نتفلیکس بهتازگی فصل اول سریالی با نام Maniac را منتشر کرده است که بازیگران بزرگی همچون جونا هیل و اما استون در آن به نقشآفرینی میپردازند. موضوع کلی این سریال، درمانهای جدید برای رفع مشکلات انواع بیماران است. در این سریال، با فناوریهایی سروکار داریم که بهنظر نمیرسد در دنیای کنونی قابل دستیابی باشند. اما دقت در برخی از این فناوریها، آنها را نزدیکتر از همیشه به زندگی ما نشان میدهد.
در این سریال، تبلیغات با روشهایی جدید برای کاراکترها نشان داده میشوند و این روشها، نمایی از دنیای سریال و همچنین دنیای کنونی ما را نشان میدهند. یکی از این روشها، با نام Ad Buddy در سریال معرفی میشود که راهکاری مدرن برای توضیح در مورد تبلیغ، بهصورت زنده به شمار میرود. ادبادی در این سریال ابزاری برای پرداخت و خرید کالاها و خدمات است. در این روش، افراد به مأموران شرکت تبلیغاتی اجازه میدهد که تبلیغات را بهصورت مستقیم برای آنها بخوانند.
ادبادی در نگاه اول پدیدهای ترسناک و نگرانکننده بهنظر میرسد. فرض کنید در آیندهای نامشخص نیاز به پول داشته باشید و برای این منظور، مجبور باشید چند دقیقه تا چند ساعت به صحبتهای یک فرد دیگر در مورد محصولات متنوع گوش دهید. این پدیده زمانی ترسناکتر میشود که بفهمیم، آنچنان هم از دنیای امروز ما دور نیست.
سریال Maniac در آیندهی آنچنان دوری اتفاق نمیافتد. هرچند ظاهر داستان و اتفاقات آن کمی آیندهنگرانه است، اما نویسنده و تهیهکنندهی آن یعنی پاتریک سامرویل اعتقاد دارد داستان این سریال در همین سال ۲۰۱۸ و در نیویورک رخ میدهد. او در اینباره میگوید:
این داستان، تنها یه زمان حال متفاوت است. همان روندهای کنونی ما در داستان دیده میشود، اما شاید تاریخچهی فناوری در آن متفاوت باشد. در تاریخ این سریال، شاید جایی یک شکست در دورهی زمانی ایجاد شده؛ اما نمیتوان زمان دقیق آن را مشخص کرد.
صرفنظر از اینکه داستان در چه زمانی رخ داده و شکست تاریخی چه زمانی بوده است، این نسخه از زمان حال (یا آینده) پدیدهای به نام ادبادی دارد. اگرچه سامرویل و کارگردان این سریال یعنی کری فوکوناگا اشارهای مستقیم به نحوهی کار کردن این المان نکردهاند، با مشاهدهی چند قسمت از سریال متوجه میشویم که ادبادی را میتوان برای برخی موارد استفاده کرد و البته برخی فروشگاهها آن را بهعنوان روش پرداختنی نمیپذیرند.
در طول داستان هیچگاه متوجه نمیشویم که چرا تنها برخی از شرکتها از این قابلیت استفاده میکنند. شاید برخی از مشتریان، تجربههای بدی با این روش داشتهاند؛ اما ما تنها میتوانیم این تجربهها را حدس بزنیم و در داستان واقعی اشارهای به آن نمیشود. البته در یک صحنه از سریال، در یک فروشگاه تعداد زیادی خریدار بههمراه ادبادیهای خود حضور دارند و سروصدای زیادی ایجاد شده است. شاید همین صحنه، نشانهای کوچک از مشکلات این سبک تبلیغاتی باشد.
یکی از مشهورترین صحنههای ادبادی، زمانی اتفاق میافتد که یکی از بازیگران اصلی، در مترو و در کنار یکی از این تبلیغکنندگان نشسته است. سامرویل این صحنه را در همان روزهای ابتدایی شروع پروژه، نوشته و از ایدهای که جونا هیل و کارگردان سریال داده بودند، بهشدت هیجانزده بوده است. سامرویل مدتی بهعنوان نویسندهی متون تبلیغاتی کار کرده و ایدههایی در مورد تأثیر تبلیغات در نشان دادن دنیای سریال دارد.
او در این مورد میگوید:
من میخواستم در سریال، به موارد مختلفی ارجاع بدهم. بههمین دلیل بهدنبال راههایی جدید برای نشان دادن آنها بودم. هدف اصلی سریال، نشان دادن تنهایی است و ما باید مثالهایی برای آن، در دنیای واقعی پیدا میکردیم. ایدهی ادبادی از آن جهت جذاب بود که با اضافه کردن کمی صمیمیت به ارتباطات عادی، تأثیرگذاری آن را بیشتر میکرد. درواقع همه بهدنبال صمیمیت در روابط هستند؛ اما وقتی آن را با اپلیکیشن یا روشی برای فروش ترکیب میکنیم، نتیجهای عجیب بهدست میآید.
سامرویل در تجربهی کاری خود در دنیای تبلیغات، روشی مشابه را پیادهسازی کرده است. در شرکت State Farm او، آنها برای تبلیغات از لحنی دوستانه استفاده میکردند. ادبادی در سریال Maniac هم بهگونهای بوده که گویی یک دوست همیشه با شما همراه است و داستان تبلیغات را تعریف میکند.
ایدهی دیگری که در این سریال نمایش داده میشود، Friend Proxy نام دارد. این ایده، ابتدا یک ایدهی تفریحی در جوانی سامرویل بوده؛ او در این ایده مکانی شبیه به فروشگاه ایجاد کرده بود که افراد با مراجعه به آنجا، با او زمان میگذراندند. سامرویل در این ملاقاتها وانمود میکرد که با مشتریان، دوست است. در سریال، این ایده به واقعیت تبدیل شده و افراد با دوستان نمادی خود در موزه یا جاهای دیگر، دیدار میکنند. ایدهی دیگر سامرویل در جوانی، تبلیغات روی دستمال توالت بوده که آن هم در سریال پیادهسازی شده است.
سامرویل در مورد ایدهی دوست نمادین و ادبادی میگوید:
این نوع از دوستی، شبیه به بسیاری از محصولات و خدمات کنونی است. نوعی صمیمیت که درواقع آنچنان هم صمیمی نیست.
در مورد ادبادی، تنهایی افراد، نکتهی قابلتوجه من بود. بازیگران هر دو نقش، بسیار عالی عمل کردند و زجر کشیدن از انجام این کار، همان نکتهای بود که باید منتقل میشد. البته نمونههایی از همین اتفاق امروز با سرویس Instacart رخ میدهد.
در مورد دوستان نمادین نیز نمونههایی در همین دنیای واقعی وجود دارند. بهعنوان مثال برخی گزارشگران ورزشی سعی میکنند فضایی دوستانه و گروهی را برای افراد تنها در هنگام تماشای مسابقه ترسیم کنند. در دنیای Maniac، دوست نمادین پس از تماشای آن مسابقهی ورزشی هم آماده است تا شما را همراهی کند. در مورد ادبادی نیز انواع مختلف و البته خفیف وجود دارند.
بههرحال آنچه که در سریال Maniac میبینیم اگر در دنیای کنونی وجود نداشته باشند، حداقل نشانههایی از خلق و نمادهایی از نزدیکی ظهور آنها را در اطرافمان میبینیم. سامرویل در آخرین جملهی خود در توضیح این ایدهها میگوید:
محصولات و خدمات زیادی در آیندهی نزدیک، حول موضوع دوستی و صمیمیت طراحی میشوند. البته نمیدانم که آیا این محصولات، واقعا صمیمیت را به بار میآورند یا خیر. من نمیدانم که چگونه میتوان محصولی با صمیمیت واقعی ساخت. بهعلاوه نمیدانم آیا ساختن این محصول صحیح است یا خیر.
.: Weblog Themes By Pichak :.