پلتفرم: PC
ناشر: Daedalic Entertainment
سازنده: Deep Silver
سبك: ماجرايي
امتياز: 5/8
ميبينيد ظرف مدت پنج سال صنعت بازي چقدر تغيير كرده است؟ همين سال 2007 بود كه همگي داشتيم خود را براي انقراض سبك ماجرايي آماده ميكرديم و حالا بازيهاي اين سبك دارند دوباره به گود رقابت بازميگردند. از دريم فال گرفته تا فينيكس رايت و همين اخيرا بازيهايي مثل Gemini Rue، باران سهمگين و لسآنجلس نوآر شاهد هستيم كه توجه گيمرها كمكم دارد به سمت عنوانهايي با داستان سرايي بهتر و شخصيت پردازي عاليتر متمايل ميشود. در عين اينكه تعامل آنها نيز با محيط رفته رفته در حال گسترش است.بازگشت اقتدار از دست رفته سبك ماجرايي و موج جديد بازيهاي اين سبك را تا حد بسيار زيادي مديون عنوانهاي كمادعا هستيم كه با هزينههاي كم، تجاربي عالي به مخاطبان خود عرضه كرده است. به لطف توزيع ديجيتال بازي در شبكههايي مثل استيم سازندهها اين شانس را پيدا كردهاند كه مخاطبان بالقوهاي را پيش روي خود ببينند. يكي از عناوين موفق ماجرايي كه تازگي عرضه شده «چشم سياه: زنجيرهاي ساتيناف» نام دارد و جالب است بدانيد كه بر اساس يك بازي بسيار محبوب قلم و كاغذي به همين نام ساخته شده است. البته بيشتر طرفداران اين بازي غير ويدئويي آلمانيها هستند. زنجيرهاي ساتيناف از لحاظ هنري تصويري خارقالعاده است. با اين كه داستان در يك فضاي آشناي فانتزي قرون وسطايي اتفاق ميافتد، اما تقريبا چيز زيادي در اين دنيا وجود ندارد كه به طور خاص براي شما يادآور بازي ديگري باشد. شما هدايت گرون را به دست ميگيريد، يك پرندهگير كارآموز كه تقريبا تمام شهر بسختي او را تحمل ميكنند؛ زيرا براساس يك غيبگويي قديمي كه مدتها قبل جادوگر مرموزي به نام The Seer انجام داده است «طلسم پرندهگير تمام شما را تباه خواهد كرد!».گرون بيچاره كه زندگياش را با تعمير و ساختن تور و تله ميگذراند هميشه بايد در تلاش باشد تا از دردسر دور بماند، اما بزودي با كشتهشدن مربياش توسط دستهاي كلاغ درمييابد كه اتفاقات شوم و بدبختي تازه دارند آغاز ميشوند. طبق شايعات كلاغها مامورهاي The Seer هستند كه تا به حال تمام قهرمانان قديمي را كه در مقابل Seer ايستاده بودند، تعقيب كرده سپس به قتل رساندهاند. حالا گرون بايد براي جانش فرار كند. البته او در اين فرار نه تنها بايد به فكر سلامت خود باشد بلكه بايد به دنبال يك دختر نجيبزاده به نام «نوري» نيز بگردد كه آن طور كه گفته شده Seer نيز به دنبال اوست؛ زيرا تنها كسي است كه ميتواند چنگي جادويي بنوازد كه قادر به ويرانكردن كل دنياي Andergast است. پس از اينكه داستان بازي جا افتاد و بجز آن قسمت ابتدايي كه گرون بايد براي ديدار با پادشاه براي او برگ بلوط جمع كند. بقيه گيمپلي كاملا سر راست و خوب بوده و استادان سبك ماجرايي كاملا به آن مسلط خواهند بود. محيط زيبا و خوش ساخت بازي مملو از سرنخها و بخشهايي است كه به گرون در طول سفرش كمك خواهند كرد. همچنين او ميتواند قسمتهاي مختلف را باهم تركيب كرده و وسايل جديد و عجيبي بسازد. بجز موارد بالا كه وجه اشتراك تمام بازيهاي ماجرايي موفق محسوب ميشود، گرون و نوري ازهمان ابتداي بازي تواناييهاي جادويي محدودي در اختيار دارند.گرون ميتواند قسمتهاي شكننده را خرد كند در حالي كه نوري اين قابليت را دارد تا تكههاي خرد شده را به يكديگر متصل كرده و يك شيء را مثل روز اولش برگرداند. در حالي كه دو كاراكتر اصلي از صداپيشگي ضعيف رنج ميبرند، اما داستان به اندازهاي تاريك است كه شما را تا انتها پاي خود نگه دارد و جور آن ضعف را بكشد. البته معصوميت نوري نسبت به دنياي انسانها در همان ابتداي بازي كمي آزاردهنده به نظر ميرسد و كاراكتر گرون را باورپذيرتر و انسانيتر ميبينيم. بدون شك تصاوير پسزمينه و كلا هر چيزي از شاخه هنري بازي شاهكار است در حالي كه به سنتهاي آلماني ارجاع دارد بخوبي با ويژگيهاي فانتزي نيز ادغام شده است. بازي چيزي حدود 12 ساعت طول ميكشد و در اين مدت چيزي جز زيبايي هنري، داستان عميق و جذاب و گيمپلي خوب مشاهده نميكنيد. آنها كه مدتهاست منتظر چنين بازيهايي بودهاند حالا ميتوانند جشن بگيرند و با خيال راحت خود را ساعتها با تازههاي اين سبك سرگرم كنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.