دیگر بر کسی پوشیده نیست که فروش آیفونها از حدانتظار کارشناسان کمتر است. بر همین اساس، خبرگزاریNikkei فهرستی از نوزده تأمینکنندهی اپل تهیه کرده که نشاندهندهی کاهش شدید درآمدهایشان برای اولینبار از سال ۲۰۱۶ است.
شرکت تایوانی Catcher، تولیدکنندهی قاب فلزی آیفون X، افت فاجعهبار ۲۸ درصدی و شرکت Largen Precision، تولیدکنندهی لنز دوربین آیفون نیز، افت چشمگیر ۳۳.۸۶ درصدی را در درآمد ماه دسامبر تجربه کردهاند.
همچنین درآمد فاکسکان، مونتاژکنندهی اصلی اپل، در ماه دسامبر درمقایسهبا مدت مشابه سال گذشته ۸.۲۷ درصد کاهش یافته است. این شرکت دلیل این کاهش درآمد را رکود نسبتا گسترده در بخش لوازم الکترونیکی مصرفی میداند.
اپل جنگ تجاری میان آمریکا و چین و چند عامل بیرونی دیگر را دلیل فروش کمتر از انتظار آیفونها میداند و براساس گزارشها، از تأمینکنندگان خواسته تا قیمتهای خود را ۱۰ درصد کاهش دهند. شایان ذکر است این موضوع درکنار کاهش پیشبینیهای فروش، فصل مالی بسیار بدی را برای تأمینکنندگان رقم خواهد زد.
نپتون هشتمین سیارهی منظومهی شمسی و دورترین سیاره از خورشید است. از نظر بزرگی، نپتون چهارمین سیارهی بزرگ منظومهی شمسی و متراکمترین غول یخی است. جرم نپتون ۱۷ برابر جرم زمین و کمی از دوقلوی خود یعنیاورانوس سنگینتر است (جرم اورانوس ۱۵ برابر جرم زمین است). نپتون هر ۱۶۴.۸ سال در فاصلهی ۳۰.۱ واحد نجومی (۴.۵ میلیارد کیلومتری) به دور خورشید میچرخد. نام نپتون براساس خدای رومی دریا انتخاب شده است.
نپتون را نمیتوان با چشم غیرمسلح رصد کرد و تنها سیارهی منظومهی شمسی است که براساس پیشگوییهای ریاضی کشف شد نه مشاهدات تجربی. نپتون درنهایت در سال ۱۸۴۶ با تلسکوپ رصد شد.
جو نپتون هم مانند مشتری و زحل ترکیبی از هیدروژن و هلیوم و همینطور ردپاهایی از کربن و احتمالا نیتروژن است، اما درصد بالایی از جو نپتون را یخهایی مانند یخ آب، یخ آمونیاک و یخ متان تشکیل میدهد. فضای داخلی نپتون مانند اورانوس ترکیبی از یخ و سنگ است به همین دلیل اورانوس و نپتون در دستهی غولهای یخی قرار میگیرند. دلیل رنگ آبی نپتون، وجود متان در بخش فوقانی جو این سیاره است.
مقایسهی زمین با نپتون
در مقایسه با جو نسبتا یکنواخت اورانوس، جو نپتون فعال و دارای الگوهای آبوهوایی است. برای مثال هنگام پرواز وویجر ۲ در سال ۱۹۸۹ از فراز نپتون، یک لکهی سیاه تیره در نیمکرهجنوبی این سیاره مشاهده شد که با لکهی سرخ بزرگ مشتری قابل مقایسه است. رکورد سرعت باد در نپتون به ۲۱۰۰ کیلومتر بر ساعت هم میرسد.
مقالههای مرتبط:
بهدلیل فاصلهی زیاد این سیاره از خورشید، جو فوقانی آن یکی از سردترین نقاط در منظومهی شمسی است. دمای ابرهای فوقانی در جو این سیاره به منفی ۲۱۸ درجهی سانتیگراد میرسد. دما در مرکز این سیاره تقریبا برابر با ۵۱۰۰ درجهی سانتیگراد است. نپتون دارای یک سیستم حلقوی کمرنگ و گسسته است که در سال ۱۹۸۴ کشف شد و سپس توسط وویجر ۲ تأیید شد.
شکلگیری
دانشمندان هنوز در مورد نحوهی شکلگیری سیارهها مطمئن نیستند. هماکنون دو نظریه بیشتر به شواهد نزدیک هستند. اولین و قابلقبولترین نظریه، نظریهی تجمع هسته است که برای سیارههای سنگی به درستی پیش میرود اما برای غولهای گازی و یخی مانند نپتون با مشکل روبهرو میشود. دومین نظریه، نظریهی ناپایداری دیسک است که میتوان برای غولهای گازی و یخی روی آن حساب کرد.
نظریهی تجمع هسته
تقریبا ۴.۶ میلیارد سال پیش، منظومهی شمسی ابری از گاز و غبار موسوم به سحابی خورشیدی بود. جاذبه، منجر به فروپاشی مواد و چرخش آنها شد، خورشید در مرکز این چرخش شکل گرفت.
با ظهور خورشید، باقی مواد به شکل تودههای متراکم درآمدند. ذرات کوچک با نیروی جاذبه به یکدیگر پیوستند و ذرات بزرگتر را تشکیل دادند. بادهای خورشیدی عناصر سبکتر مانند هیدروژن و هلیوم را از نواحی نزدیک به خورشید دور کردند و مواد سنگی و سنگین باقیمانده، دنیاهای سنگی را تشکیل دادند؛ اما ازآنجاکه بادهای خورشیدی تأثیر کمتری بر عناصر سبکتر داشتند، این عناصر متراکم شدند و غولهایی مثل نپتون را تشکیل دادند. سیارکها، دنبالهدارها، سیارهها و قمرها هم به همین ترتیب شکل گرفتند.
بعضی مشاهدات مربوطبه سیارههای خارجی میتوانند نظریهی تجمع هسته را بهعنوان فرضیهی غالب شکلگیری سیارهها ثابت کنند. تعداد غولهای گازی در اطراف ستارهها با هستهی فلزیتر (اصطلاحی که ستارهشناسان برای عناصری غیر از هیدروژن و هلیوم به کار میبرند) بیشتر است. به نقل از ناسا نظریهی تجمع هسته نشان میدهد دنیاهای سنگی و کوچک متداولتر از انواع غولهای گازی هستند.
مدل ناپایداری دیسک
برای غولهای گازی حجیمی مثل مشتری، نظریهی تجمع هسته نیاز به زمان زیادی دارد. این در حالی است که ابر حول خورشید زمان کوتاهی دوام آورده و سپس بهطور کامل تبخیر شده است. بهگفتهیکوین والش یکی از پژوهشگرهای مؤسسهی جنوب غربی بولدر کلورادو:
سیارههای غولآسا به سرعت و تنها در طی چند میلیون سال تشکیل شدند. محدودیت زمانی دیسک گازی حول خورشید تنها ۴ تا ۵ میلیون سال بود.
براساس یک نظریهی نسبتا جدید به نام ناپایداری دیسک، تودههای گاز و غبار در اوایل حیات منظومهی شمسی به یکدیگر پیوستند. بهمرورزمان این تودهها فشرده شدند و سیارههای غولآسا را تشکیل دادند. این سیارهها میتوانند سریعتر از رقبای خود در نظریهی تجمع هسته تشکیل شوند (حتی در چندهزار سال).
نظریهی تجمع سنگریزه
بزرگترین چالش مدل تجمع هسته، زمان است. پژوهشهای اخیر در مورد نحوهی ترکیب اجرام کوچک و سنگریزهها نشان میدهند سیارههای غولآسا ۱۰۰۰ برابر سریعتر از فرضیههای قبلی تشکیل شدهاند.
در سال ۲۰۱۲، مایکل لمبرکتز و آندرس یوهانسون، پژوهشگرهای دانشگاه لاند سوئد، نشان دادند ذرات کوچک میتوانند رمز شکلگیری سریع سیارههای غولآسا را در خود داشته باشند. لویسان در این مورد میگوید:
ذرات باقیمانده از فرایند شکلگیری (که قبلا تصور میشد اهمیتی ندارند) میتوانند کلید اصلی حل مسئلهی شکلگیری سیارهها را در خود داشته باشند
خصوصیات فیزیکی و ترکیب
نپتون از همان ابتدای کشف در اواسط قرن نوزدهم همواره یک سیارهی رازآلود بوده است. نپتون بهعنوان دورترین سیاره از خورشید، تنها یک بار هدف مأموریت فضایی قرار گرفته است. هنوز سؤالات بیپاسخی در مورد فضای داخلی آن وجود دارد. بااینحال در چند دههی اخیر اطلاعات زیادی در مورد این سیاره به دست آمده است.
برای مثال بهلطف کاوشگر وویجر ۲ و بررسیهای متعدد تجهیزات مستقر در زمین، دانشمندان به درک خوبی از ساختار و ترکیب این سیاره رسیدند. نپتون را هم مانند دیگر سیارههای غولآسای منظومهی شمسی، میتوان به چند لایهی متعدد تقسیم کرد. ترکیب نپتون بسته به این لایهها تغییر میکند. خارجیترین لایهی نپتون جو آن است که ۵ الی ۱۰ درصد از جرم سیاره را تشکیل میدهد.
ساختار داخلی نپتون: (۱) ابرهای بالای جو (۲) جو: ترکیبی از هیدروژن، هلیوم و متان (۳) گوشته: شامل یخهای آب، آمونیاک و متان (۴) هستهی سنگی: سیلیکات و آهن، نیکل
زیر جو این سیاره، گوشتهی بزرگ آن قرار گرفته است. گوشته یک بخش مایع بسیار داغ است که دمای آن به ۱۷۲۷ الی ۴۷۲۷ درجهی سانتیگراد میرسد. جرم گوشتهی نپتون ۱۰ الی ۱۵ برابر جرم گوشتهی زمین است و منبعی غنی از آب، آمونیاک و متان است.
تراکم متان، آمونیاک و آب در نواحی پائینتر جو این سیاره افزایش مییابد. برخلاف اورانوس، بخش اقیانوسی نپتون بزرگتر است، درحالیکه اورانوس یک گوشتهی کوچک دارد. تصور میشود نپتون هم مانند دیگر غولهای گازی،یخی یک هستهی جامد داشته باشد که ترکیب آن کاملا مشخص نیست. بااینحال براساس فرضیهها این هسته سنگی و سرشار از فلز با نظریههای فعلی شکلگیری سیارهها سازگار است.
براساس این نظریهها، هستهی نپتون ترکیبی از آهن، نیکل و سیلیکات است و جرم آن ۱.۲ برابر جرم زمین است. فشار تخمینزدهشده در مرکز این سیاره ۷۰۰ گیگاپاسکال است که تقریبا دو برابر فشار در مرکز زمین و دمای مرکز نپتون هم به ۵۴۲۶ درجهی سانتیگراد میرسد. در عمق ۷۰۰۰ کیلومتری، شرایط بهگونهای است که متان به کریستالهای الماستبدیل میشود و بارش الماس به اندازهی دانههای تگرگ دیده میشود.
شرایط جوی و ابرها
جو نپتون تقریبا ۵ الی ۱۰ درصد از جرم آن را تشکیل میدهد و تا عمق ۱۰ الی ۲۰ درصدی توسعه مییابد در این عمق فشار به ۱۰ گیگاپاسکال میرسد (۱۰۰ هزار برابر فشار جوی زمین). در ارتفاعهای بالا، جو نپتون ترکیبی از ۸۰ درصد هیدروژن، ۱۹ درصد هلیم و مقداری متان است. یکی از دلایل رنگ آبی نپتون مانند اورانوس، جذب نور قرمز توسط متان موجود در جو است با این تفاوت که رنگ آبی نپتون تیرهتر و شفافتر است.
جو نپتون به دو بخش اصلی تقسیم میشود: جو پائینی (که دمای آن همراهبا ارتفاع کاهش مییابد) و استراتوسفر (که دمای آن با ارتفاع افزایش مییابد). مرز بین این دو، تروپوپاوس نامیده میشود که در فشار ۱۰ کیلوپاسکال قرار گرفته است.
طیفهای نپتون نشان میدهند استراتوسفر پائینی آن بهدلیل تراکم فرآوردههای حاصل از واکنش تشعشعات فرابنفش و متان رنگ ماتی دارد و ترکیبهایی مانند اتان و اتین در این بخش تولید میشود. استراتوسفر منبع کربن مونواکسید و هیدروژن سیانید است که عامل دمای بیشتر آن نسبت به اورانوس است.
تغییر رنگ و ویرایش تصویر برای تأکید بر ویژگیهای جوی نپتون. لکهی سیاه نپتون بهعنوان شاخصترین ویژگی در سمت چپ مشخص شده است.
به دلایل نامعلوم، دمای ترموسفر نپتون بسیار بالا و تقریبا برابر با ۴۷۶.۸۵ درجهی سانتیگراد است. این دما برای سیارهای با این فاصلهی زیاد از خورشید، عجیب است و بهمعنی وجود یک مکانیزم گرمایشی دیگر در نپتون است. این مکانیزم گرمایشی میتواند بر اثر واکنش جو نپتون با یونهای موجود، میدان مغناطیسی یا امواج گرانشی داخل سیاره به وجود آمده باشد.
این تفاوت در چرخش، یکی از ویژگیهای شاخص نپتون در میان سیارههای منظومهی شمسی است و منجر به طوفانها و بادهای شدیدی در ارتفاعهای مختلف میشود. سه طوفان مهم این سیاره در سال ۱۹۸۹ توسط کاوشگر وویجر ۲ ثبت شدند و سپس براساس ظاهر نامگذاری شدند.
اولین طوفان یک طوفان عظیم گردبادی در ابعاد ۱۳٬۰۰۰× ۶۶۰۰ کیلومتر بود که شباهت زیادی به لکهی سرخ مشتری داشت. این طوفان به لکهی سیاه عظیم معروف است اما پنج سال بعد (۱۹۹۴) در رصد تلسکوپ هابل ناپدید شده بود. در عوض یک طوفان جدید با ظاهری مشابه به طوفان سیاه بزرگ در نیمکرهی شمالی این سیاره دیده شد که نشان میدهد این طوفانها نسبت به گردبادهای مشتری عمر کمتری دارند.
برای اولینبار تلسکوپ فضایی هابل، تصاویر تایم لپس را از کوچک شدن طوفان سیاه نپتون ثبت کرده است
طوفان دیگر، طوفان اسکوتر یک گروه ابری سفید است که در فاصلهی دورتری نسبت به لکهی سیاه بزرگ قرار گرفته است. نام مستعار این طوفان برای اولینبار در بازدید وویجر ۲ (سال ۱۹۸۹) انتخاب شد.
لکهی سیاه کوچک هم یک طوفان گردبادی در بخش جنوبی این سیاره و دومین طوفان متراکم در طی بازدید ۱۹۸۹ است. هابل دو طوفان تاریک را در اواسط ۱۹۹۰ کشف کرد که پس از آن ناپدید شدند. آخرین طوفان هم در سال ۲۰۱۵ کشف شد که حالا در حال کوچک شدن است.
این طوفان هم مانند لکهی سرخ بزرگ مشتری به مرور در حال کوچک شدن است. البته برخلاف لکهی سرخ بزرگ مشتری که به مدت ۲۰۰ سال قابل رصد است، لکههای سیاه نپتون تنها چند سال دوام میآورند. این اولینبار است که مرگ لکهی سیاه ثبت میشود.
مجموعه تصاویر تلسکوپ فضایی هابل که در طی دو سال ثبت شدهاند، ناپدید شدن لکهی سیاه بزرگ نپتون را نمایش میدهند. عرض این لکهی بیضی شکل از ۳۱۰۰ مایل به ۲۳۰۰ مایل کاهش پیدا کرده است.
مگنتوسفر
مگنتوسفر نپتون مانند اورانوس است و میدان مغناطیسی آن نسبت به محورچرخش آن دارای انحراف ۴۷ درجهای است. قبل از رسیدن وویجر ۲ به نپتون، تصور میشد دلیل انحراف مگنتوسفر اورانوس، انحراف محوری آن باشد. در مقایسهی میدانهای مغناطیسی دو سیاره، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که این انحراف شدید در اثر جریانهای داخلی سیاره به وجود آمده است. این میدان مغناطیسی ممکن است بر اثر حرکتهای سیال همرفتی به وجود آمده باشد.
مدار و چرخش
نپتون روی یک مدار بیضیشکل در فاصلهی میانگین ۴.۵ میلیون کیلومتری از خورشید قرار گرفته است. این فاصله دقیقا ۳۰ برابر فاصلهی زمین تا خورشید است. نپتون هر ۱۶۵ سال زمینی به دور خورشید میچرخد و اولین مدار آن از زمان کشف در سال ۲۰۱۱ کامل شد.
هر ۲۴۸ سال یک بار پلوتو به مدت تقریبا ۲۰ سال در مدار نپتون قرار میگیرد در این زمان پلوتو به نزدیکترین فاصله با نپتون میرسد. بااینحال، از آنجا که پلوتو از ردهبندی سیارههای منظومهی شمسی خارج شده است، نپتون بهعنوان دورترین سیارهی منظومهی شمسی شناخته میشود.
انحراف محوری نپتون ۲۸.۳۲ درجه است که از این نظر تقریبا مشابه انحراف محوری زمین (۲۳ درجه) و مریخ (۲۵ درجه) است. در نتیجه نپتون هم مانند زمین تغییرات فصلی را تجربه میکند. دورهی طولانی گردش نپتون به دور خورشید به این معنی است که هر فصل در نپتون ۴۰ سال به طول میانجامد. دورهی چرخش جانبی (روز) نپتون ۱۶.۱۱ ساعت است.
به این دلیل که نپتون یک جرم یکپارچه و جامد نیست، جو آن هم چرخشهای متفاوتی دارد. عریضترین بخش یعنی استوای نپتون با دورهی ۱۸ ساعت میچرخد که از چرخش ۱۶.۱ ساعتی میدان مغناطیسی آن کمتر است. در مقابل بخشهای قطبی این سیاره با سرعت ۱۲ ساعت میچرخند.
قمرها
تاکنون ۱۴ قمر برای نپتون ثبت شده است. تقریبا نیمی از قمرها، سالها پس از عبور وویجر ۲ از کنار این سیاره کشف شدند و این اکتشافات نشاندهندهی پیشرفتهای فناوری تلسکوپ هستند.
قمرهای این سیاره براساس اساطیر یونان مرتبط با نپتون، پوسیدئون یا اقیانوس و براساس راهبردهای اتحادیهی بینالمللی ستارهشناسی نامگذاری شدهاند. قمرهای نامنتظم با الهام دختران نیریوس و دوریس نامگذاری شدند.
آخرین قمر نپتون در سال ۲۰۱۳ کشف شد. دانشمندان پس از تحلیل تصاویر قدیمی تلسکوپ فضایی هابل این قمر را موقتا S/۲۰۰۴ N 1 نامگذاری کردند. این قمر یک قمر کوچک و تقریبا ۱۰۰ میلیون برابر کوچکتر از آن است که با چشم غیرمسلح در آسمان شب رصد شود.
بهدلیل فاصلهی زیاد نپتون از زمین قبل از عبور وویجر ۲ از کنار این سیاره، تنها دو قمر برای آن کشف شده بود. اولین قمر تریتون درست ۱۵ روز پس از کشف خود سیاره، کشف شد. تریتون تنها قمر بزرگ منظومهی شمسی با مدار عقب رو است که در جهت معکوس نپتون به دور آن میچرخد. این قمر توسط ستارهشناس بریتانیایی به نام ویلیام لاسلدر سال ۱۸۴۶ کشف شد.
تریتون، بزرگترین قمر نپتون
قطر تریتون ۲۷۰۰ کیلومتر است و چند حفرهی معدود روی آن وجود دارد. سطح این قمر ترکیبی از صفحات آتشفشانی مسطح، برآمدگیها و گودالهایی است که بر اثر جریانهای یخ شکل گرفتهاند. دانشمندان معتقدند تریتون دارای یک پوستهی نیتروژنی منجمد است که هستهی فلزی سنگی و گوشتهی یخی آن را پوشانده است. تریتون همچنین دارای یک جو نیتروژنی با ردپاهایی از متان است. وویجر ۲، آبفشانهایی را در سطح تریتون شناسایی کرده است و بهاینترتیب تریتون از معدود قمرهایی است که زمین فعالی دارد.
نرئید، دومین اکتشاف تلسکوپهای مستقر در زمین است و قطر آن تنها ۱۷۰ کیلومتر است. این قمر در سال ۱۹۴۹ توسط یک ستارهشناس آلمانی، هلندی به نام جرارد کویپر کشف شد اما به اندازهای کوچک بود که وویجر ۲ تنها موفق به ثبت تصویری محو از آن شد. دانشمندان معتقدند نرئید یک سیارک یا یکی از اجرام کمربند کویپر است که به دام مدار نپتون افتاده است. این قمر در فاصلهی دورتری نسبت به نپتون قرار داده است و دورهی چرخش آن به دور نپتون ۳۶۰ روز زمینی است.
اکتشافات وویجر ۲
وویجر ۲ در اوت ۱۹۸۹ از نپتون عبور کرد و در طول سفر خود چند قمر برای این سیاره کشف کرد. ستارهشناسها قبلا در سال ۱۹۸۱ قمر لاریسا (به قطر ۹۷ کیلومتر) را با یک تلسکوپ زمینی رصد کرده بودند؛ اما این قمر تا سال ۱۹۸۹ و عبور وویجر ۲ از کنار این سیاره تأیید نشد.
پروتئوس یکی از دیگر یافتههای وویجر ۲ با اندازهای نسبتا بزرگ (۲۱۰ کیلومتر) است. این قمر از نرئید بزرگتر اما تاریکتر است و به همین دلیل تلسکوپهای مستقر در زمین موفق به کشف آن نشدند. این قمر شکل نامنظمی دارد و پر از حفره و گودال است.
قمر بعدی، نایاد، قمر سیبزمینی شکلی است که احتمالا ترکیبی از چند قمر نپتون است. این قمر تا سال ۲۰۱۳ کشف نشده بود و دانشمندان از یک روش متفاوت برای کشف آن استفاده کردند. ترکیب قمر تالاسا هم مشابه نایاد است اما با وجود اندازهی کوچک، شکل دیسک مانندی دارد. فضاپیمای وویجر موفق به کشف قمر گالاتیا و دسپینا هم شد که داخل حلقهها قرار دارد.
اکتشافات پس از وویجر ۲
بااینکه هیچ فضاپیمای دیگری به نپتون نرفته است، اما فناوری تلسکوپهای مستقر در زمین پیشرفت قابلتوجهی داشته است. تلسکوپهایی هم در فضا وجود دارند که بدون نیاز به مبارزه با جو زمین میتوانند آسمان شب را رصد کنند. چهار قمر جدید در سال ۲۰۰۲ اعلام شدند: لئومدیا، هالیمد، سائو و نسو. این قمرها کوچک و دور از دسترس هستند. مهمتر از هرچیز این قمرها بر اثر برخورد سنگها شکل گرفتهاند.
یک سال بعد قمر سامات با استفاده از بازتابدهندهی ۸.۳ متری سوبارو در رصدخانهی مائونا کیا کشف شد. مدارهاینسو و سامات تا اندازهای شبیه هستند. آخرین قمر در سال ۲۰۱۳ کشف شد و هنوز نام رسمی برای آن انتخاب نشده است به همین دلیل فعلا با نام S/۲۰۰۴ N 1 مشخص میشود. این قمر ازطریق تحلیل تصاویر تلسکوپ فضایی هابل کشف شد و قطر آن ۱۹ کیلومتر است
حلقهها
نپتون یکی از چهار سیارهی منظومهی شمسی است که از سیستم حلقه برخوردار است. حلقههای نپتون در سال ۱۹۸۹ توسط کاوشگر وویجر ۲ کشف شدند. اگرچه حلقهها تا اواخر قرن بیستم کشف نشدند اما ویلیام لاسل (کاشف تایتان) قبلا به یک حلقه اشاره کرده بود. بااینحال، این یافته هرگز تأیید نشد. اولین حلقه در سال ۱۹۶۸ کشف شد اما دانشمندان نتوانستند کامل بودن حلقه را ثابت کنند. شواهد وویجر، مدرک محکمی برای وجود حلقههای این سیاره بودند.
نپتون دارای پنج حلقه است: گاله، لی وریر، لاسل، آراگو و آدامز. حلقههای نپتون براساس نام ستارهشناسانی انتخاب شدند که در اکتشافات مرتبط با این سیاره نقش داشتند. حلقههای نپتون از غبار و سنگ تشکیل شدهاند. این حلقهها تاریک و از نظر تراکم و اندازه متغیر هستند به همین دلیل رصد آنها دشوار است. به عقیدهی ستارهشناسها، حلقههای نپتون در مقایسه با سن این سیاره جوان هستند و احتمالا پس از نابود شدن یکی از قمرهای نپتون شکل گرفتهاند.
حلقههای نپتون
حلقهی گاله براساس نام ستارهشناسی به نام یوهان گاتفرید گاله نامگذاری شده است. او اولین کسی بود که موفق به دیدن این سیاره با تلسکوپ شد. گاله، نزدیکترین حلقه به نپتون است که در فاصلهی ۴۱ هزار تا ۴۳ هزار کیلومتری از این سیاره قرار گرفته است. حلقهی لی وریر به تأثیر از کاشف موقعیت نپتون نامگذاری شد. عرض این حلقهی بسیار باریک تنها ۱۱۳ کیلومتر است.
حلقهی لاسل عریضترین حلقهی نپتون است که به تأثیر از ویلیام لاسل نامگذاری شده است و در فاصلهی ۵۳٬۲۰۰ تا ۵۷٬۲۰۰ کیلومتری از این سیاره قرار گرفته است و عرض آن ۴۰۰۰ کیلومتر است. حلقهی آراگو در فاصلهی ۵۷٬۲۰۰ کیلومتری از این سیاره قرار دارد و عرض آن کمتر از ۱۰۰ کیلومتر است.
آدامز، خارجیترین حلقهی نپتون با الهام از جان کاچ آدامز یکی از کاشفان نپتون نامگذاری شده است. اگرچه این حلقه با عرض ۳۵ کیلومتر یکی از باریکترین حلقههای نپتون است اما بهدلیل قوسهای خود شهرت پیدا کرده است. قوسهای آدامز بخشهایی از حلقهها هستند که همراهبا یکدیگر یک توده را تشکیل میدهند.
حلقهی آدامز دارای پنج قوس است که سه قوس معروف آن به ترتیب Liberty (آزادی)، Equality (برابری) وFraternity (اتحاد) نامگذاری شدهاند. قوسها، روشنترین بخش حلقهها هستند. دانشمندان قادر به توصیف ماهیت این قوسها نیستند زیرا براساس قوانین حرکت، مواد باید بهصورت یکپارچه در حلقهها توزیع شوند.
حلقههای نپتون بسیار تیره و از نظر ترکیب مشابه حلقههای اورانوس هستند اما با حلقههای یخی زحل تفاوت زیادی دارند. به نظر میرسد حلقههای نپتون بسیار جوانتر از منظومهی شمسی و حتی حلقههای اورانوس باشند.
رصدها و کاوشها
نپتون بهدلیل فاصلهی زیاد از خورشید کوچکترین سیارهی قابل رصد در منظومهی شمسی است. اغلب دادههای تلسکوپی تا زمان تلسکوپ فضایی هابل و تلسکوپهای بزرگ مستقر در زمین بسیار محدود بودند. نپتون حالا وارد فصل بهار و تابستان شده و دمای آن رو به افزایش است و بهاینترتیب فعالیت جوی و درخشش آن هم افزایش پیدا میکند.
اکتشافات قبل از عصر فضا
گالیله در طول رصدهای تلسکوپی خود در سال ۱۶۱۲ و ۱۶۱۳، نپتون را بهعنوان یک ستارهی ثابت شناسایی کرد. بیش از ۲۰۰ سال بعد، نپتون ازطریق پیشگوییهای ریاضی بهعنوان سیاره شناسایی شد. در سال ۱۸۴۳ جان کاچ آدامز با دادههایی که در دست داشت روی مدار اورانوس کار کرد. آدامز تا سال ۱۸۴۵ و ۴۶ به تخمینهای مختلفی از یک سیارهی جدید رسید.
در سال ۱۸۴۵ و ۴۶، اوربین لی وریر، مستقل از آدامز محاسبات خود را توسعه داد و در ژوئن ۱۸۴۶ اولین تخمین او از طول جغرافیایی سیاره و تشابه آن با تخمین آدامز منتشر شد. درنهایت پس از محاسبات بسیار دو ستارهشناس تقریبا بهصورت همزمان موفق به کشف سیارهی جدید شدند. ازآنجاکه رقابت بین این دو دانشمند فرانسوی و بریتانیایی بر سر کسب اعتبار این کشف بالا گرفت، درنهایت توافق بینالمللی بر آن شد که هر دو بهصورت مشترک اعتبار این کشف را از آن خود کنند.
لی وریر، کاشف نپتون
اگرچه از سال ۱۹۶۶، دنیس راولینز اعتبار ادعای آدامز برای کشف مشترک را زیر سؤال برد و این مسئله توسط تاریخشناسان در سال ۱۹۹۸ مورد بازنگری قرار گرفت. پس از بازنگری اسناد این نتیجه به دست آمد که آدامز استحقاق دریافت این کشف را ندارد و اعتبار کشف متعلق به کسی است که در پیشبینی موقعیت سیاره و متقاعد ساختن ستارهشناسان دیگر برای جستجوی آن موفق بوده است؛ بنابراین لی وریر بهعنوان تنها کاشف نپتون درنظر گرفته شد.
اکتشافات عصر فضا
وویجر۲ تنها فضاپیمایی است که به بازدید از نپتون پرداخته است. نزدیکترین تماس این فضاپیما با نپتون در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۸۹ ثبت شد. به این دلیل که این آخرین سفر وویجر ۲ در منظومهی شمسی بود، صرفنظر از پیامدهای این مسیر، تصمیم بر این شد که این فضاپیما از نزدیک به بازدید از نپتون بپردازد.
در طول این بازدید، سیگنالهای فضاپیما پس از ۲۴۶ دقیقه به زمین میرسیدند. ازاینرو بیشترین بخش مأموریت وویجر به دستورهای از پیش بارگذاری شده وابسته بود. فضاپیما قبل از نزدیک شدن به جو نپتون به قمر نرئید نزدیک شد سپس به سمت بزرگترین قمر نپتون، تریتون حرکت کرد.
گالری تصاویر نپتون: تصاویر ثبت شده توسط وویجر و تلسکوپهای زمینی و فضایی
وویجر به بررسی میدان مغناطیسی نپتون پرداخت. در نتیجه مشخص شد میدان مغناطیسی این سیاره از مرکز آن سرچشمه میگیرد و مشابه میدان مغناطیسی اورانوس، دارای انحراف شدید است. دورهی چرخش نپتون هم با استفاده از اندازهگیریهای امواج رادیویی، مشخص شد و وویجر ۲ ثابت کرد نپتون از یک سیستم آبوهوایی فعال برخوردار است. در طی سفر وویجر ۲، شش قمر جدید برای نپتون کشف شد و ثابت شد که این سیاره بیش از یک حلقه دارد.
مأموریتهای بیشتری برای بررسی نپتون لازم است
پژوهشی تحت حمایت ناسا در مورد مأموریتهای احتمالی آینده به غولهای یخی اسرارآمیز یعنی نپتون و اورانوس منتشر شده است. نتیجهی این پژوهشها و بررسیهای آینده بهعنوان اولویتهای سفرهای میانسیارهای ناسا در بازهی ۲۰۲۲ تا ۲۰۳۲ درنظر گرفته میشوند. یک مجموعه از طرحهای بالقوه از جمله مدارپیماها و کاوشگرها در این طرح توصیف شدهاند که وارد جو اورانوس خواهند شد. یک دوربین هم دادههای مربوطبه این غولهای یخی و قمرهای آنها را به زمین بازمیگرداند.
شرکت اوپو دو سال پیش، در همایش کنگرهی جهانی موبایل بارسلونا ۲۰۱۷ حضور پیدا کرد و توجهات بسیاری را بهسمت خود جلب کرد. آنچه در آن زمان اوپو را بر سر زبانها انداخت، معرفی گوشی جدید نبود. این شرکت در MWC 2017، نخستین دوربین دوگانهی دنیا با امکان زوم اپتیکال پنج برابری را رونمایی کرد.
ظاهرا Oppo قصد دارد در روزهای آینده، اقدام مشابهی انجام دهد. این شرکت ساعاتی پیش دعوتنامهی مراسمی ویژه را برای رسانهها ارسال کرد؛ مراسمی که ظاهرا به رونمایی گوشی مجهز به دوربینی با امکان زوم اپتیکال دَه برابری مربوط است. این مراسم قرار است روز شانزدهم ژانویهی ۲۰۱۹ (برابر با ۲۶ دی ۱۳۹۷) در شهر پکن برگزار شود.
مقالهی مرتبط:
دوربینهایی که توانایی زوم پنج برابری دارند، درواقع، از لنزهای 5P بههمراه منشوری ویژه با زاویهی ۹۰ درجه بهره میبرند که نور را مستقیما به درون حسگری هدایت میکند که بهصورت عمودی جایگذاری شده است. افزونبراین، سیستم OIS (لرزشگیر اپتیکال) در سمت دیگر قرار میگیرد تا حتی هنگام زوم حداکثری نیز بتواند کارش را انجام دهد.
فعلا مشخص نیست آیا اوپو قصد دارد چهارشنبهی هفتهی جاری گوشی هوشمندی مجهز به این دوربین را رونمایی کند که آمادهی عرضه به بازار باشد یا اینکه این دستگاه فعلا قرار است درحد نمونهی اولیه باشد. ازآنجاکه هنوز گوشی هوشمند اوپو با دوربینی با امکان زوم اپتیکال پنج برابری روانهی بازار نشده، احتمال میدهیم محصولی که این شرکت میخواهد معرفی کند، بیشتر شبیه پروتوتایپ باشد.
گفتنی است مدتی پیش صفحهی توییتر آیس یونیورس بهنقل از یکی از مقامهای رسمی اوپو مدعی شده بود این شرکت قصد دارد در جریان نمایشگاه CES 2019 یا MWC 2019، بهصورت رسمی این فناوری را رونمایی کند. درهرصورت حتی اگر اوپو چنین دوربینی را معرفی کند، احتمالا به این زودیها آن را در دستگاه هوشمندی نخواهیم دید. دوربین با قابلیت زوم اپتیکال پنج برابری این شرکت عملکرد قدرتمندی داشت؛ اما هیچگاه در دستگاه هوشمند استفاده نشد.
درپایان، از شما دعوت میکنیم بهمنظور مشاهدهی مشخصات فنی و قیمت گوشی موبایل به بانک محصولات زومیت مراجعه کنید. در این بخش از وبسایت، امکان مشاهدهی قیمت گوشی اپل، سامسونگ، هواوی، وانپلاس و اوپو بههمراه گالری تصاویر و اخبار و مقالات مرتبط با آنها برای شما فراهم شده است.
بیتکوین در ماه جاری میلادی، تولد دَه سالگی عمومیشدن شبکهاش را جشن گرفت. مسیری که این ارز دیجیتالدر دَه سال گذشته طی کرد، پر از فرازونشیب بود. در ابتدا، با مفهومی مبهم روبهرو بودیم و پس از گذشت چند سال، افزایش قیمت ناگهانی را شاهد شدیم. داراییهای مختلف با استفاده از فناوری زیربنایی بیتکوین در سالهای بعدی از مسیر آن تقلید کردند و درنهایت در سال گذشته، یکی از سقوطهای شدید تاریخ این ارز رمزنگاریشده رقم خورد.
مسیری که بیتکوین در سالهای گذشته طی کرد، مانند عمر شهرت یکی از ستارگان هالیوودی تفسیر میشود. در ابتدا، کسی از آن اطلاعی نداشت. سپس، همه بهدنبال کسب آن بودند و پس از مدتی، تقلیدها شروع شد. درنهایت، باز به مرحلهی اول میرسیم که افراد اطلاعات کمی از آن دارند.
مجموعه مقالات بیتکوین
یک دههای که از زمان معرفی پروژه و استخراج اولین بلوک آن بهوسیلهی شخصیت مرموز ساتوشی ناکاموتومیگذرد، بیشتر نشاندهندهی تبی با مُد زودگذر است. ماهیت و معنای اصلی بیتکوین در دو شاخه تعریف میشود: یکی ساختن ثروت که اولین فعالان بازار بهدنبال آن رفتند و دیگری ساختارشکنی، خصوصا در حوزهی بانکهای سنّتی و سیستمهای متمرکز. شاخههای مذکور نزدیکی و شباهت زیادی با ماهیت و شخصیت سیلیکونولی (Silicon Valley) دارند.
بسیاری از مردم امروزi به این نتیجه رسیدهاند که شرکتهایی همچون فیسبوک و گوگل، درحالنفوذ به جامعه هستند و بدون نگرانی از عواقب کارهایشان، فقط به کسب درآمد میاندیشند. میتوان چنین تفسیری را بهراحتی برای بیتکوین و ماهیت آن نیز متصور شد.
نگارندهی مقالهی اصلی، نوام کوهن، از روزنامهنگارانی محسوب میشود که از روزهای اول، بیتکوین را دنبال کرده است. او از زمانیکه بیتکوین هفده دلار قیمت داشت و بهتازگی از سقوط قیمت رها شده بود، اخبار آن را پیگیری میکرد. نوام در آن سالها اعتقاد داشت بیتکوین آزمایش فکری فوقالعادهای خواهد بود. از دیدگاه وی، بیتکوین سکهای مجازی بود که جادوگری آن را معرفی کرده بود؛ سکهای که برخلاف دیگر ارزهای دیجیتال آن زمان، کپیشدنی نبود و بهعلاوه، مالک هر سکه به تمامی اعضای حاضر در شبکه اطلاعرسانی میشد. اطلاعرسانی نیز ازطریق دفترکل پاکنشدنی انجام میشد که بهصورت منظم درحالبهروزرسانی بود.
بههرحال در سالهای اولیهی معرفی بیتکوین، کاربردهای زیادی برای آن وجود نداشت. در آن زمان، فقط کسبوکارهای محدودی این سکه را قبول میکردند. یکی از آنها در ورمونت و دیگری در مجارستان و چند نمونه هم در کشورهای دیگر وجود داشتند. بههرحال، بیتکوین شبیه ابزار همکاری آنلاین قدرتمند نیز محسوب میشد.
بیتکوین از نگاه دیگر، روشی برای کسب اعتبار در گروهی بود که به جابهجایی و انتقال پول بهشیوهی سنّتی علاقهای نداشتند. ویکیپدیا ابزار مشابهی بود که چند فرد علاقهمند و مشتاق برای ایجاد ارزش در دنیای وب تأسیس کردند. این وبسایت نیز با شفافیت بسیار زیادی فعالیت و جدیدترین نسخه از اطلاعات را به کاربر عرضه میکند. جدیدبودن اطلاعات بهنحوی است که افراد مطمئناند بهروزترین اطلاعات (حداقل در برخی زبانها)، در ویکیپدیا دردسترس خواهد بود.
سوالی که در همان سالهای ابتدایی ذهن بسیاری از کارشناسان و روزنامهنگاران را بهخود مشغول میکرد، چرایی استفاده از بیتکوین بهعنوان دارایی جدید برای پرداختها، بدون داشتن عقیده یا هدف مشترک با پروژه بود.
روند مذکور ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۱، اولین نشانهها از اهداف اصلی بیتکوین روشن شد. گوین اندرسن یکی از توسعهدهندگان زیرساختی بیتکوین بود. او در مصاحبهای عنوان کرد بیتکوین را با مفاهیم ارزش بازار درک میکند. از دیدگاه او، ارزش بیتکوین با تعداد سکههای در گردش ارتباط مستقیم داشت. تعریف او نشان میدهد آزمایش فکری درحالتبدیل به نوعی سرمایهگذاری بود. طبق دیدگاه اندرسن، بیتکوین در آن زمان میتوانست ارزش بازار یکصد میلیون دلاری داشته باشد که البته طبق همان محاسبات، در پایان سال ۲۰۱۷ به اوج ارزش بازارش، یعنی سیصد میلیارد دلار رسید.
سه سال پس از معرفی رسمی بیتکوین، نحوهی بهدستآوردن آن برای بسیاری از مردم ناشناخته بود. درواقع، قانونی بودن یا نبودن آن نیز مشخص نبود. در همان زمان، بنیاد Electronic Frontier کمکهای مالی پرداختشده با استفاده از بیتکوین را به افراد بازمیگرداند؛ چراکه هنوز تعریفی از قانونی بودن یا نبودن آن وجود نداشت. البته درنهایت، همین بنیاد روش مدیریت خود را کمی تغییر داد و درحالحاضر، کمکهای مالی بیتکوین را نیز میپذیرد.
در سال ۲۰۱۱، یکی از سازمانهایی که علاقهی شدیدی به بیتکوین داشت و دریافت کمک به آن شکل را میپذیرفت، وبسایت افشاکننده و مشکوک بینالمللی ویکیلیکس بود. در سال ۲۰۱۷، توییتی از حسابی منتسب به بنیانگذار ویکیلیکس، یعنی جولیان آسانژ، از دولت آمریکا بابت دشوارکردن دریافت کمکهای مالی بهصورت سنّتی تشکر کرد. درحقیقت، این ممنوعیت به آنها فرصت سرمایهگذاری در بیتکوین را داد که درنهایت طبق گفتهی خودش، با سود بیش از پنجاه هزار برابری همراه بود.
مقاله مرتبط:
ویژگیهای اساسی ذکرشده، یعنی سرمایهگذاری در دارایی روبهرشد و نیز توانایی تراکنش در محیطی خارج از نظارت دولتها، در روزهای رشد اولیه به سود بیتکوین بود. در سال ۲۰۱۲، اتفاق مهم دیگری رخ داد. یکی از متخصصان بیتکوین حدس زد ازجمله کاربردهای اصلی این دارایی دیجیتال خرید مقادیر کم موادمخدر در وبسایت پرحرفوحدیث آن سالها، یعنی سیلک رود است.
استفاده از بیتکوین برای خرید موادمخدر تاحدودی موجب افزایش شهرت آن و ورود سرمایهگذاران جدید شد. کسانی که بهدنبال سودهای درخورتوجه در کوتاهمدت بودند، خرید ارز دیجیتال را شروع کردند و بهنوعی در آن سرمایهگذاری کردند. سرمایهگذاران جدید افزایش ارزش بیتکوین را باعث شدند. درنهایت، دیگر سرمایهگذاران نیز به دارایی جدید پی بردند و به صنعت آن وارد شدند. روندی تکراری که بهمرور قیمت مبهم سالهای گذشته را افزایش داد.
سیلیکونولی یکی از مناطقی بود که بهجای تهدید خواندن بیتکوین، بخت خود را برای ورود به آن امتحان کرد. شرکتهای بزرگ ویسی روی کسبوکارهایی سرمایهگذاری کردند که با هدف افزایش حدس و گمان در سرمایهگذاران طراحی شده بودند. این کسبوکارها در ابتدا فقط بیتکوین را به ارزهای سنّتی همچون دلار تبدیل میکردند.
علاوهبر شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر، افراد مشهور دنیای فناوری همچون پیتر ثیل و دوقلوهای وینکلوس، بهصورت علنی از سرمایهگذاری در بیتکوین خبر دادند. چنین اخباری موجب پیدایش مفهوم جدیدی بهنام میلیاردرهای بیتکوینشد.
نکتهی درخورتأمل این است که هدفها و برنامههای پشت سرمایهگذاری در بیتکوین، شباهت کمی با لفظها و ادعاهای سیلیکونولی در ساختن دنیایی بهتر داشت. البته، افراد زیادی تلاش کردند چنین هدفی را برای ارز دیجیتال درنظر بگیرند و برای آن برنامهریزی کنند.
مارک اندرسن، یکی از سرمایهگذاران خطرپذیر، در توییتی در سال ۲۰۱۴ گفته بود حدس و گمان سرمایهگذاران دربارهی بیتکوین فواید اجتماعی هم دارد. البته، او پس از مدتی توییت خود را پاک کرد. از توییت اندرسن اینگونه برداشت میشد که هدف اصلی آنها، رسیدن سریع به درآمدهای میلیونی است؛ اما از مفهوم انتقال و تبدیل پول بدون محدودیت و مرز هم طرفداری میکنند.
در همان سال ۲۰۱۴، سرمایهگذار مشهور، رید هافمن اعلام کرد در استارتاپی با نام بلاکاستریم (Blockstream) سرمایهگذاری خواهد کرد. او دلیل سرمایهگذاریاش را ظرفیتهای بالقوهی بیتکوین، بهویژه بلاکچین، بهعنوان ابزاری برای آزادی بیشتر بیان کرد. طبق باور هافمن، فناوریهای مذکور کارمزد معاملهها و فرایندهای مالی را کاهش میدهند و پرداختهای کوچک و مفید برای برخی گروهها، همچون روزنامهها و هنرمندان را امکانپذیر میکنند. از همه مهمتر، ارزی جهانی به همهی مناطق حتی کشورهای دورافتاده و محروم نیز عرضه خواهد شد.
هافمن در بخشهایی از صحبتهایش در سال ۲۰۱۴ گفته بود:
ایدهی بلاکچین و تراکنشهایی که فراهم میسازد، درمجموع، ویژگی عالی و بنیادینی برای افزودهشدن به اینترنت محسوب میشود. اینترنت این توانایی را دارد که بهصورت گسترده و عمیق نحوهی ارتباط ما با یکدیگر را تغییر دهد.
در زمانیکه هافمن ایدهاش دربارهی بیتکوین را ارائه میکرد، این ارز دیجیتال مشغول متصلکردن کل جهان به یکدیگر بود. هافمن نیز در طرزتفکرش که در سیلیکونولی مرسوم بود، اعتقاد داشت شفافسازی دفتر کل توزیعشده، میتواند سیستمهای مالی را با بازدهی و عدالت بیشتر درمقایسهبا سیستمهای بروکراتیک قدیمی اداره کند.
در تمام اظهارنظرها و طرفداریهای گفتهشده از بیتکوین، این حقیقت پنهان بود که افزایش کاربرد بیتکوین، به افزایش ارزش آن منجر میشود و سرمایهگذاری در این داراییهای جدید را سودمندتر میکند. در ظاهر تصور میشود امکان پرداخت وجه بهصورت بینالمللی و در مکانهایی که شبکههای مرسوم بانکی مانند کارتهای اعتباری وجود ندارد، هدف نهایی بیتکوین است. این درحالی است که هرچه استفاده از بیتکوین بیشتر شود، ارزش آن نیز افزایش خواهد یافت. درنهایت، آنها که در ابتدا مقدار زیادی بیتکوین را با قیمت ارزانی خریده بودند، به سرمایهدارانی بزرگ تبدیل خواهند شد.
نگاهی دوباره به مطلب پیشین نزدیکی مفهوم بیتکوین به هدف نهایی سیلیکونولی را نشان میدهد. در این منطقه، چند شرکت محدود تمامی سود و درآمدهای جهان را جذب میکنند و خود را غیرانتفاعی نشان میدهند. آنها پروژههای خود را زیر شعارهایی همچون ساختن جامعه و ارتباطات مخفی میکنند. حتی آنها به شعارهای خود هم اهمیتی نمیدهند و بهجای گسترش جامعهگرایی و بهبود ارتباطات، مردم را به فردگرایی افراطی دعوت میکنند. مفاهیم و اهداف آنها، این توهم را ایجاد میکند که هریک از ما بهتنهایی توانایی زندگی و پیشرفت را داریم.
بیتکوین برخلاف شرکتهای دنیای فناوری، حمایت از فردگرایی را مخفی نکرد و حتی باقدرت هرچهبیشتر آن را ستود. البته، چنین رفتاری امتیاز صداقت را به ارز دیجیتال میدهد. فراموش نکنیم شرکتهای فناوری آموختهاند هیچگاه اطلاعات لحظهای و باارزش خود را با مردم درمیان نگذارند. آنها میدانند شفافیت در این موضوع برای سودآوری و درآمدشان مفید نیست.
بههرحال، بیتکوین بهعنوان یکی از پدیدههای انقلاب فناوری روندی تقریبا شبیه به غولهای آن داشته است. اولین سرمایهگذاران و بازیگران آن نیز حداکثر تلاششان را بهکار میگیرند تا محبوبیت و کاربردهای این ارز دیجیتال را بیشازپیش افزایش دهند. دراینمیان، سرمایهگذاران تازهکار که بدون مطالعه و بررسی دقیق روندهای مالی، وارد بازی بزرگان میشوند، بیشترین خسارتها را از افزایش و کاهش قیمت این وسوسهی مدرن متحمل میشوند.
لی یاکوکا، با نام کامل لیدو آنتونی لی یاکوکا (Lido Anthony Lee Iacocca) متولد آمریکا و مدیراجرایی صنعتخودرو است. او شهرتش را مدیون مدیریت طراحی و ساخت خودرو موستانگ و نیز پینتو شرکت فورد است. البته، یاکوکا پس از فورد هم موفقیتهای زیادی در صنعت خودروسازی کسب کرد. او مدتی بهعنوان مدیرعامل کرایسلر مشغول بهکار بود که با تغییرات زیرساختی این خودروساز را نیز نجات داد.
یاکوکا علاوهبر فعالیت در صنعت خودروسازی، یکی از فعالان جدی و طرفداران پروپاقرص افزایش صادرات آمریکا بود. او کتابهای متعددی نیز در زمان فعالیتش منتشر کرد که در آنها، از سرگذشت مدیریت و طراحیهایش و نیز پیشرفتهای صنعت خودروسازی، روایتهایی آورده است. مجلهی پورتفولیو در یکی از شمارههایش، یاکوکا را هجدهمین مدیرعامل بزرگ تاریخ آمریکا خواند.
تصویر یاکوکا روی جلد مجلههای تایم و نیوزویک
تولد و تحصیل
مقالههای مرتبط:
لیدو آنتونی یاکوکا در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۴ (برابر با ۲۳ مهر ۱۳۰۳) در آلنتاون پنسیلوانیا بهدنیا آمد. گفته شده نام او را از منطقهی محل سفر ماهعسل پدرومادرش، یعنی لیدو (Lido) در ونیز انتخاب کردهاند. البته، خود یاکوکا این شایعه را رد میکند. پدرومادر او مهاجران ایتالیایی بهنامهای نیکولا و آنتوینته بودند. لیدو از همان کودکی در محیطی عالی زندگی کرد و راهورسم کسبوکار را از پدرش میآموخت که صاحب رستوران و سالن تئاتر بود.
نیکولا به فرزندش آموزش میداد چگونه قدر پول را بداند. بهعلاوه، لیدو آموخت محرک و چشمانداز مناسب، ابزارهای مهم هر کسبوکار پیشگام هستند. نیکولا صاحب یکی از اولین کسبوکارهای اجارهی خودرو در آمریکا نیز بود و عشق به خودرو را برای فرزندش بهارث گذاشت.
یاکوکا در کودکی به بیماری تب روماتیسم مبتلا شد؛ بههمین دلیل، در سالهای جوانی از شرکت در جنگ جهانی دوم، معاف شد. درواقع، بیماری او بهحدی شدید بود که ممکن بود به قلبش آسیبی دائمی بزند. بههرحال، او پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان آلنتاون، برای ادامهی تحصیل به دانشگاه لیهای رفت و از آنجا، مدرک کارشناسیاش را در رشتهی مهندسی صنایع گرفت. مقطع بعدی تحصیلات یاکوکا، کارشناسی ارشد بود که آن را در دانشگاه پرینستون بهپایان رسید. در دوران تحصیلات کارشناسی ارشد، وی دروس حوزههای سیاست و پلاستیک را بهعنوان دروس انتخابی گذراند.
عکس مجلهی دبیرستان لی یاکوکا
یاکوکا از نوجوانی به مدیریت شرکت خودروسازی فکر میکرد؛ بههمیندلیل، تحصیلاتش را نیز در همان مسیر ادامه داد. در سال ۱۹۴۶، وی سرانجام بهعنوان کارآموز به شرکت فورد موتور راه یافت؛ موقعیتی که از سالها پیش برای رسیدن به آن برنامهریزی کرده بود.
شروع کار در شرکت فورد
یاکوکا بهمحض ملحقشدن به فورد، بهعنوان کارآموز مهندسی وارد بخش فروش شد. پیشرفت او در مراحل کارآموزی و تبدیل به مدیراجرایی تا سال ۱۹۶۰ طول کشید. در آن سال، یاکوکا در مقام معاون ارشد مدیریت در یکی از بخشهای مهم فورد بهنام Ford Division مشغول بهکار شد.
محل فعالیت یاکوکا در فورد، در فیلادلفیا واقع بود. در آن زمان، وی پویش بازاریابی 56for56 را بهراه انداخت و مهارتش را در امر فروش و بازاریابی بهرخ همگان کشاند. در پویش او، به خریداران خودروهای مدل ۱۹۵۶ وامهایی با بازپرداخت در دورههای سهساله پرداخت میشد.
فورد موستانگ
مقالههای مرتبط:
در سال ۱۹۶۱، یاکوکا چشمانداز جدید و امیدوارکنندهای برای آیندهی فورد درنظرداشت. ظرفیت چهار سرنشین، صندلیهای طرح جدید بوکت (Bucket)، طول کمتر از ۴.۵ متر و وزن سبکتر از ۱.۱ تُن، ازجمله ویژگیهای مدنظر یاکوکا برای ساخت خودرو آرمانیاش بود. قیمت نهایی مدنظر وی برای خودرو جدید نیز ارزانتر از ۲۵۰۰ دلار بود. پس از مدتها بررسی و جلسههای متعدد با مدیران فورد، درنهایت در سپتامبر ۱۹۶۲، سرمایهی لازم برای شروع تولید خودرو جدید یاکوکا فراهم شد.
فورد موستانگ محصول خارقالعادهای بود که بهنوعی شرکت بزرگ فورد را از ورشکستگی نجات داد. در سال ۱۹۶۴، لی بههمراه همکارانش این محصول را معرفی کرد. محصول جدید فورد بهدلیل طراحی جدید و جذاب و نیز بازاریابی قوی، موج جدیدی از خودروهای اسپرت را در جهان بهراه انداخت. بهعلاوه، موستانگ رکورد فروش سال اول خودرو را شکست و نامش را در یک نسل از علاقهمندان به خودرو جاودانه کرد و درنهایت، تصویر خالقش را به صفحهی اول رسانههای مشهوری همچون تایمز و نیوزویک برد.
یاکوکا درکنار اولین نمونههای فورد موستانگ
موستانگ یکی از خودروهای پیشگامی بود که با انواع طراحیهای داخلی و خارجی و نیروی محرکهی شخصیسازیشده برای مشتری عرضه میشد. درواقع، موستانگ خودرویی محسوب میشد که برای همه مناسب بود و در تبلیغات نیز به راحتیِ سفارشهای متنوع آن اشاره میشد: «خودرویی که خودتان طراحی میکنید».
پس از موفقیت در عرضهی موستانگ، یاکوکا در سال ۱۹۶۷ بهسمت معاونت اجرایی فورد رسید. او در سال ۱۹۷۰، مدیر این شرکت شد و حدود ۹۷۷ هزار دلار بهصورت سالانه حقوق دریافت میکرد. یاکوکا علاوهبر موفقیت در پُستهای سازمانی فورد، در زمینهی فروش در ایالات متحدهی آمریکا به شهرت بسیاری نیز رسیده بود و بسیاری از مردم آمریکا او را یکی از فروشندگان بزرگ تاریخ این کشور میدانستند. در آن زمان، مردم اعتقاد داشتند یاکوکا همیشه درحالفروش کالایی است؛ برخی اوقات محصول و برخی اوقات ایده و برخی اوقات خودش و وقتش.
تبلیغ فورد موستانگ
علاوهبر فورد موستانگ، محصولات متنوع دیگری هم با مدیریت یاکوکا در فورد تولید شدند. ازاینمیان، میتوان به کانتیننتال مارک ۳ (Continental Mark III) و فورد اسکورت (Ford Escort) و بازسازی برند مرکوری (Mercury) با معرفی خودروهایی همچون مرکوری کوگر (Mercury Cougar) و مرکوری مارکوییس (Mercury Marquis) اشاره کرد.
فورد پینتو
در سال ۱۹۶۸، ایده و نیاز به ساخت ماشینهای کوچک با مصرف سوخت کم به ذهن یاکوکا خطور کرد. او خودرویی با وزن سبکتر از حدود ۹۰۷ کیلوگرم و قیمت کمتر از دو هزار دلار را پیشنهاد داد. البته، زیرمجموعهی اروپایی شرکت فورد محصولی مشابه یعنی، فورد اسکورت را عرضه میکرد؛ اما بههرحال تیمهای جدیدی برای طراحی داخلی و خارجی خودرو جدید استخدام شدند که بعدها، پینتو (Pinto) نام گرفت. اولین نسخهی پینتو در سال ۱۹۷۱ عرضه شد و یاکوکا لقب نیروی محرکه در ساخت فورد پینتو را یدک میکشید.
در سال ۱۹۷۷، اخباری دربارهی ایرادهای فنی فورد پینتو، بهویژه در بخش سوخترسانی منتشر شد که مثالهایی عینی از تحلیل بد هزینه سود در شرکت شد. در سال ۱۹۷۸، تمامی مدلهای پینتو از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ فراخوانده شدند و بازسازی و امنسازی جدید روی مخزن سوخت آنها انجام شد.
یاکوکا بههمراه بنسون فورد و جیسون کلارک درکنار موتور Ford DOHC
در سال ۱۹۷۰، هنری فورد دوم یاکوکا را به سِمَت مدیریت شرکت فورد منصوب کرد. با وجود تمام موفقیتهای یاکوکا و مدیریت دقیقش در شرکت، این دو نفر اختلافنظرهای اساسی باهم داشتند. اختلافهای فورد و یاکوکا بهحدی رسید که در سال ۱۹۷۵، وارث هنری فورد بزرگ هیئتی را برای تحقیق دربارهی زندگی شخصی و داراییهای یاکوکا استخدام کرد.
مالک آن سالهای شرکت فورد به بیماری قلبی مبتلا بود و دوران بازنشستگیاش را نزدیکتر از همیشه میدید. او بهوضوح اعلام کرد قصد دارد شرکت را به پسرش، ادسل واگذار کند که در آن زمان، تنها ۲۸ سال داشت. درنهایت در سال ۱۹۷۸، یاکوکا با حکمی روبهرو شد که فیلیپ کالدوِل را بهعنوان مدیر ارشدش معرفی میکرد.
درکنار هنری فورد دوم
مشکلات یاکوکا و فورد روزبهروز بیشتر میشد و او که نمیتوانست بحثوجدلها با مالک شرکت را مخفی کند، بهناچار به هیئتمدیره مراجعه کرد. یاکوکا تصمیم گرفت در بین اعضای هیئتمدیره، برای خود طرفداران و حامیانی پیدا کند. اقدام او بهانهی نهایی را به هنری فورد دوم داد تا این مدیر موفق را اخراج کند. یاکوکا در کتاب خودزندگینامهاش دربارهی اخراج از شرکت میگوید فورد در ۱۳ ژوئیه ۱۹۷۸ او را به دفتر خود فراخوانده و گفته است: «برخی اوقات، بیهیچ دلیل خاصی یک نفر را دوست نداری».
هنری فورد دوم و لی یاکوکا
مدیریت در کرایسلر
باوجودآنکه اخراج از فورد برای یاکوکا دردناک بود، او برای مدت طولانی از صنعت خودروسازی دور نماند. درواقع، اخراج از فورد برای یاکوکا مزیتهایی نیز بههمراه داشت. پنج ماه پس از جدایی از فورد، یاکوکا بهعنوان مدیر کرایسلر استخدام شد و در سال ۱۹۷۹، به مقام ریاست هیئتمدیره رسید.
در زمان پیوستk یاکوکا به کرایسلر، این شرکت سومین شرکت خودروساز آمریکا بود؛ اما درآمد چشمگیری نداشت. آنها بهتازگی واحد ضررده خود را در اروپا فروخته بودند تا هزینهی لازم برای جبران خسارتها در آمریکایشمالی را جبران کنند. یاکوکا با مدیریت صحیح کرایسلر را به شرکتی سودده تبدیل کرد.
یاکوکا برای بهبود وضعیت کرایسلر، اقدامات متنوعی انجام داد. از کاهش هزینهها برای کاهش نقطهی سربهسری سود تا دریافت وام ۱.۵ میلیارد دلاری دولتی و فروش برخی بخشها مانند تانکسازی و معرفی محصولات با زمانبندی دقیق، همگی به رشد کرایسلر در آن سالها کمک کردند.
مراسم معرفی مینیون
یاکوکا در فورد خودرویی را با نام مینیمکس (Mini-Max) پیشنهاد داده بود که هنری فورد دوم آن را نپذیرفت. این مدیر سابق که تعدادی از همکارانش را نیز به کرایسلر آورده بود، اینبار ایده را با هیئتمدیرهی کرایسلر مطرح کرد. درنهایت، ایدهی او به خودروهای موفقی همچون دوج کاراوان (Dodge Caravan) و پلیموت وویاگر (Plymouth Voyager) تبدیل شد.
در سال ۱۹۸۴، سوددهی کرایسلر به ۲.۴ میلیارد دلار رسید که از مجموع شصت سال گذشته، بیشتر بود. این سود هنفگت شرکت را در موقعیت خرید دیگر فعالان بازار قرار داد. در سال ۱۹۸۵، شرکت محصولات هوایی گلفاستریم (Gulf-Stream) بهقیمت ۶۳۸ میلیون دلار و ایی. اف. هوتون (E. F. Hutton) بهقیمت ۱۲۵ میلیون دلار خریده شد. خرید مهم بعدی، شرکت ایامسی (AMC) در سال ۱۹۸۷ بود که برند سوددهی جیپ (Jeep) را به زیرمجموعهی کرایسلر افزود.
مراسم معرفی مینیون
افزایش درآمد کرایسلر، به طراحی و عرضهی مدلهای جدید خودرو نیز منجر شد. در ابتدای دههی ۱۹۸۰، آنها طرحی بهنام کی کار (K-Car) را شروع کردند. در سالهای بعد، مینیون (Minivan) با مدیریت یاکوکا تولید شد که یکی از محصولات پرفروش شرکت بود. همانطورکه موستانگ در فورد توانست مفهوم جدیدی از خودرو اسپرت ارائه دهد، مینیون هم برای خانوادههای جوان محصول جذابی بود که خواهان فضای بیشتر برای مسافرت بودند.
محصول پرچمداری که در زمان ریاست یاکوکا در کرایسلر تولید شد، ایمپریال (Imperial) نام داشت. این خودرو جدید تمامی امکانات و فناوریهای روز صنعت را دراختیار داشت. بهعنوان مثال، از سیستم انژکتور کاملا برقی و داشبورد کاملا دیجیتال در آن استفاده شده بود.
یاکوکا در کرایسلر نیز وظیفهی ناجیبودن را بهخوبی انجام داد. در سال ۱۹۸۳، شرکت تحتمدیریت او وام دولتی را هفت سال پیش از پایان مهلت بهصورت کامل بازپرداخت کرد و در آن زمان، یاکوکا به نماد موفقیت و دستیابی به رؤیای آمریکایی تبدیل شد.
یاکوکا درکنار یکی از نمایندگان کنگره در برنامهی بازسازی مجسمههای نیویورک
علاوهبر مدیریت شرکت، تبلیغات تلویزیونی نیز صحنهی فعالیت مدیر کرایسلر بود. در دههی ۱۹۸۰، او در چندین آگهی تلویزیونی ظاهر شد و از شعار The Pride is back برای محصولات استفاده میکرد. هدف او نشاندادن تغییر مسیر و بازگشت کرایسلر بهسمت موفقیت بود. یاکوکا علاوهبر شعار شرکت، جملهای اختصاصی نیز داشت که بهنوعی امضای او شد: «اگر میتوانی خودرو بهتری پیدا کنی، آن را بخر».
پدر فورد موستانگ درکنار فعالیتهایش در کرایسلر، چند پُست دولتی را نیز برعهده داشت. او در جایگاه مشاور در چند پروژهی بزرگ ازجمله بازسازی مجسمهی بزرگ در شهر نیویورک فعالیت میکرد. علاوهبر تمامی موفقیتهای مذکور، انتشار کتابی از لی یاکوکا، او را به شخصیتی مشهور در ابعاد جهانی تبدیل کرد. کتاب Iacocca: An Autobiography که با همراهی ویلیام نواک نوشته شد، پرفروشترین کتاب غیرداستانی سال انتشار بود و دو میلیون نسخه از آن تا سال ۱۹۸۵ فروخته شد.
بازیگری در تبلیغات تلویزیونی کرایسلر، تاحدودی استعداد هنری یاکوکا را نیز نمایان کرده بود. در سال ۱۹۸۶، این مدیر باتجربه در یکی از قسمتهای سریال تلویزیونی Miami Vice در نقش فردی با نام Lido ظاهر شد.
ضبط تبلیغ نلویزیونی برای کرایسلر
قهرمان ملی
تا میانههای دههی ۱۹۸۰، یاکوکا بهنوعی قهرمان ملی آمریکاییها شده بود. بهعنوان مثالی از این القاب، میتوان به مجلهی Reader's Digest اشاره کرد که او را تجسم زندهی رؤیای آمریکایی خواند. در آن سالها، شایعهی تصمیم یاکوکا برای ورود به انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحدهی آمریکا نیز بهگوش میرسید. حتی نظرسنجیهای سال ۱۹۸۵ برای انتخابات ۱۹۸۸، او را فقط ۳ درصد پایینتر از نامزد نهایی، یعنی جرج بوش پدر نشان داد.
سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰ و ابتدای ۱۹۹۰، با سقوط نسبی اعتبار و شهرت یاکوکا همراه بود. او و شرکتش وارد روند نزولی شده بودند. در آن سالها، بحران اقتصادی به آمریکا هجوم آورده بود و مردم از مدیران شرکتهای ضرردیده بهدلیل دریافت حقوقهای نجومی انتقاد میکردند. این مدیر باتجربه زمانی با دریافت فقط یک دلار بهعنوان حقوق سالانه از کرایسلر، شهرت فراوانی در جامعه داشت، اما فقط در سال ۱۹۸۷، حدود هجده میلیون حقوق دریافت کرد.
یاکوکا کتاب دومش را در سال ۱۹۸۸ و با همکاری سانی کلینفیلد با نام Talking Straight چاپ کرد. این کتاب بهنوعی مقابلهای با کتاب آکیو موریتا بهنام Made in Japan بود. کتاب یاکوکا در وصف و تمجید نوآوری و خلاقیت آمریکاییها نوشته شده بود.
یاکوکا درکنار بیل کلینتون
در دههی ۱۹۹۰، یاکوکا انتقادهای تندی از خودروسازهای ژاپنی کرد. محصولات این بازیگران که بهمرور درحالتصاحب بازارهای آمریکا بودند، بهاعتقاد مشتریان بهتر و باکیفیتتر از خودروهای آمریکایی بهنظر میرسیدند. بههرحال، یاکوکا معتقد بود بخش بزرگی از بیماری اقتصاد و خودروسازی آمریکا تقصیر ژاپنیها است.
جامعهی آمریکا معتقد بود خودروهای ژاپنی بهتر از محصولات آمریکایی هستند. آنها میگفتند شرکت یاکوکا بهجای انتقاد از ژاپنیها باید محصولاتش را بهبود دهد. بههرحال، یاکوکا در سال ۱۹۹۲ در کرایسلر بازنشسته شد و تا سال ۱۹۹۴، بهعنوان مشاور با حقوق سالانه ۵۰۰ هزار دلار و حق استفاده از جت اختصاصی شرکت مشغول بهکار بود.
رابطهی یاکوکا با شرکت کرایسلر پس از چند سال روبهتیرگی رفت. در سال ۱۹۹۵، وی از کرایسلر شکایت کرد و دلیل آن را نیز نبود امکان نقدکردن سهام خود بیان کرد. یاکوکا ادعا میکرد کرایسلر اجازهی فروش ۴۲ میلیون دلار سهامش در شرکت را به او نمیدهد؛ سهامی که در زمان ریاست هیئتمدیره به یاکوکا رسیده بود. درمقابل، کرایسلر میگفت مشاورههای یاکوکا به یکی از خریداران احتمالی شرکت، یعنی کرک کرکوریان، موجب نقض قرارداد اعطای سهام شده است. درنهایت، با وجود ناکامی کرکوریان در خرید کرایسلر، شرکت مبلغ ۲۱ میلیون دلار به یاکوکا پرداخت کرد.
طراحی اختصاصی موستانگ Iacocca
یاکوکا با وجود ناکامی کرکوریان در خرید کرایسلر، بهعنوان مشاور او به کارش ادامه داد. در سال ۱۹۹۶، این دو نفر تفاهمنامهای امضا کردند که براساس آن، یاکوکا تا پنج سال مصاحبهی عمومی دربارهی کرایسلر نکند.
با وجود تمام مشکلات پیشآمده بین یاکوکا و کرایسلر، او در سال ۲۰۰۵ باردیگر در لباس فروشندهی کرایسلر در تصاویر تلویزیونی ظاهر شد. افراد مشهور دیگری همچون جیسون الکساندر و اسنوپ داگ نیز در تبلیغات این شرکت آمریکایی حضور داشتند. در تبلیغات جدید نیز، از جملهی مشهور دههی ۱۹۸۰ یاکوکا استفاده شد. طبق توافقات بین طرفین، درآمد یاکوکا از تبلیغات دایملرکرایسلر بههمراه یک دلار اهدایی از هر خودرو فروختهشده از ۱ ژوئیه تا ۳۱ دسامبر سال ۲۰۰۵، به بنیاد خیریهی یاکوکا اهدا شد.
مدیر سابق کرایسلر در سال ۲۰۰۹ و در زمان اعلام ورشکستگی این شرکت در مصاحبهای گفت:
امروز، روز بدی برایم است. دیدن شرکت قدیمیام که معنای زیادی هم برای آمریکا داشت، در حالت ورشکستگی، بسیار دردناک خواهد بود؛ اما کرایسلر پیشازاین نیز مشکلاتی را تجربه کرد و همهی ما، بازگشتش را شاهد بودهایم. باور دارم که باردیگر، بازگشت کرایسلر به رقابت را خواهم دید. اگر شرکت بهاندازهی کافی باهوش باشد، گروهی از کارگران و مدیران تولید و فروشندگان را برای یافتن راهکار، گردهم جمع خواهد کرد. اینها، افرادی هستند که در خطمقدم فعالیت میکنند و بهنوعی عامل نجات محسوب میشوند.
باید با حقیقت روبهرو شویم. اگر خودرو شما خراب شود، برای تعمیر آن به کاخسفید مراجعه نمیکنید. برای رفع اشکال شرکت نیز باید به متخصصان و نه مأموران دولتی مراجعه کرد. من هرروز با مدیران و فروشندگان باانگیزهی زیادی صحبت میکنم که هیچکدام از وضعیت کنونی کرایسلر خوشحال نیستند. من امروز به دولت اوباما میگویم این افراد را نادیده نگیرد و از اشتیاقشان در کار استفاده کند.
فعالیتهای متفرقه و زندگی شخصی
لی یاکوکا در سال ۱۹۵۶ با مری مککلری ازدواج کرد و ثمرهی این ازدواج دو دختر به نامهای کتی و لیا بود. مری در سال ۱۹۸۳ براثرِ دیابت ازدنیا رفت و یاکوکا به یاد او، تمامی درآمدش از فروش کتاب خود را به تحقیقات دربارهی دیابت اهدا کرد. پس از مری، پگی جانسون در سال ۱۹۸۶ و دارین ارل در سال ۱۹۹۰ با یاکوکا ازدواج کردند که هر دو این ازدواج به طلاق انجامید.
مدیر سابق کرایسلر در سال ۱۹۹۳ عضو هیئتمدیرهی شرکت امجیام گراند (MGM Grand) شد. شایان ذکر است مدیر این شرکت دوست قدیمیاش، کرکوریان بود. آنها بانک سرمایهگذاری برای صنعت بازی تأسیس کردند که بهعقیدهی یاکوکا، سریعترین صنعت روبهرشد آن زمان بود. در سال ۱۹۹۵، اوتمامی سهام خود در بازیهای مستقل را فروخت و در مرکز تفریحی بهنام Full House Resorts سرمایهگذاری کرد.
در سال ۱۹۹۵، یاکوکا عضو هیئتمدیرهی رستورانهای زنجیرهای Koo Koo Roo و در سال ۱۹۹۸، با سِمَت یکی از مدیران اجرایی اصلی این مجموعه کارش را آغاز کرد. درنهایت، او ادغام این رستوران مجموعه رستوران Family Restaurants را مدیریت کرد. در سال ۱۹۹۹، لیدو یاکوکا سرانجام از کسبوکار رستورانداری خارج شد.
در سال ۱۹۹۹، یاکوکا به سرمایهگذاری بزرگی در شرکت اییبایکز (E-bikes) دست زد. او پیشبینی میکرد وسایل نقلیهی جدید زمانی جای موتورسیکلتهای پرسروصدا و آلودهکنندهی کنونی را خواهند گرفت که البته تاکنون، هنوز محقق نشده است.
در سال ۲۰۰۷، یاکوکا کتاب بعدی خود را با نام Where Have All the Leaders Gone چاپ کرد. کتاب آخر او بهنوعی اثری انتقادی از وضعیت آن سالهای آمریکا بود. این کتاب نشان میداد دولتمردان و افراد قدرتمند، درحال ضربهزدن به اقتصاد هستند و تنها، مردم را به ادامهی راه و تحمل دعوت میکنند. یاکوکا در بخشی از این کتاب به تصمیمش برای نامزدشدن در انتخابات ریاستجمهوری هم اشاره میکند و شعار I Like I را بهعنوان عبارت انتخاباتیاش بیان میکند. درنهایت، تیپ اونیل، یکی از دوستانش، او را از نامزدی منصرف میکند.
تبلیغ تلویزیونی کرایسلر
ناجی شرکتهای فورد و موستانگ علاوهبر فعالیتهای صنعتی و مدیریتی، فعالیتهای عامالمنفعه هم داشت. بهعنوان مثال، او شرکتی بهنام Olivio Premium Products را در سال ۲۰۰۰ تأسیس کرد. این شرکت محصولاتی با برند Olivio را با استفاده از روغن زیتون تولید میکرد که یاکوکا تمام درآمدش از آن را به تحقیقات دربارهی بیماری دیابت اختصاص میدهد. او فعالیتهای خیرخواهانهی دیگری نیز با اهداف تحقیقات پزشکی انجام داد.
درحال حاضر، یاکوکا در بنیاد Nourish the Children فعالیت میکند که در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد. یکی از فعالیتهای این بنیاد، ساخت ژنراتوری برای گیاه VitaMeal در کشور مالاوی بود. بهعلاوه، او در سال ۲۰۰۷ وبسایتی برای تشویق و طرفداری از بحث آزاد دربارهی جامعهی امروزی راهاندازی کرد. او در وبسایتش از موضوعاتی همچون هزینهی درمان و سلامت و ناتوانی ایالات متحدهی آمریکا در یافتن روشهای جایگزین تأمین سوخت انتقاد میکرد.
همانگونه که این روزها نیاز فوری به اقدام دربارهی تغییرات اقلیمی بهوضوح دیده میشود، ضروری است بدانیم اکنون سیارهی ما در چه حالوروزی است و چه تغییراتی را در دهههای پیش رو باید انتظار داشت. از بررسی ذوب یخسارهای قطب جنوب گرفته تا گرمایش اقیانوسها، دانشمندان باجدیت میکوشند جزئیات دقیقتری دربارهی اقلیم جهان و اثرهای گرمایش زمین بهدست بیاورند.
دانشمندان اقلیمی اکنون مطالعهی تازهای در پی گزارش پرسروصدای مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی در سال گذشتهی میلادی منتشر کردهاند. آنها به روشهای اثرگذاری تغییرات اقلیمی بر رویدادهای شدید جوّی پرداختهاند؛ رویدادهایی نظیر طوفان فلورانس یا موج شدید گرما در اروپا. آنها مدارکی دال بر سرعت ذوب یخها در گرینلند و نقاط جدید شروع ذوب در قطب جنوب و پسرفت فاجعهآمیز دریای منجمد قطب شمال جمعآوری کردهاند. آنها همچنین تغییرات در جریانهای عظیم اقیانوسی و الگوهای بزرگ جوّی را نیز بررسی کردهاند.
این پژوهش همچنان درحالانجام است. در این مطلب، قصد داریم نام برخی از چهرههای تأثیرگذار و پروژههای پژوهشی مهم اقلیمی جریانساز در سال ۲۰۱۹ را برای شما همراهان زومیت معرفی کنیم.
فردریک اوتو
اوتو، مدیرعامل مؤسسهی تغییرات زیستمحیطی در دانشگاه آکسفورد و نیز یکی از چهرههای تأثیرگذار جهان در زمینهی اسناد رویدادهای شدید جوّی است؛ علمی که اثرهای تغییرات اقلیمی بر رویدادهای شدید آبوهوایی نظیر گردبادها یا امواج شدید گرما بررسی میکند.
مؤسسهی تغییرات زیستمحیطی راهکار خاصی برای انجام این نوع پژوهشها ارائه کرده که مجموعهای از مدلهای اقلیمی را شامل میشود. این راهکارها در مطالعات اسنادی متعددی استفاده شدهاند. این گروه شریک اصلی گروه پژوهشی اسناد آبوهوایی جهان است که فعالیت خود را به بررسی تأثیر تغییرات اقلیمی بر رویدادهای شدید آبوهوایی معطوف کرده است.
از زمان انتشار اولین مطالعات اسنادی در پانزده سال پیش تاکنون، اسناد رویدادهای شدید جوّی یکی از ضریبهای رشد سریع را در میان دیگر رشتههاداشته است. بهتازگی، دانشمندان توانستهاند طیف وسیعی از وقایع آبوهوایی را به تغییرات اقلیمی پیوند دهند؛ وقایعی نظیر گردبادهای ویرانگر هارو و ماریا و ایرما. آنها همچنین گرمای شدید، سیل، خشکسالی و دیگر رویدادهای مختلف دنیا را به پدیدهی افزایش دما ربط دادهاند.
اکنون اوتو و همکارانش قدمی فراتر گذاشتهاند. آنها موفق شدهاند روند انجام مطالعات اسنادی را سرعت دهند. خدمات آنها درنهایت موجب میشود رویدادهای شدید آبوهوایی سریعتر ارزیابی شوند و ارتباط آنها با موضوع تغییرات اقلیمی واضحتر شود. این فرایند بهنوعی مشابه همان خدماتی خواهد بود که اکنون در حوزهی پیشبینی وضع آبوهوا انجام میشود.
این تیم پیشتر نیز چندین مطالعهی اسنادی را با همکاری اسناد آبوهوایی جهان منتشر کرده است. این مطالعات ارزیابی سریع موج گرمای اروپا در تابستان سال گذشته را دربر داشتند. از دیدگاه این مطالعات، بخت وقوع این رویداد در اروپا بهواسطهی پدیدهی تغییرات اقلیمی به دوبرابر افزایش پیدا کرده است.
درحالحاضر، این عرصه یکی از حوزههای پویای علوم آبوهوا است و انتظار میرود در سال ۲۰۱۹ نیز، پیشرفتهای بیشتری را برایش شاهد باشیم.
ائتلاف بینالمللی دربارهی یخچال طبیعی دویتز
در اوایل سال ۲۰۱۸، بنیاد ملی علوم آمریکا و شورای ملی تحقیقات محیطزیست بریتانیا با همکاری یکدیگر یکی از بلندپروازانهترین پروژههای پژوهشی قطب جنوب را آغاز کردند. این همکاری درواقع بهمنزلهی مأموریتی مشترک با تمرکز روی بحران یخچالهای طبیعی منطقهی دویتز (Thwaites) در غرب جنوبگان خواهد بود.
دویتز منطقهای به وسعت فلوریدا است که درحالحاضر، هرسال حدودا پنجاه میلیارد تُن یخ را ازدست میدهد. این نرخ خیرهکننده نگرانیهای عمدهای دربارهی احتمال ناپایداری و فروپاشی کامل این منطقه را در دهههای آینده در پی داشته است؛ اتفاقی که اگر بیفتد، تأثیر بهسزایی در بالاآمدن سطح آب دریاهای جهان خواهد گذاشت.
چشمانداز فعلی این مأموریت مشترک، بررسی برخی از فرایندهای موثر بر وضعیت این یخچال طبیعی است. نقشهبرداری از بستر سنگی زیر این یخچال و اندازهگیری تعاملات بین یخ و اقیانوس که تصور میشود درحالذوب یخچال از بالا به پایین است، بخشی از اقدامات پیش رو محسوب میشود. این مأموریت با همکاری دَهها پژوهشگر فعال در نُه پروژهی علمی متفاوت در مؤسسات علمی این دو کشور درحالپیشرفت است.
این همکاری که از آوریل ۲۰۱۸ آغاز شده، قرار است تا سال ۲۰۲۰ تداوم یابد. افزونبراین، انتظار میرود با بهروزرسانیهای تازهای در سال جدید میلادی مواجه شود.
پروژهی اسکوپکس (SCOPEX)
جهان بهسرعت درحال نزدیکشدن به آستانهی مجاز دمای تعریفشده در توافقنامهی پاریس است و این قضیه باعث شده علم مهندسی زمین دوباره در کانون توجهها قرار گیرد. دراینمیان، یکی از مباحث مهم و درعینحال بحثبرانگیز مطرحشده در این علم، طرح فرضی اسپریکردن ذرات معلق در اتمسفر با هدف بازتاب نور خورشید و خنکسازی زمین است. این سیستم مدیریت تابش خورشیدی یا بهعبارتی Solar Geoengineering نامیده میشود.
درحالحاضر، این ایده فقط در قالب چند مدل توصیف شده است. هنوز عوارض جانبی چنین طرحی شامل اثرهای ناخواستهی احتمالی آن بر لایهی اُزُن و تغییر الگوهای آبوهوایی جهان کاملا نامشخص است. درنتیجه، برخی دانشمندان تمایل دارند آزمایشهایی واقعی را در ابعاد کوچکتر انجام دهند تا به درک بهتر آنها دربارهی نحوهی رفتار این ذرات معلق در اتمسفر کمک کند.
آزمایش اختلال کنترلشدهی استراتوسفری (SCoPEx) یکی از آزمایشهای مهم دردست اجرا است که آن را پژوهشگران دانشگاه هاروارد رهبری میکنند. فرانک کوچ، استاد مهندسی و علوم جوّی و دیوید کیث، استاد فیزیک کاربردی و جیمز اندرسون، استاد شیمی جوّ در این آزمایش مشارکت میکنند.
پروژهی آنها احتمالا اولین پروژه در نوع خود خواهد بود. پژوهشگران مشغول طراحی مجموعهای از آزمایشها در مقیاس کوچک هستند که طی آنها از بالون برای آزادکردن ذرات معلق در ارتفاعات بالای اتمسفر استفاده خواهد شد. در مرحلهی اول، احتمالا از ذرات آب بهعنوان ذرات معلق استفاده میشود و در مراحل بعدی نیز، از مواد دیگری بهره گرفته خواهد شد.
بنابر گفتهی پژوهشگران، این آزمایشها در مقیاسی بسیار کوچک اجرا خواهند شد؛ بنابراین، هیچکدام از خطرهای را دربر نخواهد داشت که برخی کارشناسان دربارهاش نگراناند. بااینحال، برنامهریزی برای چنین آزمایشهایی باعث شده مباحثی دربارهی چگونگی طراحی روشهای مدیریت تابش خورشیدی در آینده شکل گیرد. یکی از پرسشهای مهم این است که چگونه جامعهی بینالمللی مقررات انجام چنین پروژههایی را تنظیم خواهد کرد؟
هماکنون آزمایشهای اسکوپکس هنوز در مرحلهی طراحی هستند؛ اما احتمال میرود در سال ۲۰۱۹ به بهرهبرداری برسند.
نظریهی اثرهای تشدیدشدهی گرمایش قطبی
در سالهای اخیر، برخی دانشمندان ایدهی جالبی مطرح کردهاند که میگوید نرخ شدید گرمایش در قطبها، ممکن است بر الگوهای آبوهوایی دیگر نقاط جهان تأثیر بگذارد.
این نظریه میگوید در شرایطی که قطب شمال با سرعتی دوبرابر درمقایسهبا بقیهی جهان درحالگرمشدن است، شیب دمایی میان خط استوا و عرضهای جغرافیایی بالاتر تغییر خواهد کرد. این امر ممکن است جریانهای هوایی را در سراسر جهان دستخوش تغییر کند. این تغییرات حتی ممکن است جریانهای بزرگ هوایی مانند جریان جتاستریم را شامل شود که مسئول تنظیم الگوهای آبوهوایی در اروپا و آمریکا و جاهای دیگر است. برخی کارشناسان بر این باورند که گرمایش قطب شمال ممکن است مسئول افزایش تعداد طوفانهای شدید رخداده در آمریکا یا بُروز زمستانهای بسیار سرد سیبری باشد.
مقالههای مرتبط:
باوجوداین، بحثهای بسیاری بر سر درستی این ایده در میان دانشمندان اقلیمی شده است. مشاهدهها نشان میدهند ممکن است رابطهای میان گرمشدن هوای قطب شمال و شرایط آبوهوایی در عرضهای متوسط جغرافیایی وجود داشته باشد؛ اما اکثر مدلسازیهای انجامشده در اثبات وجود این ارتباط معنادار با شکست مواجه شدهاند. این موضوع باعث بُروز تردیدهایی شده دربارهی اینکه آیا اتفاقات قطب شمال واقعا مسئول ایجاد این الگوهای آبوهوایی بوده یا اینکه این تقارن صرفا تصادفی است و نیروهای دیگری در این امر دخیل بودهاند. همچنین، برخی از متخصصان میگویند ممکن است هنوز نقصهایی در مدلسازیهای فعلی وجود داشته باشد.
برای کمک به حل این مسئله، دانشمندان بینالمللی درحالحاضر برای انجام مجموعهای از آزمایشهای مدلسازی دقیق تمرکز کردهاند تا دریابند آیا واقعا ارتباطی میان گرمشدن هوای قطب شمال و بُروز الگوهای آبوهوایی عرضهای جغرافیایی متوسط وجود دارد و اگر اینطور است، چرا مطالعات مدلسازی قبلی در اثبات این ارتباط ناموفق بودهاند.
موزاییک؛ هیئت بینالمللی اعزامی به قطب شمال
ازآنجاکه قطب شمال بهسرعت درحالگرمشدن است، گروه بینالمللی دیگری از پژوهشگران مشغول تدارک سفری بزرگ با هدف بررسی حجم پسرفت یخهای دریای قطب شمال هستند.
پروژهی موزاییک (MOSAIC) یا رصدخانهی چندرشتهای مطالعهی آبوهوای قطب شمال، حاصل همکاری میان چندین مؤسسهی پژوهشی قطبی بینالمللی، ازجمله مؤسسهی آلفرد وگنر، مؤسسهی تحقیقات قطبی و دریایی هلمهولتز آلمان، مؤسسهی تحقیقات قطب شمال و قطب جنوب در روسیه و مؤسسهی تحقیقات علوم محیطی در کلورادو ایالات متحدهی آمریکا است.
این مأموریت بهعنوان نخستین هیئت اقلیمی اعزامی به قطب شمال با دورهی پژوهشی یکساله تلقی خواهد شد. برای انجام این مأموریت از کشتی یخشکن پلاراسترن آلمانی استفاده خواهد شد که قرار است در ماه سپتامبر سال جاری، عازم این سفر شود. این کشتی سال آیندهی میلادی را صرف تحقیقات در دل دریای قطب شمال خواهد کرد.
این پروژه به دانشمندان اجازه میدهد مشاهدههایشان را از دریای قطب شمال در طول دورهای یکساله انجام دهند. گفتنی است صدها پژوهشگر از بیش از دَه کشور جهان در این پروژهی بزرگ مشارکت خواهند داشت.
روند طراحی و تولید نسل جدید سوپرا، دوازده سال طول کشید. طرح اولیهی سوپرا ۲۰۲۰ با خودرو مفهومی تویوتاFT-HS در سال ۲۰۰۷ شکل گرفت. شایان ذکر است مدل نهایی به تعداد محدود تولید نخواهد شد و سالیانه دَهها هزار دستگاه از آن به مشتریان تحویل میشود. هرچند این خودرو حدود یک سال تا عرضهی نهایی فاصله دارد، تویوتا از هماکنون قیمت رسمی پیشخرید آن را پنجاه هزار دلار اعلام کرده است.
در نگاه اول، شاید برچسب قیمت تویوتا سوپرا ۲۰۲۰ هنگفت بهنظر رسد؛ اما باتوجه به امکانات فنی و تواناییها، میتوان از فروش درخورتوجه این خودرو مطمئن بود. پیشرانهی ۳ لیتری ۶ سیلندر توربوشارژ، قدرتی معادل ۳۳۵ اسببخار تولید میکند که برای خودرویی در حدواندازهی سوپرا، راضیکننده بهنظر میرسد. علاوهبر پیشرانهی قدرتمند، تقسیم وزن پنجاه پنجاه یکی از نکات جذاب در مهندسی این خودرو محسوب میشود.
نسخهی استاندارد در بازار ایالات متحدهی آمریکا، به سیستم تعلیق با ارتفاع تنظیمشدنی و فناوری مدیریت هوشمند دیفرانسیلعقب، سیستم کنترل لانچ (شتابگیری ناگهانی)، رینگهای اسپرت ۱۷ اینچ، نمایشگر لمسی ۶.۵ اینچ و دوربین عقب، مجهز خواهد بود. در بحث ایمنی نیز، سوپرا با نسل قبلی مقایسهشدنی نیست؛ چراکه همراه با ترمز خودکار اضطراری، پیشبینی برخورد از جلو، هشدار خروج از خط و مدیریت شدت نور چراغ جلو باتوجه به محیط ارائه میشود.
نسخهی پرمیوم سوپرای ۲۰۲۰ مشخصات فنی مشابه مدل استاندارد دارد؛ اما با چهار هزار دلار قیمت بیشتر، امکانات رفاهی اضافی خواهد داشت. نمایشگر لمسی بزرگ ۸.۸ اینچ، ناوبری ماهوارهای، رابط بیسیم اپل کارپلی، سیستم صوتی باکیفیت از برند JBL بههمراه دوازده اسپیکر، تلوزیون اینترنتی و نمایش اطلاعات روی شیشه (هدآپ دیسپلی HUD) امکانات جذاب این نسخه از سوپرا هستند. علاوهبر اینها، خریدار میتواند برای صندلی راننده و سرنشین کنار، گرمکن داخلی سفارش دهد. رینگهای اسپرت آلومینیوم نوزده اینچی بههمراه لاستیکهای ساخت میشلن با پهنای ۲۷۵ میلیمتر در عقب و ۲۵۵ میلیمتر در جلو، درکنار ترمزهای چهار پیستون ساخت برمبو برای نسخهی پرمیوم سوپرا درنظر گرفته شدهاند.
پیش از تولید انبوه تویوتا سوپرا در آستانهی سال ۲۰۲۰ یا اواخر سال ۲۰۱۹، تعداد ۱۵۰۰ دستگاه بهعنوان نسخهی اول (Launch Edition) با قیمت گرانتر و امکانات ویژه، پیشفروش خواهند شد. این خودروها مشابه مدل پرمیوم هستند و قیمت حدودیشان ۵۵ هزار و ۲۵۰ دلار خواهد بود. تویوتا سوپرای لانچ ادیشن شمارهسریال اختصاصی و تزیینات ویژهای خواهد داشت. بخش اصلی داشبورد از آلیاژ فیبرکربن است و عبارت Launch Edition روی آن نوشته خواهد شد.
اولین نسخه از تویوتا سوپرا بهعنوان محصول ویژه، تابستان آینده به خریدار تحویل داده میشود. جالب است بدانید تویوتا برای فروش نخستین خودروها از این سری نیز، برنامهی ویژهای دارد. این نمونهها هفتهی آینده در حراجی برتجکسون در شهر فینیکس ایالت آریزونا، پیشفروش میشوند و مبلغ مربوط به بهترین پیشنهاد به مؤسسهی خیریه اهدا خواهد شد.
نسل جدید سوپرا، از هر نظر خودرویی جهانی محسوب میشود. مراحل آزمایش فنی در جادهها و پیستهای فرانسه، آلمان، انگلیس، آمریکا و ژاپن انجام شده است. درضمن، خطتولید نهایی در اتریش خواهد بود. تویوتا سوپرا حاصل همکاری فنی بزرگترین خودروساز ژاپن با بیامو آلمان است. پیشرانهی ۳ لیتری ساخت بیامو، با Z4 و مدل 440i و بسیاری دیگر محصولات برند آلمانی مشترک است.
هنوز، اطلاعات دقیقی از آمار فنی سوپرا ۲۰۲۰ دردسترس نیست؛ اما باتوجهبه مشابهتهای این خودرو با بیامو Z4، میتوان به نتایج جالبی رسید. بهاحتمال فراوان، پیشرانهی سوپرا نیز ۵۰۰ نیوتنمتر گشتاور از ۱۶۰۰ تا ۴۵۰۰ دوربردقیقه تولید خواهد کرد تا در زمانی حدود ۴.۵ ثانیه به سرعت صد کیلومتربرساعت برسد. میانگین مصرف سوخت ۷ تا ۷.۵ لیتر در صد کیلومتربرساعت خواهد بود و نهایت سرعت نیز احتمالا به ۲۵۰ کیلومتربرساعت محدود میشود.
گلکسی اس ۱۰، یکی از پرچمداران سال ۲۰۱۹ سامسونگ، بیشک جزو موردانتظارترین گوشیهای هوشمند سال جاری بهشمار میآید. این دستگاه که امسال قرار است در چندین مدل مختلف روانهی بازار شود، قطعا از مشخصات فنی درخورتوجهی بهرهمند خواهد بود تا رقبا را به مبارزه بطلبد.
شایعههای اخیر میگویند کرهایها بهطور کلی قصد دارند چهار مدل مختلف از گوشی Samsung Galaxy S10 را عرضه کنند: گلکسی اس ۱۰ لایت (که اخیرا از آن با نام گلکسی اس ۱۰ ای یاد شد)، گلکسی اس ۱۰ معمولی، گلکسی اس ۱۰ پلاس و نهایتا قدرتمندترین مدل با کدنام بیاند ایکس و مجهز به فناوری 5G.
وبسایت فونآرنا ساعاتی پیش مدعی شد قدرتمندترین مدل پرچمدار پیش روی سامسونگ، گلکسی اس ۱۰ ایکس(Galaxy S10 X) نام خواهد داشت و نمایشگر سوپر امولد ۶.۷ اینچی خواهد داشت. این، یعنی بدونشک این گوشی قرار است دستگاهی غولپیکر باشد.
همچنین، گفته میشود گلکسی اس ۱۰ ایکس از چهار دوربین اصلی و دو دوربین سلفی و دَه یا دوازده گیگابایت حافظهی رم استفاده خواهد کرد. از دیگر مشخصات منتسب به این گوشی میتوان به ۵۱۲ گیگابایت یا ۱ ترابایت حافظهی داخلی، مودم 5G اکسینوس ۵۱۰۰، باتری با ظرفیت ۵٬۰۰۰ میلیآمپرساعتی و قیمت ۱٬۴۰۰ تا ۱٬۶۰۰ دلاری اشاره کرد. درضمن طبق ادعای فونآرنا، تاریخ عرضهی این گوشی ۲۹ مارس ۲۰۱۹ (برابر با ۹ فروردین ۱۳۹۸) تعیین شده است.
جالب است بدانید در ساعات اولیهی امروز نیز، یکی از رسانههای محلی کرهجنوبی در گزارشی مدعی شد سامسونگ قصد دارد مدل 5G گلکسی اس ۱۰ را ۲۹ مارس در این کشور با پسوند X روانهی بازار کند.
قیمت پایهی این دستگاه معادل ۱٬۴۲۴ دلار خواهد بود. همچنین، این رسانه کرهای ادعا کرده تاریخ عرضهی گوشیهای گلکسی اس ۱۰ و اس ۱۰ ای و اس ۱۰ پلاس در کرهجنوبی، ۸ مارس ۲۰۱۹ (برابر ۱۷ اسفند ۱۳۹۷) تعیین شده است. قیمت پایهی ارزانقیمتترین مدل گلکسی اس ۱۰ حدودا ۷۰۰ دلار خواهد بود.
سؤالی که ممکن است برای برخی از افراد پیش بیاید، این است که دو گوشی گلکسی اس ۱۰ ایکس و گلکسی اس ۱۰ ای (بهترتیب بهعنوان قدرتمندترین و ضعیفترین مدلهای گلکسی اس ۱۰) با اختلاف قیمت حدودا ۷۰۰ دلاری چه تفاوتهایی خواهند داشت و آیا پرداخت هزینهی ۱٬۴۰۰ دلاری برای گوشی هوشمند کاری منطقی است؟ رسانهی کرهای مذکور بهدفعات مدعی شده مدل 5G آنقدر قدرتمند است که هزینهی گزاف آن منطقی باشد. ظاهرا این دستگاه درمجموع شش دوربین، دَه گیگابایت رم و یک ترابایت حافظهی داخلی خواهد داشت تا به تمام نیازهای کاربرانش پاسخ دهد.
تاکنون شایعهها و گزارشهای زیادی دربارهی مشخصات فنی گلکسی اس ۱۰ ایکس سامسونگ شنیده و خواندهایم که هریک بهنوبهی خود توجه افکار عمومی را بهسمت این گوشی جلب میکنند. بااینحال آن مشخصهای که در این افشاگری جدید بیش از هر چیز دیگری باعث تعجب شد، این است که قویترین مدل اس ۱۰ قرار است از باتری ۵٬۰۰۰ میلیآمپرساعتی بهره ببرد.
در آخرین شایعهی منتسب به گلکسی اس ۱۰ پلاس گفته شده بود این گوشی باتری ۴٬۰۰۰ میلیآمپرساعتی دارد و همین موضوع خوشحالی طرفداران سامسونگ را بهدنبال داشت. باوجوداین، ظاهرا اس ۱۰ ایکس قرار است از باتری بسیار قدرتمندتری استفاده کند. باتری گلکسی اس ۱۰ ایکس بیشک بیشترین ظرفیت باتری استفادهشده در گوشیهای هوشمند خواهد بود. فراموش نکنید این مدل از گلکسی اس ۱۰ از نسل پنجم شبکههای ارتباطی پشتیبانی میکند و نمایشگر غولپیکر ۶.۷ اینچی دارد. با درنظرگرفتن همهی این اطلاعات، بهتر است صحبت دربارهی عملکرد نهایی باتری این گوشی را به زمان عرضهی اس ۱۰ ایکس موکول کنیم.
نکتهی مهم دیگر این است که گفته میشود قدرتمندترین و گرانقیمتترین گوشی ساختهشدهی سامسونگ قرار است از مودم 5G اکسینوس ۵۱۰۰ بهره ببرد. درضمن، نکتهی دیگری نیز دربارهی اس ۱۰ گفته شده که میتواند برای طرفداران سامسونگ بسیار هیجانانگیز باشد. گلکسی اس ۱۰ ایکس احتمالا قابلیتی با نام Life Pattern (این نام، هنوز نهایی نشده است) خواهد داشت که بهکمک آن خواهد توانست با بررسی نحوهی کاربری، خودش را با وضعیت و کارهایتان سازگار کند تا از این طریق بتواند برخی از اعمالی که همهروزه با دستگاه انجام میدهید، بهصورت خودکار انجام دهد.
سؤال اینجا است که چرا اس ۱۰ ایکس قرار است فقط در کرهجنوبی عرضه شود؟ گفته میشود شبکهی 5G قرار است در مارس ۲۰۱۹، در سراسر کرهجنوبی راهاندازی شود؛ بنابراین قویترین مدل اس ۱۰ فعلا بهصورت انحصاری در آنجا عرضه خواهد شد. بااینحال، شکی نیست عرضهی این دستگاه در دیگر مناطق مهم دنیا نظیر ایالات متحدهی آمریکا، چندان بهطول نخواهد انجامید.
دیدگاه شما دراینباره چیست؟ آیا مشخصات فنی منتسب به گلکسی اس ۱۰ ایکس را واقعی میدانید؟
درپایان، از شما دعوت میکنیم بهمنظور مشاهدهی مشخصات فنی و قیمت گوشی موبایل به بانک محصولات زومیت مراجعه کنید. در این بخش از وبسایت، امکان مشاهدهی قیمت گوشی اپل، سامسونگ، هواوی، وانپلاس و شیائومی بههمراه گالری تصاویر و اخبار و مقالات مرتبط با آنها برای شما کاربران محترم فراهم شده است.
واحد تحقیقات فناوریهای روبهرشد پنتاگون هفتهی پیش، درخواستی مبنی بر پیشنهاد استفاده از مغز حشرات برای کنترل رباتها منتشر کرد. دلیل این درخواست قابلیت مغز حشرات در توسعهی مدلهای جدیدی از هوش مصنوعی است. بهعلاوه، میتوان از مغز آنها برای کشف مفاهیم جدید در زمینهی هوشیاری استفاده کرد.
در سند منتشرشدهی پنتاگون دربارهی پیشنهاد طرح مذکور آمده است:
طبیعت نیرویش را در این حشرات کوچک با ابعاد مینیاتوری و بازدهی انرژی درخورتوجه نشان داده است. برخی از آنها فقط چند صد نورون دارند؛ اما عملکردهای بنیادینی از خود نشان میدهند. بهعلاوه، این موجودات احتمالا نمونههای خوبی برای بررسی ذهنیت تجربه هستند. درواقع، حتی حشرات بسیار کوچک نیز نمونههایی از ذهنیت تجربه را از خود نشان میدهند که پیشزمینهای برای هوشیاری است.
مقالههای مرتبط:
سازمان تحقیقات پیشرفتهی دفاعی آمریکا (دارپا) شهرت زیادی، بهویژه برای مدیریت پروژهای دارد که به اینترنت امروز ختم شد. البته، این سازمان یکی از بازوهای ارتش آمریکا نیز محسوب میشود که بهخوبی از آن سرمایه دریافت میکند. طبق برخی گزارشهای منتشرشده، یکی از زمینههای دلخواه دارپا ساخت قابلیتهای کامپیوتری است که توانایی برنامهریزی مغز سربازان را داشته باشد. درواقع، آژانس مذکور به فناوریهایی علاقه دارد که فاصلهی بین کامپیوترها و مغز انسانها و حشرات را ازبین ببرد.
جاستین سانچز مدیر تحقیقاتی است که با هدف ترمیم و درمان هرچهبهتر مغز و بدن سربازان در دارپا پیگیری میشود. او در مصاحبهای اعلام کرد در جریان تحقیقات، موفق شدهاند خاطرات را به مغز موشها تزریق کنند. سانچز در ادامه گفت:
میتوان خاطره را با استفاده از کدهای عصبی شبیه به کدهای برخی مهارتهای خاص افراد به مغز دیگر موجودات تزریق کرد. اگر کد عصبی را بهصورت تکی بشناسیم، میتوانیم آن را به فرد دیگر تزریق کنیم؟ فکر میکنم بتوانیم.
شرکتی که بتواند طرح مدنظر را به دارپا پیشنهاد دهد، جایزهای یک میلیون دلاری دریافت خواهد کرد. پیشنهاددهندگان باید آزمونهای امکانسنجی را روی طرحشان برای اجرای نقشهی مغز حشرات انجام دهند. بهعلاوه، پلتفرمی برای اثبات مفهوم باید طراحی کنند که از مغز حشرات برای ساخت سختافزار هوش مصنوعی توانمند استفاده کند.
طرح مدنظر دارپا و برنامهی آنها برای تأیید طرحهای شرکتهای طرف قرارداد، اکنون بلندپروازانه بهنظر میرسد؛ اما همین طرح بلندپروازانه نشاندهندهی آن است که دارپا علاقهی فراوانی به رمزورازهای شناخت و هوشیاری مغز دارد.
برای کمک به بهبود زخمها از مواد مختلفی استفاده میشود؛ اسفنجهای کلاژنی به درمان سوختگی و زخمهای فشاری کمک میکنند و ایمپلنتهای داربستمانندی که برای ترمیم استخوانها استفاده میشوند. اما از آنجایی که فرایند ترمیم بافت با گذشت زمان دچار تغییر میشود، دانشمندان در حال توسعهی مواد زیستی جدیدی هستند که همگام با فرایند بهبود زخم با بافتها ارتباط برقرار کنند.
دکتر بن المکوئیست و گروهش، ملکول جدیدی را تولید کردهاند که میتواند روشی را که مواد سنتی مورد استفاده برای بهبود زخم در بدن کار میکنند، دچار تغییر کند. در روش آنها که با نام TrAP شناخته میشود، این ملکولها برای بهبود زخم با سیستم ترمیمی طبیعی بدن تعامل برقرار میکنند. پژهشگران میگویند تلفیق ملکولهای TrAP با مواد پزشکی موجود میتواند موجب تحولی در روشهای درمان زخمها شود. المکوئیست میگوید:
تکنولوژی ما میتواند به راهاندازی نسل جدیدی از مواد که برای بهبودی زخمها فعالانه با بافتها همکاری میکنند، کمک کند.
پس از ایجاد یک زخم، سلولها از طریق داربستهای کلاژنی موجود در زخم همچون عنکبوتی که بهدنبال تارهای خود میرود، حرکت میکنند. با حرکت آنها داربست کلاژنی کشیده میشود و این امر موجب فعالشدن پروتئینهای ترمیمکنندهی پنهان و آغاز ترمیم بافت میشود. پژوهشگران، TrAP را بهعنوان راهی برای تقلید این روش ترمیم طبیعی طراحی کردهاند. آنها قطعات DNA را به اشکال سهبعدی بهنام آپتامر درآوردهاند که دارای گرایش اختصاصی به پروتئینهای درگیر در فرایند بهبود زخم بوده و اتصال محکمی با این پروتئینها برقرار میکند.
سپس آنها یک «دستهی» قابل تنظیم را روی این ساختار قرار دادند که سلولها قبل از اتصال به داربست کلاژنی به آن متصل میشوند. با حرکت سلولها روی TrAP، این ساختار ملکولی از هم باز شده و این امر موجب پیدایش و فعال شدن پروتئینهای ترمیمکننده میشود. این پروتئینها موجب تحریک رشد و تکثیر سلولهای بهبوددهندهی زخم میشوند.
مقالههای مرتبط:
پژوهشگران همچنین دریافتند که با تغییر دستهی سلولی آنها میتوانند تعیین کنند که کدام نوع از سلولها به این ساختار متصل شوند و این امر به آنها اجازه میدهد که TrAPها را برای آزاد کردن پروتئینهای درمانی اختصاصی بر اساس نوع سلولهای موجود، اختصاصی کنند. حین انجام این کار، ملکولهای TrAP موادی را تولید میکنند که میتوانند در جریان بهبود زخم بهطور هوشمندانه با نوع مناسب سلول و در زمان مناسب تعامل برقرار کنند.
این اولین بار است که پژوهشگران پروتئينهای ترمیمکننده را با استفاده از انواع مختلفی از سلولها و با موادی که کاملا به دست انسان ساخته شدهاند، فعال میکنند. این تکنیک تقلیدی از روشهای ترمیمی است که در طبیعت یافت میشود. دکتر المکوئیست گفت:
استفاده از حرکات سلولی برای فعال کردن فرایند بهبود زخم در همهی موجودات زنده از اسفنجها گرفته تا انسان وجود دارد. رویکرد ما تقلیدی از این فرایند است و بهطور فعال با انواع مختلفی از سلولها که در بافتهای آسیبدیدهی ما طی زمان برای بهبود زخم وارد عمل میشوند، کار میکند.
پژوهشگران امیدوارند روش آنها موجب طراحی روشهای درمانی برای زخمهایی نظیر زخم پای دیابتی شود
این روش با انواع مختلف سلولها قابل انطباق است، بنابراین میتواند در انواع مختلفی از جراحات مانند شکستگی استخوان، آسیب بافت پس از بروز حملهی قلبی و اعصاب آسیبدیده استفاده شود. طراحی تکنیکهای جدید برای بیمارانی که زخمهای آنها با مداخلات درمانی کنونی درمان نمیشوند، نظیر زخم پای دیابتی که علت اصلی قطع پای غیرتروماتیک است، حیاتی است. روش ساخت TrAP نسبتا ساده است و بهطور کامل به دست انسان ساخته میشود. این ساختارها بهراحتی در آزمایشگاههای مختلف و در مقیاسهای صنعتی قابل تولید هستند. انطباقپذیری آنها نیز بالا است و میتوانند به دانشمندان در یافتن روشهای جدید برای مطالعات آزمایشگاهی مرتبط با بیماریها، سلولهای بنیادی و توسعهی بافت کمک کنند.
از طرف دیگر آپتامرها در حال حاضر بهعنوان دارو استفاده میشوند، یعنی بیخطر بودن و استفادهی بالینی از آنها قبلا تایید شده است. از آنجا که TrAPها از مزایای آپتامرهایی که در حال حاضر برای استفاده از انسانها بهینه شدهاند، استفاده میکنند؛ مسیر رسیدن آنها به کلینیکها نسبتبه روشهایی که از صفر شروع میکنند، کوتاهتر خواهد بود. دکتر المکوئیست گفت:
تکنولوژی TrAP روشی انعطافپذیر برای ایجاد موادی است که فعالانه با زخم تعامل برقرار میکنند و دستورالعملهای کلیدی برای زمان و مکان موردنیاز آنها فراهم میکنند. این نوع درمان هوشمند و پویا در هر مرحله از بهبودی زخم مفید بوده و دارای پتانسیل افزایش احتمال بهبودی جراحات است و نیز استفادههای گستردهای در انواع مختلفی از زخمها خواهد داشت. این تکنولوژی دارای توانایی عمل کردن بهعنوان یک راهنمای ترمیم زخم است و سلولهای مختلف را طی زمان برای کار با هم برای بهبود بافتهای آسیبدیده هماهنگ میکند.
.: Weblog Themes By Pichak :.