صبح روز سوم سپتامبر سال ۱۹۲۸ بود. پس از تعطیلات دو هفتهای، الکساندر فلمینگ به آزمایشگاهش در بیمارستان سنتمری در لندن بازگشت. او شروع به مرتب کردن پتریهای دیشی کرد که حاوی کلنیهای باکتری بود. در حین انجام این کار، او متوجه وجود موردی غیرعادی در یکی از پتریها شد که اشتباها در کل این زمان درب آن باز مانده بود.
او شاهد رشد کپکی آبی-سبز در آن پتری دیش بود، اما ناحیهی اطراف کپکها عاری از باکتری بود. براساس این مشاهده، فلمینگ نتیجه گرفت که کپکها مادهای ترشح کردهاند که میکروارگانیسمها را مهار کرده یا میکشند. او بعدا نام این ماده را پنیسیلین نهاد. این کشف غیرمنتظره، تاریخچهی پزشکی مدرن را تغییر داد و پنیسیلین موجب نجات جان میلیونها بیمار عفونیشده با باکتریهای کشنده شد. بااینحال فلمینگ بهعنوان یک باکتریشناس میدانست که تکامل، فرایندی اجتنابناپذیر است و درنهایت باکتریها نسبتبه آنتیبیوتیک مقاوم میشوند.
پتری دیش اولیهای که الکساندر فلمینگ در آن پنیسیلین را برای اولین بار در سال ۱۹۲۸ کشف کرد
پیشبینی او درست بود، اولین پاتوژن مقاوم به پنیسیلین در سال ۱۹۴۰ شناسایی شد. از آن زمان به بعد، داروهای ضدباکتری زیادی معرفی شدند ولی با گذشت چندین سال از استفادهی بالینی از آنها، عوامل بیماریزای مقاوم به آن داروها نیز پدیدار شدند. پیدایش اخیر باکتری مقاوم به كارباپنمها از همه نگرانکنندهتر است، زیرا این دارو آخرین خط دفاعی شناختهشده علیه میکروبهایی است که نسبتبه چندین آنتیبیوتیک مقاوم شدهاند.
این یک نگرانی رو به رشد در کل جهان است. براساس گزارش مرکز پیشگیری و کنترل بیماریها فقط در آمریکا، عفونتهای باکتریایی مقاوم به دارو بیش از ۲۳ هزار فرد را هرساله به کام مرگ میفرستند و علاوهبر هزینههای مراقبتی مستقیم، سالانه هزینهای درحدود ۲۰ میلیارد دلار بر سیستم بهداشت این کشور تحمیل میکنند. متاسفانه کمبود شدید داروهای آنتیبیوتیک جدید در خطوط توسعه وجود دارد و بیشتر داروهایی که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند، انواع اصلاحشدهای از داروهای موجود هستند. این موضوع چالش بزرگی پیشروی پزشکانی است که عفونتهای شدید را درمان میکنند و منجر به ایجاد نگرانیهایی درمورد رسیدن عصر پس از آنتیبیوتیک شده است.
مقالههای مرتبط:
اما پیشرفتهای اخیر در دانش دانشمندان در زمینهی روابط میزبان-پاتوژن، دیدگاهی تازه در مورد رویکرد درمانی جایگزینی ایجاد کرده است که درمان مبتنی بر میزبان (HDT) نامیده میشود. درمانی مبتنی بر میزبان، مجموعهای از درمانها است که هدف آن بهجای تکیهی مطلق روی داروهای آنتیباکتریایی، تقویت پاسخ ایمنی میزبان است.
از مثالهای امیدبخش این رویکردِ دارویی، برخی داروهای مورد استفاده برای داروهای غیرعفونی هستند. برای مثالوراپامیل و متفورمین که موجب تعدیل التهاب میشوند و پاسخ ضدمیکروبی میزبان را در برابر پاتوژنها افزایش میدهند؛ سیتوکینها، گروهی از پروتئینها که شاملاینترلوکینها هستند و باعث میشوند که سلولهای پیشالتهابی میزبان سیگنالی برای کشتن پاتوژنها تولید کنند و محصولات تغذیهای مانند ویتامین D3 که موجب تقویت سیستم دفاعی میزبان میشود. علاوهبر این هدف این روش درمانی، ایجاد توازنی در واکنش بدن نسبتبه عفونت ازطریق کاهش یا پیشگیری از پاسخ التهابی شدیدی است که میتواند به اندامهای داخلی آسیب برساند و حتی کشنده باشد. این امر توسط درمان سلولی حاصل میشود که در آن جمعیت خاصی از سلولهای مغز استخوان درون بدن میزبان تزریق میشود.
در این زمینه، تمرکز پژوهشهای کنونی درک نقش عوامل میزبان در دفاع در برابر عفونتهای باکتریایی است. این امر همچنین در برگیرندهی بررسی درمورد اینکه چگونه عوامل میزبان در عمل تنظیم التهاب مشارکت میکنند، نیز است. برای بررسی این موضوع پژوهشگران بهدنبال بررسی اثر عوامل میزبان روی ژنهایی که سیتوکینها را تولید میکنند، هستند. همچنین از آنجایی که آهن نقش مهمی در رشد پاتوژن و التهاب دارد، پژوهشگران بهدنبال بررسی اثر عوامل میزبان روی ژنهایی که انتقال و متابولیسم آهن را تنظیم میکنند، هستند.
درک کامل اینکه چگونه این عوامل در دفاع میزبان و کنترل التهاب مشارکت دارند، در پزشکیِ شخصی میتواند بینهایت مهم باشد، جایی که صفات ژنتیکی بیمار میتوانند درمان عفونت را هدایت کنند. این تفاوتهای ظریف درDNA که پلیمورفیسم (چندشکلی) نامیده میشود، میتوانند توضیح دهند که چرا برخی از افراد نسبتبه برخی پاتوژنها حساستر از دیگران هستند. با شناسایی این پلیمورفیسمها و یافتن ارتباط هرکدام با سطوح حساسیت به پاتوژن، این پژوهشها میتواند منجر به طراحی درمانهای موثرتر در عفونتهای باکتریایی شود. درک ما از عوامل میزبان در پاسخ به عفونت هنوز در مراحل اولیه است؛ اما این دانش آغازگر ارائهی روشی جدید برای درمان یا پیشگیری از عفونتهای باکتریایی است که جان میلیونها نفر در جهان را میگیرند.
شواهد قانعکنندهای که نشاندهندهی مزایای سلامتی شیرینکنندههای غیرشکری باشد، وجود ندارد و حتی احتمال مضر بودن این ترکیبات را نیز نمیتوان رد کرد. این موضوع مطالعهی مروری جدیدی است که اخیرا منتشر شده است.
نگرانیهای روبهرشد در مورد سلامت و کیفیت زندگی موجب شده که بسیاری از مردم شیوهی زندگی سالمتر را انتخاب کنند و از غذاهای سرشار از قند، نمک یا چربی اجتناب کنند. بنابراین غذاها و نوشیدنیهای حاوی شیرینکنندههای غیرشکری بهجای مواد غذایی عاری از شکر معمولی، در حال محبوب شدن هستند. اگرچه چندین شیرینکنندهی غیرشکری معرفی شده ولی اطلاعات کمی درمورد مزایا و مضرات احتمالی این ترکیبات در دست است و شواهد مرتبط، اغلب محدود و متناقص هستند.
مقالههای مرتبط:
بهمنظور کسب بینشی بهتر درمورد مزایا و معایب احتمالی این ترکیبات، گروهی از پژوهشگران اروپایی، ۵۶ مطالعه را که در ارتباط با مصرف شیرینکنندههای غیرشکری انجام شده بود؛ مورد تجزیهوتحلیل قرار دادند. اندازهگیریها شامل وزن، قند خون، سلامت دهان، سرطان، بیماری قلبی-عروقی، بیماری کلیوی، خلقوخو و رفتار بودند. این مطالعات از نظر میزان اعتبار دادهها نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
بهطور کلی برای بیشتر نتایج بهنظر میرسید که تفاوتهای آماری یا بالینی بین افرادی که از شیرینکنندههای غیرشکری استفاده کرده بودند با سایر یا بین مقادیر مختلف شیرینکنندههای غیرشکری وجود نداشت. هرچند یافتههای برخی مطالعات کوچک نشان میدهد که در افراد بزرگسال بهبود کمی در شاخص تودهی بدنی و سطوح گلوکز ناشتای خون در نتیجهی مصرف شیرینکنندههای غیرشکری وجود داشت اما میزان اعتبار این مطالعات کم بود. مصرف کمتر شیرینکنندههای غیرشکری، ارتباط ضعیفی با کاهش وزن داشت اما اعتبار این شواهد نیز پایین بود.
در کودکان، افزایش کمتری در نمرهی شاخص تودهی بدنی با شیرینکنندههای غیرشکری درمقایسه با شکر دیده شد، اما مصرف شیرینکنندههای غیرشکری موجب تقاوتی در وزن بدن نشد. شواهد مثبتی نیز درمورد استفاده از شیرینکنندههای غیرشکری برای بزرگسالان دارای اضافه وزن یا چاق یا کودکانی که در حال تلاش برای کاهش وزن بودند، دیده نشد.
پژوهشگران خاطرنشان میکنند که هرچند این مطالعه هماکنون جامعترین مطالعهی مروری درمورد این موضوع است ولی از آنجا که کیفیت شواهد در بسیاری از مطالعات پایین بوده است، نمیتوان کاملا به نتایج اعتماد کرد. مطالعات بلندمدتتری نیاز است تا آشکار شود آیا شیرینکنندههای غیرشکری، جایگزین سالم و موثری برای شکر هستند یا نه. واسانتی مالیک از مدرسهی سلامت عمومی تیاچچان هاروارد نیز موافق است که مطالعات بیشتری برای مشخص شدن خطرات سلامتی احتمالی شیرینکنندههای غیرشکری نیاز است. او میگوید:
براساس شواهد موجود، استفاده از شیرینکنندههای غیرشکری بهعنوان یک جایگزین شکر بهویژه در نوشیدنیهای شیرین درمیان مصرفکنندگان با دوز بالای شکر میتواند استراتژی مفیدی برای کاهش خطر بیماریهای قلبی متابولیکی (مثل دیابت، بیماری قلبی یا سکته) با هدف نهایی تغییر به سمت آب و دیگر نوشیدنیهای سالم باشد.
چند روز پیش، کاوشگر چینی چانگای ۴ (Chang'e 4) موفق شد در نقطهای از ماه فرود بیاید که تاکنون هیچ کاوشگری سالم به آنجا نرسیده بود: نیمهی پنهان ماه؛ چهرهای از ماه که بهعلت تقارن سرعت گردش ماه بهدور خود و زمین، ما هرگز نمیتوانیم ببینیم.
جیمز هد، دانشمند علوم سیارهای از دانشگاه براون میگوید:
این یک گام تاریخی در کاوش علمی ماه است که در آن امکان کاوش روی سطح ناشناختهی ماه برای اولینبار فراهم خواهد شد.
مقالههای مرتبط:
اگر همهچیز درست پیش برود، این مأموریت میتواند به پرسشهای بنیادی ما درمورد ماهیت تنها قمر طبیعی زمین پاسخ دهد. هنوز رمز و رازهای زیادی وجود دارد؛ پرسشهای بیپاسخی دربارهی نحوهی شکلگیری ماه و تکامل آن در روزهای نخست که بهنوبهی خود بخشی از تاریخ کلمنظومهی شمسی را شامل میشود.
بهعلاوه این مأموریت اولین آزمایش رادیویی کیهانی را در نیمهی پنهان ماه به انجام خواهد رساند و همچنین به ما خواهد گفت که آیا گیاهان میتوانند روی ماه رشد کنند یا خیر؛ این یعنی گامی مهم در جهت مأموریتهای فرازمینی بلندمدت انسان.
فرصتی برای دیدن هر دو رخ ماه
ماه در تمام مدت گردش خود بهدور زمین تنها یک رخ خود را به ما نشان میدهد؛ این بدان معنی است که ما هرگز فرصت دیدن نیمهی پنهان ماه را از روی زمین نخواهیم داشت. کمی اسرارآمیز است ولی برای این اتفاق یک دلیل ساده دارد؛ ماه از لحاظ کِشَندی نسبت به زمین ثابت شده است (پدیدهای که گاهی بدان «قفل گرانشی» هم میگویند). ماه با هر دور تکمیل گردش خود بهدور زمین، دقیقاً یک دور کامل بهدور خود نیز میچرخد؛ نتیجه اینکه همواره یک نیمکره از آن رو به زمین قرار میگیرد.
ستارهشناسان به این بخش از ماه که بهسمت ما قرار دارد، «سمت نزدیک» یا نیمهی آشکار و به سمت دیگر ماه که هرگز نمیبینیم «سمت دور» یا نیمهی پنهان میگویند.
نیمهی پنهان ماه، نیمهی تاریک نیست
با اینکه نیمهی پنهان ماه هرگز نمیتواند از روی زمین دیده شود؛ اما این هرگز بدان معنا نیست که خورشید نیز به این بخش از ماه نمیتابد. در حقیقت هیچ نیمهی تاریکی وجود ندارد و این اصطلاح در فرهنگ عامیانه تنها به نیمهی ناشناختهی این قمر اشاره دارد.
سیلی که هرگز نیامد
هنگامی که فضاپیمای شوروی با نام Luna 3، نخستین تصاویر را از نیمهی پنهان ماه در سال ۱۹۵۹ ارسال کرد، ناگهان چهرهای از ماه بسیار متفاوتتر از آنچه انتظار داشتیم، نمایان شد.
نیمهی آشکار ماه مشخصههای مهمی نظیر وجود لکههای تاریک دارد. این لکهها مناطق تاریکتریاند که در مقایسه با خاک روشن ماه کاملاً قابل تشخیص هستند. این مناطق تاریک زمانی شکل گرفتند که خردهسیارههایی در دوران باستان به سطح ماه برخورد کردند. در اثر این برخوردها، گدازهها در سطح ماه جاری شدند. این گدازهها نیز پس از پُرکردن جای حفرهها، لکههای تاریکی را از خود روی سطح بهجای گذاشتند که ما اکنون شاهد آن هستیم.
اما گویا در اثر برخورد خردهسیارهها به نیمهی پنهان ماه، هیچ سیلی از گدازه جاری نشده است؛ به همین دلیل اثرات این برخوردها بهصورت دهانههای بزرگی روی سطح سیاره باقی ماند. این قضیه باعث شده است که نیمهی پنهان ماه بسیار روشنتر، پیرتر و آکنده از حفرههای بزرگ به نظر برسد.
برخی از ستارهشناسان بر این باورند که علت این دوگانگی را باید در ضخامت کمتر پوستهی ماه در نیمهی آشکار آن جستوجو کرد. برایونی هورگان، متخصص علوم سیارهای از دانشگاه پوردو توضیح میدهد که این تفاوت در ضخامت پوسته باعث میشود ماگما راحتتر از زیر پوسته بیرون بیاید و روی سطح جاری شود. اما چرا باید ضخامت پوسته در یک نیمکره نسبت به نیمکره دیگر تا این حد متفاوت باشد؟ پاسخ این پرسش بهصورت یک راز باقی مانده است؛ پرسشی که دکتر هورگان امیدوار است که کاوشگر چانگای ۴ بتواند به یافتن پاسخی درخور برای آن کمک کند.
گنجینهای که از دیدها پنهان است
تاریخ منظومهی شمسی در روزهای اولیهی خود بسیار خشن سپری شد؛ زمانیکه اجرام بزرگی نظیر خردهسیارهها و ستارههای دنبالهدار با شدتی بسیار به سیارات برخورد کردند و گودالهایی عظیم بهجای گذاشتند که دهانهی برخی از آنها بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر قطر دارد.
اما بیشتر شواهد از این تاریخ پر آشوب آن دوران دیگر از میان رفته است و بهمرور زمان از چهرهی جهان ما محو شدهاند. در کرهی زمین و دیگر دنیاهای سنگی دیگر، فعالیتهای آتشفشانی طی میلیاردها سال اکثر حفرههای ناشی از این برخوردهای عظیم را پر کردهاند.
اما نیمهی پنهان ماه تاریخچهای دستنخورده از این دوران پرآشوب را در خود حفظ کرده است؛ این تاریخچه حتی شامل تعداد برخوردهای اجرام باستانی با سطح آن نیز میشود. دکتر هورگان میگوید:
تاریخچهی روزهای نخستین منظومهی شمسی در دل صخرههای نیمهی پنهان محبوس شده است.
فرود بر نیمهی پنهان و نگاهی نو به جهان
زمین ما سراسر صدا و هیاهو است؛ هر آنتن رادیویی در گوشهای از این سیاره، در حال انتشار یک سمفونی بلند از صداهای عجیبوغریب است؛ امواج ناشی از اپراتورهای تلفن همراه، ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، خطوط برق و تلفن، ماهوارههای GPS، خودروها و وایفای همگی بخشی از سیل اصواتی هستند که دنیای ما را روی زمین دربر گرفتهاند؛ اما نیمهی پنهان ماه نقطهای است که دور از این هیاهو، در سکوت کامل است؛ برای همین اینجا مکانی ایدهآل برای مطالعهی اصوات طبیعی جهان خواهد بود.
این خود بزرگترین دلیل برای تلاش ستارهشناسانی است که مدتها رویای ساختن یک تلسکوپ رادیویی را در نیمهی پنهان ماه در سر میپرورانند. دکتر هورگان میگوید:
ما از طولموجهای رادیویی برای بررسی همهی پدیدهها از سیاهچالههای واقع در همسایگی خود تا کهکشانهای بسیار دور استفاده میکنیم؛ بنابراین استقرار یک رصدخانه رادیویی در نیمهی پنهان ماه میتواند یک مزیت بزرگ برای دنیای نجوم باشد. مأموریت چانگای ۴ یک فرصت مناسب برای محکزدن این نظریه خواهد بود که بفهمیم استقرار رصدخانهی رادیویی در آن نقطه از ماه چه مزایایی نسبت به رصدخانههای زمینی خواهد داشت.
یک رصدخانهی احتمالی در ماه میتواند ما را در مطالعهی پدیدههایی مانند نخستین ابرهای گازی هیدروژن که در خلق اولین ستارگان جهان نقش داشتهاند، یاری کنند. هینو فالکه، کارشناس اخترشناسی رادیویی از دانشگاه ردبود هلند میگوید:
ما قادر خواهیم بود به پژواکی دوردست از مهبانگ گوش فرا دهیم و جهان را در زمانی پیش از تشکیل نخستین ستارگان نظارهگر باشیم.
چنین سیگنالی به اخترشناسان این امکان را میدهد که اولین روزهای جهان را بررسی کنند. دکتر فالکه ضمن اشاره به نقشهی گرمایی جهانی که تنها ۳۷۰ هزار سال پس از مهبانگ شکل گرفته است، میگوید:
آنچه (در این نقشه) میبینیم، تنها یک تصویر کودکانه است؛ از محل نیمهی پنهان ماه میتوانیم یک فیلم کامل از نحوهی تکامل جهان خود از دوران نوباوگی تا بلوغ تماشا کنیم.
کشف امکان رشد در نیمهی پنهان
یکی دیگر از مأموریتهای کاوشگر چانگای ۴ بررسی نحوهی رشد گیاهانی نظیر سیبزمینی و گیاهان رشادی گلدار کوچک در شرایط گرانشی ماه است که میتواند در راستای اهداف مأموریتهای سرنشیندار بعدی چین قرار گیرد، این نخستین گلخانهی کوچکی است که در مکانی دیگر از منظومهی شمسی فرود آمده است.
آنا لیزا پال، یک متخصص باغبانی علمی از دانشگاه فلوریدا در گینزویل میگوید که این آزمایش کوچک گامی رو به جلو است تا بشر را برای بازگشت به کرهی ماه آماده کنیم؛ بازگشتی که این بار فراتر از بازدیدی کوتاه باشد.
درحالیکه هنوز فاصلهی زیادی تا معرفی و عرضهی آیفونهای ۲۰۱۹ اپل باقی است، اما شایعات و گمانهزنیها در مورد این محصولات از چندی پیش آغاز شدهاند. وبسایت والاستریت ژورنال روز گذشته به نقل از منابعی آگاه، جزئیات مهمی را در مورد آیفونهای جدید اپل منتشر کرد که شامل موارد مختلفی در مورد این دستگاهها میشود.
این وبسایت مینویسد که اپل قصد دارد همچون سال ۲۰۱۸، در پاییز پیشرو نیز سه مدل مختلف از آیفونهای خود را روانهی بازار کند. یکی از این گوشیها در واقع مدل جدید آیفون XR خواهد بود؛ آیفون ۱۰ آر ارزانقیمتترین آیفون سال ۲۰۱۸ بهشمار میآید که گرچه طبق گزارشهای اخیر توانسته از لحاظ فروش گوشیهای آیفون XS و آیفون XS Max را جای بگذارد، اما آنطور که منابع والاستریت ژورنال ادعا میکنند، در مجموع نتوانسته است انتظارات اپل را بهصورت کامل برآورده کند.
مقالههای مرتبط:
ظاهرا اپل قصد دارد مدل بالاردهی آیفونهای ۲۰۱۹ خود را به ویژگیهای جدیدی از جمله دوربین اصلی سهگانه تجهیز کند. در ضمن گفته میشود که دو مدل دیگر دارای دوربین دوگانه خواهند بود. چنین دوربینهایی بهلطف بهرهمندی از لنزهای بیشتر، توانایی بالاتری در زمینهی ثبت تصاویرِ باکیفیت و همچنین ایجاد افکتهای جذاب نظیر بوکه خواهند داشت.
بااینحال گفته میشود که مدل ۲۰۱۹ آیفون ۱۰ آر قرار است همچنان از نمایشگر LCD بهره ببرد؛ این تصمیم در حالی از سوی اپل اتخاذ میشود که این شرکت به فروش کمتر از حد انتظار این مدل از آیفون اعتراف کرده است. در واقع آیفون ۱۰ آر بهطور کلی گوشی خوبی است، اما عدهی زیادی از کاربران با نمایشگر LCD آن راحت نیستند. منابع والاستریت ژونال مدعی هستند که بخش مهمی از این تصمیم، به این موضوع بر میگردد که اپل از ماهها پیش روند تولید مدل ۲۰۱۹ آیفون ۱۰ آر را با نمایشگر LCD آغاز کرده و حال نمیتواند بهراحتی تغییراتی عمده نظیر تعویض نمایشگر را در این گوشیها اعمال کند.
بااینحال اپل در سال ۲۰۲۰ میلادی بهطور کامل با آیفونهای LCD خداحافظی خواهد کرد و این یعنی گوشیهای این شرکت از این سال به بعد، تماماً با نمایشگرهای باکیفیت OLED تولید خواهند شد. نمایشگرهای OLED بهکاررفته در مدلهای بالاردهی آیفونهای ۲۰۱۸ یعنی آیفون ۱۰ اسو آیفون ۱۰ اس مکس نسبت به نمایشگر LCD گوشیهایی مثل آیفون ۱۰ آر، آیفون ۸ و آیفون ۷، کنتراست بهتری ارائه میدهند.
والاستریت ژورنال در ادامهی گزارش خود به نقل از منابعی موثق مینویسد که گرچه بخشهای اصلی روند تولید آیفونهای ۲۰۱۹ انجام شده و دیگر شاهد اعمال تغییراتی اساسی در این محصولات نخواهیم بود، اما این روند هنوز بهطور کامل به پایان نرسیده است و کوپرتینوییها همچنان با جدیت روی آن کار میکنند. در ضمن ظاهرا برنامهریزی اپل برای آیفونهای ۲۰۲۰ فعلا در مراحل آغازین است و این یعنی احتمالا بهمرور زمان تغییراتی در آنها ایجاد خواهد شد و فعلا نمیتوان با قطعیت در مورد گوشیهای ۲۰۲۰ اپل صحبت کرد.
مقالههای مرتبط:
نوآوریهایی که اپل در آیفونهایش ارائه میدهد و همچنین استراتژیهایی که این شرکت برای فروش گوشیهایش تعیین میکند (نظیر قیمت در خردهفروشیها) میتواند برگ برندهی این شرکت برای فروش بیشتر گوشیهایش باشد. اگر گزارشهای اخیر را دنبال کرده باشید، میدانید که آمار فروش آیفونها طی یک سال اخیر با افت مواجه شده و این یعنی اپل باید سریعا تصمیمات مهمی را در این رابطه اتخاذ کند. تحلیلگران، قیمت بالا و نداشتن نوآوریهای جدید را دو مورد از اصلیترین دلایل این اتفاق میدانند.
تیم کوک هفتهی گذشته در نامهای به سهامداران اپل از کاهش پیشبینیهای این شرکت در مورد درآمد حاصل از سهماههی اخیر خبر داد و بهطور ویژه به کاهش فروش آیفونها در چین اشاره کرد. کاهش فروش گوشیهای اپل در چین میتواند دلایل متعددی داشته باشد؛ گرچه فروش آیفونها در این کشور بهطور رسمی متوقف نشده است، اما ویژگیهایی که رقبای چینی با قیمت پایینتر ارائه میدهند، مردم را به خرید آنها مجاب میکنند. در ضمن اخیرا گزارشی مبنی بر تحریم خرید آیفونها توسط خود مردم چین منتشر شده بود. بر اساس اخبار اخیر، اپل بهطور معمول ۲۰ درصد از کل درآمدش را از بازار چین بزرگ کسب میکند.
منابع موثق والاستریت ژورنال به خبرنگار این سایت گفتهاند که اپل طبق برنامهریزی قبلی قصد دارد در پاییز ۲۰۱۹ به معرفی دو آیفون با نمایشگر OLED و یک آیفون با نمایشگر LCD اقدام کند. گفتنی است که این شرکت پیشتر در سال ۲۰۱۸ تصمیم مشابهی اتخاذ کرده و دو آیفون OLED را بههمراه یک آیفون LCD معرفی و عرضه کرده بود. مدل LCD (آیفون ۱۰ آر) در حدود ۲۵ درصد قیمت پایینتری نسبت به آیفونهای OLED داشت.
یکی از مهمترین بخشهای گزارش والاستریت ژورنال به دوربینهای آیفونهای جدید مربوط میشود. آنطور که این وبسایت مینویسد، اپل برای اینکه از قافله جا نماند، میخواهد در تمامی آیفونهای ۲۰۱۹ از دوربینهای چندگانه استفاده کند. همانطور که بالاتر ذکر کردیم، آیفون ۲۰۱۹ پرچمدار (بهعنوان مدل جدید آیفون ۱۰ اس مکس) دارای سه دوربین اصلی خواهد بود و دو آیفون دیگر، از دوربین دوگانه بهره خواهند گرفت. نکتهی جالبتوجه در این زمینه، استفاده از دوربین دوگانه بهجای دوربین یگانه در مدل جدید آیفون ۱۰ آر خواهد بود.
استفاده از دوربین چندگانه میتواند عدهی بیشتری از کاربران گوشیهای هوشمند را به خرید آیفونهای اپل ترغیب کند؛ خصوصا آنهایی که به گرفتن عکسهای باکیفیت علاقهی زیادی دارند. این موضوع بهویژه برای ساکنان کشور چین، صدق میکند.
با اینهمه نباید فراموش کرد که گوشیهای Apple از لحاظ تعداد دوربینها، از رقبایشان عقب افتادهاند (با اینحال، دوربینهای بهکاررفته در آیفونها، همچنان تصاویر باکیفیتی ثبت میکنند). سامسونگ سال گذشته نسبت به معرفی و عرضهی گوشی گلکسی A9 با چهار دوربین اصلی اقدام کرد. از طرفی، گوشیهای میت ۲۰ پرو و پی ۲۰ پرو با دوربین اصلی سهگانه از سوی هواوی عرضه شدند.
جالب است بدانید که طبق ادعای منابع والاستریت ژورنال، اپل بهطور کامل از حس رقابتطلبی رقبای چینی خود آگاه است و از همینرو اخیرا روی برخی از این شرکتها (خصوصا آنهایی که دستگاههایی با چند دوربین عرضه کردهاند) مطالعات مهمی انجام داده و آنان را مورد بررسی قرار داده است.
شرکتهای گوشیساز چینی طی سالهای اخیر توانستهاند با سرعت بیشتری نسبتبه اپل به معرفی ویژگیها و نوآوریهای جدید برای محصولاتشان بپردازند و این موضوع باعث شده است تا ساکنین این کشور، تمایل زیادی برای تهیهی این محصولات از خود نشان دهند. نکتهی مهم دیگر این است که گوشیهای این شرکتها ضمن بهرهمندی از ویژگیهای جدید، غالبا قیمت کمتری نسبتبه آیفونهای اپل دارند. از میان برخی از این ویژگیها که شرکتهای چینی قبل از اپل به سمت آنها رفته بودند، میتوان به عرضهی گوشی دوسیمکارت یا وجود حسگر اثر انگشت در زیر نمایشگر اشاره کرد.
با همهی اینها، تحلیلگران زیادی گفتهاند که حتی اگر اپل در آیفونهای جدیدش از نوآوریهایی تازه و قیمت معقولتر استفاده کند، تصور اینکه این شرکت بتواند جایگاه پیشین خود را در بین مردم (خصوصا چینیها) مجددا کسب کند، اندکی سخت بهنظر میرسد. در واقع اپل نمیتواند برای جلبتوجه مردم، صرفا به این دستگاههای جدید متکی باشد.
آتسوشی اوسانای، از استادان دانشگاه واسهدا در توکیو، در این رابطه میگوید: «آنچه که از اپل میخواهیم، تولید محصولی است که بتواند احساسات ما را برانگیزد، حتی اگر شده بهصورت ناخودآگاه؛ محصولی که واقعا زیبا باشد و از طراحی سطح بالا بهره ببرد تا ما نتوانیم در مقابل خریدش، مقاومت کنیم.» او معتقد است که اپل باید نوآوریهای کاملا جدیدی در گوشیهایش ارائه دهد تا بتواند موفق باشد. اوسانای ادامه میدهد: «تقویت کردن آیفونها در زمینهای مثل اضافهکردن ویژگیهای جدید به دوربین، نمیتواند برای مردم جذاب باشد؛ زیرا این دقیقا همانکاری است که شرکتهای دیگر در حال انجامدادنش هستند.»
گفتنی است که اپل اخیرا طرحهای ویژهای را بهمنظور تعویض آیفونهای قدیمی کاربران با آیفونهای ۲۰۱۸ با پرداخت هزینهی کمتر، آغاز کرده است تا از این طریق، افراد بیشتری را به تهیهی گوشیهای جدیدش ترغیب کند.
با همهی اینها، داشتن قیمت بالا و عدم بهرهمندی از ویژگیهای شاخص جدید، باعث شده است تا مردم برخی از گوشیهای اندرویدی ارزانقیمتتر را ترجیح دهند و سراغ خرید آیفونهای ۲۰۱۸ نروند. موضوع مهم دیگر این است که ظاهرا عدهی زیادی از کاربران iOS ترجیح دادهاند آیفون قدیمی خود را حداقل یکسال دیگر نگه دارند؛ یکی از این افراد، فریلنسری بهنام وانگ شی است که میگوید چند هفتهی پیش در شانگهای برای تهیهی آیفونهای جدید به فروشگاههای رسمی اپل مراجعه کرده، اما نهایتا بدون اینکه محصولی بخرد، از آنجا بیرون آمده است.
وانگ میگوید که سال گذشته یک آیفون ۸ بههمراه یک آیفون X تهیه کرده است؛ وی در مورد دلیل خود برای نخریدن آیفونهای جدید، اینگونه توضیح میدهد: «آیفونهای جدید، تغییرات چندانی نسبت به مدلهای پشین بهخود ندیدهاند.» با اینحال او ظاهرا تمایلی به استفاده از دستگاههای اندرویدی ندارد و میگوید اگر آیفونهای امسال حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند، آنها را تهیه خواهد کرد. او در این زمینه میگوید: «مدتها است که از سیستمعامل iOS استفاده میکنم و به آن عادت کردهام؛ بههمین خاطر گوشیهای آیفون را ترجیح میدهم.»
والاستریت ژورنال در بخش پایانی گزارشش مینویسد که اپل قصد دارد بهمنظور کاهش هزینهها در سال ۲۰۱۹، برخی قطعات و ویژگیها را در آیفونهای جدیدش بهکار نگیرد. طبق ادعای منابع این سایت، یکی از این موارد، ماژول مربوط به لمس سهبعدی است که نمایشگر را نسبتبه فشار حساس میکند.
نظر شما در مورد این گزارش چیست؟ بهنظر شما نیز اپل قصد دارد پرچمدار سال ۲۰۱۹ خود را به دوربین سهگانه مجهز کند؟
در پایان از شما دعوت میکنیم بهمنظور مشاهدهی مشخصات فنی و قیمت گوشی موبایل به بانک محصولات زومیت مراجعه کنید. در این بخش از سایت امکان مشاهدهی قیمت گوشی اپل، سامسونگ، هواوی، وانپلاس و شیائومی بههمراه گالری تصاویر و اخبار و مقالات مرتبط به آنها برای شما کاربران محترم فراهم شده است.
قطب سوم بزرگترین ذخیرهی یخ و برف زمین پس از شمالگان و سرزمین جنوبی محسوب میشود. این منطقه شامل رشتهکوههای هیمالیا – هندوکش و فلات تبت است و از ۱۴ رشته از مرتفعترین کوههای دنیا و نزدیک به ۱۰۰هزار کیلومتر مربع از یخچالهای طبیعی (منطقهای به وسعت ایسلند) میزبانی میکند. برفاب این کوهستانها ۱۰ رودخانهی عظیم از جمله سند، براهماپوترا، گنگ، رود زرد و یانگتسه را تعذیه میکنند که تقریبا یکپنجم از جمعیت دنیا به آنها وابسته هستند.
تغییرات اقلیمی این ذخیرهی یخزدهی عظیم را تهدید میکند که از آن با عنوان گرمایش قطب سوم یاد میشود. در طول ۵۰ سال گذشته، یخچالها در هیمالیا و فلات تبت در حال کوچکشدن بودهاند. آن دسته از یخچالها در کوههای تیان شان تا شمال یکچهارم از حجمشان را از دست دادهاند و تا میانهی قرن حاضر، احتمال از دست رفتن نیمی از آنها وجود دارد. برفاب آنها در حال گسترش دریاچهها هستند؛ جریانهای رودخانهای در آغاز تابستان زودتر از ۳۰ سال گذشته به اوج میرسند و الگوهای آبوهوایی در حال تغییر هستند. موسمی ضعیفتر هند در حال کاهش میزان بارش در هیمالیا و جنوب فلات تبت است؛ درحالیکه برف و باران در شمال غرب فلات تبت و کوههای پامیر افزایش مییابد.
پژوهشگران هنوز نمیفهمند چرا این تغییرات تا حد زیادی در سرتاسر منطقهی قطب سوم متفاوت هستند یا چگونه به سرانجام میرسند. پیشبینی میشود برخی از رودخانهها در آسیای مرکزی نظیر آنهایی که دریاچهی آرال را تغذیه میکنند، بهتدریج خشک شوند. در طرف دیگر، احتمال دارد که دیگر رودها نظیر بالادست گنگ، براهماپوترا، سالوین و مِکونگ دستکم تا ۲۰۵۰ طغیان کنند.
هماکنون، جوامع تبتی با تاثیرات فروپاشی یخچالها دستوپنجه نرم میکنند. در اکتبر ۲۰۱۸، سد لغزشی رودخانه یارلونگ تانگو که سرآب برهماپوترا را تشکیل میدهد، مناطقی به دورافتادگی بنگلادش را با سیل تهدید میکرد.
جوامع به اطلاعاتی نیاز دارند که در مدیریت خطرات و منابع آبی به آنها کمک کنند. آنها باید بدانند که کدام یخچالهای طبیعی سریعتر از همه در حال ذوبشدن هستند و چگونه تغییر بارش برف و اقلیم گرمتر، انباشت و نابودی یخ و حجم رودخانهها و دریاچهها را تحت تاثیر قرار میدهند.
نظارت بر شبکه
نظارت بر چرخهی آب در این منطقهی وسیع، بزرگ و دورافتاده دشوار است. تصاویر ماهوارهای و مدلهای اقلیمی برای حل تغییرات محلی دقت بسیار پایینی دارند.
از اینرو، در سرتاسر منطقه به شبکهای از ایستگاههای نظارتی احتیاج است. یک چنین ایستگاهی باید متغیرهای کلاسیک هواشناسی نظیر دمای هوا، رطوبت، فشار هوا، بارش و بادها را ردیابی کند و دادههای مربوطبه چرخهی آب را با اندازهگیری ایزوتوپهای پایدار هیدروژن و اکسیژن در بخار آب گسترش دهد. با این کار، دیدی حیاتی به منشاء رطوبت جو و فرآیندهایی که از سر گذرانده است، نظیر تبخیر و میعان فراهم میشود.
بهعنوان قدمی اولیه، یک برنامهی علمی بینالمللی بهنام محیطزیست قطب سوم (11 TPE)، ایستگاه زمینی و بالون متصل را از سال ۲۰۱۴ تاکنون مستقر کرده است و با مؤسسهی تحقیقات فلات تبت و آکادمی علوم چین در پکن همکاری میکند. این شبکهی نظارتی هماکنون بزرگتر از تلاشهای مشابه در جنوبگان و شمالگان است و تعداد چنین ایستگاههایی را در سرتاسر جهان تقریبا دو برابر میکند.
دانشمندان در می ۲۰۱۸ در کمپ اصلی شمالی اورست، برای مشاهدات جریان رطوبت در هوا بالونهای متصل را آماده میکنند.
بااینحال، اقدامات بیشتری باید انجام شود. پژوهشگران به درک بهتری از روابط بین چشمانداز پیچیدهی قطب سوم و الگوهای آبوهوایی و فرایندهایی احتیاج دارند که بر بارش و ذوب یخها تأثیرگذار هستند. چرخهی آب باید در سه بعد مورد رهگیری قرار گیرد - بهعنوان آب مایع، یخ و بخار آب در روی زمین و در هوا - و بر تغییرات نظارت شود. علاوهبر این، بهمنظور ارائهی پیشبینیهای دقیق برای منطقه، باید مدلهای کامپیوتری نیز طراحی شوند.
نیاز به آگاهی
دو الگوی آبوهوایی – موسمی هند و بادهای غربوزان – حجم زیادی از جریان رطوبت را به سمت قطب سوم هدایت میکنند. همانطور که درجهی حرارت شبهقارهی هند در بهار و تابستان بالا میرود؛ همرفت، رطوبت را از خلیج بنگال، دریای عرب و اقیانوس هند بهسوی شمال میکشد و این بهعنوان بارش در هیمالیا و فراتر از آن فرومیریزد. در شمال و غرب منطقه، بادهای غربوزان رطوبت را از دریای مدیترانه میآورند. در سرتاسر منطقه نیز آب از خاک تبخیر و ازطریق تعرق توسط گیاهان بیرون داده میشود.
ما بهلطف مشاهدات ایزوتوپهای پایدار در آب، از این الگوها آگاهی داریم. در بعد عمودی، چنین دادههایی نحوهی ترکیب رطوبت را در تودههای هوا و ازطریق فرآیندهایی در لایهی مرزی جو نشان میدهند. این اطلاعات همچنین همانطور که سطوح یخچالهای طبیعی و هوا گرم و سرد میشوند، نحوهی انتشار روزانهی رطوبت را از یخچالها ثبت میکنند.
ما همچنان فاقد درکی کمی از نقش هر فرایند در مجموع بودجهی آبی هستیم. همچنین معلوم است که چه مقدار آب بین صورتهای جامد، مایع و بخار عبور میکند و هیدرولوژی منطقهای را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوهبر این، نسبت به فرآیندهای فیزیکی که بر یخچالهای طبیعی تاثیر میگذارند، از جمله تاثیرات بقایای سطحی و هواپخشها بر انباشت و ذوب یخ، درک پایینی وجود دارد. ما نه میتوانیم پیشبینی کنیم چه مقدار برفاب درون دریاچهها و رودخانهها سراریز خواهد شد و نه رطوبت خاک چگونه میتواند بارش محلی را افزایش دهد. توپوگرافی پیچیده و متنوع منطقه، دیگر عامل آشفتگی محسوب میشود.
علاوهبر این، تغییرات اقلیمی را نیز باید در نظر گرفت. جریان جتی غربوز در آسیای شرقی از چند دههی گذشته تقویت شده؛ درحالیکه موسمی تابستانی هند در حال تضعیف است. هر دو روند بر توزیع بارش برف و به تبع آن بازتابپذیری (یا آلبدو)، بودجهی انرژی (توازن تمام انرژی ورودی و خروجی سامانهی سیاره) و بودجهی آبی سطوح زمین تاثیر میگذارند.
مدلهای اقلیمی جهانی بهمنظور شبیهسازی ویژگیهای بزرگمقیاس گردش جوی طراحی شدهاند و در نتیجه در تلاش برای بازتولید الگوهای آبوهوایی در قطب سوم هستند. بااینحال، برای بهبود آنها به مدلها و دادههای جدید نیاز خواهد بود. تنها ۰/۱ درصد از یخچالهای طبیعی و دریاچههای منطقه صاحب ایستگاههای نظارتی هستند. درواقع، معدود نواحی بالاتر از ۵هزار متر از سطح دریا، ایستگاههای آبوهوایی دارند، چه رسد به ردیابهای ایزوتوپ - آب.
پژوهشگران ابزارهایی را برای اندازهگیری ایزوتوپهای پایدار در بخار آب جوی در نزدیکی اورست نصب میکنند.
قدمهای بعدی
اولویت نخست باید گسترش شبکهی ایستگاههای نظارتی آبوهوا و ایزوتوپ باشد. هماکنون، قرار است تا انتهای سال جاری میلادی، ۲۰ ایستگاه بیشتر در سرتاسر ناحیهای وسیعتر از قطب سوم استقرار یابند. دیگر ایستگاهها میتوانند بهعنوان پیشرفتهای یادگیری افزوده شوند. راهاندازی این ایستگاهها بخشی از برنامهی پژوهشی Pan-TPE چین است که دانشمندانی از نروژ تا نپال در آن مشارکت دارند. این برنامه بهمدت ۵ سال بودجهای بالغ بر ۱.۴۸ میلیارد یوان (۲۱۵ میلیون دلار آمریکا) در اختیار دارد تا تغییرات زیستمحیطی را در قطب سوم، فلات ایران، رشتهکوه قفقاز و کوههای کارپات مطالعه کند. برنامهای دیگر – دومین پروژهی تحقیقات علمی فلات تبت (STEP) – از سال ۲۰۱۹، ۴.۳۵ میلیارد یوان بودجه در طول ۵ سال دریافت خواهد کرد تا به مطالعهی تغییر زیستمحیطی فلات تبت بپردازد. در طول این برنامهی ۱۰ ساله، هزینهی ابزارها، کارکنان، تعمیر و نگهداری احتمالا از ۸ میلیون یوان در سال به نزدیک به ۱۵۰ میلیون یوان افزایش خواهد یافت.
اغلب ایستگاههای نظارتی بر دو محور استقرار مییابند. یک خط جنوب به شمال شامل ۱۵ ایستگاه که با فواصل ۱۰۰ الی ۵۰۰ کیلومتر از اقیانوس گرمسیری هند و از میان بنگلادش و نپال تا کوههای تیان شان کشیده میشود، بر فرآیندهای مرتبط با موسمی نظارت خواهد کرد. یک خط غرب به شرق که از فلات ایران تا فلات بادرُفت چین کشیده میشود و دربردارندهی ۱۲ ایستگاه با فواصل ۲۰۰ الی ۵۰۰ کیلومتر است، تاثیرات بادهای غربوزان را بررسی خواهد کرد. بارش باران و برف، ذوب یخچالهای طبیعی، تخلیهی دریاچهها و رودخانهها بههمراه سطوح بقایای یخچالی، خاک منجمد و آبهای زیرزمینی نیز در حوضههای رودخانهای مورد مشاهده قرار خواهند گرفت.
اثر متقابل بین ارتفاع، گردش جوی و بخار آب ازطریق اندازهگیریهای ساعتی در سه نقطهی مهم ردیابی خواهند شد که عبارتاند از کوههای پامیر (تحت سلطهی بادهای غربوزان)، هیمالیا (تحت تاثیر موسمی هند) و کوههای هنگدوان (جایی که موسمی شرق آسیا غالب است).
نصب و نگهداری این شبکه چالشبرانگیز خواهد بود. دستگاهها باید قدرتمند و به آخرین فناوریها نظیر اندازهگیریهای سریع طیفسنجی مبتنی بر لیزر ایزوتوپ و سیستمهای تشخیص نور با وضوح بالا و دامنه (لیدار) مجهز باشند. بیش از ۲۰۰ کارمند حرفهای برای ادارهی آنها باید آموزش داده شوند.
اولویت دوم این است که دادهها به اشتراک گذاشته شوند و مدلهای اقلیمی جهانی و منطقهای بهوسیلهی آنها تغذیه شوند. نسل تازهای از مدلهای سیستم زمین باید برای قطب سوم توسعه یابند که جو، یخکره، آبکره و زیستکرهی آن را نمایان میکنند. مدلها باید شامل تعاملات در وضوح بسیار بالا باشند و ایزوتوپهای پایدار آب را بههمراه هواپخشها و چرخهی بیوژئوشیمی در بر بگیرند.
این مدلها باید پیامدهای منطقهای سناریوهای مختلف فعالیتهای انسانی و راهبردهای کاهش تغییرات اقلیمی (انتشار گازهای گلخانهای، هواپخشها، تغییرات کاربری زمین، مدیریت آب) را بررسی کنند. آنها همچنین باید تغییرات در رواناب رودخانهای و کیفیت آب را کمیتسنجی کنند. چنین مدلهایی راهبردهای منطقهای را برای سازگاری با تغییر اقلیم، حفظ و احیای اکوسیستمها و خدماتشان و حفاظت تنوع زیستی هدایت میکنند.
دانشمندان سرتاسر دنیا در رشتههای مختلف از اقلیمشناسی تا علوم اجتماعی باید با یکدیگر همکاری کنند. همچنین نیازهای مردم محلی باید در مرکز توجه قرار داشته باشد. پژوهشگران باید به جوامع کمک کنند تا از آنچه بر سر اقلیم و محیطزیستشان میآید، سر در بیاورند و آنها را قادر سازند تا راهبردهایی را برای مدیریت خطرات و سازگاری در پیش بگیرند. بهعنوان مثال، ارزیابیهای دانشمندان از فروپاشیهای عمدهی یخ در یخچالهای طبیعی آرو در تبت غربی در سال ۲۰۱۶ به دولت محلی امکان داد تا برای جابهجایی جوامع تهدیدشده، سامانهی هشدار خطری را ایجاد کند.
همانطور که تاثیرات گرمایش جهانی در سرتاسر قطب سوم منعکس میشود، علم و دانش باید مورد توجه و تاکید بیشتری قرار بگیرد.
کادیلاک در آستانهی نمایشگاه دیترویت ۲۰۱۹، کراساور سه ردیف صندلی خود را با نام XT6 معرفی کرد. این خودرو عناصر و ویژگیهای طراحی مدل کوچکتر XT4 را قرض گرفته و آنها را در قالب بزرگتری که روی پلتفرم بیوک انکلیو ساخته شده، ارائه کرده است. اما XT6 با ۵.۰۵ متر طول، حدود ۱۴ سانتیمتر از انکلیو و شورولت تراورس کوتاهتر بوده و بنابراین اندازهی آن به جیامسی آکادیا نزدیکتر است. در همین حال، کراساور جدید کادیلاک ۲۳ سانتیمتر طول بیشتری از مدل کوچکتر XT5 دارد.
در نمای جلویی XT6 چراغهای LED باریکی دیده میشود که به جلوپنجرهی بزرگی متصل شدهاند. چراغهای روشنایی در روز هم بهصورت عمودی در زیر چراغهای اصلی جای گرفتهاند. رینگهای استاندارد این خودرو ۲۰ اینچی هستند اما امکان سفارش نمونههای ۲۱ اینچی هم برای آن وجود دارد. اما در نمای عقبی برخلاف اسکالید و XT4، خبری از چراغهای روی ستون نیست و برای XT6 چراغهای L شکل طراحی شده است. در بخش پایینی سپر هم دو سر اگزوز افقی به چشم میخورد.
زیر کاپوت XT6 فعلاً همان پیشرانهی ۳.۶ لیتری V6 تنفس طبیعی آشنای جنرال موتورز قرار گرفته که ۳۱۰ اسببخار قدرت و ۳۶۷ نیوتنمتر گشتاور دارد. نیروی این پیشرانه توسط یک جعبهدندهی ۹ سرعتهی اتوماتیک انتقال پیدا میکند. این کراساور در تیپ پایه بهصورت دیفرانسیل جلو عرضه میشود و امکان سفارش سامانهی چهارچرخ محرک برای آن وجود دارد؛ اما تیپهای بالاتر بهصورت استاندارد به این سامانه مجهز هستند.
کادیلاک فعلاً جزئیاتی از قوای محرکهی هیبریدی یا توربوشارژ برای XT6 منتشر نکرده است اما احتمال ارائهی هردوی این موارد در آینده وجود دارد. کراساور جدید کادیلاک در ابتدا در دو تیپ پریمیوم لاکچری و اسپرت عرضه میشود که دومی به کمکفنرهای تطبیقی و تنظیم اسپرت فرمان مجهز است. سیستم چهارچرخ محرک نیز مثل XT4 از سیستم دوکلاچه سود میبرد که میتواند بهمنظور کاهش مصرف سوخت، بهطور کامل انتقال نیرو به چرخهای عقب را قطع کند.
در داخل XT6 تودوزی چرمی و تزئین چوبی بهکار رفته اما در تیپ اسپرت بهجای چوب، فیبر کربن ارائه شده است. یک صفحهنمایش هشت اینچی لمسی هم برای ارائهی سیستم اطلاعاتی سرگرمی در نظر گرفته شده است که از کارپلی اپل و اندروید اتو گوگل پشتیبانی میکند. سانروف در XT6 استاندارد بوده و مانند مدل انکلیو به سه ردیف صندلی مجهز شده است.
در فهرست تجهیزات این خودرو سیستم صوتی بوز با ۱۴ بلندگو، گرمکن و سردکن صندلیهای جلو، گرمکن صندلیهای ردیف دوم و صندلیهای تاشو برقی ردیف سوم دیده میشود. XT6 همچنین بهصورت استاندارد به ترمز اضطراری خودکار، کمک بهرانندگی بین خطوط، نقطه کور، دوربین دید در شب و ترمز اتوماتیک دندهعقب مجهز است و آینهی دید عقب دوربینی هم با پرداخت هزینهی اضافی برای آن قابل سفارش خواهد بود؛ اما سیستم کمکرانندهی سوپرکروز کادیلاک در این خودرو ارائه نشده است. کادیلاک XT6 در نمایشگاه دیترویت بهطور رسمی به نمایش عمومی درخواهد آمد و فروش آن از بهار آینده شروع خواهد شد اما هنوز قیمت آن مشخص نیست.
انتشار دیاکسید کربن در سال ۲۰۱۸ به میزان ۳٫۴ درصد افزایش یافته است که بیشترین میزان طی ۸ سال گذشته بهحساب میآید. این درحالی است که کارخانههای زغال سنگ سراسر ایالات متحده، سال گذشته تعطیل شدند و مسلماً پیشرفت بیشتر در زمینه موضوع تغییرات آبوهوایی در سالهای آینده دشوار خواهد بود؛ بهخصوص که دولت ترامپ درصدد لغو قانونی در زمینه انرژی پاک است که با هدف محدود کردن انتشار گاز کربن به اجرا درآمده بود.
انتشار سوختهای فسیلی در ایالات متحده از سال ۲۰۰۵ کاهش شدیدی داشته و این افت در سه سال اخیر خیلی قابلتوجه بوده است. علت این موضوع تاحدودی به افزایش گاز طبیعی ارزان و انرژیهای تجدیدپذیر برمیگردد که بهسرعت جایگزین انرژیهای آلوده ناشی از سوخت زغالسنگ شدهاند. بااینحال کاهش استفاده از زغال سنگ در سال گذشته برای مقابله با افزایش تولید گازهای گلخانهای در سایر بخشهای اقتصادی کافی نبود.
مقالههای مرتبط
افزایش این گازها تاحدودی به آبوهوا مربوط بود زیرا زمستان نسبتاً سرد باعث افزایش مصرف نفت و گاز در برخی مناطق مثل نیوانگلند شد. نکته جالب اینجا است که همزمان با رشد اقتصاد ایالات متحده در سال گذشته، میزان انتشار گازهای گلخانهای کارخانهها، هواپیماها و کامیونها با افزایش همراه بوده است و قوانین زیادی برای پاک کردن این بخشها وجود ندارد. تروور هوسر، تحلیلگر آبوهوا و انرژی در گروه رودیوم میگوید:
بزرگترین مشکل اینجا است که هنوز نتوانستهایم افزایش تولید گازهای گلخانهای در آمریکا را از رشد اقتصادی متمایز و جدا کنیم.
بهعنوان مثال، همزمان با رشد در بخش تولید ایالات متحده، انتشار گازهای گلخانهای بخشهای صنعتی نظیر فولاد، سیمان، مواد شیمیایی و پالایشگاهها تا ۵٫۷ درصد افزایش داشته است. سیاستگذارانی که در سطح دولت و فدرال روی تغییرات آبوهوایی کار میکنند، تاکنون از نظارت بر صنایع سنگین که مستقیماً حدود یکششم از گازهای کربن این کشور را بهوجود میآورند، اجتناب کردهاند. در عوض با فعالیتهایی مثل ترویج استفاده از نیروی خورشید و باد، تمرکز خود را روی حذف کربن از بخش برق قرار دادهاند.
بااینکه تولید برق پاکتر میشود، اما کارخانههای صنعتی که بخش اعظمی از آلودگی هوا را بهوجود میآوردند، نادیده گرفته شدهاند. طبق برآورد گروه رودیوم، بخش صنعتی تا سال ۲۰۲۰ (بعد از حملونقل) به دومین منبع تولید گازهای گلخانهای در کالیفرنیا و تا سال ۲۰۲۲ در تگزاس تبدیل خواهد شد.
همین موضوع در مورد حملونقل نیز صدق میکند. دولت فدرال از سال ۲۰۱۱ بهطور مستمر درحال افزایش استانداردهای سوختهای بهینه برای خودروها و کامیونهای سبک است، هرچند دولت ترامپ پیشنهاد کرده که بعد از سال ۲۰۲۱ سختگیری در مورد این استانداردها متوقف شود. شواهد نشان میدهد که این استانداردها مؤثر بودهاند. طی ۹ ماه اول سال ۲۰۱۸، در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته، آمریکاییها تاحدودی بیشتر از خودروهای سواری استفاده کردهاند، اما مصرف بنزین بهمیزان ۰٫۱ درصد کاهش یافته که بهلطف خودروهای کم مصرف و برقی بوده است.
با گسترش و پیشرفت اقتصاد آمریکا، سفر هوایی و جادهای نیز رشد چشمگیری داشته است که از عواقب آن میتوان به رشد ۳ درصدی استفاده از سوخت دیزل و جت و همینطور افزایش انتشار گازهای گلخانهای بخش حملونقل در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد. حملونقل هوایی نیز تاکنون مورد غفلت سیاستگذاران قرار گرفته است و برقی کردن یا حذف کربن در این بخش خیلی دشوار بهنظر میرسد.
سال گذشته بهدلیل رشد اقتصادی، مصرف برق با افزایش همراه بود، اما گسترش انرژیهای تجدیدپذیر بهاندازهی تقاضای روزافزون مردم نبود. درنتیجه گاز طبیعی این کمبود را جبران کرد و انتشار گازهای گلخانهای ناشی از مصرف برق حدود ۱٫۹ درصد افزایش داشت (گاز طبیعی در مقایسه با زغال سنگ، گاز گلخانهای کمتری تولید میکند، هرچند که همچنان یک سوخت فسیلی بهحساب میآید).
باوجود افزایش مصرف برق در سال گذشته، تولید دیاکسید کربن در ایالات متحده از سال ۲۰۰۵ (دورهای که رشد اقتصادی قابلتوجهی را شاهد بود)، ۱۱ درصد کمتر است. مقامات دولت ترامپ اغلب اعلام میکنند که بدون مقررات سختگیرانه میتوان روند کاهشی آلودگی هوا را داشته باشیم.
درهرصورت اگر دنیا میخواهد از تاثیرات گرم شدن کره زمین بکاهد، کشورهای صنعتی ازجمله ایالات متحده باید به فکر کم کردن انتشار سوختهای فسیلی خود خیلی بیشتر از میزان امروزشان باشند. طبق اعلام دانشمندان انتشار گازهای گلخانهای سراسر دنیا در سال ۲۰۱۸ به میزان قابلتوجهی افزایش داشته و به همین دلیل دنیا مجبور شده است خیلی زودتر از موعد انتظار با برخی از شدیدترین پیامدهای گرم شدن زمین مواجه شود.
براساس توافق پاریس، ایالات متحده متعهد شده بود که میزان انتشار گازهای گلخانهای را تا سال ۲۰۲۵ بهاندازه ۲۶ تا ۲۸درصد کمتر از مقدار سال ۲۰۰۵ برساند. گروه رودیوم در گزارش خود هشدار میدهد که بدون وجود قوانین جدید یا پیشرفتهای فناورانه برای کاهش انتشار گاز در سراسر اقتصاد، تحقق این هدف تقریباً غیرممکن بهنظر میرسد. جیسون بردوف، مدیر مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیا (که در این تحلیل مشارکت نداشته است) میگوید:
ایالات متحده بهلطف استفاده از گاز ارزان بهجای سوخت زغال سنگ موفق به کاهش انتشار گازهای گلخانهای در یک دههی گذشته شده است. اما این کار محدودیتهای خود را دارد و بدون وجود سیاستهای خیلی سختگیرانهتری که متاسفانه در دولت ترامپ از انجام آنها اجتناب میشود، بازارها نمیتوانند خود را با سرعت مورد نیاز برای حذف کربن مطابقت دهند.
معماری بهنام پل کالوستین، پروژهی مسکونی بلندقامتی بهنام Midori را براساس شکل زیگورات برای کشور بیروت طراحی کرده است که با فرم پلهای خود قرار است با سوار شدن گیاهان روی پنلهای فلزی نمای بیرونی ساختمان، نقش باغ عمودی را برعهده بگیرد.
این طراحی که در وهلهی اول با ایدهی ایجاد یک سازهی درختی شکل گرفته است، جنبههای فراوانی از شیوهی زندگی و معماری مدیترانهای را با بهرهگیری از نور طبیعی در فضاها، محیطهای آفتابگیر و پوشش گیاهی دربر میگیرد.
اگر گیاهان را در طراحی این ساختمان در نظر نگیریم، صفحههای شیشهای را نمای غالب این سازه خواهیم یافت؛ اما نکتهی مهم، وجود حجم یکپارچهای از پوشش گیاهی است که از کف ساختمان تا بالای آن به چشم میخورد تا از این طریق، جداسازی بصری نمای بیرونی و داخلی ساختمان انجام شود.
شایان ذکر است که برای چنین ایدهای، تنوع فراوانی از گونههای گیاهی در نظر گرفته شده و از سوی دیگر، برای محیط داخلی راحت و شیک آن نیز انتخابهای متنوعی از طبقهای کوچک با یک اتاق تا واحدی بزرگ با سه اتاق در دسترس است.
ساختمان Midori که ۵۰ متر ارتفاع دارد، با منظرهی گیاهی عمودی خود، جایگزینی تازه برای فضاهای مسکونی موجود در کشور بیروت خواهد بود و با جایگیری در قلب شهر، امکان لذت بردن از نماهای دلپذیری همچون فضای کل شهر، محیطهای سیاحتی شهر و کوههای اطراف آن را برای ساکنین فراهم میکند.
هرچند محل قرارگیری این بنا موجب همسایگی با امکانات مهمی نظیر مکانهای تفریحی، مدارس و موزهها خواهد شد، اما خود این مجموعه نیز دارای امکانات خاصی همچون سالن ورزشی و سالن بازی کودکان است.
در ادامه، تصاویری از نماهای مختلف این ساختمان، پلان، ماکت و محل قرارگیری آن روی نقشه را مشاهده خواهیم کرد.
اسپیس ایکس روز جمعه با پرتاب یک راکت فالکون ۹ از کالفرنیا، نخستین مأموریت مداری خود در سال ۲۰۱۹ را انجام داد و در جریان آن موفق شد ۱۰ ماهواره را برای شرکت ارتباطات ماهوارهای ایریدیم در مدار نزدیک زمین قرار دهد. پس از پرواز، اسپیسایکس راکت فالکون ۹ را روی یکی از کشتیهای بدون سرنشین خود فرود آورد و مجموع تعداد فرودهای موفقیتآمیز بوستر را به رقم ۳۳ رساند.
پرواز اخیر با نام Iridium-8، آخرین مجموعهی ماهوارهها را برای صورت فلکی ماهوارهای بعدی ایریدیم ارسال کرد. اسپیسایکس برای پرتاب تمام ۷۵ ماهوارهی مداری شبکهی ماهوارهای ایریدیم که پوشش ارتباطات راه دور را از مدار نزدیک زمین ایجاد خواهد کرد، با این شرکت قرارداد بسته است. این شبکه، مجموعهی جایگزین و ارتقایافتهی ناوگان ماهوارهای اولیهی ایریدیم محسوب میشود که بین سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۲ در مدار زمین قرار گرفت. اسپیسایکس به جز یک پرواز که ۵ ماهواره را به فضا ارسال کرد، بهصورت دورهای از پایگاه خود در کالیفرنیا مشغول پرتاب این فضاپیماهای جدید در دستههای دههایی بوده است. پرواز روز جمعه، صورت فلکی ماهوارهای بعدی ایریدیم را تکمیل کرد.
تقریبا ۱۰ دقیقه پس از پرتاب، اسپیسایکس نسبت به فرود فالکون ۹ روی یکی از کشتیهای بدون سرنشین خود در اقیانوس اقدام کرد. از آخرین باری که اسپیسایکس راکتی را بازیابی کرد، کمی بیش از یک ماه میگذرد. آخرین مأموریت این شرکت در ماه دسامبر، پرتاب ماهوارهی جیپیاس برای نیروی هوایی ایالات متحده بود که بهدلیل درخواست مشتری، فالکون ۹ پس از پرتاب بازیابی نشد. پیش از آن پرواز، اسپیسایکس هنگام انجام یکی از آخرین مأموریتهای خود در سال ۲۰۱۸، در هدایت فالکون ۹ بهسوی سکوی پرتاب بتنی در ساحل فلوریدا ناکام ماند و راکت بهجای آن در اقیانوس به آب نشست.
خوشبختانه راکت پرواز اخیر قبلا تمام مراحل پرتاب و فرود مجدد را با موفقیت پشت سر گذاشته بود. این فالکون ۹ پیش از این ماهوارهی ارتباطاتی Telstar 18 VANTAGE را در ماه سپتامبر از فلوریدا پرتاب کرد و سپس در کشتی بدون سرنشینی در اقیانوس اطلس فرود آمد. اکنون با فرود مجدد این فالکون در روز گذشته، ۳۳امین فرود موفقیتآمیز برای هستهی این راکت ساخت اسپیسایکس رقم خورده است.
کاوشگر چینی چانگ ای ۴ در صبح پنجشنبه سوم ژانویه (۱۳ دی) برای نخستین بار در تاریخ اکتشافات فضایی در دهانهی ۱۸۵ کیلومتری فون کارمان در سمت پنهان ماه فرود آمد. اکنون ویدئویی شگفتانگیز منتشر شده است که این لحظهی تاریخی را به مدت تقریبا سه دقیقه از نگاه دوربین نصبشده روی سطحنشین به تصویر میکشد.
این فیلم سیاهوسفید با نگاهی دیدنی به چشمانداز آسیبدیدهی قمری دربرابر سیاهی فضا آغاز میشود و سپس تقریبا در دقیقهی نخست، دوربین به سمت پایین میچرخد. همانطور که فضاپیما به سمت پایین میرود، امکان مشاهدهی گروهی از دهانههای کوچک در بستر فون کارمان بهصورت واضحتر فراهم میشود.
سپس، چانگای ۴ احتمالا بهدلیل تعیین ایمنترین مکان برای فرود، در هنگام نزول بهصورت مختصر مکث میکند. حرکت فضاپیما به سمت پایین دوباره آغاز میشود. درنهایت، موتورهای نزول چانگای ۴ با لمس سطح ماه، گردوغباری جزئی به پا میکنند و فرود تاریخی در سمت پنهان ماه رقم میخورد.
چانگای ۴ دربردارندهی سطحنشینی ثابت و ماهنوردی ۶ چرخه است که تیم مأموریت آن را Yutu 2 مینامد. نخستین یوتو، ماهنورد حاضر در مأموریت چانگای ۳ است که در دسامبر ۲۰۱۳ در سمت پیدای ماه فرود آمد.
سطحنشین و ماهنورد چانگای ۴، تعداد هشت ابزار علمی را بههمراه خود حمل میکنند که فضاپیما با استفاده از آنها، خصوصیات سطح و زیرسطح نزدیک دهانهی فون کارمان را تعیین میکند. بهگفتهی مقامات فضایی چین، مشاهدات این مأموریت اطلاعات ارزشمندی را دربارهی ساختار و تاریخچهی تکامل ماه فاش خواهد کرد.
چنین دادههایی میتوانند میتوانند به دانشمندان کمک کند تا دریابند چرا سمت پنهان ماه که همیشه از زمین رویگردان است، تا حد زیادی با سمت پیدا تفاوت دارد. بهعنوان مثال، رسوبات تاریک آتشفشانی بهنام ماریا بخش زیادی از سطح سمت پیدای ماه را پوشاندهاند؛ اما در سمت پنهان ماه چندان به چشم نمیخورند.
سمت پنهان ماه از نگاه فضاپیمای چینی چانگای ۴، اندکی پیش از فرود تاریخی روی آن
از آنجایی که برقراری ارتباط مستقیم با فضاپیمای نشسته در سطح سمت پنهان ماه غیرممکن است، چین در می ۲۰۱۸ یک ماهوارهی بازپخش را بهنام Queqiao به نقطهی پایدار گرانشی فراتر از ماه پرتاب کرد تا دانشمندان به کمک آن بتوانند به دادههای مأموریت چانگای ۴ دست پیدا کنند.
چین در سالهای گذشته مجموعهای از مأموریتهای بلندپروازانه را تحت برنامهی اکتشافات قمری روباتیک چانگای (در افسانههای چینی بهمعنای ایزدبانوی ماه) پرتاب کرده است. مدارگردهای چانگای ۱ و چانگای ۲ بهترتیب در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ پرتاب شدند و چانگای ۳ نیز در دسامبر ۲۰۱۳ موفق به فرود روی سطح ماه شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.