سامسونگ مدتی پیش اعلام کرد قصد دارد بیستتم فوریه (برابر با یکم اسفند) با برگزاری رویداد Unpacked، جدیدترین اعضای خانوادهی گلکسی S خود را رونمایی کند. در فاصلهی حدودا یک ماه مانده به برگزاری این همایش، شایعات مرتبطبا گلکسی اس ۱۰ سامسونگ بهاوج خود رسیدهاند و هر روز شاهد درز اطلاعات جدیدی دربارهی آن هستیم.
پس از افشای مشخصات کامل گلکسی اس ۱۰ و گلکسی اس ۱۰ پلاس و نیز افشای جزئیات مربوط به گوشی گلکسی اس ۱۰ ایکس، حال شاهد افشای رندر مطبوعاتی منتسب به چند نمونه از گوشیهای خانوادهی گلکسی اس ۱۰ هستیم. این رندر مطبوعاتی بهشکل واضحی به ما نشان میدهند طراحی گوشیهای پیش روی سامسونگ قرار است چگونه باشد.
منبع منتشرکنندهی این رندر، کسی نیست جز ایوان بلس؛ افشاگر معروفی که سابقهی درخشانی در زمینهی افشای جزئیات مربوطبه گوشیهای هوشمند پرچمدار دارد. این، یعنی میتوان تاحدزیادی به اطلاعاتی منتشرشدهاش اعتماد کرد. در رندر منتشرشدهی بلس، شاهد کنارهمقرارگرفتن گوشیهای موردانتظار گلکسی اس ۱۰ ای و اس ۱۰ و اس ۱۰ پلاس هستیم که هرکدام از آنها در داخل قابی ژلهای قرار گرفتهاند.
کاملا مشخص است که Samsung Galaxy S10E قرار است ارزانقیمتترین و بهتبع ضعیفترین گوشی خانوادهی گلکسی اس ۱۰ باشد؛ محصولی که گفته میشود دوربین اصلی دوگانه و نمایشگر کوچکتر (درمقایسهبا اس ۱۰ و اس ۱۰ پلاس) از نوع اینفینیتی-اُ (Infiniti-O) و روزنهای برای میزبانی از دوربین سلفی خواهد داشت.
گلکسی اس ۱۰ پلاس و گلکسی اس ۱۰ و گلکسی اس ۱۰ ای (بهترتیب از راست بهچپ)
براساس این رندر، گلکسی اس ۱۰ و اس ۱۰ پلاس هر دو قرار است از دوربین سهگانه بهره ببرند. این درحالی است که گلکسی اس ۱۰ معمولی همچون گلکسی اس ۱۰ ای یک دوربین سلفی دارد. گفتنی است اس ۱۰ پلاس از دو دوربین سلفی بهره میبرد و همین موضوع باعث شده در بخش بالایی نمایشگر بهجای یک روزنهی کوچک، شاهد حفرهای بیضیشکل باشیم که بیشک هنگام انجام کارهای روزمره، بسیار بهچشم خواهد آمد.
گلکسی A9 2018 موبایلی بود که از چهار دوربین اصلی بهشکل عمودی بهره میگرفت و ظاهرا سه دوربین اصلی گلکسی اس ۱۰ پلاس اینبار بهصورت افقی درکنارهم جای گرفتهاند. علاوهبر اینها، از روی رندر منتشرشده میتوان بهوضوح دید اس ۱۰ ای کوچکترین و اس ۱۰ پلاس بزرگترین مدلهای گلکسی اس ۱۰ خواهند بود؛ این درحالی است که هنوز اندازهی دقیق این گوشیها را نمیدانیم.
شایعهها میگویند سامسونگ قصد دارد علاوهبر این سه گوشی، مدل قدرتمندتری را نیز رونمایی کند؛ محصولی که گفته میشود توانایی پشتیبانی از 5G را دارد و از مشخصات فنی درخورتوجهی بهره میگیرد. فعلا نمیدانیم آیا کرهایها قصد دارند همزمان با معرفی سه گوشی دیگر، این گوشی را نیز معرفی کنند یا خیر.
دیدگاه شما دربارهی گوشیهای هوشمند آیندهی سامسونگ چیست؟
بانک محصولات زومیت جایی است که با مراجعه به آن، ضمن اطلاع از مشخصات فنی و قیمت گوشیهای سامسونگ مثل گلکسی اس ۹ پلاس و گلکسی نوت ۹، این محصولات را با رقبا میتوانید مقایسه کنید.
امروزه، اینترنت ما را دربرگرفته است و به شاهراهی تبدیل شده که ابعاد مختلف زندگی انسان مدرن را به یکدیگر پیوند میزند. شکی نیست که راهی برای گریز از این حقیقت وجود ندارد و لری پیج و سرگئی برین نیز در سال ۱۹۹۸ و در زمان شروع کار گوگل، بهخوبی از این مسئله آگاه بودند. آنها میدانستند سوابق فعالیتهای کاربران در اینترنت ردّی از دادهها برجای میگذارد؛ ردّی ارزشمند که نهتنها اطلاعات شخصی افراد را آشکار میکند؛ بلکه اطلاعاتی ارزشمند از گرایشهای بزرگتر فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را هویدا میکند.
گوگل اولین شرکتی بود که با استفاده از این آگاهی، کسبوکاری برپایهی ردپای باقیمانده از فعالیتهای اینترنتی افراد بنا کرد؛ اما این شرکت در این مسیر تنها نماند و بهتدریج اپلیکیشنها و پلتفرمهای دیگر نیز به این کار روی آوردند.
اوبر، آمازون، فیسبوک، Ebay، اپل، لیفت، Foursquare ،Airbnb، اسپاتیفای، اینستاگرام، توییتر و حتی سازندگان بازی پرندگان خشمگین (Angry Birds) از کسانی بودند که به زنجیرهی استفاده از دادههای کاربران پیوستند. اگر بهتصویر بزرگتر بنگریم، مشاهده میکنیم این شرکتها، رایانهها و تلفنهای همراه ما را به ابزارهایی برای جمعآوری اطلاعات تبدیل کردهاند؛ ابزارهایی که به شبکهی جاسوسی تجاری بزرگی متصل هستند. کجا میرویم، چه کاری انجام میدهیم، دربارهی چه موضوعی صحبت میکنیم، با چه کسی گفتوگو میکنیم و چه شخصی را ملاقات میکنیم؟ همهی این موارد بهوسیلهی ابزارهای استفادهشدهی ما ثبت و جمعآوری میشوند تا بعدا از ارزش آنها استفاده شود.
لری پیج (چپ) و سرگئی برین (راست)
شرکتهایی همچون گوگل و اپل و فیسبوک میدانند چه زمانی یک زن برای سقط جنین به کلینیک رجوع میکند. حتی اگر آن زن هیچکس را از این مسئله آگاه نکند؛ اما مختصات ارائهشدهی مکانیاب گوشی وی همهچیز را برملا میکند.
این شرکتها بسیار به ما نزدیک هستند؛ آنها به چیزهایی واقف هستند که حتی نزدیکان ما نیز از آنها اطلاعی ندارند. در دنیای مدرن اینترنتی، این نوع جاسوسی شخصی به امری رایج تبدیل شده است. این نوع جاسوسی همچون اکسیژنی که تنفس میکنیم، مشاهدهکردنی نیست؛ اما حتی در این جامعهی پیشرفته و تشنهی داده، گوگل ازنظر گستره و قدرت جمعآوری اطلاعات از دیگران پیشی گرفته است.
مقالههای مرتبط:
با گسترش اینترنت، گوگل نیز به گستردهشدن ادامه داد. مهم نیست این شرکت کدام سرویس خود را ارائه میکند یا به چه بازاری وارد میشود؛ بههرحال، نظارت و پیشبینی اعمال کاربران در قلب کسبوکار آنها جای دارد. حجم دادههایی که در شریانهای گوگل حرکت میکنند، فراتر از حد تصور است. در پایان سال ۲۰۱۶، سیستمعامل موبایل گوگل یا همان اندروید، روی ۸۲ درصد از تمامی گوشیهای همراه بهفروشرفته در سراسر جهان نصب شده بود. در میانهی سال ۲۰۱۷ نیز، بالغبر دو میلیارد نفر از مردم جهان از این سیستمعامل استفاده میکردند.
روزانه میلیاردها جستوجو در گوگل انجام میشوند، افراد مختلف در سرویس یوتیوب ویدئو میکنند و سرویس پست الکترونیک جیمیل نیز بیش از یک میلیارد نفر کاربر فعال دارد. بهعبارتِدیگر، گوگل به اکثر ایمیلهای ردوبدلشده در جهان دسترسی دارد. برخی از تحلیلگران تخمین میزنند یکچهارم ترافیک اینترنت آمریکایشمالی از سِرورهای گوگل عبور میکند. بااینحال، نمیتوان گوگل را بهعنوان یکی از شرکتهای متصل به اینترنت بهحساب آورد؛ بلکه گوگل همان اینترنت است.
غول دنیای جستوجو گونهای جدید از تراکنشهای تجاری را خلق کرده است؛ بدینشکل بهجای پرداخت پول، کاربران در ازای استفاده از سرویسهای گوگل دادههای خود را به این شرکت میفروشند. سرویسهای ارائهشدهی غول دنیای جستوجو، صرفا ابزارهایی هستند که به جلب توجه کاربران بهسوی گوگل و جمعآوری دادههای آنها کمک میکنند. سپس، همین دادهها و توجه کاربران به آگهیدهندگان فروخته میشوند. گوگل از دادههای کاربران برای قدرتبخشیدن به امپراتوری خود استفاده کرده است. در اوایل ۲۰۱۸، شرکت مادر گوگل، یعنی آلفابت، ۸۵ هزار و ۵۰ نفر کارمند داشت که در ۷۰ دفتر کاری در ۵۰ کشور مختلف مشغول بهکار بودند.
ارزش مالی این شرکت در انتهای سال ۲۰۱۷، معادل ۷۲۷ میلیارد دلار بود که باعث میشد غول دنیای جستوجو پس از اپل، بهعنوان دومین شرکت ارزشمند جهان شناخته شود. سود کسبشدهی اهالی مانتنویو در سهماههی ابتدایی سال ۲۰۱۸ نیز، معادل ۹.۴ میلیارد دلار بود.
درعینحال، دیگر شرکتهای اینترنتی برای بقای خود به گوگل وابسته هستند. اسنپچت (Snapchat)، توییتر، فیسبوک، لیفت و اوبر تماما کسبوکارهای چندمیلیارد دلاری هستند که به سیستمعاملی موسوم به اندروید وابسته هستند؛ سیستمعاملی که به گوگل تعلق دارد. دراینبین، گوگل که نقش صاحبخانه را برعهده دارد، از موفقیت این شرکتها سود میبرد. هرچه مردم بیشتری از این ابزارهای همراه استفاده کنند، دادههای بیشتری نیز دراختیار ساکنان مانتنویو قرار میگیرد.
گوگل چه چیزهایی دربارهی ما میداند و چهچیزی را میتواند حدس بزند. جواب این سوال ساده بهنظر میرسد: «هرچیزی!» اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل در سال ۲۰۱۰، صداقت بهخرج داد و گفت:
یکی از چیزهایی که درنهایت اتفاق خواهد افتاد، این است که دیگر لازم نخواهد بود چیزی را تایپ کنید؛ چراکه میدانیم کجا هستید و کجا بودهاید. ما تقریبا میتوانیم حدس بزنیم به چه چیزی فکر میکنید.
وی در ادامهی سخنانش افزود:
روزی در مکالمهای متوجه شدیم که حتی میتوانیم تلاش کنیم اوضاع بازار بورس را پیشبینی کنیم. سپس، متوجه شدیم این کار غیرقانونی است و از انجام آن دست کشیدیم.
فکرکردن به این مسئله ممکن است وحشتناک باشد؛ اما گوگل دیگر آن شرکت نوپای کوچک و دوستداشتنی نیست. غول دنیای جستوجو شرکتی بزرگ و جهانی است که برنامههای سیاسی خود را دنبال میکند و هدف اصلیاش بهحداکثررساندن سود سهامدارانش است. حال، تصور کنید شرکتهایی همچون فیلیپ موریس (شرکتی فعال در زمینهی دخانیات)، گلدمن ساکس یا یکی از پیمانکارهای نظامی همچون لاکهید مارتین بدینگونه به دادههای مردم دسترسی داشته باشند.
اریک اشمیت
مدت کوتاهی پس از اینکه برین و پیج، گوگل را بهعنوان شرکتی تجاری بهثبت رساندند، آنها مأموریت بزرگتری پیش روی خود دیدند. این دو شخص فقط درحالساخت موتور جستوجویی با هدف ارائهی تبلیغات هدفمند نبودند؛ بلکه آنها درحالمنظمسازی اطلاعات جهان بودند تا آن را دردسترس همگان قرار دهند و این دادهها را به وسیلهای ارزشمند برای همه تبدیل کنند. چنین دیدگاهی حتی از اندیشههای افراد حاضر در پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، هم فراتر میرود.
با رشد گوگل و سلطهی آن بر اینترنت، این شرکت جنبهی دیگری هم به خدمات خود اضافه کرد؛ جنبهای که کمتر افراد به آن توجه میکردند: گوگل به پیمانکاری دولتی تبدیل شده بود. تمام پلتفرمها و خدمات ارائهشدهی گوگل بهمنظور نظارت بر زندگی مردم استفاده میشوند. دادههای بهدستآمده از تمام کاربران میتوانند برای سازمانهای دولتی ایالات متحدهی آمریکا هم مفید باشند. دراینمیان، میتوان به ارتش، سازمانهای جاسوسی، پلیس و مدارس اشاره کرد که در جمع مشتریان دولتی گوگل قرار میگیرند. جالب است بدانید عامل تمام این تغییرات، پلتفرم نوپایی بهنام گوگلارث (Google Earth) بود.
تولد Google Earth
در سال ۲۰۰۳، شرکتی موسوم به Keyhole در سنفرانسیسکو اوضاع وخیمی را سپری میکرد. نام این شرکت شبیه به برنامهی ماهوارههای جاسوسی سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) در دههی ۱۹۶۰ بود و از یکی از شرکتهای بازیسازی منشعب شده بود. شایان ذکر است در سال ۲۰۰۳، تنها دو سال از فعالیت این شرکت میگذشت.
بهگفتهی مدیرعامل این شرکت، جان هنکی، ایدههای وی از رمان علمیتخیلی Snow Crash نوشتهی نیل استفانسوننشئت گرفته بودند. قهرمان این رمان از نرمافزاری استفاده میکرد که «شرکت مرکزی اطلاعات» آن را تولید کرده بود. این نرمافزار نوعی ابزار واقعیت مجازی و طراحیشده بود تا ذرهذرهی اطلاعات فضایی را دنبال کند. اطلاعاتی از قبیل نقشهها، دادههای آبوهوایی، برنامههای ساختوساز و اطلاعات مرتبط با ماهوارههای جاسوسی.
ریشهی Keyhole به دنیای بازیهای رایانهای بازمیگشت؛ اما ایدهی مدیرعامل این شرکت رنگ واقعیت بهخود گرفت. آنها با بههم چسباندن تصاویر ماهوارهای و هوایی، الگویی سهبعدی و بینقص از زمین تهیه کردند. این محصول ابزاری شگفتانگیز بود؛ ابزاری که به هر کاربر اینترنت اجازه میداد برفراز هر مکانی به پرواز درآید. تنها مشکل این بود که Keyhole در زمان خوبی محصولش را به بازار عرضه نکرده بود. محصول Keyhole در زمانی عرضهشده بود که رشد اقتصادی شرکتهای حوزهی فناوری با افت روبهرو شده بود. بهدلیل کمبود سرمایه، Keyhole در موقعیت خطرناکی قرار گرفته بود؛ اما تنها اندکی پیش از نابودی، این شرکت را همان سازمانی نجات داد که ایدهی اولیهی خود را از آن بهدست آورده بود. فرشتهی نجات این شرکت سازمانی نبود جز سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحدهی آمریکا (CIA).
در سال ۱۹۹۹ و در اوج رشد تجاری شرکتهای حوزهی فناوری، CIA به تأسیس شرکتی سرمایهگذاری موسوم به In-Q-Tel دست زده بود. هدف این شرکت سرمایهگذاری در شرکتهای نوپایی بود که اهداف آنها با نیازهای اطلاعاتی این سازمان همراستا بودند. Keyhole نیز بهعنوان گزینهای بینقص در این زمینه بهحساب میآمد.
سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحدهی آمریکا مبلغ نامشخصی دراختیار Keyhole قرار داد. توافق میان این شرکت و CIA در اوایل سال ۲۰۰۳ و در قالب همکاری با آژانس ملی اطلاعاتیجغرافیایی به مرحلهی نهایی رسید. این آژانس مجموعهای است با ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر کارمند و بودجهای ۵ میلیارد دلاری. این مجوعه که بهاختصار NGA (مخفف National Geospatial-Intelligence Agency) نامیده میشود، وظیفهی ارائهی اطلاعات ماهوارهای به CIA و وزارت دفاع آمریکا را برعهده دارد. شعار NGA این است که مأموریت آنها را بازتاب میدهد: «زمین را بشناس و راه را نشانبده و جهان را درک کن».
سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحدهی آمریکا و NGA صرفا به سرمایهگذاری در در Keyhole مشغول نبودند؛ بلکه از مشتریان این شرکت نیز بهشمار میرفتند. یکی از کارهایی که این دو سازمان انجام میدادند، انجام تغییرات اختصاصی در نقشهی مجازی Keyhole بود تا آن را با نیازهای خود تطبیق دهند.
چند ماه پس از سرمایهگذاری In-Q-Tel، نرمافزار ارائهشدهی Keyhole با خدمات عملیاتی ارتش آمریکا یکپارچه شده بود و از آن برای پشتیبانی از نیروهای آمریکایی در عراق استفاده میشد. مسئولان امنیتی از سادگی نقشههای مجازی شبیه به «بازیهای رایانهای» شگفتزده شده بودند. آنها همچین امکان اضافهکردن لایههایی از اطلاعات تصویری بر دیگر اطلاعات ارائهشده در نقشه را تحسین میکردند. تنها محدودیت موجود، دادههای ارائهشده به نرمافزار و اطلاعات پیوستشدنی به نقشه بودند. از جملهی این اطلاعات میتوان به حرکت نیروها، ذخیرهی تسلیحات، وضعیت آنی آبوهوا و دریاها، ایمیلها و تماسهای ردیابیشده و مکان تلفنهای همراه بود.
مقالههای مرتبط:
محصول Keyhole به تحلیلگران اطلاعاتی، فرماندهان حاضر در صحنهی نبرد، خلبانان نیروی هوایی و دیگر افراد تواناییهایی میداد که بیشباهت به توانایی گوشیهای هوشمند و رایانههای امروزی برای نشاندادن نقشهها نبود. همچنین، نقشههایی که امروزه دراختیار کاربران عادی قرار دارند، رستورانها، کافیشاپها، موزهها، اطلاعات ترافیکی و مسیرهای تردد مترو را نشان میدهند.
باوجوداین، افسران نظامی، تنها کسانی نبودند که به نقشههای Keyhole علاقه داشتند؛ بلکه سرگئی برین نیز بسیار به این نقشهها علاقهمند بود. او بهاندازهای مجذوب محصول Keyhole بود که اصرار میورزید تا شخصا نحوهی کارکرد این نقشهها را به مدیران گوگل نشان دهد. براساس داستانی که در وبسایت Wired منتشر شده، برین سرزده وارد یکی از جلسات شرکت شد. شخصی که درحالسخنرانی بود، مجبور شد کارش را نیمهتمام بگذارد و در همان زمان، برین به حاضران نشان داد چگونه میتواند با نقشههای Keyhole برفراز خانههایشان پرواز کند.
در سال ۲۰۰۴، یعنی همان سالی که گوگل به شرکت سهامی عام تبدیل شد، Keyhole و شرکتهایی که ازسوی CIA در Keyhole سرمایهگذاری کرده بودند و دیگر داراییهای آنها را غول دنیای جستوجو خرید. در این زمان، همان شرکت قدیمی Keyhole با نام Google Earth باردیگر متولد شد.
ورود به بازی بزرگان
تصاحب Keyhole بهمنزلهی عطفگاهی برای گوگل بود؛ چراکه ازاینپس، گوگل فقط با کاربران عادی روبهرو نبود؛ بلکه دولت ایالات متحدهی آمریکا نیز به جمع مشتریان غول دنیای جستوجو اضافه شده بود. در جریان خرید این شرکت، یکی از مدیران In-Q-tel بهنام راب پینتر هم به گوگل پیوست. پینتر شخصی نزدیک به سازمانهای اطلاعاتی و نظامی بود و با واحد عملیاتهای ویژهی ایالات متحدهی آمریکا و CIA و شرکتهای سرشناس دفاعی همچون Raytheon و نورثروپ گرومن و لاکهید مارتین روابط تنگاتنگی داشت.
گوگل واحد جدیدی موسوم به «گوگل فدرال» را تأسیس کرد و پینتر را هم به مدیریت این واحد برگزید. محل کار او نیز در منطقهی رستون در ایالت ویرجینیا بود که با دفتر CIA در منطقهی لانگلی فاصلهی چندانی نداشت. وظیفهی پینتر این بود که با لابیگری بهنفع گوگل، بخشی از قراردادهای پرسود نظامی و اطلاعاتی را بهنفع شرکت متبوعش بهدست آورد. پینتر شغلش را اینگونه توصیف میکند:
تبلیغ و بهکارگیری راهکارهای سازمانی گوگل برای مجموعهای از کاربران در سراسر جامعهی اطلاعاتی و نظامی.
البته، گوگل پیش از این نیز توانسته بود برخی قراردادهای اطلاعاتی را بهدست آورد. برای مثال، در سال ۲۰۰۳ این شرکت قراردادی به مبلغ ۲.۱ میلیون دلار با سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) امضا کرد تا ابزار جستوجوی اختصاصی با قابلیت بررسی اسناد در ۲۴ زبان مختلف را برای این سازمان تهیه کند. پشتیبانی تمام وقت نیز از دیگر بخشهای همین قرارداد بود.
در سال ۲۰۰۴ نیز، گوگل موفق شد قراردادی در زمینهی جستوجو با CIA منعقد کند. مبلغ این قرارداد مشخص نیست؛ اما این سازمان از گوگل خواسته بود در صفحات جستوجوی داخلی CIA، نشان سازمان را داخل یکی از حروف O در نام Google قرار دهند. داگلاس ادواردز، مدیر ارشد بازاریابی و مدیریت برند گوگل، در سال ۲۰۱۱ در کتابش بهنام «احساس خوشبختی میکنم: اعترافهای کارمند شمارهی ۵۹ گوگل» مینویسد:
به نمایندهی فروشمان گفتم اگر آنها قول دادند کسی از این مسئله باخبر نمیشود، اجازهی این کار را صادر کند. نمیخواستم این مسئله موجب وحشت افرادِ فعال در زمینهی حریم شخصی شود.
نکتهی مهم این است که پس از تصاحب Keyhole، تعداد چنین قراردادهایی روبهفزونی نهاد. در سال ۲۰۰۶، اهالی مانتنویو تعداد گستردهای از مدیران و نمایندگان فروش را از نیروی زمینی، نیروی هوایی، Raytheon، CIA و لاکهید مارتین و همچنین از میان عوامل حزب جمهوریخواه استخدام کردند.
با وجود تبدیل گوگل به شرکتی چندمیلیارد دلاری با ماهیتی فراملیتی، این شرکت همچنان توانسته بود ظاهری بیگناه را برای خود حفظ کند. درحالیکه تیم روابطعمومی گوگل تمام تلاشش را بهکار میبست تا نقاب انساندوستی بر چهرهی گوگل باقی بماند، مدیران اجرایی این شرکت راهبردی را دنبال میکردند تا در عصر اینترنت، غول دنیای جستوجو به جایگاهی شبیه به جایگاه لاکهید مارتین، غول دنیای تسلیحات دست پیدا کند. براساس گفتههای پینتر در سال ۲۰۰۸، هرساله تعداد کارکنان مجموعهی گوگل فدرال سهبرابر میشد و به کمک افرادی که در درون شرکتها و سازمانها به بهنفع گوگل لابیگری میکردند، کسبوکار قراردادهای نظامی و اطلاعاتی اهالی مانتنویو روبهگسترش مینهاد.
در سال ۲۰۰۷، گوگل با همکاری لاکهید مارتین به طراحی سیستمی بصری برای NGA (آژانس ملی اطلاعاتی-جغرافیایی) دست زد. این سیستم محل پایگاههای ارتش و نیز مناطق سنّینشین و شیعهنشین شهر بغداد را به نظامیان آمریکایی نشان میداد. با وجود سابقهی درگیریها و پاکسازیهای قومی در این منطقه، چنین اطلاعاتی برای ارتش ایالات متحدهی آمریکا بسیار مفید بود. در سال ۲۰۰۸ نیز، گوگل قراردادی برای اداره و مدیریت سِرورها و سیستم جستوجوی دانشنامهی امنیتی CIA بهدست آورد. این دانشنامه نوعی بانک اطلاعاتی از مطالب امنیتی است که براساس الگوی ویکیپدیا ساخته شده است و بهطور مشترک آن را CIA و NSA و پلیس فدرال آمریکا(FBI) ویرایش میکردند. مدت کوتاهی بعد، گوگل قرارداد نظامی دیگری هم منعقد کرد. طی این قرارداد، پنجاه هزار سرباز به مجموعهای اختصاصی از خدمات همراه گوگل تجهیز میشدند.
افزونبراین، سال ۲۰۱۰ با قرارداد دیگری همراه بود که عمق وابستگی سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحدهی آمریکا به گوگل را آشکار میکرد. در این قرارداد ۲۷ میلیون دلاری که بدون مناقصه و بهطور مستقیم به گوگل واگذار شده بود، مسئولیت ارائهی «خدمات بصری جغرافیایی-مکانی» به NGA برعهدهی گوگل گذاشته شد. با این قرارداد، غول دنیای جستوجو در عمل به «چشمان» سازمانهای اطلاعاتی و دفاعی ایالات متحدهی آمریکا تبدیل شده بود.
رقبای گوگل اعتراض خود را به تصمیم NGA دربارهی انتخابنشدن شرکتها ازطریق فرایند مناقصه اعلام کردند؛ اما این سازمان در دفاع از تصمیم خود ادعا کرد آنها گزینهی دیگری جز گوگل نداشتند. سازمانهای امنیتی از مدتها پیش در برنامههای فوقسرّی، با گوگل همکاری کرده بودند تا فناوریهای مرتبط با Google Earth را براساس نیازهای خود توسعه دهند. در چنین حالتی، آنها انتخابی نداشتند جز ادامهی همکاری با گوگل.
اهالی مانتنویو همواره دربارهی جزئیات و گسترهی قراردادهای خود با سازمانهای نظامی و امنیتی سکوت اختیار کردهاند. نهتنها درآمد حاصل از قراردادهای نظامی و امنیتی گوگل در ستونی مجزا در فهرست درآمد فصلی این شرکت ثبت نمیشود؛ بلکه مجموع درآمدهای حاصل از چنین قراردادهایی هم هیچگاه گزارش نمیشوند.
بااینحال بر اساس تحلیل قراردادهای ثبتشده در بانک اطلاعاتی دولت ایالات متحدهی آمریکا و اطلاعات کسبشده به کمک قانون آزادی اطلاعات، گوگل با سرعت فزایندهای درحالارائهی خدمات خود به سازمانهای دولتی است. اصلیترین ارگانهای نظامی ایالات متحدهی آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی و حتی وزارت امورخارجه ازجمله مشتریانی هستند که از ابزارهایی همچون جستوجوی گوگل و Google Earth و مجموعهی G Suite استفاده میکنند.
در برخی مواقع، غول دنیای جستوجو خدمات خود را بهصورت مستقیم دراختیار دولت قرار میدهد. در برخی مواقع نیز، این کار ازطریق شرکتهای واسطه انجام میشود. برای مثال، لاکهید مارتین، یکی از پیمانکاران نظامی بزرگ، بهعنوان شرکت واسطه برای ارائهی خدمات گوگل به سازمانهای دولتی عمل میکند. دیگر شرکتهای واسط بین گوگل و دولت آمریکا عبارتاند از: Saic (مخفف Science Applications International Corporation) و شرکت بینالمللی کاربردهای علوم (یکی از شرکتهای بزرگ کالیفرنیا) و برخی از کارکنان این شرکت.
بازاری بزرگ و کسبوکاری پرسود
ورود گوگل به بازار قراردادهای نظامی ازنظر اقتصادی توجیهپذیر است. در زمان تشکیل «گوگل فدرال» در سال ۲۰۰۶، وزارت دفاع آمریکا بخش عظیمی از بودجهی خود را به شرکتهای پیمانکار اختصاص میداد. در سال ۲۰۰۶، از بودجهی ۶۰ میلیارد دلاری اختصاص داده شده به امور اطلاعاتی، ۷۰ درصد یا بهعبارتی ۴۲ میلیارد دلار به جیب پیمانکاران سرازیر شده بود.
این بدین معنی است که هرچند هزینهها را دولت پرداخت میکند، کارها را شرکتهایی مانند لاکهید مارتین، Raytheon، بویینگ، Bechtel، Booz Allen Hamilton و دیگر شرکتهای بانفوذ انجام میدهند. شایان ذکر است چنین وضعیتی فقط به بخش دفاعی محدود نمیشود. در سال ۲۰۱۷، دولت فدرال ۹۰ میلیارد دلار در زمینهی فناوری اطلاعات هزینه کرده بود. همین بازار جایگاه پرسودی است که گوگل میخواهد در آن حضوری قدرتمند داشته باشد. موفقیت گوگل در این بازار هم کاملا تضمین شده است؛ چراکه محصولات ارائهشدهی گوگل در زمرهی بهترینها هستند.
درادامه، با مثالی آشنا میشویم که اهمیت گوگل برای دولت ایالات متحدهی آمریکا را به ما نشان میدهد. در سال ۲۰۱۰، پس از نفوذی گسترده به سیستمهای گوگل که منشأ آن به هکرهای چینی نسبت داده میشد، گوگل وارد توافقی مخفیانه با سازمان امنیت ملی آمریکا شد. بهادعای مقامهایی که از جزئیات توافقهای امنیتی آگاه هستند، گوگل موظف شد اطلاعات مرتبطبا ترافیک شبکههای خود را دراختیار سازمان امنیت ملی قرار دهد و درمقابل، این سازمان اطلاعات مرتبطبا هکرهای خارجی را دراختیار غول دنیای جستوجو بگذارد.
شین هریس، یکی از گزارشگران امور دفاعی، دراینباره میگوید:
این، توافقی متقابل بود: اطلاعات درمقابل اطلاعات. از نگاه سازمان امنیت ملی، در ازای تأمین امنیت گوگل، اطلاعات دراختیار این نهاد امنیتی قرار میگرفتند.
دستیابی به چنین توافقی کاملا منطقی جلوه میکرد. برخی از خدمات حیاتی وزارت دفاع و سازمان مرکزی اطلاعات و وزارت امورخارجه ازطریق سِرورهای گوگل ارائه میشدند. گوگل بخشی از خانوادهی نظامی آمریکا بود و در جامعهی این کشور نقشی اساسی ایفا میکرد؛ بنابراین، لازم بود از چنین شرکتی دفاع شود.
نفوذ به تمام سطوح جامعه
باوجوداین، اهالی مانتنویو فقط به همکاری با سازمانهای امنیتی و نظامی بسنده نکردند. آنها تلاشهایی در پیش گرفتند تا به تمام سطوح جامعه نفوذ کنند. سازمانهای غیرنظامیِ فدرال، شهرداریها، فرمانداریها، واحدهای پلیس محلی، مراکز امدادی، بیمارستانها، مدارس دولتی و انواع و اقسام شرکتها و سازمانهای غیرانتفاعی در میان اهداف گوگل قرار داشتند.
در سال ۲۰۱۱، ادارهی ملی اقیانوسی و جوّی که وظیفهی تحقیق در زمینهی آبوهوا و محیطزیست را برعهده دارد، استفاده از خدمات گوگل را شروع کرد. در سال ۲۰۱۴، سازمانهای فعال در شهر بوستون از نیروی پلیس گرفته تا آموزشوپرورش، از خدمات گوگل استفاده کردند. ۷۶ هزار نفر از کارکنان سازمانی در شهر بوستون برای انجام امور سازمانی به خدمات گوگل وابسته هستند؛ حتی مواردی همچون ایمیلهای قدیمی هم به سرویس اَبری گوگل منتقل شدند. سازمان جنگلبانی و ادارهی فدرال مدیریت بزرگراهها هم از دیگر مشتریانی هستند که از Google Earth و سیستم پست الکترونیک گوگل (جیمیل) استفاده میکنند.
در سال ۲۰۱۶، شهرداری نیویورک قراردادی با گوگل بهمنظور برپاکردن ایستگاههای وایفای مجانی در سراسر شهر منعقد کرد. درعینحال، ایالتهایی همچون کالیفرنیا و نوادا و آیووا هم برای پیشبینی و دستگیری مجرمان سوءاستفادهکننده از نظام خدمات اجتماعی، به پلتفرم رایانش اَبری گوگل متکی هستند. علاوهبر اینها، افزونبر نیمی از مدارس دولتی ایالات متحدهی آمریکا هم زیر سلطهی گوگل قرار دارند.
در جریان کنفرانسی در سال ۲۰۱۳ که بهمنظور اعطای قراردادهای دولتی در ایالت وایومینگ برگزار شده بود، اسکات سیابتری، نمایندهی فروش گوگل فدرال، در گفتوگو با کارکنان دولت به این موضوع اشاره کرد که خدمات این شرکت امکان تحلیل هوشمند را دراختیار فرماندهان و مدیران و افسران پلیس قرار میدهد. بهادعای سیابتری، گوگل به مشتریان خود اجازه میدهد در زمان مناسب، به اطلاعات مناسب دست پیدا کنند. وی در ادامه اظهار کرد:
آنچه انجام میدهیم این است که امکان جمعآوری و هماهنگسازی و استفاده از [اطلاعات] را فراهم میکنیم.
سیابتری از نظارت بر شیوع بیماری آنفولانزا، نظارت بر گسترش سیل و آتشسوزی جنگلها، کنترل اجرای قوانین بهصورت امن، یکپارچهسازی دوربینهای امنیتی و سیستمهای تشخیص چهره و حتی واکنش به تیراندازی در مدارس بهعنوان مثالهایی از کاربردهای خدمات گوگل یاد کرد. وی در تشریح کاربرد خدمات گوگل برای واکنش به تیراندازی در مدارس توضیح داد:
بهطور فزاینده با این تقاضا روبهرو هستیم که نقشههای مدارس در مناطق مختلف را منتشر کنیم. اگر با تیرانداز در مدرسه درگیر باشیم، باید بدانیم هرچیزی در چه مکانی قرار دارد. توانایی مشاهدهی نقشهی مدرسه و اجزای موجود در بخشهای مختلف مدرسه با کمک گوشیهای هوشمند، در چنین وضعیتی میتواند برای نجات جان افراد مهم باشد.
چند ماه پس از صحبتهای سیابتری در وایومینگ، او با مقامهای شهر اوکلند در ایالت کالیفرنیا دیدار کرد تا دربارهی همکاری در زمینهی ساخت مرکز مراقبتهای پلیس به مذاکره بنشیند.
گوگل با دادههای کاربران چه میکند؟
ترکیب خدمات نظامی، انتظامی، دولتی، آموزشی، تجاری و خدمات مشتریمحور، آنهم بهگونهای که تماما از مجرای سِرورهای گوگل عبور میکنند، همچون زنگخطر میتواند باشد. وکلا از تجاوز سرویس پست الکترونیک گوگل به حریم روابط میان وکلا و موکلان نگران هستند. والدین نیز از خود میپرسند غول دنیای جستوجو از اطلاعات جمعآوریشده از کودکانشان در مدرسه به چه منظوری استفاده میکند. بهراستی، دادههایی که در رگهای گوگل در جریان هستند، به چه منظوری استفاده میشوند؟ آیا تمام آنها به سیستم نظارتی بزرگ گوگل وارد میشوند؟ حدومرزهای درنظر گرفتهشدهی گوگل به کجا ختم میشوند؟ آیا اصلا حدومرزی وجود دارد؟ در پاسخ به تمام این پرسشها، ساکنان مانتنویو فقط پاسخهایی مبهم و متناقض میدهند.
گفتنی است چنین دغدغههایی فقط به گوگل مربوط نمیشوند. پشت نقاب هر شرکت بزرگی که روزانه از خدماتش استفاده میکنیم، سیستم نظارتی خصوصی بزرگی بنا شده که با دولت همکاری میکند. اگر به تصویر بزرگتر نگاه کنیم، تفاوتی میان همکاری گوگل و دیگر شرکتها با دولت ایالات متحدهی آمریکا وجود ندارد؛ بلکه صرفا گسترهی این همکاریها متفاوت است. گستره و عمق همکاری گوگل با سازمانهای دولتی و استفاده از فناوریهای این شرکت بهوسیلهی این سازمانها است که باعث میشود بیش از دیگر شرکتها زیر ذرهبین قرار بگیرد.
گوگل فقط پیمانکار اطلاعاتی نیست؛ بلکه شرکتی بزرگ و جاهطلب است. این شرکت اغلب نقش سازمان همتا را برای آژانسهای دولتی بازی میکند. غول دنیای جستوجو از منابع و قدرت مالی خود استفاده میکند تا شرکتهای بزرگ نظامی را با خود همراه کند.
در سال ۲۰۰۸، گوگل در زمینهی ماهوارهی جاسوسی GeoEye-1 با آژانس ملی اطلاعاتیجغرافیایی همکاری کرد و در زمان پرتاب ماهواره، نشان تجاری گوگل روی بدنهی راکت حامل بود؛ علاوهبراین، غول دنیای جستوجو حق انحصاری استفاده از دادههای جمعآوریشدهی این ماهواره برای ایجاد نقشههای آنلاین را بهدست آورد.
درحالحاضر، گوگل شرکت بوستون داینامیکس را خریده است؛ شرکتی که پیشازاین در زمینهی فروش رباتهای نظامی به ارتش آمریکا ناکام مانده بود. سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری در CrowdStrike نیز ازجمله دیگر اقدامات درخورتوجه گوگل است. با این اوصاف است که گوگل یکی از شرکتهای پیمانکار بزرگ نظامی و اطلاعاتی محسوب میشود. شایان ذکر است کمیتهی ملی حزب دموکرات وظیفهی بررسی نقش هکرهای روسی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا را به این شرکت واگذار کرده بود.
اندیشکدهی Jigsaw نیز ازجمله سازمانهایی است که درکنترل اهالی مانتنویو است. این اندیشکده در زمینهی حل مشکلات مرتبطبا سیاست خارجی، ازجمله تروریسم و سانسور و جنگافزارهای مجازی فعالیت میکند. در سال ۲۰۱۰، اریک اشمیت و جارد کوهن این اندیشکده را تأسیس کردند. کوهنِ ۲۹ ساله ارتباط نزدیکی با وزارت امورخارجهی آمریکا دارد و در دوران ریاستجمهوری جورج واکر بوش و باراک اوباما به خدمت در این وزارتخانه مشغول بوده است. شایان ذکر است در همان زمان، پروژههای مهمی در زمینهی سیاست خارجی و امنیت ملی به Jigsaw واگذار شدند.
برخی از پروژههای Jigsaw برای وزارت امور خارجهی ایالات متحدهی آمریکا عبارتاند از: ۱. نظرسنجی برای دولت آمریکا بهمنظور کمک به آمادهسازی پیشنویس قانوناساسی در کشور جنگزدهی سومالی؛ ۲. ایجاد ابزارهایی برای پیگیری خریدوفروش اسلحه در جهان؛ ۳. کمک به ایجاد شرکتی نوپا برای مبارزه با سانسور اینترنتی در چین.
یکی دیگر از پلتفرمهای ایجادشدهی Jigsaw، ابزاری است که برای مبارزه با جذب افراد بهوسیلهی سازمانهای تروریستی ازطریق اینترنت ایجاد شده است. این سیستم آن دسته از کاربرانِ علاقهمند گوگل به موضوعات تندروانه را شناسایی و آنها را به سمت صفحات اینترنتی و ویدئوهای آمادهشدهی وزارت امورخارجهی آمریکا هدایت میکند. این صفحات و ویدئوها حاوی مطالبی هستند که میتوانند کاربران را از عضویت در سازمانهای تروریستی منصرف کنند. گوگل از این کار با عنوان «روش هدایتی» نام میبرد و کوهن هم آن را بهعنوان نوعی مبارزه با شورشهای آنلاین تلقی میکند.
در سال ۲۰۱۲، پس از شدتگرفتن درگیریها در سوریه و پشتیبانی آمریکا از برخی طرفهای درگیر جنگ، وظیفهی ارائهی نقشههایی با جزئیات بالا به Jigsaw واگذار شد. در عمل، Jigsaw باعث میشود مرز میان سیاستهای خصوصی گوگل و سیاستهای عمومی آمریکا ازبین برود. حتی در یکی از موارد، یکی از مقامهای وزارت امورخارجهی آمریکا Jigsaw را به تلاش برای تغییر حکومتهای خاورمیانه متهم کرد. فرد بورتون، مدیر سازمان اطلاعات بینالمللی Stratfor و مأمور پیشین شاخهی اطلاعاتی وزارت امو خارجهی آمریکا دراینباره میگوید:
گوگل پشتیبانی تمامعیار کاخسفید و وزارت امورخارجه را بهدست میآورد. درعمل، آنها مشغول انجام کارهایی هستند که CIA هم توانایی انجام آنها را ندارد.
درمقابل، غول دنیای جستوجو انتقادات مطرحشدهی دیگران را مردود میشمارد. دراینباره، اریک اشمیت در مصاحبه با وبسایت Wired میگوید:
در تغییر حکومتها نقشی نداریم و چنین کاری انجام نمیدهیم؛ اما اگر کار ما به شهروندان قدرت میدهد تا با [کمک] گوشیهای هوشمند و اطلاعات به تغییر در کشور خود دست بزنند، خُب، این احتمالا دستاورد خوبی است؛ اینطور فکر نمیکنید؟
همکاری Jigsaw با وزارت امورخارجه هماکنون نیز نگرانیهایی بههمراه داشته است؛ اما اگر همکاریهای گوگل با این وزارتخانه گستردهتر شود، فعالیتهای Jigsaw فقط بهمنزلهی نوک قله خواهد بود؛ قلهای که هنوز بهطور کامل دیده نشده است. از یک سو، اهالی مانتنویو درحالانعقاد قراردادهای بیشتر با سازمان امنیت ملی هستند و بیشازپیش با دستگاه اطلاعاتی آمریکا پیوند میخورند و از سوی دیگر، شاهد پررنگترشدن نقش گوگل در عرصههای بینالمللی هم هستیم.
در مصاحبهای با نشریهی Financial Times در سال ۲۰۱۴، لری پیج در نگاهی به صد سال آینده میگوید:
اهداف اجتماعی در زمرهی اهداف اصلی ما قرار دارند. حرف ما در گوگل همیشه همین بوده است: برخی سؤالهای اساسی که مردم به آن نمیاندیشند. برای مثال، چگونه مردم را هماهنگ کنیم؟ چگونه به آنها انگیزه بدهیم؟ مسئلهی جذاب دیگر این است که چگونه به نظامهای دموکراتیک خود نظم ببخشیم؟ میتوانیم بسیاری از مشکلاتی را حل کنیم که بهعنوان انسان با آن مواجه هستیم.
آنچه از گفتههای پیج برداشت میشود، این است که از دیدگاه او، گوگل بهعنوان مرکز پیشرفتهای انسان در صد سال آینده قلمداد میشود.
براساس نتایج بررسی و نظرسنجی منپاور (ManpowerGroup)، باتوجهبه افزایش روزافزون استفاده از رباتها و رویکرد شرکت بهسمت استفاده از سیستمهای اتوماسیون صنعتی، کارمندان نگران هستند رباتها شغلشان را از آنها بگیرند و جایگزین نیروی انسانی شوند.
پیشتر نیز گفته شده بود به ازای ورود هر ربات به بازار کار، شش شغل ازدست میرود؛ ولی آیا رباتها شغل شما را خواهند گرفت؟
اخیرا گزارشی با عنوان «نیروی کار انسانی لازم است: رباتها به حضور شما نیاز دارند» منتشر شده و وضعیت درحدود نوزده هزار نیروی انسانی در ۴۴ کشور جهان را بررسی کرده است. براساس این گزارش، در ۶۹ درصد از شرکتهایی که از رباتها استفاده میکنند، تغییری در تعداد کارمندان شان مشاهده نشده است. همچنین، ۱۸ درصد از شرکتهایی که از رباتها استفاده میکنند، خواهان جذب نیروی انسانی بیشتری نیز هستند. در سه سال گذشته، آمار و ارقام نیروی انسانی مشغول به کار یا جذب نیروی جدید در چنین شرکتهایی افزایش نیز یافته است.
همچنین براساس اطلاعات آماری این گزارش، ۲۴ درصد از شرکتهایی که در دو سال گذشته در حوزهی فناوریهای دیجیتال و اتوماسیون سرمایهگذاری کردهاند، درصدد جذب نیروی انسانی بیشتری درمقایسهبا ۱۸ درصد از شرکتهایی هستند که هنوز در این حوزه سرمایهگذاری نکردهاند. فقط ۹ درصد از کارفرمایان شرکتکننده در نظرسنجی سالانه اعلام کردند اتوماسیون بهصورت مستقیم باعث تعدیل نیروی انسانی میشود. این درحالی است که ۴ درصد کارفرمایان نمیدانستند اتوماسیون چه تأثیری بر روند تعدیل یا جذب نیروی انسانی خواهد گذاشت. جوناس پریزینگ، رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل منپاور معتقد است:
رباتهای بیشتر و بیشتری به کارخانهها اضافه میشوند؛ اما شاهد جذب نیروی انسانی بیشتری نیز هستیم. فناوری در حال رشد و توسعه است و مسئولیت ما بهعنوان رهبران حوزهی صنعت آن است که به مقامهای ارشد آموزش (Chief Learning Officers) تبدیل شویم و درجهت یکپارچهسازی نیروی انسانی با ماشینآلات گام برداریم.
مقالههای مرتبط:
براساس اعلام فدراسیون بینالمللی رباتیک، بیش از سه میلیون ربات صنعتی تا سال ۲۰۲۰ در کارخانههای سراسر جهان بهکار گرفته خواهند شد. نظرسنجی منپاور نشان میدهد درحالیکه در سال ۲۰۱۱، تنها ۲۱ درصد شرکتها برنامههای مهارتآموزی به کارمندان خود را دنبال میکردند، در وضعیت فعلی درحدود بیش از ۸۴ درصد شرکتها درنظر دارند تا سال ۲۰۲۰، برنامههای مهارتآموزی به کارمندان خود را در سرلوحهی کار خود قرار دهند. براساس اطلاعات نظرسنجی منپاور، طی دوازده سال گذشته، شرکتها با کمبود نیروی ماهر مواجه هستند و بسیاری از کارخانهها برای استخدام نیروی ماهر در پُستهای شغلی خود با مشکلاتی روبهرو هستند.
براساس نتایج نظرسنجی انجمن BVMW Mittelstand، کشور آلمان با اینکه کمترین نرخ بیکاری را دارد، کمبود نیروی متخصص در شرکتهای کوچک تا متوسط این کشور یکی از مسائلی است که در هنگام ورود به سال ۲۰۱۹ برای آلمان مطرح شده است. تحقیقات Manpower نشان میدهد ۱۶ درصد از شرکتها تقاضای استخدام نیروی متخصص در زمینهی فناوری اطلاعات را دارند. در بخش تولید که رباتهای صنعتی بهصورت فزایندهای وظایف روزمره را انجام میدهند، انتظار میرود شرکتها نیروی انسانی بیشتری در سایر پُستهای شغلی، ازجمله ارتباط با مشتریان با استفاده از مهارتهای ارتباطی و مدیریت و مذاکره استخدام کنند.
انتظار میرود کارفرمایانی از سنگاپور، کاستاریکا، گواتمالا و آفریقایجنوبی، به استخدام نیروی انسانی بیشتری نیاز داشته باشند. این درحالی است که براساس نتایج نظرسنجی، پیشبینی میشود شرکتهایی از بلغارستان، مجارستان، جمهوری چک، نروژ، اسلواکی و رومانی با تعدیل نیروی انسانی روبهرو باشند.
لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهور اعلام کرد با دستگاههای اجرایی که خارج از دستورات شیوهنامهی کارگروه کاهش موانع کسبوکارهای مجازی اقدام به شکایت از فعالان مجازی کنند، براساس قانون برخورد خواهد شد. بهگفتهی وی، زیرپاگذاشتن دستورات شیوهنامهی کارگروه کاهش موانع کسبوکارهای مدنی، نه تنها ممکن است موجب مسئولیت مدنی شود بلکه تعقیب اداری برای آن مقام مربوطه بهدلیل نادیده گرفتن قانون تصویبشده توسط هیات وزیران را نیز به دنبال دارد.
جنیدی، هدف اصلی کارگروه کاهش موانع کسبوکارهای مجازی را کنترل شکایتهای بدنهی دولتی از اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی کشور میداند که منجر به حذف کلی شکایتها نخواهد شد. وی گفت:
در قدم اول هدف ما از تشکیل کارگروه، حمایت از کسبوکارها بود و سپس سعی میکنیم اقدامات دولت را تحت یک چارچوب مشخص درآوریم و مطمئن باشیم دولت در جایی ورود پیدا میکند یا شکایت مطرح میکند که در آن زمینه واقعا جرمی اتفاق افتاده باشد.
مقالهی مرتبط:
جنیدی مخاطب این تکلیف را مستقیما دستگاههای اجرایی عنوان کرد. بهگفتهی وی، دستگاههای اجرایی در صورت شکایت از یک گروه، کسبوکارهای مجازی یا حتی یک بنگاه باید این مشکل را با کارگروه مطرح کنند، چراکه ثبت شکایت و اعلام جرم به پلمب و فیلتر یک سرویس منتهی میشود.
تشکیل این کارگروه سال گذشته و به پیشنهاد وزیر ارتباطات در جلسهی هیات وزیران و بعد از فیلتر شدن گروهی از سایتهای کاریابی آنلاین مطرح شد و بعد از گذشت یک سال، شیوهنامهی کارگروه کاهش موانع کسبوکارهای مجازی بهمنظور کاهش شکایت دولتیها از فعالان حوزهی مجازی به دستگاههای اجرایی ابلاغ شد.
آی گپ با همکاری شرکت مخابرات ایران، خدمات این شرکت را در بستر پیامرسان خود به کاربران ارائه میکند. براساس گفتههای سید مجید صدری، مدیرعامل شرکت مخابرات ایران، خدمات جدید شامل مواردی نظیر پرداخت قبوض، ثبتنام و خدمات الکترونیک تلفن ثابت خواهد بود. وی همچنین به این نکته اشاره کرده است که خدمات ارزش افزوده بر بستر آیگپ نیز به لیست خدمات ارائهشده اضافه خواهد شد.
صدری در خصوص همکاری با پیامرسان آیگپ چنین اظهارنظر کرده است:
شرکت مخابرات ایران با رویکرد حمایت از پیامرسانهای داخلی و تخفیف تعرفه ترافیک به میزان یکچهارم برای این پیام رسانها، بهدنبال حمایت از تولید داخلی و همکاری با کسبوکارهای نوین کشور است.
مقالههای مرتبط:
مدیرعامل شرکت مخابرات همچنین به این نکته اشاره کرده که علاوهبر خدمات مجازی بر بستر آیگپ، امکان تماس تصویری نیز با استفاده از آیگپ فراهم شده است. براساس گفتههای صدری، بخش کیف پول الکترونیک آیگپ در حال سرویسدهی به مشتریان است و از اینرو مشترکان شرکت مخابرات ایران میتوانند از طریق اعتبار تلفن خود در آیگپ، تراکنشهای مالی مخابراتی را انجام دهند.
آیگپ اعلام کرد که در آیندهی نزدیک قابلیت برقراری تماس صوتی با تلفنهای ثابت ممکن خواهد شد. به این ترتیب کاربران آیگپ قادر خواهند بود تا از طریق تماس صوتی مبتنی بر اینترنت، با تلفنهای ثابت ارتباط صوتی برقرار کنند. ضمنا باید به پیشخوان ارائهی خدمات مخابراتی به مشترکین و خدمات حوزهی اینترنت پر سرعت بر بستر آیگپ نیز اشاره کرد.
ایسوس بهعنوان یکی از بزرگترین سازندگان سختافزار بهخصوص سختافزارهای مخصوص بازی شناخته میشود. این شرکت تایوانی در CES 2019 حضور بسیار فعالی داشت و در جریان این رویداد بزرگ که اوایل ماه ژانویه سال ۲۰۱۹ در لاسوگاس ایالات متحده برگزار شد، از محصولات جدید مخصوص بازی و لپتاپهای سری ذنبوک و ویوو بوک خود رونمایی کرد.
حال بخش خاورمیانه Asus با برگزاری مراسمی در شهر دبی در کشور امارات متحده عربی که در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۹ مصادف با ۲۵ دی ۱۳۹۷ برگزار شد، ضمن معرفی محصولات جدیدش برای بازار خاورمیانه برخی از کامپیوترها و قطعات معرفیشدهی خود در CES 2019 برای اولینبار به معرض نمایش گذاشت.
در ابتدای این مراسم جف لو، مدیر منطقه خاورمیانه ایسوس، به روی استیج برگزاری مراسم آمد و ضمن خوشامدگویی و تشکر از رسانههایی که در این مراسم شرکت کردهاند، اعلام کرد که خاورمیانه اولین جایی است که ایسوس تصمیم گرفته محصولات جدید معرفیشدهی خود در CES 2019 را در معرض نمایش بگذارد. وی سپس در ادامهی صحبتهای خود در رابطه با تاریخچه ایسوس صحبتهایی ارائه کرد.
سال ۲۰۱۹، سیامین سالگرد تأسیس این شرکت تایوانی است. از ابتدا شعار ایسوس «در جستوجوی شگفتی» بوده است و پس از دستاوردهای متعددی که در این مدت در زمینههایی مانند آیتی، بخش موبایل، مادربرد، کارت گرافیک و مانیتورهای مخصوص گیمینگ برای ایسوس به دست آمده است، این شرکت کماکان روبهجلو حرکت میکند. در سال ۲۰۰۶، این شرکت با معرفی برند Republic of Gamers بهصورت جدی وارد بازار محصولات مخصوص بازی شد. تابهحال، ایسوس موفق شده است که ۴۵۱۱ جایزه مختلف را دریافت کند. ۱۶ هزار نفر در سرتاسر جهان مشغول به کار در این شرکت هستند که از این تعداد ۵ هزار نفر در بخش تحقیق و توسعه ایسوس قرار گرفتهاند. درآمد ایسوس تنها در سال ۲۰۱۷ برابر با ۱۳ میلیارد دلار بوده است. لو چن در انتهای صحبتهای خود ضمن دعوت از سی چن، تحلیلگر ارشد ارتباطات ایسوس، اعلام کرد که در نمایشگاه CES 2019 ذنبوک، ویوو بوک، نسخه جدید زفیروس و لپتاپ هیبریدی مادرشیپ معرفی شدهاند که در این مراسم به تفصیل در رابطه با آنها صحبت خواهد شد.
فلسفه طراحی محصولات ایسوس برخاسته از مردم است. بنا بهگفتههای سو چن، مهمترین منبع الهام آنها مردم هستند و از این طریق است که ترندهای طراحی روز دنیا مشخص یشود. ترند اصلی طراحی امسال، بازگشت به ریشهها است و به همین دلیل است که دو لپتاپ جدید ایسوس یعنی ذنبوک و ویووبوک، برای طراحی سعی کرده تا به ریشههای خود بازگردد. ذنبوک با طراحی خود سعی دارد به روح کاربر آرامش دهد و از طرف دیگر ویوو بوک به کاربر خود انگیزه و شجاعت بدهد تا بتواند موارد جدیدی را کشف کند. یکی از مهمترین المانها در طراحی ذنبوک، الهام آن از ساعت مچی است. دلیل استفاده از ساعت مچی برای منبع الهام طراحی ذنبوک طراحیای است که هرگز قدیمی نشود. با نگاه به سیر تحول ذنبوکها از سال ۲۰۱۱ تا امسال متوجه میشوید که بسیاری از المانهای اصلی در طراحی این لپتاپ کماکان وجود دارند.
مدل جدید ذنبوک که با شعار Essence of Soul در ذهن طراحی شده است، Zenbook 13s نام دارد. نسبت نمایشگر به بدنهی این لپتاپ ۹۷ درصد بوده اما ایسوس با قرار دادن یک ناچ در بالای صفحه وبکم را نیز در این لپتاپ برای کاربران خود قرار داده است. این لپتاپ ۱۲ونیم درصد نسبت به مدل قدیمیتر خود کوچکتر شده است. اما این کوچکی باعث نشده که ایسوس عملکرد آن را فدا کند. پردازنده Core-i7 نسل هشتم اینتل بههمراه کارت گرافیک مجزای انویدیا MX150، حافظه رم تا ۱۶ گیگابایت و تا یک ترابایت فضای ذخیرهسازی SSD، این لپتاپ را به یک غول کوچک تبدیل کرده است. باریکترین لپتاپ دنیا یعنی Zenbook 13s تا ۱۵ ساعت شارژ نگه میدارد.
دیگر لپتاپ جدید سری ذنبوک ایسوس که در این مراسم معرفی شد، لپتاپ Zenbook 14 است. با اینکه از بسیاری جهات شباهتهای بسیار زیادی به برادر کوچکتر خود دارد، اما دو فرق بسیار بزرگ بین این دو مدل وجود دارد. اولین فرق این لپتاپ نامبرپد هوشمندی است که در ترکپد این ذنبوک ۱۴ تعبیه شده است. ترکپد این لپتاپ بهصورت خودکار قابلیت تشخیص استفاده از نامبرپد یا حرکت دادن نشانه روی صفحه را دارد و به این ترتیب نیازی نیست که کاربر برای استفاده از نشانگر ماوس نامبرپد را خاموش کند. دیگر ویژگی منحصربهفرد Zenbook 14، اسپیکرهای آن است. ذنبوک ۱۴ دارای ۴ اسپیکر است که صدا را به سمت بالا تولید میکنند و توسط شرکت هارمن کاردون تأیید شدهاند. مشخصات سختافزاری Zenbook 14 نیز دقیقا مانند برادر کوچکتر خود است.
سری بعدی لپتاپهایی که سو چن در رابطه با آنها در این مراسم توضیحات ارائه کرد، سری Vivo Book بود. این سری لپتاپها برای کسانی طراحی شده است که همیشه رو به جلو حرکت میکنند. یکی از المانهای منحصربهفرد این لپتاپها، رنگبندی آنها است که امسال دو رنگ Peacock Blue و Coral Crush به رنگهای قبلی این لپتاپ اضافه شده است. لبههای Vivo Book های جدید نیز دارای انحنا است و به همین دلیل بهراحتی میتوان آن را در دست گرفت و بهجای دیگر منتقل کرد. سری جدید ویوو بوک دارای نسبت نمایشگر به بدنه ۸۸ درصدی است. ارگو لیفت، دیگر ویژگیای است که ایسوس در این سری جدید تعبیه کرده است. این ویژگی با بالا آوردن صفحه کلید لپتاپ به کاربر اجازه میدهد که تجربهی تایپ کردن فوقالعاده راحتتری داشته باشد. Vivo Book های سال ۲۰۱۹، ۷.۶ درصد نسبت به نسل قبلی خود کوچکتر شدهاند و از لحاظ قدرتمندی نیز میتوانند تا حد بسیار زیادی نیازهای کاربران خود را برطرف کنند. پردازنده نسل هشتم Core-i7 به همراه کارت گرافیک MX130 و تکنولوژی اینتل اوپتین که به کاربر اجازه میدهد در مولتیتسکینگ عملکرد سریعتری را شاهد باشد، از دیگر ویژگیهای جذاب ویوو بوکهای امسال محسوب میشوند. حافظه ذخیرهسازی ۵۱۲ گیگابایتی SSD به همراه ۲ ترابایت فضای هارد دیسک و تا ۱۶ گیگابایت رم دیگر مشخصات سختافزاری این لپتاپها است. پس از معرفی لپتاپهای جدید غیرگیمینگ ایسوس، فیل لیانگ، مدیر بخش طراحی ایسوس به روی استیج آمد تا در رابطه با محصولات مخصوص بازی معرفیشده در CES 2019 توضیحاتی ارائه کند.
بهگفتهی فیل لیانگ، هدف اصلی محصولات با برند Republic of Games ارائهی بالاترین و بهترین تجربه گیمینگ برای کاربران است. آنها برای طراحی محصولات برند ROG، سه کلمه اصلی را مدنظر خود قرار دادهاند؛ Edgy، که مربوطبه نوآوری میشود، Rebel که در رابطه با طرز فکر است و میخواهد المانهایی را در محصولات قرار بدهد که نشان دهد این محصولات، محصولات عادی نیستند و به همین دلیل شاهد طراحیهای غیرمتقارن و عجیب در این محصولات هستیم و درنهایت Fusion که میخواهد نشان بدهد آنها میتوانند محصولاتی بسازند که برای تمام کارها مناسب هستند. با این سه کلیدواژه اصلی، ایسوس در مراسم CES 2019 از دو محصول پرچمدار مخصوص بازی خود رونمایی کرد. این محصولات لپتاپهای Zephyrus S و Mothership بودند.
لپتاپ مادرشیپ ایسوس، با هدف بازطراحی نحوهی بازی کردن ساخته شده است. این لپتاپ دارای بهترین سختافزارهای موجود است و برای کسانی طراحی شده که میخواهند بهترین را داشته باشند. یک لپتاپ عمودی ۱۷ اینچی که دارای کیبوردی جداشونده است. تمام بدنهی مادرشیپ از یک تکه آلومنیوم CNC شده، ساخته شده است و در مدیریت حرارت نیز عملکرد فوقالعادهای از خود بهجا میگذارد. یکی از مشکلاتی که برای بسیاری از گیمرهایی که روی لپتاپ خود مشغول به بازی هستند وجود دارد، صفحه کلید ثابت آن است. بسیاری از گیمرها علاقه دارند که صفحه کلید خود را با زاویهای نسبت به نمایشگر استفاده کنند. به همین دلیل ایسوس در طراحی Mothership از یک صفحه کلید جداشونده استفاده کرده است که آزادی عمل فوقالعادهای را به کاربر ارائه میکند. حالت کیبورد متصل، حالت استفاده از صفحه کیبورد شخصی، حالت استفاده از کیبورد بهصورت مجزا و حتی حالت چهارمی که میتوان یک نمایشگر دیگر به مادرشیپ متصل کرد؛ همه شیوههایی هستند که گیمرها میتوانند از مادرشیپ استفاده کنند. این لپتاپ جدید تا ۳ صفحهنمایش خارجی را نیز پشتیبانی میکند. نمایشگر ۱۴۴ هرتزی و ۴ اسپیکری که در زیر نمایشگر تعبیه شده است، تجربه فوقالعاده فراگیری را برای گیمرها رقم میزند.
اما لپتاپ دیگر ایسوس، Zephyrus S نام دارد. این لپتاپ برای کسانی طراحی شده است که ضمن اینکه از رایانه خود برای بازی استفاده میکنند، اما لپتاپ کارشان نیز به حساب میآید. به همین دلیل در طراحی این لپتاپ سعی شده است تا ضمن حفظ عملکرد، زبان طراحیای انتخاب شود که تفاوت خیلی زیادی با لپتاپهای کاری عادی نداشته باشد. در طراحی زفیروس اس نیز دقیقا همان سه کلیدواژه Edgy، Rebel و Fusion حفظ شده است. این لپتاپ باریکترین لپتاپ گمینیگ دنیا است که دارای کارت گرافیک انویدیا RTX 2080 Max-Q است. ۸۱ درصد نسبت نمایشگر به بدنه دارد و در حقیقت یک لپتاپ ۱۷ اینچی است که در بدنه یک لپتاپ ۱۵ اینچی قرار گرفته شده است. زفیروس اس جدید نسبت به نسل قبلی خود ۲۳ درصد کوچکتر و ۴۰ درصد باریکتر شده و دارای یک دکمه مخصوص برای تنظیم حجم صدا است. فیل لیانگ برای ثابت کردن حرفهای خود، یک کولهپشتی مخصوص لپتاپهای ۱۵ اینچی را به روی استیج آورد و از درون آن لپتاپ زفیروس اس ۱۷ اینچی را بیرون کشید.
پس از اتمام سخنان فیل لیانگ نوبت به ساشا کرون، مدیر بخش بازاریابی تکنیکال ایسوس رسید. ساشا کرون در رابطه با دستاوردهای جدید این دو محصول جدید شروع به صحبت کرد. او سخنان خود را با وضعیت و جایگاه مستحکم برند ایسوس در خاورمیانه شروع کرد و در ادامه گفت در طراحی و ساخت مادرشیپ، مهمترین نکته، نظر کاربران بوده است. لپتاپهایی که بهعنوان جایگزین رایانههای شخصی خریداری میشوند معمولا سایز بسیار بزرگی دارند و به همین دلیل آنها تصمیم به ساخت مادرشیپ گرفتند. آنها بهراحتی میتوانستند لپتاپهای قبلی خود را با سختافزار جدید بهروزرسانی کنند اما با نظرسنجیهای که برگزار کردند، تصمیم به ساخت Mothership گرفتند. کیبوردی که در مادرشیپ تعبیه شده، در هنگام وصل بودن بهطور خودکار شارژ میشود و هنگام جدا کردن ازطریق فرکانس رادیویی ۲.۴ هرتز با مادرشیپ در تماس است. همچنین این کیبورد تا ۸ ساعت باتری در خود نگه میدارد. اما دلیل اصلی انتخاب یک کیبورد جداشونده، شخصی بودن آنها است. بسیاری از افراد به صفحه کلیدهای خود عادت دارند و عوض کردن آنها برایشان سخت است. مادرشیپ این اجازه را به کاربران میدهد تا بهراحتی از صفحه کلیدهای خود استفاده کنند.
باتوجهبه پایهای که ایسوس در مادرشیپ تعبیه کرده است، این لپتاپ میتواند بین ۱۰۵ تا ۱۲۷ درجه تنظیم شود. برای ساخت هر یک دستگاه مادر شیپ، زمانی حدود ۲۰ ساعت به CNC قطعات فلز اختصاص داده میشود. اما ایسوس این کار را کرد تا بتواند به ضخامتی ۲۰ درصد باریکتر داشته باشد که این عدد در مقایسه با رقبا به ۵۰ درصد رسیده است.
صفحهنمایش مادرشیپ، صفحه نمایشی ۱۴۴ هرتزی با زمان پاسخگویی تنها ۳ میلیثانیه است و اولین لپتاپ با تکنولوژی Wi Fi 6 به حساب میآید و حتی دارای پورت ورودی لن هم است. ایسوس در طراحی این لپتاپ از تکنولوژیهایی استفاده کرده است که تا ۵ تا ۱۰ سال آینده خیال گیمر را از بابت سختافزار راحت میکند. اما یکی از مهمترین چالشهای لپتاپهای گیمینگ، سیستمهای خنککنندگی آنها است. بهدلیل حالت منحصربهفرد عمودی مادرشیپ و فنهایی که در پشت این لپتاپ قرار گرفتهاند، هوایی که وارد دستگاه میشود، هرگز بسیار گرم نمیشود و به همین دلیل فنهای مادرشیپ همیشه در حال چرخیدن نیستند. هیتپایپهایی که درون این لپتاپ تعبیه شدهاند، بهصورت هوشمندانهای جایگذاری شدهاند. ایسوس گارانتی میکند که پردازنده مادرشیپ همیشه روی ۴.۸ گیگاهرتز باقی خواهد ماند و حتی تا مواردی تا ۵ گیگاهرتز نیز میتوان آن را اورکلاک کرد. مادرشیپ در نرمافزار بنچمارک سینهبنچ امتیاز ۱۶۵۰ را به دست آورده است. فنهای تعبیهشده در مادرشیپ نیز فنهای ۸۳ تیغهای است که از LPC ساخته شدهاند و حتی دارای فناوری تمیزکردن خودکار نیز هستند.
عملکرد فنهای مادرشیپ نیز بسیار هوشمندانه است. سه حالت ۳۵ دسیبل یا بدون صدا، ۴۵ دسیبل و ماکسیمم سه حالتی هستند که در کاربر میتواند از بین آنها انتخاب کند. یک وبکم به همراه مادون قرمز و پشتیبانی از تکنولوژی تشخیص چهره ویندوز هلو به همراه ۴ اسپیکری که در زیر نمایشگر این لپتاپ تعبیه شدهاند و عملکردی شبیه به یک ساندبار را دارند و توانایی تولید صدای فوقالعادهای دارند، از دیگر ویژگیهای مادرشیپ به حساب میآید. کارت گرافیک مادرشیپ نیز کارت گرافیکی ۱۸۰ واتی است که عملکرد فوقالعادهای دارد.
اما کرون در ادامه صحبتهای خود بهسراغ لپتاپ زفیروس اس رفت. این لپتاپ ۱۷ اینچی دارای یک کارت گرافیک Nvidia RTX 2080 Max-Q است و باریکترین لپتاپ مخصوص بازی دنیا به حساب میآید. ۱۸.۷ میلیمتر ضخامت آن بوده و بدنهی آن تماما از فلز ساخته شده است. اولین نسخه از لپتاپ زفیروس، ۱۸ ماه پیش وارد بازار شد و تنها در همین بازهی زمانی کم، این همه تغییر را در آن شاهد هستیم. ۸۱ درصد نسبت بدنه به نمایشگر این لپتاپ است که ممکن است نسبت به ذنبوک و ویوو بوکهای جدید بسیار کم به نظر بیاید اما این نمایشگر دارای فناوری جیسینک انویدیا بوده و همچنین دارای نرخ تازهسازی ۱۴۴ هرتزی است. فناوری بهنام اوپتیموس در این لپتاپ تعبیه شده است که به کاربر اجازه میدهد با خاموش کردن کارت گرافیک در هنگام استفادههای روزمره، عمر باتری لپتاپ را افزایش دهد. زیرا نمایشگرهایی که دارای فناوری جیسینک هستند، همیشه نیاز دارند از کارت گرافیک اصلی استفاده کنند.
با اینکه زفیروس اس فاقد وبکم تعبیهشده روی نمایشگر است، یک وبکم با وضوح تصویر 1080p برای آن ساخته شده است که بهراحتی روی مانیتور قرار میگیرد. این وبکم حتی دارای محلی برای اتصال سه پایه هم است و میکروفونهای تعبیهشده روی آن توانایی حذف صدای اضافی محیط را دارند. وای فای ۵ نیز از دیگر ویژگیهای زفیروس اس است.
هر دو لپتاپ جدید سری ROG ایسوس شارژ ازطریق پورت USB-C را نیز پشتیبانی میکنند و حتی شما میتوانید در هنگامی که از لپتاپ استفاده نمیکنید، با استفاده از یک شارژر موبایل ۵ واتی، لپتاپهای خود را شارژ کنید.
پس از اتمام سخنان کرون، مراسم رونمایی ایسوس از جدیدترین محصولات خود در خاورمیانه به اتمام رسید و حضار فرصت این را پیدا کردند که این محصولات جدید را از نزدیک مشاهده کنند. متاسفانه در رابطه با قیمت و زمان عرضهی این محصولات در این رویداد اطلاعاتی ارائه نشد.
درنتیجهی تعطیلی طولانیمدت دولت آمریکا از تاریخ ۲۲ دسامبر، هزاران دانشمند آمریکایی وارد چهارمین هفته از مرخصی اجباری خود شدهاند. آژانس حفاظت از محیطزیست، ناسا و بنیاد ملی علوم (NSF) از جمله آژانسهای علمی بودهاند که اخیراً ضمن توقف روند بررسی اعطای کمکهای مالی، مجموعهدادههای کلیدی را از دسترس خارج کرده و آزمایشگاههای فدرال و ادارات را بهطور موقت تعطیل کردهاند.
با به بنبست رسیدن روند مذاکرات بودجه بین ریاست جمهوری آمریکا و کنگرهی این کشور، این احتمال وجود دارد که وضعیت فعلی در تعطیلی دولت کماکان تداوم یابد و این بهمعنای ثبت رکورد طولانیترین دورهی تعطیلی دولت در تاریخ آمریکا است. ژورنال علمی نیچر در گزارشی به بررسی اثرات بلندمدت این تعطیلی در توقف پژوهشهای علمی پرداخته است.
برخی از دادهها برای همیشه نابود شدند
ماهیت برخی از آزمایشها بهگونهای است که میتوان آنها را به تعویق انداخت یا متوقف کرد و سپس مجدداً راهاندازی کرد؛ اما برای پژوهشگرانی که علوم طبیعی را مطالعه میکنند، به تعویق انداختن یک مطالعه میتواند بهمعنای ازدسترفتن فرصت مشاهدات بسیار مهمی باشد که تنها در چرخههای بلندمدت روی میدهند.
رولف پترسون، اکولوژیست حیاتوحش از دانشگاه فنی میشیگان هاتن، روی طولانیترین مطالعه در مورد گرگها و گوزنها در جزیرهی رویال از شمال آمریکا نظارت دارد. از تاریخ ۱۹۵۸ میلادی زمستان هر سال، پژوهشگران هفتهها در جزیرهای دورافتاده بهوسعت ۵۴۴ کیلومتر مربع، تغییرات جمعیت حیوانات این ناحیه را رصد میکنند. اما اکنون تمامی زحمات صورتگرفته در این مطالعهی نمادین در معرض خطر قرار گرفته؛ زیرا خدمات پارک ملی کهمدیریت این جزیره را بهعهده دارد، در پی تعطیلیهای اخیر، دسترسی به این منطقه را مسدود کرده است.
فرصت دانشمندان برای جمعآوری دادهها طی زمستان امسال روبه پایان است؛ زمانی که برفها ذوب شود، دانشمندان دیگر قادر به ردیابی گرگها و گوزنها نخواهند بود. پترسون میگوید:
به تأخیر انداختن پژوهش برای چند روز آینده تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد؛ اما پس از آن، هر روز که بگذرد، خسارات جبرانناپذیری به بار خواهد آمد و بالاخره در یک زمان خاص، پیوستگی علمی این پژوهش کاملاً از دست خواهد رفت.
او اضافه میکند که وضعیت فعلی از آنرو دردناک است که دانشمندان اخیراً بهمنظور ارتقای تنوع ژنتیکی سه گرگ ماده را از مینهسوتا به جزیرهی رویال منتقل کردهاند. جمعیت گرگهای این منطقه در سالهای اخیر تنها به دو حیوان (شامل یک پدر و دختر) تقلیل یافته است. تنها با سفر به جزیره رویال میتوان تشخیص داد که آیا گرگهای تازهوارد در حال جفتگیری با تنها گونهی نر باقیمانده در جزیره هستند و آیا این افزایش دوبارهی جمعیت گرگها تأثیری بر جمعیت گوزنهای منطقه نیز داشته است یا خیر.
پترسون تخمین میزند که هزینهی هیئت اعزامی امسال حدود ۳۰۰ هزار دلار بوده که از محل منابع خصوصی و عمومی تأمین شده است؛ این هزینهها شامل هزینههای برگشتناپذیر مربوط به پرواز هوایی و نیز هزینهی ۱۰۰ هزار دلاری تهیهی قلادههای GPS است. قلادهها هماکنون حاضر هستند و تنها باید آنها را روی گردن گوزنها نصب کرد.
در کالیفرنیا نیز در پی جلب یک کشتی تحقیقاتی متعلق به ادارهی ملی اقیانوسی و جوی آمریکا در بندرگاه سندیهگو، انجام یک پژوهش حیاتی درمورد وضعیت شیلات این ایالت به تعویق افتاده است. قرار بود این کشتی در ۶ ژانویهی سال جاری بهمنظور جمعآوری اطلاعات درمورد حیات اقیانوسی (شامل گونههای پلانکتونها و نهنگها) و نیز بررسی فیزیک اقیانوس ازسوی ادارهی تحقیقات شیلات کالیفرنیا اعزام شود.
تأخیر بیشتر در انجام این پژوهش باعث خواهد شد که این تیم نتواند ارزیابی و مقایسهی صحیحی از نتایج پژوهشهای امسال به عمل آورد. چرا که دانشمندان دیگر نمیتوانند برخی از پدیدههای فصلی نظیر تخمگذاری ماهیان را بررسی کنند. برایس سمنز، مدیر ادارهی تحقیقات شیلات کالیفرنیا میگوید:
ما هنوز نمیدانیم که آیا تیم قادر است این سفر دریایی را با تأخیر یا بهصورت فشردهتر به انجام برساند یا اینکه درنهایت مجبور خواهیم شد از دادههای این فصل بهکلی صرفنظر کنیم.
در صورتی که سفر تحقیقاتی امسال لغو شود، این اولین بار طی ۷۰ سال اخیر خواهد بود که فرصت تحقیقاتی زمستانی این پروژه از دست میرود. سمنز در ادامه میگوید:
خسارات وارده غیرقابل محاسبه خواهد بود. در برنامههای پایشی نظیر [این پروژه] تا زمانی که به دادهها نیاز پیدا نشود، به اهمیت واقعی آنها پی نخواهیم برد.
موج دوم تعطیلیها در راه است
بسیاری از مؤسسات علوم دولتی در همان ساعات اولیهی شروع تعطیلیها، اقدام به توقف فعالیتهای خود کردند؛ با این حال، احتمال میرود موج دوم تعطیلیها (شامل مراکز تحقیقاتی مورد حمایت دولت و تأسیسات پیمانکاری) نیز طی هفتههای آتی کلید بخورد.
بخشی از تأسیسات در معرض خطر تعطیلی دربرگیرندهی رصدخانههایستارهشناسی است که بودجهی آنها از سوی بنیاد ملی علوم تأمین میشود؛ اما ادارهی آنها بهعهدهی پیمانکاران است. یکی از این تأسیسات رصدخانهی اپتیکی ملی آمریکا است که خود شامل تلسکوپ ملی کیتپیک در آریزونا و تلسکوپ جمنای میشود. تأسیسات یادشده احتمالاً بودجهی کافی را برای ادامهی فعالیت تا چند هفتهی دیگر دارند؛ اما وضعیت در بعد از این بازهی زمانی، کاملاً نامشخص خواهد بود.
مقالههای مرتبط:
آنتونی بیسلی، مدیر رصدخانه ملی اخترشناسی رادیویی میگوید که اولین بخش از این رصدخانه که در آینده تعطیل خواهد شد، آرایهی عظیم بشقابهای ماهوارهای در نزدیکی نیومکزیکو است. درصورت عدم تزریق بودجه ازسوی بنیاد ملی علوم، این رصدخانه تا پایان ماه ژانویه فاقد نقدینگی خواهد شد. در طی هفته اول ماه فوریه آرایهها تعطیل خواهند شد و پرسنل این بخش مشمول مرخصی اجباری میشوند. بااینحال، این مجموعه احتمالاً همچنان به تأمین تعهدات مالی خود برای آرایهی بزرگ منصوب در شمال شیلی ادامه خواهد داد؛ دلیل این امر، الزام بنیاد ملی علوم در پایبندی به توافقهای قانونی خود با دولت شیلی یاد شده است.
اما همچنان امیدهایی وجود دارد. برخی سازمانهای علمی دولتی از جمله بنیاد ملی علوم و ناسا بهدنبال استفاده از راههای گریزی هستند که به آنها اجازه میدهد نقدینگی لازم را برای حفظ پروژههای بزرگ و مراکز تحقیقاتی فراهم کنند.
یکی از پروژههایی که قرار است مشمول این راهکار شود، رصدخانهی پرتوی ایکس چاندارا است که پیشبینی میشود در ۲۲ ژانویه بودجهی آن به اتمام برسد. این سازه تقریباً سه سال است که مشغول جمعآوری اطلاعات درزمینهی سیاهچاله، اختروش و ابرنواختر بوده و بهرهبرداری از آن هر هفته یک میلیون دلار هزینه روی دست متولیان آن میگذارد. بااینحال، این نوع تأسیسات را نمیتوان بدون نظارت رها کرد؛ زیرا در این صورت، عایقبندی حرارتی آن بهمرور تخریب خواهد شد. اگر کنترلکنندههای نصبشده بهطور منظم زاویهی چرخش سازه را نسبت به خورشید تغییر ندهند، بعضی از قسمتهای سازه ممکن است در معرض دمای بیش از اندازه قرار گیرند. بلیندا ویلکس، مدیر مرکز چاندرا در کمبریج از ماساچوست میگوید:
برای جلوگیری از واردشدن آسیب به چاندرا، مؤسسهی اسمیتسونیان (که بهرهبرداری از رصدخانههای ناسا را بر عهده دارد)، هرگونه ریسک کمبود بودجهای را کاملاً پوشش خواهد داد. این پوشش میتواند ادامهی فعالیت رصدخانه را تا دو ماه تضمین کند.
ویلکس همچنین پیشبینی میکند که ناسا به دنبال کسب مجوزهای قانونی برای ادامه فعالیت چاندرا در زمینههایی باشد که درصورت عدم نظارت، موجب آسیب به این اموال دولتی خواهد شد.
کنسرسیوم غیرانتفاعی UNAVCO در شهر بولدر از ایالت کلرادو نیز در پی راهکارهایی برای ادامهی فعالیت تحقیقات زمینشناسی زیر نظر بنیاد ملی علوم است. تجهیزات این بخش بر اندازهگیری حرکات زمین و پایش جریانهای دادهی آنی مربوط به سیستم هشداردهی زلزله در ایالت کالیفرنیا نظارت دارد.
این کنسرسیوم برآورد کرده که ممکن است بودجهاش، اواخر هفتهی آینده به پایان برسد که اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است روند ارسال داده برای سیستم ShakeAlert متوقف شود و این امر میتواند عواقب سوئی بر دقت اعلان هشدارهای اولیه زلزله در کالیفرنیا داشته باشد. هماکنون، UNAVCO در حال رایزنی با بنیاد ملی علوم و دیگر حامیان خود است تا بلکه بتواند مانع از توقف احتمالی فعالیتهای خود شود.
قشر جوان اولین قربانیان تعطیلیها خواهند بود
دانشمندان تازهکار ازجمله افرادی هستند که در جریان اختلالات رخداده در پژوهشها و درنتیجه قطع حقوق دریافتی خود، متوجه بیشترین آسیب خواهند بود.
باب لیترمن، یک زیستشناس محاسباتی در دانشگاه رودآیلند در کینگستون است که توسط کمکهزینههای تحصیلی دریافتی ازسوی بنیاد ملی علوم حمایت میشود. او تا پایان زمان این تعطیلات، هیچگونه حقوقی دریافت نخواهد کرد. از آنجا که او تنها بهعنوان یک پیمانکار مستقل در نظر گرفته میشود و نه کارمند دولت فدرال یا دانشگاه، نمیتواند از مزایای بیمهی بیکاری در این مدت بهرهمند شود.
اکنون او و همسرش (که او نیز در دانشگاه براون در رودآیلند کار میکند)، در تلاش برای یافتن راهی برای تأمین هزینههای جاری زندگی و حمایت از پسر ۲۱ ماههشان، روبین هستند.
قطع کمکهزینهی تحصیلی لیترمن در عرض چند هفته، تبدیل به یک بحران مالی برای خانوادهی او شد. لیترمن درمورد شرایط زندگیاش در رودآیلند میگوید:
ما بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی، مشغول به این کار شدیم؛ ما واقعاً هیچگونه پساندازی نداریم و شرایط ما واقعاً شکننده است. این کمکهزینهی مالی میتوانست ما را از فقر خارج کند و اکنون، نداشتن حتی کمترین پولی برای تأمین غذای فرزندم، بهمعنای واقعی کلمه وحشتناک است.
دنیکا لومباردوزی یک متخصص اکولوژی جهانی است که از سال ۲۰۱۵ بهعنوان دانشمند پروژه در مرکز ملی تحقیقات جوی (NCAR) در بولدر مشغول بهکار بوده است. اگر تعطیلیهای اخیر به هفتهی آینده کشیده شود، وی با کاهش ۵۰ درصدی درآمد دریافتی خود مواجه خواهد شد؛ چراکه مرکز ملی تحقیقات جوی، خود زیرمجموعهی دانشگاه تحقیقات جوی (UCAR) است و این دانشگاه حدود ۶۰ درصد از بودجهی ۲۱۷ میلیون دلاری خود را از بنیاد ملی علوم دریافت میکند و این بودجه حالا متوقف شده است.
اگر تعطیلی تا ۱۹ ژانویه تداوم یابد، این دانشگاه مجبور خواهد بود دو گزینهی احتمالی را پیش روی ۱۳۰۰ نفر از کارمندان خود بگذارد: دریافت نیمی از حقوق عادی آنها و پرداخت مابقی در زمان بازگشایی دولت یا استفاده از مرخصی اجباری. اگر دولت تا میانهی ماه فوریه بازگشایی نشود، دانشگاه چارهای جز استفادهی گسترده از مرخصی اجباری برای پرسنل خود نخواهد داشت. آنتونیو بوسالچی، رئیس دانشگاه میگوید:
ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا پرسنل بتوانند تا آنجاکه ممکن است مشغول بهکار باقی بمانند. اگر کسی مشمول مرخصی اجباری شود، شانسی برای کار و متعاقباً دریافت حقوق نخواهد داشت.
لومباردوزی در حال حاضر خریدهای عمدهی خود را به تعویق انداخته؛ او حتی فعلاً از پر کردن مخزن پروپان موردنیاز برای پختوپز و گرمکردن خانهاش نیز صرفنظر کرده است.
اثرات تعطیلی دولت در فراسوی مرزهای آمریکا
عواقب اتفاقاتی که در آمریکا رخ میدهند، تنها محدود به همین کشور نخواهد شد. پژوهشگران در کشورهای دیگر نیز هماکنون فشارهای ناشی از این تعطیلی را احساس میکنند.
یک تیم بینالمللی از متخصصان ژئوفیزیک، انتشار یک مدل بهروزرسانیشده از دادههای میدان مغناطیسی زمین را به تعویق انداختهاند. این دادهها بستری حیاتی برای تمام سیستمهای جهتیابی مدرن است که بر فعالیت همهی افراد از برنامهریزان نظامی گرفته تا کاربران گوشیهای هوشمند تأثیر میگذارد. پس از تغییرات چشمگیر رخداده در محل جغرافیایی قطب شمال مغناطیسی، دانشمندان ادارهی ملی اقیانوسی و جوی تلاش کردند تا بهروزرسانی این مدل یک سال زودتر از موعد مقرر انجام گیرد؛ اما تعطیلی اخیر، آنها را وادار به تعویق انداختن ۱۵ روزهی عرضهی این مدل تا ۳۰ ژانویه کرد (البته با فرض اینکه تعطیلی تا آن زمان به پایان میرسد).
در ونکوور کانادا، پژوهشگران اقلیمی که روی ششمین گزارش ارزیابی مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی فعالیت میکنند، در حال برگزاری جلسات خود بدون حضور دانشمندان آمریکایی هستند. پژوهشگران غایب عبارتاند از کو برت، معاون مدیر ادارهی ملی اقیانوسی و جوی (و معاون رئیس این مجمع) بههمراه چهار نفر از گروه ۲۰ نفرهی نویسندگان اولیهی گزارش مجمع که ارزیابی تغییرات اقلیمی را از دیدگاه علم فیزیک بهعهده داشتند.
والری ماسون دلموته، یکی از اقلیمشناسان آزمایشگاه علوم اقلیمی و زیستمحیطی در ژیفسورایوت از فرانسه میگوید که در غیاب این نفرات، نبود تخصص، بینش و صدای آنها احساس میشود.
این تعطیلیها همچنین برنامهی حکومت محلی استان انتاریوی کانادا را برای انتقال یک جفت گرگ بههمراه تولههایشان به جزیرهی رویال مختل کرده است. دانشمندان کانادایی میخواهند این حیوانات را از جزیرهی میچیوپیکوتن اونتاریو منتقل کنند؛ زیرا با انقراض گوزنهای این منطقه، گرگهای شکارچی نیز در معرض گرسنگی و مرگ قرار گرفتهاند.
انتقال گرگها به جزیرهی رویال میتواند به بقای این گونهها کمک کند، تنوع ژنتیکی جمعیت گرگها را در این جزیره بهبود دهد و این فرصت را در اختیار پژوهشگران میگذارد که نحوهی تعامل این حیوانات کانادایی را با همسایگان جدید خود بررسی کنند. برنت پترسون، دانشمند پژوهشگر در وزارت منابع طبیعی و جنگلداری اونتاریو در پیتربورو که مدیریت عملیات نقلوانتقال را نیز بهعهده دارد، بر این باور است که این اقدام، تجربهای نو محسوب میشود.
هماکنون وزارت کانادا میکوشد تا بداند آیا امکان دسترسی به جزیرهی رویال بدون همکاری دولت آمریکا نیز مقدور است یا خیر. از آنجایی که موسم زادوولد گرگها در اواخر ژانویه خواهد بود، آخرین فرصت برای جابهجایی حیوانات میچیوپیکوتن میتواند در اواخر فوریهی سال جاری باشد تا ریسک وارد شدن آسیب به حیوانات ماده در دوران بارداری به حداقل برسد.
ریزش جامعهی پژوهشی افزایش خواهد یافت
با ادامهی تعطیلیها، اکثر دانشمندان دولتی در تلاشاند تا روحیهی خود را حفظ کنند؛ این در حالی است که برخی دیگر نیز به فکر تجدیدنظر درمورد برنامههای حرفهای خود هستند.
یک دانشمند میانردهی فدرال در آریزونا که نخواست نامش فاش شود، میگوید که استفادهی ابزاری سیاسیون از این تخصیص بودجهی موردی کمسابقه نیست. این دانشمند و همسرش که هردو کارمند دولت هستند، یکی از خودروهای خود را به فروش گذاشتهاند تا درصورت ادامهی تعطیلیها، سرمایهی نقدی لازم را در اختیار داشته باشند. این دانشمند درحالیکه مشغول مطالعهی آگهیهای شغلی در لینکدین است، میگوید:
ما همچنین بهدنبال ایجاد تغییراتی جدی در آیندهی خود هستیم، تصمیم ما بر این است که یکی از ما یا هر دو بتوانیم شغل دولتی خود را ترک کنیم.
در مرکز زمینشناسی آمریکا، پژوهشگری که خطرات طبیعی را مطالعه میکند، میگوید که به نظرش رؤسای او در طول این تعطیلی فرصت بهمراتب بیشتری در اختیار خواهند داشت تا وضعیت ادامهی فعالیت کارمندان خود را بررسی کنند. این دانشمند نیز که نمیخواست نامش فاش شود، از هزینههای تحمیلشده ازسوی این جنگ بودجه میان دولت و مجلس میگوید که بیشترین فشار را روی پیمانکاران دولتی و کارمندان ردهپایین وارد میکند.
از آنجا که پژوهشگران بهعنوان «کارمندان ضروری» در نظر گرفته میشوند، به او دستور داده شده است تا بهصورت پارهوقت درزمینهی نظارت بر خطرات طبیعی فعالیت کند. با این حال، او از انجام هرگونه پژوهشی تا زمان بازگشایی مجدد دولت منع شده است. این شرایط بدان معنی است که او نمیتواند پیمانکاران را برای فعالیتهای آتی خود استخدام کند یا برای ارائهی پژوهشهای خود در کنفرانسهای آتی درخواست دهد. بهگفتهی این پژوهشگر، «فرد احساس میکند که هویت او به گروگان گرفته شده است. این بهمانند آن است که شما نوازنده باشید؛ اما حق نواختن هیچ ساز موسیقی را نداشته باشید.»
تعطیلیها میتوانند اثرات ماندگاری بر شغل یک پژوهشگر داشته باشند. تعطیلی سال ۲۰۱۳ باعث شد که فرانک مارکیس، ستارهشناس سیارهای، از یک پژوهشگر دانشگاهی تماموقت به فردی شاغل در ترکیبی از امور آکادمیک و صنعتی تبدیل شود. وقتی تعطیلی آن سال آغاز شد، مارکیس پژوهشگری تماموقت در مؤسسه SETI در مانتینویو از کالیفرنیا بود و در انتظار دریافت پاسخی برای درخواستهای پذیرش خود از سوی ناسا و بنیاد ملی علوم به سر میبُرد. تصمیمگیری درمورد درخواستها تا ماهها پس از پایان تعطیلی آن سال به تعویق افتاد؛ چرا که تمامی مؤسسات در آن زمان در حال پیگیری درخواستهای معوق قبلی بودند. در همین حال، بهعلت اتمام بودجه، مارکیس دیگر نتوانست حقوق دو پژوهشگر دستیار خود را پرداخت کند و درنتیجه، آن دو نیز آزمایشگاه وی را ترک کردند.
او که دیگر از انتظار برای دریافت کمکهای مالی مورد درخواست خود خسته شده بود، بهصورت پارهوقت در شرکتی مشغول بهکار شد که در زمینهی ساخت آینه و فناوریهای اپتیک مورد استفاده در تلسکوپهای بزرگ فعالیت داشت. هماکنون او نیمی از وقت خود را در مؤسسهی SETI و بقیه را در شرکت نوپای یونیاستلار مشغول بهکار است. او درمورد تعطیلیهای سال ۲۰۱۳ میگوید:
من دیگر هرگز نمیخواهم دوباره خانوادهام را در وضعیت آن سال قرار دهم. وقتی با جوانان دربارهی پژوهشهایم صحبت میکنم، اغلب به این موضوع تاکید میکنم که فراموش نکنید اگر یک روز آنها تصمیم بگیرند حقوق شما را قطع کنند، تنها یک دکمه را فشار میدهند و آن روز رویای شما به پایان خواهد رسید. این همان چیزی است که شما بهعنوان یک دانشمند باید برای آن آمادگی داشته باشید.
دیماه امسال، موعد اعمال یک بهروزرسانی گسترده در سرتاسر شبکهی اتریومبود که علاوهبر بهبودهای متعدد در هستهی این رمزارز و بالابردن ضریب اطمینان و پایستگی اتریوم، پیادهسازی ۵ بستهی ضوابط و استاندارد برای بهبود اکوسیستم (EIP - Ethereum Improvement Prposal) را بهدنبال داشت. این بستهها بهطور کلی شامل API جدید برای توسعهدهندگان و مقررات جدید در قرادادهای هوشمند هستند. سه هدف اصلی در این اصلاح بزرگ عبارتاند از:
- ارتقاء نرخ تعداد تراکنش در واحد زمان، که ازطریق معماری چندلایهای و افزودن لایهی دوم صورت میپذیرد.
- تعدیل تعرفههای اجرای تراکنشها و انعقاد قراردادها.
- تغییر سازوکار و میزان پاداش پرداختی به بلاکها.
طبق برنامهریزیهای صورتگرفته توسط توسعهدهندگان اصلی این رمزارز، این بهروزرسانی که قسطنطنیه (Constantinpole) نام گرفته بود، باید هفتهی پیش از بلاک ۷۰۸۰۰۰۰ آغاز میشد؛ لیکن با شناسایی نقاط آسیبپذیری در یکی از EIP های جدید توسط ChainSecurity که یک شرکت حسابرسی و ممیزی در قراردادهای هوشمند است، اجرای آن به تعویع افتاد و طبق تصمیمات جدید قرار است تا نهم اسفندماه صورت پذیرد.
مقالههاي مرتبط:
آنچه در ذهن جامعهی رمزارزها از مفهوم هاردفورک نقش بسته، متاثر از دو انشعاب پربحث و پرتنش بیتکویندر سال گذشته میلادی است که به موجب آن یک مرحله رمزارز Bitcoin Cash از خود بیتکوین منشعب شد که خود این ارز جدید در مرحلهی بعدی تبدیل به Bitcoin ABC و Bitcoin SV شد؛ رخدادی که تا مدتها صفآرایی و رجزخوانی مسببین اصلی آن ادامه داشت و حتی لطمهی جدی به روند بازار زد.
از این منظر ممکن است برداشت اولیه از مسئلهی هاردفورک، منفی و نامطلوب باشد. تاکنون آنچه که مبنای وقوع این هاردفورکها قرار داشته، درحقیقت اعمال اصلاحات و بهبود پروتکلهای شبکه و هسته مرکزی بوده است. چنانچه در گذشته اجماع حداکثری پیرامون پیشنهادها برای تغییرات جدید صورت میگرفت، باید تنها شاهد ارتقاء کیفیت کارکرد بیتکوین یا بیتکوینکش میبودیم؛ اما چنین نشد و اکنون در رابطه با اتریوم موضوع کاملا متفاوت است و از ابتدا تغییرات جدید مورد توافق تمامی اعضای توسعهدهندهی هسته اتریوم قرار گرفته است.
در جریان بررسی های تحلیلی Chainsecurity و TrailofBits که پیش از آغاز اجرای اصلاحات در مرحلهی اول صورت گرفته بود، نقاط آسیبپذریری در بستهی EIP-1283 شناسایی شده و احتمال آن وجود داشت که سازوکار و محاسبات پرداخت کارمزد در قراردادهای هوشمند در شرایط خاصی دچار مشکل شود. حتی تاکنون از این مبدا هیچ آسیب یا خسارتی متوجه هیچ پلتفرمی نشده است.
با این وجود توسعهدهندگان هستهی مرکزی اتریوم در جلسهای که ساعت ۲ بعدازظهر دیروز و با حضور ویتالیک بوترین خالق اتریوم داشتند، تصمیم گرفتند که تا زمان انجام بازنگریهای کامل این بهروزرسانی کلی به تعویق بیفتد. البته در تصمیمات جلسه همچنین سقف زمانی نهم اسفندماه برای اجرای این کار تعیین شده است و بستههای نهایی پس از اصلاحات لازم از بلاک ۷۲۸۰۰۰۰ اعمال خواهند شد.
افراد متخصص در حوزههای مختلف دنیای فناوری، با امیدهای زیاد برای کار در قطب فناوری جهان یعنی سانفرانسیسکو و خصوصا منطقهی سیلیکونولی، تلاش میکنند. آنها امید دارند که در شرکتهای بزرگی همچونگوگل، اپل، مایکروسافت و دیگران استخدام شده یا استارتاپ خود را راهاندازی کنند. البته، زندگی با حقوقهای مرسوم در سیلیکونولی، منطقهای که گرانترین خانههای آمریکا را دارد، به آن زیبایی که همه فکر میکنند، نیست.
سیلیکونولی در اصطلاحات انگلیسی با «منطقهی خلیجی» یا Bay Area نیز شناخته میشود. این توهم و آرزو که حضور در چنین منطقهای، حقوقها نجومی و درآمد عالی بههمراه خواهد داشت، بسیاری از افراد را به مهاجرت به سانفرانسیسکو واداشته است. نکتهی قابل توجه آن است که حقوق پرداختی به نیروی انسانی در حوزهی فناوری، به آن خوبی که همگان تصور میکنند، نیست.
بازار املاک و مستغلات، در سانفرانسیسکو و خصوصا خلیج معروف آن، یکی از پررقابتترین بازارها در کل آمریکا محسوب میشود. درواقع، پیدا کردن یک محل مناسب برای زندگی در آن منطقه، تقریبا غیرممکن است. بحران املاک در آن منطقه، موجب افزایش بیخانمانی و توسعهی اپیدمی آن میشود.
طبق آمارهای مختلف، میانگین حداقل حقوق سالیانه در سیلیکونولی حدود ۹۱ هزار دلار است. اجارهی خانههای تکتختخوابه نیز از ۳۳۶۰ دلار شروع میشود. درنتیجه، کارمندان شرکتهای حاضر در منطقه، باید سهم زیادی از حقوق خود را برای پرداخت اجاره، هزینه کنند. چنین قیمتهایی، خرید خانه را نیز تقریبا به افسانه تبدیل کردهاند. حدود ۶۰ درصد از نیروی کار سیلیکونولی هیچ امیدی به خرید خانه ندارند.
موارد گفتهشده در بالا، حقایقی کلی از هزینههای اسکان در سیلیکونولی بود. علاوه بر این موارد، هزینههای دیگر نیز در قطب فناوری جهان، بالا محسوب میشود و بهطورکلی، زندگی را از آن رؤیای اولیه، دور میکند. در ادامهی این مطلب زومیت، به بررسی دقیقتر شرایط زندگی و نمایش تصاویری از حقایق منطقهی سیلیکونولی میپردازیم.
کمبود خانه در سیلیکونولی، تقاضا را برای اجاره و خرید افزایش داده است و در نتیجه، قیمتها نیز بهصورت نجومی افزایش یافتهاند. دراینمیان، غولهای فناوری نیز سرعت استخدام خود را کاهش ندادهاند و نیروی انسانی بااستعداد، با سرعت بالایی به آن منطقه جذب میشود. بسیاری از استعدادهای جدید استخدامشده، با عینک خوشبینی وارد سیلیکونولی میشوند و آیندهای پربار را برای خود تصور میکنند. درواقع، در ذهن آنها، خودروها و خانههای لوکس و سبک زندگی عالی و دور از تصور، نقش میبندد.
واقعیت زندگی در سیلیکونولی، با آنچه اکثر متخصصان تصور میکنند، تفاوت دارد. اولین شوکی که به آنها وارد میشود، قیمت بالای اجاره در منطقه است. آنها پس از مدتی، مجبور میشوند تا سهم زیادی از حقوق خود را برای اجارهی محل زندگی، پرداخت کنند. بقیهی حقوق نیز خرج هزینههای سرسامآور زندگی در سانفرانسیسکو میشود.
افرادی که با هزاران امید، برای کار به سیلیکونولی میآیند، پس از مدتی مجبور میشوند تا خلاقیت خود را برای کاهش هرچه بیشتر هزینهها در این منطقه، بهکار گیرند. یکی از نتایج این خلاقیتها، منجر به تأسیس یک خوابگاه عمومی با نام Nagev شد. هدف شرکت مؤسس، فراهم کردن مکان خواب و زندگی برای کارمندان شرکتهای فناوری در سانفرانسیسکو است. البته، نمونههای مشابه زیادی در آن شهر وجود دارند که با هدف کاهش هزینههای اجاره و اسکان تأسیس شدهاند. Nagev، پنجاه اتاق را در ساختمانی ۳ طبقه، طراحی و اجرا کرده است.
بسیاری از ساکنان Nagev، با اجارهی ماهانه ۱۹۰۰ دلار، در تختهای چندطبقه، اسکان دارند. ساکنان Nagev، از توسعهدهندگان نرمافزار، تا طراحان رابط کاری، تحلیلگران عملیات یا حتی مهندسان واقعیت افزوده را شامل میشوند که عموما، کمتر از ۳۰ سال سن دارند. در این مجموعهها، یک ارتباط اجتماعی هم بین ساکنان برقرار است و آنها از هر فرصتی برای تبادل ایدهها و ساختن سرویسهای جدید، استفاده میکنند. در ساختمان Nagev، هر یکشنبه برای نزدیکی هرچه بیشتر ساکنان، میهمانی و شام مشترک برگزار میشود.
ساکنان خوابگاههای سیلیکونولی از امکانات ایجادشده تاحدودی راضی هستند، اما ساکنان محلی به اشغال فضاعای مسکونی توسط چنین شرکتهایی، انتقاد دارند. آنها معتقد هستند که قیمت مسکن با چنین رخدادهایی، افزایش مییابد.
درمقابل خوابگاههای عمومی، افرادی قرار دارند که با خانواده در سیلیکونولی ساکن میشوند. آنها چالشهای زیادی برای تأمین مسکن دارند و نمیتوانند در هر ساختمانی، زندگی کنند. بهعنوان نمونهای از این خانوادهها، تصاویر زیر را میبینیم که یک خانوادهی ۳ نفره، در خانهای پیشساخته زندگی میکنند که از تگزاس، آن را به کالیفرنیا آوردهاند.
زندگی در یک خانهی پیشساخته، چالشهای خاص خود را دارد که باید، جابهجایی و پیدا کردن محل پارک برای اسکان خانه را نیز به آن اضافه کنیم. بههرحال، خانوادهی مذکور با یک خانوادهی دیگر توافق کردهاند که منزل خود را در پارکینگ آنها مستقر کنند. تأمین برق برای این خانهی چوبی نیز با پریزی از خانهی مجاور تهیه شذه و تنها برای مقاصد خاص، از ژنراتور استفاده میشود.
همانطور که گفته شد، محدودیتهای اسکان موجب پیادهسازی طرحهای خلافانه نیز شده است. خانوادهی میکا برای تأمین برق خود، از پنلهای خورشیدی نیز استفاده میکنند. آنها در خانهی کوجک خود، تقریبا تمامی نیازها را برطرف کردهاند. البته، آمادگی برای بزرگ شدن فرزند و رسیدن به سن نوجوانی هم در طراحیها لحاظ شده است، اما با گذر زمان،قطعا باید فکری اساسی برای محل سکونت کرد.
نمونهای دیگر از خانوادههای ساکن در سیلیکونولی را در تصویر زیر میبینیم. آنها با امید کار در گوگل به این منطقه آمدند و پس از استخدام شوهر در تیم خودروی خودران گوگل، خانهی پرتابل خود را در پارکینگ همان شرکت، برپا کردند. آنها پس از تحمل دو سال زندگی در چنین خانهای، حدود ۸۰ درصد از درآمد خود را برای تهیهی خانه ذخیره کرده و بهمحض بهدنیا آمدن فرزند، به خانهی جدید نقلمکان کردند.
در ابتدای دههی ۱۹۹۰، دنیای محاسبات عمدتاْ با استفاده از معماری RISC (مخفف: Reduced Instruction Set Computer - بهمعنی: مجموعه دستورالعمل کاهشیافته کامپیوتر) انجام میشد. پردازندههای SPARC، آلفا، پاور و MIPS محاسبات سنگین و جدی را انجام میدادند. از طرفی پردازندههای اینتل به هیچعنوان مطرح نبودند و تنها برای اجرای اپلیکیشنهای شخصی روی رایانههای شخصی مناسب بودند. اما تقریبا هیچکس اینتل را بهعنوان یک مدعی جدی برای محیط سرورها تلقی نمیکرد.
استدلال اینتل بسیار مهم بود و تقریبا هیچ کس آمادگی تشخیص اهمیت آن را نداشت؛ با تسلط اینتل بر بازار کامپیوتر، این شرکت بهسرعت تبدیل به بزرگترین تولیدکنندهی پردازنده در جهان شد و با چنین درآمد عظیمی، کارتهای خود را به خوبی بازی کرد. اینتل تا اوایل سال ۲۰۰۰ موفق شد تا معماری CISC خود (Computer Complex Instruction Set) را که یکی از بهترینها در نوع خود به نسبت توان محاسباتی و قیمت بود، عرضه کند. در آن زمان، نبض بازار بهوضوح در دست RISC بود. این دستاورد شگفتانگیز، منتقدان CISC را خاموش کرد و راه تسلط بر پردازندهها را نهتنها در جهان رایانههای شخصی، بلکه در جهان محاسبات سروری، برای ۲۰ سال آینده هموار کرد.
اینتل با شروع سال ۲۰۱۰ بهسرعت بر بازار پردازندههای سرور غالب شد و آن را در دست گرفت. بااینحال در آن زمان، اتفاقی انقلابی رخ داد: بازار موبایل و سیستمهای یکپارچهشده منجر به ساخت معماری ARM شد که پرکاربردترین معماری در این زمینه و محیط به شمار میرود.
تا سال ۲۰۱۷، بیش از ۱۰۰ میلیارد پردازنده ARM تولید شد. در حال حاضر معماری ARM بیشترین استفاده را در جهان دارد. اشتراکوجهی جالب بین وضعیت اینتل در پایان دههی ۱۹۹۰ و ARM در پایان سال ۲۰۱۰ وجود داشت: هر دو شرکت مسئول طراحی بیشترین استفاده از پردازندهها در جهان بودند. دراینمیان تفاوت مهمی وجود داشت؛ درحالیکه اینتل توانست طرحهای خود را خودش پبادهسازی کند، ARM کار اجرایی را به فروشندگان شخص ثالث واگذار کرد. البته، واقعیت این است که این عواقب ناشی از قصد رقابت ARM با اینتل است.
برنامهی ARM برای بهبود عملکرد پردازنده
باتوجهبه اینکه پردازندههای ARM جهان موبایل و سیستمهای یکپارچهشده را تحت سلطهی خود گرفتهاند، این سؤال پیش میآید که آیا ARM درصدد ورود به بازار کامیپوترهای شخصی است یا خیر؟ البته باتوجهبه توسعهی روزافزون بازار سرورها، آرم برای ورود به این حوزه نیز بیعلاقه نیست؛ در سال ۲۰۱۸، شرکت ARM نکتهی مهمی را برای پاسخ به این سؤال ارائه داد: آنها واقعا میخواهند با معرفی پردازندهی Cortex A76 و بازتعریف تواناییهای ARM، وارد رقابت با اینتل شوند.
از سوی دیگر واقعیت این است که ARM نهتنها برای استفاده از هستههای خود گواهی آنها را میفروشد، بلکه براساس مجموعه دستورالعملها، امکان خرید مجوز معماری ARM برای فروشندگان جهت طراحی هستهی پردازندهها نیز فراهم شده است. این باعث میشود که دیگر بازیگران دنیای تکنولوژی مانند اپل، کوالکوم، انویدیا، کاویوم (در حال حاضر مارول)، برودکام، اپلیدمایکرو و سامسونگ الکترونیکس، پردازندههای ARM را تولید و حتی از آنها در سناریوهای مختلف استفاده کنند.
یکی از نمونههایی که برای این بحث میتوان مطرح کرد، مارول است که با پردازنده ThunderX2 خود وارد بازار سرورهای محاسباتی شد. درواقع، یک اَبَررایانهی جدید با بیش از ۱۰۰ هزار هستهی ThunderX2 اخیرا وارد رتبهبندی TOP500 شده است. این اولینبار است که یک کامپیوتر مبتنی بر ARM وارد این فهرست میشود، فهرستی که تقریبا در طول دو دهه تحت سلطهی معماری اینتل قرار گرفته است.
پردازندهی کرین ۹۸۰
بیایید به پردازندهی کرین ۹۸۰ هواوی نگاهی بیندازیم، یک SoC (مخفف: System On a Chip) که از هستهیARM A76 داخلی استفاده میکند. این یک نمونهی خوب از طراحی داخلی با استفاده از IP هستهی ARM است که مجوز استفاده از آن در یک تراشهی پردازنده (یا SoC) به فروشندهی دیگر (در اینجا هواوی) واگذار شده است. کرین ۹۸۰ دارای ۴ هستهی A76 و ۴ هستهی A55 است، اما A76 قدرتمندتر است (هستهی A55 بیشتر برای وظایف سبکتری که مصرف انرژی کمتری نیاز دارند، استفاده میشود و این در گوشیها بسیار حائز اهمیت است).
هستهی A76 بهگونهای طراحی شده که بتواند با استفاده از تکنولوژی ۷ نانومتری اجرا شود (مانند کرین۹۸۰ که پس از پردازندهی Apple A12 دومین SoC در جهان است که با استفاده از نود ۷ نانومتری طراحی و ساخته شده است) و از تکنولوژی DynamIQ ARM پشتیبانی میکند. این تکنولوژی امکان مقیاسپذیری برای الزامات خاصی از SoC را هدف قرار میدهد. کرین ۹۸۰ در یک گوشی اجرا میشود (هواوی میت ۲۰) و در این سناریو، توان طراحی حرارتی (TDP) نمیتواند از ۴ وات تجاوز کند. بنابراین DynamIQ باید در حفظ آن بسیار محافظهکارانه عمل کند و از فعال شدن هستههای همزمان بیشتر جلوگیری کند.
ARM میگوید که آنها A76 را بهعنوان رقیب Intel Skylake Core i5 طراحی کردهاند. این مورد را بررسی خواهیم کرد. برای این کار، هدف این است که پردازندهی کرین ۹۸۰ را در یک گوشی هواوی میت ۲۰ با پردازندهی Core i5 موجود در یک مکبوکپرو مقایسه کنیم (اواخر سال ۲۰۱۶). در اینجا این عملکرد جانبی درکنار مجموعه دادههای بارگیری شده است:
میتوانیم چندین مسئله را ببینیم. اول اینکه، سرعت محاسبهی زمانی، بدون هیچ تراکمی در هر دو پردازنده مشابه است. واقعیت این است که عملکرد کرین ۹۸۰ تقریبا همانند پردازندهی Core i5 است. شواهد نشان میدهد که ARM در طراحی حافظهی پیشفرض بسیار خوب عمل کرده است، بهطوریکه اجازهی یک همبستگی و هماهنگی خوب در سطح حافظه را به کاربر میدهد.
مسئلهی دوم، در شرایط متراکم، Core i5 هنوز هم ۵۰ درصد سریعتر از کرین ۹۸۰ است؛ اما نسبت میزان افزایش عملکرد (تا ۴ ترد) برای هر دو پردازنده بهصورت مشابه بالا میرود. خبر اصلی این است که پردازندهی Core i5 دارای توان حرارتی (TDP) به مقدار ۲۸ وات است، درحالیکه برای کرین ۹۸۰ تنها ۴ وات (و احتمالا کمتر از آن) است. میتوان نتیجه گرفت که DynamIQ ARM به زیبایی کار میکند تا بتواند ۴ هستهی قدرتمند را بهطور همزمان در چنین سناریوی محدودکنندهای به اجرا در بیاورد (به یاد داشته باشید که این بنچمارک ازطریق گوشی انجام شده است).
همچنین درست است که ما در حال مقایسهی پردازندهی اینتل از سال ۲۰۱۶ با پردازندی کرین ۹۸۰ از سال ۲۰۱۸ هستیم؛ اما میتوانیم نمونه های اینتل را نشان دهیم که با توان ۱۰ وات، عملکرد مشابهی با این پردازندهی i5 مورد بررسی دارند (بهعنوان مثال i5-8265U با تنظیم TDP پایینتر)؛ اگرچه واقعا مطمئن نیستیم که چگونه پردازندهی اینتل با چنین محدودیت توانی شدیدی همچنان قدرتمند عمل میکند. به هر حال، واضح است که کرین ۹۸۰ هنوز هم بهاندازهی کمتر از نیمی از توان همتای اینتلی خود مصرف میکند و احتمالا قیمت آن نیز بسیار کمتر از اینتل است.
برای اطلاعات بیشتر: در علوم رایانه، اجرای یک ترد اجرایی یا ریسهی اجرایی (به انگلیسی: Thread) کوچکترین توالی از دستورالعملهای برنامهریزیشده است که زمانبندی سیستمعامل میتواند آنها را به شکل مستقل مدیریت کند. یک ریسه، یک فرایند سبک است. پیادهسازی ریسهها و فرایندها از یک سیستمعامل به سیستمعامل دیگر متفاوت است اما در اکثر موارد، ریسه در داخل یک فرایند قرار میگیرد.
این سری واقعیتها گواه خوبی هستند بر اینکه ARM بهطور جدی میخواهد از جانب عملکرد، اینتل را غافلگیر کند و آن را به چالش بکشد و احتمالا برگ برندهی ARM، مصرف انرژی کمتر در پردازندههایش است؛ جای تعجب نیست که اینگونه باشد. با تجربهی چندین دههای که ARM دارد، پردازندههایش بیشترین صرفهجویی را در انرژی دارند.
اما دلیل دیگر کاهش قابلتوجه در مصرف انرژی، به نوع تکنولوژی ساخت ARM در طرحهای جدیدش بازمیگردد. چرا که این شرکت از نود ۷ نانومتری استفاده میکند. در مقابل، اینتل از نود ۱۴ نانومتری بهره میبرد؛ بدون شک، مزیت ARM در صرفهجویی مصرف برق برای برنامهی سلطهی جهانی بر بازار پردازندهها بسیار مهم است.
پردازندهی ThunderX2
راه دومی که ARM برای فروش مجوزهایش به کار میبرد، به اصطلاح فروش مجوز معماری است که به شرکتها اجازه میدهد براساس دستورالعملهای ARM هستهی پردازندههای خود را طراحی کنند. کاویوم (که اکنون توسط مارول خریداری شده است) یکی از این شرکتها بود که با استفاده از طراحی متفاوت، پردازندههایی ساخت و درنهایت با ساخت پردازندهی وولکان به اوج خود رسید. این میکرومعماری قدرت پردازندهی ThunderX2 را که در ماه می ۲۰۱۸ عرضه شد، تأمین میکند.
وولکان یک میکرومعماری ۶۴ بیتی ARM و ۱۶ نانومتری با عملکرد بالا است که بهطور خاص برای رقابت در حوزهی سرعت محاسباتی/داده تجهیزات سرور ساخته شده است (میتوانید آن را بهعنوان یک ریز پردازندهی سرور بر پایهی ARM و مبتنی بر کلاس Xeon درنظر بگیرید). ThunderX2 میتواند تا ۳۲ هستهی وولکان را در خود جای دهد و هر هستهی وولکان تا ۴ ترد را پشتیبانی میکند؛ درنهایت کل پردازنده میتواند تا ۱۲۸ ترد را اجرا کند. با توانایی این پردازنده در اجرای بسیاری از تردها بهطور همزمان، انتظار داشتیم که قدرت محاسباتی خام آن، غیرقابل توصیف باشد.
برای بررسی اینکه ThunderX2 تا چه حدی میتواند قدرتمند باشد، قصد داریم ThunderX2 CN9975 را (درواقع یک جعبه با ۲ نمونه از آن، هر نمونه شامل ۲۸ هسته) با یکی از رقبای طبیعی خود، یعنی Intel Scalable Gold 5120 (درواقع یک جعبه با ۲ نمونه از آن، هر نمونه شامل ۱۴ هسته) مقایسه کنیم.
مشاهده میشود که وقتی فشردهسازی مورد استفاده قرار نمیگیرد، نمونهی اینتل بسیار بهتر و قابل پیشبینیتر عمل میکند. بااینحال هنگامی که در انجام وظایف محاسبات، تردها بهاندازهی کافی باشند، ThunderX2 قادر است به کارایی مشابه (تقریبا ۷۰ گیگابایت در ثانیه) اینتل برسد. این یک واقعیت بسیار جالب است؛ زیرا برای اولینبار نشان میدهد که یک پردازندهی ARM میتواند پهنای باند حافظهی خود را با آخرین نسل از پردازندهی اینتل مطابقت دهد (که BTW در آن عملکرد بسیار خوبی داشت).
باتوجهبه سناریوی فشردهسازی، اینتل Scalable هنوز هم بیش از دو برابر سریعتر از ThunderX2 عمل میکند و همچنان نشان میدهد که در مقیاسپذیری قابلقبول است. از سوی دیگر، اگرچه ThunderX2 یک گام خوب در جهت بهبود عملکرد معماری ARM برداشته است، اما هر دو پردازنده در رسیدن به قدرت محاسباتی خام و مقیاسپذیری اینتل راه طولانی در پیش دارند.
هنگامی که به مصرف انرژی نگاه میکنیم، اگرچه قادر نیستیم میزان دقیقی را برای مدل ThunderX2 CN9975 که در بنچمارکهای بالا استفاده شده است، پیدا کنیم، اما احتمالا در محدودهی ۱۵۰ وات در ازای هر پردازنده قرار دارد که بسیار بزرگتر از همتای Intel Scalable 5120 با حدود ۱۰۰ وات در هر پردازنده است. این جمله به این معنا است که اینتل در پردازنده خود از قدرت بسیار کمتری استفاده میکند و در حال حاضر یک مزیت آشکار در محاسبات سرور به آنها میدهد.
بررسی نهایی
از این نتایج کاملا مشهود است که ARM گامهای بزرگی در جهت رسیدن به عملکرد اینتل برداشته است، بهویژه در سمت کلاینتها از جمله لپتاپها و کامپیوترهای رومیزی مصرف برق کاهش قابلتوجهی داشته است که این برای لپتاپ نکتهی مهمی محسوب میشود. این نکات را در ذهن داشته باشید و زمانیکه قصد دارید لپتاپ یا رایانهی رومیزی خود را خریداری کنید، بهسادگی فکر نکنید که اینتل تنها گزینهی منطقی و معقول پیشرو برای خرید است.
در سمت سرور، اینتل همچنان برتری و مزیتهای مهم خود را حفظ کرده است و گرفتن تاج پادشاهی عملکرد از او آسان نخواهد بود. بااینحال، واقعیت این است که ARM به فروشندگان مختلف اجازه میدهد تا محصولات خود را تولید کنند؛ این بدان معنا است که رقابت ویژهای میتواند در میان باشد و هر فروشنده آزاد است که در جنبههای مختلفی از محاسبات سرور رقابت کند.
بنابراین بعید نیست که در چند سال آینده شاهد نمونههای جدیدی از پردازندههای ARM باشیم که نهتنها رکوردهای بالایی را ثبت میکنند؛ بلکه برای انجام وظایف مختلفی مانند ذخیرهسازی و خدمت به دادههای بزرگ، مسیریابی دادهها یا انجام هوش مصنوعی و وظایف مختلف برنامهریزی میشوند. بهعنوان نمونه مارول در تلاش است تا ThunderX2 را بهطور خاص در موقعیت سناریوی سرور داده قرار دهد که میتواند برای معماری اینتل در حفظ سلطهی کنونی خود در مراکز داده بسیار مشکلساز باشد.
درنهایت، ما نباید این واقعیت را فراموش کنیم که توسعهدهندگان نرمافزارها برای دههها، کتابخانههایی را با کارایی بالا با استفاده از باکسهای انحصاری اینتل ساختهاند. بنابراین توسعه و ساخت این کتابخانهها برای معماری اینتل بسیار کارآمد و مؤثر است. همانطور که در اینجا دیده میشود، اگر معماری ARM بتواند در سناریوهای کلاینت و سرور جایگزین شود، پس توسعهدهندگان نرمافزار باید بهصورت فزایندهای از باکسهای ARM بهعنوان بخشی از ابزار خود استفاده کنند تا بتوانند در جهانی پس از پایان دوران سلطهی اینتل نیز همچنان قدرت رقابتی خود را حفظ کنند.
پیوست: نرمافزارهای مورد استفاده
.: Weblog Themes By Pichak :.