فونیکس (Phoenix) با بازوی روباتیک خود تاریخسازی کرد و اولین نمایندهی بشر بود که توانست آب مریخ را لمس و از آن نمونهبرداری کند. پیتر اسمیت (Peter Smith) سرپرست پژوهشهای دانشگاه آریزونا در توسان، در بیانیهی ارائهشده در سال ۲۰۰۸ بهمناسبت پایان مأموریت فونیکس گفته بود:
فونیکس چندین شگفتی برایمان بهارمغان آورد و مطمئنم در سالهای پیش رو جواهراتی بیشتر از این گنجینه اطلاعاتی نصیب ما خواهدشد.
درادامه، داگ مککویستن (Doug McCuistion)، مدیربرنامهی اکتشاف مریخ ناسا از دانشگاه واشنگتن دیسی اعلام کرد:
سطحنشین فونیکس پایهگذار گام مهمی بود و به ما این امیدواری را داد تا نشان دهیم مریخ در گذشته، حیات داشته و همچنان امکان شکلگیری حیات روی آن وجود دارد.
مأموریتی سخت و پرخطر
در سال، ۲۰۰۲ فضاپیمای مارس ادیسی ناسا که به «ادیسهی مریخ» هم مشهور است، مقادیر زیادی یخاب در قطب شمال مریخ و زیرزمین نشان داد. بنابراین، فضاپیمای فونیکس به این منظور طراحی شده بود که با بازوی روباتیکش لایهی خاک سطحی را حفاری و به آب یخزده زیر آن دسترسی پیدا کند. سطحنشین فونیکس که سیستم فضایی لاکهید مارتین (Lockheed Martin) در دنور آن را طراحی کرده بود، نامش را از پرندهای افسانهای بهنام «فونیکس» گرفته بود.
پرندهی فونیکس در هنگام مرگ، خود را آتش میزند و سپس، از خاکستر خود دوباره زاده میشود. در پارسی نیز، پرندهی فونیکس بهنام «ققنوس» مشهور است. لاکهید مارتین پروژهی لغوشدهی ساخت سطحنشینی بهنام سوروِیر (Surveyor) داشت که جزوی از پروژه چندبخشی کاوش مریخ بود. طراحان با جایگزینی آنچه از کاوشگر سوروِیر مانده بود، در پروژهای جدید، کاوشگر روباتیک فونیکس را ساختند و از این منظر، نام فونیکس را بر آن گذاشتند. فونیکسِ تازهمتولدشده مجموعهی ابزارهای پیچیده و دقیقی بود که از سطحنشین سوروِیر بهارث برده بود. بعضی از این ابزارها برای عملیات جدید ارتقا پیدا کرده بودند تا برای انجام موفقیتآمیز فرود و استخراج در قطب مریخ نتایج مطلوبی حاصل شود.
فونیکس با استفاده از موشک دلتا ۲ در روز ۴اوت۲۰۰۷ از مقصد ایستگاه فضایی کیپ کاناورال (Cape Canaveral) در فلوریدا بهپرواز درآمد و و بعد از طی سفری ۹ ماهه، در ۲۵می۲۰۰۸ اتمسفر مریخ را تجربه کرد؛ تجربهای که اد وییلر (Ed Weiler)، مدیر وقت مأموریت علمی ناسا، قبل از فرود سطحنشین در وصف آن گفت:
این، سفری به خانهی مادربزرگ نیست؛ بلکه فرود مطمئن سطحنشین روی سیارهی مریخ، مأموریتی سخت و پرخطر است.
لحظاتی که کاوشگر فونیکس درحالفرود بود، تیم مأموریت «۷ دقیقهی وحشتناک» نامگذاری کرد؛ چراکه وقتی کاوشگر به اتمسفر مریخ وارد شد، سرعتی معادل ۲۱،۰۰۰ کیلومتربرساعت داشت و اعضای تیم امید داشتند بتوانند فضاپیما را بهآرامی روی زمین فرود بیاورند. بازشدن چتر وقتی فضاپیما در ارتفاع ۱۲.۷ کیلومتری مریخ رسیده بود، باعث کاهش نسبی سرعت شد. فونیکس باوقار و بهآرامی در منطقهی قطبی مریخ در ناحیهای معروف به «کویره شمالی» (Vastitas Borealis) فرود آمد. فونیکس نزدیکترین کاوشگر از تمام سطحنشینهای مریخ به شمال سیارهی مرگ بود؛ سیارهای که بارها ناسا را شکست داده بود و به این نام در ناسا مشهور شده بود.
بالاتر و فراتر از آن
بازوی روباتیک سطحنشین فونیکس برای عملیات خاصی طراحی شده بود. وظیفهی این بازو دسترسی به لایهی غنی از یخ زیر سطح مریخ بود. آنچه بازوی روباتیک توانست از لایهی یخی استخراج کند، به فرهای کوچکی در آزمایشگاه مینیاتوری فضاپیما منتقل میشد. این فرهای کوچک وظیفه دارند با گرمکردن نمونهها فرصت شناسایی عناصر تشکیلدهنده و کشف ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها را ممکن سازند.
کاوشگر فونیکس روی بازوی رباتیکش به دوربین مجهز است؛ اما دوربین سهبُعدی نیز در آن تعبیه شده که به دکلی ۲ متری متصل شده است. محصول این دوربین بیش از ۲۵،۰۰۰ عکس، ازجمله چند تصویر پانورامای جالب است. تصاویر با اولین میکروسکوپ نیروی اتمی (Atomic Force) گرفته شده که در خارج از سیارهی زمین استفاده شده است.
ازآنجاکه فونیکس سطحنشین بود نه مریخنورد، پس، از محل فرودش جابهجا نمیشد و در همانجا، برای تأمین نیروی موردنیاز خود از پنلهای خورشیدی استفاده میکرد. فونیکس سه ماه برای اجرای مأموریت اصلیاش در مریخ ساکن بود که دو ماه دیگر به آن اضافه شد. سرانجام، وقتی مریخ در مدارش به نقطهای رسید که تابش نورخورشید در منطقه کاهش یافت، زمان خواب زمستانی سطحنشین فونیکس نیز فرارسید. در همان زمان، طوفان گردوغبار نیز باعث شد فقط نورخورشید به مقدار کمی از میان ابرها به سطح سیارهی مرگ بتابد. بااینحال، ناسا از این سطحنشین دست نکشید و بهدنبال روزنهای ارتباطی با فونیکس بود. مدارگرد ادیسهی مریخ همچنان درحین انجام مأموریت به دور مریخ موظف بود سیگنال پیامهای احتمالی را از سمت فونیکس دریافت کند.
مقالههای مرتبط:
در روزهای بعد تا ژانویهی۲۰۰۹ نیز که خورشید بهتدریج و بعد از چند ماه دوباره و پرتوان بر دشتهای شمالی سیارهی سرخ میتابید، مدارگرد ادیسه هرروز ۱۰ بار از روی سایت فرود فونیکس عبور میکرد. پس از آن در ماه فوریه و مارس نیز، دو کمپین ویژه این فعالیت را پیگیری کردند.
هرچند امید میرفت پنلهای خورشیدی جانی دوباره به فونیکس ببخشند، خودِ اعضای تیم ناسا بهخوبی میدانستند که سختافزارهای فونیکس برای وضعیت هوای سرد و زمستان طولانی و منجمدکنندهی سیارهی مرگ آنهم در قطب مریخ طراحی نشده بود. با همهی ایدهها و تلاشها برای برقراری تماس، فضاپیما ساکت بود و بهنظر میرسد یخهای سیارهی مرگ کار فونیکس را تمام کردهاند.
بعدها بعد از اعلام پایان مأموریت فونیکس، عضوی دیگر از کاوشگرهای ناسا بهنام مدارگرد شناسایی (Reconnaissance) توانست تصویری از سطحنشین فونیکس را ارائه دهد. این تصویر پوستهی بالای سطحنشین و چتر نجات را نشان میداد. مقایسهی تصاویر نشان داد اثر فرود فضاپیما روی مریخ را گردوغبار پوشانده است؛ همین گردوغبارهای کوچک که روی سطح کاوشگر فونیکس را نیز پوشاندهاند. بهعنوان دشمن اصلی، کاوشگرها هنوز مشکل جدی جستجوگران روباتیک به سیارهی مریخ محسوب میشوند.
دانش فونیکس
دانشی که فونیکس از مریخ به بشر عرضه کرد، باعث شد فهرست بلندبالایی از کشفیات انقلابی دربارهی سیارهی سرخ تهیه شود. شاید مهمترین آنها زمانی بود که فضاپیما با آزمایش نمونه خاکی که از عمق ۵ سانتیمتری استخراج کرده بود، وجود یخاب را تأیید کرد. این اولینباری بود که در تاریخ، کشفیات نمونه آبی در مریخ نمونهبرداری شده بود؛ اما فونیکس با کشف یخاب متوقف نشد و برف را نیز کشف کرد. ابزاری لیزری که برای مطالعه جوّ زمین طراحی شده بود، برفها را در فاصله ۴ کیلومتری بالای سایت فرود فضاپیما تشخیص داد. هرچند برفها قبل از اینکه به سطح سیارهی سرخ برسند، بهدلیل فشار کم هوا در سیاره تبخیر شدند.
جیم وایتوی (Jim Whiteway)، پژوهشگری از دانشگاه یورک در تورنتو، در بیانیهی سال ۲۰۰۸ اشاره کرده بود تاکنون، هیچچیز مانند این در سیارهی مریخ دیده نشده است. همچنین، او معتقد بود از رسیدن برف به سطح سیاره ناامید نیستند و در جستوجوی نشانههای آن خواهند بود. درحقیقت، پژوهشگران به این نتیجه نزدیک شدند که بعد از شروع زمستان، احتمال بارش در نتیجهی افزایش یخاب در رو و زیر سطح سیاره افزایش مییابد.
نتیجهی آزمایشهای سطحنشین نیز دال بر وجود کربنات کلسیم بود که از اجزای اصلی گچ بهشمار میرود. همچنین، ذراتی که احتملا ماسه هستند، در این آزمایشگاه تأیید شدند. مجموعهاطلاعات فونیکس به پژوهشگران نشان داد دشتهای قطبی با لایهی نازک مایعی از آب در طول چندمیلیون سال گذشته پوشیده شدهاند.
پژوهشگران در مقالهای که در سال ۲۰۰۹ در مجلهی ساینس (Science) منتشر کرده بودند، بر شواهدی از وجود آب و موادمغذی بالقوه اشاره کردند. این نکته میتواند شاخص مهمی برای پذیرش این حقیقت باشد که این منطقه در گذشته، نوعی از حیات را تجربه کرده است؛ اما شگفتانگیزترین بخش این کشفیات در تشخیص وجود پِرکلرات (Perchlorate) در خاک سیاهی سرخ بود. در هر سه نمونه خاک آزمایششده در فونیکس، حدود یکدهم پِرکلرات تشخیص داده شد که خاصیت جذب آب فراوانی دارد. آب موجود میتوانست بهطور مستقیم از رطوبت هوا یا آب مایع موجود در زیر لایهی خاک با نمک ترکیب شود و همانند آبنمک بهصورت مایع در دمای سطح مریخ برجای بماند.
میراث فونیکس
کاوشگر فونیکس بینش بینظیری از همسایهی سرخ زمین برای انسان بهجا گذاشت و مأموریتش را باموفقیت بهپایان برد. وایتوی در بیانیهی ۲۰۰۹ اعلام کرده بود:
قبل از فونیکس، نمیدانستیم چه نوع بارشی در مریخ رخ میدهد. او اضافه میکند میدانستیم یخهای قطبی در زمستان سایت فونیکس را میپوشانند؛ اما نمیدانستیم چگونه بخارآب از اتمسفر بهسمت یخ روی سیاره حرکت میکند. حالا، میدانیم برف میآید و این بخشی از چرخهی آبی (Hydrological Cycle) در سیارهی مریخ است.
مأمویت سطحنشین فونیکس بهپایان رسیده است؛ ولی میراث فونیکس همچنان ادامه دارد و در چند سال آینده، پژوهشگران مشغول کشف اسرار مریخ از گنجینهی اطلاعاتی هستند که از کاوشگر قطبی به آنها رسیده است.
اینتل همواره وجود بیشترین تعداد هستهی ممکن را در پردازندههای سِرور پرچمدارش تضمین کرده که در آنها& چندین پردازنده در قالب سیستمی واحد عمل میکنند. کامپیوترهای سِرور در زمرهی گرانقیمتترین تجهیزات پایگاه داده قرار دارند؛ ازاینرو، مشکل چندانی برای میزبانی از گرانترین تراشههای پردازندهی تولیدشده نیز ندارند. بااینحال، بازار مصرفکنندگان حساسیت بسیاری روی قیمتها دارد. پس، برای این گروه از مصرفکنندگان تراشههایی درنظر گرفته شده که عموما تعداد هستههای کمتری دارد. باوجوداین، حتی مصرفکنندگان عام نیز همواره بهدنبال راهی برای برخورداری از بیشترین تعداد هستهی ممکن ترجیحا با قابلیت اُوِرکلاک بیشتر و نیز قیمت مقرونبهصرفهتر هستند. شرکت مشهور اینتل با ارائهی پردازندهی قدرتمند Xeon W-3175X مطالبهی آنان را بیپاسخ نگذاشته است. ۲۸ هستهی این پردازنده درکنار ۵۶ رشتهی پردازشی همواره و بهطور پایدار فعال است و بهترین نتایج را در پردازش سنگین و موازی بهبار میآورد. درادامه، نگاهی جامع میاندازیم به ویژگیهای هیولای سِرور جدید اینتل، یعنی Xeon W-3175X.
قویترین و سریعترین پردازندهی اینتل تاکنون
Xeon W-3175X پردازندهای هیولا بهمعنای واقعی کلمه است. در این پردازنده، ۲۸ هسته و ۵۶ رشتهی پردازشی بهکمک بزرگترین طراحی تراشهی Skylake اینتل از خانوادهی x86 در یک تراشه گِردهم آمدهاند تا ناممکنها را برای هواداران اینتل ممکن سازند. هستههای این تراشه قدرتمند برای کار در فرکانس پایهی ۳.۱ گیگاهرتز برنامهریزی شدهاند و البته، حداکثر فرکانس تقویتشدهی این پردازندهها ۴.۵ گیگاهرتز است. هستههای متعدد پردازندهی توانمند اینتل با ۶ کانال حافظه از نوع DDR4 در فرکانس ۲۶۶۶ مگاهرتز تغذیه میشوند و این پردازندهها تبادل دادهها را در ۴۴ مسیر ارتباطی PCIe پشتیبانی میکنند. همهی این ویژگیها با توان حرارتی ۲۵۵ واتی عملیاتی میشود.
معمولا اینتل قیمت پردازندههای خانوادهی Xeon را با اصطلاح «قیمت طبق» (Tray Price) ذکر میکند؛ یعنی قیمتی که گردآورندگان سیستمهای سِرور برای خرید هر پردازنده در بستهای ۱،۰۰۰ تایی باید بپردازند. درنتیجه، قیمت خُردهفروشی این محصولات برای مصرفکنندهای که خارج از این چرخه قرار دارد، رقمی درحدود ۵ تا ۱۵ درصد بسته به میزان تقاضای بازار خُرد افزایش مییابد. برای این محصول اینتل قیمت مصرفکنندهی پیشنهادی ۲،۹۹۹ دلاری درنظر گرفته شده که البته جایگزین «قیمت طبق» آن میشود. این بدان معنا است که اینتل انتظار فروش ۱،۰۰۰ قطعه از این پردازنده را به قطعهساز اصلی (OEM) واحد ندارد. قیمت ۲،۹۹۹ دلاری پردازندهی سِرور مخوف اینتل بسیار ارزانتر از ۸،۰۰۰ دلاری است که قطعهسازهای اصلی وقتی این پردازنده هنوز مراحل NDA خود را طی میکرد، برای آن متصور بودند. البته، بازهم ارزانتر از ۴،۰۰۰ دلاری است که خُردهفروشیها چند هفته مانده به عرضهی W-3175X پیشبینی میکردند.
پردازندهی سِرورِ جدید اینتل برای راهاندازی به مادربردی با سوکت جدید LGA3647 نیاز دارد. مدلهای کنونی پردازندههای خانوادهی Xeon W که حداکثر ۱۸ هستهی پردازشی دارند، از سوکت نامآشنای LGA 2060 پشتیبانی میکنند. اکنون سوکت پایه یک گام ارتقا یافته و دیگر پذیرای پردازندههای قدیمیتر این خانواده نیست. درحالحاضر، فقط دو مادربرد با این سوکت تأیید اعتبار شده است: ۱. مادربرد Dominus Extreme شرکت ایسوس (ASUS)؛ ۲. مادربرد نامگذارینشدهی شرکت گیگابایت (Gigabyte). باتوجهبه اینکه با پردازندهای Xeon روبهرو هستیم، این پردازنده هم از حافظههای کلاس مصرفی و هم از حافظههای رجیسترشده با پشتیبانی از ECC و حداکثر ظرفیت ۵۱۲ گیگابایت پشتیبانی میکند. چیپست مادربرد پیشبینیشده C621 اینتل خواهد بود.
پردازندههای خانوادهی Xeon عموما ضریب بسته (Locked) است و قابلیت اُوِرکلاک ندارند. باوجوداین، پردازندهی Xeon W-3175X با قابلیت ضریب باز (Unlocked) بهدست مشتریان خواهد رسید. بازبودن ضریب این پردازنده برای کاربران امکان تنظیم فرکانس هستهها را برپایهی کدهای نرمال، یعنی کد AVX512 و کد AVX2، فراهم خواهد ساخت. فرکانس کلاک پایهی این پردازنده بهازای توان طراحی حرارتی ۲۵۵ وات چندان درخورتوجه نیست؛ ازاینرو، تلاش برای تقویت آن به ۴.۵ گیگاهرتز مصرف توان را در سطح تمامی هستهها بهطور جدی افزایش خواهد داد؛ بههمیندلیل، ایسوس در مادربرد خود از مدار تغذیهی پردازندهی ۳۲ فازی استفاده میکند و البته، کار با این پردازنده به منبع تغذیهی قدرتمندی با توان فراوان نیاز دارد.
هیولای اینتل در فکر پسگرفتن تاجوتخت
رقابتی شدید و تنگاتنگ در میان پردازندهی Xeon W-3175X و دیگر پردازندههای همردهی آن، هم از برند مادر و هم از برند AMD وجود دارد.
در تیم آبی، پردازندهی Xeon W-3175X با ۲۸ هسته و برادر بزرگتر پردازندهی جدید Core i9-9980XE با برچسب قیمت ۲،۰۰۰ دلاری وجود دارد. پردازندهی 9980XE تعداد هستههای کمتری دارد و این هستهها در فرکانس پایینتری درحالفعالیت هستند؛ اما توان طراحی حرارتی خیلی کمتری (معادل ۱۶۵ وات) هم دارد.
در میان پردازندههای ورک استیشن اینتل، پردازندهی ۱۴ هستهای Core i9-9990XE نیز دیده میشود که ترکیب عجیبی از تعداد هستههای کمتر، اما فرکانس کاری بیشتر است. در این پردازنده، هستهها میتوانند در حداکثر فرکانس ۵ گیگاهرتز کار کنند. پردازندههای یادشده ازطریق مزایده فقط به قطعهسازهای اصلی و البته بدون هیچ ضمانتی فروخته میشود. پس، احتمال پیداکردن یکی از این پردازندهها در بازار بسیار ناچیز است.
البته، اینتل پردازندههای سِرور خود را هم میتواند به میدان رقابت بکشاند. نمونهی مشابه پردازندهی بررسیشدهی ما پردازندهی Xeon Platinum 8180 است که تابهامروز، لقب گرانترین عضو خانوادهی اینتل را کسب کرده است. این پردازنده همچون برادر کوچکترش از ۲۸ هسته برخوردار است؛ اما توان طراحی حرارتی کمتری دارد و در محدودهی فرکانس کاری پایینتری نیز فعالیت میکند. گفتنی است درحالیکه Platinum 8180 از پیکربندی ۸ سوکته پشتیبانی میکند، W-3175X پردازندهای تکسوکته است. Platinum 8180 با برچسب قیمت ۱۰،۰۰۰ دلاری خود بسیار گرانتر از پردازندهی بررسیشده ما است؛ ولی بازارهایی که مشتری پردازندههای سِرور است، با این قیمتها کنار میآیند.
مقالههای مرتبط:
درحالیکه اینتل بهتبعیت از مشتریانش بهتازگی از پردازندههای ۱۸ هستهای بهسمت ۲۸ هستهای حرکت کرده، AMD در آگوست۲۰۱۸ (برابر با مرداد۱۳۹۷) پردازندههای قدرتمند ۳۲ هستهای خود را برای بازارهای دسکتاپ پرچمدار و ورکاستیشن معرفی کرد. برای مقایسهی پردازندههای پرهستهی این دو شرکت ابتدا بهتر است بدانیم پردازندهی ۱،۷۹۹ دلاری AMD با عنوان Threadripper 2990WX بهطور همزمان از راهبرد Multi-die استفاده میکند. درواقع، AMD چهار Zeppline Die با ۸ هسته در هریک را باهم جفت کرده و پردازندهی تحسینبرانگیزی با ۳۲ هسته و ۶۴ رشتهی پردازشی و البته پشتیبانی از ۴ کانال حافظه ساخته است. پردازندهی رقیب در تیم AMD توان طراحی حرارتی تقریبا یکسانی با W-3175X (افزونبر ۲۵۰ وات) دارد؛ اما محدودهی فرکانس آن تاحدی کمتر، یعنی بین ۳ تا ۴.۲ گیگاهرتز است. این پردازنده با بهرهمندی از هستههای Zen از ۶۴ مسیر ارتباطی PCIe پشتیبانی میکند که درمقایسهبا ۴۴ مسیر زیر پوشش پردازندهی بررسیشدهی ما بهمراتب پذیرفتنیتر است. در جدال قیمتها نیز، پردازندهی AMD درحدود ۱،۲۰۰ دلار ارزانتر از پردازندهی Xeon است و البته، تعداد زیادی مادربرد با سوکت TR4 و چیپست X399 میتواند پذیرای آن باشد. در چنین وضعیتی، مقایسه جذابتر خواهد شد.
اگر بخواهیم Xeon W-3175X را با پردازندههای ویژهی سِرور AMD مقایسه کنیم، دَمدستترین نمونهی ممکن پردازندهی تازهمعرفیشدهی EPYC 7601 است. پردازندهی EPYC طراحی نسبتا مشابهی با Threadripper دارد؛ اما اینبار از عدد شگفتآور ۱۲۸ مسیر ارتباطی PCIe و تعداد ۸ کانال حافظه و تا سقف ۲ ترابایت حافظهی DDR4 بهازای هر پردازنده پشتیبانی میشود. نکتهی مهم دیگر توان طراحی حرارتی پردازندهی سِرور AMD بیش از ۱۸۰ واتی است که درمقایسهبا پردازندهی همخانوادهی خود و پردازندهی بررسیشدهی ما متعادلتر است. بااینحال، باید انتظار فرکانسهای کاری کمتری نیز در محدودهی ۲.۲ تا ۳.۲ گیگاهرتز داشته باشیم. پردازندهی EPYC 7601 از دو سوکت بهطور همزمان پشتیبانی میکند و قیمت ۴،۲۰۰ دلاری آن اختلاف فاحشی با پردازندههای یادشده دارد.
در هر بخش از این مقایسه، تقریبا پردازندهی W-3175X اینتل از ویژگی عملکردی برتری برخوردار است؛ اما روی کاغذ انتظار میرود کارایی کمتری درمقایسهبا ارقام کارخانهای از خود نشان دهد. در جدول زیر، تمام مشخصات پردازندههای ذکرشده برای مقایسه درکنار هم آمده است.
۳۲/۶۴ | ۳۲/۶۴ | ۱۶/۳۲ | تعداد هسته/رشته | ۲۸/۵۶ | ۱۸/۳۶ | ۲۸/۵۶ |
---|---|---|---|---|---|---|
۲.۲ | ۳ | ۳.۵ | فرکانس پایه (GHz) | ۲.۵ | ۳ | ۳.۱ |
۳.۲ | ۴.۲ | ۴.۴ | فرکانس بوست | ۳.۸ | ۴.۵ | ۴.۵ |
۱۲۸ | ۶۴ | ۶۴ | تعداد PCIe | ۴۸ | ۴۴ | ۴۴ |
۱۸۰ | ۲۵۰ | ۱۸۰ | توان طراحی حرارتی | ۲۰۵ | ۱۶۵ | ۲۵۵ |
۸x۲۶۶۶ | ۴x۲۹۳۳ | ۴x۲۹۳۳ | حافظه DDR4 | ۶x۲۶۶۶ | ۴x۲۶۶۶ | ۶x۲۶۶۶ |
۴۲۰۰ | ۱۷۹۹ | ۸۹۹ | قیمت (دلار) | ۱،۰۰۰ | ۱،۹۹۹ | ۲،۹۹۹ |
۲ | ۱ | ۱ | تعداد سوکت پشتیبانیشده | ۱-۸ | ۱ | ۱ |
Epyc 7601 |
Threadripper 2990X |
Threadripper 2950X | ویژگیهای پردازنده | Xeon 8180 |
Core i9-9980XE |
Xeon W-3175X |
روش ساخت تراشههای Xeon اینتل
روش ساخت پردازندههای سازمانی (enterprise) اینتل در چندین نسل نسبتا ثابت مانده است. در این بخش، اینتل همواره سه مدل پردازنده با تعداد متنوع هسته تولید میکند تا پاسخگوی انواع تقاضا در بازار سِرورها باشد: ۱. پردازندهی Xeon Scalable با تعداد هستههای کم (LCC) که حداکثر ۱۰ هسته دارد؛ ۲. پردازندهی Xeon Scalable با تعداد هستههای زیاد (HCC) که تعداد هستههای آن حداکثر به ۱۸ هسته میرسد؛ ۳. پردازندههای Xeon Scalable با تعداد بسیار زیادی هسته که حداکثر تعداد هستهها در آن به عدد ۲۸ میرسد. ممکن است در هر پردازنده تعدادی از هستهها غیرفعال شده باشد تا با پردازندههایی متنوع ازنظر تعداد هسته، توان مصرفی یا میزان حافظهی کش روبهرو باشیم.
در آخرین نسل پردازندههای سِرور، سه گروه تراشهی مذکور برپایهی ریزمعماری Skylake-SP ساخته شدهاند که تمامی تراشههای Xeon Scalable فعلی اینتل را شامل میشود. پردازندههای Xeon Bronze و Xeon Silver اصولا در گروه تراشههای LCC قرار میگیرند و امکان بهکارگیری آنها در سیستمهای ۲ سوکته وجود دارد. پردازندههای Xeon Gold همراهبا چند قلم از پردازندههای تضعیفشدهی XCC اینتل در گروه HCC قرار میگیرند و امکان پشتیبانی از ۲ تا ۴ سوکت را دارند. درنهایت، به گروه Xeon Platinum میرسیم که جزو پردازندههای XCC هستند و امکان چیدمان سیستمی با ۸ سوکت را فراهم میکنند.
بهمنظور تأمین بازار دسکتاپ ردهبالا (HEDT) برای هواداران و آن دسته از مصرفکنندگانی که به ورکاستیشن نیاز دارند و نه لزوما سِرور، اینتل این طراحیها را وارد چرخهی تولید و عرضهی خود کرده است. برای تراشههای کلاس مصرفی اینتل پشتیبانی از حافظههای ECC را حذف؛ اما امکان اُوِرکلاک را حفظ میکند. برخی فرکانسها در مقدار مشخصی تنظیم و تمام پردازندهها به اجرای تک سوکت محدود میشوند.
از دیدگاه طراحی، اینتل در پیکربندی Die پردازندهی سِرور XCC، نظیر پردازندهی W-3175X با ریزمعماری Skaylake-SP، از توپولوژی ۶ در ۶ استفاده میکند. در این توپولوژی خاص، ۵ ردیف به هستهها و حافظههای کش اختصاصی (درمجموع ۳۸.۵ مگابایت در پردازندهی بررسیشدهی ما) آنها مربوط است. البته، این ۵ ردیف در دو بلوک کنترلرهای حافظه DDR4 قرار گرفته و ردیف اول یا بالاترین ردیف به بسترهای I/O نظیر گذرگاههای PCIe x16 و پورتهای UPI مرتبط است.
در گذشته، شرکت اینتل فقط سعی میکرد پردازندههای LCC خود را بهسمت بازارهای «حساس به قیمت» هدایت کند. با تغییر این رویکرد، اینتل اکنون پردازندههای ۱۸ هستهای خود را از گروه HCC بهدست مصرفکنندگان عام میرساند و در این حوزه، درحالرقابت با AMD است. بهتازگی نیز با عرضهی پردازنده 3175X، این شرکت قصد دارد طراحی XCC خود را دراختیار این گروه از مصرفکنندگان قرار دهد.
در چند نسل اخیرِ پردازندههای سازمانی، بسیاری از هواداران از اینتل خواستهاند بیشترین تعداد هستهی ممکن را با قابلیت اُوِرکلاک در قالب پردازندهای برایشان فراهم کند. تنها اشکالی که بر سر راه چنین هدفی قرار دارد، این است که تولید و عرضهی پردازندهای با تعداد هستهی فراوان و ضریب باز برای رسیدن به حداکثر فرکانس ممکن در کلاس مصرفی، توانایی تخریب بالقوهی بازار پردازندههای سِرور Xeon این شرکت را دارد. اگر پردازندهای با تعداد هستهی زیاد و بدون وجود معادل مصرفی آن بخواهید، باید هزینهی زیادی برای بهدستآوردن پردازندهی سِرور بپردازید. بهنظر میرسد اینتل قصد دارد به چنین قماری دست بزند.
معمولا خودروهای تولیدی آلفارومئو ازجمله محصولات ساختهشدهی زیبا در تاریخ صنعت خودروسازی هستند. درواقع، سه مجری برنامه گرندتور، یعنی جرمی کلارکسون و ریچارد هاموند و جیمز می، بهطور مداوم خودروهای تولیدی آلفارومئو را بهدلیل زیبایی و ویژگیهای رانندگیشان ستایش میکنند. درحالیکه ضربالمثل قدیمی «زیبایی در چشم بیننده است» برای بسیاری چیزها صدق میکند، خودروهای آلفارومئو میتوانند در این زمینه سرآمد و برتر از سایرین باشند.
اگر خودروساز ایتالیایی تصمیم بگیرد کامیون کِشنده بسازد، محصولات این شرکت چگونه خواهند بود؟ تهکانگ لی (Taekang Lee)، طراح بیهانس اهل کرهجنوبی، برای کمک به تخیل ما رندرهایی جذاب از کامیون کِشندهی آلفارومئو طراحی کرده است.
لی بهخوبی توانسته زبان طراحی آلفارومئو را در قالب کامیون بهتصویر بکشد. شکل منحصربهفرد جلوپنجرهی اسکودتو (Scudetto) به زیبایی کابین میافزاید. منحنیهایی که از جلوپنجره بهسمت داخل کابین حرکت میکنند، سبک طراحی ایتالیایی را بهنمایش میگذراند که همراهبا چراغهای جذاب سیستم روشنایی روز برجستهتر میشود.
مقالههای مرتبط:
معمولا محصولات آلفارومئو در رنگ قرمز جذابیت بیشتری دارند و هیچگاه نمیتوانیم به رنگ دیگری بهجز قرمز برای این کامیون فکر کنیم. با استفاده از این طرح رنگ، یقین داشته باشید کوکاکولا واقعا میتواند از این کامیونهای ایتالیایی برای حمل محصولاتش استفاده کند؛ البته، اگر این طرح روزی به تولید نهایی برسد. در زیبایی و انتخاب رنگ میتوان این رندر را با کامیون برقی تسلا سِمی (Tesla Semi) مقایسه کرد که هماکنون در برخی نقاط آمریکا آزمایش میشود.
از دههی ۱۹۳۰، آلفارومئو به ساخت کامیون و اتوبوس و اتوبوس برقی مشغول است. بااینحال، اگر روزی این رندر به واقعیت تبدیل شود، اولینباری خواهد بود که خودروساز ایتالیایی کامیون کِشنده تولید خواهد کرد.
در یک ماه گذشته، شایعههای گیجکنندهای دربارهی جداشدن AMD از شریک دیرینهاش، یعنی Asmedia و از سرگیری طراحی و ساخت چیپستهای AMD باردیگر بهدست خودش منتشر شد. برخی وبسایتها از جدایی این دو شرکت در تمام زمینههای همکاری از یکدیگر خبر دادند و برخی دیگر تصریح کردند AMD چیپست نسل بعدی X570 را خودش طراحی خواهد کرد؛ اما برای تولید بردهای ردهپایینتر همچنان بر Asmedia متکی خواهد ماند.
اکنون، اطلاعات تأییدشدهای در دست است که بیان میکند AMD دستِکم برخی از چیپستهای سری ۵۰۰ خود را با بهرهگیری از توان و تجربهی Asmedia تولید خواهد کرد.
بنابر گزارش خبرگزاری DigiTimes، شرکت تایوانی Asmedia در اواسط سال ۲۰۱۹ و درست بعد از آنکه شریک آمریکاییاش برای تولید چیپستهای مادربرد X570 با پشتیبانی از گذرگاه ارتباطی PCIe 4.0 اقدام کند، وارد مرحلهی اجرای سفارشهای طراحی و تولید تراشههای PCIe شریک آمریکاییاش خواهد شد.
ازآنجاکه در پردازندههای مدرن تعداد درخورتوجهی از بسترهای I/O روی Die و در خودِ پردازنده جمع میشود، پرسوجو دربارهی پشتیبانی مادربردی از درگاه ارتباطی PCIe خاص چندان محلی از اعراب نخواهد داشت. درحالحاضر، پردازندههای ۷ نانومتری نسل بعدی رایزن با نام رمزی Mattise روی I/O Die و در خودِ تراشه، از استاندارد ارتباطی PCIe 4.0 پشتیبانی میکند. این احتمال وجود دارد که برای برخی از مادربردهای سری ۳۰۰ و ۴۰۰ ایامدی امکان پشتیبانی از استاندارد PCIe 4.0 فراهم شود. در این مادربردها، دستِکم نزدیکترین اسلات به پردازنده میتواند از PCIe 4.0 پشتیبانی کند. حتی اگر AMD امکان پشتیبانی از PCIe 4.0 را به مادربردهای سری ۵۰۰ خود منحصر کند، پردازندهی Mattise روی Die خود از این قابلیت (پشتیبانی از PCIe 4.0) برخوردار است.
در دیاگرام چیپست X370 که در شکل زیر نشان داده شده است، مشاهده میشود کدام انواع استانداردهای ارتباطی در هریک از بلوکهای سختافزاری پشتیبانی میشود. در پردازندهی نسل سوم رایزن، پیوندهای سبز پررنگ در این شکل بر استاندارد ارتباطی PCIe 4.0 منطبق خواهد بود؛ بیآنکه به پشتیبانی مادربرد از این گذرگاه داده نیازی باشد. سؤالی که مطرح میشود این است: AMD به پل جنوبی (Southbridge) پشتیبانی از PCIe 4.0 را اضافه خواهد کرد یا نه؟ تقویت پهنای باند از PCIe 3.0 x4 به PCIe 4.0 x4 حداکثر پهنای باند نظری را ارتقا خواهد داد.
درحالحاضر، همچنان مشخص نیست Asmedia چیپست X570 را بهصورت استاندارد طراحی کرده یا AMD خودش در تولید و توسعهی آن دست دارد. انتظار میرود این چیپست دربرگیرندهی حداقل بخشی از فناوریهای Asmedia از هر نوع ممکن باشد. البته، بسیار بعید است که AMD برای مثال بخواهد کنترلر USB 3.1 را خودش طراحی و تولید کند.
شایعاتی هم دربارهی توان طراحی حرارتی نسبتا بالای چیپست X570 (بهمیزان ۱۵ وات) درمقایسهبا چیپستهای دسکتاپ متداول (با توان طراحی حرارتی ۶ تا ۸ وات) وجود دارد. اگر این شایعات درست باشد، لااقل بخشی از این TDP بیشتر بهدلیل استفاده از گذرگاه ارتباطی PCIe 4.0 اتفاق خواهد افتاد.
پرسش مهمتر این است: استفاده از استاندارد ارتباطی جدید PCIe 4.0 مزیتهای عملی واضحی خواهد داشت یا نه؟ سرعت حافظههای NVMe SSD آرامآرام به مرزهای نرخ انتقال داده در درگاه PCIe 3.0 نزدیک میشود؛ درنتیجه، پاسخ این پرسش مثبت است. برخی از تجهیزات ذخیرهسازی ردهبالا و نیز برخی از برنامههای نرمافزاری از این پهنای باند اضافی فراهمشده حداکثر استفاده را خواهند کرد. باوجوداین برای عموم کاربران، این تأثیرات چندان ملموس نخواهد بود. بیشتر کاربران هیچگاه حجم بارِ I/O متجاوز از پهنای باند PCIe به سیستم خود تحمیل نمیکنند و به ارتقای پهنای باند این درگاه نیازی پیدا نخواهند کرد.
در سمت دیگر ماجرا، پردازندهی گرافیکی یا GPU از ارتقای نرخ انتقال دادهی این درگاه سود خواهد برد؛ اما درمجموع، تفاوت عمدهای در کارایی کلی سیستم ایجاد نخواهد شد. آزمایش روی پردازندههای گرافیکی دسکتاپ نشان میدهد با پیکربندی GPU منفرد، کارایی چندان متأثر از پهنای باند PCIe نیست؛ مگر آنکه از پیکربندی GPU چندگانه استفاده شود. در این حالت نیز، نصب دو GPU روی کانال CPU و Northbridge در پیکربندی متوازن X8/X8 کارایی بیشتری خواهد داشت تا نصب دو GPU در کانال CPU و Southbridge با پیکربندی نامتوازن X16/X4.
یکی از بخشهایی که PCIe 4.0 ممکن است بهکار آید، در پیکربندیهای GPU خارجی (eGPU) است. آزمایشها حاکی از آن است که پردازندهی گرافیکی ردهبالا حجم چشمگیری از کاراییاش را در حالت نصب خارجی ازدست میدهد. این مشکل در کارتهای انویدیا درمقایسهبا کارتهای AMD بیشتر خودنمایی میکند.
بههرحال، PCIe 4.0 بیشتر کاراییاش را در حالتی نشان میدهد که تعداد نسبتا کمتری از مسیرهای ارتباطی PCIe ارائه شده باشد. تقویت اسلات PCIe 3.0 X4 به اسلات PCIe 4.0 تأثیر بیشتری بر کارایی کل سیستم درمقایسهبا زمانی خواهد داشت که پیکربندی GPU واحد را به همان شیوه ارتقا دهیم.
موضوعاتی نظیر تبعیض در استخدام، سوگیریهای جنسیتی و افکار کلیشهای در این زمینه و تبعیض در ارتقای شغلی، توجه بسیاری را بهخود جلب کرده؛ اما نابرابری در دستمزد در میان مهمترین موضوعات اشتغال زنان مطرح میشود.
امروزه، شکاف درآمدی از معضلات مهم پیش روی زنان در سراسر جهان، حتی در کشورهای پیشرفته است؛ بهگونهای که کمتر کشوری در جهان یافت میشود که فاصلهی دستمزد و حقوق دریافتی زنان و مردان شاغل در آن برابر یا حتی بههم نزدیک باشد. هرچند کشورهای حوزهی اسکاندیناوی اقدامات شایانتوجهی را در این زمینه آغاز کردهاند.
بهبیان دیگر، شکاف جنسيتی دستمزد به تفاوت بين مقدار پول پرداختشده به نيروی کار زن و مرد غالبا برای انجام کار مشابه منجر میشود؛ اقدامی که بهواسطهی تبعیض در استفادهی بهینه از تخصص نیروی کار زنان تحصیلکرده و مجرب به اثرهای نامطلوب در رشد اقتصاد جهانی منجر شده است. دراینمیان، بررسی وضعیت شکاف جنسیتی پرداختها در ایالات متحدهی آمریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان باتوجهبه آمارهای موجود، چندان خوشایند نیست.
براساس دادههای گردآوریشده ازطریق ادارهی سرشماری آمریکا در سال ۲۰۱۷ و مستندات مرکز جمعیتشناسی ایالت مینسوتا و نیز دادههای مندرج درپایگاه سرشماری IPUMS آمریکا، متوسط درآمد سالانهی نیروهای تماموقت ۱۸ تا ۶۵ سالهی آمریکایی محاسبه شده است. منظور از کارگر تماموقت کسی است که ۵۰ تا ۵۲ هفته در سال شاغل است و دستِکم هفتهای ۳۵ ساعت کار میکند.
آمار و شواهد حاکی از آن است که میانگین دریافتیهای کارگران مرد درمقایسهبا کارگران همتراز زن بیشتر است. میزان شکاف جنسیتی درآمدها با افزایش سن نرخ صعودی پیدا میکند و این فاصله در میان زنان و مردان جوان کمتر است. درحالیکه درآمد متوسط یک زن ۱۸ سالهی آمریکایی معادل ۸۹ درصد دریافتی یک مرد ۱۸ ساله است، درآمد میانگین یک زن ۶۵ ساله چیزی درحدود ۷۶ درصد از دریافتی یک مرد ۶۵ ساله را شامل میشود. این امر از همبستگی میان افزایش فاصلهی دریافتیها با افزایش سن کارگران حکایت میکند؛ یعنی با افزایش سن کارگران، شکاف جنسیتی پرداختها نیز افزایش مییابد.
نمودار زیر شکاف جنسیتی پرداختی در سنین مختلف را نشان میدهد. سن در محور افقی نمودار و میانگین دریافتی سالانهی زنان و مردان کارگر در محور عمودی نمودار ترسیم شده است:
همچنین، جدول زیر نمایانگر میانگین مجموع درآمدهای شخصی زنان در مقایسه با مردان در سنین مختلف است:
شاید تصور میکنید عکاسی در سفر با سایر موقعیتها تفاوت چندانی ندارد؛ اما اینچنین نیست. درواقع، شیوههای سادهای وجود دارد که با بهرهگیری از آنها، در طول سفر میتوانید سوژههای جذاب و حتی منحصربهفرد و ماندگاری شکار کنید. درادامه، شما را با هفت شیوهی خاص برای عکاسی در سفر آشنا میکنیم.
۱. ساده فکر کنید
در برخی مواقع، تمرکز زیاد برای بهدستآوردن سوژهی عکاسی مناسب و تجزیهوتحلیل آن از ابعاد مختلف باعث میشود به نتیجهی مناسبی نرسید و ناامید شوید. توصیه میکنیم در برخی از اوقات، مانند کودکی خردسال با ذهنی ساده فکر کنید؛ زیرا برخلاف تصور عموم مردم، این کار گاهی اوقات میتواند به خلاقیت منجر شود.
شاید ساده فکرکردن برای عکاس حرفهای کمی سخت باشد و بهرهگیری از این رویکرد هم همیشه به کسب نتایج ایدهآل منجر نشود؛ اما بهتر است گاهی همهچیز را فراموش کنید و اجازه دهید ذهن کودکانهی شما تصمیم بگیرد.
۲. همیشه روی سوژهی اصلی تمرکز نکنید
شاید رویدادهای بزرگی، همچون جشنوارهها یا مسابقههای ورزشی مهم، سوژههای نابی برای عکاسی باشند؛ ولی در بیشتر مواقع، اتفاقهای حاشیهای این رویدادها که چندان هم مهم بهنظر نمیرسند، میتوانند باعث ثبت تصاویر بسیار جذابتری شوند.
۳. فرصتهای طلایی را ازدست ندهید
مقالهی مرتبط:
گاهی اوقات سوژهی بسیار خوبی برای عکاسی پیدا میکنید و خود شما نیز بهخوبی میدانید فرصت کاملا مناسبی نصیبتان شده است. بااینحال، بهدلایل مختلف آن سوژه را رها و عکاسی را به زمان دیگری موکول میکنید. باوجوداین معمولا در بیشتر مواقع، دیگر نمیتوانید سوژهی مناسب دیگری پیدا کنید. برای مثال، تصمیم می گیرید چند روز را کنار دریا بگذارنید. روز اول، منظرهی غروب دریا و رنگهای شگفتانگیزی که در آن لحظه خلق میشوند، شما را شیفتهی خود میکند؛ اما بهدلایلی در آن روز، از این منظرهی بهیادماندنی عکس نمیگیرید. ممکن است در روزهای بعدی سفرتان، هوا ابری باشد یا در لحظهی غروب کنار دریا نباشید یا منظرهی غروب به زیبایی روز اول نباشد؛ بنابراین، یکی از سوژههای زیبای عکاسی را بهراحتی ازدست میدهید.
۴. عکاسی در هوای نامناسب را ازدست ندهید
قطعا وقتی به گرفتن تصاویر زیبا در طول سفر فکر میکنید، ممکن است سوژههایی مثل آسمان تاریک و ابری یا مناظر خیس چندان برایتان جذاب نباشد. باوجوداین، گاهی اوقات هوای بارانی و برفی یا مِه غلیظی که همهجا را میپوشاند، مناظر رؤیایی و وصفناپذیری خلق میکند. اگرچه عکاسی در فضای باز در هوای بارانی یا برفی کمی دشوار و آزاردهنده است، قطعا ارزشش را دارد. گاهی اوقات، حتی از پشت پنجره هم میتوانید تصاویری بهیادماندنی ثبت کنید.
۵. از کنار زشتیها بهسادگی عبور نکنید
گاهی موضوعها و سوژههایی که اصلا زیبا نیستند و جذابیتی ندارند، ممکن است سوژههای منحصربهفردی باشند و نگرشهای جدیدی در عکاسی ایجاد کنند. برخی از عکاسان اصلا در جستوجوی سوژههای زیبا و فریبنده نیستند و روی موضوعاتی تمرکز میکنند که کمتر به آنها توجه میشود. برای نمونه، معماری ساختمانهای ساده و خستهکننده که در همهجا دیده میشوند، میتواند جزو همین سوژهها باشد.
۶. قبل از بازدید از مکانهای دیدنی توصیهشدهی افراد محلی، کمی مردد باشید
برخی مواقع، ممکن است مکانی برای افراد محلی شهر یا روستا یا منطقه جذاب باشد؛ اما مسافران را آنچنان مجذوب نکند و حتی باعث شود برنامهی سفر اصلی مسافر بهدلیل بازدید از آن مکان یا مکانها بههم بخورد. بنابراین قبل از بازدید از چنین مکانهایی، کمی فکر کنید. تصمیم شما برای بازدید از آنها صرفا بهدلیل گفتههای افراد محلی نباید باشد. البته دربارهی مکانهای مشهور و شناختهشده اینچنین نیست و نباید بازدید از آنها را ازدست بدهید.
۷. به همهی سوژهها و اتفاقهای اطرافتان توجه کنید
هر سوژهای در نزدیکی و اطرافتان ممکن است جالب باشد؛ از اتفاقهای مختلف در خیابانها گرفته تا مراسم و آیینهای سنّتی یا مذهبی. برای مثال، تصویر بالا از یکی از بازارهای محلی ماهیفروشی پرجنبوجوش در هند گرفته شده است.
حتی وقتی سوار اتوبوس یا تاکسی هستید یا پیادهروی میکنید، ممکن است سوژهای جالب نظرتان را بهخود جلب کند. همچنین، هنگامیکه در ترافیک آزاردهندهای گیر افتادهاید، بهدنبال شکار لحظهها باشید.
در سهماههی اخیر، آمازون بهلطف سرویس اَبریاش بیش از آنچه والاستریت تخمین زده بود، درآمد کسب کرده است. وبسرویسهای آمازون یا خدمات وب آمازون (AWS) در سهماههی منتهی به دی ۷.۴۳ میلیارد دلار فروش خالص داشته که درمقایسهبا زمان مشابه در سال گذشته، ۴۵ درصد رشد یافته است. این میزان فروش ۲.۲ میلیارد دلار از درآمد عملیاتی را تشکیل میدهد که با دوسوم درآمد عملیاتی کل شرکت برابر بوده و درمقایسهبا سال گذشته ۶۱ درصد رشد کرده است.
طبق گزارش آمازون، وبسرویس این شرکت در سال ۲۰۱۸، حدود ۲۵.۶۵ میلیارد دلار فروش داشته است. AWS حرف اول را در جنگ خدمات اَبری شرکتهای مختلف میزند؛ زیرا ویژگیها و گواهینامههای دولتی بیشتری درمقایسهبا رقبایش دارد. متخصصان باور دارند مایکروسافت با پلتفرم آژور ازنظر رقابتی درحال نزدیکشدن به وبسرویسهای آمازون است؛ اما آمازون همچنان سهم بیشتری از بازار را دراختیار دارد.
مایکروسافت اعلام کرده در سهماههی مشابه، سرویس اَبری این شرکت ۹.۳۸ میلیارد دلار درآمد داشته است. خدمات اَبری مایکروسافت علاوهبر مایکروسافت آژور، چند سرویس دیگر را نیز شامل میشود و مایکروسافت مقدار دقیق درآمد آژور را اعلام نکرده است. بنابراین، مقایسهی آژور و AWS دقیق نیست. بااینحال، گفته میشود آمازون همچنان از رقبایش جلوتر است.
اندی جسی، مدیرعامل خدمات AWS، در کنفرانس آمازون اعلام کرد این شرکت ۵۱.۸ درصد سهم بازار اَبری را دراختیار دارد؛ درحالیکه مایکروسافت ۱۳.۳ درصد بازار و علیبابا ۴.۶ درصد و گوگل ۳.۳ درصد بازار را دراختیار دارند.
علاوهبر افزایش درآمد، محصولات آمازون نیز درحال رشد و گسترش است. در سهماههی گذشته، AWS محصول جدیدی بهنام AWS Outposts را معرفی و قابلیتهای هوش مصنوعی چشمگیری به آن اضافه کرده است.
فورد پرفورمنس (Ford Performance) برای اولینبار نسخه سوپرکار از موستانگ ۲۰۱۹ را بدون استتار روی پوشش رنگ بدنه آزمایش کرد. میدانیم که محصولات اسپرت فورد همیشه از طرحهای رنگ اختصاصی بدنه برای مسابقات مختلف استفاده میکنند، اما این مدل طرح بسیار منحصربهفردی دارد. در حقیقت این نسخه سوپرکار از فورد موستانگ خود را برای حضور در تیمهای 23Red Racing و تیکفورد ریسینگ (Tickford Racing) و حضور در استرالیا آماده میکند.
پیش از رونمایی، فورد تصاویر و ویدئوهایی جذاب از تجزیه و تحلیل تست فورد موستانگ سوپرکار در شبکههای اجتماعی منتشر کرد. این موضوع بازخوردهای زیادی در فضای مجازی داشت و نگاهها را در میان خودروهای اسپرت فصل به خود معطوف کرد.
رایان استوری، مدیر تیم DJR Team Penske، گفت:
امروز زمانی است که طرفداران موستانگ سوپرکار واقعاً میتوانند ببینند این خودرو چگونه عمل میکند و به چه چیزی شباهت دارد؛ درحالیکه خود را برای مسابقات قهرمانی خودروهای سوپرکار ویرجین استرالیا ۲۰۱۹ آماده میکند. این پروژه بدون پشتیبانی فورد استرالیا، استودیو طراحی فورد در آسیا اقیانوسیه و همکاری عمیق فورد پرفورمنس در ایالات متحده امکانپذیر نبود.
کی هارت، رئیس و مدیرعامل شرکت فورد استرالیا و نیوزیلند نیز گفت:
این لحظهای تاریخی است. برای رسیدن این پروژه به چنین وضعیتی، همهی افراد درگیر بودند و هیجان زیادی داشتند؛ حالا امروز برای موستانگ ۲۰۱۹ فصل جدیدی آغاز شده است. موستانگ متعلق به پیست بود و علاوهبر فورد، طرفداران ما نیز منتظر این لحظه هستند.
مقالههای مرتبط:
فورد موستانگ مسابقهای بهعنوان سرمایهگذاری مشترک سهجانبه توسعه داده شده است؛ DJR تیم پنسکه همراهبا تیکفورد ریسینگ و فورد پرفورمنس، برای به ثمر رسیدن پروژه بهشدت تلاش کردند.
برایان نواک، سرپرست بخش موتوراسپرت فورد پرفورمنس گفت:
من واقعا از همراهی با این تیمها که در آمریکا و استرالیا فعالیت میکنند، خوشحال هستم. ما از همان فرایندهایی برای توسعه نسخه سوپرکار استفاده میکنیم که در فورد موستانگ نسکار، موستانگ GT۴ و خودروی موستانگ NHRA انجام دادیم. توسعهی این مدلها در سری مسابقات مختلف انجام میشود؛ بهعنوان مثال خودروی فورد GT در لمانز شرکت کرد و توسعه یافت، سپس ما این دانش را به محصولات جادهای نیز انتقال میدهیم.
رویداد 23Red طی روز جمعه آغاز میشود و بهدنبال آن نیز تیکفورد از خودروی خود با حمایت مانستر انرژی (Monster Energy) در روز شنبه رونمایی خواهد کرد؛ تیمهای دیگرطی روزهای بعدی خودروهای خود را معرفی میکنند.
توشیبا نخستین تراشههای فلش مموری صنعتی با تکنولوژی UFS 3.0 سرعت بالا را معرفی کرد. بازار هدف این مموریها، گوشیهای هوشمند، تبلتها و دستگاههای واقعیت مجازی است. توشیبا گفت که تراشههای جدید از ۹۶ لایه از نوع BiCS FLASH و فناوری فلش سهبعدی و یک کنترلکننده در بستهبندی استاندارد JEDEC ۱۱.۵*۱۳ میلیمتر استفاده میکنند. این تراشهها در سه ظرفیت، ۱۲۸ گیگابایت، ۲۵۶ گیگابایت و ۵۱۲ گیگابایت در دسترس قرار خواهد گرفت.
در این نوع حافظهها کنترلکننده تصحیح خطا، سطحبندی حافظه، ترجمه آدرس منطقی به فیزیکی و مدیریت bad-block توسعه یافته است. هر سه نوع حافظه با JEDEC UFS 3.0 و همچنین استاندارد HS-GEAR4 سازگاری دارند که سرعت انتقال دادهها تا ۱۱.۶ گیگابیت در ثانیه در هر خط خواهد رساند. با دو خط، تراشهها به پهنای باند ۲۳.۲ گیگابیت در ثانیه (۲.۹ گیگابایت در ثانیه) میتوانند دست پیدا کنند.
توشیبا سرعت خواندن و نوشتن تراشهها را اعلام نکرده است، اما اشاره کرد که حافظههای ۵۱۲ گیگابایتی، افزایش عملکرد خواندن و نوشتن را نسبت به نسل قبلی ۷۰ تا ۸۰ درصد افزایش خواهند داد.
توشیبا روی UFS شرطبندی میکند
توشیبا با حافظههای استاندارد UFS JEDEC اصلا ناآشنا نیست، چون اولین شرکتی بود که نمونههای UFS را در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد و در حال حاضر بعد از ۶ سال، این اولین نمونه UFS 3.0 است ساخته و در اختیار کاربر قرار میدهد.
استاندارد UFS در چند سال گذشته بهعنوان یک جایگزین مطمئن و با کارایی بالا برای حافظههای eMMC و شروع به استفاده در گوشیهای هوشمند کرده است. سامسونگ و سایر شرکتها از یک استاندارد واحد برای کارتهای حافظه خارجی بهعنوان جایگزینی برای کارتهای SD استفاده میکنند.
توشیبا فروش جهانی تراشه ۱۲۸ گیگابایتی خود را آغاز کرده است و انتظار میرود که گوشیهای هوشمند از آن استفاده کنند.
دستهای از کارگران شاغل در دنیای گیگ حضور دارند که با مبالغ بسیار پایین، وظایف تکراری و حتی بیمعنی را برای غولهای فناوری انجام میدهند. گوگل، برای توسعهی برنامهی بحثبرانگیز هوش مصنوعی خود، این کارگران رااستخدام میکند. پروژهای که طبق قرارداد غول موتور جستوجو با پنتاگون، باید آماده شود.
یک شرکت برونسپاری جمعی دنیای گیگ با نام Figure Eight، قراردادهای مذکور و انتقال وظایف به کارگران ارزانقیمت را بر عهده دارد. این شرکت به کارگران خود حقوق پایینی حدود یک دلار در ساعت پرداخت میکند تا وظایف کوتاه، تقریبا بیمعنی و تکراری انجام بدهند. کارگران مذکور، وظایف سادهای همچون نگاه کردن و تشخیص دادن عکسهای شبیه به CAPTCHA دارند که درنهایت به آموزشهوش مصنوعی مورد نظر گوگل میانجامد. هوش مصنوعی که طبق قرارداد غول موتور جستوجو، برای وزارت دفاع آمریکا و تحت نام Maven آماده خواهد شد.
پروژهی Maven، یکی از برنامههای پنتاگون است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای تشخیص انسانها از اشیاء، در فیلمهای ضبطشده توسط پهپادها استفاده خواهد کرد. گوگل با استخدام این کارگران (معروف به Microworkers)، میتواند به الگوریتمهای خود بیاموزد که انسانها را از اشیاء پیرامون آنها تشخیص دهد. گزارشهای منتشرشده از کارگران نشان میدهد که آنها اطلاعی از کارفرمای خود یا دلیل انجام فعالیتهای فوق ندارند.
بیش از ۳ هزار کارمند گوگل، سال گذشته بیانیهای را امضا کردند که طی آن، از شرکت خواستند قرارداد خود را با پنتاگون تمدید نکند. گوگل نیز به درخواست آنها احترام گذاشته و تصمیم گرفت تا قرارداد را در تاریخ مشخص برای همیشه پایان دهد. زمان پایان قرارداد با پنتاگون، ماه مارس سال ۲۰۱۹ (اسفند ۱۳۹۷) است.
شرکت Figure Eight قبلا با نام Crowdflower شناخته میشد. این پلتفرم، یکی از بزرگترینها در حوزهی استخدام مایکروورکرهای دنیای فناوری محسوب میشود. در وبسایت شرکت برای معرفی چشمانداز و اهداف آمده است:
شرکت ما، هوش انسانی را در ابعاد بزرگ با مدلهای فوق حرفهای ترکیب میکند تا بهترین دادههای آموزشی را برای پروژههای یادگیری ماشین شما توسعه دهد. شما دادههای خود را در پلتفرم ما بارگذاری میکنید. سپس ما روشهای مناسب برای تشخیص، قضاوت و بررسی آنها را ارائه میدهیم که درنهایت به توسعهی مدلهای آموزشی میانجامد.
گوگل با همکاری چنین پلتفرمهایی، خواهد توانست هوش مصنوعی خود را سریع و با قیمت پایین توسعه دهد.
.: Weblog Themes By Pichak :.