تصور کنید بهمدت ۳۰ روز، در یک اتاق کوچک و تاریک و بدون هیچگونه تعامل اجتماعی محصور شدهاید. بیشتر افراد قادر نیستند چنین شرایطی را تحمل کنند، اما در نوامبر سال ۲۰۱۸، ریچ آلاتی یک قمارباز حرفهای آمریکایی صدهزار دلار شرط بست که میتواند بهتنهایی و در تاریکی مطلق ۳۰ روز دوام بیاورد. او در یک اتاق کاملا تاریک که تنها دارای تختخواب، یخچال و حمام بود، نگه داشته شد ولی با وجود تمام وسایل مورد نیاز برای زنده ماندن، آلاتی نتوانست تا آخر ماه دوام بیاورد. بعد از بیست روز او آزادی خود را با بخشی از آن پول مبادله کرد.
انزوای اجتماعی شدید میتواند اثرات منفی بیشماری روی مغز و روان ما داشته باشد. آلاتی تنها فردی نبود که طیف وسیعی از اثرات جانبی از تغییر در چرخهی خواب گرفته تا توهم را تجربه کرد. اما چرا تحمل انزوا اینقدر برای انسانها دشوار است؟
یکی از دلایل این است که انسانها موجوداتی اجتماعی هستند، بنابراین زندگی در انزوا برای آنها سخت است. بسیاری از افرادی که در محیطهای ایزوله زندگی میکنند مانند دانشمندانی که در قطب جنوب بهسر میبرد، گزارش میکنند که تنهایی دشوارترین بخش کار آنها است. یوسی گینزبرگ، کسی که هفتهها در جنگلهای آمازون به تنهایی سر کرده بود، گفت که او بیش از همه چیز از تنهایی در رنج بود و برای فرار از این تنهایی در ذهن خود دوستانی خیالی ساخته بود.
تنهایی میتواند برای جسم و روان ما آسیبزننده باشد. افرادی که دچار انزوای اجتماعی هستند، درمقابله با شرایط استرسزا، ضعیفتر هستند. همچنین احتمال بروز احساس افسردگی در آنها بیشتر بوده و ممکن است در زمینهی پردازش اطلاعات نیز دچار مشکل شوند. این امر به نوبهی خود منجر به دشواریهایی در زمینهی تصمیمگیری و ذخیره و یادآوری خاطرات میشود. افرادی که تنها هستند، نسبتبه بیماریها نیز حساستر هستند. پژوهشگران دریافتهاند که پاسخ ایمنی سیستم ایمنی یک فرد تنها دربرابر ویروسها متفاوت بوده و احتمال ابتلا به بیماری در او بیشتر میشود.
وقتی افراد در محیطهای فیزیکی جداگانهای قرار میگیرند، اثرات ناشی از انزوای اجتماعی در آنها بیشتر میشود. برای مثال، سلول انفرادی میتواند همراه با تاثیرات روانشناسی منفی نظیر افزایش اضطراب و حملات وحشتزدگی، افزایش سطح پارانویا (بدگمانی) و کاهش توانایی تفکر باشد. در بسیاری از زندانیان، همچنین مشکلات سلامت روان بلندمدتی دیده میشود. ناتاشا کامپوش یک زن استرالیایی که در ده سالگی ربوده شد و برای هشت سال در یک زیرزمین زندانی شده بود، در بیوگرافی خود به این مطلب اشاره کرد که نبود نور و تماس با انسانها موجب تضعیف روان او شد.
تاثیرات انزوا اگر در تاریکی مطلق تجربه شود، حتی میتواند شدیدتر هم باشد و موجب بروز پیامدهای جسمی و روانی شود. یکی از تاثیرات ماندن در تاریکی مطلق این است که چرخهی خواب به هم میخورد. عملکرد دو مکانیسم کلیدی موثر در تنظیم چرخهی خواب، یعنی هورمون ملاتونین و هستهی سوپراکیاسماتیک (suprachiasmatic nucleus) در مغز وابستهبه نور است. روشنایی روز موجب کاهش سطح ملاتونین شده و به بیدار ماندن ما کمک میکند. نور روز همچنین به هستهی سوپراکیاسماتیک کمک میکند که اگر چرخهی خواب ما تغییر کند، زمان بیدار شدن ما را مجددا تنظیم کند. بدون روشنایی روز، این ریتم شبانهروزی دچار تغییر میشود.
مقالههای مرتبط:
این امر توضیح دهندهی آن است که چرا افرادی که در سیستمهای تاریکی نظیر غارها بهسر میبرند (مثلا برای اکتشاف)، ممکن است چرخهی خواب و بیداریشان دچار اختلال شود. درواقع زمانی که آنها احساس میکنند، باید بخوابند در الگوی منظمی باقی نمانده و هر روز دچار تغییر میشود.
اختلال در ریتم شبانهروزی ما میتواند موجب شود که احساس خستگی و افسردگی کنیم. این وضعیت همچین با افزایش خطر ابتلا به سرطان، مقاومت به انسولین و بیماری قلبی و دیگر مشکلات جسمی نظیر چاقی و پیری زودرس مرتبط است.
افرادی که در انزوا قرار میگیرند، ممکن است دچار توهم نیز بشوند. نبود محرک موجب میشود که این افراد، افکار درونی خود را با واقعیتهای دنیای بیرون اشتباه بگیرند. اساسا توهم بهعلت فقدان تحریک مغزی اتفاق میافتد. درواقع، آلاتی در روز سوم انزوای خود، توهماتی نظیر پر شدن اتاق از حباب و باز شدن سقف و دیدن آسمان پر از ستاره را تجربه کرد. افرادی که در انزوای کامل بهسر میبرند، همچنین ممکن است احساس کنند که روحی در آنجا وجود دارد یا اینکه کسی به آنها نگاه میکند.
اگرچه تاثیر انزوای کامل میتواند، شدید باشد، ولی برخی از اثرات قابل بازگشت هستند. مواجهه با روشنایی روز میتواند موجب اصلاح چرخهی خواب و بیداری شود، هرچند ممکن است چند هفته یا حتی چند ماه زمان ببرد. برقراری ارتباط مجدد با انسانهای دیگر، میتواند موجب کاهش تنهایی شود و به بازیابی سلامت جسمی و روانی کمک کند. هرچند برخی از افرادی که ماندن در محیطهای ایزوله را تجربه میکنند، ممکن است دچار مشکلات سلامت روان بلندمدتی مانند اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) شوند.
اما برخی از افرادی که برای یک دورهی زمانی بلندمدت، چالش تنها بودن را میگذارنند، این وضعیت حتی میتواند موجب تقویت رشد عاطفی، احساس نزدیک بودن به دوستان و خانواده و کسب دیدگاه بهتری نسبتبه زندگی شود. آلاتی پس از گذراندن بیست روز انزوای داوطلبانه گفت که این تجربه موجب شد او ارزش مردم و زندگی را بهتر درک کند، تمرکز و توجه او نیز بهتر شد و او بهطور کلی نسبتبه قبل خوشحالتر است.
تقریبا تمامی دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری پیشرفته قابلیت ضبط کلیپهای ویدئویی با رزولوشن Full HD و 4K را دارند. بااینحال، تفاوتهای نمونههای حرفهای با محصولات خانگی و گوشیهای هوشمند چیست؟ چه نکاتی باعث میشود فیلمبرداران حرفهای بهسراغ محصولاتی مانند پاناسونیک GH5 یا GH5S در بخش دوربینهای کوچک و انواع توانمندی مانند سری C کانن و FS سونی و EVA1 پاناسونیک در ردهی دوربینهای فیلمبرداری حرفهای میروند؟
طی سالهای گذشته، صنعت دوربینهای دیجیتال پیشرفت درخورتوجهی بهخود دیده است. این موضوع در بخش فیلمبرداری بیشتر حس میشود؛ جاییکه محصولات جدید همواره قابلیتهای جدید و پیشرفتهتری بههمراه دارند تا آزادیِعمل بیشتری دراختیار کاربران حرفهای قرار دهند. درحالیکه تا چند سال پیش گزینههای اندکی توانایی فیلمبرداری با رزولوشن 4K را داشتند، اکنون عرضهی دوربینهای بدون آینه و DSLR متعددی را در بازار شاهد هستیم که توانایی فیلمبرداری 4K با نرخ ۶۰ فریمبرثانیه را درکنار رنگبرداری ۴:۲:۲ و عمق ۱۰ بیت بههمراه دارند.
عمق بیت (Bit Depth) رنگبرداری یکی از مؤلفههای مهم مدنظر فیلمبرداران حرفهای در انتخاب دوربین ایدهآل است. حتما حین مرور مشخصات فنی دوربینهای مختلف، بهویژه انواع حرفهای، با عبارتهایی اعم از ۸ بیت و ۱۰ بیت و در برخی مواقع نادر، ۱۲ بیت در بخش فیلمبرداری برخورد کردهاید. این مؤلفه از توانایی دوربین در ثبت دقیق رنگها خبر میدهد. باوجوداین، پیش از معرفی عمیقتر مؤلفهی عمق بیت، تفاوت آن با نرخ بیت باید مشخص شود.
نرخ بیت (Bit Rate) که برخی مواقع با عنوان نرخ داده (Data Rate) نیز از آن یاد میشود، بهمعنای میزان اطلاعات ضبطشده در واحد زمان است. هر میزان که نرخ بیت حین فیلمبرداری افزایش یابد، بهمعنای ثبت حجم بیشتری از داده بهوسیلهی دوربین است که از جزئیات و نرخ فریم یا رنگ غنیتر در ویدئو خبر میدهد. این مشخصه تفاوت زیادی با عمق بیت دارد و هریک از بخشی از توانایی دوربین خبر میدهند. البته، نباید فراموش کرد ثبت عمق رنگ بیشتر بهمعنای نرخ اطلاعات بیشتر است و در کلیپهای ۱۰ بیت، نرخ بیت بیشتری (۲۰۰ تا ۴۰۰ مگابیتبرثانیه) بهچشم میخورد.
عمق بیت (Bit Depth)
تا چند سال پیش، بهرهبردن از کلیپهای ۱۰ بیت که در دوربینهای فیلمبرداری حرفهای و سینمایی وجود داشت، در انواع کوچک بدون آینه یا DSLR امری ناممکن بود. بااینحال بهلطف پاناسونیک، این قابلیت برای اولینبار در GH5 و سپس، در GH5S دردسترس کاربران قرار گرفت تا بدون نیاز به پرداخت هزینههای گزاف برای خرید دوربینهای حرفهای، کلیپهایی بسیار باکیفیت بتوانند ثبت کنند.
ارتقای عمق بیت، یکی از روشهای برتر برای بهبود درخورتوجه کیفیت ویدئو است که گسترهی دینامیکی گستردهتر درکنار رنگهایی بیشتر را بههمراه دارد. پیشتر، دوربینهای موجود در بازار، تنها توانایی داشتند با عمق ۸ بیت را فیلمبرداری کنند که البته برای بسیاری از کاربریهای کافی است؛ اما کلیپهای ۸ بیت برای کاربران حرفهای امری محدودکننده است. بهبیان سادهتر، میتوان تفاوت ۸ بیت و ۱۰ بیت را مشابه با تصاویر JPEG و RAW عنوان کرد. این تصاویر بهصورت ۱۲ یا ۱۴ بیت ثبت میشوند. ارتقای عمق رنگ بهمعنای تغییر گسترده در حجم ثبتشدهی دادهها است. اگر سابقهی ویرایش تصاویر را داشته باشید، قطعا در این بخش، با محدودیتهای موجود در تصاویر JPEG بهخوبی آشنا هستید. نمایش جزئیات بیشتر موجود در سایه و هایلایت یا تنظیم دقیقتر رنگها در تصاویر JPEG محدودیتهای زیادی برای عکاسان حرفهای بههمراه دارد. بههمیندلیل، در کاربریهای حرفهای از تصاویر RAW استفاده میشود که با ثبت جزئیات بیشتر، دنیای جدیدی دربرابر کاربران قرار میدهد.
عمق بیت بهمعنای تعداد رنگ نمونهبرداری و ذخیرهشده است. هر تصویر از ترکیب رنگهای قرمز و سبز و آبی ایجاد میشود. حال، فرض کنید دوربین قابلیت ثبت یک سطح از هریک از رنگهای مرتبط (عمق ۱ بیت) را دراختیار دارید. بدینترتیب، تعداد رنگهای تصویر خروجی بهصورت زیر خواهد بود:
- ۲ به توان ۱ (عمق بیت) سطح رنگ قرمز
- ۲ به توان ۱ (عمق بیت) سطح رنگ سبز
- ۲ به توان ۱ (عمق بیت) سطح رنگ آبی
تعداد تمام رنگهای دردسترس برابر با حاصل ضرب اعداد بالا میشود که بدینترتیب، امکان ثبت ۸ رنگ دردسترس خواهد بود. رنگهای نهایی عبارت خواهند بود از:
- قرمز
- سبز
- آبی
- ترکیب قرمز و سبز و آبی (رنگ مشکی)
- ترکیب قرمز و آبی (رنگ ارغوانی)
- ترکیب قرمز و سبز (رنگ زرد)
- ترکیب سبز و آبی (رنگ فیروزهای)
- استفادهنکردن از هیچیک از رنگها (رنگ سفید)
درحالحاضر، تمام دوربینها و نمایشگرهای موجود در دنیای فناوری، توانایی ثبت و نمایش محتوای ۸ بیت را دارند.
- ۲ به توان ۸ = ۲۵۶ سطح رنگ قرمز
- ۲ به توان ۸ = ۲۵۶ سطح رنگ سبز
- ۲ به توان ۸ = ۲۵۶ سطح رنگ آبی
بدینترتیب که ترکیب هریک از آنها بهمعنای وجود ۱۶،۷۷۷،۲۱۶ (۱۶.۸ میلیون) رنگ است؛ اما پیشرفت صنعت تصویربرداری از نیاز به ثبت رنگهای بیشتر خبر میداد. در همین زمینه، سازندگان دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری با بهبود توانایی حسگرها و پردازندههای تصویر خود، تصویربرداری ۱۰، ۱۲، ۱۴ و در نمونههای بسیار محدود ۱۶ بیت را در محصولاتشان عرضه کردند. درحالحاضر، تصاویر RAW با عمق ۱۲ و ۱۴ بیت در اکثر دوربینهای عکاسی وجود دارد؛ ولی فیلمبرداری ۱۰ بیت بهتازگی راهش را به محصولات یافته است. در کلیپهای ۱۰ بیت، هریک از سه رنگ اصلی از ۱،۰۲۴ سطح (۲ به توان ۱۰) تشکیل میشوند که درنهایت، تولید ۱.۰۷ میلیارد رنگ را بهارمغان میآورند. در تصاویر ۱۲ بیت نیز، با وجود ۴،۰۹۶ سطح در هریک از کانالهای رنگی، ۶۸.۸ میلیارد رنگ را بههمراه دارد.
بااینحال، برتری ثبت ۱.۰۷ میلیارد رنگ با وجود محدودیت تشخیص ۱۰ میلیون رنگ ازطریق چشم انسان چیست؟ درحالیکه تصاویر JPEG و ویدئوهای ۸ بیت برای بسیاری از کاربریهای عادی کافی بهنظر میرسند، برای کاربران حرفهای و حین ویرایش محتوا، عمق بیت بیشتر برتریهای خود را بهوضوح نشان خواهد داد. گرادیانهای رنگی از دیگر بخشهایی است که در ویدئوهای ۱۰ بیت تفاوت درخورتوجهی با انواع ۸ بیت خواهد کرد. طیف و سطوح رنگی بیشتر به نمایش زیبا و یکپارچهی طیف رنگ در وضعیتی مانند غروب آفتاب منجر میشوند.
یکی دیگر از برتریهای ویدئوهایی با عمق بیت زیاد، کاربرد گستردهی حجم فراوان اطلاعات ذخیرهشده حین استفاده از لاگهای گاما است. پروفایلهای لاگ گاما برای افزایش گسترهی دینامیکی تصاویر استفاده میشوند تا متخصصان اصلاح تصاویر حین پسپردازش تاحدممکن از بخش سایه و هایلایت موجود در قاب جزئیات استخراج کند. آزادیِعمل بسیار بیشتر در اصلاح رنگ و اعمال نمونهی مدنظر تولیدکننده، دیگر برتری محتوای ویدئویی ۱۰ بیت درمقایسهبا انواع ۸ بیت است.
تا چند سال پیش، تلویزیونها و نمایشگرهای بسیار اندکی با قابلیت نمایش یک میلیارد رنگ وجود داشتند. باوجوداین با پیشرفت دوربینهای فیلمبرداری، استانداردهای جدیدی در حوزهی نمایش تصاویر عرضه شد تا کاربران امکان تماشای ویدئوهایی با رنگهای دقیقتر و بیشتر را داشته باشند. HDR10 و HDR1000 استاندارد نمایش ۱۰ بیت تصاویر را به تلویزیونها و نمایشگرهای آوردهاند. استاندارد دالبی ویژن نیز، قابلیت نمایش محتوای ۱۲ بیت را دارد. در همین زمینه، سازندگان مختلف تلویزیون برای کسب این استانداردها به تولید پنلهایی با قابلیت نمایش یک میلیارد رنگ روی آوردهاند که میتوان به کوانتومداتهای سامسونگ و اولد الجی اشاره کرد. البته، درنظر بگیرید درحالحاضر، هیچیک از پلتفرمهای پخش آنلاین محتوا، اعم از فیسبوک یا نتفلیکس، به ویدئوهای ۱۰ بیت مراجعه نمیکنند و همچنان فقط از ویدئوهای ۸ بیت پشتیبانی میکنند.
مثالی از مشکل ثبت گرادیان در عمق ۸ بیت (برای مشاهدهی تصویر در ابعاد اصلی، روی آن کلیک کنید)
همواره باید مدنظر بگیرید وجود مشخصهی ۱۰ بیت در مشخصات فنی هر محصول همواره بهمعنای قابلیت ضبط کلیپهای ۱۰ بیت نیست. پردازش و ذخیرهی بیش از یک میلیارد رنگ و خنکسازی پردازنده و حسگر، فرایندی پیچیده است که اِعمال آن در دوربینهای فیلمبرداری امری بسیار دشوار است. در همین زمینه، بسیاری از دوربینهای موجود در بازار فقط امکان خروجی این دسته از محتوا را ازطریق درگاه HDMI بهمنظور ضبط بهوسیلهی ضبطکنندههای خارجی را دارند. بهعنوان مثال، میتوان به دوربینهای بدون آینهی جدید نیکون Z6 و کانن EOS Rاشاره کرد که ضبط ویدئوهای ۱۰ بیت با آنها فقط با استفاده از دستگاههای خارجی، مانند اتوموس نینجا ۵ ممکن است. البته، محصولات انگشتشماری در بخش دوربینهای کوچک وجود دارند که قابلیت ضبط داخلی این دسته از محتوا را دارند و نیاز به دستگاههایی اعم از اتوموس نینجا را رفع میکنند. پاناسونیک GH5 و GH5S برخی از این دوربینها هستند. البته، دوربینهای فیلمبرداری حرفهای و سینمایی همگی نهتنها توانایی ضبط کلیپهای ۱۰ بیت را بهصورت داخلی، بلکه برخی از آنها امکان ضبط محتوای ویدئویی ۱۲ بیت را نیز بههمراه دارند.
با نزدیکشدن به زمان رونمایی گوشی گلکسی اس 10 سامسونگ، هرروز اطلاعات و مشخصات بیشتری دربارهی این گوشی منتشر میشود. آخرین جزئیات منتشرشده نیز به اطلاعات بنچمارک گیکبنچ دربارهی مدل اس 10پلاسبا تراشهی اکسینوس ۹۸۲۰ اختصاص دارد.
البته& این اولین بنچمارک منتشرشده از گلکسی اس 10 نیست. در هفتههای گذشته، بنچمارکی از گوشی گلکسی اس 10 پلاس با تراشهی اسنپدراگون و نیز بنچمارک دیگری با تراشهی اکسینوس از گلکسی اس 10 منتشر شده بود. بااینحال، جدیدترین بنچمارک منتشرشده از افزایش امتیاز این گوشی خبر میدهد که باتوجهبه نزدیکشدن نرمافزار آن به مراحل نهایی امری طبیعی است.
مقایسهی این بنچمارکها نشان میدهد اس 10 پلاسهای جدید درمقایسهبا اس 10 های قبلی در بخش پردازش چندهستهای حدود ۹ درصد پیشرفت داشتهاند. بنابراین، نهتنها مدل اکسینوسی به مدل مجهز به اسنپدراگون رسیده؛ بلکه با ۱۰۰ امتیاز بیشتر از آن عبور هم کرده است. این تفاوت چندان اهمیتی ندارد؛ ولی میتواند طرفداران اکسینوس را سر ذوق بیاورد.
مدل اکسینوسی قبلا هم در بخش پردازش تکهستهای، بهشکل درخورتوجهی عملکرد بهتری درمقایسهبا اسنپدراگون ثبت کرده بود؛ بااینحال در آخرین بنچمارک بازهم عملکرد آن اندکی بهبود یافته است.
باتوجهبه اندک زمان باقیمانده تا رونمایی رسمی از گلکسی اس 10، میتوانیم انتظار داشته باشیم این بنچمارک با نسخهی نهایی یکسان باشد. هرچند باید تا اظهارنظر قطعی چند هفتهی دیگر منتظر بمانیم.
معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران جدول تغییرات نرخ طرح ترافیک سال آینده را بهتفکیک محل سکونت و حضور در ترافیک و نوع معاینهی فنی اعلام کرد. شهرداری تهران درحالی از سال آینده طرح ترافیک ۱۳۹۸ را اجرا خواهد کرد که براساس اعلام معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، قرار است نرخ ورود به طرح ترافیک براساس نرخ تورم و حداکثر ۱۵ درصد افزایش یابد.
محل سکونت | حضور در ترافیک | نوع معاینهی فنی | نرخ سال ۱۳۹۷ (تومان) | نرخ سال ۱۳۹۸ (تومان) |
---|---|---|---|---|
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
غیراوج | برتر |
۱۳،۴۴۰ |
۷،۲۴۵ |
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
غیراوج | عادی |
۱۶،۸۰۰ |
۹،۶۶۰ |
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
یک سر اوج | برتر |
۱۹،۲۰۰ |
۱۰،۳۵۰ |
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
یک سر اوج | عادی |
۲۴،۰۰۰ |
۱۳،۸۰۰ |
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
دو سر اوج | برتر |
۲۸،۸۰۰ |
۱۵،۵۲۵ |
داخل محدوده (با ۵۰ درصد تخفیف) |
دو سر اوج | عادی |
۳۶،۰۰۰ |
۲۰،۷۰۰ |
خارج محدوده | غیراوج | برتر |
۱۳،۴۴۰ |
۱۴،۴۹۰ |
خارج محدوده | غیراوج | عادی |
۱۶،۸۰۰ |
۱۹،۳۲۰ |
خارج محدوده | یک سر اوج | برتر |
۱۹،۲۰۰ |
۲۰،۷۰۰ |
خارج محدوده | یک سر اوج | عادی | ۲۴،۰۰۰ | ۲۷،۶۰۰ |
خارج محدوده | دو سر اوج | برتر | ۲۸،۸۰۰ | ۳۱،۰۵۰ |
خارج محدوده | دو سر اوج | عادی | ۳۶،۰۰۰ | ۴۱،۴۰۰ |
بهای طرح ترافیک برای ساکنان محدوده در سال آینده ۵۰ درصد کمتر از سایر محدودهها تعیین شده است. بهای طرح ترافیک سال ۱۳۹۸ برای خودروهای بدون معاینهی فنی برتر ۱۵ درصد افزایش یافته است. بهای طرح ترافیک برای خودروهای دارای معاینهی فنی برتر، کمتر از ۸ درصد افزایش یافت. ساعات قبل از ۱۰ صبح و بعد از ۱۶ عصر، بهعنوان ساعتهای اوج ترافیک صبح و عصر درنظر گرفته میشود. همچنین، ملاک محاسبهی حضور در ترافیک اوج یا غیراوج، اولین و آخرین مشاهدهی پلاک خودرو در دوربینها است.
آلمایهو واسی، بومشناس جنگل، معتقد است اگر جنگلی در اتیوپی مشاهده کنید، بهاحتمال بسیار زیاد کلیسایی در وسط آن قرار دارد. واسی یک دههی گذشته را صرف محافظت و مستندسازی تنوعزیستی منحصربهفرد در جنگلهایی کرده که کلیساهای ارتودوکس اتیوپی را احاطه کردهاند. این جنگلهای کوچک و بارور که تعدادشان به ۳۵،۰۰۰ هزار مورد میرسد و در جایجای این کشور بهچشم میخورند، بقایای جنگلهایی بلند و سرسبز طبیعی هستند که در گذشته، اتیوپی را فراگرفته بودند و اکنون نهتنها این جنگلها، بلکه تنوع زیستی آنها نیز ازبین رفتهاند.
بخش بزرگی از جنگلهای کشور به زمینهای کشاورزی تبدیل شدند تا بتوانند موادغذایی موردنیاز مردم را فراهم کنند. شایان ذکر است روزبهروز بر تعداد مردم اتیوپی افزوده میشود و این کشور با جمعیتی بیش از ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر دوازدهمین کشور پرجمعیت دنیا بهحساب میآید. جنگلزدایی، بهویژه در دوران حکمرانی کمونیستها (۱۹۷۴ تا ۱۹۹۱)، رواج بیشتری یافت و دولتْ کل کشور، ازجمله بخش زیادی از املاک کلیسا را ملی اعلام و آنها را به مردم واگذار کرد تا به زمین کشاورزی تبدیل کنند. در اوایل قرن بیستم، جنگلها ۴۵ درصد از این کشور را پوشش میدادند که درحالحاضر، این میزان به ۵ درصد کاهش یافته است.
مقالههای مرتبط:
طی چند سال گذشته، برنامههای پژوهشی بینالمللی بهمنظور مستندسازی تنوع زیستی روبهافول آغاز شده است. واسی مدتی طولانی است که در مناطق شمالی اتیوپی فعالیت میکند و با شروع همکاری نامعمول خود با کلیسای ارتودوکس تیواهدو بهدنبال نجات این جنگلها است. او میگوید این پروژه درحالپیشرفت است؛ اما اکنون ساکنان محلی و نیز کشیشهای کلیسا برای کاهش روند نابودی جنگلهای کلیسا به او کمک میکنند.
این کلیساها که به بیش از نیمی از مردم اتیوپی تعلق دارد، جنگلها را نمادی از بهشت روی زمین میدانند که هر جانوری در آن، هدیهای از طرف خداوند است و به این محل برای زندگی نیاز دارد. کریستوف مائوچ، مدیر مرکز محیطزیست و جامعهی راشل کارسن در دانشگاه مونیخ آلمان میگوید:
اینجا منطقهای دورافتاده در دنیا است که محیطزیست طبیعی آن به بخشی از محیطی معنوی تبدیل شده است. نجات این جنگلها ازنظر فرهنگی و نیز علمی اهمیت زیادی دارد.
حدود ۸۰ درصد از مردم اتیوپی در مناطق روستایی زندگی و از راه کشاورزی ارتزاق میکنند. واسی میگوید:
باتوجهبه تعداد بسیار زیاد افراد گرسنه، پرورش موادغذایی بیشتر از الزامات کشور بهحساب میآید؛ اما بهجای گسترش زمینهای کشاورزی، میتوان برای بهرهوری بیشتر از فناوریها استفاده کرد.
تلاشهای جنگلزدایی در اتیوپی به ایجاد فرهنگ تکبُعدی کاشت اکالیپتوس منجر شده که بیش از درختان بومی به آب نیاز دارد. تنوع زیستی جنگل برای کشاورزی مهم است؛ زیرا بسیاری از پرندگان و حشراتی که در جنگلهای کلیسا زندگی میکنند، باعث گردهافشانی و کنترل آفات میشوند. واسی میگوید:
نمیدانیم چه تعداد تنوع زیستی ازبین رفته است؛ اما بهنظر میرسد مقدار درخورتوجهی باقی مانده که فراتر از انتظارمان است.
جنگلهای کلیسا خنکتر و شرجیتر از زمینهای پایینتر هستند و از ۳ تا ۳۰۰ هکتار وسعت دارند و درختان همیشهسبز و درختچهها و گیاهان گلدار را شامل میشوند. ترسیب کربن (ذخیرهی کربن موجود در هوا در خاک و گیاهان)، حافظت از آب، کاهش فرسایش خاک و تولید داروهای طبیعی از مزایای این جنگلها بهشمار میرود. درضمن، برای کشیشها و مردم محلی منطقهای مناسب برای ساخت خانه و فضایی برای تفکر و دعا و تدفین نیز فراهم میکند.
مشارکت محلی
حدود ۱،۵۰۰ جنگل در منطقهی سوثگوندر، محل تولد واسی، وجود دارد. او میگوید تحصیلات ابتدایی در مدرسهی مذهبی محلی به ایجاد رابطهی عمیق و پایدار او با کلیسا منجر شد؛ اما علاقه به طبیعت و علم، او را بهسمت بومشناسی جنگل سوق داد. او در اروپا تحصیل کرده و اکنون استاد راهنما در دانشگاه بهیر دار در سوثگوندر است. در اوایل دههی ۲۰۰۰، وقتی برای اولینبار پژوهش دربارهی جنگلها را آغاز و گونهها و نهالها را شمارش کرد، کشیشها از کار او سر درنمیآورند و بهنظرشان پژوهش او هیچ منفعتی برای کلیسا و جامعه نداشت.
واسی تا وقتی پایاننامهی دکتریاش را در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه واخنینگن هلند بهپایان رساند، موفق شده بود تنوع گیاهی ۲۸ جنگل کلیسا در سوثگوندر را ثبت کند. باوجوداین، احساس نگرانی دربارهی آینده او را رها نمیکرد؛ چراکه پیداکردن حامی مالی یا همکاری با مردم محلی دشوار بهنظر میرسید. سپس، در همان سال در نشست انجمن زیستشناسی و حفاظت از مناطق گرمسیری در مورلیای مکزیک، او با مگ لومن ملاقات کرد که بهعنوان بومشناس جنگل در آکادمی علوم کالیفرنیا در سانفرانسیسکو مشغول بود و تحتتأثیر دغدغههای لومن قرار گرفت. بدینترتیب، همکاری آنها از آن زمان برای جمعآوری پول و جلب اعتماد کشیشهای کلیسا آغاز شد.
واسی و لومن با کمک مالی زیادی که از انجمن ملی جغرافیا (National Geographic Society) در واشنگتن دیسی بهدست آوردند، تعدادی کارگاه آموزشی برای آگاهکردن کشیشها از اقدامات حفاظتیشان و اهمیت آن برگزار کردند. آنها اسلاید پروژکتور را به دهکدهها میبردند و نمای چشم پرندهی گوگلارث (Google Earth) از کلیساهایشان را به آنها نشان میدادند. نقاط سبزرنگ در سراسر دشتهای بایر باعث تغییر دیدگاه کشیشها شد و با مشاهدهی نابودی بخش بزرگی از جنگلها، به اهمیت تلاش آنها برای حفظ جنگلهای باقیمانده پی بردند.
واسی میگوید:
برای ورود به جنگلها و نمونهبرداری، کشیشها اجازهی دسترسی محدودی به ما میدادند.
از همان زمان، این دو نفر فعالیتهای پژوهشی مختلفی برای دستهبندی گونههای پرندگان و حشرههای جنگلها انجام داده و از کارشناسان بینالمللی برای شناسایی اینگونهها دعوت کردهاند.
ساخت دیوار محافظ
درحالحاضر، واسی پوشش گیاهی بیش از ۴۰ جنگل کلیسا را بررسی کرده است. بخشی از این پروژه جوامع کلیسا را ترغیب میکند تا با ایجاد دیوارهای سنگی محافظ در اطراف جنگلها، مانع از تخریب آنها شوند. با وجود ممنوعیتهایی که برای تخریب جنگلها وجود دارد، گاهی اوقات اهالی محلی حیوانات خود را برای چرا از گیاهان زیر درختها و بوتهها میبرند یا خودشان برای شکار وارد جنگل میشوند. آنها معمولا از جنگل چوب جمعآوری میکنند و باعث میشوند به پوشش گیاهی آسیب وارد شود.
لومن و واسی به کلیساها پیشنهاد کمک مالی دادند تا آنها بتوانند این دیوارهای محافظ را بسازند که حدود ۱۵ کلیسا تاکنون این دیوارها را ساختهاند. برخی از کشیشها نیز مدیریت جنگل خود را برعهده گرفتهاند و مردم محلی را به ساخت این دیوارها ترغیب میکنند. بسیاری از افراد بهصورت داوطلبانه سنگهای ساخت دیوار را از زمینهای کشاورزی جمع میکنند. البته، این کار برای محصولات کشاورزی نیز مفید است. بعضی از کلیساها هم بهدنبال گسترش جنگلهای خود هستند تا بدینترتیب، روح تازهای به جوامع محلیشان بدمند.
همانطورکه چند هفته پیش در زومیت خواندید، گفتهشده سامسونگ درحالکار روی جانشین ساعت هوشمند گیر اسپرت با نام گلکسی اسپرت است. بهتازگی، رندر جدیدی از گلکسی اسپرت منتشرشده که ویژگیهای طراحی این ساعت را نشان میدهد.
سامسونگ با عرضهی گلکسی واچ، ساعتهای هوشمند خود را زیر برند گلکسی درآورد. در گذشته، این شرکت ساعتهای خود را با برند گیر (Gear) عرضه میکرد. گفته میشود سامسونگ رویکرد مشابهی برای ایربادهای وایرلس خود نیز درپیش گرفته است. احتمالا محصولات جدید سامسونگ در آن بخش با نام «گلکسی بادز» (Galaxy Buds) عرضه شوند.
رندر جدید منتشرشده از گلکسی اسپرت با تصاویری که ماه گذشته دیدیم، تفاوت چندانی ندارد. در این رندر، از حاشیههای برجسته و برآمده اثری نیست. گلکسی اسپرت لبهای صاف دارد؛ ولی این ویژگی سامسونگ را از بهکارگیری حاشیهی قابلچرخش در گلکسی اسپرت بازنداشته است. این یکی از ویژگیهای شاخص ساعتهای هوشمند سامسونگ در چند سال گذشته بوده است.
بهنظر میرسد صفحهی این ساعت از ظاهر فلزی براق برخوردار است که تا سگکها ادامه دارد. این طراحی کمی ابتدایی است؛ ولی مدرن و متفاوت از محصولات قبلی سامسونگ بهنظر میرسد. این رندر بهجز طراحی ساعت گلکسی اسپرت، مشخصات دیگری دراختیارمان نمیگذارد. درحالحاضر، اطلاعات اندکی دربارهی مشخصات و قطعات این دستگاه دردسترس است.
کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) این دستگاه را با شمارهمدل SM-R500 تأیید کرده است. اگر بهخاطر داشته باشید، شمارهمدل ساعت گیر اسپرت SM-R600 بود. شاید دلیل تغییر شمارهمدل این دستگاه به عددی پایینتر، قصد سامسونگ برای تغییرنام آن باشد. گفتنی است سامسونگ هنگام تغییرنام گلکسی واچ نیز از این قاعده پیروی کرده بود. شمارهمدل گلکسی واچ SM-R8xx بود که در Gear S3 به SM-R7XX تغییر کرد.
ازجمله ویژگیهای ساعت هوشمند جدید سامسونگ، ۴ گیگابایت حافظهی داخلی و سیستمعامل تایزن آن است. ازآنجاکه این ساعت برای افرادی با سبک زندگی فعالی طراحی شده است، از قابلیتهای متعددی برای حفظ تناسب اندام بهره میبرد. این امر بهرهمندی گلکسی اسپرت از ارتباط LTE را به رؤیا تبدیل میکند؛ هرچند ممکن است سامسونگ در این زمینه نوعی غافلگیری برای کاربرانش داشته باشد. سامسونگ هنوز دربارهی زمان عرضهی این دستگاه اظهارنظری نکرده است. احتمالا این ساعت طی رویداد اختصاصی سامسونگ در بیستم فوریه (برابر با یکم اسفند) رونمایی شود یا معرفی آن تا نمایشگاه MWC 2019 در هفتهی دوم اسفند بهتعویق بیفتد.
آنر ویو 20 مجموعهای از ویژگیهای جذاب، نظیر دوربین ۴۸ مگاپیکسلی و پردازندهی قدرتمند ۷ نانومتری و طراحی بدون حاشیه را با قیمتی ارزانتر از ۶۰۰ یورو دراختیار کاربر میگذارد.
بازار گوشیهای هوشمند ۱،۰۰۰ دلاری بهدلیل نزدیکشدن شرکتها به مرز فناوریهای دردسترس و نبود نوآوریهای جالبتوجه، هماکنون با رکود دستبهگریبان است. کاربران ترجیح میدهند بهجای پرداخت مبالغ هنگفت برای خرید دستگاهی که تفاوتهای اندکی با نسل گذشته دارد، از گوشی فعلی خود برای مدت طولانیتری استفاده کنند. همین موضوع باعث میشود شرکت بزرگی همچون اپل با تجدیدنظر در تخمینهای مربوط به میزان فروش آیفون، از احتمال کاهش چندمیلیارد دلاری درآمد حاصل از فروش خانوادهی گوشیهای هوشمند خود خبر دهد.
درمقابل، چینیها با پرچمداران اقتصادی خود داستان متفاوتی روایت میکنند. آنها با عرضهی محصولاتی، همچون وانپلاس 6T و شیائومی می 8، در بازههای قیمتی حدود ۵۰۰ دلار، از بسیاری جنبهها تجربهای همسطح با گوشیهای گرانقیمت را برای کاربر بهارمغان میآورند و بدینترتیب خلأ نوآوریهای شگفتانگیز و جریانساز در بازار کنونی موبایل را با برچسبهای قیمتی معقول و رقابتی محصولاتشان جبران میکنند. آنر یکی دیگر از برندهای چینی شناختهشدهای است که استراتژی مشابهی در پیش گرفته است. این شرکت نوظهور که مخاطبان خود را نسل جوان میداند، اخیرا با رونمایی پرچمداران خاصی، مانند آنر مجیک ۲ و آنر ویو ۲۰، بیشازپیش در کانون توجهات قرار دارد.
آنر درکنار هواوی موبایل، زیرمجموعهای از گروه بزرگ هواوی محسوب میشود؛ ازاینرو، میتوان شباهتهای بسیاری در محصولات آنها یافت. ویو ۲۰، جدیدترین پرچمدار آنر، با ویژگیهای نظیر نمایشگر تمامصفحه، بدنهی شیشهای براق با الگوی خاص، دوربین ۴۸ مگاپیکسلی مجهز به حسگر سهبعدی TOF و البته پردازندهی قدرتمند کرین ۹۸۰، تمامعیارترین محصولی بهشمار میآید که چینیها روانهی بازار کردهاند. آیا مشخصات یادشده درکنار برچسب قیمتی ۵۷۰ یورویی میتواند نظر کاربران را به این گوشی جلب کند؟ درادامه، با زومیت همراه باشید تا Honor View20 را بررسی کنیم.
گوشی هوشمند آنر ویو ۲۰ را دفتر آنر در ایران برای بررسی دراختیار زومیت قرار داده است.
مشخصات فنی آنر ویو 20 هواوی | |||||
عرضه | |||||
---|---|---|---|---|---|
معرفی | 2018، دسامبر | ||||
وضعیت | موجود. عرضه شده در دسامبر 2018 | ||||
نمایشگر | |||||
نوع | IPS LCD لمسی خازنی، 16 میلیون رنگ | ||||
سایز | 6.4 اینچ (~85.7% نسبت نمایشگر به بدنه) | ||||
رزولوشن | 1080 در 2310 پیکسل (~398 پیکسل در اینچ تراکم پیکسلی) | ||||
محافظ | بله | ||||
Magic UI 2.0 | |||||
بدنه | |||||
ابعاد | 156.9 در 75.4 در 8.1 میلیمتر | ||||
وزن | 180 گرم | ||||
سیمکارت | دو سیمکارتهی هیبریدی (نانو-سیم، همزمان یکی فعال) | ||||
پلتفرم | |||||
سیستمعامل | اندروید 9.0 (پای) | ||||
تراشه | - HiSilicon Kirin 980 - 7 نانومتری | ||||
پردازنده مرکزی | 8 هستهای (دو هستهی 2.6 گیگاهرتزی Cortex-A76 و دو هستهی 1.92 گیگاهرتزی Cortex-A76 و چهار هستهی 1.8 گیگاهرتز Cortex-A55) | ||||
پردازنده گرافیکی | Mali-G76 MP10 | ||||
حافظه | |||||
درگاه حافظه | تا 256 گیگابایت (درگاه اختصاصی) | ||||
حافظه داخلی | 128 گیگابایت، 6/8 گیگابایت رم یا 256 گیگابایت، 8 گیگابایت رم | ||||
دوربین | |||||
اصلی | - 48 مگاپیکسل: سنسور 1/2 اینچ، 0.8 میکرومتر سایز پیکسل, فوکوس خودکار با تشخیص فاز - دوربین TOF 3D stereo | ||||
قابلیتها | پانوراما، HDR، فلش LED | ||||
ویدیو | 2160p@30fps، 1080p@30fps | ||||
سلفی | 25 مگاپیکسل، f/2.0 | ||||
صدا | |||||
جک ۳.۵ میلیمتری | بله | ||||
- لغو کنندهی نویز صدا از طریق میکروفون اختصاصی | |||||
باتری | |||||
باتری | باتری غیر قابل تعویض لیتیوم پلیمری با ظرفیت 4000 میلی آمپر ساعت | ||||
قابلیتها | |||||
حسگرها | حسگر اثرانگشت (پشت گوشی)، شتابسنج، ژیروسکوپ، سنسور مجاورت، قطبنما | ||||
- شارژ سریع باتری 5V/4.5A با توان 22.5 وات - پخشکنندهی DivX/Xvid/MP4/H.265 - پخشکنندهی MP3/eAAC+/WMA/WAV/Flac - ویراستار اسناد - ویراستار عکس و فیلم | |||||
شبکه | |||||
فناوری | GSM / HSPA / LTE | ||||
اتصالات | |||||
شبکه بیسیم | Wi-Fi 802.11 a/b/g/n/ac، دو بانده، WiFi Direct، هاتاسپات | ||||
بلوتوث | 5.0، A2DP، aptX HD، LE | ||||
GPS | بله، با دو بانده A-GPS، GLONASS، BDS | ||||
NFC | بله | ||||
رادیو | خیر | ||||
USB | 3.1، Type-C 1.0 کانکتور ریورسبل ، OTG | ||||
متفرقه | |||||
رنگها | - آبی، قرمز و مشکی بری نسخهی معمولی - قرمز تیره و آبی تیره برای نسخهی موسکینو | ||||
محدوده قیمت | - حدود 380 یورو برای نسخهی معمولی - حدود 569 یورو برای نسخهی موسکینو |
طراحی
باید بپذیریم دوران گوشیهای فلزی با طراحی یکپارچه بهسر آمده است. در دوران حاضر، شرکتهای سازنده با کنارگذاشتن فلزات، پنلهای شیشهای براق و شکننده را در ساخت پرچمداران خود بهکار میگیرند تا حس دردستگرفتن کالایی پرزرقوبرق را بیشازپیش در ذهن کاربرانشان تداعی کنند. علاقهی تولیدکنندگان به زبان طراحی جدید تا جایی پیش میرود که امروزه، حتی در ساخت گوشیهای میانرده و اقتصادی نیز بهکارگیری شیشه یا مواد مشابه را شاهد هستیم. ایجاد انحنا در شیشه درکنار اضافهکردن پوششهای رنگی متنوع یا بافتهای گوناگون به آن، ازجمله تلاشهایی است که شرکتها برای متمایزساختن محصولاتشان از سایر رقبا بهخرج میدهند. در این بین، آنر نیز دقیقا از همین چهارچوب تبعیت میکند.
آنر ویو ۲۰ در پنج رنگ آبی، قرمز، مشکی، آبی فانتوم و قرمز فانتوم عرضه میشود که هرکدام با بافت خاصشان، جلوهی متفاوتی به گوشی اضافه میکنند؛ بافتی که شرکت سازنده آن را Aurora Nanotexture مینامد. ما برای بررسی نسخهی آبی فانتوم ویو ۲۰ را دراختیار داشتیم. در این نسخه، پنل پشتی با ترکیبی از گرادیان رنگ آبی و الگویی بهفُرم V، ظاهری منحصربهفرد بهخود میگیرد. رنگ آبی تیره از چهار لبهی دستگاه، بهسمت میانهی پنل پشتی، بهتدریج رنگ میبازد و به آبی کمرنگ گرایش مییابد. دراینبین، الگوهای Vشکل از لبهی بالای گوشی آغاز و درنهایت، به لوگوی HONOR ختم میشوند تا بدینترتیب، ضمن تداعیکردن سری V آنر در ذهن کاربر، بر نام شرکت نیز تأکید کنند. بافت موجود در پسِ پنل شیشهای ویو ۲۰ بهگونهای نور را بازتاب میدهد که گویی با حرکتدادن گوشی، الگوهای Vشکل بهسمت لوگو حرکت میکنند. آنر در توصیف جلوهی پویای View20، عبارت «زیبایی در حرکت» را در وبسایت خود آورده است.
بهدنبال رونمایی آیفون X و داغشدن ترند استفاده از بریدگی نمایشگر، تلاشها برای ازمیانبرداشتن تمامی موانع موجود بر سر غوطهوری کاربر در محتوای بصری قوت گرفت. از بریدگی قطرهایشکل گرفته تا استفاده از سازوکار کشویی یا دوربین پاپآپ و ایجاد روزنهی دوربین سلفی درون صفحهنمایش، همگی ایدههایی هستند که طی مدت اخیر روی گوشیهای مختلف اجرا شدهاند. بااینحال، بهنظر میرسد ایجاد حفره درون نمایشگر، ترند سال ۲۰۱۹ خواهد بود؛ چراکه سامسونگ نیز گوشی موردانتظار گلکسی اس ۱۰ را اسفند امسال با طراحی یادشده روانهی بازار خواهد کرد. آنر سابقهی بهکارگیری تمام راهکارهای یادشده را در گوشیهای خود دارد و پرچمدار جدیدش را با روزنهای در گوشهی سمت چپ صفحهنمایش عرضه کرده است.


روزنهی دوربین سلفی آنر ویو ۲۰ با قطری ۴.۵ میلیمتری در گوشهی سمت چپ نمایشگر جای دارد. ایجاد حفره درون پنل LCD، دستاوردی مهندسی برای چینیها بهحساب میآید؛ اما با کمی دقت به این حفره، بهخصوص در پسزمینههای روشن، میتوان متوجه هالهای جزئی اطراف آن شد. آنر با تأیید وجود هالهی یادشده، آن را بخشی از فرایند تولید میداند که با هدف جلوگیری از نفوذ نور نمایشگر به دوربین ایجاد شده است. نکتهی عجیب دیگر دربارهی روزنهی دوربین به هممرکزنبودن آن با گوشهی گرد نمایشگر بازمیگردد که جلوهی جالبی بهوجود نمیآورد. رابط کاربری ویو ۲۰ با دوربین سلفی در اغلب مواقع، بهعنوان جزوی از نوار اعلان رفتار میکند؛ بنابراین، وجود روزنه عموما باعث بههمریختن رابط کاربری نمیشود. اگرچه در بحث طراحی، سلیقهی فرد بیش از هر عامل دیگری اهمیت دارد، از دیدگاه نگارنده، روزنهی دوربین درمقایسهبا بریدگی نمایشگر حداقل ازلحاظ بصری، تجربهی بهتری ارائه میدهد.
آنر ویو ۲۰ از نمایشگری ۶.۴ اینچی با گوشههای گِرد استفاده میکند که ۸۵.۷ درصد از نمای مقابل دستگاه را دربردارد. نمایشگر آنر ویو ۲۰ از سمت بالا و طرفین تنها کسری از میلیمتر با لبههای فیزیکی دستگاه فاصله دارد؛ اما هنوزهم حاشیهی لبهی پایین ضخیم است و این موضوع ظاهر نامتقارنی به آنر ویو ۲۰ میبخشد و ایجاد حفرهی دوربین سلفی را اندکی بیمورد جلوه میدهد. از نگاه نگارنده، در شرایطی که اغلب شرکتهای اندرویدی هنوز به راهکاری برای جادادن سوکتهای نمایشگر در زیر پنل و حذف حاشیهی پایینی دست نیافتهاند، بهتر است مانند سامسونگ، بالا و پایین نمایشگر را با حاشیههایی نسبتا باریک و متقارن محدود کنند و دوربین سلفی را نیز درون همان حاشیه جای دهند. پیکسل ۳ ایکسال مصداقی بارز برای چنین طراحی نامتقارن و نازیبایی بهحساب میآید. گذشته از بحث حاشیهها، هممرکزنبودن روزنهی دوربین سلفی و گوشهی گِرد نمایشگر در آنر ویو ۲۰ یکی از نکات نامناسب در طراحی گوشی چینیها بهشمار میآید.




ساختار کلی ویو ۲۰ با پیشروی لبههای انحنادار پنل پشتی از طرفین بهسمت فریم دستگاه و بهدنبال آن، باریکترشدن چهارچوب فلزی دستگاه، ما را بهیاد طراحی کهکشانیهای سامسونگ میاندازد؛ با این تفاوت که طراحی پرچمدار چینیها بهدلیل بهرهنبردن از نمایشگر خمیده کاملا متقارن نیست. فریم گوشی با پوشش آندیزهی خود بهلحاظ رنگی با بدنه همخوانی دارد و حس کاربر حین دردستگرفتن گوشی را نیز ارتقا میدهد. در پنل پشتی ویو ۲۰، دوربین ۴۸ مگاپیکسلی و حسگر TOF و فلش LED آن دیده میشود که با برآمدگی ناچیزی بهصورت افقی در گوشهی دستگاه قرار دارند. پرچمدار آنر از حسگر اثرانگشت عادی برای احراز هویت کاربر استفاده میکند. این حسگر در نیمهی بالایی پنل پشتی دیده میشود و دسترسی به آن آسان است.
با خداحافظی از بریدگی نمایشگر، اسپیکر مکالمهی ویو ۲۰ درون مرز بین نمایشگر و فریم فلزی گوشی قرار دارد؛ اما متأسفانه این ماژول نقشی در خروجی صدا ندارد و اسپیکر تککانالهی پرچمدار آنر در لبهی پایین، کنار پورت USB-C قرار گرفته است. لبهی بالایی آنر ویو ۲۰ با قرارگیری جک ۳.۵ میلیمتری هدفون و ماژول IR Blaster و میکروفون حذف نویز بسیار شلوغ بهنظر میرسد. درنهایت، باید به کلیدهای پاور و کنترل صدا در لبهی سمت راست و درگاه سیمکارت در لبهی چپ ویو ۲۰ اشاره کنیم. متأسفانه پرچمدار چینیها گواهی IP ندارد؛ بنابراین، نمیتوان از مقاومت آن دربرابر آب و گردوغبار مطمئن بود.
نمایشگر
فارغ از حفرهی درنظر گرفتهشده برای دوربین سلفی در آنر ویو ۲۰، نمایشگر این گوشی برخلاف پرچمداران کنونی بازار به نمایشگر السیدی مجهز شده است. نمایشگر میت ۲۰ برادر ناتنی آنر ۲۰ ویو یکی از نمونههای موفق نمایشگرهای السیدی بازار موبایل بود؛ اما آیا گوشی بالارده جدید آنر موفقیت برادرش را تکرار میکند؟ آنر ۲۰ ویو به پنل IPS LCD با رزولوشن ۲۳۱۰ در ۱۰۸۰ و حفرهای با قطر ۴.۵ میلیمتر مجهز شده است. این رزولوشن تراکم ۳۹۸ پیکسل در هر اینچ را برای گوشی بهارمغان آورده است. مرز پیکسلها در استفادهی معمولی از گوشی مشخص نیست و تصاویر بهاندازهی کافی شارپ هستند و ما بارها در بررسیهای خود انتخاب چنین رزولوشنی را برای گوشی کافی دانستهایم.
نمایشگر All-View آنر ۲۰ ویو برخلاف میت ۲۰ از محتوای HDR پشتیبانی نمیکند؛ اما آزمایشهای ما پشتیبانی این نمایشگر از فضای رنگی گسترده را نشان میدهد. نمایشگر ۶.۴ اینچی گوشی جدید چینیها درحدود ۸۵.۷ درصد جلوِ گوشی را پوشانده است که هنوز با بهترین رقم ثبتشده برای گوشی موبایل فاصله دارد. زاویهی دید نمایشگر آنر ویو ۸ را بهعنوان نمونهی السیدی مناسب میدانیم و کاهش روشنایی در نگاه از زوایا به آن چندان زیاد نیست. روشنایی حداقلی گوشیهای هواوی و آنر همواره الگویی برای رقبا بوده و آنر ویو ۲۰ نیز با ثبت ۰.۶ نیت یکی از بهترینهای این آزمایش است.
پیش از آنکه آنر ۲۰ ویو را برای اندازهگیری روشنایی بیازماییم، خود را برای شگفتزدهنشدن آماده کرده بودیم. آنر ۲۰ ویو در آزمایش ۵۰ درصد ما موفق شد روشنایی ۴۲۶ نیت در حالت خودکار را ثبت کند و آزمایش ۱۰۰ درصد نیز رقمی نزدیک به ۴۹۵ نیت را در پی داشت. نمایشگر پرچمداران اولد در آزمایش ۵۰ درصد عموما دوبرابر آنر ویو جدید روشنایی تولید میکنند. متأسفانه رنگ مشکی عمق چندانی ندارد و همین مسئله کنتراست نهچندان مطلوب ۱۰۱ را بهدنبال دارد. در روشنایی ۱۰۰ درصد نمایشگر و در تصویری کاملا سفید، هالهی خاکستری کمرنگی در محیط حفرهی نمایشگر را شاهد هستیم. این موضوع بهاندازهای شدید نیست که آسیبی به تجربهی کاربری شما بزند و احتمالا به فرایند ساخت نمایشگر بازمیگردد.
عملکرد نمایشگر محصولات بالارده | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
محصول / پارامترها | حداقل روشنایی | حداکثر روشنایی دستی | حداکثر روشنایی خودکار | نسبت کنتراست Native | خطای رنگ میانگین | |||
سفید | مشکی | سفید | مشکی | سفید | حالت استاندارد | دقیقترین حالت | ||
می ۸ | 3.8 | 0 | 678 | 0 | 1008 | ∞ | 3.7 | 2.3 (Standard) |
وانپلاس 6T | 2.2 | 0 | 640 | 0 | 640 | ∞ | 7.5 | 2.2 (sRGB) |
میت ۲۰ | 1.2 | 0.98 | 450 | 2.4 | 690 | 460 | 3 | 2.1 (Normal) |
آنر ۱۰ | 1.63 | 2.86 | 410 | 2.81 | 380 | 143 | 6.4 | 4.4 (Normal) |
میت ۲۰ پرو | 2 | 0 | 647 | 0 | 880 | ∞ | 5.3 | 2.2 (Normal) |
آیفون XS Max | 2.4 | 0 | 940 | 0 | 940 | ∞ | 1.9 | 1.9 |
موتو زد ۲ فورس | 12.3 | 0 | 605 | 0 | 770 | ∞ | 3.9 | 3.6 (Vibrant) |
گلکسی نوت ۹ | 2.3 | 0 | 580 | 0 | 1023 | ∞ | 6.3 | 2.7 (AMOLED photo) |
وان پلاس ۶ | 2.6 | 0 | 694 | 0 | 1040 | ∞ | 7 | 2.7 (DCI-P3) |
اکسپریا ایکسزد ۲ کامپکت | 5 | 2.15 | 600 | 2.13 | 600 | 280.5 | 4.3 | 4.3 (Standard Mode) |
پیکسل ۲ ایکسال | 5 | 0 | 597 | 0 | 597 | ∞ | 2.8 | 2.2 (Natural) |
پی ۲۰ پرو | 3.42 | 0 | 565 | 0 | 813 | ∞ | 1.3 | 1.3 (Normal Mode) |
گلکسی اس ۹ پلاس | 2.2 | 0 | 625 | 0 | 1043 | ∞ | 6.6 | 1.8 (AMOLED photo) |
گلکسی اس ۹ | 2.4 | 0 | 645 | 0 | 1115 | ∞ | 6.8 | 1.8 (AMOLED photo) |
وان پلاس ۵تی | 2.5 | 0 | 643 | 0 | 644 | ∞ | 7.1 | 2.1 (sRGB Mode) |
گلکسی اس ۸ پلاس ۲۰۱۸ | 2.53 | 0 | 568 | 0 | 795 | ∞ | -- | -- |
گلکسی ای ۸ ۲۰۱۸ | 2.60 | 0 | 570 | 0 | 763 | ∞ | -- | -- |
آنر ۹ | 2.48 | 3.87 | 479 | 3.87 | 480 | 124 | -- | -- |
میت ۱۰ پرو | 2.26 | 0 | 605 | 0 | 850 | ∞ | 3.4 | -- |
نوکیا ۸ | 1.81 | 1.11 | 552 | 1.13 | 559 | 497 | -- | -- |
آیفون ۱۰ | 2.43 | 0 | 750 | 0 | 930 | ∞ | 2.4 | 2.4 |
میت ۱۰ | 1.27 | 3.17 | 315 | 3.93 | 502 | 127 | 6 | 6 (Normal Mode) |
آیفون ۸ | 2.56 | 1.84 | 550 | 1.95 | 658 | 337 | -- | -- |
آیفون ۸ پلاس | 2.26 | 1.64 | 529 | 1.87 | 629 | 336 | -- | -- |
اکسپریا ایکسزد وان | 5.2 | 1.03 | 432 | 1.1 | 473 | 430 | 2.9 | 2.9 (Standard Mode) |
الجی وی ۳۰ | 3.71 | 0 | 591 | 0 | 706 | ∞ | 5.3 | -- |
گلکسی نوت ۸ | 2.85 | 0 | 738 | 0 | 1074 | ∞ | 2.3 | -- |
در بررسیهای پیشین گوشیهای هواوی و آنر، بهتفصیل دربارهی حالتهای مختلف نمایشگر بحث شد. پوشش ۹۷.۳ درصدی فضای رنگی DCI P3 از پشتیبانی این نمایشگر از فضای رنگی گسترده حکایت میکند. این نتیجه در حالت Vivid بهدست آمده است. حالت Normal برای ارائهی رنگهای طبیعیتر تعبیه شده است و با انتخاب آن، ۹۶.۷ درصد از فضای رنگی sRGB پوشش داده میشود. رنگ سفید همانطورکه در آزمایشها نیز مشخص است، به سردی گرایش دارد. این مسئله در حالت رنگ Vivid مشهودتر است؛ ازاینرو، توصیه میکنیم با کمک اسلایدر دوبُعدی، دمای رنگ را به رنگ قرمز و گرم متمایل کنید.
در بحث دقت رنگ، آنر ویو ۲۰ ضعیفتر از پرچمداران هواوی و برندهای دیگر عمل میکند. کمترین خطای ثبتشده برای این نمایشگر در حالت Normal و درفضای رنگی sRGB برابر با ۴.۱ بهدست آمد. پرچمداران عموما حداقل یک حالت دقیق با خطای کمتر از ۳ (معیاری برای خطای ایدهآل) دارند. حالت Vivid بهعنوان حالت پیشفرض، رنگهای زندهتر و اشباعتری ارائه میکند و خطای آن نیز در دو فضای رنگی sRGB و DCI P3 بهترتیب ۶.۵ و ۶.۷ است.
اسپیکر
نوع طراحی ویو ۲۰ بهرهگیری آن از اسپیکر استریو را اندکی دشوار میکند؛ بنابراین، خروجی صدا در پرچمدار آنر برعهدهی اسپیکر تککانالهای است که در لبهی پایینی گوشی، کنار پورت USB-C قرار دارد. اگرچه تجربهی شنیداری آنر ویو ۲۰ در سطح محصولاتی همچون آیفون ۱۰ اس با اسپیکر استریو نیست، شفافیت و بلندی صدای آن، کاربر را راضی خواهد کرد. یکی از نکات منفی دربارهی اسپیکر دستگاه، به محل جایگیری آن بازمیگردد؛ چراکه در حالت افقی و حین تماشای ویدئو یا اجرای بازی، احتمالا انگشت کاربر سطح دریچهی اسپیکر را میپوشاند و این موضوع، افت فاحش حجم صدا را در پی دارد.
در سال ۲۰۱۹، آنر ویو ۲۰ یکی از معدود پرچمداران موجود در بازار بهحساب میآید که اسیر ترند حذف جک ۳.۵ میلیمتری هدفون نشده و این جک در لبهی بالای گوشی جای دارد. خروجی صدای گوشی با اتصال هدفون نیز، کاربر را راضی نگه میدارد. در بخش تنظیمات صدا، فناوری بهبود صدای Huawei Histen نیز دیده میشود که به کاربر اجازه میدهد پس از انتخاب نوع هدفون، افکت صدا را از بین حالتهای سهبُعدی مختلف یا صدای واقعگرایانه انتخاب کند.
نرمافزار و رابط کاربری
آنر ویو ۲۰ بهصورت پیشفرض با اندروید ۹ و رابط کاربر اختصاصی Magic UI 2.0 دراختیار کاربران قرار میگیرد. چینیها نسخهی نخست این رابط کاربری را فقط در گوشی آنر مجیک بهکار گرفته بودند و سایر گوشیهای خود را با EMUI عرضه میکردند. رابط کاربری Magic UI 2.0 صرفنظر از تغییرات جزئی در پوسته و آیکونها با EMUI 9.0 گوشیهای سری میت ۲۰ تفاوت چندانی ندارد؛ اما طبق اعلام شرکت سازنده، بهتدریج EMUI و Magic UI ازهم فاصله میگیرند و رابط کاربری گوشیهای آنر با تمرکز بیشتری برای نسل جوان طراحی خواهد شد. یکی از گامهای ابتدایی برای تفکیک دو رابط کاربری، میتواند حذف یا جایگزینی قابلیتهایی همچون Huawei Share و Huawei Pay از رابط کاربری محصولات آنر باشد.
Magic UI درست مانند برادر خود، از نسخهی خالص اندروید بسیار دور است و شباهتهای بسیاری با رابط کاربری آیفون دارد. خلأ منوی اپلیکیشن (بهصورت پیشفرض)، منوی اشتراکگذاری، قابلیت جستوجوی شبیه به اسپاتلایت، انیمیشن ثبت اسکرینشات و سوایپ از پایین صفحه برای دسترسی به میانبرها در لاکاسکرین، ازجمله قابلیتهایی بهحساب میآید که چینیها از آیفون بهعاریت گرفتهاند. درهرصورت، رابط کاربری آنر ویو ۲۰ همچون گذشته قابلیتهای متنوعی دراختیار کاربر میگذارد و اکنون، تجربهی سریع و روان و بدون لگی بهارمغان میآورد. بااینحال، هنوزهم نمیتواند نظر افراد بیعلاقه به رابط کاربری چینیها را بهسوی خود جلب کند.
در هر دسته از منوی تنظیمات Magic UI 2.0، معیارهایی که کارایی کمتری دارند، به داخل زیرمنو منتقل شدهاند. کلیدهای اصلی در اپلیکیشنهای اختصاصی گوشی نیز از بالای صفحهنمایش به پایین آن نقلمکان کردهاند تا بدینترتیب، راحتتر از گذشته بتوان با یک دست از دستگاه استفاده کرد. بخش اعلانها ظاهری مینیمالیستی دارد و زمینهی مشکی نسخههای گذشته، جای خود را به رنگ سفید داده است. همانند قبل با یکبار سوایپ میتوان به پنج کلید تنظیمات سریع و اسلایدر تغییر روشنایی دسترسی داشت و با سوایپی دیگر، مجموعهای ۱۵ تایی از تنظیمات سریع با قابلیت تغییر چینش دراختیار کاربر قرار میگیرد.
همگام با تغییرات در اندروید ۹، آنر به کاربر امکان استفاده از کلیدهای ناوبری سنّتی و داک شناور یا سیستم ناوبری مبتنی بر ژستهای حرکتی را میدهد؛ بدینترتیب که با سوایپ از لبهی پایین صفحهنمایش میتوان از محیط هر اپلیکیشن به صفحهی هوم بازگشت، با سوایپ و مکث، به فهرست اپلیکیشنهای درحالاجرا دسترسی داشت و با سوایپ از لبهی سمت چپ یا راست تصویر (چه در حالت عمودی چه افقی) به مرحلهی قبل بازگشت. درضمن، با سوایپ از گوشههای لبهی پایین صفحه، میتوان گوگل اسیستنت را فراخواند. نگارنده تصور میکند انیمیشن ژستهای حرکتی Magic UI 2.0 نرمتر از میت ۲۰ پرو صورت میگیرد. آنر ویو ۲۰ امکان پنهانکردن روزنهی دوربین با قراردادن آن درون نواری مشکی را نیز میدهد؛ اما در کمال تعجب، این قابلیت داخل قسمتی بهنام Notch ارائه میشود.
بهلطف Magic UI 2.0، آنر ویو ۲۰ از فناوری شتابدهندهی GPU Turbo 2.0 نیز بهره میبرد که هماکنون از بازیهای سنگینی همچون PUBG Mobile ،Vainglory ،NBA2K18 ،Arena of Valor و Rules of Survival پشتیبانی میکند و با تخصیص منابع بهکمک هوش مصنوعی، امکان اجرای روانتر بازیهای یادشده را دراختیار کاربر قرار میدهد. چینیها ادعا میکنند GPU Turbo 2.0 حدود ۳۶ درصد تأخیر لمسی را میکاهد و بالغبر ۳.۶ درجهی سانتیگراد از دمای نقاط گرم روی نمایشگر را حین اجرای بازیها کم میکند.
دوربین
شاخصترین ویژگی ویو ۲۰ که اتفاقا آنر نیز مانور بسیاری روی آن دارد، به دوربین آن بازمیگردد. پرچمدار چینیها درکنار نوا ۴ هواوی یکی از نخستین گوشیهای هوشمندی بهحساب میآید که از حسگر ۴۸ مگاپیکسلی IMX586 سونی برای ثبت عکسها کمک میگیرد که در پسِ لنزی با دیافراگم f/1.8 قرار دارد. ابعاد 1/2 اینچی IMX586، این حسگر را در ردیف بزرگترین نمونههای موجود برای گوشیهای هوشمند قرار میدهد. چنین ابعاد بزرگی به ژاپنیها اجازه میدهد ۴۸،۰۰۰،۰۰۰ پیکسل ۰.۸ میکرومتری را درون حسگر جای دهند. بهگفتهی شرکت سازنده، حسگر جدید درمقایسهبا نمونههای پیشین تا ۴ برابر گسترهی دینامیکی بیشتری دراختیار کاربر میگذارد.
حسگر IMX586 از آرایهی فیلتر رنگ Quad Bayer بهره میبرد که در آن ۴ پیکسل کنارهم پیکسل بزرگتری با ابعاد ۲ در ۲ تشکیل میدهند و فیلتر رنگ یکسانی دارند. بدینترتیب، امکان عکاسی با حساسیت فراوان فراهم میشود. حین عکاسی در شب، سیگنالهای ۴ پیکسل مجاور جمع میشوند و حساسیت را بهحد پیکسلهایی با ابعاد ۱.۶ میکرومتر (۱۲ مگاپیکسل) میرسانند که نتیجهی آن، ثبت تصاویری روشن با نویز پایین خواهد بود. حسگر جدید سونی در شرایط نوری مناسب برای ثبت عکسهایی با جزئیات بیشتر و زوم دیجیتال باکیفیتتر، میتواند بهلطف پردازش سیگنال، تقریبی از حسگر ۴۸ مگاپیکسلی با فیلتر بایر را نیز ارائه دهد.
برخلاف اغلب گوشیهای موجود در بازار، آنر ویو ۲۰ از دوربین دوگانه یا سهگانه با فواصل کانونی متفاوت برای زوم اپتیکال، خلق تصاویر پرتره یا گرفتن عکسهای واید بهره نمیبرد و درعوض، کنار دوربین ۴۸ مگاپیکسلیاش حسگر TOF را میبیند. این حسگر با تاباندن پرتوهای مادونقرمز به سوژه، مدلی سهبُعدی را از آن خلق میکند. از ماژول TOF میتوان برای اسکن مدل سهبُعدی اجسام، تشخیص عمق، پایش بیدرنگ حرکت و ایجاد تغییر در ابعاد سوژهی دوربین بهره برد. پرچمدار آنر برای انجام فرایند زوم دیجیتال نیز به رزولوشن چشمگیر حسگر ۴۸ مگاپیکسلی خود و جزئیات حاصل از آن متکی است.
از بین رزولوشنهای عکاسی آنر ویو ۲۰، احتمالا سه گزینهی ۱۲ و ۴۸ مگاپیکسلی درکنار رزولوشن ۴۸ مگاپیکسلی با AI Ultra Clarity، بیش از همه برای کاربران جذاب است. برای اغلب کاربریها، حالت ۱۲ مگاپیکسلی بهترین خروجی را خواهد داشت؛ چراکه بهلطف وجود فیلتر Quad Bayer، خروجی عکسها جزئیات و رنگهای بسیاری خوبی دارند و گسترهی دینامیکی آنها نیز درحد مطلوبی ارزیابی میشود؛ اما همانطورکه پیشتر گفتیم، حسگر برای ثبت عکسهای ۴۸ مگاپیکسلی، بهصورت تقریبی عمل میکند؛ ازاینرو، عموما عکسها جزئیات کمتری درمقایسهبا حالت ۱۲ مگاپیکسلی دارند. حالت AI بهصورت پیشفرض در رابط کاربری دوربین روشن است و معیارهای عکاسی را بسته به نوع سوژه تغییر میدهد؛ اما تفاوت فاحشی بین فعال یا غیرفعالبودن AI در خروجی عکسها مشاهده نکردیم.
نمونهعکس آنر ویو ۲۰ با و بدون کمک هوش مصنوعی
AI on
AI off
حالت AI Ultra Clarity در وضعیت نوری مناسب، بهمدد ISP دوگانهی کرین ۹۸۰، عکسهایی با جزئیات بسیار خوب و عاری از نرمی و کنتراست رضایتبخش میگیرد؛ عکسهایی که بهدلیل رزولوشن ۴۸ مگاپیکسلی خود، امکان بزرگنمایی بدون از دسترسرفتن فاحش جزئیات را نیز دراختیار کاربر قرار میدهند. بااینحال، ازآنجاکه ثبت هر عکس در حالت یادشده، به ۴ ثانیه زمان نیاز دارد، استفاده از آن به موقعیتهای بسیار خاصی محدود خواهد شد؛ زیرا اولا باید عکاسی در طول روز انجام شود، ثانیا سوژه نباید متحرک باشد. درهرصورت، آنر ویو ۲۰ در حالت AI Ultra Clarity، بهترین عکسهای ۴۸ مگاپیکسلیاش را ثبت میکند.
نمونهعکس آنر ویو ۲۰ در طول روز
حالت عکاسی شب در گوشی بالاردهی آنر اکنون شباهت بسیاری با سری میت ۲۰ و پی ۲۰ دارد و در آن، دوربین با نوردهیهای طولانی و آنچه آنر لرزشگیر تصویر مبتنی بر هوش مصنوعی (AIS) میخواند، برای افزایش سطح جزئیات و کاهش سطح نویز، نور بیشتری بهسمت حسگر هدایت میکند. اگرچه در حالت خودکار نیز عکسهای ویو ۲۰ رضایتبخش هستند، با Night Mode، بهخصوص در حالتی که منابع نور متفاوتی اطراف سوژه وجود دارد، مانند ساختمانی با چراغهای روشن، دوربین مرز بین منبع نور و تاریکی را بهخوبی تفکیک میکند و سطح نویز پایینتر میآید و جزئیات بیشتری در عکسها ثبت میشود.
نمونهعکس آنر ویو ۲۰ در طول شب با حالت شب و خودکار
Night mode
حالت خودکار
همانطورکه اشاره کردیم، ویو ۲۰ با استفاده از حسگر TOF عمق را میسنجد و مرز بین سوژه و پسزمینه را تشخیص میدهد. بدینترتیب، میتواند از این قابلیت برای شبیهسازی افکت بوکه استفاده کند و قابلیت Reshape را برای تغییر ابعاد سوژه دراختیار کاربر بگذارد. ویو ۲۰ همانند سری میت ۲۰ هواوی، در حالت پرتره امکان تغییر نوع افکت بوکه یا نورپردازی را نیز دارد. برخلاف مانور زیاد چینیها دربارهی حسگر سهبُعدی TOF، تفاوت چشمگیری با سایر پرچمداران را شاهد نبودیم و عملکرد دوربین در تشخیص مرزها چندان پایدار نبود؛ بهطوریکه گاهی سوژه بهخوبی از پسزمینه تفکیک داده میشود و گاهی بخشهایی از موهای سوژه نیز بههمراه پسزمینه در افکت بوکه محو میشد. توجه کنید بهلطف حالت Apperture میتوان از سوژههایی غیر از اشخاص نیز با افکت بوکه عکاسی کرد.
نمونهعکس آنر ویو ۲۰ در طول شب
آنر ویو ۲۰ برای ثبت عکسهای سلفی به دوربینی ۲۵ مگاپیکسلی با لنز f/2.0 اتکا دارد که حفرهای بهقطر ۴.۵ میلیمتر داخل نمایشگر از آن میزبانی میکند. دوربین سلفی ویو ۲۰ از فوکوس ثابت بهره میبرد؛ بنابراین، تنها در وضعیتی عکسها جزئیات و وضوح مناسبی دارند که گوشی را در فاصلهی مناسبی از خود نگهدارید. پرچمدار آنر در حالت عکاسی سلفی نیز افکت بوکه را ارائه میدهد؛ اما ازآنجاکه این افکت بهصورت نرمافزاری ایجاد میشود، جداسازی سوژه از پسزمینه چندان دقیق نیست و درست مانند دوربین اصلی گاهی محوشدن بخشهایی از سوژه بهچشم میخورد. درنهایت باید به قابلیت فیلمبرداری آنر ویو ۲۰ اشاره کنیم که در بالاترین حالت، رزولوشن 4K با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه را ارائه میدهد.
بازده و عملکرد
کرین ۹۸۰ نخستین پردازندهی موبایل با لیتوگرافی ۷ نانومتری بهحساب میآید که شهریور امسال در نمایشگاه IFA رونمایی شد. این پردازنده پس از آنکه به خانوادهی میت ۲۰ هواوی و آنر مجیک ۲ قدرت بخشید، اکنون وظیفهی تأمین توان پردازشی موردنیاز آنر ویو ۲۰ را نیز برعهده دارد. تراشهی بالاردهی HiSilicon، یکی از زیرمجموعههای گروه هواوی، نخستین پردازندهی دنیا با هستههای Cortex-A76 و گرافیک G76 آرم نیز محسوب میشود.
پردازندهی قدرتمند کرین ۹۸۰ از هستههای پردازشی خود در قالب سه کلاستر، شامل یک کلاستر ۲ هستهای A76 با فرکانس ۲.۶۰ گیگاهرتز برای عملکرد توربو در بازههای زمانی کوتاه و یک کلاستر ۲ هستهای A76 با فرکانس ۱.۹۲ گیگاهرتز برای کاربریهای سنگین طی بازههای طولانیتر و درنهایت، یک کلاستر ۴ هستهای کممصرف A55 با فرکانس ۱.۸۰ گیگاهرتز برای پردازشهای روزمره استفاده میکند. هرکدام از هستههای A76 و A55 بهترتیب از ۵۱۲ و ۱۲۸ کیلوبایت حافظهی کش L2 بهرهمند هستند و یک واحد ۴ مگابایتی اشتراکی L3 نیز برای آنها وجود دارد.
مشخصات فنی پردازندههای بالاردهی هواوی | |||
---|---|---|---|
پارامترها / پردازنده | کرین ۹۸۰ | کرین ۹۷۰ | کرین ۹۶۰ |
CPU | ۲ هستهی A76 با فرکانس ۲.۶۰ گیگاهرتز ۲ هستهی A76 با فرکانس ۱.۹۲ گیگاهرتز ۴ هستهی A55 با فرکانس ۱.۸۰ گیگاهرتز |
۴ هستهی A73 با فرکانس ۲.۳۶ گیگاهرتز ۴ هستهی A53 با فرکانس ۱.۸۴ گیگاهرتز |
۴ هستهی A73 با فرکانس ۲.۳۶ گیگاهرتز ۴ هستهی A53 با فرکانس ۱.۸۴ گیگاهرتز |
حافظهی کش L2 | هستههای A76 هرکدام ۵۱۲ کیلوبایت هستههای A55 هرکدام ۱۲۸ کیلوبایت |
۲ مگابایت مشترک | ۲ مگابایت مشترک |
حافظهی کش L3 | ۴ مگابایت مشترک در قالب DSU | -- | -- |
GPU | آرم Mali-G76MP10 با فرکانس ۷۲۰ مگاهرتز |
آرم Mali-G72MP12 با فرکانس ۷۴۶ مگاهرتز |
آرم Mali-G71MP8 با فرکانس ۱۰۳۷ مگاهرتز |
حافظهی رم | ۴ کانال ۱۶ بیتی LPDDR4X با فرکانس ۲۱۳۳ مگاهرتز پهنای باند ۳۴.۱ گیگابایتبرثانیه |
۴ کانال ۱۶ بیتی LPDDR4X با فرکانس ۱۸۳۳ مگاهرتز پهنای باند ۲۹.۹ گیگابایتبرثانیه |
۴ کانال ۱۶ بیتی LPDDR4 با فرکانس ۱۸۶۶ مگاهرتز پهنای باند ۲۹.۹ گیگابایتبرثانیه |
رابط حافظهی ذخیرهسازی | UFS 2.1 | UFS 2.1 | UFS 2.1 |
پردازندهی سیگنال تصویر | ISP دوگانهی جدید با ۴۶ درصد سرعت بیشتر پایپلاین ۱۰ بیتی |
ISP دوگانهی ۱۴ بیتی | ISP دوگانهی ۱۴ بیتی |
انکُد / دیکُد | انکُد 2160p با نرخ ۶۰ فریمبرثانیه دیکُد 2160p با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه |
انکُد 2160p با نرخ ۶۰ فریمبرثانیه دیکُد 2160p با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه |
دیکُد و انکُد 1080p H.264 دیکُد 2160p با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه HEVC |
مودم | LTE Cat.21/18 دانلود ۱۴۰۰ مگابیتبرثانیه آپلود ۲۰۰ مگابیتبرثانیه |
LTE Cat.18/13 دانلود ۱۲۰۰ مگابیتبرثانیه آپلود ۱۵۰ مگابیتبرثانیه |
LTE Cat.12/13 دانلود ۶۰۰ مگابیتبرثانیه آپلود ۱۵۰ مگابیتبرثانیه |
هاب حسگر | i8 | i7 | i6 |
NPU | دوگانه با بهبود دو برابری | بله | -- |
فرایند ساخت | ۷ نانومتری TSMC | ۱۰ نانومتری TSMC | ۱۶ نانومتری TSMC |
کرین ۹۸۰ درکنار CPU قدرتمندش، واحد پردازش گرافیکی جدید Mali G76MP10 را نیز میبیند که درمقایسهبا نسل گذشته، افزایش ۱۰۰ درصدی را در تعداد واحدهای نگاشت بافت و واحدهای رندر و پهنای پایپلاینهای محاسباتی تجربه میکند. چینیها برای CPU و GPU کرین ۹۸۰ بهترتیب ۷۵ و ۴۶ درصد بهبود عملکرد درکنار ۵۸ و ۱۷۸ درصد بهبود بهرهوری انرژی را پیشبینی کردهاند. مشخصات فنی پردازندهی ۷ نانومتری HiSilicon را در جدول بالا مشاهده میکنید. پیشنهاد میکنیم برای اطلاع از جزئیات مربوط به این تراشه، بررسی میت ۲۰ پرو هواوی را نیز مطالعه کنید.
آنر ویو ۲۰ در سه نسخه با حافظهی رم LPDDR4X و حافظهی ذخیرهسازی داخلی ۶ / ۱۲۸ یا ۸ / ۱۲۸ یا ۸ / ۲۵۶ گیگابایت در سراسر دنیا عرضه میشود؛ اما درگاه کارت حافظهای برای ارتقای حافظهی ذخیرهسازی آن وجود ندارد. توجه کنید ما نسخهی ۲۵۶ گیگابایتی این گوشی هوشمند را برای بررسی دراختیار داشتیم. در جدول زیر، سرعت خواندن و نوشتن حافظهی پرچمدار جدید آنر را مشاهده میکنید.
عملکرد حافظهی ذخیرهسازی ابزارهای موبایل پرچمدار | ||||
---|---|---|---|---|
مدلها / عملکرد | نرخ خواندن ترتیبی (مگابایتبرثانیه) |
نرخ نوشتن ترتیبی (مگابایتبرثانیه) |
نرخ خواندن تصادفی (مگابایتبرثانیه) |
نرخ نوشتن تصادفی (مگابایتبرثانیه) |
آنر ویو ۲۰ | ۸۵۱.۷۵ | ۲۵۱.۲۶ | ۱۶۷.۸۳ | ۱۵۳.۷۸ |
شیائومی می ۸ | ۶۸۱.۵۳ | ۲۰۶.۹۶ | ۱۳۷.۳۱ | ۲۳.۶۱ |
آیپد پرو ۲۰۱۸ | ۱۴۰۷ | ۶۴۰ | -- | -- |
وانپلاس 6T | ۷۲۸.۴۳ | ۲۰۶.۷۷ | ۱۳۸.۷۸ | ۲۲.۲۵ |
هواوی میت ۲۰ پرو | ۸۵۵.۰۹ | ۱۹۳.۸۱ | ۱۵۳.۰۵ | ۱۳۶.۵۳ |
آیفون XS Max | ۱۶۴۲ | ۵۲۵ | -- | -- |
گلکسی نوت ۹ | ۸۱۷.۷۷ | ۱۹۴.۹۲ | ۱۳۱.۰۵ | ۲۱.۴ |
هواوی پی ۲۰ پرو | ۸۲۳.۹۳ | ۱۹۳.۸ | ۱۴۲.۲۱ | ۱۵۵.۰۹ |
گلکسی اس ۹ پلاس | ۸۲۰.۶۳ | ۲۰۷.۱۷ | ۱۳۱.۲۷ | ۲۲.۶۸ |
از جمله ویژگیهای سختافزاری ویژهای که آنر در توصیف پرچمدار جدیدش بر آنها تأکید میکند، سیستم خنککنندهی مایع و ماژول GPS با فرکانس دوگانه با دقت بیشتر و آنتن سهگانهی وایفای برای پذیرش سیگنال قویتر است. لولههای سیستم خنککنندهی مایع آنر ویو ۲۰ با فُرم S از پردازنده، حسگر TOF، حسگر دوربین، باتری و تراشهی شارژ گذر میکند تا حرارت را بهصورت کارآمدتری عبور دهد و الگوریتم هوش مصنوعی نیز وظیفهی پایش مشکلات مربوطبه داغشدن گوشی و تخصیص خودکار منابع را برعهده دارد تا دمای دستگاه درحد متعادلی باقی بماند.
آنر ویو ۲۰ از ماژول GPS با فرکانس دوگانه برای موقعیتیابی بهتر بهره میگیرد. این موضوع میتواند در مناطقی با تراکم شهری بالا و سیگنال ضعیف GPS بسیار سودمند باشد. مهندسان آنر بهجای استفادهی صِرف از فرکانس L1 با پهنای باند بسیار کم و نرخ خطای ۳۰۰ متر، از ترکیب فرکانسهای L1 و L5 درکنار هوش مصنوعی استفاده میکنند که بهادعای آنها، ضمن افزایش ۱۰ برابری پهنای باند، نرخ خطا را نیز بهحدود ۳۰ متر میرساند. استفادهی چینیها از آنتن سهگانهی وایفای بدین مفهوم است که درکنار دو آنتن موجود در طرفین بخش بالایی گوشی، آنتن سومی نیز در پسِ پنل شیشهای پشت آنر ویو ۲۰ جای دارد تا بدینترتیب، حتی درصورت مسدودشدن دو آنتن یادشده بهوسیلهی دست کاربر، آنتن سوم پذیرش سیگنال وایفای را بهبود دهد.
حال که از ویژگیهای سختافزاری Honor View20 اطلاع پیدا کردیم، نوبت به ارزیابی عملکرد این دستگاه میرسد. طبق روال بررسیهای زومیت، ابتدا بنچمارکهای نرمافزاری را روی پرچمدار اقتصادی آنر اجرا میکنیم. سپس، بهسراغ آزمون استرس و تجربهی کاربری روزمرهی خود از آن میرویم. ازآنجاکه آنر ویو ۲۰ نیز همانند میت ۲۰ پرو از قابلیت Performance mode بهره میبرد، تمامی آزمونها را در هر دو وضعیت فعال و غیرفعال Performance اجرا خواهیم کرد.
جدول بنچمارک ابزارهای موبایل پرچمدار | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
محصول / بنچمارک | Antutu 7/6 | 3DMark | PCMark Work 2.0 | Geekbench 4 | GFXBench | ||||
IceStorm Unlimited | Sling Shot Extreme - OpenGL | Overall / Web Browsing | Single / Multi | Aztec Ruins Vulkan - High Tier / Offscreen | Manhattan 3.1 / Offscreen | Car Chase / Offscreen | T-Rex / Offscreen | ||
آنر ویو ۲۰ (Performance) |
307917 | 56572 | 4218 | 9160 9589 |
3345 9910 |
14FPS 11FPS |
48FPS 55FPS |
29FPS 32FPS |
60FPS 137FPS |
آنر ویو ۲۰ | 277929 -- |
36077 | 3639 | 7743 7471 |
3319 9635 |
12FPS 11FPS |
26FPS 26FPS |
15FPS 24FPS |
56FPS 69FPS |
هواوی میت ۲۰ پرو (Performance) |
297724 -- |
56963 | 4204 | 9309 10260 |
3314 9857 |
13FPS 11FPS |
44FPS 50FPS |
27FPS 31FPS |
62FPS 125FPS |
هواوی میت ۲۰ پرو | 201890 -- |
36981 | 3556 | 7663 7171 |
3322 9837 |
12FPS 9.5FPS |
48FPS 36FPS |
27FPS 28FPS |
56FPS 69FPS |
شیائومی می ۸ | 287804 -- |
62229 | 4498 | 7605 6887 |
2436 8798 |
20FPS 12FPS |
40FPS 43FPS |
25FPS 28FPS |
60FPS 109FPS |
آیپد پرو ۱۱ مدل ۲۰۱۸ | 549138 -- |
103052 | 6480 | -- | 5391 16173 |
47.8FPS 45.4FPS |
67.5FPS 118.1FPS |
48.1FPS 78.3FPS |
119.9FPS 427.3FPS |
وانپلاس 6T | 296950 -- |
64612 | 4702 | 8676 7347 |
2392 9027 |
20FPS 14FPS |
51FPS 60FPS |
30FPS 35FPS |
60FPS 151FPS |
آیفون XS Max | 354722 -- |
77428 | 3551 | -- | 5106 10984 |
34.4FPS 18.4FPS |
50.5FPS 66.3FPS |
32.1FPS 40.9FPS |
59.9FPS 197.8FPS |
گلکسی نوت ۹ | 236663 210100 |
42441 | 3381 | 5453 5884 |
3692 9141 |
-- | 45FPS 45FPS |
26FPS 28FPS |
59FPS 147FPS |
هواوی پی ۲۰ پرو | 200949 181449 |
31051 | -- | 7244 7440 |
1899 6546 |
-- | 38FPS 31FPS |
23FPS 23FPS |
60FPS 86FPS |
گلکسی اس ۹ پلاس | 243493 219955 |
37958 | -- | 5205 5224 |
3750 8997 |
-- | 44FPS 47FPS |
26FPS 28FPS |
60FPS 146FPS |
آیفون ۱۰ | -- 203245 |
63694 | -- | -- | 4222 9371 |
-- | 51FPS 43FPS |
-- | 104FPS 138FPS |
سختافزار یکسان آنر ویو ۲۰ و میت ۲۰ پرو باعث میشود حداقل از دید آزمونهای نرمافزاری، تفاوت چندانی بین عملکرد دو گوشی نباشد. امروزه، بهسختی میتوان در کاربریهای واقعی تفاوت چندانی بین کارکرد گوشیهای گرانقیمت یا حتی میانردههای توانمند یافت. پرچمدار آنر نیز از این قاعده مستثنی نیست و تجربهی فوقالعاده سریع و روانی را به کاربر ارائه میدهد. درکنار پردازندهی قدرتمند کرین ۹۸۰، ماژول ۸ گیگابایتی رم در ویو ۲۰ باعث میشود در اغلب مواقع، بهسرعت و بدون نیاز به بارگذاری مجدد اپلیکیشنهای مختلف را فراخوانی کرد. آنر ویو ۲۰ ویدئوی معیار 4K زومیت با طول ۹ دقیقه را با استفاده از اپلیکیشن Adobe Premier Clip در هر دو حالت فعال و غیرفعال Performance Mode بهترتیب طی ۱۱ دقیقه و ۹ ثانیه و ۱۲ دقیقه و ۴۱ ثانیه از رزولوشن 4K به رزولوشن فول اچدی تبدیل کرد.
مهندسان آنر ادعا میکنند سیستم خنککنندهی مایع ویو ۲۰ بهخوبی میتواند وظیفهی انتقال حرارت از ماژولهای مختلف دستگاه را انجام دهد. درادامه، آزمون گرافیکی بسیار سنگین Sling Shot Extreme - OpenGL را ۱۵ بار بهصورت مداوم در هر دو وضعیت فعال و غیرفعال Performance Mode روی گوشی اجرا کردیم تا عملکرد آن را زیر بارهای شدید و مداوم، مانند اجرای طولانی بازیهای سنگین، شبیهسازی کند. نتیجه این آزمون را در نمودار زیر مشاهده میکنید.
با غیرفعالبودن حالت Performance، آنر ویو ۲۰ پس از تنها ۳ بار تکرار آزمون، عملکرد بسیار ناپایداری از خود بهنمایش میگذارد و امتیاز آن بین بازهی حدودی ۲،۰۵۰ تا ۳،۶۰۰ نوسان میکند؛ اما با فعالبودن حالت Performance، عملکرد گوشی در مرحلهی نخست، ۱۶ درصد بهبود را نشان میدهد. درضمن دستگاه در طول تمام ۱۵ مرحله، عملکرد پایدارتری دارد و در کمترین حالت، به امتیاز ۳،۳۱۶ دست مییابد. نمودارها نشان میدهند خنککنندهی مایع آنر ویو ۲۰ عملکرد بهتری درمقایسهبا سیستم خنکسازی میت ۲۰ پرو دارد؛ چراکه پرچمدار هواوی در حالت روشنبودن Performance، نوسان شدیدی تجربه کرد و امتیاز آن حتی بهحدود ۲،۰۰۰ هم رسید. توجه کنید دستگاه در طول اجرای آزمون، بهویژه در ناحیهی فریم فلزی، بهشدت داغ میشد.
باتری
باتری ۴،۰۰۰ میلیآمپرساعتی آنر ویو ۲۰ درکنار نمایشگر +FHD و پردازندهی بهینهی کرین ۹۸۰ ما را متقاعد میسازد که پرچمدار اقتصادی چینیها شارژدهی بسیار خوبی خواهد داشت؛ چراکه پیشتر نیز طول عمر فوقالعادهی باتری میت ۲۰ با سختافزاری مشابه را شاهد بودهایم. شرکت سازنده بالغ بر ۱۳۰ ساعت پخش موسیقی و ۱۵ ساعت پخش فیلم و ۲۵ ساعت تماس 3G را برای گوشی خود پیشبینی میکند و مدعی است دیگر از دوران «اضطراب ناشی از هشدار روبهاتمامبودن شارژ باتری» خبری نیست.
آنر ویو ۲۰ در آزمون پخش مداوم ویدئویی با رزولوشن HD درحالیکه روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت تنظیم شده، خروجی صدای اسپیکر قطع و تمامی اتصالات بیسیم غیرفعال شده است، ۱۴ ساعت و ۱۷ دقیقه دوام آورد که نتیجهی مطلوبی بهحساب میآید و رقبایی همچون شیائومی می ۸ را پشتسر میگذارد. درضمن، با محصولاتی همچون گلکسی نوت ۹ و آیفون ۱۰ اس مکس و میت ۲۰ پرو عملکرد مشابهی دارد.
محصول / آزمون | نمایشگر | باتری | ویدئو | GFXBench Manhattan 3.1 | PCMark Work 2.0 | GeekBench | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ابعاد و رزولوشن | میلیآمپرساعت | ساعت | Battery LifeTime (min) | LongTerm Performance (Frame) | ساعت | امتیاز مدتزمان | |
آنر ویو ۲۰ (Performance) |
۶.۴ اینچ ۲۳۱۰ × ۱۰۸۰ پیکسل |
۴۰۰۰ | -- | ۱۸۷.۶ | ۱۹۱۱ | -- | |
آنر ویو ۲۰ | ۱۴:۱۷ | ۳۶۸.۰ | ۱۴۳۰ | ۱۰:۱۳ | ۶۰۴۹ ۱۲:۳۰ |
||
شیائومی می ۸ | ۶.۲۱ اینچ ۲۲۴۸ × ۱۰۸۰ پیکسل |
۳۴۰۰ | ۱۳:۰۵ | ۲۴۱.۲ | ۱۸۵۵ | ۱۰:۰۹ | ۴۸۰۸ ۸:۰۶ |
آیپد پرو ۱۱ ۲۰۱۸ | ۱۱ اینچ ۱۶۶۸ × ۲۳۸۸ پیکسل |
۷۸۱۲ | ۱۲:۳۰ | ۲۴۴.۶ | ۳۵۶۱.۸ | -- | -- |
وانپلاس 6T | ۶.۴۱ اینچ ۲۳۴۰ × ۱۰۸۰ پیکسل |
۳۷۰۰ | ۱۶:۲۳ | ۱۵۴.۸ | ۲۴۳۶ | ۹:۵۶ | ۴۳۲۰ ۷:۴۷ |
هواوی میت ۲۰ پرو (Performance) |
۶.۳۹ اینچ۳۱۲۰ × ۱۴۴۰ پیکسل | ۴۲۰۰ | -- | ۲۵۹.۳ | ۱۲۳۰ | -- | -- |
هواوی میت ۲۰ پرو | ۱۴:۱۷ | ۳۳۲.۵ | ۱۳۸۱ | ۹:۴۰ | ۶۱۸۰ ۱۱:۴۲ |
||
آیفون XS Max | ۶.۵ اینچ ۲۶۸۸ × ۱۲۴۲ پیکسلبراینچ |
۳۱۷۴ | ۱۴:۳۱ | ۲۷۳.۲۵ | ۲۷۲۵ | -- | -- -- |
گلکسی نوت ۹ | ۶.۴ اینچ ۲۹۶۰ × ۱۴۴۰ پیکسل |
۴۰۰۰ | ۱۴:۱۰ | ۱۶۲.۴ | ۱۶۱۹ | Failed* | ۴۳۰۰ ۷:۱۰ |
هواوی پی ۲۰ پرو | ۶.۱ اینچ ۲۲۴۰ × ۱۰۸۰ پیکسل |
۴۰۰۰ | ۱۴:۱۰ | ۱۹۷.۴ | ۹۳۳.۷ | ۹:۱۹ | ۳۳۵۰ ۵:۳۵ |
گلکسی اس ۹ پلاس | ۶.۲ اینچ ۲۹۶۰ × ۱۴۴۰ پیکسل |
۳۵۰۰ | ۱۴:۱۷ | ۱۸۷.۶ | ۸۶۰.۷ | Failed | -- |
آیفون ۱۰ | ۵.۸ اینچ ۲۴۳۶ × ۱۱۲۵ پیکسل |
۲۷۱۶ | ۱۴:۴۰ | ۲۴۲.۲ | ۱۵۶۱ | -- | -- |
اسلایدر Performance روی عملکرد آنر ویو ۲۰ در آزمون باتری ۳۰ مرحلهای و طولانی GFXBench نیز تأثیر درخورملاحظهای میگذارد. در حالت عادی، ویو ۲۰ با ثبت زمان ۳۶۸ دقیقه بهترین زمان را در بین تمام همردهها ازآنِ خود میکند؛ اما پس از بیشینهسازی عملکرد، با وجود اینکه حداقل تعداد فریمهای پردازششده در طول آزمون، با بهبود ۳۳ درصدی از ۱،۴۳۰ به ۱،۹۱۱ میرسد، دستگاه ازلحاظ زمان شارژدهی، افت شدید ۴۹ درصدی را تجربه میکند. شایان ذکر است دما نیز با افزایش درخورتوجهی به ۵۰ درجهی سلسیوس افزایش مییابد.
بهلطف باتری حجیم ۴،۰۰۰ میلیآمپرساعتی و پردازندهی بهینهی کرین ۹۸۰، در کاربریهای روزمره شامل وبگردی، عکاسی گاهگدار، استریم طولانی موسیقی، تماشای ویدئو و اجرای کوتاه بازی، آنر ویو ۲۰ میتواند بیش از یک روز حتی نزدیک دو روز نیز شما را همراهی کند. در منوی تنظیمات باتری، گوشی قابلیتهایی همچون محدودکردن اپلیکیشنها برای بهینهسازی مصرف انرژی را دارد. پرچمدار چینیها از شارژر ۲۲.۵ واتساعتی برای شارژ باتری بهره میبرد که در مدت ۳۰ دقیقه، ۵۹ درصد از باتری را پر میکند که نتیجهی بسیار خوبی است.
جمعبندی
ویو ۲۰ بهترین محصول آنر تابهامروز، یکی از نخستین گوشیهای هوشمند دنیا با روزنهای در دِل نمایشگر است؛ زبان طراحی جدیدی که برای فرار از بریدگی نمایشگر بهکار گرفته میشود. صرفنظر از حسی که به آن داریم، بهنظر میرسد این زبان طراحی جدید ترند دنیای موبایل در سال ۲۰۱۹ خواهد بود. پردازندهی قدرتمند کرین ۹۸۰ و شارژدهی طولانیمدت باتری و دوربین توانمند از آنر ویو ۲۰ پرچمدار محترمی میسازد و این گوشی ۵۷۰ یورویی را به رقیبی انکارناپذیر برای سایر محصولات پرچمدار تبدیل میکند. دراینبین، شاید مهمترین رقیب ویو ۲۰ محصول دیگری از چین با نام وانپلاس 6T باشد که بهلطف فروش قراردادی با شبکهی T-Mobile، احتمالا موفقیتهای چشمگیری برای شرکت سازنده در بازار آمریکا بهارمغان خواهد آورد.
نرمافزار یکی از بخشهای اصلی آنر ویو ۲۰ است که میتواند این گوشی را از فهرست خرید بسیاری از خریداران حذف کند. رابط کاربری EMUI هواوی و بهدنبال آن، Magic UI وجوه مشترک بسیاری دارند و با وجود ادعای شرکت سازنده، مبنی بر آغاز تفکیک دو رابط کاربری، هنوزهم میتوان در جایجای آن نام Huawei را یافت. اگرچه رابط کاربری ویو ۲۰ تجربهی سریع و روانی ارائه میدهد، بیش از آنکه یادآور اندروید باشد، رابط کاربری iOS را در ذهن تداعی میکند. بهعلاوه نبود قابلیت شارژ بیسیم و مقاومنبودن دربرابر آب و گردوغبار از دیگر نقصهای آنر ویو ۲۰ بهشمار میآیند.
نکات مثبت
- شارژدهی طولانیمدت باتری
- عملکرد سریع دستگاه و رابط کاربری روان
- دوربین توانمند
- طراحی زیبا
نکات منفی
- نبود استانداردهای لازم برای مقاومت دربرابر آب
- نبود قابلیت شارژ بیسیم
- عملکرد نهچندان خاص حسگر TOF در زمینهی عکاسی
بهزودی، نسخهی یادبود ۱۰۰ سالگی بنتلی بنتایگا (Bentley Bentayga) را شرکت تیونینگ خودرو کان دیزاین (Kahn Design) با ترکیبی از ویژگیهای کلاسیک بنتلی و رویکرد معاصر درمقایسهبا ارتقا و طراحی اصلاحشده راهی جاده میکند. ایدهی پشت چنین پروژهای تبدیل خودروِ لوکس و گرانقیمت به محصولی هنری و منحصربهفرد است. طراحان کان دیزاین قصد دارند بنتلی بنتایگا را به خودرویی با ظاهر وحشی و درعینحال ظریف تبدیل کنند و بهخوبی از پسِ ترکیب آنها برآمدهاند.
تغییرات این نسخهی جدید اسپویلر صندوق و بال عقب و جلوپنجره جدید را شامل میشود که به بهبود ظاهر اسپرت و تهاجمی خودروِ شاسیبلند کمک میکنند. علاوهبراین، رکاب بزرگتر و جزئیات سپر نیز وجود دارند که بر ظرافت کار میافزایند.
مقالههای مرتبط:
جدا از مطالب گفته شد، آنچه مفهوم طراحی جدید را تکمیل میکند، مجموعهای از رینگهای ۲۳ اینچی همراهبا لاستیکهای کنتیننتال است که همراهبا ماژول کاهش ارتفاع قابلتنظیم برای افزایش تجربهی رانندگی ارائه میشود. تیم طراحان کان دیزاین همچنین پکیجی کاملا جدید برای فضای داخل کابین ارائه کردهاند. شاسیبلند لوکس بنتلی در این نسخه، با روکش چرمی فرمان و دستگیرهها و پنلهای درِ براق تزیین شده است که به ایجاد محیطی منحصربهفرد و لوکس در کابین کمک میکند.
درحقیقت همانطورکه دربارهی سفارشیسازی محصولات کان دیزاین صحبت میکنیم، مشتریان میتوانند فهرست گستردهای از رنگهای مختلف برای روکشهای چرمی و قطعات داخلی انتخاب کنند تا باعث افزایش جلوهی بصری فضای کابین شود. علاوهبراین، طرحهای جالبی از چرم سفارشی ناپا و آلکانترا برای مشتریان وجود دارد.
والتر الیاس دیزنی (Walter Elias Disney)، کارآفرین، انیماتور، صداپیشه و تهیهکنندهی سینما بود. او در آمریکا بهدنیا آمد و یکی از پیشگامان صنعت انیمیشن کشورش شد. تلاشهای او پیشرفتهای درخورتوجهی در تولید انیمیشن پدید آورد. دیزنی در جایگاه تهیهکننده، رکورد بیشترین تعداد جایزهی اسکار را ازآنِ خود کرده است. همچنین در جشنوارههای دیگر، همچون گلدنگلوب و امی، جوایزی برده است.
بنیانگذار شرکت مشهور سرگرمی والت دیزنی درکنار پرداختن به صنعت انیمیشن و فیلم، توجه ویژهای نیز به سرگرمیهای ملموس و بازیهای جذاب کرد. او اولین شهربازی بزرگ جهان را تأسیس و سپس، با برند آن، یعنی دیزنیلند، استانداردی تازه در ساخت و مدیریت شهربازی به جهانیان معرفی کرد. والت دیزنی و تیمی که در آن سالها با او همکار بودند، خالق چندین شخصیت ماندگار در تاریخ شدند که از میان آنها میتوان به «دونالد داک» و «میکی ماوس» و «گوفی» اشاره کرد.
والت دیزنی درکنار تمام شهرتی که در صنعت فیلم و انیمیشن و سرگرمی برای خود کسب کرد، فردی کارآفرین و ارزشآفرین محسوب میشود. درواقع، آنچه زندگی او را برای بررسی و مطالعه ارزشمند میکند، علاوهبر آثار ماندگار، روند تلاش برای رسیدن به موفقیت است. امروزه، دیزنی یکی از مصادیق بارز رؤیای آمریکایی است که از هیچ، خود را به فرمانروای تاریخی صنعت سرگرمی جهان تبدیل کرد.
امضای والت دیزنی
تولد و تحصیل
والت دیزنی در ۵دسامبر۱۹۰۱ در شیکاگو بهدنیا آمد. پدر او یکی از مهاجران ایرلندی بهنام الیاس چارلز دیزنی و مادرش فلورا کال دیزنی بود. پدر والت در صنعت ساختوساز فعالیت میکرد و خانوادهی بزرگش وضعیت مالی مناسبی نداشتند. در سال ۱۸۷۸ و بهدنبال هجوم مردم برای کشف طلا، پدر والت از اونتاریو کانادا به آمریکا آمد. دیزنی پدر خانوادهاش را در سال ۱۸۸۴ در کانزاس مستقر کرد. او در سال ۱۹۰۶، خانوادهاش را به میسوری برد تا در مزرعهای ساکن کند که برادرش بهتازگی خریده بود.
الیاس دیزنی بهدلیل مشکلات مالی، رفتار شایستهای با فرزندان و همسرش نداشت. او بهجز والتر، دختر کوچکتری بهنام روث و ۳ پسر بزرگتر بهنامهای هربرت و رِی و روی اُ داشت. روی اُ دیزنی بعدها به والتر در تأسیس شرکت والت دیزنی کمک کرد. هربرت و ری در سال ۱۹۰۶ و بهدلیل مشکلات مالی و رفتارهای نامناسب پدر از خانه فرار کردند.
پدرومادر والت دیزنی
والت و خواهرش در سال ۱۹۰۹، به مدرسهی Park School در مارسلین رفتند. خانوادهی دیزنی ۴ سال در آن منطقه مانده بودند و در سال ۱۹۱۱ و پس از فروش مزرعه، به کانزاسسیتی نقلمکان کردند. در آن سالها، چنین مهاجرتهایی بین برخی خانوادههای آمریکایی رایج بود و آنها بدون مقصد خاصی مدام شهرهای محل سکونتشان را تغییر میدادند.
پس از مهاجرت به کانزاسسیتی، والت و روث به مدرسهی بنتون گرامر رفتند. والت در مدرسه با Walter Pfieffer آشنا شد که او را با تئاتر و سینما آشنا کرد. والت علاقهی زیادی به نقاشی داشت و برای پیشرفت در آن، یک سال در کلاسهای مؤسسهی هنری کانزاسسیتی شرکت کرد.
والت دیزنی در یکسالگی
در سال ۱۹۱۱، الیاس دیزنی قراردادی برای تحویل روزنامه با نشریهی کانزاسسیتی استار (Kansas City Star) امضا کرد. او به پسرانش والت و روی اُ مسئولیت داد تا روزنامه و تبلیغات شرکت پدر را بین خانهها پخش کنند. آنها نسخهی صبح روزنامه را بهحدود ۷۰۰ مشترک تحویل میدادند. بهعلاوه، بعدازظهرها نیز ۶۰۰ مشترک منتظر روزنامههای استار بودند. در آن سالها، والت دیزنی در هر وضعیت آبوهوایی با کفشهای کهنهاش چندین خیابان را میدوید تا روزنامهها را سرِوقت بهدست مشترکان برساند.
دوران کارآفرینی والت از همان سالهای کودکی شروع شد. او هیچگاه از کار زیاد برای تحویل روزنامه شکایت نمیکرد. بهعلاوه، مشتریان جدیدی که برای دریافت روزنامه ثبتنام میکردند، از پدرش مخفی و درآمد آنها را برای خودش پسانداز میکرد. والت با خرید روزنامه از مراکز اصلی توزیع نیز سودش را بیشتر میکرد و بدینترتیب، اولین نشانهها از هوش تجاریاش را نشان داد.
والت درکنار خواهر و مادر
در سال ۱۹۱۷، پدر والت دیزنی در مقام سهامدار شرکت تولید ژلهی O-zell در شیکاگو مشغول بهکار شد. بههمیندلیل، او خانوادهاش را به آن شهر برد و والت به دبیرستان مککنلی رفت. والت درکنار تحصیل، به کلاسهای شبانهی آکادمی هنری شیکاگو هم میرفت و زیرنظر لوئیس فدریک گرل (Louis Fredrick Grell) آموزش میدید. گرل یکی از آمریکاییهای مشهور در هنر ترسیم پرتره بود. والت در سالهای بعد و در جریان جنگ جهانی اول، نقاشیهایی وطنپرستانه برای روزنامهی مدرسه میکشید.
والت دیزنی در سال ۱۹۱۸، برای اعزام به جنگ جهانی اول بهعنوان نظامی آمریکایی تلاش کرد. پیش از او، روی اُ به جنگ رفته بود و او بر والت بسیار تأثیرگذار بود. والت بهخاطر سن کم از خدمت در ارتش بازماند؛ اما تلاشهایش او را به صلیبِسرخ رساند. او بهعنوان رانندهی آمبولانس یک سال در فرانسه و در خلال جنگ خدمت کرد. آمبولانس او امروز به نمادی از شخصیتسازی کارتونی تبدیل شده است؛ چراکه تصویر نقاشیشدهی خود والت بر آن نقش بسته بود.
والت دیزنی درکنار آمبولانس معروف
پس از بازگشت از جنگ، والت بهعنوان دستیار و نگهبان شب در شرکت پدرش، یعنی O-Zell، مشغول بهکار شد. نگهبانی شب به والت فرصت میداد تا به علاقهی همیشگیاش، یعنی نقاشی بپردازد و بیشازپیش، در آن هنر حرفهای شود. در آن زمان، یکی از مهارتهای اصلی والت نقاشی طرحهایی از حیوانات بود.
شروع فعالیت کاری
رؤیای والت برای تبدیل به نقاش و هنرمندی مشهور در سال ۱۹۱۹ بیشازپیش خود را نشان داد. در آن سال، او برای شروع فعالیت هنری به کانزاسسیتی بازگشت. والت استعداد درخشانی در نقاشی داشت و هنرمند گرافیست متبحری محسوب میشد؛ ولی او روحیهی انتقادی و مبارزهجویانهی لازم برای کشیدن کاریکاتور در روزنامهها را نداشت. بههمیندلیل، تلاشش برای استخدام در دپارتمان هنری یکی از روزنامههای محلی کانزاسسیتی با شکست مواجه شد.
والت جوان مشغول طراحی
پس از چند تلاش ناموفق، بخت به والت رو کرد. برادرش او را به دوستی معرفی کرد تا شغل دستیاری در استودیوِ هنری Pesmen-Rubin برایش دستوپا کند. در آن زمان، والت با دریافت حقوق ناچیز ۵۰ دلاری پوسترهای تبلیغاتی را برای روزنامهها و مجلهها و سالنهای سینما طراحی میکرد.
متأسفانه شغل والت بهعنوان طراح موقتی بود و او پس از پایان دوران اوج فروش در کریسمس، باردیگر بیکار شد. او با همان مدت کوتاه فعالیت، شناختی کلی از روند کار در صنعت تبلیغات پیدا کرد و تصمیم گرفت خودش وارد آن شود. والت در استودیو با کارتونیستی بهنام اوب ایورکس (Ub Iwerks) آشنا شده بود. آنها با همکاری یکدیگر کسبوکار تبلیغاتیشان را شروع کردند.
ورود به صنعت انیمیشن
والت و اوب ایورکس در ژانویهی۱۹۲۰ شرکتی بهنام Iwerks-Disney Commercial Artists راهاندازی کردند. اولین مشتری آنها ناشری بهنام Restaurant News بود که بروشور نیز چاپ میکرد. والت ناشر را راضی کرد که با اضافهکردن تبلیغات نقاشیشده به روزنامهی تقریبا کمسودش آن را بهبود بخشد. درنهایت، ناشر راضی شد تا به والت و دوستش، اتاقی بهعنوان استودیو بدهد. والت تجهیزات اضافی موردنیاز برای کار را با ۲۵۰ دلار پساندازش خرید.
والت دیزنی در جوانی
استقامت والت در روزها و ماههای اول فعالیت شرکت، آنها را به موفقیتهای شایانی رساند. شرکت ایورکسدیزنی بهسرعت پیشرفت کرد و بنیانگذارانش دفتری اختصاصی تهیه کردند. هر دوِ آنها درآمد مناسبی داشتند و در سینمای محلی، فیلم و کارتون میتوانستند تماشا کنند؛ تفریحی که هر دوِ آنها را مجذوب میکرد.
روزی والت در روزنامهای تبلیغ استخدام انیماتور برای شرکت Kansas City Film Ad Company را مشاهده کرد. او بهصورت موقت شرکتش را رها کرد تا با کار در مؤسسهی جدید درآمد بیشتری کسب کند. مدیر شرکت جدید با دیدن نقاشیهای والت، به او شغلی با حقوق هفتگی ۴۰ دلار پیشنهاد داد. شغل و حقوق پیشنهادی برای والت بهقدری جذاب بود که نتوانست دربرابرش مقاومت کند.
کارمندان Kansas City Ad
درنهایت در سال ۱۹۲۰، والت دیزنی از شرکتش خارج شد. او شرکت را به اوب ایورکس سپرد و مسیر جدیدی برای ادامهی زندگی درپیش گرفت. در شرکت جدید، والت طراحی و تولید تبلیغات کارتونی را برعهده داشت و پس از مدتی، به تکنیکهای آن علاقهمندتر شد و تصمیم گرفت انیماتور شود.
یکی از کتابهایی که در افزایش دانش و مهارت والت در انیمیشنسازی نقش داشت، کتاب کارتونهای متحرک (Animated Cartoons) اثر ادوین جی. لوتز (Edwin G. Lutz) بود. او روشهای بهینهی ساخت انیمیشن را از آن کتاب آموخت و پس از مدت کوتاهی، به ستارهای در میان انیماتورها تبدیل شد. درنهایت، کاری که روزی بهعنوان سرگرمی و علاقهی شخصی محسوب میشد، پایههای تأسیس شرکت والت را بنا کرد.
شرکت لفوگرام (Laugh-O-Gram) و تجربهی فقر مطلق
والت دیزنی در ۱۸می۱۹۲۲، شرکت لفوگرام را تأسیس و فرد هارمن، همکار سابقش در شرکت کانزاسسیتی را استخدام کرد. بهعلاوه، اوب ایورکس و هیو هارمن، برادر فرد هارمن و رودولف ایزینگ نیز به شرکت جدید دعوت شدند.
استودیوِ شرکت لفوگرام
شرکت لفوگرام با فروش سهام به افراد محلی، سرمایهای ۱۵ هزار دلاری کسب کرد و با آن سرمایه، دو فیلم کوتاه انیمیشنی براساس داستانهای فانتزی تولید کرد. فیلمهای کوتاه شرکت تازهتأسیس والت بهسرعت در سرتاسر آمریکا پخش شدند و نوید ظهور بازیگری قدرتمند را در این صنعت میدادند.
با وجود کسب شهرت فیلمهای کوتاه والت، او درآمد چشمگیری از فروش آنها کسب نکرد؛ درنتیجه، شرکتش تا مرز ورشکستگی پیش رفت. والت بهدلیل ورشکستگی شرکتش را فروخت و فقط یک دوربین و یک کپی از بهترین اثرش، یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» را حفظ کرد. بههرحال، آن سالها برای انیماتور مشهور آمریکایی خوشیمن نبودند و او بهقدری فقیر شد که حتی توانایی خرید لباس و غذا نداشت.
فقر بهقدری در سالهای ورشکستگی به والت فشار آورده بود که او حتی لباس مناسب نیز برای شرکت در جلسه با مشتریانش را نداشت. دندانپزشکی از او دعوت کرد فیلمی کوتاه دربارهی سلامت دهان و دندان بسازد و برای گفتوگو دربارهی آن پروژه، والت را به خانهاش دعوت کرد. والت با خجالت و بهدلیل نداشتن کفش مناسب، دعوت دندانپزشک را رد کرد. انیماتور مشهور به دندانپزشک توضیح داد کفشهایش را برای تعمیر به کفاشی برده و تا وقتی هزینهی ۱.۵ دلاری را پرداخت نکند، کفشی برای خارجشدن از دفترش نخواهد داشت.
ایورکس، دوست و همکار همیشگی والت دیزنی
دکتر توماس بی. مککرام نام دندانپزشکی بود که پیشنهاد کار را به والت دیزنی داده بود. او پس از شنیدن داستان کفشها، بهسرعت به دفتر لفوگرام رفت و علاوهبر پرداخت ۱.۵ دلار، قراردادی ۵۰۰ دلاری برای ساخت فیلم نیز امضا کرد.
درآمد کسبشده از قرارداد ساخت فیلم دندانپزشکی نیز برای پرداخت بدهیهای والت دیزنی کافی نبود. بههرحال، نویسندگان بیوگرافی اسطورهی انیمیشنسازی اعتقاد دارند این کار جانی دوباره به او بخشید. او فیلمی ۱۰ دقیقهای برای تبلیغ بهداشت دهان و دندان برای دکتر مککرام ساخت که او را بسیار راضی کرد. چند سال بعد، آن دندانپزشک سفارشی دیگر به والت داد و اینبار فیلمی با نام Clara Cleans Her Tooth با ترکیب فیلم واقعی و انیمیشن ساخته شد.
ورود به هالیوود
والت دیزنی پس از پساندازی جزئی از فیلمهای تبلیغاتی و عکاسی برای روزنامههای محلی، تصمیم گرفت کانزاسسیتی را به مقصد هالیوود ترک و استودیوِ انیمیشن خود را در آنجا تأسیس کند. او پیش از ترک کانزاسسیتی، انیمیشن محبوبش، یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» را بهپایان رساند و حلقهی اصلی فیلم را با خود به کالیفرنیا برد.
اعضای استودیوِ برادران دیزنی
در سال ۱۹۲۳، والت دیزنی، انیماتور بزرگ تاریخ، به هالیوود رفت؛ منطقهای که در آن سالها به مرکز سینمای جهان تبدیل شده بود. برادرش، یعنی روی اُ دیزنی، قبل از او به هالیوود رفته و در آنجا ساکن شده بود. در روزهای اول، والت از صبح تا شب در سالنهای فیلمسازی قدم میزد و با فرایند ساخت آنها از نزدیک آشنا میشد. او بهمرور مسیر اصلی زندگیاش را در آن منطقه شکل داد؛ درحالیکه فقط ۴۰ دلار پسانداز و پیراهنی در چمدانش داشت.
پس از چندین تلاش، والت دیزنی به این نتیجه رسید که گشتن در استودیوهای فیلمسازی کمکی به یافتن شغل نمیکند. او به خودش گفت: «اگر شغلی برای من وجود ندارد، باید خودم یکی بسازم». والت و روی اُ گاراژ کوچکی از عمویشان رابرت دیزنی اجاره کردند. والت، ویرجینیا دیویس را به استودیوِ جدید دعوت کرد. ویرجینیا هنرپیشهی کودکی که قبلا در بخشهایی از انیمیشن «آلیس در سرزمین عجایب» حضور داشت. همچنین، والت دو کارمند برای طراحی و نقاشی روی سلولویدهای تولید کارتون استخدام کرد.
پوستر Alice Comedies
برای شروع کار حرفهای فیلمسازی، والت به دوربین فیلمبرداری نیاز داشت و البته، مشکلات مالی هنوز او را رها نکرده بودند. او مجبور شد دوربینی تقریبا کهنه برای شروع کار اجاره و آن را در گاراژ شرکتش نصب کند. روی اُ اپراتور دوربین بود و والت وظیفهی ساخت انیمیشن را برعهده داشت. پس از مدتی فعالیت، این دو برادر در ۱۶اکتبر۱۹۲۳، استودیوِ رسمی خود بهنام استودیوِ کارتون برادران دیزنی (Disney Brothers Cartoon Studio) را تأسیس کردند.
اولین محصول رسمی استودیوِ برادران دیزنی، Alice Comedies نام داشت و آنها پس از تولید، بهدنبال پخشکنندهای مناسب برای آن بودند. درنهایت، مارگارت جی. وینکر، پخشکنندهی کارتون در نیویورک، با آنها قرارداد بست. براساس این قرارداد، استودیوِ برادران دیزنی باید ۱۲ سری از برنامههای آلیس را به او تحویل میداد. در ۲۶دسامبر۱۹۲۳، استودیوِ دیزنی اولین سری را با ناک Alice's Day at Sea تولید و درآمدی ۱۵۰۰ دلاری از آن کسب کرد.
درآمد اولیهی مناسب، اشتیاق والت برای ساخت فیلم/انیمیشن دلخواهش، یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» را بیشازپیش کرد. آنها در فوریهی۱۹۲۴ به دفتر جدیدی در یکی از آژانسهای املاک سابق در خیابان Kingswell نقلمکان کردند. اولین انیماتوری که به استخدام شرکت والت درآمد، رولین همیلتون بود. بهعلاوه، والت از دوست قدیمیاش، یعنی اوب ایورکس و نیز خانوادهاش برای مهاجرت به کالیفرنیا و کار در استودیوِ برادران دیزنی دعوت کرد. در آن زمان، تمرکز اصلی والت روی نوشتن فیلمنامه برای انیمیشنها معطوف شد و کارهای اصلی انیماتوری، به اوب ایورکس سپرده شد. درواقع، شغل والت دیزنی بهعنوان انیماتور در همان زمان پایان یافت.
در دسامبر۱۹۲۴، والت دو فرد تأثیرگذار در تاریخ انیمیشن آمریکا را استخدام کرد. آن دو نفر هیو هارمن و رودولف ایزینگ بودند که بعدها استودیوهای انیمیشنسازی Warner Bros و Metro-Goldwyn-Mayer را تأسیس کردند. لیلیان باندز کارمند دیگری بود که در جایگاه نقاش انیمیشن به استودیوِ برادران دیزنی ملحق شد. والت و لیلیان در ۱۳ژوئیهی۱۹۲۵ ازدواج کردند.
تصویری از مراسم ازدواج والت و لیلیان
ویرجینیا دیویس، بازیگر اصلی سریالهای آلیس، پس از مدتی، دیگر برای استودیوِ دیزنی بازی نکرد؛ درنتیجه، استودیوِ برادران دیزنی از داون اودِی و مارجی جی برای بازی در این سریال مشهور دعوت کرد. دیری نپایید که سریال آلیس در سرزمین عجایب محبوبیتش را ازدست داد و در سال ۱۹۲۷، برای همیشه پایان یافت. تمرکز اصلی آن سریالها، بیشتر بر شخصیتهای انیمیشنی بود؛ بههمیندلیل، بهمرور محبوبیت خود را ازدست دادند.
اسوالد؛ خرگوش خوششانس
همانطورکه گفته شد، خلق شخصیتهای ماندگار یکی از دلایل محبوبیت جهانی والت دیزنی است. یکی از آن شخصیتها، اسوالد (Oswald) بود که داستان شکلگیریاش با مشکلاتی برای استودیوِ دیزنی نیز همراه بود. در سال ۱۹۲۶، چارلز مینتس، تهیهکنندهی مشهور، از استودیوِ دیزنی درخواست کرد شخصیتی انیمیشنی برای تمامی سریالهای کارتونی Universal Pictures طراحی کند. اوب ایورکس زیرنظر والت شخصیت اسوالد را طراحی کرد و درمجموع، ۲۶ قسمت انیمیشن با حضور این شخصیت ساخته و پخش شد. این پروژه یکی از برنامههای موفق استودیوِ والت بود که بهسرعت مشهور شد.
اسوالد، خرگوش خوششانس
در فوریهی۱۹۲۸، والت به نیویورک رفت تا دربارهی افزایش قیمت انیمیشنهای اسوالد با مینتس مذاکره کند. درمقابل، تهیهکننده به او پیشنهاد داد هزینههای تولید را کاهش دهد و حتی قیمت را نیز ۲۰ درصد کمتر کند. درنهایت، والت با چارلز بهتوافق نرسید و پیشنهاد او را رد کرد.
اختلافِنظر با چارلز، والت را وارد شرایط سختی کرد. شخصیت اسوالد بهنوعی در مالکیت یونیورسال بود و انیماتورهایی همچون فریز فرلنگ، کارمن مکسول، هیو هارمن و رودی ایزوینگ همگی طرف قرارداد با آن شرکت بودند. درنهایت، اختلافها باعث شد بسیاری از انیماتورهای استودیوِ دیزنی شرکت را ترک کنند و فقط ایورکس برای ادامهی کار درکنار دیزنی بماند. آنها با همکاری یکدیگر میکی ماوس را طراحی کردند که دستاوردی تاریخی برای والت و استودیوِ دیزنی بهارمغان آورد.
میکی ماوس
والت دیزنی پس از واگذاری حقوق استفاده از شخصیت اسوالد خرگوش به یونیورسال، بسیار پشیمان شد. او در بهار۱۹۲۸ از دوستش ایورکس درخواست کرد شخصیت جدیدی طراحی کند. ایورکس طراحیهای اولیه از حیوانات مختلفی اعم از سگ، گربه، گاو ماده، اسب نر، قورباغهی نر و بسیاری حیوانات دیگر آماده کرد؛ اما والت هیچیک را نپذیرفت.
اولین نما از میکی ماوس
در سال ۱۹۲۵ و در استودیوِ لفوگرام، هیو هرامن شخصیتی را از روی موشی اهلی طراحی کرده بود. آن شخصیت زمینهی الهامبخشی به تیم جدید دیزنی داد تا میکی ماوس را خلق کنند. ایورکس باتوجهبه همان شخصیت، طراحیهای اولیهی موش مشهور دیزنی را شروع کرد.
والت دیزنی ابتدا نام «مورتیمر ماوس» را برای شخصیت جدید خود انتخاب کرده بود. سپس، همسرش، یعنی لیلیان، پیشنهاد داد نام شخصیت به «میکی» تغییر کند. درنهایت، ایورکس شخصیت میکی را طراحی کرد و والت نیز تا سال ۱۹۴۷، بهعنوان صداپیشهی آن روحی زنده به میکی بخشید.
در ۱۵می۱۹۲۸، تیم استودیوِ دیزنی برای اولینبار میکی ماوس را در کارتون کوتاه آزمایشی بهنام Plane Crazy بهنمایش درآوردند. مخاطبان اولیه شخصیت جدید را نپذیرفتند. والت باردیگر برای معرفی میکی ماوس تلاش کرد و آن را در انیمیشنی کوتاه بهتام The Gallopin Gaucho نمایش داد. او در پیداکردن پخشکننده برای کارتون شخصیت جدیدش با مشکل مواجه شد و درنهایت، آن فیلم پخش نشد.
والت اعتقاد زیادی به شخصیت میکی ماوس داشت و از شکستهای قبلی مأیوس نشد. در سال ۱۹۲۸، وی در انیمیشنی بهنام Steamboat Willie باردیگر میکی را معرفی کرد. پت پاورز کارآفرینی بود که در آن سال، به درخواست والت برای پخش کارتون جدید پاسخ مثبت داد. او یک دستگاه سینوفون نیز به استودیوِ دیزنی فروخت تا کار صداگذاری و موسیقی انیمیشن جدید با کیفیت بهتری انجام شود. پس از این قرارداد، انیمیشنهای قبلی با حضور میکی ماوس نیز دوباره و اینبار با موسیقی متن پخش شدند.
موفقیت شخصیت میکی ماوس زمینهی کارها و موفقیتهای بعدی را نیز برای والت و شرکتش فراهم کرد. آنها سری ۷۵ قسمتی انیمیشنی کوتاه با نام Silly Symphony را براساس آن شخصیت ساختند که درنهایت، شرکت Columbia Pictures قرارداد پخش آن را امضا کرد. تا سال ۱۹۳۲، شخصیت میکی به شهرت و محبوبیت کمنظیری رسیده بود.
اولین جایزهی اسکار و شروع شهرت جهانی
در سال ۱۹۳۲، یکی از دانشمندان و مهندسان آمریکایی بهنام هربرت توماس نمونهای جدید و حرفهای از دوربینهایتکنیکالر را ساخت و برای اولین استفاده به والت دیزنی مراجعه کرد. آنها با استفاده از دوربین جدید انیمیشن محبوب والت با نام Flowers and Trees را بهصورت رنگی بازسازی کردند که اولین موفقیت بزرگ، یعنی جایزهی اسکار انیمیشن را برای والت بهارمغان آورد. پس از آن، قسمتهای بعدی سریال Silly Symphony نیز بهصورت رنگی آماده و پخش شدند.
پیادهروی داخل شرکت دیزنی
موفقیت انیمیشنهای رنگی درآمد بسیاری برای والت بههمراه داشت. او که نام استودیوِ فیلمسازی خود را به Walt Disney Productions تغییر داده بود، در سال ۱۹۳۳، انیمیشنی کوتاه بهنام The Three Little Pigs پخش کرد که دومین جایزهی اسکار را برایش بههمراه داشت.
والت دیزنی در یکی از برنامههای مهمش برای توسعهی کسبوکار، در سال ۱۹۳۵، آزمونی استخدامی برگزار کرد. او برای استخدام انیماتور، امتحان طراحی درنظرگرفت که ۶ هزار درخواست برای آن ارسال شد. از میان آنان، تنها ۳۰ نفر پذیرفته شدند که درنهایت، ۱۰ نفر به شغلی در استودیوِ دیزنی رسیدند. ازآنجاکه اکثر آنان انیماتورهای حرفهای نبودند، والت شخصا به آنها آموزش میداد.
سفیدبرفی و هفت کوتوله
انیمیشن بلند و رنگی «سفیدبرفی و هفت کوتوله» عطفگاهی در صنعت و کسبوکار این سبک از سینما بود. روی اُ دیزنی هزینهی ساخت این انیمیشن را ۵۰۰،۰۰۰ دلار پیشبینی کرده بود و از نتایج آن کمی میترسید. این هزینه تقریبا دوبرابر کل هزینهی سالیانهی تولید در استودیوِ دیزنی بود.
والت دیزنی درکنار هفت کوتولهی مشهور
والت و روی اُ نمیتوانستند هزینهی موردنیاز برای ساخت فیلم بلند را تأمین کنند. آنها برای گرفتن وام اقدام کردند و برای نشاندادن ظرفیت چشمگیر موفقیت سفیدبرفی، دمویی کوتاه از آن را برای سرمایهگذاران احتمالی آماده کردند. درنهایت، آنها به دیزنی اعتماد کردند و پس از ۳ سال کار، انیمیشن بلند آماده شد و RKO Radio Pictures مسئولیت پخش آن را برعهده گرفت.
هزینهی تولید فیلم بسیار بیش از پیشبینیها شد و بهحدود ۱،۵۰۰،۰۰۰ دلار رسید. در سال ۱۹۳۷، بالاخره سفیدبرفی اکران شد و مخاطبان اولیه بهخوبی از آن استقبال کردند. این پروژه سودی ۸،۰۰۰،۰۰۰ دلاری برای دیزنی و شرکتش بههمراه داشت که معادل ۱۳۲،۰۰۰،۰۰۰ دلار امروزی است. ثروتی که والت از پخش اولین انیمیشن بلندش کسب کرد، ناگهانی و اللهبختکی نبود. او سالها تلاش و پشتکار را بهکار گرفت و هیچگاه از شکستهای ریزودرشت ناامید نشد. بالاخره، فروش چشمگیر «سفیدبرفی و هفت کوتوله» او را به فردی میلیونر تبدیل کرد.
والت دیزنی پس از موفقیتهای بزرگ در صنعت انیمیشن، علاقهی شدیدی به تولید فیلم پیدا کرد. درآمدها و موفقیتهای مالی برای او در اولویت دوم قرار داشتند و وی از خودِ فرایند تولید فیلم لذت میبرد. والت از بیشتر درآمدش برای علاقهمندیهای هنریاش استفاده میکرد و عطش آنچنانی برای درآمد بیشتر نداشت. بهبیانِ دیگر، دیزنی پول را «ابزار کار» میدید.
جنگ جهانی دوم و دوران پس از جنگ
انیمیشنهای بعدی که در شرکت والت دیزنی تولید شدند، هرکدام نقشی مهم در تاریخ صنعت ایفا کردند. پینوکیو (Pinochio) در سال ۱۹۴۰، فانتاسی (Fantasi) در سال ۱۹۴۰، بامبی (Bambi) در سال ۱۹۴۲ و پیتر پِن (Peter Pen) در سال ۱۹۵۳، همگی شهرت والت و استودیو وی را بیشازپیش جهانی کردند. تیمهای انیمیشن کوتاه استودیوِ او نیز روی شخصیتهای محبوبی همچون دونالد داک، گوفی، میکی ماوس و پلوتو متمرکز بودند.
وقتی ایالات متحدهی آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد، اکثر تجهیزات استودیوِ دیزنی در همکاری با ارتش آمریکا استفاده شدند. تیم دیزنی مسئول تولید فیلمهای آموزشی نظامی و نیز انیمیشنهای تبلیغات جنگی بود. در یکی از آن فیلمها، شخصیت محبوب دونالد داک در کارخانهای وحشتناک در حکومت نازی کار میکرد. در سال ۱۹۴۳، آن انیمیشن جایزهی اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن را ازآنِ خود کرد. پس از جنگ، انیمیشن «سیندرلا» ساخته شد که بعد از «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، مشهورترین انیمیشن بلند دیزنی لقب گرفت.
دیزنیلند
در ذهن والت دیزنی، درکنار دنیای واقعی و پیچیده، دنیایی فانتزی از داستانهای افسانهای جریان داشت. او که از ساختن فیلمهای کوتاه و بلند انیمیشنی خسته شده بود، تصمیم گرفت پارک بازی بزرگی بسازد و نام دیزنیلند (Disneyland) را برای آن انتخاب کرد. ایدهی ساخت شهربازی زمانی به ذهن والت رسید که دخترانش، یعنی دایان و شارون را به یکی از شهربازیهای لسآنجلس برده بود. او برای الهام بیشتر، از شهربازیهای متعددی در آمریکا و دانمارک و هلند بازدید کرد.
اولین شهربازی دیزنیلند درحالساخت
تبدیل دیزنیلند از ایده به شهربازی بزرگی که امروز در سرتاسر جهان دیده میشود، مشکلات زیادی برای والت بههمراه داشت. سرمایهگذاران شرکت سعی میکردند او را از دشواریهای مسیر پیش رو آگاه و بهنوعی منصرفش کنند. آنها به او پیشنهاد دادند استراحت کند تا ذهنش را از پرداختن به پروژهای جدید رها کند. حتی روی اُ نیز از ایدهی والت استقبال نکرد و معتقد بود شهربازی بازدهی مالی نخواهد داشت.
والت دیزنی برای جذب سرمایه بهمنظور ساخت شهربازی، بهسختی تلاش کرد و درنهایت، به صنعت تلویزیونمراجعه کرد. اگرچه در آن سالها اعتماد زیادی به شرکتهای بزرگ صنعت نمایش نمیشد، والت درنهایت با شبکهی تلویزیونی ABC قرارداد امضا کرد. والت در ازای دریافت سرمایهای ۵ میلیون دلاری، به ABC قول داد سریال انیمیشنهای کوتاه میکی ماوس را ازطریق این شبکه پخش کند.
نمایش طرح دیزنیلند به مقامها
پس از دریافت سرمایه از شبکهی تلویزیونی ABC، فرایند ساخت شهربازی دیزیلند در زمینی به وسعت ۶۵۰،۰۰۰ مترمربع در ۱۶ژوئیهی۱۹۵۴ در آنهایم کالیفرنیا شروع شد. مجموع سرمایهی خرجشده در این پروژه به ۱۷،۰۰۰،۰۰۰ دلار رسید و درنهایت، در ۱۷ژوئیهی۱۹۵۵، اولین دیزنیلند افتتاح شد. آن تاریخ را میتوان عطفگاهی هم برای ABC و والت دیزنی و هم کل جامعهی آمریکا درنظرگرفت.
دیزنیلند بهسرعت به نمادی برای آمریکا تبدیل شد. آمار افرادی که تا همین سالهای اخیر از دیزنیلند آنهایم بازدید کردهاند، به حدود ۱۷،۰۰۰،۰۰۰ نفر میرسد. درنتیجه، یکی از مفاهیم انتزاعی ذهن دیزنی هنرمند که دورازواقعیت بهنظر میرسید، درنهایت به کسبوکاری سودده تبدیل شد. امروزه، میراثی که والت دیزنی با بلندپروازی و تلاش جدیاش برجای گذاشت، یکی از برندهای مشهور جهان محسوب میشود؛ شرکتی که علاوهبر تولید برترین محصولات سرگرمی، بهویژه در حوزهی انیمیشن، با بزرگترین شهربازیها و نیز فروشگاههای فراوان، عرضهکنندهی محصولات مرتبط با این صنعت در جهان شناخته میشود.
۴ هزار نفر برای دیدن والت در جریان سفرش گِردهم آمدند
زندگی شخصی و مرگ
اولین بارداری همسر والت، یعنی لیلیان، ناموفق بود. او اولین فرزندش را در ۱۸دسامبر۱۹۳۳ بهدنیا آورد که دایان ماری دیزنی نام گرفت. سپس، این زوج بهدلیل مشکلات ناباروری لیلیان، در ۳۱دسامبر۱۹۳۶، دختری بهنام شارون را به فرزندی پذیرفتند. دایان دیزنی پس از ازدواج و شروع کسبوکاری با همسرش، درنهایت در جایگاه همبنیانگذار موزهی خانوادگی والت دیزنی را تأسیس کرد. او در نوامبر۲۰۱۳ ازدنیا رفت.
والت دیزنی در طول زندگیاش، نهتنها تلاش و عزمی راسخ در کارش نشان داد؛ بلکه رهبری کوشا و مدیری قابل هم بود. او به مراحل استخدام و جذب نیرو در شرکتش توجه زیادی میکرد. بهعلاوه، روندهای کاری در استودیوهای دیزنی، مانند طراحیها و نقاشیهای بنیانگذارش، دقیق و حساب شده بود. او از طراحان و انیماتورهای گروهش درخواست میکرد کارها را با دقت فراوان و طبق استانداردهای حرفهای انجام دهند. همین روندها و استانداردهای دشوار، استخدام و جذب نیروهای حرفهای را برای او و تیمش در بسیاری از مواقع دشوار میکرد.
دیزنیلند
درکنار تمام تحسینهایی که از نحوهی مدیریت و رهبری والت دیزنی میشود، برخی از کارمندانش از وی بهشدت انتقاد میکردند. بهعنوان مثال، بسیاری از هنرمندان استودیو ترجیح میدادند کپیرایت آثار بهنام خودشان ثبت شود، درصورتیکه والت مالکیت معنوی همهی آثار را به استودیو متعلق میدانست. یکبار درگیریها دربارهی این اختلافِنظر بالا گرفت و حتی به بیرون از استودیو درز کرد. درنهایت، حتی مقامهای دولتی برای حلوفصل درگیریها وارد شدند؛ اما سؤال هنرمندان مبنی بر حق کپیرایت برای همیشه بیجواب ماند.
داستان زندگی والت دیزنی مسیری ۴۰ ساله بود که مثالی از دستیابی به اهداف با بهکارگیری استعداد، استقامت، خلاقیت و عزم راسخ شد. والت دیزنی عموم جامعه را به انیمیشن علاقهمند کرد. او در ۱۵دسامبر۱۹۶۶ و در ۶۵ سالگی ازدنیا رفت. دلیل مرگ او را نوعی بیماری دستگاه گردشِخون بیان کردهاند.
ویترین افتخارات و جوایز والت دیزنی
جوایز و افتخارات
والت دیزنی ۵۹ نامزدی جایزهی اسکار را در کارنامهاش ثبت کرد که ۲۲ نامزدی به جایزه ختم شد. او ۳ بار نیز نامزد گلدنگلوب شد که البته، جایزهای دریافت نکرد. ۴ نامزدی جایزهی امی و یک پیروزی نیز نتیجهی فعالیتهای این اسطورهی رسانه در تلویزیون بود. بسیاری از فیلمهای او و استودیوِ دیزنی در کتابخانهی کنگرهی آمریکا و آرشیو ملی فیلم این کشور بهعنوان آثاری با نشانههای فرهنگی و تاریخی و اجتماعی مهم نگهداری میشوند.
در سال ۱۹۶۰، نام والت دیزنی در پیادهروِ مشاهیر هالیوود ثبت و دو ستاره یکی برای صنعت فیلم و دیگری تلویزیون به او اهدا شد. حتی میکی ماوس نیز بهعنوان شخصیتی تاریخی در این پیادهرو ستارهی اختصاصیاش را دریافت کرده است. تالار افتخارات تلویزیون و تالار افتخارات کالیفرنیا و پیادهروِ ستارگان آنهایم نیز میزبان نام والت دیزنی هستند.
موزهی والت دیزنی اعلام کرده او بههمراه تیم همکارانش، بیش از ۹۵۰ جایزه و دیپلم افتخار از سرتاسر جهان دریافت کرده است. او در سال ۱۹۳۵، نشان شوالیهی فرانسه و در سال ۱۹۵۲ نیز، بالاترین نشان افتخاری این کشور را دریافت کرد. جوایز ملی متعدد دیگری از کشورهایی همچون برزیل و مکزیک و تایلند نیز به دیزنی اهدا شدهاند. از دیگر جوایز مهم این اسطورهی انیمیشن در وطنش، مدال طلای کنگره و مدال افتخار آزادی رئیسجمهور است.
شاسیبلند تانک (Tank) جدیدترین محصول برند آمریکایی رضوانی (Rezvani Motors) است که باهدف پرکردن جای خالی هامر بزرگ و جایگزین سرسختتر اسکالید و نمایش جذابتر از رنجرور و بنتیگا بریتانیا، توجه هر بینندهای را جلب میکند. تنها با تماشای یک تصویر از تانک رضوانی باید اعتراف کرد این شاسیبلند خاص مأموریت اصلیاش را باموفقیت پشتسر گذاشته است.
تیم مهندسی رضوانی تانک را خودروِ شهری تاکتیکی و جنگی و پادزهری برای طراحی مشابه و یکنواخت شاسیبلندهای امروز توصیف میکند. تانک رضوانی چه مشخصاتی دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، ادامهی این مقاله را بخوانید.
تانک رضوانی؛ شاسیبلندی متفاوت در بازاری شلوغ
مقالهی مرتبط:
تانک در سه نسخهی مختلف بهصورت سفارشی تولید میشود. نسخهی استاندارد با قیمت ۱۶۵،۰۰۰ دلار به پیشرانهی ۶ سیلندر Vشکل ۳.۶ لیتری با قدرت ۲۸۵ اسببخار و سیستم انتقال قدرت چهارچرخ محرک (4WD) مجهز است. با پرداخت حدود ۱۰۰،۰۰۰ دلار بیشتر، میتوان نسخهی X با پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل ۶.۲ لیتر سوپرشارژ دوج هلکت با قدرت ۷۰۷ اسببخار را خرید. نسخهی نظامی (Military Edition) تانک هم با پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل ۵۰۰ اسببخاری عرضه و قیمت پایهی ۲۹۵،۰۰۰ دلار فروخته میشود. این نسخه به سیستمهای متنوع دفاعی، مثل پنلهای ضدگلوله، فناوری ضدبمب، شیشههای ضدگلوله، دوربین دیددرشب حرارتی، پنل محافظتی رادیاتور، لاستیکهای پنچررو، دستگیرههای درِ برقی، نورافکن قدرتمند، آژیر، ماسکهای گاز و سیستم دودزا مجهز شده است. پیشرانه V8 هلکت در نسخهی نظامی آپشنی ۲۹،۰۰۰ دلاری است.
نسخهی نظامی تانک که حدود ۲۵ درصد آمار فروش این شاسیبلند را تشکیل میدهد، حدود ۳.۱ تُن وزن دارد. گفتنی است وزن نسخهی استاندارد ۱.۸ تُن است. تمام سه نسخهی تانک رضوانی براساس جیپ رنگلر ساخته شدهاند؛ یعنی شاسی و زیربندی و اسکلت کلی رنگلر در تانک استفاده شده؛ اما طراحی بدنه و کابین و سیستمهای رفاهی و نظامی متنوع حاصل تلاش تیم مهندسی رضوانی است. اگر تمام آپشنهای تانک نظامی با پیشرانه ۷۰۷ اسببخاری شامل رنگ سفارشی بدنه، دوربین دیددرشب حرارتی، پکیج بکسل، رکاب اتوماتیک، سیستم تعلیقمخصوص آفرود، ترمزهای قویتر با دیسک ۱۶ اینچ و ۸ پیستون، صندلیها و کابین چرمی، تودوزی رنگی، گرمکن صندلیها، زیرپاییهای سفارشی، سیستم اطلاعات و سرگرمی با نمایشگر ۹ اینچ و اپل کارپلی، دوربینهای جانبی بدنه، سیستم صوتی حرفهای با آمپلیفایر، چادر محافظتی و کیت باتری به باتری را انتخاب کنیم، این شاسیبلند جذاب که تولید هر دستگاهش ۱۶ هفته زمان نیاز دارد، قیمتش چیزی بیش از ۳۷۵،۰۰۰ دلار آب میخورد. نکتهی جالب این است که با هربار استارت تانک، نشان جیپ روی پنل پشت فرمان قدیمی نمایش داده میشود. البته این بهمعنی امکان سرویس و تعمیر تانک رضوانی در نمایندگیها رسمی جیپ هم خواهد بود.
متفاوت در هر زمینه؛ از طراحی تا تجهیزات

استفاده از پنلهای ضدگلوله در بخشهای مختلف بدنه ازجمله درها، مشکلات خاص خود را دارد. هر درِ بزرگ تانک حدود ۱۴۰ کیلوگرم وزن دارد که بازوبسته کردنشان بهمعنی یک جلسه حضور در باشگاه بدنسازی است. پس از عبور از این مرحله و احتمالا یک نفس عمیق، به کابین تانک میرسیم که در نگاه اول، فضای کوچک آن جلبتوجه میکند. فراموش نکنیم جیپ رنگلر فضای داخلی بزرگی ندارد و استفاده از پنلهای ضخیم در درها و شیشهها نیز کابین تانک را کوچکتر کرده است. علاوهبراین، شیشهی ضدگلولهی عقب بهقدری کوچک است که تانک را به کلاس سوپراسپرتها و هایپرکارها وارد میکند. دید ضعیف به عقب با کارگذاشتن دوربین جبران شده است.
شاسیبلند آفرود تمامعیار

یکی از ویژگیهای برتر تانک، قوای محرکه و پیشرانهی V8 آن است. فقط استارتزدن و شنیدن تقلای پیشرانه برای زندهشدن و نفسکشیدن، حسی متفاوت و اعتیادآور دارد. تانک با دو جعبهدندهی اتوماتیک و دستی عرضه میشود که باتوجهبه کاربری این شاسیبلند، تفاوت زیادی بین آنها نخواهد بود. از وقتی تیزر تانک منتشر شد تا وقتی رضوانی بهطور رسمی اولین شاسیبلند این برند را رونمایی کرد، هیچوقت اطلاعات دقیقی از عملکرد فنی، مثل زمان صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت یا نهایت سرعت داده نشده است. دلیل این امر آن است که تانک رضوانی اصلا خودرویی با عملکرد و کارایی درخورتوجه نیست؛ اما براساس آزمایشهای تیم تاپگیر (Top Gear) در جادههای خاکی، تانک بهراحتی در مسیر آفرود به سرعت ۱۲۰ کیلومتربرساعت دست پیدا میکند. البته، رانندگی با این سرعت در مسیر آفرود و حفظ تانک روی خط مستقیم کار آسانی نیست. لاستیکهای آفرود و سیستم تعلیق نرم باردیگر هدف اصلی مهندسی و تولید تانک را یادآوری میکنند. سواری و عملکرد تانک در آسفالت و آفرود با سرعتهای کمتر راحت و بدون مشکل است؛ بهویژه با نسخهی استاندارد که وزن بسیار کمتری از نسخهی نظامی دارد.
نمایش اصلی تانک در مسیرهای آفرود است. با اینکه این شاسیبلند دراصل کوچبیلدینگ (Couach Building) جیپ رنگلر محسوب میشود، حس استحکام مونتاژ و زیربندی بهخوبی منتقل میشود. رانندگی تهاجمی آفرود با تانک رضوانی، حس ازهمپاشیدن خودرو مثل نسل قبل G کلاس AMG یا انواع نمونههای سفارشی و تیونینگلندرور دیفندر را ندارد. تانک از جادهخاکی و ناهموار استقبال میکند و تعادلش را در مسیرهای آفرود بهرخ میکشد. میتوان بهراحتی دیفرانسیل را در حالت محور محرک عقب قرار داد و از انحراف تانک سر پیچها لذت برد یا در حالت چهارچرخ محرک، سربالاییها و مسیرهای ناهموار را پشتسر گذاشت. ویژگی برجستهی تانک رضوانی، عملکرد عالی در کلاس خود است. تانک تلاش نمیکند به خودرویی غیر از شاسیبلندی دودیفرانسیل تبدیل شود. درواقع، تانک شاسیبلندی آفرود با تجهیزات رفاهی مناسب و به سنّتها وفادار است و برخلاف لامبورگینی اوروس، مفهوم شاسیبلند را در کلاس سوپراسپرت قرار نمیدهد.
پاسخ رضوانی به تانک سوپراسپرت و تانک اقتصادی
سه نسخهی استاندارد تانک که مشخصاتشان در ابتدای مقاله گفته شد، مخاطبان خود را مشخص کردهاند. باوجوداین، تیم مهندسی رضوانی برای علاقهمندان به تانک سوپراسپرت نیز محصول ویژهای دارد. با پرداخت مبالغ اضافی میتوان سیستم تعلیق سختتر یا تیونینگ پیشرانهی هلکت تا قدرت ۱۰۰۰ اسببخار را درخواست کرد. علاوهبراین، مدیران ارشد رضوانی موتورز اعلام کردهاند بهزودی، نسخهای ارزانتر و اقتصادیتر از تانک هم معرفی میکنند که زمان تولید هر دستگاه از آن نصف نمونههای فعلی خواهد بود. درواقع، این نسخه میتواند فروش تانک را بیشتر کند. هماکنون کمتر از ۲۵ دستگاه تانک در سه نسخهی معمولی و ایکس و نظامی فروخته شده است.
کلام آخر
یکی از عوامل مهمی که باعث رشد بازار شاسیبلندها شده، ارتفاع بیشتر آنها دربرابر خودروهای سواری است. بااینحال، وقتی بازار شاسیبلندها شلوغ شده باشد، ارتفاع بیشتر عامل فروش و تقاضای مهمی نخواهد بود. تانک رضوانی محصول جدیدی است که ارتفاع زیاد شاسیبلند و عملکرد فنی کراساور و طراحی بینظیر را ترکیب میکند. با این تفاسیر، تانک اسباببازی بزرگ، قدرتمند، زیبا و گرانقیمت ثروتمندان خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.