جواد جاوید‌نیا، سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور، از صدور حکم قضایی برای فیلترینگ شبکه‌ی اجتماعی اینستاگرام خبر داد. به‌گفته‌ی وی، طبق مصوبات شورای عالی فضای مجازی، ترافیک اینستاگرام از سطحی نباید بیشتر می‌شد؛ اما این اتفاق افتاد و دولت نیز باید مجوزی برای انتقال سرورها به داخل کشور صادر می‌کرد که این کار نیز انجام نشد. وی گفت:

اینستاگرام یک‌بار فیلتر شد و دولت وعده داد که با کمک فیلترینگ هوشمند می‌تواند این فضا را کنترل کند؛ اما متأسفانه در این زمینه هزینه‌ی‌ زیادی انجام شد که به نتیجه‌ای نرسید. هم‌اکنون، دستور قضایی برای فیلتر این سرویس را داریم و دیدگاه اکثریت شورای عالی فضای مجازی و دیگر تصمیم‌گیران نیز مبنی بر فیلترشدن این سرویس است.

سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور در ادامه‌ی صحبت‌هایش افزود دستگاه قضایی می‌تواند به‌صورت یک‌طرفه با‌توجه‌به انجام‌نشدن مصوبات شورا اقدام کند؛ اما منتظر اجماع‌ نظر در این زمینه هستند. درصورت نتیجه‌ندادن این موضوع، دستگاه قضایی تصمیم لازم را خواهد گرفت.

از ماه‌های گذشته، گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره‌ی فیلتر شبکه‌ی اجتماعی اینستاگرام شنیده شده است. در همین زمینه، امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات نیز اعلام کرد موضوع فیلترینگ اینستاگرام به تصویب مراجعه ذی‌ربط نرسیده است؛ اما عده‌ای به‌شدت دنبال فیلترکردن این شبکه‌ی اجتماعی هستند.

instagram

جواد جاوید‌نیا درادامه، از دو ابلاغیه به دادستان‌های کل کشور خبر داد که براساس آن، سرویس‌ کسب‌وکارهای مجازی تاحدممکن بدون اطلاع قبلی فیلترینگ نخواهد شد. وی دراین‌باره گفت:

یکی از کارهایی که در این معاونت باجدیت دنبال آن هستیم، اجرای دقیق قانون است و براساس آن، اجرای کامل تبصره‌ی نخست ماده‌ی بیست‌ویکم قانون جرایم رایانه‌ای را در دستورکار قرار داده‌ایم. در این تبصره، تأکید شده با رفع فوری محتوای مجرمانه‌ی دارندگان وب‌سایت‌های شناخته‌شده (دارای هویت در داخل کشور) و سرویس‌های آنلاین شکایت‌شده تا زمان صدور حکم نهایی، این سرویس فیلتر نخواهد شد.

به‌گفته‌ی جاویدنیا، یک ساعت فیلترینگ می‌تواند ضرر‌های جبران‌ناپذیری به کسب‌وکارهای مجازی بزند. ازاین‌رو، وی تأکید کرد با اجرایی‌شدن تبصره‌ای که از آذرماه به تمام دادستان‌های کشور ارسال شده، از فیلترینگ بدون اطلاع قبلی بسیاری از وب‌سایت‌ها و کسب‌وکارهای آنلاین جلوگیری خواهد شد. البته به‌گفته‌ی وی، اجرای این تبصره از قانون جرایم رایانه‌ای فقط مختص سرویس‌هایی است که محتوای کلی سرویس آن‌ها مجرمانه نباشد.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

باتوجه‌به تغییرات شدید آب‌وهوایی که به‌طور روزافزون در‌حال‌رشد است، اخیرا طرفداران محیط‌زیست مصرف گوشت را هدف قرار داده‌اند. آن‌ها از مردم خواسته‌اند برای نجات وضعیت زمین مصرف گوشت و فرآورده‌های گوشتی را کاهش دهند. همچنین، بعضی فعالان محیط زیست خواستار وضع مالیات روی قیمت گوشت شدند تا به این وسیله مصرف آن را کاهش دهند.

استناد این گروه‌ها این است که تولید گوشت در سطح جهانی ممکن است باعث افزایش تولید گازهای گلخانه‌ای شود؛ به‌طوری‌که صنعت تولید گوشت بیشتر از صنعت حمل‌و‌نقل باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود. این درحالی است که این ادعا به‌صراحت اشتباه است. درواقع، اصرار به پذیرش بعضی از فرضیه‌های غلط به شکل‌گیری چنین ادعاهایی منجر شده است.

گوشت و گازهای گلخانه ای

گروهی پژوهشی با تمرکز بر شیوه‌های دام‌پروری تأثیر آن‌ها بر کیفیت تغییرات آب‌و‌هوایی را بررسی کرده است. دلایل زیادی برای انتخاب پروتئین‌های حیوانی یا گیاهی وجود دارد. بااین‌حال، کنارگذاشتن گوشت و محصولات گوشتی راه‌حل نجات محیط‌زیست نخواهد بود. حتی اصرار بر عملی‌کردن این راهکار می‌تواند عواقب جبران‌نکردنی برای تغذیه‌ی جوامع ایجاد کند.

مصرف گوشت و گازهای گلخانه‌ای

تبلیغات منفی علیه پروتئین سالم گوشت ادعا می‌کند که صنعت دام‌داری بزرگ‌ترین منبع انتشار گازهای گلخانه‌ای در سراسر جهان است. برای مثال،مؤسسه‌ی ورلدواچ واشنگتن در سال ۲۰۰۹ براساس تحلیل‌های خود ادعا کرد ۵۱درصد از گازهای گلخانه‌ای به‌دلیل پرورش دام‌ها است؛ در‌حالی‌که آژانس حفاظت از محیط‌زیست ایالات متحده‌ی آمریکا ۲۸درصد از کل سهم گازهای گلخانه‌ی را به تولید برق و ۲۸درصد را به حمل‌و‌نقل و ۲۲درصد از آن را به صنعت نسبت داده است. این درحالی است که سهم کشاورزی فقط ۹درصد گزارش شده است. دراین‌میان، نقش دام‌پروری کمتر از نصف سهم کشاورزی یعنی ۳.۹درصد است.

پس چرا این تصور غلط شکل گرفته است؟ در سال ۲۰۰۶، سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (FAO) در فراخوانی جهانی اعلام کرد دام‌ها ۱۸درصد از گازهای گلخانه‌ای جهان را تولید می‌کنند. این آژانس به این نتیجه‌گیری رسید که افزایش روند دام‌داری باعث آسیب‌رساندن به وضعیت آب‌و‌هوایی خواهد شد و ضررهای آن بیشتر از وسایل حمل‌ونقل خواهد بود. این درحالی است که این ادعا اشتباه بود و هنینگ ستینفلد، نویسنده‌ی ارشد این گزارش، آن را اصلاح کرد.

مشکل تحلیلگران FAO این بود که برای پیداکردن نقش صنعت حمل‌ونقل در انتشار گازهای گلخانه‌ای از روشی متفاوت با بررسی نقش دام‌پروری استفاده کردند. درواقع، درباره‌ی مصرف فرآورده‌های دامی آن‌ها تمام عوامل را درنظر گرفتند؛ عواملی مانند تولید کود، تبدیل جنگل‌ها به مراتع، فرایند تولید خوراک دام و انتشار مستقیم گاز از بدن دام‌ها از زمان تولد تا مرگ.

بااین‌حال در بررسی صنعت حمل‌و‌نقل، سهم عوامل جزئی‌تر مانند اثرهای تولید قطعات خودرو، ساخت وسایل نقلیه، راه‌اندازی و نگه‌داری از جاده‌ها، پل‌ها و فرودگاه‌ها نادیده گرفته شد. درعوض، آن‌ها فقط به دود خروجی از اگزوز وسایل نقلیه اکتفا کردند؛ بنابراین، درباره‌ی سهم دام‌پروری در انتشار گازهای گلخانه‌ای اغراق شد. درواقع در همایشی که در سال ۲۰۱۰ در سان‌فرانسیکوبرگزار شد، این نتیجه‌گیری اشتباه فراگیر شد؛ ولی سازمان فائو بلافاصله این گزارش خطا را به خود منسوب کرد.

متأسفانه این ادعای نادرست مبنی بر سهم دام‌پروری در انتشار گازهای گلخانه‌ای به‌شدت گسترش پیدا کرده و تلاش‌های زیادی لازم است تا این باور اشتباه را سرکوب کند. سازمان FAO براساس آخرین ارزیابی‌اش برآورد کرده که محصولات دامی فقط ۱۴.۵درصد از گاز گلخانه‌ای مربوط‌به فعالیت‌های انسانی را دربر می‌گیرد که در‌مقایسه‌با صنعت حمل‌ونقل میزان ناچیزی است.

کنارگذاشتن مصرف گوشت وضعیت آب‌وهوایی را نجات نخواهد داد

بسیاری از مردم فکر می‌کنند اجتناب از مصرف گوشت می‌تواند وضعیت آب‌وهوایی کره‌ی زمین را بهبود ببخشد. این در‌حالی‌ است که بررسی‌های اخیر نشان داده حتی اگر شهروندان آمریکایی تمام پروتئین‌های حیوانی را از رژیم غذایی‌شان حذف کنند، انتشار گازهای گلخانه‌ای فقط ۲.۶درصد کاهش خواهد داشت.

گوشت

درضمن، تغییرات فناوری و ژنتیکی و مدیریتی در هفتاد سال گذشته در کشاورزی ایالات متحده‌ی آمریکا، باعث شده محصولات حیوانی به‌صورت مؤثرتر و گازهای گلخانه‌ای کمتر تولید شود. بنابر گزارش FAO، میزان تولید گازهای گلخانه‌ای ایالات متحده‌ی آمریکت ۱۱.۳درصد کاهش پیدا کرده؛ در‌حالی‌که تولیدات دامی با افزایش همراه بوده است.

در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و جنوب‌شرق آسیا، تقاضا برای مصرف گوشت رو‌به‌افزایش است. با‌این‌حال، سرانه‌ی مصرف شهروندان این مناطق کمتر از کشورهای توسعه‌یافته است؛ به‌گونه‌ای‌که در سال ۲۰۱۵، میانگین مصرف سالیانه‌ی گوشت در کشورهای پیشرفته معادل ۹۲ کیلوگرم، ودر خاورمیانه و شمال آفریقا ۲۴ کیلوگرم و در جنوب‌شرق آسیا ۱۸ کیلوگرم گزارش شد.

اهمیت دام‌داری

از ین‌بردن حیوانات انتشار گازهای گلخانه‌ای را تا حد کمی کاهش می‌دهد و درمقابل، چنین اقدامی رعایت الزامات تغذیه‌ای را سخت‌تر خواهد کرد. بسیاری از منتقدان دام‌داری بر این باورند که اگر کشاورزی رونق بیشتری پیدا کند، می‌توان با کشاورزی غذای لازم افراد را تأمین کرد تا افراد کالری بیشتری از این طریق دریافت کنند. باوجوداین، انسان‌ها برای سلامتی به بعضی از موادمغذی گوشتی نیاز دارند. درضمن، با‌توجه‌به میزان فراوان چاقی در ایالات متحده‌ی آمریکا به‌سختی می‌توان پذیرفت که در این کشور، افراد با کمبود کالری مواجه هستند. علاوه‌براین، تمام قسمت‌های گیاهان خوردنی نیستند. درواقع، افزایش دام‌داری راهی برای افزودن ارزش غذایی و اقتصادی کشاورزی است.

به‌عنوان مثال، بیشترین بخش انرژی دام‌ها از سلولز گیاهی تأمین می‌شود؛ در‌حالی‌که سلولز برای انسان و بسیاری از پستانداران هضم‌نشدنی است. این درحالی است که گاوها و گوسفندها و دیگر حیوانات می‌توانند سلولز را تجزیه و انرژی خورشیدی موجود در این منبع گسترده را آزاد کنند. بنابر آمار منتشرشده‌ی سازمان FAO، حدود ۷۰درصد زمین‌های کشاورزی جهان فقط به‌عنوان چراگاه‌های دامی قابل‌استفاده هستند.

پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال ۲۰۵۰، جمعیت زمین به ۹.۸میلیارد نفر خواهد رسید و به‌دنبال آن، موضوع تغذیه‌ی این جمعیت دشوارتر خواهد شد. این درحالی است که گزینه‌های انتخابی گوشت در وعده‌های غذایی متنوع‌تر هستند و دام‌ها هم گیاهانی را به‌عنوان غذا می‌خورند که برای انسان‌ها جنبه‌ی خوراکی ندارند. افزون‌براین، پرورش دام می‌تواند درآمد لازم برای کشاورزان مزارع کوچک را در کشورهای در‌حال‌توسعه فراهم کند. در‌حال‌حاضر، دام‌داری معیشت یک‌میلیارد نفر را در جهان تأمین می‌کند. تغییرات اقلیمی نیازمند توجه فوری است و صنعت دام‌داری اثرهای کلی محیطی بر آب‌وهوا و وضعیت زمین خواهد داشت.

تمام این عوامل به‌همراه افزایش جمعیت جهان، دلایل قانع‌‌کننده‌ای برای توجه و تمرکز بر حوزه‌ی دام‌داری است.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

برطبق نتایج یک مطالعه‌ی جدید، ایزوترتینوین (Isotretinoin)، فرمی از ویتامین A که دهه‌هاست برای درمان آکنه تجویز می‌شود، میکروبیوم پوست را تغییر می‌دهد و آن ‌را شبیه پوست بدون آکنه می‌کند. طبق گفته‌ی پژوهشگران، این مطالعه چگونگی عمل ایزوترتینوین (که معمولا با نام تجاریآکوتان شناخته می‌شود) را نشان می‌دهد و اطلاعاتی فراهم می‌کند که می‌تواند منجر به درمان‌های آکنه مبتنی بر میکروبیوم شود. نیاز به چنین جایگزینی وجود دارد، زیرا اگرچه ایزوترتینوین مؤثر است ولی دارای عوارض جانبی متعددی است و حتی می‌تواند منجر به ایجاد نقایص شدید مادرزادی شود.

تغییر پوست

برای درمان آکنه اغلب آنتی‌بیوتیک‌هایی تجویز می‌شوند که باکتریکوتی‌باکتریوم اکنس (پروپیونی‌باکتریوم آکنس) را که با آکنه ارتباط دارد، مورد هدف قرار می‌دهند. اما چنین آنتی‌بیوتیک‌هایی در ایجاد سویه‌های مقاوم باکتری مشارکت کرده و حتی می‌توانند میکروب‌های مفید را نیز از بین ببرند.

ایزوترتینوین یک آنتی‌بیوتیک نیست. قبلا تصور می‌شد که این دارو ازطریق خشک کردن پوست، آکنه را درمان می‌کند به این صورت که با خشک شدن پوست، شرایط مناسب برای رشد میکروب‌های عامل آکنه از بین می‌رود. این دارو تنها دارویی است که به‌طور واضح در بلندمدت موجب درمان آکنه می‌شود. ویلیام مک‌کوی نویسنده‌ی نخست این مقاله می‌گوید:

مناطق چربی در پوست وجود دارند که شرایط را برای رشد جوامع خاصی از باکتری‌ها مهیا می‌کنند و ما می‌دانیم که برخی از این باکتری‌ها با بروز آکنه مرتبط هستند. ما می‌خواستیم بدانیم که آیا پس از درمان با ایزوترتینوین واقعا شاهد کاهش این باکتری‌های بد روی پوست هستیم. البته ما می‌دانیم که این دارو روی خود باکتری‌ها عمل نمی‌کند. این دارو درواقع پوست بیمار را تغییر می‌دهد. بنابراین اگر میکروب‌ها در حال تغییر هستند، این امر در پاسخ به تغییر در پوستبیمار است. این دارو به نظر می‌رسد که پوست را برای باکتری‌های مسبب آکنه نامناسب می‌سازد.

پژوهشگران نمونه‌های باکتری را از چهار نقطه‌ی پوست صورت در یک دوره‌ی ده ماهه جمع‌آوری کردند. نمونه‌ها از ۱۷ بیماری که آکنه‌ی آن‌ها با ایزوترتینوین درمان شده بود، گرفته شد و با نمونه‌های مربوط‌به هشت فرد که از این دارو استفاده نکرده بودند، مورد مقایسه قرار گرفت. از این هشت نفر، چهار فرد دارای پوست نرمال و چهار فرد مبتلا به آکنه بودند.

پژوهشگران دریافتند که درمان به کمک ایزوترتینوین موجب افزایش تنوع میکروب‌های پوست می‌شود. طی تعیین توالی DNA، پژوهشگران چهار نوع باکتری را شناسایی کردند که در طول درمان جمعیتشان افزایش پیدا کرده بود. از این میکروب‌ها هیچ‌کدام قبلا با بهبود آکنه ارتباطی نداشتند. ایزوترتینوین همچنین تعداد کلی باکتری‌های پروپیونی‌باکتریوم را کاهش داده بود.

عوارض آکوتان روی جنین

تنگنای باکتریایی

پژوهشگران می‌گویند نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که ایزوترتینوین موجب ایجاد یک تنگنا می‌شود که جوامع مفید باکتری پروپیونی‌باکتریوم و دیگر باکتری‌هایی که به‌نظر سالم می‌رسند، انتخاب می‌شوند و موجب ایجاد یک جامعه‌ی باکتریایی روی پوست می‌شوند که احتمال برگشت آکنه را کاهش می‌دهند، حتی زمانی‌که پس از توقف درمان تولید طبیعی چربی پوست به حالت اول برگردد. مکدونکا میتروا نویسنده‌ی ارشد مقاله می‌گوید:

زمانی‌که شما یک تنگنای باکتریایی ایجاد می‌کنید، فرصتی برای حرکت دیگر میکروب‌ها و افزایش فراوانی آن‌ها حاصل می‌شود. ما این اتفاق را اینجا می‌بینیم. بعد از درمان، جوامع میکروبی به ترکیبی از جمعیت‌ها مبدل گشت که به‌نظر می‌رسد سالم‌تر بوده و این تغییر ماه‌ها پس از درمان همچنان پابرجا بود.

پژوهشگران می‌گویند مهم است که متوجه شویم داروی ایزوترتینوین چگونه کار می‌کند برای اینکه بتوانیم درمان‌هایی جدید ایجاد کنیم که شاید موثرتر بوده و دارای عوارض جانبی کمتری نیز باشند. از آن‌جایی که یکی از عوارض جانبی ایزوترتینوین ایجاد تقایص مادرزادی است، از این دارو نباید در هنگام بارداری استفاده کرد. مک کوی می‌گوید:

آکنه‌ی زنان اغلب در دوران بارداری معمولا تحت درمان قرار نمی‌گیرد زیرا درمان‌های دیگری وجود ندارد که برای این دوره کاملا بی‌خطر باشد. آن‌ها نیاز به گزینه‌های دیگری دارند. مطالعه‌ی ما نشان می‌دهد که شاید راهی برای تهیه‌ی نوعی کود میکروبی (برای رشد میکروب‌های مفید) و نوعی سم (برای ازبین‌بردن میکروب‌های بد) روی پوست برای کمک به تشویق رشد میکروب‌های سالم وجود داشته باشد. ما در حال انجام یک مطالعه‌ی بزرگ‌تر برای نزدیک شدن به پاسخ به این سوالات هستیم.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

نسل نهم پردازنده‌های دسکتاپ سری Core اینتل مدتی پیش معرفی شدند؛ این نسل فعلا شامل سه پردازنده‌ با تمرکز روی بازار بالارده‌ها است که هر یک دارای مشخصات فنی مختص به خود هستند. به‌تازگی مشخصات فنی منتسب به چهار پردازنده‌ی نسل نهمی جدید اینتل لو رفته است که نشان می‌دهد این شرکت بالاخره می‌دهد پردازنده‌های جدیدی از سری کافی لیک رفرش تولید کند.

این مشخصات فنیِ لورفته، به چهار پردازنده مربوط می‌شود: پردازنده‌‌های هشت‌هسته‌ای Core i9-9900KF و Core i7-9700KF به‌همراه پردازنده‌‌های ۶هسته‌ای Core i5-9600KF و Core i5-9400F. مشخصات این پردازنده‌ها اخیرا توسط خرده‌فروشی‌های Data-Systems.Fi و Newegg و همچنین شرکت Synnex منتشر شده‌ است و فعلا نمی‌توان از صحت آن‌ها اطمینان داشت.

طبق قوانین نام‌گذاری فعلی Intel، پردازنده‌هایی که در پایان شماره‌مدل آن‌ها حرف F دیده می‌شود (مثل 9400F)، فاقد حافظه‌ی گرافیکی مجتمع هستند؛ به‌همین دلیل پیش‌بینی می‌شود که این پردازنده‌های جدید بیشتر روی بازار سیستم‌های رده‌بالای مجهز به کارت گرافیک مجزا متمرکز باشند. اگر این اتفاق صحت داشته باشد، اینتل برای نخستین‌بار طی چندسال اخیر، به تولید محصولات رده‌بالای بدون حافظه‌ی گرافیکی مجتمع در یکی از اصلی‌ترین خانواده‌های پردازنده‌های خود اقدام می‌کند.

پردازنده‌‌های Core i7-9700KF ،Core i9-9900KF و Core i5-9600KF ظاهرا دارای فرکانس‌های پردازشی مشابهی هستند. افزون‌بر‌این، پردازنده‌ی ۶هسته‌ای Core i5-9400F دارای فرکانس ۲.۹/۴.۱ گیگاهرتز خواهد بود و توان طراحی حرارتی معادل ۶۵ وات خواهد داشت. طبق ادعای منابع این خبر، تمامی این پردازنده‌ها در مادربوردهای سری ۳۰۰ فعلی قابل‌استفاده خواهند بود.

Intel Core i9 9th Gen / پردازنده کور i9 نسل نهم

مشخصات فنی پردازنده‌های نسل نهمی دسکتاپ سری Core اینتل
نام پردازنده / پارامترقیمتتعداد هسته‌هاتوان طراحی حرارتی (TDP)فرکانس پردازشیکش L3DRAM DDR4حافظه‌ی گرافیکی مجتمع (iGPU)iGPU Turbo
Core i9-9900K ۴۸۸ دلار ۱۶ / ۸ ۹۵ وات ۵.۰ / ۳.۶ ۱۶ مگابایت ۲۶۶۶ GT2 ۱۲۰۰
Core i9-9900KF* نامشخص ۱۶ / ۸ ۹۵ وات ۵.۰ / ۳.۶ ۱۶ مگابایت ۲۶۶۶ - -
Core i7-9700K ۳۷۴ دلار ۸ / ۸ ۹۵ وات ۴.۹ / ۳.۶ ۱۲ مگابایت ۲۶۶۶ GT2 ۱۲۰۰
Core i7-9700KF* نامشخص ۸ / ۸ ۹۵ وات ۴.۹ / ۳.۶ ۱۲ مگابایت ۲۶۶۶ - -
Core i5-9600K ۲۶۲ دلار ۶ / ۶ ۹۵ وات ۴.۶ / ۳.۷ ۹ مگابایت ۲۶۶۶ GT2 ۱۱۵۰
Core i5-9600KF* نامشخص ۶ / ۶ ۹۵ وات ۴.۶ / ۳.۷ ۹ مگابایت ۲۶۶۶ - -
Core i5-9400F نامشخص ۶ / ۶ ۶۵ وات ۴.۱ / ۲.۹ ۹ مگابایت ۲۶۶۶ - -

پردازنده‌هایی که در کنار نام آن‌ها علامت * درج شده، هنوز به‌صورت رسمی معرفی نشده‌اند و زومیت نمی‌تواند مستقلا مشخصات فنی منتسب به آن‌ها را تأیید یا تکذیب کند

اینتل تاکنون به‌صورت رسمی از این پردازنده‌های جدید رونمایی به‌عمل نیاورده و حتی در اطلاعیه‌هایش نیز به آن‌ها اشاره نکرده است؛ با این‌همه، فهرست شدن چهار پردازنده‌ی یادشده توسط Newegg و Synnex Thailand، از احتمال معرفی قریب‌الوقوع آن‌ها خبر می‌دهد. فراموش نکنید که تنها چند روز تا آغاز نمایشگاه بزرگ CES 2019 فاصله داریم و پیش‌بینی می‌کنیم که اینتل در آنجا حضور شایان‌توجهی داشته باشد. این احتمال وجود دارد که اینتل در جریان برگزاری سی‌ئی‌اس ۲۰۱۹ طی یک کنفرانس مطبوعاتی، از این پردازنده‌ها پرده‌برداری کند.

در هر صورت، اگر اینتل از این CPUهای جدید رونمایی کند، احتمالا تاریخ عرضه و قیمت آن‌ها را نیز مشخص خواهد کرد (خوشبختانه i9-9900KF قرار است قیمت کمتری نسبت به i9-9900K داشته باشد). مورد مهم دیگری نیز وجود دارد؛ اینتل اخیرا با مشکلات مربوط به کمبود تقاضا از سوی مردم مواجه شده است و این احتمال وجود دارد که با عرضه‌ی پردازنده‌های جدید، اتفاقات مثبتی برای این شرکت بیافتد. 



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بیش از سه سال است که از زمان انتشار ویندوز ۱۰ در بازار می‌گذرد. براساس آخرین گزارش تحلیلی Net Applications، سهم بازار ویندوز 10 بیش از سهم بازار ویندوز 7 است. این بدان معنی است هم‌اکنون در بین کاربران کامپیوترهای دسکتاپ، تعداد کاربران بیشتری آخرین سیستم‌عامل ردموندی‌ها را روی دستگاه‌های خود نصب کرده‌اند. در حالی‌که سال ۲۰۱۸ به پایان رسیده است، مایکروسافت انتظار نداشت در چنین زمانی به این نقطه‌ی عطف برسد و امیدورار بود ویندوز ۱۰ زودتر از این‌ها بتواند به سهم بیشتری از بازار نسبت به ویندوز ۷ دست پیدا کند.

ویندوز ۱۰ به‌شدت از سوی کاربران مورد پذیرش قرار گرفت ولی با گذشت زمان، روند سریع نصب آن کاهش پیدا کرد. مایکروسافت هدف‌گذاری کرده بود که در مدت زمان ۲ تا ۳سال، ویندوز ۱۰ در بیش از یک‌میلیارد دستگاه گجت نصب شود، ولی بعدها در هدف‌گذاری خود بازنگری کرد.

در عرض چهارهفته‌ی اول از انتشار ویندوز ۱۰، در حدود بیش از  ۷۵میلیون کامپیوتر آن را نصب کردند و بعد از ۱۰هفته، آمار نصب ویندوز ۱۰ به ۱۱۰میلیون دستگاه رسید. این آمار تصاعدی بالا می‌رفت، به‌طوری‌که به ترتیب پس از ۶، ۸، ۹ و ۱۱ماه، ویندوز ۱۰ روی بیش از ۲۰۰، ۲۷۰، ۳۰۰ و ۳۵۰میلیون دستگاه کامپیوتر نصب شده بود. ویندوز ۱۰ موفق شد تا پس از ۱۴ماه به آمار ۴۰۰میلیون دستگاه و پس از ۲۱ماه به ۵۰۰میلیون دستگاه و درنهایت بعد از ۲۷ماه به ۶۰۰میلیون دستگاه برسد. در ماه سپتامبر (شهریورماه) و پس از گذشت ۳۷ماه، ویندوز ۱۰ تقریبا روی ۷۰۰میلیون دستگاه نصب شده بود. 

سهم بازار ویندوز 10

اوضاع برای نسخه‌های مختلف ویندوز چگونه است

در ماه نوامبر، سهم بازار ویندوز ۱۰ درحدود ۳۸.۱۴درصد بود و در ماه سپتامبر با رشد ۱.۰۸درصدی به سهم بازار  ۳۹.۲۲درصدی دست یافت. بعد از آنکه در ژوئیه ۲۰۱۶، به‌روزرسانی رایگان ویندوز ۱۰ متوقف شد، روند رشد نصب این سیستم‌عامل رو به کندی گذاشت.

روند کاهش نصب ویندوز ۸ از  ۰.۰۵ به ۰.۸۸درصد رسید در حالی‌که ویندوز ۸.۱ با افت ۰.۱۴درصدی به سهم بازار ۴.۴۵درصدی دست یافت. در پایان ماه دسامبر، سهم بازار این دو نسخه‌ی ویندوز جمعا به ۵.۳۳درصد رسید. در ماه می سال ۲۰۱۵ سهم بازار این دو نسخه‌ی ویندوز در نقطه‌ی اوج ۱۶.۴۵درصدی قرار داشت. 

سهم بازار ویندوز ۷ نیز با کاهش ۱.۹۹درصدی رو‌به‌رو بود و از سهم بازار ۳۸.۸۹درصدی به سهم بازار ۳۶.۹۰درصدی رسید. در ماه دسامبر، ویندوز ۱۰ محبوب‌ترین سیستم‌عامل دسکتاپ شد. در سپتامبر ۲۰۱۲ نیز، ویندوز ۷ سهم بیشتری از بازار را نسبت به ویندوز XP از آن خود کرده بود و در ماه ژوئن سال ۲۰۱۵ میلادی توانست از مرز ۶۰درصد سهم بازار عبور کند. در ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی، سهم بازار ویندوز ویستا بسیار پایین بود و سهم بازار کمتر از یک‌درصد را از آن خود کرد. ابتدای سال ۲۰۱۷ زمانی بود که ویندوز ویستا ۱۰ساله می‌شد. ویندوز XP نیز با افت ۰.۳۱درصدی توانست سهم بازار ۴.۵۴درصدی را از آن خود کند. 

سهم بازار سیستم‌های مختلف به چه شکل است

در ماه دسامبر سهم کلی بازار ویندوز با افت ۰.۸۳درصد به ۸۶.۲۰درصد رسید. باتوجه به افت سهم بازار ویندوز به‌صورت سالیانه، در سال ۲۰۱۷ نیز سهم بازار ویندوز ۸۸.۵۱درصد بود.

بین ماه‌های نوامبر و دسامبر، سیستم‌عامل macOS با رشد ۰.۹۴درصدی توانست سهم بازاری برابر با ۱۰.۶۵درصد را از آن خود کند. در حالی‌که سیستم‌عامل لینوکس با رشد ۰.۷۰درصدی توانست به سهم بازار ۲.۷۸درصدی دست یابد. باتوجه‌به رشد سالیانه‌ی سهم بازار MacOS، سهم بازار این سیستم‌عامل توانست به بیش از ۹.۰۲درصد و سهم سیستم‌عامل لینوکس به بیش از ۲.۱۲درصد سهم بازار برسد.

Net Applications با تحلیل داده‌های مربوط‌به بیش از ۱۶۰میلیون بازدیدکننده‌‌ی منحصربه‌فرد در هر ماه در بیش از ۴۰.۰۰۰وبسایت برای مشتریان خود به چنین نتایجی دست یافته و در  اصل user market shareیا «سهم بازار کاربران» را تعیین کرده است.  علاقه‌مندان می‌توانند user market share را ازطریق StatCounter که هر ماه درحدود ۱۵میلیارد بازدیدکننده از صفحات وب دارد، دریافت کنند. برای دریافت اطلاعات مربوط‌به ماه دسامبر به این لینک مراجعه کنید.  



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

انسان‌ها می‌توانند در ابتدایی‌ترین سرپناه زندگی کرده و با ساده‌ترین مواد اولیه برای خود غذا تهیه کنند؛ اما امکان ادامه حیات بدون آب پاک ممکن نیست. در مناطق کم‌آب دنیا نظیر بیابان‌ها، به‌دست‌آوردن آب مستلزم شاهکارهای مهندسی و آب‌رسانی است که می‌توانند طاقت‌فرسا و گران باشند. پژوهشگران دانشگاه ایالتی اوهایو، ‌دو مطالعه‌ی جدید انجام داده‌اند که با الهام از طبیعت، به ‌یک راهکار عملی برای مشکل آب پاک رسیده‌اند. یکی از این پژوهشگران می‌گوید:

فکر کردیم چطور می‌توانیم از این همه هوایی که در اطراف ما وجود دارد،‌ آب تهیه کنیم. در عین حال،‌ مواردی در طبیعت نظیر کاکتوس‌ها، سوسک‌ها و گیاهان بیابانی را بررسی کردیم که همین کار را انجام می‌دهند.

تهیه آب از هوا

تمرکز این دانشمندان، به‌طور‌کلی به پیدا کردن راهکاری برای مشکلات اجتماعی، با الهام از طبیعت معطوف شده بود. در این مورد هم تیم پژوهشی، به بررسی بیابان‌ها پرداختند تا بتوانند اثری از حیات را در جایی پیدا کنند که دسترسی به آب بسیار محدود است. کاکتوس‌ها، سوسک‌ها و گیاهان بیابانی، آب مورد نیاز خود را از مه شبانه به‌دست می‌آورند؛ آن‌ها قطرات آب را از هوا جمع‌آوری کرده و آن را برای ریشه یا محل ذخیره آب خود تصفیه می‌کنند و با همین مقدار آب می‌توانند به حیات خود ادامه دهند.

قطرات آب روی برآمدگی‌های پشت سوسک جمع می‌شود و بعد به سمت دهان او سر می‌خورد. گیاهان بیابان نیز آب را ازطریق نوک تیغ‌های خود جمع‌ می‌کنند و بعد این آب از راه مسیرهای روی هر تیغ به سمت ریشه‌ها می‌برند. کاکتوس‌ها، آب را با نوک خاردار خود جمع‌آوری کرده و سپس قطرات آب را ازطریق بدنه‌ی مخروطی‌شان به سمت پایین گیاه هدایت می‌کنند.

این تیم پژوهشی هر یک از این موجودات زنده را بررسی کردند و دریافتند که می‌توانند سیستمی مشابه و البته بزرگ‌تر برای انسان بسازند که بتواند از مه شبانه و بخار متراکم، آب پاک به دست آورد. آن‌ها در مطالعات‌شان به‌دنبال سطوحی بودند که بتوان به کمک آن‌ آب را جمع‌آوری کرد و در نظر داشتند که ببینند کدام سطوح بیشترین کارآمدی را دارند. با استفاده از چاپگرهای سه‌بعدی، سطوحی با برآمدگی و خار ساختند و سپس با استفاده از یک مرطوب‌کننده تجاری،‌ محیط‌های محصور و مه‌آلود ایجاد کردند تا ببینند کدام سیستم می‌تواند بیشترین آب را جمع‌ کند.

تهیه آب از هوا

آن‌ها در بررسی خود متوجه شدند که اشکال مخروطی در مقایسه‌با اشکال استوانه‌ای می‌توانند آب بیشتری جمع کنند. البته باتوجه‌به شکل کاکتوس‌ها، این نتیجه‌گیری منطقی به نظر می‌رسد. علت این موضوع، یک پدیده‌ی فیزیکی به‌نام شیب ‌«فشار لاپلاس» (Laplace pressure) است که در آن آب در نوک مخروط جمع می‌شود و بعد از شیب مخروط به سمت پایین حرکت می‌کند که محل ذخیره‌ی آب گیاه در آنجا قرار دارد. آب روی سطوح شیاردار سریع‌تر از سطوح بدون شیار جریان می‌یابد؛ در این تحقیق نیز مشخص شد که سرعت انتقال آب در سطوح شیاردار دوبرابر سطوح بدون شیار است. مواد تشکیل‌دهنده‌ی این مخروط‌ها نیز حائز اهمیت بود؛ درواقع سطوح هیدروفیلیک (که به‌جای جذب آب، امکان جمع شدن آب را می‌دهد) بیشترین میزان آب را جمع‌آوری کردند.

مواد روی سطح سوسک، ناهمگن است و شامل نقاط هدیروفیلی  (آب‌‌دوست) می‌شود که اطرافش را بخش‌های هیدروفوبیک (آب‌گریز) احاطه کرده است؛ به این ترتیب آب می‌تواند به‌راحتی به سمت دهان سوسک حرکت کند.

تهیه آب از هوا

این تیم پژوهشی همچنین به بررسی ساختاری متشکل از چند مخروط پرداختند و فهمیدند زمانی‌که قطرات آب بین مخروط‌هایی به‌هم می‌رسند که یک یا دو میلی‌متر با هم فاصله دارند، آب بیشتری جمع‌ می‌شود. این آزمایش هم‌اکنون فقط در سطح آزمایشگاه انجام شده است، اما تیم پژوهشی پیش‌بینی می‌کند که با قرار دادن چنین ساختارهایی در بیابان می‌توان آب بیشتری از مه یا بخار آب به دست آورد. این آب می‌تواند مکمل سیستم‌های عمومی آب‌رسانی یا چاه‌های آب در خانه‌ها یا کل جامعه شود.

نمونه‌های مشابه این ایده نیز در دنیا وجود دارد؛ به‌عنوان مثال در بیابان آتاکاما در شیلی، شبکه‌های بزرگی قرار دارد که به جمع‌آوری آب از مه می‌پردازد و آن را برای استفاده کشاورزان و دیگران، در یک مخزن ذخیره می‌کند. بااین‌حال یکی از پژوهشگران این تیم تحقیقانی معتقد است این شبکه‌ها شاید جزو کارآمدترین روش‌ها برای جمع کردن آب از هوا نباشد.

تأمین آب مسئله‌ی بسیار مهمی است، به‌خصوص برای مردمی که در مناطق خشک دنیا زندگی می‌کنند. با استفاده از فناوری‌هایی که با الهام از طبیعت به وجود آمده‌اند، می‌توان با بهترین روش ممکن به چالش تهیه آب پاک رفت.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به نظر می‌‌رسد مشکلی در فضای بالای سرمان وجود دارد؛ میدان مغناطیسیزمین به‌‌شدت در حال تضعیف است. باتوجه‌به نتایج پژوهش‌‌ مهمی که در اوایل سال جاری انجام شده، این اختلال عظیم تنها بخشی از الگویی بزرگ‌تر است که بیش از ۱۰۰۰ سال زمان خواهد برد.

میدان مغناطیسی زمین تنها قطب شمال و جنوب را به ما نشان نمی‌دهد؛ این میدان همچنین از ما دربرابر طوفان‌‌های خورشیدی و تابش کیهانی محافظت می‌کند؛ اما این میدان نیرو به‌‌سرعت در حال تضعیف است؛ دانشمندان بر این باورند که علت این امر می‌‌تواند آغاز پدیده‌ی جابجایی قطب‌‌های مغناطیسی زمین باشد.

با اینکه بسیار عجیب به نظر می‌‌رسد؛ اما گویا این پدیده قبلاً هم در بازه‌‌های وسیعی از زمان رخ داده است. آخرین باری که این رویداد آغاز شد، حدود ۷۸۰هزار سال پیش بود که البته تا ۴۰هزار سال پیش به درازا کشید.

این فرایند سرعت زیادی ندارد؛ جابجایی قطب‌‌های زمین به آرامی و در طول هزاران سال رخ می‌دهد. هنوز هیچ‌کس نمی‌‌تواند بگوید که آیا پدیده‌‌ی جابجایی دیگری نیز در راه است یا خیر. یکی از دلایل این عدم‌‌قطعیت عدم دسترسی به اطلاعات است.

میدان مغناطیسی زمین / Earth

منطقه‌ای که بیشتر از همه نگرانی دانشمندان را برانگیخته است؛ ناهنجاری آتلانتیک جنوبی است؛ گستره‌‌ی وسیعی که از شیلی تا زیمبابوه کشیده شده ‌است. میدان مغناطیسی درون این ناهنجاری به‌‌حدی ضعیف است که ورود به آن حتی برای ماهواره‌‌ها نیز مخاطره‌‌آمیز است؛ چراکه ورود تشعشات کیهانی در این ناحیه ممکن است که با ایجاد اختلال در وسایل الکترونیکی، آن‌‌ها را از کار بیندازند. وینسنت هیر، فیزیکدان دانشگاه روچستر در نیویورک طی اظهاراتی در ماه فوریه‌ی سال ۲۰۱۸ گفت:

ما مدتی است که می‌دانیم میدان مغناطیسی زمین در حال تغییر است؛ اما آنچه هنوز نمی‌‌دانیم این است که آیا ناهنجاری رخ‌‌داده در این ناحیه‌‌ی خاص در بلندمدت نیز غیرعادی محسوب می‌‌شود یا خیر.

یکی از دلایل بی‌‌اطلاعی دانشمندان درباره‌ی تاریخچه‌‌ی وضعیت مغناطیسی این منطقه، فقدان داده‌‌های آرچیومگنتیک (archaeomagnetic) است؛ این داده‌‌ها، شواهد فیزیکی مربوط‌به مغناطیس زمین در گذشته هستند که به‌‌گونه‌‌ای در آثار باستانی قرون گذشته محفوظ مانده‌‌اند. یکی از این شواهد اعصار پیشین متعلق به گروهی از آفریقایی‌‌های باستانی است که در دره‌‌ی رودخانه لیمپوپو (واقع در مرز زیمبابوه، آفریقای جنوبی و بوتسوانا) زندگی می‌‌کردند. این مناطق اکنون که در ناحیه‌‌ی ناهنجاری آتلانتیک جنوبی واقع شده‌‌اند.

حدود ۱۰۰۰سال پیش، مردمان بانتو شاهد برگزاری یک آئین خرافی مفصل در زمان بروز ناملایمات اقلیمی بوده‌‌اند. در دوره‌‌ی خشکسالی، آن‌ها کلبه‌های گِلی و سیلوهای گندم خود را در یک مراسم تطهیر مقدس به آتش می‌کشیدند تا باران را دوباره به سرزمین خود بازگردانند؛ درحالی‌که این کار آن‌‌ها تنها زمینه‌‌ را برای انجام پژوهش‌‌های میدانی دانشمندان در قرن‌‌های بعدی فراهم کرد. جان تاردونو، یکی از متخصصان ژئوفیزیک تیم پژوهشی توضیح می‌‌دهد:

وقتی شما گِل را در دماهای بسیار بالا می‌‌سوزانید، درواقع مواد معدنی مغناطیسی درون آن را‌‌ تثبیت می‌کنید و هنگامی که این گل دوباره خنک می‌‌شود، یک سابقه از میدان مغناطیسی زمین را در خود نگاه می‌‌دارند.

بدین ترتیب، تجزیه‌‌و‌‌تحلیل آثار باستانی به‌‌جای‌مانده از این مراسم آتش‌‌بازی، دستاوردی بسیار فراتر از آشنایی با آداب فرهنگی اجداد آفریقایی‌‌ها در برداشته است. تارنودو ادامه می‌دهد:

ما به‌دنبال الگوی تکرار این ناهنجاری‌‌ها هستیم؛ زیرا تصور می‌‌کنیم این همان اتفاقی است که امروزه در شرف وقوع بوده و باعث بُروز ناهنجاری آتلانتیک جنوبی شده است. ما شواهدی یافته‌‌ایم که نشان می‌‌دهد این ناهنجاری‌ها در گذشته نیز رخ داده‌اند و این امر به ما در مستندسازی تغییرات فعلی در میدان مغناطیسی زمین کمک شایانی می‌‌کند.

میدان مغناطیسی زمین / Earth

این مصنوعات همانند قطب‌‌نمایی که گویی بلافاصله بعد از آیین سوزاندن در زمان منجمد شده باشد، نشان می‌دهند که تضعیف میدان مغناطیسی در ناهنجاری آتلانتیک جنوبی پدیده‌‌ای مستقل محسوب نمی‌‌شود. نوسانات مشابهی در سال‌های ۴۰۰ الی ۴۵۰ میلادی، ۷۰۰ الی ۷۵۰ میلادی و ۱۲۲۵ الی ۱۵۵۰ میلادی نیز رخ داده است و این الگو درواقع به ما می‌گوید که وضعیت دیده‌‌شده در ناهنجاری آتلانتیک جنوبی، اتفاقی نیست. تارنودو می‌گوید:

ما شواهد محکم‌‌تری را به‌‌دست آورده‌‌ایم که حاکی از آن است یک پدیده‌‌ی غیرمعمول در مرز میان گوشته و هسته‌‌ی زمین زیر قاره‌یآفریقا در جریان است که می‌تواند تأثیر مهمی بر میدان مغناطیسی جهان داشته باشد.

تصور می‌شود این تضعیف میدان مغناطیسی زمین که در طول ۱۶۰سال اخیر (یا بیشتر) رخ داده است، از یک منبع عظیم از سنگ‌‌های متراکم با نام Large Low Shear Velocity Province ناشی می‌‌شود که نزدیک ۲.۹۰۰ کیلومتری عمق قاره‌‌ی آفریقا قرار گرفته است. پژوهشگران در سال گذشته در وب‌سایتکانورسیشن این‌‌گونه توضیح دادند:

این یک ویژگی ژرف از زمین است که باید ده‌ها میلیون سال قدمت داشته باشد. این توده هزاران کیلومتر وسعت دارد و دارای مرزهایی نوک‌‌تیز است.

این منطقه‌‌ی متراکم در مرز مابین آهن مذاب بخش خارجی هسته و بخش سخت‌‌تر و خنک‌تر گوشته‌‌ی زمین واقع شده است. گفته می‌‌شود این ناحیه به‌‌گونه‌ای در میدان مغناطیس ایجادشده توسط آهن موجود در هسته اختلال ایجاد می‌‌کند.

میدان مغناطیسی زمین / Earth

برفراز ناهنجاری آتلانتیک جنوبی، میدان مغناطیسی زمین به‌شدت تضعیف شده است 

برای دانستن اینکه واقعاً چه رویدادی در شرف وقوع است، نیاز به پژوهش‌‌های بیشتری وجود دارد. آن‌‌گونه که پژوهشگران توضیح می‌دهند، نظریه‌‌ی سابق درمورد جابجایی قطب‌‌ها بر این اساس بود که پدیده‌‌ی مذکور می‌تواند در هر نقطه‌‌ای از هسته آغاز شود؛ اما یافته‌های اخیر نشان می‌دهد که اتفاقات رخ‌‌داده در میدان مغناطیسی بالای سرمان، به پدیده‌‌هایی در نقاطی خاص از مرز هسته و گوشته‌‌ی زمین مرتبط است.

اگر حق با پژوهشگران باشد، پس می‌‌توان گفت قطعه‌‌ی بزرگی از این پازل پیچیده در اختیار ما قرار گرفته است؛ آن هم به‌‌لطف یک مراسم باستانی سوزاندن خاک رس در هزاران سال پیش. بااین‌حال، هنوز کسی از اثرات این کشفیات در آینده اطلاعی ندارد. هیر می‌‌گوید:

ما اکنون می‌دانیم که این رفتار غیرعادی چند بار دیگر نیز پیش از ۱۶۰ سال اخیر رخ داده ‌و در حقیقت بخشی از یک الگوی بلند‌‌مدت محسوب می‌شود. بااین‌حال هنوز خیلی زود است که بگوییم این رفتار منجر به یک جابجایی کامل در قطب‌‌ها خواهد شد.

یافته‌های این پژوهش در سری مقالات بررسی ژئوفیزیکال منتشر شده است.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اثرات فزاینده‌ و شدید افزایش دمای زمین، در هر منطقه‌ای از زمین احساس می‌شود. رویدادهای آب‌و‌هوایی شدید و بلایای طبیعی که در حال اتفاق افتادن هستند، همچون زنگ بیدار باشی درباره‌ی تاثیرات تغییرات اقلیمی عمل می‌کنند، البته برای آن‌هایی که مایل به شنیدن هستند. مطالعات علمی نشان داده‌اند که در نزدیکی فاجعه‌ای جهانی قرار داریم و جامعه‌ی جهانی نیز در حال آگاه شدن از بحران پیش رو است. بسیاری از آن‌ها خواهان اقدام هستند؛ دولت‌های جهانی و مبتکران در حال بررسی فناوری‌های جدید برای تولید انرژی‌های پایدار به‌منظور جلوگیری از بروز یک فاجعه‌ی جهانی هستند. طبق گزارش مجمع بین‌المللی تغییرات اقلیمی (IPCC)، سال ۲۰۱۸ نقطه‌ی قوتی برای محیط زیست جهانی بود.

سیل در بنگلادش

مرد ماهیگیری در حال تقلا برای کنترل قایقش در میانه توفانی در ساندربانز در بنگلادش

محیط زیست: رویدادهای آب‌و‌هوایی شدید

رویدادهای آب‌و‌هوایی و بلایای زیست‌محیطی توسط عوامل پیچیده‌ی مختلفی، هم عوامل طبیعی و هم عوامل ناشی از فعالیت انسان اتفاق می‌افتند. غیرممکن است که بتوانیم هر پدیده‌ی آب‌و‌هوایی را مستقیما به تغییرات اقلیمی نسبت دهیم، اما به‌کمک علم می‌توانیم مشخص کنیم که تغییرات اقلیمی چقدر در بروز رویدادهای آب‌و‌هوایی اثرگذار بوده‌اند.

سیل در گرنادا

نتایج تجزیه‌و‌تحلیل‌های علمی نشان می‌دهند که افزایش دمای جهانی عامل مهم و کاملا تاثیرگذاری بر وقوع بلایای طبیعی و حوادث آب‌و‌هوایی شدید است. در سال ۲۰۱۸، تقریبا هر منطقه‌ای از زمین نوعی از فجایع طبیعی و آب‌و‌هوایی شدیدی را تجربه کرد. توفان‌های فلورانس و مایکل موجب تخریب گسترده‌ای در جنوب شرقی آمریکا در جریان فصل توفان آتلانتیک شدند. در اقیانوس آرام، توفان‌های منگهوت و یوتو موجب آشفتگی فیلیپین، گوآم، جنوب چین و جزایر ماریانا شدند. آرژانتین و اوروگوئه نیز خشکسالی شدیدی را تجربه کردند. ایالت کالیفرنیا مرگبارترین و ویرانگرترین آتش‌سوزی‌های طبیعی را تجربه کرد و اروپا طی این سال با گرما و سرمای بی‌سابقه‌ای مواجه شد. در این سال، بارندگی‌های سنگین موجب بروز سیل و لغزش زمین در آفریقا، هند، ژاپن، کره و جزایر کارائیبی گرنادا و ترینیداد شد. میلیون‌ها نفر آواره شدند و خانه‌ها و زیرساخت‌ها با تخریب گسترده‌ای رو‌به‌رو شدند. سیل موجب افزایش شیوع وبا در شرق آفریقا و لپتوسپیروز در هند شد. در اواسط ماه دسامبر، مرکز پژوهش اپیدمیولوژی بلایا گزارش داد که در کل دنیا در اثر وضعیت آب‌و‌هوایی شدید، در حدود پنج‌هزار نفر جان خود را از دست دادند و حدود ۲۸/۹میلیون فرد نیاز به کمک اضطراری پیدا کرده‌اند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که خسارات اقتصادی ناشی از بلایای مرتبط با آب‌و‌هوا طی ۲۰سال گذشته در حدود ۱۵۱درصد افزایش داشته است و انتظار می‌رود که این روند همچنان ادامه داشته باشد.

علم: شواهد غیرقابل انکار

هم‌اکنون بسیاری از دانشمندان به مطالعه‌ی تاثیرات تغییرات اقلیمی روی آورده‌اند. در سال ۲۰۱۸ ما شاهد مطالعات جدیدی بودیم که موجب افزایش درک ما از پیامدهای حاصل از افزایش دمای کره‌ی زمین شد. در ماه اکتبر، مجمع بین‌المللی تغییرات اقلیمی گزارش برجسته‌ای را منتشر کرد که نشان می‌داد در این قرن، دمای زمین در حال حرکت به‌سمت افزایش فاجعه‌بار سه‌درجه‌ای است. نتایج این مطالعه بر لزوم انجام تغییرات سریع و بی‌سابقه‌ در جهت کاهش روند افزایش دمای جهانی تاکید کرد. همچنین در گزارش شکاف انتشارات محیطی سازمان ملل متحد که پیش از اجلاس COP24 منتشر شد، صراحتا اعلام شد که اسناد مشارکت‌های ملی کنونی برای رسیدن به اهداف انتشاری تا سال ۲۰۳۰ کافی نیستند.

مطالعاتی نیز تحت پوشش ناسا روی کاهش یخ‌های قطب و تاثیر آن بر فعالیت یخچال‌های طبیعی، افزایش سطح دریا و تغییر در محور گردشی زمین انجام شده است. نتایج این مطالعات نشان داد که اثرات وسیع تغییرات آب‌و‌هوایی بسیار عمیق هستند. پژوهش‌ها همچنین نشان داده‌اند این سیاره در میان یک بحران انقراض قرار گرفته است. پس از زمان انقراض دایناسورها در ۶۵میلیون سال پیش، اکنون زمین در حال گذراندن دوره‌ی بزرگی از مرگ گونه‌ها است. در حالی‌که رویدادهای انقراض پیشین ناشی از حوادثی نظیر برخورد سیارک‌ها و تغییرات طبیعی در شرایط محیطی بوده‌اند، رویداد کنونی ناشی از فعالیت انسان‌ها است. در حمایت از این موضوع، حامیان جنبش انقلاب انقراض (XR) خواستار همکاری نهادهای مختلف برای تشخیص اثرات مستقیم تغییرات اقلیمی روی گونه‌های موجودات زنده زمین شدند.

حمایت مردم از مبارزه با تغییرات اقلیمی

سیاست‌ها و جوامع

جنبش انقلاب انقراض فقط یکی از جنبش‌های متعددی بود که دربرابر فقدان اقدامات اقلیمی دست به اعتراض زدند. گروه‌هایی مانند حرکت مردمی اقلیمی، برخاستن برای اقلیم و اعتصاب برای عمل اقلیمی نیز خواستار پاسخ‌های مناسب برای بحران پیش‌روی زمین هستند. از دیگر رویدادهای قابل‌توجه،راهپیمایی مارس برای آب‌و‌هوا بود که طی اجلاس COP24 اتفاق افتاد. با وجود این واقعیت که مارس به‌عنوان بخشی از کنفرانس بین‌المللی تغییرات اقلیمی اتفاق افتاد، اما اعتراضات صلح‌آمیز مردم با برخورد خشونت بار پلیس لهستان رو‌به‌رو شد.

گزارش‌های IPCC در ترکیب با نتایج اجلاس COP24، موضوع افزایش دمای کره‌ی زمین را در خط مقدم مباحث بین‌المللی قرار داد. شواهد علمی، تاثیرات و پیامدهای قریب‌الوقوع حاصل از تغییرات اقلیمی را آشکار ساخته است، اگرچه همچنان اجرای تعهدات بین‌المللی برای مقابله با این بحران با دشواری رو‌به‌رو است. کشور میزبان اجلاس COP24 یعنی لهستان، پیام‌های مبهمی را در زمینه‌ی حذف سوخت‌های فسیلی نظیر زغال‌سنگ از چرخه‌ی انرژی ارسال کرد و همچون برخی از دولت‌های دیگر در این زمینه تمایلی از خود نشان نداد.

آمریکا که یکی از بزرگ‌ترین کشورهای منتشرکننده‌ی گازهای گلخانه‌ای دنیا است، خود را با کنار کشیدن از توافق‌نامه‌ی پاریس معرفی کرد. با انجام چنین عملی از سوی آمریکا، دیگر کشورها نیز در حال کاهش همکاری با جامعه‌ی بین‌المللی در زمینه‌ی مبارزه با تغییرات اقلیمی هستند. برزیل که کشور انتخاب‌شده برای میزبانی اجلاس COP25 بود، از این تعهد خارج شده است. در همین حال، کویت، روسیه و عربستان سعودی نیز به آمریکا ملحق شده و از پذیرش مطالعات برجسته‌ی IPCC در اجلاس COP24 سرباز زدند.

طرفداران فناوری‌های سبز و طرح‌های نوآورانه‌ی پایدار از طرحی جدید(Green New Deal) برای نوسازی زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری سنگین روی تولید انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر پشتیبانی می‌کنند. در حالی‌که افرادی مرتبط‌با صنعت سوخت‌های فسیلی، این طرح را یک طرح افراطی می‌نامند؛ نیاز به اقدامات قابل‌توجهی از سوی آمریکا برای دفع این بلای جهانی وجود دارد.

 

فناوری های اقلیمی

فناروی و نوآوری: روندهایی که در سال ۲۰۱۹ خواهیم دید

درحالی‌که در جبهه‌ی سیاسی، به تعویق انداختن‌های عمدی وجود دارد، نوآوران و شرکت‌های خصوصی در حال پاسخ‌گویی به تقاضا برای توسعه و اجرای فناوری‌های جدید هستند. پیشرفت‌هایی در زمینه‌ی ذخیره‌ی انرژی و سیستم‌های ریزشبکه‌ای که از یادگیری ماشین، اینترنت اشیاء و بلاک‌ چینبرای بهبود بازده و فرصت‌های مالی استفاده می‌کنند، در حال انجام است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، انرژی‌های تجدید‌پذیر فرصتی برای بهبود کیفیت زندگی و سازگاری با تاثیرات ناشی از تغییرات اقلیمی است. سیستم‌های خورشیدی دارای مقیاس کوچک برای خانه‌ها، گزینه‌های مناسب در کشورهایی با دسترسی ضعیف به انرژی برق هستند. باتوجه‌به اینکه قیمت انرژی‌های تجدیدپذیر در حال کاهش است، مزایای اقتصادی حاصل از انرژی‌های تجدیدپذیر از بوتسوانا گرفته تا بوستون آشکار است. این فناوری‌های نوآورانه از مهم‌ترین پیشرفت‌های قابل مشاهده در سال ۲۰۱۹ خواهند بود.

بوتسوانا

اوکاوانگو دلتا در بوتسوانا: با وجود تجارت چند میلیاردی حاصل از فعالیت‌های توریستی، مردم محلی از این پول عظیم چیزی عایدشان نمی‌شود. هنوز بسیاری از آن‌ها در کلبه‌های سنتی و بدون برق زندگی می‌کنند

اقدامات: راه‌حل‌های توسعه‌ای و اجرا

جای تعجبی نیست که در خط مقدم احساس اثرات حاصل از تغییرات اقلیمی، کشورهای جزیره‌ای در حال توسعه کوچک (SIDS) در دریای کارائیب قرار دارند. تعداد ۲۶ کشور و بیش از ۴۰ همکار بخش خصوصی با هدف ساخت نخستین منطقه‌ی هوشمند اقلیمی جهان، ائتلافی را برای پیشبرد سریع اقدامانی در منطقه‌ی کارائیب تشکیل داده‌اند. مشارکت‌های استراتژیک و تعهد تأمین بودجه برای سرمایه‌گذاری‌هایی درجهت کاهش انتشارات گازی و خطرات مرتبط با تغییرات اقلیمی درکنار حمایت از اکوسیستم‌های سالم و تضمین تولید انرژی‌های تجدیدپذیر شکل گرفته است. این منطقه‌ی هوشمند اقلیمی میزان آسیب‌پذیری ناشی از اثرات تغییرات اقلیمی را کاهش خواهد داد و در همین حین امنیت اقتصادی شهروندان خود را تأمین خواهد کرد.

منطقه هوشمند اقلیمی

کمیته‌ی جایزه‌ی نوبل علوم اقتصادی نیز اهمیت چند رشته‌ای این موضوع را با جایزه‌ی خود نشان داد. جایزه‌ی سال ۲۰۱۸، به ویلیام نوردهاوس و پائول رومر تعلق گرفت که مدل رشد اقتصادی غرب را با تمرکز بر مسائل زیست‌محیطی ارائه داده بودند. دیگر رهبران اقلیمی نیز طی سال گذشته، تلاش‌هایی جهت کاهش انتشارات گازی و ترویج پایداری از کافه‌های مدارس گرفته تا باشگاه‌های فوتبال انجام دادند. در جایی که اقدامات دولتی و گروه‌های بین‌المللی ممکن است آهسته باشند، آشکار است که مردم، دانشگاهیان و شرکت‌های خصوصی برای ارائه‌ی راه‌حل‌های حقیقی برای پرداختن به چالش تغییرات اقلیمی در حال تلاش هستند.

افزایش آگاهی و آموزش عمومی

آگاهی و آموزش درباره‌ی تغییرات اقلیمی در سال ۲۰۱۸ اهمیت زیادی پیدا کرد. روزنامه‌نگاران و چهره‌های مردمی از رسانه‌های سرگرمی و اینترنت برای جلب توجه مردم به مشکل تغییرات اقلیمی و نیاز به پیگیری اقدامات پایدار در تمام عرصه‌های اجتماع استفاده کردند. دیوید آتنبورو، نویسنده‌ی بریتانیایی با شرکت در مجموعه‌ی سیاره‌ی آبی در شبکه‌ی BBC مشکل جهانی آلودگی پلاستیک را مطرح کرد. آتنبورو همچنین نقشی اصلی در ابتکار صندلی مردم در اجلاس COP24 داشت و در سخنرانی خود تغییرات اقلیمی را به‌عنوان بزرگ‌ترین تهدید هزاره‌ها تعریف کرد. در مقابله با موردی که موجب خاموشی رسانه‌های آمریکا در زمینه‌ی تغییرات اقلیمی شده است، بیش از ۱۰۰هواشناس برای نشان دادن آگاهی و همبستگی، در برنامه‌های تابستانی خود از کراوات‌های مشابه استفاده کردند. در زامبیا مولوا موسونکو هنرمند طنزپرداز، با هدف افزایش آگاهی درباره‌ی تغییرات اقلیمی، مجموعه‌ی طنز جدیدی راه‌اندازی کرد.

۲۰۱۹: نگاهی به آینده

شواهد علمی غیرقابل انکار، نوآوری‌های جدید و آگاهی‌های در حال رشدی که در سال ۲۰۱۸ اتفاق افتاد، شاید نشانه‌های امیدوارکننده‌ای برای سال جدید یعنی سال ۲۰۱۹ باشند.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

پیش‌‌تر انتشار خبر مربوط‌به کشف یک سوراخ در داخل فضاپیمای سایوز و انجام پیاده‌‌روی فضایی فضانوردان روسی برای بررسی علت حادثه، شگفتی کارشناسان را برانگیخت. قضیه از آنجا شروع شد که فضانوردان ایستگاه بین‌‌المللی فضایی (ISS) به‌‌دنبال دریافت گزارش نشت هوا در این ایستگاه، به جستجوی علت مشکل برآمده بودند.

پس از بررسی‌‌ها، آن‌ها مطلع شدند که علت این نشتی هوا، یک حفره‌‌ی کوچک در فضاپیمای سایوز بوده است که در آن زمان به ایستگاه فضایی متصل شده بود. این سوراخ به‌سرعت مسدود شد ولی از آن زمان تاکنون، علت حادثه در هاله‌‌ای از ابهام باقی مانده بود.

برای تعیین یکی از علل احتمالی و بررسی وضعیت حفره از خارج فضاپیما، خدمه‌ی هیئت اعزامی ۵۷ مستقر در ایستگاه بین‌‌المللی فضایی در ۱۱ دسامبر اقدام به انجام یک پیاده‌روی بی‌سابقه در فضا کردند. پس از جمع‌آوری نمونه‌ها از خارج فضاپیما، مهندسان پرواز اولگ کونوننکو و سرگی پروکوپیوفاین‌‌طور جمع‌‌بندی کردند که این سوراخ از داخل کپسول حفر شده‌؛ اظهاراتی که پرسش‌‌های بی‌‌پاسخ بیشتری را پیش روی کارشناسان گذاشته است.

سیل در بنگلادش

سوراخ در فضاپیمای سایوز

طی این پیاده‌روی فضایی، کونوننکو و پروکوپیوف عایق‌بندی حرارتی و سپر حفاظتی سفینه‌‌ی فضایی را دربرابر شهاب‌‌سنگ‌‌ها کنار زدند تا بتوانند سوراخ را از نزدیک بررسی کنند. آن‌ها همچنین تعدادی تصویر دیجیتال از این سوراخ تهیه کردند و به‌‌همراه نمونه‌های به‌دست‌آمده در ۱۱ دسامبر به زمین ارسال کردند تا بررسی‌‌های بیشتر روی آن انجام شود.

در ابتدا، علت ایجاد سوراخ به برخورد یک ریزشهاب‌‌سنگ به بدنه نسبت داده شد؛ اما بلافاصله معلوم شد که نتیجه‌‌ی یک سوراخ‌‌کاری بوده است. این سوراخ تهدیدی برای ایستگاه یا خدمه‌ی آن محسوب نمی‌‌شد؛ زیرا ابعاد آن بسیار کوچک بود و تنها باعث افت جزئی در فشار هوا شد. بااین‌حال، پس از اینکه کنترل‌کننده‌ها و خدمه‌‌ی ایستگاه، منبع نشتی هوا را شناسایی کردند، بدون هرگونه اتلاف وقت، سوراخ را با اپوکسی مسدود کردند.

نتایج حاصل از تجزیه‌‌و‌‌تحلیل‌‌های انجام‌‌شده پس از بازگشت خدمه به زمین و طی یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور پروکوپیوف و همکارانش سرنا آنون کانسلور (از ناسا) و الکساندر گِرست (از آژانس فضایی اروپا) به اشتراک گذاشته شد. سوراخ مذکور، خطری را متوجه فضانوردان در بازگشت به زمین ایجاد نمی‌‌کرد؛ چراکه بخش معیوب پیش از ورود به جو زمین از فضاپیما جدا شد.

مطابق توضیحات پروکوپیوف، این حفره از داخل کپسول فضاپیما ایجاد شده است (به این معنی که از داخل سوراخ‌‌کاری شده) و نهادهای انتظامی روسیهدر حال تحقیق درباره‌ی این مسئله هستند. پروکوپیوف همچنین شایعات پیرامون احتمال حفر عمدی این سوراخ را رد کرد؛ این شایعات درنتیجه‌ی بیانیه‌ای که در ماه سپتامبر منتشر شد، شکل گرفته بود.

در آن زمان دیمیتری روگوزین، مدیر کل سازمان فضایی فدرال روسیه اعلام کرده بود آن‌‌ها هنوز نمی‌‌توانند احتمال حفر عمدی این سوراخ را در فضاپیما به‌‌طور کامل رد کنند؛ چه این سوراخ در زمان ساخت فضاپیما ایجاد شده باشد و چه در زمان قرار گرفتن آن در مدار. این اظهارات موجب تکثیر شایعاتی شد مبنی بر اینکه این اقدام احتمالاً بخشی از تلاش‌‌ برای انجام یک خرابکاری بوده است. این شایعات پس از اظهارات ماکسیم سوروف، فضانورد اسبق و سیاست‌مدار روس بیش‌ازپیش شعله‌‌ور شد.

سوراخ در ایستگاه فضایی بین المللی ISS

وضعیت سوراخ پس از مرمت با اپوکسی

در ۴ سپتامبر، سوروف حین بحث درمورد نفوذ در دومای دولتی، به‌‌وضوح درباره‌‌ی احتمال وقوع بی‌ثباتی روانی در جریان اخیر سخن گفت. او اظهار کرد:

ما همگی انسان هستیم، همه ممکن است بخواهند به خانه بازگردند، اما این روش کاملاً ناشایست است. اگر این قضیه کار یک فضانوردباشد که البته نمی‌‌توان آن را رد کرد، عملی بسیار زشت بوده است.

در روز ۶ سپتامبر، او بار دیگر این احتمال را تشریح کرد و افزود:

اما اگر این اتفاق در فضا افتاده باشد و صحت آن مورد تأیید کمیسیون قرار گیرد، باز هم جا دارد تاکید کنم که تنها یک فرد احمق و فاقد تعادل روانی می‌توانسته اقدام به حفر چنین سوراخی کند؛ چون آنجا خلاء است؛ شما تنها جان خود را به خطر نمی‌‌اندازید؛ بلکه جان پنج‌نفر دیگر را نیز به خطر می‌‌اندازید. در این صورت باید به‌‌معنای واقعی کلمه دیوانه باشید؛ اما من فعلاً کسی را سرزنش نمی‌کنم.

ناسا و سازمان فضایی فدرال روسیه قاطعانه تاکید دارند که چگونگی پدیدآمدن سوراخ هنوز نامشخص است

اما روگوزین اظهارات خود را در آن زمان پس گرفته است و اکنون ادعا می‌‌کند که رسانه‌های خبری سخنانش را تحریف کرده‌اند. او به‌‌وضوح گفته است که تحقیقات می‌‌تواند علت واقعی حادثه را مشخص کند؛ حتی اگر این اقدام ناشی از یک خرابکاری بوده باشد. اما پروکوپیوف در طول کنفرانس مطبوعاتی، احتمال حفر این سوراخ به‌‌صورت عمدی و از سوی یکی از فضانوردان را رد کرد. او در ادامه اظهار داشت که نباید چنین تصور بدی را درباره‌‌ی خدمه داشت.

این اظهارات اخیر برای جلوگیری از ادامه‌‌ی گمانه‌زنی‌‌ها درباره‌ی علت حفر این سوراخ کافی نبوده است. بااین‌حال، مقامات ناسا و روسیه هر دو در این موضع قاطع هستند که عامل ایجاد این سوراخ ناشناخته است و باید به‌‌طور کامل مورد بررسی قرار گیرد. همان‌‌طور که پروکوپیوف در طول کنفرانس جمع‌‌بندی می‌‌کند:

 این موضوع به‌‌عهده‌‌ی نهادهای تحقیقاتی است که درمورد نحوه‌‌ی ایجاد این حفره قضاوت کنند.

سوراخ در ایستگاه فضایی بین المللی ISS

فضاپیمای روسی در اتصال با ایستگاه بین‌المللی فضایی

او همچنین با قاطعیت خاطرنشان کرد که این حادثه، سطح آمادگی تیم ایستگاه بین‌‌المللی فضایی را نشان می‌دهد. او گفت که عملکرد سریع فضانوردان در شناسایی و مرمت این سوراخ نشان داد که خدمه‌ی ایستگاه برای هرگونه عملیات توسعه‌‌ای آماده هستند. در همین حال، عملیات در داخل ایستگاه همچنان ادامه دارد و هیئت اعزامی ۵۸ فعالیت خود را از ۲۰ دسامبر آغاز کرده‌‌اند.

خدمه‌ی ایستگاه تحت فرماندهی اولگ کونوننکو هستند (همان فضانوردی که به مسدودسازی حفره کمک کرد و پس از آن در پیاده‌روی فضایی شرکت داشت). فضانوردان ناسا، آنه مک‌‌کلین و دیوید سینت‌‌جکوز نیز مهندسان پرواز این ایستگاه خواهند بود.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در سراسر جهان و اقتصاد بین‌الملل، شرکت‌های بزرگ در حال بزرگ‌تر شدن هستند. آن‌ها از بازدهی، سودآوری و نوآوری بیشتری برخوردار می‌شوند و حقوق بهتری را به کارمندان خود پرداخت می‌کنند. می‌توان گفت افراد خوش‌شانسی که در این شرکت‌ها مشغول به کارند، از وضعیت مالی بهتر و مقبول‌تری بهره‌مند هستند؛ درحالی‌که کارمندان شرکت‌های رقابتی، به چنین مزایایی دست پیدا نمی‌کنند.

سیاست‌گذاران هم از این جریان بی‌اطلاع نیستند. همان‌طور که می‌بینیم، سیاست‌های ضد تراست (Antitrust) و رقابتی دوباره رونق گرفته‌اند و حتی مجدداً به سوژه‌ی بحث کمیسیون‌های تجاری دولت‌های مختلف جهان تبدیل‌ شده‌اند. نشریاتی مانند The Nation، آتلانتیک و بلومبرگ، بارها درباره‌ی بازارهای انحصاری آمریکا و شرکت‌های بزرگی مانند آمازون، گوگل و فیسبوک هشدار داده‌اند. درک تامپسون در آتلانتیک می‌نویسد: «یک روز از زندگی یک شهروند عادی آمریکایی را تصور کنید. چقدر طول می‌کشد تا او در بازاری به تعامل بپردازد که تا حدود زیادی انحصاری نیست؟»

قوانین ضد تراست، ارزش توجهی را که هم‌اکنون دریافت می‌کنند، دارند. پلتفرم‌های فناوری، از زوایای مختلف زیر سؤال هستند. اما ظهور شرکت‌های بزرگ و درنتیجه تمرکز صنایع، سود و دستمزدها، صرفاً به شرکت‌های فناوری محدود نمی‌شود و طبیعتاً به راهکاری فراتر از سیاست‌های ضدتراست نیاز دارد.

درواقع تحقیقات نشان می‌دهد که شرکت‌های بزرگ، به‌لطف بهره‌گیری از نرم‌افزارهای خود به چنین تسلطی رسیده‌اند. سال ۲۰۱۱، مارک آندریسن، سرمایه‌گذار خطرپذیر گفته بود: «نرم‌افزار در حال بلعیدن جهان است.» حال به نظر می‌رسد که پیش‌غذای آن، شرکت‌های کوچک‌تر هستند.

Industry Concentration

تمرکز صنعت از کجا ناشی می‌شود؟

در طول ۲۰سال گذشته، اغلب صنایع آمریکا بیشتر و بیشتر متمرکز شده‌اند. به عبارتی، بزرگ‌ترین شرکت‌ها، سهم بیشتری را از بازار از آن خود می‌کنند. اما چرا؟

تحقیقات جیمز بسن، اقتصاددان و محقق دانشگاه بوستون و والتر فریک، یکی از نویسندگان ارشد نشریه‌ی کسب‌وکار هاروارد نشان می‌دهد که این روند، با نرم‌افزار در ارتباط است. حتی در خارج از بخش فناوری، افزایش اشتغال توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، به افزایش تمرکز صنعت منجر شده و این امر، پدیده‌ی معمول و رایجی به نظر می‌رسد. به‌طور مشابه، محققان OECD نیز دریافته‌اند که مارک‌آپ‌ها (مبلغی که به قیمت تمام‌شده‌ی محصول اضافه می‌شود تا سود فروشنده را پوشش دهد)، به‌عنوان یکی از معیارهای سود و قدرت شرکت در بازار، در صنایعی که رویکرد دیجیتالی بیشتری دارند، افزایش بیشتری داشته است. از طرف دیگر، نتایج تحقیقات آکادمیک حاکی از آن است که افزایش تمرکز صنعت، با حساسیت آن نسبت به پتنت‌ها و امتیازنامه‌ها همبستگی دارند: «صنایعی متمرکزتر هستند که از پیشرفت تکنولوژیک سریع‌تری برخوردار هستند.» به‌عنوان‌مثال از سال ۱۹۹۰، بهره‌وری بخش خرده‌فروشی به‌طور چشمگیری افزایش‌ یافته و فروش اصلاح‌شده با تورم، به ازای هر کارمند ۵۰درصد بالا رفته است. آنالیزهای اقتصادی نشان می‌دهد که سهم اعظم رشد بهره‌وری به شرکت‌هایی مانند والمارت تعلق دارد که به‌منظور افزایش کارایی خود، از «فناوری اطلاعات» استفاده می‌کنند. بهره‌وری بالاتر، به‌معنی قیمت‌های پایین‌تر و رشد سریع‌تر است که به تسلط یک شرکت بر صنعت خود منجر می‌شود. سال ۱۹۸۲، والمارت سه درصد از بازار خرده‌فروشی را در دست داشت که امروزه این سهم، از ۵۰ درصد نیز فراتر می‌رود.

مجموعه‌ی مطالعات فوق ثابت می‌کند که فناوری و مخصوصاً نرم‌افزار، عامل اصلی تسلط شرکت‌های بزرگ بر بازار و صنعت است.

IT Does Matter

اهمیت IT

سال ۲۰۰۳، نیک کر یکی از نویسندگان HBR مقاله‌ای نوشت (که مدتی بعد کتاب آن‌ هم منتشر شد) که « IT مهم نیست» نام داشت. او کار مقاله‌ی خود را با رد یک فرض عمومی پیش برده بود: «درحالی‌که توان و گستره‌ی IT افزایش‌ یافته، ارزش استراتژیک آن نیز بالاتر رفته است.» نیک کر استدلال می‌کرد که این فرض اشتباه است. او می‌گفت:

موردی که یک منبع را به منبعی استراتژیک تبدیل می‌کند و باعث می‌شود آن منبع، یک مزیت رقابتی به شمار برود، گستره و فراگیری آن نیست، بلکه محدودیت است. شما زمانی بر رقبای خود پیروز می‌شوید که کاری را انجام دهید که رقبا انجام نمی‌دهند، یا چیزی داشته باشید که رقبا به آن دسترسی نداشته باشند. هم‌اکنون توابع اصلی IT، یعنی ذخیره‌سازی، پردازش و انتقال داده، برای همه‌ی شرکت‌ها در دسترس و کم‌هزینه هستند. قدرت و حضور بالای این توابع، آن‌ها را از منابع استراتژیک به فاکتورهای مطلوب تولیدی تبدیل کرده است. درواقع همه‌ی شرکت‌ها و بنگاه‌های تجاری برای انجام کسب‌وکار خود، باید هزینه‌ی این توابع را بپردازند، اما هیچ‌کس در قبال آن مزیت رقابتی به دست نمی‌آورد.

این محقق، فناوری‌های اختصاصی را از فناوری‌های زیرساختی و پایه‌ای، متمایز می‌داند. او معتقد است که فناوری‌های اختصاصی، مزایای رقابتی هستند. اما فناوری‌های زیرساختی، زمانی ارزشمند هستند که در سطح وسیع به‌اشتراک گذاشته شوند. به همین دلیل هم نهایتاً فراگیر می‌شوند و ویژگی انحصاری یک یا چند شرکت نخواهند بود. شاید IT به‌طور موقت، مزایای اختصاصی ایجاد کند؛ به‌عنوان‌مثال شرکت والمارت را در نظر بگیرید. والمارت به‌عنوان بزرگ‌ترین کارفرمای آمریکا شناخته می‌شود و به لحاظ درآمد، بزرگ‌ترین شرکت این کشور است. والمارت جایگاه فعلی خود را به کمک یک مدل عملیاتی مبتنی بر نرم‌افزار لجستیک اختصاصی به‌دست آورده است. کر در سال ۲۰۰۳ (زمان تألیف مقاله) معتقد بود که فرصت‌های کسب مزایای مبتنی بر فناوری اطلاعات، رو به کاهش هستند. به‌علاوه، هم‌اکنون بهترین تجربه‌های کاربری نیز به کمک نرم‌افزار، ساخته یا کپی می‌شوند.

بااین‌حال، گذشت زمان، نادرستی نظریه‌ی نیک کر را ثابت کرد. گرچه رقبا تلاش کردند نرم‌افزار لجستیک اختصاصی خودشان را توسعه دهند و آن را به کالای قابل‌فروش تبدیل کنند، اما قدرت نرم‌افزاری والمارت همچنان یکی از مزایای رقابتی این شرکت محسوب می‌شود که از گنجینه‌ی داده‌های غنی این شرکت، سوخت می‌گیرد. درحالی‌که والمارت با چالش‌های جدید رقابت آنلاین مواجه است، اما این مزیت خود را دربرابر رقبای بسیاری نظیر سیرز (Sears) حفظ می‌کند.

The “Full-Stack” Startup

استارتاپ «فول استک»

در این مدل، نرم‌افزار اختصاصی درکنار سایر نقاط قوت یک شرکت به مزیت رقابتی آن تبدیل می‌شود. به‌عنوان‌مثال چند سال پیش، جیمز بسن شرکتی را تأسیس کرد که روی فروش نرم‌افزار انتشاراتی متمرکز بود. طبق مدل کسب‌وکار شرکت فوق، آن‌ها باید نرم‌افزار را توسعه می‌دادند و سپس لایسنس یا مجوز آن را به ناشران می‌فروختند. این مدل هنوز هم وجود دارد و در نشر آنلاین مورداستفاده قرار می‌گیرد؛ درحالی‌که شرکت‌هایی مانند Automattic، سازنده سیستم مدیریت محتوای منبع باز وردپرس، هاستینگ و خدمات مرتبط را به ناشران می‌فروشند. گرچه حالا مجوزهای نرم‌افزار، به اشتراک ماهانه‌ی کاربران تبدیل‌شده‌اند، ولی این مدل هنوز هم با تئوری نیک کر مطابقت دارد: شرکت‌های نرم‌افزاری، فناوری‌هایی را می‌سازند که سایر شرکت‌ها باید برای خرید آن‌ها هزینه بپردازند. اما همین شرکت‌ها به‌خاطر دارا بودن فناوری‌های مذکور، مزیت و سود منحصربه‌فردی کسب نمی‌کنند.

اما شرکتی مانند Vox Media، طبق این مدل پیش نمی‌رود. وکس مدیا یک شرکت انتشارات دیجیتال است که سیستم مدیریت محتوای اختصاصی شناخته‌شده‌ای دارد. وکس مجوز نرم‌افزار خود را به شرکت‌های دیگر (معمولاً شرکت‌های غیر رقیب) می‌فروشد، اما خود این شرکت نیز یک ناشر است. مدل کسب‌وکار اولیه‌ی وکس مدیا، بر پایه‌ی ایجاد محتوا و فروش تبلیغات شکل‌ گرفته است. درواقع این شرکت با تجمیع و ترکیب نرم‌افزار اختصاصی خود و سرمقاله‌های باکیفیت، به‌دنبال دستیابی به مزیت رقابتی است.

The “Full-Stack” Startup

کریس دیکسون سرمایه‌گذار خطرپذیر، این رویکرد را استارتاپ فول استک (Full-Stack Startup) نامیده و می‌گوید:

رویکرد قدیمی استارتاپ‌ها، این بود که مجوز یا تکنولوژی جدید خود را به شرکت‌های معتبر عرضه کنند. در رویکرد جدید «فول استک»، استارتاپ‌ها، محصول یا خدمات end-to-end و کاملی را می‌سازند که رقبا و سایر شرکت‌ها را دور می‌زند.

وکس مدیا، مثال خوبی از شرکت‌های فول استک به شمار می‌رود.

گذار فروشندگان نرم‌افزار به مدل فول استک، در آمار رسمی قابل‌مشاهده است. از سال ۱۹۹۸، میزان هزینه‌ای که شرکت‌ها برای خرید نرم‌افزارهای از قبل آماده (مدل فروشنده) پرداخته‌اند، روندی نزولی داشته است. بیش از ۷۰درصد از بودجه‌های نرم‌افزاری شرکت‌ها به کدهایی اختصاص‌ یافته که در داخل شرکت نوشته می‌شوند یا به‌صورت قراردادهای سفارشی، برون‌سپاری می‌شوند. به‌علاوه، بودجه‌ی بسیار زیادی برای نرم‌افزارهای اختصاصی صرف می‌شود؛ این بودجه در سال ۲۰۱۶ حدود ۲۵۰میلیارد دلار بود که تقریباً معادل با میزان سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در خالص سرمایه‌ی فیزیکی (بدون استهلاک) آن‌ها است.

walmart

شرکت‌های بزرگ چگونه منتفع می‌شوند؟

کاملاً روشن است که نرم‌افزار اختصاصی، مزیت شرکت‌ها محسوب می‌شود و مدل فول استک نیز بر مدل فروشندگان نرم‌افزار برتری دارد. درنتیجه شرکت‌های بزرگ، سهم بیشتری از بازار را به دست می‌آورند. اما برای روشن شدن این نتایج، باید توضیح دهیم که چرا برخی از شرکت‌ها در توسعه‌ی نرم‌افزار بهتر از سایرین عمل می‌کنند. به‌علاوه، چرا نوآوری آن‌ها بین شرکت‌های کوچک‌تر فراگیر نمی‌شود و تئوری نیک کر، در دنیای واقعی محقق نمی‌شود.

طبعاً بخشی از پاسخ این سؤالات، در اقتصاد مقیاس یا صرفه‌جویی نسبت‌به مقیاس یافته می‌شود. ساخت نرم‌افزار، هزینه‌ی بالایی دارد اما توزیع همین نرم‌افزار نسبتاً ارزان تمام می‌شود و شرکت‌های بزرگ به‌راحتی از عهده‌ی این هزینه‌ها برمی‌آیند. اما «صرفه نسبت‌به مقیاس طرف عرضه» تنها پاسخ مشروح نیست، چراکه در این صورت فروشندگانی که با عرضه‌ی محصولات/ خدمات خود به اکثریت بازیگران بازار، از مزایای اقتصاد مقیاس بهره‌مند می‌شوند، بر بازار تسلط پیدا می‌کنند. اثرات شبکه یا «صرفه به مقیاس طرف تقاضا» نیز یکی از فاکتورهای عامل محتمل محسوب می‌شود. ولی همان‌طور که گفتیم، ما با واقعیت دیگری رو‌به‌رو هستیم: اینکه رابطه‌ی بین نرم‌افزار و تمرکز صنایع، حتی خارج از بخش شرکت‌های تکنولوژی نیز مصداق دارد، یعنی بین شرکت‌هایی که از میلیون‌ها یا میلیاردها کاربر برخوردار نیستند. بنابراین اثر شبکه‌ای، صرفاً به‌عنوان یک عامل محدود یا بخشی از داستان مطرح می‌شود.

Economies of scale

بنابراین به نظر می‌رسد که تمرکز یافتن و چگالی صنایع، تاحدودی ناشی از آن است که نرم‌افزار، در مقایسه با سایر قابلیت‌های هر صنعت خاص، ارزش بیشتر برای شرکت ایجاد می‌کند. ما اغلب اوقات قابلیت‌های هر صنعت را با نام «دارایی‌های نامشهود» می‌شناسیم که ارزش حقیقی آن‌ها، بیش از آن است که در ظاهر می‌بینیم.

تحقیقات نشان می‌دهد که مزایای فناوری اطلاعات یا IT، تا حدودی به مدیریت بستگی دارد. بنگاه‌ها و شرکت‌هایی که از مدیریت حرفه‌ای‌تر و بهتری برخوردار هستند، بهره‌ی بیشتری هم از سرمایه‌گذاری‌های IT خود می‌برند. اگر از این زاویه نیز نگاه کنیم، شرکت‌های بزرگ معمولاً مدیریت بهتری دارند. البته باید به دو نکته توجه کنیم: دارایی‌های نامشهود دیگری هم وجود دارند که شرکت‌های بزرگ را از سایرین متمایز می‌کنند. به‌علاوه، تکرار و توزیع برخی از دارایی‌های نامشهود، دشوار و پرهزینه است. به‌عنوان‌مثال یکی از مدیران ارشد اجرایی که تاکنون برای مجموعه‌ای از شرکت‌های نرم‌افزاری پیشرو کار کرده است، توضیح می‌دهد که یک شرکت چگونه از استخدام یک توسعه‌دهنده یا دولوپر، سود بیشتری می‌برد. به‌گفته‌ی او، شرکت‌هایی در این امر موفق‌ترند که تنظیمات و برنامه‌ریزی بهتری در زمینه‌ی «استفاده از نرم‌افزار برای ساخت نرم‌افزار» دارند؛ یعنی ابزارها، جریان کاری و پیش‌فرض‌هایی که یک برنامه‌نویس را به سیستم تولیدی شرکت متصل می‌کند، بدون اینکه او ملزم به یادگیری انواع مهارت‌های جدید باشد.

پتنت‌ها، کپی‌رایت‌ها و مجوزها، موانعی هستند که امکان گسترش نوآوری‌های نرم‌افزاری در سایر شرکت‌های غیر مبدع را سخت‌تر می‌کنند. توافقات غیررقابتی که امکان تغییر شغل کارمندان را محدود می‌کنند نیز آثار مشابهی دارند. اما یکی از مهم‌ترین موانع پخش و انتشار نوآوری، که یکی از بزرگ‌ترین منابع مزایای رقابتی شرکت‌های پیشرو محسوب می‌شود، به شیوه‌ی سازمان‌دهی شرکت‌ها برمی‌گردد.

 Rebecca Henderson

نوآوری معماری

در سال ۱۹۹۰، ربکا هندرسون، استاد فعلی دانشکده‌ی کسب‌وکار هاروارد، مقاله‌ای را منتشر کرد که مبنای نظریموفقیت استارتاپ فول استک را شرح می‌داد. در آن زمان، عده‌ی زیادی از متفکران بزرگ درباره‌ی این موضوع بحث می‌کردند که چرا گاهی اوقات، شرکت‌های بزرگ و موفق، از پذیرش و به‌کارگیری فناوری‌های جدید امتناع می‌کنند. هندرسون بر مبنای مطالعات خود درزمینه‌ی صنعت فتوولیتوگرافی، استدلال می‌کرد که شرکت‌های معتبر، لزوماً در به‌کارگیری تکنولوژی‌های نوین عملکرد ضعیفی ندارند. درواقع این شرکت‌ها، زمانی‌که می‌خواستند با بهره‌گیری از فن‌آوری‌های جدید، اجزای فردی محصولات خود را بهبود دهند، بسیار عالی عمل می‌کردند. اما زمانی‌که یک تکنولوژی جدید، اساس معماری یک محصول را تغییر می‌داد، شرکت‌ها دربرابر آن مقاومت می‌کردند.

نکته‌ی مهمی که هندرسون مطرح می‌کرد این بود که شیوه‌ی عملکرد شرکت‌ها، عمیقاً با معماری محصولات و خدمات آن‌ها در ارتباط است. هنگامی‌که معماری تغییر می‌کند، تمام دانشی که در سازمان نهادینه‌ شده، ارزش و اهمیت کمتری پیدا می‌کند و شیوه‌ی عملکرد شرکت، از یک مزیت به یک ایراد یا نقطه‌ضعف تبدیل می‌شود.

به‌عنوان‌مثال مزیت رقابتی والمارت، به سازمان و مدل کسب‌وکاری بستگی دارد که با تأکید بر کاهش هزینه‌های روزمره‌ی مردم، طبقه‌بندی وسیع محصولات و پاسخ سریع به تغییرات سلیقه مردم، از قدرت تدارکاتی و لجستیک این شرکت، نهایت بهره را ببرد. گرچه رقبای بزرگ والمارت نظیر سیرز، بودجه‌ی بسیار زیادی را روی IT سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ اما بدون ایجاد تغییرات معماری اساسی و پایه‌ای، هرگز نمی‌توانند رقابت مؤثری با این شرکت داشته باشند. اگر تنها هنر والمارت، اضافه کردن IT به سیستم خرده‌فروشی بود (مثل کاتالوگ‌های دیجیتال یا فروشگاه آنلاین)، در آن صورت سیرز شانس بهتری برای پیروزی در این رقابت پیدا می‌کرد. اما والمارت نه‌تنها شیوه‌ی عملکرد زنجیره‌ی تأمین، تصمیم‌گیری‌های محصول و قیمت‌گذاری را تغییر داد، بلکه نحوه‌ی ارتباط آن‌ها با یکدیگر را نیز متحول کرد. به همین دلیل تمام موردی که روزی مزیت سیرز محسوب می‌شد، به نقطه‌ضعف این شرکت تبدیل شد.

Sears

همان‌طور که دیکسون، سرمایه‌گذار خطرپذیر به‌وضوح دریافت، این نوآوری‌های معماری می‌توانند فرصت‌هایی برای استارتاپ‌ها خلق کنند. دیکسون گفته بود:

پیش از آنکه اوبر و لیفت کار خود را آغاز کنند، چندین استارتاپ تلاش کرد بودند با ساخت نرم‌افزارهای جدید، کارایی صنعت تاکسیرانی و سواری اشتراکی را افزایش دهند.

طبق تئوری هندرسون، اگر اوبر صرفاً نرم‌افزار جدیدی را برای فراخوانی تاکسی و اتومبیل‌های سواری معرفی کرده بود، در آن صورت شرکت‌های بزرگ به‌راحتی این نرم‌افزار را می‌پذیرفتند. همان‌طور که هندرسون می‌گفت، شاید یکی از «اجزای» خدمات، به خاطر تکنولوژی جدید تغییر کند، ولی قرار نیست این اتفاق برای کل معماری خدمات رخ دهد. بااین‌حال استارتاپ‌های سواری اشتراکی اوبر و لیفت، فقط کارایی تاکسی‌ها را افزایش ندادند، بلکه اساساً شیوه‌ی کنارهم‌قرارگرفتن اجزای یک سیستم را نیز تغییر دادند.

نوآوری معمارانه، لزوماً به سقوط جایگاه شرکت‌های معتبر منجر نمی‌شود. این پدیده مشخص می‌کند که چه بازیگرانی، پیروز یک رقابت خواهند بود. ماه نوامبر سال ۲۰۰۷ نشریه‌ی فوربز تصویر مدیرعامل نوکیا را روی جلد خود منتشر کرد و نوشت: «آیا کسی می‌تواند جایگاه پادشاه تلفن همراه را از آن خود کند؟» این در حالی بود که چندین ماه پیش، شرکت اپل گوشی آیفون را عرضه کرده بود.

Architectural Innovation

چرا شرکتی مانند اپل که سابقه‌ای درزمینه‌ی تلفن همراه نداشت، موفق شد جایگاه پادشاه موبایل را از آن خود کند؟ اوایل سال جاری، پروفسور کریم لاخانی، استاد دانشگاه هاروارد، این سؤال را از شرکت‌کنندگان کنفرانس خود پرسید. کارشناسانی که در این سمینار حضور داشتند، به مجموعه‌ای از ویژگی‌های برتر آیفون اشاره کردند: صفحه‌نمایش لمسی، اپ استور، مرورگر وب و غیره. سپس لاخانی، تاریخ زمان‌هایی را عنوان کرد که نوکیا همان فیچرها را عرضه کرده بود: سال ۲۰۰۱ یک فروشگاه اپلیکیشن در سال ۲۰۰۱، صفحه‌نمایش لمسی در سال ۲۰۰۲، مرورگر وب در سال ۲۰۰۶. پس چرا اپل، بازیگر برتر میدان بود؟

پاسخ لاخانی این بود که اپل، معماری مناسبی برای واردکردن تلفن همراه به عصر اینترنت در اختیار داشت. اپل و نوکیا، هر دو از دارایی‌های نامشهود زیادی برخوردار بودند که برای موفقیت در بازار گوشی‌های همراه، ضروری بودند؛ ازجمله توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، مهندسان سخت‌افزار و طراحان. اما ساختار و فرهنگ اپل، پیش‌ازاین هم در تلفیق سخت‌افزار و اکوسیستم نرم‌افزاری کاربرپسند، موفق عمل کرده بود. اپل می‌توانست از تجربه‌ای که در زمینه‌ی ساخت سخت‌افزار، سیستم‌عامل و توسعه‌ی نرم‌افزارهای PC داشت، بهره بگیرد. این شرکت یک پلتفرم نرم‌افزاری را برای ارائه محتوا در دستگاه‌های تلفن همراه، در قالب iTunes ارائه کرد. استیو جابز در ابتدا، مخالف این بود که به توسعه‌دهندگان اجازه دهد برای آیفون، اپلیکیشن بسازند. اما زمانی‌که تسلیم شد و با این مسئله موافقت کرد، اپ استور به یکی از مزایای کلیدی آیفون تبدیل شد. شرکت اپل، به‌لطف معماری موجود خود، موفق شد همه‌چیز را به‌خوبی مدیریت کند.

مانند هر تئوری دیگر، نوآوری معماری نیز نمی‌تواند همه‌چیز را توضیح دهد. به‌عنوان‌مثال اگر تجربه‌ی ساخت سیستم‌عامل و SDK ها تا این حد عامل کلیدی و مهمی بود، پس چرا مایکروسافت موفق نشد بازار گوشی‌های همراه را در دست بگیرد؟ نمی‌توانیم تیزهوشی منحصربه‌فرد اپل در خصوص طراحی محصولات را نادیده بگیریم. بااین‌حال نوآوری معماری، تا حدودی توضیح می‌دهد که چرا تکرار و فراگیر شدن برخی از قابلیت‌های خاص، بسیار سخت است.

Spreading the Benefits of Software

گسترش مزایای نرم‌افزار

چالش ویژه‌ای که باعث می‌شود سیاست‌گذاران نگران تمرکز صنعت، مارک آپ‌ها و قدرت شرکت‌های غول‌پیکر باشند، گسترش هرچه بیشتر مزایای اقتصاد دیجیتال - نرم‌افزار است. قوانین ضد انحصاری و آنتی تراست در بسیار از موارد کارایی دارند، ازجمله در خصوص مهار کردن پلتفرم‌های تکنولوژی و محدود کردن توانایی آن‌ها در خرید رقبا. اما سیاست‌گذاران، باید راه‌هایی را نیز برای کمک به نرم‌افزار و توسعه‌ی قابلیت‌های نرم‌افزاری در سراسر صنعت بیابند. درست است که صرفه به مقیاس اقتصادی، به‌راحتی متوسط سایز شرکت‌ها را افزایش می‌دهد؛ اما ممنوع کردن توافقنامه‌های غیررقابتی، به کارمندان کمک می‌کند با تغییر شغل خود، دانش خود را نیز توسعه دهند. همچنین اصلاح پتنت‌ها، عامل مؤثر دیگری است که در این راه به کاهش انحصار کمک می‌کند: پتنت‌ها، لزوماً برای محافظت از نوآوری نرم‌افزاری ضروری نیستند و بسیاری از اوقات، به علت سوء استفاده‌ی ترول‌های پتنت، به ضرر همگان تمام می‌شوند. درواقع هر اقدامی که دولت‌ها درراه تشویق استفاده از نرم‌افزارهای اوپن سورس یا متن باز انجام می‌دهند، مفید خواهد بود. برای مثال دولت فرانسه به سازمان‌ها و ادارات دولتی دستور داده است که در هنگام ساخت یا اصلاح فناوری اطلاعات جدید، از کدهای منبع باز استفاده کنند. به‌علاوه این کشور، بودجه‌ای را به تأمین مالی توسعه‌ی منابع باز اختصاص داده است.

تشویق استارتاپ‌ها، یک راه امیدوارکننده‌ی دیگر است؛ چراکه این مؤسسات می‌توانند قابلیت‌های نرم‌افزاری را سازمان‌دهی کرده و آن‌ها را به شرکت‌های معتبر عرضه کنند. اجرای چنین برنامه‌ای ازطریق سیاست‌های بخش عمومی ساده نیست. اما اگر این طرح به‌خوبی اجرا شود، کمک‌های مالی دولتی تأثیر مثبت خود را نشان خواهند دارد. در این شرایط سیاست‌گذاران می‌توانند شکل‌گیری خوشه‌های فناوری را در سطوح شهری و منطقه‌ای، تشویق و تقویت کنند. این سیاست‌ها باید با نظارت‌های پویا و جدی دنبال شوند تا اطمینان حاصل شود که نوآوری‌های امیدوارکننده‌ی مذکور، توسط شرکت‌های بزرگ و پیشرو خاموش نمی‌شوند.

نکته‌ی کلیدی این مطالعات برای شرکت‌ها، واضح است. حتی اگر در صنعت نرم‌افزار فعالیت نکنید، موفقیت شما نه‌تنها در استفاده از نرم‌افزار، بلکه در ساخت نرم‌افزار نیز محتمل‌تر خواهد بود. البته مدل فروشندگان نرم‌افزار، هنوز هم به لحاظ مالی نتیجه‌بخش است؛ اما به این نکته توجه کنید که شرکت شما، در چه ویژگی یا بخشی منحصربه‌فرد است و نرم‌افزار چگونه این مزیت را تشدید و تقویت می‌کند. البته سرمایه‌گذاری روی راهکارهای اختصاصی که مکمل نقاط قوت شرکت هستند، ایده‌ی خوبی است؛ مخصوصاً برای شرکت‌های متوسط و بزرگ و استارتاپ‌های در حال رشد.

A Cloud on the Horizon

ابری در افق

بخش پایانی این مطلب، به اخبار خوب اختصاص دارد: تحقیقات نشان می‌دهد که محاسبات ابری به شرکت‌های کوچک‌تر و جدیدتر کمک می‌کند تا رقابت کنند. همچنین برخی از شرکت‌ها نیز می‌توانند قابلیت‌های پیشرفته‌ی خود را به اشتراک بگذارند. به‌عنوان‌ مثال؛ هم‌اکنون آمازون در بازارگاه خود، خدمات کاملی را شامل تحویل دو روزه به فروشندگان بزرگ و کوچک ارائه می‌کند. شاید اصول تئوری نیک کر درست بود و او فقط در زمان‌بندی خود دچار اشتباه شده بود. اما نمی‌توانیم با اطمینان چنین ادعایی کنیم. بعضی از جنبه‌های نرم‌افزاری، دموکراتیزه خواهند شد؛ شاید برخی از مزایای رقابتی فعلی شرکت‌ها نیز در این گروه قرار داشته باشند. اما فرصت‌های جدیدی به وجود می‌آید که شرکت‌ها می‌توانند ازطریق آن‌ها، نرم‌افزار را به مزیت خود تبدیل کنند. یکی از این فرصت‌ها به‌طور خاص، از اهمیت بیشتری برخوردار است: حتی زمانی‌که نرم‌افزار یادگیری ماشین، به‌راحتی در دسترس است، مجموعه داده‌هایی که نرم‌افزارها را ارزشمند می‌کنند، همچنان اختصاصی باقی می‌مانند؛ همان‌طور که مدل‌هایی که شرکت‌ها بر پایه‌ی آن‌ها کار می‌کنند، مختص و منحصر به آن‌ها خواهند بود. سیاست‌ها و خط‌مشی‌ها، شاید بتوانند به سطوح زمین بازی کمک کنند. اما شرکت‌هایی که روی قابلیت‌های نرم‌افزاری و داده‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، با ریسک عقب ماندن از رقبا رو‌به‌رو هستند.



تاريخ : چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 611 612 613 614 615 ... 3356 صفحه بعد