رباتها، پهپادها و انواع ماشینها و تجهیزات مشابه، میتوانند از این پس با استفاده از دوربین RealSense T265 که بهتازگی توسط اینتل معرفی شده است، ازطریق نشانهها و راهنماهای بصری، بهتر از قبل مسیریابی کنند.
بهعلاوه، دوربین جدید راهکارهای واقعیت افزوده را نیز ارائه میدهد. سخنگوی اینتل در مصاحبهای با VentureBeat گفت:
رباتها میتوانند با استفاده از نشانهها و الگوهایی روی دیوار، روی کف یا سقف، بهتر از قبل مسیریابی کنند و موقعیت مکانی آنها مشخص شود. دوربینهای معمولی دارای فناوری سنجش عمق یا لیدار (Lidar بهمعنی تشخیص و اندازهگیری فاصله با استفاده از نور) نمیتوانند چنین الگوهایی را ردیابی کنند.
مقالههای مرتبط:
با استفاده از سیستم جدیدی که در دوربین اینتل معرفی شده است، رباتها و پهپادها مسیر خود را گم نخواهند کرد. گم کردن یکی از دلایل بهسرقت رفتن رباتها و پهپادها است که با سیستم جدید این موضوع برطرف خواهد شد. انتظار میرود سری دوربینهای جدید اینتل از خط تولید RealSense در تاریخ ۲۸ فوریه برابر با ۹ اسفندماه با قیمت ۱۹۹ دلار به بازار عرضه شوند.
دوربینهای جدید سری RealSense با قابلیت ردیابی مسیر، در ۶ مدل به بازار عرضه خواهد شد. هر ۶ مدل دوربین جدید به رباتها و پهپادها کمک میکنند تا ازطریق نقشههای عمق بتوانند درک بهتری از موقعیت خاص خود در محیطهای مختلف داشته باشند.
مشخصا دوربین T265 از نور محیطی و سیستم مکانیابی و نقشهبرداری همزمان (SLAM) استفاده میکند تا با اجسام برخورد نکند و بتواند موقعیت مکانی دقیق خود را شناسایی کند. بهعبارتی سیستم SLAM مخفف عبارت Simultaneous Localization and Mapping است و برای مکانیابی از دوربین و واحدهای اندازهگیری داخلی استفاده میکند. VPU یا واحد پردازش بصری Movidius Myriad 2 اینتل برای پردازش دادههای مربوطبه لبهها و کنارهها مورد استفاده قرار میگیرد.
برای آنکه دوربین T265 بتواند محیط پیرامون خود را بهتر ببیند، مجهز به دو عدد لنز چشم ماهی با زاویهی دید ۱۶۰ درجه است. برخلاف دوربینهای RealSense قبلی، دوربین T265 یک دستگاه plug and play بوده که پردازندهی خودش را دارد. در نتیجه میتواند بدون نیاز به یک منبع بیرونی کار کند. دوربین ردیاب جدید اینتل، تنها به پاور ۱.۵ واتی و اتصال USB 2.0 یا 3.0 نیاز دارد تا بتواند مورد استفاده قرار گیرد.
محصول جدید اینتل، دوربینی مستقل و کممصرف است که با بهرهگیری از سیستم SLAM میتواند به ماشینها و رباتها کمک کند تا در محیطهای مختلفی از جمله در انبارها، زیر پلها و سایر مکانهای دیگر بدون نیاز به GPS و بدون هیچگونه مشکلی مسیریابی کنند. سخنگوی اینتل اعلام کرد که پهپادهای مجهز به دوربین جدید اینتل میتوانند در مکانهایی مانند زیر پلها که پوشش GPS در دسترس نیست، بهراحتی پرواز کنند. وی همچنین اعلام کرد که سیستم SLAM دقتی همانند GPS دارد و فضایی به ابعاد ۱۰۰ متر مکعب را پوشش میدهد.
آیا ژان کالمان، پیرترین انسان جهان، در مورد سن خود دروغ گفته است؟ آیا او واقعا هنگام مرگ ۱۲۲ ساله نبوده، بلکه تنها ۹۹ سال داشته است؟ آیا او اصلا خود ژان کالمان بوده است؟ یک ریاضیدان روسی بهنام نیکولای زاک باتوجهبه شواهد ذیل، ادعای دروغگویی ژان کالمان را مطرح کرده است:
رکوردهای جهانی، آمار مرتبط با زندگی طولانی، سرقت هویت و فرار از مالیات. پژوهشگرها بر سر این مسئله بهشدت دچار اختلاف شدهاند. زاک در مقالهای که برای سایت پژوهشی ReasearchGate منتشر کرده، مدعی است کالمان دقیقا در سال ۱۹۳۴ و در سن ۵۹ سالگی فوت کرده و از آن زمان دختر او یوون برای فرار از مالیات وراثتی از هویت او استفاده کرده است. به همین دلیل ژان در سال ۱۹۹۷، کمتر از ۱۰۰ سال داشته است.
اگر این مسئله حقیقت داشته باشد، داستان کالمان به یک مورد کلاهبرداری واقعا قابلتوجه تبدیل خواهد شد؛ حتی تئوری این ادعا هم توجه بینالمللی را به خود جلب کرده است. زاک یافتههای خود را همزمان در مجلهی زیستشناسی PLOS نیز منتشر کرد و مدعی شد بعضی نتایج حاصل از پژوهشهای سالخوردگی دچار خطای آماری هستند؛ بنابراین چگونه میتوان فهمید کالمان در مورد سن خود دروغ نگفته است؟ چگونه میتوان از سن افراد با اطمینان سخن گفت؟
جمعیتشناسان و دیگر کارشناسان، هرکدام ادعای متفاوتی در مورد مسئلهی کالمان دارند. این بحث چندان مورد حمایت قرار نگرفته؛ اما پرداختن به آن وسوسهانگیز است. اگرچه، نوسان بین نظریههای مختلف زیاد است و به عقیدهی کارشناسان، ژان کالمان در مورد سن خود حقیقت را گفته است. ژان کالمان زنی متولد یکی از دهکدههای جنوبی فرانسه است که با ونگوک ملاقات داشته، تا سن صد سالگی دوچرخهسواری کرده و تا چند سال قبل از مرگ خود در سن ۱۲۲ سالگی، روزی دو سیگار میکشیده است.
انسانها همیشه بهدنبال زندگی جاودانه یا حداقل عمر طولانیتر بودهاند. به همین دلیل به عناوینی مثل شکلات، رمز طول عمر زن ۱۰۲ ساله اهمیت میدهند، حتی بااینکه میدانند شکلات رمز واقعی عمر طولانی نیست. تعداد افراد سالخورده در قرن گذشته به شکل چشمگیری افزایش یافتهاند و دانشمندان هنوز هم بر سر محدودیتهای طول عمر انسان به بحث میپردازند.
بهگفتهی دنیل پرامیسلو، متخصص امراض دانشگاه واشنگتن، توانایی پیشبینی دقیق تعداد افراد با عمر طولانی، یک سؤال اجتماعی بسیار مهم است. برای مثال، درک دقیق از این تعداد بر حمایت اجتماعی از افراد مسن تأثیرگذار است.
بهگفتهی ساول نیومن، احتمال این اتفاق بالا است. نیومن استادیار دورهی پسادکترا در دانشگاه ملی استرالیا است که با استفاده از یادگیری ماشین به بررسی ژنوم گندم پرداخته است. او در مقالهای در مجلهی PLOS به ادعاهای مرتبط با طول عمر بالا میپردازد.
ناسازگاری این بررسیها به اشتباهات سادهای مثل سوابق تولد باز میگردد و یکی از دلایل این مسئله میتواند این باشد که افراد بالای ۱۱۰ سال در زمانی متولد شدهاند که درصد سواد و دقت در حفظ سوابق کمتر بوده است. بهدلیل تعداد کم این گروه، حتی اشتباهات کوچک هم منجر به خطاهای محاسباتی بزرگ و تغییرات چشمگیر آماری میشوند.
بهگفتهی نیومن، خطاهای آماری، یافتههای دو مقالهی معتبر در مورد طول عمر را زیر سؤال میبرند. یک مقاله در سال ۲۰۱۶ در مجلهی Nature منتشر شد. براساس این مقاله، حداکثر طول عمر انسان، ۱۱۵ سال است. مقالهای دیگر که در سال ۲۰۱۸ در مجلهی Science منتشر شد، مدعی است چنین حدی صحت ندارد. براساس یک قانون کلی، هرچقدر انسان طول عمر بیشتری داشته باشد، احتمال مرگ او نیز بیشتر خواهد شد.
مقالهی مجلهی Sciene که به بررسی ۴ هزار ایتالیایی با سن بالای ۱۱۵ سال پرداخته، مدعی است پس از ۱۱۵ سالگی، احتمال مرگ کاهش مییابد و یک شرایط پایدار به وجود میآید؛ اما بهگفتهی نیومن دو مقاله دچار خطای آماری شده و دانشمندان به مدت ۲۰ سال بر سر یک توزیع خطا دچار اختلاف بودهاند.
بااینحال، کنت واچر، جمعیتشناس دانشگاه برکلی و یکی از مؤلفان مجلهی Science معتقد است انتقادات نیومن به مدلهای فرضی وابسته هستند و او از دادههای واقعی برای ادعای خود استفاده نکرده است. واچر میگوید:
ما مدارکی برای تولد این افراد داریم که منطبق با گزارشهای سن و مدارک مرگومیر است. او یک فرضیهی نظری ارائه داده است اما این فرضیه برای دادههای ما صحت ندارد.
نیومن میگوید:
این مدارک کافی نیستند و این تصور وجود دارد که اسناد رسمی هرگز اشتباه نیستند اما ما معتقدیم این حقیقت ندارد.
بنابراین حق با چه کسی است؟ به عقیدهی دیمیتری ای. جودانف، ریاضیدان مؤسسهی پژوهشی جمعیتشناسی ماکس پلانک (که در گردآوری دادهها و پردازش آنها برای پایگاه دادههای بینالمللی طول عمر تخصص دارد) این ایدهها کاملا ناسازگار نیستند. مشکلی که نیومن از آن یاد میکند، حقیقت دارد اما مشکل جدیدی نیست. جمعیتشناسان میدانند گزارش اشتباه میتواند خطاهای زیادی را بهویژه در تحلیلها بهدنبال داشته باشد.
کتابهایی مثل ارزیابی طول عمر قابل انتظار، طول عمر قابل انتظار: از ماقبل تاریخ تاکنون و صدسالهها همه با مسئلهی روششناسی دستوپنجه نرم میکنند. بهگفتهی جودانف، خطاهای بزرگی در دادههای جمعیتی وجود دارند، اما احتمال وجود این خطاها در دادههای مرتبط با افراد بیش از صدسال کمتر است؛ زیرا این دادهها بهدقت موردبررسی قرار گرفتهاند.
جمعیتشناسان پایگاه دادهی بینالمللی طول عمر، با درخواست دادهها در مورد افرادی که در سن ۱۱۰ سالگی یا بیشتر فوت کردند، کار را آغاز میکنند (بهدلیل قوانین حریم شخصی، دسترسی به اطلاعات مربوطبه افراد در قید حیات دشوار است). سپس با درنظر گرفتن هر نمونه پیغامهایی را به محل تولد این افراد ارسال میکنند. گواهی تولد اصلی سوابق نامگذاری، سوابق سرشماری و مدارک دیگر را دریافت میکنند. بهگفتهی جودانف آنها به بررسی دقیق زندگی شخص موردنظر میپردازند:
تمام اسناد رسمی، گواهی ازدواج، گواهی تولد کودکان و ... یک آرشیو بزرگ را میسازند و نیاز به منابع زیادی دارد.
احتمال اشتباه بودن گواهی فوت وجود دارد، اما احتمال اینکه تمام اطلاعات آرشیوی شخص موردنظر اشتباه باشد، بسیار اندک است. همانطور که واچر میگوید، احتمال بروز اشتباه وجود دارد (کسی نمیتواند مدعی شود هیچ روشی خطا ندارد) اما نسبت خطایی که نیومن از آن یاد میکند، باتوجهبه دقت دادهها بعید است. جمعیتشناسان از مشکلات آماری مربوطبه پژوهشهای سن بالا آگاه هستند و در تلاشاند از آنها پیشگیری کنند.
بعضی دانشمندان نظریهی زاک را ستایش میکنند اما جودانف به آن مشکوک است. مقالهی زاک برای انتشار در مجله پذیرفته نشده است. البته این اولینبار نیست که فردی به هویت ژان کالمان شک میکند. بهگفتهی جودانف، فرضیههای زاک متقاعدکننده نیستند. برای مثال، زاک مقاله را با این ادعا شروع میکند که احتمال رسیدن به چنین سنی بسیار پایین است. جودانف میگوید:
بله احتمال رسیدن به این سن کم است اما احتمال پائین و غیرممکن دو کلمهی کاملا متفاوت هستند.
سایر فرضیهها دارای ناسازگاری اندک هستند. براساس یک نظرسنجی فیسبوک از ۲۲۴ نفر، کالمان زیاد هم پیر به نظر نمیرسید. در مثال دیگری که National Post به آن اشاره کرده است، تنفر کالمان از جامعهشناسان بهعنوان انگیزهای برای جعل هویت و فرار او از مالیات درنظر گرفته شده است. کالمان بسیاری از نامههای شخصی خود را هم نابود کرده است. زاک در گفتوگو با رویترز میگوید، قرار دادن شواهد کوچک درکنار هم این فرضیه را ثابت میکند نه صرفا یک مدرک محکم و بزرگ.
درعینحال، یک متخصص فرانسوی امراض بهنام ژان ماری روبین که برای پی بردن به ناسازگاریها با کالمان کار کرده است؛ بهدنبال جزئیاتی مثل نام پرستاران محلی زندگی کالمان است. روبین در گفتوگو با لی پاریسن میگوید:
میتوانید تصور کنید چه تعداد از مردم در این مورد دروغ میگویند؟ فرناند کالمان (همسر ژان) شبانه دختر خود را بهجای همسر خود جا زده است و همه این موضوع را مخفی نگه داشتهاند؟ این نظریهها هیچ مبنایی ندارند.
جودانف این موقعیت را بهخوبی جمعبندی میکند:
پژوهشگر برجستهی دیگری را میشناسم که روی این پرونده کار کرده و از سوی دیگر شخصی را میبینم که فرضیهای با احتمال بسیار پائین را ارائه داده، این فرضیه براساس تصاویر ارائه شده است و آن شخص هم در این زمینه متخصص نیست.
نیومن هنوز قانع نشده و معتقد است دیگر نباید از اسناد استفاده کرد. او میگوید:
ما به یک روش بیولوژیک برای اندازهگیری سن افراد نیاز داریم. روشی که قابل جعل و بهصورت تصادفی قابل جایگزینی یا جابهجایی نباشد.
بهگفتهی کریگ اتوود از دانشگاه ویسکانسین مادیسون، هنوز روشی برای بررسی بیولوژیکی سن و سال ابداع نشده است. برای پیشگیری از سرقت یا جعل هویت میتوان از توالیسازی کامل ژنوم فرد هنگام تولد و مرگ استفاده کرد. اگر دادهها منطبق بودند، یعنی هر دو توالی مربوطبه یک شخص است. با این روش، باید توالیسازی ژنتیکینوزادان از همین امروز آغاز شود.
براساس دیدگاه اتوود، نظریههای گمراهکننده جذاب هستند اما وقتی بحث امید به زندگی طولانی مطرح میشود، این سناریوها بیفایده خواهند بود. او در ادامه میگوید:
از دیدگاه علمی، صرفنظر از اینکه کالمان ۱۲۲، ۱۱۰ یا ۱۱۲ سال عمر کرده است، هدف اصلی ما بررسی عوامل بیرونی است. این مسئله ربطی به درک عامل پیری و نحوهی تغییر یا به تأخیر افتادن این فرایند ندارد. مطمئن نیستم که این بررسیها تأثیر زیادی بر پژوهشهای طول عمر داشته باشند.
گروهی پژوهشی به رهبری جمعی از دانشمندان دانشگاه بوفالو، دریافتند که با تمرکز روی تغییرات ژنی ایجادشده توسط عواملی بهغیر از توالی DNA (عوامل اپیژنتیک)، میتوان روند کاهش حافظه را در مدل حیوانی مبتلا به آلزایمر برعکس کرد. ژنیان نویسندهی ارشد این مقاله میگوید:
در این پژوهش، ما نهتنها عوامل اپیژنتیکی را که در کاهش حافظه نقش دارند، شناسایی کردیم؛ بلکه همچنین راههایی برای معکوس کردن موقت روند آن در یک مدل حیوانی مبتلا به آلزایمر پیدا کردیم.
این پژوهش روی موشهایی که دارای جهشهای ژنی مرتبط با آلزایمر خانوادگی (که بیش از یک عضو از خانواده مبتلا به آلزایمر میشوند) بودند و نیز بافت مغز مبتلایان به آلزایمر که از دنیا رفته بودند، انجام شد.
بیماری آلزایمر با ناهنجاریهای اپیژنتیک مرتبط است
مقالههای مرتبط:
بیماری آلزایمر هم حاصل عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی نظیر افزایش سن است که با هم ترکیب میشوند و منجر به بروز تغییرات اپیژنتیک و تغییر در بیان ژنها میشوند، ولی دانش اندکی درمورد اینکه این وضعیت چگونه اتفاق میافتد، وجود دارد.
تغییرات اپیژنتیک در بیماری آلزایمر عمدتا در مراحل پایانی بیماری اتفاق میافتد؛ زمانیکه بیماران قادر به حفظ اطلاعاتی که جدیدا آنها را فرا گرفتهاند، نبوده و کاهش عملکرد شناختی شدیدی در آنها دیده میشود. یک دلیل کلیدی برای کاهش عملکرد شناختی، از دست دادن گیرندههای گلوتامات است که برای یادگیری و حافظهی کوتاهمدت حیاتی هستند. یان گفت:
ما متوجه شدیم که در بیماری آلزایمر بسیاری از زیرواحدهای گیرندهی گلوتامات در قشر پیشپیشانی مغز درجهت کاهشی تنظیم میشوند و سیگنالهای تحریکی قطع شده و موجب ضعف عملکرد حافظه میشود.
پژوهشگران دریافتند کاهش گیرندههای گلوتامات نتیجهای از یک فرایند اپیژنتیکی است که باعنوان تغییر مانع شوندگی هیستون شناخته میشود و در بیماری آلزایمر این فرایند افزایش مییابد. آنها این فرایند را هم در مدلهای حیوانی و هم در بافت مغز بیماران ازدنیارفتهی مبتلا به آلزایمر مشاهده کردند. یان توضیح داد که این وضعیت موجب تغییر ساختار کروماتین میشود؛ ساختاری که چگونگی دسترسی مواد ژنتیکی را به دستگاههای رونویسی سلول کنترل میکند. این تغییر غیرطبیعی هیستون در ارتباط با بیماری آلزایمر، چیزی است که منجر به سرکوب بیان ژن و کاهش گیرندههای گلوتامات و درنهایت منجر به از دست رفتن عملکرد سیناپسی و نقص در حافظه میشود.
اهداف دارویی ممکن
با درک این فرایند، میتوان به درمانهای جدیدی فکر کرد، زیرا تغییر هیستون توسط آنزیم کنترل یا کاتالیز میشود. یان گفت:
مطالعهی ما نهتنها همبستگی بین تغییرات اپیژنتیک و بیماری آلزایمر را نشان میدهد، بلکه ما متوجه شدیم که میتوانیم این اختلال شناختی را با هدف قرار دادن آنزیمهای اپیژنتیک بهمنظور بازیابی گیرندههای گلوتامات تصحیح کنیم.
حیوانات مبتلا به آلزایمر در این مطالعه، سه بار با ترکیبات طراحی شده برای مهار آنزیمی که فرایند تغییرات هیستون را کنترل میکند، تزریق شدند. یان گفت:
زمانیکه ما این مهارکنندهی آنزیمی را به حیوانات مبتلا به آلزایمر دادیم، شاهد بازیابی عملکرد شناختی در آنها بودیم؛ نتیجهای که ازطریق ارزیابی حافظهی شناختی، حافظهی فضایی و حافظهی کاری تأیید شد. ما با دیدن چنین بهبود شناختی چشمگیری شگفتزده شدیم و در همان زمان، شاهد بازیابی بیان گیرندههای گلوتامات و عملکرد در قشر پیشانی مغز بودیم.
این مزایا برای یک هفته باقی بود، مطالعات آینده روی توسعهی ترکیباتی که بتوانند بهطور موثرتری به مغز نفوذ کنند و تاثیر طولانیمدتی داشته باشند، تمرکز خواهد کرد.
مزیت روش اپیژنتیک
اختلالات مغزی نظیر آلزایمر اغلب بیماریهای پلیژنتیک هستند که در بروز آنها تعداد زیادی ژن نقش دارند و هرکدام از ژنها دارای اثر کمی هستند. در این رابطه استفاده از یک رویکرد اپیژنتیک یک مزیت محسوب میشود زیرا فرایندهای اپیژنتیک نهتنها یک ژن، بلکه تعداد زیادی از ژنها را کنترل میکنند. یان توضیح میدهد:
یک رویکرد اپیژنتیک میتواند شبکهای از ژنها را اصلاح کند و موجب بازگشت سلولها به وضعیت طبیعی و بازیابی عملکرد مغز شود. ما شواهدی را فراهم کردهایم که نشان میدهد تنظیم اپیژنتیک غیرطبیعی در بیان گیرندههای گلوتامات و عملکرد شناختی در بیماری آلزایمر نقش دارد. اگر تعداد زیادی از ژنهایی که در آلزایمر دچار تنظیم غیرطبیعی شدهاند، توسط دستکاری آنزیمهای اپیژنتیک خاص مورد هدف قرار گیرند، این امر امکانپذیر خواهد شد که عملکرد شناختی و رفتار آنها بازیابی شود.
نور سریعتر از تمام اجسام مادی در فضا سفر میکند و میتواند با سرعتی بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا به اینسو و آنسو برود. این البته، به استثنای پلهای میانبر تئوری در بافت فضا بهنام کرمچالهها است که قادر به شکستن ساختار و بعد فضا و زمان هستند.
در یک فضای کاملا خالی، ذرهای از نور که فوتون نامیده میشود، میتواند با سرعت ۲۹۹٬۷۹۲ کیلومتر بر ثانیه حرکت کند. این سرعت فوقالعاده بالایی محسوب میشود؛ بااینحال، اگر در تلاش برای برقراری ارتباط یا رسیدن به دیگر سیارات، بهخصوص هر جهان دیگری خارج از منظومهی شمسی باشید، سرعت نور میتواند بهطرز ناامیدکنندهای آهسته بهنظر برسد.
برای بهتصویر کشیدن سرعت نور بهشیوهای که هرکس بتواند آن را درک کند، جیمز اوداناهیو، دانشمند علوم سیارهای در مرکز پروازهای فضایی گادرد ناسا، تلاش کرد تا این کار را بهصورت انیمیشینی نمایش دهد.
مقالهی مرتبط:
اوداناهیو میگوید تنها بهتازگی نحوهی خلق این انیمیشنها را فراگرفته است. نخستین کار او، ساخت انیمیشنی دربارهی محو حلقههای زحل برای یک بیانیهی خبری ناسا بود. پس از آن، وی به انیمیشنسازی دیگر مفاهیم پیچیدهی فضایی روی آورد؛ از جمله ویدئویی که سرعت چرخش و اندازهی سیارات را بهتصویر میکشد. بهگفتهی اوداناهیو، پس از انتشار این انیمیشن در توییتر، میلیونها نفر آن را تماشا کردند.
جدیدترین تلاش اوداناهیو برای سادهسازی مفاهیم فضایی، حرکت نور و سرعت آن را در سه سناریو مختلف نشان میدهد تا تماشاگران بهصورت بصری دریابند که فوتونها چه تا حد عذابآوری میتوانند آهسته حرکت کنند.
سرعت حرکت نور در سفر به دور زمین
نخستین انیمیشن ساخت اوداناهیو، سرعت حرکت نور را در چرخش به دور زمین نشان میدهد. محیط استوایی زمین، تقریبا ۴۰٬۰۷۴ کیلومتر است. اگر جهان ما هیچ جوی نداشت (هوا نور را بازتاب میدهد و سرعت آن را نیز قدری کاهش میدهد)، یک فوتون که بر فراز سطح زمین حرکت میکند، میتوانست در هر ثانیه تقریبا ۷.۵ بار روی خط استوا به دور زمین بچرخد.
در این تصویرسازی، سرعت نور ظاهرا بسیار سریع است؛ بااینحال، محدودیت آن را نیز میتوان مشاهده کرد.
سرعت نور در حرکت بین زمین و ماه
دومین انیمیشن یک گام بزرگ از زمین برمیدارد تا نزدیک همسایهی ما، یعنی ماه را نیز در بر بگیرد. بهطور متوسط، فاصلهی بین سیارهی ما و قمر طبیعی بزرگ آن ۳۸۴ هزار کیلومتر است.
این بدین معنی است که کل مهتاب در زمان ۱/۲۵۵ ثانیه به زمین میرسد و یک سفر رفتوبرگشت بین زمین و ماه با سرعت نور نزدیک به ۲/۵۱ ثانیه طول میکشد.
بااینحال، این زمانبندی هر روز افزایش مییابد؛ زیرا ماه با نرخ تقریبا ۳/۸ سانتیمتر در هر سال از زمین فاصله میگیرد. ماه بهطور پیوسته انرژی چرخشی زمین را تضعیف میکند و مدارش به دور زمین را بهطور مرتب بزرگ و بزرگتر میکند.
سرعت حرکت نور در حرکت بین زمین و مریخ
سومین انیمیشن اوداناهیو، چالشی را به تصویر میکشد که اغلب دانشمندان علوم سیارهای بهصورت روزانه با آن دستوپنجه نرم میکنند.
هنگامی که ناسا تلاش میکند با فضاپیمایی همچون کاوشگر اینسایت روی مریخ صحبت کند یا دادهای را از آن دریافت کند، تنها با سرعت نور قادر به انجام این کار است. این سرعت برای بهراه انداختن یک فضاپیما در حالت زنده، همچون وقتی این کار را با یک خودرو کنترل از راه دور انجام میدهیم، بهشدت پایین است. در نتیجه، فرمانها باید بهدقت سنجیده، از پیش بستهبندی و به سمت موقعیتی دقیق در فضا در زمانی دقیق نشانهگیری شوند تا هدف را از دست ندهند.
سریعترین گفتگویی که میتواند بین زمین و مریخ اتفاق بیفتد، وقتی است که این دو سیاره در نزدیک نقطه به یکدیگر قرار دارند. این رخداد که کمترین نزدیکی نامیده میشود، تقریبا هر دو سال یک بار به وقوع میپیوندد. بهطور متوسط، این بهترین فاصله، نزدیک به ۵۴.۶ میلیون کیلومتر است.
همانطور که ویدئوی ۶۰ ثانیهای اوداناهیو نشان میدهد، ۳ دقیقه و ۲ ثانیه طول میکشد تا نور فاصلهی بین زمین و مریخ را در کمترین نزدیکی طی کند. در نتیجه، یک سفر رفت و برگشت بین مریخ و زمین با سرعت نور ۶ دقیقه و ۴ ثانیه بهطول میانجامد.
اما بهطور متوسط، مریخ نزدیک به ۲۵۴ میلیون کیلومتر از زمین فاصله دارد. بنابراین، رفت و برگشت نور بین این دو سیاره تقریبا ۲۸ دقیقه و ۱۲ ثانیه طول میکشد.
هرچه پیش برویم، سرعت پایین نور بیشتر به چشم میآید
محدودیت سرعت نور برای فضاپیمایی همچون نیوهورایزنز (افقهای نو) که هماکنون بیش از ۶.۴ میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد و فضاپیماهای وویجر ۱ و ۲ که هر دو به فضای میان ستارگان رسیدهاند، بهمراتب چالشبرانگیزتر میشود.
وقتی به خارج از منظومهی شمسی نگاه بیاندازید، این وضعیت واقعا متاثرکنندهتر میشود. نزدیکترین سیارهی فراخورشیدی شناختهشده بهنام پروکسیما بی تقریبا ۴/۲ سال نوری یا به عبارت دیگر نزدیک به ۳۹/۷ تریلیون کیلومتر از زمین فاصله دارد.
بااینحال، سریعترین فضاپیمایی که تاکنون پرتاب شده، کاوشگر خورشیدی پارکر ناسا است که با سرعتی برابر با ۲۳۳٬۷۲۰ کیلومتر بر ثانیه حرکت میکند. با این سرعت، رسیدن به پروکسیما بی ۱۳٬۲۱۱ سال طول میکشد.
پروژهای بهنام Breakthrough Starshot که متعلق به میلیاردری آمریکایی – روسی است، روشی را برای حل معضل سرعت پیشبینی میکند. این برنامهی چندین ساله قصد ساخت و به پرواز درآوردن نانوفضاپیمای کوچکی را دارد که با بهرهگیری از پیشرانهی لیزری، میتواند با یکپنجم سرعت نور در فضا سفر کند. بااینحال، کل مفهوم چنین فضاپیمایی فعلا در حد تئوری است و شاید درنهایت اصلا به واقعیت تبدیل نشود و نتواند در کسری از سرعت نور فعالیت کند.
نانوفضاپیما با پیشرانهی لیزری
فضا بهطرز غیرقابلباوری پهناور است، هرچند گیتی تقریبا ۱۳/۷۷ میلیارد سال سن دارد؛ اما لبهی آن از هر جهت نزدیک به ۴۵/۳۴ میلیارد سال نوری از ما دور است و بهدلیل انبساطش این فاصله بهطور مرتب افزایش مییابد.
چنین اعداد و ارقامی آنقدر بزرگ هستند که بهراحتی نمیتوان آنها را در انیمیشنی ساده بهتصویر کشید. بااینحال، نوازندهای بهنام پابلو کارلوس بوداسی تصویری را خلق کرده که نقشههای لگاریتمی گیتی از دانشگاه پرینستون و تصاویر ناسا را ترکیب کرده است تا تمام آنها را درون تصویری واحد ثبت کند.
پیشگیری و درمان وبا آسان است؛ اما این بیماری در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه همچنان هزینهی هنگفتی بههمراه دارد. در این زمینه، هدف سازمان جهانی بهداشت (WHO) این است که تا سال ۲۰۳۰، میزان مرگومیر ناشی از بیماری وبا را تا ۹۰ درصد کاهش دهد و این بیماری را در ۲۰ کشور از ۴۸ کشور آلوده ریشهکن کند.
نقشهی راه این سازمان روی کنترل بیماری در سطح ملی تمرکز دارد و عنصر مهم دراینباره مطالعه دربارهی «نحوهی آغاز شیوع بیماری» است. توالییابی کامل ژنوم باکتری عامل بیماری وبا بینش جدیدی در زمینهی محل ظهورسویهها و سپس، پراکندگی آنها در کل جهان فراهم میآورد. اکنون زمان آن رسیده که این پیشرفتها را با اقداماتی تلفیق کنیم که با هدف سلامت مردم انجام میشود.
پژوهشی که اخیرا دربارهی ژنومیک شیوع وبا در یمن منتشر شده، نشاندهندهی قدرت چنین رویکردهایی برای ردیابی خطوط سویهها و نحوهی تغییر آنها طی زمان و مکان و ریشههای شیوع بیماری است که با عنوان «تبارشناسی جغرافیایی» (فیلوژئوگرافی) شناخته میشود. پژوهشگران ژنوم ۱۱۶ نمونه از باکتری مسبب اپیدمی یمن را تعیین توالی کردند و محل هرکدام را در درخت فیلوژنی بیش از هزار نمونهی جداشدهی دیگر بررسی کردند. آنها دریافتند این سویه از جنوب آسیا نشئت گرفته و قبل از انتشار در یمن، موجب بُروز اپیدمیهایی در شرق آفریقا شده است. این یافتهها با تصویر درحالپیدایش وبا همسو است که در آن، جنوب آسیا بهعنوان منشأ سویههایی جدیدی درنظر گرفته میشود که به بُروز موجی از بیماری وبا در سرتاسر جهان منجر میشود.
اغلب تصور میشود سویههای موجود باکتری وبا از آفریقا نشئت میگیرند. درواقع، بینشهای ژنومیک نشان میدهند سویههای فراگیر پیشین در آفریقا در دورهی زمانی نسبتا کوتاهی ازبین رفتهاند و ماندگارترین آنها برای مدت ۲۸ سال دوام آورده بود. بنابراین، بدون ورود سویههای جدید وبا ممکن است بهکلی از آفریقا ریشهکن شود.
مقالههای مرتبط:
دو مقالهی مهم دربارهی ژنومیک گسترش وبا در نوامبر۲۰۱۷ منتشر شد. در مقاله اول، تاریخچهی ژنومیک یکی از همهگیریهای وبا مطالعه شد که در سال ۱۹۶۱ در اندونزی آغاز شد. دانشمندان ۱۰۷۰ نمونه از این باکتری را تعیین توالی کامل کردند که از ۴۵ کشور آفریقایی در ۵۰ سال گذشته جمعآوری شده بودند. آنها دریافتند تمام اپیدمیهای این قاره را خطی گسترشیافته از وبا در آسیا ایجاد کرده است.
در مقالهی دوم، پژوهشگران کل ژنوم سویههای باکتری وبا را در آمریکایمرکزی و جنوبی بررسی کردند و به نتیجهی مشابهی دست یافتند: اگرچه سویههای محلی ممکن است شیوع پراکندهای از وبا را موجب شوند، این ورود سویههای آسیایی جدید است که علت اصلی ایپدمیها محسوب میشود.
این تصویر تغییریافتهی شیوع بیماری که ژنومیک بهنمایش گذاشته، نشان میدهد سازمان جهانی بهداشت بهدرستی روی کنترل وبا در آفریقا تلاش میکند؛ یعنی جایی که بیشترین نمونههای این بیماری در آن اتفاق میافتد. بااینحال، این امر نیز حیاتی است که وبا در آسیا نیز پیشگیری شود تا از میزان شیوع آن در بلندمدت کم شود. آسیا همچنین جایی است که بیشتر سویههای مقاوم باکتری وبا از آنجا نشئت میگیرند که دربرابر آنتیبیوتیک مقاوماند.
«نقشهی راه» سازمان جهانی بهداشت بهطور مناسبی روی اساس کنترل وبا تأکید میکند. این بیماری که ازطریقآلودگی غذا و آب با مدفوع منتشر میشود، بهآسانی با استفاده از سیستمهای اولیهی تصفیهی آب آشامیدنی و فراهمکردن آب آشامیدنی سالم کنترل میشود. این عفونت بُروز اسهال حاد و شدیدی را باعث میشود که در چند ساعت ممکن است فرد را بکشد؛ اما بیشتر مواقع، خفیف هستند و با مصرف داروها و مایعات برای جبران آب ازدسترفته درمان میشوند.
وبا اغلب شاخصی از فقر شدید است و بیشتر در جمعیتهای آسیبپذیری دیده میشود که درگیر جنگ یا فاجعههای طبیعی شدهاند. این بیماری همهساله به ابتلای ۱.۳ تا ۴ میلیون نفر در کل جهان منجر میشود و مرگ ۲۱،۰۰۰ تا ۱۴۳،۰۰۰ نفر را در پی دارد. در این دهه، بیشترین شیوع این بیماری در هائیتی، نیجریه، کنگو، غنا، منطقهی شاخ آفریقا و شرق آفریقا دیده شد.
در سال ۲۰۱۷ در یمن، شیوع بیماری وبا موجب مرگ هزاران نفر شد
جنگ در یمن موجب ایجاد چنان ویرانیهایی شد که دسترسینداشتن بیش از نیمی از جمعیت این کشور را به آب سالم بهدنبال داشت. این امر نشاندهندهی این موضوع است که چرا در این کشور بیش از ۱،۰۰۰،۰۰۰ نمونهی وبا دیده شد و در سال ۲۰۱۷، بیش از ۲،۰۰۰ فرد نیز دراثرِ این بیماری از دنیا رفتند. این وضعیت موجب شد یمن وسیعترین اپیدمی وبا را در دهههای اخیر تجربه کند.
علم ژنومیک روشهای متداول نظارت و تشخیص را با تعریف شیوعها در زمینهای جهانی کامل میکند. باتوجهبه اینکه هزینههای تعیین توالی ژنوم باکتری وبا طی ۱۰ سال اخیر کاهش پیدا کرده، سازمان جهانی بهداشت باید موضوع استفاده از دادههای ژنومیک را در دستورکار برنامههای آیندهاش قرار دهد. این کار جمعآوری نمونه و تعیین توالی، فراهمکردن اطلاعات دربارهی پیدایش جهانی و الگوی گردش سویههای باکتری وبا در زمان واقعی را شامل میشود؛ شبیه آنچه این سازمان دربارهی سویههای ویروس آنفلوآنزای انسان انجام میدهد.
نظارت و ردیابی باکتری وبا مستلزم گزارش کامل شیوعها و بهاشتراکگذاشتن نمونههای زیستی است. هنوزهم بسیاری از کشورهایی که در آنها شیوع وبا چشمگیر است، نمونههایی از این بیماری را گزارش نکرده یا بهحساب نمیآورند. بعضی از کشورهای منطقهی شاخ آفریقا و شرق آفریقا و جاهای دیگر نیز اغلب شیوع عمده را بهعنوان اسهال رقیق حاد گزارش نمیکنند و از عامل مسبب این بیماری چیزی نمیگویند. در این زمینه، این کشورها اغلب از واکنشهای عمومی یا پیامدهای اقتصادی منفی مانند سقوط گردشگری میترسند.
بااینحال همانند بسیاری از بیماریهای عفونی دیگر، تلاشهای سریعتر برای کنترل بیماری موجب میشود کارِ پیشگیری از گسترش سریع آن و ایجاد اپیدمی آسانتر شود. جمعآوری و بهاشتراکگذاشتن نمونهها در شیوع میتواند تصویر کاملی در زمینهی جغرافیا و اپیدمی بیماری مهیا کند. سازمان جهانی بهداشت به کشورهایی که شیوع بیماری را اعلام میکنند، واکسنهای خوراکی ارزانقیمت و مؤثری ارائه میکند؛ کمکی که شاید به این کشورها انگیزهای برای گزارش نمونههای بیماری را بدهد. اگر کشوری دربارهی شیوع وبا در منطقهی خود شفاف باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که نمونههای خود را دراختیار آنها قرار دهد. با استفاده از علم ژنومیک، کشورها به دستاوردهای بیشتری در زمینهی افزایش درک این بیماری و توانایی کنترل آن میرسند و این امر کمک میکند تصویر کاملتری از الگوی پراکندگی جهانی و پویای این بیماری وحشتناک فراهم شود.
فناوری خودران هرروز درحالتوسعه است؛ ولی هنوز کاملا ایمن نیست و به بُروز تصادف میتواند منجر شود. سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی ممکن است در برخی مواقع عملکرد درستی از خود نشان ندهد و این عملکرد اشتباه برای سرنشینان خودرو خطرآفرین خواهد بود. ظاهرا مایکروسافت و MIT تلاش میکنند با توسعهی سیستمی جدید بر چنین مشکلاتی غلبه کنند. سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی این دو شرکت نقاط کور را در حین حرکت خودران شناسایی میکند.
مقالههای مرتبط:
براساس بررسیهای انجامشده، وقتی سیستم جدید مبتنی بر هوش مصنوعی در موقعیتی حساس قرار گرفت، تصمیم سیستم در آن موقعیت با تصمیمی مقایسه شد که رانندهی انسانی ممکن است بگیرد. جالب آن است که تصمیمگیری سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی با تصمیمگیری رانندهی انسانی بسیار شباهت داشت. از خودروِ خودران انتظار نمیرود آمبولانس را تشخیص بدهد و برایش راه بازکند؛ ولی با تماشای عملکرد رانندهی خودروِ دیگر میتواند آموزش ببیند.
سیستم جدید توسعهیافتهی مایکروسافت و MIT در زمان واقعی بهسرعت اصلاحپذیر است. اگر سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی از مسیر درستش خارج شود، رانندهی انسانی اوضاع را دراختیار میگیرد و نشان میدهد چه چیزی اشتباه است.
محققان حتی راهی برای جلوگیری از تبدیل وسیلهی نقلیهی بدون راننده به وسیلهای کنترلناپذیر درنظر گرفتهاند تا سیستم بتواند در تمامی موقعیتها، بازخورد درست و ایمن بدهد. الگوریتم یادگیری ماشین نهتنها پاسخهای پذیرفتنی و نپذیرفتنی را مشخص میکند؛ بلکه از محاسبات آمار و احتمالات برای تعیین الگوها و مشخصکردن امنبودن وضعیت یا وجود امکان بُروز خطر استفاده میکند. حتی اگر عملکردی در ۹۰ درصد مواقع صحیح باشد، سیستم به آن عملکرد نیز توجه نشان میدهد و وضعیت را بادقت میسنجد.
محققان هنوز موفق نشدهاند این مدل را در وضعیت محیط واقعی توسعه دهند؛ اما فقط مدل مخصوص بازیهای ویدئویی را با متغیرهای محدود و شرایط ایدهال آزمایش کردهاند. مایکروسافت و MIT سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی جدیدشان را در دنیای واقعی برای خودروهای خودران در شرایط واقعی باید بیازمایند. اگر سیستم جدید طراحیشده بتواند عملکرد چشمگیری از خود نشان دهد، پیشرفت بزرگی در این حوزه خواهد بود.
درحالحاضر، هنوز خودروهای خودران درعمل با مشکلاتی ساده مواجه هستند؛ مثلا ترافیک یا بارش برف ممکن است به اشتباه سیستم خودران و حتی تصادف منجر شود. مدل جدید مایکروسافت و MIT در شرایط اینچنینی با ارائهی راهکارهای مناسب و دقیقتر خطرهایی را بهحداقل میرسانند که اکنون در کمین سرنشینان خودروهای خودران قرار دارد.
نسل جدید سرفیس پرو صرفنظر از ارتقای سختافزار به نسل هشتم اینتل و گزینهی رنگ مشکی مات، تفاوت دیگری با گذشته ندارد.
مایکروسافت جایگاه منحصربهفردی بین تمام تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی دارد. ردموندیها درکنار اپل، تنها شرکتهایی بهحساب میآیند که کنترل سختافزار و نرمافزار محصولات خود را دراختیار دارند. آنها در سال ۲۰۱۲ خانوادهی محصولات گرانقیمت سرفیس را بهعنوان ویترینی برای بهنمایشگذاشتن برتریهای پلتفرم خود رونمایی کردند. در ابتدای کار، واحد سرفیس با ضرری ۹۰۰ میلیون دلاری دردسرهای متعددی برای مایکروسافت بهبار آورد؛ اما براساس گزارش گارتنر، طی سهماههی سوم ۲۰۱۸ جایگاه پنجم بازار PC آمریکا را نصیب این شرکت کرد و اکنون کسبوکاری یک میلیارد دلاری بهحساب میآید.
سران ردموند بخش عمدهای از موفقیتهای خانوادهی سرفیس را وامدار دستگاه هیبریدی محبوب سرفیس پرو هستند؛ بنابراین، انتظار داریم تمرکز ویژهای نیز روی توسعهی نسلهای آتی آن داشته باشند. پانوس پانای در زمان رونمایی سرفیس پرو ۲۰۱۷، دلیل کنارگذاشتن عدد مربوط به نسل را نگهداشتن نام «سرفیس پرو ۵» برای محصولی دانست که تغییرات چشمگیری به تبلت 2in1 سرفیس اضافه کند. بااینحال در سال ۲۰۱۸، نسل ششم سرفیس پرو با نام Surface Pro 6 بدون کوچکترین تغییری در زبان طراحی با ارتقای سختافزاری صِرف و اضافهشدن رنگ مشکی مات روانهی بازار شد.
سرفیس پرو طی چند سال گذشته، بهلطف طراحی منحصربهفرد و سختافزار قدرتمند، پرچمدار دستگاههای هیبریدی و سبک بهشمار میآمد؛ اما آیا در سال ۲۰۱۹ مقابل دستگاهایی با نمایشگرهای کمحاشیه و سختافزار قدرتمندتر و درگاههای متنوعتر نیز میتواند عرضاندام کند؟ با بررسی سرفیس پرو 6 همراه زومیت باشید.
* متأسفانه قلم سرفیس پن را برای بررسی دراختیار نداشتیم؛ بنابراین، نمیتوانیم دربارهی عملکردش اظهارنظر کنیم.
مشخصات / تبلت | سرفیس پرو ۶ | سرفیس پرو ۲۰۱۷ | سرفیس پرو ۴ |
---|---|---|---|
نمایشگر | نمایشگر ۱۲.۳ اینچ پیکسل سنس، قابلیت دریافت ۱۰ لمس بهصورت همزمان ۲۷۳۶×۱۸۲۴ پیکسل، تراکم ۲۶۷ پیکسلبراینچ و نسبت تصویر ۳:۲ |
||
سیستمعامل | ویندوز ۱۰ هوم | ویندوز ۱۰ هوم (Core m3) ویندوز ۱۰ پرو (Core i5/i7) |
|
پردازنده | Intel Core i5-8250U Intel Core i7-8650U |
Intel Core m3-7Y30 Intel Core i5-7300U Intel Core i7-7660U |
Intel Core m3-6Y30 Intel Core i5-6300U Intel Core i7-6650U |
فضای ذخیرهسازی | ۱۲۸ و ۲۵۶ و ۵۱۲ گیگابایت یا یک ترابایت SSD | ||
حافظهی رم | ۸ یا ۱۶ گیگابایت LPDDR3 | ۴ یا ۸ یا ۱۶ گیگابایت رم LPDDR3-1866 | |
گرافیک | Intel UHD Graphics 620 | Core m3 and Core i5: Intel HD graphics 620 Core i7: Intel Iris Plus Graphics 640 |
Core m3: Intel HD Graphics 515 Core i5: Intel HD graphics 520 Core i7: Intel Iris Graphics 540 |
دوربین پشت | ۸ مگاپیکسل و فوکوس اتوماتیک و فیلمبرداری فول اچدی | ||
دوربین جلو | ۵ مگاپیکسل و ضبط ویدئوی فول اچدی و تشخیص چهره بهوسیلهی Windows Hello | ||
اسپیکر | اسپیکرهای استریو بههمراه Dolby Audio Premium | اسپیکرهای استریو | |
پورتها | یک پورت USB 3.0 سایز کامل، مینیدیسپلیپورت جک ۳.۵ میلیمتری هدفون، Surface Connect و درگاه کارت microSDXC |
||
حسگرها | حسگر نور محیط و شتابسنج و ژیروسکوپ | ||
شبکه | Wi-Fi: IEEE 802.11 a/b/g/n/ac compatible Bluetooth Wireless 4.1 |
Wi-Fi: IEEE 802.11 a/b/g/n/ac compatible LTE Bluetooth Wireless 4.1 |
Wi-Fi: IEEE 802.11 a/b/g/n/ac compatible Bluetooth Wireless 4.0 |
امنیت | چیپ TPM برای مصارف سازمانی | ||
قلم | Surface Pen | ||
وزن | ۷۷۰ تا ۷۸۴ گرم | ۷۶۸ تا ۷۸۴ گرم | ۷۶۸ تا ۷۸۴ گرم |
ابعاد (میلیمتر) | ۸.۵ × ۲۰۱ × ۲۹۲ |
شایان ذکر است تبلت هیبریدی سرفیس پرو ۶ مایکروسافت را شرکت امتداد پارسه برای بررسی دراختیار زومیت قرار داده است.
طراحی
اگرچه در آستانهی پنجمین سالگرد رونمایی سرفیس پرو ۳ قرار داریم، بهنظر میرسد مایکروسافت همچنان به زبان طراحی این محصول علاقهمند است؛ چراکه سرفیس پرو ۴ و سرفیس پرو ۲۰۱۷ (نسل پنجم) و اکنون سرفیس پرو ۶ همگی با ظاهری مشابه و تفاوتهای بسیار جزئی روانهی بازار شدهاند. درحقیقت، بدنهی دو نسل اخیر این تبلت هیبریدی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. از بسیاری جنبهها، سرفیس پرو هنوزهم دستگاهی مدرن بهحساب میآید و طراحی منحصربهفرد آن را در کمتر محصولی میتوان یافت؛ اما در دورهای که نمایشگرها درحالیکیشدن با لبههای فیزیکی دستگاهها هستند و شرکتهای مختلف، ازجمله اپل، پورت یونیورسال Type-C را برای محصولات خود برمیگزینند و با حربههای مختلف ابعاد آنها را میکاهند، ردموندیها با سرفیس پرو ۶ و طراحی ۵ سالهی آن حرف چندانی برای گفتن ندارند.
ابعاد ۲۹۲ در ۲۰۱ در ۸.۵ میلیمتری و وزن حدودی ۷۸۰ گرمی سرفیس پرو ۶ نشاندهندهی آن است که مهندسان مایکروسافت هیچ تغییری در ابعاد بدنهی تبلت بهوجود نیاوردهاند. بدنهای خوشساخت از جنس آلیاژ منیزیم، ترکیب سطح تخت و مورب لبهها با انحنای ناچیز کنارهها، شیار ایجادشده در دورتادور لبههای دستگاه برای خنکسازی و پایهی مستحکم کیکاستند که بهجای ۱۵۰ درجه (سرفیس پرو ۴)، اکنون تا ۱۶۵ درجه نیز بازمیشود و استفاده از تبلت را در شرایط و اشکال مختلف ممکن میکند، ازجمله ویژگیهای چشمگیر تبلتهای سرفیس پرو از گذشته تاکنون هستند که در نسل ششم نیز تکرار شدهاند. ردموندیها ادعا میکنند بهلطف فُرمفکتور خاص سرفیس پرو، از این دستگاه میتوان بهعنوان تبلت و لپتاپ و ابزاری برای خلق اثر با قلم (Studio Mode) استفاده کرد.
برای لحظاتی نکوهش مایکروسافت برای استفاده از طراحی تکراری را کنار میگذاریم تا این شرکت را برای عرضهی سرفیس پرو ۶ با رنگ مشکی مات درکنار رنگ نقرهای مرسوم ستایش کنیم. پوشش مشکی آنودیزه در نسل ششم تبلت محبوب ردموندیها، جلوهای باشکوه به این محصول میدهد و ترکیب آن با لوگوی براق مایکروسافت در پنل پشتی، حس فوقالعادهای در کاربر بهوجود میآورد. رنگآمیزی سرفیس پرو جدید بهگونهای است که لک و اثر انگشت بسیار کمتری درمقایسهبا محصولات دیگر در طیف رنگی مشابه، روی بدنه باقی میماند. این نکته را نیز مدنظر بگیرید که نسخهی پایهی سرفیس پرو با حافظهی ۱۲۸ گیگابایتی فقط در رنگ نقرهای فروخته میشود.
نمای مقابل سرفیس پرو ۶ دقیقا همان بخشی است که طراحی آن را قدیمی جلوه میدهد. تبلت مایکروسافت ارتفاع (۲۹۲ دربرابر ۲۸۰.۶ میلیمتر) و ضخامت (۸.۵ دربرابر ۵.۹ میلیمتر) بهمراتب بیشتری درمقایسهبا نسخهی ۱۲.۹ اینچی آیپد پرو ۲۰۱۸ دارد و حجم کلی آن نیز حدود ۴۰ درصد بیشتر از تبلت کوپرتینونشینها است. بااینحال، حاشیههای نسبتا ضخیم اطراف نمایشگر باعث میشوند سرفیس پرو ۶ از پنل کوچکتری با ابعاد ۱۲.۳ اینچ بهره ببرد. نسبت تصویر ۳:۲ نمایشگر که بهنوعی امضای خانوادهی سرفیس بهحساب میآید، علاوهبر آنکه استاندارد ایدهآلی برای علاقهمندان به تولید محتوا محسوب میشود، استفاده از دستگاه را نیز درمقایسهبا نمونههایی با نمایشگر عریضتر تسهیل میکند. کلیدهای پاور و کنترل صدای سرفیس پرو همانند قبل در گوشهی بالا و سمت چپ (در حالت افقی) قرار دارند و دسترسی به آنها در هر دو وضعیت افقی و عمودی آسان است.
در وضعیتی که تمام صنعت موبایل و کامپیوتر درحالحرکت بهسمت استفاده از پورت USB-C و تاندربولت ۳ است، مایکروسافت با دیدهی تردید به این روند مینگرد. از نسل ابتدایی سرفیس پرو تاکنون، درگاههای آن به یک پورت USB 3.0، یک پورت Mini DisplayPort، یک درگاه اختصاصی سرفیسکانکت (درگاه مغناطیسی برای شارژ یا اتصال سرفیس هاب)، جک ۳.۵ میلیمتری هدفون و درگاه تایپکاور خلاصه میشود. دلیل دوری ردموندیها از پذیرش استاندارد جدید، به پافشاری آنها بر استفاده از پورت Mini DisplayPort و درگاه اختصاصی سرفیسکانکت درکنار محدودیت تعداد مسیرهای PCIe در پردازندههای کیبیلیک ریفرش بازمیگردد. از بین ۱۲ مسیر دردسترس، مایکروسافت ۴ مسیر را برای سرفیسکانکت و ۲ مسیر برای درگاه تایپکاور و ۲ مسیر را برای حافظهی SSD درنظر میگیرد. درضمن، ۴ مسیر باقیمانده نیز ازطریق پلجنوبی به درگاههای دیگر ازجمله USB 3.0 و کارت حافظهی MicroSDXC تعلق دارد.




مایکروسافت میتوانست با کنارگذاشتن سرفیسکانکت و Mini DisplayPort، آنها را با درگاه کاربردی تاندربولت ۳ با پهنای باند ۴۰ گیگابیتبرثانیهای جایگزین کند. ردموندیها با انتخاب پردازندهی ویسکیلیک، ضمن اضافهکردن تاندربولت ۳، سرفیسکانکت را نیز حفظ کردند؛ چراکه این پردازنده ۱۶ مسیر PCIe را پشتیبانی میکند. درگاه تاندربولت ۳ قابلیتهای متعددی از کارتهای گرافیک اکسترنال گرفته تا حافظههای پرسرعت و اتصال چند نمایشگر اکسترنال را دراختیار کاربر قرار میدهد؛ قابلیتهایی که برای دستگاهی در فُرمفکتور سرفیس پرو ضروری بهنظر میرسند. امیدواریم سران ردموند در نسخهی بازطراحیشدهی سرفیس پرو که براساس شایعات در سال جاری از راه خواهد رسید، اشتباه گذشتهی خود را تکرار نکنند.
نمایشگر
سرفیس پروهای مایکروسافت با گذشت زمان مشکلاتی مانند کالیبرهنبودن نمایشگر را پشتسر گذاشتهاند و اکنون ردموندیها به این بخش مهم توجه بیشتری از تبلتهیبریدی خود دارند. سرفیس پرو ۶ همانند نسلهای اخیر از نمایشگری ۱۲.۳ اینچی با رزولوشن ۲۷۳۶ در ۱۸۲۴ پیکسل بهره میبرد و تراکم پیکسلها در هر اینچ آن به ۲۶۷ میرسد و چنین تراکمپیکسلی درخورتوجهی، مشاهدهی تصاویر شارپ را برای استفاده در فاصلههای معمولی تضمین میکند. نمایشگر 4K قاتل باتری دستگاه خواهد بود و استفاده از آن آوردهی چندانی برای دستگاهی با نمایشگر ۱۲.۳ اینچی نخواهد داشت.
مایکروسافت همانند گذشته از پنل ۸ بیتی منطبق بر فضای رنگی sRGB در سرفیس پرو ۶ بهره گرفته است. ردموندیهای هنوز پشتیبانی از محتوای با گستردهی دینامیکی بالا را به سرفیس پرو نیاوردهاند؛ البته عمدهی رقبا نیز نمیتوانند محتوای HDR را آنطورکه بایدوشاید ارائه دهند. پنل نمایشگر سرفیس پرو ۶ بررسیشده ساختهی الجی فیلیپس بود. نسبت تصویر ۳:۲ بهعنوان امضای خانوادهی سرفیس در نسل ششم سرفیس پرو نیز دیده میشود. ارتفاع بیشتر نمایشگر در چنین نسبت تصویری، سرفیس پرو را در کاربریهایی نظیر تولید محتوا به دستگاهی سودمند بدل میکند؛ اما برای محتوای عریض مانند فیلم مناسب نیست؛ بهطوریکه نوار سیاهرنگی را در بالا و پایین نمایشگر مشاهده خواهید کرد.
خوشبختانه از دیدگاه زاویهی دید با یکی از بهترین پنلهای IPS بازار کامپیوترهای حملشدنی روبهرو هستیم. کاهش روشنایی و طراوت رنگها حتی در زوایای تند نیز در نمایشگر سرفیس پرو جدید اندک است. سرفیس پرو ۶ در زیر نور مستقیم خورشید نیز خوانایی مناسبی دارد؛ اما هنوز سطح پایینتر پوشش ضدانعکاس تبلتها و لپتاپها درمقایسهبا گوشیهای موبایل حس میشود. نمایشگر سرفیس پرو از ۱۰ لمس همزمان پشتیبانی میکند و همچنان علاقهمندان میتوانند از قلم محبوب سرفیس پن روی آن استفاده کنند.
لپتاپ / تست | تصویر سفید | تصویر مشکی | نسبت کنتراست | AdobeRGB | sRGB | DCI-P3 | ||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حداکثر روشنایی | حداقل روشنایی | میانگین روشنایی | Native | پوشش | میانگین خطا | پوشش | میانگین خطا | پوشش | میانگین خطا | |
Surface Pro 6 | ۴۴۰ نیت | ۴.۳ نیت | ۰.۶ نیت | ۷۳۳ | ۶۶.۳ درصد | -- | ۸۹.۵ درصد | ۱.۳ | -- | -- |
MacBook Pro 13 2018 | ۴۴۰ نیت | ۰.۰۰ نیت | ۰.۵ نیت | ۸۸۸ | ۷۷.۳ درصد | ۲.۸ | ۱۰۰ درصد | ۰.۴ | ۹۹ درصد | ۱.۴ |
MateBook X Pro | ۴۵۳ نیت | ۵.۰۹ نیت | ۴.۰۹ نیت | ۱۰۸.۳۷ | ۷۳.۵ درصد | ۳.۷ | ۹۸.۴ درصد | ۱.۱ | ۷۳.۸ درصد | ۲.۹ |
MacBook Pro 13 2017 | ۵۰۷ نیت | ۳.۳۱ نیت | -- | ۶۰۸.۶۴ | -- | -- | -- | -- | -- | -- |
Surface Laptop | ۳۸۷ نیت | ۱.۷۱ نیت | -- | ۸۶.۹۶ | -- | -- | -- | -- | -- | -- |
سرفیس پرو ۲۰۱۸ را در دو آزمایش روشنایی با الگوهای ۵۰ و ۱۰۰ درصد سفید بررسی کردیم و طبق انتظار، با نتایج درخشانی روبهرو شدیم. روشنایی حداکثری میانگین بخشهای مختلف نمایشگر در هر دو آزمایش، رقمی در حدود ۴۴۰ نیت بهدست آمد. رنگ مشکی نیز در آزمایشی که الگوی شطرنجی ۵۰ درصد اجرا شد، تنها ۰.۶ نیت روشنایی تولید کرد که رقمی بسیار مناسب برای نمایشگر LCD محسوب میشود. همچنین، کنتراست Native این نمایشگر ۷۳۳ بهدست آمد که رقم بسیار مناسبی در بین لپتاپها و تبلتهای هیبریدی است. ناگفته نماند حداقل روشنایی ۴.۳ نیتی سرفیس پرو ۶ را نپسندیدیم و انتظار بیشتری از آن داشتیم.
پیش از هر نکتهای، باید گفت پنل استفادهشده در سرفیس پرو از فضاهای رنگی گسترده مانند DCI P3 پشتیبانی نمیکند و حالت تعبیهشده با نام Enhanced در تنظیمات نمایشگر تأثیر شگرفی بر پوشش رنگی نمیگذارد و تنها رنگها را کمی اشباعتر نمایش میدهد. در آزمایشهای ما، سرفیس پرو ۶ فقط ۸۹.۵ درصد فضای رنگی sRGB را پوشش میدهد و این رقم برای فضای Adobe RGB به ۶۶ درصد کاهش پیدا میکند. خوشبختانه مشکل سردبودن رنگها که در برخی نسلهای گذشتهی سرفیس شاهدش بودیم، در نسخهی جدید ملموس و آزاردهنده نیست.
از منظر دقت رنگ، سرفیس پرو با ثبت خطای میانگین ۱.۳ در بین بهترینهای بازار قرار میگیرد و خطای حداکثری نمایشگر نیز فقط ۳.۱ است. طبق انتظار، فعالبودن حالت Enhanced باعث کاهش دقت نمایشگر و افزایش خطا به ۲.۵ میشود؛ اما این عدد نیز چندان چشمگیر نیست و برای اکثر کاربریها پذیرفتنی است. سرفیس جدید ردموندیها در فضای رنگی Adobe RGB بهعنوان گسترهی رنگی مهم دیگر در کامپیوترهای شخصی، ازنظر دقت رنگ عملکرد مناسبی دارد و خطای نمایش رنگ آن درحدود ۳.۹ است. شایان ذکر است ارقام زیر ۳ عملکرد موفق نمایشگر را در دقت رنگ نشان میدهند.
اسپیکر
سرفیس پرو ۶ در بخش اسپیکر نیز تفاوتی با گذشته ندارد و از همان اسپیکرهای استریویی بهره میبرد که در طرفین نمایشگر جاسازی شدهاند. این اسپیکرهای ۱.۶ واتی برای پردازش صدا از Dolby Audio Premium بهره میبرند و بلندی صدای آنها برای اتاقی کوچک کافی بهنظر میرسد. ما در زومیت، از شفافیت صدای سرفیس پرو ۶ نیز راضی بودیم؛ بهطوریکه در بیشترین حجم نیز بهندرت اعوجاج صدا بهگوش میرسید.
خروجی صدای سرفیس پرو ۶ رضایتبخش بود؛ اما بههیچوجه نمیتوان آن را با تجربهی شنیداری حاصل از اسپیکرهای چهارگانهی آیپد پرو ۲۰۱۸ مقایسه کرد. انتظار داریم ردموندیها در نسخهی آتی سرفیس پرو، تجربهی صوتی آن را ارتقا دهند. برخلاف تبلت کوپرتینونشینها، سرفیس پرو از جک ۳.۵ میلیمتری هدفون نیز بهره می برد؛ اما محل نامناسب آن در گوشهی بالایی تبلت باعث میشود همواره سیم هدفون از دستگاه آویزان باشد.
دوربین
مایکروسافت همانند گذشته از حسگری ۸ مگاپیکسلی بهعنوان دوربین اصلی سرفیس پرو ۶ بهکار گرفته است. بهیقین نمیتوان کیفیت تصاویر ثبتشدهی این دوربین را با پرچمداران دنیای گوشیهای هوشمند مقایسه کرد؛ چراکه اساسا تبلتها ابزار مناسبی برای عکاسی بهشمار نمیروند و بهدستگرفتن ابزاری ۱۲ اینچی برای ثبت عکسی از غذای دلخواهتان چندان جالب بهنظر نمیرسد. بااینحال، عملکرد سرفیس پرو در زمینهی عکاسی قطعا شما را راضی خواهد کرد.
سرفیس پرو ۶ از دوربین سلفی ۵ مگاپیکسلی بهره میبرد تا علاوهبر ضبط ویدئوهایی با رزولوشن 1080p، عکسهای مناسبی نیز بتوانید ثبت کنید. عملکرد دوربین سلفی سرفیس پرو ۲۰۱۷ همانند دوربین اصلی آن، خوب و راضیکننده بهنظر میرسد و برای مکالمات ویدئویی کاملا پاسخگوی نیاز شما خواهد بود. مهمترین نکته، پشتیبانی دوربین جلو از ویندوز هِلو و سرعت بسیار زیاد آن بهلطف بهرهگیری سرفیس پرو از حسگر ثانویه است.
صفحهکلید و ترکپد
برای دستگاهی که شرکت سازنده آن را لپتاپ میداند، وجود صفحهکلید و ترکپد ضروری بهنظر میرسد؛ اما مایکروسافت صفحهکلید سرفیس پرو موسوم به Type Cover را بهصورت جداگانه با برچسب قیمتی ۱۲۹،۹۹ و ۱۵۹،۹۹ دلار (نسخهی Signature با پوشش آلکانترا) میفروشد. باتوجهبه ماهیت ویندوز ۱۰ و تجربهی نهچندان خوشایندی که در حالت لمسی ارائه میدهد، کاربران سرفیس پرو باید همراهبا دستگاه خود تایپکاور را نیز بخرند.
تایپکاور بهصورت مغناطیسی و ازطریق درگاهی اختصاصی به سرفیس پرو متصل میشود. این صفحهکلید نواری مغناطیسی نیز در بخش بالاییاش دارد تا کاربر بهدلخواه خود از Type Cover در حالت کاملا مسطح یا با اندکی زاویه نسبت به سطح (ازطریق اتصال نوار یادشده به حاشیهی پایین نمایشگر) استفاده کند. عمق کلیدها و بازخورد آنها بسیار عالی بهنظر میرسد و تجربهی تایپ با آنها حس بسیار خوشایندی بههمراه دارد. اتصال مغناطیسی قدرتمند تایپکاور درکنار استحکام درخورتوجه کیکاستند باعث میشود در فُرمهای مختلف بتوان با آن تایپ کرد؛ البته بدیهی است تجربهای هممانند لپتاپهای عادی را بههمراه نخواهد داشت.
اندکی پایینتر از کلیدها، ترکپد تایپکاور مشاهده میشود. این ترکپد عریض درمقایسهبا ترکپد وسیع مکبوک پرو ارتفاع کمتری دارد. پوشش شیشهای ترکپد تجربهی رضایتبخشی برای کاربر بهارمغان میآورد و بهلطف درایور پرسیژن مایکروسافت، بازخورد و دقت آن کمنظیر ارزیابی میشود. اگرچه ترکپد محصولات سرفیس جزو بهترینهای دنیای ویندوز بهشمار میآید، ترکپد فورستاچ مکبوک پرو همچنان مقام نخست را در بین تمام لپتاپها در اختیار دارد.
سیستمعامل
تاریخچهی تبلتهای ویندوزی به سال ۲۰۰۲ و عرضهی دستگاههایی موسوم به Tablet PC با سیستمعامل بهینهشدهی XP بازمیگردد؛ اما بیتردید میتوان نخستین تلاش جدی مایکروسافت برای ورود به عرصهی تبلتها را معرفی نسخهی ابتدایی سرفیس پرو در سال ۲۰۱۳ با سیستمعامل ویندوز ۸ دانست. بااینحال، عواملی چون دوگانگی محیط این سیستمعامل و لزوم جابهجایی مداوم بین فضای مدرن استارت و فضای سنّتی دسکتاپ، نبود امکان بوت مستقیم سیستمعامل به محیط دسکتاپ و غنینبودن فروشگاه اپلیکیشن ویندوز، همگی دستبهدست هم دادند تا کاربران چندان از ویندوز ۸ استقبال نکنند.




مایکروسافت برای جبران اشتباهاتش، بهروزرسانی ویندوز ۸.۱ را با قابلیتهایی همچون امکان اجرای اپلیکیشنهای مدرن در محیط دسکتاپ، تجربهی چندوظیفگی بهتر در محیط مدرن ویندوز و ادغام هرچهبهتر واندرایو (اسکایدرایو سابق) دراختیار کاربران قرار داد. ردموندیها در ادامهی تلاششان برای هرچه کمرنگترکردن مرز بین محیط دسکتاپ و محیط لمسی، سیستمعامل موفق ویندوز ۱۰ را در جولای۲۰۱۵ منتشر کردند. این سیستمعامل بهدلیل تصمیم مایکروسافت مبنی بر فراهمکردن رابط کاربری دسکتاپمحور، جایگزینی اینترنتاکسپلورر با مرورگر اج و ارائهی دستیار صوتی کورتانا بههمراه آن، با استقبال منتقدان مواجه شد.
برخلاف نسل گذشته که با ویندوز ۱۰ پرو (نسخههای i5 و i7) دردسترس کاربران قرار میگرفت، سرفیس پرو ۶ از ویندوز ۱۰ هوم بهره میبرد. ما برای بررسی تبلت جدید مایکروسافت، سیستمعامل آن را به نسخهی ۱۸۰۹ (آپدیت اکتبر) بهروز کردیم. ازجمله مهمترین قابلیتهای همراه این بهروزرسانی عبارتاند از: حالت تیره برای فایل اکسپلورر، ابزار مدرن ثبت اسکرینشات موسوم به Snip and Sketch، اپلیکیشن Your Phone برای یکپارچهسازی گوشیهای اندرویدی با دسکتاپ، ابزار جستوجوی ارتقایافته درکنار کلیپبورد پیشرفتهتر با قابلیت یکپارچهسازی بین دستگاهها و جستوجو در تاریخچه.
پس از گذشت ۴ سال از زمان انتشار نخستین نسخهی ویندوز ۱۰، هنوزهم این سیستمعامل گزینهای ایدهآل برای استفاده در حالت تبلت (Tablet mode) بهشمار نمیآید. بسیاری از محیطهای سیستمعامل، مانند فایل اکسپلورر، برای کاربری لمسی بهینه نشدهاند و هنوزهم حین کار با بخش تنظیمات، گاهی اوقات به محیط کلاسیک کنترلپنل منتقل میشوید و استفاده از نرمافزارهای دسکتاپ درکنار اپلیکیشنهای مدرن نیز تجربهای نهچندان خوشایند بهارمغان میآورد. درکنار آنچه گفته شد، ناپیوستگی بین انیمیشنهای مختلف در حالت تبلت و تجربهی ناخوشایند نرمافزارهای قدیمی دسکتاپ در حالت لمسی، باگهای متعدد صفحهکلید مجازی ویندوز و افت فریم حین اجرای انیمیشنهای رابط کاربری از دیگر اشکالات این سیستمعامل است. در حالت کلی، هرچه آیپد پرو با iOS راه درازی را تا کامپیوترشدن در پیش دارد، سرفیس پرو نیز بههمان میزان از تبدیل به تبلتی ایدهآل دور است.
بازده و عملکرد
اینتل در سال ۲۰۱۸ دو خانوادهی Coffee Lake U و Whiskey Lake را بهفاصلهی ۵ ماه در تاریخهای ۲آوریل (برابر با ۱۳فروردین) و ۲۸اوت (برابر با ۶شهریور) برای لپتاپها و اولترابوکها معرفی کرد؛ اما در کمال تعجب، مایکروسافت ترجیح داد سرفیس پرو ۶ را با پردازندههای ۱۵ واتی کیبیلیک ریفرش روانهی بازار کند. این پردازندهها در تاریخ ۲۱اوت۲۰۱۷ (برابر با ۳۰مرداد۱۳۹۶) معرفی شدهاند و برعکسِ خانوادهی کافیلیک، از واحد پردازش گرافیکی قدرتمند Iris Plus اینتل بیبهره هستند و برخلاف سری ویسکیلیک، راهکاری سختافزاری برای جلوگیری از آسیبپذیری Meltdown نیز در بطن خود ندارند.
استراتژی مایکروسافت برای محصولی که در سطح کالاهای گرانقیمت قرار میگیرد و علاقهمندان آن را با نگاهی به آینده میخرند، بسیار مأیوسکننده بهنظر میرسد. درهرصورت، سرفیس پرو ۶ با یکی از دو پردازندهی نسل هشتمی Core i5-8250U یا Core i7-8650U دردسترس خریدار قرار دارد. ازآنجاکه اینتل هیچیک از پردازندههای ۱۵ واتی خود را با گرافیک Iris Plus همراه نکرده، تبلت محبوب ردموندیها برخلاف نسل پنجم، در هر دو مدل با گرافیک مرسوم UHD 620 و بدون eDRAM عرضه میشود. مشخصات فنی کامل پردازندهی Surface Pro 6 را در جدول زیر مشاهده میکنید:
پارامترها / مدلها | سرفیس پرو ۲۰۱۷ (نسل پنجم) | سرفیس پرو ۶ | |||
---|---|---|---|---|---|
نام پردازنده | Intel Core m3-7Y30 | Intel Core i5-7300U | Intel Core i7-7660U | Intel Core i5-8250U | Intel Core i5-8650U |
معماری | نسل هفتم، کیبیلیک | نسل هفتم، کیبیلیک | نسل هفتم، کیبیلیک | نسل هشتم، کیبیلیک ریفرش | نسل هفتم، کیبیلیک ریفرش |
لیتوگرافی | 14nm+ | ||||
تعداد هسته | ۲ هسته، ۴ ترد | ۴ هسته، ۸ ترد | |||
فرکانس | ۱.۰۰ گیگاهرتز پایه ۲.۶۰ گیگاهرتز بیشینه |
۲.۶۰ گیگاهرتز پایه ۳.۵۰ گیگاهرتز بیشینه |
۲.۵۰ گیگاهرتز پایه ۴.۰۰ گیگاهرتز بیشینه |
۱.۶۰ گیگاهرتز پایه ۳.۴۰ گیگاهرتز بیشینه |
۱.۹۰ گیگاهرتز پایه ۴.۲۰ گیگاهرتز بیشینه |
حافظهی کش | ۶ مگابایت | ۳ مگابایت | ۴ مگابایت | ۶ مگابایت | ۸ مگابایت |
سرعت باس | ۴ گیگاترنسفر بر ثانیه | ||||
گرافیک یکپارچه | Intel HD Graphics 615 ۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۹۰۰ مگاهرتز بیشینه |
Intel HD Graphics 620 |
Intel Iris Plus Grphics 640 ۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱.۱۰ گیگاهرتز بیشینه |
Intel UHD Graphics 620 ۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱.۱۰ گیگاهرتز بیشینه |
Intel UHD Graphics 620 ۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱.۱۵ گیگاهرتز بیشینه |
eDRAM | -- | -- | ۶۴ مگابایت | -- | -- |
توان طراحی گرمایی | ۷ وات، قابل کاهش به ۳.۷۵ وات | ۱۵ وات، قابل افزایش یا کاهش به ۲۳ یا ۷.۵ وات | ۱۵ وات، قابل کاهش به ۹.۵ وات | ۱۵ وات، قابل افزایش یا کاهش به ۲۵ یا ۱۰ وات | |
پشتیبانی از حافظه | ۱۶ گیگابایت LPDDR3-1866, DDR3L-1600 |
۳۲ گیگابایت DDR4-2133, LPDDR3-1866, DDR3L-1600 |
۳۲ گیگابایت DDR4-2400, LPDDR3-2133 |
سرفیس پرو ۶ برخلاف نسل گذشته، دیگر از پردازندهی ضعیف Core m3 استفاده نمیکند و این تبلت در دو نسخهی Core i5 یا Core i7 به بازار عرضه شده است. گفتنی است در نسخهی پایهی آن نیز، حافظهی رم ۴ گیگابایتی کنار گذاشته شده است. بیشک دو تغییر یادشده حُسنِنیت ردموندیها را نشان میدهد و باید آنها را برای اتخاذ چنین تصمیمی تحسین کرد. تبلت محبوب مایکروسافت با حافظهی رم ۸ یا ۱۶ گیگابایتی LPDDR3 درکنار ۱۲۸، ۲۵۶، ۵۱۲ گیگابایت یا یک ترابایت حافظهی SSD با رابط PCIe NVMe دردسترس کاربران قرار میگیرد.
ما نسخهی ۲۵۶ گیگابایتی سرفیس پرو ۶ با پردازندهی Core i5 و حافظهی ۸ گیگابایتی را برای بررسی دراختیار داشتیم که از درایو SSD توشیبای مدل KBG30ZPZ256G بهره میبرد. سرعت خواندن و نوشتن دیتا با حافظهی ذخیرهسازی این تبلت 2in1 را در جدول زیر مشاهده میکنید:
جدول نرخ خواندن داده بهوسیلهی حافظه |
HD Tune Pro |
CrystalDiskMark | |||
---|---|---|---|---|---|
Maximum MB/s | Minimum MB/s | Average MB/s | Read MB/s | Write MB/s | |
Surface Pro 6 | 852.4 | 117.5 | 601.1 | 1480.1 | 235.9 |
MacBook Pro 13 2018 | 377.4 | 94.0 | 197.7 | 3010 | 1285 |
Huawei MateBook X Pro | 836.3 | 105.0 | 836.3 | 3006.4 | 2004.8 |
Asus FX503VD | 137.9 | 40.8 | 103.2 | 143.2 | 125.4 |
LG Gram 15 2017 | 355.5 | 174.4 | 298.5 | 555.8 | 265 |
Ideapad 320 | 236.0 | 79.5 | 382.5 | 547.2 | 198.4 |
Razer Blade Stealth | 1296.9 | 1397.4 | 1462.6 | 3101 | 1593 |
MacBook Pro 13 (2017) | 355 | 124.7 | 192.8 | 2996 | 718.9 |
Surface Laptop (128GB) | 170.4 | 93.7 | 121.6 | 425.6 | 128.2 |
Galaxy Book 10.6 | 224.8 | 66.2 | 124 | 272 | 149 |
Surface Pro 2017 | 1045.4 | 829.4 | 1017.1 | 1711 | 977.2 |
قاعدتا مهمترین تفاوت سرفیس پرو ۶ با نسل پنجم، به استفادهی این محصول از پردازندهی نسل هشتمی و ۴ هستهای اینتل بازمیگردد. اگرچه فرکانس پایه و بیشینهی پردازنده در نسخهی Core i5 درمقایسهبا نسل گذشته، بهترتیب یک گیگاهرتز و ۱۰۰ مگاهرتز کاهش یافته، افزایش ۱۰۰ درصدی تعداد هستههای پردازشی و تردها، احتمالا بر عملکرد تبلت مایکروسافت، بهویژه در کاربریهای نیازمند به پردازش چندتردی، تأثیر درخورتوجهی خواهد گذاشت.
تبلت جدید مایکروسافت برخلاف گذشته، از GPU یکپارچه و توانمند Iris Plus اینتل با eDRAM مجزا استفاده نمیکند و مانند بسیاری از دستگاههای سبک موجود در بازار، به گرافیک مرسومتر Intel UHD 620 Graphics اتکا دارد. بنابراین، انتظار میرود در زمینهی پردازشهای گرافیکی، سرفیس پرو ۶ توان عرضاندام مقابل محصول قدرتمندی همچون مکبوک پرو با گرافیک Iris Plus 655 را نداشته باشد. حال، نوبت به ارزیابی عملکرد کلی دستگاه 2in1 مایکروسافت میرسد.
برای ارزیابی عملکرد و بازدهی سرفیس پرو ۶، ابتدا بنچمارکهای نرمافزاری را روی آن اجرا میکنیم تا دیدی ابتدایی از قدرت خام این دستگاه داشته باشیم. نرمافزارهای GFXBench و 3DMark توان پردازش گرافیکی و نرمافزارهای GeekBench و CineBench قدرت CPU را میسنجند و درنهایت، نرمافزارهای PCMark 8 و PCMark 10 کاربریهای روزمره مانند وبگردی و ویرایش اسناد را شبیهسازی میکنند.
جدول بنچمارکهای لپتاپ | ||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
لپتاپ / بنچمارک | GFXBench | 3DMarkBasic | Geekbench | Geekbench OpenCL | PCMark8 | PCMark 10 | CineBench | |||||||
Aztec Ruins High Tier - Offscreen |
Sky Diver | Fire Strike | Cloud Gate | Multi | Single | dGPU | GPU | Creative | Work | Home | CPU | OpenGL | ||
Surface Pro 6 | 721.68Frames DirectX 12 |
4462 | 1120 | 8486 | 13725 | 4201 | -- | 36084 | 3269 | 4096 | 3068 | 3495 | 603 | 52.01 |
Surface Pro 2017 | -- | -- | 779 | 3648 | 9315 | 4574 | -- | 29527 | -- | -- | -- | -- | -- | -- |
MacBook Pro 13 (2018) Windows 10 | 1397.61Frames DirectX 12 |
7278 | 1934 | 11998 | 16553 | 4636 | -- | 55893 | 5239 | 4420 | 3762 | 3371 | 692 | 78.97 |
MacBook Pro 13 (2018) macOS | 1416.93Frames Metal |
-- | -- | -- | 17380 | 4719 | -- | 52729 | -- | -- | -- | -- | 701 | 35.85 |
Huawei MateBook X Pro | 1469.37Frames DirectX 12 |
7185 | 2321 | 9225 | 13960 | 4846 | 41029 | 23006 | 4715 | 4246 | 3372 | 3488 | 534 | 91.87 |
Asus FX503VD | -- | 16765 | 5592 | 20160 | 12779 | 4390 | 74205 | 17964 | 4010 | 4391 | 3506 | -- | 744 | 85.32 |
LG Gram 15 2017 | -- | 3421 | 739 | 5642 | 5736 | 3270 | -- | 15913 | 4331 | -- | 5196 | -- | 273 | 23.62 |
IdeaPad 320 | -- | 9364 | 3006 | 9543 | 13975 | 4250 | 46066 | 20057 | 3832 | -- | 4938 | -- | 481 | 83.54 |
Asus FX553VD | -- | -- | 5368 | 17523 | 14843 | 4767 | 72718 | 21132 | -- | 5105 | 4206 | -- | -- | -- |
Razer Blade 2017 | -- | 23819 | 9250 | 25113 | 14821 | 4433 | 14821 | 4433 | 5196 | 5156 | 4018 | -- | 741 | 92.33 |
Razer Blade Stealth | -- | 4218 | 986 | 6917 | 8574 | 4301 | -- | 19697 | 4760 | 4555 | 3671 | -- | 363 | 46.88 |
MacBook Pro 13 2017 | -- | 3591 | 1152 | 7363 | 9478 | 4479 | -- | 29688 | 5409 | 4560 | 4017 | -- | 376 | 36.53 |
Surface Laptop | -- | 3646 | 736 | 5733 | 7434 | 3760 | -- | 18004 | 4246 | 4174 | 3338 | -- | 326 | 39.81 |
Galaxy Book 10.6 | -- | -- | 498 | 3962 | 3925 | 2522 | -- | 13889 | -- | -- | -- | -- | -- | -- |
براساس آزمون گیکبنچ، کاهش فرکانس CPU باعث افت ۸ درصدی عملکرد آن در پردازش تکهستهای شده است؛ اما در پردازشهای چندهستهای، سرفیس پرو جدید ۴۷ درصد بهبود را درمقایسهبا نسل قبل تجربه میکند. همانطورکه مشاهده میکنید، فرکانس بیشتر پردازنده درکنار گرافیک قدرتمندتر Iris Plus 655 در مکبوک پرو ۱۳ اینچی، نتایج بهمراتب بهتری برای اولترابوک اپل بههمراه دارد. طبیعتا نمیتوان از دستگاهی با مشخصات فنی سرفیس پرو ۶ انتظار اجرای بازی داشت. درضمن، خلأ درگاه تاندربولت ۳ نیز امکان استفاده از کارتهای گرافیک اکسترنال را ازبین میبرد.
مایکروسافت همانند گذشته، در نسل ششم سرفیس پرو نیز نسخهی Core i5 را بدون سیستم خنککنندهی اکتیو عرضه میکند. این، یعنی درون این نسخه از فن خنککننده خبری نیست؛ بنابراین، پایش عملکرد تبلت جدید ردموندیها زیر بار پردازشی مداوم و افزایش دمای دستگاه جالب خواهد بود. زومیت در آزمایش استرس لپتاپها و دستگاهی هیبریدی با سیستمعامل دسکتاپ، برای شبیهسازی چنین وضعیتی بنچمارک CineBench را ۲۰ بار بهصورت مداوم اجرا میکند.
آزمایش استرس پردازندهی لپتاپ با بنچمارک CineBench | ||||
---|---|---|---|---|
مدل | پردازنده | تک هسته | چند هسته | چند هسته (میانگین ۲۰ بار اجرا) |
Surface Pro 6 | Core i5 - 8250U | ۱۴۵ | ۶۰۳ | ۵۰۹.۳ |
MacBook Pro 13 2018 macOS | Core i5 - 8259U | ۱۵۶ | ۷۰۱ | ۶۸۱ |
MacBook Pro 13 2018 Windows | Core i5 - 8259U | ۱۵۵ | ۶۹۲ | ۶۶۶ |
MateBook X Pro | Core i7 - 8550U | -- | ۵۳۴ | ۴۸۹ |
براساس دادههای ابزار Power Gadget اینتل، سرفیس پرو ۶ در حالت اجرای آزمون تکهستهای CineBench به فرکانس ۳.۴ گیگاهرتز دست مییابد و دمای آن به حدود ۵۲ درجهی سلسیوس میرسد. تبلت هیبریدی مایکروسافت در نخستین مرحلهی آزمون استرس زومیت، با فرکانس ۳.۰۰ گیگاهرتز و توان حدودی ۲۴ وات کار میکند؛ اما از آزمون دوم تا ششم، فرکانس و توان پردازنده بهترتیب در همسایگی ۲.۶۰ گیگاهرتز و ۱۸ وات نوسان دارد. از مرحلهی هفتم تا دوازدهم، فرکانس و توان پردازنده بهترتیب به ۲.۲۰ گیگاهرتز و حدود ۱۴ وات میرسد و از آزمون سیزدهم تا پایان پردازنده، با توان حدودی ۱۲ وات در فرکانس حدودی ۲.۲۰ تا ۲.۱۰ گیگاهرتز وظیفهاش را انجام میدهد.
اگرچه سرفیس پرو ۶ از سیستمخنککنندهی اکتیو استفاده نمیکند، براساس نتایج آزمون استرس، میانگین امتیاز چندهستهای آن از میتبوک ایکس پرو بیشتر است. با نگاهی به اعداد ثبتشدهی مکبوک پرو ۱۳، بازهم میتوان برتری اولترابوک کوپرتینونشینها بهلطف پردازندهی ۲۸ واتی را متوجه شد. براساس نمودار بالا، میتوان مشاهده کرد عملکرد دستگاه دچار نوسان شدیدی نیست. توجه کنید در طول کل مراحل آزمایش، فرکانس پردازنده بالاتر از فرکانس پایه باقی ماند و دمای آن نیز از حدود ۶۵ درجهی سلسیوس فراتر نرفت.
باتری
برای دستگاهی که با هدف جلب رضایت علاقهمندان تبلت و لپتاپ روانهی بازار میشود، شارژدهی مناسب یکی از پیشنیازهای ابتدایی بهحساب میآید. با وجود افزایش تعداد هستههای پردازنده و بهتبع آن توان پردازشی سرفیس پرو ۶، مایکروسافت همچنان از باتری لیتیومیونی و ۴۵ واتساعتی (۷.۵۷ ولت در ۵۹۴۰ میلیآمپرساعت) نسل گذشته در تبلت جدیدش استفاده میکند؛ بنابراین، روی کاغذ میتوان انتظار داشت حداقل در کاربریهایی که CPU درگیری فراوانی دارد، شارژدهی دستگاه درمقایسهبا قبل کاهش داشته باشد.
براساس ادعای مایکروسافت، سرفیس پرو ۶ میتواند تا ۱۳.۵ ساعت حین پخش ویدئو شما را همراهی کند. برای بررسی ادعای ردموندیها و ارزیابی عملکرد باتری دستگاه، آزمونهای متداول زومیت را روی آن اجرا میکنیم. در گام نخست، با قطع صدا و اتصالات بیسیم درکنار تنظیم روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت و حالت مصرف انرژی روی Power mode یا Better Battery، ویدئویی با رزولوشن HD را بهصورت مداوم روی سرفیس پرو ۶ پخش کردیم. در این حالت، سرفیس پرو ۶ بهمدت ۱۰ ساعت و ۲۰ دقیقه دوام آورد که با نسل گذشته تفاوت چندانی ندارد؛ اما از مکبوک پرو ۱۳ اینچی ۲۰۱۸ و میتبوک ایکس پرو ضعیفتر است.
لپتاپ / تست | نمایشگر | باتری | ویدیو | Battery Eater | GFXBench Manhattan 3.1 | |
---|---|---|---|---|---|---|
ابعاد و رزولوشن | واتساعت | ساعت | دقیقه | Battery LifeTime (min) | LongTerm Performance (Frame) | |
Surface Pro 6 | ۱۲.۳ اینچ ۱۸۲۴ × ۲۷۳۶ پیکسل |
۴۵ | ۱۰:۲۰ | ۱۳۹ | ۱۲۵.۴۳ | ۹۴۹.۷۱ |
MacBook Pro 13 2018 Windows 10 | ۱۳.۳ اینچ ۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل |
۵۸.۰ | ۱۲:۳۰ | ۸۷ | ۶۹.۶۷ | ۲۱۷۱.۵۳ |
MacBook Pro 13 2018 macOS | ۱۳.۳ اینچ ۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل |
۵۸.۰ | ۱۱:۰۷ | -- | ۷۶.۲۲ | ۱۲۳۳.۱۶ |
Huawei MateBook X Pro | ۱۳.۹ اینچ ۲۰۰۰ × ۳۰۰۰ پیکسل |
۵۷.۴ | ۱۴:۱۷ | ۱۷۷ | ۱۵۰.۹۷ | ۱۵۵۸.۷۷ |
Asus FX503VD | ۱۵.۶ اینچ ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل |
۶۴ | ۵:۵۳ | ۸۰ | -- | -- |
LG Gram 15 2017 | ۱۵.۶ اینچ ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل |
۶۰ | ۱۰:۰۰ | ۲۴۱ | -- | -- |
Lenovo Ideapad 320 | ۱۵.۶ اینچ ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل |
۳۰ | ۶:۱۵ | ۱۰۰ | -- | -- |
Razer Blade Stealth 2017 | ۱۲.۵ اینچ ۱۴۴۰ × ۲۵۶۰ پیکسل |
۵۳.۶ | ۶:۴۰ | ۱۱۵ | -- | -- |
Razer Blade 2017 | ۱۴ اینچ ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل |
۷۰ | ۶:۲۴ | ۵۹ | -- | -- |
MacBook Pro 13 2017 macOS |
۱۳.۳ اینچ ۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل |
۵۴.۵ | ۱۱:۰۶ | -- | -- | -- |
MacBook Pro 13 2017 Windows |
۱۳.۳ اینچ ۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل |
۵۴.۵ | ۱۰:۲۴ | ۱۵۰ | -- | -- |
Surface Laptop | ۱۳.۵ اینچ ۱۵۰۴ × ۲۲۵۶ پیکسل |
۴۷ | ۱۲:۳۰ | ۱۷۶ | -- | -- |
Galaxy Book 10.6 | ۱۰.۶ اینچ ۱۲۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل |
۳۰.۴ | ۵:۵۳ | ۲۲۵ | -- | -- |
Surface Pro 2017 | ۱۲.۳ اینچ ۱۸۲۴ × ۲۷۳۶ پیکسل |
۴۵ | ۱۰:۰۰ | ۲۶۵ | -- | -- |
در گام بعدی، نوبت به نرمافزار Battery Eater میرسد که با زیرفشار قراردادن همزمان CPU و GPU باتری را محک بزند. در این آزمون با تکرار وضعیت آزمون قبلی، تبلت هیبریدی جدید مایکروسافت ۱۳۹ دقیقه شارژدهی داشت. این عدد از نتیجهی بهدستآمده روی مکبوک پرو بیشتر است؛ اما قدرتمندترشدن پردازنده باعث شده سرفیس پرو ۶ افت درخورتوجهی درمقایسهبا نسل پیشینش را با نتیجهی ۲۶۵ دقیقه تجربه کند. درنهایت، برای ارزیابی شارژدهی در پردازشهای گرافیکی سنگین، آزمون باتری ۳۰ مرحلهای Manhattan 3.1 را درحالی اجرا کردیم که روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت تنظیم شده بود و اسلایدر مدیریت انرژی ویندوز روی حالت Better Performance قرار داشت.
سرفیس پرو ۶ بهلحاظ حداقل تعداد فریمهای پردازششده، با ثبت عدد ۹۴۹.۷۱ از مکبوک پرو ۱۳ اینچی ۲۰۱۸ چه در حالت macOS و چه در حالت ویندوز ۱۰، عملکرد ضعیفتری دارد؛ اما با ثبت عمر باتری ۱۲۵.۴۳ دقیقه، عملکرد بهمراتب بهتریدرمقایسهبا رقیبش بهنمایش میگذارد. در حالت کلی، نسل ششم سرفیس پرو حین بررسی زومیت و درحالیکه اسلایدر مصرف انرژی و روشنایی دستگاه بهترتیب روی Power mode و ۲۰۰ نیت تنظیم شده بود، در استفادههایی مانند وبگردی، تماشای ویدئو، ویرایش اسناد و استریم موسیقی (با هدفون)، تا یک روز کاری ما را همراهی میکرد که عملکرد مناسبی بهحساب میآید.
جمعبندی
نسل ششم سرفیس پرو قدرتمندتر و ارزانتر از نسل گذشته است؛ اما دقیقا از همان کالبدی بهره میبرد که در پنج سال گذشته، با تبلتهای هیبریدی محبوب مایکروسافت تجربه کردهایم. زبان طراحی تکراری سرفیس پرو لزوما مأیوسکننده نیست؛ ولی در دورهای که قیدهای فیزیکی از مسیر غوطهوری در محتوا بهتدریج درحالحذف هستند، حاشیههای نسبتا ضخیم سرفیس پرو ۶ اندکی بوی کهنگی میدهند.
سرفیس پرو بهلطف کیفیت ساخت کمنظیر و پایهی مستحکم تنظیمشدنی و اکنون پردازندهی ۴ هستهای، همچنان بهترین دستگاه 2in1 در دنیای دسکتاپ بهحساب میآید. باوجوداین، خلأ پورت فوقالعاده کاربردی و آیندهنگرانهی تاندربولت ۳ باعث میشود این دستگاه گرانقیمت و پریمیوم از فهرست خرید بسیاری از کاربران دنیا و البته فهرست آرزوهای اغلب ما ایرانیها خط بخورد. درکنار محدودیتهای سختافزاری، به نقصهای متعدد ویندوز در دنیای تبلتها نیز باید اشاره کنیم، سیستمعامل محبوب ردموندیها هنوزهم نمیتواند تجربهی لمسی لذتبخشی برای کاربر بهارمغان آورد.
نکات مثبت
- عملکرد سریع و پایدار با وجود سیستم خنککنندهی فاقد فن
- تجربهی تایپ دلچسب تایپکاور
- شارژدهی رضایتبخش
- رنگ مشکی مات بسیار جذاب
نکات منفی
- خلأ پورت بسیار کارآمد تاندربولت ۳
- زبان طراحی قدیمی با حاشیههای ضخیم نمایشگر
توبی پیرس (Tobi Pearce) فقط ۲۶ سال دارد؛ اما بعد از دورهای سخت و طاقتفرسا، دستاوردهای زیادی کسب کرده است. او مدیرعامل Sweat، اپلیکیشن تناسب اندامی است که بیش از ۳۰ میلیون بار دانلود شده است. شخصی که از بازگوکردن گذشتهاش هراس داشت، با شریک تجاریاش، کایلا ایتسینز (Kayla Itsines) ازدواج کرده و ارزش کسبوکار آنها نزدیک به ۶۳ میلیون دلار تخمین زده شده است.
یک دهه قبل، توبی به انتخاب خودش بیخانمان شد و با درآمد هفتگی ۴۵ دلار حتی نمیتوانست پول غذایش را پرداخت کند. امروزه، وی صاحب امپراتوری تناسب اندامی به ارزش چندینمیلیون دلار است؛ اما گذشتهی عجیبی دارد. در دوران جوانی، پیرس در روستایی کوچک در استرالیا زندگی میکرد. شخصیت جذابی نداشت و در روابط اجتماعی ضعیف بود؛ اما نوازندهی حرفهای پیانو بود و به موسیقی کلاسیک علاقهی زیادی داشت. او خجالت میکشید از اینکه به دیگران بگوید پیانو میزند؛ زیرا دیگران معتقد بودند پیانوزدن برای بچهها چندان جالب نیست.
بااینحال، پیرس وضعیت سخت گذشته را تغییر داد و امروزه دستاوردهای زیادی برای افتخارکردن دارد. طبق گزارش تِککرانچ، این زوج ورزشکار سال گذشته ۷۷ میلیون دلار درآمد داشتهاند. درادامهی این مقالهی زومیت، او و کسبوکار و راهحلهایش برای حل مشکلات عمومی کسبوکار را بیشتر معرفی میپردازیم.
از موسیقی کلاسیک تا کلاسهای تناسب اندام
ورود پیرس به دنیای تناسب اندام از جایی آغاز میشود که تصمیم گرفت برای پرداخت شهریهی دانشگاه بهعنوان مربی شخصی کار کند. پیرس ۶ سال پیش با همسرش در باشگاه بدنسازی آشنا شد و شراکت تجاری آنها از همان سال شکل گرفت. پیرس بازاریابی صفحهی اینستاگرام و کتابهای الکترونیک همسرش را را برعهده گرفت و امروزه، پروفایل او در اینستاگرام بیش از ۱۰ میلیون دنبالکننده دارد. پیرس تصمیم گرفت چشمانداز خود را در دنیای کسبوکار گسترش دهد و صنعت تناسب اندام را متحول کند؛ درنتیجه، پلتفرم Sweat متولد شد. او میگوید:
تمام کارهایی که در این حرفه و حوزهی خاص انجام دادم، برای این بود که مرزها را جابهجا کنم و ببینم تا کجا میتوان شاخصها را تغییر داد و دستاوردهای بزرگ داشت.
اپلیکیشن Sweat که ابتدا Sweat With Karla نام داشت، ویدئوهای تناسب اندام، وعدههای غذایی ورزشکاران و ابزارهایی مانند پیگیری وضعیت بدنی را دراختیار کاربران قرار میدهد. هزینهی استفاده از این اپلیکیشن ۱۹.۹۹ دلار برای یک ماه و ۱۱۹.۹۴ دلار برای یک سال است و ماهانه بیش از یک میلیون نفر کاربر فعال دارد.
ظهور کسبوکاری مبتنی بر اپلیکیشن
چه چیزی باعث شد پیرس پلتفرم جدیدی برای کسبوکارش درنظر بگیرد و از کتابهای الکترونیک بهسمت اپلیکیشن موبایل حرکت کند؟
دلیل اول: پیرس قصد داشت تجربهی کاربری را بهبود ببخشد. آنها پیشازاین تمرینهای تناسب اندام را در کتابهای الکترونیک منتشر میکردند که پلتفرم چندان جذابی نبود. هدف این بود که کنترل بیشتری روی تجربهی کاربری داشته باشند و همچنین، بتوانند از دادهی کاربران برای بهبود محصولات استفاده کنند.
دلیل دوم: پیرس باید نیاز جوانان را برطرف میکرد. اغلب مخاطبان کسبوکار او جوانانی هستند که برای انجام هرکاری از موبایل استفاده میکنند. او قصد داشت محتوایی تولید کند که در موبایل بهخوبی نمایشپذیر باشد.
دلیل سوم: پیرس باید کسبوکارش را مقیاس میکرد. او برای ایجاد تحولی بینالمللی در دنیای سلامت و تناسب اندام باید مدلهای مختلف کسبوکار را امتحان میکرد.
اولین و بزرگترین حرکت بزرگ این بود که کسبوکار باید از کتابهای الکترونیکی و وبسایت به اپلیکیشن تغییر جهت میداد؛ یعنی کسبوکار باید از روش ارائهی خدمات تک خرید بهسمت تجارت اشتراکی حرکت میکرد. اقتصاد کسبوکارهای مبتنی بر تجارت اشتراکی از پایه و اساس با تجارت الکترونیک سنّتی فرق میکند.
ازبینبردن مشکل تغییر جهت با تشکیل اجتماع
تغییر جهت در تمام کسبوکارهای اشتراکی، نگرانی بزرگی است؛ اما یکی از راههای جلوگیری ازدستدادن مشتری، ایجاد اجتماع و درگیرکردن آنها است. پیرس نمونهی این موضوع را در روزهایی دیده بود که بهعنوان مربی شخصی فعالیت داشت و از همین روش برای حفظ کاربران قدیمی خود استفاده کرد.
زمانیکه او مربی شخصی بود، تعدادی از مشتریان او ساعت ۸:۳۰ در کلاس شرکت میکردند؛ درحالیکه تعدادی دیگر ابتدا با یکدیگر قهوه میخوردند و سپس در کلاس ساعت ۹ شرکت میکردند. ساعت ۹ مشتریان دیگری به باشگاه میآمد و درنهایت، ساعت ۹:۳۰ که کار همه تمام شده بود، برای تفریح دستهجمعی برنامهریزی میکردند. درنتیجه، تصمیم گرفت راهی برای نزدیککردن مردم به یکدیگر ترتیب دهد.
مشکل دیگر این بود که باید تجربهی شرکت در کلاس شخصی تناسب اندام را به اپلیکیشن موبایل منتقل میکرد. تیم توسعهی Sweat میدانستند مردم بعد از ورزش، احساس خوشایندی دارند؛ درنتیجه، امکانی در اپلیکیشن فراهم کردند که کاربران بتوانند بعد از ورزش، دوستان خود را دعوت کنند. افزونبراین، آنها میتوانند افتخارات و دستاوردهایشان را با دیگران بهاشتراک بگذارند؛ دستاوردهایی که با نام «ارز اجتماعی» شناخته میشود.
علاوهبر امکان دعوتکردن دوستان، اجتماعی درنظر گرفته شده که کاربران میتوانند داستانهای خود را با دیگران بهاشتراک بگذارند و از دیگران نصیحت بگیرند و انگیزهی خود را افزایش دهند. بهعنوان مثال، شخصی که قصد داشت برای روز عروسی خود لاغر شود، ناگهان انگیزهاش را ازدست داده بود؛ اما سایر کاربران به او گفتند عکسهایش بهکلی تغییر کرده و باید به ورزش ادامه دهد. پیرس میگوید:
داستانهای مشابه زیادی وجود دارد. صدها و شاید هزاران کاربر میتوانند ازطریق اپلیکیشن ما با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و ورزش آنها را به یکدیگر نزدیک کرده است.
رشد کسبوکار بدون ازدستدادن کیفیت
پیرس تلاش زیادی برای رشد کسبوکارش میکند؛ اما حاضر نیست این کار به قیمت کاهش کیفیت برند تمام شود. بهعنوان مثال، مربیان Sweat ورزشکاران حرفهای هستند که با دقت زیادی انتخاب میشوند. او میگوید:
بهدنبال این نیستیم که صدها یا هزاران مربی و برنامهی مختلف داشته باشیم. میخواهیم بهترین تمرینها و کلاسها را داشته باشیم. بهعنوان مثال، یکی از مربیان تیم Sweat علاوهبر کلاسهای تناسب اندامی که در باشگاه ورزشی برگزار میکند، در اینستاگرام نیز بسیار محبوب است و ۱.۴ میلیون نفر دنبالکننده دارد. او برند شخصی خودش را دارد و ترجیح میدهیم با ۱۰ نفر مانند او همکاری کنیم تا اینکه هزاران مربی معمولی را استخدام کنیم.
Sweat تیمی از مربیان بااستعداد دارد که همگی در اینستاگرام شناختهشده هستند. بااینحال، پیرس بازهم بهدنبال این است که اینفلوئنسرهای بیشتری برای رشد کسبوکار بینالمللی استخدام کند و احتمالا این موضوع در آینده عملی میشود.
زوج فعال در دنیای تناسب اندام چگونه بین کار و زندگی شخصی تعادل ایجاد میکنند؟
توبی پیرس و همسرش هر دو برای رشد کسبوکار خود زمان میگذارند. توبی ترجیح میدهد در پشت صحنه و با جنبههای کاری درگیر باشد؛ درحالیکه همسرش وظیفهی نظارت بر تولید محتوا و تعاملات اجتماعی کاربران در اپلیکیشن را برعهده دارد. آنها وظایف را بین خود تقسیم کردهاند، پیرس میگوید:
علاقهی زیادی به دنیای تناسب اندام دارم و معمولا دربارهاش صحبت میکنم، اگر درحالصحبت نباشم، درحالمطالعه در این زمینه هستم و اگر مطالعه نکنم، حتما درحالگوشدادن و یادگرفتن از دیگران هستم.
ساختن و رشد برند شخصی
چند سالی است جنبش «ساختن برند شخصی» درکنار توسعهی کسبوکار میان کارآفرینان سراسر جهان شکل گرفته است. بهعنوان مثال، فعالان دنیای بازاریابی سعی میکنند با فعالیت در شبکههای اجتماعی، طرفدارانشان را بهسمت شرکت بازاریابی خود جذب کنند.
Sweat هم داستان مشابهی دارد. پیرس بعد از آشنایی با همسرش، روی توسعه و رشد صفحهی اینستاگرامش کار کرد تا جایی که مجلهی فوربز، ایتسینز را یکی از افراد تأثیرگذار در دنیای تناسب اندام معرفی کرد. او بیش از ۱۰ میلیون نفر دنبالکننده در حساب اینستاگرامش دارد و آنها را به استفاده از اپلیکیشن Sweat دعوت میکند. پیرس میگوید:
محتواها و پیامها واقعا پادشاه هستند. محتوای باکیفیت مخاطب را جذب میکند و پیامها نیز جذابیت کسبوکار را افزایش میدهند. قدرت واقعی شبکههای اجتماعی را نمیتوان دستِکم گرفت.
به عقیدهی پیرس، دنیای تناسب اندام فقط برخورداری از اندامی متناسب و ژستگرفتن برای دوربین نیست. برای موفقیت باید محتوایی خاص و معتبر تولید کرد. بهعنوان مثال، بهاشتراکگذاشتن متنهای انگیزشی، تصاویر خندهدار، دستور تهیهی غذا برای ورزشکاران و ویدئوهای ورزشی محتوایی هستند که کاربران علاقهمند به حوزهی ورزش و تناسب اندام را جذب میکنند. البته، این موضوع شاید دربارهی تمامی کسبوکارها صدق نکند؛ اما مطمئنا برای کسبوکارهای مشابه مدل مناسبی است.
بهعنوان مثال، برخی صاحبان کسبوکار در برند شخصیشان فقط تبلیغ محصولاتشان را میگذارند. انجام این کار برای رشد کسبوکار لازم است؛ اما اگر موضوع همهی پستها همین باشد، مطمئنا بعد از مدتی کاربر را خسته میکند و به ضرر برند است. تصور کنید شخصی بهصورت یکیدرمیان دربارهی قراردادهای جدید کاری خود پست میگذارد. مطمئنا شما هم این فرد را شبکههای اجتماعی دنبال نخواهید کرد.
درعوض، روی انجام کارهایی تمرکز کنید که مهارت دارید. بهعنوان مثال، گری وی، یکی از کارآفرینان فعال در شبکههای اجتماعی است؛ اما تابهحال حتی یکبار هم نام شرکت تبلیغاتی خود را در پستهایش مطرح نکرده است. اینکه مستقیما به مردم بگویید چه کالایی بخرند، کمی آزاردهنده است. درمقابل، سعی کنید محتوایی را با دیگران بهاشتراک بگذارید که در انجام آن مهارت دارید.
Sweat اولین برند فعال در این زمینه نیست و رقبای زیادی دارد؛ اما هیچوقت با وعده و تضمین تناسب اندام کامل مشتری جذب نکرده است. پیرس میگوید:
هیچوقت چنین تبلیغاتی را بهکار نمیبریم؛ زیرا ذهنیت اشتباهی در فکر مخاطب جا میافتد و برداشت اشتباهی از محصول میکند. چنین تبلیغاتی معمولا نتیجهی عکس دارند.
بهترین راه برای تبلیغ چیست
مردم تبلیغات مستقیم برند و اینکه شخصی به آنها بگوید چه محصولی بخرند، دوست ندارند؛ بنابراین، بهترین راه تبلیغ کسبوکار چیست؟ Sweat روی مزایا تمرکز میکند نه روی ویژگیها. بهعنوان مثال، بهجای اینکه بگویید با انجام این تمرینات ورزشی اندامی ورزیده خواهید داشت، میگوید تمرینات ورزشی اپلیکیشن ما اعتمادبهنفس شما را افزایش میدهد و کمک میکند علاوهبر افزایش سلامتی، ارتباطات خود را نیز بهبود ببخشید. پیرس میگوید:
بهترین فروشندگان خودرو کسانی هستند که برای فروش ماشین تلاشی نمیکنند؛ بلکه احساسی در شما ایجاد میکنند که واقعا دوست دارید خرید کنید. بهعنوان مثال، دربارهی رینگهای خودرو صحبتی نمیکنند؛ بلکه توضیح میدهند این ماشین چرا برای خانوادهی شما بهترین انتخاب است.
پیرس در حساب اینستاگرام Sweat مطالب آموزشی و ارزشآفرین مانند نکات تغذیهای و جملات انگیزشی را با دیگران بهاشتراک میگذارد. این اپلیکیشن مانند افراد حرفهای در صنعت تناسب اندام، با مخاطبان صحبت میکند؛ بهطوریکه اگر شخصی تصمیم بگیرد باجدیت ورزش کند، به این اپلیکیشن مراجعه میکند؛ اپلیکیشنی که یکی از مشکلات بزرگ و اساسی مردم را حل میکند نه اینکه با وعدههای واهی مردم را جذب کند.
همچنین، پیرس بهدنبال مشتریانی نیست که یکبار برای همیشه خرید میکنند. او میخواهد رابطهی بلندمدتی با خریداران برقرار کند؛ بنابراین امکان دوستیابی و ارتباطداشتن با دیگران را در اپلیکیشن مهیا کرده است. درواقع، دوستی این افراد همان جامعهی موردانتظار Sweat را شکل میدهد.
از بیخانمانی تا کسبوکار میلیون دلاری
پیرس در یکی از پستهای اینستاگرامش نوشت که روزی بیخانمان بوده است. او تابهحال سخنرانیهای زیادی ایراد کرده؛ اما هیچموقع دربارهی گذشتهاش صحبت نکرده است؛ زیرا بابت این موضوع احساس شرمندگی میکند. او در خانوادهای ۴ نفره و معمولی بزرگ شده و بهگفتهی خودش، علاوهبر مشکلاتی که هر خانوادهای با آن روبهرو است، مشکلات دیگری نیز تجربه کرده است. او میگوید:
در نقطهای از زندگی به جایی رسیده بودم که بهدلیل مشکلات فراوان تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم. خواهرم بیماری دوقطبی داشت و یادم میآید از وقتی ۱۰ سالم بود، خانوادهی ما مشکلات زیادی داشت. در ۱۶ سالگی، گواهینامهی رانندگی گرفته بودم و دلم میخواست خانواده را ترک کنم و همین کار را هم کردم. یک روز با خودرو به مدرسه رفتم و هرگز به خانه بازنگشتم. روزهای بعد، به مدرسه میرفتم؛ اما شبها یا داخل خودرو یا خانهی دوستانم میماندم. من فقط ۱۶ سالم بود و هفتهای ۴۵ دلار درآمد داشتم و اغلب اوقات از دیگران پول قرض میگرفتم.
تعداد کمی از دوستانم در مدرسه از این موضوع مطلع بودند و من نیز وانمود میکردم مشکلی ندارم. همهی ما در زندگی مشکلات زیادی تجربه کردهایم. هر شخصی داستان زندگی خودش را دارد که نباید سریع قضاوت شود. من نیز تصمیم گرفتم دیگر این موضوع را پنهان نکنم. من بدترین دوران زندگی را تجربه کردم و با کمک تعدادی از دوستانم و خانوادههایشان توانستم مسیرم را پیدا کنم. اکنون، صاحب کسبوکار بزرگی هستم و باافتخار اعلام میکنم عنوان دومین بودجهی جمعشده در جنوب استرالیا به کسبوکار من تعلق دارد.
در ۱۹ سالگی در خانهی محقری زندگی میکردم و حتی نمیتوانستم پول غذایم را پرداخت کنم. ماشین اسباببازی داشتم که در ۷ سالگی کادو گرفته بودم. با دیدن آن انگیزه میگرفتم و به خودم میگفتم روزی چنین ماشینی خواهم خرید. رؤیای من خریدن ماشین نبود؛ بلکه این بود که بتوانم استقلال مالی داشته باشم و درآمد درخورتوجهی کسب کنم.
زمانیکه بهعنوان مربی شخصی مشغول بهکار شدم، هم ازنظر مالی و هم ازنظر زندگی به استقلال رسیدم. هدفم این بود دیگران سلامتی خود را بازیابند و احساس خوبی به خودشان داشته باشند و اگر در انجام این کار موفق بودم، از آن خانهی محقر میتوانستم خلاص شوم. در چهار ماه، دو استارتاپ داشتم و بعد از چند سال، درآمدم بهاندازهای رسیده بود که بتوانم خانهای برای خودم اجاره کنم.
چند سال بعد از این ماجرا، ازلحاظ مالی شرایط مناسبی داشتم و میتوانستم خودروِ رؤیاییام را بخرم؛ اما تصمیم گرفتم این پول را به خیریه اهدا کنم؛ زیرا میدانستم بودن در آن وضعیت چقدر سخت و طاقتفرسا است. درنهایت یک سال بعد، توانستم پول خودرو دلخواهم را جور کنم و آن را خریدم؛ ولی مانند هر جوان دیگری با بیاحتیاطی رانندگی میکردم. درنتیجه، یکی از شبها که باسرعت رانندگی میکردم، پلیس خودرواَم را کنار زد و برای جریمه گواهینامهام را بهمدت یک سال از من گرفت.
من فقط ۲۳ سال داشتم؛ اما درس لازم را گرفتم و همین درسها من را به انسان بهتری تبدیل کرد. همین باعث شد تعهد بیشتری به خودم و جامعه داشته باشم. در ۲۵ سالگی صاحب کسبوکار بینالمللی بودم و ۱۰۰ نفر کارمند داشتم و این ماجرا هنوز ادامه دارد.
برنامههای آتی
در یک یا دو سال آینده، Sweat قصد دارد روی بهبود محصول ازطریق تولید محتوای باکیفیت و درگیرکردن کاربران تمرکز کند؛ اما برای بلندمدت برنامههای بیشتری دارد. پیرس میگوید:
بدنسازی سه قطب اصلی دارد: تجهیزات (مانند باشگاه بدنسازی) و مربیان و درمانگران و نیز محتوا. درحالحاضر، فقط روی محتوا تمرکز کردهایم؛ اما امیدوارم بتوانیم در سایر زمینهها نیز وارد شویم و فعالیت کنیم.
هرساله، کمبود آب بر بیش از یکسوم جمعیت جهان تأثیر میگذارد. در سال ۲۰۱۷، حتی رُم که پیشگام باستانی تدارک آب شهری بود، خشکشدن بسیاری از چشمههای آب آشامیدنیاش را شاهد بود. ادوارد بی. باربیر، اقتصاددان حوزهی محیطزیست، در کتابی با عنوان پارادوکس آب مباحث مرتبطبا مدیریت آب در گذشته و حال را بررسی کرده است.
پارادوکس این است: با وجود شواهد علمی فراوان در زمینهی بهرهبرداری و استفادهی بیشازاندازه از آب شیرین و وجود سرمایه، آگاهی و قدرت صنعتی و انسان ایجاد بحران آب پیشگیریکردنی را موجب شده است. حتی در وضعیتی که از کمبود آب خبر داریم، همچنان به استفادهی بیرویه از آن مشغولیم.
تا سال ۲۰۴۰، حدود ۲،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر در جهان تحتتأثیر بحران آب زیرزمینی قرار خواهند گرفت. اندونزی و ایران و جنوب آفریقا ازجمله مناطقی هستند که از تنش شدید ناشی از کمبود آب آسیب خواهند دید؛ فشاری که روی محیطزیست و کشاورزی اعمال و به تشدید بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در این مناطق منجر خواهد شد.
اگر بهدلیل اینکه نمیتوانیم تغییری ایجاد کنیم، بخشهای درخورتوجهی از دنیای ما ازبین بروند، نمیتوانیم ادعا کنیم در این زمینه هشدار تاریخی دریافت نکردهایم. بهدلیل سوءمدیریت زیستمحیطی، بسیاری از جوامع و شهرها و مناطق مختلف بهشکل زبالههای خشکی درآمدهاند.
باربیر برای درک چگونگی این موضوع، هزار سال استفادهی نادرست از این منابع را بررسی کرده است. او فعالیتهای کشاورزی و آبیاری را در دوران باستان در مناطق خاورمیانه و چین و اروپا و حتی «فرضیهی هیدرولیک» کارل آگوست ویتفوگل را مطالعه میکند. این فرضیه میگوید امپراتوریهای اولیه مبتنی بر کشاورزی در منطقهی بینالنهرین، مانند سومریان، از کنترل آب آغاز شدهاند؛ اما درعینحال به اسراف آن تمایل داشتهاند. مثالهای جدیدتر عبارتاند از تصرف زمینها که استرالیا، نیوزلند، آفریقای جنوبی و آمریکایشمالی را بین سالهای ۱۶۵۰ تا ۱۹۰۰ فراگرفت. باربیر به این نکته اشاره میکند که این گسترش عظیم مرزها و سود اقتصادی، بهشدت به ادعای آب رایگاه وابسته بود و این عمل همچنان ادامه دارد. بازارها بهطور کلی به دریاچهها و آبراههها و سفرههای آب زیرزمینی آنطورکه بایدوشاید بها نمیدهند. تأثیر این امر، وجود نگرش «مصرفکردن یا ازدستدادن» است که به تشویق ایجاد سیستم اربابرعیتی و درنهایت، جنگ بر سر آب منجر میشود.
مقالههای مرتبط:
باربیر خواستار پایاندادن به سیاستها و بازارهایی است که ارزش آب را کمتر از حد درنظر میگیرند و این امکان را میدهند که طوری آب مصرف شود که انگار مقادیر بسیار زیادی از آن دردسترس است. او استدلال میکند نوآوریهای ما در زمینهی افزایش مصرف آب و نه کاهش آن هستند.
او آشکارا با استفاده از حقایق و اشکال مختلف، موضوعات مهم خود را مطرح میکند. فهرستهای علمی و جدولها و خلاصههای مختلفی که او دربارهی تاریخ و مشکلات کنونی یا ریشههایی برای یافتن راهحلهایی ارائه میدهد، توجه هر خوانندهای را جلب میکند. درکنار اینها، او به مزایا و معایب رویکردهای مختلف اشاره میکند و از کاهش شدید آبهای زیرزمینی امروزی و در آیندهی نهچندان دور و آبربایی و موضوعات دیگر سخن میگوید.
صف ساکنان کیپتاون در آفریقایجنوبی برای پرکردن بطریهای آب خود طی دورهی کمبود آب در سال ۲۰۱۸
با همهی این تفاسیر، این کتاب معایبی نیز دارد:
۱. او با اشاره به ناتوانی آشکار ما برای تغییر مسیر تهدیدی مرگبار که انسان آن را ایجاد کرده، بهدنبال مسیری برای عبور از این ناتوانی سیاسی برنیامده است؛ رویکردی که بتوان با استفاده از آن جهان را از خواب غفلت در زمینهی کمبود آب بیدار کرد؛
۲. او تقریبا بهکلی مخالفت مردمی را دربارهی بیشتر اقدامات پیشنهادیاش نادیده گرفته است. افزایش چشمگیر قیمت آب و بازارهای آب و حاکمیت بخش خصوصی در مدیریت آب، ازجمله پیشنهادهای باربیر است که بسیاری از افراد آن را تنفرآمیز میدانند؛
۳. تجربه نشان داده جنبشهای معدودی که در سالهای گذشته برای حل مشکل کمآبی بهراه افتاده، با انتقاد سازمانهای مختلفی روبهرو شده است. بنابراین، ممکن است باربیر قصد آن را نداشته باشد؛ اما رویکردی را مطرح میکند که ممکن است به بُروز اختلافنظر و مشکل در دولتها منجر شود؛
۴. باربیر کشمکش واقعی بین برخی از پیشنهادهای منطقیاش و ناتوانی بسیاری از کشورها در زمینهی ظرفیت اقتصادی و زیرساختی و دولتی را برای اجرای این برنامهها نادیده میگیرد. بااینحال، او ناسازگاری بین زمامداری آب و نهادها و نیازهای ما را تصدیق میکند و اگر این کتاب قرار است کتابی برای کل دنیا باشد، این مسیرِ مانع، مستحق بذل توجه بیشتری است.
۵. او به موضوع شیرینکردن آب بهدرستی اشاره میکند؛ ولی به فرایندهای دیگر مرتبطبا آب، ازجمله استفادهی مجدد از آب و بازیافت آب فاضلاب و جداکردن منابع از پسابهای صنعتی و خانگی، چندان توجه نمیکند.
با تمام آنچه گفته شد، کتاب «پارادوکس آب» کتابی خواندنی و ساده است و مشکلها و راهحلها را بهسادگی توضیح میدهد.
مهمترین شیوههای انتقال وجه در دنیا عبارتاند از: وِنمو (Venmo)، زِلِه (Zelle)، پِیپال (PayPal)، وسترن یونیون (Western Union) و Google Pay Send. در ایران نیز، بهترین و سریعترین شیوهی انتقال وجه استفاده از همراه کارت است. تخفیفان سلب مسئولیت: تحریریهی زومیت در تهیه این محتوای تبلیغاتی نقش نداشته و مسئولیتی در قبال صحت آن ندارد. در این مطلب، به معروفترین شیوههای انتقال وجه در دنیا اشاره میکنیم و ضعفها و قوتهای هریک را بهاختصار برمیشماریم. در انتها نیز، سریعترین شیوهی انتقال وجه در ایران را معرفی و بررسی میکنیم. اپلیکیشن وِنمو (Venmo)؛ بهترین اپلیکیشن موبایلی انتقال وجه این اپلیکیشن امتیاز ۴.۷ را در گوگلپلی استور (GooglePlay Store) و امتیاز ۴.۹ را در اپاستور (App Store) بهدست آورده است. در ابتدا، باید اپلیکیشن وِنمو را به یکی از حسابهای بانکی یا کارت بدهی (Debit Card) یا کارت اعتباری خود متصل کنید. انتقال وجه ازطریق کارت بدهی یا حساب بانکی بدون کارمزد است؛ ولی کارمزد انتقال وجه از کارت اعتباری معادل ۳ درصد از مبلغ تراکنش است. واسط کاربری وِنمو بسیار ساده است و با چند کلیک ساده میتوان وجه را انتقال داد. حداکثر مبلغ انتقالدادنی ازطریق وِنمو ۲،۹۹۹ دلار در هفته است. ویژگی جالب این اپلیکیشن قابلیت اجتماعی آن است. تراکنشهای دوستان شما بدون نمایش مبلغ آن مانند News Feed فیسبوک، به شما نمایش داده میشود. همراه کارت اپلیکیشن Venmo زِلِه (Zelle)؛ انتقال وجه در چند دقیقه کاربران زِلِه در چند دقیقه، وجه مدنظرشان را بین حسابهای مؤسسات مالی مختلف میتوانند انتقال دهند. برای ارسال و دریافت پول ازطریق زِلِه، باید حساب بانکی آمریکایی داشته باشید. این اپلیکیشن بیش از ۱۰۰ بانک و مؤسسه اعتباری را پشتیبانی میکند. برای انتقال وجه ازطریق این اپلیکیشن هیچ کارمزدی دریافت نمیشود. گفتنی است بانکها سقف انتقال وجه ازطریق زِلِه را تعیین میکنند و سقف انتقال وجه در بانکهای بزرگ ۲،۰۰۰ تا ۲،۵۰۰ دلار است. Google Pay Send؛ یکپارچهسازی انتقال وجه با ایمیل این سرویس که در گذشته با نام گوگل والِت (Google Wallet) یا کیفِپول گوگل شناخته میشد، به کاربر اجازه میدهد بهرایگان ازطریق شمارهموبایل یا ایمیل وجه را انتقال دهد. در هر تراکنش میتوان حداکثر ۹،۹۹۹ دلار انتقال داد. مبدأ انتقال وجه میتواند حساب بانکی یا کارت بدهی باشد؛ اما کارتهای اعتباری و هدیه برای انتقال وجه پذیرفتنی نیستند. Google Pay Send میتواند با جیمیل همگامسازی شود. بدینترتیب که میتوان با کلیک بر علامت دلار در پایین ایمیل، مبلغی را ارسال یا درخواست کرد. پِیپال (PayPal)؛ معروفترین سرویس ارسال پول آنلاین وقتی کاربر از حساب بانکی یا حساب پِیپال خود وجه را انتقال میدهد، کارمزدی برای آن درنظر گرفته نمیشود. بااینحال، انتقال وجه ازطریق کارت بدهی ۲.۹ درصد بهاضافهی ۳۰ سنت کارمزد خواهد داشت. سقف انتقال وجه روزانه با پِیپال حداکثر ۱۰،۰۰۰ دلار است که بیشتر از حداکثر هفتگی وِنمو است. انتقال وجه از حساب پِیپال به حساب بانکی یک تا سه روز کاری زمان میبرد. انتقال وجه یا درخواست پول ازطریق وبسایت یا اپلیکیشن پِیپال امکانپذیر است. در پِیپال میتوانید لینک اختصاصی خود را ایجاد کنید؛ درنتیجه، دیگران میتوانند ازطریق آن لینک برای شما پول بفرستند. وسترن یونیون (Western Union)؛ بزرگترین شرکت انتقال وجه در جهان وسترن یونیون بزرگترین شرکت انتقال وجه در جهان و یکی از روشهای متنوع ارسال پول است. کاربران میتوانند ازطریق اپلیکیشن یا وبسایت وسترن یونیون وجه را انتقال دهند. برای انتقال وجه میتوان از حساب بانکی یا کارت بدهی یا کارت اعتباری استفاده کرد. دیگر روش انتقال وجه، مراجعهی حضوری به یکی از نمایندگان و ارائهی پول نقد است. شبکهی فیزیکی وسترن یونیون بیش از ۲۰۰ کشور را با حدود ۵۰۰،۰۰۰ شعبه زیرپوشش دارد. درصورتیکه قصد داشته باشید وجه را سریع، یعنی در همان روز یا روز بعد انتقال دهید، کارمزد انتقال وجه افزایش مییابد. برای انتقال وجه با کارمزد ارزان باید حالتی را انتخاب کنید که چند روز کاری زمان برای انتقال نیاز دارد. مقابله با تقلب و سرقت وجه اهمیت فراوانی در وسترن یونیون دارد. سریعترین شیوهی انتقال وجه در ایران همراه کارت؛ انتقال وجه سریع با ویژگیهای منحصربهفرد اپلیکیشن موبایلی همراه کارت مدعی است که یکی از شیوههای سریع انتقال وجه در ایران را ارائه میدهد. این اپلیکیشن که برای سیستمعاملهای اندروید و iOS ارائه شده، بیش از ۲،۰۰۰،۰۰۰ نفر کاربر دارد. خدمات متنوعی در زمینهی انتقال وجه به کاربران همراه کارت ارائه میشود که برخی از آنها عبارتاند از: انتقال وجه به مخاطبان گوشی بدون داشتن شماره کارت مقصد امکان درخواست وجه از مخاطبان گوشی امکان ارسال پول از کارتهای بانکی به انواع حسابهای بانکی ازطریق کارت به شبا در اکثر مواقع، وجه در همان لحظه انتقال داده میشود و کارمزد آن بسیار ناچیز و کمتر از ۱۰،۰۰۰ ریال است. در کارتبهکارت، این کارمزد به شبکهی شتاب پرداخت میشود و همراه کارت برای ارائهی این خدمت مبلغی دریافت نمیکند. شما میتوانید نسخهی iOS این اپلیکیشن را از وبسایت همراه کارت و نسخهی اندروید آن را از کافهبازار دریافت کنید. همراه کارت بیشتر بخوانید: انواع شرکتهای قا
.: Weblog Themes By Pichak :.