نظریهای محبوب بین ستارهشناسان این است که یک شی دیده نشده باعث تغییر وضعیت مدارهای اجرام آسمانی شده است که به شکل متفاوتی از سایر اجرام در حال گردش در مدار خود هستند. ازاینرو آنها حریصانه به جستجوی این جرم آسمانی ناشناخته که به سیاره نهم معروف شده است، برآمدهاند. اما اکنون فیزیکدانان نظریهی جایگزینی ارائه کردهاند، نطریهای که گمان میرود احتمال نزدیکی آن به واقعیت بیشتر باشد.
دو فیزیکدان به نامهای آنترانیک سفیلیان از دانشگاه کمبریج در انگلستان و جیهاد توما از دانشگاه آمریکایی بیروت در لبنان معتقدند آن چیزی که باعث نوسانات این اجرام در مدار خود میشود نه جرمی بزرگ، بلکه ناشی از ترکیب نیروی جاذبهی چند جرم آسمانی کوچکتر متعلق به کمربند کویپر، ملقب به اجرام فرانپتونی یا به اختصار NTO، است.
شاید این نظریه برای شما آشنا باشد، دلیل آن این است که سفیلیان و توما اولین افرادی نیستند که چنین توضیحی برای این مسئله ارائه دادهاند، اما اولین افرادی هستند که محاسبات آنها توانسته است ویژگیهای غیرعادی مدارهای این اجرام را توضیح دهد، آن هم در شرایطی که تاثیر هشت سیارهی دیگر منظومهی شمسی در محاسبات لحاظ شده است.
نظریهی وجود یک سیارهی نهم برای اولینبار در یکی از مطالعات سال ۲۰۱۶ ارائه شد. ستارهشناسانی که مشغول بررسی یک سیارهی کوتولو متعلق به کمربند کویپر بودند، متوجه مدارهای عجیب چند جرم ماورای نپتونی شدند، مدارهایی که اصلا شبیه به مدار دیگر اجرام کمربند کویپر نبود، به نحوی که به نظر میرسید این اجرام تحت تاثیر نیروی جاذبهی غول گازی منظومهی شمسی، یعنی خورشید، قرار نداشتند و به بیان دیگر جداافتاده بودند.
اما مدار این شش جرم آسمانی همگی به مانند یکدیگر دستخوش تغییر شده بود به صورتی که به نظر نمیرسید این موضوع اتفاقی باشد. درواقع این طور به نظر میرسید که مدار آنها تحت تاثیر جرم دیگری به یک سو کشیده شده بود. طبق شبیهسازی محققان یک جرم بزرگ، مانند یک سیاره که تا پیش از این شناسایی نشده بود، میتوانست چنین کاری انجام دهد.
اما تاکنون این سیاره رصد نشده است، البته این موضوع خیلی هم عجیب نیست، چرا که شناسایی یک شی تاریک که در فاصلهای بسیار دور قرار دارد چالشهای فنی زیادی ایجاد میکند، بهخصوص اینکه نمیدانیم این سیاره در هر لحظه کجا ممکن است قرار داشته باشد. اما عدم توانایی ستارهشناسان در رصد این جرم باعث شده آنها بهدنبال نظریههای دیگری نیز بروند.
نظریهی سیارهی نهم بسیار شگفتانگیز است، اما اگر این سیارهی فرضی وجود داشته باشد، باید اعتراف کنیم تا به حال به خوبی خود را از ما پنهان کرده است.
سفیلیان با گفتن این سخن میافزاید که او و تیم تحقیقاتی او میخواستند ببینند که آیا برای توضیح مدارهای عجیب اجرام فرانپتونی نظریهای که کمتر دراماتیک باشد وجود دارد یا نه.
سفیلیان اضافه میکند:
ما با خود فکر کردیم بهجای دنبال کردن یک سیارهی فرضی نهم و سپس بررسی ساختار احتمالی عجیب و مدار عجیبتر آن، بهتر نیست که تاثیر جاذبهی تمام اجرام کوچکی که در آن سوی مدار نپتون قرار دارد و چیزی شبیه به یک دیسک را تشکیل دادهاند را در محاسبات خود وارد کنیم؟
برای رسیدن به این هدف، محققان یک مدل رایانهای متشکل از اجرام فرانپتونی جداافتاده به همراه تمام سیارات منظومهی شمسی (و نیروی جاذبهی آنها) و دیسک حاوی اجرام ریز آسمانی در آن سوی مدار نپتون را شبیهسازی کردند. آنها با تغییر دادن برخی ویژگیهای مدل مانند جرم، خروج از مرکز مداری و موقعیت دیسک توانستند مدارهای خوشهای اجرام فرانپتونی جداافتاده را بازآفرینی کنند.
سفیلیان در این مورد توضیح میدهد:
اگر شما سیارهی نهم را از مدل حذف کنید و در عوض تعداد بسیار زیاد اجرامی که در یک محیط وسیع پراکنده شدهاند را در محاسبات وارد کنید، مجموع نیروهای جاذبهی بین این اجرام بهراحتی میتواند مدارهای برونمرکزی برخی از اجرام فرانپتونی را توضیح دهد.
شبیهسازی انجام گرفته توسط سیفیلیان و توما مشکل محققان دانشگاه کلرادو که برای اولینبار نظریهی گرانش جمعی را مطرح کردند را به آسانی حل میکند. با اینکه محاسبات آن محققان با موفقیت توانسته بود تاثیر نیروهای جاذبهای بر اجرام فرانپتونی را توضیح دهد، اما در توضیح این مسئله که چرا مدار همهی آنها به یک سو کج شده است، ناکام مانده بود.
مقالههای مرتبط:
اما جدا از تمامی این مسائل هر دو نظریه دارای یک ایراد اساسی هستند: برای اینکه شبیهسازیها بتوانند ویژگیهای مشاهده شده در این اجرام و مدار آنها را توضیح دهند، جرم کمربند کویپر باید چند برابر جرم زمین باشد تا نیروی گرانش جمعی لازم تولید شود. بااینحال ارزیابیهای فعلی، جرم کمربند کویپر را در حدود ۴ تا ۱۰ درصد جرم زمین برآورد میکند.
اما طبق مدلهای تشکیل منظومهی شمسی جرم این کمربند باید بیشتر باشد، از طرف دیگر سفیلیان به این نکته اشاره میکند که دیدن تمامی دیسک متشکل از اجرام ریزی که در اطراف یک ستاره تشکیل شده است وقتی که شما در داخل آن دیسک قرار دارید بسیار سخت است. بنابراین این احتمال وجود دارد که کمربند کویپر اجرام بیشتری در خود جای داده باشد.
سفیلیان درنهایت این طور میگوید:
ما مدارک عینی مستقیمی از بزرگی و جرم کمربند کویپر نداریم، همانطور که شواهد مستقیمی از وجود سیارهی نهم نیز در اختیار نداریم، به همین دلیل است که ما در حال بررسی دیگر احتمالات هستیم. همچنین این احتمال وجود دارد که هر دو نظریه درست باشد، یعنی هم یکی دیسک بزرگ و هم یک سیاره وجود داشته باشد. با کشف هر جرم فرانپتونی جدید به شواهد جدیدتری دست پیدا میکنیم که درنهایت میتواند به ما در توضیح رفتار این اجرام کمک کند.
اچپی (HP) در حال کار روی لپتاپهای سری Business خود با پردازندههای چهار هستهای رایزن AMD است. دو مدل لپتاپ اچپی پروبوک 445 G6 و پروبوک 455 G6 براساس APUهای رایزن و رایزن پرو بهجای ترکیب نسل هشتم پردازندههای اینتل Core i و AMD A10 ساخته میشوند.
قیمت هر دو لپتاپ نامبرده با قیمت پایهی ۵۴۹ دلار و از ماه جاری به بازار عرضه میشوند
مدلهای پایه محصولات جدید اچپی از پردازندهی رایزن 2200U با واحد گرافیکی Vega 3 بهره میبرند. این در حالی است که امکان سفارشی با نمونههای قدرتمندتر رایزن 2500U با واحد گرافیکی Vega 8 و رایزن 7 2700U پرو با واحد گرافیکی Vega 10 نیز در دسترس است.
زبان طراحی به کار رفته در لپتاپها صرفنظر از اندازه صفحهنمایش، تقریبا یکسان است. پروبوک ۴۴۵ دارای صفحهنمایش ۱۴ اینچی با رزولوشن ۷۶۸×۱۳۶۶ یا ۱۰۸۰×۱۹۲۰ (بسته به انتخاب کاربر) است. در طرف دیگر پروبوک ۴۵۵ به صفحهنمایش ۱۵.۶ اینچی (رزولوشن مشابه با برادر کوچکتر خود) مجهز شده است. هر دو لپتاپ از ۱۶ گیگابایت حافظهی رم DDR4-2400، یک ترابایت فضای ذخیرهسازی، دو پورت USB 3.1 نسل اول، یک پورت USB Type-C و USB نسل دوم، جک اترنت، درگاه HDMI و یک جک هدفون-میکروفن بهره میبرند.
استقبال سازندگان لپتاپها از تراشههای موبایل رایزن AMD همچنان روند کندی را دنبال میکند؛ اما لپتاپهای جدید اچپی که مخصوص استفادهی تجاری و کسبوکارهای بزرگ طراحی شدهاند، میتوانند سهم بیشتری از بازار پردازندههای لپتاپ را نصیب AMD بکنند. انتظار میرود طی سال پیشرو محصولات بیشتری با قلب تپندهی AMD در دنیای لپتاپها مشاهده شود.
با گذشت حدود دو سال از معرفی اولین نسخهی هندزفریهای بلوتوث اپل موسوم به اِیرپاد «AirPod»، مدتیاست که گمانهزنیها پیرامون معرفی نسل بعدی این محصول محبوب آغاز شدهاست.
بررسیها نشان میدهد که در نسخهی بتای سیستمعامل iOS 12.2، یک صفحهی تنظیمات جدید تعبیه شده است که قابلیت احضار دستیار صوتی سیری «Siri» اپل توسط ایرپاد را افشا میکند. اما از آنجایی که ایرپادهای فعلی از چنین امکانی بیبهرهاند، میتوان نتیجه گرفت که بهزودی نسخهی جدیدی از این هندزفریها در راه است.
در صفحهی تنظیمات مذکور، این امکان را خواهیدداشت که ایرپاد تازهای را برای بهکارگیری سیری تعیین کنید. بنابراین میتوانید بدون خارج کردن آیفون از جیبتان یا حتی ضربهزدن روی ایرپاد، و تنها با ذکر عبارت Hey Siri این دستیار صوتی را فرا بخوانید.
البته اپل تابهحال هیچ سخن رسمی از نسخهی دوم ایرپادهای خود به میان نیاورده است؛ این درحالیاست که مینگچی کو بهعنوان تحلیلگری قابل اطمینان، سال گذشته ادعا کردهبود که ایرپاد ۲ با تمرکز بر قابلیتهای شارژ بیسیم عرضه خواهدشد و همچنین گزارش تازهتری از سوی DigiTimes نیز به قابلیتهای این دستگاه در حوزهی چک کردن وضعیت سلامتی بدن کاربر اشاره کردهاست.
بههرحال باید منتظر ماند و دید که اپل برای دومین نسخه از ایرپادهای پرآوازهی خود چه در سر میپروراند و چه زمانی شاهد رونمایی و عرضهی آن خواهیمبود. نظرات خود را دربارهی این محصول اپل با ما و سایر کاربران زومیتبه اشتراک بگذارید.
به گزارش CCN امارت متحده عربی و عربستان سعودی، دو کشور که دومین صندوق ثروتمند پادشاهی جهان را در اختیار دارند، به تازگی ارز دیجیتال آزمایشی خود را راهاندازی کردند.
براساس پایگاه خبری Emirates News Agency ارز دیجیتال عربستان و امارات یکی از هفت طرحی است که قرار است در هردو کشور اجرا شود. این ارز دیجیتال محدود به بانکهای تشکیل شده در سال ۲۰۱۶ است. شورای اجرایی این طرح نیز در تاریخ ۱۹ ژانویه با یکدیگر ملاقات کردند و پس از ملاقات، این شورا اعلام کرد که ارز رمزپایه برای پرداختهای بینالمللی میان بانک مرکزی و بانکهای محلی دو کشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
این ارز رمزنگاری شده به عنوان روشی برای آزمایش فناوری بلاکچین و انجام تراکنشها بین دو کشور اجرایی شده است. خلاصهای از اعلامیه این شورا بر لزوم گسترش استفاده از فناوری بلاکچین تاکید میکند و میگوید:
ارز دیجیتال متکی به استفاده از پایگاههای داده توزیع شده بین بانک مرکزی و بانک مشترک دو کشور است. این اقدامات به منظور حفظ منافع مشتری، تنظیم استانداردهای فناوری و ارزیابی خطرات امنیت سایبری انجام میشود. همچنین این پروژه تاثیر یک ارز مرکزی به روی سیاست پولی را تعیین میکند.
همانطور که سال گذشته CCN گزارش داد، موسسات مالی هر دو کشور قبل از اجرای این طرح، فناوری جدید را به طور گسترده مورد مطالعه قرار دادند.
امارات متحده عربی، پناهگاهی امن برای شرکتهای بلاکچین
در ماه دسامبر ۲۰۱۸ کمیسیون بورس و اوراقبهادار امارات متحده عربی توکنهای ICO را به عنوان اوراقبهادار به رسمیت شناخت. همچنین اعلام کرد که تا سال ۲۰۱۹ در زمینه ایجاد چارچوب قانونی برای این پدیده تلاش خواهد کرد.
اگرچه مقامات امارات متحده عربی با احتیاط با ارزهای دیجیتال برخورد میکنند اما همچنان به طور فعال فعالیتهای مرتبط با فناوری بلاکچین را تشویق میکنند.
ولیعهد دبی، شیخ حمدان بن محمد بن رشید آل مکتوم در سال ۲۰۱۶ طرح راهبردی بلاکچین را آغاز کرد که هدف از آن انتقال تمامی اسناد دولتی به روی فناوری بلاکچین تا سال ۲۰۲۰ بود.
همچنین بانک اسلامی امارات متحده عربی، فناوری بلاکچین را به منظور ثبت چکها به روی پلتفرمی مبتنی بر بلاکچین در سال ۲۰۱۷ آزمایش کرد. پس از آزمایش موفقیتآمیز این پروژه، اجرای این طرح امسال به مرحله اجرایی رسید و تنها در ماه اول حدود یک میلیون چک به روی این پلتفرم ثبت شد.
در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ بانک حلال امارات متحده عربی، اولین بانکی بود که برای نقلوانتقال سکوک از فناوری بلاکچین مطابق با استانداردهای شرع استفاده کرد.
مقالههای مرتبط:
برخی از شرکتهای پیشرو در زمینه بلاکچین و کریپتو در تلاش هستند با کشور امارات متحده عربی روابط خود در جهت استفاده و اجرای این فناوریها گسترش دهند. پیش از این نیز امارات از صرافی مجازی Huobi استقبال کرده و قصد دارد تا سرویس پرداخت بینالمللی را به همکاری ریپل در سال ۲۰۱۹ راهاندازی کند.
فرود روی ماه، همانطور که فضاپیمای چینی چانگای ۴ (Chang’e -4) بهتازگی آن را انجام داد، دیگر به مانند قبل دستاورد چندان درخشانی بهحساب نمیآید. در سال جاری میلادی، دولت هند و تیمی به پشتیبانی یک میلیاردر اسرائیلی هر دو نسبت به فرود روی ماه اقدام خواهند کرد. در سال ۲۰۲۰، شرکتهای مختلف آمریکایی نیز درصدد عزیمت به قلمروهای قمری برخواهند آمد. اما تمام این تلاشهای غیرچینی برای فرود روی تنها قمر زمین، با هدف فتح نیمهی پیدای ماه انجام خواهد شد و از اینرو گردانندگان دلنگران روی زمین درست همانند تمام فرودهای پیشین انجامشده توسط آمریکا، شوروی و چین، قادر به برقراری ارتباط مستقیم با کاوشگرانشان خواهند بود.
محل فرود چانگای ۴ درون دهانهی فون کارمان در نیمهی پنهان ماه است؛ جایی که بهراحتی نمیتوان به برقراری ارتباط رادیویی با فضاپیما پرداخت. فرود در آن بخش و سپس دریافت اطلاعات از آنجا تنها با کمک یک ماهوارهی بازپخش که از قبل بر فراز ماه مستقر شده، امکانپذیر است. علاوهبر چین، کشورهای دیگر نیز چنین مأموریتهایی را درنظرداشتهاند؛ اما هیچ کدام از آنها هرگز موفق به انجامشان نشدند. چین بهدقت در حال تقویت توانایی خود برای رفتن به جایی بوده که هیچکس تا بهحال بدان آنجا قدم نگذاشته است. اکنون بهلطف این کشور، نیمهی پنهان ماه نیز به فهرست قلمروهای فتحشده بهدست انسان افزوده شده است.
چین به چنین نشانههایی از برتری علاقه دارد و مشتاق است که برای دستیابی به آن، هرآنچه لازم است انجام دهد. چین میخواهد جهان و مردم خودش بدانند که این کشور قدرتی جهانی است که نهتنها به داشتن اقتصادی قدرتمند؛ بلکه به چیرگی ژئوپولیتیکی و ارتشی توانمند، قدرت نرم از هر نوع، گذشتهای افسانهای و آیندهای شکوهمند افتخار میکند. دراینمیان، توان علمی از مهمترین پایههای قدرت ملی بهشمار میرود. کار علمی در چین همانند دیگر کشورها بهعنوان فعالیتی افتخارآمیز و شالودهای لازم برای پیشرفت فناورانه نگریسته میشود. رهبران چین چنین پیشرفتهایی را نهتنها برای اقتصادشان؛ بلکه بهمنظور گسترش قدرت نظامی و پیشرفت اجتماعی حیاتی میدانند. آنها گونهای از علم را میخواهند که به این کشور کمک کند تا قدرتش را نشان دهد و پاسخگوی مسائل بهخصوص مردمش باشد. آنها منابع جدید انرژیهای پاک و رهایی از محدودیت منابع را میخواهند. اکنون، مهارت علمی بالاتر از همیشهی چین موجب شده است که چنین بلندپروازیهایی تحققپذیر بهنظر برسند. از فرود روی ماه تا استخراج منابع از آن، راه درازی پیش رو است. اما شنیدن گمانهزنی دربارهی چنین دستاوردهایی غیرمعمول نیست. همانطور که یک کاربر شبکهی اجتماعی ویبو پس از فرود چانگای ۴ در تعبیر آن گفت، «چین تاریخساز شده است! نیمی از ماه متعلق به ما خوهد بود.»
امیدهای بزرگی که چین برای علم دارد، موجب به بارآمدن هزینههای هنگفتی شده است. مخارج چین در بخش تحقیق و توسعه بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ به میزان دهبرابر افزایش یافته است (نمودار یک را مشاهده کنید). این دفترچه چک باز توشههای پرزرقوبرقی را خریداری کرده است. بهنظر میرسد جایی در ناحیهی هایدیان شهر پکن که محل استقرار وزارت علوم و فناوری و همچنین دانشگاههای چینهوا و پکینگ است، یک کارمند دولت حضور دارد که به آرامی مواردی را در فهرستی از نمادهای موقعیت علمی چین تیک میزند. پرواز فضایی انسانی؟ تیک. تاسیسات وسیع توالییابی ژنوم؟ تیک. ناوگانی از کشتیهای تحقیقاتی؟ تیک. بزرگترین تلکسوپ رادیویی جهان؟ تیک. حفاری در سرزمین یخزدهی جنوبی توسط پژوهشگران اقلیمی؟ تیک. قدرتمندترین ابرکامپیوتر جهان؟ تیک (البته آمریکا بهتازگی این عنوان را پس گرفت). آشکارسازهای زیرزمینی نوترینو و مادهی تاریک؟ تیک. بزرگترین شتابدهندهی ذرات جهان؟ تیک و تیک؛ ظاهرا این قلم قصد ندارد از حرکت بازبایستد.
نمودار ۱: (از چپ به راست) تولید ناخالص داخلی، مخارج نظامی و هزینهی تحقیق و توسعه
این شوق درواقع یادآور سالهای طلایی «علوم بزرگ» در آمریکای پساجنگ است. بین ۱۹۵۷، سال بینالمللی ژئوفیزیک و لغو ابربرخورددهندهی ابررسانا (SSC) در ۱۹۹۳، دولت آمریکا بهصورت بیوقفه منابع بهمراتب بیشتری از اقتصادی قدرتمندتر از همیشه را در عرصههایی سرمایهگذاری کرد که رهبران جامعهی علمیاش بیش از همه خواستار آنها بودند. از کشف کوارکها تا شبیهسازی ژنها تا بهدست آوردن جوایز نوبل موجب شدند آمریکا در عرصهی علم به ابرقدرتی جهانی تبدیل شود.
در طول آن ۴۰ سال، آمریکا و به میزان کمتر اروپا، کارهایی را انجام میدادند که پیش از آن هرگز انجام نشده بود. آنها درها را به سوی عرصههای کاملا جدیدی از دانش نظیر اخترشناسی پرانرژی و زیستشناسی مولکولی گشودند؛ از بزرگترین و بهترین نسلهای بومی تحصیلکردگانی که تا بهحال پا به دنیا گذاشته بودند، بهرهمند شدند و همچنین از درخشانترین آنها از سرتاسر جهان استقبال کردند. غرب تمام چنین کارهایی را در فرهنگی متعهد به پژوهش آزاد انجام داد که بهکلی با فرهنگ کمونیستی بلوک شرق متفاوت بود.
در مقایسه با آن رونق عظیم – یکی از چشمگیرترین دورههای پیشرفت علمی در تاریخ بشری – سازوبرگ جدید چین هرچند بزرگ، اما تا حدی پایینتر از سطح مطلوب است. چینیها نه در حال پیشرفت، بلکه در حال جبران عقبماندگی بوده و دستاوردهای آنها چراغ راهی برای دانشمندان دیگر نقاط دنیا نبوده است. دور از بهرهمندی از فرهنگ پژوهش آزاد، علوم چینی تحت نظر چشم تیزبین حزب کمونیست و دولتی توسعه پیدا میکند که خواهان ثمرات علم است؛ اما همیشه نسبت به جریان نامحدود اطلاعات و روح تردید و شکگرایی انتقادی که محصول طبیعی آن محسوب میشود، احساس خوبی ندارد.
رونق علمی عظیم آمریکا زیربنایی استوار و شالودهای ایدئولوژیک داشت. علوم آمریکایی از دل دانشگاههای پژوهشی بزرگی سربرآورد که در نیمهی نخست قرن بیستم به موفقیت دست پیدا کردند و آزادی فکریشان استعدادهای خارقالعادهای را جذب کرده بود که توسط حکومتهای دیگر در معرض تهدید قرار داشتند، که از جملهی آنها میتوان به آلبرت اینشتین، انریکو فرمی و البته تئودوره فون کارمان اشاره کرد؛ مهندس هوانوردی مجارستانی که خانهی جدید فضاپیمای چانگای ۴ به تجلیل از زحمات وی دهانهی فون کارمان نامیده میشود. چین ایدهها و رویکردها را بیش از افراد و آرمانها وارد کرده است. این وضع حاصله دارای نوعی شکنندگی است که اغلب در ساختارهای تعیینشده از بالا به پایین دیده میشود.
بلندپروازی بالا به پایین به معنای دوندگی پیش از راه رفتن است. برای درک بهتر، تیانیان یا تلسکوپ کروی با دیافراگم پانصد متری چین (FAST) را که در سال ۲۰۱۶ بازگشایی شد، درنظر بگیرید. اندازهی این تلکسوپ که در حوضهای طبیعی در استان جنوبی گوئیژو ساخته شده است، بیش از دو برابر بزرگترین تلکسوپ رادیویی جهان در آمریکا است؛ بااینحال، تیانیان ادارهکنندهای ندارد و بهصورت غیرمنتظره از نظر سختافزاری به بالاترین سطح جهش کرده است؛ بهگونهای که چین بهطرز شرمآوری دریافت که نه هیچ اخترشناسی با تخصص در شاخهی رادیویی دارد که ترکیبی از مهارت های علمی و اجرایی مورد نیاز را برای ادارهی چنین رصدخانهای دراختیار داشته باشد و نه تا به امروز قادر به استخدام هیچ اخترشناس خارجی شایستهای بوده است که مشتاق زندگی در مکان دورافتادهی تلکسوپ باشد.
میانبرهای متناقض و نمادین تنها حافظ دولت نیستند و دانشمندان چینی نیز طعمهی چنین وسوسههایی میشوند. چین صرفا رونق علمی و اعتبار ملی آمریکا در جنگ سرد را تکرار نمیکند. آنها این کار را در بستر عصر بعدی فناوری پیشرفتهای انجام میدهند که در آن هیچ دانشگاهی در آمریکا بدون زادولد ریزاندامگان همزیستانهی سرمایهداران خطرپذیر در سرتاسر پوستش، احساس کاملبودن نمیکند. مزایای اقتصادی پژوهش بهصورت فزاینده بهعنوان محرکی احتمالی برای پژوهشگر و همچنین برای جامعه بهعنوان یک کل در معرض دید قرار میگیرد.
بهعنوان یک مثال بهخصوص و برجسته، قابلتوجهترین فعالیت علمی چین را در ابتدای سال ۲۰۱۸ درنظر بگیرید. هی جیانکوی به نمونهی یک دانشمند امروزی چینی شباهت داشت. او دانشآموختهی دانشگاه علم و فناوری چین (USTC) در هفئی بود و تحصیلاتش را در دانشگاههای آمریکایی رایس و استنفورد که به همان اندازه معتبر هستند، ادامه داد. وی سپس بهواسطهی برنامهی «هزاران استعداد» دولت به چین بازگردانده و در مقامی جدید در دانشگاه علم و فناوری جنوب در شنژن منصوب شد. هی به محض تثبیت موقعیتش در آنجا به مرخصی بدون حقوق رفت تا پروژهای کارآفرینانه را آغاز کند.
این پروژه، ویرایش دیانای رویانهایی بود که بعدا به انسان تبدیل شدند. نتیجهی آن کار، تولد دو نوزاد دختر بود که فعلا بهنظر میرسد در سلامتی بهسر میبرند. بااینحال، مزایای این اقدام مورد تردید بوده است. هی میگوید ازطریق اصلاح دیانای در تلاش برای ارائهی مزایای این کار بوده است؛ اصلاحی که وجههای نامشخص و غیرقانونی داشت و از زمانیکه برملاء شد، هی را زیر ضرب انتقادهای شدیدی برد.
موفقیت را نمیتوان شبیهسازی کرد
مورد هی میتوانست در مکانهای بسیاری اتفاق بیفتد. با امضای نامهای سرگشاده از سوی ۱۲۲ تن از پژوهشگران چینی در محکومیت اقدام هی، او بهسختی میتواند نمایندهی طیف وسیع پژوهشگران چینی محسوب شود. در همین حال، اینکه مورد هی در چین به وقوع پیوسته است، بهکلی غیرمنتظره بهنظر نمیآید. اصلاح ژنتیکی انسان، انحرافی از آنچه محسوب میشود که دانشمندان چینی با تلاش برای دستیابی به آن بهدنبال تثبیت موقعیت خودشان و کشورشان در جهان نخبگان علمی بودهاند. بااینحال، اقدام هی نیز تصویری از این هدف بهحساب میآید.
نمودار ۲: تعداد مقالات علوم پایه و مهندسی منتشرشده
رشد متناوب در تعداد مقالات علمی تالیفشده بهدست پژوهشگران چینی را باید در همین بستر مشاهده کرد. از نظر تعداد خالص مقالات، چین در سال ۲۰۱۶ از آمریکا پیشی گرفت (نمودار ۲ را مشاهده کنید). اما برخی از این مقالات از نظر کیفیت در دستهبندی بسیار ضعیف قرار میگیرند. در آوریل ۲۰۱۸، هان زوینگ و ریچارد اپلبام از دانشگاه کالفرنیا سانتارباربارا، نظرات جمعآوریشده در مطالعهای از بین ۷۳۱ پژوهشگر را در دانشگاههای ردهبالای چین منتشر کردند. همانطور که یکی از پژوهشگران دانشگاه فودان گفت: «افراد دست به جعل یا سرقت مقالات میزنند تا بتوانند در ارزیابیهای سالانهی عملکرد خود نمرهی قبولی بیاورند.»
دولت چین از خطر بدنامی و بیاعتباری برای انجام پژوهشهای ضعیف و حتی جعلی آگاه است. این یکی از دلایلی محسوب میشود که دولت در حال سازماندهی توسعهی یک تشکیلات علمی است. یکی از ارکان چنین سازمانی، گروهی متشکل از دانشگاههای سطح بالا تحت عنوان C9 است که از جملهی اعضای آن میتوان به دانشگاههای فودان، چینهوا، پکینگ و همچنین محل تحصیل دکتر هی یعنی دانشگاه علم و فناوری چین اشاره کرد. عضو دیگر، آکادمی علوم چین (CAS) است؛ سازمانی رسمی که آزمایشگاههای اختصاصیاش را که به استانداردهای غالب بینالمللی پایبند هستند، اداره میکند. دولت بهشدت در حال جلوگیری از فعالیت ژورنالهای ضعیف است، بهخصوص آنهایی که با دریافت پول از پژوهشگران تالیفاتشان را منتشر میکنند. افزایش استانداردها بدین شیوه نهتنها موجب ارتقای علوم خواهد شد؛ بلکه بهترین دانشمندان را نیز جذب خواهد کرد.
پس از آنکه دنگ شیائوپینگ در سال ۱۹۷۸ به قدرت رسید، دانشجویان نخبهی چینی برای انجام تحصیلات تکمیلی به رفتن به خارج تشویق شدند. بسیاری از آنها، همانطور که قصد داشتند، پس از اتمام تحصیلاتشان با کولهباری از دانشی که در وطن در دسترس نبود، به خانه بازگشتند. هرچند دولت هزینههای هنگفتی برای پیشبرد علم صرف کرد؛ اما بدون وجود آن دانشجویان، رونق علمی فعلی هرگز اتفاق نمیافتاد. بااینحال، دانشجویان برتر معمولا ترجیح میدهند که در خارج از کشور ماندگار شوند. در سال ۲۰۰۸، چین برنامهی هزاران استعداد را به اجرا گذاشت تا با وعدهی درآمد بالا و فضای آزمایشگاهی، دانشجویان ترکوطنکرده را به کشور بازگرداند.
از نظر تئوری، این برنامه پذیرای هر پژوهشگر سطح بالایی فارغ از ملیتش است که در آزمایشگاههای خارج از کشور کار میکند. در عمل، برخلاف بسیاری از اتباع چینی، دانشمندان غیرچینی معدودی از آن بهرهمند شدهاند. آن دسته از دانشجویان چینی که به کشور بازگشتهاند، با عنوان haigui (در چینی به معنای لاکپشت دریایی) شناخته میشوند؛ زیرا تصور میشود که آنها همانند لاکپشتها برای تخمگذاری به ساحل زادگاهشان بازگشتهاند.
بااینحال، دولت از استعدادهایی که در داخل کشور مشغول به تحصیل بودند نیز غافل نشد. یک برنامهی همزمان با عنوان دانشمندان یانگتسه درصدد شناسایی پژوهشگران سطحبالایی برآمد که استعدادشان در هزاران مؤسسهی استانی تحلیل میرفت. بهمحض آنکه شناسایی این افراد انجام شد، آنها نیز به حلقهی انحصاری وارد شدند.
فضانوردان قدرت را بازمیگردانند
این جذب سازمانیافتهی دانشمندان، نتایج مثبتی در بالاترین سطوح به همراه نداشته است. دانشمندان چینی مشغول به کار در این کشور تاکنون تنها یک جایزهی نوبل بهدست آوردهاند. به جز این دستاورد – کشف آرتمیسینین، یک داروی جدید ضدمالاریا توسط یویو تو – هیچ پیشرفت علمی چینی دیگری تا به حال وجود نداشته است که از نگاه منصفانه بتوان آن را لایق دریافت نوبل دانست. دانشمندان چینی تا به حال نه موفق به کشف ذرهای بنیادی و نه ردهای از اجرام نجومی شدهاند. آنها تا به امروز هیچ دستاورد درخشانی را در کارنامهی خود ثبت نکردهاند که بهعنوان مثال با توسعهی ویرایش ژنوم کریسپر کَس ۹ (در آمریکا) یا ایجاد سلولهای بنیادی چندقابلیتی (در ژاپن) یا ابداع خود توالییابی دیانای (در بریتانیا) قابل مقایسه باشد.
نمودار ۳: مدارک تحصیلی صادرشده در علوم طبیعی و مهندسی
بااینحال، هماکنون بخش وسیعی از علوم چینی بهخصوص در حوزههای نسبتا جدید با پیامدهای عملی، واقعا بسیار خوب هستند. این کشور نیروی کار بسیار بزرگ و در حال رشدی دارد (نمودار ۳ را مشاهده کنید) که هم ملزم و هم مشتاق وارد شدن به مباحث پرسود است. نتایج مطالعهای که در ششم ژانویه توسط نشریهی علمی الزویر و خبرگزاری ژاپنی نیکِی منتشر شد، نشان داد که چین در ۲۳ حوزه از ۳۰ زمینهی پژوهشی پرطرفدار، بیش از آمریکا مقالههای پژوهشی با تاثیر بالا و با کاربردهای فناورانهی روشن منتشر کرده است. علوم چینی غولی چابک است که میتواند با نیرویی عظیم و اغلب پشتیبانی مرکزی در هر میدان نویدبخش تازهای وارد شود.
پیشرفت در زمینههایی نظیر خازنهای دولایه و بیوچار، دو حوزه از آن ۲۳ زمینهی اشارهشده، میتوانند از اهمیت برخوردار باشند؛ اما بعید بهنظر میرسد که توجه کمیتههای نوبل، عموم مردم یا خارجیهایی که باید تحت تاثیر قرار بگیرند، چندان به آنها معطوف شود. چین برای نشان دادن سیگنالهایی قابل مشاهده از قدرت ملیاش، مسیر پیمودهشدهی علوم بزرگ را در آمریکا، اروپا و ژاپن دنبال میکند؛ بدین معنا که با ساخت آزمایشهای فیزیکی بزرگ و قرار دادن اجسام و بهخصوص افراد درون فضا به قدرتنمایی میپردازد.
سازمان ملی فضایی چین تاکنون چندین فضانورد را به مدار زمین فرستاده و آزمایشگاههای فضایی کوچکی را نیز در اختیارشان قرار داده است تا در مدتی که بر فراز زمین هستند، در آنجا مشغول باشند. از برنامههای این سازمان در کوتاهمدت میتوان به ایستگاه فضایی بزرگتری اشاره کرد که از تجمیع ماژولهای پرتابشده بهصورت مجزا در مدار ساخته خواهد شد. چین همچنین در بلندمدت قصد دارد بهوسیلهی راکتی جدید و قدرتمندتر از هر نمونهای در حال حاضر بهنام لانگ مارچ ۹، مأموریتهای سرنشیندار را به ماه پرتاب کند.
مرکز ملی علوم فضایی (بخشی از آکادمی علوم چین) مشغول ارسال ماهوارههای علمی است. این مرکز در سال آوریل ۲۰۱۸ تعداد ۶ ماهوارهی جدید را معرفی کرد که تا سال ۲۰۲۰ یا اندکی زودتر پرتاب خواهند شد. بااینحال، اکثر پرتابهای چین علمی نیستند و با هدف برقراری ارتباطات، مشاهدهی زمین و البته تهیهی اطلاعات نظامی انجام شدهاند. برنامهی فضایی چین در آغوش ارتش ملی این کشور با عنوان رسمی ارتش آزادیبخش خلق آغاز بهکار کرد و اگرچه دیگر بهصورت مستقیم توسط نیروهای مسلح اداره نمیشود؛ اما نظامیان همچنان مشتاقانه در توسعهی تواناییهای مداری کشورشان مشارکت دارند. چین در سال ۲۰۰۷ بهمنظور نمایش اقتدار نظامی فضاییاش، یک سلاح ضدماهواره را آزمایش کرد. بهنظر میرسد نیروی پشتیبانی راهبردی این کشور، تواناییهای فضایی نظامی، الکترونیک و جنگ سایبری چین را هماهنگ میکند. تمام فضانوردان چینی از جمله افسران ارتش ملی چین محسوب میشوند. همچنین، دیگر تاسیسات فیزیک این کشور بهطور مشخص کاربردهای نظامی دارند. بهعنوان مثال، تونلهای باد که بهمنظور مطالعهی کامل اشکال پرواز مافوقصوت طراحی شدهاند، درواقع صرفا به نیروهای مسلح مرتبط هستند.
علاوهبر فن پرتاب موشک، بلندپروازانهترین برنامهی علمی بزرگ چین، توسعهی عظیمترین شتابدهندهی ذرات ساختهشده تاکنون است. از زمان توسعهی چنین سازههایی در دههی ۱۹۳۰، شتابدهندهی دایرهای ذرات از اندازهای برابر با یک اتاق تا برخورددهندهی هادرونی بزرگ (LHC) رشد کرد؛ سازهای که یک حلقه تونل ۲۷ کیلومتری را زیر مرز فرانسه و سوئیس در آزمایشگاه فیزیک ذرات سرن در قلب اروپا اشغال کرده است. هرچه شتابدهنده بزرگتر باشد، انرژی بیشتری را میتواند به درون ذراتش تزریق کند. برخورددهندهی هادرونی بزرگ پروتونهایش را با بیش از یک میلیون برابر انرژی بیشتر از دستگاههای اولیه در دههی ۱۹۳۰ انباشته میکند.
ادامه دارد...
صنعت گوشیهای هوشمند در سال ۲۰۱۸ تغییرات انقلابی بهخود ندید و محصولات این سال شباهت بیچونوچرایی به سالهای پیش داشتند. سال گذشته اکثر گوشیسازان برای طراحی محصولی با ظاهر مدرن، تصمیم گرفتند تا جایی که امکان دارد حاشیههای اطراف نمایشگر را کاهش دهند، اما در این بین بهدلیل وجود دوربین سلفی و برخی حسگرها، محدودیتهایی برای کاهش حاشیه بهوجود آمد.
از اینرو سازندگان گوشیهای هوشمند تصمیم گرفتند برای کاهش هرچهبیشتر حاشیه، در بخش بالایی نمایشگر گوشیهایشان یک بریدگی (یا همان ناچ) قرار دهند تا دوربین سلفی و برخی حسگرها در آن جای بگیرند. همین بریدگی بهمرور زمان تکامل پیدا کرد و شاهد معرفی و عرضهی گوشیهایی با بریدگیهای کوچک موسوم به بریدگی قطرهای بودیم.
اما ظاهرا در سال ۲۰۱۹ باید کمکم بریدگی نمایشگر را فراموش کنیم؛ چرا که اکثر گوشیسازها از مدتی پیش اعلام کردهاند که قصد دارند نسبت به تولید گوشی با نمایشگر تاشدنی اقدام کنند. پس از اعلام چنین خبری از سوی بسیاری از شرکتها ازجمله سامسونگ و الجی، حال نوبت هواوی است؛ شرکتی چینی که سابقهی درخشانی در زمینهی تولید گوشی دارد و اخیرا بهصورت رسمی اعلام کرده است که در کنگرهی جهانی موبایل ۲۰۱۹ از گوشی تاشدنی خود رونمایی خواهد کرد.
مدل مفهومی غیررسمی از گوشی تاشدنی هواوی
بهطور کلی پیشبینی میشود که دو مقولهی نمایشگر تاشدنی و نسل پنجم شبکههای ارتباطی (5G) مهمترین ترند گوشیهای هوشمند در سال ۲۰۱۹ باشند. این دو عبارت که طی رویدادهای مختلف بارها از آنها شنیدهایم، کمکم دارند رنگ حقیقت بهخود میگیرند و بهدست مشتریان میرسند. بر این اساس Huawei اعلام کرده است که قصد دارد طی هفتههای آتی و با آغاز MWC امسال، از «نخستین گوشی 5G مجهز به نمایشگر تاشدنی» رونمایی کند.
گفتنی است که هواوی روز گذشته کنفرانس بهنسبت کوتاهی را در شهر پکن برگزار کرد؛ در لحظات پایانی همین کنفرانس بود که شاهد انتشار تیزری کوتاه مبنی بر رونمایی از گوشی 5G تاشدنی در MWC بودیم. ریچارد یو، مدیرعامل هواوی، روز گذشته در این رابطه گفت: «مشتاقانه امیدواریم که شما را در ماه فوریه در شهر بارسلونا ببینیم، جایی که ما قصد داریم از نخستین گوشیهای 5G مجهز به نمایشگر تاشدنی، پردهبرداری کنیم.»
از آنجایی که نه نویسندهی اصلی این خبر و نه نگارندهی زومیت به زبان چینی تسلط ندارند، نمیتوانند بهطور دقیق به بررسی جملات اداشده توسط ریچارد یو بپردازند. موضوع مهم دیگر اینکه مدیرعامل هواوی در صحبتهایش از عبارت «گوشیهای 5G» استفاده کرده است، نه «گوشی 5G» و این موضوع کمی عجیب بهنظر میرسد.
با اینحال با در نظر گرفتن لبخند حضار و تشویقهای آنها پس از اعلام این خبر توسط مدیرعامل هواوی، بهنظر میرسد که چینیها واقعا آمادگی این را دارند تا در ماه آینده بهصورت کامل از گوشی تاشدنی خود رونمایی کنند. گفتنی است که گوشی تاشدنی هواوی برای دستیابی به فناوری 5G از مودم جدید و اختصاصی Balong 5000استفاده میکند.
سالها است که شاهد انتشار اخبار و ویدیوهای منتسب به مدلهای مفهومی گوشیهای تاشدنی هستیم؛ پس از عرضهی گوشی فلکس پای از سوی شرکت رویل، عدهی زیادی از کاربران از گوشیهای تاشدنی ناامید شدند، اما همانطور که مارکوس برونلی، از معروفترین یوتیوبرهای فعال در حوزهی فناوری، در ویدیوی اخیرش گفته است، گوشیهای تاشدنی هنوز به آمادگی لازم نرسیدهاند و بهاندکی زمان بیشتر نیاز دارند.
پس از مدتها بالاخره بهزمانی رسیدهایم که بیشتر از هر موقع دیگری حس میکنیم عرضهی گوشیهای تاشدنی نزدیک است. پس از اینکه سامسونگ مدتی پیش در کنفرانسی از نمونهی اولیهی گوشی تاشدنی خود پردهبرداری کرد، اینبار نوبت به شیائومی رسید تا با ویدیویی کوتاه، توجهات را بهسمت خود جلب کند.
برای نهادهای حکومتی از قبیل دولت، بانک مرکزی، نهادهای قضایی و امنیتی، ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین میتوانند کابوس وحشتناکی تلقی شوند. این ارزها به دلیل قابلیتهایی همچون عدم دسترسی به دادههای شبکه و اطاعات کاربران میتوانند ابزار مناسبی برای ارتکاب جرایم مختلف از قبیل پولشویی، قاچاق کالا و اسلحه، خرید و فروش مواد مخدر و بسیاری دیگر باشند.
داستان از کجا آغاز شد؟
در سال ۲۰۰۸ ساتوشی ناکاماتو با انتشار مقالهای صحبت از پول الکترونیکی کرد که قابلیت انتقال به صورت همتا به همتا دارد، به این معنا که نیازمند کنترلکننده و مدیر نیست و کاربران به صورت مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند. به همین دلیل است که شبکه بیتکوین را یک سیستم مستقل خودگردان میدانند. پشتوانه این پول میزان عرضه و تقاضا از سوی کاربران است و به هیچ ارز سنتی وابسته نیست. فناوری بلاکچین قابلیتهای بینظیری از جمله غیرمتمرکز بودن دادهها ایجاد کرده است.
مقالههای مرتبط:
این پول الکترونیکی سرآغاز فصل جدیدی در زمینه صنعت پرداخت، سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری در بسیاری از صنایع بود. از آن زمان پروژههای بسیاری به کمک این پدیده به وجود آمدهاند که موجب حیرت همگان شدهاند. سوالی که فارغ از تمام جنبهها میتوان پرسید این است که آیا از این ارزها میتوان به عنوان ابزاری برای گرهگشایی از مشکلات اقتصاد ایران بهره برد؟ در ادامه مهمترین مزایا و معایب ارزهای رمزنگاری شده را بررسی خواهیم کرد و سپس شرایط بهرهمندی از مزایای رمز ارزها و فناوری بلاکچین توضیح داده خواهد شد.
مزایا
سهولت استفاده: برای استفاده از پول خود به صورت الکترونیک ناچار هستید که به بانک مراجعه کنید، پس از تحویل مدارک لازم و افتتاح حساب باید رمز دوم خود را از طریق دستگاههای خودپرداز انتخاب کنید. این مراحل به ویژه در شهرهای بزرگ میتواند یک روز کاری شما را به خود اختصاص دهد. اما برای دادوستد ارزهای رمزنگاری شده تنها نیاز به اینترنت و صرف چند دقیقه زمان دارید. یک کیفپول بسازید و هرآنچه میخواهید انجام بدید.
غیرمتمرکز بودن: بسیاری از ارزهای رمزنگاری شده از قبیل بیتکوین و اتریوم غیرمتمرکز هستند. به این معنا که یک پایگاه داده در سرور شبکه وجود ندارد. بلکه دادههای شبکه میان کاربران توزیع میشود. همچنین اکثر ارزهای رمزنگاری شده کنترلکننده و مدیر مشخصی ندارند بلکه خودگردان هستند.
کاربرد بینالمللی: زمانی که از ارزهای رمزنگاری شده استفاده میکنید، هیچ محدودیت جغرافیایی نخواهید داشت. در هرکجای جهان که باشید، میتوانید ارز مورد نظر خود را برای کسی که میخواهید، ارسال کنید. دادوستد رمز ارزها تحت کنترل هیچ بانک مرکزی نیست بنابراین به راحتی و بدون معطلی میتوانید دادوستد بینالمللی داشته باشید.
کارمزد کم: دادوستد هر ارز فیاتی که از طریق درگاههای بانکی صورت میگیرد به طور معمول پُرهزینه است و کارمزد قابل توجهی دارد. اما زمانی که از برخی از ارزهای رمزنگاری شده استفاده میکنید کارمزد بسیار ناچیزی برای دادوستدهای خود میپردازید.
دادوستد سریع: به کمک ارزهای رمزپایه میتوانید به سرعت پرداختهای خود را انجام بدید یا مبالغ لازم را دریافت کنید. هرچند پرداختهای بانکی نیز امروزه سرعت خوبی دارند اما هنگام استفاده از رمز ارزها تفاوت چندانی حس نخواهید کرد.
شفافیت: ارزهای رمزنگاری شده مبتنی بر فناوری بلاکچین هستند، هر تراکنشی که صورت میگیرد به عنوان بلوکی به زنجیره بلوک قبلی متصل میشود. فناوری بلاکچین تمامی دادهها را به صورت تغییر ناپذیر و غیرقابل دستکاری و هک در خود نگه میدارد. بنابراین امکان تغییر و تحریف در اطلاعات وجود ندارد و تمامی کاربران در فضایی شفاف مشغول به فعالیت هستند.
ناشناس بودن: زمانی که میخواهید کیفپول رمز ارزی را ایجاد کنید، نیازی به ارائه اطلاعات هویتی خود ندارید. بنابراین میتوانید به صورت ناشناس به دادوستد بپردازید و نگرانی بایت حریم خصوصی خود نداشته باشید.
امنیت بالا: هک و رخنه به فناوریهایی که مبتنی بر بلاکچین هستند تقریبا غیرممکن است. ارزهای رمزنگاری شده از فناوری بلاکچین بهره میبرند، بنابراین هک شدن سیستم بسیار دشوار و تقریبا غیرممکن است.
شبکه همتا به همتا: در شبکه ارزهای رمزنگاری شده مدیر و کنترلکنندهای وجود ندارد که بخواهد تراکنشها را مدیریت کند. تمامی کابران به صورت مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند و نیازی به واسطه یا شخص ثالث نیست.
معایب
نوسانات شدید قیمت: یکی از مهمترین معایب ارزهای رمزنگاری شده نوسانات شدید قیمت است. از زمانی که این ارزها به وجود آمدند به صورت مداوم در حال تغییر ارزش هستند. این نوسانات به گونهای است که بیتکوین تنها ظرف یکسال ۸۰٪ از ارزش خود را از دست داد. حال تصور کنید شخصی که در ابتدای سال گذشته تصمیم به سرمایهگذاری در بیتکوین گرفته و اقدام نیز کرده باشد، بدون شک خسارت بزرگی را متحمل شده است.
البته مدتی است که برای رفع این مشکل پروژههای استیبلکوین معرفی شدهاند. این ارزها وابسته و متکی به یک ارز فیات مانند دلار یا یورو و یا یک کالا مانند طلا هستند. نوسانات ارزش استیبلکوینها به مراتب کمتر از سایر ارزها مانند بیتکوین است. به همین دلیل شاید به زودی شاهد این باشیم که این ارزها را به عنوان ذخیره ارزش یاد کنند.
ریسک بالای سرمایهگذاری: به دلیل نوسانات شدید،سرمایهگذاری روی ارزهای رمزپایه بسیار خطرناک است. این بازار نشان داده است که به ثبات علاقه چندانی ندارد، بنابراین باوجود اینکه بسیاری از افراد توانستهاند سرمایههای هنگفتی از طریق سرمایهگذاری در این بازار کسب کنند اما همچنان گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نخواهند بود. به ویژه در کشور ما که ارزش ریال ظرف چند ماه اخیر به مراتب کاهش یافته است، ریسک سرمایهگذاری دو چندان میشود.
پذیرش محدود: اگرچه حدود ۱۰ سال از تولد اولین ارز رمزنگاری شده میگذرد اما همچنان این ارزها برای بسیاری از مردم ناشناخته هستند. بسیاری از افراد و کسبوکارها اطلاع دقیقی از ماهیت و چگونگی کارکرد رمز ارزها ندارند. همچنین تعداد زیادی نیز به دلایل مذکور (مانند نوسان شدید قیمت) تمایلی به دادوستد با آن ندارد. بنابراین اگر به دنبال روش پرداختی هستید که از سوی اکثر جامعه پذیرفته شده باشد، باید رمز ارزها را از فهرست خود خط بزنید.
کاربرد در جرایم: رمز ارزها به دلیل ماهیت خود ابزار مناسبی برای جرایم هستند. از پولشوها و قاچاقچیان گرفته تا فروشندگان مواد مخدر و اسلحه، همگی رابطه خوبی با رمز ارزها دارند. علت نیز واضح است، خبری از کنترل و نظارت مقامات قضایی و امنیتی در این جهان نیست.
یکی از مهمترین عللی که در بسیاری از کشورها موجب برخورد سختگیرانهای با ارزهای رمزپایه شد، امکان فرار مالیاتی به کمک این فناوری نوین بود. بسیاری در چین داراییهای خود را تبدیل به بیتکوین میکردند و امکان بررسی را برای نهادهای اخذ مالیات ازبین میبردند. بنابراین تا حدودی باید به مقامات حکومتی حق داد که دیدگاه خوبی نسبت به رمز ارزها نداشته باشند.
با همه این مزایا و معایب آیا ارزهای رمزنگاری شده میتوانند به اقتصاد ما کمک کنند؟ آیا میتوانند موجب کاهش هزینهها شوند و در عین حال روش پرداخت و سرمایهگذاری مناسبی باشند؟
در ادامه این مطلب شرایط بهرهمندی مفید از ارزهای رمزنگاری شده را توضیح خواهیم داد.
تصویب قانون
بهترین اقدام به منظور شفافسازی و آگاهی افراد جامعه تصویب قانون از سوی مجلس است. درست است که ارزهای رمزنگاری شده و صنعت بلاکچین ویژگیهایی دارند که به طور معمول حکومتها حاضر به پذیرش آن شرایط نیستند، اما این ویژگیها غیرقابل تغییر نیستند. برای مثال میتوان با تصویب قانون، پروژههای مبتنی بر بلاکچین را مکلف به ارائه اطلاعات خود به نهادهای ذیربط کرد، امری که از سوی بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و کرهجنوبی محقق شده است. این اقدام موجب شکلگیری پروژههای قانونی و مطمئن خواهد شد. همچنین تصویب قانون باعث افزایش اطمینان کاربران میشود، در نتیجه افراد میتوانند با خیال راحت اقدام به سرمایهگذاری و استفاده از آن به عنوان روش پرداخت کنند.
اخذ مالیات
همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین نگرانیهای دولتها عدم امکان اخذ مالیات از ارزهای رمزنگاری شده است. اما چنانچه پروژههای قانونی حمایت شوند، موجب اخذ مالیات از داراییهای دیجیتال افراد خواهد شد. ابتدا باید به صورت قانونی ماهیت رمز ارزها شناسایی و مشخص شود، در این صورت این مشکل اساسی نیز برطرف خواهد شد. برای مثال تصور کنید که صرافیهای مجازی در کشور ایجاد شوند و با نهادهای دولتی در ارائهی اطلاعات مالی افراد همکاری کنند، بنابراین دولت به راحتی میتواند همچنان مالیات قانونی موردنظر را اخذ کند. البته همکاری این پروژهها ضمن رعایت حریم خصوصی افراد خواهد بود.
تقویت پروژههای استیبلکوین
یکی دیگر از مهمترین ایرادهایی که به ارزهای رمزپایه وارد بوده، نوسانات شدید قیمت است. علاقهمندان ارزهای رمزپایه به صورت مداوم اخبار نوسانات این ارزها را میشنوند. برای مثال بیتکوین در طول یکسال بیش از ۸۰٪ از ارزش خود را از دست داد. همچنین با توجه به تفاوت ارزش پول ملی ما با سایر ارزهای فیات مانند دلار و یورو، سرمایهگذاری روی این ارزها بسیار ترسناک به نظر میرسد. بنابراین بسیاری ممکن است به این دلیل به طور کلی مخالف دادوستد و سرمایهگذاری روی ارزهای رمزنگاری شده باشند.
با ظهور پروژههای استیبلکوین، ایراد فوق تا حد زیادی برطرف شده است. استیبلکوینها نشان دادهاند که نسبت به سایر ارزها نوسان کمتری دارند. بنابراین ما نیز میتوانیم پروژههای استیبلکوین ایجاد کنیم و ضمن برخورداری از تمامی مزایای ارز دیجیتال، از نوسان قیمت آنها جلوگیری کنیم. تصور کنید ارز رمزپایهای وابسته به ارزش طلا در کشور ایجاد شود. در عین حال که آن ارز با نهادهای قانونی همکاری میکند. به نظر میرسد با این شرایط فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری باشد.
تقویت صنعت استخراج
بسیاری از ارزهای رمزنگاری شده قابلیت استخراج دارند، به این معنا که با کمک نرمافزارها و سختافزارهای مخصوص و قدرتمند امکان کسب ارزهای رمزپایه به عنوان پاداش برای استخراجکنندگان وجود دارد. این سختافزارها برق زیادی را مصرف میکنند؛ اما با توجه به اینکه تعرفههای مصرف برق در ایران پایین است، میتوان صنعت استخراج را به عنوان کسبوکاری پر سود در نظر گرفت. همچنین این صنعت موجب دور زدن تحریمها و ورود ارز به کشور خواهد شد. اگر مایل هستید که اطلاعات بیشتری در این رابطه کسب کنید، نیاز به کمی مطالعه و مشورت خواهید داشت.
مقالههای مرتبط:
تربیت نیرویهای متخصص در زمینه فناوری بلاکچین
فناوری بلاکچین و ارزهای رمزنگاری شده هنوز در غرب هم به طور کامل شناخته شده نیستند. اما با این وجود بسیاری از کشورها تلاشهای زیادی برای تربیت نیرویهای متخصص میکنند. از برنامهنویسان گرفته تا حقوقدانانی که ابعاد حقوقی این پدیدههای نوظهور را برای کسبوکارها و عموم مردم تشریح کنند. به نظر میرسد که دانشگاههای کشور ما نیز باید تلاشهای بیشتری در این زمینه انجام دهند.
فناوری بلاکچین در طول این مدت کوتاه نشان داده است که میتواند بسیاری از صنایع را متحول کند و کسبوکارهای جدیدی را ایجاد کند، بدون آنکه نیازمند سرمایهگذاریهای کلان باشد. بنابراین برگزاری دورههای تخصصی و کاربردی فناوری بلاکچین و رمز ارزها در دانشگاههای سراسر کشور (و نه فقط دانشگاه صنعتی شریف یا امیر کبیر)، موجب گسترش یادگیری و اجرای این فناوری در عرصههای مختلف خواهد شد. تا زمانی که توانایی لازم برای ایجاد پروژههای قدرتمند از نظر فنی نداشته باشیم، استفاده از قابلیتهای رمز ارزها و فناروی بلاکچین بیشتر شبیه یک رویا خواهد بود.
جمعبندی
بدون شک اغلب پدیدههای جهان قابلیتهای خوب و بد زیادی دارند، مهم آن است که کاربردهای سودمند این پدیدهها از جمله رمز ارزها و دیگر فناوریهای مرتبط شناسایی و تقویت شوند. به نظر میرسد فناوری ارزهای رمزنگاری شده میتواند صنعت پرداخت و سرمایهگذاری را در کشور متحول کند، هزینههای بسیاری را کاهش و کسبوکارهای زیادی را ایجاد کند. آنچه که امروز کشور ما به آن نیاز مبرمی دارد.
اخیراً جف شوماخر (Jeff Schumacher) در سخنرانی در شهر داووس سوئیس ادعا کرده است که قیمت بیتکوینبه صفر خواهد رسید. در این مطلب درباره دو دلیل ساده بحث خواهیم شد که چرا قیمت بیتکوین هرگز به صفر نخواهید رسید و عملا این موضوع غیرممکن است.
همانطور که کریستینا کامبن (Christina Comben) مینویسد:
شوماخر یکی از بزرگترین سرمایهگذاران و جزو افراد با تجربه در این صنعت است. او با CNBC گفتوگو کرده و گفته که از نظر او بیتکوین یک ارز بیفایده است. در عوض علاقه او بیشتر معطوف به فناوریبلاکچین است.
همچنین شوماخر گفته که:
معتقدم که قیمت بیتکوین به صفر خواهد رسید. فکر میکنم که بیتکوین فناوری بینظیری است اما نمیتوان آن را بهعنوان یک ارز درنظر گرفت.
دلیل اول: معتقدان واقعی
برای اینکه بازار بیتکوین مانند یک مخزن خالی شود باید تمامی افراد بیتکوینهای خود را بفروشند. این اتفاق به نظر غیرممکن میرسد. در حقیقت، میتوان تخمین زد که کمتر از نیمی از سکههای موجود همواره دادوستد خواهند شد. به عبارت دیگر هر انتقال سکهایی دریافت کنندهای خواهد داشت.
اینکه دقیقا چه تعداد از سکههای موجود دادوستد میشود، کار دشواری است اما میدانیم که در ۲۴ ساعت اخیر حدود یک میلیون سکه در بلاکچین منتقل شدهاند. در مجموع تنها ۱۷ میلیون سکه بیتکوین وجود دارد. ساتوشی ناکاماتو حدود یک میلیون از این سکهها را برای خود نگه داشته است و در مجموع تعداد ۲۱ میلیون سکه از بیتکوین وجود خواهد داشت.
سال گذشته گزارشی از سوی Diar و دیگر تحلیلگران منتشر شد که نشان میداد بیش از ۵۵ درصد از بیتکوینهای موجود هرگز ارسال نشدهاند. ٪۴۲ از افرادی که بیش از ۲۰۰ بیتکوین دارد حتی در طول اوج قیمت در ماه دسامبر ۲۰۱۷ تراکنشی ایجاد نکردهاند. درحالیکه ٪۲۷ از آنها همچنان دارایی بیتکوین خود را افزایش دادند.
اگر کسانی که در طول اوج قیمت سکههای خود را نفروختهاند، چرا باید در زمان سقوط قیمت آنها بفروشند؟
البته مسئله تقاضا همچنان وجود دارد، البته شواهدی از اینکه چه میزان تقاضا برای بیتکوین است، وجود ندارد. حتی اگر بیتکوین تنها یک ابزار تجاری سودآور باشد، صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران خرد تنها بهدلیل برخی ویژگیها و قابلیتها به آن علاقهمند باقی خواهند ماند.
دلیل دوم: نفع شخصی
با وجود سکههای زیادی که در کیفپولها جا خوش کردهاند، اتفاقات عجیب زیادی باید رخ دهد تا قیمت بیتکوین به صفر برسد، برخی از اتفاقات عبارتاند از:
- کسانی که سکههای خود را نگه داشتهاند، به علت یک انگیزه اقتصادی تعداد زیادی از سکههای خود را ازبین ببرند.
- معاملهگران مایل به تحمل زیان به هزاران توکن خود شوند.
- همه رباتهای دادوستد به خرید ارزان سکهها برنامهریزی شوند.
- اکثر صرافیهای مجازی تعطیل شوند یا بهطور همزمان هک شوند.
- استخراجکنندگان مایل به اعطای رایگان پاداش بلوکها شوند.
همانطور که واضح است امکان تحقق این فروض تقریبا غیرممکن است. اگرچه شوماخر معتقد است که بیتکوین بی اساس و بنیان است، اما به نظر میرسد که نظریه او بی اساس و بنیان باشد، چراکه هیچ کس در قیمت صفر دارایی خود را نخواهد فروخت.
درصد بالایی از افراد در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰ دلار سرمایهگذاری کردهاند. استراتژی خرید و نگه داشتن بیتکوین همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد که شوماخر هنوز به درستی این موضوع را درک نکرده که اجتناب از فروش برای بسیاری از سرمایهگذاران بهعنوان یک راهبرد انتخاب شده است.
بسیاری از متقاضیان اولیه بیتکوین در انتظار زمانی هستند که بهطور مستقیم از خود بیتکوین استفاده کنند، نه آنکه بیتکوین را تبدیل به ارز دیگری کنند. جهان ارزهای رمزنگاری شده به سرعت در حال توسعه است، اما جا افتادن این ارزها ممکن است چند دهه زمان ببرد، بهخصوص در کشورهای در حال توسعه که جایگزین مناسبی برای پولهای ملی محسوب میشود.
در اين مقاله معايب و مزايای اپليکيشنها و نقشههای ديجيتالی معرفیکننده مکانهای مناسب سازیشده برای معلولين را بيان میکنيم و روشهای مورد استفاده برای ايجاد آنها را نيز مورد بررسی قرار میدهيم. اين اپليکيشنها و نقشهها میتوانند زندگی بهتری را برای معلولين به ارمغان بياورند و به هدايت بهتر آنها در شهرها (بهخصوص در يک شهر هوشمند) کمک کنند؛ اما گاهی اوقات مشکلات بزرگی را نيز برای آنها ايجاد میکنند.
در ابتدا يکی از روشهای مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات برای ساخت اين اپليکيشن در يکی از شهرهای آمريکا را بيان میکنيم.
در خيابانهای شهر نشويل در ايالت تنسی آمريکا، گاهیاوقات گروهی از افراد معلول که هدف خاصی را دنبال میکنند، در گوشهی خيابان دورهم جمع میشوند، عدهای از آنها روی ويلچر و عدهای ديگر نيز درحال قدمزدن هستند. اين افراد درحالیکه گوشی هوشمندی در دستشان است، از يک فرد هماهنگکننده برای استفادهاز یک اپلیکیشن کمک میخواهند. اين افراد معلول به گروههای کوچکی تقسيم میشوند و رستورانها، کافیشاپها و مغازهها را از لحاظ مناسب بودن برای برای افراد معلول بررسی میکنند. اين بررسی شامل وجود يا نبود امکانات و ويژگیهايی همچون پارکينگ اختصاصی برای معلولين که با نماد بينالمللی آن مشخص شده باشد، شیب مخصوص عبور صندلیچرخدار، در ورودی خودکار، راهروهای عريض در دستشويیهای عمومی که ميلههايی برای گرفتن دست به آنها جهت تسهيل راه رفتن معلولين نيز در آنها نصب شده باشد، متون بریل، استفاده از لامپهایی با فلیکر پایین، استفاده از کفپوشهای مات در کف و استفاده از صابونهای بدون رايحه در اين مکانها میشود.
مقالههای مرتبط:
اين گروه پس از جمعآوری اطلاعات لازم، آنها را با استفاده از يک اپليکيشن ثبت میکنند و ويژگیها و امکانات مکانهای مختلف را ردهبندی میکنند. هنگامیکه تمامی اطلاعات لازم ثبت شد، در يک پايگاه داده جمعآوری میشوند و ديگر افراد معلول میتوانند برای يافتن مکانهای مناسبسازیشده برای آنها، از اين اطلاعات استفاده کنند.
اين کار که درحقيقت نوعی نقشهنگاری محسوب میشود و در زبان انگليسی به آن «mapathon» گفته میشود، ثبت ويژگیهای محيطهای شهری و محيط زندگی افراد با کمک نيروی انسانی و جمعآوری و مصورسازی اطلاعات جهت تبديل آنها برای ابزاری برای کمک به معلولين است. برای بهاشتراکگذاری اطلاعاتی که بهصورت رسمی ثبت نشده است و تنها به صورت شفاهی بيان میشوند، از فناوریهای مرتبط با شهر هوشمند و همچين پايگاههایدادهی دربردارندهی اطلاعات مکانهايی که موقعيت جغرافيايی آنها مشخص شده است، استفاده میشود. ترکيب اطلاعات گوگلمپ و اپليکيشنهايی مثل «disability Yelp» میتواند به ارائهی بهتر اطلاعات کمک کند و زمينهی استفادهی بهتر معلولان از مکانهای مناسبسازی شده فراهم میشود.
نقشههای ديجيتالی نشاندهندهی مکانهای بهبودیافته برای معلولين، میتوانند زندگی را برای آنها آسانتر کنند؛ اما ميزان کارايی اين نقشهها به اطلاعاتی که دربردارندهی آنها هستند، بستگی دارد و نقشههای بد نهتنها کمکی به معلولين نمیکنند؛ بلکه گاهی اوقات میتوانند برای آنها دردسرآفرين شوند.
نقشههای ديجيتالی با سرعت خوبی درحالگسترش هستند. يکی از دلايل فراگير شدن اين نقشهها، وجود سايتهايی مثل AccessNow ،Wheelmap و AXS Map و Access Earth است. پروژههای زيادی دررابطهبا کمک به معلولين بااستفاده از فناوری انجام شده يا در مرحلهی انجاماند و برخی از آنها مثل AXS Map و AccessNow توسط افرادی مديريت میشوند که خود معلول هستند و فناوریهای ايجاد نقشههای ديجيتالی را مطرح میکنند. مديريت برخی از پروژههای ديگر بهعهدهی افرادی هستند که با معلولين درارتباط هستند که شامل اعضای خانوادهی آنها، پزشکان و ساير افراد درمانگر میشود. برخیاز استارتآپهای فعال در زمينههای بشردوستانه و شرکتهای بزرگی مثل گوگل نيز اين پروژهها را مديريت میکنند.
ايجاد نقشههای ديجيتالی با کمک روش جمعسپاری (بهرهمندی از گروه گستردهای از افراد و چندين منبع اطلاعاتی مختلف)، دو مزيت عمده دارد؛ اول اينکه دادههايی که افراد مختلف آنها را توزيع کردهاند، میتوانند در مدت کوتاهی باعث ايجاد اطلاعات مفيد شوند و میتوان بااستفاده از آنها به عموم مردم در مورد ارائه بهترين خدمات نوين به معلولين آموزش داد. برخی از اپليکيشنها اين امکان را برای کاربران فراهم میکنند که پروفايل را ايجاد کنند و اطلاعات مرتبط با مکانهايی را که مورد بررسی قرار گرفته و ثبت شدهاند، در بردهای اختصاصی برای هر فرد مشاهده کنند. برخی از افراد اميدوارند اين اپليکيشنها بتوانند زمينهساز ايجاد نوع جديدی از شهروندی شوند که میتوان آنها راشهروندی هوشمند ناميد. جامعهی شهروندان هوشمند برپايهی استفاده از فناوری تشکيل میشود و اعضای آن با صرف زمان، انجام فعاليت جسمی و همچنين استفادهاز دستگاههای خاص، اطلاعاتی درمورد زندگی روزمره ايجاد میکنند.
حتیاگر چنين افرادی معلول نباشند، بررسی محيط اطراف و ثبت اطلاعات مرتبط با آن، میتواند به معلولين جسمی و حرکتی و ذهنی و افراد دارای اختلالات حسی، در شناسايی موانع فيزيکی کمک کند.
تهيه و تدوين دادههای مرتبط با کمک به معلولين، مدتها قبل از ظهور اپليکيشنها آغاز شده است. افراد فعال در زمينهی کمک به معلولين، برای چندين دهه نقشههايی را ترسيم میکردند که در آنها مکانهای نيازمند ايجاد شیب بين پيادهرو و خيابان، رمپ ويلچر، علامتگذاری برای معلولين و ديگر امکانات ضروری برای افراد ناتوان مشخص شده بود.
در برخی از شهرهای آمريکا مانند برکلی در کالیفرنیا و نیز اوربانا و شمپين در ايالت ايلينویز، فعاليتهای مرتبط با بازرسی محيطی، نقشهکشی و ايجاد راهکار و همچنين ايجاد فضاهايی در شهر که با اصول طراحی شهری و شهرسازی در تضاد است، اين امکان را فراهم میکند که افراد معلولی که از ويلچر برقی يا دستی استفاده میکنند، با کمک رمپها در نقاط مختلف (که برخی از آنها قبلا غيرقابلدسترس بودند) بهراحتی تردد کنند.
مدتها قبل از اينکه جمعسپاری روشی متداول برای برونسپاری (واگذاری يک فعاليت به فرد يا افرادی ديگر که عضو تيم کاری شما نيستند) مبتنی بر فناوری باشد، حاميان معلولين، آگاهی ساير افراد را در چنین موضوعاتی به چالش میکشیدند. اين افراد بنيانگذار شعار «Nothing about us without us، هر کاری مربوط به ما است، بايد خودمان انجام دهيم» هستند و همين شعار موجب بيان راهکارها برای طراحیهای جديد و اعتراضات سياسی را همزمان با هم درپی داشت و در نهايت بسياری از مداخلات منجر به ايجاد طراحیهايی شد که با اصول معماری رسمی و برنامهريزی شهری سنخيتی نداشت.
اين اتفاق تاثيرات خوب و بدی داشت. در شهر برکلی نابينايان يا افراد دارای معلولیتهای بینایی، درمورد حذف جدول پیادهروها اعتراض کردند و معتقد بودند که اين اقدامات باعث میشود نقاط مختلف شهر کمتر قابل پيشبينی باشند و در نتيجه تردد در آنها دشوارتر باشد. درنهايت حاميان معلولين برای ايجاد استاندارد طراحی جديد، وارد ائتلافهای معلولين شدند. اين افراد سرانجام جدول حاشیه پیادهرو با نقاط برجسته زرد رنگی جایگزین کردند که هم تردد افراد ويلچری را راحت میکرد و هم نقاط برجستهی آنها، افراد نابينايی را که از عصا استفاده میکردند، از انتهای محدودهی پیادهرو آگاه میکرد.
تهيهی نقشهی مکانهای مناسبسازی شده برای معلولين، نوعی تلاش جمعی سياسی و روشی برای دسترسی راحتتر افراد معلول به مکانهای عمومی محسوب میشود. در مورد اين موضوع هيچ ابهامی وجود ندارد؛ اما اعمال قوانينی همچون قانون «Americans With Disabilities Act» (که با هدف تبعيض قائل نشدن بين افراد معلول و سالم در اماکن و بخشهای مختلف مثل فضاهای عمومی، اشتغال و حملونقل عمومی، اجرايی شده است)، تنها باهدف رسیدگی به شکايات مطرح شده انجام میشود و نه ايجاد زيرساختهای مناسب برای همگان. دراين صورت چنانچه فرد معلولی نتواند بهراحتی به مکان خاصی دسترسی داشته باشد، خود او بايد شکايتش را مطرح کند و طبيعتا پس از طرح شکايت او تحقيقات لازم صورت میپذيرد و درنهايت مشخص میشود که کدام يک از نهادها يا واحدهای صنفی بايد تغييرات لازم در آن مکان را اعمال کند؛ بنابراين، اگر فرد معلول تقاضای بهبود دسترسیپذیری درب ورودی ساختمانی را داشته باشد، بايد همين فرايند را دنبال میکرد.
باشگاه بدنسازی مختص معلولین
اين کار منجربه بررسی مکانهای بهبودیافته و معمولی میشود. اصول شهرسازی جديد باعث ايجاد پلهها و لامپهای LED بيشتری میشود که این لامپها گاهی اوقات عامل تشدید بيماریها و اختلالات آزاردهندهای مثل ميگرن و اضافهبار حسی هستند (اين اختلال زمانی ايجاد میشود که يکیاز حواس پنجگانه به دليل درگيری زياد با عوامل محيطی، به ميزان زيادی تحريک شود؛ عواملی نظیر شهرنشينی، ازدحام جمعيت، آلودگی صوتی و ارتباط بيشازحد فرد با فناوری و اطلاعات).
در طراحی شهر هوشمند معمولا به مشکلاتی که ممکن است برای افراد نابينا يا کمبينا ايجاد شود، توجه نمیشود. معمولا در طراحی اين شهرها موانع زيادی برای افراد ناتوان ايجاد میشود و ايجاد نقشههايی که اماکن مناسبسازی شده در آنها مشخص شده است، به پروژههای ادامهدار تبديل میشود، نه پروژههايی که بايد در يک مقطع زمانی مشخص تکميل شوند.
استفادهی بيشاز حد از لامپهای LED در محيطهای شهری میتواند باعث ايجاد بيماریهای خاص در افراد شود
يکی از راههای مقابله با اين مشکلات، استفاده از روش «mapathon» است که در ابتدای مقاله در مورد آن توضيح داديم. اين روش درحالحاضر در سراسر دنيا درحالاستفاده است؛ از شهر نشويل گرفته تا شهرهای شناختهشدهای مثل پاريس. در اين روش تعداد زيادی از افراد میتوانند گردهم جمع شوند و جمع کثيری از عموم مردم را در مورد موانعی که مانع دسترسی معلولان به برخی از مکانها میشود، آگاه کنند؛ درنتيجه اين موانع با کمک مردم شناسايی و گزارش میشوند. پس از جمعآوری اين اطلاعات، آنها در پايگاههایدادهای که اپليکيشنهای خاص دسترسی به آنها را ممکن میسازد، ثبت میشوند و بهاينصورت اطلاعات در بين مردم منتقل میشود.
يکی از رويدادهای Mapathon برای طراحی نقشه
اگرچه روش mapathon با هدف دستيابی به نتايج خوب استفاده میشود؛ اما گاهیاوقات اين روش منجر به ايجاد نوعی دسترسی دوگانه میشود يا هر فردی این اختیار را دارد که ساختمانهای مختلف را شناسایی کند و ميزان دسترسی معلولين به آنها را ارزيابی کند. برخیاز افراد در پاسخ به اين سوال که آيا مکان موردنظر برای معلولين مناسب است يا نه، فقط جواب بله يا خير میدهند، عدهای دیگر از افراد، فقط دسترسی افراد معلول حرکتی را بررسی میکنند و افرادی با ديگر انواع معلوليت شديد مثل نابينايان، ناشنوايان، افراد مبتلا به اختلالات شناختی يا اختلالات مرتبط با يادگيری يا بيماریهای حاد و افراد حساس به مواد شيميايی را در نظر نمیگيرند. در بسياری از موارد هم اطلاعات گزارششده تنها به نحوهی دسترسی به درب ورودی ساختمان شرکتها محدود میشود؛ درصورتی که حداقل الزامات مطرح در اساسنامهی قانون Americans With Disabilities Act شامل جزئیات بسیار بیشتری درمورد تعریف این دسترسیپذیری است.
افرادیکه روی پای خود حرکت میکنند، نمیدانند که برای ورود معلولین حرکتی به فضاهای کوچک مثل دستشويی، به چه فضایی نیاز است. افرادی که نابينا نيستند، نمیدانند چگونه ميزان مناسب بودن يک مکان و دسترسی به آن را برای افراد نابينا و مبتلا به اختلالات بينايی ارزيابی کنند. افرادی که نسبت به نورها يا بویهای خاصی حساس نيستند، ممکن است اصلا متوجه وجود چنين مشکلاتی در یک مکان نشوند. جمعسپاری و برونسازی همانگونه که میتواند مشکلات زيادی را حل کند، مشکلات جديدی را نيز ايجاد میکند.
ممکن است اپليکيشنهایی که مکانهای مناسب را معرفی میکنند، يک دستشويی خاص را که فاقد پله يا دارای شيب ویلچر باشد، برای افراد ويلچری مناسب تلقی کند؛ اما استفاده از دستگاههای دست خشککن يا روشويیهايی که ارتفاع زيادی دارند، برای اين افراد امکانپذير نيست. کيفيت و نوع نورپردازی دستشويیها و مواد شوينده و پاککننده در آنها نيز میتواند مشکلاتی را برای افراد ايجاد کند.
دستشویی مناسبسازیشده
همچنين در اپليکيشنهای معرفیکنندهی مکانهای مناسبسازیشده برای معلولين، در مورد ميزان تسلط کارمندان به زبان اشاره، ارائهی منوها و علائم راهنما به خط بريل و اينکه آيا چراغهای چشمکزن میتوانند موجب ايجاد اختلال يا حملهای عصبی در افراد شوند يا نه، اطلاعاتی ارائه نمیشود. با درنظرگرفتن تمام موارد ذکرشده، متوجه میشويم که در رابطه با روش برونسپاری، حق با حاميان معلولين است و شعار «Nothing about us without us» حق مطلب را ادا میکند.
در مراحل مختلف طراحی شهری از جمله طراحی زيرساختهای شهری و ديجيتالی نيز بايد به اين شعار توجه کنيم. بسياری از اپليکيشنهايی که مکانهای مناسبسازیشده برای معلولين را با استفاده از فناوری مشخص میکنند، نوآوریهای جديد را برای بهبود ويژگیها و فناوریهای مرتبط با شهرهای هوشمند که معمولان نمیتوانند از آنها استفاده کنند، تقويت میکند. طبق اطلاعات منتشرشده در پروژهی «Smart Cities for all، شهرهای هوشمند برای همه» که ويکتور پيندا (Victor Pineda) و جيمز ترستون (James Thurston)، دو متخصص بهبود فناوریها برای استفادهی معلولين، در حال بررسی آن هستند، فناوریهای مورد استفاده در شهرهای هوشمند با برقراری ارتباط بين وسايل شخصی ما و خدماتی که از آن استفاده میکنيم، میتوانند بدون هيچ محدوديتی پيوند مناسبی بين زندگی روزمرهی شهروندان و فضاهای شهری ايجاد کنند و درحقيقت آنها را با هم ادغام کنند.
البته هنوز هم ۶۰ درصد از متخصصان معتقدند که در طراحی و ايجاد فناوریهای شهری جديد، به معلولين توجه نشده است. دربرخیاز شهرهای توسعهيافته مثل نيويورک و دالاس، صفحهنمايشهای هوشمندی طراحی شده که دارای امکانات و لوازم جانبی خاصی مثل جک هدفون و ارائهی توضيحات صوتی جهت استفادهی افراد دارای مشکلات شنوایی هستند و کنتراست بالایی دارند تا افراد دارای اختلالات بينايی نيز بتوانند بهراحتی از آنها استفاده کنند؛ اما بسياری از اپليکيشنهای موبايل مختص معلولين، اين ويژگیها را ندارند و بيشتر اطلاعات آنها متنی و بصری است و به همين دليل افراد مبتلا به اختلالات نابينايی يا افرادی که دچار اختلال پردازش حسی هستند، نمیتوانند از آنها استفاده کنند.
اعضای ائتلافهای مختلف معلولين بايد طراحی نقشههای مکانهای بهبودیافته برای معلولين را برعهده بگيرند تا اين نقشهها کاملا کاربردی و قابلاستفاده شوند. درضمن طراحی و توسعهی رمپهای پيادهروها که برای نابينايان نيز قابلشناسايی باشد، نيز بايد به دست همين افراد صورت پذيرد. اپليکيشنهای مختص معلولين به جای اينکه تنها متکی به اطلاعات بصری باشند، بايد با نقشههایی که با جزئيات زياد تهيه شده است، ترکیب شده يا اطلاعات مورد نیاز برای ایجاد آنها، در اشکال حسی مختلف جمعآوری و تدوين شوند. چنین نقشهی دقیقی ميتواند تصاوير قسمت ورودی را نشان دهد يا سيستمهای راهيابی که کاربر را قسمتبهقسمت با راهنمايیهای صوتی يا تصويری در مسير هدايت میکند، با يکديگر ترکيب کند.
نقشههايی که با جزئيات زياد تهيه میشوند، میتوانند مختصات مکان را بهصورت صوتی و بصری ارائه داده و اطلاعات لحظهای موانع ثابت يا موقتی را که بهدلايل مختلف مثل تعمير و مرمت يک مکان ايجاد شدهاند، نيز در اختيار کاربر قرار دهند. درضمن اين نقشهها قابليت نمايش نمای خيابانها و ويديوهای ضبطشده را نيز دارند؛ البته درحالحاضر اين قابليتها در بيشتر اپليکيشنها نيز وجود ندارد؛ يکی از دلايل اين موضوع، استفاده از نوعی از ابزارهای تهيه نقشهی ديجيتالی است که برای تهيهی نقشه تنها به استفاده از نمای خيابانها و فروشگاهها اکتفا میکنند.
البته تغيير اين روند با سرعت کمی آغاز شده است. گوگلمپ در سال ۲۰۱۷ اين امکان را برای کاربران خود فراهم کرد که اطلاعات مرتبط با مکانهای مناسبسازیشده برای افراد معلول حرکتی در ۶ شهر مهم جهان را به اين سرويس اضافه کنند. زمانیکه اين اطلاعات گسترش يافت، میتوانند جايگزين تمام اطلاعات نقشههای ديجيتالی مکانهای مناسبسازیشده شوند و فهرست اسامی محيطهای مناسب برای معلولان با يک فناوری جهانی ادغام شود. اين راهکار درنهايت میتواند منجر به ايجاد مجموعهای گسترده از اطلاعات قابلاستفاده در مورد مکانهای مناسبسازیشده شود و اطلاعات غيرضروری را از پلتفرمهای تهيهی نقشه حذف کند؛ البته استفاده از اطلاعات گوگلمپ میتواند اين تصور را در ميان کاربران ايجاد کند که مکانهای بهبودیافته، بهمعنای مکانهای مناسبسازی شده برای افراد ويلچری است که تصور خوبی نيست.
استفاده از اطلاعات گوگلمپ برای ايجاد محيطهای شهری مناسب برای معلولين میتواند دو مشکل عمده ايجاد کند: اول اينکه ويژگیهای فرهنگی و جغرافيايی کشورهای مختلف باعث میشود آن دسته از استانداردهای مناسبسازی محيطهای شهری برای معلولين که در آمريکا تعیین شده است، در نقاط مختلف جهان متفاوت باشد و متناسب با شرايط هر کشوری تغيير کند؛ اما دربرخیاز کشورها اين استانداردها نمیتواند نيازهای واقعی معلولین را برطرف کند، بهعنوانمثال دربررسی ميزان مناسبسازی دستشويیهای عمومی در هند مشخص شد زمانیکه افراد ويلچری نشسته وارد دستشويی میشوند يا از وسيلهای متحرک مانند تختهی اسکيت استفاده میکنند يا در مکانهايی که بيشتر از دستشويی ايرانی استفاده میشود، استانداردهای دستشويیهای بهبودیافته برای اين افراد، به آنها کمکی نمیکند. دومين مشکل اين است که بيشتر اطلاعات موجود در گوگلمپ به زبان انگليسی است و این موضوع ناخودآگاه اين تصور را در ميان کاربران ايجاد میکند که اين اطلاعات تنها میتواند برای کشورهای انگليسیزبان مناسب باشد.
حتی درصورتیکه تمام مشکلات مطرحشده برطرف شوند؛ باز هم اپليکيشنهای معرفیکنندهی مکانهای بهبودیافته میتواند مشکلات زيادی برای جامعهی معلومين محيطهای شهری ايجاد کند. درواقع اين اپليکيشنها تنها میتوانند به هدايت بهتر اين افراد در شهرها کمک کنند و قادر به تغییر ويژگیهای محيطهای شهری نيستند. در اغلب موارد اين اپليکيشنها تنها شرايط فعلی فضاهای شهری را ثبت میکنند و پیشنهادی را درمورد معرفی فضاهای مناسب تر مطرح نمیکنند. قبل از ظهور اين اپليکيشنها، حاميان معلولين با نقشهبرداری از مکانهای مختلف، دو هدف را دنبال میکردند؛ اول اينکه مکانهای نامناسب برای معلولين را شناسايی کنند و دوم اينکه برای ايجاد آيندهای بهتر برای معلولين، اين نگرش را ايجاد کنند که مناسبسازی مکانهای مختلف برای معلولين، در هر جامعهای بايد به يک معيار تبديل شود، نه اقدامی نهچندان مهم. در پروژههای مرتبط کنونی نيز بايد از اطلاعات ارائهشده ازسوی معلولين و دانش آنها استفاده شود. قابليتهای فناوریهای تهيهی نقشههای ديجيتالی، تنها ثبت وضعيت جهان امروز نيست و میتوانند پيشرفتهايی در زمينه سياست، طراحی و تعيين خطمشیها نيز ايجاد کنند.
در پايان بايد بگوييم شهر هوشمند شهری است که پيشرفت در زمينههای مختلف در آن کاملا مشهود باشد و تفاوتهای آن نسبت به شهری معمولی، تنها به استفاده از فناوریهای گوناگون ختم نشود.
مجموعهی Samsung SDI، یکی از زیرمجموعههای غول کرهای است که در زمینهی ساخت باتری به فعالیت میپردازد. حال اپل موفق شده تا یکی از مدیران این مجموعه را به استخدام خود در آورد.
سونهو آن، پس از قریب به سه سال فعالیت در سمت معاونت ارشد در Samsung SDI در ماه دسامبر سال ۲۰۱۸ شرکت پیشین خود را به مقصد کوپرتینو ترک کرده است. براساس اطلاعات ارائهشده در پروفایل سونهو آن در لینکدین، در زمان فعالیت وی در سامسونگ، این مدیر مسئولیت توسعهی باتریهای لیتیومی و کار در زمینهی نسل بعدی فناوریهای مرتبط با باتری را برعهده داشته است.
در حال حاضر اپل و شخص سونهو آن از اظهارنظر در رابطه با این خبر اجتناب کردهاند. شایان ذکر است که در گذشته، از باتریهای ساختهشده توسط Samsung SDI در محصولات اپل استفاده میشد؛ اما سازندهی آیفونهمواره در تلاش بوده تا وابستگی خود به دیگر شرکتها جهت تأمین قطعات را کاهش دهد. اقدام اخیر اپل در استخدام سونهو آن هم میتواند نشاندهندهی تلاش این شرکت در زمینهی طراحی و تولید باتری باشد.
علاوهبر باتری، ساکنان کوپرتینو در حال فعالیت در زمینهی فناوری میکرو LED برای نمایشگرهای مورد استفاده در دستگاههای آیندهی خود هستند تا در این زمینه هم وابستگی خود را به سامسونگ کاهش دهند. اپل اخیرا تمرکز بیشتری را بر توسعهی پردازندههای خود معطوف داشته و حتی در حال سرمایهگذاری برای توسعهی مودمهای ارتباطی است.
یکی دیگر از تلاشهای اپل در زمینهی توسعه و تولید باتری، مذاکره برای خرید مستقیم کبالت از معادن است؛ عنصری که بهعنوان یکی از اجزای کلیدی باتریها بهشمار میرود. ضمن اینکه شرکت کرهای سامسونگ هم در تلاش است تا به منابع کبالت دسترسی پیدا کند. دستگاههای همراه روزبهروز به یکدیگر نزدیکتر میشوند؛ در چنین فضای رقابتی، بهبود مشخصههایی مانند مدتزمان شارژدهی باتری و افزایش بازدهی گوشی اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. با این اوصاف، بدیهی است که اهالی کوپرتینو هم برای برتری در این زمینهها سخت تلاش میکنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.