چند هفتهی پیش جف بزوس خالق برند آمازون نکتهی کوچک و نهچندان جالبی در مورد نوآوریهای مخرب اعلام کرد. او معتقد است که ارائه دادن محصولات و خدمات جدید و جالب رمز موفقیت شما نیست؛ بلکه هدف شما باید ارائهی محصولات جدیدی باشد که مردم حاضرند برای خریدن آنها پول خرج کنند. او در صحبتهایش گفت: «ما در شرکت آمازون اختراعات جدیدی داشتیم که در مورد ارائهی آنها بسیار هیجانزده بودیم؛ اما مشتریها هیچ علاقهای به آنها نشان ندادند. آن اختراعات به هیچ وجه مخرب نبودند. تنها علاقهی مردم بود که باعث شد این محصولات مورد پذیرش قرار نگیرند.»
شرکتهای بزرگی مانند آمازون میتوانند ارائهی چند محصول ناموفق را در کارنامهی خود داشته باشند؛ اما این موضوع برای شرکتهای کوچک و مخصوصا استارتاپها گران تمام خواهد شد. به همین دلیل شرکتهای بزرگ این روزها بودجهی زیادی برای تحقیق و توسعهی بازار اختصاص میدهند. اما مشکل این است که گاهی اوقات اطلاعات زیاد نمیتواند به نفع تصمیمگیریهای شما عمل کند. همچنین به یاد داشته باشید که رقیبهای شما به این اطلاعات دسترسی دارند و همین موضوع ارائهی ایدههای جدید را تبدیل به چالش بزرگی کرده است. تیمهای مدیریتی باهوش در شرکتهای بزرگ و کوچک این چالشها را شناسایی کردهاند و به دنبال پیدا کردن استراتژیهای کمهزینهای برای رفع این مشکل هستند. در این مقالهی زومیت، ۵۵ راه کمهزینه برای شناسایی نیازهای بازار بررسی شده است.
۱- تعداد کلیکها را بشمارید
تکرار، رمز موفقیت در نوآوری است. محصول خود را به بازار عرضه کنید، بازخوردهای آن را مشاهده کنید، آن را مجددا بسازید، دوباره به بازار عرضه کنید و این مراحل را تکرار کنید. چالش این است که کار خود را بهطور کارآمد تکرار کنید و در هر مرحله ایدههای خلاقانهی خود را به آن اضافه کنید. بستهی نوآوری ادوبی کیکباکس (Kickbox) به کارمندان کارتهای اعتباری ۱۰۰۰ دلاری میدهد تا در مورد محصولات و خدماتی که هنوز ارائه نشدهاند، تبلیغات انجام دهند. از آنجایی که لینک این تبلیغات مردم را به محل خاصی هدایت نمیکند، کارمندان اجازه ندارند از برند Adobe اسمی ببرند. در این روش توضیحاتی که در مورد محصولات جدید داده میشوند باید بتوانند تعداد کلیکهای بیشتری دریافت کنند. هر تبلیغی که بیشترین تعداد کلیک را داشته باشد بهعنوان ایدهی برتر در نظر گرفته میشود. شرکتهایی که بودجهی کافی برای پرداخت ۱۰۰۰ دلار ندارند، میتوانند همین کار را از طریق آگهیهای کمهزینهتر انجام دهند.
۲- مفاهیم را در اسرع وقت تست کنید
یکی دیگر از راههای اندازهگیری یک ایده این است که یک نسخهی بتا از وبسایت خود بسازید و ببینید چه تعدادی از افراد نسبت به ایدهی شما اشتیاق نشان میدهند و در وبسایت شما عضو میشوند. اگر درصد زیادی از بازدیدکنندهها به سمت ایدهی شما جذب شدند، آنگاه میتوانید کار خودتان را با اعتمادبهنفس بیشتری ادامه میدهند و مطمئن شوید که بازار از محصول شما استقبال خواهد کرد. نیک سویینمرن، مؤسس سایت Zappos عکسهای اولیهی وبسایت خود را از کفشهایی در کفشفروشیهای محلی گرفت. هدف او این بود که یک وبسایت ارزانقیمت و بدون نوآوری بسازد تا متوجه شود که آیا مردم علاقهای به خریدن کفش بهصورت آنلاین دارند یا خیر. او در مرحلهی اول هیچ درآمدی نداشت و حتی شاید ضرر هم کرد؛ اما همین کار باعث شد تا بتواند بعدا کسبوکار میلیون دلاری خودش را راهاندازی کند.
۳- یک طرح یکصفحهای برای کسبوکارتان داشته باشید
طرح یکصفحهای کسبوکار، طرحی است که فعالیت تجاری شما را در ابعاد کوچک پیادهسازی و چهارچوب کاری شما را مشخص میکند. این فضای محدود متقاضیان را مجبور میکند که ایدههای خود را به شکل قابلفهمتری ارائه دهند. بهترین مزیت استفاده از طرح یکصفحهای کسبوکار این است که کارها را بیشتر از گرفتن بازخوردهای دلسردکننده برای شما تسهیل میکند. اینکه بخواهید تعداد زیادی از مردم را از جزئیات کسبوکار خود مطلع کنید کار دشواری است؛ اما طرحهای کسبوکار به شما اجازه میدهند که تنها در عرض چند دقیقه یک دید کلی از فعالیتهای خودتان به دیگران ارائه دهید. بنابراین نوشتن یک ایمیل کوتاه و فرستادن آن برای دوستان، همکاران، مربیها و حتی اعضای فامیل میتواند بازخورد خوبی از ایدهتان به شما بدهد.
۴- کیفیت دادهها را به کمیت آنها ترجیح دهید
ارزش دادههای خوب و باکیفیت بهاندازهای زیاد است که هیچ قیمتی نمیتوان روی آن گذاشت. اما در فرآیندهایی که به نوآوری مرتبط هستند، یک نمونهی کوچک دید بهتری از کاملترین گزارشهایی میدهد که روی موضوعات محبوب انجام گرفتهاند. ایدهی ساختن OpenTable که یک سرویس رزرو آنلاین رستوران است زمانی به ذهن چاک تمپلتون رسید که همسرش یک شب ساعتها وقت برای رزرو کردن رستوران تلف کرد. او در همان لحظه نیاز بازار به وجود چنین سرویسی را متوجه شد. درسی که تجربهی چاک به ما داد این بود که نظر و عقیدههای افرادی را که در زندگی شخصی و حرفهای خود به آنها اعتماد داریم، هرگز دست کم نگیریم؛ مخصوصا اگر آنها نمونهی خوبی از بازار هدف ما باشند. پس اگر میخواهید ببینید که ایدهی شما در بازار با چه واکنشی روبهرو میشود، بهتر است ابتدا آن را با دوستان، اعضای فامیل و همکارانتان به اشتراک بگذارید و نظر آنها را جویا شوید.
۵- رقیبان خود را زیر نظر داشته باشید
ارائه دادن یک ایدهی خاص و جدید بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. رقابت همیشه و در هر زمینهای وجود دارد. حتی خلاقانهترین کسبوکارها نیز در حال رقابت با سرمایهگذارها هستند. این موضوع همیشه بد نیست. مدلهای کسبوکار مرتبط میتوانند کارهای سخت برای اثبات یک مفهوم را تکمیل کنند. آنها همچنین میتوانند فرصتهای ارزشمندی برای تمایز مهیا کنند. اولین قدم Airbnb (استارتاپی برای اجاره اتاقهای خانه به گردشگران) برای سرمایهگذاران این بود که آنها پتانسیل بازار اشتراک خانه را ارزیابی کنند و سپس خودشان پیشنهادات نوآورانهای برای به دست گرفتن بازار ارائه دهند. نیک سویینمرن نیز از کاتالوگهای سفارش ایمیلی برای ساختن سایت Zapposs استفاده کرد. در آن زمان ۵۵ درصد کفشها از طریق کاتالوگها فروخته شد. سویینمرن متوجه شد که مردم دوست دارند از طریق کاتالوگهای فیزیکی و پست کردن آنها خریدهای خود را انجام دهند. او از این ایده استفاده کرد و کاتالوگهای ایمیلی را اختراع کرد.
در دنیای امروز ارائهی راهکارهای سریعتر و ارزانتر به معنای راهکارهای بهتر هستند. شرکتهایی که از ایدههای ناقص استفاده میکنند و آنها را تبدیل به ایدههای کامل میکنند، شانس بهتری برای به دست گرفتن بازار و ارائهی محصولاتی دارند که مورد توجه مردم واقع شود. این کار مطمئنترین راه برای ورود به بازار است.
.: Weblog Themes By Pichak :.