حدود یک ماه پیش بود که بی‌ام‌و به‌طور رسمی از مدل جدید سری ۷ جدید رونمایی کرد. این طرح جدید به‌دلیل ابعاد بزرگ جلوپنجره با انتقادات زیادی از سوی هواداران بی‌ام‌و رو‌به‌رو شد ولی این طرح انتقادبرانگیز نتوانست مانعی برای آلپینا جهت شروع پروژه‌ی جدیدش یعنی خودروی B7 باشد.

2020 Alpina B7

 

 آخرین ساخته‌ی دست آلپینا را باید چیزی فراتر از یک سدان لوکس دانست. در پس ظاهر لوکس و آرام این خودرو یک پیشرانه‌ی ۴.۴ لیتری هشت سیلندر وی شکل با دو توربوشارژر جای گرفته است که قدرت تولیدی آن به ۶۰۰ اسب‌بخار و گشتاور آن به ۸۰۰ نیوتون‌متر می‌رسد. با چنین قدرت و گشتاور زیادی، آلپینا B7 این توانایی را دارد که سرعت خود را در ۳.۵ ثانیه به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند و سپس به حداکثر سرعت ۳۳۰ کیلومتر بر ساعت نیز دست پیدا کند. چنین اعدادی برای یک سدان بزرگ با وزن ۲۲۰۲ کیلوگرم بسیار عالی هستند و اگر بخواهیم B7 مدل ۲۰۲۰ را با مدل قبلی مقایسه کنیم، یک دهم ثانیه شتاب بهتر و ۱۸ کیلومتر بر ساعت نیز حداکثر سرعت بالاتری دارد.

2020 Alpina B7

سیستم تعلیق این مدل به‌گونه‌ای تنظیم شده است تا با گذر سرعت از ۲۲۵ کیلومتر بر ساعت ارتفاع خودرو را ۱.۵ سانتی‌متر کاهش دهد. این کار برای پایین آوردن نقطه ثقل و افزایش پایداری خودرو انجام می‌شود. از طرفی برای اینکه ارتفاع پایین خودرو در هنگام مواجه با سرعت‌گیرها دردسر ساز نشود سیستم تعلیق بادی B7 این توانایی را دارد که ارتفاع خودرو را ۲ سانتی‌متر بالاتر ببرد.

در مدل B7 از رینگ‌های کلاسیک ۲۰ اینچی آلپینا استفاده شده است و می‌توان با صرف هزینه‌ای اضافی، رینگ‌های ۲۱ اینچی را نیز برای این خودرو سفارش داد. برای متوقف کردن این هیولای سنگین وزن نیز، سیستم ترمز استاندارد سری ۷ ارتقا پیدا کرده و از فناوری ترمز الکترونیکی و دیسک‌های بزرگ‌تر در محور عقب بهره‌مند است.

2020 Alpina B7

آلپینا برای آسایش بیشتر سرنشینان عقب و کاهش صدای کابین از پوشش صداگیر خاصی در گلگیر عقب استفاده کرده است که از نفوذ صدای لاستیک‌های عقب به داخل کابین خودرو جلوگیری می‌کنند. همچنین در ستون B نیز صداگیرهای خاصی نصب شده‌اند و حتی درون صندلی‌ای عقب و پوشش خارجی کمربند ایمنی نیز از صداگیرهای مخصوص استفاده شده است. شیشه‌های جانبی، جلو و عقب نیز با نمونه‌ای با ۵ میلی‌متر ضخامت کم‌تر تعویض شده‌اند و از نوع دارای پوشش محافظ هستند.

آلپینا B7 مدل ۲۰۲۰ از اواخر امسال وارد بازار ایالات متحده خواهد شد و قیمت پایه‌ی ۱۴۱ هزار و ۹۹۵ دلار برای آن در نظر گرفته شده است.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

فضاپیمای Europa Clipper در سال ۲۰۲۳ به فضا پرتاب خواهد شد و سفر طولانی خود به سیستم مداری مشتریرا آغاز خواهد کرد تا پس از نزدیک به ۴۰ بار عبور نزدیک، به قمر یخ‌زده‌ی مرموز آن برسد. زمانی‌که فضاپیما به مقصد خود برسد، شروع به جمع‌آوری اطلاعات حیاتی درمورد ویژگی‌های زمین‌شناختی، ترکیبات شیمیایی و اقیانوس‌های پنهان آن خواهد کرد. اما قبل از اینکه دانشمندان شروع به ساخت فضاپیما کنند، باید به چند موضوع نهایی رسیدگی کنند.

روبرت پاپالاردو، دانشمند سیاره‌شناس ناسا در آزمایشگاه پیشرانش جت (JPL) و مسئول علمی این مأموریت می‌گوید:

ما به‌خوبی  اروپا را نمی‌شناسیم...رازهای اساسی وجود دارد که ما باید آن‌ها را بفهیم. فضاپیمای Europa Clipper موارد زیادی به ما درمورد نحوه‌ی کار قمرهای یخ‌زده خواهد آموخت...قمرهای یخ‌زده احتمالا رایج‌ترین زیست‌گاه‌های قابل‌سکونت در کیهان هستند، بنابراین این مأموریت برای ما هیجان‌انگیز است.

در سطح این قمر یخ‌زده‌ی مشتری ممکن است حیاتی وجود نداشته باشد. درواقع ما شاید بتوانیم حیات را در داخل اقیانوس‌های پنهان اروپا پیدا کنیم، جایی که اثر گرانشی سیارات مجاور باعث می‌شود آب در حالت مایع باقی بماند. تمامی حیاتی که ما می‌شناسیم به آب نیاز دارد. علاوه‌بر این، فعالیت‌های زمین‌شناختی در کف دریا می‌تواند مواد شیمیایی لازم برای تغذیه‌ی میکروارگانیسم‌ها را فراهم کند. از طرف دیگر یخ موجود در سطح اقیانوس‌ها مانع رسیدن تشعشعات خطرناک به داخل آب می‌شود، تشعشعاتی که سطح اروپا را به‌صورت مستمر بمباران می‌کند. بنابراین با اینکه موارد زیادی وجود دارد که باید در مورد اروپا بدانیم، درک قابلیت‌ سکونت، یا فقدان آن، یکی از اهداف اصلی مأموریت است. پاپالاردو در این مورد می‌گوید:

مردم به این موضوع اهمیت می‌دهند،‌ مردم می‌خواهند در مورد این دنیای عجیب که ممکن است بستر حیات فرازمینی باشد بیشتر بدانند. یکی از دلایل مهم ما برای انجام مأموریت همین است.

فضایپیما حامل ۹ سری دستگاه خواهد بود تا پرده از رازهای اروپا بردارد و مهم‌تر از همه به ارزیابی میزان قابلیت‌سکونت آن بپردازد. Europa Clipper هنگام بازدید خود از اروپا به ۲۵ کیلومتری سطح آن خواهد رسید. همین فاصله برای دانشمندان کافی است تا به اهداف علمی خود از این مأموریت دست یابند. کریستین ریچی، یکی از دانشمندان مأموریت می‌گوید:

ما تصاویر شگفت‌انگیزی دریافت خواهیم کرد.

پوسته‌ی یخی اروپا نیز رازهای زیادی دارد، یکی از آن‌ها میزان ضخامت یخ است. مهم‌ترین ویژگی‌ سطحی اروپا رگه‌ها هستند. دانشمندان مطمئن نیستند که این رگه‌ها چگونه به وجود آمده‌اند. شکاف‌های موجود در پوسته‌ی یخ می‌تواند باعث فوران آب دریا به فضای بیرون شود، چیزی که در قمر یخ‌زده‌ی معروف زحل یعنی انسلادوس نیز مشاهده می‌شود.

اروپا قمر مشتری

همچنین به‌نظر می‌رسد یک فرایند باعث جابه‌جایی پوسته‌های یخی در سطح اروپا می‌شود؛ اما آن فرآیندی که باعث این جابه‌جایی می‌شود هنوز به‌صورت یک راز باقی مانده است. دیوید سنسک، دستیار پاپالاردو در این مأموریت می‌گوید:

از دیدگاه زمین‌شناختی چیزهای زیادی است که ما در مورد اروپا نمی‌دانیم و فقط می‌توانیم حدس‌هایی بزنیم.

برای بررسی این رازها، مدیران این مأموریت، فضاپیما و دستگاه‌های آن را براساس تاکتیک‌های توسعه‌داده‌شده در مأموریت‌های قبلی خواهند ساخت. همانند فضاپیمای جونو، Europa Clipper نیز به انرژی خورشیدی برای فعالیت در سیستم مداری سرد مشتری وابسته خواهد بود و همانند فضاپیمای کاسینی، Europa Clipper نیز می‌تواند در درون ابرها پرواز کند.

اما این مأموریت چالش‌های جدیدی را نیز دارد، چالش‌هایی مانند انتخاب مسیری که فضاپیما باید در اطراف مشتری پرواز کند. این مرحله از مأموریت برنامه‌ریزی مسیر پروازی نام دارد، چیزی که سنسک آن را به شوخی جادوی سیاه نامیده است. باید گفت فضاپیما مستقیما به دور اروپا گردش نخواهد کرد، چون در این صورت در معرض میزان زیادی از تشعشعات قرار خواهد گرفت. اما این محدودیت مزایایی را نیز به همراه دارد. برای مثال دانشمندان می‌توانند به دیگر قمرهای مشتری نیز نگاهی بیاندازند. ریچی می‌گوید در زمان مأموریت، قمر آیو نیز آنجا خواهد بود. پس چرا نباید به آن نگاهی بیاندازیم؟

برنامه‌ریزی مسیر پروازی شامل محاسبات ریاضی پیچیده‌ای است و تصمیم نهایی در مورد مسیر پروازی به این بستگی دارد که دانشمندان در حین عبور فضاپیما از فراز اروپا دقیقا به‌دنبال چه چیز خواهند بود. به همین دلیل است که تیم طراحی‌کننده‌ی مسیر پروازی گزینه‌های مختلفی را پیش روی تیم‌هایی که روی دستگاه‌های مختلف فضاپیما کار می‌کنند، قرار می‌دهند تا آن‌ها بهترین گزینه را برای اهداف علمی خود تعیین کنند تا درنهایت یک ارزیابی کلی از کارآمدترین مسیر به دست آید.

فالکون هوی

اما طراحی مسیر پروازی فضاپیما در سیستم مداری مشتری جدا از مسیر پرواز آن از ازمین به مشتری است. این مورد آخر به انتخاب ناسا در مورد وسیله‌ی پروازی مأموریت بستگی دارد. فضاپیمای Clipper یا سوار بر سیستم پرواز فضایی خود ناسا خواهد شد تا سفر سه ساله‌ی خود به مشتری را شروع کند یا اینکه با سیستم فالکون هوی شرکت SpaceX در مدت زمان طولانی‌تر یعنی ۵ سال به مقصد خود خواهد رسید.

درحالی‌که ناسا هنوز درمورد وسیله‌ی پرواز تصمیمی نگرفته است، اعضای تیم روی چالش‌های پیش‌روی خود تمرکز کرده‌اند. آن‌ها باید به بررسی تک‌تک تجهیزات فضاپیما و نحوه‌ی تعامل و هماهنگی‌ آن‌ها بپردازند. پس از پرداختن به این موضوع، مأموریت وارد مرحله‌‌ای که طراحان آن را فاز C می‌نامند، خواهد شد. در این فاز بودجه‌ی مأموریت تعیین می‌شود و ساخت فضاپیمای واقعی شروع می‌شود. ریچی می‌گوید:

اینجاست که بازی شروع می‌شود.

دراین‌میان یکی از خطرات اصلی تهدید‌کننده‌ی مأموریت این است که ساخت یکی از قسمت‌های فضاپیما بیشتر از دیگر قسمت‌ها پیشرفت کند و در نتیجه مهندسان درکنار هم‌ قرار دادن قطعات به مشکل بربخورند. ریچی در این مورد می‌گوید:

برای هر تیمی این موضوع نگران‌کننده است، اما من فکر می‌کنم تیم ما به‌خوبی از عهده‌ی کار در خواهد آمد و همه‌ی ما مشتاقیم ساخت فضاپیما را شروع کنیم. این کار درواقع مانند نسخه‌ی پیچیده‌تر بازی خانه‌سازی است. مانند بازی ما باید مطمئن شویم که ساخت یک قسمت از فضاپیما از قسمت‌های دیگر خیلی جلو نزند.

پاپالاردو، کسی که از همان روزهای آغازین درگیر این مأموریت بود، به یاد می‌آورد که چگونه برای جلب حمایت از پروژه در راهروهای ناسا در حال تقلا بود. برای پپالاردو تمامی این جریان مانند یک تندباد است. او می‌گوید:

واقعا شگفت‌انگیز است که کارها این طور سریع پیش می‌رود. ما باید سریع کار کنیم تا فضاپیما را به پرتاب که زودترین تاریخ آن سال ۲۰۲۳ خواهد بود برسانیم. گاهی وقت‌ها می‌ایستم و به این رود خروشان و سریع نگاه می‌کنم، رودی که ما را سریع به جلو می‌برد. ما کارهای زیادی داریم که انجام دهیم.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

ما انسان‌ها یاد گرفته‌ایم به فضا سفر کنیم، بیماری‌ها را ریشه‌کن کنیم و طبیعت را در سطح اساسی‌ترین ذرات آن درک کرده‌ایم ولی هنوز ایده‌ای درباره‌ی منشا خودآگاهی در مغز نداریم. خودآگاهی، توانایی ما در تجربه و یادگیری درمورد محیط اطراف و انتقال آن به دیگران است. اگرچه قرن‌هاست دانشمندان شیفته‌ی درک خودآگاهی هستند، اما این موضوع هنوز یکی از پرسش‌های بی‌پاسخ علوم اعصاب مدرن است.

اکنون مطالعه‌ی جدیدی که به‌تازگی در مجله‌ی Science Advances منتشر شده است، نوری بر این راه تابانده است. این تنها یک سؤال فلسفی نیست. تعیین اینکه آیا یک بیمار پس از یک جراحت مغزی شدید هشیار است یا نه، چالش بزرگی هم برای پزشکان و هم برای خانواده‌ی او به‌شمار می‌رود که قرار است درمورد مراقبت از او تصمیم‌گیری کنند.

تکنیک‌های تصویربرداری مدرن مغزی به کمک حل این مسئله آمده‌اند و به ما بینش بی‌سابقه‌ای درزمینه‌ی خودآگاهی در انسان می‌دهند. برای مثال ما می‌دانیم که مناطق پیچیده‌ی مغز مانند قشر پیش‌پیشانی یا پرکونئوسکه مسئول طیف وسیعی از عملکردهای شناختی هستند، در تفکر آگاهانه نقش دارند. اگرچه مناطق بزرگ مغز، کارهای زیادی انجام می‌دهند. پژوهشگران می‌خواستند بدانند چگونه خودآگاهی در سطح شبکه‌های خاص مغز نمایان می‌شود.

 

علت دشواری مطالعه‌ی تجربیات آگاهانه، این است که آن‌ها کاملا درونی هستند و دیگران نمی‌توانند به آن‌ها دسترسی پیدا کنند. برای مثال ما ممکن است به‌دنبال تصویر یکسانی روی صفحه‌ی نمایش خود بگردیم اما راهی نیست که من بتوانم به شما بگویم که تجربه‌ی دیدن تصویر توسط من شبیه شما است، مگر اینکه شما درمورد آن به من بگویید. فقط افراد هشیار می‌توانند تجربیات ذهنی داشته باشند و براین اساس مستقیم‌ترین راه برای تشخیص اینکه آیا یک فرد هشیار است یا نه این است که از خود او بخواهیم در مورد آن با ما صحبت کند.

اما اگر شما توانایی صحبت کردن را از دست بدهید، چه اتفاقی می‌افتد؟ در این مورد من هنوز می‌توانم از شما سوالاتی بپرسم و شما می‌توانید شاید با استفاده از زبان اشاره به آن‌ها پاسخ دهید. البته اطلاعاتی که من از این راه به‌دست می‌آورم، چندان پربار نبوده اما برای من کافی خواهند بود که بدانم شما واقعا آن تجربیات را داشته‌اید یا نه. ولی اگر شما قادر نباشید که هیچ پاسخی بدهید، هیچ راهی وجود نخواهم داشت که من متوجه شوم شما هشیار هستید و احتمالا فرض می‌کنم که هشیار نیستید.

جستجوی شبکه‌های مغزی

در مطالعه‌ی جدید که حاصل همکاری چندین کشور است، نشانه‌های مغزی شناسایی شده است که می‌تواند بدون تکیه بر گزارش‌های خود فرد یا نیاز به خواستن از بیمار برای انجام وظایف خاص، خودآگاهی را نشان دهد. این روش می‌تواند بین وجود یا عدم خودآگاهی در مغز بیماران پس از آسیب مغزی تمایز قائل شود.

هنگامی که مغز به‌شدت آسیب می‌بیند، برای مثال در تصادفات شدید رانندگی، ممکن است افراد درنهایت به کما بروند. این وضعیتی است که فرد در آن توانایی بیدار شدن و آگاهی از محیط اطراف را از دست می‌دهد و برای تنفس نیاز به کمک مکانیکی پیدا می‌کند. این حالت معمولا بیش از چند روز طول نمی‌کشد. پس از آن گاهی بیماران بیدار می‌شوند اما هیچ علامتی مبنی بر داشتن آگاهی از خود یا جهان اطراف خود ندارند؛ حالتی که «زندگی نباتی» نیز نامیده می‌شود.

دیگر احتمال این است که آن‌ها یک حداقل آگاهی را نشان ‌دهند که به‌عنوان حالت حداقل هشیاری درنظر گرفته می‌شود. برای بیشتر بیماران، این بدان معنا است که مغز آن‌ها هنوز چیزهایی را درک می‌کند ولی آن‌ها را تجربه نمی‌کند. بااین‌حال درصد کمی از این بیماران نیز واقعا هشیار هستند اما قادر به نشان دادن پاسخ‌های رفتاری نیستند.

اسکنر fMRI

اسکنر fMRI

پژوهشگران در این مطالعه از تکنیکی به نام تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) استفاده کردند. با استفاده از این تکنیک می‌توان فعالیت مغز و نیز ارتباط بین مناطق مختلف مغز را اندازه‌گیری کرد. به‌طور خاص، زمانی‌که یک منطقه از مغز فعال‌تر است، این منطقه اکسیژن بیشتری مصرف می‌کند و برای تأمین نیاز خود به خون بیشتری احتیاج دارد. این تغییرات حتی زمانی‌که افراد در حال استراحت هستند، قابل اندازه‌گیری است و از این راه می‌توان ارتباط بین بخش‌های مختلف مغز را دنبال کرد تا الگویی از ارتباط بین مناطق مختلف مغز به‌دست آورد. پژوهشگران این کار را روی ۵۳ بیمار که در وضعیت زندگی نباتی بودند و ۵۹ بیماری که در وضعیت حداقل هشیاری به سر می‌بردند و نیز ۴۷ فرد سالم انجام دادند. این بیماران در بیمارستان‌های پاریس، نیویورک، لیژ، لندن و اونتاریو بودند.

بیماران بیمارستان‌های پاریس، لیژ و نیویورک ازطریق ارزیابی‌های رفتاری استاندارد شده مانند درخواست از آن‌ها برای حرکت دادن دست یا پلک زدن تشخیص داده شده بودند. درمقابل، تشخیص بیماران بیمارستان لندن با استفاده از یک تکنیک تصویربرداری پیشرفته‌ی دیگر انجام شده بود. در این تکنیک از بیماران خواسته می‌شد به‌جای انجام حرکات واقعی، آن حرکات (مثلا تکان دادن دست) را تصور کنند.

الگوهای مغز در حالت هشیاری و عدم هشیاری

در این مطالعه پژوهشگران توانستند دو الگوی اصلی از ارتباط بین مناطق مغز را پیدا کنند. یکی از این الگوها منعکس‌کننده‌ی ارتباطات فیزیکی ساده‌ی مغز بود؛ مثلا ارتباط بین جفت مناطقی که ارتباط فیزیکی مستقیمی بین آن‌ها وجود دارد. این الگو در بیمارانی که تجربه‌ی آگاهانه نداشتند، دیده می‌شد.

دیگری نشان‌دهنده‌ی تعاملات دینامیکی گسترده‌ی مغزی پیچیده‌ای دربین ۴۲ منطقه‌ی مغز بود. این مناطق متعلق به ۶ شبکه‌ی مغزی بودند که دارای نقش مهمی در عملکرد شناختی هستند (تصویر بالا را ببینید). این الگوی پیچیده تقریبا تنها در افرادی دیده می‌شد که تا حدودی خودآگاهی داشتند. مهم‌تر اینکه، این الگوی پیچیده زمانی‌که بیماران تحت بیهوشی عمیق بودند، از بین می‌رفت. این امر تأیید کننده این بود که این روش واقعا نسبت‌به سطح خودآگاهی بیماران حساس است و ارتباطی با آسیب مغزی کلی یا پاسخ‌دهی خارجی آن‌ها ندارد.

چنین پژوهش‌هایی می‌توانند منجر به درک این موضوع شوند که چگونه بیومارکرهای عینی می‌توانند نقشی حیاتی در تصمیم‌گیری‌های پزشکی داشته باشند. پژوهشگران امیدوارند که در آینده با استفاده از تکنیک‌های تحریک مغزی غیرتهاجمی مانند تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای، بتوانند از خارج از بدن این نشانه‌های خودآگاهی را در بیمارانی که آگاهی یا پاسخ‌دهی خود را از دست داده‌اند، تنظیم کنند بلکه این توانایی‌ها تا حدودی در بیمار بازیابی شوند. درواقع گروهی از پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام درحال آغاز مطالعاتی در این زمینه هستند.

این نوع پژوهش‌ها شاید بتواند درنهایت به درک ما از خودآگاهی در مغز کمک کند. با کسب داده‌های بیشتر در ارتباط‌با نشانه‌های عصبی خودآگاهی در افرادی که حالت‌های مختلف خودآگاهی را تجربه می‌کنند، ممکن است روزی بتوانیم این پازل را حل کنیم.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گزارش جدید تک‌کرانچ و سرویس آنالیز The App Analyst ادعا می‌کند برخی از شرکت‌های بزرگ نرم‌افزاری از ابزارهای تجزیه‌وتحلیلی استفاده می‌کنند که هر حرکت کاربر را در اپلیکیشن‌ها ذخیره می‌کند. جدیدترین اخبار حاکی از آن است که اپل به توسعه‌دهندگان پیام داده کدهای ردیابی خود را از اپلیکیشن‌ها حذف کنند. درصورتی‌که آن‌ها طبق درخواست اپل عمل نکنند، احتمال حذف اپلیکیشن‌ از اپ‌استور وجود دارد.

نکته‌ی مهم این گزارش آن است که اکثر اپلیکیشن‌ها برای ضبط حرکات کاربر در حین استفاده، از او مجوزی دریافت نمی‌کنند. چنین رویکردی دقیقا مخالف سیاست‌های نظارتی اپل در اپ‌استور است. سخن‌گوی اپل در مصاحبه با ارائه‌کننده‌های گزارش‌های مذکور می‌گوید قوانین آن‌ها توسعه‌دهندگان را ملزم می‌کند که درصورت انجام هرگونه ضبط فعالیت، باید اجازه‌ی کاربر را دریافت و نیز با نشانگرهای دیداری فرایند ضبط را به کاربر گوشزد کنند.

اپلیکیشن

در ادامه‌ی گزارش تک‌کرانچ، به این نکته می‌رسیم که ابزار ردگیری موردبحث اطلاعات را با پوشش برای توسعه‌دهندگان ذخیره می‌کند. البته، گزارش‌هایی نیز منتشر شده‌اند که نشان‌دهنده‌ی افشای برخی اطلاعات همچون پاسپورت و کارت اعتباری کاربران در برخی از سرویس‌ها بوده‌اند. سخن‌گوی اپل در ادامه‌ی مصاحبه‌‌اش خاطرنشان کرد شرکت باسرعت با توسعه‌دهندگان آن سرویس‌ها تماس گرفته و حتی درصورت نیاز، اقداماتی جدی علیه آن‌ها انجام خواهد داد. در نمونه‌ای از این برخوردها، کوپرتینویی‌ها به توسعه‌دهنده اعلام کردند فقط یک روز برای حذف کد مذکور وقت دارند و باید اپلیکیشن را مجددا ثبت کنند. اگر آن‌ها نتوانند در مدت گفته‌شده کدها را حذف کنند، اپلیکیشن از اپ‌استور حذف می‌شود.

اپلیکیشن برای ضبط فعالیت‌های کاربر باید از او اجازه بگیرد

شرکتی به‌نام گلس‌باکس (Glassbox) فناوری موردنیاز توسعه‌دهندگان را برای ردگیری فعالیت کاربران عرضه می‌کند. برخی از شرکت‌های طرف قرارداد این سرویس سازمان‌هایی همچون Air Canada ،Abercrombie & Fitch ،Expedia و Hotels.com هستند که همگی سرویس‌های مشهوری عرضه می‌کنند. فناوری گلس‌باکس به مشتریان اجازه می‌دهد فعالیت‌های کاربر را به‌نوعی بازپخش کنند و شناخت دقیقی از روند کار او با اپلیکیشن به‌دست بیاورند.

گلس‌باکس در پیامی به منبع خبر (Engadget) اعلام کرد مشتریانش به‌هیچ‌وجه از کاربران جاسوسی نمی‌کنند و ابزار لازم برای پوشش‌دهی اطلاعات دریافت‌شده از کاربران نیز دراختیار آن‌ها گذاشته می‌شود. به‌علاوه، آن‌ها ادعا کردند اطلاعات کاربران با هیچ شرکت سوم‌شخصی به‌اشتراک گذاشته نمی‌شود و به‌صورت کاملا امن، حفظ و رمزگذاری خواهد شد. متن کامل بیانیه‌ی گلس‌باکس در پاسخ به گزارش مذکور را در ادامه می‌خوانید.

app store

گزارش تک‌کرانچ نگرانی‌های قابل‌انتظاری را به‌همراه داشت. البته، آن گزارش به‌صورت ناقص به مسئله می‌پردازد و به مزایای ارائه‌شده به مشتریان ما و کاربران آن‌ها و نیز ابزارها و ظرفیت‌های امنیتی گلس‌باکس اشاره‌ای نمی‌کند.

گلس‌باکس و مشتریانش هیچ تمایلی به جاسوسی از کاربران و مصرف‌کنندگان خدمات ندارند. هدف ما بهبود تجربه‌ی آنلاین کاربران است. گلس‌باکس از زمان تأسیس، ابزارهای مفید متعددی برای تجزیه‌وتحلیل فعالیت‌های کاربر دراختیار اپلیکیشن‌ها و وب‌سایت‌ها قرار داد که درنهایت، به بهبود میلیون‌ها تجربه‌ی کاربری منجر شد. اطلاعات دریافت‌شده با استفاده از ابزارهای ما به شرکت‌ها کمک می‌کند درک بهتری از شیوه‌ی استفاده‌ی کاربران از سرویس‌ها داشته باشند. به‌علاوه، آن‌ها مشکلات خود را نیز بهتر درک خواهند کرد.

ما حامیان جدی حریم خصوصی و امنیتی کاربران هستیم. گلس‌باکس ابزارهایی به مشتریانش عرضه می‌کند که توانایی پوشاندن همه‌ی بخش‌های اطلاعات شخصی کاربران را دارند. ما به‌شدت اعتقاد داریم شرکت‌های طرف قرارداد باید سیاست‌های مشخصی داشته باشند تا به کاربران اطلاع دهند عملکردشان در‌حال‌ضبط است. چنین روندی دقیقا شبیه مراکز پشتیبانی تلفنی می‌شود که به مخاطب اطلاع می‌دهند تماس ضبط می‌شود.

هیچ‌ بخشی از اطلاعات جمع‌آوری‌شده‌ی مشتریان ابزارهای گلس‌باکس با شرکت‌های واسط دیگر به‌اشتراک گذاشته نمی‌شود. به‌علاوه، داده‌های هیچ منبع اطلاعاتی دیگر نیز با آن‌ها ترکیب نمی‌شود.

گلس‌باکس تابع شدیدترین قوانین و سیاست‌های حفظ و حراست از حریم خصوصی (مانند SOC2 و GDPR) است و همه‌ی داده‌های جمع‌آوری‌شده به‌وسیله‌ی ابزارهای ما با حداکثر امنیت حفظ و رمزگذاری می‌شوند. ما به مشتریان خود ابزارهایی ارائه‌ می‌کنیم تا اطلاعات هر بخش از داده‌های واردشده‌ی کاربر را پوشش دهند و دسترسی کارمندان به اطلاعات کاربران را محدود کنند و گزارش کاملی از مشاهده‌ی اطلاعات تک‌تک کارمندان خود داشته باشند.

عملکرد ابزار ما با توضیح ساده‌ی ضبط فعالیت‌های کاربر و بازپخش آن تعریف نمی‌شود. برندها به‌سراغ ما می‌آیند؛ چون ابزارهای ما گزارش‌گیری از فعالیت‌های دیجیتال را با حفاظت و رمزگذاری قوی انجام می‌‌دهند. خصوصیات ابزارهای گلس‌باکس آن را بسیار ارزشمند نمی‌کند. این ارزش به‌‌دلیل جاسوسی از کاربران ایجاد نمی‌شود؛ بلکه (الف) به‌معنای کمکی برای ایجاد بهترین تجربه‌ی دیجیتال و (ب) حفظ هر دو گروه برندها و کاربران با ارائه‌ی گزارش‌های واقعی و ملموس و امن با هدف بهترکردن تجربه‌ی کاربری دیجیتال است.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در دهه‌های گذشته، پژوهشگران نورشناسی نشان داده‌اند آینه‌ها برای دیدن اشیای خارج از محدوده‌ی دید ما ضروری نیستند. این موفقیت به لیزرهای عجیب‌وغریب برای شلیک پالس‌هایی با مدت زمانی کمتر از یک تریلیون ثانیه و حسگرهایی با کارایی فراوان نیاز دارد که می‌تواند تک فوتون را تشخیص دهد. در‌حال‌حاضر، گروهی از پژوهشگران در دانشگاه بوستون نشان دادند با استفاده از الگوریتم کامپیوتری و دوربین دیجیتال معمولی نیز می‌توان کنج دیوارها را بدون استفاده از آینه‌ دید و این روش به تجهیزات پیچیده و گران‌قیمت نیازی ندارد.

پریسکوپ‌ها و آینه‌ها دیدن دقیق کنج دیوار را آسان کردند؛ ولی وضوح تصویری که آن‌ها ارائه می‌دهند، با خطر همراه است. آینه‌ها و پریسکوپ‌ها باید در محدوده‌ی دید آنچه مشاهده می‌کنند، قرار بگیرند. این موضوع باعث می‌شود آن‌ها به‌آسانی مشاهده‌کردنی باشند و حتی به‌آسانی نابود شوند. ناظران پنهان ترجیح می‌دهند در خارج از محدوده‌ی دید و با استخراج اطلاعات از منابع غیرآشکاری مانند نور منعکس‌شده از سطح مات دیوارهای رنگی کار کنند.

اشعه‌های نور سطوح فلزی نقره‌ای مانند آینه‌ها را با همان زاویه‌ی تابش هنگام ورود ترک می‌کنند؛ همان‌طورکه اگر آن‌ها توپ‌های کوچکی بودند سطحی را ترک می‌کردند که در ابعاد اتمی بسیار صاف است. سطوح مات‌ مانند دیوارهای رنگ‌شده و تابلو‌های پوستر سفید در چشممان صاف به‌نظر می‌آیند؛ ولی در مقیاس اتمی ناهموار هستند. بنابراین، آن‌ها باعث پراکندگی نور در طیف وسیعی از زوایای مختلف به‌جای جهت یکنواخت می‌شوند. ازاین‌رو، سطح مات نورهایی را پراکنده و به‌هم ریخته می‌کند که از جهات مختلف می‌آیند و درنتیجه، چشم ما نمی‌تواند تشخیص دهد این نور از کجا آمده است.

در سال ۲۰۰۹، رامش راسکار، سرپرست گروه پژوهشی فرهنگی دوربین آزمایشگاه رسانه‌ای دانشگاه MIT و همکارانش زمان رفت‌وبرگشت پالس‌های لیزر کوتاه‌مدت را اندازه گرفتند که به سطحی ناشناخته تابیده شده بودند. ازآن‌پس، گروه راسکار و دیگران این مشاهده‌های «زمان پرواز» مانند ماکروویو و پالس رادیویی اُپتیک را بسیار ارتقا دادند که فاصله را با استفاده از شمارش زمان رفت‌وبرگشت نور به مقصد اندازه می‌گیرد.

در جست‌وجوی روشی ساده‌تر، ویوک گویال، مهندس برق و کامپیوتر و همکارانش در دانشگاه بوستون مشکل دیدن گوشه‌ها را با درنظرگرفتن نور به‌عنوان اشعه‌ای تجزیه‌وتحلیل کردند که خطوط صاف بین سطوح را دنبال می‌کند. این، روشی است که در طراحی اُپتیک‌ها به‌کار می‌رود. آن‌ها مسیر اشعه‌های نور برآمده از شیئی را دنبال کردند که در یک طرف یک دیوار با پرش از یک سطح مات و ورود به یک دوربین در طرف دیگر دیوار به یک گوشه می‌روند. بدین‌ترتیب، دوربین فقط سطح مات را می‌بیند؛ زیرا این سطح نور را پراکنده می‌کند.

بااین‌حال، آن‌ها دریافتند قراردادن سطحی مات به‌نام «مسدودکننده» (Occluder) بین شیء مخفی (صفحه‌نمایش روشنی که تصاویر را نشان می‌دهد) و سطح مات، تصویر را تغییر می‌دهد. مسدودکننده سایه‌هایی ایجاد می‌کند که از رسیدن نور از قسمت‌هایی از صفحه‌نمایش به قسمت‌هایی از سطح مات جلوگیری می‌کند. تأثیر این کار مانند ماه‌گرفتگی جزئی است که زمین مانع رسیدن اشعه‌های نور خورشید به قسمت‌هایی از ماه می‌شود.

با دنبال‌کردن اشعه‌های نور از گوشه‌های سایه‌ها گروه گویال توانستند با کشیدن نقشه‌ای بفهمند چه قسمت‎‌هایی از صفحه‌نمایش چه قسمت‌هایی از سطح مات را روشن می‌کند. سپس، الگوریتمی ایجاد کردند که به‌صورت وارونه از تصاویر سطحی مات کار می‌کند که دوربین دیجیتال به‌منظور ایجاد الگوی نشان‌داده‌شده روی صفحه‌نمایش ضبط کرده‌اند.

دیدن گوشه‌ها

این آزمایش زمانی انجام شد که مانیتور LCD تصاویری را پخش می‌کرد. نور آمده از تصویر بر پشت شیء جامد مسدودکننده می‌تابد. این شیء مسدودکننده برخی از نورها را مسدود می‌کرد و به سایر آن‌ها اجازه می‌داد به‌عنوان سایه‌ای به اطراف آن بروند که دیوار تصویری را با سطحی مات روشن می‌کند. نور تابیده‌شده به دیوار صحنه‌ی اصلی را بازسازی نمی‌کرد؛ ولی دوربین دیجیتال این طرح را ضبط کرد و سپس، الگوریتم کامپیوتری با موفقیت آن‌ را بازیابی کرد.

گویال دراین‌باره گفت:

داشتن مسدودکننده‌ی مات در صحنه باعث انجام این کار شد.

طبق گفته‌ی گروه گویال در ۲۴ژانویه در مجله‌ی Nature، برای آزمایش این ایده آن‌ها تبلتی با دوربین دیجیتالی ۴ مگاپیکسلی ساختند که رو‌به‌روی سطحی مات که در یک طرف، یک دیوار داخلی با یک مسدودکننده قرار گرفته بود و در سمت دیگر این دیوار، نمایشگر دیجیتالی وجود داشت. با استفاده از تصاویر گرفته‌شده‌ی دوربین از سطح مات و اجرای آن به‌وسیله‌ی الگوریتم، تصاویر نشان‌داده‌شده روی صفحه‌نمایش بازسازی شدند. تصاویر به‌دست‌آمده از پریسکوپ محاسباتی کامل نیستند. بااین‌حال، گویال گفت:

هرگز فکر نمی‌کردیم این روش ممکن است به این خوبی کار کند. به‌طور مفهومی، این روش می‌تواند برنامه‌ای در گوشی‌های هوشمند باشد. 

اصول این روش ساده و به‌طور گسترده‌ای اجراشدنی است؛ ولی گویال گفت:

 نوشتن چنین برنامه‌ای برای گوشی‌های هوشمند به‌طور درخورتوجهی پیچیده خواهد بود؛ زیرا این برنامه باید با محیطی وقف داده شود که در آن استفاده می‌شود.

درمعرض دیدبودن آینه‌ها استفاده از آن‌ها را برای دیدن کنج دیوارها با محدودیت همراه کرده است

راسکار به این موضوع بی‌علاقه بود. او این کار را شبیه به کار هم‌زمانی دانست که روی سیستم‌های زمان‌بندی پرواز فوق سریع انجام می‌شد. وی گفت نیاز سیستم محاسباتی برای تخمین شکل و مکان مسدودکننده قبل از استفاده از آن ممکن است در سناریویی واقعی مانند مشاهد‌ه‌های مخفی مشکل‌ساز باشد.

بااین‌حال، مارتین لارنزیس، مهندس اُپتیک مؤسسه‌ی پژوهشی آلمان‌فرانسه که در این پروژه دخیل نبود، بیشتر درباره‌ی این پروژه خوش‌بین بود. او گفت:

اصول اولیه و اساسی این روش بسیار هوشمندانه است. باتوجه‌به اینکه دوربین سوراخ‌سوزنی تصاویر را با مسدودکردن بیشتر نور ایجاد می‎‌کند، سیستم گویال فقط تعداد کمی از اشعه‌ها را مسدود می‌کند.

او ادامه داد:

هدف هر دو روش آشکارسازی تصاویر اطراف کنج دیوار و گسترش محدوده‌ی دریافت حسگرهای نوری است؛ ولی او به دو هدف برای دو برنامه‌ی کاملا متفاوت فکر می‌کند.

گویال گفت هرگز این دو روش را به‌صورت نظام‌مند باهم مقایسه نکرده است؛ زیرا آن‌ها کاملا در آنچه انجام ‌می‌دهند و آنچه در تلاش برای رسیدن به آن هستند، متفاوت‌اند. به‌اعتقاد وی، ترکیب این دو روش می‌تواند نتایج جالبی ایجاد کند و مشتاقانه به‌دنبال آن است.

آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته‌ی دفاعی (The Defense Advanced Research Projects Agency) از بسیاری از پژوهش‌ها به امید ایجاد انواع جدیدی از روش‌های جمع‌آوری اطلاعات نوری پشتیبانی می‌کند. بااین‌حال، این زمینه هنوز نوپا و جدید است. لارنزیس دراین‌باره گفت:

حتی با گذشت یک دهه از تصویربرداری زمان پرواز خارج از محدوده دید، هنوز در اول راه هستیم.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

صرف‌نظر از تأیید کردن یا نکردن مایکروسافت، Microsoft Teams به‌عنوان رقیبی برای Slack متولد شد. این اپلیکیشن همکاری آنلاین Microsoft Office 365 را با نرم‌افزار چت گروهی یکپارچه کرده است و مجموعه‌ای از ابزارهای سودمند دارد. Microsoft Teams درظاهر به‌شدت مشابه Slack است؛ اما مجموعه‌ای از امکانات و ویژگی‌ها این دو را از یکدیگر متمایز می‌کند.

وقتی مایکروسافت برای اولین‌بار Microsoft Teams را در سال ۲۰۱۶ معرفی کرد، ساتیا نادلا، مدیرعامل این شرکت، از مثال‌هایی مانند موسیقی جز و مسابقه‌ها و تیم‌های کریکت برای صحبت درباره‌ی ماهیت مستقل و منحصربه‌فرد کار هر تیم استفاده کرد. قابلیت متمایز Microsoft Teams سفارشی‌سازی مبتنی بر تیم است. Slack با نامه‌ای سرگشاده به این پروژه‌ی مایکروسافت پاسخ داد و در قالب توصیه‌ای دوستانه به این سه بخش اشاره کرد: تجربه‌ی کاربری (UX) و پلتفرم باز و رویکرد شخصی‌سازی برای ارائه‌ی خدمات به مشتری.

دو سال از انتشار Teams می‌گذرد. در این مدت، Slack با خرید Atlassian، دو رقیب دیگر، یعنی HipChat و Stride را حذف کرد. این درحالی است که در این مدت، مایکروسافت Teams را یکپارچه‌ کرد و امکاناتش را بیشتر توسعه داد؛ ازجمله نسخه‌ای رایگان. درادامه، به ویژگی‌های این برنامه اشاره می‌کنیم.

تجربه‌ یا واسط کاربری

در نوار سمت چپ اپلیکیشن Microsoft Teams، تب‌های Activity ،Chat ،Teams ،Messages و Files دیده می‌شود. داشبورد Activity بخشی Yammer مانند برای اتفاقات سازمان است. Yammer پلتفرمی مشارکتی برای شبکه‌ی اجتماعی سازمانی است که برخلاف شبکه‌های اجتماعی عمومی، مانند توییتر، تنها به اعضای یک دامنه امکان ارتباط با یکدیگر را می‌دهد.

در این برنامه، درست مانند Slack اگر به نام شما مستقیم اشاره شود، پرچم قرمز یا علامت تعجب کنار پیغام ظاهر می‌شود تا توجه‌تان را به‌خود جلب کند.

واسطه کاربری

در تب‌های Chat و Teams نیز همین روند دیده می‌شود. هر تب، پیغام‌های مستقیم با همکاران (DM‌ها) را در پایین هر پنجره‌ی چت نمایش می‌دهد. نوار گفت‌وگو هم با گزینه‌هایی برای تایپ‌ یا ارسال ایموجی یا استیکر یا ضمیمه‌ی فایل وجود دارد.

Slack امکان سفارشی‌سازی و تغییر پوسته‌ی UX را همراه‌با فهرستی طولانی از گزینه‌های مختلف تم ارائه می‌دهد. Microsoft Teams هنوز به این سطح نرسیده است. با کلیک روی آیکن چرخ‌دنده در قسمت پایین نوار کنترلی و انتخاب Themes، با سه گزینه روبه‌رو می‌شوید: زمینه‌ی روشن پیش‌فرض و زمینه‌ی تیره و زمینه‌ی با کنتراست بالا.

بات‌ها

کاربران Slack با Slackbot به‌خوبی آشنا هستند. از پنجره‌ی چت خصوصی می‌توانید برای ارسال لینک‌ها و ارسال GIF استفاده کنید. همچنین، Slackbot می‌تواند به سؤال‌های شما جواب دهد. Microsoft Teams دو بات تعبیه‌شده دارد: T-Bot و WhoBot .WhoBot مشابه Slackbot است و با استفاده از داده‌های موجود در Microsoft Teams به پرسش‌های شما پاسخ می‌دهد؛ با این تفاوت که چند واسط کاربری (UI) دراختیارتان قرار می‌دهد.

افزون‌براین، می‌توانید از واسطه‌ی کاربری بات نوع محاوره‌ای استفاده کنید که در Slack با آن آشنا هستید یا در نوار جست‌وجوی Cortana ویندوز ۱۰، UI مدنظر را پیدا کنید. T-Bot بهترین مکان برای شروع کار با Microsoft Teams است. با کلیک روی تب‌های بالای پنجره‌ی گفت‌وگوی اصلی می‌توانید عناوین Help و FAQ و ویدئوها را ببینید.

در WhoBot تفاوت‌ها بیشتر آشکار می‌شوند. این Bot روی فریم‌ورک هوش مصنوعی Microsoft Graph ساخته شده و به سؤال‌هایی درباره‌ی کارمندان جواب می‌دهد. WhoBot می‌تواند از داده‌های موجود در اکتیو دایرکتوری Microsoft Teams در اینترانت شرکت جست‌وجو کند.

بات ها

ارزش واقعی این قابلیت در جست‌وجوی داده‌ها آشکار می‌شود. WhoBot اطلاعات شخصی ازجمله مدیر و بخش شخص را دریافت می‌کند و می‌تواند نمودار سازمانی کاملی از افرادی ارائه کند که به شرکت گزارش داده‌اند.

WhoBot می‌تواند کارشناسان مرتبط با یک موضوع را جست‌وجو کند. برای مثال، می‌توانید سؤالی مثل «چه کسی درباره‌ی X می‌داند؟» را مطرح کنید و Bot با جست‌وجوی فایل‌های AD (اکتیو دایرکتوری) شخص باتجربه‌ی مدنظر را پیدا می‌کند. WhoBot در ژانویه‌ی۲۰۱۸ بدون هیچ جنجالی عرضه شد. برای دسترسی به آن روی منوی سه‌نقطه (...) در سمت چپ کلیک کنید.

ایموجی‌ها و استیکرها

یکی از بخش‌های جذاب Slack، ایموجی‌ها و گیف‌ها و Memeها هستند. Meme بخشی از رسانه است که با اهداف طنز از شخصی به شخص دیگر ازطریق اینترنت منتقل می‌شود. اجرای دستور گیف در Slack بسیار ساده است و با مجموعه‌ای از دستورهای مخفی می‌توان آن را سفارشی‌سازی کرد.

در مایکروسافت تیمز با کلیک روی گزینه‌ی چندرسانه‌ای در قسمت پایین پنجره‌ی چت، پنجره‌ای آبشاری با فهرستی از گزینه‌های مختلف نمایش داده می‌شود که شباهت زیادی به Facebook Sticker Store دارد.

ایموجی و استیکر

در این پنجره، بخش Giphy دیده می‌شود. تفاوت این بخش با Slack در قابلیت پیش‌نمایش گیف است؛ در‌حالی‌که در Slack با تایپ اسلش می‌توان فهرست گیف‌ها را دید. البته، Slack هم خیلی‌زود قابلیت پیش‌نمایش را به گیف‌ها اضافه کرد.

بخشی برای تولید Meme هم دیده می‌شود. اگر روی گزینه‌ی Meme در پنجره‌ی Teams کلیک کنید، می‌توانید تصویری سفارشی آپلود یا از میان Memeهای محبوب انتخاب کنید. سپس، متن بالا و پایین آن را اضافه کنید. مایکروسافت برای ساخت کتابخانه‌ای از استیکرها از روش Facebook استفاده می‌کند.

معیار Office 365

استیکرها و گیف‌ها بامزه هستند؛ اما عامل تمایز مایکروسافت تیمز، تجربه‌ی کاربری یکپارچه‌ی آن با مایکروسافت آفیس ۳۶۵ است. مایکروسافت تیمز از تمام برنامه‌های مجموعه‌ی ابری مایکروسافت آفیس ۳۶۵ پشتیبانی می‌کند.

با کلیک روی یک تیم و انتخاب Add Tab در سمت راست و بالای صفحه، می‌توانید برنامه‌های مایکروسافت ورد، اکسل، وان‌نت، شِیرپوینت، پاورپوینت، میتینگ، پلنر، نت‌ها و هاست برنامه‌های دیگر را به‌صورت یک تب مرتبط با تیم مدنظر وارد کنید و بدون نیاز به خارج‌شدن از مایکروسافت تیمز از برنامه‌ی دلخواه استفاده کنید.

در مایکروسافت تیمز امکان دسترسی مستقیم به مجموعه‌ی آفیس وجود دارد

با ساخت تیم جدید، پوشه‌ی SharePoint به‌علاوه‌ی پوشه‌ای برای هر کانال ساخته می‌شوند. از این بخش می‌توانید فایل مدنظرتان را انتخاب کنید و آن را به‌صورت مستقیم در مایکروسافت ورد یا اکسل یا در تب تعبیه‌شده‌ی Microsoft Office 365 در Microsoft Teams بازکنید. به این طریق جست‌وجوی محتوا و تعامل درمقایسه‌با Slack آسان‌تر می‌شود. با‌ اینکه جست‌وجوی سراسری Slack بسیار قدرتمند است، ازنظر قابلیت‌های رمزگذاری یا موقعیت‌یابی و نشانه‌گذاری محتوای موردنیاز به پای Microsoft Teams نمی‌رسد.

در مایکروسافت تیمز، می‌توانید ازطریق تیم Marketing به ابزار هوش تجاری مانند Microsoft Power BI دسترسی پیدا کنید و با بخش‌های Data Visualization ارتباط برقرار کنید. این یکی از مزایای بزرگ سیستم تب‌محور Microsoft Teams است.

Channel‌ها و Meeting‌ها

جدا از تعبیه‌ی Microsoft Office 365 و امکان استفاده از Active Directory برای دسترسی به اینترانت، مایکروسافت قابلیتی ویدئویی هم در این برنامه تعبیه کرده است. Slack هم امکاناتی برای چت ویدئویی و صوتی درنظر گرفته است. این درحالی است که مایکروسافت، اسکایپ را در Microsoft Teams تعبیه کرده است.

نمایش آیکن ویدئویی کنار Channel در قسمت سمت چپ پنجره‌ی کنترلی به‌معنی فعال‌بودن نشست ویدئویی است. با کلیک روی تیم و فعال‌سازی Join the Conversation به گفت‌وگوی اسکایپ هدایت می‌شوید.

ویدیو چت

با مایکروسافت تیمز می‌توانید زمان‌بندی نشست‌های صوتی‌ و ویدئویی و تعداد شرکت‌کنندگان کانال را مشخص کنید و Teams هم مانند Slack امکان تماس صوتی یک‌به‌یک را ازطریق اپلیکیشن موبایل Microsoft Teams فراهم کرده است. یکی از امکانات کانال‌محور این برنامه در‌مقایسه‌با Slack نیازنداشتن به فعال‌سازی یکپارچه‌سازی ایمیل است. هر کانال داخل Microsoft Teams آدرس ایمیل اختصاصی دارد که افراد می‌توانند برای ارسال مستقیم ایمیل‌ها به کانال از آن استفاده کنند.

امکانات جدید دیگری مانند محوکردن پس‌زمینه (Background Blure) هم به تیمز اضافه شده‌اند که میزان حواس‌پرتی در طول نشست ویدئویی را به‌حداقل می‌رساند. با قابلیت ضبط ویدئویی بهبودیافته کاربرها می‌توانند فیلم را به عقب برگردانند و از آن رونوشت تهیه و کلمات کلیدی مدنظر در فیلم را جست‌وجو کنند.

امنیت و سازگاری

یکی از حوزه‌هایی که مایکروسافت در آن به‌دنبال ایجاد تمایز در Microsoft Teams است، کنترل ادمین و امنیت است. Microsoft Teams و Slack هر دو داده‌ها و پیغام‌ها و فایل‌ها را رمزنگاری می‌کنند و از احراز هویت دومعیاره در سطح سازمانی و تیمی بهره می‌برند. علاوه‌براین، درصورت تطبیق Microsoft Teams با Microsoft Office 365 Admin Center امکان کنترل دقیق ادمین وجود خواهد داشت.

در Microsoft Office 365 Admin Center، ادمین‌های IT از هاست کنترلی برخوردارند و می‌توانند کارهای زیر را انجام دهند:

  • فعال‌سازی Microsoft Teams یا غیرفعال‌سازی کل سازمان
  • تنظیم پروفایل کاربرها و آنچه نمایش داده می‌شود.
  • غیرفعال‌سازی ویدئو و اشتراک‌گذاری صفحه‌ی نمایش در تماس‌ها و نشست‌ها
  • کنترل انواع محتوا ازجمله تصاویر متحرک و Memeها و استیکر
  • محدودکردن تصاویر متحرک ازطریق رتبه‌بندی محتوا
  • غیرفعال‌سازی پشتیبانی تب‌ها از شرکای مایکروسافت یا اپلیکیشن‌های جانبی
  • صادر کردن یا نکردن مجوز به سازمان برای استفاده از بات‌ها به‌منظور کمک به کاربرها یا یکپارچه‌سازی با اپلیکیشن‌های دیگر (بدین‌صورت T-Bot در Microsoft Teams غیرفعال نمی‌شود)
  • تنظیم اعلان‌های اولویت برای صنایعی مثل بهداشت و درمان
  • حاشیه‌نویسی و اشتراک‌گذاری امن تصاویر با سیاست‌های ذخیره‌سازی داده‌ای IT

 

Microsoft Teams و Slack هر دو با ISO 27001 سازگار هستند؛ اما مایکروسافت مجموعه‌ای از مجوزهای تطبیق‌پذیری و امنیتی دیگر را هم به Microsoft Teams اضافه کرده است. برای مثال، می‌توان به ISO 27018 ،SSAE16 SOC 1 ،SOC 2 ،HIPAA و EUMC اشاره کرد.

فایل‌های ذخیره‌شده در Microsoft SharePoint از پشتیبانی امنیتی آن برخوردار می‌شوند. نوت‌های ذخیره‌شده در Microsoft OneNote هم ازطریق رمزنگاری Microsoft OneNote پشتیبانی می‌شوند. Microsoft Teams از سازگاری Cloud Security Alliance یا CSA هم پشتیبانی می‌کند و بخش IT می‌تواند با فعال‌سازی Microsoft Intune به قابلیت‌های مدیریت واسطه‌ی موبایل (MDM) دسترسی پیدا کند.

اولویت‌دهی به کارمندان

یکی دیگر از مزایای Teams، قابلیت اولویت‌دهی به کارمندان است. Slack در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد؛ اما Microsoft Teams به این منظور امکاناتی مثل زمان‌بندی و واسطه‌ی موبایل سفارشی را فراهم کرده است.

مایکروسافت حالا بیشتر روی این بخش سرمایه‌گذاری کرده و Teams از قابلیت‌های موبایل (صرفا منحصر به موبایل) مثل اشتراک‌گذاری موقعیت، تلفن هوشمند و ضبط پیغام صوتی، تصویری و اشتراک‌گذاری تیم‌هایی مانند خُرده‌فروش‌ها، دریافت‌کنندگان خدمات مشتری، کارگران کارخانه، کارکنان پزشکی و دیگر کارکنان است که در خط‌مقدم ارتباط با مشتریان، ارائه‌دهنده‌ی برند شرکت یا نظارت بر محصولات و خدمات قرار دارند.

کارکنان

کارکنان می‌توانند در تلفن‌همراهشان از Teams به سیستم Microsoft Phone System Auto Attendent و Call Queues دسترسی پیدا کنند. کارمندان می‌توانند تمپلیت‌های اپلیکیشن موبایل را سفارشی‌سازی کنند و ماژول‌های پرکاربرد را بالای صفحه‌ی نمایش Teams سنجاق کنند. چند ابزار دیگر مثل Shifts برای تنظیم برنامه‌های نوبت کاری کارمندان و مدیران و Praise برای شناسایی همکاران در Teams به این برنامه اضافه شده‌اند.

تب‌ها و یکپارچه‌سازی‌ها

ساختار تب‌محور Microsoft Teams آن را درمقایسه‌با دیگر برنامه‌ها سازگارتر و یکپارچه‌تر می‌کند. Slack App Directory هنوزهم توسعه‌دادنی است؛ ولی Teams نیاز کاربر را برطرف می‌کند. Teams با بیش از ۱۵۰ شریک ازجمله Asana ،Hootsuite ،Intercom ،Wrike و Zendesk راه‌اندازی شده است.

اخیرا، مایکروسافت اپلیکیشن شخصی ترلو (Trello) را برای اشتراک‌گذاری بوردها و فهرست‌ها و کارت‌های پروژه به Microsoft Teams اضافه کرده است. گفتنی است اکنون، تِرِلو ازطریق Atlassian در مالکیت Slack قرار گرفته است. فهرست تب‌های فعلی با کلیک روی آیکن + در هر کانال امکان‌پذیر است. می‌توانید با کلیک روی آیکن سه‌نقطه (...) درکنار نام هر کانال و انتخاب اتصال‌دهندگان (Connectors)، فهرستی از اتصال‌دهنده‌های موجود را ببینید یا می‌توانید فهرست اپلیکیشن‌های دردسترس را در اینجا ببینید.

مدیریت پروژه

مانند Power BI و دیگر اپلیکیشن‌های مایکروسافت، هر برنامه‌ی تعبیه‌شده به‌صورت تب در تیم‌های مشخص نمایش داده می‌شود. برای مثال، اگر تیم پشتیبانی به Zendesk نیاز داشته باشد، با کلیک روی Add A Tab می‌تواند تیکت‌ها را به‌روزرسانی کند و در واسطه‌ی کاربری Zendesk همان تب به آن‌ها پاسخ دهد. شریک دیگر این برنامه اپلیکیشن مدیریت پروژه‌ی Asana است.

Slack و Microsoft Teams به‌دنبال رقابت در فضای مشارکتی آنلاین هستند. برنده‌ی رقابتِ اضافه‌کردن بهترین امکانات و قابلیت‌های تعبیه‌شده همراه‌با اکوسیستم گسترده، کاربران و هواداران این برنامه‌ها هستند. افزون‌براین، هرچه برنامه‌ای امکانات بهتر و سودمندتری ارائه کند، تمایل کاربر به کنارگذاشتن آن هم کاهش می‌یابد.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

جیمز وات (James Watt) مهندس مکانیک و مخترع و شیمی‌دان اسکاتلندی بود که با ساخت موتور بخار براساس طرحی از توماس نیوکامن، نامش را در صنعت جاودانه کرد. اختراع او تأثیرات اساسی بر شکل‌گیری اولین انقلاب صنعتی در منطقه‌ی بریتانیا و سپس، کل جهان گذاشت.

طرح‌ها و نمونه‌های اولیه از موتور بخار پیش از شروع مطالعات و اختراعات جیمز وات هم وجود داشتند. او در زمان تحصیل در دانشگاه گلاسکو در رشته‌ی طراحی و ساخت ابزارآلات، فقط مشکلات و ایرادات طرح‌های قبلی را بهبود داد و موتوری بهینه با بازدهی بیشتر معرفی کرد. نوآوری اصلی وات در طراحی موتور بخار، کاهش هدررفت انرژی آن بود که با تغییر ساختار خنک‌کنندگی انجام شد.

جیمز وات در تجاری‌کردن طرحش با مشکلات مالی متعددی روبه‌رو شد. او پس از شراکت با متیو بولتن توانست موتور بخار وات را به محصولی قابل ارائه به بازار تبدیل و با تأسیس شرکتی، درآمد مناسبی از آن کسب کند. وات در سال‌های بازنشستگی نیز به ارائه‌ی اختراع و نوآوری مشغول بود و زمانی نیز در حوزه‌ی شیمی فعالیت کرد؛ ولی هیچ‌یک از اختراع‌ها و نوآوری‌های بعدی او، به‌اندازه‌ی موتور بخار موفق نشدند. این مهندس بزرگ اسکاتلندی مفهوم «اسب‌بخار» را نیز در مطالعاتش شرح داد؛ به‌همین‌دلیل، یکای توان در واحد SI به‌‌افتخار او «وات» نام‌گذاری شد.

جیمز وات / James Watt

امضای منسوب به جیمز وات

تولد و تحصیل

جیمز وات در ۱۹ژانویه‌ی۱۷۳۶ در گریناک، بندری در منطقه‌ی خور کلاید اسکاتلند به‌دنیا آمد. پدر او کشتی‌ساز و از مقام‌های دولتی منطقه بود. اگنس مورهد، مادر جیمز، اهل خانواده‌ای شناخته‌شده در اسکاتلند بود و تحصیلات عالی داشت. پدربزرگ وات، توماس وات، معلم ریاضیات و نماینده‌ی بارون کارتسبرن بود.

جیمز برای تحصیلات ابتدایی به مدرسه نرفت و عموما زیرنظر مادرش آمورش می‌دید. او پس از چند سال، به مدرسه‌ی گرامر گریناک رفت. جیمز در سال‌های اولیه‌ی تحصیل، مهارت‌های کار با ابزارآلات مهندسی را کسب کرد و به ریاضیات بسیار علاقه‌مند شد. درمقابل، او علاقه‌ای به دروس زبان‌های یونانی و لاتین نداشت. به‌علاوه، وات در سال‌های کودکی زیاد مریض می‌شد و مشکلات متعددی داشت.

جیمز وات اکثر آموزش‌های ابتدایی را نزد مادرش فراگرفت

وقتی جیمز ۱۸ ساله بود، مادرش از دنیا رفت و وضعیت سلامت پدرش نیز وخیم بود. او برای یادگیری طراحی و ساخت ابزارآلات یک سال به لندن رفت. جیمز پس از اتمام دوره‌ی آموزشی به اسکاتلند بازگشت و در شهر تجاری آن سال‌ها، یعنی گلاسکو، کسب‌وکار خودش در آن صنعت را شروع کرد. طراحی و ساخت و تعمیر انواع ابزارهای اندازه‌گیری همچون فشارسنج، اکتنت، ترازو و حتی قطعاتی برای ساخت تلسکوپ، زمینه‌های کاری جیمز در آن سال‌ها بودند.

سازمان‌های قانون‌گذار قرن هجدهم اسکاتلند، پس از مدتی کسب‌وکار جیمز وات را به‌تعطیلی کشاندند. دلیل اصلی آن بود که جیمز حداقل زمان موردنیاز برای کارآموزی، یعنی ۷ سال را پیش از تأسیس کارگاه اختصاصی نگذرانده بود. در آن زمان، هیچ کارگاه ساخت ابزارآلات ریاضی دیگری در اسکاتلند نبود؛ اما بازهم قانون‌گذاران اجازه‌ی ادامه‌ی فعالیت را به جیمز ندادند.

جیمز وات / James Watt

پرتره‌ی وات در جوانی

‌الکساندر مک‌فارلین منجمی بود که به‌نوعی باعث رهایی وات از بن‌بست کاری شد. او ابزارهای اندازه‌گیری نجومی را به دانشگاه گلاسکو برد و جیمز در آنجا، آن‌ها را تعمیر و بازطراحی کرد. این ابزارها پس از تعمیر و بازسازی، در رصدخانه‌ی مک‌فارلین نصب شدند. پس از آن عملیات، ۳ استاد به جیمز پیشنهاد دادند که کارگاه اختصاصی‌اش را در داخل دانشگاه تأسیس کند. در سال ۱۷۵۷، کارگاه کوچک جیمز در دانشگاه گلاسکو تأسیس شد و استادانی همچون جوزف بلک و آدام اسمیث به دوستان نزدیک او تبدیل شدند.

شروع فعالیت کاری و پیشبرد تحقیقات

جیمز وات در ابتدا در کارگاه دانشگاهی‌اش، ابزارآلات علمی را نگه‌داری و تعمیر می‌کرد که در بخش‌های مختلف دانشگاه استفاده می‌شدند. نمایش و معرفی ابزارها و از همه مهم‌تر، توسعه‌ی ساخت ابزار اندازه‌گیری موسوم به «چارک»، از فعالیت‌های دیگر او بود.

طراحی و ساخت ابزار و اسباب‌بازی شغل و مهارت اولیه‌ی جیمز وات بود

تجربه‌ی جیمز در طراحی و ساخت ابزارآلات مختلف، او را به فکر تأسیس کسب‌وکار اختصاصی در این حوزه انداخت. جان کریگ تاجر و معماری بود که اولین شریک وات در شرکت جدید شد. آن‌ها ساخت و فروش محصولات متنوعی همچون ابزارآلات موسیقی و اسباب‌بازی را در دستورکار خود قرار دادند. همکاری آن‌ها ۶ سال ادامه پیدا کرد و تعداد کارگرانشان به ۱۶ نفر رسید. کریگ در سال ۱۷۶۵، از دنیا رفت و یکی از کارگران کارگاه، یعنی الکس گاردنر، مدیریت آن را برعهده گرفت. آن شرکت تا قرن بیستم به فعالیتش ادامه داد.

در سال ۱۷۶۴، جیمز وات با دخترعمویش، مارگارت میلر ازدواج کرد. حاصل ازدواج آن‌ها ۵ فرزند بود که تنها ۲ نفر از آن‌ها، یعنی جیمز جونیور و مارگارت، به سن بزرگ‌سالی رسیدند. در سال ۱۷۷۲، همسر جیمز از دنیا رفت. ازدواج دوم جیمز با دختر صنعتگری گلاسکویی بود و حاصل آن ازدواج، دو فرزند به‌نام‌های گرگوری و جنت بودند.

جیمز وات / James Watt

کارگاه جیمز وات

آزمایش‌های تجربی با بخار

توماس نیوکامن اولین فردی بود که مفاهیم موتور بخار و استفاده از بخار به‌عنوان نیروی محرکه را به صنعت عرضه کرد. در سال ۱۷۱۲، وی این مفاهیم را شرح داد و ماشین او موسوم به «ماشین نیوکامن»، برای سال‌ها به‌عنوان ابزاری برای پمپاژکردن آب از معادن استفاده می‌شد. در سال ۱۷۵۹، جان رابیسون، یکی از دوستان جیمز وات به او پیشنهاد داد درباره‌ی استفاده از بخار به‌عنوان نیروی محرکه تحقیق کند.

جیمز وات پس از پیشنهاد دوستش، با آنکه هیچ‌گاه از نزدیک موتور بخار ندیده بود، آزمایش و مطالعه درباره‌ی آن را شروع کرد. اولین نمونه‌های تحقیقاتی او موفقیت چندانی نداشتند؛ اما جیمز از مطالعه و تحقیق بیشتر درباره‌ی مفاهیم موتور بخار خسته نشد. او هر منبع مطالعاتی درباره‌ی این بخش از صنعت را گردآوری و مطالعه کرد. در حین مطالعات، مفهوم گرمای نهان در موتورهای بخار توجه جیمز را به‌خود جلب کرد. دوست او، جوزف بلک، چند سال قبل این مفاهیم را در موتورها کشف کرده بود که البته جیمز اطلاعی از آن نداشت. در آن سال‌ها، درک مفاهیم موتور بخار آن‌چنان عمیق نبود؛ چراکه اصول ترمودینامیک حداقل تا ۱۰۰ سال بعد، ناشناخته باقی ماندند.

جیمز وات / James Watt

طرحی از موتور بخار نیوکامن

در سال ۱۹۶۳، جیمز وات مأمور شد موتور نیوکامن متعلق به دانشگاه را تعمیر کند. حتی پس از تعمیر او نیز، آن موتور به‌خوبی کار نمی‌کرد. پس از مطالعه‌ها و آزمایش‌های بسیار، وات به این نتیجه رسید که سه‌چهارم انرژی گرمایی موتور در هر چرخه، صرف گرم‌کردن سیلندر آن می‌شود. در ادامه‌ی چرخه، آب سرد به سیلندر تزریق می‌شد تا بخار موجود را باردیگر به مایع تبدیل کند؛ به‌همین‌دلیل، انرژی مذکور در چرخه به‌هدر می‌رفت. بنابراین، موتور در چرخه‌های فعالیت خود اکثر انرژی گرمایی‌اش را به‌جای تبدیل به انرژی مکانیکی هدر می‌داد.

دستاورد بزرگ جیمز وات بهبود موتور بخار نیوکامن بود

در سال ۱۷۶۵، راهکارها و نتیجه‌های تأثیرگذار وات در بهبود موتور نیوکامن، خود را نشان دادند. او به این نتیجه رسید که بخار را باید در محفظه‌ای جدا از پیستون به مایع تبدیل کرد. به‌علاوه، ژاکتی عایق برای سیلندر تهیه شد تا گرمای آن در همان حد گرمای زمان تزریق بخار باقی بماند. بنابراین، سیلندر انرژی کمی در هر چرخه را جذب و اکثر آن را برای انجام کار مفید موتور استفاده می‌کرد. در همان سال، وات اولین نمونه‌ی کاربردی از تحقیقاتش را تولید کرد.

باوجود آنکه وات اولین نمونه‌های کاربردی در موتور خود را عرضه کرده بود، ساخت مدلی کامل با ابعاد واقعی از آن، هنوز دشواری‌های خاص خود را داشت. ساخت مدل واقعی بیش از هرچیز به سرمایه نیاز داشت. بخش زیادی از سرمایه‌های اولیه را جوزف بلک تأمین کرد. جان روباک، بنیان‌گذار شرکت مشهور کارون، در آن سال‌ها بخش دیگری از هزینه‌ها را برعهده گرفت.

جیمز وات / James Watt

بقایای یکی از اولین آزمایشگاه‌های وات

یکی از مشکلات اصلی ساخت موتور وات، ماشین‌کاری پیستون و سیلندر آن بود. فعالان صنعتی آن سال‌ها کمتر مهندسی مکانیک می‌دانستند و به‌نوعی هنوز آهنگر محسوب می‌شدند. توانایی آن‌ها در تولید قطعات با ریزه‌کاری زیاد کم بود. درکنار همه‌ی این‌ها، وات تلاش زیادی کرد طراحی خود را به‌صورت پتنت ثبت کند و سرمایه‌ی زیادی نیز در آن بخش هزینه شد. درنهایت، او که بازهم برای کاربردی‌کردن طرح‌هایش به سرمایه نیاز داشت، ۸ سال شغل‌های متعددی از نقشه‌برداری تا مهندسی سازه را انجام داد.

درنهایت در سال ۱۷۷۵، پتنتی برای طراحی و تولید موتور وات کسب شد که تا سال ۱۸۰۰، به او و گروهش تعلق داشت. در آن زمان، روباک ورشکست شد و متیو بولتن امتیاز استفاده از پتنت وات را دراختیار گرفت. بولتن بنیان‌گذار کارخانه‌ی سوهو بود و بعدها، به شریک اصلی وات تبدیل شد.

وات با همکاری بولتن با بهترین صنعتگران آن سال‌ها در جهان آشنا شد. جان ویلیکنسون صنعتگری بود که مسئله‌ی ساخت سیلندری بزرگ با پیستونی با ابعاد دقیق را حل کرد. او قبلا روش‌های تولید دقیق با استفاده از ابزارهای بورینگ را برای ساخت توپ‌های نظامی در برشام توسعه داده بود. پس از این موفقیت‌ها، همکاری وات و بولتن وارد مرحله‌ی رسمی‌تر شد و با تأسیس شرکت بولتن و وات (Boulton and Watt)، ۲۵ سال ادامه پیدا کرد.

جیمز وات / James Watt

بخشی از اولین موتور بخار وات

اولین موتورهای بخار وات

در سال ۱۷۷۶، اولین نمونه‌های تجاری موتور بخار وات نصب شدند. این موتورها برای پمپاژکردن آب با ایجاد حرکت رفت‌وبرگشتی شافت‌های پمپ استفاده می‌شدند. وات تا ۵ سال پس از نصب اولین موتور، درگیر ساخت و اجرای نمونه‌های دیگر برای مشتریان بود که عموما معدن‌های منطقه‌ی کارنوال بودند.

شرکت بولتن و وات ابتدا فقط امتیاز ساخت موتورها را به دیگر تولیدکنندگان می‌داد

موتورهای اولیه‌ی بخار را شرکت بولتن و وات نمی‌ساختند. آن‌ها محصولاتی بودند که براساس طراحی‌های وات شرکت‌های دیگر می‌ساختند و به بازار عرضه می‌کردند. در آن زمان، جیمز نقش مهندس مشاور را در شرکت ایفا می‌کرد. ساخت و اجرا و آزمایش اولیه‌ی موتورها را وات کنترل می‌کرد و سپس، به‌مرور برعهده‌ی دیگر کارمندان شرکت قرار گرفت.

محصولاتی که به‌عنوان اولین نمونه‌های کاربردی موتور بخار وات عرضه می‌شدند، ابعاد بسیار بزرگی داشتند. قطر پیستون برخی از آن‌ها به ۱.۲ متر می‌رسید و ارتفاع آن‌ها بیش از ۷ متر بود. برای نگه‌داری و استفاده از آن موتورها باید ساختمانی اختصاصی ساخته می‌شد. هزینه‌ای که شرکت بولتن و وات برای موتورها دریافت می‌کرد، کارمزدی سالانه برابر با یک‌سوم هزینه‌ی زغال‌سنگی بود که با استفاده از موتورهای آن‌ها به‌جای موتور نیوکامن صرفه‌جویی می‌شد.

جیمز وات / James Watt

نقاشی جیمز وات و موتور بخار اثر جیمز اکفورد لادر

در سال‌های بعد، بولتن وات را تشویق کرد تا کاربردهای موتورش را افزایش دهد. یکی از موارد بهبود کارایی، تبدیل خروجی‌های خطی موتور به دوّار بود که بعدها، در صنایعی همچون سنگ‌زنی و نساجی و فرزکاری به‌کار گرفته شد. اجرای طرح جدید به مکانیزمی نیاز داشت که پتنتش به‌نام جیمز پیکارد بود. پیکارد پیشنهاد تبادل پتنت را به بولتن و وات ارائه کرد؛ اما وات با ردکردن پیشنهاد او، در سال ۱۷۸۱ طرحی را به‌صورت چرخ خورشیدی عرضه کرد.

پس از نهایی‌شدن طرح چرخ خورشیدی، ۶ سالِ بعد تحقیقات و فعالیت‌های جیمز وات به بهبود موتورهای بخار تعلق گرفت. یکی از پیشرفت‌ها موتور دوکاره‌ای بود که بخار در آن در دو سوی پیستون استفاده می‌شد. طرح دیگر به استفاده از بخار با فشارهایی بسیار بیشتر از فشار اتمسفر مربوط بود. در نمونه‌ای دیگر، موتوری ترکیبی ارائه شد که از کنارهم قرارگرفتن چند موتور بخار برای افزایش کارایی و قدرت استفاده می‌کرد.

وات برای طرح‌های جدیدی که درزمینه‌ی موتور بخار ارائه کرد، پتنت‌های دیگری به‌نام خود ثبت کرد. او، طرح‌هایی نیز برای بهبود ساخت و نصب موتور خود ارائه داد. یکی از طرح‌های مهم او در آن زمینه، نشانگر بخار بود که در استفاده از موتور کارایی زیادی داشت. او این طرح را به‌صورت راز تجاری در شرکتش حفظ کرد. علاوه‌بر طرح‌های مذکور، طرح حرکت موازی و شیر کنترل توان موتور و سیستم کنترل‌کننده (گاورنر) سانتریفیوژی از دستاوردهای بعدی وات در حوزه‌ی موتورهای بخار بودند.

جیمز وات / James Watt

نمونه‌ای از موتور بخار وات در دانشگاه لوبارو

اجرای نوآوری‌های جدید وات در موتور بخار به ساخت موتوری با بازدهی ۵ برابر درمقایسه‌با طرح نیوکامن منجر شد. تنها مشکل موجود، اجرای موتورهای با فشار زیاد بود که به‌‌دلیل توسعه‌ی کم فرایندهای تولید و امنیت، وات ساخت آن‌ها را محدود کرد و اکثر محصولاتش با فشارهایی نزدیک به فشار اتمسفر تولید می‌شدند.

مشکلات پتنتی

در سال‌های فعالیت وات و شریکش در صنعت، مشکلات متعددی در حوزه‌ی سوءاستفاده از پتنت موتور بخار برای آن‌ها ایجاد شد. به‌عنوان مثال،‌ ادوارد بول یکی از سازندگان موتور وات بود که از سال ۱۷۸۱ و در کورنوال، محصولاتی براساس طراحی‌های او می‌ساخت. از سال ۱۷۹۲، وی ساخت موتور براساس طرح‌هایش را شروع کرد که البته از محفظه‌ی میعان جداگانه شبیه به طرح‌های وات استفاده می‌کرد.

تولیدکنندگان موتورها به‌مرور پتنت جیمز وات را نقض کردند

برادران هارن‌بلوور صنعتگران دیگری بودند که موتورهایی شبیه به موتور وات تولید می‌کردند. درمجموع،‌ تولیدکنندگان متعددی با استفاده از طرح‌های شبیه به موتور وات، محصولاتشان را به مشتریان عرضه می‌کردند. درنهایت، مشتریان بولتن و وات به این نتیجه رسیدند که الزامی برای حفظ قرارداد با آن شرکت ندارند و می‌توانند از طرح‌های دیگران استفاده کنند. تا سال ۱۷۹۵، پرداخت کارمزدها به‌مرور با کاهش روبه‌رو شد و درنهایت، ۲۱،۰۰۰ پوند بدهی (برابر با حدود ۲،۱۳۰،۰۰۰ پوند کنونی) به شرکت بولتن و وات باقی ماند که تنها ۲،۵۰۰ پوند پرداخت شد. این خسارت‌ها و نقض قرارداد، وات را مجبور کرد به دادگاه شکایت کند.

جیمز وات / James Watt

دست‌نویس‌های جیمز وات

شکایت‌های وات از طرفین قرارداد و از همه مهم‌تر، ناقضان حقوق پتنت چند سال زمان و هزینه‌های مالی همراه داشت. البته، اغلب شکایت‌ها به‌سود او به‌پایان رسید و جریمه‌های چشمگیری نیز از افراد مختلف دریافت شد. برخی از ناقضان، کارمندانی بودند که حتی طرح‌های نوآور در شرکت بولتن و وات ارائه کردند. به‌هرحال، با آنکه بولتن و وات نتوانستند تمام طلبشان را دریافت کنند، شکایت‌های آن سال‌ها درنهایت برای شرکتشان مفید بود.

اختراع‌ها و یافته‌های دیگر

جیمز وات که پس از سال‌ها فعالیت‌های مختلف در صنعت و دانشگاه تجربه‌های ارزشمندی کسب کرده بود، ایده‌هایش را به‌مرور در حوزه‌های دیگر نیز به‌کار گرفت. او علاوه‌بر موتور بخار، چند دستگاه دیگر نیز تولید کرد که البته، هیچ‌گاه به موفقیت اختراع اول نرسیدند. شایان ذکر است در فرایند طراحی و بهبود موتور بخار نیز، یافته‌هایی ریاضیاتی وات معرفی شدند که بعدها در صنایع مختلف استفاده شدند.

جیمز وات / James Watt

طرح پیوند وات

یکی از یافته‌های مهم وات در فرایند بهبود ماشین بخار، به «پیوند وات» (Watt's Linkage) مشهور شد. در این اتصال، نقطه‌ی مرکزی به‌نوعی محدود می‌شود که فقط توانایی حرکت در خطی مستقیم را داشته باشد. پیوند وات ابتدا در پتنت مخصوص ماشین بخارش معرفی شد؛ اما در سال‌های بعد و حتی در طراحی کنونی سیستم‌های تعلیق وسایل نقلیه، کاربرد زیادی پیدا کرد. علاوه‌بر آن پیوند، مفهومی به‌نام منحنی وات نیز در ریاضیات معرفی شد که به‌نوعی از یافته‌های وات در طراحی سیستم‌های انتقال حرکت موتورش استخراج شده بود.

در فرایند بهبود موتور بخار، چند مفهوم طراحی و ریاضی جدید نیز کشف شد

درباره‌ی روند جیمز وات در کشف قدرت بخار، داستانی افسانه‌ای وجود دارد که کشف او را به مشاهده‌ در کتری در‌حال‌جوش مرتبط می‌کند. این داستان به اشکال گوناگونی روایت شده است. در برخی از آن‌ها، وات کودک یا نوجوان و در برخی دیگر، بالغ و بزرگ‌سال است. به‌هرحال، اکنون می‌دانیم وات ماشین بخار را اختراع نکرد و تنها نسخه‌ی موجود را بهبود بخشید. اختمال قوی آن است که پسرش، یعنی جیمز وات جونیور، این داستان را به‌خاطر آسان‌بودن درکش برای کودکان و نوجوانان شکل داده باشد. البته، اگرچه اصل داستان غیرواقعی به‌نظر می‌رسد، وات در تجربیات آزمایشگاهی‌اش برای ساخت بخار و آزمایش قدرت آن، قطعا از کتری به‌عنوان مخزن جوش استفاده کرده است.

جیمز وات / James Watt

نقشه‌ی ماشین بخار وات

دستگاه کپی

پیش از سال ۱۷۸۰، هیچ روش مناسبی برای کپی‌کردن اسنادی همچون نامه‌ها یا نقاشی‌ها وجود نداشت. یکی از روش‌های مرسوم در آن زمان، طرحی مکانیکی بود که از چند قلم متصل به‌هم استفاده می‌کرد. وات ابتدا سعی کرد این روش را بهبود ببخشد؛ اما پس از مدتی، به‌‌دلیل مشکلات و پیچیدگی‌های متعدد آن را کنار گذاشت.

وات پس از ناکامی در پیشرفت طرح موجود برای کپی، انتقال فیزیکی جوهر از روی سند اصلی به پشت سند کپی را امتحان کرد. او برگه‌ی کپی را با استفاده از حلّال مرطوب می‌کرد و آن را روی سند اصلی فشار می‌داد. کاغذ دوم بسیار نازک انتخاب می‌شد تا طرح اصلی از پشت آن دیده شود؛ بنابراین، بتوان طرح را کپی کرد.

وات توسعه‌ی روش جدید کپی خود را در سال ۱۷۷۹ شروع کرد و آزمایش‌های تجربی متعددی برای کشف فرمول بهینه‌ی جوهر، انتخاب کاغذ نازک مناسب، کشف بهترین روش برای مرطوب‌کردن کاغذ نازک و ساخت پرسی برای ایجاد فشار بهینه روی کاغذها انجام داد. اجرای تمام این موارد، نیازمند آزمایش‌های متعدد بود؛ اما وات موفق شد یک سال پس از شروع کار، پتنتی برای روش جدیدش ثبت کند.

جیمز وات / James Watt

دستگاه کپی پرتابل

ساخت دستگاه طبق پتنت جدید، نیازمند جذب سرمایه بود که وات با عقد قرارداد همکاری مجدد با بولتن، آن را تأمین کرد. دیگر همکار آن‌ها جیمز کِر (James Keir) بود که مدیریت کسب‌وکار جدید را برعهده گرفت. شرکت تولید دستگاه‌های کپی با نام James Watt and Co ثبت شد. بهبود طرح دستگاه کپی برای ساخت ماشینی کاربردی، به زمان و هزینه‌های بیشتری احتیاج داشت. سرانجام در سال ۱۷۹۴، وات و بولتن سهم خود را از شرکت به پسرانشان واگذار کردند و به‌نوعی از ادامه‌ی روند پیشرفت خارج شدند. دستگاه آن‌ها به موفقیت تجاری مناسبی رسید و حتی تا قرن بیستم، در بسیاری از دفتر‌ها و شرکت‌ها به‌کار گرفته شد.

آزمایش‌های شیمی

جیمز وات از کودکی به شیمی علاقه داشت. در سال ۱۷۸۶ و در سفری به پاریس، آزمایشی از کلود لویی برتوله را مشاهده کرد که با استفاده از اسید هیدروکلریک و منگنز دی‌اکسید، کلر تولید می‌کرد. او قبلا به این نتیجه رسیده بود که محلولی آبی از کلر، توانایی سفیدکنندگی پارچه را دارد. او یافته‌های خود را منتشر کرده بود که توجه بسیاری از رقبای علمی را به‌خود جلب کرد.

آن‌هایی که وات را مخترع تجربی می‌دانند، شناخت دقیقی از شخصیت و دانش او ندارند

پس از بازگشت به بریتانیا، جیمز وات آزمایش‌هایی برای طرح‌هایی به‌منظور تجاری‌سازی فرایند ساخت کلر شروع کرد. او به این نتیجه رسید که ترکیب‌کردن نمک و منگنز دی‌اکسید و اسید سولفوریک، به ساخت کلر منجر می‌شود. وات اعتقاد داشت این روش ارزان‌تر از راهکارهای دیگر است. او پس از ساخت کلر، آن را با محلول قلیایی دیگری ترکیب کرد و توانست سفید‌کننده‌ی مناسبی برای پارچه بسازد. او روش خود را فقط با پدر همسرش، یعنی جیمز مک‌گرگور، در میان گذاشت که یکی از فعالان همین صنعت در گلاسکو بود.

جیمز وات / James Watt

طرح وات برای ماشین تولید گاز

وات با همکاری مک‌گرگور و آنی، همسر خودش، مقیاس‌دهی فرایند تولید کلر را آغاز کرد. کارهای آن‌ها از مارس‌۱۷۸۸ شروع شد و مک‌گرگور با استفاده از آن، پیشرفت‌های سریعی در کسب‌وکارش به‌دست آورد. برتوله در همان سال‌ها فرایند شیمیایی نمک و اسید سولفوریک را کشف و نتایج تحقیقات خود را برای استفاده‌ی عموم منتشر کرد. پس‌از‌آن، بسیاری از فعالان صنعت شروع به استفاده و بهبود فرایندهای شیمیایی کردند و به‌مرور، اشکالات آن نیز رفع شد.

پس از عمومی‌شدن یافته‌های علمی تولید سفیدکننده‌ی پارچه، رقبای وات به‌سرعت جایش را در صنعت مذکور گرفتند. پس از مدتی، او به‌نوعی از رقابت خارج شد و درنهایت در سال ۱۷۹۹، چارلز تنانت روشی برای تولید پودرهای سفیدکننده‌ی لباس معرفی کرد که به موفقیت‌های تجاری زیادی رسید.

یکی دیگر از پروژه‌های شیمیایی که وات با آن درگیر بود، طبق درخواست توماس بدوس شروع شد که هدفش، ساخت ماشینی برای تولید و پاک‌سازی و ذخیره‌سازی گازهای موردنیاز مؤسسه‌ی تحقیقات نیوماتیک در بریستول بود که البته به موفقیت آن‌چنانی نرسید.

جیمز وات / James Watt

نمونه‌ای از موتور بخار وات که پس از مرگش ساخته شد (دانشگاه UPM مادرید)

نقش مهم در انقلاب صنعتی

جیمز وات از درک علوم نظری و توانایی تبدیل آن به محصولات کاربردی برخوردار بود. همفری دیوی درباره‌ی او می‌گوید:

آن‌هایی که جیمز وات را فقط به‌عنوان مکانیک تجربی می‌شناسند، هیچ شناختی از شخصیت او ندارند. او فیلسوف علوم طبیعی و شیمی شناخته می‌شود. اختراع‌های وات نشان‌دهنده‌ی اطلاعات و مهارت فراوان او از علوم فوق است. به‌علاوه، اختراع‌ها نمادی از نبوغ فراوان وی در تبدیل دانش و ایده‌ها به محصولاتی کاربردی هستند.

اکثر پیش‌گامان انقلاب صنعتی جیمز وات را تحسین کردند. او یکی از اعضای مهم و تأثیرگذار «انجمن قمری بیرمنگام» بود. او علاقه‌ی شدیدی به گسترش مرزهای علمی و تحقیقاتی‌اش داشت. به‌علاوه، وات ارتباطی سازنده و طولانی‌مدت نیز با دوستان و آشنایان خود داشت و به‌عنوان شخصی محبوب در میان آن‌ها شناخته می‌شد.

جیمز وات / James Watt

موتور بخار وات ساخته‌شده در سال ۱۸۴۸ در فرایبورگ آلمان

کارخانه‌ی سوهو که به بولتن و وات تعلق داشت، نقش مهمی در انقلاب صنعتی ایفا کرد

کارخانه‌ی ریخته‌گری سوهو (Soho) نقش مهمی در پیش‌برد اهداف تولیدی وات و شریکش ایفا کرد که بعدها، به یکی از بازیگران اصلی انقلاب صنعتی تبدیل شد. در ابتدا، آن‌ها فقط طرح‌های دستگاه‌ها را آماده می‌کردند و هیچ‌یک از قطعات را تولید نمی‌کردند. در آن زمان، وات در منزلش کار می‌کرد و بولتن بیشتر در کارخانه‌ی سوهو بود. پس از مدتی، آن‌ها به‌مرور ساخت قطعات مختلف موتور بخار را شروع و در سال ۱۷۹۵، زمینی در نزدیکی کارخانه‌ی قبلی خریدند. در سال ۱۷۹۶، کارخانه‌ی سوهو سرانجام تأسیس شد و پسران وات، یعنی گرگوری و جیمز جونیور، اکثر کارهای مدیریتی آن را برعهده داشتند. آن کارخانه به‌قدری پیشرفت کرد که در سال ۱۸۰۰ و بازنشستگی وات، حدود ۴۱ موتور تولید کرده بود.

سال‌های پایانی و مرگ

یکی از ویژگی‌های مهم و جالب‌توجه شخصیت وات تلاش‌های او برای هرچه‌بیشتر کاربردی‌کردن تحقیقات و مطالعات است. در زمان کار در کارنوال، او نامه‌های متعددی به‌صورت هفتگی برای شریکش بولتن می‌فرستاد و گزارش کاملی نیز از پیشرفت روندهای کاری می‌داد. وات ترجیج می‌داد یافته‌هایش را هرچه‌بیشتر مستند و پتنت‌هایی برای آن‌ها ثبت کند. مهارت او در نقشه‌کشی و اجرای ایده‌ها، در ثبت‌کردن آن‌ها بسیار مفید بود.

جیمز وات / James Watt

موتور بخار وات ساخته‌شده در سال ۱۸۱۷ در بیرمنگام انگلستان

وات برخلاف مهارت فراوان در علم و اختراع، تاجر موفقی نبود؛ به‌ویژه درزمینه‌ی قراردادها و فرایندهای تجاری. مخترع ماشین بخار وات برای اهدای امتیاز تولید محصولش به‌سختی با دیگران به‌توافق می‌رسید. او یک‌بار گفته بود ترجیح می‌دهد با لوله‌ی توپ جنگی پر روبه‌رو شود تا بخواهد برای رسیدن به توافق در قرارداد تلاش کند. در اکثر سال‌های زندگی، وات نگران مسائل مالی بود. روند سلامت او نیز اکثرا نامناسب بود و انواع بیماری‌ها را تجربه می‌کرد.

وات با وجود استعداد فراوان و خلاقیت، در تجارت افتضاح بود

در سال ۱۸۰۰، جیمز وات از فعالیت‌های تحقیقاتی و کاری بازنشسته شد. در همان سال، حق پتنت و شراکت او نیز با بولتن پایان یافت و به پسران آن‌ها رسید. ویلیام مورداک، یکی از مهندسان قدیمی شرکت بولتن و وات، پس از بازنشستگی آن دو اسطوره، به بازیگری جدی در شرکت تبدیل شد.

وات پس از بازنشستگی از شرکت، در منزلش کارگاهی کوچک تأسیس کرد و مشغول اختراع‌های متعدد شد. او دستگاهی برای کپی مجسمه و مدال نیز تولید کرد که البته پتنتی برایش ثبت نشد. اولین مجسمه‌ی او نمایی از دوستش، یعنی آدام اسمیث بود. در سال‌های پایانی عمر، وات علاقه‌ی خود به صنعت ساخت‌وساز را نیز حفظ کرد و در پروژه‌های متعدد، به‌عنوان مشاور مشغول به‌کار بود.

پدر انقلاب صنعتی اول در سال‌های پایانی زندگی، در اروپا همراه‌با همسرش، آنی سفر می‌کرد. او خانه‌ای نیز در ولز خرید و بازسازی کرد. در ۲۵‌اوت۱۸۱۹، جیمز وات در خانه‌اش در هث‌فیلد از دنیا رفت و در حیاط کلیسای سنت‌مری هندزورث به‌خاک سپرده شد.

جیمز وات / James Watt

مجسمه‌ی جیمز وات اثر فرانسیس لگات چنتری

جایزه‌ها و افتخارها و یادگارها

وات در زمان حیاتش، جایزه‌ها و افتخارهای متعددی از مؤسسه‌های معتبر جهانی دریافت کرد. در سال ۱۷۸۴، او عضو آکادمی سلطنتی علوم ادینبرگ و نیز عضوی از انجمن فلسفه‌ی تجربی باتاوین شد. همچنین در سال ۱۷۸۹، عضو انجمن مهندسان ساخت‌وساز اسمیث‌سونین شد. در سال ۱۸۰۶، دکتری افتخاری حقوق از دانشگاه گلاسکو به او اهدا شد. در سال ۱۸۱۴، آکادمی علوم فرانسه نیز وات را به‌عنوان یکی از اعضای خارجی‌اش پذیرفت.

یکی از یادگارهای مهمی که به‌نام جیمز وات ثبت شد، واحد توان در سیستم استاندارد یکاها (SI) است. این افتخار به‌خاطر نقش مهم این مخترع اسکاتلندی در توسعه‌ی موتور بخار به او اهدا شد. از دیگر افتخارهای او نیز می‌توان به چاپ تصویرش به‌همراه بولتن روی اسکناس ۵۰ پوندی در سال ۲۰۰۹ اشاره کرد.

کارگاهی که جیمز وات در سال‌های پایانی عمر در آن تحقیق و کار می‌کرد، تا سال ۱۸۵۳ دست‌نخورده باقی ماند تا اینکه نویسنده‌ی بیوگرافی‌اش، یعنی جی. پی. مورهد، به آن پای گذاشت. از آن زمان به‌بعد، بازدیدهای متعددی از آن کارگاه شد؛ اما جزئیات آن دست‌نخورده باقی ماند. در سال ۱۹۲۴، خانه‌ی وات تخریب و قطعات و تجهیزات اتاقش نیز به موزه‌ی علوم لندن اهدا شد.

محل حدودی تولد جیمز وات در گریناک، میزبان مجسمه‌ای از او شد. به‌علاوه، خیابان‌ها و مکان‌های متعددی به‌نام او در آن منطقه ثبت شده‌اند. یکی از مکان‌های مهم‌، کتابخانه‌ی علمی جیمز وات بود که ابتدا خودش با اهدای کتاب تأسیسش کرد و در سال‌های بعد، بخشی از مؤسسه‌ی علمی او به‌نام کالج جیمز وات (James Watt College) شد. 



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اگر خودرویی بخواهید که از یک طرف، هم توانایی حرکتی قدرتمند و سریع و هم قیمت مقرون‌به‌صرفه‌ای داشته باشد و از طرف دیگر، برای استفاده‌ی روزمره نیز مناسب باشد، بهترین گزینه خرید هاچ‌بک فول‌سایز اسپرت است.

 

تبدیل هاچ‌بک‌های خانوادگی به خودروهای اسپرت ایده‌ی جدیدی نیست و سال‌ها است که محبوبیت زیادی پیدا کرده است؛ به‌ویژه خریداران خودرو در اروپا تمایل زیادی به این نوع خودروها دارند. بنیان‌گذار این کلاس از خودروها را باید فولکس واگن گلف دانست که در سال ۱۹۷۶ به‌بازار آمد. فولکس واگن آغازکننده‌ی این راه بود؛ ولی اکنون دیگر تنها نیست و بسیاری از خودروسازان هاچ‌بک‌های اسپرت را در بین محصولاتشان دارند. امروزه، خودروهای هاچ‌بک اسپرت محصولات مختلفی را دربر می‌گیرد و به‌تازگی هیوندای نیز به این کلاس گام نهاده است. درادامه، ۱۰ خودروِ برتر این کلاس را بررسی خواهیم کرد که اتوکار انتخابشان کرده است.

۱. هوندا سیویک Type R

Honda Civic Type R

درحال‌حاضر، بهترین خودروِ اسپرت دیفرانسیل‌جلویی که می‌توانید در بازار پیدا کنید، هوندا سیویک Type R است. این خودرو محصولی بسیار قابل و توانا از هوندا است و به‌لطف پایداری زیاد و عملکرد قدرتمند پیشرانه‌ی توربوشارژش، می‌تواند تجربه‌ی رانندگی بسیار لذت‌بخشی فراهم کند. شایان ذکر است سیویک Type R خودرویی کاملا کاربردی است و می‌توانید همه‌روزه از آن استفاده کنید. کابین سیویک Type R نیز بسیار راحت است و بیشتر شبیه به خودروهای گران‌تر دیده می‌شود. درمجموع، می‌توان این خودرو را یکی خودروهای اسپرت برتر موجود در بازار فعلی دانست.

۲. فولکس واگن گلف R

Volkswagen Golf R

فولکس واگن گلف R یک مدل بالاتر از گلف GTI محسوب می‌شود و بیشترین دینامیک رانندگی و توانایی حرکتی را در میان تمامی هاچ‌‌بک‌های فولکس واگن ارائه می‌کند. وجود سیستم چهارچرخ محرک در این مدل سبب شده تا پایداری‌اش مثال‌زدنی باشد.

گرچه جای خالی پیشرانه‌ی V6 گلف نسل R32 در این خودرو حس می‌شود، درعوض، ویژگی‌های دیگری مانند کمک‌فنرهای هوشمند دارد. با راندن فولکس واگن گلف R متوجه خواهید شد این خودرو بسیار راحت است و نه‌تنها می‌توانید هرروز آن را به‌کار بگیرید؛ بلکه می‌توانید با آن به سفر نیز بروید. درکل، گلف R یکی از هاچ‌‌بک‌های قدرتمند بازار است و واقعا باید بابت ساختش به گروه فولکس واگن تبریک گفت.

۳. رنو مگان اسپرت RS 280

Renault Sport Mégane RS

چهارمین نسل از رنو مگان RS خودرویی برای عاشقان سرعت است. رنو مگان RS جدید به سیستم فرمان‌پذیری چرخ‌های عقب هم مجهز شده که باعث می‌شود هدایت خودرو آسان‌تر شود و حس کنید خودرو فاصله‌ی محوری کمی دارد. کمک‌فنرهای هیدرولیکی نیز عملکرد بسیار نرمی دارند و می‌توانند از پس سخت‌ترین شرایط ممکن بربیایند. افزون‌براین، پیشرانه‌ی ۱.۸ لیتری ۴ سیلندر توربوِ مگان نیز بسیار قدرتمند است؛ ولی عملکردش به‌خوبی پیشرانه‌ی هوندا سیویک Type R نیست.

ارگونومی کابین مگان نیز چندان راحت نیست و بدتر از آن، عملکرد ناامیدکننده‌ی جعبه‌دنده‌ی دستی آن است. باوجوداین، جعبه‌دنده‌ی دستی مگان RS بهتر از جعبه‌دنده‌ی دوکلاچه‌ی آن است. با تمام این‌ها، همچنان راندن مگان RS لذت‌بخش است و البته، نسخه‌ی عادی این مدل سواری نرم‌تری دارد.

۴. هیوندای i30N

Hyundai i30 N

هیوندای i30N اولین تجربه‌ی هیوندای در کلاس هاچ‌بک‌های اسپرت است. هیوندای برای تولید این محصول مسئول مهندسی سابق بخش M در بی‌ام‌و را استخدام کرد و مراحل تحقیق و توسعه‌ی این خودرو را به این مهندس باتجربه‌ی آلمانی سپرد. هیوندای i30N خشک‌ترین سواری را در بین رقبا دارد و بیشتر مانند هاچ‌بک‌های اسپرت قدیمی‌تر احساس می‌شود. عملکرد فرمان و مجموعه‌ی فنی نیز خشن است و رانندگی با این خودرو را کمی سخت می‌کند. بااین‌حال، هیوندای برگ برنده‌ای نیز دارد و آن آپشن‌های زیاد است.

۵. مرسدس AMG A35 4Matic+

Mercedes-AMG A35 4Matic+

مرسدس بنز AMG A35 ارزان‌ترین خودروِ AMG است. این مدل را باید رده‌ی میانی مرسدس بنز A کلاس دانست؛ چون مرسدس بنز مدل قوی‌تر A45 را نیز دارد. باوجوداین، A35 درمقایسه‌با A45 خودرویی خوش‌رکاب‌تر و اقتصادی‌تر است و می‌توان از آن هرروز استفاده کرد.

زیر کاپوت A35 از پیشرانه‌ی ۴ سیلندر ۲ لیتری توربوِ A45 استفاده شده که بیش از ۳۰۰ اسب‌بخار قدرت تولید می‌کند. این نیرو با استفاده از جعبه‌دنده‌ی ۷ دنده‌ی خودکار دوکلاچه به هر ۴ چرخ خودرو منتقل می‌شود. رانندگی با A35 ساده و راحت است و این‌طور نیست که احساس کنید برای استفاده‌ی روزانه‌ خودرویی بیش‌ازحد سریع و قوی است. شاسی و سیستم تعلیق این خودرو به‌گونه‌ای ساخته شده‌اند که فرمان‌پذیری و چسبندگی چشمگیری حتی هنگام لغزنده‌بودن جاده ارائه کنند. درکنار این‌ ویژگی‌ها، مرسدس بنز A کلاس در داخل کابین نیز امکانات زیاد و پیشرفته‌ای دارد و می‌توان آن را خودرویی برای هر نوع کاربری و با توانایی‌های درخورتوجه ارزیابی کرد.

۶. سئات لئون کوپرا

Seat Leon Cupra

در محصولات سئات، نام کوپرا یعنی با خودرویی اسپرت طرف هستیم. سئات لئون کوپرا در دو نسخه عرضه می‌شود که یکی دیفرانسیل‌جلو است و ۲۸۶ اسب‌بخار قدرت دارد و دیگری دودیفرانسیل است و ۲۹۶ اسب‌بخار قدرت دارد. با وجود اشتراکات زیادی که بین سئات لئون کوپرا و فولکس واگن گلف R وجود دارد؛ اما سئات در نسخه‌ی دیفرانسیل‌جلو از قفل دیفرانسیل الکترونیکی نیز بهره‌مند است.

لئون کوپرا خودروِ چالاکی است و چسبندگی فراوانی دارد. البته، نمی‌توان آن را در کلاس خودش بهترین دانست؛ ولی پیشرانه‌اش نیز قدرتمند است و به‌راحتی می‌توان دور موتور را تا محدوده‌ی قرمز افزایش داد و از صدای جذاب پیشرانه نیز لذت برد. نکته‌ی مثبت دیگر سئات قیمت ارزان‌تر آن است.

۷. آئودی RS3 اسپرت بک

Audi RS3 Sportback

آئودی RS3 اسپرت بک نسخه‌ای اسپرت از آئودی A3 به‌شمار می‌رود و باتوجه‌به مشکلات به‌وجود‌آمده درباره‌ی مصرف سوخت و آلایندگی آن، به‌زودی درکنار مدل A3، مدل جدیدی از آن معرفی خواهد شد. این خودرو از پیشرانه‌ای ۲.۵ لیتری توربو با ۵ سیلندر و یک جعبه‌دنده‌ی دوکلاچه بهره‌مند است. این خودرو با قدرت ۳۹۵ اسب‌بخار‌ی‌اش می‌تواند در ۳.۹ ثانیه سرعتش را از صفر به ۱۰۰ کیلومتر‌بر‌ساعت برساند و ازاین‌نظر خودرویی بسیار سریع است. RS3 برای رسیدن به سرعت ۱۶۰ کیلومتر‌برساعت نیز به کمتر از ۱۰ ثانیه زمان نیاز دارد.

۸. فولکس واگن گلف GTI

 Volkswagen Golf GTI

گلف GTI معروف‌ترین هاچ‌بک این فهرست است و همچنان خودرویی درخوراحترام و پرطرفدار است. با وجود ویژگی‌های مناسب، اما گلف GTI در‌مقایسه‌با رنو مگان RS و هوندا سیویک تایپ R حرف چندانی برای گفتن ندارد و بیشتر خودرویی روزمره است تا خودرویی اسپرت. بهتر است فولکس واگن فکری نیز برای جذابیت ظاهری بیشتر این مدل بکند؛ چون این امر به فروش بیشتر GTI کمک می‌کند.

۹. بی‌ام‌و M140i

BMW M140i

خودروِ هاچ‌بک دیفرانسیل‌عقب با پیشرانه‌ی ۶ سیلندر ۳ لیتری توربو نیز ممکن است بسیار لذت‌بخش باشد و این دقیقا چیزی است که بی‌ام‌و M140i با خود به‌همراه دارد. بی‌ام‌و M140i بیشتر از هر خودروِ دیگری در این کلاس راننده را درگیر می‌کند و رانندگی با آن بسیار لذت‌بخش است. تعادل شاسی محرک عقب M140i بهترین نیست؛ اما چسبندگی درخورتوجهی سر پیچ‌ها دارد و می‌تواند پا‌به‌پای سئات لئون کوپرا و فولکس واگن گلف R حرکت کند.

۱۰. اشکودا اکتاویا vRS 245

Skoda Octavia vRS

قدرت فراوان این اشکودا، اکتاویا را به خودرویی لذت‌بخش برای رانندگی تبدیل کرده است. این خودرو به سیستم کنترل شاسی دینامیک نیز مجهز است که سواری راحتی فراهم می‌کند. با وجود نبود سیستم چهارچرخ محرک، اشکودا اکتاویا پایداری مناسبی دارد و می‌توان آن را ترکیبی متناسب از توانایی‌های اسپرت و سواری راحت دانست.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 انقباض عضلانی راهکاری است که معمولا در افراد سالمند برای افزایش ثبات استفاده می‌شود و انقباض هم‌زمان جفت‌عضله‌هایی از گروه‌های مخالف برای قفل‌کردن مفصل و ایجاد ثبات را دربرمی‌گیرد؛ اما این انقباض ممکن است باعث سفتی بدن و درنتیجه، کاهش ثبات شود. به‌همین‌دلیل، برخی از پژوهشگران رویکرد مخالفی پیشنهاد داده‌اند که در آن به تمدد اعصاب به‌عنوان راهی برای بهبود ثبات اشاره شده است. بااین‌حال، بسیاری از پژوهش‌ها نشان نداده‌اند آیا تنش راهبرد مؤثرتری است یا تمدد اعصاب.

درواقع در جامعه‌ی ما، تمدد اعصاب مفهومی گمراه‌کننده است؛ زیرا با استراحت اشتباه گرفته می‌شود. درحقیقت، استراحت مکانیزمی برای کاهش مصرف انرژی و افزایش ثبات در حین استرس است. ناتوانی در تمدد اعصاب ممکن است به کنترل حرکتی نورواپتیمال مرتبط باشد که شاید به افزایش تنش منجر شود.

پژوهش سایمون تاسن، نویسنده‌ی اول مقاله، میگوئل آنخل گونزالس بالستر، استاد پژوهش در ICREA، جروم نواِیلی، عضو BCN MedTech از گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات در UPF و جوزف ام. فونت لاگینز، پژوهشگر UPF نشان داد تنش عضلانی به‌طور درخورتوجهی ثبات افراد را کاهش می‌دهد. این مقاله به‌صورت آنلاین در جلد شصت‌وهشتم ژورنال گیت اند پوسچر (Gait and Posture) در فوریه منتشر خواهد شد.

هدف این پژوهش بررسی تأثیر انقباض عضلانی داوطلبانه و تمدد اعصاب بر ثبات موقعیت ایستاده انسان به‌منظور تخمین این تأثیر با استفاده از روش‌ حداقل تهاجمی بود. بنابراین، نویسندگان این مقاله از صفحات نیرو برای اندازه‌گیری مرکز فشار در حالت ایستاده به‌منظور بررسی تعادل ۲۰ داوطلب در حالت تنش و تمدد اعصاب و در هر دو حالت چشم بازوبسته استفاده کردند.

نتایج این پژوهش نشان داد تنش عضلانی به‌طور چشمگیری ثبات افراد را کاهش می‌دهد. سایمون تاسن دراین‌باره گفت:

نتایج ما نشان می‌دهد استرس روزانه ممکن است باعث کاهش ثبات شود. ازدست‌دادن ثبات ممکن است خطر ابتلا به اضافه‌بار یا سقوط مزمن را افزایش دهد.

علاوه‌براین، این پژوهش نشان داد تنفس تأثیر مستقیمی بر مدیریت استرس و درد دارد. تاسن دراین‌باره گفت:

 این نتایج نیاز به کشف این واقعیت نگران‌کننده را نشان می‌دهد که گروه بزرگی از مردم ممکن است نتوانند به‌درستی نفس بکشند.

درواقع، یکی از نتایج این پژوهش آن است که برای بسیاری از جوانان، تنفس شکمی کاری دشوار است. درنهایت، این پژوهش نشان داد در حالت ایستاده، بینایی اثر متقابلی روی تمدد اعصاب می‌گذارد.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

وقتی از طرح‌های پیشرفت تکنولوژی، به‌ویژه قانون مور، صحبت به‌میان می‌آید، طرح «۳۵ سال از داده‌های ریزپردازنده‌ها» که آن را ام. هورویتز، اف. لابونت، اُ. شچم، کی. الوکتن، ال. هموند و سی. بَتِن جمع‌آوری کرده‌اند، می‌تواند یکی از طرح‌های مهم باشد. بعد‌ها، سی. مور هم اطلاعاتی به این پروژه اضافه کرد. این طرح را چه با خطوط پیشرفت و چه بدون آن‌ها می‌توان در جاهای مختلفی از اینترنت پیدا کرد؛ هر‌‌چند این طرح فقط تا سال ۲۰۱۰ کامل شده و در چند سال اخیر، کامل نشده است.

طبق قانون مور، تعداد ترانزیستور‌ها هر ۲ سال دوبرابر می‌شود

برای به‌روزکردن داده‌های این طرح که هر‌چند درست‌بودن آن تا سال ۲۰۱۰ مشخص نیست، داده‌هایی از g3data و داده‌های دیگری هم از پردازنده‌های AMD Opteron، پردازنده‌های Intel Xeon، پردازنده‌های Power7+ و Power8 مانند Xeon Phi به این طرح اضافه شدند. جزئیات این داده‌های جدید را به‌صورت خام می‌توانید دروناین فایل زیپ ببینید. نتیجه‌ی این طرح عکس زیر است:

نمودار پیشرفت ریزپردازنده‌ها

درادامه، طرح به‌روز‌شده را با طرح اصلی می‌توانید مقایسه کنید.

نمودار پیشرفت ریزپردازنده‌ها

نکته‌ای جالبی که وجود دارد، این است که باتوجه‌به اینکه عملکرد پردازش تک‌هسته‌ای ازنظر کمّیّت مهم است، این مقدار پیوسته در‌حال‌پیشرفت بوده است. این افزایش نتیجه‌ی مدیریت انرژی هوشمندانه و تنظیم دینامیک فرکانس کلاک (توربو) بوده است.

در آینده، چه تغییراتی به وجود خواهد آمد؟ احتمالا فرکانس و انرژی مصرفی دستخوش تغییرات زیادی قرار نخواهند گرفت. بهبود بیشتر در ساختار کلاک ممکن است باعث افزایش تدریجی عملکرد تک‌هسته‌ای پردازنده‌ها شود که البته نمی‌توان انتظار تغییر بزرگی داشت. دو نمونه از کمّیّت‌های مهم، تعداد ترازیستور‌ها و تعداد هسته‌ها هستند.

تا چه زمانی قانون مور ادامه خواهد داشت؟ این احتمال وجود دارد که در آینده‌ای نزدیک، افزایشی در تعداد هسته‌ها را شاهد خواهیم بود؛ اما شاید تعداد ترانزیستور‌ها تغییری اساسی نکنند. در‌حال‌حاضر، Haswell Xeon در صدر فهرست پردازنده‌ها هستند که ۱۸ هسته‌ی پردازشی دارند. به‌هرحال با وجود این پردازنده‌ها، قانون امدال ما‌ را به‌ دنبال‌کردن همین الگوریتم ملزم خواهد کرد.

پردازندهی Knight Landing Xeon Phis که به‌زودی رونمایی خواهد شد، ۷۲ هسته دارد که بیش از ۶۱ هسته بیشتر از نسل کنونی‌اش خواهد داشت. از دیدگاه الگوریتم‌ها، واقعا مهم نیست پردارنده با ۶۱ یا ۷۲ هسته کار می‌کند یا خیر؛ بلکه در هر دو مورد، الگوریتم‌هایی موازی موردنیاز هستند. در این مرحله، باید خوشحال باشیم که در‌حال‌حاضر، توانسته‌ایم با یادگیری برنامه‌ریزی GPU‌ها این الگوریتم‌ها را طراحی و اجرا کنیم.

به‌روزرسانی ۲۰۱۸

دو سال داده‌ی بیشتر به‌نظر مهم نیست، هرچند به‌نظر می‌رسد قانون مور در‌حال‌ کم‌رنگ‌شدن است. یکی از موضوعاتی که باید به آن اشاره کرد، این است که اینتل دیگر تعداد ترانزیستور‌های پردازنده‌های خود را اعلام نمی‌کند. همچنین، تعدادی از پردازنده‌های این شرکت زمان زیادی بعد از موعد مقرر معرفی شدند. مدل Tick-Tock هم اصلاح شده است. با داده‌هایی از تعداد ترانزیستور‌ها که از AMD Epyc و IBM Power 9 به‌دست‌آمده طرح را به‌صورت زیر به‌روزرسانی کرده‌اند:

نمودار پیشرفت ریزپردازنده‌ها

واضح است تعداد ترانزیستور‌ها به‌صورت نموداری نمایی رو‌به‌پیشرفت بوده است. تا‌به‌امروز، پردازنده‌ی AMD Epyc با ۱۹،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ترانزیستور که به‌صورت عمومی اعلام شده، بیشترین تعداد ترانزیستور را در میان پردازنده‌ها دارد. برای مقایسه باید گفت تراشه‌ی پاسکال Nvidia GP100 درحدود ۱۵،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ترانزیستور دارد. با درنظرگرفتن این تعداد، این ارقام باهم سازگار هستند و جای شکی در تعداد ترانزیستور‌ها وجود ندارد.

به‌زودی، با معرفی نود‌های پردازشی ۱۰ نانومتری منطقی است که احتمال دهیم تا چند سال آینده، منحنی نمایی و رو‌به‌رشد تعداد ترانزیستور‌ها پیشرفت خود را حفظ کند. تعداد ترانزیستور بیشتر موجب افزایش تعداد هسته‌ها می‌شود. این درحالی است که پیشرفتی که در SpecINT برای محاسبه عملکرد تک‌هسته‌ای قابل مشاهده‌است، مستقیما نتیجه‌ی استفاده از کامپایلر‌های Auto-Vectorization و Auto-Parallelization است.



تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 537 538 539 540 541 ... 3356 صفحه بعد