عقب‌ماندگي کودکان محصول سهل‌انگاري والدين

 

مروري بر تاريخ عقب ماندگي ذهني نشان مي‌دهد در هر دوره‌اي از تاريخ، در هر فرهنگ و تمدني و در همه طبقات اجتماعي افرادي وجود داشته‌اند كه از نظر فعاليت اجتماعي پايين‌تر از حد طبيعي بوده‌اند و اين امر سازگاري آنها را با محيط زندگي‌شان مشكل ساخته است. تولد كودك معلول و عقب‌مانده ذهني به مثابه زنگ خطري براي اجتماع است چرا كه اين افراد علاوه بر آن كه در پيشرفت جامعه زياد موثر نيستند، به سبب نقص و معلوليتشان بار اقتصادي سنگيني را بر خانواده و جامعه تحميل مي‌كنند. يكي از مهم‌ترين عوامل پيدايش كودكان عقب‌مانده ذهني اختلالات و نارسايي‌هاي ژنتيكي است و نيز از جمله عوامل متعددي كه در ايجاد معلوليت ذهني كودكان مورد نظر است ازدواج‌هاي فاميلي و پيوندهاي خويشاوندي (هم‌خوني) است.به طور كلي عقب‌ماندگي ذهني عبارت است از كمي هوشي كه سبب بي كفايتي فرد در ايفاي وظايف اجتماعي يا باعث ناتواني او در كسب مهارت‌هايي شود كه مناسب او هستند و برحسب شدت به چهار گروه خفيف، متوسط، شديد و عميق تقسيم مي‌شود.

افرادي كه بايد به مراكز مشاوره ژنتيك مراجعه كنند

علت مراجعه بسياري از افراد به مراكز مشاوره ژنتيك اين است كه مي‌خواهند بدانند چگونه مي‌توانند از تولد فرزنداني مبتلا به عقب‌ماندگي ذهني پيشگيري كنند. اين گروه معمولا افرادي هستند كه بين بستگان خود يا همسرشان يا بين فرزندانشان موردي از عقب‌ماندگي ذهني مشاهده شده است و مي‌خواهند از تكرار آن جلوگيري كنند يا قصد ازدواج فاميلي دارند، يا خانم‌هاي بارداري كه به علت ابتلا به بيماري‌ها يا تماس با برخي مواد يا داروها نگرانند كه آثار سويي بر جنين برجاي مانده باشد، يا خانم‌هايي كه در سنين بالا باردار شده‌اند و زنان بارداري كه طي بررسي‌هاي دوران بارداري از جمله سونوگرافي، آمنيوسنتز (روشي براي تشخيص بيماري‌هاي جنين قبل از تولد) و تهيه كاريوتايپ (تستي است براي تعيين اندازه، شكل و تعداد كروموزوم‌ها در يك سلول) يا ساير بررسي‌هاي مايع آمنيوتيك (ماده‌اي كه جنين را در كيسه جنين احاطه مي‌كند) مشخص شده كه جنين‌شان مشكلاتي دارد.به طور كلي ناتواني ذهني متوسط و شديد (ضريب هوشي زير 50) يك درصد از نوزادان را مبتلا مي‌كند اما در دوران كودكي به 3/0 تا 4/0 درصد مي‌رسد، در 75 درصد موارد قابل تشخيص است. در 25درصد موارد نيز به تشخيص نمي‌رسيم. در 50 درصد موارد ناتواني ذهني شديد، علت ژنتيكي وجود دارد كه يك سوم اين موارد اختلالات كروموزومي و بقيه موارد بيماري‌هاي تك‌ژني و اختلالات چند عاملي مسئول آن هستند.تريزومي 21 يا سندرم داون به تنهايي شايع‌ترين علت عقب‌ماندگي ذهني در سنين مدرسه است. شايع‌ترين بيماري اتوزومي اغلب همراه با عقب‌ماندگي ذهني، سندروم توبروزيس اسكلروزيس است. در بين بيماري‌هاي اتوزومي مغلوب، فنيل كتونوري يا اختلالي كه بر اثر تجمع اسيدآمينه فنيل‌آلانين در مايعات بدن و سيستم عصبي به وجود مي‌آيد، اختلالات مغزي و ميكروسفالي مغلوب يا اختلالي كه منجر به كوچك شدن مغز مي‌شود، شايع‌تر هستند. در حالي كه در بين بيماري‌هاي وابسته به جنس، سندروم ايكس شكننده (يكي از شايع‌ترين اختلالات ژنتيكي وابسته به جنس كه باعث عقب‌ماندگي‌هاي ذهني مي‌شود) به تنهايي شايع‌ترين علت است. 85 تا 90 درصد بيماران، در گروه خفيف قرار مي‌گيرند و ناتواني ذهني خفيف 0/4 درصد از بچه‌هاي سنين مدرسه را مبتلا مي‌كند و در نيمي از موارد، علت مشخص مي‌شود.ساير علل عقب‌ماندگي ذهني شامل رشد قبل از تولد و عوامل آسيب‌زا، مسموميت‌ها، عفونت‌هاي داخل رحمي، سوءتغذيه مادر، بيماري‌هاي اكتسابي و عوامل محيطي و رواني ـ اجتماعي و... مي‌شود كه هر يك از اين علت‌ها در دوره خاصي از زندگي اثر خود را اعمال مي‌كنند.برخي قبل از لانه‌گزيني تخم (مثال تك‌ژني‌ها) و برخي اوايل دوران روياني يعني طي 12 هفته اول عمر اثر خود را برجاي مي‌گذارند. بعضي با صدمه به مغز جنين طي هفته 20ـ13 (مثال فنيل كتونوري مادر) و بعضي ديگر با اعمال اثر در دوران پري ناتال يا پس از نوزادي (مثال ضربه شديد به سر) باعث عقب‌ماندگي ذهني فرد مي‌شوند.

شناسايي عقب‌ماندگي ذهني با مشاوره

شناسايي عقب‌ماندگي ذهني و عوامل دخيل در آن، تعيين نوع و علت آن در فرد، محاسبه ريسك تكرار بر حسب علت و در نهايت انجام مشاوره و ارائه راهكارها و توصيه‌هاي مفيد،گام‌هاي اصلي درمشاوره ژنتيك و عقب‌ماندگي ذهني است. تاكنون بيش از 450 نوع عقب‌ماندگي ذهني تك‌ژني با وراثت مندلي شناخته شده است و علاوه بر آن سندرم‌هاي گوناگوني شامل عقب‌ماندگي ذهني با علت ناشناخته وجود دارد. احتمال تكرار عقب‌ماندگي ذهني، ارتباط تنگاتنگي با علت آن در فرد مبتلا دارد. براي مثال فرزند فردي كه مبتلا به عقب‌ماندگي ذهني از نوع اتوزومال غالب است، با احتمال 50درصد دچار مشكل مشابه خواهد شد ولي اگر علت، مننژيت باكتريال بوده، خطر تكرار در بستگان در حد كل جامعه است.بنابراين اولين قدم و مهم‌ترين بخش مشاوره ژنتيك، تشخيص نوع و علت عقب‌ماندگي ذهني و در موارد ارثي تعيين نحوه وراثت با توجه به شجره‌نامه است. به طور كلي مي‌توان گفت علت عقب‌ماندگي ذهني در يكي از چهار گروه جهش‌هاي عمده ژني، آسيب‌ديدگي و نقص كروموزومي، علل محيطي و اختلالات چند عاملي مي‌گنجد. با استفاده از شرح حال، معاينه و رسم شجره‌نامه و بررسي‌هاي غربالگري كروموزومي و پاراكلينيكي، سعي مي‌كنيم علت را در يكي از سه گروه اول جاي دهيم و برحسب تشخيص، مشاوره را انجام دهيم. اگر با وجود بررسي‌هاي فوق، نتوان علت را در يكي از سه گروه اول جاي داد، از راه برهان خلف علت اختلالات چند عاملي مطرح است كه در اين حالت، هوش كودك به طور متوسط، چيزي بين هوش پدر و مادر خواهد بود و خطر ابتلاي فرزند به عقب‌ماندگي ذهني براساس يافته‌هاي تجربي تخمين زده مي‌شود.در مواردي كه علت عقب‌ماندگي ذهني، اختلالات تك ژني تشخيص داده مي‌شود، خطر تكرار برحسب الگوي وراثت تعيين مي‌شود. اين نقص‌هاي كروموزومي قابل وراثت مي‌تواند به صورت بالانس يا غيربالانس از نسلي به نسل ديگر منتقل شود. به عنوان يك قانون چنين انتقالي از الگوهاي توارثي مندلي تبعيت نمي‌كند و خطر تكرار آنها براساس اطلاعات تجربي تخمين زده مي‌شود.

وقتي مواد شيميايي و داروهاي دوران بارداري باعث عقب‌ماندگي ذهني مي‌شود

بايد گفت فقط در صدي از جنين‌هايي كه در دوران بارداري تحت اثر تراتوژن كه به سلول‌ها و بافته‌هاي جنين صدمه مي‌زنند قرار مي‌گيرند، دچار اختلال تكامل مي‌شوند و اين‌كه جنين در اثر تماس با اين عوامل صدمه ببيند يا نه و صدمه به چه ميزان باشد، به زمان تماس، ميزان عامل مورد نظر، استعداد ارثي نسبت به اثر خاص آن و استعداد ارثي نسبت به ابتلا به هر ناهنجاري خاص بستگي دارد. مثلا بين هفته 8 تا 12 بارداري خطرناك‌ترين زمان براي اثر اشعه به مغز در حال رشد جنين است و بعد از آن خطر 75 درصد كاهش مي‌يابد. برخي از وضعيت‌هاي تراتوژنيك مادر قابل درمان و كنترل هستند و مي‌توان از صدمه ديدن جنين پيشگيري كرد. مثلا: با كنترل ديابت مادر، خطر ناهنجاري جنين 50درصد كاهش مي‌يابد. اما در نقطه مقابل باید درصورت بروز تب بالا در دوران بارداري هرچه زودتر به برطرف كردن تب مادر پرداخت. از طرف ديگر با رعايت نكات بهداشتي از ابتلا به توكسوپلاسموز (عفونت‌ تك‌ياخته‌اي‌ كه‌ در انسان‌ها و بسياري‌ از گونه‌هاي‌ پستانداران‌ و پرندگان‌ ايجاد مي‌شود) پيشگيري كرد و در صورت ابتلاي زن باردار، با درمان بموقع از احتمال و شدت درگيري جنين كاست.همچنين با تلقيح واكسن سرخجه به دختران و زنان غيرباردار غيرايمن و پيشگيري از بارداري تا سه ماه پس از تلقيح واكسن، مي‌توان از خطر ابتلاي جنين به سرخجه مادرزادي كاست.البته درصورت تماس مادر باردار غيرايمن به سرخجه، تجويز ايمونوگلوبولين به مادر شايد بتواند از عوارض بيماري در جنين بكاهد.اقدام ديگر مي‌تواند منع مادران از مصرف الكل و مواد مخدر و برحذر داشتن آنها از تماس با مواد شيميايي خاص باشد.در صورتي كه خانمي قصد بارداري دارد و دچار بيماري زمينه‌اي خاص باشد كه دارو مصرف مي‌كند، داروهايي كه آسيب‌زا شناخته شده‌اند بايد با داروهاي كم‌خطرتر جايگزين شوند.در اين ميان گاهي مادران براي سقط جنين دست به مصرف دارو مي‌زنند كه در اين وضعيت اولا دارو زماني مصرف مي‌شود كه مادر تازه متوجه بارداري خود شده و اين درست زماني است كه جنين مراحل حساس ارگانوژنز (اندام زايي) را مي‌گذراند. ثانيا دارو در دوز‌هاي بسيار بالا مصرف مي‌شود كه براي ايجاد ناهنجاري در جنين كافي است. بنابراين لازم است مادران از خطر چنين اعمالي آگاه باشند و اكيدا از انجام آن حذر كنند.

ارتباط بارداري در سنين بالا و عقب‌ماندگي ذهني فرزند

در مورد خانم‌هايي كه به علت بارداري در سنين بالا مراجعه كرده‌اند، به دليل افزايش قابل‌توجه شيوع سندروم داون كه بارزترين علامت آن، عقب ماندگي ذهني است، بعد از سن 35 سالگي، از آنها بيوپسي پرزهاي جنيني يا آمنيوسنتز به عمل مي‌آيد و كاريوتايپ جنين تهيه مي‌شود.اگر كاريوتايپ جنين طبيعي باشد، به مادر اطمينان داده مي‌شود و توصيه‌هاي كلي انجام خواهد شد. اگر غيرطبيعي باشد، توضيحات لازم به والدين داده و ارجاع مي‌شوند و برحسب قانون و تمايلات والدين اقدامات بعدي انجام مي‌شود.

ازدواج فاميلي چگونه باعث عقب ماندگي ذهني كودك مي‌شود؟

 

در مورد ازدواج فاميلي و عقب‌ماندگي ذهني، نسبت فاميلي را مي‌پرسيم و درجه خويشاوندي را تعيين مي‌كنيم و براساس آن، درصد ژن‌هاي مشترك بين زوجين را معلوم مي‌كنيم. سپس شجره‌نامه را رسم مي‌كنيم. در صورتي كه سابقه عقب‌ماندگي ذهني در فاميل وجود نداشته باشد، طبق برآوردهاي كلي كه براي ابتلا به بيماري ژنتيك وجود دارد، مي‌توان تخمين زد كه خطر ابتلاي فرزندان به ناتواني ذهني ژنتيكي 5‌/‌2 برابر ازدواج‌هاي غير فاميلي است.در صورتي كه سابقه در فاميل وجود داشته باشد، با بررسي فرد دچار ناتواني ذهني، نوع و علت عقب ماندگي ذهني و در صورت امكان نحوه توارث آن را در خانواده با استفاده از شجره نامه، شرح حال، معاينه و بررسي‌هاي آزمايشگاهي تعيين مي‌كنيم. سپس با توجه به تشخيص به دست آمده در مورد فرد مبتلا به ناتواني ذهني و درجه خويشاوندي زوجين و نسبت فرد مبتلاي عقب‌مانده با زوجين، خطر تكرار را تخمين مي‌زنيم و در صورتي كه راهي براي تشخيص قبل از تولد يا پيشگيري از عقب‌ماندگي ذهني فرزندان آينده زوج مورد نظر وجود داشته باشد، با آنها در ميان مي‌گذاريم.

 

 دكتر سيدحسين علي‌صابري؛ پزشك و مشاور ژنتيك باليني

دكتر روشنك جزايري؛ پزشك و دستيار تخصصي ژنتيك پزشكي





تاريخ : جمعه 9 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |