاقه بسیاری به آن دارم. ما استراتژی خودمان را با نام Geforce Now داریم و مدتها آن را آزمایش کردهایم. به این نتیجه رسیدهایم که Geforce Now تاثیری بر بازار ندارد.
انویدیا اذعان کرد که درحال حاضر بازیهای اندکی وجود دارند که میتوانند از مزیتهای کارت های گرافیک RTX بهره ببرند. از جمله این بازیها میتوان Battlefield V و همچنین بازی تازه عرضه شده Metro Exodus را نام برد. اما انویدیا همچنین اشاره کرد که به مرور بازیهای بیشتری عرضه خواهند شد و کارتهای گرافیک دارای معماری تورینگ فواید دیگری را در اختیار بازیهای موجود قرار خواهند داد.
جنسن هوانگ بیان کرد:
پایه و اساس گیمینگ تغییر نکرده است. تعداد گیمرها از همیشه بیشتر شده است. بازیها از همیشه بهتر شدهاند. اخیرا بر محبوبیت بازیهای رقابتی افزوده شده است. همه این اتفاقات برای صنعت سختافزار ما امیدوارکننده هستند. بازیهای رقابتی گیمرهای بیشتری را جذب میکنند چون رایگان هستند. می توان به هیجان موجود در بازیهای Fortnite و Apex Legends پی برد. بازیهای PUBG و League of Legends هنوز محبوب هستند. این ژانر از بازیها رقابتی هستند، بهدلیل ماهیت اجتماعی خود بازی کنندههای بیشتری را جذب میکنند و همچنین دشوارتر هستند. صنعت گیمینگ از همیشه پرشورتر است. بهطور کلی درآمد بخش گیمینگ از سال گذشته شروع به رشد کرد و درآمد لپتاپهای گیمینگ بیش از ۵۰ درصد افزایش داشته است. شور و شوق بازی هنوز هم وجود دارد و بخش گیمینگ به رشد خود ادامه خواهد داد.
غذا مملو از مواد شیمیایی است و همیشه هم بوده است اما غذاهای مدرنِ بیش از حد فرآوری شده، چیز دیگری هستند و نتایچ پژوهش جدیدی نشان میدهد که این غذاها ممکن است، نسبتبه آن چه ما فکر میکنیم، مضرتر باشند.
در مطالعهی جامعی که در فرانسه انجام شده است و مصرف غذای بیش از ۴۴ هزار فرد بزرگسال فرانسوی را مورد بررسی قرار داده است، نشان داده شده است که مصرف غذاهای بیش از حد فراوریشده شامل میانوعدههای صنعتی، نوشیدنیهای دارای شکر و وعدههای غذایی آماده با خطر بالاتر مرگ همراه هستند. پژوهشگران در این مقاله که تحت هدایت لائور اشنابل از دانشگاه سوربون انجام شده بود، نوشتند:
غذاهای بهشدت فرآوری شده، محصولات غذایی هستند که حاوی اجزای مختلفی هستند و طی چندین مرحلهی صنعتی تولید شدهاند. این محصولات غذایی معمولا آمادهی گرم کردن و حرارت دادن هستند، قیمت مناسب و طعم دلپذیری دارند.
راحتی و طعم خوب آنها خوب است اما مصرف غذاهای بهشدت فرآوری شده (که شامل نانهای بهشدت فرآوریشده، شیرینیها و گوشتهای فرآوریشده نیز میشود) مشکلساز بوده و با افزایش خطر بروز مشکلاتی نظیر چاقی، فشار خون بالا و سرطان همراه هستند. تا قبل از این مطالعه، کسی بهطور جداگانه به این موضوع که آیا غذاهای بهشدت فرآوری شده احتمال مرگ را نیز افزایش میدهند یا نه، توجه نکرده بود. در این مطالعه که در آن یک دورهی هفت ساله درنظر گرفته شد، نشان داده شد که ۱۰ درصد افزایش در سهم غذاهای بهشدت فرآوری شده، احتمال مرگ را تا ۱۴ درصد افزایش میدهد.
اگرچه پژوهشگران بر این نکته نیز تاکید میکنند که این مطالعه مشاهدهای بوده است و نمیتواند تأیید کنندهی یک رابطهی سببی باشد اما این واقعیت که ارتباط معنیدار آماری بین این عوامل وجود دارد، موضوعی است که جای تأمل دارد. ماتیلد توویه پژوهشگر مطالعه میگوید:
ما نباید مردم را بترسانیم و بگوییم اگر یک بسته از این غذاها را بخورید، احتمال مرگ شما ۱۵ درصد بیشتر میشود. این فقط گام دیگری بهسمت افزایش درک ما از ارتباط بین غذاهای فرآوری شده و سلامتی است.
چیزی که قطعی است این است که غذاهای بهشدت فرآوری شده حاوی ترکیبات فراوانی هستند که شما نمیتوانید آنها را در غذاهای کامل پیدا کنید؛ افزودنیهای مختلفی نظیر نگهدارندهها، شیرینکنندهها، طعمدهندهها، رنگها و دیگر مواد. این نوع غذاها همچنین حاوی مقدار زیادی انرژی هستند. در این مطالعه نشان داده شد که اگرچه این غذاها ۱۴/۴ درصد از کل غذا و نوشیدنیهای مصرفی را تشکیل میدادند ولی سهم آنها در میزان انرژی رژیم غذایی ۲۹/۱ درصد بود. نیتا فروهی از دانشگاه کمبریج که در این مطالعه نقشی نداشته است، میگوید:
مقالههای مرتبط:
غذاهای بهشدت فرآوریشده بیشتر توسط افرادی که دارای سطح درآمد و تحصیلات کمتری هستند، یا کسانی که تنها زندگی میکنند، مصرف میشوند. درحقیقت، مصرف غذاهای بهشدت فرآوریشده، منعکسکنندهی نابرابریهای اجتماعی است. چنین غذاهایی ارزانتر بوده و بهعلت داشتن مقادیر زیاد شکر، نمک و چربیهای اشباع طعم دلپذیرتری دارند، همچنین دسترسی به آنها آسانتر است، آمادهی مصرف هستند، تاریخ انقضای آنها طولانیتر است و برای مدت بیشتری میمانند.
هرچند این مطالعه ازنظر اندازه نمونه و طول مدت مطالعه، مطالعهای جامع بهحساب میآید، ولی هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا چرایی و چگونگی تاثیر بد غذاهای بهشدت فرآوریشده روی ما بهطور قطعی تعیین شود. و این کار، با فرض گستردگی محصولات غذایی که ما درمورد آنها صحبت میکنیم و فراوانی و تنوع موادی که به این غذاها افزوده میشود، کار دشواری است. نورگل فیتزجرالد، دانشمندی از دانشگاه راتجرز که در این پژوهش مشارکتی نداشته است، میگوید:
برخی از فاکتورها ممکن است بیشتر یا کمتر از سایر مضر باشند. این کاملا پیچیده است.
اما اگر شما درمورد غذاهای بهشدت فرآوریشده نگرانی دارید، اینکه چه چیزی در آنها وجود دارد و چه کاری با شما میتوانند انجام دهند، بهترین روش این است که دفعهی بعد که به سوپرمارکت رفتید، یک اصل اولیه را رعایت کنید. فیتزجرالد میگوید:
به فهرست مواد تشکیلدهندهی مواد غذایی نگاه کنید. آیا شما تمام این ترکیباتی که به این غذا افزوده شدهاند، را میشناسید؟ آنهایی را بخرید که دارای حداقل ترکیبات اضافه شده هستند و ترکیباتی را دارند که شما درمورد آنها آگاهی دارید.
.: Weblog Themes By Pichak :.