بياييد آلوده شويم!

 

لويي پاستور و رابرت كخ، حدود 150 سال پيش نظريه‌اي ارائه كردند كه در زمان خود كشفي بسيار مهم محسوب مي‌شد. اين نظريه كه بعدها «نظريه جرم» نام گرفت، ميكروب‌ها را عامل بروز بيماري‌ها مي‌دانست. با اين‌كه امروزه اين مطلب براي ما عادي و بديهي به نظر مي‌رسد، اما در زمان خود انقلابي در زمينه پزشكي و بهداشت ايجاد كرد.خلاصه اين نظريه اين بود كه برخي گونه‌هاي ميكروبي به بدن ما حمله مي‌كنند و سبب بروز بيماري مي‌شوند. در قرن بيستم، اين نظريه سبب ايجاد تغييراتي در سبك زندگي ما انسان‌ها شد. ما بيش از پيش به بهداشت و شست‌وشو اهميت داديم و با پاتوژن‌ها (يعني ميكروب‌هاي بيماري‌زا) مقابله كرديم و بيماري‌هايي كه ايجاد مي‌كردند را درمان نموديم. اين اقدامات سبب نجات جان ميليون‌ها و شايد ميليارد‌ها انسان شد. هر روز نتايج اين نظريه را در زندگي خود مشاهده مي‌كنيم. ولي آيا ممكن است اين نظريه نادرست باشد؟پژوهش‌هايي كه در سال‌هاي اخير انجام شده، نه كل نظريه جرم، بلكه برخي از اقداماتي كه به خاطر اين نظريه انجام داده‌ايم را زير سوال برده است. اين پژوهش‌ها توسط پژوهشگران مختلفي از سراسر دنيا انجام شده و هيچ گونه هماهنگي قبلي هم بين‌ آنها نبوده است. نتايج اين پژوهش‌ها شايد چراغ سبزي براي ارائه نظريه‌اي گسترده‌تر در مورد بيماري‌ها باشد كه شايد بتوان آن را «نظريه بوم شناختي بيماري‌ها» ناميد.اما ماجرا از كجا شروع شد؟ اواخر دهه 1980، برخي از پژوهشگران زيست‌شناسي و نيز سلامت عمومي، متوجه تفاوت‌هايي ميان بچه‌هاي روستايي و شهري شدند. احتمال ابتلا به آلرژي در بچه‌هاي روستايي بسيار كمتر بود. اين يافته، پژوهشگران را به فكر انداخت دليل اين پديده شايد اين باشد كه اين بچه‌ها در معرض باكتري‌هاي بيشتري بوده‌اند و سيستم ايمني بدن آنها، خود را متعادل ساخته است. اين ايده كه معمولا نظريه بهداشت ناميده مي‌شود، توسط يافته‌هاي حاصل از پژوهش‌هاي تجربي انجام‌يافته در سراسر دنيا نيز تائيد شده است.

نظريه جرم به ما مي‌گويد بايد مراقب باشيم تا با ميكروب‌هاي بد روبه‌رو نشويم ولي شايد نياز باشد ميكروب‌هاي خوب را به خود جذب كنيم و از آنها به سود​خود​مان استفاده كنيم

بچه‌هاي روستايي كه به طور مداوم با خاك سرشار از باكتري و نيز حيوانات اهلي در تماس هستند، كمتر به آلرژي مبتلا مي‌شوند. البته اين مساله به زندگي در روستا محدود نمي‌شود. گاهي اوقات قرار گرفتن در معرض باكتري‌هاي ديگر نيز مي‌تواند تا حدي مفيد باشد. به عنوان مثال، پژوهش جديدي كه در استراليا انجام شده نشان مي‌دهد زنان حامله‌اي كه با سگ خانگي در تماس هستند، فرزنداني به دنيا مي‌آورند كه احتمال ابتلا به آلرژي در آنها كمتر است. اين پژوهش‌ها، تفاوت‌هاي اساسي ميان سيستم ايمني بدن كودكاني كه در محيط نه چندان تميز و محيط تميز زندگي مي‌كنند را نشان مي‌دهد. شايد بتوان اين گونه نتيجه‌گيري كرد كه بهتر است تا حدي كثيف باشيم!بتازگي نظريه جديد بهداشتي از سوي دانشمندان ارائه شده است كه مي‌گويد مهم نيست با چه حجمي از باكتري‌ها روبه‌رو مي‌شويم. مهم اين است كه با باكتري‌هاي بيشتري روبه‌رو شويم. اين تنوع بيشتر باكتري سبب مي‌شود بدن بتواند باكتري‌هاي خوب را از بد تشخيص دهد. در واقع، سيستم ايمني بدن بدون روبه‌رو شدن با چنين تنوع زيستي، ممكن است اشتباهاتي از خود بروز دهد. بنابراين از آنجا كه اين سيستم با دنياي اطراف آشنايي چنداني ندارد، نمي‌تواند عاملي كه به بدن حمله كرده را بخوبي تشخيص دهد.فرضيه ديگري كه در اين ميان جالب به نظر مي‌رسد «فرضيه كرم» است. اين فرضيه مي‌گويد بخشي از تكامل بدن ما به خاطر حضور كرم‌هاي انگلي است و نبود اين كرم‌ها در برخي افراد، سبب بروز واكنشي نامناسب از سوي سيستم ايمني بدن شده و به بيماري‌هايي نظير ام.اس يا آسم مي‌انجامد. از سويي ديگر، «فرضيه نقص طبيعت» بيان مي‌دارد كه محيط شهرها سبب بروز مشكلات فيزيولوژيكي در كودكان مي‌شود كه در نهايت سبب مشكلات رفتاري يا مشكلات ديگر در آنها مي‌شود. اين نظريه بسيار شبيه «فرضيه زيست‌گرايي» است كه بيان مي‌دارد انسان‌ها نوعي علاقه و كشش ذاتي در قبال طبيعت و تنوع زيستي دارند كه هر دو نقش مهمي در سلامت آدمي دارند.آنچه از همه اين مطالب بر مي‌آيد اين است كه نبود گونه‌هاي مفيد ميكروبي، سبب ابتلاي ما به انواع بيماري‌ها مي‌شود. لذا شايد بتوان نكته‌اي جديد را درباره نظريه جرم بيان داشت. اگر نظريه جرم را در مورد گونه‌هاي مضر ميكروبي بدانيم، اين نظريه‌ها به گونه‌هاي مفيدي اشاره دارد كه حضور چنداني در زندگي روزمره ما ندارند.با كنار هم گذاشتن اين قطعات پازل به تصويري مي‌رسيم كه مي‌توانيم آن را «نظريه زيست بومي بيماري» بناميم. لذا بروز بيماري را علاوه بر حضور ميكروب‌هاي بد، مي‌توان به نبود ميكروب‌هاي خوب نيز مربوط دانست.البته اين مطلب براي زيست‌شناسان تكاملي و نيز بوم‌شناسان تازگي ندارد. بسياري از موجودات زنده براي ادامه حيات به گونه‌هاي ديگر جانداران نيازمندند. انسان نيز در اين ميان استثنا نيست.مشكل اينجاست كه پژوهشگران بهداشت عمومي و پزشكان همانند بوم‌شناسان فكر نمي‌كنند. علم پزشكي بيشتر به ميكروب‌هاي مضر و بيماري‌زا اهميت مي‌دهد. پزشكان هرگز باكتري، كرم يا ساير موجوداتي كه در بدنتان حضور ندارند را تجويز نمي‌كنند. اما حضور بسياري از اين گونه‌ها در بدن سبب سلامت و بي‌نيازي به درمان مي‌شود.اما در اين ميان بالاخره تكليف ما چيست؟ با اين‌كه نظريه جرم مي‌گويد براي دور بودن از ميكروب‌هاي مضر بايد بهداشت را رعايت كنيم، نظريه بوم شناختي بيماري ضمن تاييد اين نظر، جذب و قرارگيري در كنار گونه‌هاي مفيد ميكروبي را نيز ضروري مي‌داند. اما مشكل اينجاست كه علم پزشكي در 200 سال اخير كوشش بسياري براي شناسايي ميكروب‌هاي مضر كرده، اما مطالعه ميكروب‌هاي مفيد سابقه چنداني ندارد. مشكل ديگر اين است كه شمار ميكروب‌هاي مضر به چند صد مي‌رسد، اما شمار گونه‌هاي مفيد ميكروبي صدها هزار يا حتي بيشتر است. بسياري از اين گونه‌ها حتي نامگذاري هم نشده‌اند و كاركرد دقيق آنها نيز شناخته شده نيست.با اين حال آنچه مشخص است اين است كه خودمان مي‌دانيم به طبيعت نياز داريم. بسياري از گونه‌هاي ميكروبي موجود در طبيعت برايمان سودمند هستند، اما هنوز بخوبي بسياري از آنها را نمي‌شناسيم. دانشمندان بايد اين گونه‌ها را طبقه بندي كنند. سپس بايد منتظر ماند تا بوم‌شناسان و زيست‌شناسان تكاملي آنها را مورد ارزيابي قرار دهند. در نهايت نوبت به پژوهشگران پزشكي مي‌رسد كه به بررسي نياز بدن به آنها بپردازند. همه اين كارها بي‌شك زمانبر خواهد بود.آنقدر بشر به طبيعت بي‌اعتنايي كرده كه اين شروع، دير هنگام به نظر مي‌رسد. در عين حال بسياري از گونه‌هاي زيستي موجود در طبيعت كه از زندگيمان حذف كرده‌ايم، مي‌تواند كمك شاياني به بهبود وضعيت سلامت بشر داشته باشد. اما مشكل اينجاست كه نمي‌دانيم اين گونه‌ها، كدام‌ها هستند!





تاريخ : جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |