درمان وسواسي
بيشتر DCISها از طريق آزمايش غربالگري تشخيص داده ميشوند. اين نگراني وجود دارد كه آزمونهاي غربالگري باعث شوند تودههايي را خارج كنيم كه اگر هم به حال خود رها ميشدند، خطري در پي نداشتند اما آيا تشخيص زودهنگام مفيد است يا فقط اوضاع را بدتر كرده است؟سرطان پستان فقط وقتي فرد را متوجه ميكند كه توده قابلتوجهي ايجاد كرده باشد يا موجب ترشح شود. اغلب آزمونهاي غربالگري به كمك ماموگرافي موجب تشخيص اين سرطان ميشوند. DCIS يا همان سرطان مجاري شيري درجا هماكنون يك چهارم سرطانهاي پستاني را تشكيل ميدهد كه از طريق غربالگري شناسايي ميشوند وقتي ماموگرافي توده غيرطبيعي را نشان ميدهد، مرحله بعد برداشتن نمونه از توده است و اگر نمونهبرداري DCIS را تشخيص دهد، درمان همانند سرطان مهاجم خواهد بود؛ يعني در صورت امكان، توده خارج ميشود و در غير اين صورت، پستان بيمار برداشته ميشود، اما برخي اين مساله را نميپذيرند و ميگويند چرا بايد پستان را براي چيزي كه باعث مرگ نميشود، برداشت.براي درمان دوهرتي ابتدا توده خارج شد، اما در دوران نقاهتش پزشكان با او تماس گرفتند و گفتند؛ توده گستردهتر از آن بود كه تصور ميكردند و آنها مقدار كافي از بافت پستان را خارج نكردهاند و بايد كل پستان برداشته شود.در روش درماني DCIS بيماري امكان پيشرفت به سمت سرطان مهاجم را دارد، اما تاكنون معلوم نشده اين فرضيه تا چه حد ميتواند صحيح باشد.
تودههايي كه ناپديد ميشوند
شايد عجيب به نظر برسد، اما افراد ميتوانند سرطانهاي كوچكي داشته باشند كه برايشان بيخطر است. كالبدشكافيها سرطانهاي اتفاقي را شناسايي كردهاند كه علت مرگ نبوده است. برخي تودهها آنقدر آهسته رشد ميكنند كه هيچوقت مشكلساز نميشوند، در حالي كه بعضي ديگر مانند تعدادي از سرطانهاي پستان خود به خود توسط سيستم ايمني بدن از بين ميروند.اگر مقالههاي علمي را براي يافتن احتمال پيشرفت DCIS به سوي سرطان مهاجم جستجو كنيد، با احتمالاتي از 14 درصد تا 75 درصد مواجه ميشويد. اين طيف آنقدر وسيع است كه بيمعني به نظر ميرسد. علت اين است كه هنوز مطالعهاي روي تعداد زيادي از زنان مبتلا كه جراحي نشده باشند صورت نگرفته است. آنها كه روش فعلي را نادرست ميپندارند، ميگويند اگر DCIS منجر به سرطان شود، برداشت تودههاي DCIS بايد به كاهش موارد سرطان بينجامد، در حالي كه چنين اتفاقي به دو دليل رخ نداده است؛ يكي اين كه ميزان سرطان مهاجم پستان در حال افزايش است و ديگر اين كه در بيشتر موارد، DCIS به سمت سرطان مهاجم پيشرفت نميكند.حالا اگر روش درماني فعلي در مورد DCIS نادرست باشد، چه راههاي ديگري پيش پايمان وجود دارد؟ حدود سهچهارم سرطانهاي پستان توسط هورمون استروژن تغذيه ميشوند و داروهايي كه اين هورمون را مسدود ميكنند، امروزه در كنار جراحي استفاده ميشوند. حال آيا ميتوان اين داروها را جايگزين روشهاي جراحي كرد؟در مطالعهاي كه بتازگي انجام شد، از 14 زن مبتلا به DCIS، شش نفر بدون جراحي و فقط با دارو درمان شدند كه پس از گذشت هفت سال هيچكدام دچار سرطان نشدند. هرچند، تعداد افراد مورد آزمايش در اين مطالعه اندك است، اما برخي از جراحان را به فكر واداشته است كه شايد بتوان به اين روش به عنوان يك راه غيرجراحي براي افراد مبتلا به DCIS با درجه پايين نگاه كرد.يكي از جراحان معتقد است كه تغيير درمان اين نوع از سرطان پستان در دست خود بيماران است. او ميگويد تا دهه 1970 درمان استاندارد سرطان پستان شامل برداشت پستان به همراه ماهيچههاي سينهاي و غدد لنفاوي اطراف بود. علت آن كه چنين روشي امروزه رايج نيست، شهامت بيماراني بوده است كه نميخواستند از اين روش استفاده كنند و خواستار راه بهتري بودهاند، البته پزشكان هم بايد شهامت لازم را براي امتحانكردن روشهاي جديد داشته باشند. آدل فرانسيس، جراح بيمارستان بيرمنگهام انگلستان، چنين شهامتي را از خود نشان داده و در حال طراحي مطالعه روي هزار زن مبتلا به DCIS درجه پايين است تا جراحي را با ماموگرافي سالانه مورد مقايسه قرار دهد.گرفتن چنين تصميمي براي تغيير يك روش درماني بسيار سخت است؛ چراكه روش جراحي فعلي نيز مدافعان خاص خود را دارد. به نظر اين گروه با اين كه ممكن است DCIS بيش از حد نياز درمان شود، تشخيص زودهنگام و درمان موجب نجات زندگي افراد ميشود. به نظر فرانسيس، تنها راهي كه ميتوان به كمك آن شبهات را برطرف كرد، درمان آزمايشي بيماران است.
درمان اورژانسي لازم نيست
سيستم سلامت بايد به گونهاي بين DCIS و سرطان مهاجم تفاوت قائل شود. در انگلستان براساس راهكارهاي پزشكي، درمان تمام سرطانها بايد ظرف يك ماه آغاز شود و اين برخورد اورژانسي ميتواند باعث افزايش فشار بر زناني شود كه با تشخيص DCIS مواجه شدهاند و به زمان بيشتري براي تصميمگيري نياز دارند. ممكن است بتوانيم در آينده با شناسايي نشانگرهاي زيستي بافت نمونهبرداريشده، احتمال پيشرفت DCIS به سمت سرطان مهاجم را ارزيابي كنيم. براساس مطالعات انجام شده، تاكنون آنهايي كه نمونه بافتيشان داراي سه پروتئين COX-2، P16 و ki67 بود، 20 درصد شانس ابتلا به سرطان مهاجم پس از جراحي را داشتند، چنانچه كساني كه از نظر اين سه پروتئين منفي بودند شانسي برابر با 4 درصد داشتند. در حالي كه تلاشها براي شناخت بهتر موارد خطرناك ادامه دارد، زنان مبتلا به سرطان مجاري شيري درجا (DCIS) همچنان در سردرگمي قرار دارند. اطمينان نداشتن باعث ميشود تا چشمان خود را بهتر بگشاييم و راهي بيابيم. با وجود همه پيشرفتهايي كه تاكنون صورت گرفته، هنوز نادانستههاي ما در مورد بدن انسان زياد است.
.: Weblog Themes By Pichak :.