شب بود جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودند و از بیانات آن بزرگوار بهرمند می شدند. آن بزرگوار در آن شب این جریان را بیان کرد و فرمود: آن شب که مرا به سوی آسمان ها به معراج بردند، هنگامی به آسمان سوم رسیدم، منبری برای من نصب نمودند. من بر عرشه ی منبر قرار گرفتم و ابراهیم خلیل(ع) در پله ی پایین عرشه قرار گرفت و سایر پیامبران در پله های پایین تر قرار گرفتند.
در ادامه این داستان پیامبر اسلام(ص) می فرماید:در این هنگام علی(ع) ظاهر شد که بر شتری از نور سوار بود و صورتش مانند ماه شب 14 می درخشید و جمعی چون ستارگان تابان در اطراف او بودند.
در این وقت ابراهیم خلیل(ع) به من گفت: این فرد با این صورت تابان کدام پیامبر بزرگ و یا فرشته ی بلند مقام است؟
رسول خدا(ص) به ابراهیم خلیل الله(ع)گفت: او نه پیامبر است و نه فرشته، بلکه برادرم، پسر عمویم، دامادم و وارث علمم، علی ابن ابوطالب(ع) است.
سپس ابراهیم(ع) پرسید: این گروهی که در اطراف او هستند، چه کسانی اند؟
پیامبر (ص) پاسخ داد: این گروه،شیعیان علی بن ابی طالب هستند سپس ابراهیم(ع) علاقه مند شد که جزء شیعیان علی(ع) باشد و به خدا عرض کرد: پروردگارا، مرا از شیعان علی بن ابی طالب(ع) قرار بده . پیامبر به اصحاب فرمود: هرگاه بر پیامبران پیشین صلوات فرستادید، نخست به من صلوات بفرستید و بعد به آن ها، جز در مورد ابراهیم خلیل(ع) که هر گاه خواستید به من صلوات بفرستید، نخست به ابراهیم خلیل(ع) صلوات بفرستید.
اصحاب پرسیدند: دلیل این کار چیست؟ رسول خدا(ص) فرمود: به همین دلیل که بیان کردم. چون ابراهیم(ع) آرزو کرد که از شیعیان علی(ع) باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.